رحمت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'قابل\sدسترسی\sخواهند\sبود\.\<\/div\> \n\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'' به 'قابل دسترسی خواهند بود.</div> '''$1'''') |
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = رحمت | |||
| عنوان مدخل = [[رحمت]] | |||
| مداخل مرتبط = رحمت در قرآن | [[رحمت در حدیث]] - [[رحمت در کلام اسلامی]] - [[رحمت در فلسفه اسلامی]] - [[رحمت در عرفان اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = رحمت (پرسش) | |||
}} | |||
'''رحمت''' برخوردار ساختن موجودات از [[نعمت]] وجود و رساندن آنها به [[کمال|کمالِ]] درخورشان<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>. | '''رحمت''' برخوردار ساختن موجودات از [[نعمت]] وجود و رساندن آنها به [[کمال|کمالِ]] درخورشان<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>. |
نسخهٔ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۴
رحمت برخوردار ساختن موجودات از نعمت وجود و رساندن آنها به کمالِ درخورشان[۱].
واژهشناسی لغوی
- رحمت ضد قسوت[۲]، شدت[۳]، غضب[۴] و سخط[۵] و به معنای مهربانی[۶]، رأفت[۷]، عطوفت و دلسوزی[۸] است؛ به گونهای که سبب احسان و بخشش به دیگری گردد[۹] به آنچه نیز از سر ترحّم به دیگری داده میشود، رحمت میگویند،[۱۰] که در این صورت رحمت، معنایی مساوی با نعمت دارد، بلکه به گفتهای معنای رحمت نعمت است[۱۱]؛ حتی بعضی[۱۲] استعمال واژه رحمت را در معنای رقت و دلسوزی مجاز دانستهاند و معنای حقیقیاش را همان نعمت[۱۳].
رحمت در قرآن
- افزون بر کاربرد فراوان واژه رحمت و مشتقات آن، کلماتی از قرآن کریم به رحمت تفسیر شدهاند: "روح" ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً﴾[۱۴][۱۵]؛﴿لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۶][۱۷]؛ ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾[۱۸][۱۹]؛ "رَوح" ﴿يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ﴾[۲۰][۲۱]؛ ﴿فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ﴾[۲۲][۲۳])؛ "نعمت" ﴿لَوْلا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاء وَهُوَ مَذْمُومٌ﴾[۲۴][۲۵]؛ ﴿وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا﴾[۲۶][۲۷] که به معنای عاطفه به خرج دادن و شفقت کردن است[۲۸] از آنجا که چنین دربردارنده معنای اشفاق، و اشفاق همواره توأم با رحمت است، خدای متعال از رحمت به "حنان" تعبیر فرموده است[۲۹][۳۰].
- تمام شدن کلمة الحسنی بر بنیاسرائیل، در آیه ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ﴾[۳۱] به اتمام رحمت الهی بر آنان به دست حضرت موسی(ع) تفسیر شده[۳۲] و به نظری، واژه "سکینه" در آیه ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ﴾[۳۳] به معنای رحمتی است که دل به آن آرام گرفته و ترس از بین میرود[۳۴] بعضی، آن را به رحمت - بیقید - تفسیر کردهاند[۳۵]، هر چند دلیلی بر این گفته نیست[۳۶][۳۷].
- بسیاری از مفسران در توضیح آیات: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۳۸] و ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا ﴾[۳۹] معنای صلات خدای متعال بر بنده را رحمت او و صلات بر دیگری از سوی غیر خدا را درخواست رحمت برای او از خدا دانستهاند[۴۰][۴۱].
- همچنین خدای والا در قرآن کریم خود را با عناوین ﴿خَيْرُ الرَّاحِمِينَ﴾[۴۲]، ﴿أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۴۳]؛ ﴿ذُو الرَّحْمَةِ﴾[۴۴]، ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۴۵] یاد فرموده که در این میان، ۴ عنوان اخیر، نیز راحم از اسما و صفات الهی به شمار میآید[۴۶][۴۷].
چگونگی اتصاف خدای متعال به رحمت
- در سخنانی از امیرمؤمنان(ع)[۴۸] و امام صادق(ع)[۴۹] تصریح شده رحمت از سوی خدای متعال به معنای رقت و متأثر شدن از بیچارگی و مسکنت دیگران و سپس کمک و بخشش برای نجات موجود گرفتار نیست. خدا به رقت قلب وصف نمیشود[۵۰]، زیرا این حالت، ویژگی جسمانی مادی است که خدای متعال از آن پیراسته است[۵۱]، از همینرو گفته شده که اسماء الله از غایاتِ افعال برگرفته است؛ نه از مبادی آنها که مستلزم انفعالاند، پس حقیقت این الفاظ در نتایج مخصوص با چشمپوشی از اسباب و علل طبیعی آنها به کار میروند[۵۲]، بنابراین اتصاف خدای والا به رحمت به دیده احسان او به موجودات است؛ نه رقت قلب و انفعال[۵۳][۵۴].
- اعطاء اصل وجود به همه موجودات، بهرهمند ساختن پدیدههای زنده از حیات، رساندن رزق هر موجود که ادامه بقاء را شدنی میسازد و میراندن آنان که به معنای رسیدن به ثمرة وجودشان است، از اصول مظاهر رحمت الهی به شمار میآید[۵۵][۵۶].
- از مظاهر رحمت الهی در زمینه اعطاء وجود به موجودات، آن است که به هر آفریده، آنچه را به زبان حال از خدای والا طلب کرده، عطا فرموده است[۵۷]: ﴿وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ﴾[۵۸]؛ ﴿وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾[۵۹]؛﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا﴾[۶۰][۶۱].
- بر پایه نظری، رحمت - همانند علم - از صفات ذاتی خدای والا[۶۲] و به گفتهای صفت فعل خدای سبحان[۶۳] - مانند صفت خلق و رزق[۶۴] است. در نظر دیگری، اگر وصف خدای متعال را به رحمت مَجاز و مراد از رحمت الهی را نعمت دادن به بندگان بدانیم، رحمت صفت فعل است و چنانچه مراد از آن را اراده خیر بدانیم، رحمت صفت ذات است[۶۵][۶۶].
رحمت رحمانی و رحیمی
- رحمان، صیغة مبالغه و فراوانی را میرساند و رحیم، صفت مشبهه است و بر ماندگاری دلالت دارد[۶۷]، از همینرو لفظ رحمان برای رحمت عام الهی نسبت به مؤمن و کافر و لفظ رحیم برای رحمت خاص الهی نسبت به مؤمنان به کار میرود، چنان که در قرآن کریم به صورت گسترده در این معنا به کار رفته است؛ نمونهاش آیات: ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾[۶۸]، ﴿قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا﴾[۶۹]، ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا ﴾[۷۰] و ﴿إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴾[۷۱] است[۷۲][۷۳].
- از آیه ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾[۷۴] و ﴿الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا ﴾[۷۵][۷۶] برداشت شده که استواء خدای سبحان بر عرش به رحمانیت اوست. مراد از عرش، همه ما سوای الله و مفاد آیه این است که خدای متعال بر ما سوا ترحم میکند؛ به این معنا که هیچ موجودی را از عطای خویش محروم نمیسازد[۷۷] و همگان را در بر میگیرد[۷۸] بر پایه نظری، آیه ﴿وَلَوْ أَنَّمَا فِي الأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۷۹] نیز به مظاهر رحمت الهی اشاره دارد[۸۰][۸۱].
- خدای والا سوره الرحمن را با کلمه ﴿الرَّحْمَنُ﴾ آغاز کرده، زیرا در این سوره اشاره فرموده که جهان و اجزای آن را طوری آفریده و سامان داده که جنّ و انس بتوانند از آن بهرهمند شوند و اینکه عالم به دو نشئه آخرت و دنیا قسمت شده و در آن، نشئه سعادت از شقاوت و نعمت از نقمت متمایز میگردد، پس هر چه در دو عالم هست، مصداق نعمت خدای والاست؛ به همین مناسبت، نام الرحمن که عموم و کثرت رحمت از راه بذل نعمت را میرساند، استعمال شده است[۸۲] آیه ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ﴾[۸۳] عذاب را در بعضی از موارد ثابت میکند؛ خواه ناخواه باید در برابر این عذاب خاص، رحمت خاصی هم وجود داشته باشد، زیرا محرومیت گروهی خاص از نعمت به معنای تنعّم گروهی دیگر است، پس دو جمله ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ﴾[۸۴] در آیه شریف نشان میدهند که رحمت الهی به دو قسم عام و خاص قسمت شده و رحمت عام، شامل همه موجودات و رحمت خاص ویژه مؤمنان است[۸۵] روایتی مشهور از امام صادق(ع) نیز اختصاص لفظ رحمان را به رحمت همگانی و رحیم را به رحمت ویژه بر مؤمنان تأیید میکند[۸۶]؛ به همین مناسبت، رحمت عام را رحمت رحمانی و رحمت خاص را رحمت رحیمی میگویند. بعضی مفسران، اختصاص رحمت رحیمی به مؤمنان را نپذیرفتهاند، زیرا کلمه رحیم در قرآن بیآنکه به مؤمنان یا به آخرت اختصاص داشته باشد، به کار رفته است[۸۷][۸۸].
- دو صفت غفور و رحیم نیز که بارها در قرآن کریم با یکدیگر ذکر شدهاند، به بشر اختصاص ندارند و همه موجودات جهان را در مرحله خلق، استمرار خلق، ایجاد، نیز در مرحله تدبیر فرا گرفته و در همه عوالم و نشئهها به تناسب همان عالم، ظهور و آثاری دارد. مغفرت به معنای پوشاندن نقص و رحمت به معنای برآوردن حاجت نیازمند است. از مظاهر این دو صفت، تبدّل و تحوّل جاری در سراسر جهان و رفع نقص موجودات در پرتو تأثیر و تأثر و فعل و انفعال میان آنهاست. حد وجودی خاصی که برای هر یک از انواع موجودات مقرر شده، در آنها نقص و نیاز پدید میآورد و ارتباطی که میان این موجودات محدود به حدود وجودی خاص ایجاد شده، سبب میشود موجودات از یکدیگر سود برده و نقص هر یک رفع شده و ابزار حرکت و تکامل خود را دریافت کنند. برای نمونه، دانه گندم محدود به حد وجودی و دارای نقایص است و با نور خورشید، آب، خاک، هوا و شیره مخصوص رشد و نمو میکند و هر یک از امور یاد شده و مانند آنها از علل و اسباب طبیعی و نعمتهایی برای همه موجودات است. گندم نیز نعمت حقیقی برای انسان است، زیرا حاجت تکوینی او را رفع میکند. به این ترتیب، مراحلی را که هر موجودی میپیماید، هر لحظهاش ظهوری از صفت غفور و رحیم است[۸۹][۹۰].
التزام خدا به رحمت
- اضافه خلق به رحمان در آیه: ﴿الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ﴾[۹۱] اشاره دارد که غایت آفرینش، رحمت عام است[۹۲] بر پایه آیات ﴿قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ﴾[۹۳] و ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۹۴] خدای والا رحمت را بر خویش نوشته؛ یعنی رحمت را که همان افاضه نعمت و رساندن موجود به کمال است، بر خود واجب و لازم ساخته است[۹۵]؛ به این معنا که محال است فعل الهی از عنوان رحمت جدا گردد[۹۶] کتابت رحمت به نوشتن آن در لوح محفوظ[۹۷]، وعده رحمت[۹۸]، واجب ساختن بر خود اما از سر رأفت[۹۹] و فضل و کرم[۱۰۰] تفسیر شده است نه به لزوم. برپایه نظری، رحمت الهی در این آیه، تأخیر عذاب[۱۰۱] و خودداری از عذاب در دنیا[۱۰۲] یا قبول توبه و عفو از گناه[۱۰۳] یا هدایت بندگان به شناخت خود و قرار دادن دلیل بر توحید[۱۰۴]، توجه به آدمیان در زمینه ارسال پیامبران و ترغیب آنان به طاعت خویش و تحذیر از مخالفت و مهلت دادن به گناهکار است[۱۰۵] به نظری دیگر، رحمت عام در دنیا و آخرت مراد است که هدایت، نازل ساختن کتابهای آسمانی و مهلت دادن به کافران از مصادیق آن است[۱۰۶]. گفتنی است آگاه کردن مردم از پاداش و کیفر آخرتی رحمت الهی است، زیرا آگاهی از این مسئله باز دارندهای درونی است که امر تهذیب نفس، بیآن به سامان نمیرسد[۱۰۷] به احتمالی، جمله ﴿لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾ در آیه ﴿قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۰۸]. انسان را مهار نمیکند[۱۰۹]. چنانکه انتخاب شیوه " اخذ علی التخوف" یعنی عذابی که با سابقه ترس فرا رسد و نشانههایش از پیش برسند تا هر که میخواهد با توبه و ندامت و مانند آن، از فرا رسیدن آن جلوگیری کند، در مقابل، عذاب ناگهانی بر اثر رأفت و رحمت خدای متعال است [۱۱۰]: ﴿أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ﴾[۱۱۱][۱۱۲].
سبقت و غلبه رحمت الهی بر غضب
- به مسئله پیشی گرفتن رحمت الهی بر غضب او در قرآن کریم تصریح نشده؛ ولی در روایات خاصه[۱۱۳] و عامه[۱۱۴] و ادعیه مأثور[۱۱۵] بر آن تصریح و در چندین حدیث قدسی[۱۱۶]، جمله " سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي" از خدای والا نقل شده و اصلی مسلّم تلقّی میشود. مفسران نیز به آیاتی از قرآن کریم بر آن استدلال یا آن را از اشارات آیات قرآن برداشت کرده و بر پایه آن، بعضی از آیات را توضیح داده؛ یا مفاد آیه را از مصادیق این اصل شمردهاند. مراد از سبقت رحمت الهی بر غضب، به نظری، غلبه رحمت بر غضب[۱۱۷] است. قرآن کریم با آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾ میآغازد، که کلمه مبارک ﴿اللَّهِ ﴾ عَلَم ذات است و در معنای خویش افزون بر رحمت و مهربانی، قهر و غضب را نیز میرساند؛ اما خدای متعال با لفظ جلاله : ﴿اللَّهِ ﴾ صفت رحمت را همراه کرده و از صفات قهر نامی نیاورده، تا به بندگان غلبه رحمت خویش بر غضب را بفهماند[۱۱۸]. آیات آغازین سوره حمد، چون دو صفت ربوبیت و رحمت را کنار هم یاد کرده، غلبه رحمت بر غضب را میرساند[۱۱۹]؛ همچنین پس از وصف خدای والا به «رب العالمین» او را به رحمان و رحیم ستوده، تا برساند ربوبیت الهی - یعنی بهرهمند ساختن موجودات از نعمتها - برای رساندن تدریجی آنان به کمال، با رحمت و رعایت توان و استعداد مربوبان همراه است، به گونهای که آنان به سختی دچار نشده و آزار نبینند[۱۲۰] آیات ﴿يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۱۲۱] نیز به غلبه رحمت اشعار دارند، زیرا اولاً خلود اهل رحمت در رحمت تصریح شده و ذکری از جاودانگی اهل عذاب نشده است؛ ثانیاً خدای متعال رحمت را به خود نسبت داده نه عذاب را؛ ثالثاً علت عذاب را که کفر باشد، بیان کرده و سپس در آیه ۱۰۸ فرموده: ﴿وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ﴾[۱۲۲] که این اعتذار از تهدید به عقاب است[۱۲۳]. به گفته برخی، سبقت رحمت الهی بر غضب، کثرت رحمت نسبت به غضب[۱۲۴] است. در آیه ﴿وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ﴾[۱۲۵] مقابله میان ﴿إِذَا﴾ در اِذاقه رحمت و ﴿إِن﴾ در اِصابه سیئه، این معنا را میرساند که رحمت قطعی و بسیار است؛ ولی نامطلوبها اندک و احتمالیاند[۱۲۶]. به نظری، مراد از سبقت رحمت الهی بر غضب، آن است که در هستی، اصالت با رحمت است؛ یعنی غرض اصلی از خلقتْ رحمت است و غضب الهی، مقتضای معاصی آدمیان، تبعی و بسیار روشن است که امر ذاتی بر امر تبعی مقدّم است[۱۲۷]، بنابراین خلق موجودات و روزی رساندن به آنان رحمت است و غضب جز پس از خلق و رزق و سپس نافرمانی رخ نخواهد داد[۱۲۸][۱۲۹].
- در آیه ﴿اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاء وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴾[۱۳۰] به گفته برخی مراد از ﴿ذِكْرِ اللَّهِ﴾ یاد رحمت خداست؛ ولی در آیه، به ذکر الله بسنده شده، تا برساند پایه کار خدای والا رحمت و رأفت است و رحمت او بر غضبش سبقت دارد و به همین دلیل وقتی از او یاد میشود، قبل از هر صفتی، از صفات الهی رحیم و رئوف بودن او به یاد میآید[۱۳۱]، هم چنان که از آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ ﴾[۱۳۲]. به جهت اضافه رب به ضمیر خطاب برداشت شده که اصولاً تدبیر الهی درباره بشر بر مغفرت و رحمت استوار است[۱۳۳] تقدم بشارت در آیه ﴿وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۱۳۴] نشان میدهد که نخستین مأموریت رسولان خدای متعال بیان رحمت و مهر پروردگار والا و دعوت مردم به سوی آن است، زیرا رحمت او در مرتبه نخست و بر غضب پیشی دارد و غرض نخستین خلقت، بسط رحمت است[۱۳۵][۱۳۶].
سعه رحمت الهی
- در آیه ﴿وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴾[۱۳۷] تصریح شده که رحمت بر انسان، غرض از خلقت اوست[۱۳۸] از آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ﴾[۱۳۹] نیز برداشت شده که به وجود آوردن انسان یا غیر او، فقط به عنوان اظهار و تجلّی رحمت انجام گرفته است[۱۴۰]. افزون بر این، آیات ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ ﴾[۱۴۱]، ﴿فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ﴾[۱۴۲] و ﴿رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا ﴾[۱۴۳] به صراحت، گستردگی رحمت الهی بر همه ما سوا را بیان داشتهاند. رحمت گسترده پروردگار ممکن است اشاره به نعمتها و برکات دنیایی باشد که همگان، اعم از نیک و بد، از آن بهره میبرند و گسترش رحمت بر همه چیز، از آن جهت است که آفریدن، روزی دادن و مانند آن، همه، رحمت الهی است و کتابت رحمت که جمله﴿فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ ﴾[۱۴۴]. برای متّقیان ثابت کرده، درباره رحمت آخرت است[۱۴۵] به نظری، آیه ۱۵۶ سوره اعراف نشان میدهد سعه رحمت و افاضه نعمت، از مقتضیات الوهیت و از لوازم صفت ربوبیت است، بنابراین رحمت الهی گسترده است و به مؤمن یا صاحبان شعور اختصاص نداشته و مخصوص به دنیا یا به آخرت نیز نیست؛ حتی شمول و عمومیتش فعلی است - نه شأنی - و مشیت او همواره ملازم با رحمت اوست. بر همین اساس، در آیه یاد شده عذاب به جمله "هر که را بخواهم" مقید شده: ﴿عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء﴾[۱۴۶]. اما رحمت مقید نشده، زیرا عذاب اقتضای عمل گنهکاران است نه ربوبیت پروردگار، و از خدای متعال جز رحمت انجام نمیگیرد. آیات ﴿مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا ﴾[۱۴۷] و ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ﴾[۱۴۸] نیز گواهاند که عذاب، اقتضای ربوبیت الهی نیست، وگرنه باید همگان را عذاب میکرد، حال آنکه فقط کسانی که کفران کردهاند، عذاب میشوند[۱۴۹]، همچنان که در آیه: ﴿رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا﴾[۱۵۰] وصف کردن رب به رحمان به گسترش رحمت الهی اشاره دارد و نشان میدهد که رحمت، علامت ربوبیت خدای متعال است[۱۵۱]، پس رحمت الهی نیز همانند ربوبیت او همه اشیا را شامل است. در آیات قرآن کریم رحمت حتی در موارد عذاب نیز ذکر شده و امید نزول رحمت نفی نشده است: ﴿يُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَيَرْحَمُ مَن يَشَاء وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ﴾[۱۵۲]؛ ﴿رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً ﴾[۱۵۳]؛ ﴿قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴾[۱۵۴][۱۵۵]، بنابراین رحمت گسترده میتواند اشاره به همه رحمتهای مادی و معنوی باشد، زیرا نعمتهای معنوی نیز به گروهی خاص اختصاص ندارد و درهای رحمت الهی به روی همگان گشوده است، هر چند شرایطی دارد که بیآنها شامل کسی نمیشود و اگر کسانی شروط ورود در آن را فراهم نسازند، تقصیر خود آنهاست؛ نه محدود بودن رحمت[۱۵۶] این مطلب را جمله ﴿فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ ﴾[۱۵۷] پس از بیان سعه رحمت به خوبی ثابت میکند و نشان میدهد ترک معصیت، عمل به واجبات و ایمان، شرطهای بهرهمندی از رحمت گسترده پروردگار هستند[۱۵۸] و تنها استثنا در این زمینه، آن است که موجودی استعداد دریافت رحمت را نداشته باشد و با انتخاب ناشایست خود مانعی در شمول رحمت نسبت به خود و دستیابی به خوبیهایی که برای انسان نزد خدای والا آماده است، ایجاد کند که این مانع جز گناه چیزی نیست و در غیر این صورت، نسبت به هیچ فردی در شمول رحمت الهی امساک نمیشود: ﴿كُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُورًا ﴾[۱۵۹]، بنابراین اگر مانع گناه برداشته شود، جود الهی بس است، تا انسان را مشمول انواع رحمتهای خدا کند[۱۶۰]، از همینرو غالباً در قرآن کریم همراه رحمت و امور مشابه آن، از مغفرت نیز یاد شده است[۱۶۱][۱۶۲].
انحصار رحمت در خدای متعال
- از آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ﴾[۱۶۳] منحصر بودن رحمت در خدای والا استفاده شده[۱۶۴]، زیرا معنای ﴿ذُو الرَّحْمَةِ﴾ آن است که خدا خالق حقیقت رحمت و مالک آن و حقیقت رحمت، قائم به ذات اقدس او به قیام صدوری است نه قیام حلولی[۱۶۵] انحصار رحمت در خدا اقتضای برهان نیز هست[۱۶۶]، به این بیان که رحمت خدای متعال از هر گونه شائبه به دور است؛ ولی رحمت در مخلوقات هرگز بیچشمداشت دنیایی یا آخرتی نیست[۱۶۷]؛ همین نکته، تعبیر " يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ "[۱۶۸] در ادعیة مأثور را مستدل میسازد، زیرا آنجا که آدمی سود مادی یا معنوی نبیند، رحمت از ناحیه او منتفی است[۱۶۹]، پس هر گونه عطا از سوی هر کس جز خدای متعال در حقیقت معاوضه[۱۷۰] و تنها عطای بیچشمداشت از خدای متعال متصور است، هم چنان که جمله ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ﴾ در آیه یاد شده نیز بیان میدارد که رحمت الهی در اعطاء اصل وجود، نیز نعمتهایی که بقای وجود را شدنی میسازد، برخاسته از نیاز به مخلوقات نیست[۱۷۱]؛ با این حال، بینیازی او سبب نشده که رحمت خود را از دیگران قطع؛ یا به آنها بیاعتنایی کند[۱۷۲]، زیرا او در عین بینیازی از آفریدگان، آنان را آفریده تا سودی برساند[۱۷۳]، بنابراین رحمت او بر مخلوقات سودی برای خود او ندارد.
در آیات ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴾[۱۷۴] نیز از رزق که همان نعمت است، به رحمت تعبیر شده، تا برساند افاضه این نعمتها تنها از روی رحمت خدای متعال است، بیآنکه چشمداشت نفع یا دستیابی به کمالی داشته باشد[۱۷۵] و بهرهمند ساختن موجودات از رزق در امتداد ایجاد آنها به هدف ادامه حیات و تکمیل موجودات است و همان گونه که عطای اصل وجود از رحمانیت خدای متعال است، روزی رساندن به موجودات نیز بسط رحمانیت[۱۷۶] به شمار میآید. افزون بر این، ما سوای الله از جمله رحمتی که از مخلوقها مشاهده میشود، نیز توان بهرهگیری مرحوم از رحمت دیگران، ممکن الوجود و تحقق آن وابسته به ایجادش از خدای متعال است[۱۷۷] روایتی ازپیامبر(ص)[۱۷۸] نیز به خوبی نشان میدهد که خدای والا بهرهای از رحمت خویش به مخلوقات عطا فرموده و اگر این نبود، مهر و عطوفتی از هیچ مخلوقی نسبت به دیگری مشاهده نمیشد، بنابراین جز خدا کسی صاحب رحمت نیست و دیگران فقط مظاهر رحمت الهی به شمار میآیند، بلکه این مطلب اقتضاء اعتقاد به توحید در زمینه صفت رحمت است. سخن امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه: " فَلَعَلَ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِكَ يَرْحَمُنِي "[۱۷۹] نیز همین را میرساند. آیات ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ ﴾[۱۸۰] و ﴿كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾[۱۸۱] و دیگر آیاتی نیز که در آن رحمت به خدا اضافه شده، به گونهای که حصر از آن فهمیده میشود، بلکه چه بسا آیه ﴿كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾[۱۸۲] اگر آن را به معنای وعده رحمت ندانسته بلکه مفاد را جعل رحمت در مقام تکوین بدانیم، از آیاتیاند که در این زمینه درخور استنادند[۱۸۳]. نسبت یافتن رحمت به غیر خدای متعال، مَجاز[۱۸۴] و بر اساس تأویل است[۱۸۵]، هر چند در باور بعضی، اگر چه خدای متعال ابتدا و اصل همه امور است، این سبب نمیشود که اسناد این امور به مخلوقات مجاز باشد، وگرنه میبایست اسناد همه افعال اختیاری به انسان را نیز مَجاز بدانیم[۱۸۶]؛ به علاوه، ظاهر آیاتی مانند ﴿وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ﴾[۱۸۷] و ﴿وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴾[۱۸۸] نیز ظاهر روایاتی مانند " ارْحَمْ تُرْحَم "[۱۸۹] یا " انّ الله قسّم جزء من الرّحمة بین خلقه به یتراحمون " آن است که اسناد رحمت به مخلوقات، اسناد حقیقی است[۱۹۰]؛ البته رحمتی که با واژه رحمان، خدا را به آن وصف میکنیم، رحمت خاصی است که صدورش از غیر حضرت حق امکان ندارد[۱۹۱][۱۹۲].
اقتضائات رحمت خدای متعال
- در آیاتی از قرآن کریم رحمت خدا پایه استدلال بر اموری قرار گرفته و در این زمینه گاهی به رحمت رحمانی و زمانی به رحمت رحیمی و هنگامی برای یک امر به هر دو استناد شده که به آنها اشاره میشود[۱۹۳]:
وحدت ربوبیت و الوهیت
- تعبیر از خدای متعال به "رحمان" در آیه: ﴿أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ ﴾[۱۹۴] اشاره به سعه رحمت وی و اینکه همه نعمتها از او و تدبیر خیر و شر با اوست، در نتیجه آیه شریفْ برهانی را در زمینه ربوبیت خدای سبحان بهدست میدهد: وقتی خاستگاه تمامی نعمتها، نیز نظام جاری در آنها، رحمت عامِ خدای متعال است، بی آنکه خود استقلالی داشته باشند، ناگزیر تدبیر آنها نیز تنها با خداست؛ حتی اگر فرضاً سخن مشرکان درست باشد که ملائکه بخشی از تدبیر را به دست دارند، باز همان نیز از رحمت خدا و تدبیر اوست، پس نتیجه میگیریم که ربوبیت، تنها از آن خداست؛ همچنین الوهیتْ خاصِ اوست[۱۹۵][۱۹۶].
نفی فرزند
- در آیه ﴿وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا ﴾[۱۹۷] نفی فرزند از خدا بر صفت رحمانیت مترتب شده، تا بفهماند جز خدای سبحان هر چه هست، یا نعمت است یا از نعمت الهی بهره میگیرد، پس به هر روی مجانستی با نعمتآفرین ندارد، تا خدای متعال او را به فرزندی بگیرد[۱۹۸]؛ به سخن دیگر، رحمت عامِ الهی شامل همه موجودات است، پس ما سوا همگی نیازمند رحمت اویند، حال آنکه اگر فرزندی برای خدای سبحان فرض شود، در الوهیت باید همتای خدای - عز و جل - و دارای مقام غنای مطلق، در نتیجه از رحمت الهی بینیاز باشد[۱۹۹][۲۰۰].
انحصار استحقاق عبادت
- آیه ﴿وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴾[۲۰۱] خدا را به رحمت وصف کرده، تا به استحقاق او برای عبادت اشاره کند[۲۰۲]، زیرا استحقاق عبادت، تنها برای کسی است که بالاترین نعمت را عطا میکند، از همینرو رحمت خدا با الفاظ رحمان و رحیم که مبالغه در رحمت را میرساند، بیان شده[۲۰۳]؛ همچنین در آیه ﴿يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا﴾[۲۰۴] که در مقام ترغیب به عبادت خدای متعال است، واژه رحمان یاد شده، تا برساند فقط او استحقاق دارد که پرستش شود، زیرا رحمان است و همه رحمتها و نعمتها از او سرچشمه میگیرند[۲۰۵] در آیه ﴿وَهُم بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ﴾[۲۰۶] مراد از ﴿ذِكْرِ الرَّحْمَنِ﴾ یاد کردن از خدا به عنوان سرچشمه همه رحمتها و نعمتهاست که لازمِ آن، ربوبیت و لزوم عبادت اوست[۲۰۷]. در آیات ﴿وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾[۲۰۸] جمله ﴿وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ ﴾ حالیه و مفادش این است که جز خدا را عبادت نکن، حال آنکه جز خدا کسی زیانی را از تو دفع نکرده و خیری را که او برای تو بخواهد، کسی نمیتواند از تو دور کند و او غفور و رحیم است، بنابراین اتصاف خدا به این صفات و بیبهره بودن جز او از آنها اقتضا دارد که عبادت و درخواست مختص خدا باشد[۲۰۹][۲۱۰].
نفی ظلم
- ظلم، برخاسته از نیاز یا قساوت است و بر اساس آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ﴾[۲۱۱] خدای متعال از این دو صفت منزه است؛ به چیزی نیاز ندارد و دارای رحمت است و به هر موجودی به فراخور حال او نعمت ارزانی میدارد، بنابراین ظلم به هیچ کس از سوی او متصور نیست[۲۱۲] بیان یاد شده، استدلالی است برای نفی ظلم از خدا، که در دو آیه قبل به آن اشاره شده است[۲۱۳].
لزوم ارسال پیامبران
- آیه ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾[۲۱۴] پاسخ مستدل به ادعای بطلان رسالت از سوی منکران است که خدای سبحان غفور و رحیم و به اقتضای حکمت خویش واجب است با مخلوقات به مغفرت و رحمت رفتار کند، زیرا صلاحیت دستیابی به این کمال در آدمیان هست و مغفرت و رحمت، تنها شامل کسانی میشود که به سوی او باز گردند، تا از سعادت جاودان بهرهمند شوند و برای بندگان چنین امری جز در پرتو هدایت الهی شدنی نخواهد بود، بنابراین بر خداست که پیامبری بفرستد، تا مردم را به راهی که آنان را به مغفرت و رحمت الهی میرساند، دعوت کند[۲۱۵][۲۱۶].
حتمی بودن معاد
- خدای متعال در آیه ﴿قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ﴾[۲۱۷] از رحمت بر معاد استدلال فرموده است: خدای متعال مالک همه چیز در آسمانها و زمین است و میتواند هر گونه که بخواهد در آنها تصرف کند؛ از سویی دارای صفت رحمت است و چون انسانها صلاحیت و استعداد زندگی سعادتمند جاودانه را دارند، خدای متعال به اقتضای قدرت و رحمت خود آنها را محشور میسازد و آنچه را استحقاق دارند، به آنها عطا میفرماید[۲۱۸]. برخی جمله ﴿إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ﴾[۲۱۹] را در آیه ۴ سوره یونس با توجه به سنت افاضه رحمت الهی بر موجودات در اصل وجود و ادامه افاضه رحمت تا زمان اجل، استدلال بر معاد دانستهاند، زیرا رسیدن اجل به معنای فنا و باطل شدن رحمت الهی نیست، چون رحمت خدا بطلان نمیپذیرد، بلکه آنچه وی افاضه میکند، وجه و جلوه اوست و وجه خدا فناناپذیر است، بنابراین رسیدن اجل به معنای گرفتن و قبض کردن رحمتی است که خدای متعال گسترانده بود و به سخن دیگر، برگشتن موجود به سوی وی و جایی است که از آنجا نازل شده و چون آنچه نزد خداست، ماندنی است، این موجود نیز باقی است[۲۲۰]. به گفتهای، گرد آوردن آدمیان در قیامت برای حساب و جزاء، خود رحمت الهی درباره مکلفان است، زیرا در غیر این صورت، بسیاری از نیکوکاران از پاداش و بسیاری از مظلومان از دادرسی محروم مانده و بسیاری از ظالمان به مجازات نمیرسند، چون پیامدهای دنیایی اعمال نمیتواند همه کارها در همه انسانها را پوشش دهد[۲۲۱][۲۲۲].
زشتی معصیت خدای والا
- آیه ﴿يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا﴾[۲۲۳] در مقام باز داشتن از اطاعت شیطان و ترغیب به فرمانبری از خداست. مراد از عبادت شیطان، اطاعت از اوست. استعمال واژه ﴿رَّحْمَنِ﴾ به جای کلمه مبارک الله برای آن است که رحمت مطلق الهی در این زمینه نقش دارد، زیرا ناشی شدن همه رحمتها و نعمتها از خدا، سبب قبح پافشاری بر نافرمانی اوست، چنان که نهی از اطاعت شیطان را روا میدارد[۲۲۴]. آیه ﴿ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا﴾[۲۲۵] تصریح دارد که در محشر از هر گروهی، کسانی را که در برابر خدای رحمان از همه سرکشتر بودهاند، جدا خواهند ساخت. تعبیر از معصیت خدا به "سرکشی در برابر رحمان" اشاره دارد که تمرّد آنان بسیار بزرگ است، چون سرپیچی از کسی است که رحمت او همه چیز را فرا گرفته و ایشان از او جز رحمت ندیدند[۲۲۶][۲۲۷].
ترس از عذاب
- عذاب الهی، ملازم با امساک رحمت از سوی اوست و چون همه رحمت و نعمتها از خدا سرچشمه میگیرند، در آیه ﴿يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴾[۲۲۸] کلمه رحمان به کار رفته، تا نقش رحمت عامِ الهی را در ترس از عذاب برساند[۲۲۹][۲۳۰].
خزائن رحمت الهی
- در آیات ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا ﴾[۲۳۱] و ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۲۳۲] از خزائن رحمت الهی یاد شده که مراد همان منبع فیض الهی است که هستی و آثارش را به هر چیزی افاضه میکند. از آیه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۲۳۳] برداشت میشود که مصدر آن کلمه ﴿كُنْ﴾ است که از مقام عظمت و کبریا صادر میگردد و چه بسا مراد از خزائن الله در آیاتی مانند ﴿لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ﴾[۲۳۴] نیز همین خزائن رحمت باشد[۲۳۵] که همه فیوضات الهی را در بر دارد و مراتب وجود و عوالم هستی، همگی از تجلیات و مظاهر رحمت الهی به شمار میآیند و به جهت تنوع و فراوانی این مظاهر با وجود مفرد بودن رحمت، در آیات یاد شده از آن با لفظ جمع (خزائن) یاد شده است[۲۳۶] به نظری، خزائن رحمت، قدرتی است که با آن نعمت به دیگران عطا میشود[۲۳۷]. در آیه ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۲۳۸] بهرهمند ساختن از رحمت را با تعبیر ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ﴾ بیان فرمود، زیرا تعبیر ﴿فْتَحِ﴾ با خزائن مناسبتر است. با اینکه دادن نعمت مراد است و باید از آن به ارسال رحمت تعبیر میکرد - چنان که در جمله دوم فرمود ﴿فَلا مُرْسِلَ﴾ - تعبیر یاد شده نشان میدهد رحمتی که خدا آدمیان را از آن برخوردار میکند، در خزائنی است که مردم را در بر گرفته و بهرهمند شدن آنان از آن فقط در گرو آن است که این خزائن گشوده گردند[۲۳۹]. گفتنی است بر اساس آیه یاد شده، گشودن و امساک رحمت و افاضه نعمت و خودداری از آن، فقط کار خدای متعال است و در آیه پیش از آن، همراه یادآوری نعمتهای بزرگ آسمانی و زمینی و تدبیر متقن همه جهان بهویژه انسانها به واسطههایی اشاره میکند که رحمت و نعمت را از خدا گرفته و به خلق میرسانند و آنان ملائکه هستند، که واسطههای میان خدا و خلقاند﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾[۲۴۰][۲۴۱]. ولیّ بودن ملائکه نسبت به مؤمنان نیز که آیه ﴿نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ﴾[۲۴۲] آن را میرساند، به این معناست که آنان وسائط رحمت الهی هستند[۲۴۳][۲۴۴].
عوامل جلب رحمت خاص الهی و محرومیت از آن
- بر اساس آیات، عوامل پیدایی رحمت خاص الهی بدین شرحاند: اعتصام به خدا: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴾[۲۴۵]، اطاعت از پیامبر(ص)﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۲۴۶]، پیروی از قرآن کریم: ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۴۷]، سکوت و گوش فرا دادن به هنگام تلاوت قرآن: ﴿و وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴾[۲۴۸]، ذکر خدا: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا ﴾[۲۴۹]، اقامه نماز، پرداخت زکات ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ﴾[۲۵۰]؛ ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۵۱]؛ ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾[۲۵۲]، تقوا ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۵۳]؛ ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۵۴]؛ ﴿أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۵۵]، ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ﴾[۲۵۶]، احسان: ﴿وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۲۵۷]، توبه و استغفار ﴿قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۵۸]؛﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾[۲۵۹]، امر به معروف و نهی از منکر: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۲۶۰]، اصلاح میان برادران ایمانی: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۶۱]، صبر بر مصیبت: ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ﴾[۲۶۲] و جهاد و هجرت: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۲۶۳]؛ ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إِنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۲۶۴] همچنان که آیات ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ﴾[۲۶۵]؛ ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴾[۲۶۶] و ﴿وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۲۶۷]، ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ﴾[۲۶۸] نشان میدهند، در سخنی جامع میتوان آنها را در ایمان و عمل صالح خلاصه کرد[۲۶۹].
- در مقابل، آیات ﴿لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ﴾[۲۷۰] و ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾[۲۷۱] دوزخیان و کافران را از رحمت پروردگار نومید دانسته است. به احتمالی، این تعبیر کنایه از حکم تخلفناپذیر الهی درباره محرومیت کافران از رحمت است که در این آیه مراد از آن بهشت است[۲۷۲] از آیات ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُولِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۲۷۳] برداشت شده که نهی از استغفار برای مشرکان به جهت دشمنی آنان با خداست که سبب میشود استغفار لغو باشد، زیرا استغفار طلب رحمت و مغفرت است و درخواست رحمت برای کسی که خود از قبول رحمت سر باز میزند، از نظر عقل و فطرت، بیهوده است و معنایی جز استهزاء به مقام ربوبیت ندارد که به ضرورت فطرت جایز نیست و چون با ایمان سازگاری ندارد، از آن نهی شده است[۲۷۴]. همچنین آیاتی از قرآن کریم گروههایی را مورد لعن خدا یا پیامبران، ملائکه و مؤمنان معرفی کردهاند (مانند ﴿إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا ﴾[۲۷۵]؛ ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ﴾[۲۷۶]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ ﴾[۲۷۷]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ﴾[۲۷۸]. و از آن رو که "لعن" الهی به معنای دور ساختن از رحمت و از سوی پیامبران، ملائکه و مؤمنان به معنای درخواست آن از خداست[۲۷۹]، همه کسانی که قرآن کریم آنان را لعن کرده یا سزاوار آن دانسته، از رحمت الهی محروماند؛ البته دوری آنها از رحمت در حالت عدم توبه است، چنان که در بعضی از آیات مذکور بدان تصریح شده است. همچنین تعبیر بُعد در آیاتی مانند ﴿كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّثَمُودَ﴾[۲۸۰]، ﴿كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ﴾[۲۸۱]، ﴿فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۲۸۲] و ﴿فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لّا يُؤْمِنُونَ﴾[۲۸۳] نیز واژه "خزی" به دوری از رحمت خدا تفسیر شدهاند[۲۸۴]. بر این اساس، با توجه به آیات، برخی عوامل محرومیت از رحمت الهی بدین شرحاند: شرک: ﴿وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾[۲۸۵]، کفر ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾[۲۸۶]؛ ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[۲۸۷]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ﴾[۲۸۸]، نفاق: ﴿وَعَدَ اللَّه الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ﴾[۲۸۹]، ارتداد: ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ﴾[۲۹۰]، ایمان به طاغوت: ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا﴾[۲۹۱]، اذیت خدا و پیامبر(ص)﴿إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا ﴾[۲۹۲]، نقض عهد الهی و قطع پیوندهایی که خدا به آن امر کرده﴿وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ﴾[۲۹۳]، کتمان هدایت الهی: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ ﴾[۲۹۴]، فساد در زمین: ﴿الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴾[۲۹۵]، کشتن عمدی مؤمن: ﴿وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا﴾[۲۹۶]، تهمت به زنان پاکدامن﴿إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۲۹۷]، ترک نهی از منکر ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ كَانُواْ لاَ يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ﴾[۲۹۸] و نسبتهای ناروا و خلاف واقع به خدا: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۹۹]. دوری از رحمت، میشود هم در دنیا و هم در آخرت باشد. آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا ﴾[۳۰۰] لعن در آخرت، دوری از رحمت قرب به خدا یا چشاندن نتیجه عمل زشت به مجرمان[۳۰۱] و اِعمال عذاب بر آنان[۳۰۲] است و در دنیا محرومیت از رحمت هدایت و ایمان است که محروم ماندن از عمل صالح را نیز به دنبال دارد و مجازات اعمال ناشایست و بازگشت آن، به طبع قلب است: ﴿لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً ﴾[۳۰۳]؛ ﴿وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾[۳۰۴]؛ ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ﴾[۳۰۵][۳۰۶] دوری از رحمت الهی در دنیا ممکن است به صورت عذاب باشد، چنان که برخی در آیه: ﴿وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا إِنَّ عَادًا كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ﴾[۳۰۷] لعنت در دنیا را عذاب نازل شده بر قوم هود دانستهاند[۳۰۸][۳۰۹].
نهی از فریفته شدن به رحمت الهی و ناامیدی از آن
- انسان باید بداند که هم امور ناملایم و هم رحمتی که به وی رسیده، هر دو با مشیت خدا میتوانند رخت بربندند، پس نباید به چیزی خوشحال شود که ایمن از فقدانش نیست و از چیزی نومید گردد که امید زوالش هست[۳۱۰]؛ ﴿وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۳۱۱] قرآن کریم از نومیدی از رحمت الهی نهی کرده ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴾[۳۱۲]؛ ﴿يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ﴾[۳۱۳] و آن را از ویژگی گمراهان شمرده است: ﴿قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ﴾### 313###. ﴿رَّوْحِ﴾ به معنای رحمت[۳۱۴]، راحت، فرج و گشایش کار[۳۱۵] و به نظری، فرج پس از شدت[۳۱۶] است و بسیاری از مفسران آن را به رحمت تفسیر کردهاند[۳۱۷]. در آیه ۸۷ سوره یوسف، یأس از رحمتْ ویژگی کافران شمرده شده، زیرا ناامیدی از رحمت به معنای محدود دانستن قدرت الهی، کفر به گستردگی رحمت او[۳۱۸]، اعتقاد به بخل وی و باور نداشتن فراگیری علم خدای سبحان[۳۱۹] است و گمراه دانستن مأیوس از رحمت در آیه سوره حجر، به جهت گمراهی او در زمینه معرفت خدای متعال و گسترده بودن رحمت و کمال علم و قدرت حضرت باری است[۳۲۰] در حدیثی قدسی بیان شده که خاستگاه نومیدی از رحمت الهی، بدگمانی به خداست[۳۲۱]. تأکیدهای متعدد در آیات: ﴿نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ ﴾[۳۲۲] نشان میدهند که مغفرت و رحمت الهی بیکران است، زیرا رحمت الهی را بیمشیت او، هیچ امری نمیتواند تحدید کنند و در برابرش مانعی فرضکردنی نیست: ﴿وَاللَّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ ﴾[۳۲۳]، از همینرو نباید کسی از مغفرت و روح و رحمت او ناامید گردد، هرچند نباید عذابش را کوچک شمرده و او را درمانده بداند و خود را از مکر وی ایمن﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ ﴾[۳۲۴][۳۲۵]. بر اساس آیه ﴿فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ﴾[۳۲۶] مجرمان نباید خود را به سعه رحمت الهی فریب دهند، چون به رغم مهلت الهی، اهمال در مجازات وجود ندارد[۳۲۷] اگر زمینه لطف و رحمت در وجود کسی منتفی شود، به قهر و مؤاخذه و شدّت گرفتار میآید[۳۲۸]، پس نباید به امید رحمت، مجرمان خود را از عذاب ایمن بدانند[۳۲۹] آیات: ﴿نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ ﴾[۳۳۰] به آگاه ساختن مردم از غفور و رحیم بودن خدا و ابلاغ عذاب دردناک دستور داده، تا از هر گونه سوء استفاده از مظاهر رحمت الهی پیشگیری شود[۳۳۱]، چنان که آیه ﴿اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۳۳۲] از شدید العقاب و غفور و رحیم بودن خدا یاد کرده، زیرا خوف و رجا هر دو از شروط ایماناند[۳۳۳]. آیه ﴿فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الإِنسَانَ كَفُورٌ﴾[۳۳۴] تلویحاً انسانی را که به رحمتها و نعمتهای الهی سرگرم یا در مصائبی که ثمره بدیهای خود او بوده، به جای تذکر، به کفران الهی سرگرم شده، توبیخ کرده است[۳۳۵][۳۳۶].
رحمت انسان جلوه رحمت الهی
- مهر و محبت افراد بشر به یکدیگر، از شئون رحمت الهی است که در آدمیان به ودیعت سپرده[۳۳۷] و در فطرت همگان نهاده است[۳۳۸] روایت امام عسکری(ع) از امیرمؤمنان(ع)[۳۳۹] که از طریق عامه از پیامبر(ص)[۳۴۰] نیز گزارش شده، میرساند که خدا از رحمت خویش ۱۰۰ رحمت آفریده که یکی از آنها را در آفریدگان قرار داده که رحمتهای مشهود میان انسانها و حیوانات، از جمله رحمت و عطوفت مادران به فرزندان، برخاسته از آن است. حدیث معروف جنود عقل و جهل نیز رحمت را از جنود عقل شمرده[۳۴۱] که نشان میدهد رحمت از لوازم فطرت مخمور و از جنود عقل و رحمان است، و از آنجا که فطرت مخمور صورت کمالی رحمانی است، روشن میشود خدا انسان را از حقیقت رحمت خود آفریده و آدمی صورت رحمت الهی است. نسبت دادن خلق انسان به نام «رحمان» در آیات: ﴿الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الإِنسَانَ﴾[۳۴۲] این مطلب را تأیید میکند، از همینرو آدمی حتی اگر ظالم و سنگدل هم باشد، از ستم و قساوت فطرتاً متنفّر است و از عدالت، رحمت و رأفت، ذاتاً خوشش میآید[۳۴۳]. از موارد مودت و رحمت میان انسانها، که خدا آن را به خود نسبت داده و از آیات خود شمرده، رحمت میان زن و شوهر است: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۳۴۴] آن دو با محبت و مودت یکدیگر را همراهی کرده و با مشاهده ناتوانی و درماندگی فرزندان کوچک، هر دو به ویژه زن، از سر رحمت به رفع نیاز و جبران نقص آنان میپردازند؛ که اگر این رحمت نبود، نسل انسان گسسته میشد؛ البته احتمال دارد مراد آیه جعل مودت میان همه آدمیان باشد که نمونههای ترحم انسانها به مساکین، ناتوانان و مردم ضعیف در جامعه مشهود است[۳۴۵]. تفکر در اصول تکوینی که مرد و زن را به تشکیل جامعه کوچک خانواده و مودت و رحمت به یکدیگر سوق داده و سرانجام، اجتماع شهری را پدید میآورد که دستاوردهایی مانند بقاء نوع و رسیدن به کمال در زندگی دنیا و آخرت در پی دارد، آدمی را با شگفتیهایی از آیات الهی در زمینه تدبیر نوع انسانی آشنا میکند که عقلها را حیران میسازند﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۳۴۶][۳۴۷].
- قرآن کریم به رحمت و عطوفت فرزندان به والدین فراوان تأکید دارد؛ تا آنجا که در موارد متعدد﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ﴾[۳۴۸]؛ ﴿وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا ﴾[۳۴۹]؛ ﴿وقُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُم مِّنْ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۳۵۰]؛ ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا﴾[۳۵۱] احسان به والدین را کنار توحید و نفی شرک نهاده، به گونهای که آزردن پدر و مادر، پس از شرک، بالاترین گناه است[۳۵۲] قرآن بر رحمت افراد اجتماع به یکدیگر نیز تأکید دارد: ﴿فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ﴾[۳۵۳][۳۵۴].
- سیره پیامبر(ص) در رفتار با مؤمنان بر رحمت بسیار استوار بوده: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴾[۳۵۵]؛ ﴿فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا ﴾[۳۵۶]؛ ﴿لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۳۵۷]، چنانکه سیره و روش پیروان پیامبر(ص) در رفتار با یکدیگر، مانند پیروان حضرت عیسی(ع)، بر پایه رحمت بوده است: ﴿وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ﴾[۳۵۸]؛﴿وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً ﴾[۳۵۹]. قلبی که جلوه رحمت باشد، به بندگان خدا با نظر رحمت و عطوفت مینگرد و با همنوعان خود بلکه با حیوانات نیز با رفق، رحمت، عطوفت و رفاقت معاشرت میکند[۳۶۰]. تعبیر ﴿عِبَادُ الرَّحْمَنِ﴾ در آیه ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا﴾[۳۶۱] به بندگانی اشاره دارد که پیوند آنان با طبیعت و مردم، رابطه رحمت و مهربانی است، که به راستی ایشان بندگان رحماناند، زیرا نام الهی الرّحمن بر شخصیّت[۳۶۲] و دلها و رفتار آنان تجلی کرده[۳۶۳] و به سبب رحمت الهی به این صفات نیکو دست یافتهاند[۳۶۴] بر پایه روایات متعدد، مراد از ﴿عِبَادُ الرَّحْمَنِ﴾ ائمه طاهرین(ع) هستند[۳۶۵]. آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۳۶۶] نیز احتمالاً بیان میدارد که مغفرت و رحمت، از صفات خدایند و اگر شما نیز از دیگران گذشت کنید، به صفات الهی آراسته شده و به اخلاق او متخلق گشتهاید[۳۶۷]. امام رضا(ع) فرمود اینکه گوینده میگوید بسم الله، یعنی من بر خود نشانهای از نشانههای خدا مینهم و آن، عبادت است[۳۶۸] در توضیح این روایت گفته شده میتواند سمه و علامت رحمت "رحمانی" و رحمت "رحیمی" مراد باشد و این در صورتی حقیقت پیدا میکند که آدمی رحمتهای حق را به قلب خود برساند و به رحمت رحمانی و رحیمی متحقّق شود و علامت حصول نمونه آن در قلب، آن است که با چشم عنایت و تلطّف به بندگان خدا نظر کند و خیر و صلاح همه را خواستار باشد و این نظر، نگاه انبیاء عظام و اولیاء کمّل(ع) است[۳۶۹][۳۷۰].
- هر اندازه صفای قلب انسان بیشتر باشد، ظهور رحمت به خلق در او تمامتر خواهد بود، از همینرو رحمت به مخلوقات در پیامبران و امامان(ع) بیشتر از دیگران است و از آنجا که در خدا نقصی نیست، ظهور رحمت و مهربانی با توجه به احتیاج و مسکنت مخلوقات، بیشتر و تمامتر است[۳۷۱]
بهره بنده از صفت رحمان این است که هیچ مستمندی را وا نگذارد و در رفع احتیاج نیازمندان به مال، آبرو یا شفاعت نزد دیگران بکوشد و اگر از همه اینها درمانده بود، با دعاء او را کمک کند و از نیازمندی او غمگین باشد و خود را در ضرر یا حاجت او سهیم بداند. بهره بنده از رحمت رحیمی این است که به غافلان ترحم و به گناهکاران به دیده رحمت بنگرد نه سرزنش، بلکه با مهربانی و لطف آنان را از غفلت باز دارد و به خدا دعوت کند و از عذاب برهاند[۳۷۲][۳۷۳].
- امر به معروف و نهی از منکر، جلوه رحمت رحیمی است، از همینرو بر آمر به معروف و ناهی از منکر لازم است که به قلب خود از رحمت رحیمی بچشاند و رحمت، او را به ارشاد جاهلان و بیدار کردن غافلان وادارد. خدای متعال حضرت موسی(ع) را برای هدایت و نجات بنده طغیانگری فرستاد که ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى﴾[۳۷۴] میگفت، حال آنکه میتوانست او را به صاعقه غضب بسوزاند؛ ولی رحمت رحیمی برای او دو پیغمبر بزرگ حضرت موسی(ع) و حضرت هارون(ع) را میفرستد و سفارش میکند با او با کلام نرم گفتوگو کنید: ﴿اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولا لَهُ قَوْلا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى ﴾[۳۷۵][۳۷۶]. به دیدهای، مراد از رحمت در آیه: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ﴾[۳۷۷] رحمتی است که مؤمنان در میان خود و با یکدیگر دارند[۳۷۸]. بر پایه روایتی از امام صادق(ع) علت تحریم آشامیدن خون، آن است که انسانها را درّندهخو و سنگدل میسازد و رأفت و رحمت را کم میکند، تا آنجا که اطمینانی نیست که خورنده خون به کشتن فرزند و پدر و مادر خود دست نزند[۳۷۹]. گفتنی است قرار دادن نیروی غضب در انسان نیز اقتضاء رحمت رحمانی الهی است که دفع موذیات خارجی و داخلی فردی، نیز مفسدات و مخلات نظام عایله و جامعه و مدینه فاضله در گرو آن است، بلکه جهاد با نفس و جنود ابلیس و جهل، تحت حمایت آن انجام میگیرد: ﴿وَأَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ﴾[۳۸۰][۳۸۱][۳۸۲].
تجلی کامل رحمت الهی در آخرت
- آخرت، ظرف تجلی رحمت الهی به صورت کامل است، چنان که پیامبر(ص) ۹۹ رحمت از ۱۰۰ رحمت خدا را درباره آخرت دانسته است[۳۸۳] آیه ﴿وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۳۸۴] کمترین مقدار رحمت الهی در آخرت[۳۸۵] را از همه آنچه آدمی در دنیا به دست آورد، برتر شمرده است[۳۸۶].
- شفاعت از مصادیق رحمت الهی در آخرت است: ﴿يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا وَلا هُمْ يُنصَرُونَ إِلاَّ مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾[۳۸۷][۳۸۸]. نجات از عذاب نیز از جلوههای آن است: ﴿قُلْ إِنِّيَ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ﴾[۳۸۹] عذاب قیامت، محیط بر همه است و هیچ کس را از آن رهایی نیست، مگر به رحمت خدا[۳۹۰] و اگر رحمت نباشد، عذاب از هیچ کسی برداشته نمیشود[۳۹۱]، پس نجات هیچ یک از آدمیان از عذاب و بهرهمندی از بهشت، برخاسته از استحقاق نبوده، بلکه مستند به رحمت الهی است[۳۹۲]؛ حتی پیامبران نیز به رحمت نیاز دارند[۳۹۳]، چنان که پیامبر(ص) سوگند یاد فرمود که هیچ کس با عمل خویش به بهشت نمیرود... و من نیز جز به رحمت و فضل الهی داخل بهشت نمیشوم[۳۹۴] به نظر برخی، معنای جمله ﴿مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ ﴾ این است که هر کس را خدا –در دنیا- از راه هدایت به توحید و تقوا از عذاب دور سازد، بر او ترحم کرده است[۳۹۵][۳۹۶].
- بهشت نیز از مصادیق بارز رحمت الهی در آخرت است که انسان برای آن آفریده شده[۳۹۷]، چنان که در آیات متعدد از بهشت به رحمت تعبیر شده است: ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۳۹۸][۳۹۹]؛ ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾[۴۰۰][۴۰۱]؛ ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ﴾[۴۰۲]؛ ﴿يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴾[۴۰۳][۴۰۴]. نامیدن بهشت به رحمت، یا از آن جهت است که رحمت با بهشت ملازم است[۴۰۵]، زیرا بهشت سرای رحمت الهی است[۴۰۶]؛ یا از آن روست که بنده استحقاق بهشت را ندارد، بلکه به رحمت الهی وارد آن میگردد، زیرا طاعت را خدا برای او میسّر ساخته است[۴۰۷]. همچنین در آیات: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴾[۴۰۸]، ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ﴾[۴۰۹]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۴۱۰]، ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾[۴۱۱][۴۱۲]، ﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ﴾[۴۱۳][۴۱۴] و ﴿وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ﴾[۴۱۵][۴۱۶] رحمت به بهشت تفسیر شده است[۴۱۷].
- گفتنی است در زمانهای مخصوصی در دنیا نیز رحمت حق گستردهتر و امکان شمول آن بر بندگان بیشتر است که مهمترین آنها ماه مبارک رمضان، به ویژه شب قدر است. وصف شب قدر به سلام، اشاره به گسترش رحمت الهی بر بندگانی است که در این شب به او روی آورند[۴۱۸]؛ ﴿سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾[۴۱۹]. مراد از ﴿لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ﴾ در آیه ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ﴾[۴۲۰]. نیز به قرینه آیه: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴾[۴۲۱] شب قدر است و مبارک بودنش به جهت خیر فراوان و رحمت گسترده الهی بر مخلوقات است: ﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾[۴۲۲][۴۲۳][۴۲۴].
مصادیق رحمت الهی
- بر پایه آیات قرآن کریم مصادیق رحمت الهی بدین شرحاند[۴۲۵].
بعثت انبیا(ع)
- در آیه ۸ سوره احقاف در پاسخ به انکار رسالت، غفور بودن و رحیم بودن پروردگار یاد شده است[۴۲۶]؛ همچنین آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾[۴۲۷] ارسال پیامبر اسلام(ص) را جز رحمت بر جهانیان ندانسته؛ آیه ﴿وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ ﴾[۴۲۸] نیز ایشان را برای خصوص مؤمنان، رحمت به شمار آورده است[۴۲۹].
- این تفاوت در تعبیر، از آنروست که رحمت در آیه ۱۰۷ سوره انبیاء رحمت شأنی و مراد آن است که جهانیان میتوانند از رحمت وجود وی برخوردار شوند و مقصود از رحمت در آیه ۶۱ سوره توبه رحمت فعلی و به این معناست که مؤمنان از رحمت وجود آن حضرت برخوردارند، چنان که مراد از رحمت در آیه: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾[۴۳۰] رحمت خاص است، بنابراین فرستادن پیامبر(ص) از سر رحمت انجام گرفته: ﴿أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۴۳۱][۴۳۲] و ایشان هم برای آنان که به او ایمان آورده و هم برای کافران که به او ایمان نیاوردهاند، رحمت است؛ چه نسبت به معاصران حضرت و چه در امتداد زمان و برای همه آیندگان[۴۳۳]. در آیه ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ﴾[۴۳۴] از زبان حضرت عیسی(ع) به بعثت پیامبر اسلام(ص) بشارت داده شده است. بشارت، خبر خوشی است که خوبی و خیری را نوید میدهد و در بعثت پیامبر(ص) باز شدن درهای رحمت الهی بر مردم است که سعادت دنیا و آخرت آنان را تأمین میکند[۴۳۵]. در آیه ﴿كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِيَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ﴾[۴۳۶] جمله ﴿وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ﴾ به کفران نعمت ارسال پیامبر(ص) و انزال قرآن کریم اشاره دارد که از مظاهر رحمت الهی به شمار میآیند[۴۳۷] و اینکه امتناع از پذیرش دعوت پیامبر(ص) و تصدیق وحی، کفر ورزیدن به رحمت عامِ خداست[۴۳۸]. خدای متعال حضرت عیسی(ع) را نیز رحمت قرار داده است: ﴿قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا﴾[۴۳۹]بعضی بعث انبیا[۴۴۰] از جمله فرستادن حضرت موسی(ع) و حضرت هارون(ع) به سوی فرعون را برخاسته از رحمت رحیمی الهی دانستهاند[۴۴۱]. همچنان که بعثت پیامبران برای همه انسانها رحمت است، برای خود پیامبر نیز رحمت، بلکه نبوت بالاترین درجه رحمت برای بنده به شمار میآید[۴۴۲] در آیات متعددی، مانند: ﴿وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۴۴۳][۴۴۴]، ﴿وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ﴾[۴۴۵][۴۴۶]، ﴿أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴾[۴۴۷][۴۴۸]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۴۴۹]، ﴿وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ ﴾[۴۵۰] و ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ ﴾[۴۵۱][۴۵۲]. رحمت بهنبوت و در پارهای از آنها[۴۵۳]، به نبوت و دیگر نعمتهای الهی تفسیر شده[۴۵۴]، چنانکه بر پایه روایتی[۴۵۵] مراد از رحمت در آیه ﴿مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾[۴۵۶] نبوت است. در آیه ﴿وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا﴾[۴۵۷] نیز "حنان" به رحمت[۴۵۸] تفسیر شده و احتمالاً مراد از آن نبوت یا ولایت است[۴۵۹][۴۶۰].
وجود امامان(ع)
- به دلالت آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾[۴۶۱] قلب مقدس پیامبر(ص) کاملترین دلها در زمینه رحمت و مجلای اتم نور رحمت الهی است، به گونهای که همه موجودات مشمول این رحمتاند و قلوب مطهر ائمه(ع) نیز به همین گونهاند[۴۶۲] روایات متعددی که بقاء زمین بیامام(ع) را ناشدنی دانسته[۴۶۳] و به کار بردن تعبیر "مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ " برای امامان(ع) در زیارت جامعه[۴۶۴] نیز این مطلب را تأیید میکنند، زیرا لازمِ این تعبیر، آن است که نزول هر گونه رحمت عام یا خاص بر هر مخلوقی به سبب آنان باشد[۴۶۵]، بنابراین امامان(ع) مانند پیامبر(ص) برای همه انسانها مایه رحمت و از مصادیق رحمت عامِ الهی و برای مؤمنان که از راه پیروی از آنان به رحمتهای ویژه الهی دست مییابند، رحمت خاص به شمار میآیند. بر اساس برخی روایات، رحمت در آیه: ﴿وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا﴾[۴۶۶]، علی بن ابی طالب(ع)[۴۶۷] و در آیه ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾[۴۶۸] پیامبر(ص)[۴۶۹]، امیرمؤمنان(ع) یا ولایت امامان(ع) است[۴۷۰] در آیه ﴿وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا﴾[۴۷۱] نیز پیامبر(ص) است[۴۷۲] مراد از رحمت در این روایات، رحمت رحیمی است و تفسیر رحمت به پیامبر(ص) و امامان(ع) بر پایه تعیین مصداق حقیقی[۴۷۳] یا جری و مراد نبوت و ولایت آنان است، زیرا خدا آدمیان را از این دو راه - که یکی ابزار الهی برای تبلیغ و دیگری برای اجراست - از گمراهی نجات میبخشد[۴۷۴][۴۷۵].
قرآن و دیگر کتابهای آسمانی
- آیات متعدد، قرآن کریم را برای مؤمنان و آیهای برای مسلمانان رحمت دانسته است: ﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُواْ لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۴۷۶]؛ ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا﴾[۴۷۷]؛ ﴿وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ﴾[۴۷۸]؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ﴾[۴۷۹]، ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۴۸۰]. همچنین بر پایه برخی روایات، رحمت در آیه ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۴۸۱] قرآن کریم[۴۸۲] یا قرار گرفتن در زمره پیروان آن است[۴۸۳] "ذکر الرحمن" در آیه ﴿وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ﴾[۴۸۴] نیز یا قرآن کریم[۴۸۵] یا قرآن از بالاترین مصادیق آن است[۴۸۶] و اضافه ذکر به رحمان به رحمت بودن آن اشاره دارد[۴۸۷][۴۸۸].
- رحمت بودن قرآن برای مؤمنان، به این معناست که اگر انسان معانی آن را در خود محقق کند، قرآن کریم او را غرق در انواع خیرات و برکاتی میکند که در آن نهفته است. بر پایه آیه ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ﴾[۴۸۹] قرآن کریم انسان را از مراحل - بیداری از غفلت با موعظه، پاکی باطن از پلیدیهای آشنایی با معارف حق و اخلاق کریم و اعمال صالح - عبور داده تا سرانجام با پوشاندن جامه رحمت بر او و نهادن وی در زمره بندگان مقرب در اعلا علیین، او را مشمول رحمت میکند[۴۹۰]، ازاینرو در آیه ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا﴾[۴۹۱]. "رحمت" بر "شفا" ترتّب یافته، زیرا قرآن کریم نخست دردها و بیماریهای باطنی را میزداید و دل را از موانعی که ضد سعادت است، پاک میکند و آماده پذیرش سعادت میسازد و آنگاه آدمی را به سلامتی و استقامت اصلی و فطری باز میگرداند و به سعادت میرساند[۴۹۲] در مقابل، بهره ظالمان از قرآن، جز افزایش خسارت نیست: ﴿وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا﴾[۴۹۳]. البته با توجه به آیه ﴿تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۴۹۴] که نازل ساختن قرآن را به رحمان و رحیم نسبت داده، این تنزیل برای مؤمن و کافر، مایه رحمت است؛ مایه اصلاح دنیای مردم است، همچنان که مایه اصلاح آخرتشان است[۴۹۵] و برای اولیای خدا برکات و رحمتهای ویژهای در بردارد[۴۹۶]، چنانکه آیه ۵۷ سوره یونس با خطاب به همه آدمیان نشان میدهد ویژگیهای یاد شده در آیه، از جمله رحمت بودن قرآن، برای همه است و به گروه معیّنی اختصاص ندارد[۴۹۷]. بر این پایه، قرآن کریم نازل شد، تا همه آدمیان با ایمان آوردن به خدای متعال خود را مشمول رحمت آن کنند و نازل ساختن قرآن کریم، اقتضای رحمت الهی است[۴۹۸]: ﴿تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ﴾[۴۹۹] و خدا قرآن را تنها از سر رحمت نازل فرمود؛ نه برای آنکه از ایمان مردم به قرآن سودی برد[۵۰۰]: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۵۰۱][۵۰۲]. لکن اختصاص رحمت بودن قرآن به مؤمنان، از آن روست که آنان از قرآن سود میبرند، هر چند کافران و صاحبان شاکله ستمکارانه نیز در صورتی که از ظلم خویش جدا شوند، میتوانند از قرآن سود ببرند[۵۰۳]. هدایتگری قرآن نیز به متقیان اختصاص یافته، با آنکه قرآن برای همه هدایت است: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴾[۵۰۴]، از همینرو هدایت از کافران کاملاً نفی نشده بلکه صاحبان شاکله عادلانه، هدایت یافتهتر خوانده شدهاند: ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً ﴾[۵۰۵][۵۰۶][۵۰۷].
- آیه ﴿قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا﴾[۵۰۸] به آگاهی خدا از نهان انسانها اشاره دارد و اینکه در درون آنان سعادتطلبی و درخواست پایان نیکو به زبان فطرت است و آن، شمول مغفرت و رحمت را استدعا دارد، هر چند برخی آنان به خطا در تطبیق دچار شده و بهره دنیا را سعادت میپندارند و خدای والا از آنجا که غفور و رحیم است، این درخواست فطری آنان را با فرو فرستادن قرآن کریم پاسخ داده است[۵۰۹] گفته شده: چون در آغاز قرآن، خدا - عزوجل - خود را به رحمت ستوده، که نزول قرآن فقط از سر رحمت بر بندگان و اقتضای صفت رحمت در وی بوده[۵۱۰] و قرآن کریم از بارزترین مظاهر رحمت رحمانی و رحیمی است - رحمت رحمانی از آن رو که آن را وحی فرموده و رحمت رحیمی از آن رو که در این کتاب مقدس معارف الهی و حقایق تکوین و تشریع را آشکار ساخته[۵۱۱] - بنابراین قرآن از مظاهر رحمت مطلق الهی است[۵۱۲] از آیه ﴿وَمَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ﴾[۵۱۳] نیز به دست میآید که نازل ساختن[۵۱۴] آیات قرآن، بلکه تمام کتابهای آسمانی برخاسته از رحمت عامِ پروردگار است[۵۱۵][۵۱۶].
- قرآن کریم ویژگی رحمت را برای تورات نیز آورده است: ﴿ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِيَ أَحْسَنَ وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ﴾[۵۱۷]؛ ﴿أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ﴾[۵۱۸]؛ ﴿وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ ﴾[۵۱۹]، زیرا برای دستیابی پیروان آن به رحمت، نازل شده[۵۲۰] و سبب اصلاح نفوس[۵۲۱]، دربردارنده عوامل خیر دنیا و آخرت[۵۲۲] و مشتمل بر معارف حق و شریعت الهی است که آدمیان از نعمت آن برخوردار میشوند[۵۲۳]. رحمت در آیه ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ﴾[۵۲۴] نیز کتاب آسمانی و علم است[۵۲۵][۵۲۶].
شریعت آسمانی
- خدای متعال در آیه ﴿هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ﴾[۵۲۷] شریعت الهی یا قرآن را به عنوان کتاب دربردارنده شریعت برای اهل ایمان و یقین رحمت نامیده است، ازاینرو رحمت در این آیه، رحمت خاص است، گرچه قرآن از این جهت رحمت فراگیر الهی و مایه بصیرت برای همه آدمیان است [۵۲۸] در آیه ﴿هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ﴾[۵۲۹] ﴿آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ﴾ همان آیات قرآن کریم است، که وظایف مقرر در شریعت را بیان میکنند[۵۳۰] و پایان یافتن آیه با ذکر رأفت و رحمت الهی، اشاره دارد که نزول آیات نیز جعل احکام[۵۳۱] از رأفت و رحمت خدا ریشه میگیرد[۵۳۲][۵۳۳].
- برکات دستورهای الهی در این جهان و سرای دیگر، به خود انسان باز میگردند[۵۳۴]، چنانکه از آیات آغازین سوره شوری برداشت میشود که غفور بودن و رحیم بودن خدا اقتضا میکند از راه وحی برای آنان دینی تشریع کند، تا به سوی سعادت هدایت شوند[۵۳۵] و به مغفرت و رحمت او برسند و در قیامت از قرار گرفتن در شمار دوزخیان خود را نجات دهند[۵۳۶]، بنابراین اگر خدا چیزی را واجب ساخته، از آن روست که عمل به آن انسان را به او و بهرهمندی از الطاف ویژهاش نزدیک میسازد و اموری را حرام کرده، چون ارتکاب آنها آدمی را از او و الطافش دور میسازد و عذاب الهی را فراهم میآورد[۵۳۷][۵۳۸].
- بعضی از مفسران در توضیح آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ﴾[۵۳۹] ذو الرحمه بودن خدا را اشاره به این امر دانستهاند که خدای سبحان با وضع تکالیف بر بندگان ترحم کرده، تا آنان را به کمال برساند[۵۴۰] و دستیابی به سودهای کلانی که جز از راه انجام دادن تکالیف امکانپذیر نیست، برای آنان ممکن گردد[۵۴۱][۵۴۲].
آسانی تکالیف
- از مصادیق رحمت رحیمی الهی، آسانگیری بر بندگان در زمینه تکالیف است. به فرموده امیرمؤمنان(ع) خدا به بندگان مؤمنش از آن جهت رحیم است که طاعاتش را بر آنها سبک میگیرد[۵۴۳] از آیه ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾[۵۴۴] به دلیل دو صفت غفور و رحیم[۵۴۵] برداشت شده که مغفرت و رحمت، همان گونه که مایه محو عقاب گناه میشوند، گاه به احکام تعلق گرفته و حکم را بر میدارند[۵۴۶]؛ یا در مرحله تشریع احکام سبب تخفیف و تسهیل آن میگردند[۵۴۷][۵۴۸].
- در آیات ﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ لَّوْلاَ كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ فَكُلُواْ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَيِّبًا وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۵۴۹] جمله ﴿وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ علت اباحه غنیمت را بیان میکند[۵۵۰] تخییر میان قصاص، دیه و عفو در قتل عمد: ﴿ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ﴾[۵۵۱][۵۵۲]، جواز نکاحِ اماء: ﴿وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾[۵۵۳][۵۵۴]، اعتبار اعمال منطبق بر حکم قبلی در موارد نسخ آن و تشریع حکم جدید: ﴿إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴾[۵۵۵][۵۵۶]، سقوط حد محارب[۵۵۷] با همه حدود با توبه[۵۵۸]: ﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُواْ عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۵۵۹] نمونههای دیگری از رحمت الهی در خصوص آسانگیری تکلیفاند[۵۶۰].
- آیه ﴿فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۵۶۱] نیز رفع عذاب از دزدان و شمول غفران و رحمت الهی را در صورت توبه بیان کرده است. اطلاق رفع عذاب، شامل سقوط حد نیز میشود، چنان که بعضی از روایات بر آن دلالت داشته[۵۶۲] و مشهور فقها نیز چنین معتقدند[۵۶۳][۵۶۴].
- گفتنی است آیه ﴿فوَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ﴾[۵۶۵] پس از بیان حکم لعان، نشان میدهد حتی احکام و دستورهایی نیز که ظاهری سخت و شدید دارند، از مصادیق فضل و رحمت الهیاند[۵۶۶]، چنان که از جمله ﴿إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾ در آیه ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۵۶۷] برداشت میشود علت تشریع حکم قتل، رحمت و راندن مجرمان به سوی سعادت است، تا بدین وسیله عناد قلبی با پروردگار از آنان زدوده گردد[۵۶۸][۵۶۹].
هدایت، اسلام و ایمان
- رحمت در آیه ﴿إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴾[۵۷۰] به هدایت الهی[۵۷۱]، نیز در آیه ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ﴾[۵۷۲] به معارف الهی و هدایت معنوی تفسیر شده[۵۷۳] و در آیه ﴿إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴾[۵۷۴] رحمت از ناحیه پروردگار پارهای از نعمتها همچون هدایت است که آیات متعدد، آن را فقط به خدا مستند دانسته، چنانکه "راسخان در علم" آن را درخواست کردهاند[۵۷۵]: ﴿رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴾[۵۷۶][۵۷۷].
- جمله ﴿أُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾ در آیه ﴿أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾[۵۷۸] نشان میدهد که اهتداء "هدایت یافتگی" نتیجه درود و رحمت الهی است و چون اهتداء در گرو هدایت است، رحمت مذکور در آیه، هدایت الهی است[۵۷۹] در آیه ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً﴾[۵۸۰] نیز رحمت به توفیق معنا شده است[۵۸۱] رحمت، در آیات ﴿يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ ﴾[۵۸۲][۵۸۳]، ﴿لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاء﴾[۵۸۴][۵۸۵]، ﴿وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء﴾[۵۸۶][۵۸۷]، ﴿يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء﴾[۵۸۸][۵۸۹]،
﴿وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴾[۵۹۰][۵۹۱] و ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۵۹۲][۵۹۳] به اسلام تفسیر شده است[۵۹۴] به احتمالی، مراد از رحمت در آیه: ﴿يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ ﴾[۵۹۵] هدایت انسان به ایمان است[۵۹۶]، چنانکه مراد از رحمت در آیات ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ﴾[۵۹۷] و ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ ﴾[۵۹۸][۵۹۹]ایمان است. به فرموده امام عسکری(ع)[۶۰۰] به رحمت در آیه ۱۰۵ بقره/۲ توفیق اسلام و موالات محمد(ص) و علی(ع) است[۶۰۱].
قبول توبه و مغفرت
- همراهی نامهای تواب و رحیم در آیات متعدد: ﴿أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴾[۶۰۲] مینمایاند که قبول توبه از مظاهر رحمت خاص الهی است[۶۰۳] در آیه ﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾[۶۰۴]. نخست توبه، به اصلاح مقید شده و سپس در پایان، ضمیر تنها به توبه برمیگردد، زیرا تقیید توبه به اصلاح، برای آن است که اصلاح پس از توبه، نشان حقیقی بودن توبه است؛ و شمول مغفرت و رحمت، از آثار چنین توبهای است[۶۰۵][۶۰۶].
- قبول توبه، افزون بر آنکه خودش رحمت الهی است، توفیق عبد به توبه نیز رحمتی دیگر بر بنده است، چنانکه بنده برای توبه نیازمند بازگشت خدا به سوی بنده با رحمت خویش است: ﴿ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ ﴾[۶۰۷] و آنگاه که توبه کرد و به سوی خدا آمد، خدای سبحان نیز به سوی او میآید و وی را مشمول رحمت مغفرت میکند[۶۰۸]، چنانکه در آیه ۵ از سوره توبه علت دستور عدم تعرض به مشرکان در صورت توبه، غفران و رحمت الهی است[۶۰۹]، ازاینرو در قرآن کریم نام رحیم ۷۲ بار کنار غفور ذکر شده، زیرا مغفرتْ مقتضای رحمت الهی است[۶۱۰]
رحمت در آیه ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴾[۶۱۱] همان مغفرت است، به قرینه آنکه مخاطب آیه گناهکاران هستند، بنابراین مراد از رحمت، رحمت آخرت است و نخستین رحمت مورد نیاز گناهکاران در آخرت، مغفرت است، از همینرو نهی از یأس در آیه به «إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» تعلیل شده است[۶۱۲][۶۱۳].
- آیه ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۶۱۴] نیز صریحاً بیان میدارد که خدا مغفرت گناهکاران را در صورت توبه و اصلاح، به عنوان رحمت بر خود واجب ساخته است[۶۱۵]، چنانکه با توجه به آیه: ﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّه غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۶۱۶] مغفرت و رحمت الهی برای کسانی که شایستگی آن را داشته باشند، امری حتمی به شمار میآید[۶۱۷] پروردگار از فرط رحمت، ملائکه را نیز به استغفار برای مؤمنان وا داشته است: ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا ﴾[۶۱۸][۶۱۹] و فرشتگان نیز پیش از درخواست مغفرت برای مؤمنان، نخست خدا را به سعه رحمت ثنا گفتهاند، زیرا رحمت الهی مبدأ افاضه هر نعمت است: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ﴾[۶۲۰]. همچنین خدای غفور و رحیم، بیادبی آنان را که از قصور برخاسته، بخشیده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾[۶۲۱]؛ البته در صورتی که جمله ﴿وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ ناظر به ﴿لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا﴾ باشد، اشاره دارد که رعایت ادب در برابر پیامبر(ص) زمینهساز رحمت الهی است[۶۲۲] مغفرت، افزون بر آنکه خودش مصداق رحمت الهی است و موانع رحمت را از میان بر میدارد نقش مهمی نیز در امکان بهرهمندی انسان از دیگر انواع رحمت خدا دارد[۶۲۳]؛ حتی مخلصان نیز برای نیل به درجاتی از رحمت، به مغفرت نیازمندند: ﴿وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ﴾[۶۲۴] و شاید از همینرو خدا در آیاتی مانند ﴿وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا﴾[۶۲۵] و ﴿قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۶۲۶] و ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۶۲۷] قبل از ذکر رحمت یا رحمت آخرتی، از مغفرت یاد کرده است [۶۲۸][۶۲۹].
- آیه: ﴿لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴾[۶۳۰] نشان میدهد همه درجات آخرتی، مصداق مغفرت و رحمتاند. در آیات قرآن کریم غالباً همراه رحمت و امور مشابه آن - مانند اجر، رزق و رضوان - مغفرت الهی نیز ذکر شده؛ مانند ﴿مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ﴾[۶۳۱]، ﴿وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴾[۶۳۲]، ﴿مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴾[۶۳۳]، ﴿وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ﴾[۶۳۴] و ﴿وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا﴾[۶۳۵][۶۳۶][۶۳۷].
مهلت دادن به خطاکاران
- رحمت گسترده الهی ایجاب میکند که به گناهکاران بیشترین فرصت را بدهد[۶۳۸]: ﴿فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ﴾[۶۳۹][۶۴۰]. در آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن يَجِدُوا مِن دُونِهِ مَوْئِلا ﴾[۶۴۱] شتاب نکردن در عذاب سزاواران عذاب، به غفران و رحمت الهی مستند شده[۶۴۲] و گرچه شرک و گناه عقوبت بیدرنگ را در پی دارند، نظام تدبیر، آزمایش و سوق بشر به سوی سعادت، بر مهلت و تأخیر عقوبت استوار است[۶۴۳][۶۴۴].
- در مقام بیان سریع العقاب بودن پروردگار نیز آیه با جمله ﴿إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ پایان یافته، تا برساند مسئله سرعت در عقاب همیشگی نیست و مربوط به بعضی از موارد است: ﴿وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَن يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾[۶۴۵][۶۴۶][۶۴۷].
- از نمونههای رفتار رحمتآمیز با مشرکان، مهلت ۴ ماهه به آنان پس از نقض عهد است: ﴿فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ﴾[۶۴۸][۶۴۹][۶۵۰].
- نمونههای دیگری از مصادیق رحمت الهی بدین شرحاند: استجابت دعا: ﴿ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا﴾[۶۵۱][۶۵۲]؛ کم نکردن از پاداش: ﴿قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۶۵۳][۶۵۴]؛ نصرت مؤمنان: ﴿فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَمَا كَانُواْ مُؤْمِنِينَ﴾[۶۵۵] نیز ﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ﴾[۶۵۶]، ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۶۵۷][۶۵۸]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[۶۵۹][۶۶۰]، ﴿قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلا نَصِيرًا ﴾[۶۶۱][۶۶۲]، ﴿وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾[۶۶۳][۶۶۴]؛ شب و روز: ﴿وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۶۶۵]؛ باران: ﴿وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۶۶۶][۶۶۷]؛ رویاندن گیاهان و به بار رساندن درختان[۶۶۸] یا تابش آفتاب پس از باران[۶۶۹]؛ همه نیازمندیهای آدمیان[۶۷۰]، ﴿وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ﴾[۶۷۱]؛ وزش بادها[۶۷۲]: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۶۷۳]، رزق[۶۷۴]، مال[۶۷۵]، ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا ﴾[۶۷۶]؛ ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾[۶۷۷]؛ عطایای الهی که بهرهمند ساختن انسان از آن لزومی ندارد[۶۷۸] و زیاده از جنس نعمتهایی که به بندگان داده شده است: ﴿وَلاَ تُؤْمِنُواْ إِلاَّ لِمَن تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَن يُؤْتَى أَحَدٌ مِّثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِندَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾[۶۷۹][۶۸۰][۶۸۱].
منابع
پانویس
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ البیان، ص ۴۲۹.
- ↑ البیان، ص ۴۲۹؛ انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۲.
- ↑ البیان، ص ۴۹۰؛ التحقیق، ج ۱۴، ص ۲۲۵، «یأس».
- ↑ البیان، ص ۴۹۰.
- ↑ نثر طوبی، ج ۱، ص ۲۹۸؛ لغتنامه، ج ۱۰، ص ۱۰۵۲۰، «رحمت».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸، «رحم»؛ تفسیر روشن، ج ۲، ص ۲۷۴.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۰، «رحم».
- ↑ مفردات، ص ۳۴۷، «رحم»؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۵۵.
- ↑ رسائل المرتضی، ج ۲، ص ۲۷۱؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص۵۳.
- ↑ التوحید، ص ۲۰۳ - ۲۰۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۱؛ عدة الداعی، ص ۳۲۱.
- ↑ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۶۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۳؛ منهج الصادقین، ج ۳، ص ۱۶۲؛ روح المعانی، ج ۳، ص ۲۰۰.
- ↑ گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه:۲۲.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۶؛ تفسیر سورآبادی، ج ۴، ص ۲۵۶۲.
- ↑ و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی میکنیم و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی؛ سوره شوری، آیه:۵۲.
- ↑ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۵۳؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۱۰۴.
- ↑ ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد؛ سوره یوسف، آیه:۸۷.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳.
- ↑ پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است؛ سوره واقعه، آیه:۸۹.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۲۲۴؛ التسهیل، ج ۲، ص ۳۴۱؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۲۴۳.
- ↑ اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمییافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود؛ سوره قلم، آیه:۴۹.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۳.
- ↑ و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود؛ سوره مریم، آیه:۱۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۱۹.
- ↑ مفردات، ص ۲۵۹، «حنّ».
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۳۷.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۹.
- ↑ آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمیدیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه:۲۶.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص ۱۹۹.
- ↑ اعراب القرآن، ج ۴، ص ۱۳۰؛ البحر المحیط، ج ۵، ص ۴۲۱؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۷، ص ۳۰۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید؛ سوره احزاب، آیه:۵۶.
- ↑ اوست آنکه بر شما درود میفرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه:۴۳.
- ↑ الاصفی، ج ۲، ص ۹۹۶؛ آیات الاحکام، ج ۱، ص ۱۹۴؛ ارشاد الاذهان، ص ۴۲۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ بهترین بخشایندگانی؛ سوره مؤمنین، آیه:۱۰۹.
- ↑ بخشایندهترین بخشایندگانی؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۱.
- ↑ دارای بخشایش؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.
- ↑ آن بخشنده بخشاینده؛ سوره فاتحه، آیه:۳.
- ↑ اسماء و صفات الهی، ج۱، ص۴۸۱.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۹۶.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص ۳۰.
- ↑ روح المعانی، ج ۱، ص ۶۱؛ المیزان، ج ۵، ص ۱۸۷؛ ج ۱۰، ص ۸۰.
- ↑ شفاء الصدور، ص ۳۷۵.
- ↑ روح المعانی، ج ۱، ص ۶۱؛ ارشاد الأذهان، ص ۵.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴رحمت.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ شرح الاسماء الحسنی، ص ۱۷۴، ۵۲۰؛ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۴.
- ↑ و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمیتوانید شمار کرد؛ بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است؛ سوره ابراهیم، آیه:۳۴.
- ↑ و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!؛ سوره نساء، آیه: ۱۱۵.
- ↑ ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است؛ سوره احزاب، آیه:۷۲.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۰۴، «وسع».
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۲۶-۲۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۸۸؛ المیزان، ج ۸، ص ۳۵۲.
- ↑ البحر المحیط، ج ۱، ص ۳۱؛ روح البیان، ج ۵، ص ۵۳۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۸.
- ↑ خداوند بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است؛ سوره طه، آیه:۵.
- ↑ بگو: کسانی که در گمراهی به سر برند، باید که (خداوند) بخشنده به (زمان و مهلت) آنها نیک افزونی دهد تا آنگاه که آنچه را به آنان وعده دادهاند- یا عذاب یا رستخیز- ببینند و خواهند دانست چه کسی دارای جایگاهی بدتر و سپاهی ناتوانتر است؛ سوره مریم، آیه:۷۵.
- ↑ اوست آنکه بر شما درود میفرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه:۴۳.
- ↑ او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه:۱۱۷.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ خداوند بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است؛ سوره طه، آیه:۵.
- ↑ آنکه آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ او (خداوند) بخشنده است، درباره او از (داننده) آگاهی بپرس!؛ سوره فرقان، آیه:۵۹.
- ↑ البحر المدید، ج ۴، ص ۱۱۱.
- ↑ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۵۷.
- ↑ بیان السعاده، ج ۱، ص ۲۸.
- ↑ و اگر همه درختان روی زمین قلم میگردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری میرساند (و همه مرکّب میشد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمیپذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانهای است؛ سوره لقمان، آیه:۲۷.
- ↑ مواهب الرحمان، ج ۱، ص ۱۵.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۹۴.
- ↑ و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشتهایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم میرسانم و بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری میورزند و زکات میدهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر میدارم؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.
- ↑ و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشتهایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم میرسانم و بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری میورزند و زکات میدهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر میدارم؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۲۷۵.
- ↑ نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴.
- ↑ البیان، ص ۴۳۲.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ انوار درخشان، ج ۹، ص ۳۹۱، ۴۲۵.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمیبینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنهای میبینی؟؛ سوره ملک، آیه:۳.
- ↑ روح البیان، ج ۱۰، ص ۷۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۵۰.
- ↑ بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد میآورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رساندهاند ایمان نمیآورند؛ سوره انعام، آیه:۱۲.
- ↑ و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه:۵۴.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۲۶.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۱۰۵.
- ↑ البحر المحیط، ج ۴، ص ۴۴۶.
- ↑ تفسیر روشن، ج ۸، ص ۶.
- ↑ ارشاد الاذهان، ص ۱۳۹.
- ↑ مقتنیات الدرر، ج ۴، ص ۱۴۲.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۵۱-۵۵۲.
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۴۳۷؛ مقتنیات الدرر، ج ۴، ص ۱۴۲.
- ↑ مواهب علیه، ص ۲۷۲.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۸؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۱۰.
- ↑ بیان السعاده، ج ۲، ص ۱۲۵.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۵۵.
- ↑ المنار، ج ۷، ص ۳۲۵-۳۲۶.
- ↑ بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد میآورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رساندهاند ایمان نمیآورند؛ سوره انعام، آیه:۱۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۸۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۲۶۳.
- ↑ یا آنان را در حال ترسیدن فرو گیرد؟ پس بیگمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه:۴۷.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۲۷۵؛ عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۸۴؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۲، ح ۲۴.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۸؛ ج ۳، ص ۶.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۵۲۹، ۵۳۸؛ اقبال الاعمال، ص ۳۶۳؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۳۹.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۲۹؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۴۳؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۹۳.
- ↑ الجدید، ج ۱، ص ۱۴.
- ↑ الجدید، ج ۱، ص ۱۴.
- ↑ المنار، ج ۱، ص ۷۴-۷۵.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۱۷۰.
- ↑ روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه میگردد؛ امّا (به) آنان که سیهرویند (میگویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید.و امّا آنان که سپیدرویند در (بهشت) بخشایش خداوند به سر میبرند، آنان در آن جاودانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۶ - ۱۰۷.
- ↑ و خداوند، ستمی برای جهانیان نمیخواهد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰؛ المنار، ج ۴، ص ۵۴ - ۵۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۸۹.
- ↑ و چون به مردم بخشایشی بچشانیم بدان شادمان میگردند و اگر برای کارهایی که کردهاند بلایی به آنان برسد ناگاه نومید میگردند؛ سوره روم، آیه:۳۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۳.
- ↑ ریاض السالکین، ج ۳، ص ۱۱۴.
- ↑ تقریب القرآن، ج ۲، ص ۲۵۳.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوستهای آنان که از پروردگار خویش میهراسند از آن به لرزه میافتد سپس با یاد خداوند پوستها و دلهاشان نرم میشود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که را بخواهد راهنمایی میکند و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت؛ سوره زمر، آیه:۲۳.
- ↑ زبدة التفاسیر، ج ۶، ص ۷۳.
- ↑ و پروردگار توست که آمرزنده دارای بخشایش است؛ سوره کهف، آیه:۵۸.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۳۰۷.
- ↑ و ما پیامبران را جز نویدبخش و بیمدهنده نمیفرستیم پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند؛ سوره انعام، آیه:۴۸.
- ↑ تفسیر روشن، ج ۷، ص ۳۸۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند جز کسانی که پروردگارت (بر آنان) بخشایش آورد و آنها را برای همین (بخشایش) آفرید؛ و حکم پروردگارت (بدین قرار) اتمام یافت که: بیگمان دوزخ را از پریان و آدمیان میآکنم؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸ - ۱۱۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۱.
- ↑ و پروردگار تو بینیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز میبرد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین میگرداند به همانگونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.
- ↑ تفسیر روشن، ج ۸، ص ۱۸۶.
- ↑ و بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.
- ↑ پس اگر تو را دروغزن شمردهاند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمیگردانند؛ سوره انعام، آیه:۱۴۷.
- ↑ پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است؛ سوره غافر، آیه:۷.
- ↑ و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری میورزند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.
- ↑ تبیین القرآن، ص ۱۸۲.
- ↑ عذابم را به هر کس بخواهم میرسانم؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.
- ↑ اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟ و خداوند سپاسداری داناست؛ سوره نساء، آیه:۱۴۷.
- ↑ اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است؛ سوره ابراهیم، آیه:۷.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۲۷۴.
- ↑ پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست،- آن (خداوند) بخشنده- که از سوی او اذن سخن گفتن ندارند؛ سوره نبأ، آیه:۳۷.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۷۰.
- ↑ هر کس را بخواهد عذاب میکند و هر کس را بخواهد میبخشاید و به سوی او بازگردانیده خواهید شد؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۱.
- ↑ پروردگارتان به (حال) شما آگاهتر است، اگر خواهد به شما بخشایش میآورد یا اگر خواهد شما را عذاب میکند و تو را نگهبان آنان نفرستادهایم؛ سوره اسراء، آیه:۵۴.
- ↑ گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمیخواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟؛ سوره نمل، آیه: ۴۶.
- ↑ التحقیق، ج ۴، ص ۹۴، «رحم».
- ↑ نمونه، ج ۶، ص ۳۹۳.
- ↑ و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری میورزند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.
- ↑ اطیب البیان، ج ۵، ص ۴۷۵ - ۴۷۶.
- ↑ به هر یک از آنان و اینان از دهش پروردگارت یاری میرسانیم و دهش پروردگارت بازداشته نیست؛ سوره اسراء، آیه:۲۰.
- ↑ المیزان، ج ۳، ص ۱۶۰.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۴۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و پروردگار تو بینیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز میبرد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین میگرداند به همانگونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴.
- ↑ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۲.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۶؛ ریاض السالکین، ج ۶، ص ۲۰۵.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۴۶.
- ↑ ریاض السالکین، ج ۶، ص ۲۰۵.
- ↑ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۷.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۹، ص ۳۳۲.
- ↑ تفسیر روشن، ج ۸، ص ۱۸۶.
- ↑ روح البیان، ج ۳، ص ۱۰۷.
- ↑ خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشایندهای ندارد و او پیروزمند فرزانه است.ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه: ۲ - ۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.
- ↑ التحقیق، ج ۴، ص ۱۱۶ - ۱۱۷، «رزق»؛ ج ۱۲، ص ۹۰، «نفذ».
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۶؛ المنیر، ج ۸، ص ۵۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۳۱.
- ↑ و بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.
- ↑ بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است؛ سوره انعام، آیه:۱۲.
- ↑ بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است؛ سوره انعام، آیه:۱۲.
- ↑ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۱- ۴۶۲.
- ↑ تفسیر صدرالمتألهین، ج ۱، ص ۶۵.
- ↑ اسرار الصلاه، ص ۳۴۷.
- ↑ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۸.
- ↑ میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ سوره روم، آیه:۲۱.
- ↑ و او بخشایندهترین بخشایندگان است؛ سوره یوسف، آیه: ۶۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۰۰.
- ↑ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۶ - ۴۴۷.
- ↑ نک: تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۷۹.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمیتوانند رهاییم بخشند؟؛ سوره یس، آیه: ۲۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۷۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و سزیده (خداوند) بخشنده نیست که فرزندی گزیند؛ سوره مریم، آیه:۹۲.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۱؛ تفسیر لاهیجی، ج ۳، ص ۴۴.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۱۶، ص ۸۷.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و خدای شما خدایی یگانه است، خدایی جز آن بخشنده بخشاینده نیست؛ سوره بقره، آیه:۱۶۳.
- ↑ البحر المحیط، ج ۲، ص ۷۶- ۷۷.
- ↑ التبیان، ج ۲، ص ۵۳.
- ↑ ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه:۴۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۵۸-۵۹.
- ↑ آنان (نسبت) به یادکرد (خداوند) بخشنده انکار دارند؛ سوره انبیاء، آیه:۳۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۸.
- ↑ و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بیگمان از ستمگرانی. و اگر خداوند بلایی به تو رساند کسی جز خود او آن را نمیگرداند، و اگر خیری برای تو بخواهد هیچ کس بازدارنده بخشش او نیست؛ آن را به هر کس از بندگانش بخواهد، میرساند و او آمرزنده بخشاینده است؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۶ - ۱۰۷.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۱۳۳.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و پروردگار تو بینیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز میبرد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین میگرداند به همانگونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۳۵۶.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ بلکه میگویند: او خود آن (قرآن) را بربافته است، بگو، اگر من آن را بربافته باشم، شما در برابر (خشم) خداوند برای من کاری نمیتوانید کرد، او به آنچه در آن (به ناروا) سخن میرانید داناتر است، او میان من و شما گواه بس، و او آمرزنده بخشاینده است؛ سوره احقاف، آیه:۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۰ - ۱۸۹.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد میآورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رساندهاند ایمان نمیآورند؛ سوره انعام، آیه:۱۲.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۲۶ - ۲۷.
- ↑ بیگمان او آفرینش را میآغازد آنگاه آن را باز میگرداند؛ سوره یونس، آیه:۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۱۱.
- ↑ المنار، ج ۷، ص ۳۲۷.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه:۴۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۵۹.
- ↑ سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکشترند بیرون میکشیم؛ سوره مریم، آیه:۶۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۸۹.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی؛ سوره مریم، آیه:۴۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۵۹.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۰.
- ↑ تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت؛ سوره ص، آیه:۹.
- ↑ فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.
- ↑ من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ سوره انعام، آیه:۵۰.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۹۵.
- ↑ التحقیق، ج ۳، ص ۴۷ - ۴۸، «خزن».
- ↑ التبیان، ج ۸، ص ۵۴۶.
- ↑ خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشایندهای ندارد و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره فاطر، آیه:۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.
- ↑ سپاس خداوند را، آفریننده آسمانها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیامرسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره فاطر، آیه:۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۵.
- ↑ ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه:۳۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص۳۹۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه:۱۷۵.
- ↑ به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاقها صدا میزنند، بیشترشان خرد نمیورزند و اگر آنها شکیبایی میورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر میبود و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه: ۴- ۵.
- ↑ و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستادهایم پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری ورزید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره انعام، آیه:۱۵۵.
- ↑ و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش بمانید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره اعراف، آیه:۲۰۴.
- ↑ ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید.و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستأیید.اوست آنکه بر شما درود میفرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه: ۴۱- ۴۳.
- ↑ و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشتهایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم میرسانم و بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری میورزند و زکات میدهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر میدارم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۶.
- ↑ و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره نور، آیه:۵۶.
- ↑ و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه:۷۱.
- ↑ و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستادهایم پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری ورزید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره انعام، آیه:۱۵۵.
- ↑ جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره حجرات، آیه:۱۰.
- ↑ آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا هشدارتان دهد؟ و تا پرهیزگاری ورزید و باشد که بر شما رحمت آورند؛ سوره اعراف، آیه: ۶۳.
- ↑ و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشتهایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم میرسانم و بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری میورزند و زکات میدهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر میدارم؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.
- ↑ و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است؛ سوره اعراف، آیه:۵۶.
- ↑ گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمیخواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟؛ سوره نمل، آیه:۴۶.
- ↑ سپس بیگمان پروردگارت نسبت به کسانی که از سر نادانی کار بد انجام دادهاند آنگاه پس از آن توبه کرده و به راه آمدهاند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه:۱۱۹.
- ↑ و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه:۷۱.
- ↑ جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره حجرات، آیه:۱۰.
- ↑ آنان، همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود و عذاب را به (بهای) آمرزش خریدند، و بر آتش چه شکیبایند!؛ سوره بقره، آیه:۱۷۵.
- ↑ بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه:۲۱۸.
- ↑ آنان که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیدهاند، نزد خداوند بلند پایگاهترند و آنانند که رستگارندپروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستانهایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید میدهد در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بیگمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند؛ سوره توبه، آیه: ۲۰ -۲۳.
- ↑ امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمیآورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه:۳۰.
- ↑ اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه:۱۷۵.
- ↑ و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود؛ سوره انبیاء، آیه:۷۵.
- ↑ و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند.و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند؛ سوره انبیاء، آیه: ۸۵- ۸۶.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ عذاب را از آنان کاهش ندهند و آنان در آن ناامیدند؛ سوره زخرف، آیه:۷۵.
- ↑ و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیدهاند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.
- ↑ پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند.و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۳- ۱۱۴.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۳۹۷.
- ↑ خداوند کافران را لعنت و برای آنان آتش (دوزخ) را آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه:۶۴.
- ↑ کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند؛ سوره مائده، آیه:۷۸.
- ↑ خداوند و لعنتکنندگان، کسانی را لعنت میکنند که برهانها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان میدارند؛ سوره بقره، آیه:۱۵۹.
- ↑ لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شدهاند و با کفر مردهاند؛ سوره بقره، آیه:۱۶۱.
- ↑ التبیان، ج ۲، ص ۵۱؛ ارشاد الاذهان، ص ۲۹؛ آلاءالرحمن، ج ۱، ص ۱۴.
- ↑ گویی (هرگز) در آن به سر نبردهاند؛ بدانید که (قوم) ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان نابود باد ثمود!؛ سوره هود، آیه:۶۸.
- ↑ گویی (هرگز) در آن نمیزیستهاند؛ هان! نابود باد مدین! چنان که ثمود نابود گشت؛ سوره هود، آیه:۹۵.
- ↑ آنگاه بانگ آسمانی به حق آنان را فرو گرفت و ایشان را خاشاکی گرداندیم؛ پس نفرین بر ستمگران باد!؛ سوره مؤمنون، آیه:۴۱.
- ↑ پس بر گروهی که ایمان نمیآورند نفرین باد!؛ سوره مؤمنون، آیه:۴۴.
- ↑ الارشاد الاذهان، ص ۸۰، ۲۰۲؛ الجدید، ج ۲، ص ۲۱۸؛ نمونه، ج ۹، ص ۱۴۷ - ۱۴۸.
- ↑ و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانهای است؛ سوره فتح، آیه:۶.
- ↑ و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیدهاند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۳.
- ↑ و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد؛ سوره بقره، آیه:۸۹.
- ↑ لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شدهاند و با کفر مردهاند؛ سوره بقره، آیه:۱۶۱.
- ↑ خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت؛ سوره توبه، آیه:۶۸.
- ↑ چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهانها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند.کیفر آنان لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست؛ سوره آل عمران، آیه: ۸۶ - ۸۷.
- ↑ آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت؛ سوره نساء، آیه:۵۲.
- ↑ خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را میآزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت میکند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه:۵۷.
- ↑ و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است میگسلند و در زمین تبهکاری میورزند؛ سوره رعد، آیه: ۲۵.
- ↑ خداوند و لعنتکنندگان، کسانی را لعنت میکنند که برهانها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان میدارند؛ سوره بقره، آیه:۱۵۹.
- ↑ همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن میشکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است میگسلند و در زمین تباهی میورزند، آنانند که زیانکارند؛ سوره بقره، آیه:۲۷.
- ↑ و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم میگیرد و لعنت میفرستد و برای او عذابی سترگ آماده میکند؛ سوره نساء، آیه:۹۳.
- ↑ به راستی آنان که به زنان پاکدامن بیخبر مؤمن، تهمت (زنا) میزنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شدهاند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود؛ سوره نور، آیه:۲۳.
- ↑ کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند.از کار ناپسندی که میکردند باز نمیایستادند بیگمان، زشت است کاری که میکردند؛ سوره مائده، آیه: ۷۸ - ۷۹.
- ↑ و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد؛ سوره مائده، آیه:۶۴.
- ↑ خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را میآزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت میکند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه:۵۷.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۱۸۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵.
- ↑ برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهاشان را سخت گردانیدیم؛ سوره مائده، آیه:۱۳.
- ↑ اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد؛ سوره نساء، آیه:۴۶.
- ↑ آنان کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است و ناشنوایشان ساخته و چشمهاشان را نابینا کرده است؛ سوره محمد، آیه:۲۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۹.
- ↑ و در این جهان و در روز رستخیز، لعنتی پیگیرشان شده است؛ آگاه باشید که بیگمان (مردم) عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان، نابود باد عاد قوم هود!؛ سوره هود، آیه:۶۰.
- ↑ خلاصة المنهج، ج ۲، ص ۳۳۳؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵؛ الفرقان، ج ۱۴، ص ۳۳۵.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۴.
- ↑ و چون به مردم بخشایشی بچشانیم بدان شادمان میگردند و اگر برای کارهایی که کردهاند بلایی به آنان برسد ناگاه نومید میگردند.و آیا ندیدهاند که خداوند برای هر که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میدارد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که ایمان دارند؛ سوره روم، آیه: ۳۶ - ۳۷.
- ↑ بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه:۵۳.
- ↑ ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد؛ سوره یوسف، آیه:۸۷.
- ↑ نثر طوبی، ج ۱، ص ۳۲۵؛ نمونه، ج ۱۰، ص ۵۸.
- ↑ نمونه، ج ۱۰، ص ۵۸.
- ↑ روح المعانی، ج ۷، ص ۴۳؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳؛ تفسیر هدایت، ج ۵، ص ۲۱۰؛ الجدید، ج ۴، ص ۷۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۵۰۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۵۲؛ کنز الدقائق، ج ۷، ص ۱۴۲؛ بیان السعاده، ج ۲، ص ۴۰۳.
- ↑ التوحید، ص ۳۴۰-۳۴۱.
- ↑ بندگانم را آگاه کن که بیگمان منم که آمرزنده بخشایندهام. و عذاب من است که عذاب دردناک است؛ سوره حجر، آیه: ۴۹- ۵۰.
- ↑ و خداوند داوری میکند و داوریاش بازدارندهای ندارد؛ سوره رعد، آیه:۴۱.
- ↑ بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه:۵۳ - ۵۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۹ - ۱۸۰.
- ↑ پس اگر تو را دروغزن شمردهاند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمیگردانند؛ سوره انعام، آیه:۱۴۷.
- ↑ التسهیل، ج ۱، ص ۲۷۹؛ تفسیر مراغی، ج ۸، ص ۶۰.
- ↑ تفسیر روشن، ج ۸، ص ۲۲۳.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۷۶.
- ↑ بندگانم را آگاه کن که بیگمان منم که آمرزنده بخشایندهام. و عذاب من است که عذاب دردناک است؛ سوره حجر، آیه: ۴۹- ۵۰.
- ↑ نمونه، ج ۱۱، ص ۹۳.
- ↑ بدانید که خداوند سخت کیفر و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه:۹۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۴۱.
- ↑ پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستادهایم، بر تو جز پیامرسانی نیست و ما هر گاه به آدمی بخشایشی از خود چشاندیم بدان شادمان شد و چون برای کارهایی که کردهاند گزندی به آنان برسد بیگمان (در آن حال) آدمی بسیار ناسپاس است؛ سوره شوری، آیه:۴۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۶۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ انوار درخشان، ج ۹، ص ۱۰۶.
- ↑ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹.
- ↑ تفسیر منسوب به امام عسکری، ص ۳۷؛ بحار الانوار، ج ۸۹، ص ۲۵۰.
- ↑ مسند احمد، ج ۴، ص ۳۱۲؛ المعجم الکبیر، ج ۲، ۱۶۲.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۲۱.
- ↑ خداوند) بخشنده.قرآن را آموخت.آدمی را آفرید؛ سوره الرحمان، آیه: ۱- ۳.
- ↑ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۴۰ - ۲۴۱.
- ↑ و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند؛ سوره روم، آیه:۲۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۷.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه:۸۳.
- ↑ خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد؛ سوره نساء، آیه:۳۶.
- ↑ بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید؛ سوره انعام، آیه:۱۵۱.
- ↑ و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!؛ سوره اسراء، آیه: ۲۳.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۳۷۴.
- ↑ اما او از گذرگاه سخت نگذشت،؛و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟آزاد کردن بردهای است،یا خوراک دادن در روز گرسنگی،به یتیمی خویشاوند،یا به بینوایی زمینگیر،آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آوردهاند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش میکنند.آنان، خجستگانند؛ سوره بلد، آیه: ۱۱ - ۱۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ ا بیگمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه:۱۲۸.
- ↑ بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی؛ سوره کهف، آیه:۶.
- ↑ مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمیآورند به هلاکت افکنی؛ سوره شعراء، آیه:۳.
- ↑ و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ سوره فتح، آیه:۲۹.
- ↑ عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند؛ سوره حدید، آیه: ۲۷.
- ↑ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۸-۳۱۹.
- ↑ و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند؛ سوره فرقان، آیه: ۶۳.
- ↑ من هدی القرآن، ج ۸، ص ۴۷۲.
- ↑ من هدی القرآن، ج ۸، ص ۴۷۲.
- ↑ تیسیر الکریم الرحمن، ص ۶۹۴.
- ↑ البرهان، ج ۴، ص ۱۴۶.
- ↑ ای مؤمنان! برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید و اگر درگذرید و ببخشایید و چشم بپوشید بیگمان خداوند (نیز) آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره تغابن، آیه:۱۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۰۷.
- ↑ التوحید، ص ۲۲۹-۲۳۰.
- ↑ آداب الصلاة، ص ۲۳۴ - ۲۳۶.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۱.
- ↑ اسرار الصلاه، ص ۳۴۸ - ۳۴۹؛ المراقبات، ص ۱۴۳.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه: ۲۴.
- ↑ به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است.و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد؛ سوره طه، آیه: ۴۳- ۴۴.
- ↑ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹؛ آداب الصلاه، ص ۲۳۷-۲۴۰.
- ↑ ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه:۵۷.
- ↑ المنار، ج ۱۱، ص ۴۰۳.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۴۱ - ۲۴۲.
- ↑ بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ سوره فتح، آیه:۲۹.
- ↑ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۴۲-۲۴۳.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۹۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.
- ↑ اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۷.
- ↑ البحر المحیط، ج ۳، ص ۴۰۵؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۳۶۱.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ روزی که هیچ دوستی از دوستی نمیتواند هیچ پشتیبانی کند و یاری نمیشوند.جز آن را که خداوند بخشایش آورد که اوست که پیروز بخشاینده است؛ سوره دخان، آیه: ۴۱- ۴۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۴۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۴۷؛ الوجیز، ص ۶۶.
- ↑ بگو اگر من از (فرمان) پروردگارم سرپیچی کنم از عذاب روزی سترگ بیم دارم.هر کس که عذاب را در چنین روزی از سر وی گذرانده باشند بیگمان (خداوند) به او رحم کرده است و رستگاری روشن این است؛ سوره انعام، آیه: ۱۵- ۱۶.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۳۴.
- ↑ مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۵۷، «شفاعت».
- ↑ تفسیر المظهری، ج ۳، ص ۲۲۱-۲۲۲.
- ↑ نمونه، ج ۵، ص ۱۷۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۳۵؛ کنز العمال، ج ۴، ص ۲۵۴.
- ↑ من هدی القرآن، ج ۳، ص ۳۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۳۳۴.
- ↑ و امّا آنان که سپیدرویند در (بهشت) بخشایش خداوند به سر میبرند، آنان در آن جاودانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۷.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰.
- ↑ و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیدهاند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۳.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۸۴۱.
- ↑ امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمیآورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه:۳۰.
- ↑ هر که را بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد و برای ستمگران عذابی دردناک آماده کرده است؛ سوره انسان، آیه: ۳۱.
- ↑ تفسیر ابنکثیر، ج ۷، ص ۲۵۰؛ ارشاد الاذهان، ص ۵۸۵؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص ۴۵۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰.
- ↑ اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه:۱۷۵.
- ↑ آن کسانی که (مشرکان به پرستش) میخوانند خود به سوی پروردگارشان دستاویز میجویند تا کدام یک (به خداوند) نزدیکتر گردند و به بخشایش او امید میبرند و از عذاب وی میهراسند؛ بیگمان عذاب پروردگارت پرهیختنی است؛ سوره اسراء، آیه: ۵۷.
- ↑ بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه:۲۱۸.
- ↑ و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیدهاند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۳.
- ↑ الوجوه والنظائر، ص ۳۵۸.
- ↑ روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد؛ سوره حدید، آیه: ۱۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۴۵۸؛ تفسیر بغوی، ج ۵، ص ۲۹.
- ↑ و اگر خداوند میخواست آنان را امّتی یگانه میکرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست؛ سوره شوری، آیه:۸.
- ↑ ارشاد الاذهان، ص ۴۸۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۳۳.
- ↑ آن (شب) تا دمیدن سپیده (امن و) سلامت است؛ سوره قدر، آیه:۵.
- ↑ که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه:۳.
- ↑ ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه:۱.
- ↑ شب قدر از هزار ماه بهتر است؛ سوره قدر، آیه:۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۳۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۰ - ۱۸۹.
- ↑ و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم؛ سوره انبیاء، آیه:۱۰۷.
- ↑ برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند؛ سوره توبه، آیه:۶۱.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۹.
- ↑ به فرمانی از نزد ما که ما فرستندهایم.به بخشایشی از سوی پروردگارت که او شنوای داناست؛ سوره دخان، آیه:۵ - ۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۹۳؛ مواهب علیه، ص ۱۱۱۲؛ التحریر والتنویر، ج ۲۵، ص ۳۱۱.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۳۱۶.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه:۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۲۵۲.
- ↑ بدینگونه تو را میان امّتی که پیش از آن، امّتهایی گذشتهاند فرستادیم تا بر آنها آنچه را به تو وحی کردهایم بخوانی، در حالی که آنان به (خداوند) بخشنده کفر میورزند؛ بگو او پروردگار من است، خدایی جز او نیست، بر او توکّل کردم و بازگشتم به سوی اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۰.
- ↑ تفیسر بیضاوی، ج ۳، ص ۱۸۷.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۸.
- ↑ گفت: چنین است؛ پروردگارت میفرماید که آن (کار) بر من آسان است و (بر آنیم) تا او را نشانهای برای مردم و رحمتی از سوی خویش گردانیم و این کاری انجام شدنی است؛ سوره مریم، آیه: ۲۱.
- ↑ آداب الصلوه، ص ۶۶.
- ↑ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹.
- ↑ ارشاد الاذهان، ص ۳۳۴.
- ↑ و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود؛ سوره انبیاء، آیه:۷۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۰۶.
- ↑ و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۸۶.
- ↑ ارشاد الاذهان، ص ۳۳۵.
- ↑ آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند بهتر است؛ سوره زخرف، آیه:۳۲.
- ↑ روح المعانی، ج ۱۳، ص ۷۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۹۸؛ ارشاد الاذهان، ص ۴۹۶.
- ↑ یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه:۹.
- ↑ به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد؛ سوره هود، آیه:۲۸.
- ↑ گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمیافزایید؛ سوره هود، آیه:۶۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۲.
- ↑ فتح القدیر، ج ۴، ص ۴۸۴.
- ↑ التفسیر الکاشف، ج ۶، ص ۳۶۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۴۴.
- ↑ کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی میدهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۵.
- ↑ و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود؛ سوره مریم، آیه:۱۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم؛ سوره انبیاء، آیه:۱۰۷.
- ↑ الأنوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۳.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸-۱۷۹.
- ↑ تهذیب، ج ۶، ص ۹۶.
- ↑ الأنوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۶.
- ↑ بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است؛ سوره یونس، آیه:۵۸.
- ↑ تفسیر فرات الکوفی، ص ۱۷۹.
- ↑ و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید؛ سوره نساء، آیه:۸۳.
- ↑ البرهان، ج ۲، ص ۱۳۸.
- ↑ الاصفی، ج ۱، ص ۲۲۵؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۳۷.
- ↑ و به آنان از بخشایش خویش ارزانی داشتیم و برای آنان نام و آوازه نیکوی بلندی پدید آوردیم؛ سوره مریم، آیه:۵۰.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۵۱.
- ↑ مواهب الرحمان، ج ۹، ص ۹۳.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۲۷.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و چون برای آنان آیهای (دلخواه آنان) نیاوردهای میگویند: چرا خود آیهای برنگزیدی؟ بگو من تنها از آنچه از سوی پروردگارم به من وحی میشود پیروی میکنم؛ این (ها) بینشهایی است از سوی پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی است برای مردمی که ایمان دارند؛ سوره اعراف، آیه:۲۰۳.
- ↑ و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو میفرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمیافزاید؛ سوره اسراء، آیه:۸۲.
- ↑ و آن، رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان است؛ سوره نمل، آیه:۷۷.
- ↑ ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه:۵۷.
- ↑ و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.
- ↑ بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است؛ سوره یونس، آیه:۵۸.
- ↑ روح البیان، ج ۴، ص ۵۴؛ نمونه، ج ۸، ص ۳۲۰.
- ↑ البحر المحیط، ج ۶، ص ۷۴.
- ↑ و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود؛ سوره زخرف، آیه:۳۶.
- ↑ مراح لبید، ج ۲، ص ۳۸۳.
- ↑ البلاغ، ص ۴۹۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۲.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه:۵۷.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۸۱.
- ↑ و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو میفرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمیافزاید؛ سوره اسراء، آیه:۸۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۱۸۴.
- ↑ و بر ستمکاران جز زیان نمیافزاید؛ سوره اسراء، آیه:۸۲.
- ↑ این کتاب) فرو فرستادهای است از سوی (خداوند) بخشنده بخشاینده؛ سوره فصلت، آیه۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۳۵۹.
- ↑ نمونه، ج ۲۰، ص ۲۰۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۸۲.
- ↑ روح البیان، ج ۷، ص ۳۶۸.
- ↑ فرو فرستاده خداوند پیروز بخشاینده؛ سوره یس، آیه:۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۶۳.
- ↑ که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم.در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا میکنند (و تفصیل میدهند).به فرمانی از نزد ما که ما فرستندهایم.به بخشایشی از سوی پروردگارت که او شنوای داناست؛ سوره دخان، آیه:۳ - ۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۳۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۲-۱۹۳.
- ↑ این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه:۲.
- ↑ بگو: هر کس به فرا خور خویش کار میکند و پروردگار شما داناتر است که چه کس رهیافتهتر است؛ سوره اسراء، آیه: ۸۴.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص ۳۹۵.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و گفتند: افسانههای پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده میشود؛ سوره فرقان، آیه:۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۵، ص ۱۸۳.
- ↑ البیان، ص ۴۳۹.
- ↑ مواهب الرحمان، ج ۱، ص ۱۶ - ۱۷.
- ↑ آداب الصلاة، ص ۶۶.
- ↑ و هیچ یادکرد تازهای از سوی (خداوند) بخشنده برای آنان نیامد مگر آنکه از آن رویگردان بودند؛ سوره شعراء، آیه:۵.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۲، ص ۴؛ تفسیر آسان، ج ۱۴، ص ۲۹۱؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۱۸۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۵، ص ۲۵۱؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۱۸۶.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ سپس به موسی کتاب دادیم تا (نعمت را) بر آنکه نیکی کرده است تمام کنیم و برای روشن داشتن هر چیز و برای رهنمون و بخشایش باشد که آنان به لقای پروردگارشان ایمان آورند؛ سوره شعراء، آیه:۱۵۴.
- ↑ پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند؛ سوره هود، آیه:۱۷.
- ↑ و پیش از آن، کتاب موسی پیشوا و رحمت بود و این کتابی است راستشمارنده (ی کتاب موسی) به زبان عربی، تا به ستمگران بیم دهد و نیکوکاران را نوید است؛ سوره احقاف، آیه:۱۲.
- ↑ ارشاد الاذهان، ص ۳۹۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۵.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۲۶، ص ۲۱ – ۲۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۱۸۶.
- ↑ گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟؛ سوره هود، آیه:۲۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۲۰۶.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ این روشنگریهایی برای مردم و رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که یقین دارند؛ سوره جاثیه، آیه:۲۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۶۹.
- ↑ اوست که بر بنده خویش آیاتی روشن فرو میفرستد تا شما را به سوی روشنایی، از تیرگیها در آورد و بیگمان خداوند به شما مهربانی بخشاینده است؛ سوره حدید، آیه:۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۵۲.
- ↑ اطیب البیان، ج ۱۲، ص ۴۲۳.
- ↑ احسن الحدیث، ج ۱۱، ص ۱۷.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ نمونه، ج ۲۳، ص ۳۱۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۱-۱۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰.
- ↑ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۱۷۹.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و پروردگار تو بینیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز میبرد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین میگرداند به همانگونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۸۳؛ البحر المحیط، ج ۴، ص ۶۵۱؛ روح البیان، ج ۳، ص ۱۰۷؛ البحر المدید، ج ۲، ص ۱۷۳.
- ↑ الاصفی، ج ۱، ص ۳۴۵؛ ارشاد الاذهان، ص ۱۵۰.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ تفسیر منسوب به امام عسکری، ص ۳۴؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۱۸۳.
- ↑ مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه:۳.
- ↑ انوار درخشان، ج ۹، ص ۵۶۲.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۱۸۲.
- ↑ انوار درخشان، ج ۹، ص ۵۶۲.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را میخواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) میخواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است.اگر در آنچه گرفتهاید نوشتهای از خداوند، از پیش نبود، به یقین عذابی سترگ به شما میرسید.از آنچه غنیمت گرفتهاید حلال و پاک بخورید و از خداوند پروا کنید، به راستی خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره انفال، آیه: ۶۷ - ۶۹.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۱۳۷.
- ↑ این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست؛ سوره بقره، آیه:۱۷۸.
- ↑ البحر المحیط، ج ۲، ص ۱۵۳.
- ↑ خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره نساء، آیه:۲۵.
- ↑ انوار درخشان، ج ۴، ص ۳۶.
- ↑ به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۳۲۴-۳۲۵.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۳۲۸.
- ↑ اطیب البیان، ج ۴، ص ۳۵۵؛ تبیین القرآن، ص ۱۲۵.
- ↑ جز آن کسان که پیش از آنکه بر آنان دست یابید توبه کرده باشند، پس بدانید که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه:۳۴.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و هر کس پس از ستم کردن خویش توبه کند و به راه آید بیگمان خداوند توبه او را میپذیرد که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه:۳۹.
- ↑ مواهب الرحمان، ج ۱۱، ص ۲۲۰.
- ↑ نمونه، ج ۴، ص ۳۷۵.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود و اینکه خداوند توبهپذیری فرزانه است کارتان دشوار میشد؛ سوره نور، آیه: ۱۰.
- ↑ مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۴۰۲، «آشنایی با قرآن (۴)».
- ↑ و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! بیگمان شما با (به پرستش) گرفتن گوساله بر خویش ستم روا داشتید پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید، این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. آنگاه، خداوند از شما در گذشت که او توبهپذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه: ۵۴.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۶۷.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ جز کسانی که پروردگارت (بر آنان) بخشایش آورد و آنها را برای همین (بخشایش) آفرید؛ و حکم پروردگارت (بدین قرار) اتمام یافت که: بیگمان دوزخ را از پریان و آدمیان میآکنم؛ سوره هود، آیه: ۱۱۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۶۲.
- ↑ گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟؛ سوره هود، آیه:۲۸.
- ↑ التحقیق، ج ۱۰، ص ۱۸۸، «لزم».
- ↑ یاد کن آنگاه را که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا! به ما از سوی خویش بخشایشی رسان و از کار ما برای ما رهیافتی فراهم ساز؛ سوره کهف، آیه:۱۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۷.
- ↑ پروردگارا پس از آنکه راهنماییمان کردی، دلمان را به کژی میفکن و از نزد خویش به ما بخشایش ارزانی دار که این تویی که بسیار بخشندهای؛ سوره آل عمران، آیه:۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند؛ سوره بقره، آیه:۱۵۷.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۳۶۱-۳۶۲.
- ↑ و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید؛ سوره نساء، آیه:۸۳.
- ↑ الوجوه والنظائر، ص ۳۶۱.
- ↑ هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد؛ سوره شوری، آیه:۸.
- ↑ الوجوه والنظائر، ص ۳۵۷.
- ↑ سوره فتح، آیه: ۲۵.
- ↑ الوجوه والنظائر، ص ۳۵۷.
- ↑ خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی میدهد؛ سوره بقره، آیه:۱۰۵.
- ↑ انوار العرفان، ج ۱، ص ۵۵.
- ↑ هر کس را بخواهد به بخشایش خود ویژگی میدهد؛ سوره آل عمران، آیه:۷۴.
- ↑ جامع البیان، ج ۳، ص ۲۲۵؛ الوجوه والنظائر، ص ۳۵۷.
- ↑ و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند بهتر است؛ سوره زخرف، آیه:۳۲.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۷.
- ↑ بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است؛ سوره یونس، آیه:۵۸.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۱، ص ۸۷ - ۸۸؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۷.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۷.
- ↑ هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد؛ سوره شوری، آیه:۸.
- ↑ ارشاد الاذهان، ص ۴۸۹.
- ↑ گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟؛ سوره هود، آیه:۲۸.
- ↑ گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمیافزایید؛ سوره هود، آیه:۶۳.
- ↑ الوجوه والنظائر، ص ۳۶۱؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۶۸۴.
- ↑ البرهان، ج ۱، ص ۲۹۹.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ آیا ندانستهاند: خداوند است که از بندگانش توبه را میپذیرد و زکاتها را دریافت میدارد و خداوند است که توبهپذیر بخشاینده است؟!؛ سوره توبه، آیه:۱۰۴.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱، ص ۳۵۳-۳۵۴.
- ↑ سپس بیگمان پروردگارت نسبت به کسانی که از سر نادانی کار بد انجام دادهاند آنگاه پس از آن توبه کرده و به راه آمدهاند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه:۱۱۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۶۷.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند؛ سوره توبه، آیه:۱۱۸.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۲۴۵ - ۲۴۶؛ ج ۶، ص ۶۸؛ ج ۲۰، ص ۷۵.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۱۵۳.
- ↑ التحقیق، ج ۷، ص ۲۴۵، «غفر».
- ↑ بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه:۵۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۷۹.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه:۵۴.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۶۴.
- ↑ مگر آنان که پس از آن، توبه کنند و به راه آیند؛ که بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه:۸۹.
- ↑ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۳۰۹.
- ↑ اوست آنکه بر شما درود میفرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه:۴۳.
- ↑ الاصفی، ج ۲، ص ۹۹۶.
- ↑ کسانی که عرش خداوند را برمیدارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و بدو ایمان میآورند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کردهاند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار؛ سوره غافر، آیه:۷.
- ↑ به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاقها صدا میزنند، بیشترشان خرد نمیورزند و اگر آنها شکیبایی میورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر میبود و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه: ۴ - ۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۱۱.
- ↑ المیزان، ج ۳، ص ۱۶۰.
- ↑ و همان که امید میبرم در روز پاداش و کیفر لغزش مرا ببخشاید؛ سوره شعراء، آیه:۸۲.
- ↑ از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ سوره بقره، آیه:۲۸۶.
- ↑ گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود؛ سوره اعراف، آیه:۲۳.
- ↑ گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی از تو بخواهم که بدان دانشی ندارم به تو پناه میبرم و اگر مرا نیامرزی و به من بخشایش نیاوری از زیانکاران خواهم بود؛ سوره هود، آیه:۴۷.
- ↑ المیزان، ج ۶، ص ۳۷۰-۳۷۱.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است.به پایگاههایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزنده بخشاینده است؛ سوره نساء، آیه: ۹۵- ۹۶.
- ↑ سوره مائده، آیه:۹.
- ↑ سوره انفال، آیه:۴.
- ↑ سوره هود، آیه:۱۱.
- ↑ سوره حدید، آیه:۲۰.
- ↑ از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ سوره بقره، آیه:۲۸۶.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۴۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۴۷۷.
- ↑ پس اگر تو را دروغزن شمردهاند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمیگردانند؛ سوره انعام، آیه:۱۴۷.
- ↑ التسهیل، ج ۱، ص ۲۷۹؛ التفسیر الوسیط، ج ۵، ص ۲۰۵؛ نمونه، ج ۶، ص ۱۹.
- ↑ و پروردگار توست که آمرزنده دارای بخشایش است؛ سوره کهف، آیه:۵۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۳۳۴.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۳۰۸.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت آگاهاند که هنگام رستخیز کسی را بر آنان برمیانگیزد تا بدترین عذاب را به آنها بچشاند؛ بیگمان پروردگارت زودکیفر است و به راستی او آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره اعراف، آیه:۱۶۷.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۲۹۶.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمیتوانید آورد و خداوند رسواگر کافران است؛ سوره توبه، آیه:۲.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۱۹۱.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
- ↑ این یادکرد بخشایش پروردگارت به بندهاش زکریّاست؛ سوره مریم، آیه:۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۵؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۷.
- ↑ تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه:۱۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۹.
- ↑ پس او و همراهان او را با بخشایشی از خویش رهایی بخشیدیم و ریشه کسانی را که نشانههای ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند برکندیم؛ سوره اعراف، آیه:۷۲.
- ↑ ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری میکنیم؛ سوره غافر، آیه:۵۱.
- ↑ و بیگمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهانها (ی روشن) آوردند و ما از گناهکاران انتقام گرفتیم و یاری مؤمنان بر ما واجب است؛ سوره روم، آیه:۴۷.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۱۸۰؛ ج ۱۰، ص ۳۰۴.
- ↑ بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه:۲۱۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۵۳؛ زبدة التفاسیر، ج ۱، ص ۳۴۵.
- ↑ بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمییابند؛ سوره احزاب، آیه:۱۷.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۲۰؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۶۲۲؛ الجدید، ج ۵، ص ۴۲۶.
- ↑ و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است؛ سوره نساء، آیه:۱۱۳.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۶۸۳.
- ↑ و از بخشایش اوست که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در شب آرام گیرید و (روز) از بخشش وی، (روزی خویش) بجویید و باشد که سپاس گزارید؛ سوره قصص، آیه:۷۳.
- ↑ و اوست که بادها را پیشاهنگ رحمت خویش (باران)، نویددهنده میفرستد تا چون ابری بارور را برداشت آن را به سرزمینی بایر برانیم و از آن، آب فرو فشانیم و با آن از هر گونه میوه برآوریم؛ به همین گونه مردگان را بر میانگیزیم باشد که پند گیرید؛ سوره اعراف، آیه:۵۷.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۶۴؛ التحریر و التنویر، ج۸، ص ۱۳۷؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۶۰؛ المنیر، ج ۸، ص ۲۴۵.
- ↑ مقتنیات الدرر، ج ۱۰، ص ۲۶.
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص ۳۱۹.
- ↑ الجدید، ج ۶، ص ۳۱۹.
- ↑ و اوست که باران را پس از آنکه (مردم) نومید شوند فرو میفرستد و بخشایش خویش را میگستراند و او سرور ستوده است؛ سوره شوری، آیه:۲۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۹۹.
- ↑ و از آیات او این است که بادها را مژدهآور (باران) میفرستد و (چنین میکند) تا از بخشایش خود به شما بچشاند و تا کشتیها به فرمان وی روان گردند و تا از بخشش وی (روزی) بجویید و باشد که سپاس گزارید؛ سوره روم، آیه:۴۶.
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۳۳۰؛ روح البیان، ج ۵، ص ۲۰۷؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۹۰.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۵، ص ۱۱۳؛ تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص ۴۹۹؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۹۰.
- ↑ بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است؛ سوره اسراء، آیه: ۱۰۰.
- ↑ یا گنجینههای بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه:۹.
- ↑ المیزان، ج ۳، ص ۲۶۰-۲۶۱.
- ↑ و جز به کسی که از دین شما پیروی کند اعتماد نکنید، بگو: بیگمان رهنمود، رهنمود خداوند است تا کسی نپندارد که به کسی مانند آنچه به شما دادهاند میدهند یا بتوانند با شما نزد پروردگارتان چون و چرا کنند، بگو: به راستی بخشش در دست خداوند است، به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست.هر کس را بخواهد به بخشایش خود ویژگی میدهد و خداوند دارای بخشش سترگ است؛ سوره آل عمران، آیه: ۷۳- ۷۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۲۶۲.
- ↑ صالحیمنش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.