تعقل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +))
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[تعقل در قرآن]] - [[تعقل در حدیث]] - [[تعقل در نهج البلاغه]] - [[تعقل در معارف و سیره علوی]] - [[تعقل در معارف دعا و زیارات]] - [[تعقل در کلام اسلامی]] - [[تعقل در اخلاق اسلامی]] - [[تعقل در جامعه‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


{{امامت}}
== [[جایگاه]] [[عقل]] ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
* اصلی‌ترین وجه تمایز [[انسان]] از سایر موجودات، [[قوه]] [[عقل]] است که به‌کارگیری آن را "[[خردورزی]]" یا "تعقل" گویند که موجب هر گونه دانستن، [[شناخت]] و [[معرفت]] است. از این رو، معنای مقابل آن، [[جهل]] و [[نادانی]] است. [[قرآن کریم]] در فرازهایی چند بر مسئلۀ [[عقل]] و تعقل تأکید کرده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}«در آفرينش آسمانها و زمين، و در آمد و شد شب و روز، و در كشتيهايى كه در دريا مى‏روند و مايه سود مردمند، و در بارانى كه خدا از آسمان فرو مى‏فرستد تا زمين مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراكنده كند، و در حركت بادها، و ابرهاى مسخّر ميان زمين و آسمان براى خردمندانى كه در مى‏يابند نشانه هاست.» سوره بقره، آیه ۱۶۴. و....</ref>.<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷.</ref>  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
* [[ارزش]] تعقل و [[تدبر]] در [[اسلام]] چنان است که [[عقل]] را "[[پیامبر باطنی]]" در کنار [[پیامبران]] ظاهری خوانده و راه [[شکوفایی]] و [[تکامل]] مادی و [[معنوی]] [[پیروان]] خویش را در [[پیروی]] از [[عقل]] می‌داند. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! آنان همان کسانی‌اند که خداوند راهشان نموده است؛ زیرا آنان صاحبان خردند» سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۸</ref>. این پافشاری بر خردگرایی چنین بر زبان [[پیامبر]] {{صل}} آمده است: «من از نداری و [[تنگدستی]] بر [[امت]] خویش نمی‌ترسم، از این می‌ترسم که کژاندیشی و بی‌تدبیری کنند»<ref>{{متن حدیث|مَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی الْفَقْرَ وَ لَکِنْ أَخَافُ عَلَیْهِمْ سُوءَ التَّدْبِیر}}؛ عوالی اللئالی‌،ج ۴، ص۳۹.</ref>. [[امام علی]] {{ع}} نیز [[انسانیت]] [[انسان]] را با عقلش می‌سنجد و فقدان [[عقل]] را با فقدان [[زندگی]] برابر می‌داند از این رو به [[فرزند]] خویش می‌‌فرماید: «بزرگ‌ترین [[بی‌نیازی]] [[عقل]] است و بزرگ‌ترین [[فقر]] و [[ناداری]]، [[نادانی]]»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْق}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>.<ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴.</ref>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
* از میان [[مذاهب اسلامی]]، [[تشیع]] بیشتر بر [[خردورزی]] اهتمام دارد و [[دانشمندان شیعه]] برآن‌اند که هر مسلمانی باید با تعقل و [[تدبر]] [[اصول دین]] را بپذیرد نه با [[تقلید]]؛ و [[عقل]] در کنار [[قرآن]]، [[سنت]] و [[اجماع]]، یکی از منابع [[استنباط]] [[احکام دینی]] است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴-۲۳۵.</ref>.
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تعقل در قرآن]] | [[تعقل در حدیث]] | [[تعقل در نهج البلاغه]] | [[تعقل در معارف دعا و زیارات]] | [[تعقل در کلام اسلامی]] | [[تعقل در اخلاق اسلامی]] | [[تعقل در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[تعقل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==[[جایگاه]] [[عقل]]==
== [[عقل]] [[رسول باطنی]] ==
*اصلی‌ترین وجه تمایز [[انسان]] از سایر موجودات، [[قوه]] [[عقل]] است که به‌کارگیری آن را "[[خردورزی]]" یا "تعقل" گویند که موجب هر گونه دانستن، [[شناخت]] و [[معرفت]] است. از این رو، معنای مقابل آن، [[جهل]] و [[نادانی]] است. [[قرآن کریم]] در فرازهایی چند بر مسئلۀ [[عقل]] و تعقل تأکید کرده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}«در آفرينش آسمانها و زمين، و در آمد و شد شب و روز، و در كشتيهايى كه در دريا مى‏روند و مايه سود مردمند، و در بارانى كه خدا از آسمان فرو مى‏فرستد تا زمين مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراكنده كند، و در حركت بادها، و ابرهاى مسخّر ميان زمين و آسمان براى خردمندانى كه در مى‏يابند نشانه هاست.» سوره بقره، آیه ۱۶۴. و....</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷.</ref>  
* [[عقل]]، [[رسول باطنی]] و همان [[نور]] و [[نیروی درونی]] است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را به واسطۀ آن می‌پرستند و می‌شناسند و لذا [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از این‌رو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و به‌کارگیری و [[استنتاج]] از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن به شدت برحذر می‌دارد<ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷.</ref>.
*[[ارزش]] تعقل و [[تدبر]] در [[اسلام]] چنان است که [[عقل]] را "[[پیامبر باطنی]]" در کنار [[پیامبران]] ظاهری خوانده و راه [[شکوفایی]] و [[تکامل]] مادی و [[معنوی]] [[پیروان]] خویش را در [[پیروی]] از [[عقل]] می‌داند. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! آنان همان کسانی‌اند که خداوند راهشان نموده است؛ زیرا آنان صاحبان خردند» سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۸</ref>. این پافشاری بر خردگرایی چنین بر زبان [[پیامبر]] {{صل}} آمده است: «من از نداری و [[تنگدستی]] بر [[امت]] خویش نمی‌ترسم، از این می‌ترسم که کژاندیشی و بی‌تدبیری کنند»<ref>{{متن حدیث|مَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی الْفَقْرَ وَ لَکِنْ أَخَافُ عَلَیْهِمْ سُوءَ التَّدْبِیر}}؛ عوالی اللئالی‌،ج ۴، ص۳۹.</ref>. [[امام علی]] {{ع}} نیز [[انسانیت]] [[انسان]] را با عقلش می‌سنجد و فقدان [[عقل]] را با فقدان [[زندگی]] برابر می‌داند از این رو به [[فرزند]] خویش می‌‌فرماید: «بزرگ‌ترین [[بی‌نیازی]] [[عقل]] است و بزرگ‌ترین [[فقر]] و [[ناداری]]، [[نادانی]]»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْق}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴.</ref>
* فعال‌سازی [[عقل]] [[نیازمند]] [[رسول]] ظاهری ([[الهی]]) است تا [[آدمی]] بر اساس آموزه‌های آنها با تعقل [[فطری]] خویش آشنا شود و مسیر اندیشۀ خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. [[امام علی]] {{ع}} نیز نقش [[پیامبران]] را زدودن [[غفلت]] از [[عقل]] [[آدمیان]] برمی‌شمرد: «پس [[پیامبران]] را به میانشان فرستاد. [[پیامبران]] از پی یکدیگر آمدند تا از [[مردم]] بخواهند آن [[عهد]] را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آورند و [[نعمت]] او را که از یاد برده‌اند، یاد آورند و از آنان [[حجت]] گیرند که [[رسالت]] [[حق]] به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده [[غفلت]] مستور گشته، برانگیزند»<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول}}؛ ‏ نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. تعبیر [[امام]] از فعال‌سازی خردی که در پردۀ [[غفلت]] پنهان شده، استخراج گنجینه‌های پنهان است. از چنین [[عقلی]] تعبیر به "[[عقل دفائنی]]" می‌شود<ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷- ۵۶۸.</ref>.
*از میان [[مذاهب اسلامی]]، [[تشیع]] بیشتر بر [[خردورزی]] اهتمام دارد و [[دانشمندان شیعه]] برآن‌اند که هر مسلمانی باید با تعقل و [[تدبر]] [[اصول دین]] را بپذیرد نه با [[تقلید]]؛ و [[عقل]] در کنار [[قرآن]]، [[سنت]] و [[اجماع]]، یکی از منابع [[استنباط]] [[احکام دینی]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۴-۲۳۵.</ref>.
== عوامل رشد تعقل ==
* در [[آموزه‌های اسلامی]] از عواملی یاد شده است که [[خرد]] را می‌پرورانند و به [[خردورزی]] [[انسان]] جهت می‌بخشند. از آن جمله است: [[دل]] سپردن به [[کلام الهی]] و تن دادن به فرمان‌های آسمانی؛ دانشجویی و تجربه‌آموزی؛ همنشینی با [[خردمندان]]؛ سیر در آفاق و نظر کردن در [[سرنوشت]] گذشتگان؛ سیر در انفس و اندیشیدن دربارۀ خود<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۵.</ref>.
== موانع تعقل ==
* از [[آیات قرآنی]] و [[روایات]] [[شیعی]] بر می‌آید که گاه موانعی پیش راه [[خردورزی]] قد بلند می‌کنند و [[انسان]] را از این [[نعمت]] بس بزرگ، بی‌نصیب می‌سازند. مهمترین آنها عبارتند از: [[خواهش‌های نفسانی]]؛ عادات و سنت‌های نادرست؛ [[خودپسندی]] و بی‌نیاز پنداشتن خویش از [[عقل]]؛ همنشینی با نادانان و روی‌گردانی از [[خردمندان]]<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۵.</ref>.
== فواید تعقل ==
* همچنین [[خردورزی]] و [[به‌کارگیری عقل]] در [[زندگی]] [[آدمی]] فوایدی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود: [[عدالت]]؛ [[دین‌داری]]؛ [[ادب‌ورزی]]؛ [[حق‌ورزی]]؛ [[حق‌گرایی]]؛ [[عمل صالح]]؛ [[رفق و مدارا]]؛ [[بخشش]] و [[گذشت]]؛ [[تدبیر در امور]]؛ [[راستی]] و [[صداقت]]؛ [[فهم]] و [[درک]] مواضع و مسائل؛ [[دوری از دنیا]]؛ [[آخرت‌گرایی]]؛ [[پاک‌دامنی]]؛ [[تجربه‌اندوزی]] و [[عبرت‌پذیری]]<ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۸.</ref>.


==[[عقل]] [[رسول باطنی]]==
==[[آفات عقل]] و [[فکر]]==
*[[عقل]]، [[رسول باطنی]] و همان [[نور]] و [[نیروی درونی]] است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را به واسطۀ آن می‌پرستند و می‌شناسند و لذا [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از این‌رو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و به‌کارگیری و [[استنتاج]] از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن به شدت برحذر می‌دارد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷.</ref>.
[[تعقل]] و [[تفکر]] نیز مثل بسیاری از امور دیگر دارای آفاتی هستند که می‌توانند مانع آن شده یا آن را در مسیر [[انحرافی]] قرار دهند. برخی از این آفت‌ها عبارت‌اند از:
*فعال‌سازی [[عقل]] [[نیازمند]] [[رسول]] ظاهری ([[الهی]]) است تا [[آدمی]] بر اساس آموزه‌های آنها با تعقل [[فطری]] خویش آشنا شود و مسیر اندیشۀ خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. [[امام علی]] {{ع}} نیز نقش [[پیامبران]] را زدودن [[غفلت]] از [[عقل]] [[آدمیان]] برمی‌شمرد: «پس [[پیامبران]] را به میانشان فرستاد. [[پیامبران]] از پی یکدیگر آمدند تا از [[مردم]] بخواهند آن [[عهد]] را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آورند و [[نعمت]] او را که از یاد برده‌اند، یاد آورند و از آنان [[حجت]] گیرند که [[رسالت]] [[حق]] به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده [[غفلت]] مستور گشته، برانگیزند»<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول}}؛‏ نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. تعبیر [[امام]] از فعال‌سازی خردی که در پردۀ [[غفلت]] پنهان شده، استخراج گنجینه‌های پنهان است. از چنین [[عقلی]] تعبیر به "[[عقل دفائنی]]" می‌شود<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۷- ۵۶۸.</ref>.
# [[هوای نفس]] ([[شهوت]]): چه بسیار [[عقل‌ها]] که تحت [[اسارت]] هوای نفس‌اند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۱۱.</ref>.
==عوامل رشد تعقل==
# [[عُجب]]: عُجب شخص به خودش یکی از حسدورزان [[عقل]] او است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۱۲.</ref>.
*در [[آموزه‌های اسلامی]] از عواملی یاد شده است که [[خرد]] را می‌پرورانند و به [[خردورزی]] [[انسان]] جهت می‌بخشند. از آن جمله است: [[دل]] سپردن به [[کلام الهی]] و تن دادن به فرمان‌های آسمانی؛ دانشجویی و تجربه‌آموزی؛ همنشینی با [[خردمندان]]؛ سیر در آفاق و نظر کردن در [[سرنوشت]] گذشتگان؛ سیر در انفس و اندیشیدن دربارۀ خود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۵.</ref>.
# [[طمع]]: بیشترین [[شکست]] عقل‌ها در زیر درخشندگی طمع‌ها است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۱۹.</ref>.
==موانع تعقل==
# [[ترس]]: نفس [[ترسو]] و خالی از [[حماسه]] معمولاً به هنگام [[تأمل]] در امور، جنبه‌های منفی و [[خطرها]] را پررنگ‌تر می‌بیند، به همین علت از اقدام، [[احتراز]] کرده و آن را خلاف عقل و [[مصلحت]] می‌پندارد<ref>مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد، ج۶، صص ۳۱۰ و ۳۱۱.</ref>.
*از [[آیات قرآنی]] و [[روایات]] [[شیعی]] بر می‌آید که گاه موانعی پیش راه [[خردورزی]] قد بلند می‌کنند و [[انسان]] را از این [[نعمت]] بس بزرگ، بی‌نصیب می‌سازند. مهمترین آنها عبارتند از: [[خواهش‌های نفسانی]]؛ عادات و سنت‌های نادرست؛ [[خودپسندی]] و بی‌نیاز پنداشتن خویش از [[عقل]]؛ همنشینی با نادانان و روی‌گردانی از [[خردمندان]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۵.</ref>.
# [[تعصب]]: شخص [[متعصب]] به جای اینکه تابع دلیل باشد دلیل را تابع مدعا می‌کند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، صص ۵۴۸-۵۵۰ و ۷۵۷.</ref>.
==فواید تعقل==
# [[بی‌سوادی]] و نداشتن اطلاعات کافی: [[علم]] و اطلاعات مواد خام تفکرند؛ لذا بدون آن، موضوعی برای فکر کردن وجود ندارد.
*همچنین [[خردورزی]] و [[به‌کارگیری عقل]] در [[زندگی]] [[آدمی]] فوایدی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود: [[عدالت]]؛ [[دین‌داری]]؛ [[ادب‌ورزی]]؛ [[حق‌ورزی]]؛ [[حق‌گرایی]]؛ [[عمل صالح]]؛ [[رفق و مدارا]]؛ [[بخشش]] و [[گذشت]]؛ [[تدبیر در امور]]؛ [[راستی]] و [[صداقت]]؛ [[فهم]] و [[درک]] مواضع و مسائل؛ [[دوری از دنیا]]؛ [[آخرت‌گرایی]]؛ [[پاک‌دامنی]]؛ [[تجربه‌اندوزی]] و [[عبرت‌پذیری]]<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۸.</ref>.
# [[پیروی]] از [[اکثریت]]: [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی می‌کشانند؛ جز پندار را پی نمی‌گیرند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref>؛ چراکه اکثر [[مردم]] بر اساس [[ظن]] و [[گمان]] [[حکم]] می‌کنند نه براساس علم.
#تأثیرپذیری از [[قضاوت]] دیگران: [[امام کاظم]]{{ع}} فرمودند: اگر تو را گردویی باشد و مردم آن را گوهر خوانند تو را سودی نبخشد،؛ چراکه تو دانی که آن گردو است؛ و اگر تو را گوهری باشد و مردم آن را گردو خوانند، باز تو را زیانی نرسد؛ چراکه تو دانی که آن گوهر است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، صص ۵۴۳-۵۴۸ و ۶۹۹-۷۰۳؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۳۶.</ref>.
# [[تقلید]]: تقلید بر سه قسم است که دو نوع آخر مانع [[تعقل]] صحیح است:
## [[تقلید]] غیر متخصص از متخصص که عین [[عقلانیت]] است.
## تقلید میمون‌وار که از سر [[ضعف]] و [[خودباختگی]] و عدم [[کرامت نفس]] بوده و باعث می‌شود شخص در تمام امورش در [[شخصیت]] دیگری هضم شود.
## تقلید متعصبانه که باعث می‌شود شخص [[کورکورانه]] تابع [[آداب و رسوم عرفی]] و قومی شود<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، صص ۵۴۴ و ۷۰۱؛ یادداشت‌های استاد، ج۲، ص۲۴۱؛ ج۶، صص ۲۳ و ۴۹۱؛ ج۷، ص۶۱.</ref>.
# [[لجاجت]].
# [[خشم]] و [[غضب]].
اینها اموری هستند که باعث [[تاریکی]] و سلب [[آزادی]] [[عقل]] می‌شوند و تنها علاج همه اینها [[تقوای الهی]] است؛ چراکه [[تقوا]] این [[دشمنان]] عقل را در بند می‌کند و عقل را از [[اسارت]] آنها رها می‌سازد.


== پرسش‌های وابسته ==
[[خداوند متعال]] می‌فرماید:
اگر تقوای الهی داشته باشید [[خداوند]] به شما مایه تمییز [[حق و باطل]] [[عنایت]] می‌فرماید<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۱۳۸؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}} «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>.<ref>[[احد ایمانی|ایمانی، احد]]، [[اخلاق و فرا اخلاق (کتاب)|اخلاق و فرا اخلاق]] ص ۵۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[تفکر در خدا]]
* [[تفکر در هستی]] ([[تفکر در خلق خدا]])
* [[تفکر در انسان‏]]
* [[غفلت]] (ضد تفکر)
* [[ستایش تفکر]]
* [[آثار تفکر]]
* [[مراتب تفکر]]
* [[منابع تفکر]]
* [[شرترین تفکر]]
* [[حسن تعقل]]
* [[قوای ادراکی]]
* [[عقل]]
* [[عقل]]
* [[غفلت]] (ضد تعقل)
* [[تدبر]]
* [[علم]]
* [[یقین]]
* [[حدس]]
* [[ذهن]]
* [[فهم]]
* [[قوه متفکره]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']]
# [[پرونده:1100608.jpg|22px]] [[احد ایمانی|ایمانی، احد]]، [[اخلاق و فرا اخلاق (کتاب)|'''اخلاق و فرا اخلاق''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}


{{فضایل اخلاقی}}
{{فضایل اخلاقی}}
==پانویس==
{{فضیلت}}
{{پانویس}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:تعقل]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]
{{فضیلت}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۱

جایگاه عقل

عقل رسول باطنی

عوامل رشد تعقل

موانع تعقل

فواید تعقل

آفات عقل و فکر

تعقل و تفکر نیز مثل بسیاری از امور دیگر دارای آفاتی هستند که می‌توانند مانع آن شده یا آن را در مسیر انحرافی قرار دهند. برخی از این آفت‌ها عبارت‌اند از:

  1. هوای نفس (شهوت): چه بسیار عقل‌ها که تحت اسارت هوای نفس‌اند[۱۴].
  2. عُجب: عُجب شخص به خودش یکی از حسدورزان عقل او است[۱۵].
  3. طمع: بیشترین شکست عقل‌ها در زیر درخشندگی طمع‌ها است[۱۶].
  4. ترس: نفس ترسو و خالی از حماسه معمولاً به هنگام تأمل در امور، جنبه‌های منفی و خطرها را پررنگ‌تر می‌بیند، به همین علت از اقدام، احتراز کرده و آن را خلاف عقل و مصلحت می‌پندارد[۱۷].
  5. تعصب: شخص متعصب به جای اینکه تابع دلیل باشد دلیل را تابع مدعا می‌کند[۱۸].
  6. بی‌سوادی و نداشتن اطلاعات کافی: علم و اطلاعات مواد خام تفکرند؛ لذا بدون آن، موضوعی برای فکر کردن وجود ندارد.
  7. پیروی از اکثریت: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ[۱۹]؛ چراکه اکثر مردم بر اساس ظن و گمان حکم می‌کنند نه براساس علم.
  8. تأثیرپذیری از قضاوت دیگران: امام کاظم(ع) فرمودند: اگر تو را گردویی باشد و مردم آن را گوهر خوانند تو را سودی نبخشد،؛ چراکه تو دانی که آن گردو است؛ و اگر تو را گوهری باشد و مردم آن را گردو خوانند، باز تو را زیانی نرسد؛ چراکه تو دانی که آن گوهر است[۲۰].
  9. تقلید: تقلید بر سه قسم است که دو نوع آخر مانع تعقل صحیح است:
    1. تقلید غیر متخصص از متخصص که عین عقلانیت است.
    2. تقلید میمون‌وار که از سر ضعف و خودباختگی و عدم کرامت نفس بوده و باعث می‌شود شخص در تمام امورش در شخصیت دیگری هضم شود.
    3. تقلید متعصبانه که باعث می‌شود شخص کورکورانه تابع آداب و رسوم عرفی و قومی شود[۲۱].
  10. لجاجت.
  11. خشم و غضب.

اینها اموری هستند که باعث تاریکی و سلب آزادی عقل می‌شوند و تنها علاج همه اینها تقوای الهی است؛ چراکه تقوا این دشمنان عقل را در بند می‌کند و عقل را از اسارت آنها رها می‌سازد.

خداوند متعال می‌فرماید: اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند به شما مایه تمییز حق و باطل عنایت می‌فرماید[۲۲].[۲۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ«در آفرينش آسمانها و زمين، و در آمد و شد شب و روز، و در كشتيهايى كه در دريا مى‏روند و مايه سود مردمند، و در بارانى كه خدا از آسمان فرو مى‏فرستد تا زمين مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراكنده كند، و در حركت بادها، و ابرهاى مسخّر ميان زمين و آسمان براى خردمندانى كه در مى‏يابند نشانه هاست.» سوره بقره، آیه ۱۶۴. و....
  2. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۴؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۶۷.
  3. «پس به بندگان من مژده بده! آنان همان کسانی‌اند که خداوند راهشان نموده است؛ زیرا آنان صاحبان خردند» سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۸
  4. «مَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی الْفَقْرَ وَ لَکِنْ أَخَافُ عَلَیْهِمْ سُوءَ التَّدْبِیر»؛ عوالی اللئالی‌،ج ۴، ص۳۹.
  5. «إِنَّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْق»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  6. ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۶۷؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۴.
  7. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۴-۲۳۵.
  8. ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۶۷.
  9. «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول»؛ ‏ نهج البلاغه، خطبه ۱.
  10. ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۶۷- ۵۶۸.
  11. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۵.
  12. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۳۵.
  13. ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۶۸.
  14. نهج البلاغه، حکمت ۱۱۱.
  15. نهج البلاغه، حکمت ۱۱۲.
  16. نهج البلاغه، حکمت ۲۱۹.
  17. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد، ج۶، صص ۳۱۰ و ۳۱۱.
  18. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، صص ۵۴۸-۵۵۰ و ۷۵۷.
  19. «و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی می‌کشانند؛ جز پندار را پی نمی‌گیرند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.
  20. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، صص ۵۴۳-۵۴۸ و ۶۹۹-۷۰۳؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۳۶.
  21. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، صص ۵۴۴ و ۷۰۱؛ یادداشت‌های استاد، ج۲، ص۲۴۱؛ ج۶، صص ۲۳ و ۴۹۱؛ ج۷، ص۶۱.
  22. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۱۳۸؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.
  23. ایمانی، احد، اخلاق و فرا اخلاق ص ۵۵.