بنی امیه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بیمار دلان' به 'بیماردلان'
جز (جایگزینی متن - 'بیمار دلان' به 'بیماردلان')
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۵: خط ۱۵:
البته فرزندان [[ربیعة بن عبد شمس]] نیز از موقعیت برجسته‌‌ای برخوردار بودند؛ اما همچنان عبشمی باقی ماندند و شاخه‌‌ای جداگانه تأسیس نکردند<ref>لسان العرب، ج۳، ص۵؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۸۹.</ref>. [[عتبه]] و [[شیبه]] فرزندان ربیعه، فرزندان عتبه از جمله [[هند]] ([[همسر]] [[ابوسفیان]]) و برادرانش [[ولید]] و [[ابوحذیفه]] از افراد مشهور نسل ربیعة بن عبد شمس بودند<ref>النسب، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۲.</ref>.
البته فرزندان [[ربیعة بن عبد شمس]] نیز از موقعیت برجسته‌‌ای برخوردار بودند؛ اما همچنان عبشمی باقی ماندند و شاخه‌‌ای جداگانه تأسیس نکردند<ref>لسان العرب، ج۳، ص۵؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۸۹.</ref>. [[عتبه]] و [[شیبه]] فرزندان ربیعه، فرزندان عتبه از جمله [[هند]] ([[همسر]] [[ابوسفیان]]) و برادرانش [[ولید]] و [[ابوحذیفه]] از افراد مشهور نسل ربیعة بن عبد شمس بودند<ref>النسب، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۲.</ref>.


فرزندان امیه به دو گروه "اعیاص" و "عنابس" تقسیم شدند. [[عاص]] ([[عاصی]])، [[ابوالعاص]] (ابوالعاصی)، عیص (عیصی) و ابوالعیص از این رو که در نامشان شباهت وجود دارد به اعیاص شهرت یافتند. [[مروان بن حکم]] و فرزندانش ([[آل مروان]]) که از سال ۶۴ تا ۱۳۲ [[هجری]] به [[حکومت]] پرداختند از اعیاص بودند<ref>النسب، ص ۱۹۹؛ تاج العروس، ج ۴، ص ۱۹۵، «عماس» ؛، ص ۴۱۱، «عیص».</ref>. بنا به [[نقل]] [[ابن‌‌قتیبه]]، از اعیاص تنها عیص بود که از خود نسلی بر جای نگذاشت<ref>المعارف ص ۷۴.</ref>؛ اما [[ابن حزم]] عُویص را نیز از اعیاص دانسته، وی را بی‌‌نسل می‌‌داند<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۷۸.</ref>. عنابس دسته دیگری از [[فرزندان امیه]] بودند که به جهت [[مقاومت]] در [[نبرد]] [[عکاظ]] به عَنْبَسَه (شیر) [[تشبیه]] و مشهور شدند<ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۲۳۲؛ العقد الفرید، ج ۳، ص ۳۱۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۵۹۴.</ref>. [[حرب]] ([[پدر]] [[ابو سفیان]] مشهور)، ابوحرب، [[سفیان]]، [[ابوسفیان]] (غیر معروف)<ref>المنمق، ص ۱۴۰؛ جمهرة النسب،، ص ۳۸؛ عقد الفرید ج ۳، ۳۱۶؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۴۲، ۴۳.</ref>، [[عمرو]] و ابوعمرو<ref>النسب، ص ۱۹۹؛ جمهرة انساب العرب، ص ۷۸؛ تاج العروس، ج ۸، ص ۳۷۸، «عموس».</ref> از عنابس هستند. برخی [[عنبسه]] را نیز از عنابس دانسته‌‌اند؛ اما برخی دیگر وی را همان ابوسفیان می‌‌دانند<ref>جمهرة النسب،، ص ۳۸؛ المنمق، ص ۱۴۰.</ref>.
فرزندان امیه به دو گروه "اعیاص" و "عنابس" تقسیم شدند. [[عاص]] ([[عاصی]])، [[ابوالعاص]] (ابوالعاصی)، عیص (عیصی) و ابوالعیص از این رو که در نامشان شباهت وجود دارد به اعیاص شهرت یافتند. [[مروان بن حکم]] و فرزندانش ([[آل مروان]]) که از سال ۶۴ تا ۱۳۲ [[هجری]] به [[حکومت]] پرداختند از اعیاص بودند<ref>النسب، ص ۱۹۹؛ تاج العروس، ج ۴، ص ۱۹۵، «عماس»؛ ، ص ۴۱۱، «عیص».</ref>. بنا به [[نقل]] [[ابن‌‌قتیبه]]، از اعیاص تنها عیص بود که از خود نسلی بر جای نگذاشت<ref>المعارف ص ۷۴.</ref>؛ اما [[ابن حزم]] عُویص را نیز از اعیاص دانسته، وی را بی‌‌نسل می‌‌داند<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۷۸.</ref>. عنابس دسته دیگری از [[فرزندان امیه]] بودند که به جهت [[مقاومت]] در [[نبرد]] [[عکاظ]] به عَنْبَسَه (شیر) [[تشبیه]] و مشهور شدند<ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۲۳۲؛ العقد الفرید، ج ۳، ص ۳۱۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۵۹۴.</ref>. [[حرب]] ([[پدر]] [[ابو سفیان]] مشهور)، ابوحرب، [[سفیان]]، [[ابوسفیان]] (غیر معروف)<ref>المنمق، ص ۱۴۰؛ جمهرة النسب،، ص ۳۸؛ عقد الفرید ج ۳، ۳۱۶؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۴۲، ۴۳.</ref>، [[عمرو]] و ابوعمرو<ref>النسب، ص ۱۹۹؛ جمهرة انساب العرب، ص ۷۸؛ تاج العروس، ج ۸، ص ۳۷۸، «عموس».</ref> از عنابس هستند. برخی [[عنبسه]] را نیز از عنابس دانسته‌‌اند؛ اما برخی دیگر وی را همان ابوسفیان می‌‌دانند<ref>جمهرة النسب،، ص ۳۸؛ المنمق، ص ۱۴۰.</ref>.


از میان عنابس تنها [[نسل]] حرب ادامه پیدا کرد<ref>جمهرة النسب، ص ۳۸؛ المنمق، ص ۱۴۰.</ref>. [[معاویة بن ابی سفیان]] و جانشینانش ([[یزید]] و [[معاویة بن یزید]]) که از سال ۴۱ تا‌‌۶۴ [[هجری]] بر [[جهان اسلام]] [[حکومت]] کردند از عنابس و به "[[آل ابی سفیان]]" مشهورند<ref> الطبقات، ج ۵، ص ۳۹؛ الاخبار الطوال، ص ۲۴۳.</ref>. عنابس به تدریج پس از [[اسلام]] به بطون و زیر مجموعه‌‌هایی تقسیم شدند. بنو [[ابان بن عثمان]]، بنو [[حیدر بن ولید]]، بنو [[خالد بن یزید]] از آن جمله‌‌اند<ref> معجم قبائل العرب،، ج ۱، ص ۱، ۳۲۲، ۳۲۹، ۸۴۳؛ الاعلام، ج ۲، ص ۲۹۱.</ref>. به جز اعضای اصلی بنی‌‌امیه مجموعه‌‌هایی نیز وجود دارند که با [[پیمان]] [[نامه]] به بنی‌‌امیه پیوسته‌‌اند، از جمله می‌‌توان به [[بنوجحش بن رئاب]] و [[بنو نوفل بن عبد مناف]] اشاره کرد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۰۰؛ السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۰ ـ ۴۷۱، ۴۹۱.</ref>. افزون بر [[قریش]] در میان [[عرب]] [[قحطانی]] نیز تیره‌‌ای با نام [[بنو امیة بن زید بن قیس]] از زیر مجموعه‌‌های [[اوس]] وجود دارد<ref>جمهرة انساب العرب، ۴۷۱؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۴۶.</ref> که از [[شهرت]] برخوردار نیستند<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی]] و [[سید محمود سامانی|سامانی]]، [[بنی امیه (مقاله)| مقاله «بنی امیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
از میان عنابس تنها [[نسل]] حرب ادامه پیدا کرد<ref>جمهرة النسب، ص ۳۸؛ المنمق، ص ۱۴۰.</ref>. [[معاویة بن ابی سفیان]] و جانشینانش ([[یزید]] و [[معاویة بن یزید]]) که از سال ۴۱ تا‌‌۶۴ [[هجری]] بر [[جهان اسلام]] [[حکومت]] کردند از عنابس و به "[[آل ابی سفیان]]" مشهورند<ref> الطبقات، ج ۵، ص ۳۹؛ الاخبار الطوال، ص ۲۴۳.</ref>. عنابس به تدریج پس از [[اسلام]] به بطون و زیر مجموعه‌‌هایی تقسیم شدند. بنو [[ابان بن عثمان]]، بنو [[حیدر بن ولید]]، بنو [[خالد بن یزید]] از آن جمله‌‌اند<ref> معجم قبائل العرب،، ج ۱، ص ۱، ۳۲۲، ۳۲۹، ۸۴۳؛ الاعلام، ج ۲، ص ۲۹۱.</ref>. به جز اعضای اصلی بنی‌‌امیه مجموعه‌‌هایی نیز وجود دارند که با [[پیمان]] [[نامه]] به بنی‌‌امیه پیوسته‌‌اند، از جمله می‌‌توان به [[بنوجحش بن رئاب]] و [[بنو نوفل بن عبد مناف]] اشاره کرد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۰۰؛ السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۰ ـ ۴۷۱، ۴۹۱.</ref>. افزون بر [[قریش]] در میان [[عرب]] [[قحطانی]] نیز تیره‌‌ای با نام [[بنو امیة بن زید بن قیس]] از زیر مجموعه‌‌های [[اوس]] وجود دارد<ref>جمهرة انساب العرب، ۴۷۱؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۴۶.</ref> که از [[شهرت]] برخوردار نیستند<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی]] و [[سید محمود سامانی|سامانی]]، [[بنی امیه (مقاله)| مقاله «بنی امیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
خط ۷۸: خط ۷۸:
در [[نبرد جمل]] برخی از بنی‌‌امیه [[سوگند]] یاد کردند که امام علی {{ع}} را به [[شهادت]] برسانند؛ لکن نتوانستند.<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۲.</ref> با پایان یافتن [[نبرد]]، [[امیر مؤمنان]]، [[امام علی]] {{ع}} [[فرمان]] [[عفو عمومی]] صادر کرد و حتی [[مروان بن حکم]] اموی را که [[مشاور]] و داماد عثمان و از نقش آفرینان در [[جمل]] بود بخشید و از [[آینده]] [[حکومت]] کوتاه مدت وی خبر داد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref> پس از آن برخی امویان به معاویه در شام پیوستند و او را در اقداماتش بر ضدّ [[امام]] از جمله در [[جنگ صفین]] [[یاری]] کردند.<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> امویان به خونخواهی عثمان [[پرچم]] [[طغیان]] را برافراشته، [[مشکلات]] بسیاری برای حکومت نوپای امام ایجاد کردند.
در [[نبرد جمل]] برخی از بنی‌‌امیه [[سوگند]] یاد کردند که امام علی {{ع}} را به [[شهادت]] برسانند؛ لکن نتوانستند.<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۲.</ref> با پایان یافتن [[نبرد]]، [[امیر مؤمنان]]، [[امام علی]] {{ع}} [[فرمان]] [[عفو عمومی]] صادر کرد و حتی [[مروان بن حکم]] اموی را که [[مشاور]] و داماد عثمان و از نقش آفرینان در [[جمل]] بود بخشید و از [[آینده]] [[حکومت]] کوتاه مدت وی خبر داد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref> پس از آن برخی امویان به معاویه در شام پیوستند و او را در اقداماتش بر ضدّ [[امام]] از جمله در [[جنگ صفین]] [[یاری]] کردند.<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> امویان به خونخواهی عثمان [[پرچم]] [[طغیان]] را برافراشته، [[مشکلات]] بسیاری برای حکومت نوپای امام ایجاد کردند.


[[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]] {{ع}} مخوف‌‌ترین فتنه‌‌ها را [[فتنه]] بنی‌‌امیه دانست که همه جا را فرا خواهد گرفت و تنها [[اهل]] [[بصیرت]] از آن [[رهایی]] خواهند یافت.<ref>کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۳۶۴؛ الغارات، ص ۳۳.</ref> و نیز فرمود: برای هر امتی آفتی است و آفت این [[امت]] بنی‌‌امیه هستند.<ref>کنز العمال، ج ۱۱، ص ۳۶۴؛ شرح الاخبار، ج ۲، ص ۵۲۹.</ref>آن [[حضرت]] [[اسلام]] بنی‌‌امیه را تنها بر اساس [[مصلحت]] می‌‌دانست <ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵۴.</ref> و در معرفی [[بنی امیه]] از آنان با تعبیر انکر و امکر وافجر <ref>المنمق، ص ۴۱؛ العقد الفرید، ج ۳، ص ۳۱۵؛ النزاع والتخاصم، ص ۷۰.</ref> یاد کرد. نیز آن حضرت در نامه‌‌ای به [[معاویه]] فضیحت‌های بنی‌‌امیه را برشمرد.<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۸.</ref> اندکی [[پس از شهادت امام علی]] {{ع}} و در پی [[صلح امام حسن]] {{ع}} با معاویه، [[حکومت]] بر [[جامعه اسلامی]] به [[معاویة بن ابی سفیان]] رسید. وی [[پیروان]] [[علی]] {{ع}} را تحت فشار شدید گذاشت. قطع [[دست]] و پا، [[مصادره]] [[اموال]]، ویرانی خانه‌‌ها <ref>شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص ۴۴.</ref> و قطع [[حقوق]] از [[بیت المال]] از جمله آنهاست. نیز از دوره [[خلافت]] معاویه و بنا به [[دستور]] او [[امیر مؤمنان]] {{ع}} بر [[منبرها]] و در خطبه‌‌ها [[لعن]] می‌‌شد.<ref>تاریخ الخلفاء، ص ۲۴۳؛ العقد الفرید، ج ۲، ص ۴۶۶؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۴۴۸.</ref> [[مردم]] از [[ترس]] وی فرزندانشان را «علی» نمی‌‌نامیدند <ref>شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۴۸.</ref> و حتی گفته شده که اگر فردی [[نام علی]] می‌‌داشت کشته می‌‌شد.<ref>ینابیع‌‌الموده، ج ۱، ص ۴۴۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۷، ص ۴۲۷.</ref> [[امویان]] کشنده [[امام حسن]] و [[امام حسین]] ({{ع}}) و بسیاری از [[بنی هاشم]] و [[شیعیان]] بودند. از نظر [[سیاسی]] این [[تقابل]]، ریشه در تقابل بنی‌‌امیه با بنی‌‌هاشم در دوره جاهلی‌‌داشت.
[[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]] {{ع}} مخوف‌‌ترین فتنه‌‌ها را [[فتنه]] بنی‌‌امیه دانست که همه جا را فرا خواهد گرفت و تنها [[اهل]] [[بصیرت]] از آن [[رهایی]] خواهند یافت.<ref>کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۳۶۴؛ الغارات، ص ۳۳.</ref> و نیز فرمود: برای هر امتی آفتی است و آفت این [[امت]] بنی‌‌امیه هستند.<ref>کنز العمال، ج ۱۱، ص ۳۶۴؛ شرح الاخبار، ج ۲، ص ۵۲۹.</ref>آن [[حضرت]] [[اسلام]] بنی‌‌امیه را تنها بر اساس [[مصلحت]] می‌‌دانست <ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵۴.</ref> و در معرفی [[بنی امیه]] از آنان با تعبیر انکر و امکر وافجر <ref>المنمق، ص ۴۱؛ العقد الفرید، ج ۳، ص ۳۱۵؛ النزاع والتخاصم، ص ۷۰.</ref> یاد کرد. نیز آن حضرت در نامه‌‌ای به [[معاویه]] فضیحت‌های بنی‌‌امیه را برشمرد.<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۸.</ref> اندکی [[پس از شهادت امام علی]] {{ع}} و در پی [[صلح امام حسن]] {{ع}} با معاویه، [[حکومت]] بر [[جامعه اسلامی]] به [[معاویة بن ابی سفیان]] رسید. وی [[پیروان]] [[علی]] {{ع}} را تحت فشار شدید گذاشت. قطع دست و پا، [[مصادره]] [[اموال]]، ویرانی خانه‌‌ها <ref>شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص ۴۴.</ref> و قطع [[حقوق]] از [[بیت المال]] از جمله آنهاست. نیز از دوره [[خلافت]] معاویه و بنا به [[دستور]] او [[امیر مؤمنان]] {{ع}} بر [[منبرها]] و در خطبه‌‌ها [[لعن]] می‌‌شد.<ref>تاریخ الخلفاء، ص ۲۴۳؛ العقد الفرید، ج ۲، ص ۴۶۶؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۴۴۸.</ref> [[مردم]] از [[ترس]] وی فرزندانشان را «علی» نمی‌‌نامیدند <ref>شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۴۸.</ref> و حتی گفته شده که اگر فردی [[نام علی]] می‌‌داشت کشته می‌‌شد.<ref>ینابیع‌‌الموده، ج ۱، ص ۴۴۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۷، ص ۴۲۷.</ref> [[امویان]] کشنده [[امام حسن]] و [[امام حسین]] ({{ع}}) و بسیاری از [[بنی هاشم]] و [[شیعیان]] بودند. از نظر [[سیاسی]] این [[تقابل]]، ریشه در تقابل بنی‌‌امیه با بنی‌‌هاشم در دوره جاهلی‌‌داشت.


معاویه پایه گذار [[حکومتی]] گردید که با دوره قبل تفاوت‌های بارزی داشت و سنخیتی بین آن و [[رفتار پیامبر]] و حتی [[شیخین]] نبود. [[سیاست]] او [[سرمشق]] خلفای پس از او گردید. جنبه فزاینده غیر [[دینی]] ([[سکولار]]) [[دولت]] [[اموی]] موجب شد [[مسلمانان]] دولت ایشان را نه یک خلافت بلکه [[سلطنت]] بدانند.<ref>تاریخ کمبریج، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref> تبدیل [[نظام خلافت]] به [[نظام]] استبدادی موروثی، برخورد [[تبعیض]] آمیز با [[غیر عرب]]، بی‌‌عدالتی <ref>پرتو اسلام ج ۲، ص ۵۱.</ref> و روا داشتن [[ستم]] بر [[مخالفان]]، [[قداست]] بخشیدن به [[خلافت]]، تقویت و [[ترویج]] [[جبرگرایی]] <ref>الامامة والسیاسه، ج ۱، ص ۲۵؛ اخبار الطوال، ص ۱۲۶؛ انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۹۹.</ref> و نیز [[حمایت]] از [[عقیده مرجئه]] از مهم ترین شاخصه‌‌های [[حکومت]] آنان بود. [[مودودی]] هم در این رابطه، به ۷ ویژگی [[حکومت امویان]] اشاره کرده است.<ref>خلافت و ملوکیت، ص ۱۸۸ به بعد.</ref> در دوره آنان با تأسیس دیوانهای جدید، مانند [[دیوان]] [[برید]]، خاتم و رسائل که ملهم از تشکیلات ساسانیان و [[رومیان]] بود، تشکیلات [[اداری]] گسترش یافت.<ref>الکامل، ۵، ص ۱۱؛ تجارب السلف، ص ۵۹؛ تاریخ الخلفا، ص ۲؛ تاریخ عرب، ۱۹۷ ـ ۱۹۸.</ref> با پدید آمدن منصبی به نام [[حاجب]]، دسترسی [[مردم]] به [[حاکم]] دشوار گردید.<ref>مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۴۰.</ref>.
معاویه پایه گذار [[حکومتی]] گردید که با دوره قبل تفاوت‌های بارزی داشت و سنخیتی بین آن و [[رفتار پیامبر]] و حتی [[شیخین]] نبود. [[سیاست]] او [[سرمشق]] خلفای پس از او گردید. جنبه فزاینده غیر [[دینی]] ([[سکولار]]) [[دولت]] [[اموی]] موجب شد [[مسلمانان]] دولت ایشان را نه یک خلافت بلکه [[سلطنت]] بدانند.<ref>تاریخ کمبریج، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref> تبدیل [[نظام خلافت]] به [[نظام]] استبدادی موروثی، برخورد [[تبعیض]] آمیز با [[غیر عرب]]، بی‌‌عدالتی <ref>پرتو اسلام ج ۲، ص ۵۱.</ref> و روا داشتن [[ستم]] بر [[مخالفان]]، [[قداست]] بخشیدن به [[خلافت]]، تقویت و [[ترویج]] [[جبرگرایی]] <ref>الامامة والسیاسه، ج ۱، ص ۲۵؛ اخبار الطوال، ص ۱۲۶؛ انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۹۹.</ref> و نیز [[حمایت]] از [[عقیده مرجئه]] از مهم ترین شاخصه‌‌های [[حکومت]] آنان بود. [[مودودی]] هم در این رابطه، به ۷ ویژگی [[حکومت امویان]] اشاره کرده است.<ref>خلافت و ملوکیت، ص ۱۸۸ به بعد.</ref> در دوره آنان با تأسیس دیوانهای جدید، مانند [[دیوان]] [[برید]]، خاتم و رسائل که ملهم از تشکیلات ساسانیان و [[رومیان]] بود، تشکیلات [[اداری]] گسترش یافت.<ref>الکامل، ۵، ص ۱۱؛ تجارب السلف، ص ۵۹؛ تاریخ الخلفا، ص ۲؛ تاریخ عرب، ۱۹۷ ـ ۱۹۸.</ref> با پدید آمدن منصبی به نام [[حاجب]]، دسترسی [[مردم]] به [[حاکم]] دشوار گردید.<ref>مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۴۰.</ref>.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
این [[روایت]] در سایر منابع نیز به همین صورت و گاه با اندکی [[اختلاف]] [[نقل]] شده است؛<ref> الدرالمنثور، ج ۵، ص ۳۰۸ ـ ۳۱۰.</ref> در برخی منابع [[شیعی]] آمده است که [[رسول خدا]] {{صل}} در [[خواب]] بوزینه‌‌هایی را دید که از منبرش بالا می‌‌روند و آن بوزینگان [[بنی امیه]] بودند. [[پیامبر]] از این منظره به شدت [[اندوهگین]] شد، و در پی این رؤیا [[آیه]] فوق نازل شد مبنی بر اینکه آنچه رخ می‌‌دهد بلایی است که مردم در آن سرگردان می‌‌شوند و بنی امیه نیز شجره ملعونه‌‌اند که هیچ ثمر و خیری ندارند.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۹۷ ـ ۲۹۸.</ref>.
این [[روایت]] در سایر منابع نیز به همین صورت و گاه با اندکی [[اختلاف]] [[نقل]] شده است؛<ref> الدرالمنثور، ج ۵، ص ۳۰۸ ـ ۳۱۰.</ref> در برخی منابع [[شیعی]] آمده است که [[رسول خدا]] {{صل}} در [[خواب]] بوزینه‌‌هایی را دید که از منبرش بالا می‌‌روند و آن بوزینگان [[بنی امیه]] بودند. [[پیامبر]] از این منظره به شدت [[اندوهگین]] شد، و در پی این رؤیا [[آیه]] فوق نازل شد مبنی بر اینکه آنچه رخ می‌‌دهد بلایی است که مردم در آن سرگردان می‌‌شوند و بنی امیه نیز شجره ملعونه‌‌اند که هیچ ثمر و خیری ندارند.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۹۷ ـ ۲۹۸.</ref>.


در روایت [[طبری]] بدون تصریح به نام بنی امیه ـ که احتمالا برخی راویان آن را انداخته‌‌اند ـ چنین آمده است: رسول خدا {{صل}} بنوفلان را در خواب دید که همچون بوزینه از منبرش بالا می‌‌روند، و از آن رؤیا ناراحت شد و دیگر کسی آن [[حضرت]] را تا [[رحلت]] خندان ندید و [[خداوند]] آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> را در همین باره نازل کرد.<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۱۴۱.</ref> از این [[روایات]] برمی‌‌آید که ماجرای رؤیای رسول خدا {{صل}} [[سبب نزول]] آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> بوده است و می‌‌دانیم که [[سوره اسراء]] مکی بوده، در حدود[[سال]] دهم یا دوازدهم [[بعثت]]، مقارن با [[معراج]] [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} نازل شده است،<ref>روح المعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص ۹؛ التفسیر الحدیث، ج ۲، ص ۸۲ به بعد.</ref> بر همین اساس در باب رابطه سبب نزول بیان شده با [[آیه شریفه]] که مکی است دو ناسازگاری عمده وجود دارد: نخست آنکه اگر مطابق آنچه در برخی روایات آمده که رسول خدا پس از آن [[رؤیا]] تا [[زمان]] [[رحلت]] خندان دیده نشد، رؤیای [[پیامبر]] در سال‌های آخر [[عمر]] [[شریف]] آن [[حضرت]] رخ داده باشد، آن رویا نمی‌‌تواند [[سبب نزول]] برای این [[آیه]] مکی باشد و اگر رؤیای آن حضرت مربوط به دوران [[مکه]] و زمان [[نزول]] [[سوره اسراء]] باشد، در آن زمان رسول‌‌خدا {{صل}} منبری نداشته تا ـ مطابق برخی [[روایات]] ـ بنی‌‌امیه را بر [[منبر]] خود ببیند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۳۶.</ref>
در روایت [[طبری]] بدون تصریح به نام بنی امیه ـ که احتمالا برخی راویان آن را انداخته‌‌اند ـ چنین آمده است: رسول خدا {{صل}} بنوفلان را در خواب دید که همچون بوزینه از منبرش بالا می‌‌روند، و از آن رؤیا ناراحت شد و دیگر کسی آن [[حضرت]] را تا [[رحلت]] خندان ندید و [[خداوند]] آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> را در همین باره نازل کرد.<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۱۴۱.</ref> از این [[روایات]] برمی‌‌آید که ماجرای رؤیای رسول خدا {{صل}} [[سبب نزول]] آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> بوده است و می‌‌دانیم که [[سوره اسراء]] مکی بوده، در حدودسال دهم یا دوازدهم [[بعثت]]، مقارن با [[معراج]] [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} نازل شده است،<ref>روح المعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص ۹؛ التفسیر الحدیث، ج ۲، ص ۸۲ به بعد.</ref> بر همین اساس در باب رابطه سبب نزول بیان شده با [[آیه شریفه]] که مکی است دو ناسازگاری عمده وجود دارد: نخست آنکه اگر مطابق آنچه در برخی روایات آمده که رسول خدا پس از آن [[رؤیا]] تا [[زمان]] [[رحلت]] خندان دیده نشد، رؤیای [[پیامبر]] در سال‌های آخر [[عمر]] [[شریف]] آن [[حضرت]] رخ داده باشد، آن رویا نمی‌‌تواند [[سبب نزول]] برای این [[آیه]] مکی باشد و اگر رؤیای آن حضرت مربوط به دوران [[مکه]] و زمان [[نزول]] [[سوره اسراء]] باشد، در آن زمان رسول‌‌خدا {{صل}} منبری نداشته تا ـ مطابق برخی [[روایات]] ـ بنی‌‌امیه را بر [[منبر]] خود ببیند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۳۶.</ref>


برخی از این اشکال پاسخ داده‌‌اند که ممکن است [[رسول خدا]] {{صل}} در مکه [[خواب]] دیده است که در [[مدینه]] حضور دارد و منبری دارد که [[بنی امیه]] از آن بالا می‌‌روند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۳۶.</ref> اما اینکه گفته شود آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> استثنائاً در مدینه نازل شده و سپس در [[سوره]] مکی] [[اسراء]] [قرار گرفته است قائلی ندارد.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۳۶۱.</ref>  
برخی از این اشکال پاسخ داده‌‌اند که ممکن است [[رسول خدا]] {{صل}} در مکه [[خواب]] دیده است که در [[مدینه]] حضور دارد و منبری دارد که [[بنی امیه]] از آن بالا می‌‌روند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۳۶.</ref> اما اینکه گفته شود آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> استثنائاً در مدینه نازل شده و سپس در [[سوره]] مکی] [[اسراء]] [قرار گرفته است قائلی ندارد.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۳۶۱.</ref>  
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
# نیز در آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ}}<ref>«و به راستی یگانه (و تنها) همان‌گونه که نخست بار آفریده بودیمتان نزد ما آمدید و آنچه (از دارایی) بخشیده بودیمتان پس پشتتان رها کردید و میانجی‌هایتان را که می‌پنداشتید شریک‌ها (ی ما) در میان شما هستند با شما همراه نمی‌بینیم، پیوندتان با آنان گسست و آنچه (شریک‌های ما) می‌پنداشتید از دستتان رفت» سوره انعام، آیه ۹۴.</ref> از [[محشور]] شدن [[ستمگران]] در نزد [[خداوند]] [[سخن]] به میان آمده و اینکه هیچ یک از [[شفیعان]] و شریکانی که آنان در دنیا برای خود [[برگزیده]] بودند در آنجا حضور ندارند و پیوند میان آنها [[بریده]] شده است. از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که این آیه درباره [[معاویه]]، بنی‌‌امیه، و شریکان آنها نازل شده است.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۹؛ البرهان، ج ۲، ص ۴۵۴.</ref>
# نیز در آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ}}<ref>«و به راستی یگانه (و تنها) همان‌گونه که نخست بار آفریده بودیمتان نزد ما آمدید و آنچه (از دارایی) بخشیده بودیمتان پس پشتتان رها کردید و میانجی‌هایتان را که می‌پنداشتید شریک‌ها (ی ما) در میان شما هستند با شما همراه نمی‌بینیم، پیوندتان با آنان گسست و آنچه (شریک‌های ما) می‌پنداشتید از دستتان رفت» سوره انعام، آیه ۹۴.</ref> از [[محشور]] شدن [[ستمگران]] در نزد [[خداوند]] [[سخن]] به میان آمده و اینکه هیچ یک از [[شفیعان]] و شریکانی که آنان در دنیا برای خود [[برگزیده]] بودند در آنجا حضور ندارند و پیوند میان آنها [[بریده]] شده است. از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که این آیه درباره [[معاویه]]، بنی‌‌امیه، و شریکان آنها نازل شده است.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۹؛ البرهان، ج ۲، ص ۴۵۴.</ref>
# در ذیل آیه {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بی‌گمان بدترین جنبندگان نزد خداوند کافرانند که ایمان نمی‌آورند» سوره انفال، آیه ۵۵.</ref> که [[کافران]] را بدترین جنبندگان نزد خداوند معرفی کرده است. از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده است که این [[آیه]] در [[شأن]] [[بنی امیه]] نازل شده است، زیرا آنان بدترین [[خلق]] خدایند. آنان کسانی‌‌اند که به [[باطن]] و [[حقیقت قرآن]] [[کافر]] شدند و [[ایمان]] نمی‌‌آورند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۰۵؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۶۵؛ البرهان، ج ۲، ص ۷۰۵.</ref>
# در ذیل آیه {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بی‌گمان بدترین جنبندگان نزد خداوند کافرانند که ایمان نمی‌آورند» سوره انفال، آیه ۵۵.</ref> که [[کافران]] را بدترین جنبندگان نزد خداوند معرفی کرده است. از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده است که این [[آیه]] در [[شأن]] [[بنی امیه]] نازل شده است، زیرا آنان بدترین [[خلق]] خدایند. آنان کسانی‌‌اند که به [[باطن]] و [[حقیقت قرآن]] [[کافر]] شدند و [[ایمان]] نمی‌‌آورند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۰۵؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۶۵؛ البرهان، ج ۲، ص ۷۰۵.</ref>
# در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست می‌گزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان می‌جویند با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> [[خداوند]] کسانی را که برای رسیدن به [[عزت]]، [[کافران]] را اولیای خود قرار داده، از [[مؤمنان]] دوری می‌‌گزینند [[توبیخ]] کرده است. برخی [[تفاسیر]] [[روایی]] این آیه را درباره بنی امیه می‌‌دانند، آنگاه که در [[مقام]] [[مخالفت با پیامبر]] [[تصمیم]] گرفتند امر [[خلافت]] را به بنی‌‌هاشم باز نگردانند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۸۴؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۸۹.</ref> این [[تطبیق]] دلالت دارد که بنی امیه با دستیابی به خلافت و [[حکومت]] به هیچ عزت [[حقیقی]] [[دست]] نخواهند یافت.
# در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست می‌گزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان می‌جویند با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> [[خداوند]] کسانی را که برای رسیدن به [[عزت]]، [[کافران]] را اولیای خود قرار داده، از [[مؤمنان]] دوری می‌‌گزینند [[توبیخ]] کرده است. برخی [[تفاسیر]] [[روایی]] این آیه را درباره بنی امیه می‌‌دانند، آنگاه که در [[مقام]] [[مخالفت با پیامبر]] [[تصمیم]] گرفتند امر [[خلافت]] را به بنی‌‌هاشم باز نگردانند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۸۴؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۸۹.</ref> این [[تطبیق]] دلالت دارد که بنی امیه با دستیابی به خلافت و [[حکومت]] به هیچ عزت [[حقیقی]] دست نخواهند یافت.
# در ذیل آیه {{متن قرآن|وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا}}<ref>«و به شب چون آن را فرا پوشاند،» سوره شمس، آیه ۴.</ref> آمده است که مقصود بنی امیه است. این تطبیق و [[تأویل]] بنی‌‌امیه را افرادی [[گمراه]] معرفی می‌‌کند که در [[تاریکی]] [[گمراهی]] فرو رفته‌‌اند، چنان که تاریکی[[شب]] همه جا را فرا می‌‌گیرد.<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۶۱.</ref>
# در ذیل آیه {{متن قرآن|وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا}}<ref>«و به شب چون آن را فرا پوشاند،» سوره شمس، آیه ۴.</ref> آمده است که مقصود بنی امیه است. این تطبیق و [[تأویل]] بنی‌‌امیه را افرادی [[گمراه]] معرفی می‌‌کند که در [[تاریکی]] [[گمراهی]] فرو رفته‌‌اند، چنان که تاریکی[[شب]] همه جا را فرا می‌‌گیرد.<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۶۱.</ref>
# در ذیل آیه {{متن قرآن|عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا}}<ref>«باشد که پروردگارتان بر شما بخشایش آورد و اگر (به نافرمانی) بازگردید ما نیز باز می‌گردیم و دوزخ را زندان کافران قرار داده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۸.</ref> آمده است که خداوند به بنی‌‌امیه خطاب کرده است که اگر شما دوباره با آوردن [[سفیانی]] به ادامه [[اعمال]] پیشین خود بازگردید، ما نیز [[قائم]] {{ع}} را باز خواهیم گرداند. سپس در [[آیات]] بعد درباره بنی امیه می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و برای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند عذابی دردناک آماده کرده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۰.</ref><ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۴؛ البرهان، ج ۳، ص ۵۰۸ ـ ۵۰۹.</ref>
# در ذیل آیه {{متن قرآن|عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا}}<ref>«باشد که پروردگارتان بر شما بخشایش آورد و اگر (به نافرمانی) بازگردید ما نیز باز می‌گردیم و دوزخ را زندان کافران قرار داده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۸.</ref> آمده است که خداوند به بنی‌‌امیه خطاب کرده است که اگر شما دوباره با آوردن [[سفیانی]] به ادامه [[اعمال]] پیشین خود بازگردید، ما نیز [[قائم]] {{ع}} را باز خواهیم گرداند. سپس در [[آیات]] بعد درباره بنی امیه می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و برای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند عذابی دردناک آماده کرده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۰.</ref><ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۴؛ البرهان، ج ۳، ص ۵۰۸ ـ ۵۰۹.</ref>
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
# در روایتی از امام صادق {{ع}} [[نزول]] بخشی از [[آیات]] {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ }}<ref>«بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد این از آن روست که آنان به کسانی که فرو فرستاده‌های خداوند را نمی‌پسندیدند، می‌گفتند: در برخی کارها از شما فرمان خواهیم برد و خداوند پنهانکاری آنان را می‌داند» سوره محمد، آیه ۲۵-۲۶.</ref> در [[شأن]] بنی‌‌امیه دانسته شده است. در این [[روایت]] آمده است گروهی که پس از [[رسول خدا]] {{صل}} از [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[مرتد]] شدند، [[بنی امیه]] را به پیمانی [[دعوت]] کردند تا بر اساس آن مانع بازگشت [[خلافت]] و پرداخت [[خمس]] به ما ([[اهل بیت]]) شوند. آنان می‌‌گفتند که پرداختن خمس به [[اهل بیت پیامبر]] آنان را از نظر [[مالی]] بی‌‌نیاز می‌‌کند و [[راه]] دستیابی آنان به خلافت هموار می‌‌گردد. بنی‌‌امیه نیز در پاسخ به دعوت آنان گفتند: در برخی امور (عدم پرداخت خمس به اهل بیت {{ع}}) از شما [[اطاعت]] می‌‌کنیم: {{متن قرآن|سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الأَمْرِ}}.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۱۴؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۲۰ ـ ۴۲۱.</ref> در روایت دیگری که [[طبرسی]] به [[نقل]] از [[امام باقر]] و [[امام صادق]] ({{ع}}) آورده است عبارت {{متن قرآن|لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ }} بر بنی‌‌امیه [[تطبیق]] شده است که از [[نزول]] آیاتِ مربوط به ولایت امیرمؤمنان، ‌‌علی {{ع}} ناخشنود بودند.<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۶۰.</ref>
# در روایتی از امام صادق {{ع}} [[نزول]] بخشی از [[آیات]] {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ }}<ref>«بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد این از آن روست که آنان به کسانی که فرو فرستاده‌های خداوند را نمی‌پسندیدند، می‌گفتند: در برخی کارها از شما فرمان خواهیم برد و خداوند پنهانکاری آنان را می‌داند» سوره محمد، آیه ۲۵-۲۶.</ref> در [[شأن]] بنی‌‌امیه دانسته شده است. در این [[روایت]] آمده است گروهی که پس از [[رسول خدا]] {{صل}} از [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[مرتد]] شدند، [[بنی امیه]] را به پیمانی [[دعوت]] کردند تا بر اساس آن مانع بازگشت [[خلافت]] و پرداخت [[خمس]] به ما ([[اهل بیت]]) شوند. آنان می‌‌گفتند که پرداختن خمس به [[اهل بیت پیامبر]] آنان را از نظر [[مالی]] بی‌‌نیاز می‌‌کند و [[راه]] دستیابی آنان به خلافت هموار می‌‌گردد. بنی‌‌امیه نیز در پاسخ به دعوت آنان گفتند: در برخی امور (عدم پرداخت خمس به اهل بیت {{ع}}) از شما [[اطاعت]] می‌‌کنیم: {{متن قرآن|سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الأَمْرِ}}.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۱۴؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۲۰ ـ ۴۲۱.</ref> در روایت دیگری که [[طبرسی]] به [[نقل]] از [[امام باقر]] و [[امام صادق]] ({{ع}}) آورده است عبارت {{متن قرآن|لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ }} بر بنی‌‌امیه [[تطبیق]] شده است که از [[نزول]] آیاتِ مربوط به ولایت امیرمؤمنان، ‌‌علی {{ع}} ناخشنود بودند.<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۶۰.</ref>
# در [[تفسیر قمی]] نزول [[آیات]] {{متن قرآن|فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ}}<ref>«پس به زودی می‌بینی و خواهند دید؛ که کدام‌یک از شما دیوانه‌اید» سوره قلم، آیه ۵. -۶</ref> در [[شأن]] بنی‌‌امیه دانسته شده است<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۸؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۹۲.</ref>
# در [[تفسیر قمی]] نزول [[آیات]] {{متن قرآن|فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ}}<ref>«پس به زودی می‌بینی و خواهند دید؛ که کدام‌یک از شما دیوانه‌اید» سوره قلم، آیه ۵. -۶</ref> در [[شأن]] بنی‌‌امیه دانسته شده است<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۸؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۹۲.</ref>
# در روایتی از امام صادق {{ع}} [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ}}<ref>«آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست می‌شکنند؛ می‌گویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل می‌نهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۲.</ref> بر بنی‌‌امیه تطبیق شده است. این [[آیه شریفه]] درباره گروهی از [[مسلمانان]] ضعیف‌‌الایمان نازل شده که به [[دوستی]] با [[یهود]] [[تمایل]] داشتند و خبر می‌‌دهد که [[خداوند]] [[پیروزی]] یا امر دیگری را که مایه [[عزت]] مسلمانان باشد برای آنان پیش خواهد آورد و آنگاه [[بیمار]] دلانِ [[ضعیف]] الایمان از آنچه در [[دل]] خود پنهان می‌‌داشتند در راستای نزدیک شدن به [[اهل کتاب]] پشیمان خواهند شد؛ اما در روایتی که [[داود]] رقی [[نقل]] کرده آمده است که مردی از [[امام صادق]] {{ع}} درباره این [[آیه]] پرسید و [[امام]] در پاسخ فرمود: ۷ [[روز]] پس از آنکه [[بنی امیه]] [[بدن]] [[زید بن علی]] را سوزاندند به [[هلاکت]] آنان [[اذن]] داده شد.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۲۶؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۴۰؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۹۱.</ref> احتمالاً مقصود [[روایت]] این است که پس از [[شهادت]] [[زید]] در سال‌‌۱۲۱‌‌ قمری و [[سوزاندن]] بدن وی <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۲۶.</ref> [[حکومت]] بنی امیه رو به [[ضعف]] نهاد و به تدریج زمینه [[فروپاشی]] و [[شکست]] آنان فراهم آمد تا آنکه در سال ۱۳۲ قمری [[بنی عباس]] با شکست [[امویان]] بر [[مسند]] [[خلافت اسلامی]] تکیه زدند.<ref>موسوعة دول العالم، ج ۱، ص ۷۵؛ دائرة‌‌المعارف بستانی، ج ۴، ص ۴۲۱.</ref>
# در روایتی از امام صادق {{ع}} [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ}}<ref>«آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست می‌شکنند؛ می‌گویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل می‌نهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۲.</ref> بر بنی‌‌امیه تطبیق شده است. این [[آیه شریفه]] درباره گروهی از [[مسلمانان]] ضعیف‌‌الایمان نازل شده که به [[دوستی]] با [[یهود]] [[تمایل]] داشتند و خبر می‌‌دهد که [[خداوند]] [[پیروزی]] یا امر دیگری را که مایه [[عزت]] مسلمانان باشد برای آنان پیش خواهد آورد و آنگاه [[بیماردلان]]ِ [[ضعیف]] الایمان از آنچه در [[دل]] خود پنهان می‌‌داشتند در راستای نزدیک شدن به [[اهل کتاب]] پشیمان خواهند شد؛ اما در روایتی که [[داوود]] رقی [[نقل]] کرده آمده است که مردی از [[امام صادق]] {{ع}} درباره این [[آیه]] پرسید و [[امام]] در پاسخ فرمود: ۷ [[روز]] پس از آنکه [[بنی امیه]] [[بدن]] [[زید بن علی]] را سوزاندند به [[هلاکت]] آنان [[اذن]] داده شد.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۲۶؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۴۰؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۹۱.</ref> احتمالاً مقصود [[روایت]] این است که پس از [[شهادت]] [[زید]] در سال‌‌۱۲۱‌‌ قمری و [[سوزاندن]] بدن وی <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۲۶.</ref> [[حکومت]] بنی امیه رو به [[ضعف]] نهاد و به تدریج زمینه [[فروپاشی]] و [[شکست]] آنان فراهم آمد تا آنکه در سال ۱۳۲ قمری [[بنی عباس]] با شکست [[امویان]] بر [[مسند]] [[خلافت اسلامی]] تکیه زدند.<ref>موسوعة دول العالم، ج ۱، ص ۷۵؛ دائرة‌‌المعارف بستانی، ج ۴، ص ۴۲۱.</ref>
# در روایتی از امام صادق {{ع}} مقصود از {{متن قرآن|قَوْمًا لُدًّا}} که [[رسول خدا]] {{صل}} [[مأمور]] [[انذار]] آنان بود بنی‌‌امیه بودند{{متن قرآن|فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا}}<ref>«باری، جز این نیست که ما آن (قرآن) را به زبان تو آسان (بیان) کردیم تا بدان پرهیزگاران را نوید رسانی و گروهی ستیزه‌جو را بیم دهی» سوره مریم، آیه ۹۷.</ref><ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۴۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۴۳.</ref>. در روایت دیگری مقصود از این گروه بنی امیه و بنی‌‌مغیره دانسته شده است.<ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۴۷۳.</ref>
# در روایتی از امام صادق {{ع}} مقصود از {{متن قرآن|قَوْمًا لُدًّا}} که [[رسول خدا]] {{صل}} [[مأمور]] [[انذار]] آنان بود بنی‌‌امیه بودند{{متن قرآن|فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا}}<ref>«باری، جز این نیست که ما آن (قرآن) را به زبان تو آسان (بیان) کردیم تا بدان پرهیزگاران را نوید رسانی و گروهی ستیزه‌جو را بیم دهی» سوره مریم، آیه ۹۷.</ref><ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۴۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۴۳.</ref>. در روایت دیگری مقصود از این گروه بنی امیه و بنی‌‌مغیره دانسته شده است.<ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۴۷۳.</ref>
# نیز مقصود از [[مجرمان]] در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ}}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند» سوره مطففین، آیه ۲۹.</ref> که به [[مؤمنان]] می‌‌خندیدند و آنان را [[استهزا]] می‌‌کردند، بنی امیه دانسته شده است که از روی استهزا به [[علی]] {{ع}} می‌‌خندیدند و این هنگامی بود که رسول خدا {{صل}} او را از میان بنی‌‌هاشم و [[اهل]] بیتش برگزید<ref>البرهان، ج ۵، ص ۶۱۰ ـ ۶۱۱.</ref>.
# نیز مقصود از [[مجرمان]] در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ}}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند» سوره مطففین، آیه ۲۹.</ref> که به [[مؤمنان]] می‌‌خندیدند و آنان را [[استهزا]] می‌‌کردند، بنی امیه دانسته شده است که از روی استهزا به [[علی]] {{ع}} می‌‌خندیدند و این هنگامی بود که رسول خدا {{صل}} او را از میان بنی‌‌هاشم و [[اهل]] بیتش برگزید<ref>البرهان، ج ۵، ص ۶۱۰ ـ ۶۱۱.</ref>.
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
# در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} در ذیل [[آیه شریفه]] {{متن قرآن| الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ }}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند» سوره مائده، آیه ۳.</ref> آمده است که در [[روز]] [[قیام قائم]] {{ع}} بنی‌‌امیه [[مأیوس]] می‌‌شوند، زیرا آنان [[کافران]] مأیوس از [[آل محمد]] {{صل}}‌اند.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۹۲.</ref>
# در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} در ذیل [[آیه شریفه]] {{متن قرآن| الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ }}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند» سوره مائده، آیه ۳.</ref> آمده است که در [[روز]] [[قیام قائم]] {{ع}} بنی‌‌امیه [[مأیوس]] می‌‌شوند، زیرا آنان [[کافران]] مأیوس از [[آل محمد]] {{صل}}‌اند.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۹۲.</ref>
# در [[روایت]] دیگری از [[امام باقر]] {{ع}} ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref> آمده است که مقصود از {{متن قرآن|الْكَافِرِينَ}} بنی امیه‌‌اند. آنان کافرانی هستند که [[خداوند]] دنباله آنان را قطع خواهد کرد، و مقصود از {{متن قرآن|يُبْطِلَ الْبَاطِلَ}}<ref>«باطل را تباه گرداند» سوره انفال، آیه ۸.</ref> نیز این است که هرگاه [[قائم]] {{ع}} [[قیام]] کند [[باطل]] یعنی بنی امیه را از بین خواهد برد.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۵۰.</ref>
# در [[روایت]] دیگری از [[امام باقر]] {{ع}} ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref> آمده است که مقصود از {{متن قرآن|الْكَافِرِينَ}} بنی امیه‌‌اند. آنان کافرانی هستند که [[خداوند]] دنباله آنان را قطع خواهد کرد، و مقصود از {{متن قرآن|يُبْطِلَ الْبَاطِلَ}}<ref>«باطل را تباه گرداند» سوره انفال، آیه ۸.</ref> نیز این است که هرگاه [[قائم]] {{ع}} [[قیام]] کند [[باطل]] یعنی بنی امیه را از بین خواهد برد.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۵۰.</ref>
# در ذیل آیه شریفه {{متن قرآن| وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن می‌گریختند» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۲.</ref> آمده است که مقصود از این آیه بنی امیه‌‌اند؛ یعنی خداوند آنان را که قومی ستمگرند [[درهم]] خواهد [[شکست]] و [[قوم]] دیگری را جایگزین آنان خواهد کرد و چون آنان وجود قائم {{ع}} را [[احساس]] کنند و [[حضرت]] در جست و جوی آنان شود بنی‌‌امیه به [[سرزمین]] [[روم]] وارد می‌‌شوند، پس حضرت آنان را از روم بیرون خواهد کرد و گنج‌هایی را که اندوخته‌‌اند از آنان خواهد ستاند و آنان در آن هنگام پیوسته این سخن [[خدا]] را بر [[زبان]] خواهند آورد که: وای بر ما! ما همواره [[ستم]] می‌‌کردیم: {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}}<ref>«گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۴.</ref><ref> الکافی، ج ۸، ص ۵۲؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۶۰؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۶۸.</ref>
# در ذیل آیه شریفه {{متن قرآن| وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن می‌گریختند» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۲.</ref> آمده است که مقصود از این آیه بنی امیه‌‌اند؛ یعنی خداوند آنان را که قومی ستمگرند [[درهم]] خواهد [[شکست]] و [[قوم]] دیگری را جایگزین آنان خواهد کرد و چون آنان وجود قائم {{ع}} را [[احساس]] کنند و [[حضرت]] در جستجوی آنان شود بنی‌‌امیه به [[سرزمین]] [[روم]] وارد می‌‌شوند، پس حضرت آنان را از روم بیرون خواهد کرد و گنج‌هایی را که اندوخته‌‌اند از آنان خواهد ستاند و آنان در آن هنگام پیوسته این سخن [[خدا]] را بر [[زبان]] خواهند آورد که: وای بر ما! ما همواره [[ستم]] می‌‌کردیم: {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}}<ref>«گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۴.</ref><ref> الکافی، ج ۸، ص ۵۲؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۶۰؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۶۸.</ref>
# در [[روایت]] [[ابوحمزه ثمالی]] از [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۱.</ref> آمده است که: من از [[امام باقر]] {{ع}} شنیدم که می‌‌گفت: مقصود از این [[آیه]]، یعنی کسانی که بعد از [[مظلومیّت]] [[انتقام]] می‌‌گیرند، [[حضرت قائم]] {{ع}} و [[اصحاب]] آن حضرت‌اند که بر آنان به سبب انتقامی که از ظالمانشان می‌‌گیرند [[کیفری]] نیست و [[قائم]] {{ع}} هنگامی که [[قیام]] می‌‌کند از [[بنی امیه]] و [[تکذیب]] کنندگان [[دین]] و ناصبیان، آنان که با [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] {{ع}} [[دشمنی]] کردند انتقام خواهد گرفت.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۸۲؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۸۵؛ البرهان، ج ۴، ص ۸۲۹.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی]] و [[سید محمود سامانی|سامانی]]، [[بنی امیه (مقاله)| مقاله «بنی امیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>
# در [[روایت]] [[ابوحمزه ثمالی]] از [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۱.</ref> آمده است که: من از [[امام باقر]] {{ع}} شنیدم که می‌‌گفت: مقصود از این [[آیه]]، یعنی کسانی که بعد از [[مظلومیّت]] [[انتقام]] می‌‌گیرند، [[حضرت قائم]] {{ع}} و [[اصحاب]] آن حضرت‌اند که بر آنان به سبب انتقامی که از ظالمانشان می‌‌گیرند [[کیفری]] نیست و [[قائم]] {{ع}} هنگامی که [[قیام]] می‌‌کند از [[بنی امیه]] و [[تکذیب]] کنندگان [[دین]] و ناصبیان، آنان که با [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] {{ع}} [[دشمنی]] کردند انتقام خواهد گرفت.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۸۲؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۸۵؛ البرهان، ج ۴، ص ۸۲۹.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی]] و [[سید محمود سامانی|سامانی]]، [[بنی امیه (مقاله)| مقاله «بنی امیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>


۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش