آیه ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = آیات امامت امام علی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[آیه ولایت در تفسیر و علوم قرآنی]] - [[آیه ولایت در حدیث]] - [[آیه ولایت در کلام اسلامی]] - [[آیه ولایت در معارف و سیره رضوی]] - [[آیه ولایت از دیدگاه اهل سنت]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیه ولایت در قرآن]] | [[آیه ولایت در حدیث]] | [[آیه ولایت در کلام اسلامی]] | [[آیه ولایت در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آیه ولایت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| نام آیه = آیه ولایت
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| نام تصویر = آیه ۵۵ سوره مائده.jpg
| توضیح تصویر =  
| متن آیه = 
| معنی آیه = سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند
| شماره آیه = ۵۵
| نام سوره = مائده
| شماره جزء = ۵
| نام‌های دیگر =
| شأن نزول = انفاق انگشتری توسط امیرالمؤمنین{{ع}}
| مصداق آیه = علی بن ابی‌طالب{{ع}}
| دلالت آیه = {{فهرست جعبه|دلالت بر نصب امام|دلالت بر ولایت تشریعی|دلالت بر امامت و ولایت حضرت علی{{ع}}}}
| نتایج آیه =  
}}


==مقدمه==
'''آيه ولايت''' (آیه ۵۵ سوره مائدهدربارۀ ولايت [[خدا]]، [[رسول]] و [[ائمه]]{{ع}} است و نام‌گذاری این [[آیه]] به [[ولایت]]، به [[دلیل]] واژه {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} است. این آیه درباره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شده که در حال [[نماز]] به فردی نیازمند انگشتر داد. از مواردی که آیه بر آنها دلالت دارد عبارت است از: دلالت بر [[نصب امام]]؛ دلالت بر [[ولایت تشریعی]] و دلالت بر [[امامت امام علی|امامت]] و [[ولایت امام علی]]{{ع}}.
*آیه ولایت یکی از ادله‌ای است که می‌تواند مورد استناد این گروه قرار گیرد:<ref>این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت [[امام علی]]{{ع}} بهره جسته‌اند. برای نمونه، ر.ک: فضل بن شاذان نیشابوری، الایضاح، ص۱۹۹؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ ابوالفتح کراجکی، التعجب، ص۱۱۹؛ ملاعبدالرزاق لاهیجی، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ و ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات [[امامت]] [[امام علی]]{{ع}} استفاده کرده‌اند؛ ر.ک: احمد بن محمد بن صلاح شرفی، شرح الاساس الكبير، ج۱، ص۵۲۵؛ قاسم بن محمد بن علی زیدی، الاساس لعقائد الاكياس، ص۱۴۹ و ۱۵۰.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}﴾}}<ref>ولیّ شما، تنها خداست و [[پیامبر]] او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌دهند؛ سوره مائده، آیه:۵۵.</ref> اینکه مقصود از [[ولایت]] چیست، از دیرباز محل نزاع میان عالمان شیعه و اهل سنت بوده است. بیشتر عالمان [[اهل سنت]] آن را به معنای دوستی و نصرت دانسته‌اند. با وجود این، عالمان شیعی معتقدند ولایت در این آیه به معنای سرپرستی است<ref>با توجه به آنکه عالمان شیعی تلاشی سترگ در‌این‌باره داشته‌اند، از تکرار آن مباحث خودداری کردهایم. برای تفصیل در‌ این‌ باره، ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسير القران، ج۶، ص۵-۱۲؛ گروهی از نویسندگان، الإمامة و الولاية فی القرآن الكريم، ص۶۹-۷۲. هرچند در ادامه اشارهای کوتاه به برخی مباحث پیرامون این آیه خواهیم داشت.</ref> خلاصه وار می‌توان گفت که ولایت و سرپرستی خداوند متعال، عام بوده، شامل تمام حوزه‌های تکوین و تشریع است<ref>سوره کهف، آیه:۴۴.</ref> از آنجا که [[ولایت]] خداوند، [[پیامبر]]{{صل}} و مصداق مدنظر در آیه ولایت یعنی [[امامان]]{{عم}}) در یک سیاق واحد بیان شده‌اند، از‌ این‌رو ظاهرْ آن است که قلمرو ولایت ایشان نیز همسان باشد. بنابراین می‌توان گفت بر اساس این آیه، [[امامان]]{{عم}} نیز شأن تشريع احکام را دارند<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص: ۱۸۵ - ۱۸۸.</ref>
*اطلاق آیه ولایت، شأن ولایت تشریعی را برای [[امامان]] اثبات می‌کند؛ اما چنان‌که روشن است، ظهور مطلق وقتی حجت است که تقییدی برای آن وجود نداشته باشد. ممکن است گفته شود یکی از آموزه‌هایی که می‌تواند به عنوان مانع برای اقتضای اطلاق آیه ولایت باشد، آموزه اکمال دین است. در قرآن کریم تأکید شده که دین اسلام کامل شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا}}﴾}}<ref>سوره مائده، آیه:۳.</ref> این آیه به صراحت از اکمال دین به وسیله خداوند سخن به میان آورده است. نکته بسیار مهم، تبیین حقیقت اکمال دین، و پیش از آن، خود دین است<ref>برای آشنایی با تعاریف گوناگون درباره «دین»، ر.ک: دیوید ای. پیلین، مبانی فلسفه دین، ص۳۲ و ۳۳؛ عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، ص۲۴-۴۰؛ محمد مهدی بهداروند، «تبيين و تحلیل مفهوم دین»، در: رواق اندیشه، ش۳۰، ص۷۷-۱۰۱.</ref> به نظر می‌رسد آنچه دین را دین می‌کند، مجموعه‌ای از معارف در سه بخش عقاید، اخلاق و احکام است<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، شریعت در آینه معرفت، ص۱۱۱.</ref> البته گاه از خود آن معارف سخن می‌گوییم و گاه از تفسیر و تبیین یا تطبيق موضوعات بر مصادیق آن. تفسیر و تبیین و نیز تطبيق موضوعات بر مصادیق، امری سیال در طول زمان بوده، پایانپذیر نیست و شاید نتوان گفت که روزی دین با این معنا بتمامه تحقق یابد؛ زیرا تحقیق‌های عالمان دین هر روز تفسیری عمیقتر از دین را در اختیار مینهد. موضوعات جدید در طول زمان بر فقها عرضه شده که باید حکم آنها را روشن سازند. از‌این‌رو، سخن از اکمال دین با در نظر گرفتن تمام تفسيرها و تطبيقها نمی‌تواند مقصود باشد. آنچه می‌تواند در این مجال مورد تأکید باشد، همان معارف اصیل و بدون تفسير و تأویل است. اینک باید دانست که مقصود از اکمال دین با این گستره چیست؟ چند فرضیه تصور شدنی است:
#تمام معارف اصیل دین - اعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی؛ خواه کلی و خواه جزئی - نازل شده، در نتیجه دین جای خالی برای آنکه پس از آن، معرفتی بدان افزوده شود، ندارد؛
#تمام معارف کلی به همراه برخی جزئیات آنها بیان شده، و به اعتبار همان معارف کلی، اکمال دین تحقق یافته است؛
#تنها معارف کلی دین بیان شده؛ اما تفصیل آنها بیان نشده است؛ بگونه‌ای که اگر کسی به آن معارف کلی مراجعه کند، می‌تواند حقیقت را یافته، هدایت شود.
*فرضیه سوم به نظر پذیرفتنی نیست؛ زیرا با جستوجویی کوتاه در آیات و سنت نبوی می‌توان دریافت که بیان دین، به کلیات محدود نبوده است. قرآن کریم از برخی مسائل جزئی وضو، ارث، روزه، انواع طلاق و عدّه، مسائل زنان، مهریه، چگونگی قرض دادن به دیگران و... سخن گفته است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز خود وضو گرفته، نماز خوانده، غسل کرده، اقدام به گرفتن زکات و نیز جزیه از اهل کتاب کرده، حدود شرعی را بر مجرمان پیاده، و مسئله ارث را با جزئیات آن بیان کرده است. معاملات فراوانی نیز در عصر نبوی انجام می‌شد، متنجسات بی‌شماری تطهیر می‌شد و... . در حوزه عقاید و اخلاق نیز آیات و روایاتی پرشمار وجود دارند که بیانگر تبیین معارف جزئی در این دو حوزهاند که بیان آنها از حوصله این نوشتار خارج است. بنابراین نمی‌توان گفت قرآن کریم یا سنت نبوی تنها به بیان کلیات بسنده کرده است. اثبات فرضیه نخست نیز کاری بس دشوار است؛ زیرا به لحاظ آنچه اکنون در اختیار داریم، نمی‌توان گفت تمام احکام و معارف دین - اعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی؛ خواه کلی و خواه جزئی - در عصر نبوی بیان شده است. دست‌کم اینکه نمی‌توان آن را اثبات کرد. فرضیه دوم فی‌نفسه صحیح مینماید و اثبات آن، آسان است؛ زیرا قرآن و سنت نبوی مؤید این فرضیه‌اند. به دیگر سخن، به لحاظ مقام اثبات، می‌توان به راحتی گفت که قرآن کریم، اصول و کلیات معارف را همراه با برخی جزئیات بیان کرده است. این آموزه فی‌نفسه خدشه‌پذیر نیست؛ اما سخن آن است که چگونه می‌توان دینی را که بخشی از معارف آن على‌الفرض گفته نشده، دینی کمال یافته دانست؟ آیا اکمال دین با این فرضیه سازگار است؟ در پاسخ باید گفت روزی که آیه اکمال نازل شد، چه اتفاقی رخ داد که خداوند اكمال دین را اعلام کرد؟ آیا معرفتی اعتقادی، اخلاقی یا فقهی به دین اضافه شد که دین با اضافه شدن همان یک معرفت به کمال رسید؟ براساس باورهای اصیل و صحیح شیعی، آن روز مصادف با واقعه غدیر خم و انتصاب [[امام علی]]{{ع}} به عنوان امام و پیشوای مسلمانان پس از [[رسول گرامی]]{{صل}} بود. بنابراین، آنچه موجب اکمال دین شد، این انتصاب فرخنده بود، نه افزودن معرفتی اعتقادی، اخلاقی یا فقهی.
*آری، رها کردن دین به حال خود و عدم انتصاب جانشین پس از [[پیامبر]] آن دین برای رسیدگی به امور دینی، ضعفی آشکار است؛ از‌این‌روست که در تمام ادیان، این ضعف با وجود پیامبران تبلیغی یا اوصيا جبران شده است و دین اسلام نیز از این امر مستثنا نیست.
*با توجه به آنچه گذشت، می‌توان گفت انتصاب جانشینْ موجب اکمال دین است؛ زیرا معارفی که در عصر نبوی گفته نشده، به وسیله او تشریع یا بیانشدنی است<ref>درباره اینکه بخش یادشده، مستقیما از جانب خداوند به امامان گفته شده تا ایشان به مردم ابلاغ کنند یا خیر، در آینده به تفصیل سخن خواهیم گفت و در این مقام، تنها درصدد بررسی فرض نخست - یعنی حق تشریع - هستیم.</ref> بنابراین داشتنِ حق تشریع [[امامان]]{{عم}} با اکمال دین ناسازگار نیست؛ بلکه اکمال دین را معنادار می‌کند. ضمن آنکه باید توجه داشت که اکمال دین، غیر از ختم دین است و آیه یادشده، از اکمال دین سخن گفته است. از‌این‌رو ناسازگاری میان اكمال دین و حق تشريع برای [[امام]] وجود ندارد. به دیگر سخن، مقصود از اکمال دین، لزوماً این نیست که تمام کلیات و جزئیات دین بیان شده باشد؛ بلکه اگر برای اکمال دین چارهای اندیشیده شده که از طریق آن، دین به کمال خود برسد، باز هم می‌توان از اکمال دین سخن گفت. بنابراین، آیه اکمال دین نمی‌تواند مقید آیه ولایت باشد و اگر دلیل دیگری بر تقیید پیدا نشود، باید پذیرفت که [[امام]]{{ع}} حق تشريع حكم را دارد<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه ۱۸۵ تا ۱۸۸.</ref>.
*آیه ۵۵ سوره مائده به "آیه ولایت" شهرت یافته است<ref>المراجعات، ص‌۲۲۶ و ۲۲۹.</ref>. در این آیه آمده است: "ولی" شما فقط خدا، [[پیامبر]]{{صل}} و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته، در رکوع زکات می‌دهند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}﴾}}<ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند؛ سوره مائده، آیه:۵۵.</ref> بر اساس روایات فراوانی در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، این آیه در شأن [[امام علی]]{{ع}} نازل شده است. بر پایه این روایات که برخی از آن‌ها با اندکی تفاوت نقل شده، فقیری وارد مسجد [[پیامبر]]{{صل}} شد و تقاضای کمک کرد؛ ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد. در همین حال، [[امام علی]]{{ع}} که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. فقیر نزدیک آمد و انگشتر را از دست حضرت بیرون آورد و این آیه نازل شد<ref>احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص‌۲۰۹‌-‌۲۳۹.</ref>. [[ابوذر غفاری]] نیز همین شأن نزول را روایت کرده و در ادامه آورده است: در آن هنگام، [[پیامبر]]{{صل}} در حال نماز بود و این ماجرا را مشاهده کرد. هنگامی که از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان برداشت و گفت: خدایا! برادرم موسی از تو خواست که روح او را وسیع، و‌کارها را بر او آسان کنی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند و نیز تقاضا کرد هارون را که برادرش بود، وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او، بر نیرویش بیفزایی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا! من محمد، [[پیامبر]] و برگزیده توام. سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز. از خاندانم، [[امام علی|علی]]{{ع}} را وزیر من گردان تا به وسیله‌اش پشتم قوی و محکم شود. هنوز دعای [[پیامبر]]{{صل}} پایان نیافته بود که جبرئیل آیه ولایت را نازل کرد<ref>مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۳۲۴ و ۳۲۵.</ref> این شأن نزول از طرق گوناگون در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]] نقل شده است. از جمله اصحابی‌ که این حادثه را نقل‌ کرده‌اند، [[امام علی]]{{ع}}<ref>شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۲۶؛ الدرّالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۰۶؛ المراجعات، ص‌۲۳۰.</ref>، [[عبداللّه بن عبّاس]]<ref>شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۳۲.</ref>، [[ابو رافع مدنی]]<ref>الدرّالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۶.</ref>، [[عمار بن یاسر]]<ref>فرائد السمطین، ج‌۱، ص‌۱۹۴.</ref> ، [[ابوذر غفاری]]<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۲۶؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۳۰.</ref>، [[انس‌ بن مالک]]<ref>شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۲۵.</ref> و [[مقداد بن اسود]] هستند<ref>شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۲۸.</ref>. از تابعان نیز [[مسلمة بن کهیل]]<ref>الدرّالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۰۵.</ref>، [[عتبة‌ بن ابی حکیم]]<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۳۹۰.</ref>، [[سُدّی]]<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۳۸۹.</ref> و [[مجاهد]]<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص ۳۹۰.</ref> به نقل این حادثه پرداخته‌اند. در کتاب غایة المرام تعداد ۲۴ حدیث در این باره از اهل تسنّن و ۱۹ حدیث از [[شیعه]] نقل شده است<ref>منهاج البراعة، ج‌۲، ص‌۳۵۰.</ref> در هر صورت، از نظر [[شیعه]] تردیدی نیست که این آیه درباره [[امام علی]]{{ع}} فرود آمده و از نظر اهل سنّت نیز شهرت این روایات به حدّی است که متکلّم معروف [[اهل سنت]]، [[قاضی ایجی]] در کتاب مواقف تصریح کرده است که مفسّران بر نزول این آیه در شأن [[امام علی|علی]]{{ع}} اجماع دارند<ref>شرح المواقف، ج‌۸‌، ص‌۳۶۰.</ref>. [[جرجانی]] در شرح مواقف<ref>شرح المواقف، ج‌۸‌، ص‌۳۶۰.</ref>، [[سعدالدین تفتازانی]] در شرح مقاصد<ref>شرح المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۲۰۷.</ref> و [[قوشچی]] در شرح تجرید<ref>شرح تجرید، قوشچی، ص‌۳۶۸.</ref> نیز بر این اجماع اعتراف دارند. محدّثان بزرگی از [[اهل سنت]] در اعصار گوناگون، مانند [[حافظ عبدالرزاق صنعانی]]، [[حافظ عبدبن حمید]]، [[حافظ رزین بن معاویه]]، [[حافظ نسائی]]"مؤلف صحیح"، [[حافظ محمد بن جریر طبری]]، [[ابن‌ ابی‌ حاتم]]، [[ابن‌ عساکر]]، [[ابوبکر بن‌ مردویه]]، [[ابوالقاسم طبرانی]]، [[خطیب بغدادی]]، [[هیثمی]]، [[ابن‌ جوزی]]، [[محبّ طبری]]، [[جلال الدین سیوطی]] و [[متّقی هندی]]، این روایت را در کتاب‌هایشان آورده‌اند<ref>آیة الولایة، ص‌۱۲؛ احقاق الحق، ج‌۲، ص‌۳۹۹ ـ ۴۰۷.</ref>. [[آلوسی]] هم گفته است: بیش‌تر اخباریان برآنند که این آیه در شأن [[امام‌ علی]]{{ع}} نازل شده<ref>روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۲۴۴.</ref> و شهرت این خبر به‌ حدّی بوده که [[حسان‌ بن‌ ثابت]]، شاعر [[رسول خدا]]{{صل}} نیز این منقبت [[امام علی|علی]]{{ع}} را به‌ نظم آورده است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
*بنابراین با وجود نقل این روایت از راه‌های گوناگون، سستی سخن [[ابن تیمیه]] که مدّعی شده این روایت از جعلیات است، روشن می‌شود. [[شیعه]] با این آیه بر جانشینی و ولایت [[اما م علی|علی]]{{ع}} استدلال کرده است<ref>الافصاح فی الامامة، ص‌۱۳۴ و ۲۱۷؛ التبیان، ج‌۳، ص‌۵۵۹‌؛ روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۲۴۵.</ref> و حتّی برخی آن را قوی‌ترین دلیل بر امامت حضرت برشمرده‌اند<ref>تلخیص الشافی، ج‌۲، ص‌۱۰.</ref>. وجه استدلال چنین است که این آیه با {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا}}﴾}} آغاز شده و به تصریح لغویان دلالت بر حصر دارد<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۴۵؛ الصحاح، ج‌۵‌، ص‌۲۰۷۳.</ref>. کلمه ولی مشتق از "ولی" و "ولایت" و به معنای سرپرستی و صاحب اختیار است. [[ابن منظور]] در تعریف ولی می‌گوید: ولی یتیم، کسی است که عهده‌دار کار یتیم است و به امور او قیام می‌کند و ولی زن کسی است که سرپرستی عقد ازدواج او را برعهده دارد<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص ۴۰۱.</ref>. [[فیومی]] نیز می‌گوید: ولی شخص کسی است که به امر او قیام کند و آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ }}﴾}}<ref>سوره بقره، آیه:۲۵۷.</ref> از همین قبیل است<ref>المصباح المنیر، ج‌۲، ص‌۶۷۲‌.</ref> <ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
*بنابراین از گفتار لغویان می‌توان استفاده کرد که معنای "ولایت"، همان سرپرستی و عهده‌دار بودن کار دیگری است و معانی دیگری که برای آن گفته‌اند، از قلمرو همین معنا است؛ پس وقتی گفته می‌شود: دوست، هم‌سایه، هم‌پیمان، پدر، خدا و [[پیامبر]]، ولی هستند، در همه موارد، این معنا اولویت در قیام به امور موجود است و چنان‌که ادیبان تصریح کرده‌اند، اصل، عدم اشتراک لفظی است<ref>مغنی اللبیب، باب پنجم، ص‌۷۹۱ و ۷۹۲.</ref> و در صورتی که اشتراک لفظی را بپذیریم؛ یعنی معانی متعدّدی برای لفظ [[ولایت]] قائل شویم، قراین حالی و لفظی دلالت می‌کند بر این‌که مقصود از [[ولایت]] در این آیه، همان سرپرستی است؛ زیرا [[ولایت]] که به صورت مفرد و با یک تعبیر، به همه خدا، [[پیامبر]]، مؤمنانی که... نسبت داده شده، به یک معنا است و چنان‌که خداوند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ }}﴾}}<ref>سوره بقره، آیه:۲۵۷.</ref> و [[پیامبر]]{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ}}﴾}}<ref>سوره احزاب، آیه:۶.</ref> [[ولایت]] به معنای سرپرستی بر مؤمنان را دارا هستند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ}}﴾}} نیز همان ولایت خدا و [[پیامبر]] را دارد؛ البتّه این ولایت برای خداوند بالاصاله و برای [[پیامبر]] و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ}}﴾}} تبعی و با اذن پروردگار است. از سوی دیگر، [[پیامبر]]{{صل}} که وظیفه تبیین آیات را بر عهده دارد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}﴾}}<ref> آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند؛ سوره نحل، آیه:۴۴.</ref> خود به روشنی ولایت در این آیه را تفسیر کرده است؛ از جمله در روایتی که [[شیخ کلینی]] آن را در کتاب کافی آورده، از [[امام باقر]]{{ع}} چنین نقل شده است: خداوند پیامبرش را به ولایت [[امام علی]]{{ع}} فرمان داد و بر او چنین نازل کرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}﴾}}<ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند؛ سوره مائده، آیه:۵۵.</ref> و خداوند ولایت [[ااولواالامر]] را واجب ساخت. آنان نمی‌دانند این ولایت چیست؟ پس خداوند به [[پیامبر|محمد]]{{صل}} فرمان داد ولایت را برای آنان تفسیر نماید؛ همان گونه که نماز و زکات و روزه و حج را تفسیر می‌کند. چون این فرمان رسید، حضرت دل‌تنگ شد و نگران بود که مردم از دینشان برگردند و وی را تکذیب کنند؛ پس به پروردگارش رجوع، و‌خداوند چنین [[وحی]] کرد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}﴾}}<ref> ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند؛ سوره مائده، آیه:۶۷.</ref> حضرت امر ولایت را به فرمان خدا آشکار ساخت و به معرّفی ولایت [[امام علی|علی]]{{ع}}در روز [[غدیر خم]] پرداخت... و به مردم دستور داد تا حاضران به اطلاع غایبان برسانند<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۲۸۹.</ref>. [[عیاشی]] نیز روایتی نزدیک به همین مضمون را از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند<ref>عیاشی، ج‌۱، ص‌۳۳۳.</ref> در برخی منابع [[اهل سنت]] نیز این تفسیر مشاهده می‌شود؛ از جمله، [[طبرانی]] از [[عمار یاسر]] نقل می‌کند که [[رسول خدا]]{{صل}} پس از نزول آیه، آن را قرائت کرد و فرمود:{{عربی|اندازه=150%|" مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِيٌ‏ مَوْلَاهُ‏ اللَّهُمَ‏ وَالِ‏ مَنْ‏ وَالاهُ‏ وَ عَادِ مَنْ‏ عَادَاه‏‏ "}}<ref>المعجم الأوسط، ج‌۷، ص‌۱۲۹ و ۱۳۰؛ فرائد السمطین، ج‌۱، ص‌۱۹۴ و ۱۹۵.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.


==پاسخ به برخی شبهات==
== مقدمه ==
*گفته‌اند: «ولی» در این آیه به معنای دوستی است و نمی‌تواند به معنای ناصر باشد؛ زیرا با انحصاری که از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا }}﴾}} استفاده می‌شود،ناسازگاراست و چنین ولایتی به مؤمنانی اختصاص ندارد که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند؛ بلکه حکم عمومی است که همه مؤمنان را در بر می‌گیرد و همه وظیفه دارند یک‌دیگر را دوست داشته، به هم یاری رسانند<ref>نمونه، ج‌۴، ص‌۴۲۹.</ref>. افزون بر آن‌چه گفته شد، بررسی موارد کاربرد این واژه در قرآن نشان می‌دهد که در بیش‌تر موارد، ولی به معنای سرپرستی به کار رفته است. برخی از [[اهل سنت]] با استناد به وحدت سیاق احتمال داده‌اند که "ولی" در آیه ولایت، به معنای دوست و یاور باشد؛ چنان‌که در آیه ۵۱ سوره مائده{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند؛ سوره مائده، آیه:۵۱.</ref> به معنای دوست و یاور است<ref>امامت و عصمت امامان در قرآن، ج‌۳، ص‌۲۷ و ۲۸.</ref>. این احتمال با توضیحاتی که در واژه "ولی" داده شد، غیر قابل قبول است؛ افزون بر این‌که انعقاد سیاق در آیه منتفی است؛ زیرا آیه ولایت، شأن نزول مستقلّی دارد؛ بنابراین از نظر محتوا و مضمون به آیه پیشین مربوط نیست. از سوی دیگر، شکی نیست که تنظیم آیات به گونه موجود، با ترتیب آن از نظر نزول مغایر است و وحدت سیاق در صورتی است که بدانیم آیات با هم نازل شده است و بر فرض که سیاق هم منعقد باشد، در آیه پیش نیز محرز نیست که ولی به معنای دوست یا ناصر باشد؛ بلکه در آن آیه نیز می‌تواند معنای سرپرست و صاحب اختیار داشته باشد<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
آيه ولايت، آيۀ پنجاه و پنجم از [[سورۀ مائده]] است که دربارۀ ولايت [[خدا]]، [[رسول]] و [[ائمه]]{{ع}} است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.  
*برخی از [[اهل سنت]] خواسته‌اند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَهُمْ رَاكِعُونَ}}﴾}} در این آیه را به معنای {{عربی|اندازه=150%|" و‌هُم خَاضِعونَ‏‏ "}} بگیرند و نتیجه بگیرند که آیه در مقام وصف مؤمنان است که نماز اقامه می‌کنند و هنگام پرداخت زکات خاضع‌اند<ref>فتح‌القدیر، ج۲، ص۵۱‌؛ الکشّاف، ج‌۱، ص‌۶۴۹‌؛ بیضاوی، ج‌۱، ص‌۴۳۹.</ref>. [[ابن کثیر]] می‌گوید: اگر رکوع به معنای خم شدن در نماز باشد، باید دفع زکات در حال رکوع از حالت‌های دیگر برتر باشد و این در بین دانشمندان اهل فتوا شناخته شده نیست<ref>ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۷۳.</ref>. در پاسخ این اشکال گفته‌اند که رکوع در لغت به معنای انحنا و خم شدن و به صورت فرو افتادن است و بدین لحاظ، خم شدن در نماز را رکوع می‌گویند<ref>الصحاح، ج‌۳، ص‌۱۲۲۲؛ القاموس المحیط، ج‌۳، ص‌۳۱؛ ترتیب کتاب العین، ج‌۱، ص‌۲۰۰.</ref> و اگر در معنای دیگری مانند خضوع به کار رود، مجاز است<ref>تاج العروس، ج‌۱۱، ص‌۱۷۶؛ امامت و عصمت امامان در قرآن، ص‌۲۱.</ref> و به قرینه نیاز دارد و در آیات مورد بحث، نه تنها قرینه‌ای موجود نیست، بلکه روایات شأن نزول، کاربرد رکوع در معنای لغوی‌اش را تأیید می‌کند. چون [[امام علی]]{{ع}}در حال رکوع به نیازمند، زکات داده، ستایش شده است و گرنه عنوان رکوع خصوصیتی ندارد<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
*از جمله اشکالات بر روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده، این است که {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ}}﴾}} به صورت جمع بیان شده و تطبیق آن بر فرد خلاف ظاهر است. [[فخر رازی]] می‌گوید: حمل لفظ جمع بر واحد، برای تعظیم روا است؛ امّا مجاز است و به دلیل نیاز دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۲۸.</ref> [[زمخشری]] در پاسخ به این اشکال گفته: آمدن لفظ جمع در این مورد، برای تشویق دیگران است که همانند [[امام علی]]{{ع}}عمل کنند و بر احسان به فقیران و مسکینان حتّی در بین نماز حریص باشند<ref>الکشّاف، ج‌۱، ص‌۶۴۹‌.</ref> برخی نیز گفته‌اند: خداوند با آوردن لفظ جمع در این‌جا این منقبت و کرامت [[امام علی]]{{ع}} را بزرگ شمرده است<ref>آیة‌الولایة، ص‌۳۴ و ۳۵.</ref>. [[علامه طباطبایی]] در پاسخ به این اشکال گفته است: در جایی که لفظ جمع گفته شود و در معنای مفرد به کار رود، استعمال لفظ مجازی است؛ ولی در موردی که لفظ جمع در معنای خودش به کار می‌رود، امّا فقط بر یک مصداق تطبیق می‌شود، این کاربرد، مجازی نخواهد بود؛ به عبارت دیگر، میان مصداق خارجی مفهوم لفظ با معنای آن تفاوت وجود دارد و حقیقت و مجاز در محور استعمال لفظ، در مفهوم و معنا است، نه در تطبیق با مصداق خارج، و‌مورد بحث، از نوع دوم است و قرآن در موارد متعدّدی آن را به کار برده<ref>المیزان، ج‌۶‌، ص‌۹.</ref>. در ادبیات عرب نیز مکرّر دیده می‌شود که از مفرد، به لفظ جمع تعبیر شده است<ref>نمونه، ج‌۴، ص‌۴۲۶.</ref>. از طرف دیگر بر فرض بپذیریم که استعمال {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ}}﴾}} بر فرد مجازی است، احادیثی که در شأن نزول آیه وارد شده می‌تواند قرینه این کاربرد مجازی باشد<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
*برخی گفته‌اند: اگر ولی به معنای متصرّف در امور و [[امامت]] باشد، در حال نزول آیه، این امر محقّق نمی‌شود؛ چون [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} در زمان حیات [[رسول خدا]]{{صل}} [[امام]] و متصرّف در امور نبوده است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۲۸.</ref>. در پاسخ این اشکال گفته‌اند: در تعبیرهای ادبی، بسیار دیده می‌شود که اسم یا عنوانی به افرادی گفته می‌شود که آن را بالقوه دارا هستند؛ به طور مثال، شخص، کسی را "وصی" خود یا "قیم" اطفال خویش قرار می‌دهد و در حالی که هنوز زنده است، بر آن کس، عنوان وصی و قیم صدق می‌کند. در قرآن نیز این گونه تعبیرها دیده می‌شود؛ از جمله زکریا از خداوند می‌خواهد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا }}﴾}}<ref> و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش! (همان) که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان؛ سوره مریم، آیه: ۵- ۶.</ref> در حالی که روشن است مقصود از "ولی" در این‌جا سرپرستی برای بعد از مرگ منظور است<ref>نمونه، ج‌۴، ص‌۴۳۰.</ref>؛ افزون بر این‌که بر اساس دلیل‌های بسیاری، [[امام علی]]{{ع}} در زمان حیات [[پیامبر]]{{صل}} دارای ولایت بوده است؛ امّا این سرپرستی عنوان خلافت داشته؛ یعنی در غیاب [[پیامبر]]، [[امام علی|علی]] جانشین حضرت بود؛ چنان‌که [[هارون]] در حیات [[حضرت موسی]]{{ع}} خلیفه وی بود و بر اساس حدیث منزلت، تمام منزلت‌های هارون نزد موسی برای [[امام علی|علی]]{{ع}} نزد [[پیامبر]]{{صل}} ثابت است<ref>امامت و عصمت امامان در قرآن، ج‌۳، ص‌۴۲.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
*شایان ذکر است که<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>:
#بر اساس منابع [[شیعه]] و سنّی، [[امام علی]]{{ع}} ضمن احتجاج‌های خود بر حقّانیت خویش به این آیه استناد کرده است. از جمله [[ابن بابویه]] از عالمان [[شیعه]] در کتاب کمال‌الدین<ref>کمال الدین، ج‌۱، ص‌۲۶۲.</ref>. و [[ابراهیم بن محمد جوینی]] از عالمان سنّی در کتاب فرائد السمطین<ref>فرائد السمطین، ج‌۱، ص‌۳۱۲ و ۳۱۳.</ref> استناد حضرت به آیه ولایت را نقل کرده‌اند؛ افزون بر این‌که خود حضرت نیز از جمله ناقلان این روایت به شمار می‌رود<ref>الدرّالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۰۵؛ المراجعات، ص‌۲۳۰.</ref> که خود به منزله استدلال به آیه است؛ از این رو، سخن برخی<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۲۸ و ۲۹.</ref> که مدّعی شده‌اند حضرت، بر [[امامت]] خود به آیه ولایت استدلال نکرده، بی‌پایه است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
#شنیدن صدای فقیر و کمک به او، توجّه به خویشتن نیست و با توجّه حضرت به خدا، منافاتی ندارد؛ زیرا پرداختن زکات در نماز، انجام عبادت در ضمن عبادت دیگری است و توجّه به آن‌چه در مسیر رضای خدا است، به طور کامل با روح عبادت سازگاری دارد<ref>نمونه، ج‌۴، ص‌۴۲۸.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
#انفاق انگشتر در حال نماز، "فعل کثیر" به شمار نمی‌رود و فقیهان [[شیعه]] و سنّی، این گونه کارها را موجب بطلان نماز نمی‌دانند<ref>احکام‌القرآن، جصّاص، ج۲، ص۶۲۵ و۶۲۶‌؛ قرطبی، ج‌۶‌، ص‌۱۴۴.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
#زکات در این آیه، زکات مستحبی است و زکات الزاماً بر زکات واجب اطلاق نمی‌شود؛ بلکه به واجب و مستحب قابل تقسیم است؛ مانند "صلوة" که به نماز واجب اختصاص ندارد و نماز مستحب را نیز دربرمی‌گیرد<ref>احکام القرآن، جصّاص، ج‌۲، ص‌۶۲۶‌.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.
*از مجموع مباحث نتیجه گرفته می‌شود که دانشوران [[شیعه]] با ملاحظه روایات پرشمار و نیز محتوای متن، آیه ولایت را بدون الغای خصوصیت در شأن [[امام علی]]{{ع}} دانسته، آن را دلیل محکمی بر [[امامت]] حضرت می‌شمرند<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.</ref>.


==منابع==
نام‌گذاری این [[آیه]] به [[آیه]] [[ولایت]]، به [[دلیل]] واژه {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} است. بسیاری از [[اهل]] [[تفسیر]] و [[روایت]] و [[تاریخ]]، به همین نام یاد کرده‌اند. البتّه در برخی موارد، [[آیه]] "زکات به خاتم" نیز نامیده شده است. [[آیه]] یاد شده به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[خدا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه اشاره دارد و در [[آیه]] بعد می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۱۵-۱۶.</ref>
* [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]؛
* [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]؛


==پانویس==
== معناشناسی ولی ==
{{پانویس2}}
{{اصلی|ولایت در لغت}}
«وَلْی»، در لغت به معنای [[قرب]]، [[باران]] پس از خشکسالی، [[مولی]] ([[بنده]] آزادشده)، [[یاور]]، [[دوست]]، [[سرپرست]] و اولی به تصرف و [[رهبری]] آمده است که ریشه در همان [[تقرب]] دارد<ref>المفردات، ص۸۸۵ أساس البلاغة، ص۶۸۹.</ref> و در اصطلاح [[فقها]] و [[مفسران]] بیشتر به معنای متولی و اولی به تصرف به [[کار]] رفته است<ref>[[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه ولایت - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)| دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۲۶۵.</ref>.


[[رده:مدخل‌های درجه دو دانشنامه]]
=== معنای "ولی" در [[آیه]] و مراد از نوع ولایت ===
[[رده:آیه ولایت]]
[[ولایت]] به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] و از نوع ولایت یک‌ سویه است. این نوع از ولایت، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه منحصر است.
 
[[اثبات]] اینکه ولایت<ref>واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و مانند آنکه از مادّه «ولی» اشتقاق یافته، از پر کاربردترین واژه‌های قرآن کریم است که گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۲۳۳ جا به کار رفته است. ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته می‌شود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یک‌دیگر واقع می‌شوند، می‌گویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق می‌افتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ می‌دهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدیگر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است نتیجه آنکه ولایت دو جزء دارد: یکی پیوند عمیق میان دو موجود و دیگری حق تصرّف از سوی یکی از آن دو است.</ref> به معنای حق تصرف و سرپرستی است، با چند دلیل امکان‌پذیر است:
# یکی از مهمترین معناهایی که برای ولایت آمده، سرپرستی و مالک امر بودن است. ابن‌منظور آورده است<ref>{{عربی|ففی اسماء الله تعالی: الولی هو الناصر و قیل: المتولی لأمور العالم و الخلائق القائم بها}}؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ {{عربی|المعنی: الذی یتولی تدبیرکم و یلی أمورکم}} {{متن قرآن|اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|الذین هذه صفاتهم}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.</ref>؛
# با توجه به واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که بر انحصار دلالت دارد، [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] نیست؛ زیرا نصرت، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه، اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمی‌گیرد.
# اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیاتی که واژه "ولی" در کنار واژه "نصیر" آمده، [[لغو]] باشد؛ زیرا دو واژه هم معنا در کنار هم آمده است.
# اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم اغراء به [[جهل]] است؛ زیرا با معانی متعددی که برای "ولی" آمده، نمی‌توان تشخیص داد کدام معنا را متکلّم [[اراده]] کرده است.
# کلمه "ولی"، نخست به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} اختصاص داده شده است. ولایت خداوند و پیامبر{{صل}} ثابت است و ولایت خدا و [[رسول الله]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است. از سویی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر خداوند و پیامبر عطف شده و [[حکم]] معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس ولایت به معنای [[مالکیت]] امر خواهد بود.
 
به دیگر سخن، به استناد "واو" به کار رفته در [[آیه]] ولایت، که در حکم تکرار معطوف‌علیه و سه جمله مستقل {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... رَسُولُهُ}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ الَّذِينَ آمَنُوا}} است، بی‌تردید ولی در دو جمله نخست، به قرینه اینکه در حیات پیامبر کسی جز او ولی نیست، به معنای اولی بالتصرف است و در جمله سوّم نیز، به استناد همین قرینه داخلی، به معنای اولی بالتصرف است<ref>ر.ک: همان، ج۲۳، ص۱۲۰.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۱۶-۱۸.</ref>
 
== [[شأن نزول]] ==
{{اصلی|شأن نزول آیه ولایت}}
[[ثعلبی]] در [[تفسیر]] خود، از [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است: روزی همراه [[رسول خدا]]{{صل}} نماز ظهر را به جا آوردم. گدایی در [[مسجد]] از [[مردم]] درخواست کمک کرد، اما هیچ کس به او چیزی نداد. او دستش را به [[آسمان]] بلند کرد و گفت: خدایا! [[شاهد]] باش که من در مسجد پیامبرت{{صل}} از مردم کمک خواستم و هیچ کس به من چیزی نداد، در این حال علی در [[نماز]] و در حال [[رکوع]] بود و با انگشت دست راستش که در آن انگشتری بود، به او اشاره کرد و آن گدا انگشتر را از دست او در آورد، رسول خدا{{صل}} که این اتفاق را مى‌دید، رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! برادرم [[موسی]] از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا! مرا [[شرح صدر]] ده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشاى؛ تا سخنان مرا بفهمند. و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده... برادرم [[هارون]] را؛ با او پشتم را محکم کن. و او را در کارم [[شریک]] ساز<ref>سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.</ref> و تو به او [[وحی]] کردی که با برادرت تو را [[یاری]] مى‌کنیم و برای شما دو نفر [[سلطان]] و قدرتی قرار مى‌دهیم که بر شما [[سیطره]] نیابند. خدایا من محمد [[پیامبر]] و برگزیده توام، پروردگارا! مرا [[شرح صدر]] ده و کارم را آسان گردان و و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم علی را، با او پشتم را محکم کن. ابوذرگفت: پیامبر، هنوز دعایش را به پایان نبرده بود که [[جبرئیل]]{{ع}} از جانب [[خدای عزوجل]]، این [[آیه]] را نازل کرد و گفت: ای محمد! بخوان: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.<ref>همه مفسرین این روایت را نقل کرده‌اند، ر.ک: طبری؛ اسباب النزول واحدی؛ امام فخر رازی، التفسیر الکبیر و برای تفصیل بیشتر ر.ک: الغدیر؛ ج۲، ص۵۲-۵۳.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص۸۳-۸۴</ref>
 
== دلالت آیه ==
=== نخست: دلالت بر [[نصب امام]] ===
{{همچنین ببینید|نصب الهی امام}}
همه [[مفسران]] [[اجماع]] دارند که این آیه، در [[شأن]] [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} نازل شده و دلالت آن بر [[امامت]]، واضح است و [[حصر]] موجود در آیه: "[[سرپرست]] و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که [[ایمان]] آورده‌اند..." هر احتمال دیگری را برای معنای [[ولایت]]، غیر از [[سلطه]] و [[حکومت]] از بین مى‌برد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر ولایت نمى‌تواند فقط مخصوص [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] خاص که در رأس آنان [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} است، باشد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص۸۳-۸۴.</ref>.
 
=== دوم: دلالت بر [[ولایت تشریعی]] ===
{{همچنین ببینید|ولایت تشریعی}}
[[آیۀ ولایت]] یکی از ادله‎ای است که می‎تواند دلیلی بر [[ولایت تشریعی امام]] باشد<ref>این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی{{ع}} بهره جسته‌اند. برای نمونه، ر.ک: نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، ص۱۹۹؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ کراجکی، ابوالفتح، التعجب، ص۱۱۹؛ لاهیجی، ملاعبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی{{ع}} استفاده کرده‌اند؛ ر.ک: شرفی، احمد بن محمد بن صلاح، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۵۲۵؛ زیدی، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۹ـ ۱۵۰.</ref>؛ بدین صورت که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] که در [[آیه]] برای [[خداوند]] بیان شده عام بوده و شامل حوزه‌‎های [[تکوین]] و [[تشریع]] می‌‌شود<ref>{{متن قرآن|هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}«آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۴.</ref> و از آنجا که ولایت خداوند و [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} یعنی [[امامان]]{{ع}} در یک سیاق بیان شده، نشان می‌‌دهد قلمرو ولایت نیز همسان باشد. بنابراین می‌توان گفت براساس این آیه، امامان{{ع}} [[شأن]] [[تشریع احکام]] یعنی [[ولایت تشریعی]] را دارند.
 
اشکال شده است که اطلاق آیه ولایت زمانی می‌‌تواند ولایت تشریعی و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[ائمه]]{{ع}} را ثابت کند که قیدی برای آن نیامده باشد، در حالی که آیۀ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> آیه ولایت را قید می‌‌زند؛ زیرا با وجود [[اکمال دین]] به ولی و ولایت احتیاجی نیست.
 
در جواب گفته شده است معنای اتمام دین این نیست که [[دین اسلام]] احتیاج به [[مفسر]] و [[مبیّن]] ندارد، بلکه منظور این است که کلیات [[دین]] توسط [[پیامبر]] برای شما آورده شد. با این نگاه [[آیه اکمال]] علاوه بر اینکه [[آیه]] [[ولایت]] را قید نمی‌زند، بلکه به نوعی در جهت [[تأیید]] آن است؛ چراکه [[آیۀ اکمال]]، کلیات دین را تمام شده می‌‌داند، ولی برای [[تفسیر]] و تبین آن باید کسی باشد و با توجه به آیه ولایت، آن شخص کسی غیر از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیست. به عبارتی دیگر معارفی که در عصر [[نبوی]] گفته نشده به وسیلۀ [[امام]] [[تشریع]] یا بیان‌‎شدنی است لذا داشتنِ حق تشریع [[امامان]]{{ع}} با [[اکمال دین]] ناسازگار نیست، ضمن آنکه باید توجه داشت، اکمال دین، غیر از ختم دین است و آیۀ یادشده از اکمال دین سخن گفته از ‌‎این‎رو ناسازگاری میان اکمال دین و حق تشریع برای امام وجود ندارد<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۱۸۵ ـ ۱۸۸.</ref>.
 
=== سوم: دلالت بر [[امامت امام علی|امامت]] و [[ولایت امام علی]]{{ع}} ===
{{اصلی|امامت امام علی}}
آیه ولایت یکی از روشن‌ترین [[دلایل امامت بلافصل علی]]{{ع}} است: زیرا واژ‌‌‎ۀ‎ "ولی" اگر چه در لغت معانی یا کاربردهای گوناگونی دارد مانند: [[رب]]، مالک، [[سید]]، [[منعم]]، معتق، محب، ناصر و متصرف در امور دیگران<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱ـ۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.</ref>، ولی به [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] و نیز به [[اجماع]] [[مسلمانان]] غیر از سه معنای اخیر قطعاً مقصود نیست و از سه معنای اخیر تنها آخرین معنا می‎تواند در این آیه مقصود باشد.
 
برخی از [[دلایل]] این مطلب عبارت‎‎اند از:
# [[حصر]] إِنَّمَا: {{متن قرآن|إِنَّمَا}} از ادات حصر است و بر [[ولایتی]] خاص که به [[خداوند]] اختصاص دارد و با [[اذن]] او برای دیگران نیز ثابت می‌شود دلالت می‌‌کند<ref>مجمع البیان، ج۴ـ۳، ص۲۱۱؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹ـ۴۴۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۲ـ۳۰۳.</ref>
# کلمه ولی به معنای [[سرپرستی]] و صاحب [[اختیار]] است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی [[اسناد]] داده شود که دارای [[شأن]] [[رهبری]] و [[فرمانروایی]] است؛ حال با توجه به اینکه [[ولایت]] در مورد [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است و از طرفی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] یا [[پیامبر]]{{صل}} عطف شده و [[حکم]] آنها یکی است؛ لذا ولایت در مورد مؤمنانی که در [[آیه]] توصیف شده‌‎اند نیز به معنای [[مالکیت]] امر [[تدبیر]] ([[امامت]]) خواهد بود<ref>مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.</ref>.
# مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[حضرت علی]]{{ع}} است: عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} هرچند همۀ [[مؤمنان]] را شامل می‎‎شود ولی مقصود بعضی از مؤمنان است؛ زیرا برای آنان صفت ویژه‎ای ـ اقامۀ [[نماز]] و دادن [[زکات]] در حال [[رکوع]] ـ بیان شده که [[شأن نزول]] آن دربارۀ حضرت است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۱۰۶-۱۱۱.</ref>.
 
در [[روایات]] متعدد از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی نازل شده است. چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «خداوند پیامبرش را به [[ولایت امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد و آیه دربارۀ او نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.<ref>سوره مائده، آیه:۵۵. </ref>.<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه ولایت ۱ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲.</ref>
 
== مصداق شناسی {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} ==
مهم‌ترین بحث در [[آیه]] [[ولایت]]، تعیین مصادیق آیه است، دانشمندان و مفسِّران [[شیعه]] و [[سنّی]] در اینکه [[خداوند]] و [[رسول]] اعظم، مصداق [[آیه شریف]] ولایت‌اند، اختلافی ندارند، ولی در مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} دیدگاهی متفاوت دارند.
 
=== دیدگاه اهل سنت ===
مفسِّران اهل سنت در تعیین مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} دست‌کم چهار دیدگاه دارند: همه مؤمنان، [[مهاجران]] و [[انصار]]، علی بن ابی‌طالب و [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابی‌بکر]]<ref>[[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|المسألة الأولی: في قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى}}: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}} {{عربی|... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب}}؛ مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳؛ [[آلوسی]] آورده است: {{عربی|فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه}}؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵؛ [[سیوطی]] در الدّر المنثور ذیل [[آیه]] [[ولایت]] از [[ابن عبّاس]] [[نقل]] کرده است که گفت: "[[علی]] {{ع}} در حال [[رکوع]] [[نماز]] بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به [[فقیر]] [[صدقه]] داد. [[پیامبر]] {{صل}} از [[سائل]] پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو داد و او به [[علی]] اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال [[رکوع]] است. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} نازل شد؛ پیام قرآن، ج۹، ص۲۰۲؛ به نقل از: الدرالمنثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۲۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۴۰-۴۱.</ref>
 
=== دیدگاه [[شیعه]] ===
مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا...}} در آیه، فقط امیرالمؤمنین علی {{ع}} است به سه دلیل:
# اجماع و اتفاق: هر کسی که می‌گوید مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا...}} بعض المؤمنین است، گفته است منظور [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی {{ع}} است. پس اگر آیه شریفه را بر غیر آن حضرت حمل کنیم، خرق اجماع نموده ایم و خرق اجماع بالاجماع جایز نیست.
# امیرالمؤمنین علی {{ع}} هم جزء مؤمنین است، آنگاه از دو حال خارج نیست: یا آن حضرت {{ع}} تمام مقصود از آیه است و یا بعضی از مقصودین به آیه است؛ احتمال دوّم [[باطل]] است که امیرالمؤمنین علی {{ع}} بعض المراد باشد و دیگران هم مقصود به آیه باشند؛ زیرا اوصافی که در آیه شریفه ذکر شده (یعنی: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>) عمومیت ندارد و مختص [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. پس احتمال اوّل معیّن می‌شود که مراد این است، امیرالمؤمنین علی {{ع}} کلّ المراد [[آیه]] است.
# [[شأن نزول آیه]] دلیل بر این است که مراد امیرالمؤمنین علی {{ع}} است؛ زیرا که مفسّرین خاصّه و عامّه [[اجماع]] دارند بر اینکه وقتی [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی {{ع}} در حال [[رکوع]] انگشتر خویش را به [[سائل]] داد، این آیه در [[حق]] او نازل شد<ref>فخررازی در تفسیر کبیر، ج۱۲، ص۲۰؛ ثعلبی در تفسیر کشف البیان، ج۴، ص۷۵؛ زمخشری در کشاف، ج۱، ص۶۲۳؛ طبری در تفسیر جامع البیان، ج۶، ص۳۹۰؛ ابن سعد قرطبی در تفسیر، ج۶، ص۲۲۱؛ فاضل نیشابوری در غرائب، ج۲، ص۶۰۵؛ واحدی در اسباب النزول، ص۱۳۳؛ حافظ ابوبکر جصاص در تفسیر احکام القرآن، ج۲، ص۵۵۷؛ قاضی بیضاوی در انوار التنزیل، ج۱، ص۳۴۵؛ سیوطی در الدرالمنثور، ج۲، ص۲۹۳؛ شوکانی در تفسیر فتح القدیر، ج۲، ص۵۱؛ آلوسی در تفسیر، ج۶، ص۴۹۶؛ ابوالبرکات در تفسیرش، ج۱، ص۴۹۶؛ ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۷۷؛ خازن علاء الدین بغدادی در تفسیر، ج۱، ص۴۹۶؛ سلیمان حنفی در ینابیع المودة، ج۱، ص۱۱؛ ابن عساکر دمشقی در تاریخ شام، ج۴۲، ص۳۵۷؛ سبط ابن جوزی در تذکره، ص۳۵؛ قاضی عضد ایجی در مواقف، ج۳، ص۶۰۱؛ سید شریف جرجانی در شرح مواقف، ج۸، ص۳۶۰؛ ابن صبّاغ مالکی در فصول المهمّة، ج۱، ص۵۸۱؛ طبرانی در اوسط، ج۶، ص۲۱۹؛ ابن مغازلی در مناقب، ص۳۱۳؛ شبلنجی در نور الابصار، ص۱۵۹؛ طبری در ریاض النضره، ص۱۵۹.</ref>، پس منحصرا [[ولیّ]] و [[سرپرست]] [[مردم]]، [[خداوند]] و [[رسول خدا]] {{صل}} و امیرالمؤمنین علی {{ع}} هستند نه دیگران<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۸.</ref>.<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۲۵۸؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه ولایت ۱ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۲۵؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۴۰-۴۱.</ref>
 
==== تواتر روایات بر دیدگاه شیعه ====
[[پیامبر اسلام]] مبیِّن و مفسِّر وحی، در موارد متعددی، مصادیق آیه ولایت را مشخص و معین نموده‌اند. شایسته است برای اثبات مدّعای شیعه، به روایاتی که مفسِّران اهل سنت نقل کرده و [[گواه]] [[درستی]] باور [[شیعیان]] است، اشاره می‌کنیم:
# [[علامه امینی]] در کتاب ارزشمند [[الغدیر]] از ۶۶ نفر از علمای اهل سنت نقل می‌کند که [[شأن نزول]] آیه را امیرمؤمنان{{ع}} می‌دانند<ref>الغدیر، ج۳، ص۱۵۶ - ۱۶۲.</ref>.
# [[علامه سید هاشم بحرانی]] نیز، نزول [[آیه]] را درباره علی{{ع}} به ۲۴ طریق از [[اهل سنت]] و ۱۹ طریق از [[شیعه]] [[روایت]] کرده است که هر کدام با دیگری متفاوت است<ref>غایة المرام، ص۱۰۳ ـ ۱۰۹.</ref>.
# آیت الله مرعشی نجفی نیز، نزول آیه را از ۳۱ مصدر و منبع اهل سنت که در دسترس همگان است نقل کرده است<ref>احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ - ۴۰۸.</ref>.
# [[سیوطی]] در تفسیر [[الدرالمنثور]] زیر آیه [[ولایت]]، ۱۵ روایت در [[شأن نزول]] آن نقل می‌کند که ۱۴ مورد آن درباره [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>: {{عربی|و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال تصدق علي بخاتمة و هو راكع فقال النبي للسائل من أعطاك هذا الخاتم قال ذاك الراكع فانزل الله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}}.
# [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] [[مفاتیح الغیب]] سه روایت، زیر این آیه [[مبارک]] در شأن نزول آیه نقل کرده و هر سه به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} مربوط است<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>:{{متن حدیث|روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب رُوِيَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَلَامٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا رَأَيْتُ عَلِيّاً تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ عَلَى مُحْتَاجٍ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَحْنُ نَتَوَلَّاهُ}}.
# [[حسکانی]]، عالم و [[محدث]] بزرگ اهل سنت نیز، ۲۸ روایت در [[شواهد التنزیل]] نقل کرده است. در میان راویان آنها، شش نفر از بزرگان [[صحابه]]: علی{{ع}} و [[عمار]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]]، جابر و [[ابن عباس]]، به چشم می‌خورند<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۴۸.</ref>.
# [[آلوسی]] در شأن نزول آیه ولایت می‌نویسد: "بیشتر [[اخباری‌ها]] بر این باورند که این آیه در [[شأن]] علی بن ابی‌طالب نازل شده است. [[ابن‌عباس]] روایت می‌کند که [[عبدالله بن سلام]]، همراه جمعی از [[قوم]] خود که به [[پیامبر]] [[ایمان]] آورده بودند، بر آن حضرت وارد شدند و گفتند: ای [[پیامبر خدا]]! خانه‌های ما از اینجا دور است و از آن هنگام که به تو ایمان آورده‌ایم، قوم ما رهایمان کرده و با هم [[پیمان]] بسته‌اند که با ما [[همنشینی]] و [[ازدواج]] نکرده و سخن نگویند و این بر ما بسیار گران آمده است. [[پیامبر]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}. پس پیامبر به سوی [[مسجد]] بیرون رفت، در حالی که [[مردم]] برخی در حال [[قیام]] و برخی دیگر در حالی [[رکوع]] بودند، سائلی را دید و از او پرسید، آیا کسی چیزی به تو عطا کرده است؟ گفت: بلی، انگشتر، پیامبر فرمود: چه کسی آن را به تو بخشید؟ گفت: این مرد که ایستاده است و با دست خود به سوی علی{{ع}} اشاره کرد. پیامبر پرسید: در چه حالی به تو عطا کرد؟ [[سائل]] گفت: در حال رکوع به من بخشید. پس پیامبر [[تکبیر]] گفت و این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>{{عربی|و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، فقد أخرج الحاكم و ابن مردويه و غيرهما عن ابن عباس رضی الله تعالى عنهما بإسناد متصل}} {{متن حدیث|قَالَ: أَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قَوْمِهِ مِمَّنْ قَدْ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ{{صل}} فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ مَنَازِلَنَا بَعِيدَةٌ لَيْسَ لَنَا مَجْلِسٌ وَ لَا مُتَحَدَّثٌ دُونَ هَذَا الْمَجْلِسِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا رَأَوْنَا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ رَفَضُونَا وَ آلُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنْ لَا يُجَالِسُونَا وَ لَا يُنَاكِحُونَا وَ لَا يُكَلِّمُونَا فَشَقَ ذَلِكَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ{{صل}}- {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} ثُمَّ إِنَّ النَّبِيَّ{{صل}} خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ بَيْنَ قَائِمٍ وَ رَاكِعٍ وَ بَصُرَ بِسَائِلٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ خَاتَماً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ ذَاكَ الْقَائِمُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ{{ع}} فَقَالَ{{صل}} عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ أَعْطَانِي وَ هُوَ رَاكِعٌ فَكَبَّرَ النَّبِيُّ{{صل}} ثُمَّ قَرَأَ {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}}}؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.</ref>.
 
این [[شأن نزول]] دارای [[شهرت]] زیاد و در حد [[اجماع]] است. به بیان [[علامه طباطبایی]]، اگر این شأن نزول با توجّه به زیادی [[روایات]] [[انکار]] شود، دیگر نمی‌توان هیچ [[شأن]] نزولی را در [[قرآن]] پذیرفت.
 
'''جمع‌بندی:''' [[ولایت]] و [[امامت]] [[امیرمؤمنان]] در این [[آیه]]، بر پایه دو مقدمه [[اثبات]] شد:
# مقدمه یکم، ولایت به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] است و این نوع از ولایت منحصر به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه است.
# مقدمه دوّم، مطابق روایات شیعه و [[اهل سنت]]، مصداق مؤمنان ویژه، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است.
 
'''نتیجه:''' علی بن ابی طالب{{ع}} [[امام]] و [[سرپرست مؤمنان]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۲۵-۲۸.</ref>.
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان آیه ولایت}}
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[شأن نزول آیه ولایت]]
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:11246.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|'''امامت در قرآن''']]
# [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
# [[پرونده: 1100514.jpg|22px]] [[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه ولایت - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه ولایت ۱ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید  قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید  قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|'''امام‌شناسی ۵''']]
# [[پرونده:136871.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|'''ولایت و امامت در قرآن''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{امامت شناسی}}
{{فضائل امام علی}}
 
[[رده:آیات نامدار]]
[[رده:آیات امامت]]
[[رده:مقاله‌های اولویت سه]]
[[رده:فضائل امام علی]]
[[رده:اثبات امامت امام علی]]
[[رده:آیات اعتقادی قرآن]]
[[رده:آیات دارای شأن نزول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۸

آیه ولایت
ترجمه آیه
سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند
مشخصات آیه
بخشی ازآیهٔ ۵۵ سورهٔ مائده از جزء ۵ قرآن کریم
محتوای آیه
شأن نزول آیهانفاق انگشتری توسط امیرالمؤمنین(ع)
مصادیق برای آیهعلی بن ابی‌طالب(ع)
دلالت آیه
  • دلالت بر نصب امام
  • دلالت بر ولایت تشریعی
  • دلالت بر امامت و ولایت حضرت علی(ع)

آيه ولايت (آیه ۵۵ سوره مائده)، دربارۀ ولايت خدا، رسول و ائمه(ع) است و نام‌گذاری این آیه به ولایت، به دلیل واژه ﴿وَلِيُّكُمُ است. این آیه درباره امیرالمؤمنین(ع) نازل شده که در حال نماز به فردی نیازمند انگشتر داد. از مواردی که آیه بر آنها دلالت دارد عبارت است از: دلالت بر نصب امام؛ دلالت بر ولایت تشریعی و دلالت بر امامت و ولایت امام علی(ع).

مقدمه

آيه ولايت، آيۀ پنجاه و پنجم از سورۀ مائده است که دربارۀ ولايت خدا، رسول و ائمه(ع) است: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱].

نام‌گذاری این آیه به آیه ولایت، به دلیل واژه ﴿وَلِيُّكُمُ است. بسیاری از اهل تفسیر و روایت و تاریخ، به همین نام یاد کرده‌اند. البتّه در برخی موارد، آیه "زکات به خاتم" نیز نامیده شده است. آیه یاد شده به ولایت و سرپرستی خدا، رسول خدا (ص) و مؤمنان ویژه اشاره دارد و در آیه بعد می‌فرماید: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۲].[۳]

معناشناسی ولی

«وَلْی»، در لغت به معنای قرب، باران پس از خشکسالی، مولی (بنده آزادشده)، یاور، دوست، سرپرست و اولی به تصرف و رهبری آمده است که ریشه در همان تقرب دارد[۴] و در اصطلاح فقها و مفسران بیشتر به معنای متولی و اولی به تصرف به کار رفته است[۵].

معنای "ولی" در آیه و مراد از نوع ولایت

ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی و از نوع ولایت یک‌ سویه است. این نوع از ولایت، به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه منحصر است.

اثبات اینکه ولایت[۶] به معنای حق تصرف و سرپرستی است، با چند دلیل امکان‌پذیر است:

  1. یکی از مهمترین معناهایی که برای ولایت آمده، سرپرستی و مالک امر بودن است. ابن‌منظور آورده است[۷]؛
  2. با توجه به واژه ﴿إِنَّمَا که بر انحصار دلالت دارد، ولایت به معنای نصرت نیست؛ زیرا نصرت، به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه، اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمی‌گیرد.
  3. اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیاتی که واژه "ولی" در کنار واژه "نصیر" آمده، لغو باشد؛ زیرا دو واژه هم معنا در کنار هم آمده است.
  4. اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم اغراء به جهل است؛ زیرا با معانی متعددی که برای "ولی" آمده، نمی‌توان تشخیص داد کدام معنا را متکلّم اراده کرده است.
  5. کلمه "ولی"، نخست به خداوند و سپس به پیامبر(ص) اختصاص داده شده است. ولایت خداوند و پیامبر(ص) ثابت است و ولایت خدا و رسول الله(ص) به معنای مالک امر بودن است. از سویی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا بر خداوند و پیامبر عطف شده و حکم معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس ولایت به معنای مالکیت امر خواهد بود.

به دیگر سخن، به استناد "واو" به کار رفته در آیه ولایت، که در حکم تکرار معطوف‌علیه و سه جمله مستقل ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... رَسُولُهُ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ الَّذِينَ آمَنُوا است، بی‌تردید ولی در دو جمله نخست، به قرینه اینکه در حیات پیامبر کسی جز او ولی نیست، به معنای اولی بالتصرف است و در جمله سوّم نیز، به استناد همین قرینه داخلی، به معنای اولی بالتصرف است[۸].[۹]

شأن نزول

ثعلبی در تفسیر خود، از ابوذر غفاری نقل کرده است: روزی همراه رسول خدا(ص) نماز ظهر را به جا آوردم. گدایی در مسجد از مردم درخواست کمک کرد، اما هیچ کس به او چیزی نداد. او دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد پیامبرت(ص) از مردم کمک خواستم و هیچ کس به من چیزی نداد، در این حال علی در نماز و در حال رکوع بود و با انگشت دست راستش که در آن انگشتری بود، به او اشاره کرد و آن گدا انگشتر را از دست او در آورد، رسول خدا(ص) که این اتفاق را مى‌دید، رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! برادرم موسی از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا! مرا شرح صدر ده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشاى؛ تا سخنان مرا بفهمند. و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده... برادرم هارون را؛ با او پشتم را محکم کن. و او را در کارم شریک ساز[۱۰] و تو به او وحی کردی که با برادرت تو را یاری مى‌کنیم و برای شما دو نفر سلطان و قدرتی قرار مى‌دهیم که بر شما سیطره نیابند. خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توام، پروردگارا! مرا شرح صدر ده و کارم را آسان گردان و و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم علی را، با او پشتم را محکم کن. ابوذرگفت: پیامبر، هنوز دعایش را به پایان نبرده بود که جبرئیل(ع) از جانب خدای عزوجل، این آیه را نازل کرد و گفت: ای محمد! بخوان: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱۱].[۱۲].[۱۳]

دلالت آیه

نخست: دلالت بر نصب امام

همه مفسران اجماع دارند که این آیه، در شأن علی بن ابی‌طالب(ع) نازل شده و دلالت آن بر امامت، واضح است و حصر موجود در آیه: "سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند..." هر احتمال دیگری را برای معنای ولایت، غیر از سلطه و حکومت از بین مى‌برد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر ولایت نمى‌تواند فقط مخصوص خدا و رسول خدا(ص) و مؤمنان خاص که در رأس آنان امیرالمؤمنین علی(ع) است، باشد[۱۴].

دوم: دلالت بر ولایت تشریعی

آیۀ ولایت یکی از ادله‎ای است که می‎تواند دلیلی بر ولایت تشریعی امام باشد[۱۵]؛ بدین صورت که ولایت و سرپرستی که در آیه برای خداوند بیان شده عام بوده و شامل حوزه‌‎های تکوین و تشریع می‌‌شود[۱۶] و از آنجا که ولایت خداوند و پیامبر و ﴿الَّذِينَ آمَنُوا یعنی امامان(ع) در یک سیاق بیان شده، نشان می‌‌دهد قلمرو ولایت نیز همسان باشد. بنابراین می‌توان گفت براساس این آیه، امامان(ع) شأن تشریع احکام یعنی ولایت تشریعی را دارند.

اشکال شده است که اطلاق آیه ولایت زمانی می‌‌تواند ولایت تشریعی و امامت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه(ع) را ثابت کند که قیدی برای آن نیامده باشد، در حالی که آیۀ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۱۷] آیه ولایت را قید می‌‌زند؛ زیرا با وجود اکمال دین به ولی و ولایت احتیاجی نیست.

در جواب گفته شده است معنای اتمام دین این نیست که دین اسلام احتیاج به مفسر و مبیّن ندارد، بلکه منظور این است که کلیات دین توسط پیامبر برای شما آورده شد. با این نگاه آیه اکمال علاوه بر اینکه آیه ولایت را قید نمی‌زند، بلکه به نوعی در جهت تأیید آن است؛ چراکه آیۀ اکمال، کلیات دین را تمام شده می‌‌داند، ولی برای تفسیر و تبین آن باید کسی باشد و با توجه به آیه ولایت، آن شخص کسی غیر از امیرالمؤمنین(ع) نیست. به عبارتی دیگر معارفی که در عصر نبوی گفته نشده به وسیلۀ امام تشریع یا بیان‌‎شدنی است لذا داشتنِ حق تشریع امامان(ع) با اکمال دین ناسازگار نیست، ضمن آنکه باید توجه داشت، اکمال دین، غیر از ختم دین است و آیۀ یادشده از اکمال دین سخن گفته از ‌‎این‎رو ناسازگاری میان اکمال دین و حق تشریع برای امام وجود ندارد[۱۸].

سوم: دلالت بر امامت و ولایت امام علی(ع)

آیه ولایت یکی از روشن‌ترین دلایل امامت بلافصل علی(ع) است: زیرا واژ‌‌‎ۀ‎ "ولی" اگر چه در لغت معانی یا کاربردهای گوناگونی دارد مانند: رب، مالک، سید، منعم، معتق، محب، ناصر و متصرف در امور دیگران[۱۹]، ولی به دلایل عقلی و نقلی و نیز به اجماع مسلمانان غیر از سه معنای اخیر قطعاً مقصود نیست و از سه معنای اخیر تنها آخرین معنا می‎تواند در این آیه مقصود باشد.

برخی از دلایل این مطلب عبارت‎‎اند از:

  1. حصر إِنَّمَا: ﴿إِنَّمَا از ادات حصر است و بر ولایتی خاص که به خداوند اختصاص دارد و با اذن او برای دیگران نیز ثابت می‌شود دلالت می‌‌کند[۲۰]
  2. کلمه ولی به معنای سرپرستی و صاحب اختیار است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای شأن رهبری و فرمانروایی است؛ حال با توجه به اینکه ولایت در مورد خدا و رسول(ص) به معنای مالک امر بودن است و از طرفی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا بر خداوند یا پیامبر(ص) عطف شده و حکم آنها یکی است؛ لذا ولایت در مورد مؤمنانی که در آیه توصیف شده‌‎اند نیز به معنای مالکیت امر تدبیر (امامت) خواهد بود[۲۱].
  3. مراد از ﴿الَّذِينَ آمَنُوا حضرت علی(ع) است: عبارت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا هرچند همۀ مؤمنان را شامل می‎‎شود ولی مقصود بعضی از مؤمنان است؛ زیرا برای آنان صفت ویژه‎ای ـ اقامۀ نماز و دادن زکات در حال رکوع ـ بیان شده که شأن نزول آن دربارۀ حضرت است[۲۲].

در روایات متعدد از شیعه و اهل سنت وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی نازل شده است. چنانکه امام باقر(ع) فرمودند: «خداوند پیامبرش را به ولایت امام علی(ع) فرمان داد و آیه دربارۀ او نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲۳].[۲۴].[۲۵]

مصداق شناسی ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا

مهم‌ترین بحث در آیه ولایت، تعیین مصادیق آیه است، دانشمندان و مفسِّران شیعه و سنّی در اینکه خداوند و رسول اعظم، مصداق آیه شریف ولایت‌اند، اختلافی ندارند، ولی در مصداق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا دیدگاهی متفاوت دارند.

دیدگاه اهل سنت

مفسِّران اهل سنت در تعیین مصداق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا دست‌کم چهار دیدگاه دارند: همه مؤمنان، مهاجران و انصار، علی بن ابی‌طالب و ابی‌بکر[۲۶].[۲۷]

دیدگاه شیعه

مراد از ﴿الَّذِينَ آمَنُوا... در آیه، فقط امیرالمؤمنین علی (ع) است به سه دلیل:

  1. اجماع و اتفاق: هر کسی که می‌گوید مراد از ﴿الَّذِينَ آمَنُوا... بعض المؤمنین است، گفته است منظور حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) است. پس اگر آیه شریفه را بر غیر آن حضرت حمل کنیم، خرق اجماع نموده ایم و خرق اجماع بالاجماع جایز نیست.
  2. امیرالمؤمنین علی (ع) هم جزء مؤمنین است، آنگاه از دو حال خارج نیست: یا آن حضرت (ع) تمام مقصود از آیه است و یا بعضی از مقصودین به آیه است؛ احتمال دوّم باطل است که امیرالمؤمنین علی (ع) بعض المراد باشد و دیگران هم مقصود به آیه باشند؛ زیرا اوصافی که در آیه شریفه ذکر شده (یعنی: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲۸]) عمومیت ندارد و مختص امیرالمؤمنین (ع) است. پس احتمال اوّل معیّن می‌شود که مراد این است، امیرالمؤمنین علی (ع) کلّ المراد آیه است.
  3. شأن نزول آیه دلیل بر این است که مراد امیرالمؤمنین علی (ع) است؛ زیرا که مفسّرین خاصّه و عامّه اجماع دارند بر اینکه وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در حال رکوع انگشتر خویش را به سائل داد، این آیه در حق او نازل شد[۲۹]، پس منحصرا ولیّ و سرپرست مردم، خداوند و رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) هستند نه دیگران[۳۰].[۳۱]

تواتر روایات بر دیدگاه شیعه

پیامبر اسلام مبیِّن و مفسِّر وحی، در موارد متعددی، مصادیق آیه ولایت را مشخص و معین نموده‌اند. شایسته است برای اثبات مدّعای شیعه، به روایاتی که مفسِّران اهل سنت نقل کرده و گواه درستی باور شیعیان است، اشاره می‌کنیم:

  1. علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر از ۶۶ نفر از علمای اهل سنت نقل می‌کند که شأن نزول آیه را امیرمؤمنان(ع) می‌دانند[۳۲].
  2. علامه سید هاشم بحرانی نیز، نزول آیه را درباره علی(ع) به ۲۴ طریق از اهل سنت و ۱۹ طریق از شیعه روایت کرده است که هر کدام با دیگری متفاوت است[۳۳].
  3. آیت الله مرعشی نجفی نیز، نزول آیه را از ۳۱ مصدر و منبع اهل سنت که در دسترس همگان است نقل کرده است[۳۴].
  4. سیوطی در تفسیر الدرالمنثور زیر آیه ولایت، ۱۵ روایت در شأن نزول آن نقل می‌کند که ۱۴ مورد آن درباره علی بن ابی‌طالب(ع) است[۳۵]: و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال تصدق علي بخاتمة و هو راكع فقال النبي للسائل من أعطاك هذا الخاتم قال ذاك الراكع فانزل الله ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ.
  5. فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب سه روایت، زیر این آیه مبارک در شأن نزول آیه نقل کرده و هر سه به امیرمؤمنان(ع) مربوط است[۳۶]:«روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب رُوِيَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَلَامٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا رَأَيْتُ عَلِيّاً تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ عَلَى مُحْتَاجٍ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَحْنُ نَتَوَلَّاهُ».
  6. حسکانی، عالم و محدث بزرگ اهل سنت نیز، ۲۸ روایت در شواهد التنزیل نقل کرده است. در میان راویان آنها، شش نفر از بزرگان صحابه: علی(ع) و عمار، ابوذر، مقداد، جابر و ابن عباس، به چشم می‌خورند[۳۷].
  7. آلوسی در شأن نزول آیه ولایت می‌نویسد: "بیشتر اخباری‌ها بر این باورند که این آیه در شأن علی بن ابی‌طالب نازل شده است. ابن‌عباس روایت می‌کند که عبدالله بن سلام، همراه جمعی از قوم خود که به پیامبر ایمان آورده بودند، بر آن حضرت وارد شدند و گفتند: ای پیامبر خدا! خانه‌های ما از اینجا دور است و از آن هنگام که به تو ایمان آورده‌ایم، قوم ما رهایمان کرده و با هم پیمان بسته‌اند که با ما همنشینی و ازدواج نکرده و سخن نگویند و این بر ما بسیار گران آمده است. پیامبر فرمود: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ. پس پیامبر به سوی مسجد بیرون رفت، در حالی که مردم برخی در حال قیام و برخی دیگر در حالی رکوع بودند، سائلی را دید و از او پرسید، آیا کسی چیزی به تو عطا کرده است؟ گفت: بلی، انگشتر، پیامبر فرمود: چه کسی آن را به تو بخشید؟ گفت: این مرد که ایستاده است و با دست خود به سوی علی(ع) اشاره کرد. پیامبر پرسید: در چه حالی به تو عطا کرد؟ سائل گفت: در حال رکوع به من بخشید. پس پیامبر تکبیر گفت و این آیه را خواند: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۳۸].

این شأن نزول دارای شهرت زیاد و در حد اجماع است. به بیان علامه طباطبایی، اگر این شأن نزول با توجّه به زیادی روایات انکار شود، دیگر نمی‌توان هیچ شأن نزولی را در قرآن پذیرفت.

جمع‌بندی: ولایت و امامت امیرمؤمنان در این آیه، بر پایه دو مقدمه اثبات شد:

  1. مقدمه یکم، ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی است و این نوع از ولایت منحصر به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه است.
  2. مقدمه دوّم، مطابق روایات شیعه و اهل سنت، مصداق مؤمنان ویژه، علی بن ابی طالب(ع) است.

نتیجه: علی بن ابی طالب(ع) امام و سرپرست مؤمنان است[۳۹].

پرسش‌های وابسته

  1. واژه ولی و ولایت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  2. مراد از واژه إنما در آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
  3. آیه ولایت چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)
  4. چگونه عبارت «الذین آمنوا» در آیه ولایت تنها شامل امام علی می‌شود؟ (پرسش)
  5. با توجه به آیه ولایت آیا حمل ولی بر امام علی خلاف روش قرآن است؟ (پرسش)
  6. شأن نزول آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
  7. آیا ولی در آیه ولایت به معنای محبت و نصرت است؟ (پرسش)
  8. آیا ولی در آیه ولایت به معنای حاکم و متصرف است؟ (پرسش)
  9. آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز به فقیر تأخیر در پرداخت زکات و معصیت بود؟ (پرسش)
  10. آیا اجرای حدود الهی از ارکان معنای ولایت است؟ (پرسش)
  11. آیا انحصار ولایت امام علی با عقاید شیعه منافات دارد؟ (پرسش)
  12. چرا امام علی از آیه ولایت برای اثبات ولایت خود استفاده نکرده است؟ (پرسش)
  13. دلایل منکرین شأن نزول آیه ولایت درباره امام علی چیست؟ (پرسش)
  14. آیا آیه ولایت را می‌توان بدون قرینه بر امام علی تطبیق داد؟ (پرسش)
  15. آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز با آداب نماز منافات دارد؟ (پرسش)
  16. آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی با حضور قلب در نماز منافات دارد؟ (پرسش)
  17. مراد از ولایت در آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
  18. چرا شیعه ولی در آیه ولایت را به معنای ولایت در سیره و رهبری می‌داند؟ (پرسش)
  19. چه اشکالاتی بر شأن نزول آیه ولایت گرفته شده است؟ (پرسش)
  20. آیا آیه ولایت درباره ابوبکر نازل شده است؟ (پرسش)
  21. آیا رکوع در آیه ولایت به معنای خضوع و خشوع است؟ (پرسش)
  22. با توجه به آیه ولایت آیا معنای زکات تنها زکات واجب است؟ (پرسش)
  23. آیا سیاق آیات قبل از ولایت بر عدم نزول در شأن امام علی دلالت می‌کند؟ (پرسش)
  24. آیا روایاتی که ثابت می‌کند آیه ولایت در شأن امام علی نازل شده است جعلی است؟ (پرسش)
  25. آیا آیه ولایت بر بلافصل نبودن جانشینی امام علی دلالت می‌کند؟ (پرسش)
  26. آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز لازمه‌اش فعل کثیر و عدم جواز است؟ (پرسش)
  27. آیا بخشیدن انگشتر در نماز لازمه‌اش سخن گفتن در نماز است؟ (پرسش)
  28. آیا مقصود از ولایت در آیه ولایت حاکمیت و مالکیت است؟ (پرسش)
  29. چرا امام علی از آیه ولایت برای اثبات امامت خود استفاده نکرده است؟ (پرسش)
  30. آیا رکوع در آیه ولایت به معنای خضوع و خشوع است؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  2. «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
  3. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۵-۱۶.
  4. المفردات، ص۸۸۵ أساس البلاغة، ص۶۸۹.
  5. صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه ولایت»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۶۵.
  6. واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و مانند آنکه از مادّه «ولی» اشتقاق یافته، از پر کاربردترین واژه‌های قرآن کریم است که گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۲۳۳ جا به کار رفته است. ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته می‌شود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یک‌دیگر واقع می‌شوند، می‌گویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق می‌افتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ می‌دهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدیگر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است نتیجه آنکه ولایت دو جزء دارد: یکی پیوند عمیق میان دو موجود و دیگری حق تصرّف از سوی یکی از آن دو است.
  7. ففی اسماء الله تعالی: الولی هو الناصر و قیل: المتولی لأمور العالم و الخلائق القائم بها؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ المعنی: الذی یتولی تدبیرکم و یلی أمورکم ﴿اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الذین هذه صفاتهم ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.
  8. ر.ک: همان، ج۲۳، ص۱۲۰.
  9. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۶-۱۸.
  10. سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.
  11. «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  12. همه مفسرین این روایت را نقل کرده‌اند، ر.ک: طبری؛ اسباب النزول واحدی؛ امام فخر رازی، التفسیر الکبیر و برای تفصیل بیشتر ر.ک: الغدیر؛ ج۲، ص۵۲-۵۳.
  13. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص۸۳-۸۴
  14. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص۸۳-۸۴.
  15. این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی(ع) بهره جسته‌اند. برای نمونه، ر.ک: نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، ص۱۹۹؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ کراجکی، ابوالفتح، التعجب، ص۱۱۹؛ لاهیجی، ملاعبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی(ع) استفاده کرده‌اند؛ ر.ک: شرفی، احمد بن محمد بن صلاح، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۵۲۵؛ زیدی، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۹ـ ۱۵۰.
  16. ﴿هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا«آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۴.
  17. «امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.
  18. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۸۵ ـ ۱۸۸.
  19. لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱ـ۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.
  20. مجمع البیان، ج۴ـ۳، ص۲۱۱؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹ـ۴۴۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۲ـ۳۰۳.
  21. مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.
  22. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه ولایت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۱۰۶-۱۱۱.
  23. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  24. سوره مائده، آیه:۵۵.
  25. ر.ک: خراسانی، علی، آیه ولایت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  26. فخر رازی می‌نویسد: المسألة الأولی: في قوله ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب؛ مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳؛ آلوسی آورده است: فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵؛ سیوطی در الدّر المنثور ذیل آیه ولایت از ابن عبّاس نقل کرده است که گفت: "علی (ع) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به فقیر صدقه داد. پیامبر (ص) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو داد و او به علی اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است. در این هنگام آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ... نازل شد؛ پیام قرآن، ج۹، ص۲۰۲؛ به نقل از: الدرالمنثور، ج۲، ص۲۹۳.
  27. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۲۴؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۴۰-۴۱.
  28. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  29. فخررازی در تفسیر کبیر، ج۱۲، ص۲۰؛ ثعلبی در تفسیر کشف البیان، ج۴، ص۷۵؛ زمخشری در کشاف، ج۱، ص۶۲۳؛ طبری در تفسیر جامع البیان، ج۶، ص۳۹۰؛ ابن سعد قرطبی در تفسیر، ج۶، ص۲۲۱؛ فاضل نیشابوری در غرائب، ج۲، ص۶۰۵؛ واحدی در اسباب النزول، ص۱۳۳؛ حافظ ابوبکر جصاص در تفسیر احکام القرآن، ج۲، ص۵۵۷؛ قاضی بیضاوی در انوار التنزیل، ج۱، ص۳۴۵؛ سیوطی در الدرالمنثور، ج۲، ص۲۹۳؛ شوکانی در تفسیر فتح القدیر، ج۲، ص۵۱؛ آلوسی در تفسیر، ج۶، ص۴۹۶؛ ابوالبرکات در تفسیرش، ج۱، ص۴۹۶؛ ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۷۷؛ خازن علاء الدین بغدادی در تفسیر، ج۱، ص۴۹۶؛ سلیمان حنفی در ینابیع المودة، ج۱، ص۱۱؛ ابن عساکر دمشقی در تاریخ شام، ج۴۲، ص۳۵۷؛ سبط ابن جوزی در تذکره، ص۳۵؛ قاضی عضد ایجی در مواقف، ج۳، ص۶۰۱؛ سید شریف جرجانی در شرح مواقف، ج۸، ص۳۶۰؛ ابن صبّاغ مالکی در فصول المهمّة، ج۱، ص۵۸۱؛ طبرانی در اوسط، ج۶، ص۲۱۹؛ ابن مغازلی در مناقب، ص۳۱۳؛ شبلنجی در نور الابصار، ص۱۵۹؛ طبری در ریاض النضره، ص۱۵۹.
  30. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۸.
  31. علی‌احمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱، ص ۲۵۸؛ خراسانی، علی، آیه ولایت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۲۵؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۴۰-۴۱.
  32. الغدیر، ج۳، ص۱۵۶ - ۱۶۲.
  33. غایة المرام، ص۱۰۳ ـ ۱۰۹.
  34. احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ - ۴۰۸.
  35. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.
  36. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.
  37. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۴۸.
  38. و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، فقد أخرج الحاكم و ابن مردويه و غيرهما عن ابن عباس رضی الله تعالى عنهما بإسناد متصل «قَالَ: أَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قَوْمِهِ مِمَّنْ قَدْ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ(ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ مَنَازِلَنَا بَعِيدَةٌ لَيْسَ لَنَا مَجْلِسٌ وَ لَا مُتَحَدَّثٌ دُونَ هَذَا الْمَجْلِسِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا رَأَوْنَا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ رَفَضُونَا وَ آلُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنْ لَا يُجَالِسُونَا وَ لَا يُنَاكِحُونَا وَ لَا يُكَلِّمُونَا فَشَقَ ذَلِكَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ(ص)- ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ثُمَّ إِنَّ النَّبِيَّ(ص) خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ بَيْنَ قَائِمٍ وَ رَاكِعٍ وَ بَصُرَ بِسَائِلٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص) هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ خَاتَماً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص) مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ ذَاكَ الْقَائِمُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ(ع) فَقَالَ(ص) عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ أَعْطَانِي وَ هُوَ رَاكِعٌ فَكَبَّرَ النَّبِيُّ(ص) ثُمَّ قَرَأَ ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.
  39. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۲۵-۲۸.