بحث:امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

در اسلام هیچ خطابی در زمینه مسائل اجتماعی شدیدتر، غلیظ‌تر و پرهیجان‌تر از امربه معروف و نهی از منکر وجود ندارد[۱]. این اصل تأمین کننده حضور عمومی مردم در صحنه اجتماعی، اهتمام به امور یکدیگر، احساس مسئولیت در برابر سرنوشت همدیگر و اصلاح امور اجتماعی است. جامعه اسلامی، با انجام این تکلیف زنده می‌ماند و قوام حکومت اسلامی، و بقای حاکمیت اخبار نیز به آن است؛ چرا که بر اساس روایات، ترک آن موجب تسلط بدترین افراد بر جامعه می‌گردد[۲]. از مهمترین و تأثیرگذارترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر آن است که شخص خود به انجام معروف اقدام نموده و از منکرات و مکروهات دور باشد و در حقیقت با رفتار خود امر به معروف و نهی از منکر نماید[۳]. ترویج امر به معروف و نهی از منکر در جامعه سبب می‌شود که گناه در نظر مردم همیشه گناه باشد و مفاسد اخلاقی رفتار نیک تلقی نگردد[۴].

مفهوم شناسی

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر

  • در اندیشه اسلامی برترین جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است. اسلام می‌گوید: «أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ»؛ با فضیلت‌ترین و برترین جهادها این است که انسان در برابر یک پیشوای ستمگر، دم از عدل بزند و سخن عدل مطرح کند. من در جایی نوشته‌ام که همین جمله کوتاه چقدر حماسه در دنیای اسلام آفریده است[۲۷]. وجهه اهمیت کلیدی امر به معروف در آن است که طبق روایت‌های اسلامی، با آن فرایض و شرایع دینی برپا می‌شوند. از آن جهت امر به معروف و نهی از منکر فریضه‌ای بزرگ تلقی می‌شود که: سایر فرائض به وسیله آن به پا می‌شود. باید امر به معروف و نهی از منکر باشد تا نمازی باشد، تا زکاتی باشد تا حجی باشد، تا خمسی باشد، تا معاملاتی باشد، تا قانونی باشد، تا اخلاقی باشد... همانا امر به معروف و نهی از منکر راه همه پیامبران است: «مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ»؛ واجبات خدا به این وسیله به پا داشته می‌شود و راه‌ها به این وسیله امن می‌گردد. کسب‌ها به این وسیله حلال و مظالم به این وسیله باز می‌گردد؛زمین به این وسیله آباد می‌شود[۲۸].
  • استلزام‌هایی برای امر به معروف و نهی از منکر در قرآن کریم مطرح شده است: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۲۹]. در این آیه کریمه قسمت‌هایی به طور علت و معلول و سبب و مسبب مترتب بر یکدیگر ذکر شده است: لازمه ایمان حقیقی و واقعی - نه ایمان تقلیدی و تلقینی – رابطه و داد [[[دوستی]]] و علاقه به سرنوشت یکدیگر است و لازمه این محبت و علاقه، امر به معروف و نهی از منکر است. لازمه امر به معروف و نهی از منکر، قیام بندگان است به وظیفه عبادت و خضوع نسبت به پروردگار یعنی نماز، و قیام به وظیفه کمک و دستگیری از فقرا یعنی زکات، و بالاخره لازمه امر به معروف و نهی از منکر، اطاعت خدا و رسول یعنی زنده شدن همه دستورهای دینی است. لازمه همه اینها این است که رحمت‌های بی‌پایان خداوند قادر غالب که کارهای خود را بر سنت حکیمانه اجرا می‌کند، شامل حال می‌شود[۳۰][۳۱].
  • در باب اهمیت امر به معروف در قرآن آیات زیادی وارد شده است. یکی از آیات قرآنی که بر خصلت بارز امت اسلامی در برپایی امر به معروف دلالت دارد، آیه ۱۰۴ سوره آل عمران است: ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۳۲]. غالب مفسران آیه فوق را چنین تفسیر کرده‌اند که عده‌ای از امت اسلامی باید به امر به معروف و نهی از منکر بپردازند. ایشان معنای ظریف دیگری را نیز می‌افزایند. تعبیر ﴿مِنْكُمْ در آیه می‌تواند به این صورت معنا شود: از شما امت چنین امتی باید ساخته شود. یعنی همه شما باید چنین امتی باشید، امر به معروف و نهی از منکر کنید[۳۳]. ایشان همچنین این نکته را یادآوری می‌کنند که آیه امر به معروف در این سوره بین دو آیه آمده است که بر وحدت تأکید می‌کنند: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا[۳۴]؛ و ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا[۳۵]. آیا این عجیب نیست که در میان دو آیه، که هر دو دعوت به اتحاد و پرهیز از تفرق است، این آیه می‌آید؟ گویی قرآن در میان خیرها، حسن تفاهم و وحدت و اتفاق میان مسلمین را مادر و مبدأ همه خیرها می‌داند، و در میان منکرات و زشتی‌ها و پلیدی‌ها،اختلاف و تفرق را از همه پلیدتر و زشت‌تر و بدتر می‌داند به هر نام و عنوانی[۳۶][۳۷].
  • دلیل اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در اسلام آن است که اسلام علاوه بر مسئولیت فردی برای مؤمنان، برای آنها مسئولیت اجتماعی نیز قائل است. خطاب اسلام به انسان این است: ای انسان! تو تنها از نظر شخصی و فردی در برابر ذات پروردگار مسئول و متعهد نیستی، تو در مقابل اجتماع خود هم مسئولیت و تعهد داری[۳۸]. در قرآن کریم بر این امر تصریح شده است؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۳۹] طبق این آیه، تحولات اجتماعی محصول عملکرد آحاد جامعه است. این نگرش سبب می‌شود که انتظار منفعل و غیر مسئولانه از دیدگاه اسلامی رد شده و مردم با عملکرد فردی خویش در سرنوشت جمعی خود تأثیرگذار باشند. این آیه، آب بسیار صاف و پاکی است که بر سر منتظرها - آنهایی که به انتظار هستند که همیشه خدا از یک راه غیر عادی کارها را درست کند - می‌ریزد؛ انتظار بیهوده نکشید. ﴿إِنَّ یعنی تحقیقاً مطلب این است، تحقق و واقعیت این است که هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمی‌کند. ﴿حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ، مگر وقتی که خود آن مردم آنچه مربوط به خودشان است، آنچه که در خودشان هست:اخلاق، روحیه، ملکات، جهت، نیات و بالاخره خودشان را عوض کنند[۴۰][۴۱]
  • اقبال لاهوری در اینجا نکته خوبی را مطرح ساخته است. خداوند از ضمیر ﴿حَتَّى يُغَيِّرُوا، استفاده کرده است، که بیانگر نقش تک‌تک آحاد جامعه است و نگفت که خدا وضع آنها را تغییر می‌دهد. بدین جهت در روایتی که امام رضا(ع) از پیامبر اسلام(ص) نقل می‌کند، آثار جمعی ترک امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده است: «إِذَا أُمَّتِي تَوَاكَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[۴۲]. هر گاه مردم، امر به معروف و نهی از منکر را به عهده یکدیگر بگذارند، یعنی هرکس سکوت کند به انتظار اینکه دیگری امر به معروف و نهی از منکر کند و در نتیجه هیچ‌کس قیام نکند، پس برای عذاب الهی منتظر و آماده باشند[۴۳]. وقوع چنین عذابی را در امت‌های پیشین به دلیل ترک امر به معروف و نهی از منکر می‌بینیم. در قرآن کریم در برخی آیات به این نکته اشاره شده است. قرآن در موارد متعددی "بدبختی ملل گذشته را مستند می‌کند به اینکه امر به معروف و نهی از منکر نداشته‌اند". نمونه‌هایی از این آیات عبارت اند از:
  1. وقوع عذاب بر بنی اسرائیل و نجات ناهیان از منکر[۴۴]؛
  2. توبیخ امت‌های قبل به خاطر عدم وجود ناهیان از منکر در بین آنها[۴۵]؛
  3. مورد لعن و عذاب قرار گرفتن گروهی از بنی‌اسراییل به درخواست پیامبرانی چون داوود و عیسی بن مریم(ع) به خاطر ترک نهی از منکر[۴۶][۴۷]
  • از دیدگاه اسلام، اصل امر به معروف و نهی از منکر بخشی از صفت‌های انسان‌های شایسته و رستگار است. این صفت‌ها در قرآن به ترتیب بیان شده است: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۴۸]. طبق این آیه، بشارت الهی شامل کسانی است که چنین ترتیبی را داشته باشند. اولین ویژگی مؤمنان راستین توبه است. عرفا اولین منزل سلوک را توبه می‌دانند. عبادت و مدح را خاص خداوند می‌دانند. در زمین سیر کرده و رکوع و سجود می‌کنند و نفس خویش را اصلاح می‌کنند. اینان "با چنین روحی، با چنین اندیشه‌هایی، با چنین توشه‌های معنوی، با چنین سرمایه‌ای، صلاحیت این را دارند که مصلح اجتماعی باشند؛ آنهایی که اول صالح شده‌اند بعد می‌خواهند مصلح باشند"[۴۹]. این گروه هستند که در راه اشاعه خیر و مبارزه با شر و فساد قدم بر می‌دارند، و اینها هستند تنها کسانی که چنین صلاحیتی را دارند. قرآن می‌فرماید: به مؤمنین نوید و بشارت بده که اگر تائب، عابد، سائح، راکع و ساجد شدند و پس از آن آمر به معروف و ناهی از منکر شدند، آنگاه موفق خواهند شد. اما اگر همه آنها را داشتند، ولی امر به معروف و نهی از منکر را نداشتند، به جایی نخواهند رسید. اگر امر به معروف و نهی از منکر را داشتند، اما آمرین به معروف و ناهین از منکر، خودشان آلوده بودند، و توبه فرمایان خود توبه کمتر کردند، باز هم به جایی نخواهند رسید[۵۰][۵۱].

مراحل امر به معروف و نهی از منکر

شرایط امر به معروف و نهی از منکر

آسیب‌شناسی امر به معروف و نهی از منکر

  1. سستی در امر به معروف و بی‌تفاوت شدن: متأسفانه کارنامه ما مسلمانان در این زمینه درخشان نیست. از آن نظر کارنامه درخشانی نیست که اولاً ما آن حساسیتی را که اسلام در این زمینه دارد نداریم، یعنی آن اهمیتی را که اسلام به این موضوع داده است، درک نکرده‌ایم، و ثانیاً در حدودی هم که به حساب و خیال خودمان به اهمیت این موضوع پی برده‌ایم، واجد شرایط آن نبوده‌ایم[۸۷].
  2. واگذاری به یکدیگر: چنین آسیبی به عنوان یک امر محتمل در روایت‌ها مطرح شده است. حدیثی داریم که امام رضا(ع) از پیغمبر اکرم(ص) نقل می‌کنند: هر گاه مردم، امر به معروف و نهی از منکر را به عهده یکدیگر بگذارند، یعنی هرکس سکوت کند به انتظار اینکه دیگری امر به معروف و نهی از منکر کند و در نتیجه هیچ‌کس قیام نکند، برای عذاب الهی منتظر و آماده باشند[۸۸].
  3. شناخت نادرست از معروف و منکر: ما گاهی معروف‌ها را به جای منکر می‌گیریم و منکرها را به جای معروف. بهتر اینکه ما جاهل‌ها امر به معروف و نهی از منکر نکنیم. چه منکرها که به نام امر به معروف و نهی از منکر به وجود نیامد. آگاهی و بصیرت می‌خواهد، خبرت و خبرؤیت می‌خواهد، دانایی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی می‌خواهد تا انسان بفهمد که چگونه امر به معروف و نهی از منکر کند. بنا بر همین ائمه دین فرموده‌اند: جاهل بهتر است امر به معروف و نهی از منکر نکند. چون هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، می‌خواهد بهتر کند بدتر می‌کند[۸۹]. در ذیل روایت نبوی نیز چنین آسیبی در آخرالزمان برای امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده است. آن حضرت در حجة الوداع فرمودند: زمانی خواهد آمد که مردم امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کنند. سلمان حاضر بود فرمود: یا رسول الله! آیا چنین چیزی خواهد شد که مردم ترک امر به معروف و نهی از منکر بکنند؟ فرمود: بله، بالاتر هم می‌شود، زمانی خواهد شد که مردم امر به منکر کنند و نهی از معروف. باز بیشتر تعجب کرد. گفت: یا رسول الله! چنین زمانی خواهد آمد که مردم چنین کاری بکنند؟ فرمود: از این بالاتر هم خواهد شد. گفت: دیگر از این بالاتر چیست؟ فرمود: زمانی می‌آید که مردم منکر را معروف ببینند و معروف را منکر؛ یعنی وجدانشان این طور فاسد و خراب می‌شود، خوب را بد می‌بینند و بد را خوب؛ به عبارت دیگر وجدان انسان مسخ می‌شود، فطرت مسخ می‌گردد.
  4. ترویج نادرست امر به معروف و نهی از منکر: گاه از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان اصل فراموش شده[۹۰] یاد شده است. علت این امر عملکرد خود مسلمانان است. این خود ما بودیم که این اصل را به صورتی در آوردیم که مردم را بیزار کردیم و این اصل را فراموشاندیم[۹۱]. زیرا شرایط و مقررات مربوط به آن را خوب رعایت نکردیم و باعث بیزاری مردم شدیم. گاه به خاطر انجام امر به معروفی خود آمر دچار چند منکر می‌شده است. می‌گویند در زمان ریاست مرحوم آقا نجفی اصفهانی بر حوزه علمیه، یک روز عده‌ای در حالی که نفس‌نفس می‌زدند و یک دایره و یک دمبک شکسته در دست داشتند، آمدند به منزل مرحوم آقا نجفی. ایشان پرسیدند: چه خبر است؟ از کجا می‌آیید؟ گفتند به ما اطلاع دادند در چندین خانه آن طرف مجلس عروسی است و در آنجا دایره و دمبک می‌زنند. داخل خانه شدیم و مردم را زدیم و دایره و دمبک آنها را شکستیم. یکی از آنها جلو و آمد و گفت: من خودم رفتم جلو سیلی محکمی به گوش عروس زدم. مرحوم آقا نجفی گفت: حقیقتاً نهی از منکر هم همین است که شما کردید! چندین منکر به نام نهی از منکر مرتکب شده‌اید: اولاً مجلس عروسی بوده است؛ ثانیاً شما حق تجسس نداشته‌اید؛ ثالثاً شما چه حق داشته‌اید از پشت‌بام‌های مردم بروید؟ رابعاً کی به شما اجازه داده که بروید زد و خورد کنید؟[۹۲][۹۳].

آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر

  1. اعلان جنگ با خداوند: این نکته در ذیل حدیث نبوی(ص) آمده است: هر کس ترک امر به معروف و نهی از منکر کند، پس اعلان جنگ و مقابله با خداوند می‌کند[۹۴].
  2. تسلط اشرار: تسلط اشرار با ترک امر به معروف و نهی از منکر در احادیث مطرح شده است. غزالی این حدیث را در احیاءالعلوم نقل می‌کند: «لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر او یسلطن الله علیکم شرارکم»؛ باید امر به معروف و نهی از منکر را داشته باشید، وگرنه بدهای شما بر شما مسلط می‌شوند[۹۵].
  3. عدم استجابت دعا: در ذیل حدیث فوق، اثر دیگر ترک امر به معروف و نهی از منکر عدم استجابت دعای خوبان امت دانسته شده است: «فیدفو خیارکم لا یستجاب لهم»؛‌ خوبان شما می‌خوانند و به آنها جوابی داده نمی‌شود. اینجا معنای لطیفی از روایت فوق از غزالی نقل شده است: معنایش این است وقتی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند آن‌قدر پست می‌شوند، آن‌قدر رعبشان، هیبتشان، عزتشان، کرامتشان از بین می‌رود که وقتی به درگاه همان ظلمه می‌روند، هر چه ندا می‌کنند به آنها اعتنا نمی‌شود. یعنی پیغمبر فرمود: اگر می‌خواهید عزت داشته باشید و دیگران روی شما حساب کنند، امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید. اگر امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشید، اولین خاصیت آن ضعف شما است، پستی و ذلت شما است، دشمن هم روی شما حساب نمی‌کند[۹۶].
  4. قلب فطرت انسانی: فطرت مسخ شده را به تعبیرهای گوناگون به ما گفته‌اند. یک تعبیرش راجع به همین امر به معروف و نهی از منکر بود.
  5. تنزل تمدنی: در قرآن کریم امت اسلام بهترین امت معرفی شده است. شاخص چنین امتی امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد. اگر می‌خواهی در نزد ملل جهان ارزش پیدا کنی که هم بلوک شرق روی تو حساب کند و هم بلوک غرب، سرنوشت تو را او در اختیار نگیرد و او برای تو تصمیم نگیرد، امر به معروف و نهی از منکر داشته باش همبستگی و همدردی داشته باش[۹۷].
  6. مسئولیت همگانی گسترش گناه: داشتن سرنوشت مشترک در زندگی اجتماعی اصلی است. به واسطه سرنوشت مشترک داشتن افراد اجتماع است که اگر یک نفر بخواهد گناهی مرتکب شود بر دیگران لازم است مانع او گردند. رسول اکرم(ص) تأثیر گناه فرد را بر جامعه ضمن مثلی بیان کرده‌اند[۹۸]. این مثل همان عدم منع سرنشینان کشتی از اقدام یک فرد برای سوراخ کردن کشتی است.
  7. داشتن سرنوشت مشترک با فاعلان منکر: این تأثیر در نامه امام حسین(ع) به سلیمان بن صرد خزاعی که در آن به حدیثی از پیامبر اکرم(ص) استناد کرده است، توضیح داده شده است. اگر کسی ببیند همه جا را فساد گرفته، حلال خدا حرام، و حرام خدا حلال شده است، بیت‌المال مسلمانان در اختیار افراد ناشایسته قرار گرفته و در غیر راه رضای خدا مصرف می‌شود؛ پیغمبر اکرم(ص) فرمود: هر کس چنین اوضاع و احوالی را ببیند و درصدد دگرگونی آن نباشد، در مقام اعتراض بر نیاید، شایسته است (ثابت است در قانون الهی) که خدا چنین کسی را به آنجا ببرد که ظالمان، جابران، ستمکاران و تغییردهندگان دین خدا می‌روند، و سرنوشت مشترک با آنها دارد[۹۹].
  • به هر حال باید برای رفع آسیب‌ها، تدبیرهای عملی و منطقی اندیشید. آنچه بیش از هر چیز دیگر مورد غفلت است، دخالت منطق است در این کار. مقصود این است که در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه روش عملی‌ای مردم را نسبت به فلان کار نیک تشویق می‌کند و مردم را از فلان عمل زشت باز می‌دارد”[۱۰۰]. اگر می‌خواهیم این اصل فراموش شده را زنده کنیم؛ باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی (نه زبانی فقط) و در عین حال اجتماعی (نه انفرادی) و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی روان‌شناسی و اجتماعی. در این وقت است که صددرصد امید موفقیت هست[۱۰۱][۱۰۲].

نظارت همگانی در فقه سیاسی امام خمینی

نظارت که در لغت به معنای تأمل در چیزی، دقت در امری و معاینه کردن[۱۰۳]، فراست، مهارت و زیرکی[۱۰۴] بوده و به مراقبت و کنترل یک چیز از آفت و بیماری[۱۰۵] معنا شده است، در ادبیات فارسی به معنای مراقبت، تحت نظر و دیده‌بانی داشتن آمده است[۱۰۶]. در اصطلاح به فرایند ارزشیابی کارهای انجام شده و انطباق آن با موازینی خاص، عنایت داشته و به غایت جلوگیری از انحراف از آن مقررات انجام می‌پذیرد[۱۰۷].

به عبارت دیگر نظارت بدین منظور انجام می‌پذیرد که مرحله وضع موجود را در سایه رفع نواقص، به مرحله مطلوب هدایت کرده و از مرحله “بودن” به مرحله “باید” برساند. از این روی برخی، نظارت را فعالیتی دانسته‌اند که به مقایسه میان بودها و بایدها می‌پردازد: از نظر اصطلاحی، نظارت فعالیتی است که بایدها را با هست‌ها، مطلوب‌ها را با موجودها و پیش‌بینی‌ها را با عملکردها مقایسه می‌کند، و نتیجه این مقایسه تصویر روشنی از تشابه یا تمایز بین این دو گروه از عوامل خواهد بود[۱۰۸].

با توجه به نکات فوق باید گفت: اسلام جامعه‌ای را برای مسلمانان تصویر کرده است، که بر اساس آن همه مردم در سرنوشت خود و دیگران، بلکه کل جامعه دخیل بوده و می‌بایست در قبال انحرافاتی که در سطح خُرد و یا کلان در آن صورت می‌پذیرد بی‌تفاوت نباشند. بر این اساس، اصلی اساسی به نام امر به معروف و نهی از منکر در معارف اسلامی بنا نهاده شده است که بر اساس آن، همگان موظفند در صورت وجود شرایط، دیگران را به خوبی‌ها دعوت و از بدی‌ها باز دارند. این اصل، به نظارت همگانی مردم نسبت به امور جامعه انجامیده و موجبات حساسیت، نظارت و اهتمام جامعه اسلامی نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات در سطح عموم مردم را در پی داشته و از راه‌کارهای مهم کنترل قدرت سیاسی محسوب می‌شود. امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تکلیفی الهی، موجبات بسیاری از نهضت‌ها و شورش‌های اسلامی در برابر سلاطین جائر بوده و نهضت خونین عاشورا نیز بر اساس این آموزه الهی صورت پذیرفت.

مسئولیت و لزوم دخالت تک تک افراد جامعه در امور دیگران و جامعه کلان، مستند. به روایاتی است که همه مردم را پرسشگر از دیگران و در عین حال پاسخ‌گو معرفی می‌نماید. امام خمینی در مورد ویژگی‌های نظام اجتماعی اسلام، در خصوص نظارت همگانی و ضرورت تذکر در مورد انحرافات، این گونه اظهار نموده‌اند: الآن مکلفیم ما، مسئولیم همه‌مان... نه مسئول برای کار خودمان؛ مسئول کارهای دیگران هم هستیم «كُلُّكُمْ‏ رَاعٍ‏ وَ كُلُّكُمْ‏ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»[۱۰۹]، همه باید نسبت به همه رعایت بکنند. همه باید نسبت به دیگران. مسئولیت من هم گردن شماست؛ شما هم گردن من است. اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی؟ باید هجوم کنید، نهی کنید که چرا؟[۱۱۰].

ایشان در مورد این روایت مشهور و فلسفه نظارت فراگیر و همگانی مردم و ضرورت بازداشتن دیگران از انحراف‌ها در حوزه امور فرد و یا جامعه، به تبیین و توضیحی زیبا مبادرت ورزیده‌اند که هم به ضرورت منع از انحرافات و توصیه به امور خیر، توجه دارد و هم این نظارت را در راستای مصالح عالیه انسان و جامعه مدّ نظر قرار می‌دهد: «كُلُّكُمْ‏ رَاعٍ‏»همه باید مراعات کنید، همه‌تان “راعی” هستید... یعنی همه باید همان طوری که یک شبانی یک گله‌ای را می‌برد و رعی می‌کند و می‌چراند و به جاهای خوب باید ببرد، مسئول این است که... به علف‌چراهای خوب ببرد... و مسئول است پیش صاحبان او، به این که چرا نبردی؟ همه ما آن حال را داریم، مسئولیم در مقابل خدا و در مقابل وجادان و همه‌مان، باید مراعات بکنیم، یعنی نه این که مراعات خودمان را؛ من مراعات همه شما را بکنم، شما هر یک مراعات همه را[۱۱۱].

اصل امر به معروف و نهی از منکر که در اصیل‌ترین، قدیمی‌ترین و معتبر‌ترین منابع وحیانی و روایی اسلام وجود دارد، گرچه از آغاز در کتب دینی اندیشمندان اسلامی قرار داشته و مورد توجه بوده است، اما این اصل که از زمان صاحب جواهر، از رساله‌های عملیه فقه شیعه کنار گذاشته شده[۱۱۲] و به کتب علمی منحصر شده بود، به همت امام خمینی، احیا شده و به رساله‌های عملیه بازگشت. و از این روی به حق باید ایشان را احیاگر این فریضه در عصر حاضر دانست. ایشان بعد از سالیان طولانی در سال ۱۳۸۴ ه‍.ق. در نگارش تحریر الوسیله که بازنویسی کتاب وسیلة النجاة، سیدابوالحسن اصفهانی، (متوفی ۱۳۶۵ ه.ق) می‌باشد، کتاب امر به معروف و نهی از منکر را بر آن افزوده‌اند و این در حالی است که این باب در متن کتاب وسیلة النجاة به مانند دیگر رساله‌های عملیه سده‌های اخیر، وجود ندارد.

جدا از احیای این فریضه در کتب فتوایی، بلکه تمامی عرصه جامعه، ایشان با نگرش وسیع، به این موضوع، فراتر از چند پند و تذکّر خصوصی و در مواردی محدود و جزئی نگریسته و به حوزه‌های کلان و جدیدی توسعه دادند. ایشان در کتاب تحریرالوسیله، نظم و ترتیب رایج در کتاب‌های فقهی، مانند شرایع الاحکام را مراعات کرده و در عین حال افزایش‌های فراوانی در فروعات این فریضه داده‌اند که تا زمان تألیف این اثر بی‌سابقه بوده است. شاید توسعه فروعات این فریضه به موضوعات سیاسی و اجتماعی و گذر از احکام امر به معروف در مسائل شخصی و هدایت آن به سطح امورات کلان جامعه، این باشد که بنا بر دیدگاه امام خمینی، فریضه امر به معروف و نهی از منکر امری تعبدی که به برخی امور خاص عنایت داشته باشد نبوده، بلکه به مانند بسیاری از فقیهان، وجوب آن را امری “عقلانی” دانسته و قانون‌گذاری در این زمینه را تأکیدی بر حکم عقل شمرده‌اند[۱۱۳]. مطابق همین امر بوده است که این فریضه، کارکردی وسیع یافته، و حوزه‌هایی چون عبادات، سیاسات، معاملات و...، از مصادیق جزئی چون نماز خواندن، کمک به فقرا، رعایت انصاف در معاملات، آداب زندگی، تا مصادیق کلانی چون جهاد را در برمی گیرد. بنا بر باور ایشان هرچه دامنه منکر عظیم‌تر باشد، فساد بیشتری بر آن مترتب گشته، و به همان نسبت اهمیت این فریضه افزایش می‌یابد. بلکه دقیقاً از همین روی بوده است که آیات و روایات شیعه، بُعد کلان و اجتماعی از امر به معروف و نهی از منکر را مورد عنایت قرار داده‌اند. بلکه همه کارهای نیک و حتی جهاد در برابر آن ناچیز خوانده‌اند: همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا در کنار امر به معروف و نهی از منکر جز دمیدنی (قطره‌ای) در دریای پهناور نیست[۱۱۴].

ایشان در خصوص محدود نشدن این فریضه به امورات کوچک و فرعی و توسعه آن به امور کلانی که در عرصه حاکمیت و اجتماع، وجود داشته و در جامعه‌ای وسیع به توده مسلمانان آسیب می‌رساند، این گونه اظهار داشته‌اند: ما امر به معروف و نهی از منکر را در دایره کوچکی قرار داده و به مواردی که ضررش برای خود افرادی است که مرتکب می‌شوند یا ترک می‌کنند، محصور ساخته‌ایم... ولی به آن منکرات بزرگ توجه نداریم آن مردمی را که دارند حیثیت اسلام را از بین می‌برند، حقوق ضعفا را پایمال می‌کنند و... باید نهی از منکر کرد اگر یک اعتراض دسته‌جمعی به ظلمه که خلافی مرتکب می‌شوند یا جنایتی می‌کنند بشود... یقیناً دست بر می‌دارند[۱۱۵].[۱۱۶]

امر به معروف، فریضه‌ای همگانی

مخاطب امر به معروف و نهی از منکر به عنوان برترین و شریف‌ترین واجبات الهی[۱۱۷]، تمامی مسلمانان بوده و با توجه به این که این فریضه در زمره واجبات کفایی برشمرده شده است[۱۱۸]، لذا همه افراد مسلمان بر ادای این فریضه، مکلف بوده و می‌بایست از انجام آن شانه خالی نکنند. بر اساس منطق وجوب کفایی اگر تعداد افرادی که از بین رفتن ماده فساد به آنها منوط است وجود داشته باشد، این واجب از عهده دیگران ساقط بوده وگرنه تمامی افراد از ترک کنندگان این واجب محسوب می‌شوند[۱۱۹].

امام خمینی علاوه بر کتاب تحریر الوسیله و سایر کتب فقهی در مجموعه بیانات، بلکه عملکردهای خویش نیز به این مقوله عنایت ورزیده و جدا از این که در این حوزه هم دیگران را به این اصل دعوت نموده‌اند، آن را فریضه‌ای همگانی جهت نظارت بر امور جامعه اعم از مسائل فردی و اجتماعی دانسته و با توجه به اینکه هدف از این فریضه از بین رفتن منکرات و معصیت است، لذا منع از آن را در صورت امکان، از وظایف افراد دانسته و در غیر این صورت، معرفی افراد خطاکار به افراد توانا و نهادهای مربوطه به عنوان تنها راه رسیدن به آن هدف، خواستار شده و واجب برشمردند: امر به معروف و نهی از منکر از اموری است که بر همه کس واجب است. یک چیزی نیست که بر یکی واجب باشد بر دیگری [نه]. همه ما مکلفیم... که دیگران را هم همین طور دعوت کنیم. هر مقدار که می‌توانیم... اگر انسان دید معصیت خدا می‌شود، باید جلویش را بگیرد، نگذارد معصیت خدا بشود[۱۲۰].

امر به معروف و نهی منکر بر همه مسلمین واجب است. جلوگیری از منکرات بر همه مسلمین واجب است. سفارش به حق که امر به معروف است و نهی از منکر است، بر همه مسلمین واجب است. شما و ما موظفیم که هم در تمام اموری که مربوط به دستگاه‌های اجرایی است امر به معروف کنیم. و اگر اشخاصی پیدا می‌شوند، که خلاف می‌کنند معرفی کنیم به مقاماتی که برای جلوگیری مهیا هستند[۱۲۱][۱۲۲]

شرایط امر به معروف و نهی از منکر

در فقه شیعه، شرایطی را برای امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر، لازم دانسته‌اند که علم و آگاهی، احتمال تأثیر، علم به تکرار فاعل، عدم ترتب مفسده، قدرت بر انجام این فریضه، از جمله این شروط است که ما نیز با عنایت به دیدگاه امام خمینی، برخی از این شرایط را از نظر می‌گذرانیم:

احتمال تأثیر: در اصل اشتراط این شرط در وجوب امر به معروف و نهی از منکر، فی‌الجمله اختلافی نیست و آنچه از این شرط به دست می‌آید این است که در فرض عدم احتمال تأثیر، این فریضه وجوب و الزام خود را از دست خواهد داد. مرحوم صاحب جواهر که به اکثر فقیهان، تول به عدم وجوب و الزام در صورت ظن غالب به عدم تأثیر را نسبت می‌دهد، بر این باور است که روایاتی که به امر به معروف و نهی از منکر امر می‌کنند اطلاق داشته و بر اساس آن ادله، حتی در صورت علم به عدم تأثیر نیز، واجب خواهند بود[۱۲۳]. و بر همین اساس امام خمینی نیز در تحریر الوسیله خود، فرض عدم وجوب را به صورت علم و اطمینان به عدم تأثیر، اختصاص داده و در فرض ظن به عدم تأثیر (گرچه ظن قوی باشد) و قیام بینه عادله نیز این فریضه را از وجوب ساقط ندانسته و صرف احتمال قابل اعتنا در نزد عقلا را برای قول به وجوب کافی می‌داند[۱۲۴].

ایشان در حوزه نهی از منکر عالمان دینی نسبت به ظلم حاکمان بر این باور است که اگر در رویگردانی آنان از حاکمان، احتمال تأثیری برای از بین رفتن و یا کم شدن ظلمشان باشد، این امر واجب خواهد بود: اگر احتمال تأثیری در اعراض عالمان دین و رؤسای مذاهب از ظالمان و حاکمان جور (ولو در کم کردن ظلم آنها) باشد، بر آنان واجب خواهد بود[۱۲۵].

بلکه از آنجا که این فریضه و شرایط آن از مقوله تعبد محض نبوده، بلکه منطق و عقلانیت بر این فریضه و شرایط آن حاکم است، لذا در راستای معنای عقلانی و صحیحی از این شرط گفته‌اند گرچه این شرط (از حیث کبری)، معقول و قابل پذیرش است، اما احتمال تأثیر ممکن است در کوتاه مدت تحصیل نشود، اما در برخی از موارد می‌تواند منشأ احتمال تأثیر در آینده باشد، بلکه ممکن است امر به معروف در این فرض تأثیری بر روی حاکم نداشته و احتمال تأثیر در آینده نیز منتفی باشد، اما این امر می‌تواند انگیزه‌ای در دیگران ایجاد نماید تا در نهایت، اجتماع انبوه انتقادات، حاکم را به پذیرش این امر وادار نمایند: اگر دانسته شود که انکار، به نسبت قضیه‌ای در زمان حاضر، دارای تأثیر نباشد، لکن اگر معلوم باشد یا دانسته شود که این انکار می‌تواند به نسبت زمان آینده مؤثر باشد، این انکار واجب خواهد بود[۱۲۶].

بلکه صِرف اظهار مخالفت و نهی از منکر، گرچه مفید تأثیری نباشد ممکن است از تلقی دیگران نسبت به موافقت در مورد این منکر، جلوگیری کرده و دیدگاه صحیح اسلامی در مورد این منکرات را به جامعه القا نماید و گرچه در راستای نهی فعلی از منکر، وجوبی نداشته باشد اما به ملاک اعلان عدم حجیت این منکرات و عدم رضایت به وجود آنها در جامعه نیز مطلوب خواهد بود: خود اظهار مخالفت و بیان تعالیم و احکام خدا که مخالف بدعت و ظلم و گناه می‌باشد مفید است چون سبب می‌شود عامه مردم به فساد اجتماعی و مظالم حکام خائن و فاسق یا بی‌دین پی برده به مبارزه برخیزند و از همکاری با ستمکاران خودداری نمایند و به عدم اطاعت در برابر قدرت‌های حاکمه فاسد دست بزنند... این مطالب باید گفته شود تا مردم متوجه باشند و نسل آینده سکوت این جماعت را حجت قرار ندهد و نگوید لابد اعمال و رویه ستمکاران مطابق شرع بوده است[۱۲۷].

علم و آگاهی: از جمله شروطی که برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر قرار داده شده است این است که آمر به معروف، به معروف بودن و منکر بودن مقوله‌ای که در صدد امر به معروف نسبت به آن است آگاه بوده باشد و این بدان خاطر است که فرد جاهل ممکن است به خاطر عدم آگاهی، به مقوله منکر، امر کرده و از معروف باز دارد[۱۲۸]. با توجه به این مسأله باید گفت، اختلافی میان فقیهان واقع شده است که بر اساس آن، برخی چون شهید ثانی و محقق ثانی بر این عقیده‌اند که علم، به عنوان شرط واجب بوده و می‌بایست به جهت تحصیل آن، تلاش نموده و بالاتر آن‌که تحصیل علم به جهت این فریضه واجب خواهد بود[۱۲۹].

و لکن در قبال دیدگاه شرط واجب، فقیهانی مانند صاحب جواهر و امام خمینی، علم به معروف و منکر را شرط وجوب دانسته‌اند، بدین صورت که فعلیت وجوب این فریضه به وجود علم وابسته بوده و علم به معروف و منکر، شرط وجوب امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد. طبیعی است که در صورت جهل نسبت به قضیه، وجوبی در کار نبوده و جاهل در این مورد معذور خوانده خواهد شد[۱۳۰]. گرچه ایشان در نهایت، یادگیری احکام و شرایط امر و نهی را واجب دانسته‌اند[۱۳۱]. قدرت: عمده موارد و ادله‌ای که در مورد اشتراط علم و آگاهی در امر به معروف و نهی از منکر عرضه شد در مورد اشتراط قدرت بر انجام این فریضه نیز خواهد آمد و از این روی نیازی به تفصیل در این بحث نیاز نمی‌باشد. و لکن در نهایت به عبارتی از امام خمینی در این باب استناد می‌نماییم که ایشان برخلاف آنکه علم به معروف و منکر را شرط واجب نمی‌داند، کسب قدرت برای انجام امر به معروف و نهی از منکر را در محدوده امور اجتماعی لازم دانسته است: اگر امروز قدرت نداریم که جلو این کارها را بگیریم و حرام‌خواران و خائنین به ملت و دزدان مقتدر و حاکم را به کیفر برسانیم، باید کوشش کنیم این قدرت را به دست بیاوریم و در عین حال به عنوان حداقل انجام وظیفه از اظهار حقایق و افشای حرام‌خواری‌ها و دروغ‌پردازی‌ها کوتاهی نکنیم[۱۳۲].

عدم ضرر و مفسده: از جمله اموری که از سوی امام خمینی به عنوان شرط انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، آورده شده این است که این فریضه مستلزم ضرر و مفسده‌ای نباشد. و در این میان فرقی نمی‌کند که این ضرر و مفسده بر خود آمر به معروف و ناهی از منکر وارد شود و یا به فردی از نزدیکان وی. حتی وجود ضرر برای یکی از مؤمنین نیز مانع انجام این فریضه خواهد بود. و فرقی نیز در نوع ضرر(جانی، مالی، آبرویی) نخواهد بود. مطابق این شرط، نه تنها علم و گمان قوی به ضرر و مفسده، مانع از انجام این فریضه خواهد بود، بلکه خوف از احتمال ضرر نیز در این میان کفایت خواهد کرد. امام خمینی که در کتاب تحریرالوسیله، این شرط را به عنوان چهارمین شرط از شرایط وجوب امر به معروف آورده است، در این خصوص این گونه نگاشته است: در انکار او (امر و نهی او) مفسده‌ای نباشد؛ اگر بداند یا گمان قوی داشته باشد که انکار او موجب زیان جانی، یا آبرویی، یا مالی مورد توجه بر خود او، یا یکی از وابستگان به او مثل خویشان و یاران و همراهان او خواهد شد، انکار واجب نیست و ساقط می‌شود، بلکه اگر ترس از زیان داشته باشد. به دلیل احتمال عقلایی، واجب نیست و ظاهر آن است که دیگر مؤمنین نیز در این حکم به وابستگان، ملحق می‌باشند[۱۳۳].

مطابق این شرط، تفاوتی نمی‌کند که زیان حاصل از فریضه امر به معروف و نهی از منکر، در زمان حاضر، حاصل شود و یا این که این ضرر در زمان آینده واقع شود. بلکه صرف احتمال عقلائی در ترتب ضرر بر انجام این فریضه، آن را از فعلیت و وجوب می‌اندازد: در زیان فرقی نمی‌کند زیان در حال باشد یا در آینده، پس اگر می‌ترسد در آینده بر او یا بر غیر او زیانی وارد خواهد شد، وجوب ساقط می‌شود[۱۳۴]. ضرر و زیانی که در قبال فریضه امر به معروف و نهی از منکر، حاصل شده و موجب رفع حکم وجوب، از این فریضه می‌شود، تنها حکم وجوب امر به معروف را بر می‌دارد، اما جواز این فریضه به جای خود باقی خواهد بود. اما در صورتی که ترس از جان و یا آبروی وی و یا افراد مؤمن دیگر و یا اموال قابل توجهی از مؤمنان، در میان باشد، نه تنها وجوبی در کار نخواهد بود، بلکه این فریضه به حکم حرمت نیز متصف خواهد شد. و تنها اگر از تلف مال خود در هراس باشد، معلوم نیست که فریضه امر به معروف و نهی از منکر، حرام تلقی شود، بلکه کماکان بر حکم به جواز و اباحه باقی خواهد ماند. گرچه ممکن است صورتی که این مقدار از تلف اموال، به حرج و شدت رسیده و وی را در زندگی به سختی و مشقت بیاندازد، نیز موصوف به حکم حرمت گردد. اگر بر جان یا آبروی خود، با جان و آبروی مؤمنین بترسد، انکار حرام است. همچنین اگر بر اموال قابل توجه مؤمنین ترسی داشته باشد، انکار حرام است؛ ولی اگر بر مال خود بترسد و حتی بداند زیان مالی متوجه او خواهد شد، اگر به اندازه حرج و شدت نرسد، ظاهر آن است که انکار حرام نیست؛ ولی اگر موجب حرج باشد، حرمت دور نیست[۱۳۵].

آنچه در خصوص شرط ضرر و مفسده قابل به ذکر است این است که گر چه ضرر و مفسده، بلکه خوف از آن نیز فریضه امر به معروف را از فعلیت و وجوب می‌اندازد، لکن باید توجه داشت که در برخی از اوقات، عدم انجام این فریضه به خاطر ضرر و مفسده، مفاسدی عظیم را در بر دارد. از این روی در برخی از مواردی که مورد اهتمام شارع بوده و به هیچ وجه نمی‌توان از آن، شانه خالی کرد، این شرط، مانع از انجام این فریضه نخواهد بود. بلکه می‌بایست حتی در صورت علم به ضرر نیز بدان مبادرت ورزید که از آن میان می‌توان به حفظ گروه بسیاری از مسلمانان، هتک حرمت ناموس مسلمانان، محو آثار اسلام، محو بعضی از شعائر و نشانه‌های اسلامی در جامعه، اشاره کرد. بلکه قیام امام حسین(ع) نیز می‌تواند از مصادیق این قضیه باشد. چه آن‌که آن حضرت، با وجود علم به ضرر و مفسده، به مخالفت با اعمال یزید اقدام ورزیده و هدف خویش از قیام علیه یزید را نیز فریضه امر به معروف و نهی از منکر اعلام کرده است. امام خمینی در خصوص اموری که مورد اهتمام شارع بوده و با وجود ضرر و مفسده می‌بایست در آن موارد، به فریضه امر به معروف و نهی از منکر اقدام کرد این گونه نگاشته است: اگر معروف و منکر از اموری باشند که مورد اهتمام شارع مقدس باشد، مانند حفظ جان گروهی از مسلمانان، هتک نوامیس آنها، محو آثار اسلام، محو حجیت اسلام که موجب گمراهی مسلمانان شود، محو بعضی از شعائر اسلامی، مانند خانه خدا و... می‌بایست اهمیت این مسأله را مورد نظر و ملاحظه قرار داد. و لذا هر ضرری ولو ضرر جانی، یا حرج، موجب رفع تکلیف در خصوص این فریضه نخواهد بود. بنابراین اگر اقامه حجت‌های اسلامی که موجب رفع گمراهی مردم می‌شود، بر بذل جان و یا جان‌های زیادی باشد، ظاهراً این کار واجب است. و با این وصف، اگر در این شرایط، فریضه امر به معروف، به وقوع در ضرر مالی و یا حرج بیانجامد نیز معلوم خواهد بود[۱۳۶].

امام خمینی، با توجه به این نکته، سکوت علمای دین در قبال ایجاد بدعت، هتک حرمت اسلام، تغییر منکر به معروف و تبدیل معروف به منکر، اعتلای کلمه ظلم و مواردی از این قبیل را جایز ندانسته و فقیهان را در این مسائل به ملاحظه اهمیت ترک امر به معروف و نهی از منکر در قبال ضرر حاصل، دعوت کرده و لذا با توجه به اهمیت این مسائل، به فریضه امر به معروف و نهی از منکر در این قبیل، گرچه مستلزم ضرر و حرجی باشد، را لازم برشمرده است[۱۳۷][۱۳۸]

راهکار اجرای عدالت اجتماعی

نظارت عمومی؛ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر

امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر یکی از اصول عملی اسلام است که در قرآن مجید با صراحت و تأکید آمده[۱۴۴] و در اخبار و احادیث پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نیز درباره آن بسیار سخن گفته شده است[۱۴۵].

قرآن کریم فرموده است: مردان مؤمن و زنان مؤمنه دوستان یکدیگرند و بین آنها رابطه و صله مودت و عواطف محبت‌آمیز حکم فرما است. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کنند، نماز را بپا می‌دارند، زکات را ادا می‌نمایند، خدا و پیغمبر را اطاعت می‌کنند. اینها هستند که البته رحمت الهی شامل حالشان می‌شود[۱۴۶]. این آیه شریفه، لازمه ایمان حقیقی و واقعی - نه ایمان تقلیدی و تلقینی - رابطه وداد و علاقه به سرنوشت یکدیگر دانسته است و لازمه این محبت و علاقه را امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و لازمه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را قیام بندگان به وظیفه عبادت و خضوع نسبت به پروردگار دانسته است؛ یعنی نماز و کمک و دستگیری از فقرا یعنی زکات و بالاخره اطاعت از خدا و رسول و زنده شدن همه دستورهای دینی.

امام باقر(ع) فرموده است: به وسیله امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر سایر دستورها زنده می‌شود. راه‌ها امن می‌گردد، کسب‌ها حلال می‌شود، مظالم به صاحبان اصلی برگردانده می‌شود، زمین آباد می‌گردد، از دشمنان انتقام گرفته می‌شود و کارها روبه‌راه می‌شود[۱۴۷]. وقتی انسان از طرفی به این دستورها و راهنمایی‌ها رجوع می‌کند و از طرفی هم می‌بیند در یک دوره‌هایی کم و بیش مسلمانان عمل کرده و استفاده کرده‌اند و از طرف دیگر وضع حاضر خودمان را می‌بیند، بی‌نهایت دچار تأسف می‌شود![۱۴۸].[۱۴۹]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۲۵/۹/۱۳۷۹.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ج۵، ص۵۶؛ خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۷/۵/۱۳۷۱؛ ۲۵/۹/۱۳۷۹.
  3. امام خمینی، تحریر الوسیله، ص۳۷۶.
  4. ر.ک: خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۲۵/۹/۱۳۷۹؛ امر به معروف و نهی از منکر.
  5. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۸۱.
  6. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۳۶.
  7. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۸۵.
  8. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۶۲۹.
  9. ر.ک: مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص۷.
  10. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  11. ر.ک: مجمع‌البحرین، ماده نصح.
  12. نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴.
  13. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۴۴۹.
  14. البخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۲۱۵.
  15. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۸۲.
  16. کتابی با عنوان "معالم القریه فی طلب الحسبه"، در متون عربی موجود است. نویسنده این کتاب در مقدمه، خود را چنین معرفی کرده است: محمد بن محمد بن أحمد عرف بابن الأخوة القرشي نسباً و الشافعي مذهباً الأشعري معتقداً. متن کتاب فوق در این سایت موجود است:://www.al-islam.comhttp
  17. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۱۹۸-۱۹۹.
  18. ر.ک: مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص۷.
  19. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  20. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۳۴۱.
  21. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۳۲۲.
  22. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۳۲۲.
  23. ر.ک: مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص۷.
  24. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  25. ر.ک: مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص۷.
  26. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  27. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۵۵.
  28. اصل حدیث که روایتی طولانی از امام صادق(ع) در باب احوال آخر الزمان است، در کتاب فروع کافی آمده است: ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۵.
  29. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
  30. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۳۴۴.
  31. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  32. «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
  33. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۳۲۲.
  34. «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  35. «و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.
  36. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۱۸.
  37. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  38. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۲۲.
  39. «بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.
  40. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۲۲.
  41. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  42. اصل روایت در اصول کافی چنین نقل شده است: «إِذَا أُمَّتِي تَوَاكَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَلْيَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى». ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۹.
  43. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۲۳.
  44. ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ «آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز می‌داشتند رهایی بخشیدیم و ستم‌ورزان را برای آنکه نافرمانی می‌کردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.
  45. ﴿فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ «پس چرا در میان مردم دوره‌هایی که پیش از شما می‌زیسته‌اند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند -جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر می‌بردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.
  46. ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ «کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کردند» سوره مائده، آیه ۷۸.
  47. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  48. «آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجده‌کنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
  49. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۳۲.
  50. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۳۴.
  51. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  52. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۳۴۴.
  53. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۷۵.
  54. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۵.
  55. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۴۵.
  56. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۴۸.
  57. شیخ طوسی، نهایه، ص۲۹۹-۳۰۰. به نقل از: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۳۴۳.
  58. مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، ص۲۵.
  59. مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۰.
  60. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  61. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۱۲۱.
  62. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  63. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۱۷۴.
  64. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  65. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۹.
  66. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  67. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۱۹۴.
  68. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  69. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  70. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۶۵-۲۷۲.
  71. «و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
  72. «و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود» سوره نساء، آیه ۹۳.
  73. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  74. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  75. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  76. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  77. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۱۹۸.
  78. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  79. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  80. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۶۲.
  81. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۶۳.
  82. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  83. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  84. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۲۰.
  85. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۳۰۹.
  86. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۸۶.
  87. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۸۲.
  88. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۱۵. برای منبع اصلی روایت، ر.ک: عزیزالله عطاردی، مسند الإمام الرضا(ع)، ج۲، ص۳۸۳.
  89. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۳۹.
  90. شهید مطهری چنین تعبیری را به مرحوم آیتی نسبت می‌دهد. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۳۹.
  91. مطهری، مرتضی، ده گفتار، ص۸۰.
  92. مطهری، مرتضی، ده گفتار، ص۸۲.
  93. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  94. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۹.
  95. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۶.
  96. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۱۶.
  97. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۱۸.
  98. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۲۲.
  99. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۱.
  100. مطهری، مرتضی، ده گفتار، ص۸۸.
  101. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۲۴.
  102. محمدی منفرد، بهروز، چلچراغ حکمت
  103. مفردات الفاظ القرآن، ص۸۱۲.
  104. المعجم الوسیط، ص۹۳۲.
  105. معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۴۴۴.
  106. لغت‌نامه، ذیل کلمه نظارت.
  107. حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ص۳۵۲.
  108. اقرب الموارد، ج۵، ص۴۳۲.
  109. بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸، ح۳۶.
  110. صحیفه امام، ج۸، ص۴۸۷.
  111. صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۰۹-۱۱۰.
  112. حماسه حسینی، ج۲، ص۵۱.
  113. ر.ک: المکاسب المحرمة: الامام الخمینی، ج۲، ص۲۰۲ - ۲۰۳.
  114. «مَا أَعْمَالُ‏ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ». (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴).
  115. ولایت فقیه، ص۱۱۸.
  116. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۶-۱۴۲.
  117. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۳۹.
  118. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۰.
  119. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۰ - ۴۴۱.
  120. صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۶ - ۳۸۷.
  121. صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۷۰.
  122. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۴۲.
  123. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۶۸.
  124. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۴.
  125. لو كان في إعراض علماء الدين و رؤساء المذهب - اعلى الله كلمتهم - عن الظلمة و سلاطين الجور احتمال التأثير - ولو في تخفيف ظلمهم - يجب عليهم ذلك. (تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۵۳).
  126. لو علم أن إنكاره غير مؤثر بالنسبة إلى أمر في الحال لكن علم أو أحتمل تأثير الأمر الحالي بالنسبة إلى الاستقبال وجب. (تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۵).
  127. ولایت فقیه، ص۱۱۳ - ۱۱۴.
  128. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۶۶.
  129. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۶۶ - ۳۶۷.
  130. ر.ک: تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۲؛ ر.ک: جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۶۶.
  131. ر.ک: تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۳.
  132. ولایت فقیه، ص۱۱۶.
  133. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۸.
  134. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۸ – ۴۴۹.
  135. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۹.
  136. تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۹.
  137. ر.ک: تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۹ – ۴۵۰.
  138. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۴۸.
  139. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  140. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۶.
  141. صحیفه امام، ج۸، ص۵.
  142. صحیفه امام، ج۹، ص۲۱۳.
  143. خاکبان، سلیمان، یوسفی، رقیه، عدالت اسلامی، منظومه فکری امام خمینی
  144. ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
  145. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۱۹۶؛ یادداشت‌های استاد مطهری، ج۱، ص۲۴۰.
  146. ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
  147. کافی، ج۵، ص۵۶.
  148. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۱۹۷.
  149. جبرئیلی، محمد صفر، اسلام‌شناسی ص ۹۶.