یوم‌الدار: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵: خط ۱۵:
* از [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} در این باره چنین [[نقل]] شده است: زمانی که این [[آیه]] بر [[رسول خدا]] {{صل}} نازل شد، آن [[حضرت]] مرا صدا زدند و فرمودند: "[[یا علی]]، [[خدا]] به من امر کرده است که [[خویشان]] نزدیکم را به [[اسلام]] [[دعوت]] کنم"<ref>الأمالی، شیخ طوسی، ص۵۸۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۲.</ref>. آن [[حضرت]] با بررسی شرایط، به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[دستور]] داد که مقداری [[غذا]] و شیر فراهم کند. [[علی]] {{ع}} نیز به امر [[رسول خدا]] {{صل}} با ران گوسفندی آبگوشتی آماده کرد و همه حاضران از آن خوردند و [[سیر]] شدند و نیز به هر یک ظرفی شیر داد. [[ابولهب]] با دیدن این حادثه گفت: "به [[خدا]] قسم، هر یک از ما جز با یک بچه شتر و مقدار زیادی شراب [[سیراب]] نمی‌شدیم و حال آنکه [[ابن ابی کبشه]] (شخصی در [[قریش]] که با [[عبادت]] [[بت‌ها]] [[مخالف]] بود) ما را به خوردن ران گوسفند و مقداری شیر [[دعوت]] کرد و همگی [[سیر]] شدیم و این چیزی جز [[سحر]] نیست"<ref>تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۳.</ref>.
* از [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} در این باره چنین [[نقل]] شده است: زمانی که این [[آیه]] بر [[رسول خدا]] {{صل}} نازل شد، آن [[حضرت]] مرا صدا زدند و فرمودند: "[[یا علی]]، [[خدا]] به من امر کرده است که [[خویشان]] نزدیکم را به [[اسلام]] [[دعوت]] کنم"<ref>الأمالی، شیخ طوسی، ص۵۸۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۲.</ref>. آن [[حضرت]] با بررسی شرایط، به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[دستور]] داد که مقداری [[غذا]] و شیر فراهم کند. [[علی]] {{ع}} نیز به امر [[رسول خدا]] {{صل}} با ران گوسفندی آبگوشتی آماده کرد و همه حاضران از آن خوردند و [[سیر]] شدند و نیز به هر یک ظرفی شیر داد. [[ابولهب]] با دیدن این حادثه گفت: "به [[خدا]] قسم، هر یک از ما جز با یک بچه شتر و مقدار زیادی شراب [[سیراب]] نمی‌شدیم و حال آنکه [[ابن ابی کبشه]] (شخصی در [[قریش]] که با [[عبادت]] [[بت‌ها]] [[مخالف]] بود) ما را به خوردن ران گوسفند و مقداری شیر [[دعوت]] کرد و همگی [[سیر]] شدیم و این چیزی جز [[سحر]] نیست"<ref>تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۳.</ref>.
* [[پیامبر]] {{صل}} بعد از خوردن [[غذا]] [[سخنرانی]] کرده و [[خویشان]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] کردند اما با فریادهای [[ابولهب]]، مجلس به هم خورد و همه پراکنده شدند. [[پیامبر]] {{صل}} [[تصمیم]] گرفت فردای آن روز، مهمانی دیگری برگزار کند و دوباره آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کند. [[امام علی]] {{ع}} دوباره به [[دستور پیامبر]] {{صل}} مقداری [[غذا]] و شیر آماده کرد. در این جلسه پس از خوردن [[غذا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} بار دیگر [[خویشاوندان]] خود را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و پس از [[حمد]] [[الهی]] فرمود: "ای [[بنی عبدالمطلب]]! به [[خدا]] قسم، من [[جوانی]] را در [[عرب]] نمی‌شناسم که چیزی بالاتر از آنچه من برای قومم آورده‌ام برای قومش آورده باشد؛ به [[درستی]] که من برای شما خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را آورده‌ام؛ پس [[خدای متعال]] به من امر کرده است که شما را به سوی او [[دعوت]] کنم. حال کدام یک از شما مرا در این امر [[یاری]] می‌کنید به این شرط که او [[برادر]] من، [[وصی]] من و [[جانشین]] من در میان شما باشد؟" [[رسول خدا]] {{صل}} پس از این صحبت اندکی [[سکوت]] کردند تا بینند کدام یک از حاضران به ندای ایشان پاسخ می‌دهد. [[سکوت]] سنگینی مجلس را فرا گرفته بود و همه سرشان را پایین انداخته بودند و حتی به [[پیامبر]] {{صل}} هم نگاه نمی‌کردند تا اینکه [[امام علی]] {{ع}} با بیان شیوا و دلنشین خود [[سکوت]] ظلمانی مجلس را [[درهم]] [[شکست]] و گفت: "ای [[پیامبر خدا]]، من تو را در این [[راه]] [[یاری]] می‌کنم". سپس [[دست]] خود را به سوی [[رسول خدا]] {{صل}} دراز کرد تا با او [[پیمان وفاداری]] ببندد. [[رسول خدا]] {{صل}} [[دستور]] داد تا [[علی]] بنشیند و سؤال خود را دوباره تکرار کرد تا مشخص شود کسی جز [[علی]] همراه او خواهد بود یا نه. اما باز هم جز [[علی]] کسی از جا برنخاست. اما باز هم [[پیامبر]] {{صل}} از او خواست تا بنشیند تا بار دیگر هم بزرگان [[قریش]] سنجیده شوند اما این بار نیز [[امام علی]] {{ع}} از جا برخاست و ثابت کرد [[شجاعت]] و [[مردانگی]] و [[ایثار]] در [[راه خدا]] به سن و سال نیست. این بار [[پیامبر]] {{صل}} در پاسخ به اعلام [[آمادگی]] [[امام علی]] {{ع}}، [[دست]] خود را بر [[دست]] او زد و سخن به یاد ماندنی خود را درباره [[علی]] {{ع}}، در این مجلس و در جمع بزرگان [[قریش]] به زبان آورد و فرمود: "ای [[خویشاوندان]] و بستگانم! همانا این [[علی]]، [[برادر]] و [[وصی]] و [[جانشین]] من در میان شماست. [[سخن]] او را بشنوید و فرمانش را [[اطاعت]] کنید". [[مهمانان]] از جای برخاستند در حالی که برخی از آنها با حالت [[تمسخر]] به [[ابوطالب]] می‌گفتند: او به تو [[دستور]] می‌دهد که به دستورهای پسرت گوش کنی و از وی [[اطاعت]] کنی<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۵۸۳؛ تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۳؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۶۳؛ و نیز ر. ک: موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۴۰۷ (حدیث الانذار).</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۳۱-۱۳۳.</ref>
* [[پیامبر]] {{صل}} بعد از خوردن [[غذا]] [[سخنرانی]] کرده و [[خویشان]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] کردند اما با فریادهای [[ابولهب]]، مجلس به هم خورد و همه پراکنده شدند. [[پیامبر]] {{صل}} [[تصمیم]] گرفت فردای آن روز، مهمانی دیگری برگزار کند و دوباره آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کند. [[امام علی]] {{ع}} دوباره به [[دستور پیامبر]] {{صل}} مقداری [[غذا]] و شیر آماده کرد. در این جلسه پس از خوردن [[غذا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} بار دیگر [[خویشاوندان]] خود را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و پس از [[حمد]] [[الهی]] فرمود: "ای [[بنی عبدالمطلب]]! به [[خدا]] قسم، من [[جوانی]] را در [[عرب]] نمی‌شناسم که چیزی بالاتر از آنچه من برای قومم آورده‌ام برای قومش آورده باشد؛ به [[درستی]] که من برای شما خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را آورده‌ام؛ پس [[خدای متعال]] به من امر کرده است که شما را به سوی او [[دعوت]] کنم. حال کدام یک از شما مرا در این امر [[یاری]] می‌کنید به این شرط که او [[برادر]] من، [[وصی]] من و [[جانشین]] من در میان شما باشد؟" [[رسول خدا]] {{صل}} پس از این صحبت اندکی [[سکوت]] کردند تا بینند کدام یک از حاضران به ندای ایشان پاسخ می‌دهد. [[سکوت]] سنگینی مجلس را فرا گرفته بود و همه سرشان را پایین انداخته بودند و حتی به [[پیامبر]] {{صل}} هم نگاه نمی‌کردند تا اینکه [[امام علی]] {{ع}} با بیان شیوا و دلنشین خود [[سکوت]] ظلمانی مجلس را [[درهم]] [[شکست]] و گفت: "ای [[پیامبر خدا]]، من تو را در این [[راه]] [[یاری]] می‌کنم". سپس [[دست]] خود را به سوی [[رسول خدا]] {{صل}} دراز کرد تا با او [[پیمان وفاداری]] ببندد. [[رسول خدا]] {{صل}} [[دستور]] داد تا [[علی]] بنشیند و سؤال خود را دوباره تکرار کرد تا مشخص شود کسی جز [[علی]] همراه او خواهد بود یا نه. اما باز هم جز [[علی]] کسی از جا برنخاست. اما باز هم [[پیامبر]] {{صل}} از او خواست تا بنشیند تا بار دیگر هم بزرگان [[قریش]] سنجیده شوند اما این بار نیز [[امام علی]] {{ع}} از جا برخاست و ثابت کرد [[شجاعت]] و [[مردانگی]] و [[ایثار]] در [[راه خدا]] به سن و سال نیست. این بار [[پیامبر]] {{صل}} در پاسخ به اعلام [[آمادگی]] [[امام علی]] {{ع}}، [[دست]] خود را بر [[دست]] او زد و سخن به یاد ماندنی خود را درباره [[علی]] {{ع}}، در این مجلس و در جمع بزرگان [[قریش]] به زبان آورد و فرمود: "ای [[خویشاوندان]] و بستگانم! همانا این [[علی]]، [[برادر]] و [[وصی]] و [[جانشین]] من در میان شماست. [[سخن]] او را بشنوید و فرمانش را [[اطاعت]] کنید". [[مهمانان]] از جای برخاستند در حالی که برخی از آنها با حالت [[تمسخر]] به [[ابوطالب]] می‌گفتند: او به تو [[دستور]] می‌دهد که به دستورهای پسرت گوش کنی و از وی [[اطاعت]] کنی<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۵۸۳؛ تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۳؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۶۳؛ و نیز ر. ک: موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۴۰۷ (حدیث الانذار).</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۳۱-۱۳۳.</ref>
== اعتبار و [[سند]] [[حدیث یوم الانذار]] ==
* این [[حدیث]] از جهت اعتبار [[سند]] و [[مقبولیت]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از [[جایگاه]] والایی برخوردار است. با این حال برخی به [[سند]] این [[حدیث]] اشکال کرده‌ و علاوه بر [[تضعیف]] [[سند]] مدعی [[کذب]] و مجعول بودن [[حدیث]] نزد [[حدیث]] شناسان شده و می‌گویند در منابع معتبر نیامده است<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟ ؟.</ref>. منتها ادعای [[ضعف]] [[سند]]، قابل قبول نیست زیرا: [[حدیث یوم الدار]] با بیش از ۱۲ طریق در منابع معتبر [[اهل سنت]] ذکر شده که بسیاری از طرق آن به صراحت تصحیح و یا تلقی به قبول شده است و نسبتی که به [[حدیث]] شناسان در مجعول دانستن [[حدیث]] داده‌اند نیز [[کذب]] محض است<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟ ؟.</ref>.


== [[حدیث یوم الدار]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
== [[حدیث یوم الدار]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==

نسخهٔ ‏۱۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۰۰

متن آیه: ﴿وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ [۱].

مقدمه

حدیث یوم الدار و ولایت امیرالمؤمنین (ع)

  1. پیامبر (ص) در همان ابتدای جلسه خطاب به آنها فرمود: من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده‌ام و خداوند به من امر فرموده: که شما را به سوی او بخوانم. پس کدام یک از شما در این امر مرا یاری می‌کند تا او برادر، وصی و جانشین من در میان شما باشد؟ آیا از وصایت، جز جانشینی و امامت برای هدایت امت چیز دیگری فهمیده می‌شود؟
  2. در روایت بعد از کلمه "وصیی"، "خلیفتی" نیز آمده است و خلیفه به معنای جانشینی در تمام امور است که آن امامت و خلافت بلافصل است.
  3. در ذیل حدیث آمده است، «فَاسْتَمِعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوا» یعنی همه باید از علی بن ابی طالب (ع) اطاعت کنید و حرف او را بشنوید و این جملات جز با وصایت عمومی و امامت و خلافت بلافصل علی (ع) سازگاری ندارد[۱۴].
  1. نبی اکرم (ص) نفرمود: این اجابت علت تامه برای خلافت است، تا اینکه بگوییم هرکه اجابت کرد او خلیفه است. مضمون روایت این نیست که هرکس ایمان بیاورد وصیّ و خلیفه من خواهد بود، بلکه مضمون این است که هر کس مرا در این کار معاونت و معاضدت نماید و قوت بازوی من گردد و یار و معین من باشد، او خلیفه من است.
  2. خداوند و رسول او از اول می‌دانستند، این بار سنگین و درخواست مهم را جز علی (ع) نمی‌تواند اجابت کند، ولی به خاطر تثبیت امامت و اتمام حجت بر قومش، به طور عموم در این جلسه به صورت پیشنهادی مطرح شد. به بیان دیگر سخنان پیامبر (ص) «أَیُّکُمْ‏ یُؤَازِرُنِی‏» در واقع یک ابلاغ امر خداوند تعالی نسبت به جعل ولایت و جانشینی برای امیر المؤمنین (ع) است نه یک انشاء و ایجاد ولایت به صورت مشروط تا فرض کنیم اگر فرد دیگری قبول می‌کرد او صاحب ولایت و خلافت می‌شد. و این در حالی است که احادیث متواتر دیگر مانند، حدیث ثقلین، غدیر و غیره بر وصایت و خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) تاکید دارد[۱۵].

دعوت همگانی برای استمرار اسلام

مقدمه

حضرت محمد (ص)، از همان نخستین روزهای بعثت خویش و پس از دعوت مردم به دین اسلام، ولایت و امامت امیر مؤمنان علی (ع) را مطرح کرد و مردم را از این امر مهم آگاه ساخت. در روایتی معتبر آمده است هنگامی که آیه شریفه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[۲۱]، بر پیامبر خدا نازل شد، حضرت، خویشان نزدیک خود را ـ که در آن روز نزدیک چهل نفر بودند ـ به خانه عموی و فادارش، حضرت ابوطالب (ع) دعوت کرد. پس از پایان غذا برخاست و در سخنان شیوا و رسایی فرمود: "ای فرزندان عبدالمطلب! به خدا سوگند، من در میان عرب، جوانی را سراغ ندارم که برای قوم و قبیله خود، برنامه‌ای بهتر از آنچه من آورده‌ام، بیاورد. من با خیر دنیا و جهان آخرت به سوی شما آمده‌ام. اینک خداوند به من امر فرموده است که شما را به سوی آن فراخوانم. کدام یک از شما حاضر است در این امر مرا یاری کند و وزیر من باشد تا همو برادر، وصی و جانشین من در میان شما باشد؟"[۲۲].

پس از سخنان پیامبر، همه حاضران جز امیر مؤمنان علی (ع) سکوت کردند. علی (ع) که از همه آنها کوچک‌تر بود، برخاست و گفت: «ای پیامبر خدا! من یاور شما و وزیر شما در این هدایت‌گری هستم». پیامبر دست علی (ع) را گرفت و فرمود: «إِنَّ هَذَا وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا»؛ «همانا این، برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. پس سخن او را بشنوید و از وی اطاعت کنید». حاضران در حالی که از روی تمسخر می‌خندیدند، برخاستند و به ابوطالب (ع) گفتند: محمد به تو دستور می‌دهد که سخن فرزندت را بشنوی و از وی اطاعت کنی. این روایت مهم تاریخی را بیشتر سیره‌نویسان، مفسران و حدیث نگاران در آثار خود نگاشته‌اند[۲۳].[۲۴]

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

منابع

پانویس

  1. و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه: ۲۱۴.
  2. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  3. مسند احمد حنبل، ج۱، ص۱۱۱.
  4. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۱۳-۱۱۴.
  5. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  6. «فَأَیُّکُمْ یُوَازِرُنِی عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ عَلَی أَنْ یَکُونَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ»؛ «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا»؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰.
  7. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۶.
  8. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  9. الأمالی، شیخ طوسی، ص۵۸۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۲.
  10. تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۳.
  11. الامالی، شیخ طوسی، ص۵۸۳؛ تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۳؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۶۳؛ و نیز ر. ک: موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۴۰۷ (حدیث الانذار).
  12. عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابی‌طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۳۱-۱۳۳.
  13. ر. ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟ ؟.
  14. ر. ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟ ؟.
  15. ر. ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟ ؟.
  16. ر. ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟ ؟.
  17. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۶.
  18. ر. ک: مفاهیم القرآن، ج ۲، ص۱۷۳ و ج ۷، ص ۵۲۳؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۲۳.
  19. ر. ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟ ؟.
  20. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۲۳.
  21. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  22. «يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِي الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُكُمْ بِهِ إِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ أَدْعُوَكُمْ فَأَيُّكُمْ يُؤَازِرُنِي عَلَى أَمْرِي عَلَى أَنْ يَكُونَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ؟» بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۲۳.
  23. نک: سید شرف الدین موسوی، مراجعات، ص۱۲۴ و ۱۲۵.
  24. رحیمیان، محمد حسین، اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم ص ۲۵.