شروط امامت

بدون لینک‌دهی دستی
مقاله‌های بدون ارزیابی نهایی
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متکلمین اسلامی برای امام شرایطی را بر شمرده‌اند که دسته‌ای از آنها مورد اتفاق شیعه و سنی هستند، مثل مرد بودن، حر بودن، عالم بودن به امور دینی، عاقل بودن، مسلمان بودن[۱]. امّا در مقابل برخی از شروط مورد اختلاف فریقین هستند. امامیه برخلاف سایر مذاهب اسلامی، منصوص بودن ، عصمت و افضلیت را از شرایط اساسی در انتصاب امام می‌دانند[۲].

از دلایل ضرورت شرط عصمت برای امامت می‌توان: نقض غرض، امتناع تسلسل، برهان عدم عصمت امام (دلیل خلف) نام برد که در مباحث ادله عصمت یاد می‌شوند.

شروط امامت از دیدگاه متکلمین

قریشی‌بودن

مقصود از «قریشی بودن امام» این است که نسب او به نضر بن کنانه بازگردد. اکثر معتزله، اشعریه و ماتریدیه قریشی بودن را از شرایط امام دانسته‌اند. آنان در این باره به حدیث: «الأئمّة من قریش» استدلال کرده‌اند [۸][۹].

از نظر شیعه امامت به قریش اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و قبایل قریش نمی‌شود، بلکه ویژه بنی‌هاشم است. دلیل آنان حدیث الأئمّة من قریش نیست، بلکه حدیث ثقلین و مانند آن است که امامت را مخصوص امیرمؤمنان و خاندان او از ذریه حضرت زهرا(س) می‌داند. به این جهت است که آنان به جای صفت قریشی بودن، صفت هاشمی بودن را ذکر کرده‌اند [۱۰] امیرمؤمنان(ع) در این باره فرموده است[۱۱]:

امامان از قریش هستند و ریشه در بنی‌هاشم دارند و غیر بنی‌هاشم صلاحیت امامت را ندارند[۱۲][۱۳].

خوارج و برخی از معتزله لزوم قریشی یا هاشمی بودن امام(ع)را رد کرده‌اند. آنان بر نظریه خود دو دلیل آورده‌اند: یکی حدیثی از پیامبر(ص) که فرموده است:«أطیعوا ولو أمّر علیکم عبد حبشی أجدع‏»[۱۴][۱۵].

دلیل دیگر این که از نظر عقل آنچه در امامت لازم است علم و بصیرت و دیگر کمالات عقلی و روحی است، ولی نسب و نژاد در آن نقشی ندارد [۱۶] در نقد دلیل اول گفته شده است: حدیث مزبور مربوط به امامت اصلی نیست، بلکه مربوط به حکام و فرماندهانی است که توسط امام(ع) اصلی برگزیده می‌شوند. در نقد دلیل دوم نیز گفته شده است: نَسَب در امامت بی‌تأثیر نیست، زیرا مردم از کسانی که از نَسب عالی و شریف برخوردارند، اطاعت و انقیاد بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کامل‌تر رعایت خواهد شد[۱۷][۱۸].

عدالت و پارسایی

دانایی و کفایت

شرایط امام

  1. عصمت: بر اساس آموزه‌های قرآن، امام(ع) دارای ویژگی‌هایی است که مهم‌ترین آنها عصمت است[۵۲]. خدای متعال در پاسخ حضرت ابراهیم(ع) که از خدا خواست تا امامت را در ذرّیه او قرار دهد فرمود: عهد من به ظالمان نمی‌رسد: ﴿لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ [۵۳] مفسران با استناد به این آیه عصمت را برای امام(ع) لازم می‌دانند و لزوم عصمت را این‌گونه تبیین می‌کنند که امام(ع) مقتدا و رهبری است که اقتدای به او واجب است و اگر امام(ع) معصیت کند بر آدمیان نیز از باب لزوم اطاعت از امام(ع)، معصیت واجب خواهد بود و این امر محال است، زیرا معصیت ممنوع است و جمع فعل و ترک غیر ممکن است، ازاین‌رو عصمت در امامان(ع) لازم است تا این محذور پیش نیاید[۵۴] ناگفته نماند که آیه بر عصمت امام(ع) در طول حیات و تمام عمر دلالت می‌کند بنابراین کسی که در قسمتی از عمر خود گرفتار فسق یا شرک باشد شایستگی مقام امامت را نخواهد داشت [۵۵][۵۶]. نیز خداوند در ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ [۵۷] از مؤمنان می‌خواهد، تقوای الهی را پیشه ساخته و به طور مطلق [۵۸] با صادقان باشند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ [۵۹] بی‌تردید لازمه همراهی مطلق با آنان، عصمت آنهاست[۶۰][۶۱]. همچنین در ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ [۶۲]، اطاعت از اولواالامر در ردیف اطاعت پیامبر(ص) و اطاعت پیامبر(ص) در ردیف اطاعت خدای متعال قرار گرفته است و چون اطاعت خدا به صورت مطلق واجب است بنابراین، اطاعت پیامبر(ص) و اولواالامر نیز به طور مطلق واجب است و لازمه وجوب اطاعتِ مطلق، عصمت است [۶۳] دلالت آیه بر عصمت چنان واضح و روشن است که برخی از اهل سنت نیز نتوانسته‌اند آن را انکار کنند، گرچه مصداق اولواالامر در نظر آنان، اهل حلّ و عقد از امت‌اند که مجموع آنان ـ به شرط اجتماع ـ خطا نمی‌کنند[۶۴]؛ ولی چون اهل حل و عقد کسانی‌اند که ممکن است مرتکب خطا بشوند از عصمت بهره‌ای ندارند و نمی‌تواند مراد آیه اهل حل و عقد باشد[۶۵][۶۶].
  2. علم خدادای: امامان(ع) حق که مسئولیت خطیر هدایت مردم به سعادت و کمال و مدیریت جوامع انسانی را بر عهده دارند، باید از دانش گسترده برخوردار باشند، تا بتوانند این مسئولیت را به انجام رسانند، افزون بر این لازم است علم آنان از خطا و شک مصون باشد، تا مردم بتوانند به آنان اعتماد کنند و هدایت ایشان را پذیرفته و تحت حاکمیت آنان به اهداف مادی و معنوی خود برسند، ازاین‌رو خداوند طالوت را با برتری در دانش و نیروی جسمانی برای حاکمیت بر بنی‌اسرائیل برگزید: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ [۶۷] و نیز اولواالامر را مرجع علمی مسلمانان در تشخیص حق و باطل و صدق و کذب معرفی کرد و به آنان فرمان داد تا در هنگام دریافت گزارشها به اولواالامر به عنوان صاحبان آگاهی و قدرت تشخیص مراجعه کنند تا با استنباط حق و صدق، آنان را آگاه سازند: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ [۶۸] مقصود از اولواالامر در این آیه همان کسانی هستند که در آیه ۵۹ سوره نساء به آنان اشاره شده و حکم ایشان در عصمت و وجوبِ اطاعت مانند رسول خداست(ص) [۶۹][۷۰]. و مصادیق آن براساس روایات، اماماناند(ع)[۷۱] با توجه به اینکه آیه، اولواالامر را آگاه به ریشه مسائل معرفی کرده به‌گونه‌ای که اگر دیگران به آنان مراجعه کنند راهنماییشان می‌کنند، استفاده می‌شود که علم آنان آمیخته به جهل و شک و خطا نیست و این در مورد غیر معصومان صدق نمی‌کند، افزون بر این از ذیل آیه فهمیده می‌شود که وجود اولواالامر نوعی فضل و رحمت الهی است که اطاعتشان مردم را از پیروی شیطان باز می‌دارد: ﴿وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً [۷۲] و تنها پیروی از معصومان می‌تواند انسان را از گمراهی و پیروی شیطان به طور قطع باز دارد، زیرا غیر معصوم ممکن است خود گرفتار لغزش و خطا شود[۷۳][۷۴]. از دیگر آیاتی که علم امام(ع) از آن استفاده می‌شود آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ [۷۵] و ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ [۷۶] است که براساس آن باید انسان‌ها اموری را که نمی‌دانند از اهل ذکر بپرسند. گرچه مضمون آیه عام و ارشاد به اصلی عقلایی یعنی وجوب رجوع جاهل به اهل خبره است [۷۷]؛ ولی کامل‌ترین مصداق "اهل ذکر" امامان(ع) هستند [۷۸]، چنان‌که در روایات فراوانی نیز آمده است که مقصود از اهل ذکر ائمه‌اند(ع) [۷۹] در آیات دیگری نیز با تعبیراتی نظیر راسخان در علم: ﴿وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ [۸۰][۸۱]، کسی که علم کتاب نزد اوست: ﴿وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ [۸۲][۸۳] و کسانی که به آنان علم داده شده: ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ [۸۴][۸۵] به عالمانی اشاره شده که مصادیق کامل آنها امامان(ع) هستند. شایان ذکر است که بر پایه روایات فراوانی از امامان(ع) آنان به غیب و همه علومی که در اختیار فرشتگان، پیامبران و رسولان قرار گرفته عالم‌اند [۸۶] و علم آنان دارای منابع فراوانی است؛ مانند تحدیث و الهام، وراثت از پیامبر اکرم(ص) و امام(ع) پیش از خود، جفر و جامعه، مصحف فاطمه(س) و صحیفه امیرمؤمنان، امام علی(ع) [۸۷][۸۸].
  3. حجیت کلام و لزوم اطاعت از وی:
  4. ولایت:

شروط امامت از دیدگاه اهل سنت

شروط امامت از دیدگاه شیعه

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع امام

منابع

پانویس

  1. أما الشّروط المتّفق علیها فثمانیة شروط: الأول: أن یکون مجتهدا فی الأحکام الشّرعیةو...؛ آمدی، سیف‌الدین، أبکار الأفکار فی أصول الدین، ج۵، ص ۱۹۱.
  2. یجب ان یکون الإمام معصوما من القبائح و الاخلال بالواجبات...، شیخ طوسی، الاقتصاد فیمایتعلق بالاعتقاد، ص۳۰۵ و قال: الثّانی یجب أن یکون الإمام معصوما، و إلاّ تسلسل، علامه حلی، باب حادی عشر.
  3. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴.
  4. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  5. تلخیص المحصَّل، ص۴۲۹ـ ۴۳۰.
  6. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  7. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  8. الإرشاد جوینی، ص۱۷۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ تمهید الأوائل، ص۴۷۲؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۱؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۰؛ اصول الدین، ص۲۷۳؛ المغنی، ج۱، ص۱۹۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۷۰.
  9. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  10. الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.
  11. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  12. نهج البلاغه، خطبه۱۴۴.
  13. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  14. از فرمانروای خویش اطاعت کنید، هر چند برده‌ای حبشی باشد که اعضایش قطع شده است؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.
  15. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  16. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.
  17. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.
  18. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  19. قواعد المرام؛ ص۱۷۹ـ ۱۸۰.
  20. شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۵۱؛ الزیدیه؛ ص۳۳۸ـ ۳۳۹.
  21. المغنی؛ ج۱؛ ص۲۰۱ـ ۲۰۲.
  22. الأباضیه مذهب اسلامی معتدل؛ ص۲۵.
  23. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  24. شرح المقاصد؛ ج۵؛ ص۲۴۴؛ شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۵۰؛ اصول الدین بغدادی؛ ص۱۴۷؛ الإقتصاد فی الاإعتقاد؛ ص۲۵۶.
  25. المغنی؛ ج۱؛ ص۱۹۹.
  26. اصول السنه؛ ص۸۰.
  27. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  28. تمهید الأوائل؛ ص۴۷۸.
  29. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  30. شرح العقائد النسفیه؛ ص۱۱۴.
  31. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  32. شرح العقائد النسفیه؛ ص۱۱۴.
  33. شرح الفقه الأکبر؛ ص۱۸۱.
  34. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  35. جامع الاصول؛ ج۴؛ ص۷۵.
  36. وسائل الشیعه؛ ج۱۲؛ باب۴۲؛ حدیث۱۰.
  37. تاریخ طبری؛ ج۶؛ ص۲۲۹.
  38. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  39. مقدمه ابن خلدون؛ ص۲۱۶ـ ۲۱۷.
  40. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  41. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  42. تلخیص المحصّل؛ ص۴۳۰؛ قواعد المرام؛ ص۱۷۹؛ المنقذ من التقلید؛ ج۲؛ ص۲۹۰ـ ۲۹۵؛ الذخیره فی علم الکلام؛ ص۴۳۳ـ ۴۳۴؛ الشافی فی الامامه؛ ج۱؛ ص۱۶۳ـ ۱۶۵.
  43. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  44. المغنی؛ ج۱؛ ص۱۹۸ و ۲۰۹.
  45. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  46. تمهید الأوائل؛ ص۴۷۱؛ الارشاد جوینی؛ ص۱۶۹ـ ۱۷۰؛ اصول الدین بغدادی؛ ص۱۴۷؛ شرح المقاصد؛ ج۵؛ ص۲۴۴.
  47. شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۴۹.
  48. النبراس؛ ص۵۳۶.
  49. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  50. الزیدیه؛ ص۳۳۸؛ قواعد العقائد؛ ص۱۲۶.
  51. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۶۹.
  52. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.
  53. پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
  54. التفسيرالكبير، ج۴، ص ۳۶ ـ ۳۷، ج ۱۰، ص ۱۴۴.
  55. الميزان، ج ۱، ص ۲۷۴.
  56. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.
  57. ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.
  58. المیزان، ج ۹، ص ۴۰۲.
  59. ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.
  60. التفسيرالكبير، ج ۱۶، ص ۲۲۱؛ پيام قرآن، ج ۹، ص ۵۰؛ حق‌اليقين، ص ۵۴ ـ ۵۵.
  61. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.
  62. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.
  63. الميزان، ج ۴، ص ۳۸۹ ـ ۳۹۱؛ حق اليقين، ص ۴۰.
  64. التفسير الكبير، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ التفسير المنار، ج ۵، ص ۲۰۳.
  65. الميزان، ج ۴، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۳.
  66. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.
  67. خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۷.
  68. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند؛ سوره نساء، آیه: ۸۳.
  69. الميزان، ج ۵، ص ۲۲؛ ج ۴، ص ۳۸۷ ـ ۳۹۱.
  70. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.
  71. روض‌الجنان،ج۶، ص۳۵؛ همان، ج۴، ص۳۸۷ـ ۳۹۱؛ ج ۵، ص ۲۳ ـ ۲۴.
  72. و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه: ۸۳.
  73. الميزان، ج ۱۲، ص ۲۵۹، ۲۸۵.
  74. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۰.
  75. و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.
  76. و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه: ۷.
  77. الميزان، ج ۱۲، ص ۲۵۹، ۲۸۵.
  78. الميزان، ج۱۲، ص۲۸۵؛ پيام قرآن، ج۹، ص ۱۱۴.
  79. روض‌الجنان، ج ۱۳، ص ۲۰۹.
  80. و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
  81. الكافى،ج۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلين، ج۱، ص۳۱۵ ـ ۳۱۸.
  82. و کسی که دانش کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.
  83. مجمع‌البيان، ج ۶، ص ۴۶۲؛ نورالثقلين، ج ۲، ص۵۲۱ ـ ۵۲۴؛ الميزان، ج۱۱، ص۳۸۷ ـ ۳۸۹.
  84. اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
  85. الكافى، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ مجمع‌البيان، ۸، ص ۴۵۱؛ الميزان، ج ۱۶، ص ۱۴۲.
  86. الكافى، ج ۱، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶؛ الميزان، ج ۱۸، ص ۱۹۲.
  87. الكافى، ج ۱، ص ۱۷۶، ۲۷۰، ۲۲۳، ۲۳۱، ۲۳۸ـ ۲۴۲.
  88. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۰.
  89. ر.ک. سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، ج۲، ص۱۴۲ - ۱۴۳.
  90. پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
  91. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۶۸ - ۷۱.
  92. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۱۹.
  93. ر.ک. سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۲.
  94. ر.ک. قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۵۳.
  95. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۲۴.
  96. ر.ک. قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۶۹ - ۱۷۱.