آیه تطهیر: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
*لازمه تطهیر و طهارت [[اهل بیت]] از هر گونه رجس و آلودگی، [[عصمت]] آنان از هر گونه [[گناه]] و [[خطا]] است و آن نیز [[حجیت]] و [[لزوم اطاعت]] مطلق از آنان را ثابت میکند؛ چراکه در گفتار و فعل آن بزرگوار [[خطا]] و [[معصیت]] مطابق [[آیه شریفه]] نفی شده است. از این آیه [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] [[امامان]] ثابت میشود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲.</ref>. | *لازمه تطهیر و طهارت [[اهل بیت]] از هر گونه رجس و آلودگی، [[عصمت]] آنان از هر گونه [[گناه]] و [[خطا]] است و آن نیز [[حجیت]] و [[لزوم اطاعت]] مطلق از آنان را ثابت میکند؛ چراکه در گفتار و فعل آن بزرگوار [[خطا]] و [[معصیت]] مطابق [[آیه شریفه]] نفی شده است. از این آیه [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] [[امامان]] ثابت میشود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲.</ref>. | ||
===دوم: دلالت بر [[عصمت اهل بیت]]=== | ===دوم: دلالت بر [[عصمت اهل بیت]]=== | ||
*[[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در جمع شورایی که بعد از درگذشت [[عمر]] برای [[تعیین خلیفه]] تشکیل یافت، با حضار [[احتجاج]] کرد و فرمود: "آیا کسی میان شما جز من و [[اهل]] بیتم هست که آیه تطهیر دربارهاش نازل شده باشد؟ پاسخ دادند: نه. فرمود: وجود [[اهل بیت]] سرشار از [[فضیلتها]] است؛ زیرا [[قرآن]] میفرماید:[[خدا]] میخواهد هر [[رجس]] و [[آلودگی]] را از شما [[خاندان]] [[نبوّت]] [[پاک]] کند و شما را از هر [[آلودگی]] [[پاک]] و منزه گرداند؛ بنابراین [[خداوند]] همه بدیهای ظاهری و [[باطنی]] را از ما دور کرد و بر طریق [[حق]] و [[حقیقت]] [[استوار]] کرد"<ref>غایة المرام، ص۲۹۵.</ref>. | |||
*[[ابن عبّاس]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] میکند که فرمود: "آفریدگار بزرگ [[آدمیان]] را به دو دسته تقسیم کرد و مرا در زمره [[بهترین]] آنها قرار داد{{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ}}<ref> «و راستیان، کیانند راستیان؟» سوره واقعه، آیه ۲۷.</ref>، آنگاه آنان را به سه گروه تقسیم کرد و مرا [[پاکترین]] گروه جای داد چنان که فرموده است{{متن قرآن|وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ}}<ref> «و شما گونههای سهگانه خواهید بود (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ و (سوم) پیشتازان پیشتاز» سوره واقعه، آیه ۷-۱۰.</ref> و من از [[بهترین]] آنها یعنی [[سابقین]] هستم، سپس آنها را به شعبهها و قبیلهها تقسیم کرد و مرا میان [[نیکان]] قرار داد{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref> «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>، سپس آنها را به [[خانوادهها]] تقسیم کرد و مرا میان با فضیلتترین خاندانها جای داد؛ زیرا فرمود: [[خدا]] چنین میخواهد که [[رجس]] و [[پلیدی]] را از شما [[خاندان]] [[نبوّت]] [[پاک]] سازد و شما را از هر [[آلودگی]] [[پاک]] و منزّه گرداند{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. بنابراین من و [[اهل]] بیتم به علّت دارا بودن [[مقام عصمت]] از [[گناه]] و آلودگیها مصونیّت داریم”<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹.</ref>. در این [[روایت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با صراحت [[آیه تطهیر]] را به [[عصمت]] [[تفسیر]] فرموده است<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۵۲-۵۳.</ref>. | |||
==[[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بر [[طهارت اهل بیت]]== | ==[[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بر [[طهارت اهل بیت]]== |
نسخهٔ ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۱۳
- این مدخل از زیرشاخههای بحث آیات امامت امام علی و آیات فضائل امام علی است. "آیه تطهیر" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آیه تطهیر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
متن آیه: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱].
پس از نزول آیه تطهیر رسول گرامی به روایتی چهل روز «أَرْبَعِينَ صَبَاحاً»[۲] و به روایت دیگر شش ماه «سِتَّة أَشْهُرٍ»[۳]، یا هشت ماه «صَلَاةَ الْغَدَاةِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ»[۴] و به روایت چهارم نُه ماه، «تِسْعَةَ أَشْهُرٍ»[۵]، برخی تا آخر عمر[۶]، هنگامی که برای گزاردن نماز صبح به مسجد میرفت، به در خانه علی(ع) میآمد و دو دست خود را بر دو طرف چهارچوب در میگذاشت و میفرمود: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، الصَّلَاةَ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ»؛ "ای اهل بیت! سلام، رحمت و برکات خدا بر شما باد. برای نماز برخیزید ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ...﴾ من با کسی که با شما میجنگد، در جنگم و با کسی که با شما در سلم و صلح است، در صلح هستم"[۷][۸].
مقدمه
- بخش دوم آیۀ ۳۳ سورۀ احزاب به آیۀ تطهیر شهرت یافته است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۹]. این آیه از دیر زمان توجه دانشمندان مختلف اسلامی را به خود جلب کرده است. مفسران، محدثان، متکلمان، مورخان و عالمان لغت هر یک به انگیزه و از نگاهی خاص دربارۀ آیه تطهیر سخن گفتهاند که مقصود از اهل بیت (ع) در این آیه چه کسانیاند؟ و مقصود از زدودن رجس از اهل بیت (ع) و تطهیر ویژۀ آنان چیست؟[۱۰].
- آیه با ﴿إِنَّمَا﴾ که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار ارادۀ الهی به آنان را بیان میکند. تعبیر ﴿يُطَهِّرَكُمْ﴾ در پی ﴿يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدیهاست و ﴿الرِّجْسَ﴾ هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق، جهل و گناه را در برمیگیرد[۱۱].
- واژه ﴿الرِّجْسَ﴾ در آیه، شامل هر گونه ناپاکی و پلیدی - اعم از نجاست ظاهری یا هر نوع پلیدی و ناپاکی درونی - میشود و منظور از اراده خداوند نیز در آیه، اراده تشریعی نیست بلکه اراده تکوینی است؛ یعنی اینگونه نیست که خداوند بر حسب قوانین شرع، ارتکاب گناه و آلودگی به عصیان را بر اهل بیت حرام کرده باشد، بلکه خداوند در نظام تکوین و ایجاد چنین خواسته که ساحت این دودمان از هرگونه آلودگی پیراسته و به همه نوع پاکی آراسته باشد؛ زیرا بر حسب اراده تشریعی خداوند اراده فرموده که همه بندگان از پلیدی دور باشند و این اراده را از طریق رسولانش به مردم ابلاغ فرموده است؛ بنابراین امتیاز و افتخاری برای کسی ایجاد نمیکند. در صورتی که این افتخار خاصّ اهل بیت آن حضرت بود و پیامبر(ص) نیز آن را در یک حرکت نمادین و سمبلیک به تجسّم در آورد و اهل بیت را تحت یک کسا و عبا جای داد و از ورود دیگران جلوگیری کرد[۱۲].
دلالت آیه
نخست: دلالت بر نصب امام
- یکی از آیات معروف درباره اهل بیت، آیه تطهیر است که در آن خداوند اهل بیت نبوت را از هر گونه رجس و آلودگی مبرا و تطهیر نموده است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱۳]. آیه شریفه عصمت اهل بیت پیامبر(ص) - علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) - را ثابت میکند.
- نزول آیه در این خصوص را تعدادی از صحابه نقل و به صورت متواتر در منابع سنی و شیعی ثبت و ضبط شده است. مثلاً ترمذی در صحیح خود گزارش میکند که آیه تطهیر در خانه ام سلمه نازل شد و پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را دعوت و سپس عبایی را بر روی آنها کشید و فرمود: خدایا اینان اهل بیت من هستند [۱۴].
- امام علی(ع) به آیه شریفه فوق بارها برای اثبات مقام شامخ خود در برابر مخالفان خود مانند اهل سقیفه استناد میفرمود [۱۵]. به صورت متعدد در منابع اهل سنت نقل شده است که امام حسن(ع) بعد از شهادت حضرت علی(ع) در خطبهای آیه تطهیر را بر خودشان اهل البیت تطبیق و تفسیر نموده است [۱۶].
- لازمه تطهیر و طهارت اهل بیت از هر گونه رجس و آلودگی، عصمت آنان از هر گونه گناه و خطا است و آن نیز حجیت و لزوم اطاعت مطلق از آنان را ثابت میکند؛ چراکه در گفتار و فعل آن بزرگوار خطا و معصیت مطابق آیه شریفه نفی شده است. از این آیه مرجعیت علمی و دینی امامان ثابت میشود[۱۷].
دوم: دلالت بر عصمت اهل بیت
- امیرالمؤمنین علی(ع) در جمع شورایی که بعد از درگذشت عمر برای تعیین خلیفه تشکیل یافت، با حضار احتجاج کرد و فرمود: "آیا کسی میان شما جز من و اهل بیتم هست که آیه تطهیر دربارهاش نازل شده باشد؟ پاسخ دادند: نه. فرمود: وجود اهل بیت سرشار از فضیلتها است؛ زیرا قرآن میفرماید:خدا میخواهد هر رجس و آلودگی را از شما خاندان نبوّت پاک کند و شما را از هر آلودگی پاک و منزه گرداند؛ بنابراین خداوند همه بدیهای ظاهری و باطنی را از ما دور کرد و بر طریق حق و حقیقت استوار کرد"[۱۸].
- ابن عبّاس از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که فرمود: "آفریدگار بزرگ آدمیان را به دو دسته تقسیم کرد و مرا در زمره بهترین آنها قرار داد﴿وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ﴾[۱۹]، آنگاه آنان را به سه گروه تقسیم کرد و مرا پاکترین گروه جای داد چنان که فرموده است﴿وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ﴾[۲۰] و من از بهترین آنها یعنی سابقین هستم، سپس آنها را به شعبهها و قبیلهها تقسیم کرد و مرا میان نیکان قرار داد﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۲۱]، سپس آنها را به خانوادهها تقسیم کرد و مرا میان با فضیلتترین خاندانها جای داد؛ زیرا فرمود: خدا چنین میخواهد که رجس و پلیدی را از شما خاندان نبوّت پاک سازد و شما را از هر آلودگی پاک و منزّه گرداند﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۲]. بنابراین من و اهل بیتم به علّت دارا بودن مقام عصمت از گناه و آلودگیها مصونیّت داریم”[۲۳]. در این روایت پیامبر اکرم(ص) با صراحت آیه تطهیر را به عصمت تفسیر فرموده است[۲۴].
اراده تکوینی خداوند بر طهارت اهل بیت
- برای تبیین و تفسیر آیه، در ابتدا باید معنای ارادۀ الهی ﴿يُرِيدُ اللَّهُ﴾ مشخّص و در مرحله بعد، مقصود از ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ روشن شود.
- ارادۀ الهی یا تکوینی است یعنی در پی آن متعلّق اراده الزاماً محقّق میشود، مانند اینکه خداوند اراده کرد آتش بر حضرت ابراهیم (ع) سرد و بیضرر شود و این اراده بیدرنگ محقّق شد: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۲۵] و یا اراده تشریعی است؛ یعنی اراده، با وقوع مقصود ملازم نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات که ممکن است در موارد فراوانی محقّق نشود. اراده در این آیه، تکوینی است، نه تشریعی؛ یعنی خداوند اراده کرده اهل بیت پیامبر از هرگونه پلیدی دور باشند و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است و در پی این اراده، دوری از آلودگیها و صفت طهارت برای آنان تحقّق یافته است؛ زیرا ارادۀ تشریعی خداوند مبنی بر دور بودن از پلیدیها و پاکیزگی انسانها با انجام تکالیف، به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد؛ بلکه خداوند اراده کرده است همۀ انسانها از پلیدیها برحذر و به طهارت و پاکیزگی متّصف باشند؛ چنانکه در دستور به غسل و وضو میفرماید: خداوند به این وسیله میخواهد شما مسلمانان را پاک کند: ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ﴾[۲۶].
- قرینۀ دیگری که ارادۀ تکوینی را در این آیه نشان میدهد، این است که به استناد روایات فراوانی این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده صرفاً تشریعی باشد، دیگر منقبتی نخواهد بود؛ زیرا این اراده برای همه وجود دارد؛ البتّه ارادۀ تکوینی با جبر ملازم نیست؛ زیرا ارادۀ تکوینی خدا بر آنچه در عالم تحقّق یافته است و مییابد تعلّق میگیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعلهای جبری و طبیعی باشد و اهل بیت (ع) به دلیل شایستگی ذاتی و اکتسابی، در عین قدرت و اختیار برای گناه کردن، به اختیار خودشان گناه نمیکنند[۲۷].
اهل البیت کیستند؟
- لغت شناسان اهل بیت را به ساکنان یک خانه معنا کردهاند[۲۸]. بنابراین، همسر و فرزندان یک مرد اهل بیت او هستند منتها معنای اهل بیت توسعه یافته، قبیله و خویشاوندان یک مرد را نیز شامل میشود[۲۹]. بر این اساس، همسر، فرزندان، قبیله و بستگان انسان، اهل بیت او خواهند بود. در این صورت، اختصاص آن به همسر، یا فرزندان، یا بستگان نیازمند دلیل است[۳۰].
- در این باره که مراد از "اهل البیت" در آیه کریمه چه کسانی هستند، نظریههای متعددی مطرح شده است. مسلمانان متفقاند مراد از این کلمه، اهل بیت پیامبر (ص) است؛ اما دربارۀ اینکه مقصود از اهل البیت در آیه تطهیر چه کسانیاند، اقوال مختلفی ارائه شده است[۳۱] مانند: اهل بیت کسانیاند که پیامبر (ص) آنان را در خانۀ ام سلمه زیر عبای خود گردآورد و در حق آنان دعا کرد؛ مقصود، همسران پیامبر (ص) است؛ مقصود، اهل کساء و همسران پیامبر (ص) است و ...[۳۲].
- در شأن نزول آیه چنین نقل شده است: "روزی فاطمه(س) با ظرفی از غذا حضور پیامبر رسید، آن حضرت از دخترش خواست که از شوهرش علی(ع) و حسن و حسین(ع) نیز دعوت به عمل آورد. او هم دستور پیامبر را اجابت کرد. هنگامی که همه حضور یافتند و به صرف غذا مشغول شدند، آیه تطهیر نازل شد. آنگاه رسول اکرم(ص) پارچهای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و سه بار این جمله را تکرار فرمود: "پروردگارا! اینها اهل بیت من هستند، آلودگی و رجس را از آنها دور کن و پاکشان ساز"[۳۳].
- عمر بن ابیسلمه که خود ناظر جریان بود اینگونه نقل میکند: "آیه تطهیر در منزل امسلمه نازل شد، آنگاه پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را نزد خود فرا خواند و قطعهای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و گفت: اینها اهل بیت من هستند، رجس را از ایشان دور ساز و پاکیزهشان گردان.امسلمه پرسید: یا رسولالله! من هم از جمله ایشانم؟ فرمود: بر جای خود باش تو هم از خوبانی"[۳۴].
- عایشه میگوید: "بامداد یکی از روزها در حالی که رسول اکرم(ص) جعبهای بر دوش داشت از منزل خارج شد، آنگاه حسن و حسین و فاطمه و علی(ع) بر آن حضرت وارد شدند، جامه را بر سرشان افکند و آیه تطهیر را تلاوت فرمود"[۳۵]. ابوالحمراء از اصحاب پیامبر میگوید: "مدت هشت ماه در مدینه مراقب پیامبر بودم، هیچگاه برای نماز بیرون نیامد، مگر آنکه اوّل به خانه علی(ع) میآمد، دستش را دو طرف در قرار میداد و میگفت: نماز! نماز! خداوند اراده کرده است پلیدی را از شما اهلبیت دور کند و از هر آلودگی پاکتان کند و از هر آلودگی پاکتان کند"[۳۶].
- امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: "هر روز صبح پیامبر اکرم رو به روی منزل ما که میرسید، میفرمود: رحمت خدا بر شما باد! برای ادای نماز به پا خیزید، آن گاه آیه تطهیر را تلاوت میکردند"[۳۷].
- آیات امامت، اولوالامر، ولایت و صادقین نیز بر عصمت امام و اولوالامر دلالت دارد.
- ابن عباس میگوید: رسول خدا(ص) فرمود: "من و علی و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین، معصوم و پاک هستیم"[۳۸].
- سلیم بن قیس از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند که میفرمود: "جز اطاعت خدا و رسول و اولو الامر، اطاعت از هیچ کس دیگر واجب نیست و لزوم پیروی از اولوالامر به این لحاظ است که آنها معصوماند و به دور از گناه و معاصی و حکمی بر خلاف دستور خدا صادر نمیکنند"[۳۹].
- حضرت امام رضا(ع) فرمود: "امام شخصیتی است منزّه از معاصی و از هر عیبی پاک و با علم قرین است"[۴۰].
- امام صادق(ع) فرمود:"پیامبران و خلفای آنها از گناه و آلودگی مصوناند؛ زیرا از عصمت برخوردارند"[۴۱].
- روایات نیز در این زمینه بیشتر از آنچه نقل شد، موجود است. حاصل اینکه امام هم در بعد رفتار و عمل باید از گناه مصون باشد (عصمت عملی) و هم در بعد بینش و علمی (عصمت علمی). او مفسر قرآن و مبیت احکام است، کسی که تمام کمالات انسانی در او به فعلیّت رسیده، نمونه انسان کامل دینی است. او که به نهایت حرکت استکمالی بشر رسیده و در متن صراط مستقیم دین قرار دارد، طبعاً باید به تمام دستآوردهای شریعت، در همه دوران عمرش عمل کند و هرگز لکه گناه و آلودگی و اشتباه و انحراف بر دامنش ننشیند؛ چرا که حتّی اگر بخش ناچیزی از عمرش را در گناه یا انحراف بگذراند، دیگر او یک فرد نمونه و اسوه کامل دینی به حساب نخواهد آمد. در این صورت هدف خداوند متعال که تعالی بخشیدن به انسانها از طریق فرمان برداری از اوامر پروردگار است، تأمین نخواهد شد؛ بر این اساس، هرگز نمیتوان از عصمت مجری و تبیینکننده قوانین الهی، حتّی پیش از تصدی مقام امامت صرف نظر کرد؛ در غیر این صورت جامعه نمیتواند با آسودگی خاطر به دستورات امام گردن نهد؛ به عبارت دیگر، امام و رهبر باید در سر تا سر عمرش - قبل از بر عهده گرفتن زعامت جامعه و بعد از آن - از هر نوع کا و نافرمانی محفوظ باشد، در اعتقادات هیچ انحرافی نداشته باشد، در دریافت پیام الهی، حفظ؛ ابلاغ و اجرای آن از اشتباه مصون باشد. حال اگر شخصی در قسمت عمده عمرش در مقابل بت زانو زده و او را پرستیده و انواع مفاسد را مرتکب شده و هم اکنون (در دوران خلافت) نیز به نقل تاریخ دهها اشتباه از او به وقوع پیوسته، میتواند پیشوا و رهبر جامعه اسلامی باشد؟![۴۲].
دیدگاه اهل سنت
- مفسِّران اهل سنت بر این باورند که مصداق اهل بیت(ع)، همسران و اولاد رسول اکرم (از جمله فاطمه زهرا(س))، امیرمؤمنان، حسن و حسین[۴۳] پدران همسران پیامبر[۴۴]، مؤمنان بنیهاشم (زن و مرد)؛ و همه کسانیاند، که صدقه بر آنها حرام است؛ خواه از آل علی باشند یا آل عقیل یا آل جعفر یا آل عباس[۴۵].
بررسی نظریه اختصاص اهل البیت به همسران و جمع میان همسران و اهل کساء
- عکرمه بر اختصاص آیه تطهیر به همسران پیامبر اصرار میورزید، تا آنجا که برای مباهله بر آن اعلان آمادگی کرده است[۴۶]. این نظر فقط از عکرمه که از نظر عقیده طرفدار خوارج و از منحرفان در دین بود، مطرح شده است؛ وی که خدمتگزار ابن عباس بود و پس از وفات او مطالب دروغی را به او نسبت میداد، تا آنجا که ضرب المثل شده بود. آیا حدیث چنین فردی، آن هم در موضوعی که در آن متهم است، قابل احتجاج و استناد است؟ همچنین با روایات فراوان شأن نزول آیه در مورد اهل کساء ناسازگار است. افزون بر این، همۀ ضمایر در جملههای قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمیر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذکر آمده است و اگر خطاب به همسران بود، تغییر در ضمیر و سیاق وجهی نداشت[۴۷].
- در مورد نظریه جمع میان همسران و اهل کساء هم باید گفت: این نظریه در میان اهل سنت شهرت دارد و طرفداران آن در شمول آیه به همسران پیامبر (ص) به سیاق آیات استدلال نمودهاند زیرا آیات پیش از آیۀ تطهیر و آیۀ پس از آن، به همسران پیامبر (ص) مربوط است؛ در عین حال، ضمیر ﴿عَنكُمُ﴾ نشان میدهد تعدادی از مردان نیز در اهل بیت داخلاند[۴۸].
- در پاسخ به این استدلال باید توجه داشت، انطباق ترتیب نزول با ترتیب کنونی قرآن محرز نیست یعنی واقع شدن یک آیه به دنبال آیۀ قبل، موجب انعقاد سیاق نمیشود؛ افزون بر اینکه تأمّل در آیه نشان میدهد سیاق آیۀ تطهیر با سیاق آیات قبل و بعدِ آن، دو سیاق است؛ زیرا تغییر ضمایر از جمع مؤنّث مخاطب که در مجموع ۲۲ ضمیر است به جمع مذکر مخاطب، نشان دهندۀ تغییر سیاق است؛ گذشته از اینکه آیۀ تطهیر، شأن نزولی مستقل از آیات مربوط به همسران حضرت دارد.
- همچنین سیاق مربوط به آیات همسران پیامبر، سیاقی همراه با تکلیف و عتاب است و هیچگونه ستایشی در آن نیست؛ در حالی که سیاق آیۀ تطهیر، سیاق تمجید و امتنان است[۴۹].
- ما هیچ دلیلی نداریم که جمله ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ﴾ همراه این آیات نازل شده؛ بلکه از روایات استفاده میشود این بخش جداگانه فرود آمده؛ ولی هنگام گردآوری قرآن در کنار هم قرار داده شده است؛ حتّی در یک روایت هم نیامده این آیه در ضمن آیات زنان پیامبر (ص) نازل شده است[۵۰].
نظریه اختصاص اهل البیت به اهل کساء
- علاوه بر شیعه که بر اختصاص آیۀ تطهیر به اهل کساء اجماع دارند، بسیاری از عالمان اهل سنت نیز این نظریه را برگزیدهاند. اکثر مفسران اهل سنت بر این عقیدهاند که آیه در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است. دلیل این نظریه احادیث بسیاری است که در ارتباط با آیۀ تطهیر از صحابه پیامبر (ص) نقل شده که بر اختصاص آن به اصحاب کساء دلالت دارد[۵۱].
- احادیث مرتبط با آیه تطهیر از سه جهت بر اختصاص آیه به اصحاب کساء و عدم شمول آن نسبت به همسران پیامبر دلالت میکنند:
- از احادیثی که از ام سلمه روایت شده به دست میآید وی بسیار علاقمند بود با پیامبر (ص)، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین (ع) داخل در کساء گردد، و چند بار به گونههای مختلف این علاقه و خواست قلبی خود را اظهار کرد، ولی پیامبر (ص) از قبول درخواست او امتناع ورزید و با بیان این مطلب که تو راه خیر را میپویی و سرانجامت به خیر خواهد بود، از او دلجویی کرد[۵۲].
- پیامبر اکرم (ص) پس از آنکه امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین (ع) را زیر کسا قرار داد، دست خود را به آسمان بالا برد و گفت: «اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی»، بنابراین، مقصود از اهل بیت، معنای خاص آن است؛ معنایی که اذهاب رجس و طهارت خاص از ویژگیهای آن به شمار میرود و با توجه به قراین یاد شده بر اختصاص اهل بیت در آیۀ تطهیر به اهل کساء دلالت میکند[۵۳].
- در احادیث بسیاری آمده است پیامبر اکرم (ص) پس از نزول آیۀ تطهیر مدتی طولانی، هرگاه میخواست برای نماز به مسجد برود، مقابل خانه علی (ع) میایستاد و آنان را با عنوان "اهل البیت" مخاطب قرار میداد، به آنان درود میفرستاد و به نماز فرا میخواند، آنگاه آیۀ تطهیر را تلاوت میکرد، این رفتار پیامبر (ص) دلیل روشنی بر اختصاص آیۀ تطهیر به اهل کساء است[۵۴].
- باید توجه داشت این اشکال وارد نیست که آیه میان آیات مربوط به همسران پیامبر آمده و مخصوص آنهاست، چون بحث درباره موضوعی در خلال بحث از موضوعی دیگر از این جهت که مایۀ تنوع سخن و دلپذیر ساختن آن است، از نظر ادبی از فنون بلاغت به شمار میرود، و هرگاه دربردارندۀ نکتهای تربیتی یا پیامی اخلاقی و معنوی نیز باشد، بر فصاحت آن افزوده خواهد شد.
- نکتۀ اخلاقی و پیام تربیتی این است که جایگاه والای پیامبر و خاندان مطهر او را به همسران پیامبر خاطر نشان سازد، تا در گفتار و رفتار خود به گونهای باشند که حریم خاندان نبوت را خدشهدار نسازند. الگو گرفتن از پیامبر و دیگر اصحاب کساء که از هرگونه خطا و لغزشی پیراستهاند و اسوههای کامل تربیت و انسانیتاند، میتواند پیام دیگر قرار گرفتن آیه تطهیر در خلال آیات مربوط به همسران پیامبر باشد[۵۵].
نتایج آیه تطهیر
- نتایج آیه تطهیر عبارت است از:
- اثبات عصمت پنج تن و دیگر امامان شیعه(ع)؛
- اثبات امامت حضرت علی(ع) و شایستگی انحصاریاش برای جانشینی پیامبر(ص) به دلیل برخورداری از عصمت؛
- استمرار مقام امامت در اهل البیت(ع)؛
- حجیت احادیث اهل البیت(ع)؛
- حجیت فعل و تقریر امامان شیعه و لزوم حضور معصوم(ع) در همه دورهها[۵۶].
آیه تطهیر در حقوق اهل بیت
- ترکیب "اهل بیت" در قرآن کریم تنها دو بار به کار رفته است:
- یکی در آیه "تطهیر" و در دومی خصوص حضرت ابراهیم(ع) و همسر او ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۵۷]، البته در آیه ﴿وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ﴾[۵۸] ترکیب "اهل بیت" بدون الف و لام است. در آیه ۲۹ همین سوره ﴿فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ﴾[۵۹] به صورت ﴿أَهْلِهِ﴾ به کار رفته که مربوط به خاندان حضرت موسی(ع) است.
- شکی نیست که "اهل" در دو آیه ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۶۰] و ﴿فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ﴾[۶۱]، به زوجه اطلاق شده، اما این اطلاق دلیل بر انحصار نیست؛ همان گونه که در قصه حضرت ابراهیم(ع) "اهل" بر زوجه اطلاق دارد؛ اما چون در آیه ضمیر جمع مذکر ﴿عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ استعمال شده، مراد از "اهل"، زوجه و زوج با هم است.
- همه آیات ۲۸ تا ۳۴ سوره احزاب، خطاب به همسران پیامبر(ص) است و در لابه لای این آیات هفتگانه، آیه تطهیر با مضمون و لحنی متفاوت با سایر آیات نازل شده است.
- در آیات قبل از آیه تطهیر، ۲۵ ضمیر یا فعل آمده که همگی مؤنث است و بعد از آیه تطهیر نیز دو ضمیر و فعل وجود دارد که آن هم مؤنث است، ولی تمام ضمیرها و فعلهای آیه تطهیر که در وسط این ۲۷ ضمیر و فعلهای مؤنث قرار گرفته، مذکر میباشد.
- اگر منظور از آیه تطهیر هم همسران پیامبر(ص) بود، چرا خطاب آیه عوض شد به اینکه کلمه "اهل البیت" آورده و قبلاً همهاش نساء النبی است: ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ﴾[۶۲]. یعنی عنوان نساء النبی تبدیل به عنوان اهل البیت پیغمبر شد و ضمیرهای مؤنث تبدیل به ضمیر مذکر شد؟ اینها گزاف و لغو نیست، لابد چیز دیگری است، بیشک مضمون و محتوای آیه و تغییرضمیرها و فعلهای آن دلالت دارد که منظور این آیه همسران پیامبر نمیباشد و گرنه تغییر از خداوند حکیم، امر لغوی است.
- زیرا ﴿إِنَّمَا﴾ که در زبان فارسی معنای آن "فقط" میباشد، برای حراست، معلوم میشود که در این آیه شریفه چیزی وجود دارد که برای همه مسلمانها نیست. "پلیدی" هم پلیدی خاصی است که از افراد خاصی "اهل بیت" برطرف شده و تنها آنها پاک گردیدهاند، زیرا تقوای عادی شامل همه مسلمانان میشود و پرهیز از گناهان و معاصی برهمه واجب است[۶۳][۶۴].
- سؤال: منظور از اراده خداوند در این آیه چیست؟
- آیا مراد "اراده تشریعی است، یا اراده تکوینی"؟[۶۵] یعنی آیا خداوند از اهل البیت(ع) خواسته است که خودشان پاک باشند و از پلیدیها دوری گزینند و یا خداوند پلیدی و رجس را از وجود آنها دور کرده است؟
- پاسخ: اراده در آیه تکوینی است نه تشریعی، زیرا در آیه قراینی وجود دارد که بیان میکند اراده الهی، تکوینی است:
- مورد اراده را با لفظ ﴿أَهْل بَيْت﴾ مشخص کرده و نصب به خاطر تقدیر حرف "ندا" یا جمله "اخصکم" میباشد یعنی به شما میگویم نه بر دیگران.
- متعلق اراده را با لفظ ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ بیان کرده ولی به آن اکتفا نکرده و جمله دومی یعنی ﴿وَيُطَهِّرَكُمْ﴾ را به عنوان تأکید آورده است.
- در مقام تأکید به اصل فعل ﴿وَيُطَهِّرَكُمْ﴾ اکتفا نکرده و پس از آن مفعول مطلقی به نام ﴿تَطْهِيرًا﴾ که خود تأکید جدیدی است آورده است.
- مفعول مطلق را به صورت "نکره" (﴿تَطْهِيرًا﴾) آورده که حاکی از عظمت این تطهیر است أي يطهركم تطهيرة عظيما یعنی پاکیزه کرد آنان را به نوعی که مردم با آن آشنایی ندارند و نهایت آن را درک نمیکنند.
- این آیه بدون شک به گواهی سیاق آیه و این قرائن چهارگانه در مقام "مدح" و "ستایش" اهل البیت است و اگر اراده در مورد این آیه همان اراده "تشریعی" باشد که درباره دیگر بندگان نیز حکمفرماست هرگز مفاد آیه مایه ستایش "اهل البیت"... نخواهد بود.
- در حالی که وجدان هر انسان آگاه به زبان عربی مفاد و هدف آیه را ثنا و ستایش تلقی میکند و آن را فضیلتی براهل بیت میداند و برداشت تمام مفسران و محدثان و مورخان نیز همین میباشد[۶۶].
- اگر گفته شود که طبق ادعای شیعه در میان پنج تن، حضرت فاطمه زهرا(س) نیز حضور داشته، پس چگونه ضمیر جمع مذکر شامل او میشود، پاسخ این است که آوردن ضمیر جمع مذکر در اینجا از باب "تغلیب" است و بسیار طبیعی است که اگر از میان پنج تن، یک نفر مؤنث باشد، باید در خطاب به آن جمع به حکم تغلیب، از ضمیرجمع مذکر استفاده شود[۶۷].
- منظور از "الرجس"؟
- "الرجس" - به کسر راء و سکون جیم - صفت است از رجاسة و آن کثافت و آلودگی است و آلودگی در چیزی، موجب کنارهگیری و تنفر از آن شود. این نجاست یا ظاهری است مثل قول خداوند: ﴿أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ﴾[۶۸] و یا "به حسب باطن است و آن آلودگی معنوی است مثل شرک و کفر و اثر عمل بد و گناه" مثل آیه ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا﴾[۶۹].
- و اینکه مراد از "ال" در (الرجس) الف و لام جنس است یعنی ازاله هر شکلی از خباثت در نفس و... و این اذهاب الرجس با ﴿يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۷۰] تأکید شده است و "تطهیر" هم از مادۀ طهر به معنای پاکی از هر نوع آلودگی چه مادی و چه معنوی و... است[۷۱]. کلمه "الرجس" مقید به قید و مشروط به شرطی نشده است.
- ﴿وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ این جمله در واقع تأکید و تفسیر جمله سابق ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ﴾[۷۲] میباشد.
- بنابراین طبق این آیه، ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ به اراده تکوینیه الهیه از هرگونه پلیدی به دور هستند و دارای عصمت مطلقه هستند[۷۳].
- منظور از ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾
- در بین مفسران عامه و خاصه درباره اینکه "اهل بیت" چه کسانی هستند اختلاف وجود دارد برخی از مفسران اهل سنت، ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ را به همسران پیامبر اسلام(ص) تفسیر کردهاند. قال الزجاج: قيل يراد به نساء النبي[۷۴] طبق این تفسیر، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) جزء اهل البیت نیستند! به تعبیر دیگر، اهل البیت از اقوام "سببی" پیامبر هستند و هیچ یک از اقوام "نسبی" آن حضرت جزء اهل البیت نمیباشند.
- دلیل این است که چون آیه تطهیر در بین آیاتی است که همگی مربوط به زنان پیامبر(ص) است، (هم آیات قبل از آن و هم آیه پس از آن) پس سیاق آیه اقتضاء میکند که این آیه شریفه نیز مربوط به همسران پیامبر(ص) باشد.
- اما این تفسیر به سه دلیل باطل است:
- در آیات پنجگانه قبل از آیه تطهیر و نیز در صدر آیه ۳۲ سوره احزاب، که آیه تطهیر در ذیل آن آمده است، مجموعاً ۲۵ ضمیر و فعل به صورت مؤنث آمده است و در آیه بعد (آیه ۳۳) نیز در مورد فعل و ضمیر مؤنث به کار رفته است، اما ضمایر و افعال آیه تطهیر همه مذکر است، که یا اختصاص به مردان دارد و یا شامل مردان و زنان هر دو میشود. بنابراین، با توجه به این که قرآن کلام خداست و کلام خداوند فصیحترین کلمات است، قطعاً در تغییر ضمیرها و فعلها مطلبی مورد نظر بوده است و منظور از اهل بیت افرادی دیگر، غیر از زنان پیامبر بوده است که خداوند سیاق آیه تطهیر را متمایز از آیات قبل و بعد نازل کرده است. بنابراین طبق این بیان، منظور از ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ قطعاً نمیتواند همسران پیامبر باشد، بلکه منظور افراد دیگری است که باید با دلیل و برهان آنها را جست.
- دلیل بر بطلان این تفسیر این است که با توجه به شرح و تفسیر آیه تطهیر، اهل البیت باید دارای عصمت مطلقه باشند، کدام یک از دانشمندان و مفسران شیعه یا سنی، برای همسران پیامبر عصمت قائل شده است؟ همسران پیامبر هر چند بیشتر آنها انسانهای خوبی بودند، ولی نسبت به بعضی از آنها نه تنها نمیتوان ادعای عصمت کرد، بلکه میتوان ارتکاب گناهان بزرگی را با ادله و شواهد قطعی و روشن به اثبات رساند، به یک نمونه آن توجه کنید. آیا زنی (عایشه) که با سخنان پیامبر و خلیفه او مخالفت کرده و به جنگ (جمل) خلیفه پیامبر پرداخته و عامل ریختن خون بیش از هفده هزار تن از مسلمانان شده معصوم است و رجس و پلیدی از او به دور است؟
- روایات زیادی از طرق عامه و خاصه وارد شده که نمونههایی از آنها را بیان خواهیم کرد، اهل بیت، پیامبر اکرم، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) میباشند، نه زنان پیامبر و ما برخی از آنها را بیان خواهیم کرد.
- نظر دوم این است که منظور از ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾، شخص پیامبر اسلام، علی حسن، حسین و فاطمه(ع) و همسران پیامبر میباشد[۷۵].
- طبق این نظر، اشکال اول از بین میرود، چون مجموعهای از زنان و مردان میتوانند مخاطب ضمیر مذکر باشند ولی دو اشکال دیگر نسبت به زنان پیامبر در اینجا هم مطرح میباشد، بنابراین نظریه فوق نیز قابل قبول نیست.
- برخی دیگر از مفسران، ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ را به ساکنین مکه مکرمه تفسیر کرده و گفتهاند: منظور از ﴿الْبَيْت﴾ در جمله ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ خانه خدا، کعبه معظمه است، بنابراین، ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ به کسانی که اهل و ساکن مکه هستند اطلاق میشود[۷۶].
- بطلان این نظریه هم روشن است و دو اشکال نظریه اول در اینجا نیز مطرح میباشد.
- اینکه ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ شامل زنان و پدران ایشان میباشد. ولما كان أهل البيت يشملهن و آباءهن، غلب المذكر علی المؤنث في الخطاب في: عنكم ويطهركم[۷۷]. پس "با این تفسیر باید بگوییم که ابوسفیان، با آن سابقه دشمنی با اسلام که پیش از فتح مکه کافر و پس از آن و استیلای اسلام و مسلمانان بر جزیرة العرب، منافقانه اظهار اسلام کرد، از "أهل البیت" است ورجس و پلیدی از او دور است، چون پدر "ام حبیبه" همسر رسول اکرم است!"[۷۸]
- نظریه پنجم، که نظریه تمام علمای شیعه است و هیچ یک از اشکالات فوق بر آن وارد نمیباشد، این است که منظور از ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ افراد خاصی از خاندان پیامبر هستند، یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) و شامل شخص پیامبر نیز میباشد، روایات فراوانی دال بر این نظریه وجود دارد.
- علامه طباطبایی درباره "اهل بیت" میفرماید: "کلمه ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ در عرف قرآن اسم خاص است که هر جا ذکر شود، منظور از آن، این پنج تن هستند، یعنی رسول خدا و علی و فاطمه و حسنین(ع) و بر هیچ کس دیگر اطلاق نمیشود"[۷۹].
- بیشتر روایات در این باره در جوامع معتبر عامه (اهل سنت) آمده است.
- فخر رازی درباره این روایات، ذیل آیه مباهله﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۸۰] میگوید: و اعلم ان هذه الرواية كالمتفق علی صحتها بين أهل التفسير والحديث این روایت که اهل البیت را تفسیر میکند روایتی است که دانشمندان اهل تفسیر و حدیث، همه بر صحت آن اتفاق نظر دارند[۸۱].
- در نتیجه روایاتی که ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ را تفسیر میکند متواتر و از نظر اعتبار محکم هستند[۸۲].
- دلالت آیه تطهیر بر عصمت اهل بیت
- دلالت آیه بر عصمت اهل بیت(ع) و در نتیجه مرجعیت دینی آنان را به دو تقریر بیان میکنیم:
- عصمت از طریق اراده تکوینی که بیان شد.
- عصمت از طریق اولویت قطعی: دلالت آیه را از طریق دیگر نیز میتوان بر عصمت اهل بیت به دست آورد، حتی در صورتی که اراده در آیه تشریعی باشد نه تکوینی.
- تقریر آن بدین گونه است:
- اراده، گاهی با لام تعلیل به کار میرود و زمانی بدون آن. هرگاه بعد از اراده، لام تعلیل ذکر شود، متعلق اراده چیزی ماقبلِ اراده است و هنگامی که بعد از اراده، لام تعلیل نباشد مقصود از اراده و متعلق آن، همان چیزی است که بعد از اراده آمده است و آیه تطهیر از قبیل قسم دوم است؛ پس متعلق اراده خداوند اوامری است که به همسران پیامبر تعلق گرفته، از قبیل: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾[۸۳].
- یکی از اقسام قیاس، قیاس به اولویت قطعی است که به آن مفهوم موافقت نیز میگویند؛ مثل آنکه خداوند متعال درباره پدر و مادر میفرماید: ﴿لَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ﴾[۸۴] که به طریق اولی دلالت دارد بر اینکه آنان را نزنید و به قتل نرسانید.
- برای تأکید برخی از اوامر و نواهی، گاهی جهت خاصی در نظر گرفته میشود که مقصود از آن، خود مکلف نیست، بلکه منظور افراد دیگری هستند؛ برای نمونه، گاهی فرزندِ شخصیتی، مورد توجه خاص قرار میگیرد و به او امر و نهی خاصی میشود، زیرا از خاندان بزرگی است که دارای شأن و منزلت است و اگر فرزند و منسوب به آن خانواده، در ملأعام کار زشتی انجام دهد، مردم به آنان بدبین میشوند.
- خداوند در آیه تطهیر، ابتدا به همسران پیامبر که وابسته به بیت شرف و منزلتاند، خطاب خاص کرده و آنان را به اموری چند، به طور خصوصی مکلف نموده است، اگرچه دیگران نیز در این امور شریکند، ولی از آنجا که آنان وابسته به خاندان نبوی و اهل بیت عصمتاند و گناهشان نزد مردم به اسم این خاندان تمام و سبب بدبینی مردم به آنان میشود، لذا به طور خاص تکلیف متوجه آنان شده است. از همین رو میفرماید: اراده ما به این تکالیف به دلیل آن است که پلیدی از اهل بیت دور گردد، اگرچه این پلیدی از جانب دیگران است که همان همسران پیامبرند[۸۵].
- بنابراین آیه تطهیر بالاتر از مدح است، میخواهد مسأله تنزیه آنها (اهل بیت) از گناه و معصیت را بگوید"[۸۶][۸۷].
- شبهه وحدت سیاق
- شبههای که برخی به این آیه میکنند آنست که اگر این آیه دربارۀ اهل بیت(ع) است پس چرا در میان آیاتی که مربوط به همسران پیامبر است قرار گرفته، در صورتی که این گونه تفسیر با وحدت سیاق آیه نمیخواند پس این آیه دربارۀ همسران پیامبر نازل شده است.
- اما پاسخ آن:
- این قرینه برای اثبات مدعا ناتمام میباشد؛ زیرا از شرائط تمسک به وحدت سیاق این است که معلوم باشد کلام واحدی در کار بوده تا در نتیجه، بخشی از آن برای معلوم شدن مقصود بخش دیگر، قرینه واقع شود. در حالی که این معنا در آیۀ مورد نظر ثابت نمیباشد.
- در هیچ یک از روایات وارده در ذیل آیه هم نیامده که عبارت تطهیر به دنبال آیات مربوط به همسران پیامبر نازل شده و هیچ یک از مفسران هم چنین ادعایی نکرده است، بلکه آیه مورد بحث به تنهایی و در واقعۀ جداگانهای نازل شده و به هنگام جمعآوری و ترتیب آیات به دستور پیامبر یا اجتهاد گردآورندگان در بین آن آیات قرار گرفته است. مؤید این معنا آنکه اگر این فقره از آیه از وسط آیۀ مربوطه به همسران پیامبر حذف شود کمال ارتباط و انسجام قبل و بعد آن حفظ میشود.
- آوردن ضمیر مذکر در آیه تطهیر و ضمیر مؤنث در قبل و بعد آن درستی احتمال فوق را بیشتر آشکار میکند، چرا که وحدت سیاق، وحدت نوعی ضمایر را اقتضا میکند و اگر زنان پیامبر منظور بودند چرا خطاب آیه تغییر کرده و به جای ضمیر مؤنث، ضمیر مذکر به کار رفته است؟
- در کلام بلیغ، جملههای استطرادی بسیار داخل میشود. آیه تطهیر هم در حکم جملۀ استطرادی بوده در بین آیاتی که مخاطب آن را زنان پیامبر تشکیل میداده است.
- حتی اگر وحدت سیاق را به عنوان یک قرینۀ ظنی بپذیریم باز هم میگوییم دلیل ظنی تاب مقاومت در برابر نصوص فراوانی که در ذیل آیۀ تطهیر وارد شده را نداشته و در تقابل نص و اجتهاد همواره نص مقدم است.
- همسران پیامبر که بعضی از آنها جزو راویان حدیث کساء بودهاند، هیچ یک ادعا نکردهاند که مورد آیه تطهیر بوده و این منزلت و شرافت برای آنان ثابت شده است"[۸۸].
- حضرت میخواهد اهل البیت را به شکلی معرفی کند که هیچگونه اشکال تراشی امکانپذیر نباشد و کمترین ابهام و اجمالی باقی نماند تا دیگران در آن زمان و زمانهای بعد دانسته یا ندانسته، اهل البیت را به اشخاص و افراد دیگری تطبیق ندهند.
- بنابراین، هدف پیامبر از این امور جداسازی اهل البیت از دیگران و تعیین مصداق روشن و کامل و منحصر به فرد آن است که حقیقتاً به طور تمام و کمال این جداسازی را انجام داد، به گونهای که در هیچ مورد دیگری سراغ نداریم که پیامبر اسلام مطلبی را این قدر تکرار نموده و بر آن پافشاری کند[۸۹][۹۰].
- شبهه حصر
- آیه تطهیر تنها دلالت بر عصمت پنج تن دارد چگونه میتواند عصمت سایر ائمه(ع) را اثبات کند؟
- جواب:
- حصر در آیه اضافی است نه حقیقی. حصر اضافی نسبت به عدهای خاص است و حصر مطلق نمیباشد. در مورد آیه تطهیر، حصر به لحاظ همسران و دیگران است؛ یعنی این پنج تن - نه همسران - مشمول آیه تطهیرند و این منافات ندارد با اینکه افرادی از قبیل همین پنج تن، مشمول آیه تطهیر باشند؛ همانگونه که پیامبر کلمه اهل بیت را در حدیث ثقلین به طور عموم به کار برده است.
- در زمان نزول آیه، از چهارده معصوم، همین پنج تن بیشتر نبودند و پیامبر کسا را روی خود و آنان انداخته بود که آیه نازل شد و طبیعتاً خطاب به آنان بود، اگرچه منافاتی ندارد شامل افرادی مثل آنان نیز بشود؛ خصوصاً آنکه حکم در آیه بر عنوان اهل بیت آمده است. از آنجا که در هر زمان نیاز به امام معصوم است، لذا افراد دیگری نیز مشمول آیه تطهیرند که همانند این پنج نفرند.
- روایات فراوانی از طرق شیعه و سنی از پیامبر وارد شده که امامان بعد از من، دوازده نفرند[۹۱] و از آنجا که امام باید دارای عصمت باشد پس سایر امامان نیز معصوم هستند.
- برای اثبات عصمت سایر امامان، اثبات عصمت یکی از آنان کافی است؛ زیرا به طور قطع هریک از امامان بر امام بعد خود وصیت کرده و او را امام معصوم بعد از خود معرفی کرده است[۹۲].
- از آنچه بیان شد نتیجه میگیریم، آیه "تطهیر" دلالت صریح بر عصمت اهل بیت میکند و یکی از امتیازات ویژه و مسلم اهل بیت(ع) است و به هیچ وجه، حاکی از عصمت ازواج نبی یا دیگران نیست.
- نکته قابل توجه اینکه برخی مفسرین اهل سنت در ورود پنج تن، در این آیه اتفاق نظر دارند فقط اختلاف در ورود سایر افراد، مثل ازواج النبی است. شواهد روایی متعددی نیز مصداق "اهل بیت" در این آیه را مخصوص آل کساء دانسته است بنابراین دلیلی در ورود افراد نزدیک به پیامبر مثل همسرانشان، در این آیه وجود ندارد[۹۳].
خدای سبحان در این آیه درباره اهل بیت(ع) چه امری را اراده نموده است؟
- خدای متعالی به اراده تکوینی خود، اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت(ع) را اراده نموده است.
اراده الهی در آیه تطهیر، تکوینی است نه تشریعی[۹۴]؛ زیرا واژه ﴿إِنَّمَا﴾ یکی از کلمات حصر است و اگر در آغاز جملهای بیاید، موضوع را منحصراً برای شخصی اثبات و همان موضوع را از غیر آن نفی میکند[۹۵] و آمدن ﴿إِنَّمَا﴾ در آغاز آیه تطهیر روشن میکند، که اراده و خواست خداوند، فقط به تطهیر و اذهاب پلیدی از اهل بیت(ع) تعلق گرفته است و به آنها اختصاص دارد، حال آنکه طهارت از گناه در اراده تشریعی به گروه خاصی اختصاص ندارد و از همه انسانها خواسته شده نه خصوص اهل بیت(ع).
- بدینسان، خدای متعالی به اراده تکوینی خود که تخلفناپذیر است، طهارت اهل بیت(ع) را اراده نموده است[۹۶].
چه اموری بر اراده الهی مترتب است؟
- مهمترین اثری که در این آیه بر اراده الهی درباره اهل بیت مترتب است، عصمت آنان است، به این معنا که هر کس اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلق گرفته باشد، معصوم است؛ زیرا الف و لام در ﴿الرِّجْسَ﴾ جنس است و هر نوع زشتی و پلیدی را در بر میگیرد[۹۷]. اگر اراده تکوینی خدا به اذهاب رجس و طهارت شخصی تعلق بگیرد، آن شخص معصوم است؛ زیرا هر گونه پلیدی را خدای متعالی تکویناً از وی دور نموده است.
- این مهم در برخی از روایات اهل سنت نیز آمده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ...فَذَلِكَ قَوْلُهُ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ فَأَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوبِ»[۹۸].
- نتیجه پاسخ دو سؤال چه اموری بر اراده الهی مترتب است؟ و خدای سبحان در این آیه درباره اهل بیت(ع) چه امری را اراده نموده است؟ را میتوان در قالب یک دلیل و قیاس بیان نمود:
- خدای متعال به اراده تکوینی خود، اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت را اراده نموده است.
- هر کس اراده تکوینی الهی نسبت به اذهاب رجس و تطهیر او تعلق گرفته باشد معصوم است.
- نتیجه: اهل بیت(ع) معصومند.
- در چگونگی و نحوه عصمت اهل بیت(ع) در آیه تطهیر چند نکته ضروری مینماید:
- فعل الگو:متن قرآن يُرِيدُ، ﴿لِيُذْهِبَ﴾ و ﴿يُطَهِّرَكُمْ﴾ به صورت مضارع آمده و دلالت بر دوام و استمرار (تطهیر) و (اذهاب رجس) دارد، پس خدای متعالی به اراده تکوینی خود، اذهاب رجس و تطهیر را برای ایشان، به صورت مستمر اراده نموده است.
- در آیه مبارک واژه ﴿عَنْكُمُ﴾ بر ﴿الرِّجْسَ﴾ مقدم شده است؛ از این تقدیم به دست میآید، خدای متعال رجس را از اهلبیت دور کرده، نه ایشان را از رجس؛ مانند آنچه درباره حضرت یوسف(ع) آمده است: ﴿كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ﴾[۹۹] فرمود ما کاری کردیم که بدی به طرف یوسف نرفت، نه اینکه یوسف به طرف بدی نرفت، خدای متعال نفرمود: لنصرفه عن السوء و الفحشاء ما او را از بدی منصرف کردیم و اجازه ندادیم بدی به سوی او برود، بلکه فرمود: ﴿لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ﴾.
- عبارت ﴿وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ که در آیه، غیر از ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ است؛ زیرا میان معطوف و معطوفعلیه باید تغایر باشد و اگر بخواهند مانند هم باشند عطف شئ بر خود شئ است، که قبیح است[۱۰۰] و ﴿تَطْهِيرًا﴾، معنای اضافهای دارد، نه اینکه تکرار همان (اذهاب رجس) باشد؛ زیرا گاهی رجس زدوده میشود، ولی محلّ آن تطهیر نمیگردد. بدینروی، (اذهاب رجس) به ازاله (دفعی) ذنوب اشاره دارد و ﴿تَطْهِيرًا﴾، به پوشاندن خلعت کرامت. پس در این آیه، تنها به ازاله و (اذهاب رجس) از مخاطبان بسنده نشده است، بلکه به خلعت کرامت طهارت نیز برخوردارند[۱۰۱].
- واژه ﴿تَطْهِيرًا﴾ مصدر باب تفعیل و مفعول مطلق تأکیدی و تنوین آن برای تعظیم است، پس تطهیر ویژه اهل بیت(ع)، عادی و معمولی نیست[۱۰۲].
- واژه ﴿تَطْهِيرًا﴾ جعل الشيء طاهراً است و وجود اهلبیت(ع) هم طاهر و هم مطهر (پاککننده) است، مانند آب که خداوند آن را طاهر کرده، نه اینکه پیشتر نجس بوده و خدا پاکش کرده باشد. اهلبیت(ع) نیز نه تنها پاک، بلکه پاک کنندهاند. گواه این ادّعا، آیه صدو سوّم سوره توبه است: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا﴾[۱۰۳] در این آیه، ﴿تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ﴾ پیامبر(ص) است. از سویی ﴿بِهَا﴾ روشن میکند، صدقه وسیله است و سببیت ندارد، بلکه سبب تطهیر، نفس پیامبر(ص) است. اهل بیت(ع) نیز مانند پیامبر(ص) سبب تطهیرند [۱۰۴][۱۰۵].
منابع
منبعشناسی جامع آیه تطهیر
پانویس
- ↑ و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ تفسیر القمی، ج۲، ص۶۷، ذیل آیه ۱۳۲ سوره طه.
- ↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۱، ۴۶، ۴۷.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹، حاکم حسکانی شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۵۵.
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص۶۷.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۸- ۶۹.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۵۱-۵۲.
- ↑ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.
- ↑ صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۳۲۷؛ تفسیر الدر المنثور، ذیل آیه؛ امام شناسی، ج ۳، صص ۱۶۲ - ۱۷۲.
- ↑ خوارزمی، المناقب، ص ۱۲۹.
- ↑ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۳، ص ۲۶۹؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۲، برای توضیح بیشتر ر.ک: علامه حسینی طهرانی، امام شناسی، ج ۳، ص ۱۴۱ به بعد.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ غایة المرام، ص۲۹۵.
- ↑ «و راستیان، کیانند راستیان؟» سوره واقعه، آیه ۲۷.
- ↑ «و شما گونههای سهگانه خواهید بود (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ و (سوم) پیشتازان پیشتاز» سوره واقعه، آیه ۷-۱۰.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۵۲-۵۳.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ «خدا نمى خواهد شما در رنج افتيد، بلكه مى خواهد كه شما را پاكيزه سازد» سوره مائده، آیه ۶.
- ↑ ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ معجم المقاییس فی اللغه، ص ۹۳؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۸۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۲۳.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۹.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۷.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
- ↑ ینابیع المودة، ص۱۲۵.
- ↑ جامع الاصول، ج۱، ص۱۰۱؛ ریاض النفرة، ج۲، ص۲۶۹.
- ↑ ینابیع المودة، ص۱۲۴.
- ↑ الدر المنثور، سیوطی، ج۵، ص۱۹۸.
- ↑ غایة المرام، ص۲۹۵.
- ↑ ینابیع المودة، ص۵۳۴.
- ↑ اثبات الهداة، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۹.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۵۳-۵۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۴، ج۲۵، ص۲۱۰.
- ↑ البحر المحیط، ج۷، ص۲۲۴؛ لما کان أهل البیت یشملهن و آبائهن غلب المذکر علی المؤنث فی الخطاب فی ﴿عَنْكُمُ﴾.
- ↑ روح المعانی، ج۱۴، ج۲۲، ص۲۰ - ۲۱. فإن المتبادر من البیت الذی هو قسم من القبیلة البیت النسبی، و اختلف فی المراد بأهله فذهب الثعلبی إلی أن المراد بهم جمیع بنیهاشم ذکورهم و إناثهم، و الظاهر أنه أراد مؤمنی بنیهاشم و هذا هو المراد بالآل عند الحنفیة، و قال بعض الشافعیة: المراد بهم آله الذین هم مؤمنو بنیهاشم و المطلب، و ذکر الراغب أن أهلالبیت تعورف فی أسرة النبی مطلقاً و أسرة الرجل علی ما فی القاموس رهطه أی قومه و قبیلته الأدنون، و قال فی موضع آخر: صار أهل البیت...، و فی آخر أخرجه هو أیضا مبین هؤلاء الذین حرموا الصدقة أنه قال: هم آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس متعارفا فی إله علیه الصلاة و السلام (التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج۲۲، ص۱۴). «وهبه زُحیلی» میگوید: و أهلالبیت النبوی هم نسائه و قرابته منهم العباس و أعمامه و بنو أعمامه منهم.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ ـ ۴۲۵؛ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۹۲-۹۳.
- ↑ ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۵.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ «و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.
- ↑ «پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانوادهاش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانوادهاش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزهای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ «پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانوادهاش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانوادهاش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزهای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.
- ↑ «ای زنان پیامبر!» سوره احزاب، آیه ۳۰.
- ↑ ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص۱۵۵-۱۶۹.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۰- ۵۲.
- ↑ اراده تکوینی حق عبارتست از علم خداوند به مصلحتی که در فعل خود او یعنی آفرینش و اشاره رزق واماته و... وجود دارد که براساس آن عالمآفرینی دارد و به این اراده در قرآن اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲. و اراده تشریعی خدا عبارتست از علم خداوند به مصالحی که در افعال اختیاریه بندگان وجود دارد و براساس آن امر و نهی میکند و به این اراده در قرآن اشاره شده: ﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾ «خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵. بنابراین اراده تکوینی ارادهای است که غیرقابل تخلف است و اراده تشریعی ارادهای است که ممکن است هم عصیان شود و هم اطاعت. ر.ک: علی محمدی، شرح کشف المراد، ص۱۳۰؛ احمد خاتمی، فرهنگ علم کلام، ص۵۵؛ المیزان، محمد باقر موسوی، ج۱۲، ص۳۶۳.
- ↑ کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، مجموعه آثار دومین کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، ص۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۲- ۵۳.
- ↑ «یا گوشت خوک که پلید است.»؛ سوره انعام، آیه ۱۴۵.
- ↑ «و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۵.
- ↑ «شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۳۱۸.
- ↑ «از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۳- ۵۴.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۲؛ روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹؛ الکشاف، ج۳، ص۵۳۸.
- ↑ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۱۶۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹.
- ↑ ابو حیان اندلسی، البحر المحیط، ج۸، ص۴۷۹.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، همتایی قرآن و اهل بیت، ص۱۷۶.
- ↑ المیزان، محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۶، ص۴۶۶.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۸.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۴- ۵۸.
- ↑ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «به آنان پدر و مادر اُف مگو!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ ر.ک: علی اصغر رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج۲، ص۶۱-۶۵ تلخیص و تصرف.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۹۱۲.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۸- ۶۰.
- ↑ محمد تقی فخلعی، مجموعه گفتمانهای مذاهب اسلامی، ص۱۴۶-۱۴۷ با تغییراتی.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص۱۶۲-۱۶۹.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۰- ۶۲.
- ↑ ر.ک: الکافی، ج۱، ص۵۳۲-۵۳۴؛ صحیح بخاری، مجلد، جزء ۷ تا ۹، کتاب الأحکام، باب ۱۱۴۸، ح۲۰۳۴، ص۷۲۹؛ ر.ک: صحیح مسلم، کتب الإماره، ۳۳، باب ۱، ج۶، جزء ۱۲، ح۶/۲۰۲، ص۱۹۹.
- ↑ ر.ک: علی اصغر رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج۲، ص۷۹ و ۸۰.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۲- ۶۴.
- ↑ شمیم ولایت، ص۳۲۸: اراده بر دو قسم است: تشریعی و تکوینی. الف. اراده تشریعی؛ منظور از اراده تشریعی آن است که خداوند در مقام قانونگذاری فعلی را واجب یا حرام کند و انجام یا ترک آن را از بندگان خود بخواهد. در این اراده انجام با ترک کار به اراده عبد وابسته است؛ به عبارت دیگر اراده عبد بین آن فعل یا ترک و اراده خدا فاصله میشود. از اینرو تخلّف در این اراده خدا راه دارد، مثلاً خدا نماز را بر همه واجب و شرک را حرام کرده است، لیکن اراده او بر این تعلّق گرفته که بندگان او با اراده خودشان نماز بخوانند و با اراده خودشان از شرک اجتناب ورزند؛ لذا برخی امتثال میکنند و برخی امتثال نمیکنند. در نتیجه اراده خداوند درباره گروهی از مردم تحقق پیدا میکند و درباره گروهی دیگر تخلف میپذیرد. ب. اراده تکوینی؛ این قسم از اراده در جایی تحقّق مییابد که خواست خدا مستقیماً بر تحقق و ایجاد چیزی تعلق بگیرد، مثل این که بخواهد چیزی را خلق کند، کسی را بمیراند یا... در این موارد میان اراده خدا و فعل خارجی واسطهای وجود ندارد. از اینرو تخلفی در این اراده راه نمییابد: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ أحکام القرآن، ج۱، ص۵۱. و هي کلمة موضوعة للحصر تتضمن النفي و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفي ما عداه.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۵۶-۵۷.
- ↑ لسان العرب، ج۶، ص۹۴.
- ↑ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۴؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۸؛ فتح القدیر، ج۴، ص۳۲۲.
- ↑ «بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۲۵، ص۱۶۸: و قوله تعالی: ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ فیه لطیفة و هی أن الرجس قد یزول عینا و لا یطهر المحل فقوله تعالی: ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ أی یزیل عنکم الذنوب و یطهرکم أی یلبسکم خلع الکرامة.
- ↑ ادب فنای مقربان ۵، ص۲۰: اذهابْ صیقل دادن است و تطهیر رنگآمیزی کردن؛ یکی صاف کردن است و دیگری صفادادن؛ یکی پیراستن است و دیگری آراستن؛ یکی تخلیه است و دیگری تحلیه؛ یکی نفی صفات سلبی و نقصی است و دیگری اثبات صفات ثبوتی و کمالی، آن یکی بیشترین آثارش شخصی است و این یکی برکاتی دارد که غالباً به دیگران میرسد، پس تکرار نیست بلکه اوّلی زمینه دوّمی را فراهم میکند.
- ↑ ینابیع الموده، ج۱، ۳۲۳، باب ۳۳. و تأکیده (بالمفعول المطلق) دلیل علی أن طهارتهم طهارة کاملة فی أعلی مراتب الطهارة.
- ↑ «از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۷۷: و قوله: ﴿تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا﴾ خطاب للنبی(ص)، و لیس وصفا الحال الصدقة، و الدلیل علیه ضمیر بها الراجع إلی الصدقه أی خذ یا محمد من أصناف أموالهم صدقة تطهرهم أنت و تزکیهم بتلک الصدقة أی أخذها.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۵۷-۶۰.