رفاعة بن شداد بجلی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

رفاعه و نقل روایت

رفاعه در مراسم خاک‌سپاری ابوذر

رفاعه در زمان امیرالمؤمنین علی (ع)

بیعت با امام (ع)

رفاعه و جنگ جمل

رفاعه و جنگ صفین

رفاعه و مسند قضاوت

رفاعه در زمان امام حسین (ع)

رفاعه و ارسال نامه برای امام حسین (ع)

رفاعه و خون‌خواهی امام حسین (ع)

رفاعه و حوادث مهم سال ۶۵ هجری

رفاعه در عین الورده

رفاعه و تشویق سپاه به جنگ

  • حمید بن مسلم گوید: "پس سمت راست لشکر ما بر سمت چپ آنها حمله کرد و آنها را شکست داد و نیز سمت چپ لشکر ما بر سمت راست آنها حمله کرد و سلیمان نیز با قلب به جمع آنها حمله کرد؛ پس آنها را شکست دادیم و به اردوگاهشان رسیدیم و همچنان پیروزی با ما بود تا اینکه شب میان ما و آنها جدایی انداخت. روز بعد، پسر ذو الکلاع با هشت هزار نفر آمد که عبیدالله بن زیاد آنها را به کمکشان فرستاده و پیغام داده و ناسزا گفته بود و فرمانده آنها، شرجیل را ملامت کرده بود و گفته بود: "مانند غافلان عمل کردی که اردوگاه و پایگاهت را از دست دادی؛ سوی حصین بن نمیر برو و چون آنجا رسیدی، سالار جمع، اوست". پس آنها صبحگاهان سوی ما آمدند و ما سوی آنها رفتیم و تمام روز جنگی کردیم که هرگز پیر و جوان مانند آن ندیده بود و از جنگ جز برای نماز باز نمی‌ماندیم و شبانگاه از هم جدا شدیم که به خدا آنها بسیاری از ما را زخمی کرده بودند و ما نیز زخم بسیار به آنها زده بودیم. ما سه سخن‌گوی داشتیم: رفاعه بن شداد بجلی، صحیر بن حذیفه و ابوالجویریه عبدی، رفاعه در پهلوی راست سخن می‌گفت و افراد را ترغیب می‌کرد و از آنجا دور نمی‌شد"[۶۵].[۶۶]

رفاعه و بازگشت از عین الورده

  • عبدالله بن غزیه گوید: "وقتی عبدالله بن وال کشته شد، دیدیم که عبدالله بن خازم هم پهلوی وی افتاده و کشته شده است و ما پنداشتیم که او رفاعه بن شداد بجلی است. پس یکی از مردم بنی کنانه به نام ولید پسر غصن به رفاعه گفت: "پرچم خویش را بگیر!"
  • گفت: "آن را نمی‌خواهم"؛
  • گفتیم: "انا لله، چرا؟"؛
  • گفت: "بیایید باز گردیم؛ شاید خدا ما را برای روزی سخت‌تر بر ضد حریفان جمع کند"؛
  • پس عبدالله بن عوف احمر پیش دوید و گفت: "به خدا نابودمان می‌کنند! اگر باز گردیم، ما را دنبال می‌کنند و یک فرسخ نرفته‌ایم که همگی نابود می‌شویم؛ اگر کسی از ما هم نجات یابد، بدویان و مردم دهکده‌ها او را می‌گیرند و او را وسیله تقرب به حریفان می‌کنند و او دست بسته کشته می‌شود؛ تو را به خدا چنین نکن! اینک خورشید در حال غروب و شب در حال فرا رسیدن است؛ پس بر اسبان خویش با آنها بجنگیم که محفوظیم و چون شب تاریک شود، در آغاز شب بر اسبان خویش می‌نشینیم و می‌تازیم و چنین می‌کنیم تا صبح شود و فرصت داشته باشیم که هر کس زخمی خویش را بردارد، یا در انتظار یارش بماند و ده یا بیست نفر با هم راهی شوند و افراد بدانند به کجا می‌روند تا از پی همدیگر بروند؛ اگر چنین شود که تو می‌گویی، مادری به نزد فرزند خود توقف نمی‌کند و کسی راه خویش نخواهد داشت که به کجا می‌رسد و به کجا می‌رود و تا صبح شود، همه یا کشته می‌شویم یا اسیر"؛
  • رفاعه بن شداد گفت: "رأی درست را گفتی"؛ آن‌گاه به مرد کنانی رو کرد و گفت: "پرچم گفت: "پرچم را نگه می‌داری یا از تو بگیرم؟"
  • کنانی گفت: "من آنچه تو می‌خواهی، نمی‌خواهم؛ می‌خواهم به پیشگاه پروردگار خویش روم و به برادران خویش واصل شوم و از دنیا سوی آخرت بروم؛ تو نقره دنیا می‌خواهی و هوس بقا داری و جدا شدن از دنیا را خوش نمی‌داری؛ به خدا! دوست دارم که به مقصود برسی"؛ آن‌گاه پرچم را به او داد و رفت تا پیشروی کند؛ پس ابن احمر به او گفت: "خدا تو را رحمت کند! اندکی نزد ما بجنگ و خویشتن را به هلاکت نینداز" و همچنان او را قسم داد تا وی را نگه داشت[۶۷]. و چون شب شد و مردم شام به اردوگاهشان بازگشتند؛ رفاعه در کار مردانی که از پای در آمده بودند و زخمیانی که توان حرکت نداشتند، نگریست و آنها را به قومشان سپرد. آن‌گاه با افرادش همه شب راه پیمود و صبحگاهان در تنینیر بود و از خابور گذشت و معبرها (پل‌ها) را برید و از هر معبری می‌گذشت، آن را می‌برید. صبحگاهان، حصین بن نمیر کسی را فرستاد و معلوم شد که آنها رفته‌اند و کسی را به دنبالشان نفرستاد و شتابان با افرادش بازگشت.
  • رفاعه، ابوالجویریه عبدی را با هفتاد سوار پشت سر گذاشته بود که پوشش افراد باشند... رفاعه و همراهان او در راه به قرقیسیا رسیدند و زفر همانند نوبت قبل برای آنها آذوقه و علوفه و نیز طبیبانی فرستاد و به آنها گفت: "هر مدت که می‌خواهید پیش ما بمانید که حرمت و یاری می‌بینید". آنها سه روز ماندند و هر کدامشان از آذوقه و علوفه هر چه خواستند، توشه گرفتند. سعد بن حذیفه نیز آمد تا به هیت رسید و بدویان نزد وی رفتند و آن‌چه را بر سر قوم آمده بود، به وی گفتند؛ او هم بازگشت و در صندودا به مثنی بن مخربه عبدی رسید و قصه را به وی گفت و آنها آنجا ماندند تا خبر آمد که رفاعه نزدیک شده است و چون او نزدیک دهکده رسید، آنها بیرون رفتند و از او استقبال کردند. آنها یک روز و یک شب آنجا بودند و سپس مردم مداین سوی مداین و مردم بصره سوی بصره و مردم کوفه به سوی کوفه رفتند و فهمیدند که مختار در زندان بوده است"[۶۸].[۶۹]

نامه مختار به رفاعه

سرانجام رفاعه

رفاعة بن شداد بجلی

در منابع تاریخی هر کجا از نهضت توابین سخن رفته است، نام رفاعة بن شداد و عبد الله بن سعد ازدی و عبدالله بن وال تیمی در کنار سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبه به عنوان سران شیعه کوفه ذکر می‌شود. رفاعه در جنگ صفین فرماندهی بجیله یعنی قبیله خود را بر عهده داشت[۸۰]. به نظر می‌رسد وی نیز فریب نیرنگ معاویه و عمروعاص را در حکمیت خورده است، ولی نه به قیمت پشت کردن به امیرالمؤمنین(ع) و یا شک در حقانیت آن حضرت. رفاعه درباره حَکَمیّت، که باعث دودستگی در سپاه امیرمؤمنان علی(ع) شده بود، خطاب به مردم گفت: «ما چیزی از حق خود را از دست نداده‌ایم. آنها نهایتاً ما را به چیزی دعوت می‌کنند که از ابتدا ایشان را به آن می‌خواندیم و اکنون ناخودآگاه نظر ما را پذیرفته‌اند. اگر آن‌طور که ما انتظار داریم عمل شود فتنه و کشتار نخواهد بود و چنانچه نظر ما تأمین نگردد با همان جدیت و سخت‌کوشی با آنها مقابله خواهیم کرد»[۸۱]. رفاعه در جریان قیام حجر بن عدی از یاران پا برجای او بود و پس از اینکه اهل کوفه، حجر را رها کردند، و او خود را تسلیم نمود، به همراه عمرو بن حمق خزاعی به موصل گریخت[۸۲].[۸۳]

منابع

پانویس

  1. العلل، احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۱۴ و ج۱، ص۲۶۷؛ التاریخ الکبیر، بخاری، ج۳، ص۳۲۲ - ۳۲۳؛ الجرح والتعدیل، ابن حاتم رازی، ج۳، ص۴۹۳؛ الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۲۴۰ و مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان، ص۱۷۲. مزی نام و فتیان بن ثعلبة بن زید بن الغوث بن انمار بن إراش بن عمرو بن الغوث بن بنت مالک. (تهذیب الکمال، ج۹، ص۲۰۴) ابن حجر نام وی را عامر بن شداد دانسته، اما در ادامه نوشته است، صحیح آن، رفاعه بن شداد است. (لسان المیزان، ج۷، ص۲۵۴) و نیز ر. ک: میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص۳۵۹. ابن حجر در جای دیگری وی را با عنوان شداد بن الحکم معرفی کرده است. (تهذیب التهذیب، ج۳، ص۲۳۴) ابن ابی حاتم رازی وی را رفاعة بن عامر نیز نامیده است. (الجرح و التعدیل ج۳، ص۴۹۳) زبیدی رفاعه را ابوعاصم ربیعه معرفی کرده اما نوشته است، صحیح آن رفاعه بن شداد بن عبدالله قیس بن حیال بن بدا ابن فتیان فتیانی است. (تاج العروس من جواهر القاموس، ج۲۰، ص۳۹).
  2. التاریخ الکبیر، بخاری، ج۳، ص۳۲۲ - ۳۲۳؛ الأعلام، زرکلی، ج۳، ص۲۹؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ معجم رجال الحدیث، خوئی، ص۸ و موسوعة طبقات الفقهاء، سبحانی، ج۱، ص۳۴۸.
  3. الأعلام، زرکلی، ج۳، ص۲۹؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳؛ تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۱، ص۳۰۲؛ الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۲۴۰؛ الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، ج۱، ص۳۹۷ و موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۴۸.
  4. فتیان گروهی از بجیله بودند؛ ر. ک: التاریخ الکبیر، بخاری، ج۳، ص۳۲۲ - ۳۲۳؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳؛ الجرح و التعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۴۹۳؛ الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۲۴۰؛ مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان، ص۱۷۲؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الأنساب، سمعانی، ج۱۰، ص۱۴۷ و تاج العروس من جواهر القاموس، زبیدی، ج۲۰، ص۳۹.
  5. اسد الغابة، ابن اثیر، ج۳، ص۷۱۴؛ تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۱، ص۳۰۲ و الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، ج۱، ص۳۹۷.
  6. تنها کسی که با این عنوان از رفاعه یاد می‌کند، ابن اعثم کوفی است (الفتوح، ج۲، ص۴۴۰).
  7. العلل، احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۱۴ و ج۱، ص۲۶۷؛ التاریخ الکبیر، بخاری، ج۳، ص۳۲۲ - ۳۲۳؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳؛ تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۱، ص۳۰۲؛ الجرح و التعدیل، ابن أبی حاتم رازی، ج۳، ص۴۹۳؛ الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۲۴۰؛ مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان، ص۱۷۲؛ تهذیب الکمال، مزی ج۹، ص۲۰۴ – ۲۰۷؛ الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، ج۱، ص۳۹۷؛ الأنساب، سمعانی، ج۱۰، ص۱۴۷ و ۹ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۴۸.
  8. رجال الطوسی، طوسی، ص۶۳ (أسماء من روی عن أمیر المؤمنین: رفاعة بن شداد).
  9. (أصحاب أبی محمد الحسن بن علی: رفاعة بن شداد).
  10. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۷، ص۳۰.
  11. تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۱، ص۳۰۲ (رفاعة بن شداد بن عبدالله بن قیس القتبانی ابوعاصم الکوفی ثقة من کبار الثالثة).
  12. تنقیح المقال، مامقانی، ج۲۷، ص۳۱۶ -۳۱۹.
  13. معجم رجال الحدیث، خوئی، ج۸، ص۲۰۳.
  14. سلیمان بن صرد الخزاعی؛ مسیب بن نجبة فزاری؛ عبدالله بن سعد بن نفیل ازدی و عبدالله بن وال تیمی.
  15. معجم رجال الحدیث، خوئی، ج۱۹، ص۱۸۰.
  16. أعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۷، ص۳۱؛ جامع الرواة، اردبیلی، ج۱، ص۳۲۰؛ نقد الرجال، تفرشی، ج۲، ص۲۴۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، علی نمازی شاهرودی، ج۳، ص۴۰۲ - ۴۰۳؛ منتهی المقال فی أحوال الرجال، محمد بن إسماعیل مازندرانی، ج۳، ص۲۳۹.
  17. تعلیقه علی منهج المقال، وحید بهبهانی، ص۱۷۷.
  18. منتهی المقال فی أحوال الرجال، محمد بن إسماعیل مازندرانی، ج۳، ص۲۳۹.
  19. طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج۲، ص۶۷.
  20. مستدرکات علم رجال الحدیث، علی نمازی شاهرودی، ج۳، ص۴۰۲ - ۴۰۳.
  21. تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳؛ تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۱، ص۳۰۲؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ - ۲۰۷ و الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، ج۱، ص۳۹۷.
  22. الأعلام، خیر الدین زرکلی، ج۳، ص۲۹. زبیدی نیز وی را از اصحاب امام علی (ع) معرفی کرده است. (تاج العروس من جواهر القاموس، ج۲۰، ص۳۹).
  23. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۲۹-۳۳۱.
  24. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۷۴؛ اسدالغابة، ابن اثیر، ج۳، ص۷۱۴؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳؛ الأنساب، سمعانی، ج۱۰، ص۱۴۷، الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، ج۱، ص۳۹۷؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص۳۵۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۲۴۰؛ الجرح و التعدیل، ابن أبی حاتم رازی، ج۳، ص۴۹۳؛ تاج العروس من جواهر القاموس، زبیدی، ج۲۰، ص۳۹ و موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۴۸.
  25. تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الجرح و التعدیل، ابن أبی حاتم رازی، ج۳، ص۴۹۳؛ تاج العروس من جواهر القاموس، زبیدی، ج۲۰، ص۳۹ و موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۴۸.
  26. تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳: ۲۴۳؛ الأنساب، سمعانی، ج۱۰، ص۱۴۷؛ الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، ج۱، ص۳۹۷؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ - ۲۰۷: الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۲۴۰؛ الجرح و التعدیل، ابن أبی حاتم رازی، ج۳، ص۴۹۳؛ تاج العروس من جواهر القاموس، زبیدی، ج۲۰، ص۳۹ و موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۴۸.
  27. تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ - ۲۰۷ و تاج العروس من جواهر القاموس، زبیدی، ج۲۰، ص۳۹.
  28. تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳ و تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ - ۲۰۷.
  29. الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، ج۱، ص۳۹۷ و تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ – ۲۰۷.
  30. التاریخ الکبیر، بخاری، ج۳، ص۳۲۲ - ۳۲۳؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۹، ص۲۰۴ - ۲۰۷ و اسدالغابة، ابن اثیر، ج۳، ص۷۱۴.
  31. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۳۱-۳۳۲.
  32. رجال الکشی، ص۶۵.
  33. «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  34. رجال الکشی، ص۶۶ و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۸۱.
  35. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۳۲-۳۳۳.
  36. الفتوح، ابن اعثم کوفی، ج۲، ص۴۴۰.
  37. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۳۳-۳۳۴.
  38. الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۳۱۹-۳۲۰؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی ج۶، ص۱۱۴.
  39. الفتوح، ج۲، ص۴۶۲.
  40. إِنَّ الَّذِينَ قَطَعُوا الْوَسِيلَةَ * وَ نَازَعُوا عَلَى عَلِيٍّ الْفَضِيلَةَ * فِي حَرْبِهِ كَالنَّعْجَةِ الْأَكِيلَة‌ِ؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۶۲.
  41. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۳۴-۳۳۶.
  42. وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۲۰۵ - ۲۰۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۱۲۸.
  43. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۳۶-۳۳۷.
  44. دعائم الإسلام، ابن حیون، ج۲، ص۱۷۶.
  45. «لَا تُطَلُّ الدِّمَاءُ وَ لَا تُعَطَّلُ الْحُدُودُ»؛ دعائم الإسلام، ابن حیون، ج۲، ص۴۰۴.
  46. «أَقِمِ الْحُدُودَ فِي الْقَرِيبِ يَجْتَنِبْهَا الْبَعِيدُ»؛ دعائم الإسلام، ابن حیون، ج۲، ص۴۴۲.
  47. «دَارِئْ عَنِ الْمُؤْمِنِ مَا اسْتَطَعْتَ فَإِنَ ظَهْرَهُ حِمَى اللَّهِ وَ نَفْسَهُ كَرِيمَةٌ عَلَى اللَّهِ وَ لَهُ أَنْ يَكُونَ ثَوَابُ اللَّهِ وَ ظَالِمَهُ خَصْمُ اللَّهِ فَلَا يَكُونَ خَصْمُكَ اللَّهَ»؛ دعائم الإسلام، ابن حیون، ج۲، ص۴۴۵.
  48. «لَا تَقْضِ وَ أَنْتَ غَضْبَانٌ وَ لَا مِنَ النَّوْمِ سَكْرَانٌ»؛ دعائم الإسلام، ابن حیون، ج۲، ص۵۳۷.
  49. «اعْلَمْ يَا رِفَاعَةُ أَنَّ هَذِهِ الْإِمَارَةَ أَمَانَةٌ فَمَنْ جَعَلَهَا خِيَانَةً فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ مَنِ اسْتَعْمَلَ خَائِناً فَإِنَّ مُحَمَّداً (ص) بَرِي‌ءٌ مِنْهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ دعائم الإسلام، ابن حیون، ج۲، ص۵۳۱.
  50. «ذَرِ الْمَطَامِعَ وَ خَالِفِ الْهَوَى وَ زَيِّنِ الْعِلْمَ بِسَمْتٍ صَالِحٍ نِعْمَ عَوْنُ الدِّينِ الصَّبْرُ لَوْ كَانَ الصَّبْرُ رَجُلًا لَكَانَ رَجُلًا صَالِحاً وَ إِيَّاكَ وَ الْمَلَالَةَ فَإِنَّهَا مِنَ السُّخْفِ وَ النَّذَالَةِ لَا تُحْضِرْ مَجْلِسَكَ مَنْ لَا يُشْبِهُكَ وَ تَخَيَّرْ لِوِرْدِكَ اقْضِ بِالظَّاهِرِ وَ فَوِّضْ إِلَى الْعَالِمِ الْبَاطِنَ دَعْ عَنْكَ أَظُنُّ وَ أَحْسَبُ وَ أَرَى لَيْسَ فِي الدِّينِ إِشْكَالٌ لَا تُمَارِ سَفِيهًا وَ لَا فَقِيهاً أَمَّا الْفَقِيهُ فَيَحْرِمُكَ خَيْرَهُ وَ أَمَّا السَّفِيهُ فَيَحْزُنُكَ شَرُّهُ لَا تُجَادِلْ أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ لَا تُعَوِّدْ نَفْسَكَ الضِّحْكَ فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِالْبَهَاءِ وَ يُجْرِي الْخُصُومَ عَلَى الِاعْتِدَاءِ إِيَّاكَ وَ قَبُولَ التُّحَفِ مِنَ الْخُصُومِ وَ حَاذِرِ الدُّخْلَةَ مَنِ ائْتَمَنَ امْرَأَةً حَمْقَاءَ وَ مَنْ شَاوَرَهَا فَقَبِلَ مِنْهَا نَدِمَ احْذَرْ مِنْ دَمْعَةِ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهَا تَقْصِفُ مَنْ دَمَّعَهَا وَ تُطْفِئُ بُحُورَ النِّيرَانِ عَنْ صَاحِبِهَا لَا تَنْبُزِ الْخُصُومَ وَ لَا تَنْهَرِ السَّائِلَ وَ لَا تُجَالِسْ فِي مَجْلِسِ الْقَضَاءِ غَيْرَ فَقِيهٍ وَ لَا تُشَاوِرْ فِي الْفُتْيَا فَإِنَّمَا الْمَشُورَةُ فِي الْحَرْبِ وَ مَصَالِحِ الْعَاجِلِ وَ الدِّينُ لَيْسَ هُوَ بِالرَّأْيِ إِنَّمَا هُوَ الِاتِّبَاعُ لَا تُضَيِّعِ الْفَرَائِضَ وَ تَتَّكِلْ عَلَى النَّوَافِلِ أَحْسِنْ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْكَ وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ ادْعُ لِمَنْ نَصَرَكَ وَ أَعْطِ مَنْ حَرَمَكَ وَ تَوَاضَعْ لِمَنْ أَعْطَاكَ وَ اشْكُرِ اللَّهَ عَلَى مَا أَوْلَاكَ وَ احْمَدْهُ عَلَى مَا أَبْلَاكَ»؛ دعائم الإسلام، ابن حیون، ج۲، ص۵۳۴-۵۳۵.
  51. «وَ عَنْ عَلِيٍّ (ع) إِلَى رِفَاعَةَ إِذَا قَرَأْتَ كِتَابِي فَنَحِّ ابْنَ هَرْمَةَ عَنِ السُّوقِ وَ أَوْقِفْهُ لِلنَّاسِ وَ اسْجُنْهُ وَ نَادِ عَلَيْهِ وَ اكْتُبْ إِلَى أَهْلِ عَمَلِكَ تُعْلِمُهُمْ رَأْيِي فِيهِ وَ لَا تَأْخُذْكَ فِيهِ غَفْلَةٌ وَ لَا تَفْرِيطٌ فَتَهْلِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَعْزِلُكَ أَخْبَثَ عُزْلَةٍ وَ أُعِيذُكَ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ فَأَخْرِجْهُ مِنَ السِّجْنِ وَ اضْرِبْهُ خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً وَ طُفْ بِهِ إِلَى الْأَسْوَاقِ فَمَنْ أَتَى عَلَيْهِ بِشَاهِدٍ فَحَلِّفْهُ مَعَ شَاهَدِهِ وَ ادْفَعْ إِلَيْهِ مِنْ مَكْسَبِهِ مَا شُهِدَ بِهِ عَلَيْهِ وَ مُرْ بِهِ إِلَى السِّجْنِ مُهَانًا مَقْبُوحاً مَنْبُوحاً وَ احْزِمْ رِجْلَيْهِ بِحِزَامٍ وَ أَخْرِجْهُ وَقْتَ الصَّلَاةِ وَ لَا تَحُلْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَنْ يَأْتِيهِ بِمَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ أَوْ مَفْرَشٍ وَ لَا تَدَعْ أَحَداً يَدْخُلُ إِلَيْهِ مِمَّنْ يُلَقِّنُهُ اللَّدَدَ وَ يُرَجِّيهِ الْخُلُوصَ فَإِنْ صَحَّ عِنْدَكَ أَنَّ أَحَداً لَقَّنَهُ مَا يَضُرُّ بِهِ مُسْلِماً فَاضْرِبْهُ بِالدِّرَّةِ فَاحْبِسْهُ حَتَّى يَتُوبَ وَ مُرْ بِإِخْرَاجِ أَهْلِ السِّجْنِ فِي اللَّيْلِ إِلَى صَحْنِ السِّجْنِ لِيَتَفَرَّجُوا غَيْرَ ابْنِ هَرْمَةَ إِلَّا أَنْ تَخَافَ مَوْتَهُ فَتُخْرِجَهُ مَعَ أَهْلِ السِّجْنِ إِلَى الصَّحْنِ فَإِنْ رَأَيْتَ بِهِ طَاقَةً أَوِ اسْتِطَاعَةً فَاضْرِبْهُ بَعْدَ ثَلَاثِينَ يَوْماً خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً بَعْدَ الْخَمْسَةِ وَ الثَّلَاثِينَ الْأُولَى وَ اكْتُبْ إِلَيَّ بِمَا فَعَلْتَ فِي السُّوقِ وَ مَنِ اخْتَرْتَ بَعْدَ الْخَائِنِ وَ اقْطَعْ عَنِ الْخَائِنِ رِزْقَهُ»؛ دعائم الإسلام، ابن حیون، ج۲، ص۵۳۲- ۵۳۳. برای بررسی بیشتر، ر. ک: مکاتیب الأئمة،، احمدی میانجی، ج۱، ص۴۵۹ -۴۵۵ و نامه امام علی (ع) به قاضی اهواز که سید محمدرضا حسینی جلالی گرد آورده است.
  52. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۳۸-۳۴۲.
  53. «يا عمرو، أَنْ يَشْتَرِكَ فِي دَمِكَ فَسَقَةٌ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ»
  54. طبری می‌نویسد: اما رفاعة بن شداد که جوانی نیرومند بود، بر اسب اصیل خویش جست و به حجر گفت: "برای دفاع از تو می‌‌جنگم"؛ او گفت: "جنگیدن تو برای من سودی ندارد؛ اگر می‌توانی خودت را نجات بده". پس رفاعه به آنها حمله برد که آنها راه را گشودند و او از آنجا بیرون رفت و اسبش او را می‌برد و سواران نیز از پی او روان شدند. اما وی تیرانداز ماهری بود و به سوی هر سواری که به او می‌رسید، تیری می‌انداخت که زخمی می‌شد. یا از پای در می‌آمد؛ پس آنها هم از تعقیب او چشم پوشیدند. (تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۶۵).
  55. تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۲۸ - ۲۳۲ (با تلخیص) و موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۱۲.
  56. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۴۲-۳۴۳.
  57. انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۱۵۷-۱۵۸؛ الامامه و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۲، ص۷-۸؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۳۵۲؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۳۷- ۳۸ و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۶، ص۶۶ -۶۷.
  58. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۴۴-۳۴۵.
  59. تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۵۵۲-۵۵۳ و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱.
  60. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۴۵-۳۴۶.
  61. تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۵۹۴ - ۵۹۶ و موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۳۱۶ - ۳۱۹ (با تلخیص).
  62. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۴۶-۳۴۸.
  63. تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۹۶ و موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۳۲۰.
  64. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۴۸-۳۴۹.
  65. تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۵۹۸.
  66. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۴۹.
  67. تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۶۰۱-۶۰۲.
  68. تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۶۰۵ و موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۳۲۷.
  69. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۴۹-۳۵۱.
  70. تاریخ الطبری، ج۵، ص۶۰۶ و موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۳۳۵-۳۳۷.
  71. تاریخ الطبری، ج۶، ص۶- ۸ و موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۳۳۸. استاد یوسفی غروی می‌نویسد: تاریخ طبری مصدر اصلی اکثر اخبار توابین به نقل از کتاب "أخبار التوابین بعین الوردة" ابی مخنف است و مسعودی در چهار صفحه آن را نقل و به نقل از چنین کتابی تصریح کرده است (ر. ک: مروج الذهب، ج۳، ص۹۳-۹۶)، و ابن نمای حلّی (ق۷ه) در رساله‌اش: ذوب النضّار فی شرح أخذ الثار اکثراً از تاریخ طبری نقل کرده و علامه مجلسی نیز در بحارالانوار (ج۴۵، ص۳۴۶-۳۸۶) این مطلب را آورده است، ولی آن با مطالب دیگری آمیخته است.
  72. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۵۱-۳۵۲.
  73. تاریخ الطبری، ج۶، ص۴۶ – ۵۰؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۶، ص۳۸۴- ۳۸۶ (با تلخیص).
  74. تاریخ خلیفة بن خیاط، ابن خیاط، ص۱۶۴.
  75. الأعلام، خیرالدین زرکلی، ج۳، ص۲۹.
  76. تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۳.
  77. تنقیح المقال، ج۲۷، ص۳۱۹.
  78. أعیان الشیعة، ج۱، ص۱۶۸ و ج۷، ص۳۱. استاد سبحانی نیز همین نظر را دارد، رک: موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۴۹.
  79. عسکری، عبدالرضا، مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۳۵۳-۳۵۴.
  80. پیکار صفین، ص۲۸۱.
  81. پیکار صفین، ص۶۷۲.
  82. نک: مبحث «قیام حجر بن عدی» و نیز مبحث «قیام مختار».
  83. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۳۶۵.