تقوا: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{علم امام}} '''تقوا''' پرهیزگاری، خویشتن داری در برابر خواهش های نفسانی،...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = فضائل اخلاقی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[تقوا در لغت]] - [[تقوا در قرآن]] - [[تقوا در حدیث]] - [[تقوا در نهج البلاغه]] - [[تقوا در اخلاق اسلامی]] - [[تقوا در کلام اسلامی]] - [[تقوا در معارف دعا و زیارات]] - [[تقوا در معارف و سیره علوی]] - [[تقوا در معارف و سیره سجادی]] - [[تقوا در معارف و سیره امام جواد]] - [[تقوا در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تقوا در معارف و سیره نبوی]] - [[تقوا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{علم امام}}
'''تقوا''' پرهیزگاری، خویشتن داری در برابر خواهش های نفسانی، پرهیز از موجبات خشم خداوند<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/8/39.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۸، ص: ۴۴۵]</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
'''تقوا''' به معنای پرهیز، حفاظت و [[مراقبت]] شدید، در اصطلاح [[اخلاقی]]، به معنای [[اطاعت]] اوامر و پرهیز از نواهی الهی است. [[آیات]] و [[روایات]] مواردی را در اهمیت تقوا بیان کرده‌اند مانند: ملاک [[کرامت]] و [[سعادت]]؛ [[بهترین]] توشه و نوعی [[پوشش]] معنوی برای [[انسان]]. [[اطاعت]] از [[امر و نهی]] [[خداوند]]؛ صدق در گفتار، [[میانه‌روی]]، [[فروتنی]]؛ [[روزه‌داری]]؛ مراعات و [[اجرای حدود الهی]] و غیره از جمله عوامل رسیدن به تقوا و البته گناه و [[نافرمانی خداوند]] مهمترین مانع در رسیدن به آن است. باید توجه داشت ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و [[اجتماعی]] خلاصه می‌‌شود مانند: [[ایمان به غیب]]؛ تشخیص [[حق]] از [[باطل]]؛ جلب [[دوستی]] [[پروردگار]]؛ [[رهایی]] از تنگناها، خطاها و [[نجات]] از [[سختی‌ها]] و [[شبهات]]؛ خنثی شدن توطئه‌های [[دشمنان]]؛ [[سبب نزول]] [[برکات الهی]] و غیره.
تقوا اسم مصدر از ریشه «و ـ ق ـ ی»، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده<ref> لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».</ref> و در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات<ref> مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».</ref> برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته‌اند<ref> مفردات، ص ۸۸۱ .</ref>، چنان که [[پیامبراکرم]]{{صل}} وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرام‌ها دانسته است<ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.</ref>.
*بر این اساس، عارفان افزون بر دوری از محرّمات، اجتناب از لذت‌های حلال دنیوی را در مراتبی از تقوا لازم شمرده‌اند<ref> المحیط الاعظم، ج ۱، ص ۲۷۸؛ التقوی فی القرآن، ص ۲۸.</ref>، پس می‌توان گفت تقوا خصوصیاتی دارد که به حسب موارد، مختلف می‌گردند و قدر جامع آن ها پرهیز از محرمات شرعی و عقلی، توجه به حق و التفات به پاکسازی عمل و به سوی مجرای طبیعی و متعارف اعمال حرکت کردن است، همان گونه که فجور، فاصله گرفتن از حالت اعتدال و خارج شدن از جریان طبیعی کارهاست<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۸۴، «وقی».</ref> و از آغاز پیدایش ایمان در دل مؤمن تا آخرین درجه کمال، همواره ملازم مؤمن است و در هر مرحله‌ای اقتضایی دارد؛ مانند محافظت نفس از عذاب و آتش، پرهیز از سخطِ خدا و مخالفت با وی و اجتناب از دوری و محجوبیت از خداوند<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۸۵ - ۱۸۶، «وقی».</ref>.
*واژه تقوا و دیگر مشتقات ریشه آن ۲۵۸ بار در قرآن کریم آمده‌اند و مباحثی گوناگون را دربردارند؛ چون معنوی بودن تقوا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }}﴾}}<ref> فرمود: ای ابلیس! تو را چه می‌شود که با فروتنان نیستی؟؛ سوره حج، آیه: ۳۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ }}﴾}}<ref> بی‌گمان خداوند دل‌های کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو می‌دارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت؛ سوره حجرات، آیه: ۳.</ref>، تقوا بهترین پوشش معنوی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ }}﴾}}<ref> ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است  و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۶.</ref>، تقوا ملاک برتری انسان‌ها {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ }}﴾}}<ref> ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است ؛ سوره حجرات، آیه: ۱۳.</ref>، تقوا بهترین توشه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الأَلْبَابِ }}﴾}}<ref> حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید؛ سوره بقره، آیه: ۱۹۷.</ref>، علل تقوا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۳.</ref>، آثار تقوا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا وَالَّلائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِن نِّسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَالَّلائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُوْلاتُ الأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا }}﴾}}<ref> پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید؛ و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است  و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است.و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیده‌اند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید می‌آورد.این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند؛ سوره طلاق، آیه: ۲ - ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد  و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است؛ سوره انفال، آیه: ۲۹.</ref> و ویژگی های متقیان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ }}﴾}}<ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست،  رهنمودی برای پرهیزگاران است.همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند.و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند؛ سوره بقره، آیه: ۲ - ۴.</ref>.
*برخی مشتقات تقوا در قرآن تنها در معنای لغوی آن به کار رفته‌اند؛ مانند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا }}﴾}}<ref> اگر کافر شوید چگونه از روزی که کودکان را پیر می‌کند، پروا می‌توانید کرد؟؛ سوره مزمل، آیه: ۱۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ }}﴾}}<ref> خداوند از آنچه آفریده است سایه‌بان‌هایی برای شما قرار داد و از کوه‌ها غارهایی برایتان نهاد و تنپوش‌هایی برایتان پدید آورد که شما را از گرما نگه می‌دارد و تنپوش‌هایی که شما را از (گزند) جنگتان نگه می‌دارد؛ بدین‌گونه خداوند نعمتش را بر شما تمام می‌گرداند باشد که گردن نهید؛ سوره نحل، آیه: ۸۱.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ }}﴾}}<ref> مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۸.</ref>.
*در آیه‌ای نیز تقوا مضاف الیه واژه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كَلِمَةَ }}﴾}} است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا }}﴾}}<ref> یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره فتح، آیه: ۲۶.</ref> بیشتر مفسران گفته اند: مراد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَلِمَةَ التَّقْوَى}}﴾}} کلمه توحید یعنی قول {{عربی|اندازه=150%|" لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّه‏"}} است<ref> التبیان، ج ۴، ص ۲۴۷؛ ج ۹، ص ۳۳۴؛ تفسیر مجاهد، ج ۲، ص ۶۳؛ تفسیر الثوری، ص ۲۷۸؛ جامع البیان، ج ۶، ص ۱۳۵ - ۱۳۸.</ref> و نیز روایاتی کلمه تقوا را [[رسول خدا]]{{صل}}، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} دانسته اند<ref> جامع البیان، ج ۲۶، ص ۱۳۵؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۷۴؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۸۴؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۶۱۴.</ref>.
*اطلاق کلمه تقوا بر [[امامان]]{{عم}} یا از این روست که آن‌ها کلمات الهی‌اند و همان طور که کلمات از ضمیر خبر می‌دهند، آنان مراد خداوند را بیان می‌کنند یا بدان جهت است که ولایت ایشان و پذیرفتن [[امامت]] آنان انسان را از آتش جهنم نگه می‌دارد<ref> بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۵.</ref>، چنان که در بعضی از روایات از ولایت [[امیرمؤمنان]] به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَلِمَةَ التَّقْوَى}}﴾}} یاد شده است<ref> بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۸۰ ؛ تأویل الآیات الظاهره، ص ۵۷۷.</ref> در  زیارت‌های زیادی همچون زیارت [[امام حسین]]{{ع}} در اربعین، عید فطر و قربان شهادت داده می‌شود که امامان از فرزندان او، کلمه تقوایند<ref> بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۳۲ ، ۳۵۳.</ref>.
==قلبی بودن تقوا و فراگیری حوزه‌های آن==
*تعبیر تقوای قلوب در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }}﴾}}<ref> حقیقت این است؛ و هر کس نشانه‌های (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بی‌گمان، این (کار) از پرهیزگاری دل‌هاست ؛ سوره حج، آیه: ۳۲.</ref> می‌رساند که تقوا امری معنوی و مرتبط با روح و نفس انسان است<ref> مجمع البیان، ج ۷ ،ص ۱۳۳؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۷۴؛ اطیب البیان، ج ۹، ص ۲۹۸.</ref> و همچون اعمال نیست که متشکل از حرکات و سکنات و از نظر ظاهری، مشترک بین طاعت و معصیت باشد و همچنین از عناوینی نیست که بتوان آن را قطعاً از افعالی چون احسان، طاعت و امثال این‌ها انتزاع کرد و به شکلی حتمی به تقوای عامل آن پی‌برد<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۳۷۴؛ اطیب البیان، ج ۹، ص ۲۹۸.</ref>.
*آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ }}﴾}}<ref> بی‌گمان خداوند دل‌های کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو می‌دارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت؛ سوره حجرات، آیه: ۳.</ref> نیز می‌رساند که تقوا با قلب پیوند دارد.
*برپایه روایات معصومان{{عم}} هم تقوا امری قلبی و نفسی است، چنان که به فرموده [[رسول اکرم]]{{صل}} هر چیزی معدنی دارد و معدن تقوا قلوب عاقلان است<ref> روضة الواعظین، ص ۴.</ref> یا این حدیث که تقوا ریشه ایمان است<ref> تحف العقول، ص ۲۱۷.</ref>.
*تقوا دارای حوزه‌های گوناگونی است و امور اعتقادی، اخلاقی و رفتاری را دربرمی‌گیرد، از این رو برخی به استناد نخستین آیات سوره بقره گفته‌اند که خداوند در آیات یاد شده اوصافی را برای متقیان ذکر می‌کند که هریک بیانگر شعبه‌ای از تقواست؛ از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ }}﴾}} تقوای اعتقادی و از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُقِيمُونَ الصَّلاةَ }}﴾}} تقوای عبادی و از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ }}﴾}} تقوای مالی و غیر مالی (همچون مقام و موقعیت) مراد است<ref> نمونه، ج ۱، ص ۸۱؛ تسنیم، ج ۲، ص ۱۷۵ - ۱۷۷.</ref>.
*شعبه‌ها و موارد تقوا در آیات فراوان نام برده شده‌اند و برخی از آن‌ها عبارت‌اند از توحید و پرستش خدا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟؛ سوره اعراف، آیه: ۶۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و به راستی نوح را به سوی قوم وی فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که شما را خدایی جز او نیست، آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟؛ سوره مؤمنون، آیه: ۲۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> آنگاه از خود آنان پیامبری در میانشان فرستادیم که: خداوند را بپرستید، شما را خدایی جز او نیست، آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟؛ سوره مؤمنون، آیه: ۳۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ }}﴾}}<ref> فرشتگان را با روح  از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید؛ سوره نحل، آیه: ۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا }}﴾}}<ref> یاد کن آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند  و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره فتح، آیه: ۲۶.</ref>، ایمان به کتاب‌های آسمانی، آیات و احکام الهی، پیامبران و تسلیم محض بودن در برابر ایشان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ }}﴾}}<ref> آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده  است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است؛ سوره حشر، آیه: ۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ }}﴾}}<ref> و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانه‌ای از پروردگارتان برای شما آورده‌ام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ }}﴾}}<ref> و به آنچه فرو فرستاده‌ام ، که کتاب نزد شما را راست می‌شمارد، ایمان آورید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید  و تنها از من پروا کنید؛ سوره بقره، آیه: ۴۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ }}﴾}}<ref> من برای شما پیامبری امینم.پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۷ - ۱۰۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ }}﴾}}<ref> پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید؛ سوره شعراء، آیه: ۱۱۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! از خداوند و پیامبرش پیش نیفتید و از خداوند پروا کنید که خداوند شنوایی داناست؛ سوره حجرات، آیه: ۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ }}﴾}}<ref> و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند؛ سوره نور، آیه: ۵۲.</ref>، عدالت در رفتار و گفتار {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلاً سَدِيدًا }}﴾}}<ref> و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای می‌نهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند؛ سوره نساء، آیه: ۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید  و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره مائده، آیه: ۸.</ref>، امر به نماز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى }}﴾}}<ref> و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمی‌خواهیم که خود، تو را روزی می‌دهیم و سرانجام نیک برای پرهیزگاری است ؛ سوره طه، آیه: ۱۳۲.</ref>، اتمام حج و عمره {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}﴾}}<ref> و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید ؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است؛ سوره بقره، آیه: ۱۹۶.</ref>، دستور دادن به یادآوری خدا در ایام خاص حج {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  وَاذْكُرُواْ اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ }}﴾}}<ref> و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از خداوند پروا کنید و بدانید که نزد او گرد آورده می‌شوید؛ سوره بقره، آیه: ۲۰۳.</ref>، اجتناب از صید خشکی در حال احرام {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَائِرَ اللَّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلائِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبَرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است؛ سوره مائده، آیه: ۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِيَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ }}﴾}}<ref> شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهره‌ای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده می‌شوید پروا کنید؛ سوره مائده، آیه: ۹۶.</ref>، پرهیز از ربا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید ؛ سوره بقره، آیه: ۲۷۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! ربا را که (سودی) بسیار در بسیار  است مخورید و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۳۰.</ref>، دوری از نجوا به قصد گناه و تجاوز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلا تَتَنَاجَوْا بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! هنگامی که رازگویی می‌کنید به گناه و دشمنخویی و نافرمانی با پیامبر رازگویی نکنید و به نیکی و پرهیزگاری راز گویید! و از خداوند که نزد او گرد آورده می‌شوید پروا کنید؛ سوره مجادله، آیه: ۹.</ref>، لزوم وصیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۰.</ref>، ادای امانت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُواْ كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> و اگر در سفر بودید و نویسنده‌ای نیافتید، (سند شما) گروهایی است دریافت شده و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۳.</ref>، پاس داشتن حق در نوشتن دیون و ادای شهادات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْا أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُواْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ وَإِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُواْ كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ  }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست.و اگر در سفر بودید و نویسنده‌ای نیافتید، (سند شما) گروهایی است دریافت شده و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۲ - ۲۸۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَأَصَابَتْكُم مُّصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لاَ نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلاَ نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الآثِمِينَ فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِن شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ  ذَلِكَ أَدْنَى أَن يَأْتُواْ بِالشَّهَادَةِ عَلَى وَجْهِهَا أَوْ يَخَافُواْ أَن تُرَدَّ أَيْمَانٌ بَعْدَ أَيْمَانِهِمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاسْمَعُواْ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمی‌فروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمی‌داریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود.پس اگر دانسته شود که آن دو گواه خیانت کرده‌اند، دو تن دیگر از میان همان کسانی که آن دو شاهد سزاوارتر در حق آنان خیانت کردند، جای آن دو را می‌گیرند و به خداوند سوگند می‌خورند که: گواهی ما درست‌تر از گواهی آن دو تن است و ما (از راستی) تجاوز نکرده‌ایم که اگر کنیم بی‌گمان از ستمکاران خواهیم بود.این (روش) نزدیک‌تر است به اینکه گواهی دادن را درست به جای آورند یا بترسند که سوگندهایی جایگزین سوگندهای آنان شود و از خداوند پروا کنید و گوش فرا دهید و خداوند گروه نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند؛ سوره مائده، آیه:۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>، پرهیختن از استهزا، عیبجویی، لقب زشت دادن، گمان بد، تجسّس، غیبت و بدگویی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلا تَنَابَزُوا بِالأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ  يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است.ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است؛ سوره حجرات، آیه: ۱۱ - ۱۳.</ref>.
==اهمیت و جایگاه تقوا==
*از منظر قرآن فقط اعمال متقیان پذیرفته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد؛ سوره مائده، آیه: ۲۷.</ref> و به کاری که بنیان آن براساس تقوا نباشد، هرگز اعتنایی نیست<ref> مفردات، ص ۶۵۳، «قبل»؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۳۰.</ref>، هرچند ساختن مسجد باشد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند.هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند  و خداوند پاکیزگان را دوست می‌دارد.آیا کسی که بنیان خود را بر پروا از خداوند و خشنودی (او) نهاده بهتر است یا آنکه بنیان خود را بر لب پرتگاهی در حال ریزش گذارده است که او را به درون آتش دوزخ فرو می‌لغزاند ؟ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمایی نمی‌کند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۷ - ۱۰۹.</ref>؛ نیز بر پایه روایات  فراوانی شرط قبولی اعمال تقواست<ref> جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص ۶۷.</ref>.
*تقوا دستور خداوند به [[خاتم پیامبران]]{{صل}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا }}﴾}}<ref> ای پیامبر! از خداوند پروا کن و از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن، بی‌گمان خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره احزاب ، آیه: ۱.</ref> و نیز سفارش او به پیروان اسلام و دیگر ادیان  الهی است و چنانچه ویژگی دیگری بیش از آن به صلاح بندگان و در خوبی، جامع تر و در ارزش عظیم تر و در عبودیت فراگیرتر می‌بود، خداوند مهربان به آن وصیت می‌کرد<ref> سفینة البحار، ج ۴، ص ۷۳۴.</ref{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللَّهَ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا }}﴾}}<ref> و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است؛ و ما به کسانی که به آنان پیش از شما کتاب (آسمانی) داده شده است و به شما، سفارش کرده‌ایم که از خداوند پروا کنید و اگر کفر ورزید، باری، آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است بی‌گمان از آن خداوند است و خداوند بی‌نیازی ستوده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۱.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} نیز به رعایت تقوای الهی سفارش کرده<ref> سفینة البحار، ج ۴، ص ۷۳3.</ref>، آن را سرآمد کارها<ref> جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸،ص ۶۴.</ref> و بزرگ‌ترین وصیت دانسته‌اند<ref> سفینة البحار، ج ۴، ص ۷۳۳.</ref>.
*در قرآن کریم از تقوا با اوصافی یاد شده که بیانگر اهمیت و جایگاه ویژه آن از دیدگاه قرآن‌اند:
۱. '''تقوا بهترین پوشش معنوی'''
*تقوا بهترین پوشش معنوی است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ }}﴾}}</ref> ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است  و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۶.</ref>،  خداوند متعالی در این آیه پس از یادآوری لباس ظاهری انسان که عورت وی را می‌پوشاند و مایه زیبایی اوست به ذکر لباس باطنی و معنوی می‌پردازد که بدی‌های باطنی انسان مانند شرک، گناهان، رذایل و جز این‌ها را می‌پوشاند. این لباس همان تقواست که خداوند مردم را به آن امر کرده است و پیداست که ذلّت آشکار شدن بدی‌های باطنی، شدیدتر و تلخ‌تر و ماندگارتر است، از این رو لباس تقوا بهتر از لباس ظاهر است.
*نیز به فرزندان آدم هشدار می‌دهد که شیطان شما را نفریبد و لباس تقوایی را که بر اندام شما پوشاندیم و فطرت شما را بر آن سرشتیم از شما نگیرد، آن گونه که لباس پدر و مادر شما را با حیله از تن ایشان به درآورد، در نتیجه عورت آنان نمایان گشت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ }}﴾}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۷.</ref> برای لباس تقوا تفاسیر دیگری نیز هست؛ مانند لباس جنگ<ref> مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۳۲؛ زادالمسیر، ج ۳، ص ۱۲۴.</ref> (زره، خود  و...)، آنچه انسان با آن عورت ظاهری خود را می‌پوشاند<ref> جامع البیان، ج ۸، ص ۱۹۷؛ غریب القرآن، ص ۳۱۰.</ref> و لباس متقیان در قیامت؛ لیکن هیچ یک از این تفاسیر با سیاق آیه هماهنگ نیستند<ref> المیزان، ج ۸، ص ۷۰ - ۷۱.</ref> روایات نیز تفاسیری برای لباس تقوا برمی‌شمارند<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۱؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۶۸؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۵ - ۱۶.</ref> که در حقیقت بیان مصداق است<ref> بحارالانوار، ج ۸۰، ص ۱۶۸؛ المیزان، ج ۸، ص ۸۸.</ref> و با تفسیر ارائه شده تعارضی ندارد.
۲. '''تقوا بهترین توشه معنوی'''
*قرآن در ضمن بیان بعضی احکام حج به برگرفتن توشه از اعمال نیک<ref> احکام القرآن، ج ۱، ص ۳۷۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۲۵؛ التبیان، ج ۲، ص ۱۶۶.</ref> فرمان داده و از تقوا به عنوان بهترین توشه یاد می کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الأَلْبَابِ }}﴾}}</ref> حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید؛ سوره بقره، آیه: ۱۹۷.</ref>،  ذکر این مطلب در ضمن بیان اعمال حج، یا برای آن است که حج سزاوارترین عملی است که انسان باید در آن در پی انجام دادن هرچه بیشتر کارهای نیک باشد<ref> مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۲۵؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۲۸۴.</ref> یا از آن روست  که همان گونه که انسان در سفر حج نیازمند توشه مادی کافی و مناسب است، در عزیمت به آخرت نیز محتاج اندوخته معنوی تقواست و چون انسان در سفر پرمخاطره حج به ضرورت زاد و نیاز مبرم به آن پی می برد، به خوبی می‌تواند دریابد سفر آخرت نیز بی‌توشه تقوا  میسّر نیست و از آنجا که حرکت به سوی آخرت بسی پرمخاطره‌تر از سفرهای دنیایی و رحلتی جاودانه است، نیاز انسان به توشه آخرت بسیار بیشتر و اساسی‌تر است<ref> مواهب الرحمن، ج ۳، ص ۱۵۲.</ref> و  این از لطافت، ظرافت و حکمت کلام الهی و مصداق تشبیه معقول به محسوس است که موضوع توشه تقوا و نیز لباس تقوا را همراه مناسب‌ترین موضوع مرتبط با آن دو بیان کرده است؛ به گونه‌ای که مطلب کاملا حسّی می‌شود و اثر شگرفی از خود به جا می‌گذارد<ref> تسنیم، ج ۱، ص ۴۴.</ref>.
*در روایات نیز به فراهم آوردن توشه آخرت سفارش شده است<ref> عیون الحکم، ص ۲۰۰، ۲۰۲؛ بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۰۵، ۳۳۳.</ref>، چنان که [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} ضمن استشهاد به آیه یاد شده فرموده است: ای فرزند آدم! همانا تو از زمانی که از مادر زاییده شدی یکسره در نابودی عمرت به سر می بری، پس از آنچه در اختیار داری برای روزی که در پیش‌داری آخرت چیزی کسب و ذخیره کن. همانا مؤمن برای آخرت توشه برمی‌گیرد و کافر فقط مشغول لذت بردن و بهرهوری از دنیاست و به فکر آخرت نیست<ref> بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۲.</ref>.
۳. '''تقوا تنها ملاک کرامت، سعادت و امتیاز حقیقی'''
*میان مرد و زن، عرب و عجم و گروه ها، قبائل مختلف و نژادهای گوناگون انسان فرقی نیست و همه از یک پدر و مادرند، پس از این جهت بر یکدیگر برتری ندارند و برتری فقط در رعایت تقواست و با تقواتر در پیشگاه خداوند گرامی‌تر است<ref> معدن الجواهر، ص ۲۱؛ کنزالعمال، ج ۳، ص ۹۳.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ }}﴾}}</ref> ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است ؛ سوره حجرات، آیه:۱۳.</ref>،
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است: خداوند در قیامت به همه انسان‌ها خطاب می‌کند که من شما را به اموری فرمان دادم؛ ولی آن‌ها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب خود را بالا بردید و امروز من منسوبان به خود را بالا می‌برم و نسب‌های شما را فرو می‌نهم. کجایند متقیان؟<ref> بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۶۴.</ref> برپایه این روایت پرهیزگاران به خدا منسوب‌اند.
*[[حضرت عیسی]]{{ع}} در پاسخ کسی که پرسید: کدامین مردم برترند، دو مشت خاک برداشت و گفت که کدام یک از این دو برتر است؛ آن گاه فرمود که مردم همه از خاک آفریده شده اند و گرامی‌ترین آنها نزد خدا پرهیزگارترین ایشان است<ref> مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۰۷؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۹۷.</ref>.
*آیه ۳۲ سوره احزاب نیز می‌رساند زنان پیامبر در صورتی مقام و جایگاهشان از دیگر زنان بالاتر است که بیشتر از دیگران تقوا را رعایت کنند و درباره دین خداوند با احتیاط‌تر باشند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَّعْرُوفًا }}﴾}}<ref> ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید؛ سوره احزاب، آیه: ۳۲.</ref><ref> التبیان، ج ۸، ص ۳۳۸؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۱۹۶؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۰۸ - ۳۰۹.</ref>.
==عوامل تقوا==
۱. '''پیروی از صراط مستقیم و دوری از راه های دیگر'''
*تقوای دینی بدون تبعیت از صراط مستقیم و اجتناب از راه‌های دیگر به دست نمی‌آید<ref> المیزان، ج ۷، ص ۳۷۸ - ۳۷۹.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره انعام، آیه: ۱۵۳.</ref>، همان گونه که در آیه ۱۷ سوره محمد بخشیدن تقوا بر تسلیم شدن در برابر فطرت پاک انسانی و پیروی از حق<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۳۹.</ref> مترتب گشته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ }}﴾}}<ref> و (خداوند) بر رهیافتگی آنان که رهیافته‌اند می‌افزاید و به آنان پارسایی (در خور) شان را ارزانی می‌دارد؛ سوره محمد، آیه: ۱۷.</ref>. خداوند طریق هدایت و کسب تقوا را به انسان [[الهام]] و برای وی بیان کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا }}﴾}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد ؛ سوره شمس، آیه: 8.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> و خداوند بر آن نیست که گروهی را پس از راهنمایی گمراه گذارد تا برای آنها روشن گرداند از چه پرهیز کنند؛ به راستی خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۵.</ref>.
۲. '''مراعات و اجرای حدود الهی'''
*از آنجا که خداوند امور دشواری چون قصاص را به انگیزه پرهیز از آتش با اجتناب از معاصی واجب ساخته است، می‌توان اجرای حدود الهی و از جمله قصاص را از عوامل تقوا دانست {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۹.</ref>، هرچند برخی احتمال داده اند مراد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }}﴾}} در این آیه تنها پرهیز از قتل باشد نه مطلق تقوی از هر جهت<ref> التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۶۳.</ref>.
۳. '''روزه داری'''
*روزه داری سبب تقویت اراده، مقاومت در برابر شهوات و فروکش کردن هواهای نفسانی و در نهایت، رسیدن به تقواست<ref> التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۷۷.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۳.</ref>.
۴. '''یادآوری پیام های آسمانی'''
*پذیرش جدّی کتاب های آسمانی و یادآوری پیام‎های آن‌ها می‌تواند انسان‌ها را به تقوا برساند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم. (و گفتیم) آنچه به شما دادیم با توانمندی بگیرید و از آنچه در آن است یاد کنید، باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۶۳.</ref>، از این رو خداوند اصل نزول قرآن و وعیدهای آن را و نیز در آیه ۱۸۷ سوره بقره بیان آیات خویش را به جهت حصول تقوا و تحرز از دشمنی و لجاجت با حق خوانده<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۱۳ - ۲۱۴.</ref> است و نیز هدف تبیین آیات خویش را متقی شدن مردم معرفی کرده است.
۵. '''پرستش خدا'''
*در آغاز سوره بقره پس از بیان حال متقیان، کافران و منافقان مردم به عبادت پروردگار خویش فرا خوانده شده‌اند تا به متقیان پیوسته، از کافران و منافقان جدا شوند <ref> المیزان، ج ۱، ص ۵۷.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۲۱.</ref>.
==مراتب و درجات تقوا==
*برخی آیات تقوا و ایمان را با هم مرتبط می‌دانند؛ مانند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ }}﴾}}<ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست،  رهنمودی برای پرهیزگاران است.همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند.و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند؛ سوره بقره، آیه: ۲ - ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}﴾}}<ref> نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.</ref> بر این اساس می توان گفت متقیان همان مؤمنان هستند که طبقات و درجات مختلفی دارند، بنابراین تقوا همانند ایمان درجاتی دارد<ref> المیزان، ج ۱، ص ۴۳؛ ج ۶، ص ۱۲۸ - ۱۲۹.</ref>.
*برخی به عدد مراتب ده گانه ایمان درجاتی ده گانه برای تقوا برشمرده اند<ref> التقوی فی القرآن، ص ۵۲ - ۵۳؛ المحیط الاعظم، ج ۱، ص ۲۸۳.</ref> و آیاتی از قرآن کریم نیز به گونه ای بیانگر درجات تقوا و بالاترین مرتبه آن یعنی تقوای خاص الخاص است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید ؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۲.</ref> به فرموده [[امام صادق]]{{ع}} حق تقوا این است که خداوند به گونه ای اطاعت شود که هرگز معصیتی همراه آن نباشد و به شکلی  از وی یاد شود که هیچ گاه فراموش نگردد و به طوری از او سپاسگزاری شود که هیچ کفرانی با آن صورت نپذیرد<ref> معانی الاخبار، ص ۲۴۰؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۹.</ref>.
*[[حضرت علی]]{{ع}} درباره این آیه فرمود: قسم به خدا کسی جز ما [[اهل بیت]] به آن عمل نکرده است؛ ما هستیم که خدا را یاد می کنیم و هیچ گاه او را فراموش نمی‌کنیم؛ ماییم که خدا را شاکریم و هرگز وی را ناسپاسی نمی‌کنیم و ما هستیم که او را اطاعت کرده و هرگز نافرمانی نخواهیم کرد؛ آن گاه حضرت فرمود: چون این آیه نازل شد، صحابه گفتند: ما توان عمل به آن را نداریم، پس خداوند آیه{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًا لّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }}﴾}}<ref> هر چه می‌توانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره تغابن، آیه: ۱۶.</ref> را ـ به عقیده برخی ناسخ آیه یاد شده است<ref> جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۹.</ref>ـ نازل فرمود<ref> البرهان، ج ۱، ص ۶۶۷.</ref>.
*آیه ۱۶ سوره تغابن تلویحاً به مراتب و درجات میانی تقوا یعنی تقوای خاص نیز اشاره دارد، زیرا بسته به اختلاف توانایی افراد و میزان درک و همت آنان در رعایت تقوای الهی، درجات و مراتب متفاوتی از آن پدید می‌آید<ref> المیزان، ج ۳، ص ۳۶۷ - ۳۶۸.</ref>. آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ }}﴾}}</ref> ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است ؛ سوره حجرات، آیه: 13.</ref> نیز به تفاوت تشکیکی تقوا اشاره دارد<ref> نمونه، ج ۲۲، ص ۲۰۳ - ۲۰۶.</ref>؛ همچنین آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُواْ إِذَا مَا اتَّقَواْ وَّآمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّآمَنُواْ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّأَحْسَنُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ }}﴾}}<ref> آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند در آنچه خورده‌اند تا هنگامی که پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند سپس پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند آنگاه پرهیزگار باشند و نیکی ورزند گناهی بر آنان نیست و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد؛ سوره مائده، آیه: ۹۳.</ref> تدرّج در تقوا را می‌رساند<ref> المیزان، ج ۶، ص ۱۳۰.</ref>.
*گفتنی است نازل ترین مرتبه تقوا، پرهیز از کیفر مانند آتش جهنم است که در آیه ۱۳۱ سوره آل عمران {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ }}﴾}}<ref> و از آن آتش پروا کنید که برای کافران آماده شده است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۳۱.</ref> <ref> تسنیم، ج ۲، ص ۳۷۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ }}﴾}}<ref> و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است؛ سوره بقره، آیه: ۲۴.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ }}﴾}}<ref> ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند؛ سوره تحریم، آیه: ۶.</ref> یاد شده و تقوای عام نام گرفته است.
==آثار تقوا==
*آثار تقوا به دنیوی و اخروی و آثار دنیوی به فردی و اجتماعی قسمت می‌شوند؛ برخی آثار فردی تقوا عبارت‌اند از هدایت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه: ۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }}﴾}}<ref> آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیده‌اند  و آنانند که رستگارند؛ سوره بقره، آیه: ۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىَ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref> کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد ؛ بگو:پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸۳.</ref>، قدرت تشخیص حق از باطل: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ }}﴾}}</ref> ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است؛ سوره انفال، آیه: ۲۹.</ref>، جلب دوستی پروردگار: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> چرا، (بازخواست خواهند شد ولی) آن کس که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری ورزد (بداند) بی‌گمان خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد ؛ سوره آل عمران، آیه: ۷۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد؛ سوره توبه، آیه: ۴.</ref>، برونرفت از تنگناها، نجات از سختی ها و شبهات و آسان شدن کارها و مشکلات<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۶۰.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا }}﴾}}</ref> هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید؛ سوره طلاق، آیه: ۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا }}﴾}}</ref> و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند؛ سوره طلاق، آیه: ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى }}﴾}}<ref> امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد،و آن وعده نیکوترین (بهشت) را راست بشمارد.زودا که او را در راه (خیر و) آسانی قرار دهیم ؛ سوره لیل، آیه: ۵ - ۷.</ref>، روزی غیر مترقبه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ }}﴾}}</ref> سوره طلاق، آیه: ۲ - ۴.</ref> که به فرموده [[امام صادق]]{{ع}} این روزی برکتی است که خداوند به مال انسان می‌دهد<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۶۰؛ بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۸۱؛ الصافی، ج ۵، ص ۱۸۸.</ref>، اصلاح کارها: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلا سَدِيدًا يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و سخنی استوار بگویید.تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است؛ سوره احزاب، آیه: ۷۰ - ۷۱.</ref>. که به گفته برخی مفسران اصلاح عمل به این است که خداوند آن را بپذیرد یا از سر لطف انسان را به انجام دادن کار صالح موفق کند<ref> تفسیر شبر، ص ۳۷۱.</ref>، بشارت های الهی: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}﴾}}<ref> آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند،در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه: ۶۳ - ۶۴.</ref> این بشارت ها وعده های خداوند در قرآن مجید به متقیان است<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۲۸.</ref> و به گفته ای مراد بشارت ملائکه رحمت به پرهیزگاران هنگام مرگ<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۲۸.</ref> و بر اساس روایتی، رؤیای نیکوی خود مؤمن یا دیگران درباره وی است<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۲7.</ref> برپایه آیه ۹۷ سوره مریم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا }}﴾}}<ref> باری، جز این نیست که ما آن (قرآن) را به زبان تو آسان (بیان) کردیم تا بدان پرهیزگاران را نوید رسانی و گروهی ستیزه‌جو را بیم دهی؛ سوره مریم، آیه: ۹۷.</ref> که بیان می کند  مفاهیم قرآن برای بشارت دادن به متقیان با بیان [[پیامبر گرامی]]{{صل}} ساده و فهم پذیر شده است، تفسیر نخست قوی‌تر است و بیشتر این بشارت‌ها به استناد آیات دیگر، بشارت‌هایی هدایتی و موعظه ای و تذکرگونه است که انسان را از ورطه سقوط  و عذاب الهی می‌رهاند و به بهشت جاودان و نعیم ابدی رهنمون می‌گردد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الم ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> الف، لام، میم. این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست،  رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه: ۱ - ۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۳۸.</ref>.
*بعضی آثار اجتماعی تقوا که گاهی در کنار صبر بر آن تأکید شده عبارت‌اند از بهره‌مندی از برکات آسمان و زمین {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ }}﴾}}<ref> و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه: ۹۶.</ref>، برخورداری از امداد الهی: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ }}﴾}}<ref> چرا؛ (بی‌گمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار  یاری خواهد رساند.و خداوند آن را جز مژده‌ای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دل‌هاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۵ -۱۲۶.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> این ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم  روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه: ۱۹۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ }}﴾}}<ref> بی‌گمان خداوند با کسانی است که پرهیزگاری می‌ورزند و با کسانی است که نیکوکارند؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۸.</ref>، حفظ و حراست الهی و خنثا شدن توطئه‌های دشمنان: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ }}﴾}}<ref> چون نیکی‌یی به شما رسد آنان را غمگین می‌کند و چون بدی‌یی دامنگیرتان شود از آن شادمان می‌شوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام می‌دهند فراگیر است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۰.</ref> و ایمن بودن از عذاب الهی: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَنجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و آنان را که ایمان آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند رهایی بخشیدیم؛ سوره نمل، آیه:۵۳.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ  أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ }}﴾}}<ref> و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم پس آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما شبانه به آنان فرا رسد و آنها خفته باشند؟ و آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما میان روز، به آنان فرا رسد و آنان سرگرم بازی (و بازیچه این جهان) باشند؟؛ سوره اعراف، آیه: ۹۶.</ref>.
*پاره ای از آثار اخروی تقوا عبارت‌اند از آخرت نیکو، فرجام پسندیده و رستگاری: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  وَزُخْرُفًا وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> و زیورهایی و همه اینها چیزی جز برخورداری زندگانی این جهان نیست و جهان واپسین نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است؛ سوره زخرف، آیه: ۳۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| تِلْكَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الأَرْضِ وَلا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره قصص، آیه: ۸۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }}﴾}}<ref> آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیده‌اند  و آنانند که رستگارند؛ سوره بقره، آیه: ۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ }}﴾}}<ref> و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید ؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۹.</ref>، پاداش آخرتی عظیم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ }}﴾}}<ref> کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ }}﴾}}<ref> اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ }}﴾}}<ref> اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید، (خداوند) پاداش‌هایتان را می‌دهد؛ سوره محمد، آیه: ۳۶.</ref>، زدوده شدن کینه از دل‌های متقیان و ایجاد برادری میان ایشان در آخرت و روز قیامت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ادْخُلُوهَا بِسَلامٍ آمِنِينَ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ }}﴾}}<ref> اما پرهیزگاران در بوستان‌ها و (کنار) چشمه‌سارانند.در آن با تندرستی و ایمنی درآیید!و آنچه کینه است از دل آنان می‌زداییم و برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند؛ سوره حجر، آیه: ۴۵ - ۴۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الأَخِلاَّء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> در آن روز دوستان دشمن یکدیگرند مگر پرهیزگاران؛ سوره زخرف، آیه: ۶۷.</ref>، نجات از آتش عذاب و جهنم سوزان، خوف و اندوه و بدی‌ها: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا }}﴾}}<ref> سپس کسانی را که پرهیزگاری ورزیده‌اند رهایی می‌بخشیم و ستمگران را در آن درافتاده به زانو وا می‌نهیم؛ سوره مریم، آیه: ۷۲</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ }}﴾}}<ref> و خداوند آنان را که پرهیزگاری ورزیده‌اند با رستگاریشان می‌رهاند، نه عذاب به آنان می‌رسد و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره زمر، آیه: ۶۱</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ لا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ فَضْلا مِّن رَّبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ }}﴾}}<ref> بی‌گمان این همان است که در آن تردید می‌ورزیدید.پرهیزگاران در جایگاهی امنند،در بوستان‌ها و (کنار) چشمه سارها،از دیبای نازک و دیبای ستبرجامه می‌پوشند در حالی که رویاروی یکدیگرند.چنین است، و زنان سیاه چشم درشت دیده‌ای را همسر آنان گردانیدیم.آنجا هر میوه‌ای را با آرامش  فرا پیش می‌خوانند.جز مرگ نخستین (که داشتند) در آنجا مرگ را نمی‌چشند و (خداوند) آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است ...به بخششی از سوی پروردگارت؛ این همان رستگاری سترگ است؛ سوره زمر، آیه: ۶۱</ref>، برتری بر کافران در روز قیامت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ اتَّقَواْ فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ}}﴾}}<ref> زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند؛ سوره بقره، آیه: ۲۱۲.</ref>، بهره‌مندی از بهشت و نعمت‌های آن: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ }}﴾}}<ref> پرهیزگاران نزد پروردگارشان بهشت پرنعمت دارند؛ سوره قلم، آیه: ۳۴</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ }}﴾}}<ref> بی‌گمان پرهیزگاران در بهشت‌ها و در نعمتی پایدارند.بدانچه خداوند به آنان داده است؛ سوره طور، آیه: ۱۷ - ۱۸</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ }}﴾}}<ref> بی‌گمان پرهیزگاران در بوستان‌ها و (کنار) جویبارانند؛ سوره قمر، آیه: ۵۴</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ }}﴾}}<ref> بگو آیا (می‌خواهید) شما را به بهتر از آن آگاه سازم؟ برای کسانی که پرهیزگارند نزد پروردگارشان بوستان‌هایی است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و (آنان را) همسرانی پاکیزه و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و خداوند به (کار) بندگان، بیناست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ }}﴾}}<ref> اما آنان که از پروردگارشان پروا کردند غرفه‌هایی خواهند داشت که بر فراز آنها غرفه‌هایی دیگر ساخته‌اند، از بن آنها جویبارها روان است؛ بنابر وعده خداوند، خداوند در وعده خلاف نمی‌ورزد ؛ سوره زمر، آیه: ۲۰</ref>.
*نعمت‌های ویژه ابرار در سوره انسان به استناد آیه ۱۸۹ سوره بقره {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى }}﴾}}<ref> (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۹</ref> برای پرهیزگاران نیز هست. آیات ۵ - ۲۲ سوره انسان به اتفاق مفسران شیعه<ref> تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۸؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۱؛ الصافی، ج ۵، ص ۲۶۱.</ref> و بسیاری از مفسران [[اهل سنت]] <ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۲۴۲ - ۲۴۳؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۴۰۳ - ۴۰۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۳۰.</ref> در  شأن [[حضرت علی]]{{ع}}، [[حضرت فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} فرود آمده‌اند و مراد از «ابرار» در این سوره ایشان‌اند که مصداق بارز پرواپیشگان‌اند.
==ویژگی‌های متقیان==
۱. '''ایمان به غیب، روز بازپسین، ملائکه، پیامبران خدا، کتاب های آسمانی و... '''
*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ }}﴾}}<ref> نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ }}﴾}}<ref> و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند؛ سوره بقره، آیه: ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ }}﴾}}<ref> به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و به کارهای خیر می‌شتابند و آنان از شایستگانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۱۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ }}﴾}}<ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست،  رهنمودی برای پرهیزگاران است.همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند.و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند؛ سوره بقره، آیه: ۲ - ۴.</ref> ایمان به غیب یعنی گرویدن به اموری که با حواس پنج گانه درک نمی‌شوند  همچون اصول دین (توحید، نبوت، امامت، معاد و...) و ایمان به فرشتگان، بهشت و دوزخ، حساب، رجعت، قیام حجت الهی و... . <ref> تفسیر منسوب به امام عسکری{{ع}}، ص ۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۲۱؛ تسنیم، ج ۲، ص ۱۸۱ - ۱۸۲.</ref>.
۲. '''ترس از خدا و نگرانی درباره قیامت'''
*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاء وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ }}﴾}}<ref> و به راستی به موسی و هارون فرقان و روشنایی و یادکردی  برای پرهیزگاران دادیم؛آنان که از پروردگارشان در نهان می‌هراسند و از رستخیز می‌ترسند؛ سوره انبیاء، آیه: ۴۸ - ۴۹.</ref> [[غیب]] در این آیات، مکان‌های خلوت و دور از چشم مردم است<ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۸۱؛ ج ۹، ص ۲۲۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۹۵؛ زادالمسیر، ج ۵، ص ۲۴۷.</ref>.
۳. '''برپا داشتن حقیقت نماز'''
*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُقِيمُونَ الصَّلاةَ }}﴾}}<ref> نماز را برپا می‌دارند؛ سوره بقره، آیه:۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَقَامَ الصَّلاةَ ... وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ }}﴾}}<ref> سوره بقره، آیه: ۱۷۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَنْ أَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِيَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ }}﴾}}<ref> و به ما گفته‌اند که نماز را بپا دارید و از او پروا کنید و اوست آن کس که به سوی وی گرد آورده می‌شوید؛ سوره انعام، آیه: ۷۲.</ref> پرهیزگاران نماز را از محدوده لفظ و مفهوم بیرون برده، وجود عینی آن را در محدوده جان خویش متمثل می‌سازند، به گونه‌ای که حقیقت نماز ناهی از فحشاء و منکر را درمی‌یابند و سپس در جامعه تجلّی می‌بخشند و با تبلیغ و تعلیم دیگران برای یافتن روح نماز، به اقامه آن در جامعه می‌پردازند<ref> تسنیم، ج ۲، ص ۱۵۵ ، ۱۶۵.</ref>.
۴. '''زکات دادن و انفاق مال در راه خدا'''
*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ }}﴾}}<ref> و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند؛ سوره بقره، آیه: ۲ - ۴.</ref>  متقیان از روزی‌های مادی (ثروت، غذا و ...) و معنوی خود (جاه و مقام و دانش و...) در راه خدا انفاق می‌کنند. آیه ۱۷۷ سوره بقره نیز زکات دادن را از صفات آنان می‌شمارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.</ref> و آیاتی نیز ایشان را در حال توانگری و تهیدستی، اهل انفاق و گشاده دست می‌خوانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
}}﴾}}<ref> و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید.همان کسان که در شادی و رنج می‌بخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردم‌اند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۳۳ - ۱۳۴.</ref>.
۵. '''آمرزش خواهی از خدا و عدم اصرار بر گناه'''
*پرهیزگاران در پی گناهشان خدا را یاد و استغفار می‌کنند و دانسته بر گناهانی که انجام داده‌اند اصرار نمی‌ورزند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| و وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> و کسانی که چون (کار) ناشایسته‌ای می‌کنند یا به خویش ستم روا می‌دارند خداوند را به یاد می‌آورند و از گناهان خود آمرزش می‌خواهند- و چه کس جز خداوند گناهان را می‌آمرزد؟- و (آن کسان که) بر آنچه کرده‌اند دانسته پافشاری نمی‌کنند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۳۵.</ref>.
*هرگاه فکر گناه از ذهنشان بگذرد خدا و ثواب و عقاب او را به یاد می‌آورند و با روشن‌بینی آن گناه را ترک می‌کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ }}﴾}}<ref> بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۰۱.</ref> بر اساس روایتی، مراد  از{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ}}﴾}} گناهی است که بنده آهنگ آن می‌کند، پس در این هنگام خدا را به یاد می‌آورد و پس از آن به زشتی قصد خود بصیرت می‌یابد و با آگاهی آن را رها می‌کند<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۴۴؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۳۵؛ بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۸۷.</ref>؛ همچنین از صفات پرواپیشگان، استغفار در سحرگاهان است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَبِالأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ }}﴾}}<ref> و سحرگاهان آمرزش می‌خواستند؛ سوره ذاریات، آیه: ۱۸.</ref>.
۶ - ۷.''' وفا به عهد و صبر در سختی ها و جنگ'''
*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُواْ عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد؛ سوره توبه، آیه: ۴.</ref>.
۸ - ۱۱. '''پاکی، احسان، فرونشاندن خشم و گذشت از لغزش ها'''
*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاؤُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ }}﴾}}<ref> مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد؛ سوره نحل، آیه: ۳۱ - ۳۲.</ref>. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| طَيِّبِينَ}}﴾}} به طهارت از شرک تفسیر شده است<ref> زادالمسیر، ج ۴، ص ۴۴۳.</ref> و آیه ۷۳ سوره زمر به طهارت متقیان از گناهان: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ }}﴾}}<ref> و آنان را که از پروردگارشان پروا کردند دسته‌دسته به سوی بهشت گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند و درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنان بگویند: درود بر شما، خوش آمدید، جاودانه در آن درآیید؛ سوره زمر، آیه:۷۳.</ref>؛ همچنین آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ }}﴾}}<ref> پرهیزگاران در بوستان‌ها و (کنار) چشمه‌سارانند.آنچه را پروردگارشان به آنان داده است دریافت می‌دارند که آنان پیش از آن نیکوکار بودند؛ سوره ذاریات، آیه: ۱۵- ۱۶.</ref> و آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}﴾}}<ref> نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.</ref> ، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ }}﴾}}<ref> و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید.همان کسان که در شادی و رنج می‌بخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردم‌اند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۳۳ - ۱۳۴.</ref> و آیه ۱۳۴ سوره آل عمران به فرو بردن خشم و گذشت ایشان از لغزش‌های مردم اشاره دارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ }}﴾}}. بر پایه آیه ۲۳۷ سوره بقره عفو به تقوا نزدیک‌تر است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى }}﴾}}<ref> و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیک‌تر است ؛ سوره بقره، آیه: ۲۳۷.</ref>.
۱۲ - '''تعظیم شعائر الهی'''
*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }}﴾}}</ref> فرمود: ای ابلیس! تو را چه می‌شود که با فروتنان نیستی؟؛ سوره حج، آیه: ۳۲.</ref>.
۱۳ - '''رعایت عدالت'''
{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى }}﴾}}<ref> دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است ؛ سوره مائده، آیه: ۸.</ref>، روایات نیز به پرهیزگاران و اوصاف آنان پرداخته اند؛ امیرمؤمنان [[حضرت علی ابن ابی طالب]]{{ع}} در خطبه معروف به «همّام» در وصف آنان فضایلی را برشمرده است؛ همچون داشتن راه و روش نیکو، میانه‌روی در پوشش، فروتنی در رفتار، چشم‌پوشی از حرام، گوش سپردن به فراگیری علم سودمند، بزرگ جلوه کردن خدا و کوچک بودن غیر او در چشم آنان، یقین داشتن به بهشت به گونه‌ای که گویا آن را دیده و از نعمت‌های آن برخوردارند، یقین به جهنم به طوری که گویا آن را دیده و در آن معذّب‌اند، ایمن بودن مردم و دیگر آفریدگان از شر آنان، لاغر بودن بدن، کم و سبک بودن خواسته‌ها، عفّت نفس، صبر بر سختی‌ها، راضی نشدن به عمل کم، کم شمردن عمل زیاد خود، متهم کردن خود، هراس داشتن از تعریف‌های دیگران در حق آنان و ... . <ref> نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.</ref>.
*نیز آن حضرت{{ع}} برای اهل تقوا نشانه‌هایی برشمرده است که با آن‌ها شناخته می‌شوند؛ مانند راستی در گفتار، امانتداری، وفا به عهد، پراکندن نیکویی، خوش خلقی، زیادی حلم و پیروی از دانش<ref> الخصال، ص ۴۳۸؛ بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۸۲؛ مشکاة الانوار، ص ۹۵، ۱۵۹.</ref> و همچنین عمل خالصانه، آرزوی کوتاه و غنیمت شمردن فرصت‌ها<ref> غررالحکم، ج ۲، ص ۱۲۴؛ میزان الحکمه، ج ۴، ص ۳۶۳۴.</ref>.


==منابع==
== معناشناسی ==
*[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/8/39.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۸، ص: ۴۴۵]
=== معنای لغوی ===
تقوا در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و [[مراقبت]] شدید و فوق العاده<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».</ref> آمده است. تقوا یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و حراست از [[عذاب الهی]] باشد. «[[متّقی]]» کسی است که دائماً در حفظ و پناه وقایه‌ای در مقابل [[زشتی‌ها]] و امور مضر است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۱۸۵؛ [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>.


==پانویس==
=== معنای اصطلاحی ===
{{پانویس2}}
در ادبیات [[معارف اسلامی]] تقوا به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از [[محرمات]] و مکروهات<ref>مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».</ref>. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته‌اند<ref>مفردات، ص ۸۸۱.</ref>، چنان که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} وجه [[نامگذاری]] [[پرهیزگار]] به [[متّقی]] را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه [[پرهیز از حرام‌ها]] دانسته است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.</ref>.<ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا - خراسانی (مقاله)|تقوا]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]]، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>


{{دانشنامه امامت-خرد}}
«تقوا» در اصطلاح [[اخلاقی]]، به معنای [[اطاعت]] اوامر و پرهیز از نواهی الهی و حفظ نفس از بیم [[خشم]] [[خدای تعالی]] است<ref>‌خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۳۹–۴۰.</ref>. در اصطلاح [[عرفانی]] نیز به معنای [[حفظ]] [[حدود الهی]] و [[وفا]] بر عهد است<ref>‌کاشانی، لطائف الاعلام، ۱۷۷.</ref>. همچنین تقوا به معنای [[حق]] را در [[فضایل]] سپر و مانع خود قراردادن و نسبت دادن همه [[کمالات]] به حق و خود را در نقایص سپر حق قرار دادن و نسبت دادن همه نقائص به خود است<ref>‌قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۰۶.</ref>. برخی نیز تقوا را حفظ نفس از [[مخالفت]] [[اوامر و نواهی]] [[حق]]، همراه با ترک امور مشتبه می‌دانند<ref>‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.</ref>.


[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
تقوا با واژه ورع مرتبط است. اگرچه ورع غیر از تقواست، اما در بسیاری از موارد به همان معنای تقوا به‌کار می‌رود. ورع به معنای شدت خودنگهداری و سختگیری بر نفس<ref>‌فراهیدی، کتاب العین، ۲/۲۴۲.</ref> و در اصطلاح، به معنای خودنگهداری و [[حفظ]] خویش از [[معاصی]] و مشتهیات<ref>‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۱۷۵–۱۸۰.</ref> و [[پرهیز از حرام]] و [[شبهه]]<ref>‌کاشانی، شرح منازل، ۲۶۴.</ref> است؛ در واقع ورع اخص از تقواست<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>.
[[رده:مدخل وابسته به علم معصوم]]
 
[[رده:مجرای علم لدنی معصوم]]
== پیشینه ==
[[رده:تقوا]]
در [[ادیان الهی]] به تقوا توجه شده است؛ چنان‌که در [[کتاب مقدس]] به تقوا و دوری از [[افعال]] [[زشت]] امر شده است و بر تقوا با عنوان حقیقتی که نه تنها در [[دنیا]]، بلکه در [[آخرت]] نیز سودمند است، تأکید شده است<ref>کتاب مقدس، نامه اول پولس به تیموتائوس، ب۴، ۸.</ref>. تقوا در [[فرهنگ]] و [[معارف الهی]]، ارج و اهمیت ویژه‌ای دارد.
 
در [[قرآن کریم]] از تقوا با عنوان بهترین [[لباس]]<ref>‌سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref> و بهترین توشه<ref>‌سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> یاد شده، [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به تقوا فراخوانده است<ref>‌سوره آل عمران، آیه ۱۰۲؛ سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref>. در منابع روایی نیز باب ویژه‌ای به آن اختصاص داده شده است<ref>‌کلینی، الکافی، ۲/۷۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۲۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۵۷.</ref>. بعضی [[روایات]]، آن را کلید درهای بسته، ذخیره [[رستاخیز]]، ابزار [[آزادی]] [[انسان]] از [[بردگی]] [[شیطان]] و وسیله نجات از هر امر مهلک معرفی کرده‌اند<ref>‌نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، خ۲۲۱، ۳۲۹.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
 
== اهمیت تقوا از نگاه [[قرآن]] و [[احادیث]] ==
باتوجه به [[آیات]] و [[روایات]] مواردی در بیان اهمیت تقوا بیان شده است که عبارت‌اند از:
# '''تقوا ملاک [[کرامت]] و [[سعادت]]:''' [[خداوند متعال]] ملاک [[برتری]] [[انسان‌ها]] را داشتن تقوا و [[پرهیزکاری]] می‌‌داند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. همچنین در روایتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: «[[خداوند]] در [[قیامت]] به همه [[انسان‌ها]] خطاب می‌کند من شما را به اموری [[فرمان]] دادم؛ ولی آنها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب و [[قوم]] عشیرۀ خودتان را بالا بردید، اما امروز من [[منسوبان]] به خود را بالا می‌برم و نسب‌های شما را نابود می‌‌کنم. سپس [[متقیان]] را مورد خطاب قرار می‌‌دهد و می‌‌گوید کجایند [[متقیان]]؟»<ref>{{متن حدیث|یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمَرْتُکُمْ فَضَیَّعْتُمْ مَا عَهِدْتُ إِلَیْکُمْ فِیهِ وَ رَفَعْتُمْ أَنْسَابَکُمْ فَالْیَوْمَ أَرْفَعُ نَسَبِی وَ أَضَعُ أَنْسَابَکُمْ أَیْنَ‏ الْمُتَّقُون}}؛ ‏ بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۶۴. </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
# '''[[بهترین]] توشه:''' تقوا [[بهترین]] توشه معنوی است. چنانکه در آیۀ {{متن قرآن|تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> از تقوا به عنوان [[بهترین]] توشه یاد شده است<ref>ر. ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>. همچنین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با [[خداوند]] اینچنین مناجات می‌‌کردند: «خدایا! همه ما را در مسیر [[هدایت]] و تقوا را ‌توشۀ راه و [[بهشت]] را پایانِ کارمان ما قرار بده»<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: اللَّهُمَّ اجْمَعْ أَمْرَنَا عَلَی الْهُدَی وَ اجْعَلِ التَّقْوَی زَادَنَا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنَا}}؛ الأمالی للصدوق، ص۴۲۱، ح۵۵۹، روضه الواعظین، ص۴۹۵؛ بحارالأنوار، ج۷۰، ص۳۷۸، ح </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ص ۲۸۴-۲۸۵. </ref>
# '''[[پوشش]] معنوی:''' تقوا [[بهترین]] [[پوشش]] معنوی است: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref>. [[خداوند متعال]] در این [[آیه]] پس از یادآوری [[لباس]] ظاهری [[انسان]] به ذکر [[لباس]] [[باطنی]] و معنوی تحت عنوان تقوا می‌پردازد که بدی‌های [[باطنی]] [[انسان]] مانند [[شرک]]، [[گناهان]] و [[رذائل اخلاقی]] را می‌پوشاند. اما اینکه چرا تقوا از نگاه [[قرآن]] [[بهترین]] [[پوشش]] معنوی است، شاید بدین [[دلیل]] که در [[روایات]]، تقوا به عنوان [[لباس]] [[پاکیزه]] معرفی شده است، چنانکه سعید بن ابی هلال از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] می‌‌کند هرگاه [[پیامبر]] آیۀ {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}}<ref>«بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد،» سوره شمس، آیه ۹.</ref> را می‌خواند، می‌‌فرمود: «خدایا! به نفس من تقوا عطا کن و آن را [[پاکیزه]] فرما که برای [[تزکیه]] و [[پاکیزه]] کردن آن، تو بهترینی»<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی هِلَالٍ: کَانَ رَسُولُ اللَّه‏{{صل}} إذا قَرَأَ هذه الایة ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا﴾ وقف ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا وَ أَنْتَ وَلِیُّهَا وَ مَوْلَاهَا وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا}}؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۱۸۷، ح۱۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۸۷؛ ح۱۱۱۹۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۴۳۶؛ تفسیر الفخر الرازی، ج۳۱، ص۱۹۴؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۳۳۸، ح۱۴۸۱ عن أبی هریره و کلّها نحوه، کنز العمّال، ج۲، ص۶۹۶، ح۵۱۱۳ و راجع، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۸۸ ح۷۳. </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ص ۲۸۴-۲۸۵. </ref>
 
== حقیقت تقوا ==
[[قرآن کریم]]، تقوا را امری [[قلبی]] و [[باطنی]] می‌داند<ref>سوره حج، آیه ۳۲؛ ‌طبرسی، مجمع البیان، ۷/۱۳۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳/۵۶.</ref> که مانند لباسی [[انسان]] را در برابر [[ناملایمات]] [[حفظ]] می‌کند<ref>سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref> [[امام‌ صادق]]{{ع}} نیز تقوا را امری [[قلبی]] شمرده<ref>‌صدوق، صفات الشیعه، ۲۷.</ref> و آن را به حضور در مواضع [[امر الهی]] و [[غیبت]] در مواضع نهی الهی [[تفسیر]] کرده است<ref>ابن‌فهد، عدة الداعی، ۳۰۳.</ref>.
 
تقوا وسیله [[پوشش]] زشتی‌های باطن و حضور در محضر [[ربوبیت]] است<ref>‌امام‌ خمینی، سرّ الصلاة، ۴۹.</ref> و ورع به این معنا نیست که شخص پیشانی اهل عبادت داشته باشد و از [[مردم]] [[اعراض]] کند، بلکه طبق روایتی از رسول خدا{{صل}}<ref>‌طوسی، الامالی، ۵۳۶.</ref> حقیقت تقوا در [[قلب]] است<ref>‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۸۵.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
 
== مراتب و اقسام ==
[[قرآن کریم]] به رعایت تقوا در حد [[استطاعت]] و توان امر کرده<ref>سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref> و در بعضی از [[آیات]] نیز به رعایت حقِّ تقوا توصیه شده است<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref>. بعضی از [[مفسران]] جمع میان این دو [[آیه]] را این‌گونه [[تفسیر]] کرده‌اند که رعایت حقِّ تقوا از طرفی بسته به عبودیتی است که هیچ‌گونه [[خودخواهی]] و غفلتی در آن نباشد و از طرف دیگر رعایتش برای بیشتر [[مردم]] امکان‌پذیر نیست؛ لذا جمع میان آیات به این است که هر کسی به قدر توان، باید در مسیر حقِّ تقوا قدم بردارد<ref>‌طباطبایی، المیزان، ۳/۳۶۷.</ref>.
 
علمای اخلاق، تقوا را دارای مراتبی می‌دانند و معتقدند هر کس بالاترین مرتبه [[ایمان]] را داشته باشد و جوهر [[روح]] و روانش از همه صاف‌تر باشد، مراتب بالاتری از تقوا خواهد داشت؛ در مقابل، [[معاصی]] و ترک تقوا سبب ضعف ایمان، [[قساوت قلب]] و وقوع [[شرک]] می‌گردد<ref>‌طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۶.</ref>.
 
بعضی از اهل معرفت، برای تقوا سه مرتبه ذکر کرده‌اند:
# تقوای عوام که [[پرهیز از محرمات]] است.
# تقوای [[خواص]] که پرهیز از اسناد [[کمالات]] [[افعال]] و صفات به خود است.
# تقوای خواص از کاملان که پرهیز از اسناد وجود به غیر [[حق‌تعالی]] در فعل، صفت و ذات است<ref>‌قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳۶.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
 
سه نوع تقوا برای انسان‌های [[متقی]] وجود دارد:
# تقوای مقدماتی: تقوای مقدماتی یعنی تقوایی که فرد را به صورت خودکار به انجام [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] سوق نمی‌دهد، بلکه [[اعمال]] توسط فرد از روی تکرار، تلاش و [[تحمیل]] حاصل می‌‌شود.
# ملکۀ تقوا: این ملکه بر اثر ممارست و تلاش در مرحلۀ اول تقوا یعنی تقوای مقدماتی ایجاد می‌‌شود.
# تقوای گزینشی: تقوا گزینشی یعنی اینکه فرد برخی [[اعمال]] مانند [[نماز خواندن]] و [[زکات]] دادن را انجام می‌‌دهد، اما نسبت به بعضی از [[اعمال]] که باید در آن تقوا رعایت شود [[سستی]] کرده و رعایت نمی‌کند، در واقع فرد نسبت به تمام امور تقوا را رعایت نمی‌کند به این نوع تقوا، تقوای گزینشی می‌‌گویند<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۶۸.</ref>.
 
== عوامل ایجاد تقوا ==
برخی از عواملی که موجب ایجاد تقوا می‌‌شوند عبارت‌اند از:
# '''[[اطاعت]] از [[امر و نهی]] [[خداوند]]:''' در روایتی [[امام صادق]] {{ع}} برای به دست آوردن تقوا فرمودند: «تقوا آن است که همان جایی باشی که [[خداوند]] تو را به آن امر کرده و هرگز در جایی که از آن نهیت کرده است نباشی»<ref>بحارالأنوار، ج۷، ص۲۸۵. </ref>.
# '''صدق در گفتار، [[میانه‌روی]]، [[فروتنی]]،''' عمل نافع، [[یقین]] به [[بهشت و جهنم]]، بزرگ داشتن [[خداوند]]، عواملی است که می‌‌تواند موجب به وجود آمدن تقوا شود<ref>نهج البلاغة، چاپ عبده، خطبه ۱۹۱.</ref>.
# '''[[روزه‌داری]]:''' [[روزه‌داری]] سبب تقویت اراده، [[مقاومت]] در برابر [[شهوات]] و فروکش کردن [[هواهای نفسانی]] و در نهایت، رسیدن به تقواست<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
# '''[[پیروی]] از [[صراط مستقیم]] و دوری از راه‌های دیگر''' تقوای [[دینی]] بدون [[تبعیت]] از [[صراط مستقیم]] و اجتناب از راه‌های دیگر به دست نمی‌آید<ref> المیزان، ج ۷، ص ۳۷۸ - ۳۷۹.</ref>.<ref>سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref>، همان گونه که در [[آیه]] ۱۷ [[سوره محمد]] بخشیدن تقوا بر [[تسلیم شدن]] در برابر [[فطرت]] [[پاک]] [[انسانی]] و پیروی از حق<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۲۳۹.</ref> مترتب گشته است.
# '''مراعات و [[اجرای حدود الهی]]''' از آنجا که [[خداوند]] امور دشواری چون [[قصاص]] را به انگیزه پرهیز از [[آتش]] با اجتناب از [[معاصی]] [[واجب]] ساخته است، می‌توان [[اجرای حدود الهی]] و از جمله [[قصاص]] را از عوامل تقوا دانست<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref>.
# '''یادآوری پیام‌های آسمانی''' پذیرش جدّی [[کتاب‌های آسمانی]] و یادآوری پیام‎های آنها می‌تواند [[انسان‌ها]] را به تقوا برساند<ref>سوره بقره، آیه ۶۳.</ref>.<ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائره المعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
 
در بعضی [[روایات]]، سبب و منشأ تقوا، [[ایمان]]<ref>‌آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۲۷۱.</ref> و [[معرفت به خداوند]]<ref>‌مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۹۵.</ref> شمرده شده است. بعضی علمای اخلاق<ref>‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱/۱۵۴–۱۵۵.</ref> سبب تقوا را ایمان به خدا و [[معرفت]] و [[یقین]] به آثار گناه و ثواب و عقاب می‌دانند؛ زیرا هرچه یقین بیشتر باشد، پرهیز از [[گناهان]] بیشتر است و کسی که بداند [[خداوند]] پیوسته حاضر و ناظر به احوال اوست، در همه حالات، در پنهان و آشکار، [[ادب]] را رعایت کرده، از هر مخالفتی پرهیز می‌کند<ref>‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
 
== موانع و طریق تحصیل ==
[[گناه]] و [[نافرمانی خداوند]] ناشی از نقصان یقین شخص<ref>امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.</ref> و تعلق [[قلب]] به [[حب دنیا]] و حب نفس ([[کید]] نفس)<ref>‌امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۴۹؛ امام‌ خمینی، سرّ الصلاة، ۳۰–۳۱.</ref> است که نفس به واسطه کوچک نشان‌دادن گناهان، [[انسان]] را به ارتکاب آنها می‌کشاند<ref>‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>. برخی علمای اخلاق، ازجمله راه‌های دستیابی تقوا را [[مخالفت]] با [[هوای نفس]]، به کمک [[روزه]] و امثال آن می‌دانند که سبب قوت نفس در پرهیز از گناهان می‌شود<ref>‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۱۳۶.</ref>. آنان معتقدند [[محاسبه]] نفس در همه حرکات و سکنات، سبب حصول تقوا می‌شود؛ به این معنا که [[بنده]] از نفس خود در انجام [[وظایف]] و [[تکالیف]] و جبران خطاها حساب‌کشی کند و در صورت کوتاهی، آن را [[سرزنش]] و بازخواست کند<ref>‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۹۹–۱۰۰.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
 
== آثار و فوائد ==
ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و [[اجتماعی]] خلاصه می‌‌شود:
# '''اثرات تقوا در حوزه فردی:'''
## اثرات مادی تقوا: تقوا فقط امری ورای [[زندگی]] و در راستای پیشرفت‌های معنوی نیست، بلکه در مسیر عادی و مادی [[زندگی]] عنصر بسیار موثر برای کمک رسانی به [[متقین]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷.</ref>، چنانکه در [[قرآن]] هم به این موضوع اشاره شده است، به این بیان که [[متقین]] سرانجام [[زمین]] را به [[ارث]] می‌‌برند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>. همان‌گونه که مالک [[بهشت]] هم خواهند شد<ref>سوره مؤمنون، آیه ۱۰ ـ ۱۱.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۰۵-۲۰۶؛ [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۵۸.</ref>
## [[ایمان به غیب]]: تقوا سبب پیدا شدن [[ایمان به غیب]] برای [[متقین]] می‌‌شود: سوره بقره، آیه ۳.</ref> نکته ای که در این صفت [[مقدس]] وجود دارد این است، [[ایمان به غیب]] با [[علم به غیب]] متفاوت است در واقع [[ایمان به غیب]] مرحله ای بالاتر از [[علم به غیب]] است<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۳۶۲.</ref>.
## تقوا سبب تشخیص [[حق]] از [[باطل]] برای [[متقین]] خواهد شد<ref>سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>.
## تقوا عاملی موثر برای جلب [[دوستی]] [[پروردگار]] برای [[متقین]] می‌‌شود<ref>سوره آل عمران، آیه ۷۶.</ref>، فایدۀ چنین [[دوستی]] به معنای دریافت تمام [[نیکی]] و خیر توسط تقواست، چنانکه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در نامه‌ای که به وسیلۀ [[محمّد بن ابی بکر]] برای [[مردم مصر]] نوشتند، این عبارت را نیز آوردند<ref>بحار الأنوار، ج ۷۰ ص ۶۶. </ref>.
## تقوا موجب [[رهایی]] از تنگناها، خطاها و [[نجات]] از [[سختی‌ها]] و [[شبهات]] و آسان شدن [[کارها]] و [[مشکلات]] [[متقین]] می‌‌شود<ref>نهج البلاغه، چاپ عبده، خطبه ۱۵۵. </ref>.
## عمل همراه با تقوا ناچیز نیست: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «هیچ عملی با [[تقوی]] اندک نیست و چگونه عملی با توجه به تقوا ناچیز و اندک باشد آنچه پذیرفته می‌شود اندک است»<ref>اصول کافی، ج۲، ص۷۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸. </ref>
# '''اثرات تقوا در حوزه [[اجتماعی]]:'''
## [[حفظ]] [[شعائر]]: تقوا سبب می‌‌شود [[متقین]] [[شعائر اسلامی]] را [[حفظ]] کنند.
## تقوا سبب خنثی شدن توطئه‌های [[دشمنان]] خواهد شد<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.</ref>.
## تقوا [[سبب نزول]] [[برکات الهی]] برای همۀ [[متقین]] خواهد شد<ref>سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.
## تقوا موجب نزول [[امداد الهی]] برای [[متقین]] خواهد شد<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
 
تقوا در [[گستره علم]]، ضامن [[حفظ]] [[اعتقاد]] و [[سعادتمندی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]<ref>‌امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۰۰.</ref> و [[تربیت]] صحیح نسل‌های [[آینده]] تاثیر دارد، [[تطمیع‌ها]] و [[تهدیدها]] در دانشمند [[متقی]]، تأثیری نمی‌گذارد و او را از رسالتش باز نمی‌دارد<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۷۲ و ۸/۳۰۳.</ref>. [[علم]] بدون تقوا موجب [[فساد]] و [[تباهی]] است<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۰۰.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.</ref>
 
== ویژگی‌های [[متقین]] ==
در [[آیات]] و [[روایات]] ویژگی‌هایی برای [[متقین]] بیان شده است مانند:
# '''[[ایمان به غیب]]، روز بازپسین، [[ملائکه]]، [[پیامبران خدا]]، [[کتاب‌های آسمانی]] و... '''<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۷، سوره آل عمران، آیه ۱۱۴، سوره بقره، آیه ۲ - ۴.</ref>، [[ایمان به غیب]] یعنی گرویدن به اموری که با حواس پنج گانه [[درک]] نمی‌شوند همچون [[اصول دین]] ([[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]] و...) و [[ایمان]] به [[فرشتگان]]، [[بهشت و دوزخ]]، حساب، [[رجعت]]، [[قیام]] [[حجت الهی]] و...<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری {{ع}}، ص ۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۲۱؛ تسنیم، ج ۲، ص ۱۸۱ - ۱۸۲.</ref>.
# '''برپا داشتن [[حقیقت]] [[نماز]]'''<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۷، سوره انعام، آیه ۷۲.</ref>، [[پرهیزگاران]] [[نماز]] را از محدوده لفظ و مفهوم بیرون برده، وجود عینی آن را در محدوده [[جان]] خویش متمثل می‌سازند، به گونه‌ای که [[حقیقت]] [[نماز]] ناهی از فحشاء و منکر را درمی‌یابند و سپس در [[جامعه]] تجلّی می‌بخشند و با [[تبلیغ]] و [[تعلیم]] دیگران برای یافتن [[روح]] [[نماز]]، به اقامه آن در [[جامعه]] می‌پردازند<ref>تسنیم، ج ۲، ص ۱۵۵، ۱۶۵.</ref>.
# '''[[زکات]] دادن و [[انفاق مال]] در [[راه خدا]]'''<ref>سوره بقره، آیه ۲ - ۴.</ref>، [[متقیان]] از روزی‌های مادی ([[ثروت]]، غذا و...) و معنوی خود (جاه و مقام و [[دانش]] و...) در [[راه خدا]] [[انفاق]] می‌کنند. [[آیه]] ۱۷۷ [[سوره بقره]] نیز [[زکات]] دادن را از صفات آنان می‌شمارد و آیاتی نیز ایشان را در حال [[توانگری]] و تهیدستی، [[اهل]] [[انفاق]] و گشاده دست می‌خوانند.
# '''[[آمرزش]] خواهی از [[خدا]] و عدم اصرار بر گناه''' [[پرهیزگاران]] در پی گناهشان [[خدا]] را یاد و [[استغفار]] می‌کنند و دانسته بر گناهانی که انجام داده‌اند اصرار نمی‌ورزند<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.</ref>. هرگاه [[فکر]] [[گناه]] از ذهنشان بگذرد [[خدا]] و [[ثواب]] و [[عقاب]] او را به یاد می‌آورند و با [[روشن‌بینی]] آن [[گناه]] را ترک می‌کنند<ref>سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>. همچنین از صفات پرواپیشگان، [[استغفار]] در [[سحرگاهان]] است<ref>سوره ذاریات، آیه ۱۸.</ref>.<ref>[[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائره المعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
# '''[[ترس از خدا]]:''' [[ترس از خدا]] و [[نگرانی]] دربارۀ [[قیامت]] یکی از ویژگی‌های بارز [[متقین]] است<ref>سوره انبیاء، آیه ۴۸ ـ ۴۹.</ref>.
# '''[[حفظ]] [[آبرو]]:''' [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «[[متقین]] در هنگام [[تنگ‌دستی]] و [[سختی]]، آبروی خود را [[حفظ]] می‌کنند و با [[حفظ]] [[شخصیت]] خویش با [[صبر]] و [[پایداری]] و [[تدبیر]] و [[قناعت]] بر [[مشکلات]] فائق می‌آیند»<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۰۷. </ref>.
# '''[[پاکی]]، [[احسان]]، فرونشاندن [[خشم]]''' و [[گذشت]] از [[لغزش‌ها]] از جمله ویژگی‌های [[متقین]] است<ref>سوره نحل، آیه ۳۱ ـ ۳۲؛ نهج البلاغه، نامه ۶۹.</ref>.
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ویژگی‌های دیگر [[متقین]] را این چنین عنوان می‌‌کند: در [[فراگیری دانش]] حریص‌اند و [[دانش]] را با [[حلم]] و [[بردباری]] آمیخته‌اند، در [[زندگی]] و [[امور اقتصادی]] و [[مالی]] [[مراقبت]] ویژه دارند و از [[اسراف]] و [[تبذیر]]، پرهیز دارند، هنگام تلاش برای [[زندگی]] و تنظیم [[معیشت]] از [[عبادت]] و [[راز و نیاز]] با [[خدا]] نمی‌کاهند، همواره درصدد تحصیل [[مال]] از راه حلال‌اند، در مسیر [[زندگی]]، از بزرگ‌ترین خطر [[مالی]] و [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]] که همان طمع‌ورزی است به‌شدت پرهیز می‌کنند، در [[پوشش]] و لباسشان اصل [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] را رعایت می‌کنند.
 
در مجموع می‌‌توان گفت [[متقین]] [[مطیع]] کامل [[اوامر الهی]] هستند<ref>اصول کافی، ج۲، ص۷۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا (مقاله)|تقوا]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[خودمهارگری]]
* [[ورع]]
* [[تقوی از محقرات]]
* [[تقوای عقلی]]
* [[تقوای عملی]]
* [[تقوای قلبی]]
* [[درجات متقیان]]
* [[تقوای انبیا]]
* [[تقوای اولیا]]
* [[تقوای صالحان]]
* [[تقوای صدیقان]]
* [[تقوای عادلان]]
* [[تقوای محسنان]]
* [[مراتب تقوا]]
* [[تقوای اخص]]
* [[تقوای خاص]]
* [[تقوای عام]]
* [[آیات تقوا]]
* [[آثار تقوا]]
* [[ارکان تقوا]]
* [[اسباب تقوا]]
* [[ثواب قربانی]]
* [[رغبت در تقوی]]
* [[ستایش تقوا]]
* [[سرور از طول عافیت]]
* [[عفت]]
* [[علایم تقوا]]
* [[علم]]
* [[کیس ترین]]
* [[لباس تقوا]]
* [[متقین]]
* [[مراتب تقوا]]
* [[مراقبه متقیان]]
* [[معیت با راستگویان]]
* [[موانع تقوا]]
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1379259.jpg|22px]] [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|'''سیره پیامبر خاتم ج۱''']]
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']] و [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''ج۳''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:000059.jpg|22px]] [[محمد مهدی خراسانی|خراسانی، محمد مهدی]]، [[تقوا - خراسانی (مقاله)|'''تقوا''']]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]]
# [[پرونده:IM009800.jpg|22px]] [[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[تقوا - گرامی (مقاله)|مقاله «تقوا»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۳''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]]
[[رده:اصطلاحات اخلاقی]]
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]
{{فضیلت}}
{{فضایل اخلاقی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۰

تقوا به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید، در اصطلاح اخلاقی، به معنای اطاعت اوامر و پرهیز از نواهی الهی است. آیات و روایات مواردی را در اهمیت تقوا بیان کرده‌اند مانند: ملاک کرامت و سعادت؛ بهترین توشه و نوعی پوشش معنوی برای انسان. اطاعت از امر و نهی خداوند؛ صدق در گفتار، میانه‌روی، فروتنی؛ روزه‌داری؛ مراعات و اجرای حدود الهی و غیره از جمله عوامل رسیدن به تقوا و البته گناه و نافرمانی خداوند مهمترین مانع در رسیدن به آن است. باید توجه داشت ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و اجتماعی خلاصه می‌‌شود مانند: ایمان به غیب؛ تشخیص حق از باطل؛ جلب دوستی پروردگار؛ رهایی از تنگناها، خطاها و نجات از سختی‌ها و شبهات؛ خنثی شدن توطئه‌های دشمنان؛ سبب نزول برکات الهی و غیره.

معناشناسی

معنای لغوی

تقوا در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده[۱] آمده است. تقوا یعنی قرار دادن نفس در هیأتی که در حفظ و حراست از عذاب الهی باشد. «متّقی» کسی است که دائماً در حفظ و پناه وقایه‌ای در مقابل زشتی‌ها و امور مضر است[۲].

معنای اصطلاحی

در ادبیات معارف اسلامی تقوا به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات[۳]. برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانسته‌اند[۴]، چنان که پیامبر اکرم (ص) وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرام‌ها دانسته است[۵].[۶]

«تقوا» در اصطلاح اخلاقی، به معنای اطاعت اوامر و پرهیز از نواهی الهی و حفظ نفس از بیم خشم خدای تعالی است[۷]. در اصطلاح عرفانی نیز به معنای حفظ حدود الهی و وفا بر عهد است[۸]. همچنین تقوا به معنای حق را در فضایل سپر و مانع خود قراردادن و نسبت دادن همه کمالات به حق و خود را در نقایص سپر حق قرار دادن و نسبت دادن همه نقائص به خود است[۹]. برخی نیز تقوا را حفظ نفس از مخالفت اوامر و نواهی حق، همراه با ترک امور مشتبه می‌دانند[۱۰].

تقوا با واژه ورع مرتبط است. اگرچه ورع غیر از تقواست، اما در بسیاری از موارد به همان معنای تقوا به‌کار می‌رود. ورع به معنای شدت خودنگهداری و سختگیری بر نفس[۱۱] و در اصطلاح، به معنای خودنگهداری و حفظ خویش از معاصی و مشتهیات[۱۲] و پرهیز از حرام و شبهه[۱۳] است؛ در واقع ورع اخص از تقواست[۱۴].

پیشینه

در ادیان الهی به تقوا توجه شده است؛ چنان‌که در کتاب مقدس به تقوا و دوری از افعال زشت امر شده است و بر تقوا با عنوان حقیقتی که نه تنها در دنیا، بلکه در آخرت نیز سودمند است، تأکید شده است[۱۵]. تقوا در فرهنگ و معارف الهی، ارج و اهمیت ویژه‌ای دارد.

در قرآن کریم از تقوا با عنوان بهترین لباس[۱۶] و بهترین توشه[۱۷] یاد شده، خداوند مؤمنان را به تقوا فراخوانده است[۱۸]. در منابع روایی نیز باب ویژه‌ای به آن اختصاص داده شده است[۱۹]. بعضی روایات، آن را کلید درهای بسته، ذخیره رستاخیز، ابزار آزادی انسان از بردگی شیطان و وسیله نجات از هر امر مهلک معرفی کرده‌اند[۲۰].[۲۱]

اهمیت تقوا از نگاه قرآن و احادیث

باتوجه به آیات و روایات مواردی در بیان اهمیت تقوا بیان شده است که عبارت‌اند از:

  1. تقوا ملاک کرامت و سعادت: خداوند متعال ملاک برتری انسان‌ها را داشتن تقوا و پرهیزکاری می‌‌داند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۲۲]. همچنین در روایتی پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «خداوند در قیامت به همه انسان‌ها خطاب می‌کند من شما را به اموری فرمان دادم؛ ولی آنها را ضایع ساختید و در مقابل، انساب و قوم عشیرۀ خودتان را بالا بردید، اما امروز من منسوبان به خود را بالا می‌برم و نسب‌های شما را نابود می‌‌کنم. سپس متقیان را مورد خطاب قرار می‌‌دهد و می‌‌گوید کجایند متقیان؟»[۲۳].[۲۴]
  2. بهترین توشه: تقوا بهترین توشه معنوی است. چنانکه در آیۀ ﴿تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ[۲۵] از تقوا به عنوان بهترین توشه یاد شده است[۲۶]. همچنین پیامبر اکرم (ص) با خداوند اینچنین مناجات می‌‌کردند: «خدایا! همه ما را در مسیر هدایت و تقوا را ‌توشۀ راه و بهشت را پایانِ کارمان ما قرار بده»[۲۷].[۲۸]
  3. پوشش معنوی: تقوا بهترین پوشش معنوی است: ﴿يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ[۲۹]. خداوند متعال در این آیه پس از یادآوری لباس ظاهری انسان به ذکر لباس باطنی و معنوی تحت عنوان تقوا می‌پردازد که بدی‌های باطنی انسان مانند شرک، گناهان و رذائل اخلاقی را می‌پوشاند. اما اینکه چرا تقوا از نگاه قرآن بهترین پوشش معنوی است، شاید بدین دلیل که در روایات، تقوا به عنوان لباس پاکیزه معرفی شده است، چنانکه سعید بن ابی هلال از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌‌کند هرگاه پیامبر آیۀ ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا[۳۰] را می‌خواند، می‌‌فرمود: «خدایا! به نفس من تقوا عطا کن و آن را پاکیزه فرما که برای تزکیه و پاکیزه کردن آن، تو بهترینی»[۳۱].[۳۲]

حقیقت تقوا

قرآن کریم، تقوا را امری قلبی و باطنی می‌داند[۳۳] که مانند لباسی انسان را در برابر ناملایمات حفظ می‌کند[۳۴] امام‌ صادق(ع) نیز تقوا را امری قلبی شمرده[۳۵] و آن را به حضور در مواضع امر الهی و غیبت در مواضع نهی الهی تفسیر کرده است[۳۶].

تقوا وسیله پوشش زشتی‌های باطن و حضور در محضر ربوبیت است[۳۷] و ورع به این معنا نیست که شخص پیشانی اهل عبادت داشته باشد و از مردم اعراض کند، بلکه طبق روایتی از رسول خدا(ص)[۳۸] حقیقت تقوا در قلب است[۳۹].[۴۰]

مراتب و اقسام

قرآن کریم به رعایت تقوا در حد استطاعت و توان امر کرده[۴۱] و در بعضی از آیات نیز به رعایت حقِّ تقوا توصیه شده است[۴۲]. بعضی از مفسران جمع میان این دو آیه را این‌گونه تفسیر کرده‌اند که رعایت حقِّ تقوا از طرفی بسته به عبودیتی است که هیچ‌گونه خودخواهی و غفلتی در آن نباشد و از طرف دیگر رعایتش برای بیشتر مردم امکان‌پذیر نیست؛ لذا جمع میان آیات به این است که هر کسی به قدر توان، باید در مسیر حقِّ تقوا قدم بردارد[۴۳].

علمای اخلاق، تقوا را دارای مراتبی می‌دانند و معتقدند هر کس بالاترین مرتبه ایمان را داشته باشد و جوهر روح و روانش از همه صاف‌تر باشد، مراتب بالاتری از تقوا خواهد داشت؛ در مقابل، معاصی و ترک تقوا سبب ضعف ایمان، قساوت قلب و وقوع شرک می‌گردد[۴۴].

بعضی از اهل معرفت، برای تقوا سه مرتبه ذکر کرده‌اند:

  1. تقوای عوام که پرهیز از محرمات است.
  2. تقوای خواص که پرهیز از اسناد کمالات افعال و صفات به خود است.
  3. تقوای خواص از کاملان که پرهیز از اسناد وجود به غیر حق‌تعالی در فعل، صفت و ذات است[۴۵].[۴۶]

سه نوع تقوا برای انسان‌های متقی وجود دارد:

  1. تقوای مقدماتی: تقوای مقدماتی یعنی تقوایی که فرد را به صورت خودکار به انجام واجبات و ترک محرمات سوق نمی‌دهد، بلکه اعمال توسط فرد از روی تکرار، تلاش و تحمیل حاصل می‌‌شود.
  2. ملکۀ تقوا: این ملکه بر اثر ممارست و تلاش در مرحلۀ اول تقوا یعنی تقوای مقدماتی ایجاد می‌‌شود.
  3. تقوای گزینشی: تقوا گزینشی یعنی اینکه فرد برخی اعمال مانند نماز خواندن و زکات دادن را انجام می‌‌دهد، اما نسبت به بعضی از اعمال که باید در آن تقوا رعایت شود سستی کرده و رعایت نمی‌کند، در واقع فرد نسبت به تمام امور تقوا را رعایت نمی‌کند به این نوع تقوا، تقوای گزینشی می‌‌گویند[۴۷].

عوامل ایجاد تقوا

برخی از عواملی که موجب ایجاد تقوا می‌‌شوند عبارت‌اند از:

  1. اطاعت از امر و نهی خداوند: در روایتی امام صادق (ع) برای به دست آوردن تقوا فرمودند: «تقوا آن است که همان جایی باشی که خداوند تو را به آن امر کرده و هرگز در جایی که از آن نهیت کرده است نباشی»[۴۸].
  2. صدق در گفتار، میانه‌روی، فروتنی، عمل نافع، یقین به بهشت و جهنم، بزرگ داشتن خداوند، عواملی است که می‌‌تواند موجب به وجود آمدن تقوا شود[۴۹].
  3. روزه‌داری: روزه‌داری سبب تقویت اراده، مقاومت در برابر شهوات و فروکش کردن هواهای نفسانی و در نهایت، رسیدن به تقواست[۵۰].[۵۱]
  4. پیروی از صراط مستقیم و دوری از راه‌های دیگر تقوای دینی بدون تبعیت از صراط مستقیم و اجتناب از راه‌های دیگر به دست نمی‌آید[۵۲].[۵۳]، همان گونه که در آیه ۱۷ سوره محمد بخشیدن تقوا بر تسلیم شدن در برابر فطرت پاک انسانی و پیروی از حق[۵۴] مترتب گشته است.
  5. مراعات و اجرای حدود الهی از آنجا که خداوند امور دشواری چون قصاص را به انگیزه پرهیز از آتش با اجتناب از معاصی واجب ساخته است، می‌توان اجرای حدود الهی و از جمله قصاص را از عوامل تقوا دانست[۵۵].
  6. یادآوری پیام‌های آسمانی پذیرش جدّی کتاب‌های آسمانی و یادآوری پیام‎های آنها می‌تواند انسان‌ها را به تقوا برساند[۵۶].[۵۷]

در بعضی روایات، سبب و منشأ تقوا، ایمان[۵۸] و معرفت به خداوند[۵۹] شمرده شده است. بعضی علمای اخلاق[۶۰] سبب تقوا را ایمان به خدا و معرفت و یقین به آثار گناه و ثواب و عقاب می‌دانند؛ زیرا هرچه یقین بیشتر باشد، پرهیز از گناهان بیشتر است و کسی که بداند خداوند پیوسته حاضر و ناظر به احوال اوست، در همه حالات، در پنهان و آشکار، ادب را رعایت کرده، از هر مخالفتی پرهیز می‌کند[۶۱].[۶۲]

موانع و طریق تحصیل

گناه و نافرمانی خداوند ناشی از نقصان یقین شخص[۶۳] و تعلق قلب به حب دنیا و حب نفس (کید نفس)[۶۴] است که نفس به واسطه کوچک نشان‌دادن گناهان، انسان را به ارتکاب آنها می‌کشاند[۶۵]. برخی علمای اخلاق، ازجمله راه‌های دستیابی تقوا را مخالفت با هوای نفس، به کمک روزه و امثال آن می‌دانند که سبب قوت نفس در پرهیز از گناهان می‌شود[۶۶]. آنان معتقدند محاسبه نفس در همه حرکات و سکنات، سبب حصول تقوا می‌شود؛ به این معنا که بنده از نفس خود در انجام وظایف و تکالیف و جبران خطاها حساب‌کشی کند و در صورت کوتاهی، آن را سرزنش و بازخواست کند[۶۷].[۶۸]

آثار و فوائد

ثمرات تقوا در دو حوزۀ فردی و اجتماعی خلاصه می‌‌شود:

  1. اثرات تقوا در حوزه فردی:
    1. اثرات مادی تقوا: تقوا فقط امری ورای زندگی و در راستای پیشرفت‌های معنوی نیست، بلکه در مسیر عادی و مادی زندگی عنصر بسیار موثر برای کمک رسانی به متقین است[۶۹]، چنانکه در قرآن هم به این موضوع اشاره شده است، به این بیان که متقین سرانجام زمین را به ارث می‌‌برند[۷۰]. همان‌گونه که مالک بهشت هم خواهند شد[۷۱].[۷۲]
    2. ایمان به غیب: تقوا سبب پیدا شدن ایمان به غیب برای متقین می‌‌شود: سوره بقره، آیه ۳.</ref> نکته ای که در این صفت مقدس وجود دارد این است، ایمان به غیب با علم به غیب متفاوت است در واقع ایمان به غیب مرحله ای بالاتر از علم به غیب است[۷۳].
    3. تقوا سبب تشخیص حق از باطل برای متقین خواهد شد[۷۴].
    4. تقوا عاملی موثر برای جلب دوستی پروردگار برای متقین می‌‌شود[۷۵]، فایدۀ چنین دوستی به معنای دریافت تمام نیکی و خیر توسط تقواست، چنانکه امیرالمؤمنین (ع) در نامه‌ای که به وسیلۀ محمّد بن ابی بکر برای مردم مصر نوشتند، این عبارت را نیز آوردند[۷۶].
    5. تقوا موجب رهایی از تنگناها، خطاها و نجات از سختی‌ها و شبهات و آسان شدن کارها و مشکلات متقین می‌‌شود[۷۷].
    6. عمل همراه با تقوا ناچیز نیست: امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «هیچ عملی با تقوی اندک نیست و چگونه عملی با توجه به تقوا ناچیز و اندک باشد آنچه پذیرفته می‌شود اندک است»[۷۸].[۷۹]
  2. اثرات تقوا در حوزه اجتماعی:
    1. حفظ شعائر: تقوا سبب می‌‌شود متقین شعائر اسلامی را حفظ کنند.
    2. تقوا سبب خنثی شدن توطئه‌های دشمنان خواهد شد[۸۰].
    3. تقوا سبب نزول برکات الهی برای همۀ متقین خواهد شد[۸۱].
    4. تقوا موجب نزول امداد الهی برای متقین خواهد شد[۸۲].[۸۳]

تقوا در گستره علم، ضامن حفظ اعتقاد و سعادتمندی در دنیا و آخرت[۸۴] و تربیت صحیح نسل‌های آینده تاثیر دارد، تطمیع‌ها و تهدیدها در دانشمند متقی، تأثیری نمی‌گذارد و او را از رسالتش باز نمی‌دارد[۸۵]. علم بدون تقوا موجب فساد و تباهی است[۸۶].[۸۷]

ویژگی‌های متقین

در آیات و روایات ویژگی‌هایی برای متقین بیان شده است مانند:

  1. ایمان به غیب، روز بازپسین، ملائکه، پیامبران خدا، کتاب‌های آسمانی و... [۸۸]، ایمان به غیب یعنی گرویدن به اموری که با حواس پنج گانه درک نمی‌شوند همچون اصول دین (توحید، نبوت، امامت، معاد و...) و ایمان به فرشتگان، بهشت و دوزخ، حساب، رجعت، قیام حجت الهی و...[۸۹].
  2. برپا داشتن حقیقت نماز[۹۰]، پرهیزگاران نماز را از محدوده لفظ و مفهوم بیرون برده، وجود عینی آن را در محدوده جان خویش متمثل می‌سازند، به گونه‌ای که حقیقت نماز ناهی از فحشاء و منکر را درمی‌یابند و سپس در جامعه تجلّی می‌بخشند و با تبلیغ و تعلیم دیگران برای یافتن روح نماز، به اقامه آن در جامعه می‌پردازند[۹۱].
  3. زکات دادن و انفاق مال در راه خدا[۹۲]، متقیان از روزی‌های مادی (ثروت، غذا و...) و معنوی خود (جاه و مقام و دانش و...) در راه خدا انفاق می‌کنند. آیه ۱۷۷ سوره بقره نیز زکات دادن را از صفات آنان می‌شمارد و آیاتی نیز ایشان را در حال توانگری و تهیدستی، اهل انفاق و گشاده دست می‌خوانند.
  4. آمرزش خواهی از خدا و عدم اصرار بر گناه پرهیزگاران در پی گناهشان خدا را یاد و استغفار می‌کنند و دانسته بر گناهانی که انجام داده‌اند اصرار نمی‌ورزند[۹۳]. هرگاه فکر گناه از ذهنشان بگذرد خدا و ثواب و عقاب او را به یاد می‌آورند و با روشن‌بینی آن گناه را ترک می‌کنند[۹۴]. همچنین از صفات پرواپیشگان، استغفار در سحرگاهان است[۹۵].[۹۶]
  5. ترس از خدا: ترس از خدا و نگرانی دربارۀ قیامت یکی از ویژگی‌های بارز متقین است[۹۷].
  6. حفظ آبرو: امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «متقین در هنگام تنگ‌دستی و سختی، آبروی خود را حفظ می‌کنند و با حفظ شخصیت خویش با صبر و پایداری و تدبیر و قناعت بر مشکلات فائق می‌آیند»[۹۸].
  7. پاکی، احسان، فرونشاندن خشم و گذشت از لغزش‌ها از جمله ویژگی‌های متقین است[۹۹].
  8. امیرالمؤمنین (ع) ویژگی‌های دیگر متقین را این چنین عنوان می‌‌کند: در فراگیری دانش حریص‌اند و دانش را با حلم و بردباری آمیخته‌اند، در زندگی و امور اقتصادی و مالی مراقبت ویژه دارند و از اسراف و تبذیر، پرهیز دارند، هنگام تلاش برای زندگی و تنظیم معیشت از عبادت و راز و نیاز با خدا نمی‌کاهند، همواره درصدد تحصیل مال از راه حلال‌اند، در مسیر زندگی، از بزرگ‌ترین خطر مالی و اقتصادی و اخلاقی که همان طمع‌ورزی است به‌شدت پرهیز می‌کنند، در پوشش و لباسشان اصل اعتدال و میانه‌روی را رعایت می‌کنند.

در مجموع می‌‌توان گفت متقین مطیع کامل اوامر الهی هستند[۱۰۰].[۱۰۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۱۵، ص ۳۷۸؛ المصباح، ص ۶۶۹، «وقی».
  2. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۸۵؛ خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  3. مفردات، ص ۸۸۱، «وقی».
  4. مفردات، ص ۸۸۱.
  5. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۶۷.
  6. خراسانی، محمد مهدی، تقوا، دائرة المعارف قرآن کریم ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  7. ‌خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۳۹–۴۰.
  8. ‌کاشانی، لطائف الاعلام، ۱۷۷.
  9. ‌قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۰۶.
  10. ‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.
  11. ‌فراهیدی، کتاب العین، ۲/۲۴۲.
  12. ‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۱۷۵–۱۸۰.
  13. ‌کاشانی، شرح منازل، ۲۶۴.
  14. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  15. کتاب مقدس، نامه اول پولس به تیموتائوس، ب۴، ۸.
  16. ‌سوره اعراف، آیه ۲۶.
  17. ‌سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  18. ‌سوره آل عمران، آیه ۱۰۲؛ سوره تغابن، آیه ۱۶.
  19. ‌کلینی، الکافی، ۲/۷۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۲۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۵۷.
  20. ‌نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، خ۲۲۱، ۳۲۹.
  21. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  22. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  23. «یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمَرْتُکُمْ فَضَیَّعْتُمْ مَا عَهِدْتُ إِلَیْکُمْ فِیهِ وَ رَفَعْتُمْ أَنْسَابَکُمْ فَالْیَوْمَ أَرْفَعُ نَسَبِی وَ أَضَعُ أَنْسَابَکُمْ أَیْنَ‏ الْمُتَّقُون»؛ ‏ بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۷۸ - ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۴۶۴.
  24. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  25. «رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  26. ر. ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  27. «رَسُولُ اللَّهِ (ص): اللَّهُمَّ اجْمَعْ أَمْرَنَا عَلَی الْهُدَی وَ اجْعَلِ التَّقْوَی زَادَنَا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنَا»؛ الأمالی للصدوق، ص۴۲۱، ح۵۵۹، روضه الواعظین، ص۴۹۵؛ بحارالأنوار، ج۷۰، ص۳۷۸، ح
  28. ر.ک: م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ص ۲۸۴-۲۸۵.
  29. «ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است» سوره اعراف، آیه ۲۶.
  30. «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد،» سوره شمس، آیه ۹.
  31. «عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی هِلَالٍ: کَانَ رَسُولُ اللَّه‏(ص) إذا قَرَأَ هذه الایة ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا﴾ وقف ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا وَ أَنْتَ وَلِیُّهَا وَ مَوْلَاهَا وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا»؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۱۸۷، ح۱۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۸۷؛ ح۱۱۱۹۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۴۳۶؛ تفسیر الفخر الرازی، ج۳۱، ص۱۹۴؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۳۳۸، ح۱۴۸۱ عن أبی هریره و کلّها نحوه، کنز العمّال، ج۲، ص۶۹۶، ح۵۱۱۳ و راجع، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۸۸ ح۷۳.
  32. ر.ک: م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، سیره پیامبر خاتم، ص ۲۸۴-۲۸۵.
  33. سوره حج، آیه ۳۲؛ ‌طبرسی، مجمع البیان، ۷/۱۳۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳/۵۶.
  34. سوره اعراف، آیه ۲۶.
  35. ‌صدوق، صفات الشیعه، ۲۷.
  36. ابن‌فهد، عدة الداعی، ۳۰۳.
  37. ‌امام‌ خمینی، سرّ الصلاة، ۴۹.
  38. ‌طوسی، الامالی، ۵۳۶.
  39. ‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۸۵.
  40. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  41. سوره تغابن، آیه ۱۶.
  42. سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.
  43. ‌طباطبایی، المیزان، ۳/۳۶۷.
  44. ‌طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۶.
  45. ‌قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳۶.
  46. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  47. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۶۸.
  48. بحارالأنوار، ج۷، ص۲۸۵.
  49. نهج البلاغة، چاپ عبده، خطبه ۱۹۱.
  50. سوره بقره، آیه ۱۸۳.
  51. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  52. المیزان، ج ۷، ص ۳۷۸ - ۳۷۹.
  53. سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  54. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۳۹.
  55. سوره بقره، آیه ۱۷۹.
  56. سوره بقره، آیه ۶۳.
  57. خراسانی، محمد مهدی، دائره المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  58. ‌آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۲۷۱.
  59. ‌مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۹۵.
  60. ‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱/۱۵۴–۱۵۵.
  61. ‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
  62. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  63. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
  64. ‌امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۴۹؛ امام‌ خمینی، سرّ الصلاة، ۳۰–۳۱.
  65. ‌امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۷۱.
  66. ‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۱۳۶.
  67. ‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۹۹–۱۰۰.
  68. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  69. نهج البلاغه، نامه ۲۷.
  70. سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
  71. سوره مؤمنون، آیه ۱۰ ـ ۱۱.
  72. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۰۵-۲۰۶؛ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۵۸.
  73. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱ و دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۶۲.
  74. سوره انفال، آیه ۲۹.
  75. سوره آل عمران، آیه ۷۶.
  76. بحار الأنوار، ج ۷۰ ص ۶۶.
  77. نهج البلاغه، چاپ عبده، خطبه ۱۵۵.
  78. اصول کافی، ج۲، ص۷۵.
  79. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  80. سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.
  81. سوره اعراف، آیه ۹۶.
  82. سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶.
  83. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  84. ‌امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۰۰.
  85. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۷۲ و ۸/۳۰۳.
  86. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۰۰.
  87. گرامی، علی، مقاله «تقوا»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۶ – ۴۸۲.
  88. سوره بقره، آیه ۱۷۷، سوره آل عمران، آیه ۱۱۴، سوره بقره، آیه ۲ - ۴.
  89. تفسیر منسوب به امام عسکری (ع)، ص ۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۲۱؛ تسنیم، ج ۲، ص ۱۸۱ - ۱۸۲.
  90. سوره بقره، آیه ۱۷۷، سوره انعام، آیه ۷۲.
  91. تسنیم، ج ۲، ص ۱۵۵، ۱۶۵.
  92. سوره بقره، آیه ۲ - ۴.
  93. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  94. سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
  95. سوره ذاریات، آیه ۱۸.
  96. خراسانی، محمد مهدی، دائره المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.
  97. سوره انبیاء، آیه ۴۸ ـ ۴۹.
  98. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۰۷.
  99. سوره نحل، آیه ۳۱ ـ ۳۲؛ نهج البلاغه، نامه ۶۹.
  100. اصول کافی، ج۲، ص۷۳.
  101. ر.ک: خراسانی، محمد مهدی، تقوا دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۴۵ -۴۵۸.