آثار شناخت و اعتقاد به امام مهدی چیست؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

آثار شناخت و اعتقاد به امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / امامت و ولایت امام مهدی / امامت امام مهدی / دلایل اثبات امامت امام مهدی
مدخل اصلیآثار شناخت و اعتقاد به امام مهدی

آثار شناخت و اعتقاد به امام مهدی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:
                 
موسوی‌نسب سلیمیان صمدی محدثی عارفی کرمی ملکی راد تونه‌ای نویسندگان کتاب آفتاب مهر

ضرورت شناخت امام

آثار شناخت امام مهدی(ع)

آثار معرفتی

  1. زندگی با یاد امام (ع): شناخت امامت، اعتقاد به حضور امام را در همۀ عرصه‌ها به دنبال دارد و به تبع آن زندگی را با یاد او رقم می‌زند. وقتی منتظر از چنین بینشی برخوردار باشد، حضور امام را در همۀ لحظه‌های زندگی احساس خواهد کرد. منتظر واقعی همواره به یاد حضرت بوده و هر روز برای سلامتی و فرج او دعا می‌‌کند و یاد و نام حضرت را در هر محفل و مجلسی زنده نگه می‌‌دارد همانطور که حضرت می‌‌فرماید: «برای تعجیل در امر فرج، بسیار دعا کنید زیرا گشایش شما در آن است»[۵]. در این زمینه، دعاهای متعددی وارد شده است نظیر: دعای: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفسُک...‏»، دعای ندبه، دعای: «اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ...»، دعای عهد، دعای صاحب الامر، زیارت آل یاسین، زیارت جامعه و...[۶].
  2. احساس نظارت دائمی امام (ع) در زندگی: یکی از آثار معرفت و شناخت امام، احساس نظارت امام بر زندگی است که باعث می‌‌شود منتظر هیچ گاه از او غفلت نکرده و در تمام مراحل زندگی با او و در حضور او قرار داشته باشد و به زندگی منتظر، معنا و مفهومی قدسی می‌‌دهد و جامعه‌ای که از چنین بینشی برخوردار باشد، روابط مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را با شاخص و معیار الهی تنظیم می‌کند، همچنین خطر انحرافات و شبهات او را مورد تهدید قرار نمی‌دهد[۷].
  3. احساس حضور امام در میان مردم: امام زین‌العابدین(ع) می‌فرماید: «ما پیشوایان مسلمانان و حجت‌های خداوند بر اهل عالمیم. از زمانی که خداوند حضرت آدم (ع) را خلق کرده، زمین هرگز خالی از حجت الهی نبوده است. یا این حجت ظاهر و مشهور بوده و یا غایب و مستور و همچنین تا قیامت نیز خالی از حجت نخواهد بود»[۸]. این اعتقاد موجب می‌شود تا حضور امام در همۀ عرصه‌ها به خوبی احساس شود[۹].
  4. پذیرش استمرار وجود امام در جهان هستی: وجود امام بر روی زمین لازم و ضروری است. امام صادق (ع) می‌فرماید: «آخرین فردی که از دنیا می‌رود، امام خواهد بود»[۱۰]. مادامی که موجودی به نام انسان در زمین است، ممکن نیست زمین از وجود امام خالی شود[۱۱].
  5. پذیرش ولایت امام بر باطن افراد: امام علاوه بر ارائۀ طریق از راه نصحیت و موعظۀ حسنه، هدایت باطنی نیز دارد که یک نحوه ولایتی است که امام دست خلق را گرفته و به راه حق می‌‌رساند[۱۲].

آثار عاطفی و انگیزشی

  • برخی دیگر از آثار شناخت امام، عاطفی و انگیزشی است. مهم‌ترین این آثار عبارت‌اند از:
  1. محبت و عشق به امام: زمانی که امام را درست بشناسیم و به نقش او در هدایت باطنی پی ببریم، خودبه‌خود عشق و محبت او در دل ما زنده خواهد شد؛ زیرا امام در محبت خداوند کامل شده است و کسی که در محبت خداوند کامل شده باشد، مورد محبت مردم است. این شناخت به هر میزان بیشتر باشد، محبت آنان فزون‌تر می‌شود و هرقدر محبت بیشتر شد، نشان از وجود سنخیت با آن انوار مقدس است. در دعایی خطاب به ائمه (ع) می‌خوانیم: «هر که شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر که با شما کینه ورزد، با خدا کینه ورزیده است»[۱۳].[۱۴] این محبوبیت و مقبولیت به خاطر آن است که مردم جهان دولت مهدی (ع) را نماد تحقق آرزو‌های خود می‌دانند و لذا با میل و رغبت به سوی او روی می‌آورند. در روایت آمده است: «شور و علاقه و دلبستگی مردم به رهبر حکومت جهانی امام مهدی (ع) به گونه‌ای است که مردم همانند زنبور عسل نسبت به ملکۀ آن، علاقه‌مند‌ند و به او پناه می‌آورند»[۱۵]. محبوبیت مردمی، یکی از ویژگی‌های حکومت مهدوی است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نمی‌شود[۱۶].
  2. ایجاد حالت انگیزشی قوی برای پیروی از امام: شناخت امام، محبت وی را به دنبال دارد و محبت به امام زمان (ع) موجب می‌شود انگیزۀ لازم در افراد برای پیروی از آن حضرت به وجود آید؛ زیرا بر اثر دوستی و محبت، ارتباط عمیق و صمیمی با امام زمان (ع) برقرار می‌شود و با ایجاد چنین ارتباطی، فرد به وجود امام (ع) احساس نیاز بیشتری می‌کند[۱۷].
  3. محبت به دوستان و پیروان امام: در روایتی امام (ع) معیار دشمنی با خود را دشمنی با دوستان خود می‌داند. راوی می‌پرسد چگونه با شما دشمنی می‌ورزیم، بعد از اینکه مقام و منزلت شما را نزد خدا شناخته‌ایم؟ امام (ع) فرمودند: «این‌گونه که دشمنی کنید با دوستان ما و دوست بدارید دشمنان ما را. به خدا پناه برید از دوست داشتن دشمنانمان و دشمنی دوستانمان..».[۱۸]. در دعایی خطاب به ائمه (ع) می‌خوانیم: «با شما و دوستان شما دوستم..».[۱۹].
  4. بغض و نفرت از دشمنان امام: امام صادق (ع) می‌فرماید: «دروغ می‌گوید کسی که مدعی است ما را دوست دارد، ولی از دشمنان ما بیزاری نمی‌جوید»[۲۰]. از حضرت رضا (ع) روایت شده است: «کمال دین با ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست»[۲۱]. همچنین در دعا خطاب به ائمه (ع) می‌خوانیم: «با دشمنان شما دشمنم و معاند ایشانم. با هر که با شما بر سر آشتی باشد، در آشتی به سر می‌برم و با هر که با شما سر جنگ دارد در حال جنگم..».[۲۲].[۲۳]

آثار رفتاری

  1. الگو گرفتن از امام: معرفت به امام موجب می‌شود فرد به متعالی و بزرگ بودن امام بیشتر پی ببرد. از طرفی الگو قرار دادن انسان‌های متعالی و اسوه‌پذیری از جمله ویژگی‌های مشترک میان همۀ انسان‌هاست. این نکته در حقیقت از معنای واژۀ "امام" نیز به دست می‌آید؛ زیرا امام باید به گونه‌ای باشد که دیگران بتوانند به او اقتدا و از او متابعت کنند و گفتار و کردار خود را مطابق کردار او بیاورند[۲۴]. امامان (ع) الگوهای هدایت و رشد هستند که پیروان خویش را از سراب حیرت و گمراهی رهانیده و به بزرگراه هدایت می‌کشانند. امام صادق(ع) در بیان آیۀ  فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى [۲۵] هدایت ویژه‌ای که گمراهی و رنج در آن راه ندارد را هدایت ناشی از پیروی از امامان (ع) معرفی کرده و کسانی را شامل این هدایت دانسته که با معرفت قلبی و عمل به فرمان پیشوایان الهی، هرگز از پیروی آنان کوتاهی نمی‌کنند[۲۶].
  2. عمل به دستورهای امام در زندگی: معرفت به امام موجب می‌شود امام را مصداق اتم انسان کامل و مظهر اسماء و صفات الهی بدانیم. به دنبال همین شناخت است که مردم اطمینان می‌یابند رفتار و منش و دستورهای امام غیر از دستور خداوند نیست. در نتیجه تلاش خواهند کرد دستورهای امام را با جان و دل بپذیرند. در دعا خطاب به امام (ع) می‌خوانیم: «من به شما و آنچه شما به آن ایمان دارید ایمان دارم»[۲۷].[۲۸] تاریخ شهادت می‌دهد انسان‌هایی که امام خود را شناختند و دست در دست او قرار دادند و سرسپرده اوامر و نواهی ایشان شدند به خیر و سعادت نایل گشته و کسانی که از امام نور فاصله گرفتند، گرفتار امام نار شدند[۲۹]. در نامه حضرت صاحب الامر (ع) به شیخ مفید آمده است: «تنها چیزی که میان ما و شیعیان فاصله انداخته است، همانا اعمال و رفتار ناخوشایندی که از آنان انتظار نمی‌رود، از آنان سر می‌زند و ما آن را نمی‌پسندیم»[۳۰]؛ ازاین‌رو، پیروی از خواسته‌های امام (ع) و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، لازمۀ معرفت و محبت صادقانه نسبت به امام (ع) است[۳۱].
  3. یاری امام و پیروان امام: منتظر با آگاهی از مقام و منزلت ائمه (ع)، دوستدار امام و راه امام می‌شود. سپس در راه حفظ دین و مکتب به آنان یاری می‌رساند و با دشمنانشان دشمنی خواهد کرد. در دعا می‌خوانیم: «قلبم تسلیم اراده شما و رأیم تابع رأی شما و یاری‌ام برای شما آماده است، تا آنکه خدا دینش را به وسیله شما زنده سازد..».[۳۲].[۳۳]

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

  با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

۱. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«پس از بیان احتیاج انسان به حجت خدا و اصل ضرورت شناخت حضرت ولی عصر (ع) اینک می‌پردازیم به برخی از آثار و فواید و ثمراتی که بر معرفت آن حضرت مترتّب است، که ذیلاً به نحو اختصار فقط به چهار نمونه اشاره می‌گردد:

  1. جلوگیری از انحرافات و گمراهی‌ها: تاریخ شهادت می‌دهد انسان‌هایی که امام خود را شناختند و دست در دست او قرار دادند و سرسپرده اوامر و نواهی ایشان شدند به خیر و سعادت نایل گشته و کسانی که از امام نور فاصله گرفتند، گرفتار امام نار شدند[۳۴]. امام موسی بن جعفر (ع) می‌فرمایند: امام حجت بندگان است هرکه او را رها کند، گمراه می‌شود و هرکه همراه او باشد نجات می‌یابد و رستگار می‌گردد[۳۵]. و در روایتی دیگر است که زراره از امام صادق (ع) پرسید اگر در دوران غیبت ولی و حجّت خدا قرار گرفتم چه کنم؟ حضرت او را توصیه می‌فرمایند همواره این دعا را قرائت کن: «"اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ، لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلِلْتُ عَنْ دِينِي"»؛ خدایا! خودت را به من بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی، رسولت را نخواهم شناخت، خدایا! رسولت را به من بشناسان وگرنه حجّتت را نخواهم شناخت، خدایا! حجّتت را به من بشناسان وگرنه از دین خود گمراه خواهم شد[۳۶].
  2. جلوگیری از بطلان عمل: ثمره دیگری که بر شناخت امام عصر (ع) می‌تواند مترتّب باشد این است که عمل انسان از بین نمی‌رود. پر واضح است که قبولی اعمال در گرو پذیرفتن ولایت و منصب امامان معصوم است. امام باقر (ع) به زراره فرمود: اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت. زراره می‌گوید: عرض کردم کدام یک از آنها برتر است؟ امام فرمود: ولایت، زیرا کلید حاکم و راهنمای آنها است اگر مردی شب تا صبح به نماز و روز خود را به روزه سپری کند و تمام ثروت خود را صدقه دهد و همه ساله به حج برود امّا ولی خدا را نشناخته باشد تا از او پیروی نماید؛ و تمام کارهایش به راهنمایی او نباشد، هرگز نزد خداوند اجر و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نخواهد بود[۳۷].
  3. رسیدن به حیات معنوی‏: وقتی انسان به وجود امام خویش عارف شد به ماء معین دست پیدا کرده است و ثمره وصول به این عرفان رسیدن به حیات معنوی است، همان‌گونه که رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: ای مردم هرکس بخواهد در زندگی همانند من باشد و همانند من از دنیا برود ولایت علی (ع) را بپذیرد و از امامان پس از او پیروی نماید[۳۸]. نهایت آرزوی هرکسی این است که مانند پیامبر (ص) زندگی کند و مانند پیامبر (ص) از دنیا برود، و به این آرزو وقتی می‌توان رسید که طبق فرمایش نبی مکرّم اسلام (ص) عارف به ولایت ائمه معصومین (ع) شد.
  4. رهایی از مرگ جاهلیت‏: در روایات فراوانی که مورد پذیرش شیعه و اهل سنت است تصریح شده، که هرکس امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا می‌رود. که ذیلاً به دو نمونه اشاره می‌‏گردد:

امام باقر (ع) فرمود: هرکس بمیرد و امامی نداشته باشد مرگ او مرگ جاهلیت است و هیچ کسی در این جهت معذور نیست تا امام خود را بشناسد[۳۹]. و منظور از مرگ جاهلیت این است که مانند افرادی که پیش از اسلام، در حال شرک و کفر مردند، از دنیا خواهد رفت.

در همین راستا پیامبر (ص) می‌فرمایند: «"مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ فَمَاتَ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً"»[۴۰]؛ هرکسی منکر قائم از فرزندانم شود در زمان غیبتش و در همان حال بمیرد، قطعاً به مرگ جاهلیت مرده است.

خداوندا! توفیق شناخت یوسف زهرا (س) را به همه ما عنایت بفرما.»[۴۱].
۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

رسول اکرم (ص) آن‌گاه که سخن از آخرین وصی خود به میان می‌آورد، در نهایت احترام از زیباترین واژگان محبت بهره برده، می‌فرماید: "بِأَبِي وَ أُمِّي! سَمِيّ جَدِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَي بْنِ عِمْرَانَ عَلَيهِ جُيوبُ النُّورِ..."[۴۲]؛ "پدر و مادرم فدایش باد که او هم‌نام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است که بر او نورهایی احاطه دارد...".

امام علی بن ابی‌طالب (ع) نیز می‌فرماید: "فانظروا اهل بیت نبیکم فان لبدوا فالبدوا وان استنصروکم فانصروهم فلیفرجن الله بغتة برجل منا اهل البیت . بابی ابن خیرة الاماء]]"[۴۳]؛ "شما همواره به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید؛ اگر آنان ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز سکوت کرده، به زمین بچسبید و اگر از شما یاری طلبیدند، به یاری آنان بشتابید. خدای متعال به دست مردی از ما اهل بیت، ناگهان فرج عنایت خواهد کرد. پدرم فدای او باد که فرزند بهترین کنیزان است".

حضرت حسین بن علی (ع) نقل کرده است: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف مهدی (ع) پرسید. ایشان وقتی صفات او را ذکر کرد، با حالتی سرشار از عشق و شیدایی، به سینه خود اشاره کرده، آهی کشید و از شدت اشتیاق به ایشان، به سینه خود اشاره فرمود (و أومأ بیده إلی صدره شوقا إلی رؤیته)[۴۴].

ابو حمزه ثمالی می‌گوید: "روزی نزد امام باقر (ع) بودم که فرمود: "ای ابا حمزه! یکی از امور یقینی- که خداوند آن را حتمی ساخته است- قیام قائم ما اهل بیت است و اگر کسی در آنچه که می‌گویم تردید کند، خداوند را در حالی ملاقات خواهد کرد که به او کافر شده و انکار کننده او است. سپس فرمود: پدر و مادرم فدای او که هم‌نام من و هم‌کنیه من است و هفتمین فرد پس از من می‌باشد"[۴۵].

خلاد بن صفار می‌گوید: از امام صادق (ع) سؤال شد: آیا قائم به دنیا آمده است؟ حضرت فرمود: "لاَ وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"[۴۶]؛ "خیر! اگر او را درک کردم، در ایام زندگانی‌ام خدمت‌گزار او خواهم بود".

آن حضرت در روایتی دیگر فرموده است: "... اَما اِنِّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ"[۴۷]؛ "به درستی اگر من آن روز را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم".

امام علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: "بأبی و أمی! سمی جدی و شبیهی و شبیه موسی‌ بن عمران علیه جیوب النور تتوقد بشعاع ضیاء القدس..."[۴۸]؛ "پدر و مادرم فدای تو که هم‌نام جدم و شبیه من و شبیه موسی بن عمرانی...".

معاویة بن وهب گوید: "شنیدم از امام صادق (ع) می‌فرماید که رسول خدا (ص) فرمود: "من مات لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة"[۴۹]؛ "هرکس بمیرد در حالی‌که امام خودش را نمی‌شناسد، به مرگ جاهلی مرده است".

محمد بن عثمان عمری گوید: از پدرم شنیدم که می‌گفت: من در حضور ابو محمد حسن بن علی (ع) بودم. از آن حضرت درباره این خبر- که زمین تا روز قیامت از حجت خداوند بر خلقش خالی نیست و هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است- پرسیده شد؛ فرمود: "إنّ هذا حقّ كما أنّ النهار حق"؛ "به راستی این درست است؛ چنان‌که روز درست است". به او عرض شد: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام بعد از شما کیست؟ فرمود: "ابنی محمد و هو الامام و الحجة بعدی من مات و لم یعرفه مات میتة جاهلیة أما إن له غیبة یحار فیها الجاهلون و یهلک فیها المبطلون و یکذب فیها الوقاتون ثم یخرج فکأنی أنظر إلی الاعلام البیض تخفق فوق رأسه بنجف الکوفة"[۵۰]؛ "پسرم محمد؛ او امام و حجت بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. آگاه باشید برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان می‌شوند و اهل باطل در آن هلاک می‌گردند و کسانی که برای آن، وقت معین کنند، دروغ می‌گویند. سپس خروج می‌کند و گویا به پرچم‌های سپیدی می‌نگرم که بر بالای سر او در نجف کوفه در اهتزاز است".

مرگ جاهلی؛ یعنی، مردن بدون شناخت خدا و رسول او (ص). کسی که امام زمان خود را نشناسد، در واقع از گمراهی زمان جاهلیت- که خدا و پیغمبر (ص) را نمی‌شناختند- خارج نشده است. بنابراین، اگر معرفت خدا و رسول او، به معرفت امام زمان (ع) منتهی نشود، فایده‌ای برای انسان نخواهد داشت و او را دین‌دار نمی‌کند.

شخصی از امام صادق (ع) پرسید: منظور از جاهلیت، جهل مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن امام است؟ آن حضرت فرمود: "جَاهِلِیَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ"[۵۱]؛ "منظور، جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است".

پس نتیجه عدم شناخت امام زمان (ع)، کفر و نفاق و گمراهی است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی امام زمان (ع) از سوی خدا باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت "ضلال" نامیده می‌شود و مرادف با "استضعاف" است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به‌هرحال از هدایت الهی و دین‌داری محروم گشته است. حالت کفر و نفاق مربوط به شخصی است که برایش معرفی الهی صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا انکار و عدم تسلیم خود را به صراحت ابراز می‌دارد که کفر نامیده می‌شود و یا آن را مخفی می‌دارد که "نفاق" است. در هر سه صورت، شخص از مسیر عبودیت خداوند، دور افتاده و عاقبت به خیر نیست.

پس شناخت و پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، نه از باب تعبد؛ بلکه به حکم عقل انسان است. چرا که انسان خداشناس راهی به سوی خدا ندارد؛ مگر از طریقی که خود خداوند قرار داده است. جز از این راه، نمی‌تواند از رضا و خشم الهی آگاه شود. مراجعه مردم به ائمه اطهار (ع)، از باب مراجعه نادان به دانا است. این یک حکم عقلی است؛ همچنان‌که عاقل در امور مادی و دنیوی خود، به دانا و متخصص آن مراجعه می‌کند، در امور معنوی و غیرمادی نیز عقل همین گونه حکم می‌کند[۵۲]»[۵۳].
۳. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در این‌باره گفته است:
  • «معرفت امامان معصوم(ع) به ویژه امام عصر(ع) مستلزم پذیرش ولایت و پیروی از ایشان است. این ولایت پذیری، آثار بی‌شماری در پی دارد و فلاح و سعادت دنیوی و اخروی را به ارمغان خواهد آورد.
  1. هدایت بخشی: امامان معصوم(ع) پرچم‌های هدایت کننده به سوی حق[۵۴] و الگوهای هدایت و رشد هستند که پیروان خویش را از سراب حیرت و گمراهی رهانیده و به بزرگراه هدایت می‌کشانند[۵۵]. امام صادق(ع) در بیان آیه  فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى [۵۶] هدایت ویژه‌ای که گمراهی و رنج در آن راه ندارد را هدایت ناشی از پیروی از امامان(ع) معرفی کرده و کسانی را شامل این هدایت دانسته که با معرفت قلبی و عمل به فرمان پیشوایان الهی، هرگز از پیروی آنان کوتاهی نمی‌کنند: "مَنْ قَالَ بِالْأَئِمَّةِ وَ اتَّبَعَ أَمْرَهُمْ وَ لَمْ يَجُزْ طَاعَتَهُمْ"[۵۷]؛ امامان معصوم(ع) نماد عینی هدایت خدای رحمان در میان مردم هستند؛ از این‌رو، گام نهادن در راه نورانی آنان سبب دوری همیشگی پیروانشان از خطر گمراهی و رنج‌های برآمده از آن است. امام کاظم(ع) می‌فرماید: از پدر بزرگوارم، حضرت صادق(ع) درباره آیه  فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى  پرسیدم. ایشان فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: پیرو هدایت خدا باشید تا راه یابید و رستگار شوید و آن، راه من و راه این شخص، علی بن ابی طالب(ع) است. هر که پیرو علی باشد، در حیات من و بعد از مرگم پیرو من بوده و پیرو من پیرو خدا است و هر کس پیرو خدا باشد، گمراه و بدبخت نمی‌شود"[۵۸]؛ امام باقر(ع) در تفسیر آیه مذکور فرموده است: " يَهْدِي إِلَى الْوَلَايَةِ"[۵۹]. ایشان در تفسیر آیه  فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى [۶۰] نیز کسانی را هدایت یافته می‌داند که به ولایت امامان معصوم(ع) راه یافته‌اند: "ّاهْتَدَى إِلَى وَلَايَتِنَا"[۶۱]. از این‌رو، رسول خدا(ص) در سخنی با جناب عمار یاسر، وی را به گام نهادن در راه علی(ع) سفارش کرده است، هرچند همه مردم دنیا از او روی گردان شوند: "ای عمار! هرگاه علی(ع) را دیدی که به راهی می‌رود و تمامی مردم به راهی دیگر، تو راه علی(ع) را بگیر که او تو را به هلاکت، راهنمایی و از هدایت، خارج نمی‌کند"[۶۲].
  2. سعادت‌آفرینی: از برکات مهم معرفت امامان معصوم(ع) و پیروی از ایشان، راه‌یابی به بهشت سعادت در جهان پس از مرگ است؛ زیرا همان‌گونه که هدایت گری پیشوایان معصوم (ع) چراغ راه پیروان آنان در این دنیاست، در آخرت نیز مایه نورانیت و شادمانی آنان خواهند بود. امام هادی(ع) ثمره شیرین پیروی از پیشوایان معصوم (ع) را مسکن گزیدن در بهشت برین و برخورداری از نعمت‌های بی‌پایان الهی در سرای آخرت شمرده و فرموده است: "هرکه شما را پیروی کند، جایگاهش در بهشت است"[۶۳]؛ استقرار در این منزلگاه سعادت آفرین و بهره‌مندی از مواهب بی‌پایان الهی در گرو پیروی از اولیای معصوم (ع) است؛ چنان که امیرمؤمنان(ع) خود را راهنمای پیروانش به بهشت می‌داند: "اگر از من پیروی کنید، شما را اگر خدا بخواهد به بهشت برین رهنمون می‌کنم"[۶۴]؛ ابو بصیر گوید: از امام صادق(ع) در تفسیر قول خدای عزوجل،  قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ [۶۵] سؤال کردم. ایشان فرمود: هنگامی که روز قیامت شود، پیغمبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) و ائمه(ع) از فرزندانش را صدا می‌کنند و آنها را در مقابل چشم مردم قرار می‌دهند. پس هنگامی که شیعیان، آنها را می‌بینند، می‌گویند: "سپاس از آن خدا است که ما را به این راه هدایت کرد و اگر خدا به ما راه نمی‌نمود، ما هدایت نمی‌شدیم"، یعنی ما را به ولایت امیرمؤمنان و اولادش راهنمایی کرد"[۶۶]»[۶۷].
«۱. ذکر و یاد امام(ع): یک منتظر واقعی می‌‌باید همواره سعی کند به یاد حضرت مهدی(ع) باشد. هر روز صبح با خواندن دعای عهد[۶۸] با امام خود تجدید پیمان کند، برای سلامتی و فرج او همیشه دعا کند و یاد و نام حضرت را در هر محفل و مجلسی زنده نگهدارد تا احساس انتظار ظهور تبدیل به یک امر همگانی گردد و الا ما خود از فضای انتظار و حضور، غائب خواهیم بود. در این راه قدم اول، لزوم پیراستگی از آلودگی‌های مادی و روحی است. چون این آلودگی‌ها از یکسو موجب غفلت حجاب قلبی است که چشم بصیرت آدمی را می‌‌پوشاند و از سوی دیگر قابلیت و لیاقت درک حضور و ذکر و یاد حضرت را از ما سلب می‌کند. در این داستان، غالباً ما غائب‌ایم و چشمان حقیقت بین خود را از دست داده‌ایم، ما خود باعث دوری از امام شده‌ایم و غيبته منّا، وگرنه او حاضر و ناظر است و تا زمانی که بشر به هوش آید، از سر ناچاری، پنهان‌زیستی را برگزیده است[۶۹]
۲. محبت امام(ع): لازمه طبیعی معرفت و یاد حضرت، محبت و انس و ارتباط روحی با امام عصر(ع) است. ممکن نیست کسی حضرت بدرستی بشناسد، اما به یاد وی نباشد و یا محبت وی قلب او را تسخیر ننماید و پیوسته و بی‌قرار در طلب او برنیاید. امامی که در قلب‌ها و دل‌های مردم جادارد و حکومت او حکومت بر دل‌ها و جان‌ها است که بر پایه ایمان، معرفت، عشق و عاطفه استوار است، مردم از عمق قلب به امام خود عشق می‌ورزند. پیامبر اکرم(ص) در مورد محبوبیت امام مهدی(ع) در میان مردم می‌فرماید: "شما را به آمدن مهدی بشارت می‌دهم که اهل آسمان و زمین از حکومت او راضی و خشنودند"[۷۰]. در جای دیگر می‌فرماید: "مهدی کسی است که همه اهل آسمان و زمین از حکومت او راضی است حتی پرندگان آسمان"[۷۱]. این محبوبیت و مقبولیت به خاطر آن است که مردم جهان دولت مهدی(ع) را نماد تحقق آرزو‌های خود می‌دانند و لذا با میل و رغبت به سوی او روی می‌آورند. در روایت دیگری آمده است: "شور و علاقه و دلبستگی مردم به رهبر حکومت جهانی امام مهدی(ع) به‌گونه‌ای است که مردم همانند زنبور عسل نسبت به ملکه آن، علاقه‌مند‌ند و به او پناه می‌آورند"[۷۲]. محبوبیت مردمی، یکی از ویژگی‌های حکومت مهدوی است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نمی‌شود. بدیهی است که نمود این محبت و عشق، بیش از همه در عصر انتظار، زیبنده و نکوهیده است[۷۳]
۳. رضایت امام(ع): از لوازم دیگر معرفت امام زمان(ع)، اهتمام نسبت به رضایت‌مندی و جلب خشنودی امام عصر(ع) است که رضایت خداوند در گرو آن است؛ زیرا اگر بنا است ما در پی کسب رضایت الهی باشیم، قطعاً راهش تبعیت از حجت الهی و جلب رضایت حضرت، در این عصر است آن وقت خداوند نیز از ما راضی و خشنود خواهند شد. براساس مفاد آیه شریفه  قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ [۷۴]، رضایت حضرت نیز فقط از راه تبعیت از دستورات دین، یعنی عمل به تقوی و آراستن به اخلاق نیکو، میسر است. در توقیع شریفی که از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر(ع) به مرحوم شیخ مفید، صادر گردیده است، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان آن حضرت سر می‌‌زند، یکی از اسباب و یا تنها سبب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از لقای آن حضرت شمرده شده است: "تنها چیزی که ما میان ما و شیعیان فاصله انداخته است، همانا اعمال و رفتار ناخوشایندی که از آنان انتظار نمی‌رود، از آنان سر می‌زند و ما آن را نمی‌پسندیم"[۷۵]؛ "هدف و مقصد خویش را نسبت به محبت و دوستی ما اهل بیت، بر مبنای عمل به سنت و اجرای احکام الهی قرار دهید؛ پس همانا که موعظه‌ها و سفارش‌های لازم را نمودم، و خداوند متعال نسبت به رفتار همه ما و شما شاهد و گواه است"[۷۶]. ازاین‌رو، پیروی از خواسته‌های امام(ع) و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، لازمه معرفت، دوستی و محبت صادقانه نسبت به امام(ع) است[۷۷]
۴. دعا برای سلامتی و تعجیل ظهور امام(ع): از آثار مهم دیگری معرفت و احساس نیاز و پیوند نسبت به امام زمان(ع)، دعا برای سلامتی و تعجیل فرج آن حضرت است. مراد از "دعا" صرفاً خواندن زبانی نیست بلکه خواستن از روی احساس قلبی وعشق است. یعنی همچنان که امام زمان(ع) نماد همه آمال و آرزو‌های انسان منتظر است، می‌‌باید بزرگ‌ترین دغدغه انسان منتظر نیز، تعجیل ظهور حضرت باشد و با الحاح و التماس، آن را از پیشگاه خداوند مسئلت نمایند. زیرا -چنانچه قبلاً اشاره گردید- جهان آفرینش بر پایه اسباب و مسببات، استوار می‌باشد و پیدایش هر پدیده‌ای مشروط به وجود شرایط و زمینه‌های آن است. طبق آموزه‌های دینی، دعا یکی از اساب و عوامل تحجیل ظهور است. یعنی پدیده ظهور وابسته به تحقق شرایط و زمینه‌های آن می‌باشد و دعا یکی از اسباب تعجیل فرج و جزء سلسله علل ظهور است. به همین جهت در ادعیه و روایات، بر کثرت دعا برای تعجیل فرج حضرت، تأکید شده است و آن را موجب فرج و گشایش شیعیان عنوان نموده است. خود امام عصر(ع) در توقیعی که خطاب به اسحاق بن یعقوب، صادر فرموده است، شیعیان را توصیه نموده است که برای تعجیل در ظهورش زیاد دعا نمایند. حضرت در فرازی از این توقیع می‌‌فرماید: "برای زودرس بودن امر فرج، بسیار دعا کنید زیرا گشایش شما در آن است"[۷۸]. گرچه کلمه "فرج" به معنای مطلق گشایش است. اما در اینجا به قرینه سیاق توقیع و کلمه "تعجیل" که بیانگر موضوع دعا است، مراد از "فرجظهور حضرت است. ضمن اینکه خود "ظهور" بارزترین مصداق فرج است لذا ظهور حضرت که فرج اکبر و مصداق اتم آن است، مشمول کلمه "فرج" می‌‌باشد. همچنین، تأکید با کلمه «إِنَّ» و کاربرد «ذَلِكَ» به جای ضمیر "ه"، بر اهمیت موضوع دعا و تأثیر قطعی آن در تعجیل ظهور، دلالت دارد. این دعوت، خطاب به عموم مردم است نه فرد و یا افراد خاصی. پیام حضرت در این فراز از توقیع این است که:
  • فرا رسیدن هرچه زودتر امر ظهور حضرت، می‌‌باید به یک خواسته قلبی مردم تبدیل شود چون "دعا" صرفاً خواندن زبانی نیست بلکه خواستن از روی شناخت همراه با عشق و احساس قلبی است و این در صورتی است که تعجیل ظهور، به عنوان مهم‌ترین دغدغه، در صدر فهرست خواسته‌های مردم، قرار گیرد و بزرگ‌ترین حاجت آنان محسوب شود.
  • این خواستن و احساس نیاز به ظهور امام زمان(ع) باید فراگیر باشد و به صورت یک اراده جمعی تبدیل شود تا موجب جلب عنایت الهی بر تحقق ظهور گردد. امام حسن عسکری(ع) نیز در روایتی، دعا برای تعجیل ظهور فرزندش در زمان غیبت را، یکی از ویژگی‌های شیعیان و منتظران ظهور، ذکر نموده است. حضرت به احمد بن اسحاق قمی می‌‌فرماید: "بخدا سوگند، فرزندم غیبتی خواهدداشت که در آن زمان از هلاکت و گمراهی کسی نجات نمی‌یابد مگر اینکه خداوند او را بر پذیرش امامت فرزندم، موفق نمایند و برای تعجیل ظهورش دعاکنند"[۷۹]. اینکه در تعلیمات دینی (ادعیه و روایات) این همه بر توجه مردم نسبت به امام عصر(ع) تأکید شده است، برای آن است که مردم اهمیت دوران غیبت را درک نمایند و بدانند که در این دوران، امام عصر(ع) تجسم همه انبیا و اولیاء و واسطه همه فیوضات الهی است و لذا در این عصر و زمان، می‌‌باید تمامی توجهات و نگاه‌ها به‌سوی آن یگانه دوران، معطوف گردد و حاجات و نیازها، همه در ذیل توسل به آن وجود مقدس، از خداوند خواسته شود. در میان خواسته‌ها نیز، تعجیل ظهور حضرت، مهم‌ترین خواسته و بلکه مقدم بر همه خواسته‌های مردم باشد. به همین جهت، در دعای شریف افتتاح، در مقام توسل به ساحت پیامبر اکرم(ص) و سایر معصومین(ع)، برای هر کدام یکبار توسل ذکر شده است که جمعاً حدود یازده سطر است اما وقتی نوبت به امام دوازدهم حضرت صاحب الامر(ع) می‌رسد، بیش از بیست و پنج سطر و تعداد شش بار توسل به پیشگاه مقدس آن حضرت، ذکر شده است. در این دعای شریف، همه حوائج مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، فردی و جمعی، در ذیل توجه به آن حضرت، از خداوند مسئلت می‌‌شود. «...اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعْثَنَا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا وَ أَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنَا وَ أَغْنِ بِهِ عَائِلَنَا وَ اقْضِ بِهِ عَنْ مَغْرَمِنَا وَ اجْبُرْ بِهِ فَقْرَنَا وَ سُدَّ بِهِ خَلَّتَنَا وَ يَسِّرْ بِهِ عُسْرَنَا وَ بَيِّضْ بِهِ وُجُوهَنَا وَ فُكَّ بِهِ أَسْرَنَا وَ أَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنَا وَ أَنْجِزْ بِهِ مَوَاعِيدَنَا وَ اسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنَا وَ أَعْطِنَا بِهِ سُؤْلَنَا وَ بَلِّغْنَا بِهِ مِنَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ آمَالَنَا وَ أَعْطِنَا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنَا...»[۸۰]. در تمامی این خواسته‌ها، انگشت اشاره در کلمه «بِهِ»، به‌سوی وجود مقدس امام عصر(ع) است. همه این تأکیدات و این نوع تعلیمات در ادعیه، برای این است که می‌‌باید آن وجود مقدس، مرکز ثقل توجهات مردم در عصر غیبت باشد. بنابراین، دعا به عنوان یک عامل معنوی مؤثر در تعجیل ظهور حضرت و نیز عطف توجه مردم به سوی امام عصر(ع) در این زمان، یکی از بایسته‌های مهم انتظار زمینه‌ساز است تا تدریجاً این دعاها و احساس پیوندها، بستر را برای ظهور حضرت فراهم سازد. در روایتی، زراره از امام صادق(ع) نقل نموده است که حضرت فرمود: "آیا می‌‌خواهید شما را به چیزی راهنمایی کنم که پیامبر(ص) در مورد تأثیر آن استثنائی قائل نشده است؟[۸۱]؛ بعد فرمود: دعاء جلو قضای الهی را بعد از تأیید نیز می‌‌گیرد و آن را تغییر می‌‌دهد![۸۲]. توضیح مطلب این است که: گاهی مقدرات و زمینه‌های یک امر فراهم می‌‌گردد تا قضا بیاید و به آن حتمیت و فعلیت بخشد اما وقتی عاملی مثل دعا بیاید، در تقدیرات اولیه اثر می‌‌گذارد و شرایط را عوض می‌‌کند آنوقت با تغییر در تقدیرات، قضا نیز دچار تغییر می‌‌شود و در نتیجه آنچه مقدر شده بود، محقق نمی‌گردد. اینکه گفته می‌‌شود: همه امور به قضای الهی تحقق می‌‌پذیرد، با تأثیرات دعا منافات ندارد زیرا دعاء خودش دارای تأثیرات جوهری و تکوینی است و می‌‌تواند در سلسله طولی علل تحقق اشیأ قرار گیرد. البته این تاثیرگذاری نیز به اذن و اراده الهی انجام می‌گیرد و لذا اعتقاد به تأثیر دعاء عین توحید است زیرا همان خدای که ما را مأمور به دعا کردن کرده است  ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ [۸۳]، دعاهای بندگان را نیز، دارای اثر استجابت نموده و آن را مجرای تحقق اراده خود قرار داده است. بنابراین، امر ظهور حضرت حجت(ع) و تعجیل و یا تأخیر در زمان آن، همانند سایر امور، وا بسته به قضای الهی است در عین حال ما نیز موظف به دعاییم و دعای ما نیز، می‌‌تواند در تعجیل ظهور آن حضرت، مؤثر باشد. مهم این است که دعا، ناشی از خواست قلبی مردم باشد و آثارش در عمل و رفتار آنان نمود پیدا کند یعنی شیعیان و منتظران عاشق آن حضرت، در پی دعوت خویش، با تلاش در تهذیب نفس و اصلاح امور، عملا در تسریع امر فرج، سهم گیرند و زمینه را برای پذیرش حرکت عدالت‌خواهانه امام عصر(ع) آماده نمایند. در این زمینه، دعاهای متعددی وارد شده راست که ائمه(ع) خوندن و مداومت بر آن را توصیه نموده است نظیر: دعای: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ... اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏». دعای معروف به دعای غریق: «يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ‏». و دعاهای مثل: دعای ندبه، دعای: «اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ...»، دعای عهد، دعای صاحب الامر، زیارت آل یاسین، زیارت جامعه و... از جمله دعاها و اذکاری است که خواندن آن در زمان غیبت، سفارش شده است[۸۴]
۵. تجلیل از مناسبت‌های مهدوی: از جمله آثار و بایسته‌های دیگر معرفت امام عصر(ع) که در فرهنگ‌سازی و نهادینه شدن اندیشه انتظار، اهمیت کاربردی دارد، تجلیل از مناسبت‌ها و اعیاد مربوط به حضرت حجت(ع) نظیر عید پانزده شعبان، نقش فوق‌العاده مؤثری در ترویج فرهنگ مهدوی و افزایش معرفت و محبت آنان نسبت به امام عصر(ع) دارد؛ زیرا برگذاری جشن‌ها و اعیاد مذهبی و مشارکت مردم در این نوع مراسم دینی، موجب تعظیم شعایر الهی و انس و الفت مردم با معارف اهل بیت خواهند بود بخصوص اگر این‌گونه مراسم و جشن‌های مذهبی به صورت صحیح مدیرت شود و از پیرایه‌های ناسازگار با شأن اهل بیت(ع) پالایش گردد، می‌‌تواند جلوه‌گاه معرفت، فضیلت، پاکی و عشق مردم به ساحت مقدس اهل بیت(ع) و آقا امام زمان(ع) باشد. این روز، از شیرین‌ترین، خجسته‌ترین و بزرگ‌ترین اعیاد اسلامی است. جشن میلاد امام زمان(ع) در نیمه شعبان، جشن زنده شدن آرزوها و امیدها، جشن آمادگی برای شرکت در نهضتی بزرگ و انسانی است. جشن میلاد، جشنی توا‌م با آگاهی، حرکتی مستمر و سازنده و زندگی بخش، و میثاق و هم‌سویی با امام عصر(ع) است و عید ولادت حضرت مهدی(ع)، عید همه انسان‌های پاک و آزادهِ عالم است. امام عسکری(ع) بعد از ولادت با برکت فرزند گرامیش مهدی(ع)، دستور دادند که مقدار زیادی نان و گوشت بخرند و میان فقیران شهر سامرأ تقسیم کنند. ده هزار رهل‌نان و ده‌هزار رهل گوشت [۸۵]. و نیز برای او هفتاد قوچ عقیقه کرد. و در برخی‌از نقل‌ها آمده است که سیصد گوسفتند عقیقه‌ کرد [۸۶]. و چهار تا از آنها را برای یکی از اصحاب خود به نام ابراهیم فرستاد و نامه‌ای به او نوشت:  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ . این گوسفندها از فرزندم محمد مهدی(ع) است. خودت از آنها بخور و هر کس از شیعیان ما را دیدی، به او هم بخوران [۸۷]. شیعیان وقتی از ولادت آن حضرت با خبر شدند، سرتاسر وجودشان را به سبب ولادت آن حضرت سرور و شادی فرا گرفت و دسته دسته خدمت امام عسکری می‌رسیدند و ولادت آن بزرگوار را به ایشان تبریک می‌گفتند. شاعران شعرهای بسیاری در این باره می‌سرودند و بدین وسیله، سرور و خوشحالی خود را آشکار می‌کردند[۸۸]. این روز بزرگ مظهر نشاط و شادی مسلمانان به ویژه شیعیان جهان است و از آنجا که این شادی برای اهل بیت و شیعه است، باید شادی و فرحش همسو با فرح و شادی آنان باشد[۸۹]. بدون شک برپا ساختن جشن و چراغانی و شادمانی اقشار مختلف جامعه در ایام مثل عید شعبان، عید عدالت، آزادی، عزت و کرامت انسانی، حاکی از ارادت و ایمان و شور عشق برپا کنندگان آن است که رائحه دل انگیز آن، مشام هر دوست‌دار عدالت و فضیلت را معطر می‌‌سازد و نام آن مصلح الهی را در دل‌ها زنده نگه می‌‌دارد. این شور و شوق‌ها، جلوه‌ای زیبای نفیس‌ترین احساسات شیفتگان و شیعیان آن حضرت است که شکوه انتظار مقدس آن یگانه دوران، برای عاشقان دلباختگان و آن حضرت، بسی شوق‌انگیز و بهجت‌آور است و نام و یاد مقدس آن حضرت در این ایام، سرفصل بیت الغزل این‌گونه محافل و مجالس معنوی است. این شور و شوق‌ها، داستان تشخیص یکی از نفیس‌ترین تعلیمات دین خدا است، داستان گفتگو از انسان کامل، انسان قرآن و انسان متعالی است که برای تحقق اهداف ناب و اعلای حیات انسانی و مصلحان بزرگ تاریخ بشری به‌ویژه انبیا و اولیای الهی، ذخیره شده است و ما نیز مؤظف و مکلف هستیم و بلکه اقتضای عشق و ایمان هر عاشق مؤمنی است که یاد و نام او و پیام انتظار او را، زنده و شاداب، به گوش جهانیان برسانیم[۹۰][۹۱]
۶. تکریم از اماکن و نمادهای مهدوی: همچنین تکریم اماکن منسوب به حضرت نظیر: مسجد مقدس جمکران و سایر نمادها و اماکن مذهبی اعم از مساجد، حرم‌ها و بقعه‌های متبرکه و ارجاع مردم به این اماکن مقدسه، نقش اساسی در انگیزش احساسات مذهبی مردم و جذب و آشنای بیشتر آنان به مسائل مهدویت، خواهند داشت. آثار این رویکرد مبارک را در مورد مسجد مقدس جمکران به خوبی می‌‌توان مشاهده کرد. امروزه مسجد مقدس جمکران در اثر گسترش گرایش مهدوی در جامعه و توجه روزافزون اقشار مختلف مردم به سوی آن حضرت، به صورت یک پایگاه مهم تبلیغ دینی و ترویج معارف مهدوی، نه تنها در جامعه شیعی بلکه در سطح بین‌المللی، تبدیل شده است بگونه که هیچ تریبون و ابزار فرهنگی دیگری، کارایی آن را ندارد. حجم انبوه زائران و هجوم مشتاقان حضرت از سرا سر جهان به آن مکان مقدس -مخصوصا در ایام شعبان- گویای عطش و عشق بی‌پایان مردم نسبت به آن حضرت است. آنچه در این رابطه مهم است جهت‌گیری صحیح و استفاده بهینه و آسیب‌شناسانه، از این فرصت‌ها برای تقویت ارتباط مردم با امام عصر(ع) است[۹۲]
۴. حجت الاسلام و المسلمین محدثی؛
حجت الاسلام و المسلمین جواد محدثی، در کتاب «فرهنگ غدیر» در این‌باره گفته است:

«امام، حجت خدا بر مردم است. قول و فعل او برای امّت سند است. امام حق، هادی مردم است و شناخت امام و حجت الهی یک تکلیف است. این یک وظیفۀ مسلمانی در هر زمان است و بدون آن، نه اعمال پذیرفته است، نه راه بی‌امام، به حق و سعادت می‌رساند[۹۳].

در منابع روایی عنوان "کتاب الحجّه"، ضرورت و اهمیّت و آثار امام‌شناسی و تبعیّت از او را بیان می‌کند. احادیث متعدّدی بر این مضمون است که هرکه بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. مصداق امام هم ائمه معصوم از اهل بیت پیامبر خدایند که معرفت و اطاعتشان لازم است و اهمیت امام‌شناسی مثل پیغمبرشناسی و خداشناسی است. در حدیث است: لا یکون العبد مؤمنا حتّی یعرف اللّه و رسوله و الأئمّة کلّهم و إمام زمانه و یردّ إلیه و یسلّم له[۹۴] که می‌رساند ایمان درست، در سایۀ شناخت خدا و رسول و امامان و امام زمان و تسلیم بودن در برابر اوست. با معیارهایی که در قرآن و حدیث پیامبر برای امام راستین و وصی رسول خدا بیان شده است، انطباق آن اوصاف و شرایط بر ائمه معصوم است و آنان که راهی جدا از خط ائمه پیموده‌اند، به خطا رفته‌اند و آنان که توفیق این معرفت را داشته‌اند، به سعادت می‌رسند. رسول خدا(ص) فرمود: "من منّ اللّه علیه بمعرفة أهل بیتی و ولایتهم فقد جمع اللّه له الخیر کلّه"[۹۵] بر هرکس خداوند منّت نهد و معرفت خاندان من و ولایتشان را به او ارزانی دارد، همۀ خیر را برای او فراهم آورده است. امام صادق(ع) نیز در لزوم این امام‌شناسی و معذور نبودن مردم در نشناختن امام فرمود: "نحن الّذین فرض اللّه طاعتنا، لا یسع النّاس إلاّ معرفتنا و لا یعذر النّاس بجهالتنا..."[۹۶] ازاین‌رو در برخی دعاها از خدا می‌خواهیم که این حجت‌شناسی را نصیب ما سازد، چون بدون آن گمراه می‌شویم أللّهمّ عرّفنی حجّتک... بابافغانی شیرازی شعر بلند و پرنکته‌ای در باب مناقب علوی و امام‌شناسی و بی‌لیاقتی دیگران برای امامت دارد(...)»[۹۷]
۵. حجت الاسلام و المسلمین عارفی؛
حجت الاسلام و المسلمین اسحاق عارفی، در کتاب «امامت‌پژوهی» در این‌باره گفته است:

«شناخت امام(ع)، اساس خداشناسی: در حقیقت بدون معرفت امام، شناخت خدای متعال میسور نیست. حضرت امام حسین(ع): معرفت خدا این است که مردم هر عصر و زمان، امام و رهبر دوران خود را شناسایی کرده، فرمان برداری و پیروی او را واجب بدانند[۹۸].

عدم شناخت امام موجب گمراهی: امام صادق(ع) راز صلاح و اصلاح زمین و اهل آن را وابسته به وجود امام معصوم می‌داند و مهمترین نیاز هر مسلمان را شناخت امام و رهبر دینی بیان می‌فرماید»[۹۹].
۶. حجت الاسلام و المسلمین کرمی؛
حجت الاسلام و المسلمین رضا علی کرمی، در کتاب «خانواده منتظر امام زمان» در این‌باره گفته است: «این شناخت و آگاهی به ما کمک می‌‌کند تا در انجام وظایف دینی و شرعی خود زمان غیبت کوتاهی نکنیم و در عرصه اجتماعی و خانوادگی نیز مسئولیت‌ها و وظایف خویش را به درستی انجام دهیم. شناخت امام زمان در شرایط کنونی وظیفه تمام مسلمانان است، زیرا شناخت و آگاهی باعث می‌‌شود که ما از افتادن در گرداب شبهات در امان بمانیم و از هرگونه تبلیغات و گفتارهای دروغین درباره آن حضرت رهایی یابیم. در شرایط کنونی علاوه بر هجمه‌ها و تبلیغات مسموم و گمراه کننده که از جانب دشمنان و معاندان در میان مردم گسترش می‌‌یابد، خطر دیگری نیز عقاید و باور مسلمانان را هدف قرار داده است و آن وجود مدعیان دروغین است که با رفتارها و اعمال خویش چهره آن حضرت و شخصیت او را در اذهان مردم مخدوش می‌‌سازند. این خطر بسیار خطرناک‌تر از خطر نخستین و تبلیغات دشمنان دین است، به این جهت که مردم آنان را مشاهده کرده و از نزدیک شاهد اعمال و رفتار آنان هستند. از این رو شناخت امام زمان هم در شرایط کنونی و هم در تمام شرایط و دوران دارای اهمیت فراوان است و افزون بر فرمایشات و دستورات پیشوایان دینی درباره اهمیت این شناخت، علما و بزرگان شیعی نیز در سفارش‌ها و گفتارهای خود بر این امر تأکید می‌‌کنند و خطر شیوع شبهات و وقوع انحرافات را به مسلمانان و شیعیان گوشزد می‌‌نمایند. کسب شناخت و معرفت پیرامون شخصیت امام زمان(ع) باعث می‌‌شود که هیچ گاه از او غفلت نکرده و در تمام مراحل زندگی با او و در حضور او قرار داشته باشیم. یاد و ذکر امام در حقیقت امر، در تماس بودن با اوست. وقتی شناخت و آگاهی حاصل شود همواره در محضر او قرار داشته و به یاد او هستیم. این گونه شناخت سبب می‌‌گردد که دیگر خطر انحرافات و شبهات ما را مورد تهدید قرار ندهد. کسب شناخت تنها به دانستن نام و القاب و شناخت ویژگی‌ها و خصوصیات محدود نمی‌شود، بلکه آشنایی با فرهنگ مهدویت است؛ فرهنگی که بر پایه‌های اعتقادی و ایمان راسخ استوار گشته و هیچ تندبادی نمی‌تواند شاخه‌ها و برگ‌های او را هدف تبلیغات خود قرار دهد. در دعا و نیایش نیز معرفت و شناخت حضرت حجت خواسته بر حق مؤمنان است: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ "خدایا به ما معرفت و شناخت حجت خود را ارزانی دار و اگر ما حجت خودمان را نشناسیم در دین و ایمان خویش دچار خلل و کاستی خواهیم شد"[۱۰۰]. در روایتی نقل شده است: فردی به نام ابوبصیر پیش از غیبت امام زمان(ع) به محضر امام مشرف شد. امام زمان(ع) از او پرسید: آیا مرا می‌‌شناسی؟ ابوبصیر پاسخ داد: آری سرور و مولای من! شما سرور من و فرزند سرور من هستید! امام زمان(ع) فرمودند: مقصود از این شناخت این گونه شناخت نبود! ابوبصیر عرض کرد: خودتان بفرمایید: مرادتان از شناخت چیست؟ امام زمان(ع) فرمودند: "من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خداوند به برکت وجود من، بلا را از خاندان و شیعیانم دور می‌‌سازد"[۱۰۱]»[۱۰۲].
۷. حجت الاسلام و المسلمین ملکی راد؛
حجت الاسلام و المسلمین محمود ملکی راد، در کتاب «خانواده و زمینه‌سازی ظهور» در این‌باره گفته است:

«این آثار را می‌توان بر چند دسته تقسیم کرد:

  • آثار معرفتی: برخی از آثار اعتقاد به امام در امور شناختی و معرفتی است. مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
  1. زندگی با یاد امام(ع)
  2. احساس نظارت دائمی امام(ع) در زندگی
  3. احساس حضور امام در میان مردم
  4. پذیرش استمرار وجود امام در جهان هستی
  5. پذیرش ولایت امام بر باطن افراد
  1. محبت و عشق به امام
  2. ایجاد حالت انگیزشی قوی برای پیروی از امام
  3. محبت به دوستان و پیروان امام
  4. بغض و نفرت از دشمنان امام
  1. الگو گرفتن از امام
  2. عمل به دستورهای امام در زندگی
  3. یاری امام و پیروان امام»[۱۰۳].
۸. آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«از مهم‌ترین تکالیف مؤمنان، پس از معرفت به خدا و رسول او، معرفت و شناخت ولی امر، امام زمان (ع) است. از حضرت باقر یا صادق (ع) روایت است که فرمود: بنده خدا مؤمن نخواهد بود، مگر این‌که خدا و رسول و همه امامان را بشناسد و نیز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و تسلیم امر وی باشد[۱۰۴]. در حدیث صحیح از حارث بن المغیرة آمده که گفت: به حضرت ابو عبدالله صادق (ع) گفتم: آیا پیغمبر (ص) فرموده: "من مات و لا يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية"؟ فرمود: آری. عرضه داشتم: این کدام جاهلیت است، آیا جاهلیت مطلق است یا جاهلیت کسی که امامش را نشناخته‌؟ فرمود: جاهلیت کفر و نفاق و ضلال[۱۰۵].

نیز امام صادق (ع) فرموده: هرکس شبی را صبح کند در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت می‌میرد[۱۰۶]. البته آن‌چه در معرفت امام واجب است، دو امر است: یکی شناختن شخص امام به اسم و نسب، دوم شناخت شخصیت امام با صفات و خصوصیات او که به وسیله آنها از دیگران امتیاز می‌یابد[۱۰۷].

امام صادق (ع) می‌فرمایند: "کمترین حد معرفت به امام آن است که امام، همسنگ و مساوی با پیامبر (ص) است، مگر در درجه نبوت"[۱۰۸]. از آن‌جا که امام صادق (ع) فرمود، معرفت از ساخته‌های خداوند است[۱۰۹]، انسان باید حصول آن را از خداوند متعال طلب کند و با دعا، آن را از خداوند بخواهد. در این زمینه و برای حصول معرفت به آن حضرت، خواندن این دعا مناسب است: "اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ..."[۱۱۰]»[۱۱۱].
۹. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در این‌باره گفته‌اند: « بررسی مسأله مهدویت و مرور عصر غیبت نشان می‌دهد طولانی شدن غیبت امام دوازدهم(ع) پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت و منتظران در این دوران، در پاره‌ای موارد با مشکلات و ناملایماتی همراه خواهند بود. شک و شبهه، امام ستیزی و ولایت گریزی، از پدیده‌هایی است که در عصر غیبت و ایام انتظار امام دوازدهم(ع) روی خواهد داد؛ به همین لحاظ معرفت به امام زمان (ع) موجب رهایی جامعه از مشکلات ناشی از غیبت آن حضرت خواهد بود؛ زیرا شناخت امام در اندیشه اسلامی، جدا کننده حق از باطل شناخته شده است. امام جواد(ع) فرمود: "برای او غیبیتی است که روزهایش بسیار و پایانش به طول می‌انجامد پس مخلصان انتظارش را می‌کشند و دو دلان او را انکار می‌کنند و انکار کنندگان یاد او را به استهزاء می‌گیرند و وقت گذاران درباره او دروغ می‌گویند و عجله کنندگان در امر غیبت نابود می‌شوند و پذیرندگان در امر غیبت نجات می‌یابند"[۱۱۲]. به همین لحاظ همراهی و هماهنگی با مهدویت، از آثار معرفت امام دوازدهم(ع) به شمار می‌آید. اهتمام به انتظار و آثار آن در اندیشه اسلامی، به مثابه پیوستن به نجات از فتن آخر الزمان و مدعیان دروغین است. بنابراین حرکت صحیح در مسیر امامت و مهدویت و مبارزه با مدعیان دروغین و مقاومت مقابل افرادی که شتاب زده و به دور از آگاهی و معرفت، به تعیین وقت ظهور می‌پردازند، از آثار انتظار است. از دیگر سو هوشیاری در مقابل افرادی که برای مصداق یابی علایم و شرایط، به هر پدیده ای در عصر غیبت دست می‌یازند تا علامتی از علایم ظهور را بر آن تطبیق کنند، از آثار مترتب بر انتظار حضرت مهدی (ع) به شمار می‌آید»[۱۱۳].

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»؛ کمال الدین، ج۲، ص ۴۰۹.
  2. «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلِلْتُ عَنْ دِینِی»؛ خدایا! حجّتت را به من بشناسان وگرنه از دین خود گمراه خواهم شد؛ مصباح الزّائر، ص ۳۱۲؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲.
  3. «لَا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّی یَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ کُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ یَرُدَّ إِلَیْهِ وَ یُسَلِّمَ لَهُ»؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.
  4. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۶۲-۶۵؛ عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۹۴ – ۹۸؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۱۲۲-۱۲۵؛ صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص ۱۲۵-۱۲۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶؛ کرمی؛ رضا علی، خانواده منتظر امام زمان، ص ۷۶-۷۷؛ ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۳-۱۶۴؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۷۴؛ نویسندگان، آفتاب مهر، ص ۸۶ - ۸۸.
  5. «وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُمْ»؛ الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۲۸۴؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۹۲.
  6. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۴؛ صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص۱۲۴-۱۲۵.
  7. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۴؛ کرمی؛ رضا علی، خانواده منتظر امام زمان، ص ۷۶-۷۷.
  8. «لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا ثُمَّ قَالَ وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِیهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ»؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۷.
  9. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۴.
  10. «إِنَّ آخِرَ مَنْ یَمُوتُ الْإِمَام»؛ ‏کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۸۰.
  11. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۴.
  12. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۴.
  13. «وَ مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ...»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۷.
  14. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۸؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۱۲۲-۱۲۵.
  15. «تَأْوِی إِلَیْهِ أَمَتَهُ کَمَا تَأْوِی النِّحْلَةُ إِلَی یعسوبها»؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر، فصل هشتم، ص ۱۷۵.
  16. ر.ک: صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص۱۲۴.
  17. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۸.
  18. «وَ کَیْفَ نُبْغِضُکُمْ بَعْدَ مَا عَرَفْنَا مَحَلَّکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ مَنْزِلَتَکُمْ قَالَ (ص) بِأَنْ تُبْغِضُوا أَوْلِیَاءَنَا وَ تُحِبُّوا أَعْدَاءَنَا فَاسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ مِنَ مَحَبَّةِ أَعْدَائِنَا وَ عَدَاوَةِ أَوْلِیَائِنَا...»؛ مجلسی، محمدباقر، ج۲۷، ص۵۹، ح۲۰.
  19. «مُوَالٍ لَکُمْ وَ لِأَوْلِیَائِکُمْ...»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۴.
  20. «کَذَبَ مَنِ ادَّعَی مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۷، ص۵۸، ح۱۸.
  21. «کَمَالُ الدِّینِ وَلَایَتُنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۷، ص۵۸، ح۱۹.
  22. «مُبْغِضٌ لِأَعْدَائِکُمْ وَ مُعَادٍ لَهُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ...»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۴.
  23. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۸.
  24. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۶۱.
  25. «هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه می‌گردد و نه در رنج می‌افتد» سوره طه، آیه ۱۲۳.
  26. ر.ک: صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص۵۹-۶۲.
  27. «أَنِّی مُؤْمِنٌ بِکُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ بِهِ...»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۴.
  28. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۶۱.
  29. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۶۲-۶۵.
  30. «فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.
  31. ر.ک: صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص۱۲۴-۱۲۵.
  32. «وَ قَلْبِی لَکُمْ سِلْمٌ وَ رَأْیِی لَکُمْ تَبَعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یُحْیِیَ اللَّهُ دِینَهُ بِکُمْ...»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۴.
  33. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۶۱.
  34. موسوى نسب، جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (ع)، ۲ جلد، فرهنگ منهاج - تهران (ایران)، چاپ: ۳، ۱۳۸۶ ه.ش.
  35. معجم احادیث امام مهدى، ج ۴، ص ۱۴۸.
  36. مصباح الزّائر، ص ۳۱۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲.
  37. کلینى قدّس سرّه، اصول کافى، ج ۲، ص ۳۰۱.
  38. مناقب آل أبى طالب، ج ۱، ص ۳۰۱.
  39. محاسن برقعى، ص ۱۵۵؛ الثقات ابن حبّان، ج ۷، ص ۴۹.
  40. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۱۲.
  41. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۶۲-۶۵.
  42. علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۱۵۶.
  43. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۱۱۸ و ج ۴۱، ص ۳۵۳ و ج ۵۱، ص ۱۲۱.
  44. نعمانی، الغیبة، ص ۲۱۲، ح ۱.
  45. نعمانی، الغیبة، ص ۸۶.
  46. نعمانی، الغیبة، ص ۲۴۵، ح ۲۳.
  47. نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳، ح ۵۰.
  48. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۷، باب ۳۵، ح ۳.
  49. الغیبة، ص ۱۲۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.
  50. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۸۱، ح ۸.
  51. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ۱، ص ۳۷۷.
  52. سید محمد بنی هاشمی، معرفت امام عصر (ع)، ص ۱۱۱.
  53. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۱۲۲-۱۲۵.
  54. امام رضا(ع) درباره آیه  وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ  فرمود: "َ نَحْنُ الْعَلَامَاتُ وَ النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ(ص)"؛ (الکافی، ج۱، ص۲۰۷).
  55. ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۷، ص۲۵۸-۲۵۷.
  56. سوره طه، آیه ۱۲۳.
  57. کسی که قائل به امامت ائمه(ع) بوده و از ایشان اطاعت کند و پیروی از دیگران را جایز نشمارد؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۱۴؛ بحار الانوار، ج ۲۴، ص۱۴۷.
  58. "قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّبِعُوا هُدَى اللَّهِ تَهْتَدُوا وَ تَرْشُدُوا وَ هُوَ هُدَايَ هُدَى هَذَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَاهُ فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَوْتِي فَقَدِ اتَّبَعَ هُدَايَ وَ مَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَقَدِ اتَّبَعَ هُدَى اللَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَ هُدَى اللَّهِ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى‏"؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۳۱۵؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۱۴۹.
  59. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۸۳.
  60. سوره طه، آیه ۱۳۵.
  61. تأویل الآیات الظاهره، ص۳۱۷؛ بحار الانوار، ج ۲۴، ص۱۵۰. جناب جابر از آن حضرت، درباره این آیه پرسید و ایشان فرمود: "عَلِيٌّ صَاحِبُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى‏ أَيْ إِلَى وَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏"؛ (بحار الانوار، ج ۲۴، ص۱۵۰).
  62. "يَا عَمَّارُ إِذَا رَأَيْتَ عَلِيّاً سَلَكَ وَادِياً وَ سَلَكَ النَّاسُ وَادِياً غَيْرَهُ فَاسْلُكْ مَعَ عَلِيٍّ وَ دَعِ النَّاسَ فَإِنَّهُ لَنْ يَدُلَّكَ عَلَى رَدًى وَ لَنْ يُخْرِجَكَ مِنْ هُدًى‏"؛ کشف الغمه، ج ۱، ص۱۴۳.
  63. "مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْوَاه‏"؛ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۳.
  64. "فَإِنْ أَطَعْتُمُونِي فَإِنِّي حَامِلُكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَلَى سَبِيلِ الْجَنَّةِ "؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶، ص۲۱۸.
  65. سوره اعراف، آیه ۴۳.
  66. " إِذَا كَانَ‏ يَوْمُ‏ الْقِيَامَةِ دُعِيَ‏ بِالنَّبِيِ‏ (ص) وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ (ع) فَيُنْصَبُونَ لِلنَّاسِ فَإِذَا رَأَتْهُمْ شِيعَتُهُمْ قَالُوا  الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ‏  يَعْنِي هَدَانَا اللَّهُ فِي وَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ الکافی، ج۱، ص۴۱۸.
  67. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۵۹ - ۶۲.
  68. مفاتیح الجنان، دعای عهد، بعد از دعای ندبه.
  69. صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص۱۲۴.
  70. «أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي... يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً... يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ»؛ الغیبه طوسی، ص ۱۷۸.
  71. « الْمَهْدِيُّ ... يَرْضَى بِخِلَافَتِهِ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ فِي الهواء»؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر، فصل هشتم، ص ۱۷۵.
  72. « تَأْوِي إِلَيْهِ أَمَتَهُ كَمَا تَأْوِي النِّحْلَةُ إِلَى يعسوبها»؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر، فصل هشتم، ص ۱۷۵.
  73. صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص۱۲۴.
  74. "بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است" سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  75. «فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.
  76. « اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ»؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۷۹.
  77. صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص۱۲۴-۱۲۵.
  78. «وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ»؛ الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۲۸۴؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۹۲.
  79. « وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ»؛ کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۳، ص۳۳۴؛ الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ج۱، ص۲۰۲؛ حیاة الامام المهدی(ع)، ص۱۰۵.
  80. مفاتیح الجنان، ص۱۹۳ «دعای افتتاح».
  81. «أَ لَا أَدُلُّكَ عَلَى مَا لَمْ يَسْتَثْنِ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص)»
  82. «الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً»؛ عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۱۳.
  83. "مرا بخوانید تا پاسختان دهم" سوره غافر، آیه ۶۰.
  84. صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص ۱۲۵-۱۲۷.
  85. کمال‌الدین، ج‌۲، ص‌۱۰۵.
  86. کمال‌الدین، ج‌۲، ص‌۱۰۶؛ بحار الانوار، ج‌۱۳، ص‌۴.
  87. الغیبه طوسی، ص‌۱۵۹؛ بحار الانوار، ج‌۱۳، ص‌۴.
  88. زندگانی خاتم‌الاوصیاء امام مهدی‌(ع)، ص‌۳۲.
  89. فصلنامه انتظار، شماره ۸، ص۱۹۶.
  90. تشیع و انتظار، ص۱۷۱-۱۷۲.
  91. صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص ۱۲۷-۱۲۸.
  92. صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص ۱۲۸.
  93. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  94. اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۰
  95. اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۳
  96. اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۷
  97. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  98. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۸۵.
  99. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۹۴ - ۹۸.
  100. کافی، ج۵، ص۳۳۷.
  101. بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۲.
  102. کرمی؛ رضا علی، خانواده منتظر امام زمان، ص ۷۶-۷۷.
  103. ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۵۳-۱۶۴
  104. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.
  105. اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۷.
  106. غیبة نعمانی، ص ۶۲.
  107. مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۷.
  108. البرهان، ج ۲، ص ۳۴.
  109. کافی، ج ۱، ص ۱۶۳.
  110. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷.
  111. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۷۴.
  112. " لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ‏ فِيهِ‏ الْوَقَّاتُونَ‏ وَ يَهْلِكُ‏ فِيهِ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهِ الْمُسْلِمُونَ‏ ‏"؛ کمال الدین، ص۳۷۸.
  113. آفتاب مهر، ج۲، ص ۸۶ - ۸۸.