علائم و نشانه‌های ظهور چند قسم‌اند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
علائم و نشانه‌های ظهور چند قسم‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی
مدخل اصلیاقسام نشانه‌های ظهور امام مهدی
تعداد پاسخ۱۷ پاسخ

علائم ظهور به نشانه‌هایی گفته می‌شود که براساس روایات معصومین، قبل از ظهور واقع خواهد شد و نوید ظهور را می‌دهد و به دو دسته تقسیم شده‌اند: حتمی و غیر حتمی. «نشانه‌های حتمی ظهور» به علائمی گفته می‌شود که باید واقع شوند؛ مثل: «قیام یمانی»، «خروج سفیانی»، «قتل نفس زکیه»، «خسف بیدا» (فرو رفتن در زمین) و «ندای آسمانی». «نشانه‌های غیر حتمی ظهور» به علائمی گفته می‌شود که بسته به شرایط ممکن است واقع هم نشوند؛ مثل: «مردن حق و طرفداران آن»، «پیروزی اهل باطل بر اهل حق»، یا رخ دادن «زلزله‌ها»، «سیل‌ها» و «جنگ‌های بسیار».

در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به این پرسش و دیدگاه‌های متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصل‌تری قابل بررسی است.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

  1. رویدادهایی که در برنامه‏‌ریزی الهی دخالت دارند، همچون انحرافات که نشانه‏‌ای از ظهور نیز هستند.
  2. حوادثی که در این برنامه‌‏ریزی دخالتی ندارند، بلکه به خودی خود بدون ارتباط با وجود انسان وجودی مستقل دارند، مانند گرفتن ماه در شب‌های آخر ماه، و گرفتن خورشید در وسط ماه و دیگر رویدادهایی نظیر اینها که به عنوان علائم ظهور ذکر شده‌‏اند.[۴]
  • تقسیم دوم: علائم از جهت نزدیکی و دوری از زمان ظهور، به دو قسم متصل و منفصل تقسیم می‏‌شوند:[۵]
  1. علائم متصل: رویدادهائی که نزدیک به زمان ظهور است، به طوری‌که از آخرین مقدمات ظهور شمرده می‌‏شود؛ همچون قتل نفس زکیه.[۶]
  2. علائم منفصل: علائمی که گویای وقوع حادثه‏‌ای پیش از ظهور هستند و لو اینکه با فاصله زمانی دور باشد[۷] و تحقق و پیدایش آنها باعث اطمینان قلبی بیشتر مؤمنان شده و روحیه امید را در آنان زنده نگه می‌دارد.[۸] مانند اختلاف بنی عباس با اهل بیت (ع)، هنگامی‌ که آنان در اوج قدرت بودند و شیعیان زیر فشارشان قرار داشتند، از اختلاف و نابودی آنان سخن می‌گفتند و آن را جزء علامت‌های قیام حضرت مهدی (ع) می‌شمردند،[۹] اما اکنون صدها سال از زوال بنی عباس می‌گذرد.[۱۰]
  • بنابراین مجموعه علائم را می‌‏توان به چهار گروه تقسیم کرد:
  1. آنهائی که در برنامه‏‌ریزی الهی داخل و نزدیک زمان ظهور هستند، مانند قتل نفس زکیه.
  2. آنها که در برنامه‏‌ریزی داخل و دور از زمان ظهورند، همچون وجود دولت بنی عباس و جنگ‌های صلیبی.[۱۱]
  3. امور تکوینی نزدیک به زمان ظهور، همچون کسوف و خسوف.
  4. امور تکوینی دور از زمان ظهور، همچون پیدایش آب‌های جاری و سیلاب‌ها، و هجوم گروه‌های ملخ و قحطی و خشکسالی در دوران غیبت کبری.[۱۲]
  1. علائم غیر حتمی: مقصود حوادثی است که به طور مطلق و حتم از نشانه‌های ظهور نیست، بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقق یابد مشروط نیز متحقق می‌شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقق نمی‌یابد.[۱۵] برخی از این علائم در روایتی از امام صادق (ع) که به یکی از یاران خود فرمودند عبارتند از:[۱۶] «هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛ و مشاهده کردی که ظلم و ستم فراگیر شده است؛ و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند و ... .»[۱۷]
  2. علائم حتمی: منظور از علائم حتمی آن است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود.[۱۸] باید توجه داشت معمول علایم حتمی از گروه علامت‌های متصّل می‌باشند که نزدیک ظهور محقق می‌شوند.[۱۹] در روایات مختلفی برخی از موارد جزء علائم حتمی ظهور معرفی شده اند،[۲۰] مثلاً امام صادق (ع) فرمودند:[۲۱] «پیش از ظهور قائم (ع) پنج نشانه حتمی است؛ یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، فرو رفتن در بیابان و قتل نفس زکیه[۲۲]
  1. علائم خاصه: علاماتی که خاص و مختص به وجود امام زمان (ع) است و کسی در این علامات با آن حضرت شریک نیست، و حضرت به این وسیله می‌داند خداوند او را اذن و اجازه ظهور داده است.[۲۳]
  2. علائم عامه: علاماتی که این علامات برای عامه عوام و خاصه خواص ظاهر خواهد شد و دانستن آن اختصاص به حضرت ندارد.[۲۴]
  • تقسیمات دیگری نیز بیان شده است مانند تقسیم به نشانه‌های آسمانی و زمینی؛[۲۵] تقسیم به نشانه‌های عادی و غیر عادی[۲۶] و ... .[۲۷] اما همان‌گونه که اشاره شد در روایات تنها به تقسیم علائم به حتمی و غیر حتمی اشاره شده است و بیشتر تقسیمات دیگر ذوقی به نظر می‌رسند.

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله شهید صدر؛
آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در این‌باره گفته‌ است:

«علامت متضمن معنای کشف، دلالت، نشان دادن چیزی، که این شی‏ء علامت آن است می‏‌باشد. و چون ما اکنون درباره ظهور حضرت بقیة الله بحث می‏‌کنیم، درباره سبب وجود این حالت در علائم ظهور صحبت خواهیم کرد. علائم به این مفهوم و معنی از دو دیدگاه تقسیم می‌‏شود:

با در نظر گرفتن ارتباط این علائم با برنامه‏‌ریزی الهی، به دو قسم تقسیم می‌‏شود:

  1. رویدادهایی که در برنامه‏‌ریزی الهی دخالت دارند، همچون انحرافات که نشانه‏‌ای از ظهور نیز هستند.
  2. حوادثی که در این برنامه‌‏ریزی دخالتی ندارند، بلکه به خودی خود بدون ارتباط با وجود انسان وجودی مستقل دارند، مانند گرفتن ماه در شب‌های آخر ماه، و گرفتن خورشید در وسط ماه و دیگر رویدادهایی نظیر اینها که به عنوان علائم ظهور ذکر شده‌‏اند.
  • تقسیم دوم:علائم از جهت نزدیکی و دوری از زمان ظهور، به دو قسم تقسیم می‏‌شود:
  1. رویدادهائی که نزدیک و چسبیده به زمان ظهور است، به‌طوری‌که از آخرین مقدمات ظهور شمرده می‌‏شود؛ همچون قتل نفس زکیه، چنانکه در اخبار و روایات آمده است.
  2. روایاتی که گویای وقوع حادثه‏‌ای پیش از ظهور می‌‏باشند و لو اینکه با فاصله زمانی دور باشد. بنابراین مجموعه علائم را می‌‏توان به چهار گروه تقسیم کرد:
    1. آنهائی که در برنامه‏‌ریزی الهی داخل و نزدیک زمان ظهور می‏‌باشند، مانند قتل نفس زکیه؛ اگر دلیل نقلی آن ثابت شود.
    2. آنها که در برنامه‏‌ریزی داخل و دور از زمان ظهورند، همچون وجود دولت بنی عباس و جنگ‌های صلیبی.
    3. امور تکوینی نزدیک به زمان ظهور، همچون کسوف و خسوفی که بدان اشاره شد.
    4. امور تکوینی دور از زمان ظهور، همچون پیدایش آب‌های جاری و سیلاب‌ها، و هجوم گروه‌های ملخ و قحطی و خشکسالی در دوران غیبت کبری.

بررسی دقیق درباره خود این علائم از یک طرف و از طرف دیگر ارتباط و وابستگی اینها با ظهور و اینکه به چه جهت اینها را به عنوان علامت ذکر کرده‏اند در اینجا لازم و ضروری است. اما علائمی که به‌طور عموم مربوط به برنامه‏‌ریزی الهی است، از آنجا که واضح است که هدف این برنامه‏ریزی آماده ساختن و زمینه‌‏سازی دوران ظهور است، از این جهت وقتی یک انسان این مطلب را فهمید و روش این برنامه‏ریزی را دانست، می‏‌تواند بفهمد که کدامیک از این رویدادها مربوط به ظهور است و کدامیک مربوط نیست، و حوادثی که بار مقدماتی ظهور را دارا است و زمینه‌‏ساز ظهور حضرت بقیة الله می‌‏باشد از نظر اندیشه یک انسان متفکر بناچار همگی جزو نشانه‌‏ها و کاشف از روز ظهور خواهد بود. و این علامت با قواعد عمومی اولیه مطابق بوده و می‏‌بایست آن را پذیرفت؛ چه اینکه در روایات آمده باشد یا نیامده باشد، زیرا با دلیل و برهان صحت برنامه‏ریزی الهی را فهمیدیم و این خود یک مزیت و ویژگی است در اینگونه روایات نسبت به دیگر روایات. بعلاوه که در احادیث هم عملا نقل شده و شامل اخبار و روایاتی است که دال بر انحراف زمان و مردم آن بود، چه آنها که در رابطه با زمان ظهور است و چه آنها که مربوط به قیامت است و یا اینکه بدون‏ ارتباط به هیچ‏یک ذکر شده است (چنانکه در جهت اول درباره آن بحث کردیم).

و اما نسبت به رویدادهای تکوینی که بشارت وقوع آنها و لو در فاصله زمانی بسیار دور پیش از ظهور داده شده است، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه آنها را به عنوان علامت ذکر کرده‏‌اند، آن است که رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) برخی از حوادث بزرگی را که در آینده اتفاق خواهد افتاد و جلب نظر می‌‏کرده است، از طریق وحی و یا الهام فهمیده و به مردم می‏‌گفتند، و آن را مرتبط به ظهور حضرت بقیة الله می‌‏کردند تا مردمی که در زمان وقوع آن حوادث بسر می‏‌برند، صداقت گفتار ائمه را درباره آن حوادث ببینند و نسبت به اخبار مربوط به حضرت بقیة الله نیز اعتقادشان محکمتر شود، و آنها را نیز درست بدانند. پس از این جهت این حوادث نشانه ظهورند که دلیل بر صدق اعتقاد و روایات مربوط به حضرت بقیة الله می‌‏باشند. و از اینجا می‏‌فهمیم که این حوادث را وقتی می‏‌توانیم علامت ظهور بدانیم که در روایات اسمی از آنها برده شده باشد و آنها را به عنوان نشانه و علامت ذکر کرده باشند؛ ولی اگر در روایات نیامده بود این گونه رویدادهای تکوینی را که در دوران پیش از ظهور واقع می‌‏شوند نمی‌‏توان گفت ارتباطی با ظهور حضرت بقیة الله (ع) دارند.

و اما نسبت به رویدادهای تکوینی نزدیک به زمان ظهور بر طبق دلالت اخبار و احادیث، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه اینها را علامت ظهور دانسته‌‏اند آن است که انگیزه ایجاد آنها در نظر خداوند متعال همان است که اینها را نشانه‏‌ای برای ظهور قرار دهد، و نظر مردم را نسبت به ظهور جلب کرده، و مخصوصا افراد با اخلاص و آزمایش شده را که همیشه در حال انتظار به سر می‌‏برده‌‏اند آماده ظهور گرداند. بنابراین، اینگونه روایات نشانه بودن برای ظهور را در برنامه‏ریزی الهی از آن جهت دارا می‌‏باشند که نظر مردم را به ظهور حضرت مهدی (ع) جلب می‏‌کنند. لکن باید بدانیم که رویدادهای مذکور همچون رویدادهای سابق، در صورتی‏ می‌‏توانند نشانی برای ظهور حضرت باشند که روایات متذکر آنها شده باشند؛ زیرا این مطلب واضح است که هر حادثه‌‏ای را و لو نزدیک به زمان ظهور و باعث جلب نظر مردم باشد، نمی‌‏شود علامت ظهور بدانیم»[۲۹].
۲. آیت‌الله محمدی ری‌شهری؛
آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«برای نشانه‌های ظهور، تقسیم‌های گوناگونی ذکر کرده‌اند. از مهم‌ترین آنها، تقسیم به علامت متصل (نزدیک) و منفصل (دور)، همچنین تقسیم به حتمی و غیر حتمی است. تقسیمات دیگری مانند علائم طبیعی و غیر طبیعی، عادی و خارق العاده، کلی یا جزئی، عام و خاص، مجمل و کنایی، مقید یا مشروط، قطعی یا مشکوک، در کتاب‌هایی که از نشانه‌های ظهور سخن گفته‌اند، به چشم می‌خورد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که از این همه تقسیم‌بندی‌ها، فقط یک مورد آن در احادیث وجود دارد و آن حتمی بودن و غیر حتمی بودن است که از آن دو به محتوم و موقوف هم تعبیر می‌شود.

علائم حتمی و غیر حتمی‌: در حدیثی از امام صادق (ع) چهار نشانه ذکر شده و آنها را محتوم دانسته است[۳۰]. در دو حدیث دیگر، ایشان چندین نشانه ذکر کرده و در هر کدام، کلمه "محتوم" را تکرار فرموده است[۳۱]. البته به نشانه‌های غیر حتمی، تصریح نشده، ولی می‌توان غیر از این موارد را جزء غیر حتمی‌ها دانست.

نشانه‌های حتمی‌: گفته شد که مهم‌ترین تقسیم علائم، مربوط به حتمی یا غیر حتمی بودن آنهاست. احادیثی وجود دارد که تعدادی از رویدادها را به عنوان نشانه حتمی ظهور قلمداد کرده و از آنها نام می‌برد. گویا تعبیر از حتمی بودن برخی علائم، برای اولین بار در احادیث امام باقر (ع) بیان شده است. از سوی دیگر، تا آن جا که جستجو شده، حتمی یا غیر حتمی بودن نشانه‌ها در منابع اهل سنت یافت نشد. نشانه‌هایی که در احادیث از حتمی بودن آنها خبر داده شده، فراوان نیستند. این موارد، عبارت اند از: ندای آسمانی، خروج سفیانی، خسف بیداء و کشته شدن نفس زکیه[۳۲]. در بعضی احادیث، از طلوع خورشید از مغرب، آشکار شدن دستی در آسمان، ظهور یمانی و اختلاف بنی عباس هم به عنوان امری حتمی یاد شده است. نمونه‌ای از این روایات چنین است: امام صادق (ع) می‌فرمایند: "ندای آسمانی، از امور حتمی است و خروج‌ سفیانی، حتمی است و خروج‌ یمانی هم حتمی است و کشته شدن نفس زکیه نیز حتمی است، و پدیدار شدن‌ کف‌ دستی از آسمان نیز حتمی است و نیز آیه‌ هراسناک و سهمگین ماه رمضان که خوابیده را بیدار می‌کند و بیدار را می‌ترساند و دخترکان را از پس پرده بیرون می‌کشد"[۳۳]»[۳۴].
۳. آیت‌الله قزوینی؛
آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:

«علایم ظهور امام زمان (ع) که در کتاب‌های احادیث وارد شده است را به ۳ قسمت تقسیم می‌کنیم:

  1. نشانه‌های عمومی که درباره انحرافاتی که در سرزمین‌های اسلامی و غیره منتشر می‌شود و جامعه بشری به آن آلوده می‌گردند را خبر می‌دهد. این علایم از علایمی که نزدیک به ظهور امام زمان (ع) است، نمی‌باشد؛ بلکه ممکن است از ۲۰سال قبل از ظهور رخ دهد.
  2. علایمی که نزدیک ظهور امام زمان (ع) (سال‌های نه خیلی زیاد) هستند؛ ولی نشانه وقوع ظهور امام (ع) در همان سال نیستند؛ بلکه از انواع سختی‌ها و آزمایش‌ها در قرن بعد از زمان صدور این احادیث، شمرده می‌شوند.
  3. قسم سوم: به ۲ نوع دیگر تقسیم می‌شود:
    1. علایم غیر حتمی- که علائم قطعی نیستند- و ممکن است، واقع شود و ممکن است، واقع نشود.
    2. علایم حتمی که شکی در وقوع آنها وجود ندارد و قطعا اتفاق خواهند افتاد.
در مجموع از این علایم، چنین به دست می‌آید که: بعضی از این علایم، روشن و منظور از آنها واضح است و بعضی در نهایت ابهام، اجمال و پیچیدگی هستند»[۳۵].
۴. حجت الاسلام و المسلمین محمدی منفرد؛
حجت الاسلام و المسلمین بهروز محمدی منفرد در کتاب «مهدویت» (ج۱۰ «چلچراغ حکمت»؛ برگرفته از آثار شهید مطهری) در این‌باره گفته‌ است:

«دو گونه نشانه برای ظهور حضرت مهدی (ع) ذکر شده است:

۵. حجت الاسلام و المسلمین کارگر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت دوران ظهور» در این‌باره گفته است:

احادیث اهل بیت (ع) علایم ظهور را به دو قسم تقسیم کرده‏‌اند:

  • یکی از آنها علایم حتمی است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود.
  • قسم دوم؛ یعنی، علایم غیر حتمی، حوادثی است که به طور مطلق و حتم از نشانه‏‌های ظهور نیست؛ بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقق یابد، مشروط نیز محقق می‏‌شود»[۴۰].
۶. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی رضایی اصفهانی، در کتاب «مهدویت» در این‌باره گفته است:

چند نمونه از این علائم به شرح ذیل می‌باشد:

۱. قیام سفیانی: امام صادق (ع) می‌فرمایند: "خروج سفیانی از علائم حتمی است و قیام او در ماه رجب خواهد بود."[۴۱] یکی از علائم حتمی که پیشوایان معصوم ما بر آن بسیار تأکید کرده و به طور صریح بیان فرموده‌اند خروج سفیانی است این شخص، که طبق پاره‌ای از روایات مردی اموی و از نسل یزید بن معاویه بن ابی‌سفیان است و از پلیدترین مردم است با خاندان نبوت و امامت و شیعیان دشمنی ویژه‌ای دارد و در شهرهای عراق به ویژه در نجف و کوفه، جنایات بزرگی مرتکب می‌شود... سفیانی بعد از مدتی از عراق به شام و دمشق فرار می‌کند؛ امام سپاهی را به تعقیب او می‌فرستد و سرانجام او را در "بیت المقدس" هلاک کرده و سرش را جدا می‌کنند[۴۲].

۲. خسف بیداء: از جمله علائم حتمی، فرو رفتن لشگر سفیانی در "بیداء" است. بعد از قتل و غارت در مدینه، سپاهی از طرف سفیانی به سوی مکه می‌رود و در بین راه مکه و مدینه به فرمان خدای متعال به زمین فرو می‌روند[۴۳].

امام باقر (ع) در حدیث معتبری می‌فرمایند: به فرمانده لشگر سفیانی گزارش می‌رسد که مهدی (ع) به سوی مکه حرکت کرده است. او سپاهی را به دنبال آن حضرت روانه می‌کند. آنها به وی دست نمی‌یابند و مهدی (ع) داخل مکه می‌شود... فرمانده سپاه سفیانی با سپاهش در "بیداء" فرود می‌آیند. در این هنگام، ندا دهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد: "ای زمینِ "بیداء" اینان را نابود کن!" پس زمین آنها را در خود فرو می‌برد...[۴۴] و همچنین از امام صادق (ع) حکایت شده: "از علائم حتمی که پیش از قیام اتفاق خواهد افتاد قیام سفیانی و فرو رفتن در زمین "بیداء" است."[۴۵] ۳. صیحه و ندای آسمانی: براساس روایات متعدد، پس از ظهور امام در مکه بانگی بسیار مهیب و رسا از آسمان شنیده می‌شود که امام را با اسم و نسب به همگان معرفی می‌کند و به مردم توصیه می‌کند که با امام بیعت کنند تا هدایت یابند و با او مخالفت نکنند که گمراه می‌شوند. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که می‌فرمایند: «"عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ. "»؛ "قبل از قیام قائم پنج علامت حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه و ندای آسمانی و قتل نفس زکیه و خسف بیداء"[۴۶].

۴. قتل نفس زکیه: انسان جوان و پاکی بین رکن و مقام توسط اهل مکه کشته می‌شود.

۵. خروج یمانی: قیام سرداری از سرزمین یمن یکی از علائم حتمی است که اندکی پیش از ظهور رخ خواهد داد وی که مردی صالح و مؤمن است علیه بدی‌ها و انحرافات قیام می‌کند و با تمام توان با بدی‌ها و تباهی‌ها مبارزه می‌کند. از امام باقر (ع) در این باره حکایت شده: در میان بیرق‌هایی [که قبل از قیام مهدی (ع) بلند می‌شود] پرچمی هدایت‌کننده‌تر از پرچم یمانی وجود ندارد که آن پرچم هدایت است[۴۷].

۷. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «پرسمان مهدویت» در این‌باره گفته است:

«ظهور حضرت مهدی (ع) به عنوان عظیم‌ترین حادثه‌ای که در دوران زندگی انسان رخ خواهد داد، بدون تردید دارای نشانه‌هایی است که از آنها در سخنان معصومین (ع) فراوان به آنها اشاره شده است. آنچه از کلام این بزرگان استفاده می‌شود اینکه آنها عبارتند از: آن رخدادهایی که در آستانه ظهور، یا همزمان و یا پس از ظهور حضرت مهدی (ع) پدید می‌آیند و تحقّق هریک از آن نشانه‌ها، نویدی از ظهور حضرت مهدی (ع) و نزدیکتر شدن قیام جهانی آن حضرت است.

  • بنابراین از یک نگاه می‌توان گفت: نشانه‌های ظهور از نگاه وقوع زمانی به چهار دسته تقسیم می‌شود:
  1. نشانه‌هایی که با فاصله زمانی پیش از ظهور رخ می‌دهند.
  2. نشانه‌هایی که با فاصله بسیار اندک پیش از ظهور اتفاق می‌افتند "در آستانه ظهور".
  3. نشانه‌هایی که همزمان با حادثه بزرگ ظهور حضرت مهدی (ع) رخ می‌دهند.
  4. نشانه‌هایی که با فاصله‌ای اندک پس از ظهور و پیش از قیام حضرت مهدی (ع) اتفاق می‌افتند.
  1. بارش باران‌های فراوان در آستانه ظهور.
  2. خسوف و کسوف نابه‌هنگام پیش از ظهور.
  3. مرگ ومیرها، زلزله‌ها و جنگها و آشوب‌های فراگیر.
۸. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«چنان‏که پیشتر بیان شد، وقت ظهور امام مهدی (ع) برای هیچ‏کس جز خداوند متعال معلوم نیست، و کسانی که وقت ظهور را تعیین نمایند، دروغگو شمرده شده‏‌اند. ولی علایم و نشانه‏‌های بسیاری برای ظهور آن حضرت در کتاب‌های حدیث ثبت شده است که ذکر تمام آنها از حوصله این کتاب خارج می‌‏‏باشد.

علایم ظهور به دو دسته کلّی تقسیم می‌‏‏شوند: علایم حتمی و علایم غیرحتمی. چنانکه فضیل بن یسار از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود: نشانه‌‏های ظهور دو دسته است: یکی نشانه‏‌های غیرحتمی و دیگر نشانه‌‏های حتمی، خروج سفیانی از نشانه‌‏های حتمی است که راهی جز آن نیست[۵۴] منظور از علایم حتمی آن است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود. و مقصود از علایم غیرحتمی آن است که حوادثی به‏‌طور مطلق و حتم از نشانه‌‏های ظهور نیست، بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقّق یابد مشروط نیز متحقّق می‌‏شود، و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقّق نمی‌‏یابد. و لذا مسلّم است علایمی که در مورد حتمی بودن آنها نصّی نداشته باشیم، احتمال رخ دادن آنها نیز وجود دارد»[۵۵].
۹. حجت الاسلام و المسلمین صادقی؛
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی صادقی، در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» در این‌باره گفته است:

«در کتاب‌هایی که از نشانه‌های ظهور بحث می‌شود، اقسام گوناگونی برای علائم ذکر می‌شود که غیر از یک مورد، در روایات به آن تصریح نشده است؛ مثلا یکی از تقسیم‌های رایج همان متصل یا نزدیک و منفصل یا دور است. تقسیم دیگر به حتمی و غیرحتمی بودن نشانه‌هاست که این در روایات آمده است. تقسیم دیگر به طبیعی و غیر طبیعی یا عادی و خارق العاده است. تقسیم‌های دیگری که در کتاب‌ها به چشم می‌خورد، عبارت‌اند از: کلی و جزئی یا عام و خاص، مجمل و کنایی، مقید یا مشروط، قطعی یا مشکوک، واقع شده یا غیر آن و تقسیم به لحاظ زمان و نوع رویداد[۵۶]. بسیاری از این تقسیم‌بندی‌ها پرورده افکار و سلیقه نویسندگان است که به مرور زمان افزوده شده است. البته برخی از آنها مانند طبیعی و غیر طبیعی قابل توجه و بعضی از اقسام قابل نقد است؛ مانند نشانه‌های نزدیک و دور که بعضی، حوادثی از زمان ائمه (ع) را به عنوان علائم ظهور معرفی کرده می‌گویند اینها از نشانه‌های دور است[۵۷]. چون علامت نمی‌تواند با فاصله دور واقع شود و خواهیم گفت که این‌گونه نشانه‌ها در اخبار اهل بیت (ع) به عنوان علامت ظهور معرفی نشده است، بلکه در صورت درستی روایت، بر پیش‌گویی حمل می‌شود. تنها تقسیمی که در روایات به آن تصریح شده حتمی بودن و غیر حتمی بودن نشانه‌هاست که از آن دو به محتوم و موقوف تعبیر می‌شود. در روایتی از امام صادق (ع) چهار نشانه ذکر شده و فرموده اینها محتوم است[۵۸]. در دو روایت دیگر، آن حضرت چندین نشانه ذکر کرده و در هرکدام کلمه "محتوم" را تکرار فرموده است[۵۹]. البته به نشانه‌های غیر حتمی تصریح نشده است ولی می‌توان غیر از این موارد را جزء غیر حتمی‌ها دانست. امام باقر (ع) درباره تفسیر آیه: هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ[۶۰] می‌فرماید: مقصود از آیه، اجل محتوم و موقوف است. محتوم آن است که غیر آن نمی‌شود و موقوف آن است که به مشیت الهی بستگی دارد[۶۱].

گروهی از نویسندگان معتقدند که بعضی از نشانه‌های ذکر شده برای ظهور معنای ظاهری خود را ندارند بلکه مظهر یک پدیده و سمبل آن هستند. سید محمد صدر در کتاب دوم و سوم از موسوعه غیبت این بحث را مطرح کرده و درباره احتمال رمزی بودن دجال، سفیانی و یأجوج و مأجوج سخن گفته است. وی دجال را سمبل حرکت‌های ضد اسلامی و انحرافات عمومی از جمله مظاهر فریبنده تمدن غربی، سفیانی را سمبل انحراف در میان مسلمانان و یأجوج و مأجوج را گونه‌هایی از همان دجال یا تمدن مادی می‌داند[۶۲]. از آن‌جا که در روایات متعدد، نشانه‌های ظهور غالبا با تعبیر واحدی آمده است سمبلیک دانستن آنها به راحتی ممکن نیست؛ مثلا اگر قرار بود مراد از سفیانی، طرز تفکر اموی و ابوسفیان و مقابله با اسلام باشد می‌توانست از آن تعبیرهای دیگری هم بشود یا دست‌کم در یکی دو روایت ردپایی از رمزی بودن و سمبل بودن آن باشد و حال آن‌که چنین نیست. علاوه بر این، اگر قرار باشد همه نشانه‌ها را سمبل انحراف، رفتار اجتماعی یا ... بدانیم راه برای چنین برداشتی در سایر موضوعات هم باز خواهد شد. این دیدگاه با اشکال‌های دیگری نیز روبه‌روست از جمله آن‌که: حمل نشانه‌ها به رمز بودن خلاف ظاهر روایات و ذهنیت عرفی مخاطبان آن است؛ تعبیر یأجوج و مأجوج در قرآن هم به کار رفته و معنای ظاهری آن مراد است؛ حمل بسیاری از نشانه‌های ظهور به معنای سمبلیک امکان‌پذیر نیست ضمن این‌که نیاز به قرینه دارد، یعنی از معنای اصلی خارج و مجاز خواهد شد؛ اگر چنین باشد هرکس طبق سلیقه خود علائم را تفسیر و توجیه خواهد کرد و به‌طور کلی مفهوم علامت و این ویژگی که موجب شناخت موضوع دیگر می‌شود، با سمبلیک بودن نمی‌سازد»[۶۳].
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین علی‌پور؛
حجت الاسلام و المسلمین مهدی علی‌پور، در مقاله «ظهور» در این‌باره گفته است:

«نشانه‌های یاد شده در روایات، به گونه‌های مختلف قابل دسته بندی است؛ مفاد پاره‌ای از این روایات ویژگی‌های جسمانی امام منتظر (ع) است. پاره‌ای دیگر به اوصاف و امتیازات روحانی و نفسانی آن حضرت (ع) اشاره دارد. دسته سوم، به حوادث تكوینی زمان ظهور یا نزدیک آن دلالت می‌کند. گروه چهارم به اوضاع اجتماعی، فرهنگی، دینی، سیاسی و اقتصادی جامعه و مردم می‌پردازد. جمعی از روایات نشانه‌های نزدیک ظهور یا هنگام ظهور را مطرح می‌کنند و دسته ای علائم بعيد ظهور را می‌شمارند. پاره ای از نشانه‌ها قطعی و حتمی‌اند و دسته ای دیگر غیر قطعی؛ یعنی امکان عدم تحقق آنها وجود دارد، زیرا قضای حتمی الهی بر وقوع آنها تعلق نگرفته است.

  1. علائم ظهور، با توجه به ارتباط آنها در تخطيط الهی و نظام علی - معلولی جهان، دوگونه‌اند:
    1. حوادثی که تحت تخطيط الهی [۶۷] جای دارند، مانند انحراف جهان و انسان‌ها و ...؛
    2. حوادثی که تحت تخطيط الهی جای نمی‌گیرند، تکوینی‌اند و به وجود آدمیان بستگی ندارند، مانند خسوف و کسوف.
  2. علائم ظهور، با توجه به نزدیکی یا دوری از ظهور، دو گونه‌اند:
    1. به زمان ظهور نزدیکند و از مقدمات اخير ان شمرده می‌شوند، مانند قتل نفس زکیه؛
    2. از زمان ظهور دورند، مثل از میان رفتن دولت بنی عباس.
  • از ترکیب موارد یاد شده چهار صورت پیش می‌آید:
  1. علائم مندرج در تخطيط الهی و نزدیک به ظهور، مثل قتل نفس زکیه؛
  2. نشانه‌های مندرج در تخطيط الهی و دور از ظهور، مانند نابودی دولت بنی عباس و جنگ‌های صلیبی؛
  3. علائم تکوینی نزدیک به ظهور، مثل کسوف و خسوف؛
  4. نشانه‌های تکوینی دور از ظهور، مانند آفت ملخ و برداشت اندک محصولات زراعی.[۶۸]. او در ادامه می‌افزاید: پاره‌ای از این علائم خارق العاده‌اند و نوعی معجزه به شمار می‌آیند؛ یعنی تحقق آن به طور طبیعی ممکن نیست، مثل خسوف و کسوف در غیر زمان خود یا صيحه آسمانی. البته بسیاری از علائم طبیعی‌اند و در پرتو نظام على و معلولی جهان رخ می‌نمایند. علائم ظهور، نشانه‌هایی هستند که از حوادثی از آینده خبر می‌دهند و تنها به این دلیل که خداوند از طریق وحی به وسیله معصومان (ع) برایمان بیان کرده است، صادق شمرده می‌شوند.[۶۹] سید محمد صدر درباره احادیث مربوط به علائم ظهور می‌نویسد: "غالب احادیث این باب باید بر رمز و تمثیل و کنایه حمل شود، زیرا مدلول‌های لفظی و مطابقی آنها که به وقایعی مشخص اشاره دارد، مراد نیست، این روایات به مسائلی که قبل از ظهور تحقق می‌یابند، اشاره‌ای کنایی دارند. معصومان (ع) به سبب مصالحی خاص، از زبان رمز بهره گرفته‌اند، در این جا پارهای از این مسائل را ذکر می‌کنیم به صراحت در بیان این حوادث اجتماعی، با سطح فکری مردم آن عصر سازگار نبود؛ - بیان غیررمزی حوادث، به موضع گیری‌های نادرست دشمنان ظهور می‌انجامید. بر اساس بسیاری از روایات، این حوادث به طریق اعجاز رخ می‌دهد. از آنجا که تحقق اعجازآمیز این وقایع با قانون برهان پذیر بودن معجزات ناسازگار است، پژوهشگر خود را در دوراهی طرح یا کنایه و رازآمیز شماردن آنها می‌یابد. بی تردید، حمل کردن روایات بر رمز و تأویل، از طرح آنها بهتر است؛ به ویژه در مواردی که حوادث با اخبار بسیار و طرق متعدد نقل شده و به لحاظ سند مشکل ندارد.[۷۰].
  • این تحلیل درخور دقت است، اما با واقعیات موجود ناسازگار می نماید، زیرا:
  1. براساس گفتار نویسنده محترم، بسیاری از روایات قابل فهم و تفسیر؛
  2. توجیه این روایات در دو طریقی که نویسنده گمان برده است، منحصر نیست، زیرا می‌توان آنها را بر معنای مطابقی حمل کرده، امکان وقوعشان را به همان شکل که در روایات بیان شده تعبدا پذیرفت و علم به چگونگی وقوع آنها را به اهلش واگذار کرد. به هر حال، قسمتی از نشانه‌های ظهور تا کنون محقق شده است و برخی از آنها در حال و آینده به تدریج رخ می‌نماید»[۷۱].
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین اسماعیلی؛
حجت الاسلام و المسمین اسماعیل اسماعیلی، در مقاله «بررسی نشانه‌های ظهور» در این‌باره گفته است:

«آن دسته از رخدادها، که بر اساس پیشبینی معصومان (ع) پیش و یا در آستانه ظهور حضرت مهدی (ع)، پدید خواهند آمد، نشانه‌های ظهورند. تحقق هریک از این نشانه‌ها، نویدی از نزدیک‌تر شدن ظهور قائم (ع) است، به گونه‌ای که با تحقق مجموعه رخدادهای پیشگویی شده و به دنبال آخرین نشانه ظهور، حضرت مهدی (ع) قیام خواهد کرد. پس پدیدار شدن یک و یا چند نشانه از مجموعه نشانه‌های ظهور، چیزی جز نزدیک‌تر شدن زمان ظهور را نمی‌رساند. البته بسیاری از حوادث و تحولاتی را که امامان (ع) وقوع آنها را در دوران غیبت کبری پیشبینی کرده‌اند، یا شماری از آنها را به عنوان نشانه ظهور معرفی کرده‌اند، به وقوع پیوسته‌اند. مثلاً، در روایات، از اختلاف در میان امت اسلام[۷۲]، انحراف بنی عباس و از هم گسستن حکومت آنان[۷۳]، جنگ‌های صلیبی[۷۴]، فتح قسطنطنیه به دست مسلمانان[۷۵]، درآمدن پرچم‌های سیاه از ناحیه خراسان[۷۶]، خروج مغربی در مصر و تشکیل دولت فاطمیان[۷۷]، وارد شدن ترک‌ها در منطقه جزیره، واقع در بین النهرین و عراق امروزی[۷۸]، وارد شدن رومیان در منطقه رمله و شام[۷۹]، رها شدن کشورهای عرب از قید استعمار[۸۰]، بالا آمدن آب دجله و سرازیر شدن آن به کوچههای کوفه[۸۱]، بسته شدن پل بر روی دجله، بین بغداد و کرخ[۸۲]، اختلاف بین شرق و غرب و جنگ و خونریزی فراوان[۸۳] بین آنان و...[۸۴] خبر داده شده که ظاهرا همه، یا بسیاری از آنها تابه کنون، رخ داده‌اند. اما باید توجه داشت که:

  1. معلوم نیست که مراد از این حوادث، همان حوادثی باشد که در روایات آمده است.
  2. پیشبینی چنین اموری، به معنای آن نیست که اینها نشانه حتمی ظهورند، بلکه همه و یا بسیاری از آنها، صرفا، رخدادهایی هستند که امامان (ع) از وقوع آنها در آینده خبر داده‌اند.
  3. برفرض، در روایات از برخی از اینها به عنوان نشانه ظهور یاد شده باشد، از کجا معلوم که منظور ظهور حضرت مهدی (ع) باشد؟»اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۴۵-۲۴۶.</ref>.
۱۲. حجت الاسلام والمسلمین هاشمی شهیدی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید اسدالله هاشمی شهیدی، در کتاب «زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی» در این‌باره گفته است:

«علائم ظهور بر شش قسم است:

  1. علائم حتمیه که البته خواه ناخواه باید واقع شود مانند "خروج دجال" و "سفیانی" و "صیحه آسمانی" و این هر "سه" علاماتی است که مقارن با ظهور خواهد بود.
  2. علائم معلقه و شرطیه که این علائم، منوط و مشروط و معلق است به اراده و مشیت خداوند عالم، که اگر اراده خدا به آن تعلق گرفته باشد واقع می‌شود و اگر خدا نخواهد واقع نخواهد شد و چه بسا می‌شود که به جهت حکمت و مصلحت و مقتضیات و موانعی که خداوند عالمیان می‌داند واقع نشود، و یا بر اثر طاعات و دعاهای مردم رفع گردد و یا تغییر داده شود.
  3. علاماتی است که قبلا و در زمان‌های گذشته تاکنون واقع شده و زمان آنها گذشته است، و آنها را علامات واقعه می‌گویند.
  4. علاماتی است که تا هنوز واقع نشده و امید می‌رود که (بعدها) واقع شود، و اینها را علامات غیر واقعه می‌گویند.
  5. علاماتی است خاصه، که این علامات، خاص و مختص به وجود پربرکت خود حضرت صاحب الامر (ع) است و کسی در این علامات با آن حضرت شریک نیست، و حضرتش به این وسیله می‌داند که خداوند او را اذن و اجازه ظهور داده است، زیرا علم ظهور حضرت را به جز خدا کسی نمی‌داند.
  6. علاماتی است عامه، که این علامات از برای عامه عوام و خاصه خواص ظاهر خواهد شد و دانستن آن اختصاص به حضرت ندارد. بلکه برای همه و عامه مردم است و هرکس از عوام و خواص، آنها را (کم و بیش در طول مدت عمر خود اگرچه خیلی کوتاه) خواهد دید»[۸۵].
۱۳. حجت الاسلام والمسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است:

«برای علایم تقسیمات متعدّدی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. حتمی و غیرحتمی: این تقسیم‌بندی برگرفته از روایات است؛ بدین معنی که در روایات موجود بعضی علایم، از امور محتومه دانسته شده است که مراد از آن حتمیت وقوع آنها است و بعضی از علایم دیگر غیر حتمی معرفی شده است که مراد از آن امکان واقع نشدن و تحقّق پیدا نکردن آنهاست. امام باقر (ع) فرمود: «"إِنَّ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مَوْقُوفَةً وَ أُمُوراً مَحْتُومَةً وَ إِنَّ السُّفْيَانِيَّ مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ"»[۸۶] به درستی که بعضی از امور، امور موقوف (غیر حتمی) هستند و بعضی امور حتمی و به درستی سفیانی از امور حتمی است که چاره‌ای از آن نیست.
  2. متصل و منفصل: [۸۷] مراد از علایم متصل، علایمی است که نزدیک به ظهور و همراه با آن تحقق می‌یابند و به گونه‌ای که فاصلۀ زمانی زیادی بین آنها و ظهور نیست و پیدایش این علایم به معنای قریب الوقوع بودن ظهور است، و مراد از علایم منفصل، علایمی است که با زمان ظهور فاصله زمانی دارد و تحقق و پیدایش آنها باعث اطمینان قلبی بیشتر مؤمنان شده و روحیه امید را در آنان زنده نگه می‌دارد. از امام صادق (ع) نقل شده است: «" لَيْسَ بَيْنَ قِيَامٍ الْقَائِمِ وَ بَيْنَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ إِلَّا خَمْسَ عَشْرَةَ لَيْلَةً"»[۸۸]. البته باید توجه داشت که معمول علایم حتمی از گروه علامت‌های متصّل می‌باشند که نزدیک ظهور محقق می‌شوند. تقسیمات دیگر نیز گفته شده است مانند عادی و غیرعادی، آسمانی و زمینی، که عموماً ذوقی است[۸۹].
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین علی‌زاده؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی علی‌زاده، در کتاب «نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار» در این‌باره گفته است:

«در جوامع روایی شیعه و سنی، از امور متعددی به عنوان "علائم ظهور" یاد شده است. منظم ساختن این نشانه‌ها در ضمنِ تقسیم و دسته‌بندی آن‌ها، فوایدی را در پی دارد که بر اهل دقت پوشیده نیست. نشانه‌های ظهور را از زوایای مختلفی می‌توان نگریست؛ مثلاً از لحاظ پیوستگی و گسستگی نسبت به ظهور، علائم منفصل و علائم متصل - و به تعبیر دیگر علائم پیش از ظهور و علائم مقارن با ظهور - را تشکیل می‌دهند و از نظر میزان قطعیت، به علائم محتوم و علائم مشروط انقسام می‌یابند و از جهت طبیعی و انسانی بودن و شخصی یا عمومی بودن سه دسته "حوادث خارق العاده"، "اوضاع عمومی اجتماعات بشری" و "متخاصمان؛ نیروها و چهره ها" را تشکیل می‌دهند. پیش از ذکر علائم، دو نکته را خاطر نشان می‌کنیم:

  • نکته اول: مأخذ برخی از علائم، خبر واحد یا احادیث مجهول و روایات مقطوعه و مرفوعه می‌باشد، هرچند نگارنده در این مکتوب، همه علائم را ذکر نمی‌کند و به ذکر علائمی که اکثراً در کتب متعدد و معتبر روایی وارد شده، بسنده می‌کند ولی به هر روی تضمینی برای عدم راهیابی نشانه‌های ضعیف السند وجود ندارد؛ البته قدر متیقن از نشانه‌های محتوم در میان مجموعه علائم، قابل تحصیل و تشخیص است.
  • نکته دوم: لسان روایات در پاره‌ای از علائم به احتمال زیاد، زبان نمادین یا به اصطلاح سمبلیک است. بر این اساس، مدلول مطابقی برخی از واژگان مراد نیست، بلکه معنای کنایی و استعاری مقصود معصوم (ع) بوده است که در قست پایانی این فصل و ضمن نکته پنجم نمونه برجسته‌ای از آن ارائه خواهد شد.
  • علائم متصل و نشانه‌های منفصل: نخست به ذکر علائم متصل که همان نشانه‌های مقارن ظهور هستند می‌پردازیم و سپس علائم منفصل را در قالب سه دسته بیان می‌کنیم.
  • الف)علائم پسینی (نشانه‌های متصل)
  1. علامت سال ظهور آن است که عدد آن فرد (یعنی مختوم به ۱، ۳، ۵، ۷ یا ۹) می‌باشد و علامت روز ظهور آن است که شنبه مصادف با عاشورا (دهم محرم) خواهد بود[۹۰].
  2. صبح روز ظهور، افراد زیر بالش خود صحیفه‌ای می‌یابند که بر آن نوشته شده: «طاعَةٌ مَعْرُوفَة»[۹۱].
  3. هنگام ظهور، ملکی (یا تکه ابری) بر فراز وجود شریف حضرت بقیة الله الاعظم (ع) ندا در می‌دهد: "این است مهدی (خلیفة الله) او را تبعیت کنید"[۹۲].
  4. عیسی بن مریم (ع) از آسمان فرود آمده و پشت سر امام (ع) نماز می‌گذارد[۹۳].
  5. جبرئیل (ع) از سمت راست و میکائیل (ع) از چپ، حضرت را مشایعت می‌کنند[۹۴]جبرئیل خروش بر می‌آورد: «البیعه لله»[۹۵].
  6. همزمان با سال ظهور، مردمان شاهد بیست و چهار نوبت بارش باران و رحمت الهی و سرسبزی و طراوت زمین و پدید آمدن برکات بیشمار خواهند بود[۹۶].
  1. کسوف خورشید در نیمه رمضان و خسوف ماه در آخر آن (بر خلاف قوانین حرکات طبیعی اجرام آسمانی)[۹۷].
  2. فرو رفتن زمین در سرزمین "البیداء" (میان مکه و مدینه) و قریه "جابیه"[۹۸] و قریه "حَرَسْتا"[۹۹].
  3. توقف سیر خورشید در آسمان از هنگام ظهر تا نیمه‌های عصر[۱۰۰].
  4. ظهور سرخی آفاق گستری در آسمان[۱۰۱].
  5. ظاهر شدن تصویر صورت و سینه‌ای در قرص خورشید[۱۰۲].
  6. صیحه آسمانی در ماه رمضان و ندای غیبی هاتفی که نام حضرت و نام پدر بزرگوارشان را فریاد می‌کند[۱۰۳].
  7. مرگ‌های سرخ و سپیدی که پیش از ظهور حضرت بسیاری از مردمان را هلاک می‌سازد[۱۰۴].
  • اوضاع عمومی جوامع بشری:احادیث بسیاری در کتب روایی شیعی و سنی وارد شده که اوضاع و احوال حاکم بر حیات عمومی نوع بشر را در سطح بین‌المللی، تیره و نابسامان و اسفناک ترسیم می‌کند. به گوشه‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
  1. زوال علم و معرفت و خردورزی و انتشار جهالت و تقلید[۱۰۵].
  2. شیوع فساد مالی و جنسی و قتل و غارت و شهادت به دروغ[۱۰۶].
  3. افزایش قیمت‌ها و صعوبت معاش و فراوانی مرگ و میر[۱۰۷].
  4. تکیه زدن حاکمان فاجر و ظالم بر اریکه قدرت[۱۰۸].
  5. بی‌رونقی نماز و عبادت و رونق یافتن دروغگویی و بی‌ثباتی مردم در دین خود[۱۰۹].
  6. تشبه زنان به مردان و مردان به زنان[۱۱۰].
  1. خروج سفیانی[۱۱۱]؛ نام این فرد پلید که رهبری جبهه باطل و نیروهای مهدی‌ستیز را به عهده خواهد داشت، عثمان بن عنبسه بن ابی سفیان است که از ابوسفیان مشرک معروف صدر اسلام نَسَب می‌برد. و همو لشکری را تجهیز نموده برای مقابله با امام به سوی مکه روانه می‌کند که زمین در صحرای البیداء، آنان را در کام خود می‌کشد. به مدت ۹ ماه بر نواحی پنجگانه دمشق، حمص، اردن، حلب و قنسرین حکومت خواهد کرد و خون‌های زیادی را خواهد ریخت تا این که سرانجام در منطقه فلسطین شرقی به دست سپاهیان صاحب الزمان (ع) اسیر شده و در کنار دریاچه "طبریه" چونان گوسفندی سر از بدنش جدا می‌گردد.
  2. ظهور شصت کذاب که مدعی نبوت‌اند[۱۱۲].
  3. قیام دوزاده تن از آل ابی طالب که مردم را به خود می‌خوانند و سودای پیشوایی دارند[۱۱۳].
  4. قتل نفس زکیه[۱۱۴](درباره او توضیحی در پایان این فصل ارائه می‌شود).
  5. قیام یمانی[۱۱۵](در پایان این قسمت، توضیحی درباره وی خواهد آمد).
  6. قیام سید خراسانی (شعیب بن صالح) و خروج پرچم‌های سیاه از خراسان در حمایت از موعود امم[۱۱۶].
  7. ظهور مرد مغربی از مصر و تسلط وی بر شام[۱۱۷].
  8. ورود پرچم‌های قیس و عرب به مصر[۱۱۸].
  9. ورود پرچم‌های کنده به خراسان[۱۱۹].
  10. پیاده شدن برادران ترک در "الجزیره"[۱۲۰] و پیاده شدن رومیان در "الرمله"[۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳].
۱۵. آقای باقری‌زاده اشعری؛
آقای محمد باقری‌زاده اشعری، در کتاب «از امام مهدی بیشتر بدانیم» در این‌باره گفته است:

«برای نشانه‌های ظهور، تقسیم‌های گوناگونی ذکر کرده‌اند، مانند: متصل (نزدیک) و منفصل (دور)، حتمی و غیر حتمی، طبیعی و غیر طبیعی، عادی و خارق العاده، کلی و جزئی، عام و خاص، مجمل و کنایی، مقید یا مشروط، قطعی و مشکوک.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که فقط تقسیم‌بندی نشانه‌های ظهور به حتمی (محتوم) و غیر حتمی (موقوف) در احادیث وجود دارد.

گویا تعبیر از حتمی بودن برخی نشانه‌ها، برای اولین بار در احادیث امام باقر (ع) بیان شده است.

مهم‌ترین نشانه‌هایی که حتمی شمرده شده‌اند، عبارت‌اند از: ندای آسمانی، خروج دجال، خروج سفیانی، کشته شدن نفس زکیه، خسف در بیداء، خروج یمانی، خروج خراسانی و خروج حسنی[۱۲۴]

البته در احادیث، به نشانه‌های غیر حتمی، تصریح نشده است؛ ولی می‌توان نشانه‌هایی را که حتمی خوانده نشده‌اند، جزو نشانه‌های غیر حتمی شمرد[۱۲۵]»[۱۲۶].
۱۶. حجت الاسلام و المسلمین زمانی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن زمانی، در کتاب «نشانه‌های قیام حضرت مهدی» در این‌باره گفته است:
  • «در کتاب‌های مختلف، تقسیم‌هایی برای نشانه‌های قیام حضرت مهدی (ع) مطرح شده است که به طور خلاصه بیان می‌شود:
  1. نشانه‌های حتمی‌ و غیر حتمی؛
  2. نشانه‌های متصل و منفصل: نشانه‌های متصل، علامت‌هایی است که نزدیک قیام حضرت مهدی (ع) واقع می‌شوند؛ به صورتی که فاصله زمانی میان آنها و قیام حضرت، مشخص است. مانند قتل نفس زکیه که پانزده شب با قیام فاصله دارد؛ چنانچه امام صادق (ع) فرمود: «" لَيْسَ‏ بَيْنَ‏ قِيَامٍ‏ الْقَائِمِ‏ وَ بَيْنَ‏ قَتْلِ‏ النَّفْسِ‏ الزَّكِيَّةِ إِلَّا خَمْسَ‏ عَشْرَةَ لَيْلَةً‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»[۱۲۷]. علائم منفصل، نشانه‌هایی است که فاصله زمانی آنها با قیام امام مهدی (ع) مشخص نیست؛ اما تحقق آنها باعث اطمینان قبلی مؤمنان و ایجاد روحیه امید در میان آنان می‌شود؛ مانند اختلاف بنی عباس اهل بیت (ع) در هنگامی‌ که آنان در اوج قدرت بودند و شیعیان زیر فشارشان قرار داشتند، از اختلاف و نابودی آنان سخن می‌گفتند و آن را جزء علامت‌های قیام حضرت مهدی (ع) می‌شمردند[۱۲۸] اما اکنون صدها سال از زوال بنی عباس می‌گذرد.
  3. نشانه‌های عادی و غیر عادی: نشانه‌های عادی، نشانه‌هایی هستند که واقع شدن آنها، مانند پیدایش سایر پدیده‌ها، روال عادی و طبیعی دارد؛ مانند خروج سفیانی و قتل نفس زکیه. اما نشانه‌های غیر عادی، نشانه‌هایی می‌باشند که واقع شدن آنها از راه عادی و طبیعی ممکن نیست و برای محقق شدن، نیازمند معجزه هستند؛ مانند ندای آسمانی و خسف بیداء.
  4. نشانه‌های آسمانی و زمینی: برخی نشانه‌ها در آسمان پدید می‌آیند؛ مانند خورشید و ماه گرفتگی در ماه رمضان یا ندای آسمانی. اما محل وقوع برخی علامت‌ها، زمین است؛ مانند خسف بیداء و قتل نفس زکیه.
  5. نشانه‌های عام و خاص: نشانه‌های عام به بیان اوضاع عمومی‌قبل از ظهور می‌پردازد؛ مانند افزایش فساد، ناامنی، بیماری‌ها و واقع شدن زلزله‌های ویران‌گر. درمقابل، برخی از نشانه‌ها مواردی خاص را مطرح می‌کنند که قبل از ظهور یا قیام حضرت مهدی (ع) رخ خواهند داد. به این نوع نشانه‌ها، نشانه‌های خاص و موردی گفته می‌شود؛مانند خروج سفیانی و ندای آسمانی»[۱۲۹].
۱۷. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها» در این‌باره گفته‌اند: «از میان این علائم برخی قطعی هستند که به علائم حتمی ظهور یا نشانه‌های قطعی ظهور معروفند. یعنی اولاً: پدیدار شدن آنها بدون هیچ قید و شرطی قطعی و الزامی خواهد بود و ثانیاً: ظهور حضرت حتماً پس از وقوع آن علائم خواهند بود و همه آن‌ها در نزدیکی ظهور حدود شش ماه قبل از ظهور اتفاق خواهد افتاد. برخی دیگر نیز غیرحتمی هستند. امام باقر (ع) دراین‌باره فرمودند: نشانه‌های ظهور دو دسته است: یک دسته نشانه‌های غیرحتمی و دسته دیگر نشانه‌های حتمی ...[۱۳۰]»[۱۳۱].

پرسش‌های وابسته

  1. علائم و نشانه‌های ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  2. علائم و نشانه‌های ظهور چیستند؟ (پرسش)
  3. علائم و نشانه‌های ظهور چند قسم‌اند؟ (پرسش)
    1. علائم و نشانه‏‌های حتمی ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
      1. آیا خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      2. آیا خسف بیداء از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      3. آیا ندای آسمانی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      4. آیا قتل نفس زکیه از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      5. آیا قیام یمانی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      6. آیا ظاهر شدن کف دستی در آسمان از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      7. آیا اختلاف عباسیان بر سر حکومت از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      8. آیا طلوع خورشید از مغرب از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    2. نشانه‏‌های غیر حتمی ظهور چیستند؟ (پرسش)
      1. آیا قتل محمد پسر عموی نفس زکیه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      2. آیا قیام خراسانی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      3. آیا قیام سید حسنی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      4. آیا خروج دجال از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      5. آیا خروج شیصبانی از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
      6. آیا قیام شعیب بن صالح از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      7. آیا قیام عوف سلمی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      8. آیا خسوف و کسوف در یک ماه رمضان از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      9. آیا قساوت دل‌ها از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      10. آیا انتشار علوم اهل بیت از قم نشانه ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      11. آیا مرگ و میرها و زلزله‌ها و جنگ‌ها و آشوب‌های داخلی و خارجی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      12. آیا نبرد میان سفیانی و اصهب از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      13. آیا باران‌های پیاپی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      14. آیا گسترش ظلم و فساد از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      15. آیا آمدن غربی‌ها به سرزمین عراق از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      16. آیا فتنه و آشوب در سوریه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      17. آیا اختلاف در میان امت اسلام از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      18. آیا انقراض سلسله بنی‌عباس از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      19. آیا مردن پاداشاهی به نام عبدالله از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      20. آیا بالا آمدن آب دجله از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      21. آیا گرانی و بالا رفتن قیمت‌ها از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      22. آیا علاماتی که در ماه رجب ظاهر می‌شود از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      23. آیا وقوع مسخ از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      24. آیا برگشت مرده‌ها به دنیا از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      25. آیا کشته شدن انسانهای بیگناه از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      26. آیا پر آب شدن دریاچه ساوه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      27. آیا حمله ملخ‌ها از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      28. آیا مرگ سریع از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      29. آیا بستن پل کرخ از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      30. آیا انشعاب نهری از فرات و جاری شدن در کوچه‌های کوفه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      31. آیا طلوع ستاره‌ای از مشرق از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      32. آیا قیام مغربی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      33. آیا خشک شدن نیل از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
  4. علائم متصل و منفصل ظهور امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
  5. علائم متصل و نزدیک به ظهور امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
  6. علائم منفصلی که با ظهور امام مهدی فاصله دارند چیستند؟ (پرسش)
  7. در قرآن و حدیث چه مفاهیمی با نشانه‌های ظهور مرتبط هستند؟ (پرسش)
    1. مراد از علائم در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    2. مراد از آیت در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    3. مراد از دلالت در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    4. مراد از آخر الزمان در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    5. مراد از ملاحم و فتن در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    6. مراد از ظهور در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    7. مراد از خروج در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    8. مراد از قیام در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    9. مراد از اشراط الساعه در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  8. منظور از علائم حتمی ظهور چیست؟ (پرسش)
  9. مفهوم توصیفی یا تمثیلی بودن نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  10. آیا ندای شیطانی از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
  11. فواید دانستن علائم و نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  12. چه تفاوت‌هایی میان امور حتمی‌الوقوع و احتمالی در بحث نشانه‌های ظهور وجود دارد؟ (پرسش)
  13. موقوف یا مشروط بودن نشانه‌های ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  14. نتیجه تقسیم‌بندی نشانه‌های ظهور به موقوف و حتمی چیست؟ (پرسش)
  15. آیا به بهانه اینکه امام مهدی انسان‌های بد را مجازات می‌کند باید از او ترسید؟ (پرسش)
  16. آیا تا زمان ظهور امام مهدی قرآن و اسلام تحریف می‌شود؟ (پرسش)
  17. آیا می‌توان گفت ظهور نزدیک است؟ آیا می‌توان گفت که اوضاع نابسامان و هرج و مرج جهان نشانه نزدیکی ظهور است؟ (پرسش)
  18. آیا بین ظهور و حضور فرقی هست؟ (پرسش)
  19. آیا عوامل طبیعی مانند پاره شدن لایه اوزون و کم شدن آب شیرین در تعجیل فرج امام مهدی تاثیر دارد؟ (پرسش)
  20. آیا مراد از مرگ عبد الله که در روایت امام صادق نشانه ظهور است عبد الله پادشاه عربستان است؟ (پرسش)
  21. آیا طوفان‏‌ها و حوادثی که اکنون در جهان رخ می‌‏دهد نشان از آمدن حضرت است؟ (پرسش)
  22. اولین دعای امام مهدی به هنگام ظهورش چیست؟ (پرسش)
  23. آیا دشمن امام مهدی (سفیانی) در حال حاضر زنده است یا آن‏که متولد خواهد شد؟ وی از چه طایفه‏‌ای و اهل کجاست؟ (پرسش)
  24. آیا الگوی حکومت امام مهدی و افراد آن قبل از ظهور تحقق می‌یابد؟ (پرسش)
  25. آیا تعبیر از آیت الله خامنه‏‌ای به سید حسینی درست است؟ (پرسش)
  26. از آن‏جا که دجال قبل از امام مهدی می‏‌آید آیا می‏‌توانیم به سخنان او گوش دهیم؟ (پرسش)
  27. امام مهدی از چه راهی متوجه می‏‌شوند که موقع ظهورشان فرا رسیده است؟ (پرسش)
  28. از کجا که مهدی موعود ظهور نکرده باشد؟ (پرسش)
  29. تابوت سکینه چیست؟ (پرسش)
  30. جهان در آستانه ظهور امام مهدی در چه شرایطی است؟ (پرسش)
  31. پدیده‏‌های غیرمتعارف قبل از ظهور کدام‏اند؟ (پرسش)
  32. آگاهی از علائم ظهور افزون بر آمادگی یاران امام مهدی سبب آمادگی دشمنان حضرت برای مقابله نیز می‌‌شود این کار خلاف مصلحت الهی نیست؟ (پرسش)
  33. آیا اوضاع جهان پیش از ظهور پیش بینی شده است؟ (پرسش)
  34. استعجال ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  35. ندای شیطانی در هنگام ظهور امام مهدی چگونه رخ می‌دهد؟ (پرسش)
  36. در عصر ظهور امام مهدی وضعیت سیاسی و جغرافیایی چگونه خواهد بود؟ (پرسش)
  37. آیا اعلان نشانه های و شرایط ظهور سبب اطلاع دشمنان از اسرار سیاسی است؟ (پرسش)
  38. چرا علائم و نشانه‌های ظهور همه از نوع خشن هستند؟ (پرسش)
  39. آیا در نشانه‌های ظهور بدا رخ می‌دهد؟ و نشانه‌های حتمی تغییرپذیرند؟ (پرسش)
  40. نشانه‌های ظهور در کدام ماه قمری تحقق پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  41. ارتباط میان ماه رمضان و نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  42. چه فتنه‌هایی پیش از ظهور امام مهدی اتفاق می‌افتد؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹ -۵۵۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۵۱ -۲۵۲؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص۱۸ -۲۰؛ محمدی، بهروز، مهدویت، ج ۱۰، ص۴۸
  2. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹ -۵۵۲
  3. ر.ک. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص ۲۱ ـ ۲۸.
  4. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹ -۵۵۲
  5. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹ -۵۵۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۲
  6. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹ -۵۵۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۲؛ زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص۱۰ -۱۲
  7. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹ -۵۵۲
  8. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۲؛ زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص۱۰ -۱۲
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۸، ص ۲۵۸، ح ۴۸۴
  10. ر.ک. زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص ۱۰ ـ ۱۲
  11. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹ -۵۵۲؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۲۵ -۲۶
  12. ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹ -۵۵۲
  13. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص۳۳ -۴۳؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۲۵ -۲۶؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۲؛ باقری زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۷۱ -۷۲؛ زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص۱۰ -۱۲
  14. ر.ک. باقری زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص ۷۱ ـ ۷۲؛ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص ۴۲۹ ـ ۴۳۱
  15. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص۳۳ -۴۳؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۲۵ -۲۶؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص 282 و 283
  16. مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص۲۶۰ -۲۵۶: «فَإِذَا رَأَيْتَ الْحَقَّ قَدْ مَاتَ وَ ذَهَبَ أَهْلُهُ وَ رَأَيْتَ الْجَوْرَ قَدْ شَمِلَ الْبِلَادَ وَ رَأَيْتَ الْقُرْآنَ قَدْ خَلُقَ وَ أُحْدِثَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ وَ وُجِّهَ عَلَى الْأَهْوَاءِ وَ رَأَيْتَ الدِّينَ قَدِ انْكَفَأَ كَمَا يَنْكَفِئُ الْإِنَاءُ وَ رَأَيْتَ أَهْلَ الْبَاطِلِ قَدِ اسْتَعْلَوْا عَلَى أَهْلِ الْحَقِّ وَ رَأَيْتَ الشَّرَّ ظَاهِراً لَا يُنْهَى عَنْهُ وَ يُعْذَرُ أَصْحَابُهُ وَ رَأَيْتَ الْفِسْقَ قَدْ ظَهَرَ و ... .»
  17. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص۳۳ -۴۳
  18. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص۳۳ -۴۳؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۲۵ -۲۶؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص 282 و 283
  19. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۲
  20. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص۳۳ -۴۳؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۲
  21. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص ۶۴۹: «خَمْسٌ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ: خُرُوجُ الْيَمَانِيِ‏، وَ السُّفْيَانِيِ‏، وَ الْمُنَادِي‏ يُنَادِي‏ مِنَ‏ السَّمَاءِ، وَ خَسْفٌ بِالْبَيْدَاءِ، وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ»
  22. ر.ک. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص۳۳ -۴۳؛ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص ۴۲۹ ـ ۴۳۱
  23. ر.ک. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۲۵ -۲۶
  24. ر.ک. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۲۵ -۲۶
  25. ر.ک. زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص۱۰ -۱۲
  26. ر.ک. زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص۱۰ -۱۲
  27. ر.ک. علی‌پور، مهدی، ظهور، ص 242 ـ 246؛ زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص 10 ـ 12؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص 282 و 283
  28. صدر، محمد، تاریخ غیبت کبری (ترجمه)، ۱جلد، نیک معارف-تهران (ایران)، چاپ: ۲، ۱۳۸۲ ه.ش.
  29. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹، ۵۵۲.
  30. الغیبة، نعمانی، ص۲۷۲، ح ۲۶ باب ۱۴.
  31. الغیبة، نعمانی، ص۲۶۲ و ۲۶۵، ح ۱۱ و ۱۵ باب ۱۴.
  32. الغیبة، طوسی، ص۴۳۵، کمال الدین، ص۶۸۰.
  33. «" عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ‏ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ (ع) وَ فَزْعَةٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ‏ الْيَقْظَانَ‏ وَ تُخْرِجُ‏ الْفَتَاةَ مِنْ‏ خِدْرِهَا‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»الغیبة، نعمانی، ص۲۶۲.
  34. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۲۹-۴۳۱.
  35. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۲۸۲-۲۸۳.
  36. منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، لطف الله صافی گلپایگانی، ص۵۶۲.
  37. مجموعه آثار، ج۱۸، ص۱۶۳.
  38. مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶۲، ۴۴۸.
  39. چلچراغ حکمت ج۱۰، ص۴۸، ۴۹.
  40. کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۱۹ - ۲۳.
  41. غیبت نعمانی، ص ۴۱۶ ترجمه محمد جواد غفاری، نشر، صدوق. «"أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ قَيْسِ بْنِ رُمَّانَةَ مِنْ كِتَابِهِ فِي رَجَبٍ سَنَةَ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا ثَعْلَبَةُ بْنُ مَيْمُونٍ أَبُو إِسْحَاقَ عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ..."»؛ درباره وثاقت احمد بن محمد، معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۲۹۶؛ درباره وثاقت محمد بن فضل، معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۲۶۸؛ درباره وثاقت حسن بن علی، معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۴۴؛ درباره وثاقت ثعلبة بن میمون، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص ۴۰۸؛ درباره وثاقت عیسی بن اعین، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۷۹.
  42. سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۷.
  43. سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۸.
  44. غیبت نعمانی، ص ۳۹۲، باب ۱۴، ح ۶۷. درباره وثاقت این حدیث احمد بن محمد، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص ۲۹۶، احمد بن حسین، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص۹۷، حسن بن محبوب معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۷۲، عمرو بن ابی القوام، جابر بن یزید جعفی، ج ۴، ص ۱۷.
  45. غیبت نعمانی، ص ۳۷۲.
  46. کافی، ج۸، ص ۲۱۰؛ کمال الدین، صدوق، ص ۶۵۰، ج ۲، عربی؛ غیبت نعمانی، ص ۲۵۲، باب ۱۴، ح ۹؛ غیبت طوسی، ص ۲۶۷ ناشر مکتبه بصیرتی قم، چاپ غدیر، مضمون روایت.
  47. غیبت نعمانی، ج ۱۳، ص ۲۶۴ ناشر مدین؛ نگین آفرینش، ص ۱۵۷؛ تاریخ غیبت کبری، سید محمد، صدر، ص ۶۵۳ ترجمه افتخارزاده.
  48. رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۰۱-۱۰۹.
  49. امام صادق (ع) می‌فرماید: «" خَمْسٌ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ: خُرُوجُ الْيَمَانِيِ‏، وَ السُّفْيَانِيِ‏، وَ الْمُنَادِي‏ يُنَادِي‏ مِنَ‏ السَّمَاءِ، وَ خَسْفٌ بِالْبَيْدَاءِ، وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ ‏‏‏‏‏"»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۶۴۹؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۳۶، ح ۴۲۷.
  50. ر. ک: جمعی از نویسندگان، نور مهدی علیه السّلام، مقاله علی دوانی، ص ۷۰.
  51. ر. ک: چشم به راه مهدی (ع)، ص ۲۵۸.
  52. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۳۶، ح ۴۲۶.
  53. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۶- ۲۲۹.
  54. غیبت نعمانی، با ترجمه غفّاری، باب ۱۸، ص ۴۲۹
  55. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۷۰ تا ۱۷۸.
  56. درباره این تقسیم‌‌بندی‌‌ها بنگرید به کتاب‌‌هایی که درباره نشانه‌‌های ظهور نوشته شده یا فصلی از آنها که مربوط به علائم است، مانند: سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، ص ۵۲۷ به بعد، مقاله بررسی نشانه‌‌های ظهور در کتاب چشم به راه مهدی، ص ۲۶۳.
  57. علت این‌‌گونه تقسیم‌‌بندی آن است که در روایات زیادی از سقوط بنی امیه یا بنی عباس یا اختلاف آنان یا حوادث دیگری سخن به میان آمده و این رویدادها جزء علائم ظهور معرفی می‌‌شوند؛ به خصوص که در منابع قدیمی ذیل عنوان علامات ظهور ذکر شده‌‌اند.
  58. نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۲، باب ۱۴، ح ۲۶.
  59. نعمانی، الغیبة، ص ۲۶۲ و ۲۶۵، باب ۱۴، ح ۱۱ و ۱۵.
  60. اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست آنگاه شما تردید می‌کنید؛ سوره انعام، آیه: ۲.
  61. نعمانی، الغیبة، باب ۱۸، ح ۵؛ این حدیث در چاپ موردنظر ما کامل چاپ نشده است. بنابراین بنگرید به چاپ‌‌های دیگر یا بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۴۹ و معجم احادیث المهدی، ج ۵، ص ۹۶.
  62. ر.ک: سید محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، ص ۶۴۰ تا ۶۴۷؛ همو، تاریخ ما بعد الظهور، ص ۱۴۹ و ۱۷۳ و ر.ک: اسماعیلی، مقاله "بررسی نشانه‌‌های ظهور".
  63. صادقی، مصطفی؛ تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، ص ۵۶- ۵۹.
  64. ر.ک: مجموعه مصنفات، ج ۱۱ (الارشاد)، ص ۳۷۰.
  65. .ک: امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، ص ۴۸۳ - ۴۸۵
  66. کامل سليمان، يوم الخلاص، ترجمه علی اکبر مهدی پور، ص ۶۸۰ به بعد
  67. منظور از «تخليط الهی» حرکت تحت نظام علی و معلولی جهان است به گونه ای که پدیده های مختلف معلول وقوع علت یا عللی هستند که تحت اراده الهی بر جهان حاکم می باشند، ولو اینکه معلول امری مطلوب نباشد (توضیح از پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی).
  68. تاریخ الغيبة الكبرى، ص ۵۲۷ –۵۲۹
  69. تاریخ الغيبة الكبرى، ص ۵۳۱ به بعد
  70. تاریخ مابعد الظهور، ص ۱۵۳ - ۱۵۴.
  71. علی‌پور، مهدی، ظهور، ص ۲۴۲-۲۴۶.
  72. کتاب الغیبة، محمد بن ابراهیم نعمانی، ۲۵۱، مکتبة الصدوق، تهران.
  73. کتاب الغیبة، محمد بن ابراهیم نعمانی، ۲۵۵.
  74. سنن ابو داود، سلیمان بن الأشعث السجستانی ج ۴، ۱۰۹ حدیث ۴۲۹۲، دار احیاء السنة النبویة، بیروت.
  75. سنن ابو داود، سلیمان بن الأشعث السجستانی ج ۴، ۱۰۹ حدیث ۴۲۹۲، دار احیاء السنة النبویة، بیروت.
  76. بحار الأنوار، ج، ۵۲.
  77. تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج ۲، ۴۷۲، مکتبة الأمام امیر المؤمنین (ع)، اصفهان.
  78. تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج ۲، ۴۷۲، مکتبة الأمام امیر المؤمنین (ع)، اصفهان.
  79. تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج ۲، ۴۷۲، مکتبة الأمام امیر المؤمنین (ع)، اصفهان.
  80. تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج ۲، ۴۷۲، مکتبة الأمام امیر المؤمنین (ع)، اصفهان.
  81. تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج ۲، ۴۷۴.
  82. تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج ۲، ۴۷۴.
  83. تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج ۲، ۴۵۹.
  84. کتاب الغیبة، ۲۴۷- ۲۸۳.
  85. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۲۵، ۲۶.
  86. غیبة نعمانی، ص۳۰۱، ح ۶.
  87. از این علامت به قریب و بعید نیز می‌توان تعبیر کرد.
  88. غیبة طوسی، ص۴۴۵، ش ۴۴۰.
  89. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۶۲.
  90. الارشاد، مفید، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اِعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۵۲ و ۴۵۳؛ کشف الغمه، ج ۲، صص ۳۶۰ و ۴۵۹؛ القطر الشهدی فی اوصاف المهدی، الحلوانی، ص ۵۰؛ الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ص ۲۹۱؛ نوادر الاخبار فی ما یتعلق باصول الدین، فیض کاشانی، ص ۲۹۹؛ بحارالانوار، مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۹۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۵۱.
  91. اکمال الدین، صدوق، ج ۲، ص ۶۵۴؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰؛ العدد القویه، علی بن یوسف الحلی، ص ۶۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۵؛ منتخب الانوارالمضیئه، ص ۳۱۱.
  92. کشف الغمه، الأربلی، ج ۳، صص ۳۷۳ و ۳۷۹ و ۳۸۹؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰ و در منابع اهل سنت: القطر الشهدی، ص ۵۳؛ العطر الوردی، ص ۵۴؛ تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۲۸۸؛ جواهر العقدین، ص ۴۳۵؛ لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۰۵؛ البیان، ص ۹۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۸۸؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۳۷؛ ینابیع الموده، ص ۴۷۶.
  93. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، صص ۲۵۱ و ۳۳۱؛ اعلام الوری، ص ۴۶۳؛ بشاره المصطفی، طبری، ص ۳۸۱؛ تفسیر القمی، ج ۱، ص ۱۹۸؛ مختصر البصائر، ص ۳۲؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۷۸؛ الملاحم و الفتن، سید بن طاووس، باب ۱۸۶ و ۱۸۷، صص ۸۲ - ۸۴ و در منابع اهل سنت: صحیح مسلم، ج ۱، ص ۹۵؛ سنن ابن ماجه، ج ۹، ص ۵۱۹؛ البیان، صص ۷۶ و ۸۶؛ تیسیر الوصول، ج ۲، ص ۲۳۷؛ عقد الدرر، صص ۲۹۱ - ۲۹۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۹۸؛ مصابیح السنه، ج ۲، ص ۱۴۱؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۶۴؛ روح المعانی، ج ۲۵، ص ۹۵؛ غایه المأمول، ج ۵، ص ۳۶۵؛ العطر الوردی، ص ۴۵.
  94. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ۲۶۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۰؛ اعلام الوری، ص ۴۶۰؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۱ و ۳۰۸ و در منابع اهل سنت با اختلافی اندک: القطر الشهدی، ص ۶۴؛ العطر الوردی، ص ۶۴؛ عقد الدرر، صص ۱۳۶ و ۱۵۷.
  95. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۶۰؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۹۱.
  96. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بشاره المصطفی، ص ۳۸۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۳؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۰ و ظهور برکات بیشمار: القول المختصر، ابن حجر هیتمی، ص ۵۶؛ تذکره الحفاظ، الذهبی، ج ۳، ص ۸۳۸؛ ینابیع الموده، ص ۴۶۷؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۳۲؛ مشکاه المصابیح، خطیب تبریزی، ج ۳، ص ۲۴؛ الصواعق المحرقه، ابن حجرهیتمی، ص ۹۷؛ المستدرک علی الصیحین، حاکم نیشابوری، ج ۴، صص ۵۵۷ و ۵۵۸؛ البیان، کنجی، ص ۳۱۶؛ مشارق الأنوار، حمزاوی، ص ۱۵۲؛ اسعاف الراغبین، صبان، ص ۱۴۸؛ مصابیح السنه، بغوی، ج ۲، ص ۱۳۴؛ عقد الدرر، صص ۷۳ و ۹۲؛ الفصول المهمه، صص ۲۸۸ و ۲۸۹ و ۳۰۰.
  97. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الکافی، کلینی، ج ۸، صص ۱۷۹ و ۱۸۰؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۱؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۴؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۸؛ الصراط المستقیم، زین الدین نباطی، ج ۲، ص ۲۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳ و در منابع اهل سنت قریب به آن: القطر الشهدی، ص ۶۳؛ العطر الوردی، ص ۶۳؛ عقد الدرر، ص ۹۸ و در برخی نصوص اهل سنت به جای ماه رمضان، ماه شعبان ذکر شده است: العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸.
  98. الارشاد، ج ۲ ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۸۷؛ مجمع البیان، طبرسی، ج ۴، ص ۳۹۸؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۶؛ اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، صص ۶۴۹ و ۶۵۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، مقدسی، صص ۸۵ و ۱۱۷ و ۱۱۸ و ۱۲۴ و ۱۲۹؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵۱؛ القول المختصر، ص ۵۶؛ سنن ابی داود، ج ۴، ص ۱۵۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۳۱۶؛ منتخب کنز العمال، ج ۶، ص ۳۱؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۳۱۶؛ اشعه اللمعات، ج ۴، ص ۳۳۸.
  99. الغیبة، طوسی، ص ۴۶۱؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۱ و در منابع اهل سنت: القطر الشهدی، الحلوانی، ص ۶۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۶۱ به نقل از: القول المختصر هیمتی؛ عقد الدرر، ص ۱۲۷.
  100. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۲؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۳۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.
  101. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸، اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹ و در منابع اهل سنت: القطر الشهدی، ص ۶۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۴۵.
  102. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ منتخب الأنوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ إثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج ۳، ص ۷۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، حائری، ص ۱۸۵.
  103. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۷۰؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۳۳ و ۴۳۴؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۶۰؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۲۸؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۰۹ و ۲۵۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الاختصاص، مفید ص ۲۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۸ و در منابع اهل سنت: الفصول المهمه، ص ۳۱۰؛ عقد الدرر، صص ۱۳۹ و ۱۴۰ و ۱۴۴ و ۱۴۵.
  104. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ العدد القویه، ص ۶۱؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۳؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۸؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۱۱؛ و در منابع اهل سنت: الفصول المهمه، ص ۳۰۱.
  105. الکافی، ج ۱، صص ۳۱ - ۳۶؛ الملاحم والفتن، سید ابن طاووس، صص ۱۰۵ و ۱۵۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۲ و ج ۵۳، صص ۱۴۰ و ۱۴۱؛ الزام الناصب، ص ۶۴؛ و درمنابع اهل سنت: صحیح مسلم، ج ۸، ص ۵۷.
  106. الکافی، ج ۸، صص ۳۱ - ۳۶؛ تحف العقول، حرانی، ص ۴۳؛ اعلام الوری، ص ۴۳۱؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲ و در منابع اهل سنت: العطر الوردی، ص ۵۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۴۱۸؛ نور الابصار، شبلنجی، ص ۱۷۲.
  107. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۸؛ دلائل الامامه، طبری، ص ۲۵۹؛ اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۷ و ۱۷۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۳ و در منابع اهل سنت: العطر الوردی، صص ۵۴ و ۵۵.
  108. الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ بشارة الاسلام، الکاظمی، صص ۷۶ و ۷۷؛ الزام الناصب، ص ۱۹۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۳؛ الملاحم و الفتن، باب ۱۷۱، ص ۷۷؛ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ الحاوی للفتاوی، جلال الدین سیوطی، ج ۲، ص ۱۳۵.
  109. الغیبة، نعمانی، ص ۱۳۸؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۱۰۱ و ۲۵۷ و ۲۶۴؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۴؛ و در منابع اهل سنت: العطر الوردی، ص ۵۵؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۵۹؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵.
  110. اعلام الوری، ص ۴۳۳؛ المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۳۴۲؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۳؛ نهج الفصاحه، ج ۲، ص ۴۷۴؛ مثیر الأحزان، الجواهری، ص ۲۹۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۰؛ بشارة الاسلام، صص ۲۶ و ۴۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۶۳ و ۲۶۴؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴.
  111. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، صص ۶۵۰ و ۶۵۱؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۲۰ و ۲۵۸ و ۲۷۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۰ و ۱۱۵۵ و ۱۱۵۹؛ تفسیر القمی، ج ۲، ص ۱۱۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴ و ج ۲، ص ۵۲؛ الاختصاص، ص ۲۵۶؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۷۶ و ۱۸۰ و ۱۸۷؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۴۹ و ۴۵۰ و ۴۶۲ و ۴۶۳؛ الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۱ و ۳۷۳؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۳۰۶ و ۳۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۵۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۲۱ و ۲۷۱ و ۲۷۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، صص ۷۲۰ - ۷۲۳ و ۷۲۵ - ۷۳۳ و ۷۳۵؛ نوادرالاخبار، ص ۲۹۰؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۸۶ و ۸۷ و ۸۸ و ۹۱، صص ۵۰ و ۵۱ و ۶۴ و ۶۵ و در منابع اهل سنت: مستدرک الحاکم، ج ۴، ص ۵۲۰؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۶۷ و ۱۳۴ و ۱۳۵؛ ینابع الموده، ص ۴۴۰؛ عقد الدرر، صص ۱۰۶ - ۱۰۸ و ۱۱۲ - ۱۳۷.
  112. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۹؛ الغیبة، طوسی، ج ۴، ص ۴۳۴؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹ و در منابع اهل سنت: جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۵۴.
  113. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۷؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹.
  114. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغبیه، طوسی، صص ۴۳۶ و ۴۳۷ و ۴۴۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۹ و ۱۷۲ و ۱۷۶؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و ج ۸، ص ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۴ و ۱۱۶۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۳؛ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ص ۱۰۰.
  115. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الکافی، ج ۸، صص ۱۸۹ و ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۸۰؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ص ۱۵۱؛ البیان، ص ۷۷؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ نورالابصار، ص ۱۷۲؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.
  116. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۹۲ و ۹۳ و ۹۴ و ۹۵، صص ۵۲ و ۵۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۷۳؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۵۲؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۷۵ - ۳۷۷؛ الحجه البیضاء، ج ۴، صص ۲۴۳ و ۳۴۳؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹ و در منابع اهل سنت: سنن ترمذی، ج ۳، ص ۳۶۲؛ البیان، ص ۱۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۶۳؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۹؛ ذخائر العقبی، محب الدین طبری، ص ۱۱۷؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۳۹ و ۱۴۱ و ۱۴۵؛ عقد الدرر، صص ۹۰ و ۱۶۶ - ۱۷۴.
  117. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ فلاح السائل، سید ابن طاووس، ص ۳۰۹؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۶۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۷۷؛ المحجه البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۴ و ۲۳۷ و در منابع اهل سنت: الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۴۰ و ۱۴۴؛ العرائس الواضحه، ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.
  118. الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۹ و ۳۷۶ و ۳۷۷؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۸ و ۴۴۹؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۵؛ کشف الغمه، ج ۳، ۳۵۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۶۶؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۸؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۴ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ۸۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.
  119. پیشین.
  120. علامه سید محمد صدر معتقد است که مقصود از جزیره، سرزمین مابین النهرین در عراق است که در متون کهن بدین اسم نامیده می‌شده است.
  121. آنچنان که یاقوت حموی در معجم البلدان، ج ۳، ص ۶۹ آورده است، الرمله شهر بزرگ و مرکزی منطقه فلسطین بوده که از بین رفته است.
  122. الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۲؛ الاختصاص، صص ۲۵۵ و ۲۵۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تفسیرالعیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۱ و ۴۴۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۶ و ۱۱۵۷؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۴۹؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۶۲ و ۳۰۵؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۲ و ۲۲۲ و ۲۳۷ و در منابع اهل سنت: الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ عقد الدرر، ص ۱۲۴.
  123. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص۲۱-۲۸.
  124. یادآور می‌شویم که شهرت این نشانه‌ها به "نشانه‌های حتمی"، به معنای صحت همه آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانه‌ای است که اگر چه در دوره معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده است و به عنوان نشانه‌ای قطعی برای ظهور شمرده می‌شود؛ ولی احادیث چندانی برای آن موجود نیست.
  125. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص۴۲۹–۴۳۱.
  126. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۷۱، ۷۲.
  127. بین قیام قائم (ع) و کشته شدن نفس زکیه، فاصله‌ای نیست مگر پانزده شب؛ غیبت، طوسی، ص۴۴۵، ح۴۴.
  128. کافی، ج۸، ص۲۵۸، ح۴۸۴.
  129. زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص۱۰-۱۲.
  130. نعمانی، الغیبة، ترجمه آقای غفاری، باب ۱۸، ص ۴۲۹
  131. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۵، ۳۸۴.