بت‌پرستی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
جز (جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن')
خط ۸: خط ۸:
== چیستی [[بت پرستی]] ==
== چیستی [[بت پرستی]] ==
[[بت]]، یعنی آنچه به جای خداپرستیده شود (خدای ساختگی). [[بت]] تندیسی است که [[بت‌پرستان]] به اشکال گوناگون مانند [[انسان]]، حیوان و یا ترکیبی از آن دو<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.</ref> از موادی مانند زر، سیم، سنگ، چوب، عاج و...<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.</ref> می‌ساختند و به عنوان نمادی از [[معبود]] و [[ملجأ]]<ref>شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref> آن را می‌پرستیدند و از آن [[حاجت]] می‌خواستند<ref>ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>، لذا شامل [[پرستش]] انواع [[بت‌ها]] نظیر مجسمه، تصویر و نماد [[خورشید]]، ماه، [[ستاره]]، [[فرشته]]<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج ۲، ص ۲۵۸؛ مراغی، احمد مصطفی، تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۳؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج ۷، ص ۲۳۹.</ref>، [[جن]]، [[انسان]]، حیوان، گیاهان و سایر موجودات طبیعی<ref>مقدسی، ابو نصر بن مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، ج۴، ص۲۶؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۷، ص ۷۷.</ref> می‌شود؛ بعضی [[بت]] کوچکی به گردن خود آویزان می‌‌کردند و بعضی [[بت]] [[خانوادگی]] یا قبیله‌ای داشتند و در مراسم‌های مختلف، حیوانی در پای [[بت]] [[قربانی]] می‌کردند.
[[بت]]، یعنی آنچه به جای خداپرستیده شود (خدای ساختگی). [[بت]] تندیسی است که [[بت‌پرستان]] به اشکال گوناگون مانند [[انسان]]، حیوان و یا ترکیبی از آن دو<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.</ref> از موادی مانند زر، سیم، سنگ، چوب، عاج و...<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.</ref> می‌ساختند و به عنوان نمادی از [[معبود]] و [[ملجأ]]<ref>شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref> آن را می‌پرستیدند و از آن [[حاجت]] می‌خواستند<ref>ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>، لذا شامل [[پرستش]] انواع [[بت‌ها]] نظیر مجسمه، تصویر و نماد [[خورشید]]، ماه، [[ستاره]]، [[فرشته]]<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج ۲، ص ۲۵۸؛ مراغی، احمد مصطفی، تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۳؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج ۷، ص ۲۳۹.</ref>، [[جن]]، [[انسان]]، حیوان، گیاهان و سایر موجودات طبیعی<ref>مقدسی، ابو نصر بن مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، ج۴، ص۲۶؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۷، ص ۷۷.</ref> می‌شود؛ بعضی [[بت]] کوچکی به گردن خود آویزان می‌‌کردند و بعضی [[بت]] [[خانوادگی]] یا قبیله‌ای داشتند و در مراسم‌های مختلف، حیوانی در پای [[بت]] [[قربانی]] می‌کردند.
و در اصطلاح [[قرآن]] به [[پرستش]] هر موجود مادی یا غیر مادی<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۱۶۸ ـ ۱۶۹، ۲۴۰؛ محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۳۵۲.</ref> و [[حقیقی]] یا اعتباری که انسان‌<ref>سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه، ص ۵۹.</ref> شأنی برای آن در نظر بگیرد و او را از [[توجه به خدا]] باز ‌دارد، [[بت‌پرستی]] گفته می‌‌شود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۴۹۳؛ طریحی، فخرالدین، مجمع‌البحرین، ج ۲، ص ۶۴۰؛ تَهانَوی، محمدبن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۰۹۷ ـ ۱۰۹۸؛ الانباری، ابوطالب، دائره‌المعارف الاسلامیه، ج ۱۴، ص ۳۵۶.</ref>. همچنین [[قرآن کریم]] ضمن [[نفی]] [[صفات خدایی]] از [[انسان]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref>، [[اطاعت]] بی‌قید و شرط از انسان‌های دیگر را که مساوی با [[پرستش]] آنها و شکلی از [[بت‌پرستی]] است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۶۷.</ref> نیز [[نفی]] می‌کند و حتی اعلام می‌دارد [[پیامبران الهی]] و [[فرشتگان مقرب]] نیز [[شایسته]] [[پرستش]] نیستند<ref>سوره آل عمران، آیه ۸۰.</ref>، زیرا هیچ‌کس در برابر [[خداوند]] به صورت مستقل قدرتی ندارد<ref>ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵. </ref>. چنانکه [[قرآن کریم]] اشاره می‌‌کند<ref>سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>، [[یهودیان]]، [[احبار]] و [[رهبان]] خود را ارباب و [[شریک]] [[خدا]] در [[عبادت]] قرار می‌دادند و [[مسیحیان]]، [[عیسی بن مریم]] را؛ در حالی‌که [[پرستش]] و [[عبادت]] مخصوص [[خداوند]] است و فقط به آن امر شده بودند<ref>ر. ک: سعیدیان‌فر، محمد جعفر، ایازی، محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۱۸-۲۲۳.</ref>. [[قرآن کریم]] همچنین از پیشنهاد [[مباهله]] [[پیامبر]] {{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] به عنوان آخرین حربه و [[سند]] در [[نفی]] هرگونه [[پرستش]] غیر [[خدا]] یاد کرده است و [[پیامبر]] {{صل}} را از [[احترام]] و [[تقدیس]] [[صلیب]] به عنوان [[بت‌پرستی]] [[نهی]] فرموده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۶۳؛ الانصاری، انب منظور، لسان العرب، ج ۱۵، ص ۲۱۴.</ref>.
و در اصطلاح [[قرآن]] به [[پرستش]] هر موجود مادی یا غیر مادی<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۱۶۸ ـ ۱۶۹، ۲۴۰؛ محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۳۵۲.</ref> و [[حقیقی]] یا اعتباری که انسان‌<ref>سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه، ص ۵۹.</ref> شأنی برای آن در نظر بگیرد و او را از [[توجه به خدا]] باز ‌دارد، [[بت‌پرستی]] گفته می‌‌شود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۴۹۳؛ طریحی، فخرالدین، مجمع‌البحرین، ج ۲، ص ۶۴۰؛ تَهانَوی، محمد بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۰۹۷ ـ ۱۰۹۸؛ الانباری، ابوطالب، دائره‌المعارف الاسلامیه، ج ۱۴، ص ۳۵۶.</ref>. همچنین [[قرآن کریم]] ضمن [[نفی]] [[صفات خدایی]] از [[انسان]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref>، [[اطاعت]] بی‌قید و شرط از انسان‌های دیگر را که مساوی با [[پرستش]] آنها و شکلی از [[بت‌پرستی]] است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۶۷.</ref> نیز [[نفی]] می‌کند و حتی اعلام می‌دارد [[پیامبران الهی]] و [[فرشتگان مقرب]] نیز [[شایسته]] [[پرستش]] نیستند<ref>سوره آل عمران، آیه ۸۰.</ref>، زیرا هیچ‌کس در برابر [[خداوند]] به صورت مستقل قدرتی ندارد<ref>ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵. </ref>. چنانکه [[قرآن کریم]] اشاره می‌‌کند<ref>سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>، [[یهودیان]]، [[احبار]] و [[رهبان]] خود را ارباب و [[شریک]] [[خدا]] در [[عبادت]] قرار می‌دادند و [[مسیحیان]]، [[عیسی بن مریم]] را؛ در حالی‌که [[پرستش]] و [[عبادت]] مخصوص [[خداوند]] است و فقط به آن امر شده بودند<ref>ر. ک: سعیدیان‌فر، محمد جعفر، ایازی، محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۱۸-۲۲۳.</ref>. [[قرآن کریم]] همچنین از پیشنهاد [[مباهله]] [[پیامبر]] {{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] به عنوان آخرین حربه و [[سند]] در [[نفی]] هرگونه [[پرستش]] غیر [[خدا]] یاد کرده است و [[پیامبر]] {{صل}} را از [[احترام]] و [[تقدیس]] [[صلیب]] به عنوان [[بت‌پرستی]] [[نهی]] فرموده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۶۳؛ الانصاری، انب منظور، لسان العرب، ج ۱۵، ص ۲۱۴.</ref>.
[[قرآن کریم]] با [[عنایت]] به [[قانون]] عمومی [[حاکم]] بر عالم یعنی [[خضوع]] و [[تسلیم]] موجود [[ضعیف]]، در برابر موجود [[قوی]] که همان [[پرستش]] نیروی [[قوی]] است، همه قدرت‌ها<ref>سوره بقره، آیه ۱۶۵.</ref>و عزت‌ها را<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> تنها برای [[خدا]] دانسته و تنها او را [[ولیّ]] و شفیع می‌شمارد که سزاوار [[پرستش]] است<ref>سوره انعام، آیه ۵۱.</ref> و بتها را موجوداتی بی‌اثر<ref>سوره احقاف، آیه ۴.</ref>، تندیس‌هایی بی‌روح و [[جان]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳.</ref>، مصنوع [[انسان]]<ref>سوره صافات، آیه ۹۵.</ref>، فاقد [[مالکیت]]<ref>سوره زمر، آیه ۴۳.</ref>، منفعل محض<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۷.</ref>،<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۲.</ref> مخلوقاتی نظیر پرستش‌کنندگانشان<ref>سوره صافات، آیه ۹۶.</ref> و [[ناتوان]] بر [[یاری]] خویش توصیف می‌‌کند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۵، ص ۵۶ و ۵۷.</ref> و در [[آیات]] متعددی آنان را [[ناتوان]] از جلب نفع و دفع ضرر از [[بت‌پرستان]] معرفی می‌‌کند<ref>سوره یونس، آیه ۱۸.</ref><ref>ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>  
[[قرآن کریم]] با [[عنایت]] به [[قانون]] عمومی [[حاکم]] بر عالم یعنی [[خضوع]] و [[تسلیم]] موجود [[ضعیف]]، در برابر موجود [[قوی]] که همان [[پرستش]] نیروی [[قوی]] است، همه قدرت‌ها<ref>سوره بقره، آیه ۱۶۵.</ref>و عزت‌ها را<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> تنها برای [[خدا]] دانسته و تنها او را [[ولیّ]] و شفیع می‌شمارد که سزاوار [[پرستش]] است<ref>سوره انعام، آیه ۵۱.</ref> و بتها را موجوداتی بی‌اثر<ref>سوره احقاف، آیه ۴.</ref>، تندیس‌هایی بی‌روح و [[جان]]<ref>سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳.</ref>، مصنوع [[انسان]]<ref>سوره صافات، آیه ۹۵.</ref>، فاقد [[مالکیت]]<ref>سوره زمر، آیه ۴۳.</ref>، منفعل محض<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۷.</ref>،<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۲.</ref> مخلوقاتی نظیر پرستش‌کنندگانشان<ref>سوره صافات، آیه ۹۶.</ref> و [[ناتوان]] بر [[یاری]] خویش توصیف می‌‌کند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۵، ص ۵۶ و ۵۷.</ref> و در [[آیات]] متعددی آنان را [[ناتوان]] از جلب نفع و دفع ضرر از [[بت‌پرستان]] معرفی می‌‌کند<ref>سوره یونس، آیه ۱۸.</ref><ref>ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.</ref>  
== [[بت پرستی]] در [[قرآن]] ==
== [[بت پرستی]] در [[قرآن]] ==

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۸

چیستی بت پرستی

بت، یعنی آنچه به جای خداپرستیده شود (خدای ساختگی). بت تندیسی است که بت‌پرستان به اشکال گوناگون مانند انسان، حیوان و یا ترکیبی از آن دو[۱] از موادی مانند زر، سیم، سنگ، چوب، عاج و...[۲] می‌ساختند و به عنوان نمادی از معبود و ملجأ[۳] آن را می‌پرستیدند و از آن حاجت می‌خواستند[۴]، لذا شامل پرستش انواع بت‌ها نظیر مجسمه، تصویر و نماد خورشید، ماه، ستاره، فرشته[۵]، جن، انسان، حیوان، گیاهان و سایر موجودات طبیعی[۶] می‌شود؛ بعضی بت کوچکی به گردن خود آویزان می‌‌کردند و بعضی بت خانوادگی یا قبیله‌ای داشتند و در مراسم‌های مختلف، حیوانی در پای بت قربانی می‌کردند. و در اصطلاح قرآن به پرستش هر موجود مادی یا غیر مادی[۷] و حقیقی یا اعتباری که انسان‌[۸] شأنی برای آن در نظر بگیرد و او را از توجه به خدا باز ‌دارد، بت‌پرستی گفته می‌‌شود[۹]. همچنین قرآن کریم ضمن نفی صفات خدایی از انسان[۱۰]، اطاعت بی‌قید و شرط از انسان‌های دیگر را که مساوی با پرستش آنها و شکلی از بت‌پرستی است[۱۱] نیز نفی می‌کند و حتی اعلام می‌دارد پیامبران الهی و فرشتگان مقرب نیز شایسته پرستش نیستند[۱۲]، زیرا هیچ‌کس در برابر خداوند به صورت مستقل قدرتی ندارد[۱۳]. چنانکه قرآن کریم اشاره می‌‌کند[۱۴]، یهودیان، احبار و رهبان خود را ارباب و شریک خدا در عبادت قرار می‌دادند و مسیحیان، عیسی بن مریم را؛ در حالی‌که پرستش و عبادت مخصوص خداوند است و فقط به آن امر شده بودند[۱۵]. قرآن کریم همچنین از پیشنهاد مباهله پیامبر (ص) در برابر مسیحیان نجران به عنوان آخرین حربه و سند در نفی هرگونه پرستش غیر خدا یاد کرده است و پیامبر (ص) را از احترام و تقدیس صلیب به عنوان بت‌پرستی نهی فرموده است[۱۶]. قرآن کریم با عنایت به قانون عمومی حاکم بر عالم یعنی خضوع و تسلیم موجود ضعیف، در برابر موجود قوی که همان پرستش نیروی قوی است، همه قدرت‌ها[۱۷]و عزت‌ها را[۱۸] تنها برای خدا دانسته و تنها او را ولیّ و شفیع می‌شمارد که سزاوار پرستش است[۱۹] و بتها را موجوداتی بی‌اثر[۲۰]، تندیس‌هایی بی‌روح و جان[۲۱]، مصنوع انسان[۲۲]، فاقد مالکیت[۲۳]، منفعل محض[۲۴]،[۲۵] مخلوقاتی نظیر پرستش‌کنندگانشان[۲۶] و ناتوان بر یاری خویش توصیف می‌‌کند[۲۷] و در آیات متعددی آنان را ناتوان از جلب نفع و دفع ضرر از بت‌پرستان معرفی می‌‌کند[۲۸][۲۹]

بت پرستی در قرآن

در بیش از ۳۰ آیه از آیات قرآن نیز درباره نام‌ها و اوصاف بت سخن گفته شده است[۳۰]. واژه‌هایی که در قرآن بر بت‌ها اطلاق شده عبارت است از:

  1. "صَنَم": مجسمه‌ای ساخته شده از نقره یا مس ریخته یا از چوب تراشیده شده است[۳۱] و برای تقرب به خدا پرستش می‌‌شود. بعضی از حکیمان گفته‌اند: این واژه را به هر چیزی که انسان را از توجه به خدا باز دارد و به خود مشغول سازد، نسبت می‌‌دهند[۳۲] و برخی گفته‌اند: صنم عبارت است از آنچه غیر خدا[۳۳]، با عبادت ظاهری یا باطنی و توجه قلب به سوی آن شی‌ء و تواضع و فروتنی در برابر آن و اعتقاد به تأثیر آن در دنیا و آخرت[۳۴] پرستش شود. این واژه ۵ بار به صورت جمع (اصنام) در قرآن آمده است.
  2. "وَثَن": به معنای سنگی است که آن را می‌تراشیدند و پرستش می‌کردند[۳۵]. همچنین این نام به بت‌های کوچک و پست و نیز تصاویر و شکل‌های ترسیم شده اطلاق شده[۳۶] و در قرآن سه بار به صورت جمع آمده است.
  3. "نُصُب": به قطعه سنگ‌های زیبا، بی‌شکل و بی‌نامی که در اطراف کعبه یا جاهای دیگر نصب می‌کردند و گاهی بر گرد آن طواف و روی آن قربانی کرده، خون بر آن می‌مالیدند و به آن تقرب می‌‌جستند گفته شده است[۳۷].
  4. "بعل": برخی آن را نام بتی خاص دانسته‌اند؛ برخی نیز می‌‌گویند: بعل هر موجودی است که دست برتر و قدرت بالاتری داشته باشد، به همین جهت به شوهر نیز بعل گفته می‌شود و عرب بر بت، از آن رو که اعتقاد داشتند قدرت برتر است، بعل می‌‌گفتند[۳۸].
  5. "وَدّ"، "سُواع"، "یَغوث"، "نَسْر" و "یَعوق": نام ۵ مرد صالح یا نام‌های ۵ فرزند آدم (ع) است که مجسمه آنها ساخته شده، یا نام بت‌هایی که در عصر خود نوح ساخته شده و مورد پرستش بوده است و عربها نیز به پرستش آنها روی آوردند[۳۹].
  6. "لات"، "عُزّی" و "مَنات": بت‌های سه‌گانه عرب و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند[۴۰]. لات به صورت انسان و عُزّی به صورت گیاه بود و هر دو بت در مسجدالحرام قرار داشت. منات نیز که از کهن‌ترین بت‌های عرب به شمار می‌آمده بزرگ‌ترین بت بوده و بیشترین پرستش کنندگان را داشته است[۴۱].

برخی "جبت" و "طاغوت" را نیز بتانی شمرده‌اند[۴۲] که نام آنها در قرآن آمده؛ اما با توجه به اطلاق و عمومیت معنای این دو واژه، نمی‌توان آنها را اسم خاص در نظر گرفت چراکه درباره هر معبودی غیر خدا به کار رفته است و بر معبود دروغین و هر متکبر متظاهر بی‌حقیقت[۴۳] اطلاق می‌شود. همچنین از واژه‌هایی چون "آلهه"، "تماثیل" (جمع تمثال به معنای تصویر و مجسمه که عکس‌های روی پرده را نیز شامل می‌شود)، "اولیاء"، "انداد"، "ماتنحتون" (آنچه می‌تراشید)، "شرکاء"، "شفعاء"، "شهداء" و "ارباب" که به اوصاف بتها ـ اعم از واقعی و ادعایی ـ اشاره دارند نیز معنای بت داده شده است[۴۴]. گفتنی است آیات مربوط به شرک که بیشتر درباره بت‌پرستان ساکن شبه جزیره عربستان است[۴۵] نیز به بحث ارتباط می‌یابند[۴۶][۴۷]

پیشینه بت پرستی

باید توجّه داشت اکثر مردم دنیا در طول تاریخ، بت پرست بوده‌اند[۴۸]. برخی از باستان شناسان در آثار کلده و بابل از ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح مجسمه‌هایی یافته‌اند که نشانه بت‌پرستی اقوام پیشین است[۴۹]، شاید بتوان گفت مهمترین علت این پیشینه قابل توجه، ماهیت بت‌پرستی است که نوعی تحریف در عقیده فطری خداپرستی است؛ با توجه به اینکه فطرت خداپرستی همواره در میان انسان‌ها بوده، تحریف آن نیز در میان افراد نادان پیوسته وجود داشته است، بنابراین تاریخ بت‌پرستی را می‌توان با تاریخ پیدایش انسان همراه دانست[۵۰]، همچنین بت‌پرستی آیین رایج عرب پیش از اسلام بوده است[۵۱][۵۲] برخی اولین رواج دهنده بت‌پرستی را در میان اعراب "ابوکبشه" و برخی دیگر "عمرو بن لحیّ" به تقلید از شامیان دانسته‌اند[۵۳]. براساس گفته‌ای، پس از سکونت حضرت اسماعیل (ع) در مکه و زیاد شدن فرزندانش، شرایط برای زندگی آنان سخت شد و ناگزیر به اطراف کوچ کردند و هر کدام قطعه سنگی از حرم برای بزرگداشت آن با خود بردند و آن را طواف می‌کردند تا به تدریج معبود آنان شد[۵۴]. از قرآن‌کریم استنباط می‌شود گرایش به بت‌پرستی از زمانی نزدیک به عصر حضرت نوح وجود داشته است: وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا[۵۵]؛[۵۶] بعضی گفته‌اند: هنگامی که نوح از طواف قبر آدم (ع) جلوگیری کرد، مردم به تحریک ابلیس بتهایی ساختند و به پرستش آنها پرداختند[۵۷]. برخی هم شیوع بت‌پرستی را اندکی پس از طوفان نوح (ع) تصور کرده‌اند[۵۸]. اما از زمان‌های قبل‌تر سخنی در میان نیست. پس از آن قرآن از بت‌پرستی قوم عاد[۵۹]، ثمود[۶۰] (که ۷۰ بت داشتند)[۶۱]، اصحاب مدین[۶۲]، اهل سبا[۶۳]، اصحاب القریه[۶۴]، قوم ابراهیم[۶۵]، مصریان در زمان حضرت یوسف (ع)[۶۶] که به گفته فخر رازی در آن زمان ارواح فلکی را می‌پرستیده‌اند[۶۷]،[۶۸] زمان موسی (ع)[۶۹] و بنی اسرائیل[۷۰]، حضرت لوط، یونس و عیسی (ع) خبر داده است[۷۱]. لذا یکی از نقاط اشتراک تمدن‌های هفت‌گانه، بت‌پرستی بوده و اکثر مردم دنیا در طول تاریخ بت پرست بوده‌اند[۷۲]. هم‌اکنون نیز صدها میلیون بت پرست در شرق و غرب جهان وجود دارد و شمار آنان از مجموع مسیحیان، یهودیان و مسلمانان که تابع توحید حضرت ابراهیم‌اند، بیش‌تر است[۷۳][۷۴]

انگیزه‌های بت پرستی

بت‌پرستان به رغم اینکه خداوند را رب الارباب و خالق هستی می‌دانستند و بتی را که از قطعه‌ای چوب یا سنگ ساخته شده یا جرمی از اجرام آسمانی است، خالق جهان نمی‌دانستند، خدا را رها کرده و بتها را به جای او می‌پرستیدند، ازاین‌رو دانشمندان کوشیده‌اند انگیزه‌های آغازین بت‌پرستی را هرچند بطلان آن در تحلیل عقلی ثابت شود، توجیه کنند؛ در این ارتباط وجوهی ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. بزرگداشت مردان بزرگ: بت‌پرستی با ساختن مجسمه مردان بزرگ بعد از مرگشان برای بزرگداشت آنان آغاز شد[۷۵]. آنها برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره بزرگانشان تندیس آنان را می‌ساختند و در کنار آن به عبادت خدا می‌پرداختند؛ ولی نسل‌های جدید که از عقاید نیاکان خود آگاهی نداشتند گمان کردند پدرانشان آن تندیس‌ها را می‌پرستیدند، از این رو آنان به پرستش مجسمه‌ها روی آوردند[۷۶][۷۷] این مطلب را روایات نیز تأیید می‌کند؛ براساس برخی از این‌ روایات شیطان ۵ بت به نام فرزندان آدم ساخت و با مرگ هر یک از آنان تندیسی را به شکل او برای بازماندگانش قرار می‌داد و بدین سبب نسل‌های بعد به تدریج به بت‌پرستی روی آوردند[۷۸][۷۹]
  2. اعتقاد به واگذاری تدبیر امور دنیوی به سیارات: گروهی اعتقاد داشتند خدای بزرگ سیارات هفت‌گانه را آفریده ـ و آنها همانند انسان‌ها دارای جسم و روح هستند[۸۰] ـ و تدبیر عالم پایین را به آنان واگذاشته و بشر، بنده این سیارات و سیارات، بندۀ خدای بزرگ‌اند، پس بر انسان واجب است ارواح سیارات را پرستش کند[۸۱] و چون ارواح خارج از عالم اجسام هستند، اجرام سیارات را که به منزله بدن آنهاست[۸۲] به نیابت از روح آنها پرستیدند، اما هنگامی که مشاهده کردند سیارات همواره حاضر نیستند، برای هر کدام سمبلی از ماده و جسم ساختند؛ به عنوان مثال بت خورشید را از طلا ساختند و با سنگ‌هایی مانند یاقوت و الماس زینت دادند. بت ماه را نیز از نقره ساختند[۸۳] و به عبادت آنها پرداختند و سعادت و شقاوت انسان را به چگونگی قرار گرفتن آنها در طالع‌های آنان می‌دانستند[۸۴]. آنان برای هر یک از ۷ سیاره انگشتری به شکل آن سیاره ساختند و در ساعتی مخصوص از روز به دست کرده، عبادت می‌کردند[۸۵].
  3. اعتقاد به حلول خدا در اجسام: علت بت پرستی گروهی از مشرکان این بود که آنها اعتقاد داشتند خدا در بعضی از اجسام شریف و اشخاص حلول می‌کند[۸۶].
  4. تقدیس مظاهر قدرت خدا: گروهی آنچه را مظهر قدرت خدا و مایه خیر و منبع برکت یا دارای عظمت ظاهری بود تقدیس می‌کردند، زیرا فکر می‌‌کردند این قدرتْ ذاتی آن مخلوق است و او از سنن الهی و نظام علت و معلول خارج است[۸۷]؛ مثلاً اقوامی آفتاب‌پرست، ماه‌پرست و ستاره‌پرست بودند و گروهی آتش را می‌پرستیدند و به تدریج این منابع خیر و برکت در نظر آنان چنان مقدس جلوه داده می‌شد که برای آن، روح مرموزی قائل می‌شدند و آن را خدایی از خدایان می‌شمردند[۸۸].
  5. اعتقاد به عدم لیاقت انسان برای عبادت خدا: گروهی معتقد بودند ما شایستگی عبادت خدا را بدون واسطه نداریم، زیرا ما به انواع آلودگی‌های بشری، گناهان و خطاها مبتلا هستیم و از طرفی خداوند، نامحدود و بزرگ‌تر از آن است که انسان‌های محدود بر او احاطه عقلی یا حسّی پیدا کنند، پس ممکن نیست انسان مستقیما بتواند خدا را بپرستد[۸۹] و از طرفی ممکن نبود برای خدای نامحدود تمثالی بسازند، لذا برای آن جنبه از تدبیر عالم که برایشان مهم بود و پروردگار و مدبّری از طرف خداوند برای آن قائل بودند، بتی می‌ساختند و آن را می‌‌پرستیدند[۹۰]. آنان این پرستش را وسیله عزت خود می‌دانستند. قرآن کریم از قول آنان نقل می‌کند: «و به جای خدا، معبودانی اختیار کردند تا برای آنان [مایه] عزت باشد»[۹۱].
  6. اعتقاد به مظهریت بتها برای فرشتگان: گروهی دیگر اعتقاد داشتند فرشتگان مقام و منزلتی والا نزد خدا دارند و می‌گفتند: ما این بتها را به عنوان مظهر و صورت فرشتگان برگزیده‌ایم تا ما را به خدا نزدیک کنند[۹۲]، گروهی دیگر می‌گفتند: بتها به منزله قبلۀ ما به هنگام عبادت خدا هستند، چنان‌که مسلمانان روبه قبله عبادت می‌کنند[۹۳]. البته این مقایسه درست نیست، زیرا مسلمانان رو به قبله خدا را می‌پرستند و به این جهت بسیاری از عبادات مانند دعا و مناجات، احرام و سعی بین صفا و مروه مشروط به توجه به کعبه نیست؛ ولی بت‌پرستان رو به بت، بت را پرستش می‌کنند؛ نه خدا را و بر فرض پرستش خدایِ بت، ارواح بت را می‌پرستند و در هر صورت خدا را نمی‌پرستند[۹۴]. فرقه‌ای نیز معتقد بودند در کنار هر بتی شیطانی است و هر کس آن بت را بپرستد و حق عبادتش را به‌جا آورد شیطان حاجت‌های او را به فرمان خدا برمی‌آورد و اگر نپرستد شیطان او را بدبخت می‌کند[۹۵].
  7. پیوند متقابل اجتماعی میان افراد و جامعه: مشرکان، بت‌پرستی را رمز وحدت و مایه پیوند میان خود و نیاکانشان و جامعه و حلقه اتصالی بین سران کفار و پیروان آنها می‌دانستند[۹۶].[۹۷]

زمینه‌های بت پرستی

قرآن کریم ضمن انتقاد شدید از شرک و بت‌پرستی و نفی همه مظاهر آن، تأکید بر ربوبیت مطلق الهی و دعوت مردم به توحید و یکتاپرستی، اموری را خاستگاه و زمینۀ بت‌پرستی می‌داند که مهم‌ترین آنها عبارت است از:

  1. نادانی: زمینه اصلی بت‌پرستی جهل و ناآگاهی است. قرآن کریم نیز در آیات متعددی به این نکته اشاره می‌‌کند: وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ[۹۸]؛ بت‌پرستان با تکیه بر حدس و گمان و بدون داشتن دلیل نقلی یا برهانی نظری یا شاهدی از علوم و آگاهی‌های بشری و تنها با طرح شبهات فکری که خود ناشی از شهوت عملی آنان است، آن را پذیرفته‌اند، ازاین‌رو قرآن کریم با بیان اوصاف بت‌پرستان آنان را انسان‌هایی نادان می‌‌داند[۹۹]. از یک سو این نادانی، جهل به خداوند و از سوی دیگر ناآگاهی انسان از علل اصلی حوادث جهان که باعث می‌‌شود گاهی آنها را به علل خیالی و خرافی از جمله بت‌ها نسبت ‌دهد و از سوی سوم کوته فکری برخی انسان‌ها که آنها را تا سر حد چارپایان بلکه پست‌تر سقوط داده است، زمینه گرایش به بت‌پرستی را فراهم می‌کند[۱۰۰].
  2. حس‌گرایی: یکی از مهم‌ترین زمینه‌های گرایش به بت‌پرستی در طول تاریخ، حس‌گرایی بوده است[۱۰۱]. انسان همواره در لغزشگاه مجسم ساختن امور معنوی و تلاش برای محسوس ساختن امور غیر محسوس، از طریق مجسمه‌سازی و تصویر و نقاشی بوده و هست[۱۰۲][۱۰۳] عمده مصائبی که در اجتماعات دینی پدید آمده و از آثار بت‌پرستی ابتدایی (که مشرکان اجسام و اجرام را مورد پرستش قرار می‌‌دادند) است نیز در این حس‌گرایی ریشه دارد[۱۰۴].
  3. تقلید کورکورانه: پرورش در محیط بت‌پرستی و اثرپذیری از فرهنگ‌های غلط[۱۰۵] و تقلید از آیین نیاکان از زمینه‌های تداوم انتقال بت‌پرستی از نسلی به نسل دیگر محسوب می‌شود. گروهی از بت‌پرستان فرشتگان را دختران خدا می‌پنداشتند و آنها را پرستش می‌کردند و چون از علت آن پرسیده می‌شد، در پاسخ می‌گفتند: ما به آیین پدرانمان پایبندیم[۱۰۶]. همچنین قوم فرعون به موسی گفتند: قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ[۱۰۷]. بت‌پرستان مکه نیز چون به آنها گفته می‌شد: از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید در برابر این پیشنهاد می‌گفتند: قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا[۱۰۸]. یا زمانی که آیات روشن خدا بر آنها خوانده می‌شد می‌گفتند: مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ[۱۰۹]. در واقع برای اثبات حقانیت آیین خود و قداست آن تنها بر راه و رسم نیاکان تأکید کردند. قرآن در برابر این منطق که مبتنی بر لجاجت و عناد است، می‌فرماید: آیا از آنان پیروی می‌کنند، هرچند که پدرانشان چیزی نمی‌فهمیدند و راهیافته نبودند[۱۱۰]. در واقع تقلید آنها اگر تقلید جاهل از عالم بود پذیرفته بود؛ ولی چنین نبود، بلکه تقلید جاهلی از جاهل دیگر بود.
  4. هواپرستی و پیروی از گمان: یکی از زمینه‌های انحراف از فطرت توحیدی و روی آوردن به بت‌پرستی پیروی از گمان و هوای نفس است[۱۱۱][۱۱۲] قرآن با تشبیه بت‌پرستان به چارپایان بلکه گمراه‌تر از آنها[۱۱۳] در حقیقت به وجه مشترک میان چارپایان و بت‌پرستان اشاره می‌کند که تعقل نمی‌کنند[۱۱۴] اما آنها از چارپایان نیز بدترند، زیرا امکان تعقل و اندیشه دارند و از آن استفاده نمی‌کنند. از سوی دیگر این هواپرستی موجب می‌‌شد زمانی که آنان بت سنگی دیگری که به نظرشان دلپذیرتر و با هوای نفس آنها هماهنگ‌تر بود، آن را انتخاب کرده و مورد پرستش قرار دهند[۱۱۵] و اینگونه برای فریبکاری بیشتر نفس عماره خویش و نفوذ شیطان، راه را باز می‌‌کردند[۱۱۶]شیطان نیز به تصریح خودش در پی تغییر فطرت توحیدی انسان‌هاست[۱۱۷]؛ به عنوان مثال در داستان قوم بت پرست سبأ به عنوان تزیین‌ کننده خورشید پرستی و مانعی بر سر راه پرستش خدای یگانه و هدایت انسان‌ها معرفی شده است[۱۱۸].
  5. دنیا‌گرایی: قرآن، دنیاطلبی ثروتمندان که توحید را مانع تحقق مطامع دنیوی خویش می‌دانستند و به بهانه‌های واهی به رویارویی با پیامبران برمی‌خاستند از زمینه‌های بت‌پرستی می‌شمارد[۱۱۹]. همچنین خداوند در آیه ۴۴ سوره انبیاء[۱۲۰] زندگی مرفه بت‌پرستان و برخورداری آنان و پدرانشان از نعمت‌های الهی، از جمله عمر طولانی را به عنوان زمینه انحراف از توحید و روی آوردن به بت‌پرستی مورد تأکید قرار می‌دهد. و در آیه ای دیگر[۱۲۱] از زبان معبودهای باطل می‌گوید: خداوند آنها و پدرانشان را از نعمت‌های این زندگی برخوردار ساخت و همین باعث فراموش کاری آنها شد. بدین‌سان می‌بینیم رهبری بت‌پرستان بیشتر از طبقه اشراف و ثروتمندان جامعه شکل می‌گیرد.
  6. خود بزرگ بینی: خود بزرگ بینی (استکبار) برخی از اقوام پیشین زمینه بت‌پرستی آنان بوده است، چنان‌که قوم ثمود[۱۲۲] و قوم شعیب نیز با همین روحیه به بت‌پرستی روی آوردند. علاوه براین خداوند در قرآن کریم با اشاره به صفاتی از بت پرستان، زمینه‌های اخلاقی دیگری را نیز برمی شمارد، از جمله: متکبر[۱۲۳]، هواپرست و اسیر نفس اماره[۱۲۴]، خودپرست، بی‌تقوا[۱۲۵]، دروغگو[۱۲۶]، مقلّد[۱۲۷]، پیرو شیطان[۱۲۸]، واپسگرا و مخالف هرگونه نوآوری[۱۲۹]، منحرف و گمراه[۱۳۰] و دارای اعمالی باطل و پوچ وصف می‌کند که با عبرت نگرفتن از تاریخ، آیات الهی را تکذیب می‌کنند و با افترا و دروغ بستن به خدا، به استهزا و تمسخر پیامبران الهی و توطئه‌گری بر ضد آنان و گمراه کردن دیگران می‌پردازند[۱۳۱][۱۳۲]

اعتقادات بت پرستان

بت‌پرستی گرچه به ظاهر یک مذهب است و تقریباً به یک ریشۀ واحد (پرستش، اعتقاد به شفیع گرفتن و وجود واسطه بین انسان‌ها و خدا) بازمی گردد[۱۳۳]؛ اما آرای بت‌پرستان چنان پراکنده و پیرویشان از هواهای نفسانی و پذیرش خرافات به قدری فراوان است که شمارش مذاهب آنها محال است، لذا اکثر این فرقه‌ها از اصول ثابت و قواعد منظم و هماهنگی برخوردار نیستند[۱۳۴]؛ ولی در عین حال آنچه از میان مذاهب بت‌پرستی، منظم شده و از شهرت و موقعیت ویژه‌ای برخوردار گشته است، بت‌پرستی برهمایی و بودایی است که اهل کتاب هم از آنان متأثرند[۱۳۵]، وجوه مشترک این مذاهب که بیشتر بت‌پرستان به آنها معتقدند چنین است[۱۳۶]:

  1. اعتقاد به خداوند هستی بخش: آنان در اعتقاد به خداوند به عنوان یگانه خالق هستی مشترک‌اند[۱۳۷]. تنها برای خدا شریکی مساوی و همطراز او در علم، قدرت و حکمت قائل‌اند که معتقدند از او نشأت می‌گیرد[۱۳۸][۱۳۹]
  2. اعتقاد به شفاعت و واسطه‌گری بت‌ها و ترس از غضب آنان: بت‌پرستان گرچه خدا را خالق هستی می‌دانستند؛ ولی او را نمی‌پرستیدند، بلکه عبادت را مخصوص بت‌های خود دانسته، آنها را به عنوان واسطه‌های تکوینی بین خود و خدا تقدیس می‌کردند، گرچه برخی از این عقیده نیز منحرف شده، برای بتها استقلال قائل شدند[۱۴۰]. آنان اعتقاد داشتند خداوند تدبیر موجودات زمینی را به اجرام آسمانی ـ که آنان را دارای روح می‌دانستند ـ و فرشتگان و جنیان و قدّیسان، به عنوان فرزندان خدا که واجد بخشی از حقیقت خدا هستند و سایر موجودات قدرتمند طبیعی و غیر طبیعی که بتها نماد آنهاست واگذاشته و نیز برای هر نوعی از انواع مخلوقات خدایانی وجود دارد؛ مانند خدای آسمان، خدای زمین و خدای دریا و ذات خداوند هیچ‌گونه دخالتی در تدبیر عالم و شئون آن ندارد، پس پرستش او بی‌معناست[۱۴۱]، افزون بر این از آنجا که آنها شفاعت را امری تکوینی برای بت‌ها و لازمه وجود قوی‌ترها برای جلب نفع و دفع شر در عالم می‌دانستند؛ معتقد بودند بتها سمبل قوی‌ترها و موجوداتی مستقل، دارای قدرت نافذ و توانا بر آمرزش گناهان و در سرنوشت بت‌پرستان مؤثرند[۱۴۲]. آنها بدین جهت و نیز به جهت نیازهای فراوانشان برای ادامه زندگی و بی‌دفاعی در محاصره بلاها و شرور، از یک سو به امید جلب منفعت و عزت[۱۴۳]و از سوی دیگر به سبب ترس از قهر و غضب بتها ـ که به گمان آنها بر حوادث دنیوی سلطه داشتند ـ جهت دفع شر از خویش، به پرستش بتها روی آورده بودند و بر اثر همین ترس بود که ابراهیم را به انتقام خدایان تهدید کردند، چنان‌که قوم هود در پاسخ دعوت آنان به یکتاپرستی و رویگردانی از عبادت بتها می‌گفتند: بت‌های ما به تو آزار رسانده و تو را دیوانه کرده‌اند[۱۴۴][۱۴۵]
  3. انکار معاد: بت‌پرستان به رغم اعتقاد به مبدأ، روز رستاخیز و بازگشت به سوی خدا را منکر بودند و به خاطر آن با تاکید سوگند یاد می‌کردند[۱۴۶][۱۴۷]
  4. اعتقاد به جبر: بت‌پرستان خود را مجبور و بت‌پرستیشان را بنا به اراده خدا می‌دانستند: وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا[۱۴۸]؛ قرآن کریم ضمن نفی این پندار نادرست بر اختیار و آزادی انسان در پرستش تأکید می‌ورزد
  5. انکار نبوت انبیای الهی: بت پرستان معتقد بودند پیامبران، بشری همانند سایر انسان‌ها هستند و ادعای نبوت ایشان حقیقت ندارد: فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ[۱۴۹][۱۵۰]
  6. اعتقاد به تجلی آمیختگی نیروهای آسمانی و زمینی در بت ها: آنان طلسمات معینی روی بت‌های مختلف می‌گذاردند و سپس به بت‌ها برای آن طلسم‌ها تقرب می‌جستند. طلسم نوعی سحر است و به گفته برخی از مفسران، اَشکال و نقش‌هایی است که می‌پنداشتند به وسیله آنها قوای آسمانی با زمینی آمیخته و مبدأ آثار شگفت‌آوری می‌گردد! این نقش‌ها را بر اشیای مختلف می‌نهادند و معتقد بودند به وسیله آنها موجودات موذی و آزار رسان از آن اشیا دور می‌شوند[۱۵۱].
  7. بت به عنوان نمادی از خداوند و فرشتگان: گروهی نیز معتقد بودند خدا و فرشتگان اجسامی در عرش و دارای زیباترین صورت‌اند و خدا، نور بزرگ و فرشتگان، نورهای کوچک‌ترند، ازاین‌رو بت بزرگ را که زیباترین بت بود، مجسمه خداوند بزرگ و بت‌های دیگر را مجسمه‌های فرشتگان قرار داده، آنها را می‌پرستیدند[۱۵۲].
  8. اعتقاد به تناسخ: همه یا بیشتر بت‌پرستان به تناسخ معتقد بودند. آنان چنین می‌پنداشتند که هنگام مرگِ هر انسان، جانش به کالبدی دیگر منتقل می‌شود که در حال خلقت است و همچنین هنگام مرگِ آن بدن باز روح به بدنی دیگر می‌رود. حال اگر در بدن پیشین سعادتی کسب کرده بود، در بدن جدید متنعم و سعادتمند می‌گردد و اگر در بدن قبلی شقاوت کسب کرده باشد، به بدنی تعلق می‌گیرد که در آن معذب باشد تا کیفر عمل خود را ببیند[۱۵۳][۱۵۴]

مبارزه انبیای الهی با بت پرستی و ادله آنان

انبیای الهی همواره با بت‌پرستی که ریشه در جهل و خرافات داشت مبارزه می‌کردند، آنان با توکل بر خدا، دلسوزی، مدارا[۱۵۵] و استقامت با بت‌پرستان مواجه می‌شدند و با استفاده از ضرب‌المثل‌های ساده اما حکیمانه و اجتناب از هرگونه توهین به بت ـ که عکس‌العمل ناروای آنان را در پی داشته باشد ـ[۱۵۶] به ارشاد و راهنمایی آنان می‌پرداختند[۱۵۷]. اما از سوی دیگر بت‌پرستان با توطئه‌های فراوان، برضدّ آنان و تهمت‌های ناروا نظیر سفاهت، جنون و شاعری[۱۵۸] به مقابله با پیامبران برمی‌خاستند. قرآن کریم در بسیاری از موارد از مبارزات پیامبران پیشین با اقوام بت‌پرستشان سخن گفته است[۱۵۹]؛ در اینجا به بخشی از این مجاهدت‌ها اشاره می‌‌کنیم:

  1. حضرت ابراهیم (ع): در زمان حضرت ابراهیم (ع)، قوم ایشان بر اثر نادانی و ضعف فکری گرفتار انواع بت‌پرستی مانند پرستش ستاره، ماه و خورشید شده بودند و با تعصب جاهلی به گونه‌ای بر آن اصرار و مداومت می‌ورزیدند که مردم حتی توان تصور مخالفت با آن را نداشتند، از همین رو پس از آنکه ابراهیم با آنان به مقابله برخاست ابتدا سخن او را نوعی بازی تلقی کردند[۱۶۰]. رهبری بت پرستان را در آن زمان "آزر" (که عمو یا جد مادری یا ناپدری ابراهیم بود[۱۶۱]) بر عهده داشت[۱۶۲]، لذا آن حضرت قیام در برابر بت‌پرستی را از او آغاز کرد[۱۶۳]. حضرت ابراهیم (ع) در آغاز با ادب[۱۶۴] و مدارا[۱۶۵] از علت گرایش آزر به بت‌پرستی جویا شد، آنگاه گمراهی او و قومش را با صراحت به وی گوشزد کرد[۱۶۶] و فرمود اگر از او پیروی نکند به عذاب الهی گرفتار خواهد شد. ابراهیم (ع) پیش از این نیز مخالفت عملی خود را با غوطه ور ساختن بت‌ها در لجنزار به وی نشان داده سپس در بین مردم فریاد زد: چه کسی چیزی را که سود و زیانی برایش ندارد می‌خرد؟! پس از این اقدام به جرم توهین به بت‌ها به فرمان آزر زندانی شد[۱۶۷][۱۶۸]
  2. حضرت نوح (ع): قوم حضرت نوح (ع) نه تنها خودشان بت‌پرست بودند، بلکه بزرگان ایشان سعی در گمراه کردن دیگران نیز داشتند[۱۶۹]. نوح (ع) که نخستین پیامبر صاحب شریعت و کتاب بوده و در قرآن از نخستین منادیان توحید به شمار آمده است[۱۷۰] در برابر آنان قیام کرد و ضمن دعوت آنان به توحید و استدلال بر بطلان و نفی بت‌پرستی، آنان را از نتیجه عمل زشت بت‌پرستی که عذاب الهی است بر حذر داشت. اما قوم نوح او که برای بت‌های پنج‌گانه ودّ، سواع، یغوث، یعوق و نسر ـ که به ترتیب به شکل‌های مرد، زن، شیر، اسب و باز بودند ـ احترام ویژه‌ای قائل بودند، سخنان نوح (ع) قابل تحمل نبود لذا به مقابله با او برخاستند و با انکار نبوت وی به بهانه عدم صلاحیت بشر برای رسالت الهی، به او نسبت گمراهی، دیوانگی و برتری‌طلبی دادند[۱۷۱] و وی را به تبعید و سنگسار تهدید کردند. قوم نوح با توجّه به خوی استکباری و با لجاجت، بر بت‌پرستی خود اصرار ورزیده، خواستار تحقق عذاب گشتند؛ سرانجام وعده الهی تحقق یافت و قوم نوح در طوفان و طغیان آب غرق شدند[۱۷۲][۱۷۳]
  3. حضرت هود (ع): قوم عاد که بعد از قوم نوح زندگی می‌کردند، جمعیتی بت‌پرست بودند و پرستش بت‌ها را موجب قرب به خدا و بهرمندی در دنیا می‌دانستند[۱۷۴]. سرانِ ایشان نیز بدون داشتن دلیل و برهانی در برابر دعوت هود (ع) به پرستش خدای یکتا و ترک بت‌پرستی، به جدال برخاسته، به بت‌پرستی خویش اصرار ورزیدند و اعلام کردند ما هرگز بر اثر سخنان تو از پرستش بت‌ها دست برنمی‌داریم[۱۷۵]. آنان که ارتباط بشر با عالم غیب را محال می‌پنداشتند، با نسبت دادن جنون به هود (ع) بر اثر زیان رساندن برخی از بت‌ها و تکذیب نبوت وی، آن حضرت را به تبعید تهدید کردند[۱۷۶] ولی هود (ع) از بت‌ها بیزاری جست و با این عمل نشان داد نه تنها از بت‌ها کاری ساخته نیست، بلکه اگر خدا نخواهد بت‌پرستان نیز با همه قدرتشان نمی‌توانند زیانی به او برسانند، بنابراین اعلام کرد: با توکل بر خدا و آگاهی از اینکه هیچ جنبنده‌ای در جهان نیست، مگر اینکه در قبضه قدرت و فرمان خداوند قادر است، به شما اخطار می‌کنم اگر از راه حق روی برتابید به من زیانی نمی‌رسد. من به رسالت خویش عمل کردم؛ ولی بدانید خدا به زودی شما را نابود خواهد کرد[۱۷۷]. سرانجام قوم عاد با وزش بادی ویرانگر به کیفر اعمال زشت خود رسیدند و نابود شدند[۱۷۸] و لعنت خدا را در دنیا و آخرت نصیب خود ساختند[۱۷۹].
  4. حضرت صالح (ع): حضرت صالح (ع) با معجزه الهی برای هدایت قوم بت پرست ثمود برگزیده شد. صالح (ع) آنان را از بت‌پرستی برحذر داشت و با تاکید بر آفرینش انسان‌ها به دست خداوند و خواسته وی مبنی بر آبادانی زمین به دست انسان از آنان خواست تا درباره گذشته خود آمرزش‌‌طلبیده، از آن پس به عبادت خدا روی آورند[۱۸۰]. امّا قوم ثمود با روحیه استکباری و خود بزرگ‌بینی که زمینه‌ساز بت‌پرستی آنان شده بود، به نفی توحید پرداختند و با اعتقاد به عدم امکان ارتباط بشر محدود با عالم غیب، حضرت صالح (ع) را تکذیب کردند[۱۸۱]. حضرت صالح (ع) استقامت کرد و با تاکید بر عاقبت عملشان که عذاب الهی را در پی دارد، سعی کرد آنان را از مخالفت با دعوت خویش بر حذر دارد؛ امّا آنان حق را نپذیرفتند و برای کشتن صالح توطئه کردند و سرانجام تصمیم خود را مبنی بر نابود کردن شتر ماده (ناقه صالح یا شتر صالح)ای که با معجزه الهی خلق شده و وسیله آزمایش قوم ثمود بود، عملی کردند. پس به عذاب الهی دچار گشته و هلاک شدند[۱۸۲][۱۸۳]
  5. حضرت شعیب (ع): قوم شعیب که اهل مدین بودند نیز به بت‌پرستی روی آورده بودند. شعیب (ع) با دعوت به توحید، آنان را به ترک بت‌پرستی توصیه کرد؛ امّا اهل مدین گفتند: آیا نماز تو باعث شده است ما را به ترک پرستش آنچه پدرانمان می‌پرستیدند امر کنی؟ آنگاه شعیب (ع) و پیروانش را به تبعید و سنگسار تهدید کردند در حالی که در آیات متعددی آمده است شعیب (ع) با بیّنه و معجزه الهی، به قصد اصلاح، آنان را به توحید، استغفار و رجوع به سوی خداوند فراخواند و از عذاب الهی مانند آنچه بر قوم نوح (ع) و هود (ع) و صالح (ع) فرود آمده بود برحذر داشت[۱۸۴][۱۸۵]
  6. حضرت یوسف (ع): از برخی از آیات قرآن استفاده می‌‌شود مردم مصر نیز در زمان حضرت یوسف (ع) بت‌پرست بوده‌اند[۱۸۶]. یوسف (ع) اگرچه در زندان بود؛ امّا در همان‌جا به مقابله با بت‌پرستی برخاست و به شهادت عقل و فطرت بر برتری خدای قادر و یگانه، بر خدایان مقهور و ذلیل استدلال کرد و بت‌پرستی را اندیشه‌ای بدون دلیل و از روی تقلید محض و ناشی از جهل دانست و همبندان خود را به توحید و نفی بت‌پرستی فرا خواند[۱۸۷].[۱۸۸]
  7. حضرت موسی (ع): بت‌پرستی در زمان موسی (ع) نیز در میان مصریان رایج بود. آنان خدایان متعددی اعم از کواکب و موجودات زمینی داشتند که برای آنها شکل‌های متعدد و مختلفی ساخته بودند. فرعون که خود بت‌پرست بود، خود را خدای مصریان می‌دانست و تمثال او مورد پرستش قبطیان بود[۱۸۹]، به همین جهت فرعون در برابر دعوت موسی (ع) به توحید، موضع گرفت و گفت: مگر جز من پروردگار و معبودی هست؟ در حالی که بت‌پرستان مغرور در برابر دعوت موسی (ع) ایستادگی می‌کردند، حضرت موسی (ع) به استوار نبودن بت‌پرستی بر علم و برهان و ناتوانی بتها از اجابت هر گونه دعایی در دنیا و آخرت بر نفی بت‌پرستی استدلال کرد. فرعون نیز با نسبت‌های ناروا نظیر جنون و سحر به موسی وی را به زندان تهدید کرد. امّا با استقامت موسی در راه حق بعد از ایمان آوردن ساحران، ششصد هزار نفر از بنی اسرائیل به او ایمان آوردند[۱۹۰] و سرانجام پس از مبارزه طولانی، موسی و یارانش نجات یافتند و فرعون و همراهان وی به هلاکت رسیدند[۱۹۱].[۱۹۲]
  8. حضرت الیاس (ع): قوم الیاس در سرزمین بعلبک لبنان زندگی می‌‌کردند. آنان بت طلایی "بعل" را که بزرگ‌ترین بت آنان بود[۱۹۳] و طول آن به بیست زراع می‌رسید و چهار صورت و بالغ بر چهارصد نفر خادم داشت و برخی آن را نماد خورشید دانسته‌اند، پرستش می‌کردند. الیاس (ع) که از پیامبران بنی‌اسرائیل و از فرزندان "هارون بن عمران" است[۱۹۴] با جملات: أَتَدْعُونَ بَعْلًا[۱۹۵] و أَلَا تَتَّقُونَ[۱۹۶] تعجب و اعتراض خویش را نسبت به بت‌پرستی اعلام کرد و آنان را از عذاب الهی و کیفر اخروی برحذر داشت؛ امّا آنها برای توجیه اعمال خود می‌گفتند: این سنت پدران ماست و ما از سنت آنها دست برنمی‌داریم. حضرت الیاس (ع) تأکید کرد که شایسته پرستش، کسی است که ربّ و نظام بخش جهان و پرورش دهنده شما و پدران و نیاکان شماست؛ اگر آنان در شناخت معبود حقیقی به خطا رفتند شما چرا راه خطا را می‌پویید؟، ولی آنان الیاس (ع) را تکذیب کرده، بر بت‌پرستی خویش پای فشردند[۱۹۷].
  9. حضرت سلیمان (ع): قوم سبأ که از نعمت‌های فراوانی برخوردار بودند و زنی به نام بلقیس بر آنان حکومت می‌کرد، در زمان حضرت سلیمان (ع) زندگی می‌‌کردند. آنها جمعیتی خورشید پرست بودند و شیطان این عمل زشت را برایشان زینت داده بود که دعوت حضرت سلیمان (ع) را پذیرفته و بت‌پرستی را ظلمی بر خویشتن معرفی کردند[۱۹۸].
  10. حضرت محمد (ص): اعراب عربستان با دور شدن از دین حنیف به بهانه‌های گوناگون به بت‌پرستی روی آورده، با سوت کشیدن و کف زدن در کنار کعبه به پرستش بتها می‌پرداختند[۱۹۹]. هر قبیله از قبایل عرب که بت‌های پنج‌گانه قوم نوح به آنان منتقل شده بود، برای خود بتی انتخاب کرده بود که به آن منتسب می‌شد و برای فرزندان خود نام‌هایی برگرفته از اسامی بت‌ها، همچون عبدالعزی و عبد منات انتخاب می‌کرد[۲۰۰]. بت چوبی عُزّی، مخصوص قریش بود و لات برای طایفه ثقیف و منات مخصوص اوس و خزرج بود[۲۰۱]. علاوه بر آن اهالی مکه بت‌هایی به نام‌های "هبل"، "نائله" و "اساف" داشتند؛ همچنین سنگ‌هایی در اطراف کعبه نصب کرده بودند که شکل و صورت خاصی نداشت و آنها را "نُصُب" می‌نامیدند[۲۰۲]. برخی گفته‌اند: مشرکان عرب دو بت دیگر نیز به نام "جبت" و "طاغوت" داشتند. تعدا بت‌های کوچک و بزرگ در مکه بالغ بر ۳۶۰ بت می‌شد و در هر خانه‌ای بتی قرار داشت که پرستش می‌شد و هنگام آغاز سفر و پایان آن، ابتدا برای استلام (دست مالیدن و بوسه زدن به قصد تبرک) به سراغ بت می‌رفتند[۲۰۳]. بت‌پرستان برای بت‌ها خادمان مخصوص می‌گماردند. آنان در مقابل بتها حیوانهایی قربانی می‌کردند و خون قربانی را بر آنها می‌مالیدند و با این عمل خویش سعی در دفع امراضی نظیر برص و جذام و جن‌زدگی از خود و به ویژه کودکان خویش داشتند[۲۰۴]. آنها حتی بخشی از اموال خود را برای بت‌ها قرار داده، قسمتی از شتران و چارپایان و بخشی از زراعت خود را در راه بت‌ها صرف می‌کردند و می‌گفتند: هَذَا لِشُرَكَائِنَا[۲۰۵]، این سهم ویژه خادمان و متولیان بت و بت‌خانه و مراسم قربانی و استفاده خودشان بود، در حالی که سهم خدا را به کودکان و مهمانان می‌دادند. پیامبر اسلام که از طرف پروردگار با بیّنه و دلیلی روشن برای هدایت انسان‌ها مبعوث شده بود، در برابر بت‌پرستان قیام کرد[۲۰۶].

ادله انبیای الهی در مبارزه با بت‌ها

  1. بی‌اثر بودن عبادت بت‌ها: پرستش با انگیزه جلب نفع و دفع زیان یا سپاس در برابر نعمت‌های اعطایی از سوی معبود است؛ ولی بت از بارزترین صفات ربوبیّت، یعنی علم و قدرت تهی است و در نتیجه نه توان رساندن خیر به پرستش‌ کننده خویش و دفع شر از او را دارد و نه از عبادت پرستشگران خود آگاه می‌شود، به همین دلیل عبادت آن بیهوده است[۲۰۷].
  2. تلازم (همراهی) خالقیت و ربوبیت: با توجّه به اینکه بت‌پرستان آفریدگار یکتا را پذیرفته، ولی معتقد بودند خداوند، امر تدبیر را به بعضی از مخلوق‌های خویش سپرده است که بت‌ها نماد و سمبل آنها به شمار می‌آیند[۲۰۸] و ازاین‌رو شایسته پرستش‌اند؛ ابراهیم بارها با تعبیرهای گوناگون گوشزد کرد که این مطلب، ادعایی بی اساس است؛ چرا که ممکن نیست تدبیر از خلق جدا باشد، با توجه به اینکه موجودات جسمانی به تدریج کامل می‌شوند، بنابراین معقول نیست خلقت موجودات، فعل خداوند و تدبیر آنها کار موجود دیگری باشد؛ لذا چون خالق خداست، مدبّر هم اوست[۲۰۹].
  3. نفی شفاعت بتها: برخی از بت‌پرستان عرب اعتقاد داشتند گرچه از بتها مستقلاً کاری ساخته نیست؛ امّا آنان چون قدرتمندان عالم وجودند، مقام شفاعت در امور دنیایی[۲۱۰] به آنها واگذار شده است، ازاین‌رو نسبت به ضعیفان[۲۱۱] منشأ سود و زیان‌اند، اما این پنداری است مردود[۲۱۲]، زیرا مراد از شفاعت، شفاعتی به اذن خدا و رضایت اوست[۲۱۳] چراکه دنیا و آخرت متعلق به اوست، لذا بت‌پرستان باید از کتب آسمانی برای اثبات چنین مدعایی مدرک و سندی بیاورند.
  4. فقدان دلیل بر بت پرستی: بت‌پرستان به‌رغم اینکه دلیل و برهانی عقلی یا شرعی نداشتند، به بت‌پرستی گرایش پیدا کرده بودند، ازاین‌رو پیامبر مأموریت یافت به آنها بگوید اگر صداقت دارید برای این کار خود برهان بیاورید[۲۱۴]. پیامبر اکرم (ص) بعد از استدلال‌های فراوان، وقتی با مکر و فریب بت‌پرستان و بهانه جویی‌های آنان روبه‌رو می‌شود به آنان اعلام می‌کند: «هر موجودی جز خدا را می‌خواهید بپرستید؛ ولی منتظر پیامدهای آن باشید»[۲۱۵][۲۱۶]

پیامد‌های بت پرستی

از دیدگاه قرآن‌کریم، بت‌پرستی، رنج و زحمتی بی‌فرجام[۲۱۷]، عملی خسارت‌بار[۲۱۸] و ظالمانه[۲۱۹] و گناهی نابخشودنی است[۲۲۰] که نکوهش، خشم و لعنت خدا در دنیا و آخرت[۲۲۱] و سرانجام هلاکت بت‌پرستان را در پی دارد[۲۲۲][۲۲۳] پیامبر اکرم (ص) در این باره فرمود: هرکس دوست داشته باشد معبود واقع شود او هم با عابدانش در دوزخ خواهد بود بدیهی است معبودانی وارد دوزخ می‌شوند که به عبادت عابدان خود راضی بودند؛ همچون فرعون که مردم را به عبادت خود دعوت می‌کرد؛ نه مانند مسیح که از عمل آنها بیزار بوده و هست[۲۲۴]. قرآن کریم در آیات مختلفی[۲۲۵] نیز به عابدان و بت‌پرستان تذکر داده که انسان به سوی خداوند باز گشته و به اعمال او رسیدگی خواهد شد و عبادت خداوند یا غیر خداوند بر سعادت و شقاوت انسان در آخرت تأثیر مستقیم خواهد داشت و در آنجا ضمن دشمنی با بت‌ها و شیاطین، به گمراهی خویش در مساوی دانستن بت‌ها با پروردگار اعتراف خواهند کرد[۲۲۶]. با توجه به اینکه بت‌پرستان (اعم از پرستندگان فرشتگان، پیامبران و...) در حقیقت شیاطین و هرچه را که شیطان به آنها دستور می‌داد می‌پرستند[۲۲۷]؛ قرآن کریم تذکر می‌‌دهد بتها در دنیا فکر بت‌پرستان را به انحطاط، پستی و خرافات سوق می‌دهند، زیانشان از نفعشان نزدیک‌تر است[۲۲۸] و موجب گمراهی بسیاری از مردم[۲۲۹] و نابودی آنان می‌شود، ازاین‌رو آنها دشمن انسان به شمار می‌آیند[۲۳۰][۲۳۱] بت‌پرستی در قرآن اندیشه‌ای ضد عقل و خرد دارد[۲۳۲] و مستلزم دور شدن از حق و حقیقت است[۲۳۳]. بت پرستان در قیامت که هنگامه ظهور حق است، به سرعت به سوی دادگاه عدل الهی می‌شتابند؛ چنان که در دنیا به سرعت به سوی بت‌هایشان می‌دوند[۲۳۴]، آنگاه معبودهایشان اعم از انسان‌ها؛ شیاطین، بت‌ها و... از آنان بیزاری می‌جویند[۲۳۵]. بت‌پرستان نیز هنگام دیدن آتش دوزخ از بُت‌ها و معبودان تبرّی می‌جویند. ولی این تبرّی جستن‌ها هیچ سودی ندارد، بلکه بت‌پرستان و بُت‌ها همگی وارد جهنم شده، هیزم آن خواهند بود[۲۳۶] و در آنجا ضمن دشمنی با بت‌ها و شیاطین، به گمراهی خویش در مساوی دانستن بت‌ها با پروردگار اعتراف خواهند کرد[۲۳۷].

منابع

پانویس

  1. دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.
  2. دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۵.
  3. شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.
  4. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  5. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج ۲، ص ۲۵۸؛ مراغی، احمد مصطفی، تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۳؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج ۷، ص ۲۳۹.
  6. مقدسی، ابو نصر بن مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، ج۴، ص۲۶؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۷، ص ۷۷.
  7. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۱۶۸ ـ ۱۶۹، ۲۴۰؛ محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۳۵۲.
  8. سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه، ص ۵۹.
  9. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۴۹۳؛ طریحی، فخرالدین، مجمع‌البحرین، ج ۲، ص ۶۴۰؛ تَهانَوی، محمد بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۰۹۷ ـ ۱۰۹۸؛ الانباری، ابوطالب، دائره‌المعارف الاسلامیه، ج ۱۴، ص ۳۵۶.
  10. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲، ص ۳۵۰.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۶۷.
  12. سوره آل عمران، آیه ۸۰.
  13. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  14. سوره توبه، آیه ۳۱.
  15. ر. ک: سعیدیان‌فر، محمد جعفر، ایازی، محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۱۸-۲۲۳.
  16. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۶۳؛ الانصاری، انب منظور، لسان العرب، ج ۱۵، ص ۲۱۴.
  17. سوره بقره، آیه ۱۶۵.
  18. سوره نساء، آیه ۱۳۹.
  19. سوره انعام، آیه ۵۱.
  20. سوره احقاف، آیه ۴.
  21. سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳.
  22. سوره صافات، آیه ۹۵.
  23. سوره زمر، آیه ۴۳.
  24. سوره نساء، آیه ۱۱۷.
  25. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۲.
  26. سوره صافات، آیه ۹۶.
  27. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۵، ص ۵۶ و ۵۷.
  28. سوره یونس، آیه ۱۸.
  29. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  30. دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۳۵۳.
  31. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۴۹۳؛ الأنصاری، ابن منظور، لسان العرب، ج ۷، ص ۴۲۴، «صنم».
  32. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۴۹۳؛ فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب، بصائر ذوی التمییز، ج ۳، ص ۴۴۵.
  33. الأنصاری، ابن منظور، لسان العرب، ج ۷، ص ۴۲۴.
  34. مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۶، ص ۲۸۷.
  35. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۸۵۳، «وثن».
  36. مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۶، ص ۲۸۷؛ ج ۱۳، ص ۲۹؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۱۴، ص ۳۵۶.
  37. طبری، محمد بن جریر، جامع‌البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۱۰۱؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۸۰۷.
  38. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۱۳۵، «بعل».
  39. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۷.
  40. شکری الألوسی البغدادی، محمود، بلوغ‌الارب، ج ۲، ص ۲۰۳.
  41. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص ۲۹۶؛ طاهر بن‌ عاشور، التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۱۰۴. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص ۲۹۶؛ طاهر بن‌ عاشور، التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۱۰۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۶۶؛ التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص ۱۰۵.
  42. طریحی، فخرالدین، مجمع‌البحرین، ج ۱، ص ۳۳۷؛ مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۲، ص ۴۴، «جبت».
  43. مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۲، ص ۴۴، «جبت».
  44. دانشنامه جهان اسلام، ج ۲، ص ۲۱۷.
  45. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۲، ص ۴۸۳.
  46. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۷ ـ ۲۷۸.
  47. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  48. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۲.
  49. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۸، ص ۱۷۴؛ شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.
  50. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۶، ص ۷۴.
  51. سوره حج، آیه ۷۱-۷۲.
  52. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۱۶؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۱۰، ص ۱۴۱.
  53. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۹۰ و ج ۹، ص ۲۷۶ ـ ۲۷۷؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۱۰؛ العروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۸۴.
  54. عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۷؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۵، ص ۲۱۰.
  55. «و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.
  56. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۷.
  57. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۷؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج ۱۹، ص ۴۳۳.
  58. هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ص ۱۶۴.
  59. سوره اعراف، آیه ۷۰.
  60. سوره هود، آیه ۶۱-۶۲.
  61. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۴.
  62. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۸۵.
  63. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۸۵.
  64. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۷، ص ۷۴.
  65. سوره انبیاء، آیه ۵۲.
  66. سوره یوسف، آیه ۳۹ - ۴۰.
  67. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۰.
  68. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۸.
  69. سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
  70. سوره اعراف، آیه ۱۴۸.
  71. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۶۲؛ سمرقندی عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۹ ـ ۳۰.
  72. هذلی، ابوالحسن علی بن حسین بن علی بن عبداللّه، التنبیه والاشراف، ص ۷۹؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۲.
  73. شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۸.
  74. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  75. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۱۱۳؛ رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، ج ۸، ص ۲۰.
  76. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۶؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۱۴۳؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح‌البیان، ج ۴، ص ۲۶.
  77. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  78. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۱۴۳؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح‌البیان، ج ۴، ص ۲۶.
  79. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  80. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، ج ۲، ص ۵۰؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱.
  81. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲، ص ۱۱۲.
  82. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، ج ۲، ص ۵۰؛ دمشقی، شمس الدین، نخبة الدهر، ص ۶۳.
  83. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۱۳.
  84. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۱۲.
  85. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج ۲، ص ۵۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱، ص ۱۹۴ ـ ۱۹۵.
  86. فخر رازی، محمد بن عمر، ج۱۷، ص ۶۰؛ ج ۲، ص ۱۱۳؛ شیرازی(ملاصدرا)، محمد بن ابراهیم، تفسیر صدرالمتالهین، ج۲، ص ۱۱۷.
  87. مراغی، احمد مصطفی، تفسیر مراغی، مج ۳، ج ۷، ص ۱۷۳.
  88. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج۷، ص۳۶؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۲۷۶، ۲۷۸.
  89. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۸؛ ج ۱۷، ص ۷۷.
  90. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۶، ص ۹؛ مراغی، احمد مصطفی، تفسیر مراغی، مج ۳، ج ۷، ص ۱۷۳.
  91. سوره مریم، آیه ۸۱.
  92. سوره زمر، آیه ۳.
  93. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۲، ص ۱۱۳.
  94. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۱.
  95. شکری الألوسی البغدادی، محمود، بلوغ الارب، ج ۲، ص ۱۹۷.
  96. سوره عنکبوت، آیه ۲۵
  97. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  98. «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بت‌هایی که داشتند رو آورده بودند، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
  99. سوره یوسف، آیه ۴۰.
  100. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  101. سوره بقره، آیه ۲۱۰.
  102. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۴.
  103. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  104. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۹۴.
  105. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج ۶، ص ۲۲۲.
  106. سوره زخرف، آیه ۲۲-۲۳.
  107. «گفتند: آیا نزد ما آمده‌ای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.
  108. «می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
  109. «این جز مردی نیست که می‌خواهد شما را از آنچه پدرانتان می‌پرستیدند باز دارد» سوره سبأ، آیه ۴۳.
  110. سوره بقره، آیه ۱۷۰.
  111. سوره نجم، آیه ۲۳.
  112. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۴.
  113. سوره فرقان، آیه ۴۴.
  114. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴.
  115. سوره فرقان، آیه ۴۳.
  116. خمینی، سید روح الله، کشف الاسرار، ج ۷، ص ۳۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۶۹.
  117. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۳، ص ۳۳۴.
  118. سوره نمل، آیه ۲۴.
  119. سوره مؤمنون، آیه ۳۷.
  120. سوره انبیاء، آیه ۴۴.
  121. سوره فرقان، آیه ۱۸.
  122. سوره اعراف، آیه ۷۵-۷۶.
  123. سوره صافات، آیه ۳۵-۳۶.
  124. سوره فرقان، آیه ۴۲-۴۳.
  125. سوره صافات، آیه ۱۲۴-۱۲۵.
  126. سوره صافات، آیه ۸۶.
  127. سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
  128. سوره نساء، آیه ۱۱۷.
  129. سوره ص، آیه ۵-۷.
  130. سوره ابراهیم، آیه ۳۶.
  131. سوره فرقان، آیه ۴۱-۴۲.
  132. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  133. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰.
  134. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۷.
  135. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ج ۶، ص ۷۸.
  136. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۱؛ ج ۱۱، ص ۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ ج ۱۳، ص ۲۲۴؛ ج ۶، ص ۱۰۳ ـ ۱۰۴؛ ج ۱۲، ص ۲۳۸؛ ج ۷، ص ۱۷۵؛ سبحانی، جعفر، الاسماءالثلاثه، ص ۱۸.
  137. سوره لقمان، آیه ۲۵.
  138. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۱۱۲؛ شیرازی(ملاصدرا)، صدرالدین محمد بن ابراهیم، تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۱۶.
  139. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  140. سبحانی، جعفر، الاسماءالثلاثه، ص ۲۸، ۴۲.
  141. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۷، ص۳۷؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۲۵۱.
  142. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۵۵، ۹۸؛ سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه، ص ۴۰.
  143. سوره مریم، آیه ۸۱.
  144. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۲۵۸.
  145. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  146. سوره نحل، آیه ۳۸.
  147. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۵، ص ۳۵۵؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷،ص ۴۵، ۵۵، ۵۷.
  148. «و مشرکان گفتند: اگر خداوند می‌خواست نه ما و نه پدرانمان به جای او چیزی را نمی‌پرستیدیم» سوره نحل، آیه ۳۵.
  149. «پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمی‌دانیم و جز این نمی‌بینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کرده‌اند و در شما برتری نسبت به خویش نمی‌بینیم بلکه شما را دروغگو می‌پنداریم» سوره هود، آیه ۲۷.
  150. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  151. انصاری قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۴۴.
  152. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج ۱۸، ص ۱۴۱؛ ج ۳۰، ص ۱۴۳؛ شیرازی(ملاصدرا)، صدرالدین محمد بن ابراهیم، تفسیر صدر المتالهین، ج ۲، ص ۱۱۷.
  153. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۹۰؛ ج ۱۸، ص ۱۷۴.
  154. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  155. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۲۶.
  156. سوره انعام، آیه ۱۰۸.
  157. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۴۰۴.
  158. سوره صافات، آیه ۳۵-۳۶.
  159. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  160. سوره انبیاء، آیه ۵۵.
  161. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص ۲۹.
  162. انصاری قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۶؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.
  163. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.
  164. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۵۸.
  165. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۲۶.
  166. سوره انعام، آیه ۷۴.
  167. بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۱.
  168. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  169. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲۰، ص ۳۴.
  170. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۱۹۸.
  171. سوره هود، آیه ۲۷.
  172. سوره نوح، آیه ۲۵.
  173. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  174. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۸.
  175. سوره هود، آیه ۵۳.
  176. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۶، ص ۲۷۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۲، ص ۳۰، ۳۳.
  177. سوره هود، آیه ۵۶.
  178. سوره فصلت، آیه۱۳-۱۶.
  179. سوره هود، آیه ۶۰.
  180. سوره هود، آیه ۶۱.
  181. سوره ابراهیم، آیه ۹-۱۰.
  182. سوره اعراف، آیه ۷۳.
  183. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  184. سوره اعراف، آیه ۸۶، ۹۱ ـ ۹۲؛ سوره هود، آیه ۸۴، ۸۹ ـ ۹۰ و ۹۳ ـ ۹۴؛ سوره عنکبوت، آیه ۳۷.
  185. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  186. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۸.
  187. سوره یوسف، آیه ۳۹-۴۰.
  188. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  189. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۷۱۶؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۸، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴.
  190. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۱۶.
  191. سوره شعراء، آیات ۲۶، ۶۵ ـ ۶۶.
  192. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  193. طاهر بن عاشور، التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۱۶۶.
  194. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۷۱۳؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۹۷.
  195. «آیا (بت) بعل را (به پرستش) می‌خوانید» سوره صافات، آیه ۱۲۵.
  196. «آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۰۶.
  197. سوره صافات، آیه ۱۲۷.
  198. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  199. ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۷ ـ ۷۹؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۱.
  200. شکری الألوسی البغدادی، محمود، بلوغ‌الارب، ج ۲، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۳؛ طاهر بن عاشور، التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۱۴.
  201. ابن هشام، السیره‌النبویه، ج ۱، ص ۸۳، ۸۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۱۶، ص ۲۴۶.
  202. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۴۴؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج ۳، ص ۱۵.
  203. الموسوعة الذهبیه، ج ۵، ص ۲۱۱.
  204. طاهر بن عاشور، التحریر والتنویر، ج ۶، ص ۹۵.
  205. سوره انعام، آیه ۱۳۶.
  206. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  207. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹؛ ج ۱۴، ص ۵۸؛ ج ۱۵، ص ۲۸۲.
  208. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۱؛ ج ۱۶، ص ۱۱۵.
  209. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸۳.
  210. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۵۵؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج۵، ص ۱۴۸؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۵۷.
  211. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰ ـ ۳۱.
  212. سوره انعام، آیه ۵۱.
  213. سوره نجم، آیه ۲۵-۲۶.
  214. سوره بقره، آیه ۱۱۱.
  215. سوره زمر، آیه ۱۵.
  216. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  217. سوره مؤمنون، آیه ۱۱۷.
  218. سوره زمر، آیه ۶۴-۶۵.
  219. سوره هود، آیه ۱۰۱.
  220. سوره نساء، آیه ۱۱۶.
  221. سوره هود، آیه ۶۰.
  222. سوره هود، آیه ۱۰۲.
  223. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۹۱ ـ ۲۹۲.
  224. سوره انبیاء، آیه ۱۰۱.
  225. سوره عنکبوت، آیه ۱۷.
  226. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.
  227. ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۹؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۲۱، ص ۹۳ ـ ۹۴.
  228. سوره حج، آیه ۱۳.
  229. سوره ابراهیم، آیه ۳۶.
  230. سوره شعراء، آیه ۷۷.
  231. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۸، ص ۳۷۷.
  232. سوره انبیاء، آیه ۶۶-۶۷.
  233. سوره انبیاء، آیه ۲۱.
  234. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۳۹.
  235. سوره بقره، آیه ۱۶۵-۱۶۶.
  236. سوره انبیاء، آیه ۹۸-۹۹.
  237. ر. ک: رضایی بیرجندی، علی، بت‌پرستی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.