تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (کتاب)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

تفسیر منسوب به امام حسن عسکری
زبانعربی

تفسیر منسوب به امام حسن عسکری کتابی است به زبان عربی که مشتمل بر تأویلات آیات قرآن می‌‏باشد. این کتاب منسوب به امام حسن عسکری(ع) است.[۱]

دربارهٔ کتاب

تفسیری با این عنوان در یک مجلد چاپ شده و در دسترس است[۲] و بر مقدمه‌ای در فضیلت قرآن و دانش قرآنی و تفسیر سوره حمد و ۱۴۸ آیه از سورۀ بقره[۳] مشتمل است. در آغاز با سندی به صورت ذیل[۴]، ضمن بیان حکایتی از دو شیعه به نام «ابو یعقوب»، یوسف بن محمد بن زیاد و «ابو الحسن»، علی بن محمد بن سیار نقل شده که «روزی امام حسن عسکری(ع) وعده دادند که تفسیری از قرآن را مشتمل بر بعضی از اخبار آل محمد(ع) برای ما بیان فرمایند. ما خوشحال شدیم و گفتیم: پس در این صورت به همۀ علوم و معانی قرآن راه می‌یابیم‌؟ فرمود: نه، آنچه می‌خواهم به شما بیاموزم، امام صادق(ع) نیز به یکی از اصحابش آموخت. آن شخص خوشحال شد و از امام صادق پرسید: یابن رسول الله، آیا همۀ علم قرآن را فراگرفته‌ام‌؟ فرمود: خیر فراوانی به‌دست آورده‌ای و فضیلت گسترده‌ای به تو داده‌اند، ولی آنچه فرا گرفته‌ای مقدار کمی از دانش قرآن است. خدای عزّ و جلّ می‌فرماید: ﴿قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا[۵].

هنگامی که موعد فرا رسید، فرمود: هرروز قسمتی از آن را برای شما تعیین می‌کنم تا بنویسید؛ پس ملازم من باشید و مرتب حاضر شوید تا خدای متعال بهرۀ شما را از سعادت بسیار سازد. اولین چیزی‌که بر ما املا کرد، احادیثی دربارۀ فضیلت قرآن و اهل آن بود. بعد از آن تفسیر را بر ما املا فرمود و در مدت اقامت ما در نزد آن حضرت که هفت سال بود، آن را نگاشتیم و هرروز به مقداری که نشاط‍ داشتیم، جزئی از آن را می‌نوشتیم»[۶].

از این خبر به‌دست می‌آید که این تفسیر به املای امام حسن عسکری(ع) و نوشتن آن به دست ابو یعقوب و ابو الحسن و به فرمان خود امام بوده و در مدت هفت سال - هرروز به مقداری که نشاط‍ داشته‌اند - نوشتن آن ادامه داشته است؛ بنابراین، می‌توان گفت آن تفسیر بیش از مقدار موجود بوده است؛ زیرا مقدار موجود در حدی نیست که نوشتن آن هفت سال مداوم طول بکشد، ولی به‌هرحال این خبر دلالت دارد که این تفسیر موجود درس‌های تفسیر امام عسکری(ع) برای دو نفر از شیعیانش بوده است و در نتیجه، این تفسیر بخشی از آثار تفسیری عصر حضور می‌باشد.

کتاب‌شناس معروف شیعه - آقا بزرگ تهرانی - نیز از این تفسیر با عناوین تفسیر الامام العسکری و تفسیر العسکری یاد کرده و در توصیف آن فرموده است: آن را امام ابو محمد حسن بن علی عسکری متولد ۲۳۲ به‌پا دارندۀ امر امامت در سال ۲۵۴ و متوفای ۱۲۶۰ املا کرده است[۷].

البته دانشمندان در اعتبار این تفسیر و استناد آن به امام حسن عسکری(ع) اختلاف دارند؛ جمعی آن را ساختگی و نسبت داده‌ شده به امام می‌دانند و عده‌ای بر آن اعتماد کرده و استناد آن را به امام تقویت می‌کنند.

محمد جواد بلاغی در آلاء الرحمن[۸]، محمد تقی شوشتری در الاخبار الدخیلة[۹]، آیت‌الله خویی در شرح‌ حال علی بن محمد بن سیار[۱۰] و محمد هادی معرفت در معرفی تفسیر برهان[۱۱] به ساختگی بودن این تفسیر تصریح کرده‌اند.

در مقابل، محمد تقی مجلسی درباره این تفسیر فرموده است: «کسی که با کلام ائمه(ع) سروکار داشته باشد، می‌داند که این تفسیر گفتار آنان است. شیخ ما شهید ثانی بر آن اعتماد و روایات فراوانی از آن را در کتاب‌هایش نقل کرده و اعتماد شاگردی مثل صدوق کافی است»[۱۲].

محمد باقر مجلسی فرموده است: «کتاب تفسیر امام از کتاب‌های معروف است و صدوق به آن اعتماد کرده و از آن روایت نقل کرده است، گرچه برخی محدّثان آن را رد کرده‌اند، ولی صدوق به آن آشناتر و زمانش به آن نزدیک‌تر است از کسی که آن را رد کرده است و بیشتر علما از آن روایت کرده‌اند، بدون اینکه بر آن اشکالی کرده باشند»[۱۳].

شیخ حر عاملی در وسائل الشیعة فرموده است: تفسیر امام حسن بن علی عسکری(ع) را با سند خود از شیخ ابو جعفر طوسی از مفید از صدوق از محمد بن قاسم- مفسر استرآبادی - از یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار - که صدوق و طبرسی فرموده‌اند از شیعۀ امامیه بوده‌اند - از پدرشان از امام روایت می‌کنیم. این تفسیر آن تفسیری نیست که برخی از علمای رجال رد کرده‌اند؛ زیرا آن کتاب از ابو الحسن سوم روایت می‌شود و این تفسیر از ابو محمد(ع) روایت شده است و آن را سهل دیباجی از پدرش روایت می‌کند و هیچ‌یک از آن دو نفر در سند این تفسیر نیامده‌اند. در آن کتاب روایاتی از غیر معروف‌ها وجود دارد، ولی این تفسیر از این قسم روایات خالی است. رئیس محدّثان، ابن بابویه، بر آن اعتماد کرده و احادیث فراوانی از آن را در کتاب من لا یحضره الفقیه و سایر کتاب‌هایش نقل کرده است. همچنین طبرسی و علمای دیگر ما از آن روایت کرده‌اند»[۱۴].

محدث نوری نیز در مستدرک روایات فراوانی از این تفسیر نقل[۱۵] و در خاتمه مستدرک در تأیید استناد آن به امام عسکری(ع) و رفع اشکال از آن کوشش بسیار کرده است[۱۶].

جمعی مانند طبرسی در احتجاج[۱۷] و شهید ثانی در منیة المرید[۱۸] و فیض کاشانی در صافی[۱۹] و سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان[۲۰] و ابو الحسن شریف در مرآة الانوار[۲۱] و شبّر در تسلیة الفؤاد[۲۲] از این تفسیر روایت نقل کرده‌اند و تمام آن به صورت پراکنده در بحار الانوار نقل شده است[۲۳].

دلایل و مستندات هردو دسته را در مکاتب تفسیری بررسی کرده‌ام[۲۴] و از تحقیقی که در آنجا به عمل آمد، معلوم شد دلیل معتبری بر ساختگی بودن و افترای این تفسیر به امام(ع) وجود ندارد و از سوی دیگر، دلیل قطعی یا معتبری بر صدور همه مطالب آن از امام نیز وجود ندارد و نمی‌توان قاطعانه این تفسیر را مستند به امام دانست؛ زیرا استناد هر کتابی به مؤلف یا املاکننده آن، یا باید براساس تواتر قطعی یا خبر همراه با قراین و شواهد قطعی باشد، یا سند معتبری بین ما و مؤلف و املاکنندۀ آن وجود داشته باشد که در مورد استناد این تفسیر به امام(ع) هیچ‌یک از این امور وجود ندارد؛ نه تواتر قطعی یا خبر محفوف به شواهد و قراین قطعی بر استناد آن به امام دلالت دارد و نه سندی معتبر بین ما و آن حضرت موجود می‌باشد و آنچه هست، سندی است که در اول این تفسیر آمده و آن سند از جهاتی دچار اشکال است؛

اولاً: واسطه‌های بین ما و نخستین شخصی که در سند ذکر شده، نامعلوم است.

ثانیاً: در آن سند محمد بن قاسم هست که وثاقتش ثابت نیست.

ثالثاً: ابو یعقوب و ابو الحسن که خبر داده‌اند امام حسن عسکری(ع) این تفسیر را بر ما املا فرموده است، افرادی ناشناخته و مجهول‌الحال‌اند، مگر اینکه کسی از اعتماد صدوق به روایت‌هایی که در سند آنها محمد بن قاسم استرآبادی و ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابو الحسن علی بن محمد بن سیار می‌باشند، به موثق بودن آنها اطمینان پیدا کند و نیز از طریق سندی که شیخ حرّ عاملی با آن سند از این تفسیر روایت کرده است[۲۵]، مشکل واسطۀ بین خود تا شیخ صدوق را حل کند و مطابقت تفسیر موجود با تفسیری که در نزد شیخ حرّ بوده بدون کم‌وزیاد ثابت شود[۲۶] و از این طریق سند معتبر نسبت به این تفسیر حاصل نماید. در غیر این صورت، سند معتبری برای صدور این تفسیر از امام در دست نیست و همۀ مطالب این کتاب با قطع‌نظر از قراین در حکم روایتی است که سند آن مجهول و از طریق راویان ناشناخته از امام نقل شده باشد؛ اما با نظر به قراین، می‌توان گفت روایات این کتاب سه دسته است:

  1. روایات محفوف به قراینی که باتوجه به آن قراین به صدور آنها از امام(ع) اطمینان پیدا می‌شود. از این دسته روایات به‌عنوان دلیل می‌توان استفاده کرد[۲۷]
  2. روایاتی که بر اثر اشتمال آنها بر مطالب غریب و دور از ذهن یا مخالفت آنها با تاریخ مشهور و مانند آن، احتمال صدور آنها از امام ضعیف است.
  3. روایات بدون قرینه که هیچ قرینه‌ای بر تقویت یا تضعیف صدور آن وجود ندارد که در تفسیر آیات از این دسته روایات - که شاید بیشتر روایات این کتاب چنین باشد - به‌عنوان مؤیّد می‌توان بهره گرفت.

گفتنی است که در این تفسیر روایاتی وجود دارد که روایات ناسازگار با مقام منیع انبیا، اوصیا و فرشتگان را که در برخی تفاسیر روایی آمده است، نفی می‌کند و این از امتیازات این تفسیر است؛ برای نمونه در تفسیر آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا[۲۸] در ضمن روایتی طولانی به نقل از امام باقر(ع)، روایتی را که گفته است: «بعوضه علی(ع) و مافوق آن رسول خدا(ص) است» نفی کرده و منشأ این تأویل باطل و تطبیق نابه‌جا را توضیح داده است[۲۹].

همچنین در ذیل آیه ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ [۳۰] قضیۀ فریفته شدن هاروت و ماروت به زنی به نام زهره و اراده زنا با وی و ارتکاب شرب خمر و قتل نفس از جانب آنان و معذّب بودن آن دو در بابل که در برخی از تفاسیر روایی نقل شده، با تعبیر «فَقَالَ الْإِمَامُ(ع) مَعَاذَ اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ إِنَّ مَلَائِكَةَ اللَّهِ مَعْصُومُونَ مَحْفُوظُونَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْقَبَائِحِ بِأَلْطَافِ اللَّهِ» و با استناد به آیات دال بر عصمت ملائکه به‌شدت رد شده است[۳۱].

آقا بزرگ تهرانی از کتاب‌های متعددی که در ترجمۀ این تفسیر یا در تصحیح سند و اعتبار آن تألیف شده، خبر داده است که برای آگاهی از آنها، نام و مؤلف آنها را ذکر می‌کنم:

  1. آثار حیدری فی ترجمة تفسیر العسکری (به زبان اردو)، «علی صاحبه السلام»، ترجمۀ سید شریف حسین صاحب هندی؛ این کتاب در هند چاپ شده است[۳۲].
  2. «جواهر الایمان فی ترجمة التفسیر القرآن» (به زبان فارسی) ترجمۀ شیخ محمد باقر یزدی سیرجانی کرمانی؛ این کتاب در سال ۱۳۲۰ چاپ شده است[۳۳].
  3. ترجمه تفسیر العسکری(ع) (به زبان فارسی) با ترجمۀ میرزا ابو القاسم حسینی ذهبی شیرازی مشهور به میرزا بابا[۳۴].
  4. ترجمه تفسیر العسکری(ع) (به زبان فارسی) با ترجمه عبدالله بن نجم‌الدین مشهور به فاضل قندهاری، متوفای ۱۳۱۱[۳۵].
  5. ترجمه تفسیر العسکری(ع) (به زبان فارسی) با ترجمۀ علی بن حسن زواری، شاگرد محقق کرکی[۳۶].
  6. تصحیح سند تفسیر العسکری، تألیف میرزا محمد حسین بن میرزا علی اصغر قاضی طباطبائی تبریزی، متوفای ۱۲۹۴[۳۷]. این کتاب با عنوان «رسالة فی تفسیر العسکری» و اعتباره نیز در الذریعه آمده است[۳۸].
  7. رسالة فی تفسیر العسکری»، تألیف میرزا ابو المعالی بن مولی محمد ابراهیم کلباسی[۳۹].
  8. رسالة فی تفسیر العسکری، تألیف شیخ محمد جواد بلاغی نجفی، متوفای ۱۳۵۲[۴۰].
  9. «الدر الثمین فی جملة من المصنفات و المصنفین»، تألیف میرزا ابی الهدی بن میرزا ابو المعالی متوفای ۱۳۵۶. این کتاب نیز درباره این تفسیر بحثی دارد[۴۱].

آقای رضا استادی جزوه‌ای با عنوان بحث حول هذا التفسیر در بیان وضعیت این تفسیر تألیف کرده که همراه با برخی چاپ‌های این تفسیر منتشر شده است. کتاب دیگری به تازگی با نام تفسیر فاتحة الکتاب از امام حسن عسکری(ع) و پژوهشی پیرامون آن تألیف و ترجمه قدرت الله حسینی شاهمرادی، در سال ۱۴۰۴ ه‍‌. ق چاپ و منتشر شده است. این کتاب ترجمۀ تفسیر فاتحة الکتاب از این تفسیر را دربر دارد و در پایان آن بر اعتبار و استناد این تفسیر به امام(ع) استدلال و پافشاری شده است که ضعف آن باتوجه به آنچه در مکاتب تفسیری بیان شده[۴۲]، آشکار است.[۴۳]

فهرست کتاب

در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.

دربارهٔ پدیدآورنده

امام حسن عسکری (ع)
حرم امام هادی و امام عسکری علیهما السلام در سامرا
نقشامام یازدهم شیعیان
نامحسن بن علی
کنیهابومحمد
زادروز۸ ربیع‌الثانی، سال ۲۳۲ ق
زادگاهصریا، مدینه
مدت امامت۶ سال (۲۵۴-۲۶۰ ق)
شهادت۸ ربیع‌الاول، ۲۶۰ ق
مدفنسامرا، عراق
محل زندگیسامرا
لقب(ها)ابن الرضا • زکی • فاضل • امین • نقی • عسکری
پدرامام هادی علیه السلام
مادرحضرت سلیل
همسر(ان)نرجس
فرزند(ان)امام مهدی (علیه السلام)
طول عمر۲۸ سال

ابو محمد حسن بن علی معروف به امام حسن عسکری (ع)، پیشوای یازدهم مسلمانان است که در ربیع الثانی سال ۲۳۲ق در مدینه چشم به جهان گشود. پدر آن حضرت، حضرت هادی (ع) و مادرش حدیثه نام داشت. معروف‌ترین لقب ایشان عسکری، به دلیل اقامت طولانی مدت در محله عسکر سامرا است.

آن حضرت ۱۳ سال در مدینه بود، ده سال هم در سامرا کنار پدر زندگی کرد. شش سال نیز پس از شهادت پدر، امامت شیعه را بر عهده داشت که در این دوران با شش این دوران با شش خلیفه عباسی معاصر بوده است. امام در دوران امامت فعالیت‌های مختلفی از جمله: کوشش علمی در دفاع از اسلام و ردّ شبهات؛ گسترش حلقۀ ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان‏؛ معرفی حضرت مهدی (ع) به عنوان جانشین و آماده‌‏سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم (ع) داشتند.

سرانجام امام در تاریخ اول "ربیع الاول" سال ۲۶۰ ق به دستور معتمد عباسی، مسموم و در روز هشتم همان تاریخ به شهادت رسید و در خانۀ خود در سامرا و کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد.

ولادت و نیاکان

ابو محمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، پیشوای یازدهم مسلمانان[۴۴] و پدر بزرگوار حضرت مهدی (ع) و سیزدهمین امام از چهارده معصوم (ع) است. دربارۀ تاریخ ولادت، محل ولادت و تاریخ شهادت امام حسن عسکری (ع) میان مورخان اختلاف است، اما مشهور این است که در ماه ربیع الآخر سال ۲۳۲ق چشم به جهان گشود[۴۵].

پدر و مادر

پدر آن حضرت امام دهم، حضرت هادی (ع) و مادرش ام ولد و بانویی پارسا و شایسته بود. نام‌های متعددی برای مادر امام ذکر شده که حُدَیث، حدیثه، سوسن، عسفان، سلیل، حربیه، غزاله مغربیه از شمار آنهاست[۴۶]. منابع، مادر امام را به عارفه و صالحه بودن توصیف کرده‌اند[۴۷].[۴۸]

کنیه‌ها و القاب

نام و کنیه امام عسکری (ع) مانند امام دوم، حسن و ابا محمد و نام پدرش نیز علی بوده است[۴۹]، لذا برخی منابع از او به عنوان "الحسن الأخیر" یاد کرده‌اند[۵۰].

القاب متعددی نیز به حضرت نسبت داده شده که از شمار آنها می‌توان به عسکری، خالص، سراج، شاهد، هادی، صامت، رفیق، زکی، نقی، تقی، مَرضی، مهتدی، موفی، سخی، مستودع، ماضی، طیب و شافی اشاره کرد[۵۱].

شهرت امام یازدهم به عسکری به جهت اقامت طولانی مدت در محله عسکر سامرا بوده است و این لقب برای پدرش نیز به کار رفته است[۵۲]. امام حسن عسکری (ع) نیز مانند پدر و جدّ بزرگوارش به جهت انتساب به امام رضا (ع) به «ابن الرضا» شهرت داشته است[۵۳].[۵۴]

معاجز و کرامات

برای امام عسکری (ع) امور خارق العاده و کراماتی نقل شده[۵۵] که هر یک می‌تواند حاکی از مقام و منزلت ویژه آن حضرت نزد خداوند تعالی باشد؛ مانند:

  1. نصیرِ، خادم امام می‌گوید: بارها می‌شنیدم که امام حسن عسکری (ع) با غلامان ترک و رومی و صقالبی خود به زبان خودشان سخن می‌گفت. من تعجب کردم و با خود می‌گفتم: اینکه در مدینه متولد شد و تا پدرش ابوالحسن (ع) وفات کرد، پیش کسی نرفت و کسی او را ندید که درس بخواند یا با اهل این لغات مکالمه کند من این موضوع را پیش خود فکر می‌کردم که حضرت به من متوجه شد و فرمود: "همانا خدای تبارک و تعالی حجت خود را با سایر مردم در همه چیز امتیاز بخشیده و معرفت و لغات و انساب و مرگ‌ها و پیش آمدها را به او عطا فرموده و اگر چنین نبود، میان حجت و محجوج امام و مأموم فرقی نبود[۵۶].[۵۷]
  2. حسن بن ظریف می‌گوید: دو مسئله همواره مرا به خود مشغول می‌داشت و تصمیم گرفتم آنها را به امام ابو محمّد عسکری (ع) بنویسم. پس نوشتم: قائم آل محمد هنگامی که قیام می‌کند، چگونه داوری می‌کند و مجلس داوری او میان مردم کجاست؟ و پرسش دومم آن بود که می‌خواستم بپرسم راهی برای علاج تب نوبه معرفی کند، اما در نامه فراموش کردم درباره تب چیزی بنویسم. جواب آمد: درباره قائم (ع) پرسیدی، او هنگامی که قیام کند میان مردم با علم خود داوری می‌کند و فراموش کردی در ورقه‌ای بنویس: ﴿يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ[۵۸] و بر شخص مبتلا به تب بیاویز. راوی گوید: این کار را کردم شخص مبتلا به تب بهبود یافت[۵۹].[۶۰]

شمایل و صفات ظاهری

دربارۀ ویژگی‌‏های آن حضرت آورده‌‏اند: رنگش گندمگون، چشمانش درشت و سیاه، رویش زیبا، قامتش معتدل و اندامش متناسب بود با آنکه جوان بود اما بزرگان قریش و دانشمندان زمان خود را تحت تأثیر و نفوذ قرار می‏داد و دوست و دشمن به برتری او در دانش که از الهام الهی سرچشمه می‌گرفت اعتراف داشتند[۶۱].[۶۲]

سرگذشت تاریخی

امام عسکری (ع) ۱۳ سال اول عمر خود را در مدینه گذراند، ده سال هم در سامرا کنار پدر زندگی کرد. شش سال نیز پس از شهادت پدر، امامت شیعه را بر عهده داشت[۶۳].

دوران امامت امام عسکری (ع) حدود شش‌سال به طول انجامید و در این مدت، ایشان به همان صورت که پدرش تحت مراقبت خلفای عباسی بود، در محاصره پنهان عباسیان به سر می‌برد. خلافت عباسی در این دوره به هیچ‌روی ثبات عصر نخستین را نداشت و هر از مدتی یکی از خلفا کشته یا خلع می‌شد و دیگری جای وی را می‌گرفت. در همین مدت شش‌ساله امامت حضرت عسکری (ع) نیز سه خلیفه بر تخت خلافت نشست. البته این بی‌ثباتی به هیچ‌روی به بازشدن فضای عمل امام منتهی نشد و ایشان در همه این شش‌سال به نحو محترمانه‌ای در محدوده منزل خود زندانی بود و به هیچ روی مجال آن را نداشت که با شیعیان به نحو آزادانه‌ای گفت‌وگو کند. امام ناگزیر به این بود که تمام روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه به دار الخلافه برود و به نحوی حضور خود را در سامرا نشان دهد[۶۴]. در مقاطعی نیز ایشان را بدون قرار پیشین به دارالخلافه می‌خوانده‌اند و در حق آن حضرت رفتارهای نامناسبی را انجام می‌داده‌اند که موجبات تکدر خاطرش را فراهم می‌آورده است[۶۵]. البته طبق برخی گزارش‌ها در اغلب موارد، امام با شکوه و احتشام خاصی به دارالخلافه وارد می‌شد و جمعیت کثیری در محل عبور وی به آن حضرت ادای احترام می‌کرده‌اند[۶۶]. با این همه ایشان که از توطئه‌های گسترده بنی‌عباس در حق خود و شیعیان مطلع بود، می‌کوشید که شیوه تقیه را که توسط پدرانش نیز مراعات می‌شد، مورد توجه قرار دهد و همه امور مربوط به خود و پیروان را در کمال پنهان‌کاری به انجام برساند. ایشان حتی به یاران خود توصیه می‌کرد که در معابر اگر مرا دیدید نه سلام کنید و نه دست تکان دهید که به این وسیله به خطر مبتلا می‌گردید[۶۷]. امکان دسترسی مستقیم به امام در سامرا بسیار دشوار بود و گزارش‌های متعددی از اینکه دوستداران و نیازمندان به ایشان در حال عبور و حرکت یا در معدود سفرهای همراه با خلیفه، دست یافته‌اند، در منابع دیده می‌شود[۶۸].[۶۹]

برنامه‌های امام عسکری (ع) در دوران امامت

روزگار امامت امام حسن عسکری (ع) با سخت‌گیری و آزار بی حد و حصر حاکمان عباسی از جمله: معتز، مهتدی و معتمد[۷۰] همراه بود. امام عسکری (ع) در این وضعیت سخت دو برنامه در پیش گرفت: یکی ادامۀ فعالیت‌های پدر ارجمندش که حفظ و تقویت پایگاه‌های شیعی بود؛ دوم، زمینه‌سازی لازم در جامعۀ اسلامی برای پذیرش امامت و غیبت آخرین خلیفۀ پیامبر (ص). امام حسن عسکری (ع) برای اجرای این برنامه، رفتاری بسیار محتاطانه در پیش گرفت و با پنهان‌کاری می‌کوشید بهانه‌ای به دست حکومت ندهد و عباسیان را به خشونت بیش‌تر واندارد، با این حال هیچگاه حکومتِ آنان را تأیید نکرد و دست از مبارزه علیه ستم‌کاری و خودکامگی عباسیان نکشید. برخی از فعالیت‌های امام (ع) در این چارچوب عبارت‌اند از:

  1. کوشش علمی در دفاع از اسلام و ردّ شبهات: امام عسکری (ع) به دلیل شرایط نامساعد و تنگناهای شدید حکومت عباسی در گسترش دانش بی‏کران خود در همۀ جامعه پیروزی چندانی به دست نیاورد؛ اما شاگردانی تربیت کرد که هرکدام در گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثر و ارزنده‏ای داشتند. شیخ طوسی، شمار شاگردان آن حضرت را افزون بر یکصد نفر ثبت کرده است[۷۱]. میان آنان چهره‌‏ها و شخصیت‏های برجسته و وارسته‏ای مانند احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داوود بن قاسم جعفری، ابو عمرو عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم‏ می‌‏خورند.
  2. گسترش حلقۀ ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان‏: امام عسکری (ع) از طریق نصب نمایندگانی از میان شخصیت‏های برجستۀ شیعه در مناطق فراوان و از طریق فرستادن پیک و نامه نگاری بین شیعیان با همدیگر و با حوزۀ امامت ارتباط برقرار می‌‌کرد و آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازماندهی می‌‌کرد و مشکلات آنان را برطرف می‏کرد. در رأس وکلای امام، "محمد بن عثمان عمری" قرار داشت و اموال و وجوهات جمع‌آوری شده به وسیلۀ وکیل‏‌های دیگر را به امام (ع) می‌‏رساند.
  3. فعالیت‏‌های سیاسی سرّی‏: امام عسکری (ع) با وجود همۀ محدودیت‏ها و کنترل‌‏های دستگاه خلافت یک زنجیره فعالیت‏‌های سیاسی سرّی را رهبری می‏کرد که با گزینش شیوه‌‏های پنهان‏کاری از چشم جاسوسان دربار به دور می‌‏ماند. برای نمونه، عثمان بن سعید عمری در پوشش روغن‌‏فروشی فعالیت می‏کرد و شیعیان و پیروان آن حضرت، اموال و وجوه خود را به او می‏رساندند و او آنها را در ظرف‏های روغن قرار داده به حضور امام (ع) می‌رساند[۷۲].
  4. پشتیبانی مالی از شیعیان‏: یکی دیگر از موضع‌‏گیری‏های امام عسکری (ع)، حمایت مالی از شیعیان به ویژه از یاران خاص و نزدیک آن حضرت بود، این کار سبب شد آنان زیر فشار مالی، جذب دستگاه حکومت عباسی نشوند[۷۳].
  5. معرفی حضرت مهدی (ع) به عنوان جانشین:‏ یکی از مسؤولیت‏‌های بزرگ امام عسکری (ع)، معرّفی حضرت مهدی (ع) به جانشینی خود بود این امر زمانی سخت‏‌تر می‏شد که آن حضرت می‌بایست بنا به دلایلی فرزند خود را در پردۀ "پنهان‌‏زیستی" نگه دارد تا از گزند بدخواهان در امان بماند با این حال در موارد فراوانی به معرفی جانشین خود به افراد مورد اطمینان پرداخته است. از جمله تعابیری که امام یازدهم برای معرفی حضرت مهدی (ع) به کار برده است: «هَذَا صَاحِبُکُمْ‏ بَعْدِی‏»[۷۴]؛ «إِنَ‏ ابْنِی‏ هُوَ الْقَائِمُ‏ مِنْ‏ بَعْدِی»[۷۵]؛ «هَذَا إِمَامُکُمْ‏ مِنْ‏ بَعْدِی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ عَلَیْکُم»[۷۶]؛ «ابنی محمد هو الامام الحجة بعدی»[۷۷].
  6. آماده‌‏سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم (ع): پنهان شدن پیشوا و رهبر هر جمعیت یک حادثۀ غیر طبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن برای مردم دشوار است، پیامبر اسلام (ص) و امامان پیشین (ع) به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده می‌‏کردند؛ این تلاش در زمان امام عسکری (ع) جلوۀ بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی (ع) او را فقط به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان می‏داد. از سوی دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به ‏روز محدودتر و کمتر می‏شد به گونه‏ای که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیلۀ نمایندگان خویش به مردم پاسخ می‌داد بدین‏ ترتیب آنان را برای پذیرش اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آماده می‌‏ساخت. این همان روشی است که امام دوازدهم (ع) در زمان غیبت صغری در پیش گرفت و به تدریج شیعیان را برای دوران غیبت کبری آماده ساخت[۷۸].

امام و مقابله با انحرافات

امام عسکری (ع) در عصر امامت خود با انحرافات بسیاری روبرو شد و کوشید با نشان‌دادن موضع حق، مجال رشد و پویایی باطل را از میان ببرد. امام با غلات، واقفیه و ثنویه و افکار گمراه‌کننده شان مبارزه می‌کرد و به قول و فعل نشان می‌داد که این جماعات در گمراهی به سر می‌برند و به هیچ‌روی نباید از آنان پیروی کرد. گزارشی نیز درباره موضع امام در مورد بحث علم باری‌تعالی در منابع دیده می‌شود. در این روایت آماده است برخی افراد به نقل از هشام بن حکم قائل بودند خداوند، علمی به اشیا، پیش از ایجادشان ندارد و امام این سخن را نادرست دانست و علم حق متعال را علاوه بر موضع ایجاد و پس از آن، به پیش از آن نیز مربوط دانست و فرمود خداوند عالم بود پیش از آنکه معلومی در میان باشد و خالق بود وقتی که مخلوق نبود و رب بود وقتی که مربوب نبود و قادر بود قبل از مقدور[۷۹]. هرچند حضرت عسکری (ع) در بحث حدوث و قدم قرآن مانند دیگر معصومان (ع) به جهت فتنه‌انگیز بودن بحث در عصر عباسی ورود و موضع‌گیری مستقل نداشت، اما چنان‌که از برخی گزارش‌ها دانسته می‌شود، ایشان هر چیزی جز خداوند را مخلوق او می‌دانسته و به تبع قرآن کریم را نیز حادث به شمار می‌آورده است[۸۰].[۸۱]

امامت و ولایت

دلایل اقامه شده بر امامت امام عسکری (ع) از این قرار است:

  1. به دلیل آنکه بعد از امام هادی (ع)، تمامی فضایل و مکارم از قبیل علم، عصمت، زهد، کمال در عقلانیت، تدبر، شجاعت و... در امام عسکری جمع گردیده بود، او شایسته‌ترین فرد زمان خویش برای تصدی مقام امامت بود[۸۲]. فضایل امام به اندازه‌ای بود که دشمنان اهل بیت نیز به عظمت و بزرگی او اعتراف می‌کردند: "دوست و دشمن، از او به نیکی و شایستگی یاد و او را ستایش می‌کنند"[۸۳].
  2. ظهور معجزات الهی و خوارق عادت از ایشان که دیگران از انجام آن ناتوان بودند نیز دلیل دیگری بر امامت حضرت است[۸۴] از جمله معجزات امام، پیشگویی‌ها و خبرهایی است که از آینده به اصحاب خود می‌داد: مانند خبر کشته شدن معتز عباسی، بیست روز قبل از قتلش و...[۸۵].[۸۶]
  3. روایات دال بر امامت امام عسکری (ع): برای اثبات امامت حضرت عسکری (ع) نصوص عامه مانند روایات ائمه اثنی عشر و هم بعضی از نصوصی که امام دوازدهم را معرفی می‌کند کافی است[۸۷]، مانند:
  4. صقر بن أبی دلف گفت: از حضرت جواد (ع) شنیدم که می‌فرمود: امام بعد از من پسرم علی است دستور او دستور من و سخنش سخن من است و فرمانبرداری از او فرمانبرداری از من است و امامت پس از او در فرزندش حسن خواهد بود. سپس فرمود بعد از حسن فرزندش قیام کننده به حق و امام منتظر است[۸۸].
  5. علی بن مهزیار گوید: به حضرت ابی الحسن (ع) عرض کردم: اگر پیش آمدی کند ـ و پناه می‌بریم به خدا ـ مرجع کیست؟ فرمود: «عَهْدِي إِلَى اَلْأَكْبَرِ مِنْ وَلَدَيَّ»، عهد امامت من متعلق به پسر بزرگترم است[۸۹].[۹۰]

افضلیت امام حسن عسکری

امام هادی (ع) خطاب به یکی از اصحابش می‌نویسد: "پسرم ابومحمد، از نظر غریزه خیرخواه‌ترین افراد آل محمد و از نظر حجت و برهان معتبرترین ایشان است، او پسر بزرگتر و جانشین من است رشته‌ها و احکام امامت به او می‌رسد، پس هر چه می‌خواهی از من بپرسی از او بپرس که تمام احتیاجات شما نزد اوست"[۹۱].

حارث بن سعید بن قیس از امیرالمؤمنین علی (ع) و جابر بن عبدالله انصاری هر دو از نبی اکرم (ص) نقل کرده‌اند که فرمود: "من جلوتر از شما وارد حوض می‌شوم و تو یا علی ساقی هستی و حسن مدافع و حسین امر کننده و علی بن الحسین پیشرو و محمد بن علی ناشر و جعفر بن محمد رهبر و موسی بن جعفر شماره بردار دوستان و دشمنان و از بین برنده منافقین و علی بن موسی زینت‌بخش مؤمنین و محمد بن علی جای دهنده مؤمنین است در درجه خود در بهشت، علی بن محمد سخنگوی شیعیان و به ازدواج درآورنده حور العین، حسن بن علی چراغ بهشتیان که از نور ایشان استفاده می‌کنند و هادی مهدی، شفیع آنهاست روز قیامت، موقعی که اجازه داده نمی‌شود مگر برای کسی که خدا بخواهد[۹۲].[۹۳]

شهادت و زیارتگاه

امام در تاریخ اول "ربیع الاول" سال ۲۶۰ ق به دستور معتمد عباسی، مسموم و در روز هشتم همان تاریخ به شهادت رسید و پس از اینکه فرزندش امام زمان (ع) در حالی که پنج سال بیشتر نداشت بر او نماز خواند، در خانۀ خود در سامرا و کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد و جمعیت انبوهی در مراسم تشییع پیکر آن حضرت شرکت کردند[۹۴].[۹۵]

از امام عسکری (ع) به جز روایت‌های متعدد، دو اثر به نام‌های تفسیر امام عسکری[۹۶] و المقنعه[۹۷] (المنقبه) در دانش حلال و حرام باقی مانده است. تفسیر مذکور مشتمل بر سوره حمد و سوره بقره تا آیه ۲۸۲ است و نزدیک به چهارصد حدیث در آن ذکر شده است[۹۸].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

  1. آیا خداوند برای امامت امام مهدی‏ زمینه ‏سازی کرده است؟ (پرسش)
  2. آیا نص متواتر بر امامت امام مهدی‏ از امام عسکری رسیده است؟ (پرسش)
  3. آیا انتقال امامت به دو برادر بعد از حسنین جایز است؟ (پرسش)
  4. امامت امام مهدی از چه زمانی آغاز شده است؟ (پرسش)
  5. آیا فضایل و کرامات امامان ناشی از نبوغ فکری آنها بوده است؟ (پرسش)
  6. امام عسکری‏ برای تثبیت امامت فرزندش چه تدابیری اندیشید؟ (پرسش)
  7. میان نظام امامت و غیبت امام مهدی چه ارتباطی وجود دارد؟ (پرسش)
  8. پس از شهادت امام حسن عسکری چه اختلاف‌‌هایی بر سر مسئله امامت به‌وجود آمد؟ (پرسش)
  9. چرا امام عسکری اقدام به معرفی و نشان دادن فرزندش به برخی از شیعیان نمودند؟ (پرسش)
  10. امام مهدی در پاسخ سعد بن عبدالله قمی دلیل عدم انتخابی بودن امام را چگونه بیان فرموده است؟ (پرسش)
  11. جریان تحویل وجوهات و هدایای شیعیان به امام عسکری توسط محمد بن اسحاق چیست؟ (پرسش)
  12. امام حسن عسکری درباره جانشین بعد از خود چه فرموده است؟ (پرسش)
  13. چه کسانی بر جنازه امام حسن عسکری نماز خوانده‌اند؟ (پرسش)
  14. مقام علمی امام مهدی در روایات چگونه بیان شده است؟ (پرسش)
  15. حدیث ولایت چیست و چه ارتباطی با امامت امام مهدی دارد؟ (پرسش)
  16. چه ارتباطی میان حدیث معراج و امامت امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
  2. این تفسیر بارها چاپ شده است. نسخه مورد استفاده ما در این نوشتار نسخه‌ای است که مدرسة الامام - المهدی(ع) در قم در سال ۱۴۰۹ ه‍‌. ق چاپ و منتشر کرده است. آقا بزرگ تهرانی خبر داده است که این تفسیر نخست در سال ۱۲۶۸ در تهران به چاپ رسیده و بار دوم در سال ۱۳۱۳ و بار سوم در سال ۱۳۱۵ در حاشیه تفسیر قمی چاپ آن تکرار شده است (ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۸۵، رقم ۱۲۹۵). در سال ۱۴۲۱ ه‍‌. ق نیز با تحقیق سید علی عاشور و با عنوان تفسیر الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری(ع) در بیروت به همت دار احیاء التراث العربی تجدید چاپ شده است.
  3. آیه ۱-۱۱۴، آیۀ ۱۵۸-۱۷۹، آیۀ ۱۹۸-۲۱۰ و آیۀ ۲۸۲
  4. قال محمد بن علی بن محمد بن جعفر بن دقّاق حدثنی الشیخان الفقیهان ابو الحسن محمد بن احمد بن علی بن الحسن بن شاذان و ابو محمد جعفر بن احمد علی القمّی - رحمة الله علیه - قالا: حدّثنا الشیخ الفقیه ابو جعفر محمد بن علیّ بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی - رحمة الله علیه - قال: اخبرنا ابو الحسین محمد بن القاسم المفسّر الاسترآبادی الخطیب، قال: حدّثنی ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابو الحسن علی بن محمد بن سیّار و در بعضی نسخه‌ها قبل از ابو جعفر بن محمد بن علی بن الحسین به این صورت است: قال الشیخ ابو الفضل شاذان بن جبرئیل بن اسماعیل القمی - ادام الله تأییده - حدثنا السید محمد بن شراهتک (سراهنک) الحسینی الجرجانی عن السید ابی جعفر مهدی بن الحارث الحسینی المرعشی عن الشیخ الصدوق ابی عبد الله جعفر بن محمد الدوریستی عن ابیه عن الشیخ الفقیه ابی جعفر محمد بن علی ر.ک: العسکری، الامام الحسن بن علی(ع)، التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری(ع)، تحقیق و نشر مدرسة الامام المهدی، قم المقدسة، سنه ۱۴۰۹، ص۷-۹.
  5. «بگو: اگر برای (نوشتن) کلمات پروردگارم دریا مرکّب می‌بود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به پایان رسد آن دریا پایان می‌یافت هر چند دریایی همچند آن را نیز به کمک می‌آوردیم» سوره کهف، آیه ۱۰۹.
  6. ر.ک: التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری(ع)، ص۹-۱۳.
  7. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۶۷، ذیل رقم ۱۲۲۳ و ص۱۲۸۵، رقم ۱۲۹۵.
  8. ر.ک: بلاغی، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۹.
  9. ر.ک: تستری، الاخبار الدخیلة، ج۱، ص۸۸ و ۱۵۲.
  10. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۲، ص۱۴۷، رقم ۸۴۲۸.
  11. معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۲، ص۳۳۱.
  12. التفسیر المنسوب الی الامام العسکری(ع)، ص۷۲۴ (بحث حول التفسیر) به نقل از مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین، ج۱۴، ص۲۵۰.
  13. مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۲۸.
  14. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۹.
  15. ر.ک: نوری، مستدرک الوسائل، ج۱، ص۱۰۱، ح۸/۹۱ و ص۱۰۲، ح۲/۹۵ و ص۲۸۸، ح۸/۶۳۰ و ص۳۲۳، ح۱۳/۷۳۱ و ج۳، ص۴۳۸، ح۵/۳۹۴۷ و ج۴، ص۱۳۶، ح۵/۴۳۱۹ و ص۲۲۸، ح۳/۴۵۶۲ و ص۲۴۶، ح۱/۴۶۱۱ و ص۲۴۸، ح۱/۴۶۱۵ و ص۲۶۱، ح۱۳/۴۶۴۷ و ص۳۳۲، ح۱۲/۴۸۱۰ و ص۴۱۰، ح۳/۵۰۳۷ و ج۵، ص۶۶، ح۳/۵۳۷۲ و ص۲۹۹، ح۲/۵۹۱۳ و ج۷، ص۱۰۷، ح۵/۷۷۷۰ و ج۷، ص۵۱۵، ح۳/۸۷۸۷ و ج۱۱، ص۲۹۵، ح۱/۱۳۰۷۶ و ج۱۲، ص۲۰۲، ح۲/۱۳۸۸۴ و ج۱۷، ص۲۶۴، ح۳۳/۲۱۲۹۷.
  16. ر.ک: نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۶۶۱-۶۶۴ الفائدة الخامسة من الخاتمة فی شرح مشیخة کتاب من لا یحضره الفقیه، رصد - اسناد صدوق به محمد بن قاسم استرآبادی.
  17. طبرسی، در مقدمه الاحتجاج، ص۴ تصریح کرده است: روایاتی را که از امام حسن عسکری(ع) در این کتاب می‌آورم، همه را با یک سند از روایاتی که در تفسیرش ذکر فرموده، نقل می‌کنم. پس می‌توان او را از ناقلان روایات تفسیر منسوب به آن حضرت دانست. با توجه به ظاهر کلمه «تفسیره» در کلام وی که گویای اضافه تفسیر به امام(ع) است، می‌توان گفت در نظر وی استناد این تفسیر به امام(ع) تمام بوده و از این نظر شبهه‌ای نداشته است، گرچه اشتهار روایات آن را در حد اشتهار روایات سایر کتاب‌هایی که در احتجاج از آنها روایت کرده، نمی‌دانسته است؛ زیرا فرموده است: «اکثر روایاتی را که در احتجاج می‌آوریم، به خاطر وجود اجماع بر آن و یا موافقت آن با دلیل عقلی یا اشتهار آن در سیره‌ها و کتاب‌ها بین مخالف و موافق (سنی و شیعه) سند آنها را نمی‌آورم، جز آنچه را از ابا محمد حسن عسکری(ع) روایت کرده‌ام؛ زیرا هرچند آن نیز شامل مثل خصوصیات مزبور است، ولی چون اشتهار آن در حد غیر آن نیست، سند آن را تنها در اولین جزء از آن ذکر کرده و در غیر آن نیاورده‌ام؛ زیرا همه آنچه را از آن حضرت روایت کرده‌ام، با یک سند از مجموع روایاتی که در تفسیرش ذکر فرموده است، نقل کرده‌ام» (الاحتجاج، ص۴).
  18. ر.ک: شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۹، فصل من التفسیر المنسوب الی العسکری(ع).
  19. فیض کاشانی در تفسیر صافی، ج۱، ص۷۶ در مقدمه دوازدهم تصریح کرده است که در تفسیر اکثر [آیات] سوره بقره بیشترین تفسیر از تفسیر منسوب به ابی محمد العسکری(ع) اخذ نموده‌ام و آن تفسیر نیکویی است.
  20. ر.ک: بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۷۹، ۸۷ و ۹۱.
  21. ر.ک: عاملی، مرآة الانوار، ص۱۹۷، ۱۹۹ و ۱۲۳.
  22. ر.ک: شبّر، تسلیة الفؤاد، ص۱۹۸.
  23. آقای سید محمد باقر ابطحی در پاورقی صفحات التفسیر المنسوب الی الامام العسکری(ع) که از سوی مدرسة الامام المهدی -(ع) - منتشر شده، نشانی روایات آن را در بحار الانوار ذکر نموده است.
  24. ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۸۷-۹۷.
  25. ر.ک: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۹.
  26. این مطابقت در صورتی ثابت می‌شود که تمام این تفسیر در کتاب وسائل الشیعة حر عاملی نقل شده باشد و چنین مطلبی معلوم نیست. مواردی که در وسائل از این تفسیر نقل شده و ما به آن دست یافته‌ایم، از این قرار است: وسائل الشیعة، ج۱، ص۲۷۹، ح۲۰-۲۱ و ص۴۸۹، ح۲۱ و ج۴، ص۷۴۷، ح۱۰ و ص۸۴۸، ح۱ و ص۹۸۶، ح۷ و ص۱۱۴۱، ح۸ و ص۱۱۴۲، ح۱۰ و ص۱۱۹۴، ح۴ و ج۵، ص۳۹۵، ح۱۴ و ج۶، ص۱۵۴، ح۱۳ و ص۱۵۵، ح۱۴ و ص۱۵۷، ح۶ و ص۳۸۵، ح۲۰ و ج۹، ص۵۴، ح۵ و ج۱۱، ص۳۷۹، ح۸ و ص۴۰۶، ح۱۲ و ص۴۷۳-۴۷۵، ح۱-۱۳ و ج۱۲، ص۳۱۲، ح۳ و ج۱۸، ص۱۹، ح۸ و ۱۴۸، ح۶۳ و ص۱۹۸، ح۵ و ص۲۵۷، ح۱۵ و ج۱۹، ص۳۸، ح۸.
  27. شیخ انصاری در بحث حجیت خبر واحد پس از نقل روایتی از این تفسیر از احتجاج طبرسی که شامل جمله «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِ أَنْ يُقَلِّدُوهُ» می‌باشد، فرموده است: این خبر شریف که آثار صدق از آن آشکار است... (انصاری، فرائد الاصول، ص۸۶) گویا ایشان از قوّت متن حدیث و حکیمانه بودن مطالب آن وثوق به صدق آن پیدا کرده است؛ بنابراین، می‌توان گفت در نظر شیخ این روایت مصداقی از روایاتی است که با نظر به قراین به صدور آنها وثوق پیدا می‌شود.
  28. «خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند می‌دانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند می‌گویند: «خداوند از این مثل، چه می‌خواهد؟»؛ با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند» سوره بقره، آیه ۲۶.
  29. ر.ک: التفسیر المنسوب الی الامام العسکری(ع)، ص۲۰۹ و ۲۱۰.
  30. «و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچ‌کس آموزشی نمی‌دادند مگر که می‌گفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمی‌رساندند- چیزی را می‌آموختند که به آنان زیان می‌رسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب می‌دانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
  31. ر.ک: التفسیر المنسوب الی الامام العسکری(ع)، ص۴۷۵.
  32. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۱، ص۸، رقم ۳۱.
  33. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۵، ص۲۶۴، رقم ۱۲۶۹.
  34. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۸۹، رقم ۳۹۷.
  35. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۸۹، رقم ۳۹۸.
  36. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۹۰، رقم ۳۹۹.
  37. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۱۹۵، رقم ۹۶۷.
  38. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۱۱، ص۱۵۲.
  39. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۱۱، ص۱۵۲.
  40. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۱۱، ص۱۵۲.
  41. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۸، ص۶۳ و ۶۴، رقم ۲۱۳.
  42. ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۸۸-۹۸.
  43. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۷۱-۲۷۸.
  44. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۲۲۳.
  45. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴ ـ۷۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۸۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۲۴؛ سلطان‌ محمدی، ابوالفضل، نجفی مقدم، مهدی، امامت امام حسن عسکری، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۲۶.
  46. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۳؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۱۳؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۹۰۹؛ فرق الشیعة، ص۹۶؛ الهدایة الکبری، ص۳۲۷؛ إثبات الوصیة، ص۲۴۴؛ عیون المعجزات، ص۱۳۴.
  47. عیون المعجزات، ص۱۳۴.
  48. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴ ـ۷۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۸۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۲۴؛ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام حسن بن علی عسکری»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۱۹-۵۲۹.
  49. کشف الغمة، ج۲، ص۴۰۲.
  50. عیون المعجزات، ص۱۳۴؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۱.
  51. الهدایة الکبری، ص۳۲۷؛ إعلام الوری، ج۲، ص۱۳۱؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۴۲۱.
  52. علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۱.
  53. إعلام الوری، ج۲، ص۱۳۱؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۴۲۱.
  54. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام حسن بن علی عسکری»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۱۹-۵۲۹؛ سلطان‌ محمدی، ابوالفضل، نجفی مقدم، مهدی، امامت امام حسن عسکری، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۲۶.
  55. ر.ک: کافی، ج۱، ص۵۰۳ و بحار الأنوار، باب ۳، معجزاته و معالی أموره صلوات الله علیه، ج۵۰، ص۲۴۷؛ اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۱۰.
  56. «سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ غَيْرَ مَرَّةٍ يُكَلِّمُ غِلْمَانَهُ بِلُغَاتِهِمْ تُرْكٍ وَ رُومٍ وَ صَقَالِبَةٍ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ ذَلِكَ وَ قُلْتُ هَذَا وُلِدَ بِالْمَدِينَةِ وَ لَمْ يَظْهَرْ لِأَحَدٍ حَتَّى مَضَى أَبُو الْحَسَنِ ع وَ لَا رَآهُ أَحَدٌ فَكَيْفَ هَذَا أُحَدِّثُ نَفْسِي بِذَلِكَ فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَيَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سَائِرِ خَلْقِهِ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ يُعْطِيهِ اللُّغَاتِ وَ مَعْرِفَةَ الْأَنْسَابِ وَ الْآجَالِ وَ الْحَوَادِثِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الْحُجَّةِ وَ الْمَحْجُوجِ فَرْقٌ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۹.
  57. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۹۶.
  58. «گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه۶۹.
  59. [ارشاد، ص۶۶۶؛ الکافی، ج۲، ص۴۴۱.
  60. محمدی، رضا، امام‌شناسی ۵، ص۱۰۶-۱۰۷.
  61. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، مقدمه.
  62. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴ ـ۷۰.
  63. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۸۸.
  64. کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۱۵؛ دلائل الإمامة، ص۴۲۹.
  65. کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۱۶؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۸۳.
  66. کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۱۶؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۴۳۴.
  67. الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۳۹.
  68. إثبات الوصیة، ص۲۵۴؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۴-۴۴۶؛ کشف الغمة، ج۲، ص۴۱۳، ۴۲۵.
  69. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام حسن بن علی عسکری»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۱۹-۵۲۹.
  70. مناقب آل ابی‌طالب‌، ج۴، ص۴۵۵.
  71. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۴۲۷ به بعد.
  72. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.
  73. شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۴۳؛ ابن شهر اشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۳۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۴۲؛ امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ص ۴۰؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۳۷۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۸.
  74. «این، بعد از من صاحب شما است»؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۸.
  75. «همانا فرزندم، قائم بعد از من است»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۲۴، ح ۴.
  76. «این پیشوای شما پس از من و جانشین من بر شما است»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۳۵، ح ۲.
  77. «فرزندم محمد، همان امام و حجت پس از من است»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.
  78. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴ ـ۷۰؛ درسنامه مهدویت ج۱، ص۱۵۴ ـ ۱۵۶؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی ۵، ص۱۵۰-۱۵۱.
  79. الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۶۸۷-۶۸۸؛ کشف الغمة، ج۲، ص۴۱۹.
  80. الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۶۸۶.
  81. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام حسن بن علی عسکری»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۱۹-۵۲۹.
  82. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۱۲، اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۹۱۱؛ حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۵۳۹.
  83. لَمْ أَرَ لَهُ وَلِيّاً وَ لَا عَدُوّاً إِلَّا وَ هُوَ يُحْسِنُ الْقَوْلَ فِيهِ وَ الثَّنَاءَ عَلَيْهِ؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۹۱۳-۹۱۶.
  84. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳، ص۴۰۰؛ بحرانی، سید هاشم، مدینة المعاجز، ج۳، ص۳۲۵.
  85. اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۹۱۶.
  86. سلطان‌ محمدی، ابوالفضلو نجفی مقدم، مهدی، امامت امام حسن عسکری، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۲۶ ـ ۴۲۷.
  87. ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۲۵ و کفایة الاثر، ص ۲۸۶ و کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۹ و اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج ۵، ص ۳.
  88. «إن الإمام بعدی ابنی علی أمره أمری و قوله قولی و طاعته طاعتی و الإمام بعده ابنه الحسن أمره أمر أبیه و قوله قول أبیه و طاعته طاعة أبیه ثم قال إن من بعد الحسن ابنه القائم بالحق المنتظر»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۸۳.
  89. کافی، ج ۱، ص ۳۲۶.
  90. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲ ص ۹۳-۹۵.
  91. «أبو محمد ابنی أنصح آل محمد غریزة و أوثقهم حجة و هو الأکبر من ولدی و هو الخلف و إلیه ینتهی عری ـ العری بضم العین و فتح الراء جمع العروة بالضم و السکون معروف و الإضافة لامیة أو بیانیة ـ الإمامة و أحکامها فما کنت سائلی فسله عنه فعنده ما یحتاج إلیه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۳۲۷.
  92. «أنا واردکم علی الحوض و أنت یا علی الساقی و الحسن الرائد و الحسین الآمرو علی بن الحسین الفارط و محمد بن علی الناشر و جعفر بن محمد السائق و موسی بن جعفر محصی المحبین و المبغضین و قامع المنافقین و علی بن موسی مزین المؤمنین و محمد بن علی منزل أهل الجنة فی درجاتهم و علی بن محمد خطیب شیعتهم و مزوجهم الحور و الحسن بن علی سراج أهل الجنة یستضیئون به و الهادی المهدی شفیعهم یوم القیامة حیث لا یأذن إلا لمن یشاء و یرضی»؛ مناقب آل أبی طالب (ع)، ج ۱، ص۲۹۲.
  93. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲ ص ۹۳-۹۵.
  94. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۵۰۲؛ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۲۲۳؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۴۰.
  95. سلطان‌ محمدی، ابوالفضل، نجفی مقدم، مهدی، امامت امام حسن عسکری، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۲۶.
  96. الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۲۸۵.
  97. المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۴۲۴.
  98. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام حسن بن علی عسکری»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۱۹-۵۲۹.

پانویس

دریافت متن