تفسیر انتظار امام مهدی به احتراز یا اکتفا به وظایف فردی چه پیامی دارد؟ آیا این برداشت صحیح است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ') |
جز (جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن') |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]] | ||
| مدخل اصلی = [[انتظار مذهب احتراز]] | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = ۱۲ | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''تفسیر [[انتظار امام مهدی]] به گوشهگزینی یا احتراز چه پیامی دارد؟ آیا این برداشت صحیح است؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.. | '''تفسیر [[انتظار امام مهدی]] به گوشهگزینی یا احتراز چه پیامی دارد؟ آیا این برداشت صحیح است؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.. | ||
==عبارتهای دیگری از این پرسش== | == عبارتهای دیگری از این پرسش == | ||
* چرا باطنگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ | |||
* آیا [[انتظار]] به معنای گوشهگیری و [[احتراز]] است؟ | * آیا [[انتظار]] به معنای گوشهگیری و [[احتراز]] است؟ | ||
==پاسخ جامع اجمالی== | == پاسخ جامع اجمالی == | ||
== معناشناسی == | |||
[[انتظار به معنای احتراز]] یا به عبارتی دیگر "مسلک [[اکتفا به وظایف فردی]]" یعنی: دیدگاهی که [[منتظر]] را به [[گوشهگیری]] میکشاند و [[مانع]] تلاش وی میشود<ref>ر.ک: [[عزیزالله حیدری|حیدری، عزیزالله]]، [[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]، ص۳۱-۳۲</ref>؛ احتراز برداشتی اشتباه از [[انتظار]] است که نه تنها دست به هیچ کاری نمیزند؛ بلکه [[مانع]] کسانی میشوند که در راه [[انتظار]] تلاش و فعالیت میکنند<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>. طرفداران این نظریه بر این باورند که [[حکومت جهانی]] [[حضرت حجت]] زمانی محقق میشود که [[جهان]] پر از [[ظلم و ستم]] شود در نتیجه هر عملکرد مثبتی اعم از شخصی و [[اجتماعی]] میتواند [[ظهور]] [[حضرت]] را به تاخیر بیندازد<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]، [[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۱۱۰-۱۱۸</ref>. به عبارت دیگر: [[انتظار]] به این معنا، یعنی اینکه شما از هر عمل مثبت و از هر [[اقدام]] و هر [[مجاهدت]] و هر اصلاحی دست بکشید و [[منتظر]] بمانید تا [[صاحب عصر]] و زمان، خودش بیاید و اوضاع را [[اصلاح]] کند و [[مفاسد]] را بر طرف نماید<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان، ۱۱/ ۱۲/ ۱۳۶۹</ref>. | |||
| | |||
== اقسام احتراز == | |||
این اندیشه در گونههای مختلفی از سوی برخی کجاندیشان مطرح شده است: | |||
| | # عدهای [[انتظار فرج]] را فقط به معنای [[دعا برای ظهور]] [[امام عصر]] معنی میکنند، هر چند امکان دارد در مواردی خاص دست به عمل شوند، یعنی در موارد جزئی [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنند<ref>ر.ک: [[زهرا مصباحی|مصباحی، زهرا]]، [[امام زمان (کتاب)|امام زمان]]، ص ۱۹، ۲۳؛ صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۳؛ [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[اندیشه مهدویت و آسیبها (کتاب)|اندیشه مهدویت و آسیبها]]، ص ۱۱.</ref>. | ||
# گروهی معتقدند [[انتظار فرج]] یعنی نسبت به حوادثی که پیرامون ما را گرفته، هیچ [[اقدام عملی]] نباید انجام داد؛ فرق این دسته با دستۀ فوق این چنین است که در گروه اول، در مواردی [[امر به معروف]] انجام میشد، اما در اینجا تمام اقدامات عملی ساکت میماند<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۶۱، ۱۶۲؛ [[زهرا مصباحی|مصباحی، زهرا]]، [[امام زمان (کتاب)|امام زمان]]، ص ۱۹، ۲۳؛ صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۳؛[[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[اندیشه مهدویت و آسیبها (کتاب)|اندیشه مهدویت و آسیبها]]، ص ۱۱.</ref>. | |||
# عدهای دیگر [[اعتقاد]] دارند باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا حضرت بیاید<ref>ر.ک: [[زهرا مصباحی|مصباحی، زهرا]]، [[امام زمان (کتاب)|امام زمان]]، ص ۱۹، ۲۳؛ صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۳.</ref>، یعنی اگر در جایی [[نیاز]] بود [[امر به معروف]] و یا [[نهی از منکر]] شود نباید به این [[وظیفه]] عمل کرد، به بیان دیگر [[مکلف]] باید از هر عمل مثبتی (حتی [[دعا کردن]]) و از هر [[اقدام]] و هر [[مجاهدت]] و هر اصلاحی دست بکشد و [[منتظر]] بماند تا [[امام عصر]] {{ع}} خودش بیاید و اوضاع را [[اصلاح]] و [[مفاسد]] را برطرف کند، این مثل آن است که [[معتقد]] باشیم در شب تاریک، [[انسان]] چراغ روشن نکند؛ چون فردا بناست [[خورشید]] عالمتاب بیاید و روز شود و همه [[دنیا]] را روشن کند<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۶۱، ۱۶۲.</ref>. | |||
# عدهایی [[اعتقادی]] فراتر از [[اعتقاد]] دسته سوم دارد یعنی معتقدند باید به [[گناهان]] و [[فساد]] دامن زد<ref>ر.ک: [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[اندیشه مهدویت و آسیبها (کتاب)|اندیشه مهدویت و آسیبها]]، ص ۱۱.</ref>، یعنی باید [[مردم]] را به [[گناه]] [[دعوت]] کرد تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] شود. در این دسته هم افراد ساده لوح وجود داشتند و هم اشخاص [[منحرف]] با مقاصدی ناصواب<ref>ر.ک: [[زهرا مصباحی|مصباحی، زهرا]]، [[امام زمان (کتاب)|امام زمان]]، ص ۱۹، ۲۳؛ صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۳.</ref>. | |||
# برخی هر اقدامی برای [[تشکیل حکومت]] در [[زمان غیبت]] را خلاف [[شرع]] دانسته و [[عقیده]] دارند این عمل با [[روایات]] مغایر است و هر عَلَمی [[قبل از ظهور]] حضرت بلند شود، [[طاغوت]] است<ref>{{متن حدیث|کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ رَایَةِ الْقَائِمِ {{ع}} صَاحِبُهَا طَاغُوتٌ}}؛ الغیبه، نعمانی، ص ۱۱۴؛ کافی، ج ۸، ص ۲۹۵.</ref><ref>ر.ک: [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص ۱۱۳-۱۱۸؛ [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[انتظار فرج ۱ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>. | |||
== تفاوت [[انتظار]] با احتراز == | |||
|[[ | [[حقیقت]] و ماهیت [[انتظار]]، احتراز از [[مسئولیتها]] و فعالیتها نیست؛ [[انتظار]] حالتی [[نفسانی]] است که وقتی شدت گرفت، از محدودۀ [[قلب]] عبور کرده و به اعضا و جوارح میرسد و خودش را در عملِ [[منتظِر]]، نشان میدهد؛ به تعبیر دیگر [[انتظار]] ذاتاً با گوشهگیری همخوانی ندارد، بلکه جنبه عملی و فعالیتهای اصلاحی در جهت زمینهسازی [[امام مهدی]] {{ع}} بسیار پررنگ است. در [[روایات]]، [[منتظران]] [[امام عصر]] {{ع}} را مانند [[مجاهدان]] رکاب [[پیامبر]] {{صل}} [[تشبیه]] کردهاند<ref> {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً تَحْتَ لِوَائِهِ...}}. بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۲.</ref>؛ روشن است، انتظاری که بدون عمل و فقط در مرحلۀ [[قلب]] باشد و جز [[تأسف]] و [[اندوه]] [[قلبی]] اثر دیگری نداشته باشد، نسبتی با [[جهاد]] ندارد. در برخی [[احادیث]] نیز چنین آمده است: {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ مَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۷۱.</ref>؛ همانند کسی است که با [[پیامبر]] {{صل}} [[شهید]] شود. چنین تشبیهاتی که درباره [[منتظران ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} وارد شده است. نوع رابطه و تشابه میان [[انتظار]]، [[جهاد]] و [[مبارزه]] نشانگر ابعاد عملی [[منتظران]] است<ref>ر.ک: [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]؛ [[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۱۱۰-۱۱۸؛ [[فرجالله هدایتنیا|هدایتنیا، فرجالله]]، [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، ج۲، ص۳۶۶؛ [[رضا علی نوروزی|نوروزی، رضا علی]]؛ [[محمد نجفی|نجفی، محمد]]، [[فاطمه هاشمی|هاشمی، فاطمه]]، [[موانع و آفات انتظار (مقاله)|موانع و آفات انتظار]]، ص ۴۸-۴۹؛ [[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref>. | ||
== عوامل ایجاد مسلک احتراز == | |||
در اینکه چه عواملی موجب چنین برداشت اشتباهی از [[انتظار]] شده است احتمالات مختلفی وجود دارد مانند: | |||
# '''[[تحریف]] [[معنای انتظار]] توسط [[حاکمان]]''': از مؤلفههای مهم و جدی [[انتظار]]، عمل و [[ایستادگی]] در برابر حاکمین [[ظالم]] است؛ بدین رو حاکمین [[ستمگر]] برای برطرف کردن چنین مانعی، از ترفندی به نام [[تحریف]] [[معنای انتظار]] استفاده کنند؛ تا [[منتظرین]] نتواند به [[رسالت]] اصلی [[معنای انتظار]] که همان عمل و تحرک است دست یابند. [[آیات]] قرانی، کاملاً در جهت رفع این [[تحریف]] است و [[حمایت از مظلوم در مقابل ظالم]] را [[اصل مسلّم]] و مهم [[اسلامی]] میداند؛ چنانکه در آیۀ ذیل بهصراحت به [[حمایت]] [[مظلوم]] در مقابل [[ظالم]] اشاره شده است: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref> بنابراین، در نگاه [[قرآن]]، عزلتنشینی و [[سکوت]] در برابر [[ظالم]] در هیچ زمانی جایز نیست و چنین برداشتی از [[انتظار]]، چیزی جزء [[تحریف]] [[معنای انتظار]] نیست. | |||
# '''برداشت اشتباه از [[روایات]]''': یکی از عوامل پیدایش این نظریه، برداشتهای غلط و [[نادرست]] از روایاتی است که [[ظهور]] [[حضرت]] را نوید میدهند. در این [[روایات]] آمده است، [[ظهور امام زمان]] {{ع}}، هنگامی است که [[جهان]] پر از [[ظلم و جور]] شود<ref>{{متن حدیث|... مْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...}}. بحار الأنوار، ج 98، ص 264:... بهوسیله او زمین را پر از داد و عدل مىکند همینطورى که از ظلم و ستم پر شده است </ref>برخی از این [[احادیث]] نتیجه گرفتهاند وجود [[ظلم و ستم]] [[پیش از ظهور]]، یک امر قهری و طبیعی و مقدمۀ [[ظهور]] و [[فرج]] است؛ بنابراین نمیتوان با مقدمۀ [[ظهور]] [[مبارزه]] کرد و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] که [[اصل مسلّم]] [[اسلام]] است، [[سخن]] گفت<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>. | |||
== نقد [[مسلک احتراز]] == | |||
چنین برداشتی از [[روایات]]، اولاً معارض با [[آیات]] و روایاتی است که به صورت [[عام و خاص]] دربارۀ [[نیکوکاری]] و تلاش [[مسلمین]] و [[امر به معروف]] [[مسلمان]] وجود دارد؛ ثانیاً دلالت این [[روایات]] متوجه [[منتظرین]] نمیشود: | |||
# '''تعارض با آیات قرآن''': [[امر به معروف و نهی از منکر]]، یکی از اصول مسلّم و از [[ضروریات اسلام]] و [[مورد اتفاق]] [[عالمان دینی]] است. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه 110.</ref>از نظر [[اسلام]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] بر هر کسی که توان و [[قدرت]] دارد و ضرری متوجه جانش نمیشود [[واجب]] است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} میفرماید: "باید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنید، و گرنه [[خداوند]] بدترین و شرورترین شما را بر [[نیکان]] و پاکانتان چیره میکند و دعای خوبانتان را [[مستجاب]] و روا نمیگرداند بیگمان [[امر به معروف و نهی از منکر]] با انتظاری [[سازگاری]] دارد که تکلیفساز باشد، نه تکلیفسوز. اگر [[باور]] ما این باشد که [[انتظار]]، احتراز باشد، آنگاه [[امربهمعروف و نهیازمنکر]]، معنایی پیدا نمیکند. [[حمایت از مظلوم]] در مقابل [[ظالم]]، یک [[اصل مسلّم]] و مهم [[اسلامی]] است. [[اسلام]] به [[مسلمانان]] اجازه نمیدهد در برابر [[ظلم]] مستکبرین به ستمدیدگان [[جهان]] بیتفاوت باشند و این یکی از ارزشمندترین [[دستورات]] [[اسلامی]] است: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵</ref>.<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | |||
# تعارض با روایات عام: یعنی روایاتی که موضوع آن فقط مخصوص [[زمان غیبت]] و [[دوران انتظار]] نیست، مانند: [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: «کسی که صبح کند و به امور [[مسلمانان]] توجهی نکند، [[مسلمان]] نیست»<ref>{{متن حدیث|مَنْ لَمْ یَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۳۶ </ref> همچنین ایشان فرمودند: «باید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنید، و گرنه [[خداوند]] بدترین و شرورترین شما را بر [[نیکان]] و پاکانتان چیره میکند و دعای خوبانتان را [[مستجاب]] نمیکند»<ref>{{متن حدیث|لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسَلِّطَنَّ اللَّهُ شِرَارَکُمْ عَلَی خِیَارِکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ}}؛ بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۷۸.</ref>. در این دو [[روایت]]، انجام امور [[مسلمین]] و همچنین انجام [[امر به معروف و نهی از منکر]] جزء [[وظایف]] اصلی [[مسلمین]] شمرده شده است. حال میخواهد این دو [[مسئولیت]] در [[زمان غیبت]] [[امام]] یا در زمان حضور ایشان باشد<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.</ref>. | |||
# '''تعارض با روایات خاص در باب [[ظهور]]''': یعنی روایاتی که در خصوص [[زمان غیبت]] و [[دوران انتظار]] وارد شده است، مانند روایتی از [[امام صادق]] {{ع}}، که شخصی از ایشان سوال کردند، کسی که دارای [[ولایت]] [[پیشوایان]] است و [[انتظار ظهور]] [[حکومت حق]] را میکشد، درچه حالی از [[دنیا]] میرود. [[امام]] فرمودند: «او همانند کسی است که با [[رهبر]] این [[انقلاب]] در خیمۀ او بوده باشد. سپس [[سکوت]] کرد و فرمودند: «او همانند کسی است که در [[خدمت]] [[پیامبر]] {{صل}} با [[شمشیر]] بر مغز [[دشمن]] میکوبد»<ref>{{متن حدیث|هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کَانَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَکَتَ هُنَیْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ کَمَنْ کَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۲.</ref> در این [[روایت]] مشخص است که [[جهاد]] در رکاب [[پیامبر]] {{صل}} با انتظاری که به معنای [[گوشهگیری]] و باطنگرایی باشد همخوانی ندارد. | |||
# | |||
از ظاهر روایاتی که از [[گسترش ظلم]] و [[ستم]] خبر میدهند، اینچنین بهدست میآید که [[فراگیر شدن ظلم]] و [[ستم]] به معنای [[گسترش ظلم]] طبقۀ [[حاکم]] است؛ زیرا لازمۀ [[ظلم]] و [[ظالم]] بودن، وجود [[مظلوم]] است؛ یعنی باید [[مظلومین]] باشند تا [[ظلم]] و [[ظالم]] معنا پیدا کند، به این ترتیب محال است قائل شویم در [[زمان غیبت]] [[ظلم و ستم]] باید همه جا را فرا بگیرد؛ چراکه وجود [[مظلوم]] نشان دهندۀ این است که [[ظلم و ستم]] نمیتواند همه جا را فرا بگیر. | |||
برخی برای اینکه از زیر بار [[مسئولیت]] و زمینهسازی [[ظهور]] فرار کنند چنین توجیه کردهاند که ممکن است اعمالشان در [[عصر غیبت]] به [[ریا]] [[آلوده]] شود؛ ازاینرو [[اعمال]] ظاهری را رها کرده و به باطنگرایی [[گرایش]] پیدا کردند؛ اما [[انتظار واقعی]]، یعنی تحرک و عمل و این عده نمیتوانند با این توجیه که ممکن است این [[اعمال]] منجر به [[ریا]] شود، دست از تلاش و کوشش بکشند و به [[گوشهگیری]] متمایل شوند<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]؛ [[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۹</ref>. | |||
==پاسخها ودیدگاههای متفرقه== | == نقد تمسک به روایات ظلم و جور == | ||
برخی از کسانی که [[مذهب احتراز]] را پذیرفتند در اغلب موارد برداشت غلطشان از [[روایات]] سبب پذیرفتن چنین مذهبی شده است، از جملۀ این [[روایات]]، [[روایت]] {{متن حدیث|یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا (بَعْدَ مَا) مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً}} است. این برداشت نادرست با نقدهای بسیاری مواجه است؛ از جمله موارد ذیل است: | |||
# این برداشت با [[فلسفه انتظار]] منافات دارد؛ زیرا [[فلسفه انتظار]] حل نشدن و [[تسلیم]] نشدن در برابر آلودگیهای محیط و [[جامعه]] است. | |||
# [[امر به معروف و نهی از منکر]]، یکی از اصول مسلّم و از [[ضروریات اسلام]] و [[مورد اتفاق]] [[عالمان دینی]] است. از نظر [[اسلام]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] بر هر کسی که [[توان]] و [[قدرت]] دارد و ضرری متوجه جانش نمیشود [[واجب]] است. بیگمان [[امر به معروف و نهی از منکر]] با انتظاری [[سازگاری]] دارد که تکلیفساز باشد، نه تکلیفسوز. | |||
# این چنین [[روایات]]، از جهانی پر از [[ظلم و ستم]] سخن میگویند نه جهانی پر از [[ظالم]] و [[ستمگر]]؛ بین [[جهان]] پر از [[ظلم]] و [[جهان]] پر از [[ظالم]] فرق است؛ زیرا اگر گفتیم [[جهان]] پر از [[ظلم]] میشود لازمهاش این نیست که حتما باید ظالمین هم فراوان باشد بلکه این امکان وجود دارد که تمام این [[ظلمها]] به وسیلۀ عده ای محدود صورت گرفته باشد. | |||
# براساس آیۀ {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵</ref>، در [[زمان ظهور]] [[صالحان]] و [[مستضعفان]] [[وارث زمین]] میشوند. اگر مراد از [[فراگیر شدن ظلم]] و [[ستم]] در این [[روایات]] این باشد که افراد [[صالح]] محو و نابود میشوند پس آیۀ مذکور و [[آیات]] دیگر [[قرآن]] که از [[حاکمیت]] [[مستضعفین]] در [[عصر ظهور]] سخن میگویند [[تعارض]] خواهد داشت و در [[تعارض]] [[روایات]] و [[آیات]] قرانی آن چیزی که از اعتبار ساقط میشود [[روایات]] متعارض با [[قرآن]] است. | |||
# از ظاهر روایاتی که از [[گسترش ظلم]] و [[ستم]] خبر میدهند، به دست میآید [[فراگیر شدن ظلم]] و [[ستم]] به معنای [[گسترش ظلم]] طبقه [[حاکم]] است؛ زیرا لازمۀ [[ظلم]] و [[ظالم]] بودن، وجود [[مظلوم]] است. طبق این نگرش [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} هنگامی خواهد بود که [[ظلم]] طبقۀ [[حاکم]] در ابعاد مختلف [[زندگی]] [[مردم]] شدت یافته و فراگیر شده باشد. طبق این معنا، هیچگاه [[مسئولیت]] [[مبارزه]] با [[ستم]] و جانبداری از [[عدالت]]، از افراد [[صالح]] و [[مستضعف]] که میخواهند [[وارث]] [[حکومت]] [[زمین]] گردند، سلب نمیشود<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>. | |||
== [[ادله]] اثبات [[مسئولیت پذیری]] [[منتظران]] == | |||
البته برای اثبات اینکه [[منتظران]] در زمان [[انتظار]] باید [[اهل تلاش]] و [[مسئولیت پذیری]] باشند باید توجه داشت [[انتظار]] یک حالتی نفسانی است که وقتی شدید شد به طور خودکار از [[قلب]] به اعضا و جوارح سرازیر میشود و آثار خود را در عمل نشان میدهد. از نگاه [[عقل]] اگر چنین اتفاقی محقق نشد یعنی فعالیت عملی برای [[منتظر]] در زمان [[انتظار]] شکل نگرفته و این نتیجه به دست میآید که شخص از ابتدا [[منتظر]] نبوده است<ref>[[نصرتالله آیتی|آیتی، نصرتالله]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>. اگر ما به مفهوم واقعی [[انتظار]] بنگریم دور از [[انصاف]] است که "[[انتظار]]" را عامل رکود و [[سستی]] بدانیم، زیرا "[[انتظار]]" به معنای [[امید]] و [[آرزو]] است و تردیدی نیست که "[[امید]] و [[آرزو]]" در [[زندگی]] [[انسان]] یکی از مؤثّرترین عوامل تحرّک [[بشر]] است که ایجاد [[جاذبه]] میکند و [[انسان]] را به راه میاندازد و او را به سوی خود میکشاند<ref>ر.ک: [[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۲۰۳ ـ ۲۰۴.</ref>. | |||
همچنین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بالاترین [[اعمال]] امتش در [[زمان غیبت]] را [[انتظار فرج]] میداند: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ تَعَالَی}}<ref>کمال الدین، ج۲، ص ۶۴۴.</ref> با توجه به این [[روایت]] [[انتظار]] بدون هیچگونه عملی نمیتواند [[بهترین]] عمل باشد و این در تضاد کامل با [[مذهب احتراز]] است. | |||
[[انتظار امام عصر]] {{ع}} به آن معنی نیست که دربارۀ اجرای حقایقِ [[دین]]، دست روی دست گذاشته و کاری انجام ندهیم، به خصوص دربارۀ [[واجبات]] [[دینی]] مثل [[جهاد]] در راه [[اجرای قوانین]] [[دین]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]]. همچنین [[انتظار]]، رها کردن [[کفار]] به حال خود و [[تسلیم]] امور به آنها نیست، متصدی شدن ظالمین در امور [[مسلمین]] نتیجهاش این است که هیچگونه [[اقدامات اصلاحی]] مثل [[امر به معروف و نهی از منکر]] در آن [[جامعه]] وجود نداشته باشد<ref>ر.ک: [[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۹.</ref>. | |||
== نتیجه == | |||
[[گوشهگیری]] و بیتوجهی نسبت به امور پیرامونی [[انسان]] یکی از آسیبهای موضوع [[مهدویت]] است. آنچه اهمیت دارد این است که [[انتظار ظهور امام مهدی]] به معنای نشستن و [[دعا کردن]] صرف محقق نخواهد شد، بلکه بایستی با [[آگاهی]] و [[شناخت]]، برای [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} تلاش کرد؛ بنابراین، ذات [[انتظار]]، حرکت و تلاش برای [[اصلاحات]] و زمینهسازیهای گوناگون فردی و [[اجتماعی]] است و هرگونه عزلتگزینی و باطنگرایی با [[آیات]] و [[روایات]] در [[تعارض]] کامل است<ref>ر.ک: [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت؛ [[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۱۱۰-۱۱۸؛ [[فرجالله هدایتنیا|هدایتنیا، فرجالله]]، [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، مجموعه مقالات سومین اجلاس مهدویت، ج۲، ص۳۶۶؛ [[رضا علی نوروزی|نوروزی، رضا علی]]؛ [[محمد نجفی|نجفی، محمد]]، [[فاطمه هاشمی|هاشمی، فاطمه]]، [[موانع و آفات انتظار (مقاله)|موانع و آفات انتظار]]، ص ۴۸-۴۹؛ [[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۲۰۳-۲۰۴؛ [[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.</ref>. | |||
== پاسخها ودیدگاههای متفرقه == | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیت الله حسینی خامنهای؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیت الله حسینی خامنهای؛ | ||
خط ۷۶: | خط ۷۰: | ||
| پاسخ = [[آیتالله]] '''[[سید علی حسینی خامنهای]]'''، در کتاب ''«[[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = [[آیتالله]] '''[[سید علی حسینی خامنهای]]'''، در کتاب ''«[[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«یک معنای [[انحرافی]] در [[باب]] [[انتظار]] بود (....) کسانی که مغرض و یا [[نادان]] بودند، اینطور به [[مردم]] یاد داده بودند که [[انتظار]]، یعنی اینکه شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحی دست بکشید و [[منتظر]] بمانید تا [[صاحب عصر]] و زمان، خودش بیاید و اوضاع را [[اصلاح]] کند و [[مفاسد]] را بر طرف نماید. [[انقلاب]]، این [[منطق]] و معنای غلط و برداشت [[باطل]] را، یا کمرنگ کرد و یا از بین برد. پس بحمد اللّه این معنا، امروز در ذهن [[جامعه]] ما نیست<ref> ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان، 11/ 12/ 1369.</ref> [[اعتقاد به امام زمان]]، به معنای گوشهگیری نیست. [[جریانهای انحرافی]] قبل از [[انقلاب]] [[تبلیغ]] میکردند، الآن هم در گوشه و کنار [[تبلیغ]] میکنند که [[امام زمان]] میآید و اوضاع را درست میکند؛ ما امروز دیگر چه کار کنیم!؟ چه لزومی دارد ما حرکتی بکنیم!؟ این مثل آن است که در شب تاریک، [[انسان]] چراغ روشن نکند، چون فردا بناست [[خورشید]] عالمتاب بیاید و روز بشود و همه [[دنیا]] را روشن کند. [[خورشید]] فردا، ربطی به وضع کنونی من و شما ندارد. امروز اگر ما میبینیم در هر نقطه [[دنیا]]، [[ظلم]] و [[بیعدالتی]] و [[تبعیض]] و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که [[امام زمان]]{{ع}} برای [[مبارزه]] با آنها میآید. اگر ما سرباز [[امام]] زمانیم، باید خود را برای [[مبارزه]] با اینها آماده کنیم<ref> ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان در مصلّاى تهران، 30/ 7/ 1381.</ref>. خود آقا میآید انجام میدهد، یعنی چه؟ امروز [[تکلیف]] شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، [[اقدام]] بکند. از صفر که نمیشود شروع کرد! جامعهای میتواند پذیرای [[مهدی موعود]] (ارواحنا فداه) باشد که در او [[آمادگی]] و قابلیّت باشد؛ و الّا مثل [[انبیا]] و اولیای طول [[تاریخ]] میشود<ref> در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان، 25/ 9/ 1376.</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، ص۱۸.</ref>. | «یک معنای [[انحرافی]] در [[باب]] [[انتظار]] بود (....) کسانی که مغرض و یا [[نادان]] بودند، اینطور به [[مردم]] یاد داده بودند که [[انتظار]]، یعنی اینکه شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحی دست بکشید و [[منتظر]] بمانید تا [[صاحب عصر]] و زمان، خودش بیاید و اوضاع را [[اصلاح]] کند و [[مفاسد]] را بر طرف نماید. [[انقلاب]]، این [[منطق]] و معنای غلط و برداشت [[باطل]] را، یا کمرنگ کرد و یا از بین برد. پس بحمد اللّه این معنا، امروز در ذهن [[جامعه]] ما نیست<ref> ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان، 11/ 12/ 1369.</ref> [[اعتقاد به امام زمان]]، به معنای گوشهگیری نیست. [[جریانهای انحرافی]] قبل از [[انقلاب]] [[تبلیغ]] میکردند، الآن هم در گوشه و کنار [[تبلیغ]] میکنند که [[امام زمان]] میآید و اوضاع را درست میکند؛ ما امروز دیگر چه کار کنیم!؟ چه لزومی دارد ما حرکتی بکنیم!؟ این مثل آن است که در شب تاریک، [[انسان]] چراغ روشن نکند، چون فردا بناست [[خورشید]] عالمتاب بیاید و روز بشود و همه [[دنیا]] را روشن کند. [[خورشید]] فردا، ربطی به وضع کنونی من و شما ندارد. امروز اگر ما میبینیم در هر نقطه [[دنیا]]، [[ظلم]] و [[بیعدالتی]] و [[تبعیض]] و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که [[امام زمان]] {{ع}} برای [[مبارزه]] با آنها میآید. اگر ما سرباز [[امام]] زمانیم، باید خود را برای [[مبارزه]] با اینها آماده کنیم<ref> ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان در مصلّاى تهران، 30/ 7/ 1381.</ref>. خود آقا میآید انجام میدهد، یعنی چه؟ امروز [[تکلیف]] شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، [[اقدام]] بکند. از صفر که نمیشود شروع کرد! جامعهای میتواند پذیرای [[مهدی موعود]] (ارواحنا فداه) باشد که در او [[آمادگی]] و قابلیّت باشد؛ و الّا مثل [[انبیا]] و اولیای طول [[تاریخ]] میشود<ref> در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان، 25/ 9/ 1376.</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، ص۱۸.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۴: | خط ۷۸: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«آنچه از مجموع [[آیات]] و [[روایات اسلامی]] و مفهوم خود کلمه "[[انتظار]]" استفاده میشود این است که [[انتظار]]، در تمام ابعاد [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]]، [[عامل رشد]] و [[اصلاح]]، [[عامل مقاومت]] و [[پیشرفت]]، عامل [[بیداری]] و بقای [[جامعه]]، و بالاخره عامل حرکت و جنبش و [[قیام]] و از [[عقاید]] تاریخساز و انقلابآفرین [[اسلامی]] و بذر اصلی [[قیام جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} است. | «آنچه از مجموع [[آیات]] و [[روایات اسلامی]] و مفهوم خود کلمه "[[انتظار]]" استفاده میشود این است که [[انتظار]]، در تمام ابعاد [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]]، [[عامل رشد]] و [[اصلاح]]، [[عامل مقاومت]] و [[پیشرفت]]، عامل [[بیداری]] و بقای [[جامعه]]، و بالاخره عامل حرکت و جنبش و [[قیام]] و از [[عقاید]] تاریخساز و انقلابآفرین [[اسلامی]] و بذر اصلی [[قیام جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} است. | ||
[[دشمنان اسلام]] و گروهی از انسانهای فریبخورده و بیاطلاع یا اشخاص کجاندیش و [[سستعنصر]]، این [[انتظار]] و چشمبهراهی را عامل رکود و عقبماندگی دانسته و چنین میپندارند که [[آدمی]] باید از هر تلاش و کوشش اصلاحی دست بشوید و در برابر [[زور]] و فشار و [[ظلم]] و [[فساد]] راه [[خاموشی]] و [[سکوت]] در پیش گیرد و بسان مردگان زندهنما، در [[تابوت]] [[انتظار]] دراز کشیده و دست روی دست گذارد و به [[خواب]] دایمی فرورود و اگر میخواهد که [[موعود]] جهانی و [[مصلح]] غیبی زودتر از راه فرارسد و به [[ظلم]] و جنایتها پایان دهد، میبایست به گسترش [[جور]] و [[فساد]] [[کمک]] کند تا [[گیتی]] پر از [[ستم]] و [[تباهی]] گردد و [[ظهور]] [[مهدی موعود]]{{ع}} نزدیک شود، در صورتی که چنین برداشتی از مفهوم "[[انتظار]]" بدترین و نادرستترین و گمراهکنندهترین مفهومی است که میتوان به "[[انتظار]]" نسبت داد. | [[دشمنان اسلام]] و گروهی از انسانهای فریبخورده و بیاطلاع یا اشخاص کجاندیش و [[سستعنصر]]، این [[انتظار]] و چشمبهراهی را عامل رکود و عقبماندگی دانسته و چنین میپندارند که [[آدمی]] باید از هر تلاش و کوشش اصلاحی دست بشوید و در برابر [[زور]] و فشار و [[ظلم]] و [[فساد]] راه [[خاموشی]] و [[سکوت]] در پیش گیرد و بسان مردگان زندهنما، در [[تابوت]] [[انتظار]] دراز کشیده و دست روی دست گذارد و به [[خواب]] دایمی فرورود و اگر میخواهد که [[موعود]] جهانی و [[مصلح]] غیبی زودتر از راه فرارسد و به [[ظلم]] و جنایتها پایان دهد، میبایست به گسترش [[جور]] و [[فساد]] [[کمک]] کند تا [[گیتی]] پر از [[ستم]] و [[تباهی]] گردد و [[ظهور]] [[مهدی موعود]] {{ع}} نزدیک شود، در صورتی که چنین برداشتی از مفهوم "[[انتظار]]" بدترین و نادرستترین و گمراهکنندهترین مفهومی است که میتوان به "[[انتظار]]" نسبت داد. | ||
زیرا: این مفهوم [[انتظار]] نیست، بلکه [[تحریف]] [[حقیقت]] و واقعیت است. چرا که: "لازمه چشمبهراهی، مهیّا شدن و مهیّا ساختن برای [[ظهور]] است. تنبلترین و بیحالترین آدمها، وقتی [[منتظر]] میهمان عزیزی باشد، از پیش، وسایل راحتی و [[پذیرایی]] او را از همه جهت آماده و فراهم میسازد، به سر و وضع خود، خانه و اهل خانه، رسیدگی میکند. حتّی مسیر او را [[آب]] (میپاشد) و جارو میکشد. و بالاتر از این، اگر بداند که به محض ورود میهمان دچار [[هجوم]] بدخواهان خواهد شد، به ترمیم و تحکیم خانه و کاشانه، و تجهیز و تسلیح خود و [[خانواده]] میپردازد"<ref>انتظار بذر انقلاب، ص۹۱.</ref>. | زیرا: این مفهوم [[انتظار]] نیست، بلکه [[تحریف]] [[حقیقت]] و واقعیت است. چرا که: "لازمه چشمبهراهی، مهیّا شدن و مهیّا ساختن برای [[ظهور]] است. تنبلترین و بیحالترین آدمها، وقتی [[منتظر]] میهمان عزیزی باشد، از پیش، وسایل راحتی و [[پذیرایی]] او را از همه جهت آماده و فراهم میسازد، به سر و وضع خود، خانه و اهل خانه، رسیدگی میکند. حتّی مسیر او را [[آب]] (میپاشد) و جارو میکشد. و بالاتر از این، اگر بداند که به محض ورود میهمان دچار [[هجوم]] بدخواهان خواهد شد، به ترمیم و تحکیم خانه و کاشانه، و تجهیز و تسلیح خود و [[خانواده]] میپردازد"<ref>انتظار بذر انقلاب، ص۹۱.</ref>. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۴: | ||
«برخی از "[[انتظار]]" برداشت ناصوابتری کردهاند، و آن را [[مذهب احتراز]] پنداشتهاست. براساس این نگرش، [[منتظران]] باید گوشهگیری نمایند و در برابر [[فسادها]] و [[بیعدالتیها]] از خود حرکت و خیزشی انجام ندهند. [[میرفطروس]] میگوید: "[[انتظار]]، [[مذهب احتراز]] است؛ مذهبی است که [[منتظر]] را به گوشهگیری میکشاند و مانع تلاش میشود؛ مذهبی است که نمیتواند کاری صورت دهد؛ پس دهنکجی میکند و کنار میکشد". | «برخی از "[[انتظار]]" برداشت ناصوابتری کردهاند، و آن را [[مذهب احتراز]] پنداشتهاست. براساس این نگرش، [[منتظران]] باید گوشهگیری نمایند و در برابر [[فسادها]] و [[بیعدالتیها]] از خود حرکت و خیزشی انجام ندهند. [[میرفطروس]] میگوید: "[[انتظار]]، [[مذهب احتراز]] است؛ مذهبی است که [[منتظر]] را به گوشهگیری میکشاند و مانع تلاش میشود؛ مذهبی است که نمیتواند کاری صورت دهد؛ پس دهنکجی میکند و کنار میکشد". | ||
[[امام خمینی]] (ره) که از این برداشت [[تخریب]] کننده، [[رنج]] میبرد و [[انحرافات]] آن را به خوبی پی برده بود، (...) طرفداران این نظریه بر این باوراند که فعلاً کاری از ما ساخته نیست و باید در [[انتظار ظهور]] بود و اصولاً [[حکومت واحد جهانی]] [[حضرت]]{{ع}} زمانی تحقق پیدا میکند که [[جهان]] پر از [[ظلم و ستم]] شود. دسته دیگر از این هم پا را فراتر نهاده و میگویند: باید به [[ترویج]] [[گناه]] و [[فساد]] در [[جامعه]] دامن زد و [[مردم]] را به [[گناه]] [[دعوت]] کرد تا [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[ظلم و جور]] شود؛ در نتیجه [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] میکند. | [[امام خمینی]] (ره) که از این برداشت [[تخریب]] کننده، [[رنج]] میبرد و [[انحرافات]] آن را به خوبی پی برده بود، (...) طرفداران این نظریه بر این باوراند که فعلاً کاری از ما ساخته نیست و باید در [[انتظار ظهور]] بود و اصولاً [[حکومت واحد جهانی]] [[حضرت]] {{ع}} زمانی تحقق پیدا میکند که [[جهان]] پر از [[ظلم و ستم]] شود. دسته دیگر از این هم پا را فراتر نهاده و میگویند: باید به [[ترویج]] [[گناه]] و [[فساد]] در [[جامعه]] دامن زد و [[مردم]] را به [[گناه]] [[دعوت]] کرد تا [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[ظلم و جور]] شود؛ در نتیجه [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] میکند. | ||
'''عوامل پیدایش این نظریه''' | |||
#[[تحریف]] [[معنای انتظار]]: مفهوم واقعی [[انتظار]]، مسئولیتساز و تکلیفآفرین است. [[منتظران حقیقی]] همواره مزاحم طبقه [[حاکم]] بودند؛ از این روی دستهای نامرئی طبقه [[حاکم]] برای حفظ موقعیت خود کوشیدند تا [[انتظار]] معنای واقعی خود را از دست بدهد و [[منتظران]] نیز چنین کردند. درباره [[تحریف]] [[آموزههای دینی]] انگیزههای [[سیاسی]] همیشه دخالت داشته است؛ و [[حاکمان]] اندیشههایی را که موجب براندازی و تضعیف حکومتشان میشد، [[تحریف]] میکردند. | |||
#برداشت ناصواب از [[روایات]]: یکی از عوامل پیدایش این نظریه، برداشتهای غلط و نادرست از روایاتی است که از [[ظهور]] [[حضرت]] خبر میدهند. در این [[روایات]] آمده است که [[ظهور امام زمان]]{{ع}} هنگامی است که [[جهان]] پر از [[ظلم و جور]] گردد. برخی از این [[احادیث]] نتیجه گرفتهاند که وجود [[ظلم و ستم]] [[پیش از ظهور]]، یک امر قهری و طبیعی است و مقدمه [[ظهور]] و [[فرج]] است؛ بنابراین، نمیتوان با مقدمه [[ظهور]] [[مبارزه]] کرد و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] که [[اصل مسلّم]] [[اسلام]] است، سخن گفت. | عوامل گوناگونی سبب پیدایش این نظریه شده است. به صورت اجمالی به [[تبیین]] برخی از آنها میپردازیم: | ||
# [[تحریف]] [[معنای انتظار]]: مفهوم واقعی [[انتظار]]، مسئولیتساز و تکلیفآفرین است. [[منتظران حقیقی]] همواره مزاحم طبقه [[حاکم]] بودند؛ از این روی دستهای نامرئی طبقه [[حاکم]] برای حفظ موقعیت خود کوشیدند تا [[انتظار]] معنای واقعی خود را از دست بدهد و [[منتظران]] نیز چنین کردند. درباره [[تحریف]] [[آموزههای دینی]] انگیزههای [[سیاسی]] همیشه دخالت داشته است؛ و [[حاکمان]] اندیشههایی را که موجب براندازی و تضعیف حکومتشان میشد، [[تحریف]] میکردند. | |||
# برداشت ناصواب از [[روایات]]: یکی از عوامل پیدایش این نظریه، برداشتهای غلط و نادرست از روایاتی است که از [[ظهور]] [[حضرت]] خبر میدهند. در این [[روایات]] آمده است که [[ظهور امام زمان]] {{ع}} هنگامی است که [[جهان]] پر از [[ظلم و جور]] گردد. برخی از این [[احادیث]] نتیجه گرفتهاند که وجود [[ظلم و ستم]] [[پیش از ظهور]]، یک امر قهری و طبیعی است و مقدمه [[ظهور]] و [[فرج]] است؛ بنابراین، نمیتوان با مقدمه [[ظهور]] [[مبارزه]] کرد و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] که [[اصل مسلّم]] [[اسلام]] است، سخن گفت. | |||
'''نقد و بررسی''' | |||
'''الف) معارض با [[آیات قرآن کریم]]:''' حـمایت از [[مظلوم]] در مقابل [[ظالم]]، یک [[اصل مسلّم]] و مهم [[اسلامی]] است. [[اسلام]] به [[مسلمانان]] اجازه نمیدهد که در برابر [[ظلم]] مستکبرین به ستمدیدگان [[جهان]] بیتفاوت باشند، و این یکی از ارزشمندترین [[دستورات]] [[اسلامی]] است. [[قرآن]] میفرماید: «چرا در [[راه خدا]] و در راه مردان و [[زنان]] و کودکانی که (به دست [[ستمگران]]) تضعیف شدهاند [[پیکار]] نمیکنید؟، همان افراد (ستمدیدهای) که میگویند خدایا ما را از این [[شهر]] ([[مکه]]) که اهلش ستمگرند بیرون ببر و برای ما از طرف خود [[سرپرست]] قرار بده. و از برای ما از طرف خود [[یار]] و یاوری تعیین فرما»<ref>نسا/ 75..</ref>. [[علامه طباطبایی]] میگوید: «[[آیه شریفه]] به [[مردم]] میفرماید اگر [[ایمان]] به خدایتان ضعیف است، حد اقل [[غیرت]] و [[تعصب]] که دارید، و همین [[غیرت]] و [[تعصب]] اقتضا میکند از جای برخیزید و [[شر]] [[دشمن]] را از سر یک مشت [[زن]] و بچه و مردان ضعیف کوتاه کنید.آری [[اسلام]] هر چند که هر سبب و نسبی را در برابر [[ایمان]] هیچ و پوچ دانسته، لکن در عین حال همین هیچ و پوچ را در ظرف [[ایمان]] معتبر شمرده، بنا بر این بر هر فرد [[مسلمان]] [[واجب]] است که به خاطر [[برادران]] مسلمانش که سبب [[ایمان]] بین وی و آنان [[برادری]] برقرار ساخته، و نیز به خاطر [[برادران]] تنی و سایر خویشاوندانش از [[زن]] و مرد و ذراری- در صورتی که [[مسلمان]] باشند- [[فداکاری]] کند، و [[غیرت]] به خرج دهد، که اگر چین کند [[مستضعفین]] از [[خویشاوندان]] خود را [[نجات]] دهد»<ref>.[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، [[تفسیر المیزان ج۴ (کتاب)|تفسیر المیزان]]، ج۴، ص۶۷۲.</ref>. از دیدگاه [[تفسیر]] نمونه: «... چرا شما در [[راه خدا]] و در راه مردان و [[زنان]] و [[کودکان]] [[مظلوم]] و بیدفاعی که در چنگال [[ستمگران]] گرفتار شدهاند [[مبارزه]] نمیکنید آیا [[عواطف]] انسانی شما اجازه میدهد که خاموش باشید و این صحنههای رقت بار را تماشا کنید»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[تفسیر نمونه ج۴ (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ج۴، ص۱۰. </ref>. بنابراین نظریه [[انتظار]] [[مذهب احتراز]]، [[منتظران]] و [[جامعه منتظر]] را به [[بیتفاوتی]] فرا میخواند که با [[آیات قرآن]] و [[اصل مسلّم]] [[دینی]] که [[یاری]] و [[کمک]] به [[مظلومان]] است در [[تعارض]] و تضاد میباشد. | |||
'''ب) معارض و مخالف با [[روایات]]:''' [[نظریه ]]"[[انتظار]]، [[مذهب احتراز]]" خدشهپذیر است؛ زیرا اینکه میگویند: "ما کاری نداشته باشیم به اینکه در [[جهان]] بر [[ملتها]] چه میگذرد". اولاً با چند دسته از [[روایات معتبر]] [[سازگاری]] ندارد. | '''ب) معارض و مخالف با [[روایات]]:''' [[نظریه]] "[[انتظار]]، [[مذهب احتراز]]" خدشهپذیر است؛ زیرا اینکه میگویند: "ما کاری نداشته باشیم به اینکه در [[جهان]] بر [[ملتها]] چه میگذرد". اولاً با چند دسته از [[روایات معتبر]] [[سازگاری]] ندارد. | ||
دسته اول: [[روایات]] فراوان و معتبری از [[شیعه]] و [[سنی]] وجود دارند که در آنها آمده است: باید به [[یاری]] [[مظلومان]] شتافت؛ از جمله در روایتی آمده است: {{متن حدیث|مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۳۶</ref>؛ کسی که صبح کند و به امور [[مسلمانان]] توجهی نکند، [[مسلمان]] نیست. | دسته اول: [[روایات]] فراوان و معتبری از [[شیعه]] و [[سنی]] وجود دارند که در آنها آمده است: باید به [[یاری]] [[مظلومان]] شتافت؛ از جمله در روایتی آمده است: {{متن حدیث|مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۳۶</ref>؛ کسی که صبح کند و به امور [[مسلمانان]] توجهی نکند، [[مسلمان]] نیست. | ||
دسته دوم: برداشت و [[نظریه ]]"[[انتظار]]، [[مذهب احتراز]]" با [[روایات]] زیر نیز منافات دارد. در [[روایت]] آمده است: "کسی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: چه میگویید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[پیشوایان]] است و [[انتظار ظهور]] [[حکومت حق]] را میکشد و در چنین حالی از [[دنیا]] میرود؟ آن [[حضرت]] در پاسخ، فرمود: {{متن حدیث|هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵</ref>؛ او همانند کسی است که با [[رهبر]] این [[انقلاب]] در [[خیمه]] او بوده باشد. سپس [[سکوت]] کرد و فرمود: مانند کسی است که با [[پیامبر]]{{صل}} در مبارزاتش همراه او بوده است. این مضمون، در [[روایات]] با تعبیرات گوناگونی [[نقل]] شده است. در برخی از [[احادیث]] این تعبیر آمده است: {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ اَلضَّارِبِ بِسَيْفِهِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ}}<ref>الکافی، ج۸، ص۱۴۶</ref>؛ همانند شمشیرزنی در راه خداست. در برخی از [[احادیث]] آمده است: "کمن فارع مع [[رسول الله]] بسیفه"؛ همانند کسی است که در [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[شمشیر]] بر مغز [[دشمن]] بکوبد. در [[حدیثی]] آمده است: {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً تَحْتَ لِوَائِهِ...}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۲.</ref>؛ همانند کسی است که زیر [[پرچم]] [[قائم]] بوده باشد. در برخی [[احادیث]] آمده است: {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّه}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲</ref>؛ همانند کسی است که پیش روی [[پیامبر]]{{صل}} [[جهاد]] کند. در برخی [[احادیث]] نیز چنین آمده است: {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ مَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۷۱.</ref>؛ همانند کسی است که با [[پیامبر]]{{صل}} [[شهید]] شود. چنین تشبیهاتی که درباره [[منتظران ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} وارد شده است، حکایت از این میکند که نوعی رابطه و تشابه میان [[انتظار]]، [[جهاد]] و [[مبارزه]] وجود دارد. | دسته دوم: برداشت و [[نظریه]] "[[انتظار]]، [[مذهب احتراز]]" با [[روایات]] زیر نیز منافات دارد. در [[روایت]] آمده است: "کسی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: چه میگویید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[پیشوایان]] است و [[انتظار ظهور]] [[حکومت حق]] را میکشد و در چنین حالی از [[دنیا]] میرود؟ آن [[حضرت]] در پاسخ، فرمود: {{متن حدیث|هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵</ref>؛ او همانند کسی است که با [[رهبر]] این [[انقلاب]] در [[خیمه]] او بوده باشد. سپس [[سکوت]] کرد و فرمود: مانند کسی است که با [[پیامبر]] {{صل}} در مبارزاتش همراه او بوده است. این مضمون، در [[روایات]] با تعبیرات گوناگونی [[نقل]] شده است. در برخی از [[احادیث]] این تعبیر آمده است: {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ اَلضَّارِبِ بِسَيْفِهِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ}}<ref>الکافی، ج۸، ص۱۴۶</ref>؛ همانند شمشیرزنی در راه خداست. در برخی از [[احادیث]] آمده است: "کمن فارع مع [[رسول الله]] بسیفه"؛ همانند کسی است که در [[خدمت]] [[پیامبر]] {{صل}} با [[شمشیر]] بر مغز [[دشمن]] بکوبد. در [[حدیثی]] آمده است: {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً تَحْتَ لِوَائِهِ...}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۲.</ref>؛ همانند کسی است که زیر [[پرچم]] [[قائم]] بوده باشد. در برخی [[احادیث]] آمده است: {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّه}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲</ref>؛ همانند کسی است که پیش روی [[پیامبر]] {{صل}} [[جهاد]] کند. در برخی [[احادیث]] نیز چنین آمده است: {{متن حدیث|بِمَنْزِلَةِ مَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۷۱.</ref>؛ همانند کسی است که با [[پیامبر]] {{صل}} [[شهید]] شود. چنین تشبیهاتی که درباره [[منتظران ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} وارد شده است، حکایت از این میکند که نوعی رابطه و تشابه میان [[انتظار]]، [[جهاد]] و [[مبارزه]] وجود دارد. | ||
[[مذهب احتراز]] میگوید: "عالم باید پر از [[معصیت]] شود. نباید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنیم". در پاسخ میگوییم: | [[مذهب احتراز]] میگوید: "عالم باید پر از [[معصیت]] شود. نباید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنیم". در پاسخ میگوییم: | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۷: | ||
اولاً، این برداشت با [[فلسفه انتظار]] منافات دارد؛ زیرا [[فلسفه انتظار]] حل نشدن و [[تسلیم]] نشدن در برابر آلودگیهای محیط و [[جامعه]] است. [[آیت الله]] مکام شیرازی میفرماید: "[[انتظار ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر شود [[امید]] ظهورش بیشتر میگردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنان را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه میکند. آنان با گسترش دامنه [[فساد]] مأیوس نمیشوند، بلکه به مقتضای "[[وعده]] وصل چون شود نزدیک؛ [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد" وصول به [[هدف]] را در برابر خویش میبینند و کوشش و تلاششان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب میگردد". | اولاً، این برداشت با [[فلسفه انتظار]] منافات دارد؛ زیرا [[فلسفه انتظار]] حل نشدن و [[تسلیم]] نشدن در برابر آلودگیهای محیط و [[جامعه]] است. [[آیت الله]] مکام شیرازی میفرماید: "[[انتظار ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر شود [[امید]] ظهورش بیشتر میگردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنان را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه میکند. آنان با گسترش دامنه [[فساد]] مأیوس نمیشوند، بلکه به مقتضای "[[وعده]] وصل چون شود نزدیک؛ [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد" وصول به [[هدف]] را در برابر خویش میبینند و کوشش و تلاششان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب میگردد". | ||
ثانیاً، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، یکی از اصول مسلّم و از [[ضروریات اسلام]] و [[مورد اتفاق]] [[عالمان دینی]] است. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ}}<ref>"شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن" سوره آل عمران، آیه 110.</ref>. از نظر [[اسلام]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] بر هر کسی که [[توان]] و [[قدرت]] دارد و ضرری متوجه جانش نمیشود [[واجب]] است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: "باید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنید، و گرنه [[خداوند]] بدترین و شرورترین شما را بر [[نیکان]] و پاکانتان چیره میکند و دعای خوبانتان را [[مستجاب]] و روا نمیگرداند". [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَاجِبَانِ عَلَى مَنْ أَمْكَنَهُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَخَفْ عَلَى نَفْسِهِ وَ لاَ عَلَى أَصْحَابِهِ}}. بیگمان [[امر به معروف و نهی از منکر]] با انتظاری [[سازگاری]] دارد که تکلیفساز باشد، نه تکلیفسوز. در پاسخ روایاتی که از جهانِ سرشار از [[ستم]] خبر میدهند، میگوییم: | ثانیاً، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، یکی از اصول مسلّم و از [[ضروریات اسلام]] و [[مورد اتفاق]] [[عالمان دینی]] است. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ}}<ref>"شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن" سوره آل عمران، آیه 110.</ref>. از نظر [[اسلام]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] بر هر کسی که [[توان]] و [[قدرت]] دارد و ضرری متوجه جانش نمیشود [[واجب]] است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} میفرماید: "باید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنید، و گرنه [[خداوند]] بدترین و شرورترین شما را بر [[نیکان]] و پاکانتان چیره میکند و دعای خوبانتان را [[مستجاب]] و روا نمیگرداند". [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَاجِبَانِ عَلَى مَنْ أَمْكَنَهُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَخَفْ عَلَى نَفْسِهِ وَ لاَ عَلَى أَصْحَابِهِ}}. بیگمان [[امر به معروف و نهی از منکر]] با انتظاری [[سازگاری]] دارد که تکلیفساز باشد، نه تکلیفسوز. در پاسخ روایاتی که از جهانِ سرشار از [[ستم]] خبر میدهند، میگوییم: | ||
اولاً، این چنین [[روایات]] از جهانی پر از [[ظلم و ستم]] سخن میگویند، نه جهانی پر از [[ظالم]]؛ بین [[جهان]] پر از [[ظلم]] و [[جهان]] پر از [[ظالم]] فرق است؛ زیرا اگر گفتیم [[جهان]] پر از [[ظلم]] است، چه بسا ظلمهایی جهانی از ظالمانی محدود و قابل شمارش به وجود آمده باشد؛ چنانکه در عصر ما بسیاری از [[ظلمها]] و بیعدالتیهایی که صورت میگیرد به [[حاکمان]] و گروههای مشخصی مربوط میشود، نه به همه [[مردم]]. احادیثی هم که از [[جهان]] پر از [[ظلم]] خبر میدهند بدین معنا نیستند که همه افراد [[ظالم]] شوند و [[جهان]] را سرشار از [[ظلم]] کنند. | اولاً، این چنین [[روایات]] از جهانی پر از [[ظلم و ستم]] سخن میگویند، نه جهانی پر از [[ظالم]]؛ بین [[جهان]] پر از [[ظلم]] و [[جهان]] پر از [[ظالم]] فرق است؛ زیرا اگر گفتیم [[جهان]] پر از [[ظلم]] است، چه بسا ظلمهایی جهانی از ظالمانی محدود و قابل شمارش به وجود آمده باشد؛ چنانکه در عصر ما بسیاری از [[ظلمها]] و بیعدالتیهایی که صورت میگیرد به [[حاکمان]] و گروههای مشخصی مربوط میشود، نه به همه [[مردم]]. احادیثی هم که از [[جهان]] پر از [[ظلم]] خبر میدهند بدین معنا نیستند که همه افراد [[ظالم]] شوند و [[جهان]] را سرشار از [[ظلم]] کنند. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۳: | ||
ثانیاً، براساس آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>"و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد" سوره انبیاء، آیه۱۰۵.</ref>"؛ در [[زمان ظهور]] [[منجی]] عالم [[بشریت]]، [[صالحان]] و [[مستضعفان]] [[وارث]] و [[حاکم]] روی [[زمین]] میشوند. اگر مراد از [[فراگیر شدن ستم]] این باشد که به طور کلی افراد [[صالح]] پیدا نمیشوند، پس با [[آیه]] مذکور و [[آیات]] دیگر [[قرآن]] که از [[حاکمیت]] [[مستضعفین]] در [[عصر ظهور]] گزارش میدهند [[تعارض]] خواهد داشت. بنابراین، روایاتی که با صریح [[آیات قرآن]] در [[تعارض]] باشند، قابل قبول نیستند. | ثانیاً، براساس آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>"و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد" سوره انبیاء، آیه۱۰۵.</ref>"؛ در [[زمان ظهور]] [[منجی]] عالم [[بشریت]]، [[صالحان]] و [[مستضعفان]] [[وارث]] و [[حاکم]] روی [[زمین]] میشوند. اگر مراد از [[فراگیر شدن ستم]] این باشد که به طور کلی افراد [[صالح]] پیدا نمیشوند، پس با [[آیه]] مذکور و [[آیات]] دیگر [[قرآن]] که از [[حاکمیت]] [[مستضعفین]] در [[عصر ظهور]] گزارش میدهند [[تعارض]] خواهد داشت. بنابراین، روایاتی که با صریح [[آیات قرآن]] در [[تعارض]] باشند، قابل قبول نیستند. | ||
ثالثاً، از ظاهر روایاتی که از [[گسترش ظلم]] و [[ستم]] خبر میدهند، به دست میآید که [[فراگیر شدن ظلم]] و [[ستم]] به معنای [[گسترش ظلم]] طبقه [[حاکم]] است؛ زیرا لازمه [[ظلم]] و [[ظالم]] بودن، وجود [[مظلوم]] است. طبق این نگرش [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} هنگامی خواهد بود که [[ظلم]] طبقه [[حاکم]] در ابعاد مختلف [[زندگی]] [[مردم]] شدت یافته و فراگیر شده باشد. طبق این معنا، هیچگاه [[مسئولیت]] [[مبارزه]] با [[ستم]] و جانبداری از [[عدالت]]، از افراد [[صالح]] و [[مستضعف]] که میخواهند [[وارث]] [[حکومت]] [[زمین]] گردند، سلب نمیشود»<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، [[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبشهای اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبشهای اسلامی]] | ثالثاً، از ظاهر روایاتی که از [[گسترش ظلم]] و [[ستم]] خبر میدهند، به دست میآید که [[فراگیر شدن ظلم]] و [[ستم]] به معنای [[گسترش ظلم]] طبقه [[حاکم]] است؛ زیرا لازمه [[ظلم]] و [[ظالم]] بودن، وجود [[مظلوم]] است. طبق این نگرش [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} هنگامی خواهد بود که [[ظلم]] طبقه [[حاکم]] در ابعاد مختلف [[زندگی]] [[مردم]] شدت یافته و فراگیر شده باشد. طبق این معنا، هیچگاه [[مسئولیت]] [[مبارزه]] با [[ستم]] و جانبداری از [[عدالت]]، از افراد [[صالح]] و [[مستضعف]] که میخواهند [[وارث]] [[حکومت]] [[زمین]] گردند، سلب نمیشود»<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، [[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبشهای اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبشهای اسلامی]] و مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>. | ||
«[[امام خمینی]] این دیدگاه را چنین [[تبیین]] کرده است: "بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در حسینیّه ودر منزل بنشینند ودعا کنند وفرج [[امام زمان]] {{ع}} را از [[خدا]] بخواهند... [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند وکاری به کار آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم..."<ref> [[روح الله خمینی]]، صحیفه نور (مجموعه سخنرانیهای امام قدس سره)، ج ۲۰، ص ۱۹۶؛ </ref> البته سفارش به خواندن دعاهایی که [[انتظار]] و [[فرج]] در آنها محوریت دارد، موضوع [[روایات]] زیادی است. [[امام زمان]] {{ع}} در [[نامه]] ای که به [[نایب خاص]] محمد بن [[عثمان]] نوشت، فرمود که "برای [[تعجیل فرج]] بسیار [[دعا]] کنید، چراکه این برای خود شما هم [[فرج]] و [[گشایش]] است"<ref>[[لطف الله صافی گلپایگانی]]، منتخب الاثرفی الامام الثانی عشر، مؤسسه حضرت معصومه {{ع}} ۱۴۱۹ق،، ص۲۶۸؛</ref> بسیاری از ما بعد از هر [[نماز]] [[دعای فرج]] میخوانیم و در هر موقعیت [[معنوی]] [[ظهور]] را طلب میکنیم اما [[انتظار فرج]] فقط اکتفا کردن به [[دعا]] خواندن نیست و نباید فقط به [[دعا]] و انجام و ظایف فردی نسبت به [[امام زمان]] {{ع}}[که [[شناخت امام زمان]] {{ع}}، [[خودسازی]]، [[انتظار فرج]]، [[غمگین]] بودن در [[فراق]] [[حضرت]]، توجه قلبی، [[صدقه دادن]]، دعاکردن، [[زیارت]] [[حضرت]]، [[محبت]] [[اهل بیت]] {{ع}}، [[تجدید بیعت]] و [[میثاق]] با [[حضرت]] و... است] اکتفا شود بلکه [[منتظر]] در [[مکتب]] [[انتظار]] علاوه بر [[تکالیف]] فردی [[رسالت]] و تکالیفی نسبت به محیط پیرامون خود و [[جامعه]] و [[امت اسلامی]] نیز دارد که با انجام [[تکالیف]] فردی و [[اجتماعی]] هردو باهم میتوانند به عنوان یک فردی [[منتظر]] نقش ایفا نماید. | |||
از دیدگاه [[مقام معظم رهبری]] "بزرگترین وظیفه [[منتظران امام زمان]] این است که از لحاظ [[معنوی]] و [[اخلاقی]] و عملی و پیوندهای [[دینی]] و [[اعتقادی]] و [[عاطفی]] با [[مؤمنین]] و همچنین برای پنجه درافکندن با [[زورگویان]]، خود را آماده کنند"<ref>بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمهشعبان، ۳۰ / ۷ / ۱۳۸۱.</ref> در [[انتظار]] اکتفا به [[وظایف]] فردی صحیح نیست از ویژگی [[انتظار]] آن است که [[آدمی]] را از محدوده خودش فراتر میبرد و او را با تک تک افراد [[جامعه]] مرتبط میسازد. یعنی [[انتظار]] نه تنها در [[زندگی فردی]] [[منتظر]] مؤثر است که در حوزه رابطه فرد با [[جامعه]] نیز طرح و برنامه دارد و او را به تأثیر گذاری مثبت در [[جامعه]] وا میدارد و از آنجا که [[شرط ظهور]] [[دولت حق]] [[آمادگی]] جمعی است، هر کسی به اندازه [[توان]] خود برای [[اصلاح جامعه]] تلاش میکند و در برابر ناهنجاریهای [[اجتماعی]] ساکت و بیتفاوت نمیماند و به [[وظایف]] فردی اکتفا نمیکند. و ازسوی دیگر [[بصیرت]] و [[دشمنشناسی]] و [[شناخت]] نقشههای و رفتارهای ضدی [[دینی]] [[دشمن]] و بالابردن [[شعور]] و [[درک]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] و اهل [[اقدام]] و عمل بودن برای [[منتظران ظهور]] نیز لازم و ضروری است. "[[انتظار]]، مستلزم [[صلاح]] و عمل است؛ باید خودمان را [[اصلاح]] کنیم، باید اهل عمل به آن چیزی باشیم که [[دل]] آن بزرگوار را شاد میکند. اگر بخواهیم اینجور عمل بکنیم و این [[صلاح]] و [[اصلاح]] را برای خودمان فراهم بکنیم، طبعاً نمیتوانیم به عمل فردی اکتفا کنیم. در محیط [[جامعه]]، در محیط [[کشور]]، در محیط جهانی هم وظایفی هست که باید انجام بدهیم؛ این [[وظایف]] چه هستند؟ این همان چیزی است که نیاز دارد به [[بصیرت]]، نیاز دارد به [[معرفت]]، نیاز دارد به نگرش جهانی، نیاز دارد به روشنبینی؛ این آن چیزی است که شما [[جوان]] [[عزیز]] فعّالِ امروز به آن موظّفید"<ref>بیانات در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین ۱۳۹۶/۰۲/۲۰</ref> امروزه هر مسلمانی [[منتظر]] به عنوان یک سرباز و [[یار]] و [[یاور]] [[حضرت]]، علاوه بر [[وظایف]] فردی، [[بصیرت]] و [[تکالیف اجتماعی]] و بین المللی برای [[مبارزه]] با [[استکبار جهانی]] دارد؛ زیرا "[[انتظار]] به معنای این است که ما باید خود را برای [[سربازی امام زمان]] آماده کنیم.. سربازی [[منجی]] بزرگی که میخواهد با تمام مراکز [[قدرت]] و [[فساد]] بینالمللی [[مبارزه]] کند، احتیاج به [[خودسازی]] و [[آگاهی]] و روشنبینی دارد... ما نباید [[فکر]] کنیم که چون [[امام زمان]] خواهد آمد و [[دنیا]] را پر از [[عدل و داد]] خواهد کرد، امروز وظیفهای نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز [[وظیفه]] داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای [[ظهور]] آن بزرگوار آماده شویم. [[اعتقاد به امام زمان]] به معنای گوشهگیری نیست....امروز اگر ما میبینیم در هر نقطه [[دنیا]] [[ظلم]] و [[بیعدالتی]] و [[تبعیض]] و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که [[امام زمان]] برای [[مبارزه]] با آنها میآید. اگر ما سرباز [[امام]] زمانیم، باید خود را برای [[مبارزه]] با اینها آماده کنیم"<ref>دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلای تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱.</ref> [[گوشه گیری]] و اکتفا با انجام و ظایف فردی و فقط [[دعا کردن]] و [[اشک]] ریختن با [[فلسفه انتظار]] [[سازگاری]] ندارد. "انتظاری که از آن سخن گفتهاند، فقط نشستن و [[اشک]] ریختن نیست"<ref>. دیدار به مناسبت میلاد حضرت مهدی {{ع}} ۲۵/۰۹/۱۳۷۶</ref> [[انتظار]] تحرک بخش، [[تعهد]] آفرین، احساس مسؤلیت فردی و [[اجتماعی]]، [[درک]] داشتن مسائل گوناگون، [[دشمنشناسی]] و [[مبارزه]] با [[ظالمان]] و [[استکبار]] و [[یاری]] [[مظلومان]] است.[[امام خمینی]] (ره) میفرمایند: "ما اگر دستمان میرسید وقدرت داشتیم باید برویم تمام [[ظلمها]] وجورها را از عالم برداریم، [[تکلیف]] شرعی ماست، منتها ما نمیتوانیم. این که هست این است که [[حضرت]] {{ع}} عالم را پر میکند از [[عدالت]]، نه (این که) شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه این که شما دیگر [[تکلیف]] ندارید "<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>همه نسبت به یکدیگر و مسایل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] و [[امت اسلامی]] [[تکلیف]] دارند [[منتظر ظهور]] به [[وظایف]] فردی اکتفا نمیکند. مرحوم مظفر میگوید: [[معنای انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح]] [[حقیقی]] {{ع}} این نیست که [[مسلمانان]] در [[وظایف دینی]] خود دست روی دست گذاشته و در آنچه بر آنها [[واجب]] است مانند [[یاری]] [[حقّ]]، زنده کردن [[قوانین]] و دستورهای [[دینی]]، [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] فروگذاری کنند و به این [[امید]] که [[قائم]] آل [[محمّد]] بیاید و [[کارها]] را در درست کند از آنها دست بردارند. هر [[مسلمان]] موظف است که خود را به انجام دستورهای [[اسلام]] [[مکلف]] بداند، برای شناسایی [[دین]] از راه صحیح از هیچ کوششی فروگذاری نکند و به [[توانایی]] خود از [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست نکشد. [[پیامبر]] فرمود: "همه شما [[رهبر]] یکدیگر و در راه [[اصلاح]] هم [[مسئول]] هستید<ref>. محمد باقرمجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج۷۲، ص۳۸. </ref> بر این اساس، یک [[مسلمان]] نمیتواند به [[دلیل]] [[انتظار]] به [[ظهور مهدی]] [[مصلح]]، از [[وظایف]] مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید؛ چه، [[انتظار]] به [[ظهور]]، نه اسقاط [[تکلیف]] میکند و نه مجوز تأخیر انداختن عمل را میدهد. [[سستی]] در [[وظایف]] [[دین]] و [[بیتفاوتی]] به آن به هیچ وجه جایز نیست.<ref>[[محمد رضا مظفر]]، عقاید الامامیه، ترجمه: [[علی رضا مسجد جامعی]]، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ص۱۱۸.</ref> | |||
[[انتظار]] با رکود، [[خاموشی]]، [[گوشه گیری]]، [[سازش]] با [[ظالم]]، خمودی و [[تسلیم]] در برابر [[استبداد]] ساز گاری ندارد. "[[انتظار فرج]]، [[انتظار]] دست [[قاهر]] قدرتمند [[الهی]] ملکوتی است که باید بیاید و با [[کمک]] همین [[انسانها]] سیطره [[ظلم]] را از بین ببرد و [[حق]] را غالب کند و [[عدل]] را در [[زندگی]] [[مردم]] [[حاکم]] کند و [[پرچم]] [[توحید]] را بلند کند؛ [[انسانها]] را بنده واقعی [[خدا]] بکند. باید برای این کار آماده بود... [[انتظار]] معنایش این است. [[انتظار]] حرکت است؛ [[انتظار]] سکون نیست؛ [[انتظار]] رها کردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. [[انتظار]] حرکت است. [[انتظار]] [[آمادگی]] است....[[انتظار فرج]] یعنی کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت برای آن هدفی که [[امام زمان]] {{ع}} برای آن [[هدف]] [[قیام]] خواهد کرد، آماده کردن. آن [[انقلاب]] بزرگ [[تاریخی]] برای آن [[هدف]] انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد [[عدل و داد]]، [[زندگی]] انسانی، [[زندگی]] [[الهی]]، [[عبودیت]] [[خدا]]؛ این [[معنای انتظار]] [[فرج]] است"<ref>بیانات دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه شعبان، ۲۷/ ۵ / ۱۳۸۷</ref> | [[انتظار]] با رکود، [[خاموشی]]، [[گوشه گیری]]، [[سازش]] با [[ظالم]]، خمودی و [[تسلیم]] در برابر [[استبداد]] ساز گاری ندارد. "[[انتظار فرج]]، [[انتظار]] دست [[قاهر]] قدرتمند [[الهی]] ملکوتی است که باید بیاید و با [[کمک]] همین [[انسانها]] سیطره [[ظلم]] را از بین ببرد و [[حق]] را غالب کند و [[عدل]] را در [[زندگی]] [[مردم]] [[حاکم]] کند و [[پرچم]] [[توحید]] را بلند کند؛ [[انسانها]] را بنده واقعی [[خدا]] بکند. باید برای این کار آماده بود... [[انتظار]] معنایش این است. [[انتظار]] حرکت است؛ [[انتظار]] سکون نیست؛ [[انتظار]] رها کردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. [[انتظار]] حرکت است. [[انتظار]] [[آمادگی]] است....[[انتظار فرج]] یعنی کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت برای آن هدفی که [[امام زمان]] {{ع}} برای آن [[هدف]] [[قیام]] خواهد کرد، آماده کردن. آن [[انقلاب]] بزرگ [[تاریخی]] برای آن [[هدف]] انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد [[عدل و داد]]، [[زندگی]] انسانی، [[زندگی]] [[الهی]]، [[عبودیت]] [[خدا]]؛ این [[معنای انتظار]] [[فرج]] است"<ref>بیانات دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه شعبان، ۲۷/ ۵ / ۱۳۸۷</ref>. | ||
#مخالف با [[آموزههای دینی]] و [[روایات]] [[مسلم]] و قطعی. | اشکالات و پیامدهای اکتفا به [[وظایف]] فردی: | ||
#تلاش نکردن برای [[اصلاح جامعه]]، [[سکوت]] و قانع بودن به وضع موجود وعدم کوشش برای تحقق وضعی بهتر. | |||
#عقب ماندگی [[جامعه اسلامی]] و تودهها و خمودی و [[سرخوردگی]] و در نتیجه پذیرش [[ظلم و ستم]]. | # مخالف با [[آموزههای دینی]] و [[روایات]] [[مسلم]] و قطعی. | ||
#چیرگی بیگانگان و تن دادن به هر زبونی، [[ذلت]] و [[خواری]] و عدم [[استقلال]] و [[آزادی]]. | # تلاش نکردن برای [[اصلاح جامعه]]، [[سکوت]] و قانع بودن به وضع موجود وعدم کوشش برای تحقق وضعی بهتر. | ||
#[[نا امیدی و یأس]] و پذیرش [[شکست]] در حوزههای گوناگون. | # عقب ماندگی [[جامعه اسلامی]] و تودهها و خمودی و [[سرخوردگی]] و در نتیجه پذیرش [[ظلم و ستم]]. | ||
#ضعف [[حاکمیت]] [[دینی]] و نابسامانی او ضاع [[جامعه]] و [[مردم]]. | # چیرگی بیگانگان و تن دادن به هر زبونی، [[ذلت]] و [[خواری]] و عدم [[استقلال]] و [[آزادی]]. | ||
#[[گسترش ظلم]]، [[تجاوز]]، [[قتل]]، گسترش انواع [[فسادها]]، [[غرق]] شدن در تباهیها و نظارهگر بودن نسبت به آنها، | # [[نا امیدی و یأس]] و پذیرش [[شکست]] در حوزههای گوناگون. | ||
#پذیرش [[ذلّت]] و تن دادن به هر [[بدبختی]]. | # ضعف [[حاکمیت]] [[دینی]] و نابسامانی او ضاع [[جامعه]] و [[مردم]]. | ||
#[[تنبلی]] و [[سستی]]، رهایی و واماندگی و بی مسئولیتی. | # [[گسترش ظلم]]، [[تجاوز]]، [[قتل]]، گسترش انواع [[فسادها]]، [[غرق]] شدن در تباهیها و نظارهگر بودن نسبت به آنها، | ||
#[[تأخیر ظهور]] و [[قیام امام زمان]] (زیرا از سویی [[قیام جهانی]] است و از سوی دیگر، [[حرکت امام زمان]]{{ع}} مانند سایر امور طبیعی است نه به صورت [[خارق العاده]] و [[معجزهآسا]]؛ لذا [[قیام امام زمان]] زمینهسازی لازم دارد و هر چه [[فساد]] و [[تباهی]] بیشتر باشد، کار امام{{ع}} و [[مبارزه]] سختتر و طولانیتر میگردد)»<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>. | # پذیرش [[ذلّت]] و تن دادن به هر [[بدبختی]]. | ||
# [[تنبلی]] و [[سستی]]، رهایی و واماندگی و بی مسئولیتی. | |||
# [[تأخیر ظهور]] و [[قیام امام زمان]] (زیرا از سویی [[قیام جهانی]] است و از سوی دیگر، [[حرکت امام زمان]] {{ع}} مانند سایر امور طبیعی است نه به صورت [[خارق العاده]] و [[معجزهآسا]]؛ لذا [[قیام امام زمان]] زمینهسازی لازم دارد و هر چه [[فساد]] و [[تباهی]] بیشتر باشد، کار امام{{ع}} و [[مبارزه]] سختتر و طولانیتر میگردد)»<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۸: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدویفرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدویفرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«عدهای با تفسیری سطحی از [[انتظار]] گفتهاند: [[انتظار]] یعنی این که افراد هیچ تحرکی نداشته باشند و [[منتظر]] بمانند تا شخص [[موعود]] بیاید و همه امور را سامان دهد. آنان بر این عقیدهاند که [[انتظار]] موجب رکود و فرار از تعهدهای [[اجتماعی]] و [[بیتفاوتی]] نسبت به محیط اطراف و [[سرنوشت]] خود و اجتماع میشود. میرفطروس میگوید: "[[انتظار]] [[مذهب]] احتراز است، مذهبی است که [[منتظر]] را به گوشهگیری میکشاند و مانع تلاش میشود، مذهبی است که نمیتواند کاری صورت دهد، پس دهنکجی میکند و کنار میکشد"<ref>[[عزیزالله حیدری|حیدری، عزیزالله]]، [[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]، ص ۳۱، به نقل از کتاب حلاج.</ref>. [[آیت الله]] العظمی مکارم شیرازی میفرماید همین برداشت از [[انتظار]] است که عدهای را وادار نموده است تا بنویسند: "... [[انتظار]] تودههای رنجدیده را در یک عالم رؤیایی فرو میبرد و از آنچه در اطراف آنها میگذرد غافل میسازد، و آنها را به فرار از تعهدهای [[اجتماعی]] [[تشویق]] میکند. و به عبارت دیگر از نظر فردی عاملی است برای رکود و توقف و از نظر [[اجتماعی]] وسیلهای است برای خاموش ساختن جنبشهای ضدّ استعماری"<ref>مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی{{ع}}، ص ۹۲.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص110-118.</ref>. | «عدهای با تفسیری سطحی از [[انتظار]] گفتهاند: [[انتظار]] یعنی این که افراد هیچ تحرکی نداشته باشند و [[منتظر]] بمانند تا شخص [[موعود]] بیاید و همه امور را سامان دهد. آنان بر این عقیدهاند که [[انتظار]] موجب رکود و فرار از تعهدهای [[اجتماعی]] و [[بیتفاوتی]] نسبت به محیط اطراف و [[سرنوشت]] خود و اجتماع میشود. میرفطروس میگوید: "[[انتظار]] [[مذهب]] احتراز است، مذهبی است که [[منتظر]] را به گوشهگیری میکشاند و مانع تلاش میشود، مذهبی است که نمیتواند کاری صورت دهد، پس دهنکجی میکند و کنار میکشد"<ref>[[عزیزالله حیدری|حیدری، عزیزالله]]، [[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]، ص ۳۱، به نقل از کتاب حلاج.</ref>. [[آیت الله]] العظمی مکارم شیرازی میفرماید همین برداشت از [[انتظار]] است که عدهای را وادار نموده است تا بنویسند: "... [[انتظار]] تودههای رنجدیده را در یک عالم رؤیایی فرو میبرد و از آنچه در اطراف آنها میگذرد غافل میسازد، و آنها را به فرار از تعهدهای [[اجتماعی]] [[تشویق]] میکند. و به عبارت دیگر از نظر فردی عاملی است برای رکود و توقف و از نظر [[اجتماعی]] وسیلهای است برای خاموش ساختن جنبشهای ضدّ استعماری"<ref>مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی {{ع}}، ص ۹۲.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص110-118.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۶: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[حقیقت انتظار]] بسیار بالاتر از این محدودههاست. [[انتظار]] جنبه اثباتی دارد؛ یعنی [[آمادگی]] و [[اقدام]]. [[منتظر]] [[فرزند]] [[محبوب]] و دلدار [[عزیز]]، در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر میگذارد. [[منتظر]] [[مهدی]] و [[قائم آل محمد]]{{صل}} چگونه میتواند آماده نشود و [[زمینهسازی]] نکند، در حالی که به [[شمشیر]] زدن در رکاب [[پیامبر]]{{صل}} بر فرق [[دشمن]]<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶.</ref> [[تشبیه]] شده است. | «[[حقیقت انتظار]] بسیار بالاتر از این محدودههاست. [[انتظار]] جنبه اثباتی دارد؛ یعنی [[آمادگی]] و [[اقدام]]. [[منتظر]] [[فرزند]] [[محبوب]] و دلدار [[عزیز]]، در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر میگذارد. [[منتظر]] [[مهدی]] و [[قائم آل محمد]] {{صل}} چگونه میتواند آماده نشود و [[زمینهسازی]] نکند، در حالی که به [[شمشیر]] زدن در رکاب [[پیامبر]] {{صل}} بر فرق [[دشمن]]<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶.</ref> [[تشبیه]] شده است. | ||
اساساً [[انتظار]] خشک و خالی، به عبارت دیگر [[امید]] ذهنی بیآنکه در [[جامعه]] تحقق یابد و آثارش آشکار شود، هیچگاه [[بهترین]] عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه فعالیتهای [[علمی]] و کار و کوشش و [[زمینهسازی]] عینی است، نه [[نیت]] بدون عمل و [[امید]] ذهنی بدون آثار عملی. پس [[انتظار]] به معنای [[آیندهنگری]]، دگرگونی است و این دگرگونی به [[زمینهسازی]]، نیاز دارد"<ref>مجید حیدری نیک، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۴.</ref>. | اساساً [[انتظار]] خشک و خالی، به عبارت دیگر [[امید]] ذهنی بیآنکه در [[جامعه]] تحقق یابد و آثارش آشکار شود، هیچگاه [[بهترین]] عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه فعالیتهای [[علمی]] و کار و کوشش و [[زمینهسازی]] عینی است، نه [[نیت]] بدون عمل و [[امید]] ذهنی بدون آثار عملی. پس [[انتظار]] به معنای [[آیندهنگری]]، دگرگونی است و این دگرگونی به [[زمینهسازی]]، نیاز دارد"<ref>مجید حیدری نیک، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۴.</ref>. | ||
مرحوم مظفر در اعیان الشیعه میگوید: "[[انتظار مصلح]] [[جهان]] و [[نجاتدهنده]] همگان، [[مهدی]]{{ع}} به آن معنی نیست که درباره اجرای حقایقِ [[دین]]، دست روی دست گذاشته و کاری انجام ندهند. به خصوص درباره [[واجبات]] [[دینی]] چون [[جهاد]] در راه اجرای [[قوانین]] [[دین]]، و [[امر به معروف و نهی از منکر]] نمیتوان از خود سلب [[مسئولیت]] کرد. چرا که [[مسلمان]]، در هر حال، موظف است به [[احکام]] خدایی عمل کند. و در راه [[شناخت]] آنها گام بردارد. و تا در [[توان]] دارد، [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند. روا نیست، به بهانه [[انتظار مصلح]]، از [[عمل به واجبات]] سر باز زد. [[انتظار]] هیچگونه تکلیفی را از [[مسلمانان]] ساقط نمیکند. و هیچگونه عملی را به تاخیر نمیاندازد. و افراد را چون [[چهار پایان]] به حال خود را نمیگذارد"<ref>اعیان الشیعه، ص ۵۴؛ علی، قائمی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۵۴.</ref>. | مرحوم مظفر در اعیان الشیعه میگوید: "[[انتظار مصلح]] [[جهان]] و [[نجاتدهنده]] همگان، [[مهدی]] {{ع}} به آن معنی نیست که درباره اجرای حقایقِ [[دین]]، دست روی دست گذاشته و کاری انجام ندهند. به خصوص درباره [[واجبات]] [[دینی]] چون [[جهاد]] در راه اجرای [[قوانین]] [[دین]]، و [[امر به معروف و نهی از منکر]] نمیتوان از خود سلب [[مسئولیت]] کرد. چرا که [[مسلمان]]، در هر حال، موظف است به [[احکام]] خدایی عمل کند. و در راه [[شناخت]] آنها گام بردارد. و تا در [[توان]] دارد، [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند. روا نیست، به بهانه [[انتظار مصلح]]، از [[عمل به واجبات]] سر باز زد. [[انتظار]] هیچگونه تکلیفی را از [[مسلمانان]] ساقط نمیکند. و هیچگونه عملی را به تاخیر نمیاندازد. و افراد را چون [[چهار پایان]] به حال خود را نمیگذارد"<ref>اعیان الشیعه، ص ۵۴؛ علی، قائمی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۵۴.</ref>. | ||
آیت الله [[صافی گلپایگانی]] میفرماید: "[[انتظار]] رها کردن [[کفار]] و شریران به حال خود و [[تسلیم]] امور به آنها و [[تملقگویی]] ایشان نیست. و هیچگاه از آن ترک [[اقدامات اصلاحی]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] فهمیده نمیشود. چگونه هنگامی که باز داشتن [[تبهکاران]] از اعمالشان ممکن است رها کردن آنها جایز باشد... چگونه ممکن است ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[نهی]] از گناهانی که همگان، بر [[گناه]] بودن آنها [[گواهی]] میدهند جایز و روا باشد. آری... [[آیات]] و [[روایات]]، برخلاف این موضوع [[گواهی]] داده و [[زمان غیبت]] به انجام [[واجبات]] و سعی در عمل به [[وظایف دینی]]، سفارشهای فراوان نمودهاند. | آیت الله [[صافی گلپایگانی]] میفرماید: "[[انتظار]] رها کردن [[کفار]] و شریران به حال خود و [[تسلیم]] امور به آنها و [[تملقگویی]] ایشان نیست. و هیچگاه از آن ترک [[اقدامات اصلاحی]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] فهمیده نمیشود. چگونه هنگامی که باز داشتن [[تبهکاران]] از اعمالشان ممکن است رها کردن آنها جایز باشد... چگونه ممکن است ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[نهی]] از گناهانی که همگان، بر [[گناه]] بودن آنها [[گواهی]] میدهند جایز و روا باشد. آری... [[آیات]] و [[روایات]]، برخلاف این موضوع [[گواهی]] داده و [[زمان غیبت]] به انجام [[واجبات]] و سعی در عمل به [[وظایف دینی]]، سفارشهای فراوان نمودهاند. | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۶: | ||
بنابراین، تصور اینکه، [[غیبت]]، زمانه دست روی دست گذاشتن و عملی انجام ندادن است خیالی واهی است که تنها کوتهنظران و [[ناآگاهان]] به [[احادیث]] آن را توهم مینمایند"<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۱۲۲.</ref>. | بنابراین، تصور اینکه، [[غیبت]]، زمانه دست روی دست گذاشتن و عملی انجام ندادن است خیالی واهی است که تنها کوتهنظران و [[ناآگاهان]] به [[احادیث]] آن را توهم مینمایند"<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۱۲۲.</ref>. | ||
[[انتظار]] [[دعوت]] به [[حماسه]] و [[اقدام]] است و نباید پنداشت که [[انتظار ظهور]]، و چشم به راه "[[مهدی موعود]]{{ع}}" بودن، به گونهای، موجب از دست رفتن [[حرکتهای اصلاحی]]، و حماسههای [[دینی]] و [[اجتماعی]] است. هرگز اینگونه نیست. [[انتظار]]، [[دعوت]] به "نپذیرفتن" است، نه "پذیرفتن" نپذیرفتن [[باطل]]، نپذیرفتن [[بردگی]] و [[ذلت]]»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۹.</ref>. | [[انتظار]] [[دعوت]] به [[حماسه]] و [[اقدام]] است و نباید پنداشت که [[انتظار ظهور]]، و چشم به راه "[[مهدی موعود]] {{ع}}" بودن، به گونهای، موجب از دست رفتن [[حرکتهای اصلاحی]]، و حماسههای [[دینی]] و [[اجتماعی]] است. هرگز اینگونه نیست. [[انتظار]]، [[دعوت]] به "نپذیرفتن" است، نه "پذیرفتن" نپذیرفتن [[باطل]]، نپذیرفتن [[بردگی]] و [[ذلت]]»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۲: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[فرجالله هدایتنیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[فرجالله هدایتنیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«عدهای [[انتظار]] را در این میبینند که برای تعجیل در [[ظهور امام زمان]] [[دعا]] کنند. این گروه ضمن عمل به [[تکالیف دینی]] خود، نسبت به آنچه از خطاها و معصیتها در [[جامعه]] میبینند [[امر به معروف]] هم میکنند ولی هیچ [[اقدام عملی]] برای محو [[ظلم و ستم]] انجام نمیدهند: "بعضی [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در [[حسینیه]]، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف شرعی]] خودشان هم عمل میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند نبودند"<ref>خمینی، [امام] سید روح الله، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۳.</ref>. | «عدهای [[انتظار]] را در این میبینند که برای تعجیل در [[ظهور امام زمان]] [[دعا]] کنند. این گروه ضمن عمل به [[تکالیف دینی]] خود، نسبت به آنچه از خطاها و معصیتها در [[جامعه]] میبینند [[امر به معروف]] هم میکنند ولی هیچ [[اقدام عملی]] برای محو [[ظلم و ستم]] انجام نمیدهند: "بعضی [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در [[حسینیه]]، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج امام زمان]] {{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[حضرت صاحب]] {{ع}} بود. اینها به [[تکالیف شرعی]] خودشان هم عمل میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند نبودند"<ref>خمینی، [امام] سید روح الله، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۳.</ref>. | ||
عدهای [[فکر]] میکنند [[انتظار]] آنست که بنشینند و [[دعا]] کنند تا [[حضرت]] بیاید و خودش به مسایل رسیدگی کند. این عده گرچه به [[تکالیف]] فردی خود عمل میکنند ولی نسبت به مسایل [[جامعه]] بیتفاوت هستند. [[امام]] درباره این گروه و تفکرشان فرموده است: "یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در [[جهان]] چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر [[ملت]] ما چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند انشاء [[الله]] درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم»<ref>[[فرجالله هدایتنیا|هدایتنیا، فرجالله]]، [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، [[مجموعه مقالات سومین اجلاس مهدویت]]، ج۲، ص۳۶۶.</ref>. | عدهای [[فکر]] میکنند [[انتظار]] آنست که بنشینند و [[دعا]] کنند تا [[حضرت]] بیاید و خودش به مسایل رسیدگی کند. این عده گرچه به [[تکالیف]] فردی خود عمل میکنند ولی نسبت به مسایل [[جامعه]] بیتفاوت هستند. [[امام]] درباره این گروه و تفکرشان فرموده است: "یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در [[جهان]] چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر [[ملت]] ما چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند انشاء [[الله]] درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم»<ref>[[فرجالله هدایتنیا|هدایتنیا، فرجالله]]، [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، [[مجموعه مقالات سومین اجلاس مهدویت]]، ج۲، ص۳۶۶.</ref>. | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۳: | ||
| پاسخ = آقایان دکتر '''[[رضا علی نوروزی]]'''؛ دکتر '''[[محمد نجفی]]''' و سرکار خانم '''[[فاطمه هاشمی]]'''، در مقاله ''«[[موانع و آفات انتظار (مقاله)|موانع و آفات انتظار]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقایان دکتر '''[[رضا علی نوروزی]]'''؛ دکتر '''[[محمد نجفی]]''' و سرکار خانم '''[[فاطمه هاشمی]]'''، در مقاله ''«[[موانع و آفات انتظار (مقاله)|موانع و آفات انتظار]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«از موانع تحقق امر [[انتظار فرج حضرت مهدی]]{{ع}} مأنوس شدن افراطی با [[زندگی]] عادی و [[غرق]] شدن در روزمرگیهاست که باعث میشود [[انسان]]، جدا از نداشتن درک درست از کاستیها و نواقص اوضاع موجود، خود را در شرایط مطلوب احساس کند و دنبال این باشد که مطابق برنامهریزیهایش [[زندگی]] خود را پیش برد و به آرمانهای محدود خود دست یابد. نتیجه این تلقی از [[زندگی]]، علاقه به حفظ شرایط موجود است و چنین فردی تلاش میکند تا وضع موجود دست نخورد و سر و سامانی که به زندگیاش داده دستخوش هیچ تغییری نشود. در چنین شرایطی [[مهدویت]] و [[انتظار ظهور]]، اموری حاشیهای، واژگانی بیروح و همردیف با واژههای دیگری باشد و هیچگونه تأثیر [[تربیتی]] و سازنده در [[زندگی]] انسان نمیگذارد. | «از موانع تحقق امر [[انتظار فرج حضرت مهدی]] {{ع}} مأنوس شدن افراطی با [[زندگی]] عادی و [[غرق]] شدن در روزمرگیهاست که باعث میشود [[انسان]]، جدا از نداشتن درک درست از کاستیها و نواقص اوضاع موجود، خود را در شرایط مطلوب احساس کند و دنبال این باشد که مطابق برنامهریزیهایش [[زندگی]] خود را پیش برد و به آرمانهای محدود خود دست یابد. نتیجه این تلقی از [[زندگی]]، علاقه به حفظ شرایط موجود است و چنین فردی تلاش میکند تا وضع موجود دست نخورد و سر و سامانی که به زندگیاش داده دستخوش هیچ تغییری نشود. در چنین شرایطی [[مهدویت]] و [[انتظار ظهور]]، اموری حاشیهای، واژگانی بیروح و همردیف با واژههای دیگری باشد و هیچگونه تأثیر [[تربیتی]] و سازنده در [[زندگی]] انسان نمیگذارد. | ||
در برخی از [[روایات]] به موضوع [[غفلت]] و تغافل گروهی از [[مردم]] از امر [[عظیم]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} اشاره شده است. در روایتی آمده است که در محضر [[امام صادق]]{{ع}} از [[حضرت قائم]]{{ع}} یاد شد، آن [[حضرت]] فرمود: "بدانید که هرگاه او [[قیام]] کند، حتماً [[مردم]] میگویند: این چگونه ممکن است؟ درحالی که چندین و چند سال است استخوانهای او نیز پوسیده شده است" <ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ يَقُولُ النَّاسُ أَنَّى ذَلِكَ وَ قَدْ بَلِيَتْ عِظَامُهُ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ترجمه: جواد غفاری، ص۲۲۲.</ref>. | در برخی از [[روایات]] به موضوع [[غفلت]] و تغافل گروهی از [[مردم]] از امر [[عظیم]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} اشاره شده است. در روایتی آمده است که در محضر [[امام صادق]]{{ع}} از [[حضرت قائم]]{{ع}} یاد شد، آن [[حضرت]] فرمود: "بدانید که هرگاه او [[قیام]] کند، حتماً [[مردم]] میگویند: این چگونه ممکن است؟ درحالی که چندین و چند سال است استخوانهای او نیز پوسیده شده است" <ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ يَقُولُ النَّاسُ أَنَّى ذَلِكَ وَ قَدْ بَلِيَتْ عِظَامُهُ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ترجمه: جواد غفاری، ص۲۲۲.</ref>. | ||
[[انتظار]]، [[ایمان]] به [[آینده]] است و لازمهاش [[انکار]] حال و تلاش برای تغییر شرایط موجود یا حداقل آرزوی تغییر وضع موجود است. کسی که از شرایط فعلی [[خشنود]] و [[راضی]] است، چگونه میتواند [[منتظر]] باشد بلکه او بیشتر یک محافظهکار است<ref>شریعتی، علی، انتظار؛ مذهب اعتراض، ص۳۶.</ref> و از هر حادثهای که وضع موجود را متحول کند بیمناک است و چگونه میتواند [[منتظر]] حادثهای به [[عظمت]] [[ظهور]] باشد؛ چراکه با [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} و جهت برقراری [[حکومت]] جهانی آن [[حضرت]]، تمام سامانهای امروزی دچار آشفتگی و از همگسستگی میشود. پس [[غفلت]] و تغافل موجب عدم [[شناخت]] کاستیها و نابسامانیها و در نهایت [[محرومیت]] از مواهب [[انتظار]] خواهد شد»<ref>[[رضا علی نوروزی|نوروزی، علی رضا]]؛ [[محمد نجفی|نجفی، محمد]]، [[فاطمه هاشمی|هاشمی، فاطمه]]، [[موانع و آفات انتظار (مقاله)|موانع و آفات انتظار]]، ص ۳۳-۳۴.</ref> | [[انتظار]]، [[ایمان]] به [[آینده]] است و لازمهاش [[انکار]] حال و تلاش برای تغییر شرایط موجود یا حداقل آرزوی تغییر وضع موجود است. کسی که از شرایط فعلی [[خشنود]] و [[راضی]] است، چگونه میتواند [[منتظر]] باشد بلکه او بیشتر یک محافظهکار است<ref>شریعتی، علی، انتظار؛ مذهب اعتراض، ص۳۶.</ref> و از هر حادثهای که وضع موجود را متحول کند بیمناک است و چگونه میتواند [[منتظر]] حادثهای به [[عظمت]] [[ظهور]] باشد؛ چراکه با [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و جهت برقراری [[حکومت]] جهانی آن [[حضرت]]، تمام سامانهای امروزی دچار آشفتگی و از همگسستگی میشود. پس [[غفلت]] و تغافل موجب عدم [[شناخت]] کاستیها و نابسامانیها و در نهایت [[محرومیت]] از مواهب [[انتظار]] خواهد شد»<ref>[[رضا علی نوروزی|نوروزی، علی رضا]]؛ [[محمد نجفی|نجفی، محمد]]، [[فاطمه هاشمی|هاشمی، فاطمه]]، [[موانع و آفات انتظار (مقاله)|موانع و آفات انتظار]]، ص ۳۳-۳۴.</ref>. | ||
در [[حقیقت]] همانطور که پرداختن به امور ظاهری برای [[دین]] و [[انتظار]] آفت است، [[باطنگرایی]] نیز برای [[دین]] و [[انتظار]] آسیبزا است؛ چراکه [[منتظر واقعی]] و ارادتمند [[معتقد]]، به تمام [[آداب]] [[دینی]] مطابق [[دستورات اسلام]] عمل میکند؛ زیرا [[عمل صالح]]، [[تقوا]] را در وجود [[انسان]] ایجاد و پایدار میکند. از طرفی [[انتظار]]، علاوه بر بعد فردی، بعد [[اجتماعی]] نیز دارد، بنابراین، [[منتظران واقعی]] باید در اجتماعات حاضر شوند و برای معرفی و [[محبوب]] کردن [[امام زمان]] {{ع}} و نزدیکی [[فرج]] بکوشند و با [[اخلاق اسلامی]] و [[موعظه]] حسنه، دلهای [[مردم]] را متوجه [[امام زمان]] {{ع}} نمایند و در [[اصلاح جامعه]] کوشش کنند و اگر نگران از دست رفتن [[اخلاص]] هستند خلوت خویش را معنویتر نمایند و بهتر و بیشتر با [[امام زمان]] {{ع}} و خدای [[مهربان]] مأنوس شوند. از آنجا که [[احادیث]] و [[توقیعات]] به زبان متناسب با [[فهم]] افراد و شرایط زمان [[تفسیر]] نمیشود و مفاهیم نهفته در [[احادیث]] به درستی [[تبیین]] نمیشود کجفهمیهایی از این دست کردارهای نادرستی را رقم میزند، در حالیکه از [[احادیث]] مزبور [[تفسیر]] دیگری نیز میتوان ارائه داد؟ توصیه به [[هوشیاری]] درباره حوادث [[دوران غیبت]] و بذل توجه بیشتر به [[خانواده]] و امور [[تربیتی]] [[فرزندان]] و حراست از خانه و [[خانواده]] در برابر نفوذ [[فرهنگ]] ضددینی. با توجه به [[تعالیم]] [[ائمه هدی]]{{عم}} و اهمیت و نقشی که [[خانواده]] در [[تربیت]] [[فرزندان]] [[صالح]] و نسل منتظر دارد برداشت اخیر صحیحتر به نظر میرسد»<ref>[[رضا علی نوروزی|نوروزی، رضا علی]]؛ [[محمد نجفی|نجفی، محمد]]، [[فاطمه هاشمی|هاشمی، فاطمه]]، [[موانع و آفات انتظار (مقاله)|موانع و آفات انتظار]]، ص ۴۸-۴۹.</ref>. | «برداشتهای ناصواب از برخی [[احادیث]]، از جمله احادیثی که در زیر مطرح میشود، به جامعهگریزی، [[انزوا]] و در [[حقیقت]]، نوعی [[باطنگرایی]] میانجامد. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: "در [[دوره غیبت]] زبانهای خود را نگه دارید و ملازم خانههای خویش باشید"<ref>{{متن حدیث|كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ الْزَمُوا بُيُوتَكُمْ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ترجمه: جواد غفاری، ص۱۹۷.</ref>؛ [[حضرت علی]] {{ع}} میفرمایند: "در [[دوران غیبت]] خانههایتان را محل [[عبادت]] و صومعه خود قرار دهید و [[آتش]] غضا را لای دندان بگذارید (کنایه از [[حفظ زبان]] از خطر است) و [[خدا]] را بسیار یاد کنید..."<ref>{{متن حدیث|وَ اتَّخِذُوا صَوَامِعَكُمْ بُيُوتَكُمْ وَ عَضُّوا عَلَى مِثْلِ جَمْرِ الْغَضَا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً…}}؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶۷.</ref>؛ این گروه از هر گونه حضور در اجتماعات، برای انجام [[آداب]] و [[مناسک]] [[دینی]] خودداری میکنند و هرگز در حضور [[مردم]] ذکری از [[امام زمان]] {{ع}} و [[انقلاب]] [[عظیم]] ایشان به میان نمیآورند تا [[عشق]] و ارادتشان ظاهر نشود. | ||
در [[حقیقت]] همانطور که پرداختن به امور ظاهری برای [[دین]] و [[انتظار]] آفت است، [[باطنگرایی]] نیز برای [[دین]] و [[انتظار]] آسیبزا است؛ چراکه [[منتظر واقعی]] و ارادتمند [[معتقد]]، به تمام [[آداب]] [[دینی]] مطابق [[دستورات اسلام]] عمل میکند؛ زیرا [[عمل صالح]]، [[تقوا]] را در وجود [[انسان]] ایجاد و پایدار میکند. از طرفی [[انتظار]]، علاوه بر بعد فردی، بعد [[اجتماعی]] نیز دارد، بنابراین، [[منتظران واقعی]] باید در اجتماعات حاضر شوند و برای معرفی و [[محبوب]] کردن [[امام زمان]] {{ع}} و نزدیکی [[فرج]] بکوشند و با [[اخلاق اسلامی]] و [[موعظه]] حسنه، دلهای [[مردم]] را متوجه [[امام زمان]] {{ع}} نمایند و در [[اصلاح جامعه]] کوشش کنند و اگر نگران از دست رفتن [[اخلاص]] هستند خلوت خویش را معنویتر نمایند و بهتر و بیشتر با [[امام زمان]] {{ع}} و خدای [[مهربان]] مأنوس شوند. از آنجا که [[احادیث]] و [[توقیعات]] به زبان متناسب با [[فهم]] افراد و شرایط زمان [[تفسیر]] نمیشود و مفاهیم نهفته در [[احادیث]] به درستی [[تبیین]] نمیشود کجفهمیهایی از این دست کردارهای نادرستی را رقم میزند، در حالیکه از [[احادیث]] مزبور [[تفسیر]] دیگری نیز میتوان ارائه داد؟ توصیه به [[هوشیاری]] درباره حوادث [[دوران غیبت]] و بذل توجه بیشتر به [[خانواده]] و امور [[تربیتی]] [[فرزندان]] و حراست از خانه و [[خانواده]] در برابر نفوذ [[فرهنگ]] ضددینی. با توجه به [[تعالیم]] [[ائمه هدی]] {{عم}} و اهمیت و نقشی که [[خانواده]] در [[تربیت]] [[فرزندان]] [[صالح]] و نسل منتظر دارد برداشت اخیر صحیحتر به نظر میرسد»<ref>[[رضا علی نوروزی|نوروزی، رضا علی]]؛ [[محمد نجفی|نجفی، محمد]]، [[فاطمه هاشمی|هاشمی، فاطمه]]، [[موانع و آفات انتظار (مقاله)|موانع و آفات انتظار]]، ص ۴۸-۴۹.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۲: | ||
«[[انتظار]]، تجلی کامل تربیتهای [[مکتب اسلام]] است که هم شاخص منور ابعاد [[عقاید]] حقه از قبیل [[توحید]]، [[عدل]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[معاد]] است و هم تربیتهای [[مکتب]] در آن متبلور شده است. | «[[انتظار]]، تجلی کامل تربیتهای [[مکتب اسلام]] است که هم شاخص منور ابعاد [[عقاید]] حقه از قبیل [[توحید]]، [[عدل]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[معاد]] است و هم تربیتهای [[مکتب]] در آن متبلور شده است. | ||
[[انتظار]] جریانی در دوران عمیق [[غیبت]] است، این دوران همچون مدتی است که معلم از کلاس خارج شده تا بنگرد که [[شاگردان]]، در غیاب او چه میکنند و نسبت به [[تکالیف]] سپرده شده چه | [[انتظار]] جریانی در دوران عمیق [[غیبت]] است، این دوران همچون مدتی است که معلم از کلاس خارج شده تا بنگرد که [[شاگردان]]، در غیاب او چه میکنند و نسبت به [[تکالیف]] سپرده شده چه عکسالعملی دارند؟ حال [[شاگرد]] [[مکتب]] [[انبیاء الهی]]، هم این گونه است. او حاضر در کلاس [[دین الهی]] است و باید پیوسته مراقب خود باشد تا دست از پا [[خطا]] نکند و بداند که هم اکنون موقع خروج معلم از کلاس است که ورودش از جمله احتمالات بوده و امکان دارد، او را در آن حال ببیند، پس [[منتظر]]، باید در هر موقعیتی، [[رضایت]] خاطر معلم یعنی همان [[منتظَر]] را فراهم کند<ref>خورشید مغرب، ص ۲۷۵.</ref>. | ||
پس از بیان این [[تمثیل]] لازم است که به [[آداب]] [[عصر غیبت]] و ذکر مقدمهای در این زمینه بپردازیم. هنگامی که در [[تعالیم]] و [[تکالیف]] [[دین]]، با بینشی عمیق، صحیح و آگاهانه، غور و [[تفکر]] میکنیم، به این نتیجه میرسیم که روزگار [[انتظار]]، [[روزگار رهایی]]، بی مسئولیتی یا به عبارتی دیگر دوران بی تفاوتی نیست، بلکه دوران حساس [[تکلیف]] است، هم [[تکالیف]] فردی و هم [[تکالیف اجتماعی]]. در این دوران [[مسلمانان]] و [[منتظران واقعی]]، باید پاسبان [[دین]] حقه [[الهی]] و [[تعالیم]] و [[احکام]] والای آن باشند و اگر عصر بی تکلیفی بود، باید [[تکلیف]] از افراد ساقط میشد. در حالی که این گونه نیست، بلکه عصر [[تمسک]] جستن به [[احکام الهی]]، باید به قوت خود پا برجا باشد، به عبارتی دیگر این چنگ زدن، نباید منفک از [[عمل به دستورات]] [[دینی]] باشد. از این رو، حضور همه افراد چه در بُعد فردی و چه در بعد [[اجتماعی]] لازمه آن است همچنین همه جوانب [[دین]] به ویژه در بُعد فعال آن باید مورد [[آموزش]] همگان واقع شود. بنابراین؛ [[عصر انتظار]]، عصر [[وظیفه]] و [[تکلیف]] است که طبق [[احادیث]] [[معصومین]]{{عم}} [[انتظار]] در کنار [[منتظر]] آورده شده [است]»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص۱۰۶، ۱۰۷.</ref>. | پس از بیان این [[تمثیل]] لازم است که به [[آداب]] [[عصر غیبت]] و ذکر مقدمهای در این زمینه بپردازیم. هنگامی که در [[تعالیم]] و [[تکالیف]] [[دین]]، با بینشی عمیق، صحیح و آگاهانه، غور و [[تفکر]] میکنیم، به این نتیجه میرسیم که روزگار [[انتظار]]، [[روزگار رهایی]]، بی مسئولیتی یا به عبارتی دیگر دوران بی تفاوتی نیست، بلکه دوران حساس [[تکلیف]] است، هم [[تکالیف]] فردی و هم [[تکالیف اجتماعی]]. در این دوران [[مسلمانان]] و [[منتظران واقعی]]، باید پاسبان [[دین]] حقه [[الهی]] و [[تعالیم]] و [[احکام]] والای آن باشند و اگر عصر بی تکلیفی بود، باید [[تکلیف]] از افراد ساقط میشد. در حالی که این گونه نیست، بلکه عصر [[تمسک]] جستن به [[احکام الهی]]، باید به قوت خود پا برجا باشد، به عبارتی دیگر این چنگ زدن، نباید منفک از [[عمل به دستورات]] [[دینی]] باشد. از این رو، حضور همه افراد چه در بُعد فردی و چه در بعد [[اجتماعی]] لازمه آن است همچنین همه جوانب [[دین]] به ویژه در بُعد فعال آن باید مورد [[آموزش]] همگان واقع شود. بنابراین؛ [[عصر انتظار]]، عصر [[وظیفه]] و [[تکلیف]] است که طبق [[احادیث]] [[معصومین]] {{عم}} [[انتظار]] در کنار [[منتظر]] آورده شده [است]»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص۱۰۶، ۱۰۷.</ref>. | ||
}} | }} | ||
== | == پرسشهای مصداقی همطراز == | ||
{{ | {{پرسش وابسته}} | ||
# [[چرا برداشت انحرافی از انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا افراط و تفریط در تبین کشتارهای آغاز قیام را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا طرح مباحث غیر ضروری را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
{{پایان | # [[چرا عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | ||
# [[چرا مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا عاشقنمایان دنیاطلب را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا آرزوگرایان بیعمل را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا ملاقاتگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا تطبیق نشانههای ظهور با وقایع را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا تعیین وقت ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا تعجیل در امر ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا فعالیتهای غرب و مستشرقان را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا خوگرفتن با شرایط موجود را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا عافیتطلبی را به عنوان یکی از آسیبهای مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا منجیگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا غلو در محبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا عدم درک صحیح از اضطرار به حجت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا برداشت انحرافی از مفهوم غیبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[اراده الهی و انسانی در مسئله انتظار به چه معناست؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا آمیختگی نشانههای ظهور با شرایط ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا زمینهسازی از راه گسترش ظلم و فساد را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[آیا برای ظهور امام مهدی باید به افزودن ظلم و ستم کمک کرد؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا کوتاهی متولیان در ارائه معارف را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[آسیبهای رفتاری مهدویت کدامند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا ایجاد هرج و مرج و بروز اختلافات شدید را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا تعجیل در امر ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا بروز کسالت و سستی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا نمادگرایی افراطی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا ارتباط موقت و گسسته با امام مهدی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا عدم انسجام اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا کم فروغ شدن عواطف انسانی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا شیوع ناهنجاریهای رفتاری را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا انگیزههای غیر انسانی در روابط اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا آسیبهای سیاسی در عصر انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا ابهام در آثار روانی مهدویت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا انتظار کشیدن بدون تلاش برای تغییر را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا بیتفاوتی منتظران در قبال زمینهسازی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا ترس از امام و آرمانها را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا گریز از امام و آرمانها را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا ترک وظایف انتظار را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا ناامیدی افراد جامعه را از آسیبهای اجتماعی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا عدم پیروی از فقها را از آسیبهای اجتماعی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا انتظار بدون تلاش برای تغییر را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
# [[چرا ترک وظایف منتظران را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)]] | |||
{{پایان پرسش وابسته}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:پرسش]] | |||
[[رده: | |||
[[رده:پرسمان مهدویت]] | [[رده:پرسمان مهدویت]] | ||
[[رده:(اس): پرسشهایی با ۱۲ پاسخ]] | [[رده:(اس): پرسشهایی با ۱۲ پاسخ]] | ||
[[رده:(اس): پرسشهای مهدویت با ۱۲ پاسخ]] | [[رده:(اس): پرسشهای مهدویت با ۱۲ پاسخ]] | ||
[[رده:پرسشهای مربوط به انتظار فرج]] | [[رده:پرسشهای مربوط به انتظار فرج]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۳
تفسیر انتظار امام مهدی به گوشهگزینی یا احتراز چه پیامی دارد؟ آیا این برداشت صحیح است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
تفسیر انتظار امام مهدی به احتراز یا اکتفا به وظایف فردی چه پیامی دارد؟ آیا این برداشت صحیح است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / انتظار فرج |
مدخل اصلی | انتظار مذهب احتراز |
تعداد پاسخ | ۱۲ پاسخ |
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
معناشناسی
انتظار به معنای احتراز یا به عبارتی دیگر "مسلک اکتفا به وظایف فردی" یعنی: دیدگاهی که منتظر را به گوشهگیری میکشاند و مانع تلاش وی میشود[۱]؛ احتراز برداشتی اشتباه از انتظار است که نه تنها دست به هیچ کاری نمیزند؛ بلکه مانع کسانی میشوند که در راه انتظار تلاش و فعالیت میکنند[۲]. طرفداران این نظریه بر این باورند که حکومت جهانی حضرت حجت زمانی محقق میشود که جهان پر از ظلم و ستم شود در نتیجه هر عملکرد مثبتی اعم از شخصی و اجتماعی میتواند ظهور حضرت را به تاخیر بیندازد[۳]. به عبارت دیگر: انتظار به این معنا، یعنی اینکه شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحی دست بکشید و منتظر بمانید تا صاحب عصر و زمان، خودش بیاید و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را بر طرف نماید[۴].
اقسام احتراز
این اندیشه در گونههای مختلفی از سوی برخی کجاندیشان مطرح شده است:
- عدهای انتظار فرج را فقط به معنای دعا برای ظهور امام عصر معنی میکنند، هر چند امکان دارد در مواردی خاص دست به عمل شوند، یعنی در موارد جزئی امر به معروف و نهی از منکر کنند[۵].
- گروهی معتقدند انتظار فرج یعنی نسبت به حوادثی که پیرامون ما را گرفته، هیچ اقدام عملی نباید انجام داد؛ فرق این دسته با دستۀ فوق این چنین است که در گروه اول، در مواردی امر به معروف انجام میشد، اما در اینجا تمام اقدامات عملی ساکت میماند[۶].
- عدهای دیگر اعتقاد دارند باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید[۷]، یعنی اگر در جایی نیاز بود امر به معروف و یا نهی از منکر شود نباید به این وظیفه عمل کرد، به بیان دیگر مکلف باید از هر عمل مثبتی (حتی دعا کردن) و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحی دست بکشد و منتظر بماند تا امام عصر (ع) خودش بیاید و اوضاع را اصلاح و مفاسد را برطرف کند، این مثل آن است که معتقد باشیم در شب تاریک، انسان چراغ روشن نکند؛ چون فردا بناست خورشید عالمتاب بیاید و روز شود و همه دنیا را روشن کند[۸].
- عدهایی اعتقادی فراتر از اعتقاد دسته سوم دارد یعنی معتقدند باید به گناهان و فساد دامن زد[۹]، یعنی باید مردم را به گناه دعوت کرد تا دنیا پر از جور و ظلم شود. در این دسته هم افراد ساده لوح وجود داشتند و هم اشخاص منحرف با مقاصدی ناصواب[۱۰].
- برخی هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت را خلاف شرع دانسته و عقیده دارند این عمل با روایات مغایر است و هر عَلَمی قبل از ظهور حضرت بلند شود، طاغوت است[۱۱][۱۲].
تفاوت انتظار با احتراز
حقیقت و ماهیت انتظار، احتراز از مسئولیتها و فعالیتها نیست؛ انتظار حالتی نفسانی است که وقتی شدت گرفت، از محدودۀ قلب عبور کرده و به اعضا و جوارح میرسد و خودش را در عملِ منتظِر، نشان میدهد؛ به تعبیر دیگر انتظار ذاتاً با گوشهگیری همخوانی ندارد، بلکه جنبه عملی و فعالیتهای اصلاحی در جهت زمینهسازی امام مهدی (ع) بسیار پررنگ است. در روایات، منتظران امام عصر (ع) را مانند مجاهدان رکاب پیامبر (ص) تشبیه کردهاند[۱۳]؛ روشن است، انتظاری که بدون عمل و فقط در مرحلۀ قلب باشد و جز تأسف و اندوه قلبی اثر دیگری نداشته باشد، نسبتی با جهاد ندارد. در برخی احادیث نیز چنین آمده است: «بِمَنْزِلَةِ مَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»[۱۴]؛ همانند کسی است که با پیامبر (ص) شهید شود. چنین تشبیهاتی که درباره منتظران ظهور مهدی (ع) وارد شده است. نوع رابطه و تشابه میان انتظار، جهاد و مبارزه نشانگر ابعاد عملی منتظران است[۱۵].
عوامل ایجاد مسلک احتراز
در اینکه چه عواملی موجب چنین برداشت اشتباهی از انتظار شده است احتمالات مختلفی وجود دارد مانند:
- تحریف معنای انتظار توسط حاکمان: از مؤلفههای مهم و جدی انتظار، عمل و ایستادگی در برابر حاکمین ظالم است؛ بدین رو حاکمین ستمگر برای برطرف کردن چنین مانعی، از ترفندی به نام تحریف معنای انتظار استفاده کنند؛ تا منتظرین نتواند به رسالت اصلی معنای انتظار که همان عمل و تحرک است دست یابند. آیات قرانی، کاملاً در جهت رفع این تحریف است و حمایت از مظلوم در مقابل ظالم را اصل مسلّم و مهم اسلامی میداند؛ چنانکه در آیۀ ذیل بهصراحت به حمایت مظلوم در مقابل ظالم اشاره شده است: ﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا﴾[۱۶] بنابراین، در نگاه قرآن، عزلتنشینی و سکوت در برابر ظالم در هیچ زمانی جایز نیست و چنین برداشتی از انتظار، چیزی جزء تحریف معنای انتظار نیست.
- برداشت اشتباه از روایات: یکی از عوامل پیدایش این نظریه، برداشتهای غلط و نادرست از روایاتی است که ظهور حضرت را نوید میدهند. در این روایات آمده است، ظهور امام زمان (ع)، هنگامی است که جهان پر از ظلم و جور شود[۱۷]برخی از این احادیث نتیجه گرفتهاند وجود ظلم و ستم پیش از ظهور، یک امر قهری و طبیعی و مقدمۀ ظهور و فرج است؛ بنابراین نمیتوان با مقدمۀ ظهور مبارزه کرد و از امر به معروف و نهی از منکر که اصل مسلّم اسلام است، سخن گفت[۱۸].
نقد مسلک احتراز
چنین برداشتی از روایات، اولاً معارض با آیات و روایاتی است که به صورت عام و خاص دربارۀ نیکوکاری و تلاش مسلمین و امر به معروف مسلمان وجود دارد؛ ثانیاً دلالت این روایات متوجه منتظرین نمیشود:
- تعارض با آیات قرآن: امر به معروف و نهی از منکر، یکی از اصول مسلّم و از ضروریات اسلام و مورد اتفاق عالمان دینی است. قرآن کریم میفرماید: ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾[۱۹]از نظر اسلام، امر به معروف و نهی از منکر بر هر کسی که توان و قدرت دارد و ضرری متوجه جانش نمیشود واجب است. پیامبر اسلام (ص) میفرماید: "باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، و گرنه خداوند بدترین و شرورترین شما را بر نیکان و پاکانتان چیره میکند و دعای خوبانتان را مستجاب و روا نمیگرداند بیگمان امر به معروف و نهی از منکر با انتظاری سازگاری دارد که تکلیفساز باشد، نه تکلیفسوز. اگر باور ما این باشد که انتظار، احتراز باشد، آنگاه امربهمعروف و نهیازمنکر، معنایی پیدا نمیکند. حمایت از مظلوم در مقابل ظالم، یک اصل مسلّم و مهم اسلامی است. اسلام به مسلمانان اجازه نمیدهد در برابر ظلم مستکبرین به ستمدیدگان جهان بیتفاوت باشند و این یکی از ارزشمندترین دستورات اسلامی است: ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا﴾[۲۰].[۲۱]
- تعارض با روایات عام: یعنی روایاتی که موضوع آن فقط مخصوص زمان غیبت و دوران انتظار نیست، مانند: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «کسی که صبح کند و به امور مسلمانان توجهی نکند، مسلمان نیست»[۲۲] همچنین ایشان فرمودند: «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، و گرنه خداوند بدترین و شرورترین شما را بر نیکان و پاکانتان چیره میکند و دعای خوبانتان را مستجاب نمیکند»[۲۳]. در این دو روایت، انجام امور مسلمین و همچنین انجام امر به معروف و نهی از منکر جزء وظایف اصلی مسلمین شمرده شده است. حال میخواهد این دو مسئولیت در زمان غیبت امام یا در زمان حضور ایشان باشد[۲۴].
- تعارض با روایات خاص در باب ظهور: یعنی روایاتی که در خصوص زمان غیبت و دوران انتظار وارد شده است، مانند روایتی از امام صادق (ع)، که شخصی از ایشان سوال کردند، کسی که دارای ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را میکشد، درچه حالی از دنیا میرود. امام فرمودند: «او همانند کسی است که با رهبر این انقلاب در خیمۀ او بوده باشد. سپس سکوت کرد و فرمودند: «او همانند کسی است که در خدمت پیامبر (ص) با شمشیر بر مغز دشمن میکوبد»[۲۵] در این روایت مشخص است که جهاد در رکاب پیامبر (ص) با انتظاری که به معنای گوشهگیری و باطنگرایی باشد همخوانی ندارد.
از ظاهر روایاتی که از گسترش ظلم و ستم خبر میدهند، اینچنین بهدست میآید که فراگیر شدن ظلم و ستم به معنای گسترش ظلم طبقۀ حاکم است؛ زیرا لازمۀ ظلم و ظالم بودن، وجود مظلوم است؛ یعنی باید مظلومین باشند تا ظلم و ظالم معنا پیدا کند، به این ترتیب محال است قائل شویم در زمان غیبت ظلم و ستم باید همه جا را فرا بگیرد؛ چراکه وجود مظلوم نشان دهندۀ این است که ظلم و ستم نمیتواند همه جا را فرا بگیر.
برخی برای اینکه از زیر بار مسئولیت و زمینهسازی ظهور فرار کنند چنین توجیه کردهاند که ممکن است اعمالشان در عصر غیبت به ریا آلوده شود؛ ازاینرو اعمال ظاهری را رها کرده و به باطنگرایی گرایش پیدا کردند؛ اما انتظار واقعی، یعنی تحرک و عمل و این عده نمیتوانند با این توجیه که ممکن است این اعمال منجر به ریا شود، دست از تلاش و کوشش بکشند و به گوشهگیری متمایل شوند[۲۶].
نقد تمسک به روایات ظلم و جور
برخی از کسانی که مذهب احتراز را پذیرفتند در اغلب موارد برداشت غلطشان از روایات سبب پذیرفتن چنین مذهبی شده است، از جملۀ این روایات، روایت «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا (بَعْدَ مَا) مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» است. این برداشت نادرست با نقدهای بسیاری مواجه است؛ از جمله موارد ذیل است:
- این برداشت با فلسفه انتظار منافات دارد؛ زیرا فلسفه انتظار حل نشدن و تسلیم نشدن در برابر آلودگیهای محیط و جامعه است.
- امر به معروف و نهی از منکر، یکی از اصول مسلّم و از ضروریات اسلام و مورد اتفاق عالمان دینی است. از نظر اسلام، امر به معروف و نهی از منکر بر هر کسی که توان و قدرت دارد و ضرری متوجه جانش نمیشود واجب است. بیگمان امر به معروف و نهی از منکر با انتظاری سازگاری دارد که تکلیفساز باشد، نه تکلیفسوز.
- این چنین روایات، از جهانی پر از ظلم و ستم سخن میگویند نه جهانی پر از ظالم و ستمگر؛ بین جهان پر از ظلم و جهان پر از ظالم فرق است؛ زیرا اگر گفتیم جهان پر از ظلم میشود لازمهاش این نیست که حتما باید ظالمین هم فراوان باشد بلکه این امکان وجود دارد که تمام این ظلمها به وسیلۀ عده ای محدود صورت گرفته باشد.
- براساس آیۀ ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۲۷]، در زمان ظهور صالحان و مستضعفان وارث زمین میشوند. اگر مراد از فراگیر شدن ظلم و ستم در این روایات این باشد که افراد صالح محو و نابود میشوند پس آیۀ مذکور و آیات دیگر قرآن که از حاکمیت مستضعفین در عصر ظهور سخن میگویند تعارض خواهد داشت و در تعارض روایات و آیات قرانی آن چیزی که از اعتبار ساقط میشود روایات متعارض با قرآن است.
- از ظاهر روایاتی که از گسترش ظلم و ستم خبر میدهند، به دست میآید فراگیر شدن ظلم و ستم به معنای گسترش ظلم طبقه حاکم است؛ زیرا لازمۀ ظلم و ظالم بودن، وجود مظلوم است. طبق این نگرش زمان ظهور حضرت مهدی (ع) هنگامی خواهد بود که ظلم طبقۀ حاکم در ابعاد مختلف زندگی مردم شدت یافته و فراگیر شده باشد. طبق این معنا، هیچگاه مسئولیت مبارزه با ستم و جانبداری از عدالت، از افراد صالح و مستضعف که میخواهند وارث حکومت زمین گردند، سلب نمیشود[۲۸].
ادله اثبات مسئولیت پذیری منتظران
البته برای اثبات اینکه منتظران در زمان انتظار باید اهل تلاش و مسئولیت پذیری باشند باید توجه داشت انتظار یک حالتی نفسانی است که وقتی شدید شد به طور خودکار از قلب به اعضا و جوارح سرازیر میشود و آثار خود را در عمل نشان میدهد. از نگاه عقل اگر چنین اتفاقی محقق نشد یعنی فعالیت عملی برای منتظر در زمان انتظار شکل نگرفته و این نتیجه به دست میآید که شخص از ابتدا منتظر نبوده است[۲۹]. اگر ما به مفهوم واقعی انتظار بنگریم دور از انصاف است که "انتظار" را عامل رکود و سستی بدانیم، زیرا "انتظار" به معنای امید و آرزو است و تردیدی نیست که "امید و آرزو" در زندگی انسان یکی از مؤثّرترین عوامل تحرّک بشر است که ایجاد جاذبه میکند و انسان را به راه میاندازد و او را به سوی خود میکشاند[۳۰].
همچنین پیامبر اکرم (ص) بالاترین اعمال امتش در زمان غیبت را انتظار فرج میداند: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ تَعَالَی»[۳۱] با توجه به این روایت انتظار بدون هیچگونه عملی نمیتواند بهترین عمل باشد و این در تضاد کامل با مذهب احتراز است.
انتظار امام عصر (ع) به آن معنی نیست که دربارۀ اجرای حقایقِ دین، دست روی دست گذاشته و کاری انجام ندهیم، به خصوص دربارۀ واجبات دینی مثل جهاد در راه اجرای قوانین دین و امر به معروف و نهی از منکر. همچنین انتظار، رها کردن کفار به حال خود و تسلیم امور به آنها نیست، متصدی شدن ظالمین در امور مسلمین نتیجهاش این است که هیچگونه اقدامات اصلاحی مثل امر به معروف و نهی از منکر در آن جامعه وجود نداشته باشد[۳۲].
نتیجه
گوشهگیری و بیتوجهی نسبت به امور پیرامونی انسان یکی از آسیبهای موضوع مهدویت است. آنچه اهمیت دارد این است که انتظار ظهور امام مهدی به معنای نشستن و دعا کردن صرف محقق نخواهد شد، بلکه بایستی با آگاهی و شناخت، برای ظهور امام مهدی (ع) تلاش کرد؛ بنابراین، ذات انتظار، حرکت و تلاش برای اصلاحات و زمینهسازیهای گوناگون فردی و اجتماعی است و هرگونه عزلتگزینی و باطنگرایی با آیات و روایات در تعارض کامل است[۳۳].
پاسخها ودیدگاههای متفرقه
۱. آیت الله حسینی خامنهای؛ |
---|
آیتالله سید علی حسینی خامنهای، در کتاب «آفتاب در سایه» در اینباره گفته است:
«یک معنای انحرافی در باب انتظار بود (....) کسانی که مغرض و یا نادان بودند، اینطور به مردم یاد داده بودند که انتظار، یعنی اینکه شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحی دست بکشید و منتظر بمانید تا صاحب عصر و زمان، خودش بیاید و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را بر طرف نماید. انقلاب، این منطق و معنای غلط و برداشت باطل را، یا کمرنگ کرد و یا از بین برد. پس بحمد اللّه این معنا، امروز در ذهن جامعه ما نیست[۳۴] اعتقاد به امام زمان، به معنای گوشهگیری نیست. جریانهای انحرافی قبل از انقلاب تبلیغ میکردند، الآن هم در گوشه و کنار تبلیغ میکنند که امام زمان میآید و اوضاع را درست میکند؛ ما امروز دیگر چه کار کنیم!؟ چه لزومی دارد ما حرکتی بکنیم!؟ این مثل آن است که در شب تاریک، انسان چراغ روشن نکند، چون فردا بناست خورشید عالمتاب بیاید و روز بشود و همه دنیا را روشن کند. خورشید فردا، ربطی به وضع کنونی من و شما ندارد. امروز اگر ما میبینیم در هر نقطه دنیا، ظلم و بیعدالتی و تبعیض و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که امام زمان (ع) برای مبارزه با آنها میآید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با اینها آماده کنیم[۳۵]. خود آقا میآید انجام میدهد، یعنی چه؟ امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام بکند. از صفر که نمیشود شروع کرد! جامعهای میتواند پذیرای مهدی موعود (ارواحنا فداه) باشد که در او آمادگی و قابلیّت باشد؛ و الّا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ میشود[۳۶]»[۳۷].
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید اسدالله هاشمی شهیدی، در کتاب «ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان» در اینباره گفته است:
«آنچه از مجموع آیات و روایات اسلامی و مفهوم خود کلمه "انتظار" استفاده میشود این است که انتظار، در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، عامل رشد و اصلاح، عامل مقاومت و پیشرفت، عامل بیداری و بقای جامعه، و بالاخره عامل حرکت و جنبش و قیام و از عقاید تاریخساز و انقلابآفرین اسلامی و بذر اصلی قیام جهانی حضرت مهدی (ع) است. دشمنان اسلام و گروهی از انسانهای فریبخورده و بیاطلاع یا اشخاص کجاندیش و سستعنصر، این انتظار و چشمبهراهی را عامل رکود و عقبماندگی دانسته و چنین میپندارند که آدمی باید از هر تلاش و کوشش اصلاحی دست بشوید و در برابر زور و فشار و ظلم و فساد راه خاموشی و سکوت در پیش گیرد و بسان مردگان زندهنما، در تابوت انتظار دراز کشیده و دست روی دست گذارد و به خواب دایمی فرورود و اگر میخواهد که موعود جهانی و مصلح غیبی زودتر از راه فرارسد و به ظلم و جنایتها پایان دهد، میبایست به گسترش جور و فساد کمک کند تا گیتی پر از ستم و تباهی گردد و ظهور مهدی موعود (ع) نزدیک شود، در صورتی که چنین برداشتی از مفهوم "انتظار" بدترین و نادرستترین و گمراهکنندهترین مفهومی است که میتوان به "انتظار" نسبت داد. زیرا: این مفهوم انتظار نیست، بلکه تحریف حقیقت و واقعیت است. چرا که: "لازمه چشمبهراهی، مهیّا شدن و مهیّا ساختن برای ظهور است. تنبلترین و بیحالترین آدمها، وقتی منتظر میهمان عزیزی باشد، از پیش، وسایل راحتی و پذیرایی او را از همه جهت آماده و فراهم میسازد، به سر و وضع خود، خانه و اهل خانه، رسیدگی میکند. حتّی مسیر او را آب (میپاشد) و جارو میکشد. و بالاتر از این، اگر بداند که به محض ورود میهمان دچار هجوم بدخواهان خواهد شد، به ترمیم و تحکیم خانه و کاشانه، و تجهیز و تسلیح خود و خانواده میپردازد"[۳۸]. اگر ما به مفهوم واقعی انتظار بنگریم دور از انصاف است که "انتظار" را عامل رکود و سستی بدانیم، زیرا چنانکه گفتیم، "انتظار" بهمعنای امید و آرزو است. و تردیدی نیست که "امید و آرزو" در زندگی انسان یکی از مؤثّرترین عوامل تحرّک بشر است که ایجاد جاذبه میکند و انسان را به راه میاندازد و او را به سوی خود میکشاند. جوهره این امیدواری، همان "خوشبینی" نسبت به آینده بشر، و پشتوانه آن، نوید حتمی و مژده قطعی خداوند به پیروزی مستضعفان و فرمانروایی صالحان و نیکفرجامی پرهیزکاران است»[۳۹]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین دانش؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اسماعیل دانش، نویسنده مقاله «نقش آموزه انتظار در پایداری جنبشهای اسلامی» در اینباره گفته است:
«برخی از "انتظار" برداشت ناصوابتری کردهاند، و آن را مذهب احتراز پنداشتهاست. براساس این نگرش، منتظران باید گوشهگیری نمایند و در برابر فسادها و بیعدالتیها از خود حرکت و خیزشی انجام ندهند. میرفطروس میگوید: "انتظار، مذهب احتراز است؛ مذهبی است که منتظر را به گوشهگیری میکشاند و مانع تلاش میشود؛ مذهبی است که نمیتواند کاری صورت دهد؛ پس دهنکجی میکند و کنار میکشد". امام خمینی (ره) که از این برداشت تخریب کننده، رنج میبرد و انحرافات آن را به خوبی پی برده بود، (...) طرفداران این نظریه بر این باوراند که فعلاً کاری از ما ساخته نیست و باید در انتظار ظهور بود و اصولاً حکومت واحد جهانی حضرت (ع) زمانی تحقق پیدا میکند که جهان پر از ظلم و ستم شود. دسته دیگر از این هم پا را فراتر نهاده و میگویند: باید به ترویج گناه و فساد در جامعه دامن زد و مردم را به گناه دعوت کرد تا دنیا پر از فساد و ظلم و جور شود؛ در نتیجه حضرت مهدی (ع) ظهور میکند. عوامل پیدایش این نظریه عوامل گوناگونی سبب پیدایش این نظریه شده است. به صورت اجمالی به تبیین برخی از آنها میپردازیم:
نقد و بررسی الف) معارض با آیات قرآن کریم: حـمایت از مظلوم در مقابل ظالم، یک اصل مسلّم و مهم اسلامی است. اسلام به مسلمانان اجازه نمیدهد که در برابر ظلم مستکبرین به ستمدیدگان جهان بیتفاوت باشند، و این یکی از ارزشمندترین دستورات اسلامی است. قرآن میفرماید: «چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند پیکار نمیکنید؟، همان افراد (ستمدیدهای) که میگویند خدایا ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند بیرون ببر و برای ما از طرف خود سرپرست قرار بده. و از برای ما از طرف خود یار و یاوری تعیین فرما»[۴۰]. علامه طباطبایی میگوید: «آیه شریفه به مردم میفرماید اگر ایمان به خدایتان ضعیف است، حد اقل غیرت و تعصب که دارید، و همین غیرت و تعصب اقتضا میکند از جای برخیزید و شر دشمن را از سر یک مشت زن و بچه و مردان ضعیف کوتاه کنید.آری اسلام هر چند که هر سبب و نسبی را در برابر ایمان هیچ و پوچ دانسته، لکن در عین حال همین هیچ و پوچ را در ظرف ایمان معتبر شمرده، بنا بر این بر هر فرد مسلمان واجب است که به خاطر برادران مسلمانش که سبب ایمان بین وی و آنان برادری برقرار ساخته، و نیز به خاطر برادران تنی و سایر خویشاوندانش از زن و مرد و ذراری- در صورتی که مسلمان باشند- فداکاری کند، و غیرت به خرج دهد، که اگر چین کند مستضعفین از خویشاوندان خود را نجات دهد»[۴۱]. از دیدگاه تفسیر نمونه: «... چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکان مظلوم و بیدفاعی که در چنگال ستمگران گرفتار شدهاند مبارزه نمیکنید آیا عواطف انسانی شما اجازه میدهد که خاموش باشید و این صحنههای رقت بار را تماشا کنید»[۴۲]. بنابراین نظریه انتظار مذهب احتراز، منتظران و جامعه منتظر را به بیتفاوتی فرا میخواند که با آیات قرآن و اصل مسلّم دینی که یاری و کمک به مظلومان است در تعارض و تضاد میباشد. ب) معارض و مخالف با روایات: نظریه "انتظار، مذهب احتراز" خدشهپذیر است؛ زیرا اینکه میگویند: "ما کاری نداشته باشیم به اینکه در جهان بر ملتها چه میگذرد". اولاً با چند دسته از روایات معتبر سازگاری ندارد. دسته اول: روایات فراوان و معتبری از شیعه و سنی وجود دارند که در آنها آمده است: باید به یاری مظلومان شتافت؛ از جمله در روایتی آمده است: «مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»[۴۳]؛ کسی که صبح کند و به امور مسلمانان توجهی نکند، مسلمان نیست. دسته دوم: برداشت و نظریه "انتظار، مذهب احتراز" با روایات زیر نیز منافات دارد. در روایت آمده است: "کسی از امام صادق (ع) پرسید: چه میگویید درباره کسی که دارای ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را میکشد و در چنین حالی از دنیا میرود؟ آن حضرت در پاسخ، فرمود: «هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»[۴۴]؛ او همانند کسی است که با رهبر این انقلاب در خیمه او بوده باشد. سپس سکوت کرد و فرمود: مانند کسی است که با پیامبر (ص) در مبارزاتش همراه او بوده است. این مضمون، در روایات با تعبیرات گوناگونی نقل شده است. در برخی از احادیث این تعبیر آمده است: «بِمَنْزِلَةِ اَلضَّارِبِ بِسَيْفِهِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ»[۴۵]؛ همانند شمشیرزنی در راه خداست. در برخی از احادیث آمده است: "کمن فارع مع رسول الله بسیفه"؛ همانند کسی است که در خدمت پیامبر (ص) با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد. در حدیثی آمده است: «بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً تَحْتَ لِوَائِهِ...»[۴۶]؛ همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد. در برخی احادیث آمده است: «بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّه»[۴۷]؛ همانند کسی است که پیش روی پیامبر (ص) جهاد کند. در برخی احادیث نیز چنین آمده است: «بِمَنْزِلَةِ مَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»[۴۸]؛ همانند کسی است که با پیامبر (ص) شهید شود. چنین تشبیهاتی که درباره منتظران ظهور مهدی (ع) وارد شده است، حکایت از این میکند که نوعی رابطه و تشابه میان انتظار، جهاد و مبارزه وجود دارد. مذهب احتراز میگوید: "عالم باید پر از معصیت شود. نباید امر به معروف و نهی از منکر کنیم". در پاسخ میگوییم: اولاً، این برداشت با فلسفه انتظار منافات دارد؛ زیرا فلسفه انتظار حل نشدن و تسلیم نشدن در برابر آلودگیهای محیط و جامعه است. آیت الله مکام شیرازی میفرماید: "انتظار ظهور مصلحی که هر قدر دنیا فاسدتر شود امید ظهورش بیشتر میگردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنان را در برابر امواج نیرومند فساد بیمه میکند. آنان با گسترش دامنه فساد مأیوس نمیشوند، بلکه به مقتضای "وعده وصل چون شود نزدیک؛ آتش عشق تیزتر گردد" وصول به هدف را در برابر خویش میبینند و کوشش و تلاششان برای مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادتری تعقیب میگردد". ثانیاً، امر به معروف و نهی از منکر، یکی از اصول مسلّم و از ضروریات اسلام و مورد اتفاق عالمان دینی است. قرآن کریم میفرماید: ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾[۴۹]. از نظر اسلام، امر به معروف و نهی از منکر بر هر کسی که توان و قدرت دارد و ضرری متوجه جانش نمیشود واجب است. پیامبر اسلام (ص) میفرماید: "باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، و گرنه خداوند بدترین و شرورترین شما را بر نیکان و پاکانتان چیره میکند و دعای خوبانتان را مستجاب و روا نمیگرداند". امام صادق (ع) میفرماید: «اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَاجِبَانِ عَلَى مَنْ أَمْكَنَهُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَخَفْ عَلَى نَفْسِهِ وَ لاَ عَلَى أَصْحَابِهِ». بیگمان امر به معروف و نهی از منکر با انتظاری سازگاری دارد که تکلیفساز باشد، نه تکلیفسوز. در پاسخ روایاتی که از جهانِ سرشار از ستم خبر میدهند، میگوییم: اولاً، این چنین روایات از جهانی پر از ظلم و ستم سخن میگویند، نه جهانی پر از ظالم؛ بین جهان پر از ظلم و جهان پر از ظالم فرق است؛ زیرا اگر گفتیم جهان پر از ظلم است، چه بسا ظلمهایی جهانی از ظالمانی محدود و قابل شمارش به وجود آمده باشد؛ چنانکه در عصر ما بسیاری از ظلمها و بیعدالتیهایی که صورت میگیرد به حاکمان و گروههای مشخصی مربوط میشود، نه به همه مردم. احادیثی هم که از جهان پر از ظلم خبر میدهند بدین معنا نیستند که همه افراد ظالم شوند و جهان را سرشار از ظلم کنند. ثانیاً، براساس آیه ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۵۰]"؛ در زمان ظهور منجی عالم بشریت، صالحان و مستضعفان وارث و حاکم روی زمین میشوند. اگر مراد از فراگیر شدن ستم این باشد که به طور کلی افراد صالح پیدا نمیشوند، پس با آیه مذکور و آیات دیگر قرآن که از حاکمیت مستضعفین در عصر ظهور گزارش میدهند تعارض خواهد داشت. بنابراین، روایاتی که با صریح آیات قرآن در تعارض باشند، قابل قبول نیستند. ثالثاً، از ظاهر روایاتی که از گسترش ظلم و ستم خبر میدهند، به دست میآید که فراگیر شدن ظلم و ستم به معنای گسترش ظلم طبقه حاکم است؛ زیرا لازمه ظلم و ظالم بودن، وجود مظلوم است. طبق این نگرش زمان ظهور حضرت مهدی (ع) هنگامی خواهد بود که ظلم طبقه حاکم در ابعاد مختلف زندگی مردم شدت یافته و فراگیر شده باشد. طبق این معنا، هیچگاه مسئولیت مبارزه با ستم و جانبداری از عدالت، از افراد صالح و مستضعف که میخواهند وارث حکومت زمین گردند، سلب نمیشود»[۵۱]. «امام خمینی این دیدگاه را چنین تبیین کرده است: "بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیّه ودر منزل بنشینند ودعا کنند وفرج امام زمان (ع) را از خدا بخواهند... تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند وکاری به کار آنچه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم..."[۵۲] البته سفارش به خواندن دعاهایی که انتظار و فرج در آنها محوریت دارد، موضوع روایات زیادی است. امام زمان (ع) در نامه ای که به نایب خاص محمد بن عثمان نوشت، فرمود که "برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید، چراکه این برای خود شما هم فرج و گشایش است"[۵۳] بسیاری از ما بعد از هر نماز دعای فرج میخوانیم و در هر موقعیت معنوی ظهور را طلب میکنیم اما انتظار فرج فقط اکتفا کردن به دعا خواندن نیست و نباید فقط به دعا و انجام و ظایف فردی نسبت به امام زمان (ع)[که شناخت امام زمان (ع)، خودسازی، انتظار فرج، غمگین بودن در فراق حضرت، توجه قلبی، صدقه دادن، دعاکردن، زیارت حضرت، محبت اهل بیت (ع)، تجدید بیعت و میثاق با حضرت و... است] اکتفا شود بلکه منتظر در مکتب انتظار علاوه بر تکالیف فردی رسالت و تکالیفی نسبت به محیط پیرامون خود و جامعه و امت اسلامی نیز دارد که با انجام تکالیف فردی و اجتماعی هردو باهم میتوانند به عنوان یک فردی منتظر نقش ایفا نماید. از دیدگاه مقام معظم رهبری "بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند"[۵۴] در انتظار اکتفا به وظایف فردی صحیح نیست از ویژگی انتظار آن است که آدمی را از محدوده خودش فراتر میبرد و او را با تک تک افراد جامعه مرتبط میسازد. یعنی انتظار نه تنها در زندگی فردی منتظر مؤثر است که در حوزه رابطه فرد با جامعه نیز طرح و برنامه دارد و او را به تأثیر گذاری مثبت در جامعه وا میدارد و از آنجا که شرط ظهور دولت حق آمادگی جمعی است، هر کسی به اندازه توان خود برای اصلاح جامعه تلاش میکند و در برابر ناهنجاریهای اجتماعی ساکت و بیتفاوت نمیماند و به وظایف فردی اکتفا نمیکند. و ازسوی دیگر بصیرت و دشمنشناسی و شناخت نقشههای و رفتارهای ضدی دینی دشمن و بالابردن شعور و درک سیاسی و اجتماعی و اهل اقدام و عمل بودن برای منتظران ظهور نیز لازم و ضروری است. "انتظار، مستلزم صلاح و عمل است؛ باید خودمان را اصلاح کنیم، باید اهل عمل به آن چیزی باشیم که دل آن بزرگوار را شاد میکند. اگر بخواهیم اینجور عمل بکنیم و این صلاح و اصلاح را برای خودمان فراهم بکنیم، طبعاً نمیتوانیم به عمل فردی اکتفا کنیم. در محیط جامعه، در محیط کشور، در محیط جهانی هم وظایفی هست که باید انجام بدهیم؛ این وظایف چه هستند؟ این همان چیزی است که نیاز دارد به بصیرت، نیاز دارد به معرفت، نیاز دارد به نگرش جهانی، نیاز دارد به روشنبینی؛ این آن چیزی است که شما جوان عزیز فعّالِ امروز به آن موظّفید"[۵۵] امروزه هر مسلمانی منتظر به عنوان یک سرباز و یار و یاور حضرت، علاوه بر وظایف فردی، بصیرت و تکالیف اجتماعی و بین المللی برای مبارزه با استکبار جهانی دارد؛ زیرا "انتظار به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی امام زمان آماده کنیم.. سربازی منجی بزرگی که میخواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بینالمللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشنبینی دارد... ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفهای نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای ظهور آن بزرگوار آماده شویم. اعتقاد به امام زمان به معنای گوشهگیری نیست....امروز اگر ما میبینیم در هر نقطه دنیا ظلم و بیعدالتی و تبعیض و زورگویی وجود دارد، اینها همان چیزهایی است که امام زمان برای مبارزه با آنها میآید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را برای مبارزه با اینها آماده کنیم"[۵۶] گوشه گیری و اکتفا با انجام و ظایف فردی و فقط دعا کردن و اشک ریختن با فلسفه انتظار سازگاری ندارد. "انتظاری که از آن سخن گفتهاند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست"[۵۷] انتظار تحرک بخش، تعهد آفرین، احساس مسؤلیت فردی و اجتماعی، درک داشتن مسائل گوناگون، دشمنشناسی و مبارزه با ظالمان و استکبار و یاری مظلومان است.امام خمینی (ره) میفرمایند: "ما اگر دستمان میرسید وقدرت داشتیم باید برویم تمام ظلمها وجورها را از عالم برداریم، تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمیتوانیم. این که هست این است که حضرت (ع) عالم را پر میکند از عدالت، نه (این که) شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید "[۵۸]همه نسبت به یکدیگر و مسایل سیاسی و اجتماعی و امت اسلامی تکلیف دارند منتظر ظهور به وظایف فردی اکتفا نمیکند. مرحوم مظفر میگوید: معنای انتظار ظهور مصلح حقیقی (ع) این نیست که مسلمانان در وظایف دینی خود دست روی دست گذاشته و در آنچه بر آنها واجب است مانند یاری حقّ، زنده کردن قوانین و دستورهای دینی، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر فروگذاری کنند و به این امید که قائم آل محمّد بیاید و کارها را در درست کند از آنها دست بردارند. هر مسلمان موظف است که خود را به انجام دستورهای اسلام مکلف بداند، برای شناسایی دین از راه صحیح از هیچ کوششی فروگذاری نکند و به توانایی خود از امر به معروف و نهی از منکر دست نکشد. پیامبر فرمود: "همه شما رهبر یکدیگر و در راه اصلاح هم مسئول هستید[۵۹] بر این اساس، یک مسلمان نمیتواند به دلیل انتظار به ظهور مهدی مصلح، از وظایف مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید؛ چه، انتظار به ظهور، نه اسقاط تکلیف میکند و نه مجوز تأخیر انداختن عمل را میدهد. سستی در وظایف دین و بیتفاوتی به آن به هیچ وجه جایز نیست.[۶۰] انتظار با رکود، خاموشی، گوشه گیری، سازش با ظالم، خمودی و تسلیم در برابر استبداد ساز گاری ندارد. "انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهی ملکوتی است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگی مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده واقعی خدا بکند. باید برای این کار آماده بود... انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگی است....انتظار فرج یعنی کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت برای آن هدفی که امام زمان (ع) برای آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخی برای آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگی انسانی، زندگی الهی، عبودیت خدا؛ این معنای انتظار فرج است"[۶۱]. اشکالات و پیامدهای اکتفا به وظایف فردی:
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین حیدری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عزیزالله حیدری، در کتاب «انتظار و انسان معاصر» در اینباره گفته است:
«درباره انتظار نظرهایی داده شده است. در کتابی به نام "حلاج[۶۳]" که به بررسی مادیگرانه درباره شخصیت حلاج پرداخته، در نقد اعتقاد به انتظار چنین میگوید: "انتظار مذهب احتراز است، مذهبی است که منتظر را به گوشهگیری میکشاند و مانع تلاش میشود. این اعتقاد از رویارویی با اهداف و مبارزه در کنار کشیده و در حاشیه میماند".این نظر بدبینانهترین دیدگاه میباشد»[۶۴].
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین مهدویفرد؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین میرزا عباس مهدویفرد، در کتاب «فلسفه انتظار» در اینباره گفته است:
«عدهای با تفسیری سطحی از انتظار گفتهاند: انتظار یعنی این که افراد هیچ تحرکی نداشته باشند و منتظر بمانند تا شخص موعود بیاید و همه امور را سامان دهد. آنان بر این عقیدهاند که انتظار موجب رکود و فرار از تعهدهای اجتماعی و بیتفاوتی نسبت به محیط اطراف و سرنوشت خود و اجتماع میشود. میرفطروس میگوید: "انتظار مذهب احتراز است، مذهبی است که منتظر را به گوشهگیری میکشاند و مانع تلاش میشود، مذهبی است که نمیتواند کاری صورت دهد، پس دهنکجی میکند و کنار میکشد"[۶۵]. آیت الله العظمی مکارم شیرازی میفرماید همین برداشت از انتظار است که عدهای را وادار نموده است تا بنویسند: "... انتظار تودههای رنجدیده را در یک عالم رؤیایی فرو میبرد و از آنچه در اطراف آنها میگذرد غافل میسازد، و آنها را به فرار از تعهدهای اجتماعی تشویق میکند. و به عبارت دیگر از نظر فردی عاملی است برای رکود و توقف و از نظر اجتماعی وسیلهای است برای خاموش ساختن جنبشهای ضدّ استعماری"[۶۶]»[۶۷].
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین شفائی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محبوب شفائی، در کتاب «موعود حق» در اینباره گفته است:
«حقیقت انتظار بسیار بالاتر از این محدودههاست. انتظار جنبه اثباتی دارد؛ یعنی آمادگی و اقدام. منتظر فرزند محبوب و دلدار عزیز، در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر میگذارد. منتظر مهدی و قائم آل محمد (ص) چگونه میتواند آماده نشود و زمینهسازی نکند، در حالی که به شمشیر زدن در رکاب پیامبر (ص) بر فرق دشمن[۶۸] تشبیه شده است. اساساً انتظار خشک و خالی، به عبارت دیگر امید ذهنی بیآنکه در جامعه تحقق یابد و آثارش آشکار شود، هیچگاه بهترین عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه فعالیتهای علمی و کار و کوشش و زمینهسازی عینی است، نه نیت بدون عمل و امید ذهنی بدون آثار عملی. پس انتظار به معنای آیندهنگری، دگرگونی است و این دگرگونی به زمینهسازی، نیاز دارد"[۶۹]. مرحوم مظفر در اعیان الشیعه میگوید: "انتظار مصلح جهان و نجاتدهنده همگان، مهدی (ع) به آن معنی نیست که درباره اجرای حقایقِ دین، دست روی دست گذاشته و کاری انجام ندهند. به خصوص درباره واجبات دینی چون جهاد در راه اجرای قوانین دین، و امر به معروف و نهی از منکر نمیتوان از خود سلب مسئولیت کرد. چرا که مسلمان، در هر حال، موظف است به احکام خدایی عمل کند. و در راه شناخت آنها گام بردارد. و تا در توان دارد، امر به معروف و نهی از منکر کند. روا نیست، به بهانه انتظار مصلح، از عمل به واجبات سر باز زد. انتظار هیچگونه تکلیفی را از مسلمانان ساقط نمیکند. و هیچگونه عملی را به تاخیر نمیاندازد. و افراد را چون چهار پایان به حال خود را نمیگذارد"[۷۰]. آیت الله صافی گلپایگانی میفرماید: "انتظار رها کردن کفار و شریران به حال خود و تسلیم امور به آنها و تملقگویی ایشان نیست. و هیچگاه از آن ترک اقدامات اصلاحی و امر به معروف و نهی از منکر فهمیده نمیشود. چگونه هنگامی که باز داشتن تبهکاران از اعمالشان ممکن است رها کردن آنها جایز باشد... چگونه ممکن است ترک امر به معروف و نهی از منکر و نهی از گناهانی که همگان، بر گناه بودن آنها گواهی میدهند جایز و روا باشد. آری... آیات و روایات، برخلاف این موضوع گواهی داده و زمان غیبت به انجام واجبات و سعی در عمل به وظایف دینی، سفارشهای فراوان نمودهاند. بنابراین، تصور اینکه، غیبت، زمانه دست روی دست گذاشتن و عملی انجام ندادن است خیالی واهی است که تنها کوتهنظران و ناآگاهان به احادیث آن را توهم مینمایند"[۷۱]. انتظار دعوت به حماسه و اقدام است و نباید پنداشت که انتظار ظهور، و چشم به راه "مهدی موعود (ع)" بودن، به گونهای، موجب از دست رفتن حرکتهای اصلاحی، و حماسههای دینی و اجتماعی است. هرگز اینگونه نیست. انتظار، دعوت به "نپذیرفتن" است، نه "پذیرفتن" نپذیرفتن باطل، نپذیرفتن بردگی و ذلت»[۷۲]. |
۷. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین نصرتالله آیتی نویسنده کتاب «دلیل روشن» در اين باره گفته است:
«انتظار حالتی نفسانی است که وقتی شدت یافت وعمق و غنا پیدا کرد از قلب به اعضا و جوارح سرازیر میشود و آثار خود را در عمل نشان میدهد و روشن است که انتظار مورد نظر پیشوایان معصوم همان انتظار عمق و غنا یافته است که موجب تلاش و مجاهدت منتظر میشود این را میتوان از پاداشهایی که برای انتظار ذکر شده دریافت به عنوان نمونه در روایات چنین وارد شده است که منتظران امام مهدی هم چون مجاهدان در رکاب پیامبر گرامی اسلاماند روشن است که انتظاری که تنها در مرحله قلب باشد و جز تأسف و اندوه قلبی اثر دیگری نداشته باشد و باعث دست روی دست گذاشتن و گوشهگیری و عزلت گردد؛ نسبتی با جهاد ندارد و نمیتواند ثواب مجاهدت در رکاب پیامبر را داشته باشد»[۷۳].
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین هدایتنیا؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین فرجالله هدایتنیا، در مقاله «امام مهدی در نگاه امام خمینی» در اینباره گفته است:
«عدهای انتظار را در این میبینند که برای تعجیل در ظهور امام زمان دعا کنند. این گروه ضمن عمل به تکالیف دینی خود، نسبت به آنچه از خطاها و معصیتها در جامعه میبینند امر به معروف هم میکنند ولی هیچ اقدام عملی برای محو ظلم و ستم انجام نمیدهند: "بعضی انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (ع) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب (ع) بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند نبودند"[۷۴]. عدهای فکر میکنند انتظار آنست که بنشینند و دعا کنند تا حضرت بیاید و خودش به مسایل رسیدگی کند. این عده گرچه به تکالیف فردی خود عمل میکنند ولی نسبت به مسایل جامعه بیتفاوت هستند. امام درباره این گروه و تفکرشان فرموده است: "یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاء الله درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم»[۷۵]. |
۹. آقای حکیمی؛ |
---|
آقای حکیمی در کتاب «خورشید مغرب» در اینباره گفته است:
«نباید پنداشت که انتظار ظهور، و چشم به راه «مهدی موعود» بودن، به گونهای، موجب از دست هشتن حرکتهای اصلاحی، و حماسههای دینی و اجتماعی است. هرگز چنین نیست. انتظار، دعوت به «نپذیرفتن» است، نه «پذیرفتن»، نپذیرفتن باطل، نپذیرفتن ستم، نپذیرفتن بردگی و ذلت. انتظار، درفش بنیادگر مقاومت است، در برابر هر ناحقی، و هر ستمی، و هر ستمگری. مجاهدات خستگیناپذیر و «فورانهای خونین» شیعه، در طول تاریخ، همواره گواه این است که در این مکتب، هیچ سازشی، و هیچ سستیی راه ندارد. شیعه، با حضور در حوزۀ «انتظار»، یعنی، انتظار غلبۀ حق بر باطل، و غلبۀ داد بر بیداد، و غلبۀ علم بر جهل، و غلبۀ خرد بر سبکسری، و غلبۀ تقوی بر گناه، و غلبۀ آگاهی بر کوربینی، همواره، آمادگی خود را برای مشارکت در نهضتهای پاک و مقدس تجدید مینماید، و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسۀ سربازان فداکار تشیع، مشعل خونین مبارزات عظیم را بر سر دست حمل میکند. به شیعه، به عنوان منتظر، دستور دادهاند، که سلاح خود را همیشه آماده داشته باشد: «لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً»[۷۶]؛ و چنین هم باید باشد. شما اگر منتظرید که کسی بیاید، و عدالت و داد را بگستراند، معلوم میشود به عدالت و داد عقیده دارید. و هرکسی نسبت به هرچه عقیده دارد، تعهد نیز دارد. بنابراین، چگونه انسان مؤمن و معتقد به عدالت و داد، و متعهد نسبت به اجرای عدالت و داد، خود، در سالهای سال دوران عمر خویش، ساکت مینشیند، و هر ظلم و ناحقی را تحمل میکند، و آرمان اعتقادی و تعهدی خویش را به کناری مینهد، تا پس از سالها و سدهها، ظهور تحقق یابد، و مصلح موعود بیاید، و عقاید و تعهدات او را تحقق بخشد. چگونه انسان معتقد متعهّد چنین خواهد کرد؟ و چگونه جامعۀ مؤمن و متعهّد چنین خواهد زیست؟ آنچه مصلح موعود و یاران او انجام میدهند، تکلیف خود آنان است در روزگار ظهور. تکلیف امروز ما چه خواهد شد؟ و اگر انجام ندهیم چگونه خواهد بود؟ نه... سستی و سکوت پذیرفته نیست؟ انتظار، دعوت به حماسه و اقدام است، و هدایت به حرکت و قیام. و چنانکه گفتهاند: «خودداری از جنگ، وسیلۀ آمدن ابرمرد نیست..»»[۷۷]. |
۱۰. دکتر نوروزی (هیئت علمی دانشگاه اصفهان)؛ |
---|
آقایان دکتر رضا علی نوروزی؛ دکتر محمد نجفی و سرکار خانم فاطمه هاشمی، در مقاله «موانع و آفات انتظار» در اینباره گفتهاند:
«از موانع تحقق امر انتظار فرج حضرت مهدی (ع) مأنوس شدن افراطی با زندگی عادی و غرق شدن در روزمرگیهاست که باعث میشود انسان، جدا از نداشتن درک درست از کاستیها و نواقص اوضاع موجود، خود را در شرایط مطلوب احساس کند و دنبال این باشد که مطابق برنامهریزیهایش زندگی خود را پیش برد و به آرمانهای محدود خود دست یابد. نتیجه این تلقی از زندگی، علاقه به حفظ شرایط موجود است و چنین فردی تلاش میکند تا وضع موجود دست نخورد و سر و سامانی که به زندگیاش داده دستخوش هیچ تغییری نشود. در چنین شرایطی مهدویت و انتظار ظهور، اموری حاشیهای، واژگانی بیروح و همردیف با واژههای دیگری باشد و هیچگونه تأثیر تربیتی و سازنده در زندگی انسان نمیگذارد. در برخی از روایات به موضوع غفلت و تغافل گروهی از مردم از امر عظیم ظهور حضرت مهدی (ع) اشاره شده است. در روایتی آمده است که در محضر امام صادق(ع) از حضرت قائم(ع) یاد شد، آن حضرت فرمود: "بدانید که هرگاه او قیام کند، حتماً مردم میگویند: این چگونه ممکن است؟ درحالی که چندین و چند سال است استخوانهای او نیز پوسیده شده است" [۷۸]. انتظار، ایمان به آینده است و لازمهاش انکار حال و تلاش برای تغییر شرایط موجود یا حداقل آرزوی تغییر وضع موجود است. کسی که از شرایط فعلی خشنود و راضی است، چگونه میتواند منتظر باشد بلکه او بیشتر یک محافظهکار است[۷۹] و از هر حادثهای که وضع موجود را متحول کند بیمناک است و چگونه میتواند منتظر حادثهای به عظمت ظهور باشد؛ چراکه با ظهور حضرت مهدی (ع) و جهت برقراری حکومت جهانی آن حضرت، تمام سامانهای امروزی دچار آشفتگی و از همگسستگی میشود. پس غفلت و تغافل موجب عدم شناخت کاستیها و نابسامانیها و در نهایت محرومیت از مواهب انتظار خواهد شد»[۸۰]. «برداشتهای ناصواب از برخی احادیث، از جمله احادیثی که در زیر مطرح میشود، به جامعهگریزی، انزوا و در حقیقت، نوعی باطنگرایی میانجامد. امام صادق (ع) میفرماید: "در دوره غیبت زبانهای خود را نگه دارید و ملازم خانههای خویش باشید"[۸۱]؛ حضرت علی (ع) میفرمایند: "در دوران غیبت خانههایتان را محل عبادت و صومعه خود قرار دهید و آتش غضا را لای دندان بگذارید (کنایه از حفظ زبان از خطر است) و خدا را بسیار یاد کنید..."[۸۲]؛ این گروه از هر گونه حضور در اجتماعات، برای انجام آداب و مناسک دینی خودداری میکنند و هرگز در حضور مردم ذکری از امام زمان (ع) و انقلاب عظیم ایشان به میان نمیآورند تا عشق و ارادتشان ظاهر نشود. در حقیقت همانطور که پرداختن به امور ظاهری برای دین و انتظار آفت است، باطنگرایی نیز برای دین و انتظار آسیبزا است؛ چراکه منتظر واقعی و ارادتمند معتقد، به تمام آداب دینی مطابق دستورات اسلام عمل میکند؛ زیرا عمل صالح، تقوا را در وجود انسان ایجاد و پایدار میکند. از طرفی انتظار، علاوه بر بعد فردی، بعد اجتماعی نیز دارد، بنابراین، منتظران واقعی باید در اجتماعات حاضر شوند و برای معرفی و محبوب کردن امام زمان (ع) و نزدیکی فرج بکوشند و با اخلاق اسلامی و موعظه حسنه، دلهای مردم را متوجه امام زمان (ع) نمایند و در اصلاح جامعه کوشش کنند و اگر نگران از دست رفتن اخلاص هستند خلوت خویش را معنویتر نمایند و بهتر و بیشتر با امام زمان (ع) و خدای مهربان مأنوس شوند. از آنجا که احادیث و توقیعات به زبان متناسب با فهم افراد و شرایط زمان تفسیر نمیشود و مفاهیم نهفته در احادیث به درستی تبیین نمیشود کجفهمیهایی از این دست کردارهای نادرستی را رقم میزند، در حالیکه از احادیث مزبور تفسیر دیگری نیز میتوان ارائه داد؟ توصیه به هوشیاری درباره حوادث دوران غیبت و بذل توجه بیشتر به خانواده و امور تربیتی فرزندان و حراست از خانه و خانواده در برابر نفوذ فرهنگ ضددینی. با توجه به تعالیم ائمه هدی (ع) و اهمیت و نقشی که خانواده در تربیت فرزندان صالح و نسل منتظر دارد برداشت اخیر صحیحتر به نظر میرسد»[۸۳]. |
۱۱. آقای دکتر قائمی (پژوهشگر حوزه و دانشگاه)؛ |
---|
آقای دکتر علی قائمی، در کتاب «نگاهی به مسأله انتظار» در اینباره گفته است:
«برداشتهای نادرست از انتظار برداشتها و اصالتها را از انسان سلب میکند و نیرومندترین عامل حرکت را به رکود و جمود مبدل میسازد. اینکه منتظر باشیم که امام خود بیاید و کارها را سر و سامان دهد بدون اینکه ما در برابرش مسئولیتی داشته باشیم فکری خطرناک و اندیشهای نادرست است. وای بر حال جامعهای که این چنین بیندیشند. اندیشههای منحط در این طریقند که در انجام وظیفه تنبلی وکوتاهی کنند. بدین نظر در جنبه انتظار بعد منفی آن را گرفته و خود را بدان سرگرم میکنند. آنان از مشی انتظار قاعد بودن، امضای وضع موجود را دریافتهاند در حالی که واقعیت خلاف آن است و چنین برداشتی نوعی تحریف و حتی ساخته دست دشمنان برای بهرهگیریهای سیاسی و اقتصادی است. انتظار نه تنها آرامش موقت نیست بلکه اعتراضی دائمی علیه بیعدالتیهاست و نه تنها تسلی دادن نیست بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق حق و ابطال باطل است. انتظار پذیرش نوعی انقلاب، تحول و تکامل، هدفداری و معنیداری است. موجبی برای دفاع جاودانه از هدف و مسلک است. سرمایهای روحی برای تکامل و تعالی و حفظ جنبههای انسانی و ایدئولوژیکی است. انتظار عامل تحرک است اسلحهای قوی و بران علیه روح مردگی است. نجات از اعتذال و کنارهگیری است. موجد تحول است، بر این اساس انتظاری خلاف چنین جهت از آن بیعرضهها و بیشخصیتهاست»[۸۴]. |
۱۲. خانم طاووسی؛ |
---|
سرکار خانم سکینه طاووسی، در کتاب «انتظار از دیدگاه اهل بیت» در اینباره گفته است:
«انتظار، تجلی کامل تربیتهای مکتب اسلام است که هم شاخص منور ابعاد عقاید حقه از قبیل توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد است و هم تربیتهای مکتب در آن متبلور شده است. انتظار جریانی در دوران عمیق غیبت است، این دوران همچون مدتی است که معلم از کلاس خارج شده تا بنگرد که شاگردان، در غیاب او چه میکنند و نسبت به تکالیف سپرده شده چه عکسالعملی دارند؟ حال شاگرد مکتب انبیاء الهی، هم این گونه است. او حاضر در کلاس دین الهی است و باید پیوسته مراقب خود باشد تا دست از پا خطا نکند و بداند که هم اکنون موقع خروج معلم از کلاس است که ورودش از جمله احتمالات بوده و امکان دارد، او را در آن حال ببیند، پس منتظر، باید در هر موقعیتی، رضایت خاطر معلم یعنی همان منتظَر را فراهم کند[۸۵]. پس از بیان این تمثیل لازم است که به آداب عصر غیبت و ذکر مقدمهای در این زمینه بپردازیم. هنگامی که در تعالیم و تکالیف دین، با بینشی عمیق، صحیح و آگاهانه، غور و تفکر میکنیم، به این نتیجه میرسیم که روزگار انتظار، روزگار رهایی، بی مسئولیتی یا به عبارتی دیگر دوران بی تفاوتی نیست، بلکه دوران حساس تکلیف است، هم تکالیف فردی و هم تکالیف اجتماعی. در این دوران مسلمانان و منتظران واقعی، باید پاسبان دین حقه الهی و تعالیم و احکام والای آن باشند و اگر عصر بی تکلیفی بود، باید تکلیف از افراد ساقط میشد. در حالی که این گونه نیست، بلکه عصر تمسک جستن به احکام الهی، باید به قوت خود پا برجا باشد، به عبارتی دیگر این چنگ زدن، نباید منفک از عمل به دستورات دینی باشد. از این رو، حضور همه افراد چه در بُعد فردی و چه در بعد اجتماعی لازمه آن است همچنین همه جوانب دین به ویژه در بُعد فعال آن باید مورد آموزش همگان واقع شود. بنابراین؛ عصر انتظار، عصر وظیفه و تکلیف است که طبق احادیث معصومین (ع) انتظار در کنار منتظر آورده شده [است]»[۸۶]. |
پرسشهای مصداقی همطراز
- چرا برداشت انحرافی از انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا افراط و تفریط در تبین کشتارهای آغاز قیام را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا طرح مباحث غیر ضروری را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عاشقنمایان دنیاطلب را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا آرزوگرایان بیعمل را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ملاقاتگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تطبیق نشانههای ظهور با وقایع را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تعیین وقت ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تعجیل در امر ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا فعالیتهای غرب و مستشرقان را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا خوگرفتن با شرایط موجود را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عافیتطلبی را به عنوان یکی از آسیبهای مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا منجیگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا غلو در محبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم درک صحیح از اضطرار به حجت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا برداشت انحرافی از مفهوم غیبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- اراده الهی و انسانی در مسئله انتظار به چه معناست؟ (پرسش)
- چرا آمیختگی نشانههای ظهور با شرایط ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا زمینهسازی از راه گسترش ظلم و فساد را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- آیا برای ظهور امام مهدی باید به افزودن ظلم و ستم کمک کرد؟ (پرسش)
- چرا کوتاهی متولیان در ارائه معارف را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- آسیبهای رفتاری مهدویت کدامند؟ (پرسش)
- چرا ایجاد هرج و مرج و بروز اختلافات شدید را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تعجیل در امر ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا بروز کسالت و سستی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا نمادگرایی افراطی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ارتباط موقت و گسسته با امام مهدی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم انسجام اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا کم فروغ شدن عواطف انسانی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا شیوع ناهنجاریهای رفتاری را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا انگیزههای غیر انسانی در روابط اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا آسیبهای سیاسی در عصر انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ابهام در آثار روانی مهدویت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا انتظار کشیدن بدون تلاش برای تغییر را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا بیتفاوتی منتظران در قبال زمینهسازی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ترس از امام و آرمانها را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا گریز از امام و آرمانها را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ترک وظایف انتظار را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ناامیدی افراد جامعه را از آسیبهای اجتماعی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم پیروی از فقها را از آسیبهای اجتماعی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا انتظار بدون تلاش برای تغییر را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ترک وظایف منتظران را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ ر.ک: حیدری، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص۳۱-۳۲
- ↑ دانش، اسماعیل، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ دانش، اسماعیل، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت، مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰-۱۱۸
- ↑ ر.ک: حسینی خامنهای، سید علی، آفتاب در سایه، دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان، ۱۱/ ۱۲/ ۱۳۶۹
- ↑ ر.ک: مصباحی، زهرا، امام زمان، ص ۱۹، ۲۳؛ صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۳؛ جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: حسینی خامنهای، سید علی، ما منتظریم، ص۱۶۱، ۱۶۲؛ مصباحی، زهرا، امام زمان، ص ۱۹، ۲۳؛ صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۳؛جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: مصباحی، زهرا، امام زمان، ص ۱۹، ۲۳؛ صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۳.
- ↑ ر.ک: حسینی خامنهای، سید علی، ما منتظریم، ص۱۶۱، ۱۶۲.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: مصباحی، زهرا، امام زمان، ص ۱۹، ۲۳؛ صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۳.
- ↑ «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ رَایَةِ الْقَائِمِ (ع) صَاحِبُهَا طَاغُوتٌ»؛ الغیبه، نعمانی، ص ۱۱۴؛ کافی، ج ۸، ص ۲۹۵.
- ↑ ر.ک: نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۱۳-۱۱۸؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.
- ↑ «بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً تَحْتَ لِوَائِهِ...». بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۲.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۷۱.
- ↑ ر.ک: آیتی، نصرت الله، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰-۱۱۸؛ هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ج۲، ص۳۶۶؛ نوروزی، رضا علی؛ نجفی، محمد، هاشمی، فاطمه، موانع و آفات انتظار، ص ۴۸-۴۹؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص۲۰۳-۲۰۴.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ «... مْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...». بحار الأنوار، ج 98، ص 264:... بهوسیله او زمین را پر از داد و عدل مىکند همینطورى که از ظلم و ستم پر شده است
- ↑ دانش، اسماعیل، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه 110.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵
- ↑ دانش، اسماعیل، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ «مَنْ لَمْ یَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۳۶
- ↑ «لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسَلِّطَنَّ اللَّهُ شِرَارَکُمْ عَلَی خِیَارِکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ»؛ بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۷۸.
- ↑ دانش، اسماعیل، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ «هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کَانَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَکَتَ هُنَیْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ کَمَنْ کَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۲.
- ↑ دانش، اسماعیل، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت؛ شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۴۹
- ↑ «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵
- ↑ دانش، اسماعیل، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ آیتی، نصرتالله، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ ر.ک: هاشمی شهیدی، سید اسدالله، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص۲۰۳ ـ ۲۰۴.
- ↑ کمال الدین، ج۲، ص ۶۴۴.
- ↑ ر.ک: شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۴۹.
- ↑ ر.ک: آیتی، نصرت الله، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت؛ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰-۱۱۸؛ هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، مجموعه مقالات سومین اجلاس مهدویت، ج۲، ص۳۶۶؛ نوروزی، رضا علی؛ نجفی، محمد، هاشمی، فاطمه، موانع و آفات انتظار، ص ۴۸-۴۹؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص۲۰۳-۲۰۴؛ دانش، اسماعیل، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان، 11/ 12/ 1369.
- ↑ ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان در مصلّاى تهران، 30/ 7/ 1381.
- ↑ در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان، 25/ 9/ 1376.
- ↑ حسینی خامنهای، سید علی، آفتاب در سایه، ص۱۸.
- ↑ انتظار بذر انقلاب، ص۹۱.
- ↑ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص۲۰۳-۲۰۴.
- ↑ نسا/ 75..
- ↑ .طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۶۷۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۳۶
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵
- ↑ الکافی، ج۸، ص۱۴۶
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۷۱.
- ↑ "شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن" سوره آل عمران، آیه 110.
- ↑ "و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد" سوره انبیاء، آیه۱۰۵.
- ↑ دانش، اسماعیل، نقش آموزه انتظار در پایداری جنبشهای اسلامی و مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ روح الله خمینی، صحیفه نور (مجموعه سخنرانیهای امام قدس سره)، ج ۲۰، ص ۱۹۶؛
- ↑ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثرفی الامام الثانی عشر، مؤسسه حضرت معصومه (ع) ۱۴۱۹ق،، ص۲۶۸؛
- ↑ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمهشعبان، ۳۰ / ۷ / ۱۳۸۱.
- ↑ بیانات در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین ۱۳۹۶/۰۲/۲۰
- ↑ دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلای تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱.
- ↑ . دیدار به مناسبت میلاد حضرت مهدی (ع) ۲۵/۰۹/۱۳۷۶
- ↑ صحیفه نور، ج ۲۰، ج ۲۰، ص ۱۹۷.
- ↑ . محمد باقرمجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج۷۲، ص۳۸.
- ↑ محمد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علی رضا مسجد جامعی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲، ص۱۱۸.
- ↑ بیانات دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه شعبان، ۲۷/ ۵ / ۱۳۸۷
- ↑ دانش، اسماعیل، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت
- ↑ این کتاب از شخصی به نام «علی میر فطروس» میباشد که قبل از انقلاب چاپ شده و نویسنده دیدگاهی ماتریالیستی تاریخی داشته است.
- ↑ حیدری، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص31-32.
- ↑ حیدری، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص ۳۱، به نقل از کتاب حلاج.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی (ع)، ص ۹۲.
- ↑ مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص110-118.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶.
- ↑ مجید حیدری نیک، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۴.
- ↑ اعیان الشیعه، ص ۵۴؛ علی، قائمی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۵۴.
- ↑ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص ۱۲۲.
- ↑ شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۴۹.
- ↑ مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ خمینی، [امام] سید روح الله، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۳.
- ↑ هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، مجموعه مقالات سومین اجلاس مهدویت، ج۲، ص۳۶۶.
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶
- ↑ حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، ص۲۶۲.
- ↑ «إِنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ يَقُولُ النَّاسُ أَنَّى ذَلِكَ وَ قَدْ بَلِيَتْ عِظَامُهُ»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ترجمه: جواد غفاری، ص۲۲۲.
- ↑ شریعتی، علی، انتظار؛ مذهب اعتراض، ص۳۶.
- ↑ نوروزی، علی رضا؛ نجفی، محمد، هاشمی، فاطمه، موانع و آفات انتظار، ص ۳۳-۳۴.
- ↑ «كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ الْزَمُوا بُيُوتَكُمْ»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ترجمه: جواد غفاری، ص۱۹۷.
- ↑ «وَ اتَّخِذُوا صَوَامِعَكُمْ بُيُوتَكُمْ وَ عَضُّوا عَلَى مِثْلِ جَمْرِ الْغَضَا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً…»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶۷.
- ↑ نوروزی، رضا علی؛ نجفی، محمد، هاشمی، فاطمه، موانع و آفات انتظار، ص ۴۸-۴۹.
- ↑ قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص30-34.
- ↑ خورشید مغرب، ص ۲۷۵.
- ↑ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص۱۰۶، ۱۰۷.