ادله انتصاب امام علی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==[[آیه سأل سائل]]== | ==[[آیه سأل سائل]]== | ||
==[[حدیث غدیر]]== | ===[[حدیث غدیر]]=== | ||
====مکان و زمان [[صدور حدیث]]==== | ====مکان و زمان [[صدور حدیث]]==== | ||
====[[دلالت]] [[حدیث غدیر]]==== | ====[[دلالت]] [[حدیث غدیر]]==== | ||
=====۱. از راه اشتراک لفظی مولا===== | =====۱. از راه اشتراک لفظی مولا===== | ||
=====۲. از راه اشتراک [[معنوی]]===== | =====۲. از راه اشتراک [[معنوی]]===== | ||
=====۳. [[دلالت حدیث]] [[غدیر]]، به [[وسیله]] قرائن حالیه===== | =====۳. [[دلالت حدیث]] [[غدیر]]، به [[وسیله]] قرائن حالیه===== | ||
=====۴. دلالت [[حدیث غدیر]] بر [[امامت]] با توجه به قرائن مقالیه===== | =====۴. دلالت [[حدیث غدیر]] بر [[امامت]] با توجه به قرائن مقالیه===== | ||
===[[حدیث منزلت]]<ref>ر.ک: الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۷۹؛ امامشناسی، ج۱۰، ص۱۱۵؛ تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۳، ص۱۷۲؛ تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۰۵؛ دلائل الصدق، ج۶، ص۸۰؛ الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۵؛ عبقات الأنوار فی إثبات إمامة الأئمة الأطهار، ج۱۱، ص۳؛ کشف الیقین فی فضائل أمیرالمؤمنین، ص۲۷۹؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۴، ص۸۸۳؛ محاضرات فی الإلهیات، ص۳۶۴.</ref>=== | |||
==[[حدیث منزلت]]<ref>ر.ک: الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۷۹؛ امامشناسی، ج۱۰، ص۱۱۵؛ تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۳، ص۱۷۲؛ تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۰۵؛ دلائل الصدق، ج۶، ص۸۰؛ الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۵؛ عبقات الأنوار فی إثبات إمامة الأئمة الأطهار، ج۱۱، ص۳؛ کشف الیقین فی فضائل أمیرالمؤمنین، ص۲۷۹؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۴، ص۸۸۳؛ محاضرات فی الإلهیات، ص۳۶۴.</ref>== | |||
*این [[حدیث]] در دو محور [[تبیین]] میشود: | *این [[حدیث]] در دو محور [[تبیین]] میشود: | ||
=====محور نخست: بررسی [[سند]]===== | =====محور نخست: بررسی [[سند]]===== |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۳
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث امامت است. "ادله انتصاب امام علی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ادله انتصاب امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- امامت امیرمؤمنان در قرآن و سنت نبوی دلائل فراوانی دارد. حدیث و آیات غدیر، حدیث منزلت، آیه ولایت، آیه اطاعت و آیه صادقین از مهمترین دلائل به شمار میآیند.
- خدای متعال در آیات متعدد، از جریان غدیر و ولایت و امامت امیرمؤمنان(ع)سخن گفته که آیه ابلاغ، آیه اکمال و آیه سأل سائل از این آیات است.
- در آیه ابلاغ، به نصب امیرمؤمنان(ع) به مقام ولایت و امامت دستور میدهد و پیامبر اسلام(ص) در راستای عمل به دستور الهی، جریان غدیر را محقق میکند. پس از برگزاری جریان غدیر، آیه اکمال نازل میشود و پس از ابلاغ ولایت امیرمؤمنان(ع)، برخی منکر آن میشوند که خدای متعالی با نازل کردن سوره معارج و آیه سأل سائل و نزول عذاب، پاسخ منکران را میدهد[۱].
آیه ابلاغ
آیه اکمال
آیه سأل سائل
حدیث غدیر
مکان و زمان صدور حدیث
دلالت حدیث غدیر
۱. از راه اشتراک لفظی مولا
۲. از راه اشتراک معنوی
۳. دلالت حدیث غدیر، به وسیله قرائن حالیه
۴. دلالت حدیث غدیر بر امامت با توجه به قرائن مقالیه
حدیث منزلت[۲]
محور نخست: بررسی سند
- این حدیث از احادیث صحیحی است که شیعه و سنّی صحت آن را پذیرفتهاند. حتّی بخاری و مسلم که حدیث غدیر را در صحاح خود نیاوردهاند، این حدیث را نقل نمودهاند. صحاح دیگر اهل سنت نیز، این حدیث را آوردهاند[۳].
- علامه امینی[۴] و علامه بحرانی[۵] درباره این حدیث ۱۷۰ روایت نقل نمودهاند که ۱۰۰ مورد از منابع اهل سنت و ۷۰ مورد از مصادر شیعه است.
- مرحوم کلینی حدیث منزلت را اینگونه از رسول خدا(ص) نقل میکند:«أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۶].
- و در نقل مرحوم مجلسی آمده است: "یا علی تو خشنود نیستی که در نزد من، مانند هارون در نزد موسی باشی، جز آنکه پس از من پیغمبری نخواهد بود؟"[۷][۸].
- بخاری در کتاب صحیح خود، حدیث منزلت را اینگونه از رسول خدا(ص) نقل میکند: «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۹].
- و مسلم در صحیح خود مینویسد:«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۱۰].
- ابن تیمیه که در بیشتر فضایل امیرمؤمنان(ع)تردید و تشکیک کرده است، درباره حدیث منزلت مینویسد: "این حدیث، بیشک صحیح است؛ در صحیحین (صحیح بخاری و صحیح مسلم) و غیر آن دو ثبت گردیده است"[۱۱].
- حدیث منزلت در مواقع گوناگون از رسول خدا(ص) خطاب به امیرمؤمنان(ع) صادر شده است که مجموعاً به ۴ واقعه میرسد[۱۲]. از جمله آنها میتوان به غزوه تبوک اشاره نمود[۱۳].
- در این غزوه رسول خدا(ص) برخلاف همه غزوات، امیرمؤمنان(ع) را با خود همراه نبرده و او را در مدینه، جانشین خود قرار دادند. دشمنان آن حضرت با شایعهپراکنی، چنین وانمود کردند که رسول خدا(ص) چون از امیرمؤمنان(ع) ناراحت است، او را همراه خود نبرده است. هنگامیکه این شایعات به گوش آن حضرت رسید، خود را به اردوگاه جنگی که در دو فرسخی مدینه بود رساند و از رسول خدا(ص) پرسیدند: آیا شما از من ناراحتید که من را در میان زنان و کودکان باقی گذاشتهاید؟ رسول خدا(ص) فرمود: هرگز چنین نیست. من تو را در مدینه در راستای امر مهمیگذاشتهام که یا تو باید در مدینه باشی یا من. سپس فرمودند: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي». حال باید دید این امر مهم چیست که رسول خدا(ص) فرمود: در مدینه یا من باید باشم یا تو؟ پاسخ این پرسش آن است که غزوه تبوک، یکی از غزوات بسیار حساس از سوی دشمنان خارجی و داخلی حکومت اسلام بود. شخصی به نام عبدالله بن عمر که از سران سرّی حزب نفاق بود و برای نابودی پیامبر(ص) فعالیت زیادی داشت و در پشت پرده جنگ احد و احزاب فعالیت مینمود، پس از شکست در این جنگها، عازم دیار شام شد. در آنجا با قیصر روم، صحبتهای فراوانی کرد تا او را علیه پیامبر(ص) آماده کند. خبر آمادگی قیصر روم برای حمله به سرزمین اسلام، توسط بازرگانانی که از شام به حجاز میآمدند به گوش رسول خدا(ص) رسید. ایشان برای پیشگیری از هر گونه حمله غافلگیرانه، دستور آمادگی به مسلمانان دادند. از سویی دیگر عبدالله بن عامر به منافقان مدینه پیامی سرّی فرستاد، هنگامی که رسول خدا(ص) از مدینه بیرون رفتند، شما همراه او حرکت نکنید و در شهر بمانید تا با یک کودتای نظامی، شهر را به تصرّف خود در آورید. ما نیز، با پادشاه رومیان کار پیامبر(ص) و اصحاب او را یکسره میکنیم؛ از این رو، پس از اعلان آمادگی عمومی منافقان، یک به یک به حضور رسول خدا(ص) میآمدند و با عذرهای سست خود، از حضور در جبهه، عذرخواهی میکردند، در حالی که نقشه سرّی آنها چیز دیگری بود. رسول خدا(ص) دریافتند که اگر مدینه از شخصیت ویژهای همچون حضرت علی(ع)، که همه دشمنان از او میترسیدند، خالی باشد، نقشه منافقان عملی خواهد شد؛ از اینرو فرمودند: «إِنَّ الْمَدِينَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا بِي أَوْ بِك»[۱۴][۱۵].
- با تأمّل در این شرایط سیاسی، اجتماعی میتوان نتیجه گرفت که امیرمؤمنان(ع) حتّی در زمان پیامبر(ص) شخص دوم حکومتی بودند، به گونهای که خلا وجودی رسول خدا(ص) را تنها ایشان میتوانست پر کند و در کارهای مهم مانند این رویداد یا ابلاغ برائت مشرکان، کسی جز حضرت، شایستگی چنین کاری را نداشت و این خود دلیل گویایی بر امامت و خلافت آن بزرگوار است[۱۶].
محور دوم: بررسی دلالت حدیث
- دلالت این حدیث بر خلافت بلافصل حضرت علی(ع) از دو راه دستیافتنی است:
- راه نخست، دلالت لفظی: توضیح این راه به دو مقدمه نیاز دارد:
- مقدمه یکم: واژه منزلت، عام است[۱۷] و همه ویژگیهای حضرت هارون(ع) را در برگرفته و همه آنها را برای حضرت علی(ع)ثابت میکند.
- مقدمه دوم: یکی از منزلتهای هارون، خلافت و جانشینی او از حضرت موسی(ع) است: ﴿وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۱۸].
- نتیجه: حضرت علی(ع) نیز جانشین رسول خدا(ص) است[۱۹].
- راه دوم: دلالت قرینهای
- بر پایه این دلالت، سه قرینه در حدیث است که خلافت امیرمؤمنان(ع) را ثابت میکند:
- نامگذاری فرزندان حضرت علی(ع) به نامهای فرزندان هارون: در روایتی که در کتاب مستدرک الصحیحین نوشته حاکم نیشابوری آمده است، رسول خدا(ص) سه فرزند پسر حضرت علی(ع) را به نامهای حسن، حسین و محسن نامگذاری نمودند و این نامها مشابه و هممعنای نامهای سه فرزند پسر هارون، "شبر، شبیر و مشبر" است[۲۰].
- پیمان برادری حضرت رسول(ص) با حضرت علی(ع): همانگونه که حضرت موسی و هارون(ع) برادر بودند، رسول خدا(ص) نیز، با حضرت علی(ع) پیمان برادری بستند. هنگامیکه پیامبر اکرم(ص) میان مهاجران و انصار پیمان بستند، حضرت علی(ع) را نیز برادر خود خوانده و فرمود: «أَنْتَ أَخِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»[۲۱].
- بستن درب منازل صحابه به مسجدالنبی و بازگذاشتن درب خانه علی(ع): یکی از ویژگیهای حضرت هارون(ع) آن بود که درب خانه ایشان به معبد بنیاسرائیل باز میشد و تنها راه عبور او همان راه بود. این کار در پایان حیات رسول خدا(ص) برای حضرت علی(ع) رخ داد.
- توضیح آنکه، پس از ساختن مسجدالنبی، مهاجران که دارای خانهای نبودند، منازل خود را پیرامون مسجد النبی ساختند و هر یک درب خانه خود را مستقیماً به مسجد متصل نموده و از آن راه رفتوآمد میکردند. در سال پایانی حیات پیامبر(ص) دستوری از خداوند متعال آمد که همه درهای خانهها به سوی مسجد به جز درب خانه علی(ع) باید بسته شود. این دستور، حسادت و خشم برخی از صحابه را برانگیخت. پنهانی مطالبی میگفتند. این سخنان به گوش رسول خدا(ص) رسید. آن حضرت خطابهای خواندند و فرمودند: برای علی(ع)حلال است، آنچه برای من حلال است. این دستور را من از خدا به شما ابلاغ نمودهام و هر کس ناخشنود است، میتواند شهر ما را رها نموده و به شام برود[۲۲].
- مجموعه این قرائن نشان میدهد که حضرت علی(ع) در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) شخص دوم بوده و رتبهای پس از رسول خدا(ص) داشتهاند[۲۳].
آیه ولایت
- آیه ولایت[۲۴]: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۲۵]
- نامگذاری این آیه به آیه ولایت، به دلیل واژه ﴿وَلِيُّكُمُ﴾ است. بسیاری از اهل تفسیر و روایت و تاریخ، به همین نام یاد کردهاند. البته در برخی موارد، آیه "زکات به خاتم" نیز نامیده شده است. این نام از سخن امام علی(ع) در یکی از احتجاجهای آن حضرت استفاده شده است[۲۶].
- اثبات امامت امام علی(ع) با توجه به آیه ولایت چند مقدمه دارد:
- مقدمه نخست: ولایت به معنای سرپرستی است.
- مقدمه دوم: سرپرست مؤمنان فقط خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژهاند.
- مقدمه سوم: مطابق روایات شیعه و اهل سنت، مؤمنان ویژه، علی بن ابی طالب(ع) است.
- نتیجه: علی بن ابیطالب(ع) سرپرست مؤمنان است[۲۷].
- اثبات مقدمه یکم: ولایت به معنای سرپرستی است.
- ولایت در لغت، به معنای سرپرستی و مالک امر بودن است. ابن منظور آورده است: في أَسماء اللَّه تعالى: الْوَلِيُّ هو الناصِرُ، و قيل: الُمَتَوَلِّي لأُمور العالم و الخلائق القائمُ بها[۲۸].
- کلمه "ولی"، نخست به خداوند و سپس به پیامبر(ص) اسناد داده شده است. ولایت خداوند و پیامبر(ص)ثابت است و ولایت خدا و رسول الله(ص) به معنای مالک امر بودن است. از سویی ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ بر خداوند و پیامبر عطف شده و حکم معطوف با معطوفعلیه مشترک است، پس ولایت به معنای مالکیت امر خواهد بود.
- اگر ولایت به معنای محبت و نصرت باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیات لغو باشد؛ زیرا در آیات متعددی، "ولی" کنار "نصیر" آمده است.
- اگر ولایت به معنای محبت و نصرت باشد، مستلزم اغراء به جهل است؛ زیرا با معانی متعددی که برای ولی آمده، نمیتوان تشخیص داد کدام معنا را متکلّم اراده کرده است.
- ولایت به معنای محبت و نصرت نیست؛ زیرا محبت و نصرت، به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمیگیرد.
- رابطه میان ولایت با نصرت و محبت، عام و خاص مطلق است. هر کجا واژه ولایت بهکار رفته نصرت و محبت هم هست، ولی اگر واژه محبت یا نصرت بهکار رفته باشد، ولایت با آن همراه نیست[۲۹].
- اثبات مقدمه دوم: سرپرست مؤمنان، فقط خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژهاند.
- واژه ﴿إِنَّمَا﴾ در ابتدای آیه، اثبات میکند که این نوع ولایت، ولایتی ویژه است و به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه اختصاص دارد.
- ولایت در آیه، طولی و یکسویه[۳۰] است. رابطه میان خدا، رسول(ص) و مؤمنان با امت اسلامی به این معناست که فقط یکی از دو سو (خدا و رسول(ص) و مؤمنان) در دیگری (امت اسلامی) مؤثّرند، عکس آن پذیرفته نیست. پس کسی بر خدا، رسول و اولیای خدا ولایت ندارد.خداوند بالاترین ولایت را بر مردم دارد و ولایت رسول(ص) و جانشینان او به تبع ولایت خداوند و در طول ولایت او، بر مردم ولایت دارند.
- اگر ولایت بهکار رفته در این آیه شریف، همه مؤمنان را در بر گیرد، مستلزم ولایت دو سویه است و چنین ولایتی مستلزم ولایت مؤمنان بر خدا میشود که چنین ولایتی پذیرفته نیست[۳۱].
- اثبات مقدمه سوم: مطابق روایات شیعه و اهل سنت، مؤمنان ویژه، علی بن ابیطالب(ع) است.
- مفسّران شیعه معتقدند که مصداق ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ امیرمؤمنان(ع) است.
- علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر از ۶۶ نفر از علمای اهل سنت نقل میکند که شأن نزول آیه را امیرمؤمنان(ع) میدانند[۳۲].
- علامه سید هاشم بحرانی نیز، نزول آیه را درباره علی(ع) به ۲۴ طریق از اهل سنت و ۱۹ طریق از شیعه روایت کرده است که هر طریق با دیگری متفاوت است[۳۳].
- آیتالله مرعشی نجفی نیز، نزول آیه را از ۳۱ مصدر و منبع اهل سنت که در دسترس همگان است نقل کرده است[۳۴].
- سیوطی[۳۵] زیر آیه، ۱۵ روایت در شأن نزول آن نقل میکند که ۱۴ مورد آن درباره علی بن ابیطالب(ع) است: و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال تصدق علي بخاتمه و هو راكع فقال النبي للسائل من أعطاك هذا الخاتم قال ذاك الراكع فانزل الله ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾.
- فخر رازی[۳۶] سه روایت، زیر این آیه مبارک در شأن نزول آیه نقل کرده و هر سه به امیرمؤمنان(ع) مربوط است: «روى عطاء، عن ابن عبّاس، أنّها نزلت في عليّ بن أبي طالب(ع) و روى عبد اللّه بن سلام قال: لمّا نزلت هذه الآية قلت: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا رَأَيْتُ عَلِيّاً تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ عَلَى مُحْتَاجٍ وَ هَو رَاكِعٌ فَنَحْنُ نَتَوَلَّاهُ».
- حسکانی[۳۷]، عالم و محدث بزرگ اهل سنت نیز، ۲۸ روایت در شواهدالتنزیل نقل کرده است. در میان راویان آنها، شش نفر از بزرگان صحابه: علی(ع) و عمّار، ابوذر، مقداد، جابر و ابن عباس، به چشم میخورند[۳۸].
- آلوسی در شأن نزول آیه ولایت مینویسد: و غالب الأخباریین علی أنها نزلت فی علی کرم الله تعالی وجهه[۳۹]. این شأن نزول دارای شهرت زیاد و در حد اجماع است. به بیان علامه طباطبائی، اگر این شأن نزول با توجّه به زیادی روایات انکار شود، دیگر نمیتوان هیچ شأن نزولی را در قرآن کریم پذیرفت.
- نتیجه آنکه، بر پایه مقدمات یاد شده، امامت و سرپرستی علی بن ابیطالب(ع) بر مؤمنان اثبات میشود.
- حضرت امام در تبیین استدلال بر امامت به آیه ولایت مینویسد: در آیه شریف ولایت، کلمه "ولی" نخست به خداوند و سپس به پیامبر(ص) اسناد داده شده است. حاکمیت خداوند عقلاً ثابت است و حاکمیت پیامبر(ص) از آن رو که رسول خداست اثبات میشود. حال با توجّه به اینکه ولایت درباره خدا و رسول(ص) به معنای مالک امر بودن است و از سویی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ بر خداوند یا پیامبر(ص) عطف شده و حکم معطوف با معطوفعلیه مشترک است، ولایت درباره مؤمنانی که در آیه توصیف شدهاند نیز، به معنای مالکیت امر تدبیر خواهد بود[۴۰][۴۱].
شبهات آیه ولایت
شبهه یکم
- برخی از اهل سنت بر این باورند که این آیه در شأن علی(ع) نازل نشده است. ابن تیمیه مینویسد: گفته او (علامه حلی)[۴۲] "بر اینکه آیه درباره علی نازل شده اجماع وجود دارد"، یکی از بزرگترین ادّعاهای دروغین است، اتفاقاً اهل علم حدیث بر این اجماع کردهاند که این آیه ویژه درباره علی فرود نیامده، و علی در نماز انگشتری خاتمش را صدقه نداده است، عالمان حدیث اجماع دارند بر اینکه قصه روایت شده در شأن نزول آیه، یکی از دروغهای بافته شده است[۴۳].
- پاسخ:
- این شأن نزول را بسیاری از مفسّران بزرگ اهل سنت نقل نمودهاند، برخی از کسانی که بر نزول این آیه در حق علی(ع) نقل اجماع و با ادّعای اجماع نمودهاند، عبارتاند از:
- قاضی عضدالدین ایجی در کتاب المواقف فی علم الکلام مینویسد: و اجمع ائمة التفسیر ان المراد علی[۴۴].
- شریف جرجانی در شرح مواقف آورده است: وقد اجمع ائمة التفسیر علی أن المراد به الذین یقیمون الصلاة الی قوله و هم راکعون علی فانه کان فی الصلاة راکعا فسأله سایل فاعطاه خاتمه فنزلت الآیة[۴۵].
- سعدالدین تفتازانی نیز در شرح مقاصد مینویسد: نزلت باتفاق المفسِّران فی علی بن ابیطالب -رضی الله عنه- حین اعطی السائل خاتمه و هو راکع فی صلاته و کلمه انما للحصر بشهادة النقل و الاستعمال[۴۶].
- با وجود شواهد و قرائن قطعی که از اهل سنت صادر شده است، چطور ادعا میکنند، این آیه در شأن علی(ع) نازل نشده است؟ در حالی که اکثر بزرگان اهل سنت این شأن نزول را پذیرفتهاند و در کتب خود نیز بیان کردهاند.
- علّت اینکه علامه حلی در این مسأله ادّعای اجماع نمودهاند آن است که، درباره شأن نزول این آیه، جز روایت مرسله که درباره ابوبکر است، همه روایات درباره حضرت علی(ع) است و چون آن روایت ضعف سندی دارد، در برابر انبوه روایات دیگر درباره حضرت علی(ع) جایگاهی نداشته و ادّعای اجماع شده است[۴۷].
شبهه دوم
- در آیه ولایت، لفظ جمع، هفت مرتبه آمده است و حمل آیه بر مفرد –علی(ع)-، مجاز است نه حقیقت، از اینرو نمیتوان آیه را بدون قرینه، بر مفرد حمل نمود. فخر رازی مینویسد: أنه تعالی ذکر المؤمنین الموصوفین فی هذه الآیة بصیغة الجمع فی سبعة مواضع و هی قوله: متن قرآن و حمل ألفاظ الجمع و إن جاز علی الواحد علی سبیل التعظیم لکنه مجاز لا حقیقة، و الأصل حمل الکلام علی الحقیقة}}}}[۴۸].
- پاسخ:
- از این اشکال چند پاسخ داده شده است:
- برخی در پاسخ آوردهاند در مواردی از قرآن کریم، لفظ جمع آمده و قصد مفرد شده است، مرحوم علامه طباطبایی در المیزان[۴۹] و مرحوم علامه امینی در الغدیر[۵۰] بیست مورد از آیات قرآن کریم را ذکر کردهاند که طبق اعتراف اهل سنت، لفظ آیه جمع، ولی مفرد قصد شده است. به دو نمونه اشاره میکنیم:
- ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ﴾[۵۱] برخی از مفسِّران گفتهاند: ﴿النَّاسُ﴾ در آیه شریفه، نعیم بن الاشجعی[۵۲] است.
- ﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۵۳]، دیدگاه برخی از مفسّران، بر این است، آیه درباره جابر بن عبدالله انصاری نازل شده و پرسش کننده اوست[۵۴].
- روایات شأن نزول، راه حل استفاده از ضمائر جمع است؛ بر فرض که حمل جمع بر مفرد، مجاز باشد، بر این حمل، قراینی وجود دارد و قراین آن، روایات فراوانی است که شأن نزول آیه را، جریان زکات خاتم حضرت بیان کرده است.
- کاربرد جمع، برای تشویق مردم به کارهای خیر است. ابوالقاسم جارالله زمخشری حنفی در تفسیر خود میگوید: اگر اشکال شود: چگونه درست است، این آیه در شأن علی(ع) باشد و حال آنکه آیه به لفظ جمع وارد شده است؟ در پاسخ میگوییم: آیه به لفظ جمع آمده، گرچه مراد از آن فقط یک نفر است -علی(ع)- است و این به خاطر آن است که مردم ترغیب شوند تا مانند چنین کاری انجام دهند و ثواب آن را ببرند [۵۵].
- استفاده از الفاظ و ضمایر جمع، برای تعظیم و تفخیم است. مرحوم طبرسی مینویسد: اطلاق لفظ جمع، بر امیرمؤمنان(ع)، تفخیم و تعظیم آن حضرت است، چه اینکه اهل لغت جمع را بر مفرد برای تعظیم و احترام اطلاق میکنند، و این حقیقت به اندازهای مشهور است که احتیاج به استدلال ندارد[۵۶].
- پاسخ دقیق آن است که در این آیه لفظ جمع در مفرد استعمال نشده است، بلکه عنوان جمع، بر یکی از افراد تحقق یافته آن (در زمان نزول) منطبق گردیده و امکان انطباق آن بر دیگر افراد نیز (بر فرض تحقق) محفوظ مانده است. و بین این دو کیفیّت و دو گونه استعمال، فرق بسیار است و آنچه از نظر اهل لغت ناشدنی و نارواست، تنها صورت اوّل است[۵۷]. و به عبارتی دیگر لفظ در مفهوم خود استعمال میشود، نه در مصداق خارجی؛ ولی مصداق لفظ جمع، در بیرون گاهی فرد است و گاهی جمع[۵۸].
- پاسخ دیگری که از دقت بیشتری برخوردار است این است که، این جمعِ موصولی است و عموم اطلاق علیالبدل دارد و نشانه این است که ولایت به یک نفر منحصر نمیشود. ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ که جمع است به آحاد اطلاق میشود، مصداق ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ مفرد است؛ ولی مفهومش جمع است. یک روز مصداقش علی(ع) و یک زمان امام حسن(ع) و تا امام زمان ادامه دارد، در این آیه، اطلاق جمع بر افراد، در طول یکدیگر است؛ مانند:اولوالامر که نمیشود در یک زمان چند اولوالامر باشد، پس، اولوالامر، آحاد افراد در طول یکدیگر است.
- در روایاتی از اهل بیت(ع) بهعنوان مصادیق ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ در آیه ولایت یاد شده است؛ چنانکه امام صادق در تفسیر آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ ولایت را به احق و اولی بودن در تدبیر امور مسلمانان تفسیر کرده و یادآور شده است، مقصود از ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾، علی و امامان از ذریه او تا روز قیامتاند؛ سپس داستان گدایی فقیر در مسجد پیامبر و انفاق امام علی(ع) به او در حال رکوع را یادآور شده و افزوده است: "هر یک از فرزندان او که به امامت میرسد، از چنین ویژگی برخوردارند، یعنی در حال رکوع انفاق میکنند"[۵۹]. امام باقر(ع) نیز درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ فرمودند: مراد امامان(ع) است[۶۰][۶۱].
شبهه سوم
- آنچه از حالات امیرالمؤمنان علی(ع) در نماز نقل شده است آن است که حضرت دارای حضور قلب خاصی بودند به گونهای که از خود بیخود میشدند، این حالت علی(ع) با این مطلب که در حال نماز صدای سائل را شنیدند و انگشتر خود را به او دادند، منافات دارد، زیرا حالت نخست، مستلزم توجّه تام به پروردگار؛ ولی حالت دوم، موجب توجّه به غیر خداوند است؛ از اینرو، نمیتوان مدلول آیه را درباره آن حضرت پذیرفت. فخر رازی مینویسد: و هو أن اللائق بعلی(ع) أن یکون مستغرق القلب بذکر الله حال ما یکون فی الصلاة، و الظاهر أن من کان کذلک فإنه لا یتفرغ لاستماع کلام الغیر و لفهمه، و لهذا قال تعالی: ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۶۲] و من کان قلبه مستغرقا فی الفکر کیف یتفرغ لاستماع کلام الغیر[۶۳].
- پاسخ:
- از این اشکال چند پاسخ داده شده است:
- بر پایه روایات، پیامبر(ص) نیز گاهی نماز را کوتاه میکردند و آن را به سرعت پایان میدادند. هنگامی که از ایشان علّت این کار پرسیده شد، فرمودند: "صدای گریه طفلی را شنیدم، گفتم شاید مادرش در مسجد (در حال نماز) باشد و از گریه او ناراحت شود"[۶۴]. از اینرو هر قضاوتی نسبت به عملکرد پیامبر شود همان قضاوت نیز درباره عملکرد علی(ع) قابل جریان است.
- حالات اولیاء خدا یکسان نبوده، بلکه گوناگون و متغیر است و این تغییر، تابع جذبههای گوناگون پرودگار است و هیچ منافاتی ندارد که انسان کاملی نظیر آن حضرت، گاه مستغرق عالم توحید بوده و از حالات بشری دور و گاه در حالت معمولی و عادی باشند، از اینرو این اختلاف حالات، به اراده و مشیّت پروردگار باز میگردد.
- توجّه آن حضرت در حین نماز، به کاری بوده، که مطلوب پروردگار است؛ پس این عمل، عبادتی در ضمن عبادت خواهد بود. عظمت روح ایشان چنان بود که میتوانست در یک زمان دو عبادت را انجام دهد و این با حضور قلب در پیشگاه پروردگار، تنافی نخواهد داشت. چنین افرادی مظهر اسم جمال «يَا مَنْ لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ»اند. به دیگر سخن، "وَلیِّ حق"، در هر شأنی از شئون بندگی، غافل از شئون دیگر نیست. پس اگر بنده خدا در حال نماز مشغول است از شأن دیگر بندگی که ایتاء زکات است غافل نیست.
- شنیدن صدای سائل و کمک به او، توجّه به خویشتن نیست، بلکه عین توجّه به خدا است، علی در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و روشن است، بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خداست؛ صدقه پیش از آنکه به دست سائل برسد به دست خدا میرسد: ﴿أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۶۵]، و حضرت در واقع با خدا در ارتباط بوده است[۶۶].
منابع
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در حکمت اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- امامت امام على
- امامت امام حسن مجتبى
- امامت امام حسين
- امامت امام سجاد
- امامت امام باقر
- امامت امام صادق
- امامت امام كاظم
- امامت امام رضا
- امامت امام جواد
- امامت امام هادى
- امامت امام حسن عسکری
- امامت امام مهدى
- امامان از اهل بیت پیامبر خاتم
پانویس
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۱۶.
- ↑ ر.ک: الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۷۹؛ امامشناسی، ج۱۰، ص۱۱۵؛ تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۳، ص۱۷۲؛ تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۰۵؛ دلائل الصدق، ج۶، ص۸۰؛ الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۵؛ عبقات الأنوار فی إثبات إمامة الأئمة الأطهار، ج۱۱، ص۳؛ کشف الیقین فی فضائل أمیرالمؤمنین، ص۲۷۹؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۴، ص۸۸۳؛ محاضرات فی الإلهیات، ص۳۶۴.
- ↑ مسند احمد حنبل، ج۲، ص۲۶؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۲۵.
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۲۰۲-۲۱۵.
- ↑ غایةالمرام، ج۲، ص۲۳-۷۳، باب ۲۰.
- ↑ الکافی، ج۸، ص۱۰۶.
- ↑ «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»؛ بحارالأنوار، ج۵، ص۲۰.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۳۹-۱۴۰.
- ↑ صحیح بخاری، ج۵، ص۲۴.
- ↑ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۰، ح۲۴۰۴.
- ↑ ان هذا الحدیث صحیح بلا ریب ثبت فی الصحیحین و غیرهما؛ منهاج السنة، ج۷، ص۳۲۰.
- ↑ مجموعه این موارد چهاردهگانه در کتاب امامشناسی، ج۱۰، علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی گردآوری شده است.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۰.
- ↑ ر.ک: عبقاتالأنوار فی إثبات إمامة الأئمة الأطهار، ج۱۱، ص۸۸۸.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۱-۱۴۲.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۲.
- ↑ واژه منزلت، اسم جنس است که به بعد خود اضافه شده است. اسم جنس مضاف: در لغت عرب، عمومیت را میرساند. علاوه بر آن، استثناء بهکار رفته در حدیث، «إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي» خود دلالت بر عموم دارد؛ زیرا استثنا در جایی صحیح است که پیش از آن، عام باشد؛ ازاینرو، میتوان گفت: صرفنظر از اطلاق لفظ منزلت، خود استثنا، عموم منزلت را اثبات مینماید.
- ↑ «و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۳.
- ↑ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۵، ص۲۱۶.
- ↑ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۴، ص۱۹۱.
- ↑ مسند احمد حنبل، ج۲، ص۲۶؛ مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۵؛ الغدیر، ج۳، ص۲۰۲.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۴.
- ↑ عبقات الانوار فی امامة الأئمة الأطهار، ج۱۲، ص۴۸۶؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۳۹۹؛ دلائل الصدق لنهج الحق، ج۴، ص۲۹۷.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۵.
- ↑ لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۶.
- ↑ ارتباط و تأثیر دو گونه است: دوجانبه و یکجانبه. اگر تأثیر متقابل و دو جانبه بود، اولی، ولی دومیاست و دومینیز ولی اوّلی است. مانند: اخوّت و برادری که اگر حسن برادر حسین است، حسین نیز برادر حسن است، ولی اگر تأثیر یکجانبه بود، اولی، ولیّ دومیاست و دومیمولّیعلیه اولی است؛ یعنی دومیتحت ولایت اولی قرار دارد؛ مانند ابوّت و بنوّت.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۱۵۶-۱۶۲.
- ↑ غایةالمرام، ص۱۰۳-۱۰۹.
- ↑ احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹-۴۰۸.
- ↑ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.
- ↑ شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۰۹-۲۴۸.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.
- ↑ مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰-۳۲۱.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۹.
- ↑ منهاج الکرامة فی معرفة الأمامة، تألیف علامه حلّی، یکی از مهمترین کتابهایی است که در تبیین عقاید امامیه نگاشته شده است این کتاب تا جایی اهمیت یافت که کسی همچون ابنتیمیه را بر آن داشت تا کتاب منهاج السنه را در ردّ آن بنگارد.
- ↑ قد أجمعوا أنّها نزلت في علي من أعظم الدعاوى الكاذبة; بل أجمع أهل العلم بالنقل على أنّها لم تنزل في علي بخصوصه وأنّ عليا لم يتصدق بخاتمه في الصلاة وأجمع أهل العلم بالحديث على أنّ القصة المروية في ذلك من الكذب الموضوع؛ منهاج السنه، ج۷، ص۱۲.
- ↑ المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۵.
- ↑ شرح المواقف، ج۴، ص۳۶۰.
- ↑ شرح المقاصد، ج۵، ص۱۷۰.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۴۹-۱۵۱.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.
- ↑ المیزان، ج۶، ص۷.
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۱۵۶.
- ↑ «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۴، ص۲۹۷.
- ↑ «از تو نظر میخواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر میدهد که اگر مردی مرد و دارای فرزندی نبود و خواهری داشت، نصف میراث او به این خواهر میرسد و برادر نیز از خواهر (تمام دارایی را) ارث میبرد، اگر خواهر فرزندی نداشته باشد و اگر خواهران (مرد مرده) دو تن باشند دو سوم از میراث را میبرند و اگر (میراثبران) گروهی برادر و خواهر باشند هر مرد برابر با بهره دو زن ارث میبرد؛ خداوند (این احکام را) برای شما بیان میدارد مبادا که گمراه شوید و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۱۷۶.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۶، ص۲۸.
- ↑ فان قلت کیف صح أن یکون لعلی و اللفظ لفظ جماعه؟ قلت: حی به علی لفظ الجمع، وان کان السبب فیه رجلا واحدا لیرغب الناس فی مثل فعله، فینالوا مثل ثوابه؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۴.
- ↑ المیزان، ج۶، ص۹ ٣.
- ↑ تفسیر تسنیم، ج۲۳، ص۱۲۵.
- ↑ «إِنَّمَا يَعْنِي أَوْلَى بِكُمْ أَيْ أَحَقُ بِكُمْ وَ بِأُمُورِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَمْوَالِكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي عَلِيّاً وَ أَوْلَادَهُ الْأَئِمَّةَ(ع) إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۲۸؛ غایةالمرام، ج۲، ص۱۵.
- ↑ بحارالأنوار، ج۹، ص۳۵.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۵۱-۱۵۵.
- ↑ «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۶.
- ↑ سنن النبی، ص۲۷۳.
- ↑ «آیا ندانستهاند: خداوند است که از بندگانش توبه را میپذیرد و زکاتها را دریافت میدارد و خداوند است که توبهپذیر بخشاینده است؟!» سوره توبه، آیه ۱۰۴.
- ↑ مقامی، مهدی،درسنامه امامشناسی، ص:۱۵۵-۱۵۷.