حج در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = حج
| موضوع مرتبط = حج
| عنوان مدخل  = حج
| عنوان مدخل  = حج
| مداخل مرتبط = [[حج در قرآن]] - [[حج در نهج البلاغه]] - [[حج در معارف مهدویت]] - [[حج در معارف دعا و زیارات]] - [[حج در معارف و سیره نبوی]] - [[حج در معارف و سیره فاطمی]] - [[حج در معارف و سیره حسینی]] - [[حج در معارف و سیره سجادی]] - [[حج در معارف و سیره رضوی]] - [[حج در عرفان اسلامی]] - [[حج در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[حج در قرآن]] - [[حج در نهج البلاغه]] - [[حج در معارف مهدویت]] - [[حج در معارف دعا و زیارات]] - [[حج در معارف و سیره معصوم]] - [[حج در معارف و سیره نبوی]] - [[حج در معارف و سیره فاطمی]] - [[حج در معارف و سیره امام حسن]] - [[حج در معارف و سیره حسینی]] - [[حج در معارف و سیره سجادی]] - [[حج در معارف و سیره رضوی]] - [[حج در معارف و سیره امام جواد]] - [[حج در عرفان اسلامی]] - [[حج در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[حج در فقه اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[حج]] در لغت به معنای قصد،<ref>مقاییس اللغه، ج ۲، ص۲۹؛ لسان العرب، ج ۲، ص۲۲۶، «حج».</ref> قصد امر [[عظیم]]،<ref>العین، ج ۳، ص۹؛ تاج العروس، ج ۳، ص۳۱۴، «حج».</ref> روی آوردن،<ref>تاج العروس، ج ۳، ص۳۱۴، «حج».</ref> بازگشت <ref>العین، ج ۳، ص۱۰؛ مقاییس اللغه، ج ۲، ص۳۱.</ref> و بازداشتن <ref> تاج العروس، ج ۳، ص۳۱۴.</ref> آمده است. برخی معنای اصلی این ماده را قصدی همراه با حرکت و عمل دانسته و گفته‌اند: به حج [[خانه خدا]] از آن جهت حج گفته شده که با حرکت و [[اعمال]] مخصوص همراه است <ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۶۹، «حج».</ref> و در اصطلاح [[فقه اسلامی]] به قصد خانه خدا در وقت خاص با [[هدف]] به جای آوردن اعمال مخصوص گفته می‌شود.<ref>القاموس الفقهی، ص۷۶؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۰؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۷، ص۲۳، «حج».</ref> به مجموع [[مناسک]] و اعمالی که در این [[سفر]] انجام می‌گیرد نیز حج گفته شده است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۲۲۳.</ref>
[[حج]] در لغت به معنای قصد،<ref>مقاییس اللغه، ج ۲، ص۲۹؛ لسان العرب، ج ۲، ص۲۲۶، «حج».</ref> قصد امر [[عظیم]]،<ref>العین، ج ۳، ص۹؛ تاج العروس، ج ۳، ص۳۱۴، «حج».</ref> روی آوردن،<ref>تاج العروس، ج ۳، ص۳۱۴، «حج».</ref> بازگشت <ref>العین، ج ۳، ص۱۰؛ مقاییس اللغه، ج ۲، ص۳۱.</ref> و بازداشتن <ref> تاج العروس، ج ۳، ص۳۱۴.</ref> آمده است. برخی معنای اصلی این ماده را قصدی همراه با حرکت و عمل دانسته و گفته‌اند: به حج [[خانه خدا]] از آن جهت حج گفته شده که با حرکت و [[اعمال]] مخصوص همراه است <ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۶۹، «حج».</ref> و در اصطلاح [[فقه اسلامی]] به قصد خانه خدا در وقت خاص با [[هدف]] به جای آوردن اعمال مخصوص گفته می‌شود.<ref>القاموس الفقهی، ص۷۶؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۰؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۷، ص۲۳، «حج».</ref> به مجموع [[مناسک]] و اعمالی که در این [[سفر]] انجام می‌گیرد نیز حج گفته شده است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۲۲۳.</ref>
خط ۱۷: خط ۱۷:
حج اِفراد نیز حجی است که حج‌گزار تنها برای حج [[محرم]] شده، عمره را پس از آن به جای می‌آورد.<ref> المغنی، ج ۳، ص۲۴۷؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۱.</ref> تعاریف دیگری نیز برای این سه‌گونه حج بیان شده است.
حج اِفراد نیز حجی است که حج‌گزار تنها برای حج [[محرم]] شده، عمره را پس از آن به جای می‌آورد.<ref> المغنی، ج ۳، ص۲۴۷؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۱.</ref> تعاریف دیگری نیز برای این سه‌گونه حج بیان شده است.


از جهت [[حکم شرعی]] نیز به حج [[واجب]] و غیر واجب قسمت شده است. [[حج]] واجب گاه به اصل [[شرع]] واجب می‌گردد که به آن «حَجّة الاسلام» می‌گویند <ref>جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۲۲۳؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۲.</ref> و گاه با اسباب عارضی همچون [[نذر]]، قسم و عللی دیگر واجب می‌شود و حج غیر واجب آن است که شرایط [[وجوب]] حج را ندارد که به آن «حج استحبابی» گفته می‌شود؛<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۲.</ref> همچنین حج‌گزار، گاه برای خود حج می‌گزارد و گاه به [[نیابت]] از شخصی دیگر که به آن «حج نیابی» یا «حج استنابه‌ای» گویند. قسم اخیر نیز به «حج بَلَدی» و «حج میقاتی» قسمت می‌شود. حج بلدی آن است که حج‌گزار از بلد منوب عنه [[نیت]] حج کند و حج میقاتی آن است که از [[میقات]] به نیابت منوب عنه به جا آورده شود.<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۱.</ref>
از جهت [[حکم شرعی]] نیز به حج [[واجب]] و غیر واجب قسمت شده است. [[حج]] واجب گاه به اصل [[شرع]] واجب می‌گردد که به آن «حَجّة الاسلام» می‌گویند <ref>جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۲۲۳؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۲.</ref> و گاه با اسباب عارضی همچون [[نذر]]، قسم و عللی دیگر واجب می‌شود و حج غیر واجب آن است که شرایط [[وجوب]] حج را ندارد که به آن «حج استحبابی» گفته می‌شود؛<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۲.</ref> همچنین حج‌گزار، گاه برای خود حج می‌گزارد و گاه به [[نیابت]] از شخصی دیگر که به آن «حج نیابی» یا «حج استنابه‌ای» گویند. قسم اخیر نیز به «حج بَلَدی» و «حج میقاتی» قسمت می‌شود. حج بلدی آن است که حج‌گزار از بلد منوب عنه [[نیت]] حج کند و حج میقاتی آن است که از [[میقات]] به نیابت منوب عنه به جا آورده شود <ref>معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[حج (مقاله)|مقاله «حج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۳۹۲-۳۹۴.</ref>


== حج در قرآن کریم ==
== حج در قرآن کریم ==
[[قرآن]] از حج با واژه‌ها و تعبیرهای گوناگون یاد کرده است؛ از جمله:  
[[قرآن]] از حج با واژه‌ها و تعبیرهای گوناگون یاد کرده است؛ از جمله:  
#ماده «[[حجّ]]» که ۸ بار به صورت اسم و مفرد {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> و یک بار به صورت جمع: {{متن قرآن|ثَمَانِيَ حِجَجٍ}}<ref> سوره قصص، آیه ۲۷.</ref> و یک بار به صورت فعل: {{متن قرآن|فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ}}<ref>«بهر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد » سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref> و یک بار به صورت مصدر: {{متن قرآن|حِجُّ الْبَيْتِ }}<ref> سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و یک بار نیز با تعبیر «حج اکبر» آمده است: {{متن قرآن|يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ}}<ref>« روز حجّ اکبر » سوره توبه، آیه ۳.</ref> که برخی مراد از آن را [[اعمال]] [[حج]] در برابر [[عمره]] دانسته‌اند که [[حج]] اصغر است؛<ref> الکافی، ج ۴، ص۲۶۵، ۲۹۰؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱.</ref> ولی برخی مقصود از آن را [[روز عید قربان]]<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۹۰؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱.</ref> یا [[روز عرفه]] <ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۸۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۲۱.</ref> یا همه روزهای حج <ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱ ـ ۱۲.</ref> یا تنها [[عید قربان]] [[سال نهم هجری]] دانسته‌اند؛ زیرا پس از آن [[روز]] دیگر به [[مشرکان]] اجازه انجام اعمال حج داده نشد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۲۲؛ المیزان، ج ۹، ص۱۴۸.</ref> در دو [[آیه]] نیز از حج‌گزاران یاد شده است که در یک آیه با تعبیر {{متن قرآن|الْحَاجِّ}} آمده: {{متن قرآن|أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ}}<ref>«آیا آب دادن به حاجیان » سوره توبه، آیه ۱۹.</ref> و در آیه‌ای دیگر از آنان با تعبیر قصد‌کنندگان [[خانه خدا]] <ref>جامع البیان، ج ۶، ص۷۷ ـ ۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۲۹.</ref> یاد شده است:{{متن قرآن|آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ}}<ref>«زیارت‌کنندگان بیت الحرام » سوره مائده، آیه ۲.</ref>.
# ماده «[[حجّ]]» که ۸ بار به صورت اسم و مفرد {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> و یک بار به صورت جمع: {{متن قرآن|ثَمَانِيَ حِجَجٍ}}<ref> سوره قصص، آیه ۲۷.</ref> و یک بار به صورت فعل: {{متن قرآن|فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ}}<ref>«بهر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref> و یک بار به صورت مصدر: {{متن قرآن|حِجُّ الْبَيْتِ }}<ref> سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و یک بار نیز با تعبیر «حج اکبر» آمده است: {{متن قرآن|يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ}}<ref>«روز حجّ اکبر» سوره توبه، آیه ۳.</ref> که برخی مراد از آن را [[اعمال]] [[حج]] در برابر [[عمره]] دانسته‌اند که [[حج]] اصغر است؛<ref> الکافی، ج ۴، ص۲۶۵، ۲۹۰؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱.</ref> ولی برخی مقصود از آن را [[روز عید قربان]]<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۹۰؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱.</ref> یا [[روز عرفه]] <ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۸۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۲۱.</ref> یا همه روزهای حج <ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱ ـ ۱۲.</ref> یا تنها [[عید قربان]] [[سال نهم هجری]] دانسته‌اند؛ زیرا پس از آن [[روز]] دیگر به [[مشرکان]] اجازه انجام اعمال حج داده نشد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۲۲؛ المیزان، ج ۹، ص۱۴۸.</ref> در دو [[آیه]] نیز از حج‌گزاران یاد شده است که در یک آیه با تعبیر {{متن قرآن|الْحَاجِّ}} آمده: {{متن قرآن|أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ}}<ref>«آیا آب دادن به حاجیان» سوره توبه، آیه ۱۹.</ref> و در آیه‌ای دیگر از آنان با تعبیر قصد‌کنندگان [[خانه خدا]] <ref>جامع البیان، ج ۶، ص۷۷ ـ ۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۲۹.</ref> یاد شده است:{{متن قرآن|آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ}}<ref>«زیارت‌کنندگان بیت الحرام» سوره مائده، آیه ۲.</ref>.
#[[مناسک]] که جمع مَنْسک به معنای اعمال حج <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۴۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۱.</ref> یا جای اعمال <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۴۹؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص۳۰۵، «نسک».</ref> است: {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ}}<ref>«پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید » سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref> برخی مراد از آن را خصوص [[قربانی]] و ریختن [[خون]] دانسته‌اند.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۳۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۱.</ref>
# [[مناسک]] که جمع مَنْسک به معنای اعمال حج <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۴۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۱.</ref> یا جای اعمال <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۴۹؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص۳۰۵، «نسک».</ref> است: {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ}}<ref>«پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref> برخی مراد از آن را خصوص [[قربانی]] و ریختن [[خون]] دانسته‌اند.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۳۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۱.</ref>
#«{{متن قرآن|شَعَائِرَ اللَّهِ}}» که در ۴ آیه آمده و در برخی از این [[آیات]] مراد مناسک و اعمال حج است: {{متن قرآن|لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ}}<ref>«(حرمت) شعائر خداوند را نشکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref><ref>جامع البیان، ج ۶، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۴.</ref> در آیاتی دیگر نیز [[قرآن]] از برخی اعمال حج همچون [[طواف]]: {{متن قرآن|وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>« و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref>، کوچ از [[عرفات]]: {{متن قرآن|أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ}}<ref>«چون از عرفات رهسپار شدید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref>، [[نماز]] پشت [[مقام ابراهیم]]: {{متن قرآن|وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى}}<ref>« از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> و سعی میان [[صفا]] و [[مروه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref> یاد کرده است. در این [[آیات]]، [[قرآن کریم]] از برخی مباحث مربوط به [[حج]] از جمله حج در [[شرایع]] پیشین، اهمیت حج، [[فلسفه]] [[حج]] و برخی [[احکام]] و [[آداب]] آن سخن به میان آورده است.
#«{{متن قرآن|شَعَائِرَ اللَّهِ}}» که در ۴ آیه آمده و در برخی از این [[آیات]] مراد مناسک و اعمال حج است: {{متن قرآن|لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ}}<ref>«(حرمت) شعائر خداوند را نشکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref><ref>جامع البیان، ج ۶، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۴.</ref> در آیاتی دیگر نیز [[قرآن]] از برخی اعمال حج همچون [[طواف]]: {{متن قرآن|وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref>، کوچ از [[عرفات]]: {{متن قرآن|أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ}}<ref>«چون از عرفات رهسپار شدید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref>، [[نماز]] پشت [[مقام ابراهیم]]: {{متن قرآن|وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى}}<ref>«از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> و سعی میان [[صفا]] و [[مروه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref> یاد کرده است. در این [[آیات]]، [[قرآن کریم]] از برخی مباحث مربوط به [[حج]] از جمله حج در [[شرایع]] پیشین، اهمیت حج، [[فلسفه]] [[حج]] و برخی [[احکام]] و [[آداب]] آن سخن به میان آورده است.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[حج (مقاله)|مقاله «حج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۳۹۴-۳۹۵.</ref>


== پیشینه حج ==
== پیشینه حج ==
از برخی [[آیات قرآن]] بر می‌آید که [[خانه کعبه]] و حج، پیشینه‌ای بسیار طولانی پیش از [[اسلام]] دارند؛ از جمله در [[آیه]] {{متن قرآن|لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«در آن (چارپایان) برای شما تا زمانی معیّن سودهاست سپس قربانگاه آنها به سوی خانه دیرین (کعبه) است» سوره حج، آیه ۳۳.</ref> از [[کعبه]] با نام [[خانه]] کهن یاد شده است: {{متن قرآن| ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}}}. در برخی [[روایات]] آمده است که بدان جهت به این نام ([[عتیق]]) نامیده شده که [[خداوند]] این خانه را پیش از [[آفرینش]] [[انسان‌ها]] و حتی قبل از [[خلقت]] [[زمین]] [[آفریده]] است؛<ref> علل الشرایع، ج ۲، ص۳۹۹.</ref> بدین معنا که خداوند ابتدا کعبه را آفرید. سپس کره زمین از زیر کعبه گسترش یافت. در آیه‌ای دیگر کعبه نخستین خانه‌ای دانسته شده که خداوند آن را برای انسان‌ها در زمین قرار داده است: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref> و در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] همه [[امت‌ها]] را دارای [[مناسک]] و عباداتی دانسته است: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ}}<ref>«و برای هر امتی آیینی نهاده‌ایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref> و {{متن قرآن|لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«برای هر امّتی آیینی نهاده‌ایم که آنان بر همان (آیین) رفتار می‌کنند پس نباید در این کار با تو بستیزند و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان! بی‌گمان تو بر رهنمودی راست قرار داری» سوره حج، آیه ۶۷.</ref> که [[مناسک حج]] از جمله آنهاست؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص۵۸.</ref>
از برخی [[آیات قرآن]] بر می‌آید که [[خانه کعبه]] و حج، پیشینه‌ای بسیار طولانی پیش از [[اسلام]] دارند؛ از جمله در [[آیه]] {{متن قرآن|لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«در آن (چارپایان) برای شما تا زمانی معیّن سودهاست سپس قربانگاه آنها به سوی خانه دیرین (کعبه) است» سوره حج، آیه ۳۳.</ref> از [[کعبه]] با نام [[خانه]] کهن یاد شده است: {{متن قرآن| ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}}}. در برخی [[روایات]] آمده است که بدان جهت به این نام ([[عتیق]]) نامیده شده که [[خداوند]] این خانه را پیش از [[آفرینش]] [[انسان‌ها]] و حتی قبل از [[خلقت]] [[زمین]] [[آفریده]] است؛<ref> علل الشرایع، ج ۲، ص۳۹۹.</ref> بدین معنا که خداوند ابتدا کعبه را آفرید. سپس کره زمین از زیر کعبه گسترش یافت. در آیه‌ای دیگر کعبه نخستین خانه‌ای دانسته شده که خداوند آن را برای انسان‌ها در زمین قرار داده است: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref> و در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] همه [[امت‌ها]] را دارای [[مناسک]] و عباداتی دانسته است: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ}}<ref>«و برای هر امتی آیینی نهاده‌ایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref> و {{متن قرآن|لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«برای هر امّتی آیینی نهاده‌ایم که آنان بر همان (آیین) رفتار می‌کنند پس نباید در این کار با تو بستیزند و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان! بی‌گمان تو بر رهنمودی راست قرار داری» سوره حج، آیه ۶۷.</ref> که [[مناسک حج]] از جمله آنهاست؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص۵۸.</ref>


اما درباره [[زمان]] بنیانگذاری کعبه و [[اعمال]] حج، روایات مختلفی نقل شده است؛ از برخی روایات بر می‌آید که [[ملائکه]] [[الهی]] بنیانگذاران کعبه و نخستین حجگزاران بوده‌اند. در روایاتی نقل شده که خداوند در زیر [[عرش]] خانه‌ای به نام «[[بیت المعمور]]» برای [[طواف]] و [[زیارت]] [[فرشتگان]] بنا کرد و سپس ملائکه را به زمین فرستاد تا کعبه را برای زیارت و طواف انسان‌ها بنا کنند.<ref>التبیان، ج ۱، ص۴۶۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۲۸.</ref> پس از [[بنای کعبه]]، [[جبرئیل]] نخستین حجگزار بود.<ref>علل الشرایع، ج ۲، ص۵۹۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۹.</ref> بر پایه روایتی دیگر [[زمان]] این عمل ۳۰۰۰ سال پیش از [[آدم]] بوده است.<ref> علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۳۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۸.</ref> در روایتی [[امام صادق]]{{ع}} [[کعبه]] را خانه‌ای شمرد که ۲۰۰۰ سال پیش از آدم [[زیارت]] می‌شده است <ref>وسائل الشیعه،ج ۱۱، ص۱۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶.</ref>که بر اساس [[حدیثی]] دیگر این حجگزاران [[ملائکه]] [[الهی]] دانسته شده‌اند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۱۹۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۰.</ref> برخی نخستین حج‌گزار کعبه را [[حضرت آدم]] دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج ۱، ص۴۶۲؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰.</ref> این مطلب در برخی [[روایات]] نیز آمده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۵.</ref> با توجه به روایات گذشته که نخستین حجگزاران را ملائکه دانسته‌اند ممکن است مراد این روایات، نخستین حجگزار از [[انسان‌ها]] باشد، از این‌رو با هم منافاتی ندارند. در مورد [[حج]] آدم{{ع}} [[روایت]] شده که پس از خروج از [[بهشت]]، وی بر [[کوه صفا]] فرود آمد. سپس [[جبرئیل]] [[مناسک حج]] را به او آموخت و آدم{{ع}} همه [[اعمال]] [[حج]] از جمله [[طواف]]، [[رمی]] جمرات، [[قربانی]]، حلق، سعی و طواف [[نساء]] را انجام داد.<ref>الکافی، ج ۴، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱؛ علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۲۶ ـ ۲۲۷.</ref> بر اساس برخی روایات، آدم ۱۰۰۰ بار پیاده به [[مکه]] آمد و ۷۰۰ حج و ۳۰۰ [[عمره]] به جای آورد.<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۸.</ref> پس از آدم، [[شیث]] فرزند و [[وصی]] او کعبه را بازسازی کرد <ref>عمدة القاری، ج ۱۵، ص۲۱۷؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۲۶۱.</ref> و حج و عمره به جای آورد.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص۱۱۰؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۲۶۱.</ref> در روایاتی دیگر نقل شده که نوح{{ع}} نیز حج به جا می‌آورد <ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۷.</ref> و نیز [[روایت]] شده که در [[زمان]] [[طوفان]] و [[غرق]] شدن [[زمین]]، [[کشتی نوح]] پیرامون [[کعبه]] [[طواف]] کرد، سپس به [[منا]] آمد و در بازگشت نیز دوباره به [[امر خداوند]] بر گرد کعبه طواف کرد <ref> الکافی، ج ۴، ص۲۱۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص۳۶۶.</ref> و نیز روایت شده که میان [[صفا و مروه]] ۷ دور سعی انجام داد.<ref> نورالثقلین، ج ۲، ص۳۶۶.</ref> پس از [[طوفان نوح]] بر اثر از میان رفتن آثار کعبه، [[پیامبران الهی]] بدون آنکه مکان دقیق کعبه را بدانند [[حج]] را به جا می‌آوردند <ref>التبیان، ج ۱، ص۴۶۳؛ مجمع الزوائد، ج ۳، ص۲۸۸؛ بحارالانوار، ج ۵۷، ص۲۲۳.</ref> تا اینکه [[خداوند]] مکان آن را به [[ابراهیم]]{{ع}} نشان داد: {{متن قرآن|وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.</ref> و آن [[حضرت]] با کمک اسماعیل کعبه را [[تجدید]] بنا کردند: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref> و نیز آن حضرت از خداوند خواست که [[اعمال]] [[حج]] یا جایگاه آنها را به آن حضرت نشان دهد: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۳۹۲؛ جامع البیان، ج ۱، ص۷۶۹.</ref> در [[روایات]] آمده است که پس از اتمام ساختمان کعبه [[جبرئیل]] نزد آن حضرت آمد و [[مناسک حج]] را به وی آموخت <ref>جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۶۷.</ref> و نیز نقل شده که آن حضرت در حالی که اسماعیل همراه وی بود حج را سوار بر شتری سرخ موی انجام دادند و جبرئیل نیز اعمال [[واجب]] و [[مستحب]] حج را به آنان می‌آموخت.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۰۲ ـ ۲۰۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۲۹.</ref> برپایه [[نقلی]] دیگر [[خانواده]] و [[فرزندان]] ابراهیم نیز حج به جای آوردند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۰۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۸.</ref> افزون بر این، [[خدا]] به [[حضرت ابراهیم]] و فرزندش [[فرمان]] داد تا [[خانه کعبه]] را از هرگونه [[آلودگی]] برای دیگر حجگزاران [[پاک]] کنند: {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> و همه [[انسان‌ها]] را به انجام [[حج]] فرا خواند: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> پس از این [[فرمان]]، [[ابراهیم]] بر روی [[مقام]] قرار گرفت و همه انسان‌ها را به حج فرا خواند <ref> مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۵؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۷۰.</ref> و [[مردم]] ندای ابراهیم را برای حج از هر سو لبیک گفتند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۳۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۸.</ref> پس از ابراهیم و اسماعیل{{ع}} دیگر [[پیامبران الهی]] و [[پیروان]] آنان نیز حج [[خانه خدا]] را به جای می‌آوردند؛ از جمله از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref> که از قرار دادن حج به عنوان مبدأ سال در [[شریعت]] [[شعیب]] یاد کرده<ref> جامع البیان، ج ۲۰، ص۸۱؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۴۳۱.</ref> بر می‌آید که حج در شریعت آن [[حضرت]] وجود داشته است.<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۲۶.</ref> در روایتی این آیه دلیل بر وجود حج در [[شرایع]] پیش از [[اسلام]] دانسته شده است؛<ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶.</ref> همچنین در روایتی نقل شده که [[حضرت موسی]] همراه ۷۰ [[پیامبر الهی]] [[حج]] گزارد.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۳۸۶.</ref> در [[حدیثی]] دیگر از [[محرم]] شدن حضرت موسی از [[فلسطین]] و گذشتن وی از منطقه «صفاح الروحاء» در حال لبیک گویی یاد شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۴.</ref> پس از [[موسی]] پیروان آن حضرت با [[انحراف]] از [[شریعت الهی]] و انشعاب به گروه‌های مختلف هر یک مکان خاصی را برای [[زیارت]] و عبادت‌های خود به جای [[کعبه]] برگزیدند که از جمله این مکان‌ها می‌توان از [[بیت المقدس]] و هیکل [[سلیمان]]، [[طور سینا]] و بئرحی نزدیک [[شهر]] [[الخلیل]] یاد کرد.<ref>میقات، ش ۴۰، ص۵۱ ـ ۵۲، «حج در آیین یهود».</ref> بر اساس روایاتی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} <ref> مسند احمد، ج ۲، ص۲۴۰؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۰۱.</ref> و [[امام صادق]]{{ع}} <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ علل الشرایع، ج ۲، ص۴۱۹.</ref> [[حضرت عیسی]] نیز [[حج]] گزارد؛ اما [[پیروان]] [[شریعت]] آن [[حضرت]] نیز همانند [[یهود]] پس از وی [[منحرف]] شدند و به جای [[کعبه]] مکان‌هایی دیگر از جمله [[بیت‌المقدس]]، کلیسای [[روم]]، کلیسای فاطیما و دیگر اماکن را برای [[زیارت]] و [[مراسم]] [[عبادی]] برگزیدند.<ref>میقات، ش ۴۱، ص۴۱ ـ ۴۲، «حج در آیین مسیحیت».</ref> در روایاتی نیز از حجگزاری برخی [[پیامبران]] دیگر و پیروانشان از جمله [[حضرت یونس]]،<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۵.</ref> [[حضرت سلیمان]] با [[انسان‌ها]] و [[جنیان]]،<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۵.</ref> [[حضرت داود]] <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ الجواهر السنیه، ص۸۴.</ref> و [[حضرت خضر]]<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۴۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۰۰.</ref> یاد شده است.
اما درباره [[زمان]] بنیانگذاری کعبه و [[اعمال]] حج، روایات مختلفی نقل شده است؛ از برخی روایات بر می‌آید که [[ملائکه]] [[الهی]] بنیانگذاران کعبه و نخستین حجگزاران بوده‌اند. در روایاتی نقل شده که خداوند در زیر [[عرش]] خانه‌ای به نام «[[بیت المعمور]]» برای [[طواف]] و [[زیارت]] [[فرشتگان]] بنا کرد و سپس ملائکه را به زمین فرستاد تا کعبه را برای زیارت و طواف انسان‌ها بنا کنند.<ref>التبیان، ج ۱، ص۴۶۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۲۸.</ref> پس از [[بنای کعبه]]، [[جبرئیل]] نخستین حجگزار بود.<ref>علل الشرایع، ج ۲، ص۵۹۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۹.</ref> بر پایه روایتی دیگر [[زمان]] این عمل ۳۰۰۰ سال پیش از [[آدم]] بوده است.<ref> علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۳۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۸.</ref> در روایتی [[امام صادق]] {{ع}} [[کعبه]] را خانه‌ای شمرد که ۲۰۰۰ سال پیش از آدم [[زیارت]] می‌شده است <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶.</ref>که بر اساس [[حدیثی]] دیگر این حجگزاران [[ملائکه]] [[الهی]] دانسته شده‌اند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۱۹۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۰.</ref> برخی نخستین حج‌گزار کعبه را [[حضرت آدم]] دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج ۱، ص۴۶۲؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰.</ref> این مطلب در برخی [[روایات]] نیز آمده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۵.</ref> با توجه به روایات گذشته که نخستین حجگزاران را ملائکه دانسته‌اند ممکن است مراد این روایات، نخستین حجگزار از [[انسان‌ها]] باشد، از این‌رو با هم منافاتی ندارند. در مورد [[حج]] آدم {{ع}} [[روایت]] شده که پس از خروج از [[بهشت]]، وی بر [[کوه صفا]] فرود آمد. سپس [[جبرئیل]] [[مناسک حج]] را به او آموخت و آدم {{ع}} همه [[اعمال]] [[حج]] از جمله [[طواف]]، [[رمی]] جمرات، [[قربانی]]، حلق، سعی و طواف [[نساء]] را انجام داد.<ref>الکافی، ج ۴، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱؛ علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۲۶ ـ ۲۲۷.</ref> بر اساس برخی روایات، آدم ۱۰۰۰ بار پیاده به [[مکه]] آمد و ۷۰۰ حج و ۳۰۰ [[عمره]] به جای آورد.<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۸.</ref> پس از آدم، [[شیث]] فرزند و [[وصی]] او کعبه را بازسازی کرد <ref>عمدة القاری، ج ۱۵، ص۲۱۷؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۲۶۱.</ref> و حج و عمره به جای آورد.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص۱۱۰؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۲۶۱.</ref> در روایاتی دیگر نقل شده که نوح {{ع}} نیز حج به جا می‌آورد <ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۷.</ref> و نیز [[روایت]] شده که در [[زمان]] [[طوفان]] و [[غرق]] شدن [[زمین]]، [[کشتی نوح]] پیرامون [[کعبه]] [[طواف]] کرد، سپس به [[منا]] آمد و در بازگشت نیز دوباره به [[امر خداوند]] بر گرد کعبه طواف کرد <ref> الکافی، ج ۴، ص۲۱۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص۳۶۶.</ref> و نیز روایت شده که میان [[صفا و مروه]] ۷ دور سعی انجام داد.<ref> نورالثقلین، ج ۲، ص۳۶۶.</ref> پس از [[طوفان نوح]] بر اثر از میان رفتن آثار کعبه، [[پیامبران الهی]] بدون آنکه مکان دقیق کعبه را بدانند [[حج]] را به جا می‌آوردند <ref>التبیان، ج ۱، ص۴۶۳؛ مجمع الزوائد، ج ۳، ص۲۸۸؛ بحارالانوار، ج ۵۷، ص۲۲۳.</ref> تا اینکه [[خداوند]] مکان آن را به [[ابراهیم]] {{ع}} نشان داد: {{متن قرآن|وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.</ref> و آن [[حضرت]] با کمک اسماعیل کعبه را تجدید بنا کردند: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref> و نیز آن حضرت از خداوند خواست که [[اعمال]] [[حج]] یا جایگاه آنها را به آن حضرت نشان دهد: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۳۹۲؛ جامع البیان، ج ۱، ص۷۶۹.</ref> در [[روایات]] آمده است که پس از اتمام ساختمان کعبه [[جبرئیل]] نزد آن حضرت آمد و [[مناسک حج]] را به وی آموخت <ref>جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۶۷.</ref> و نیز نقل شده که آن حضرت در حالی که اسماعیل همراه وی بود حج را سوار بر شتری سرخ موی انجام دادند و جبرئیل نیز اعمال [[واجب]] و [[مستحب]] حج را به آنان می‌آموخت.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۰۲ ـ ۲۰۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۲۹.</ref> برپایه [[نقلی]] دیگر [[خانواده]] و [[فرزندان]] ابراهیم نیز حج به جای آوردند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۰۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۸.</ref> افزون بر این، [[خدا]] به [[حضرت ابراهیم]] و فرزندش [[فرمان]] داد تا [[خانه کعبه]] را از هرگونه [[آلودگی]] برای دیگر حجگزاران [[پاک]] کنند: {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> و همه [[انسان‌ها]] را به انجام [[حج]] فرا خواند: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> پس از این [[فرمان]]، [[ابراهیم]] بر روی [[مقام]] قرار گرفت و همه انسان‌ها را به حج فرا خواند <ref> مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۵؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۷۰.</ref> و [[مردم]] ندای ابراهیم را برای حج از هر سو لبیک گفتند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۳۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۸.</ref> پس از ابراهیم و اسماعیل {{ع}} دیگر [[پیامبران الهی]] و [[پیروان]] آنان نیز حج [[خانه خدا]] را به جای می‌آوردند؛ از جمله از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref> که از قرار دادن حج به عنوان مبدأ سال در [[شریعت]] [[شعیب]] یاد کرده<ref> جامع البیان، ج ۲۰، ص۸۱؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۴۳۱.</ref> بر می‌آید که حج در شریعت آن [[حضرت]] وجود داشته است.<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۲۶.</ref> در روایتی این آیه دلیل بر وجود حج در [[شرایع]] پیش از [[اسلام]] دانسته شده است؛<ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶.</ref> همچنین در روایتی نقل شده که [[حضرت موسی]] همراه ۷۰ [[پیامبر الهی]] [[حج]] گزارد.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۳۸۶.</ref> در [[حدیثی]] دیگر از [[محرم]] شدن حضرت موسی از [[فلسطین]] و گذشتن وی از منطقه «صفاح الروحاء» در حال لبیک گویی یاد شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۴.</ref> پس از [[موسی]] پیروان آن حضرت با [[انحراف]] از [[شریعت الهی]] و انشعاب به گروه‌های مختلف هر یک مکان خاصی را برای [[زیارت]] و عبادت‌های خود به جای [[کعبه]] برگزیدند که از جمله این مکان‌ها می‌توان از [[بیت المقدس]] و هیکل [[سلیمان]]، [[طور سینا]] و بئرحی نزدیک [[شهر]] [[الخلیل]] یاد کرد.<ref>میقات، ش ۴۰، ص۵۱ ـ ۵۲، «حج در آیین یهود».</ref> بر اساس روایاتی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} <ref> مسند احمد، ج ۲، ص۲۴۰؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۰۱.</ref> و [[امام صادق]] {{ع}} <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ علل الشرایع، ج ۲، ص۴۱۹.</ref> [[حضرت عیسی]] نیز [[حج]] گزارد؛ اما [[پیروان]] [[شریعت]] آن [[حضرت]] نیز همانند [[یهود]] پس از وی [[منحرف]] شدند و به جای [[کعبه]] مکان‌هایی دیگر از جمله [[بیت‌المقدس]]، کلیسای [[روم]]، کلیسای فاطیما و دیگر اماکن را برای [[زیارت]] و [[مراسم]] [[عبادی]] برگزیدند.<ref>میقات، ش ۴۱، ص۴۱ ـ ۴۲، «حج در آیین مسیحیت».</ref> در روایاتی نیز از حجگزاری برخی [[پیامبران]] دیگر و پیروانشان از جمله [[حضرت یونس]]،<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۵.</ref> [[حضرت سلیمان]] با [[انسان‌ها]] و [[جنیان]]،<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۵.</ref> [[حضرت داود]] <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ الجواهر السنیه، ص۸۴.</ref> و [[حضرت خضر]]<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۴۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۰۰.</ref> یاد شده است.


[[اعراب جاهلی]] نیز چون خود را پیرو [[شریعت]] [[ابراهیم]]{{ع}} می‌شمردند برخی از [[قوانین]] شریعت آن حضرت از جمله اصل حج را [[حفظ]] کردند؛<ref>بحارالانوار، ج۹۶، ص۹۰؛ المیزان، ج ۷، ص۱۹۱.</ref> ولی بیشتر [[دستورها]] و [[آداب]] آن را [[تغییر]] داده بودند؛<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲؛ الاصنام، ص۶.</ref> از جمله اینکه گاهی حج را در غیر ماه‌های مخصوص آن انجام می‌دادند.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۷۵.</ref> گاه نیز ماه‌های [[حرام]] را که ماه‌های حج از جمله آنهاست جابه جا می‌کردند: {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بی‌گمان واپس افکندن (ماه‌های حرام) افزایشی در کفر است؛ با آن، کافران به گمراهی کشیده می‌شوند، یک سال آن (ماه) را حلال و یک سال دیگر حرام می‌شمارند تا با شمار ماه‌هایی که خداوند حرام کرده است هماهنگی کنند از این رو آنچه را خداوند حرام کرده است حلال می‌گ» سوره توبه، آیه ۳۷.</ref> تا بدین وسیله بتوانند به [[جنگ]] که در این ماه‌ها حرام بود ادامه دهند.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۶۸؛ المیزان، ج ۹، ص۲۷۴.</ref> آنان همچنین تلبیه حج را تغییر داده، به جای آن جمله {{عربی|"لبيك اللهم لا شريك لك الا شريكاً هو لك"}} را می‌گفتند.<ref>جامع‌البیان، ج ۱۵، ص۲۳۶؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص۴۶۲.</ref> افزون بر این، بسیاری از [[قبایل عرب]] نیز تلبیه‌های خاص خود را داشتند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۵؛ المحبّر، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲.</ref> به نظر برخی [[آیه]] {{متن قرآن|شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ}}<ref>«به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند» سوره توبه، آیه ۱۷.</ref> به این سخن [[کفرآمیز]] آنان اشاره دارد؛<ref> مجمع البیان، ج ۵، ص۲۵.</ref> همچنین برخی از [[مفسران]] [[نهی]] [[قرآن]] از سخن [[زور]] در آیه {{متن قرآن|ِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> را اشاره به این تلبیه می‌دانند؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۴۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۹۴؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۵۹.</ref> نیز [[روایت]] شده که [[مشرکان قریش]] ابتدا همان تلبیه [[ابراهیم]] را می‌گفتند که [[شیطان]] با داخل کردن جملات کفرآمیز در آن، به آنان [[القا]] کرد که تلبیه اجداد آنان چنین بوده است که آیه {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از برده‌هاتان، میان آنچه روزیتان کرده‌ایم، شریک‌هایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همان‌گونه بهراسید که از همدیگر می‌هراسید؟ بدین‌گونه ما آیات را برای کسانی که خرد می‌ورزند روشن می‌داریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref> نازل شد و با [[نفی]] شرکت مملوک با مالک چنین تلبیه‌ای را [[باطل]] شمرد<ref>الصافی، ج ۴، ص۱۳۱؛ المیزان، ج ۱۶، ص۱۸۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۴۴۱.</ref>.
[[اعراب جاهلی]] نیز چون خود را پیرو [[شریعت]] [[ابراهیم]] {{ع}} می‌شمردند برخی از [[قوانین]] شریعت آن حضرت از جمله اصل حج را [[حفظ]] کردند؛<ref>بحارالانوار، ج۹۶، ص۹۰؛ المیزان، ج ۷، ص۱۹۱.</ref> ولی بیشتر [[دستورها]] و [[آداب]] آن را [[تغییر]] داده بودند؛<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲؛ الاصنام، ص۶.</ref> از جمله اینکه گاهی حج را در غیر ماه‌های مخصوص آن انجام می‌دادند.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۷۵.</ref> گاه نیز ماه‌های [[حرام]] را که ماه‌های حج از جمله آنهاست جابه جا می‌کردند: {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بی‌گمان واپس افکندن (ماه‌های حرام) افزایشی در کفر است؛ با آن، کافران به گمراهی کشیده می‌شوند، یک سال آن (ماه) را حلال و یک سال دیگر حرام می‌شمارند تا با شمار ماه‌هایی که خداوند حرام کرده است هماهنگی کنند از این رو آنچه را خداوند حرام کرده است حلال می‌گ» سوره توبه، آیه ۳۷.</ref> تا بدین وسیله بتوانند به [[جنگ]] که در این ماه‌ها حرام بود ادامه دهند.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۶۸؛ المیزان، ج ۹، ص۲۷۴.</ref> آنان همچنین تلبیه حج را تغییر داده، به جای آن جمله {{عربی|"لبيك اللهم لا شريك لك الا شريكاً هو لك"}} را می‌گفتند.<ref>جامع‌البیان، ج ۱۵، ص۲۳۶؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص۴۶۲.</ref> افزون بر این، بسیاری از [[قبایل عرب]] نیز تلبیه‌های خاص خود را داشتند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۵؛ المحبّر، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲.</ref> به نظر برخی [[آیه]] {{متن قرآن|شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ}}<ref>«به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند» سوره توبه، آیه ۱۷.</ref> به این سخن [[کفرآمیز]] آنان اشاره دارد؛<ref> مجمع البیان، ج ۵، ص۲۵.</ref> همچنین برخی از [[مفسران]] [[نهی]] [[قرآن]] از سخن [[زور]] در آیه {{متن قرآن|ِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> را اشاره به این تلبیه می‌دانند؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۴۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۹۴؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۵۹.</ref> نیز [[روایت]] شده که [[مشرکان قریش]] ابتدا همان تلبیه [[ابراهیم]] را می‌گفتند که [[شیطان]] با داخل کردن جملات کفرآمیز در آن، به آنان [[القا]] کرد که تلبیه اجداد آنان چنین بوده است که آیه {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از برده‌هاتان، میان آنچه روزیتان کرده‌ایم، شریک‌هایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همان‌گونه بهراسید که از همدیگر می‌هراسید؟ بدین‌گونه ما آیات را برای کسانی که خرد می‌ورزند روشن می‌داریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref> نازل شد و با [[نفی]] شرکت مملوک با مالک چنین تلبیه‌ای را [[باطل]] شمرد<ref>الصافی، ج ۴، ص۱۳۱؛ المیزان، ج ۱۶، ص۱۸۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۴۴۱.</ref>.


برخی از [[قبایل]] [[جاهلی]] پس از [[محرم]] شدن در [[حج]]، به جای وارد شدن از در [[خانه‌ها]]، از پشت [[خانه]] یا دیوار آن وارد یا خارج می‌شدند که [[قرآن کریم]] آنان را از این کار باز داشت: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۲۵۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۷.</ref>؛ همچنین برخی از آنان برهنه [[طواف]] می‌کردند و این [[حکم]] را از جانب [[خدا]] می‌دانستند: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref><ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۱ - ۲۰۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹.</ref> آنان می‌پنداشتند در لباسی که [[گناه]] کرده‌اند نباید طواف کنند <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.</ref> یا بدان جهت بود که [[معتقد]] بودند کسی که برای نخستین بار به [[حج]] می‌آید باید در [[لباس]] [[اهل]] حُمس [[طواف]] کند و اگر نیافت عریان طواف کند.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج ۲، ص۴۰۱.</ref> به نظر برخی این کار را قبیله‌ای در [[یمن]] <ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۲؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۷.</ref> یا همه [[قبایل]] [[عرب جاهلی]] به جز [[قریش]] <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.</ref> انجام می‌دادند. به [[نقلی]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref> که به [[پوشیدن لباس]] و [[زینت]] [[فرمان]] داده، در این باره نازل شده است.<ref>اسباب النزول، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص۶۰؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۸.</ref> همچنین [[نماز]] آنان کنار [[خانه خدا]] نیز چیزی جز سوت و کف زدن نبود: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که می‌ورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.</ref> آنان همچنین بر روی دو [[کوه]] [[صفا و مروه]] دو [[بت]] به نام‌های «[[اساف]]» و «[[نائله]]» نهاده بودند و هنگام سعی بر آنها دست می‌کشیدند،<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص۴۴۵؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص۴۳۲؛ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص۵۳.</ref> از این رو [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] از سعی میان آن دو کوه [[اکراه]] داشتند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref> این عمل را بدون [[گناه]] شمرد <ref>جامع البیان، ج ۲، ص۶۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۴۵.</ref> همچنین [[قبیله قریش]] و حُمس از [[اعراب جاهلی]] با این بهانه که ما اهل [[حرم]] هستیم به جای وقوف در [[عرفات]]، در مزدلفه وقوف می‌کردند و از آنجا به سوی [[منا]] کوچ می‌کردند که [[قرآن]] به آنان فرمان داد تا مانند دیگران از عرفات کوچ کنند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۳۹۸ ـ ۴۰۱؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۸.</ref> این مطلب در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نیز آمده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۵۵۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۳۴.</ref> از دیگر [[آداب]] [[اعراب جاهلی]] آن بود که [[خون]] [[قربانی]] را به [[کعبه]] می‌مالیدند و گوشت آن را از [[خانه کعبه]] می‌آویختند و [[مسلمانان]] نیز به [[پیروی]] از آنان در ابتدا قصد چنین کاری داشتند که [[خداوند]] آنان را از این کار منع کرد: {{متن قرآن|لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام گردانید تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرد بزرگ دارید و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۷.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۲۳۴؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۵۰۰.</ref> آنان پس از [[اعمال]] [[حج]] در [[عرفات]] یا [[منا]] یا نزدیک کعبه گرد می‌آمدند و با بیان آثار و افتخارات نیاکان خود، همچون [[سخاوت]] و [[مهمان‌نوازی]] آنان، بر یکدیگر [[تفاخر]] می‌کردند <ref>جامع البیان، ج ۲، ص۴۰۴ - ۴۰۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۰؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۲۳۲.</ref> که [[قرآن]] آنان را به [[ذکر خدا]] همانند یادآوری از [[پدران]] خویش و بلکه بهتر [[فرمان]] داد: {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref>؛ همچنین آنان از برخی امور [[حلال]] مانند خوردن گوشت و روغن و استفاده از [[گیاه]] [[حرم]] و [[پوشیدن لباس]] پشمین و مویین و نیز [[لباس]] جدید در ایام [[حج]] اجتناب می‌کردند که [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref> این [[عادت]] [[باطل]] را [[مذموم]] و ناروا شمرد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص۶۰؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۴۵؛ عمدة القاری، ج ۱۰، ص۱۳۷.</ref> از دیگر عادت‌های اعراب جاهلی آن بود که [[تجارت]] در حج را [[گناه]] می‌شمردند <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۴۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۶.</ref> و به تاجران در حج به جای «حاج» «داج» به معنای کرایه‌کش و تاجر می‌گفتند <ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۷؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۱۹۵.</ref> و [[معتقد]] بودند که حجگزار باید تنها به [[کار خیر]] بپردازد.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۳۸۵.</ref> آنان تا بدان حد در این کار [[افراط]] می‌کردند که حتی از کمک به افراد [[ضعیف]] و [[ناتوان]] و [[اطعام]] گرسنگان و کسی که دیگران را به فریادرسی می‌طلبید [[امتناع]] می‌کردند؛<ref> التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۷.</ref> ولی [[خداوند]] با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> این توهم را [[باطل]] و [[تجارت]] در [[حج]] را [[مباح]] شمرد.
برخی از [[قبایل]] [[جاهلی]] پس از [[محرم]] شدن در [[حج]]، به جای وارد شدن از در [[خانه‌ها]]، از پشت [[خانه]] یا دیوار آن وارد یا خارج می‌شدند که [[قرآن کریم]] آنان را از این کار باز داشت: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۲۵۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۷.</ref>؛ همچنین برخی از آنان برهنه [[طواف]] می‌کردند و این [[حکم]] را از جانب [[خدا]] می‌دانستند: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref><ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۱ - ۲۰۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹.</ref> آنان می‌پنداشتند در لباسی که [[گناه]] کرده‌اند نباید طواف کنند <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.</ref> یا بدان جهت بود که [[معتقد]] بودند کسی که برای نخستین بار به [[حج]] می‌آید باید در [[لباس]] [[اهل]] حُمس [[طواف]] کند و اگر نیافت عریان طواف کند.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج ۲، ص۴۰۱.</ref> به نظر برخی این کار را قبیله‌ای در [[یمن]] <ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۲؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۷.</ref> یا همه [[قبایل]] [[عرب جاهلی]] به جز [[قریش]] <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.</ref> انجام می‌دادند. به [[نقلی]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref> که به [[پوشیدن لباس]] و [[زینت]] [[فرمان]] داده، در این باره نازل شده است.<ref>اسباب النزول، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص۶۰؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۸.</ref> همچنین [[نماز]] آنان کنار [[خانه خدا]] نیز چیزی جز سوت و کف زدن نبود: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که می‌ورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.</ref> آنان همچنین بر روی دو [[کوه]] [[صفا و مروه]] دو [[بت]] به نام‌های «[[اساف]]» و «[[نائله]]» نهاده بودند و هنگام سعی بر آنها دست می‌کشیدند،<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص۴۴۵؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص۴۳۲؛ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص۵۳.</ref> از این رو [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] از سعی میان آن دو کوه [[اکراه]] داشتند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref> این عمل را بدون [[گناه]] شمرد <ref>جامع البیان، ج ۲، ص۶۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۴۵.</ref> همچنین [[قبیله قریش]] و حُمس از [[اعراب جاهلی]] با این بهانه که ما اهل [[حرم]] هستیم به جای وقوف در [[عرفات]]، در مزدلفه وقوف می‌کردند و از آنجا به سوی [[منا]] کوچ می‌کردند که [[قرآن]] به آنان فرمان داد تا مانند دیگران از عرفات کوچ کنند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۳۹۸ ـ ۴۰۱؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۸.</ref> این مطلب در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} نیز آمده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۵۵۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۳۴.</ref> از دیگر [[آداب]] [[اعراب جاهلی]] آن بود که [[خون]] [[قربانی]] را به [[کعبه]] می‌مالیدند و گوشت آن را از [[خانه کعبه]] می‌آویختند و [[مسلمانان]] نیز به [[پیروی]] از آنان در ابتدا قصد چنین کاری داشتند که [[خداوند]] آنان را از این کار منع کرد: {{متن قرآن|لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام گردانید تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرد بزرگ دارید و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۷.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۲۳۴؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۵۰۰.</ref> آنان پس از [[اعمال]] [[حج]] در [[عرفات]] یا [[منا]] یا نزدیک کعبه گرد می‌آمدند و با بیان آثار و افتخارات نیاکان خود، همچون [[سخاوت]] و [[مهمان‌نوازی]] آنان، بر یکدیگر [[تفاخر]] می‌کردند <ref>جامع البیان، ج ۲، ص۴۰۴ - ۴۰۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۰؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۲۳۲.</ref> که [[قرآن]] آنان را به [[ذکر خدا]] همانند یادآوری از [[پدران]] خویش و بلکه بهتر [[فرمان]] داد: {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref>؛ همچنین آنان از برخی امور [[حلال]] مانند خوردن گوشت و روغن و استفاده از [[گیاه]] [[حرم]] و [[پوشیدن لباس]] پشمین و مویین و نیز [[لباس]] جدید در ایام [[حج]] اجتناب می‌کردند که [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref> این [[عادت]] [[باطل]] را [[مذموم]] و ناروا شمرد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص۶۰؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۴۵؛ عمدة القاری، ج ۱۰، ص۱۳۷.</ref> از دیگر عادت‌های اعراب جاهلی آن بود که [[تجارت]] در حج را [[گناه]] می‌شمردند <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۴۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۶.</ref> و به تاجران در حج به جای «حاج» «داج» به معنای کرایه‌کش و تاجر می‌گفتند <ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۷؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۱۹۵.</ref> و [[معتقد]] بودند که حجگزار باید تنها به [[کار خیر]] بپردازد.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۳۸۵.</ref> آنان تا بدان حد در این کار [[افراط]] می‌کردند که حتی از کمک به افراد [[ضعیف]] و [[ناتوان]] و [[اطعام]] گرسنگان و کسی که دیگران را به فریادرسی می‌طلبید [[امتناع]] می‌کردند؛<ref> التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۷.</ref> ولی [[خداوند]] با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> این توهم را [[باطل]] و [[تجارت]] در [[حج]] را [[مباح]] شمرد.


حج در میان [[اعراب جاهلی]] و [[مشرکان]] تا [[سال نهم هجری]] ادامه داشت تا اینکه در این سال با نزول آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> مشرکان از نزدیک شدن به [[مسجد الحرام]] و انجام حج برای همیشه منع گردیدند<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۵ - ۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۱۵۸.</ref> در [[اسلام]] نیز حج همانند [[شرایع]] گذشته به عنوان یکی از [[عبادات]] [[الهی]] [[تشریع]] شد؛ اما درباره [[زمان]] تشریع آن میان [[عالمان]] [[اسلامی]] [[اختلاف]] است؛ برخی تشریع آن را پیش از [[هجرت]] و برخی [[وجوب]] آن را پس از هجرت دانسته‌اند که هر یک از سال‌های یکم تا دهم [[هجری]]، پیروانی در میان این گروه دارد.<ref>روح المعانی، ج ۲۸، ص۱۰۰.</ref> برخی از [[پیروان]] این نظریه گفته‌اند: [[حج]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> در [[سال سوم هجری]] تشریع شد؛ ولی [[پیامبراکرم]]{{صل}} برگزاری آن را به تأخیر انداخت.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۴.</ref> در مقابل، برخی [[نزول]] این [[آیه]] را در سال نهم یا دهم و در [[حجة الوداع]] دانسته‌اند.<ref> التبیان، ج ۷، ص۳۰۹؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲.</ref> این مطلب در برخی [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز آمده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.</ref> قول دیگر آن است که حج در [[سال ششم هجری]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> تشریع شد.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۷؛ اضواء البیان، ج ۴، ص۳۳۰.</ref> در این سال [[پیامبر]] برای انجام [[حج]] به همراه ۱۴۰۰ نفر از [[مدینه]] خارج شد؛ ولی [[مشرکان]] با بستن راه در [[حدیبیه]] مانع حج آنان شدند، از این‌رو پیامبر و [[مسلمانان]] با [[ذبح]] [[قربانی]] از [[احرام]] خارج شدند و در سال بعد بر طبق [[قرارداد]] منعقد میان طرفین، تنها قضای [[عمره]] را به جای آورد.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۲۸؛ المیزان، ج ۲، ص۷۱؛ ج ۱۸، ص۲۵۳.</ref> پس از [[فتح مکه]] و در [[سال نهم هجری]] [[پیامبر اکرم]] [[ابوبکر]] را به همراه [[عمر]] و گروهی از مسلمانان به [[مکه]] فرستاد تا [[آیات برائت]] را بر مشرکان در [[مراسم حج]] [[ابلاغ]] کند؛ ولی پیش از رسیدن وی به مکه با [[نزول جبرئیل]] پیامبر [[مأمور]] شد تا به جای وی علی{{ع}} را برای ابلاغ این [[آیات]] به مشرکان اعزام کند.<ref>مسند احمد، ج ۱، ص۱۵۱؛ الامالی، ص۵۶؛ المستدرک، ج ۳، ص۵۱.</ref> از جمله پیام‌های آن [[حضرت]] در این [[مراسم]]، منع مشرکان از نزدیک شدن به [[خانه خدا]] و [[طواف]] کردن با [[بدن]] برهنه بود.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> که مشرکان را [[پلید]] شمرده و آنان را از نزدیک شدن به [[مسجدالحرام]] منع کرده نیز در این سال نازل شد.<ref> جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.</ref> در [[سال دهم هجری]] آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> نازل شد و به پیامبر [[فرمان]] داد تا مسلمانان را به حج فرا خواند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.</ref> در پی آن پیامبر با فرستادن مأمورانی به همه [[سرزمین‌های اسلامی]] به مسلمانان اعلام کرد که هرکس قصد حجگزاری و فرا گرفتن [[مناسک]] آن را دارد با پیامبر همراه شود.<ref>بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۸۳ ـ ۳۸۴؛ ج ۳۷، ص۲۰۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۸۴.</ref> طبق برخی نقل‌ها، آن حضرت این [[حج]] را که به [[حجه‌الوداع]] [[شهرت]] یافت همراه بیش از ۱۰۰۰۰۰ [[مسلمان]] انجام داد <ref> المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ الغدیر، ج ۱، ص۲۶۶.</ref> برخی برآن‌اند که [[پیامبر]] تنها همین یک حج را به جای آورده است؛<ref>مسند احمد، ج ۳، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۰.</ref> ولی از نامیدن آن به حجه‌الوداع به دست می‌آید که آن [[حضرت]] پیش از آن نیز حج به جای آورده است؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۹۸.</ref> اما درباره تعداد آنها [[روایات]] و اقوال مختلف‌اند؛ برخی برآن‌اند که پیامبر پیش از این سال، سه حج به جای آورده که دو حج را [[قبل از هجرت]] و یک حج را پس از [[هجرت]] انجام داده است؛<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص۱۰۲۷؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۹۸.</ref> اما در روایات دیگر آمده است که آن حضرت ۱۰ یا ۲۰ حج را پنهانی پیش از هجرت انجام داده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۴ ـ ۲۴۵، ۲۵۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۴ ـ ۱۲۶.</ref>
حج در میان [[اعراب جاهلی]] و [[مشرکان]] تا [[سال نهم هجری]] ادامه داشت تا اینکه در این سال با نزول آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> مشرکان از نزدیک شدن به [[مسجد الحرام]] و انجام حج برای همیشه منع گردیدند<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۵ - ۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۱۵۸.</ref> در [[اسلام]] نیز حج همانند [[شرایع]] گذشته به عنوان یکی از [[عبادات]] [[الهی]] [[تشریع]] شد؛ اما درباره [[زمان]] تشریع آن میان [[عالمان]] [[اسلامی]] [[اختلاف]] است؛ برخی تشریع آن را پیش از [[هجرت]] و برخی [[وجوب]] آن را پس از هجرت دانسته‌اند که هر یک از سال‌های یکم تا دهم [[هجری]]، پیروانی در میان این گروه دارد.<ref>روح المعانی، ج ۲۸، ص۱۰۰.</ref> برخی از [[پیروان]] این نظریه گفته‌اند: [[حج]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> در [[سال سوم هجری]] تشریع شد؛ ولی [[پیامبراکرم]] {{صل}} برگزاری آن را به تأخیر انداخت.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۴.</ref> در مقابل، برخی [[نزول]] این [[آیه]] را در سال نهم یا دهم و در [[حجة الوداع]] دانسته‌اند.<ref> التبیان، ج ۷، ص۳۰۹؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲.</ref> این مطلب در برخی [[روایات اهل بیت]] {{عم}} نیز آمده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.</ref> قول دیگر آن است که حج در [[سال ششم هجری]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> تشریع شد.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۷؛ اضواء البیان، ج ۴، ص۳۳۰.</ref> در این سال [[پیامبر]] برای انجام [[حج]] به همراه ۱۴۰۰ نفر از [[مدینه]] خارج شد؛ ولی [[مشرکان]] با بستن راه در [[حدیبیه]] مانع حج آنان شدند، از این‌رو پیامبر و [[مسلمانان]] با [[ذبح]] [[قربانی]] از [[احرام]] خارج شدند و در سال بعد بر طبق [[قرارداد]] منعقد میان طرفین، تنها قضای [[عمره]] را به جای آورد.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۲۸؛ المیزان، ج ۲، ص۷۱؛ ج ۱۸، ص۲۵۳.</ref> پس از [[فتح مکه]] و در [[سال نهم هجری]] [[پیامبر اکرم]] [[ابوبکر]] را به همراه [[عمر]] و گروهی از مسلمانان به [[مکه]] فرستاد تا [[آیات برائت]] را بر مشرکان در [[مراسم حج]] [[ابلاغ]] کند؛ ولی پیش از رسیدن وی به مکه با [[نزول جبرئیل]] پیامبر [[مأمور]] شد تا به جای وی علی {{ع}} را برای ابلاغ این [[آیات]] به مشرکان اعزام کند.<ref>مسند احمد، ج ۱، ص۱۵۱؛ الامالی، ص۵۶؛ المستدرک، ج ۳، ص۵۱.</ref> از جمله پیام‌های آن [[حضرت]] در این [[مراسم]]، منع مشرکان از نزدیک شدن به [[خانه خدا]] و [[طواف]] کردن با [[بدن]] برهنه بود.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> که مشرکان را [[پلید]] شمرده و آنان را از نزدیک شدن به [[مسجدالحرام]] منع کرده نیز در این سال نازل شد.<ref> جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.</ref> در [[سال دهم هجری]] آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> نازل شد و به پیامبر [[فرمان]] داد تا مسلمانان را به حج فرا خواند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.</ref> در پی آن پیامبر با فرستادن مأمورانی به همه [[سرزمین‌های اسلامی]] به مسلمانان اعلام کرد که هرکس قصد حجگزاری و فرا گرفتن [[مناسک]] آن را دارد با پیامبر همراه شود.<ref>بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۸۳ ـ ۳۸۴؛ ج ۳۷، ص۲۰۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۸۴.</ref> طبق برخی نقل‌ها، آن حضرت این [[حج]] را که به [[حجه‌الوداع]] [[شهرت]] یافت همراه بیش از ۱۰۰۰۰۰ [[مسلمان]] انجام داد <ref> المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ الغدیر، ج ۱، ص۲۶۶.</ref> برخی برآن‌اند که [[پیامبر]] تنها همین یک حج را به جای آورده است؛<ref>مسند احمد، ج ۳، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۰.</ref> ولی از نامیدن آن به حجه‌الوداع به دست می‌آید که آن [[حضرت]] پیش از آن نیز حج به جای آورده است؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۹۸.</ref> اما درباره تعداد آنها [[روایات]] و اقوال مختلف‌اند؛ برخی برآن‌اند که پیامبر پیش از این سال، سه حج به جای آورده که دو حج را [[قبل از هجرت]] و یک حج را پس از [[هجرت]] انجام داده است؛<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص۱۰۲۷؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۹۸.</ref> اما در روایات دیگر آمده است که آن حضرت ۱۰ یا ۲۰ حج را پنهانی پیش از هجرت انجام داده است<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۴ ـ ۲۴۵، ۲۵۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۴ ـ ۱۲۶.</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[حج (مقاله)|مقاله «حج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۳۹۵-۴۰۱.</ref>


== اهمیت حج ==
== اهمیت حج ==
حج در [[اسلام]] * جایگاه و اهمیت والایی دارد. [[قرآن]] در [[آیه]] ۹۷ [[آل عمران]] / ۳ حج را [[حق]] خاص [[خداوند]] دانسته است: «ولِلّهِ عَلَیالنّاسِ حِجُّ البَیتِ» که بر همه [[انسان‌ها]] اعم از [[زن]] و [[مرد]]<ref>الخلاف، ج ۲، ص۴۳۲ - ۴۳۳.</ref> و [[کافر]] و مسلمان <ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹۲.</ref> [[واجب]] است، هرچند راه آنان بسیار دور باشد یا پیاده این راه را بپیمایند: «یَأتوکَ رِجالاً وعَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق». ([[حجّ]] / ۲۲، ۲۷) در آیاتی دیگر قرآن [[کعبه]] را عامل [[هدایت]] جهانیان: «اِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ... وهُدًی لِلعــلَمین» (آل عمران / ۳، ۹۶) و سبب قوام و سامان یافتن امور انسان‌ها شمرده است: «جَعَلَ اللّهُ الکَعبَةَ... قِیـمـًا لِلنّاسِ والشَّهرَ الحَرامَ والهَدیَ والقَلدَ». ([[مائده]] / ۵، ۹۷) به نظر برخی [[مفسران]] مراد از «قِیـمـًا لِلنّاسِ» هم [[اصلاح]] [[زندگی دنیوی]] انسان‌ها <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۴۲۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص۱۰۰.</ref> و هم [[اصلاح]] [[دین]] و امر [[آخرت]] آنان است.<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۲، ص۶۰۳ ـ ۶۰۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۴۲۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۸۶.</ref> در آیه‌ای دیگر، [[خداوند]] از دو [[پیامبر بزرگ الهی]]، [[حضرت ابراهیم]] و اسماعیل [[عهد]] گرفته است که این [[خانه]] را برای طواف‌کنندگان، مجاوران و [[نمازگزاران]] در آن [[پاک]] کنند: «وعَهِدنا اِلی اِبرهیمَ واِسمـعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِیَ لِلطّافینَ والعـکِفینَ والرُّکَّعِ السُّجود». (بقره / ۲، ۱۲۵؛ نیز [[حجّ]] / ۲۲، ۲۶) افزون بر این، محل انجام دادن این [[عبادت]] را [[امن]] قرار داده است: «واِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ واَمنـًا» (بقره / ۲، ۱۲۵) تا حجگزاران با خاطری آسوده [[حج]] بگزارند؛ همچنین در آیاتی دیگر از [[اعمال]] [[حج]] به عنوان [[شعائر الهی]] یاد <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص۲۰۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۵۰.</ref> و [[مسلمانان]] به بزرگ شمردن و [[احترام]] آنها [[ترغیب]] شده‌اند: «ذلِکَ ومَن یُعَظِّم شَعـرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب» (حجّ / ۲۲، ۳۲) و در آیه‌ای دیگر آنان را از [[هتک حرمت]] و تعرض به شعائر الهی در حج، [[حرمت]] شکنی حجگزاران [[خانه خدا]] منع کرده است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتُحِلّوا شَعرَ اللّهِ... ولا ءامّینَ البَیتَ». ([[مائده]] / ۵، ۲) در آیاتی دیگر به روزهای حج، حتی به حیواناتی که با آنها حج گزارده می‌شود [[سوگند]] یاد شده است؛ از جمله [[قرآن]] در [[آیات]] ۱ - ۴ [[فجر]] / ۸۹ به فجر و شب‌های دهگانه و شَفْع و وَتْر سوگند یاد کرده است: «والفَجر * ولَیالٍ عَشر * والشَّفعِ والوَتر * والَّیلِ اِذا یَسر». طبق یک نظر مراد از «فجر» پگاه [[ذیحجه]] یا [[روز]] [[قربانی]] و مقصود از «ولَیالٍ عَشر» شب‌های دهه ذیحجه و مراد از «شفع» روز قربانی و از «[[وتر]]» [[روز عرفه]] است.<ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۷؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۰.</ref> این مطلب در روایتی از [[پیامبر]] نیز آمده است.<ref> مجمع الزوائد، ج ۷، ص۱۳۷؛ المستدرک، ج ۴، ص۲۲۰.</ref> بر اساس روایتی دیگر شفع [[روز ترویه]] و [[وتر]] [[روز عرفه]] است.<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۷؛ الصافی، ج ۷، ص۴۷۳.</ref> برخی نیز گفته‌اند: مراد از شفع و وتر کوچ اول و دوم [[حاجیان]] است که در [[آیه]] ۲۰۳ بقره / ۲ به آن اشاره شده است: «فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ»؛ زیرا کوچ اول پس از دو [[روز]] است که زوج است و کوچ دوم پس از روز سوم است که فرد است <ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۳؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۸.</ref> و مراد از شبی که می‌گذرد: «والَّیلِ اِذا یَسر» طبق یک [[رأی]] [[شب]] مزدلفه دانسته شده که حاجیان از [[عرفه]] به سوی مزدلفه [[سیر]] می‌کنند.<ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۸.</ref> در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] به [[شهادت]] دهنده و شهادت داده شده [[سوگند]] یاد کرده است: «وشاهِدٍ ومَشهود». (بروج / ۸۵، ۳) طبق برخی اقوال، [[شاهد]] [[روز جمعه]] و مشهود روز عرفه است.<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۲۸۳.</ref> این نظر در روایاتی از پیامبر و [[اهل بیت]] نیز آمده است،<ref>مسند احمد، ج ۲، ص۲۹۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۵۴۸ ـ ۵۴۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۴۶۶.</ref> زیرا روز جمعه بر هر عملی که در آن روز از سوی افراد انجام شده [[گواهی]] می‌دهد و در روز عرفه [[مردم]] و [[ملائکه]] [[الهی]] برای [[مناسک حج]] حضور می‌یابند؛<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۱۵.</ref> نیز گفته شده است که «[[شاهد]]» روز ترویه، [[روز عید قربان]]، شب‌ها و روزها، ملائکه الهی، [[حجرالاسود]] *، [[امت اسلامی]]، و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است و «مشهود» قرآن، [[روز قیامت]]، حاجیان، سایر [[پیامبران]] و [[امیرمؤمنان]] است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص۱۱۵ ـ ۱۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۲۸۴ ـ ۲۸۶.</ref> در آیاتی دیگر قرآن به حیوانات نفس زننده و سم‌هایشان و گرد و غباری که بر می‌انگیزند [[سوگند]] یاد کرده است: «والعـدِیـتِ ضَبحـا * فَالمورِیـتِ قَدحـا * فَالمُغیرتِ صُبحـا * فَاَثَرنَ بِهِ نَقعـا». (عادیات / ۱۰۰، ۱ - ۴) بیشتر [[مفسران]] مراد از [[آیه]] را حیواناتی دانسته‌اند که در [[جهاد]] شرکت می‌کنند؛<ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۳۴۵؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۲۳.</ref> ولی به نظر برخی، مراد شترانی‌اند که [[حاجیان]] را از [[عرفه]] به مزدلفه و از آنجا به [[منا]] می‌برند؛<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۲۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۶۳.</ref> همچنین [[قرآن کریم]] در آیاتی دیگر، [[حج]] را دارای [[پاداش]] و آثار زیادی شمرده تا آنجا که [[خداوند]] را [[شکرگزار]] [[عمل]]حاجیان و [[اعمال]] [[خیر]] دیگر آنان دانسته: «فَمَن حَجَّ البَیتَ اَوِ اعتَمَرَ... ومَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَاِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ [[عَلیم]]» (بقره / ۲، ۱۵۸)<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۷۱.</ref> و [[گناهان]] حجگزاران را بخشوده شده شمرده است؛ چه زنده بازگردند <ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۷۶.</ref> و چه در [[حج]] از [[دنیا]] بروند: «فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلاَ اِثمَ عَلَیه». (بقره / ۲، ۲۰۳)<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۸۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۸۱.</ref> بر اساس برخی نقل‌ها، [[میقات]] [[حضرت موسی]] که ۴۰ [[روز]] به طول انجامید: «ووعَدنا [[موسی]] ثَلـثینَ لَیلَةً واَتمَمنـها بِعَشرٍ» ([[اعراف]] / ۷، ۱۴۲) در ماه [[ذیقعده]] و ۱۰ روز نخست [[ذیحجه]] بود.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۳۹؛ جامع البیان، ج ۱، ص۴۰۰؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۱۲.</ref> حج از عباداتی است که بسیاری از اصول و [[فروع دین]] و [[کارهای نیک]] را در خود جمع کرده است؛<ref>جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۲۱۴؛ فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص۲۳.</ref> مانند [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]] که در نخستین عمل حج (تلبیه [[احرام]]: لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک) متبلور بوده، تا پایان اعمال نیز وجود دارد و [[نبوت]] که در حج یاد [[ابراهیم]] و دیگر [[پیامبران الهی]] از جمله [[پیامبر اکرم]]{{صل}} زنده می‌شود، به ویژه اینکه در برخی [[روایات]]، اتمام [[حج]] در [[آیه]] ۱۹۶ بقره / ۲ به [[دیدار]] [[پیامبر]] و [[امامان]]{{عم}} [[تفسیر]] شده است <ref>الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۷۸.</ref> و [[معاد]] که [[حاجیان]] با [[پوشیدن لباس]] [[احرام]] به [[یاد مرگ]] و [[قبر]]، [[حشر]] و [[قیامت]] می‌افتند <ref>بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۲۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۱۷۴.</ref> و نیز بسیاری از [[عبادات]] و [[اعمال نیک]]؛ همچون [[نماز]]: «واتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبرهیمَ مُصَلًّی» (بقره / ۲، ۱۲۵)، [[روزه]]: «فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِی الحَجِّ» (بقره / ۲، ۱۹۶)، [[هجرت]] در [[راه خدا]] و [[تحمل]] [[سختی]]: «یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق» ([[حجّ]] / ۲۲، ۲۷)، [[جهاد]] که در روایات، [[حج]] [[جهاد]] [[ضعیفان]] شمرده شده است،<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۵۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۰.</ref> [[قربانی کردن]]: «والهَدیَ والقَلدَ» ([[مائده]] / ۵، ۹۷)، [[اطعام]] به [[فقیران]]: «واَطعِموا الباسَ الفَقیر» (حجّ / ۲۲، ۲۸)، [[تبری]] از [[شیطان]] با [[رمی]] جمرات و نیز [[تبری]] از [[مشرکان]] و [[دشمنان خدا]]: «یَومَ الحَجِّ الاَکبَرِ اَنَّ اللّهَ بَرِی‌ءٌ مِنَ المُشرِکینَ» ([[توبه]] / ۹، ۳[[تولی]] و [[دوستی]] با [[اولیای الهی]] و امامان{{عم}}: «فَاجعَل اَفـ ٔ دَةً مِنَ النّاسِ تَهوی اِلَیهِم» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۷) که در روایات مراد آیه [[اهل بیت]]{{عم}} دانسته شده است که از [[نسل]] ابراهیم‌اند،<ref>نورالثقلین، ج ۲، ص۵۵۰؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص۸۵ ـ ۸۶.</ref>[[توبه]] و [[استغفار]]: «ثُمَّ اَفیضوا... واستَغفِروا اللّهَ» (بقره / ۲، ۱۹۹)، [[دعا]] و درخواست [[حاجت]] از [[خداوند]]: «فَاذکُروا اللّهَ... فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا» (بقره / ۲، ۲۰۰) و انجام دادن کارهای خیر دیگر: «فَمَن حَجَّ البَیتَ... ومَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَاِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ [[عَلیم]]». (بقره / ۲، ۱۵۸) در [[روایات اسلامی]] نیز حج از جایگاه و اهمیت فراوانی برخوردار است؛ از جمله در روایتی حج یکی از ۵ رکن [[اسلام]] شمرده شده است.<ref> الکافی، ج ۲، ص۱۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۷۴؛ صحیح البخاری، ج ۱، ص۸.</ref> در روایاتی دیگر [[حج]] [[برتر]] از [[نماز]] و [[روزه]] <ref> من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۱۱ ـ ۱۱۲.</ref> [[[مستحب]]] و [[انفاق در راه خدا]] شمرده شده است، هرچند طلای سرخ و به اندازه [[کوه]] ابوقبیس باشد؛ همچنین ۱۰ [[روز]] نخست [[ذیحجه]]، [[پاک‌ترین]] روزها نزد [[خدا]] و [[عمل صالح]] در این روزها از محبوب‌ترین [[اعمال]] و دارای عظیم‌ترین [[پاداش]] شمرده شده است،<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۷۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۱۹۳.</ref> از این‌رو [[معصومان]]{{عم}} در بهترین [[زمان]] یعنی [[ماه رمضان]] <ref> الکافی، ج ۴، ص۷۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص۳۲۵.</ref> و پس از هر نماز در این ماه، [[توفیق]] انجام حج در همان سال و بلکه همه سال‌ها را از [[خداوند]] می‌خواستند <ref> اقبال الاعمال، ج ۱، ص۷۹؛ بحارالانوار، ج ۸۴، ص۳۱۸.</ref> و [[مؤمنان]] را به تکرار حج حتی تا ۵۰ بار و بیشتر از آن <ref> من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۷.</ref> هرچند با [[قرض]] گرفتن باشد توصیه می‌کردند.<ref> تهذیب، ج ۵، ص۴۴۱ - ۴۴۲؛ وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴۰.</ref> البته بر اساس روایاتی دیگر در صورتی این کار [[شایسته]] است که فرد توان پرداخت بدهی خود را پس از حج داشته باشد.<ref> تهذیب، ج ۵، ص۴۴۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴۱.</ref> خود نیز مکرر این [[عبادت]] را به جای می‌آوردند؛ از جمله نقل شده که [[آدم]]{{ع}} ۷۰۰ بار،<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۹.</ref> [[حضرت خضر]] در همه سال‌ها،<ref> مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۴۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۰۰.</ref> [[پیامبراکرم]] ۱۰ یا ۲۰ بار، <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۴ - ۲۴۵، ۲۵۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۴ - ۱۲۵.</ref> [[امام حسن مجتبی]] ۱۵ یا ۲۵ بار <ref>المستدرک، ج ۳، ص۱۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۲۹ - ۳۰.</ref> و [[امام زین‌العابدین]] ۲۰، ۲۲ یا ۲۵ بار حج گزارده‌اند <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۳۰، ۴۸ ـ ۴۹.</ref> و [[صاحب عصر]]{{ع}} حضوری هر ساله در [[حج]] دارند.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۲۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳۵.</ref> از دیگر نشانه‌های اهمیت حج آن است که بر اساس برخی [[روایات]]، [[حاکمان]] [[اسلامی]] [[مأمور]] شده‌اند که در صورت [[ترک حج]] از سوی [[مسلمانان]]، آنان را با [[اجبار]] راهی حج کنند <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۰؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۳.</ref> و در صورت نداشتن هزینه [[سفر]]، آن را از [[بیت‌المال]] مسلمانان، بپردازند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۷۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۲۰.</ref> بر اساس برخی روایات، [[حج]] از مصادیق «سبیل‌اللّه ‌» در [[آیه]] ۶۰ [[توبه]] / ۹ است که بر اساس آن [[حاکم اسلامی]] می‌تواند از [[زکات]] برای حج [[فقیران]] هزینه کند؛<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۹۹؛ وسائل الشیعه، ج ۹، ص۲۱۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۸، ص۱۷۲.</ref> همچنین ترک این عمل از سوی مستطیع، مساوی با [[کفر]] <ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۵۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۱.</ref> و مردن به [[دین یهود]] یا [[نصارا]] <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۸.</ref> و سبب هلاک شدن فرد،<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۹.</ref> [[محروم]] شدن وی از [[شفاعت]] و [[حوض کوثر]]، قرار گرفتن در زمره زیانکارترین [[مردم]]، پشیمان شدن هنگام [[مرگ]] و [[کور]] گردیدن در [[قیامت]] دانسته شده است.<ref>الحج والعمره، ص۱۶۹ ـ ۱۷۳.</ref>
حج در [[اسلام]] جایگاه و اهمیت والایی دارد. [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> حج را [[حق]] خاص [[خداوند]] دانسته است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ }} که بر همه [[انسان‌ها]] اعم از [[زن]] و [[مرد]]<ref>الخلاف، ج ۲، ص۴۳۲ - ۴۳۳.</ref> و [[کافر]] و مسلمان <ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹۲.</ref> [[واجب]] است، هرچند راه آنان بسیار دور باشد یا پیاده این راه را بپیمایند: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> در آیاتی دیگر قرآن [[کعبه]] را عامل [[هدایت]] جهانیان: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref> و سبب قوام و سامان یافتن امور انسان‌ها شمرده است: {{متن قرآن|جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.</ref> به نظر برخی [[مفسران]] مراد از {{متن قرآن|قِيَامًا لِلنَّاسِ}} هم [[اصلاح]] [[زندگی دنیوی]] انسان‌ها <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۴۲۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص۱۰۰.</ref> و هم [[اصلاح]] [[دین]] و امر [[آخرت]] آنان است.<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۲، ص۶۰۳ ـ ۶۰۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۴۲۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۸۶.</ref> در آیه‌ای دیگر، [[خداوند]] از دو [[پیامبر بزرگ الهی]]، [[حضرت ابراهیم]] و اسماعیل [[عهد]] گرفته است که این [[خانه]] را برای طواف‌کنندگان، مجاوران و [[نمازگزاران]] در آن [[پاک]] کنند: {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> و {{متن قرآن|وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.</ref> افزون بر این، محل انجام دادن این [[عبادت]] را [[امن]] قرار داده است: {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> تا حج‌گزاران با خاطری آسوده [[حج]] بگزارند؛ همچنین در آیاتی دیگر از [[اعمال]] [[حج]] به عنوان [[شعائر الهی]] یاد <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص۲۰۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۵۰.</ref> و [[مسلمانان]] به بزرگ شمردن و [[احترام]] آنها [[ترغیب]] شده‌اند: {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}}<ref>«(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانه‌های (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بی‌گمان، این (کار) از پرهیزگاری دل‌هاست» سوره حج، آیه ۳۲.</ref> و در آیه‌ای دیگر آنان را از [[هتک حرمت]] و تعرض به شعائر الهی در حج، [[حرمت]] شکنی حجگزاران [[خانه خدا]] منع کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> در آیاتی دیگر به روزهای حج، حتی به حیواناتی که با آنها حج گزارده می‌شود [[سوگند]] یاد شده است؛ از جمله [[قرآن]] در [[آیات]] {{متن قرآن|وَالْفَجْرِ وَلَيَالٍ عَشْرٍ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ }}<ref>«سوگند به سپیده‌دم، و به شب‌های دهگانه، و به جفت و یگانه، و به شب چون به پایان آید، (که ما ستمکاران را عذاب خواهیم کرد)» سوره فجر، آیه ۱ - ۴.</ref>
به فجر و شب‌های دهگانه و شَفْع و وَتْر سوگند یاد کرده است. طبق یک نظر مراد از «فجر» پگاه [[ذیحجه]] یا [[روز]] [[قربانی]] و مقصود از «ولَیالٍ عَشر» شب‌های دهه ذیحجه و مراد از «شفع» روز قربانی و از «[[وتر]]» [[روز عرفه]] است.<ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۷؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۰.</ref> این مطلب در روایتی از [[پیامبر]] نیز آمده است.<ref> مجمع الزوائد، ج ۷، ص۱۳۷؛ المستدرک، ج ۴، ص۲۲۰.</ref> بر اساس روایتی دیگر شفع [[روز ترویه]] و [[وتر]] [[روز عرفه]] است.<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۷؛ الصافی، ج ۷، ص۴۷۳.</ref> برخی نیز گفته‌اند: مراد از شفع و وتر کوچ اول و دوم [[حاجیان]] است که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از خداوند پروا کنید و بدانید که نزد او گرد آورده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.</ref> به آن اشاره شده است؛ زیرا کوچ اول پس از دو [[روز]] است که زوج است و کوچ دوم پس از روز سوم است که فرد است <ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۳؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۸.</ref> و مراد از شبی که می‌گذرد: {{متن قرآن|وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ }} طبق یک [[رأی]] [[شب]] مزدلفه دانسته شده که حاجیان از [[عرفه]] به سوی مزدلفه [[سیر]] می‌کنند.<ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۸.</ref> در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] به [[شهادت]] دهنده و شهادت داده شده [[سوگند]] یاد کرده است: {{متن قرآن|وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ}}<ref>«و به گواهی‌دهنده و آنچه گواهی دهد (که از ستمکاران انتقام می‌کشیم)» سوره بروج، آیه ۳.</ref> طبق برخی اقوال، [[شاهد]] [[روز جمعه]] و مشهود روز عرفه است.<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۲۸۳.</ref> این نظر در روایاتی از پیامبر و [[اهل بیت]] نیز آمده است،<ref>مسند احمد، ج ۲، ص۲۹۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۵۴۸ ـ ۵۴۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۴۶۶.</ref> زیرا روز جمعه بر هر عملی که در آن روز از سوی افراد انجام شده [[گواهی]] می‌دهد و در روز عرفه [[مردم]] و [[ملائکه]] [[الهی]] برای [[مناسک حج]] حضور می‌یابند؛<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۱۵.</ref> نیز گفته شده است که «[[شاهد]]» روز ترویه، [[روز عید قربان]]، شب‌ها و روزها، ملائکه الهی، [[حجرالاسود]]، [[امت اسلامی]]، و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است و «مشهود» قرآن، [[روز قیامت]]، حاجیان، سایر [[پیامبران]] و [[امیرمؤمنان]] است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص۱۱۵ ـ ۱۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۲۸۴ ـ ۲۸۶.</ref> در آیاتی دیگر قرآن به حیوانات نفس زننده و سم‌هایشان و گرد و غباری که بر می‌انگیزند [[سوگند]] یاد کرده است: {{متن قرآن|وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا }}<ref>«سوگند به آن اسبان دونده (که) نفس زنان (تاختند)، و به (اسبان) اخگرافروز (با سم از سنگ راه)، و به آن اسبان تازنده در پگاهان، که با آن (تاختن)، غباری برانگیختند» سوره عادیات، آیه ۱-۴.</ref> بیشتر [[مفسران]] مراد از [[آیه]] را حیواناتی دانسته‌اند که در [[جهاد]] شرکت می‌کنند؛<ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۳۴۵؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۲۳.</ref> ولی به نظر برخی، مراد شترانی‌اند که [[حاجیان]] را از [[عرفه]] به مزدلفه و از آنجا به [[منا]] می‌برند؛<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۲۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۶۳.</ref> همچنین [[قرآن کریم]] در آیاتی دیگر، [[حج]] را دارای [[پاداش]] و آثار زیادی شمرده تا آنجا که [[خداوند]] را [[شکرگزار]] [[عمل]]حاجیان و [[اعمال]] [[خیر]] دیگر آنان دانسته: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۷۱.</ref> و [[گناهان]] حجگزاران را بخشوده شده شمرده است؛ چه زنده بازگردند <ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۷۶.</ref> و چه در [[حج]] از [[دنیا]] بروند: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از خداوند پروا کنید و بدانید که نزد او گرد آورده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.</ref>.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۸۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۸۱.</ref> بر اساس برخی نقل‌ها، [[میقات]] [[حضرت موسی]] که ۴۰ [[روز]] به طول انجامید: {{متن قرآن|وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref> در ماه [[ذیقعده]] و ۱۰ روز نخست [[ذیحجه]] بود.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۳۹؛ جامع البیان، ج ۱، ص۴۰۰؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۱۲.</ref> حج از عباداتی است که بسیاری از اصول و [[فروع دین]] و [[کارهای نیک]] را در خود جمع کرده است؛<ref>جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۲۱۴؛ فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص۲۳.</ref> مانند [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]] که در نخستین عمل حج (تلبیه [[احرام]]: {{متن حدیث|لَبَّیكَ الّلهُمَّ لَبَّیكَ، لَبَّیكَ لاشَریكَ لَكَ لَبَّیكَ}}) متبلور بوده، تا پایان اعمال نیز وجود دارد و [[نبوت]] که در حج یاد [[ابراهیم]] و دیگر [[پیامبران الهی]] از جمله [[پیامبر اکرم]] {{صل}} زنده می‌شود، به ویژه اینکه در برخی [[روایات]]، اتمام [[حج]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> به [[دیدار]] [[پیامبر]] و [[امامان]] {{عم}} [[تفسیر]] شده است <ref>الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۷۸.</ref> و [[معاد]] که [[حاجیان]] با [[پوشیدن لباس]] [[احرام]] به [[یاد مرگ]] و [[قبر]]، [[حشر]] و [[قیامت]] می‌افتند <ref>بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۲۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۱۷۴.</ref> و نیز بسیاری از [[عبادات]] و [[اعمال نیک]]؛ همچون [[نماز]]: {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref>، [[روزه]]: {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref>، [[هجرت]] در [[راه خدا]] و [[تحمل]] [[سختی]]: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref>، [[جهاد]] که در روایات، [[حج]] [[جهاد]] [[ضعیفان]] شمرده شده است،<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۵۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۰.</ref> [[قربانی کردن]]: {{متن قرآن|جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.</ref>، [[اطعام]] به [[فقیران]]: {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref>، [[تبری]] از [[شیطان]] با [[رمی]] جمرات و نیز [[تبری]] از [[مشرکان]] و [[دشمنان خدا]]: {{متن قرآن|وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳.</ref>، [[تولی]] و [[دوستی]] با [[اولیای الهی]] و امامان {{عم}}: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref> که در روایات مراد آیه [[اهل بیت]] {{عم}} دانسته شده است که از [[نسل]] ابراهیم‌اند،<ref>نورالثقلین، ج ۲، ص۵۵۰؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص۸۵ ـ ۸۶.</ref> [[توبه]] و [[استغفار]]: {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref>، [[دعا]] و درخواست [[حاجت]] از [[خداوند]]: {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref> و انجام دادن کارهای خیر دیگر: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>


==[[حکمت‌ها]] و اهداف حج ==
در [[روایات اسلامی]] نیز حج از جایگاه و اهمیت فراوانی برخوردار است؛ از جمله در روایتی حج یکی از ۵ رکن [[اسلام]] شمرده شده است.<ref> الکافی، ج ۲، ص۱۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۷۴؛ صحیح البخاری، ج ۱، ص۸.</ref> در روایاتی دیگر [[حج]] [[برتر]] از [[نماز]] و [[روزه]] <ref> من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۱۱ ـ ۱۱۲.</ref> [[مستحب]] و [[انفاق در راه خدا]] شمرده شده است، هرچند طلای سرخ و به اندازه [[کوه]] ابوقبیس باشد؛ همچنین ۱۰ [[روز]] نخست [[ذیحجه]]، [[پاک‌ترین]] روزها نزد [[خدا]] و [[عمل صالح]] در این روزها از محبوب‌ترین [[اعمال]] و دارای عظیم‌ترین [[پاداش]] شمرده شده است،<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۷۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۱۹۳.</ref> از این‌رو [[معصومان]] {{عم}} در بهترین [[زمان]] یعنی [[ماه رمضان]] <ref> الکافی، ج ۴، ص۷۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص۳۲۵.</ref> و پس از هر نماز در این ماه، [[توفیق]] انجام حج در همان سال و بلکه همه سال‌ها را از [[خداوند]] می‌خواستند <ref> اقبال الاعمال، ج ۱، ص۷۹؛ بحارالانوار، ج ۸۴، ص۳۱۸.</ref> و [[مؤمنان]] را به تکرار حج حتی تا ۵۰ بار و بیشتر از آن <ref> من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۷.</ref> هرچند با [[قرض]] گرفتن باشد توصیه می‌کردند.<ref> تهذیب، ج ۵، ص۴۴۱ - ۴۴۲؛ وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴۰.</ref> البته بر اساس روایاتی دیگر در صورتی این کار [[شایسته]] است که فرد توان پرداخت بدهی خود را پس از حج داشته باشد.<ref> تهذیب، ج ۵، ص۴۴۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴۱.</ref> خود نیز مکرر این [[عبادت]] را به جای می‌آوردند؛ از جمله نقل شده که [[آدم]] {{ع}} ۷۰۰ بار،<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۹.</ref> [[حضرت خضر]] در همه سال‌ها،<ref> مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۴۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۰۰.</ref> [[پیامبراکرم]] ۱۰ یا ۲۰ بار، <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۴ - ۲۴۵، ۲۵۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۴ - ۱۲۵.</ref> [[امام حسن مجتبی]] ۱۵ یا ۲۵ بار <ref>المستدرک، ج ۳، ص۱۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۲۹ - ۳۰.</ref> و [[امام زین‌العابدین]] ۲۰، ۲۲ یا ۲۵ بار حج گزارده‌اند <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۳۰، ۴۸ ـ ۴۹.</ref> و [[صاحب عصر]] {{ع}} حضوری هر ساله در [[حج]] دارند.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۲۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳۵.</ref> از دیگر نشانه‌های اهمیت حج آن است که بر اساس برخی [[روایات]]، [[حاکمان]] [[اسلامی]] [[مأمور]] شده‌اند که در صورت [[ترک حج]] از سوی [[مسلمانان]]، آنان را با [[اجبار]] راهی حج کنند <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۰؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۳.</ref> و در صورت نداشتن هزینه [[سفر]]، آن را از [[بیت‌المال]] مسلمانان، بپردازند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۷۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۲۰.</ref> بر اساس برخی روایات، [[حج]] از مصادیق «سبیل الله» در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> است که بر اساس آن [[حاکم اسلامی]] می‌تواند از [[زکات]] برای حج [[فقیران]] هزینه کند؛<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۹۹؛ وسائل الشیعه، ج ۹، ص۲۱۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۸، ص۱۷۲.</ref> همچنین ترک این عمل از سوی مستطیع، مساوی با [[کفر]] <ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۵۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۱.</ref> و مردن به [[دین یهود]] یا [[نصارا]] <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۸.</ref> و سبب هلاک شدن فرد،<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۹.</ref> [[محروم]] شدن وی از [[شفاعت]] و [[حوض کوثر]]، قرار گرفتن در زمره زیان‌کارترین [[مردم]]، پشیمان شدن هنگام [[مرگ]] و [[کور]] گردیدن در [[قیامت]] دانسته شده است<ref>الحج والعمره، ص۱۶۹ ـ ۱۷۳.</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[حج (مقاله)|مقاله «حج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۴۰۱-۴۰۶.</ref>
 
== [[حکمت‌ها]] و اهداف حج ==
[[تشریع]] حج حکمت‌هایی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
[[تشریع]] حج حکمت‌هایی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
=== تقویت [[دین]] ===
از مهم‌ترین حکمت‌ها و اهداف حج برپایی [[دین الهی]] است: {{متن قرآن|جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.</ref> در روایتی مراد از {{متن قرآن|قِيَامًا لِلنَّاسِ}} [[استواری]] و سامان بخشیدن به دین و [[دنیا]] دانسته شده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۶۹.</ref> در [[حدیثی]] دیگر نیز برپایی دین منوط به [[پابرجا بودن]] [[کعبه]] دانسته شده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۷۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۴۳.</ref> همچنین در روایاتی دیگر [[حج]] سبب تقویت <ref>بحارالانوار، ج ۶، ص۱۱۰.</ref> و [[رفعت]] و بلندی [[دین]]<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۲۴۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص۲۲.</ref> و [[پرچم]] [[اسلام]] شمرده شده است.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۵.</ref> ممکن است [[حکمت]] این امر آن باشد که در حج افزون بر احیای [[اصول عقاید]] یعنی [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]] <ref>ر. ک: صهبای حج، ص۷۹ ـ ۹۱.</ref> به بسیاری از [[فروع دین]] نیز عمل می‌شود.
=== [[توبه]] و [[آمرزش گناهان]] ===
حکمت دیگر حج، توبه و رفتن به سوی خداست. در روایاتی از [[اهل بیت]] مراد از فرار به سوی [[خدا]] در [[آیه]] {{متن قرآن|فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«پس، به سوی خداوند بگریزید که من از سوی او برای شما بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره ذاریات، آیه ۵۰.</ref> رفتن به حج دانسته شده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۲۴.</ref> در [[حدیثی]] از [[امام رضا]] {{ع}} علت [[وجوب]] [[حج]]، کوچ کردن به سوی خدا و بازگشت از وضع گذشته و آغاز [[زندگی]] جدید دانسته شده است؛<ref>علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۴؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۳۲.</ref> همچنین در روایتی دیگر آمده است که پس از [[اعتراض]] [[فرشتگان]] به [[خلقت انسان]] و سپس [[ندامت]] آنان از این امر، [[خداوند]] بیت‌المعمور را برای [[توبه]] آنان و [[خانه کعبه]] را برای توبه [[انسان‌ها]] بنا نهاد.<ref> الکافی، ج ۴، ص۱۸۸؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۱۰۴.</ref> در روایتی مراد از [[مشاهده]] [[منافع]] [[انسان]] در آیه {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref> [[مغفرت]] و [[بخشش الهی]] دانسته شده است <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۹۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۶.</ref>.
=== [[خودسازی]] ===
حکمت دیگر حج خودسازی و [[غلبه]] بر [[هواهای نفسانی]] <ref>حج در قرآن، ص۱۰۸.</ref> است، بر این اساس خداوند افزون بر تأکید بر [[تحریم]] برخی [[محرمات]]، بسیاری از امور [[حلال]] همچون لذتجویی از [[همسر]] را نیز بر انسان [[حرام]] کرده است: {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref>؛ همچنین برای از میان بردن [[روحیه]] امتیازطلبی به [[قریش]] [[فرمان]] داد تا همچون دیگر [[حاجیان]] در [[عرفات]] وقوف کرده، از آنجا به سوی مشعر کوچ کنند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref>.<ref>جامع‌البیان، ج۲، ص۳۹۸؛ مجمع‌البیان، ج۲، ص۴۸.</ref> [[تشریع]] دیگر [[محرمات]] [[احرام]] همچون کندن [[گیاه]] [[حرم]]، استفاده از بوی خوش، [[آزار]] رساندن به حیوانات حتی شپش، حمل [[سلاح]] و خودآرایی نیز برای از میان بردن برخی [[رذایل نفسانی]] یا آراسته شدن حجگزار به برخی [[فضایل]] دیگر است <ref>ر. ک: حج در قرآن، ص۱۰۸ ـ ۱۳۸.</ref>
=== ایجاد [[تقوا]] ===
[[هدف]] دیگر تشریع[[حج]] ایجاد [[ملکه]] تقوا در [[انسان]] است: {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref>؛ همچنین از [[آیات]] متعدد دیگر از جمله {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref>، {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهره‌ای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده می‌شوید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۹۶.</ref> که در آن حجگزاران به تقوا توصیه شده‌اند این [[حکمت]] استفاده می‌شود.
=== منافع مادی ===
حکمت دیگر [[حج]] رسیدن نفع مادی به انسان‌هاست: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref> در روایات اهل بیت، یکی از مصادیق منفعت در [[آیه]]، منافع مادی دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۴۲۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۲۲.</ref> از جمله این منافع، درآمدهایی‌اند که از راه [[تجارت]] نصیب حجگزاران و نیز غیر حجگزاران اعم از خریداران و فروشندگان، کرایه دهندگان وسائل نقلیه و منازل، و نیز تولید کنندگانی می‌شوند که در دیگر سرزمین‌ها ساکن‌اند، چنان‌که این امر در روایات اهل‌بیت {{عم}} به صراحت آمده است.<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳.</ref> از آیاتی که از جواز تجارت در حج یاد کرده مانند {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref>، {{متن قرآن|الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.</ref> نیز این امر استفاده می‌شود. از دیگر منافع مادی حج، گوشت [[قربانی]] است که بهره حجگزاران و تهیدستان می‌شود: {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.</ref>


۱. تقویت [[دین]]
=== [[پیوند با رهبری الهی]] ([[تولی]]) ===
از مهم‌ترین حکمت‌ها و اهداف حج برپایی [[دین الهی]] است: «جَعَلَ اللّهُ الکَعبَةَ البَیتَ الحَرامَ قِیـمـًا لِلنّاسِ». ([[مائده]] / ۵، ۹۷) در روایتی مراد از «قِیـمـًا لِلنّاس» [[استواری]] و سامان بخشیدن به دین و [[دنیا]] دانسته شده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۶۹.</ref> در [[حدیثی]] دیگر نیز برپایی دین منوط به [[پابرجا بودن]] [[کعبه]] دانسته شده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۷۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۴۳.</ref> همچنین در روایاتی دیگر [[حج]] سبب تقویت <ref>بحارالانوار، ج ۶، ص۱۱۰.</ref> و [[رفعت]] و بلندی [[دین]]<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۲۴۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص۲۲.</ref> و [[پرچم]] [[اسلام]] شمرده شده است.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۵.</ref> ممکن است [[حکمت]] این امر آن باشد که در حج افزون بر احیای [[اصول عقاید]] یعنی [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]] <ref>ر. ک: صهبای حج، ص۷۹ ـ ۹۱.</ref> به بسیاری از [[فروع دین]] نیز عمل می‌شود.  
هدف دیگر تشریع حج پیوند با [[رهبری الهی]] یعنی [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} است. [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> به [[حضرت ابراهیم]] [[فرمان]] می‌دهد تا [[انسان‌ها]] را به [[حج]] فرا خواند تا به سوی او آیند. قرار دادن [[مقام ابراهیم]] میان [[نمازگزار]] و [[کعبه]] در حج: {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> نیز نشان پیوند حج با [[مقام نبوت]] و [[امامت]] است.<ref>فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص۲۸.</ref> در روایاتی از جمله مصادیق قضای {{متن قرآن|تَفَثَ}} در آیه {{متن قرآن|مَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> [[دیدار با امام]] ([[معصوم]]) دانسته شده است؛<ref> الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۸۴.</ref> همچنین در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> آمده است که کامل کردن حج با [[دیدار]] [[پیامبر]] <ref>بحارالانوار، ج ۹۷، ص۱۳۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۲۲۹.</ref> و [[امام]] {{ع}} <ref>الکافی، ج ۴، ص۵۴۹.</ref> حاصل می‌شود، چنان‌چه در برخی [[روایات]]، یکی از اهداف [[تشریع]] [[حج]]، دیدار با امامان و اعلام [[ولایت]] و حجگزار با آنان و [[یاری]] آنها دانسته شده است.<ref> علل الشرایع، ج ۲، ص۴۵۹.</ref> در [[حدیثی]] دیگر با اشاره به این [[حکمت]]، دلیل آن آیه {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref> دانسته شده است که بر اساس آن ابراهیم {{ع}} پس از [[بنای کعبه]]، [[دوستی]] و توجه [[قلوب]] [[مردم]] به ذریه‌اش را از [[خداوند]] خواست.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۸۵؛ التبیان، ج ۶، ص۳۰۰.</ref> در روایاتی دیگر، مصداق اصلی این آیه، [[اهل بیت]] {{عم}} دانسته شده است.<ref> نورالثقلین، ج ۲، ص۵۵۰؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص۸۵ ـ ۸۶.</ref>


۲. [[توبه]] و [[آمرزش گناهان]]
=== دوری از [[شیطان]] و دشمنان خدا ([[تبری]]) ===
حکمت دیگر حج، توبه و رفتن به سوی خداست. در روایاتی از [[اهل بیت]] مراد از فرار به سوی [[خدا]] در [[آیه]] «فَفِرّوا اِلَی اللّهِ» (ذاریات / ۵۱، ۵۰) رفتن به حج دانسته شده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۲۴.</ref> در [[حدیثی]] از [[امام رضا]]{{ع}} علت [[وجوب]] [[حج]]، کوچ کردن به سوی خدا و بازگشت از وضع گذشته و آغاز [[زندگی]] جدید دانسته شده است؛<ref>علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۴؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۳۲.</ref> همچنین در روایتی دیگر آمده است که پس از [[اعتراض]] [[فرشتگان]] به [[خلقت انسان]] و سپس [[ندامت]] آنان از این امر، [[خداوند]] بیت‌المعمور را برای [[توبه]] آنان و [[خانه کعبه]] را برای توبه [[انسان‌ها]] بنا نهاد.<ref> الکافی، ج ۴، ص۱۸۸؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۱۰۴.</ref> در روایتی مراد از [[مشاهده]] [[منافع]] [[انسان]] در آیه ۲۸ [[حجّ]] / ۲۲: «لِیَشهَدوا مَنـفِعَ لَهُم» [[مغفرت]] و [[بخشش الهی]] دانسته شده است <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۹۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۶.</ref>.
حکمت دیگر تشریع حج، [[تبری]] از شیطان و دیگر [[دشمنان]] خداست. در برخی روایات از مصادیق {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> که از اهداف حج شمرده شده، [[رمی]] جمرات دانسته شده است؛<ref>مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۷۲؛ ج ۱۰، ص۱۳۲، ۱۴۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۶، ۱۳۹.</ref> همچنین [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳.</ref> [[برائت از مشرکان]] را که شیطان‌های بشری‌اند از [[دستورات اسلام]] در [[حج]] دانسته است. و [[بیزاری از دشمنان]] [[خدا]]، ویژه عصر پیامبر نیست، بلکه در همه زمان‌ها باید حجگزاران در کنار [[دوستی]] [[اولیای الهی]] از همه دشمنان خدا ـ اعم از شیاطین جن و انس ـ [[بیزاری]] بجویند.


۳. [[خودسازی]]
=== [[تفقه]] و نقل [[اخبار]] ===
حکمت دیگر حج خودسازی و [[غلبه]] بر [[هواهای نفسانی]] <ref>حج در قرآن، ص۱۰۸.</ref> است، بر این اساس خداوند افزون بر تأکید بر [[تحریم]] برخی [[محرمات]]، بسیاری از امور [[حلال]] همچون لذتجویی از [[همسر]] را نیز بر انسان [[حرام]] کرده است: «فَلا رَفَثَ ولا فُسوقَ ولا جِدالَ فِی الحَجِّ» (بقره / ۲، ۱۹۷)؛ همچنین برای از میان بردن [[روحیه]] امتیازطلبی به [[قریش]] [[فرمان]] داد تا همچون دیگر [[حاجیان]] در [[عرفات]] * وقوف کرده، از آنجا به سوی مشعر کوچ کنند: «ثُمَّ اَفیضوا مِن حَیثُ اَفاضَ النّاسُ». (بقره / ۲، ۱۹۹)<ref>جامع‌البیان، ج۲، ص۳۹۸؛ مجمع‌البیان، ج۲، ص۴۸.</ref> [[تشریع]] دیگر [[محرمات]] [[احرام]] همچون کندن [[گیاه]] [[حرم]]، استفاده از بوی خوش، [[آزار]] رساندن به حیوانات حتی شپش، حمل [[سلاح]] و خودآرایی نیز برای از میان بردن برخی [[رذایل نفسانی]] یا آراسته شدن حجگزار به برخی [[فضایل]] دیگر است <ref>ر. ک: حج در قرآن، ص۱۰۸ ـ ۱۳۸.</ref>
از دیگر حکمت‌های حج آشنایی حجگزاران با [[احکام دین]] و نقل آن برای دیگران است، چنان که [[امام رضا]] {{ع}} با اشاره به این امر، مستند آن را آیه {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref> دانست.<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳.</ref> در [[حدیثی]] دیگر از جمله علل [[تشریع]] [[حج]] آشنایی با آثار و اخبار [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و نقل آن برای دیگران شمرده شده است.<ref>علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴.</ref>
=== آشنایی [[مسلمانان]] با یکدیگر ===
از اینکه [[اسلام]] حج را در ماه‌هایی خاص: {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> و مکانی خاص قرار داده است: {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و به [[انسان‌ها]] [[فرمان]] داده است تا همه از مناطق دور و نزدیک در آن مکان گرد آیند {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> برمی‌آید که یکی از حکمت‌های این [[عبادت الهی]] آشنا شدن مسلمانان با یکدیگر و رفع [[مشکلات]] و نیازهای یکدیگر است. این [[حکمت]] در برخی [[روایات اهل بیت]] نیز ذکر شده است.<ref>علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴.</ref> از جمله این نیازها، کمک به تهیدستان [[مسلمان]] است که [[حاجیان]] می‌توانند از گوشت [[قربانی]] نیاز آنان را برطرف کنند: {{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.</ref>
=== [[پاداش الهی]] ===
[[هدف]] عمده دیگر [[تشریع]] [[حج]] دستیابی [[بندگان]] به [[پاداش اخروی]] است. در روایتی یکی از مصادیق [[منفعت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref> [[پاداش]] و [[منافع اخروی]] دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۴۲۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۲۲.</ref> در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> نیز جستجوی فضل و [[رضوان الهی]] از اهداف حجگزاران شمرده شده است. برخی مراد از «فضل» در آیه را پاداش الهی و مراد از «[[رضوان]]» را [[رضایت خداوند]] دانسته‌اند.<ref>الصافی، ج ۲، ص۷.</ref> در روایتی، یکی از رازهای قرار داده شدن [[کعبه]] در سخت‌ترین و خشک‌ترین مکان روی [[زمین]]، [[پاداش]] بیشتر حجگزاران در پی [[تحمل]] [[سختی]] بیشتر از سوی آنان دانسته شده است.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲؛ الکافی، ج ۴، ص۱۹۹.</ref> افزون بر موارد یاد شده، در [[روایات اسلامی]] [[حکمت‌ها]] و اهداف دیگری از جمله [[یاد مرگ]] و [[قبر]] و [[حشر]] از [[قبور]] و آماده شدن برای آن،<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۱۷۳؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۲۵.</ref> زدودن [[تکبر]] از [[قلب]] و [[خضوع]] و [[خشوع]] در برابر [[پروردگار]] <ref> علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۲۷.</ref> ذکر شده است. البته حکمت‌ها و اهداف ذکر شده، همه علل و اهداف تشریع حج نیستند، بلکه ممکن است اهداف دیگری نیز در تشریع این [[عبادت]] مقصود باشند که در [[آیات]] و [[روایات]] ذکر نشده‌اند و [[عقل]] [[بشر]] [[توانایی]] [[درک]] و [[فهم]] آنها را نداشته باشد.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[حج (مقاله)|مقاله «حج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۴۰۶-۴۰۹.</ref>


۴. ایجاد [[تقوا]]
== اقسام [[حج]] ==
[[هدف]] دیگر تشریع[[حج]] ایجاد [[ملکه]] تقوا در [[انسان]] است: «الحَجُّ اَشهُرٌ مَعلومـتٌ... وتَزَوَّدوا فَاِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوی واتَّقونِ یـأولِی الاَلبـب» (بقره / ۲، ۱۹۷)؛ همچنین از [[آیات]] متعدد دیگر از جمله ۱۹۶ و ۱۸۹ بقره / ۲، و ۲ و ۹۶ [[مائده]] / ۵ که در آن حجگزاران به تقوا توصیه شده‌اند این [[حکمت]] استفاده می‌شود.
حج بر سه قسم است:<ref> المبسوط، طوسی، ج ۱، ص۳۰۶؛ الوسیله، ص۱۵۷.</ref> [[تمتع]]، قِران و اِفراد.
 
۵. [[منافع]] مادی
حکمت دیگر [[حج]] رسیدن نفع مادی به انسان‌هاست: «واَذِّن فِی‌النّاسِ بِالحَجِّ... لِیَشهَدوا مَنـفِعَ لَهُم». ([[حجّ]] / ۲۲، ۲۷ - ۲۸) در [[روایات اهل بیت]]، یکی از مصادیق [[منفعت]] در [[آیه]]، منافع مادی دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۴۲۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۲۲.</ref> از جمله این منافع، درآمدهایی‌اند که از راه [[تجارت]] نصیب حجگزاران و نیز غیر حجگزاران اعم از خریداران و فروشندگان، کرایه دهندگان وسائل نقلیه و منازل، و نیز [[تولید]] کنندگانی می‌شوند که در دیگر [[سرزمین‌ها]] ساکن‌اند، چنان‌که این امر در [[روایات اهل‌بیت]]{{عم}} به [[صراحت]] آمده است.<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳.</ref> از آیاتی که از جواز تجارت در حج یاد کرده مانند ۱۹۸ بقره / ۲ و ۲ مائده / ۵ نیز این امر استفاده می‌شود. از دیگر منافع مادی حج، گوشت [[قربانی]] است که بهره حجگزاران و تهیدستان می‌شود: «فَکُلوا مِنها واَطعِموا الباسَ الفَقیر... واَطعِموا القانِعَ والمُعتَرَّ». (حجّ / ۲۲، ۲۸، ۳۶)
 
 
۶. پیوند با [[رهبری الهی]] ([[تولی]])
هدف دیگر تشریع حج پیوند با [[رهبری الهی]] یعنی [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} است. [[قرآن]] در [[آیه]] ۲۷ [[حجّ]] / ۲۲ به [[حضرت ابراهیم]] [[فرمان]] می‌دهد تا [[انسان‌ها]] را به [[حج]] فرا خواند تا به سوی او آیند: «واَذِّن فِی‌النّاسِ بِالحَجِّ یَأتوکَ». قرار دادن [[مقام ابراهیم]] میان [[نمازگزار]] و [[کعبه]] در حج: «واتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبرهیمَ مُصَلًّی» (بقره / ۲، ۱۲۵) نیز نشان پیوند حج با [[مقام نبوت]] و [[امامت]] است.<ref>فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص۲۸.</ref> در روایاتی از جمله مصادیق قضای «تَفَث» در آیه ۲۹ حجّ / ۲۲: «ثُمَّ لیَقضوا تَفَثَهُم» [[دیدار با امام]] ([[معصوم]]) دانسته شده است؛<ref> الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۸۴.</ref> همچنین در [[تفسیر آیه]] «واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ» (بقره / ۲، ۱۹۶) آمده است که کامل کردن حج با [[دیدار]] [[پیامبر]] <ref>بحارالانوار، ج ۹۷، ص۱۳۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۲۲۹.</ref> و [[امام]]{{ع}} <ref>الکافی، ج ۴، ص۵۴۹.</ref> حاصل می‌شود، چنان‌چه در برخی [[روایات]]، یکی از اهداف [[تشریع]] [[حج]]، دیدار با امامان و اعلام [[ولایت]] و حجگزار با آنان و [[یاری]] آنها دانسته شده است.<ref> علل الشرایع، ج ۲، ص۴۵۹.</ref> در [[حدیثی]] دیگر با اشاره به این [[حکمت]]، دلیل آن آیه «فَاجعَل اَفـ ٔ دَةً مِنَ النّاسِ تَهوی اِلَیهِم» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۷) دانسته شده است که بر اساس آن ابراهیم{{ع}} پس از [[بنای کعبه]]، [[دوستی]] و توجه [[قلوب]] [[مردم]] به ذریه‌اش را از [[خداوند]] خواست.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۸۵؛ التبیان، ج ۶، ص۳۰۰.</ref> در روایاتی دیگر، مصداق اصلی این آیه، [[اهل بیت]]{{عم}} دانسته شده است.<ref> نورالثقلین، ج ۲، ص۵۵۰؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص۸۵ ـ ۸۶.</ref>
 
 
۷. دوری از [[شیطان]] و [[دشمنان خدا]] ([[تبری]])
حکمت دیگر تشریع حج، [[تبری]] از شیطان و دیگر [[دشمنان]] خداست. در برخی روایات از مصادیق «لیَقضوا تَفَثَهُم» (حجّ / ۲۲، ۲۹) که از اهداف حج شمرده شده، [[رمی]] جمرات دانسته شده است؛<ref>مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۷۲؛ ج ۱۰، ص۱۳۲، ۱۴۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۶، ۱۳۹.</ref> همچنین [[قرآن]] در [[آیه]] ۳ [[توبه]] / ۹ [[برائت از مشرکان]] را که شیطان‌های بشری‌اند از [[دستورات اسلام]] در [[حج]] دانسته است: «واَذنٌ مِنَ اللّهِ ورَسولِهِ اِلَی النّاسِ یَومَ الحَجِّ الاَکبَرِ اَنَّ اللّهَ بَرِی‌ءٌ مِنَ المُشرِکینَ ورَسولُهُ» و [[بیزاری از دشمنان]] [[خدا]]، ویژه [[عصر پیامبر]] نیست، بلکه در همه زمان‌ها باید حجگزاران در کنار [[دوستی]] [[اولیای الهی]] از همه [[دشمنان خدا]] ـ اعم از [[شیاطین جن]] و انس ـ [[بیزاری]] بجویند.
 
۸. [[تفقه]] و نقل [[اخبار]]
از دیگر حکمت‌های حج آشنایی حجگزاران با [[احکام دین]] و نقل آن برای دیگران است، چنان که [[امام رضا]]{{ع}} با اشاره به این امر، مستند آن را آیه «فَلَولا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طَـافَةٌ لِیَتَفَقَّهوا فِی الدّینِ ولِیُنذِروا قَومَهُم اِذا رَجَعوا اِلَیهِم» (توبه / ۹، ۱۲۲) و نیز آیه «لِیَشهَدوا مَنـفِعَ لهم» ([[حجّ]] / ۲۲، ۲۸) دانست.<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳.</ref> در [[حدیثی]] دیگر از جمله علل [[تشریع]] [[حج]] آشنایی با آثار و اخبار [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و نقل آن برای دیگران شمرده شده است.<ref>علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴.</ref>


۹. آشنایی [[مسلمانان]] با یکدیگر
'''تمتع حجی''' است که حجگزار در ماه‌های حج ([[شوال]]، [[ذیقعده]] و [[ذیحجه]]) ابتدا [[اعمال]] [[عمره]] را انجام داده، پس از خروج از [[احرام]] دوباره برای حج [[محرم]] می‌شود <ref> کشف الرموز، ج ۱، ص۳۳۶؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۲۶۷.</ref> و از این رو به آن تمتع گفته‌اند که [[تمتع]] (بهره بردن) از بسیاری [[محرمات]] [[احرام]] از جمله [[زنان]]، میان [[عمره]] و [[حج]] [[حلال]] می‌شود. از آنجا که [[ارتباط]] میان این عمره و [[حج تمتع]] به گونه‌ای است که به منزله یک عمل محسوب می‌شوند، گویا این بهره‌برداری در حج تمتع واقع شده است.<ref> الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۴.</ref> به نظر بسیاری از [[فقیهان]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> بر [[مشروعیت]] این حج دلالت دارد: «فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ».<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ الحدائق، ج ۱۴، ص۳۲۰؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۱۵.</ref> در [[روایات]] متعددی از [[پیامبر]] و [[اهل‌بیت]] {{عم}} <ref> الکافی، ج ۴، ص۲۹۱؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۴؛ مسند احمد، ج ۱، ص۵۷.</ref> نیز حج تمتع جایز شمرده شده است. در مقابل، از [[عمر]] و [[عثمان]] نقل شده است که از حج تمتع [[نهی]] کرده و آن را [[حرام]] شمرده‌اند؛<ref> مسند احمد، ج ۱، ص۵۲؛ المجموع، ج ۷، ص۱۵۱.</ref> ولی این نهی و [[تحریم]] برخلاف [[نص صریح]] [[قرآن کریم]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}} <ref> صحیح مسلم، ج ۴، ص۴۹؛ سنن النسائی، ج ۵، ص۱۵۱.</ref> و [[صحابه]] است،<ref> صحیح مسلم، ج ۴، ص۴۵؛ مسند احمد، ج ۳، ص۳۶۳؛ سنن الترمذی، ج ۲، ص۱۵۸ ـ ۱۵۹.</ref> بر این اساس، بسیاری از [[مسلمانان]] از جمله فرزند عمر با این [[رأی]] [[مخالفت]] کرده، تمتع در حج را جایز شمرده‌اند.<ref> وسائل الشیعه، ج ۱، ص۱۹؛ سنن الترمذی، ج ۲، ص۱۵۹.</ref> فقیهان پیرو [[مذاهب چهارگانه اهل سنت]] نیز حج تمتع را جایز شمرده‌اند.<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۱؛ المغنی، ج ۳، ص۲۳۷؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۲۶۶.</ref> بر اساس آیه{{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> و برخی روایات،<ref> الکافی، ج ۴، ص۲۹۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۹.</ref> این حج [[وظیفه]] غیر مکیان است. رأی فقیهان [[شیعه]] <ref> السرائر، ج ۱، ص۵۱۹؛ المعتبر، ج ۲، ص۷۸۳.</ref> و برخی از [[فقهای اهل سنت]] <ref> المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۱۶۹؛ المجموع، ج ۷، ص۱۶۹.</ref> نیز همین است؛ ولی بیشتر [[فقهای اهل سنت]] انجام دادن [[حج تمتع]] را برای [[اهل مکه]] جایز دانسته‌اند.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۲۷۲؛ المجموع، ج ۷، ص۱۶۹.</ref> [[رأی]] [[فقهای شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره مراد از «حاضِریِ المَسجِد الحَرامِ» در [[آیه]] مذکور متفاوت است؛ نظر برخی از [[فقیهان]] [[شیعه]] آن است که آنها کسانی‌اند که میان آنان و [[مسجدالحرام]] از ۴ جانب ۱۲ میل (هر میل یک سوم فرسخ)<ref> الاوزان والمقادیر، ص۱۳۱؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۴۱۷.</ref> یا کمتر از آن باشد؛<ref> السرائر، ج ۱، ص۵۲۰؛ ذخیره‌المعاد، ج ۱، ص۵۵۰.</ref> ولی مشهور [[فقهای امامیه]] برآن‌اند که مراد کسانی‌اند که فاصله آنان با مسجدالحرام ۴۸ میل و کمتر از آن باشد.<ref> الحدائق، ج ۱۴، ص۳۲۲؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۱۶؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۴۴۱.</ref> در برابر، فقهای اهل سنت آرای متفاوتی بیان کرده و گفته‌اند: اینان تنها ساکنان محدوده [[حرم]] <ref> المغنی، ج ۳، ص۵۰۲، ۲۴۲؛ المحلی، ج ۷، ص۱۴۶.</ref> یا اهل مکه یا کسانی‌اند که از محل سکونت آنان تا [[مکه]] [[نماز]] شکسته نمی‌شود، یا کسانی که در فاصله میان مواقیت [[احرام]] تا مکه ساکن‌اند <ref> المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۱۶۹؛ بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۹.</ref> یا ساکنان مکه و [[ذی طوی]] یا کسانی که از محل سکونت آنان تا مکه یک [[روز]] یا دو شب راه است.<ref> المحلی، ج ۷، ص۱۴۶.</ref>
از اینکه [[اسلام]] حج را در ماه‌هایی خاص: «الحَجُّ اَشهُرٌ مَعلومـتٌ» (بقره / ۲، ۱۹۷) و مکانی خاص قرار داده است: «ولِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ» ([[آل عمران]] / ۳، ۹۷) و به [[انسان‌ها]] [[فرمان]] داده است تا همه از مناطق دور و نزدیک در آن مکان گرد آیند (حجّ / ۲۲، ۲۷) برمی‌آید که یکی از حکمت‌های این [[عبادت الهی]] آشنا شدن مسلمانان با یکدیگر و رفع [[مشکلات]] و نیازهای یکدیگر است. این [[حکمت]] در برخی [[روایات اهل بیت]] نیز ذکر شده است.<ref>علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴.</ref> از جمله این نیازها، کمک به تهیدستان [[مسلمان]] است که [[حاجیان]] می‌توانند از گوشت [[قربانی]] نیاز آنان را برطرف کنند: «واَطعِموا القانِعَ والمُعتَرَّ». ([[حجّ]] / ۲۲، ۳۶)


۱۰. [[پاداش الهی]]
'''[[حج]] قِران'''، حجی است که حج‌گزار ابتدا [[حج]] و سپس [[عمره]] را انجام می‌دهد و هنگام [[احرام حج]]، [[قربانی]] را به همراه خود می‌آورد؛<ref> مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹.</ref> ولی فقهای اهل سنت برآن‌اند که حج [[قرآن]] آن است که حجگزار حج و عمره را با یک [[نیت]] و احرام انجام داده، [[محرمات]] احرام میان آن دو بر وی [[حلال]] نمی‌گردد.<ref> المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۵؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۵.</ref> به نظر برخی از آنان [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> که [[حج]] و [[عمره]] را قرین هم ذکر کرده اشاره به این نوع از حج دارد؛<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ البحرالرائق، ج ۲، ص۶۲۶.</ref> ولی عده‌ای دیگر دلالت آیه را بر این حج [[نفی]] کرده و گفته‌اند: جمع و قرین قرار دادن این دو در آیه، دلیلی بر [[وجوب]] جمع آنها در عمل نیست.<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۳.</ref> [[فقهای اهل سنت]] جمع میان حج و عمره را با یک [[احرام]] جایز دانسته‌اند؛<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۶۹؛ البحر الرائق، ج ۲، ص۶۲۵؛ الدرالمختار، ج ۲، ص۵۸۳.</ref> اما [[فقهای شیعه]] این عمل را جایز ندانسته و در صورت انجام دادن آن گفته‌اند که تنها حج منعقد می‌گردد.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۳۳۲؛ تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۸.</ref> دلیل برخی از فقهای شیعه آیه مذکور است که [[مسلمانان]] را به کامل کردن هریک از حج و عمره [[فرمان]] داده و معنای کامل کردن حج این است که حجگزار ابتدا [[اعمال]] آن را انجام داده، از احرام خارج گردد و سپس به عمل دیگری بپردازد.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۳۳۳؛ تذکره‌الفقهاء، ج ۸، ص۶۹.</ref> به روایاتی از [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] {{عم}} نیز در این باره استناد شده است.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۳۳۲؛ ذخیره‌المعاد، ج ۱، ص۵۵۶ ـ ۵۵۷.</ref> به نظر [[فقیهان]] [[شیعه]]، [[حج]] [[قرآن]] [[وظیفه]] ساکنان و مجاوران [[مکه]] ـ در محدوده یاد شده ـ است.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۲۷۲؛ تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۷؛ غنیة النزوع، ص۱۵۲.</ref> دلیل این امر آیه {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> است که [[حج تمتع]] را وظیفه غیر مجاوران شمرده است.<ref> غنیة النزوع، ص۱۵۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۲۴.</ref> در این‌باره به [[روایات]] نیز استناد شده است؛<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۲۴.</ref> ولی بسیاری از فقهای اهل سنت برآن‌اند که انجام هریک از سه نوع [[حج]] برای مجاوران [[مکه]] جایز است.<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۷۰؛ بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۹؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۲۶۷.</ref>
[[هدف]] عمده دیگر [[تشریع]] [[حج]] دستیابی [[بندگان]] به [[پاداش اخروی]] است. در روایتی یکی از مصادیق [[منفعت]] در [[آیه]] ۲۸ حجّ / ۲۲ [[پاداش]] و [[منافع اخروی]] دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۴۲۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۲۲.</ref> در آیه ۲ [[مائده]] / ۵ نیز جست و جوی فضل و [[رضوان الهی]] از اهداف حجگزاران شمرده شده است: «ءامّینَ البَیتَ الحَرامَ یَبتَغونَ فَضلاً مِن رَبِّهِم ورِضونـًا». برخی مراد از «فضل» در آیه را پاداش الهی و مراد از «[[رضوان]]» را [[رضایت خداوند]] دانسته‌اند.<ref>الصافی، ج ۲، ص۷.</ref> در روایتی، یکی از رازهای قرار داده شدن [[کعبه]] در سخت‌ترین و خشک‌ترین مکان روی [[زمین]]، [[پاداش]] بیشتر حجگزاران در پی [[تحمل]] [[سختی]] بیشتر از سوی آنان دانسته شده است.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲؛ الکافی، ج ۴، ص۱۹۹.</ref> افزون بر موارد یاد شده، در [[روایات اسلامی]] [[حکمت‌ها]] و اهداف دیگری از جمله [[یاد مرگ]] و [[قبر]] و [[حشر]] از [[قبور]] و آماده شدن برای آن،<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۱۷۳؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۲۵.</ref> زدودن [[تکبر]] از [[قلب]] و [[خضوع]] و [[خشوع]] در برابر [[پروردگار]] <ref> علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۲۷.</ref> ذکر شده است. البته حکمت‌ها و اهداف ذکر شده، همه علل و اهداف تشریع حج نیستند، بلکه ممکن است اهداف دیگری نیز در تشریع این [[عبادت]] مقصود باشند که در [[آیات]] و [[روایات]] ذکر نشده‌اند و [[عقل]] [[بشر]] [[توانایی]] [[درک]] و [[فهم]] آنها را نداشته باشد.


== اقسام [[حج]] ==
'''حج اِفراد'''، آن است که ابتدا حجگزار برای حج [[محرم]] شده، پس از خروج از [[احرام]]، [[عمره]] را به جا می‌آورد.<ref> المعتبر، ج ۲، ص۷۸۵؛ المغنی، ج ۳، ص۲۴۷.</ref> البته برخی انجام عمره پس از حج را مشروط به عدم انجام آن پیش از حج و نیز داشتن [[استطاعت]] آن دانسته‌اند.<ref> کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۱۷ ـ ۱۸.</ref> برخی از [[فقهای اهل سنت]] گفته‌اند: اِفراد آن است که حجگزار ابتدا قبل از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس در ماه‌های حج، تنها حج را به جای آورد <ref> حواشی الشروانی، ج ۴، ص۱۴۶؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۵۱۴.</ref> یا ابتدا حج را به جا آورده، عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.<ref> المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۵؛ روضة الطالبین، ج ۲، ص۳۲۱.</ref> به نظر برخی [[آیه]] {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> به این نوع از حج اشاره دارد؛<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ البحرالرائق، ج ۲، ص۶۲۶.</ref> ولی این [[رأی]] صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا آیه مذکور بر اصل [[وجوب]] [[حج]] بر [[مسلمانان]] دلالت دارد و از نوع حج سخنی به میان نیاورده است. به نظر [[علمای امامیه]] این نوع از حج [[وظیفه]] [[اهل مکه]] و مجاوران آن است.<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۷۱.</ref> دلیل این امر آیه {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> و برخی [[روایات]] است؛<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۹.</ref> ولی [[اهل سنت]] انجام این حج را نیز برای همه افراد جایز شمرده‌اند.<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ المغنی، ج ۳، ص۲۳۲.</ref> این سه نوع حج هرچند در اصل [[اعمال]] با هم اشتراک دارند، تفاوت‌های متعددی با یکدیگر دارند؛<ref> الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۸؛ جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۷۵.</ref> همچنین در اینکه کدام یک از حج‌های یاد شده [[افضل]] و دارای [[پاداش]] بیشتری است [[علمای اسلامی]] آرای متفاوتی دارند؛ به نظر [[علمای امامیه]] <ref> الخلاف، ج ۲، ص۲۶۶؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۷۲.</ref> و برخی از [[فقیهان]] [[اهل سنت]] <ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۰؛ المغنی، ج ۳، ص۲۳۳.</ref> [[تمتع]] [[برتر]] از [[قرآن]] و افراد است. دلیل این امر به نظر برخی آن است که قرآن به [[صراحت]] از [[حج تمتع]] یاد کرده است، در حالی که دیگر انواع [[حج]] به صراحت در قرآن نیامده‌اند <ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۷۲.</ref> و نیز به روایتی از [[پیامبر اکرم]] استناد شده است که پس از [[محرم]] شدن برای حج و [[نزول وحی]] بر آن [[حضرت]] فرمود: اگر [[قربانی]] به همراه نیاورده بودم ابتدا [[عمره]] و سپس حج می‌گزاردم.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۲۶۷ - ۲۶۸؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۱۰۶ - ۱۰۷.</ref> افزون بر این، در [[روایات اهل بیت]] {{عم}} به صراحت بر برتر بودن حج تمتع تصریح شده است؛<ref> تهذیب، ج ۵، ص۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۵۱.</ref> از جمله [[امام صادق]] فرمود: اگر ۱۰۰۰ حج به جا آورم همه آنها را به گونه تمتع به جا می‌آورم.<ref> الکافی، ج ۴، ص۲۹۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۹.</ref> در روایتی [[راز]] [[مأمور]] شدن [[مکلفان]] به تمتع و [[برتری]] آن، آسانگیری [[خداوند]] بر حجگزاران و [[حفظ]] آنان از [[گناه]] با طولانی نشدن مدت [[احرام]]، و انجام دادن [[طواف]] [[مستحب]] در بین [[اعمال]] [[حج]] دانسته شده است.<ref> علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۲.</ref> برخی حج قرآن را دارای [[فضیلت]] بیشتر دانسته‌اند؛ زیرا قرآن در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> از حج قرآن یاد کرده و نیز بدان جهت که [[پیامبر]] {{صل}} حج قرآن انجام داد <ref> بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۷۴ ـ ۱۷۵.</ref> و برخی نیز [[حج]] افراد را [[افضل]] شمرده‌اند. برخی نیز هر سه حج را دارای [[فضیلت]] یکسان دانسته‌اند<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۲.</ref> و برخی گفته‌اند: اگر حج‌گزار [[قربانی]] به همراه آورده [[قرآن]] و گرنه [[تمتع]] بهتر است؛ زیرا [[پیامبر]] چون قربانی به همراه آورده بود حج قرآن به جا آورد<ref>المغنی، ج ۳، ص۲۳۲ ـ ۲۳۳.</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[حج (مقاله)|مقاله «حج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۴۰۹-۴۱۳.</ref>
حج بر سه قسم است:<ref> المبسوط، طوسی، ج ۱، ص۳۰۶؛ الوسیله، ص۱۵۷.</ref> [[تمتع]]، قِران و اِفراد. تمتع حجی است که حجگزار در ماه‌های حج ([[شوال]]، [[ذیقعده]] و [[ذیحجه]]) ابتدا [[اعمال]] [[عمره]] را انجام داده، پس از خروج از [[احرام]] دوباره برای حج [[محرم]] می‌شود <ref> کشف الرموز، ج ۱، ص۳۳۶؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۲۶۷.</ref> و از این رو به آن تمتع گفته‌اند که [[تمتع]] (بهره بردن) از بسیاری [[محرمات]] [[احرام]] از جمله [[زنان]]، میان [[عمره]] و [[حج]] [[حلال]] می‌شود. از آنجا که [[ارتباط]] میان این عمره و [[حج تمتع]] به گونه‌ای است که به منزله یک عمل محسوب می‌شوند، گویا این بهره‌برداری در حج تمتع واقع شده است.<ref> الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۴.</ref> به نظر بسیاری از [[فقیهان]] [[آیه]] ۱۹۶ بقره / ۲ بر [[مشروعیت]] این حج دلالت دارد: «فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ».<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ الحدائق، ج ۱۴، ص۳۲۰؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۱۵.</ref> در [[روایات]] متعددی از [[پیامبر]] و [[اهل‌بیت]]{{عم}} <ref> الکافی، ج ۴، ص۲۹۱؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۴؛ مسند احمد، ج ۱، ص۵۷.</ref> نیز حج تمتع جایز شمرده شده است. در مقابل، از [[عمر]] و [[عثمان]] نقل شده است که از حج تمتع [[نهی]] کرده و آن را [[حرام]] شمرده‌اند؛<ref> مسند احمد، ج ۱، ص۵۲؛ المجموع، ج ۷، ص۱۵۱.</ref> ولی این نهی و [[تحریم]] برخلاف [[نص صریح]] [[قرآن کریم]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} <ref> صحیح مسلم، ج ۴، ص۴۹؛ سنن النسائی، ج ۵، ص۱۵۱.</ref> و [[صحابه]] است،<ref> صحیح مسلم، ج ۴، ص۴۵؛ مسند احمد، ج ۳، ص۳۶۳؛ سنن الترمذی، ج ۲، ص۱۵۸ ـ ۱۵۹.</ref> بر این اساس، بسیاری از [[مسلمانان]] از جمله فرزند عمر با این [[رأی]] [[مخالفت]] کرده، تمتع در حج را جایز شمرده‌اند.<ref> وسائل الشیعه، ج ۱، ص۱۹؛ سنن الترمذی، ج ۲، ص۱۵۹.</ref> فقیهان پیرو [[مذاهب چهارگانه اهل سنت]] نیز حج تمتع را جایز شمرده‌اند.<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۱؛ المغنی، ج ۳، ص۲۳۷؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۲۶۶.</ref> بر اساس آیه ۱۹۶ بقره / ۲: «ذلِکَ لِمَن لَم یَکُن اَهلُهُ حاضِرِی المَسجِدِ الحَرامِ» و برخی روایات،<ref> الکافی، ج ۴، ص۲۹۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۹.</ref> این حج [[وظیفه]] غیر مکیان است. رأی فقیهان [[شیعه]] <ref> السرائر، ج ۱، ص۵۱۹؛ المعتبر، ج ۲، ص۷۸۳.</ref> و برخی از [[فقهای اهل سنت]] <ref> المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۱۶۹؛ المجموع، ج ۷، ص۱۶۹.</ref> نیز همین است؛ ولی بیشتر [[فقهای اهل سنت]] انجام دادن [[حج تمتع]] را برای [[اهل مکه]] جایز دانسته‌اند.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۲۷۲؛ المجموع، ج ۷، ص۱۶۹.</ref> [[رأی]] [[فقهای شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره مراد از «حاضِریِ المَسجِد الحَرامِ» در [[آیه]] مذکور متفاوت است؛ نظر برخی از [[فقیهان]] [[شیعه]] آن است که آنها کسانی‌اند که میان آنان و [[مسجدالحرام]] * از ۴ جانب ۱۲ میل (هر میل یک سوم فرسخ)<ref> الاوزان والمقادیر، ص۱۳۱؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۴۱۷.</ref> یا کمتر از آن باشد؛<ref> السرائر، ج ۱، ص۵۲۰؛ ذخیره‌المعاد، ج ۱، ص۵۵۰.</ref> ولی مشهور [[فقهای امامیه]] برآن‌اند که مراد کسانی‌اند که فاصله آنان با مسجدالحرام ۴۸ میل و کمتر از آن باشد.<ref> الحدائق، ج ۱۴، ص۳۲۲؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۱۶؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۴۴۱.</ref> در برابر، فقهای اهل سنت آرای متفاوتی بیان کرده و گفته‌اند: اینان تنها ساکنان محدوده [[حرم]] <ref> المغنی، ج ۳، ص۵۰۲، ۲۴۲؛ المحلی، ج ۷، ص۱۴۶.</ref> یا اهل مکه یا کسانی‌اند که از محل سکونت آنان تا [[مکه]] [[نماز]] شکسته نمی‌شود، یا کسانی که در فاصله میان مواقیت [[احرام]] تا مکه ساکن‌اند <ref> المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۱۶۹؛ بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۹.</ref> یا ساکنان مکه و [[ذی طوی]] یا کسانی که از محل سکونت آنان تا مکه یک [[روز]] یا دو شب راه است.<ref> المحلی، ج ۷، ص۱۴۶.</ref>[[حج]] قِران، حجی است که حجگزار ابتدا [[حج]] و سپس [[عمره]] را انجام می‌دهد و هنگام [[احرام حج]]، [[قربانی]] را به همراه خود می‌آورد؛<ref> مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹.</ref> ولی فقهای اهل سنت برآن‌اند که حج [[قرآن]] آن است که حجگزار حج و عمره را با یک [[نیت]] و احرام انجام داده، [[محرمات]] احرام میان آن دو بر وی [[حلال]] نمی‌گردد.<ref> المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۵؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۵.</ref> به نظر برخی از آنان [[آیه]] «واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ» (بقره / ۲، ۱۹۶) که [[حج]] و [[عمره]] را قرین هم ذکر کرده اشاره به این نوع از حج دارد؛<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ البحرالرائق، ج ۲، ص۶۲۶.</ref> ولی عده‌ای دیگر دلالت آیه را بر این حج [[نفی]] کرده و گفته‌اند: جمع و قرین قرار دادن این دو در آیه، دلیلی بر [[وجوب]] جمع آنها در عمل نیست.<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۳.</ref> [[فقهای اهل سنت]] جمع میان حج و عمره را با یک [[احرام]] جایز دانسته‌اند؛<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۶۹؛ البحر الرائق، ج ۲، ص۶۲۵؛ الدرالمختار، ج ۲، ص۵۸۳.</ref> اما [[فقهای شیعه]] این عمل را جایز ندانسته و در صورت انجام دادن آن گفته‌اند که تنها حج منعقد می‌گردد.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۳۳۲؛ تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۸.</ref> دلیل برخی از فقهای شیعه آیه مذکور است که [[مسلمانان]] را به کامل کردن هریک از حج و عمره [[فرمان]] داده و معنای کامل کردن حج این است که حجگزار ابتدا [[اعمال]] آن را انجام داده، از احرام خارج گردد و سپس به عمل دیگری بپردازد.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۳۳۳؛ تذکره‌الفقهاء، ج ۸، ص۶۹.</ref> به روایاتی از [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{عم}} نیز در این باره استناد شده است.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۳۳۲؛ ذخیره‌المعاد، ج ۱، ص۵۵۶ ـ ۵۵۷.</ref> به نظر [[فقیهان]] [[شیعه]]، [[حج]] [[قرآن]] [[وظیفه]] ساکنان و مجاوران [[مکه]] ـ در محدوده یاد شده ـ است.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۲۷۲؛ تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۷؛ غنیة النزوع، ص۱۵۲.</ref> دلیل این امر آیه ۱۹۶ بقره / ۲ است که [[حج تمتع]] را وظیفه غیر مجاوران شمرده است.<ref> غنیة النزوع، ص۱۵۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۲۴.</ref> در این‌باره به [[روایات]] نیز استناد شده است؛<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۲۴.</ref> ولی بسیاری از فقهای اهل سنت برآن‌اند که انجام هریک از سه نوع [[حج]] برای مجاوران [[مکه]] جایز است.<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۷۰؛ بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۹؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۲۶۷.</ref>حج افراد، آن است که ابتدا حجگزار برای حج [[محرم]] شده، پس از خروج از [[احرام]]، [[عمره]] را به جا می‌آورد.<ref> المعتبر، ج ۲، ص۷۸۵؛ المغنی، ج ۳، ص۲۴۷.</ref> البته برخی انجام عمره پس از حج را مشروط به عدم انجام آن پیش از حج و نیز داشتن [[استطاعت]] آن دانسته‌اند.<ref> کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۱۷ ـ ۱۸.</ref> برخی از [[فقهای اهل سنت]] گفته‌اند: اِفراد آن است که حجگزار ابتدا قبل از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس در ماه‌های حج، تنها حج را به جای آورد <ref> حواشی الشروانی، ج ۴، ص۱۴۶؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۵۱۴.</ref> یا ابتدا حج را به جا آورده، عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.<ref> المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۵؛ روضة الطالبین، ج ۲، ص۳۲۱.</ref> به نظر برخی [[آیه]] «ولِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ استَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً» ([[آل عمران]] / ۳، ۹۷) به این نوع از حج اشاره دارد؛<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ البحرالرائق، ج ۲، ص۶۲۶.</ref> ولی این [[رأی]] صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا آیه مذکور بر اصل [[وجوب]] [[حج]] بر [[مسلمانان]] دلالت دارد و از نوع حج سخنی به میان نیاورده است. به نظر [[علمای امامیه]] این نوع از حج [[وظیفه]] [[اهل مکه]] و مجاوران آن است.<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۷۱.</ref> دلیل این امر آیه ۱۹۶ بقره / ۲ و برخی [[روایات]] است؛<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۹.</ref> ولی [[اهل سنت]] انجام این حج را نیز برای همه افراد جایز شمرده‌اند.<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ المغنی، ج ۳، ص۲۳۲.</ref> این سه نوع حج هرچند در اصل [[اعمال]] با هم اشتراک دارند، تفاوت‌های متعددی با یکدیگر دارند؛<ref> الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۸؛ جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۷۵.</ref> همچنین در اینکه کدام یک از حج‌های یاد شده [[افضل]] و دارای [[پاداش]] بیشتری است [[علمای اسلامی]] آرای متفاوتی دارند؛ به نظر [[علمای امامیه]] <ref> الخلاف، ج ۲، ص۲۶۶؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۷۲.</ref> و برخی از [[فقیهان]] [[اهل سنت]] <ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۰؛ المغنی، ج ۳، ص۲۳۳.</ref> [[تمتع]] [[برتر]] از [[قرآن]] و افراد است. دلیل این امر به نظر برخی آن است که قرآن به [[صراحت]] از [[حج تمتع]] یاد کرده است: «... فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ» (بقره / ۲، ۱۹۶)، در حالی که دیگر انواع [[حج]] به صراحت در قرآن نیامده‌اند <ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۷۲.</ref> و نیز به روایتی از [[پیامبر اکرم]] استناد شده است که پس از [[محرم]] شدن برای حج و [[نزول وحی]] بر آن [[حضرت]] فرمود: اگر [[قربانی]] * به همراه نیاورده بودم ابتدا [[عمره]] و سپس حج می‌گزاردم.<ref> الخلاف، ج ۲، ص۲۶۷ - ۲۶۸؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۱۰۶ - ۱۰۷.</ref> افزون بر این، در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} به صراحت بر برتر بودن حج تمتع تصریح شده است؛<ref> تهذیب، ج ۵، ص۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۵۱.</ref> از جمله [[امام صادق]] فرمود: اگر ۱۰۰۰ حج به جا آورم همه آنها را به گونه تمتع به جا می‌آورم.<ref> الکافی، ج ۴، ص۲۹۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۹.</ref> در روایتی [[راز]] [[مأمور]] شدن [[مکلفان]] به تمتع و [[برتری]] آن، آسانگیری [[خداوند]] بر حجگزاران و [[حفظ]] آنان از [[گناه]] با طولانی نشدن مدت [[احرام]] *، و انجام دادن [[طواف]] [[مستحب]] در بین [[اعمال]] [[حج]] دانسته شده است.<ref> علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۲.</ref> برخی حج قرآن را دارای [[فضیلت]] بیشتر دانسته‌اند؛ زیرا قرآن در [[آیه]] «واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ» از حج قرآن یاد کرده و نیز بدان جهت که [[پیامبر]]{{صل}} حج قرآن انجام داد <ref> بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۷۴ ـ ۱۷۵.</ref> و برخی نیز [[حج]] افراد را [[افضل]] شمرده‌اند. برخی نیز هر سه حج را دارای [[فضیلت]] یکسان دانسته‌اند<ref> المجموع، ج ۷، ص۱۵۲.</ref> و برخی گفته‌اند: اگر حجگزار [[قربانی]] به همراه آورده [[قرآن]] و گرنه [[تمتع]] بهتر است؛ زیرا [[پیامبر]] چون قربانی به همراه آورده بود حج قرآن به جا آورد.<ref> ا لمغنی، ج ۳، ص۲۳۲ ـ ۲۳۳.</ref>


== [[اعمال]] و اجزای حج ==
== [[اعمال]] و اجزای حج ==
حج، اعم از تمتع، قرآن و افراد اعمال خاصی دارد که در عمده آنها اشتراک دارند و تفاوت آنها تنها در برخی موارد جزئی یا شیوه انجام این اعمال است. البته از مجموع اعمال [[عمره]] و حج گاه به عنوان اعمال[[حج]] یاد می‌شود؛ لیکن از آنجا که عمره خود مدخل مستقل دارد در این بحث تنها به اعمال حج اشاره شده است.<ref> الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۷۵.</ref> این اعمال از نظر [[فقه]] [[امامیه]] به ترتیب عبارت‌اند از:
حج، اعم از تمتع، قرآن و افراد اعمال خاصی دارد که در عمده آنها اشتراک دارند و تفاوت آنها تنها در برخی موارد جزئی یا شیوه انجام این اعمال است. البته از مجموع اعمال [[عمره]] و حج گاه به عنوان اعمال[[حج]] یاد می‌شود؛ لکن از آنجا که عمره خود مدخل مستقل دارد در این بحث تنها به اعمال حج اشاره شده است.<ref> الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۷۵.</ref> این اعمال از نظر [[فقه]] [[امامیه]] به ترتیب عبارت‌اند از:


=== [[احرام]] ===
=== [[احرام]] ===
نخستین عمل حج در هریک از سه قسم یاد شده، احرام <ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص۱۷۹.</ref> است که به معنای وارد شدن به اعمال حج با [[پوشیدن]] دو [[لباس]] ندوخته برای مردان و [[نیت]] و تلبیه است و بدان جهت به آن احرام گفته شده که حجگزار با این عمل، برخی مباحات را بر خود [[حرام]] می‌کند.<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۳۳.</ref> این نوع احرام ویژه [[حج تمتع]] و اِفراد است؛ اما در حج قرآن حجگزار میان احرام با تلبیه یا اِشعار و [[تقلید]] مخیر است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۲۵۷.</ref> به نظر برخی مراد از [[واجب]] کردن حج بر خود که در [[آیه]] ۱۹۷ بقره / ۲ از آن یاد شده: «فَمَن فَرَضَ فیهِنَّ الحَجَّ» احرام است.<ref> ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۲۶۱؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۹۲؛ زبدة البیان، ص۲۶۴.</ref>
نخستین عمل حج در هریک از سه قسم یاد شده، احرام <ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص۱۷۹.</ref> است که به معنای وارد شدن به اعمال حج با [[پوشیدن]] دو [[لباس]] ندوخته برای مردان و [[نیت]] و تلبیه است و بدان جهت به آن احرام گفته شده که حجگزار با این عمل، برخی مباحات را بر خود [[حرام]] می‌کند.<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۳۳.</ref> این نوع احرام ویژه [[حج تمتع]] و اِفراد است؛ اما در حج قرآن حجگزار میان احرام با تلبیه یا اِشعار و [[تقلید]] مخیر است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۲۵۷.</ref> به نظر برخی مراد از [[واجب]] کردن حج بر خود که در [[آیه]]{{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> از آن یاد شده: {{متن قرآن|فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ }} احرام است.<ref> ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۲۶۱؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۹۲؛ زبدة البیان، ص۲۶۴.</ref>


=== وقوف در [[عرفات]] ===
=== وقوف در [[عرفات]] ===
دومین عمل حج، ماندن در عرفات است.<ref>المبسوط، طوسی، ج ۱، ص۳۶۶؛ شرایع الاسلام، ج ۱، ص۱۷۹.</ref> به نظر برخی دلیل [[وجوب]] وقوف در [[عرفات]] [[آیه]] ۱۹۸ بقره / ۲ است که از کوچ کردن از عرفات یاد کرده است: «فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفـتٍ»، با این [[استدلال]] که کوچ کردن از عرفات فرع بر وقوف در آن مکان است.<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۲۰۴</ref> [[زمان]] وقوف در عرفات به نظر [[فقهای امامیه]] از ظهر [[روز]] نهم [[ذیحجه]] تا غروب [[شرعی]] آن روز است.<ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۶۹؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۲، ص۲۷۳.</ref>
دومین عمل حج، ماندن در عرفات است.<ref>المبسوط، طوسی، ج ۱، ص۳۶۶؛ شرایع الاسلام، ج ۱، ص۱۷۹.</ref> به نظر برخی دلیل [[وجوب]] وقوف در [[عرفات]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> است که از کوچ کردن از عرفات یاد کرده است: {{متن قرآن|فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ}}، با این [[استدلال]] که کوچ کردن از عرفات فرع بر وقوف در آن مکان است.<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۲۰۴</ref> [[زمان]] وقوف در عرفات به نظر [[فقهای امامیه]] از ظهر [[روز]] نهم [[ذیحجه]] تا غروب [[شرعی]] آن روز است.<ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۶۹؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۲، ص۲۷۳.</ref>


=== وقوف در مشعر الحرام ===
=== وقوف در مشعر الحرام ===
پس از کوچ کردن از عرفات [[واجب]] است حجگزاران به سوی [[مشعرالحرام]] رفته، در آنجا وقوف کنند: «فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفـتٍ فَاذکُروا اللّهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرامِ». (بقره / ۲، ۱۹۸)<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۱۹.</ref> زمان وقوف در مشعرالحرام * از [[طلوع فجر]] روز دهم تا [[طلوع]] [[خورشید]] است.<ref>ذخیره‌المعاد، ج ۱، ص۶۵۶.</ref>
پس از کوچ کردن از عرفات [[واجب]] است حجگزاران به سوی [[مشعرالحرام]] رفته، در آنجا وقوف کنند: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref>.<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۱۹.</ref> زمان وقوف در مشعرالحرام از [[طلوع فجر]] روز دهم تا [[طلوع]] [[خورشید]] است.<ref>ذخیره‌المعاد، ج ۱، ص۶۵۶.</ref>


=== [[رمی]] جمره [[عقبه]] ===
=== [[رمی]] جمره [[عقبه]] ===
چهارمین [[عمل]]واجب[[حج]]، رمی جمره عقبه در مناست.<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۲۹؛ کتاب الحج، خوئی، ج ۵، ص۱۸۶.</ref> به نظر برخی رمی جمره که نماد رمی [[شیطان]] است از اعمالی است که [[خداوند]] [[حضرت ابراهیم]] را با آن آزمود: «و اِذِ ابتَلی اِبرهیمَ رَبُّهُ بِکَلِمـتٍ فَاَتَمَّهُنَّ» (بقره / ۲، ۱۲۴)<ref>سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۶۲؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۹۸.</ref>؛ همچنین به نظر برخی یکی از مصادیق «تَفَث» در آیه «ثُمَّ لیَقضوا تَفَثَهُم» ([[حجّ]] / ۲۲، ۲۹) رمی جمرات است،<ref>التبیان، ج ۷، ص۳۱۰؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۷؛ مواهب الجلیل، ج ۴، ص۱۸۳.</ref> چنان که در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز آمده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۱۵۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۶.</ref> برخی از [[مفسران]] گفته‌اند: شاید سر تصریح نکردن [[قرآن]] به رمی جمرات، اکتفا به آیه «قال فَاخرُج مِنها فَاِنَّکَ رَجیم» (ص / ۳۸، ۷۷) باشد که شامل همه انحای [[رجم]] شیطان اعم از قول و عمل می‌شود <ref>تسنیم، ج ۱۰، ص۱۰۹.</ref>. در رمی جمره عقبه [[حاجیان]] ۷ سنگریزه به جمره [[عقبه]] می‌زنند که این عمل باید با [[نیت]] انجام شده، به جمره نیز اصابت کند.<ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص۱۹۲؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۸۱ ـ ۲۸۲.</ref> [[زمان]] [[رمی]] جمره عقبه به نظر بیشتر [[فقهای شیعه]] بین [[طلوع]] [[خورشید]] تا غروب آن در [[روز عید قربان]] است.<ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۰۹؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۷۱.</ref> به نظر مشهور [[فقیهان]] این [[عمل]] [[واجب]] است؛<ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۵۷؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص۳۳۱.</ref> اما برخی از فقهای شیعه آن را [[مستحب]] شمرده‌اند <ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۵۷.</ref>.
چهارمین [[عمل]]واجب[[حج]]، رمی جمره عقبه در مناست.<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۲۹؛ کتاب الحج، خوئی، ج ۵، ص۱۸۶.</ref> به نظر برخی رمی جمره که نماد رمی [[شیطان]] است از اعمالی است که [[خداوند]] [[حضرت ابراهیم]] را با آن آزمود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.<ref>سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۶۲؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۹۸.</ref>؛ همچنین به نظر برخی یکی از مصادیق {{متن قرآن|تَفَثَ}} در آیه {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> رمی جمرات است،<ref>التبیان، ج ۷، ص۳۱۰؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۷؛ مواهب الجلیل، ج ۴، ص۱۸۳.</ref> چنان که در [[روایات اهل بیت]] {{عم}} نیز آمده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۱۵۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۶.</ref> برخی از [[مفسران]] گفته‌اند: شاید سر تصریح نکردن [[قرآن]] به رمی جمرات، اکتفا به آیه {{متن قرآن|قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ}}<ref>«فرمود: پس از آن (بهشت) بیرون رو که تو رانده‌ای» سوره حجر، آیه ۳۴.</ref> باشد که شامل همه انحای [[رجم]] شیطان اعم از قول و عمل می‌شود <ref>تسنیم، ج ۱۰، ص۱۰۹.</ref>. در رمی جمره عقبه [[حاجیان]] ۷ سنگ‌ریزه به جمره [[عقبه]] می‌زنند که این عمل باید با [[نیت]] انجام شده، به جمره نیز اصابت کند.<ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص۱۹۲؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۸۱ ـ ۲۸۲.</ref> [[زمان]] [[رمی]] جمره عقبه به نظر بیشتر [[فقهای شیعه]] بین [[طلوع]] [[خورشید]] تا غروب آن در [[روز عید قربان]] است.<ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۰۹؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۷۱.</ref> به نظر مشهور [[فقیهان]] این [[عمل]] [[واجب]] است؛<ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۵۷؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص۳۳۱.</ref> اما برخی از فقهای شیعه آن را [[مستحب]] شمرده‌اند <ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۵۷.</ref>.


=== [[قربانی]] ===
=== [[قربانی]] ===
واجب دیگر [[حج]]، قربانی‌است: «فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ» (بقره / ۲، ۱۹۶؛ نیز [[مائده]] / ۵، ۲ و [[حجّ]] / ۲۲، ۳۶)<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۲۰۳.</ref> که حجگزار به اندازه توان خود یک یا چند شتر، گاو یا گوسفند را در روز عید قربان [[ذبح]] می‌کند. (قربانی)
واجب دیگر [[حج]]، قربانی‌است: {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.</ref>.<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۲۰۳.</ref> که حجگزار به اندازه توان خود یک یا چند شتر، گاو یا گوسفند را در روز عید قربان [[ذبح]] می‌کند.


=== حلق یا تقصیر ===
=== حلق یا تقصیر ===
ششمین عمل واجب بر حجگزاران حلق یا تقصیر است: «مُحَلِّقینَ رُءوسَکُم ومُقَصِّرینَ» (فتح / ۴۸، ۲۷) <ref>کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۰۴.</ref> که باید پس از قربانی در [[منا]] در روز عید قربان انجام گیرد: «ولا تَحلِقوا رُءوسَکُم حَتّی یَبلُغَ الهَدیُ مَحِلَّهُ». (بقره / ۲، ۱۹۶) <ref>ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۳۱۴؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۲، ص۳۲۰.</ref>
ششمین عمل واجب بر حجگزاران حلق یا تقصیر است:{{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>.<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۰۴.</ref> که باید پس از قربانی در [[منا]] در روز عید قربان انجام گیرد: {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> <ref>ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۳۱۴؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۲، ص۳۲۰.</ref>


=== [[طواف]] [[حج]] ===
=== [[طواف]] [[حج]] ===
عمل دیگر واجب در حج، طواف حج است <ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۴۶؛ کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۳۴.</ref> که به آن طواف [[زیارت]] <ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۴۶؛ تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۳۴۷.</ref> و طواف [[افاضه]] <ref>تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۳۴۷.</ref> نیز گفته شده است: «ولیَطَّوَّفوا بِالبَیتِ العَتیق». (حجّ / ۲۲، ۲۹) در این عمل حجگزار باید ۷ دور به نیت طواف حج بر گِرد [[کعبه]] طواف * و هر دور از [[حجرالاسود]] آغاز و به آن ختم کند.<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۴، ص۳۳۴ ـ ۳۳۵.</ref>
عمل دیگر واجب در حج، طواف حج است <ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۴۶؛ کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۳۴.</ref> که به آن طواف [[زیارت]] <ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۴۶؛ تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۳۴۷.</ref> و طواف [[افاضه]] <ref>تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۳۴۷.</ref> نیز گفته شده است: {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> در این عمل حجگزار باید ۷ دور به نیت طواف حج بر گِرد [[کعبه]] طواف و هر دور از [[حجرالاسود]] آغاز و به آن ختم کند.<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۴، ص۳۳۴ ـ ۳۳۵.</ref>


=== [[نماز]] طواف ===
=== [[نماز]] طواف ===
پس از طواف، بر [[حاجیان]] واجب است دو رکعت [[نماز]] [[طواف]] در [[مقام ابراهیم]] بگزارند: «واتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبرهیمَ مُصَلًّی» (بقره / ۲، ۱۲۵)<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۷؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۳۰۱؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۳۰۵ ـ ۳۰۶.</ref>؛ ولی برخی از [[فقهای شیعه]] و [[اهل سنت]] آن را [[مستحب]] دانسته‌اند <ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۱۸۴؛ الخلاف، ج ۲، ص۳۲۷؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۳۰۵ ـ ۳۰۶.</ref>
پس از طواف، بر [[حاجیان]] واجب است دو رکعت [[نماز]] [[طواف]] در [[مقام ابراهیم]] بگزارند: {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref>.<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۷؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۳۰۱؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۳۰۵ ـ ۳۰۶.</ref>؛ ولی برخی از [[فقهای شیعه]] و [[اهل سنت]] آن را [[مستحب]] دانسته‌اند <ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۱۸۴؛ الخلاف، ج ۲، ص۳۲۷؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۳۰۵ ـ ۳۰۶.</ref>


=== سعی بین [[صفا و مروه]] ===
=== سعی بین [[صفا و مروه]] ===
پس از [[اقامه نماز]] طواف بر حجگزار [[واجب]] است میان دو [[کوه]] صفا و مروه رفت و آمد کند: «اِنَّ الصَّفا والمَروةَ مِن شَعارِ اللّهِ فَمَن حَجَّ البَیتَ اَوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ اَن یَطَّوَّفَ بِهِما». (بقره / ۲، ۱۵۸)<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۸.</ref> در این [[عمل]] [[حاجیان]] باید ۷ شوط با [[نیت]] میان این دو کوه طواف کنند که دور اول از [[صفا]] آغاز و دور آخر به [[مروه]] ختم می‌گردد.<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۰۵؛ المجموع، ج ۸، ص۶۳.</ref>
پس از [[اقامه نماز]] طواف بر حجگزار [[واجب]] است میان دو [[کوه]] صفا و مروه رفت و آمد کند: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>.<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۸.</ref> در این [[عمل]] [[حاجیان]] باید ۷ شوط با [[نیت]] میان این دو کوه طواف کنند که دور اول از [[صفا]] آغاز و دور آخر به [[مروه]] ختم می‌گردد.<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۰۵؛ المجموع، ج ۸، ص۶۳.</ref>


=== طواف و نماز طواف [[نساء]] ===
=== طواف و نماز طواف [[نساء]] ===
دو عمل واجب دیگر در [[حج]] به نظر [[فقیهان]] [[شیعه]] طواف نساء و نماز آن است.<ref>کتاب الحج، خوئی، ج ۵، ص۳۵۴.</ref> در برخی [[روایات اهل بیت]]، [[آیه]] ۲۹ [[حجّ]] / ۲۲ که به طواف [[خانه خدا]] [[فرمان]] داده: «ولیَطَّوَّفوا بِالبَیتِ العَتیق» تنها مربوط به طواف نساء دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۱۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۵۳.</ref> (طواف، نماز طواف) [[زمان]] انجام [[اعمال]] [[مکه]] به نظر مشهور فقیهان شیعه [[روز]] [[عید]] یا روز یازدهم است؛<ref>تحریر الاحکام، ج ۲، ص۵؛ الحدائق، ج ۱۷، ص۲۷۳.</ref> اما عده‌ای از [[فقها]] گفته‌اند حجگزار می‌تواند آنها را تا پایان اعمال [[منا]] و حتی پایان [[ذیحجه]] به تأخیر اندازد، گرچه انجام دادن آن در روز عید و یازدهم [[افضل]] است.<ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۰۳؛ کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۳۶.</ref>
دو عمل واجب دیگر در [[حج]] به نظر [[فقیهان]] [[شیعه]] طواف نساء و نماز آن است.<ref>کتاب الحج، خوئی، ج ۵، ص۳۵۴.</ref> در برخی [[روایات اهل بیت]]، [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> که به طواف [[خانه خدا]] [[فرمان]] داده: {{متن قرآن|وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}} تنها مربوط به طواف نساء دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۱۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۵۳.</ref> (طواف، نماز طواف) [[زمان]] انجام [[اعمال]] [[مکه]] به نظر مشهور فقیهان شیعه [[روز]] [[عید]] یا روز یازدهم است؛<ref>تحریر الاحکام، ج ۲، ص۵؛ الحدائق، ج ۱۷، ص۲۷۳.</ref> اما عده‌ای از [[فقها]] گفته‌اند حجگزار می‌تواند آنها را تا پایان اعمال [[منا]] و حتی پایان [[ذیحجه]] به تأخیر اندازد، گرچه انجام دادن آن در روز عید و یازدهم [[افضل]] است.<ref>مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۰۳؛ کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۳۶.</ref>


=== بیتوته در منا ===
=== بیتوته در منا ===
واجب دیگر حج بیتوته کردن در منا از ابتدای شب تا نیمه آن یا از نیمه شب تا [[طلوع فجر]]،<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۸۳ - ۳۸۴.</ref> در شب‌های یازدهم و دوازدهم برای همه و شب سیزدهم [[ذیحجه]] برای برخی است.<ref>المجموع، ج ۸، ص۲۴۵؛ کشف الرموز، ج ۱، ص۳۸۴؛ جامع المدارک، ج ۲، ص۵۳۱.</ref> برخی [[فقها]] [[وجوب]] بیتوته را از [[آیه]] ۲۰۳ بقره / ۲ استفاده کرده‌اند که در آن حجگزاران به [[ذکر خدا]] در روزهایی خاص و جواز کوچ کردن پس از دو [[روز]] [[مأمور]] شده‌اند: «واذکُروا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدودتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ»؛ زیرا لازمه مأمور شدن [[حاجیان]] به ذکر و خارج نشدن آنان قبل از دو روز، ماندن در این [[سرزمین]] است.<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص۳۱۹.</ref> بر اساس [[روایات]]، مراد از این ایام، ایام تشریق در مناست.<ref>قرب الاسناد، ص۱۷؛ الکافی، ج ۴، ص۵۱۶.</ref>
واجب دیگر حج بیتوته کردن در منا از ابتدای شب تا نیمه آن یا از نیمه شب تا [[طلوع فجر]]،<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۸۳ - ۳۸۴.</ref> در شب‌های یازدهم و دوازدهم برای همه و شب سیزدهم [[ذیحجه]] برای برخی است.<ref>المجموع، ج ۸، ص۲۴۵؛ کشف الرموز، ج ۱، ص۳۸۴؛ جامع المدارک، ج ۲، ص۵۳۱.</ref> برخی [[فقها]] [[وجوب]] بیتوته را از [[آیه]]{{متن قرآن|وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از خداوند پروا کنید و بدانید که نزد او گرد آورده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.</ref> استفاده کرده‌اند که در آن حجگزاران به [[ذکر خدا]] در روزهایی خاص و جواز کوچ کردن پس از دو [[روز]] [[مأمور]] شده‌اند؛ زیرا لازمه مأمور شدن [[حاجیان]] به ذکر و خارج نشدن آنان قبل از دو روز، ماندن در این [[سرزمین]] است.<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص۳۱۹.</ref> بر اساس [[روایات]]، مراد از این ایام، ایام تشریق در مناست.<ref>قرب الاسناد، ص۱۷؛ الکافی، ج ۴، ص۵۱۶.</ref>


=== [[رمی]] جمرات سه گانه ===
=== [[رمی]] جمرات سه‌گانه ===
[[واجب]] دیگر [[حج]] رمی جمره اُولی، وُسْطی و عَقَبه در روزهایی است که حجگزار شب‌های آنها را در [[منا]] بیتوته کرده است <ref>کشف الرموز، ج ۱، ص۳۸۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۲۱۳؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۶.</ref> که حجگزار باید به [[نیت]] [[حج]] به هر جمره به ترتیب ۷ ریگ بزند.<ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص۲۰۶؛ تحریر الاحکام، ج ۲، ص۹؛ المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۳ ـ ۲۴.</ref> برای وجوب این عمل افزون بر آیاتی که در رمی جمره [[عقبه]] ذکر شده، به [[روایات اسلامی]] نیز استناد شده است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۳ - ۲۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۲۱۹ - ۲۲۰؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۳۲.</ref> به نظر بیشتر [[فقهای شیعه]] رمی جمرات سه گانه از [[طلوع]] [[خورشید]] تا غروب آن جایز است؛ ولی بهتر آن است که نزدیک ظهر انجام شود.<ref> مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۰۹؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۷۱.</ref> [[اعمال]] و اجزای اصلی حج با اندک تفاوت‌هایی از جهت [[حکم]]، ترتیب، شرایط و چگونگی انجام آنها در [[فقه اهل سنت]] نیز همین اعمال‌اند <ref>الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۶۱، ۲۴۱۶؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۷، ص۲۳ ـ ۸۳.</ref> که به تفصیل در مدخل‌های خاص خود بررسی می‌شوند.
[[واجب]] دیگر [[حج]] رمی جمره اُولی، وُسْطی و عَقَبه در روزهایی است که حجگزار شب‌های آنها را در [[منا]] بیتوته کرده است <ref>کشف الرموز، ج ۱، ص۳۸۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۲۱۳؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۶.</ref> که حجگزار باید به [[نیت]] [[حج]] به هر جمره به ترتیب ۷ ریگ بزند.<ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص۲۰۶؛ تحریر الاحکام، ج ۲، ص۹؛ المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۳ ـ ۲۴.</ref> برای وجوب این عمل افزون بر آیاتی که در رمی جمره [[عقبه]] ذکر شده، به [[روایات اسلامی]] نیز استناد شده است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۳ - ۲۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۲۱۹ - ۲۲۰؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۳۲.</ref> به نظر بیشتر [[فقهای شیعه]] رمی جمرات سه گانه از [[طلوع]] [[خورشید]] تا غروب آن جایز است؛ ولی بهتر آن است که نزدیک ظهر انجام شود.<ref> مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۰۹؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۷۱.</ref> [[اعمال]] و اجزای اصلی حج با اندک تفاوت‌هایی از جهت [[حکم]]، ترتیب، شرایط و چگونگی انجام آنها در [[فقه اهل سنت]] نیز همین اعمال‌اند <ref>الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۶۱، ۲۴۱۶؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۷، ص۲۳ ـ ۸۳.</ref> که به تفصیل در مدخل‌های خاص خود بررسی می‌شوند.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[حج (مقاله)|مقاله «حج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۴۱۳-۴۱۶.</ref>


==[[احکام]] و [[آداب]] [[حج]] ==
== [[احکام]] و [[آداب]] [[حج]] ==
[[اسلام]] برای [[حج]] و حجگزاران [[احکام]] متعددی [[تشریع]] کرده است که [[قرآن کریم]] به بسیاری از آنها اشاره کرده است؛ از جمله:
[[اسلام]] برای [[حج]] و حجگزاران [[احکام]] متعددی [[تشریع]] کرده است که [[قرآن کریم]] به بسیاری از آنها اشاره کرده است؛ از جمله:
=== [[وجوب]] حج ===
=== [[وجوب]] حج ===
به نظر همه [[فقهای شیعه]] <ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۴۲، ۸۵۴؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۲، ص۱۱۹؛ مدارک الاحکام، ج ۷، ص۱۶.</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>فتح العزیز، ج ۷، ص۳؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰.</ref> حج از [[ارکان دین]] است که با داشتن شرایطی بر همه [[مکلفان]] [[واجب]] است. دلیل وجوب آن، [[آیه]] ۹۷ [[آل‌عمران]] / ۳ است که این عمل را [[تکلیف شرعی]] [[انسان‌ها]] از سوی [[خداوند]] دانسته است: «ولِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ».<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۴۲؛ فتح الوهاب، ج ۱، ص۲۳۳؛ کشف اللثام، ج ۱، ص۲۷۶.</ref> افزون بر این، مساوی شمردن [[ترک حج]] با [[کفر]] در این آیه: «ومَن کَفَرَ فَاِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ العــلَمین» مؤید دیگری بر وجوب این [[تکلیف]] است؛<ref>ر. ک: کنزالعرفان، ج ۱، ص۲۶۶ - ۲۶۷؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۴.</ref> همچنین درخواست این عمل به صورت خبر و آوردن آن با جمله اسمیه و بیان آن به صورت عموم: «ولِلّهِ عَلَی النّاسِ» و نیز [[حق خداوند]] شمردن حج بر [[ذمه]] [[مردم]]، مؤیدهایی دیگر بر وجوب حج به شمار رفته‌اند.<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۴.</ref> دلیل دیگر وجوب به نظر برخی، آیه ۱۹۶ بقره / ۲ است که به اتمام حج و [[عمره]] [[فرمان]] داده است: «واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ»، با این [[استدلال]] که آیه، اتمام حج را واجب دانسته و لازمه وجوب اتمام، آن است که اصل آن نیز واجب باشد.<ref>فقه القرآن، ج ۱، ص۲۶۳؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹.</ref> افزون بر [[آیات قرآن]]، به [[روایات]] نیز برای وجوب حج استناد شده است؛<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹؛ فتح الوهاب، ج ۱، ص۲۳۲؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰.</ref> همچنین برخی با استناد به آیه ۹۷ [[آل عمران]] / ۳ و آیه ۱۹۶ بقره / ۲ که در آنها امر به انجام دادن [[حج]] شده و امر نیز مقتضی فوریت است، [[وجوب]] [[حج]] را فوری دانسته‌اند، از این‌رو [[مکلفان]] باید بدون تأخیر، این عمل را انجام دهند.<ref> منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۴۳؛ الخلاف، ج ۲، ص۲۵۷؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۳.</ref> به [[روایات]] متعددی نیز در این‌باره استناد شده است؛<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۷؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۳.</ref> ولی برخی از [[فقهای اهل سنت]] وجوب حج را فوری نمی‌دانند.<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۷؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۲.</ref> مستند این [[رأی]] [[سیره رسول خدا]]{{صل}} است که با وجود [[نزول آیات]] حج و [[استطاعت]] [[مالی]]، آن را به تأخیر انداختند.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۰۳؛ اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۲۱ ـ ۳۲۳.</ref>
به نظر همه [[فقهای شیعه]] <ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۴۲، ۸۵۴؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۲، ص۱۱۹؛ مدارک الاحکام، ج ۷، ص۱۶.</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>فتح العزیز، ج ۷، ص۳؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰.</ref> حج از [[ارکان دین]] است که با داشتن شرایطی بر همه [[مکلفان]] [[واجب]] است. دلیل وجوب آن، [[آیه]] {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> است که این عمل را [[تکلیف شرعی]] [[انسان‌ها]] از سوی [[خداوند]] دانسته است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ}}.<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۴۲؛ فتح الوهاب، ج ۱، ص۲۳۳؛ کشف اللثام، ج ۱، ص۲۷۶.</ref> افزون بر این، مساوی شمردن [[ترک حج]] با [[کفر]] در این آیه: {{متن قرآن|وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}} مؤید دیگری بر وجوب این [[تکلیف]] است؛<ref>ر. ک: کنزالعرفان، ج ۱، ص۲۶۶ - ۲۶۷؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۴.</ref> همچنین درخواست این عمل به صورت خبر و آوردن آن با جمله اسمیه و بیان آن به صورت عموم: {{متن قرآن|{{متن قرآن|وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ}} و نیز [[حق خداوند]] شمردن حج بر [[ذمه]] [[مردم]]، مؤیدهایی دیگر بر وجوب حج به شمار رفته‌اند.<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۴.</ref> دلیل دیگر وجوب به نظر برخی، آیه {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> است که به اتمام حج و [[عمره]] [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}، با این [[استدلال]] که آیه، اتمام حج را واجب دانسته و لازمه وجوب اتمام، آن است که اصل آن نیز واجب باشد.<ref>فقه القرآن، ج ۱، ص۲۶۳؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹.</ref> افزون بر [[آیات قرآن]]، به [[روایات]] نیز برای وجوب حج استناد شده است؛<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹؛ فتح الوهاب، ج ۱، ص۲۳۲؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰.</ref> همچنین برخی با استناد به آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> که در آنها امر به انجام دادن [[حج]] شده و امر نیز مقتضی فوریت است، [[وجوب]] [[حج]] را فوری دانسته‌اند، از این‌رو [[مکلفان]] باید بدون تأخیر، این عمل را انجام دهند.<ref> منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۴۳؛ الخلاف، ج ۲، ص۲۵۷؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۳.</ref> به [[روایات]] متعددی نیز در این‌باره استناد شده است؛<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۷؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۳.</ref> ولی برخی از [[فقهای اهل سنت]] وجوب حج را فوری نمی‌دانند.<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۷؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۲.</ref> مستند این [[رأی]] [[سیره رسول خدا]] {{صل}} است که با وجود [[نزول آیات]] حج و [[استطاعت]] [[مالی]]، آن را به تأخیر انداختند.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۰۳؛ اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۲۱ ـ ۳۲۳.</ref>


=== شرایط وجوب حج ===  
=== شرایط وجوب حج ===  
[[فقهای اسلامی]] با استناد به [[آیات قرآن]] و روایات، وجوب حج را به تحقق شرایطی مشروط دانسته‌اند که عبارت‌اند از:
[[فقهای اسلامی]] با استناد به [[آیات قرآن]] و روایات، وجوب حج را به تحقق شرایطی مشروط دانسته‌اند که عبارت‌اند از:
# '''[[بلوغ]]''': یکی از شرایط حج بلوغ است.<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۲؛ ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۲۶۴؛ بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۰.</ref> دلیل این شرط روایاتی است که [[تکلیف]] را از [[کودک]] ساقط دانسته است، بنابراین تکلیف {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> شامل آنان نمی‌شود.<ref>التمهید، ج ۱، ص۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۵.</ref>
# '''[[عقل]]''': از این‌رو بر [[مجنون]] حج [[واجب]] نیست،<ref>تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۴۳؛ المجموع، ج ۷، ص۲۰.</ref> زیرا بر اساس برخی روایات، [[آیه]] {{متن قرآن|مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا }} استطاعت بدنی را نیز دربرمی‌گیرد و مجنون از این جهت سالم نیست.<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۴۱.</ref>
# '''[[حریت]]''': بر این اساس، حج بر بردگان واجب نیست،<ref>المعتبر، ج ۲، ص۷۴۹؛ تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۴۳.</ref> زیرا یکی از شرایط حج [[توانایی مالی]] و [[قدرت]] [[تصرف]] در آن است و برده چنین [[توانایی]] را ندارد: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند بنده‌ای زرخرید را مثل می‌زند که توان هیچ کاری ندارد و کسی را که به او از خویش روزی نیکویی داده‌ایم و او پنهان و آشکار از آن می‌بخشد؛ آیا (این دو) برابرند؟ سپاس خداوند راست (که بی‌همتاست) اما بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره نحل، آیه ۷۵.</ref>.<ref>بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۲۰؛ کشف اللثام، ج ۱، ص۲۸۷.</ref> این شرط از آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> که استطاعت را شرط وجوب دانسته نیز استفاده شده است.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج ۱، ص۳۷۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۵.</ref>
# '''[[اسلام]]''': از این‌رو بر [[کافران]] [[حج]] [[واجب]] نیست، بدان سبب که [[حج]] [[عبادت]] است و کافران به [[عبادات]] [[اسلامی]] [[مکلف]] نیستند.<ref>بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۲۰؛ تحفة الفقهاء، ج ۱، ص۳۸۳.</ref> برخی این شرط را از [[آیه]] {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> نیز استفاده کرده‌اند؛ با این توضیح که از جمله {{متن قرآن|وَمَنْ كَفَرَ}} استفاده می‌شود که مراد از «وللّه‌علی [[الناس]]» مؤمنان‌اند؛ زیرا در غیر این صورت [[کافر]] شدن آنان معنا نداشت؛<ref>بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۲۰.</ref> ولی در مقابل، [[فقهای شیعه]] و برخی [[فقیهان]] [[اهل سنت]] اسلام را تنها شرط [[صحت]] دانسته‌اند نه شرط [[وجوب]]، از این‌رو معتقدند که حج گزاردن بر کافران نیز واجب است، هرچند در صورت انجام دادن صحیح نیست.<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۷۶ ـ ۲۰۷۷.</ref> مستند این دیدگاه کلمه {{متن قرآن|النَّاسِ }} در آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> است که شامل کافران نیز می‌شود و نیز آیه {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> که به طور عموم، همگان را به اتمام حج مکلف کرده است. به [[روایات]] نیز برای این مدعا استناد شده است،<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۴۵؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹۲ ـ ۹۳.</ref> بر همین اساس برخی گفته‌اند: [[کفر]] در اینجا، کفر در [[اصول دین]] نیست، بلکه کفر در [[فروع دین]] و مراد از آن «[[ترک حج]]» است.<ref>المیزان، ج ۳، ص۳۵۵.</ref>
# '''[[استطاعت]]''': یکی دیگر از شرایط وجوب حج استطاعت است: {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref>.<ref>المغنی، ج ۳، ص۱۶۹؛ قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۴.</ref> این شرط در [[روایات اسلامی]] نیز آمده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.</ref> [[فقهای اسلامی]] با استناد به آیه و روایات، استطاعت را دارای ۴ قسم دانسته‌اند. مصداق اصلی استطاعت در آیه مذکور، [[توانایی مالی]] یعنی توشه و مرکب برای [[سفر حج]] است،<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۴۹؛ المغنی، ج ۳، ص۱۶۹.</ref> چنان‌که در برخی [[روایات]] نیز آمده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.</ref> اما آرای [[فقیهان]] درباره محدوده [[توانایی مالی]] متفاوت است؛ به نظر فقیهان [[شیعه]] و برخی فقیهان [[اهل سنت]] مراد از [[استطاعت]] [[مالی]]، داشتن هزینه رفت و برگشت [[حج]] افزون بر نیازهای عادی [[زندگی]] مانند [[مسکن]]، اثاث [[منزل]]، و دیگر مخارج زندگی است.<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۰۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۳.</ref> مقدار و کیفیت زاد و راحله در هر مکان و برای هر شخص به [[توانایی]] و [[شأن]] افراد و [[عرف]] [[حاکم]] بر آن [[جامعه]] بستگی دارد.<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۷؛ تحریر الوسیله، ج ۱، ص۳۷۳.</ref> به نظر بسیاری از فقیهان وجود زاد و راحله لازم نیست، بلکه توانایی تهیه آن کافی است؛<ref>جامع المدارک، ج ۲، ص۲۶۲؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۶.</ref> اما در مقابل، برخی از [[فقهای اهل سنت]] توانایی هزینه رفت و برگشت سفر حج را در استطاعت کافی دانسته‌اند، هرچند حجگزار پس از بازگشت برای خود و اهلش نفقه‌ای نداشته باشد.<ref>الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۵.</ref> به نظر فقهای امامی استطاعت مالی در صورت بذل آن از سوی دیگری نیز محقق شده، با وجود آن حج [[واجب]] می‌گردد.<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ المعتبر، ج ۲، ص۷۵۲.</ref> دلیل [[وجوب]]، [[آیه]] {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و برخی روایات است که حج را به طور عام بر مستطیع واجب شمرده است؛<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۰.</ref> ولی فقهای اهل سنت برآن‌اند که در این صورت، شخص مستطیع نشده و حج بر او واجب نمی‌گردد. برخی نیز گفته‌اند: تنها در صورت [[بذل مال]] از سوی فرزند، فرد مستطیع می‌گردد؛ زیرا در بذل فرزند منتی نیست.<ref>المغنی، ج ۳، ص۱۷۰؛ فقه السنه، ج ۱، ص۶۳۲.</ref> مصداق دیگر [[استطاعت]]، استطاعت بدنی است، از این‌رو بر اساس [[آیه]] مذکور [[حج]] بر ناتوان‌ها و [[بیماران]] [[واجب]] نیست.<ref>مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۶.</ref> در مقابل، برخی گفته‌اند: بر افراد زمین‌گیر و [[ناتوان]] دارای توان [[مالی]] نیز حج واجب است، از این‌رو آنان باید کسی را به [[نیابت]] از خود به حج بفرستند.<ref>تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۱ ـ ۵۵۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۲۷ ـ ۱۳۱؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۰.</ref> مصداق دیگر استطاعت، استطاعت طریقی و باز بودن راه و [[امن]] بودن آن است که افزون بر آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و [[روایات]]، ادلّه [[نفی عسر و حرج]] نیز بر اشتراط آن دلالت دارد،<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۶.</ref> بر این اساس، کسی که راه برایش مسدود یا [[جان]] یا [[آبرو]] و مالش در خطر است مستطیع نبوده، [[حج]] بر او واجب نیست.<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ عروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۸.</ref> مصداق دیگر استطاعت، استطاعت زمانی است؛ به این معنا که باید مکلّف پس از تحقق دیگر شرایط، [[زمان]] و [[فرصت]] کافی برای [[اعمال]] حج داشته باشد و گرنه حج بر او در آن سال واجب نیست.<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴ـ ۶۵؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۲؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۹.</ref>


ا. [[بلوغ]]
=== ترک یا تأخیر انداختن حج ===
یکی از شرایط حج بلوغ است.<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۲؛ ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۲۶۴؛ بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۰.</ref> دلیل این شرط روایاتی است که [[تکلیف]] را از [[کودک]] ساقط دانسته است، بنابراین تکلیف «ولِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ» ([[آل‌عمران]] / ۳، ۹۷) شامل آنان نمی‌شود.<ref>التمهید، ج ۱، ص۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۵.</ref>
[[ترک حج]] بر مستطیع [[حرام]] و از [[گناهان کبیره]] شمرده شده است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۳، ص۳۱۵.</ref> [[قرآن]] در آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> پس از امر به حج، ترک آن را با واژه [[کفر]] بیان کرده است. که چنین تعبیری نشان آن است که ترک حج، [[عمل]] [[کافران]] است.<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۵.</ref> در روایتی نیز [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با استناد به این آیه ترک کننده حج را [[کافر]] شمرد.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۱.</ref> البته در صورتی [[ترک حج]] سبب [[کفر]] می‌شود که [[مسلمان]] [[اعتقادی]] به [[وجوب]] [[حج]] نداشته باشد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵۰.</ref> چنان که در [[روایات اهل بیت]] نیز به این امر اشاره شده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۶.</ref> ولی برخی کفر در [[آیه]] را به [[کفر عملی]] یعنی ترک حج [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>المیزان، ج ۳، ص۳۵۵.</ref> در [[حدیثی]] دیگر تارکان [[حج]] از جمله کسانی دانسته شده‌اند که پس از [[مرگ]] بازگشت به [[دنیا]] و انجام [[اعمال صالح]] از جمله حج را تقاضا می‌کنند؛<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶۶.</ref> همچنین پس از [[واجب]] شدن حج بر [[مکلف]]، تأخیر انداختن آن [[حرام]] است.<ref>کشف الغطاء، ج ۲، ص۴۲۹.</ref> در روایتی یکی از مصادیق زیانکارترین [[انسان‌ها]] در آیه {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟» سوره کهف، آیه ۱۰۳.</ref> کسانی شمرده شده‌اند که پس از وجوب حج آن را به تأخیر می‌اندازند.<ref>عوالی اللئالی، ج ۲، ص۸۶؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۳۱۱.</ref> در روایتی نقل شده است که [[خداوند]] تأخیر کننده یا تارک حج را [[یهودی]] یا [[نصرانی]] [[محشور]] خواهد کرد.<ref> من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۲.</ref> در حدیثی دیگر تأخیرکننده حج <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۷.</ref> یا تارک آن <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۸.</ref> مصداق کسانی دانسته شده‌اند که خداوند آنان را در [[قیامت]] [[کور]] محشور می‌کند:{{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.</ref>
 
ب. [[عقل]]
از این‌رو بر [[مجنون]] حج [[واجب]] نیست،<ref>تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۴۳؛ المجموع، ج ۷، ص۲۰.</ref> زیرا بر اساس برخی روایات، [[آیه]] «مَنِ استَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً» استطاعت * بدنی را نیز دربرمی‌گیرد و مجنون از این جهت سالم نیست.<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۴۱.</ref>
 
ج. [[حریت]]
بر این اساس، حج بر بردگان واجب نیست،<ref>المعتبر، ج ۲، ص۷۴۹؛ تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۴۳.</ref> زیرا یکی از شرایط حج [[توانایی مالی]] و [[قدرت]] [[تصرف]] در آن است و برده چنین [[توانایی]] را ندارد: «عَبدًا مَملوکـًا لا یَقدِرُ عَلی شَی‌ءٍ». (نحل / ۱۶، ۷۵)<ref>بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۲۰؛ کشف اللثام، ج ۱، ص۲۸۷.</ref> این شرط از آیه ۹۷ [[آل عمران]] / ۳ که استطاعت را شرط وجوب دانسته نیز استفاده شده است.<ref>احکام القرآن، ابن عربی، ج ۱، ص۳۷۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۵.</ref>
 
د. [[اسلام]]
از این‌رو بر [[کافران]] [[حج]] [[واجب]] نیست، بدان سبب که [[حج]] [[عبادت]] است و کافران به [[عبادات]] [[اسلامی]] [[مکلف]] نیستند.<ref>بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۲۰؛ تحفة الفقهاء، ج ۱، ص۳۸۳.</ref> برخی این شرط را از [[آیه]] ۹۷ [[آل عمران]] / ۳ نیز استفاده کرده‌اند؛ با این توضیح که از جمله «ومَن کَفَرَ» استفاده می‌شود که مراد از «وللّه‌علی [[الناس]]» مؤمنان‌اند؛ زیرا در غیر این صورت [[کافر]] شدن آنان معنا نداشت؛<ref>بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۲۰.</ref> ولی در مقابل، [[فقهای شیعه]] و برخی [[فقیهان]] [[اهل سنت]] اسلام را تنها شرط [[صحت]] دانسته‌اند نه شرط [[وجوب]]، از این‌رو معتقدند که حج گزاردن بر کافران نیز واجب است، هرچند در صورت انجام دادن صحیح نیست.<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۷۶ ـ ۲۰۷۷.</ref> مستند این دیدگاه کلمه «الناس» در آیه ۹۷ [[آل‌عمران]] / ۳ است که شامل کافران نیز می‌شود و نیز آیه ۱۹۶ بقره / ۲ که به طور عموم، همگان را به اتمام حج مکلف کرده است. به [[روایات]] نیز برای این مدعا استناد شده است،<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۴۵؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹۲ ـ ۹۳.</ref> بر همین اساس برخی گفته‌اند: [[کفر]] در اینجا، کفر در [[اصول دین]] نیست، بلکه کفر در [[فروع دین]] و مراد از آن «[[ترک حج]]» است.<ref>المیزان، ج ۳، ص۳۵۵.</ref>
 
ه. [[استطاعت]]
یکی دیگر از شرایط وجوب حج استطاعت است: «ولِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ استَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً». (آل‌عمران / ۳، ۹۷)<ref>المغنی، ج ۳، ص۱۶۹؛ قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۴.</ref> این شرط در [[روایات اسلامی]] نیز آمده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.</ref> [[فقهای اسلامی]] با استناد به آیه و روایات، استطاعت را دارای ۴ قسم دانسته‌اند. مصداق اصلی استطاعت در آیه مذکور، [[توانایی مالی]] یعنی توشه و مرکب برای [[سفر حج]] است،<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۴۹؛ المغنی، ج ۳، ص۱۶۹.</ref> چنان‌که در برخی [[روایات]] نیز آمده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.</ref> اما آرای [[فقیهان]] درباره محدوده [[توانایی مالی]] متفاوت است؛ به نظر فقیهان [[شیعه]] و برخی فقیهان [[اهل سنت]] مراد از [[استطاعت]] [[مالی]]، داشتن هزینه رفت و برگشت [[حج]] افزون بر نیازهای عادی [[زندگی]] مانند [[مسکن]]، اثاث [[منزل]]، و دیگر مخارج زندگی است.<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۰۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۳.</ref> مقدار و کیفیت زاد و راحله در هر مکان و برای هر شخص به [[توانایی]] و [[شأن]] افراد و [[عرف]] [[حاکم]] بر آن [[جامعه]] بستگی دارد.<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۷؛ تحریر الوسیله، ج ۱، ص۳۷۳.</ref> به نظر بسیاری از فقیهان وجود زاد و راحله لازم نیست، بلکه توانایی تهیه آن کافی است؛<ref>جامع المدارک، ج ۲، ص۲۶۲؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۶.</ref> اما در مقابل، برخی از [[فقهای اهل سنت]] توانایی هزینه رفت و برگشت سفر حج را در استطاعت کافی دانسته‌اند، هرچند حجگزار پس از بازگشت برای خود و اهلش نفقه‌ای نداشته باشد.<ref>الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۵.</ref> به نظر فقهای امامی استطاعت مالی در صورت بذل آن از سوی دیگری نیز محقق شده، با وجود آن حج [[واجب]] می‌گردد.<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ المعتبر، ج ۲، ص۷۵۲.</ref> دلیل [[وجوب]]، [[آیه]] ۹۷ [[آل عمران]] / ۳ و برخی روایات است که حج را به طور عام بر مستطیع واجب شمرده است؛<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۰.</ref> ولی فقهای اهل سنت برآن‌اند که در این صورت، شخص مستطیع نشده و حج بر او واجب نمی‌گردد. برخی نیز گفته‌اند: تنها در صورت [[بذل مال]] از سوی فرزند، فرد مستطیع می‌گردد؛ زیرا در بذل فرزند منتی نیست.<ref>المغنی، ج ۳، ص۱۷۰؛ فقه السنه، ج ۱، ص۶۳۲.</ref> مصداق دیگر [[استطاعت]]، استطاعت بدنی است، از این‌رو بر اساس [[آیه]] مذکور [[حج]] بر ناتوان‌ها و [[بیماران]] [[واجب]] نیست.<ref>مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۶.</ref> در مقابل، برخی گفته‌اند: بر افراد زمین‌گیر و [[ناتوان]] دارای توان [[مالی]] نیز حج واجب است، از این‌رو آنان باید کسی را به [[نیابت]] از خود به حج بفرستند.<ref>تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۱ ـ ۵۵۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۲۷ ـ ۱۳۱؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۰.</ref> مصداق دیگر استطاعت، استطاعت طریقی و باز بودن راه و [[امن]] بودن آن است که افزون بر آیه ۹۷ [[آل عمران]] / ۳ و [[روایات]]، ادلّه [[نفی عسر و حرج]] نیز بر اشتراط آن دلالت دارد،<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۶.</ref> بر این اساس، کسی که راه برایش مسدود یا [[جان]] یا [[آبرو]] و مالش در خطر است مستطیع نبوده، [[حج]] بر او واجب نیست.<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ عروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۸.</ref> مصداق دیگر استطاعت، استطاعت زمانی است؛ به این معنا که باید مکلّف پس از تحقق دیگر شرایط، [[زمان]] و [[فرصت]] کافی برای [[اعمال]] حج داشته باشد و گرنه حج بر او در آن سال واجب نیست.<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴ـ ۶۵؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۲؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۹.</ref>
 
=== ترک یا تاخیر انداختن حج ===
[[ترک حج]] بر مستطیع [[حرام]] و از [[گناهان کبیره]] شمرده شده است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۳، ص۳۱۵.</ref> [[قرآن]] در آیه ۹۷ آل عمران / ۳ پس از امر به حج، ترک آن را با واژه [[کفر]] بیان کرده است: «ومَن کَفَرَ فَاِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ العــلَمین» که چنین تعبیری نشان آن است که ترک حج، [[عمل]] [[کافران]] است.<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۵.</ref> در روایتی نیز [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با استناد به این آیه ترک کننده حج را [[کافر]] شمرد.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۱.</ref> البته در صورتی [[ترک حج]] سبب [[کفر]] می‌شود که [[مسلمان]] [[اعتقادی]] به [[وجوب]] [[حج]] نداشته باشد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵۰.</ref> چنان که در [[روایات اهل بیت]] نیز به این امر اشاره شده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۶.</ref> ولی برخی کفر در [[آیه]] را به [[کفر عملی]] یعنی ترک حج [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>المیزان، ج ۳، ص۳۵۵.</ref> در [[حدیثی]] دیگر تارکان [[حج]] از جمله کسانی دانسته شده‌اند که پس از [[مرگ]] بازگشت به [[دنیا]] و انجام [[اعمال صالح]] از جمله حج را تقاضا می‌کنند؛<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶۶.</ref> همچنین پس از [[واجب]] شدن حج بر [[مکلف]]، تأخیر انداختن آن [[حرام]] است.<ref>کشف الغطاء، ج ۲، ص۴۲۹.</ref> در روایتی یکی از مصادیق زیانکارترین [[انسان‌ها]] در آیه ۱۰۳ کهف / ۱۸: «قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمـلا» کسانی شمرده شده‌اند که پس از وجوب حج آن را به تأخیر می‌اندازند.<ref>عوالی اللئالی، ج ۲، ص۸۶؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۳۱۱.</ref> در روایتی نقل شده است که [[خداوند]] تأخیر کننده یا تارک حج را [[یهودی]] یا [[نصرانی]] [[محشور]] خواهد کرد.<ref> من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۲.</ref> در حدیثی دیگر تأخیرکننده حج <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۷.</ref> یا تارک آن <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۸.</ref> مصداق کسانی دانسته شده‌اند که خداوند آنان را در [[قیامت]] [[کور]] محشور می‌کند: «ومَن کانَ فی هـذِهِ اَعمی فَهُوَ فِی الأخِرَةِ اَعمی واَضَلُّ». ([[اسراء]] / ۱۷، ۷۲)


=== تمام و کامل کردن حج ===
=== تمام و کامل کردن حج ===
پس از شروع حج، بر حجگزار واجب است آن را به پایان برساند: «واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ» (بقره / ۲، ۱۹۶)<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۳۷ - ۳۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۲۱؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۱، ص۳۲۰.</ref>، از این‌رو وی [[حق]] ندارد تنها برخی [[اعمال]] [[حج]] را انجام داده، برخی را رها کند<ref>فقه القرآن، ج ۱، ص۲۶۳؛ الخلاف، ج ۲، ص۳۶۵؛ المجموع، ج ۷، ص۳۸۸.</ref> یا در بین اعمال حج از [[احرام]] خارج شده، دوباره [[محرم]] گردد.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۲۸۴.</ref> بیشتر [[فقهای اسلامی]] با استناد به [[آیه]] یاد شده گفته‌اند: در صورت [[فاسد]] شدن [[حج]] نیز بر [[مکلف]] [[واجب]] است حج فاسد را به پایان رساند؛<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۶۵؛ المجموع، ج ۷، ص۳۸۸.</ref> همچنین [[فقیهان]] بر اساس این آیه گفته‌اند: اتمام حج استحبابی نیز پس از شروع، بر مکلف واجب است.<ref> منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۴۰؛ الحدائق، ج ۱۵، ص۴۰۶.</ref> افزون بر آیه مذکور، این [[وظیفه]] از آیاتی که [[قرآن]] در آنها [[مسلمانان]] را به [[تعظیم شعائر الهی]] توصیه کرده: «ومَن یُعَظِّم شَعـرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب» ([[حجّ]] / ۲۲، ۳۲) یا آنان را از [[حلال]] شمردن این [[شعائر]] [[نهی]] کرده است: «لاتُحِلّوا شَعرَ اللّهِ» ([[مائده]] / ۵، ۲) استفاده می‌شود؛ با این بیان که مراد از «شعائر [[اللّه]] ‌» در این [[آیات]]، [[مناسک حج]] <ref> جامع‌البیان، ج ۶، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۰۳.</ref> و مقصود از حلال شمردن آنها تضییع و فاسد کردن آنهاست؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص۲۶۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۰۳.</ref> اما چنانچه حجگزار پس از شروع اعمال حج، به سبب مانع شدن [[دشمن]] یا [[بیماری]] نتواند اعمال حج را به پایان رساند [[وظایف]] خاصی برایش [[تشریع]] شده است.
پس از شروع حج، بر حجگزار واجب است آن را به پایان برساند: {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۳۷ - ۳۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۲۱؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۱، ص۳۲۰.</ref>، از این‌رو وی [[حق]] ندارد تنها برخی [[اعمال]] [[حج]] را انجام داده، برخی را رها کند<ref>فقه القرآن، ج ۱، ص۲۶۳؛ الخلاف، ج ۲، ص۳۶۵؛ المجموع، ج ۷، ص۳۸۸.</ref> یا در بین اعمال حج از [[احرام]] خارج شده، دوباره [[محرم]] گردد.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۲۸۴.</ref> بیشتر [[فقهای اسلامی]] با استناد به [[آیه]] یاد شده گفته‌اند: در صورت [[فاسد]] شدن [[حج]] نیز بر [[مکلف]] [[واجب]] است حج فاسد را به پایان رساند؛<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۶۵؛ المجموع، ج ۷، ص۳۸۸.</ref> همچنین [[فقیهان]] بر اساس این آیه گفته‌اند: اتمام حج استحبابی نیز پس از شروع، بر مکلف واجب است.<ref> منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۴۰؛ الحدائق، ج ۱۵، ص۴۰۶.</ref> افزون بر آیه مذکور، این [[وظیفه]] از آیاتی که [[قرآن]] در آنها [[مسلمانان]] را به [[تعظیم شعائر الهی]] توصیه کرده: {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}}<ref>«(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانه‌های (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بی‌گمان، این (کار) از پرهیزگاری دل‌هاست» سوره حج، آیه ۳۲.</ref> یا آنان را از [[حلال]] شمردن این [[شعائر]] [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> استفاده می‌شود؛ با این بیان که مراد از {{متن قرآن|شَعَائِرَ اللَّهِ }} در این [[آیات]]، [[مناسک حج]] <ref> جامع‌ البیان، ج ۶، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۰۳.</ref> و مقصود از حلال شمردن آنها تضییع و فاسد کردن آنهاست؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص۲۶۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۰۳.</ref> اما چنانچه حجگزار پس از شروع اعمال حج، به سبب مانع شدن [[دشمن]] یا [[بیماری]] نتواند اعمال حج را به پایان رساند [[وظایف]] خاصی برایش [[تشریع]] شده است.


=== تکرار حج ===
=== تکرار حج ===
حج در [[عمر]] تنها یک بار واجب است،<ref>ارشادالاذهان، ج ۱، ص۳۰۷؛ مواهب الجلیل، ج ۳، ص۴۱۲.</ref> زیرا امر مستفاد از آیه «ولِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ» ([[آل‌عمران]] / ۳، ۹۷) و آیات دیگر، تنها بر ایجاد ماهیت حج دلالت دارند و ایجاد ماهیت با انجام یک بار حج محقق می‌شود؛ همچنین در این مورد به [[روایات]] <ref>تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۵ ـ ۱۶؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۲ ـ ۴.</ref> و [[سیره پیامبر]] که پس از [[نزول آیات]] [[حج]] تنها یک بار این عمل را انجام دادند <ref>الاقناع، ج۱، ص۲۳۰؛ حواشی الشروانی، ج۴، ص۴.</ref> استناد شده است. در روایتی نیز نقل شده که پس از نزول آیات حج از [[پیامبر]] سؤال شد که آیا [[حج]] هر سال [[واجب]] است که [[آیه]] «لا تَسـ ٔ لوا عَن اَشیاءَ اِن تُبدَ لَکُم تَسُؤکُم» ([[مائده]] / ۵، ۱۰۱) نازل شد و [[مسلمانان]] را از [[پرسش]] بیشتر در این باره [[نهی]] کرد.<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص۹۶۳؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۷۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۴.</ref> در مقابل، در روایتی در [[تفسیر آیه]] ۹۷ [[آل عمران]] / ۳ نقل شده است که [[خداوند]] در این [[آیه حج]] را بر [[توانگران]] در هر سال واجب کرده است <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۶.</ref> یا نقل شده که در هر ۵ سال یک بار حج واجب می‌گردد؛<ref>مواهب الجلیل، ج ۳، ص۴۱۲؛ اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۲۲.</ref> ولی دیگر [[فقیهان]] این [[روایات]] را بر [[وجوب]] علی البدل <ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶؛ ذخیرة المعاد، ج ۱، ص۵۴۹.</ref> یا وجوب کفایی <ref>کشف اللثام، ج ۱، ص۲۷۶؛ ذخیرة المعاد، ج ۱، ص۵۴۹.</ref> حمل کرده‌اند؛ به این معنا که در هر سال گروهی از توانگران باید حج گزارده، [[خانه کعبه]] را از [[زائر]] خالی نگذارند یا بر [[استحباب]] حمل شده است.<ref>المعتبر، ج ۲، ص۷۴۷؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۴۶۰.</ref> اما تکرار حج [[مستحب]] شمرده شده است. برخی استحباب آن را از آیه «واِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ» (بقره / ۲، ۱۲۵) استفاده کرده‌اند؛<ref>اقصی البیان، ج ۱، ص۳۸۶ - ۳۸۷.</ref> با این [[استدلال]] که «مَثابَة» موضعی است که فرد دوباره به آن [[رجوع]] می‌کند.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۳۷۸.</ref> در [[روایات اسلامی]] نیز بر تکرار حج بسیار تأکید شده است.<ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۳ - ۱۳۳.</ref> [[سیره]] [[پیامبران الهی]] و [[امامان]] که مکرر [[حج]] می‌گزاردند <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۴۸ ـ ۴۹.</ref> نیز مؤید [[استحباب]] زیاد تکرار حج است.
حج در [[عمر]] تنها یک بار واجب است،<ref>ارشادالاذهان، ج ۱، ص۳۰۷؛ مواهب الجلیل، ج ۳، ص۴۱۲.</ref> زیرا امر مستفاد از آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و آیات دیگر، تنها بر ایجاد ماهیت حج دلالت دارند و ایجاد ماهیت با انجام یک بار حج محقق می‌شود؛ همچنین در این مورد به [[روایات]] <ref>تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۵ ـ ۱۶؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۲ ـ ۴.</ref> و [[سیره پیامبر]] که پس از [[نزول آیات]] [[حج]] تنها یک بار این عمل را انجام دادند <ref>الاقناع، ج۱، ص۲۳۰؛ حواشی الشروانی، ج۴، ص۴.</ref> استناد شده است. در روایتی نیز نقل شده که پس از نزول آیات حج از [[پیامبر]] سؤال شد که آیا [[حج]] هر سال [[واجب]] است که [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از چیزهایی مپرسید که چون برای شما آشکار گردانند به اندوهتان می‌افکند و اگر هنگامی که قرآن فرو فرستاده می‌شود از آنها بپرسید برای شما روشن می‌شود؛ خداوند از آن (پرسش) ها در گذشت؛ و خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره مائده، آیه ۱۰۱.</ref> نازل شد و [[مسلمانان]] را از [[پرسش]] بیشتر در این باره [[نهی]] کرد.<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص۹۶۳؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۷۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۴.</ref> در مقابل، در روایتی در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> نقل شده است که [[خداوند]] در این [[آیه حج]] را بر [[توانگران]] در هر سال واجب کرده است <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۶.</ref> یا نقل شده که در هر ۵ سال یک بار حج واجب می‌گردد؛<ref>مواهب الجلیل، ج ۳، ص۴۱۲؛ اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۲۲.</ref> ولی دیگر [[فقیهان]] این [[روایات]] را بر [[وجوب]] علی البدل <ref> تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶؛ ذخیرة المعاد، ج ۱، ص۵۴۹.</ref> یا وجوب کفایی <ref>کشف اللثام، ج ۱، ص۲۷۶؛ ذخیرة المعاد، ج ۱، ص۵۴۹.</ref> حمل کرده‌اند؛ به این معنا که در هر سال گروهی از توانگران باید حج گزارده، [[خانه کعبه]] را از [[زائر]] خالی نگذارند یا بر [[استحباب]] حمل شده است.<ref>المعتبر، ج ۲، ص۷۴۷؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۴۶۰.</ref> اما تکرار حج [[مستحب]] شمرده شده است. برخی استحباب آن را از آیه {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> استفاده کرده‌اند؛<ref>اقصی البیان، ج ۱، ص۳۸۶ - ۳۸۷.</ref> با این [[استدلال]] که «مَثابَة» موضعی است که فرد دوباره به آن [[رجوع]] می‌کند.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۳۷۸.</ref> در [[روایات اسلامی]] نیز بر تکرار حج بسیار تأکید شده است.<ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۳ - ۱۳۳.</ref> [[سیره]] [[پیامبران الهی]] و [[امامان]] که مکرر [[حج]] می‌گزاردند <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۴۸ ـ ۴۹.</ref> نیز مؤید [[استحباب]] زیاد تکرار حج است.


=== [[زمان]] [[حج]] ===
=== [[زمان]] [[حج]] ===
حج زمان و ماه‌های خاصی دارد: «الحَجُّ اَشهُرٌ مَعلومـتٌ». (بقره / ۲، ۱۹۷) این ماه‌ها عبارت‌اند از [[شوال]]، [[ذیقعده]] و [[ذیحجه]].<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۶۱؛ تذکره‌الفقهاء، ج ۷، ص۱۸۳؛ زبدة البیان، ص۲۶۲.</ref> در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نیز ماه‌های حج، سه ماه مذکور شمرده شده است؛<ref>تذکره‌الفقهاء، ج۷، ص۱۸۳؛ مختلف‌الشیعه، ج۴، ص۲۸.</ref> ولی برخی با استناد به جمله «فَمَن فَرَضَ فیهِنَّ الحَجَّ» (بقره / ۲، ۱۹۷) و نیز «ولا فُسوقَ ولا جِدالَ فِی الحَجِّ» در [[آیه]] مذکور، ماه‌های حج را دو ماه اول و ۱۰ [[روز]] نخست یا ۹ روز نخست ماه ذیحجه دانسته‌اند؛ با این [[استدلال]] که پس از روز دهم، [[محرم]] شدن برای حج جایز نیست و رفث و [[جدال]] جایز است؛<ref> تذکره‌الفقهاء، ج۷، ص۱۸۴؛ الحدائق، ج۱۴، ص۳۵۶.</ref> ولی در پاسخ گفته شده که مراد از ماه حج بودنِ سه ماه یاد شده، [[غالب]] روزهای آن است نه همه روزهای این سه ماه،<ref> تذکره‌الفقهاء، ج ۷، ص۱۸۴.</ref> بر این اساس، باید همه [[اعمال]] حج از جمله [[احرام]] در این ماه‌ها واقع شوند؛<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۰ - ۱۴۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۴۹.</ref> ولی برخی از [[فقهای اهل سنت]] با استناد به آیه «یَسـ ٔ لونَکَ عَنِ الاَهِلَّةِ قُل هِیَ مَوقیتُ لِلنّاسِ والحَجِّ» (بقره / ۲، ۱۸۹) و ادله‌ای دیگر، همه [[ماه‌های سال]] را وقت حج شمرده و گفته‌اند: [[احرام حج]] در غیر ماه‌های یاد شده نیز جایز است.<ref> بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۰؛ المغنی، ج ۳، ص۲۲۴ - ۲۲۵؛ مواهب الجلیل، ج ۴، ص۲۵.</ref> برخی نیز با [[تأیید]] این نظر گفته‌اند: احرام این افراد به احرام [[عمره]] تبدیل می‌گردد.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۴؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۱۲۳.</ref> در پاسخ به استدلال به آیه ۱۸۹ بقره / ۲ گفته شده: جمله «یَسـ ٔ لونَکَ عَنِ الاَهِلَّةِ» عام یا مجمل است و با [[آیه]] «الحَجُّ اَشهُرٌ مَعلومـتٌ» تخصیص یا تبیین شده است، از این‌رو ماه‌های [[حج]] منحصر در ماه‌های خاص است.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۵؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۱۶.</ref> به نظر [[فقهای امامیه]] و برخی [[فقیهان]] [[اهل سنت]]، افزون بر [[اعمال]] [[حج]]، اعمال [[عمره]] [[تمتع]] نیز باید در ماه‌های حج انجام گیرد،<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۳۰ - ۳۱؛ تحریرالاحکام، ج ۲، ص۱۱۰؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۵۱۴.</ref> زیرا عمره تمتع جزء اعمال حج است <ref>زبدة البیان، ص۲۶۴ - ۲۶۵؛ الفتاوی الواضحه، ص۵۴۶.</ref> و آیه «فَمَن فَرَضَ فیهِنَّ الحَجَّ» (بقره / ۲، ۱۹۷) شامل انجام عمره تمتع در ماه‌های حج می‌شود؛<ref>زبدة البیان، ص۲۶۴.</ref> ولی برخی از [[فقهای اهل سنت]] انجام دادن عمره تمتع را پیش از ماه‌های حج جایز دانسته‌اند؛ بدین شرط که پس از عمره از [[احرام]] خارج نشود.<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۳۰.</ref> بعضی نیز گفته‌اند: اگر عمره را قبل از ماه‌های حج شروع کند ولی بیشتر اعمال آن در ماه‌های حج باشد جایز است.<ref>الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۸۳.</ref>
حج زمان و ماه‌های خاصی دارد: {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> این ماه‌ها عبارت‌اند از [[شوال]]، [[ذیقعده]] و [[ذیحجه]].<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۶۱؛ تذکره‌الفقهاء، ج ۷، ص۱۸۳؛ زبدة البیان، ص۲۶۲.</ref> در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} نیز ماه‌های حج، سه ماه مذکور شمرده شده است؛<ref>تذکره‌ الفقهاء، ج۷، ص۱۸۳؛ مختلف‌الشیعه، ج۴، ص۲۸.</ref> ولی برخی با استناد به جمله {{متن قرآن|فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ}} و نیز {{متن قرآن|وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ }} در [[آیه]] مذکور، ماه‌های حج را دو ماه اول و ۱۰ [[روز]] نخست یا ۹ روز نخست ماه ذیحجه دانسته‌اند؛ با این [[استدلال]] که پس از روز دهم، [[محرم]] شدن برای حج جایز نیست و رفث و [[جدال]] جایز است؛<ref> تذکره‌ الفقهاء، ج۷، ص۱۸۴؛ الحدائق، ج۱۴، ص۳۵۶.</ref> ولی در پاسخ گفته شده که مراد از ماه حج بودنِ سه ماه یاد شده، غالب روزهای آن است نه همه روزهای این سه ماه،<ref> تذکره‌الفقهاء، ج ۷، ص۱۸۴.</ref> بر این اساس، باید همه [[اعمال]] حج از جمله [[احرام]] در این ماه‌ها واقع شوند؛<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۰ - ۱۴۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۴۹.</ref> ولی برخی از [[فقهای اهل سنت]] با استناد به آیه {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref> و ادله‌ای دیگر، همه [[ماه‌های سال]] را وقت حج شمرده و گفته‌اند: [[احرام حج]] در غیر ماه‌های یاد شده نیز جایز است.<ref> بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۰؛ المغنی، ج ۳، ص۲۲۴ - ۲۲۵؛ مواهب الجلیل، ج ۴، ص۲۵.</ref> برخی نیز با [[تأیید]] این نظر گفته‌اند: احرام این افراد به احرام [[عمره]] تبدیل می‌گردد.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۴؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۱۲۳.</ref> در پاسخ به استدلال به آیه {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref> گفته شده: جمله {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ}} عام یا مجمل است و با [[آیه]] {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> تخصیص یا تبیین شده است، از این‌رو ماه‌های [[حج]] منحصر در ماه‌های خاص است.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۵؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۱۶.</ref> به نظر [[فقهای امامیه]] و برخی [[فقیهان]] [[اهل سنت]]، افزون بر [[اعمال]] [[حج]]، اعمال [[عمره]] [[تمتع]] نیز باید در ماه‌های حج انجام گیرد،<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۳۰ - ۳۱؛ تحریرالاحکام، ج ۲، ص۱۱۰؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۵۱۴.</ref> زیرا عمره تمتع جزء اعمال حج است <ref>زبدة البیان، ص۲۶۴ - ۲۶۵؛ الفتاوی الواضحه، ص۵۴۶.</ref> و آیه {{متن قرآن|فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ}}<ref>«پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> شامل انجام عمره تمتع در ماه‌های حج می‌شود؛<ref>زبدة البیان، ص۲۶۴.</ref> ولی برخی از [[فقهای اهل سنت]] انجام دادن عمره تمتع را پیش از ماه‌های حج جایز دانسته‌اند؛ بدین شرط که پس از عمره از [[احرام]] خارج نشود.<ref>المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۳۰.</ref> بعضی نیز گفته‌اند: اگر عمره را قبل از ماه‌های حج شروع کند ولی بیشتر اعمال آن در ماه‌های حج باشد جایز است.<ref>الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۸۳.</ref>


=== مکان حج ===
=== مکان حج ===
حج باید در مکانی خاص یعنی [[شهر مکه]] انجام شود. این [[حکم]] از [[آیات]] متعدد استفاده می‌شود؛ از جمله آیات ۲۷ - ۲۹ [[حجّ]] / ۲۲ که در آن [[حضرت ابراهیم]] پس از [[تجدید]] [[بنای کعبه]] [[فرمان]] یافت که همه [[انسان‌ها]] را برای برگزاری حج به سوی [[مکه]] و [[طواف]] بر گِرد [[کعبه]] [[دعوت]] کند: «واَذِّن فِی‌النّاسِ بِالحَجِّ یَأتوکَ رِجالاً و عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق *... ولیَطَّوَّفوا بِالبَیتِ العَتیق». (حجّ / ۲۲، ۲۷، ۲۹) آیه «ولِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ» ([[آل عمران]] / ۳، ۹۷) نیز بر این موضوع دلالت دارد؛ همچنین این حکم از آیه ۳۳ حجّ / ۲۲ که محل حج و عمره را بنابر قولی <ref>جامع‌البیان، ج ۱۷، ص۲۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۵۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۷۴.</ref> شهر مکه و [[خانه کعبه]] دانسته: «ثُمَّ مَحِلُّها اِلَی البَیتِ العَتیق» ([[حجّ]] / ۲۲، ۳۳) استفاده می‌شود؛ همچنین بر اساس [[آیات]] و [[روایات]]، هریک از [[اعمال]] [[حج]] مکان خاص دارد و همه این اعمال یا بیشتر آنها باید در مکان خاص خود انجام شوند.
حج باید در مکانی خاص یعنی [[شهر مکه]] انجام شود. این [[حکم]] از [[آیات]] متعدد استفاده می‌شود؛ از جمله آیات {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> که در آن [[حضرت ابراهیم]] پس از تجدید [[بنای کعبه]] [[فرمان]] یافت که همه [[انسان‌ها]] را برای برگزاری حج به سوی [[مکه]] و [[طواف]] بر گِرد [[کعبه]] [[دعوت]] کند. آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> نیز بر این موضوع دلالت دارد؛ همچنین این حکم از آیه {{متن قرآن|لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«در آن (چارپایان) برای شما تا زمانی معیّن سودهاست سپس قربانگاه آنها به سوی خانه دیرین (کعبه) است» سوره حج، آیه ۳۳.</ref> که محل حج و عمره را بنابر قولی <ref>جامع‌البیان، ج ۱۷، ص۲۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۵۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۷۴.</ref> شهر مکه و [[خانه کعبه]] دانسته: {{متن قرآن|ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ}} استفاده می‌شود؛ همچنین بر اساس [[آیات]] و [[روایات]]، هریک از [[اعمال]] [[حج]] مکان خاص دارد و همه این اعمال یا بیشتر آنها باید در مکان خاص خود انجام شوند.


=== [[اخلاص]] در [[حج]] ===
=== [[اخلاص]] در [[حج]] ===
حج از [[حقوق الهی]] بر [[بندگان]] است که باید تنها برای [[خدا]] انجام گیرد: «ولِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ البَیتِ». ([[آل‌عمران]] / ۳، ۹۷) این امر از [[آیه]] ۱۹۶ بقره که به اتمام حج برای خدا [[فرمان]] داده نیز استفاده می‌شود.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۳۸؛ المیزان، ج ۲، ص۷۶.</ref> در روایتی [[پیامبر اکرم]] افرادی را [[مذمت]] کرد که حج را به قصد [[تفریح]] یا [[تجارت]] یا [[ریا]] و [[خودنمایی]] انجام می‌دهند.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج ۶، ص۳۰۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۳۷۵.</ref> در [[حدیثی]] دیگر [[امام صادق]] [[ثواب]] حجی را که برای خدا باشد بر عهده خدا و [[پاداش]] حجی را که برای دیگران باشد بر عهده [[مردم]] دانست.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۲۴.</ref>
حج از [[حقوق الهی]] بر [[بندگان]] است که باید تنها برای [[خدا]] انجام گیرد: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ}}<ref>«و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردم است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> این امر از [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> که به اتمام حج برای خدا [[فرمان]] داده نیز استفاده می‌شود.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۳۸؛ المیزان، ج ۲، ص۷۶.</ref> در روایتی [[پیامبر اکرم]] افرادی را [[مذمت]] کرد که حج را به قصد [[تفریح]] یا [[تجارت]] یا [[ریا]] و [[خودنمایی]] انجام می‌دهند.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج ۶، ص۳۰۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۳۷۵.</ref> در [[حدیثی]] دیگر [[امام صادق]] [[ثواب]] حجی را که برای خدا باشد بر عهده خدا و [[پاداش]] حجی را که برای دیگران باشد بر عهده [[مردم]] دانست.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۲۴.</ref>


=== تهیه توشه و لوازم حج ===
=== تهیه توشه و لوازم حج ===
بر حجگزار لازم است توشه و ابزار این [[سفر]] را آماده کند: «الحَجُّ اَشهُرٌ مَعلومـتٌ... وتَزَوَّدوا». مراد از امر به تهیه زاد در آیه طبق یک نظر زاد و توشه مادی این سفر است <ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۱۱؛ زبدة البیان، ص۲۶۷.</ref> که حجگزار باید خود آن را تهیه کند و بار خود را به دوش دیگران نیندازد.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۴۵؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۵۲.</ref> [[شأن نزول آیه]] نیز مؤید همین امر است.<ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۳۸۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۵.</ref> در روایتی نیز [[حاجیان]] به خرید نیازهای خوراکی خود پیش از سفر توصیه شده‌اند و دلیل این امر آیه ۴۶ [[توبه]] / ۹ شمرده شده که به تهیه لوازم سفر پیش از خروج از [[منزل]] سفارش کرده است: «ولَو اَرادوا الخُروجَ لاََعَدّوا لَهُ عُدَّةً».<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۲.</ref>
بر حج‌گزار لازم است توشه و ابزار این [[سفر]] را آماده کند: {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref>. مراد از امر به تهیه زاد در آیه طبق یک نظر زاد و توشه مادی این سفر است <ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۱۱؛ زبدة البیان، ص۲۶۷.</ref> که حجگزار باید خود آن را تهیه کند و بار خود را به دوش دیگران نیندازد.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۴۵؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۵۲.</ref> [[شأن نزول آیه]] نیز مؤید همین امر است.<ref>جامع‌ البیان، ج ۲، ص۳۸۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۵.</ref> در روایتی نیز [[حاجیان]] به خرید نیازهای خوراکی خود پیش از سفر توصیه شده‌اند و دلیل این امر آیه {{متن قرآن|وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ}}<ref>«اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.</ref> شمرده شده که به تهیه لوازم سفر پیش از خروج از [[منزل]] سفارش کرده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۲.</ref>


=== بازداشتن و [[آزار]] حجگزاران ===
=== بازداشتن و [[آزار]] حجگزاران ===
[[قرآن کریم]] در [[آیه]] ۲۵ [[حجّ]] / ۲۲ ضمن مساوی شمردن همگان در بهره‌مندی از [[سرزمین]] [[مکه]] منع دیگران از [[حج]] را [[عمل]] [[کافران]] دانسته <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۸۱؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۷۸.</ref> و آنان را به [[عذاب]] [[تهدید]] کرده است: «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا ویَصُدّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ والمَسجِدِ الحَرامِ الَّذی جَعَلنـهُ لِلنّاسِ سَواءً اَلعـکِفُ فیهِ والبادِ ومَن یُرِد فیهِ بِاِلحادٍ بِظُـلمٍ نُذِقهُ مِن عَذابٍ اَلیم». آیه درباره [[قریش]] نازل شد که [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] را از حج بازداشتند.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۳۱؛ الصافی، ج۳، ص۳۷۱.</ref> در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] پس از منع مسلمانان از تعرض به [[حاجیان]]، سرانجام چنین کاری را گرفتار شدن به [[عذاب الهی]] دانسته است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتُحِلّوا شَعرَ اللّهِ... ولا ءامّینَ البَیتَ الحَرامَ... ولا یَجرِمَنَّکُم شَنَـ ٔ نُ قَومٍ اَن صَدّوکُم عَنِ المَسجِدِ الحَرامِ اَن تَعتَدوا... واتَّقوا اللّهَ اِنَّ اللّهَ شَدیدُ العِقاب». ([[مائده]] / ۵، ۲) مراد از «ءامّینَ البَیتَ» مطلق حجگزاران <ref>تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۵۸۴.</ref> یا حجگزاران کافرند <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۴؛ المیزان، ج ۵، ص۱۸۹.</ref> که برخی از آنان در [[حدیبیه]] مانع حجگزاری مسلمانان شدند، چنان‌که ادامه آیه که مسلمانان را از [[مقابله به مثل]] با کافران منع کرده مؤید این امر است.<ref>المیزان، ج ۵، ص۱۹۰.</ref> طبق قول دوم باید [[نزول]] این آیه را قبل از آیه ۲۸ [[توبه]] / ۹ دانست؛ زیرا قرآن در آیه یاد شده به مسلمانان [[فرمان]] داده که [[مشرکان]] را از ورود به مکه و انجام [[اعمال]] [[حج]] بازدارند.
[[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«بی‌گمان به کسانی که کفر ورزیده‌اند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار داده‌ایم- باز می‌دارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک می‌چشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref> ضمن مساوی شمردن همگان در بهره‌مندی از [[سرزمین]] [[مکه]] منع دیگران از [[حج]] را [[عمل]] [[کافران]] دانسته <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۸۱؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۷۸.</ref> و آنان را به [[عذاب]] [[تهدید]] کرده است. آیه درباره [[قریش]] نازل شد که [[پیامبر]] {{صل}} و [[مسلمانان]] را از حج بازداشتند.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۳۱؛ الصافی، ج۳، ص۳۷۱.</ref> در آیه‌ای دیگر [[قرآن]] پس از منع مسلمانان از تعرض به [[حاجیان]]، سرانجام چنین کاری را گرفتار شدن به [[عذاب الهی]] دانسته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> مراد از {{متن قرآن|آمِّينَ الْبَيْتَ }} مطلق حج‌گزاران <ref>تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۵۸۴.</ref> یا حج‌گزاران کافرند <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۴؛ المیزان، ج ۵، ص۱۸۹.</ref> که برخی از آنان در [[حدیبیه]] مانع حج‌گزاری مسلمانان شدند، چنان‌که ادامه آیه که مسلمانان را از [[مقابله به مثل]] با کافران منع کرده مؤید این امر است.<ref>المیزان، ج ۵، ص۱۹۰.</ref> طبق قول دوم باید [[نزول]] این آیه را قبل از آیه{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> دانست؛ زیرا قرآن در آیه یاد شده به مسلمانان [[فرمان]] داده که [[مشرکان]] را از ورود به مکه و انجام [[اعمال]] [[حج]] بازدارند.


=== [[یاد گرفتن]] [[مناسک حج]] ===
=== یاد گرفتن [[مناسک حج]] ===
قرآن در آیه ۱۲۸ بقره / ۲ از درخواست [[ابراهیم]] از [[خداوند]] مبنی بر نشان دادن [[مناسک]] به آنان یاد کرده است: «واَرِنا مَناسِکَنا».<ref>جامع‌البیان، ج ۱، ص۷۶۹؛ التبیان، ج ۱، ص۴۶۴؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۵۸.</ref> مقصود از «مناسک» به نظر برخی، اعمال حج و مراد از نشان دادن آن، [[تعلیم]] دادن این [[اعمال]] است.<ref>جامع البیان، ج ۱، ص۷۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۶۸.</ref> نقل شده که پس از این درخواست [[جبرئیل]] [[مناسک حج]] را به [[ابراهیم]] آموخت،<ref>فتح الباری، ج ۶، ص۲۸۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۰.</ref> از این‌رو لازم است [[حاجیان]] نیز با [[الگوگیری]] از ابراهیم که [[قرآن]] به آن [[فرمان]] داده: «قد کانت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبرهیمَ» (ممتحنه / ۶۰، ۴) مناسک حج خود را قبل از انجام دادن آن بیاموزند. برخی مراد از «النّاسُ» در [[آیه]] «اَفیضوا مِن حَیثُ اَفاضَ النّاسُ» (بقره / ۲، ۱۹۹) را نیز [[عالمان دین]] دانسته‌اند که [[مردم]] را با [[احکام]] آشنا می‌کنند،<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۹؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص۹۵.</ref> بر این اساس مراد آیه این است که اعمال[[حج]] را باید به [[پیروی]] از [[عالمان]] انجام داد. افزون بر [[آیات]] مذکور، لازمه همه آیاتی که [[مسلمانان]] را به انجام دادن [[حج]] یا اعمال آن فرمان داده، آشنایی با احکام و اعمال حج است؛ زیرا تا حجگزار آنها را فرا نگیرد انجام دادن حج یا هر یک از اعمال آن امکانپذیر نیست. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[روایت]] شده که [[مناسک]] حجتان را از من فرا گیرید <ref>عوالی اللئالی، ج ۱، ص۲۱۵؛ کنزالعمال، ج ۵، ص۱۱۶.</ref> و نیز از آن [[حضرت]] نقل شده که مناسک را یاد بگیرید؛ زیرا جزء [[دین]] است.<ref>کنزالعمال، ج ۵، ص۲۳.</ref>
قرآن در آیه {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref> از درخواست [[ابراهیم]] از [[خداوند]] مبنی بر نشان دادن [[مناسک]] به آنان یاد کرده است: {{متن قرآن| وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا }}.<ref>جامع‌البیان، ج ۱، ص۷۶۹؛ التبیان، ج ۱، ص۴۶۴؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۵۸.</ref> مقصود از «مناسک» به نظر برخی، اعمال حج و مراد از نشان دادن آن، [[تعلیم]] دادن این [[اعمال]] است.<ref>جامع البیان، ج ۱، ص۷۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۶۸.</ref> نقل شده که پس از این درخواست [[جبرئیل]] [[مناسک حج]] را به [[ابراهیم]] آموخت،<ref>فتح الباری، ج ۶، ص۲۸۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۰.</ref> از این‌رو لازم است [[حاجیان]] نیز با [[الگوگیری]] از ابراهیم که [[قرآن]] به آن [[فرمان]] داده: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی می‌آوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref> مناسک حج خود را قبل از انجام دادن آن بیاموزند. برخی مراد از {{متن قرآن|النَّاسُ}} در [[آیه]]{{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref> را نیز [[عالمان دین]] دانسته‌اند که [[مردم]] را با [[احکام]] آشنا می‌کنند،<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۹؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص۹۵.</ref> بر این اساس مراد آیه این است که اعمال[[حج]] را باید به [[پیروی]] از [[عالمان]] انجام داد. افزون بر [[آیات]] مذکور، لازمه همه آیاتی که [[مسلمانان]] را به انجام دادن [[حج]] یا اعمال آن فرمان داده، آشنایی با احکام و اعمال حج است؛ زیرا تا حجگزار آنها را فرا نگیرد انجام دادن حج یا هر یک از اعمال آن امکانپذیر نیست. از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز [[روایت]] شده که [[مناسک]] حجتان را از من فرا گیرید <ref>عوالی اللئالی، ج ۱، ص۲۱۵؛ کنزالعمال، ج ۵، ص۱۱۶.</ref> و نیز از آن [[حضرت]] نقل شده که مناسک را یاد بگیرید؛ زیرا جزء [[دین]] است.<ref>کنزالعمال، ج ۵، ص۲۳.</ref>


===[[تجارت]] در حج ===
=== [[تجارت]] در حج ===
قرآن در آیه ۱۹۸ بقره / ۲ [[تجارت]] * و کسب [[منافع]] مادی را در حج جایز دانسته است: «لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ اَن تَبتَغوا فَضلاً مِن رَبِّکُم»<ref>المجموع، ج ۷، ص۷۶؛ زبده‌البیان، ص۲۶۸؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۵۲.</ref>. در [[شأن نزول آیه]] آمده است که مسلمانان [[صدر اسلام]] همچون [[دوران جاهلیت]] تجارت را در حج [[حرام]] می‌شمردند که آیه فوق نازل شد و آن را [[مباح]] شمرد.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۳۸۵؛ زبدة البیان، ص۲۶۸.</ref> در آیه‌ای دیگر نیز قرآن مسلمانان را از تعرض به حاجیانی برحذر داشته است که قصد [[تجارت]] دارند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتُحِلّوا... ولا ءامّینَ البَیتَ الحَرامَ یَبتَغونَ فَضلاً مِن رَبِّهِم» ([[مائده]] / ۵، ۲)<ref> مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۶؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۰۴.</ref>؛ همچنین از روایاتی که یکی از [[منافع]] [[حج]] را در [[آیه]] «لِیَشهَدوا مَنـفِعَ لَهُم» ([[حجّ]] / ۲۲، ۲۸) تحصیل [[منافع دنیوی]] شمرده <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۹۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۳۴۱.</ref> جواز تجارت در [[حج]] به دست می‌آید. افزون بر این، در [[روایات اسلامی]] نیز تجارت در حج به [[صراحت]] [[مباح]] شمرده شده است.<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳.</ref>
قرآن در آیه {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> [[تجارت]] و کسب [[منافع]] مادی را در حج جایز دانسته است<ref>المجموع، ج ۷، ص۷۶؛ زبده‌البیان، ص۲۶۸؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۵۲.</ref>. در [[شأن نزول آیه]] آمده است که مسلمانان [[صدر اسلام]] همچون [[دوران جاهلیت]] تجارت را در حج [[حرام]] می‌شمردند که آیه فوق نازل شد و آن را [[مباح]] شمرد.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۳۸۵؛ زبدة البیان، ص۲۶۸.</ref> در آیه‌ای دیگر نیز قرآن مسلمانان را از تعرض به حاجیانی برحذر داشته است که قصد [[تجارت]] دارند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref>.<ref> مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۶؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۰۴.</ref>؛ همچنین از روایاتی که یکی از [[منافع]] [[حج]] را در [[آیه]] {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref> تحصیل [[منافع دنیوی]] شمرده <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۹۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۳۴۱.</ref> جواز تجارت در [[حج]] به دست می‌آید. افزون بر این، در [[روایات اسلامی]] نیز تجارت در حج به [[صراحت]] [[مباح]] شمرده شده است.<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳.</ref>


=== ذکر و [[استغفار]] در حج ===
=== ذکر و [[استغفار]] در حج ===
یکی از [[تکالیف]] [[حاجیان]] در حج [[ذکر خدا]] و استغفار است که این [[تکلیف]] در مواردی [[واجب]] و در بیشتر موارد [[مستحب]] است. ذکر و [[یاد خدا]] از همان ابتدای حج با گفتن تلبیه آغاز می‌گردد که بر اساس برخی [[روایات]]، آیه «فَمَن فَرَضَ فیهِنَّ الحَجَّ» (بقره / ۲، ۱۹۷) به آن اشاره دارد.<ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۳۵۷؛ الصافی، ج ۱، ص۲۳۴.</ref> در تلبیه برخی [[ذکرها]] واجب و برخی مستحب شمرده شده است. ([[احرام]]) افزون بر احرام، در روایات اسلامی حاجیان به گفتن ذکرهایی خاص در [[طواف]]، [[نماز]] طواف، سعی [[صفا و مروه]] و تقصیر و طواف [[نساء]] و نیز در وقوف در [[عرفات]] و [[رمی]] جمرات [[ترغیب]] شده‌اند.<ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۳۷۵ - ۵۶۴؛ ر. ک: ج ۱۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۱۷۷ - ۴۵۲.</ref> پس از کوچ از عرفات به سوی مشعر نیز حاجیان به گفتن ذکر [[مأمور]] شده‌اند: «فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفـتٍ فَاذکُروا اللّهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرامِ واذکُروهُ کَما هَدکُم». (بقره / ۲، ۱۹۸) برخی این ذکر را مستحب شمرده؛<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۱۹۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۲۳.</ref> ولی برخی با استناد به امر «فَاذکُروا» ذکر را در این مکان واجب شمرده‌اند.<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۷؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۱۳.</ref> در [[روایت]] نقل شده که [[پیامبر]] در مشعر پس از [[نماز صبح]] تا [[طلوع]] [[خورشید]] پیوسته [[تکبیر]] و [[تهلیل]] می‌گفت.<ref> مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۵۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۵۰۸ ـ ۵۰۹.</ref> برخی از [[فقهای اهل سنت]] مراد از ذکر اول در [[آیه]] را [[نماز]] [[مغرب]] و عشا دانسته‌اند که به صورت جمع خوانده می‌شود.<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۱، ص۳۷۸ ـ ۳۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۹۵.</ref> [[قرآن]] در آیاتی به ذکر در هنگام [[قربانی]] نیز [[فرمان]] داده است: «والبُدنَ جَعَلنـها لَکُم مِن شَعـرِ اللّهِ... فَاذکُرُوا اسمَ اللّهِ عَلَیها». ([[حجّ]] / ۲۲، ۳۶ و نیز ۳۷) (قربانی) در آیاتی دیگر نیز [[حاجیان]] به [[ذکر الهی]] در روزهایی معین [[مأمور]] گردیده‌اند: «واذکُروا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدودتٍ». (بقره / ۲، ۲۰۳؛ نیز حجّ / ۲۲، ۲۸) مراد از ایام در این [[آیات]] به نظر بسیاری روزهای یازدهم تا سیزدهم [[ذیحجه]] است.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۵۲؛ ج ۷، ص۱۲۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳.</ref> این مطلب در [[روایات اهل بیت]] نیز آمده است <ref>الکافی، ج ۴، ص۵۱۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۷۱.</ref> و مقصود از ذکر در این ایام تکبیرهای خاصی است که پس از هر نماز گفته می‌شود.<ref>الخلاف، ج ۱، ص۶۶۸ ـ ۶۶۹؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۱۱.</ref> پس از اتمام [[مناسک حج]] نیز [[خداوند]] به حاجیان فرمان داده است که [[خدا]] را همانند یادکردن [[پدران]] خود بلکه شدیدتر یاد کنند: «فَاِذا قَضَیتُم مَنـسِکَکُم فَاذکُروا اللّهَ کَذِکرِکُم ءاباءَکُم اَو اَشَدَّ ذِکرًا». (بقره / ۲، ۲۰۰) آیه درباره [[تفاخر]] [[اعراب جاهلی]] به افتخارات پدران خویش پس از انجام [[مراسم حج]] نازل شد که خداوند، آنان را به [[ذکر خدا]] همانند تفاخر به پدران فرمان داد.. <ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۴۰۴؛ اسباب النزول، ص۳۹؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۰.</ref> برخی مقصود از این ذکر را همان تکبیرهای ایام [[منا]] دانسته‌اند <ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۴۰۷؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۰؛ المیزان، ج ۲، ص۸۶.</ref> و مراد از ذکر شدیدتر: «اَشَدُّ ذِکرا» را یادآوری [[نعمت‌های خدا]] و [[شکر]] این [[نعمت‌ها]] در کنار [[ذکر خدا]] <ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۰؛ زبده‌البیان، ص۲۷۶.</ref> و نیز بیشتر یاد کردن [[صفات الهی]] دانسته‌اند؛ زیرا صفات الهی در برابر افتخارات اندک [[پدران]]، فراوان، بلکه نامتناهی است؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۳.</ref> همچنین در [[آیه]] ۱۹۹ بقره / ۲ [[حاجیان]] به [[استغفار]] کردن در [[حج]] [[مأمور]] شده‌اند: «واستَغفِروا اللّهَ اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم». محل این استغفار در مشعر یا هنگام ورود به مشعر یا خروج از آن یا در [[عرفه]] ذکر شده است.<ref>زبده‌البیان، ص۲۷۳.</ref> بسیاری این استغفار را [[مستحب]] شمرده‌اند؛<ref>زبده‌البیان، ص۲۷۵؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۲۱۴.</ref> ولی برخی احتمال داده‌اند که مراد از آن استغفار [[واجب]] یا [[وجوب توبه]] باشد.<ref>زبده‌البیان، ص۲۷۵؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۲۱۴.</ref>
یکی از [[تکالیف]] [[حاجیان]] در حج [[ذکر خدا]] و استغفار است که این [[تکلیف]] در مواردی [[واجب]] و در بیشتر موارد [[مستحب]] است. ذکر و [[یاد خدا]] از همان ابتدای حج با گفتن تلبیه آغاز می‌گردد که بر اساس برخی [[روایات]]، آیه {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> به آن اشاره دارد.<ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۳۵۷؛ الصافی، ج ۱، ص۲۳۴.</ref> در تلبیه برخی [[ذکرها]] واجب و برخی مستحب شمرده شده است. ([[احرام]]) افزون بر احرام، در روایات اسلامی حاجیان به گفتن ذکرهایی خاص در [[طواف]]، [[نماز]] طواف، سعی [[صفا و مروه]] و تقصیر و طواف [[نساء]] و نیز در وقوف در [[عرفات]] و [[رمی]] جمرات [[ترغیب]] شده‌اند.<ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۳۷۵ - ۵۶۴؛ ر. ک: ج ۱۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۱۷۷ - ۴۵۲.</ref> پس از کوچ از عرفات به سوی مشعر نیز حاجیان به گفتن ذکر [[مأمور]] شده‌اند: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> برخی این ذکر را مستحب شمرده؛<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۱۹۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۲۳.</ref> ولی برخی با استناد به امر {{متن قرآن| فَاذْكُرُوا }} ذکر را در این مکان واجب شمرده‌اند.<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۷؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۱۳.</ref> در [[روایت]] نقل شده که [[پیامبر]] در مشعر پس از [[نماز صبح]] تا [[طلوع]] [[خورشید]] پیوسته [[تکبیر]] و [[تهلیل]] می‌گفت.<ref> مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۵۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۵۰۸ ـ ۵۰۹.</ref> برخی از [[فقهای اهل سنت]] مراد از ذکر اول در [[آیه]] را [[نماز]] [[مغرب]] و عشا دانسته‌اند که به صورت جمع خوانده می‌شود.<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۱، ص۳۷۸ ـ ۳۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۹۵.</ref> [[قرآن]] در آیاتی به ذکر در هنگام [[قربانی]] نیز [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.</ref> و {{متن قرآن|لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام گردانید تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرد بزرگ دارید و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۷.</ref> (قربانی) در آیاتی دیگر نیز [[حاجیان]] به [[ذکر الهی]] در روزهایی معین [[مأمور]] گردیده‌اند: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از خداوند پروا کنید و بدانید که نزد او گرد آورده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.</ref> و {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref> مراد از ایام در این [[آیات]] به نظر بسیاری روزهای یازدهم تا سیزدهم [[ذیحجه]] است.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۵۲؛ ج ۷، ص۱۲۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳.</ref> این مطلب در [[روایات اهل بیت]] نیز آمده است <ref>الکافی، ج ۴، ص۵۱۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۷۱.</ref> و مقصود از ذکر در این ایام تکبیرهای خاصی است که پس از هر نماز گفته می‌شود.<ref>الخلاف، ج ۱، ص۶۶۸ ـ ۶۶۹؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۱۱.</ref> پس از اتمام [[مناسک حج]] نیز [[خداوند]] به حاجیان فرمان داده است که [[خدا]] را همانند یادکردن [[پدران]] خود بلکه شدیدتر یاد کنند:{{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref> آیه درباره [[تفاخر]] [[اعراب جاهلی]] به افتخارات پدران خویش پس از انجام [[مراسم حج]] نازل شد که خداوند، آنان را به [[ذکر خدا]] همانند تفاخر به پدران فرمان داد.. <ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۴۰۴؛ اسباب النزول، ص۳۹؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۰.</ref> برخی مقصود از این ذکر را همان تکبیرهای ایام [[منا]] دانسته‌اند <ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۴۰۷؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۰؛ المیزان، ج ۲، ص۸۶.</ref> و مراد از ذکر شدیدتر: {{متن قرآن|أَشَدَّ ذِكْرًا}} را یادآوری [[نعمت‌های خدا]] و [[شکر]] این [[نعمت‌ها]] در کنار [[ذکر خدا]] <ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۰؛ زبده‌البیان، ص۲۷۶.</ref> و نیز بیشتر یاد کردن [[صفات الهی]] دانسته‌اند؛ زیرا صفات الهی در برابر افتخارات اندک [[پدران]]، فراوان، بلکه نامتناهی است؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۳.</ref> همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref> [[حاجیان]] به [[استغفار]] کردن در [[حج]] [[مأمور]] شده‌اند: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}. محل این استغفار در مشعر یا هنگام ورود به مشعر یا خروج از آن یا در [[عرفه]] ذکر شده است.<ref>زبده‌البیان، ص۲۷۳.</ref> بسیاری این استغفار را [[مستحب]] شمرده‌اند؛<ref>زبده‌البیان، ص۲۷۵؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۲۱۴.</ref> ولی برخی احتمال داده‌اند که مراد از آن استغفار [[واجب]] یا [[وجوب توبه]] باشد.<ref>زبده‌البیان، ص۲۷۵؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۲۱۴.</ref>
 
=== [[دعا]] در حج ===
[[دعا]] و درخواست از [[خداوند]] از [[اعمال]] دیگری است که در حج توصیه شده است: {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref> طبق یک نظر، مراد از ذکر در آیه، دعا و [[حاجت خواستن]] از خداوند در [[منا]] و دیگر [[مکان‌های مقدس]] است،<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۵۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۳۰۲؛ زبده‌البیان، ص۲۷۵.</ref> زیرا دعا در این مکان‌ها بهتر از جای دیگر است.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۵۰.</ref> در این [[دعاها]] نباید همه [[همت]] حاجیان تنها تحصیل [[منافع دنیوی]] باشد: {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref> آیه درباره روش [[اعراب جاهلی]] نازل شد که در حج تنها از خداوند [[اموال]] [[دنیوی]] مانند شتر و گوسفند و [[پیروزی بر دشمن]] را [[طلب]] می‌کردند،<ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۴۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۳۲.</ref> بلکه لازم است افزون بر [[دنیا]] [[آخرت]] را نیز طلب کنند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«و از ایشان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.</ref>


===[[دعا]] در حج ===
در [[روایات اهل بیت]] [[حسنه]] دنیا به [[گشایش]] [[رزق]] و [[اخلاق نیک]] و [[حسنه]] [[آخرت]] به [[رضوان الهی]] و [[بهشت]] [[تفسیر]] شده است؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص۷.</ref> همچنین در [[روایات اهل بیت]] خواندن این [[دعا]] در مواقع دیگر از جمله در [[طواف]]، میان [[رکن یمانی]] و [[حجرالاسود]]،<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۳۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۲۸۸.</ref> هنگام سعی و بالای [[کوه صفا]] <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۴۴۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۴۴۲.</ref> [[مستحب]] شمرده شده است. [[قرآن]] در آیاتی دیگر نیز از دعاهای [[ابراهیم]] و اسماعیل در این [[سرزمین]] یاد کرده است؛ مانند درخواست [[امنیت]] [[حاجیان]] و روزی رساندن به آنان: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوه‌ها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است» سوره بقره، آیه ۱۲۶.</ref> و درخواست [[تسلیم]] بودن خود و [[فرزندان]] در برابر [[خدا]] و آشنا کردن آنان با [[مناسک]] و [[عبادات]] و نیز [[آمرزش الهی]]: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>
[[دعا]] و درخواست از [[خداوند]] از [[اعمال]] دیگری است که در حج توصیه شده است: «فَاِذا قَضَیتُم مَنـسِکَکُم فَاذکُروا اللّهَ». (بقره / ۲، ۲۰۰) طبق یک نظر، مراد از ذکر در آیه، دعا و [[حاجت خواستن]] از خداوند در [[منا]] و دیگر [[مکان‌های مقدس]] است،<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۵۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۳۰۲؛ زبده‌البیان، ص۲۷۵.</ref> زیرا دعا در این مکان‌ها بهتر از جای دیگر است.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۵۰.</ref> در این [[دعاها]] نباید همه [[همت]] حاجیان تنها تحصیل [[منافع دنیوی]] باشد: «فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی‌الدُّنیا وما لَهُ فِی الأخِرَةِ مِن خَلـق». (بقره / ۲، ۲۰۰) آیه درباره روش [[اعراب جاهلی]] نازل شد که در حج تنها از خداوند [[اموال]] [[دنیوی]] مانند شتر و گوسفند و [[پیروزی بر دشمن]] را [[طلب]] می‌کردند،<ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۴۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۳۲.</ref> بلکه لازم است افزون بر [[دنیا]] [[آخرت]] را نیز طلب کنند: «ومِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وفِی الأخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ النّار». (بقره / ۲، ۲۰۱) در [[روایات اهل بیت]] [[حسنه]] دنیا به [[گشایش]] [[رزق]] و [[اخلاق نیک]] و [[حسنه]] [[آخرت]] به [[رضوان الهی]] و [[بهشت]] [[تفسیر]] شده است؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص۷.</ref> همچنین در [[روایات اهل بیت]] خواندن این [[دعا]] در مواقع دیگر از جمله در [[طواف]]، میان [[رکن یمانی]] و [[حجرالاسود]]،<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۳۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۲۸۸.</ref> هنگام سعی و بالای [[کوه صفا]] <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۴۴۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۴۴۲.</ref> [[مستحب]] شمرده شده است. [[قرآن]] در آیاتی دیگر نیز از دعاهای [[ابراهیم]] و اسماعیل در این [[سرزمین]] یاد کرده است؛ مانند درخواست [[امنیت]] [[حاجیان]] و روزی رساندن به آنان: «واِذ قالَ اِبرهیمُ رَبِّ اجعَل هـذا بَلَدًا ءامِنـًا وارزُق اَهلَهُ مِنَ الثَّمَرتِ» (بقره / ۲، ۱۲۶) و درخواست [[تسلیم]] بودن خود و [[فرزندان]] در برابر [[خدا]] و آشنا کردن آنان با [[مناسک]] و [[عبادات]] و نیز [[آمرزش الهی]]: «رَبَّنا واجعَلنا مُسلِمَینِ لَکَ ومِن ذُرِّیَّتِنا اُمَّةً مُسلِمَةً لَکَ واَرِنا مَناسِکَنا وتُب عَلَینا اِنَّکَ اَنتَ التَّوّابُ الرَّحیم». (بقره / ۲، ۱۲۸)


=== انجام دادن [[اعمال نیک]] ===
=== انجام دادن [[اعمال نیک]] ===
قرآن در [[آیه]] ۱۹۷ بقره / ۲ حاجیان را به [[کار خیر]] [[تشویق]] کرده است: «الحَجُّ اَشهُرٌ مَعلومـتٌ... وما تَفعَلوا مِن خَیرٍ یَعلَمهُ اللّهُ وتَزَوَّدوا فَاِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوی». (بقره / ۲، ۱۹۷) مراد از «خیر» در آیه عام است و افزون بر [[اعمال]] [[حج]]، انجام اعمال نیک و ترک اعمال [[قبیح]] را نیز در برمی‌گیرد،<ref>زبدة البیان، ص۲۶۶؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۲۰۱.</ref> چنان‌که مراد از «تَزَوَّدوا» نیز طبق یک نظر توشه بر گرفتن با انجام دادن [[اعمال صالح]] است.<ref> مجمع البیان، ج ۲، ص۴۵؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۴.</ref> در آیه‌ای دیگر نیز قرآن [[خداوند]] را [[شاکر]] حجگزارانی دانسته است که [[کار نیک]] می‌کنند: «فَمَن حَجَّ البَیتَ... ومَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَاِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ [[عَلیم]]». (بقره / ۲، ۱۵۸) طبق یک نظر، مراد آیه انجام هر کار نیک و [[طاعت]] در ایام [[حج]] است.<ref> التبیان، ج ۲، ص۴۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۴۵.</ref> از جمله [[اعمال صالح]] [[نذر]] کردن [[حاجیان]] نسبت به انجام دادن برخی اعمال صالح در این ایام است که [[قرآن]] [[مؤمنان]] را به وفای به این نذرها [[فرمان]] داده است: «ولیوفوا نُذورَهُم». ([[حجّ]] / ۲۲، ۲۹) برخی مراد از [[وفا]] به نذر را انجام [[مناسک حج]] دانسته‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۲۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۱۲۸.</ref> این امر در [[روایات]] نیز آمده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۳۲۱.</ref> اما بسیاری مراد از آن را وفا به نذر حجگزار نسبت به انجام دادن [[اعمال نیک]] همچون [[قربانی کردن]] شتر یا [[صدقه دادن]] <ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۷؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۸؛ جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۹۸.</ref> دانسته و گفته‌اند: وفا به نذر در [[سرزمین]] [[مکه]] [[ثواب]] بیشتری دارد.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۷؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۸.</ref> همچنین کمک کردن به یکدیگر در [[کارهای نیک]] و [[همکاری]] نکردن در کارهای بد از دیگر توصیه‌های قرآن به حاجیان و دیگر [[مسلمانان]] است: «وتَعاونوا عَلَی البِرِّ والتَّقوی ولا تَعاونوا عَلَی الاِثمِ والعُدونِ واتَّقوا اللّهَ اِنَّ اللّهَ شَدیدُ العِقاب». ([[مائده]] / ۵، ۲) در روایات نیز حاجیان به کمک به یکدیگر سفارش شده‌اند؛ از جمله در روایتی [[پاداش]] کمک به همسفران بالاتر از ثواب [[طواف]] در [[مسجدالحرام]] دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۴۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۱۳.</ref>
قرآن در [[آیه]] {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> حاجیان را به [[کار خیر]] [[تشویق]] کرده است. مراد از {{متن قرآن|خَيْرٍ}} در آیه عام است و افزون بر [[اعمال]] [[حج]]، انجام اعمال نیک و ترک اعمال [[قبیح]] را نیز در برمی‌گیرد،<ref>زبدة البیان، ص۲۶۶؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۲۰۱.</ref> چنان‌که مراد از {{متن قرآن|وَتَزَوَّدُوا}} نیز طبق یک نظر توشه بر گرفتن با انجام دادن [[اعمال صالح]] است.<ref> مجمع البیان، ج ۲، ص۴۵؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۴.</ref> در آیه‌ای دیگر نیز قرآن [[خداوند]] را [[شاکر]] حجگزارانی دانسته است که [[کار نیک]] می‌کنند: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref> طبق یک نظر، مراد آیه انجام هر کار نیک و [[طاعت]] در ایام [[حج]] است.<ref> التبیان، ج ۲، ص۴۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۴۵.</ref> از جمله [[اعمال صالح]] [[نذر]] کردن [[حاجیان]] نسبت به انجام دادن برخی اعمال صالح در این ایام است که [[قرآن]] [[مؤمنان]] را به وفای به این نذرها [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> برخی مراد از [[وفا]] به نذر را انجام [[مناسک حج]] دانسته‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۲۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۱۲۸.</ref> این امر در [[روایات]] نیز آمده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۳۲۱.</ref> اما بسیاری مراد از آن را وفا به نذر حجگزار نسبت به انجام دادن [[اعمال نیک]] همچون [[قربانی کردن]] شتر یا [[صدقه دادن]] <ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۷؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۸؛ جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۹۸.</ref> دانسته و گفته‌اند: وفا به نذر در [[سرزمین]] [[مکه]] [[ثواب]] بیشتری دارد.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۷؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۸.</ref> همچنین کمک کردن به یکدیگر در [[کارهای نیک]] و [[همکاری]] نکردن در کارهای بد از دیگر توصیه‌های قرآن به حاجیان و دیگر [[مسلمانان]] است: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> در روایات نیز حاجیان به کمک به یکدیگر سفارش شده‌اند؛ از جمله در روایتی [[پاداش]] کمک به همسفران بالاتر از ثواب [[طواف]] در [[مسجدالحرام]] دانسته شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۴۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۱۳.</ref>
 
=== [[صبر]] و [[تحمل]] [[سختی]] ===
قرآن در [[آیه]] ۲۷ حجّ / ۲۲ حاجیان پیاده را مقدم بر حاجیان سواره ذکر کرده است: «یَأتوکَ رِجالاً وعَلی کُلِّ ضامِرٍیَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق» که برخی این تقدم را نشان [[افضل]] بودن [[حج]] با پای پیاده نسبت به حج در حال سواره دانسته‌اند؛ زیرا حج پیادگان سخت‌تر <ref> زبدة البیان، ص۲۲۴؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۲۰.</ref> و به [[خضوع]] نزدیک‌تر است.<ref>کشف اللثام، ج ۱، ص۲۹۵؛ جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۳۱۰.</ref> روایتی که [[برترین اعمال]] را دشوارترین آنها دانسته نیز مؤید این امر است.<ref>بحارالانوار، ج ۶۷، ص۲۳۷؛ شرح اصول کافی، ج ۸، ص۶۴.</ref> افزون بر این، در [[حدیثی]] [[حج]] پیاده [[برترین]] [[عبادت]] <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۲۹.</ref> و نسبت به دیگر حج‌ها همچون [[برتری]] ماه شب چهاردهم بر [[نور]] [[ستارگان]] <ref>وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص۸۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۹.</ref> و [[ثواب]] آن ۷۰ <ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۸.</ref> یا ۷۰۰ برابر [[حج]] سواره شمرده شده است؛<ref> مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۳۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۸.</ref> نیز نقل شده که [[ملائکه]] [[الهی]] با [[حاجیان]] پیاده معانقه کرده، در حالی که با دیگر حاجیان تنها [[مصافحه]] یا به آنان [[سلام]] می‌کنند.<ref> مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۳۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۸.</ref> در مقابل، در برخی [[روایات]]، حج سواره به جهت [[تأسی]] به [[رسول خدا]]{{صل}} که حج را سواره انجام داده <ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۸۶.</ref> یا به سبب [[توانایی]] و [[شادابی]] بیشتر فرد برای عبادت، [[برتر]] شمرده شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۴۵۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۸۵.</ref> در جمع میان این دو دسته روایات گفته شده که پیاده‌روی برتر است، مگر در صورتی که موجب [[ضعف]] بدنی یا نداشتن توان عبادت گردد<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۲۱؛ جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۳۱۲ ـ ۳۱۳؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۷۰.</ref> یا [[هدف]] از پیاده‌روی صرف هزینه کمتر باشد.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۳۱۲.</ref> در مقابل این دیدگاه، برخی از [[فقهای اهل سنت]] سواره رفتن رابه طور مطلق برتر دانسته‌اند.<ref>المجموع، ج ۸، ص۴۸۹؛ مواهب الجلیل، ج ۳، ص۵۱۴.</ref>
== حج در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ==
#{{متن قرآن|وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (این) اعلامی‌از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است  و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳.</ref>
#{{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«البته خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به خواست خدا البته به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها بتراشید و اعمال تقصیر بی ترس و هراس به جای آرید، و خدا آنچه را (از مصالح صلح حدیبیه) شما نمی‌دانستید می‌دانست و قبل از آن (که فتح مکه کنید) فتح نزدیک (حدیبیّه و خیبر) را مقرر داشت» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>
#{{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref>
#{{متن قرآن|ٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای» سوره مائده، آیه ۳.</ref>
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر!  آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>
 
'''نکات:'''


در [[آیات]] این موضوعات مطرح گردیده است:
=== [[صبر]] و تحمل [[سختی]] ===
#ایام حج فرصت مناسبی برای اعلام [[برائت]] [[خدا]] و [[پیامبر]] از [[مشرکین]]: {{متن قرآن|وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و (این) اعلامی‌از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳.</ref>.
قرآن در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> حاجیان پیاده را مقدم بر حاجیان سواره ذکر کرده است. که برخی این تقدم را نشان [[افضل]] بودن [[حج]] با پای پیاده نسبت به حج در حال سواره دانسته‌اند؛ زیرا حج پیادگان سخت‌تر <ref> زبدة البیان، ص۲۲۴؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۲۰.</ref> و به [[خضوع]] نزدیک‌تر است.<ref>کشف اللثام، ج ۱، ص۲۹۵؛ جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۳۱۰.</ref> روایتی که برترین اعمال را دشوارترین آنها دانسته نیز مؤید این امر است.<ref>بحارالانوار، ج ۶۷، ص۲۳۷؛ شرح اصول کافی، ج ۸، ص۶۴.</ref> افزون بر این، در [[حدیثی]] [[حج]] پیاده [[برترین]] [[عبادت]] <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۲۹.</ref> و نسبت به دیگر حج‌ها همچون [[برتری]] ماه شب چهاردهم بر [[نور]] [[ستارگان]] <ref>وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص۸۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۹.</ref> و [[ثواب]] آن ۷۰ <ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۸.</ref> یا ۷۰۰ برابر [[حج]] سواره شمرده شده است؛<ref> مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۳۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۸.</ref> نیز نقل شده که [[ملائکه]] [[الهی]] با [[حاجیان]] پیاده معانقه کرده، در حالی که با دیگر حاجیان تنها [[مصافحه]] یا به آنان [[سلام]] می‌کنند.<ref> مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۳۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۸.</ref> در مقابل، در برخی [[روایات]]، حج سواره به جهت [[تأسی]] به [[رسول خدا]] {{صل}} که حج را سواره انجام داده <ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۸۶.</ref> یا به سبب [[توانایی]] و [[شادابی]] بیشتر فرد برای عبادت، [[برتر]] شمرده شده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۴۵۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۸۵.</ref> در جمع میان این دو دسته روایات گفته شده که پیاده‌روی برتر است، مگر در صورتی که موجب [[ضعف]] بدنی یا نداشتن توان عبادت گردد<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۲۱؛ جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۳۱۲ ـ ۳۱۳؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۷۰.</ref> یا [[هدف]] از پیاده‌روی صرف هزینه کمتر باشد.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۳۱۲.</ref> در مقابل این دیدگاه، برخی از فقهای اهل سنت سواره رفتن رابه طور مطلق برتر دانسته‌اند<ref>المجموع، ج ۸، ص۴۸۹؛ مواهب الجلیل، ج ۳، ص۵۱۴.</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[حج (مقاله)|مقاله «حج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۴۱۶-۴۲۹.</ref>
#رؤیای صادقانه [[پیامبر اسلام]] نسبت به حج و اجرای [[مناسک]] آن از سوی [[مسلمانان]] با [[امنیت]] کامل: {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>
#[[دعوت پیامبر]] از [[مردم]] برای بجا آوردن حج: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ}}<ref> سوره حج، آیه ۲۷.</ref>.
#اعلام [[امامت]] وجانشینی [[امام علی]] از سوی [[پیامبر]] در [[حجة‌الوداع]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}}<ref>«ای پیامبر!  آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>..... {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}<ref>«مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۴۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:000061.jpg|22px]] [[سید عباس رضوی|رضوی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[حج (مقاله)|مقاله «حج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۰۵: خط ۱۸۳:
[[رده:حج]]
[[رده:حج]]
[[رده:عبادت]]
[[رده:عبادت]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل‌های در انتظار تلخیص]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۸

مقدمه

حج در لغت به معنای قصد،[۱] قصد امر عظیم،[۲] روی آوردن،[۳] بازگشت [۴] و بازداشتن [۵] آمده است. برخی معنای اصلی این ماده را قصدی همراه با حرکت و عمل دانسته و گفته‌اند: به حج خانه خدا از آن جهت حج گفته شده که با حرکت و اعمال مخصوص همراه است [۶] و در اصطلاح فقه اسلامی به قصد خانه خدا در وقت خاص با هدف به جای آوردن اعمال مخصوص گفته می‌شود.[۷] به مجموع مناسک و اعمالی که در این سفر انجام می‌گیرد نیز حج گفته شده است.[۸]

حج از جهات گوناگون به اقسام متعددی قسمت شده است؛ از جهت حجم و شمار اعمال، به حج اکبر و حج اصغر قسمت شده است. حج اکبر (حج بزرگ‌تر) به حجی گفته شده است که دارای اعمال بیشتر از جمله وقوف در عرفات، مشعر و اعمال مناست و حج اصغر (حج کوچک‌تر)، حجی است که این اعمال در آن نیست و به آن عمره گفته می‌شود.[۹] از جهت چگونگی انجام اعمال و نیز حج‌گزار به تمتع، «قِران» و «اِفراد» قسمت شده است.[۱۰]

حج تمتع حجی است که حج‌گزار در آن ابتدا برای اعمال عمره محرم شده، پس از خروج از احرام، دوباره برای اعمال حج احرام می‌بندد.[۱۱]

حج قِران حجی است که عمره آن پس از حج است و حج‌گزار هنگام احرام حج، قربانی خود را به همراه می‌آورد.[۱۲]

حج اِفراد نیز حجی است که حج‌گزار تنها برای حج محرم شده، عمره را پس از آن به جای می‌آورد.[۱۳] تعاریف دیگری نیز برای این سه‌گونه حج بیان شده است.

از جهت حکم شرعی نیز به حج واجب و غیر واجب قسمت شده است. حج واجب گاه به اصل شرع واجب می‌گردد که به آن «حَجّة الاسلام» می‌گویند [۱۴] و گاه با اسباب عارضی همچون نذر، قسم و عللی دیگر واجب می‌شود و حج غیر واجب آن است که شرایط وجوب حج را ندارد که به آن «حج استحبابی» گفته می‌شود؛[۱۵] همچنین حج‌گزار، گاه برای خود حج می‌گزارد و گاه به نیابت از شخصی دیگر که به آن «حج نیابی» یا «حج استنابه‌ای» گویند. قسم اخیر نیز به «حج بَلَدی» و «حج میقاتی» قسمت می‌شود. حج بلدی آن است که حج‌گزار از بلد منوب عنه نیت حج کند و حج میقاتی آن است که از میقات به نیابت منوب عنه به جا آورده شود [۱۶].[۱۷]

حج در قرآن کریم

قرآن از حج با واژه‌ها و تعبیرهای گوناگون یاد کرده است؛ از جمله:

  1. ماده «حجّ» که ۸ بار به صورت اسم و مفرد ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ[۱۸] و یک بار به صورت جمع: ﴿ثَمَانِيَ حِجَجٍ[۱۹] و یک بار به صورت فعل: ﴿فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ[۲۰] و یک بار به صورت مصدر: ﴿حِجُّ الْبَيْتِ [۲۱] و یک بار نیز با تعبیر «حج اکبر» آمده است: ﴿يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ[۲۲] که برخی مراد از آن را اعمال حج در برابر عمره دانسته‌اند که حج اصغر است؛[۲۳] ولی برخی مقصود از آن را روز عید قربان[۲۴] یا روز عرفه [۲۵] یا همه روزهای حج [۲۶] یا تنها عید قربان سال نهم هجری دانسته‌اند؛ زیرا پس از آن روز دیگر به مشرکان اجازه انجام اعمال حج داده نشد.[۲۷] در دو آیه نیز از حج‌گزاران یاد شده است که در یک آیه با تعبیر ﴿الْحَاجِّ آمده: ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ[۲۸] و در آیه‌ای دیگر از آنان با تعبیر قصد‌کنندگان خانه خدا [۲۹] یاد شده است:﴿آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ[۳۰].
  2. مناسک که جمع مَنْسک به معنای اعمال حج [۳۱] یا جای اعمال [۳۲] است: ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ[۳۳] برخی مراد از آن را خصوص قربانی و ریختن خون دانسته‌اند.[۳۴]
  3. «﴿شَعَائِرَ اللَّهِ» که در ۴ آیه آمده و در برخی از این آیات مراد مناسک و اعمال حج است: ﴿لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ[۳۵][۳۶] در آیاتی دیگر نیز قرآن از برخی اعمال حج همچون طواف: ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۳۷]، کوچ از عرفات: ﴿أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ[۳۸]، نماز پشت مقام ابراهیم: ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى[۳۹] و سعی میان صفا و مروه: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۴۰] یاد کرده است. در این آیات، قرآن کریم از برخی مباحث مربوط به حج از جمله حج در شرایع پیشین، اهمیت حج، فلسفه حج و برخی احکام و آداب آن سخن به میان آورده است.[۴۱]

پیشینه حج

از برخی آیات قرآن بر می‌آید که خانه کعبه و حج، پیشینه‌ای بسیار طولانی پیش از اسلام دارند؛ از جمله در آیه ﴿لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۴۲] از کعبه با نام خانه کهن یاد شده است: ﴿ ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}. در برخی روایات آمده است که بدان جهت به این نام (عتیق) نامیده شده که خداوند این خانه را پیش از آفرینش انسان‌ها و حتی قبل از خلقت زمین آفریده است؛[۴۳] بدین معنا که خداوند ابتدا کعبه را آفرید. سپس کره زمین از زیر کعبه گسترش یافت. در آیه‌ای دیگر کعبه نخستین خانه‌ای دانسته شده که خداوند آن را برای انسان‌ها در زمین قرار داده است: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ[۴۴] و در آیه‌ای دیگر قرآن همه امت‌ها را دارای مناسک و عباداتی دانسته است: ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ[۴۵] و ﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ[۴۶] که مناسک حج از جمله آنهاست؛[۴۷]

اما درباره زمان بنیانگذاری کعبه و اعمال حج، روایات مختلفی نقل شده است؛ از برخی روایات بر می‌آید که ملائکه الهی بنیانگذاران کعبه و نخستین حجگزاران بوده‌اند. در روایاتی نقل شده که خداوند در زیر عرش خانه‌ای به نام «بیت المعمور» برای طواف و زیارت فرشتگان بنا کرد و سپس ملائکه را به زمین فرستاد تا کعبه را برای زیارت و طواف انسان‌ها بنا کنند.[۴۸] پس از بنای کعبه، جبرئیل نخستین حجگزار بود.[۴۹] بر پایه روایتی دیگر زمان این عمل ۳۰۰۰ سال پیش از آدم بوده است.[۵۰] در روایتی امام صادق (ع) کعبه را خانه‌ای شمرد که ۲۰۰۰ سال پیش از آدم زیارت می‌شده است [۵۱]که بر اساس حدیثی دیگر این حجگزاران ملائکه الهی دانسته شده‌اند.[۵۲] برخی نخستین حج‌گزار کعبه را حضرت آدم دانسته‌اند.[۵۳] این مطلب در برخی روایات نیز آمده است.[۵۴] با توجه به روایات گذشته که نخستین حجگزاران را ملائکه دانسته‌اند ممکن است مراد این روایات، نخستین حجگزار از انسان‌ها باشد، از این‌رو با هم منافاتی ندارند. در مورد حج آدم (ع) روایت شده که پس از خروج از بهشت، وی بر کوه صفا فرود آمد. سپس جبرئیل مناسک حج را به او آموخت و آدم (ع) همه اعمال حج از جمله طواف، رمی جمرات، قربانی، حلق، سعی و طواف نساء را انجام داد.[۵۵] بر اساس برخی روایات، آدم ۱۰۰۰ بار پیاده به مکه آمد و ۷۰۰ حج و ۳۰۰ عمره به جای آورد.[۵۶] پس از آدم، شیث فرزند و وصی او کعبه را بازسازی کرد [۵۷] و حج و عمره به جای آورد.[۵۸] در روایاتی دیگر نقل شده که نوح (ع) نیز حج به جا می‌آورد [۵۹] و نیز روایت شده که در زمان طوفان و غرق شدن زمین، کشتی نوح پیرامون کعبه طواف کرد، سپس به منا آمد و در بازگشت نیز دوباره به امر خداوند بر گرد کعبه طواف کرد [۶۰] و نیز روایت شده که میان صفا و مروه ۷ دور سعی انجام داد.[۶۱] پس از طوفان نوح بر اثر از میان رفتن آثار کعبه، پیامبران الهی بدون آنکه مکان دقیق کعبه را بدانند حج را به جا می‌آوردند [۶۲] تا اینکه خداوند مکان آن را به ابراهیم (ع) نشان داد: ﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۶۳] و آن حضرت با کمک اسماعیل کعبه را تجدید بنا کردند: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۶۴] و نیز آن حضرت از خداوند خواست که اعمال حج یا جایگاه آنها را به آن حضرت نشان دهد: ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۶۵].[۶۶] در روایات آمده است که پس از اتمام ساختمان کعبه جبرئیل نزد آن حضرت آمد و مناسک حج را به وی آموخت [۶۷] و نیز نقل شده که آن حضرت در حالی که اسماعیل همراه وی بود حج را سوار بر شتری سرخ موی انجام دادند و جبرئیل نیز اعمال واجب و مستحب حج را به آنان می‌آموخت.[۶۸] برپایه نقلی دیگر خانواده و فرزندان ابراهیم نیز حج به جای آوردند.[۶۹] افزون بر این، خدا به حضرت ابراهیم و فرزندش فرمان داد تا خانه کعبه را از هرگونه آلودگی برای دیگر حجگزاران پاک کنند: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۷۰] و همه انسان‌ها را به انجام حج فرا خواند: ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۷۱] پس از این فرمان، ابراهیم بر روی مقام قرار گرفت و همه انسان‌ها را به حج فرا خواند [۷۲] و مردم ندای ابراهیم را برای حج از هر سو لبیک گفتند.[۷۳] پس از ابراهیم و اسماعیل (ع) دیگر پیامبران الهی و پیروان آنان نیز حج خانه خدا را به جای می‌آوردند؛ از جمله از آیه ﴿قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۷۴] که از قرار دادن حج به عنوان مبدأ سال در شریعت شعیب یاد کرده[۷۵] بر می‌آید که حج در شریعت آن حضرت وجود داشته است.[۷۶] در روایتی این آیه دلیل بر وجود حج در شرایع پیش از اسلام دانسته شده است؛[۷۷] همچنین در روایتی نقل شده که حضرت موسی همراه ۷۰ پیامبر الهی حج گزارد.[۷۸] در حدیثی دیگر از محرم شدن حضرت موسی از فلسطین و گذشتن وی از منطقه «صفاح الروحاء» در حال لبیک گویی یاد شده است.[۷۹] پس از موسی پیروان آن حضرت با انحراف از شریعت الهی و انشعاب به گروه‌های مختلف هر یک مکان خاصی را برای زیارت و عبادت‌های خود به جای کعبه برگزیدند که از جمله این مکان‌ها می‌توان از بیت المقدس و هیکل سلیمان، طور سینا و بئرحی نزدیک شهر الخلیل یاد کرد.[۸۰] بر اساس روایاتی از پیامبر اکرم (ص) [۸۱] و امام صادق (ع) [۸۲] حضرت عیسی نیز حج گزارد؛ اما پیروان شریعت آن حضرت نیز همانند یهود پس از وی منحرف شدند و به جای کعبه مکان‌هایی دیگر از جمله بیت‌المقدس، کلیسای روم، کلیسای فاطیما و دیگر اماکن را برای زیارت و مراسم عبادی برگزیدند.[۸۳] در روایاتی نیز از حجگزاری برخی پیامبران دیگر و پیروانشان از جمله حضرت یونس،[۸۴] حضرت سلیمان با انسان‌ها و جنیان،[۸۵] حضرت داود [۸۶] و حضرت خضر[۸۷] یاد شده است.

اعراب جاهلی نیز چون خود را پیرو شریعت ابراهیم (ع) می‌شمردند برخی از قوانین شریعت آن حضرت از جمله اصل حج را حفظ کردند؛[۸۸] ولی بیشتر دستورها و آداب آن را تغییر داده بودند؛[۸۹] از جمله اینکه گاهی حج را در غیر ماه‌های مخصوص آن انجام می‌دادند.[۹۰] گاه نیز ماه‌های حرام را که ماه‌های حج از جمله آنهاست جابه جا می‌کردند: ﴿إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۹۱] تا بدین وسیله بتوانند به جنگ که در این ماه‌ها حرام بود ادامه دهند.[۹۲] آنان همچنین تلبیه حج را تغییر داده، به جای آن جمله "لبيك اللهم لا شريك لك الا شريكاً هو لك" را می‌گفتند.[۹۳] افزون بر این، بسیاری از قبایل عرب نیز تلبیه‌های خاص خود را داشتند.[۹۴] به نظر برخی آیه ﴿شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ[۹۵] به این سخن کفرآمیز آنان اشاره دارد؛[۹۶] همچنین برخی از مفسران نهی قرآن از سخن زور در آیه ﴿ِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ[۹۷] را اشاره به این تلبیه می‌دانند؛[۹۸] نیز روایت شده که مشرکان قریش ابتدا همان تلبیه ابراهیم را می‌گفتند که شیطان با داخل کردن جملات کفرآمیز در آن، به آنان القا کرد که تلبیه اجداد آنان چنین بوده است که آیه ﴿ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۹۹] نازل شد و با نفی شرکت مملوک با مالک چنین تلبیه‌ای را باطل شمرد[۱۰۰].

برخی از قبایل جاهلی پس از محرم شدن در حج، به جای وارد شدن از در خانه‌ها، از پشت خانه یا دیوار آن وارد یا خارج می‌شدند که قرآن کریم آنان را از این کار باز داشت: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۱۰۱].[۱۰۲]؛ همچنین برخی از آنان برهنه طواف می‌کردند و این حکم را از جانب خدا می‌دانستند: ﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۱۰۳][۱۰۴] آنان می‌پنداشتند در لباسی که گناه کرده‌اند نباید طواف کنند [۱۰۵] یا بدان جهت بود که معتقد بودند کسی که برای نخستین بار به حج می‌آید باید در لباس اهل حُمس طواف کند و اگر نیافت عریان طواف کند.[۱۰۶] به نظر برخی این کار را قبیله‌ای در یمن [۱۰۷] یا همه قبایل عرب جاهلی به جز قریش [۱۰۸] انجام می‌دادند. به نقلی آیه ﴿يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ[۱۰۹] که به پوشیدن لباس و زینت فرمان داده، در این باره نازل شده است.[۱۱۰] همچنین نماز آنان کنار خانه خدا نیز چیزی جز سوت و کف زدن نبود: ﴿وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ[۱۱۱] آنان همچنین بر روی دو کوه صفا و مروه دو بت به نام‌های «اساف» و «نائله» نهاده بودند و هنگام سعی بر آنها دست می‌کشیدند،[۱۱۲] از این رو مسلمانان در صدر اسلام از سعی میان آن دو کوه اکراه داشتند که آیه ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۱۱۳] این عمل را بدون گناه شمرد [۱۱۴] همچنین قبیله قریش و حُمس از اعراب جاهلی با این بهانه که ما اهل حرم هستیم به جای وقوف در عرفات، در مزدلفه وقوف می‌کردند و از آنجا به سوی منا کوچ می‌کردند که قرآن به آنان فرمان داد تا مانند دیگران از عرفات کوچ کنند: ﴿ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۱۵].[۱۱۶] این مطلب در روایتی از امام صادق (ع) نیز آمده است.[۱۱۷] از دیگر آداب اعراب جاهلی آن بود که خون قربانی را به کعبه می‌مالیدند و گوشت آن را از خانه کعبه می‌آویختند و مسلمانان نیز به پیروی از آنان در ابتدا قصد چنین کاری داشتند که خداوند آنان را از این کار منع کرد: ﴿لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ[۱۱۸].[۱۱۹] آنان پس از اعمال حج در عرفات یا منا یا نزدیک کعبه گرد می‌آمدند و با بیان آثار و افتخارات نیاکان خود، همچون سخاوت و مهمان‌نوازی آنان، بر یکدیگر تفاخر می‌کردند [۱۲۰] که قرآن آنان را به ذکر خدا همانند یادآوری از پدران خویش و بلکه بهتر فرمان داد: ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ[۱۲۱]؛ همچنین آنان از برخی امور حلال مانند خوردن گوشت و روغن و استفاده از گیاه حرم و پوشیدن لباس پشمین و مویین و نیز لباس جدید در ایام حج اجتناب می‌کردند که آیه ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۱۲۲] این عادت باطل را مذموم و ناروا شمرد[۱۲۳] از دیگر عادت‌های اعراب جاهلی آن بود که تجارت در حج را گناه می‌شمردند [۱۲۴] و به تاجران در حج به جای «حاج» «داج» به معنای کرایه‌کش و تاجر می‌گفتند [۱۲۵] و معتقد بودند که حجگزار باید تنها به کار خیر بپردازد.[۱۲۶] آنان تا بدان حد در این کار افراط می‌کردند که حتی از کمک به افراد ضعیف و ناتوان و اطعام گرسنگان و کسی که دیگران را به فریادرسی می‌طلبید امتناع می‌کردند؛[۱۲۷] ولی خداوند با نزول آیه ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ[۱۲۸] این توهم را باطل و تجارت در حج را مباح شمرد.

حج در میان اعراب جاهلی و مشرکان تا سال نهم هجری ادامه داشت تا اینکه در این سال با نزول آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۲۹] مشرکان از نزدیک شدن به مسجد الحرام و انجام حج برای همیشه منع گردیدند[۱۳۰] در اسلام نیز حج همانند شرایع گذشته به عنوان یکی از عبادات الهی تشریع شد؛ اما درباره زمان تشریع آن میان عالمان اسلامی اختلاف است؛ برخی تشریع آن را پیش از هجرت و برخی وجوب آن را پس از هجرت دانسته‌اند که هر یک از سال‌های یکم تا دهم هجری، پیروانی در میان این گروه دارد.[۱۳۱] برخی از پیروان این نظریه گفته‌اند: حج با نزول آیه ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۱۳۲] در سال سوم هجری تشریع شد؛ ولی پیامبراکرم (ص) برگزاری آن را به تأخیر انداخت.[۱۳۳] در مقابل، برخی نزول این آیه را در سال نهم یا دهم و در حجة الوداع دانسته‌اند.[۱۳۴] این مطلب در برخی روایات اهل بیت (ع) نیز آمده است.[۱۳۵] قول دیگر آن است که حج در سال ششم هجری با نزول آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ[۱۳۶] تشریع شد.[۱۳۷] در این سال پیامبر برای انجام حج به همراه ۱۴۰۰ نفر از مدینه خارج شد؛ ولی مشرکان با بستن راه در حدیبیه مانع حج آنان شدند، از این‌رو پیامبر و مسلمانان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق قرارداد منعقد میان طرفین، تنها قضای عمره را به جای آورد.[۱۳۸] پس از فتح مکه و در سال نهم هجری پیامبر اکرم ابوبکر را به همراه عمر و گروهی از مسلمانان به مکه فرستاد تا آیات برائت را بر مشرکان در مراسم حج ابلاغ کند؛ ولی پیش از رسیدن وی به مکه با نزول جبرئیل پیامبر مأمور شد تا به جای وی علی (ع) را برای ابلاغ این آیات به مشرکان اعزام کند.[۱۳۹] از جمله پیام‌های آن حضرت در این مراسم، منع مشرکان از نزدیک شدن به خانه خدا و طواف کردن با بدن برهنه بود.[۱۴۰] آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۴۱] که مشرکان را پلید شمرده و آنان را از نزدیک شدن به مسجدالحرام منع کرده نیز در این سال نازل شد.[۱۴۲] در سال دهم هجری آیه ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۱۴۳] نازل شد و به پیامبر فرمان داد تا مسلمانان را به حج فرا خواند.[۱۴۴] در پی آن پیامبر با فرستادن مأمورانی به همه سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هرکس قصد حجگزاری و فرا گرفتن مناسک آن را دارد با پیامبر همراه شود.[۱۴۵] طبق برخی نقل‌ها، آن حضرت این حج را که به حجه‌الوداع شهرت یافت همراه بیش از ۱۰۰۰۰۰ مسلمان انجام داد [۱۴۶] برخی برآن‌اند که پیامبر تنها همین یک حج را به جای آورده است؛[۱۴۷] ولی از نامیدن آن به حجه‌الوداع به دست می‌آید که آن حضرت پیش از آن نیز حج به جای آورده است؛[۱۴۸] اما درباره تعداد آنها روایات و اقوال مختلف‌اند؛ برخی برآن‌اند که پیامبر پیش از این سال، سه حج به جای آورده که دو حج را قبل از هجرت و یک حج را پس از هجرت انجام داده است؛[۱۴۹] اما در روایات دیگر آمده است که آن حضرت ۱۰ یا ۲۰ حج را پنهانی پیش از هجرت انجام داده است[۱۵۰].[۱۵۱]

اهمیت حج

حج در اسلام جایگاه و اهمیت والایی دارد. قرآن در آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۱۵۲] حج را حق خاص خداوند دانسته است: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ که بر همه انسان‌ها اعم از زن و مرد[۱۵۳] و کافر و مسلمان [۱۵۴] واجب است، هرچند راه آنان بسیار دور باشد یا پیاده این راه را بپیمایند: ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۱۵۵] در آیاتی دیگر قرآن کعبه را عامل هدایت جهانیان: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ[۱۵۶] و سبب قوام و سامان یافتن امور انسان‌ها شمرده است: ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۵۷] به نظر برخی مفسران مراد از ﴿قِيَامًا لِلنَّاسِ هم اصلاح زندگی دنیوی انسان‌ها [۱۵۸] و هم اصلاح دین و امر آخرت آنان است.[۱۵۹] در آیه‌ای دیگر، خداوند از دو پیامبر بزرگ الهی، حضرت ابراهیم و اسماعیل عهد گرفته است که این خانه را برای طواف‌کنندگان، مجاوران و نمازگزاران در آن پاک کنند: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۱۶۰] و ﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۱۶۱] افزون بر این، محل انجام دادن این عبادت را امن قرار داده است: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۱۶۲] تا حج‌گزاران با خاطری آسوده حج بگزارند؛ همچنین در آیاتی دیگر از اعمال حج به عنوان شعائر الهی یاد [۱۶۳] و مسلمانان به بزرگ شمردن و احترام آنها ترغیب شده‌اند: ﴿ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ[۱۶۴] و در آیه‌ای دیگر آنان را از هتک حرمت و تعرض به شعائر الهی در حج، حرمت شکنی حجگزاران خانه خدا منع کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۱۶۵] در آیاتی دیگر به روزهای حج، حتی به حیواناتی که با آنها حج گزارده می‌شود سوگند یاد شده است؛ از جمله قرآن در آیات ﴿وَالْفَجْرِ وَلَيَالٍ عَشْرٍ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ [۱۶۶] به فجر و شب‌های دهگانه و شَفْع و وَتْر سوگند یاد کرده است. طبق یک نظر مراد از «فجر» پگاه ذیحجه یا روز قربانی و مقصود از «ولَیالٍ عَشر» شب‌های دهه ذیحجه و مراد از «شفع» روز قربانی و از «وتر» روز عرفه است.[۱۶۷] این مطلب در روایتی از پیامبر نیز آمده است.[۱۶۸] بر اساس روایتی دیگر شفع روز ترویه و وتر روز عرفه است.[۱۶۹] برخی نیز گفته‌اند: مراد از شفع و وتر کوچ اول و دوم حاجیان است که در آیه ﴿وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۱۷۰] به آن اشاره شده است؛ زیرا کوچ اول پس از دو روز است که زوج است و کوچ دوم پس از روز سوم است که فرد است [۱۷۱] و مراد از شبی که می‌گذرد: ﴿وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ طبق یک رأی شب مزدلفه دانسته شده که حاجیان از عرفه به سوی مزدلفه سیر می‌کنند.[۱۷۲] در آیه‌ای دیگر قرآن به شهادت دهنده و شهادت داده شده سوگند یاد کرده است: ﴿وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ[۱۷۳] طبق برخی اقوال، شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است.[۱۷۴] این نظر در روایاتی از پیامبر و اهل بیت نیز آمده است،[۱۷۵] زیرا روز جمعه بر هر عملی که در آن روز از سوی افراد انجام شده گواهی می‌دهد و در روز عرفه مردم و ملائکه الهی برای مناسک حج حضور می‌یابند؛[۱۷۶] نیز گفته شده است که «شاهد» روز ترویه، روز عید قربان، شب‌ها و روزها، ملائکه الهی، حجرالاسود، امت اسلامی، و پیامبر اکرم (ص) است و «مشهود» قرآن، روز قیامت، حاجیان، سایر پیامبران و امیرمؤمنان است.[۱۷۷] در آیاتی دیگر قرآن به حیوانات نفس زننده و سم‌هایشان و گرد و غباری که بر می‌انگیزند سوگند یاد کرده است: ﴿وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا [۱۷۸] بیشتر مفسران مراد از آیه را حیواناتی دانسته‌اند که در جهاد شرکت می‌کنند؛[۱۷۹] ولی به نظر برخی، مراد شترانی‌اند که حاجیان را از عرفه به مزدلفه و از آنجا به منا می‌برند؛[۱۸۰] همچنین قرآن کریم در آیاتی دیگر، حج را دارای پاداش و آثار زیادی شمرده تا آنجا که خداوند را شکرگزار عملحاجیان و اعمال خیر دیگر آنان دانسته: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۱۸۱].[۱۸۲] و گناهان حجگزاران را بخشوده شده شمرده است؛ چه زنده بازگردند [۱۸۳] و چه در حج از دنیا بروند: ﴿وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۱۸۴].[۱۸۵] بر اساس برخی نقل‌ها، میقات حضرت موسی که ۴۰ روز به طول انجامید: ﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ[۱۸۶] در ماه ذیقعده و ۱۰ روز نخست ذیحجه بود.[۱۸۷] حج از عباداتی است که بسیاری از اصول و فروع دین و کارهای نیک را در خود جمع کرده است؛[۱۸۸] مانند توحید و نفی شرک که در نخستین عمل حج (تلبیه احرام: «لَبَّیكَ الّلهُمَّ لَبَّیكَ، لَبَّیكَ لاشَریكَ لَكَ لَبَّیكَ») متبلور بوده، تا پایان اعمال نیز وجود دارد و نبوت که در حج یاد ابراهیم و دیگر پیامبران الهی از جمله پیامبر اکرم (ص) زنده می‌شود، به ویژه اینکه در برخی روایات، اتمام حج در آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۱۸۹] به دیدار پیامبر و امامان (ع) تفسیر شده است [۱۹۰] و معاد که حاجیان با پوشیدن لباس احرام به یاد مرگ و قبر، حشر و قیامت می‌افتند [۱۹۱] و نیز بسیاری از عبادات و اعمال نیک؛ همچون نماز: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۱۹۲]، روزه: ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۱۹۳]، هجرت در راه خدا و تحمل سختی: ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۱۹۴]، جهاد که در روایات، حج جهاد ضعیفان شمرده شده است،[۱۹۵] قربانی کردن: ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۹۶]، اطعام به فقیران: ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۱۹۷]، تبری از شیطان با رمی جمرات و نیز تبری از مشرکان و دشمنان خدا: ﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۱۹۸]، تولی و دوستی با اولیای الهی و امامان (ع): ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ[۱۹۹] که در روایات مراد آیه اهل بیت (ع) دانسته شده است که از نسل ابراهیم‌اند،[۲۰۰] توبه و استغفار: ﴿ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۰۱]، دعا و درخواست حاجت از خداوند: ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ[۲۰۲] و انجام دادن کارهای خیر دیگر: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۲۰۳]

در روایات اسلامی نیز حج از جایگاه و اهمیت فراوانی برخوردار است؛ از جمله در روایتی حج یکی از ۵ رکن اسلام شمرده شده است.[۲۰۴] در روایاتی دیگر حج برتر از نماز و روزه [۲۰۵] مستحب و انفاق در راه خدا شمرده شده است، هرچند طلای سرخ و به اندازه کوه ابوقبیس باشد؛ همچنین ۱۰ روز نخست ذیحجه، پاک‌ترین روزها نزد خدا و عمل صالح در این روزها از محبوب‌ترین اعمال و دارای عظیم‌ترین پاداش شمرده شده است،[۲۰۶] از این‌رو معصومان (ع) در بهترین زمان یعنی ماه رمضان [۲۰۷] و پس از هر نماز در این ماه، توفیق انجام حج در همان سال و بلکه همه سال‌ها را از خداوند می‌خواستند [۲۰۸] و مؤمنان را به تکرار حج حتی تا ۵۰ بار و بیشتر از آن [۲۰۹] هرچند با قرض گرفتن باشد توصیه می‌کردند.[۲۱۰] البته بر اساس روایاتی دیگر در صورتی این کار شایسته است که فرد توان پرداخت بدهی خود را پس از حج داشته باشد.[۲۱۱] خود نیز مکرر این عبادت را به جای می‌آوردند؛ از جمله نقل شده که آدم (ع) ۷۰۰ بار،[۲۱۲] حضرت خضر در همه سال‌ها،[۲۱۳] پیامبراکرم ۱۰ یا ۲۰ بار، [۲۱۴] امام حسن مجتبی ۱۵ یا ۲۵ بار [۲۱۵] و امام زین‌العابدین ۲۰، ۲۲ یا ۲۵ بار حج گزارده‌اند [۲۱۶] و صاحب عصر (ع) حضوری هر ساله در حج دارند.[۲۱۷] از دیگر نشانه‌های اهمیت حج آن است که بر اساس برخی روایات، حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را با اجبار راهی حج کنند [۲۱۸] و در صورت نداشتن هزینه سفر، آن را از بیت‌المال مسلمانان، بپردازند.[۲۱۹] بر اساس برخی روایات، حج از مصادیق «سبیل الله» در آیه ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲۲۰] است که بر اساس آن حاکم اسلامی می‌تواند از زکات برای حج فقیران هزینه کند؛[۲۲۱] همچنین ترک این عمل از سوی مستطیع، مساوی با کفر [۲۲۲] و مردن به دین یهود یا نصارا [۲۲۳] و سبب هلاک شدن فرد،[۲۲۴] محروم شدن وی از شفاعت و حوض کوثر، قرار گرفتن در زمره زیان‌کارترین مردم، پشیمان شدن هنگام مرگ و کور گردیدن در قیامت دانسته شده است[۲۲۵].[۲۲۶]

حکمت‌ها و اهداف حج

تشریع حج حکمت‌هایی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

تقویت دین

از مهم‌ترین حکمت‌ها و اهداف حج برپایی دین الهی است: ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۲۲۷] در روایتی مراد از ﴿قِيَامًا لِلنَّاسِ استواری و سامان بخشیدن به دین و دنیا دانسته شده است.[۲۲۸] در حدیثی دیگر نیز برپایی دین منوط به پابرجا بودن کعبه دانسته شده است؛[۲۲۹] همچنین در روایاتی دیگر حج سبب تقویت [۲۳۰] و رفعت و بلندی دین[۲۳۱] و پرچم اسلام شمرده شده است.[۲۳۲] ممکن است حکمت این امر آن باشد که در حج افزون بر احیای اصول عقاید یعنی توحید، نبوت و معاد [۲۳۳] به بسیاری از فروع دین نیز عمل می‌شود.

توبه و آمرزش گناهان

حکمت دیگر حج، توبه و رفتن به سوی خداست. در روایاتی از اهل بیت مراد از فرار به سوی خدا در آیه ﴿فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ[۲۳۴] رفتن به حج دانسته شده است.[۲۳۵] در حدیثی از امام رضا (ع) علت وجوب حج، کوچ کردن به سوی خدا و بازگشت از وضع گذشته و آغاز زندگی جدید دانسته شده است؛[۲۳۶] همچنین در روایتی دیگر آمده است که پس از اعتراض فرشتگان به خلقت انسان و سپس ندامت آنان از این امر، خداوند بیت‌المعمور را برای توبه آنان و خانه کعبه را برای توبه انسان‌ها بنا نهاد.[۲۳۷] در روایتی مراد از مشاهده منافع انسان در آیه ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۲۳۸] مغفرت و بخشش الهی دانسته شده است [۲۳۹].

خودسازی

حکمت دیگر حج خودسازی و غلبه بر هواهای نفسانی [۲۴۰] است، بر این اساس خداوند افزون بر تأکید بر تحریم برخی محرمات، بسیاری از امور حلال همچون لذتجویی از همسر را نیز بر انسان حرام کرده است: ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۲۴۱]؛ همچنین برای از میان بردن روحیه امتیازطلبی به قریش فرمان داد تا همچون دیگر حاجیان در عرفات وقوف کرده، از آنجا به سوی مشعر کوچ کنند: ﴿ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۴۲].[۲۴۳] تشریع دیگر محرمات احرام همچون کندن گیاه حرم، استفاده از بوی خوش، آزار رساندن به حیوانات حتی شپش، حمل سلاح و خودآرایی نیز برای از میان بردن برخی رذایل نفسانی یا آراسته شدن حجگزار به برخی فضایل دیگر است [۲۴۴]

ایجاد تقوا

هدف دیگر تشریعحج ایجاد ملکه تقوا در انسان است: ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۲۴۵]؛ همچنین از آیات متعدد دیگر از جمله ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۴۶]، ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۲۴۷]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۴۸]، ﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۲۴۹] که در آن حجگزاران به تقوا توصیه شده‌اند این حکمت استفاده می‌شود.

منافع مادی

حکمت دیگر حج رسیدن نفع مادی به انسان‌هاست: ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۲۵۰]، ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۲۵۱] در روایات اهل بیت، یکی از مصادیق منفعت در آیه، منافع مادی دانسته شده است.[۲۵۲] از جمله این منافع، درآمدهایی‌اند که از راه تجارت نصیب حجگزاران و نیز غیر حجگزاران اعم از خریداران و فروشندگان، کرایه دهندگان وسائل نقلیه و منازل، و نیز تولید کنندگانی می‌شوند که در دیگر سرزمین‌ها ساکن‌اند، چنان‌که این امر در روایات اهل‌بیت (ع) به صراحت آمده است.[۲۵۳] از آیاتی که از جواز تجارت در حج یاد کرده مانند ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ[۲۵۴]، ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۲۵۵] نیز این امر استفاده می‌شود. از دیگر منافع مادی حج، گوشت قربانی است که بهره حجگزاران و تهیدستان می‌شود: ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۲۵۶]، ﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۲۵۷]

پیوند با رهبری الهی (تولی)

هدف دیگر تشریع حج پیوند با رهبری الهی یعنی پیامبران و امامان (ع) است. قرآن در آیه ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۲۵۸] به حضرت ابراهیم فرمان می‌دهد تا انسان‌ها را به حج فرا خواند تا به سوی او آیند. قرار دادن مقام ابراهیم میان نمازگزار و کعبه در حج: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۲۵۹] نیز نشان پیوند حج با مقام نبوت و امامت است.[۲۶۰] در روایاتی از جمله مصادیق قضای ﴿تَفَثَ در آیه ﴿مَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۲۶۱] دیدار با امام (معصوم) دانسته شده است؛[۲۶۲] همچنین در تفسیر آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۶۳] آمده است که کامل کردن حج با دیدار پیامبر [۲۶۴] و امام (ع) [۲۶۵] حاصل می‌شود، چنان‌چه در برخی روایات، یکی از اهداف تشریع حج، دیدار با امامان و اعلام ولایت و حجگزار با آنان و یاری آنها دانسته شده است.[۲۶۶] در حدیثی دیگر با اشاره به این حکمت، دلیل آن آیه ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ[۲۶۷] دانسته شده است که بر اساس آن ابراهیم (ع) پس از بنای کعبه، دوستی و توجه قلوب مردم به ذریه‌اش را از خداوند خواست.[۲۶۸] در روایاتی دیگر، مصداق اصلی این آیه، اهل بیت (ع) دانسته شده است.[۲۶۹]

دوری از شیطان و دشمنان خدا (تبری)

حکمت دیگر تشریع حج، تبری از شیطان و دیگر دشمنان خداست. در برخی روایات از مصادیق ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۲۷۰] که از اهداف حج شمرده شده، رمی جمرات دانسته شده است؛[۲۷۱] همچنین قرآن در آیه ﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۲۷۲] برائت از مشرکان را که شیطان‌های بشری‌اند از دستورات اسلام در حج دانسته است. و بیزاری از دشمنان خدا، ویژه عصر پیامبر نیست، بلکه در همه زمان‌ها باید حجگزاران در کنار دوستی اولیای الهی از همه دشمنان خدا ـ اعم از شیاطین جن و انس ـ بیزاری بجویند.

تفقه و نقل اخبار

از دیگر حکمت‌های حج آشنایی حجگزاران با احکام دین و نقل آن برای دیگران است، چنان که امام رضا (ع) با اشاره به این امر، مستند آن را آیه ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[۲۷۳] و نیز آیه ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۲۷۴] دانست.[۲۷۵] در حدیثی دیگر از جمله علل تشریع حج آشنایی با آثار و اخبار پیامبر اکرم (ص) و نقل آن برای دیگران شمرده شده است.[۲۷۶]

آشنایی مسلمانان با یکدیگر

از اینکه اسلام حج را در ماه‌هایی خاص: ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۲۷۷] و مکانی خاص قرار داده است: ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۲۷۸] و به انسان‌ها فرمان داده است تا همه از مناطق دور و نزدیک در آن مکان گرد آیند ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۲۷۹] برمی‌آید که یکی از حکمت‌های این عبادت الهی آشنا شدن مسلمانان با یکدیگر و رفع مشکلات و نیازهای یکدیگر است. این حکمت در برخی روایات اهل بیت نیز ذکر شده است.[۲۸۰] از جمله این نیازها، کمک به تهیدستان مسلمان است که حاجیان می‌توانند از گوشت قربانی نیاز آنان را برطرف کنند: ﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۲۸۱]

پاداش الهی

هدف عمده دیگر تشریع حج دستیابی بندگان به پاداش اخروی است. در روایتی یکی از مصادیق منفعت در آیه ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۲۸۲] پاداش و منافع اخروی دانسته شده است.[۲۸۳] در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۸۴] نیز جستجوی فضل و رضوان الهی از اهداف حجگزاران شمرده شده است. برخی مراد از «فضل» در آیه را پاداش الهی و مراد از «رضوان» را رضایت خداوند دانسته‌اند.[۲۸۵] در روایتی، یکی از رازهای قرار داده شدن کعبه در سخت‌ترین و خشک‌ترین مکان روی زمین، پاداش بیشتر حجگزاران در پی تحمل سختی بیشتر از سوی آنان دانسته شده است.[۲۸۶] افزون بر موارد یاد شده، در روایات اسلامی حکمت‌ها و اهداف دیگری از جمله یاد مرگ و قبر و حشر از قبور و آماده شدن برای آن،[۲۸۷] زدودن تکبر از قلب و خضوع و خشوع در برابر پروردگار [۲۸۸] ذکر شده است. البته حکمت‌ها و اهداف ذکر شده، همه علل و اهداف تشریع حج نیستند، بلکه ممکن است اهداف دیگری نیز در تشریع این عبادت مقصود باشند که در آیات و روایات ذکر نشده‌اند و عقل بشر توانایی درک و فهم آنها را نداشته باشد.[۲۸۹]

اقسام حج

حج بر سه قسم است:[۲۹۰] تمتع، قِران و اِفراد.

تمتع حجی است که حجگزار در ماه‌های حج (شوال، ذیقعده و ذیحجه) ابتدا اعمال عمره را انجام داده، پس از خروج از احرام دوباره برای حج محرم می‌شود [۲۹۱] و از این رو به آن تمتع گفته‌اند که تمتع (بهره بردن) از بسیاری محرمات احرام از جمله زنان، میان عمره و حج حلال می‌شود. از آنجا که ارتباط میان این عمره و حج تمتع به گونه‌ای است که به منزله یک عمل محسوب می‌شوند، گویا این بهره‌برداری در حج تمتع واقع شده است.[۲۹۲] به نظر بسیاری از فقیهان آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۹۳] بر مشروعیت این حج دلالت دارد: «فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ».[۲۹۴] در روایات متعددی از پیامبر و اهل‌بیت (ع) [۲۹۵] نیز حج تمتع جایز شمرده شده است. در مقابل، از عمر و عثمان نقل شده است که از حج تمتع نهی کرده و آن را حرام شمرده‌اند؛[۲۹۶] ولی این نهی و تحریم برخلاف نص صریح قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) [۲۹۷] و صحابه است،[۲۹۸] بر این اساس، بسیاری از مسلمانان از جمله فرزند عمر با این رأی مخالفت کرده، تمتع در حج را جایز شمرده‌اند.[۲۹۹] فقیهان پیرو مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز حج تمتع را جایز شمرده‌اند.[۳۰۰] بر اساس آیه﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۰۱] و برخی روایات،[۳۰۲] این حج وظیفه غیر مکیان است. رأی فقیهان شیعه [۳۰۳] و برخی از فقهای اهل سنت [۳۰۴] نیز همین است؛ ولی بیشتر فقهای اهل سنت انجام دادن حج تمتع را برای اهل مکه جایز دانسته‌اند.[۳۰۵] رأی فقهای شیعه و اهل سنت درباره مراد از «حاضِریِ المَسجِد الحَرامِ» در آیه مذکور متفاوت است؛ نظر برخی از فقیهان شیعه آن است که آنها کسانی‌اند که میان آنان و مسجدالحرام از ۴ جانب ۱۲ میل (هر میل یک سوم فرسخ)[۳۰۶] یا کمتر از آن باشد؛[۳۰۷] ولی مشهور فقهای امامیه برآن‌اند که مراد کسانی‌اند که فاصله آنان با مسجدالحرام ۴۸ میل و کمتر از آن باشد.[۳۰۸] در برابر، فقهای اهل سنت آرای متفاوتی بیان کرده و گفته‌اند: اینان تنها ساکنان محدوده حرم [۳۰۹] یا اهل مکه یا کسانی‌اند که از محل سکونت آنان تا مکه نماز شکسته نمی‌شود، یا کسانی که در فاصله میان مواقیت احرام تا مکه ساکن‌اند [۳۱۰] یا ساکنان مکه و ذی طوی یا کسانی که از محل سکونت آنان تا مکه یک روز یا دو شب راه است.[۳۱۱]

حج قِران، حجی است که حج‌گزار ابتدا حج و سپس عمره را انجام می‌دهد و هنگام احرام حج، قربانی را به همراه خود می‌آورد؛[۳۱۲] ولی فقهای اهل سنت برآن‌اند که حج قرآن آن است که حجگزار حج و عمره را با یک نیت و احرام انجام داده، محرمات احرام میان آن دو بر وی حلال نمی‌گردد.[۳۱۳] به نظر برخی از آنان آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۱۴] که حج و عمره را قرین هم ذکر کرده اشاره به این نوع از حج دارد؛[۳۱۵] ولی عده‌ای دیگر دلالت آیه را بر این حج نفی کرده و گفته‌اند: جمع و قرین قرار دادن این دو در آیه، دلیلی بر وجوب جمع آنها در عمل نیست.[۳۱۶] فقهای اهل سنت جمع میان حج و عمره را با یک احرام جایز دانسته‌اند؛[۳۱۷] اما فقهای شیعه این عمل را جایز ندانسته و در صورت انجام دادن آن گفته‌اند که تنها حج منعقد می‌گردد.[۳۱۸] دلیل برخی از فقهای شیعه آیه مذکور است که مسلمانان را به کامل کردن هریک از حج و عمره فرمان داده و معنای کامل کردن حج این است که حجگزار ابتدا اعمال آن را انجام داده، از احرام خارج گردد و سپس به عمل دیگری بپردازد.[۳۱۹] به روایاتی از پیامبر و اهل بیت (ع) نیز در این باره استناد شده است.[۳۲۰] به نظر فقیهان شیعه، حج قرآن وظیفه ساکنان و مجاوران مکه ـ در محدوده یاد شده ـ است.[۳۲۱] دلیل این امر آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۲۲] است که حج تمتع را وظیفه غیر مجاوران شمرده است.[۳۲۳] در این‌باره به روایات نیز استناد شده است؛[۳۲۴] ولی بسیاری از فقهای اهل سنت برآن‌اند که انجام هریک از سه نوع حج برای مجاوران مکه جایز است.[۳۲۵]

حج اِفراد، آن است که ابتدا حجگزار برای حج محرم شده، پس از خروج از احرام، عمره را به جا می‌آورد.[۳۲۶] البته برخی انجام عمره پس از حج را مشروط به عدم انجام آن پیش از حج و نیز داشتن استطاعت آن دانسته‌اند.[۳۲۷] برخی از فقهای اهل سنت گفته‌اند: اِفراد آن است که حجگزار ابتدا قبل از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس در ماه‌های حج، تنها حج را به جای آورد [۳۲۸] یا ابتدا حج را به جا آورده، عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.[۳۲۹] به نظر برخی آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۳۳۰] به این نوع از حج اشاره دارد؛[۳۳۱] ولی این رأی صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا آیه مذکور بر اصل وجوب حج بر مسلمانان دلالت دارد و از نوع حج سخنی به میان نیاورده است. به نظر علمای امامیه این نوع از حج وظیفه اهل مکه و مجاوران آن است.[۳۳۲] دلیل این امر آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۳۳] و برخی روایات است؛[۳۳۴] ولی اهل سنت انجام این حج را نیز برای همه افراد جایز شمرده‌اند.[۳۳۵] این سه نوع حج هرچند در اصل اعمال با هم اشتراک دارند، تفاوت‌های متعددی با یکدیگر دارند؛[۳۳۶] همچنین در اینکه کدام یک از حج‌های یاد شده افضل و دارای پاداش بیشتری است علمای اسلامی آرای متفاوتی دارند؛ به نظر علمای امامیه [۳۳۷] و برخی از فقیهان اهل سنت [۳۳۸] تمتع برتر از قرآن و افراد است. دلیل این امر به نظر برخی آن است که قرآن به صراحت از حج تمتع یاد کرده است، در حالی که دیگر انواع حج به صراحت در قرآن نیامده‌اند [۳۳۹] و نیز به روایتی از پیامبر اکرم استناد شده است که پس از محرم شدن برای حج و نزول وحی بر آن حضرت فرمود: اگر قربانی به همراه نیاورده بودم ابتدا عمره و سپس حج می‌گزاردم.[۳۴۰] افزون بر این، در روایات اهل بیت (ع) به صراحت بر برتر بودن حج تمتع تصریح شده است؛[۳۴۱] از جمله امام صادق فرمود: اگر ۱۰۰۰ حج به جا آورم همه آنها را به گونه تمتع به جا می‌آورم.[۳۴۲] در روایتی راز مأمور شدن مکلفان به تمتع و برتری آن، آسانگیری خداوند بر حجگزاران و حفظ آنان از گناه با طولانی نشدن مدت احرام، و انجام دادن طواف مستحب در بین اعمال حج دانسته شده است.[۳۴۳] برخی حج قرآن را دارای فضیلت بیشتر دانسته‌اند؛ زیرا قرآن در آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۴۴] از حج قرآن یاد کرده و نیز بدان جهت که پیامبر (ص) حج قرآن انجام داد [۳۴۵] و برخی نیز حج افراد را افضل شمرده‌اند. برخی نیز هر سه حج را دارای فضیلت یکسان دانسته‌اند[۳۴۶] و برخی گفته‌اند: اگر حج‌گزار قربانی به همراه آورده قرآن و گرنه تمتع بهتر است؛ زیرا پیامبر چون قربانی به همراه آورده بود حج قرآن به جا آورد[۳۴۷].[۳۴۸]

اعمال و اجزای حج

حج، اعم از تمتع، قرآن و افراد اعمال خاصی دارد که در عمده آنها اشتراک دارند و تفاوت آنها تنها در برخی موارد جزئی یا شیوه انجام این اعمال است. البته از مجموع اعمال عمره و حج گاه به عنوان اعمالحج یاد می‌شود؛ لکن از آنجا که عمره خود مدخل مستقل دارد در این بحث تنها به اعمال حج اشاره شده است.[۳۴۹] این اعمال از نظر فقه امامیه به ترتیب عبارت‌اند از:

احرام

نخستین عمل حج در هریک از سه قسم یاد شده، احرام [۳۵۰] است که به معنای وارد شدن به اعمال حج با پوشیدن دو لباس ندوخته برای مردان و نیت و تلبیه است و بدان جهت به آن احرام گفته شده که حجگزار با این عمل، برخی مباحات را بر خود حرام می‌کند.[۳۵۱] این نوع احرام ویژه حج تمتع و اِفراد است؛ اما در حج قرآن حجگزار میان احرام با تلبیه یا اِشعار و تقلید مخیر است.[۳۵۲] به نظر برخی مراد از واجب کردن حج بر خود که در آیه﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۳۵۳] از آن یاد شده: ﴿فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ احرام است.[۳۵۴]

وقوف در عرفات

دومین عمل حج، ماندن در عرفات است.[۳۵۵] به نظر برخی دلیل وجوب وقوف در عرفات آیه ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ[۳۵۶] است که از کوچ کردن از عرفات یاد کرده است: ﴿فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ، با این استدلال که کوچ کردن از عرفات فرع بر وقوف در آن مکان است.[۳۵۷] زمان وقوف در عرفات به نظر فقهای امامیه از ظهر روز نهم ذیحجه تا غروب شرعی آن روز است.[۳۵۸]

وقوف در مشعر الحرام

پس از کوچ کردن از عرفات واجب است حجگزاران به سوی مشعرالحرام رفته، در آنجا وقوف کنند: ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ[۳۵۹].[۳۶۰] زمان وقوف در مشعرالحرام از طلوع فجر روز دهم تا طلوع خورشید است.[۳۶۱]

رمی جمره عقبه

چهارمین عملواجبحج، رمی جمره عقبه در مناست.[۳۶۲] به نظر برخی رمی جمره که نماد رمی شیطان است از اعمالی است که خداوند حضرت ابراهیم را با آن آزمود: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳۶۳].[۳۶۴]؛ همچنین به نظر برخی یکی از مصادیق ﴿تَفَثَ در آیه ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۳۶۵] رمی جمرات است،[۳۶۶] چنان که در روایات اهل بیت (ع) نیز آمده است.[۳۶۷] برخی از مفسران گفته‌اند: شاید سر تصریح نکردن قرآن به رمی جمرات، اکتفا به آیه ﴿قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ[۳۶۸] باشد که شامل همه انحای رجم شیطان اعم از قول و عمل می‌شود [۳۶۹]. در رمی جمره عقبه حاجیان ۷ سنگ‌ریزه به جمره عقبه می‌زنند که این عمل باید با نیت انجام شده، به جمره نیز اصابت کند.[۳۷۰] زمان رمی جمره عقبه به نظر بیشتر فقهای شیعه بین طلوع خورشید تا غروب آن در روز عید قربان است.[۳۷۱] به نظر مشهور فقیهان این عمل واجب است؛[۳۷۲] اما برخی از فقهای شیعه آن را مستحب شمرده‌اند [۳۷۳].

قربانی

واجب دیگر حج، قربانی‌است: ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۷۴]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۷۵]، ﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۳۷۶].[۳۷۷] که حجگزار به اندازه توان خود یک یا چند شتر، گاو یا گوسفند را در روز عید قربان ذبح می‌کند.

حلق یا تقصیر

ششمین عمل واجب بر حجگزاران حلق یا تقصیر است:﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا[۳۷۸].[۳۷۹] که باید پس از قربانی در منا در روز عید قربان انجام گیرد: ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۸۰] [۳۸۱]

طواف حج

عمل دیگر واجب در حج، طواف حج است [۳۸۲] که به آن طواف زیارت [۳۸۳] و طواف افاضه [۳۸۴] نیز گفته شده است: ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۳۸۵] در این عمل حجگزار باید ۷ دور به نیت طواف حج بر گِرد کعبه طواف و هر دور از حجرالاسود آغاز و به آن ختم کند.[۳۸۶]

نماز طواف

پس از طواف، بر حاجیان واجب است دو رکعت نماز طواف در مقام ابراهیم بگزارند: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۳۸۷].[۳۸۸]؛ ولی برخی از فقهای شیعه و اهل سنت آن را مستحب دانسته‌اند [۳۸۹]

سعی بین صفا و مروه

پس از اقامه نماز طواف بر حجگزار واجب است میان دو کوه صفا و مروه رفت و آمد کند: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۳۹۰].[۳۹۱] در این عمل حاجیان باید ۷ شوط با نیت میان این دو کوه طواف کنند که دور اول از صفا آغاز و دور آخر به مروه ختم می‌گردد.[۳۹۲]

طواف و نماز طواف نساء

دو عمل واجب دیگر در حج به نظر فقیهان شیعه طواف نساء و نماز آن است.[۳۹۳] در برخی روایات اهل بیت، آیه ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۳۹۴] که به طواف خانه خدا فرمان داده: ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ تنها مربوط به طواف نساء دانسته شده است.[۳۹۵] (طواف، نماز طواف) زمان انجام اعمال مکه به نظر مشهور فقیهان شیعه روز عید یا روز یازدهم است؛[۳۹۶] اما عده‌ای از فقها گفته‌اند حجگزار می‌تواند آنها را تا پایان اعمال منا و حتی پایان ذیحجه به تأخیر اندازد، گرچه انجام دادن آن در روز عید و یازدهم افضل است.[۳۹۷]

بیتوته در منا

واجب دیگر حج بیتوته کردن در منا از ابتدای شب تا نیمه آن یا از نیمه شب تا طلوع فجر،[۳۹۸] در شب‌های یازدهم و دوازدهم برای همه و شب سیزدهم ذیحجه برای برخی است.[۳۹۹] برخی فقها وجوب بیتوته را از آیه﴿وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۴۰۰] استفاده کرده‌اند که در آن حجگزاران به ذکر خدا در روزهایی خاص و جواز کوچ کردن پس از دو روز مأمور شده‌اند؛ زیرا لازمه مأمور شدن حاجیان به ذکر و خارج نشدن آنان قبل از دو روز، ماندن در این سرزمین است.[۴۰۱] بر اساس روایات، مراد از این ایام، ایام تشریق در مناست.[۴۰۲]

رمی جمرات سه‌گانه

واجب دیگر حج رمی جمره اُولی، وُسْطی و عَقَبه در روزهایی است که حجگزار شب‌های آنها را در منا بیتوته کرده است [۴۰۳] که حجگزار باید به نیت حج به هر جمره به ترتیب ۷ ریگ بزند.[۴۰۴] برای وجوب این عمل افزون بر آیاتی که در رمی جمره عقبه ذکر شده، به روایات اسلامی نیز استناد شده است.[۴۰۵] به نظر بیشتر فقهای شیعه رمی جمرات سه گانه از طلوع خورشید تا غروب آن جایز است؛ ولی بهتر آن است که نزدیک ظهر انجام شود.[۴۰۶] اعمال و اجزای اصلی حج با اندک تفاوت‌هایی از جهت حکم، ترتیب، شرایط و چگونگی انجام آنها در فقه اهل سنت نیز همین اعمال‌اند [۴۰۷] که به تفصیل در مدخل‌های خاص خود بررسی می‌شوند.[۴۰۸]

احکام و آداب حج

اسلام برای حج و حجگزاران احکام متعددی تشریع کرده است که قرآن کریم به بسیاری از آنها اشاره کرده است؛ از جمله:

وجوب حج

به نظر همه فقهای شیعه [۴۰۹] و اهل سنت،[۴۱۰] حج از ارکان دین است که با داشتن شرایطی بر همه مکلفان واجب است. دلیل وجوب آن، آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۱۱] است که این عمل را تکلیف شرعی انسان‌ها از سوی خداوند دانسته است: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ.[۴۱۲] افزون بر این، مساوی شمردن ترک حج با کفر در این آیه: ﴿وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ مؤید دیگری بر وجوب این تکلیف است؛[۴۱۳] همچنین درخواست این عمل به صورت خبر و آوردن آن با جمله اسمیه و بیان آن به صورت عموم: {{متن قرآن|﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ و نیز حق خداوند شمردن حج بر ذمه مردم، مؤیدهایی دیگر بر وجوب حج به شمار رفته‌اند.[۴۱۴] دلیل دیگر وجوب به نظر برخی، آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۴۱۵] است که به اتمام حج و عمره فرمان داده است: ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ، با این استدلال که آیه، اتمام حج را واجب دانسته و لازمه وجوب اتمام، آن است که اصل آن نیز واجب باشد.[۴۱۶] افزون بر آیات قرآن، به روایات نیز برای وجوب حج استناد شده است؛[۴۱۷] همچنین برخی با استناد به آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۱۸] و ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۴۱۹] که در آنها امر به انجام دادن حج شده و امر نیز مقتضی فوریت است، وجوب حج را فوری دانسته‌اند، از این‌رو مکلفان باید بدون تأخیر، این عمل را انجام دهند.[۴۲۰] به روایات متعددی نیز در این‌باره استناد شده است؛[۴۲۱] ولی برخی از فقهای اهل سنت وجوب حج را فوری نمی‌دانند.[۴۲۲] مستند این رأی سیره رسول خدا (ص) است که با وجود نزول آیات حج و استطاعت مالی، آن را به تأخیر انداختند.[۴۲۳]

شرایط وجوب حج

فقهای اسلامی با استناد به آیات قرآن و روایات، وجوب حج را به تحقق شرایطی مشروط دانسته‌اند که عبارت‌اند از:

  1. بلوغ: یکی از شرایط حج بلوغ است.[۴۲۴] دلیل این شرط روایاتی است که تکلیف را از کودک ساقط دانسته است، بنابراین تکلیف ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۲۵] شامل آنان نمی‌شود.[۴۲۶]
  2. عقل: از این‌رو بر مجنون حج واجب نیست،[۴۲۷] زیرا بر اساس برخی روایات، آیه ﴿مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا استطاعت بدنی را نیز دربرمی‌گیرد و مجنون از این جهت سالم نیست.[۴۲۸]
  3. حریت: بر این اساس، حج بر بردگان واجب نیست،[۴۲۹] زیرا یکی از شرایط حج توانایی مالی و قدرت تصرف در آن است و برده چنین توانایی را ندارد: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۴۳۰].[۴۳۱] این شرط از آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۳۲] که استطاعت را شرط وجوب دانسته نیز استفاده شده است.[۴۳۳]
  4. اسلام: از این‌رو بر کافران حج واجب نیست، بدان سبب که حج عبادت است و کافران به عبادات اسلامی مکلف نیستند.[۴۳۴] برخی این شرط را از آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۳۵] نیز استفاده کرده‌اند؛ با این توضیح که از جمله ﴿وَمَنْ كَفَرَ استفاده می‌شود که مراد از «وللّه‌علی الناس» مؤمنان‌اند؛ زیرا در غیر این صورت کافر شدن آنان معنا نداشت؛[۴۳۶] ولی در مقابل، فقهای شیعه و برخی فقیهان اهل سنت اسلام را تنها شرط صحت دانسته‌اند نه شرط وجوب، از این‌رو معتقدند که حج گزاردن بر کافران نیز واجب است، هرچند در صورت انجام دادن صحیح نیست.[۴۳۷] مستند این دیدگاه کلمه ﴿النَّاسِ در آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۳۸] است که شامل کافران نیز می‌شود و نیز آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۴۳۹] که به طور عموم، همگان را به اتمام حج مکلف کرده است. به روایات نیز برای این مدعا استناد شده است،[۴۴۰] بر همین اساس برخی گفته‌اند: کفر در اینجا، کفر در اصول دین نیست، بلکه کفر در فروع دین و مراد از آن «ترک حج» است.[۴۴۱]
  5. استطاعت: یکی دیگر از شرایط وجوب حج استطاعت است: ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۴۲].[۴۴۳] این شرط در روایات اسلامی نیز آمده است.[۴۴۴] فقهای اسلامی با استناد به آیه و روایات، استطاعت را دارای ۴ قسم دانسته‌اند. مصداق اصلی استطاعت در آیه مذکور، توانایی مالی یعنی توشه و مرکب برای سفر حج است،[۴۴۵] چنان‌که در برخی روایات نیز آمده است؛[۴۴۶] اما آرای فقیهان درباره محدوده توانایی مالی متفاوت است؛ به نظر فقیهان شیعه و برخی فقیهان اهل سنت مراد از استطاعت مالی، داشتن هزینه رفت و برگشت حج افزون بر نیازهای عادی زندگی مانند مسکن، اثاث منزل، و دیگر مخارج زندگی است.[۴۴۷] مقدار و کیفیت زاد و راحله در هر مکان و برای هر شخص به توانایی و شأن افراد و عرف حاکم بر آن جامعه بستگی دارد.[۴۴۸] به نظر بسیاری از فقیهان وجود زاد و راحله لازم نیست، بلکه توانایی تهیه آن کافی است؛[۴۴۹] اما در مقابل، برخی از فقهای اهل سنت توانایی هزینه رفت و برگشت سفر حج را در استطاعت کافی دانسته‌اند، هرچند حجگزار پس از بازگشت برای خود و اهلش نفقه‌ای نداشته باشد.[۴۵۰] به نظر فقهای امامی استطاعت مالی در صورت بذل آن از سوی دیگری نیز محقق شده، با وجود آن حج واجب می‌گردد.[۴۵۱] دلیل وجوب، آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۵۲] و برخی روایات است که حج را به طور عام بر مستطیع واجب شمرده است؛[۴۵۳] ولی فقهای اهل سنت برآن‌اند که در این صورت، شخص مستطیع نشده و حج بر او واجب نمی‌گردد. برخی نیز گفته‌اند: تنها در صورت بذل مال از سوی فرزند، فرد مستطیع می‌گردد؛ زیرا در بذل فرزند منتی نیست.[۴۵۴] مصداق دیگر استطاعت، استطاعت بدنی است، از این‌رو بر اساس آیه مذکور حج بر ناتوان‌ها و بیماران واجب نیست.[۴۵۵] در مقابل، برخی گفته‌اند: بر افراد زمین‌گیر و ناتوان دارای توان مالی نیز حج واجب است، از این‌رو آنان باید کسی را به نیابت از خود به حج بفرستند.[۴۵۶] مصداق دیگر استطاعت، استطاعت طریقی و باز بودن راه و امن بودن آن است که افزون بر آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۵۷] و روایات، ادلّه نفی عسر و حرج نیز بر اشتراط آن دلالت دارد،[۴۵۸] بر این اساس، کسی که راه برایش مسدود یا جان یا آبرو و مالش در خطر است مستطیع نبوده، حج بر او واجب نیست.[۴۵۹] مصداق دیگر استطاعت، استطاعت زمانی است؛ به این معنا که باید مکلّف پس از تحقق دیگر شرایط، زمان و فرصت کافی برای اعمال حج داشته باشد و گرنه حج بر او در آن سال واجب نیست.[۴۶۰]

ترک یا تأخیر انداختن حج

ترک حج بر مستطیع حرام و از گناهان کبیره شمرده شده است.[۴۶۱] قرآن در آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۶۲] پس از امر به حج، ترک آن را با واژه کفر بیان کرده است. که چنین تعبیری نشان آن است که ترک حج، عمل کافران است.[۴۶۳] در روایتی نیز پیامبر اکرم (ص) با استناد به این آیه ترک کننده حج را کافر شمرد.[۴۶۴] البته در صورتی ترک حج سبب کفر می‌شود که مسلمان اعتقادی به وجوب حج نداشته باشد،[۴۶۵] چنان که در روایات اهل بیت نیز به این امر اشاره شده است؛[۴۶۶] ولی برخی کفر در آیه را به کفر عملی یعنی ترک حج تفسیر کرده‌اند.[۴۶۷] در حدیثی دیگر تارکان حج از جمله کسانی دانسته شده‌اند که پس از مرگ بازگشت به دنیا و انجام اعمال صالح از جمله حج را تقاضا می‌کنند؛[۴۶۸] همچنین پس از واجب شدن حج بر مکلف، تأخیر انداختن آن حرام است.[۴۶۹] در روایتی یکی از مصادیق زیانکارترین انسان‌ها در آیه ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا[۴۷۰] کسانی شمرده شده‌اند که پس از وجوب حج آن را به تأخیر می‌اندازند.[۴۷۱] در روایتی نقل شده است که خداوند تأخیر کننده یا تارک حج را یهودی یا نصرانی محشور خواهد کرد.[۴۷۲] در حدیثی دیگر تأخیرکننده حج [۴۷۳] یا تارک آن [۴۷۴] مصداق کسانی دانسته شده‌اند که خداوند آنان را در قیامت کور محشور می‌کند:﴿وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا[۴۷۵]

تمام و کامل کردن حج

پس از شروع حج، بر حجگزار واجب است آن را به پایان برساند: ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۴۷۶].[۴۷۷]، از این‌رو وی حق ندارد تنها برخی اعمال حج را انجام داده، برخی را رها کند[۴۷۸] یا در بین اعمال حج از احرام خارج شده، دوباره محرم گردد.[۴۷۹] بیشتر فقهای اسلامی با استناد به آیه یاد شده گفته‌اند: در صورت فاسد شدن حج نیز بر مکلف واجب است حج فاسد را به پایان رساند؛[۴۸۰] همچنین فقیهان بر اساس این آیه گفته‌اند: اتمام حج استحبابی نیز پس از شروع، بر مکلف واجب است.[۴۸۱] افزون بر آیه مذکور، این وظیفه از آیاتی که قرآن در آنها مسلمانان را به تعظیم شعائر الهی توصیه کرده: ﴿ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ[۴۸۲] یا آنان را از حلال شمردن این شعائر نهی کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۴۸۳] استفاده می‌شود؛ با این بیان که مراد از ﴿شَعَائِرَ اللَّهِ در این آیات، مناسک حج [۴۸۴] و مقصود از حلال شمردن آنها تضییع و فاسد کردن آنهاست؛[۴۸۵] اما چنانچه حجگزار پس از شروع اعمال حج، به سبب مانع شدن دشمن یا بیماری نتواند اعمال حج را به پایان رساند وظایف خاصی برایش تشریع شده است.

تکرار حج

حج در عمر تنها یک بار واجب است،[۴۸۶] زیرا امر مستفاد از آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۸۷] و آیات دیگر، تنها بر ایجاد ماهیت حج دلالت دارند و ایجاد ماهیت با انجام یک بار حج محقق می‌شود؛ همچنین در این مورد به روایات [۴۸۸] و سیره پیامبر که پس از نزول آیات حج تنها یک بار این عمل را انجام دادند [۴۸۹] استناد شده است. در روایتی نیز نقل شده که پس از نزول آیات حج از پیامبر سؤال شد که آیا حج هر سال واجب است که آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۴۹۰] نازل شد و مسلمانان را از پرسش بیشتر در این باره نهی کرد.[۴۹۱] در مقابل، در روایتی در تفسیر آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۴۹۲] نقل شده است که خداوند در این آیه حج را بر توانگران در هر سال واجب کرده است [۴۹۳] یا نقل شده که در هر ۵ سال یک بار حج واجب می‌گردد؛[۴۹۴] ولی دیگر فقیهان این روایات را بر وجوب علی البدل [۴۹۵] یا وجوب کفایی [۴۹۶] حمل کرده‌اند؛ به این معنا که در هر سال گروهی از توانگران باید حج گزارده، خانه کعبه را از زائر خالی نگذارند یا بر استحباب حمل شده است.[۴۹۷] اما تکرار حج مستحب شمرده شده است. برخی استحباب آن را از آیه ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۴۹۸] استفاده کرده‌اند؛[۴۹۹] با این استدلال که «مَثابَة» موضعی است که فرد دوباره به آن رجوع می‌کند.[۵۰۰] در روایات اسلامی نیز بر تکرار حج بسیار تأکید شده است.[۵۰۱] سیره پیامبران الهی و امامان که مکرر حج می‌گزاردند [۵۰۲] نیز مؤید استحباب زیاد تکرار حج است.

زمان حج

حج زمان و ماه‌های خاصی دارد: ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۵۰۳] این ماه‌ها عبارت‌اند از شوال، ذیقعده و ذیحجه.[۵۰۴] در روایتی از امام باقر (ع) نیز ماه‌های حج، سه ماه مذکور شمرده شده است؛[۵۰۵] ولی برخی با استناد به جمله ﴿فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ و نیز ﴿وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ در آیه مذکور، ماه‌های حج را دو ماه اول و ۱۰ روز نخست یا ۹ روز نخست ماه ذیحجه دانسته‌اند؛ با این استدلال که پس از روز دهم، محرم شدن برای حج جایز نیست و رفث و جدال جایز است؛[۵۰۶] ولی در پاسخ گفته شده که مراد از ماه حج بودنِ سه ماه یاد شده، غالب روزهای آن است نه همه روزهای این سه ماه،[۵۰۷] بر این اساس، باید همه اعمال حج از جمله احرام در این ماه‌ها واقع شوند؛[۵۰۸] ولی برخی از فقهای اهل سنت با استناد به آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۵۰۹] و ادله‌ای دیگر، همه ماه‌های سال را وقت حج شمرده و گفته‌اند: احرام حج در غیر ماه‌های یاد شده نیز جایز است.[۵۱۰] برخی نیز با تأیید این نظر گفته‌اند: احرام این افراد به احرام عمره تبدیل می‌گردد.[۵۱۱] در پاسخ به استدلال به آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۵۱۲] گفته شده: جمله ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ عام یا مجمل است و با آیه ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ[۵۱۳] تخصیص یا تبیین شده است، از این‌رو ماه‌های حج منحصر در ماه‌های خاص است.[۵۱۴] به نظر فقهای امامیه و برخی فقیهان اهل سنت، افزون بر اعمال حج، اعمال عمره تمتع نیز باید در ماه‌های حج انجام گیرد،[۵۱۵] زیرا عمره تمتع جزء اعمال حج است [۵۱۶] و آیه ﴿فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ[۵۱۷] شامل انجام عمره تمتع در ماه‌های حج می‌شود؛[۵۱۸] ولی برخی از فقهای اهل سنت انجام دادن عمره تمتع را پیش از ماه‌های حج جایز دانسته‌اند؛ بدین شرط که پس از عمره از احرام خارج نشود.[۵۱۹] بعضی نیز گفته‌اند: اگر عمره را قبل از ماه‌های حج شروع کند ولی بیشتر اعمال آن در ماه‌های حج باشد جایز است.[۵۲۰]

مکان حج

حج باید در مکانی خاص یعنی شهر مکه انجام شود. این حکم از آیات متعدد استفاده می‌شود؛ از جمله آیات ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۵۲۱]، ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۵۲۲]، ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۵۲۳] که در آن حضرت ابراهیم پس از تجدید بنای کعبه فرمان یافت که همه انسان‌ها را برای برگزاری حج به سوی مکه و طواف بر گِرد کعبه دعوت کند. آیه ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۵۲۴] نیز بر این موضوع دلالت دارد؛ همچنین این حکم از آیه ﴿لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۵۲۵] که محل حج و عمره را بنابر قولی [۵۲۶] شهر مکه و خانه کعبه دانسته: ﴿ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ استفاده می‌شود؛ همچنین بر اساس آیات و روایات، هریک از اعمال حج مکان خاص دارد و همه این اعمال یا بیشتر آنها باید در مکان خاص خود انجام شوند.

اخلاص در حج

حج از حقوق الهی بر بندگان است که باید تنها برای خدا انجام گیرد: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ[۵۲۷] این امر از آیه ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۵۲۸] که به اتمام حج برای خدا فرمان داده نیز استفاده می‌شود.[۵۲۹] در روایتی پیامبر اکرم افرادی را مذمت کرد که حج را به قصد تفریح یا تجارت یا ریا و خودنمایی انجام می‌دهند.[۵۳۰] در حدیثی دیگر امام صادق ثواب حجی را که برای خدا باشد بر عهده خدا و پاداش حجی را که برای دیگران باشد بر عهده مردم دانست.[۵۳۱]

تهیه توشه و لوازم حج

بر حج‌گزار لازم است توشه و ابزار این سفر را آماده کند: ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۵۳۲]. مراد از امر به تهیه زاد در آیه طبق یک نظر زاد و توشه مادی این سفر است [۵۳۳] که حجگزار باید خود آن را تهیه کند و بار خود را به دوش دیگران نیندازد.[۵۳۴] شأن نزول آیه نیز مؤید همین امر است.[۵۳۵] در روایتی نیز حاجیان به خرید نیازهای خوراکی خود پیش از سفر توصیه شده‌اند و دلیل این امر آیه ﴿وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ[۵۳۶] شمرده شده که به تهیه لوازم سفر پیش از خروج از منزل سفارش کرده است.[۵۳۷]

بازداشتن و آزار حجگزاران

قرآن کریم در آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ[۵۳۸] ضمن مساوی شمردن همگان در بهره‌مندی از سرزمین مکه منع دیگران از حج را عمل کافران دانسته [۵۳۹] و آنان را به عذاب تهدید کرده است. آیه درباره قریش نازل شد که پیامبر (ص) و مسلمانان را از حج بازداشتند.[۵۴۰] در آیه‌ای دیگر قرآن پس از منع مسلمانان از تعرض به حاجیان، سرانجام چنین کاری را گرفتار شدن به عذاب الهی دانسته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۵۴۱] مراد از ﴿آمِّينَ الْبَيْتَ مطلق حج‌گزاران [۵۴۲] یا حج‌گزاران کافرند [۵۴۳] که برخی از آنان در حدیبیه مانع حج‌گزاری مسلمانان شدند، چنان‌که ادامه آیه که مسلمانان را از مقابله به مثل با کافران منع کرده مؤید این امر است.[۵۴۴] طبق قول دوم باید نزول این آیه را قبل از آیه﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۵۴۵] دانست؛ زیرا قرآن در آیه یاد شده به مسلمانان فرمان داده که مشرکان را از ورود به مکه و انجام اعمال حج بازدارند.

یاد گرفتن مناسک حج

قرآن در آیه ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۵۴۶] از درخواست ابراهیم از خداوند مبنی بر نشان دادن مناسک به آنان یاد کرده است: ﴿ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا .[۵۴۷] مقصود از «مناسک» به نظر برخی، اعمال حج و مراد از نشان دادن آن، تعلیم دادن این اعمال است.[۵۴۸] نقل شده که پس از این درخواست جبرئیل مناسک حج را به ابراهیم آموخت،[۵۴۹] از این‌رو لازم است حاجیان نیز با الگوگیری از ابراهیم که قرآن به آن فرمان داده: ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ[۵۵۰] مناسک حج خود را قبل از انجام دادن آن بیاموزند. برخی مراد از ﴿النَّاسُ در آیه﴿ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۵۱] را نیز عالمان دین دانسته‌اند که مردم را با احکام آشنا می‌کنند،[۵۵۲] بر این اساس مراد آیه این است که اعمالحج را باید به پیروی از عالمان انجام داد. افزون بر آیات مذکور، لازمه همه آیاتی که مسلمانان را به انجام دادن حج یا اعمال آن فرمان داده، آشنایی با احکام و اعمال حج است؛ زیرا تا حجگزار آنها را فرا نگیرد انجام دادن حج یا هر یک از اعمال آن امکانپذیر نیست. از پیامبر اکرم (ص) نیز روایت شده که مناسک حجتان را از من فرا گیرید [۵۵۳] و نیز از آن حضرت نقل شده که مناسک را یاد بگیرید؛ زیرا جزء دین است.[۵۵۴]

تجارت در حج

قرآن در آیه ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ[۵۵۵] تجارت و کسب منافع مادی را در حج جایز دانسته است[۵۵۶]. در شأن نزول آیه آمده است که مسلمانان صدر اسلام همچون دوران جاهلیت تجارت را در حج حرام می‌شمردند که آیه فوق نازل شد و آن را مباح شمرد.[۵۵۷] در آیه‌ای دیگر نیز قرآن مسلمانان را از تعرض به حاجیانی برحذر داشته است که قصد تجارت دارند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۵۵۸].[۵۵۹]؛ همچنین از روایاتی که یکی از منافع حج را در آیه ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۵۶۰] تحصیل منافع دنیوی شمرده [۵۶۱] جواز تجارت در حج به دست می‌آید. افزون بر این، در روایات اسلامی نیز تجارت در حج به صراحت مباح شمرده شده است.[۵۶۲]

ذکر و استغفار در حج

یکی از تکالیف حاجیان در حج ذکر خدا و استغفار است که این تکلیف در مواردی واجب و در بیشتر موارد مستحب است. ذکر و یاد خدا از همان ابتدای حج با گفتن تلبیه آغاز می‌گردد که بر اساس برخی روایات، آیه ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۵۶۳] به آن اشاره دارد.[۵۶۴] در تلبیه برخی ذکرها واجب و برخی مستحب شمرده شده است. (احرام) افزون بر احرام، در روایات اسلامی حاجیان به گفتن ذکرهایی خاص در طواف، نماز طواف، سعی صفا و مروه و تقصیر و طواف نساء و نیز در وقوف در عرفات و رمی جمرات ترغیب شده‌اند.[۵۶۵] پس از کوچ از عرفات به سوی مشعر نیز حاجیان به گفتن ذکر مأمور شده‌اند: ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ[۵۶۶] برخی این ذکر را مستحب شمرده؛[۵۶۷] ولی برخی با استناد به امر ﴿ فَاذْكُرُوا ذکر را در این مکان واجب شمرده‌اند.[۵۶۸] در روایت نقل شده که پیامبر در مشعر پس از نماز صبح تا طلوع خورشید پیوسته تکبیر و تهلیل می‌گفت.[۵۶۹] برخی از فقهای اهل سنت مراد از ذکر اول در آیه را نماز مغرب و عشا دانسته‌اند که به صورت جمع خوانده می‌شود.[۵۷۰] قرآن در آیاتی به ذکر در هنگام قربانی نیز فرمان داده است: ﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۵۷۱] و ﴿لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ[۵۷۲] (قربانی) در آیاتی دیگر نیز حاجیان به ذکر الهی در روزهایی معین مأمور گردیده‌اند: ﴿وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۵۷۳] و ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۵۷۴] مراد از ایام در این آیات به نظر بسیاری روزهای یازدهم تا سیزدهم ذیحجه است.[۵۷۵] این مطلب در روایات اهل بیت نیز آمده است [۵۷۶] و مقصود از ذکر در این ایام تکبیرهای خاصی است که پس از هر نماز گفته می‌شود.[۵۷۷] پس از اتمام مناسک حج نیز خداوند به حاجیان فرمان داده است که خدا را همانند یادکردن پدران خود بلکه شدیدتر یاد کنند:﴿فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ[۵۷۸] آیه درباره تفاخر اعراب جاهلی به افتخارات پدران خویش پس از انجام مراسم حج نازل شد که خداوند، آنان را به ذکر خدا همانند تفاخر به پدران فرمان داد.. [۵۷۹] برخی مقصود از این ذکر را همان تکبیرهای ایام منا دانسته‌اند [۵۸۰] و مراد از ذکر شدیدتر: ﴿أَشَدَّ ذِكْرًا را یادآوری نعمت‌های خدا و شکر این نعمت‌ها در کنار ذکر خدا [۵۸۱] و نیز بیشتر یاد کردن صفات الهی دانسته‌اند؛ زیرا صفات الهی در برابر افتخارات اندک پدران، فراوان، بلکه نامتناهی است؛[۵۸۲] همچنین در آیه ﴿ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۸۳] حاجیان به استغفار کردن در حج مأمور شده‌اند: ﴿وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ. محل این استغفار در مشعر یا هنگام ورود به مشعر یا خروج از آن یا در عرفه ذکر شده است.[۵۸۴] بسیاری این استغفار را مستحب شمرده‌اند؛[۵۸۵] ولی برخی احتمال داده‌اند که مراد از آن استغفار واجب یا وجوب توبه باشد.[۵۸۶]

دعا در حج

دعا و درخواست از خداوند از اعمال دیگری است که در حج توصیه شده است: ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ[۵۸۷] طبق یک نظر، مراد از ذکر در آیه، دعا و حاجت خواستن از خداوند در منا و دیگر مکان‌های مقدس است،[۵۸۸] زیرا دعا در این مکان‌ها بهتر از جای دیگر است.[۵۸۹] در این دعاها نباید همه همت حاجیان تنها تحصیل منافع دنیوی باشد: ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ[۵۹۰] آیه درباره روش اعراب جاهلی نازل شد که در حج تنها از خداوند اموال دنیوی مانند شتر و گوسفند و پیروزی بر دشمن را طلب می‌کردند،[۵۹۱] بلکه لازم است افزون بر دنیا آخرت را نیز طلب کنند: ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۵۹۲]

در روایات اهل بیت حسنه دنیا به گشایش رزق و اخلاق نیک و حسنه آخرت به رضوان الهی و بهشت تفسیر شده است؛[۵۹۳] همچنین در روایات اهل بیت خواندن این دعا در مواقع دیگر از جمله در طواف، میان رکن یمانی و حجرالاسود،[۵۹۴] هنگام سعی و بالای کوه صفا [۵۹۵] مستحب شمرده شده است. قرآن در آیاتی دیگر نیز از دعاهای ابراهیم و اسماعیل در این سرزمین یاد کرده است؛ مانند درخواست امنیت حاجیان و روزی رساندن به آنان: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۵۹۶] و درخواست تسلیم بودن خود و فرزندان در برابر خدا و آشنا کردن آنان با مناسک و عبادات و نیز آمرزش الهی: ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۵۹۷]

انجام دادن اعمال نیک

قرآن در آیه ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۵۹۸] حاجیان را به کار خیر تشویق کرده است. مراد از ﴿خَيْرٍ در آیه عام است و افزون بر اعمال حج، انجام اعمال نیک و ترک اعمال قبیح را نیز در برمی‌گیرد،[۵۹۹] چنان‌که مراد از ﴿وَتَزَوَّدُوا نیز طبق یک نظر توشه بر گرفتن با انجام دادن اعمال صالح است.[۶۰۰] در آیه‌ای دیگر نیز قرآن خداوند را شاکر حجگزارانی دانسته است که کار نیک می‌کنند: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۶۰۱] طبق یک نظر، مراد آیه انجام هر کار نیک و طاعت در ایام حج است.[۶۰۲] از جمله اعمال صالح نذر کردن حاجیان نسبت به انجام دادن برخی اعمال صالح در این ایام است که قرآن مؤمنان را به وفای به این نذرها فرمان داده است: ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۶۰۳] برخی مراد از وفا به نذر را انجام مناسک حج دانسته‌اند.[۶۰۴] این امر در روایات نیز آمده است؛[۶۰۵] اما بسیاری مراد از آن را وفا به نذر حجگزار نسبت به انجام دادن اعمال نیک همچون قربانی کردن شتر یا صدقه دادن [۶۰۶] دانسته و گفته‌اند: وفا به نذر در سرزمین مکه ثواب بیشتری دارد.[۶۰۷] همچنین کمک کردن به یکدیگر در کارهای نیک و همکاری نکردن در کارهای بد از دیگر توصیه‌های قرآن به حاجیان و دیگر مسلمانان است: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۶۰۸] در روایات نیز حاجیان به کمک به یکدیگر سفارش شده‌اند؛ از جمله در روایتی پاداش کمک به همسفران بالاتر از ثواب طواف در مسجدالحرام دانسته شده است.[۶۰۹]

صبر و تحمل سختی

قرآن در آیه ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۶۱۰] حاجیان پیاده را مقدم بر حاجیان سواره ذکر کرده است. که برخی این تقدم را نشان افضل بودن حج با پای پیاده نسبت به حج در حال سواره دانسته‌اند؛ زیرا حج پیادگان سخت‌تر [۶۱۱] و به خضوع نزدیک‌تر است.[۶۱۲] روایتی که برترین اعمال را دشوارترین آنها دانسته نیز مؤید این امر است.[۶۱۳] افزون بر این، در حدیثی حج پیاده برترین عبادت [۶۱۴] و نسبت به دیگر حج‌ها همچون برتری ماه شب چهاردهم بر نور ستارگان [۶۱۵] و ثواب آن ۷۰ [۶۱۶] یا ۷۰۰ برابر حج سواره شمرده شده است؛[۶۱۷] نیز نقل شده که ملائکه الهی با حاجیان پیاده معانقه کرده، در حالی که با دیگر حاجیان تنها مصافحه یا به آنان سلام می‌کنند.[۶۱۸] در مقابل، در برخی روایات، حج سواره به جهت تأسی به رسول خدا (ص) که حج را سواره انجام داده [۶۱۹] یا به سبب توانایی و شادابی بیشتر فرد برای عبادت، برتر شمرده شده است.[۶۲۰] در جمع میان این دو دسته روایات گفته شده که پیاده‌روی برتر است، مگر در صورتی که موجب ضعف بدنی یا نداشتن توان عبادت گردد[۶۲۱] یا هدف از پیاده‌روی صرف هزینه کمتر باشد.[۶۲۲] در مقابل این دیدگاه، برخی از فقهای اهل سنت سواره رفتن رابه طور مطلق برتر دانسته‌اند[۶۲۳].[۶۲۴]

منابع

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج ۲، ص۲۹؛ لسان العرب، ج ۲، ص۲۲۶، «حج».
  2. العین، ج ۳، ص۹؛ تاج العروس، ج ۳، ص۳۱۴، «حج».
  3. تاج العروس، ج ۳، ص۳۱۴، «حج».
  4. العین، ج ۳، ص۱۰؛ مقاییس اللغه، ج ۲، ص۳۱.
  5. تاج العروس، ج ۳، ص۳۱۴.
  6. التحقیق، ج ۲، ص۱۶۹، «حج».
  7. القاموس الفقهی، ص۷۶؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۰؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۷، ص۲۳، «حج».
  8. جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۲۲۳.
  9. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۷۶؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۸۰؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۱.
  10. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۴۶ ـ ۱۴۷؛ مجمع الفائده، ج ۶، ص۹ ـ ۱۲؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۲۲۵.
  11. مغنی المحتاج، ج ۱، ص۵۱۴؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۱.
  12. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۴ ـ ۲۵؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹.
  13. المغنی، ج ۳، ص۲۴۷؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۱.
  14. جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۲۲۳؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۲.
  15. معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۲.
  16. معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۱۵۱.
  17. رضوی، صادقی فدکی، مقاله «حج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۳۹۲-۳۹۴.
  18. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  19. سوره قصص، آیه ۲۷.
  20. «بهر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  21. سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  22. «روز حجّ اکبر» سوره توبه، آیه ۳.
  23. الکافی، ج ۴، ص۲۶۵، ۲۹۰؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱.
  24. الکافی، ج ۴، ص۲۹۰؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱.
  25. جامع البیان، ج ۱۰، ص۸۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۲۱.
  26. جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱ ـ ۱۲.
  27. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۲۲؛ المیزان، ج ۹، ص۱۴۸.
  28. «آیا آب دادن به حاجیان» سوره توبه، آیه ۱۹.
  29. جامع البیان، ج ۶، ص۷۷ ـ ۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۲۹.
  30. «زیارت‌کنندگان بیت الحرام» سوره مائده، آیه ۲.
  31. مجمع البیان، ج ۲، ص۴۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۱.
  32. مجمع البیان، ج ۲، ص۴۹؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص۳۰۵، «نسک».
  33. «پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید» سوره بقره، آیه ۲۰۰.
  34. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۳۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۱.
  35. «(حرمت) شعائر خداوند را نشکنید» سوره مائده، آیه ۲.
  36. جامع البیان، ج ۶، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۴.
  37. «و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  38. «چون از عرفات رهسپار شدید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  39. «از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  40. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  41. رضوی، صادقی فدکی، مقاله «حج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۳۹۴-۳۹۵.
  42. «در آن (چارپایان) برای شما تا زمانی معیّن سودهاست سپس قربانگاه آنها به سوی خانه دیرین (کعبه) است» سوره حج، آیه ۳۳.
  43. علل الشرایع، ج ۲، ص۳۹۹.
  44. «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
  45. «و برای هر امتی آیینی نهاده‌ایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.
  46. «برای هر امّتی آیینی نهاده‌ایم که آنان بر همان (آیین) رفتار می‌کنند پس نباید در این کار با تو بستیزند و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان! بی‌گمان تو بر رهنمودی راست قرار داری» سوره حج، آیه ۶۷.
  47. مجمع البیان، ج ۷، ص۱۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص۵۸.
  48. التبیان، ج ۱، ص۴۶۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۲۸.
  49. علل الشرایع، ج ۲، ص۵۹۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۹.
  50. علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۳۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۸.
  51. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶.
  52. الکافی، ج ۴، ص۱۹۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۰.
  53. التبیان، ج ۱، ص۴۶۲؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰.
  54. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۵.
  55. الکافی، ج ۴، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱؛ علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۲۶ ـ ۲۲۷.
  56. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۸.
  57. عمدة القاری، ج ۱۵، ص۲۱۷؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۲۶۱.
  58. تاریخ طبری، ج ۱، ص۱۱۰؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۲۶۱.
  59. مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۷.
  60. الکافی، ج ۴، ص۲۱۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص۳۶۶.
  61. نورالثقلین، ج ۲، ص۳۶۶.
  62. التبیان، ج ۱، ص۴۶۳؛ مجمع الزوائد، ج ۳، ص۲۸۸؛ بحارالانوار، ج ۵۷، ص۲۲۳.
  63. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.
  64. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی» سوره بقره، آیه ۱۲۷.
  65. «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.
  66. مجمع البیان، ج ۱، ص۳۹۲؛ جامع البیان، ج ۱، ص۷۶۹.
  67. جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۶۷.
  68. الکافی، ج ۴، ص۲۰۲ ـ ۲۰۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۲۹.
  69. الکافی، ج ۴، ص۲۰۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۸.
  70. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  71. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  72. مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۵؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۷۰.
  73. الکافی، ج ۴، ص۳۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۸.
  74. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  75. جامع البیان، ج ۲۰، ص۸۱؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۴۳۱.
  76. المیزان، ج ۱۶، ص۲۶.
  77. مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶.
  78. الکافی، ج ۴، ص۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۳۸۶.
  79. الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۴.
  80. میقات، ش ۴۰، ص۵۱ ـ ۵۲، «حج در آیین یهود».
  81. مسند احمد، ج ۲، ص۲۴۰؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۰۱.
  82. الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ علل الشرایع، ج ۲، ص۴۱۹.
  83. میقات، ش ۴۱، ص۴۱ ـ ۴۲، «حج در آیین مسیحیت».
  84. الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۵.
  85. الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۳۵.
  86. الکافی، ج ۴، ص۲۱۳؛ الجواهر السنیه، ص۸۴.
  87. مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۴۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۰۰.
  88. بحارالانوار، ج۹۶، ص۹۰؛ المیزان، ج ۷، ص۱۹۱.
  89. احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲؛ الاصنام، ص۶.
  90. المجموع، ج ۷، ص۱۴۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۷۵.
  91. «بی‌گمان واپس افکندن (ماه‌های حرام) افزایشی در کفر است؛ با آن، کافران به گمراهی کشیده می‌شوند، یک سال آن (ماه) را حلال و یک سال دیگر حرام می‌شمارند تا با شمار ماه‌هایی که خداوند حرام کرده است هماهنگی کنند از این رو آنچه را خداوند حرام کرده است حلال می‌گ» سوره توبه، آیه ۳۷.
  92. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۶۸؛ المیزان، ج ۹، ص۲۷۴.
  93. جامع‌البیان، ج ۱۵، ص۲۳۶؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص۴۶۲.
  94. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۵؛ المحبّر، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲.
  95. «به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند» سوره توبه، آیه ۱۷.
  96. مجمع البیان، ج ۵، ص۲۵.
  97. «از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.
  98. مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۴۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۹۴؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۵۹.
  99. «برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از برده‌هاتان، میان آنچه روزیتان کرده‌ایم، شریک‌هایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همان‌گونه بهراسید که از همدیگر می‌هراسید؟ بدین‌گونه ما آیات را برای کسانی که خرد می‌ورزند روشن می‌داریم» سوره روم، آیه ۲۸.
  100. الصافی، ج ۴، ص۱۳۱؛ المیزان، ج ۱۶، ص۱۸۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۴۴۱.
  101. «از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  102. جامع البیان، ج ۲، ص۲۵۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۷.
  103. «و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.
  104. جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۱ - ۲۰۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹.
  105. مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.
  106. السیرة النبویه، ج ۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج ۲، ص۴۰۱.
  107. جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۲؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۷.
  108. تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.
  109. «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
  110. اسباب النزول، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص۶۰؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۸.
  111. «و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که می‌ورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.
  112. مجمع‌البیان، ج ۱، ص۴۴۵؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص۴۳۲؛ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص۵۳.
  113. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  114. جامع البیان، ج ۲، ص۶۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۴۵.
  115. «سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.
  116. جامع البیان، ج ۲، ص۳۹۸ ـ ۴۰۱؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۸.
  117. وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۵۵۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۳۴.
  118. «هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام گردانید تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرد بزرگ دارید و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۷.
  119. التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۲۳۴؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۵۰۰.
  120. جامع البیان، ج ۲، ص۴۰۴ - ۴۰۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۰؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۲۳۲.
  121. «پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.
  122. «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.
  123. التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص۶۰؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۴۵؛ عمدة القاری، ج ۱۰، ص۱۳۷.
  124. مجمع البیان، ج ۲، ص۴۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۶.
  125. التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۷؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۱۹۵.
  126. جامع البیان، ج ۲، ص۳۸۵.
  127. التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۷.
  128. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  129. «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  130. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۵ - ۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۱۵۸.
  131. روح المعانی، ج ۲۸، ص۱۰۰.
  132. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  133. تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۴.
  134. التبیان، ج ۷، ص۳۰۹؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲.
  135. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.
  136. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  137. المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۷؛ اضواء البیان، ج ۴، ص۳۳۰.
  138. مجمع البیان، ج ۲، ص۲۸؛ المیزان، ج ۲، ص۷۱؛ ج ۱۸، ص۲۵۳.
  139. مسند احمد، ج ۱، ص۱۵۱؛ الامالی، ص۵۶؛ المستدرک، ج ۳، ص۵۱.
  140. جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.
  141. «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  142. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.
  143. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  144. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.
  145. بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۸۳ ـ ۳۸۴؛ ج ۳۷، ص۲۰۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۸۴.
  146. المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ الغدیر، ج ۱، ص۲۶۶.
  147. مسند احمد، ج ۳، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۰.
  148. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۹۸.
  149. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص۱۰۲۷؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۹۸.
  150. الکافی، ج ۴، ص۲۴۴ ـ ۲۴۵، ۲۵۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۴ ـ ۱۲۶.
  151. رضوی، صادقی فدکی، مقاله «حج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۳۹۵-۴۰۱.
  152. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  153. الخلاف، ج ۲، ص۴۳۲ - ۴۳۳.
  154. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹۲.
  155. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  156. «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
  157. «خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.
  158. مجمع البیان، ج ۳، ص۴۲۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص۱۰۰.
  159. احکام القرآن، جصاص، ج ۲، ص۶۰۳ ـ ۶۰۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۴۲۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۸۶.
  160. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  161. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.
  162. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  163. جامع البیان، ج ۱۷، ص۲۰۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۵۰.
  164. «(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانه‌های (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بی‌گمان، این (کار) از پرهیزگاری دل‌هاست» سوره حج، آیه ۳۲.
  165. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  166. «سوگند به سپیده‌دم، و به شب‌های دهگانه، و به جفت و یگانه، و به شب چون به پایان آید، (که ما ستمکاران را عذاب خواهیم کرد)» سوره فجر، آیه ۱ - ۴.
  167. جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۷؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۰.
  168. مجمع الزوائد، ج ۷، ص۱۳۷؛ المستدرک، ج ۴، ص۲۲۰.
  169. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۷؛ الصافی، ج ۷، ص۴۷۳.
  170. «و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از خداوند پروا کنید و بدانید که نزد او گرد آورده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.
  171. جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۳؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۸.
  172. جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۴۸.
  173. «و به گواهی‌دهنده و آنچه گواهی دهد (که از ستمکاران انتقام می‌کشیم)» سوره بروج، آیه ۳.
  174. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۲۸۳.
  175. مسند احمد، ج ۲، ص۲۹۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۵۴۸ ـ ۵۴۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۴۶۶.
  176. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۳۱۵.
  177. التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص۱۱۵ ـ ۱۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۲۸۴ ـ ۲۸۶.
  178. «سوگند به آن اسبان دونده (که) نفس زنان (تاختند)، و به (اسبان) اخگرافروز (با سم از سنگ راه)، و به آن اسبان تازنده در پگاهان، که با آن (تاختن)، غباری برانگیختند» سوره عادیات، آیه ۱-۴.
  179. جامع البیان، ج ۳۰، ص۳۴۵؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۲۳.
  180. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۲۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۶۳.
  181. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  182. جامع البیان، ج ۲، ص۷۱.
  183. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۷۶.
  184. «و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از خداوند پروا کنید و بدانید که نزد او گرد آورده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.
  185. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۸۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۸۱.
  186. «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
  187. تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۳۹؛ جامع البیان، ج ۱، ص۴۰۰؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۱۲.
  188. جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۲۱۴؛ فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص۲۳.
  189. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  190. الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۷۸.
  191. بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۲۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۱۷۴.
  192. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  193. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  194. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  195. الکافی، ج ۴، ص۲۵۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۰.
  196. «خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.
  197. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  198. «و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳.
  199. «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  200. نورالثقلین، ج ۲، ص۵۵۰؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص۸۵ ـ ۸۶.
  201. «سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.
  202. «پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.
  203. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  204. الکافی، ج ۲، ص۱۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۷۴؛ صحیح البخاری، ج ۱، ص۸.
  205. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۱۱ ـ ۱۱۲.
  206. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۷۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۱۹۳.
  207. الکافی، ج ۴، ص۷۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص۳۲۵.
  208. اقبال الاعمال، ج ۱، ص۷۹؛ بحارالانوار، ج ۸۴، ص۳۱۸.
  209. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۷.
  210. تهذیب، ج ۵، ص۴۴۱ - ۴۴۲؛ وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴۰.
  211. تهذیب، ج ۵، ص۴۴۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴۱.
  212. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۹.
  213. مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۴۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۰۰.
  214. الکافی، ج ۴، ص۲۴۴ - ۲۴۵، ۲۵۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۴ - ۱۲۵.
  215. المستدرک، ج ۳، ص۱۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۲۹ - ۳۰.
  216. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۳۰، ۴۸ ـ ۴۹.
  217. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۲۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳۵.
  218. الکافی، ج ۴، ص۲۶۰؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۳.
  219. الکافی، ج ۴، ص۲۷۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۲۰.
  220. «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
  221. تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۹۹؛ وسائل الشیعه، ج ۹، ص۲۱۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۸، ص۱۷۲.
  222. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۵۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۱.
  223. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۸.
  224. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۹.
  225. الحج والعمره، ص۱۶۹ ـ ۱۷۳.
  226. رضوی، صادقی فدکی، مقاله «حج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۴۰۱-۴۰۶.
  227. «خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.
  228. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۶۹.
  229. الکافی، ج ۴، ص۲۷۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۴۳.
  230. بحارالانوار، ج ۶، ص۱۱۰.
  231. علل الشرایع، ج ۱، ص۲۴۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص۲۲.
  232. نهج البلاغه، خطبه ۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۵.
  233. ر. ک: صهبای حج، ص۷۹ ـ ۹۱.
  234. «پس، به سوی خداوند بگریزید که من از سوی او برای شما بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره ذاریات، آیه ۵۰.
  235. مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۲۴.
  236. علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۴؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۳۲.
  237. الکافی، ج ۴، ص۱۸۸؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۱۰۴.
  238. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  239. جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۹۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۶.
  240. حج در قرآن، ص۱۰۸.
  241. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  242. «سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.
  243. جامع‌البیان، ج۲، ص۳۹۸؛ مجمع‌البیان، ج۲، ص۴۸.
  244. ر. ک: حج در قرآن، ص۱۰۸ ـ ۱۳۸.
  245. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  246. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  247. «از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  248. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  249. «شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهره‌ای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده می‌شوید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۹۶.
  250. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  251. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  252. الکافی، ج ۴، ص۴۲۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۲۲.
  253. علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳.
  254. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  255. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  256. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  257. «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.
  258. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  259. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  260. فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص۲۸.
  261. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  262. الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۸۴.
  263. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  264. بحارالانوار، ج ۹۷، ص۱۳۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۲۲۹.
  265. الکافی، ج ۴، ص۵۴۹.
  266. علل الشرایع، ج ۲، ص۴۵۹.
  267. «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  268. مجمع البیان، ج ۶، ص۸۵؛ التبیان، ج ۶، ص۳۰۰.
  269. نورالثقلین، ج ۲، ص۵۵۰؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص۸۵ ـ ۸۶.
  270. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  271. مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۳۷۲؛ ج ۱۰، ص۱۳۲، ۱۴۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۶، ۱۳۹.
  272. «و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳.
  273. «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
  274. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  275. علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳.
  276. علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴.
  277. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  278. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  279. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  280. علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۴.
  281. «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.
  282. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  283. الکافی، ج ۴، ص۴۲۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۲۲.
  284. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  285. الصافی، ج ۲، ص۷.
  286. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲؛ الکافی، ج ۴، ص۱۹۹.
  287. مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۱۷۳؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۲۵.
  288. علل الشرایع، ج ۲، ص۴۰۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۲۲۷.
  289. رضوی، صادقی فدکی، مقاله «حج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۴۰۶-۴۰۹.
  290. المبسوط، طوسی، ج ۱، ص۳۰۶؛ الوسیله، ص۱۵۷.
  291. کشف الرموز، ج ۱، ص۳۳۶؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۲۶۷.
  292. الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۴.
  293. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  294. المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ الحدائق، ج ۱۴، ص۳۲۰؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۱۵.
  295. الکافی، ج ۴، ص۲۹۱؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۴؛ مسند احمد، ج ۱، ص۵۷.
  296. مسند احمد، ج ۱، ص۵۲؛ المجموع، ج ۷، ص۱۵۱.
  297. صحیح مسلم، ج ۴، ص۴۹؛ سنن النسائی، ج ۵، ص۱۵۱.
  298. صحیح مسلم، ج ۴، ص۴۵؛ مسند احمد، ج ۳، ص۳۶۳؛ سنن الترمذی، ج ۲، ص۱۵۸ ـ ۱۵۹.
  299. وسائل الشیعه، ج ۱، ص۱۹؛ سنن الترمذی، ج ۲، ص۱۵۹.
  300. المجموع، ج ۷، ص۱۵۱؛ المغنی، ج ۳، ص۲۳۷؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۲۶۶.
  301. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  302. الکافی، ج ۴، ص۲۹۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۹.
  303. السرائر، ج ۱، ص۵۱۹؛ المعتبر، ج ۲، ص۷۸۳.
  304. المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۱۶۹؛ المجموع، ج ۷، ص۱۶۹.
  305. الخلاف، ج ۲، ص۲۷۲؛ المجموع، ج ۷، ص۱۶۹.
  306. الاوزان والمقادیر، ص۱۳۱؛ معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۴۱۷.
  307. السرائر، ج ۱، ص۵۲۰؛ ذخیره‌المعاد، ج ۱، ص۵۵۰.
  308. الحدائق، ج ۱۴، ص۳۲۲؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۱۶؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۴۴۱.
  309. المغنی، ج ۳، ص۵۰۲، ۲۴۲؛ المحلی، ج ۷، ص۱۴۶.
  310. المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۱۶۹؛ بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۹.
  311. المحلی، ج ۷، ص۱۴۶.
  312. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹.
  313. المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۵؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۵.
  314. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  315. المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ البحرالرائق، ج ۲، ص۶۲۶.
  316. المجموع، ج ۷، ص۱۵۳.
  317. تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۶۹؛ البحر الرائق، ج ۲، ص۶۲۵؛ الدرالمختار، ج ۲، ص۵۸۳.
  318. الخلاف، ج ۲، ص۳۳۲؛ تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۸.
  319. الخلاف، ج ۲، ص۳۳۳؛ تذکره‌الفقهاء، ج ۸، ص۶۹.
  320. الخلاف، ج ۲، ص۳۳۲؛ ذخیره‌المعاد، ج ۱، ص۵۵۶ ـ ۵۵۷.
  321. الخلاف، ج ۲، ص۲۷۲؛ تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۷؛ غنیة النزوع، ص۱۵۲.
  322. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  323. غنیة النزوع، ص۱۵۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۲۴.
  324. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۲۴.
  325. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۷۰؛ بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۹؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۲۶۷.
  326. المعتبر، ج ۲، ص۷۸۵؛ المغنی، ج ۳، ص۲۴۷.
  327. کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۱۷ ـ ۱۸.
  328. حواشی الشروانی، ج ۴، ص۱۴۶؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۵۱۴.
  329. المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۵؛ روضة الطالبین، ج ۲، ص۳۲۱.
  330. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  331. المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ البحرالرائق، ج ۲، ص۶۲۶.
  332. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۷۱.
  333. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  334. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج ۱، ص۹.
  335. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ المجموع، ج ۷، ص۱۵۳؛ المغنی، ج ۳، ص۲۳۲.
  336. الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۸؛ جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۷۵.
  337. الخلاف، ج ۲، ص۲۶۶؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۷۲.
  338. المجموع، ج ۷، ص۱۵۰؛ المغنی، ج ۳، ص۲۳۳.
  339. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۷۲.
  340. الخلاف، ج ۲، ص۲۶۷ - ۲۶۸؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۱۰۶ - ۱۰۷.
  341. تهذیب، ج ۵، ص۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۵۱.
  342. الکافی، ج ۴، ص۲۹۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۹.
  343. علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۲.
  344. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  345. بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۷۴ ـ ۱۷۵.
  346. المجموع، ج ۷، ص۱۵۲.
  347. المغنی، ج ۳، ص۲۳۲ ـ ۲۳۳.
  348. رضوی، صادقی فدکی، مقاله «حج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۴۰۹-۴۱۳.
  349. الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۷۵.
  350. شرایع الاسلام، ج ۱، ص۱۷۹.
  351. معجم الفاظ الفقه الجعفری، ص۳۳.
  352. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۲۵۷.
  353. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  354. ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۲۶۱؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۹۲؛ زبدة البیان، ص۲۶۴.
  355. المبسوط، طوسی، ج ۱، ص۳۶۶؛ شرایع الاسلام، ج ۱، ص۱۷۹.
  356. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  357. مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۲۰۴
  358. الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۶۹؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۲، ص۲۷۳.
  359. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  360. منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۱۹.
  361. ذخیره‌المعاد، ج ۱، ص۶۵۶.
  362. منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۲۹؛ کتاب الحج، خوئی، ج ۵، ص۱۸۶.
  363. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  364. سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۶۲؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۹۸.
  365. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  366. التبیان، ج ۷، ص۳۱۰؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۷؛ مواهب الجلیل، ج ۴، ص۱۸۳.
  367. مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۱۵۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۶.
  368. «فرمود: پس از آن (بهشت) بیرون رو که تو رانده‌ای» سوره حجر، آیه ۳۴.
  369. تسنیم، ج ۱۰، ص۱۰۹.
  370. شرایع الاسلام، ج ۱، ص۱۹۲؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص۲۸۱ ـ ۲۸۲.
  371. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۰۹؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۷۱.
  372. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۵۷؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص۳۳۱.
  373. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۲۵۷.
  374. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  375. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  376. «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.
  377. کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۲۰۳.
  378. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
  379. کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۰۴.
  380. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  381. ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۳۱۴؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۲، ص۳۲۰.
  382. قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۴۶؛ کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۳۴.
  383. قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۴۶؛ تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۳۴۷.
  384. تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۳۴۷.
  385. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  386. کتاب الحج، خویی، ج ۴، ص۳۳۴ ـ ۳۳۵.
  387. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  388. الخلاف، ج ۲، ص۳۲۷؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۳۰۱؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۳۰۵ ـ ۳۰۶.
  389. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۱۸۴؛ الخلاف، ج ۲، ص۳۲۷؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۳۰۵ ـ ۳۰۶.
  390. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  391. الخلاف، ج ۲، ص۳۲۸.
  392. منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۰۵؛ المجموع، ج ۸، ص۶۳.
  393. کتاب الحج، خوئی، ج ۵، ص۳۵۴.
  394. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  395. الکافی، ج ۴، ص۵۱۲؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۵۳.
  396. تحریر الاحکام، ج ۲، ص۵؛ الحدائق، ج ۱۷، ص۲۷۳.
  397. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۰۳؛ کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۳۶.
  398. کتاب الحج، خویی، ج ۵، ص۳۸۳ - ۳۸۴.
  399. المجموع، ج ۸، ص۲۴۵؛ کشف الرموز، ج ۱، ص۳۸۴؛ جامع المدارک، ج ۲، ص۵۳۱.
  400. «و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از خداوند پروا کنید و بدانید که نزد او گرد آورده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.
  401. کنزالعرفان، ج ۱، ص۳۱۹.
  402. قرب الاسناد، ص۱۷؛ الکافی، ج ۴، ص۵۱۶.
  403. کشف الرموز، ج ۱، ص۳۸۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۲۱۳؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۶.
  404. شرایع الاسلام، ج ۱، ص۲۰۶؛ تحریر الاحکام، ج ۲، ص۹؛ المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۳ ـ ۲۴.
  405. المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۲۳ - ۲۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۲۱۹ - ۲۲۰؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۳۲.
  406. مختلف الشیعه، ج ۴، ص۳۰۹؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۷۱.
  407. الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۶۱، ۲۴۱۶؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۷، ص۲۳ ـ ۸۳.
  408. رضوی، صادقی فدکی، مقاله «حج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۴۱۳-۴۱۶.
  409. منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۴۲، ۸۵۴؛ مسالک الافهام، شهید، ج ۲، ص۱۱۹؛ مدارک الاحکام، ج ۷، ص۱۶.
  410. فتح العزیز، ج ۷، ص۳؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰.
  411. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  412. منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۴۲؛ فتح الوهاب، ج ۱، ص۲۳۳؛ کشف اللثام، ج ۱، ص۲۷۶.
  413. ر. ک: کنزالعرفان، ج ۱، ص۲۶۶ - ۲۶۷؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۴.
  414. مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۴.
  415. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  416. فقه القرآن، ج ۱، ص۲۶۳؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹.
  417. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹؛ فتح الوهاب، ج ۱، ص۲۳۲؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰.
  418. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  419. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  420. منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۴۳؛ الخلاف، ج ۲، ص۲۵۷؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۳.
  421. الخلاف، ج ۲، ص۲۵۷؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۳.
  422. الخلاف، ج ۲، ص۲۵۷؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۲.
  423. المجموع، ج ۷، ص۱۰۳؛ اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۲۱ ـ ۳۲۳.
  424. قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۲؛ ایضاح الفوائد، ج ۱، ص۲۶۴؛ بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۰.
  425. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  426. التمهید، ج ۱، ص۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۵.
  427. تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۴۳؛ المجموع، ج ۷، ص۲۰.
  428. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۴۱.
  429. المعتبر، ج ۲، ص۷۴۹؛ تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۴۳.
  430. «خداوند بنده‌ای زرخرید را مثل می‌زند که توان هیچ کاری ندارد و کسی را که به او از خویش روزی نیکویی داده‌ایم و او پنهان و آشکار از آن می‌بخشد؛ آیا (این دو) برابرند؟ سپاس خداوند راست (که بی‌همتاست) اما بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره نحل، آیه ۷۵.
  431. بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۲۰؛ کشف اللثام، ج ۱، ص۲۸۷.
  432. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  433. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۱، ص۳۷۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۵.
  434. بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۲۰؛ تحفة الفقهاء، ج ۱، ص۳۸۳.
  435. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  436. بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۲۰.
  437. منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۵۹؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۷۶ ـ ۲۰۷۷.
  438. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  439. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  440. الخلاف، ج ۲، ص۲۴۵؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۹۲ ـ ۹۳.
  441. المیزان، ج ۳، ص۳۵۵.
  442. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  443. المغنی، ج ۳، ص۱۶۹؛ قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۴.
  444. الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.
  445. قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۴۹؛ المغنی، ج ۳، ص۱۶۹.
  446. الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.
  447. قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۰۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۳.
  448. کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۷؛ تحریر الوسیله، ج ۱، ص۳۷۳.
  449. جامع المدارک، ج ۲، ص۲۶۲؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۶.
  450. الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۵.
  451. الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ المعتبر، ج ۲، ص۷۵۲.
  452. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  453. الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۰.
  454. المغنی، ج ۳، ص۱۷۰؛ فقه السنه، ج ۱، ص۶۳۲.
  455. مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۶.
  456. تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۱ ـ ۵۵۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۲۷ ـ ۱۳۱؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۰.
  457. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  458. مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۶.
  459. مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ عروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۸.
  460. مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴ـ ۶۵؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۲؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۹.
  461. جواهرالکلام، ج ۱۳، ص۳۱۵.
  462. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  463. مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۵.
  464. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۱.
  465. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵۰.
  466. الکافی، ج ۴، ص۲۶۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۶.
  467. المیزان، ج ۳، ص۳۵۵.
  468. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶۶.
  469. کشف الغطاء، ج ۲، ص۴۲۹.
  470. «بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟» سوره کهف، آیه ۱۰۳.
  471. عوالی اللئالی، ج ۲، ص۸۶؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۳۱۱.
  472. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۲.
  473. الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۷.
  474. الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۸.
  475. «و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.
  476. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  477. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۳۷ - ۳۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۲۱؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۱، ص۳۲۰.
  478. فقه القرآن، ج ۱، ص۲۶۳؛ الخلاف، ج ۲، ص۳۶۵؛ المجموع، ج ۷، ص۳۸۸.
  479. جامع البیان، ج ۲، ص۲۸۴.
  480. الخلاف، ج ۲، ص۳۶۵؛ المجموع، ج ۷، ص۳۸۸.
  481. منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۴۰؛ الحدائق، ج ۱۵، ص۴۰۶.
  482. «(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانه‌های (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بی‌گمان، این (کار) از پرهیزگاری دل‌هاست» سوره حج، آیه ۳۲.
  483. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  484. جامع‌ البیان، ج ۶، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۰۳.
  485. مجمع‌البیان، ج ۳، ص۲۶۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۰۳.
  486. ارشادالاذهان، ج ۱، ص۳۰۷؛ مواهب الجلیل، ج ۳، ص۴۱۲.
  487. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  488. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۵ ـ ۱۶؛ فتح العزیز، ج ۷، ص۲ ـ ۴.
  489. الاقناع، ج۱، ص۲۳۰؛ حواشی الشروانی، ج۴، ص۴.
  490. «ای مؤمنان! از چیزهایی مپرسید که چون برای شما آشکار گردانند به اندوهتان می‌افکند و اگر هنگامی که قرآن فرو فرستاده می‌شود از آنها بپرسید برای شما روشن می‌شود؛ خداوند از آن (پرسش) ها در گذشت؛ و خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره مائده، آیه ۱۰۱.
  491. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص۹۶۳؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۷۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۴.
  492. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  493. الکافی، ج ۴، ص۲۶۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۶.
  494. مواهب الجلیل، ج ۳، ص۴۱۲؛ اعانة الطالبین، ج ۲، ص۳۲۲.
  495. تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۶؛ ذخیرة المعاد، ج ۱، ص۵۴۹.
  496. کشف اللثام، ج ۱، ص۲۷۶؛ ذخیرة المعاد، ج ۱، ص۵۴۹.
  497. المعتبر، ج ۲، ص۷۴۷؛ الاقناع، ج ۱، ص۲۳۰؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۴۶۰.
  498. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  499. اقصی البیان، ج ۱، ص۳۸۶ - ۳۸۷.
  500. مجمع البیان، ج ۱، ص۳۷۸.
  501. ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۳ - ۱۳۳.
  502. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۴۸ ـ ۴۹.
  503. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  504. المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۶۱؛ تذکره‌الفقهاء، ج ۷، ص۱۸۳؛ زبدة البیان، ص۲۶۲.
  505. تذکره‌ الفقهاء، ج۷، ص۱۸۳؛ مختلف‌الشیعه، ج۴، ص۲۸.
  506. تذکره‌ الفقهاء، ج۷، ص۱۸۴؛ الحدائق، ج۱۴، ص۳۵۶.
  507. تذکره‌الفقهاء، ج ۷، ص۱۸۴.
  508. المجموع، ج ۷، ص۱۴۰ - ۱۴۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۴۹.
  509. «از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  510. بدائع الصنائع، ج ۲، ص۱۶۰؛ المغنی، ج ۳، ص۲۲۴ - ۲۲۵؛ مواهب الجلیل، ج ۴، ص۲۵.
  511. المجموع، ج ۷، ص۱۴۴؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۱۲۳.
  512. «از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  513. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  514. المجموع، ج ۷، ص۱۴۵؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۱۶.
  515. المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۳۰ - ۳۱؛ تحریرالاحکام، ج ۲، ص۱۱۰؛ مغنی المحتاج، ج ۱، ص۵۱۴.
  516. زبدة البیان، ص۲۶۴ - ۲۶۵؛ الفتاوی الواضحه، ص۵۴۶.
  517. «پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  518. زبدة البیان، ص۲۶۴.
  519. المبسوط، سرخسی، ج ۴، ص۳۰.
  520. الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۸۳.
  521. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  522. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  523. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  524. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  525. «در آن (چارپایان) برای شما تا زمانی معیّن سودهاست سپس قربانگاه آنها به سوی خانه دیرین (کعبه) است» سوره حج، آیه ۳۳.
  526. جامع‌البیان، ج ۱۷، ص۲۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۵۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۷۴.
  527. «و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردم است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  528. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  529. مجمع البیان، ج ۲، ص۳۸؛ المیزان، ج ۲، ص۷۶.
  530. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج ۶، ص۳۰۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۳۷۵.
  531. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۲۴.
  532. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  533. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۱۱؛ زبدة البیان، ص۲۶۷.
  534. مجمع البیان، ج ۲، ص۴۵؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۵۲.
  535. جامع‌ البیان، ج ۲، ص۳۸۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۵.
  536. «اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.
  537. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۲.
  538. «بی‌گمان به کسانی که کفر ورزیده‌اند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار داده‌ایم- باز می‌دارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک می‌چشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.
  539. جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۸۱؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۷۸.
  540. تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۳۱؛ الصافی، ج۳، ص۳۷۱.
  541. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  542. تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۵۸۴.
  543. مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۴؛ المیزان، ج ۵، ص۱۸۹.
  544. المیزان، ج ۵، ص۱۹۰.
  545. «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  546. «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.
  547. جامع‌البیان، ج ۱، ص۷۶۹؛ التبیان، ج ۱، ص۴۶۴؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۵۸.
  548. جامع البیان، ج ۱، ص۷۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۶۸.
  549. فتح الباری، ج ۶، ص۲۸۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۲۳۰.
  550. «بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی می‌آوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
  551. «سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.
  552. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۹؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص۹۵.
  553. عوالی اللئالی، ج ۱، ص۲۱۵؛ کنزالعمال، ج ۵، ص۱۱۶.
  554. کنزالعمال، ج ۵، ص۲۳.
  555. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  556. المجموع، ج ۷، ص۷۶؛ زبده‌البیان، ص۲۶۸؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۳۵۲.
  557. جامع البیان، ج ۲، ص۳۸۵؛ زبدة البیان، ص۲۶۸.
  558. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  559. مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۶؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۰۴.
  560. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  561. وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۹۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۳۴۱.
  562. علل الشرایع، ج ۱، ص۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۳.
  563. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  564. جامع‌البیان، ج ۲، ص۳۵۷؛ الصافی، ج ۱، ص۲۳۴.
  565. ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۳۷۵ - ۵۶۴؛ ر. ک: ج ۱۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۱۷۷ - ۴۵۲.
  566. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  567. تذکرة الفقهاء، ج ۸، ص۱۹۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۷۲۳.
  568. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۴۷؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۱۳.
  569. مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۵۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۵۰۸ ـ ۵۰۹.
  570. احکام القرآن، جصاص، ج ۱، ص۳۷۸ ـ ۳۷۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۹۵.
  571. «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستاده‌اند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام کرده‌ایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.
  572. «هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام گردانید تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرد بزرگ دارید و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۷.
  573. «و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از خداوند پروا کنید و بدانید که نزد او گرد آورده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.
  574. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  575. مجمع البیان، ج ۲، ص۵۲؛ ج ۷، ص۱۲۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳.
  576. الکافی، ج ۴، ص۵۱۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۷۱.
  577. الخلاف، ج ۱، ص۶۶۸ ـ ۶۶۹؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۱۱.
  578. «پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.
  579. جامع‌البیان، ج ۲، ص۴۰۴؛ اسباب النزول، ص۳۹؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۰.
  580. جامع‌البیان، ج ۲، ص۴۰۷؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۰؛ المیزان، ج ۲، ص۸۶.
  581. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۰؛ زبده‌البیان، ص۲۷۶.
  582. التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۳.
  583. «سپس از همان‌جا که مردم رهسپار می‌شوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.
  584. زبده‌البیان، ص۲۷۳.
  585. زبده‌البیان، ص۲۷۵؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۲۱۴.
  586. زبده‌البیان، ص۲۷۵؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۲۱۴.
  587. «پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.
  588. مجمع البیان، ج ۲، ص۵۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۳۰۲؛ زبده‌البیان، ص۲۷۵.
  589. مجمع البیان، ج ۲، ص۵۰.
  590. «پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.
  591. جامع‌البیان، ج ۲، ص۴۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۳۲.
  592. «و از ایشان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.
  593. وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص۷.
  594. وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۳۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۱، ص۲۸۸.
  595. وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۴۴۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۴۴۲.
  596. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوه‌ها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است» سوره بقره، آیه ۱۲۶.
  597. «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.
  598. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  599. زبدة البیان، ص۲۶۶؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۲۰۱.
  600. مجمع البیان، ج ۲، ص۴۵؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۴.
  601. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  602. التبیان، ج ۲، ص۴۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۴۵.
  603. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  604. التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۲۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۱۲۸.
  605. الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۳۲۱.
  606. مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۷؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۸؛ جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۹۸.
  607. مجمع البیان، ج ۷، ص۱۴۷؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۸.
  608. «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  609. الکافی، ج ۴، ص۵۴۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۱۳.
  610. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  611. زبدة البیان، ص۲۲۴؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۲۰.
  612. کشف اللثام، ج ۱، ص۲۹۵؛ جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۳۱۰.
  613. بحارالانوار، ج ۶۷، ص۲۳۷؛ شرح اصول کافی، ج ۸، ص۶۴.
  614. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۲۹.
  615. وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص۸۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۹.
  616. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۸.
  617. مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۳۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۸.
  618. مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۳۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۷۸.
  619. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۱۸؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۸۶.
  620. الکافی، ج ۴، ص۴۵۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۴۸۵.
  621. مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۲۱؛ جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۳۱۲ ـ ۳۱۳؛ سلسلة الینابیع، ج ۷، ص۱۷۰.
  622. جواهرالکلام، ج ۱۷، ص۳۱۲.
  623. المجموع، ج ۸، ص۴۸۹؛ مواهب الجلیل، ج ۳، ص۵۱۴.
  624. رضوی، صادقی فدکی، مقاله «حج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۴۱۶-۴۲۹.