عفت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
عفت و [[پاکدامنی]] در لغت به معنای مناعت و | عفت و [[پاکدامنی]] در لغت به معنای مناعت و چشمپوشی از کارهای قبیح است و در اصطلاح [[اخلاق]]، حالتی [[نفسانی]] است که از [[غلبه]] بر [[جان]] [[آدمی]] جلوگیری میکند و در سایه آن، [[انسانها]] [[توانایی]] دوری از [[تمایلات]] و خواستههای [[شهوانی]] نفس را پیدا میکنند. پاکدامنی رعایت [[اعتدال]] در [[قوه]] شهویه است. هرگاه [[انسان]] قوه شهویه را تحت [[نظارت]] قوه عاقله بهکار گیرد، موجب کسب عفت میشود تا آنچه مفید به حال انسان است و [[سعادت]] او را تضمین میکند برای او حاصل شود. هنگامی که [[شهوت]] رها شود و به [[افراط]] بینجامد آن را «شَرَه» و زمانیکه در آن [[تفریط]] شود، آن را «[[خمودی]]» مینامند. کسیکه به خواسته نفس عمل کند و خود را [[بنده]] او قرار دهد از حد انسانیّت خارج و به مرز حیوانیّت نزدیک شده است<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۱۸۳.</ref>. | ||
== اهمیت عفت و پاکدامنی == | == اهمیت عفت و پاکدامنی == | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
=== عفت شکم === | === عفت شکم === | ||
یکی از انواع عفتها رعایت [[اعتدال]] در | یکی از انواع عفتها رعایت [[اعتدال]] در خوردن و آشامیدن است، در [[روایات]] نیز تأثیر فراوانی برای آن بیان شده است. هرگاه انسان زیاد از حد بخورد و بیاشامد، [[قوه]] [[تفکر]] او [[ضعیف]] و [[قلب]] نیز قسیّ و سخت میشود، [[شهوت]] جنسی به [[هیجان]] میآید و [[آدمی]] از انجام [[عبادات]] و [[لذت]] [[مناجات]] بازمیماند. [[اهلبیت]]{{عم}} همچنین فواید فراوانی برای سیرنخوردن و رعایت عفت شکم بیان کردهاند، از جمله: [[نورانیّت]] و صفای [[دل]]، [[ذکاوت]]، تیزهوشی، رسیدن به لذت مناجات، یاد [[فقرا]] و [[مستمندان]]، یادآوری [[گرسنگی]] [[روز قیامت]]، [[تواضع]] و [[فروتنی]]، کاهش میل به [[خواب]] و... . | ||
حد [[اعتدال]] در خوردن آن است که [[انسان]] آنقدر بخورد که سنگینی معده و درد گرسنگی، هر دو را از یاد ببرد و از یاد شکم بیرون بیاید؛ زیرا [[هدف]] از خوردن، ادامه [[زندگی]] و قوت در [[عبادت]] است. این امر [[تفسیری]] از [[کلام]] خداست که فرمود: بخورید و بیاشامید، اما [[اسراف]] نکنید<ref>{{متن قرآن| يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}؛ سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۱۸۴ ـ ۱۸۵.</ref> | حد [[اعتدال]] در خوردن آن است که [[انسان]] آنقدر بخورد که سنگینی معده و درد گرسنگی، هر دو را از یاد ببرد و از یاد شکم بیرون بیاید؛ زیرا [[هدف]] از خوردن، ادامه [[زندگی]] و قوت در [[عبادت]] است. این امر [[تفسیری]] از [[کلام]] خداست که فرمود: بخورید و بیاشامید، اما [[اسراف]] نکنید<ref>{{متن قرآن| يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}؛ سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۱۸۴ ـ ۱۸۵.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== عفت و فقه == | == عفت و فقه == | ||
{{اصلی|عفت در فقه اسلامی}} | {{اصلی|عفت در فقه اسلامی}} | ||
کسی که | کسی که تصمیم بر [[ازدواج]] دارد، [[مستحب]] است همسری [[عفیف]] برگزیند و پاکدامنی او را بر [[دارایی]] و ثروتش ترجیح دهد<ref>مستند الشیعة، ج۱۶، ص۱۴؛ جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۸.</ref>. حتی در [[ازدواج موقت]] نیز، [[انتخاب]] همسری عفیف و [[مؤمن]]، [[استحباب]] دارد<ref>جواهرالکلام، ج۳۰، ص۱۵۷؛ تحریرالاحکام، ج۳، ص۵۲۲.</ref>. | ||
چنان که عفت و پاکدامنی از جمله صفاتی است که مستحب است در انتخاب دایه مدّ نظر [[ولیّ]] [[کودک]] قرار گیرد<ref>جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۰۶؛ تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۷۶.</ref>. | چنان که عفت و پاکدامنی از جمله صفاتی است که مستحب است در انتخاب دایه مدّ نظر [[ولیّ]] [[کودک]] قرار گیرد<ref>جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۰۶؛ تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۷۶.</ref>. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
{{ارزشهای اجتماعی}} | {{ارزشهای اجتماعی}} | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | [[رده:فضایل اخلاقی]] | ||
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۲۸
عفت حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است. این ویژگی در اسلام از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است بهگونهای که فرد عفیف همرتبه و بلکه بالاتر از مجاهد در راه خدا دانسته شده است. عفت گستره مختلفی دارد مانند: پاکدامنی در کلام، شکم، پوشش، جمال و... .
معناشناسی
عفت و پاکدامنی در لغت به معنای مناعت و چشمپوشی از کارهای قبیح است و در اصطلاح اخلاق، حالتی نفسانی است که از غلبه بر جان آدمی جلوگیری میکند و در سایه آن، انسانها توانایی دوری از تمایلات و خواستههای شهوانی نفس را پیدا میکنند. پاکدامنی رعایت اعتدال در قوه شهویه است. هرگاه انسان قوه شهویه را تحت نظارت قوه عاقله بهکار گیرد، موجب کسب عفت میشود تا آنچه مفید به حال انسان است و سعادت او را تضمین میکند برای او حاصل شود. هنگامی که شهوت رها شود و به افراط بینجامد آن را «شَرَه» و زمانیکه در آن تفریط شود، آن را «خمودی» مینامند. کسیکه به خواسته نفس عمل کند و خود را بنده او قرار دهد از حد انسانیّت خارج و به مرز حیوانیّت نزدیک شده است[۱].
اهمیت عفت و پاکدامنی
عفت و پاکدامنی در دین مقدس اسلام از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است بهگونهای که قرآن کریم بهصراحت به حفظ عفت سفارش میکند و میفرماید: کسانی که امکانی برای ازدواج نمییابند، [باید پاکدامنی پیشه کنند] تا خداوند از فضل خود آنان را بینیاز گرداند[۲].
در روایات اسلامی نیز از عفت و پاکدامنی با تعبیرات بلندی یاد شده است.
- امام علی(ع) فرد عفیف را همرتبه، بلکه بالاتر از مجاهد در راه خدا میداند و میفرماید: پاداش مجاهدی که در راه خدا به شهادت رسیده، برتر از فرد پاکدامنی نیست که توان گناه داشته و گناه نکرده است، که پاکدامن در آستانه فرشته شدن است[۳].[۴]
- امام باقر (ع) فرمودند: "خداوند با هیچ چیزی برتر از عفتّ شکم و عفّت جنسی، پرستش نشده است"[۵]؛
- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "بر شما باد عفّت، و ترک کارهای ناورا"[۶].[۷]
گستره عفت
در روایات اسلامی، پاکدامنی حیطههای مختلفی از زندگی انسان را در برمیگیرد. از جمله موارد پاکدامنی میتوان به پاکدامنی در کلام، شکم، پوشش، جمال و... اشاره کرد.
عفت کلام
امام علی(ع) در بخشی از سخنانش در معرفی متقین میفرماید: «ساحت قدس او از فحش و بدزبانی نرم و مهربانانه دارد... دیگران را با لقبهای زشت و ناروا نخوانَد... مصیبت زدگان را شماتت نکند... در امور لغو و باطل قدم ننهد و از چارچوب حق خارج نشود... اگر از سخن لب فروبندد، غمگین نشود که سکوت او مصلحت و مفید است و اگر چهره به خنده گشاید، به قهقهه نرسد...»[۸].[۹]
عفت شکم
یکی از انواع عفتها رعایت اعتدال در خوردن و آشامیدن است، در روایات نیز تأثیر فراوانی برای آن بیان شده است. هرگاه انسان زیاد از حد بخورد و بیاشامد، قوه تفکر او ضعیف و قلب نیز قسیّ و سخت میشود، شهوت جنسی به هیجان میآید و آدمی از انجام عبادات و لذت مناجات بازمیماند. اهلبیت(ع) همچنین فواید فراوانی برای سیرنخوردن و رعایت عفت شکم بیان کردهاند، از جمله: نورانیّت و صفای دل، ذکاوت، تیزهوشی، رسیدن به لذت مناجات، یاد فقرا و مستمندان، یادآوری گرسنگی روز قیامت، تواضع و فروتنی، کاهش میل به خواب و... .
حد اعتدال در خوردن آن است که انسان آنقدر بخورد که سنگینی معده و درد گرسنگی، هر دو را از یاد ببرد و از یاد شکم بیرون بیاید؛ زیرا هدف از خوردن، ادامه زندگی و قوت در عبادت است. این امر تفسیری از کلام خداست که فرمود: بخورید و بیاشامید، اما اسراف نکنید[۱۰].[۱۱]
عفت پوشش
امام علی(ع) رعایت پوششِ زنان را عامل سلامت و استواری آنان میداند: آنان (زنان) را در صدف حجاب درپوشان تا از چشم زخم بُلهوسان برهند؛ زیرا دوام امنیّت و سلامت زن به پوشش و عفاف اوست[۱۲]. ثمره حجاب در جامعه اسلامی، عفت و پاکدامنی و محفوظ ماندن از گناه است. افزون بر این، لباس نباید مایه فخر، مباهات و شهرت قرار گیرد. امام(ع) در بیان صفات متقین از پوشش آنها که همراه با اعتدال است، یاد میکند[۱۳].[۱۴]
عفت و فقه
کسی که تصمیم بر ازدواج دارد، مستحب است همسری عفیف برگزیند و پاکدامنی او را بر دارایی و ثروتش ترجیح دهد[۱۵]. حتی در ازدواج موقت نیز، انتخاب همسری عفیف و مؤمن، استحباب دارد[۱۶].
چنان که عفت و پاکدامنی از جمله صفاتی است که مستحب است در انتخاب دایه مدّ نظر ولیّ کودک قرار گیرد[۱۷].
شرط تحقق احصان که موجب ثبوت حدّ قذف است، پاکدامنی از زنا در زن و لواط در مرد است. بنابراین، قذف زناکار یا لواط کار موجب ثبوت حدّ قذف نخواهد شد[۱۸].[۱۹]
جستارهای وابسته
- حجاب
- حیا
- دعت
- رفق
- زهد
- سخاوت
- شکر
- صبر
- صفای نفس
- عزلت
- عفت جنسی
- عفت چشم
- عفت زن
- عفت شغلی
- عفت شکم
- عفت صابر
- عفت گوش
- غبطه
- قناعت
- محبت ممدوح
- وقار
- آثار عفت
- احتراز از باعث نقص مروت
- یاری امام
- ازدواج برای عفت
- اسباب عفت
- استکانت
- افضلیت انسان از سایر مخلوقات
- انتظار مرگ
- اهل شرف
- پایه های ایمان
- پیروزی
- تذکر
- ترک سرقت
- تزکیه اعمال
- تسلیم
- تضعیف شهوت
- تفقد
- تفکر
- تقوا
- توبه
- جلب رزق
- جوانمردی
- جود
- چراغ حق
- حظ
- خیر
- خشوع
- خمودی
- خویشتن داری
- خوف از آتش جهنم
- دفع رزق
- دین ائمه
- دوری از دنیا
- راحتی
- رشد
- رضا
- رضا به کفاف
- زینت بخش ترین خصلت
- سیادت
- ستایش عفت
- سرقت
- شرافت انسان
- شره
- شفقت
- شوق به بهشت
- صبر بر شهوت
- عدالت
- استغناء
- فقیر عفیف
- قبول شهادت
- یقین
- کیاست
- کیّس
- کفایت
- کفاف معیشت
- لباس تقوا
- محبت اهل بیت
- محبت خیرات باقیه
- مراتب عفت
- مراقبه
- مروت
- مصادقت
- مصونیت نفس
- نرم خویی
- نشانه عفت
- هزینه زندگی
- وجوب عفت
- ورع
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ ﴿وَأَنكِحُوا الأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾؛ سوره نور، آیه ۳۲.
- ↑ «مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً، مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴٧۴.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۳- ۱۸۴.
- ↑ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۷۹.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلَيْكُمْ بِالْعَفَافِ وَ تَرْكِ الْفُجُورِ»؛ اصول کافی، ج۵، ص۵۵۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۲۳۶-۲۳۷.
- ↑ «بَعِيداً فُحْشُهُ لَيِّناً قَوْلُهُ... لَا يُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ... لَا يَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ... لَا يَدْخُلُ فِي الْبَاطِلِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ؛.. إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِكَ لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹٣.
- ↑ سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ ﴿ يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۳۱.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۴ ـ ۱۸۵.
- ↑ «وَ اكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِكَ إِيَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَيْهِنَّ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸۵.
- ↑ مستند الشیعة، ج۱۶، ص۱۴؛ جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۸.
- ↑ جواهرالکلام، ج۳۰، ص۱۵۷؛ تحریرالاحکام، ج۳، ص۵۲۲.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۰۶؛ تحریر الوسیلة، ج۲، ص۲۷۶.
- ↑ مفاتیح الشرائع، ج۲، ص۸۴؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۱۷ ـ ۴۱۸.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، صفحه ۴۱۱.