نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Amini(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۷ توسط Amini(بحث | مشارکتها)
دیدگاه اهل سنت درباره انتظار چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
انتظار در ادعیۀ اهل سنت: بعضی از علمای اهل سنت اندیشۀ انتظار را در قالب دعا بیان داشتهاند، چنانکه محمد بدرالدین چنین اظهار میدارد: "خداوند این همه پریشانی و گرفتاری را از این امت به برکت ظهور و حضور او (حضرت ولی عصر) برطرف فرما «إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً» کسانی ظهور او را بعید و ناشدنی میپندارند، اما ما آن را شدنی و نزدیک میدانیم"[۱۵].
روایاتانتظار در منابع اهل سنت: در راستای حفظ روحیه انتظار، بعضی از علمای اهل سنت روایاتی که فضیلت انتظار را بیان داشته در کتب خود ثبت و نقل نمودهاند به عنوان نمونه علامه قندوزی این کلامنورانی را از وجود مقدسپیامبر(ص) نقل میکند که فرموده است: «"أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"» بعد در توضیح آن اضافه میکند: «"أَي انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِظُهُورِ الْمَهْدِيِّ(ع)"»[۱۹].
تأکید علمای اهل سنت بر مسأله انتظار: عدّهای از علمای اهل سنت تصریح به وجود انتظار در میان مسلمانان نموده و یا دیگران را به صبر و انتظار توصیه کرده و حتی فتوی بر وجود عقیده به انتظار دادهاند، در اینجا به مواردی از سخنان این بزرگان اشاره میکنیم:
مالک بن انس (امام مالکیها) در جواب شخصی به نام محمد بن جعفر که شرح گرفتاریهای خود را برای وی نقل کرد گفت: صبر کنید تا تأویلآیه: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۲۰]آشکار گردد[۲۱]. در این گفتار؛ مالک بن انس شخص یاد شده را به صبر و انتظار ظهوردولت حق توصیه مینماید.
انتظار در ادعیهاهل سنت: بعضی از علمای اهل سنتاندیشهانتظار را در قالب دعا بیان داشتهاند چنانکه محمد بدرالدین چنین اظهار میدارد: "خداوند این همه پریشانی و گرفتاری را از این امت به برکت ظهور و حضور او (حضرت ولی عصر) برطرف فرما «"إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً"» کسانی ظهور او را بعید و ناشدنی میپندارند، اما ما آن را شدنی و نزدیک میدانیم"[۲۵].
ز روی همایون بیفکن نقاب *** عیان ساز رخسار چون آفتاب
برون آی از منزل اختفاء *** نمایان کن آثار مهر و وفاء[۲۶]
و نیز شیخعامر بن بصری در قصیدهای بنام ذاتالانوار خطاب به حضرتولی عصر(ع) چنین بیان میدارد: "به علّت طولانی شدن انتظار خسته و دلتنگ شدیم، پس ای قطب وجود! تو را به پروردگارت قسم، با ظهورت ما را خوشبخت نما[۲۷]. پس به گونهای باش (ظهور کن) تا ما تو را ببینیم که لذت و خوشیمحب در این است که بعد از دوری و غیبت محبوبش را ملاقات کند.
البته از این نکته نباید غافل شد که ایده انتظار در فرهنگ شیعی، به صورت عینی و زنده، تعریف شده و با هویتی تاریخمند و بسیار دقیق ثبت گردیده است، به همین علت توانبخشی و شورآفرینی و سازندگی اکسیری این امیدمقدس و انتظار آرمانی، به مراتب جلوهگرتر و محسوستر از پیامدهای آن در میان اهل سنت است، به گونهای که توجه ناظران خارجی را به خود معطوف داشته است.
دربارۀ مفهوم و جایگاه انتظار در کتاب موسوعة فقهالابتلاء به تألیف علی بن نایف شحود مطالب دقیق و ظریفی بیان شده است و ایشان در این کتاب بابی گشوده است تحت عنوان "الاعداد سبیل الاستقامه" که به بیان اعداد و آمادگی پرداخته و گفته است انجام دادن هر کار مهمی بدون مقدمه و تهیؤ ممکن نیست و این بحث از جمله مباحث مهمی است که علمای علم اصول و فقه در علم اصول و علمفقه بدان توجه ویژه کردهاند و خداوند در قرآن نیز با بیان آیات مختلفی به این موضوع اشاره کرده است: مِنْ قَبيلِ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی:﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى﴾[۳۲]، إِذِ السَّعْيُ وَ الْحَرَكَةُ مِنْ شَأْنِهِ إِيصالُ الْمُكَلَّفِ الَی تَحْقِيقِ مَا يَصْبُو إِلَيْهِ دُونَ الْجُمُودِ وَ الْخُنُوعِ وَقَولُهُ سُبْحَانَهُ:﴿وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً﴾[۳۳]، [۳۴]. همو در ادامه مینویسد: همیشه میان حادثه مهم و فرایندی که به آن منتهی میشود، فترت و فاصلهای است که این فاصله را اعداد و استعداد پر کرده و در واقع این فاصله و این اعداد نیز به نوعی تداعی انتظار است. وی سپس به بیان مفهوم انتظار و جایگاه مهم آن میپردازد[۳۵] او سپس میگوید: ما نیز منتظرظهور امام مهدی(ع) هستیم و انتظار ما به معنای در خانه نشستن و اکتفا کردن به انتظار لسانی نیست. وی در ادامه مینویسد: اصلاً انتظار مقولهای است که علاوه بر اینکه مورد تأیید و تأکید شرع است، مورد توصیه و سفارش عقل نیز هست[۳۶]»[۳۷].
مطالب فوق که به نوعی بیانگر دیدگاه علما و اندیشمنداناهل سنت است و نیز منابع حدیثیاهل سنت که به نحوی دربردارنده روایاتی درباره حضرت عیسی(ع) است، اعتقاد فراگیر و قطعی اهل سنت به حضرت عیسی(ع) و نزول او هنگام ظهور امام مهدی(ع) را ثابت میکند. بیتردید در مباحث آخرالزمانی و منجیگرایی همیشه باورداشت امام مهدی و حضرت عیسی مکمل یکدیگر و در کنار هم قابل تعریف و توجیهاند و به نوعی آن دو ابرمرد آسمانی در رخداد و حوادث مختلف آخرالزمانی در کنار یکدیگر قرار دارند و با هماهنگی به دنبال اجرای نهضت جهانی و تحقق اهداف آن به پیش میروند[۴۴]. این هماهنگی که منجر به تحول و تکامل جهانی است، میتواند در قالبهای مختلفی همپوشانی داشته باشد؛ مثلاً هدف هر دو یکی است، هر دو در مقطع آخرزمان ظاهر میشوند[۴۵]، هر دو در مبارزه با ستمگران از جمله سرآمد آنها دجال مشارکت میکنند[۴۶]، هر دو به دنبال اجرایی کردن دین اسلام حرکت میکنند[۴۷] و هر دو دارای وصفمنتظر هستند و مورد انتظار مسلماناناند.
ابن خلدون با وجود این که در اصل احادیثمهدی(ع) تشکیک نموده است، در عین حال در مقدمه تاریخ خود مینویسد: "مشهور در بین اهل اسلام در تمامی عصرها این است که لابد در آخرالزمان مردی از اهل بیتظهور خواهد کرد که مؤکد دین و اظهار کننده عدالت خواهد بود و مسلمین از او تبعیت خواهند کرد و او بر تمامی ممالک استیلا پیدا خواهد کرد و او به نام مهدی نامیده میشود و از نشانههای او خروج دجال است که حضرت عیسی(ع) از آسمان نازل میشود و دجال را به قتل میرساند و پشت سر مهدینماز خواهد خواند[۵۰]. همچنین ابن عربی در کتاب خود فتوحات مکیه در این باره مینویسد: "خداوند را خلیفهای است که روزی ظاهر میشود و ظهورش زمانی اتفاق میافتد که دنیا پر از جور و ستم باشد و او دنیا را پر از عدل و قسط میکند و اگر از عمردنیا یک روز بیشتر نماند، خداوند آن روز را طولانی میگرداند تا این خلیفه که از عترترسول الله(ص) و از اولاد فاطمه زهرا(س) است، و نامش با نام رسول خدا یکی میباشد، حکومت روی زمین را به دست گیرد"[۵۱].
سخن وی دلیلی روشن بر وجود انتظار در میان مسلمانان غیر شیعی است. علاوه بر تصریح وی، آنچه انتظار مهدیموعود را در میان اهل تسنن اثبات میکند وجود دهها کتاب در مورد مهدویت است که با عنوان "المهدی المنتظر" نوشته شده است. (بدیهی است که اگر انتظار ساخته دانشمندان شیعه بود، اهل تسنن از بهکارگیری آن پرهیز میکردند.) حذف
↑مللنا و طال الانتظار مجد لنا *** بربک یا قطب الوجود بلقیة /// فجعل لنا حتی نراک فلذة *** المحب لقا محبوبه بعد غیبة (بهشتی، محمد، ص ۱۱۳، به نقل از ینابیع المودة، ص ۴۷۳).
↑مناوی، محمد عبد الرؤوف، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج ۵، ۲۶۲؛ تویجری، حمود بن عبدالله، الاحتجاج بالأثر علی من أنکر المهدی المنتظر، ص۲۴۳.
↑﴿يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ﴾ [ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد. (سوره یوسف، آیه ۸۷)]. علامه مناوی در شرح حدیثی از پیامبر در مورد قیام امام مهدی مینویسد: و هذا هو المهدي المنتظر خروجه آخرالزمان؛ تویجری پس از بیان حدیثی از حضرت علی در مورد امام مهدی مینویسد: و من كان بهذه الصفة فهو المهدي المنتظر.
↑ابن قیم الجوزیه، محمد بن أبی بکر، إغاثة اللهفان، ج ۲، ص۳۳۸.