شایسته‌سالاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{نبوت}} +{{نبوت}}))
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اصول نظام سیاسی اسلام | عنوان مدخل = شایسته‌سالاری | مداخل مرتبط = [[شایسته‌سالاری در قرآن]] - [[شایسته‌سالاری در فقه سیاسی]] - [[شایسته‌سالاری در فقه مدیریت]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره نبوی]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره علوی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[شایسته‌سالاری در حدیث]] - [[شایسته‌سالاری در فقه سیاسی]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره نبوی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[شایسته‌سالاری (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


==شایسته‌سالاری از [[اصول نظام سیاسی اسلام]]==
در یک [[جامعه]] و [[نظام]] سالم، کسانی می‌توانند عهده‌دار مسؤولیت‌های اجتماعی و سرپرستی امور شوند که صلاحیت و شایستگی لازم برای تصدی آن [[مسؤولیت]] را دارا باشند. '''شایسته‌سالاری'''، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در تصدی مناصب [[حکومتی]]، یک اصل [[عقلی]] است و هر جامعه‌ای که به دنبال تأمین [[خوشبختی]] و [[سعادت]] باشد از این قاعده [[پیروی]] می‌کند.
[[نظام اسلامی]]، پیشبرد هدفی متعالی را در برنامه خود قرار داده است تا [[سعادت انسان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] تأمین شود. تأمین چنین هدفی، [[نیازمند]] [[علم]] و [[آگاهی]] کامل [[شناخت]]، مسیر، کیفیت [[سیر]] و همچنین [[توانایی]] اداره مجموعه تا رسیدن به مقصد است، [[حکومت]] به عنوان سازمان [[اجتماعی]] که عهده‌دار [[سرپرستی]] امور [[انسانی]] و [[زمینه‌سازی]] برای رسیدن به [[رشد]] است، برای ایفای نقش خود، تفکیک وظایفی را ایجاد نموده و در نتیجه تخصص‌ها و صلاحیت‌های متنوعی را [[تعیین]] می‌نماید.
در یک [[جامعه]] و [[نظام]] سالم، کسانی می‌توانند عهده‌دار مسؤولیت‌های اجتماعی و سرپرستی امور شوند که صلاحیت و [[شایستگی]] لازم برای [[تصدی]] آن [[مسؤولیت]] را دارا باشند. [[قرآن کریم]] از زبان دختر [[حضرت شعیب]]، عبارتی [[نقل]] می‌فرماید که می‌توان از آن، [[لزوم]] شایستگی و صلاحیت برای احراز هر مسؤولیت را استفاده نمود: {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>. چنانکه در [[قصه]] [[طالوت]] آمده است {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. [[پیامبر]] آن [[قوم]] به ایشان فرمود که: [[خداوند]] طالوت را [[حاکم]] شما قرار داد، پرسیدند: چگونه می‌تواند [[پادشاه]] ما باشد؛ در حالی که ما بر امر [[پادشاهی]] شایستگی بیشتری داریم و او [[ثروتمند]] نیست. پیامبر فرمود خداوند او را [[برگزیده]] است و به وی [[علم]] و [[توانایی]] زیادی بخشیده است. هرچند آن [[قوم]] نیز قایل بودند که باید فرد شایسته‌ای بر آنان [[حکومت]] کند؛ ولی ملاک [[شایستگی]] را داشتن [[مال]] و [[ثروت]] می‌دانستند که [[آیه شریفه]] به [[اصلاح]] ملاک‌های شایستگی پرداخته و “علم” و “قدرت رهبری” را [[میزان]] صلاحیت حکومت معرفی نموده است.


[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[نقل]] [[ابن ابی الحدید]] می‌فرماید: {{متن حدیث|لا تقبلن في استعمال عمالك و أمرائك شفاعة إلا شفاعة الكفاية و الأمانة}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، باب ۱۸۴، ص۲۷۶.</ref>: در [[گزینش]] کارکنان و فرمانروایانت [[شفاعت]] و وساطت کسی را مپذیر، مگر شفاعت شایستگی و [[امانتداری]] آنها را. به روشنی این سخن گرانمایه، به [[زمامداران]] [[تکلیف]] می‌کند که شایستگان و افراد با صلاحیت را در رأس امور قرار دهند و اصلی‌ترین ملاک مسؤلیت سپاری را، شایستگی و اهلیت انجام آن کار قرار دهند؛ همچنین در [[عهدنامه مالک اشتر]]، آن [[حضرت]] با شمردن برخی از صلاحیت‌های کلی بر شایسته‌سالاری تأکید می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ تَوَخَ‏ مِنْهُمْ‏ أَهْلَ‏ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ‏ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ}}<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه ۵۳.</ref>؛ کارگزارانت را از میان کسانی که [[اهل]] تجربه و [[حیاء]]، و از [[خاندان]] نجیب و [[صالح]] و پیشقدم در [[اسلام]] هستند، [[انتخاب]] کن.
==مقدمه==
بحث «شایسته‌سالاری» در [[نظام]] انتصابات [[مدیریت]] امری بسیار مهم و اساسی است، [[مدیر]] محور اصلی حرکت هر [[سازمان]] محسوب می‌شود، از آنجایی که مدیریت یک فعالیت گروهی است و مدیر نقش محوری و اساسی دارد.


بنابراین [[شایسته]] سالاری، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در [[تصدی]] [[مناصب]] [[حکومتی]]، یک اصل [[عقلی]] است و هر جامعه‌ای که به دنبال تأمین [[خوشبختی]] و [[سعادت]] باشد از این قاعده [[پیروی]] می‌کند. آموزه‌های دیگر [[دینی]] نیز سرشار از تأکید این اصل بوده و سپردن امور به اهلش را توصیه نموده<ref>امام صادق{{ع}} فرمود: مواغلب جان‌های خود باشید. به خدا سوگند، اگر صاحب گوسفندان، چوپان دیگری را سراغ داشته باشد که از چوپان فعلی بر نگهداری گوسفندان داناتر باشد، چوپان اول را اخراج و دومی را برای مراقبت از گوسفندان خود به کار می‌گیرد؛ وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۳۵، حدیث ۱.</ref> و از قرار دادن نااهلان بر مصادر امور<ref>رسول خداوند{{صل}} فرمود: کسی که خود را بر جمعی از مسلمانان مقدم بدارد و بداند که در بین آنان کسی که برتر از او باشد، وجود دارد، بدون شک به خدا و پیامبرش و مسلمانان خیانت کرده است؛ الغدیر، ج۸، ص۲۹۱.</ref> منع کرده‌اند. [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز با استناد به: {{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>، [[صالحان]] را عهده‌دار [[حکومت]] و [[اداره امور]] ممکن، می‌داند<ref>مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۱.</ref>
برخی از اندیشمندان معتقدند که [[مدیران]] امروزی برای [[حفظ]] [[حیات]] و [[توفیق]] خویش می‌باید سه مهارت اساسی زیر را در خود پرورش دهند:
# مهارت در فهم شرایط نامعین
# مهارت در ایجاد ایده‌های نو متناسب با شرایط جدید
# مهارت در اجرای برنامه‌های جدید با سرعت و راندمان


== جستارهای وابسته ==
برخی دیگر، شرط بقاء و توفیق سازمان‌ها در شرایط موجود را ایجاد پنج قابلیت اساسی به شرح زیر می‌دانند:
# [[فرهنگ]] سازمانی مناسب با پذیرش [[تغییر]] و انطباق با شرایط موجود؛
# قابلیت‌های [[مدیریتی]] برای تشخیص و تعریف مسائل سازمان، ارائه و اجرای راه‌حل‌ها و ارزیابی نتایج؛
# قابلیت‌های لازم برای کار گروهی؛
# قابلیت [[برنامه‌ریزی]] استراتژیک؛
# سیستم‌های لازم آمیزش برای [[تشویق]] و ترغیب افراد به تعقیب اهداف سازمان.


==منابع==
برخی از صاحب‌نظران مهارت‌های مورد نیاز مدیران را مهارت فنی - [[انسانی]] و ادراکی مطرح کردند و برخی مهارت مورد نیاز مدیران را به سه دسته مهارت‌های تصمیم‌گیری، برقراری روابط متقابل شخصی و هدف‌گذاری تقسیم می‌کنند.
 
برخی نیز مهارت‌های مدیریتی را به هفت دسته، مهارت‌های ادراکی، تصمیم‌گیری، تحلیلی، اجرایی، ارتباطی، انسانی و تاکتیکی دسته‌بندی کردند.
 
مفاهیمی دیگر، مانند مدیریت، انعطاف‌پذیری، سازندگی، نوآوری و پیشگامی، [[اعتماد به نفس]] و کارآفرینی نیز از شرایطی است که مدیران برای [[موفقیت]] در سازمان بایستی داشته باشند.
 
اما یک سؤال اساسی مطرح است و آن اینکه چه پشتوانه و ضمانت اجرایی برای خود کنترلی و [[تعهد]] و [[مسئولیت]] برای ایجاد این ویژگی‌ها در مدیران وجود دارد؟ البته اگر مدیر در نتایج کار ذینفع باشد امکان دارد در این جهت حرکت کند، اما مدیران بخش دولتی که با مدیریت به عنوان یک مسئولیت و [[وظیفه]] برخورد می‌کنند بر اساس چه ضمانتی باید این مهارت و را در خود ایجاد کنند؟ در [[مکتب اسلام]]، به فرموده [[قرآن کریم]] [[مدیریت]] و [[حکومت اسلامی]] اهداف زیر را دنبال می‌کند:
# [[آگاهی]] بخشیدن به [[انسان‌ها]]؛
# تربیت معنوی و احیای [[ارزش‌های اخلاقی]]؛
# انجام [[قسط و عدل]] به صورت خودجوش و برخاسته از متن [[جامعه]]؛
# [[آزادی]] انسان‌ها از زنجیرهای [[اسارت]].
 
{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>؛ این [[آیه]] دو [[هدف]] آگاهی بخشیدن به انسان‌ها و تربیت معنوی [[مردم]] را مورد تأکید قرار داده است. در آیه ۲۵ [[سوره حدید]] بحث [[اقامه قسط]] و [[عدل]] مورد توجه قرار گرفته است.
 
{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> و بالاخره [[آزادی]] انسان‌ها از زنجیرهای اسارت، یکی دیگر از اهداف اصلی بعثت پیامبران است که در [[قرآن مجید]]، صریحاً به این تعبیر آمده است: {{متن قرآن|وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>.
 
طبیعی است برای رسیدن به این اهداف نیاز به [[حکومت]] و داشتن [[قدرت]] می‌باشد. منتهی این قدرت بایستی در دست [[صالحان]] و پاکانی باشد که جز رضای [[خداوند]] و [[حاکمیت]] [[ارزش‌های الهی]] گام برندارند.
 
طبیعی است [[مدیریت]] در حوزه‌های مختلف نیاز به تخصص، [[توانایی]] و [[تدبر]] دارد، اما نقش [[اخلاق]] و ویژگی‌های ممتاز [[اخلاقی]] به عنوان زیربنای یک حکومت صالح ضروری و اساسی است و این همان مفهوم شایسته‌سالاری است<ref>[[لطف‌الله فروزنده|فروزنده، لطف‌الله]]، [[شایسته‌سالاری از دیدگاه امیرالمؤمنین (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از دیدگاه امیرالمؤمنین»]].</ref>.
 
امروزه مهم‎ترین عنصر [[نظام اداری]]، نیروی انسانی است و با [[هدف]] کارآمدتر کردن نیروی انسانی، مسئله شایسته‌سالاری مطرح می‌شود. شایسته‌سالاری از موضوعات مهم [[مدیریت]] منابع [[انسانی]] است که بر اساس آن [[انتخاب]] افراد شایسته باید با توجه به ویژگی‌های عینی نظیر هوش، [[دانش]] و [[تجربه]]، مهارت، [[استعداد]]، [[توانایی]] و تلاش آن‎ها انجام گردد. این در حالی است که عدم توجه به این اصل مهم سبب اتلاف منابع در [[جامعه]] می‌گردد. شایسته‌سالاری را می‌‌توان اعطای مقام، ارتقاء و [[پاداش]] بر مبنای معیارهای عینی و نه معیارهای سلیقه‌ای دانست. شایسته‌سالاری از جمله عوامل و ملاک‌های مهم در اداره هر جامعه و [[سازمان]] است. [[رشد]] و [[پیشرفت]] حکومت‌‎ها و سازمان‎ها در گرو این است که شایستگان در منصب‎های مناسب قرار بگیرند. در [[علم]] رایج مدیریت در مورد شایسته‌سالاری، تأکید اصلی بر توانایی‌ها و مهارت‌های افراد است. فرایند این کار به این صورت است که افراد زمانی می‌‌توانند در یک منصب یا مقام قرار بگیرند که توانایی‌ها و مهارت‌های گوناگون لازم را برای آن منصب داشته باشند. یکی از موضوعات مهم مورد بحث در مقاله حاضر، شایسته‌سالاری از منظر [[فقهی]] است. در همین حال ارائه خدمات عمومی یکی از [[وظایف]] حکومت‎هاست.
 
ارائه خدمات عمومی و خدمت‎ رسانی از موضوعات مهم و مورد تأکید [[فقه]] [[اسلام]] است. [[انسان‌ها]] باید با توجه به جایگاهی که در آن فعالیت می‌کنند، [[خلق]] [[خدای تعالی]] را مورد توجه قرار داده و به شیوه‎ای شایسته به آنها خدمت کنند. موضوع مهم مورد بحث دیگر در مقاله حاضر تبیین تأثیر شایسته‌سالاری بر ارائه خدمات عمومی است<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>.
 
==معناشناسی==
===معنای لغوی===
شایسته را در لغت به معنی درخور، سزاوار، لایق و [[محترم]]<ref>معین، محمد، فرهنگ معین، ج۲، ص۲۰۱۱؛ عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج۲، ص۱۲۸۴.</ref> و سالار را به معنی؛ سردار سپه‎سالار، سپهبد [[امیر]] الجیش، [[نقیب]]، [[حاکم]]، والی، صاحب اختیار، [[خداوند]]، صاحبان شغلی بزرگ و منصبی دقیق و شاه معنی شده است<ref>معین، محمد، فرهنگ معین، ج۲، ص۱۱۸۴؛ عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج۲، ص۱۱۵۰.</ref>.<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>
 
بنابراین، شایسته‌سالاری در لغت به معنای پیشرو بودن در لیاقت و شایستگی‎هاست. به بیان دیگر، شایستگی در لغت به معنای «داشتن [[توانایی]]، مهارت، [[دانش]]، لیاقت و صلاحیت» است<ref>حق پناه، رضا، شایسته‌سالاری در نظام علوی، ص۱۹۳.</ref>.<ref>[[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی]] ص ۱۲۷.</ref>
 
===معنای اصطلاحی===
شایسته‌سالاری در اصطلاح به معنای [[انتخاب]] بهترین و تواناترین افراد به منظور واگذاری مسئولیت‌هاست<ref>نصر اصفهانی، مهدی، نصر اصفهانی، علی، «شایسته‌سالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشه‌های سیاسی امام علی{{ع}}»، مجله معرفت سیاسی، شماره ۷، ص۱۴۷.</ref>. شایسته‌سالاری به معنای مهارت، [[توانایی]] و لیاقت در انجام امور است<ref>گلکار، بهزاد، ناصحی فر، وحید، «مروری بر مفاهیم شایسته‌سالاری»، مجله توسعه مدیریت، شماره ۳۹، ص۱۰-۷؛ کاظمی، ملیحه سادات، عریضی سامانی، سید حمید رضا، گل پرور محسن، «رابطه ارزش‌ها و شخصیت مدیران با شایسته‌سالاری، مشارکت شهروندی و بیگانگی سازمانی در سازمان‌های دیوان‌سالار و سنتی»، نشریه روان‌شناسی کاربردی، شماره ۱۸، ص۵۳.</ref>.<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>
 
شایسته‌سالاری مجموعه‌ای است از [[باورها]]، توانایی‎ها، دانش، مهارت، خصوصیات شخصی و شخصیتی و علایق فرد یا هوشمندی و [[استعداد]] که بعضی بیش‎تر قابل یادگیری و برخی دیگر نیز کم‎تر قابل یادگیری هستند<ref>ابیلی، خدایار، شایسته‌سالاری بستر حضور در عرصه جهانی، ص۴.</ref>.
 
در نهایت، شایسته‌سالاری با توجه به [[آیات]] و [[روایات]] و همچنین نظرات [[اندیشمندان اسلامی]] عبارت است از مجموعه معیارها، شاخص‎ها و صلاحیت‌هایی در حوزه [[اخلاقیات]]، [[باورها]]، گفتارها و [[رفتارها]] که اگر کسانی از اعضای [[سازمان]] واجد آن باشند، نسبت به افرادی که فاقد آنها هستند، برای تصدی پست‎های سازمانی و [[حکومتی]] اولی می‌باشند<ref> [[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی]] ص ۱۲۷.</ref>.
 
== شایسته‌سالاری در آیات و روایات ==
شایسته‌سالاری در [[اسلام]] همواره مورد تأکید قرار گرفته است. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در این خصوص می‎فرمود: «آن کس که خود را [[پیشوای مسلمانان]] قرار دهد، در صورتی که می‌داند در میان آنان کسی [[برتر]] از او وجود دارد، به [[خدا]] و [[رسول خدا]] و به [[مسلمانان]] [[خیانت]] کرده است»<ref>ابن بابویه قمی، محمد بن علی بن الحسین، أمالی، ص۲۰۶؛ امینی، عبد الحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج۹، ص۴۹۱؛ خوانساری، جمال الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۴، ص۱۱.</ref>.
 
[[حدیث]] مورد اشاره دلیل روشنی بر [[ضرورت]] به کار گماری افراد شایسته بر [[مردم]] می‌باشد که حتی به کار گماشتن افراد با شایستگی کمتر [[خیانت]] تلقی شده است. به عبارتی، حدیث مذکور عدم شایسته‌سالاری را یک خیانت بزرگ معرفی می‌کند. به کار بردن لغت «خیانت» نشانه ضرورت مطلق شایسته‌سالاری در [[رهبری جامعه اسلامی]] می‎باشد. از تعبیر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برمی‌آید که ایشان نه تنها قبول مسئولیتی را از سوی کسی که بداند شایسته‌تر از او وجود دارد، خیانت می‌داند؛ بلکه [[پیروی]] از افراد ناشایست را موجب تنزل [[انسانیت]] [[انسان]] می‌‎شمارد. با این اوصاف، پذیرفتن [[مسئولیت]] بدون شایستگی لازم ممکن است در این [[دنیا]] برای افراد منافعی کوتاه مدنی داشته باشد اما موجب عقاب [[اخروی]] [[انسان]] خواهد شد.
 
علاوه بر [[روایت]] مورد اشاره در [[آیات]] نیز، شایسته‌سالاری مورد توجه قرار گرفته است. در [[آیه]] ۱۰۵ [[سوره انبیاء]] آمده است: «[[بندگان]] شایسته‌ام [[وارث]] ([[حکومت]]) [[زمین]] خواهند شد!» گرچه [[مفسران]] منظور از بندگان شایسته را [[حضرت مهدی]]{{ع}} و [[یاران]] با وفایش می‌دانند<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۷۷، طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳.</ref>، اما از این آیه می‌‌توان ضرورت و اهمیت شایسته‌سالاری را استخراج نمود. در شرح این آیه و ویژگی شایستگان و [[ضرورت حکومت]] آن‎ها چنین آمده است: «با توجه به اضافه شدن بندگان به خدا، مسئله [[ایمان]] و [[توحید]] آنها روشن می‌شود، و با توجه به کلمه صالحون که معنی گسترده و وسیعی دارد، همه شایستگی‎ها به ذهن می‌آید: شایستگی از نظر عمل و [[تقوا]]، شایستگی از نظر [[علم]] و [[آگاهی]]، شایستگی از نظر [[قدرت]] و قوت، و شایستگی از نظر [[تدبیر]] و [[نظم]] و [[درک]] [[اجتماعی]]. هنگامی که [[بندگان]] با [[ایمان]] این شایستگی‌‎ها را برای خود فراهم سازند، [[خداوند]] نیز کمک و [[یاری]] می‌کند تا آن‎ها بینی [[مستکبران]] را به خاک بمالند، دست‎های آلوده‎شان را از [[حکومت]] [[زمین]] کوتاه کنند، و [[وارث]] میراث‌‎های آن‎ها گردند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۹۳.</ref>.
 
[[آیه]] مورد اشاره از جمله آیه‌‎هایی است که نه تنها ضرورت شایسته‌سالاری در آن نهفته است بلکه [[خداوند متعال]] وارث اصل [[زمین]] را شایستگان معرفی می‌نماید. یعنی زمانی که [[خلقت انسان]] به مرحله [[تکامل]] رسیده است شایستگان در [[مسند]] قدرت قرار می‎گیرند. [[سنت الهی]] بر این است که به هیچ‎کس جز بر اساس شایستگی‌های لازم، مسئولیتی نمی‌‎دهد. این مهم در واگذاری مقام خطیر [[نبوت]]، [[امامت]]، مقامات معنوی و رهبری‎ها و هدایت‎های اساسی کاملاً نمایان است. افرادی که از آزمون الهی [[پیروز]] بیرون آمدند، خداوند مسئولیت‌های مهم را به ایشان واگذار کرد. بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> [[حضرت ابراهیم]] با [[موفقیت]] در عرصه‌های مختلف و سخت به [[مقام امامت]] رسید<ref>کلینی، محمد یعقوب، اصول الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>. مطابق آیه {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>، [[طالوت]] به خاطر [[دانش]] و توانایی جسمی، به [[فرماندهی]] بنی ‎اسرائیل منصوب شد تا با [[جالوت]] بجنگد<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۴۳۸؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۸۰.</ref>. افزون بر این، [[قرآن کریم]] به طور کلی [[منصب امامت]] و اداره جامعه اسلامی را امانتی می‌داند که باید به اهلش سپرده شود<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. از نظر مبانی فقهی، شایستگی و شایسته‌سالاری یک مقام رفیعی است که دستیابی به آن کاری بسیار شاق و طاقت‎فرسا می‌باشد به‌طوری که اگر کسی به آن دست پیدا کند به بالاترین مقام و جایگاه دست یافته و بزرگ‎ترین افتخار را کسب کرده است<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>.
 
==عناصر و مؤلفه‌ها==
تخصص و [[تعهد]] مهم‎ترین عناصر شایسته‌سالاری در اسلام است که در این قسمت بررسی می‌شود.
===تخصص===
از اصول اساسی شایسته‌سالاری، داشتن تخصص است<ref>سجادی، محمد هادی، «رویکردی به شایسته‌سالاری در گزینش کارگزاران»، مجله طوبی، شماره ۵، ص۷۷.</ref>. بر اساس [[سنت الهی]]، هیچ مسئولیتی به افراد مگر بر اساس تخصص و شایستگی آنها واگذار نمی‌شود. [[رسالت]] [[پیامبران]] و اموری که به آنها واگذار شده بیانگر این [[سنت]] است. مطابق [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> [[اداره امور]] و [[امامت]] [[جامعه]] همواره به کسانی که [[اهل]] آن بوده‌اند واگذار شده است. منظور از اهل در اینجا، [[توانایی]] و شایستگی است. به عنوان مثال بر اساس [[آیات قرآن]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> [[طالوت]] به خاطر توانایی جسمی و داشتن [[دانش]] و [[آگاهی]] به مقام [[فرماندهی]] بنی‎اسرائیل رسید و فرماندهی[[جنگ]] با [[جالوت]] را بر عهده گرفت. هنگامی که یوسف از [[زندان]] [[آزاد]] گردید عزیز مصر درصدد برآمد به وی مسئولیتی را واگذار نماید، گفت: «مرا [[سرپرست]] [[خزائن]] [[مصر]] قرار ده که نگهدارنده ([[حفیظ]]) و آگاهم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}} «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>. حفیظ در آیه مورد اشاره، به معنای نگه‎دارنده ودیعه است. گفتنی است از این که یوسف{{ع}} برای رسیدن به [[مقام وزارت]] خزانه‎داری و مالیه، از خود به صفت «حفیظ» و «علیم» یاد می‌کند، استفاده می‌شود که [[کارگزار]] [[حکومت]]، باید [[امین]] باشد<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۱۸.</ref> یوسف به هنگام پیشنهاد پست خزانه‎داری [[مصر]] خود را با جمله "[[حفیظ]] علیم" ستود؛ زیرا لازم بود [[سلطان]] مصر و [[مردم]] بدانند که او واجد صفاتی است که برای [[سرپرستی]] این کار نهایت [[لزوم]] را دارد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۶۴.</ref>. [[حضرت یوسف]] [[مسئولیت]] [[اقتصادی]] [[کشور]] مصر را میپذیرد، چون خود می‌داند که [[توانایی]] [[اداره امور]] در این زمینه را دارد. او هم امانت‎دار و حفیظ است و هم [[آگاه]]، متخصص و دانا<ref>سجادی، محمد هادی، «رویکردی به شایسته‌سالاری در گزینش کارگزاران»، مجله طوبی، شماره ۵، ص۷۷.</ref>.
 
[[حضرت علی]]{{ع}} در رهنمودی به یکی از کارگزارانش فرمود: «در به‌کارگیری کارمندانت که باید زیر نظر تو کار کنند، واسطه و شفاعتی را نپذیر؛ مگر [[شفاعت]] کفایت را و کفایت، یعنی شایسته‌سالاری<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۷۶.</ref>. به [[اعتقاد]] حضرت علی{{ع}} همانند مقام [[رهبری جامعه]]، به ترتیب دیگر پست‎های [[مدیریتی]] [[جامعه]] و [[نظام سیاسی]]، مسئولیت‌‎هایی هستند که افراد کاردان و متخصص خود را می‌طلبند و هر [[پستی]]، به توان، شایستگی و تخصص ویژه‌ای نیاز دارد و هرگز جایز نیست کسی جز آنکه اهلیت و مقامی را دارد، عهده‎دار آن شود یا افراد بی‌کفایت به کاری گمارده شوند. در غیر این صورت، جامعه مسیر اصلی [[توسعه]] و کمال را نخواهد پیمود.
 
مهم‌ترین اصل در [[انتخاب کارگزاران]]، از دیدگاه حضرت علی{{ع}} توانایی و [[آگاهی]] [[حاکم]] و [[کارگزار]] است، آنجا که می‌فرماید: «ای مردم! سزاوارترین افراد طبه به [[خلافت]]، کسی است که بدان تواناتر باشد»<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.</ref>. ایشان در جای دیگر فرموده است: «کار مردم جز به شایستگی [[زمامداران]] سامان نمی‌یابد»<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>. بر این اساس از دید حضرت علی{{ع}} امور به وسیله [[کارگزاران]] شایسته و کاربلد به سرانجام می‌رسد. و [[ناتوانی]] کارگزاران مهم‎ترین آفت و عامل عدم تحقق کارهاست. به [[عقیده]] آن حضرت: «اقوا، باسیاست‌ترین و با تدبیرترین است و [[اعلم]] به [[امر خدا]]، کسی است که دانش لازم را داشته باشد تا آن [[سیاست]] و تدبیرها را بر طبق [[دانش]] به اجرا درآورد.
 
پس هر دو ویژگی لازم است. چه بسا فردی در سیاست ماهر باشد، ولی [[حکم خدا]] را در آن مورد نداند و ممکن است کسی دانش [[سیاسی]] و [[دینی]] داشته باشد، ولی مطابق عملش، آن سیاست‎ها را به اجرا نگذارد»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۷۶.</ref>. بر اساس آنچه گفته شد، تخصص از ارکان و لوازمات اصلی شایسته‌سالاری است<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>.
 
=== [[تعهد]]===
در کنار تخصص، تعهد یکی دیگر از ارکان شایسته‌سالاری در [[اسلام]] است<ref>سجادی، محمد هادی، «رویکردی به شایسته‌سالاری در گزینش کارگزاران»، مجله طوبی، شماره ۵، ص۷۷.</ref>. معیار مهم دیگر شایستگی از نظر اسلام [[تقوی]] است: «گرامی‌ترین شما نزد [[خداوند]] با تقواترین شما است»<ref>{{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}} «بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. در شایسته‌سالاری به مفهوم [[علمی]] و رایج آن، تمرکز بر تخصص، دانش و مهارت افراد است<ref>گنجعلی، اسدالله، عبدالحسین زاده، محمد تیموریان، مرتضی، «بررسی معیارهای قرآن»، نشریه علمی تخصصی اسلام و پژوهش‎های مدیریتی، شماره ۱، ص۱۱۴-۹۱.</ref>. اما از منظر [[قرآن]]، تخصص و مهارت به تنهایی شرط کافی برای قرار گرفتن در پست‌ها و مسئولیت‎های سازمانی و [[حکومتی]] نیست، بلکه عامل دیگری که باید این تخصص‎ها و مهارت‌ها را جهت‎دهی کند تعهد می‌باشد. تعهد و تخصص در کنار هم، دو معیار اساسی برای شایسته‌سالاری هستند. شایسته‌سالاری در اسلام، ریشه در [[عدالت]] و جهان‎بینی [[توحیدی]] دارد<ref>واثق، قادر علی، «معیارهای شایسته‌سالاری در اسلام»، مجله معرفت، شماره ۱۴۱، ص۹۶-۷۱.</ref>.
 
پیش‎تر اشاره شد که بر اساس [[آموزه‌های قرآنی]]، واگذاری مسئولیت‌‎ها به شایسته‎گان و [[اداره امور]] به وسیله آنها [[سنت الهی]] است<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}} «و هنگامی که نشانه‌ای (از سوی خداوند) نزدشان آید می‌گویند ما هرگز ایمان نمی‌آوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>؛ و [[مسئولیت‌ها]] امانات [[الهی]] قلمداد میشوند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. بر این اساس اداره امور جامعه از بزرگ‎ترین امانت‎هاست که واگذار می‌شود<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۸۵.</ref>. برای این منظور لازم است فرد دارای ویژگی‌های ارزشی و [[ایمانی]] باشد که به نوعی بر [[تعهد]] دلالت دارد. مهم‎ترین [[گواه]] در این خصوص [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref> است که به یاد [[قیامت]] بودن را لازمه تصدی امور می‌داند<ref>حق پناه، رضا، «گذری بر اصول و معیارهای خدمت‎رسانی در اندیشه امام خمینی (ره)»، مجله پژوهش‎های اجتماعی اسلامی، شماره ۴۳، ۱۳۸۱ش.</ref>. در آیه {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر ! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref> نیز در کنار [[قدرت]] و [[توانایی]]، [[امین]] بودن یکی از ویژگی‌های [[حضرت موسی]]{{ع}} برای [[استخدام]] از زبان دختران حضرت شعیب ذکر شده است. بر اساس آنچه گفته شد، مطابق [[آیات قرآن]]، تعهد یکی از ارکان و مولفه‌های مهم شایسته‌سالاری است. تعهد در کنار تخصص، عنصر مهمی است که لازم است مدنظر قرار گیرد<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>.
 
== تأثیر شایسته‌سالاری در ارائه خدمات عمومی==
خدمات عمومی فعالیت‌های عام المنفعه‌ای هستند که توسط [[دولت]] یا قانون‎گذار تصویب و تصمیم به انجام آن گرفته شود و توسط یک شخص [[حقوق عمومی]] انجام گردد یا یک نهاد خصوصی یک فعالیت عام‎ المنفعه را به [[پیروی]] از قواعد [[حقوقی]] خاص که حاوی امتیازات و یا تکالیفی است ارائه نماید<ref>نوین، پرویز، حقوق اداری تطبیقی، ص۶۲.</ref>. قدرت و [[حاکمیت]] وقتی [[مشروع]] است که دولت این قدرت را برای انجام خدمات موردنظر عموم به کار گیرد و در انجام [[وظایف]] قانونمند باشد<ref>عباسی، بیژن، حقوق اداری، ص۴۱.</ref>. [[اندیشه]] خدمت عمومی در تمام دوران حکومت‎ها، حتی حکومت‌‎های [[استبدادی]] از جانب [[فلاسفه]] و اخلاقیون و [[مصلحان جامعه]] به [[زمامداران]] پیشنهاد شده است. در [[تاریخ]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] و ادبی فرانسه آن دسته از فعالیت‎های دولتی که مورد استفاده عموم قرار می‎گرفته و جنبه خدمات همگانی داشته است؛ مانند: سدسازی، راه‌سازی و آب انبارها، کاروان‎سراها و غیره، کم و بیش تحت تأثیر اندیشه خدمت عمومی قرار گرفته است<ref>انصاری، مرتضی، کلیات حقوق قراردادهای اداری، ص۳۷.</ref>. [[هدف]] خدمات عمومی، تأمین نیازهای همگانی و [[حفظ]] [[منافع عمومی]] است؛ لذا خدمات عمومی بر اصولی [[استوار]] است که، این اصول پایه و اساس [[حقوق اداری]] را تشکیل می‌دهند<ref>موسی زاده، زهره، عدلی، مریم، «معیارهای انتخاب و انتصاب مدیران با رویکرد شایسته‎گزینی در نهج البلاغه»، نشریه اندیشه مدیریت، شماره ۱، ص۵۵؛ امامی، محمد، استوار سنگری، کوروش، حقوق اداری، ج۱، ص۳۸.</ref>؛ در حقوق اداری [[ایران]] نیز از جایگاه برجسته‌ای برخوردار هستند و به عنوان اصول [[حقوقی]] [[حقوق عمومی]] محسوب می‎شوند<ref>نوین، پرویز، حقوق اداری تطبیقی، ص۱۹۲.</ref>. بر اساس آموزه‎های [[اسلامی]] نیز ارائه خدمات عمومی از [[وظایف حکومت]] و [[کارگزاران حکومتی]] است. بر این اساس، [[مسند]] [[مدیریت]] [[امانت الهی]] است که به [[مدیر]] سپرده شده است و او باید از این امانت الهی به شدت [[مراقبت]] کند: «مدیریت و [[حکمرانی]] برای تو نیست بلکه امانتی برگردن توست و کسی که از تو بالاتر است از تو خواسته تا [[نگهبان]] باشی، [[وظیفه]] نداری که در کار [[مردم]] به میل و خواسته شخصی خود عمل کنی یا بدون ملاک معتبر و [[فرمان]] قانونی به کار بزرگی دست بزنی»<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، نامه ۵.</ref>. در [[زمان]] حال هیچ [[علمی]] مانند مدیریت نمیتواند گره‎گشای امور سازمانی و [[اداری]] [[کشور]] باشد. در مورد منابع [[انسانی]] که در سازمان‎ها به عنوان اصل اساسی و مهم هستند این ویژگی با عنوان شایسته و مناسب بودن عنوان می‌گردد. آغاز حرکت به سوی [[پیشرفت]] عادلانه و الگوی شایسته [[اندیشه]] عادلانه است. اداره سالم اصطلاحی است که بر الگوی مطلوب اداره سازمان‌های [[اجتماعی]] دلالت دارد. اداره سالم به تحقق جامعه سالم و رو به [[پیشرفت]] کمک می‌کند. و اداره [[فاسد]] نیز به سرعت [[جامعه]] را رو به [[فساد]] میکشاند. در یک [[نظام]] شایسته سالار، تخصیص دقیق و [[متعادل]] منابع به درجه شایستگی افراد وابسته است. شایسته‌سالاری آثار متعددی به دنبال دارد، اما [[جلوگیری از فساد]]، توزیع عادلانه خدمات و [[کارآمدی]] مهم‎ترین تأثیرات آن بر ارائه خدمات عمومی است<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>.
 
=== جلوگیری از فساد در ارائه خدمات عمومی===
به طور کلی استخدامی که بر اساس روابط صورت می‌گیرد نه ضوابط، یکی از [[دلایل]] مهم [[فساد اداری]] به شمار می‌رود؛ بنابراین در هر [[حکومت]] و [[نظام اداری]] برای اینکه بتوان امور جامعه خود را به [[درستی]] [[اصلاح]] نمود، باید از [[کارگزاران]] شایسته و [[متعهد]] بهره‎مند گردید. در اندیشه سیاسی اسلام، کسانی که از امکانات، [[اموال]] و اختیارات حکومتی بهره‎مند می‎شوند و به طور کلی [[پستی]] را بر عهده می‌گیرند، باید صفات و ویژگی‌هایی داشته باشند تا بتوانند [[وظیفه]] خود را به درستی انجام دهند، که از جمله مهم‎ترین آن‎ها داشتن [[تعهد]]، تخصص و [[توانایی]] است<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۶۷.</ref>. تعهد موجب می‌شود تا شخص از تخصص و توانایی خود در مسیر درست استفاده نماید که البته این تعهد با آن تعهدی که امروزه در [[مدیریت]] رایج می‌باشد و از آن به [[پایبندی]] به اهداف [[سازمان]] یا حکومت تعبیر می‌شود متفاوت است؛ زیرا تعهد مدنظر یک تعهد درونی است که [[تقوا]] و [[خداباوری]] از جمله مهم‌ترین مؤلفه‌های آن می‌باشد. شخص وقتی متعهد به اهداف سازمان باشد و از طرفی خود را در مقابل [[سود]] بیشتری ببیند ممکن است به آن تعهد پشت کرده و سود خویش را کسب نماید در حالی که اگر شخص تعهد درونی داشته باشد [[خداوند متعال]] را ناظر بر [[اعمال]] خویش می‎پندارد و کمتر مرتکب [[جرم]] می‌شود. [[اسلام]] شایسته‌سالاری را تنها در [[گزینش]] و [[نصب]] افراد و [[مدیران]] دستگاه‌های اجرایی نمی‌داند، بلکه تنزیل و ترفیع مناسب و نصب و عزل‎های به موقع نیز از اصول شایسته‌سالاری می‌باشد که یکی از مهم‎ترین راهکارهای [[مبارزه با فساد]] [[اداری]] است و در ادبیات دینی بر آن بسیار تأکید شده است.
 
شایستگی افراد مستخدم در دستگاه حاکمیت به طور مستقیم بر عملکرد آن تأثیرگذار است: «[[ریاست]] بد و خوب دارد، هر منصب [[شرعی]] که مقصود [[رئیس]] [[دلسوزی]] برای [[مردم]] و جلوگیری از فساد و [[منکرات]] باشد، و این ریاست [[واجب]] کفائی و گاهی واجب عینی است و ریاست مذموم و ناپسند آن است که شخص رئیس از منصبش سوءاستفاده کند و مقصودش به دست آوردن اغراض [[پست]] [[دنیا]] باشد و این [[اخبار]] بر وجوه مذمومه و ناپسند آن حمل شود»<ref>کلینی، محمد یعقوب، اصول الکافی، ج۳، ص۴۰۷.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} خطاب به [[مالک اشتر]] دو ویژگی را در [[انتخاب]] [[کارگران]] و مدیران گوشزد می‌کند: «بر سر هر یک از کارهایت از میان آنان رئیسی برگمار، کسی که کارهای بزرگ مغلوبش نسازد و تراکم آن‎ها پریشانش ننماید. سپس حالات نهانی آنان را وارسی کن. به پیام‌ها و نامه‎های ارسالی آنان که توسط پیک به دست تو می‌رسد رسیدگی کن و بین حاجتمندانشان چگونه‌اند و تا چه اندازه از [[والی]] و [[امام]] و [[حجت]] خویش حرف‎شنوی دارند»<ref>ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول{{صل}}، ج۱، ص۲۰۷.</ref>. [[امیر مؤمنان]] همچنین افرادی که قبلاً به [[شرارت]] [[عادت]] یافته‌اند را لایق [[منصب حکومتی]] نمی‌دانند و در [[نهج ‎البلاغه]] می‌فرمایند: «بدترین وزرای تو کسانی هستند که پیش از تو [[وزیر]] و همکار [[زمامداران]] [[ظالم]] بوده‎اند»؛ ایشان همچنین در [[عهدنامه]] خود به مالک اشتر، ضوابط و شیوه گزینش [[عاملان حکومت]] را این‎گونه بیان می‌کنند: «... سپس در امور کارگزارانت بیاندیش و پس از [[آزمایش]] به کارشان بگمار، و با میل شخصی، و بدون [[مشورت]] با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن؛ زیرا نوعی [[ستمگری]] و [[خیانت]] است. [[کارگزاران دولتی]] را از میان مردمی با [[تجربه]]، و [[حیا]]، از خاندان‌‎های [[پاکیزه]] و با [[تقوی]]، که در [[مسلمانی]] سابقه درخشانی دارند [[انتخاب]] کن؛ زیرا [[اخلاق]] آنان گرامی‌تر، آبرویشان محفوظ‌تر، طمع ‎ورزیشان کمتر و آینده‌نگری‎شان بیشتر است»<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، ص۵۳.</ref>.
 
تأکید [[حضرت علی]]{{ع}} بر پاکیزه بودن [[خاندان]] [[کارگزاران]] و عدم طمع‎ ورزی آن‎ها به عنوان دو ویژگی مهم که باید مورد توجه قرار گیرد نشانگر این مهم است که شایسته‌سالاری به معنای توجه به [[تعهد]] و تقوی می‌تواند مانع [[فساد]] شود. به عبارتی بر اساس آنچه گفته شد، شایسته‌سالاری در [[حکومت اسلامی]] دو شاخصه دارد: تخصص و [[توانایی]]، تعهد توأم با [[تقوا]]. فقدان هر یک از این موارد موجبات [[ناکارآمدی]] و همچنین [[فساد اقتصادی]] را فراهم می‎کند. عدم تعهد و تقوا نداشتن قیدوبند در [[رفتارها]] را ناشی می‌شود که مولد فساد است و عدم تخصص نیز باعث [[سوءاستفاده]] [[مفسدان]] از دست‎اندرکاران [[حکومتی]] خواهد شد. عدم شایسته‌سالاری باعث [[انحراف]] و فساد در دستگاه‌ها می‌گردد که نتایج آن را [[امام خمینی]] این‎گونه تصویر می‌کند: اما آن روزی که انحراف در مجلس و [[دولت]] پیدا شد، انحراف از حیث [[قدرت‌طلبی]] و از حیث مال‌طلبی، آن [[روز]] باید بدانیم که علامت اینکه [[شکست]] بخوریم خودنمایی کرده است»<ref>موسوی خمینی، روح الله، کتاب البیع، ج۱۶، ص۲۳.</ref>. چنانچه شایسته‌سالاری در [[نظام اداری]] حکم‎فرما شود می‌‌توان به کاهش فساد در ادارات و سازمان‌های دولتی در ارائه خدمات عمومی [[امیدوار]] بود؛ این همان برنامه [[اسلام]] برای حکومت‎های [[اسلامی]] و تمامی حکومت‌‎هایی است که بر پایه [[عقل]]، [[خرد]] و حفظ حقوق افراد [[جامعه]] تشکیل می‌گردد<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>.
 
=== [[عدالت]] در ارائه خدمات عمومی===
پدیده عدالت مفهومی است که [[بشر]] از آغاز [[تمدن]] خود می‎شناخته و برای استقرار آن کوشیده است<ref>کاتوزیان، امیر ناصر، «حقوق عدالت»، مجله نقد و نظر، شماره ۱۰-۱۱، ص۲۴.</ref>. در ریشه مفهوم عدالت، [[حکم]] به [[حق]]، تصریح شده است. {{عربی|"العدل الحكم بالحق"}}<ref>فراهیدی، خلیل بن أحمد، کتاب العین، ج۲، ص۵۶.</ref>؛ [[عدالت]] در [[اندیشه]] [[قرآنی]] جایگاهی بنیادی دارد. این اهمیت تا آنجاست که در [[آیات قرآن کریم]] [[هدف بعثت انبیا]] عدالت معرفی می‌شود: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. در ادبیات [[کلام الهی]] هرگونه [[ظلم و ستم]] که غالباً سطوح [[اجتماعی]] [[سیاسی]] را در برمیگیرد توسط [[پیامبران الهی]] رد و [[انکار]] می‌شود و از دیگر سو تأکید می‌شود که آنان [[مأمور]] به عدالت‌اند<ref>سید باقری، کاظم، «پیوند عدالت و پیشرفت در حوزه سیاست»، فصلنامه علمی تخصصی حقوق، شماره ۲۰، ص۳۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] این [[آیه]] بر مفهوم [[حق]] و استیفای آن بر [[جامعه]] تأکید می‌کند و بر این [[باور]] است که [[عدل]] و [[وفاداری]] به [[تعادل]] و میانه‌روی و دوری از زیاده‌‎روی و کم‌‎روی در امور است و این تعبیر از قبیل [[تغییر]] به لازم معناست زیرا که [[حقیقت]] عدل برپایی [[مساوات]] و موازنه میان امور است. اینکه به هرکس همان مقدار که سزاوار است داده شود، پس هرکس در همان جایگاهی که [[استحقاق]] آن را دارد قرار گیرد<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۳۲.</ref>.
 
عدالت، یکی از مهم‎ترین مباحث مورد تأکید [[آموزه‌های دینی]] است که به لحاظ معنایی، هم‌پوشانی زیادی با همان شایسته‌سالاری دارد<ref>قربان پناه، جاوید، نظام شایسته سالار، ص۱۱۰؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۳، ص۸۲۲.</ref>؛ زیرا شایسته‌سالاری جزئی از عدالت بوده و با واگذاری [[مسئولیت]] به فردی که لایق و شایسته انجام آن مسئولیت است، عدالت محقق می‌شود. [[علامه طباطبائی]] (ره) در این باره چنین آورده است: «حقیقت عدل اقامه مساوات و موازنه میان امور است، به گونه‌ای که سهم هر کس را به اندازه بایسته آن بپردازد.... عدل در میان [[مردم]] آن است که هر چیز را در جای بایسته‌اش از نظر [[عقل]]، [[شرع]] یا عرف بگذارد»<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۲۲.</ref>. این امر بدون رعایت شایسته‌سالاری که خود تجلی عدلت است مقدور نیست. [[عدالت اجتماعی]] مفهومی عام و فراگیر است که در بردارنده جلوه‌های متعدد [[اجتماع]] اعم از [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[حقوقی]] نیز می‌شود گاهی از این [[عدالت]] به عدالت توزیعی تعبیر می‌شود. که پخش و توزیع منصفانه مواهب و منافع و [[وظایف]] در میان [[مردم]] را مدنظر دارد و مهم‎ترین ویژگی آن رعایت [[انصاف]] در سهم بری و برخورداری افراد است لذا گفته می‌شود که در عدالت توزیعی یا عدالت اجتماعی بیشترین توجه بر چگونگی توزیع منابع کمیاب [[جامعه]] یا در واقع تناسب میان داده‌های افراد و ستانده‎ها معطوف می‌شود <ref>پاشایی، عسکری، فرهنگ و اندیشه نو، ص۵۴۲.</ref>. با فراگیر شدن شایسته‌سالاری، جامعه دارای زمینه‌هایی می‌گردد که افراد به [[حق]] خود می‌‎رسند و امور جامعه به تناسب و [[تعادل]] در جای بایسته خویش قرار می‎گیرد از آنجا که در هسته مرکزی این تعریف، [[حق]]، احقاق آن و توزیع شایسته آن وجود دارد لذا از آن به عدالت توزیعی تعبیر می‌شود که برخی به عدالت ذاتی تعبیر می‌کنند<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۰۵.</ref>.
 
بدیهی است وقت [[کارگزاران حکومتی]] فاقد یکی از عناصر شایسته‌سالاری مورد نظر [[فقه اسلامی]] یعنی تخصص و [[تعهد]] باشد؛ توزیع عادلانه خدمات عمومی میسر نبوده و لازم است، [[کارگزار]] متخلف عزل گردد. [[حضرت علی]]{{ع}} در سال ۳۸ هجری قمری در نامه‌ای به [[مصقله بن هبیره شیبانی]] فرماندار فیروزآباد از شهرهای فارس [[ایران]]، درباره [[تبعیض]] او هشدار داده و تهدیدهایی مطرح می‌کند. ایشان در بخشی از این [[نامه]] می‌گوید: «گزارشی از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به [[خشم]] آورده‌ای، و [[امام]] خویش را [[نافرمانی]] کرده‌ای. خبر رسید که تو [[غنیمت]] [[مسلمانان]] را که نیزه‌ها و اسب‎هایشان گرد آورده، و با ریخته شدن خون‌هایشان به دست آمده، به [[اعرابی]] که [[خویشاوندان]] تو هستند، می‌بخشی!»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۷۵.</ref>. ایشان در نامه‌ای دیگر که به یکی از [[کارگزاران]] خویش می‌نویسد، او را به [[خیانت]] در [[امانت]] محکوم کرده و دستور می‌دهد حساب [[اموال]] خویش را برای ایشان ارسال نماید تا مورد بررسی قرار بگیرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۶۴.</ref>. شایستگی افراد جزئی از [[عدالت]] و از مهم‎ترین اصول مورد تأکید [[حضرت علی]]{{ع}} در اداره امور جامعه است. به [[اعتقاد]] آن حضرت، هر مسئولیتی نیازمند تخصص، [[توانایی]] و مهارت لازمه آن [[مسئولیت]] است و جایز نیست افراد هر کدام در جای دیگری قرار بگیرند؛ در غیر این صورت، توزیع عادلانه مواهب و خدمات صورت نگرفته و [[جامعه]] مسیر [[رشد]]، [[توسعه]] و کمال را نخواهد پیمود. بر این اساس اگر در [[حکومت]] و [[نظام اداری]] با تعیین ضوابط دقیق و کارآمد از افراد سالم و [[متعهد]] استفاده شود، یقیناً می‌‌توان به [[اقامه عدل]] و [[قسط]] در جامعه[[امید]] بست.
 
عینیت و بی‌طرفی در ارائه خدمات عمومی بر این مبتنی است که همه «عوامل» مربوط به یک مورد خاص و دادن [[ارزش]] بایسته به هر یک از آن‎ها مورد بررسی قرار گیرد و اینکه هیچ عاملی نباید به نحو ناشایست مورد توجه قرار گرفته یا کنار گذاشته شود و از هرگونه نگرش نامناسب که ارتباطی با تصمیم مربوطه ندارد، باید خودداری شود. مقام [[اداری]] باید تلاش کند با عواملی که در یک مورد خاص مربوط به نظر می‌رسند، برای نمونه با [[اسناد]] مربوط، اطلاعات طرف‎های مربوطه یا اشخاص ثالث و نظریه‌های کارشناسی، آشنا شود. [[هدف]] این اصل جلوگیری از [[تبعیض]] غیر منصفانه است با این تضمین که با اشخاصی که در وضعیت‎های عملی یا قانونی یکسان قرار دارند در [[اعمال]] یک [[اختیار]] صلاحدیدی به نحو بی‎طرفانه برخورد شود. چنانچه تفاوت در برخورد منطقی بوده و با توجه به هدفی که باید دنبال شود قابل توجیه باشد از اصل برابری در برابر قانون تجاوزی رخ نخواهد داد. بدیهی است رعایت [[عدالت]] و عدم تبعیض در ارائه خدمت عمومی بدون توجه به شایسته‌سالاری و بهره‌گیری از کارگزارنی که از تخصص و [[تعهد]] لازم برخوردار نیستند امکان پذیر نیست. اگر سلسله مراتب [[اجتماعی]] بر پایه شایستگی افراد بنا شود، [[استنباط]] می‌شود کسانی که وضعیت بالاتری دارند، باید مستعدتر، ارزشمندتر، سخت‎کوش‌تر و شایسته‌تر از کسانی باشند که در وضعیت پایین‎تری هستند. این شایسته‌سالاری لازمه اجتناب ناپذیر ارایه عادلانه خدمات عمومی است<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>.
 
=== [[کارآمدی]] در ارائه خدمات عمومی===
شایسته‌سالاری از جمله [[دلایل]] و عوامل مهم کارآمدی است. کارآمدی دولت‌‎ها در انجام [[وظایف]] محوله و به ویژه ارایه خدمات عمومی مستلزم این است که افرد شایسته، عهده‎دار مسئولیت‌‎ها شوند. [[امام علی]]{{ع}} در نهج ‎البلاغه، علت [[سقوط]] دولت‎ها و [[حکومت‌ها]] را چهار چیز می‌دانند: زایل کردن مسائل اساسی، خود مشغول کردن به فروعات، حاکم کردن اراذل و [[فرومایگان]] و کنار زدن [[شایستگان]] در عرصه [[مدیریتی]]<ref>ویسی، محمد، دانش‎گرایی و شایسته‌سالاری، مبتنی بر اخلاق اسلامی در نصب و ارتقاء مدیران، ص۲۳.</ref>. امروزه در سازمان‌های [[رشد]] یافته و یا در حال رشد، شایسته‌سالاری از اهمیت خاصی برخوردار است<ref>نصر اصفهانی، مهدی، نصر اصفهانی، علی، «شایسته‌سالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشه‌های سیاسی امام علی{{ع}}»، مجله معرفت سیاسی، شماره ۷، ص۱۵۱.</ref>. صاحب‌نظران [[مدیریت]]، [[رشد]] و [[توسعه]] [[نیروی انسانی]] را در گروی [[انتخاب]] به کارگماری صحیح نیروی انسانی در [[مشاغل]] و پست‎های مدیریتی و پست‎های سازمانی می‌دانند<ref>بردبار، غلامرضا، شاکری، فاطمه، «تحلیلی بر کیفیت شایسته‎گزینی مدیران گروه‌های آموزشی دانشگاه یزد»، مجله علمی پژوهشی مدیریت تولید و عملیات شماره ۲، ص۱۱۲.</ref>. در نتیجه می‌‌توان گفت که امروزه شایسته‌سالاری از یک‎سو لازمه و رمز [[موفقیت]] حرکتهای [[اصلاحی]] و شرط بقاء و دوام و تداوم نظام‎های [[سیاسی]] است<ref>Littler، J.، “Meritocracy as plutocracy: Tthe marketising of ‘Equality’ under neoliberalism”، New Formations، Vol. ۱۱، p. ۶۵.</ref>. از سوی دیگر یکی از عوامل اساسی [[توانمندی]] دولت‎ها جهت ارتقاء سطح [[دانش]] و تخصص [[مدیران]] و گردانندگان هر [[کشور]] است<ref>معمار زاده، غلامرضا، نجف بیگی، رضا، عباس زاده، یداله، «تبیین مدل ارتقاء شایسته‌سالاری و عوامل مرتبط با آن در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی»، نشریه فراسوی مدیریت، شماره ۷، ص۳۹.</ref>. این امر زمانی میسر می‌شود که افراد جامع الشرایط به عنوان [[مدیر]] و [[کارگزار]] شایسته در رأس و بدنه تشکیلات اداری قرار گیرد<ref>Benabou، R. Meritocracy، redistribution،
and the size of the pie، p. ۱۲.</ref>.
 
امروزه اداره صحیح امور چه در سطح [[خرد]] ([[مدیریت]] عملیاتی) و چه در سطح کلان (مدیریت عالی) نیازمند شایسته - سالاری<ref>Castilla E.J.، “Gender، race، and meritocracy in organizational careers”، American Journal of Sociology، Vol. ۱۱۸، No. ۶، p. ۱۴۶۱.</ref>. بر همین مبنا توجه به شایسته‌سالاری به یک [[ضرورت]] مهم مبدل شده<ref>موسی زاده، زهره، عدلی، مریم، «معیارهای انتخاب و انتصاب مدیران با رویکرد شایسته‎ گزینی در نهج البلاغه»، نشریه اندیشه مدیریت، شماره ۱، ص۱۰۵؛ رهنورد، ۱۳۹۱، ص۱۷.</ref> و سخن از اهمیت [[دانش]] و مهارت افرد در پیشبرد امور به گونه‌ای است که گفته می‌شود اگر تمام صنعت، ابزارآلات و ماشین‎آلات موجود نابود شود، با وجود افراد با مهارت، دانش و تخصص می‌‌توان به [[توسعه]] [[دست]] یافت<ref>Watt، M.S.، Xu، V.، Bloomberg، M.، Development of a hydrothermal time seed germination model which uses the Weibull distribution to describe base water potential، p. ۱۲۷۱.</ref>.
 
در [[اندیشه]] [[اسلامی]] و به ویژه [[اندیشه سیاسی]] [[حضرت علی]]{{ع}}، هیچ خطری برای [[جامعه اسلامی]] بیشتر از خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت و کم صلاحیت نیست زیرا باعث ناکارآمدی [[حکومت اسلامی]] می‌شود. حضرت علی{{ع}} مرتب [[مردم]] را به [[لزوم]] شایستگی کارگزاران توجه می‌دادند و می‌فرمودند که مبادا [[زمامداران]] بی‌اهلیت بر سرکار آیند و [[جامعه]] و [[مردمان]] را به [[تباهی]] کشانند؛ چراکه اگر حساسیت مردم به چگونگی [[رفتار]] [[کارگزاران]] از بین رود، آنگاه افراد بی‌لیاقت و فاقد صلاحیت در مراتب [[زمامداری]] قرار می‎گیرند و جامعه را به تباهی می‌کشانند<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ص۱۷۶.</ref>. حضرت در [[نامه]] خود به [[محمد بن ابی بکر]] که از سوی [[امام علی]]{{ع}} از [[حکومت مصر]] [[عزل]] و [[مالک اشتر]] به جای او [[منصوب]] گردیده بود؛ بعد از ذکر سبب عزل او، در بیان ویژگی‌های مالک اشتر می‌فرمایند: «... مردی که او را به [[امارت مصر]] گماشتم برای ما مردی [[خیرخواه]] و نسبت به دشمنانمان [[سخت‎گیر]] بود»<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، ص۳۴.</ref>. ایشان در نامه‌ای دیگر به [[مردم مصر]] در آن هنگام که مالک اشتر را [[والی]] آنجا قرار داده بودند در بیان ویژگی‌های او می‌فرمایند: «... بنده‌ای از [[بندگان خدا]] را به سوی شما گسیل داشتم، که هنگام جو [[وحشت]] نخوابد، و ساعات هولناک از [[دشمنان]] نهراسد و عقب ننشیند.»..<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، نامه ۳۸.</ref>. در این دو نامه، حضرت به طور واضح و شفاف معیارهای شایستگی والی خویش را برای [[حاکم]] قبلی [[مصر]] و [[مردم]] آن [[دیار]] بیان می‌‎نمایند که عبارت‌اند از:
# [[خیرخواهی]] نسبت به [[رهبر]] و [[امام]] [[جامعه]]،
# [[صلابت]] و [[قدرت]] مقابله در برابر [[دشمن]] و عدم [[مسامحه]] و [[سازش]] با مخالفان،
# [[توانایی]] لازم برای انجام [[مسئولیت]]،
# محافظت و حراست از مسئولیت ([[تعهد]] و [[احساس مسئولیت]])،
# کوشا و فعال بودن،
# [[شجاعت]] و نترسیدن از دشمن<ref>ثواقف، جهانبخش، «علی{{ع}} کارگزاران حکومت و راهکارهای اصلاحات»، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۴، ص۱۵۴.</ref>. ویژگی‌های مورد اشاره در [[انتخاب کارگزاران]] می‌‌توان انجام امور را تسهیل و سبب [[کارآمدی]] [[نظام سیاسی]] گردد.
 
در [[سیره حضرت علی]]{{ع}} به [[پیروی]] از مبانی [[فقهی]]، شایسته‌سالاری فقط در جذب افراد شایسته خلاصه نمی‌گردد، بلکه [[نصب]] و عزل، ترفیع و تنزیل‌های به موقع و به جا نیز از موارد شایسته‌سالاری می‌باشد؛ چراکه وقتی شخصی نسبت به مسئولیتی که بر عهده او نهاده شده است شایستگی ندارد و یا حتی شاید قبلاً شایستگی بر عهده گرفتن این مسئولیت را داشته است اما در حال حاضر به دلایلی شایستگی لازم را ندارد، آن [[مسئولیت]] از او سلب می‌شود تا شخص شایسته دیگری عهده‎دار آن گردد.
 
به عنوان مثال، هنگامی که [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} از [[خیانت]] [[ابن هرمه]] ([[مأمور]] [[بازار]] [[اهواز]]) اطلاع پیدا کرد، به [[رفاعه]] ([[حاکم اهواز]]) نوشت: «وقتی که نامه‌‎ام به دستت رسید، فوراً ابن هرمه را از مسئولیت [[بازار]] عزل کن، به خاطر [[حقوق مردم]]، او را [[زندانی]] کن و همه را از این کار باخبر نما تا اگر شکایتی دارند، بگویند. این [[حکم]] را به همه کارمندان زیردستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید [[غفلت]] و کوتاه شود و الا نزد [[خدا]] هلاک خواهی شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار می‌کنم، و تو را به خدا پناه می‎دهم از این که در این کار، کوتاهی کنی. ای رفاعه! روزهای [[جمعه]]، او را از [[زندان]] خارج کن و سی و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسی از او شکایتی با [[شاهد]] آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، [[حق]] او را از [[مال]] ابن هرمه بپرداز، سپس دستبسته و با [[خواری]] او را به زندان برگردان و بر پایش زنجیر بزن، فقط هنگام [[نماز]] زنجیر را از پایش درآور و اگر برای او خوردنی و نوشیدنی و یا پوشیدنی آوردند، مانع نشو و به کسی هم [[اجازه]] که بر او داخل شود و راه [[مخاصمه]] و طریق [[نجات]] را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسی در زندان چیزی به او یاد داده که [[مسلمانی]] از آن ضرر میبیند آن کس را می‎زنی و زندانی می‌کنی تا [[توبه]] کند و از عمل خود پشیمان شود. ای رفاعه! همه [[زندانیان]] را برای [[تفریح]] به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن‎که برای جانش، بیمناک باشی که در این صورت او را با [[زندانیان]] دیگر به [[صحن]] [[زندان]] می‎آوری، اگر [[قدرت]] بدنی دارد هر سی [[روز]]، سی و پنج شلاق بر بدنش می‎زنی و قضیه را برای من بنویس و نام [[جانشین]] او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن»<ref>بروجردی، آقا حسین، جامع احادیث الشیعه، ص۳۰.</ref>. بر اساس [[منابع فقهی]]، آفت [[کارها]] [[ناتوانی]] [[کارگزاران]] است. اگر کارگزاران دارای عجز و ناتوانی باشند و از عهده امور آن طور که شایسته است برنیایند، کارها رو به [[فساد]] و [[تباهی]] می‌رود و این امور به جای [[اصلاح]] و [[پیشرفت]]، [[سیر]] قهقهرایی می‌پیماید که این همان پیامدهای رعایت نکردن اصل [[لیاقت]] و شایستگی است. [[امام]]{{ع}} با بیان دو مقدمه [[ارزش]] و اهمیت و دلیل [[حاکمیت]] اصل تخصص‌گرایی در [[نظام سیاسی]] را روشن می‌کنند: مقدمه اول: کارها به وسیله کارکنان و کارگزاران راست و درست می‌شود. مقدمه دوم: آفت کارها ناتوانی کارکنان است<ref>قزوینی، عبدالکریم محمد یحیی، بقا و زوال دولت در کلمات سیاسی امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ص۴۸.</ref>. وقتی شایسته‌سالاری محقق شود، زمینه ارائه خدمت عمومی به شکل مؤثر فراهم می‌گردد. خدمات عمومی عبارت است از هرگونه امری که باید از طرف [[دولت]] تنظیم، تأمین و کنترل شود؛ زیرا وجود آن برای تحقق و [[توسعه]] [[همبستگی اجتماعی]] ضروری بوده، طبیعت آن به گونه‌ای است که تأمین آن به طور شایسته فقط به وسیله دولت ممکن و میسر است<ref>طباطبایی مؤتمنی، منوچهر، حقوق اداری، ص۵۴.</ref>. حضور کارگزاران شایسته زمینه‌ای را فراهم می‌کند تا دولت در ارائه خدمات عمومی به [[شهروندان]] کارآمد عمل نماید. امروزه مهم‎ترین عنصر هر [[سازمان]]، نیروی انسانی است و چون همه نیروهای انسانی سازمان، کارآمد نیستند، از این رو، نمی‌توان به هر یکی از آنها، هر کاری را واگذار کرد، بلکه باید افراد را بر اساس معیارهای خاص [[گزینش]] کرد. بر این اساس، مسئله شایسته‌سالاری مطرح می‌شود. شایسته‌سالاری از موضوعات [[مدیریت]] منابع [[انسانی]] است که در سطوح مختلف [[اجتماع]] و یا سازمان مطرح می‌گردد و بر روی [[انتخاب]] افراد برای انجام [[وظایف]] خاص تأثیر می‎گذارد. بر همین مبنا، انتخاب افراد شایسته باید بر مبنای ویژگی‌های عینی نظیر هوش، [[دانش]] و [[تجربه]]، مهارت، [[استعداد]]، [[توانایی]] و تلاش آنها انجام گردد. این در حالی است که عدم توجه به این اصل مهم در [[جامعه]]، اتلاف استعدادهای بالقوه و به تبع آن کاهش کارایی در بخش‎های مختلف را به دنبال دارد<ref>[[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی]].</ref>.
 
== شایسته‌سالاری از [[اصول نظام سیاسی اسلام]] ==
[[نظام اسلامی]]، پیشبرد هدفی متعالی را در برنامه خود قرار داده است تا [[سعادت انسان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] تأمین شود. تأمین چنین هدفی، [[نیازمند]] [[علم]] و [[آگاهی]] کامل [[شناخت]]، مسیر، کیفیت [[سیر]] و همچنین [[توانایی]] اداره مجموعه تا رسیدن به مقصد است، [[حکومت]] به عنوان سازمان [[اجتماعی]] که عهده‌دار [[سرپرستی]] امور [[انسانی]] و زمینه‌سازی برای رسیدن به [[رشد]] است، برای ایفای نقش خود، تفکیک وظایفی را ایجاد نموده و در نتیجه تخصص‌ها و صلاحیت‌های متنوعی را تعیین می‌نماید.
 
در یک [[جامعه]] و [[نظام]] سالم، کسانی می‌توانند عهده‌دار مسؤولیت‌های اجتماعی و سرپرستی امور شوند که صلاحیت و شایستگی لازم برای تصدی آن [[مسؤولیت]] را دارا باشند. [[قرآن کریم]] از زبان دختر [[حضرت شعیب]]، عبارتی [[نقل]] می‌فرماید که می‌توان از آن، [[لزوم]] شایستگی و صلاحیت برای احراز هر مسؤولیت را استفاده نمود: {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>. چنانکه در [[قصه]] [[طالوت]] آمده است: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. [[پیامبر]] آن [[قوم]] به ایشان فرمود: [[خداوند]] طالوت را [[حاکم]] شما قرار داد، پرسیدند: چگونه می‌تواند [[پادشاه]] ما باشد؛ در حالی که ما بر امر [[پادشاهی]] شایستگی بیشتری داریم و او [[ثروتمند]] نیست. پیامبر فرمود خداوند او را [[برگزیده]] است و به وی [[علم]] و [[توانایی]] زیادی بخشیده است. هرچند آن [[قوم]] نیز قایل بودند که باید فرد شایسته‌ای بر آنان [[حکومت]] کند؛ ولی ملاک شایستگی را داشتن [[مال]] و [[ثروت]] می‌دانستند که [[آیه شریفه]] به [[اصلاح]] ملاک‌های شایستگی پرداخته و «علم» و «قدرت رهبری» را [[میزان]] صلاحیت حکومت معرفی نموده است.
 
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[نقل]] [[ابن ابی الحدید]] می‌فرماید: {{متن حدیث|لا تقبلن في استعمال عمالك و أمرائك شفاعة إلا شفاعة الكفاية و الأمانة}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، باب ۱۸۴، ص۲۷۶.</ref>: در [[گزینش]] کارکنان و فرمانروایانت [[شفاعت]] و وساطت کسی را مپذیر، مگر شفاعت شایستگی و [[امانتداری]] آنها را. به روشنی این سخن گرانمایه، به [[زمامداران]] [[تکلیف]] می‌کند که شایستگان و افراد با صلاحیت را در رأس امور قرار دهند و اصلی‌ترین ملاک مسؤلیت سپاری را، شایستگی و اهلیت انجام آن کار قرار دهند؛ همچنین در [[عهدنامه مالک اشتر]]، آن حضرت با شمردن برخی از صلاحیت‌های کلی بر شایسته‌سالاری تأکید می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ تَوَخَ‏ مِنْهُمْ‏ أَهْلَ‏ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ‏ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ}}<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه ۵۳.</ref>؛ کارگزارانت را از میان کسانی که [[اهل]] تجربه و [[حیاء]] و از [[خاندان]] نجیب و [[صالح]] و پیشقدم در [[اسلام]] هستند، [[انتخاب]] کن.
 
بنابراین شایسته‌سالاری، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در تصدی مناصب [[حکومتی]]، یک اصل [[عقلی]] است و هر جامعه‌ای که به دنبال تأمین [[خوشبختی]] و [[سعادت]] باشد از این قاعده [[پیروی]] می‌کند. آموزه‌های دیگر [[دینی]] نیز سرشار از تأکید این اصل بوده و سپردن امور به اهلش را توصیه نموده<ref>امام صادق {{ع}} فرمود: مواغلب جان‌های خود باشید. به خدا سوگند، اگر صاحب گوسفندان، چوپان دیگری را سراغ داشته باشد که از چوپان فعلی بر نگهداری گوسفندان داناتر باشد، چوپان اول را اخراج و دومی را برای مراقبت از گوسفندان خود به کار می‌گیرد؛ وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۳۵، حدیث ۱.</ref> و از قرار دادن نااهلان بر مصادر امور<ref>رسول خداوند {{صل}} فرمود: کسی که خود را بر جمعی از مسلمانان مقدم بدارد و بداند که در بین آنان کسی که برتر از او باشد، وجود دارد، بدون شک به خدا و پیامبرش و مسلمانان خیانت کرده است؛ الغدیر، ج۸، ص۲۹۱.</ref> منع کرده‌اند. قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز با استناد به: {{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>، [[صالحان]] را عهده‌دار [[حکومت]] و [[اداره امور]] ممکن، می‌داند<ref>مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۱.</ref>
 
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش وابسته}}
* [[شایسته‌سالاری به عنوان یکی از راهبردهای اجتماعی عدالت سیاسی به چه معناست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش وابسته}}
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش وابسته}}
* [[اصول نظام سیاسی اسلام چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده:IM010637.jpg|22px]] [[امین معتضدیان|معتضدیان]]، [[غلام حسین مسعود|مسعود]] و [[محمد کاظم عمادزاده|عمادزاده]]، [[شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی (مقاله)|مقاله «'''شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی'''»]]، [[مطالعات فقه اقتصادی (نشریه)|مطالعات فقه اقتصادی]]
# [[پرونده:IM010641.jpg|22px]] [[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|'''وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[لطف‌الله فروزنده|فروزنده، لطف‌الله]]، [[شایسته‌سالاری از دیدگاه امیرالمؤمنین (مقاله)|'''شایسته‌سالاری از دیدگاه امیرالمؤمنین''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:شایسته‌سالاری]]
[[رده:نظام سیاسی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اهداف اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۱

در یک جامعه و نظام سالم، کسانی می‌توانند عهده‌دار مسؤولیت‌های اجتماعی و سرپرستی امور شوند که صلاحیت و شایستگی لازم برای تصدی آن مسؤولیت را دارا باشند. شایسته‌سالاری، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در تصدی مناصب حکومتی، یک اصل عقلی است و هر جامعه‌ای که به دنبال تأمین خوشبختی و سعادت باشد از این قاعده پیروی می‌کند.

مقدمه

بحث «شایسته‌سالاری» در نظام انتصابات مدیریت امری بسیار مهم و اساسی است، مدیر محور اصلی حرکت هر سازمان محسوب می‌شود، از آنجایی که مدیریت یک فعالیت گروهی است و مدیر نقش محوری و اساسی دارد.

برخی از اندیشمندان معتقدند که مدیران امروزی برای حفظ حیات و توفیق خویش می‌باید سه مهارت اساسی زیر را در خود پرورش دهند:

  1. مهارت در فهم شرایط نامعین
  2. مهارت در ایجاد ایده‌های نو متناسب با شرایط جدید
  3. مهارت در اجرای برنامه‌های جدید با سرعت و راندمان

برخی دیگر، شرط بقاء و توفیق سازمان‌ها در شرایط موجود را ایجاد پنج قابلیت اساسی به شرح زیر می‌دانند:

  1. فرهنگ سازمانی مناسب با پذیرش تغییر و انطباق با شرایط موجود؛
  2. قابلیت‌های مدیریتی برای تشخیص و تعریف مسائل سازمان، ارائه و اجرای راه‌حل‌ها و ارزیابی نتایج؛
  3. قابلیت‌های لازم برای کار گروهی؛
  4. قابلیت برنامه‌ریزی استراتژیک؛
  5. سیستم‌های لازم آمیزش برای تشویق و ترغیب افراد به تعقیب اهداف سازمان.

برخی از صاحب‌نظران مهارت‌های مورد نیاز مدیران را مهارت فنی - انسانی و ادراکی مطرح کردند و برخی مهارت مورد نیاز مدیران را به سه دسته مهارت‌های تصمیم‌گیری، برقراری روابط متقابل شخصی و هدف‌گذاری تقسیم می‌کنند.

برخی نیز مهارت‌های مدیریتی را به هفت دسته، مهارت‌های ادراکی، تصمیم‌گیری، تحلیلی، اجرایی، ارتباطی، انسانی و تاکتیکی دسته‌بندی کردند.

مفاهیمی دیگر، مانند مدیریت، انعطاف‌پذیری، سازندگی، نوآوری و پیشگامی، اعتماد به نفس و کارآفرینی نیز از شرایطی است که مدیران برای موفقیت در سازمان بایستی داشته باشند.

اما یک سؤال اساسی مطرح است و آن اینکه چه پشتوانه و ضمانت اجرایی برای خود کنترلی و تعهد و مسئولیت برای ایجاد این ویژگی‌ها در مدیران وجود دارد؟ البته اگر مدیر در نتایج کار ذینفع باشد امکان دارد در این جهت حرکت کند، اما مدیران بخش دولتی که با مدیریت به عنوان یک مسئولیت و وظیفه برخورد می‌کنند بر اساس چه ضمانتی باید این مهارت و را در خود ایجاد کنند؟ در مکتب اسلام، به فرموده قرآن کریم مدیریت و حکومت اسلامی اهداف زیر را دنبال می‌کند:

  1. آگاهی بخشیدن به انسان‌ها؛
  2. تربیت معنوی و احیای ارزش‌های اخلاقی؛
  3. انجام قسط و عدل به صورت خودجوش و برخاسته از متن جامعه؛
  4. آزادی انسان‌ها از زنجیرهای اسارت.

﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۱]؛ این آیه دو هدف آگاهی بخشیدن به انسان‌ها و تربیت معنوی مردم را مورد تأکید قرار داده است. در آیه ۲۵ سوره حدید بحث اقامه قسط و عدل مورد توجه قرار گرفته است.

﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۲] و بالاخره آزادی انسان‌ها از زنجیرهای اسارت، یکی دیگر از اهداف اصلی بعثت پیامبران است که در قرآن مجید، صریحاً به این تعبیر آمده است: ﴿وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ[۳].

طبیعی است برای رسیدن به این اهداف نیاز به حکومت و داشتن قدرت می‌باشد. منتهی این قدرت بایستی در دست صالحان و پاکانی باشد که جز رضای خداوند و حاکمیت ارزش‌های الهی گام برندارند.

طبیعی است مدیریت در حوزه‌های مختلف نیاز به تخصص، توانایی و تدبر دارد، اما نقش اخلاق و ویژگی‌های ممتاز اخلاقی به عنوان زیربنای یک حکومت صالح ضروری و اساسی است و این همان مفهوم شایسته‌سالاری است[۴].

امروزه مهم‎ترین عنصر نظام اداری، نیروی انسانی است و با هدف کارآمدتر کردن نیروی انسانی، مسئله شایسته‌سالاری مطرح می‌شود. شایسته‌سالاری از موضوعات مهم مدیریت منابع انسانی است که بر اساس آن انتخاب افراد شایسته باید با توجه به ویژگی‌های عینی نظیر هوش، دانش و تجربه، مهارت، استعداد، توانایی و تلاش آن‎ها انجام گردد. این در حالی است که عدم توجه به این اصل مهم سبب اتلاف منابع در جامعه می‌گردد. شایسته‌سالاری را می‌‌توان اعطای مقام، ارتقاء و پاداش بر مبنای معیارهای عینی و نه معیارهای سلیقه‌ای دانست. شایسته‌سالاری از جمله عوامل و ملاک‌های مهم در اداره هر جامعه و سازمان است. رشد و پیشرفت حکومت‌‎ها و سازمان‎ها در گرو این است که شایستگان در منصب‎های مناسب قرار بگیرند. در علم رایج مدیریت در مورد شایسته‌سالاری، تأکید اصلی بر توانایی‌ها و مهارت‌های افراد است. فرایند این کار به این صورت است که افراد زمانی می‌‌توانند در یک منصب یا مقام قرار بگیرند که توانایی‌ها و مهارت‌های گوناگون لازم را برای آن منصب داشته باشند. یکی از موضوعات مهم مورد بحث در مقاله حاضر، شایسته‌سالاری از منظر فقهی است. در همین حال ارائه خدمات عمومی یکی از وظایف حکومت‎هاست.

ارائه خدمات عمومی و خدمت‎ رسانی از موضوعات مهم و مورد تأکید فقه اسلام است. انسان‌ها باید با توجه به جایگاهی که در آن فعالیت می‌کنند، خلق خدای تعالی را مورد توجه قرار داده و به شیوه‎ای شایسته به آنها خدمت کنند. موضوع مهم مورد بحث دیگر در مقاله حاضر تبیین تأثیر شایسته‌سالاری بر ارائه خدمات عمومی است[۵].

معناشناسی

معنای لغوی

شایسته را در لغت به معنی درخور، سزاوار، لایق و محترم[۶] و سالار را به معنی؛ سردار سپه‎سالار، سپهبد امیر الجیش، نقیب، حاکم، والی، صاحب اختیار، خداوند، صاحبان شغلی بزرگ و منصبی دقیق و شاه معنی شده است[۷].[۸]

بنابراین، شایسته‌سالاری در لغت به معنای پیشرو بودن در لیاقت و شایستگی‎هاست. به بیان دیگر، شایستگی در لغت به معنای «داشتن توانایی، مهارت، دانش، لیاقت و صلاحیت» است[۹].[۱۰]

معنای اصطلاحی

شایسته‌سالاری در اصطلاح به معنای انتخاب بهترین و تواناترین افراد به منظور واگذاری مسئولیت‌هاست[۱۱]. شایسته‌سالاری به معنای مهارت، توانایی و لیاقت در انجام امور است[۱۲].[۱۳]

شایسته‌سالاری مجموعه‌ای است از باورها، توانایی‎ها، دانش، مهارت، خصوصیات شخصی و شخصیتی و علایق فرد یا هوشمندی و استعداد که بعضی بیش‎تر قابل یادگیری و برخی دیگر نیز کم‎تر قابل یادگیری هستند[۱۴].

در نهایت، شایسته‌سالاری با توجه به آیات و روایات و همچنین نظرات اندیشمندان اسلامی عبارت است از مجموعه معیارها، شاخص‎ها و صلاحیت‌هایی در حوزه اخلاقیات، باورها، گفتارها و رفتارها که اگر کسانی از اعضای سازمان واجد آن باشند، نسبت به افرادی که فاقد آنها هستند، برای تصدی پست‎های سازمانی و حکومتی اولی می‌باشند[۱۵].

شایسته‌سالاری در آیات و روایات

شایسته‌سالاری در اسلام همواره مورد تأکید قرار گرفته است. پیامبر گرامی اسلام(ص) در این خصوص می‎فرمود: «آن کس که خود را پیشوای مسلمانان قرار دهد، در صورتی که می‌داند در میان آنان کسی برتر از او وجود دارد، به خدا و رسول خدا و به مسلمانان خیانت کرده است»[۱۶].

حدیث مورد اشاره دلیل روشنی بر ضرورت به کار گماری افراد شایسته بر مردم می‌باشد که حتی به کار گماشتن افراد با شایستگی کمتر خیانت تلقی شده است. به عبارتی، حدیث مذکور عدم شایسته‌سالاری را یک خیانت بزرگ معرفی می‌کند. به کار بردن لغت «خیانت» نشانه ضرورت مطلق شایسته‌سالاری در رهبری جامعه اسلامی می‎باشد. از تعبیر پیامبر اکرم(ص) برمی‌آید که ایشان نه تنها قبول مسئولیتی را از سوی کسی که بداند شایسته‌تر از او وجود دارد، خیانت می‌داند؛ بلکه پیروی از افراد ناشایست را موجب تنزل انسانیت انسان می‌‎شمارد. با این اوصاف، پذیرفتن مسئولیت بدون شایستگی لازم ممکن است در این دنیا برای افراد منافعی کوتاه مدنی داشته باشد اما موجب عقاب اخروی انسان خواهد شد.

علاوه بر روایت مورد اشاره در آیات نیز، شایسته‌سالاری مورد توجه قرار گرفته است. در آیه ۱۰۵ سوره انبیاء آمده است: «بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» گرچه مفسران منظور از بندگان شایسته را حضرت مهدی(ع) و یاران با وفایش می‌دانند[۱۷]، اما از این آیه می‌‌توان ضرورت و اهمیت شایسته‌سالاری را استخراج نمود. در شرح این آیه و ویژگی شایستگان و ضرورت حکومت آن‎ها چنین آمده است: «با توجه به اضافه شدن بندگان به خدا، مسئله ایمان و توحید آنها روشن می‌شود، و با توجه به کلمه صالحون که معنی گسترده و وسیعی دارد، همه شایستگی‎ها به ذهن می‌آید: شایستگی از نظر عمل و تقوا، شایستگی از نظر علم و آگاهی، شایستگی از نظر قدرت و قوت، و شایستگی از نظر تدبیر و نظم و درک اجتماعی. هنگامی که بندگان با ایمان این شایستگی‌‎ها را برای خود فراهم سازند، خداوند نیز کمک و یاری می‌کند تا آن‎ها بینی مستکبران را به خاک بمالند، دست‎های آلوده‎شان را از حکومت زمین کوتاه کنند، و وارث میراث‌‎های آن‎ها گردند[۱۸].

آیه مورد اشاره از جمله آیه‌‎هایی است که نه تنها ضرورت شایسته‌سالاری در آن نهفته است بلکه خداوند متعال وارث اصل زمین را شایستگان معرفی می‌نماید. یعنی زمانی که خلقت انسان به مرحله تکامل رسیده است شایستگان در مسند قدرت قرار می‎گیرند. سنت الهی بر این است که به هیچ‎کس جز بر اساس شایستگی‌های لازم، مسئولیتی نمی‌‎دهد. این مهم در واگذاری مقام خطیر نبوت، امامت، مقامات معنوی و رهبری‎ها و هدایت‎های اساسی کاملاً نمایان است. افرادی که از آزمون الهی پیروز بیرون آمدند، خداوند مسئولیت‌های مهم را به ایشان واگذار کرد. بر اساس آیه ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۹] حضرت ابراهیم با موفقیت در عرصه‌های مختلف و سخت به مقام امامت رسید[۲۰]. مطابق آیه ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲۱]، طالوت به خاطر دانش و توانایی جسمی، به فرماندهی بنی ‎اسرائیل منصوب شد تا با جالوت بجنگد[۲۲]. افزون بر این، قرآن کریم به طور کلی منصب امامت و اداره جامعه اسلامی را امانتی می‌داند که باید به اهلش سپرده شود[۲۳]. از نظر مبانی فقهی، شایستگی و شایسته‌سالاری یک مقام رفیعی است که دستیابی به آن کاری بسیار شاق و طاقت‎فرسا می‌باشد به‌طوری که اگر کسی به آن دست پیدا کند به بالاترین مقام و جایگاه دست یافته و بزرگ‎ترین افتخار را کسب کرده است[۲۴].

عناصر و مؤلفه‌ها

تخصص و تعهد مهم‎ترین عناصر شایسته‌سالاری در اسلام است که در این قسمت بررسی می‌شود.

تخصص

از اصول اساسی شایسته‌سالاری، داشتن تخصص است[۲۵]. بر اساس سنت الهی، هیچ مسئولیتی به افراد مگر بر اساس تخصص و شایستگی آنها واگذار نمی‌شود. رسالت پیامبران و اموری که به آنها واگذار شده بیانگر این سنت است. مطابق آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا[۲۶] اداره امور و امامت جامعه همواره به کسانی که اهل آن بوده‌اند واگذار شده است. منظور از اهل در اینجا، توانایی و شایستگی است. به عنوان مثال بر اساس آیات قرآن ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۲۷] طالوت به خاطر توانایی جسمی و داشتن دانش و آگاهی به مقام فرماندهی بنی‎اسرائیل رسید و فرماندهیجنگ با جالوت را بر عهده گرفت. هنگامی که یوسف از زندان آزاد گردید عزیز مصر درصدد برآمد به وی مسئولیتی را واگذار نماید، گفت: «مرا سرپرست خزائن مصر قرار ده که نگهدارنده (حفیظ) و آگاهم»[۲۸]. حفیظ در آیه مورد اشاره، به معنای نگه‎دارنده ودیعه است. گفتنی است از این که یوسف(ع) برای رسیدن به مقام وزارت خزانه‎داری و مالیه، از خود به صفت «حفیظ» و «علیم» یاد می‌کند، استفاده می‌شود که کارگزار حکومت، باید امین باشد[۲۹] یوسف به هنگام پیشنهاد پست خزانه‎داری مصر خود را با جمله "حفیظ علیم" ستود؛ زیرا لازم بود سلطان مصر و مردم بدانند که او واجد صفاتی است که برای سرپرستی این کار نهایت لزوم را دارد[۳۰]. حضرت یوسف مسئولیت اقتصادی کشور مصر را میپذیرد، چون خود می‌داند که توانایی اداره امور در این زمینه را دارد. او هم امانت‎دار و حفیظ است و هم آگاه، متخصص و دانا[۳۱].

حضرت علی(ع) در رهنمودی به یکی از کارگزارانش فرمود: «در به‌کارگیری کارمندانت که باید زیر نظر تو کار کنند، واسطه و شفاعتی را نپذیر؛ مگر شفاعت کفایت را و کفایت، یعنی شایسته‌سالاری[۳۲]. به اعتقاد حضرت علی(ع) همانند مقام رهبری جامعه، به ترتیب دیگر پست‎های مدیریتی جامعه و نظام سیاسی، مسئولیت‌‎هایی هستند که افراد کاردان و متخصص خود را می‌طلبند و هر پستی، به توان، شایستگی و تخصص ویژه‌ای نیاز دارد و هرگز جایز نیست کسی جز آنکه اهلیت و مقامی را دارد، عهده‎دار آن شود یا افراد بی‌کفایت به کاری گمارده شوند. در غیر این صورت، جامعه مسیر اصلی توسعه و کمال را نخواهد پیمود.

مهم‌ترین اصل در انتخاب کارگزاران، از دیدگاه حضرت علی(ع) توانایی و آگاهی حاکم و کارگزار است، آنجا که می‌فرماید: «ای مردم! سزاوارترین افراد طبه به خلافت، کسی است که بدان تواناتر باشد»[۳۳]. ایشان در جای دیگر فرموده است: «کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمی‌یابد»[۳۴]. بر این اساس از دید حضرت علی(ع) امور به وسیله کارگزاران شایسته و کاربلد به سرانجام می‌رسد. و ناتوانی کارگزاران مهم‎ترین آفت و عامل عدم تحقق کارهاست. به عقیده آن حضرت: «اقوا، باسیاست‌ترین و با تدبیرترین است و اعلم به امر خدا، کسی است که دانش لازم را داشته باشد تا آن سیاست و تدبیرها را بر طبق دانش به اجرا درآورد.

پس هر دو ویژگی لازم است. چه بسا فردی در سیاست ماهر باشد، ولی حکم خدا را در آن مورد نداند و ممکن است کسی دانش سیاسی و دینی داشته باشد، ولی مطابق عملش، آن سیاست‎ها را به اجرا نگذارد»[۳۵]. بر اساس آنچه گفته شد، تخصص از ارکان و لوازمات اصلی شایسته‌سالاری است[۳۶].

تعهد

در کنار تخصص، تعهد یکی دیگر از ارکان شایسته‌سالاری در اسلام است[۳۷]. معیار مهم دیگر شایستگی از نظر اسلام تقوی است: «گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است»[۳۸]. در شایسته‌سالاری به مفهوم علمی و رایج آن، تمرکز بر تخصص، دانش و مهارت افراد است[۳۹]. اما از منظر قرآن، تخصص و مهارت به تنهایی شرط کافی برای قرار گرفتن در پست‌ها و مسئولیت‎های سازمانی و حکومتی نیست، بلکه عامل دیگری که باید این تخصص‎ها و مهارت‌ها را جهت‎دهی کند تعهد می‌باشد. تعهد و تخصص در کنار هم، دو معیار اساسی برای شایسته‌سالاری هستند. شایسته‌سالاری در اسلام، ریشه در عدالت و جهان‎بینی توحیدی دارد[۴۰].

پیش‎تر اشاره شد که بر اساس آموزه‌های قرآنی، واگذاری مسئولیت‌‎ها به شایسته‎گان و اداره امور به وسیله آنها سنت الهی است[۴۱]؛ و مسئولیت‌ها امانات الهی قلمداد میشوند[۴۲]. بر این اساس اداره امور جامعه از بزرگ‎ترین امانت‎هاست که واگذار می‌شود[۴۳]. برای این منظور لازم است فرد دارای ویژگی‌های ارزشی و ایمانی باشد که به نوعی بر تعهد دلالت دارد. مهم‎ترین گواه در این خصوص آیه ﴿إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ[۴۴] است که به یاد قیامت بودن را لازمه تصدی امور می‌داند[۴۵]. در آیه ﴿قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ[۴۶] نیز در کنار قدرت و توانایی، امین بودن یکی از ویژگی‌های حضرت موسی(ع) برای استخدام از زبان دختران حضرت شعیب ذکر شده است. بر اساس آنچه گفته شد، مطابق آیات قرآن، تعهد یکی از ارکان و مولفه‌های مهم شایسته‌سالاری است. تعهد در کنار تخصص، عنصر مهمی است که لازم است مدنظر قرار گیرد[۴۷].

تأثیر شایسته‌سالاری در ارائه خدمات عمومی

خدمات عمومی فعالیت‌های عام المنفعه‌ای هستند که توسط دولت یا قانون‎گذار تصویب و تصمیم به انجام آن گرفته شود و توسط یک شخص حقوق عمومی انجام گردد یا یک نهاد خصوصی یک فعالیت عام‎ المنفعه را به پیروی از قواعد حقوقی خاص که حاوی امتیازات و یا تکالیفی است ارائه نماید[۴۸]. قدرت و حاکمیت وقتی مشروع است که دولت این قدرت را برای انجام خدمات موردنظر عموم به کار گیرد و در انجام وظایف قانونمند باشد[۴۹]. اندیشه خدمت عمومی در تمام دوران حکومت‎ها، حتی حکومت‌‎های استبدادی از جانب فلاسفه و اخلاقیون و مصلحان جامعه به زمامداران پیشنهاد شده است. در تاریخ اجتماعی و سیاسی و ادبی فرانسه آن دسته از فعالیت‎های دولتی که مورد استفاده عموم قرار می‎گرفته و جنبه خدمات همگانی داشته است؛ مانند: سدسازی، راه‌سازی و آب انبارها، کاروان‎سراها و غیره، کم و بیش تحت تأثیر اندیشه خدمت عمومی قرار گرفته است[۵۰]. هدف خدمات عمومی، تأمین نیازهای همگانی و حفظ منافع عمومی است؛ لذا خدمات عمومی بر اصولی استوار است که، این اصول پایه و اساس حقوق اداری را تشکیل می‌دهند[۵۱]؛ در حقوق اداری ایران نیز از جایگاه برجسته‌ای برخوردار هستند و به عنوان اصول حقوقی حقوق عمومی محسوب می‎شوند[۵۲]. بر اساس آموزه‎های اسلامی نیز ارائه خدمات عمومی از وظایف حکومت و کارگزاران حکومتی است. بر این اساس، مسند مدیریت امانت الهی است که به مدیر سپرده شده است و او باید از این امانت الهی به شدت مراقبت کند: «مدیریت و حکمرانی برای تو نیست بلکه امانتی برگردن توست و کسی که از تو بالاتر است از تو خواسته تا نگهبان باشی، وظیفه نداری که در کار مردم به میل و خواسته شخصی خود عمل کنی یا بدون ملاک معتبر و فرمان قانونی به کار بزرگی دست بزنی»[۵۳]. در زمان حال هیچ علمی مانند مدیریت نمیتواند گره‎گشای امور سازمانی و اداری کشور باشد. در مورد منابع انسانی که در سازمان‎ها به عنوان اصل اساسی و مهم هستند این ویژگی با عنوان شایسته و مناسب بودن عنوان می‌گردد. آغاز حرکت به سوی پیشرفت عادلانه و الگوی شایسته اندیشه عادلانه است. اداره سالم اصطلاحی است که بر الگوی مطلوب اداره سازمان‌های اجتماعی دلالت دارد. اداره سالم به تحقق جامعه سالم و رو به پیشرفت کمک می‌کند. و اداره فاسد نیز به سرعت جامعه را رو به فساد میکشاند. در یک نظام شایسته سالار، تخصیص دقیق و متعادل منابع به درجه شایستگی افراد وابسته است. شایسته‌سالاری آثار متعددی به دنبال دارد، اما جلوگیری از فساد، توزیع عادلانه خدمات و کارآمدی مهم‎ترین تأثیرات آن بر ارائه خدمات عمومی است[۵۴].

جلوگیری از فساد در ارائه خدمات عمومی

به طور کلی استخدامی که بر اساس روابط صورت می‌گیرد نه ضوابط، یکی از دلایل مهم فساد اداری به شمار می‌رود؛ بنابراین در هر حکومت و نظام اداری برای اینکه بتوان امور جامعه خود را به درستی اصلاح نمود، باید از کارگزاران شایسته و متعهد بهره‎مند گردید. در اندیشه سیاسی اسلام، کسانی که از امکانات، اموال و اختیارات حکومتی بهره‎مند می‎شوند و به طور کلی پستی را بر عهده می‌گیرند، باید صفات و ویژگی‌هایی داشته باشند تا بتوانند وظیفه خود را به درستی انجام دهند، که از جمله مهم‎ترین آن‎ها داشتن تعهد، تخصص و توانایی است[۵۵]. تعهد موجب می‌شود تا شخص از تخصص و توانایی خود در مسیر درست استفاده نماید که البته این تعهد با آن تعهدی که امروزه در مدیریت رایج می‌باشد و از آن به پایبندی به اهداف سازمان یا حکومت تعبیر می‌شود متفاوت است؛ زیرا تعهد مدنظر یک تعهد درونی است که تقوا و خداباوری از جمله مهم‌ترین مؤلفه‌های آن می‌باشد. شخص وقتی متعهد به اهداف سازمان باشد و از طرفی خود را در مقابل سود بیشتری ببیند ممکن است به آن تعهد پشت کرده و سود خویش را کسب نماید در حالی که اگر شخص تعهد درونی داشته باشد خداوند متعال را ناظر بر اعمال خویش می‎پندارد و کمتر مرتکب جرم می‌شود. اسلام شایسته‌سالاری را تنها در گزینش و نصب افراد و مدیران دستگاه‌های اجرایی نمی‌داند، بلکه تنزیل و ترفیع مناسب و نصب و عزل‎های به موقع نیز از اصول شایسته‌سالاری می‌باشد که یکی از مهم‎ترین راهکارهای مبارزه با فساد اداری است و در ادبیات دینی بر آن بسیار تأکید شده است.

شایستگی افراد مستخدم در دستگاه حاکمیت به طور مستقیم بر عملکرد آن تأثیرگذار است: «ریاست بد و خوب دارد، هر منصب شرعی که مقصود رئیس دلسوزی برای مردم و جلوگیری از فساد و منکرات باشد، و این ریاست واجب کفائی و گاهی واجب عینی است و ریاست مذموم و ناپسند آن است که شخص رئیس از منصبش سوءاستفاده کند و مقصودش به دست آوردن اغراض پست دنیا باشد و این اخبار بر وجوه مذمومه و ناپسند آن حمل شود»[۵۶]. امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر دو ویژگی را در انتخاب کارگران و مدیران گوشزد می‌کند: «بر سر هر یک از کارهایت از میان آنان رئیسی برگمار، کسی که کارهای بزرگ مغلوبش نسازد و تراکم آن‎ها پریشانش ننماید. سپس حالات نهانی آنان را وارسی کن. به پیام‌ها و نامه‎های ارسالی آنان که توسط پیک به دست تو می‌رسد رسیدگی کن و بین حاجتمندانشان چگونه‌اند و تا چه اندازه از والی و امام و حجت خویش حرف‎شنوی دارند»[۵۷]. امیر مؤمنان همچنین افرادی که قبلاً به شرارت عادت یافته‌اند را لایق منصب حکومتی نمی‌دانند و در نهج ‎البلاغه می‌فرمایند: «بدترین وزرای تو کسانی هستند که پیش از تو وزیر و همکار زمامداران ظالم بوده‎اند»؛ ایشان همچنین در عهدنامه خود به مالک اشتر، ضوابط و شیوه گزینش عاملان حکومت را این‎گونه بیان می‌کنند: «... سپس در امور کارگزارانت بیاندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار، و با میل شخصی، و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن؛ زیرا نوعی ستمگری و خیانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه، و حیا، از خاندان‌‎های پاکیزه و با تقوی، که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن؛ زیرا اخلاق آنان گرامی‌تر، آبرویشان محفوظ‌تر، طمع ‎ورزیشان کمتر و آینده‌نگری‎شان بیشتر است»[۵۸].

تأکید حضرت علی(ع) بر پاکیزه بودن خاندان کارگزاران و عدم طمع‎ ورزی آن‎ها به عنوان دو ویژگی مهم که باید مورد توجه قرار گیرد نشانگر این مهم است که شایسته‌سالاری به معنای توجه به تعهد و تقوی می‌تواند مانع فساد شود. به عبارتی بر اساس آنچه گفته شد، شایسته‌سالاری در حکومت اسلامی دو شاخصه دارد: تخصص و توانایی، تعهد توأم با تقوا. فقدان هر یک از این موارد موجبات ناکارآمدی و همچنین فساد اقتصادی را فراهم می‎کند. عدم تعهد و تقوا نداشتن قیدوبند در رفتارها را ناشی می‌شود که مولد فساد است و عدم تخصص نیز باعث سوءاستفاده مفسدان از دست‎اندرکاران حکومتی خواهد شد. عدم شایسته‌سالاری باعث انحراف و فساد در دستگاه‌ها می‌گردد که نتایج آن را امام خمینی این‎گونه تصویر می‌کند: اما آن روزی که انحراف در مجلس و دولت پیدا شد، انحراف از حیث قدرت‌طلبی و از حیث مال‌طلبی، آن روز باید بدانیم که علامت اینکه شکست بخوریم خودنمایی کرده است»[۵۹]. چنانچه شایسته‌سالاری در نظام اداری حکم‎فرما شود می‌‌توان به کاهش فساد در ادارات و سازمان‌های دولتی در ارائه خدمات عمومی امیدوار بود؛ این همان برنامه اسلام برای حکومت‎های اسلامی و تمامی حکومت‌‎هایی است که بر پایه عقل، خرد و حفظ حقوق افراد جامعه تشکیل می‌گردد[۶۰].

عدالت در ارائه خدمات عمومی

پدیده عدالت مفهومی است که بشر از آغاز تمدن خود می‎شناخته و برای استقرار آن کوشیده است[۶۱]. در ریشه مفهوم عدالت، حکم به حق، تصریح شده است. "العدل الحكم بالحق"[۶۲]؛ عدالت در اندیشه قرآنی جایگاهی بنیادی دارد. این اهمیت تا آنجاست که در آیات قرآن کریم هدف بعثت انبیا عدالت معرفی می‌شود: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۶۳]. در ادبیات کلام الهی هرگونه ظلم و ستم که غالباً سطوح اجتماعی سیاسی را در برمیگیرد توسط پیامبران الهی رد و انکار می‌شود و از دیگر سو تأکید می‌شود که آنان مأمور به عدالت‌اند[۶۴]. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه بر مفهوم حق و استیفای آن بر جامعه تأکید می‌کند و بر این باور است که عدل و وفاداری به تعادل و میانه‌روی و دوری از زیاده‌‎روی و کم‌‎روی در امور است و این تعبیر از قبیل تغییر به لازم معناست زیرا که حقیقت عدل برپایی مساوات و موازنه میان امور است. اینکه به هرکس همان مقدار که سزاوار است داده شود، پس هرکس در همان جایگاهی که استحقاق آن را دارد قرار گیرد[۶۵].

عدالت، یکی از مهم‎ترین مباحث مورد تأکید آموزه‌های دینی است که به لحاظ معنایی، هم‌پوشانی زیادی با همان شایسته‌سالاری دارد[۶۶]؛ زیرا شایسته‌سالاری جزئی از عدالت بوده و با واگذاری مسئولیت به فردی که لایق و شایسته انجام آن مسئولیت است، عدالت محقق می‌شود. علامه طباطبائی (ره) در این باره چنین آورده است: «حقیقت عدل اقامه مساوات و موازنه میان امور است، به گونه‌ای که سهم هر کس را به اندازه بایسته آن بپردازد.... عدل در میان مردم آن است که هر چیز را در جای بایسته‌اش از نظر عقل، شرع یا عرف بگذارد»[۶۷]. این امر بدون رعایت شایسته‌سالاری که خود تجلی عدلت است مقدور نیست. عدالت اجتماعی مفهومی عام و فراگیر است که در بردارنده جلوه‌های متعدد اجتماع اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی نیز می‌شود گاهی از این عدالت به عدالت توزیعی تعبیر می‌شود. که پخش و توزیع منصفانه مواهب و منافع و وظایف در میان مردم را مدنظر دارد و مهم‎ترین ویژگی آن رعایت انصاف در سهم بری و برخورداری افراد است لذا گفته می‌شود که در عدالت توزیعی یا عدالت اجتماعی بیشترین توجه بر چگونگی توزیع منابع کمیاب جامعه یا در واقع تناسب میان داده‌های افراد و ستانده‎ها معطوف می‌شود [۶۸]. با فراگیر شدن شایسته‌سالاری، جامعه دارای زمینه‌هایی می‌گردد که افراد به حق خود می‌‎رسند و امور جامعه به تناسب و تعادل در جای بایسته خویش قرار می‎گیرد از آنجا که در هسته مرکزی این تعریف، حق، احقاق آن و توزیع شایسته آن وجود دارد لذا از آن به عدالت توزیعی تعبیر می‌شود که برخی به عدالت ذاتی تعبیر می‌کنند[۶۹].

بدیهی است وقت کارگزاران حکومتی فاقد یکی از عناصر شایسته‌سالاری مورد نظر فقه اسلامی یعنی تخصص و تعهد باشد؛ توزیع عادلانه خدمات عمومی میسر نبوده و لازم است، کارگزار متخلف عزل گردد. حضرت علی(ع) در سال ۳۸ هجری قمری در نامه‌ای به مصقله بن هبیره شیبانی فرماندار فیروزآباد از شهرهای فارس ایران، درباره تبعیض او هشدار داده و تهدیدهایی مطرح می‌کند. ایشان در بخشی از این نامه می‌گوید: «گزارشی از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به خشم آورده‌ای، و امام خویش را نافرمانی کرده‌ای. خبر رسید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزه‌ها و اسب‎هایشان گرد آورده، و با ریخته شدن خون‌هایشان به دست آمده، به اعرابی که خویشاوندان تو هستند، می‌بخشی!»[۷۰]. ایشان در نامه‌ای دیگر که به یکی از کارگزاران خویش می‌نویسد، او را به خیانت در امانت محکوم کرده و دستور می‌دهد حساب اموال خویش را برای ایشان ارسال نماید تا مورد بررسی قرار بگیرد[۷۱]. شایستگی افراد جزئی از عدالت و از مهم‎ترین اصول مورد تأکید حضرت علی(ع) در اداره امور جامعه است. به اعتقاد آن حضرت، هر مسئولیتی نیازمند تخصص، توانایی و مهارت لازمه آن مسئولیت است و جایز نیست افراد هر کدام در جای دیگری قرار بگیرند؛ در غیر این صورت، توزیع عادلانه مواهب و خدمات صورت نگرفته و جامعه مسیر رشد، توسعه و کمال را نخواهد پیمود. بر این اساس اگر در حکومت و نظام اداری با تعیین ضوابط دقیق و کارآمد از افراد سالم و متعهد استفاده شود، یقیناً می‌‌توان به اقامه عدل و قسط در جامعهامید بست.

عینیت و بی‌طرفی در ارائه خدمات عمومی بر این مبتنی است که همه «عوامل» مربوط به یک مورد خاص و دادن ارزش بایسته به هر یک از آن‎ها مورد بررسی قرار گیرد و اینکه هیچ عاملی نباید به نحو ناشایست مورد توجه قرار گرفته یا کنار گذاشته شود و از هرگونه نگرش نامناسب که ارتباطی با تصمیم مربوطه ندارد، باید خودداری شود. مقام اداری باید تلاش کند با عواملی که در یک مورد خاص مربوط به نظر می‌رسند، برای نمونه با اسناد مربوط، اطلاعات طرف‎های مربوطه یا اشخاص ثالث و نظریه‌های کارشناسی، آشنا شود. هدف این اصل جلوگیری از تبعیض غیر منصفانه است با این تضمین که با اشخاصی که در وضعیت‎های عملی یا قانونی یکسان قرار دارند در اعمال یک اختیار صلاحدیدی به نحو بی‎طرفانه برخورد شود. چنانچه تفاوت در برخورد منطقی بوده و با توجه به هدفی که باید دنبال شود قابل توجیه باشد از اصل برابری در برابر قانون تجاوزی رخ نخواهد داد. بدیهی است رعایت عدالت و عدم تبعیض در ارائه خدمت عمومی بدون توجه به شایسته‌سالاری و بهره‌گیری از کارگزارنی که از تخصص و تعهد لازم برخوردار نیستند امکان پذیر نیست. اگر سلسله مراتب اجتماعی بر پایه شایستگی افراد بنا شود، استنباط می‌شود کسانی که وضعیت بالاتری دارند، باید مستعدتر، ارزشمندتر، سخت‎کوش‌تر و شایسته‌تر از کسانی باشند که در وضعیت پایین‎تری هستند. این شایسته‌سالاری لازمه اجتناب ناپذیر ارایه عادلانه خدمات عمومی است[۷۲].

کارآمدی در ارائه خدمات عمومی

شایسته‌سالاری از جمله دلایل و عوامل مهم کارآمدی است. کارآمدی دولت‌‎ها در انجام وظایف محوله و به ویژه ارایه خدمات عمومی مستلزم این است که افرد شایسته، عهده‎دار مسئولیت‌‎ها شوند. امام علی(ع) در نهج ‎البلاغه، علت سقوط دولت‎ها و حکومت‌ها را چهار چیز می‌دانند: زایل کردن مسائل اساسی، خود مشغول کردن به فروعات، حاکم کردن اراذل و فرومایگان و کنار زدن شایستگان در عرصه مدیریتی[۷۳]. امروزه در سازمان‌های رشد یافته و یا در حال رشد، شایسته‌سالاری از اهمیت خاصی برخوردار است[۷۴]. صاحب‌نظران مدیریت، رشد و توسعه نیروی انسانی را در گروی انتخاب به کارگماری صحیح نیروی انسانی در مشاغل و پست‎های مدیریتی و پست‎های سازمانی می‌دانند[۷۵]. در نتیجه می‌‌توان گفت که امروزه شایسته‌سالاری از یک‎سو لازمه و رمز موفقیت حرکتهای اصلاحی و شرط بقاء و دوام و تداوم نظام‎های سیاسی است[۷۶]. از سوی دیگر یکی از عوامل اساسی توانمندی دولت‎ها جهت ارتقاء سطح دانش و تخصص مدیران و گردانندگان هر کشور است[۷۷]. این امر زمانی میسر می‌شود که افراد جامع الشرایط به عنوان مدیر و کارگزار شایسته در رأس و بدنه تشکیلات اداری قرار گیرد[۷۸].

امروزه اداره صحیح امور چه در سطح خرد (مدیریت عملیاتی) و چه در سطح کلان (مدیریت عالی) نیازمند شایسته - سالاری[۷۹]. بر همین مبنا توجه به شایسته‌سالاری به یک ضرورت مهم مبدل شده[۸۰] و سخن از اهمیت دانش و مهارت افرد در پیشبرد امور به گونه‌ای است که گفته می‌شود اگر تمام صنعت، ابزارآلات و ماشین‎آلات موجود نابود شود، با وجود افراد با مهارت، دانش و تخصص می‌‌توان به توسعه دست یافت[۸۱].

در اندیشه اسلامی و به ویژه اندیشه سیاسی حضرت علی(ع)، هیچ خطری برای جامعه اسلامی بیشتر از خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت و کم صلاحیت نیست زیرا باعث ناکارآمدی حکومت اسلامی می‌شود. حضرت علی(ع) مرتب مردم را به لزوم شایستگی کارگزاران توجه می‌دادند و می‌فرمودند که مبادا زمامداران بی‌اهلیت بر سرکار آیند و جامعه و مردمان را به تباهی کشانند؛ چراکه اگر حساسیت مردم به چگونگی رفتار کارگزاران از بین رود، آنگاه افراد بی‌لیاقت و فاقد صلاحیت در مراتب زمامداری قرار می‎گیرند و جامعه را به تباهی می‌کشانند[۸۲]. حضرت در نامه خود به محمد بن ابی بکر که از سوی امام علی(ع) از حکومت مصر عزل و مالک اشتر به جای او منصوب گردیده بود؛ بعد از ذکر سبب عزل او، در بیان ویژگی‌های مالک اشتر می‌فرمایند: «... مردی که او را به امارت مصر گماشتم برای ما مردی خیرخواه و نسبت به دشمنانمان سخت‎گیر بود»[۸۳]. ایشان در نامه‌ای دیگر به مردم مصر در آن هنگام که مالک اشتر را والی آنجا قرار داده بودند در بیان ویژگی‌های او می‌فرمایند: «... بنده‌ای از بندگان خدا را به سوی شما گسیل داشتم، که هنگام جو وحشت نخوابد، و ساعات هولناک از دشمنان نهراسد و عقب ننشیند.»..[۸۴]. در این دو نامه، حضرت به طور واضح و شفاف معیارهای شایستگی والی خویش را برای حاکم قبلی مصر و مردم آن دیار بیان می‌‎نمایند که عبارت‌اند از:

  1. خیرخواهی نسبت به رهبر و امام جامعه،
  2. صلابت و قدرت مقابله در برابر دشمن و عدم مسامحه و سازش با مخالفان،
  3. توانایی لازم برای انجام مسئولیت،
  4. محافظت و حراست از مسئولیت (تعهد و احساس مسئولیت
  5. کوشا و فعال بودن،
  6. شجاعت و نترسیدن از دشمن[۸۵]. ویژگی‌های مورد اشاره در انتخاب کارگزاران می‌‌توان انجام امور را تسهیل و سبب کارآمدی نظام سیاسی گردد.

در سیره حضرت علی(ع) به پیروی از مبانی فقهی، شایسته‌سالاری فقط در جذب افراد شایسته خلاصه نمی‌گردد، بلکه نصب و عزل، ترفیع و تنزیل‌های به موقع و به جا نیز از موارد شایسته‌سالاری می‌باشد؛ چراکه وقتی شخصی نسبت به مسئولیتی که بر عهده او نهاده شده است شایستگی ندارد و یا حتی شاید قبلاً شایستگی بر عهده گرفتن این مسئولیت را داشته است اما در حال حاضر به دلایلی شایستگی لازم را ندارد، آن مسئولیت از او سلب می‌شود تا شخص شایسته دیگری عهده‎دار آن گردد.

به عنوان مثال، هنگامی که امیر مؤمنان علی(ع) از خیانت ابن هرمه (مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه (حاکم اهواز) نوشت: «وقتی که نامه‌‎ام به دستت رسید، فوراً ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن، به خاطر حقوق مردم، او را زندانی کن و همه را از این کار باخبر نما تا اگر شکایتی دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیردستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الا نزد خدا هلاک خواهی شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار می‌کنم، و تو را به خدا پناه می‎دهم از این که در این کار، کوتاهی کنی. ای رفاعه! روزهای جمعه، او را از زندان خارج کن و سی و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسی از او شکایتی با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دستبسته و با خواری او را به زندان برگردان و بر پایش زنجیر بزن، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش درآور و اگر برای او خوردنی و نوشیدنی و یا پوشیدنی آوردند، مانع نشو و به کسی هم اجازه که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسی در زندان چیزی به او یاد داده که مسلمانی از آن ضرر میبیند آن کس را می‎زنی و زندانی می‌کنی تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود. ای رفاعه! همه زندانیان را برای تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن‎که برای جانش، بیمناک باشی که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان می‎آوری، اگر قدرت بدنی دارد هر سی روز، سی و پنج شلاق بر بدنش می‎زنی و قضیه را برای من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن»[۸۶]. بر اساس منابع فقهی، آفت کارها ناتوانی کارگزاران است. اگر کارگزاران دارای عجز و ناتوانی باشند و از عهده امور آن طور که شایسته است برنیایند، کارها رو به فساد و تباهی می‌رود و این امور به جای اصلاح و پیشرفت، سیر قهقهرایی می‌پیماید که این همان پیامدهای رعایت نکردن اصل لیاقت و شایستگی است. امام(ع) با بیان دو مقدمه ارزش و اهمیت و دلیل حاکمیت اصل تخصص‌گرایی در نظام سیاسی را روشن می‌کنند: مقدمه اول: کارها به وسیله کارکنان و کارگزاران راست و درست می‌شود. مقدمه دوم: آفت کارها ناتوانی کارکنان است[۸۷]. وقتی شایسته‌سالاری محقق شود، زمینه ارائه خدمت عمومی به شکل مؤثر فراهم می‌گردد. خدمات عمومی عبارت است از هرگونه امری که باید از طرف دولت تنظیم، تأمین و کنترل شود؛ زیرا وجود آن برای تحقق و توسعه همبستگی اجتماعی ضروری بوده، طبیعت آن به گونه‌ای است که تأمین آن به طور شایسته فقط به وسیله دولت ممکن و میسر است[۸۸]. حضور کارگزاران شایسته زمینه‌ای را فراهم می‌کند تا دولت در ارائه خدمات عمومی به شهروندان کارآمد عمل نماید. امروزه مهم‎ترین عنصر هر سازمان، نیروی انسانی است و چون همه نیروهای انسانی سازمان، کارآمد نیستند، از این رو، نمی‌توان به هر یکی از آنها، هر کاری را واگذار کرد، بلکه باید افراد را بر اساس معیارهای خاص گزینش کرد. بر این اساس، مسئله شایسته‌سالاری مطرح می‌شود. شایسته‌سالاری از موضوعات مدیریت منابع انسانی است که در سطوح مختلف اجتماع و یا سازمان مطرح می‌گردد و بر روی انتخاب افراد برای انجام وظایف خاص تأثیر می‎گذارد. بر همین مبنا، انتخاب افراد شایسته باید بر مبنای ویژگی‌های عینی نظیر هوش، دانش و تجربه، مهارت، استعداد، توانایی و تلاش آنها انجام گردد. این در حالی است که عدم توجه به این اصل مهم در جامعه، اتلاف استعدادهای بالقوه و به تبع آن کاهش کارایی در بخش‎های مختلف را به دنبال دارد[۸۹].

شایسته‌سالاری از اصول نظام سیاسی اسلام

نظام اسلامی، پیشبرد هدفی متعالی را در برنامه خود قرار داده است تا سعادت انسان در دنیا و آخرت تأمین شود. تأمین چنین هدفی، نیازمند علم و آگاهی کامل شناخت، مسیر، کیفیت سیر و همچنین توانایی اداره مجموعه تا رسیدن به مقصد است، حکومت به عنوان سازمان اجتماعی که عهده‌دار سرپرستی امور انسانی و زمینه‌سازی برای رسیدن به رشد است، برای ایفای نقش خود، تفکیک وظایفی را ایجاد نموده و در نتیجه تخصص‌ها و صلاحیت‌های متنوعی را تعیین می‌نماید.

در یک جامعه و نظام سالم، کسانی می‌توانند عهده‌دار مسؤولیت‌های اجتماعی و سرپرستی امور شوند که صلاحیت و شایستگی لازم برای تصدی آن مسؤولیت را دارا باشند. قرآن کریم از زبان دختر حضرت شعیب، عبارتی نقل می‌فرماید که می‌توان از آن، لزوم شایستگی و صلاحیت برای احراز هر مسؤولیت را استفاده نمود: ﴿قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ[۹۰]. چنانکه در قصه طالوت آمده است: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ[۹۱]. پیامبر آن قوم به ایشان فرمود: خداوند طالوت را حاکم شما قرار داد، پرسیدند: چگونه می‌تواند پادشاه ما باشد؛ در حالی که ما بر امر پادشاهی شایستگی بیشتری داریم و او ثروتمند نیست. پیامبر فرمود خداوند او را برگزیده است و به وی علم و توانایی زیادی بخشیده است. هرچند آن قوم نیز قایل بودند که باید فرد شایسته‌ای بر آنان حکومت کند؛ ولی ملاک شایستگی را داشتن مال و ثروت می‌دانستند که آیه شریفه به اصلاح ملاک‌های شایستگی پرداخته و «علم» و «قدرت رهبری» را میزان صلاحیت حکومت معرفی نموده است.

امیرالمؤمنین (ع) به نقل ابن ابی الحدید می‌فرماید: «لا تقبلن في استعمال عمالك و أمرائك شفاعة إلا شفاعة الكفاية و الأمانة»[۹۲]: در گزینش کارکنان و فرمانروایانت شفاعت و وساطت کسی را مپذیر، مگر شفاعت شایستگی و امانتداری آنها را. به روشنی این سخن گرانمایه، به زمامداران تکلیف می‌کند که شایستگان و افراد با صلاحیت را در رأس امور قرار دهند و اصلی‌ترین ملاک مسؤلیت سپاری را، شایستگی و اهلیت انجام آن کار قرار دهند؛ همچنین در عهدنامه مالک اشتر، آن حضرت با شمردن برخی از صلاحیت‌های کلی بر شایسته‌سالاری تأکید می‌فرماید: «وَ تَوَخَ‏ مِنْهُمْ‏ أَهْلَ‏ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ‏ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ»[۹۳]؛ کارگزارانت را از میان کسانی که اهل تجربه و حیاء و از خاندان نجیب و صالح و پیشقدم در اسلام هستند، انتخاب کن.

بنابراین شایسته‌سالاری، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در تصدی مناصب حکومتی، یک اصل عقلی است و هر جامعه‌ای که به دنبال تأمین خوشبختی و سعادت باشد از این قاعده پیروی می‌کند. آموزه‌های دیگر دینی نیز سرشار از تأکید این اصل بوده و سپردن امور به اهلش را توصیه نموده[۹۴] و از قرار دادن نااهلان بر مصادر امور[۹۵] منع کرده‌اند. قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز با استناد به: ﴿أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۹۶]، صالحان را عهده‌دار حکومت و اداره امور ممکن، می‌داند[۹۷].[۹۸]

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
  2. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  3. «و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  4. فروزنده، لطف‌الله، مقاله «شایسته‌سالاری از دیدگاه امیرالمؤمنین».
  5. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  6. معین، محمد، فرهنگ معین، ج۲، ص۲۰۱۱؛ عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج۲، ص۱۲۸۴.
  7. معین، محمد، فرهنگ معین، ج۲، ص۱۱۸۴؛ عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج۲، ص۱۱۵۰.
  8. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  9. حق پناه، رضا، شایسته‌سالاری در نظام علوی، ص۱۹۳.
  10. چناری، امید، وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی ص ۱۲۷.
  11. نصر اصفهانی، مهدی، نصر اصفهانی، علی، «شایسته‌سالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشه‌های سیاسی امام علی(ع)»، مجله معرفت سیاسی، شماره ۷، ص۱۴۷.
  12. گلکار، بهزاد، ناصحی فر، وحید، «مروری بر مفاهیم شایسته‌سالاری»، مجله توسعه مدیریت، شماره ۳۹، ص۱۰-۷؛ کاظمی، ملیحه سادات، عریضی سامانی، سید حمید رضا، گل پرور محسن، «رابطه ارزش‌ها و شخصیت مدیران با شایسته‌سالاری، مشارکت شهروندی و بیگانگی سازمانی در سازمان‌های دیوان‌سالار و سنتی»، نشریه روان‌شناسی کاربردی، شماره ۱۸، ص۵۳.
  13. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  14. ابیلی، خدایار، شایسته‌سالاری بستر حضور در عرصه جهانی، ص۴.
  15. چناری، امید، وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی ص ۱۲۷.
  16. ابن بابویه قمی، محمد بن علی بن الحسین، أمالی، ص۲۰۶؛ امینی، عبد الحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج۹، ص۴۹۱؛ خوانساری، جمال الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۴، ص۱۱.
  17. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۷۷، طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳.
  18. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۹۳.
  19. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  20. کلینی، محمد یعقوب، اصول الکافی، ج۱، ص۱۹۹.
  21. «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  22. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۴۳۸؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۸۰.
  23. ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  24. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  25. سجادی، محمد هادی، «رویکردی به شایسته‌سالاری در گزینش کارگزاران»، مجله طوبی، شماره ۵، ص۷۷.
  26. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  27. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  28. ﴿قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.
  29. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۱۸.
  30. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۶۴.
  31. سجادی، محمد هادی، «رویکردی به شایسته‌سالاری در گزینش کارگزاران»، مجله طوبی، شماره ۵، ص۷۷.
  32. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۷۶.
  33. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
  34. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.
  35. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۷۶.
  36. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  37. سجادی، محمد هادی، «رویکردی به شایسته‌سالاری در گزینش کارگزاران»، مجله طوبی، شماره ۵، ص۷۷.
  38. ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ «بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  39. گنجعلی، اسدالله، عبدالحسین زاده، محمد تیموریان، مرتضی، «بررسی معیارهای قرآن»، نشریه علمی تخصصی اسلام و پژوهش‎های مدیریتی، شماره ۱، ص۱۱۴-۹۱.
  40. واثق، قادر علی، «معیارهای شایسته‌سالاری در اسلام»، مجله معرفت، شماره ۱۴۱، ص۹۶-۷۱.
  41. ﴿وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ «و هنگامی که نشانه‌ای (از سوی خداوند) نزدشان آید می‌گویند ما هرگز ایمان نمی‌آوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.
  42. ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  43. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۸۵.
  44. «و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.
  45. حق پناه، رضا، «گذری بر اصول و معیارهای خدمت‎رسانی در اندیشه امام خمینی (ره)»، مجله پژوهش‎های اجتماعی اسلامی، شماره ۴۳، ۱۳۸۱ش.
  46. «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر ! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
  47. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  48. نوین، پرویز، حقوق اداری تطبیقی، ص۶۲.
  49. عباسی، بیژن، حقوق اداری، ص۴۱.
  50. انصاری، مرتضی، کلیات حقوق قراردادهای اداری، ص۳۷.
  51. موسی زاده، زهره، عدلی، مریم، «معیارهای انتخاب و انتصاب مدیران با رویکرد شایسته‎گزینی در نهج البلاغه»، نشریه اندیشه مدیریت، شماره ۱، ص۵۵؛ امامی، محمد، استوار سنگری، کوروش، حقوق اداری، ج۱، ص۳۸.
  52. نوین، پرویز، حقوق اداری تطبیقی، ص۱۹۲.
  53. شریف رضی، نهج البلاغه، نامه ۵.
  54. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  55. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۶۷.
  56. کلینی، محمد یعقوب، اصول الکافی، ج۳، ص۴۰۷.
  57. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ج۱، ص۲۰۷.
  58. شریف رضی، نهج البلاغه، ص۵۳.
  59. موسوی خمینی، روح الله، کتاب البیع، ج۱۶، ص۲۳.
  60. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  61. کاتوزیان، امیر ناصر، «حقوق عدالت»، مجله نقد و نظر، شماره ۱۰-۱۱، ص۲۴.
  62. فراهیدی، خلیل بن أحمد، کتاب العین، ج۲، ص۵۶.
  63. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  64. سید باقری، کاظم، «پیوند عدالت و پیشرفت در حوزه سیاست»، فصلنامه علمی تخصصی حقوق، شماره ۲۰، ص۳۰.
  65. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۳۲.
  66. قربان پناه، جاوید، نظام شایسته سالار، ص۱۱۰؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۳، ص۸۲۲.
  67. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۲۲.
  68. پاشایی، عسکری، فرهنگ و اندیشه نو، ص۵۴۲.
  69. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۰۵.
  70. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۷۵.
  71. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۶۴.
  72. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  73. ویسی، محمد، دانش‎گرایی و شایسته‌سالاری، مبتنی بر اخلاق اسلامی در نصب و ارتقاء مدیران، ص۲۳.
  74. نصر اصفهانی، مهدی، نصر اصفهانی، علی، «شایسته‌سالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشه‌های سیاسی امام علی(ع)»، مجله معرفت سیاسی، شماره ۷، ص۱۵۱.
  75. بردبار، غلامرضا، شاکری، فاطمه، «تحلیلی بر کیفیت شایسته‎گزینی مدیران گروه‌های آموزشی دانشگاه یزد»، مجله علمی پژوهشی مدیریت تولید و عملیات شماره ۲، ص۱۱۲.
  76. Littler، J.، “Meritocracy as plutocracy: Tthe marketising of ‘Equality’ under neoliberalism”، New Formations، Vol. ۱۱، p. ۶۵.
  77. معمار زاده، غلامرضا، نجف بیگی، رضا، عباس زاده، یداله، «تبیین مدل ارتقاء شایسته‌سالاری و عوامل مرتبط با آن در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی»، نشریه فراسوی مدیریت، شماره ۷، ص۳۹.
  78. Benabou، R. Meritocracy، redistribution، and the size of the pie، p. ۱۲.
  79. Castilla E.J.، “Gender، race، and meritocracy in organizational careers”، American Journal of Sociology، Vol. ۱۱۸، No. ۶، p. ۱۴۶۱.
  80. موسی زاده، زهره، عدلی، مریم، «معیارهای انتخاب و انتصاب مدیران با رویکرد شایسته‎ گزینی در نهج البلاغه»، نشریه اندیشه مدیریت، شماره ۱، ص۱۰۵؛ رهنورد، ۱۳۹۱، ص۱۷.
  81. Watt، M.S.، Xu، V.، Bloomberg، M.، Development of a hydrothermal time seed germination model which uses the Weibull distribution to describe base water potential، p. ۱۲۷۱.
  82. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ص۱۷۶.
  83. شریف رضی، نهج البلاغه، ص۳۴.
  84. شریف رضی، نهج البلاغه، نامه ۳۸.
  85. ثواقف، جهانبخش، «علی(ع) کارگزاران حکومت و راهکارهای اصلاحات»، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۴، ص۱۵۴.
  86. بروجردی، آقا حسین، جامع احادیث الشیعه، ص۳۰.
  87. قزوینی، عبدالکریم محمد یحیی، بقا و زوال دولت در کلمات سیاسی امیرالمؤمنین علی(ع)، ص۴۸.
  88. طباطبایی مؤتمنی، منوچهر، حقوق اداری، ص۵۴.
  89. معتضدیان، مسعود و عمادزاده، مقاله «شایسته‌سالاری از منظر فقهی و تأثیر آن بر ارائه خدمات عمومی»، فصلنامه مطالعات فقه اقتصادی.
  90. «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
  91. «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  92. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، باب ۱۸۴، ص۲۷۶.
  93. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه ۵۳.
  94. امام صادق (ع) فرمود: مواغلب جان‌های خود باشید. به خدا سوگند، اگر صاحب گوسفندان، چوپان دیگری را سراغ داشته باشد که از چوپان فعلی بر نگهداری گوسفندان داناتر باشد، چوپان اول را اخراج و دومی را برای مراقبت از گوسفندان خود به کار می‌گیرد؛ وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۳۵، حدیث ۱.
  95. رسول خداوند (ص) فرمود: کسی که خود را بر جمعی از مسلمانان مقدم بدارد و بداند که در بین آنان کسی که برتر از او باشد، وجود دارد، بدون شک به خدا و پیامبرش و مسلمانان خیانت کرده است؛ الغدیر، ج۸، ص۲۹۱.
  96. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  97. مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
  98. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۷۱.