آیه ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'عمومیت' به 'عمومیت')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = آیات امامت امام علی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[آیات امامت امام علی]]''' و '''[[آیات فضائل امام علی]]''' است. "'''آیه ولایت'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[آیه ولایت در تفسیر و علوم قرآنی]] - [[آیه ولایت در حدیث]] - [[آیه ولایت در کلام اسلامی]] - [[آیه ولایت در معارف و سیره رضوی]] - [[آیه ولایت از دیدگاه اهل سنت]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیه ولایت در قرآن]] | [[آیه ولایت در حدیث]] | [[آیه ولایت در کلام اسلامی]] | [[آیه ولایت در گفتگوهای بین‌المذاهب]] | [[آیه ولایت در تاریخ اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آیه ولایت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| نام آیه = آیه ولایت
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| نام تصویر = آیه ۵۵ سوره مائده.jpg
| توضیح تصویر =
| متن آیه =
| معنی آیه = سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند
| شماره آیه = ۵۵
| نام سوره = مائده
| شماره جزء = ۵
| نام‌های دیگر =
| شأن نزول = انفاق انگشتری توسط امیرالمؤمنین{{ع}}
| مصداق آیه = علی بن ابی‌طالب{{ع}}
| دلالت آیه = {{فهرست جعبه|دلالت بر نصب امام|دلالت بر ولایت تشریعی|دلالت بر امامت و ولایت حضرت علی{{ع}}}}
| نتایج آیه =  
}}


*متن [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور  شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع  زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>
'''آيه ولايت''' (آیه ۵۵ سوره مائده)، دربارۀ ولايت [[خدا]]، [[رسول]] و [[ائمه]]{{ع}} است و نام‌گذاری این [[آیه]] به [[ولایت]]، به [[دلیل]] واژه {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} است. این آیه درباره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شده که در حال [[نماز]] به فردی نیازمند انگشتر داد. از مواردی که آیه بر آنها دلالت دارد عبارت است از: دلالت بر [[نصب امام]]؛ دلالت بر [[ولایت تشریعی]] و دلالت بر [[امامت امام علی|امامت]] و [[ولایت امام علی]]{{ع}}.


*نام‌گذاری این [[آیه]] به [[آیه]] [[ولایت]]، به [[دلیل]] واژه {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} است. بسیاری از [[اهل]] [[تفسیر]] و [[روایت]] و [[تاریخ]]، به همین نام یاد کرده‌اند. البتّه در برخی موارد، [[آیه]] "[[زکات به خاتم]]" نیز نامیده شده است. این نام از [[سخن امام]] [[علی]]{{ع}} در یکی از احتجاج‌های آن [[حضرت]] استفاده شده است <ref>غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸.</ref>. [[آیه]] یاد شده به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه اشاره دارد و در [[آیه]] بعد می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۵-۱۶.</ref>.
== مقدمه ==
آيه ولايت، آيۀ پنجاه و پنجم از [[سورۀ مائده]] است که دربارۀ ولايت [[خدا]]، [[رسول]] و [[ائمه]]{{ع}} است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.  


==مقدمه==
نام‌گذاری این [[آیه]] به [[آیه]] [[ولایت]]، به [[دلیل]] واژه {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} است. بسیاری از [[اهل]] [[تفسیر]] و [[روایت]] و [[تاریخ]]، به همین نام یاد کرده‌اند. البتّه در برخی موارد، [[آیه]] "زکات به خاتم" نیز نامیده شده است. [[آیه]] یاد شده به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[خدا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه اشاره دارد و در [[آیه]] بعد می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۱۵-۱۶.</ref>
*این [[آیه کریمه]] نیز حکایت از [[لزوم امام]] و [[ولی امر]] در [[جامعه]] و برخی ویژگی‌های ولی دارد؛ علاوه بر آن، مصداق خاصّی را معرفی می‌کند که در حال [[رکوع]] در [[راه خدا]] [[انفاق]] کرده است. با توجّه به [[روایات]] و دیدگاه اکثر مفسّران، این مصداق کسی جز [[علی بن ابی طالب]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} نیست؛ مثلاً از [[اهل سنّت]]، [[سیوطی]] در الدّر المنثور ذیل [[آیه]] [[ولایت]] از [[ابن عبّاس]] [[نقل]] کرده است که گفت: "[[علی]]{{ع}} در حال [[رکوع]] [[نماز]] بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن [[حضرت]] انگشترش را به [[فقیر]] [[صدقه]] داد. [[پیامبر]]{{صل}} از [[سائل]] پرسید: چه کسی این [[انگشتر]] را به تو داد و او به [[علی]] اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال [[رکوع]] است. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} نازل شد<ref>پیام قرآن، ج۹، ص۲۰۲؛ به نقل از: الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>".
*از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: گروهی از [[یهودیان]] [[مسلمان]] شده بودند، وقتی نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمدند پرسیدند: یا [[رسول الله]]! [[موسی]]{{ع}} [[یوشع بن نون]] را به عنوان [[وصیّ]] خود [[تعیین]] کرده بود. [[وصیّ]] شما کیست و پس از شما چه کسی بر ما [[ولایت]] دارد؟ این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} پس [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: برخیزید، آنها برخاسته، به [[مسجد]] آمدند، دیدند فقیری از [[مسجد]] خارج می‌شود. به او گفتند: آیا کسی به تو کمک کرد؟ گفت: بلی! این [[انگشتر]] را. پرسیدند: چه کسی؟ گفت: آن مردی که مشغول [[نماز خواندن]] است. پرسیدند: در چه حالی بود؟ گفت: در حال [[رکوع]]. [[پیامبر]]{{صل}} [[تکبیر]] گفتند. [[پیامبر]] فرمود: پس از من [[علی بن ابی طالب]] [[ولیّ]] شما است<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۳.</ref>.
*از این [[آیات]]، [[ولایت]] سایر [[ائمه]]{{عم}} نیز استفاده می‌شود و در [[روایات]] نیز به این مطلب اشاره شده است. از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: "مقصود از مؤمنانی که [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} [[ائمه]]{{عم}} هستند"<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۸.</ref>.
* [[آیه کریمه]] - به ویژه با ضمیمه شدن به [[آیه]] دوم که از [[پیروزی]] [[حزب الله]] خبر می‌دهد- حاکی از این است که [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[ائمه]] [[ولایت امر]] [[مردم]] را بر عهده دارند و مفهوم ولی، اولی به تصرّف است؛ در نتیجه [[سرپرستی]] و [[پیشوایی]] و [[رهبری]] [[مردم]] در [[اختیار]] [[ائمه معصومین]]{{عم}} است.
*البته [[آیات]] درباره [[امامت]] به ویژه [[امامت]] و [[ولایت امیر المؤمنین]]{{ع}} بسیار بیشتر از این است و آن‌چه [[نقل]] شد از باب نمونه بود<ref>ر.ک: احقاق الحق، ج۲ و ۳؛ الغدیر علی فی القرآن و....</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۴۰-۴۱.</ref>.
*در این [[آیه]] نیز چند نکته قابل توجّه است:
#به [[اتفاق]] [[شیعه]] و [[سنی]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شده است.
#لفظ {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در صدر [[آیه]] از طرفی [[ولایت]] و [[سرپرستی]] سه دسته را [[اثبات]] و از طرف دیگر [[ولایت]] غیر این سه دسته را [[نفی]] می‌کند ({{متن قرآن|إِنَّمَا}} مرکب از "انّ" است که افاده [[اثبات]] می‌کند و "ما" که افاده [[نفی]] می‌کند)، پس به جز [[خدا]] و پیامبرش و آن اشخاصی که در خارج ویژگی خاصّی دارند (مصداق خارجی [[آیه]])، دیگران [[ولایتی]] بر [[مردم]] ندارند.
#دسته سوم که ولایتشان قرین [[ولایت]] [[خدا]] و [[رسول]] قرار گرفته، باید با آنها سنخیت داشته و همانند [[خدا]] و [[رسول]] از [[اشتباه]] و [[لغزش]] به دور باشند؛ یعنی دارای [[علمی]] باشند که [[اشتباه]] در آن نیست و عملاً نیز مرتکب [[خطا]] نشوند و خلاصه [[معصوم]] باشند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۲۳-۲۴.</ref>.


==[[شأن نزول]] [[آیه]] [[ولایت]]==
== معناشناسی ولی ==
*آیۀ ۵۵ [[سورۀ مائده]] به "[[آیۀ ولایت]]" [[شهرت]] یافته است<ref>المراجعات، ص‌۲۲۶، ۲۲۹.</ref> و متن [[آیه]] چنین است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور  شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع  زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. علت نامگذاری به [[آیۀ ولایت]] وجود واژۀ {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} است. البته در برخی موارد،  [[آیه]] را "[[زکات]] به خاتم" هم نامگذاری کرده‌اند، چنانکه این نام از فرمایشات [[امیرالمؤمنین]] در یکی از احتجاج‌های آن [[حضرت]] استفاده شده است<ref>غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸. </ref>.
{{اصلی|ولایت در لغت}}
* [[آیۀ ولایت]] یکی از روشن‌ترین [[دلایل]] [[ولایت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} است<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱-۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸. </ref>. در [[شأن نزول]] [[آیه]] گفته شده است فقیری وارد [[مسجد پیامبر]]{{صل}} شد و از [[مردم]] تقاضای کمک کرد؛ اما کسی به او کمک نکرد، در این هنگام [[مرد]] [[فقیر]] دستانش را به [[آسمان]] بلند کرد و گفت: خدایا [[شاهد]] باش که من در [[مسجد رسول]] تو تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی کمکی نکرد. در همین حال، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که در حال [[رکوع]] بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد که [[فقیر]] به نزد او بیاید تا انگشترش را به او بدهد، [[فقیر]] نزدیک آمد و [[انگشتر]] را از [[دست حضرت]] بیرون آورد؛ [[پیامبر]]{{صل}} که در حال [[نماز]] بود این جریان را [[مشاهده]] کرد؛ پس از فراغت از [[نماز]] سر به سوی [[آسمان]] بلند کرد و چنین گفت: «خداوندا برادرم [[موسی]] از تو تقاضا کرد که سینه او را فراخ گردانی و [[کارها]] را بر او آسان‎‌سازی و گره از زبان او بگشایی تا [[مردم]] گفتارش را [[درک]] کنند و نیز [[موسی]] درخواست کرد [[هارون]] را که برادرش بود [[وزیر]] و یاورش قرار دهی و به وسیلۀ او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا من [[محمد]] [[پیامبر]] و [[برگزیده]] توام، سینۀ مرا گشاده کن و [[کارها]] را بر من آسان ساز از خاندانم [[علی]]{{ع}} را [[وزیر]] من گردان تا به وسیلۀ او پشتم [[قوی]] و محکم گردد هنوز [[دعای پیامبر]]{{صل}} پایان نیافته بود که [[جبرئیل]] [[آیۀ ولایت]] را نازل کرد»<ref>مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۳۲۴ ـ ۳۲۵.</ref>. [[آیه]] دربارۀ این عمل [[حضرت]] نازل شد<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص ۱۴۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴.</ref>.
«وَلْی»، در لغت به معنای [[قرب]]، [[باران]] پس از خشکسالی، [[مولی]] ([[بنده]] آزادشده)، [[یاور]]، [[دوست]]، [[سرپرست]] و اولی به تصرف و [[رهبری]] آمده است که ریشه در همان [[تقرب]] دارد<ref>المفردات، ص۸۸۵ أساس البلاغة، ص۶۸۹.</ref> و در اصطلاح [[فقها]] و [[مفسران]] بیشتر به معنای متولی و اولی به تصرف به [[کار]] رفته است<ref>[[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه ولایت - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)| دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۲۶۵.</ref>.


==[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[شأن نزول]] [[آیه]]==
=== معنای "ولی" در [[آیه]] و مراد از نوع ولایت ===
*تمام [[مسلمانان]] در اینکه [[آیه]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شده [[اتفاق نظر]] دارند، مگر [[ابن تیمیه]] که [[معتقد]] است [[انتساب]] [[آیه]] به [[امیرالمؤمنین]]، [[انتساب]] غلط و از جعلیات [[اسلام]] است اما سخن او با توجه به [[نقل روایات]] متعدد از [[اهل سنت]] مانند: [[حافظ عبدالرزاق صنعانی]]، [[حافظ عبد بن حمید]]، [[حافظ رزین بن معاویه]]، [[حافظ نسائی]] (مؤلف صحیح)، [[حافظ محمد بن جریر طبری]]، [[ابن‌ ابی‌ حاتم]]، [[ابن‌ عساکر]]، [[ابوبکر بن‌ مردویه]]، [[ابوالقاسم طبرانی]]، [[خطیب بغدادی]]، [[هیثمی]]، [[ابن‌ جوزی]]، [[محبّ طبری]]، [[جلال الدین سیوطی]] و [[متّقی هندی]]؛ دربارۀ انتساب [[آیه]] به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بی پایه و اساس است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۳۰ - ۴۳۶.  </ref>.
[[ولایت]] به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] و از نوع ولایت یک‌ سویه است. این نوع از ولایت، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه منحصر است.
*مطابق [[روایات]]، این [[آیه]] در [[شأن علی]]{{ع}} نازل شده است، هنگامی که در [[نماز]] و در حال [[رکوع]] [[انگشتر]] خود را به [[بی‌نوایی]] داد که از [[مردم]] درخواست کمک می‌کرد و کسی به او اعتنا نکرد. کلمه ولی اگر چه کاربردهای متفاوتی مانند [[پدر]]، عمو، پسرعمو، داماد، هم [[سوگند]] و هم [[پیمان]]، [[یاور]] و [[دوست]] دارد، ولی جامع آنها الاولی بالشیء است؛ یعنی ولی هر فرد، کسی است که با او نسبت ویژه‌ای دارد و در آن نسبت بر دیگران مقدم و سزاوارتر است. بر این اساس کاربرد واژه ولی در مصادیق مختلف آن از قبیل مشترک [[معنوی]] است، نه لفظی. در این صورت، هرگاه در [[کلام]] قرینه‌ای بر [[تعیین]] مصداقی خاص وجود نداشته باشد، همه مصداق‌های ممکن را شامل می‌شود. از آنجا که در این [[آیه]]، [[ولایت]] قبل از آنکه به [[علی]]{{ع}} (الذین آمنوا) نسبت داده شود به [[خداوند]] و [[رسول خدا]] نسبت داده شده است، آن کاربردهایی از [[ولایت]] مقصود است که در مورد [[خدا]] و پیامبرش ممکن و محقق است، که [[ولایت]] [[حکومت]] و [[سرپرستی]] از آن جمله است. البته، [[ولایت]] [[حکومت]] و [[سرپرستی]] [[خداوند]] در [[حقیقت]] از طریق [[پیامبر]] و [[امام]] تحقق می‌پذیرد. روشن است که این کاربرد [[ولایت]] با [[محبت]] و [[نصرت]] نیز منافات ندارد، اما این فرض که مقصود از [[ولایت]] در [[آیه]] فقط [[ولایت]] [[محبت]] و [[نصرت]] است پذیرفته نیست، زیرا با سیاق [[آیه]] که بر [[حصر]] دلالت می‌کنند [[سازگاری]] ندارد، چون [[ولایت]] [[نصرت]] و [[محبت]] عمومیت دارد و همه [[مؤمنان]] را شامل می‌شود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۹.</ref>.


==دلالت [[آیه]]==
[[اثبات]] اینکه ولایت<ref>واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و مانند آنکه از مادّه «ولی» اشتقاق یافته، از پر کاربردترین واژه‌های قرآن کریم است که گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۲۳۳ جا به کار رفته است. ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته می‌شود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یک‌دیگر واقع می‌شوند، می‌گویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق می‌افتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ می‌دهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدیگر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است نتیجه آنکه ولایت دو جزء دارد: یکی پیوند عمیق میان دو موجود و دیگری حق تصرّف از سوی یکی از آن دو است.</ref> به معنای حق تصرف و سرپرستی است، با چند دلیل امکان‌پذیر است:
===نخست: دلالت بر [[نصب امام]]===
# یکی از مهمترین معناهایی که برای ولایت آمده، سرپرستی و مالک امر بودن است. ابن‌منظور آورده است<ref>{{عربی|ففی اسماء الله تعالی: الولی هو الناصر و قیل: المتولی لأمور العالم و الخلائق القائم بها}}؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ {{عربی|المعنی: الذی یتولی تدبیرکم و یلی أمورکم}} {{متن قرآن|اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|الذین هذه صفاتهم}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.</ref>؛
*{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.
# با توجه به واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که بر انحصار دلالت دارد، [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] نیست؛ زیرا نصرت، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه، اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمی‌گیرد.
*[[امام]] [[ثعلبی]] در [[تفسیر]] خود، از [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] کرده است: روزی همراه [[رسول خدا]]{{صل}} [[نماز ظهر]] را به جا آوردم. گدایی در [[مسجد]] از [[مردم]] درخواست کمک کرد، اما هیچ کس به او چیزی نداد. او دستش را به [[آسمان]] بلند کرد و گفت: خدایا! [[شاهد]] باش که من در [[مسجد]] پیامبرت{{صل}} از [[مردم]] کمک خواستم و هیچ کس به من چیزی نداد، در این حال [[علی]]  در [[نماز]] و در حال [[رکوع]] بود و با انگشت دست راستش که در آن انگشتری بود، به او اشاره کرد و آن گدا [[انگشتر]] را از دست او در آورد، [[رسول خدا]]{{صل}} که این اتفاق را مى‌دید، رو به [[آسمان]] کرد و گفت: خدایا! برادرم [[موسی]] از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا! مرا [[شرح صدر]] ده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشاى؛ تا سخنان مرا بفهمند. و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده... برادرم [[هارون]] را؛ با او پشتم را محکم کن. و او را در کارم شریک ساز{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref> موسی گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش. و کارم را برای من آسان کن. و گرهی از زبانم بگشای. تا سخنم را دریابند. و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار. هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار. و او را در کارم شریک ساز. تا تو را بسیار به پاکی بستاییم. و بسیار تو را به یاد آوریم. که بی‌گمان تو، به (کار) ما بینایی؛ سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.</ref>. و تو به او [[وحی]] کردی که با برادرت تو را [[یاری]] مى‌کنیم و برای شما دو نفر [[سلطان]] و قدرتی قرار مى‌دهیم که بر شما سیطره نیابند. خدایا من [[محمد]] [[پیامبر]] و [[برگزیده]] توام، پروردگارا! مرا [[شرح صدر]] ده و کارم را آسان گردان و و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم [[علی]] را، با او پشتم را محکم کن. ابوذرگفت: [[پیامبر]]، هنوز دعایش را به پایان نبرده بود که [[جبرئیل]]{{ع}} از جانب [[خدای عزوجل]]، این [[آیه]] را نازل کرد و گفت: ای [[محمد]]! بخوان: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref><ref>همه مفسرین این روایت را نقل کرده‌اند، ر.ک: طبری؛ اسباب النزول واحدی؛ امام فخر رازی، التفسیر الکبیر و برای تفصیل بیشتر ر.ک: الغدیر؛ ج۲، ص۵۲-۵۳.</ref>.
# اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیاتی که واژه "ولی" در کنار واژه "نصیر" آمده، [[لغو]] باشد؛ زیرا دو واژه هم معنا در کنار هم آمده است.
*همه [[مفسران]] [[اجماع]] دارند که این [[آیه]]، در [[شأن]] [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} نازل شده است و دلالت آن بر [[امامت]]، واضح است و حصر موجود در [[آیه]]: "سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و [[پیامبر]] او و آنها که [[ایمان]] آورده‌اند..." هر احتمال دیگری را برای معنای [[ولایت]]، غیر از [[سلطه]] و [[حکومت]] از بین مى‌برد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر [[ولایت]] نمى‌تواند فقط مخصوص [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] خاص که در رأس آنان [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} است، باشد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۸۳-۸۴</ref>.
# اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم اغراء به [[جهل]] است؛ زیرا با معانی متعددی که برای "ولی" آمده، نمی‌توان تشخیص داد کدام معنا را متکلّم [[اراده]] کرده است.
# کلمه "ولینخست به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} اختصاص داده شده است. ولایت خداوند و پیامبر{{صل}} ثابت است و ولایت خدا و [[رسول الله]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است. از سویی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر خداوند و پیامبر عطف شده و [[حکم]] معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس ولایت به معنای [[مالکیت]] امر خواهد بود.


===دوم: دلالت بر [[ولایت تشریعی]]===
به دیگر سخن، به استناد "واو" به کار رفته در [[آیه]] ولایت، که در حکم تکرار معطوف‌علیه و سه جمله مستقل {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... رَسُولُهُ}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ الَّذِينَ آمَنُوا}} است، بی‌تردید ولی در دو جمله نخست، به قرینه اینکه در حیات پیامبر کسی جز او ولی نیست، به معنای اولی بالتصرف است و در جمله سوّم نیز، به استناد همین قرینه داخلی، به معنای اولی بالتصرف است<ref>ر.ک: همان، ج۲۳، ص۱۲۰.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۱۶-۱۸.</ref>
* [[آیۀ ولایت]] یکی از ادله‎‌ای است که می‎‌تواند دلیلی بر [[ولایت تشریعی امام]] باشد<ref>این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی{{ع}} بهره جسته‌اند. برای نمونه، ر.ک: نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، ص۱۹۹؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ کراجکی، ابوالفتح، التعجب، ص۱۱۹؛ لاهیجی، ملاعبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی{{ع}} استفاده کرده‌اند؛ ر.ک: شرفی، احمد بن محمد بن صلاح، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۵۲۵؛ زیدی، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۹ـ ۱۵۰.</ref>؛ بدین صورت که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] که در [[آیه]] برای [[خداوند]] بیان شده عام بوده و شامل حوزه‌‎های [[تکوین]] و [[تشریع]] می‌‌شود<ref>{{متن قرآن|هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}«آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۴.</ref> و از آنجا که [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} یعنی [[امامان]]{{ع}} در یک سیاق بیان شده، نشان می‌‌دهد قلمرو [[ولایت]] نیز همسان باشد. بنابراین می‎‌توان گفت براساس این [[آیه]]، [[امامان]]{{ع}} [[شأن]] [[تشریع احکام]] یعنی [[ولایت تشریعی]] را دارند<ref>ر.ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.</ref>.
*اشکال شده است که اطلاق [[آیه]] [[ولایت]] زمانی می‌‌تواند [[ولایت تشریعی]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[ائمه]]{{ع}} را ثابت کند که قیدی برای آن نیامده باشد، در حالی که آیۀ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> [[آیه]] [[ولایت]] را قید می‌‌زند، زیرا با وجود [[اکمال دین]] به ولی و [[ولایت]] احتیاجی نیست.
*در جواب گفته شده است معنای [[اتمام دین]] این نیست که [[دین اسلام]] احتیاج به [[مفسر]] و مبین ندارد بلکه منظور این است که کلیات [[دین]] توسط [[پیامبر]] برای شما آورده شد. با این نگاه [[آیه اکمال]] علاوه بر اینکه [[آیه]] [[ولایت]] را قید نمی‌زند، بلکه به نوعی در جهت [[تأیید]] آن است، چراکه [[آیۀ اکمال]]، کلیات [[دین]] را تمام شده می‌‌داند، ولی برای [[تفسیر]] و تبین آن باید کسی باشد و با توجه به [[آیه]] [[ولایت]]، آن شخص کسی غیر از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیست. به عبارتی دیگر معارفی که در عصر [[نبوی]] گفته نشده به وسیلۀ [[امام]] [[تشریع]] یا بیان‌‎شدنی است لذا داشتنِ [[حق تشریع]] [[امامان]]{{ع}} با [[اکمال دین]] ناسازگار نیست، ضمن آنکه باید توجه داشت، [[اکمال دین]]، غیر از ختم [[دین]] است و آیۀ یادشده از [[اکمال دین]] [[سخن]] گفته از ‌‎این‎‌رو ناسازگاری میان [[اکمال دین]] و [[حق تشریع]] برای [[امام]] وجود ندارد<ref>ر.ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.</ref>.
===سوم: دلالت بر [[ولایت امام علی]]{{ع}}===
* [[آیه]] [[ولایت]] یکی از روشن‌ترین [[دلایل امامت بلافصل علی]]{{ع}} است: زیرا واژ‌‌‎ۀ‎ "ولی" اگر چه در لغت معانی یا کاربردهای گوناگونی دارد مانند: [[رب]]، مالک، [[سید]]، [[منعم]]، معتق، [[محب]]، [[ناصر]] و [[متصرف]] در امور دیگران<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱ـ۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.</ref>، ولی به [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] و نیز به [[اجماع]] [[مسلمانان]] غیر از سه معنای اخیر قطعاً مقصود نیست و از سه معنای اخیر تنها آخرین معنا می‎‌تواند در این [[آیه]] مقصود باشد. برخی از [[دلایل]] این مطلب عبارت‎‎‌اند از:
# [[حصر]] انما: {{متن قرآن|إِنَّمَا}} از ادات [[حصر]] است و بر [[ولایتی]] خاص که به [[خداوند]] اختصاص دارد و با [[اذن]] او برای دیگران نیز ثابت می‎‌شود دلالت می‌‌کند<ref>مجمع البیان، ج۴ـ۳، ص۲۱۱؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹ـ۴۴۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۲ـ۳۰۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]</ref>
#کلمه ولی به معنای [[سرپرستی]] و صاحب [[اختیار]] است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای [[شأن]] [[رهبری]] و [[فرمانروایی]] است؛ حال با توجه به اینکه [[ولایت]] در مورد [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است و از طرفی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] یا [[پیامبر]]{{صل}} عطف شده و [[حکم]] آنها یکی است، لذا [[ولایت]] در مورد مؤمنانی که در [[آیه]] توصیف شده‌‎اند نیز به معنای [[مالکیت]] [[امر]] [[تدبیر]] ([[امامت]]) خواهد بود<ref>مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.</ref>. 
#مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[حضرت علی]]{{ع}} است: عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} هرچند همۀ [[مؤمنان]] را شامل می‎‎‌شود ولی مقصود بعضی از [[مؤمنان]] است؛ زیرا برای آنان صفت ویژه‎‌ای ـ اقامۀ [[نماز]] و دادن [[زکات]] در حال [[رکوع]] ـ بیان شده که [[شأن نزول]] آن دربارۀ [[حضرت]] است<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]].</ref>. در [[روایات]] متعدد از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده است که [[آیه]] فوق درباره [[حضرت علی]] نازل شده است<ref>ر.ک:  [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲. </ref>. چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] پیامبرش را به [[ولایت امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد و [[آیه]] دربارۀ او  نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور  شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع  زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref><ref>سوره مائده، آیه:۵۵. </ref>.<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۳۰ - ۴۳۶. </ref>


==[[پاسخ به شبهات]] دربارۀ [[آیه]]==
== [[شأن نزول]] ==
*اختلافاتی میان [[شیعیان]] و [[اهل سنت]] دربارۀ [[آیه]] وجود دارد، [[شیعیان]] معتقدند به واسطۀ [[آیه]]، [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ثابت می‌‌شود، اما [[اهل سنت]] به واسطۀ اشکالات متعدد منکر این امر هستند. برخی از اشکالات آنها عبارت است از:
{{اصلی|شأن نزول آیه ولایت}}
===[[شبهه]] اول: ولی یعنی [[محب]] نه [[سرپرست]]=== 
[[ثعلبی]] در [[تفسیر]] خود، از [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است: روزی همراه [[رسول خدا]]{{صل}} نماز ظهر را به جا آوردم. گدایی در [[مسجد]] از [[مردم]] درخواست کمک کرد، اما هیچ کس به او چیزی نداد. او دستش را به [[آسمان]] بلند کرد و گفت: خدایا! [[شاهد]] باش که من در مسجد پیامبرت{{صل}} از مردم کمک خواستم و هیچ کس به من چیزی نداد، در این حال علی در [[نماز]] و در حال [[رکوع]] بود و با انگشت دست راستش که در آن انگشتری بود، به او اشاره کرد و آن گدا انگشتر را از دست او در آورد، رسول خدا{{صل}} که این اتفاق را مى‌دید، رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! برادرم [[موسی]] از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا! مرا [[شرح صدر]] ده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشاى؛ تا سخنان مرا بفهمند. و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده... برادرم [[هارون]] را؛ با او پشتم را محکم کن. و او را در کارم [[شریک]] ساز<ref>سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.</ref> و تو به او [[وحی]] کردی که با برادرت تو را [[یاری]] مى‌کنیم و برای شما دو نفر [[سلطان]] و قدرتی قرار مى‌دهیم که بر شما [[سیطره]] نیابند. خدایا من محمد [[پیامبر]] و برگزیده توام، پروردگارا! مرا [[شرح صدر]] ده و کارم را آسان گردان و و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم علی را، با او پشتم را محکم کن. ابوذرگفت: پیامبر، هنوز دعایش را به پایان نبرده بود که [[جبرئیل]]{{ع}} از جانب [[خدای عزوجل]]، این [[آیه]] را نازل کرد و گفت: ای محمد! بخوان: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.<ref>همه مفسرین این روایت را نقل کرده‌اند، ر.ک: طبری؛ اسباب النزول واحدی؛ امام فخر رازی، التفسیر الکبیر و برای تفصیل بیشتر ر.ک: الغدیر؛ ج۲، ص۵۲-۵۳.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص۸۳-۸۴</ref>
*'''[[شبهه]] کرده‌اند''': به [[دلیل]] اینکه [[آیات]] قبل از [[آیۀ ولایت]] دربارۀ [[ولایت]] به معنای [[محبت]] است لذا "ولی" در [[آیه]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[محب]] آمده است.
*و با توجّه به اینکه این [[آیه]] در میان آیاتی است، که [[ارتباط]] [[مسلمانان]] با [[یهود]] و [[نصاری]] و [[ولایت]] آنها جلوگیری می‌کند، ([[آیات]] پنجاه‌ و‌یکم تا پنجاه‌ و‌هشتم) از سویی نیز می‌دانیم که [[ولایت]] [[یهود]] و [[نصاری]] به معنای [[سرپرستی]] و صاحب اختیاری آنها نیست؛ چرا که هیچ [[مسلمانی]]، [[یهود]] و [[نصاری]] را [[سرپرست]] و صاحب [[اختیار]] خود قرار نداده است، پس باید [[ولایت]] [[یهود]] و [[نصاری]] به معنای [[محبت]] و یا [[نصرت]] باشد و این [[آیه]] نیز، بر همان معنا حمل می‌شود.
* [[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|أن اللائق بما قبل هذه الآیة و بما بعدها لیس إلا هذا المعنی، أما ما قبل هذه الآیة فلأنه تعالى قال:}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref> {{عربی|و لیس المراد لا تتخذوا الیهود و النصاری أئمة متصرفین في أرواحکم و أموالکم لأن بطلان هذا کالمعلوم بالضرورة، بل المراد لا تتخذوا الیهود و النصاری أحبابا و أنصارا، و لا تخالطوهم و لا تعاضدوهم، ثم لما بالغ في النهي عن ذلك قال: إنما ولیکم الله و رسوله والمؤمنون الموصوفون، و الظاهر أن الولایة المأمور بها هاهنا هي المنهي عنها فیما قبل، و لما کانت الولایة المنهی عنها فیما قیل هي الولایة بمعنى النصرة کانت الولایة المأمور بها هي الولایة بمعنى النصرة و أما ما بعد هذه الآیة فهی قوله}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی می‌گیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.</ref> {{عربی|فأعاد النهی عن اتخاذ الیهود و النصاری و الکفار أولیاء، و لا شك أن الولایة المنهي عنها هي الولایة بمعنى النصرة، فكذلك الولایة في قوله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} {{عربی|یجب أن تکون هي بمعنى النصرة، و کل من أنصف و ترك التعصب و تأمل في مقدمة الآیة و في مؤخرها قطع بأن الولي في قوله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} {{عربی|لیس إلا بمعنى الناصر و المحب، و لا یمکن أن یکون بمعنى الإمام، لأن ذلك یكون إلقاء كلام أجنبي فيما بين كلامين مسوقين لغرض واحد، و ذلك يكون في غاية الركاكة و السقوط، و يجب تنزيه كلام الله تعالى عنه}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۰-۳۱.</ref>.
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''':
#با توجّه به تحلیل معنای لغوی [[ولایت]] روشن شد، این سخن ناتمام است؛ چرا که [[ولایت]] در لغت [[عرب]] به معنای [[محبّت]] یا [[نصرت]] نیست، بلکه ایجاد رابط عمیق است به گونه‌ای که یک طرف درباره طرف دیگر [[حق تصرف]] داشته باشد. این معنا در همه کاربردهای [[قرآنی]] از جمله این [[آیه]]، جاری است.
#اینکه هیچ [[مسلمانی]]، [[یهود]] و [[نصاری]] را [[سرپرست]] خود نکرده است، سخنی [[باطل]] است که [[آیه]] ۵۲ از همین [[سوره]] آن را [[نفی]] می‌کند{{متن قرآن|فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ}}<ref> «آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست می‌شکنند؛ می‌گویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل می‌نهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۲.</ref>. در این [[آیه]]، [[خداوند]] از گروهی [[مسلمانان]] [[سست ایمان]] [[سخن]] می‌گوید که در هنگام بروز حوادث سخت در [[حکومت]] [[اسلام]]، برای [[رهایی]] از [[مشکلات]]، زیر چتر حمایتی [[یهود]] و [[نصاری]] قرار گرفتند. [[خداوند]] چنین عملی را تقبیح می‌کند. روشن است که چنین رابطه‌ای میان [[مسلمانان]] با [[یهود]] و [[نصاری]]، مستلزم [[ولایت]] و [[سرپرستی]] آنها بر [[مسلمانان]] خواهد بود. با چنین قرینه روشنی چگونه میتوان [[ولایت]] را مجرد [[دوستی]] و یا [[نصرت]] دانست؟
#از [[حصر]] به‌کار رفته در [[آیه]] [[شریف]] استفاده می‌شود، که ولی به معنای [[سرپرست]] است؛ زیرا، همه [[مؤمنان]] [[یاور]] و [[دوست]] هم‌اند و [[محبّت]] و [[نصرت]] با [[سازگاری]] ندارد.
#در [[آیات]] [[گواهی]] بر عدم [[وحدت سیاق]] دیده می‌شود؛ زیرا، در [[آیات]] پیشین و پس از این [[آیه]]، واژه "[[اولیاء]]" جمع است، ولی در این [[آیه]] "ولی" مفرد آمده است؛ از این‌رو، این [[آیه]] هم سیاق با [[آیات]] پیشین و پسین نیست<ref>تسنیم، ج۲۳، ص۱۲۴.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۱-۳۲.</ref>.
#کلمۀ "ولی" در [[آیه]] ابتدا به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]] اسناد داده شده است. تمامی [[مسلمانان]] [[اتفاق نظر]] دارند [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است و چون این دو کلمه از [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]] عطف شده است، کلمۀ [[ولایت]] نسبت به {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} نیز به معنای [[مالکیت]] [[امر]] است<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۴۶-۱۴۷. </ref>.  
#آیۀ بعد از [[آیۀ ولایت]] صراحت یا [[ظهور]] در [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] و [[محبت]] ندارد و مضمون این [[آیه]] هم با [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] و [[محبت]] و هم با [[ولایت]] به معنای [[تدبیر]] و [[نصرت]] در امور [[سازگاری]] دارد؛ بنابراین، نمی‎‌توان آن را قرینه و [[شاهد]] بر یکی از آن دو به شمار آورد.
#اگر [[ولایت]] به معنای [[محبت]] و [[نصرت]] باشد، مخاطب دچار [[سرگردانی]] می‌‌شود، چراکه نمی‌تواند تشخیص دهد [[متکلم]] کدام معنا از ولی را [[اختیار]] کرده است<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۴۶. </ref>.
# [[دلایل]] مختلفی مانند "[[حصر]] "إنّما" و احادیثی که در ‌شأن [[نزول]] [[آیه]] وارد شده [[اثبات]] کنندۀ معنای [[ولایت]] و [[سرپرستی]] است<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۱۳.</ref>.


===[[شبهه]] دوم: [[ارزشمند]] نبودن پرداخت [[زکات]] [[واجب]]===
== دلالت آیه ==
*'''[[شبهه]] کرده اند''': مراد از [[زکات]]، [[صدقه]] [[واجب]] است زیرا [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَآتُوا الزَّكَاةَ}}<ref>«و زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref> و امر، [[ظهور]] در [[وجوب]] دارد و اکثر [[علما]] تأخیر در پرداخت [[زکات]] را [[معصیت]] می‌دانند، بنابراین نمی‌توان گفت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[انگشتر]] را به عنوان [[زکات]] [[واجب]] به [[فقیر]] داده است چراکه اگر انگشترش به عنوان [[زکات]] بوده باشد باید آن را زودتر به [[فقیر]] می‌‌داد نه هنگام [[نماز]].
=== نخست: دلالت بر [[نصب امام]] ===
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''':  این ادعا قابل [[دفاع]] نیست چراکه کلمه [[زکات]] در بسیاری از [[آیات]] مکی وارد شده است: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى}}<ref>«بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد،» سوره اعلی، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى}}<ref>«همان کس که داراییش را می‌بخشد تا خود پاک و پیراسته شود،» سوره لیل، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«همان کسانی که زکات نمی‌پردازند و اینانند که منکر جهان واپسین‌اند» سوره فصلت، آیه ۷.</ref> در حالی که [[زکات]] [[واجب]] در [[مدینه]] [[تشریع]] شده است، بنابراین [[زکات]] نمی‌تواند فقط به معنای صدقۀ [[واجب]] باشد<ref> الشافی الامامة، ج۲، ص۲۳۸. </ref>.
{{همچنین ببینید|نصب الهی امام}}
همه [[مفسران]] [[اجماع]] دارند که این آیه، در [[شأن]] [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} نازل شده و دلالت آن بر [[امامت]]، واضح است و [[حصر]] موجود در آیه: "[[سرپرست]] و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که [[ایمان]] آورده‌اند..." هر احتمال دیگری را برای معنای [[ولایت]]، غیر از [[سلطه]] و [[حکومت]] از بین مى‌برد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر ولایت نمى‌تواند فقط مخصوص [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] خاص که در رأس آنان [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} است، باشد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص۸۳-۸۴.</ref>.


===[[شبهه]] سوم: برداشت [[اشتباه]] از [[حقیقت]] [[ولایت]] [[خداوند]]===
=== دوم: دلالت بر [[ولایت تشریعی]] ===
*'''[[شبهه]] کرده اند''': [[ولایت]] در مورد [[خداوند]] نمی‌تواند به معنای [[اقامه حدود]] و [[اجرای احکام الهی]] باشد، چراکه [[خداوند]] فقط در [[مقام]] [[جعل احکام]] است و [[اجرای حدود]] توسط [[بندگان]] او اجرایی می‌‌شود؛ لذا نمی‌توان معنای [[اجرای حدود]] که یکی از ارکان معنای [[ولایت]] است را در معنای {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[تطبیق]] داد.
{{همچنین ببینید|ولایت تشریعی}}
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''': در این اشکال، میان [[حقیقت]] [[ولایت]] و چگونگی إعمال آن از جمله [[اجرا]] و اقامۀ حدود آن خلط شده است. [[حقیقت]] [[ولایت]] یعنی [[رهبری]] [[امور دینی]] و [[دنیوی]] [[مسلمانان]] و [[آیه]] فقط به همین معنا اشاره می‌‌کند که شامل [[خدا]]، [[پیامبر]]، و [[امام]] می‌‌شود<ref>التحفة الإثنا عشریه، ص۱۹۸. </ref>.
[[آیۀ ولایت]] یکی از ادله‎ای است که می‎تواند دلیلی بر [[ولایت تشریعی امام]] باشد<ref>این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی{{ع}} بهره جسته‌اند. برای نمونه، ر.ک: نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، ص۱۹۹؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ کراجکی، ابوالفتح، التعجب، ص۱۱۹؛ لاهیجی، ملاعبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی{{ع}} استفاده کرده‌اند؛ ر.ک: شرفی، احمد بن محمد بن صلاح، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۵۲۵؛ زیدی، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۹ـ ۱۵۰.</ref>؛ بدین صورت که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] که در [[آیه]] برای [[خداوند]] بیان شده عام بوده و شامل حوزه‌‎های [[تکوین]] و [[تشریع]] می‌‌شود<ref>{{متن قرآن|هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}«آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۴.</ref> و از آنجا که ولایت خداوند و [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} یعنی [[امامان]]{{ع}} در یک سیاق بیان شده، نشان می‌‌دهد قلمرو ولایت نیز همسان باشد. بنابراین می‌توان گفت براساس این آیه، امامان{{ع}} [[شأن]] [[تشریع احکام]] یعنی [[ولایت تشریعی]] را دارند.


===[[شبهه]] چهارم: انحصار [[ولایت]] [[امام علی]] متضاد با مبانی [[شیعی]]===
اشکال شده است که اطلاق آیه ولایت زمانی می‌‌تواند ولایت تشریعی و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[ائمه]]{{ع}} را ثابت کند که قیدی برای آن نیامده باشد، در حالی که آیۀ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> آیه ولایت را قید می‌‌زند؛ زیرا با وجود [[اکمال دین]] به ولی و ولایت احتیاجی نیست.  
*'''[[شبهه]] کرده اند''': لازمه دیدگاه [[شیعه]] درباره [[ولایت]] در [[آیه]] مزبور این است که [[امامت]] فقط مخصوص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} باشد در حالی که این مطلب با [[اعتقاد]] مسلم [[شیعیان]] مبنی بر اینکه [[امامان شیعه]] [[دوازده نفر]] هستند منافات دارد.
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''': منظور از [[آیه]] این است، تا زمانی که [[امام علی]]{{ع}} در قید [[حیات]] هستند، [[ولایت]] محصور و مخصوص ایشان است، اما بعد از شهادتشان طبق [[روایات]] [[متواتر]]، [[ولایت]] شامل [[امامان]] بعد از ایشان خواهد شد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]].</ref>.


===[[شبهه]] پنجم: عدم [[احتجاج امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[آیه]] [[ولایت]]===
در جواب گفته شده است معنای اتمام دین این نیست که [[دین اسلام]] احتیاج به [[مفسر]] و [[مبیّن]] ندارد، بلکه منظور این است که کلیات [[دین]] توسط [[پیامبر]] برای شما آورده شد. با این نگاه [[آیه اکمال]] علاوه بر اینکه [[آیه]] [[ولایت]] را قید نمی‌زند، بلکه به نوعی در جهت [[تأیید]] آن است؛ چراکه [[آیۀ اکمال]]، کلیات دین را تمام شده می‌‌داند، ولی برای [[تفسیر]] و تبین آن باید کسی باشد و با توجه به آیه ولایت، آن شخص کسی غیر از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیست. به عبارتی دیگر معارفی که در عصر [[نبوی]] گفته نشده به وسیلۀ [[امام]] [[تشریع]] یا بیان‌‎شدنی است لذا داشتنِ حق تشریع [[امامان]]{{ع}} با [[اکمال دین]] ناسازگار نیست، ضمن آنکه باید توجه داشت، اکمال دین، غیر از ختم دین است و آیۀ یادشده از اکمال دین سخن گفته از ‌‎این‎رو ناسازگاری میان اکمال دین و حق تشریع برای امام وجود ندارد<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۱۸۵ ـ ۱۸۸.</ref>.
*'''[[شبهه]] کرده‌اند''': اگر [[آیه]] دلالت صریح بر [[ولایت]] و [[خلافت امام علی]]{{ع}} دارد چرا [[حضرت]] هیچگاه در [[مقام]] [[احتجاج]] و [[استدلال]] از این [[آیه]] استفاده نکردند؟
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''': [[حضرت]] در موارد متعدد، به [[آیه]] تمسّک کرده‌اند، چنانکه در روز [[شورا]]، در برابر [[سعد بن ابی وقاص]]، [[عثمان]]، [[عبد الرحمن بن عوف]]، [[طلحه]] و [[زبیر]]، به این [[آیه]] [[استدلال]] کرده و فرمودند: آیا غیر از من در میان شما کسی هست که در حال [[رکوع]]، [[زکات]] داده و درباره او این [[آیه]] نازل شده باشد؟ همۀ جمع پاسخ منفی دادند<ref>{{متن حدیث|قَالَ: فَهَلْ فِیکُمْ أَحَدٌ آتَی الزَّکَاةَ وَ هُوَ رَاکِعٌ، فَنَزَلَتْ فِیهِ: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)، غَیْرِی؟!. قَالُوا: لَا}}؛ بحار الأنوار، ج ۳۱، ص۳۷۷.  </ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۵۵-۱۵۷. </ref>


===[[شبهه]] ششم: [[شبهه]] [[ابن تیمیه]]===
=== سوم: دلالت بر [[امامت امام علی|امامت]] و [[ولایت امام علی]]{{ع}} ===
* [[شیعه]] و [[اهل سنت]] نسبت به [[نزول]] [[آیۀ ولایت]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]] [[اتفاق نظر]] دارند، اما افرادی مانند [[ابن تیمیه]] معتقدند [[آیه]] در [[وصف]] [[حضرت]] نازل نشده است، از جمله [[دلایل]] منکرین [[آیه]] [[ولایت]] عبارت است از:
{{اصلی|امامت امام علی}}
#{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در [[آیه]] دلالت بر جمع می‌کند و اطلاق آن بر فرد، با [[فصاحت]] و [[بلاغت قرآن]] مطابقت ندارد. در پاسخ باید گفت: اطلاق واژۀ جمع بر فرد معین به [[انگیزه]] [[تعظیم]] و مانند آن، امری شایع است؛ چنانکه در [[قرآن]] دربارۀ نشان دادن [[عظمت]] [[خداوند]] از ضمایر جمع استفاده شده است: {{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ}}<ref>«ما به آنچه وصف می‌کنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۵۱-۱۵۵.</ref>
آیه ولایت یکی از روشن‌ترین [[دلایل امامت بلافصل علی]]{{ع}} است: زیرا واژ‌‌‎ۀ‎ "ولی" اگر چه در لغت معانی یا کاربردهای گوناگونی دارد مانند: [[رب]]، مالک، [[سید]]، [[منعم]]، معتق، محب، ناصر و متصرف در امور دیگران<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱ـ۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.</ref>، ولی به [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] و نیز به [[اجماع]] [[مسلمانان]] غیر از سه معنای اخیر قطعاً مقصود نیست و از سه معنای اخیر تنها آخرین معنا می‎تواند در این آیه مقصود باشد.
#شنیدین صدای [[سائل]] و تقدیم [[انگشتر]] به او توسط [[حضرت]] با [[حضور قلب]] ایشان در [[نماز]] منافات دارد. منتها باید دانست توجّه [[حضرت]] هنگام [[نماز]]، به کاری [[عبادی]]، یعنی دادن [[زکات]] به [[انسان]] [[فقیر]]، امری مطلوب [[پروردگار]] است؛ لذا منافاتی با [[نماز خواندن]] ندارد، چراکه این دو عمل تعارضی با همدیگر ندارند<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۵۵-۱۵۷.</ref>.


===[[شبهه]] هفتم: [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است===
برخی از [[دلایل]] این مطلب عبارت‎‎اند از:
*برخی از [[اهل سنت]] بر این باورند که این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است.
# [[حصر]] إِنَّمَا: {{متن قرآن|إِنَّمَا}} از ادات حصر است و بر [[ولایتی]] خاص که به [[خداوند]] اختصاص دارد و با [[اذن]] او برای دیگران نیز ثابت می‌شود دلالت می‌‌کند<ref>مجمع البیان، ج۴ـ۳، ص۲۱۱؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹ـ۴۴۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۲ـ۳۰۳.</ref>
* [[ابن‌ تیمیه]] می‌نویسد: گفته او ([[علامه حلی]])<ref>منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، تألیف علامه حلّی، یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که در تبیین عقاید امامیه نگاشته شده است این کتاب تا جایی اهمیت یافت که کسی همچون ابن تیمیه را بر آن داشت تا کتاب منهاج‌السنه را در رد آن بنگارد</ref> بر اینکه [[آیه]] درباره [[علی]] نازل شده [[اجماع]] وجود دارد» یکی از بزرگ‌ترین ادّعاهای [[دروغ]] است. اتفاقاً [[اهل]] [[علم حدیث]] [[اجماع]] کرده‌اند که این آگهی ویژه درباره [[علی]] فرود نیامده و [[علی]] در [[نماز]] [[انگشتر]] خود را [[صدقه]] نداده است. [[عالمان]] [[حدیث]] [[اجماع]] دارند بر اینکه [[قصه]] [[روایت]] شده در [[شأن نزول]] [[آیه]]، یکی از دروغ‌های بافته شده است<ref>{{عربی|الثاني قوله علامه حلّی  قد اجمعوا أنها نزلت في علي من اعظم الدعاوي الكاذبه بل اجمع اهل العلم بالنقل على انها لم تنزل في علي بخصوصه و ان علياً لم يتصدق بخاتمه في الصلاة و اجمع أهل العلم بالحديث على أن القصه المرويه في ذلك من الكذب الموضوع}}منهاج السنه، ج۷، ص۱۲:.</ref>.
# کلمه ولی به معنای [[سرپرستی]] و صاحب [[اختیار]] است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی [[اسناد]] داده شود که دارای [[شأن]] [[رهبری]] و [[فرمانروایی]] است؛ حال با توجه به اینکه [[ولایت]] در مورد [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است و از طرفی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] یا [[پیامبر]]{{صل}} عطف شده و [[حکم]] آنها یکی است؛ لذا ولایت در مورد مؤمنانی که در [[آیه]] توصیف شده‌‎اند نیز به معنای [[مالکیت]] امر [[تدبیر]] ([[امامت]]) خواهد بود<ref>مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.</ref>.  
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''':
# مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[حضرت علی]]{{ع}} است: عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} هرچند همۀ [[مؤمنان]] را شامل می‎‎شود ولی مقصود بعضی از مؤمنان است؛ زیرا برای آنان صفت ویژه‎ای ـ اقامۀ [[نماز]] و دادن [[زکات]] در حال [[رکوع]] ـ بیان شده که [[شأن نزول]] آن دربارۀ حضرت است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۱۰۶-۱۱۱.</ref>.  
#این [[شأن نزول]] را بسیاری از مفسِّران بزرگ [[اهل سنت]] [[نقل]] نموده‌اند. برخی از کسانی که بر [[نزول]] این [[آیه]] در [[حق علی]]{{ع}} [[نقل]] [[اجماع]] و یا ادّعای [[اجماع]] نموده‌اند، عبارت‌اند از:
## [[قاضی]] [[عضدالدین ایجی]] در کتاب [[المواقف فی علم]] الکلام می‎نویسد: {{عربی|و اجمع ائمة التفسير ان المراد علي}}<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۵.</ref>.
## [[شریف]] [[جرجانی]] در شرح مواقف آورده است: {{عربی|و قد اجمع ائمة التفسير على أن المراد به الذين يقيمون الصلاة الى قوله و هم راكعون على فأنه كان في الصلاة راكعاً فسأله سایل فاعطاه خاتمه فنزلت الآیة}}<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۰.</ref>.
## [[سعد الدین تفتازانی]] نیز در شرح مقاصد می‌نویسد: {{عربی|نزلت باتفاق المفسِّران في علي بن ابي‌طالب - رضی الله عنه - حین اعطی السائل خاتمه و هو راكع في صلاته و كلمه انما للحصر بشهادة النقل و الاستعمال}}<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۱۷۰.</ref>.
#با وجود شواهد و قرائن قطعی که از [[اهل سنت]] صادر شده است، چطور ادعا می‌کنند، این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است؟ در حالی که بیشتر بزرگان [[اهل سنت]] این [[شأن نزول]] را پذیرفته‌اند و در کتب خود نیز بیان کرده‌اند.
#علّت اینکه [[علامه حلی]] در این مسأله ادّعای [[اجماع]] نموده‌اند آن است که، درباره [[شأن نزول]] این [[آیه]]، جز [[روایت]] مرسله که درباره [[ابوبکر]] است، همه [[روایات]] درباره [[حضرت علی]]{{ع}} است و چون آن [[روایت]] [[ضعف]] سندی دارد، در برابر انبوه [[روایات]] دیگر درباره [[حضرت علی]]{{ع}} جایگاهی نداشته و ادّعای [[اجماع]] شده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۸-۳۰.</ref>.
===[[شبهه]] هشتم: حمل لفظ جمع بر مفرد، مجاز است===
*در [[آیه]] [[ولایت]]، لفظ جمع هفت بار آمده و حمل [[آیه]] بر مفرد [[علی]]{{ع}}، مجاز است نه [[حقیقت]]، از این‌رو، نمی‌توان [[آیه]] را بدون قرینه، بر مفرد حمل نمود.
* [[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|أنه تعالى ذكر المؤمنين الموصوفين في هذه الآية بصيغة الجمع في سبعة مواضع و هي قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> {{عربی|وحمل الفاظ الجمع وإن جاز على الواحد على سبيل التعظيم لكنه مجاز لا حقيقة، والأصل حمل الكلام على الحقيقة}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.</ref>.
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''':
# [[روایات]] [[شأن نزول]]، راه حل استفاده از ضمائر جمع است. بر فرض که حمل جمع بر مفرد، مجاز باشد، این حمل قراینی دارد و آن، [[روایات]] فراوانی است که [[شأن نزول]] [[آیه]] را، جریان [[زکات]] خاتم [[حضرت علی]]{{ع}} را بیان کرده است.
#کاربرد جمع، برای [[تشویق]] [[مردم]] به کارهای خیر است. [[ابوالقاسم جارالله زمخشری حنفی]] در [[تفسیر]] خود می‌گوید: اگر اشکال شود: چگونه این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} است و حال آنکه [[آیه]] به لفظ جمع وارد شده است؟ در پاسخ می‌گوییم: [[آیه]] به لفظ جمع آمده، گرچه مراد از آن فقط یک نفر است - [[علی]]{{ع}} - است و این به خاطر آن است که [[مردم]] [[ترغیب]] شوند تا مانند چنین کاری انجام دهند و [[ثواب]] آن را ببرند<ref>{{عربی|فان قلت كیف صح أن يكون لعلي و اللفظ لفظ جماعه؟ قلت: حي به علي لفظ الجمع، و ان کان السبب فیه رجلاً واحداً ليرغب الناس في مثل فعله، فينالوا مثل ثوابه}}الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۹: </ref>.
#استفاده از الفاظ و ضمایر جمع، برای [[تعظیم]] و تفخیم است. مرحوم [[طبرسی]] می‌نویسد: اطلاق لفظ جمع، بر [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، تفخیم و [[تعظیم]] آن [[حضرت]] است، چه اینکه [[اهل]] لغت جمع را بر مفرد برای [[تعظیم]] و [[احترام]] اطلاق میکنند، و این [[حقیقت]] به اندازه‌ای مشهور است، که به [[استدلال]] نیاز ندارد<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۴.</ref>.
#پاسخ دقیق آن است که در این [[آیه]] لفظ جمع در مفرد استعمال نشده است، بلکه عنوان جمع، بر یکی از افراد تحقق یافته آن (در زمان [[نزول]]) منطبق گردیده و امکان انطباق آن بر دیگر افراد نیز (بر فرض تحقق شرایط و ویژگی‌ها) محفوظ مانده است. میان این دو کیفیّت و دو گونه استعمال نیز، فرق بسیاری است و آنچه از نظر [[اهل]] لغت ناشدنی و نارواست، تنها گونه نخست است<ref>المیزان، ج۶، ص۹.</ref>. به دیگر سخن، لفظ در مفهوم خود استعمال می‌شود، نه در مصداق خارجی، ولی در بیرون، مصداق لفظ گاهی فرد است و گاهی جمع<ref>تفسیر تسنیم، ج۲۳، ص۱۲۵.</ref>.
#پاسخ دیگری که از دقّت بیشتری برخوردار است این است که، جمع به کار رفته در این [[آیه]]، جمع طولی است یعنی اطلاق جمع بر افراد، در طول یکدیگر است از این‌رو در [[آیه]]، یکی از مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} و مهمترین آنها [[علی]]{{ع}} است و تا [[امام زمان]] ادامه دارد. مانند: [[اولوالامر]] که نمی‌شود در یک زمان چند [[اولوالامر]] باشد پس، [[اولوالامر]]، آحاد افراد در طول یکدیگر است.
*در روایاتی، [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در [[آیه]] [[ولایت]] یاد شده‌اند. چنان‌که [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} [[ولایت]] را به احق و اولی بودن در [[تدبیر امور]] [[مسلمانان]] [[تفسیر]] کرده و یادآور شده است، مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[علی]] و [[امامان]] از [[ذریه]] او تا روز قیامت‌اند؛ سپس داستان گدایی [[فقیر]] در [[مسجد پیامبر]] و [[انفاق]] [[امام علی]]{{ع}} به او در حال [[رکوع]] را یادآور شده و افزوده است: "هر یک از [[فرزندان]] او که به [[امامت]] می‌رسد، از چنین ویژگی برخوردارند و در حال [[رکوع]] [[انفاق]] می‌کنند"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۲۸؛ غایة المرام، ج۲، ص۱۵. {{عربی|انما یعنی أولی بکم أی أحق بکم و بأمورکم و أنفسکم أموالکم، الله و رسوله، والذین امنوا، یعنی علیّاً و أولاده الأئمة إلی یوم القیامه}}.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} نیز درباره [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} فرمودند: مراد [[امامان]]{{عم}} است<ref>بحارالأنوار، ج۹، ص۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۲-۳۵.</ref>.
===[[شبهه]] نهم: [[حضور قلب]] [[علی]]{{ع}} در [[نماز]] با خاتم بخشی او، منافات دارد===
*آنچه از حالات [[امام علی|امیرالمؤمنان علی]]{{ع}} در [[نماز]] [[نقل]] شده آن است که [[حضرت]] دارای [[حضور قلب]] خاصی بودند به گونه‌ای که از خود بی‌خود می‌شدند. این حالت [[علی]]{{ع}} با این مطلب که در حال [[نماز]] صدای [[سائل]] را شنیدند و [[انگشتر]] خود را به او دادند، منافات دارد؛ زیرا حالت نخست، مستلزم توجّه تام به [[پروردگار]]، ولی حالت دوّم موجب توجّه به غیر [[خداوند]] است؛ از این‌رو، نمی‌توان مدلول [[آیه]] را درباره آن [[حضرت]] پذیرفت.
* [[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|وهو أن اللائق بعلي أن یكون مستغرق القلب بذکر الله حال ما يكون في الصلاة، والظاهر أن من كان كذلك فإنه لا یتفرغ لاستماع كلام الغير و لفهمه، و لهذا قال تعالى:}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> {{عربی|ومن كان قلبه مستغرقا في الفكر كيف يتفرغ لاستماع كلام الغير}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۶.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۵-۳۶.</ref>.
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''':
#بر پایه [[روایات]]، [[پیامبر]]{{صل}} نیز گاهی [[نماز]] را کوتاه می‌کردند و آن را به سرعت پایان می‌دادند. هنگامی که از ایشان علّت این کار پرسیده شد، فرمودند: "صدای [[گریه]] طفلی را شنیدم، گفتم شاید مادرش در [[مسجد]] (در حال [[نماز]]) باشد و از [[گریه]] او ناراحت شود"<ref>سنن النبی، ص۲۷۳.</ref>. از این‌رو هر قضاوتی درباره عملکرد [[پیامبر]] شود، همان [[قضاوت]] نیز درباره عملکرد [[علی]]{{ع}} خواهد شد.
#توجّه آن [[حضرت]] هنگام [[نماز]] به کاری بوده که مطلوب [[پروردگار]] است؛ پس این عمل، عبادتی در ضمن [[عبادت]] خواهد بود. [[عظمت]] [[روح]] ایشان چنان بود که می‌توانست در یک زمان دو [[عبادت]] را انجام دهد و این با [[حضور قلب]] در پیشگاه [[پروردگار]] تنافی نخواهد داشت. چنین افرادی [[مظهر اسم]] [[جمال]] {{متن حدیث|يَا مَنْ لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ}}‌اند. به دیگر سخن، "ولیِّ [[حق]]"، در هر شأنی از [[شئون]] [[بندگی]]، [[غافل]] از [[شئون]] دیگر نیست؛ پس اگر [[بنده]] [[خدا]] به [[نماز]] مشغول است، از [[شأن]] دیگر [[بندگی]]، که ایتاء [[زکات]] است، [[غافل]] نیست.
#شنیدن صدای [[سائل]] و کمک آن به او، توجّه به خویشتن نیست، بلکه عین توجّه به [[خدا]] است. [[علی]] در حال [[نماز]] از خود [[بیگانه]] بود، نه از [[خدا]]. روشن است، بیگانگی از [[خلق]] [[خدا]] بیگانگی از خداست. [[صدقه]] پیش از آنکه به دست [[سائل]] برسد، به [[دست خدا]] می‌رسد: {{متن قرآن|أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آیا ندانسته‌اند: خداوند است که از بندگانش توبه را می‌پذیرد و زکات‌ها را دریافت می‌دارد و خداوند است که توبه‌پذیر بخشاینده است؟!» سوره توبه، آیه ۱۰۴.</ref> و در واقع با [[خدا]] در [[ارتباط]] بوده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۶-۳۷.</ref>.


==واژه "ولی" در [[آیه]] به چه معنا و چه نوع [[ولایتی]] را دربر می‌گیرد؟==
در [[روایات]] متعدد از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی نازل شده است. چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «خداوند پیامبرش را به [[ولایت امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد و آیه دربارۀ او نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.<ref>سوره مائده، آیه:۵۵. </ref>.<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه ولایت ۱ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲.</ref>
* [[ولایت]] به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] است<ref>از نگاه نگارنده واژگان قرآنی فقط دارای یک معنا هستند و معانی دیگر که برای یک واژه در کتاب‌های لغت آمده، از لوازم معنای اصلی است؛ از این‌رو ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی است و سرپرستی نیز دارای مراتب است، شدت و ضعف، تام و ناقص دارد؛ محبت و نصرت از لوازم ولایت است.</ref> و از نوع [[ولایت]] یک‌ سویه است. این نوع از [[ولایت]]، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه منحصر است.
* [[اثبات]] اینکه [[ولایت]]<ref>واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و مانند آنکه از مادّه «ولی» اشتقاق یافته، از پر کاربردترین واژه‌های قرآن کریم است که گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۲۳۳ جا به کار رفته است. ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته می‌شود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یک‌دیگر واقع میشوند، میگویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق میافتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ میدهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدی‌گر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است نتیجه آنکه ولایت دو جزء دارد: یکی پیوند عمیق میان دو موجود و دیگری حق تصرّف از سوی یکی از آن دو است.</ref> به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] است، با چند [[دلیل]] امکان‌پذیر است:
#یکی از مهمترین معناهایی که برای [[ولایت]] آمده، [[سرپرستی]] و مالک امر بودن است. [[ابن‌منظور]] آورده است:{{عربی|ففی اسماء الله تعالی: الولی هو الناصر و قیل: المتولی لأمور العالم و الخلائق القائم بها}}<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref> و در مجمع البحرین آمده است: {{عربی|المعنی: الذی یتولی تدبیرکم و یلی أمورکم}} {{متن قرآن|اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|الذین هذه صفاتهم}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.</ref>؛
#با توجه به واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}}، که بر انحصار دلالت دارد، [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] نیست؛ زیرا [[نصرت]]، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه، اختصاص نداشته و همه [[مؤمنان]] را در برمی‌گیرد.
#اگر [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیاتی که واژه "ولی" در کنار واژه "[[نصیر]]" آمده، لغو باشد؛ زیرا دو واژه هم معنا در کنار هم آمده است.
#اگر [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] باشد، مستلزم اغراء به [[جهل]] است؛ زیرا با معانی متعددی که برای "ولی" آمده، نمی‌توان تشخیص داد کدام معنا را [[متکلّم]] [[اراده]] کرده است.
#کلمه "ولی"، نخست به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} اختصاص داده شده است. [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} ثابت است و [[ولایت]] [[خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است. از سویی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] و [[پیامبر]] عطف شده و [[حکم]] معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس [[ولایت]] به معنای [[مالکیت]] [[امر]] خواهد بود.
*به دیگر سخن، به استناد "واو" به کار رفته در [[آیه]] [[ولایت]]، که در [[حکم]] تکرار معطوف‌علیه و سه جمله مستقل {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... رَسُولُهُ}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ الَّذِينَ آمَنُوا}} است، بی‌تردید ولی در دو جمله نخست، به قرینه اینکه در [[حیات پیامبر]] کسی جز او ولی نیست، به معنای اولی بالتصرف است و در جمله سوّم نیز، به استناد همین قرینه داخلی، به معنای اولی بالتصرف است<ref>ر.ک: همان، ج۲۳، ص۱۲۰.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۶-۱۸.</ref>.
==رابطه [[ولایت]] با [[محبّت]] و [[نصرت]]==
*رابطه میان [[ولایت]] با [[نصرت]] و [[محبّت]]، [[عام و خاص]] مطلق است. یعنی هر کجا واژه [[ولایت]] به کار رفته، [[نصرت]] و [[محبّت]] هم هست، ولی اگر واژه [[محبّت]] یا [[نصرت]] به کار رفته باشد، [[ولایت]] با آن همراه نیست<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۸.</ref>.


==[[ولایت]] یک سویه==
== مصداق شناسی {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} ==
* [[ولایت]] به کار رفته در [[آیه]]، از نوع [[ولایت]] یک‌سویه<ref>ارتباط و تأثیر دو گونه است: دوجانبه و یک‌جانبه. اگر تأثیر متقابل و دو جانبه بود، اوّلی، وَلیّ دوّمی است و دومی نیز ولی اوّلی است. مانند: اخوّت و برادری که اگر حسن برادر حسین است، حسین نیز برادر حسن است، ولی اگر تأثیر یک‌جانبه بود، اوّلی، ولی دوّمی است و دوّمی مولّی علیه اوّلی است؛ یعنی دوّمی تحت ولایت اولی قرار دارد؛ مانند ابوّت و بنوّت.</ref> به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه و منحصر است زیرا:
مهم‌ترین بحث در [[آیه]] [[ولایت]]، تعیین مصادیق آیه است، دانشمندان و مفسِّران [[شیعه]] و [[سنّی]] در اینکه [[خداوند]] و [[رسول]] اعظم، مصداق [[آیه شریف]] ولایت‌اند، اختلافی ندارند، ولی در مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} دیدگاهی متفاوت دارند.
#واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که در ابتدای [[آیه]]، [[اثبات]] می‌کند که این نوع [[ولایت]]، [[ولایتی]] ویژه است و به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه اختصاص دارد<ref>احکام القرآن، ج۱، ص۵۱. قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّمَا}}، {{عربی|و هی کلمة موضوعة للحصر تتضمّن النفی و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفی ما عداه}}.</ref>. [[زمخشری]] می‌نویسد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|و معني}} {{متن قرآن|إِنَّمَا}} {{عربی|وجوب اختصاصهم بالموالاة. فإن قلت: قد ذكرت جماعة، فهلا قيل إنما أولیاؤكم؟ قلت: أصل الكلام: إنما وليكم، فجعلت الولایة الله على طریق الأصالة، ثم نظم في سلك إثباتها له إثباتها لرسول الله{{صل}} و المؤمنین على سبيل التبع}}<ref>الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۸.</ref>؛
#رابطه میان [[خدا]]، [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه با [[امّت اسلامی]] یک‌سویه است به گونه‌ای که فقط یکی از دو سو ([[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]]) در دیگری ([[امّت اسلامی]]) مؤثّراند و عکس آن پذیرفته نیست؛ زیرا کسی بر [[خدا]]، [[رسول]] و [[اولیای خدا]] [[ولایت]] ندارد و [[خداوند]] بالاترین [[ولایت]] را بر [[مردم]] داشته و [[رسول]]{{صل}} و [[جانشینان]] او به تبع [[ولایت]] [[خداوند]] و در طول [[ولایت]] او، بر [[مردم]] [[ولایت]] دارند.
#{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} و یا فرد خاص است و یا همه [[مؤمنان]]. همه [[مؤمنان]] [[اراده]] نشده‌اند؛ زیرا مفاد [[آیه]] چنین خواهد شد: ای کسانی که [[ایمان]] آورده [[اید]]، [[ولیّ]] شما [[خدا]] و [[رسول]] و کسانی‌اند که [[ایمان]] آورده‌اند. از این‌رو، کسانی [[ولیّ]] خواهند بود، که [[ولیّ]] برای ایشان [[تعیین]] شده است. به اصطلاح، [[اتّحاد]] [[ولیّ]] و مولیّ‌علیه پیش خواهد آمد که این ممکن نیست<ref>قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، ص۱۷۵.</ref>. به دیگر سخن لازم خواهد آمد که هر کس [[ولیّ]] خویش باشد و این محال است؛ پس، ناگزیر باید مخاطبان [[آیه]]، جز صاحبان [[ولایت]] باشند<ref>استر آبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۱۵۴.</ref>.
*'''نتیجه:''' با آمدن {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که در آغاز [[آیه]] [[ولایت]] مشخص می‌شود، که
#این نوع [[ولایت]]، [[ولایتی]] خاص و منحصر است که همان ولای [[سرپرستی]] است.
#با خطاب {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}}، این [[ولایت]] به [[خدا]]، [[رسول خدا]] و [[مؤمنان]] ویژه اختصاص دارد و به معنای [[نصرت]] نبوده، دیگران را در بر نمی‌گیرد؛ چرا که [[نصرت]]، به [[خدا]]، [[رسول خدا]] و [[مؤمنان]] ویژه اختصاص نداشته و همه [[مؤمنان]] را در برمی‌گیرد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۸-۱۹.</ref>.


===آیاتی در [[قرآن کریم]] [[ولایت]] یک‌سویه را [[اثبات]] می‌کند===
=== دیدگاه اهل سنت ===
#'''[[ولایت]] بر سفیه، ضعیف و...:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید»... سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>.
مفسِّران اهل سنت در تعیین مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} دست‌کم چهار دیدگاه دارند: همه مؤمنان، [[مهاجران]] و [[انصار]]، علی بن ابی‌طالب و [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابی‌بکر]]<ref>[[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|المسألة الأولی: في قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى}}: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}} {{عربی|... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب}}؛ مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳؛ [[آلوسی]] آورده است: {{عربی|فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه}}؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵؛ [[سیوطی]] در الدّر المنثور ذیل [[آیه]] [[ولایت]] از [[ابن عبّاس]] [[نقل]] کرده است که گفت: "[[علی]] {{ع}} در حال [[رکوع]] [[نماز]] بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به [[فقیر]] [[صدقه]] داد. [[پیامبر]] {{صل}} از [[سائل]] پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو داد و او به [[علی]] اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال [[رکوع]] است. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} نازل شد؛ پیام قرآن، ج۹، ص۲۰۲؛ به نقل از: الدرالمنثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۲۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۴۰-۴۱.</ref>
#'''ولی [[ارث]]:''' {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا}}<ref>«و برای هر دارایی از آنچه پدر و مادر و نزدیکان به‌جا گذارده‌اند، میراث‌برانی نهاده‌ایم و (نیز) سهم کسانی را که پیمان (زناشویی) تان (شما را به آنان) وابسته است؛ به آنها بپردازید؛ بی‌گمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره نساء، آیه ۳۳.</ref>.
#'''ولی مقتول:''' {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۰-۲۱.</ref>.
==[[ولایت]] دوسویه==
*در برخی [[آیات]] نیز به [[ولایت]] دوسویه یا متقابل اشاره می‌فرماید:
#'''[[ولایت مؤمنان]] بر [[مؤمنان]]:''' [[مؤمنان]] به یکدیگر [[ولایت]] دارند و نتیجه چنین [[ولایتی]] این است که آنها چون همدیگر را [[دوست]] دارند، به [[ارشاد]] و [[هدایت]] یک‌دیگر برمی‌خیزند و همدیگر را [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کنند: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>.
#'''[[ولایت]] [[ظالمان]] بر [[ظالمان]]:'''  [[ظالمان]] نیز بر یکدیگر [[ولایت]] دارند. {{متن قرآن|إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بی‌گمان آنان در برابر (عذاب) خداوند هرگز چیزی را از تو باز نمی‌توانند داشت و ستمگران، دوستان یکدیگرند و خداوند دوست پرهیزگاران است» سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>.
#'''[[ولایت کافران]] بر [[کافران]]:''' [[خداوند]] همچنین درباره [[ولایت کافران]] بر یکدیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ}}<ref>«و کافران (نیز) دوستان یکدیگرند و اگر آن (دستور) را انجام ندهید در زمین، آشوب و تباهی بزرگی رخ خواهد داد» سوره انفال، آیه ۷۳.</ref>
*در [[آیه]] [[ولایت]]، [[ولایت]] [[الله]]، [[رسول الله]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه بر [[مردم]] یک‌سویه است و در برخی [[آیات]]، [[ولایت مؤمنان]] بر یکدیگر دو سویه است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۱-۲۲.</ref>.
*'''چند نکته:'''
#{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} که بر کلمه "رسوله" و آن نیز بر کلمه "[[الله]]" عطف شده و در سیاق [[خدا]] و [[رسول]] آمده و مفاد [[آیه]] نیز این است که [[خدا]] و رسولش و مؤمنانی که توصیف شده‌اند، ولی و [[جامعه]] [[مؤمنان]]، "مُوَلّی علیه"اند، نسبت این دو، همچون ولایت‌مدار و [[ولایت‌پذیر]] است، نه از باب تفاعل، که [[ولایت]] دو جانبه باشد.
#مضارع بودن فعل‌های {{متن قرآن|يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}}، که یکی از [[وظایف امام]] در حیطه [[ولایت]] را روشن می‌کند، [[استمرار]] را میرساند؛ چه اینکه [[سیره]] آنها اقامه صلوه و ایتاء زکاه است و این [[وصف]] علی‌البدل است، پس در هر زمانی، باید امامی باشد تا دارای این اوصاف باشد.
#{{متن قرآن|يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ}} که به معنای [[نماز خواندن]] نیست، بلکه [[نماز خواندن]] یکی از جلوه‌های [[اقامه نماز]] است. [[اقامه نماز]] عنوانی جامعی است، که بر همه مقدمات و مؤخرات و شرایط لازم برای [[نماز]] [[صدق]] می‌کند. از آن میتوان به [[ترویج]] [[حاکمیّت]] [[فرهنگ]] [[توحید]] و [[خداپرستی]] در [[جامعه]] یاد نمود.
#{{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}}، به معنای برقراری رابطه [[مردم]] با خود [[مردم]] از راه [[زکات]] است و با توجه به گستره و شمول معنای [[زکات]]، به‌دست میآید که {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}} به معنای اجرای [[عدالت اجتماعی]] در عرصه‌های مختلف بشری است؛ از این‌رو، حیطه [[ولایت امام]]، هم برقراری رابطه [[مردم]] با خداست و هم برقراری رابطه [[مردم]] با [[مردم]] که در یک کلمه، همان [[اجرا]] و [[اقامه دین]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۲-۲۳.</ref>.


==مصادیق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} کیانند؟==
=== دیدگاه [[شیعه]] ===
*برابر [[روایات شیعه]] و برخی از [[روایات]] [[اهل سنت]]، [[مؤمنان]] ویژه، [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است.
مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا...}} در آیه، فقط امیرالمؤمنین علی {{ع}} است به سه دلیل:
*مهم‌ترین بحث در [[آیه]] [[ولایت]]، [[تعیین]] مصادیق [[آیه]] است، [[دانشمندان]] و مفسِّران [[شیعه]] و [[سنّی]] در اینکه [[خداوند]] و [[رسول]] اعظم، مصداق [[آیه]] [[شریف]] ولایت‌اند، اختلافی ندارند، ولی در مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} دیدگاهی متفاوت دارند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۳.</ref>.
# اجماع و اتفاق: هر کسی که می‌گوید مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا...}} بعض المؤمنین است، گفته است منظور [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی {{ع}} است. پس اگر آیه شریفه را بر غیر آن حضرت حمل کنیم، خرق اجماع نموده ایم و خرق اجماع بالاجماع جایز نیست.
===مصداق‌شناسی [[آیه]] [[ولایت]] از دیدگاه [[اهل سنت]]===
# امیرالمؤمنین علی {{ع}} هم جزء مؤمنین است، آنگاه از دو حال خارج نیست: یا آن حضرت {{ع}} تمام مقصود از آیه است و یا بعضی از مقصودین به آیه است؛ احتمال دوّم [[باطل]] است که امیرالمؤمنین علی {{ع}} بعض المراد باشد و دیگران هم مقصود به آیه باشند؛ زیرا اوصافی که در آیه شریفه ذکر شده (یعنی: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>) عمومیت ندارد و مختص [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. پس احتمال اوّل معیّن می‌شود که مراد این است، امیرالمؤمنین علی {{ع}} کلّ المراد [[آیه]] است.
*مفسِّران [[اهل سنت]] در [[تعیین]] مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} که دست‌کم چهار دیدگاه دارند: همه [[مؤمنان]]، [[مهاجران]] و [[انصار]]، [[علی بن ابی‌طالب]] و [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابی‌بکر]].
# [[شأن نزول آیه]] دلیل بر این است که مراد امیرالمؤمنین علی {{ع}} است؛ زیرا که مفسّرین خاصّه و عامّه [[اجماع]] دارند بر اینکه وقتی [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی {{ع}} در حال [[رکوع]] انگشتر خویش را به [[سائل]] داد، این آیه در [[حق]] او نازل شد<ref>فخررازی در تفسیر کبیر، ج۱۲، ص۲۰؛ ثعلبی در تفسیر کشف البیان، ج۴، ص۷۵؛ زمخشری در کشاف، ج۱، ص۶۲۳؛ طبری در تفسیر جامع البیان، ج۶، ص۳۹۰؛ ابن سعد قرطبی در تفسیر، ج۶، ص۲۲۱؛ فاضل نیشابوری در غرائب، ج۲، ص۶۰۵؛ واحدی در اسباب النزول، ص۱۳۳؛ حافظ ابوبکر جصاص در تفسیر احکام القرآن، ج۲، ص۵۵۷؛ قاضی بیضاوی در انوار التنزیل، ج۱، ص۳۴۵؛ سیوطی در الدرالمنثور، ج۲، ص۲۹۳؛ شوکانی در تفسیر فتح القدیر، ج۲، ص۵۱؛ آلوسی در تفسیر، ج۶، ص۴۹۶؛ ابوالبرکات در تفسیرش، ج۱، ص۴۹۶؛ ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۷۷؛ خازن علاء الدین بغدادی در تفسیر، ج۱، ص۴۹۶؛ سلیمان حنفی در ینابیع المودة، ج۱، ص۱۱؛ ابن عساکر دمشقی در تاریخ شام، ج۴۲، ص۳۵۷؛ سبط ابن جوزی در تذکره، ص۳۵؛ قاضی عضد ایجی در مواقف، ج۳، ص۶۰۱؛ سید شریف جرجانی در شرح مواقف، ج۸، ص۳۶۰؛ ابن صبّاغ مالکی در فصول المهمّة، ج۱، ص۵۸۱؛ طبرانی در اوسط، ج۶، ص۲۱۹؛ ابن مغازلی در مناقب، ص۳۱۳؛ شبلنجی در نور الابصار، ص۱۵۹؛ طبری در ریاض النضره، ص۱۵۹.</ref>، پس منحصرا [[ولیّ]] و [[سرپرست]] [[مردم]]، [[خداوند]] و [[رسول خدا]] {{صل}} و امیرالمؤمنین علی {{ع}} هستند نه دیگران<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۸.</ref>.<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۲۵۸؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه ولایت ۱ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۲۵؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۴۰-۴۱.</ref>
* [[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|المسألة الأولی: في قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}} {{عربی|... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>.
* [[آلوسی]] آورده است: {{عربی|فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه}}<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۴.</ref>.


===مصداق‌شناسی [[آیه]] [[ولایت]] از دیدگاه [[شیعه]]===
==== تواتر روایات بر دیدگاه شیعه ====
*مفسِّران [[شیعه]] می‌گویند مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} [[امیر مؤمنان]]{{ع}} است.
[[پیامبر اسلام]] مبیِّن و مفسِّر وحی، در موارد متعددی، مصادیق آیه ولایت را مشخص و معین نموده‌اند. شایسته است برای اثبات مدّعای شیعه، به روایاتی که مفسِّران اهل سنت نقل کرده و [[گواه]] [[درستی]] باور [[شیعیان]] است، اشاره می‌کنیم:
* [[علامه طباطبایی]] می‌نویسد: {{عربی|على أن الروايات متكاثرة من طرق الشيعة و أهل السنة على أن الآيتين نازلتان في أمير المؤمنين على لما تصدق بخاتمه و هو في الصلاة، فالآيتان خاصتان غير عامتين}}<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۵.</ref>.
# [[علامه امینی]] در کتاب ارزشمند [[الغدیر]] از ۶۶ نفر از علمای اهل سنت نقل می‌کند که [[شأن نزول]] آیه را امیرمؤمنان{{ع}} می‌دانند<ref>الغدیر، ج۳، ص۱۵۶ - ۱۶۲.</ref>.
===[[ادله]] [[اهل سنت]]===
# [[علامه سید هاشم بحرانی]] نیز، نزول [[آیه]] را درباره علی{{ع}} به ۲۴ طریق از [[اهل سنت]] و ۱۹ طریق از [[شیعه]] [[روایت]] کرده است که هر کدام با دیگری متفاوت است<ref>غایة المرام، ص۱۰۳ ـ ۱۰۹.</ref>.
*با توجّه به اینکه [[اهل سنت]] در مصداق [[آیه]] چند دیدگاه دارند، [[استدلال]] محکمی در منابع آنها به چشم نمی‌خورد و فقط استدلال‌های خود را در [[اثبات]] اینکه مقصود از [[ولایت]] در [[آیه]]، اولی بالتصرف نیست، بلکه به معنای [[نصرت]] است، بیان نموده و یا در نقد مصداق بودن [[امیرمؤمنان]] برای {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} نکاتی آورده‌اند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۵.</ref>.
# آیت الله مرعشی نجفی نیز، نزول آیه را از ۳۱ مصدر و منبع اهل سنت که در دسترس همگان است نقل کرده است<ref>احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ - ۴۰۸.</ref>.
===ادلّه [[شیعه]]===
# [[سیوطی]] در تفسیر [[الدرالمنثور]] زیر آیه [[ولایت]]، ۱۵ روایت در [[شأن نزول]] آن نقل می‌کند که ۱۴ مورد آن درباره [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>: {{عربی|و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال تصدق علي بخاتمة و هو راكع فقال النبي للسائل من أعطاك هذا الخاتم قال ذاك الراكع فانزل الله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}}.
* [[پیامبر اسلام]] [[مبیِّن]] و [[مفسِّر]] [[وحی]]، در موارد متعددی، مصادیق [[آیه]] [[ولایت]] را مشخص و معین نموده‌اند. [[شایسته]] است برای [[اثبات]] مدّعای [[شیعه]]، به روایاتی که مفسِّران [[اهل سنت]] [[نقل]] کرده و [[گواه]] [[درستی]] [[باور]] [[شیعیان]] است، اشاره می‌کنیم:
# [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] [[مفاتیح الغیب]] سه روایت، زیر این آیه [[مبارک]] در شأن نزول آیه نقل کرده و هر سه به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} مربوط است<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>:{{متن حدیث|روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب رُوِيَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَلَامٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا رَأَيْتُ عَلِيّاً تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ عَلَى مُحْتَاجٍ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَحْنُ نَتَوَلَّاهُ}}.
* [[علامه امینی]] در [[کتاب]] [[ارزشمند]] [[الغدیر]] از ۶۶ نفر از علمای [[اهل سنت]] [[نقل]] می‌کند که [[شأن نزول]] [[آیه]] را [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌دانند<ref>الغدیر، ج۳، ص۱۵۶ - ۱۶۲.</ref>.
# [[حسکانی]]، عالم و [[محدث]] بزرگ اهل سنت نیز، ۲۸ روایت در [[شواهد التنزیل]] نقل کرده است. در میان راویان آنها، شش نفر از بزرگان [[صحابه]]: علی{{ع}} و [[عمار]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]]، جابر و [[ابن عباس]]، به چشم می‌خورند<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۴۸.</ref>.
* [[علامه]] [[سید هاشم بحرانی]] نیز، [[نزول]] [[آیه]] را درباره [[علی]]{{ع}} به ۲۴ طریق از [[اهل سنت]] و ۱۹ طریق از [[شیعه]] [[روایت]] کرده است که هر کدام با دیگری متفاوت است<ref>غایة المرام، ص۱۰۳ - ۱۰۹.</ref>.
# [[آلوسی]] در شأن نزول آیه ولایت می‌نویسد: "بیشتر [[اخباری‌ها]] بر این باورند که این آیه در [[شأن]] علی بن ابی‌طالب نازل شده است. [[ابن‌عباس]] روایت می‌کند که [[عبدالله بن سلام]]، همراه جمعی از [[قوم]] خود که به [[پیامبر]] [[ایمان]] آورده بودند، بر آن حضرت وارد شدند و گفتند: ای [[پیامبر خدا]]! خانه‌های ما از اینجا دور است و از آن هنگام که به تو ایمان آورده‌ایم، قوم ما رهایمان کرده و با هم [[پیمان]] بسته‌اند که با ما [[همنشینی]] و [[ازدواج]] نکرده و سخن نگویند و این بر ما بسیار گران آمده است. [[پیامبر]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}. پس پیامبر به سوی [[مسجد]] بیرون رفت، در حالی که [[مردم]] برخی در حال [[قیام]] و برخی دیگر در حالی [[رکوع]] بودند، سائلی را دید و از او پرسید، آیا کسی چیزی به تو عطا کرده است؟ گفت: بلی، انگشتر، پیامبر فرمود: چه کسی آن را به تو بخشید؟ گفت: این مرد که ایستاده است و با دست خود به سوی علی{{ع}} اشاره کرد. پیامبر پرسید: در چه حالی به تو عطا کرد؟ [[سائل]] گفت: در حال رکوع به من بخشید. پس پیامبر [[تکبیر]] گفت و این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>{{عربی|و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، فقد أخرج الحاكم و ابن مردويه و غيرهما عن ابن عباس رضی الله تعالى عنهما بإسناد متصل}} {{متن حدیث|قَالَ: أَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قَوْمِهِ مِمَّنْ قَدْ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ{{صل}} فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ مَنَازِلَنَا بَعِيدَةٌ لَيْسَ لَنَا مَجْلِسٌ وَ لَا مُتَحَدَّثٌ دُونَ هَذَا الْمَجْلِسِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا رَأَوْنَا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ رَفَضُونَا وَ آلُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنْ لَا يُجَالِسُونَا وَ لَا يُنَاكِحُونَا وَ لَا يُكَلِّمُونَا فَشَقَ ذَلِكَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ{{صل}}- {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} ثُمَّ إِنَّ النَّبِيَّ{{صل}} خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ بَيْنَ قَائِمٍ وَ رَاكِعٍ وَ بَصُرَ بِسَائِلٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ خَاتَماً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ ذَاكَ الْقَائِمُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ{{ع}} فَقَالَ{{صل}} عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ أَعْطَانِي وَ هُوَ رَاكِعٌ فَكَبَّرَ النَّبِيُّ{{صل}} ثُمَّ قَرَأَ {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}}}؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.</ref>.
* [[آیت الله]] [[مرعشی نجفی]] نیز، [[نزول]] [[آیه]] را از ۳۱ مصدر و منبع [[اهل سنت]] که در دسترس همگان است [[نقل]] کرده است<ref>احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ - ۴۰۸.</ref>.
* [[سیوطی]] در [[تفسیر]] درالمنثور زیر [[آیه]] [[ولایت]]، ۱۵ [[روایت]] در [[شأن نزول]] آن [[نقل]] می‌کند که ۱۴ مورد آن درباره [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>: {{عربی|و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال تصدق علي بخاتمة و هو راكع فقال النبي للسائل من أعطاك هذا الخاتم قال ذاك الراكع فانزل الله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}}.
* [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] مفاتیح الغیب سه [[روایت]]، زیر این [[آیه]] [[مبارک]] در [[شأن نزول]] [[آیه]] [[نقل]] کرده و هر سه به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} مربوط است<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>:{{متن حدیث|روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب رُوِيَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَلَامٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا رَأَيْتُ عَلِيّاً تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ عَلَى مُحْتَاجٍ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَحْنُ نَتَوَلَّاهُ}}  
* [[حسکانی]]، عالم و [[محدث]] بزرگ [[اهل سنت]] نیز، ۲۸ [[روایت]] در شواهد التنزیل [[نقل]] کرده است. در میان [[راویان]] آنها، شش نفر از بزرگان [[صحابه]]: [[علی]]{{ع}} و [[عمار]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]]، [[جابر]] و [[ابن عباس]]، به چشم می‌خورند<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۴۸.</ref>.
* [[آلوسی]] در [[شأن نزول]] [[آیه]] [[ولایت]] می‌نویسد: "بیشتر [[اخباری‌ها]] بر این باورند که این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی بن ابی‌طالب]] نازل شده است. [[ابن‌عباس]] [[روایت]] می‌کند که [[عبدالله بن سلام]]، همراه جمعی از [[قوم]] خود که به [[پیامبر]] [[ایمان]] آورده بودند، بر آن [[حضرت]] وارد شدند و گفتند: ای [[پیامبر خدا]]! خانه‌های ما از اینجا دور است و از آن هنگام که به تو [[ایمان]] آورده‌ایم، [[قوم]] ما رهایمان کرده و با هم [[پیمان]] بسته‌اند که با ما [[همنشینی]] و [[ازدواج]] نکرده و سخن نگویند و این بر ما بسیار گران آمده است. [[پیامبر]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}. پس [[پیامبر]] به سوی [[مسجد]] بیرون رفت، در حالی که [[مردم]] برخی در حال [[قیام]] و برخی دیگر در حالی [[رکوع]] بودند، سائلی را دید و از او پرسید، آیا کسی چیزی به تو عطا کرده است؟ گفت: بلی، [[انگشتر]]، [[پیامبر]] فرمود: چه کسی آن را به تو بخشید؟ گفت: این مرد که [[ایستاده]] است و با دست خود به سوی [[علی]]{{ع}} اشاره کرد. [[پیامبر]] پرسید: در چه حالی به تو عطا کرد؟ [[سائل]] گفت: در حال [[رکوع]] به من بخشید. پس [[پیامبر]] [[تکبیر]] گفت و این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>{{عربی|و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، فقد أخرج الحاكم و ابن مردويه و غيرهما عن ابن عباس رضی الله تعالى عنهما بإسناد متصل}} {{متن حدیث|قَالَ: أَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قَوْمِهِ مِمَّنْ قَدْ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ{{صل}} فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ مَنَازِلَنَا بَعِيدَةٌ لَيْسَ لَنَا مَجْلِسٌ وَ لَا مُتَحَدَّثٌ دُونَ هَذَا الْمَجْلِسِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا رَأَوْنَا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ رَفَضُونَا وَ آلُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنْ لَا يُجَالِسُونَا وَ لَا يُنَاكِحُونَا وَ لَا يُكَلِّمُونَا فَشَقَ ذَلِكَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ{{صل}}- {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} ثُمَّ إِنَّ النَّبِيَّ{{صل}} خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ بَيْنَ قَائِمٍ وَ رَاكِعٍ وَ بَصُرَ بِسَائِلٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ خَاتَماً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ ذَاكَ الْقَائِمُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ{{ع}} فَقَالَ{{صل}} عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ أَعْطَانِي وَ هُوَ رَاكِعٌ فَكَبَّرَ النَّبِيُّ{{صل}} ثُمَّ قَرَأَ {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}}}؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.</ref>.
*این [[شأن نزول]] دارای [[شهرت]] زیاد و در حد [[اجماع]] است. به بیان [[علامه طباطبایی]]، اگر این [[شأن نزول]] با توجّه به زیادی [[روایات]] [[انکار]] شود، دیگر نمی‌توان هیچ [[شأن]] نزولی را در [[قرآن]] پذیرفت.
*'''جمع‌بندی:'''[[ولایت]] و [[امامت]] [[امیرمؤمنان]] در این [[آیه]]، بر پایه دو مقدمه [[اثبات]] شد:
*مقدمه یکم، [[ولایت]] به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] است و این نوع از [[ولایت]] منحصر به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه است.
*مقدمه دوّم، مطابق [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]، مصداق [[مؤمنان]] ویژه، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است.
*'''نتیجه:''' [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[امام]] و [[سرپرست مؤمنان]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۵-۲۸.</ref>.


==جستارهای وابسته==
این [[شأن نزول]] دارای [[شهرت]] زیاد و در حد [[اجماع]] است. به بیان [[علامه طباطبایی]]، اگر این شأن نزول با توجّه به زیادی [[روایات]] [[انکار]] شود، دیگر نمی‌توان هیچ [[شأن]] نزولی را در [[قرآن]] پذیرفت.
 
'''جمع‌بندی:''' [[ولایت]] و [[امامت]] [[امیرمؤمنان]] در این [[آیه]]، بر پایه دو مقدمه [[اثبات]] شد:
# مقدمه یکم، ولایت به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] است و این نوع از ولایت منحصر به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه است.
# مقدمه دوّم، مطابق روایات شیعه و [[اهل سنت]]، مصداق مؤمنان ویژه، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است.
 
'''نتیجه:''' علی بن ابی طالب{{ع}} [[امام]] و [[سرپرست مؤمنان]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۲۵-۲۸.</ref>.
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان آیه ولایت}}
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[شأن نزول آیه ولایت]]
* [[شأن نزول آیه ولایت]]
* [[تکذیب شأن نزول آیه ولایت]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{فهرست اثر}}
{{منابع}}
{{ستون-شروع|2}}
# [[پرونده:11246.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|'''امامت در قرآن''']]
# [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
# [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده: 1100514.jpg|22px]] [[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه ولایت - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه ولایت ۱ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|'''درسنامه امام‌شناسی''']]
# [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید  قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید  قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|'''امام‌شناسی ۵''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|'''امام‌شناسی ۵''']]
# [[پرونده:136871.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|'''ولایت و امامت در قرآن''']]
# [[پرونده:136871.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|'''ولایت و امامت در قرآن''']]
{{پایان}}
{{پایان منابع}}
{{پایان}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{امامت‌شناسی}}
 
{{امامت شناسی}}
{{فضائل امام علی}}
{{فضائل امام علی}}


[[رده:آیه ولایت]]
[[رده:بررسی انطباق شئون امامت]]
[[رده:آیات نامدار]]
[[رده:آیات نامدار]]
[[رده:آیات امامت]]
[[رده:آیات امامت]]
[[رده:مقاله‌های اولویت سه]]
[[رده:مقاله‌های اولویت سه]]
[[رده:فضائل امام علی در قرآن]]
[[رده:فضائل امام علی]]
[[رده:اثبات امامت امام علی]]
[[رده:آیات اعتقادی قرآن]]
[[رده:آیات اعتقادی قرآن]]
[[رده:آیات دارای شأن نزول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۸

آیه ولایت
ترجمه آیه
سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند
مشخصات آیه
بخشی ازآیهٔ ۵۵ سورهٔ مائده از جزء ۵ قرآن کریم
محتوای آیه
شأن نزول آیهانفاق انگشتری توسط امیرالمؤمنین(ع)
مصادیق برای آیهعلی بن ابی‌طالب(ع)
دلالت آیه
  • دلالت بر نصب امام
  • دلالت بر ولایت تشریعی
  • دلالت بر امامت و ولایت حضرت علی(ع)

آيه ولايت (آیه ۵۵ سوره مائده)، دربارۀ ولايت خدا، رسول و ائمه(ع) است و نام‌گذاری این آیه به ولایت، به دلیل واژه ﴿وَلِيُّكُمُ است. این آیه درباره امیرالمؤمنین(ع) نازل شده که در حال نماز به فردی نیازمند انگشتر داد. از مواردی که آیه بر آنها دلالت دارد عبارت است از: دلالت بر نصب امام؛ دلالت بر ولایت تشریعی و دلالت بر امامت و ولایت امام علی(ع).

مقدمه

آيه ولايت، آيۀ پنجاه و پنجم از سورۀ مائده است که دربارۀ ولايت خدا، رسول و ائمه(ع) است: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱].

نام‌گذاری این آیه به آیه ولایت، به دلیل واژه ﴿وَلِيُّكُمُ است. بسیاری از اهل تفسیر و روایت و تاریخ، به همین نام یاد کرده‌اند. البتّه در برخی موارد، آیه "زکات به خاتم" نیز نامیده شده است. آیه یاد شده به ولایت و سرپرستی خدا، رسول خدا (ص) و مؤمنان ویژه اشاره دارد و در آیه بعد می‌فرماید: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۲].[۳]

معناشناسی ولی

«وَلْی»، در لغت به معنای قرب، باران پس از خشکسالی، مولی (بنده آزادشده)، یاور، دوست، سرپرست و اولی به تصرف و رهبری آمده است که ریشه در همان تقرب دارد[۴] و در اصطلاح فقها و مفسران بیشتر به معنای متولی و اولی به تصرف به کار رفته است[۵].

معنای "ولی" در آیه و مراد از نوع ولایت

ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی و از نوع ولایت یک‌ سویه است. این نوع از ولایت، به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه منحصر است.

اثبات اینکه ولایت[۶] به معنای حق تصرف و سرپرستی است، با چند دلیل امکان‌پذیر است:

  1. یکی از مهمترین معناهایی که برای ولایت آمده، سرپرستی و مالک امر بودن است. ابن‌منظور آورده است[۷]؛
  2. با توجه به واژه ﴿إِنَّمَا که بر انحصار دلالت دارد، ولایت به معنای نصرت نیست؛ زیرا نصرت، به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه، اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمی‌گیرد.
  3. اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیاتی که واژه "ولی" در کنار واژه "نصیر" آمده، لغو باشد؛ زیرا دو واژه هم معنا در کنار هم آمده است.
  4. اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم اغراء به جهل است؛ زیرا با معانی متعددی که برای "ولی" آمده، نمی‌توان تشخیص داد کدام معنا را متکلّم اراده کرده است.
  5. کلمه "ولی"، نخست به خداوند و سپس به پیامبر(ص) اختصاص داده شده است. ولایت خداوند و پیامبر(ص) ثابت است و ولایت خدا و رسول الله(ص) به معنای مالک امر بودن است. از سویی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا بر خداوند و پیامبر عطف شده و حکم معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس ولایت به معنای مالکیت امر خواهد بود.

به دیگر سخن، به استناد "واو" به کار رفته در آیه ولایت، که در حکم تکرار معطوف‌علیه و سه جمله مستقل ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... رَسُولُهُ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ الَّذِينَ آمَنُوا است، بی‌تردید ولی در دو جمله نخست، به قرینه اینکه در حیات پیامبر کسی جز او ولی نیست، به معنای اولی بالتصرف است و در جمله سوّم نیز، به استناد همین قرینه داخلی، به معنای اولی بالتصرف است[۸].[۹]

شأن نزول

ثعلبی در تفسیر خود، از ابوذر غفاری نقل کرده است: روزی همراه رسول خدا(ص) نماز ظهر را به جا آوردم. گدایی در مسجد از مردم درخواست کمک کرد، اما هیچ کس به او چیزی نداد. او دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد پیامبرت(ص) از مردم کمک خواستم و هیچ کس به من چیزی نداد، در این حال علی در نماز و در حال رکوع بود و با انگشت دست راستش که در آن انگشتری بود، به او اشاره کرد و آن گدا انگشتر را از دست او در آورد، رسول خدا(ص) که این اتفاق را مى‌دید، رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! برادرم موسی از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا! مرا شرح صدر ده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشاى؛ تا سخنان مرا بفهمند. و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده... برادرم هارون را؛ با او پشتم را محکم کن. و او را در کارم شریک ساز[۱۰] و تو به او وحی کردی که با برادرت تو را یاری مى‌کنیم و برای شما دو نفر سلطان و قدرتی قرار مى‌دهیم که بر شما سیطره نیابند. خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توام، پروردگارا! مرا شرح صدر ده و کارم را آسان گردان و و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم علی را، با او پشتم را محکم کن. ابوذرگفت: پیامبر، هنوز دعایش را به پایان نبرده بود که جبرئیل(ع) از جانب خدای عزوجل، این آیه را نازل کرد و گفت: ای محمد! بخوان: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱۱].[۱۲].[۱۳]

دلالت آیه

نخست: دلالت بر نصب امام

همه مفسران اجماع دارند که این آیه، در شأن علی بن ابی‌طالب(ع) نازل شده و دلالت آن بر امامت، واضح است و حصر موجود در آیه: "سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند..." هر احتمال دیگری را برای معنای ولایت، غیر از سلطه و حکومت از بین مى‌برد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر ولایت نمى‌تواند فقط مخصوص خدا و رسول خدا(ص) و مؤمنان خاص که در رأس آنان امیرالمؤمنین علی(ع) است، باشد[۱۴].

دوم: دلالت بر ولایت تشریعی

آیۀ ولایت یکی از ادله‎ای است که می‎تواند دلیلی بر ولایت تشریعی امام باشد[۱۵]؛ بدین صورت که ولایت و سرپرستی که در آیه برای خداوند بیان شده عام بوده و شامل حوزه‌‎های تکوین و تشریع می‌‌شود[۱۶] و از آنجا که ولایت خداوند و پیامبر و ﴿الَّذِينَ آمَنُوا یعنی امامان(ع) در یک سیاق بیان شده، نشان می‌‌دهد قلمرو ولایت نیز همسان باشد. بنابراین می‌توان گفت براساس این آیه، امامان(ع) شأن تشریع احکام یعنی ولایت تشریعی را دارند.

اشکال شده است که اطلاق آیه ولایت زمانی می‌‌تواند ولایت تشریعی و امامت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه(ع) را ثابت کند که قیدی برای آن نیامده باشد، در حالی که آیۀ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۱۷] آیه ولایت را قید می‌‌زند؛ زیرا با وجود اکمال دین به ولی و ولایت احتیاجی نیست.

در جواب گفته شده است معنای اتمام دین این نیست که دین اسلام احتیاج به مفسر و مبیّن ندارد، بلکه منظور این است که کلیات دین توسط پیامبر برای شما آورده شد. با این نگاه آیه اکمال علاوه بر اینکه آیه ولایت را قید نمی‌زند، بلکه به نوعی در جهت تأیید آن است؛ چراکه آیۀ اکمال، کلیات دین را تمام شده می‌‌داند، ولی برای تفسیر و تبین آن باید کسی باشد و با توجه به آیه ولایت، آن شخص کسی غیر از امیرالمؤمنین(ع) نیست. به عبارتی دیگر معارفی که در عصر نبوی گفته نشده به وسیلۀ امام تشریع یا بیان‌‎شدنی است لذا داشتنِ حق تشریع امامان(ع) با اکمال دین ناسازگار نیست، ضمن آنکه باید توجه داشت، اکمال دین، غیر از ختم دین است و آیۀ یادشده از اکمال دین سخن گفته از ‌‎این‎رو ناسازگاری میان اکمال دین و حق تشریع برای امام وجود ندارد[۱۸].

سوم: دلالت بر امامت و ولایت امام علی(ع)

آیه ولایت یکی از روشن‌ترین دلایل امامت بلافصل علی(ع) است: زیرا واژ‌‌‎ۀ‎ "ولی" اگر چه در لغت معانی یا کاربردهای گوناگونی دارد مانند: رب، مالک، سید، منعم، معتق، محب، ناصر و متصرف در امور دیگران[۱۹]، ولی به دلایل عقلی و نقلی و نیز به اجماع مسلمانان غیر از سه معنای اخیر قطعاً مقصود نیست و از سه معنای اخیر تنها آخرین معنا می‎تواند در این آیه مقصود باشد.

برخی از دلایل این مطلب عبارت‎‎اند از:

  1. حصر إِنَّمَا: ﴿إِنَّمَا از ادات حصر است و بر ولایتی خاص که به خداوند اختصاص دارد و با اذن او برای دیگران نیز ثابت می‌شود دلالت می‌‌کند[۲۰]
  2. کلمه ولی به معنای سرپرستی و صاحب اختیار است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای شأن رهبری و فرمانروایی است؛ حال با توجه به اینکه ولایت در مورد خدا و رسول(ص) به معنای مالک امر بودن است و از طرفی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا بر خداوند یا پیامبر(ص) عطف شده و حکم آنها یکی است؛ لذا ولایت در مورد مؤمنانی که در آیه توصیف شده‌‎اند نیز به معنای مالکیت امر تدبیر (امامت) خواهد بود[۲۱].
  3. مراد از ﴿الَّذِينَ آمَنُوا حضرت علی(ع) است: عبارت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا هرچند همۀ مؤمنان را شامل می‎‎شود ولی مقصود بعضی از مؤمنان است؛ زیرا برای آنان صفت ویژه‎ای ـ اقامۀ نماز و دادن زکات در حال رکوع ـ بیان شده که شأن نزول آن دربارۀ حضرت است[۲۲].

در روایات متعدد از شیعه و اهل سنت وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی نازل شده است. چنانکه امام باقر(ع) فرمودند: «خداوند پیامبرش را به ولایت امام علی(ع) فرمان داد و آیه دربارۀ او نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲۳].[۲۴].[۲۵]

مصداق شناسی ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا

مهم‌ترین بحث در آیه ولایت، تعیین مصادیق آیه است، دانشمندان و مفسِّران شیعه و سنّی در اینکه خداوند و رسول اعظم، مصداق آیه شریف ولایت‌اند، اختلافی ندارند، ولی در مصداق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا دیدگاهی متفاوت دارند.

دیدگاه اهل سنت

مفسِّران اهل سنت در تعیین مصداق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا دست‌کم چهار دیدگاه دارند: همه مؤمنان، مهاجران و انصار، علی بن ابی‌طالب و ابی‌بکر[۲۶].[۲۷]

دیدگاه شیعه

مراد از ﴿الَّذِينَ آمَنُوا... در آیه، فقط امیرالمؤمنین علی (ع) است به سه دلیل:

  1. اجماع و اتفاق: هر کسی که می‌گوید مراد از ﴿الَّذِينَ آمَنُوا... بعض المؤمنین است، گفته است منظور حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) است. پس اگر آیه شریفه را بر غیر آن حضرت حمل کنیم، خرق اجماع نموده ایم و خرق اجماع بالاجماع جایز نیست.
  2. امیرالمؤمنین علی (ع) هم جزء مؤمنین است، آنگاه از دو حال خارج نیست: یا آن حضرت (ع) تمام مقصود از آیه است و یا بعضی از مقصودین به آیه است؛ احتمال دوّم باطل است که امیرالمؤمنین علی (ع) بعض المراد باشد و دیگران هم مقصود به آیه باشند؛ زیرا اوصافی که در آیه شریفه ذکر شده (یعنی: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲۸]) عمومیت ندارد و مختص امیرالمؤمنین (ع) است. پس احتمال اوّل معیّن می‌شود که مراد این است، امیرالمؤمنین علی (ع) کلّ المراد آیه است.
  3. شأن نزول آیه دلیل بر این است که مراد امیرالمؤمنین علی (ع) است؛ زیرا که مفسّرین خاصّه و عامّه اجماع دارند بر اینکه وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در حال رکوع انگشتر خویش را به سائل داد، این آیه در حق او نازل شد[۲۹]، پس منحصرا ولیّ و سرپرست مردم، خداوند و رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) هستند نه دیگران[۳۰].[۳۱]

تواتر روایات بر دیدگاه شیعه

پیامبر اسلام مبیِّن و مفسِّر وحی، در موارد متعددی، مصادیق آیه ولایت را مشخص و معین نموده‌اند. شایسته است برای اثبات مدّعای شیعه، به روایاتی که مفسِّران اهل سنت نقل کرده و گواه درستی باور شیعیان است، اشاره می‌کنیم:

  1. علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر از ۶۶ نفر از علمای اهل سنت نقل می‌کند که شأن نزول آیه را امیرمؤمنان(ع) می‌دانند[۳۲].
  2. علامه سید هاشم بحرانی نیز، نزول آیه را درباره علی(ع) به ۲۴ طریق از اهل سنت و ۱۹ طریق از شیعه روایت کرده است که هر کدام با دیگری متفاوت است[۳۳].
  3. آیت الله مرعشی نجفی نیز، نزول آیه را از ۳۱ مصدر و منبع اهل سنت که در دسترس همگان است نقل کرده است[۳۴].
  4. سیوطی در تفسیر الدرالمنثور زیر آیه ولایت، ۱۵ روایت در شأن نزول آن نقل می‌کند که ۱۴ مورد آن درباره علی بن ابی‌طالب(ع) است[۳۵]: و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال تصدق علي بخاتمة و هو راكع فقال النبي للسائل من أعطاك هذا الخاتم قال ذاك الراكع فانزل الله ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ.
  5. فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب سه روایت، زیر این آیه مبارک در شأن نزول آیه نقل کرده و هر سه به امیرمؤمنان(ع) مربوط است[۳۶]:«روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب رُوِيَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَلَامٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا رَأَيْتُ عَلِيّاً تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ عَلَى مُحْتَاجٍ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَحْنُ نَتَوَلَّاهُ».
  6. حسکانی، عالم و محدث بزرگ اهل سنت نیز، ۲۸ روایت در شواهد التنزیل نقل کرده است. در میان راویان آنها، شش نفر از بزرگان صحابه: علی(ع) و عمار، ابوذر، مقداد، جابر و ابن عباس، به چشم می‌خورند[۳۷].
  7. آلوسی در شأن نزول آیه ولایت می‌نویسد: "بیشتر اخباری‌ها بر این باورند که این آیه در شأن علی بن ابی‌طالب نازل شده است. ابن‌عباس روایت می‌کند که عبدالله بن سلام، همراه جمعی از قوم خود که به پیامبر ایمان آورده بودند، بر آن حضرت وارد شدند و گفتند: ای پیامبر خدا! خانه‌های ما از اینجا دور است و از آن هنگام که به تو ایمان آورده‌ایم، قوم ما رهایمان کرده و با هم پیمان بسته‌اند که با ما همنشینی و ازدواج نکرده و سخن نگویند و این بر ما بسیار گران آمده است. پیامبر فرمود: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ. پس پیامبر به سوی مسجد بیرون رفت، در حالی که مردم برخی در حال قیام و برخی دیگر در حالی رکوع بودند، سائلی را دید و از او پرسید، آیا کسی چیزی به تو عطا کرده است؟ گفت: بلی، انگشتر، پیامبر فرمود: چه کسی آن را به تو بخشید؟ گفت: این مرد که ایستاده است و با دست خود به سوی علی(ع) اشاره کرد. پیامبر پرسید: در چه حالی به تو عطا کرد؟ سائل گفت: در حال رکوع به من بخشید. پس پیامبر تکبیر گفت و این آیه را خواند: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۳۸].

این شأن نزول دارای شهرت زیاد و در حد اجماع است. به بیان علامه طباطبایی، اگر این شأن نزول با توجّه به زیادی روایات انکار شود، دیگر نمی‌توان هیچ شأن نزولی را در قرآن پذیرفت.

جمع‌بندی: ولایت و امامت امیرمؤمنان در این آیه، بر پایه دو مقدمه اثبات شد:

  1. مقدمه یکم، ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی است و این نوع از ولایت منحصر به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه است.
  2. مقدمه دوّم، مطابق روایات شیعه و اهل سنت، مصداق مؤمنان ویژه، علی بن ابی طالب(ع) است.

نتیجه: علی بن ابی طالب(ع) امام و سرپرست مؤمنان است[۳۹].

پرسش‌های وابسته

  1. واژه ولی و ولایت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  2. مراد از واژه إنما در آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
  3. آیه ولایت چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)
  4. چگونه عبارت «الذین آمنوا» در آیه ولایت تنها شامل امام علی می‌شود؟ (پرسش)
  5. با توجه به آیه ولایت آیا حمل ولی بر امام علی خلاف روش قرآن است؟ (پرسش)
  6. شأن نزول آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
  7. آیا ولی در آیه ولایت به معنای محبت و نصرت است؟ (پرسش)
  8. آیا ولی در آیه ولایت به معنای حاکم و متصرف است؟ (پرسش)
  9. آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز به فقیر تأخیر در پرداخت زکات و معصیت بود؟ (پرسش)
  10. آیا اجرای حدود الهی از ارکان معنای ولایت است؟ (پرسش)
  11. آیا انحصار ولایت امام علی با عقاید شیعه منافات دارد؟ (پرسش)
  12. چرا امام علی از آیه ولایت برای اثبات ولایت خود استفاده نکرده است؟ (پرسش)
  13. دلایل منکرین شأن نزول آیه ولایت درباره امام علی چیست؟ (پرسش)
  14. آیا آیه ولایت را می‌توان بدون قرینه بر امام علی تطبیق داد؟ (پرسش)
  15. آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز با آداب نماز منافات دارد؟ (پرسش)
  16. آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی با حضور قلب در نماز منافات دارد؟ (پرسش)
  17. مراد از ولایت در آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
  18. چرا شیعه ولی در آیه ولایت را به معنای ولایت در سیره و رهبری می‌داند؟ (پرسش)
  19. چه اشکالاتی بر شأن نزول آیه ولایت گرفته شده است؟ (پرسش)
  20. آیا آیه ولایت درباره ابوبکر نازل شده است؟ (پرسش)
  21. آیا رکوع در آیه ولایت به معنای خضوع و خشوع است؟ (پرسش)
  22. با توجه به آیه ولایت آیا معنای زکات تنها زکات واجب است؟ (پرسش)
  23. آیا سیاق آیات قبل از ولایت بر عدم نزول در شأن امام علی دلالت می‌کند؟ (پرسش)
  24. آیا روایاتی که ثابت می‌کند آیه ولایت در شأن امام علی نازل شده است جعلی است؟ (پرسش)
  25. آیا آیه ولایت بر بلافصل نبودن جانشینی امام علی دلالت می‌کند؟ (پرسش)
  26. آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز لازمه‌اش فعل کثیر و عدم جواز است؟ (پرسش)
  27. آیا بخشیدن انگشتر در نماز لازمه‌اش سخن گفتن در نماز است؟ (پرسش)
  28. آیا مقصود از ولایت در آیه ولایت حاکمیت و مالکیت است؟ (پرسش)
  29. چرا امام علی از آیه ولایت برای اثبات امامت خود استفاده نکرده است؟ (پرسش)
  30. آیا رکوع در آیه ولایت به معنای خضوع و خشوع است؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  2. «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
  3. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۵-۱۶.
  4. المفردات، ص۸۸۵ أساس البلاغة، ص۶۸۹.
  5. صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه ولایت»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۶۵.
  6. واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و مانند آنکه از مادّه «ولی» اشتقاق یافته، از پر کاربردترین واژه‌های قرآن کریم است که گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۲۳۳ جا به کار رفته است. ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته می‌شود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یک‌دیگر واقع می‌شوند، می‌گویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق می‌افتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ می‌دهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدیگر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است نتیجه آنکه ولایت دو جزء دارد: یکی پیوند عمیق میان دو موجود و دیگری حق تصرّف از سوی یکی از آن دو است.
  7. ففی اسماء الله تعالی: الولی هو الناصر و قیل: المتولی لأمور العالم و الخلائق القائم بها؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ المعنی: الذی یتولی تدبیرکم و یلی أمورکم ﴿اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الذین هذه صفاتهم ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.
  8. ر.ک: همان، ج۲۳، ص۱۲۰.
  9. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۶-۱۸.
  10. سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.
  11. «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز را برپا مى‌‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  12. همه مفسرین این روایت را نقل کرده‌اند، ر.ک: طبری؛ اسباب النزول واحدی؛ امام فخر رازی، التفسیر الکبیر و برای تفصیل بیشتر ر.ک: الغدیر؛ ج۲، ص۵۲-۵۳.
  13. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص۸۳-۸۴
  14. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص۸۳-۸۴.
  15. این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی(ع) بهره جسته‌اند. برای نمونه، ر.ک: نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، ص۱۹۹؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ کراجکی، ابوالفتح، التعجب، ص۱۱۹؛ لاهیجی، ملاعبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی(ع) استفاده کرده‌اند؛ ر.ک: شرفی، احمد بن محمد بن صلاح، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۵۲۵؛ زیدی، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۹ـ ۱۵۰.
  16. ﴿هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا«آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۴.
  17. «امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.
  18. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۸۵ ـ ۱۸۸.
  19. لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱ـ۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.
  20. مجمع البیان، ج۴ـ۳، ص۲۱۱؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹ـ۴۴۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۲ـ۳۰۳.
  21. مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.
  22. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه ولایت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۱۰۶-۱۱۱.
  23. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  24. سوره مائده، آیه:۵۵.
  25. ر.ک: خراسانی، علی، آیه ولایت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  26. فخر رازی می‌نویسد: المسألة الأولی: في قوله ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب؛ مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳؛ آلوسی آورده است: فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵؛ سیوطی در الدّر المنثور ذیل آیه ولایت از ابن عبّاس نقل کرده است که گفت: "علی (ع) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به فقیر صدقه داد. پیامبر (ص) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو داد و او به علی اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است. در این هنگام آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ... نازل شد؛ پیام قرآن، ج۹، ص۲۰۲؛ به نقل از: الدرالمنثور، ج۲، ص۲۹۳.
  27. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۲۴؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۴۰-۴۱.
  28. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  29. فخررازی در تفسیر کبیر، ج۱۲، ص۲۰؛ ثعلبی در تفسیر کشف البیان، ج۴، ص۷۵؛ زمخشری در کشاف، ج۱، ص۶۲۳؛ طبری در تفسیر جامع البیان، ج۶، ص۳۹۰؛ ابن سعد قرطبی در تفسیر، ج۶، ص۲۲۱؛ فاضل نیشابوری در غرائب، ج۲، ص۶۰۵؛ واحدی در اسباب النزول، ص۱۳۳؛ حافظ ابوبکر جصاص در تفسیر احکام القرآن، ج۲، ص۵۵۷؛ قاضی بیضاوی در انوار التنزیل، ج۱، ص۳۴۵؛ سیوطی در الدرالمنثور، ج۲، ص۲۹۳؛ شوکانی در تفسیر فتح القدیر، ج۲، ص۵۱؛ آلوسی در تفسیر، ج۶، ص۴۹۶؛ ابوالبرکات در تفسیرش، ج۱، ص۴۹۶؛ ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۷۷؛ خازن علاء الدین بغدادی در تفسیر، ج۱، ص۴۹۶؛ سلیمان حنفی در ینابیع المودة، ج۱، ص۱۱؛ ابن عساکر دمشقی در تاریخ شام، ج۴۲، ص۳۵۷؛ سبط ابن جوزی در تذکره، ص۳۵؛ قاضی عضد ایجی در مواقف، ج۳، ص۶۰۱؛ سید شریف جرجانی در شرح مواقف، ج۸، ص۳۶۰؛ ابن صبّاغ مالکی در فصول المهمّة، ج۱، ص۵۸۱؛ طبرانی در اوسط، ج۶، ص۲۱۹؛ ابن مغازلی در مناقب، ص۳۱۳؛ شبلنجی در نور الابصار، ص۱۵۹؛ طبری در ریاض النضره، ص۱۵۹.
  30. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۸.
  31. علی‌احمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱، ص ۲۵۸؛ خراسانی، علی، آیه ولایت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۲۵؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۴۰-۴۱.
  32. الغدیر، ج۳، ص۱۵۶ - ۱۶۲.
  33. غایة المرام، ص۱۰۳ ـ ۱۰۹.
  34. احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ - ۴۰۸.
  35. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.
  36. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.
  37. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۴۸.
  38. و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، فقد أخرج الحاكم و ابن مردويه و غيرهما عن ابن عباس رضی الله تعالى عنهما بإسناد متصل «قَالَ: أَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قَوْمِهِ مِمَّنْ قَدْ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ(ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ مَنَازِلَنَا بَعِيدَةٌ لَيْسَ لَنَا مَجْلِسٌ وَ لَا مُتَحَدَّثٌ دُونَ هَذَا الْمَجْلِسِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا رَأَوْنَا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ رَفَضُونَا وَ آلُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنْ لَا يُجَالِسُونَا وَ لَا يُنَاكِحُونَا وَ لَا يُكَلِّمُونَا فَشَقَ ذَلِكَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ(ص)- ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ثُمَّ إِنَّ النَّبِيَّ(ص) خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ بَيْنَ قَائِمٍ وَ رَاكِعٍ وَ بَصُرَ بِسَائِلٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص) هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ خَاتَماً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص) مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ ذَاكَ الْقَائِمُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ(ع) فَقَالَ(ص) عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ أَعْطَانِي وَ هُوَ رَاكِعٌ فَكَبَّرَ النَّبِيُّ(ص) ثُمَّ قَرَأَ ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.
  39. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۲۵-۲۸.