بهائیت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • فرقه‌‏ای منشعب از آیین بابی، پیروان بهاء اللّه‏.
  • بهائیت، فرقه‌‏ای منشعب از آیین بابیه است. بنیان‏گذار آیین بهایی، میرزا حسین علی نوری، معروف به بهاء اللّه است. این آیین نیز نام خود را از همین لقب برگرفته است.
  • وی در سال 1233 ق در تهران به دنیا آمد و مانند برادرانش آموزش‏های مقدماتی ادب فارسی و عربی را زیر نظر پدر و معلمان و مربیان گذراند.

در زمان ادعای بابیت سید علی محمد شیرازی، در جمادی الاولی 1260 ق، او جوانی 28 ساله و ساکن تهران بود که در پی تبلیغ نخستین پیرو باب، ملاحسین بشرویه‏ای در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد. از آن پس، همراه برادرش، میرزا یحیی صبح ازل یکی از فعّال‏ترین افراد بابی شد و به ترویج بابی‏گری- به ویژه در نور و مازندران- پرداخت. پیدایش فرقه بهائیت‏ در دوران جانشینی صبح ازل، حسین علی مسئول تمام امور بابی بود؛ ولی هرگز به این سمت قانع نبود؛ ازاین‏رو در پی آن بود مقصود نهایی خود را ابراز دارد و خویشتن را همان «من یظهره اللّه» معرفی کند که در کتاب باب ذکرش رفته بود و امور بابی‏ها را یکسره در دست گیرد. وی پس از بازگشت از سلیمانیه در باغ نجیب پاشا ادعای خود را آشکار کرد نخستین کسی که به شدت بر او تاخت و ادعایش را باطل شمرد میرزا یحیی ازل، برادرش بود. رقابت دو برادر بر سر رهبری بابیان کم‏کم به اوج خود رسید، تا جایی که طرفین یک‏دیگر را به مرگ تهدید کردند؛ بنابراین در سال 1285 ق به دستور دولت عثمانی، یحیی صبح ازل به قبرس، و حسین علی به عکا در سرزمین فلسطین تبعید شدند. در همین ایام بود که برای تشخیص‏ 120 طرفداران آن دو، اطرافیان صبح ازل به فرقه «ازلیه» و پیروان میرزا حسین علی بهاء، فرقه «بهائی» نامیده شدند. اما با مرگ یحیی صبح ازل، ازلیه و به تبع آن، بابیان برای ابد فراموش شدند. سرانجام دعوت میرزا بهاء وقتی میرزا حسین علی احساس کرد دعوت او مؤثر افتاد و عده‏ای گرد او حلقه زدند، نوع دعوتش را در مراحل گوناگون زمانی تغییر داد. وی پس از ادعای «من یظهره اللّه» ادّعای رسالت و شارعیت و سپس ادعای حلول روح خدا در خود به نحو تجسد و تجسّم کرد. او با عبارت «انا الهیکل الاعلی» از این مطلب یاد می‏کرد. بهاء در بغداد و اسلامبول و ادرنه و نیز در عکا همواره با تقیه و تظاهر به اسلام زندگی می‏کرد، تا خشم حکومت عثمانی را بر ضد خود بر نینگیزد. وی در نماز جمعه عکا شرکت می‏جست و در ماه رمضان، به روزه‏داری تظاهر می‏کرد؛ با این حال، رابطه سرّی خود را با بابیان ایران که بعدها «بهائی» نام گرفتند، قطع نکرده و همواره مکتوبات و وحی‏های ادعایی، یا تجلّیات خدا منشآنه خود را برای آنان می‏فرستاد یا بازمی‏گفت. وی سرانجام در سال 1892 م (حدود 1309 ق) پس از سال‏ها سکونت در عکا درگذشت و آن‏جا به خاک سپرده شد. پس از میرزا حسین علی، فرزندش عبد البهاء رهبر بهائیان شد و نظام جدیدی را در تفکرات بهائیت پدید آورد. وی در سفرهای خود، تعالیم باب و بهاء را با آنچه در قرن نوزدهم در غرب، به ویژه تحت عناوین روشنگری و مدرنیسم و اومانیسم متداول بود، آشتی داد. او تعالیم دوازدهگانه بهائیت را با الهام از همین آموزه‏ها تدوین و عرضه کرد که عبارتند از: ترک تقلید، تطابق دین با علم و عقل، وحدت اساس ادیان، بیت العدل، وحدت عالم انسانی، ترک تعصبات، الفت و محبت میان افراد بشر، تعدیل معیشت عمومی، تساوی حقوق زنان و مردان، تعلیم و تربیت اجباری، صلح عمومی و تحریم جنگ و وحدت خط و زبان. تعالیم دوازدهگانه یاد شده، در 121 ظاهر بسیار جذاب و زیبا است و از طرفی شعارهای تبلیغاتی مؤثری در جذب افراد بهائی به این آیین است؛ اما با عملکرد رهبران و پیروان آن در گذشته و حال- به ویژه برنامه‏های اعمال شده از سوی «بیت العدل اعظم» بهاییان- مغایرت بسیار دارد. پس از مرگ عبد البهاء، نوه دختری او شوقی افندی رهبر بهائیان شد. پس از وی، هدایت بهائیان به شورایی با عنوان بیت العدل واگذار شد که تاکنون در فلسطین اشغالی به هدایت بهائیان می‏پردازد. آیین‏ها و باورهای بهائیان‏ نوشته‏های علی محمد باب، میرزا حسین علی بهاء اللّه، عبد البهاء و تا حدی نیز شوقی افندی از نظر بهائیان مقدس است و در مجالس ایشان قرائت می‏شود؛ اما کتب باب، به طور عموم در دسترس بهائیان قرار نمی‏گیرد و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسین علی نوری است که نزد بهائیان از اهمیت خاصی برخورد است. تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز شده به نوزده ماه در هرماه به نوزده روز تقسیم می‏شود. چهار روز (در سال‏های کبیسه، پنج روز) باقیمانده که موسوم به ایام «هاء» است، ایام شکرگزاری و جشن تعیین شده است. بهائیان موظف به نماز خاصی به صورت روزانه، روزه به مدت نوزده روز از طلوع تا غروب آفتاب (در آخرین ماه سال) و زیارت یکی از اماکن مقدس ایشان شامل منزل سید علی محمد باب در شیراز یا منزل میرزا حسین علی نوری در بغدادند. آیین بهائی از ابتدای پیدایی، میان مسلمانان یک انحراف اعتقادی (فرقه ضاله) شناخته شد ادعای قائمیت توسط علی محمد باب با توجه به احادیث قطعی پذیرفته نبود. ویژگی‏های مهدی در احادیث اسلامی به گونه‏ای تبیین شده که راه هرگونه ادعای بیجا را بسته است. مخالفت علما با علی محمد به سبب همین ادعا و ادعای بابیت او بود. مشکل بهائیت از این حیث مضاعف است. میرزا حسین علی، علاوه بر قبول‏ 122 قائمیت سید علی محمد باب و این‏که او دین جدیدی آورده است، خود را «من یظهره اللّه» نامید و ادعای شریعت مستقل را مطرح کرد. همه مسلمانان، خاتمیت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله و سلّم را مسلم می‏دانند و بالطبع هرادعا که با این اعتقاد سازگار نباشد و هر فرقه‏ای که این اصل را نپذیرد، از نظر مسلمانان از اسلام جدا شده است و به هیچ روی نباید خود را برآمده از اسلام بداند. گذشته از این، اثبات ادعای رسالت برای رهبران آیین بهائی با توجه به مخاطبان اصلی آن‏ها (مسلمانان و به ویژه شیعیان) ممکن نبود. و مبلغان و مدافعان بهائی- با وجود تلاش بسیار برای استدلالی کردن این ادعا- در اثبات مدعا درماندند و غالبا به شیوه‏های خاص برای تأیید درستی دین جدید روی آوردند. مهم‏ترین برهان ایشان، کثرت آیات و نوشته‏های میرزا حسینعلی و نیز گسترش آیین بهائی بود. تاریخ پرحادثه رهبران بهائی، نادرست درآمدن پیش‏گویی‏های آنان و منازعات دور از ادب از یک‏سو، حمایت‏های دولت‏های استعماری از سران بهائی در مواضع مختلف، به ویژه همراهی آنان با دولت اسرائیل از سوی دیگر، زمینه فعالیت در کشورهای اسلامی به ویژه ایران را از بهائیان گرفت و با وجود فعالیت گسترده تشکیلات بهائی برای تثبیت حضور رسمی پیروان خود در این کشورها، هیچ‏گاه چنین خواسته‏ای تحقق نیافت. مؤلفان بسیاری در نقد این آیین کتاب نوشتند؛ مطبوعات فارسی و عربی، رویکردهای سیاسی آنان را افشا کردند؛ علمای حوزه‏های علمیه شیعه و دانشگاه الازهر و مفتیان بلاد اسلامی جدا بودن این فرقه از امت شورای اسلامی را اعلام داشتند و سازمان‏های بین المللی اسلامی نیز در قبال آیین بهائی همین موضع را گرفتند. (برای نمونه، رجوع کنید به مصوبه شورای مجمع فقه اسلامی در 18 تا 23 بهمن 1366 ش تا 11 فوریه 1988 م در سازمان کنفرانس اسلامی و مجمع فقه اسلامی ص 84- 85 که ادعای رسالت بهاء اللّه و نزول وحی بر وی و دیگر باورهای بهائی را مصداق انکار ضروریات دین دانسته است). بازگشت برخی مقامات و مبلغان بهائی از این آیین و افشای مسائل درونی این فرقه نیز عامل مهم فاصله‏ 123 گرفتن مسلمانان از این آئین بوده است.


[۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید: