←نصب امام علی{{ع}} به امامت در غدیر خم
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
'''غدیر خم''' نام محلّی است که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} در بازگشت از [[حجةالوداع]] در [[سال دهم هجری]]، در روز ۱۸ [[ذی حجّه]]، [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را به [[خلافت]] و [[امامت]] [[نصب]] کرد. | '''غدیر خم''' نام محلّی است که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} در بازگشت از [[حجةالوداع]] در [[سال دهم هجری]]، در روز ۱۸ [[ذی حجّه]]، [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را به [[خلافت]] و [[امامت]] [[نصب]] کرد. | ||
==[[ | ==آغاز [[حجة الوداع]]== | ||
[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} زمانی که اطلاع پیدا کرد [[وفات]] او نزدیک شده است، تصمیم گرفت به سفر [[حج]] برود و در آنجا با عموم [[مسلمانان]] [[دیدار]] کند و رهنمودهای کلّی را دربارۀ خط صحیح [[دین]] و انجام [[حج]] و پیشگیری از [[انحرافات]] ارائه دهد. آخرین [[حج]] [[پیامبر]] که در [[سال دهم هجری]] اتفاق افتاد، [[حجة الوداع]] نام گرفت. حضرت اعلام کرده بود این آخرین [[دیدار]] عمومی وی با [[مسلمانان]] است. جمع بسیاری از [[مدینه]] و مناطق دیگر آن سال به [[حج]] رفتند. [[پیامبر]]، بارها در مواقع گوناگون با آنان سخن گفت، از جمله در کنار [[چاه زمزم]] خطبهای خواند. | [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} زمانی که اطلاع پیدا کرد [[وفات]] او نزدیک شده است، تصمیم گرفت به سفر [[حج]] برود و در آنجا با عموم [[مسلمانان]] [[دیدار]] کند و رهنمودهای کلّی را دربارۀ خط صحیح [[دین]] و انجام [[حج]] و پیشگیری از [[انحرافات]] ارائه دهد. آخرین [[حج]] [[پیامبر]] که در [[سال دهم هجری]] اتفاق افتاد، [[حجة الوداع]] نام گرفت. حضرت اعلام کرده بود این آخرین [[دیدار]] عمومی وی با [[مسلمانان]] است. جمع بسیاری از [[مدینه]] و مناطق دیگر آن سال به [[حج]] رفتند. [[پیامبر]]، بارها در مواقع گوناگون با آنان سخن گفت، از جمله در کنار [[چاه زمزم]] خطبهای خواند. | ||
==نزول [[آیه ابلاغ]]== | |||
[[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در بازگشت به سوی [[مدینه]]، زمانی که به منطقۀ غدیر خم در نزدیکی [[جحفه]] رسید، جایی که کاروانها از هم جدا میشدند و راه [[مدینه]]، [[عراق]] و [[یمن]] از هم جدا میشد، [[جبرئیل امین]] [[پیام]] مهمّی از سوی [[خدا]] آورد، تا [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} آن را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند، پیامی آنچنان حسّاس و حیاتی که اگر آن را نرساند، [[رسالت]] [[خدا]] را به انجام نرسانده است و آن [[نصب]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به عنوان [[جانشین]] خود بود. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> حامل همین [[پیام]] بود. | [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در بازگشت به سوی [[مدینه]]، زمانی که به منطقۀ غدیر خم در نزدیکی [[جحفه]] رسید، جایی که کاروانها از هم جدا میشدند و راه [[مدینه]]، [[عراق]] و [[یمن]] از هم جدا میشد، [[جبرئیل امین]] [[پیام]] مهمّی از سوی [[خدا]] آورد، تا [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} آن را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند، پیامی آنچنان حسّاس و حیاتی که اگر آن را نرساند، [[رسالت]] [[خدا]] را به انجام نرسانده است و آن [[نصب]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به عنوان [[جانشین]] خود بود. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> حامل همین [[پیام]] بود. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۲: | ||
[[ابن ابی حاتم رازی]]، [[ابن مردویه]] و [[ابن عساکر]] از [[ابوسعید خدری]] [[روایت]] کردهاند که [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...}} در غدیر خم و درباره [[شأن]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده است<ref>اسباب نزول الآیات، واحدی نیشابوری، ص۱۳۵؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۲۵۰؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸؛ تفسیر آلوسی، ج۶، ص۱۹۳.</ref>. همچنین [[ابن مردویه]] از [[عبدالله بن مسعود]] [[روایت]] کرده است که در زمان [[رسول خدا]] ما این [[آیه]] را اینگونه قرائت میکردیم: {{عربی|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ أَنَّ عَلِيّاً مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸.</ref>. | [[ابن ابی حاتم رازی]]، [[ابن مردویه]] و [[ابن عساکر]] از [[ابوسعید خدری]] [[روایت]] کردهاند که [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...}} در غدیر خم و درباره [[شأن]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده است<ref>اسباب نزول الآیات، واحدی نیشابوری، ص۱۳۵؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۲۵۰؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸؛ تفسیر آلوسی، ج۶، ص۱۹۳.</ref>. همچنین [[ابن مردویه]] از [[عبدالله بن مسعود]] [[روایت]] کرده است که در زمان [[رسول خدا]] ما این [[آیه]] را اینگونه قرائت میکردیم: {{عربی|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ أَنَّ عَلِيّاً مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸.</ref>. | ||
==اجتماع مردم و حدیث غدیر== | |||
در [[راه]] بازگشت از [[حج]] وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] داد تا [[مردم]] یکجا بایستند، ابتدای کاروان به [[جحفه]] رسیده بود که آن حضرت [[دستور]] داد تا آنها بازگردند و افراد در همان جا [[منتظر]] ماندند تا دنباله کاروان از [[راه]] برسد، جمعیّت حاضر در وادی غدیر خم را تا ۱۲۰ هزار هم نقل کردهاند. به [[دستور]] [[جبرئیل]] آن حضرت کمی به سمت راست مسیر حرکت کرد. در آن منطقه درختچههای زیادی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] داد تا زیر این درختچهها را تمیز کنند و با سنگ مکان بلندی ساخته شود تا ایشان روی آن بایستد. از همان ابتدا که [[پیامبر]]{{صل}} بر روی بلندی ایستاد، [[علی]]{{ع}} هم کمی [[پایینتر]] از ایشان [[ایستاده]] بود تا اینکه آن حضرت [[دست]] خود را بر بازوی [[علی]]{{ع}} زد و [[علی]]{{ع}} [[دست]] خود را به سوی [[رسول خدا]]{{صل}} دراز کرد. آن حضرت [[دست]] [[علی]]{{ع}} را گرفت و بالا کشید به طوری که همردیف [[رسول خدا]]{{صل}} شد<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۷۶-۷۰.</ref>. | در [[راه]] بازگشت از [[حج]] وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] داد تا [[مردم]] یکجا بایستند، ابتدای کاروان به [[جحفه]] رسیده بود که آن حضرت [[دستور]] داد تا آنها بازگردند و افراد در همان جا [[منتظر]] ماندند تا دنباله کاروان از [[راه]] برسد، جمعیّت حاضر در وادی غدیر خم را تا ۱۲۰ هزار هم نقل کردهاند. به [[دستور]] [[جبرئیل]] آن حضرت کمی به سمت راست مسیر حرکت کرد. در آن منطقه درختچههای زیادی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] داد تا زیر این درختچهها را تمیز کنند و با سنگ مکان بلندی ساخته شود تا ایشان روی آن بایستد. از همان ابتدا که [[پیامبر]]{{صل}} بر روی بلندی ایستاد، [[علی]]{{ع}} هم کمی [[پایینتر]] از ایشان [[ایستاده]] بود تا اینکه آن حضرت [[دست]] خود را بر بازوی [[علی]]{{ع}} زد و [[علی]]{{ع}} [[دست]] خود را به سوی [[رسول خدا]]{{صل}} دراز کرد. آن حضرت [[دست]] [[علی]]{{ع}} را گرفت و بالا کشید به طوری که همردیف [[رسول خدا]]{{صل}} شد<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۷۶-۷۰.</ref>. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۹: | ||
[[ابن عباس]] در ادامه بیان داستان [[معراج]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از زبان آن حضرت، به بیان [[واقعه غدیر]] میپردازد و میگوید: سپس [[رسول خدا]] دو [[دست]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را گرفت و ایشان را از [[زمین]] بلند کرد... سپس فرمود: "ای [[مردم]]! [[خداوند]] ـ تبارک و تعالی ـ مولا و [[سرپرست]] من است و من [[سرپرست]] و مولای [[مؤمنان]] هستم؛ هر فردی که من مولایش هستم پس [[علی]] مولای اوست؛ خداوندا! هر کسی [[علی]] را [[دوست]] دارد، او را [[دوست]] بدار و هر کسی که با [[علی]] [[دشمنی]] میکند [[دشمن]] بدار و یاریکننده او را [[یاری]] کن و کسی که در پی [[خواری]] اوست [[خوار]] گردان". [[ابن عباس]] در ادامه میگوید: "[[منافقان]] و مریض دلان و کسانی که در فرمایش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شک]] داشتند، گفتند: "ما از درگاه [[خدا]] از این گفتار او که واقع نخواهد شد [[بیزاری]] میجوئیم و هیچ گاه [[راضی]] نخواهیم شد که [[علی]]، [[وزیر]] و [[یاور]] (و [[جانشین]]) او شود؛ [[پیامبر]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به سبب [[تعصب]] فامیلی [[انتخاب]] کرد". [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و [[عمار بن یاسر]] گفتند: "به [[خدا]] قسم، ما از آنجا حرکت نکرده بودیم که [[آیه]] ([[اکمال دین]]) نازل شد، و [[رسول خدا]]{{صل}} سه بار [[آیه]] را تکرار کرده سپس فرمود: "همانا [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]] و [[رضایت]] پروردگارم به [[رسالت]] من و [[جانشینی]] [[علی بن ابی طالب]] تعلق گرفت (و در [[حقیقت]]، کامل شدن [[دین]] به [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است)<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۴۳۵.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۸۹-۱۹۶.</ref> | [[ابن عباس]] در ادامه بیان داستان [[معراج]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از زبان آن حضرت، به بیان [[واقعه غدیر]] میپردازد و میگوید: سپس [[رسول خدا]] دو [[دست]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را گرفت و ایشان را از [[زمین]] بلند کرد... سپس فرمود: "ای [[مردم]]! [[خداوند]] ـ تبارک و تعالی ـ مولا و [[سرپرست]] من است و من [[سرپرست]] و مولای [[مؤمنان]] هستم؛ هر فردی که من مولایش هستم پس [[علی]] مولای اوست؛ خداوندا! هر کسی [[علی]] را [[دوست]] دارد، او را [[دوست]] بدار و هر کسی که با [[علی]] [[دشمنی]] میکند [[دشمن]] بدار و یاریکننده او را [[یاری]] کن و کسی که در پی [[خواری]] اوست [[خوار]] گردان". [[ابن عباس]] در ادامه میگوید: "[[منافقان]] و مریض دلان و کسانی که در فرمایش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شک]] داشتند، گفتند: "ما از درگاه [[خدا]] از این گفتار او که واقع نخواهد شد [[بیزاری]] میجوئیم و هیچ گاه [[راضی]] نخواهیم شد که [[علی]]، [[وزیر]] و [[یاور]] (و [[جانشین]]) او شود؛ [[پیامبر]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به سبب [[تعصب]] فامیلی [[انتخاب]] کرد". [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و [[عمار بن یاسر]] گفتند: "به [[خدا]] قسم، ما از آنجا حرکت نکرده بودیم که [[آیه]] ([[اکمال دین]]) نازل شد، و [[رسول خدا]]{{صل}} سه بار [[آیه]] را تکرار کرده سپس فرمود: "همانا [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]] و [[رضایت]] پروردگارم به [[رسالت]] من و [[جانشینی]] [[علی بن ابی طالب]] تعلق گرفت (و در [[حقیقت]]، کامل شدن [[دین]] به [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است)<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۴۳۵.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۸۹-۱۹۶.</ref> | ||
==تواتر حدیث غدیر در قرنهای متمادی== | |||
این رویداد، بی هیچ گونه [[شک و تردید]] و ابهامی در کتب [[روایی]] و [[تاریخی]] [[مسلمانان]] آمده است و بیش از [[صد]] [[صحابی]]{{صل}} آن را [[روایت]] کردهاند. همچنین از [[قرن دوم]] تا [[قرن چهاردهم]] [[هجری]]، بیش از سیصد و شصت عالِم [[مسلمان]] به گونهای این رویداد را گزارش کردهاند. | این رویداد، بی هیچ گونه [[شک و تردید]] و ابهامی در کتب [[روایی]] و [[تاریخی]] [[مسلمانان]] آمده است و بیش از [[صد]] [[صحابی]]{{صل}} آن را [[روایت]] کردهاند. همچنین از [[قرن دوم]] تا [[قرن چهاردهم]] [[هجری]]، بیش از سیصد و شصت عالِم [[مسلمان]] به گونهای این رویداد را گزارش کردهاند. | ||