خیبر: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*[[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را "[[فاتح خیبر]]" میدانند و این از افتخارات و [[فضایل]] اوست. خیبر، منطقهای یهودینشین و حاصلخیز در ۱۲۰ کیلومتری [[مدینه]] بود، با زمینهای زراعی، چشمههای جاری و هفت قلعۀ محکم که هزاران مرد جنگجو با [[خانواده]] در آن میزیستند و پیرو [[فرمان]] [[رئیس]] قلعۀ قموص بودند. [[نبرد]] [[مسلمانان]] با [[یهودیان]] خیبرنشین در سال ششم یا هفتم اتفاق افتاد. [[سپاه]] [[اسلام]] قلعههای خیبر را محاصره کردند. در چند نوبت عملیات [[نظامی]] و ناکامی [[مسلمانان]] در گشودن قلعهها، [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[پرچم]] را به دست [[امام علی|علی]]{{ع}} سپرد. [[امام علی|علی]]{{ع}} شجاعانه حمله کرد و قلعۀ قموص را پس از بیست روز که در محاصره بود [[فتح]] نمود و مرحب خیبری را کشت و [[یهودیان]] [[تسلیم]] شدند و مصالحهنامهای میان آنان و [[مسلمانان]] [[امضا]] شد. خیبر امروز، فلاتی در ۱۲۰ کیلومتری شمال [[مدینه]] در وادی زیدیّه است و یک قلعۀ قدیمی و چشمههای [[آب]] و بیش از سههزار سکنه دارد.<ref>فصلنامۀ «میقات حج» ، شماره ۳۴ ص ۱۴۰</ref> خیبرگشایی [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}}، بخصوص پس از جملۀ معروفی که [[پیامبر]] دربارۀ وی فرمود (فردا [[پرچم]] را به دست کسی خواهم داد که [[خدا]] و [[رسول]] را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و [[رسول]] هم او را [[دوست]] دارند و او حتما پیروز خواهد شد) از [[فضایل]] برجستۀ آن [[حضرت]] به شمار میآید: {{عربی|لأعطینّ الرّایة غدا رجلا یحبّه اللّه و رسوله و یحبّ اللّه و رسوله، کرّارا غیر فرّار، لا یرجع حتّی یفتح اللّه علی یدیه}}.<ref>ینابیع المودّه، ص ۴۸، ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۶۴</ref> [[حضرت]]، در سنگین قلعۀ خیبر را کند و از آن پلی برای عبور فاتحان قرار داد.<ref>کشف الغمّه، ج ۱ ص۲۱۵. از جمله ر. ک: «حیدر، فاتح خیبر» ، نادر فضلی،۱۳۷۶ ش</ref> تعبیر "[[فتح]] خیبر"، معمولا در مورد کارهای عظیم و دشوار به کار میرود. از [[امام علی]]{{ع}} به عنوان [[فاتح خیبر]]، خیبرگشا، خیبرگیر، خیبرستان هم یاد میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۵۵.</ref>. | *[[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را "[[فاتح خیبر]]" میدانند و این از افتخارات و [[فضایل]] اوست. خیبر، منطقهای یهودینشین و حاصلخیز در ۱۲۰ کیلومتری [[مدینه]] بود، با زمینهای زراعی، چشمههای جاری و هفت قلعۀ محکم که هزاران مرد جنگجو با [[خانواده]] در آن میزیستند و پیرو [[فرمان]] [[رئیس]] قلعۀ قموص بودند. [[نبرد]] [[مسلمانان]] با [[یهودیان]] خیبرنشین در سال ششم یا هفتم اتفاق افتاد. [[سپاه]] [[اسلام]] قلعههای خیبر را محاصره کردند. در چند نوبت عملیات [[نظامی]] و ناکامی [[مسلمانان]] در گشودن قلعهها، [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[پرچم]] را به دست [[امام علی|علی]]{{ع}} سپرد. [[امام علی|علی]]{{ع}} شجاعانه حمله کرد و قلعۀ قموص را پس از بیست روز که در محاصره بود [[فتح]] نمود و مرحب خیبری را کشت و [[یهودیان]] [[تسلیم]] شدند و مصالحهنامهای میان آنان و [[مسلمانان]] [[امضا]] شد. خیبر امروز، فلاتی در ۱۲۰ کیلومتری شمال [[مدینه]] در وادی زیدیّه است و یک قلعۀ قدیمی و چشمههای [[آب]] و بیش از سههزار سکنه دارد.<ref>فصلنامۀ «میقات حج» ، شماره ۳۴ ص ۱۴۰</ref> خیبرگشایی [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}}، بخصوص پس از جملۀ معروفی که [[پیامبر]] دربارۀ وی فرمود (فردا [[پرچم]] را به دست کسی خواهم داد که [[خدا]] و [[رسول]] را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و [[رسول]] هم او را [[دوست]] دارند و او حتما پیروز خواهد شد) از [[فضایل]] برجستۀ آن [[حضرت]] به شمار میآید: {{عربی|لأعطینّ الرّایة غدا رجلا یحبّه اللّه و رسوله و یحبّ اللّه و رسوله، کرّارا غیر فرّار، لا یرجع حتّی یفتح اللّه علی یدیه}}.<ref>ینابیع المودّه، ص ۴۸، ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۶۴</ref> [[حضرت]]، در سنگین قلعۀ خیبر را کند و از آن پلی برای عبور فاتحان قرار داد.<ref>کشف الغمّه، ج ۱ ص۲۱۵. از جمله ر. ک: «حیدر، فاتح خیبر» ، نادر فضلی،۱۳۷۶ ش</ref> تعبیر "[[فتح]] خیبر"، معمولا در مورد کارهای عظیم و دشوار به کار میرود. از [[امام علی]]{{ع}} به عنوان [[فاتح خیبر]]، خیبرگشا، خیبرگیر، خیبرستان هم یاد میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۵۵.</ref>. | ||
==تلاش سرنوشتساز در جنگ خیبر== | ==تلاش سرنوشتساز در جنگ خیبر== | ||
در میان نبردهای [[پیامبر خدا]]، [[نبرد]] "خیبر" از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این [[نبرد]]، [[پیامبر خدا]]، [[یهودیان]] خیبر را در هم [[شکست]] و مرکز اصلی توطئه علیه [[آیین]] و [[حکومت]] نوبنیاد [[اسلام]] را متلاشی کرد. دژهای [[یهودیان]]، در منطقهای حاصلخیز در دویست کیلومتری شمال غربی مدینه- که خیبر نام داشت- قرار گرفته بودند. [[یهودیان]] ساکن این دژها که از آغازین روزهای گسترش [[رسالت پیامبر]] [[خدا]] [[کینه]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[مؤمنان]] به [[آیین]] او را به [[دل]] گرفته بودند، از هیچ کوششی علیه ایشان باز نمیایستادند و حتی [[جنگ]] بزرگ احزاب با [[پشتیبانی]] [[نظامی]] و [[مالی]] آنان علیه [[اسلام]]، شکل گرفت. بدین سان، آنان [[دشمنان]] آشتیناپذیر و توطئهگران بدسرشت این [[آیین الهی]] و [[پیامبر خدا]] بودند. | * در میان نبردهای [[پیامبر خدا]]، [[نبرد]] "خیبر" از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این [[نبرد]]، [[پیامبر خدا]]، [[یهودیان]] خیبر را در هم [[شکست]] و مرکز اصلی توطئه علیه [[آیین]] و [[حکومت]] نوبنیاد [[اسلام]] را متلاشی کرد. دژهای [[یهودیان]]، در منطقهای حاصلخیز در دویست کیلومتری شمال غربی مدینه- که خیبر نام داشت- قرار گرفته بودند. [[یهودیان]] ساکن این دژها که از آغازین روزهای گسترش [[رسالت پیامبر]] [[خدا]] [[کینه]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[مؤمنان]] به [[آیین]] او را به [[دل]] گرفته بودند، از هیچ کوششی علیه ایشان باز نمیایستادند و حتی [[جنگ]] بزرگ احزاب با [[پشتیبانی]] [[نظامی]] و [[مالی]] آنان علیه [[اسلام]]، شکل گرفت. بدین سان، آنان [[دشمنان]] آشتیناپذیر و توطئهگران بدسرشت این [[آیین الهی]] و [[پیامبر خدا]] بودند. | ||
پس از [[صلح حدیبیه]] که [[پیامبر خدا]] بر اساس بندی از پیمانِ بسته شده در آن، از تجاوزات [[قریش]] مطمئن شد، برای گشودن این دژها و در هم شکستن مرکز توطئه، راهی خیبر شد. وجود ده هزار رزمجو، دژهای [[استوار]] و ناگشودنی، امکانات بسیارِ درون دژها، [[کینورزی]] یهودیان- که آنان را در [[جنگ]] علیه [[پیامبر]] {{صل}} استوارتر میساخت- و ...، نشاندهنده اهمیت ویژه این [[نبرد]] است. | * پس از [[صلح حدیبیه]] که [[پیامبر خدا]] بر اساس بندی از پیمانِ بسته شده در آن، از تجاوزات [[قریش]] مطمئن شد، برای گشودن این دژها و در هم شکستن مرکز توطئه، راهی خیبر شد. وجود ده هزار رزمجو، دژهای [[استوار]] و ناگشودنی، امکانات بسیارِ درون دژها، [[کینورزی]] یهودیان- که آنان را در [[جنگ]] علیه [[پیامبر]] {{صل}} استوارتر میساخت- و ...، نشاندهنده اهمیت ویژه این [[نبرد]] است. | ||
[[علی]] {{ع}}، در این [[نبرد]]، جلوهای شگفت دارد و نقش آن بزرگوار در این [[فتح]] عظیم، بیبدیل است؛ چرا که: | * [[علی]] {{ع}}، در این [[نبرد]]، جلوهای شگفت دارد و نقش آن بزرگوار در این [[فتح]] عظیم، بیبدیل است؛ چرا که: | ||
#مانند دیگر [[نبردها]]، [[پرچم]] [[اسلام]] در دستهای پُرتوان [[علی]] {{ع}} بود. | #مانند دیگر [[نبردها]]، [[پرچم]] [[اسلام]] در دستهای پُرتوان [[علی]] {{ع}} بود. | ||
# پس از گشوده شدن بسیاری از دژها<ref>از نقلهای موجود در این زمینه چنین بر میآید که این سخن، از گزارش ابن اثیر در الکامل گرفته شدهاست و با دقت در نقلهای دیگر روشن میشود که قلعه فتح شده به دست امام علی {{ع}} از مجموعه قلعههای «نطاة» و نخستین قلعه فتح شده به دست مسلمانان بوده است. تحقیق بیشتر در این باره، در دانشنامه محمد رسول الله {{صل}} خواهد آمد، إن شاء الله. (م)</ref>، دو دژ "وطیح" و "سلالم" که از استوارترین دژها بودند و دو یورش [[مسلمانان]] را به [[فرماندهی]] [[ابو بکر]] و [[عمر]]، ناکام گذارده بودند، با [[فرماندهی]] [[علی]] {{ع}}- که تا آن زمان، [[بیمار]] بود و [[توان]] [[نبرد]] نداشت و در آن هنگامه، با دعای معجزهآسای [[پیامبر خدا]] از بستر [[بیماری]] برخاسته بود-، گشوده شدند و [[سپاه]] سرافراز [[اسلام]]، آن دژها را که فتحشان به [[خیال]] کسی نمیآمد، گشودند. | # پس از گشوده شدن بسیاری از دژها<ref>از نقلهای موجود در این زمینه چنین بر میآید که این سخن، از گزارش ابن اثیر در الکامل گرفته شدهاست و با دقت در نقلهای دیگر روشن میشود که قلعه فتح شده به دست امام علی {{ع}} از مجموعه قلعههای «نطاة» و نخستین قلعه فتح شده به دست مسلمانان بوده است. تحقیق بیشتر در این باره، در دانشنامه محمد رسول الله {{صل}} خواهد آمد، إن شاء الله. (م)</ref>، دو دژ "وطیح" و "سلالم" که از استوارترین دژها بودند و دو یورش [[مسلمانان]] را به [[فرماندهی]] [[ابو بکر]] و [[عمر]]، ناکام گذارده بودند، با [[فرماندهی]] [[علی]] {{ع}}- که تا آن زمان، [[بیمار]] بود و [[توان]] [[نبرد]] نداشت و در آن هنگامه، با دعای معجزهآسای [[پیامبر خدا]] از بستر [[بیماری]] برخاسته بود-، گشوده شدند و [[سپاه]] سرافراز [[اسلام]]، آن دژها را که فتحشان به [[خیال]] کسی نمیآمد، گشودند. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
#چون [[مسلمانان]] در گشودن دژهای یاد شده ناکام ماندند و نزدیک بود که [[رعب]] بر جانهای آنان چیره شود، [[پیامبر خدا]]، جمله شکوهمندِ "فردا [[پرچم]] را به دست مردی میسپارم که [[خدا]] و پیامبرش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و پیامبرش هم او را [[دوست]] دارند و حمله کنندهای پی در پی است، نه گریزنده" را درباره [[علی]] {{ع}} فرمود و بدین سان، بر [[دلها]] [[امید]] [[پیروزی]] نشاند. | #چون [[مسلمانان]] در گشودن دژهای یاد شده ناکام ماندند و نزدیک بود که [[رعب]] بر جانهای آنان چیره شود، [[پیامبر خدا]]، جمله شکوهمندِ "فردا [[پرچم]] را به دست مردی میسپارم که [[خدا]] و پیامبرش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و پیامبرش هم او را [[دوست]] دارند و حمله کنندهای پی در پی است، نه گریزنده" را درباره [[علی]] {{ع}} فرمود و بدین سان، بر [[دلها]] [[امید]] [[پیروزی]] نشاند. | ||
#[[امام]] {{ع}} درِ دژ "قَموص" را به تنهایی از جا کند که تکان دادنش تنها از عهده [[چهل]] مرد بر میآمد. | #[[امام]] {{ع}} درِ دژ "قَموص" را به تنهایی از جا کند که تکان دادنش تنها از عهده [[چهل]] مرد بر میآمد. | ||
*[[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]- به [[نقل]] از [[عبد]] الملک بن هشام و [[محمد بن اسحاق]] و دیگر [[راویان]] تاریخ-: [[پیامبر خدا]]، خیبر را بیست و چند شب در محاصره گرفت و در این روزها [[پرچم]] به دست [[امیر مؤمنان]] بود که چشمْ دردی بر او عارض شد و از حضور در [[جنگ]] ناتوانش کرد. [[مسلمانان]] در جلوی در و کنارههای دژهای [[یهودیان]] با آنها میجنگیدند تا اینکه یکیاز روزها درِ دژ را باز کردند و مرحب، پیاده برای [[جنگ]]، پیش آمد و از خندقِ گرداگرد دژ که خودشان [[کنده]] بودند، گذشت. پس [[پیامبر خدا]]، [[ابو بکر]] را فرا خواند و به او فرمود: "[[پرچم]] را بگیر!". | *[[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]- به [[نقل]] از [[عبد]] الملک بن هشام و [[محمد بن اسحاق]] و دیگر [[راویان]] تاریخ-: [[پیامبر خدا]]، خیبر را بیست و چند شب در محاصره گرفت و در این روزها [[پرچم]] به دست [[امیر مؤمنان]] بود که چشمْ دردی بر او عارض شد و از حضور در [[جنگ]] ناتوانش کرد. [[مسلمانان]] در جلوی در و کنارههای دژهای [[یهودیان]] با آنها میجنگیدند تا اینکه یکیاز روزها درِ دژ را باز کردند و مرحب، پیاده برای [[جنگ]]، پیش آمد و از خندقِ گرداگرد دژ که خودشان [[کنده]] بودند، گذشت. پس [[پیامبر خدا]]، [[ابو بکر]] را فرا خواند و به او فرمود: "[[پرچم]] را بگیر!". آن را گرفت و با گروهی از [[مهاجران]] کوشید و کاری از پیش [[نبرد]] و بازگشت، در حالی که [او] همراهانش را [[سرزنش]] میکرد و همراهانش او را ملامت میکردند. فردای آن روز، [[عمر]] پیش آمد و اندکی پیش نرفته، بازگشت. او یارانش را بُزدل میخواند و یارانش او را بزدل میخواندند. در اینجا [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "این [[پرچم]]، به دست آن که بایست میبود، نبود. [[علی بن ابی طالب]] را نزدم بیاورید". گفته شد: او چشمْدرد دارد. فرمود: "او را به من نشان دهید تا مردی را ببینید که [[خدا]] و پیامبرش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و پیامبرش هم او را [[دوست]] دارند. [[حق]] [[پرچم]] را ادا میکند و نمیگریزد". دست [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} را گرفتندو پیشایشان آوردند. [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "از چه [[ناراحتی]]، ای [[علی]]؟". گفت: چشمْدردی که با آن، جایی را نمیبینم و سردرد نیز دارم. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "بنشین و سرت را روی پای من بگذار!". [[علی]] {{ع}} چنانکرد و [[پیامبر]] {{صل}} برایشدعا کرد و با دستش از [[آب]] دهان خود برگرفت و بر چشمان و سر او مالید. چشمان [[علی]] {{ع}} گشوده شد و سرش آرام گرفت. و [[پیامبر]] {{صل}} در دعایش چنین گفت: "خدایا! او را از گرما و سرما حفظ کن" و [[پرچم]] را که سفید رنگ بود، به او سپرد و فرمود: "[[پرچم]] را بگیر و آن را پیش ببر که [[جبرئیل]] {{ع}} همراه توست و [[یاری الهی]] در پیش رویت، و [[هراس]] در [[دل]] [[دشمنان]] افتاده است، و بدان- ای علی- که آنان در کتابشان دیدهاند کهنام آنکه نابودشان میکند "آلیا" ست. پس هنگامی که آنان را دیدی، بگو:" من [[علی]] هستم" که إن شاء [[الله]]، آنان به خذلان و بیپناهی یا بییاوری دچار میشوند ...!". و در [[حدیث]] آمده است که چون [[امیر مؤمنان]] گفت: "من [[علی]] بن ابی طالبم"، یکی از [[عالمان]] [[یهود]] گفت: [[سوگند]] به آنچه بر [[موسی]] نازل شد که [[شکست]] خوردید! پس چنان ترسی در دلشان افتاد که دیگر نتوانستند دوام بیاورند<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref>. | ||
آن را گرفت و با گروهی از [[مهاجران]] کوشید و کاری از پیش [[نبرد]] و بازگشت، در حالی که [او] همراهانش را [[سرزنش]] میکرد و همراهانش او را ملامت میکردند. | |||
فردای آن روز، [[عمر]] پیش آمد و اندکی پیش نرفته، بازگشت. او یارانش را بُزدل میخواند و یارانش او را بزدل میخواندند. در اینجا [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "این [[پرچم]]، به دست آن که بایست میبود، نبود. [[علی بن ابی طالب]] را نزدم بیاورید". | |||
گفته شد: او چشمْدرد دارد. فرمود: "او را به من نشان دهید تا مردی را ببینید که [[خدا]] و پیامبرش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و پیامبرش هم او را [[دوست]] دارند. [[حق]] [[پرچم]] را ادا میکند و نمیگریزد". | |||
پس چنان ترسی در دلشان افتاد که دیگر نتوانستند دوام بیاورند<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref>. | |||
*[[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح البخاری]]- به [[نقل]] از [[سهل بن سعد]]-: [[پیامبر خدا]] در [[جنگ خیبر]] فرمود: "فردا، این [[پرچم]] را به دست مردی میسپارم که [[خدا]] با دستان او [[فتح]] میکند. او [[خدا]] و پیامبرش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و پیامبرش هم او را [[دوست]] دارند". [[لشکر]]، شب را در این [[گفتگو]] به سر بردند که [فردا] [[پرچم]] به چه کسی داده میشود. چون صبح شد، به نزد [[پیامبر خدا]] آمدند و هر کس [[امید]] داشت که [پرچم] به او داده شود. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[علی بن ابی طالب]] کجاست؟". گفته شد: ای [[پیامبر خدا]]! او از چشمْدرد مینالد. فرمود: "کسی را به سراغ او بفرستید [تا او را بیاورد]". [چون [[علی]] {{ع}} را آوردند،] [[پیامبر]] {{صل}} [[آب]] دهان خود را بر چشمانش نهاد و برایش [[دعا]] کرد. چنان بهبود یافت که گویی دردی نداشته است. [[پیامبر]] {{صل}} [[پرچم]] را به او سپرد. [[علی]] {{ع}} گفت: ای [[پیامبر خدا]]! آیا با آنان بجنگم تا مانند ما [مسلمان] شوند؟ فرمود: "به [[نرمی]] و تأنی برو تا به [[جایگاه]] آنان برسی. سپس، آنان را به [[اسلام]]، [[دعوت]] کن و آنان را از [[حق]] [[خدا]] در آن [[آگاه]] کن که به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر خداوندْ یک نفر را به دست تو [[هدایت]] کند، برایت از شتران سرخ مو<ref>شتر و بویژه شتر سرخ مو، از نفیسترین داراییهای عرب بود.</ref> بهتر است"<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۲، ح ۳۹۷۳.</ref>. | *[[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح البخاری]]- به [[نقل]] از [[سهل بن سعد]]-: [[پیامبر خدا]] در [[جنگ خیبر]] فرمود: "فردا، این [[پرچم]] را به دست مردی میسپارم که [[خدا]] با دستان او [[فتح]] میکند. او [[خدا]] و پیامبرش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و پیامبرش هم او را [[دوست]] دارند". [[لشکر]]، شب را در این [[گفتگو]] به سر بردند که [فردا] [[پرچم]] به چه کسی داده میشود. چون صبح شد، به نزد [[پیامبر خدا]] آمدند و هر کس [[امید]] داشت که [پرچم] به او داده شود. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[علی بن ابی طالب]] کجاست؟". گفته شد: ای [[پیامبر خدا]]! او از چشمْدرد مینالد. فرمود: "کسی را به سراغ او بفرستید [تا او را بیاورد]". [چون [[علی]] {{ع}} را آوردند،] [[پیامبر]] {{صل}} [[آب]] دهان خود را بر چشمانش نهاد و برایش [[دعا]] کرد. چنان بهبود یافت که گویی دردی نداشته است. [[پیامبر]] {{صل}} [[پرچم]] را به او سپرد. [[علی]] {{ع}} گفت: ای [[پیامبر خدا]]! آیا با آنان بجنگم تا مانند ما [مسلمان] شوند؟ فرمود: "به [[نرمی]] و تأنی برو تا به [[جایگاه]] آنان برسی. سپس، آنان را به [[اسلام]]، [[دعوت]] کن و آنان را از [[حق]] [[خدا]] در آن [[آگاه]] کن که به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر خداوندْ یک نفر را به دست تو [[هدایت]] کند، برایت از شتران سرخ مو<ref>شتر و بویژه شتر سرخ مو، از نفیسترین داراییهای عرب بود.</ref> بهتر است"<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۲، ح ۳۹۷۳.</ref>. | ||
*[[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]: چون [[امیر مؤمنان]]، مرحب را کشت، همراهانش بازگشتند و درِ دژ را به روی [[علی]] {{ع}} بستند. [[امیر مؤمنان]] به سوی آن آمد و با آن کلنجار رفت تا آن را گشود. افراد فراوانی در کنار [[خندق]] مانده و از آن، عبور نکرده بودند که [[امیر مؤمنان]]، درِ دژ را برداشت و بر [[خندق]] نهاد و آن را پلی ساخت تا [[مسلمانان]] از آن گذشتند و بر دژ، مسلط شدند و به غنیمتها دست یافتند. | *[[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]: چون [[امیر مؤمنان]]، مرحب را کشت، همراهانش بازگشتند و درِ دژ را به روی [[علی]] {{ع}} بستند. [[امیر مؤمنان]] به سوی آن آمد و با آن کلنجار رفت تا آن را گشود. افراد فراوانی در کنار [[خندق]] مانده و از آن، عبور نکرده بودند که [[امیر مؤمنان]]، درِ دژ را برداشت و بر [[خندق]] نهاد و آن را پلی ساخت تا [[مسلمانان]] از آن گذشتند و بر دژ، مسلط شدند و به غنیمتها دست یافتند. پس چون از دژها بازگشتند، [[امیر مؤمنان]]، آن [در] را با دست راست برگرفت و چندین ذراع پرتاب کرد، درحالیکه آن در را بیستیهودی [با [[کمک]] هم] میبستند<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۷.</ref>. [[امام علی]] {{ع}}: به [[خدا]] [[سوگند]]، کندن درِ خیبر و ویرانسازی دژ [[یهود]] را با [[توان]] انسانی انجام ندادم؛ بلکه با [[قدرت الهی]] بود<ref>الإمام علی {{ع}}: {{متن حدیث|وَاللهِ ما قَلَعتُ بابَ خَیبَرَ، ودَکدَکتُ حِصنَ یهودٍ بِقُوةٍ جِسمانِیةٍ، بَل بِقُوةٍ إلهِیةٍ}} (شرح نهج البلاغة، ج ۲۰، ص ۳۱۶، ح ۶۲۶).</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۷۰-۷۳.</ref>. | ||
پس چون از دژها بازگشتند، [[امیر مؤمنان]]، آن [در] را با دست راست برگرفت و چندین ذراع پرتاب کرد، درحالیکه آن در را بیستیهودی [با [[کمک]] هم] میبستند<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۷.</ref>. [[امام علی]] {{ع}}: به [[خدا]] [[سوگند]]، کندن درِ خیبر و ویرانسازی دژ [[یهود]] را با [[توان]] انسانی انجام ندادم؛ بلکه با [[قدرت الهی]] بود<ref>الإمام علی {{ع}}: {{متن حدیث|وَاللهِ ما قَلَعتُ بابَ خَیبَرَ، ودَکدَکتُ حِصنَ یهودٍ بِقُوةٍ جِسمانِیةٍ، بَل بِقُوةٍ إلهِیةٍ}} (شرح نهج البلاغة، ج ۲۰، ص ۳۱۶، ح ۶۲۶).</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۷۰-۷۳.</ref>. | |||
==جستارهای وابسته == | ==جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۱۱
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خیبر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- امیر المؤمنین(ع) را "فاتح خیبر" میدانند و این از افتخارات و فضایل اوست. خیبر، منطقهای یهودینشین و حاصلخیز در ۱۲۰ کیلومتری مدینه بود، با زمینهای زراعی، چشمههای جاری و هفت قلعۀ محکم که هزاران مرد جنگجو با خانواده در آن میزیستند و پیرو فرمان رئیس قلعۀ قموص بودند. نبرد مسلمانان با یهودیان خیبرنشین در سال ششم یا هفتم اتفاق افتاد. سپاه اسلام قلعههای خیبر را محاصره کردند. در چند نوبت عملیات نظامی و ناکامی مسلمانان در گشودن قلعهها، پیامبر اکرم(ص) پرچم را به دست علی(ع) سپرد. علی(ع) شجاعانه حمله کرد و قلعۀ قموص را پس از بیست روز که در محاصره بود فتح نمود و مرحب خیبری را کشت و یهودیان تسلیم شدند و مصالحهنامهای میان آنان و مسلمانان امضا شد. خیبر امروز، فلاتی در ۱۲۰ کیلومتری شمال مدینه در وادی زیدیّه است و یک قلعۀ قدیمی و چشمههای آب و بیش از سههزار سکنه دارد.[۱] خیبرگشایی علی بن ابی طالب(ع)، بخصوص پس از جملۀ معروفی که پیامبر دربارۀ وی فرمود (فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند و او حتما پیروز خواهد شد) از فضایل برجستۀ آن حضرت به شمار میآید: لأعطینّ الرّایة غدا رجلا یحبّه اللّه و رسوله و یحبّ اللّه و رسوله، کرّارا غیر فرّار، لا یرجع حتّی یفتح اللّه علی یدیه.[۲] حضرت، در سنگین قلعۀ خیبر را کند و از آن پلی برای عبور فاتحان قرار داد.[۳] تعبیر "فتح خیبر"، معمولا در مورد کارهای عظیم و دشوار به کار میرود. از امام علی(ع) به عنوان فاتح خیبر، خیبرگشا، خیبرگیر، خیبرستان هم یاد میشود[۴].
تلاش سرنوشتساز در جنگ خیبر
- در میان نبردهای پیامبر خدا، نبرد "خیبر" از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این نبرد، پیامبر خدا، یهودیان خیبر را در هم شکست و مرکز اصلی توطئه علیه آیین و حکومت نوبنیاد اسلام را متلاشی کرد. دژهای یهودیان، در منطقهای حاصلخیز در دویست کیلومتری شمال غربی مدینه- که خیبر نام داشت- قرار گرفته بودند. یهودیان ساکن این دژها که از آغازین روزهای گسترش رسالت پیامبر خدا کینه پیامبر (ص) و مؤمنان به آیین او را به دل گرفته بودند، از هیچ کوششی علیه ایشان باز نمیایستادند و حتی جنگ بزرگ احزاب با پشتیبانی نظامی و مالی آنان علیه اسلام، شکل گرفت. بدین سان، آنان دشمنان آشتیناپذیر و توطئهگران بدسرشت این آیین الهی و پیامبر خدا بودند.
- پس از صلح حدیبیه که پیامبر خدا بر اساس بندی از پیمانِ بسته شده در آن، از تجاوزات قریش مطمئن شد، برای گشودن این دژها و در هم شکستن مرکز توطئه، راهی خیبر شد. وجود ده هزار رزمجو، دژهای استوار و ناگشودنی، امکانات بسیارِ درون دژها، کینورزی یهودیان- که آنان را در جنگ علیه پیامبر (ص) استوارتر میساخت- و ...، نشاندهنده اهمیت ویژه این نبرد است.
- علی (ع)، در این نبرد، جلوهای شگفت دارد و نقش آن بزرگوار در این فتح عظیم، بیبدیل است؛ چرا که:
- مانند دیگر نبردها، پرچم اسلام در دستهای پُرتوان علی (ع) بود.
- پس از گشوده شدن بسیاری از دژها[۵]، دو دژ "وطیح" و "سلالم" که از استوارترین دژها بودند و دو یورش مسلمانان را به فرماندهی ابو بکر و عمر، ناکام گذارده بودند، با فرماندهی علی (ع)- که تا آن زمان، بیمار بود و توان نبرد نداشت و در آن هنگامه، با دعای معجزهآسای پیامبر خدا از بستر بیماری برخاسته بود-، گشوده شدند و سپاه سرافراز اسلام، آن دژها را که فتحشان به خیال کسی نمیآمد، گشودند.
- حارث، رزمآور مغرور یهودی که نعرههایش به هنگام نبرد، لرزه بر اندامها میافکند، با ضربت سهمگین علی (ع) بر خاک افتاد و مرحَب، که کسی توان رویارویی با او را نداشت، با شمشیر وی، دو نیم گشت.
- چون مسلمانان در گشودن دژهای یاد شده ناکام ماندند و نزدیک بود که رعب بر جانهای آنان چیره شود، پیامبر خدا، جمله شکوهمندِ "فردا پرچم را به دست مردی میسپارم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند و حمله کنندهای پی در پی است، نه گریزنده" را درباره علی (ع) فرمود و بدین سان، بر دلها امید پیروزی نشاند.
- امام (ع) درِ دژ "قَموص" را به تنهایی از جا کند که تکان دادنش تنها از عهده چهل مرد بر میآمد.
- الإرشاد- به نقل از عبد الملک بن هشام و محمد بن اسحاق و دیگر راویان تاریخ-: پیامبر خدا، خیبر را بیست و چند شب در محاصره گرفت و در این روزها پرچم به دست امیر مؤمنان بود که چشمْ دردی بر او عارض شد و از حضور در جنگ ناتوانش کرد. مسلمانان در جلوی در و کنارههای دژهای یهودیان با آنها میجنگیدند تا اینکه یکیاز روزها درِ دژ را باز کردند و مرحب، پیاده برای جنگ، پیش آمد و از خندقِ گرداگرد دژ که خودشان کنده بودند، گذشت. پس پیامبر خدا، ابو بکر را فرا خواند و به او فرمود: "پرچم را بگیر!". آن را گرفت و با گروهی از مهاجران کوشید و کاری از پیش نبرد و بازگشت، در حالی که [او] همراهانش را سرزنش میکرد و همراهانش او را ملامت میکردند. فردای آن روز، عمر پیش آمد و اندکی پیش نرفته، بازگشت. او یارانش را بُزدل میخواند و یارانش او را بزدل میخواندند. در اینجا پیامبر (ص) فرمود: "این پرچم، به دست آن که بایست میبود، نبود. علی بن ابی طالب را نزدم بیاورید". گفته شد: او چشمْدرد دارد. فرمود: "او را به من نشان دهید تا مردی را ببینید که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند. حق پرچم را ادا میکند و نمیگریزد". دست علی بن ابیطالب (ع) را گرفتندو پیشایشان آوردند. پیامبر (ص) به او فرمود: "از چه ناراحتی، ای علی؟". گفت: چشمْدردی که با آن، جایی را نمیبینم و سردرد نیز دارم. پیامبر (ص) فرمود: "بنشین و سرت را روی پای من بگذار!". علی (ع) چنانکرد و پیامبر (ص) برایشدعا کرد و با دستش از آب دهان خود برگرفت و بر چشمان و سر او مالید. چشمان علی (ع) گشوده شد و سرش آرام گرفت. و پیامبر (ص) در دعایش چنین گفت: "خدایا! او را از گرما و سرما حفظ کن" و پرچم را که سفید رنگ بود، به او سپرد و فرمود: "پرچم را بگیر و آن را پیش ببر که جبرئیل (ع) همراه توست و یاری الهی در پیش رویت، و هراس در دل دشمنان افتاده است، و بدان- ای علی- که آنان در کتابشان دیدهاند کهنام آنکه نابودشان میکند "آلیا" ست. پس هنگامی که آنان را دیدی، بگو:" من علی هستم" که إن شاء الله، آنان به خذلان و بیپناهی یا بییاوری دچار میشوند ...!". و در حدیث آمده است که چون امیر مؤمنان گفت: "من علی بن ابی طالبم"، یکی از عالمان یهود گفت: سوگند به آنچه بر موسی نازل شد که شکست خوردید! پس چنان ترسی در دلشان افتاد که دیگر نتوانستند دوام بیاورند[۶].
- صحیح البخاری- به نقل از سهل بن سعد-: پیامبر خدا در جنگ خیبر فرمود: "فردا، این پرچم را به دست مردی میسپارم که خدا با دستان او فتح میکند. او خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند". لشکر، شب را در این گفتگو به سر بردند که [فردا] پرچم به چه کسی داده میشود. چون صبح شد، به نزد پیامبر خدا آمدند و هر کس امید داشت که [پرچم] به او داده شود. پیامبر (ص) فرمود: "علی بن ابی طالب کجاست؟". گفته شد: ای پیامبر خدا! او از چشمْدرد مینالد. فرمود: "کسی را به سراغ او بفرستید [تا او را بیاورد]". [چون علی (ع) را آوردند،] پیامبر (ص) آب دهان خود را بر چشمانش نهاد و برایش دعا کرد. چنان بهبود یافت که گویی دردی نداشته است. پیامبر (ص) پرچم را به او سپرد. علی (ع) گفت: ای پیامبر خدا! آیا با آنان بجنگم تا مانند ما [مسلمان] شوند؟ فرمود: "به نرمی و تأنی برو تا به جایگاه آنان برسی. سپس، آنان را به اسلام، دعوت کن و آنان را از حق خدا در آن آگاه کن که به خدا سوگند، اگر خداوندْ یک نفر را به دست تو هدایت کند، برایت از شتران سرخ مو[۷] بهتر است"[۸].
- الإرشاد: چون امیر مؤمنان، مرحب را کشت، همراهانش بازگشتند و درِ دژ را به روی علی (ع) بستند. امیر مؤمنان به سوی آن آمد و با آن کلنجار رفت تا آن را گشود. افراد فراوانی در کنار خندق مانده و از آن، عبور نکرده بودند که امیر مؤمنان، درِ دژ را برداشت و بر خندق نهاد و آن را پلی ساخت تا مسلمانان از آن گذشتند و بر دژ، مسلط شدند و به غنیمتها دست یافتند. پس چون از دژها بازگشتند، امیر مؤمنان، آن [در] را با دست راست برگرفت و چندین ذراع پرتاب کرد، درحالیکه آن در را بیستیهودی [با کمک هم] میبستند[۹]. امام علی (ع): به خدا سوگند، کندن درِ خیبر و ویرانسازی دژ یهود را با توان انسانی انجام ندادم؛ بلکه با قدرت الهی بود[۱۰][۱۱].
جستارهای وابسته
- آخرین خطبه امام علی
- شهادت آرزوی امام علی
- پدر امام علی
- از ذو قار تا بصره
- ازدواج امام علی
- امارت امام علی در حدیث
- امامت امام علی در حدیث
- انواع دانشهای امام علی
- انگیزههای دشمنی با امام علی
- ایثار امام علی در شب هجرت
- بازگشت خورشید برای امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ بدر
- بیعت با امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ تبوک
- ترور امام علی
- توطئه برای ترور امام علی
- جایگاه علمی امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ احد
- اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
- اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
- اقدامات امام علی در جنگ حنین
- خبر دادن پیامبر از شهادت علی
- خلافت امام علی در حدیث
- اقدامات امام علی در جنگ خندق
- اقدامات امام علی در جنگ خیبر
- داوریهای امام علی
- دشمنان امام علی
- دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
- دلایل تنهایی امام علی
- حب امام علی
- رویارویی امام علی با ناکثین
- زیانهای دشمنی با امام علی
- سیاستهای اجتماعی امام علی
- سیاستهای اداری امام علی
- سیاستهای اقتصادی امام علی
- سیاستهای امنیتی امام علی
- سیاستهای جنگی امام علی
- سیاستهای حکومتی امام علی
- سیاستهای فرهنگی امام علی
- سیاستهای قضایی امام علی
- سیمای امام علی
- شکست بتها توسط امام علی
- شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
- عصمت امام علی در حدیث
- علم امام علی در حدیث
- امام علی از زبان اهل بیت
- امام علی از زبان دشمنانش
- امام علی از زبان قرآن
- امام علی از زبان همسران پیامبر
- امام علی از زبان پیامبر
- امام علی از زبان یارانش
- امام علی از زبان یاران پیامبر
- امام علی از زبان خودش
- غلو در دوست داشتن امام علی
- اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
- فرزندان امام علی
- لقبهای امام علی
- مأموریت امام علی
- محبوبیت امام علی
- محدودیتهای امام علی در انتخاب کارگزاران
- هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
- نافرمانی سپاه امام علی
- نامهای امام علی
- نسب امام علی
- نیرنگهای دشمنان امام علی
- هدایت امام علی در حدیث
- وراثت امام علی در حدیث
- وصایت امام علی در حدیث
- ولادت امام علی
- ولایت امام علی در حدیث
- ویژگیهای اخلاقی امام علی
- ویژگیهای اعتقادی امام علی
- ویژگیهای امام علی
- ویژگیهای جنگی امام علی
- ویژگیهای دشمنان امام علی
- ویژگیهای دوستداران امام علی
- ویژگیهای سیاسی امام علی
- ویژگیهای عملی امام علی
- پذیرفته شدن دعاهای امام علی
- پرورش امام علی
- پس از شهادت امام علی
- پیشگویی امام علی
- کارگزاران امام علی
- کنیههای امام علی
- کینورزی به امام علی
- یاران امام علی
- یاری خواستن امام علی از کوفیان
- یومالدار
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ فصلنامۀ «میقات حج» ، شماره ۳۴ ص ۱۴۰
- ↑ ینابیع المودّه، ص ۴۸، ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۶۴
- ↑ کشف الغمّه، ج ۱ ص۲۱۵. از جمله ر. ک: «حیدر، فاتح خیبر» ، نادر فضلی،۱۳۷۶ ش
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵۵.
- ↑ از نقلهای موجود در این زمینه چنین بر میآید که این سخن، از گزارش ابن اثیر در الکامل گرفته شدهاست و با دقت در نقلهای دیگر روشن میشود که قلعه فتح شده به دست امام علی (ع) از مجموعه قلعههای «نطاة» و نخستین قلعه فتح شده به دست مسلمانان بوده است. تحقیق بیشتر در این باره، در دانشنامه محمد رسول الله (ص) خواهد آمد، إن شاء الله. (م)
- ↑ الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۵.
- ↑ شتر و بویژه شتر سرخ مو، از نفیسترین داراییهای عرب بود.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۲، ح ۳۹۷۳.
- ↑ الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۷.
- ↑ الإمام علی (ع): «وَاللهِ ما قَلَعتُ بابَ خَیبَرَ، ودَکدَکتُ حِصنَ یهودٍ بِقُوةٍ جِسمانِیةٍ، بَل بِقُوةٍ إلهِیةٍ» (شرح نهج البلاغة، ج ۲۰، ص ۳۱۶، ح ۶۲۶).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۷۰-۷۳.