آیه مودت در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث آیه مودت است. "آیه مودت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

آیۀ مودت و شأن نزول

  1. شأن نزول اول می‌‌گوید: روزی مشرکان مکه در جایی گرد آمدند و گفتند: «آیا محمد در برابر آنچه آورده است، مزدی می‌خواهد؟» این آیه در پاسخ آنان فرود آمد و مردم را بر مودت پیامبر و خویشاوندان مأمور ساخت[۳]. براساس این شأن نزول آیه مکی است[۴].
  2. شأن نزول دوم می‌‌گوید: چون پیامبر(ص) در مدینه حکومت اسلامی را بنیان گذاشت به دشواری‌های مالی دچار گشت. انصار نزد او آمدند و اموال خویش را به حضرت عرضه کردند. در این هنگام آیه نازل شد و پیامبر(ص) آن را بر انصار خواند و فرمود: «نزدیکان مرا پس از من دوست بدارید». انصار با شادی و رضایت از محضر پیامبر(ص) بیرون رفتند؛ اما منافقان، گفتند این سخن، افترائی است که محمد بر خدا بسته و می‌خواهد ما را از این پس ذلیل خویشان خود کند. آن گاه آیه نازل گشت[۵]. بر این اساس آیه مدنی است[۶].

تفسیر آیۀ مودت

  1. معنای‌ «قربی» تقرب به خداوند است و «مودة فی القربی» به معنای مودت به خدا از راه تقرب به او و از گذر طاعت است. بنابراین، مراد آیه این است: من مزدی از شما نمی‌خواهم مگر اینکه از راه تقرب به خدا، بدو مودت ورزید[۷]. اما این تفسیر نادرست است؛ زیرا معنای آیه بنابر آن چنین می‌شود: «از شما می‌خواهم اطاعت خدا را دوست بدارید». در حالی که معنای درست این است: «از شما می‌خواهم خدا را اطاعت کنید نه اینکه تنها آن را دوست بدارید»؛ چون تقرب به خدا را حتی مشرکان دوست داشتند و بتان را به همین جهت می‌پرستیدند[۸].
  2. واژۀ «قربی» به معنای خویشاوندی است؛ نه خویشاوندان[۹]. قریش، پیامبر(ص) را تکذیب و با او دشمنی می‌کردند. از این رو، خداوند متعال دستور داد پیامبر(ص) از آنان بخواهد اگر ایمان نمی‌آورند، دست کم دشمنی نکنند؛ زیرا با پیامبر(ص) خویشاوندند. این تفسیر نیز مردود است؛ زیرا درخواست مزد جایی درست است که کسی کاری برای کسانی انجام دهد و سودی به آنها رسانَد و در اینجا چنین نیست. مشرکان قریش هدایت نیافته و ایمان نیاورده بودند؛ بلکه دشمنی نیز می‌کردند. اگر کسی بگوید آنان ایمان آورده بودند باید گفت: در این صورت، دیگر دشمنی تحقق ندارد تا پیامبر از آنان بخواهد به عنوان اجر، از آن دست بردارند[۱۰].[۱۱]
  3. مراد از «قربی» همان خویشاوندی است؛ اما خطاب آیه به قریش نیست؛ بلکه به انصار است؛ زیرا پیامبر(ص) از سوی مادر با آنان خویشاوند بود<refروح المعانی‌، ج۲۵، ص ۳۰.</ref>. این برداشت نیز نادرست است؛ زیرا محبت انصار به پیامبر(ص) چنان بود که نیازی به سفارش نداشت. آنان پیامبر را از مکه به شهر خویش بردند، گرامی‌اش داشتند و پیمان بستند همچون خانواده خویش از او دفاع کنند. چنین نیز کردند[۱۲].
  4. خطاب آیه به قریش است و مراد از مودت به قربی مودت به سبب خویشاوندی است؛ اما مودت پیامبر(ص) به قریش، نه مودت قریش به پیامبر(ص). معنای آیه در این صورت چنین می‌شود: «من در برابر کوششم، هیچ نمی‌خواهم؛ ولی محبت من به شما روا نمی‌دارد که در گمراهی رهایتان کنم»[۱۳]. اشکال تفسیر این است که با حد و مرزی که خداوند برای دعوت و هدایت گذاشته، سازگار نیست؛ زیرا خداوند در قرآن کریم، وظیفۀ پیامبر(ص) را تنها دعوت دانسته و به او فرموده است هدایت به دست تو نیست و تنها از آنِ من است. همچنین فرموده است: «پیامبر نباید از اینکه کفار دعوت او را نمی‌پذیرند، اندوهگین شود و خود را به سختی اندازد. وظیفۀ او تنها ابلاغ است»[۱۴].[۱۵]
  5. مراد از «قربی» خویشاوندان مردم است. بدین ترتیب معنای آیه چنین می‌شود: «هیچ مزدی از شما نمی‌خواهم جز آنکه با خویشانتان مهربانی کنید»[۱۶]. اما این تفسیر نیز نادرست است؛ زیرا در فرهنگ اسلامی محبت به نزدیکان به صورت مطلق پسندیده نیست[۱۷]؛ بلکه تابع شرط‌هایی است. بنابراین، سیاق آیه چنان است که نمی‌تواند مخصص یا مقید آیۀ قربی باشد. دیگر آنکه اگر محبت، محبتی خاص است دیگر نمی‌توان همۀ قریش یا مخاطبان دیگر را بدهکار پنداشت و آنان را به پرداخت چنین مزدی موظف دانست[۱۸].[۱۹]
  6. نظریۀ شیعه این است که مراد از «مودت به قربی» دوستی با خویشاوندان ویژۀ پیامبر(ص) است. این خویشاوندان عبارت‌اند از همان عترت و اهل بیت. چنانچه روایاتی را که «مودت به قربی» را به دوستی عترت و اهل بیت تفسیر کرده‌اند به روایاتی که مردم را در فهم قرآن به اهل بیت ارجاع می‌دهند پیوند دهیم، شکی نمی‌ماند که مراد از مزد رسالت، محبتی است که با آن مردم به اهل بیت مراجعه می‌نمایند و آنها را مرجع علمی و عملی خود قرار می‌دهند و از این گذر با راهنمایان راستین خویش پیوند می‌خورند و به سعادت دنیوی و اخروی می‌رسند[۲۰].

اشکالات وارد بر تفسیر شیعه از آیه

  1. برخی گفته اند: این تفسیر متهم ساختن پیامبر(ص) است به اینکه همانند دیگر مردم برای آینده خویشان و فرزندان خود نگرانی می‌کند و دین خدا را وسیلۀ معاش و ارتزاق آنان می‌سازد[۲۱]. این‌ اشکال مردود است؛ زیرا سود پیوند مردم با عترت، به خود آنان می‌رسد نه به عترت. پیامبر(ص) در حقیقت، نگران مردم بوده است نه خاندان خویش[۲۲].
  2. برخی دیگر گفته‌اند: اگر مراد از قربی عترت پیامبر(ص) است با آیۀ‌ ﴿وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ[۲۳] ناسازگار است. بطلان این اشکال نیز روشن است؛ زیرا مودت اهل بیت(ع) بنابر نظریۀ شیعه از باب مجاز "اجر" خوانده می‌شود و در حقیقت، سودی که در این میان پدید می‌آید نصیب مردم می‌شود نه عترت. علاوه بر آنکه آیه مدنی است و مسلمانان مدینه هم به عصمت پیامبر(ص) معتقد بودند و چنین اتهام‌هایی را در حق پیامبر(ص) به هیچ وجه وارد نمی‌دانستند و اگر هم بتوان این اتهام را محتمل دانست، باید در بسیاری آیات دیگر نیز آن را ملحوظ داشت؛ همانند جایی که قرآن اطاعت مطلق از پیامبر(ص) را واجب می‌داند[۲۴] و همچنین است آیه خمس[۲۵] و ازدواج‌های پیامبر(ص)[۲۶].

آیه مودت در حدیث

  1. پس از نزول آیۀ مودت از پیامبر(ص) پرسیدند: «یا رسول الله! خویشاوندان تو کیانند که مودت آنان بر ما واجب است؟» فرمود: «علی و فاطمه و دو فرزند آنان» و این پاسخ را سه بار بر زبان آورد[۲۷].[۲۸]
  2. چون علی بن الحسین(ع) را به اسارت بر دروازه دمشق آوردند، مردی شامی گفت: «خدای را سپاس که شما را کشت و از ریشه برکند!» حضرت بدو فرمود: «آیا قرآن خوانده‌ای؟» گفت: «آری!» فرمود: «سوره‌های حامیم را خوانده‌ای؟» گفت: «نه». فرمود: «آیا این را خوانده‌ای که: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى؟ گفت: «آیا شما همانانید که این آیه فرموده است؟» فرمود: «آری»[۲۹].[۳۰]
  3. امام باقر(ع)، دربارۀ این آیه و مودّت ذی القربی می‌فرماید: «هِیَ وَ اللَّهِ فَرِیضَةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَی الْعِبَادِ لِمُحَمَّدٍ(ص) فِی أَهْلِ بَیْتِهِ»[۳۱].[۳۲]

ثمرات مودت نسبت به خاندان پیامبر(ص)

  1. تشکّر از زحمات پیامبر(ص) در ادای رسالت الهی و هدایت مردم به دین خدا؛
  2. عامل گرایش به خوبی‌ها و فضیلت‌ها از طریق الگوهای کمال است؛ اهل بیت، پیوسته به این آیه استناد می‌کردند تا امّت را نسبت به ادای حق آنان یادآوری ‌کنند.
  3. پیامبر(ص) فرموده است: «أَدِّبُوا أولادکم علی حبّی وَ حُبُّ أَهْلِ بیتی وَ الْقُرْآنِ»[۳۴]. این مودّت، مایۀ نجات انسان در آخرت و نشانۀ پاکی مولد و رحمت و لطف الهی به دوستداران این خاندان است[۳۵].

نتیجه گیری

آیه مودّت در امامت اهل بیت

یکی از آیات قرآنی که به آن بر امامت اهل بیت پیامبر(ص) استدال شده، آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۳۷] است که به اختصار آیه “مودت” نامیده می‌شود. خداوند در آیه ۲۳ سوره شوری فرموده است: ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۳۸]. خواجه نصیر الدین طوسی در تجرید الاعتقاد، آنجا که از طریق افضلیت امیرالمؤمنین(ع) بر امامت آن حضرت استدلال کرده است، آیه مودت را یکی از دلایل افضلیت آن حضرت به شمار آورده و گفته است: و وجوب المحبة. علامه حلّی در شرح آن گفته است: “این نوزدهمین وجه افضلیت امیرالمؤمنین(ع) است. تقریر آن چنین است: محبت و مودت علی(ع) نه دیگر صحابه، واجب بوده است، پس او بر دیگر اصحاب پیامبر(ص) برتر است. بیان مقدمه اول آن است که او از اولی القربی است، پس مودتش به دلیل کلام خداوند: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۳۹] واجب است”[۴۰].

علامه حلی، در دو کتاب دیگر خود، یعنی “منهاج الکرامه[۴۱] و “نهج الحق و کشف الصدق”[۴۲] به آیه “مودت” بر امامت امیرالمؤمنین(ع) استدال کرده است. زین‌الدین بیاضی در “الصراط المستقیم”[۴۳]، عبدالرزاق لاهیجی در “گوهر مراد”[۴۴]، سید عبدالله شبر در “حق الیقین”[۴۵]، و سید علی موسوی بهبهانی در “مصباح الهدایه”[۴۶] نیز به آیه “مودت” بر افضلیت و امامت امیرالمؤمنین(ع) استدال کرده‌اند. این استدلال از سوی افرادی چون ابن تیمیه در “منهاج السنه”[۴۷]، فضل بن روزبهان در “ابطال نهج الباطل”[۴۸]، و عبدالعزیز دهلوی در “التحفه الاثناعشریه[۴۹] مورد نقد واقع شده است و از سوی عالمان شیعه، مانند علامه حامد حسین هندی در “عقبات الانوار[۵۰]، قاضی نورالله شوشتری در “احقاق الحق[۵۱]، شیخ محمد حسن مظفر در “دلائل الصدق[۵۲]، سید شرف‌الدین عاملی در “الکلمة الغراء”[۵۳] و سید علی میلانی در “نفحات الازهار[۵۴] به نقدها و اشکالات آنان پاسخ داده شده است.

اگر چه در آثار مزبور، مباحث و مطالب ارزنده‌ای درباره تفسیر آیه مودت و روایات مربوط به آن و مفاد و مدلول آیه و روایات، مطرح شده است، ولی نقل و بررسی اقوال و آراء مفسران شیعه و اهل‌سنت در تفسیر آیه شریفه و نقل و بررسی سند و مدلول روایات فریقین در این باره و تبیین وجوه دلالت آیه شریفه بر امامت اهل‌بیت(ع) و نقل شبهات و پاسخ‌گویی به آنها، به صورت یک‌جا و در طرحی جدید، نگارنده را به پژوهش در این باره برانگیخت. این پژوهش در پنج گفتار سامان یافته است.[۵۵]

بیان مفاهیم و مفردات آیه

  • اجر: اجر در لغت به معنای چیزی است که در مقابل عمل فردی به او پرداخت می‌شود. اجری که خداوند در برابر کارهای نیک، به انسان می‌دهد، ثواب (پاداش) نام دارد[۵۶]. مصداق اجر ممکن است یاد و ذکر نیک باشد، چنان که مهریه زن نیز اجر نامیده شده است[۵۷]. پاداش عمل که اجر نام دارد، گاهی دنیوی است و گاهی اخروی، چنان که فرموده است: ﴿وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ[۵۸]. اجر دنیوی ابراهیم(ع) را به او دادیم و او در آخرت از صالحان خواهد بود. اجر دنیوی خداوند به ابراهیم، به نام و یاد نیک، فرزند صالح و رضایت پیروان ادیان [ابراهیمی] از او تفسیر شده است[۵۹]؛ تفاوت اجر با اجرت این است که اجر هم در مورد ثواب دنیوی به کار می‌رود و هم در مورد ثواب اخروی، ولی “اجرت” فقط در ثواب دنیوی به کار می‌رود. و تفاوت اجر با جزا این است که اجر تنها در مورد نفع به کار می‌رود، ولی جزا هم بر نفع اطلاق می‌شود و هم بر ضرر، چنان که فرموده است: ﴿وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا[۶۰]، و نیز فرموده است: ﴿فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ[۶۱][۶۲]. در قرآن کریم، لفظ اجر، غالباً بر آن چه خداوند به عنوان جزای کارهای عبادی، و برای مؤمنان و صالحان در آخرت، آماده کرده است، یعنی مقامات قرب و درجات ولایت که بهشت نیز از جمله آنهاست، اطلاق شده است، آری در آیه ﴿إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۶۳] که حکایت سخن یوسف(ع) است، و نیز در آیه ﴿وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۶۴]، (در این دو آیه)، بر جزای دنیوی نیک، اجر اطلاق شده است[۶۵].
  • مودّت: مودت از ریشه وُدّ، به معنای دوستی است، و در معنای آرزو نیز به کار می‌رود، که آن هم متضمن معنای دوستی است؛ زیرا انسان چیزی را آرزو می‌کند که دوست دارد. در آیات قرآن هر دو معنای آن به کار رفته است. مودت به معنای دوستی، مانند: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۶۶]، ﴿وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً[۶۷]، ﴿وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ[۶۸]. و مودت به معنای آرزو، مانند: ﴿وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ[۶۹]، ﴿رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ[۷۰] و ﴿وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ[۷۱]. برخی گفته‌اند: معنای مودت خداوند نسبت به بندگانش، مراعات کردن حال آنان است[۷۲]. دیگر لغت‌شناسان نیز مودت را به محبت معنا کرده و یاد آور شده‌اند که در معنای تمنّی (آرزو) نیز به کار می‌رود[۷۳]. ابوهلال عسکری میان وُدّ و حُبّ فرق گذاشته و گفته است حُبّ در جایی به کار می‌رود که دوستی ناشی از میل طبیعی و حکمت است، ولی وُدّ در دوستی‌ای که فقط ناشی از میل طبیعی است به کار می‌رود، لذا در جایی که انسان فرد دیگری را دوست دارد گفته می‌شود أحب فلانا و أوده، ولی در مورد نماز گفته می‌شود: الگو:عربی أحب الصلوة، و گفته نمی‌شود: الگو:عربی أود الصلوة[۷۴]. این سخن، درست نیست؛ زیرا اگر کاربرد مودت به دوستی ناشی از میل طبیعی اختصاص می‌داشت، در مورد دوستی خداوند نسبت به بشر به کار نمی‌رفت، در حالی که “ودود” یکی از اسمای حسنای خداوند است، که یا از باب “فعول” به معنای مفعول است، یعنی خداوند محبوب اولیاء می‌باشد، و یا به معنای فاعل است، یعنی خداوند بندگان صالح خود را دوست دارد و از آنان راضی است[۷۵].
  • قُربی: واژه “قربی”، مصدر و از ریشه “قرب” (در مقابل بُعد) به معنای نزدیک بودن است. واژه “قرب” در مورد نزدیکی مکانی به کار می‌رود، و واژه “قُربت” در قرب از حیث منزلت، استعمال می‌شود، و واژه قُربی و قرابت، در نسبت خویشاوندی به کار می‌رود[۷۶].

کلمه “قرب” و مترادفات و مشتقات آن در قرآن کریم، در موارد زیر به کار رفته است:

  1. قرب مکانی، مانند: ﴿فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا[۷۷].
  2. قرب زمانی، مانند: ﴿اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ[۷۸].
  3. قرب نَسبی (خویشاوندی) مانند: ﴿وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى[۷۹]، ﴿وَلِذِي الْقُرْبَى[۸۰]. قرب مکانتی و منزلتی، مانند: ﴿الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ[۸۱] و ﴿السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ[۸۲] ۱۱.</ref>. پیشگامان در خیرات، پیشگامان در برخورداری از رحمت الهی‌اند، آنان مقربان در پیشگاه الهی‌اند. و درباره عیسی(ع) فرموده است: ﴿وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۸۳]: در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان خواهد بود.
  4. به معنای رعایت، مانند: ﴿إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[۸۴]، و ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ[۸۵].
  5. به معنای قدرت، مانند: ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ[۸۶] و ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ[۸۷][۸۸].
  • استثناء (الا): درباره این که استثناء در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۸۹] متصل است یا منقطع، سه دیدگاه مطرح شده است:
  1. استثناء در آیه منقطع است. قرطبی از زجاج و نحاس نقل کرده که استثناء در آیه﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را منقطع دانسته‌اند[۹۰]. در تفسیر جلالین نیز استثناء منقطع دانسته شده است[۹۱]. محی‌الدین عربی[۹۲]، مراغی[۹۳]، شیخ مفید[۹۴] و ابوالفتوح رازی[۹۵] نیز استثناء در آیه را منقطع دانسته‌اند. ملافتح الله کاشانی این قول را به اکثر مفسران نسبت داده است[۹۶].
  2. استثناء در آیه متصل است. بیضاوی، در تفسیر آیه گفته است: بر تبلیغ رسالت از شما اجر و نفعی نمی‌خواهم، مگر این که مرا به خاطر قرابتی که به شما دارم دوست بدارید، یا اقربا و خویشاوندانم را دوست بدارید. سپس گفته است: قیل: الاستثناء منقطع و المعنی: لا أسألکم أجرا قط ولکن أسألکم المودة: گفته شده است، استثناء منقطع است و معنا این است که هرگز از شما اجری نمی‌خواهم، لکن مودت خود با خویشانم را از شما می‌خواهم[۹۷]. از آنجا که عبارت “قیل” معمولاً ناظر به ضعف و نادرستی دیدگاه است، می‌توان گفت رأی بیضاوی این است که استثناء در آیه متصل است، البته اجر شمردن مودت، مجازی و ادعایی است نه حقیقی. علامه طباطبایی نیز گفته است: ظاهر استثناء این است که متصل است، با این ادعا که مودت اجر می‌باشد، و به تکلّفی که برای منقطع بودن استثناء شده است، نیازی نیست[۹۸].
  3. عده‌ای از مفسران هر دو وجه را جایز شمرده‌اند. زمخشری در این باره گفته است: جایز است که استثناء متصل باشد، یعنی از شما اجری جز این که خویشاوندانم را دوست بدارید، نمی‌خواهم و این در حقیقت اجر نیست؛ زیرا خویشاوندان پیامبر(ص)، خویشاوندان آنان (قریش) نیز می‌باشند، و صله (پیوند دوستی) با آنان مقتضای مروت است. و جایز است که منقطع باشد، یعنی هرگز از شما اجری نمی‌خواهم لکن می‌خواهم که خویشاوندان مرا- که خویشاوندان شما نیز هستند- دوست بدارید[۹۹].

فخر رازی، نخست ادله چهارگانه‌ای را بر این که درخواست اجر در ازای ابلاغ رسالت الهی جایز نیست، اقامه کرده است، آن گاه درخواست اجر در آیه شریفه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را بر اساس این که استثناء متصل یا منقطع باشد، توجیه کرده است. بر اساس متصل بودن استثناء گفته است معنای آیه این است که من غیر از مودت خویشاوندانم از شما اجری نمی‌خواهم، و آن هم در حقیقت اجر نیست؛ زیرا مودت هر مسلمانی بر مسلمان دیگر واجب است، لذا مودت بزر گان و شریف‌ترین آنان به طریق اولی واجب خواهد بود. بنابراین تقدیر آیه این است: ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اجر نیست، پس در واقع اجری درخواست نشده است. توجیه آیه بر اساس منقطع بودن استثناء این است که با جمله ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا کلام تمام است و عبارت ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى کلامی است مستقل، و ﴿إِلَّا به معنای “لکن” است، و معنای آن این است: لکن قرابتم را به شما یادآوری می‌کنم[۱۰۰]. آلوسی نیز هر دو وجه را ذکر نموده است، ولی منقطع بودن آن را، به دلیل این که موهم ناسازگاری با آیات نافی اجر در باب رسالت نخواهد بود، ترجیح داده است[۱۰۱]. شیخ طوسی[۱۰۲]، امین الاسلام طبرسی[۱۰۳] و ملافتح الله کاشانی[۱۰۴] از مفسران شیعه نیز هر دو وجه را جایز شمرده‌اند.[۱۰۵]

ارزیابی

وجوه و ادله عقلی یا نقلی که قائلان به منقطع بودن استثناء بر نادرستی متصل بودن استثناء بیان کرده‌اند، ناظر به این است که مودت - خواه مودت پیامبر مقصود باشد یا مودت خویشاوندان پیامبر- اجر حقیقی باشد، ولی قائلان به متصل بودن استثناء نیز اجر حقیقی بودن مودت برای رسالت پیامبر اکرم(ص) را قبول ندارند، بلکه آن را مجازی و ادعایی دانسته‌اند. بنابراین، نتیجه هر دو دیدگاه یک چیز خواهد بود. با این حال با توجه به این قاعده ادبی که اصل در استثناء آن است که متصل باشد، مگر آنکه متصل بودن استثناء ممکن نباشد و وجه معقولی برای آن وجود نداشته باشد، دیدگاه کسانی که استثناء در آیه ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را متصل دانسته‌اند، راجح است. شمس‌الدین اصفهانی، در این باره گفته است: آن چه از لفظ استثناء به ذهن تبادر می‌کند، استثناء متصل است، بدین جهت است که فقها، تا جایی که امکان داشته باشد، استثناء را بر متصل حمل کرده‌اند، و حتی در مواردی که ظاهر کلام با استثناء متصل سازگاری ندارد، برای حمل بر متصل، لفظی را در تقدیر گرفته‌اند، مانند: عندی مأة درهم الا ثوبا که لفظ قیمة ثوب را در تقدیر گرفته‌اند، تا استثناء متصل باشد[۱۰۶]. بر این اساس، از آنجا که می‌توان با ادعایی و مجازی بودن اجر شمردن مودت، استثناء را بر متصل حمل کرد، بر منقطع دانستن آن رجحان دارد.[۱۰۷]

اقوال و آراء

درباره این که مقصود از ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى در آیه شریفه چیست، آراء و اقوال مختلفی مطرح شده است که عبارت‌اند از:

استدلال: بر این دیدگاه به روایتی از ابن عباس که در صحیح بخاری و مسلم و دیگر منابع روایی و تفسیری اهل سنت نقل شده، استدلال شده است. بر اساس این روایت، از ابن عباس درباره معنای آیه ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى سؤال شد، قبل از آنکه او پاسخ دهد، سعید بن جبیر گفت مقصود، مودت خویشاوندان پیامبر(ص) است، ابن‌عباس به او گفت شتاب کردی، همه قبایل قریش با پیامبر(ص) خویشاوند بودند، رسول خدا(ص) به آنان گفت من در ازای رسالتم از شما اجری نمی‌خواهم، درخواست من این است که حرمت خویشاوندی میان من و شما را پاس دارید، یعنی اگر به من ایمان نمی‌آورید، به مقتضای خویشاوندی‌ای که با شما دارم مرا کمک کنید، و از دشمنی با من دست بردارید[۱۱۴].

ارزیابی این قول از نظر سند، بر اساس مبانی اهل سنت در علم رجال و حدیث، جای تأمل و تردید ندارد، ولی از نظر دلالت با مشکلات جدی روبه‌رو است:

  1. درخواست اجر در ازای ایفای رسالت الهی، از کسانی که به پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورده بودند، بلکه با او به شدت مخالفت می‌کردند، معقول نیست. درخواست اجر، در جایی معقول است که کسی کاری را انجام داده که برای دیگران سودمند است، و آنان به سودمندی آن کار معتقدند، و از آن رضایت دارند، اما در مورد کاری که کسی انجام می‌دهد که از نظر دیگران نه تنها مفید نیست، بلکه زیانبار می‌باشد، و آنان آن کار را نادرست دانسته و با فاعلش به مخالفت برمی‌خیزند، نامعقول است، و پیامبر اکرم(ص) هرگز چنین درخواست غیر معقولی را مطرح نکرده است[۱۱۵].
  2. از آیات مربوط به این که پیامبران خطاب به اقوامشان می‌گفتند: ﴿لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا از شما اجر و مزد نمی‌خواهم، به دست می‌آید که هدفشان این بود که حجت را بر آنان تمام کنند، و هرگونه راه عذر و بهانه‌ای، از جمله درخواست اجر و مزد در برابر پیامبری و هدایت آنان را بر آنان ببندند، ولی مطابق این دیدگاه، پیامبر(ص) این سخن را وقتی به آنان گفته است که عدم ایمان آنان محرز بوده و بلکه با پیامبر به شدت مخالفت می‌کردند، پس نه ایمان آورده بودند، و نه امید به ایمانشان بود، تا طرح عدم سؤال اجر از آنان وجه معقولی داشته باشد.
  3. این که گفته شده مراد این است که شما اگر بر اساس ایمان به نبوتم مرا یاری نمی‌کنید لااقل بر اساس تعصب قومی و فامیلی پشتیبان من باشید، درست نیست؛ زیرا این مطلب در صورتی صحیح می‌بود که پیامبر با دشمن دیگری مواجه بود، و از آنان می‌خواست که در برابر دشمنش او را یاری دهند، ولی در این جا آنان خود، دشمنان پیامبر بودند.
  4. این که گفته شده مراد از مودت، ترک اذیت و کارشکنی و خصومت است، درست نیست؛ زیرا مشرکان قریش کار پیامبر را ناصواب و خروج از دین و آیین نیاکانشان می‌دانستند و آن را یک هنجارشکنی غیر قابل اغماض می‌شمردند، روشن است که در چنین موردی، رابطه خویشاوندی کارساز نیست، چنان که قرآن کریم نیز از مؤمنان می‌خواهد که پیوند ایمان را بر پیوند خویشاوندی ترجیح دهند: ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ[۱۱۶].

در تاریخ نیز مواردی ذکر شده که کفار قریش، حرمت اعتقاد خود را بر حرمت خویشاوندی مقدم می‌داشتند، حتی پدر در مقابل فرزند، یا برادر در مقابل برادر می‌ایستاد، لذا چنین درخواستی از سوی پیامبر از مشرکان لغو و سفیهانه و باطل است. روایتی که از ابن‌عباس درباره تفسیر مزبور نقل شده موقوفه است نه مرفوعه، لذا محتمل است آن‌چه ابن عباس گفته اجتهاد او است نه نقل کلام پیامبر(ص)، با این حال، با توجه به نکات یاد شده، نسبت چنین قولی به ابن عباس، با توجه به شأن و جایگاه علمی او، سازگاری ندارد، لذا احتمال مجعول بودن چنین روایتی قوت می‌گیرد، و با توجه به باطل بودن محتوا، صحت سند نیز کارساز نخواهد بود. در نتیجه این روایت نمی‌تواند با روایت دیگر[۱۱۷] از او که مرفوعه است و آیه مودت را به درخواست مودت خویشاوندان (علی، فاطمه، حسن و حسین) تفسیر کرده معارض باشد. چنان که این تفسیر، با تفسیر دیگر او که آن هم روایت مرفوعه است[۱۱۸]، یعنی مودت خداوند و رسول خدا در اطاعت از اوامر و نواهی الهی، منافات ندارد؛ زیرا اگر مودت خویشاوندان پیامبر را عام بگیریم، یکی از مصادیق اطاعت خدا و رسول است، و اگر خاص بگیریم، علاوه بر این که یکی از مصادیق آن است، کلید و وسیله شناخت اوامر و نواهی الهی هم می‌باشد.

  • درخواست یاری از انصار: مقصود از ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى همان است که در قول قبل بیان شد، ولی مخاطب، انصارند نه قریش؛ زیرا روایت شده است که آنان اموالی را نزد پیامبر(ص) آوردند و از او خواستند که آنها را در رفع نیازهای مالی خود مصرف کند، در این هنگام آیه شریفه نازل شد، و مفاد آن این است که من در برابر ابلاغ رسالت الهی به شما، اجر و مزدی نمی‌خواهم، ولی از شما می‌خواهم که به خاطر نسبت خویشاوندی که با شما دارم، مرا یاری کنید. خویشاوندی آنان با پیامبر(ص) از طریق سامی دختر زید نجاریه (مادر عبدالمطلب) و نیز دایی‌های مادرش آمنه بنت وهب بوده است[۱۱۹]. ارزیابی: در محبت و نصرت انصار نسبت به پیامبر اکرم(ص) جای کم‌ترین تردیدی وجود ندارد، چنان که در قرآن کریم بر این ویژگی مورد مدح و ستایش قرار گرفته‌اند: ﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ[۱۲۰]. بنابراین، با وجود چنین باور و احساس عمیق ایمانی در انصار که منشأ محبت و نصرت انصار نسبت به پیامبر اکرم(ص) بود، درخواست محبت و نصرت ناشی از رابطه خویشاوندی - آن هم خویشاوندی از طریق زنان که مورد اهتمام عرب نبود- وجه معقولی نخواهد داشت[۱۲۱].
  • حسن معاشرت با خویشاوندان (صله ارحام): پیامبر اکرم(ص) خطاب به مسلمانان فرموده است: من در ازای ابلاغ رسالت الهی به شما، اجر و مزدی نمی‌خواهم، جز این که از شما می‌خواهم که خویشاوندان خود را دوست بدارید و صله ارحام به جای آورید. این قول از عبدالله بن قاسم نقل شده است[۱۲۴]. ارزیابی: از دیدگاه اسلام، مودت خویشاوندان به صورت مطلق، مطلوب نیست، بلکه آنچه مورد دعوت و توصیه اسلام است، «حُبٌّ‏ فِي‏ اللَّهِ‏» است، بدون این که خویشاوندی در این باره خصوصیتی داشته باشد. آری، صله رحم و کمک به خویشاوندان برای رضایت خدا مورد اهتمام و تشویق اسلام است. و این احتمال که ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى کنایه از صله رحم و احسان به آنان است، درست نیست؛ زیرا تا جایی که حمل کلام بر معنای حقیقی ممکن است، نوبت به معنای کنایی و مجازی نمی‌رسد[۱۲۵].

ارزیابی

  1. اگر خطاب در این آیه شامل مشرکان نیز باشد، دارای ابهام خواهد بود؛ زیرا آنان پرستش بت‌ها را تقرب به خداوند می‌دانستند و می‌گفتند: ﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى[۱۳۰]، و می‌گفتند: ﴿هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ[۱۳۱]، که با مقام و رسالت نبوی در دعوت به توحید خالص، سازگاری ندارد.
  2. آن‌چه در آیه به کار رفته، مودت است نه تودّد، و مراد از مودت، حب آنان نسبت به خداوند در تقرب به او از طریق طاعات است، ولی در کلام الهی مودت به معنای حب بند گان نسبت به خدای سبحان به کار نرفته است، اما عکس آن، یعنی مودت خداوند نسبت به بندگان به کار رفته است، مانند: ﴿إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ[۱۳۲]، ﴿وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ[۱۳۳]، وجه آن این است که لفظ مودت، به رعایت حال متعلق مودت (کسی که مورد مودت واقع می‌شود) و تفقد نسبت به او اشعار دارد، لذا راغب اصفهانی از برخی حکایت کرده است که مودت خداوند نسبت به عباد، مراعات کردن حال آنان است[۱۳۴].
  • مودت خاندان پیامبر(ص): آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى خطاب به مؤمنان است؛ زیرا در ابتدای آیه فرموده است: ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ[۱۳۵]: آن (وعده بهشت رضوان و نعمت‌های بی‌شمار آنکه در آیه قبل مطرح شده است) چیزی است که خداوند به بندگان مؤمن و صالح خود بشارت می‌دهد، سپس فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۱۳۶].

طرفداران این قول، طرفداران بسیاری دارد؛ زیرا علاوه بر این که مورد اجماع عالمان شیعه است[۱۳۷]، شماری از عالمان و مفسران اهل سنت نیز آن را برگزیده‌اند. در این جا سخن تعدادی از آنان را بازگو می‌کنیم.

  1. محمد بن ادریس شافعی (م ۲۰۴ ه‍): وی در مدح اهل بیت پیامبر(ص) چنین سروده است: یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن أنزله کفاکم من عظیم الفخر أنکم من لم یصل علیکم لا صلاة له[۱۳۸] ای خاندان رسول خدا، خداوند محبت شما را در قرآن واجب کرده است. درباره فخر عظیم شما همین کافی است که کسی که [در تشهد نماز] بر شما صلوات نفرستد، نمازش پذیرفته (یا کامل) نیست. بیت اول، به آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اشاره دارد، و بیت دوم، ناظر به آیه صلوات (احزاب/۵۶) می‌باشد.
  2. ابوعمرو جاحظ (م / ۲۵۵): وی، با این که نسبت به امیرالمؤمنین(ع) دیدگاه سلبی داشت و فضایل آن حضرت را انکار می‌کرد[۱۳۹]، در یکی از رساله‌های خود به آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اشاره کرده و آن را دلیل بر وجوب مودت و محبت اهل بیت پیامبر اکرم(ص) دانسته و با استناد به آیه ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ[۱۴۰] گفته است روز قیامت از مودت اهل بیت پیامبر(ص) مورد سؤال واقع خواهیم شد[۱۴۱].
  3. جارالله زمخشری (م/ ۵۲۸): وی، در تفسیر آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى مقصود از “قربی” را خویشاوندان پیامبر(ص) دانسته و در این باره دو وجه را بیان کرده است. وجه اول عموم خویشاوندان پیامبر(ص) را شامل می‌شود، و وجه دوم به امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن و حسین(ع) اختصاص دارد. وی در این باره به روایت ابن عباس استناد کرده که وقتی آیه نازل شد، از پیامبر(ص) سؤال شد خویشاوندان شما که مودت آنان بر ما واجب است چه کسانی‌اند، پیامبر(ص) فرمود: علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، آن گاه شماری از روایات را که بر وجوب محبت اهل بیت پیامبر(ص) دلالت می‌کنند به عنوان مؤید ذکر کرده است.

زمخشری، اگر چه دو قول دیگر در تفسیر آیه را نیز نقل کرده است، ولی آن دو را با لفظ “قیل” (گفته شده است)، که نشانه ضعف و نادرستی آن است، تعبیر کرده است[۱۴۲].

  1. فخرالدین رازی (م / ۶۰۶ ه‍): وی، درباره این که مقصود از ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى چیست، سه قول را نقل کرده است که یکی از آنها این است که مقصود مودت خویشاوندان پیامبر است[۱۴۳]. اگر چه رازی، دیدگاه خود را به صورت آشکار بیان نکرده است، ولی در ادامه، روایات مربوط به وجوب محبت اهل بیت پیامبر(ص) را نقل کرده و درباره تعیین آل پیامبر(ص) گفته است: “از نظر من، آل محمد(ص) کسانی‌اند که امرشان به او باز می‌گردد، پس هر کس انتساب و ارتباطش با پیامبر(ص) بیش‌تر بوده باشد، او آل پیامبر(ص) خواهد بود، و شکی نیست که ارتباط فاطمه، علی، حسن و حسین(ع) به پیامبر(ص) از همه شدیدتر بود، و این مطلبی است که نقل متواتر بیان‌گر آن است، لذا آنان آل پیامبر(ص) می‌باشند... بنابراین، ثابت شد که این چهار تن، اقارب (خویشاوندان) پیامبر(ص) می‌باشند[۱۴۴]. از این مطلب رازی، به روشنی به دست می‌آید که وی، مقصود از “قربی” در آیه مورد بحث را، خویشاوندان خاص پیامبر(ص) می‌داند[۱۴۵].
  2. ناصرالدین بیضاوی (م / ۶۸۵ ه‍): وی، در تفسیر “الموده فی القربی” سه وجه را ذکر نموده است:
    1. مرا دوست بدارید، به خاطر خویشاوندی با شما؛
    2. خویشاوندانم را دوست بدارید؛
    3. در تقرب به خداوند از طریق طاعت و عمل صالح، خدا و رسولش را دوست بدارید. اگر چه بیضاوی، آشکارا وجه خاصی را برنگزیده است، ولی با توجه به این که برای وجه اول و سوم هیچ دلیل و شاهدی نیاورده است، اما برای وجه دوم، روایت ابن عباس را شاهد آورده است، و نیز ﴿حَسَنَةً در ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً[۱۴۶] را به طاعت الهی به ویژه محبت خاندان پیامبر(ص) تفسیر کرده است، می‌توان گفت: مختار او همان وجه دوم بوده است[۱۴۷].
  3. محمد بن طلحه شافعی (م /۶۵۲ ه‍): وی درباره “ذوی القربی” بودن اهل بیت پیامبر(ص) گفته است: “ناقلان اخبار مقبوله، تصریح کرده و حاملان آثار منقول با سندهای صحیح از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کرده‌اند که وقتی آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱۴۸] نازل شد، گفتند: ای رسول خدا این کسانی که مودتشان بر ما واجب شده، کیستند؟ پیامبر(ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنان”[۱۴۹].
  4. محی الدین عربی (م / ۶۳۸ ه‍): وی در تفسیر آیه گفته است: استثناء در آیه منقطع است، و ﴿فِي الْقُرْبَى متعلق به مقدر است، یعنی مودت محقق در قربی، و معنای آن نفی اجر است؛ زیرا ثمره مودت اهل قرابت پیامبر به خود مسلمانان باز می‌گردد، چون سبب نجات آنان است، به دلیل این که مودت، مقتضی مناسبت روحانی و مستلزم اجتماع آنان در قیامت است، چنان که پیامبر(ص) فرموده است: «المرء یحشر مع من أحب»: انسان با کسی که دوستش دارد، محشور خواهد شد، بنابراین، مودت، اجر برای پیامبر نخواهد بود... و آنان همان کسانی هستند که در حدیثی که روایت شده، آمده‌اند که عبارتند از علی، فاطمه و دو پسر آن دو. با این که رسول خدا(ص) فرزندان و خویشاوندان دیگری نیز داشت، ولی آنان را ذکر نکرده، و امت را بر محبت آنان- آن گونه که بر محبت این چهار نفر تشویق کرده - تشویق نکرده است. از آنجا که قرابت نَسَبی مقتضی مناسبت مزاجی است که آن، مجانست روحانی را اقتضا می‌کند، فرزندان آنان که پیروان آنان می‌باشند، در حکم آنان‌اند، بدین جهت بر احسان و محبت به آنان ترغیب نموده و از ظلم و ایذاء به آنان نهی کرده است، پیامبر(ص) فرموده است: “بهشت بر کسی که به اهل بیت من ظلم کند و عترتم را اذیت کند حرام شده است و هر کس به یکی از فرزندان عبدالمطلب خدمتی بکند و پاداش او را ندهد، من در قیامت به او پاداش خواهم داد”، نیز فرموده است: “کسی که بر حب آل محمد(ص) از دنیا برود، آمرزیده از دنیا رفته است”. وی، در تفسیر ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا[۱۵۰] گفته است: “هر کس با محبت ورزیدن به آل محمد حسنه‌ای را انجام دهد، به خاطر پیروی از راه و روش آنان، بر حسنه‌اش می‌افزاییم؛ زیرا محبت مزبور جز با صفای استعداد و بقای فطرت حاصل نمی‌شود، و این محبت سبب توفیق در پیروی و پذیرش هدایت و دست‌یابی به مقام مشاهده می‌گردد، و صاحب آن از اهل ولایت می‌شود و در قیامت با آنان محشور می‌گردد”[۱۵۱].
  5. ابن صباغ مالکی (م / ۸۵۵ ه‍): وی، نخست روایت ابن عباس را درباره این که مقصود از قربی در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) است، نقل کرده و پس از آن، روایت دیگر ابن عباس را در تفسیر ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا[۱۵۲] نقل کرده که ﴿حَسَنَةً را به مودت اهل بیت(ع) تفسیر نموده است. آن گاه گفته است: “اینان همان اهل بیت رسول خدا(ص) هستند که به خاطر تطهیر الهی به قله کمال دست یافته و سزاوار مراتب توقیر، تعظیم و اجلال می‌باشند”[۱۵۳].
  6. حافظ ابراهیم جوینی خراسانی (قرن هفتم و هشتم هجری): وی، در مقدمه کتاب “فرائد السمطین” گفته است: “سمط[۱۵۴] دیگر، مشتمل بر اخباری است که از رسول اکرم(ص) درباره فضائل آل و عترت او وارد شده است، کسانی که خداوند آنان را برگزیده و محبت به آنان را مایه سعادت دنیا و آخرت قرار داده و آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را در شأن آنان نازل کرده است”[۱۵۵].
  7. ابن حجر مکی (م / ۹۷۴ ه‍): وی، باب یازدهم کتاب “الصواعق المحرقه” را به بیان فضائل اهل بیت پیامبر(ص) اختصاص داده است. در مقدمه این باب، منشأ و سرچشمه اهل‌بیت پیامبر(ص) را ازدواج امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) دانسته است. ابن حجر چهارده آیه قرآنی را درباره فضایل اهل بیت(ع) نقل و تفسیر کرده که چهاردهمین آن، آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى است. در تفسیر این آیه، نخست پنج روایت را نقل کرده که بیان‌گر آن است که مقصود ان از “قربی” اقربای پیامبر(ص) است. در چهار روایت تصریح شده که اهل بیت خاص (امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسن، امام حسین و امام زین‌العابدین و دیگر امامان اهل‌بیت(ع)) مقصود است، تنها در یک روایت «الْمَوَدَّةُ لِآلِ‏ مُحَمَّدٍ» به صورت مطلق ذکر شده است. ابن حجر، در ادامه، دو روایت دیگر از ابن عباس را نقل کرده که در یکی ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى به مودت پیامبر از سوی قریش، و در دیگری به مودت خداوند و تقرب به سوی او از طریق طاعات الهی تفسیر شده است. به اعتقاد وی، این دو روایت با روایت اول ناسازگار نیستند؛ زیرا از سویی، روایات دال بر مودت اهل بیت پیامبر(ص) به طریق اولی، بر وجوب مودت پیامبر نیز دلالت می‌کنند، و از سوی دیگر، محبت اهل بیت پیامبر(ص) از مصادیق مودت خداوند و تقرب به او می‌باشد[۱۵۶].
  8. سید علی بن شهاب همدانی (م / ۷۸۶ ه‍): وی، درباره انگیزه‌اش برای تألیف کتابمودة القربی و أهل العباء گفته است: “از آنجا که مودت آل پیامبر(ص) مورد سؤال واقع خواهد شد، چرا که خداوند، به پیامبر(ص) دستور داده است که از امت خود چیزی جز مودت ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را سؤال نکند، و آن، سبب نجات محبان و موجب وصول آنان به پیامبر(ص) و آل او است، چنان که فرموده است: «الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّ‏»: انسان با کسی خواهد بود که او را دوست می‌دارد، بدین جهت کسی که طالب طریق وصول و منهج قبول است، باید محبت رسول و مودت اهل بیت بتول را طلب کند، و آن جز با شناخت فضایل آل پیامبر(ص) به دست نمی‌آید، و معرفت آنان در گرو شناخت اخبار پیامبر(ص) درباره آنان است، بدین جهت من به نگارش این کتاب اقدام نمودم”[۱۵۷].
  9. حافظ بخاری معروف به خواجه پارسا (م / ۸۲۲ ه‍) مؤلف کتاب “فصل الخطاب”: وی، دو روایت را درباره این که مقصود از “قربی” در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى، اهل بیت پیامبر(ص) - خصوصاً علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) است، نقل کرده است، آن گاه گفته است: “ثمره مودت آنان به خودشان باز می‌گردد، چنان که فرمود: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ[۱۵۸] زیرا مودت، مناسبتی روحانی را اقتضا می‌کند که آن نیز مستلزم اجتماع با آنان در قیامت خواهد بود، چنان که در حدیث «الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّ‏» بیان شده است”[۱۵۹].
  10. شیخ مؤمن شبلنجی شافعی (م / ۱۳۰۸ ه‍): وی، در این باره گفته است: “آن‌چه ما بیان کردیم که اهل‌بیت عبارتند از علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، مطلبی است که فخر رازی در تفسیرش، و زمخشری در کشاف به آن گرایش یافته‌اند. عبارت زمخشری در تفسیر آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى چنین است: هنگامی که آیه نازل شد، به پیامبر(ص) گفته شد: ای رسول خدا اقربای شما که مودتشان بر ما واجب شده است، چه کسانی‌اند؟ پیامبر(ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنان می‌باشند[۱۶۰].
  11. شیخ سلیمان قندوزی حنفی (م / ۱۲۹۴ ه‍): وی، گفته است: “خدای تبارک و تعالی در آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى مودت اقربا و اهل بیت پیامبرش را واجب کرده است”[۱۶۱]. وی، در جایی دیگر گفته است: حافظ جمال‌الدین زرندی از ابی الطفیل و جعفربن حبان روایت کرده که گفته‌اند: حسن بن علی(ع) پس از وفات پدرش، خطبه‌ای ایراد کرد و در آن خطبه خودش را معرفی نمود، از آن جمله فرمود: من از اهل بیتی هستم که خداوند مودت آنان را واجب کرده و فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱۶۲].

قندوزی، باب ۳۲ کتاب خود را به تفسیر آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اختصاص داده، و روایت مربوط به این که مقصود از “قربی” در آیه، اهل بیت پیامبر(ص) خصوصاً، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) است را نقل کرده است[۱۶۳].[۱۶۴]

روایات فریقین و اعتبار سنجی آنها

در منابع اهل سنت روایات متعددی نقل شده که بیان‌گر آن است که آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى مربوط به اهل بیت خاص پیامبر اکرم(ص) است:

  1. احمد بن حنبل از ابن عباس روایت کرده که وقتی آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، (برخی از اصحاب) گفتند: ای رسول خدا! این خویشاوندان شما که مودت آنان بر ما واجب شده است، چه کسانی‌اند؟ پیامبر(ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنان می‌باشند[۱۶۵].
  2. حاکم نیشابوری، در تفسیر آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نخست روایتی را از ابن عباس نقل کرده که در آن، ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى، به مودت خدا و تقرب به سوی او از راه اطاعت خداوند تفسیر شده است[۱۶۶]، سپس گفته است: این حدیث از نظر سند صحیح است ولی بخاری و مسلم آن را روایت نکرده‌اند، آنان در تفسیر آیه بر حدیث عبدالملک بن میسره زراد از طاووس از ابن عباس که آن را به قُربای آل محمد(ص) تفسیر کرده است، اتفاق نظر دارند[۱۶۷].
  3. حاکم نیشابوری، هم چنین روایت کرده است که حسن بن علی(ع) پس از شهادت علی بن ابی طالب(ع) خطبه‌ای ایراد کرد و خود را به مردم معرفی کرد، از آن جمله فرمود: من از اهل بیتی هستم که خدای تبارک و تعالی به پیامبرش فرمود: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا اقتراف حسنه، مودت ما اهل بیت است[۱۶۸]. ابن حجر مکی، خطبه امام حسن(ع) را از بزار و طبرانی نقل کرده و برخی از طرق آن را حسان (مورد قبول) دانسته است[۱۶۹].
  4. ابو نعیم اصفهانی با سند خود از زاذان و او از علی(ع) روایت کرده که گفت: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «یا علی! فینا آل حم انه لایحفظ مودتنا الا کل مؤمن»، ثم قرأ ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى: درباره ما آل حم (این مطلب است که) مودت ما را جز انسان با ایمان رعایت نمی‌کند، سپس آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را تلاوت کرد[۱۷۰].
  5. ابو سعید هیثم بن کلیب شاشی، مؤلف المسند الکبیر، از عبدالله بن مسعود روایت کرده که گفته است: “ما در مسیری با پیامبر(ص) همراه بودیم، فردی اعرابی با صدای بلند به پیامبر(ص) گفت: ای محمد(ص) به چه چیز دعوت می‌کنی؟ پیامبر(ص) فرمود: به شهادت به یگانگی خدا و این که من رسول خدا هستم، و اقامه نماز و پرداخت زکات و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا. اعرابی گفت: آیا بر دعوت خود از ما اجر و مزد می‌خواهی؟ پیامبر(ص) فرمود: نه، جز مودت خاندان: ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى، اعرابی گفت: آیا خویشاوندان من یا خویشاوندان تو؟ پیامبر(ص) فرمود: خویشاوندان من. اعرابی گفت دستت را جلو بیاور تا با تو بیعت کنم؛ زیرا در این که تو را دوست بدارم و خویشاوندانت را دوست ندارم، خیری نیست[۱۷۱].
  6. ابن عساکر از ابو أمامه باهلی روایت کرده که گفته است: پیامبر(ص) فرمود: “خداوند، پیامبران را از شجره‌های مختلفی آفرید، و من و علی را از یک شجره آفرید، من اصل آن و علی فرع آن و فاطمه لقاح و حسن و حسین میوه‌های آن می‌باشند، پس هر کس که به یکی از شاخه‌های آن در آویزد، نجات خواهد یافت، و هر کس روی برگرداند، گمراه می‌شود. اگر بنده‌ای به مدت سه هزار سال میان صفا و مروه خدا را عبادت کند و محبت ما را نداشته باشد اهل دوزخ خواهد بود، سپس آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را تلاوت کرد[۱۷۲].
  7. طبری، از ابی الدیلم روایت کرده که گفته است: “هنگامی که علی بن الحسین(ع) را به صورت اسیر وارد شام کردند، مردی شامی ایستاد و گفت: خدا را سپاس که (مردان) شما را کشت و فتنه را سرکوب کرد. علی بن الحسین(ع) به او گفت: آیا قرآن قرائت کرده‌ای؟ گفت: آری، فرمود: آیا آل حم را قرائت کرده‌ای؟ گفت: قرآن قرائت کرده‌ام، اما آل حم قرائت نکرده‌ام. فرمود: آیا آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را قرائت نکرده‌ای؟ گفت: آیا شما همان قُربایی هستید که در این آیه، مودت آنان واجب شده است؟ فرمود: آری[۱۷۳]. ابوحیان، این روایت را مسلّم تلقی کرده و آنجا که قول حق در تفسیر آیه را بیان کرده گفته است: “علی بن الحسین(ع) همین رأی را داشته و هنگامی که به صورت اسیر وارد شام شد، به این آیه استشهاد کرد”[۱۷۴].
  8. طبرانی، از ابن عباس روایت کرده که گفته است: “انصار با یکدیگر قرار گذاشتند که اموالی را در اختیار رسول خدا(ص) قرار دهند تا در مواردی که لازم می‌داند، مصرف کند، آنان پیامبر(ص) را از تصمیم خود آگاه کردند، در این هنگام آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، آنان از نزد پیامبر(ص) بیرون رفتند و درباره سخن پیامبر(ص) باهم گفت‌و‌گو می‌کردند، برخی از آنان گفت: مقصود پیامبر از این سخن این است که ما اهل‌بیتش را یاری دهیم و با (دشمنانشان) بجنگیم”[۱۷۵].
  9. طبری، از مقسم از ابن عباس روایت کرده که گفته است: “انصار (به خود افتخار کرده و می‌گفتند) ما فلان کار و فلان کار را انجام داده‌ایم. ابن عباس یا عباس (شک از عبدالسلام راوی حدیث است) به آنان گفت: ما (مهاجران) بر شما برتری داریم. این جریان به پیامبر(ص) رسید. آن حضرت در مجلس آنان حاضر شد و خطاب به انصار فرمود: آیا شما ذلیل نبودید خداوند به واسطه من به شما عزت داد، گفتند: چرا ای رسول خدا فرمود: آیا شما گمراه نبودید و خداوند به واسطه من شما را هدایت کرد؟ گفتند: چرا ای رسول خدا، پیامبر(ص) فرمود: آیا به من پاسخ نمی‌دهید؟ گفتند: چه بگوییم؟ فرمود: بگویید: آیا قومت تو را از سرزمینت بیرون نکردند، و ما به تو منزل دادیم، آیا قومت تو را تکذیب نکردند و ما تو را تصدیق کردیم، قومت با تو به خذلان رفتار کردند و ما تو را یاری دادیم. پیامبر(ص) از این دست سخنان با انصار می‌گفت و آنان (شرمنده شده) در برابرش به زانو افتادند و گفتند: اموال ما و آنچه در اختیار داریم از آن خدا و رسول او است. در این هنگام آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد[۱۷۶].
  10. حاکم حسکانی، از چند طریق از حکم بن ظهیر از سدّی از ابی مالک از ابن عباس روایت کرده که ﴿حَسَنَةً در آیه ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا را به مودت آل محمد(ص) تفسیر کرده است[۱۷۷]. ابن حجر مکی نیز آن را از احمد بن حنبل نقل کرده است[۱۷۸].
  11. ثعلبی[۱۷۹] و بغوی[۱۸۰] از ابن عباس روایت کرده‌اند که هنگامی که آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، عده‌ای گفتند: می‌خواهد ما را به سوی خویشاوندانش پس از خود، بر انگیزد. جبرئیل(ع) پیامبر(ص) را از اتهام آنان آگاه ساخت، و آیه ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا[۱۸۱] نازل شد، آنان سخن پیامبر را تصدیق کردند (و توبه کردند)، و آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ[۱۸۲] نازل شد. ابن حجر مکی نیز آن را از ثعلبی و بغوی نقل کرده است[۱۸۳].
  12. احمد بن یحیی بلاذری در انساب الاشراف[۱۸۴]، در شرح حال معاویه، و ابن عساکر در شرح حال مروان، جریان خواستگاری مروان از سوی معاویه، زینب دختر عبدالله بن جعفر را برای یزید نقل کرده‌اند، عبدالله تصمیم در این باره را به امام حسین(ع) واگذار کرد، و آن حضرت زینب را با رضایت خودش به عقد قاسم فرزند محمد بن جعفر در آورد. آن حضرت این کار را در مسجد نبوی و در جمع بنی هاشم و بنی امیه انجام داد و چنین فرمود: “اسلام فرومایگی و پستی را دفع کرد و نقیصه را جبران نمود، و نکوهش (ناشی از امور غیر ارزشی) را از بین برد، لذا بر مسلمانان جز در آن چه گناه است، نکوهش نیست، و قرابتی که خداوند حق آن را عظیم شمرده و به رعایت آن امر کرده و از پیامبرش خواسته است که مودت آن را اجر رسالت خود قرار دهد، قرابت ما اهل البیت است”[۱۸۵].
  1. محمد بن مسلم از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: خداوند محبت ما را واجب کرده و فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱۸۶].
  2. سلام بن مستنیر از امام باقر(ع) درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى سؤال کرد، امام(ع) فرمود: سوگند به خدا، مودت اهل بیت پیامبر(ص) از جانب خداوند بر بندگانش واجب می‌باشد[۱۸۷].
  3. از حجاج الخشاب روایت کرده که گفت: شنیدم که امام صادق(ع) به ابوجعفر احول می‌فرمود: “کسانی که نزد شما هستند (کسانی که در بحث و گفت‌و‌گوی علمی با آنان برخورد دارید) درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى چه می‌گویند؟ ابوجعفر گفت: حسن بصری می‌گوید: همه اقربای پیامبر(ص) مقصود است. امام صادق(ع) فرمود: اما من به مردمی از قریش که نزد ما هستند می‌گویم ما به طور خاص مقصود این آیه می‌باشیم، آنان می‌گویند ما و شما با هم مقصودیم، من به آنان می‌گویم: به من بگویید آیا وقتی امر مهمی برای پیامبر(ص) رخ می‌داد، چه کسانی را برای حل آن برمی‌گزید؟ آیا چنین نیست که وقتی می‌خواست با اهل نجران مباهله کند دست علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را گرفت (و با خود برای مباهله همراه ساخت) آیا در جنگ بدر به علی، حمزه و عبیده بن حارث نگفت (که برای جنگ با سپاه کفر پیش‌قدم شوند)؟ [۱۸۸].
  4. از عبدالله بن عجلان روایت کرده که گفت: از امام باقر(ع) از آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى سؤال کردم، امام(ع) فرمود: مقصود (از قربی) امامانی هستند که صدقه بر ایشان حلال نیست[۱۸۹].
  5. محدث کلینی، از عبدالله بن عجلان از امام باقر(ع) روایت کرده که درباره “قربی” در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى فرمود: آنان همان ائمه‌اند[۱۹۰].
  6. محدث کلینی، از محمد بن مسلم از امام باقر(ع) درباره کلام خداوند ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا (در آیه الموده فی القربی) روایت کرده که فرمود: “اقتراف حسنه” تسلیم بودن در برابر ما و صادق بودن در مورد ما و دروغ نگفتن بر ما است: الاقتراف، التسلیم لنا و الصدق علینا و ألا یکذب علینا[۱۹۱].
  7. محدث کلینی، از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: اهل بصره درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى چه می‌گویند؟ گفته شد آنان می‌گویند این آیه مربوط به عموم خویشاوندی پیامبر(ص) است، امام(ع) فرمود: دروغ گفته‌اند، این آیه فقط درباره ما اهل بیت نازل شده است، درباره علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، اصحاب کساء[۱۹۲].
  8. در حدیثی دیگر، جابر از امام باقر(ع) روایت کرده که درباره کلام خدا ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا فرمود: کسی که ولایت اوصیاء از آل محمد(ص) را برگزیند و از آثار آنان پیروی کند، خداوند، ولایت پیامبران و مؤمنان پیشین تا آدم(ع) را به ولایت او می‌افزاید (او در پاداش ولایت آنان سهیم است)[۱۹۳].
  9. در حدیث دیگری که عبدالحمید بن أبی الدیلم از امام صادق(ع) روایت کرده آمده است که هنگامی که رسول خدا(ص) از سفر حجه‌الوداع به مدینه بازگشتند، انصار نزد آن حضرت آمدند و گفتند: ای رسول خدا، خدای بزرگ، به واسطه شما به ما احسان کرد و شرافت داد، دوستانمان را شادمان و دشمنانمان را منکوب ساخت، اکنون جمیعت‌ها و گروه‌هایی نزد شما می‌آیند و شما از نظر مالی نمی‌توانی از آنان پذیرایی کنی و دشمنان شما را بر این امر سرزنش می‌کنند، ما دوست داریم که شما ثلث اموال ما را قبول کنی تا از عهده این کار برآیی، پیامبر(ص) به آنان پاسخی نداد و منتظر آمدن وحی از جانب خداوند بود، پس جبرئیل(ع) نازل شد و آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را آورد، و پیامبر(ص) درخواست انصار را نپذیرفت. منافقان گفتند: خدا چیزی بر محمد(ص) نازل نکرده و او با این سخن می‌خواهد پسر عمو و اهل بیتش را بر ما مسلط سازد، دیروز (در غدیر خم) گفت: «مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِيٌّ‏ مَوْلَاهُ‏» و امروز می‌گوید: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۱۹۴].
  10. در روایتی طولانی که شیخ صدوق درباره مجلس امام رضا(ع) به مأمون (و عده‌ای از عالمان) در مورد فرق بین عترت و امت، گزارش نموده، آمده است که علما به امام رضا(ع) گفتند: آیا خداوند در قرآن، اصطفاء را بیان کرده است، امام(ع) فرمود: در دوازده مورد از ظاهر قرآن، اصطفاء بیان شده است. ششمین آیه‌ای که امام(ع) در این باره به آن استشهاد کرد آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى است. این مطلب به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت او اختصاص دارد، (مودت اقربای هیچ پیامبری، غیر از پیامبر اکرم(ص) اجر رسالت او قرار داده نشده است) و خداوند مودت آنان را واجب نکرده است مگر این که می‌دانست که آنان هرگز راه ارتداد را برنگزیده و به ضلالت روی نمی‌آورند، کدام شرافت بر آن تقدم دارد یا نزدیک آن می‌باشد”[۱۹۵].
  11. شیخ صدوق از عبدالله بن عباس روایت کرده که گفت: رسول خدا(ص) برای ما سخنرانی کرد و در آخر آن فرمود: “ما کسانی هستیم که خدا مودت ما را واحب کرده است؛ غیر از حق، جز ضلالت نخواهد بود، پس به کجا روی می‌آورید؟[۱۹۶].
  12. از امام حسین(ع) روایت شده که درباره “قربی” در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى فرموده است: “قرابتی که خداوند به صله آن امر کرده و حق آن را عظیم شمرده و خیر را در آن قرار داده است، قرابت ما اهل بیت است، خداوند حق ما را بر هر مسلمانی واجب کرده است”[۱۹۷].
  13. فرات بن ابراهیم از حکیم بن جبیر روایت کرده که گفته است: از امام زین‌العابدین(ع) درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى سؤال کردم، امام(ع) فرمود: آن، قرابت ما اهل بیت محمد(ص) می‌باشد[۱۹۸].
  14. وی از حبیب بن ابی ثابت روایت کرده که گفته است: وارد مسجد قبا شدم، در آنجا بزرگان انصار را یافتم. آنان گزارش دادند که علی بن الحسین(ع) برای اقامه نماز به مسجد قبا آمد، آنان به او سلام کرده و گفتند: بزرگان ما روایت کرده‌اند که انصار هنگامی که رسول خدا(ص) در بستر بیماری منتهی به رحلتش بود، نزد ایشان رفتند و گفتند: ای رسول خدا، خداوند به واسطه شما ما را گرامی داشت و هدایت کرد، ما به واسطه شما ایمان آورده، فضیلت یافتیم، اموال ما را هرگونه که دوست داری تقسیم کن، پیامبر(ص) آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را بر آنان تلاوت کرد، پس آن حضرت ما را به مودت شما امر کرده است[۱۹۹].
  15. فرات، با سند خود از ایوب بن علی بن الحسین بن سمیط از علی بن ابی طالب(ع) از رسول خدا(ص) روایت کرده که هنگامی که آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، جبرئیل(ع) گفت: ای محمد(ص) هر دینی، اصل و ستون و فرع و بنیانی دارد، اصل و ستون دین، ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ[۲۰۰] (توحید) و فرع و بنیان آن، محبت شما اهل بیت در چیزی است که موافق حق است و به سوی آن دعوت می‌کند[۲۰۱].
  16. فرات، با سند خود از منذر روایت کرده که گفت از ابی جعفر محمد بن علی(ع) در حدیثی طولانی در وصف اهل‌بیت(ع) شنیدم که در آخر آن می‌فرمود: ایشان همان کسانی‌اند که خداوند مودت و ولایت آنان را بر هر مرد و زن مسلمانی واجب کرده، چنان که در کتاب محکم خود فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۲۰۲] امام(ع) فرمود: اقتراف حسنه، محبت ما اهل بیت است[۲۰۳].
  17. فرات، با سند خود از اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که در خلال حدیثی فرمودند: “لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردم بر کسی باد که در پرداخت اجر اجیری، ظلم کند، مقصود یک دینار و دو دینار، یا یک درهم و دو درهم نیست، بلکه مقصود کسی است که به پیامبر اکرم(ص) در مورد اجر او درباره خویشاوندانش ظلم کند، خداوند فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىپس لعنت خدا و فرشتگان و همه آدمیان بر کسی باد که به پیامبر(ص) در اجر او نسبت به خویشاوندانش ظلم کند”[۲۰۴].
  18. فرات، با سند خود از عباد بن عبدالله بن حکیم روایت کرده است که گفت: نزد جعفر بن محمد(ص) بودم، مردی از او درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى پرسید، امام(ع) فرمود: به اعتقاد قریش، مقصود قرابت میان آنان و پیامبر(ص) است، چگونه این سخن آنان درست است، در حالی که خدا خبر داده است که او معصوم است؟[۲۰۵]. در تفسیر جمله اخیر امام(ع) دو احتمال وجود دارد:
    1. چگونه مودت قریش بر مردم واجب است، در حالی که در میان آنان کسانی بودند که پیامبر(ص) در تبلیغ رسالت الاهی از آنان بیمناک بود، تا این که خداوند از معصوم و مصون بودن او از شر آنان خبر داد و فرمود: ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۲۰۶].
    2. چگونه این پندار قریش صحیح است، در حالی که خداوند خبر داده است که اقربای پیامبر - که مودت آنان واجب است - معصوم از گناه می‌باشند، که اشاره است به آیه شریفه تطهیر[۲۰۷].
  19. فرات، به طرق متعدد از ابن عباس روایت کرده که گفت: هنگامی که آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، از پیامبر(ص)، پرسیدم (یا پرسیدند): اقربای شما که خداوند مودتشان را بر ما وجب کرده، چه کسانی‌اند؟ پیامبر(ص) سه بار فرمود: “علی، فاطمه و دو فرزند آنان”[۲۰۸]
  20. فرات، با سند خود از امام باقر(ع) درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى روایت کرده که جبرئیل(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و گفت، زندگی شما رو به پایان است، پس اسم اکبر و میراث علم و آثار نبوت را نزد علی(ع) بگذار، خداوند فرموده است: من زمین را بدون عالمی که به واسطه او اطاعت و روایت من شناخته می‌شود و حجت من بر مردم باشد، باقی نمی‌گذارم. پیامبر(ص) به این دستور خداوند عمل کرد[۲۰۹].
  21. فرات، باسند خود از عطاء بن ابی رباح روایت کرده که گفت: به فاطمه بنت الحسین گفتم: برای من حدیثی نقل کنید تا با آن با مردم احتجاج کنم، او گفت: پدرم (امام حسین(ع)) به من خبر داد که پیامبر(ص) که در مدینه اقامت گزید، مهاجران[۲۱۰] تصمیم گرفتند اموالی را در اختیار آن حضرت قرار دهند تا در پذیرایی کسانی که نزد او می‌آیند، مصرف کند. آنان پیامبر(ص) را از این تصمیم خود آگاه ساختند. پیامبر(ص) زمانی طولانی سر فرو افکند، سپس سرش را بالا برد و فرمود در این باره دستوری برای من نرسیده است، منتظر باشید تا شما را از آن آگاه کنم، سپس جبرئیل(ع) نازل شد و گفت ای محمد(ص) پروردگارت از سخن تو با قومت و از تصمیم آنان آگاه است و فریضه (مودت قربی در آیه) ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را بر آنان نازل کرده است[۲۱۱].
  22. در قرب الاسناد از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: وقتی آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد، پیامبر(ص) به مردم فرمود: خداوند فریضه‌ای را برای شما مقرر داشته است، آیا به آن عمل می‌کنید؟ کسی به آن حضرت پاسخ مثبت نداد، روز دیگر همان مطلب را برای آنان بیان کرد، و کسی اعلان آمادگی نکرد، روز سوم نیز همین امر تکرار شد. در این هنگام رسول خدا(ص) فرمود: فریضه‌ای که برای شما مقرر شده مربوط به طلا و نقره و خوردن و آشامیدن نیست. گفتند: آن را برای ما بیان کن. پیامبر(ص) آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را برای آنها تلاوت کرد. گفتند: این کار را انجام خواهیم داد. امام صادق(ع) سوگند یاد کرده است که جز تعداد اندکی به آن عمل نکردند[۲۱۲].
  23. علی بن ابراهیم قمی، با سند خود از امام باقر(ع) روایت کرده که در تفسیر “قربی” در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى فرمود: یعنی اهل بیت پیامبر(ص)، سپس افزود، انصار نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند: ما به شما منزل دادیم و یاریتان کردیم، پس بخشی از اموال ما را بپذیر و در نیازهایی که داری مصرف کن، خداوند آیه﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را نازل کرد... و نیز امام باقر(ع) فرموده است، اجر نبوت آن است که اهل بیت پیامبر را اذیت نکنید، با آنان قطع رابطه ننمایید، حقشان را غصب نکنید، با آنان (بر اساس محبت و انقیاد) ارتباط داشته باشید، عهد الهی درباره آنان را نشکنید، چنان که فرموده است: ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ[۲۱۳] سپس در تفسیر ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا فرمود: اقتراف حسنه یعنی اقرار به امامت آنان و احسان و نیکی در مورد آنان، هر کس چنین کند، خداوند به او احسان خواهد کرد[۲۱۴].[۲۱۵]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸.
  3. ر.ک: تفسیر آیة المودة، ص۲۵؛ روح المعانی‌، ج۲۵، ص۳۰؛ المیزان‌، ج۱۸، ص ۴۳.
  4. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۱.
  5. مجمع البیان‌، ج۹، ص۲۹؛ تفسیر نمونه‌، ج۲۰، ص ۴۰۲.
  6. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۱.
  7. روح المعانی‌، ج۲۵، ص ۳۲؛ المیزان‌، ج۱۸ ص ۴۵؛ تفسیر نمونه‌، ج۲۰، ص ۴۰۷؛ پیام قرآن‌، ج۹، ص ۲۲۵.
  8. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۲.
  9. روح المعانی‌، ج۲۵، ص ۳۰؛ پیام قرآن‌، ج۹، ص۲۲۶.
  10. المیزان‌، ج۱۸، ص ۴۳.
  11. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۲.
  12. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۲ ـ۵۳.
  13. روح المعانی‌، ج۲۵، ص۳۲.
  14. ﴿مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ«بر پیامبر جز پیام رسانی نیست و خداوند آنچه را آشکار می‌دارید و آنچه را نهان می‌کنید می‌داند» سوره مائده، آیه ۹۹.
  15. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۳.
  16. روح المعانی‌، ج۲۵، ص۳۲.
  17. سورۀ مجادله، آیۀ ۲۲.
  18. المیزان‌، ج ۱۸، ص ۴۵.
  19. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۳.
  20. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۳.
  21. روح المعانی‌، ج۲۵، ص۳۲.
  22. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۳.
  23. «و تو از آنان برای این (رسالت خویش) پاداشی نمی‌خواهی» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.
  24. ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲؛ ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ«و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲؛ ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ«و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.
  25. ﴿وَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ«و اگر رو بگردانند بدانید که خداوند سرور شماست؛ نیک است این یار و نیک است این یاور» سوره انفال، آیه ۴۰.
  26. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۴.
  27. «لَمَّا نَزَلَتْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً الْآيَةَ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أُمِرْنَا بِمَوَدَّتِهِمْ قَالَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ وُلْدُهُمَااحقاق الحق‌، ج۳، ص۲؛ ج ۱۴، ص ۱۰۶؛ تفسیر قرطبی‌، ج۸، ص۵۸۴۳؛ تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۱۰؛ الدرّ المنثور، ج ۶، ص ۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۲۳۰؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستّه، ج ۱، ص۲۵۹»
  28. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸.
  29. الدر المنثور، ج۶، ص ۷؛ تفسیر نمونه‌، ج۲۰، ص ۴۱۳.
  30. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۵۴.
  31. بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۲۳۹.
  32. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸.
  33. ر.ک: نفحات الأزهار، ج ۲۰ ص ۱۵۵.
  34. «فرزندان خود را با محبت خاندان من تربیت کنید»؛ ر.ک: اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۴۱۳؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۲۲۸.
  35. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸.
  36. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸.
  37. «دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  38. «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  39. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  40. کشف المراد، ص۵۳۴.
  41. منهاج الکرامة، ص۱۴۷.
  42. نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۵.
  43. الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۱۸۸.
  44. گوهر مراد، ص۵۴۶.
  45. حق الیقین، ج۱، ص۱۹۹.
  46. مصباح الهدایة إلی اثبات الولایة، ص۱۷۴-۱۷۹.
  47. این کتاب در رد کتاب «منهاج الکرامة» علامه حلی نوشته شده است.
  48. این کتاب در رد کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» علامه حلی نوشته شده است.
  49. این کتاب در رد ادله شیعه بر امامت امیرالمؤمنین(ع) نوشته شده است.
  50. این کتاب در پاسخ به اشکالات عبدالعزیز دهلوی نگارش یافته است.
  51. این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.
  52. این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.
  53. الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء(س) درباره چند آیه قرآنی در فضایل حضرت زهرا(س) نگارش یافته است.
  54. این کتاب، تلخیص و تعریب کتاب «عقبات الأنوار» است.
  55. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۱.
  56. الأجر: الجزاء علی العمل، و الأجر الثواب (لسان العرب، ج۱، ص۵۸)؛ الأجر والأجرة الكراء علی العمل (معجم مقاییس اللغة، ص۶۰).
  57. الأجر: الجزاء علی العمل كالإجارة، و الذكر الحسن، و المهر (معجم القاموس المحیط، ص۳۴-۳۵).
  58. «و ما به او اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.
  59. مجمع البیان، ح۷-۸، ص۲۸۰.
  60. «و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد» سوره انسان، آیه ۱۲.
  61. «کیفر او دوزخ است» سوره نساء، آیه ۹۳.
  62. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۱۰- ۱۱.
  63. «چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بی‌گمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.
  64. «و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش می‌رسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گردانیم» سوره یوسف، آیه ۵۶.
  65. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۲۲.
  66. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  67. «و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد» سوره روم، آیه ۲۱.
  68. «و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.
  69. «دسته‌ای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.
  70. «بسا کافران آرزو کنند که مسلمان می‌بودند» سوره حجر، آیه ۲.
  71. «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.
  72. المفردات فی غریب القرآن، ص۵۱۶-۵۱۷.
  73. ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۴۶۰؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۳۸۷؛ معجم مقاییس اللغة، ص۱۰۷۹؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۳۷۱؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۱۷۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۲۷۸؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۳۷.
  74. معجم الفروق اللغویة، ص۱۷۴.
  75. النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۱۶۵.
  76. المصباح المنیر، ج۲، ص۱۷۵؛ نیز ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۲۰۵؛ معجم مقاییس اللغة، ص۸۸۵؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۰۳۸؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۴.
  77. «بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند» سوره توبه، آیه ۲۸.
  78. «(هنگام) حساب مردم نزدیک شده است و آنان در ناآگاهی رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۱.
  79. «و چون وابستگان و یتیمان و مستمندان در تقسیم (میراث) حاضر باشند» سوره نساء، آیه ۸.
  80. «و خویشاوند (وی)» سوره انفال، آیه ۴۱.
  81. «مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمی‌زند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.
  82. «و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰.
  83. «در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  84. «که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.
  85. «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
  86. «می‌دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.
  87. «و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید» سوره واقعه، آیه ۸۵.
  88. المفردات فی غریب القرآن، ص۳۹۸-۳۹۹.
  89. «دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  90. تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۰ - ۲۱.
  91. تفسیر الجلالین، ص۴۸۶.
  92. تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱.
  93. تفسیر مراغی، ج۲۵، ص۳۹.
  94. تصحیح الاعتقاد، ص۱۱۹.
  95. تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۱۷، ص۱۲۵.
  96. منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.
  97. تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۹۰.
  98. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.
  99. الکشاف، ج۴، ص۲۱۹.
  100. مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۱۶۵.
  101. روح المعانی، ج۲۵، ص۴۸.
  102. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۸.
  103. مجمع البیان، ج۹- ۱۰، ص۲۹.
  104. منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.
  105. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۳-۹۹.
  106. بیان المختصر، شرح مختصر ابن الحاجب فی اصول الفقه، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۳. نیز ر.ک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۲۰-۲۲.
  107. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۸.
  108. تفسیر طبری، ج۲۵، ۲۹- ۳۳.
  109. تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷- ۱۹۹.
  110. فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۱-۵۳۲.
  111. روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.
  112. تفسیر طبری، ج۲۵، ص۳۰- ۳۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷.
  113. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۹.
  114. تفسیر طبری، ج۲۵، ص۳۰؛ تفسیر کشاف، ج۴، ص۲۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷؛ الدر المنثور، ج۷، ص۲۹۸.
  115. الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۸۹؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۳؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.
  116. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  117. این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.
  118. این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.
  119. روح المعانی، ج۲۰، ص۴۷؛ المیزان، ج۱۸، ص۴۳.
  120. «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند». سوره حشر، آیه ۹.
  121. المیزان، ج۱۸، ص۴۳- ۴۴.
  122. دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۰.
  123. المیزان، ج۱۸، ص۴۴- ۴۵.
  124. جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۰، ص۳۳؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۰.
  125. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۵.
  126. جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱.
  127. ر.ک: جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱؛ نیز ر.ک: الکشاف، ج، ص۲۲۱؛ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.
  128. مجمع البیان، ج۹-۱۰، ص۲۸.
  129. تفسیر المراغی، ج۲۵، ص۳۹.
  130. «ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمی‌پرستیم» سوره زمر، آیه ۳.
  131. «و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند» سوره یونس، آیه ۱۸.
  132. «بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.
  133. «و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.
  134. المیزان، ج۱۸، ص۴۵- ۴۶.
  135. «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.
  136. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  137. چنان که شیخ طوسی، پس از نقل آن گفته است: «این قول، مختار ما و اصحاب ماست»، التبیان، ج۹، ص۱۵۹.
  138. دیوان الامام الشافعی، ص۵۶.
  139. ر.ک: بحوث فی الملل و النحل، ج۳، ص۲۴۳.
  140. «و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.
  141. ینابیع المودة، ص۱۸۱، نقل از رساله جاحظ.
  142. الکشاف، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۲۱.
  143. دو قول دیگر، یکی این است که آیه خطاب به مشرکان قریش است و مقصود رعایت حرمت خویشاوندی با پیامبر(ص) است و دیگر، قول حسن بصری که مقصود مودت خدا و تقرب به او از طریق طاعات است.
  144. مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴- ۱۶۶.
  145. شیخ مؤمن شبلنجی شافعی نیز بر آن است که زمخشری و رازی همین دیدگاه را برگزیده‌اند. نورالابصار، ص۲۲۴ - ۲۲۵.
  146. «و هر کس کاری نیک انجام دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.
  147. تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱.
  148. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  149. مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۵۲.
  150. «و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
  151. تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۲.
  152. «و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
  153. الفصول المهمة، ص۲۹.
  154. نخی است که دانه‌های تسبیح یا مروارید و مانند آن را به آن می‌کشند، وقتی که آن دانه‌ها در آن باشد.
  155. فرائد السمطین، ج۱، ص۲۰.
  156. الصواعق المحرقة، ص۲۱۱- ۲۱۲.
  157. ینابیع المودة، ص۲۸۴- ۲۸۵.
  158. «بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست و او به هر چیزی گواه است» سوره سبأ، آیه ۴۷.
  159. ینابیع المودة، ص۴۲۸ - ۴۲۹.
  160. نور الابصار، ص۲۲۴- ۲۲۵.
  161. ینابیع المودة، ص۶.
  162. ینابیع المودة، ص۱۲.
  163. ینابیع المودة، ص۱۲۴.
  164. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۹-۱۱۳.
  165. فضائل الصحابة، ج۱، ص۱۸۷، ح۲۶۳؛ ج۲، ص۶۹۹، ح۱۱۴۱، محدثان و مفسران این حدیت را از احمد بن حنبل نقل کرده‌اند. ر.ک: شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۶. احادیث ۸۸۲-۸۲۸؛ مجمع الزوائد، ج۷، ص۱۰۳ و ج۹، ص۱۳۴ و ۱۶۸؛ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ ذخائر العقبی، ج۱، ص۱۲۶.
  166. «لا أسألكم على ما آتيتكم من البينات و الهدى أجرا إلا أن توادوا الله و أن تقربوا إليه بطاعته».
  167. هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه، إنما اتفقا في تفسير هذه الآية على حديث عبدالملك بن ميسرة الزراد عن طاوس عن ابن عباس (رضي الله عنهما) أنه في قربى آل محمد(ص)، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۲، ح۳۶۵۹.
  168. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۸-۱۸۹، ح۴۸۰۲.
  169. اخرج البزار و الطبراني عن الحسن (رض) من طرق بعضها حسان أنه خطب خطبة من جملتها: من عرفني فقد عرفني...؛ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱، نیز ر.ک: مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۴۶؛ ینابیع المودة، ص۳۱۸.
  170. تاریخ اصفهان، ج۲، ص۱۶۵. سمهودی آن را از ابی الشیخ بن حبان از زاذان از علی(ع)، ینابیع المودة، ص۳۱۷-۳۱۸ و ابن حجر مکی آن را از ابی الشیخ و دیگران از علی(ع) نقل کرده‌اند، ص۲۱۱.
  171. مسند الصحابة، ج۲، ص۱۲۷، ح۶۶۴. ابو نعیم اصفهانی نیز آن را در حلیة الأولیاء، ج۳، ص۲۰۱ از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است.
  172. تاریخ دمشق ج۱، ص۱۲۷ و ۶۶۴؛ نیز ر.ک: شواهد التنزیل، ج۱۲، ص۱۴۱۸۳۷.
  173. جامع البیان، ج۲۵، ص۱۶-۱۷؛ الدر المنثور، ج۷، ص۳۰۰؛ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۸؛ شرح المواهب، ج۷، ص۲۰.
  174. البحر المحیط، ج۷، ص۵۱۶.
  175. المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۲۶، ح۱۲.
  176. جامع البیان، ج۲، ص۱۶-۱۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۸.
  177. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۴۸-۱۵۰، روایت ۸۴۶-۸۵۰.
  178. الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ نیز ر.ک: الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۴.
  179. تفسیر ثعلبی، ج۸ ص۳۱۴.
  180. معالم التنزیل، ج۴، ص۱۲۵-۱۲۶.
  181. «یا می‌گویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است» سوره شوری، آیه ۲۴.
  182. «و اوست که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و از گناهان درمی‌گذرد و آنچه می‌کنید می‌داند» سوره شوری، آیه ۲۵.
  183. الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ نیز ر.ک: الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۵.
  184. انساب الاشراف، ج۲، ص۷۵۴، ح۳۶۱.
  185. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۴، پاورقی شیخ محمد باقر محمودی.
  186. المحاسن، ص۱۴۴، کتاب الصفوة، باب ۱۳، ح۴۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۳۹.
  187. المحاسن، همان، ح۴۶؛ بحار الانوار، ج۲۳، ۲۳۹.
  188. المحاسن، همان، ح۴۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۰.
  189. همان، ح۴۸، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۰.
  190. اصول کافی، ج۱، ص۳۴۲، باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایة، ح۷.
  191. اصول کافی، ج۱، ص۳۲۱، باب التسلیم و فضل المسلمین، ح۴. علامه مجلسی در شرح حدیث گفته است: «این روایت، مودت در آیه را تفسیر کرده است، که با اقرار به امامت ائمه(ع) و تسلیم بودن در برابر آنان و صدق بر آنان و دروغ نگفتن بر آنان همراه است. توهم نشود که جمله سوم تکرار جمله دوم است؛ زیرا مقصود از جمله دوم این است که احادیث صادقه از آنان را روایت کند، و مقصود از جمله دوم این است که خبرهایی که به دروغ به آنان نسبت داده شده است، را روایت نکند. مرآة العقول، ج۴، ص۲۸۱.
  192. روضه کافی، ص۹۳، ج۴، ص۲۸۱.
  193. روضه کافی، ص۳۷۹، ح۵۷۴؛ نور الثقلین، ج۴، ص۵۷۶.
  194. اصول کافی، ج۱، ص۲۳۴، باب الاشارة و النص علی امیرالمؤمنین(ع)، روایت ۳، تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۱؛ نورالثقلین، ج۴ ص۵۷۳؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۲.
  195. عیون اخبارالرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۳، ح۱؛ الأمالی، ص۶۱۹، مجلس ۷۹، ح۱.
  196. نور الثقلین، ج۴، ص۵۷۶.
  197. تأویل الآیات الظاهرة، ج۲، ص۵۴۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۵۱.
  198. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۷.
  199. همان، ص۳۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۷.
  200. «هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.
  201. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۷.
  202. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  203. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۵-۳۹۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۵-۲۴۶.
  204. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۴-۳۹۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۴.
  205. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۱؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۱.
  206. «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
  207. بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۱. متن و پاورقی.
  208. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۸۸-۳۹۱، احادیث ۵۱۶-۵۲۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۱.
  209. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۸.
  210. در سایر روایات این پیشنهاد از سوی انصار مطرح شده است، ولی از این جهت اشکالی بر روایت وارد نیست؛ زیرا ممکن است چنین تصمیم و اقدامی از سوی هر دو گروه مهاجران و انصار انجام گرفته باشد.
  211. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۳. یادآور می‌شویم، روایت مزبور طولانی است، آن چه نقل شد، بخش اول آن است.
  212. قرب الاسناد، ص۳۸؛ الاختصاص، ص۶۳؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۳۷.
  213. «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند» سوره رعد، آیه ۲۱.
  214. تفسیر القمی، ص۶۱۶-۶۱۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۳۹.
  215. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۱۳-۱۲۵.