نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Ranjbar(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۳۱ توسط Ranjbar(بحث | مشارکتها)
چگونه میتوان برای ظهور امام مهدیزمینهسازی کرد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«انقلاب بزرگ حضرت مهدی(ع) همچون دیگر انقلابها، بدون مقدمه و زمینهسازی پدید نمیآید؛ بلکه در آستانه ظهور، حرکتهایی شکل میگیرد و زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم میآورد. این سلسله قیامها و انقلابها که از سوی حق پویان صورت میگیرد، بر اساس آنچه در بعضی از روایات آمده، زمینه را برای حرکت جهانی حضرت مهدی(ع) آماده میکند. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: "گروهی از ناحیهمشرق، قد برمیافرازند و زمینه حکومتمهدی(ع) را فراهم میسازند[۳].
امام باقر(ع) میفرماید: "گویی قومی را میبینم که از شرق در طلب حققیام کردهاند؛ ولی بدانان نمیدهند و باز مطالبه میکنند؛ اما بدانها نمیدهند. چون چنین میبینند، شمشیرهای خود را بر دوش میگیرند. آن هنگام، آنچه میخواهند، به آنان میدهند؛ ولی نمیپذیرند، تا این که پیروز میشوند و آن را جز به صاحب الامر(ع) تسلیم نمیکنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را برای صاحب الامر میگذارم[۴]. در این روایات، به روشنی از برپایی قیامها و انقلابهایی در آستانه ظهورحضرت مهدی(ع) خبر داده شده است. افزون بر اینها، روایات فراوان دیگری نیز بر این نکته اتفاق دارند که پیش از ظهورحضرت مهدی(ع)، حکومتی به رهبری یکی از صالحان که گمان میرود از فرزندانپیامبر هم باشد، در ناحیهمشرق تشکیل میشود و زمینه ظهور را مهیا میسازد. این حکومت، تا ظاهر شدن مهدی(ع) و تسلیم آن به حضرت ایشان، ادامه مییابد.
بر همین اساس، برخی تشکیل دولتشیعی مذهب صفویه را که پس از قرنها استیلای حاکمانمستبد و متعصب عامی مذهب، روی کار آمد، همان دولتی دانستهاند که در روایات، از زمینهسازان حکومتمهدی(ع) به شمار آمده است.
در هر حال، با توجه به روایات بسیاری که در این بخش رسیده است، در دوره غیبت و در آستانه ظهورمهدی(ع)، دولتهایی به حمایت از حق روی کار میآیند و انقلابهایی به حمایت از آن شکل میگیرند و زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم میسازند و این، از نشانههای ظهور است[۶] .
پنهان نباشد آنچه درباره زمینهسازان بیان شد، توصیفی از یک مفهوم خاص بود؛ ولی از روایات استفاده میشود افزون بر موارد یاد شده، تمام منتظران به نوعی زمینهساز ظهور به شمار میآیند»[۷].
بدین جهت در دعا میخوانیم: "خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، رسولت را نخواهم شناخت. خدایا! رسولت را به من بشناسان، و گرنه حجتت را نخواهم شناخت. خدایا! حجتت را به من بشناسان، و گرنه از دین خود گمراه خواهم شد".
۲. مبارزه با انحرافات و کجرویها: پیش از این گفتیم که یکی از حکمتهای غیبتامام (ع) وجود گناهانی است که به آن در جامعه دامن زده میشود و مبارزه با گناهانزمینه سازی برای ظهورامام عصر (ع) میباشد؛ چرا که یکی از اهداف بسیار مهم امام، مبارزه با انحرافات و کجرویها و نابودی مفاسد است. امام میآید تا به ظلم و ستم پایان داده و عدل و داد را روی زمین بگستراند، پیامبر اکرم (ص) فرمود: "يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"[۱۰]. بنابراین، اگر بخواهیم زمینه ظهور را فراهم کرده باشیم، باید به کمک امام شتافته و در این کار، با او همگام شویم. ممکن است برخی با سکوت و بیتفاوتی خود، در برابر انحرافات و مفاسد اجتماعی، چنین فکر کنند که باید به مفاسد دامن زد و یا حداقل سکوت کرد تا مفاسد در جامعه صد چندان شود، تا بر اثر زیاد شدن آن، امامظهور کند، در حالی که این نظریه و اندیشه کاملاً غلط و بیاساس است، زیرا حضرت پس از آمدن زمین را پُر از عدل و داد میکند، نه اینکه تا زمین پر از جور و ظلم نشده، امام نخواهد آمد. و دلیلش این است که زمین به اندازه کافی پُر از ظلم و جور شده است، بنابراین چرا امام نمیآید؟!
ویژگیهای حکومت و امتیاز آن از سایر حکومتهای پیشین، همچنین بدانیم حکومتی که در قرآن بدان اشاره شده است و خداوند از آن خبر داده و پیامبرانپیشگویی کردهاند، با تمام حکومتها تفاوت اساسی خواهد داشت، حکومت جهانی و الهی، حکومتحاکمیتدین و قرآن و اهل بیت (ع) است ، حکومتبرقراری امنیت جهانی، حکومت بسط عدالت و حکومتحاکمیتاخلاق و ارزشهای انسانی است. امام میآید تا اهداف پیاده نشده تمام انبیای الهی را به انجام برساند. امام میآید تا عالیترین مظاهر یک حکومت مترقی را به نمایش بگذارد. امام میآید تا بشر را به کمال واقعی خود برساند. و خلاصه، کاری که امام میکند، تاکنون بر دست هیچ پیامبر و یا حاکمی در جهان، در طول تاریخ صورت نگرفته است. او میآید تا به تمام آن خواستهها جامه عمل بپوشاند.
اعتقاد به این مسائل سبب میشود که برای رسیدن به چنین حکومتی تلاش ورزیم، موانع را از سر راه برداریم و دیگران را تشویق و ترغیب کنیم و همین کارها، ایجاد زمینهها میباشد.
باید با استفاده از علم تکنولوژی، حقایق اسلام را به گوش جهانیان برسانیم، آنها را با زیباییهای مکتباهل بیتپیامبر (ع) که هماهنگ با فطرت انسانی است آشنا سازیم؛ تا همانگونه که در احادیث آمده است، با شناخت زیباییهای مکتباهل بیت (ع) و مقایسه آن با سایر مکاتب و فرهنگها، حق را از باطل تشخیص داده، از آنها دلکنده و به حقیقت بپیوندند و آن زمان که مردمجهان با دروغگوییهای حکام هواپرست و جاه طلب آشنا و بر ناتوانی آنها از سعادتمندی جامعه بشریآگاه شدند، قهرا مستأصل شده و بدنبال یک منجیمصلح بوده و خود به خود برای پذیرش حق و حقیقتآمادگی پیدا میکنند و قدر آن منجی را ارج مینهند.
اصولا باید توجه داشت که یکی از علل غیبتامام عصر (ع) نیز، عدم آمادگیمردم برای پذیرش حق و حقیقت بوده است. چراکه بر اثر جهلمردم و ظلمحکام زمان، همه ائمه قبلی یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند، لذا برای حفظ حجت الهی و خالی نماندن زمین از وجود آن، دوران غیبت شروع و تا فراهم شدن زمینه ظهور ادامه خواهد داشت.
اگر برای جامعه بشری این آمادگیها و آگاهیها حاصل نشود، حضرت تشریف بیاورند، آن حضرت نیز مانند امامانمعصوم سابق به شهادت خواهد رسید. بنابراین رشد و آگاهی عموم مردم محروم و مستضعف، میبایست به درجهای برسد که نور وجود امام را لمس کرده، مثل پروانه گرد شمع وجود او گرد آیند. باید درجه رشد و آگاهی آنان به حدی برسد که از مدعیان حقوقبشر و دموکراسی، ناامید شده و همه منتظرظهورمنجی بزرگ الهی باشند.
۲. انقلاب و تحول روحی افراد: تغییر و تحول روحی و خودسازی و تهذیب نقش مهمی در ایجاد انقلاب بزرگ و به پیروزی رساندن آن دارد و با تحولات بیشتر در روحیه انسانها و ساخته شدن نیروهای با صلابت میتوان اذعان داشت یکی دیگر از زمینهها فراهم آمده است. باید بدانیم که امام زمان (ع) هم به انتظار لحظهای است که این تحولات درونی در قلب و روحانسانها به وجود آمده و به حد کمال خود برسد تا ظهور برای حضرت میسر شود.
چنانچه افرادی که شایستگیهمراهی با حضرت را داشته باشند فراهم آیند، یکی دیگر از مقدمات ظهور مهیا میگردد. و با خودسازی این افراد نیروی انسانی انقلاب بزرگ مهدی (ع) تشکیل میگردد و حضرت با آن نیروها منویات خود را به پیش میبرد.
پیداست، انقلابی با عظمت و وسعت و رسالت سترگ، انسانها و عوامل بزرگی را میطلبد تا قادر به پیاده کردن رسالت عظیم خود باشد؛ انسانهایی خود ساخته و از جان گذشته، فقیه، سیاستمدار، مدیر و مدبّر، مبارز و شجاع و... .
بنابراین ما با خودسازی و تهذیب و اصلاح خود میتوانیم در تحول جامعه هم مؤثر بوده و در نتیجه زمینه برای ظهورحضرت بیش از پیش فراهم آید.
"مکتبتشیع، همواره یک آرزوی مقدسی را در قلبپیروان خود میپروراند؛ و آن، آرزوی ظهورحضرت حجت (ع) و ریشهکن کردن ظلم و ستم و سیطره عدل و داد بر این جهان است. آرزو اساسیترین محرّک یک انسان در فعالیتهای روزمره اوست. انسانی که ارزو و طلب و خواستهای نداشته باشد، یک مرده متحرک است. افراد آرزوهای مختلفی دارند. مکتبتشیع به پیروان خود تعلیم میدهد که آرزوی اصلی و اساسی آنان ظهورحضرت حجت (ع) باشد؛ چرا که اگر او ظهور کند، همه مشکلات رفع میگردد؛ تمام مشکلات وقتی حل میشود که مدینه فاضله آن حضرت به دست مبارک او پیاده شود"[۱۵].
بنابراین از وظایف و مسؤولیتهای ما است که از این انقلاب پاسداری نموده و در ترویج و پربارتر کردن آن بکوشیم، اهداف آن را زنده و در راه تحقّق آنها تلاش کنیم. تا ان شاء اللّه، با آگاه ساختن مردمجهان، از ظلم و ستم مستکبران، آشنایی هرچه بیشتر آنان با فرهنگاسلام و اهل بیت و...، زمینه ظهورحضرت قائم (ع) را فراهم آوریم.
پیداست، که این امور مهم و سنگین، بدون داشتن قدرت و مکنت، تحت لوای یک دولت قدرتمند، امکانپذیر نیست. بنابراین میبایست، در حفظ نظاممقدسجمهوری اسلامی و به ثمر رسیدن اهداف آن، به عنوان زمینهساز قیامحضرت مهدی (ع)، تلاش همه جانبه کرد»[۱۷].
«جاذبه قرآن و حقانیتاسلام: همانگونه که در مثلها آمده: "سرانجام، حقیقت جای خود را باز میکند" تکیه بر حقایق نورانی و استوار و منطقی قرآن و اسلام، این مکتب زنده و غنی و حیاتبخش و سازنده، یکی از عوامل مهم پیروزی است. در صدر اسلام، درستی و واقعیت هماهنگی دستورات اسلام با عقل و وجدان و انسانیت و پیکار اسلام با هرگونه آلودگی و فقر و بدبختی و بیعدالتی خودبهخود یک جاذبه قوی داشت که انسانها را به سوی خود میکشانید، و پیامبر اسلام(ص) از این راه، پیروزیهای چشمگیری به دست آورد، تا آنجا که گاهی میشد سرسختترین دشمناناسلام مانند ولید بن مغیره وقتی چند آیه از آیاتقرآن را که حکایت از قوانیناسلام میکند شنید، دیوانهوار به مجلسی که از طرف دودمانش تشکیل شده بود، آمد و گفت: "به خداسوگند از محمد (ص) سخنی شنیدم که نه شباهت به گفتار انسانها دارد، نه جنها؛ گفتار او شیرینی خاصی و زیبایی مخصوصی دارد؛ بالای آن (همه شاخههای درختان برومند) پرثمر و پایین آن (مانند ریشههای درخت کهن) پرمایه است، گفتاری است که بر هر چیز پیروز میشود و چیزی بر آن پیروز نخواهد شد"[۱۸]. امروز نیز تکیه بر چنین مکتب پرمایه و استوار و مقایسه علمی و منطقی آن بر سایر مکتبها، از نظر معنوی بزرگترین عامل حرکت و زمینهسازی برای یک حکومتعدل جهانی است و به تنهایی کافی است که نیازهای مادی و معنوی انسانها را برآورد و آنها را در همه ابعاد مثبت انسانی به پیش ببرد. به راستی اگر در انقلابفرهنگی در دانشگاهها، قرآن به صحنه آید و حقایق نورانی آن به مردم برسد و پیاده گردد، ریشهدارترین زمینه برای آیندهسازی و حکومت جهانی مهدی(ع) پدیدار خواهد شد.
علم و اندیشه و به کار انداختن آن: بدون شکعلم و فکر، بسیاری از کارها را آسانتر کرده و بسیاری از راهها را نزدیکتر نموده و بسیاری از گرهها را در زمینههای گوناگون گشوده است و گاهی راه صد ساله به وسیله علم و دانش یکشبه طی میشود. برای پیشرفت و زمینهسازی برای حکومت ایدهآل جهانی اسلام به رهبریامام مهدی(ع) یکی از راههای محکم، تحصیل علم و دانش و به کاراندازی آن است، در صورتی که این دو براساس شناخت و اولویتها و کارهای مثبت و عادلانه به کار رود. در این مورد اسلام اکیدا سفارش فرموده، در اینجا به دو گفتار ذیل توجه کنید: پیامبر خدا (ص) فرمود: "هر چیزی اساس و پایه دارد، پایه این دین (اسلام) فهم و شناخت است، و موضعگیری یک مسلمان فهیم و دارای شناخت در برابر شیطان و هرگونه فساد، محکمتر و بیشتر از هزاران مسلمان بدون شناخت است"[۱۹]. و امام علی(ع) در عبارتی فرمود: "قوام و دوام دین و دنیا به چهار چیز بستگی دارد: نخست ... به دانشمندی که دانش خود را به کار اندازد"[۲۰]. بنابراین باید همه مسلمانان در تحصیل علوم مختلف و عینیت بخشیدن آن علوم در جامعهتلاش کنند و بدین وسیله زمینه فکری و علمی را در همه ابعاد برای حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) فراهم سازند.
استقامت و پایداری و شجاعت: در صدر اسلام، استقامت و پایداری و شهامت پرتوان مسلمانان در برابر تندبادهای حوادث از عوامل پیروزی بود، اینک نیز برای پیروزی در نیل به تکمیل اسلام به دست حضرت مهدی (ع) نیاز به صبر و پایداری است. نمونههای صبر و استقامتمسلمانان صدر اسلام در تاریخ بسیار است و نمونههای صبر و استقامت در جنگهای اسلامی به خوبی در روحیه مسلمانانآشکار است، آنها با کمترین نفر و کمترین ابزار جنگی، پوزه بزرگترین ارتشدشمنان را به خاک مالیدند. مثلا جعفر طیار برادر امام علی(ع) در جنگ موته (جنگ با ابرقدرت روم) با اینکه دو دستش قطع شده بود و نود زخم به بدنش رسیده بود، پرچم را با دو بازوی بریدهاش نگهداشته بود و همچنان میجنگید[۲۱]. قرآن صد و چهار بار سخن از صبر و استقامت به میان آورده و در آیه ۲۰۰ سوره آل عمران میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۲۲]. مسلماً برای زمینهسازی برای یک حکومت جهانی، اجرای این دستورات نیز لازم و ضروری است.
زهد و رعایت اخلاق و حقوق: رعایت اخلاق نیک نسبت به یکدیگر در برخوردها و تمام ابعاد زندگی، و رعایت حقوق جانی، مالی، عرضی و ... که عالیترین نقش را در جذب دیگران و نفوذ در دلها دارد، از عوامل مهم گسترش اسلام در صدر اسلام بوده است. اخلاقپیامبر خدا(ص) و امامان(ع) و شاگردانشان بسیاری از گردنکشان را به سوی اسلام پر از مهر و صفا جلب کرد و موجب تقویت مسلمانان گردید. امیر مؤمنان(ع) در وصفپیامبر خدا(ص) میفرماید: "از پیامبر(ص) پاک و نازنین پیروی کن، او لقمه دنیا را با اطراف دندان میخورد (نه اینکه دهانش را پر کند) و دنیا را به چشم (دقیق) نمینگریست، از جهت پهلو لاغر و از جهت شکم گرسنهترین اهل دنیا بود، مانند بردگان سیاه بر روی زمین مینشست و کفش خود را با دست خود اصلاح میکرد و لباس خود را با دست خود میدوخت، احیانا بر الاغ برهنه سوار میشد و از شدت تواضع و فروتنی دیگری را همردیف خود سوار میکرد. یکی از همسرانش روزی پردهای نسبتا زیبا و دارای نقش و نگار بر در خانه آویخته بود، به آن بانو فرمود: بیدرنگ این پرده رنگارنگ را از در خانه بردار، چراکه من با نگاه به این پرده، به یاد دنیا و زینتهای آن میافتم ... اکنون مرا ببینید چگونه زندگی میکنم، بر این جامهای که پوشیدهام چندان وصله زدهام که از وصله کننده آن شرم دارم. روزی وصله کننده به من گفت: این پیراهن پاره را به دور اندازم، گفتم: آهسته باش سبکباران زودتر به سرمنزل مقصود میرسند"[۲۳]. بهراستی اگر همه شاخههای اخلاق اسلامی رعایت گردد، بهترینزمینهسازی معنوی برای ظهورامام زمان (ع) خواهد بود.
ایمان و توکل به خدا: روحیه قوی و اطمینانقلب و اعتماد به نفس از عوامل سازنده و پیش برنده و زمینهساز و سوزاننده موانع سر راه است، یک چنین روحیه و آرامش و استواریقلب در سایه ایمان به خدا و توکل به او به دست میآید که دعا و مناجات و نماز و روزه تقویت کننده ایمان و توکل است. پس از آنکه مکه به دست ارتشاسلام به رهبریپیامبر (ص) فتح شد، ابوسفیان کنار ارتش قوی اسلام قدم برمیداشت و میگفت: کاش میدانستم که محمد(ص) با چه وسیلهای بر من پیروز شد؟ ما که سازماندهی و تشکیلات و پول و جهاز جنگی و جمعیت داشتیم، چهطور مغلوب شدیم، ولی پیامبر (ص) با دست خالی بر ما پیروز گردید". پیامبر خدا(ص) دست بر دوش او گذارد و فرمود: "من به کمک خدا بر تو پیروز شدم". آری ایمان و توکل به خدا است که اتحاد و انسجام و روحیه قوی میسازد و کارهای ناممکن را ممکن میکند و مشت خالی را بر تانکها پیروز میگرداند، به طور قطع میتوان گفت که نقش ایمان و توکل بر جنگها به مراتب بیش از وسائل و ابزار جنگی و تشکیلات است. و ما نیز باید در سایه ایمان و توکل به خدا به پیش رویم و فکرا و عملا زمینهساز آینده درخشان باشیم، چنانکه مسلمانان در صدر اسلام در پرتو ایمان و توکل، به پیروزیهای معجزهآمیز نائل شدند.
تعاون و همکاری:برادری اسلامی و رسیدگی به دردهای اجتماعی و تأسیس واحدهای وسیع و پردامنه در این زمینه نیز در نوع خود برای انسجام و پیوند و بههمپیوستگی هرچه بیشتر، زمینهساز آینده درخشان است و نقش اجتماعی مؤثری در پیشبرد هدفها دارد[۲۴]. پیامبر (ص) فرمود: "مؤمنان در دوستی با مؤمنان دیگر همچون اعضای یکدیگرند که اگر یک عضو به درد آید، عضوهای دیگر نیز ناآرام هستند"[۲۵]. اگر به راستیجامعه ما نسبت به همدیگر چنین احساسی داشتند، پیشرفت بینظیری در زمینههای مختلف نصیبشان میشد.
برخوردها و روشهای منطقی با یکدیگر:پیامبر (ص) بر اساس علم و منطق با گروههای مختلف غیر اسلامی مناظره و بحث میکرد. امام صادق (ع) چهار هزار شاگرد در رشتههای مختلف تربیت مینمود و شخصا با منکران خدا مینشست و به بحث و گفتگو میپرداخت. این بحثها و تجزیه و تحلیلهای روشنگرانه نقش مؤثری در توسعه اسلام داشت. قرآن میفرماید: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[۲۶]. حکمت همان روشهای استدلالی و منطقی است. موعظه نیک، عبارت از اندرزهایی است که جنبه عاطفی و احساسی دارد. مجادله نیک، بحثهای رودررو و براساس انصاف و حسننیت است. حضرت علی(ع) فرمود: طرفداران پنج دین مختلف به صورت گروههای پنج نفری به حضور پیامبر خدا(ص) برای بحث و مذاکره آمدند، به ترتیب: گروه یهود، سپس گروه مسیحی، سپس گروه مادی، سپس گروه دوگانه پرست، سپس گروه مشرک شروع به مناظره کردند. پیامبر خدا(ص) با کمال متانت سخن آنها را گوش داد و به پاسخ آنها پرداخت، و این مناظرات سه روز بیشتر طول نکشید، که هر پنج گروه قانع شدند و به اسلام گرویدند، در پایان گفتند: "ای محمد(ص)! ما همچون حجت و استدلال تو هرگز در جایی ندیدهایم، گواهی میدهیم که تو رسول خدا هستی"[۲۷]. آری، اگر برای جذب تحصیل کردهها و افراد مختلف غیر اسلامی با چنین شیوهای رفتار شود، نقش مؤثری در گسترش اسلام خواهد داشت و همچنین زمینهسازیفکری حسابشدهای برای آینده درخشان به دست حضرت مهدی (ع) خواهد بود.
توجه به طبقه مستضعف: نوعا انقلابها بر دوش مستضعفین به پیش میرود، چراکه مستکبران و سرمایهداران از وضع موجود خود راضیاند و نوعا مخالف انقلاب بر مبنای تعالیم الهی و یا طرفداری از مستضعفان خواهند بود. اسلام هیچگاه روی خوش به مستکبران و طاغوتیان نشان نداده است، چنانکه در آغاز، حامی پیش برنده اسلام افراد مستضعفی همچون بلال، سلمان، جویبر، خباب، عمار، سمیه و ... بودهاند. پیامبر خدا (ص) به این گروه از افراد توجه خاصی داشت، حتی همه اموال همسرش خدیجه(س) را در این راه مصرف نمود و خود عملا همچون مستضعفان میزیست و بیشتر با آنها محشور بود. به هر حال توجه به مستضعفان و تأمین نیازهای آنها، و برقراری عدالت اجتماعی و جلوگیری شدید از استعمار و استثمار و استحمار، یکی دیگر از عوامل زمینهسازی برای حکومتامیدمستضعفانجهانحضرت مهدی (ع) خواهد بود.
اتحاد و انسجام مسلمانان: بدون شکاتحاد نقش اعجازآمیزی در پیشبرد اهداف دارد، جمعیت و اتحاد، قدرت را چندین برابر میکند، مثل اتحاد همچون مثل سد عظیمی است که مبدأ بزرگترین نیروهای صنعتی و آبیاری سرزمینهای بزرگ و روشنایی شهرهای زیاد میشود، چنین نیرویی بر اثر بهمپیوستن قدرتهای ناچیز دانههای باران به دست آمده است. پیامبر خدا(ص) فرمود: "افراد با ایمان نسبت به یکدیگر، همانند اجزای یک ساختمان هستند که هرجزئی از آن، جزء دیگر را محکم نگه میدارد"[۲۸]. حال اگر مسلمانان دستبهدست هم دهند و با اتحاد و انسجام همهجانبه در محور اسلام حرکت کنند، همچون دریای خروشانی خواهند بود که در برابر امواج سهمگین طوفانها ایستادگی خواهند نمود. برای زمینهسازیظهورحضرت مهدی (ع) و تشکیل حکومت جهانی، اتحاد و انسجاممسلمانان نقش اساسی را خواهد داشت و باید مسلمانان از هرگونه اختلاف فرعی و موسمی پرهیز کنند و در برابر دشمنان مشترک، با اتحاد و وحدت و هماهنگی خود بایستند، تا بتوانند راه را برای ظهورمصلح کل جهانی هموار سازند[۲۹].
رهبر شایسته: در اسلام به "ولایت" اهمیت فراوان داده شده است، به گونهای که اگر آن نباشد هیچ چیز نیست، بلکه باید برنامههای اسلام تحت نظارت ولایت باشد، و به عبارت دیگر چرخ انقلاب توسط او به گردش درمیآید، او نشان راه و پیشوا و جلودار امت است و همه گروههای اسلام را در یک خط به پیش میبرد. ولایت یعنی حکومت و سرپرستیدین و دنیای مردم که بسیار مقام پرمسؤولیت بزرگی است و تنها افراد شایسته و کامل میتوانند عهدهدار آن گردند. همانگونه که در صدر اسلام رهنمودهای رهبر شایسته نقش اساسی در پیشبرد داشت، امروز نیز در راه انتظارحضرت مهدی (ع) و زمینهسازی برای حکومت جهانی آن حضرت حتما باید این خط حفظ گردد، تا مسلمانان در نظم و انسجام خاص تحت رهنمودهای رهبر شایسته که امروز از آن به ولایت فقیه تعبیر میشود، راه زمینهسازی صحیح را دریابند و با پشتگرمی معنوی خاصی آن را دنبال کنند. و به عبارت روشنتر، نائب و معاون به حقحضرت مهدی (ع) مسلما به راه مهدی(ع) نزدیکتر و آگاهتر است، و رهنمودها و سرپرستی او میتواند نزدیکترین و حسابشدهترین شیوه برای رسیدن به حکومتمولیامام زمان (ع) باشد، با توجه به اینکه انجام دو وظیفه بزرگ امر به معروف و نهی از منکرانسان را از بیتفاوتی بیرون میآورد، و وادار میکند که حضور فعال در صحنه داشته باشد. به امید آنکه با بهکار بستن این عوامل که در رأس عوامل دیگر است بتوانیم همچون مسلمانانصدر اسلام به پیش رویم و جهان را به استقبال حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) سوق دهیم که خود در مسیر انقلاب و تداوم انقلاب است که نهایت آن آینده درخشان و اهتزاز پرچم" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه" در کل جهان خواهد شد، و همین امید به آینده روشن- نه مبهم و تاریک- خود همان عامل درونی و انتظار است که باید به صورت علم و عمل درآید و به نتیجه عینی برسد. باید توجه داشت که خود امامقائم (ع) نیز در انتظار است که شرایط فراهم شود و خداوند متعالاذن خروجش را صادر فرماید و جهان را از ظلم و فساد رهایی بخشد، و به قدری در این مورد بیتاب است که حتی وقت خروج وارد مسجد الحرام میشود و بین مقامابراهیم(ع) و کعبه دو رکعت نماز میخواند و پشت به حجر الاسود زده، سپس دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده و آنچنان گریه و تضرع میکند که به زمین میافتد و این است فرموده خدا در قرآن: ﴿أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الأَرْضِ﴾[۳۰]. امام صادق (ع) فرمود: "سوگند به خدا "مضطر" همان قائم (ع) است"[۳۱]. آری امامقائم (ع) این چنین بیتابانه در انتظاراصلاح و انقلاب جهانی است، تا جهان را از لوث آلودگیها و جنایات و ستمگریهانجات بخشد.
لزوم برنامهریزی: میدانیم که مسأله مهدی موعود (ع) یک مسأله عادی و سطحی و اقلیمی و احتمالی نیست، بلکه تقریبا در همه ادیان و در همهجا و در همهزمانها و در رأس مسائل مهم عقیدتی و سیاسی است، و در اسلام به عنوان یک اصل استوار و خللناپذیر مطرح میباشد، و از آن به ثمره و نتیجه قیام تمام پیامبران و رسولان و رهبران الهی یاد میگردد، و نهضت جهانی حضرت مهدی (ع) با عنوان امیدپیامبران و رسولان و مستضعفانتاریخ و وصول به اهداف عالی انسانی در همه ابعاد و ... خوانده میشود. حالکه چنین است باید مسأله را جدی گرفت، در طول تاریخ در این باره حرف زیادی زدهاند، ولی برای وصول به این هدف باید همت کرده، آن هم همتی عمیق، همهجانبه در جهان، همیشگی در عمل.
با بررسی آیات و روایات مربوط به نهضت و ظهورامام(ع) به دست میآید که مسأله وصول به آیاتظهور مسأله راحتطلبی نیست و با یک یا چند قیام و قعود به دست نمیآید، باید در راه آن عرقها و خونها ریخته شود[۳۲]. از طرفی این مسأله دارای ابعاد گوناگون است، مانند ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، مکتبی، نظامی و خلاصه آمیخته با مسأله دین است، همانگونه که دین حقیقی یک مجموعه عمیق و اهرم قوی و همهجانبه برای رشد در همه ابعاد است، مسأله مصلح جهانیحضرت مهدی (ع) که در هرزمانی مطرح بوده و در هر دینی از آن به نوعی سخن به میان آمده و در اسلام از آن به عنوان یک اصل مهم انقلابی یاد میشود، دارای ابعاد گوناگون است»[۳۳].
«انقلابحضرت مهدی (ع) همچون دیگر انقلابها، بدون مقدمه و زمینهسازی به وجود نمیآید، بلکه در آستانه ظهور، حرکتهایی پا میگیرد و زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم میآورد. بخش عمدهای از روایاتی که درباره رویدادهای پیش از ظهور و یارانحضرت مهدی (ع) آمده است، درباره ایران و ایرانیان است که با تعبیرات گوناگونی مانند: اهل فارس، عجم، اهل خراسان، اهل قم، اهل طالقان، اهل ری و... بیان شده است. با بررسی مجموع این روایات به این نتیجه میرسیم که در کشورایران، پیش از ظهور، نظامی الهی و مدافع ائمهمعصومین (ع) برپا میگردد که موردنظر امام زمان (ع) است و نیز مردمایران، نقش عمدهای در قیام آن حضرت دارند[۳۵]. رسول خدا (ص) میفرماید: "مردمی از مشرقزمین قیام میکنند و زمینه را برای قیامحضرت مهدی (ع) فراهم میسازند"[۳۶]. نیز میفرماید: "پرچمهای سیاهی از سمت مشرق خواهد آمد که دلهای آنان همانند پارههای آهن است؛ پس هرکس از حرکت آنان آگاهی یافت، به سوی آنان برود و با آنان بیعت کند؛ هرچند لازم باشد که بر روی یخ حرکت کند"[۳۷]. امام باقر (ع) میفرماید: "گویا قومی را میبینم که در مشرققیام کردهاند و حق را میطلبند، ولی حق را به آنان نمیدهند. بار دیگر طلب میکنند ولی باز به آنان واگذار نمیکنند. در این حالت، شمشیرها را از نیام کشیده، بر شانه میگذارند که در این هنگام، دشمن خواسته آنان را میپذیرد، ولی آنان نمیپذیرند و قیام میکنند و حق را واگذار نمیکنند، مگر به صاحب امر. کشتگان آنان شهیدند و اگر من آنان را درک میکردم، خودم را برای صاحب این امر آماده میکردم"[۳۸].
↑الشیعه و الرجعه، ج ۱، ص ۴۳۲، ضمناً در کتابهای اهل سنت به انتظار فرج نیز اشاره شده که میتوان به المعجم الکبیر طبرانی، ج ۱۰، ص ۱۲۴، مسند شهاب ج ۱، ص ۶۲، تاریخ بغداد ج ۲، ص ۱۵۴ مراجعه کرد.
↑آیت اللّه صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، ص ۶۲۹؛ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۷- ۳۶۱، انتشارات اسلامیه.
↑سخنرانى شهید چمران، سال ۵۸،(به نقل از مجله موعود، شماره ۱۲ و ۱۳، اسفند ۷۷ و فروردین ۷۸).
↑این احادیث زیادند، از جمله: حدیث "حَتَّى يَأْتِيَ قَوْمٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ..." ملاحم و فتن، ابن طاوس، ص ۳۰ و ۱۱۷؛ حدیث "رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ..."، بحار، ج ۶۰، ص ۲۱۶ و ۴۴۶؛ حدیث "تَكُونُ بَلْدَةُ قُمَّ وَ أَهْلُهَا حُجَّةً عَلَى الْخَلَائِقِ..." بحار، ج ۶، ص ۲۱۳؛ حدیث "يخرج رجل قبل المهدي..." کنز العمال، ج ۷، ص ۲۶۱ و...؛ حدیث "ليضربنكم على الدّين عودا..." شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج ۲۰، ص ۱۲۸۴؛ حدیث "كنوز الطالقان..."، کنز العمال، ج ۷، ص ۲۶۳ و...؛ حدیث "الهاشمي الخراساني و شعيب..."، ابن طاووس فى الملاحم الفتن، ص ۳۱؛ فى تفسیر قوله تعالى: ﴿بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا﴾ بحار، ج ۶۰، ص ۲۱۴؛ فى تفسیر قوله تعالى: ﴿وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ﴾ کشّاف، ج ۴، ص ۳۳۱ و المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵؛ فى تفسیر قوله تعالى: ﴿وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ﴾ الجامع الصحیح، ج ۲، ص ۳۸۳ و مسند احمد، ج ۲، ص ۴۱۷ و...؛ و... همگى به نقل از کتاب الممهّدون للمهدى (ع)، على الکورانى، مکتب الاعلام الاسلامى، الفصل الثالث، ص ۹۵، الطبعة الاولى، محرم ۱۴۰۵.
↑ای کسانی که ایمان آوردهاید، استقامت کنید و در برابر دشمنان نیز پایداری به خرج دهید و از مرزهای خود مراقبت به عمل آورید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید.
↑جابر جعفی گوید: به امام باقر (ع) عرض کردم: فرج شما چه وقت است؟ سه بار فرمود: فرج ما تحقق نمیپذیرد تا غربال شوید و آزمایش گردید، تا وقتی که قلبها صاف شود؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۰۱.
↑مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پندهای نیکو و جدال و بحث و انتقاد دعوت کن؛ سوره نحل، آیه ۱۲۵.
↑" مَا رَأَيْنَا مِثْلَ حُجَّتِكَ يَا مُحَمَّدُ نَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ "؛ مشروح این مناظره در کتاب احتجاج طبرسی، ج ۱، از ص ۱۶ تا ۲۴ آمده است.
↑باید توجه داشت که امور از روی طبیعی و خودجوش به پیش رود وگرنه صحبت اعجاز باشد، امام حسین(ع) فرمود: "سوگند به خداوند، خدا چیزی را نیافریده مگر اینکه به او فرمان داده از ما پیروی کند"؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۲۸۷. البته اگر مردم وظیفه خود را انجام دهند، دست خدا بالای سر آنهاست و امدادهای غیبی به کمک آنها خواهد شتافت، چنانکه قرآن میفرماید:﴿إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾؛ سوره محمد، آیه ۷.
↑ آیا خدای شما کسی است که دعای مضطر را اجابت میکند و گرفتاریها را برطرف میسازد و شما را خلفای زمین قرار میدهد؟؛ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۲۶ (سوره نمل، آیه ۶۲).