←تعیین امام
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
اندیشمندان انقلاب اسلامی سپس در پاسخ به [[پرسش]] چگونگی تعیین [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] در عصر غیبت که در آن امام و آخرین ذخیره الهی از نظرها غایب است، به عنوان نایب عام او، معتقدند که در این دوران چارهای جز انتخاب رهبر بر اساس ملاکهای لازم رهبر اسلامی در شرع نیست. آنها البته بر این نکته تاکید دارند که این انتخاب میتواند هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم صورت پذیرد، با این حال باتوجه به صلاحیتها و ویژگیهای خاص [[رهبری]]، بهتر است که [[انتخاب]] [[رهبر]] غیرمستقیم و شبیه [[انتخابات]] چند درجهای سیستماتیک حزبی باشد. چرا که از منظر ایشان [[انتخاب]] [[رهبر]] از جنس تعیین موضوع است و تعیین موضوع نیز [[شأن]] [[فقیهان]] و [[مراجع]] نیست، بلکه [[کار]] آنها صدور [[حکم]] و فتو و به عبارت دیگر تعیین صلاحیتهای [[رهبر]] است و نه [[انتخاب]] [[رهبر]]. از این رو تشخیص اینکه چه کسی چنین صلاحیتهایی دارد، برعهده [[فقیه]] و [[مرجع]] نیست.<ref>محمد علی نظری، محمد عابدی اردکانی، مقاله: جامعه اسلامی و ماهیت رهبری در اندیشه سیاسی آیتالله بهشتی با تأکید بر نظریه امامت و امت، پژوهشهای سیاست اسلامی» بهار و تابستان ۱۳۹۴ - شماره ۷.</ref>. بدین ترتیب از نظر ایشان در [[عصر]] غیبتِ امامِ معصومِ{{ع}} منصوبِ [[منصوص]]،[[ امامت]] دیگر، نه تعیینی است و نه تحمیلی، بلکه شناختنی، پذیرفتنی و انتخابی است. بدین معنا که امام [[قدرت]] خود را از آرای مردم میگیرد؛ به عبارت دیگر، کسی [[حق]] دارد [[زمامدار]] [[مردم]] باشد که برگزیده آنها یا دست کم پذیرفته آنها، یا مورد حمایتشان باشد<ref>محمد حسین بهشتی، بررسی ویژگیهای مسائل اسلامی، ص۱۰۷.</ref>. در واقع میتوان گفت: امت و امامت در [[عصر]] غیبت، رابطهای مشخص دارد؛ یعنی بر پایه [[شناختی]] آگاهانه است و نه بر پایه تعیین و [[تحمیل]]. [[آرای عمومی]] باید در [[حدود]] حساب شدهای که تعیین خواهد شد، در [[کار]] [[اداره]] [[کشور]] نقش داشته باشد و [[حکومت]] باید به [[مردم]] و رأی مردم متکی باشد. [[اکثریت]] [[مردم]] آگاهانه و آزادانه [[اسلام]] را در مقام [[دین]] و [[آیین]] زندگی فردی و اجتماعی خود برگزیده و با این [[گزینش]] قراردادی [[اجتماعی]] را به وجود آوردهاند که اداره جامعه و همه نهادهای اجتماعی آنها باید برپایه [[تعالیم اسلام]] باشد<ref>محمد حسین بهشتی، آزادی، هرج و مرج و زورمداری، ص۳۹۱ و ۳۹۲؛ محمد حسین بهشتی، ولایت، رهبری و روحانیت، ص۴۰.</ref>. | اندیشمندان انقلاب اسلامی سپس در پاسخ به [[پرسش]] چگونگی تعیین [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] در عصر غیبت که در آن امام و آخرین ذخیره الهی از نظرها غایب است، به عنوان نایب عام او، معتقدند که در این دوران چارهای جز انتخاب رهبر بر اساس ملاکهای لازم رهبر اسلامی در شرع نیست. آنها البته بر این نکته تاکید دارند که این انتخاب میتواند هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم صورت پذیرد، با این حال باتوجه به صلاحیتها و ویژگیهای خاص [[رهبری]]، بهتر است که [[انتخاب]] [[رهبر]] غیرمستقیم و شبیه [[انتخابات]] چند درجهای سیستماتیک حزبی باشد. چرا که از منظر ایشان [[انتخاب]] [[رهبر]] از جنس تعیین موضوع است و تعیین موضوع نیز [[شأن]] [[فقیهان]] و [[مراجع]] نیست، بلکه [[کار]] آنها صدور [[حکم]] و فتو و به عبارت دیگر تعیین صلاحیتهای [[رهبر]] است و نه [[انتخاب]] [[رهبر]]. از این رو تشخیص اینکه چه کسی چنین صلاحیتهایی دارد، برعهده [[فقیه]] و [[مرجع]] نیست.<ref>محمد علی نظری، محمد عابدی اردکانی، مقاله: جامعه اسلامی و ماهیت رهبری در اندیشه سیاسی آیتالله بهشتی با تأکید بر نظریه امامت و امت، پژوهشهای سیاست اسلامی» بهار و تابستان ۱۳۹۴ - شماره ۷.</ref>. بدین ترتیب از نظر ایشان در [[عصر]] غیبتِ امامِ معصومِ{{ع}} منصوبِ [[منصوص]]،[[ امامت]] دیگر، نه تعیینی است و نه تحمیلی، بلکه شناختنی، پذیرفتنی و انتخابی است. بدین معنا که امام [[قدرت]] خود را از آرای مردم میگیرد؛ به عبارت دیگر، کسی [[حق]] دارد [[زمامدار]] [[مردم]] باشد که برگزیده آنها یا دست کم پذیرفته آنها، یا مورد حمایتشان باشد<ref>محمد حسین بهشتی، بررسی ویژگیهای مسائل اسلامی، ص۱۰۷.</ref>. در واقع میتوان گفت: امت و امامت در [[عصر]] غیبت، رابطهای مشخص دارد؛ یعنی بر پایه [[شناختی]] آگاهانه است و نه بر پایه تعیین و [[تحمیل]]. [[آرای عمومی]] باید در [[حدود]] حساب شدهای که تعیین خواهد شد، در [[کار]] [[اداره]] [[کشور]] نقش داشته باشد و [[حکومت]] باید به [[مردم]] و رأی مردم متکی باشد. [[اکثریت]] [[مردم]] آگاهانه و آزادانه [[اسلام]] را در مقام [[دین]] و [[آیین]] زندگی فردی و اجتماعی خود برگزیده و با این [[گزینش]] قراردادی [[اجتماعی]] را به وجود آوردهاند که اداره جامعه و همه نهادهای اجتماعی آنها باید برپایه [[تعالیم اسلام]] باشد<ref>محمد حسین بهشتی، آزادی، هرج و مرج و زورمداری، ص۳۹۱ و ۳۹۲؛ محمد حسین بهشتی، ولایت، رهبری و روحانیت، ص۴۰.</ref>. | ||
بدین ترتیب، به [[باور]] ایشان، [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] نه تنها منتخب [[مردم]] (از طریق واسطه) است، بلکه مانند دیگران در برابر [[قانون]] یکسان بوده و بلکه لازم است پیش و بیش از همه در رعایت [[قانون]] و [[حدود الهی]] کوشا باشد.<ref>مسعود پورفرد، تربیت سیاسی از منظر شهید مطهری، صدر و بهشتی»، فصلنامه راه تربیت، سال دوم، شماره ۵، ص۴۵۹.</ref>.<ref>محمد علی نظری، محمد عابدی اردکانی، مقاله: جامعه اسلامی و ماهیت رهبری در اندیشه سیاسی آیتالله بهشتی با تأکید بر نظریه امامت و امت، پژوهشهای سیاست اسلامی» بهار و تابستان ۱۳۹۴ - شماره ۷.</ref> | |||
== شؤون امام == | == شؤون امام == |