←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
# [[مهربان]] و سختگیر: {{متن حدیث|وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ يَنْبُو عَلَى الْأَقْوِيَاءِ}}؛ «به [[ناتوانان]]، [[مهربان]] و بر [[زورمندان]]، سختگیر باشند». | # [[مهربان]] و سختگیر: {{متن حدیث|وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ يَنْبُو عَلَى الْأَقْوِيَاءِ}}؛ «به [[ناتوانان]]، [[مهربان]] و بر [[زورمندان]]، سختگیر باشند». | ||
#میانهرو: {{متن حدیث|وَ مِمَّنْ لَا يُثِيرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «درشتیشان به [[ستم]] برنینگیزد و نرمیشان بر جای ننشاند».<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۳۹.</ref> | #میانهرو: {{متن حدیث|وَ مِمَّنْ لَا يُثِيرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «درشتیشان به [[ستم]] برنینگیزد و نرمیشان بر جای ننشاند».<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۳۹.</ref> | ||
==[[اصلاح روابط سیاسی]] (رابطه [[حاکم]] یا [[زمامدار]] با [[کارمندان]] و زیردستان)== | |||
پیشتر گفتیم که [[رهبر]]، [[زمامداران]] و کارمندان (مجموعه [[دولت]] به اصطلاح امروزی) از طرفی و [[مردم]] از سوی دیگر، دو عنصر و [[قطب]] [[جامعه]] هستند و [[اصلاح]] آن دو به یکدیگر بستگی دارد. گذشته از آنکه اصلاح روابط متقابل [[حاکمان]] و مردم و در نتیجه، انجام [[وظایف]] و نقشهای هر کدام در برابر دیگری بسیار مهم است، [[امام]] به رابطه متقابل [[مسئولان]] و زمامداران با کارمندان زیردست (روابط متقابل سازمانی و [[مدیریتی]]) اهمیت میدهد و روند بهتر و درست امور را به چگونگی این رابطه مبتنی میداند. از این رو، در [[عهدنامه مالک اشتر]] به وظایفی اشاره میفرماید که زمامداران و مسئولان در برابر زیردستان خود دارند که در صورت انجام آن وظایف، [[اصلاحات]] [[اداری]] پدیدار و کارکردهای سازمانی و اداری دگرگون میشود.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۴۲.</ref> | |||
===رابطه زمامدار با کارمندان=== | |||
حضرت در این باره سه [[وظیفه]] برای زمامدار مطرح میکند: | |||
#نخست میفرماید پس از اینکه کارمندان را بر اساس شرایطی برگزیدی، آنان را از نظر مادی تأمین کن؛ زیرا تأمین مادی آنها، پیامدهایی برای [[نظام سیاسی]] و مدیریتی دارد. کارمندان با گرفتن [[حقوق]] کافی، در [[اصلاح خود]] بیشتر میکوشند، از [[بیت المال]] [[دزدی]] نمیکنند و در صورت عدم [[پیروی]] یا [[خیانت]]، اتمام حجتی بر ضد آنان و مدرکی برای زمامدار است که آنان را [[مجازات]] کند: «در ارزاقشان بیفزای؛ زیرا فراوانی [[ارزاق]]، آنان را بر اصلاح خود نیرو میدهد و از دستاندازی به [[مالی]] که در [[تصرف]] دارند، باز میدارد، و نیز برای آنها [[حجت]] است، اگر فرمانت را [[مخالفت]] کنند یا در امانتت خللی پدید آورند».<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | |||
#دومین وظیفه، بررسی [[رفتار]] کارمندان از راه گماردن [[جاسوسان]] و مأمورانی [[راستگو]] و وفاپیشه است. مأموران اطلاعاتی وظیفه دارند به طور پنهانی [[کارها]] و رفتارهای [[کارمندان]] را بررسی و گزارش کنند و به [[مقام]] [[مسئول]] خبر دهند. این کار سبب امانتداری، [[مهربانی]] با [[مردم]] و انجام [[وظایف]] محول میشود. [[بازرسی]]، به ویژه درباره [[نزدیکان]] و آشنایان، اهمیت خاصی دارد و جلو بسیاری از خیانتها را میگیرد: {{متن حدیث|ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «پس در کارهایشان [[تفقد]] کن و [[کاوش]] نمای و جاسوسانی از مردم راستگوی و [[وفادار]] به خود، بر آنان بگمار؛ زیرا [[مراقبت]] نهانی تو در کارهایشان، آنان را به رعایت [[امانت]] و [[مدارا]] در [[حق رعیت]] وامیدارد». | |||
# [[کیفر]] [[خیانت]] کنندگان، سومین [[وظیفه زمامدار]] است. با بررسیهایی که [[نیروهای اطلاعاتی]] انجام دادهاند و [[زمامدار]] از آنها [[آگاهی]] یافته است، [[وظیفه]] دارد خیانت کنندگان را به کیفر اعمالشان برساند. کیفر [[خیانتکاران]] متناسب با خیانت آنها [[اجرا]] میشود. [[مجازات]] افراد، با تازیانه، [[بازپسگیری اموال]] اختلاسی و [[دزدی]]، [[خوار]] شمردن و برچسب خیانت کار زدن یا از طریق بدنام و [[رسوا]] ساختن صورت میگیرد: «و بنگر تا [[یاران]] کارگزارانت تو را به خیانت نیالایند. هرگاه یکی از ایشان دست به خیانت گشود و [[اخبار]] [[جاسوسان]] نزد تو به خیانت او گرد آمد و همه بدان [[گواهی]] دادند، همین خبرها تو را بس است. باید به سبب خیانتی که کرده، تنش را به [[تنبیه]] بیازاری و از کاری که کرده است، بازخواست نمایی. سپس خوار و ذلیلشسازی و [[مُهر]] خیانت بر او زنی و [[ننگ]] [[تهمت]] بر گردنش آویزی»<ref>{{متن حدیث|وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۴۲.</ref> | |||
===رابطه [[حاکم]] یا زمامدار با [[نظامیان]]=== | |||
برقراری رابطه [[عاطفی]]، روانی و مادی با نظامیان و رسیدگی به امور آنان، [[انجام وظیفه]] بهتر و [[مرزداری]] دقیق آنها را در پی دارد. اگر رابطه [[زمامدار]] با نظامیان، به صورت ارتباط خشک نظامی [[فرمانده]] - زیردست باشد، کارکردهایی که از نظامی [[مسلمان]]، با ارزشهای خاص مورد [[انتظار]] است، پدیدار نمیشود. [[امام علی]]{{ع}} به زمامدار و [[فرمانده سپاه]] سفارش میکند از هر نظر به امور نظامیان برسد و [[عدالت]] را میان آنان در [[رفتار]] و [[نظام]] پاداشدهی برقرار سازد. [[وظایف]] متعدد زمامدار بدین صورت است: | |||
# زمامدار [[وظیفه]] دارد با نظامیانی از خانوادههای ریشهدار و با [[شخصیت]]، خاندانهای [[پارسا]]، دارای پیشینه [[نیکو]] و درخشان [[دلاور]]، سلحشور، [[بخشنده]] و بلندنظر ارتباط نزدیکی داشته باشد: «آنگاه به [[مردم]] صاحب حسب و خوشنام بپیوند، از خاندانهای [[صالح]] که سابقهای نیکو دارند. نیز پیوند خود را با سلحشوران و دلیران و سخاوتمندان و جوانمردان [[استوار]] نمای؛ زیرا اینان مجموعههای کرماند و شاخههای [[احسان]] و خوبی»<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَةِ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | |||
# زمامدار باید برای نظامیان، همچون [[پدری]] [[مهربان]] و [[دلسوز]] باشد و آنان را از هر جهت زیر نظر بگیرد؛ چنان که به جنبه عاطفی و طرز [[تفکر]] و فعالیتهای آنان رسیدگی کند. زمامدار و [[سربازان]]، خانوادهای را تشکیل میدهند که در آن، سربازان به منزله [[فرزندان]] زمامدار به شمار میروند. رسیدگی و [[مهربانی]] به [[سپاهیان]]، نشان دهنده شخصیت زمامدار و فرمانده و رفتار سپاهیان، آینه رفتار زمامدار است و همواره موجب جذب سربازان و [[اعتماد]] به زمامدار میشود: {{متن حدیث|ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «آنگاه به کارهایشان آنچنان بپرداز که پدرومادر به کار فرزند خویش میپردازند». | |||
#هر گونه [[خدمت]] و تقویتی که درباره نظامیان صورت میگیرد، نباید بزرگ شمرده شود. [[سازمان نظامی]]، [[نگهبانان]] [[جامعه]] و به نوعی ضامن بقای آن هستند. از این رو، برطرف ساختن [[نیازهای مادی]] و معیشتی آنان، امری لازم است؛ زیرا بقای [[حیات]] جامعه با [[خدمت]] و تقویت [[نظامیان]] [[ارتباط مستقیم]] دارد. بنابراین هر چه بقای جامعه در نظر [[زمامدار]] اهمیت داشته باشد، خدمت و تقویت آنان نیز دارای اهمیت است. تقویت نکردن نظامیان، پایههای [[رفتاری]] آنان را [[سست]] میکند و به [[اسارت]] [[فکری]] و عملی [[دشمنان]] در میآورد. پس بر زمامدار لازم است کارهای صورت گرفته خود را بزرگ شمرد و همچنان آنان را تقویت کند: {{متن حدیث|وَ لَا يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ}}<ref>محمد تقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص۴۴۶.</ref>؛ «اگر کاری کردهای که سبب [[نیرومندی]] آنها شده است نباید در نظرت بزرگ آید». | |||
# [[نیکوکاری]] به نظامیان - هر چند اندک - نباید کوچک شمرده شود؛ بدین معنا که زمامدار در اندازه توان خود، از [[لطف]] و نیکوکاری به [[سپاهیان]] دریغ نورزد و آنچه میبخشد، نباید در نظرش ناچیز گردد. «و اگر درست دقت شود، همین بذل [[الطاف]] ناچیز که [[کشف]] از [[خلوص]] و [[محبت]] و وفای زمامدار درباره ارتشیان مینماید، باعث افزایش [[خیرخواهی]] و [[حسن ظن]] ارتشیان در [[حق]] زمامدار خواهد گشت؛ زیرا اگر [[ریا]] و تصنع در کار باشد، معمولاً در بذل و بخششها چشمگیر است، نه در موارد محقر و ناچیز»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. {{متن حدیث|وَ لَا تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «و نیز نباید لطف و [[احسان]] تو در حق آنان هر چند [[خرد]] باشد، در نظرت اندک جلوه کند؛ زیرا لطف و احسان تو، سبب میشود [[نصیحت]] خود را از تو دریغ ندارند و به تو حسن ظن یابند». | |||
#رسیدگی به امور کوچک و [[غفلت]] نکردن از آنها، از دیگر [[وظایف]] زمامدار شمرده میشود. حضرت در این بخش از [[نامه]] مینویسد که به دلیل رسیدگی به کارهای بزرگ و چشمگیر، از کارهای کوچک، پنهان و جزئی [[سپاهیان]] [[غفلت]] نکند: {{متن حدیث|وَ لَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّكَالًا عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَا يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ}}؛ «نباید بدین بهانه که به کارهای بزرگ میپردازی، از کارهای کوچکشان [[غافل]] مانی؛ زیرا [[الطاف]] کوچک را جایی است که از آن بهرهمند میشوند و توجه به کارهای بزرگ را نیز جایی است که از آن [[بینیاز]] نخواهند بود». | |||
# [[زمامدار]] باید فرماندهانی را برگزیند که به [[سربازان]] و [[خانواده]] آنها [[کمک مالی]] میرسانند: «باید برگزیدهترین سران [[سپاه]] تو، نزد تو کسی باشد که در [[بخشش]] به افراد سپاه کوتاهی نورزد و به آنان [[یاری]] رساند و از [[مال]] خویش چندان بهرهمندشان سازد که [[هزینه]] خود و خانوادهشان را که بر جای نهادهاند، کفایت کند تا یکدل و یکرأی روی به [[جهاد]] [[دشمن]] آورند»<ref>{{متن حدیث|وَ لْيَكُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي مَعُونَتِهِ وَ أَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِمَا يَسَعُهُمْ وَ يَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ حَتَّى يَكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | |||
# زمامدار [[وظیفه]] دارد به سربازان نیز مهر بورزد تا [[دل]] آنان را به خود جذب کند و پیرویشان با [[خرسندی]] و از دل صورت گیرد نه با [[زور]] نظامی: {{متن حدیث|فَإِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «زیرا مهربانیات به آنها، دلهایشان را به تو [[مهربان]] سازد». | |||
#از [[وظایف]] دیگر، برآوردن آرزوهای [[نظامیان]] و [[بسترسازی]] مناسب برای فعالیتهای شغلی آنان است. «مسلم آن است که مقصود [[امیرمؤمنان]]{{ع}} آن نیست که آنان هرچه را [[آرزو]] کنند، زمامدار باید آنها را [[تصدیق]] نموده و [[جامه]] عمل بپوشاند؛ زیرا به اضافه اینکه همه [[آمال]] و خواستههای [[انسانها]] در هر گروهی که باشند، منطقی و قابل عمل نیست، خود اعتیاد آنان به [[آرزوها]]، واقعیتها را از دیدگاهشان ناپدید و به جای آنها تخیلات و اوهام و اشتیاقهای بیاساس را [[جانشین]] میسازد. وانگهی، آرزوهای دورودراز، خود یکی از آن دو موضوع است که [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[بیم]] و [[هراس]] خود را از آنها ابراز میفرمود.... بنابراین و با نظر به اینکه ارتشیان [[اسلامی]] به [[برکت]] [[تعلیم]] و تربیتهای [[انسانی]] - [[الهی]]، به درجه والای جنداللهی نایل گشتهاند، مقصود از [[آمال]]، [[ترقی]] و [[تکامل]] معقول در مسیر [[شغل]] لشکری الهی میباشد که از حساسیت فوق العادهای برخوردار است. با برآوردن آمال و آرمانهای شغلی و [[تشویق]] دایمی ارتشیان که در جمله بعدی فرموده است، آنان تحریک و تشویق به مسابقه و تکاپو در میدان کسب امتیازات مفید میگردند»<ref>محمد تقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص۴۴۷.</ref>. بنابراین، حضرت فرمود: {{متن حدیث|فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «پس امیدهایشان را [[نیک]] برآور» | |||
#یکی از راههای گستراندن عرصه تکامل و پیشرفتهای نظامی، [[سپاسگزاری]] پیوسته از فعالیتهای [[نظامیان]] است که سبب انبساط [[روحی]] و تشویق به کار آنان میشود: {{متن حدیث|وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «و پیوسته به نیکیشان بستای». | |||
#یکی دیگر از [[وظایف]] [[زمامدار]] و راههای [[پیشرفت]] نظامی، یادآوری و برشمردن کارهای مهمی است که انجام یافته است. دشواریهایی که [[فرماندهان]] یا [[سربازان]] برای رسیدن به اهداف نظامی کشیدهاند، باید مورد توجه قرار گیرد و به آنان اعلام شود، تا هم [[ارزش]] کار انجام داده را بدانند و هم بفهمند [[مسئولان]] به فعالیت آنان [[ارج]] میگذارند. در این صورت، دلاوران با [[احساس]] ناشی از [[قدردانی]]، به تکاپوی بیشتر میپردازند و افراد [[ترسو]] یا بیجرئت، تحریک میشوند: {{متن حدیث|وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «و رنجهایی را که [[تحمل]] کردهاند، همواره بر زبان آر؛ زیرا یاد کردن از کارهای نیکشان، دلیران را بر میانگیزد و از کارماندگان را به کار [[ترغیب]] میکند». | |||
# [[شناسایی]] [[رنج]] و [[زحمت]] نظامیان و رنج کسی را به حساب دیگری نگذاشتن و قدردانی از آنان، از کارهایی است که [[نظامیان]] را [[امیدوار]] میکند و به تلاش وامیدارد. مهمترین [[قدردانی]] از زحمتها، [[تبعیض]] قایل نشدن در [[سپاسگزاری]] و پاداشدهی است. [[زمامدار]] نباید [[رنج]] و زحمتهای کسی را به حساب دیگری بگذارد یا کارهای او را کوچک شمارد و در مقابل، موقعیت بالاتر کسی موجب شود زمامدار کارهای کوچک او را بزرگ برشمرد. در این سخن، توجه [[امام]] به [[عدالت]] در پاداشدهی و توجه به کار انجام یافته است، چه آن کار را فردی با [[مقام]] پایین انجام داده باشد یا شخصی که دارای جایگاه والایی است: «و همواره در نظر دار که هر یک در چه کاری [[تحمل]] رنجی کردهاند، تا رنجی را که یکی تحمل کرده، به حساب دیگری نگذاری و کمتر از رنج و محنتی که تحمل نموده، پاداشش مده. [[شرف]] و بزرگی کسی تو را واندارد رنج اندکش را بزرگ شمری و فرودستی کسی تو را واندارد رنج بزرگش را [[خرد]] به حساب آوری»<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلَائِهِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۴۴.</ref> | |||
===رابطه زمامدار با قاضیان=== | |||
حضرت درباره رابطه زمامدار با قاضیان، به سه نکته مهم اشاره میکند که همیشه دامنگیر [[قضات]] بوده است. اهمیت آن سه نکته، با توجه به جایگاه بالای [[قضاوت]] و نقش مؤثر آن در [[برقراری عدالت]] است. [[داوری]] درست، به [[استقلال]] [[مالی]] و [[موقعیت اجتماعی]] [[قاضی]] بستگی دارد و اگر قاضی در آن دو مورد دچار مشکل شود، داوری درست رخ نمیدهد. | |||
#بررسی و تحقیق درباره [[حکم]] قاضی: [[آگاهی]] قاضی از [[کتاب خدا]] و [[سنت]] و [[استنباط]] [[حکم خدا]] از آنها، مبنای قضاوت است. در این فرایند، قاضی ممکن است از نظر [[علمی]] [[قدرت]] استنباط نداشته باشد یا در مواردی دچار [[اشتباه]] در [[استنباط]] و تطبیق شود. [[وظیفه زمامدار]] [[آگاه]] به [[حکم خدا]] این است که [[احکام قضایی]] صادر شده را بررسی، و به تخلفات قاضیان رسیدگی کند. در روایتی از [[هشام بن سالم]] از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: وقتی [[امیر مؤمنان]]، علی{{ع}} [[شریح]] را برای [[منصب قضاوت]] برگزید، با او شرط کرد [[حکم]] را به معرض [[اجرا]] در نیاورد تا به [[امیرمؤمنان]] عرضه کند<ref>محمد تقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام ص۴۹۲، به نقل از: وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۶.</ref>: {{متن حدیث|ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «پس [[داوری]] مردی چون او را [[نیکو]] [[تعهد]] کن و نیکو نگه دار». | |||
#تأمین [[مالی]] قاضیان: [[نیازمندی]] [[قاضی]] در امور معیشتی و گذران [[زندگی]]، موجب اخلال در صدور درست حکم میشود: [[زمامدار]] [[وظیفه]] دارد قاضی را از نظر مالی تأمین کند تا کاستیهای زندگیاش برطرف شود و به [[مردم]] نیازمند نباشد. افزون بر آن، حتی در صورتی که قاضی تمایلی به [[رشوه]] نشان ندهد، [[افکار]] او درگیر مسائل زندگی و [[مشکلات]] میشود و نادرست داوری میکند: {{متن حدیث|وافْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ ما يُزِيلُ عِلَّتَهُ وتَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «و در [[بذل مال]] به او، [[گشادهدستی]] به [[خرج]] ده تا گرفتاریاش برطرف شود و نیازش به مردم نیفتد». | |||
#اعطای [[منزلت اجتماعی]]: منزلت اجتماعی افراد، نشان دهنده موقعیت آنها در [[سازمان اجتماعی]] است. جایگاه [[قضاوت]]، اهمیت فراوانی دارد و به همین دلیل، کسی هم که آن جایگاه را اشغال کرده، دارای همان [[منزلت]] میشود. اگر زمامدار به منزلت مناسب قاضی [[معتقد]] نباشد و در [[جامعه]] به آن [[ارج]] نگذارد، با [[مقام]] خطیر و حساس قضاوت تناقض پیش میآید و در نتیجه، کارکردهای مورد [[انتظار]] به وقوع نمیپیوندد. از این رو، [[امام علی]]{{ع}} میفرماید که زمامدار باید میان قضاوت و منزلت قاضی تناسب و [[توازن]] برقرار کند تا دیگران به [[نفوذ]] در قاضی [[طمع]] نکنند و غافلگیرش نسازند: {{متن حدیث|وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لَا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِيَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِي ذَلِكَ نَظَراً بَلِيغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «و او را نزد خود چنان منزلتی ده که نزدیکانت درباره او [[طمع]] نکنند و نزد تو از آسیب دیگران در [[امان]] ماند». | |||
در این کار، [[نیکو]] نظر کن که این [[دین]] در دست [[بدکاران]] [[اسیر]] است. از روی [[هوا و هوس]] در آن عمل میکنند و آن را وسیله [[طلب دنیا]] قرار دادهاند.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۴۹.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |