مادر امام مهدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • در کانون خانواده امام عسکری(ع)، آن بانوی گرامی را به نام‏‌های مختلفی از قبیل نرجس، سوسن، صقیل "یا صیقل"، حدیثه، حکیمه، ملیکه، ریحانه و خمط صدا می‏‌زدند.
  • از دیدگاه یکی از پژوهشگران، سبب تعدد نام‏‌های آن بانو، علاقه و محبت فراوان مالک او به وی بوده است که باعث شده بود با بهترین اسم‏ها و زیباترین نام‌‏ها، او را صدا بزند؛ از این‌‏رو تمام نام‌‏های آن بانو، از اسامی گل‏ها و شکوفه‌‏ها است؛ چون مردم، این نام‌‏های مختلف را شنیده بودند، می‌‏پنداشتند همه این‏ها نام‏‌های آن بانوی بزرگوار است.
  • دیگر آن‏که این بانوی گرامی، پس از اینکه وارد کانون خانواده امام(ع) شد، خط مشی و مسیر دیگری- بر خلاف سایر کنیزان- داشت؛ زیرا او مادر حضرت مهدی(ع)‏ بود. او، فشار و ظلم ستمگران و حکومت‌‏ها را می‌‏دید و می‌‏دانست مدتی باید در زندان به سر برد. او می‌‏دانست باید برای حفظ خود و فرزند گرامی‏اش، نقشه‌‏هایی بیندیشد، تا حاکمان وقت، ندانند صاحب کدام نام را باید زندانی کنند و حامل نور مهدی(ع) کدام است. بر این اساس، هرروز نامی تازه‏ برای خود می‏‌نهاد و در خانواده امام(ع) او را به این نام‏‌ها می‏‌خواندند، تا دشمنان خیال کنند این نام‌‏های مختلف، مربوط به چند نفر است و نفهمند همه مربوط به یک نفر است[۱].
  • از سرگذشت مادر حضرت مهدی(ع)‏ سخن صریح و روشنی در دست نیست؛ اما طبق قول مشهور که از برخی روایات به دست می‏‌آید، آن بانو، کنیزی بود که در جنگ اسیر شد و پس از آن، به خانواده گرامی امام عسکری(ع) پیوست.
  • در مجموع می‌‏توان روایات مربوط به مادر حضرت مهدی(ع)‏ را به چهار دسته تقسیم کرد:
  1. روایاتی که آن بانوی بزرگوار را شاهزاده‌‏ای رومی معرفی کرده است؛
  2. روایاتی که آن بانوی بزرگ را تربیت ‏شده خانه حکیمه خاتون دانسته است؛
  3. روایتی که علاوه‏ بر تربیت وی، ولادت آن بانوی بزرگ را نیز در خانه حکیمه ذکر کرده است[۲]؛
  4. روایاتی که مادر حضرت مهدی(ع)‏ را بانویی سیاه‌‏پوست دانسته است.
  • یکی از روایت‏‌های مشهور، حکایت از آن دارد که مادر امام مهدی(ع)، شاهزاده‏‌ای رومی است که اعجازگونه به بیت شریف امام عسکری(ع) راه یافته است.
  • شیخ صدوق در داستان مفصلی، حکایت مادر حضرت مهدی(ع) را نقل کرده است[۳].
  • روایات دسته اول:‏ این روایت، نخست از طریق شیخ صدوق، در کتاب "کمال الدین و تمام النعمة" نقل شده است. آن‏گاه محمد بن جریر طبری آن را با سندی متفاوت، در کتاب "دلائل الامامة"[۴] آورده و شیخ طوسی" در کتاب "الغیبة" به نقل آن پرداخته است[۵]. وی، روایت را درست مانند روایت "کمال الدین و تمام النعمة" آورده است؛ امّا سند وی با سند کتاب کمال الدین متفاوت است.
  • فتّال نیشابوری، ابن شهرآشوب[۶]، عبد الکریم نیلی‏[۷] و از متأخران صاحب "إثبات الهداة فی النصوص و المعجزات" از کسانی هستند که این حکایت را نقل کرده‏‌اند. علامه مجلسی نیز حکایت را، یک‏جا از کتاب الغیبة و در جای دیگر، از کمال الدین و تمام النعمة نقل کرده است[۸].
  • برخی گفته‏‌اند: این حکایت پس از سال ۲۴۲ ق اتّفاق افتاده است؛ در حالی که از سال ۲۴۲ ق به بعد، جنگ مهمّی میان مسلمانان و رومیان، رخ نداده است تا نرجس خاتون اسیر مسلمانان شوند[۹]. در پاسخ گفته شده: در این دوران و پس از آن، درگیری و جنگ‏هایی میان آنان رخ داده است که در بسیاری از کتاب‏‌های تاریخی، می‌‏توان نمونه‏‌هایی از این درگیری‌‏ها را یافت[۱۰].
  • روایات دسته دوم‏: در بعضی از احادیث- بدون اشاره به سرگذشت آن بانوی بزرگوار- فقط به تربیت وی در بیت شریف حکیمه دختر امام جواد(ع) اشاره شده است[۱۱]. عموم روایات این دسته، با احادیث دسته نخست منافاتی ندارد؛ زیرا می‌‏توان روایات مربوط به نرجس خاتون را پس از ورود او به خانه آن بانوی بزرگ دانست.
  • روایت دسته سوم‏: مسعودی در "اثبات الوصیة" پس از نقل روایت پیشین، افزوده است: نرجس خاتون، علاوه بر این‏که در بیت شریف عمه امام عسکری(ع) تربیت یافته بود؛ در همان بیت شریف نیز به دنیا آمده بود[۱۲].
  • شیخ طوسی این روایت را بدون‏ جمله " ولدت فی بیتها‏‏"، نقل کرده است[۱۳].
  • در سه دسته روایت یاد شده، چند مطلب مورد اتفاق است:
  1. آن بانوی شریف، کنیز بوده است؛
  2. او در خانه حکیمه خاتون، دختر امام جواد(ع) بوده است؛
  3. حکیمه خاتون در موضوع ازدواج امام عسکری(ع)، از این کنیز سخن به میان آورده است.
  • روایات دسته چهارم‏: در این دسته- بر خلاف روایات پیشین- سخن از کنیزی سیاه‏پوست به میان آمده است و عده‏‌ای نیز با تمسک به این روایات، خواسته‏‌اند دیدگاه مشهور را خدشه‌‏دار سازند.
  • طرفداران این دیدگاه به روایت زیر از کناسی[۱۴] استناد کرده‏‌اند. او می‏‌گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: همانا در صاحب این امر، سنّتی از یوسف(ع) است و آن این‏که او فرزند کنیزی سیاه است. خداوند سبحانه و تعالی امرش را در یک شب اصلاح می‌‏فرماید[۱۵].
  • علامه مجلسی با بیان این‏که این روایت، با بسیاری از روایات درباره مادر حضرت مهدی(ع)‏ مخالفت دارد[۱۶]؛ راه حل را این دانسته است که مقصود از روایت، می‏‌تواند مادر با واسطه یا مربی آن حضرت باشد[۱۷].
  • در منابع معتبر، به سرگذشت مادر حضرت مهدی(ع)‏ پس از ولادت آن حضرت هیچ اشاره‌‏ای نشده است. البته سخنی که در این باره نقل شده این است که: ابو علی خزیزرانی، کنیزی داشت که او را به امام حسن عسکری(ع) اهدا کرد و چون جعفر کذاب، خانه امام را غارت کرد؛ وی از دست جعفر کذاب گریخت و با ابو علی خزیزرانی ازدواج کرد. ابو علی خزیزرانی می‏‌گوید: او گفته است در ولادت سید حاضر بود و مادر او صقیل نام داشت. امام حسن‏ عسکری(ع) صقیل را از آنچه بر سر خاندانش می‌‏آید، آگاه کرد و او از امام خواست از خدای تعالی بخواهد مرگ وی را پیش از آن برساند. او در حیات امام حسن عسکری(ع) در گذشت و بر سر قبر وی لوحی است که بر آن نوشته‌‏اند: این، قبر مادر محمد است[۱۸][۱۹].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و نگرشی به غیبت صغرا، ص ۲۰۴ و ۲۰۵
  2. مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲
  3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۱، ح ۱
  4. محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص ۲۶۲
  5. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۰۸، ح ۱۷۸
  6. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۴۴۰
  7. عبد الکریم نیلی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۰۵
  8. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶
  9. جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص ۱۱۵
  10. ر. ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۹، ص ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۸۰، ۸۱، ۸۵، ۹۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۳، ۳۴۳، ۳۴۵، ۳۴۷؛ همچنین در مقدمه کتاب مهدی موعود(ع)، ص ۱۵۲ مطلب مستندی در رد کسانی که جنگ در آن دوران را منتفی دانسته‌‏اند، آورده است
  11. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۲
  12. مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲
  13. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴
  14. قابل‏ توجه این‏که این روایت در غیبت نعمانی از یزید کناسی و در کمال الدین و تمام النعمة از ضریس کناسی نقل شده است
  15. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۶۳؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۹، باب ۳۲، ح ۱۲
  16. گفتنی است روایات فراوانی از سوی مدعیان مهدویّت و طرفداران آن‏ها در طول تاریخ، جعل شده و به امامان معصوم علیهم السّلام نسبت داده شده است
  17. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۹، باب ۱۳
  18. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷
  19. سلیمیان، خدامراد،فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۳۷۱ - ۳۷۵.