شعائر
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شعائر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- شعائر: جمع شِعار. شعار به جامه زیرین که به بدن میچسبد گفته میشود و به هر لباس یا علامتی که نشانه خاص باشد شعار گویند. از این رو، به اذان و نماز و عبادات و مراسم و سنّتهایی که نشانه و علامت یک آیین یا مکتب یا حزب و گروه باشد، شعائر گفته میشود.
- قرآن، صفا و مروه و قربانی در حج را از شعائر خدا میداند و در آیهای هم به بزرگداشت و تعظیم شعائر الهی توصیه میکند﴿ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾[۱]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ...﴾[۲].
- اینکه گرامیداشتِ ایام الله و حضور در مراسم عزاداری و برپایی مجالس جشن و سوگواری به مناسبت ولادت یا شهادت معصومین و شرکت در نماز جمعه و جماعت و بزرگداشت بزرگان دین را "تعظیم شعائر" میدانیم، به خاطر آن است که اینها نمادها و جلوههای شکوه دین به شمار میروند[۳].
برخی از شعایر مهم اسلامی
مساجد
اذان
نمازها
حج
قبله
اماکن مقدس (زیارتگاهها)
تعاون به خیر
ذبح
روزه ماه رمضان
تفقه و نشر علوم
برخی از شعایر مهم اسلامی
میدانیم که شعایر اسلام بسیار است، و شریعت ما شعار ماست. اما برخی از آنها از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و اساس شعارهای دیگرند. شناخت این شعایر، بسیار مهم است. در این بخش به بررسی آنها میپردازیم:
مساجد
مسجد، خانه خدا و از مراکز با شکوه اسلامی است، لذا اتخاذ مسجد و ساختن آن، از شعایر اسلامی است. صاحب کنز العرفان که یکی از فقهای بنام شیعه میباشد، ساختن مساجد را بر مسلمانان واجب کفایی معرفی میکند[۴].
همچنین آیات متعددی در مورد آداب مسجد و ساختن و تعمیر آن در قرآن آمده است که با برخی از آنها آشنا میشویم: ﴿وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا﴾[۵]. ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۶].
این آیه شریفه، احکام و مسائل مربوط به مساجد را بیان میکند. یکی از فقهای قرن نهم هجری (مقداد بن عبدالله سیوری) در تفسیر این آیه چنین میگوید: “این آیه در احکام مساجد، دارای راهنماییها و فوایدی است:
- پرسش و لحن استفهام در این آیه، در بیان تقریر و عظمت ظلمی است که این گروه مرتکب میشوند.
- جمله “أن یذکره” مفعول ثانی و به معنای “من أن یذکر” میباشد؛ یعنی گویای این امر است که مسجد باید محل ذکر و تعظیم نام خدا باشد، اما ستمگران مانع میشوند.
- در جمله “مساجد الله” به اصطلاح ادبی کلمه جمع، یعنی “مساجد” مضاف واقع شده و این طبق قاعده دستور زبان بر عموم دلالت میکند؛ یعنی مسجدهای خاصی مطرح نیست، بلکه تمام مساجد را در بر میگیرد؛ یعنی افرادی که مانع ذکر و تعظیم نام خدا در هر مسجدی شوند، ستم کردهاند.
اما احکام و مسائل فقهی که از این آیه استنباط میشود، به قرار زیر است:
- ساختن مسجد، واجب کفایی است. (مادامی که مسجدی ساخته نشده است، ساختن مسجد بر همه واجب است، اما با اقدام عدهای از مسلمانان، این وظیفه از دیگران ساقط میشود).
- تعمیر بخشهای فرسوده مسجد، واجب است.
- برپایی مراسم عبادت و ذکر خدا در مساجد، واجب است.
- تخریب مساجد، حرام است. (تخریب معنای عرفی دارد و به اعمالی از قبیل: خرابکردن دیوار، سرقت از مسجد و لطمهزدن به روشنایی آن، اطلاق میگردد).
- ساختن مسجد بر اعیان (اشخاص متعین) مستحب است.
- مستحب است مسلمانان با خشوع وارد مساجد شوند”[۷].
شایان ذکر است که تعمیر مساجد بر مشرکان و کفّار حرام است و فقط مؤمنان، شایسته هستند.
خداوند در سوره توبه میفرماید: ﴿مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ﴾[۸]. همچنین میفرماید: ﴿إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ﴾[۹]. با تأمل در این آیات و آیههایی از این قبیل، در مییابیم که مساجد از مهمترین مراکز نشر توحید هستند، و لذا باید سیاست دولت اسلامی و امت مسلمان بر ایجاد مساجد و احیای آن باشد. مسلمانان مرکز دیگری که در شکوه و عظمت و ایفای نقش هدایتی و سیاسی و اجتماعی بتواند جایگزین مسجد گردد، نمیشناسند، مسجد، خانه خدا و مردم است و لذا میبینیم که بعد از هجرت پیامبر اسلام، اولین اقدام وی ساختن مسجد قبا در نزدیکی مدینه (روستای قبا) است. در مدینه نیز اولین اقدام سیاسی و اجتماعی پیامبر، ساختن “مسجد النبی(ص)” میباشد و از همان مسجد است که اسلام دنیا را فتح نمود.
مسلمانان باید به اهمیت مسجد آگاه شوند؛ مسجد تاریخ خونینی دارد و هیچ حرکت و قیام آزادیبخشی در جهان اسلام و در خاورمیانه و شمال آفریقا نیست، مگر آنکه از مساجد برخاسته است، و ظالمان از هیچ مرکزی به اندازه مسجد نمیهراسند. خداوند در قرآن کریم از مسجد به عنوان سنگر (مرصاد) نام میبرد و میگوید: این سنگر نباید به دست منافقان بیفتد. نیز در فرهنگ اسلامی مسجد، “محراب” است؛ محراب از کلمه “حرب” به معنای جنگ گرفته شده است؛ یعنی، مسجد محل جنگ است؛ جنگ با شیطان نفس، نبرد با طاغوت و کفّار و ستمگران. این نقش واقعی مساجد است، به همین دلیل، در صدر اسلام منافقان برای خنثیکردن نقش هدایتگرانه و انقلابی مسجد، با نام مسجد، به مبارزه با آن پرداختند. آنها به رهبری منافقی به نام “ابوعامر راهب” در مقابل مسجد قباء مسجد دیگری ساخته و پیامبر اسلام را به افتتاح آن دعوت نمودند، خداوند نام آن را “مسجد ضرار” گذاشت (این مسجد برای ایجاد لطمه به اسلام و مسلمین ساخته شده بود) و دستور داد آن را ویران سازند. اصحاب به دستور پیامبر(ص) آن را به آتش کشیدند.
آیه ذیل، در این مورد آمده است: ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ﴾[۱۰].
قرآن، معجزه جاودان الهی است؛ همانطوری که قرآن میفرماید: ستمگران نخست در بستن مساجد و یا ویرانکردن آن میکوشند، و آنگاه که موفق نشدند، برای فریب مرد و خنثیساختن مساجد تقوا، خود مسجد میسازند و تعمیر میکنند. این شیوه تمام ستمگران است. باید سیاست حکومت اسلامی و ملت مسلمان، بر تقویت مساجد تقوا و رونقبخشیدن به آن استوار باشد؛ و عمران مساجد بر دو گونه است:
اذان
از دیگر شعایر اسلام، اذان و اقامه است[۱۳]. کفّار از اذان میهراسند؛ اذان، اعلان بسیج همگانی مسلمانان در شب و روز است و کافران چون راه مبارزهای با آن نمیشناسند، آن را مورد استهزا قرار میدهند. لیکن مسلمانان نباید به تمسخر آنها اهمیت دهند، بلکه باید اذان را از منارهها هرچه بلندتر سر دهند و با فریاد اذان و اعلام توحید، لرزه بر اندام کفر و شرک بیندازند. نیز حکومت اسلامی موظف به پخش اذان از رسانههای گروهی (رادیو و تلویزیون) میباشد. در این مورد خداوند میفرماید: ﴿وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا﴾[۱۴].[۱۵]
نمازها
یکی دیگر از شعایر اسلام “نماز” است. نماز پرستش خالصانه خدای یکتاست و در شبانهروز در پنجنوبت به جای آورده میشود. و همچنین نمازهای دیگری نیز وجود دارند که در مواقع ویژهای از سال اقامه میگردد. و نیز نوافل و نمازهای مستحبی متعدد که هر کدام اهمیت خاصی دارند. اهمیت نماز از شعایر دیگر بیشتر است. نماز، پیوند روح با ذات حق است. ترویج نماز، به ویژه نماز جماعت، از وظایف فقهای اسلام و حکومت اسلامی است.
نمازهای غیر مستحبی از این قرار است: نمازهای یومیه(روزانه)؛ نماز جمعه؛ نماز عیدین (عید قربان و عید فطر)؛ نماز آیات؛ نماز میّت.
- نمازهای یومیه: هر مسلمانی باید در شبانهروز، در پنجنوبت به نماز بایستد و این نمازها را “یومیه” (روزانه) مینامند که عبارتند از: نماز صبح، ظهر و عصر، مغرب و عشا. کسی که آنها را منکر شود، کافر و از دین اسلام خارج است، و باید احکام “ارتداد” درباره او اجرا شود. بهتر است نمازهای یومیه، به جماعت خوانده شوند، حتی اگر نمازگزاران دو نفر باشند.
- نماز جمعه: یکی دیگر از نمازها و به عبارت دیگر، شعایر مهم اسلامی، نماز جمعه میباشد. نماز جمعه در آخر هر هفته (روز جمعه) با حضور گروهی از مسلمانان در هر شهر برگزار میشود. نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم(ع) واجب عینی و در زمان غیبت، بنا به فتوای عدهای از فقها واجب تخییری است؛ یعنی در این صورت، نمازگزار مختار است که بین نماز ظهر و نماز جمعه، یکی را برگزیند؛ کسیکه نماز جمعه میخواند، نماز ظهر بر او واجب نیست. برخی از فقهای شیعه، شرکت در نماز جمعه را در صورت برقراری آن، احتیاط واجب میدانند و ضرورت شرکت در آن را اعلام میدارند. نماز جمعه از شعایر عبادی - سیاسی اسلام و شؤون حکومت اسلامی و ولایت فقیه میباشد؛ آنجا که حکومت عدل الهی وجود دارد، برقراری نماز جمعه و آمادهنمودن مقدمات آن، از وظایف حاکم شرع اسلامی است. و در آن، دو خطبه واجب است؛ در این خطبهها از مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، تربیتی، اخلاقی و عبادی اسلام یاد میگردد. و سپس دو رکعت نماز است، که حتماً باید به جماعت خوانده شود. همچنین امام جمعه باید فقیه و یا منصوب از طرف حاکم شرع باشد. وی هنگام قرائت خطبهها باید مسلح باشد. شایان ذکر است که نماز جمعه، “قیام توحیدی هفته” است، نماز جمعه بیانگر یگانگی دین، سیاست و اجتماع است و حربه آشکاری است علیه کسانی که دین را از سیاست جدا میپندارند.
- نماز عیدین: یکی دیگر از شعارهای الهی اسلام، نماز عید فطر و عید قربان است، و از آن به “نماز عیدین” یاد میشود. اسلام، دین سیاسی - اجتماعی است، و با انزوا مخالف است؛ بنابراین تا آنجا که ممکن است، باید نمازهای یومیه را به جماعت خواند؛ و مردم باید در آخر هر هفته در مرکز شهر گردآیند و نماز جمعه را به پا دارند و از مسائل روز آگاه گردند (کلمه “جمعه” از جمع و جماعت مشتق شده است). و در عید فطر و قربان به نیایش و عبادت خدا بپردازند و مستحب است که این دو نماز را در خارج از شهر (بیابان و صحرا) به پا دارند. در نماز عیدین نیز قرائت خطبه لازم است. همچنین این دو آیین عبادی - سیاسی، بهتر است به جماعت خوانده شود. علاوه بر این، مسلمانان در یک کنگره بینالمللی و جهانی اسلام (حج) شرکت میکنند و در آنجا به عبادت و نیایش خداوند میپردازند. مراسم پرشکوه و سالانه حج در کنار خانه خدا (کعبه) برگزار میگردد. اسلام چه شعارها و مراسم زیبا و پر محتوایی دارد. این شعایر هستند که اسلام را جاودانه کرده و روح سیاسی و معنوی خاصی به جامعه و امت اسلام میبخشند.
- نماز آیات: هنگام بروز حوادث بزرگ و ترسناک طبیعی، مسلمانان به خدا پناه میبرند و با بهجا آوردن نماز آیات، به آرامش قلبی میرسند. هنگام وقوع زلزله، خسوف و کسوف و حوادثی از این قبیل، بر مسلمانان واجب است که دو رکعت نماز (نماز آیات) به جا آرند؛ این فریضه نیز از شعارهای اسلام است.
- نماز میّت: اسلام، مرگ را پایان حیات نمیداند، بلکه آن را آغاز مرحله جدیدی از حیات انسان قلمداد میکند. مسلمانان، مردگان را با یاد خدا و در مراسم ویژهای به خاک میسپارند و آنها را به عنوان یک مسافر بدرقه میکنند. یکی از این مراسم، بهجا آوردن نماز میّت است. باید بر مرده نماز میّت خوانده شود و مضامین آن دارای طلب مغفرت برای وی در آن دنیا میباشد که این نیز از شعایر اسلامی است. حکومت اسلامی باید نماز را به عنوان برترین شعار اسلام در جامعه ترویج کند و مردم را با ابعاد آن آشنا سازد. این از وظایف دولت در سیاست داخلی میباشد، و این سیاست را با بهکارگیری اصل امربه معروف و نهی از منکر، میتوان عملی ساخت؛ همچنین با طرح ریزی برنامههای مختلف و تشویق و ارشاد مردم، به طور غیر مستقیم میتوان به این امر خطیر پرداخت.[۱۶]
حج
چنانکه قبلاً اشاره شد، یکی از مهمترین شعایر اسلام، “حج” است. خداوند در قرآن، در مواردی به صراحت، مراسم حج را از شعارهای الهی دانسته است. مراسم حج، بسیار باشکوه است و در ملتهای غیر اسلامی، نظیر این مراسم، مشاهده نشده است. حج، هجرت به مرکز، مبدأ و اجتماع، از سکون به حرکت، و از پستی به بلندای هستی، و اوجگیری انسان از خاک به افلاک است. حج، با این که یک مراسم عبادی است، معانی و مفاهیم بسیاری دارد؛ حج، کنگره سالانه و جهانی سیاسی و اجتماعی مسلمانان است، و در واقع، نمونهای از جامعه بزرگ اسلامی و از شعایر اسلام است. از سیاست داخلی دولت اسلامی است که با طرحریزی برنامههای مناسب با این مراسم، مردم را با احکام و مناسک حج آشنا سازد.[۱۷]
قبله
یکی دیگر از شعایر اسلام، “قبله” است. قبلهشناسی اهمیت بسیار دارد و شناخت آن واجب است بهجا آوردن نماز و ذبح حیوانات باید در جهت قبله باشد، و نیز به هنگام جاندادن، فرد محتضر را باید روبه قبله خواباند و او را رو به قبله دفن نمود. تمام نمازهای واجب و مستحب، در صورت امکان و عدم داشتن عذر(مانند آنکه کسی در بیابانی جهت را نشناسد) واجب است در جهت قبله بهجا آورده شود؛ و قبله، همان “کعبه” است و کسی که خارج از مسجدالحرام باشد، حرم را (که کعبه در آن واقع شده) پیشروی خود قرار میدهد و نماز میخواند[۱۸].
قبله از شعایر مهم اسلام است، زیرا مایه وحدت نژادهاست. همه انسانها در هر منطقه و از هر نژاد که باشند، در ساعات معینی از روز (ظهر و عصر، مغرب و عشا و صبح) بایک زبان، بدون هیچ امتیازی، به یک جهت (قبله) میایستند و شعار توحید و آوای مناجات با خدا را سر میدهند. آیا نیروی بشری قادر به بسیج انسانها به اینگونه است؟[۱۹]
اماکن مقدس (زیارتگاهها)
یکی دیگر از شعایر اسلامی، وجود اماکن مقدس است که در طول تاریخ اسلام نقش سیاسی فوقالعادهای در سرنوشت مسلمانان داشته و دارند. مشاهد، جمع “مشهد” است و به معنای محل شهادت و دفن شهید میباشد. مزار نیز به معنای محلی است که مورد زیارت واقع میشود. مهمترین زیارتگاه مسلمانان، کعبه، خانه خداست، و بعد از آن، مشهد حضرت رسول و امامان معصوم و دیگر اولیای خدا، دارای اهمیت است. زیارت این اماکن، پاداش اخروی دارد.
اماکن مقدس، نقش سیاسی ویژهای در تاریخ اسلام داشتهاند. این محلها محل آمال مؤمنان و ستمدیدگان، و الهام بخش نهضتهای ضد سلطه و استبداد و زور و استعمار بودهاند. ستمگران تاریخ از آنها وحشت داشته و همیشه در صدد تخریب و نابودی این مراکز بر آمدهاند. مشهد و قبور امام حسین و ائمه(ع) در قبرستان بقیع و... نمونه تاریخی زندهای هستند، مسلمانان از زیارت این مشاهد ممنوع بودهاند و حکومتهای جبار اموی و عباسی، زائران قبر امام حسین(ع) را مجازات مینمودند چنانکه درباره متوکل، خلیفه عباسی، در تاریخ نوشته شده است.
قبر علی بن ابی طالب(ع) مدتها از نظرها مخفی بود! اینها شعایری هستند که مفاهیم نبرد با ظلم و جور و شهادت در راه خدا و برقراری عدالت را زنده میکنند، و لذا حکومت جباران باید از آنها بترسند. زائری در برابر قبر امام میایستد و چنین میگوید: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ...»[۲۰]؛
“سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا! سلام بر تو ای انقلاب خدا! و... من گواهی میدهم که تو نماز را اقامه کردی و زکات پرداختی و امربه معروف و نهی از منکر نمودی. من گواهی میدهم که تو برای رضای خدا کار کردی؛ نفرین و لعنت خداوند بر آنکه تو را کشت و بر کسی که به کشتهشدن تو کمک نمود و بر آنکه شهادت تو را شنید و از قلب راضی شد و...”. این زیارتنامهای است که یک مسلمان بر قبر یک شهید میخواند و با قرائت آن نیرو میگیرد و عهد میبندد که راه آن شهید را ادامه دهد و علیه ظلم بستیزد.
این مزارها به عنوان شعایر اسلامی و مدارک عینی جنایت ستمکاران در طول تاریخ، باید احیا و حفظ شوند. هرگز رونقدادن به مزار شهیدان راه اسلام و عدالت، مردهپرستی و ارتجاع نیست؛ ارتجاع، مخالفت و مبارزه با شهیدان و سعی در فراموشی و محو آثار آن هاست. مگر یک مسلمان زائر در حرم شهیدان، امامان و اولیای خدا چه میگوید که بتپرستی و شرک باشد؟ او قبل از هر چیز «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ» میگوید، و دو رکعت نماز زیارت به جا میآورد و برای رضای خدا، پاداش آن را به روح شهید اهدا میکند و او را به خاطر منزلتش در درگاه خدا، وسیله آمرزش گناهان خود قرار میدهد و به آنان “متوسّل” میشود؛ آیا این شرک و بتپرستی است؟ نه، این استفاده از هر موقعیتی برای تعظیم خدا و یاد اوست و از اعمال خالصانه توحیدی است.
امامزادههایی که در اکناف، گوشهها، تپهها و درههای این آب و خاک مدفونند، هریک شهید و قهرمان و بر ضد ستم و کفر و مجاهد راه خدا بودهاند که در طول تاریخ به دست جلادان، غریبانه به شهادت رسیدهاند. و لذا مراسم عزاداری نیز باید برای احیای راه و یاد شهیدان زنده بماند، اما باید کوشید که این مراسم از محتوا تھی نگردد و عوام، آن را به خرافات نیایند. عاشورا، مظهر قیام علیه استبداد و ستم را همان عزاداریها نگه داشتهاند، و لذا اینها به عنوان شعایر اسلام و مذهب، باید حفظ شوند.، برای تحقیق در مفاهیم بلند زیارتنامهها، به مفاتیحالجنان و جامع عباسی، بخش زیارتهای رجوع شود.[۲۱]
تعاون به خیر
یکی دیگر از شعارهای اسلامی، “تعاون” است. قرآن دستور میدهد که مسلمانان باید در خیر و نیکی و تقوا “تعاون” داشته باشند. اصل “تعاون” از شرایع اسلام است و بعضی از ناآگاهان خواستهاند آن را از غرب بگیرند و به عنوان یک کشف جدید اجتماعی و اقتصادی و تولیدی و... برای مردم به ارمغان بیاورند! تعاون، عملی غربی نیست، بلکه در متن قرآن کریم ذکر شده و یکی از شعایر اسلامی است. تعاون، دو بُعد و دو جهت دارد. تعاون بر خیر و در جهت مثبت و الهی، و تعاون در گناه و ظلم و رواج فحشا، فساد و تباهی. اسلام، تعاون به خیر و تقوا را از شعایر خود قرار داده و مسلمانان را از تعاون به گناه و ظلم، نهی فرموده است؛ علی(ع) میفرماید: «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»[۲۲].
همچنین خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۲۳]. این آیه، مسأله تعاون را به صورت “فعل امر” به مسلمانان دستور میدهد؛ دولت اسلامی باید روحیه تعاون را در مردم ایجاد نموده و زمینه آن را در مسائل مربوط به تولید، تحصیل، تحقیق و مصرف نیازهای زندگی آماده سازد؛ و در سیاست و خط مشی داخلی، به ویژه در زمینه تولید، بر شعار اسلامی “تعاون” تکیه کند.[۲۴]
ذبح
یکی از شعایر اسلام، در نحوه سر بریدن و ذبح حیوانات حلال گوشت است که شرایط آن باید در جامعه حفظ گردد. دولت اسلامی باید در کشور، نظام غذایی و خوراکی مناسبی را بر قرار سازد؛ گوشت حیواناتی مانند خوک و فیل و نظیر آن حلال نیست، و بعضی از آنها نیز مکروه هستند، مانند: قاطر، اسب و الاغ. فقط گوشت عدهای از حیوانات دریایی، خشکی و هوایی مباح و حلال میباشد، مانند: گوسفند، گاو، آهو، ماهیهای فلسدار، مرغ خانگی، کبوتر، کبک، بوقلمون و.... پاکشدن گوشت حیوانات حلال گوشت، “تذکیه” نامیده میشود و آن دارای شرایطی است و در صورت عدم رعایت این شرایط، گوشتشان حرام و غیر قابل مصرف خواهد بود.
تذکیه و ذبح شرعی دارای شرایط زیر است:
- مسلمانبودن عامل ذبح؛ یعنی شخصی که حیوان را سر میبرد.
- ذکر نام خدا هنگام سربریدن حیوان.
- عامل ذبح حیوان میتواند مرد یا زن باشد، و یا کودکی که قادر به تشخیص بوده و نحوه سربریدن حیوان را بداند.
- حیوان باید هنگام سر بریدن، روبه قبله خوابانده شود.
- سر بریدن باید با آهن باشد، مانند، چاقو؛ ولی به هنگام ضرورت باهر وسیله تیزی میتوان سر حیوان را برید.
- تذکیه حیوان فقط باید از گردن صورت گیردونه از جاهای دیگر بدن.
- تذکیه ماهی به این صورت انجام میگیرد که آن را زنده از آب بگیرند و در خارج آب بمیرد، و به سر بریدن نیاز ندارد.
اینها شرایط مربوط به ذبح و تذکیه میباشند و در یک کشور اسلامی باید به دقت رعایت شوند. رعایت و کنترل مواردخلاف آن نیز بر عهده دولت اسلامی میباشد و نباید از آن غفلت کند. دولت باید مسأله ذبح را از مسائل بهداشتی کشور بداند به طور کلی موارد خلاف طبع سلیم انسان، غیر مجاز و موارد پاکیزه، حلال هستند. وجود هر چیز در بازار مسلمین، علامت پاکی و تذکیه آن است و در این مورد تفحص لازم نیست[۲۵].[۲۶]
روزه ماه رمضان
یکی دیگر از شعارهای اسلامی، روزه واجب ماه مبارک رمضان است. مسلمانان در این ماه به عنوان مهمان خدا، از خوردن غذا و مقاربت جنسی در طول روز، امساک و خودداری میکنند، و جامعه مسلمین در این ماه، سرشار از معنویت است. اما روزه بر مسافر و مریض واجب نیست، چنانکه کفّار و پیروان ادیان غیر اسلام را نمیتوان ملزم به گرفتن روزه نمود. دولت اسلامی باید جامعه را عاری از تظاهر به روزهخواری نموده و از بیماران و اهل ذمه بخواهد که در معابر عمومی، تظاهر به این امر نکنند. هر چند که این عمل به عنوان امر به معروف و نهی از منکر، بر همه مسلمانان واجب است، اما دولت و حاکم شرع اسلامی به عنوان یک قدرت اجرایی، باید آن را کنترل نماید. روزه از مهمترین عوامل و شیوههای خودسازی است و خداوند در قرآن آن را عامل مهمی در حصول تقوا میداند[۲۷].[۲۸]
تفقه و نشر علوم
یکی از شعایر اسلامی، حمایت از علم و مراکز علمی است. در این میان، علم فقه (حقوق اسلامی) و علوم مفید در زندگی بشر، مانند: ریاضیات، طب و مقدمات و علوم ابزاری، جایگاه ویژهای دارند. در بینش اسلامی، علم و دین، توأم با یکدیگرند و جدایی آن دو از یکدیگر، منجر به نابودی هریک میگردد: العلم والدین توأمان اذا افترقا احترقا. میزان جهلستیزی اسلام و حمایت آن از معارف و علوم را به خوبی میتوان دریافت؛ چه این دین مقدس، تاریخ را به دو دوران جاهلیت و نادانی و ایمان و آگاهی، تقسیم نموده و اولین دشمنش را ابوجهل (پدر نادانی) نامیده است.
به هر حال، این یکی از شعایر مهم اسلامی است، و پیامبر(ص) در اینباره فرموده است: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ»[۲۹]؛ “طلب علم، فریضه و واجب دینی هر مسلمانی است”. دولت اسلامی باید نشر علوم و حمایت از آن را سر لوحه سیاست داخلی خود قرار دهد. بهخصوص علوم مفید در اجتماع، مانند: اصول اعتقادات (علم کلام)، علم فقه (حقوق اسلامی)، پزشکی، ریاضیات و علوم مربوط به صنایع، زراعت و فلاحت را باید ترویج کند، برنامههای عملی مناسبی در جهت حمایت از این شعار اسلامی داشته باشد و از مراکز تفقه و دانشجویی، پاسداری نماید؛ این از اصول سیاست داخلی است.
فقهای اسلام آموزش شماری از علوم را واجب عینی، برخی دیگر از علوم را واجب کفایی، و بعضی را مستحب اعلام داشتهاند. در این رابطه، فقیه بزرگوار شیعه، شهید ثانی، بیان و تحقیق جالبی دارد که در اینجا نقل میگردد: “علوم اسلامی به طور کلی چهار قسم است که مخصوص شریعت اسلام میباشند:
- علم کلام یا اصول دین: و آن استدلال برای خداشناسی، معادشناسی، نبوّت و امامت است.
- علم کتاب؛ یعنی، معارف مربوط به قرآن، مانند: تجوید، قرائت و تفسیر.
- علم حدیث: و آن علمی است که راجع به سخنان پیامبر و ائمه بحث میکند و خود بر دو قسم است: روایت و درایه [درآیة الحدیث] که پس از علوم قرآن، از شریفترین علوم است.
- علم فقه: به علم فقه، “علم احکام شرعی” نیز میگویند، چون منظور از آن، آگاهی به احکام شرعی از طریق دلیلهای تفصیلی آن است. (و این همان علم حقوق اسلامی است)”[۳۰]. “هر کدام از آنها، علوم مقدماتی و ابزاری نیز دارند که باید آموخته شوند، مانند: ادبیات، لغت، منطق و....
علومی نیز وجود دارند که لازمه زندگی بشرند، مانند: طبابت، کشاورزی و.... بیان حکم شرعی این علوم که کدام یک واجب عینی و کدام واجب کفایی و... میباشد، بدین شرح است:... اما مراتب و حکم تکلیفی علوم چگونه است؟ برخی از آنها واجب عینی، برخی واجب کفایی و برخی نیز مستحب هستند؛ واجب عینی در مورد اعتقادات، فعل و ترک آن، یعنی حلال و حرام است؛ خداشناسی و تحصیل علوم آن در حد رفع نیاز شخصی، واجب عینی بر هرکس است. تحصیل و شناخت سایر تکالیف، مانند: زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و نماز نیز واجب عینی است، و سایر مسائل و ابواب فقهی، مانند عقود و ایقاعات، واجب کفایی هستند، مگر در شرایط استثنایی که این واجب، عینی میشود. تحصیل علوم مربوط به زندگی روزمره، مانند حلال و حرام بودن خوراکیها و نوشیدنیها و مسائل همسرداری، واجب عینی است. علومی که واجب کفایی هستند، مانند: علم حدیث، حفظ قرآن و علوم ادبی عربی، شناخت راویان، و نیز علوم و فنونی که نیاز روزمره زندگی و معیشت مردم هستند، مانند: پزشکی، حساب، فنون و صنایع ضروری، مانند: خیاطی، کشاورزی و حتی حجامت، همه اینها علومی هستند که تحصیلشان واجب کفایی است.
برخی از علوم نیز مستحب هستند، مانند مسائل مربوط به عبادات مستحبی. و تحصیل برخی از علوم حرام است، مانند: سحر و شعبده و.... برخی نیز مکروه هستند، مانند غزلیاتی که نتیجهای جز اتلاف وقت برای انسان ندارند. و تعدادی از علوم نیز مباح (نه واجب و نه مکروه، نه حرام و نه مستحب) هستند و یاد گرفتن آنها آزاد میباشد، مانند: تاریخ، غزلیات و اشعاری که به نحوی فایده دارند؛ به عنوان مثال، برای تقویت ادبیات، لغتشناسی و... سودمندند”[۳۱]. این چکیده فتوای فقهی شهید ثانی بود که ملاحظه گردید و نشانگر این بود که تحصیل علوم، از تکالیف دینی مسلمانان میباشد؛ بنابراین، دولت اسلامی باید در تسهیل ادای این تکلیف و شعار اسلامی در جامعه، اقدام به ایجاد امکانات عمومی نماید که معمولاً این امر از طریق وزارت آموزش و پرورش صورت میگیرد.[۳۲]
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حقیقت این است؛ و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲.
- ↑ ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام... را نشکنید» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی.
- ↑ فاضل مقداد سیوری، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ «و اینکه سجدهگاهها از آن خداوند است پس با خداوند هیچ کس را (به پرستش) مخوانید» سوره جن، آیه ۱۸.
- ↑ «و ستمکارتر از کسی که نمیگذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها میکوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
- ↑ کنز العرفان فی فقه القرآن، ج۱، ص۱۰۵ و۱۰۶.
- ↑ «مشرکان را نرسد که مساجد خداوند را آباد کنند با آنکه به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند» سوره توبه، آیه ۱۷.
- ↑ «تنها آن کس مساجد خداوند را آباد میتواند کرد که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و نماز را بر پا داشته و زکات پرداخته و جز از خداوند نهراسیده است پس امید است که اینان از رهیافتگان باشند» سوره توبه، آیه ۱۸.
- ↑ «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند * هیچگاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بیگمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهادهاند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی» سوره توبه، آیه ۱۰۷-۱۰۸.
- ↑ کنز العرفان فی فقه القرآن، ج۱، ص۱۰۷.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۲۱.
- ↑ شرح لمعه، ج۱، ص۲۵۶؛ مسالک الافهام، ج۱، مبحث صلات.
- ↑ «و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی میگیرند» سوره مائده، آیه ۵۸.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۲۵.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۲۵.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۲۸.
- ↑ النهایة فی مجرد الفقه والفتاوی، ص۶۲.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۲۹.
- ↑ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص۴۳۱.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۲۹.
- ↑ “دشمن ظالم و یار و یاور مظلوم باشید” نهج البلاغه، نامه ۴۷.
- ↑ «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۳۲.
- ↑ النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۵۷۵-۵۸۲.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۳۳.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ «ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۳۴.
- ↑ منیة المرید، ص۱۷۶.
- ↑ منیة المرید، ص۱۶۹.
- ↑ منیة المرید، ص۱۷۶-۱۷۸. (مطالب از این صفحات اقتباس شده و نه ترجمه مسلسل و کامل).
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۳۵.