نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۵ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
غیبت، اسم مصدر از ثلاثی مجرد ماده "غ ی ب" و به معنای ناپدید شدن و پنهان شدن از دیدگان است. غایب به کسی گفته میشود که حاضر و ظاهر نیست. و در اصل، درباره پنهان شدن خورشید، ماه و ستارگان به کار میرود[۱]. همچنین درباره کسی به کار میرود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمیشود[۲]. در اصطلاح مهدویت به پنهانزیستی حضرت مهدی(ع) گفته میشود.
سه دیدگاه کلّی درباره چگونگی غیبت:
با بهرهگیری از بیانات معصومان(ع)، سه دیدگاه کلّی و قابل توجّه درباره چگونگی غیبت حضرتش قابل ارائه است:
پنهان بودن جسم "ناپیدایی"؛
پنهان بودن عنوان "ناشناسی"؛
پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان به تناسب شرایط.
اما بررسی دیدگاههای یادشده:
پنهان بودن جسم؛
پارهای روایات، چگونگی غیبت آن حضرت را به پنهان بودن جسم دانسته است. این دیده نشدن جسم، در دوران غیبت به دو گونه قابل تفسیر است:
بسان فرشتگان، ارواح و جنّ، جسمی نامرئی دارد که با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارد قابل دیدن نیست.
جسمی مرئی دارد؛
امّا به قدرت الهی در دیدگان مردم تأثیر و تصرّف نماید که آن حضرت را نبینند. این کار، از اولیای الهی که از سوی خدا دارای قدرت در جهان آفرینش هستند، بعید نیست. از قرآن کریم نیز میتوان امکان استتار و اختفای انسان از دیدگان را - چه به صورت کوتاه مدت یا دراز مدت- دریافت کرد[۳].
به نظر میرسد تفسیر نخست، غیر قابل پذیرش باشد؛ چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که آن حضرت دارای جسمی با ویژگی این تفسیر باشد. بلکه برعکس، آن حضرت مانند همه انسانها، دارای جسمی مادی است؛ آنگونه که پدران بزرگوارش و رسول گرامی اسلام(ع) بودند. با این بیان، تفسیر دوم مورد پذیرش است. در یک بررسی جامع در سخنان معصومان(ع) برخی روایات که بیان کننده این دیدگاه کلّی است، بدین قرار است: امام علی(ع) در این باره فرمود: "... تا آنگاه که از فرزندان من از دیدگان مردمان پنهان شود ... پس به پروردگار علی سوگند! حجّت حق، بر زمین استوار است، در جادهها حرکت میکند. در خانهها و قصرها وارد میشود و در شرق و غرب زمین به گردش میپردازد، سخن مردم را میشنود و بر مردم سلام میکند، میبیند و دیده نمیشود، تا زمان ظهور وعده الهی و ندای آسمانی. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی و پیروان او است[۴].
امام صادق(ع) فرمود: "مردم امام خویش را گم میکنند؛ پس آن امام در موسم حج حضور مییابد و مردم را میبیند؛ ولی مردم او را نمیبینند"[۵].
وقتی درباره امام مهدی(ع) از امام رضا(ع) پرسیدند، فرمود: "جسمش دیده نمیشود"[۶].
روشن است که این روایات و احادیثی مانند آن، بر دیده نشدن آن حضرت دلالت دارد و قابل تأویل بر شناخته نشدن، نخواهد بود؛ چرا که در معنای دیده نشدن صراحت دارد.
این برداشت، افزون بر آنکه با معنای لغوی غیبت مطابقت دارد، با روایاتی که حضرت مهدی(ع) در دوران غیبت را به خورشید پس ابر تشبیه نموده، همخوانی بیشتری دارد.
پنهان بودن عنوان
این دیدگاه، بر این است که آن حضرت، افزون بر اینکه عمر شریف خود را در جوامع انسانی، سپری میکند، مردم را میبیند و مردم نیز او را میبینند؛ ولی او را نمیشناسند. به تعبیر دیگر، فقط از نگاه معرفتی و شناختی مردم پنهان است، نه از دید ظاهری. افرادی که بر این دیدگاه پافشاری میکنند، به روایاتی استدلال کردهاند؛ از جمله روایتی که سدیر از امام صادق(ع) نقل کرده است که: "در قائم، سنّتی از یوسف است ... چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند. تا آنگاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آنها معرفی کند؛ همانگونه که به یوسف اجازه داد ..."[۷]
نیز سخن نایب خاص آن حضرت، محمد بن عثمان که در این باره میگوید: "به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هرسال در موسم حج حاضر میشود؛ مردم را میبیند و آنها را میشناسد و مردم او را میبینند؛ ولی نمیشناسند[۸].
لازم یادآوری است با توجه به معنای لغوی غیبت، بهرهبرداری این معنا از روایاتی که به صورت مطلق غیبت را برای آن حضرت ثابت کردهاند، نیازمند قرینه است.
پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان، به تناسب شرایط
آگاهی به چگونگی غیبت حضرت مهدی(ع) فقط نزد پروردگار متعال است؛ امّا از مجموع روایات میتوان دیدگاه سومی ارائه کرد. و آن عبارت است از اینکه: حضرت در مواردی که صلاح بداند از دیدگان مردم پنهان است - البته با تصرّفی که به قدرت الهی در دیدگان افراد مینماید. نه نامرئی کردن جسم خویش - و در مواردی که آن حضرت مصلحت بداند، به صورت آشکار در جامعه حرکت میکند و مردم او را میبینند؛ ولی نمیشناسند.
در برخی پیامبران پیشین نیز چنین پنهان زیستیای- البته با ویژگیهای خاص خود- سابقه داشته است؛ به گونهای که شیخ صدوق اساس نگارش کتاب کمال الدین و تمام النعمه را بر این باور بنا نهاده است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت سخنان نورانی پیشوایان معصوم(ع) از حقایق مربوط به غیبت حضرت مهدی(ع) آن مقدار که مخاطبان میفهمیدند در اختیار آنها قرار میداد و بیش از آن را به دوران ظهور حضرتش واگذار میکردند که آن دوران، عصر ظهور حقایق است.
در روایاتی پس از تصریح به اصل غیبت، به طولانی بودن آن نیز تأکید شده است.
امام جواد(ع) در پاسخ به دلیل نامگذاری حضرت مهدی(ع) به "منتظر"، فرمود: " همانا برای او غیبتی است که روزهای آن، فراوان و مدت آن، طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای اخلاص باشند، منتظر ظهور او خواهند بود"[۹].
پیش از آنکه به برخی حکمتها و علتهای ظاهری غیبت آن حضرت اشاره شود، لازم یادآوری است در بررسیهایی که در روایات انجام شده است، نخستین نکتهای که در اینباره به چشم میخورد، این است که پنهانزیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار خداوند سبحانه و تعالی است. حقیقت سرّ بودن این امر را رسول گرامی اسلام(ص) چنین بیان فرموده است: "ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا شک درباره خدا کفر است"[۱۰].
بیگمان این حکمت، اساسیترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که برخی شیعیان، همواره این پرسش را مطرح میکردند، در سخنان پیشوایان معصوم(ع) به برخی حکمتهای ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدانها نیز اشارهای گذرا میکنیم.
بحفظ جان آن حضرت: در بررسی روایات مربوط به غیبت حضرت مهدی(ع) مییابیم یکی از حکمتهای ظاهری پنهانزیستی حضرت مهدی(ع)، امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و ستمگران است[۱۱]. شیخ طوسی در کتاب الغیبة، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز بیم حضرت از کشته شدن خویش، مانع ظهور وی نیست. اگر اینگونه نباشد، نهان بودن در پس پرده غیبت برایش روا نخواهد بود. آن محبوب دلها، دشواریها و آزار و اذیت را تحمل میکند؛ زیرا مقام و جایگاه والای امامان و پیامبران(ع) به سبب تحمل رنج و دشواریهای بزرگ آنان در راه خدا بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق مییابد؛ بنابراین بر خداوند سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهانزیستی او تعلق گرفته است. شبیه این پنهانزیستی با ویژگیهای خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند- اتفاق افتاده بود که میتوان به پنهان شدن پیامبر اکرم(ص) در شعب ابی طالب و نیز در غار حرا در برخی زمانها اشاره کرد. میدانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان شدنی نبود، مگر ترس از ضررهایی که آن حضرت را تهدید میکرد.
آزمایش انسانها: یکی دیگر از حکمتهای غیبت حضرت مهدی(ع) آزمایش مردم است. از آنجا که این نوع آزمایش، به دلیل عدم حضور ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقت فرسا است، در تکامل روحی انسانها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این آزمایش است که آشکار میشود چه کسی ثابت قدم و استوار، و چه کسی در ایمان و اعتقاد سست و مردد است. جابر جعفی گوید: "به امام باقر(ع) عرض کردم فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، فرج ما فرا نمیرسد، تا زمانی که شما غربال شوید، تا خداوند سبحانه و تعالی ناخالصیها را محو و نابود کند و آنچه خالص و زلال است، باقی نهد"[۱۲]. روشن است در این امتحان بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای جایگاه والایی از ایمان و عمل شایسته باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.
امام صادق(ع) تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است: "و اینگونه است که غیبت قائم طولانی خواهد بود، تا اینکه حق محض آشکار شود و ایمان، از کدورتها و پیرایهها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت میپذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از پیروان ظاهری اهل بیت(ع)؛ یعنی همانها که ترس نفاق بر آنها میرود[۱۳].
از مجموع سخنان معصومان(ع) به دست میآید که مهمترین ویژگی مرتبط با امتحان و آزمایش انسانها در این دوران، گریز آنها از دین و آموزههای آن و به اوج رسیدن دنیا پرستی است[۱۴] ک: شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دورههای دیگر متمایز کرده است. معصومان(ع) برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگیها، هشدارهایی نیز دادهاند که با توجه به آنها، آزمایشهای بزرگ از مهمترین ویژگی این دوران است[۱۵]. افرادی که با ویژگیهای این دوران، ایمان خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، ارزش والایی دارند. در این باره وقتی پیامبر اکرم(ص) از چهرههای پیروز این دوران یاد میکند، با شگفتی به حضرت علی(ع) چنین میفرماید:"ای علی! بدان شگفتآورترین مردم در ایمان و بزرگترین آنان در یقین، کسانی هستند که در پایان دوران- با آنکه پیامبر خود را درک نکردهاند و از امام خود در پردهاند- به نوشتهای سیاه بر صفحهای سپید، ایمان میآورند"[۱۶]. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسههای بیپایان شیطان و هواهای نفسانی شده، در دام تاریک نادانی و عصیان زندگی میکنند.
آزادگی از بیعت دیگران: دیدگاه برخی روایات، این است که آن حضرت، با غیبت خود، از بیعت با طاغوتهای زمان در امان خواهد بود. امام مجتبی(ع)- آن هنگام که برای حفظ مصالح اسلام و مسلمین به سازش با معاویه تن داد و مردم، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ یک از ما امامان نیست، مگر اینکه بیعت با ستمگری بر گردن او قرار میگیرد؛ جز قائم که عیسی بن مریم(ع) پشت سرش نماز میگزارد. به درستی که خداوند سبحانه و تعالی ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی میسازد، تا آنگاه که قیام میکند، بیعت هیچکس بر گردنش نباشد[۱۷].حضرت مهدی(ع) در توقیعی در پاسخ به برخی پرسشها فرمود: "درباره علت غیبت پرسیده بودید؛ خداوند سبحانه و تعالی در قرآن کریم میفرماید: ای اهل ایمان! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید. بدانید هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوتهای زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که قیام میکنم، بیعت هیچ یک از گردنکشان و طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم"[۱۸].
تأدیب انسانها: ادب کردن انسانها- به ویژه مسلمانها- یکی دیگر از فلسفههای غیبت است؛ چرا که بیشتر آنها در زمان زندگی و حضور امامان پیشین، آنگونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن جامعه بشری از فیض آنها شدند. امام باقر(ع) در این باره فرمود: " شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست میدارید؛ ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پایان نمییابد و به همین دلیل، صاحب شما از دست شما گرفته میشود ...."[۱۹]
بدین سان غیبت آخرین حجّت خداوند سبحانه و تعالی نماد خشم خداوند بر زمینیان است که با چراغهای هدایت به گونهای ناشایست برخورد کردند.
افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: تربیت انسانهای مناسب برای قیام و حکومت جهانی و ایجاد اشتیاق جهانی برای حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) نیز اشاره شده است.
با توجه به آنکه روایات یاد شده فقط به برخی از حکمتهای غیبت حضرت مهدی(ع) اشاره کرده بود و در روایاتی نیز اساس حکمت غیبت آن حضرت، رازی از رازهای خداوند سبحانه و تعالی دانسته شده است و با توجه به اینکه عصر ظهور حضرت مهدی(ع) عصر آشکار شدن حقایق است، از روایات استفاده میشود حکمتهای اساسی غیبت آن حضرت، پس از ظهور حضرت مهدی(ع) آشکار خواهد شد.
امام صادق(ع) در این باره فرمود: "... حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجتهای الهی پیش از او بوده است و وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن دیوار بر موسی(ع) روشن نبود، تا آنکه هنگام جدایی آنها فرا رسید"[۲۰].
انواع غیبت
همزمان با مطرح شدن اصل غیبت برای حضرت مهدی(ع) از سوی معصومان(ع) در روایاتی غیبت حضرت مهدی(ع) به دو بخش کوتاه و بلند تقسیم میشود[۲۱]. که هریک دارای ویژگیهای خاصی است.
این مطلب با تعبیرهای متفاوتی در سخنان معصومین(ع) به چشم میخورد؛ زراره گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: "همانا برای قائم، دو غیبت است که در یکی از آنها به خانوادهاش بر میگردد و در دیگری مکانش معلوم نیست. هر سال در مناسک حج حاضر میشود و مردم را میبیند؛ در حالی که مردم او را نمیبینند[۲۲].
آن حضرت در روایتی به کوتاه و بلند بودن دو غیبت امام اینگونه اشاره کرده است: "برای قائم، دو غیبت است؛ یکی از آنها کوتاه و دیگری دراز. در غیبت نخست، جز شیعیان مخصوص، کسی از جایگاه او خبر ندارد و در دیگری، جز خدمتکار ویژه آن حضرت، کسی از مکانش آگاه نیست"[۲۳]
لازم یادآوری است آن حضرت در دوران پدر بزرگوار خویش نیز نوعی پنهانزیستی داشته است و به گونهای نبوده که همگان بتوانند آن حضرت را ملاقات کنند. همین باعث شده است برخی آغاز غیبت آن حضرت را از هنگام ولادت بدانند[۲۴][۲۵].
↑" يَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ يَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَيَرَاهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ کلینی، الکافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵ ح ۱۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۴۶، ح ۳۳
↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۰
↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۱۴۴، باب ۵، ح ۳
↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰؛ نیز:
سیّد رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۷۸
↑" إِنَ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ "، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸
↑" يَا جَابِرُ إِنَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلْمُهُ مَطْوِيٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ إِيَّاكَ وَ الشَّكَ فِيهِ فَإِنَ الشَّكَ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ كُفْرٌ "، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷
↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲
↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱۱
↑امروزه از این دو غیبت، با نامهای" غیبت صغرا" و" غیبت کبرا" یاد میشود؛ ولی در بیان اندیشوران شیعه از آنها با عنوانهایی چون" غیبت قصری" و" غیبت طولی" و مانند آن نیز یاد شده است