نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۳ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
انتظار در فرهنگ شیعی، اطمینانبخش و مایۀ آرامش انسانهاست و آرامش روحی و روانی در شاخصهای انسان کامل و سالم، مورد توجه مکتبهای گوناگون بوده و دو مفهوم دارد: آرامش منفی که همراه با سکون و بیتحرکی و بیاحساسی در برابر حقایق و وقایع مهم است و آرامش مثبت که همراه با حساسیت، اندیشه، خلاقیت و جولان هیجانات است[۱].
یاد مهدی(ع)، یاد خداست: از دیدگاه دین، تنها چیزی که نیاز به آرامش و امنیت روانی را برآورده میکند، یاد خداست: ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۲].</ref>، یاد حضرت مهدی (ع) در حقیقت یاد خداست؛ زیرا در زیارت جامعۀ کبیره میخوانیم: «یاد شما، یاد خداست»[۳]. امام باقر (ع) در تفسیر آیۀ ﴿وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾[۴]، فرمود: «ما ذکر خدا هستیم و ما بزرگیم»[۵]؛ از طرف دیگر، کسی که قصد تقرب به خداوند بزرگ نماید، به ائمۀ اطهار (ع) روی میآورد[۶]، پس مهدیباوری، میتواند آرامشبشر امروزی، از نوع مثبت را تأمین کند[۷].
آینده مثبت و درخشان: یکی از عوامل افسردگی،اضطراب و نگرانی در آدمی، بدبینی و ترس از آیندۀ مأیوسانه و بدبینانه است؛ ولی رویکرد مهدویت، به آیندۀ بشر بسیار مثبت و درخشان است و انسان سرگشته و ناآگاه از آینده را به چنان آرامشی رهنمون میسازد که سبب تکامل او میشود. قرآن مجیدآینده و افق زندگیانسانها را بسیار روشن و مسرتبخش توصیف کرده است: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا﴾[۸]روایات متعددی دربارۀ آیندۀ درخشان بشریت وجود دارد. رسول اکرم (ص) میفرماید: «خداوند با مهدی(ع) از امترفع گرفتاری میکند»[۹].[۱۰]
معرفت یقینی: بسیاری از مشکلات و بیماریهای روانی همچون افسردگی و اضطراب، به افکار التقاطی، متزلزل و آمیخته به شک برمی گردد که فرد را به بیکفایتی و پوچی اندیشه سوق میدهد. در مقابل معرفت و یقین، آرامشخیال را برای انسان به ارمغان میآورد. از آنجا که باور به مهدویت، با آگاهی شکل میگیرد، اعتقاد به مهدویت، جایی برای تشویش و دلهرهباقی نمیگذارد او را از پوچی و بیهودگی میرهاند و به وی نشاط روحی، آرامشدل و فراغت خاطر عطا میکند. چون چنین فردی، تمام رفتار ریز و درشت او، از پشتوانۀ فکریقوی برخوردار است و برای تک تک کنشها و واکنشهای خود، دلیل و توجیه منطقی و قابل پذیرش دارد[۱۱].
از دیدگاه دین، تنها چیزی که نیاز به آرامش و امنیت روانی را برآورده میکند، یاد خداست. قرآن کریم با تأکید تمام، اعلام میکند که آرامش روانی، فقط در سایه یاد و توجه به خداوند امکانپذیر است: ﴿أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۱۴]. تبیین روانشناختی این ویژگی، آن است که یاد خدا فرد را از امیالی که برای او تنیدگیزاست، بازمیدارد و سبب میشود به جای توجه صرف به لذتهای دنیوی - که معمولا ناکامی در بهرهگیری از آنها موجب تنیدگی است – به تقویت رابطه با خدا و تقرب به او توجه کند. از سوی دیگر، کسی که خدا را فراموش میکند و از یاد او غافل است، به دنیادل میبندد و زندگی برای او راحت و آرام نیست؛ هرگز با آن احساس رضایت نمیکند و پیوسته دنبال رفاه بیشتر است و از اینرو، دائم در فشار و سختی به سرمیبرد. در اندیشه مهدویت که از حضرت مهدی (ع) یاد میشود، در حقیقت از خدا یاد میشود؛ زیرا در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: یاد شما، یاد خداست (زیرا شما برگزیدگان و سادات ذاکران هستید)[۱۵]. امام باقر(ع) در تفسیرآیه﴿وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾[۱۶]، فرمود: "ما ذکر خدا هستیم و ما بزرگیم"[۱۷]؛ از طرف دیگر، توجه به حضرت حجت(ع)، توجه به خداوندکریم است و کسی که قصد تقرب به خداوند بزرگ نماید، به ائمه اطهار (ع) روی میآورد؛ چنانکه در زیارت جامعه میخوانیم: "کسی او (خداوند) را قصد نماید، به سوی شما روی میآورد"[۱۸] پس مهدیباوری، میتواند آرامشبشر امروزی، از نوع مثبت را تأمین کند.
یکی از عوامل افسردگی،اضطراب و نگرانی در آدمی، بدبینی و ترس از آینده خویش است. عدهای به سرنوشت و آینده بشر نگاه مأیوسانه و بدبینانه دارند؛ ولی رویکرد مهدویت، به آینده بشر بسیار مثبت و درخشان است و از این جهت در ایجاد آرامش مؤثر است. قرآن مجیدآینده و افق زندگیانسانها را بسیار روشن و مسرتبخش توصیف کرده است؛ مانند آیات: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۱۹]؛ ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۲۰]؛ ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا﴾[۲۱]. علاوه بر آیات، روایات متعددی درباره آیات متعددی درباره آینده درخشان بشریت وجود دارد که روحامید و حرکت رو به جلو را در افراد زنده میکند. رسول اکرم(ص) میفرماید: "خداوند با مهدی(ع) از امترفع گرفتاری میکند، دلهای بندگان را با عبادت و اطاعت پر میسازد و عدالتش همهجا را فرا میگیرد. خداوند با او، دروغ و دروغگویی را نابود میکند، روح درندگی و ستیزهجویی را از بین میبرد و ذلتبردگی را از گردن آنها برمیدارد"[۲۲].
بسیاری از مشکلات و اندوههایی که به بیماریهای روانی همچون افسردگی و اضطراب منجر میشود، به دیدگاههای فکری و شناختی برمیگردد. افکار التقاطی، متزلزل و آمیخته به شک که منشأ ثابت و استواری ندارد، فرد را به بیکفایتی و پوچی اندیشه و فکر سوق میدهد. در مقابل یقین و علم، حالتی است نفسانی که آرامشخیال وسکون نفسی را برای انسان به ارمغان میآورد؛ اگرچه به صورت جهل مرکب باشد. چنانچه از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمودند: "خداوند به عدالت و اراده خویش، نشاط و آسایش را در یقین و رضا قرار داده و غم و اندوه را در شک و ناخرسندی"[۲۳]. اصل اعتقاد به مهدویت با ویژگیهای منحصربه فرد آن، در نظام اعتقادیشیعه است که موجب زدودن تردید از فضای زندگیانسانمسلمان و پشتگرمی و خاطرجمعی افراد معتقد به آن میشود. برخورداری از پشتوانه فکری مستحکم و تنظیم زندگی بر اساس این باور یقینی، جایی برای تشویش و دلهرهباقی نمیگذارد. چنین فردی، سراسر زندگیاش را آرامشدل و فراغت خاطر فراگرفته است؛ چه تمام رفتار ریز و درشت او، از پشتوانه فکریقوی برخوردار است و برای تک تک کنشها و واکنشهای خود، دلیل و توجیه منطقی و قابل پذیرش دارد.
هر قدرانسان در دنیای پیشرفت فنآوری، در جلوههای زندگی مادی، رفاه ظاهری و ارضای خواستههای جسمانی خود غرق شود و از اندیشههای اصیل و فطری خویش فاصله بگیرد، افقی مبهمتر از گذشته فراروی خود مشاهده خواهد کرد، خود را تنهاتر از همیشه و جدا از واقعیت وجودی و معنوی خویش، در وادی هولناک بیپناهی، رها و سرگردان خواهد یافت. این احساس تنهایی و سردرگمی از یکسو وروبهرو شدن با پوچیهای ناشی از دور بودن از فطرت و طبیعت اصیل بشری، انسانها را در انواع درهمریختگیهای فکری و مشکلات گوناگون روحی و رفتاری گرفتار کرده است؛ بهگونهای که او مهمترین و آشکارترین ویژگی زمان را، حالت اضطراب و تنش عمومی ارائه میکند»[۲۸].
امروزه استرس و نگرانیهای انسان از آینده مبهم و هراس از نابودی توسط تسلیحات اتمی، میکروبی و بیولوژیک که در دسترس ارتشهای مدرن و گروههای تروریستی قرار دارد، استرس و نگرانیهای دایمی از فقر و بیکاری و ترس از عدم تأمین نیازهای زندگی بر اثر شکاف روزافزون طبقاتی، استرس و فشارروانی ناشی از ترافیک و آلودگیهای گسترده زیست محیطی که توسط شرکتهای بزرگ بر اثر ثروت اندوزی و بر داشت بیرویه از منابع طبیعی ایجاد میشود، ترس و نگرانی از خشونت و تبعیض گسترده اجتماعی، استرس و نگرانی از تبعیض فراگیر سیاسی، فرهنگی، اقتصادی که همه این فرایندِ فرساینده و مخرّب، بر اثر سیاستهای دنیاگرانه نظامهای سلطه جو و فاسدِ حاکم بر جهان إعمال میگردد، آرامش را از انسانها گرفته و زندگی را به کام جوامع بشری تلخ نموده و روزنههای امید به نجات از این چرخه ویرانگر ستم پیشه را بر روی وی بسته است. هر روز که میگذرد بر ابعاد ویرانی و تباهیزندگیانسان در زیر یوغ حاکمیتظلم و الحاد بر جهان افزوده میشود و فریادهای تودههای مستضعف در سراسر جهان در شانتاژ رسانه نظامسلطه، محو و نابود میگردد.
آینده جهان: یکی از عواملی که آرامش را در جهان معاصر از انسان گرفته است ترس و بد بینی نسبت به آینده است. شهید مطهری این ترس و نگرانی را که برخواسته از جهانبینیهای مادی معاصر است به خوبی تبیین نموده است: "ما به دلیل اینکه مؤمن و مسلمانیم و در عمق ضمیرمان این اصل وجود دارد که: "جهان را صاحبی است خدا نام"، هر چه در دنیا پیشامدهایی میشود هرگز احساس خطر عظیم، خطری که احیاناً بشریّت را نیست و نابود کند و کره زمین را تبدیل به توده خاکستر کند و زحمات چند هزار ساله بشریّت را کأن لم یکن نماید نمیکنیم. در تهِ دل خودمان باور داریم که سالهای سال، قرنها، شاید میلیونها سال دیگر، در روی این زمینزندگی و حیات موج خواهد زد. فکر میکنیم بعد از ما آنقدر مسلمانها بیایند و زندگی کنند و بروند که فقط خدا عدد آنها را میداند. آری، ما در تهِ دل خود اینطور فکر میکنیم و هرگز این اندیشه را به خود راه نمیدهیم که ممکن است عمرجهان یعنی عمربشر و عمرزمین ما به پایان رسیده باشد.
تعلیمات انبیاء، نوعی امنیّت و اطمینان خاطر به ما داده است و در واقع در تهِ قلب خود به مددهای غیبی ایمان و اتّکا داریم. اگر به ما بگویند یک ستارهعظیم در فضا در حرکت است و تا شش ماه دیگر به مدار زمین میرسد و با زمین ما برخورد میکند و در یک لحظه زمین ما به یک توده خاکستر تبدیل میشود، باز هم با همه ایمان و اعتقادی که به پیش بینیهای دانشمندان داریم به خود ترس راه نمیدهیم، در تهِ دلمان یک نوع ایمان و اطمینانی هست که، بنا نیست بوستان بشریّت که تازه شکفته است در اثر باد حوادث ویران گردد. آری، همان طوری که باور نمیکنیم زمین ما به وسیله یک ستاره، یک حادثه جوّی نیست و نابود شود، باور نمیکنیم که بشریّت به دست خود بشر و به وسیله نیروهای مخرّبی که به دست بشر ساخته شده منهدم گردد. آری، ما به حکم یک الهاممعنوی که از مکتبانبیاء گرفتهایم باور نمیکنیم. دیگران چطور؟ آیا آنها هم باور نمیکنند؟ آیا همین اطمینان و خوشبینی نسبت به آینده انسان و زمین و زندگی و تمدّن و خوشبختی و بهروزی و عدالت و آزادی در آنها وجود دارد؟ ابداً.
هر چندی یک بار در روزنامهها، در نطقها و سخنرانیهای گردانندگان سیاستجهان، (فیلمهای اخرالزمانی هالیوودی)، آثار بدبینی شومی نسبت به آینده بشریّت و نابودی تمدّنها مشاهده میکنیم. اگر از آن درسی که دین به ما آموخته صرف نظر کنیم و ایمان به مددهای غیبی را از دست بدهیم و تنها بر اساس علل ظاهری حکم کنیم باید به آنها حق بدهیم که بدبین باشند. چرا بدبین نباشند؟ در دنیایی که سرنوشتش بستگی پیدا کرده به دگمهای که انسانی فشار دهد و پشت سرش وسائل مخرّب که قدرت آنها را خدا میداند به کار بیفتد، در دنیایی که به راستی بر روی انباری از باروت قرار گرفته و جرقّهای کافی است که یک حریق جهانی به وجود بیاورد، چه جای خوشبینی به آینده است؟ راسل در کتاب امیدهای نو میگوید: «زمان حاضر، زمانی است که در آن حسّ حیرت توأم با ضعف و ناتوانی همه را فرا گرفته است. میبینیم به طرف جنگی پیش میرویم که تقریباً هیچکس خواهان آن نیست؛ جنگی که همه میدانیم قسمت اعظم نوع بشر را به دیار نیستی خواهد فرستاد. و با وجود این مانند خرگوشی که در برابر مار افسون شده باشد خیره خیره به خطر نگاه میکنیم بدون آنکه بدانیم برای جلوگیری از آن چه باید کرد؟
در همه جا داستانهای مخوف از بمب اتمی و هیدروژنی و شهرهای با خاک یکسان شده و قحطی و سبعیّت و درنده خویی برای یکدیگر نقل میکنیم؛ ولی با اینکه عقلحکم میکند که از مشاهده چنین دورنمایی بر خود بلرزیم، چون جزئی از وجودمان از آن لذّت میبرد و شکافی عمیق روح ما را به دو قسمت سالم و ناسالم تقسیم میکند، برای جلوگیری از بدبختی تصمیم قاطعی نمیگیریم[۲۹].
چه تصمیمی؟ مگر بشرقادر است چنین تصمیمی بگیرد؟ هم او میگوید: دوره به وجود آمدن انسان نسبت به دوره تاریخی، طولانی، ولی نسبت به دورههای زمینشناسی کوتاه است. تصوّر میکنند انسان یک میلیون سال است که به وجود آمده. اشخاصی هستند و از آن جمله اینشتاین که به زعم آنها بسیار محتمل است که انسان دوره حیات خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفّق شود با مهارت شگرف علمی خود، خویشتن را نابود کند[۳۰].
انصافاً اگر بر اساس علل مادّی و ظاهری قضاوت کنیم این بدبینیها بسیار بهجاست. فقط یک ایمانمعنوی، ایمان به «امدادهای غیبی» و اینکه «جهان را صاحبی است خدا نام» لازم است که این بدبینیها را زایل و تبدیل به خوشبینی کند و بگوید بر عکس، سعادت بشریّت، رفاه و کمال بشریّت، زندگی انسانی و زندگی مقرون به عدل و آزادی و امن و خوشیبشر، در آینده است و انتظاربشر را میکشد. اگر این بدبینی را بپذیریم واقعاً مسأله صورت عجیب و مضحکی به خود میگیرد؛ مثَل بشر، مثَل طفلی میشود که در اوّلین لحظهای که قادر میشود چاقو به دست بگیرد، آن را به شکم خود میزند، خودکشی میکند و کوچکترین حظّی از وجود خود نمیبرد.
حالا اگر بنا باشد که انسان به همین زودی با مهارت شگرف علمی خود، خود را نابود کند و اگر واقعاً انسان با قدرتعلمی خود گور خود را به دست خود کنده باشد و چند گامی بیشتر تا گور خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعاً چنین خودکشی اجتماعی در انتظار بشر باشد باید بگوییم خلقت این موجود بسی بیهوده و عبث بوده است.
آری، یک نفر مادّی مسلک میتواند این چنین فکر کند، ولی یک نفر تربیت شده در مکتب الهی اینطور فکر نمیکند؛ او میگوید: ممکن نیست که جهان به دست چند نفر دیوانه ویران شود؛ او میگوید: درست است که جهان بر سر پیچ خطر قرار گرفته است، ولی خداوند همان طور که در گذشته- البتّه در شعاع کوچکتری- این معجزه را نشان داده، بر سر پیچهای خطر بشر را یاری کرده و از آستین غیبمصلح و منجی رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد، همانطور که پیامبر اعظم(ص) این اطمینان را برای بشریت داد: «وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ» «اهلبیت من مایه امنیت و امان اهل زمین است، پس زمانیکه آنان از زمین بروند، اهل زمین نیز از میان خواهند رفت».[۳۱].
لذا در جهانبینیانتظار، کار جهان عبث نیست، عمرجهان به پایان نرسیده است، هنوز اوّل کار است، دولتی مقرون به عدل و عقل و حکمت و خیر و سعادت و سلامت و امنیّت و رفاه و آسایش و وحدت عمومی و جهانی در انتظار بشریّت است، همانطور که پیامبر اخرالزمان این نوید قطعی را به بشریت داده است: «وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ حَتَّی یَخْرُجَ قَائِمُنَا فَیَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[۳۲]. در آن دولت، حکومت با صالحین است و انتخاب اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت. روز بهروزی خواهد رسید (وَ اشْرَقَتِ الارْضُ بِنورِ رَبِّها: و زمین به نور پروردگارش روشن میشود)، روزی که: «اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ، ارْتَفَعَ فی أیّامِهِ الْجَوْرُ وَ أمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اخْرَجَتِ الارْضُ بَرَکاتِها فَلَا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَی جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالی: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»[۳۳].
همان طور که ظهورهای گذشته پس از سختیهایی بوده، قطعاً این ظهور نیز پس از سختیها و شدّتها خواهد بود. همیشه برقها در ظلمتها میجهد[۳۴].
همانطور که امام علی به این نشانهها اشاره فرموده و آثار رفاه و امنیت و عدالت و معنویتدولتالهی آن حضرت را این چنین بیان کرده است: «حَتَّی تَقُومَ الْحَرْبُ بِکُمْ عَلَی سَاقٍ بَادِیاً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا أَلَا وَ فِی غَدٍ وَ سَیَأْتِیغَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ یَأْخُذُ الْوَالِی مِنْ غَیْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَی مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِیذَ کَبِدِهَا وَ تُلْقِی إِلَیْهِ سِلْماً مَقَالِیدَهَا فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ»[۳۵].
در این خطبه امام علی نیز، از یک آینده سخت و خشمناک و جنگهای وحشتزا یاد میکند، ولی در پایان این شب سیه، یک سپیدی میمونی را نوید میدهد. همانطور که قرآن کریمآیندهبشریت و فرجام نهایی تاریخ را چنین روشن و زیبا ترسیم فرموده است: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا﴾[۳۶]
«آرامش روحی و روانی از موضوعهایی است که در شاخصهای انسان کامل، انسان سالم و انسان معیار، مورد توجه مکتبها و دیدگاههای گوناگون بوده و درباره آن در متون و ادیان الهی، مطالب بسیاری مشاهده میشود.(...) آرامشروح و روان دو مفهوم دارد: مفهوم مثبت و مفهوم منفی؛ آرامشی که همراه با خلاقیت نباشد، آرامش منفی است و آرامشی که همراه با خلاقیت و جولان هیجانات مثبت باشد، آرامشی مثبت است. آرامش تهی از خلاقیت و حساسیتهای روحی، آرامش مثبت نیست. در آیاتی از قرآن بر این نکته تأکید میشود که آرامش روحی با یاد خدا فراهم میآید. مانند: ﴿أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۳۸] و یا آیه ۲۳ سوره زمر اشاره دارد که بیتابی و حساسیت در برابر ذکر و آیات الهی، همراه با آرامش، نرمی و اطمینان پدید میآید و آرامشی را مفید و پسندیده میداند که پس از آگاهی و درک پدید آید.
بنابراین، در منطققرآنی و دینی، آرامشی مثبت است که همراه با حساسیت و نگرانی و بیم و اندوه باشد، نه آرامش آمیخته با سکون و بیتحرکی و بیاحساسی در برابر حقایق و وقایع مهم. آرامشی ارزشمند است که همراه با حساسیت و اندیشه باشد و درون آن، نوعی ناآرامی مقدس به چشم میآید که از آن به آرامش در عین ناآرامی و آرامش آمیخته به ناآرامی تعبیر میشود.
از اینرو، آرامش روحی و روانی در اسلام، نه تنها از جنبه درونی، از جنبههای بیرونی هم مورد توجه است. اسلام، آرامش در سطحهای بالا را محور میداند و تأکید میکند که اگر در آن سطح آرامش فراهم آید، ناآرامیهای سطحهای پایینتر جبران میشود.
بر اساس مشخصات ارائه شده از آرامش روحی و روانی، باور به مهدویت، به شیوههایی بر این عامل مهم انسانی تأثیر میگذارد:
دوم: از آنجا که باور به مهدویت، با آگاهی شکل میگیرد، بنابراین ضمن ایجاد آرامشی مثبت همراه با حساسیت و اندیشه، درون آن نوعی ناآرامی مقدس نیز وجود دارد.
سوم: باور به مهدویت با معرفت و شناختانسان پیوند دارد و به هدفگذاری در زندگی او منجر میشود، بنابراین آرامشی را که مخصوص انسانهاست و در روانشناسی از ویژگیهای آن بحث میشود، به او ارزانی میکند.
چهارم: باور به مهدویت، چنان آرامش سطح بالایی در انسان بیقرار ایجاد میکند که ناآرامیهای سطح پایینتر را از بین میبرد»[۳۹].
↑«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.
↑«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
↑«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
↑«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند» سوره نور، آیه ۵۵.
↑برتراند راسل، امیدهای نو، بخش سرگردانیهای ما، ص۲، به نقل از شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶۰.
↑راسل، پیشین، بخش تسلط بر طبیعت، ص۲۶، به نقل از شهید مطهری، همان.
↑.محمد بن علی ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۲جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۹۵ق، ص۲۰۵.
↑ «اگر از دنیا جز روزی باقی نماند، خداوند آن روز آن چنان طولانی گرداند تا قائم ما ظهور کند، پس جهان را سرشار از قسط و عدالت گرداند، چنانکه از ظلم و ستم پر شده بود» علی بن محمد خزاز رازی، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ۱جلد، بیدار - قم، ۱۴۰۱ ق، ص۱۶۵.
↑«زمانی که حضرت قائم(ع) قیام کند، در آن روز به عدالت حکم شود و ستم برای همیشه رخت بر بندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهای خود را ظاهر گرداند و حدّاکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیری پیدا نشود که مردم صدقات و زکات خود را به او بدهند و این است معنی سخن خدا: عاقبت از آن متّقیان است» محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ۲جلد، انتشارات رضی - ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۷۵ ش، ص۲۶۵.
↑«جنگ قد علم خواهد کرد، در حالی که دندانهای خود را نشان میدهد. پستانهایش پر و آماده است. شروع کار شیرین است و عاقبت آن تلخ. همانا فردا- و فردا چیزی ظاهر خواهد کرد که او را نمیشناسید و انتظارش را ندارید- آن حاکم انقلابی هر یک از عمّال حکومتهای قبلی را به سزای خویش خواهد رسانید، زمین پارههای جگر خود را از معادن و خیرات و برکات برای او بیرون خواهد آورد و کلیدهای خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد؛ آن وقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست، و کتاب خدا و سنّت پیامبر را احیاء خواهد کرد» محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق، ص۱۹۵-۱۹۶.
↑«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.