ویژگی‌های امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Hosein (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۰ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
ویژگی‌های امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / صفات و ویژگی‌های امام مهدی
مدخل اصلیقدرت امام مهدی
تعداد پاسخ۱۱ پاسخ

ویژگی‌های امام مهدی (ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید محمد صدر

آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ پس از ظهور» در این‌باره گفته‌ است:

«ویژگی‌های حضرت مهدی (ع) در نگاه امامیه، ویژگی‌هایی موقت و غیر اصیل نیست بلکه ویژگی‌هایی است ثابت و حقیقی که به او امکان می‌دهد جامعه‌ای عدالت محور را که خداوند وعده فرموده است، پایه‌ریزی نماید.

ویژگی اول: این ویژگی یعنی عصمت امام مهدی (ع)، ثمرات و نتایجی را به دنبال دارد، از جمله اینکه:

  1. او وارث علم امامت است؛ علمی که متضمن مبانی اصلی تفکر در رهبری جهانی است. وی این علم را از پدران معصومش (ع) و آنان نیز از پیامبر اکرم (ص) و آن حضرت هم از خداوند متعال دریافت نموده است. چگونه می‌توان در دوران متأخر به این عصمت دست یافت مگر با وحی جدیدی از سوی خداوند متعال؛ و البته این چیزی است که سایر مسلمانان - به طور اجماع - آن را برای امام مهدی (ع) منتفی می‌دانند. پوشیده نماند که آگاهی و احاطه بر مبانی اصلی این تفکر، موجب افزایش قدرت و توانایی در رهبری جهانی است؛ اگر نگوییم که بدون این آگاهی و احاطه، رهبری بر جهان ناممکن است. هرگاه امری برای رهبری جهانی لازم باشد و یا آن که وجودش بهتر باشد، به طور قطع خداوند آن را پدید خواهد آورد؛ زیرا این کار همسو با هدف خلقت آدمی است و حرکت بر خلاف آن، ظلم به بشریت و به معنی تخلف از آن هدف عالی است؛ و این هر دو بر خداوند متعال محال است.
  2. احساس پدری و عطوفت نسبت به همه انسان‌ها. زمانی که او با کفار و منحرفان می‌جنگد و شورشیان را می‌کشد، هرگز در دلش نسبت به آنها کینه‌ای نمی‌ورزد و فقط در جهت مصلحت آنها و گسترش عدالت و خیر در سرزمین‌هایشان و رساندن سخن حق به آنها، می‌جنگد. پیوند زدن بین این دو جهت به ظاهر متضاد، یعنی احساس ژرف عاطفی و جنگ و کشتار، با توجه به تجربه تاریخی جنگ‌های مسلمانان، جز از شخص معصوم ساخته و پرداخته نیست. از این رو در فتوحاتی که در گذشته و در غیاب معصومین (ع) انجام می‌گرفت، نه تنها از آن حس عاطفی نسبت به قوم مغلوب خبری نبود، بلکه آن جنگ‌ها صرفا شکلی غنیمت طلبانه به خود گرفت. هنگامی که این احساس والا برای رهبری غیر معصوم در فتوحات با دامنه محدود، وجود نداشته باشد، چگونه می‌توان در آن نبرد جهانی که کشته‌ها خواهد گرفت و غنایم فراوانی را به دنبال خواهد داشت و دامنه تسلط را به تمام جهان خواهد کشاند، از رهبر غیر معصوم انتظار داشت نسبت به قوم مغلوب، احساس پدری داشته باشد؟ آری، بدون حضور شخص معصوم این نبرد، نبردی کاملا سودجویانه و نامقدس و در جهت گردآوری غنایم مادی خواهد بود[۱].
  3. رهبری قیام جهانی از مفهوم صحیح اسلامی‌اش منحرف نخواهد شد؛ زیرا اسلام حقیقی هرگونه سوء استفاده از حکومت را برای ارضای طمع‌های شخصی محکوم می‌نماید. در جایی که این اخلاق زشت و خوی‌های ناپسند - تقریبا - بر همه حاکمان چیره می‌باشد، چه سان خواهد بود هنگامی که حکومت، جهانی شود و سلطه و نفوذ از نظر گستره و فراگیری به اوج خود برسد؟ تا زمانی که یک رهبر، از ارتکاب گناهان و پیروی از هوای نفس، عملا مصون و معصوم نباشد - هر چند که پیش از آن صالح و پاک هم بوده باشد - این مقام، محکی برای سنجش میزان کژ رفتاری و آزمندی‌هایش خواهد شد؛ زیرا پس از کسب قدرت، فشار انگیزه‌های شخصی و دلبستگی‌های‌ فردی بر شخص حاکم بیشتر خواهد شد.
  4. دقت کامل در اجرای "برنامه جهانی عدالت محور" و از آن رهگذر، سوق دادن اجتماع و هدایت آنان به سوی پرستش حقیقی خداوند بزرگ. به اعتقاد امامیه، این دقت‌ورزی برای شخص معصوم به سادگی امکان‌پذیر است. وی علاوه بر دوری از گناه، از اشتباه و فراموشی نیز مبراست و طبق روایات هرگاه بخواهد چیزی را بداند خداوند آن را به او می‌فهماند[۲]. در این صورت هر چه مشکلات جهانی پیچیده‌تر شود، امامی که این ویژگی‌ها را داراست می‌تواند برای رفع آنها، نزدیک‌ترین راه حل‌ها را آماده سازد. و چه بسا سر اساسی در اعطای موهبت "عصمت" به ائمه (ع) همین امر باشد وگرنه در غیر این صورت، امری شخصی است که برای معصوم فقط ثمرات فردی به دنبال دارد.

ویژگی دوم: (در نظر امامیه، او حتی در زمان غیبت نیز، یگانه رهبر الهی جهان و ملت‌های مسلمان است): این ویژگی برای باورمندان به رهبری ایشان ثمراتی دارد؛ همچنین تأثیر بسزایی در عمق‌بخشی و وسعت دادن به امر پالایش جانهای مؤمنان توسط خداوند بزرگ دارد. در نتیجه کسی که به رهبری امام زمان (ع) در زمان غیبت باور دارد، ایمانش با توفیق الهی صیقل می‌یابد و با تعمیق اخلاص در وی، به کمال می‌رسد. اثرات ایمان فرد به رهبری مهدوی، به روشنی تمام در رفتارش منعکس می‌گردد و سرانجام منجر به عمل و جانفشانی و فداکاری خواهد شد. در حالی که به طور طبیعی کسی که ذهنش از این مفهوم خالی است، کم تر به عمل و فداکاری مبادرت می‌ورزد. این بدان دلیل است که در ذهن مؤمنان، مفهوم رهبری حضرت مهدی (ع) با شماری از حقایق گره خورده است:

  1. فرد مؤمن سربازی است که برای حرکت در راه خدا و اطاعت از دستورات رهبرش (امام مهدی (ع)) که همان عمل به "احکام اسلامی" است، هدایت شده است. امام (ع) نماد و نماینده حقیقی اسلام است. بنابراین دستورات اسلام، دستورات اوست و خواست پیامبر (ص) برای امتش، خواست او.
  2. او در برابر امام (ع) هر چند به طور غیر مستقیم، مسئول و مورد محاسبه است؛ او می‌داند که پیشوایش زنده و از کارهای او آگاه می‌باشد. پس سزاوار است با اعمال شایسته دل او را شاد نماید و با دوری از گناهان در برابرش شرمنده نگردد.
  3. درک غربت و مظلومیت این رهبر در زمان غیبت و نیز مظلومیت اسفناک بشریت که غیبت امامشان و عبور از دوران‌های ظلم و انحراف، موجب بسیاری از ذلت‌ها و سرکوب آنها شده است.
  4. درک این موضوع که باید منتظر آن رهبر بود و ظهور وی و برپایی دولت حق را در هر لحظه احتمال داد. بالطبع این حالت اقتضا می‌کند که شخص در راه دین، به اخلاص و ایمان و فداکاری‌اش عمق بخشد تا به گاه ظهور از نزدیکان امام مهدی (ع) باشد و شایستگی کمک به او را در اصلاح جهان پیدا نماید. و دیگر حقایقی که هر کدام از آنها می‌تواند انگیزه‌ای قوی برای فرد مؤمن در راه تلاش و فداکاری بیشتر در خط اسلام صحیح باشد و این خود به طور طبیعی، موجب موفقیت بیشتر و سریع تر در امر "پالایش درونی مؤمنان توسط پروردگار" است. و هیچ یک از این ثمرات، بدون ایمان به رهبری امام مهدی (ع) و غیبت ایشان حاصل نمی‌شود.

ویژگی سوم: هم عصری امام (ع) با نسل‌های متمادی از بشریت فوایدی دارد که به دو مورد آن اشاره می‌کنیم:

  1. (که به خود امام (ع) بر می‌گردد): این معاصرت باعث می‌شود که امام به طور مستقیم از اصول تحولات تاریخی و زنجیره حوادث آن - که تأثیر بسیار ژرفی در رهبری ایشان پس از ظهور خواهد داشت - آگاه شود[۳].
  2. (که به بشریت برمی‌گردد): علاوه بر آن که به حضرت ولی عصر (ع) به عنوان یک رهبر نیاز است؛ بر اساس اخبار امامیه نیاز به ایشان به سان یک نیاز ضروری تکوینی است، از جمله این اخبار، روایتی است که در الکافی نقل شده است. ابو حمزه گوید:به حضرت صادق (ع) عرض کردم: آیا زمین بدون امام باقی می‌ماند؟ فرمود: خیر، زیرا اگر چنین شود زمین اهلش را در کام خود فرو خواهد برد [۴]. نیز از ابو هراسة نقل شده است که حضرت باقر (ع) فرمود: "اگر امام معصوم (ع) ساعتی از زمین حذف و محو شود، زمین اهلش را می‌بلعد، همان طور که دریا اهلش را در امواج خود فرو می‌برد"[۵]. با چشم‌پوشی از امکان حمل این روایات بر اموری رمزی و تأویلی، می‌توان گفت این روایات در ظاهر دلالت بر این دارند که بقای امام به منظور بقای زمین و ساکنان آن، ضروری است و این به دلیل آن است که باید زمینی باشد تا امکان عملی شدن وعده خداوند و نتیجه دهی برنامه کلی الهی بر روی آن وجود داشته باشد و این نیز هنگامی تحقق می‌یابد که وجود امام با همه سال‌ها و نسل‌های بشری، هم عصر باشد. به‌ویژه پس از اعتقاد به این که امامان (ع) دوازده نفرند و نه بیشتر (حتی به روایت عامه)[۶] و از آن رو که یازده نفرشان رحلت فرموده‌اند؛ در این صورت معلوم می‌شود که خداوند امام دوازدهم (ع) را برای تحقق این نتیجه باقی گذارده است. و شاید مراد امام مهدی (ع) همین موضوع باشد، آنجا که می‌فرماید: "بی‌تردید من مایه امان اهل زمینم؛ چنان که ستاره‌ها مایه امان اهل آسمان‌اند"[۷].

ویژگی چهارم (حضور امام در افقی بالا و والا، آن چنان که هر روزه و هر ساله از حوادث و رویدادها و اسباب و نتایج آن‌ها آگاه می‌گردد): این ویژگی، دارای فواید متعددی است (علاوه بر آن که فایده اول از ویژگی سوم را نیز داراست). مهم‌ترین فایده آن عبارت است از محافظت از جامعه اسلامی و دفع خطر دشمنان. در نتیجه با توجه به آگاهی امام (ع) از حوادث و علل و عوامل آنها و مشکلات پیچیده‌ای که با آن مواجه می‌شود و نیز تکلیف الهی او برای زدودن و دفع ضررها و خطرات از جامعه اسلامی که حضرتش هم به آن وعده داده است‌[۸] (البته در موارد خاصی که در جای دیگری گفته‌ایم‌[۹])، بی‌تردید به وظیفه الهی‌اش به بهترین وجه عمل خواهد نمود. ما در جای دیگری درباره روش امام برای کمک به مردم در زمان غیبت سخن گفته‌ایم[۱۰]. علاوه بر همه این‌ها، ایشان مردم و اجتماعات را بر طبق ملاک و میزان دقیق و ژرفی که به آن آگاه است، ارزیابی می‌نماید. این امر ثمراتی را به دنبال دارد که از جمله آنها می‌توان موارد زیر را بر شمرد:

  1. آگاهی امام (ع) از درجه ایمان مؤمنان و اخلاص مخلصان و سمت و سوی عملی و اعتقادی آنها در زندگی.
  2. اطلاع آن حضرت از راه و روش منحرفان و کفار و نقشه‌های احتمالی آنها بر ضد اسلام و مسلمین، تا از رهگذر این آگاهی به تلاش برای مقابله با توطئه‌های آنان برخیزد.
  3. آگاهی ایشان از آماده شدن تعداد کافی از یاران و حامیانش برای فتح جهان و به دست گرفتن حکومت عدل.

ویژگی پنجم (ارتباط امام (ع) با مردم و گفت‌وگو با آنان): این کار حداقل دو فایده دارد؛ یکی برای خود حضرت و دیگری برای جامعه اسلامی:

  1. اختلاط با مردم و رفع تنهایی؛ تنهایی‌ای که در بعضی روایات به آن اشاره شده و به دلیل دوری از مردم و زندگی در صحراها و بیابانها، برای ایشان وجود دارد[۱۱]. گذشته از رفع تنهایی، این امر موجب می‌شود که نیازهای شخصی ایشان همانند هر انسان دیگری - البته به طریقی ساده‌تر - برطرف گردد.
  2. امام (ع) هنگام ارتباط با مردم، به وظایف اسلامی‌اش درباره آنها عمل می‌کند؛ وظایفی هم چون: امر به معروف و نهی از منکر، نزدیک کردن آنها به اطاعت خداوند و دور کردنشان از گناه، تشویق ایشان به کارهای عام المنفعه و پاشیدن بذر اصلاح در میان آنان[۱۲].

پاسخ‌های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین محمدی اشتهاردی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی، در کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت» در این‌باره گفته است:

«پیامبر خدا (ص) فرمود: "مهدی (ع) از فرزندان من دارای چهل سال است (هنگام خروج همچون مرد چهل ساله است) صورتش همچون ستاره درخشان است، در گونه راستش خال سیاهی است و دو عبای قطوانی بر دوش دارد، قیافه‌اش همانند مردان‌ بنی اسرائیل (زمان حضرت موسی (ع)) است، گنج‌ها را استخراج کند، کشورهای شرک را فتح کرده و تحت رهبری خود درمی‌آورد"[۱۳].

از خصوصیات امام قائم (ع) اینکه آن حضرت از ناحیه پدر از نسل امام حسین (ع) و از ناحیه مادر از نسل امام حسن (ع) است، از این‌رو که مادر امام باقر (ع) از فرزندان امام حسن (ع) است‌[۱۴].

از ویژگی‌های او اینکه پس از ظهور، حضرت عیسی (ع) از آسمان آمده و پشت سر او نماز بجا می‌آورد[۱۵]. و دیگر اینکه در آخر عمر امام قائم (ع) (که رجعت امامان به وجود می‌آید) پس از آنکه حضرت قائم (ع) از دنیا رحلت کرد، امام حسین (ع) بدن او را غسل می‌دهد[۱۶]. و دیگر اینکه امام عصر (ع) شبیه یوسف و عیسی و موسی (ع) و محمد (ص) است‌[۱۷]. این هم درجای خود بسیار جالب است که بزرگ‌ترین چهره انقلابی تاریخ، حضرت سیدالشهداء امام حسین (ع) در غسل و کفن و دفن مصلح بزرگ جهان حضور یابد. از ویژگی‌های آن بزرگوار اینکه پیامبر (ص) فرمود: "مهدی طاووس اهل بهشت است". و در عبارت دیگر فرمود: "چهره مهدی از فرزندانم همچون ماه تابان است، رنگ چهره‌اش عربی است و بدنش همانند جسم مردان بنی اسرائیل (بلندقد) است، زمین را همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل‌وداد می‌کند، اهل آسمان و زمین و پرندگان در هوا از حکومتش راضی هستند، بیست سال حکومت می‌کنند"[۱۸]. روزی پیامبر (ص) به دختر گرامی‌اش فاطمه (س) رو کرد و به این شخصیت‌ها افتخار کرده و فرمود: "بهترین پیامبران پدرت است، از ماست بهترین اوصیا که شوهرت علی (ع) است، از ماست بهترین شهدا که عموی من حمزه است، از ماست آن‌کس که دو پر دارد و با آن دو پر در هر جای بهشت بخواهد به پرواز درمی‌آید و او پسر عموی پدرت، جعفر است، از ماست دو سبط این امت، دو آقای جوانان اهل بهشت، حسن و حسین (ع) و این دو فرزندان تو هستند و از ماست مهدی (ع) و او از فرزندان توست"[۱۹]. امام سجاد (ع) فرمود: "قائم ما دارای نشانه‌هایی از شش پیامبر است: اما نشانه‌اش‌ از نوح (ع) طول عمر است. اما نشانه‌اش از ابراهیم (ع) مخفی بودن محل ولادتش است. اما نشانه‌اش از موسی (ع) ترس از دشمن و غیبت است (که موسی (ع) از ترس فرعونیان از مصر به مدین رفت و مدتی مخفی بود). اما نشانه‌اش از عیسی (ع) اختلاف رأی مردم درباره‌اش و اعتزال او از مردم است، اما نشانه‌اش از ایوب (ع) گشایش و پیروزی پس از بلیات و گرفتاری است، اما نشانه‌اش از محمد (ص) قیام به شمشیر است"[۲۰]. و در بعضی روایات، نشانه‌ای از حضرت یوسف (ع) نیز ذکر شده و آن زندان است. (شاید منظور دوری او از دوستانش که به منزله زندانی بودن او است).[۲۱] از ویژگی‌های امام قائم (ع) اینکه امام حسین (ع) فرمود: "او از نظرها پنهان است، تا کسی او را به بیعت خود نخواند و او زیر پرچم هیچ رهبر ناشایستی نرود"[۲۲]»[۲۳].

امام صادق (ع) فرمود: "امامت امت‌[۲۴] صلاح نیست مگر برای شخصی که دارای سه خصلت باشد:

  1. سزاوارترین مردم به امام قبل باشد.
  2. اسلحه پیامبر در نزد او باشد.
  3. امام سابق، آشکارا، او را وصی خود کرده باشد".[۲۵]
اباصلت هروی گوید: به حضرت رضا (ع) عرض کردم: نشانه قائم (ع) در وقت خروج چیست؟ فرمود: "او در سن پیران است ولی سیمای جوان دارد، ناظران به او گمان می‌برند که چهل سال یا کمتر دارد، او با مرور شب و روز پیر نمی‌شود، تا پایان عمرش فرا رسد"[۲۶]. مرحوم صدوق از امام باقر (ع) نقل می‌کند: "نخستین سخنی که حضرت مهدی (ع) پس از قیام خود می‌فرماید، این است: من بقیة الله و حجت و خلیفه خدا بر شما هستم. پس هیچ‌کس بر او سلام نمی‌کند، مگر اینکه می‌گوید: سلام بر تو ای بقیه (ذخیره بادوام) خدا در زمین خدا"[۲۷]. امام قائم (ع) در تمام جهات شباهت به پیامبر اکرم (ص) دارد، حتی در قیافه و روش و خصوصیات. و نیز امام باقر (ع) فرمود: "در مکه، تعداد بیعت‌کنندگان به ده هزار نفر می‌رسد، و در سراسر زمین معبودی جز خدا یافت نمی‌شود و همه معبودهای باطل، آتش می‌گیرند ..."[۲۸]. امام صادق (ع) فرمود: شب ۲۳ ماه رمضان ندا به نام امام قائم (ع) بلند شود، و آن حضرت در روز عاشورا که در آن روز امام حسین (ع) به شهادت رسید، قیام کند. گویا روز شنبه دهم محرم را می‌نگرم که آن حضرت بین حجرالاسود و مقام حضرت ابراهیم (ع) در کنار کعبه ایستاده و جبرئیل در حضورش است، اعلام بیعت می‌شود که همه شیعیان و طرفداران او از اطراف جهان به مکه آیند و با او بیعت کنند، زمین برای آنها درنوردیده می‌شود (که زودتر برسند)، پس آن‌گاه خداوند زمین را که پر از ظلم‌وجور شده، پر از عدل‌وداد کند"[۲۹]»[۳۰].
۲. حجت الاسلام و المسلمین ایرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین حسین ایرانی، در کتاب «منجی موعود از منظر نهج البلاغه» در این‌باره گفته است:

«امام علی می‌فرماید: "به راستی که او سپر و زره حکمت را به بر کرده (یعنی با داشتن مراتب عالی علم و عصمت، از تیرهای تمایلات نفسانی و علایق مادی مصون می‌باشد) و حکمت را با تمام آدابش داراست که عبارتند از اقبال و توجّه به آن، و معرفت کامل به آن، و فارغ شدن برای آن؛ به گونه‌ای که حکمت گمشده او بوده و همواره آن را می‌طلبد و آرزو و نیاز اوست که پیوسته (به خاطر شدت اشتیاق به حکمت) جویای آن است. پس آن رهبر موعود، غربت و غیبت اختیار کند هنگامی که اسلام غریب، و در غروب باشد و همانند شتر رنج‌دیده و در راه مانده، دم خود را به حرکت درآورد و سینه‌اش را به زمین چسباند[۳۱] او باقیمانده حجت‌های خدا و آخرین خلیفه از جانشینان پیامبران خدا است"[۳۲]

توضیح و تفسیر: امام علی (ع) در این خطبه بعد از حمد و ثنای خداوندی و بیان راه‌های شناخت او و توصیه به تقوا و عبرت و درس‌آموزی از تاریخ، به بیان برخی از اوصاف آخرین حجّت حق می‌پردازد و ضمن ذکر فضیلت و حکمت او، غیبت و غربتش را (غیبت صغری و کبری) و عدل اسلام[۳۳]‌ و قرآن بودنش را که با غروب و طلوع هریک، دیگری هم غروب و طلوع می‌یابد[۳۴]، خاطرنشان می‌سازد.

آری؛ علی (ع) در آن عصر سخت اسلام، آینده امیدآفرین را نوید می‌دهد، (ائمه (ع) نیز در هر فرصت مناسبی، از ظهور و نهضت عظیم علوی جهانی مهدی موعود (ع) و ویژگی‌های او و حکومت و یارانش خبر می‌دادند).

از علامه مجلسی نقل شده که می‌گوید: این بخش از خطبه در رابطه با حضرت مهدی (ع) می‌باشد و هم‌چنین ابن ابی الحدید این نظر را به شیعه امامیه نسبت می‌دهد[۳۵]. و نیز علّامه خویی همین نظر را تأیید نموده‌[۳۶] و عقیده طایفه معتزله را که می‌گویند: "آن حضرت در آینده و آخر الزمان به دنیا خواهد آمد و مدتی پنهان بوده، بعد قیام می‌کند" رد می‌نماید؛ چرا که ما دلایل عقلی و نقلی و روایات و اخبار متواتر و فراوان داریم که هیچ‌گاه زمین از حجت حقّ و امام معصوم خالی نمی‌باشد و در کتب اهل تسنن نیز مکرر آمده است[۳۷]. به علاوه عقیده ما شیعیان دوازده امامی بر آن است که حضرتش در زمان خاصی (سال ۲۵۵ ه ق) در سامراء از پدر و مادر خاص (امام حسن عسکری و نرجس خاتون (ع)) با تمام خصوصیاتش به دنیا آمده و اکنون زنده و در پرده غیبت به سر می‌برد؛ همانند خورشید در پشت ابرها که باز نور و انرژی حیات‌بخش آن به تمام موجودات زمین می‌رسد. البته پنهان بودن آن ولی اللّه اعظم (ع) از دید مردم به خاطر مصالح و حکمت است و آن‌گاه که زمینه‌های اجتماعی و علمی و... فراهم شود، به فرمان الهی قیام می‌کند و بشریت را از بدبختی و ظلم و فساد نجات می‌دهد.

امام علی (ع) در بیان ویژگی‌های آن منجی موعود می‌فرماید:

  1. حکمت را با تمام آداب و ابعادش داراست، حقایق هستی و علوم حقّه را یافته، مطیع محض خدا می‌باشد (بیعت هیچ قدرتمندی را ندارد) عبودیت و خشیت پروردگار، پرورده اوست (در برابر تیرهای توطئه‌ها و تهدیدهای شیاطین درون و بیرون) معصوم است و مصون (در حصن تقوا و خوف خداوندی) و چون می‌داند خصلتی شریف‌تر و رفیع‌تر و گران‌بهاتر از حکمت نیست، چنان‌که قرآن می‌فرماید: ﴿وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا[۳۸]. یا آن‌که نسبت به همه جهان و دنیا می‌فرماید: ﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ[۳۹] یعنی او از علایق و وابستگی‌های دنیوی و مادی محدود، دل‌بریده، و با حکمت و معنویت و ملکه فضایل کامله انس و الفت یافته، همان‌گونه که علی (ع) می‌فرماید: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ»[۴۰].
  2. آن رهبر موعود از نظرها غایب بوده؛ زیرا اسلام غریب و در غربت مانده است (با فراگیر شدن فساد و گسترش جور و جنایت)، قرآن مهجور واقع شده و عترت همان امام معصوم و عدل کتاب الله است و طبق حدیث ثقلین[۴۱]‌ که با مهجور ماندن یکی، دیگری هم مهجور قرار می‌گیرد وقتی قوانین قرآن و دستورات اسلام و ارزش‌های اخلاقی آن منزوی گشت و افول نمود، امام حقّ و عدل هم دور از مدیریت دین و دنیای جامعه بشری (در غیبت) به سر می‌برد و همان‌طور که پیامبر (ص) فرمود: "وقتی حضرت مهدی (ع) قیام کند، او که از فرزندان من است، حضرت عیسی (ع) از آسمان فرود آید و پشت سر او به نماز ایستد، اسلام با غربت و کمی یاور شکل گرفت و در آینده‌ نیز غریب خواهد شد (کمی مسلمانان راستین و عدم اجرای دستوراتش) پس خوشا به حال غریبان (مسلمانان اندکی که صبر کردند و ایمان خود را حفظ نمودند و به پاداش و بهشت رسیدند). در ادامه از پیامبر (ص) سؤال شد: بعد از غربت چه خواهد شد؟ فرمود: آن‌گاه حقّ به اهلش برمی‌گردد (خلافت و حکومت به امام حق و جانشینان معصوم پیامبر (ص) می‌رسد و اسلام عزّت و اقتدار می‌یابد)[۴۲]؛ جالب آن‌که در برخی از روایات به حضرت مهدی (ع) نسبت غریب داده شده؛ از جمله امام موسی کاظم (ع) می‌فرماید: « هُوَ الطَّرِيدُ الْوَحِيدُ الْغَرِيبُ الْغَائِبُ عَنْ أَهْلِهِ الْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ»[۴۳].
  3. ویژگی دیگر آن صاحب حکمت، این است که آخرین و باقیمانده حجت‌های الهی و از جانشینان پیامبران می‌باشد (برای هدایت و رهبری بندگان خدا). بدیهی است وصف حجة اللّه و خلیفة اللّه فقط به انبیا و اوصیا و ائمّه معصوم و منصوب پیامبر (ص) اطلاق می‌شود (نه به هر عالم یا عارفی بدون مقام عصمت که کلام و کارش حجت نمی‌باشد) و خلیفه و وارث واقعی انبیا و امامان (ع) در عصر غیبت، همان مهدی منتظر (ع) می‌باشد[۴۴].
شاید این همه توصیف و تبیین ویژگی‌های آن امام موعود، هشدار ائمه (ع) است به پیروان خود و مسلمانان تا مبادا در عمر طولانی غیبت و آزمون‌های سخت، دنبال هر فرصت‌طلب مدّعی مهدویت بروند، بلکه با آگاهی از معیارهای مکتبی، مدعیان دروغین را طرد کنند»[۴۵].
۳. حجت الاسلام و المسلمین رضانژاد؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عزالدین رضانژاد، در مقاله «حیات امام مهدی» در این‌باره گفته است: «سیاست فشار و اختناق عباسیان، امامان (ع) را به فعالیت‌های پنهان واداشت. آن بزرگان می‌کوشیدند کردارشان را دور از چشم دشمنان انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایه‌های گوناگون کنایات و اشارات با دوستان و مؤمنان در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات پایداری شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی معصومان راه یافته و مسیر ارتباط مردم و امام را هموار می‌ساختند. بر این اساس، پس از امام رضا (ع) جریان امامت شکلی دیگر یافت. امام جواد، امام هادی و امام عسکری (ع) در برابر دستگاه حاکم و خلفای عباسی، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفه وقت، در محاصره و زندان به سر می‌بردند، حرکت‌ها، هدایت‌ها و رهبری‌هایشان محدودیت‌های فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این امامان با تزویج دختر خلیفه به امام جواد (ع) آغاز شد و با فراخوانی امام هادی و فرزندش امام عسکری (ع) به مرکز خلافت (سامرا) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.[۴۶] جاسوسان خلیفه به وی چنان گزارش دادند که امام هادی (ع)، محور و ملجا شیعیان و دوست داران اهل‌ بیت شده است؛ اگر این مرز و بوم را می‌خواهی اقدام کن! متوکل عباسی، مأمورانی به مدینه گسیل داشت تا امام را به مرکز خلافت انتقال دهند. زندگی در سامرا با دشواری‌های خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت موازین انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم می‌دیدند، به خانه امام (ع) می‌شتافتند، حضرت را نزد خلیفه می‌بردند و می‌آزردند.[۴۷] حلقه محاصره روز به روز تنگ‌تر می‌شد و ملاقات شیعیان با امام دشوارتر. بیم انقلاب فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی امام (ع) ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیری‌ها به شمار می‌آمد. این فشارها در زمان امامت امام عسکری (ع) تا به اوج رسید. دشمن با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط شیعیان با امام را به پایین‌ترین احد، تنزل داد. آزار، شکنجه و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این حقیقت است. دشمن احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای شیعیان حضرت مهدی (ع) با نشانه‌های معروفی چون نهمین فرزند امام حسین (ع) و چهارمین فرزند امام رضا (ع) بودن، نزدیک می‌نمود و به سبب روایات متواتر حتی حاکمان از آن آگاه بودند. ستمگران از زبان راویان و محدثان چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه امام عسکری (ع) به گیتی پای می نهد و بنیاد ستم را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها اندیشه نابودی امام و پیش گیری از تولد حضرت مهدی (ع) را در سر می‌پروراندند. بر خلاف برنامه‌ریزی‌ها و پیشگیری‌های دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت امام زمان (ع) آماده شد و توطئه‌های دشمنان ناکام ماند. امام عسکری (ع) پس از ازدواج، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به یاران نوید می‌داد: "سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "[۴۸] آن حضرت هم چنین آیه هشتم سوره صف: ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ[۴۹]. را مکرر تلاوت می‌فرمود و به یاران امید و بشارت ارزانی می‌داشت. البته چنان که گفته شد، دشمن نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاه‌های دولتی، در خانواده‌های منسوب به امام عسکری (ع)، به ویژه منزل امام (ع)، وارد می شدند، امام بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه امام (ع) با دیدند، نابودش کنند.[۵۰]. در این موقعیت، نرجس حامل نور امامت شد و جز امام عسکری (ع) علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر آگاهی نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر تدبیر شیطانی ستمگران چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به جهان گشود. قدرت‌مندان تیره دل حتی پس از شهادت امام عسکری (ع) نیز از تولد فرزند برومندش آگاهی نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به گیتی پای نهد، بی‌درنگ نابودش سازند»[۵۱].
۴. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«امام مهدی (ع) نیز مانند پدرانش آراسته به مهم‌ترین صفت و ویژگی اشخاص دگرگون‌کننده و اصلاح‌گر است و آن هم صفت علم و احاطه کامل به حقیقت و واقعیت همه امور است و از این صفت، صفت عصمت که از جمله امور و شرایط لازم برای آگاهی از حقیقت و واقعیت اشیاء است، سرچشمه گرفته است و به همین دلیل است که حضرت علی (ع) می‌فرماید: او بزرگ‌ترین پناه‌دهنده و داناترین شما است و از همه شما بیشتر صله ارحام می‌کند[۵۲].

امام حسین (ع) جد حضرت مهدی (ع) نیز هنگامی که مردم از ایشان در مورد مهدی (ع) سؤال کردند و گفتند: چگونه و با چه چیزی مهدی (ع) بازشناخته می‌شود؟

در پاسخ فرمودند:

با شناختن حلال و حرام و با نیازمندی مردم به او در حالی‌که ایشان به مردم نیازی ندارد[۵۳]. او که هدایت‌گر و مصلح است و دانش گذشتگان و آیندگان را دارد و وارث قانونی پیامبران و اوصیاء است، چه نیازی به مردم دارد؟ این دانش‌ها، همانند دانش‌های متداول میان ما نبوده است، بلکه آن دانش‌ها، ارثی است که از جانب خداوند بلندمرتبه به او رسیده است.

امام صادق (ع) می‌فرماید: این امر متعلق به خردسال‌ترین و فراموش‌شده‌ترین ما است و خداوند دانشی به او عطا می‌فرماید و او را به حال خویش رها نمی‌کند[۵۴].

او این‌گونه است و با نص و تأکید پیامبر (ص) در حدیث ثقلین که شیعه و اهل تسنن‌ در مورد آن اتفاق‌نظر دارند، هم‌سنگ قرآن است.

امام باقر (ع) چه زیبا ایشان را توصیف کرده‌اند، امام فرمود: علم و آگاهی از کتاب خداوند عز و جل و سنت پیامبر او، آن‌گونه که کشت و گیاه به بهترین نحو ممکن می‌روید و رشد می‌کند، در دل مهدی ما می‌روید. هرکس از شما زنده بود و او را دید، زمان دیدار ایشان باید به او بگوید السلام علیک یا اهل بیت الرحمة و النبوة و معدن العلم و موضع الرسالة سلام بر تو ای اهل بیت رحمت و نبوت و معدن دانش و محل رسالت[۵۵].

در مورد علم به غیب ایشان، آن‌گونه که در توقیعات آمده، ما در مبحث جداگانه‌ای از آن سخن گفته‌ایم.

در مورد پارسایی و زهد ایشان هم باید گفت که پارسایی یکی از شرایط الهی برای احراز مقام امامت است و کسی به این منصب و مقام نمی‌رسد مگر آنکه این شرط در او باشد. در اینجا بخشی از یکی از زیباترین دعاهایی که برای شیعیان بسیار شناخته‌شده و مألوف است ذکر می‌کنیم. در این دعا آمده است: پس از آنکه بر آنها شرط کردی که از مقامات این دنیای پست، زهد پیشه کنند و راه پارسایی پیشه گیرند و زیورها و نمایشات آن‌را کنار بنهند، آنها این شرط را پذیرفتند و دانستنی که آنها به این امر وفا دارند، پس از آن، آنان را پذیرفتی و به خود نزدیک کردی و به آنها ذکر خدا و ثنا و ستایش آشکار دادی و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی و آنها را با وحی گرامی داشتی و با دانش خود از آنها پذیرایی کردی و آنها را وسیله [نزدیکی به‌] درگاهت ساختی ... الخ[۵۶].

بنابراین، پذیرفته شدن، نزدیک شدن به خدا، فرود آمدن فرشتگان و بزرگ داشتن با وحی و به دست آوردن علم و دانش و وساطت میان خدا و بندگانش ... جز با شرط یاد شده (زهد) تحقق نمی‌یابد، زیرا تمام این امور، برآمده از این شرط است و این شرط اصلی و واقعی وجود انسان الهی بر روی این کره خاکی است. پیامبر اسلام (ص) که برترین پیامبران و ارجمندترین آنان است، آن‌گونه که در تاریخ آمده برای رفع گرسنگی‌ سنگ بر شکم می‌بست، حضرت علی (ع) نیز دنیا را سه طلاقه کرد، به‌گونه‌ای که جای هیچ‌گونه بازگشتی برای آن نگذاشت.

البته این مبحث تنها اشاره‌ای گذرا به این مسئله دارد و قصد آن ندارد که به بررسی دقیق و عمیق آن بپردازد.

بنابراین، مهدی، همان مصلح جهانی، از این راه که راه پدران و اجداد او بوده است، منحرف نشده است. امام رضا (ع) می‌فرماید: قائم (ع) تنها لباس زبر و خشن می‌پوشد و خوراک او چیزی جز خوراک‌های درشت و خشن و بی‌نان و خورش نیست[۵۷].

لازم به ذکر است که عین این حدیث و دقیقا همین متن از امام صادق (ع) نیز روایت شده است. در مورد صبر و شکیبایی امام (ع) هم باید گفت که این بخش از دعای ندبه اشاره به آن دارد: خداوندا! بلا افزون شده و پنهان آشکار و پرده فروافتاده و امید قطع شده، زمین تنگ شده [چیزی نمی‌روید] و آسمان منع (نمی‌بارد) و تنها تویی که کمک‌کار و یاری‌دهنده‌ای، شکایت تنها به تو می‌بریم و در آسایش و سختی به تو تکیه و توکل می‌کنیم، خداوندا بر محمد و آل محمد درود بفرست و آنانی که اولی الامرند و تو فرمانبرداری از آنان را بر ما واجب گردانیدی و مقام و منزلت آنها را به ما شناسانده‌ای، به حق آنها تو را سوگند می‌دهیم، گشایشی با شتاب و نزدیک برای ما پیش آر[۵۸]. نگارنده با قاطعیت تمام می‌گوید کسی توانایی شرح این قطعه نورانی را ندارد. زیرا بی‌شک شرح آن باعث می‌شود درخشانی و نورانیت و زیبایی آنکه هرکس در زمان خواندن، خود بدان پی می‌برد، از بین برود.

در مورد عبادت و دعای امام (ع) هم باید گفت که ایشان مانند پدران و اجدادشان، تنها هدف زندگی را (جلب) رضای خدا می‌داند و هیچ کاری انجام نمی‌دهد مگر آنکه خدا را در آن می‌بیند، چه پیش از انجام کار و چه پس از انجام کار در پی این هدف است. در یک دعا که از ایشان نقل شده، آمده است: ای که (گردش) شب و روز در تو دگرگونی و تغییر به وجود نمی‌آورد، تو را به آنچه نوح خواند و او و همراهانش را نجات دادی و قوم مخالف و دشمن او را هلاک فرمودی، می‌خوانم. تو را به همان اسمی که خلیل تو ابراهیم، آنگاه که تو را خواند و نجاتش دادی و آتش را بر او سرد و محل امن کردی، می‌خوانم. تو را به آن نام مقدس که موسی کلیم الله تو را به آن خواند و رود نیل را برای او شکافتی و فرعون و همراهانش را غرق کرد، می‌خوانم، تو را به آن نامی که عیسی روح الله، ذات پاکت را به آن نام خواند و دعایش را مستجاب کردی و او را از شر دشمنانت نجات دادی، می‌خوانم، تو را به آن نامی که حبیب و برگزیده و پیامبرت، محمد (ص)، تو را خواند و تو به او پاسخ داده و او را از احزاب و جنگ خندق نجات دادی و او را بر دشمنانت پیروز گرداندی، می‌خوانم[۵۹].

دعای این بزرگان و ستارگان درخشان و این پیامبران و اولی العزمان، بدون عمل و عبادت پی‌درپی نبود، بلکه شاید دعا برای آنها، آخرین مرحله از مراحل عبودیت بود؛ یعنی آنان پس از به کارگیری تمام تلاش و قدرت و توان خود، به دعا می‌پرداختند. آنها پس از همه این کارها به خدا پناه می‌برند و مهدی (ع) نیز چنین می‌کند.

در مورد دلیری و شجاعت و پایداری و ایمان امام (ع) در عقیده و دینش نیز باید گفت که ایشان آن‌را از جدش، پیامبر (ص) و علی (ع) و اجداد پاکش (ع) که جز از خداوند از هیچ کس دیگر نمی‌هراسیدند، به ارث برده است. او چگونه می‌تواند شجاع و دلیر نباشد در حالی که سخت‌ترین و دشوارترین و خطرناک‌ترین و سرنوشت‌سازترین مأموریت که همان قیام ضد باطل و گستردن عدالت و داد و گسترش حق است، به او سپرده شده و او متولی آن شده است. برای بیان شجاعت امام (ع) باید به جنگ‌هایی توجه داشت که امام برای اجرای این مأموریت وارد آن می‌شود و همه پیامبران و اوصیاء نیز در این راه و برای محقق ساختن آن تلاش کرده‌اند. اوست که زمین را پس از آنکه آکنده از بیداد و ستم و جور شده، سرشار و لبریز از عدالت و داد و انصاف می‌کند. جبهه ظلم و ستم، یارانی برای خود دارد که آنها در جنگ‌ها و درگیری‌ها هیچ‌گونه محدودیت و خط قرمزی نمی‌شناسند، آنها در مقابله و جنگ با دشمنانشان به صورت انسان‌ها و براساس قوانین آنها عمل نمی‌کنند، بلکه آنها به صورت شیاطین‌اند که امام (ع) با آنها روبرو و بر آنها پیروز می‌شود.

شایان ذکر است، آنچه گفته شد، تنها قطره‌ای از دریای محاسن و صفات آن نجات‌دهنده و رهایی‌بخش جهانی است»[۶۰].
۵. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در این‌باره گفته است:
  • «در بینش اعتقادی شیعه، امام زمان (ع) و دیگر اوصیای الهی، همانند خود پیامبر (ص) دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و مقام‌های آسمانی و الهی هستند که مهم‌ترین آن عبارت است از علم، عصمت و امامت.
  1. علم لدنی: علم امام، همانند علم پیامبر (ص)، لدنی[۶۱] است و گستره آن، غیب و شهود و گذشته و آینده را شامل می‌شود؛ چنان که در روایات بسیاری بدان تصریح شده است. امام صادق (ع) در این زمینه می‌فرماید: "همه علوم گذشته و آینده تا قیامت به رسول خدا (ص) داده شده است و ما اهل بیت (ع) همه آن علوم را از او به ارث برده‌ایم"[۶۲]؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه وحی و قرآن کریم منبع همه علوم است[۶۳]، امام بر تمامی علوم شریعت و رموز قرآن کریم، مشرف و به تمامی مراتب قرآن، آگاه است. در این زمینه امام باقر (ع) می‌فرماید: "هیچ کس مدعی نیست که همه قرآن را به همان شکل که نازل شده جمع کرده، مگر شخص بسیار دروغگو. بلکه احدی قرآن را همان‌گونه که خداوند نازل کرده، جمع و نگه داری نکرده است جز علی بن ابی طالب (ع) و امامان پس از او"[۶۴]؛ نیز آن حضرت در سخنی دیگر فرمود: "احدی نمی‌تواند مدعی شود که همه قرآن، از ظاهر و باطن، نزد او است، جز اوصیاء"[۶۵]. سلمه بن محرز نقل کرده است که شنیدم امام باقر (ع) فرمود: "از جمله علومی که به ما داده شده، تفسیر قرآن و احکام آن است و علم تغییر زمان و حوادث آن. هرگاه خدا خیر مردمی را بخواهد، آنها را شنوا می‌سازد. کسی که گوش شنوا ندارد، از سخنی که به گوش او می‌رسد رو گردان است، گویی که آن که را نشنیده"[۶۶]؛ سپس اندکی از سخن باز ایستاد و پس از آن فرمود: اگر دل‌های وسیعی پیدا می‌کردیم که تاب تحمل حقایق را داشتند و اگر مردم نکته فهم و رازداری پیدا می‌شدند که مذاکره با آنها وسیله آسایش خاطر بود، آن چه خود می‌دانستیم، به آنها می‌گفتیم و خدا یاور ما است[۶۷]؛ عبدالأعلی مولی آل سام نیز گوید: شنیدم امام صادق (ع) می‌فرمود: "به خدا، من کتاب خدا را از اول تا آخرش می‌دانم چنان چه گویا در کف دست من قرار دارد. خبر آسمان و زمین و آن چه خواهد بود، در آن است و خدای عزوجل فرمود: در آن شرح هر چیزی است"[۶۸]؛ احمد بن اسحاق قمی نقل کرده است: هنگامی که جهت تحویل وجوهات شرعی، خدمت امام عسکری (ع) رسیدم، آن حضرت مرا به فرزند خردسالش محول کرد و فرمود: "ابن اسحاق! آن چه آورده‌ای بیرون بیاور تا فرزندم حلال و حرام آن را جدا کند. پس اولین کیسه را بیرون آوردم. آن کودک فرمود: "این کیسه از فلان شخص از فلان محله شهر قم است که در آن ۶۲ اشرفی است. ۴۵ اشرفی آن، بهای فروش زمین سنگلاخی است که صاحبش آن را از پدر خود ارث برده بود و ۱۴ دینار آن، بهای ۹ جامه‌ای است که فروخته و ۳ دینارش وجه اجاره دکان هاست. امام عسکری (ع) فرمود: "فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را راهنمایی کن که کدام حرام است. کودک با دقت تمام، سکه‌های حرام را مشخص کرد و علت حرام بودن آنها را به روشنی بیان کرد! آن گاه کیسه دیگری بیرون آوردم. آن کودک پس از بیان نام و نشان و محل سکونت صاحب آن فرمود: "در آن کیسه ۵۰ اشرفی است که دست زدن بدان برای ما روا نیست. سپس علت ناپاکی آن اموال را یک به یک بیان کرد! آن گاه امام عسکری (ع) فرمود: "پسرم! راست گفتی. سپس رو به من کرد و فرمود: "همه را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آنها را به صاحبانش برسانند و ما را بدان نیازی نیست"[۶۹].
  2. عصمت: عموم مسلمانان درباره عصمت پیامبر اکرم (ص) اتفاق نظر دارند[۷۰]؛ اما اعتقاد به عصمت جانشینان پیامبر (ص) از مختصات اندیشه شیعی است. از دیدگاه شیعه، مقام امامت همانند مقام نبوت، یک منصب الهی و یک مقام آسمانی و فرابشری است که به انتصاب از سوی خداوند نیاز دارد و مهم‌ترین شرط آن نیز عصمت، یعنی مصونیت صد در صد از یک سو و گزینش الهی از سوی دیگر است. در حالی که اهل سنت قائل به لزوم عصمت امام و خلفای پیامبر (ص) نمی‌باشند، بلکه آن را یک امر فقهی و مقام عرفی می‌دانند که با انتخاب و بیعت مردم ایجاد می‌شود. اعتقاد اصیل شیعه به عصمت ائمه (ع) مبتنی بر آیات قرآن و سخنان صریح پیامبر اکرم (ص) درباره عصمت امامان است. قرآن کریم در برخی از آیات، به عصمت امامان (ع) اشاره کرده است؛ مانند آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۷۱]؛ و نیز آیه اولوالامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً[۷۲]؛ پیامبر (ص) نیز جانشینان بعد از خود را با ویژگی عصمت معرفی فرموده است. برای نمونه، از ایشان روایت شده است: "من، علی، حسن، حسین و نه تن از فرزندان حسین، پاکیزه و معصوم از هرگونه گناه و اشتباهیم"[۷۳]. هم چنین آن حضرت خطاب به امیرمؤمنان (ع) فرموده است: "أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا "[۷۴]. نیز در جای دیگری فرمود: "از صلب حسین، نه امام معصوم و مطهر خارج خواهند شد که مهدی این امت، از آنان است و در آخر الزمان قیام می‌کند"[۷۵]؛ بر اساس این احادیث، جانشینان پیامبر (ص) همانند خود پیامبر (ص) می‌بایست از هرگونه آلودگی و خطای فکری و عملی مصون باشند.
  3. امامت: در اندیشه کلامی شیعه، امامت، طبق آن چه در قرآن کریم بیان شده[۷۶]، مقامی الهی است و معرفی مصداق آن بر عهده پیامبر (ص) است. پیامبر اکرم (ص) نیز در معرفی جانشینان خود، امام مهدی (ع) را به عنوان دوازدهمین وصی و آخرین امام پس از خود ذکر فرموده است. این دسته از احادیث نبوی دو گونه‌اند: برخی به طور عام از امامت امامان دوازده گانه خبر داده‌اند و برخی دیگر، به طور خاص، نام ائمه (ع) و مخصوصاً حضرت مهدی (ع) را بیان کرده‌اند. در برخی احادیث نبوی، تعداد جانشینان پیامبر (ص) منحصر در دوازده نفر ذکر شده که همگی قریشی تبارند. این احادیث بیشتر در مجامع حدیثی اهل سنت، نظیر صحیح مسلم، صحیح ابن حبان، جامع ترمذی، سنن ابی داود، سنن ابن ماجه، مسند احمد بن حنبل، مسند ابن جعد، مسند ابی یعلی، کنز العمال و... نقل شده است. مانند حدیث: "يَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "[۷۷]؛ و حدیث " لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "[۷۸]؛ اما در نوع دوم احادیث معرفی خلفا، پیامبر (ص) ضمن تأکید بر دوازده نفر بودن جانشینان خود، به معرفی مصادیق این دوازده نفر پرداخته و آنان را اهل بیت خود دانسته است. در یک دسته از این احادیث، امیرمؤمنان (ع) اولین آنان و امام مهدی (ع) آخرین آنان معرفی شده‌اند[۷۹] و اقرار به امامت آنان، مایه ایمان و انکار آنان سبب کفر شمرده شده است[۸۰]. در برخی دیگر از این احادیث، پیامبر (ص) نه نفر از دوازده امام بعد از خود را از صلب امام حسین (ع) معرفی کرده و تصریح فرموده که آخرین آنان، حضرت قائم است. به عنوان مثال، ابوذر از پیامبر (ص) نقل کرده است: "امامان بعد از من دوازده نفرند. نه نفر آنان از نسل حسین (ع) هستند و نهمین آنان، قائم آنان است. آگاه باشید که داستان امامان دوازده گانه در میان شما همانند قضیه کشتی نوح است؛ پس هر کس به آنان متمسک شود، نجات می‌یابد و هر کس از آن دوری ورزد، هلاک می‌شود"[۸۱]؛ در بخشی دیگر از این دسته احادیث، پیامبر (ص) اسامی امامان (ع) بعد از خود را نیز بیان فرموده است. گاهی فقط اسامی مشترک میان ائمه (ع) بیان شده است؛ مثل: "امامان (ع) بعد از من دوازده نفرند. اولین آنان، علی (ع)، چهارمین آنان، علی (ع)، هشتمین آنان، علی (ع)، دهمین آنان، علی (ع) و آخرین آنان مهدی است" [۸۲]. در حدیث معروف به "حدیث لوح" نیز آمده است: امام باقر (ع) از جابر بن عبدالله انصاری درخواست کرد که از آن چه در لوح حضرت فاطمه (س) دیده است، خبر بدهد. جابر در پاسخ امام باقر (ع) عرض کرد: "خدا را شاهد می‌گیرم که من در زمان حیات رسول الله (ص) وارد خانه مادرت فاطمه شدم تا تولد فرزندنش حسین (ع) را به او تبریک گویم. در دست دختر رسول الله (ص) لوحی سبز رنگ دیدم که گمان کردم زمرد است. در آن لوح، نوشته‌هایی نورانی به چشم می‌خورد که مثل سفیدی نور خورشید در آن نقش بسته بودند. پرسیدم: ای دختر رسول الله (ص)! پدر و مادرم به فدایت، این چیست؟ فرمود: این لوحی است که خداوند آن را به پدرم رسول الله (ص) هدیه نموده است و در آن اسم پدرم و شوهرم علی (ع) و هر دو فرزندم و اسامی دیگر اوصیا از فرزندانم ذکر شده است. پدرم آن را به من عطا نمود تا مرا شاد و مسرور نماید[۸۳] آن گاه مادرت فاطمه، آن لوح را به من نشان داد و من آن را خواندم و از آن نسخه برداری کردم. پس از آن، جابر بنا به درخواست امام باقر (ع) نسخه مکتوب خود را به حضرت نشان داد که در آن، اسامی هر کدام از امامان دوازده گانه با توصیفات خاص، ذکر شده بود[۸۴]»[۸۵].
۶. حجت الاسلام و المسلمین فلاحی؛
حجت الاسلام و المسلمین صفر فلاحی، در کتاب «امام مهدی ذخیره امامت» در این‌باره گفته است:
  • «امام زمان (ع) در سیرت رفتار و شخصیت دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است که به بعض آنها اشاره می‌کنیم:
  1. بنده خدا از بزرگترین صفات انبیا و اولیای الهی که در قرآن به آن بسیار توجه شده است "عبودیت" و "بندگی" ایشان است، طوری که نامی از پیامبری به میان نیامده مگر اینکه او را به عنوان بنده = عبد معرفی کرده است. امام مهدی (ع) که خاتم اولیاست، در برابر خدا بسیار فروتن بوده و در برابر عظمت الهی خاشع است. خدا و عظمت او در وجود حضرتش متجلی است. همواره بیم خدا به دل دارد و به مقام تقربی که نزد خدا دارد، مغرور نمی‌شود. در حکومت او به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد[۸۶].
  2. خلق محمدی: قرآن کریم، پیامبران و از جمله ابراهیم خلیل و حضرت محمد (ص) را به عنوان "الگو" و "اسوه" در همه شؤون زندگی معرفی می‌کند. رسول خدا در قول و فعل مفسر آیه به آیه قرآن است و بدینسان به داشتن خلق عظیم هم ستوده شده است ﴿ وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ. آری مهدی (ع) هم صاحب حشمت، سکینه و وقار است. مهدی جامه‌هایی درشت بر تن می‌کند و نان ساده می‌خورد. علم و حلم او از همه مردم بیشتر است. او همنام پیامبر و صاحب و دارنده خلق محمدی است[۸۷]. امام علی (ع) روزی به امام حسین (ع) نگاهی کرد و فرمود "این پسر من آقاست. چنانکه پیامبر نیز او را آقا نامیده؛ خداوند از دودمان او مردی هم نام پیامبر به وجود آورد که در خوی و سیرت مانند خود آن حضرت است به هنگامی که مردم از همه جا غافل و حق از میان برود و ظلم سراسر گیتی را فرا گرفته باشد، ظهور کند... او زمین را پر از عدل کند، همچنان که پر از ظلم و ستم شده باشد"[۸۸].
  3. اهل جود و کرم: از جمله ویژگی‌های امام مهدی (ع) صفت جود و برخورد کریمانه با دیگران است او تحقق بخش "وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ"[۸۹] است. بخشنده بودن در عصر او به عنوان یک فرهنگ در بین مردمان رواج می‌یابد. حتی در روایت آمده است که در آن زمان مؤمنان در معاملات از یکدیگر سود نمی‌گیرند. امام (ع) اهل بخشش است و بدون سخت‌گیری نیاز و خواسته دیگران را برآورده می‌سازد. او نسبت به عمال و کارگزاران و مأموران دولت خویش سخت‌گیر، دقیق و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان است[۹۰]. امام عصر (ع) در برنامه خویش اساس کارش نیز بر تزکیه و تعلیم بنا نهاده شده است. مرحوم آیت الله طالقانی ذیل خطبه ۱۳۴ نهج البلاغه سخنی نغز دارند که می‌آوریم: "اساس کار او نه متکی به جنگ است و نه تهدید به سرنیزه و قوانین تحمیلی، شروع اصلاح و سازندگی‌اش از عقول و نفوس بشری است. این کاری است که نه قدرت نظامی می‌تواند انجام دهد و نه قوانین و تعلیمات و علوم بشری. معلوم و اکتشاف بشری هرچه پیش رود و وسعت یابد، اگر با هدایت و اصلاح و رشد عقلی و نفسانی همراه نباشد به خیر و صلاح بشری نخواهد بود... تحدید هواها و طغیان‌ها به وسیله هدایت و تنویر عقول و رشد کافی، نخستین کار و انقلاب است که شخصیت عالی آینده انجام می‌دهد و این هم دو قسمت دارد: قسمت نخست رشد و هدایت کلی و عمومی است برای همه بشر، قسمت بعد هدایت و حاکمیت شخص قرآن است که همان حاکمیت خدا و مشیت اوست..."[۹۱].
  4. برپاکننده دولت عدالت: از خصوصیات بارز امام مهدی (ع) و حکومت او عدالت گسترده در همه زمینه‌ها است. طوری که سراسر زمین از عدل و داد پر شود. هیچ جای زمین باقی نماند، مگر اینکه به برکت عدل و احسان او فیض برده و زنده شود. حتی جانوران و گیاهان نیز از این برکت و عدالت و دادگری و... بهره‌مند می‌گردند [۹۲]. در احادیث فراوان این نکته بازگو شده است که عدالت مهدوی چنان گسترده و دقیق است که به هیچکس در هیچ چیز هیچگونه ستمی نرود. نخستین نشانه عدل او اینکه سخنگویان حکومت او در مکه فریاد می‌زنند: "هر کس نماز فریضه خویش را در کنار حجرالاسود و محل طواف، خوانده است و اکنون می‌خواهد نماز نافله بخواند به کناری رود تا حق کسی پایمال نگردد و هر کس می‌خواهد نماز فریضه بخواند بیاید و بخواند[۹۳]. عصر غیبت و دوران انتظار نیز بخشی شیرین و جذاب از عصر ظهور می‌تواند باشد؛ به شرطی که ایمان تقویت، ارزش‌های دین و مکتب تحکیم، انقلابیون و منتظران در راه خدا استوار و به وظایف و تکالیف خویش عمل نمایند. آری پرهیز از بدی و بدعت و ترویج نیکی و معروف از جمله وظایف منتظران حکومت عدل جهانی است. آمادگی و کسب علوم و مهارت‌های لازم و فرآهم آوردن شرایط ظهور از دیگر برنامه‌هایی است که شیفتگان دولت حق بر عهده دارند. و بالاخره از مهمترین و اساسی‌ترین وظایف آنهاکسب معرفت و شناخت نسبت به امام زمان (ع) است که حیات واقعی و انسانی ما در گرو آن است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: " مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "[۹۴]»[۹۵].
۷. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول رضوی، در کتاب «امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«احادیث و روایاتی که از اهل بیت (ع) به دست ما رسیده، از حیث سند و دلالت، مختلف هستند. برخی از آن‌ها، متواتر و برخی، مستفیض یا خبر واحد هستند و از جهتی، برخی، صحیح و برخی دیگر، حسن به شمار می‌آیند و برخی نیز به دلیل مجهول بودن راوی حدیث یا غیر موثق بودن راوی، ضعیف شمرده می‌شوند. احادیث مربوط به امام مهدی (ع) نیز از این قاعده مستثنا نیستند و از دیدگاه علم حدیث، هریک از جایگاه جداگانه‌ای برخوردار هستند، ولی با این همه، برخی از مطالب، در بیش‌تر این احادیث، مشترک هستند و در اکثر احادیث به این مطالب اشاره شده، به همین دلیل می‌توان ادعا کرد که این مطالب مشترک اگرچه متواتر لفظی نباشند، متواتر معنوی هستند. بنابراین، بدون کم‌ترین شبهه‌ای، می‌توان به این مطالب استناد کرد:

  1. امام مهدی (ع) هم نام رسول خدا (ص) است:رسول خدا (ص) می‌فرمایند: "اسم او، مانند اسم من است و اسم پدرش، مانند اسم فرزندم است. او، از فرزندان دخترم است. خداوند، به دست آنان، حق را آشکار می‌کند و با شمشیرهای آنان، باطل را فرسوده می‌کند"[۹۶].
  2. او از اهل بیت پیامبر (ص) و از فرزندان امام حسین (ع) است: رسول خدا (ص) می‌فرمایند: "دنیا به پایان نمی‌رسد، مگر این‌که مردی از فرزندان امام حسین (ع) برای اصلاح امر امت من، قیام کند و جهان را پر از عدل کند، همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده بود"[۹۷]؛
  3. امام مهدی (ع) فرزند امام حسن عسکری (ع) است: امام حسن عسکری (ع) به نرجس خاتون فرمود: "به زودی پسری به دنیا خواهی آورد که اسمش "م ح م د" است و او بعد از من قائم و امام است"[۹۸].
  4. آن حضرت قبل از ظهور به غیبت طولانی می‌روند: پیامبر (ص) فرمود:مهدی، از فرزندان من است. اسمش، اسم من و کنیه‌اش، کنیه من است؛ از حیث خلق و خوی و شکل و صورت، شبیه‌ترین مردم به من است. برای او غیبتی است ..."[۹۹].
  5. به هنگام ظهور، زمین را پر از عدل و داد می‌کند و حضرت عیسی (ع) پشت آن حضرت نماز می‌گذارد: ابن عباس، از رسول خدا نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: "جانشینان و اوصیای من و حجت‌های خداوند بر خلق، بعد از من، دوازده نفرند. اولشان برادرم و آخرشان فرزندم است. گفته شد: یا رسول الله! برادر تو کیست؟. فرمود: علی بن ابی طالب. گفته شده: فرزندت کیست؟. فرمود: مهدی است که جهان را پر از قسط و عدل می‌کند، همان‌گونه که پر از ظلم و جور شود. قسم به آن‌که مرا مبعوث کرد! اگر از دنیا، فقط یک روز بماند، خداوند آن روز را طولانی کند تا این‌که در آن روز، فرزندم مهدی ظهور کند و روح الله عیسی بن مریم نزول کند و پشت‌سر او نماز بگزارد، و زمین به نور پروردگار او روشن شود و حکومتش شرق و غرب را فراگیرد[۱۰۰]. البته موارد و مطالب مشترک احادیث مربوط به امام مهدی (ع) بیش‌تر از موارد مذکور است، ولی به دلیل طولانی نشدن این بخش و عدم تکرار، به همین اندازه اکتفا می‌شود»[۱۰۱].
۸. حجت الاسلام و المسلمین هدایت‌نیا؛
حجت الاسلام و المسلمین فرج‌الله هدایت‌نیا، در مقاله «امام مهدی در نگاه امام خمینی» در این‌باره گفته است:
  • «در مجموعه سخنان حضرت امام به تعدادی از آنها اشاره شده است که با ذکر بخشی از آنها متبرک می‌شویم:
  1. خاتم الاوصیاء: یکی از ویژگی‌های امام زمان آنست که حضرت ایشان آخرین امام معصوم و به عبارتی خاتم اوصیا است. در سخنان امام راحل آمده است: "سالروز مبارک ولادت با سعادت و پربرکت حضرت خاتم الاوصیاء و مفخر الاولیاء حجت بن الحسن العسکری- ارواحنا لمقدمه الفداء- بر مظلومان دهر و مستضعفان جهان مبارک بود"[۱۰۲]. این ویژگی‌ها اشاره به یک مطلب مهم دارد که در روایت‌های متعددی ذکر شده است؛ از جمله این روایت‌ها، حدیث زیر است: " قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (ص): اَلْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اِثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ اَلَّذِي يَفْتَحُ اَللَّهُ تَعَالَى عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۰۳]. بنابراین اوصیای پیامبر (ص) و جانشینان او دوازده نفرند که آخرین ایشان حضرت مهدی است، پس او "خاتم الاوصیاء" است.
  2. خلیفة الله: یکی دیگر از ویژگی‌های امام عصر (ع) آنست که حضرتش، "خلیفة الله" است. این ویژگی نیز در بیان حضرت امام آمده است. ایشان فرموده است: "من خیلی ناراحت گاهی میشوم از اینکه مثلا امام عصر (ع) را می‌گویند سلطان السلاطین؛ خلیفة الله است"[۱۰۴]. همانطور که می‌دانیم غرض از خلقت بشر این بود که "جانشین خدا" یعنی همان خلیفة الله باشد، آنگونه که در قرآن آمده است: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً[۱۰۵]؛ از طرف دیگر، در روایت‌ها به حضرت مهدی لقب "خلیفة الله" اعطا شده است. از جمله در روایتی که پیامبر فرمود:" قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (ص): يَخْرُجُ اَلْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ فِيهَا مُنَادٍ يُنَادِي هَذَا اَلْمَهْدِيُّ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۰۶].
  3. مصلح: مدعیان اصلاح طلب زیادند ولی اصلاح طلب واقعی حضرت مهدی است. این ویژگی نیز در سخن امام راحل ذکر شده است. "و آن روزی که انشاء الله تعالی، مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود بلکه با کوششها و فداکاری‌ها ستمکاران سرکوب و منزوی می‌شوند"[۱۰۷]. "من امیدوارم که انشاء الله حضرت بقیة الله زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر، با آن دم مسیحایی خود اصلاح کند اینها را"[۱۰۸]. اینکه حضرت مهدی روزی خواهد آمد و "اصلاحات" واقعی را آغاز می‌نماید، مستند آن روایت‌هایی است، از جمله روایتی که راجع به تفسیر آیه ۱۷ سوره حدید آمده است: از ابن عباس است كه در مورد آيه مباركه: ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا[۱۰۹] گفته است: يعنى خداوند به وسيله قائم آل محمد (ع) زمين را پس از آن‌كه مرده باشد؛يعنى بعد از ستم اهل آن مملكت اصلاح مى‌كند.[۱۱۰].
  4. بقیة الله: حضرت مهدی یادگار امامان و باقی مانده آنان است. او ذخیره خدا است که در قرآنش فرمود: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[۱۱۱]؛ امام خمینی از مقتدای خویش امام زمان به "بقیة الله" و نیز "ذخیره خدا" تعبیر کرده است. "دست عنایت خدای تبارک و تعالی به سر این ملت کشیده شده است و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکی از علائم ظهور بقیة الله ارواحنا فداه است"[۱۱۲]. "اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیاء به جوار حق می‌رفتند. دیگر کسی نبوده است که این اجراء عدالت را بکند، نمی‌توانسته، و این یک موجودی است که ذخیره شده است برای همچو مطلبی"[۱۱۳]. در روایت‌ها آمده است، وقتی خواستید به امام زمان سلام بدهید، بگویید:" اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ [۱۱۴].
  5. قائم: از القاب مشهور ولی عصر (ع) این است که ایشان "قائم" هستند. امام راحل ضمن اشاره به این لقب می‌فرماید: "امیدوارم که ما همه ... به آن وظایفی که اسلام، قرآن، تحت لوای حضرت صاحب (ع) برای ما تعیین فرموده‌اند عمل کنیم ... شاید این وضعی که برای حضرت صاحب (ع) ذکر شده است. دنبال همین آیه شریفه که می‌فرماید: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى...[۱۱۵] دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم قیام واحد که بالاترین قیام همان قیام آن شخص واحد است و همه قیام‌ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد ... البته آن حضرت قیام لله می‌فرمایند ..."[۱۱۶]. علاوه بر آیه‌ای که در سخنان حضرت امام ذکر شد، در روایت آمده است: "پس از شهادت امام حسین (ع) فرشتگان ضجه کنان از خدا پرسیدند: خدایا! آیا از قتل ابا عبد الله چشم پوشی خواهی کرد؟ خدا ضمن اشاره به امام زمان (ع) که در حال ایستاده نماز می‌گذارد، فرمود: به‌وسیله آن قائم (ایستاده) از آنها انتقام خواهم گرفت"[۱۱۷].
  6. صاحب: از ویژگی‌ها و صفت‌های امام زمان (ع) "صاحب" است که به تنهایی و یا به صورت "صاحب الزمان" استعمال می‌شود. "در زمان حضرت صاحب (ع) هم که ایشان با تمام قدرت می‌خواهند عدل را اجرا نمایند ..."[۱۱۸]. "در زمان حضرت صاحب (ع) حکومت واحد می‌شود ..."[۱۱۹]. "آیا خلاف قرآن نیست که ما دیگر معصیت کنیم تا حضرت صاحب بیاید؟!"[۱۲۰]. به کار بردن صفت "صاحب" برای آن وجود مبارک توسط هم عصران آن حضرت بوده است:" عَنْ‏ نَسِيمَ‏ الْخَادِمِ‏ قَالَ‏: دَخَلْتُ عَلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ (ع) بَعْدَ مَوْلِدِهِ بِعَشْرِ لَيَالٍ فَعَطَسْتُ عِنْدَهُ فَقَالَ يَرْحَمُكِ اللَّهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۲۱]. به امام زمان "صاحب عصر" نیز گفته می‌شود، آنگونه که در کلام امام راحل آمده است: "می‌گویند: ﴿وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ[۱۲۲]؛ عصر، انسان کامل است، امام زمان (ع) است. یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به انسان کامل- ﴿إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ[۱۲۳] همچنین به آن حضرت "ولی عصر" می‌گویند که این ویژگی در سخنان حضرت امام نیز به کار رفته است[۱۲۴]. در بیانی نورانی از امام صادق (ع) کلمه "عصر" در سوره شریفه "و العصر" به عصر خروج امام زمان تفسیر شده است[۱۲۵].
  7. منتظر: امام زمان کسی است که عالم و آدم در انتظار اوست. همه منتظرند تا عدالت گستر جهان بیاید و بشر را نجات دهد. به همین دلیل حضرتش را "منتظر" نامیده‌اند: "مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سرمی‌دهد و بشریت را به توحید می‌خواند"[۱۲۶]. در کلام نورانی امام صادق (ع) آمده است: براى آن جوان پيش از آنكه قيام كند، غيبتى است عرض كردم: چرا؟ فرمود: مي‌ترسد - و با دست اشاره بشكم خود كرد-(يعنى مي‌ترسد شكمش را پاره كنند) سپس فرمود: اى زراره! اوست كه چشم براهش باشند، و اوست كه در ولادتش ترديد شود[۱۲۷].
  8. خورشید هدایت: "نورانیت" از ویژگی‌های مشترک همه معصومین است که درباره آنان روایت‌های متعددی در این خصوص وارد شده است. در مورد حضرت مهدی نیز روایت‌های متعددی وارد شده است. ابتدا جملاتی از حضرت امام و سپس روایت ذکر می‌شود. "امید است که خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخنده هرچه زودتر فرارساند و خورشید هدایت و امامت را طالع فرماید"[۱۲۸]. در روایت نیز آمده است:" إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا، وَ اِسْتَغْنَى اَلْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ، وَ صَارَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَاحِداً، وَ ذَهَبَتِ اَلظُّلْمَةُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۲۹].
  9. مهدی موعود: از القاب مشهور آن حضرت، مهدی موعود است که بیش از سایر کلمات، استعمال می‌شود. در بخشی از بیانات امام خمینی آمده است: "من نمی‌توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمی‌توانم بگویم که شخص اول است، برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمی‌توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر"[۱۳۰]. در مورد وجه نامگذاری آنجناب به مهدی از "امام نهم" نقل شده است که فرمود:" إِنَّمَا سُمِّيَ اَلْمَهْدِيُّ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يُهْدَى لِأَمْرٍ خَفِيٍّ، يُهْدَى لِمَا فِي صُدُورِ اَلنَّاسِ، يَبْعَثُ إِلَى اَلرَّجُلِ فَيَقْتُلُهُ لاَ يَدْرِي فِي أَيِّ شَيْءٍ قَتَلَهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۳۱]. از امام خمینی عبارتها و ویژگی‌های دیگری نیز درباره امام عصر وجود دارد که نقل همه آنها به طولانی شدن مقاله می‌انجامد. از قبیل: یگانه دادگستر ابدی، پرچمدار بزرگ رهایی، ناظر امور، منجی بشر و ... در کتاب دلائل الامامة نیز تعداد زیادی از القاب حضرت مهدی نقل شده است که هریک ناظر به یک صفت و یک ویژگی حضرت مهدی است. همچنین در "زیارت جامعه کبیره" نیز به برخی از صفات مشترک اهل بیت (ع) اشاره شده است[۱۳۲]»[۱۳۳].
۹. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است:

«شخصیت امام مهدی (ع) و زندگی آن حضرت ویژگی‌هایی دارد که آن بزرگوار را از سایر امامان متمایز کرده است. این خصوصیات در روایات پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) به صورت برجسته بیان شده است که در اینجا به برخی از آنها می‌پردازیم:

بشارت به آمدن او: از ویژگی‌های امام مهدی (ع) بشارت‌های فراوانی است که پیرامون این بزرگوار وارد شده است. این بشارت‌ها گاه در قالب بشارت آمدن موعود مطرح شده است و گاه با ذکر مصداق موعود، به بشارت ظهور امام مهدی (ع) پرداخته است. در نگاه دیگر، نوید آمدن موعود هم در متون سایر ادیان و شرایع آمده است (که در جای خود به آن خواهیم پرداخت)، و هم در قرآن کریم به آن اشاره شده است و هم در متون روایی شیعه و اهل سنت پرداخته شده است.[۱۳۴] ما در این بخش به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنیم: از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَى اِخْتِلاَفٍ مِنَ اَلنَّاسِ وَ زِلْزَالٍ، يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ اَلسَّمَاءِ وَ سَاكِنُ اَلْأَرْضِ».[۱۳۵] همچنین از ایشان نقل شده است: «لاَ تَذْهَبُ اَلدُّنْيَا حَتَّى يَمْلِكَ اَلْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اِسْمُهُ اِسْمِي»؛[۱۳۶]دنیا نمی‌روی (به پایان نمی‌رسد) تا اینکه حکومت می‌کند بر عرب مردی از اهل بیتم، اسم او هم اسم من است.

از امام حسین (ع) نقل شده است: «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً كَذَلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُول».[۱۳۷]

امام مهدی (ع) و سنت‌های انبیاء: از ویژگی‌های امام مهدی (ع) شباهت‌هایی است که بین ایشان و سایر انبیاء وجود دارد. در روایات متعددی به این نکته اشاره شده و به جاری شدن سنت انبیاء در مورد ایشان اطلاق شده است. در این روایات به طول عمر، غیبت، مخفی بودن ولادت و... پرداخته شده است.

سعید بن جبیر گوید: از امام سجاد (ع) شنیدم که می‌فرمود: «فِي اَلْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ اَلْأَنْبِيَاءِ... فأما مِنْ آدَمَ وَ سُنَّةٌ مِنْ نُوحٍ وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ أَيُّوبَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَمَّا مِنْ آدَمَ وَ مِنْ نُوحٍ فَطُولُ اَلْعُمُرِ وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ اَلْوِلاَدَةِ وَ اِعْتِزَالُ اَلنَّاسِ وَ أَمَّا مِنْ مُوسَى فَالْخَوْفُ وَ اَلْغَيْبَةُ وَ أَمَّا مِنْ عِيسَى فَاخْتِلاَفُ اَلنَّاسِ فِيهِ وَ أَمَّا مِنْ أَيُّوبَ فَالْفَرَجُ بَعْدَ اَلْبَلْوَى وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَالْخُرُوجُ بِالسَّيْفِ».[۱۳۸]

عبدالله بن سنان گوید از امام صادق (ع) شنیدم که می‌فرمود: «فِي اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ. فَقُلْتُ: وَ مَا سُنَّتُهُ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ؟ قَالَ: خَفَاءُ مَوْلِدِهِ، وَ غَيْبَتُهُ عَنْ قَوْمِهِ. فَقُلْتُ: وَ كَمْ غَابَ مُوسَى عَنْ أَهْلِهِ وَ قَوْمِهِ؟ فَقَالَ: ثَمَانِيَ وَ عِشْرِينَ سَنَةً».[۱۳۹]

ابوبصیر گوید: امام صادق (ع) فرمود: «إِنَّ فِي صَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ سنن [سُنَناً] مِنَ اَلْأَنْبِيَاءِ... فَأَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فَخَائِفٌ يَتَرَقَّبُ وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ عِيسَى فَيُقَالُ فِيهِ مَا قِيلَ فِي عِيسَى وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ يُوسُفَ فَالسِّتْرُ يَجْعَلُ اَللَّهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلْخَلْقِ حِجَاباً يَرَوْنَهُ وَ لاَ يَعْرِفُونَهُ وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَيَهْتَدِي بِهُدَاهُ وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ».[۱۴۰] در صاحب این امر سنّت‌هایی از انبیاء وجود دارد.... امّا سنّت او از موسی بن عمران آن است که او نیز خائف و منتظر است، امّا سنّت او از عیسی آن است که در حقّ او نیز همان می‌گویند که درباره عیسی گفتند، امّا سنّت او از یوسف مستور بودن است، خداوند بین او و خلق حجابی قرار می‌دهد، مردم او را می‌بینند امّا نمی‌شناسند، و امّا سنّت او از محمّد (ص) آن است که به هدایت او مهتدی می‌شود و به سیره او حرکت می‌کند.

ولادت پنهانی: از متون تاریخی اثبات می‌شود که امام مهدی (ع) به شکل پنهانی به دنیا آمده است. خفای در ولادت از چند راه قابل بررسی است:

  1. در روایات متعددی از ائمه اهل بیت (ع) آمده است که ولادت قائم آل محمد مخفیانه است. به عنوان نمونه: از امیرالمؤمنین امام علی (ع) نقل شده است: «إِنَّ اَلْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلاَدَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ».[۱۴۱] از امام حسن مجتبی (ع) نقل شده است: «فإن الله عزوجل يخفي ولادته و يغيب شخصه لئلا يكون لأحد في عنقه بيعة إذا خرج».[۱۴۲] از امام سجاد (ع) نقل شده است: «اَلْقَائِمُ مِنَّا تَخْفَى وِلاَدَتُهُ عَلَى اَلنَّاسِ حَتَّى يَقُولُوا لَمْ يُولَدْ بَعْدُ لِيَخْرُجَ حِينَ يَخْرُجُ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ».[۱۴۳] از امام جواد (ع) نقل شده است: «اَلْقَائِمَ اَلَّذِي يُطَهِّرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ اَلْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ اَلْكُفْرِ وَ اَلْجُحُودِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلاً وَ قِسْطاً هُوَ اَلَّذِي تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ».[۱۴۴]
  2. در برخی از روایات بین امام مهدی (ع) و برخی از پیامبران (ع)مشابهت‌هایی برقرار شده است که خلفای ولادت از جمله آنها است: از امام سجاد (ع) نقل شده است: «فِي اَلْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ اَلْأَنْبِيَاءِ... وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ اَلْوِلاَدَةِ وَ اِعْتِزَالُ اَلنَّاسِ».[۱۴۵] محمد بن مسلمْ ثقفی طحان می‌گوید: دخلت علي أبي جعفر محمد بن علي الباقر عليهما السلام و أنا أريى أن أساله عن القائم من آل محمد؛ فقال لي مبتدئا: يا محمد بن مسلم! إن في القائم من آل محمد شبها من خمسه من الرسل يونس بن متي و يوسف بن يعقوب و موسي و عيسي و محمد... و أما شبهه من موسي فدوام خوفه و طول غيبته و خفاء ولادته.[۱۴۶] از امام صادق (ع) نقل شده است: «فِي الْقَائِمِ‌ سُنَّةٌ‌ مِنْ‌ مُوسَى بْنِ‌ عِمْرَانَ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ فَقُلْتُ‌ وَ مَا سُنَّةُ‌مُوسَى بْنِ‌ عِمْرَانَ‌ فَقَالَ‌ خَفَاءُ‌ مَوْلِدِهِ‌ وَ غَيْبَتُهُ‌ عَنْ‌ قَوْمِهِ».[۱۴۷]
  3. در متن روایت ولادت تصریح شده است که به علت ظاهر نبودن آثار حاملگی در جناب نرجس خاتون، حتی بانوی بزرگ حرم اهل بیت جناب حکیمه خاتون نیز اطلاع نداشت. در خبر منقول از حکیمه خاتون آمده است: بعث إلي ابو محمى الحسن بن علي فقال يا عمة اجعلي إفطارك هذه الليلة عندنا فإنها ليلة النصف من شعبان فإن الله تبارك و تعالي سيظهر في هذه الليلة الحجة و هو حجته في أرضه قالت فقلت له و من أمه قال لي نرجس قلت له جعلني الله فداك ما بها أثر فقال هو ما أقول لك.[۱۴۸]
کیفیت زندگی امام مهدی (ع): از چگونگی زندگی شخصی امام مهدی (ع) گزارش خاصی نه از امامان معصوم و نه از وکلای خاص به دست ما نرسیده است. دلیل این مطلب، ولادت پنهانی، زندگی مخفیانه در دوران کودکی و نیز غیبت و پنهان‌زیستی تا زمان قیام است. آنچه می‌توان گفت این است که آن بزرگوار همچون سایر انسان‌ها از زندگی بشری برخوردار است و زیست آن بزرگوار از حیث خوراک و پوشاک مانند سایر انسان‌ها است، همچنانکه سایر پیشوایان آسمانی از انبیاء و اوصیاء (ع) چنین بوده است. تنها امتیازی این بزرگواران، رابطه خاص با خداوند است. این حقیقت در قرآن کریم به صراحت بیان شده است. ﴿قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ[۱۴۹] و نیز ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ[۱۵۰]»[۱۵۱].
۱۰. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:
  1. از خاندان و ذریه پیامبر (ص) است؛
  2. هم‌نام، هم‌کنیه پیامبر (ص) و شبیه‌ترین مردم به آن حضرت است؛
  3. نهمین فرزند از فرزندان امام حسین (ع) است؛
  4. اسم پدرش حسن (ع) است؛
  5. مادرش سیده کنیزان و بهترین ایشان است؛
  6. دوازدهمین امام و خاتم الائمه است؛
  7. دارای دو غیبت است؛
  8. عمر بسیار طولانی دارد؛
  9. زمین را پر از عدل و داد می‌کند، پس از آن‌که پر از ظلم و ستم شده باشد؛
  10. گذشت روزگار او را پیر نمی‌کند؛
  11. ولادتش پنهانی است؛
  12. دشمنان خدا را می‌کشد و زمین را از شرک و ظلم پاک می‌کند؛
  13. دین خدا را آشکار و اسلام را در روی زمین گسترش می‌دهد و فرمانروای روی زمین می‌شود؛
  14. با شمشیر قیام می‌کند؛
  15. دارای سنت‌هایی از انبیا است که از آن جمله غیبت است؛
  16. روش او سیره پیامبر (ص) است؛
  17. پس از این‌که مردم در آزمایش‌های سخت واقع شوند، ظاهر می‌شود؛
  18. حضرت عیسی (ع) نازل می‌شود و پشت سرش نماز می‌خواند؛
  19. پیش از ظهورش بدعت‌ها و ظلم و گناه و تجاهر به فسق و فجور رایج می‌شود؛
  20. هنگام ظهورش منادی آسمانی به نام او و پدرش ندا می‌کند که همه، آن را می‌شنوند و ظهور آن حضرت را اعلام می‌کند؛
  21. پیش از ظهورش نرخ‌ها بالا می‌رود، بیماری‌ها زیاد می‌شود، جنگ‌های بزرگ برپا می‌شود و بسیاری کشته می‌شوند؛
  22. پیش از ظهورش "نفس زکیه" و "یمانی" کشته می‌شوند و در بیدا (مکانی بین مکه و مدینه) خسفی واقع می‌شود و "دجال" و "سفیانی" خروج می‌کنند و حضرت آن‌ها را می‌کشد؛
  23. پس از ظهورش، برکات آسمان و زمین ظاهر می‌شود و زمین آباد می‌گردد و هیچ‌کس غیر خدا را پرستش نمی‌کند؛
  24. سیصد و سیزده نفر اصحاب او هستند که در یک ساعت به محضرش حاضر می‌شوند؛
  25. معجزات بسیاری دارد و بسیاری مشرف به دیدار حضرتش شده‌اند.[۱۶۱][۱۶۲].
۱۱. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفته‌اند:

«شخصیت امام مهدی (ع) و زندگی آن حضرت ویژگی‌هایی دارد که آن بزرگوار را از سایر امامان (ع) متمایز کرده است. این خصوصیات در روایات پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) به صورت برجسته بیان شده است که در اینجا به برخی از آن‌ها می‌پردازیم:

  1. بشارت به آمدن او: از ویژگی‌های امام مهدی (ع) بشارت‌های فراوان پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) دربارۀ ولادت آن حضرت و ظهور او است. این روایات، هم در کتاب‌های شیعه و هم در آثار اهل سنت آمده است[۱۶۳] که تنها به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنیم: پیامبر اکرم (ص) فرمود: "شما را به مهدی (ع) بشارت می‌دهم. او وقتی که مردم گرفتار اختلاف و پراکندگی شده‌اند، برانگیخته می‌شود و زمین را از عدل و داد پر می‌کند، همان گونه که از ظلم و جور، پر شده است"[۱۶۴]. امام حسین (ع) فرمود: "قائم این امت همانا نهمین نفر از فرزندان من است. او دارای غیبت است و کسی است که میراث او تقسیم می‌شود؛ در حالی که زنده است.[۱۶۵] از امام رضا (ع) سؤال شد: "قائم شما اهل بیت کیست؟ فرمود: چهارمین نفر از اولاد من خواهد بود؛ فرزند بهترین کنیزان که خداوند به وسیله او زمین را از هرگونه ظلم و ستم پاک خواهد کرد. اوست کسی که مردم در ولادتش شک می‌کنند و او همان است که قبل از قیامش، غیبت خواهد نمود"[۱۶۶]
  2. ولادت پنهانی: در روایات فراوان، از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که مردی از خاندان او به نام "مهدی" قیام خواهد کرد و بنیان ستم را واژگون خواهد ساخت. فرمانروایان ستم‌گر عباسی با اطلّاع از این روایات در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت، امام مهدی (ع) را به قتل برسانند. بنابراین از زمان امام جواد (ع) زندگی امامان (ع) با محدودیت‌های بیشتری همراه شد و در زمان امام عسکری (ع) به اوج خود رسید؛ به گونه‌ای که کمترین رفت و آمد به خانه ان بزرگوار از نظر دستگاه حکومت، مخفی نبود. پیداست در چنین شرایطی باید تولّد آخرین حجّت حق و موعود الهی در پنهانی و به دور از چشم دیگران می‌بود. به همین دلیل حتی نزدیکان امام یازدهم از جریان ولادت امام مهدی (ع) بی‌اطلّاع بودند و تا چند ساعت پیش از تولّد نیز نشانه‌های بارداری در نرجس خاتون، مادر بزرگوار امام دوازدهم، دیده نشد. حکیمه خاتون، دختر گرامی امام جواد (ع)، جریان ولادت را چنین حکایت کرده است: "امام عسکری (ع) به دنبال من فرستاد و فرمود: "ای عمّه! امشب افطار نزد ما باش؛ چرا که شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب آخرین حجّت خود بر روزی زمین را آشکار خواهد کرد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست. فرمود: سخن، همان است که گفتم. پس بر نرجس وارد شدم و سلام کردم و نشستم. او پیش آمد تا کفش‌هایم را بیرون آورد و به من گفت: بانوی من! حال شما چطور است؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی. سخن مرا نپذیرفت و گفت: عمّه جان! چه می‌فرمایید؟ گفتم: دخترم! امشب خداوند متعال به تو پسری عطا می‌فرماید که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. پس خجالت کشید و حیا کرد. حکیمه گوید: پس از نماز عشا، افطار کردم و در بستر خود آرمیدم. هنگام نیمه شب برای انجامِ نماز شب برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که نرجس به آرامی خوابیده بود بدون آنکه اتفاقی برایش روی دهد. پس از انجام تعقیبات نماز خوابیدم. سپس هراسان بیدار شدم و حال ان که او همچنان در خواب بود. لحظاتی بعد برخاست و نماز شب گزارد و خوابید. حکیمه ادامه می‌دهد: بیرون آمدم و در جست‌وجوی فجر سپیده به آسمان نگریستم. پس فجر اوّل[۱۶۷] را مشاهده کردم و نرجس همچنان در خواب بود. به شک افتادم، ناگاه امام عسکری (ع) از جایگاه خود ندا برآورد: ای عمّه! شتاب مکن. امر ولادت نزدیک است. نشستم و به قرائت سوره‌های سجده و یس مشغول شدم که نرجس با اضطراب بیدار شد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم: اسم الله علیک![۱۶۸] آیا چیزی احساس می‌کنی؟ گفت: آری ای عمّه! گفتم: بر خود مسلّط باش و دلت را استوار دار که این، همان است که با تو گفتم. در این هنگام ضعفی من و نرجس را فرا گرفت. پس به صدای سرورم نوزادِ تولّد یافته به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او را در حال سجده دیدم. در آغوشش گرفتم و او را کاملاً پاکیزه یافتم. در این هنگام امام عسکری (ع) مرا ندا داد: ای عمّه! پسر را نزد من بیاور. او را نزد وی بردم... . در آغوشش گرفت و فرمود: پسرم! سخن بگو. پس لب به سخن گشود و فرمود: " أَشْهَدُ أَنْ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ وَحْدَهُ‏ لَا شَرِيكَ‏ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه‏‏‏‏". سپس بر امیر المؤمنین (ع) و امامان (ع) درود فرستاد تا به نام پدرش رسید و از سخن گفتن باز ایستاد. امام عسکری (ع) فرمود: ای عمّه! او را به نزد مادرش ببر تا بر او سلام کند..."[۱۶۹]
  3. غیبت طولانی و پیش‌گویی آن: از ویژگی‌های مهم امام مهدی (ع) غیبت آن حضرت از مردم است. جالب این است که در روایات فراوان، همۀ پیشوایان معصوم (ع) از آن خبر داده‌اند و این از جمله خبرهای غیبی معصومان (ع) است که به وقوع پیوسته. چند نمونه از این روایات را می‌آوریم: پیامبر اکرم (ص) فرمود: "مهدی از فرزندان من است. برای او غیبت و حیرتی خواهد بود که مردم در آن، گمراه شوند [۱۷۰]. امام صادق (ع) فرمود: "همانا غیبت در ششمین نفراز فرزندانم رخ خواهد داد. او دوازدهمین نفر از امامان هدایت پس از رسول خداست که اولین آن‌ها امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب (ع) و آخرین آن‌ها قیام کنندۀ به حق، بقیة الله در روی زمین است.[۱۷۱]. امام جواد (ع) فرمود: "همانا قائم از ما اهل بیت مهدی (ع) است که باید در زمان غیبتش، مورد انتظار مردم باشد و هنگام ظهورش از او اطاعت شود. او سومین نفر از فرزندان من است.[۱۷۲] گفتنی است این غیبت طولانی که از آغازین سال‌های زندگی امام شروع شده از عواملی است که سبب شده که ما از امور شخصی آن حضرت، اطلاع و آگاهی دقیق و مستندی نداشته باشیم. بسیاری از علاقه‌مندان به امام، از مکان زندگی حضرت و همسر و فرزندان او می‌پرسند، ولی جواب محکم و مستندی نمی‌شنوند؛ زیرا ندانستن این امور، از پیامدهای غیبت آن بزرگوار است. البته بدیهی است که جهلِ ما از این بخش از زندگی حضرت، به روند معرفت و اطاعت و تسلیم ما نسبت به آن امام و حجت الهی زیانی نمی‌رساند و پرداختن به این مسائل، مشکلی را حل نمی‌کند؛ پس بهتر است از بحث و گفت‌وگو در این مجال بپرهیزیم؛ چنانکه حضرت مهدی (ص) خود فرمود: "درهای پرسش را از آنچه به حال شما سودی ندارد، ببندید"[۱۷۳]
  4. طول عمر:از ویژگی‌های امام مهدی (ع) عمر طولانی آن حضرت است. تاکنون[۱۷۴] نزدیک به دوازده قرن از عمر شریفش می‌گذرد. این عمر طولانی به دلیل آن است که مطابق ارادۀ الهی، او آخرین حجّت خدا و همان ذخیرۀ الهی برای اجرای اهداف انبیا است و پیداست که باید تا زمان فراهم شدن زمینه‌های قیام جهانی‌اش زنده بماند. این حقیقت در روایات فراوانی بیان شده است. البته برای بعضی، این سؤال مطرح است که چگونه ممکن است انسانی، عمری چنین طولانی داشته باشد. برای پاسخ‌گویی به این سؤال، بجاست مقداری دربارۀ طول عمر بحث کنیم: سرچشمه این سؤال و علت طرح آن، این است که آنچه در جهان امروز، معمول و متداول است، عمرهای محدودی است که معمولاً به صد سال نمی‌رسد؛ از این رو[۱۷۵] بعضی نمی‌تواند یک عمر طولانی را باور کنند؛ در حالی که عمر طولانی از نظر عقل و دانش بشری، امری غیر ممکن نیست. دانشمندان با مطالعه اجزای بدن به این حقیقت رسیده‌اند که ممکن است انسان، سال‌های بسیار طولانی زنده بماند و حتی گرفتار پیری و فرسودگی هم نشود. برنارد شاو می‌گوید: از اصول علمی مورد پذیرش همه دانشمندان بیولوژیست، این است که برای عمر بشر نمی‌توان حدی تعیین کرد و حتی دیرزیستی نیز مسأله مرزناپذیری است.[۱۷۶] پروفسور "اتینگر" می‌نویسد: به نظر من با پیشرفت تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم، بشر قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال عمر کند.[۱۷۷]. بنابراین تلاش دانشمندان برای دست یافتن به راه‌های غلبه بر پیری و رسیدن به دراز عمری نشان‌گر امکان چنین پدیده‌ای است؛ چنانکه در این مسیر، گام‌های موفقیت آمیزی برداشته شده است و هم اکنون در گوشه و کنار جهان، کم نیستند افرادی که بر اثر شرایط مناسب آب و هوایی و تغذیه مناسب و فعّالیت مناسب بدنی و فکری و عوامل دیگر، عمری نزدیک به صد وپنجاه سال و گاهی بیشتر از آن دارند. مهم‌تر اینکه عمر طولانی در گذشته تاریخ انسان‌ها بارها تجربه شده است. در کتاب‌های آسمانی و تاریخی، انسان‌های زیادی با نام و نشان و شرح حال یاد شده‌اند که مدت عمر آن‌ها بسیار درازتر از عمر بشر امروز بوده است. برای نمونه چند مورد را بیان می‌کنیم:
    1. در قرآن آیه‌ای هست که نه تنها از عمر طولانی، بلکه از امکان زنده ماندن تا روز رستاخیز، خبر می‌دهد و آن آیه درباره حضرت یونس (ع) است که می‌فرماید: "اگر حضرت یونس (ع) در شکم ماهی تسبیح نمی‌گفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهی می‌ماند.[۱۷۸] بنابراین از نظر قرآن، عمری بسیار طولانی از عصر حضرت یونس (ع) تا روز رستاخیز که در اصطلاح زیست شناسان، عمر جاویدان نامیده می‌شود برای انسان و ماهی، امکان ‌پذیر است.[۱۷۹]
    2. قرآن کریم در مورد حضرت نوح (ع) می‌فرماید: "به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ پس ۹۵۰ سال در میان آن‌ها درنگ کرد.[۱۸۰] آنچه در این آیه شریف آمده است، مدت پیامبری آن حضرت است. براساس بخری روایات، مدت عمر آن بزرگوار ۲۴۵۰ سال بوده است.[۱۸۱] جالب اینکه در روایتی از امام سجاد (ع) نقل شده است که فرمود: در امام مهدی (ع) سنّت و شیوه‌ای از زندگی حضرت نوح (ع) می‌باشد و آن، طول عمر است.[۱۸۲]
    3. و نیز درباره حضرت عیسی (ع) می‌فرماید: "... و هرگز او را نکشتند و به دار نیاویختند؛ بلکه امر بر آن‌ها مشتبه شد... به یقین او را نکشتند؛ بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد که خداوند، توانا و فرزانه است.[۱۸۳] همه مسلمانان به استناد قرآن و احادیث فراوان، معتقدند که حضرت عیسی (ع) زنده است و در آسمان هاست و هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) فرود آمده، او را یاری خواهد کرد.
  • امام باقر (ع) فرمود: "در صاحب این امر مهدی (ع) چهار سنّت از چهارتن از پیامبران است... و از حضرت عیسی (ع) سنتی دارد و آن اینکه درباره مهدی نیز می‌گویند: او مرده است؛ در حالی که او زنده می‌باشد.[۱۸۴] علاوه بر قرآن در تورات و انجیل نیز سخن از عمرهای طولانی مطرح شده است. در تورات آمده است: "... تمام ایام آدم که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام "انوش" نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمامی ایام "قینان" نهصد و ده سال بود که مُرد... پس جمله ایام "متوشالح" نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد... .[۱۸۵] بنابراین تورات صریحاً به وجود افرادی با داشتن عمرهای طولانی "بیش از نهصد سال" اعتراف می‌کند. در انجیل نیز عباراتی نشان‌گر آن است که حضرت عیسی (ع) پس از به دار کشیده شدن، زنده گردیده و به آسمان بالا رفته است[۱۸۶] و در روزگاری فرود خواهد آمد. مسلّم است که عمر آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است. با این بیان روشن می‌شود که پیروان دو آئین یهود و مسیحیت باید به علت اعتقاد به کتاب مقدس به عمرهای طولانی نیز معتقد باشند. گذشته از اینکه طول عمر از نظر علمی و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته تاریخ، موارد بسیار دارد، در مقیاس قدرت بی‌نهایت خداوند نیز قابل اثبات است. به اعتقاد پیروان همه ادیان آسمانی، تمام ذرات عالم در اختیار خداوند است و تأثیر همه سبب‌ها و علّت‌ها به اراده او بستگی دارد. اگر او نخواهد، سبب‌ها از تأثیر باز می‌مانند و نیز او بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد می‌کند و می‌آفریند. او خدایی است که از دل کوه، شتری بیرون می‌آورد، آتش سوزنده را بر حضرت ابراهیم (ع) سرد و سلامت می‌سازد، دریا را برای موسی و پیروانش خشک می‌کند و آن‌ها را از میان دو دیوار آبی عبور می‌دهد[۱۸۷] آیا چنین خدایی از اینکه به عصاره انبیا و اولیا و آخرین ذخیره الهی و نهایت آمال و آرزوی همه نیکان و تحقق بخش وعده بزرگ قرآن، عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟! امام حسن (ع) فرمود: "... خداوند عمر مهدی (ع)] را در دوران غیبتش طولانی می‌کند؛ سپس به قدرت خدایی‌اش او را در سیمای جوانی زیر چهل سال آشکار می‌نماید تا مردمان دریابند که خداوند بر هر کاری تواناست.[۱۸۸] بنابراین جریان طول عمر امام دوازدهم (ع) از ابعاد مختلف عقلی و عملی و تاریخی امری ممکن و پذیرفتنی است و پیش از همه این‌ها از جلوه‌های اراده خداوند بزرگ و تواناست»[۱۸۹].
۱۲. نویسندگان کتاب آفتاب مهر؛
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در این‌باره گفته‌اند: «از امام حسین (ع) نقل شده است: "مهدی را با آرامش و وقار و شناخت حلال و حرام و نیاز همگان به او و بی‌نیازی او از دیگران خواهید شناخت.[۱۹۰]؛ از امام صادق (ع) نقل شده است: "به خدا سوگند! لباس او جز پارچه ای زبر و خشن و غذای او، جز غذای ساده نیست"[۱۹۱]؛ از امام رضا (ع) نقل شده است: "او عالم‌ترین مردم و حکیم‌ترین مردم و با تقواترین مردم، و سخی‌ترین مردم و عابدترین مردم است"[۱۹۲]؛ صاحب کتاب بشاره المصطفی از لیث بن طاوس نقل می‌کند که: "مهدی، بخشنده‌ای است که مال را به وفور می‌بخشد، بر کارگزاران و مسؤولین دولت خویش بسیار سخت‌گیر و بر بینوایان بسیار رؤوف و مهربان است"[۱۹۳]»[۱۹۴]»[۱۹۵].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. ر.ک: الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الصغری؛ ص ۹۶ به بعد.
  2. ر.ک: الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب: إن الأئمة إذا شاءوا أن یعلموا علموا.
  3. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۱۴ به بعد.
  4. «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب إن الأرض لا تخلو من الحجة.
  5. «لَوْ أَنَّ اَلْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ اَلْأَرْضِ سَاعَةً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ اَلْبَحْرُ بِأَهْلِهِ» الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (نسخه خطی)؛ باب إن الأرض لا تخلو من الحجة.
  6. البخاری، محمد بن اسماعیل؛ الصحیح البخاری؛ ج ۹، ص ۱۰۱؛ النیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم؛ ج ۶، ص ۳ و ۴.
  7. «إِنِّي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ »؛ الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۴.
  8. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۱۶۷ و ص ۱۷۵.
  9. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۵۳ به بعد.
  10. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۱۷۶.
  11. الصدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری؛ ص ۷۴.
  12. صدر، سید محمد، تاریخ پس از ظهور، ص۴۳-۵۰.
  13. " الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي ابْنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً كَأَنَ‏ وَجْهَهُ‏ كَوْكَبٌ‏ دُرِّيٌ‏ فِي خَدِّهِ الْأَيْمَنِ خَالٌ أَسْوَدُ عَلَيْهِ عَبَاءَتَانِ قَطَوَانِيَّتَانِ كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَسْتَخْرِجُ الْكُنُوزَ وَ يَفْتَحُ مَدَائِنَ الشِّرْك‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۵؛ المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۲؛ ۷۰۳.
  14. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۴.
  15. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۴.
  16. بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۳۴۷ به نقل از امام باقر (ع).
  17. اثبات الهداة، ج ۷ ص ۱۰۲ (مسائل رجعت در بحار، ج ۵۳ ص ۳۹ تا ۱۴۴ آمده است).
  18. المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰.
  19. المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰، به نقل از طبرانی.
  20. اعلام الوری، ص ۴۰۲.
  21. اعلام الوری، ص ۴۰۲.
  22. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۹.
  23. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۲۳-۲۶.
  24. منظور امامت معصومین است.
  25. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۰۲.
  26. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵.
  27. تفسیر صافی، ذیل آیه ۸۶ سوره هود.
  28. کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۱.
  29. کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۰.
  30. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۷۰-۷۱.
  31. در بین عرب‌ها این ضرب المثل بوده و کنایه از درماندگی و ناتوانی از قیام و حرکت است و علی (ع) با تشبیه اسلام به شتر آسیب دیده و خفته که حیات و حضور ظاهری دارد ولی بی‌تحرک و بی‌فایده مانده استنهایت ضعف و ناتوان شدنش را در آخرالزمان می‌رساند.
  32. «وَ مِنها: قَدْ لَبِسَ لِلْحِكْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِيعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَيْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا فَهِيَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِي يَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِي يَسْأَلُ عَنْهَا فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِيبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ بَقِيَّةٌ مِنْ بَقَايَا حُجَّتِهِ خَلِيفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِيَائِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.
  33. قال النبی (ص): «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ». حدیث متواتر و مشهور در کتب شیعه و سنی.
  34. قال النبیّ (ص)، «الْإِسْلَامَ بَدَا غَرِيباً وَ سَيَعُودُ غَرِيباً».
  35. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۰، ص ۹۶.
  36. شرح نهج البلاغه، محقق خویی، ج ۱۰، ص ۳۵۱.
  37. الإمام المهدی عند أهل السنه.
  38. «هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.
  39. «بگو: بهره این جهان، اندک است» سوره نساء، آیه ۷۷.
  40. نهج البلاغه، حکمت ۸۰.
  41. مسند حنبل، ج ۵، ص ۱۸۱؛ کنز العمال، ج ۱، ص ۴۴؛ مجامع روایی شیعه.
  42. «إِذَا خَرَجَ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي نَزَلَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ (ع) فَصَلَّى خَلْفَهُ. إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِيباً وَ سَيَعُودُ غَرِيباً فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ. قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا؟ قَالَ: ثُمَّ يَرْجِعُ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ»؛ بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۱۳۶؛ منتخب الأثر، ص ۴۱.
  43. منتخب الأثر، ص ۲۶۲.
  44. منهاج البراعه، ج ۱۰، ص ۳۵۵.
  45. ایرانی، حسین، منجی موعود از منظر نهج البلاغه، ص:۳۹-۴۵.
  46. ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰
  47. ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳
  48. به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.
  49. آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸>
  50. ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵
  51. رضانژاد، عزالدین، حیات امام مهدی، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.
  52. النعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.
  53. همان منبع، ص ۲۴۲.
  54. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۳.
  55. همان منبع، ص ۳۶.
  56. دعای ندبه.
  57. عزیز الله العطاردی، مسند الامام الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۱۹.
  58. البحر العاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۸۵.
  59. صحیفة المهدی، ص ۷۰.
  60. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۸۲.
  61. برگرفته از آیه ﴿مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ؛ (سوره هود، آیه ۱).
  62. "إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وِرَاثَةً"؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۹.
  63. ﴿لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ؛ (سوره انعام، آیه ۵۹).
  64. " مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ (ع)"؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.
  65. " مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ"؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.
  66. "إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ "
  67. " وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ‏"؛ الکافی، ج۱، ص ۲۲۹.
  68. " وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ "؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.
  69. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۹۰.
  70. ر.ک: اوائل المقالات، ص۶۲؛ عصمة الانبیاء، ص۲۶؛ عقائد الإمامیه، ص۵۴.
  71. همانا خداوند می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.
  72. ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبر او و اولوالامر را اطاعت کنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید]. این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.
  73. " أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۳؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.
  74. غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.
  75. " يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ "؛ کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.
  76. ر.ک: سوره مائده، آیه ۵۵؛ سوره نساء، آیه ۵۹.
  77. پس از من دوازده نفر جانشینان من خواهد بود؛ مسند ابن جعد، ص۳۹۰؛ الاحاد و المثانی، ج۳، ص۱۲۶.
  78. همواره دین پایدار ماند تا قیامت فرا رسد یا دوازده جانشین که همگی از قریش‌اند بر شما حکم فرما باشند؛ مسند احمد، ج۵، ص۸۶؛ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص۴۵۶.
  79. الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۱۰۴؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶۲.
  80. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰.
  81. " الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَلَا إِنَّ مَثَلَهُمْ فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏"؛ غایة المرام، ج۳، ص۲۲.
  82. " الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ وَ رَابِعُهُمْ وَ ثَامِنُهُمْ عَلِيٌّ وَ عَاشِرُهُمْ عَلِيٌّ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِي‏"؛ معارج الیقین، ص۶۲.
  83. "هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي لِيَسُرَّنِي بِذَلِك‏"
  84. ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷؛ الامامة و التبصرة، ص۱۰۴؛ الإختصاص، ص۲۱۰.
  85. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۷۶ -۸۴.
  86. خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.
  87. خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.
  88. بحارالانوار، ج ۵۱، باب ۴، ح ۱۱۹.
  89. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  90. خورشید مغرب، ۳۰.
  91. آینده بشریت از نظر مکتب ما، ص ۴۹-۵۰.
  92. خورشید مغرب، ۳۳، به نقل از بحارالانوار. نک. غیبت نعمانی، ۲۳۷، باب ۱۳، حدیث ۲۶ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴.
  93. اصول کافی، ج ۴/۴۲۷.
  94. کافی، ج۱،۳۷۷؛ نک بحارالانوار، ج ۵۱، ۷۳.
  95. فلاحی، صفر، امام مهدی ذخیره امامت، ص ۱۳ -۱۷.
  96. " اسْمُهُ‏ كَاسْمِي‏ وَ اسْمُ‏ أَبِيهِ‏ كَاسْمِ‏ ابْنِي‏ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ ابْنَتِي يُظْهِرُ اللَّهُ الْحَقَّ بِهِمْ وَ يُخْمِدُ الْبَاطِلَ بِأَسْيَافِهِمْ ‏‏‏‏‏"؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۷.
  97. " قَالَ النَّبِيُّ (ص)‏ لَا تَذْهَبُ‏ الدُّنْيَا حَتَّى‏ يَقُومَ‏ بِأَمْرِ أُمَّتِي‏ رَجُلٌ‏ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَيْنِ‏ يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ ظُلْماً وَ جَوْراً ‏‏‏‏‏"؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۶.
  98. " سَتَحْمِلِينَ‏ ذَكَراً وَ اسْمُهُ‏ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي‏ ‏‏‏‏‏"؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۶۱.
  99. " الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي، اسْمُهُ‏ اسْمِي‏، وَ كُنْيَتُهُ‏ كُنْيَتِي‏، أَشْبَهُ‏ النَّاسِ‏ بِي‏ خَلْقاً وَ خُلْقاً، تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ ‏ ‏‏‏‏‏"بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۲.
  100. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۱.
  101. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۳۴-۳۷.
  102. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور (مجموعه سخنرانی‌ها و پیام‌های حضرت امام خمینی)، (۲۲ جلدی)، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ج ۱۵، ص ۳۲.
  103. پیامبر (ص) فرموده‌اند: امامان بعد از من دوازده‌اند اول ایشان توئی یا علی و آخر ایشان قائم است که فتح نماید حق سبحانه و تعالی بر دستهای او مشارق زمین و مغارب آن را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیة، ج ۵۲، ص ۳۷۸، ح ۱۸۴.
  104. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۸، ص ۱۴۹.
  105. و هنگامی که پروردگار تو به فرشتگان گفت: در زمین جانشین قرار خواهم داد؛ سوره بقره، آیه:۳۰.
  106. پیامبر (ص) فرمود که بیرون آید مهدی و بر سر او ابر سایه کرده باشد، پس به آن حالت منادی ندا کند که این مهدی خلیفة اللّٰه است پس پیروی کنید او را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۱؛ و به همین مضمون: الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۳ ق، ص ۴۵۲: "...فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي".
  107. وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی، قسمتی از بند "ع".
  108. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۴۹.
  109. بدانید همانا خدا زنده می‌کند زمین را پس از مرگش؛ سوره حدید، آیه: ۱۷.
  110. " عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ : فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا يَعْنِي يُصْلِحُ اَلْأَرْضَ بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا يَعْنِي مِنْ بَعْدِ جَوْرِ أَهْلِ مَمْلَكَتِهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۳، ح ۳۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ط. الثانی، ۱۴۱۷ ق، ص ۱۷۵، ح ۱۳۱.
  111. سوره هود، آیه:۸۶. مراجعه شود به: العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ ق، ج ۲، ص ۳۹۰.
  112. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۸۷.
  113. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.
  114. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶، ح ۵.
  115. بگو: شما را به یک چیز اندرز می‌دهم و آن این‌که: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ، آیه:۴۶.
  116. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.
  117. " بِذَلِكَ اَلْقَائِمِ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۸ و ۲۹.
  118. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۱۸۰.
  119. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۷۹.
  120. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.
  121. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵؛ و نیز ص ۴، ح ۶ "...إِنَّهُ لَمَّا سَقَطَ صَاحِبُ الزَّمَانِ (ع) مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ..." هم‌چنین مراجعه شود به: الحر العاملی، [الشیخ‌] محمد بن حسن، اثبات الهداة، (دوره سه جلدی)، ج ۳، ص ۴۴۱، ح ۸ و ص ۴۴۲، ح ۱۴.
  122. سوگند به عصر همانا انسان در زیان است؛ سوره عصر: ۱ و ۲
  123. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.
  124. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.
  125. "...عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ، قَالَ (ع): الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ (ع)"؛ علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۴، ح ۱.
  126. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۸۸.
  127. " عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي‏ يُشَكُ‏ فِي‏ وِلَادَتِه‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ حر العاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۳، ح ۱۸.
  128. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۲.
  129. الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۵۴.
  130. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.
  131. الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۶۶.
  132. مراجعه شود به: مفاتیح الجنان، (گردآوری: شیخ عباس قمی)، زیارت جامعه کبیره.
  133. هدایت‌نیا، فرج‌الله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص353- 360.
  134. ر.ک: منتخب الاثر، فصل دوّم.
  135. کتاب الغیبة للحجة، ص ۱۷۸؛ مسند احمد، ج ۳، مسند ابوسعید خدری، ص ۳۷. شما را به مهدی بشارت می‌دهم: او وقتی که مردم گرفتار اختلاف و پراکندگی شده‌اند، برانگیخته می‌شود و زمین را از عدل و داد پر می‌کند، همان‌گونه که از ظلم و جور، پر شده است؛ ساکنان آسمان و زمین از او راضی می‌شوند.
  136. سنن ترمزی، باب ما جاء فی المهدی.
  137. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۸. اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن روز را به قدری طولانی فرماید تا آنکه مردی از فرزندان من خروج نماید و زمین را از عدل و داد آکنده سازد همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد، از رسول خدا (ص) چنین شنیدم.
  138. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۲. در مقام ما سنّتهایی از انبیاء وجود دارد... امّا از آدم و نوح طول عمر، و امّا پنهانی ولادت و کناره‌گیری از مردم، و امّا از موسی خوف و غیبت، و امّا از عیسی اختلاف مردم درباره او، و امّا از ایّوب فرج پس از گرفتاری، و از محمّد (ص) خروج با شمشیر است.
  139. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۰. در امام قائم سنّتی از موسی بن عمران (ع) است، گفتم: سنّت موسی بن عمران چه بود؟ فرمود: خفاء مولد و غیبتش از قومش گفتم: چقدر موسی بن عمران (ع) از قوم و خاندانش غیبتش کرد؟ فرمود: بیست و هشت سال.
  140. همان، ج ۲، ص ۳۵۱.
  141. همان، ج ۱، ص ۳۰۳، ح ۱۴.
  142. همان، ج ۱، ص ۳۱۵، ح ۲.
  143. همان، ج ۱، ص ۳۲۲، ح ۶.
  144. همان، ج ۲، ص ۳۷۷، ج ۲.
  145. همان، ج ۱، ص ۳۲۱، ح ۳.
  146. همان، ج ۱، ص ۳۲۷، ح ۷.
  147. همان، ج ۲، ص ۳۴۰، ح ۱۸.
  148. همان، ج ۲، ص ۴۲۴، ح ۱.
  149. «پیامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشری مانند شما نیستیم امّا خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت می‌گذارد (و به او رسالت می‌بخشد) و ما را نشاید که جز به اذن خداوند برهانی برای شما بیاوریم و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۱.
  150. «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  151. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۱۲۹.
  152. اعلام الوری، ص ۴۰۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۲۲۱.
  153. کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۱۴.
  154. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۵۵.
  155. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۱.
  156. مکیال المکارم، ج ۱، ص ۱۱۷.
  157. نجم الثاقب، باب سوم.
  158. نجم الثاقب، باب سوم.
  159. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۶.
  160. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۵۹۱.
  161. منتخب الاثر، فصل دوم.
  162. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۶۴.
  163. ر.ک: منتخب الاثر، فصل دوّم (ص ۲۳۲- ۱۹۱).
  164. غیبت طوسی، ح ۱۳۶، ص ۱۷۸؛ مسند احمد، ج ۳؛ مسند ابو سعید خدری، ص ۳۷.
  165. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۰، ح ۱، ص ۵۸۳.
  166. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ح ۵، ص ۶۰.
  167. مقصود، سفیدی‌ای است که اندکی پیش از اذان صبح، در افق دیده می‌شود.
  168. این جمله، کنایه از این است که بلا از تو دور باد.
  169. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.
  170. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۵، ح ۵، ص ۵۳۶.
  171. بحار الانوار، ج ۵۱، ح ۱۳، ص ۱۴۵.
  172. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ح ۱، ص ۷۰.
  173. " فَأَغْلِقُوا أَبْوَابَ‏ السُّؤَالِ‏ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ‏ ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"احتجاج، ج ۲، ح ۳۴۴، ص ۵۴۴.
  174. اکنون در سال ۱۴۳۳ قمری هستیم و پیشوای ما ۱۱۷۸ سال دارد.
  175. البته هم اکنون عمرهای بالای صد سال هم یافت می‌شود که به نسبت بسیار کم است.
  176. راز طول عمر امام زمان (ع)، ص ۱۳.
  177. مجله دانشمند، سال ۶، ش ۶، ص ۱۴۷.
  178. سوره صافات: ۱۴۴.
  179. خوشبختانه کشف ماهی چهارصد میلیون ساله در سواحل ماداگاسکار، امکان چنین عمری را برای ماهی، عینی کرد (کیهان، ش ۶۴۱۳ – ۲۲/ ۸/ ۴۳).
  180. سوره عنکبوت: ۱۴.
  181. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۶، ح ۳، ص ۳۰۹.
  182. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۱، ح ۴، ص ۵۹۱.
  183. سوره نساء: ۱۵۷.
  184. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷.
  185. تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.
  186. عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱ – ۱۲.
  187. اینها حقایقی است که در قرآن کریم آمده است: سوره انبیاء: ۶۹؛ سورع شعراء: ۶۳.
  188. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.
  189. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۴۳ - ۵۱.
  190. " يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ قُلْتُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ قَالَ وَ تَعْرِفُهُ بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ بِحَاجَةِ النَّاسِ‏ إِلَيْهِ‏ وَ لَا يَحْتَاجُ‏ إِلَى‏ أَحَدٍ ‏‏"بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۵۶.
  191. " فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ‏ ‏‏"؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۵۴.
  192. " يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى‏ النَّاسِ‏ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ‏ ‏ ‏‏"؛ معانی الأخبار، ص۱۰۲.
  193. " الْمَهْدِيُّ جَوَادٌ بِالْمَالِ‏ رَحِيمٌ‏ بِالْمَسَاكِينِ‏ شَدِيدٌ عَلَى الْعُمَّالِ‏ ‏‏"؛ بشاره المصطفی، ص۲۰۷.
  194. آفتاب مهر، ج۱، ص ۵۲ - ۵۳.
  195. آفتاب مهر، ج۱، ص ۵۱ - ۵۲.