شریعت در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

لغت‌شناسان شریعت را از ریشه «ش - ر - ع» و به معنای آشکار ساختن،[۱] راه روشن [۲] و نیز داخل شدن در چیزی،[۳] آب نوشیدن [۴] یا آبشخور دانسته‌اند. [۵]

متناسب با معانی یاد شده، شریعت در اصطلاح دینی و کلامی، استعاره از راه الهی است [۶] که خداوند برای بندگان آشکار ساخته [۷] و ورود به آن را بر مکلفان واجب کرده است [۸] و راه یافتن بدان، سیرابی و پاکی به همراه می‌آورد. [۹] درباره گستره شریعت اختلاف است: برخی آن را شامل عبادات و معاملات دانسته [۱۰] و برخی فقط به قوانین اجتماعی اختصاص داده [۱۱] و بسیاری آن را همان احکام عملی دانسته [۱۲] و برخی گستره آن را به عقاید (دانش کلام) کشانده‌اند. [۱۳]

شریعت با توجه به جنبه‌های دیگر آن نیز تعریف شده است: گروهی ضمن تأکید بر تکلیف کننده (خدا)، شریعت را احکامی دانسته‌اند که خداوند برای بندگان آشکار و به کار بستن آنها را واجب کرده است. [۱۴] دسته‌ای نیز با تأکید بر نقش پیامبر، آن را احکام بیان شده از سوی پیامبر (ص)در زمینه افعال دانسته‌اند. [۱۵] برخی نیز با تأکید بر مکلَّف، شریعت را احکامی دانسته‌اند که وی با به کاربستن آنها در دنیا و آخرت به پاکی می‌رسد. [۱۶]

عالمان اسلامی تبیین‌هایی نسبتاً متفاوت از ارتباط شریعت با مفاهیمی همچون دینملت، فقه، قانون، عرفان و عقل دارند: بیشتر آنان شریعت را بر احکام عملی فرعی [۱۷] و دین را بر اصول عقاید و اخلاق [۱۸] اطلاق کرده‌اند. بر همین اساس، شریعت را در مقایسه با دین نسخ‌پذیر می‌دانند [۱۹] و معتقدند که شریعت لزوماً در همه ادیان مشترک نیست و با تفاوت پیامبران متفاوت می‌شود،[۲۰] از این رو، دین، واحد است؛ ولی شریعت متعدد. [۲۱]

در پاره‌ای گفتارها واژه شریعت و دین مترادف یکدیگر [۲۲] و به معنای مجموع اصول و فروع دین نازل شده بر پیامبر و حتی گاه تاریخ زندگی و سیره و سنن اولیای دین به کار رفته است. [۲۳] در این دیدگاه، تفاوت شریعت و دین صرفاً اعتباری است و به امور اعتقادی و عملی از آن جهت که پیروی می‌شوند، «دین» و از آن‌رو که برای انسان وضع شده‌اند «شریعت» گفته می‌شود. [۲۴] گاهی نیز دین به معنای احکام عملی و معادل با شریعت به کار می‌رود. وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ[۲۵]

برخی شریعت و ملت را تقریباً هم‌معنا و به مفهوم راهی خاص دانسته‌اند؛ با این تفاوت که اطلاق شریعت از آن روست که راه مشخص شده از سوی خداست؛ ولی اطلاق ملت بدان سبب است که سیره و سنت پیامبر است و امت از آن پیروی می‌کند، برای همین، ملت برخلاف دین و شریعت به خداوند اضافه نمی‌شود و تنها به پیامبر وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۲۶] از آن جهت که سیره و روش اوست یا امت قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ[۲۷] از آن لحاظ که در مسیر آن حرکت می‌کند نسبت می‌یابد. [۲۸]

در بیان تفاوت و نسبت میان شریعت و فقه، اولی را احکام ثابتی دانسته‌اند که در کتاب و سنت آمده‌اند و دومی را به دانش استنباط احکام عملی شرعی اطلاق کرده‌اند که از راه اجتهاد در منابع اسلامی به دست می‌آید و در یک عصر یا دوره‌های گوناگون تغییرپذیر است. [۲۹] برخی نیز شریعت را مترادف با فقه؛ یعنی تفسیرها و اجتهادهای فقیهان از منابع اسلامی دانسته‌اند. [۳۰] دیدگاه رایج در بیان تفاوت شریعت و قانون، اولی را دارای منشأ خدایی و دومی را انسانی می‌داند. [۳۱]. گاهی نیز شریعت در برابر عقل به کار رفته و به حکمی گفته می‌شود که عقل مستقیماً در اثبات و نفی آن دخالت نکند. [۳۲] واژه «شریعت» در قرآن به معنای مصطلح به کار نرفته است. [۳۳]

با این حال، پاره‌ای واژگان را که در معنای لغوی و مجازی خود به کار رفته‌اند می‌توان نزدیک به معنای اصطلاحی و مرتبط با آن دانست؛ به گونه‌ای که مفهوم اصطلاحی شریعت، بعدها متأثر از همین کاربرد قرآنی شکل گرفته است. واژگان یادشده عبارت‌اند از: شِرْعَةً [۳۴] که اسم نوع و به معنای گونه‌ای ایجاد راه است،[۳۵] شَرِيعَةٍ [۳۶] به معنای راه روشن و راست،[۳۷] مِنْهَاجًا [۳۸] به معنای راه آشکار [۳۹] و هر چیز واضحی که بدان عمل شود. [۴۰] با این حال، مفسران سنتی کوشیده‌اند کاربردهای قرآنی برخی واژگان را دقیقاً بر معنای مصطلح شریعت منطبق سازند: به ابن‌عباس نسبت داده‌اند که شِرْعَةً را به آنچه قرآن آورده و مِنْهَاجًا را به آورده سنت معنا کرده است. [۴۱] برخی نیز شِرْعَةً را واجبات و منهاج را مستحبات و برخی دیگر شِرْعَةً را عبادات و مِنْهَاجًا را دیگر احکام دانسته‌اند. [۴۲]

برخی شریعت را عام و دربرگیرنده همه دستورات دینی و منهاج را تنها شامل دستورات اخلاقی دانسته‌اند. [۴۳] برخی نیز هر دو را به یک معنا و عطف آن دو در آیه شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا[۴۴] را برای تأکید دانسته‌اند. مَنْسَكًا [۴۵].[۴۶] را هم مترادف شریعت و به معنای راه روشن دانسته [۴۷] و به امور واجبی اطلاق می‌کنند که سبب نزدیکی به خدا می‌گردد. [۴۸] افزون بر این، مِلَّةِ [۴۹] را هم‌معنای احکام شرعی شمرده و نامگذاری به آن را بدان سبب دانسته‌اند که احکام، املا و نوشته می‌شوند. [۵۰]

برخی مفسران، پاره‌ای دیگر از واژگان قرآن را نیز بر مفهوم شریعت منطبق دانسته‌اند؛ از جمله الْبَيِّنَاتِ [۵۱] را بر احکام مربوط به حلال و حرام شریعت عیسی (ع) [۵۲] و الْحِكْمَةَ [۵۳] را بر احکام اسلامی. [۵۴] گرچه برخی گستره شریعت را به امور فردی، به ویژه عبادات و اخلاق محدود دانسته و دیگر حوزه‌ها را از امور واگذار شده به انسان می‌دانند [۵۵]، مشهور عالمان مسلمان شریعت را حداکثری و شامل همه جنبه‌های فردی و اجتماعی انسان دانسته‌اند. [۵۶].[۵۷]

ضرورت و خاستگاه شریعت

عالمان مسلمان در تبیین ضرورت و خاستگاه شریعت دیدگاه‌هایی دارند: برخی ضرورت شریعت را با استناد به نیاز بشر به قانون تبیین کرده و تنظیم روابط اجتماعی در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و حقوقی را لازمه نظام احسن آفرینش می‌دانند. [۵۸] مرتضی مطهری به ضرورت عقلی تشریع برای تحقق عدالت اجتماعی و مصلحت جامعه و نیز سعادت آدمیان اشاره می‌کند. [۵۹] برخی با بیان اینکه عقل مستقلاً توان ادراک صلاح جهان و شناخت مجهولات را ندارد، تشریع را لازم شمرده‌اند. [۶۰] برخی مفسران، در برداشتی از آیه كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۶۱] پیدایش قوانین شریعت در قالب تبشیر و انذار را معلول فطرت اجتماعی انسان و به تبع آن بروز اختلاف در به دست آوردن بهره‌های دنیوی دانسته‌اند. [۶۲] قوانین یادشده زیاده‌خواهی‌های انسان به هنگام تنازع و تعارض منافع را فرونشانده و به ایجاد زندگی سالم و به دور از تاراج و ویرانی یاری می‌رساند. [۶۳]

علامه طباطبایی نیز معتقد است در امت‌های پیشین، وحی اصولی کلی در ارتباط با زندگی دنیا و آخرت، مانند انواع عبادت و سنت‌هایی کلی درباره خوبی و بدی، همچون نیک‌رفتاری، خودداری از ستم، اسراف و یاری مستکبران را که انسان سلیم‌العقل نیز بدان پی می‌برد به پیامبران و پیروانشان می‌آموخت؛ آن‌گاه آنان نیز در جامعه خویش به نیکی و صلاح و ترک شر و فحشاء و فساد دعوت می‌کردند؛ همچنین با استفاده از آیات شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ[۶۴]، قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۶۵] اوامر و نواهی شرعی اسلام را برگرفته از اصولی کلی و فطری می‌داند که ابراهیم (ع) آنها را تشریع و بیان کرده است. [۶۶] درباره خاستگاه شریعت باید گفت به اعتقاد عموم عالمان مسلمان، خداوند حقیقتاً شارع است و پیامبر مجازاً [۶۷] و بدان جهت که مُبَلّغ شریعت است،[۶۸] با وحی غیر قرآنی به بیان تفصیل احکام می‌پردازد. [۶۹].[۷۰]

پیشینه و تطور شرایع

پژوهشگران، پیشینه پیدایش و قانون شریعت را همزمان با نخستین اجتماع بشری دانسته و بر این باورند که گردآمدن انسان‌ها به دنبال اتفاق نظر درباره نحوه زندگی و به تبع آن، قوانین تعیین‌کننده حقوق و وظایف هر فرد امکان‌پذیر می‌گردد. با وجود این، منبع قوانین اولیه، فقط عرف بود و شریعت و قانون رسماً پس از گذشت دوره‌هایی از حیات بشری و آشنایی با خط و شکل‌گیری جامعه‌ای منظم تدوین شد. [۷۱] البته گروهی از مفسران، مواردی همچون داستان قربانی کردن فرزندان آدم وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[۷۲]، لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ[۷۳]، إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ[۷۴] را شاهدی بر وجود شریعت از زمان وی دانسته‌اند. [۷۵] دسته‌ای دیگر با استناد به آیه كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۷۶] دوره نخست زندگی بشر را بسیط دانسته و بر این باورند که پیش از این، معارف به توحید و معاد و مانند آن محدود می‌شد و وضع بشر از نظر روابط اجتماعی مقتضی وجود قانونی حاکم بر آنها و برطرف کننده اختلافات اجتماعی نبوده است. از نظر آنان و به قرینه آیاتی مانند: وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا[۷۷]، شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ[۷۸]

قانون و شریعت از زمان نوح (ع) پدید آمده است. [۷۹] در جمع‌بندی دو دیدگاه یادشده می‌توان گفت پیش از نوح (ع) برخی احکام بسیط و فردی وجود داشته؛ اما شریعت به معنای قانون و تنظیم ‌کننده روابط اجتماعی از زمان نوح پدید آمده است. سخن پژوهشگران را مبنی بر اینکه پیدایش شریعت در هر امتی به تاریخ شکل‌گیری آن وابسته است،[۸۰] می‌توان همسو با آیاتی دانست که تأکید می‌کنند خداوند برای هر یک از امت‌های پیشین راه و روشی (شریعتی) قرار داده است: لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا [۸۱]، لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ [۸۲].[۸۳]

بسیاری از مفسران شیعی [۸۴] و برخی از اهل سنت [۸۵] متأثر از روایاتی که معیار اولواالعزم بودن پیامبران فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ[۸۶] را دارا بودن شریعت دانسته و آنان را شامل نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (ع) معرفی می‌کنند،[۸۷] آیات وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا[۸۸] و شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ[۸۹] را نیز اشاره به شرایع پنج‌گانه می‌دانند.

برخی مفسران نیز با استناد به آیه وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ[۹۰]، پیامبران پس از موسی (ع) و پیش از عیسی (ع) را فاقد شریعتی مستقل دانسته‌اند. [۹۱] برخی روایات نیز بر پیروی پیامبران از پیامبر اولواالعزمِ پیش از خود تأکید کرده‌اند. [۹۲] با وجود این، برخی اسلام‌پژوهان با استناد به آیه وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ [۹۳] که به یاد نکردن از برخی پیامبران در قرآن تصریح کرده، معتقدند یادکرد از پیامبران پنج‌گانه به معنای انحصار پیامبران دارای شریعت در آنان نیست. [۹۴]

قرآن کریم به جزئیات شریعت نوح اشاره نمی‌کند؛ اما برخی روایات شیعی پاره‌ای احکام مانند نماز، امر به معروف و نهی از منکر و برخی امور حلال و حرام را جزء شریعت نوح دانسته و البته به نبودن احکام حدود و ارث تصریح کرده‌اند. [۹۵] برخی نیز نوح را نخستین کسی دانسته‌اند که احکام محرمیت را بیان کرد. [۹۶] قرآن کریم نماز رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ[۹۷]، وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۹۸]، انجام نیکی‌ها و پرداخت زکات وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۹۹]، انجام حجّ و مباح شمردن گوشت چارپایان وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۱۰۰]، لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۱۰۱] و دوری گزیدن از مشرکان (ممتحنه / ۶۰، ۴) را از مصادیق شریعت ابراهیم (ع) می‌شمارد [۱۰۲] و پاره‌ای تشریع‌ها را نیز به پیامبران بعدی نسبت می‌دهد؛ مانند دستور برپایی نماز به موسی (ع) إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي[۱۰۳] و عیسی (ع) وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا[۱۰۴]، حرمت ربا در دین یهود وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۱۰۵]، پرداخت زکات از سوی عیسی وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا[۱۰۶] و وجوب روزه بر گذشتگان. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۱۰۷] به گفته علامه طباطبایی، تا پیش از تورات، پیامبران پیشین تنها اصولی کلی در ارتباط با زندگی و آخرت انسان‌ها و نیز سنت‌هایی کلی و قابل فهم همگانی در ارتباط با خیر و شر مانند معاشرت نیکو و دوری از ظلم و اسراف را از راه وحی دریافت کرده و آن را در جوامع خویش تبلیغ می‌کردند. [۱۰۸] در گفتاری هماهنگ، ابن‌عاشور نیز بر این باور است که تا پیش از موسی شریعت‌ها شامل همه نیازمندی‌های امت‌ها در ارتباط با نظام‌بخشی، تصمیم‌سازی برای حال حاضر و تعیین سرنوشت آنها نبوده و به اموری جزئی همچون تهذیب نفس و ابطال برخی مفسده‌ها در معاملات می‌پرداختند. وی با الهام از آیه ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ[۱۰۹]بعثت موسی و هارون را انقلابی بزرگ در تاریخ شریعت به شمار آورده و شریعت موسی (ع) را نخستین شریعتی می‌داند که به آزادی از بردگی امتی دیگر، شکل‌گیری وطنی مستقل، تأسیس جامعه‌ای کامل، دستگاه سیاسی و نظامی و کتابی مشتمل بر قوانین زندگی اجتماعی پرداخت. [۱۱۰] در عین حال، پژوهشگران، شریعت یهود را سخت‌گیرانه شمرده‌اند. قرآن نیز دشواری شریعت یهود را تأیید کرده و در زمره ویژگی‌های پیامبر اکرم، که در تورات از آن یاد شده، تأکید می‌کند که ایشان ضمن حلال شمردن پاکی‌ها و حرام کردن ناپاکی‌ها، غل و زنجیرهایی را که بر دست و پای یهودیان بسته شده بود باز می‌کند. الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۱۱۱].[۱۱۲] در آیاتی دیگر، یادآور می‌شود پاره‌ای تحریم‌ها به سبب ظلم، بازداشتن از راه خدا، رباخواری و تصرف نادرست در اموال دیگران بوده است. وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ[۱۱۳]، فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا[۱۱۴]، وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۱۱۵][۱۱۶] برخی، تکامل شریعت از زمان موسی (ع) به بعد را سه مرحله دانسته‌اند:

  1. دوره کودکی که نوعی مادیت بر آن غلبه داشت. در این دوره که در شریعت یهود نمود یافت، بر شکلی خاص از آیین‌ها و رسوم تأکید می‌شد؛ به گونه‌ای که اندک تغییری در صورت آن خشم خدا را برمی‌انگیخت. افزون بر این، شریعت بیش از هر چیز بر پاداش‌های مادی، همچون فراوانی مال و فرزند و سلامت و پیروزی بر دشمنان تکیه داشت. [۱۱۷]
  2. دوره تمییز که در آن به امور روحی و تربیت وجدانیات نفسانی توجه و زمینه واگذاری امور به حاکمان فراهم می‌شد. شریعت مسیح را می‌توان نمونه روشن این دوره دانست. [۱۱۸] در این دوره، همچنین با وجود آنکه در امور مختلف بر شریعت پیشین (یهودیت) تکیه می‌شد، شریعت جدید به تکمیل آن می‌پرداخت. در این راستا، در شریعت عیسی، پاره‌ای قوانین جزایی و مدنی تورات همچون رجم، قصاص و طلاق تغییر یافتند. [۱۱۹]
  3. دوره رشد عقلی که با ظهور اسلام و طرح خاتمیت حضرت محمد (ص) باب اجتهاد فکری گشوده شد و امور قضاوت، سیاست و اجتماع بر عهده دانشمندان نهاده شد. [۱۲۰].[۱۲۱]

تفاوت و تعدد شرایع

خداوند تأکید می‌کند برای هر امتی راه و روشی قرار دادیم: لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا [۱۲۲]، لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ [۱۲۳] و به گونه خاص، از اختصاص راهی جدا به پیامبر اکرم (ص) یاد می‌کند: ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۱۲۴] بسیاری از مفسران در تبیین معنای آیه گفته‌اند خداوند برای هر امتی شریعتی جداگانه شامل واجبات، حدود، اوامر و نواهی قرار داده است. [۱۲۵] فخر رازی با استناد به آیه وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا[۱۲۶] که حکمت فرستادن هر پیامبری را فرمانبرداری از او می‌داند. بر وجود شریعتی جداگانه برای هر پیامبر استدلال می‌کند. به گفته او، تنها در صورتی می‌توان پیامبر را فرمان‌بُرده دانست که شریعتی مستقل داشته باشد وگرنه در حقیقت پیامبر پیشینِ دارای شریعت، فرمان‌بُرده می‌شود. [۱۲۷] مفسران، نسبت آیات یادشده را با دست‌کم دو دسته از آیات توضیح داده‌اند:

  1. آیاتی که تأکید می‌کنند دین حقیقی نزد خدا اسلام است: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ [۱۲۸] و جز اسلام، هیچ دینی پذیرفته نمی‌شود: وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۱۲۹] این آیات در نگاه ابتدایی، عدم اعتبار دیگر شرایع و تأیید انحصاری شریعت اسلام را رسانده و با آیات یادشده ناسازگار می‌نماید. به گفته علامه طباطبایی، در قرآن دین و به طور خاص اسلام و تسلیم خدا شدن، معنایی عام دارد که شرایع و راه‌های خاصی را دربرمی‌گیرد که هر یک از پیامبران برای امت خویش آورده‌اند. [۱۳۰]
  2. آیاتی که کتاب‌های آسمانی را تصدیق کننده کتاب‌های پیش از خود می‌دانند: مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ [۱۳۱] یا پیامبر (ص) را به پیروی از آیین پیامبران پیشین به ویژه ابراهیم (ع) فرا می‌خوانند. وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ[۱۳۲]، وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا[۱۳۳]، وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ[۱۳۴]، أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ[۱۳۵]، ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۳۶]، شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ[۱۳۷]، وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۳۸] این آیات در ظاهر با تفاوت و تعدد شرایع و مستقل بودن شریعت اسلام نمی‌سازند.

مفسران، در پاسخ به این ناهماهنگی ظاهری معتقدند آیات یادشده به اصول یا خطوط کلی فروع دین اشاره می‌کنند که میان همه پیامبران مشترک‌اند و مقصود از شریعتی جدا برای هر امتی وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۱۳۹]، لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ[۱۴۰] جزئیات فروع دین و شریعت است که تعدّد، تبدّل، تغییر و نسخ می‌پذیرد. [۱۴۱] در همین راستا، فخر رازی با استناد به آیه شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ[۱۴۲] دستورهای شرعی را دو گونه می‌داند: گونه‌ای از آنها مانند نیکویی عدالت و زشتی ستم در همه شریعت‌ها وجود دارد و نسخ نمی‌پذیرد و برخی دیگر ویژه هر شریعتی است. او بیان می‌کند با توجه به نقش نوع نخست در سعادت اخروی، شریعت نسبت به برقراری آن بیشتر اهتمام می‌ورزد. [۱۴۳] برخی نیز پیامبر (ص)را پیرو شرایع پیشین، به ویژه شریعت ابراهیم جز در مواردی دانسته‌اند که نسخ آن ثابت شده باشد. [۱۴۴]

علامه طباطبایی با استناد به کاربرد عبارت فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ [۱۴۵] به جای "فبهم اقتده"، آن را گواه نادرستی دیدگاهی دانسته است که پیامبر اکرم (ص) و امت ایشان را جز در مواردی که نسخ آن ثابت شده، پیرو احکام شریعت‌های پیشین می‌داند. [۱۴۶] برخی دیگر دستور به پیروی پیامبر اکرم (ص) از هدایت پیامبران و امت‌های پیشین را به امور غیر تشریعی مانند توحید محدود کرده‌اند. [۱۴۷]

برخی مفسران با استناد به آیه وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ [۱۴۸]، قرآن را دارای دو ویژگی نسبت به کتاب‌های پیشین دانسته‌اند: تقریر و امضای آن دسته از شریعت‌های پیشین که نسخ نشده‌اند؛ احکام جدیدی که قرآن آورده و ناسخ احکام شریعت‌های پیشین‌اند یا در آنها نیامده‌اند. [۱۴۹] با این همه، برخی مفسران با استناد به آیات وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۱۵۰]، ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۱۵۱] بر عدم وجوب [۱۵۲] یا عدم جواز [۱۵۳] عمل به شرایع پیشین استدلال کرده‌اند.

قرآن به پاره‌ای تغییرات در احکام شرایع پیشین اشاره می‌کند؛ برای نمونه، با اشاره به برخی احکام شریعت موسی، مانند حرمت ماهیگیری در روز شنبه وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا[۱۵۴] و تحریم برخی خوردنی‌ها فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا[۱۵۵]، وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ[۱۵۶] تأکید می‌کند در شریعت عیسی (ع)افزون بر تصدیق احکام تورات، برخی حرمت‌های شریعت پیشین برداشته شدند: وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ[۱۵۷] به گفته ابن‌عاشور، عیسی (ع) مأموریت داشت احکامی از تورات را که آنان ترک گفته بودند، زنده کند و پاره‌ای محرمات را به سبب مراعات حال آنان حلال کند. برخی، پاره‌ای موارد مانند پیه، گوشت شتر، برخی ماهیان و پرندگان و صید ماهی در روز شنبه را از جمله موارد حلال‌شده در شریعت عیسی (ع) شمرده‌اند. [۱۵۸] با این حال، برخی مفسران [۱۵۹] با استناد به آیه وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ[۱۶۰]انجیل را مشتمل بر احکام و شریعتی مستقل از تورات دانسته و پاره‌ای روایات [۱۶۱] را مؤید درستی سخن خویش دانسته‌اند.

در قرآن نیز پاره‌ای احکام شرایع پیشین مانند قبله، تغییر یافت قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ[۱۶۲]، وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ[۱۶۳] و برخی ممنوعیت‌ها مانند حرمت آمیزش در شب‌های ماه رمضان برداشته شد. أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۱۶۴][۱۶۵] در مواردی مانند حکم قصاص اعضای بدن انسان نیز به برخی قوانین شریعت‌های گذشته اشاره شده؛ ولی تأیید یا منع نشده است. وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۶۶]

برخی مفسران و فقیهان، احکامی از این دست را با استناد به آیات وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۱۶۷] و ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۱۶۸] منسوخ شمرده‌اند. [۱۶۹] با این حال، بسیاری دیگر به بقای آن در شریعت اسلام اعتقاد دارند [۱۷۰] و از این میان، برخی حتی همه شرایع را در فروع دین به جز مواردی اندک مشترک می‌دانند. [۱۷۱] برخی پژوهشگران که اسلام را با شریعت‌های پیشین مشترک می‌دانند، به آیاتی استدلال می‌کنند که مسلمانان را به پیروی از آیین‌های آسمانی پیشین دعوت می‌کنند یا اسلام را همان احکام شرایع و کتاب‌های آسمانی پیشین دانسته‌اند: مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ [۱۷۲]، كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ [۱۷۳]، وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ[۱۷۴]، إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى[۱۷۵] در عین حال، تفاوت میان شرایع را که در آیاتی مانند وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۱۷۶] بدان اشاره شده، به معنای تشریع پاره‌ای قوانین خاص با هدف کیفر آنان (تحریم برخی خوراکی‌ها بر بنی‌اسرائیل) و نیز تفاوت در روش اجرای احکام به سبب وجود مصلحتی (تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به کعبه) [۱۷۷] یا از جهت نقصان و کمال (حلیت آمیزش در شب‌های ماه رمضان) دانسته‌اند. [۱۷۸] با این همه، نمی‌توان با استناد به آیات یادشده، شباهت شرایع در جزئیات احکام را استنباط کرد.

قرآن کریم اختلاف شرایع در امت‌های گوناگون را به سبب آزمودن انسان‌ها در بهره‌مندی‌هایشان می‌داند: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۱۷۹]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۸۰] مفسران پیشین، تبیینی بسیط از علت تفاوت شرایع ارائه کرده و آزمودن انسان‌ها را مقتضای حکمت و مصلحت خدا می‌دانستند که در زمان‌های مختلف [۱۸۱]

فرمانبرداران از گردنکشان مشخص می‌شوند. [۱۸۲] برخی معاصران با تحلیلی ژرف‌تر، برتری انسان بر دیگر موجودات و برخورداری از عقل و فهم و دانش و به تبع آن رشد و پیشرفت در دوره‌های حیات خویش را سبب نیازمندی هر امتی به شریعتی متناسب با اجتماع و دوره خویش دانسته‌اند. [۱۸۳].[۱۸۴]

از جنبه‌ای دیگر، تفاوت شرایع را متناسب با مقام و شایستگی اولیا و انبیا تحلیل می‌کنند. [۱۸۵] برخی دانشمندان یکی از ادله نیاز به تجدید شریعت را احیای شریعت‌های پیامبران پیشین دانسته که از سوی مردم تحریف و تغییر یافته‌اند. وی سخن قرآن در رد ادعای یهودیان و مسیحیان معاصر پیامبر که ادعا می‌کردند ابراهیم پیرو کیش آنان است و تأکید بر حنیف و مسلمان بودن وی مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۸۶] را در همین راستا دانسته و در تأیید گفته خویش، به گزارش‌های قرآن از انحراف‌های معاصران پیامبر (ص) اشاره می‌کند؛ برای نمونه، از نماز مشرکانی یاد می‌کند که خود را پیرو ابراهیم (ع)می‌دانستند؛ ولی نمازشان شباهتی به نماز وی نداشت و جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ[۱۸۷]. [۱۸۸] در عین حال، شرایع الهی را چهره‌های گوناگون حقیقتی واحد می‌دانند که در اعصار مختلف و متناسب با مراتب فهم بشر ظهور می‌یابند. [۱۸۹].[۱۹۰]

ویژگی‌های شریعت اسلام

متفکران مسلمان، دین و شریعت را دارای پاره‌ای ویژگی‌ها دانسته‌اند: برخی از این ویژگی‌ها مانند فطری بودن،[۱۹۱] دارای منشأ نقلی بودن،[۱۹۲] مطابقت با قوانین تکوینی [۱۹۳] و مشترک بودن بین همه افراد امت [۱۹۴] و اخلاقی و عادلانه بودن مربوط به همه شرایعِ آسمانی تحریف نشده‌اند؛ اما برخی دیگر مانند جاودانگی، جهانی و کامل بودن به شریعت اسلام اختصاص دارند.[۱۹۵]

فطری بودن

عالمان مسلمان شریعت اسلام را هماهنگ با فطرت انسان دانسته‌اند: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۱۹۶].[۱۹۷] به این معنا که آموزه‌های آن کاملاً با نوع آفرینش انسان و استعدادهای او هماهنگ‌اند و افراط و تفریط در آنها راه ندارد.

به گفته برخی مفسران، وصف کردن اسلام به مثابه آیین ابراهیم (ع) ٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ[۱۹۸]، قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا [۱۹۹] به وجود اصول اعتقادی و عملی مشترکِ فطری در هر دو اشاره می‌کند. [۲۰۰].[۲۰۱]

اخلاقی بودن

قرآن، بر خلاف قوانین مدون بشری که از آوردن علت قانون خودداری می‌کنند، در تشریع‌ها بر تعلیل‌های اخلاقی، یا پاداش و کیفرهای روحی و اخروی تأکید می‌کند: وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۲۰۲]، وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۲۰۳]، إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا[۲۰۴]، وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا [۲۰۵]، لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۲۰۶]، إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۲۰۷]، قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ[۲۰۸]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا[۲۰۹].[۲۱۰] یکی از مفسران، پرداختن قرآن به بیان علت‌های اخلاقی را تأمین پشتوانه اخلاقی برای احکام دانسته است. نقش احکام الهی در انجام عمل صالح و اثر عمل صالح در کسب ارزش‌ها و فضایل اخلاقی و در قرب الهی عاملی است که موجب التزام فرد معتقد به اخلاق، نسبت به احکام و قوانین می‌گردد. از دیدگاه وی ذکر مسائل اخلاقی مربوط به احکام دلیل بر این نیست که قرآن تنها به اخلاق و نظام ارزشی دعوت کرده و وضع قانون را تابعی از آن در اختیار انسان گذارده است، بلکه از اخلاق به عنوان پشتوانه اجرای احکام استفاده می‌کند و از سوی دیگر بیانگر ریشه تکوینی احکام اعتباری و پیوند مستقیم آنها با حقایق عینی است. ذکر تقوا، ایمان و سخن از اصلاح و انتظام زندگی اجتماعی در هنگام بیان احکام اقتصادی اسلام و همچنین آیات مرتبط با موضوعاتی مانند ربا و انفال همگی این‌گونه‌اند. [۲۱۱].[۲۱۲]

عادلانه بودن

گرچه آیات قرآن به تشریع عادلانه احکام تصریح نمی‌کنند، تأکید بر اجرای عدالت نسبت به مردم در پاره‌ای آیات إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا[۲۱۳]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۲۱۴]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۲۱۵]، وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۲۱۶]، إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۲۱۷]، فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۲۱۸]، لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۲۱۹] را می‌توان مستلزم عادلانه بودن احکام شریعت دانست. به آیات نفی کننده ظلم از خداوند نیز برای این معنا می‌توان استناد کرد. إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۲۲۰] برخی اسلام‌پژوهان معاصر کوشیده‌اند چهره عادلانه قوانین شریعت را تبیین کنند. در نمونه‌ای، دو برابر بودن ارث مرد نسبت به زن يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۲۲۱] را با در نظر گرفتن وظیفه نفقه و مهریه برای مرد، قانونی هماهنگ با دیگر قوانین شرعی و عادلانه می‌دانند[۲۲۲].[۲۲۳]

انعطاف پذیری

بخش عمده‌ای از گزاره‌های تشریعی قرآن کلی و بدون ذکر جزئیات‌اند وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا[۲۲۴] و این، انعطاف‌پذیری و تطبیق آن بر شرایط گوناگون را فراهم می‌آورد. در حوزه معاملات، به ویژه احکام خرید و فروش تنها به قواعدی عام و اجمالی بسنده شده: أَوْفُوا بِالْعُقُودِ [۲۲۵]، تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ [۲۲۶] و به طور کلی، جز در احکامی خاص مانند پاره‌ای عبادات، برخی قوانین جزایی، احکام خانواده همچون ازدواج، طلاق، ارتباط زوجین با یکدیگر و ارث که بیم می‌رود به بدعت و تحریف یا اختلاف و نزاع دچار شود، به تفصیل سخن گفته نشده است. [۲۲۷] از نگاه شماری از عالمان مسلمان، متن قرآن به گونه‌ای عام و انعطاف‌پذیر است که به نظام عام و مصلحت افراد و جامعه زیانی وارد نمی‌سازد. وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۲۲۸]، وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ[۲۲۹].[۲۳۰].[۲۳۱]

کمال

عالمان مسلمان، لازمه ختم نبوت را کامل بودن شریعت اسلام دانسته‌اند. [۲۳۲] اینان کمال شریعت اسلام را از آن رو می‌دانند که گستره‌اش همه جنبه‌های زندگی را در برگرفته، بیش از هر شریعتی دیگر به مصلحت انسان توجه دارد. [۲۳۳] افزون بر این، برخی مفسران، استدلال کرده‌اند آیه شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ[۲۳۴] گویای شمول شریعت اسلام نسبت به دستورات دیگر شرایع و دستوراتی افزون بر آنهاست. [۲۳۵] علامه طباطبایی مقابله بین توصیه اموری از دین به نوح و وحی به پیامبر اکرم (ص) در آیه یاد شده را بیانگر وجود احکامی اختصاصی در شریعت اسلام دانسته و افزون بر این، کاربرد أَوْحَيْنَا به جای وَصَّيْنَا را که بیانگر اهمیت است گویای شمول اسلام نسبت به همه احکام مهم و غیر مهم بر خلاف شریعت پیامبران دیگر می‌داند. [۲۳۶].[۲۳۷]

جاودانگی

احکام کلی و انعطاف‌پذیری گزاره‌ها، قرآن را تطبیق‌پذیر بر شرایط گوناگون جوامع ساخته است. بر همین اساس، مشهور عالمان فِرَق اسلامی که قرآن را به مثابه متن و نخستین منبع شریعت اسلامی می‌دانند، بر این باورند که قرآن مبنایی برای قانونگذاری و احکامی همیشگی فارغ از زمان و مکان [۲۳۸] و در نتیجه جاویدان است. از جنبه‌ای دیگر، می‌توان لازمه کمال شریعت را جاودانگی و عدم اختصاص آن به زمان و مکانی خاص دانست.[۲۳۹]

جهانی بودن

شریعت اسلام بر خلاف برخی شرایع دیگر، به قوم و نژادی اختصاص ندارد و احکام و تکالیف آن متوجه همه جهانیان از هر قوم، قبیله و نژاد است: قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ[۲۴۰]، أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ[۲۴۱]، وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ[۲۴۲]، وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ[۲۴۳]، تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا[۲۴۴].[۲۴۵]

آسانی

در آیاتی از قرآن بر آسانی شریعت تأکید شده است. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۲۴۶]، يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا[۲۴۷]، وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ[۲۴۸] خداوند در تشریع احکام و تکالیف دینی اسلام، آسان گرفته است؛ به گونه‌ای که عمل به آن وظایف در توان مکلفان است: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا [۲۴۹].[۲۵۰] او از اراده خویش به تخفیف و آسان‌گیری خبر داده و بر این اساس، به کسانی که برای ازدواج با زنان مؤمن و آزاد تمکن مالی ندارند، اجازه ازدواج با کنیزان را داده است: وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۵۱]، يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا[۲۵۲].[۲۵۳]

ویژگی آسانی در گوهر همه ادیان آسمانی وجود دارد؛ اما گاه در بعضی امت‌ها برای تنبیه و کیفر، احکام سخت تشریع شده‌اند. [۲۵۴] به گفته ابن‌عاشور، آسانی شریعت از ویژگی‌های اسلام است و دیگر امت‌ها مانند یهود از آن بی‌بهره بوده‌اند. فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا[۲۵۵]، وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۲۵۶]. [۲۵۷] جنبه‌ای از آسانی شریعت به محدود بودن تکالیف بستگی دارد. آیه‌ای از قرآن را که مؤمنان را از پرسیدن درباره چیزهایی نهی می‌کند که اگر برایشان آشکار شود سبب ناخوشایندیشان می‌گردد يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۲۵۸]، قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ[۲۵۹] می‌توان نشانه‌ای از اراده خداوند بر محدود ماندن تکالیف و افزایش نیافتن آنها دانست. بیان محدوده محرمات و تفصیل آنها و خودداری از بیان جزئیات و محدوده امور مباح و حلال حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۲۶۰]، وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۲۶۱]، حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۶۲]، يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۲۶۳]، الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۲۶۴] نیز در همین راستا تحلیل‌پذیر است.[۲۶۵]

تدریجی بودن تشریع

نزول تدریجی احکام می‌تواند تغییر و تحول گرایش انسان‌ها از آداب و عادات ناپسند به عادات نیکو را آسان‌تر و پایدارتر سازد. تحریم تدریجی شراب يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ[۲۶۶]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا[۲۶۷]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۲۶۸]، إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ[۲۶۹]، بیان تدریجی حد زنا وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا[۲۷۰]، وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا[۲۷۱]، الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۲۷۲] و به طور کلی تکامل تدریجی شکل همه عبادات و عدم نزول یکباره همه احکام را می‌توان برآورنده هدف یادشده دانست.[۲۷۳]

جایگاه قرآن در شریعت اسلامی

از قرون نخستین اسلامی، مفسران از جمله مقاتل بن سلیمان، شافعی و راوندی در کتاب‌هایی با عنوان‌هایی مانند «آیات الاحکام» و «فقه القرآن» پاره‌ای احکام شرعی را از آیات قرآن استنباط می‌کردند. کتاب‌های یادشده بیش از هر چیز به آیات قرآن و دلالت آنها بر احکام شریعت توجه کرده و کمتر قواعد و شیوه استنباط از آیات را بررسی کرده‌اند. [۲۷۴] در شمارشی که در میان فقیهان و مفسرانی مانند جصاص و ابن عربی شهرت یافت، مقاتل آیات الاحکام را ۵۰۰ آیه می‌شمارد؛[۲۷۵] اما برخی مانند شوکانی و شلتوت با آمار یاد شده مخالفت ورزیده و شمار آن را به ترتیب بیشتر و کمتر دانسته‌اند. [۲۷۶] با وجود محدود شمردن شمار آیات الاحکام، فقیهان شیعه گاه از آیاتی دیگر همچون آیات بیانگر قصه‌ها، مَثَل‌ها، آیات اعتقادی و اخلاقی در استنباط برخی احکام فقهی بهره گرفته‌اند. [۲۷۷]

بیشتر فقیهان اهل سنت به جز حنبلیان نیز فراوان از قصه‌های قرآن در استنباط احکام بهره برده‌اند. [۲۷۸] در بسیاری موارد نیز بخش‌هایی از یک آیه تقطیع شده و مستند حکمی فقهی قرار می‌گیرد که البته از سوی برخی دیگر از فقیهان مورد انتقاد قرار گرفته و آنان بخش‌های تقطیع‌شده را اگر بیانگر ملاک و گوهر آیات باشند تعمیم‌پذیر و در غیر این صورت، استناد به آنها را نادرست می‌دانند. [۲۷۹] به گفته برخی فقیهان، آیات مکی دربردارنده همه کلیات شریعت و آیات مدنی، تفصیل و تقریر آنهایند. اینان نسخ‌پذیری را به پاره‌ای جزئیات منحصر دانسته و حوزه کلیات را نسخ‌ناپذیر می‌دانند. [۲۸۰]

در مقابلِ مشهور، برخی پاره‌ای ویژگی‌های قرآن مانند نپرداختن به جزئیات، عدم صراحت در دستورها، فقدان نظم و انسجام در مطالب، آمار اندک آیات‌الاحکام در سنجش با همه آیات و سبک و ساختار هدایتی را گواهی بر این مدعا دانسته‌اند که قرآن کتابی حقوقی و قانونی نیست و نمی‌توان از آن حکمی استخراج کرد. [۲۸۱] برخی نیز گرچه احکام عبادی قرآن را توقیفی و تبدیل‌ناپذیر می‌دانند، احکام اجتماعی را دو بخش کرده، بخشی را تغییرناپذیر و بخش دیگر را تنظیمی می‌دانند که ممکن است در صورت نیاز، متناسب با شرایط اجتماعی تغییر یابد. اینان برای نمونه به احکام برده و کنیز وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۲۸۲]، لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۲۸۳]، وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۸۴] و نوشتن و شاهد گرفتن یک مرد و دو زن در دیون يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۲۸۵] اشاره کرده، احکام یادشده را جهت تنظیم وضع موجود می‌دانند و نه به معنای حفظ و استمرار آن وضعیت در زمان‌های بعد. [۲۸۶] اینان هدف شریعت در مسائل اجتماعی را اصلاح جامعه دانسته و به کیفرهای مطرح‌شده در قرآن اصالت نمی‌بخشند. [۲۸۷] اوامر و نواهی و به طور کلی مقررات موجود در قرآن را موادی خام می‌دانند که باید در ارتباط با هدف کلی آن تفسیر شود و هرگز برنامه‌ای همیشگی نیستند. [۲۸۸] دیدگاه یادشده افزون بر اینکه با نظر عموم و مشهور فقیهان مخالف است، لازمه‌اش تعطیل بسیاری از احکام شریعت است.

فقیهان با دستمایه قرار دادن پاره‌ای آیات، سنت (قول، فعل و تقریر پیامبر یا معصوم) را نیز از منابع احکام و شریعت شمرده‌اند. آنان استدلال می‌کنند پیامبر بر اساس آیه لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[۲۸۹] اسوه و الگوی عملی مسلمانان است. مقتضای اسوه بودن او این است که افعالش برای دیگران راهنمای عملی باشند. [۲۹۰].[۲۹۱]

مقاصد شریعت

گروهی از اهل سنت عمدتاً از قرن پنجم هجری به بعد هر مسئله‌ای را مستقیم به حکمی شرعی باز نمی‌گردانند، بلکه بر این باورند که احکام شریعت اهدافی را دنبال می‌کنند و در ارائه حکم شرعی باید در پی آن اهداف بود. آنان قرآن را دربردارنده اصول و کلیات احکام و گویای مقاصد شریعت دانسته و معتقدند می‌توان فروع احکام را در همه شئون مورد نیاز از آن استنباط کرد. [۲۹۲] پیروان مقاصد شریعت، احکام را دارای حکمت‌ها و علت‌هایی می‌دانند که به صلاح عمومی جامعه و افراد منتهی می‌گردد و در عین حال، مصلحت حال و نیز پیامدهای آنها را مورد توجه قرار می‌دهد. [۲۹۳] دیدگاه مشهور در این باره از آنِ غزالی و شاطبی است که مقاصد شریعت را در حفظ دین، جان، نسل، مال و عقل خلاصه می‌کنند. [۲۹۴] در حوزه امور اجتماعی و معاملات نیز با استفاده از برخی آیات قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ[۲۹۵]، وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ[۲۹۶]، إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ[۲۹۷] هدف عمومی شریعت را حفظ نظام امت و دوام صلاح نوع بشر و شامل صلاح عقل و عمل او و نیز همه جهان دانسته [۲۹۸] و بر همین اساس، با استناد به آیاتی، پاره‌ای مقاصد شریعت را استنتاج کرده‌اند؛ مانند: وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ[۲۹۹]، لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ[۳۰۰]، وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى[۳۰۱]، إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ[۳۰۲]، يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ[۳۰۳]، وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ[۳۰۴]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۳۰۵].[۳۰۶] شیعیان که افزون بر قرآن و سنت پیامبر (ص)، خود را بهره‌مند از سنت امامان معصوم (ع) می‌دانند، مقاصد و مصالح شریعت به معنای مصالح مرسله را که اهل سنت پذیرفته‌اند، معتبر نمی‌شمرند. [۳۰۷].[۳۰۸]

تأویل‌گرایی در شریعت

افراد و گروه‌های تأویل‌گرا شریعت را دارای ظاهر و باطن و شریعت بی‌تأویل را بی‌ارزش می‌دانند. [۳۰۹] ملاصدرا قرار گرفتن دیواری میان مؤمنان و منافقان در قیامت را که یک سوی آن رحمت و سوی دیگرش کیفر است يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ[۳۱۰] تمثیلی از وجود ظاهر و باطن برای شریعت شمرده است. [۳۱۱] اسماعیلیه گزاره‌های تشریعی قرآن را دارای معنایی باطنی و نمادین دانسته‌اند؛[۳۱۲] برای نمونه فرمان خداوند به انجام حجّ تمتع و عمره وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۱۳]، فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۳۱۴] را در باطن به معنای فرمان شناخت امام و حجت می‌دانند و حجّ و عمره را به جست‌وجو برای شناخت امام و حجت تأویل می‌کنند. [۳۱۵] آمدن حجگزاران از سرزمین‌های گوناگون برای حجّ، در باطن به معنای آمدن مردم از هر سو برای بیعت با امام است. [۳۱۶] برخی متصوفه در توجیه شریعت‌گریزی خود به آیاتی استناد می‌کنند؛ آنان دستور به عبادت پروردگار تا رسیدن به یقین: وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ[۳۱۷] را گویای عدم نیاز به شریعت پس از رسیدن به یقین دانسته‌اند. [۳۱۸] افزون بر این، گزارش قرآن از اقدام خضر به انجام دادن پاره‌ای کارهای به ظاهر مخالف شریعت فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا[۳۱۹]، قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا[۳۲۰]، قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا[۳۲۱]، فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا[۳۲۲] را دلیلی بر جدایی شریعت از طریقت برشمرده‌اند. [۳۲۳] با این حال، بیشتر مفسران با استناد به سیاق آیه ۹۹ سوره حجر / ۱۵ و پاره‌ای روایات، «یقین» را به مرگ تفسیر کرده و آیه را دلیل بر استمرار تکلیف به شریعت تا هنگام مرگ برشمرده‌اند. [۳۲۴] افزون بر این، مکلف بودن پیامبر در عین برخورداری از یقین و بصیرت قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۳۲۵] را دلیل نادرستی دیدگاه متصوفه دانسته‌اند. [۳۲۶].[۳۲۷]

شریعت در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

منظور از دارا بودن شریعت در برابر آن دسته از پیامبرانی است که خود مستقل در شریعت نبوده و پیروان مناسک و احکام انبیایی بوده که پیش از خود شریعتی آورده‌اند.

  1. ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۳۲۸]
  2. شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ[۳۲۹]
  3. وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۳۳۰]

نکات: در این آیات:

  1. پیامبر اسلام از پیامبران دارای شریعت ذکر شده است: «ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ[۳۳۱]
  2. شریعت محمد، جامع و کامل‌ترین ادیان آسمانی: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ[۳۳۲].... ٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا[۳۳۳] از مقایسه و تعبیر مهیمنا، که به معنای مشرف و ناظر آمده، با این جمله که می‌گوید: «مِنْکمْ شِرْعَةً وَ مِنْهٰاجاً» استفاده می‌شود[۳۳۴].

منابع

پانویس

  1. التعریفات، ص۱۳۹، «شرع»؛ لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».
  2. مفردات، ص۴۵۰، «شرع»؛ مجمع البیان، ج۳، ص۳۱۲.
  3. التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۷۲.
  4. لسان العرب، ج۸، ص۱۷۵.
  5. مجمع البیان، ج۳، ص۳۱۲؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۲۹؛ لسان العرب، ج۸، ص۱۷۵.
  6. مفردات، ص۴۵۰؛ ریاض السالکین، ج ۷، ص۲۰۴؛ نیز نک: دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۱۳، ص۲۴۲.
  7. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۰؛ لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰.
  8. التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۷۲.
  9. مفردات، ص۴۵۰؛ نیز نک: شریعت در آینه معرفت، ص۱۱۹.
  10. الموافقات، ج۲، ص۹؛ الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۵۹۶ و ۵۹۹؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۱۰۶۰.
  11. مقاصد الشریعة الاسلامیه، ص۱۷۵.
  12. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۰۱۸.
  13. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۰۱۸.
  14. مجمع البحرین، ج۴، ص۳۵۲، «شرع»؛ نیز نک: لغت‌نامه، ج۹، ص۱۲۵۶۸ - ۱۲۵۶۹، «شریعت»؛ المصطلحات الکلامیه، ص۱۷۶.
  15. الکلیات، ج۳، ص۵۲۴.
  16. الکلیات، ج۳، ص۵۲۴.
  17. نثر طوبی، ج۲، ص۴؛ دائرة المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۶؛ آینه معرفت، ش ۸، ص۶، «قلمرو شریعت و حجیت فعل معصوم».
  18. نثر طوبی، ج۲، ص۴.
  19. مفردات، ص۴۵۰، «شرع»؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰؛ الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۵۹۸.
  20. نک: مفردات، ص۴۵۰؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰؛ الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۵۹۸.
  21. لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».
  22. نک: نثر طوبی، ج۲، ص۴.
  23. گستره شریعت، ص۲۵.
  24. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۰۱۸؛ الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرة المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.
  25. «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید» سوره حج، آیه ۷۸.
  26. «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  27. «(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.
  28. المیزان، ج۵، ص۳۵۱.
  29. التعریفات، ص۱۸۲؛ آینه معرفت، ش ۸، ص۸۶.
  30. الشریعة الاسلامیه والقانون المصری، ص۲۱ - ۲۲؛ آینه معرفت، ش ۸، ص۸۶.
  31. مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۲۷ - ۲۸.
  32. دائرة المعارف فارسی، ج۲، ص۱۴۷۱.
  33. دائره‌المعارف الاسلامیه، ج۱۳، ص۲۴۳؛ نک: تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۰.
  34. سوره مائده، آیه ۴۸.
  35. التحقیق، ج۶، ص۴۹، «شرع»؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰.
  36. سوره جاثیه، آیه ۱۸.
  37. نک: جامع البیان، ج۲۵، ص۸۸؛ نثر طوبی، ج۲، ص۴.
  38. سوره مائده، آیه ۴۸.
  39. جامع البیان، ج۶، ص۱۷۴؛ مجمع البیان، ج۳، ص۳۱۲؛ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۷۲.
  40. جامع البیان، ج۶، ص۱۷۴.
  41. مفردات، ص۴۵۰، «شرع»؛ معجم الفروق اللغویه، ص۲۹۸ - ۲۹۹؛ نمونه، ج۴، ص۴۰۲.
  42. بحار الانوار، ج۶۶، ص۹۹.
  43. التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۷۳.
  44. سوره مائده، آیه ۴۸.
  45. سوره حج، آیه ۳۴.
  46. نک: لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».
  47. مجمع البیان، ج۷، ص۱۳۴؛ نیز نک: التبیان، ج۷، ص۳۱۴.
  48. مجمع البیان، ج۴، ص۶۰۳.
  49. سوره بقره، آیه ۱۳۰.
  50. التبیان، ج۴، ص۳۳۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۰۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۰۱۸.
  51. سوره بقره، آیه ۸۷.
  52. مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۷.
  53. سوره بقره، آیه ۱۲۹.
  54. جوامع الجامع، ج۱، ص۱۵۱.
  55. آخرت و خدا، هدف رسالت انبیاء، ص۴۸.
  56. نک: الفوائد المدنیه، ص۷۵.
  57. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  58. نک: الهیات شفا، ص۴۵۱ - ۴۵۴.
  59. مقالات فلسفی، ج۲، ص۱۶۰.
  60. الفتوحات المکیه، ج۵، ص۱۰۳.
  61. «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  62. المیزان، ج۲، ص۱۱۱.
  63. مقاصد الشریعة الاسلامیه، ص۱۲۲.
  64. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
  65. «بگو: بی‌گمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درست‌آیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱.
  66. المیزان، ج۷، ص۲۱۳ - ۲۱۴.
  67. الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۵۹۶.
  68. دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۳، ص۲۴۲.
  69. المیزان، ج۴، ص۳۸۷ - ۳۸۸؛ نیز نک: الفتوحات المکیه، ج۸، ص۱۷۸.
  70. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  71. دائرة المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۵۰؛ نیز نک: مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۲۴.
  72. «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.
  73. «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.
  74. «من می‌خواهم که تو با گناه من و گناه خود (نزد خداوند) بازگردی تا از دمسازان آتش باشی و این کیفر ستمگران است» سوره مائده، آیه ۲۹.
  75. التحریر و التنویر، ج ۵، ص۸۳؛ نیز نک: روح المعانی، ج ۲۹، ص۶۸؛ المنخول، محمد غزالی، ص۳۲۰.
  76. «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  77. «و (یاد کن) آنگاه را که از پیامبران پیمان گرفتیم و (نیز) از تو و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم و از آنها پیمانی استوار گرفتیم» سوره احزاب، آیه ۷.
  78. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
  79. المیزان، ج۲، ص۱۴۱ - ۱۴۲؛ ج۱۸، ص۲۹؛ مجموعه آثار، مطهری، ج۱۳، ص۷۶۹۰.
  80. دائرة المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۵۰؛ نیز نک: مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۲۴.
  81. «ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم» سوره مائده، آیه ۴۸.
  82. «برای هر امّتی آیینی نهاده‌ایم که آنان بر همان (آیین) رفتار می‌کنند» سوره حج، آیه ۶۷.
  83. نک: مجمع البیان، ج۷، ص۱۳۴، ۱۵۰.
  84. مجمع البیان، ج۸، ص۵۳۱؛ کنز الدقائق، ج۱۰، ص۳۲۸؛ المیزان، ج۲، ص۱۴۱ - ۱۴۲؛ ج۱۸، ص۲۹.
  85. تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۲۵ - ۲۲۶.
  86. «بنابراین شکیبا باش همان‌گونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه که آنان روزی که آنچه را وعده‌شان داده‌اند بنگرند، چنانند که گویی جز ساعتی از یک روز (در جهان) درنگ نکرده‌اند، این، پیام‌رسانی است؛ پس آیا جز بزهکار» سوره احقاف، آیه ۳۵.
  87. الکافی، ج۱، ص۱۷۵، ۲۲۴؛ ج۲، ص۱۷؛ الصافی، ج ۵، ص۱۸.
  88. «و (یاد کن) آنگاه را که از پیامبران پیمان گرفتیم و (نیز) از تو و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم و از آنها پیمانی استوار گرفتیم» سوره احزاب، آیه ۷.
  89. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
  90. «و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷.
  91. التفسیر الکبیر، ج۳، ص۵۹۵.
  92. الکافی، ج۲، ص۱۷؛ الصافی، ج۵، ص۱۸ - ۱۹.
  93. «و پیامبرانی را (فرستادیم) که (داستان) آنها را برای تو پیش‌تر گفته‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۶۴.
  94. مجموعه آثار، مطهری، ج۲، ص۱۶۵.
  95. الکافی، ج۸، ص۲۸۲ - ۲۸۳؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۴۴.
  96. لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».
  97. «پروردگارا! مرا برپادارنده نماز گردان و از فرزندانم نیز و دعای مرا بپذیر!» سوره ابراهیم، آیه ۴۰.
  98. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  99. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  100. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  101. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  102. المیزان، ج۷، ص۲۱۳.
  103. «بی‌گمان این منم خداوند که هیچ خدایی جز من نیست، مرا بپرست و نماز را برای یادکرد من بپا دار» سوره طه، آیه ۱۴.
  104. «و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۱.
  105. «و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن دارایی‌های مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.
  106. «و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۱.
  107. «ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.
  108. المیزان، ج۷، ص۲۱۳ - ۲۱۴.
  109. «آنگاه پس از ایشان موسی و هارون را با نشانه‌های خویش به سوی فرعون و سرکردگانش برانگیختیم اما سرکشی کردند و قومی گناهکار بودند» سوره یونس، آیه ۷۵.
  110. التحریر و التنویر، ج۱۱، ص۱۴۶.
  111. «همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  112. المیزان، ج۸، ص۲۷۸ - ۲۸۰؛ مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۱۶.
  113. «و بر یهودیان هر (جاندار) ناخنداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر آنها حرام کردیم جز آنچه بر گرده و روده دارند و یا همراه استخوان‌هاست؛ بدین گونه آنان را برای افزونجویی‌شان کیفر دادیم و بی‌گمان ما راست‌گفتاریم» سوره انعام، آیه ۱۴۶.
  114. «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز می‌داشتند چیزهای پاکیزه‌ای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰.
  115. «و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن دارایی‌های مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.
  116. مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۱۳ - ۱۶.
  117. برای نمونه، نک: الکتاب المقدس، «خروج»، فصل ۱۲ به بعد؛ «لاویان»، «تثنیه» فصل ۵ به بعد.
  118. تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۱.
  119. الکتاب المقدس، متی ۱۹: ۱ - ۹؛ نیز نک: مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۱۷ - ۱۹.
  120. تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۱.
  121. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  122. «به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم» سوره مائده، آیه ۴۸.
  123. «برای هر امّتی آیینی نهاده‌ایم که آنان بر همان (آیین) رفتار می‌کنند» سوره حج، آیه ۶۷.
  124. «سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن و از هوس‌های کسانی که (چیزی) نمی‌دانند پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
  125. نک: جامع البیان، ج ۲۵، ص۸۸.
  126. «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.
  127. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۲۵.
  128. «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  129. «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.
  130. نک: المیزان، ج۵، ص۳۵۱.
  131. «پیش از خود را راست می‌شمارد» سوره آل عمران، آیه ۳.
  132. «و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی می‌گرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیده‌ایم و بی‌گمان او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره بقره، آیه ۱۳۰.
  133. «و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.
  134. «و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود» سوره مائده، آیه ۴۶.
  135. «آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.
  136. «سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.
  137. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
  138. «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  139. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
  140. «برای هر امّتی آیینی نهاده‌ایم که آنان بر همان (آیین) رفتار می‌کنند پس نباید در این کار با تو بستیزند و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان! بی‌گمان تو بر رهنمودی راست قرار داری» سوره حج، آیه ۶۷.
  141. تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۳۷۱؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۱؛ شریعت در آینه معرفت، ص۱۱۹.
  142. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
  143. التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۵۸۷ - ۵۸۸.
  144. تفسیر بغوی، ج۳، ص۱۰۲؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۳۳؛ نیز نک: ج۷، ص۳۵.
  145. «از رهنمود آنان پیروی کن» سوره انعام، آیه ۹۰.
  146. المیزان، ج۷، ص۲۶۰.
  147. تفسیر ثعالبی، ج۲، ص۴۹۰.
  148. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است» سوره مائده، آیه ۴۸.
  149. مقاصد الشریعة الاسلامیه، ص۱۸۰.
  150. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
  151. «سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن و از هوس‌های کسانی که (چیزی) نمی‌دانند پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
  152. التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۷۲؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۲۹.
  153. الفصول، جصاص، ج۳، ص۲۵؛ نک: اضواء البیان، ج۸، ص۸۷؛ بازپژوهی ملاک‌های توسعه آیات الاحکام، ص۳۲۴.
  154. «و «طور» را بر فراز سرشان برای (گرفتن) پیمانشان برافراشتیم و به آنان گفتیم که از این در، با فروتنی در آیید و به آنها گفتیم در روز (های) شنبه (از حکم تحریم صید ماهی) تجاوز نکنید و از آنان پیمانی استوار گرفتیم» سوره نساء، آیه ۱۵۴.
  155. «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز می‌داشتند چیزهای پاکیزه‌ای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰.
  156. «و بر یهودیان هر (جاندار) ناخنداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر آنها حرام کردیم جز آنچه بر گرده و روده دارند و یا همراه استخوان‌هاست؛ بدین گونه آنان را برای افزونجویی‌شان کیفر دادیم و بی‌گمان ما راست‌گفتاریم» سوره انعام، آیه ۱۴۶.
  157. «و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانه‌ای از پروردگارتان برای شما آورده‌ام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه ۵۰.
  158. التحریر و التنویر، ج ۳، ص۱۰۳؛ نک: الصافی، ج ۱، ص۳۳۹؛ بازپژوهی ملاک‌های توسعه آیات الاحکام، ص۳۱۷.
  159. تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۲۷.
  160. «و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۷.
  161. مسند احمد، ج۲، ص۱۲۱؛ صحیح البخاری، ج۸، ص۱۹۱، ۲۱۱.
  162. «گرداندن رؤیت را به آسمان، می‌بینیم پس رؤیت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بی‌گمان می‌دانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام می‌دهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
  163. «و اگر برای اهل کتاب هر نشانه‌ای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو هم پیرو قبله آنان نخواهی بود و آنها نیز پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود؛ و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بی‌گمان از ستمکارانی» سوره بقره، آیه ۱۴۵.
  164. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشته است باز جویید، و تا سپیدی سپیده‌دم از سیاهی (شب) برای شما آشکار شود (می‌توانید) بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کرده‌اید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیاتش را برای مردم روشن می‌گرداند باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  165. بازپژوهی ملاک‌های توسعه آیات الاحکام، ص۳۱۸.
  166. «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.
  167. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
  168. «سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن و از هوس‌های کسانی که (چیزی) نمی‌دانند پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
  169. الفصول، جصاص، ج۳، ص۲۵ - ۲۶؛ نک: اضواء البیان، ج۸، ص۸۷.
  170. فقه القرآن، راوندی، ج۲، ص۴۱۶؛ فتح القدیر، ج۲، ص۴۶ - ۴۷.
  171. بازپژوهی ملاک‌های توسعه آیات الاحکام، ص۳۱۶ - ۳۱۷.
  172. «دین که همان آیین پدرتان ابراهیم است» سوره حج، آیه ۷۸.
  173. «چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود» سوره بقره، آیه ۱۸۳.
  174. «شما را به روش‌های (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد» سوره نساء، آیه ۲۶.
  175. «این (حقیقت) بی‌گمان در صحیفه‌های (آسمانی) پیشین (نیز آمده) است» سوره اعلی، آیه ۱۸.
  176. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
  177. مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۲.
  178. بازپژوهی ملاک‌های توسعه آیات الاحکام، ص۳۱۸ - ۳۲۱.
  179. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
  180. «ای مؤمنان! خداوند شما را (در حال احرام) به چیزی از شکاری که دست یا نیزه‌تان به آن می‌رسد می‌آزماید تا معلوم دارد که چه کسی از او در نهان می‌ترسد؟ بنابراین هر کس پس از این، تجاوز کند عذابی دردناک خواهد داشت» سوره مائده، آیه ۹۴.
  181. نک: تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۲۱۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۱۲۹ - ۱۳۰.
  182. جامع البیان، ج۶، ص۱۷۴، ۱۷۶؛ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۷۳؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۳۰.
  183. تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۰ - ۱۳۱؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۲ - ۳۵۳.
  184. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  185. شریعت در آینه معرفت، ص۱۱۹.
  186. «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.
  187. «و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که می‌ورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.
  188. مجموعه آثار، مطهری، ج۲۱، ص۲۴۴ - ۲۴۵.
  189. شریعت در آینه معرفت، ص۱۱۹ - ۱۲۰.
  190. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  191. نثر طوبی، ج۲، ص۴.
  192. مجمع البیان، ج۳، ص۳۱۲؛ نیز نک: التبیان، ج۹، ص۲۵۵.
  193. التحقیق، ج۶، ص۵۰، «شرع».
  194. الموافقات، ج۲، ص۶؛ الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۵۹۹؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۱۰۶۰.
  195. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  196. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  197. التحرير و التنوير، ج۲۱، ص۴۷ - ۵۰؛ مقاصد الشريعة الاسلاميه، ص۲۶۵ - ۲۶۶.
  198. «دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است» سوره حج، آیه ۷۸.
  199. «بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  200. المیزان، ج۷، ص۲۱۳.
  201. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  202. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  203. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
  204. «آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.
  205. «هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (لازم است) و آن کس که (برده‌ای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبه‌ای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.
  206. «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچ‌یک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌گرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.
  207. «به راستی آنان که به زنان پاکدامن بی‌خبر مؤمن، تهمت (زنا) می‌زنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شده‌اند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.
  208. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.
  209. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می‌دهد و از شما شرم می‌دارد ولی خداوند از (گفتن) حقیقت شرم نمی‌کند و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پرده‌ای بخواهید، این برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است و شما حقّ ندارید که پیامبر را بیازارید و نه هرگز پس از او همسرانش را به همسری گیرید که آن نزد خداوند، سترگ است» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  210. مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۱۳ - ۱۵، ۴۵.
  211. شریعت در آینه معرفت، ص۲۴۳ - ۲۴۴.
  212. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  213. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  214. «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو‌گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  215. «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
  216. «و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا به برنایی خود برسد و پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید؛ ما بر کسی جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد؛ و به پیمان با خداوند وفا کنید؛ این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پند گیرید» سوره انعام، آیه ۱۵۲.
  217. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.
  218. «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.
  219. «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
  220. «بی‌گمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمی‌دارد امّا این مردمند که به خویش ستم می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۴۴.
  221. «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
  222. مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۱۳۸ - ۱۴۰.
  223. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  224. «و چون به سفر می‌روید اگر می‌هراسید کافران شما را بیازارند گناهی بر شما نیست که از نماز بکاهید؛ بی‌گمان کافران برای شما دشمنی آشکارند» سوره نساء، آیه ۱۰۱.
  225. «به پیمان‌ها وفا کنید» سوره مائده، آیه ۱.
  226. «ستدی با رضای خودتان باشد» سوره نساء، آیه ۲۹.
  227. مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۱۷۲؛ الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۶۲۲.
  228. «و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.
  229. «و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) می‌ستانند» سوره شوری، آیه ۳۹.
  230. مدخل لدراسة الشریعة الاسلامیه، ص۳۱.
  231. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  232. نک: الفتوحات المکیه، ج ۱۱، ص۲۵۱ - ۲۵۲.
  233. نک: المیزان، ج۱، ص۳۶.
  234. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
  235. مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۷؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۱.
  236. المیزان، ج۱۸، ص۲۸.
  237. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  238. الموسوعة الذهبیه، ج۴۰، ص۶۰۲ - ۶۰۶؛ نک: فقه‌پژوهی قرآنی، ص۵۷ - ۶۳؛ فقه الاسلام، خطیب، ص۱۳.
  239. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  240. «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹.
  241. «آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.
  242. «و تو از آنان برای این (رسالت خویش) پاداشی نمی‌خواهی؛ این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.
  243. «و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
  244. «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
  245. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  246. «(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستاده‌اند؛ به رهنمودی برای مردم و برهان‌هایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد و (می‌خواهد) تا شمار (روزه‌ها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
  247. «خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۸.
  248. «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید» سوره حج، آیه ۷۸.
  249. «خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  250. المیزان، ج۲، ص۴۴۴.
  251. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  252. «خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۸.
  253. مجمع البیان، ج۳، ص۵۴.
  254. المیزان، ج۷، ص۳۶۶.
  255. «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز می‌داشتند چیزهای پاکیزه‌ای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰.
  256. «و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن دارایی‌های مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.
  257. مقاصد الشریعة الاسلامیه، ص۳۳۷.
  258. «ای مؤمنان! از چیزهایی مپرسید که چون برای شما آشکار گردانند به اندوهتان می‌افکند و اگر هنگامی که قرآن فرو فرستاده می‌شود از آنها بپرسید برای شما روشن می‌شود؛ خداوند از آن (پرسش)‌ها در گذشت؛ و خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره مائده، آیه ۱۰۱.
  259. «پیش از شما (نیز) گروهی آنها را پرسیدند سپس بدان کافر گردیدند» سوره مائده، آیه ۱۰۲.
  260. «بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.
  261. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  262. «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای بت‌ها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بخت‌آزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
  263. «از تو می‌پرسند که چه بر آنها حلال است؟ بگو (همه) چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و (نیز) آنچه با جانوران شکاری دست‌آموز به دست می‌آورید -که از آنچه خداوند به شما آموخته است به آنها می‌آموزید- پس، از آنچه (این جانوران شکاری) برای شما (گرفته و) نگه داشته‌اند بخورید و (هنگام فرستادن حیوان شکاری یا هنگام ذبح) نام خداوند را بر آنها یاد کنید و از خداوند پروا کنید که خداوند حسابرسی سریع است» سوره مائده، آیه ۴.
  264. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  265. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  266. «از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است و از تو می‌پرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.
  267. «ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه می‌گویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخساره‌ها و دست‌هایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.
  268. «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.
  269. «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.
  270. «و از زنان شما آنان که زنا کنند چهار تن از میان خود بر آنان گواه گیرید و اگر گواهی دهند، آنها را در خانه‌ها بازدارید تا مرگ، آنان را دریابد یا خداوند، راهی (دیگر) پیش پای آنها بگذارد» سوره نساء، آیه ۱۵.
  271. «و از میان شما آن دو تن (زن و مرد) را که آن (زنا) را انجام می‌دهند بیازارید و اگر توبه کنند و به راه آیند از ایشان دست باز دارید که بی‌گمان خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۶.
  272. «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.
  273. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  274. فقه‌پژوهی قرآنی، ص۱۷ - ۱۸.
  275. البرهان، ج۲، ص۱۲۶ - ۱۳۰.
  276. فقه‌پژوهی قرآنی، ص۱۱۹ - ۱۲۲؛ الاسلام عقیدة و شریعه، ص۴۸۱.
  277. نک: فقه‌پژوهی قرآنی، ص۳۱۲ - ۴۵۰.
  278. نک: فقه‌پژوهی قرآنی، ص۳۳۴ - ۳۴۴.
  279. نک: فقه‌پژوهی قرآنی، ص۴۵۱ - ۵۱۰.
  280. الموافقات، ج۳، ص۳۷۵، ۴۰۶.
  281. نک: فقه‌پژوهی قرآنی، ص۵۷ - ۶۳.
  282. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  283. «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچ‌یک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌گرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.
  284. «و کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.
  285. «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوراتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  286. الشریعة الاسلامیه والقانون المصری، ص۸۹ - ۹۱.
  287. الشریعة الاسلامیه والقانون المصری، ص۷۷.
  288. نقدی بر قرائت رسمی از دین، ص۱۰۶.
  289. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  290. آینه معرفت، ش ۸، ص۱۰، «قلمرو شریعت و حجیت فعل معصوم».
  291. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  292. مقاصد الشریعة الاسلامیه، ص۷۷ - ۷۸.
  293. مقاصد الشریعة الاسلامیه، ص۱۸۰.
  294. الموافقات، ج۲، ص۱۷۶ - ۱۷۷؛ المستصفی، ص۱۷۴.
  295. «گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز می‌دارم نمی‌خواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز می‌گردم» سوره هود، آیه ۸۸.
  296. «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
  297. «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.
  298. مقاصد الشریعة الاسلامیه، ص۲۷۳.
  299. «خداوند تباهی را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.
  300. «و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
  301. سوره انعام، آیه ۱۶۴.
  302. «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.
  303. «خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
  304. «دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.
  305. «ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دست‌های خود را مسح نمایید، خداوند نمی‌خواهد شما را در تنگنا افکند ولی می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.
  306. مقاصد الشریعة الاسلامیه، ص۱۸۰، ۱۹۳، ۲۳۵ - ۲۳۶، ۲۶۹ - ۲۷۰؛ نک: الموسوعة الذهبیه، ج ۴۰، ص۶۱۲.
  307. الاصول العامه، ص۹ - ۱۰، «مقدمه»؛ ص۳۶۵ - ۳۹۰؛ نک: فقه اهل بیت، شماره ۴۱، «فقه و مقاصد شریعت»، ص۱۱۸ - ۱۵۵، ابوالقاسم علیدوست.
  308. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  309. نک: وجه دین، ص۶۶؛ اسماعیلیه، ص۲۵۳.
  310. «روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد» سوره حدید، آیه ۱۳.
  311. تفسیر صدرالمتألهین، ج ۶، ص۲۰۵.
  312. فرق الشیعه، ص۷۵؛ نک: وجه دین، ص۶۱ - ۶۷ و ۲۸۰ - ۲۸۱.
  313. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  314. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  315. تأویل الدعائم، ج۳، ص۱۵۰ - ۱۵۱.
  316. تأویل الدعائم، ج۳، ص۱۷۲، ۱۸۳ - ۱۸۴.
  317. «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  318. بیان السعاده، ج ۲، ص۴۰۶.
  319. «پس راه افتادند، تا هنگامی که سوار کشتی شدند آن را سوراخ کرد؛ (موسی) گفت: آیا آن را سوراخ کردی که سرنشینان را غرق کنی، بی‌گمان کاری شگفت کردی!» سوره کهف، آیه ۷۱.
  320. «گفت: آیا نگفتم که تو هرگز با من شکیبایی نمی‌توانی کرد؟» سوره کهف، آیه ۷۲.
  321. «(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر!» سوره کهف، آیه ۷۳.
  322. «پس راه افتادند تا هنگامی که پسربچه‌ای دیدند و او را کشت؛ (موسی) گفت: آیا انسانی بی‌گناه را بی‌آنکه کسی را کشته باشد کشتی؟ به راستی کاری ناپسند کردی!» سوره کهف، آیه ۷۴.
  323. نک: روح المعانی، ج۱۵، ص۳۳۱.
  324. مجمع البیان، ج۶، ص۵۳۴؛ روض الجنان، ج۱۱، ص۳۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۶۴.
  325. «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
  326. المیزان، ج۱۲، ص۱۹۶.
  327. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «شریعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
  328. «سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن و از هوس‌های کسانی که (چیزی) نمی‌دانند پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
  329. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خدا» سوره شوری، آیه ۱۳.
  330. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شر» سوره مائده، آیه ۴۸.
  331. «سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن و از هوس‌های کسانی که (چیزی) نمی‌دانند پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
  332. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شر» سوره مائده، آیه ۴۸.
  333. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شر» سوره مائده، آیه ۴۸.
  334. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۸۰۶.