تربیت فرزند در معارف و سیره معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

تعلیم و تربیت فرزندان پیش از تولد

در سیره معصومان(ع) تربیت کودک، پیش از تولد وی آغاز می‌شود. در واقع از زمان انتخاب همسر، کانون تربیت کودک در خانواده شکل می‌گیرد. خداوند متعال در سوره روم به این امر اشاره کرده، می‌فرماید: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱]. اسلام برای دوران ضعف و ناتوانی کودک نیز حقوقی در حمایت از وی تعیین و والدین را به رعایت آنها توصیه کرده است که به نمونه‌هایی از این حقوق اشاره می‌کنیم:

انتخاب همسری شایسته

اخلاق و تربیت فرزند، وابسته به نگرش والدین و اخلاق آنهاست؛ زیرا از اختلاط نطفه مرد با تخمک زن، جنین در رحم مادر تشکیل می‌گردد و به وسیله همین ترکیب عملی، تمامی خصایص، اخلاق و روحیات والدین تحت ضوابط خاصی به فرزند منتقل می‌شود[۲]. از این رو عفاف و پاکدامنی از معیارهای ضروری در انتخاب همسر است و در دامان مادران پاکدامن و با عفت فرزندان طیب و پاکیزه پرورش خواهند یافت. امام کاظم(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌کند که فرموده‌اند: با زنان فلان طایفه ازدواج کنید؛ زیرا آنها با عفت هستند و با زنان فلان طایفه ازدواج نکنید؛ زیرا آنان با عفت نیستند[۳]. بنابراین تمام توصیه و تأکیدهای ائمه معصوم(ع) درباره انتخاب همسر شایسته از لحاظ جسمی، روحی و معنوی، در راستای فراهم ساختن زمینه‌ای مناسب برای رشد و نمو کودک و تربیت صحیح و اسلامی وی است. نکته درخور تأمل، آن است که پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) درباره انتخاب همسر می‌فرمایند: «به هم‌شأن خود زن بدهید و از هم‌شأن خود زن بگیرید و برای نطفه‌های خود، جایگاهی مناسب انتخاب کنید»[۴].

بر همین اساس، پیامبر(ص) فرموده‌اند: اگر خدا فاطمه(س) را برای علی(ع) خلق نکرده بود، برای فاطمه(س) کفوی از آدم تا پایان خلقت یافت نمی‌شد[۵]. همچنین روایت شده است که وقتی پیامبر(ص) فاطمه(س) را به همسری علی(ع) درآورد، نزد دختر خود آمد و او را گریان دید. چون علت را پرسید، حضرت زهرا(س) سرزنش زنان قریش به دلیل فقر علی(ع) را عنوان کرد. پس رسول خدا(ص) فرمودند: به خدا قسم اگر در خاندان من کسی بهتر از علی(ع) بود، تو را به او می‌دادم[۶]. امام سجاد(ع) نیز یکی از بهترین نوادگان امام حسن(ع) را به همسری برمی‌گزیند و از او باقرالعلوم(ع) متولد می‌شود[۷]. در سیره ائمه اطهار(ع) برای انتخاب همسر، ویژگی‌های فراوانی معرفی شده که برخی از آنها عبارتند از:

  1. شارب الخمر نباشد: امام صادق(ع) فرموده است: «هر کس دختر خود را به شراب‌خوار تزویج کند، رحمش را قطع کرده است»[۸].
  2. دین‌دار و امانت‌دار باشد: حضرت علی(ع) از پیامبر اکرم(ص) روایت می‌کند: «اگر فردی به خواستگاری دختر شما آمد که از دین‌داری و امانت‌داری او رضایت دارید، دخترتان را به او تزویج کنید و اگر چنین نکنید فتنه و فسادی بزرگ در زمین پدید خواهد آمد»[۹].
  3. فاسق نباشد: رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: «هر کس دختر خود را به همسری شخص فاسق درآورد، هر روز هزار لعنت بر او فرود آید و هیچ‌گاه عملی از او به آسمان بالا نمی‌رود و دعایش مستجاب نمی‌گردد و هیچ انفاق و فدیه‌ای از او پذیرفته نخواهد شد»[۱۰].
  4. خوش اخلاق باشد: شیخ صدوق از حسین بن بشار واسطی نقل می‌کند: «نامه‌ای به امام رضا(ع) نوشتم که خویشاوندی دارم و از دخترم خواستگاری کرده است، اما کمی بداخلاق است؛ حضرت فرمودند: اگر بداخلاق است، چنین اقدامی نکن»[۱۱].
  5. کودن و احمق نباشد: امام علی(ع) فرموده است: «مبادا با زنان احمق و کودن ازدواج کنید؛ [زیرا] معاشرت آنان آفت است و فرزندانشان تباه هستند»[۱۲].

این احادیث، نمونه بارزی از دستورات پیشوایان معصوم(ع) است که تأثیر فراوان همسر را به عنوان والدین آینده در تربیت فرزندان نشان می‌دهد. از این رو، برای تأمین سعادت فرزندان، در انتخاب همسر باید نهایت دقت را داشت؛ چراکه تمام خصوصیات فکری و اخلاقی والدین، مانند خصوصیات ظاهری، در فرزند مؤثر است و همین ویژگی‌هاست که شخصیت کودک را می‌سازد. در سوره کهف به این امر اشاره شده است: ﴿وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ[۱۳]. این آیه شریف تأیید می‌کند که نتیجه اخلاق و رفتار انسان، نه تنها متوجه خود او می‌شود، بلکه به فرزندان او نیز خواهد رسید. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرماید: این آیه به هر حال، اشاره به این دارد که ایمان پدر و مادر نزد خدا ارزش داشته [است]؛ آن قدر که اقتضای داشتن فرزندی مؤمن و صالح را داشته‌اند که با آن دو صله رحم کند و در جای دیگر آنچه در فرزند اقتضا داشته، خلاف این بوده و خدا امر فرموده تا او را بکشد، تا فرزندی دیگر بهتر از او و صالح‌تر و رحم‌دوست‌تر از او، به آن دو بدهد[۱۴].[۱۵].

آداب مباشرت

از دیگر زمینه‌های تعلیم و تربیت پیش از تولد فرزند در سیره ائمه اطهار(ع)، مباشرت و روابط صحیح پدر و مادر در این باره است. یکی از حقوق فرزندان بر والدین، این است که در زمان انعقاد نطفه فرزند، روحیه پدر و مادر از نظر شرعی و علمی مطلوب باشد؛ زیرا همه این عوامل در سرنوشت فرزند و خصوصیات جسمی و روانی وی مؤثر خواهد بود. در سیره ائمه اطهار(ع) نیز مطالب فراوانی درباره کیفیت روابط زناشویی، زمان و مکان، حالات آن، ذکر و دعای مخصوص این کار، آمده است که رعایت هر یک از آنها در سرنوشت فرزند، تأثیرگذار خواهد بود؛ از جمله:

  1. ازدواج در حال طهارت زن: قرآن کریم مرد را از نزدیکی با زن در حالی که حیض است به صراحت نهی کرده و فرموده است: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ[۱۶]. پیامبر اکرم(ص) نیز فرموده‌اند: «هر کس در حال حیض و عادت ماهانه با همسر خود آمیزش کند، اگر فرزندی جزامی یا مبتلا به بیماری پیسی از او به هم رسد، جز خویشتن، کسی دیگر را ملامت و سرزنش نکند»[۱۷].
  2. یاد خداوند هنگام آمیزش: در اسلام توصیه شده است که زن و مرد در حال آمیزش، با نام و یاد خدا، شیطان را از خود و فرزند آینده خود دور سازند؛ زیرا خداوند در سوره اسراء فرموده است: ﴿وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا[۱۸]. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «اگر با نام خدا شیطان را دور نسازید، ممکن است آن ملعون همانند مرد، آب شهوت خود را داخل رحم زن کند و شریک نطقه زن شود»[۱۹]. بنابراین، با توجه به تأثیرات زمان، مکان و اوضاع روحی و روانی زوجین در تشکیل نطفه، معصومان(ع) آداب خاصی برای آمیزش با همسر را رعایت و دیگران را نیز به آن سفارش کرده‌اند[۲۰].
  3. حق زندگی و مسئولیت والدین در برابر جنین: یکی از حقوقی که خداوند برای فرزند قائل شده، حق حیات است که قرآن این حق عظیم را در جامعه بشری، به شکل سزاوار برای فرزند، قبل از تولد و بعد از آن مطرح می‌کند[۲۱]. ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ...[۲۲] هشدار آیه علاوه بر دوران بعد از تولد، دوران جنینی را نیز شامل می‌شود[۲۳].[۲۴].

تعلیم و تربیت فرزندان در بدو تولد

در این مبحث، آداب و سنن زمینه‌ساز تربیت در آغاز تولد را در سیره ائمه اطهار(ع) بررسی می‌کنیم. در سیره معصومان(ع)، آداب و سنت‌هایی یافت می‌شود که از آغاز تولد فرزند تا روز هفتم به آنها عمل می‌کردند. عمل به این آداب، زمینه مساعد تربیت را در فرزند به وجود می‌آورد. برخی از این مراسم عبارتند از:

انتخاب نام نیکو

نامی که برای فرزند انتخاب می‌شود، نقش مهمی در شخصیت او دارد. از این رو باید به گونه‌ای انتخاب شود که بعدها باعث تحقیر و تمسخر وی نباشد. دین اسلام به والدین دستور می‌دهد حتی پیش از تولد فرزندشان، نام نیکو برای او انتخاب کنند. در سیره ائمه اطهار(ع) نیز به این مسئله توجه شده است. چنان که پیامبر(ص) نام «محسن» را برای آخرین فرزند دخترشان، پیش از تولد وی انتخاب کرده بودند[۲۵]. حضرت علی(ع) نیز فرموده‌‌اند: «نام فرزندانتان را پیش از به دنیا آمدنشان انتخاب کنید.»..[۲۶]؛ زیرا بچه‌های سقط شده در روز قیامت اعتراض خواهند کرد که چرا والدینشان برای آنها نام‌گذاری نکرده‌اند.

پیامبر(ص) فرمودند: «در روز قیامت کودکان [سقط شده] از طریق نام خود، تعلق خویش را به والدین در می‌یابند»[۲۷]. در خصوص نام‌گذاری حسنین(ع)[۲۸] در طبقات ابن سعد اشاره شده است که نام ایشان را پیامبر(ص) انتخاب فرموده‌اند[۲۹]. امام باقر(ع) در خصوص انتخاب نام نیک برای فرزندان، چنین رهنمود می‌دهند: دوست‌داشتنی‌ترین اسم‌ها آن است که نشان دهنده بندگی خدا باشد و بهترین آنها، نام پیامبران است[۳۰].

اهمیت انتخاب نام نیکو برای فرزند، تا جایی است که در سوره آل عمران نیز بدان اشاره شده است: ﴿...وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ[۳۱]. همچنین پیامبر اکرم(ص) آن را از حقوق فرزندان شمرده‌اند: «حق فرزند بر پدرش سه چیز است: انتخاب نام نیکو، تعلیم قرآن و تزویج در زمان بلوغ»[۳۲]. حضرت علی(ع) نیز انتخاب نام را نخستین احسان پدر در حق فرزندش می‌داند[۳۳]. در سیره ائمه اطهار(ع) در مورد نام پسر، تأکید شده که دست‌کم تا هفت روز او را محمد بنامند و سپس نام دلخواه خود را بر او بنهند[۳۴]. پدر بزرگوار امام هادی(ع) نام آن حضرت را از باب تبرک و تیمن به نام دو جدّ بزرگوارش - امیرمؤمنان(ع) و امام علی بن حسین زین العابدین و سید الساجدین(ع) - علی نامید[۳۵]. پدر و مادر را بر فرزند سه حق است: سپاسگزاری از آنان در هر حال؛ اطاعت از آنان در هر امر و نهی، جز اطاعت در نافرمانی خداوند و خیرخواهی برای آنان در نهان و آشکار. فرزند را نیز بر پدر و مادر سه حق است: انتخاب مادری شایسته برای او، نام نیکو بر او نهادن و تلاش بسیار در تربیت او[۳۶].[۳۷].

گفتن اذان و اقامه در گوش فرزند

نخستین اقدام ائمه(ع) پس از تولد فرزند، این بود که در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه می‌گفتند. امام سجاد(ع) روایت کرده‌اند: هنگامی که امام حسین(ع) متولد شد، پیامبر(ص) در گوش او اذان گفتند[۳۸]. تصور عامیانه بر این است که کودک در سنین کودکی، فهم و درکی ندارد؛ در حالی که روان‌شناسی جدید ثابت کرده است روح کودک در شش سال اول زندگی، بسیار گیراتر، حساس‌تر و نقش‌پذیرتر از دوره‌های دیگر زندگی است[۳۹]. از این رو این عمل، در روح فرزند اثر خواهد داشت. علی(ع) نیز می‌فرماید: هنگامی که زایمان حضرت زهرا(س) فرا رسید، پیامبر(ص) به اسماء بنت عمیس و ام‌سلمه فرمود: بر بالین او حاضر شوید و چون فرزندش متولد شد، در گوش راست طفل اذان و در گوش چپ او اقامه بگویید؛ زیرا با این کار، از شیطان در امان خواهد بود[۴۰]. پیامبر(ص) خود در گوش امام حسن(ع) اذان خواند[۴۱].

معصومین(ع) به آثار این کار نیز اشاره کرده‌اند؛ از جمله دور کردن شیطان[۴۲] و مصون ماندن از گزند وی[۴۳]. همچنین امام جواد(ع) در مراسمی شرعی، برای مولود مسعود خویش، امام هادی(ع) به گوش راست او اذان و به گوش چپش اقامه گفت[۴۴].[۴۵].

غسل نوزاد

در سیره معصومین(ع) همواره بر رعایت نظافت و بهداشت تأکید شده است؛ چنان که به مناسبت‌های مختلف، غسل‌های واجب یا مستحب را به پیروان خویش توصیه کرده‌اند. از جمله به والدین سفارش شده است به منظور ادای حق رعایت بهداشت که از حقوق فرزند است، وی را پس از تولد غسل دهند. امام صادق(ع) فرموده‌اند: «... غسل دادن نوزاد واجب است.»..[۴۶]. تعبیر «واجب» در این سخن، به معنای تأکید بر استحباب است که بیانگر اهمیت این مسئله است.[۴۷].

برداشتن کام نوزاد

یکی دیگر از سنت‌های سفارش شده هنگام تولد فرزند در سیره اهل بیت(ع) برداشتن کام نوزاد با خرما، آب فرات، تربت امام حسین(ع) یا آب باران است. برداشتن کام بدین معناست که مقداری خرمای نرم و ملایم یا تربت امام حسین(ع) را به حلق کودک بریزند[۴۸]. فلسفه این عمل را می‌توان زمینه‌سازی برای مهر ورزیدن کودک به اهل بیت(ع) دانست. امام علی(ع) در اهمیت این موضوع فرموده‌اند: اگر مردم کوفه کام فرزندان خود را با آب فرات برمی‌داشتند، همه آنها شیعه ما بودند[۴۹].[۵۰].

ختنه کردن پسران

ختنه کردن پسران، از آداب و سنت‌های معصومین(ع) در روز هفتم تولد کودک است. امام باقر(ع) می‌فرمایند: پیامبر(ص) حسن و حسین(ع) را در روز هفتم تولدشان ختنه کرد[۵۱]. معصومان(ع) ختنه کردن پسران را عامل تطهیر و رشد آنها دانسته و به والدین توصیه کرده‌اند که فرزند خود را تا هفت روز اول تولد، ختنه کنند و اگر نشد، تا زمان بلوغ می‌توان به تأخیر انداخت. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: فرزندان خود را در روز هفتم تولد آنها ختنه کنید. این کار باعث پاکی و رشد بدنی آنها می‌گردد و زمین از بول شخص ختنه نشده تا چهل روز نجس می‌شود[۵۲]. ختنه کردن پسران بر عهده والدین است و اگر آنها این کار را انجام ندادند، خود شخص موظف است آن را انجام دهد. این سنت ارزشمند بهداشتی، انسان را از انواع بیماری‌های واگیردار حفظ می‌کند.

امام جواد(ع) دستور داد که در روز هفتم ولادت فرزندش، مراسم ختنه او را به جا آوردند و سر کودک را تراشیدند و هم وزن آن را نقره، به مستمندان صدقه دادند و به گوسفندی نر، او را عقیقه کردند[۵۳]. این رسم دیرینه امامان معصوم(ع) بود و همه آنها این مراسم را برای فرزندانشان به هنگام ولادت، اجرا می‌کردند. امیرمؤمنان علی(ع) نیز در تأکید بر این موضوع فرمودند: فرزندان خود را هفت روز پس از تولد، ختنه کنید و سرما و گرما شما را از این عمل باز ندارد؛ زیرا ختنه کردن، عامل پاکیزگی بدن است[۵۴].[۵۵].

سوراخ کردن گوش فرزند

یکی از سنت‌های اسلامی و سفارش شده پیامبر خدا(ص) و معصومین(ع) سوراخ کردن گوش دختر است. «از نظر اسلامی سوراخ کردن گوش نوزاد دختر و پسر فرقی ندارد؛ اگرچه در زمان ما به این سنت اسلامی در مورد پسران عمل نمی‌کنند»[۵۶]. در سیره پیامبر اکرم(ص) مشاهده می‌شود که ایشان به دخترشان، حضرت زهرا(س) دستور دادند گوش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را سوراخ کند[۵۷].[۵۸].

تراشیدن موی سر

یکی دیگر از سنت‌ها هنگام تولد که والدین موظف به رعایت آن شده‌اند، تراشیدن موی سر نوزاد است. امام کاظم(ع) فرموده‌اند: «... از جمله وظایف والدین در روز هفتم تولد نوزاد، این است که موی سر وی را تراشیده، هموزن آن طلا یا نقره به فقرا تصدق دهند و اگر آن هم مقدور نباشد، هر چه می‌توانند صدقه بدهند.»..[۵۹]. امام صادق(ع) نیز از پدرش نقل می‌کند که پیامبر(ص) برای حسنین(ع) هر کدام یک قوچ عقیقه کرد و سر آن دو را در روز هفتم ولادت تراشید[۶۰]. ابوضمره انس بن عیاض لیثی از قول جعفر بن محمد(ع)، از قول پدرش، خبر داد که فاطمه(س) در روز هفتم تولد حسن و حسین(ع) سر آنان را تراشید و موها را وزن کرد و هم‌وزن آن نقره صدقه داد[۶۱].[۶۲].

دادن عقیقه و ولیمه

از مهم‌ترین آداب و سنت‌هایی که در سیره معصومین(ع) سفارش شده، این است که وقتی خداوند فرزندی به کسی عطا می‌کند، به شکرانه این نعمت الهی ولیمه دهد. در آیه هفتم سوره ابراهیم نیز به این موضوع اشاره شده است. امیرمؤمنان علی(ع) نیز فرمود: برای فرزندانتان روز هفتم عقیقه کنید و به وزن موی سرشان، نقره به مسلمانی صدقه دهید. رسول خدا(ص) درباره حسن و حسین(ع) و سایر فرزندانش این‌گونه عمل کرد[۶۳]. امام کاظم(ع) نیز فرمود: عقیقه هنگام تولد نوزاد واجب است[۶۴]؛ به این صورت که در روز هفتم ولادت کودک، پس از تراشیدن سر او، پدر در راه خدا قربانی کند و آن را بین فقرا و دوستان و همسایگان تقسیم نماید که به این سنت اسلامی عقیقه می‌گویند. پیامبر اکرم(ص) ولیمه را در پنج مورد مستحب دانسته‌اند که یکی از آنها هنگام تولد نوزاد است[۶۵].

در روایت آمده است که پیامبر(ص) برای هر یک از حسن و حسین(ع)، گوسفندی نر عقیقه فرمود. آن حضرت هنگام عقیقه کردن گوسفند برای امام حسن(ع) فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ عَقِيقَةٌ عَنِ الْحَسَنِ‌...». بارالها استخوانش را به جای استخوان او عقیقه می‌کنم؛ گوشتش را به جای گوشت او؛ خونش را به جای خون او و مویش را به جای موی او. بارالها این عقیقه را پناه محمد و آل محمد قرار بده[۶۶]. امام باقر(ع) صاحب دو فرزند شد و به زید بن علی دستور داد دو شتر برای عقیقه آنها خریداری کند. ابراهیم بن ادریس روایت می‌کند: مولای من امام حسن عسکری(ع) دو رأس گوسفند برایم فرستاد و در نامه‌ای در خصوص عقیقه کردن آنها برای تولد فرزند خویش توصیه کرده بود و دستور اطعام آن را میان برادرانم داد[۶۷]. بدون تردید این اعمال، زمینه‌ساز پیوندهای نیکوی اجتماعی و مقدمه‌ای برای پذیرش کودک در جامعه است؛ ضمن آنکه آثار روحی پربرکتی در سلامت روح و جسم کودک خواهد داشت.[۶۸].

رنگ لباس نوزاد

یکی دیگر از سنت‌های پسندیده‌ای که در سیره ائمه(ع) بدان توجه شده، پوشاندن لباسی با رنگ شاد و روشن به تن نوزاد است. زمانی که امام حسن(ع) متولد شد، پیامبر(ص) ایشان را در آغوش گرفت و او را با پارچه‌ای سفید و روشن پوشانید[۶۹]. تأکید پیامبر(ص) بر رنگ سفید و روشن در پوشش نوزاد، از تأثیر‌گذاری رنگ بر روحیه و حالات کودک حکایت دارد. پژوهشگران در تحقیقات گسترده درباره تأثیر رنگ بر روح و روان انسان، به این نتیجه رسیده‌اند که رنگ سفید، اشاره به صداقت، پاکیزگی، ملایمت، آرامش و صمیمیت است[۷۰]. کودک، در آینده عضوی از سازمان دینی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه خواهد بود؛ ولی نخست باید در این سازمان پذیرفته و آنگاه وابسته شود. وابستگی کودک به این جامعه، نیازمند برگزاری مراسمی است که در زمره حقوق فرزند هنگام تولد به شمار می‌آید و در سیره ائمه اطهار(ع) به آن اشاره شده و پدر و مادر به انجام آن توصیه شده‌اند.[۷۱].

تعلیم و تربیت فرزند در دوره کودکی

مسئولیت والدین در قبال فرزندانشان از هنگام انعقاد نطفه آغاز می‌شود. این مسئولیت، پس از تولد فرزندشان و به ویژه در آغاز کودکی، بسیار سنگین‌تر و سرنوشت‌ساز است. از دیدگاه اسلامی، مراحل رشد انسان پس از تولد را می‌توان به سه دوره متوالی سیادت، اطاعت و وزارت تقسیم کرد. رسول خدا(ص) فرموده‌اند: «فرزند، هفت سال [نخست]سرور و هفت سال [دوم] عبد [و مطبع] و هفت سال [سوم] وزیر [و معاون] است»[۷۲]. ائمه اطهار(ع) از هیچ یک از مراحل رشد و تعالی انسان غافل نبوده‌اند. از این رو برای فرزندان در هر یک از این مراحل، حقوقی را مشخص و والدین را موظف به رعایت آن کرده‌اند. امام سجاد(ع) درباره حقوق فرزندان فرموده است: حق فرزندت این است که بدانی او جزئی از وجود تو است و در دنیا با هر خیر و شری که دارد، به تو منسوب است و تو در حسن تربیت، راهنمایی به خدا، کمک به او در اطاعت از تو و ایجاد روحیه فرمان‌پذیری، مسئولی و در این زمینه پاداش یا کیفر داری. پس با وی چنان رفتار کن که در دنیا آثار نیک تربیتت مایه سرافرازی و زینت تو باشد و در آخرت به سبب انجام وظیفه، در پیشگاه الهی معذور باشی[۷۳]. دین اسلام، جایگاه والایی برای فرزندان قائل است. از نظر اسلام، مسئولیت پدر و مادر، علاوه بر اداره زندگی مادی و تأمین نیازهای جسمانی کودک، پاسخ‌گویی به نیازهای عاطفی و روانی و توجه به تربیت وی نیز هست.

مسئولیت و وظیفه والدین در قبال فرزندان، آن چنان سنگین است که امام سجاد(ع) از پیشگاه خداوند برای انجام این رسالت ارزشمند، طلب یاری می‌کند و می‌فرماید: «بارخدایا! مرا در تربیت و تأدیب فرزندانم یاری و مدد بفرما»[۷۴]. جامع‌ترین تعبیری که گستره مسئولیت والدین در قبال فرزندان را نشان می‌دهد، واژه «تأدیب» و «تربیت» است و در روایات گوناگون، از والدین خواسته شده است که به آن اهمیت دهند. حضرت علی(ع) در این باره می‌فرماید: «هیچ عملی برای پدر در حق فرزندش، بهتر از آموختن ادب شایسته نیست»[۷۵]. اگر والدین از ابتدای کودکی فرزند، رابطه خوبی با وی برقرار کنند و او را تربیت و نیازهای عاطفی و روانی‌اش را به شایستگی تأمین کنند، بی‌گمان در دوران نوجوانی و جوانی نیز ارتباط بهتر و سالم‌تری با او خواهند داشت. از آنجا که هدف مهم و وظیفه اصلی والدین، تربیت و شکوفاسازی استعدادهای کودکان است، اسلام هر آنچه را برای رسیدن به این هدف، مفید باشد پذیرفته است و از والدین می‌خواهد که زمینه رشد را برای کودکان فراهم کنند. بازی و اسباب‌بازی از این لوازم است؛ زیرا اسباب‌بازی خوب و مناسب، به کودک فرصت می‌دهد جنبه‌های جسمی، روانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و رشد بهنجار شخصیت خود را تربیت و تقویت کند.

تأمین نیازهای فرزند

در این قسمت، به مراحل حساس دوران کودکی و تأمین نیازهای روحی و جسمی فرزند در سیره ائمه اطهار(ع) می‌پردازیم.

۱. نیازهای جسمی و بدنی

الف) تغذیه مادر: یکی از حقوق فرزندان بر والدین، تغذیه مناسب مادر در دوران بارداری است. نوع غذاها، اعم از غذاهای حرام، کهنه و فاسد، مطبوع و مباح، در روان و اخلاق مادر و سپس در وجود و روان کودک مؤثر خواهد بود؛ از این رو، خداوند در دوران بارداری حضرت مریم(س)، درخت خشکیده خرما را بارور می‌کند و به آن حضرت دستور می‌دهد: ﴿وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا[۷۶]. مفاد آیه نشان می‌دهد که رطب برای مادران باردار مناسب‌ترین غذاهاست. این برداشت قرآنی، موافق با روایتی است که امام علی(ع) فرموده‌اند: «هیچ غذایی برای زن حامله، بهتر از رطب و خرمای نورس نیست»[۷۷]. از نکات برجسته در سیره ائمه(ع)، شیردهی کودک و تأثیر آن در تربیت فرزندان ائمه است. از این رو در سیره ائمه(ع)، به این موضوع توجه خاصی شده است.

ب) شیر دادن به فرزند و آثار آن: هنگامی که کودک ترسان، لرزان و گریان از مادر متولد می‌گردد و زندگی جدید خود را در این کره خاکی آغاز می‌کند، تنها شیر گوارای مادر است که ترس، اضطراب و دلهره را از او می‌زداید و به او آرامش و آسایش می‌بخشد؛ در واقع کودک با مکیدن پستان مادر نه تنها از تشنگی و گرسنگی نجات می‌یابد، بلکه برای نخستین بار، طعم دل‌انگیز و لذت‌بخش زندگی را می‌چشد. برای همین است که در فرهنگ پارسی واژه لطیف «شیرخوار» را بر کلمه «طفل» می‌افزایند و بدو «طفل شیرخوار» لقب می‌دهند. شیر مادر، مفیدترین و مناسب‌ترین غذا برای کودک پس از تولد است؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: «برای کودکان هیچ شیری بهتر از شیر مادر نیست»[۷۸]؛ زیرا در این دوران، علاوه بر اینکه ساختمان جسمی کودک محکم می‌شود، ساختار روحی او نیز تکوین می‌یابد. از نظر اسلام، پدر نمی‌تواند مادر طفل را در شرایط عادی به شیردادن مجبور کند و مادر حق دارد برای این کار، اجرت بگیرد: ﴿...فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۷۹]. امام باقر(ع) نیز در روایتی به تأثیر شیر مادر در اطفال اشاره کرده و به محمد بن مروان فرموده‌اند: برای شیر دادن به فرزندت، از دایه‌های خوش‌رو و زیبا استفاده کن و از زنان بدصورت و قبیح برحذر باش؛ زیرا شیر، صفات و ویژگی‌های روحی شیردهنده را به فرزند منتقل می‌کند. در روایتی از امام صادق(ع) نیز آمده است که زن آزاد را نمی‌توان برای شیر دادن مجبور کرد[۸۰]. البته مادر در شرایط خاصی از شیر دادن به فرزند خویش منع شده است؛ از جمله هنگامی که مادر، دچار کم‌خونی و ضعف مفرط است یا گرفتار یک بیماری واگیر و مزمن است؛ مادری که بداخلاق است یا آلودگی‌های اخلاقی دارد و از لحاظ جنسی آلوده است؛ همچنین هنگامی که مادر، آمادگی شیردهی نداشته باشد و یا از این کار امتناع ورزد[۸۱].

دین اسلام با توجه به این شرایط، توصیه به گرفتن دایه برای فرزند کرده و ویژگی‌هایی را برای انتخاب دایه برشمرده است؛ مانند اینکه دایه مسلمان، عاقل و دوستدار اهل بیت، دارای صفات نیکو و به دور از صفات رذیله، خوش‌رو و زیبا باشد[۸۲]. در دین اسلام مدت کامل شیرخوارگی، دو سال تمام ذکر شده است و مادران حق دارند با توجه به وضع فرزند و تأمین سلامتی او، این مدت را کم کنند. در سوره بقره به این مسئله اشاره شده است: ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا...[۸۳]. امام صادق(ع) نیز در حدیثی، مدت شیردهی را ۲۱ ماه سفارش کرده، کمتر از آن را ظلم در حق فرزند شیرخوار می‌داند[۸۴].

۲. نیاز روحی فرزندان: دوره کودکی از بدو تولد آغاز می‌شود و تا هفت سالگی ادامه می‌یابد. در این دوران، کودک تکلیف و مسئولیت ندارد و اگر والدین از او درخواست کردند که کاری را انجام دهد و او چنین نکرد، نباید بازخواست شود. کودک به دلیل ناتوانی در ابتدای زندگی، همانند سرور و مولا باید مورد احترام و نوازش قرار گیرد. به همین دلیل اسلام، آموزش‌های رسمی را در هفت سال دوم زندگی سفارش کرده است. از جمله وظایف والدین در این برهه از زندگی فرزندشان، توجه به بازی کودکان و شرایط آن، محبت به فرزند و اظهار کردن آن، رعایت عدالت بین فرزندان و وفای به عهد و پیمان با فرزند است. در ادامه به نکاتی اشاره می‌کنیم که ائمه معصوم(ع) در دوران کودکی فرزندانشان، به آن عمل کرده‌اند.

بازی: بازی، با سرشت کودک عجین است و یکی از نیازهای طبیعی او به شمار می‌رود. بازی، بزرگ‌ترین سرگرمی کودک در دوره طفولیت است. قواعد و اصول و مقررات بازی‌ها، کودک را با روح قوانین و اصول اخلاقی آشنا می‌سازد و او را آماده می‌کند که اصول و مقررات زندگی اجتماعی را درک کند و آنها را درست و به موقع به کار بندد. بسیاری از اصول ارزشمند اخلاقی و اجتماعی، مانند تعاون، همکاری، همدلی، مشارکت و مانند آن را کودکان هنگام بازی می‌آموزند. از این رو والدین و مربیان باید امکانات لازم را برای بازی‌های مفید کودکان فراهم کنند و توجه داشته باشند که شغل کودک تا هفت سالگی، بازی است. رسول خدا(ص) در توصیه به والدین می‌فرماید: «هفت سال فرزندت را به بازی فراخوان»[۸۵]. ائمه اطهار(ع) نیز در خصوص بازی با فرزند و اهمیت آن، توصیه‌هایی کرده‌اند[۸۶]. چون که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد[۸۷].

پیامبر اکرم(ص) در فرصت‌های مناسب، با نوه‌های خود امام حسن و امام حسین(ع) بازی می‌کردند و آنان را به بازی با همسالان خود تشویق می‌کردند[۸۸]. آن حضرت می‌فرمایند: اگر کسی دارای طفل خردسالی بود، باید با او در جنبش‌های کودکانه و حالات بچه‌گانه‌اش همکاری کند و هماهنگ باشد[۸۹]. اهل بیت(ع) نیز ضمن تأکید و سفارش بسیار بر این موضوع، با فرزندان خویش هم‌بازی می‌شدند و یا دست‌کم بر بازی آنان نظارت و تشویقشان می‌کردند. از امیرمؤمنان علی(ع) چنین روایت کرده‌اند: هر کس که کودکی دارد، باید خود را تا حد طفولیت تنزل دهد[۹۰]. کودک در ضمن همین بازی‌ها، بسیاری از مطالب را فرا می‌گیرد، محیط خود را ارزیابی می‌کند و افراد را می‌شناسد. با توجه به این نکته، والدین و مربیان، وظیفه هدایت و راهنمایی در شناخت‌ها، برداشت‌ها و عاطفه‌های طفل را دارند و باید او را در مسیر صحیح سوق دهند. بازی، یکی از نیازهای اساسی رشد و تکامل کودک است و بسیاری از حالات و رفتار وی، متأثر از بازی است[۹۱]. کودک در بازی‌های دسته‌جمعی، راه همزیستی مسالمت‌آمیز، همکاری و همیاری با دیگران و رعایت حقوق آنان، مراعات نظم و قانون و دفاع از خود و مسئولیت‌پذیری در مقابل دیگران را فرا می‌گیرد. پیشوایان گرامی اسلام در بیانات گهربار خویش، به تأثیر هیجان دوران کودکی و شوق بازی در بزرگسالی فرزند، اشاره کرده‌اند؛ از جمله پیامبر اکرم(ص) شور و هیجان کودک به هنگام خردسالی را نشانه زیادی عقل او در بزرگسالی می‌دانستند[۹۲]. امام موسی کاظم(ع) می‌فرمودند: شایسته است کودک به هنگام خردسالی، پرحرارت و پرنشاط باشد تا در بزرگسالی صبور و شکیبا گردد[۹۳]. بازی به کودک شادی می‌بخشد، به سلامت و رشد بدنش کمک می‌کند و اصول و قواعد زندگی را به وی می‌آموزد.

فراهم کردن زمینه مناسب برای بازی کودک: خانه و خانواده، محل رشد کودک و نخستین مدرسه تربیت اوست. بنابراین، ایجاد شرایط مساعد در محیط خانواده، از مهم‌ترین وظایف پدر و مادر و از اساسی‌ترین نیازهای کودک به شمار می‌آید. بررسی‌های گوناگون ثابت کرده است که ایجاد محیط امن با امکانات تفریحی، یکی از عوامل سلامت روح و روان کودک است و برای وی ارزش حیاتی دارد. روان‌شناسان کنش‌های متقابل کودکان با کسانی را که مراقبت از آنان را بر عهده دارند، در رشد عاطفی کودکان، بسیار مهم دانسته‌اند؛ چراکه کودکان به افرادی که زمینه‌های لذت و سرگرمی و تفریح را برایشان فراهم می‌کنند، دل‌بستگی و احساساتی مطلوب پیدا می‌کنند. ایجاد محیط امن و سرشار از اعتماد و احترام متقابل، احساس ناامنی در کودکان را از بین می‌برد و احساسات خوب، شعور و انگیزه ذاتی یادگیری را در آنان شکوفا می‌سازد. در چنین محیطی، بهترین زمینه ذهنی برای یادگیری کودکان ایجاد می‌شود[۹۴]. یکی از فرضیه‌های روان‌شناسی رشد، این است که بازی، رشد هوشی کودکان را افزایش می‌دهد[۹۵]. بازی کودک را برای دوره بزرگسالی آماده می‌کند؛ چون کودک در بازی‌های گوناگون، زندگی را یاد می‌گیرد و راه و رسم زندگی را از والدین، تقلید و در بازی‌های خود منعکس می‌کند[۹۶].

آزاد گذاشتن کودک برای بازی و سرگرمی: هم در آموزه‌های تربیتی اسلام و هم در دیدگاه‌های روان‌شناسی، اصل آزاد گذاشتن کودک برای بازی در دوره کودکی پذیرفته شده است؛ ولی آزادی نباید به معنای بی‌بندوباری تلقی شود. به دلیل نقش و اهمیت بازی برای کودکان است که دوران کودکی در روایات ما، دوران بازی معرفی و به والدین نیز توصیه شده است که اجازه دهند فرزند در این دوره بازی کند. علی(ع) می‌فرماید: در کودک، هفت سال اول زندگی آزاد گذاشته شود تا بازی کند و در هفت سال دوم باید آداب گوناگون را فرا گیرد و در هفت سال سوم به خدمت گرفته شود[۹۷]. در مورد امام باقر(ع) نیز آمده است که به فرزندش، امام صادق(ع) اجازه می‌داد در دوران کودکی با کودکان، تفریح و بازی کند؛ برای نمونه در یکی از بازی‌ها، امام جعفر صادق(ع) نقش استاد را بازی می‌کرد و بچه‌های دیگر، شاگردان وی بودند؛ استاد کلمه‌ای مانند «الشراعیه» و کلمات هم‌وزن آن، مانند «الصفائیه» و «الدعیه» را می‌گفت؛ اگرچه بی‌معنا بود؛ در حالی که شاگرد مدام باید همان کلمه نخست را تکرار می‌کرد. با رخ دادن اشتباه، شاگرد از بازی خارج می‌شد و دیگری جای او را می‌گرفت. این نمونه‌ای از بازی‌های امام صادق(ع) در دوران کودکی بود که سبب تمرکز ذهن و سلیس شدن کلمات و افزایش گنجینه لغات می‌شد. ایشان در بازی‌هایی که با دویدن و جهیدن همراه بود نیز شرکت می‌کرد[۹۸]. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «فرزند خویش را آزاد بگذار که تا هفت سالگی بازی کند»[۹۹]. بنابراین جایگاه بازی و اهمیت آن، بیشتر مربوط به دوران کودکی است.

امام موسی کاظم(ع) می‌فرمایند: «شایسته است کودک به هنگام خردسالی، بازیگوش و پرشور باشد تا در بزرگسالی صبور و شکیبا گردد»[۱۰۰]. ابورافع نقل می‌کند: «با حسین(ع) بازی می‌کردیم. (طبق رسم بازی، بچه‌ها چاله‌ای حفر می‌کردند و بچه اول از چند قدمی، سنگ را داخل گودال پرتاب می‌کرد و به دنبال آن بچه دوم سنگ خود را رها می‌ساخت؛ اگر با سنگ اول برخورد می‌کرد، بچه دوم بر صاحب سنگ غالب می‌گردید و باید بر دوش او سوار می‌شد) هرگاه سنگ من سنگ او را می‌زد، اصرار می‌کردم که بر دوش او سوار شوم، اما با توجه به نور چشم بودن حضرت، از کار خویش منصرف می‌شدم و ایشان را سواری می‌دادم»[۱۰۱]. در سیره ائمه(ع) بازی برای فرزند، جزو ملزومات دوران طفولیت است تا آمادگی ورود به دوره بزرگسالی را بیابد. کودک، بسیاری از اصول ارزشمند اخلاقی را هنگام بازی فرا می‌گیرد؛ همچنان که در روایتی آمده است رسول خدا(ص) با جمعی از صحابه از محلی عبور می‌کردند که کودکان را در حال خاک‌بازی دیدند. برخی از صحابه خواستند آنها را از بازی کردن با خاک، بازدارند، ولی پیامبر اکرم(ص) فرمود: «آنها را آزاد بگذارید تا بازی کنند؛ زیرا خاک، محل پرورش و رشد استعدادهای کودک است»[۱۰۲].

توجه و مشارکت در بازی فرزند: بازی، یک نیاز طبیعی برای کودک است و بدون آن، کودک رشد سالم نخواهد داشت. بازی در عین اینکه وسیله سرگرمی کودک است، دارای جنبه آموزندگی و سازندگی نیز هست و شاید در برخی موارد، ارزش بازی کردن کودک بیشتر از ارزش کتاب خواندن وی باشد. بازی اگر خوب و همراه با فکر باشد، به کودک امکان می‌دهد تا بهتر کار کند، بیشتر یاد بگیرد، فهم اجتماعی او بالا برود و اخلاقش ساخته شود[۱۰۳]. بازی یکی از نیازهای طبیعی کودک است؛ با این حال، والدین موظفند به نوع بازی، همبازی، محیط بازی و مقدار بازی فرزند خود توجه داشته باشند. معصومین(ع) نیز به این نیاز طبیعی فرزند خویش توجه داشتند و علاوه بر تشویق فرزندان به بازی، خود نیز در بازی آنها شرکت می‌کردند؛ در سوره یوسف این امر را می‌توان مشاهده کرد: ﴿قَالُوا يَا أَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ * أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۱۰۴] در این آیات، حضرت یعقوب(ع) در برابر استدلال فرزندانش برای نیاز حضرت یوسف(ع) به گردش و تفریح، سکوت می‌کند و در عمل، آن را می‌پذیرد. این سکوت، دلیل بر آن است که بازی و سرگرمی سالم برای کودک، یک نیاز فطری و طبیعی است و نباید از آن جلوگیری کرد[۱۰۵]. امیرمؤمنان علی(ع) در نامه‌ای به امام حسن(ع) می‌نویسد: «شرکت در بازی کودکان نیز نوعی احترام به کودکان و شغل آنها است؛ در واقع بازی، شغل آنان است»[۱۰۶].

همچنین در این خصوص، به بازی‌های حضرت زهرا(س) با فرزندان خود می‌توان اشاره کرد که با آنها هم‌بازی می‌شدند و در حین بازی، نکات تربیتی را نیز در نظر داشتند[۱۰۷]. امام کاظم(ع) می‌فرمایند: «بهتر است که فرزند، در کودکی به بازی و جست‌وخیز بپردازد تا در بزرگسالی، حلیم و بردبار شود»[۱۰۸]. با مراجعه به سیره معصومین(ع) مشاهده می‌شود که آنها در انتخاب نوع بازی فرزندانشان، علاوه بر جنبه تفریحی و سرگرمی، به جنبه‌های آموزشی نیز توجه داشته‌اند. برای مثال، پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: «به پسران خود تیراندازی را آموزش دهید که این کار باعث آزردگی و خشم دشمنان دین می‌شود»[۱۰۹]. کودکان در بازی‌هایشان، نیاز به هم‌بازی و دوست دارند. بنابراین والدین باید گاهی در بازی‌های کودکان، شریک شوند و خود را در سطح کودکان تنزل دهند و روحیه‌ای شبیه روحیه آنها را در خود ایجاد کنند؛ همان‌گونه که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «هر کس کودکی داشته باشد، باید با وی کودکانه رفتار کند»[۱۱۰]. و در سیره آن حضرت نیز، چنین رفتار و عملکردی بوده است.

رسول گرامی اسلام(ص) برای احترام و محبت به حسنین(ع)، در دوران کودکی با آنها بازی می‌کردند تا روحیه اعتماد به نفس در شخصیت آن بزرگواران تقویت شود[۱۱۱]. حسنین(ع) نیز در دوران کودکی پر جنب‌وجوش بودند. از امیرمؤمنان علی(ع) نقل شده است که فرمود: روزی حسن و حسین(ع) در کودکی نزد پیامبر(ص) با هم کشتی می‌گرفتند. پیامبر(ص) حسن را تشویق می‌کرد. عرض کردم: ای رسول خدا، بزرگ‌تر را علیه کوچک‌تر تشویق می‌کنید؟! پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل حسین را تشویق می‌کند و من هم حسن را تشویق می‌کنم. آنها تا پاسی از شب در خانه رسول خدا(ص) سرگرم بازی بودند[۱۱۲]. مشارکت در بازی کودکان به این دلیل که باعث شکل‌گیری احساس مهم بودن در فرزند و ایجاد آرامش در وجود او می‌شود، اهمیت دارد. از این رو حضرت علی(ع) فرموده‌اند: «کسی که فرزندی دارد، باید با او کودکی کند»[۱۱۳]. شرکت والدین در بازی فرزند و اهمیت دادن به بازی او، موجب افزایش اعتماد به نفس و ارتقای رشد در او می‌شود. امام صادق(ع) فرموده‌اند: «کودک باید هفت سال بازی کند، هفت سال قرآن فرا گیرد و هفت سال حلال و حرام بیاموزد»[۱۱۴]. طبق این حدیث، پدر و مادر در کنار توجه به بازی کودکان، باید در مراحلی از زندگی آنها، به پرورش فکری و دینی‌شان نیز بپردازند. توجه والدین به بازی فرزند، بیانگر نوعی احساس محبت و اهمیت قائل شدن برای کودک است. نوع محبت والدین در سنین مختلف، متفاوت است؛ اما ابراز محبت والدین به کودک در سال‌های اولیه زندگی او، سازنده‌تر است و اثر عمیقی در تعدیل رفتار آنها دارد؛ هر چند در سنین بلوغ و جوانی نیز محبت والدین به فرزندان بسیار تأثیرگذار است[۱۱۵].

روزی پیامبر اکرم(ص) در میان جمعی به اقامه نماز مشغول بودند. حسین بن علی(ع) که در سن طفولیت بود، نزدیک آن حضرت شد. وقتی پیامبر(ص) به سجده می‌رفتند، حسین(ع) بر پشت آن بزرگوار سوار می‌شد و پای خود را به زمین می‌زد و می‌گفت: حل، حل (این کلمات را بیشتر برای راندن شتر استفاده می‌کردند). آن حضرت نیز هنگام برخاستن از سجده، حسین(ع) را با دست‌های مبارکشان برداشته، در کنار خود بر زمین می‌گذاشتند[۱۱۶]. مشارکت و همیاری والدین در بازی با کودک، موجب افزایش اقتدار، عزت نفس و آشنایی والدین با احساسات فرزندان می‌شود. یعلی عامری نقل می‌کند: روزی در محضر رسول اکرم(ص) بودم. بعد از مدتی، از خدمت ایشان باز می‌گشتم تا در مجلسی که دعوت داشتم، شرکت کنم. جلوی منزل، حسین(ع) را دیدم که مشغول بازی با کودکان بود. طولی نکشید که رسول اکرم(ص) به همراه اصحاب خود از منزل خارج شد؛ وقتی حسین(ع) را دید دست‌های خود را باز کرد و به طرف او رفت تا طفل را بگیرد. کودک، خنده‌کنان از این سو به آن سو می‌گریخت و رسول اکرم(ص) نیز خنده‌کنان از پی او بود؛ تا اینکه ایشان را در آغوش گرفت و دستی زیر چانه کودک و دست دیگر پشت گردن او گذارد، لب بر لبش نهاد و او را بوسید[۱۱۷]. در خاتمه بحث ذکر این نکته لازم است که پیشوایان هدایت، همواره از افراط و تفریط در امور به دور بودند و پیروان خویش را نیز برحذر داشته‌اند.[۱۱۸].

محبت به فرزند و اظهار کردن آن

نیاز کودک به محبت و تأمین آن از سوی والدین، اساس و پایه تربیت را تشکیل می‌دهد. بررسی‌های متعدد درباره کودکان ثابت کرده است که محبت، مهم‌ترین عامل سلامت روح کودک و فقدان آن، موجب ناهنجاری‌های روانی است[۱۱۹]. وظیفه پدر و مادر، تنها تأمین نیازهای اولیه فرزند همچون خوراک و پوشاک نیست، بلکه فراتر از آن، آبیاری کردن مزرعه دل‌های آنان با آب حیات‌بخش محبت و عطوفت است. از این رو پدر و مادر باید محبت خود به فرزندان را به صورت‌های گوناگون آشکار سازند. حضرت علی(ع) که دوران کودکی خود را در دامان پرمهر پیامبر رحمت گذرانده بود؛ می‌فرماید: شما قرابت مرا با پیامبر و منزلت مخصوصی که نزد آن حضرت داشتم، به خوبی می‌دانید. کودکی خردسال بودم که رسول خدا(ص) مرا بر دامان خود می‌نشاند، در آغوشم می‌گرفت و به سینه خود می‌چسباند. گاه مرا در بستر خود می‌خوابانید و از محبت و دوستی، صورت خویش را بر صورت من می‌سایید[۱۲۰]. والدین با محبت و توجه به فرزندان، کرامت و عزت نفس را در آنان افزایش می‌دهند، که این روش، باعث مصونیت فرزندان از انحرافات در آینده می‌شود. رسول گرامی(ص) با محبت و احترام به حسنین(ع) در دوران کودکی، روحیه اعتماد به نفس را در آن بزرگواران بالا می‌برد[۱۲۱]. احمد بن حنبل به سند خود در مسند از براء بن عازب روایت کرده است: روزی رسول خدا(ص) را مشاهده کردم که حسن بن علی را بر دوش خود نشانده بود و می‌گفت: «بار خدایا! من او را دوست دارم؛ تو هم او را دوست بدار»[۱۲۲].

فاطمه(س) نیز در عشق‌ورزی و محبت به کودکان، بهترین اسوه برای زنان است. او که خود از سرچشمه محبت و رحمت نبوی سیراب شده و همواره از طرف رسول خدا(ص) با جملاتی چون «فِدَاهَا أَبُوهَا» و «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي‌» خطاب شده بود و با بوسیدن‌ها و در آغوش گرفتن‌های پدر آشنا بود، خود در ایفای نقش مادری و عشق و محبت به فرزندان، نمونه بود. حضرت با خطاب مهربانانه، فرزندانش را «يَا قُرَّةَ عَيْنِي‌»؛ «نور چشمم» و «ثَمَرَةَ فُؤَادِي‌»؛ «میوه دلم» صدا می‌کرد و همواره در تربیت فرزند، صبر و شکیبایی داشت[۱۲۳]. سیره ائمه(ع) نیز بر پایه مهر و محبت استوار است. از این رو برای مهر ورزیدن به فرزند، اهمیت ویژه‌ای قائل بودند و به ابراز آن سفارش کرده‌اند. از جمله امام صادق(ع) محبت به فرزند را بهترین عمل نزد خداوند معرفی کرده است[۱۲۴]. جعید همدان، یکی از یاران امام حسین(ع) می‌گوید: «روزی نزد حسین بن علی(ع) رفتم، در حالی که او دخترش سکینه را بر سینه چسبانده بود و او را نوازش و به او محبت می‌کرد»[۱۲۵]. نمونه دیگر از ابراز محبت امام حسین(ع) به فرزندش، در آخرین لحظات زندگی ایشان بود که به خیمه فرزندش، امام سجاد(ع) وارد شد و از فرزندش عیادت کرد و در نهایت مهربانی، او را مورد تفقد قرار داد[۱۲۶].

امام سجاد(ع) نیز مهر ورزیدن به کودک را در زمره حقوق او شمرده و در این باره فرموده‌اند: و اما حق کودک، مهر ورزیدن به او، پرورش و آموزش وی و گذشت و پرده‌پوشی از خطاهای کودکانه وی و نرمش و کمک کردن به اوست؛ زیرا سبب، توبه، مدارا و تحریک نکردن او و نیز کوتاه‌ترین راه برای رشد اوست[۱۲۷]. عبیدالله بن عتبه می‌گوید: «روزی در محضر امام حسین(ع) بودم که فرزندش امام سجاد(ع) وارد شد. امام(ع) او را نزد خود فرا خواند و به سینه‌اش چسبانید و پیشانی‌اش را بوسید و گفت: پدرم به فدایت! چقدر خوشبو و زیبایی»[۱۲۸]. از زکریا بن آدم روایت شده که گفت: من در حضور امام رضا(ع) بودم، امام محمد تقی را که چهار ساله بود نزد آن حضرت آوردند. امام جواد(ع) نشست و سر خود را به طرف آسمان بلند کرد و غرق در فکر شد. امام رضا(ع) فرمود: فدای تو شوم! از آن وقتی که نشستی تاکنون به چه فکر می‌کنی؟ عرض کرد: به آن ستمی که در حق مادرم زهرا(س) شده! به خدا قسم که من آن دو نفر را خارج می‌کنم و می‌سوزانم و خاکسترشان را در دریا خواهم ریخت. امام رضا(ع) آن حضرت را در بغل گرفت، بین دو چشم او را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدای تو! تو شایسته مقام امامتی[۱۲۹].

محبت والدین به فرزندان امری غریزی و فطری است؛ اما این محبت، زمانی در رشد اخلاقی و تعادل روانی کودک، اثر تربیتی و نقش اساسی خواهد داشت که ابراز شود. بنابراین والدین وظیفه دارند مهر قلبی خود را به فرزندان اظهار کنند. این موضوع، در دوره نوجوانی و جوانی که فرزند ارتباط بیشتری با محیط خارج از خانه پیدا می‌کند، اهمیتی دوچندان می‌یابد. در سیره ائمه اطهار(ع) محبت به فرزندان به شیوه‌های متفاوتی ابراز شده است؛ از جمله: بوسیدن، هدیه دادن و نوازش کردن. در شیوه تربیتی ائمه معصوم(ع)، محبت به فرزندان بر محور تعادل است و از زیاده‌روی در محبت، نهی شده است[۱۳۰].[۱۳۱].

بوسیدن

در باب بوسیدن فرزند، روایات متعددی از معصومان(ع) ذکر شده است؛ از جمله امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل فرموده‌اند: «بوسیدن فرزند، نیکویی است و پاداش هر نیکویی ده برابر است.»..[۱۳۲]. رسول خدا(ص) درباره آثار اخروی بوسیدن فرموده‌اند: «فرزندان خود را ببوسید؛ زیرا برای هر بوسه، رتبه‌ای است در بهشت که فاصله هر رتبه از یکدیگر پانصد سال است»[۱۳۳]. مفضل بن عمر می‌گوید: «بر امام موسی کاظم(ع) وارد شدم، دیدم آن حضرت فرزند خود را بر دامان خود نشانده و می‌بوسد و زبانش را می‌مکد و گاه او را بر شانه‌اش می‌گذارد و گاه او را در آغوش می‌گیرد»[۱۳۴].[۱۳۵].

هدیه دادن

پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: هر کس وارد بازار شود و تحفه و هدیه‌ای برای خانواده خود بخرد، چون کسی است که صدقه‌ای برای گروهی نیازمند برده باشد و اگر خواست آنچه را که به خانه برده بین آنان تقسیم کند، از دختران شروع کند؛ زیرا هر کس دختر خود را خوشحال کند، همانند آن است که بنده‌ای از اولاد اسماعیل را آزاد کرده باشد و هر کس سبب شادمانی فرزندی شود، مثل آن است که از ترس خدا گریسته باشد و هرکس از خوف خدا اشک بریزد، خداوند او را به بهشت‌های پرنعمت خویش داخل می‌گرداند[۱۳۶]. در این حدیث ملاحظه می‌شود که پیامبر اکرم(ص) ضمن سفارش به هدیه دادن و خوشحال ساختن اعضای خانواده، به ویژه فرزندان، به مقدم داشتن دختران بر دیگر فرزندان تأکید می‌ورزند. همچنین امام علی(ع) در این مورد می‌فرمایند: «اولین هدیه‌ای که هر یک از شما به فرزندان خود می‌بخشد، نام نیک است، پس بهترین نام را انتخاب کنید»[۱۳۷]. امام مجتبی(ع) نیز در خصوص هدیه دادن می‌فرمایند: «کرامت و بزرگواری، آن است که پیش از درخواست کسی، هدیه دهی»[۱۳۸].[۱۳۹].

رعایت عدالت بین فرزندان

دین اسلام در همه مسائل، مسلمانان را به عدالت توصیه کرده است: ﴿اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى...[۱۴۰]. رعایت عدالت با کودکان، یکی از اصول تربیتی اسلام در مورد فرزندان است. یکی از مهم‌ترین وظایف والدین، رعایت عدالت و مساوات در رفتار با فرزندان است؛ زیرا ثمره تبعیض بین فرزندان نه تنها متوجه فرزندان، بلکه دامن‌گیر والدین نیز خواهد شد و فرزندان را به پدر و مادر بی‌اعتماد می‌کند و باعث به وجود آمدن حسادت، کینه‌توزی و دشمنی بین فرزندان خواهد شد. اهل بیت(ع) به این اصل مهم تربیتی نیز پایبند بودند. برای مثال، روزی امام حسن(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و اظهار تشنگی کرد و از ایشان آب می‌خواست. رسول خدا(ص) بی‌درنگ، ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود، مقداری شیر دوشید و به امام حسن(ع) داد. در این هنگام، حسین(ع) خواست تا ظرف شیر را از برادرش بگیرد؛ اما پیامبر(ص) به حمایت از امام حسن(ع) مانع گرفتن شیر شد. فاطمه(س) که شاهد این ماجرا بود، به پیامبر عرض کرد: گویا حسن(ع) برای شما عزیزتر از حسین است. پیامبر(ص) فرمود: نه، هر دو برایم عزیز و محبوب‌اند؛ ولی چون اول حسن(ع) تقاضا کرد، او را مقدم داشتم[۱۴۱]. فاطمه(س) نیز به هنگام داوری بین فرزندانش این نکته را رعایت می‌کرد. مسعدة بن صدقه از امام صادق(ع) نقل می‌کند که امام باقر(ع) فرموده‌اند: من به یکی از فرزندانم نیکی می‌کنم و او را بر زانوی خود می‌نشانم و زیاد به او محبت می‌کنم و از او تشکر و قدردانی می‌کنم؛ در حالی که این همه محبت و نیکی، حق فرزند دیگر من است. این کار را انجام می‌دهم تا او (فرزند ذی‌حق) را از حسادتی که ممکن است از ناحیه دیگری (فرزندی که به او محبت می‌کنم) و برادرانش، مانند برادران یوسف، دامن‌گیر او شود، حفظ کنم[۱۴۲].

بنابراین والدین در ابراز محبت به فرزندان خود، باید دست‌کم در ظاهر، مساوات را رعایت کنند. نعمان بن بشیر از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند: «از خدا بترسید و بین فرزندانتان با عدالت رفتار کنید؛ همان‌گونه که دوست دارید آنان به شما نیکی کنند»[۱۴۳]. همچنین فرموده‌اند: «وقتی هدیه‌ای به فرزندانتان می‌دهید، مساوات را بین آنان رعایت کنید و اگر من کسی را بر دیگری مقدم می‌داشتم، هر آینه زنان را مقدم می‌داشتم»[۱۴۴]. در سیره علی(ع) نقل شده است که ایشان هر صبح بر سر همه فرزندان و نواده‌های خویش به یک میزان دست محبت می‌کشید[۱۴۵]. امام صادق(ع) نیز به محبت و خدمت به دخترها سفارش کرده و فرموده‌اند: «دختران به منزله حسنه‌اند و پسران در حکم نعمت؛ خداوند پاداش و جزا را در برابر حسنه‌ها می‌دهد، اما درباره نعمت‌ها بازخواست خواهد کرد»[۱۴۶]. اسلام دین تعادل است؛ از این رو پیروان خویش را از هر گونه افراط و تفریط برحذر داشته است و ضمن اینکه در امر تربیت، توجه و محبت به فرزندان را از وظایف اصلی والدین شمرده، به آنها توصیه کرده است که از افراط و تفریط در محبت به فرزندان خود بپرهیزند. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: «بدترین پدران، کسانی‌اند که نیکی به فرزندان، آنان را به افراط بکشاند»[۱۴۷]؛ زیرا محبت به فرزند زمانی مفید و کارساز خواهد بود که از اعتدال خارج نگردد و به افراط و تفریط کشیده نشود.[۱۴۸].

وفای به عهد

در فرهنگ قرآنی و نظام اخلاقی اسلام، وفای به عهد اهمیت ویژه‌ای دارد؛ تا جایی که در قرآن کریم از ویژگی‌های انسان مؤمن شمرده شده است: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ[۱۴۹] و در آیه دیگر به صراحت، دستور به وفای به عهد می‌دهد: ﴿وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا[۱۵۰] اسلام با توجه به اهمیتی که برای وفای به عهد قائل است، پدران و مادران را موظف کرده به وعده‌هایی که به فرزندان خود می‌دهند، عمل کنند. رسول گرامی(ص) در این باره فرموده‌اند: «اگر به کودکانتان وعده دادید، به آن وفا کنید؛ زیرا آنان می‌پندارند که روزی‌شان به دست شماست. به راستی خداوند بر هیچ چیز آن چنان خشم نمی‌گیرد که به خاطر زنان و کودکان»[۱۵۱]. اولین ره‌آورد عمل نکردن والدین به وعده‌هایشان، پیدایش روحیه نفاق و دروغ‌گویی در کودکان است؛ زیرا کودکان بیشتر از رفتار و عملکرد والدین درس می‌گیرند تا از سخنان آنها. بنابراین احساس می‌کنند که دروغ گفتن زشت نیست و وفای به عهد و پیمان را ضروری نمی‌دانند. کلیب صیداوی نقل می‌کند که امام کاظم(ع) فرمود: هنگامی که به فرزندانتان وعده دادید، وفا کنید؛ همانا کودکان چنان می‌پندارند که شما به آنها روزی می‌دهید. خداوند متعال برای هیچ چیزی به اندازه [ضایع کردن حق] زنان و کودکان خشمگین نمی‌شود[۱۵۲].[۱۵۳].

آموزش

حق آموزش فرزندان، شامل آموزش خواندن و نوشتن، آموزش نظامی، آداب غذا خوردن و آموزش علوم و معارف اسلامی است که هر یک را جداگانه بررسی خواهیم کرد:

آموزش خواندن و نوشتن: یکی از حقوقی که فرزند بر پدر دارد، بهره‌مند شدن از نعمت خواندن و نوشتن است. برای ادای این حق، پدر یا خود باید به این کار اقدام کند و یا هزینه‌ای را صرف آموزش فرزند خود کند. پیامبر اکرم(ص) در این باره فرموده‌اند: «فرزند سه حق بر پدر دارد: نام خوبی برایش انتخاب کند، نوشتن به او یاد دهد و پس از بلوغ، زمینه ازدواج او را فراهم سازد»[۱۵۴]. در روایتی حضرت علی(ع) از پدران خواسته‌اند که فرزندان خویش را به علم‌آموزی و دانش‌اندوزی وادار کنند: «فرزندانتان را به طلب دانش برانگیزید»[۱۵۵]. حضرت امام علی بن الحسین(ع) نیز فرموده است: «... و اما حق کودک (خردسال) آن است که بر وی رحمت آری و در تربیت فکری و تعلیمش بکوشی»[۱۵۶].

آموزش نظامی: یکی از برنامه‌های جامعه اسلامی، حفظ توان و استعداد رزمی و دفاعی در برابر دشمنان است؛ زیرا خطر تهاجم نظامی دشمن همیشه وجود دارد و به تعبیر قرآن کریم ﴿وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ[۱۵۷]. از این جهت معصومین(ع) ضمن پرورش ابعاد مختلف وجودی فرزندان خویش، به دلیل این نیاز جامعه، آداب و فنون رزم را نیز به آنان تعلیم می‌دادند. در مکتب اسلام، آموزش شنا، اسب‌سواری و تیراندازی برای فرزندان، یک تکلیف دینی و از جمله حقوق آنها به شمار می‌آید. پیامبر(ص) فرموده‌اند: «حق فرزند بر پدر، آن است که فرزند را با کتاب خدا آشنا سازد و تیراندازی و شنا به او بیاموزد»[۱۵۸]. حضرت علی(ع) نیز در روایتی از پیامبر(ص) نقل می‌کنند: «شنا تیراندازی را به فرزندان خود تعلیم دهید»[۱۵۹].

آموزش آداب غذا خوردن: یکی دیگر از وظایف والدین، آموزش آداب غذا خوردن است که در آموزه‌های اسلامی به آنها اشاره شده است؛ از جمله: شستن دست‌ها پیش از نشستن بر سر سفره، چهار زانو نشستن بر سر سفره، گفتن ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ پیش از غذا خوردن، کوچک برداشتن لقمه غذا و پرهیز از پرخوری. حضرت علی(ع) ضمن دستوراتی به امام حسن(ع) فرمودند: «فرزندم! آیا به تو چهار مطلب یاد ندهم که با عمل به آنها از دارو و درمان بی‌نیاز شوی؟

هیچ‌گاه بر سر سفره غذا منشین مگر آنکه گرسنه باشی؛ از سر سفره غذا بلند مشو مگر آنکه هنوز به غذا میل داشته باشی؛ غذا را خوب بجو و پیش از خواب به دستشویی برو.»..[۱۶۰]. امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌کنند: مردی که خانواده خود را هنگام غذا خوردن بر گرد سفره می‌نشاند و غذایی پیش روی خود می‌گذارد و در آغاز غذا خوردن، نام خدا را می‌برد و خانواده نیز خدا را یاد می‌کنند و در آخر نیز خدا را حمد و سپاس می‌گویند؛ پس چون سفره جمع شود، مشمول آمرزش و غفران الهی قرار گیرند[۱۶۱]. امام حسن(ع) در خصوص آداب غذا خوردن می‌فرمایند: شستن دست‌ها پیش از خوردن غذا، فقر و اندوه را برطرف می‌کند. هنگام غذا خوردن، بر هر مسلمان فرض است که دوازده نکته را رعایت کند که چهارتای آنها فرض است و چهار مورد دیگر سنت و چهار نکته آن از موارد ادب. فرض‌ها: معرفت، رضا، بسم الله گفتن و شکر کردن؛ سنت‌ها: وضو گرفتن، به جانب چپ نشستن، با سه انگشت غذا خوردن[۱۶۲].

آموزش علوم و معارف اسلامی: عرضه صحیح معارف دینی، متناسب با نیازهای کودکان و نوجوانان، نقش مهمی در سرنوشت آنها دارد. از این رو والدین وظیفه دارند احکام دین را به فرزندان خود بیاموزند. در تعالیم اسلامی، سیر آموزش مسائل دینی مرحله‌بندی شده است که از مجموع آنها به دست می‌آید که والدین وظیفه دارند پیش از اینکه فرزندشان به سن بلوغ برسد، با شیوه‌های مختلف تربیتی، او را با فرایض دینی آشنا سازند. ابن عباس از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند: «اولین کلمه‌ای که بر زبان فرزندانتان می‌گذارید (به آنها یاد می‌دهید) ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ[۱۶۳] باشد.»..[۱۶۴]. از امام صادق(ع) در این باره روایت شده است: کودک را تا هفت سالگی به حال خود می‌گذارند؛ پس چون هفت سالش تمام شد، به او گفته می‌شود که صورت و دستانت را بشوی و چون چنین کرد، بار دیگر رهایش می‌کنند تا اینکه نه ساله شود؛ پس چون نه سالش تمام گشت، وضو یادش دهند و برای وضو گرفتن [اگر سرپیچی کند] او را بزنند. همچنین به نماز وادارش می‌سازند و در خواندن نماز [اگر سر باز زند] او را تنبیه کنند. پس چون وضو و نماز یاد گرفت، خداوند پدر و مادرش را خواهد بخشید انشاءالله[۱۶۵]. از پیامبر اکرم(ص) در اهمیت آموزش نماز به فرزندان روایت شده است: فرزندان خود را با زبان به نماز و وضو عادت دهید و چون به ده سالگی رسیدند، آنها را برای واداشتن به نماز بزنید، ولی از سه ضربه تجاوز نکنید[۱۶۶].

یکی از وظایف پدر و مادر در زمینه مسائل دینی، اهمیت دادن به نماز فرزندان است. در آیات فراوانی بر این مهم تأکید شده است؛ از جمله در سوره لقمان که می‌فرماید: ﴿يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ[۱۶۷]. امامان معصوم(ع) در زمینه روزه گرفتن فرزندان نیز توصیه‌هایی کرده‌اند؛ از جمله فرموده‌اند در ماه رمضان اگر کودک طاقت روزه گرفتن داشته باشد، او را به روزه گرفتن تشویق کنید و اگر در میان روز گرسنگی به او فشار آورد، افطارش دهید؛ زیرا روزه در ماه رمضان سپر از آتش است و باید فرزندان خود را از آتش سوزان جهنم حفظ کنید. یکی دیگر از آموزه‌های اسلامی که پیشوایان معصوم(ع) ضمن عنایت ویژه‌ای که خود به آن داشتند، فرزندانشان را نیز به آن سفارش می‌کردند، آموزش قرآن است. ایشان آموزش قرآن را از حقوق مسلم فرزندان می‌دانستند که والدین، یا خودشان باید به آنها آموزش دهند و یا برای آنها معلم بگیرند. پیامبر اکرم(ص) در این باره فرموده‌اند: «حق فرزند بر پدر آن است که به او قرآن بیاموزد»[۱۶۸]. آن حضرت در روایت دیگری، حق دختر بر پدر را تعلیم سوره نور دانسته‌اند و می‌فرمایند: «حق فرزند بر پدر، آن است که اگر دختر بود، سوره نور را به او تعلیم دهد»[۱۶۹].[۱۷۰].

احترام و تکریم فرزند

در سیره معصومان(ع) تکریم و احترام کودکان، به شیوه‌های مختلف صورت می‌گیرد؛ از جمله ایستادن و استقبال از فرزندان هنگام ورود آنها به مجالس، سلام کردن به کودکان، با احترام صدا زدن آنها و عیادت از کودکان مریض. در نظام تربیتی اسلام، تکریم و شخصیت دادن به فرزندان، اهمیت ویژه‌ای دارد. پیامبر گرامی اسلام(ص) در این باره می‌فرمایند: «فرزندان خود را احترام کنید و آدابشان را نیکو گردانید که مورد رحمت و بخشش قرار خواهید گرفت»[۱۷۱].

سلام کردن به کودکان: سلام کردن به کودکان، نشانه تواضع و بزرگی و ارج نهادن به شخصیت کودکان و از اخلاق پیامبران است؛ زیرا پیامبر اکرم(ص) با آن شخصیت و عظمت الهی، به کودکان سلام می‌کردند و فرموده‌اند: پنج چیز است که من تا لحظه مرگ، آنها را فراموش نمی‌کنم... یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است، تا این رفتار پس از من [در میان مسلمانان] سنت گردد[۱۷۲]. مردی با حسین بن علی(ع) روبه‌رو شد و (در اولین کلام) از حضرت احوال‌پرسی کرد و از خداوند برای آن جناب عافیت خواست. حضرت در جواب فرمود: «سلام، قبل از سخن گفتن است. خداوند تو را عافیت دهد!» سپس فرمود: «به کسی اجازه سخن گفتن ندهید تا سلام کند»[۱۷۳].

خطاب نیکو: یکی دیگر از مظاهر تکریم فرزندان، انتخاب نام نیک و صدا زدن آنها با اوصاف و القاب نیکوست. رسول اکرم(ص) در این باره فرموده‌اند: «وقتی نام فرزندتان را می‌برید، او را گرامی بدارید و جای نشستن او را وسیع قرار دهید و به او رو ترش مکنید»[۱۷۴]. ایشان در حدیث دیگری نیز بر گذاشتن القاب شایسته بر فرزندان تأکید کرده، می‌فرمایند: پیش از آنکه لقب‌ها [ی زشت] به فرزندانتان غلبه یابد، لقب‌ها و کنیه‌ها [ی خوب] بر آنان بگذارید و با القاب نیکو خطاب کنید[۱۷۵].

عیب‌جویی نکردن از کودکان: چشم‌پوشی کردن از اشتباهات و نادیده گرفتن عیوب فرزندان، از دیگر راه‌های احترام به آنها است. هشام بن عروه از پدر خود نقل می‌کند: روزی مردی در حضور پیامبر(ص) به دلیل عملی که فرزندش انجام داده بود، از او عیب‌جویی کرد. پیامبر(ص) به وی فرمود: «إِنَّمَا إبْنُكَ سَهْمٌ مِنْ كِنَانَتِكَ»؛ «فرزندت تیری از تیرهای تیردان توست»[۱۷۶]. استقبال از فرزندان هنگام ورود آنها به مجلس در سیره پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) دیده می‌شود که ایشان به طور معمول، هنگام ورود افراد به مجلس به احترام آنها می‌ایستادند و برای آنها جا باز می‌کردند. روایت شده است: پیامبر(ص) نشسته بود که حسنین(ع) به طرف آن حضرت آمدند. پیامبر(ص) وقتی آنها را دید، به احترام ایشان ایستاد. چون دو کودک به کندی حرکت می‌کردند، پیامبر(ص) به استقبال آنها رفت و آنها را بر دوش خود سوار کرد و فرمود: چه مرکب خوبی دارید و چه سواران خوبی هستید[۱۷۷]. فاطمه(س) نزد پیامبر(ص) می‌آمد، پدر بزرگوار ایشان به احترام دختر خود می‌ایستاد و او را در جای خویش می‌نشاند[۱۷۸].[۱۷۹].

منابع

پانویس

  1. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  2. بابازاده، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، ص۷۲.
  3. عطاردی، مسند امام کاظم، ج۲، ص۵۳۶.
  4. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۹.
  5. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۶۱.
  6. کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۸.
  7. قمی، منتهی الآمال فی التاریخ النبی و الآل، ج۲، ص۱۷۳.
  8. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۳.
  9. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۸۸.
  10. نوری، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۷۹.
  11. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۹۲.
  12. کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۵۴.
  13. «و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد» سوره کهف، آیه ۸۲.
  14. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۴۸۳.
  15. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۹۴.
  16. «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  17. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۳۱۸.
  18. «و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در دارایی‌ها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد» سوره اسراء، آیه ۶۴.
  19. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۳۵.
  20. طبرسی، تاج الموالید، ص۲۱۸؛ کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۹۹.
  21. احمد خلیل، الطفل فی ضوء القرآن و السنة و الادب، ص۲۳.
  22. «و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی می‌دهیم؛ بی‌گمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.
  23. احمد خلیل، الطفل فی ضوء القرآن و السنة و الادب، ص۲۲.
  24. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۹۸.
  25. طبرانی، اخبار الحسن بن علی، ص۴۵.
  26. نجفی، جواهر الکلام، ج۳، ص۲۵۵.
  27. قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص۱۱۰.
  28. ابن طولون، الائمة اثنی عشر، ص۶۴.
  29. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص٣؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۹۲؛ طبرانی، اخبار الحسن بن علی، ص۴۵؛ امین عاملی، سیره معصومان، ترجمه: علی حجتی کرمانی، ج۵، ص۱۳؛ شیعی سبزواری، راحة الارواح، ص۱۳۷.
  30. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۳۹۱.
  31. «و چون او را بزاد گفت: پروردگارا! من (به جای پسر) دختر، زاده‌ام- و خداوند بهتر می‌داند که او چه زاد و هر پسر همگون این دختر نیست- و من او را مریم نامیده‌ام و او و نسل او را از شیطان رانده به پناه تو می‌آورم» سوره آل عمران، آیه ۳۶.
  32. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۸۰.
  33. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۲۶.
  34. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۲۷.
  35. شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی، ص۲۲.
  36. امین عاملی، سیره معصومان، ترجمه: علی حجتی کرمانی، ج۶، ص۸۳.
  37. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۰۱.
  38. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۰.
  39. طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت(ع)، ص۴۲.
  40. اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۲، ص۱۴۸.
  41. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۹۲؛ طبرانی، اخبار الحسن بن علی، ص۴۵؛ امین عاملی، سیره معصومان، ج۵، ص۱۳؛ شیعی سبزواری، راحة الأرواح، ص۱۳۷.
  42. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۳۶.
  43. ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۴.
  44. شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی، ص۲۲.
  45. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۰۳.
  46. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۳۷.
  47. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۰۴.
  48. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۱۶.
  49. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۲۱۲.
  50. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۰۴.
  51. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۲۰.
  52. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۶۱.
  53. شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی، ص۲۲.
  54. ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۱۱۹.
  55. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۰۵.
  56. بابازاده، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، ص۹۳.
  57. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۶۰.
  58. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۰۶.
  59. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۴۲.
  60. کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳.
  61. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳؛ طبرانی، اخبار الحسن بن علی، ص۴۶.
  62. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۰۷.
  63. طبرانی، اخبار الحسن بن علی، ص۴۷.
  64. کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۴.
  65. کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۸.
  66. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۴۶.
  67. طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت(ع)، ص۸۰.
  68. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۰۷.
  69. مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ۲۳۸.
  70. لوشر، روان‌شناسی رنگ‌ها، ترجمه: ویدا ابیدزاده، ص۷ - ۶؛ پارامون، ترکیب رنگ، ترجمه: قاسم روبین، ص۹ – ۷.
  71. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۰۹.
  72. محمدی ری شهری، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، ص۱۶۸.
  73. رنجبری، حیدر باغی، متن و ترجمه رسالة الحقوق امام سجاد، ص۴۰.
  74. شیروانی، صحیفه سجادیه، ص۱۲۴.
  75. نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۲۵.
  76. «و تنه نخل را به سوی خود بتکان تا خرمایی چیده بر تو فرو ریزد» سوره مریم، آیه ۲۵.
  77. ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۸۳.
  78. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۵۶.
  79. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  80. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۷۵.
  81. قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص۱۱۸.
  82. کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۴.
  83. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  84. صدوق، علل الشرائع، ج۸، ص۵۵۴.
  85. کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۲۶.
  86. نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۶۲۶.
  87. مولوی.
  88. طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۹۷ – ۹۴.
  89. کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵.
  90. کلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰.
  91. کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵؛ جلالی، روان‌شناسی رشد، ص۳۴۲؛ شعاری نژاد، روان‌شناسی رشد، ص۱۳۵.
  92. مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۲۷۹.
  93. مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۷۸.
  94. کومبز و پاپ، پرورش انگیزه در دانش آموزان، ص۳۲ – ۱۶.
  95. شعاری نژاد، روان‌شناسی رشد، ص۱۴۲.
  96. دبس، مراحل تربیت، ص۷۱.
  97. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۲۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۹۶.
  98. منطقی، روان‌شناسی تربیتی، ص۵۶۰ – ۵۵۹.
  99. مجلسی، بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۱۴.
  100. مجلسی، بحار الانوار، ج۱۴، ص۲۷۹.
  101. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۷۷.
  102. نوری، مستدرک الوسائل، ص۱۷۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۷۱.
  103. قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص۳۳۲.
  104. «گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمی‌داری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟ * فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۱۱-۱۲.
  105. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۰۵.
  106. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۴۱.
  107. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۹۵؛ انصاری زنجانی خوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا(س)، ج۶، ص۱۷۴.
  108. مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۰ ص۳۶۱.
  109. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۳۴.
  110. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.
  111. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۸۳ - ۳۸۲؛ ابن طولون، الائمة اثنی عشر، ص۶۶ – ۶۵؛ طبرانی، اخبار الحسن بن علی(ع)، ص۵۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.
  112. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۹۳؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۶۴-۲۶۵.
  113. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.
  114. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۴.
  115. الیوت، روان‌شناسی اجتماعی، ص۴۰۳.
  116. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۲۷.
  117. نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۲۶.
  118. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۱۲-۱۲۱.
  119. قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص۱۴۴.
  120. مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۵۷.
  121. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۸۳ – ۲۸۲؛ ابن طولون، الائمة اثنی عشر، ص۶۶ – ۶۵؛ عاملی، تحلیلی از زندگی سیاسی امام حسن مجتبی(ع)، ص۳۲؛ طبرانی، اخبار الحسن بن علی(ع)، ص۵۰؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۸۶.
  122. امین عاملی، سیره معصومان، ج۵، ص۲۱.
  123. انصاری زنجانی خوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا(س)، ج۲۱، ص۳۶؛ نیلی پور، فرهنگ فاطمیه، ص۱۸۰.
  124. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۱۴.
  125. پاک‌نیا، حقوق متقابل والدین و فرزندان، ص۱۸.
  126. پاک‌نیا، حقوق متقابل والدین و فرزندان، ص۱۹.
  127. رنجبری حیدرباغی، متن و ترجمه رسالة الحقوق امام سجاد، ص۶۹.
  128. خزار رازی، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر، ص۲۳۴-۲۳۵.
  129. مسعودی، اثبات الوصیة، ص۴۰۹.
  130. رضی، شرح نهج البلاغه، ص۴۵۵.
  131. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۲۵.
  132. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۴.
  133. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.
  134. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۵۷.
  135. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۲۹.
  136. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۴۸.
  137. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۳۲.
  138. ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۲۲۵.
  139. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۳۰.
  140. «دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است» سوره مائده، آیه ۸.
  141. مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۸۳.
  142. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۷۲.
  143. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۴.
  144. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۶.
  145. مجلسی، بحارالأنوار، ج۴، ص۹۹.
  146. ابن شعبه حرانی، تحف العقول من آل الرسول، ص۲۸۵.
  147. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۳، ص۵۳.
  148. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۳۱.
  149. «و آنان که سپرده‌های نزد خویش و پیمان خود را پاس می‌دارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.
  150. «و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.
  151. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۲.
  152. نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۵۵۸.
  153. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۳۳.
  154. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۰.
  155. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۵۸۴.
  156. ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۳۷۰.
  157. «و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  158. طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۱۴۸.
  159. کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۷.
  160. ابی فراس، مجموعة ورام، ص۷۳.
  161. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۵۸۵.
  162. شریف قرشی، زندگانی امام حسن بن علی، ج۱، ص۲۱۰.
  163. «هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.
  164. متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۴۱.
  165. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۳، ص۱۳.
  166. ابی فراس، مجموعة ورام، ص۳۵۸.
  167. «پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.
  168. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۱۷.
  169. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۹.
  170. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۳۵.
  171. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۵.
  172. محمدی ری شهری، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، ج۴، ص۵۳۸.
  173. نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۸.
  174. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۲۷.
  175. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۱۹.
  176. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۵۸۴.
  177. مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۸۵.
  178. مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۷، ص۷۱.
  179. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۱۴۰.