جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[امیر مؤمنان]]، کنیههای متعددی داشته که مشهورترین آنها "[[ابو الحسن]]" است. برای [[امام]]{{ع}} کنیههای دیگری مانند: [[ابو الحسین]]، [[ابو السبطین]]، [[ابو الریحانتین]] و [[ابو تراب]] هم ذکر شده است؛ هر چند برخی از آنها شامل تعریف اصطلاحی کنیه نمیشوند<ref>کنیه در میان عربها از ترکیب «اب» یا «ام» با نام نخستین فرزند، شکل میگیرد. در حالتهای خاصی به جای نام فرزند، از صفات مشخص استفاده میشود.</ref>. از [[روایات]]، چنین بر میآید که [[کنیه]] "[[ابو تراب]]"، محبوبترین کنیه نزد [[امام]]{{ع}} بوده است و هرگاه ایشان را با آن میخواندهاند، شادمان میشده است. | [[امیر مؤمنان]]، کنیههای متعددی داشته که مشهورترین آنها "[[ابو الحسن]]" است. برای [[امام]] {{ع}} کنیههای دیگری مانند: [[ابو الحسین]]، [[ابو السبطین]]، [[ابو الریحانتین]] و [[ابو تراب]] هم ذکر شده است؛ هر چند برخی از آنها شامل تعریف اصطلاحی کنیه نمیشوند<ref>کنیه در میان عربها از ترکیب «اب» یا «ام» با نام نخستین فرزند، شکل میگیرد. در حالتهای خاصی به جای نام فرزند، از صفات مشخص استفاده میشود.</ref>. از [[روایات]]، چنین بر میآید که [[کنیه]] "[[ابو تراب]]"، محبوبترین کنیه نزد [[امام]] {{ع}} بوده است و هرگاه ایشان را با آن میخواندهاند، شادمان میشده است. | ||
[[امام علی]]{{ع}}: "[[حسن]]، در زمان [[حیات]] [[پیامبر خدا]] مرا "[[ابو الحسین]]" میخوانْد و [[حسین]]، مرا "[[ابو الحسن]]" و هر دو [[پیامبر خدا]] را "پدر" صدا میزدند. پس چون [[پیامبر]]{{صل}} [[وفات]] یافت، مرا پدر خواندند"<ref>الإمام علی{{ع}}: {{متن حدیث|کانَ الحَسَنُ فی حَیاةِ رَسولِ اللهِ{{صل}} یدعونی أبَا الحُسَینِ، وکانَ الحُسَینُ یدعونی أبَا الحَسَنِ، ویدعُوانِ رَسولَ اللهِ{{صل}} أباهُما. فَلَما تُوُفی رَسولُ اللهِ{{صل}} دَعَوانی بِأَبیهِما}} (مقاتل الطالبیین، ص ۳۹).</ref>. | [[امام علی]] {{ع}}: "[[حسن]]، در زمان [[حیات]] [[پیامبر خدا]] مرا "[[ابو الحسین]]" میخوانْد و [[حسین]]، مرا "[[ابو الحسن]]" و هر دو [[پیامبر خدا]] را "پدر" صدا میزدند. پس چون [[پیامبر]] {{صل}} [[وفات]] یافت، مرا پدر خواندند"<ref>الإمام علی {{ع}}: {{متن حدیث|کانَ الحَسَنُ فی حَیاةِ رَسولِ اللهِ {{صل}} یدعونی أبَا الحُسَینِ، وکانَ الحُسَینُ یدعونی أبَا الحَسَنِ، ویدعُوانِ رَسولَ اللهِ {{صل}} أباهُما. فَلَما تُوُفی رَسولُ اللهِ {{صل}} دَعَوانی بِأَبیهِما}} (مقاتل الطالبیین، ص ۳۹).</ref>. | ||
صحیح البخاری ـ به [[نقل]] از ابو حازم ـ: مردی نزد [[سهل بن سعد]] آمد و گفت: این [[مرد]]([[حاکم]] [[مدینه]]) [[علی]]{{ع}} را بر فراز [[منبر]] [به بدی] میخوانَد. گفت: چه میگوید؟ گفت: او را [[ابو تراب]] میخواند. سهل خندید و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، جز [[پیامبر]]{{صل}} او را [به این نام] ننامید و به [[خدا]] [[سوگند]]، نزد او نامی از آن محبوبتر نبود. پس ماجرا[ی نامگذاری] را از سهل، جویا شدم و گفتم: ای ابوعباس! آن ماجرا چه بود؟ گفت: [[علی]]{{ع}} به نزد [[فاطمه]]{{س}} رفت. سپس بیرون آمد و در [[مسجد]] خوابید. [[پیامبر]]{{صل}} به [[فاطمه]] فرمود: "پسر عمویت کجاست؟". گفت: در [[مسجد]] است. پس به سوی او رفت و دید که ردایش از پشتش افتاده و [[خاک]] بر پشتش نشسته است. پس شروع به زدودن خاک از پشت او کرد و میفرمود: "ای [[ابو تراب]]، بنشین! ای [[ابو تراب]]، بنشین!"<ref>صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۳۵۸، ح ۳۵۰۰. در برخی از منابع آمده است که میان [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} اختلافی پدید آمد و [[علی]]{{ع}} [[خانه]] را با [[ناراحتی]] ترک کرد و به حالت [[قهر]] در [[مسجد]] خوابید و چون غبارآلود شد، [[ابوتراب]] نام گرفت؛ اما مسلم است که این بخش از متن موجود، مجعول است و به [[وسیله]] [[دشمنان]] و [[معاندان]] [[امام علی]] و [[فاطمه]]{{عم}} ساخته و پرداخته شده است؛ زیرا آن دو بزرگوار، هر دو [[معصوم]] و از این گونه امور، مبرا هستند و افزون بر این، [[امام علی]]{{ع}} خود، پس از [[شهادت]] [[فاطمه]]{{س}} فرمود: «او هرگز مرا خشمناک نکرد».</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸.</ref> | صحیح البخاری ـ به [[نقل]] از ابو حازم ـ: مردی نزد [[سهل بن سعد]] آمد و گفت: این [[مرد]]([[حاکم]] [[مدینه]]) [[علی]] {{ع}} را بر فراز [[منبر]] [به بدی] میخوانَد. گفت: چه میگوید؟ گفت: او را [[ابو تراب]] میخواند. سهل خندید و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، جز [[پیامبر]] {{صل}} او را [به این نام] ننامید و به [[خدا]] [[سوگند]]، نزد او نامی از آن محبوبتر نبود. پس ماجرا[ی نامگذاری] را از سهل، جویا شدم و گفتم: ای ابوعباس! آن ماجرا چه بود؟ گفت: [[علی]] {{ع}} به نزد [[فاطمه]] {{س}} رفت. سپس بیرون آمد و در [[مسجد]] خوابید. [[پیامبر]] {{صل}} به [[فاطمه]] فرمود: "پسر عمویت کجاست؟". گفت: در [[مسجد]] است. پس به سوی او رفت و دید که ردایش از پشتش افتاده و [[خاک]] بر پشتش نشسته است. پس شروع به زدودن خاک از پشت او کرد و میفرمود: "ای [[ابو تراب]]، بنشین! ای [[ابو تراب]]، بنشین!"<ref>صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۳۵۸، ح ۳۵۰۰. در برخی از منابع آمده است که میان [[امام علی]] {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} اختلافی پدید آمد و [[علی]] {{ع}} [[خانه]] را با [[ناراحتی]] ترک کرد و به حالت [[قهر]] در [[مسجد]] خوابید و چون غبارآلود شد، [[ابوتراب]] نام گرفت؛ اما مسلم است که این بخش از متن موجود، مجعول است و به [[وسیله]] [[دشمنان]] و [[معاندان]] [[امام علی]] و [[فاطمه]] {{عم}} ساخته و پرداخته شده است؛ زیرا آن دو بزرگوار، هر دو [[معصوم]] و از این گونه امور، مبرا هستند و افزون بر این، [[امام علی]] {{ع}} خود، پس از [[شهادت]] [[فاطمه]] {{س}} فرمود: «او هرگز مرا خشمناک نکرد».</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |