رابطه انتظار با فراگیر شدن ظلم و فساد: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مهدویت/بالا}} {{مهدویت}} ==مقدمه== در منابع حدیثی اهل سنت در میان روایات...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
مطلب بالا در واقع به این نکته اشاره میکند که [[در آستانه ظهور]] در [[جوامع بشری]]، [[ظلم و ستم]] به صورت مطلق، فراگیر میشود و [[فراگیری]] مطلق نیز به این معناست که سراسر [[جهان]] یکپارچه ظلمانی و پر از [[ضلالت]] میشود و اصلاً شاخصهای به نام [[صداقت]] و درستکاری در آن پیدا نمیشود. در این صورت است که [[امام مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] و [[جهان]] را از لوث [[بیعدالتی]] و [[ظلم]] به سوی [[پاکی]] و [[نور]] [[هدایت]] میکند. این برداشتی است که برخی [[اندیشمندان]] [[اهل سنت]] (البته بسیار محدود) بدان [[اذعان]] و اعتراف دارند. در پاسخ به این برداشت، به دیدگاه عبدالمحسن العباد [[صاحب]] کتاب عقیدة أهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر [[تمسک]] میجوییم، ایشان مینویسد: [[روایات]] [[مهدویت]] که اشاره به [[فراگیری ظلم و ستم]] دارند، به این معنا نیستند که همه [[جهان]] یکپارچه به این معضل دچار شده باشد و هیچگونه خوبی و صلاحی در آن وجود نداشته باشد؛ زیرا [[روایات]] فراوانی داریم که به وجود [[هدایت]] و [[صلاح]] در [[عصر انتظار]] اشاره میکند و [[منتظران]] با همین [[روحیه]] انقلابی و اصلاحگری به سوی [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} سوق مییابند؛ روایاتی نظیر {{متن حدیث|"لاَ تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِهِ عَلَی الْحَقِّ ظَاهِرِينَ حَتَّی يَأْتِي أَمْرُ اللَّهِ"}} و {{متن حدیث|"لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَی الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَی يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالَ فَيَنْزِلُ عيسی بْنَ مَرْيَمَ فَيَقُولُ أَمِيرُهُمْ تَعَال صَلِّي لَنَا فَيَقُولُ لاَ إِنَّ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْضٍ أُمَرَاءُ تَكْرِمَهُ اللَّهِ"}}. اینگونه [[روایات]] [[دلیل]] بر استمرار وجود [[حق]] و [[حقیقت]] در [[عصر انتظار]] است<ref>عبد المحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتشر؛ ص ۱۵۵.</ref> و ایشان در جای دیگری درباره این مطلب مینویسد: "ملئت" به کثرت و غالبیت است؛ یعنی در [[جهان]] [[قبل از ظهور]]، [[ظلم و ستم]] فراوان و غالب بوده و در [[جهان]] [[بعد از ظهور]] خیرات و [[عدالت]] فراوان و غالب است، نه اینکه در [[جهان]] [[قبل از ظهور]] هیچ خیراتی یافت نشود و نیز نه اینکه در [[جهان]] [[بعد از ظهور]] هیچ ظلمتی پیدا نشود<ref>{{عربی|لِأَنَّ الْمُرادَ مِمَّا جاءَ فِي أَحَادِيثِ الْمَهْدِيِّ كَثْرَةُ الْخَيْرِ وَ قُوَّةُ أَهْلِ الإِسْلامِ وَ حُصُولِ الْغَلَبَةِ لَهُمْ وَ قَهْرِهِمْ لِغَيْرِهِمْ وَ هَذَا لاَ يَنْفِي وُجُودَ أَشْرَارٍ مَخْمُورِينَ فِي زَمَانِهِ}}؛ عبد المحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتشر؛ ص ۱۵۴).</ref><ref>[[حسین الهینژاد|الهینژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]، ص 127-130.</ref>. | مطلب بالا در واقع به این نکته اشاره میکند که [[در آستانه ظهور]] در [[جوامع بشری]]، [[ظلم و ستم]] به صورت مطلق، فراگیر میشود و [[فراگیری]] مطلق نیز به این معناست که سراسر [[جهان]] یکپارچه ظلمانی و پر از [[ضلالت]] میشود و اصلاً شاخصهای به نام [[صداقت]] و درستکاری در آن پیدا نمیشود. در این صورت است که [[امام مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] و [[جهان]] را از لوث [[بیعدالتی]] و [[ظلم]] به سوی [[پاکی]] و [[نور]] [[هدایت]] میکند. این برداشتی است که برخی [[اندیشمندان]] [[اهل سنت]] (البته بسیار محدود) بدان [[اذعان]] و اعتراف دارند. در پاسخ به این برداشت، به دیدگاه عبدالمحسن العباد [[صاحب]] کتاب عقیدة أهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر [[تمسک]] میجوییم، ایشان مینویسد: [[روایات]] [[مهدویت]] که اشاره به [[فراگیری ظلم و ستم]] دارند، به این معنا نیستند که همه [[جهان]] یکپارچه به این معضل دچار شده باشد و هیچگونه خوبی و صلاحی در آن وجود نداشته باشد؛ زیرا [[روایات]] فراوانی داریم که به وجود [[هدایت]] و [[صلاح]] در [[عصر انتظار]] اشاره میکند و [[منتظران]] با همین [[روحیه]] انقلابی و اصلاحگری به سوی [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} سوق مییابند؛ روایاتی نظیر {{متن حدیث|"لاَ تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِهِ عَلَی الْحَقِّ ظَاهِرِينَ حَتَّی يَأْتِي أَمْرُ اللَّهِ"}} و {{متن حدیث|"لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَی الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَی يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالَ فَيَنْزِلُ عيسی بْنَ مَرْيَمَ فَيَقُولُ أَمِيرُهُمْ تَعَال صَلِّي لَنَا فَيَقُولُ لاَ إِنَّ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْضٍ أُمَرَاءُ تَكْرِمَهُ اللَّهِ"}}. اینگونه [[روایات]] [[دلیل]] بر استمرار وجود [[حق]] و [[حقیقت]] در [[عصر انتظار]] است<ref>عبد المحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتشر؛ ص ۱۵۵.</ref> و ایشان در جای دیگری درباره این مطلب مینویسد: "ملئت" به کثرت و غالبیت است؛ یعنی در [[جهان]] [[قبل از ظهور]]، [[ظلم و ستم]] فراوان و غالب بوده و در [[جهان]] [[بعد از ظهور]] خیرات و [[عدالت]] فراوان و غالب است، نه اینکه در [[جهان]] [[قبل از ظهور]] هیچ خیراتی یافت نشود و نیز نه اینکه در [[جهان]] [[بعد از ظهور]] هیچ ظلمتی پیدا نشود<ref>{{عربی|لِأَنَّ الْمُرادَ مِمَّا جاءَ فِي أَحَادِيثِ الْمَهْدِيِّ كَثْرَةُ الْخَيْرِ وَ قُوَّةُ أَهْلِ الإِسْلامِ وَ حُصُولِ الْغَلَبَةِ لَهُمْ وَ قَهْرِهِمْ لِغَيْرِهِمْ وَ هَذَا لاَ يَنْفِي وُجُودَ أَشْرَارٍ مَخْمُورِينَ فِي زَمَانِهِ}}؛ عبد المحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتشر؛ ص ۱۵۴).</ref><ref>[[حسین الهینژاد|الهینژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]، ص 127-130.</ref>. | ||
*میدانیم که [[مأموریت]] [[مهدی]] {{ع}} از طرف [[خداوند]] بر طرف کردن [[ظلم و جور]] از سراسر [[گیتی]] و [[برقراری عدل]] و [[قسط]] در کل [[جهان]] است. این مطلب به صورت [[متواتر]] از [[رسول خدا]] {{صل}} و سایر [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} [[نقل]] شده است. [[اهل سنت]] نیز این معنا را در [[احادیث]] خود [[نقل]] کردهاند. نمونهای از [[احادیث]] [[شیعه]] را از زبان [[حضرت]] [[امام حسین]] {{ع}} [[نقل]] میکنیم: {{متن حدیث|"لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اَللَّهُ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. کذلک سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یقول"}}<ref>«اگر از ([[عمر]]) [[دنیا]] جز یک روز باقی نمانده باشد، [[خداوند]] آن روز را طولانی میگرداند تا این که مردی از [[فرزندان]] من [[قیام]] کند و [[دنیا]] را پر از [[عدل و قسط]] نماید همان گونه که از [[ظلم و جور]] پر شده است. این گونه از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم» منتخب الاثر، ص ۲۴۷، ح ۱.</ref>. | |||
این عنوان، یعنی پر کردن [[دنیا]] از [[عدل و قسط]]، در برگیرنده تمام مأموریتی است که [[حضرت مهدی موعود]] {{ع}} از طرف [[خداوند]] دارند. مطابق آن چه [[صاحب]] کتاب شریف "مکیال المکارم" در توضیح [[حدیث]] آوردهاند، "[[عدل]]" اعم از "[[قسط]]" است، چون [[قسط]] در موارد احقاق [[حق]] دیگری استعمال میشود ولی [[عدل]] اعم از این است. ایشان میفرمایند: {{متن حدیث|"الْعَدْلُ مُوَافَقَةِ الْحَقِّ مُطْلَقاً . وَ الْقِسْطِ مُوَافَقَةِ الْحَقِّ فی مَوْرِدَ الْخَلَائِقِ . . . . وَ الْجَوْرِ ضِدَّ الْقُسْطُ . وَ الظُّلْمِ ضِدُّ الْعَدْلِ . فالظلم هُوَ التَّجَاوُزُ عَنِ الْحَقِّ مُطْلَقاً . وَ الْجَوْرِ هُوَ التَّجَاوُزُ عَنِ الْحَقِّ الرَّاجِعُ الی الغیر"}}<ref>«[[عدل]] رعایت کردن هر حقی است، و [[قسط]] رعایت [[حقوق]] مخلوقات... . و [[جور]] ضد [[قسط]]، و [[ظلم]] ضد [[عدل]] است. بنابراین [[ظلم]] رعایت نکردن هر حقی است، ولی [[جور]] رعایت نکردن [[حق]] دیگران (مخلوقات) است» مکیال المکارم، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref>. با این بیان، "[[عدل]]" یعنی رعایت [[حقوق]] همه صاحبان [[حق]]. هر کس بر [[انسان]] حقی داشته باشد، رعایت [[عدل]] در مورد او به این است که حقش ادا گردد. ولی "[[قسط]]" مربوط به رعایت [[حقوق مردم]] و سایر خلایق میباشد. | |||
اولین [[صاحب]] [[حق]] بر [[انسان]]، [[خدای متعال]] است که رعایت [[عدل]] نسبت به او یعنی [[احترام]] گذاشتن به [[حقوق]] الهی. سادهترین [[حق]] [[خداوند]] بر [[انسانها]] این است که او را [[نافرمانی]] نکنند، چرا که هر معصیتی در [[حقیقت]] زیر پا گذاشتن یکی از [[حقوق]] الهی و "[[ظلم]]" به اوست. علاوه بر این که [[نفس]] و [[جان]] [[انسان]] هم بر او [[حق]] دارند و هر گناهی در واقع [[ظلم]] به خود هم به شمار میآید. پس لازمه پر شدن [[دنیا]] از [[عدل]] این است که [[انسانها]] به [[حقوق]] [[خداوند]] بر خودشان [[احترام]] بگذارند و [[توحید]] – که [[حق]] مسلم الهی است – در سراسر عالم برقرار گردد. پس از [[خداوند]]، [[پیامبر]] بزرگ [[اسلام]] {{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان {{عم}} بیشترین [[حقوق]] را بر همه خلایق دارند. لذا [[اجرای عدالت]] اقتضا میکند که [[حقوق]] ایشان ادا گردد و [[مذهب تشیع]] در روی کره [[زمین]] فراگیر شود. پس از [[خدا]] و [[رسول]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} [[حقوق مردم]] بر یکدیگر مطرح میشود. لازمه [[عدالت]] در این قلمرو آن است که [[پس از ظهور]] [[امام]] {{ع}} کسی نتواند [[جان]] و [[مال]] و آبروی [[مردم]] را به ناحق مورد [[تجاوز]] قرار دهد و این امر به طور کامل در [[عصر ظهور]] تحقق مییابد، انشاء [[الله]]. | |||
==[[اندوه]] [[مؤمن]] از وقوع [[ظلم]] در هر نقطه [[زمین]]== | |||
[[مؤمنان]] که در [[انتظار]] تحقق چنین [[روزی]] هستند، از وقوع [[ظلمها]] و جنایتهایی که روی [[زمین]] واقع میشود، رنجور و [[مصیبت]] زده هستند، هر چند که این [[ظلم]] و جنایت بر شخص ایشان وارد نشود. اصولاً [[مؤمن]] به [[دلیل]] [[ایمان]] و غیرت دینیاش نمیتواند [[تحمل]] کند که [[بندگان خدا]] روی [[زمین]] از انواع [[نعمتهای الهی]] در جهت [[نافرمانی]] او بهره ببرند. [[مؤمن]] به وقوع هیچ معصیتی در عالم [[رضا]] نمیدهد و از این که [[دین الهی]] روی [[زمین]] [[حاکم]] نیست، در [[رنج]] و گرفتاری میباشد. پس قلمرو گرفتاریهای [[مؤمنان]]، هر [[ظلم]] و جنایت و [[بیعدالتی]] را که در هر نقطه روی [[زمین]] واقع میشود، در بر میگیرد. [[انسان]] با [[ایمان]]، تاب مشاهده [[نافرمانی]] [[خدا]] را از هیچ کس و در هیچ جا ندارد و از این که در [[زمان غیبت]] [[امام]] {{ع}} [[حق]] [[خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} و [[حقوق]] [[مظلومان]] پایمانل میشود، به اندازه غیرت دینیاش ناراحت میشود. [[معاصی]] و [[ظلمها]] "[[منکرات]]" هستند و "[[نهی از منکر]]" وظیفهای است که همه [[مؤمنان]] مؤظف به انجام آنند تا با رعایت شرایط شرعی آن، در برابر وقوع [[ظلم]] و [[معصیت]] [[ایستادگی]] کنند. اولین مرحله [[نهی از منکر]] که اساس مراحل بعدی است "[[انکار]] قلبی" میباشد. این همان چیزی است که ملازم با ناراحتی و [[رنج]] قلبی [[مؤمن]] از وقوع [[گناه]] است. هر چه [[ایمان]] کسی قویتر باشد، از مشاهده [[ظلم]]، بیشتر [[رنج]] میبرد و گرفتارتر میشود. | |||
==[[اندوه]] [[امام صادق]] {{ع}} از [[ظلم]] به یک [[شیعه]]== | |||
در این جا نمونهای از این گونه [[رنج]] و ناراحتی را در مورد یکی از نمونهها و اسوههای کامل [[ایمان]] – [[امام]] {{ع}} [[شاهد]] میآوریم تا روشن شود که هر کس غیرت دینیاش بیشتر باشد، در برابر [[ظلم]] و جنایت، [[رنج]] و گرفتاریاش بیشتر است. شخصی به نام "بشار" میگوید: در [[کوفه]] خدمت [[امام صادق]] {{ع}} رسیدم. طبقی از خرما برای ایشان آورده بودند و [[حضرت]] مشغول خوردن از آن بودند. به من فرمودند: بیا جلو و بخور. عرض کردم: [[خداوند]] بر شما گوارا فرماید. من در راه که میآمدم، صحنهای را دیدم که غیرت مرا برانگیخت و [[دل]] مرا به درد آورد و اثر عمیقی در من گذاشت. (کنایه از این که اشتهای خوردن ندارم). [[حضرت]] فرمودند: به حقی که من بر تو دارم، نزدیک بیا و بخور. من نزدیک رفتم و مشغول خوردن شدم. آقا فرمودند: آن چه را دیدی تعریف کن. عرض کردم: یکی از مأموران امنیتی [[حکومت]] را دیدم که بر سر زنی میزد و او را به سوی زندان میکشید و آن [[زن]] با صدای بلند فریاد میزد: {{عربی|"الْمُسْتَغَاثُ بِاللَّهِ وَ رَسُولَهُ!"}} ولی هیچ کس به فریادش نمیرسید. [[حضرت]] فرمودند: چرا با او چنین میکردند؟ عرض کردم: از [[مردم]] شنیدم که میگفتند: این [[زن]] به [[زمین]] خورد. پس گفت {{متن حدیث|"لَعَنَ اللَّهُ ظالمیک یا فَاطِمَةَ"}}: ای [[فاطمه]] {{س}} [[خداوند]] ستمکنندگان به شما را لعنت کند. و همین باعث شد که با او چنین رفتاری کردند. | |||
[[امام صادق]] {{ع}} با شنیدن این ماجرا دست از خوردن کشیدند و شروع به گریستن کردند تا آن حد که دستمال و محاسن و سینه ایشان از [[اشک]] خیس شد. سپس فرمودند: بشار! برخیز به [[مسجد سهله]] برویم تا به پیشگاه [[خداوند]] [[دعا]] کنیم و [[آزادی]] این [[زن]] را از او طلب نماییم. از طرف دیگر یکی از [[شیعیان]] را به دار الحکومه فرستادند و سفارش کردند که اگر برای آن [[زن]] اتفاقی افتاد، خودش را به ایشان برساند و خبر دهد. بشار میگوید: با [[امام]] {{ع}} به [[مسجد سهله]] رفتیم و هر یک از ما دو رکعت [[نماز]] خواندیم. آن گاه [[امام]] {{ع}} دست خود را به سوی [[آسمان]] بلند کردند و [[دعا]] فرمودند: یا [[الله]]... (بشار [[دعا]] را [[نقل]] نکرده است). و بعد از [[دعا]] به [[مسجد]] رفتند. من در [[سجده]] جز صدای [[نفس]] ایشان را نمیشنیدم. سپس سر خود را از [[سجده]] برداشتند و به من فرمودند: بلند شو. آن [[زن]] آزاد شد. بشار میگوید: ما در خدمت [[امام]] {{ع}} از [[مسجد]] بیرون آمدیم. در راه با همان شخص که [[حضرت]] او را به سوی دار الحکومه فرستاده بودند، برخورد کردیم. [[حضرت]] پرسیدند: چه خبر؟ گفت: [[زن]] آزاد شد. پرسیدند: چگونه آزادش کردند؟ گفت: نمیدانم. ولی من در کنار در [[ایستاده]] بودم که ناگهان بیرون آمد و آن [[زن]] را صدا زد و به او گفت: چه سخنی بر زبان آوردی؟ گفت: [[زمین]] خوردم. پس گفتم: {{متن حدیث|"لَعَنَ اللَّهُ ظالمیک یا فَاطِمَةَ"}}. پس آن بلا را به سرم آوردند. نگهبان دویست درهم در آورد و گفت: اینها را بگیر و فرماندار را [[حلال]] کن. ولی آن [[زن]] قبول نکرد. نگهبان که دید او نمیپذیرد، داخل شد و به رئیس خود گزارش داد. سپس بیرون آمد و گفت: برو به خانه ات (آزاد هستی). آن [[زن]] هم رفت. [[حضرت]] فرمودند: از گرفتن دویست درهم خودداری کرد؟! گفت: بله، در حالی که – قسم به [[خدا]] – به آنها نیاز داشت. سپس [[امام]] {{ع}} از جیب مبارکشان کیسهای در آوردند که هفت [[دینار]] طلا در آن بود و به آن شخص فرمودند: اینها را به منزل آن [[زن]] ببر و از جانب من به او [[سلام]] برسان و این دینارها را به او بده. بشار میگوید: ما با هم رفتیم و [[سلام]] [[امام]] {{ع}} را به آن [[زن]] رساندیم. او گفت: شما را به [[خدا]] آیا [[جعفر بن محمد]] {{ع}} به من [[سلام]] رساندند، به او گفتم: [[خداوند]] تو را [[رحمت]] کند، قسم به [[خدا]] [[حضرت]] جعفرین [[محمد]] {{ع}} به تو [[سلام]] رساندند. آن [[زن]] (از فرط [[شوق]] و [[محبت]]) گریبان چاک کرده و بیهوش افتاد. ما [[صبر]] کردیم تا به هوش آمده و گفت: یک بار دیگر سخن خود را تکرار کنید. ما حرف خود را تکرار کردیم. (دوباره [[سلام]] [[حضرت]] را به او [[ابلاغ]] کردیم) تا این که سه بار [[سلام]] [[حضرت]] را به او رساندیم و او هر دفعه به همان حال افتاد. بعد به او گفتیم: بگیر. اینها را [[حضرت]] برای تو فرستادهاند. [[بشارت]] باد بر تو. پولها را گرفت و گفت: از [[امام]] {{ع}} بخواهید تا از [[خدا]] بخشایش مرا طلب کند، که من وسیلهای به سوی [[خدا]] بهتر از ایشان و پدرانشان نمیشناسم. بشار میگوید: به سوی [[امام]] {{ع}} بازگشتم و همه اتفاقات را برای ایشان تعریف کردیم. [[حضرت]] شروع به گریستن کردند و برای آن [[زن]] [[دعا]] نمودند. من هم گفتم: {{عربی|"لیت شعری متی اری فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}}"}}؛ ای کاش میدانستم که چه موقع [[فرج]] [[آل محمد]] {{صل}} را میبینم!<ref>بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۳۷۹ تا ۳۸۱.</ref> | |||
این داستان را به [[دلیل]] نکات آموزندهاش به طور کامل [[نقل]] کردیم. بشار یکی از [[دوستان]] [[امام صادق]] {{ع}} بود که وقتی در طول راه صحنه کتک خوردن آن [[زن]] [[مظلوم]] را مشاهده کرد، غیرت ایمانیاش او را چنان منقلب کرد که نمیتوانست [[دعوت]] [[امام]] {{ع}} را برای خوردن خرما [[اجابت]] کند. آن گاه که خود [[امام]] {{ع}} از ماجرا [[آگاه]] شدند، بیش از بشار تحت تأثیر قرار گرفتند و گریستند، چنان که [[اشک]] صورت و سینه ایشان را مرطوب کرد. | |||
مشاهده [[ظلم]] و جنایت برای [[امام]] {{ع}} که "غیرة [[الله]]" است، این [[قدر]] [[رنج]] آور میباشد، به خصوص که این [[ظلم]] در [[حق]] یکی از [[دوستان]] [[حضرت]] روا شده باشد. [[محبت]] بین [[امام]] {{ع}} و [[شیعیان]] طرفینی است. زنی که [[امام]] {{ع}} آن طور برایش نگران بودند، وقتی شنید که حضرتش به او [[سلام]] رساندهاند، از خود بیخود شد و در عین حال به قدری عاقل و فهمیده بود که [[بهترین]] و لازمترین [[حاجت]] خود را به عرض مولایش رساند. آخرین سخن بشار در این ماجرا، حرف [[دل]] همه [[مؤمنان]] به خصوص [[شیعیان]] [[زمان غیبت]] است که: ای کاش میدانستیم چه موقع [[فرج]] [[اهل بیت]] {{عم}} را مشاهده میکنیم. دیدن آن [[مصیبت]] و گرفتاری، داغ [[دل]] بشار را تازه کرد و حرارت [[انتظار فرج]] را در او شعله ور نمود. [[مؤمن]]، وقتی گرفتاری و ناراحتی [[شیعیان]] و بالاتر از آن [[غم]] و غصه [[امام]] زمانش را به خاطر گرفتاریهای دوستانشان میبیند، سوز [[انتظار فرج]] بیشتر دلش را به درد میآورد، چرا که عمق مصیبتها و دردها را بیشتر [[حس]] میکند. آری، هر چه [[انسان]] گرفتار شود، [[انتظار]] فرجش نیز شدت بیشتری به خود میگیرد»<ref>[[سید محمد بنیهاشمی|بنیهاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۷۷-۸۴.</ref>. | |||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== | ||
* [[آیا مسئله انتظار سبب فراگیری ظلم و ستم میشود؟ (پرسش)]] | * [[آیا مسئله انتظار سبب فراگیری ظلم و ستم میشود؟ (پرسش)]] |
نسخهٔ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۶
مقدمه
در منابع حدیثی اهل سنت در میان روایات مختلف مهدویت، روایات بسیاری نقل شده است که به نوعی معطوف به ظهور امام مهدی(ع) است. برخی افراد با برداشت ظاهری و با استنباط سطحی از آنها این نگرش را ایجاد کردهاند که رخداد ظهور متفرع بر فراگیری ظلم و ستم در جامعه است؛ به بیان دیگر ظهور در رخدادش عوامل و خاستگاه مختلفی دارد که تحقق فراگیری ظلم و ستم در جامعه از جمله آنهاست؛ چنانکه رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: "در آخر زمان، زمین از ظلم و جور پر میشود. در این هنگام مردی از خاندان من ظهور میکند که در مدت هفت سال یا نه سال که زمام قدرت را کاملاً در دست دارد، زمین را پر از عدل و داد میکند"[۱]. ایشان همچنین میفرماید: "در آخرزمان، امت من به دشوارترین وضعی گرفتار پادشاهان میشوند، تا جایی که بلایی شدیدتر از آن شنیده نشده است و زمین پهناور بر آنها تنگ میشود، تا اینکه زمین پر از ظلم و ستم میشود و مؤمن هیچ جایی پیدا نمیکند که به آنجا پناه آورد. در این هنگام حق تعالی، مردی از خاندان مرا بر میانگیزد تا زمین را که ظلم و جور فراگرفته است، مملو از عدل و داد سازد"[۲].
بر اساس نظرگاه غالب اندیشمندان و علمای اهل سنت، روایات مهدویت با موضوعیت فراگیری ظلم و ستم و نیز فراگیری عدل و قسط - که یکی مربوط به قبل از ظهور و دیگری مربوط به بعد از ظهور است - جزو روایات متواتر و قطعی به حساب میآیند[۳]. برخی افراد با نگرش سطحی و با درک نادرست از این روایات، شبههای مطرح کردهاند که اصل رخداد ظهور امام مهدی(ع) متفرع بر تحقق فراگیری ظلم و ستم است و تا این پدیده اجتماعی در جامعه گسترش پیدا نکند، ظهوری در کار نخواهد بود و بعد از برداشت ظاهری و نگرش سطحی به این نکته اشاره میکنند که وقتی روایات و اندیشه مهدویت چنین اثرهای منفی و چنین بازتاب مخربی در جامعه و در میان مردم دارد و مردم نیز بر اساس این اندیشه به سوی کارها و اعمال غیر صالح سوق پیدا میکنند، بهتر است جهت رفع این نگرانی و تصحیح این نگرش و برای رفع روحیه خمودگی و ایستایی و نیز جهت سوق پیدا کردن مردم به سوی تحرک و پویایی، به کل از این اعتقاد دست بشوییم و آن را از اساس انکار نکنیم. محمد العثیمین در کتاب لقاءات الباب المفتوح مینویسد: زمان ظهور امام مهدی(ع) وابسته به حکمت الهی است و این حکمت الهی در زمان فراگیری ظلم و ستم بر روی زمین به منصه ظهور میرسد و فراگیری ظلم و ستم نیز به این معناست که بر روی زمین هیچگونه عدل و احسانی رواج نداشته باشد و به صورت مطلق همه جا را ظلم فراگرفته باشد. در این هنگام است که امام مهدی(ع) با حکمت و اذن خدا ظهور میکند و زمین را پر از حق و حقانیت میسازد[۴].
مطلب بالا در واقع به این نکته اشاره میکند که در آستانه ظهور در جوامع بشری، ظلم و ستم به صورت مطلق، فراگیر میشود و فراگیری مطلق نیز به این معناست که سراسر جهان یکپارچه ظلمانی و پر از ضلالت میشود و اصلاً شاخصهای به نام صداقت و درستکاری در آن پیدا نمیشود. در این صورت است که امام مهدی(ع) ظهور و جهان را از لوث بیعدالتی و ظلم به سوی پاکی و نور هدایت میکند. این برداشتی است که برخی اندیشمندان اهل سنت (البته بسیار محدود) بدان اذعان و اعتراف دارند. در پاسخ به این برداشت، به دیدگاه عبدالمحسن العباد صاحب کتاب عقیدة أهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر تمسک میجوییم، ایشان مینویسد: روایات مهدویت که اشاره به فراگیری ظلم و ستم دارند، به این معنا نیستند که همه جهان یکپارچه به این معضل دچار شده باشد و هیچگونه خوبی و صلاحی در آن وجود نداشته باشد؛ زیرا روایات فراوانی داریم که به وجود هدایت و صلاح در عصر انتظار اشاره میکند و منتظران با همین روحیه انقلابی و اصلاحگری به سوی ظهور امام مهدی(ع) سوق مییابند؛ روایاتی نظیر «"لاَ تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِهِ عَلَی الْحَقِّ ظَاهِرِينَ حَتَّی يَأْتِي أَمْرُ اللَّهِ"» و «"لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَی الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَی يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالَ فَيَنْزِلُ عيسی بْنَ مَرْيَمَ فَيَقُولُ أَمِيرُهُمْ تَعَال صَلِّي لَنَا فَيَقُولُ لاَ إِنَّ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْضٍ أُمَرَاءُ تَكْرِمَهُ اللَّهِ"». اینگونه روایات دلیل بر استمرار وجود حق و حقیقت در عصر انتظار است[۵] و ایشان در جای دیگری درباره این مطلب مینویسد: "ملئت" به کثرت و غالبیت است؛ یعنی در جهان قبل از ظهور، ظلم و ستم فراوان و غالب بوده و در جهان بعد از ظهور خیرات و عدالت فراوان و غالب است، نه اینکه در جهان قبل از ظهور هیچ خیراتی یافت نشود و نیز نه اینکه در جهان بعد از ظهور هیچ ظلمتی پیدا نشود[۶][۷].
- میدانیم که مأموریت مهدی (ع) از طرف خداوند بر طرف کردن ظلم و جور از سراسر گیتی و برقراری عدل و قسط در کل جهان است. این مطلب به صورت متواتر از رسول خدا (ص) و سایر پیشوایان معصوم (ع) نقل شده است. اهل سنت نیز این معنا را در احادیث خود نقل کردهاند. نمونهای از احادیث شیعه را از زبان حضرت امام حسین (ع) نقل میکنیم: «"لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اَللَّهُ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. کذلک سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یقول"»[۸].
این عنوان، یعنی پر کردن دنیا از عدل و قسط، در برگیرنده تمام مأموریتی است که حضرت مهدی موعود (ع) از طرف خداوند دارند. مطابق آن چه صاحب کتاب شریف "مکیال المکارم" در توضیح حدیث آوردهاند، "عدل" اعم از "قسط" است، چون قسط در موارد احقاق حق دیگری استعمال میشود ولی عدل اعم از این است. ایشان میفرمایند: «"الْعَدْلُ مُوَافَقَةِ الْحَقِّ مُطْلَقاً . وَ الْقِسْطِ مُوَافَقَةِ الْحَقِّ فی مَوْرِدَ الْخَلَائِقِ . . . . وَ الْجَوْرِ ضِدَّ الْقُسْطُ . وَ الظُّلْمِ ضِدُّ الْعَدْلِ . فالظلم هُوَ التَّجَاوُزُ عَنِ الْحَقِّ مُطْلَقاً . وَ الْجَوْرِ هُوَ التَّجَاوُزُ عَنِ الْحَقِّ الرَّاجِعُ الی الغیر"»[۹]. با این بیان، "عدل" یعنی رعایت حقوق همه صاحبان حق. هر کس بر انسان حقی داشته باشد، رعایت عدل در مورد او به این است که حقش ادا گردد. ولی "قسط" مربوط به رعایت حقوق مردم و سایر خلایق میباشد.
اولین صاحب حق بر انسان، خدای متعال است که رعایت عدل نسبت به او یعنی احترام گذاشتن به حقوق الهی. سادهترین حق خداوند بر انسانها این است که او را نافرمانی نکنند، چرا که هر معصیتی در حقیقت زیر پا گذاشتن یکی از حقوق الهی و "ظلم" به اوست. علاوه بر این که نفس و جان انسان هم بر او حق دارند و هر گناهی در واقع ظلم به خود هم به شمار میآید. پس لازمه پر شدن دنیا از عدل این است که انسانها به حقوق خداوند بر خودشان احترام بگذارند و توحید – که حق مسلم الهی است – در سراسر عالم برقرار گردد. پس از خداوند، پیامبر بزرگ اسلام (ص) و اهل بیت ایشان (ع) بیشترین حقوق را بر همه خلایق دارند. لذا اجرای عدالت اقتضا میکند که حقوق ایشان ادا گردد و مذهب تشیع در روی کره زمین فراگیر شود. پس از خدا و رسول (ص) و اهل بیت (ع) حقوق مردم بر یکدیگر مطرح میشود. لازمه عدالت در این قلمرو آن است که پس از ظهور امام (ع) کسی نتواند جان و مال و آبروی مردم را به ناحق مورد تجاوز قرار دهد و این امر به طور کامل در عصر ظهور تحقق مییابد، انشاء الله.
اندوه مؤمن از وقوع ظلم در هر نقطه زمین
مؤمنان که در انتظار تحقق چنین روزی هستند، از وقوع ظلمها و جنایتهایی که روی زمین واقع میشود، رنجور و مصیبت زده هستند، هر چند که این ظلم و جنایت بر شخص ایشان وارد نشود. اصولاً مؤمن به دلیل ایمان و غیرت دینیاش نمیتواند تحمل کند که بندگان خدا روی زمین از انواع نعمتهای الهی در جهت نافرمانی او بهره ببرند. مؤمن به وقوع هیچ معصیتی در عالم رضا نمیدهد و از این که دین الهی روی زمین حاکم نیست، در رنج و گرفتاری میباشد. پس قلمرو گرفتاریهای مؤمنان، هر ظلم و جنایت و بیعدالتی را که در هر نقطه روی زمین واقع میشود، در بر میگیرد. انسان با ایمان، تاب مشاهده نافرمانی خدا را از هیچ کس و در هیچ جا ندارد و از این که در زمان غیبت امام (ع) حق خدا و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و حقوق مظلومان پایمانل میشود، به اندازه غیرت دینیاش ناراحت میشود. معاصی و ظلمها "منکرات" هستند و "نهی از منکر" وظیفهای است که همه مؤمنان مؤظف به انجام آنند تا با رعایت شرایط شرعی آن، در برابر وقوع ظلم و معصیت ایستادگی کنند. اولین مرحله نهی از منکر که اساس مراحل بعدی است "انکار قلبی" میباشد. این همان چیزی است که ملازم با ناراحتی و رنج قلبی مؤمن از وقوع گناه است. هر چه ایمان کسی قویتر باشد، از مشاهده ظلم، بیشتر رنج میبرد و گرفتارتر میشود.
اندوه امام صادق (ع) از ظلم به یک شیعه
در این جا نمونهای از این گونه رنج و ناراحتی را در مورد یکی از نمونهها و اسوههای کامل ایمان – امام (ع) شاهد میآوریم تا روشن شود که هر کس غیرت دینیاش بیشتر باشد، در برابر ظلم و جنایت، رنج و گرفتاریاش بیشتر است. شخصی به نام "بشار" میگوید: در کوفه خدمت امام صادق (ع) رسیدم. طبقی از خرما برای ایشان آورده بودند و حضرت مشغول خوردن از آن بودند. به من فرمودند: بیا جلو و بخور. عرض کردم: خداوند بر شما گوارا فرماید. من در راه که میآمدم، صحنهای را دیدم که غیرت مرا برانگیخت و دل مرا به درد آورد و اثر عمیقی در من گذاشت. (کنایه از این که اشتهای خوردن ندارم). حضرت فرمودند: به حقی که من بر تو دارم، نزدیک بیا و بخور. من نزدیک رفتم و مشغول خوردن شدم. آقا فرمودند: آن چه را دیدی تعریف کن. عرض کردم: یکی از مأموران امنیتی حکومت را دیدم که بر سر زنی میزد و او را به سوی زندان میکشید و آن زن با صدای بلند فریاد میزد: "الْمُسْتَغَاثُ بِاللَّهِ وَ رَسُولَهُ!" ولی هیچ کس به فریادش نمیرسید. حضرت فرمودند: چرا با او چنین میکردند؟ عرض کردم: از مردم شنیدم که میگفتند: این زن به زمین خورد. پس گفت «"لَعَنَ اللَّهُ ظالمیک یا فَاطِمَةَ"»: ای فاطمه (س) خداوند ستمکنندگان به شما را لعنت کند. و همین باعث شد که با او چنین رفتاری کردند.
امام صادق (ع) با شنیدن این ماجرا دست از خوردن کشیدند و شروع به گریستن کردند تا آن حد که دستمال و محاسن و سینه ایشان از اشک خیس شد. سپس فرمودند: بشار! برخیز به مسجد سهله برویم تا به پیشگاه خداوند دعا کنیم و آزادی این زن را از او طلب نماییم. از طرف دیگر یکی از شیعیان را به دار الحکومه فرستادند و سفارش کردند که اگر برای آن زن اتفاقی افتاد، خودش را به ایشان برساند و خبر دهد. بشار میگوید: با امام (ع) به مسجد سهله رفتیم و هر یک از ما دو رکعت نماز خواندیم. آن گاه امام (ع) دست خود را به سوی آسمان بلند کردند و دعا فرمودند: یا الله... (بشار دعا را نقل نکرده است). و بعد از دعا به مسجد رفتند. من در سجده جز صدای نفس ایشان را نمیشنیدم. سپس سر خود را از سجده برداشتند و به من فرمودند: بلند شو. آن زن آزاد شد. بشار میگوید: ما در خدمت امام (ع) از مسجد بیرون آمدیم. در راه با همان شخص که حضرت او را به سوی دار الحکومه فرستاده بودند، برخورد کردیم. حضرت پرسیدند: چه خبر؟ گفت: زن آزاد شد. پرسیدند: چگونه آزادش کردند؟ گفت: نمیدانم. ولی من در کنار در ایستاده بودم که ناگهان بیرون آمد و آن زن را صدا زد و به او گفت: چه سخنی بر زبان آوردی؟ گفت: زمین خوردم. پس گفتم: «"لَعَنَ اللَّهُ ظالمیک یا فَاطِمَةَ"». پس آن بلا را به سرم آوردند. نگهبان دویست درهم در آورد و گفت: اینها را بگیر و فرماندار را حلال کن. ولی آن زن قبول نکرد. نگهبان که دید او نمیپذیرد، داخل شد و به رئیس خود گزارش داد. سپس بیرون آمد و گفت: برو به خانه ات (آزاد هستی). آن زن هم رفت. حضرت فرمودند: از گرفتن دویست درهم خودداری کرد؟! گفت: بله، در حالی که – قسم به خدا – به آنها نیاز داشت. سپس امام (ع) از جیب مبارکشان کیسهای در آوردند که هفت دینار طلا در آن بود و به آن شخص فرمودند: اینها را به منزل آن زن ببر و از جانب من به او سلام برسان و این دینارها را به او بده. بشار میگوید: ما با هم رفتیم و سلام امام (ع) را به آن زن رساندیم. او گفت: شما را به خدا آیا جعفر بن محمد (ع) به من سلام رساندند، به او گفتم: خداوند تو را رحمت کند، قسم به خدا حضرت جعفرین محمد (ع) به تو سلام رساندند. آن زن (از فرط شوق و محبت) گریبان چاک کرده و بیهوش افتاد. ما صبر کردیم تا به هوش آمده و گفت: یک بار دیگر سخن خود را تکرار کنید. ما حرف خود را تکرار کردیم. (دوباره سلام حضرت را به او ابلاغ کردیم) تا این که سه بار سلام حضرت را به او رساندیم و او هر دفعه به همان حال افتاد. بعد به او گفتیم: بگیر. اینها را حضرت برای تو فرستادهاند. بشارت باد بر تو. پولها را گرفت و گفت: از امام (ع) بخواهید تا از خدا بخشایش مرا طلب کند، که من وسیلهای به سوی خدا بهتر از ایشان و پدرانشان نمیشناسم. بشار میگوید: به سوی امام (ع) بازگشتم و همه اتفاقات را برای ایشان تعریف کردیم. حضرت شروع به گریستن کردند و برای آن زن دعا نمودند. من هم گفتم: "لیت شعری متی اری فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص)"؛ ای کاش میدانستم که چه موقع فرج آل محمد (ص) را میبینم![۱۰]
این داستان را به دلیل نکات آموزندهاش به طور کامل نقل کردیم. بشار یکی از دوستان امام صادق (ع) بود که وقتی در طول راه صحنه کتک خوردن آن زن مظلوم را مشاهده کرد، غیرت ایمانیاش او را چنان منقلب کرد که نمیتوانست دعوت امام (ع) را برای خوردن خرما اجابت کند. آن گاه که خود امام (ع) از ماجرا آگاه شدند، بیش از بشار تحت تأثیر قرار گرفتند و گریستند، چنان که اشک صورت و سینه ایشان را مرطوب کرد. مشاهده ظلم و جنایت برای امام (ع) که "غیرة الله" است، این قدر رنج آور میباشد، به خصوص که این ظلم در حق یکی از دوستان حضرت روا شده باشد. محبت بین امام (ع) و شیعیان طرفینی است. زنی که امام (ع) آن طور برایش نگران بودند، وقتی شنید که حضرتش به او سلام رساندهاند، از خود بیخود شد و در عین حال به قدری عاقل و فهمیده بود که بهترین و لازمترین حاجت خود را به عرض مولایش رساند. آخرین سخن بشار در این ماجرا، حرف دل همه مؤمنان به خصوص شیعیان زمان غیبت است که: ای کاش میدانستیم چه موقع فرج اهل بیت (ع) را مشاهده میکنیم. دیدن آن مصیبت و گرفتاری، داغ دل بشار را تازه کرد و حرارت انتظار فرج را در او شعله ور نمود. مؤمن، وقتی گرفتاری و ناراحتی شیعیان و بالاتر از آن غم و غصه امام زمانش را به خاطر گرفتاریهای دوستانشان میبیند، سوز انتظار فرج بیشتر دلش را به درد میآورد، چرا که عمق مصیبتها و دردها را بیشتر حس میکند. آری، هر چه انسان گرفتار شود، انتظار فرجش نیز شدت بیشتری به خود میگیرد»[۱۱].
پرسش مستقیم
- معنای انتظار چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار به معنای عام چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار به معنای خاص چیست؟ (پرسش)
- ارکان انتظار چیست؟ (پرسش)
- عناصر و اجزاء انتظار چیستند؟ (پرسش)
- هدف از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- انتظار فرج چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار قابل تحقق است؟ (پرسش)
- جایگاه انتظار در مکاتب فکری غیر دینی چیست؟ (پرسش)
- نقش انتظار در حرکت توحیدی چیست؟ (پرسش)
- انواع انتظار چیست؟ (پرسش)
- شدت انتظار شخص منتظر چگونه در آرزوها و دعاهای او تجلی پیدا میکند؟ (پرسش)
- لوازم انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه اهل سنت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین بودا درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- آیا جنیان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
- آیا فرشتگان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
- چرا گفته میشود امام مهدی منتظر ظهور است؟ (پرسش)
- دلایل انتظار فرج و امید به آینده چیست؟ (پرسش)
- آیا شیعیان در امر انتظار عجول و شتابزده هستند؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار سبب فراگیری ظلم و ستم میشود؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار سبب تعطیلی احکام اسلامی میشود؟ (پرسش)
- آیا اندیشه انتظار موعود در امتهای پیشین بوده است؟ (پرسش)
- آیا انتظار در میان ادیان و ملل گوناگون سابقهای دارد؟ (پرسش)
- منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
- آفات نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
- گونههای احادیث درباره انتظار چیستند؟ (پرسش)
- نمادهای انتظار چیستند؟ (پرسش)
- آیا دعای ندبه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا دعای عهد از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا زیارت آل یاسین از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد جمکران از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد کوفه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد صعصعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد سهله از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا عید نیمه شعبان از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا روز جمعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- چرا کسانی که انتظار امام مهدی را میکشیدهاند بعد از ظهور به مخالفت با ایشان برمیخیزند؟ (پرسش)
- ویژگیهای اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- شیوه ابراز اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- منظور از عمومیت انتظار چیست؟ (پرسش)
- مبانی اشتیاق به فرج چیست؟ (پرسش)
- چگونه میتوان انتظار را در جامعه ترویج داد؟ (پرسش)
- آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ (پرسش)
- منظور از انتظار، انتظار فردی است یا انتظار امت؟ (پرسش)
- منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش)
- شرایط انتظار واقعی چیست؟ (پرسش)
- انتظار عملی به چه معناست؟ (پرسش)
- آیا انتظار مذهب اعتراض است؟ (پرسش)
- آیا انتظار به معنای گوشهگیری و احتراز است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج مورد اتفاق همه مسلمین است؟ (پرسش)
- مسئولیت اجتماعی مسلمین درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- کاملترین شکل انتظار عملی برای مقدمه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- انتظار فرج با سرنوشت بشریت چه پیوندی دارد؟ (پرسش)
- مقصود از انتظار مسیحا چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار ویرانگر چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار سازنده چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار مسئولانه چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار غیر مسئولانه چیست؟ (پرسش)
- انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه شیعه درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین زرتشت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین هندو درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه یهود درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه مسیحیت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- برداشتهای نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- علت برداشتهای انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش)
- آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش)
- عوامل ایجاد کننده انتظار چیستند؟ (پرسش)
- لوازم تعریف انتظار چیست؟ (پرسش)
- نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با شدت گرفتاریها چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی منتظر چه چیزی است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج باید با قصد قربت باشد؟ (پرسش)
- مراتب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- بالاترین درجه انتظار فرج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- مشاهده وقوع ظلم در زمین چگونه انتظار فرج را در مؤمن تشدید میکند؟ (پرسش)
- چه رابطهای میان انتظار فرج و ایمان وجود دارد؟ (پرسش)
- انتظار منجی در ادوار مختلف دعوتهای الهی چه معنایی داشته است؟ (پرسش)
- اندیشه انتظار موعود در اسلام چگونه است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج افضل الاعمال است؟ (پرسش)
- انتظار فرج چیست و چرا بهترین عمل خوانده شده است؟ (پرسش)
- برداشتهای نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- آیا مکاتب فلسفی نیز انتظار فرج را امری ارزشی میدانند؟ (پرسش)
- آیا در کتاب مقدس یهود سخن از انتظار فرج به میان آمده است؟ (پرسش)
- مقصود از روایات مطلق در باب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- چه امتیازی در انتظار منجی موجود است؟ (پرسش)
- آیا تأخیر در فرج موجب قساوت قلب میشود؟ (پرسش)
- آیا انتظار طولانی فرج خسته کننده و ملالتآور است؟ (پرسش)
- علت سختی انتظار چیست و چرا میگویند انتظار زیباست؟ زیبایی انتظار در چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی در قبال منتظران و شیعیان چه عنایاتی دارند؟ (پرسش)
- منتظران امام مهدی که در قرنهای گذشته بدون پاین انتظارشان فوت کردهاند؛ چه تضمینی وجود دارد که انتظار ما به ثمر برسد؟ (پرسش)
- آیا انتظار موجب انفعال جامعه نمیشود؟ (پرسش)
- فرج مردم جهان در چیست و چرا انتظار فرج فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ (پرسش)
- خاستگاه و منشأ اصلی انتظار ظهور «مصلح و نجاتدهنده بزرگ» چیست؟ (پرسش)
- دعا برای تعجیل فرج چه تأثیری در فرج شیعیان دارد؟ (پرسش)
- دعای اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن به چه منظوری خوانده میشود؟ (پرسش)
- آیات مربوط به ظهور و انتظار کدامند؟ (پرسش)
- انتظار در دیگر روزهای سال چگونه معنا پیدا میکند؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با بهداشت روان چیست؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با آینده جهان چیست؟ (پرسش)
- فلسفه انتظار چیست؟ (پرسش)
- باور به ظهور امام مهدی چگونه عامل پایداری و استقامت شیعه میشود؟ (پرسش)
- انتظار فرج چه فضیلتی دارد؟ (پرسش)
- جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه چیست؟ (پرسش)
- چرا انتظار اهمیت و جایگاه ویژه و برجستهای دارد؟ (پرسش)
- چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش)
- ویژگیهای منتظران واقعی در دوران غیبت چیست؟ (پرسش)
- انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
- چه نوع انتظاری راجح است؟ (پرسش)
- دانش آموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
- رضایت امام مهدی از چه راهی به دست میآید؟ (پرسش)
- آیا شیعیان و منتظران ظهور افزونبر وظایف فردی و دینی تکالیف سیاسی و اجتماعی نیز دارند؟ (پرسش)
- آیا برای منتظر واقعی بودن اقدامهای سیاسی و اجتماعی خاصی باید انجام داد؟ (پرسش)
- وظایف ما در دوران غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- چه تناسبی میان انتظار موعود و مبارزه با فساد وجود دارد؟ آیا انتظار به معنای ساکت ماندن نیست؟ (پرسش)
- چه مقام و منزلتی در روایات برای منتظران بیان شده است؟ (پرسش)
- جامعه منتظر دارای چه ویژگیهایی است؟ (پرسش)
- انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
- صرفنظر از وظایف شخصی در قبال امام مهدی وظایف خود انسان منتظر بهطور کلی چیست؟ (پرسش)
- منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
- منتظران راستین امام مهدی دارای چه فضیلت و منزلتی هستند؟
- منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
- در روایات چه پاداشی برای منتظران امام مهدی بیان شده است؟ (پرسش)
- ویژگیهای منتظران واقعی در این دوران چیست؟ (پرسش)
- آیا تنها انتظار فرج برای ظهور امام مهدی کافی است؟ (پرسش)
- ویژگیهای انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای فرهنگ انتظار در ابعاد اعتقادی چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای فرهنگ انتظار در ابعاد علمی و اخلاقی چیست؟ (پرسش)
- فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش)
- آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار تربیتی انتظار چیست؟ (پرسش)
- چرا انتظار فرج امام مهدی موجب گشایش میشود؟ (پرسش)
- عنصر انتظار چگونه در آمادگی نظامی منتظران تأثیر دارد؟ (پرسش)
- چگونه روحیه انتظار را در خود تقویت کنیم؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج منشأ فرجهای مادی برای منتظر خواهد بود؟ (پرسش)
- انتظار چه ابعادی دارد؟ (پرسش)
- ابعاد اعتقادی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- ابعاد عملی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
بخش نخست: فلسفه انتظار فصل اول: چیستی انتظار
- معنای انتظار
- ارکان و عناصر انتظار
- نقطه مقابل انتظار
- برداشتها از انتظار:
- ویژگی های انتظار راستین (ویژگیهای منتظران راستین):
- اقسام انتظار:
فصل دوم: ضرورت انتظار (وجوب انتظار)
- ضرورت عقلی انتظار (وجوب عقلی)
- ضرورت نقلی انتظار (وجوب نقلی)
- اهمیت و ارزش انتظار
- فضیلت انتظار (مقام و منزلت منتظران راستین)
فصل سوم: چرایی انتظار
فصل چهارم: انتظار در ادیان و ملل
بخش دوم: ابعاد و آثار انتظار فصل اول: ابعاد انتظار
- بعد فکری و اعتقادی انتظار
- بعد روحی و روانی انتظار
- بعد اخلاقی و رفتاری انتظار
- بعد سیاسی انتظار
- بعد اقتصادی انتظار
- بعد نظامی و انتظامی انتظار
فصل دوم: آثار و کارکردهای انتظار (فواید و برکات انتظار)
- آثار فردی انتظار
- آثار اجتماعی انتظار
- آثار تربیتی انتظار
- آثار فکری و اعتقادی انتظار
- آثار سیاسی انتظار
- آثار اقتصادی انتظار
- آثار نظامی انتظار
- آثار روانشناختی انتظار
- پیشگیری از بیماری روانی و کسب بهداشت و سلامت روانی
- رشد شخصیت
- رشد تجربههای معنوی
- رشد روحیه خودشکوفایی
- رشد روحیه هدفمندی
- رشد روحیه خلاقیت
- رشد روحیه و میل به فضائل اخلاقی
- رشد روحیه پرهیز از رذائل اخلاقی
- رشد روحیه خودمهارگری و خودکنترلی
- رشد روحیه صبر و استقامت
- رشد روحیه قانونمداری
- رشد روحیه سختکوشی و تلاش مضاعف
- رشد روحیه جهادی
- اصلاح سبک زندگی
- رشد روحیه مسئولیتپذیری اجتماعی
- رشد روحیه محبت و عشقورزی
- رشد روحیه ظلمستیزی
- رشد روحیه اصلاح اجتماعی
- رشد روحیه انسجام و همگرایی با جامعه
- انطابق سازنده با محیط
- نمادهای انتظار
بخش سوم: لوازم انتظار (وظایف منتظران راستین)
- شرایط انتظار
- وظایف عام منتظران
- شناخت امام مهدی
- تولی نسبت به امام مهدی
- تبری از دشمنان امام مهدی
- زیارت امام مهدی و به یاد او بودن
- دعا برای امام مهدی
- اقتدا به سنت و سیره امام مهدی در امور استحبابی
- انجام اعمال عبادی به نیابت از امام مهدی
- یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا
- وظایف خاص منتظران
- به دست آوردن ارکان انتظار راستین
- به دست آوردن ویژگیهای منتظران راستین
- وظایف الهی نسبت به ولایت با مؤمنان
- وظایف الهی نسبت به امت اسلامی
بخش چهارم: آسیبهای انتظار
بخش پنجم: سرانجام انتظار
منابع
پانویس
- ↑ «"تَملَأُ الْأَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً فَيَخْرُجُ رَجُلٌ مِن عِتْرَتِي يَمْلِكُ سَبْعاً أَوْ تِسْعاً فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً"»؛ ابنحنبل، مسند احمد، ص ۲۸۳.
- ↑ «"يَنْزِلُ بِأُمَّتِي فِي آخِرِ الزَّمانِ بَلاءٌ شَدِيدٌ مِن سُلْطانِهِمْ لَمْ يَسْمَعْ بَلاَءٌ أَشَدَّ مِنْهُ حَتَّی تَضِيقُ عَنْهُمُ الاَرضُ الرَّحْبَةِ وَ حَتَّی يَمْلأُ الأَرْضَ جَوْراً وَ ظُلْماً لاَ يَجِدُ الْمُؤْمِنُ مَلْجَأً يَلْتَجِئُ إِلَيْهِ مِنَ الظُّلْمِ فَيَبْعَثُ اللَّهُ تَعَالی رَجُلاً مِن عِتْرَتِي فَيَملَأُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً كَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً"»؛ الحاکم النیشابوری؛ مستدرک، ص ۳۳۰.
- ↑ إِنَّ عَقِيدَةَ خُرُوجُ الْمَهْدِيِّ عَقِيدَةٌ ثَابِتَةٌ مُتَوَاتِرَةٌ عَنْهُ (ص) يَجِبُ الْإِيمَانُ بِهَا لِأَنَّهَا مِنْ أُمُورِ الْغَيْبِ وَ الْإِيمَانُ بِهَا مِنْ صِفَاتِ الْمُتَّقِينَ (العلامة الإمام مجدد العصر محمد ناصرالدین الألبانی ج ۹، ص ۲۷۷). إِنَّ أَحَادِيثَ الْمَهْدِيِّ الْكَثِيرَةِ الَّتِي أَلَّفَ فِيهَا مُؤَلَّفُونَ وَ حَكَی تَواتُرَها جَمَاعَةٌ وَ اعْتَقَدَ مُوجِبُهَا أهلُ السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَةِ وَ غَيْرِهِمْ مِنَ الْأَشَاعِرَةِ تَدُلُّ عَلَی حَقِيقَةٍ ثَابِتَةٍ بِلاَ شَكٍّ هِيَ حُصُولُ مُقْتَضَاهَا فِي آخِرِ الزَّمَانِ (عبدالمحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتظر؛ ص ۱۵۸).
- ↑ وَ الصَّحِيحُ أَنَّهُ سَيَخْرُجُ إِذَا اقتَضَتْ حِكْمَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خُرُوجَهُ؛ حِينَ تَمْلَأُ الْأَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ أنْتَبِهُوا لِكَلِمَة (تَمْلَأُ الْأَرْضُ) أَيْ: لا يبْقی عَدْلٌ وَ لا إِحْسَانٌ؛ فَإِذَا مُلِئَتِ الْأَرْضُ جَوْراً و ظُلْماً وَ لَمْ يَبْقَ عَدْلٌ وَ لا إِحْسانٌ حِينَئِذٍ يَبْعَثُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعالی الْمَهْدِيّ؛ يُبَيِّنُ لِلنَّاسِ الْحَقَّ وَ يَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ وَ يَهْدِيهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلی يَدَيْهِ؛ هَذَا هُوَ الصَّحِيحُ المُعتَقِدُ عِنْدَنا (محمد العثیمین؛ لقاءات الباب المفتوح؛ ص ۸).
- ↑ عبد المحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتشر؛ ص ۱۵۵.
- ↑ لِأَنَّ الْمُرادَ مِمَّا جاءَ فِي أَحَادِيثِ الْمَهْدِيِّ كَثْرَةُ الْخَيْرِ وَ قُوَّةُ أَهْلِ الإِسْلامِ وَ حُصُولِ الْغَلَبَةِ لَهُمْ وَ قَهْرِهِمْ لِغَيْرِهِمْ وَ هَذَا لاَ يَنْفِي وُجُودَ أَشْرَارٍ مَخْمُورِينَ فِي زَمَانِهِ؛ عبد المحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتشر؛ ص ۱۵۴).
- ↑ الهینژاد، حسین، بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت، ص 127-130.
- ↑ «اگر از (عمر) دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی میگرداند تا این که مردی از فرزندان من قیام کند و دنیا را پر از عدل و قسط نماید همان گونه که از ظلم و جور پر شده است. این گونه از رسول خدا (ص) شنیدم» منتخب الاثر، ص ۲۴۷، ح ۱.
- ↑ «عدل رعایت کردن هر حقی است، و قسط رعایت حقوق مخلوقات... . و جور ضد قسط، و ظلم ضد عدل است. بنابراین ظلم رعایت نکردن هر حقی است، ولی جور رعایت نکردن حق دیگران (مخلوقات) است» مکیال المکارم، ج ۱، ص ۱۱۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۳۷۹ تا ۳۸۱.
- ↑ بنیهاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۷۷-۸۴.