آیه تطهیر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن آیه: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱].

پس از نزول آیه تطهیر رسول گرامی به روایتی چهل روز «أَرْبَعِينَ صَبَاحاً»[۲] و به روایت دیگر شش ماه «سِتَّة أَشْهُرٍ»[۳]، یا هشت ماه «صَلَاةَ الْغَدَاةِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ»[۴] و به روایت چهارم نُه ماه، «تِسْعَةَ أَشْهُرٍ»[۵]، برخی تا آخر عمر[۶]، هنگامی که برای گزاردن نماز صبح به مسجد می‌رفت، به در خانه علی(ع) می‌آمد و دو دست خود را بر دو طرف چهارچوب در می‌گذاشت و می‌فرمود: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، الصَّلَاةَ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ»؛ "ای اهل بیت! سلام، رحمت و برکات خدا بر شما باد. برای نماز برخیزید إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ... من با کسی که با شما می‌جنگد، در جنگم و با کسی که با شما در سلم و صلح است، در صلح هستم"[۷][۸].

مقدمه

بخش دوم آیۀ ۳۳ سورۀ احزاب به آیۀ تطهیر شهرت یافته است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۹]. این آیه از دیر زمان توجه دانشمندان مختلف اسلامی را به خود جلب کرده است. مفسران، محدثان، متکلمان، مورخان و عالمان لغت هر یک به انگیزه و از نگاهی خاص دربارۀ آیه تطهیر سخن گفته‌اند که مقصود از اهل بیت(ع) در این آیه چه کسانی‌اند؟ و مقصود از زدودن رجس از اهل بیت(ع) و تطهیر ویژۀ آنان چیست؟[۱۰].

آیه با إِنَّمَا که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار ارادۀ الهی به آنان را بیان می‌کند. تعبیر يُطَهِّرَكُمْ در پی يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدی‌هاست و الرِّجْسَ هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق، جهل و گناه را در برمی‌گیرد[۱۱].

واژه الرِّجْسَ در آیه، شامل هر گونه ناپاکی و پلیدی - اعم از نجاست ظاهری یا هر نوع پلیدی و ناپاکی درونی - می‌شود و منظور از اراده خداوند نیز در آیه، اراده تشریعی نیست بلکه اراده تکوینی است؛ یعنی این‌گونه نیست که خداوند بر حسب قوانین شرع، ارتکاب گناه و آلودگی به عصیان را بر اهل بیت حرام کرده باشد، بلکه خداوند در نظام تکوین و ایجاد چنین خواسته که ساحت این دودمان از هرگونه آلودگی پیراسته و به همه نوع پاکی آراسته باشد؛ زیرا بر حسب اراده تشریعی خداوند اراده فرموده که همه بندگان از پلیدی دور باشند و این اراده را از طریق رسولانش به مردم ابلاغ فرموده است؛ بنابراین امتیاز و افتخاری برای کسی ایجاد نمی‌کند. در صورتی که این افتخار خاصّ اهل بیت آن حضرت بود و پیامبر(ص) نیز آن را در یک حرکت نمادین و سمبلیک به تجسّم در آورد و اهل بیت را تحت یک کسا و عبا جای داد و از ورود دیگران جلوگیری کرد[۱۲].

دلالت آیه

نخست: دلالت بر نصب امام و امامت امامان از اهل بیت(ع)

یکی از آیات معروف درباره اهل بیت، آیه تطهیر است که در آن خداوند اهل بیت نبوت را از هر گونه رجس و آلودگی مبرا و تطهیر نموده است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۳]. آیه شریفه عصمت اهل بیت پیامبر(ص) - علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) - را ثابت می‌‌کند.

نزول آیه در این خصوص را تعدادی از صحابه نقل و به صورت متواتر در منابع سنی و شیعی ثبت و ضبط شده است. مثلاً ترمذی در صحیح خود گزارش می‌‌کند که آیه تطهیر در خانه ام سلمه نازل شد و پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را دعوت و سپس عبایی را بر روی آنها کشید و فرمود: خدایا اینان اهل بیت من هستند [۱۴].

امام علی(ع) به آیه شریفه فوق بارها برای اثبات مقام شامخ خود در برابر مخالفان خود مانند اهل سقیفه استناد می‌‌فرمود [۱۵]. به صورت متعدد در منابع اهل سنت نقل شده است که امام حسن(ع) بعد از شهادت حضرت علی(ع) در خطبه‌ای آیه تطهیر را بر خودشان اهل البیت تطبیق و تفسیر نموده است [۱۶].[۱۷]

این آیه، نصّی است بر امامت امامان اهل  بیت(ع) که از میان آنان هنگام نزول این آیه، علی و حسن و حسین(ع) حاضر بودند. خدای تعالی مى‌فرماید: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۸].

این آیه، دال بر طهارت اهل  بیت(ع) از هرگونه پلیدی است، کلمه "رِجس" به معنای هر گونه پلیدی و معصیت خدای سبحان است؛ چه گناهان کبیره و چه صغیره. به سخن دیگر هر گونه پلیدی که باید از آن اجتناب کرد، "رجس" است. این معنا به گواهی لغت‌نامه‌ها قدر متیقن از کلمه "رجس" است. برای نمونه، ابن منظور مى‌نویسد: "رجس، پلیدی است و هر پلیدی، رجس است"[۱۹].

در آیات دیگری از قرآن نیز این کلمه، به همین معنا آمده است؛ مانند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ[۲۰]، وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ[۲۱]، إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ[۲۲].

خلاصه آنکه، قدر متیقن از معنای رجس، هر چیزی است که باید از آن اجتناب کرد و جای هیچ شکی نیست که معصیت خدا چه صغیره و چه کبیره - از اموری است که باید از آن اجتناب شود و به همین دلیل، معنای طهارتاهل بیت(ع) از رجس، تطهیر ایشان از هرگونه گناه صغیره و کبیره مى‌باشد. همه مسلمانان اتفاق نظر دارند و روایات نیز به تواتر تأیید مى‌کنند که این آیه، درباره رسول خدا(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) نازل شده است. به عنوان مثال، مسلم در صحیح در باب فضائل اهل  بیت(ع) و همچنین ترمذی در سنن و نیز دیگران نقل کرده‌اند که این آیه، در شأن ایشان است[۲۳] و زنان پیامبر(ص) را شامل نمى‌شود.

در روایت صحیح متواتری از ام سلمه نقل شده است که این آیه: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۲۴] در خانه من نازل شد و در منزل فقط هفت نفر حضور داشتند:جبرئیل، میکائیل، علی، فاطمه، حسن، حسین، و من کنار در خانه ایستاده بودم و به رسول خدا(ص) گفتم: ای رسول خدا! آیا من از اهل بیت تو نیستم؟ فرمود: "تو بر خیر هستی، تو از زنان پیامبری"[۲۵].

اما دلالت این آیه بر امامت اهل  بیت(ع) چگونه است؟ چنانکه گفتیم مفاد آیه "پیمان من، به ستمکاران نمى‌رسد!" این است که عصمت شرط امامت است، و از طرفی عصمت هم جز از جانب خدا معلوم نمى‌شود، و دلیلی هم بر عصمت کسی وجود ندارد، مگر اهل  بیت(ع) که آیه تطهیر به وضوح دالّ بر عصمت ایشان است و در نتیجه بر امامت ایشان نیز دلالت مى‌کند.

این مطلب، افزون بر سخنی است که در ذیل آیه: أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۲۶] گفتیم و آن اینکه امر به اطاعت از رسول و اولیالامر با یک کلمه و یک صیغه أَطِيعُوا آمده است[۲۷] به این معنا که همان وجوبی که برای اطاعت از رسول، ثابت است برای اولیالامر نیز ثابت است. از طرفی اطاعت از رسول، به طور مطلق واجب شده است و به تصریح قرآن کریم، هیچ حد و قیدی ندارد: وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۲۸]، فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۹]، مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ[۳۰].

و آیات بسیار دیگری که نشان مى‌دهد هر آنچه رسول خدا(ص) مى‌گوید وحی بوده و اطاعت از آن بر هر مؤمنی واجب است؛ زیرا او وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى[۳۱]. پس "از رسول اطاعت کنید" یعنی، به طور مطلق در هر مسئله کوچک و بزرگی و در هر امری از او اطاعت کنید. چنین اطاعتی ممکن نیست برای کسی واجب شود جز برای معصوم، که هیچ گناه و خطایی در وجود مطهر او راه ندارد. بنابراین آیه: "اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را" دالّ بر این است که اولی الامر باید معصوم و از هرگونه پلیدی پاک باشد. از سوی دیگر، دلیلی بر عصمت کسی غیر از اهل  بیت(ع) وجود ندارد و آیه تطهیر هم بر عصمت و طهارت آنها از هر گونه پلیدی دلالت دارد. پس شکی باقی نمى‌ماند که ایشان، همان اولیالامری هستند که خدا، اطاعت از آنان را واجب و از مخالفت با آنان نهی کرده است[۳۲].

دوم: دلالت بر مرجعیت علمی و دینی اهل بیت

لازمه تطهیر و طهارت اهل بیت از هر گونه رجس و آلودگی، عصمت آنان از هر گونه گناه و خطا است و آن نیز حجیت و لزوم اطاعت مطلق از آنان را ثابت می‌‌کند؛ چراکه در گفتار و فعل آن بزرگوار خطا و معصیت مطابق آیه شریفه نفی شده است. از این آیه مرجعیت علمی و دینی امامان ثابت می‌‌شود[۳۳].

سوم: دلالت بر عصمت اهل بیت

مراد از اهل‌بیت در آیه به شهادت تغییر سیاق، همسران پیامبر نیستند، زیرا در صدر آیه و آیات قبل و بعد که درباره زنان پیامبر(ص) سخن می‌گوید، در تمامی آنها، ضمایر با صیغه مونث آمده است، در حالی که در اینجا یک باره سیاق عوض می‌شود و ضمیرها مذکّر می‌شود. این مطلب در روایاتی که از طریق شیعه و سنّی نقل شده نیز تأیید می‌شود. در حدیثی که می‌آید علاوه بر مفهوم اهل بیت پیامبر(ص) به معنای «رجس» نیز اشاره شده. حدیث طولانی است و تنها شاهد مثال آن نقل می‌شود: کافی از ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده است که درباره ائمه(ع) فرمود: «... وَ قَالَ رَسُولُ الله(ص) أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي فَإِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يُفَرِّقَ‏ بَيْنَهُمَا حَتَّى‏ يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ وَ قَالَ إِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ فَلَوْ سَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لَادَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ وَ آلُ فُلَانٍ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ تَصْدِيقاً لِنَبِيِّهِ(ص)- إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۴] فَكَانَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ(ع) فَأَدْخَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَحْتَ الْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلًا وَ ثَقَلًا وَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ ثَقَلِي. فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِكَ؟ فَقَالَ إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي وَ ثِقْلِي... وَ قَالَ الرِّجْسُ‏ هُوَ الشَّكُّ‏ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُّ فِي رَبِّنَا أَبَداً»[۳۵]؛ یعنی: (امام صادق(ع) می‌فرماید) و (هم‌چنین پیامبر(ص)) فرمودند: «شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش می‌کنم (از این دو جدا نشوید) زیرا من از خدای عزوجل تقاضا کرده‌ام که بین آنها جدایی نیفکند. تا آنها را بر سر حوض به من برساند، آن‌گاه خداوند این تقاضای مرا اجابت فرموده و فرمود: «هرگز چیزی به آنان (اهل بیت) تعلیم ندهید، زیرا آنان از شما آگاه‌ترند». و فرمود: «آنان (اهل بیت من) هرگز شما را از هیچ باب هدایتی بیرون نخواهند کرد و هرگز شما را در جاده گمراهی داخل نخواهد کرد. پس اگر پیامبر(ص) ساکت می‌نشست و بیان نمی‌فرمود که چه کسی اهل‌بیت او است. خاندان فلانی و خاندان فلانی ادّعای آن را می‌کردند (خود را جزء اهل بیت محسوب می‌داشتند) ولیکن خدا در کتاب خود باز هم برای تصدیق پیامبرش آن را بیان فرمود. آنجا که می‌فرماید «همانا خداوند اراده کرده است هر نوع پلیدی را از شما خاندان از بین ببرد و شما را پاک کند، پاک کردنی خاص». پس (در این هنگام در آن مکان) علی و حسن(ع) و حسین(ع) و فاطمه(ع) بودند. آن‌گاه پیامبر(ص) آنان را زیر عباء گرد آورد. (و این کار) در خانه ام‌سلمه بود. سپس پیامبر عرضه داشت: «خدایا برای هر پیامبر خاندان و افراد گرانقدر وجود دارد و اینان اهل من و افراد گرانقدر من هستند» در این هنگام امّ‌سلمه عرض کرد: آیا من جزء اهل و خاندان تو نیستم؟ حضرت فرمود: تو به سوی نیکی و از نیکان هستی و لکن اینان خاندان و ثقل من هستند. .... (آن گاه حضرت صادق(ع) در توضیح مفهوم رجس) فرمود: رجس و پلیدی عبارت است از همان شک، و به خدا سوگند ما هرگز در پروردگار خود شک نداریم. (و به مقام توحید خالص رسیده‌ایم). البته باید دقّت کرد که مفهوم فوق یکی از مصادیق بارز رجس است و با مفاهیم دیگر آن منافات ندارد. به عبارت دیگر، با توجّه به اینکه «الرجس» محلّی به الف و لام جنس است هر نوع پلیدی چه در جنبه‌های نظری و اعتقادی و چه در جنبه‌های عملی را شامل می‌شود.

درباره آیه تطهیر علاوه بر نکته فوق مبنی بر این که مراد از اهل‌بیت پیامبر حضرت زهرا(س) و دوازده امام(ع) هستند و این نکته که «الرجس» هرگونه پلیدی مادی و معنوی، ظاهری و باطنی، نظری و اعتقادی و عملی را شامل می‌شود، به چند نکته دیگر باید توجه کرد:

  1. مراد از ارده خداوند در جمله إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ... اراده تشریعی نیست، بلکه اراده تکوینی است؛ زیرا اراده تشریعی خداوند بر این تعلق گرفته است که همه بندگانش - اعم از جنّ و انس - از هرگونه پلیدی پاک باشند و در پی همین هدف عقل بیرون (پیامبران) و پیامبر درون (عقل) را آفرید و مبعوث فرمود، و محتوای شرایع و هدف از ارسال رسل همین است که انسان‌ها و جن از هرگونه ناپاکی دور باشند و به کمال شایسته‌ای که خداوند برایشان منظور فرموده است برسند. البته این اراده تکوینی الهی هرچند عصمت اهل بیت را «عصمت تضمین شده» می‌کند، ولی باعث این که به «عصمت جبری» تبدیل شود، نمی‌شود. (دقّت کنید).
  2. بعد از نزول آیه فوق پیامبر(ص) مدت نسبتاً طولانی - بر حسب بعضی نقل‌ها شش ماه - هر روز صبح به در منزل امیرالمؤمنین(ع) مراجعه می‌فرمود و طوری که همه حضّار در مسجد بشوند، می‌فرمود: «السَّلَامُ‏ عَلَيْكُمْ‏ يَا أَهْلَ‏ بَيْتِ‏ النُّبُوَّةِ، الصَّلَاةَ- إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ...».
  3. لفظ «إنّما» افاده حصر می‌کند؛ زیرا «إنّ» برای اثبات و «ما» برای نفی است و در مجموع معنا می‌شود: این است و جز این نیست. بنابراین، هرچند ممکن است افراد دیگری نیز از هر نوع رجسی پاک باشند، ولی آن‌چه قطعی و مسلم و غیرقابل تردید است و به اصطلاح صمانت شده است تنها و تنها عصمت اهل‌بیت(ع) است.
  4. از واژه «یرید» که به صیغه مضارع آمده است. می‌توان استمرار حکم را فهمید، یعنی اراده الهی بر عصمت اهل‌بیت(ع) همواره استمرار دارد. چه در مورد کسانی که در زمان نزول آیه و دوران حیات پیامبر(ص) حاضر بوده‌اند، یعنی امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین(ع) و چه کسانی که بعداً به دنیا آمده‌اند یعنی بقیّه ائمه(ع).[۳۶]

یکی از ادلّه قرآنی اثبات عصمت امام، آیه وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۷] است. این آیه، در کتاب‌های کلامی بر تفسیری، آیه تطهیر نام دارد.

استدلال به این آیه، بر سه مقدمه استوار است:

  1. اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت تعلّق گرفته است.
  2. هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد معصوم است.
  3. بر پایه بسیاری از روایات، ائمه شیعه مصداق اهل بیت‌اند.

نتیجه: امامان شیعه(ع)، معصوم‌اند.

توضیح مقدمه نخست: به دو دلیل، اراده در آیه تطهیر، تکوینی است نه تشریعی [۳۸].

  1. بر پایه واژه إِنَّمَا اراده اذهاب رجس و تطهیر، ویژه اهل بیت است نه عموم مردم؛ پس تکوینی است. چرا که اگر اراده، تشریعی باشد، به گروه خاصی اختصاص ندارد و طهارت از گناه در اراده تشریعی، از همه انسان‌ها خواسته شده نه خصوص اهل بیت. بدین‌سان، خداوند متعال به اراده تکوینی خود که تخلف‌ناپذیر است، طهارت اهل بیت را اراده نموده است.
  2. واژه لِيُذْهِبَ بیان‌کننده آن است که متعلق اراده، فعل خداست، ولی اگر اراده تشریعی باشد، متعلق آن، فعل عبد است.

توضیح مقدمه دوم: الف و لام در الرِّجْسَ جنس است و همه پلیدی‌ها و زشتی‌های ظاهری و باطنی را در بر می‌گیرد؛ از این‌رو، معنای آیه این است که خدا می‌خواهد، همه پلیدی‌ها و هیئت‌های خبیثه و رذیله را از نفس شما ببرد؛ هیئت‌هایی که اعتقاد حق و عمل حق را از انسان می‌گیرد و چنین ازاله‌ای با عصمت الهی منطبق می‌شود[۳۹].

توضیح مقدمه سوم: مفسِّر و مبیِّن رسمی‌ وحی الهی، پیامبر(ص) است: أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ[۴۰]، پس تبیین آیه تطهیر و تعیین مصادیق آن، بر عهده ایشان است و این مأموریت ویژه الهی را از راه‌های گوناگون به انجام رسانده‌اند.

پیامبر اکرم(ص) در موارد متعددی: مصادیق آیه تطهیر را معرّفی نموده‌اند: ابوسعید خدری از رسول خدا(ص) نقل کرده است: « نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ فِي عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ، وَ حَسَنٍ وَ حُسَيْنٍ: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا »[۴۱]. در این حدیث و مانند آن، مصادیق اهل بیت روشن بیان شده است.

آلوسی می‌نویسد: "و أخبار إدخاله علیا و فاطمة و ابنیهما رضی الله تعالی عنهم تحت الکساء و قوله علیه الصلاة والسلام اللّهم هؤلاء أهل بیتی و دعائه لهم و عدم إدخال أم سلمة أکثر من أن تحصی و هی مخصصة لعموم أهل البیت بأی معنی کان البیت فالمراد بهم من شملهم الکساء و لا یدخل فیهم أزواجه"[۴۲].

سیوطی نیز آورده است: عن أبی الحمراء رضی الله عنه قال حفظت من رسول الله ثمانیة أشهر بالمدینة لیس من مرة یخرج إلی صلاة الغداة الا أتی إلی باب علی رضی الله عنه فوضع یده علی جنبتی الباب ثم قال الصلاة الصلاة إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۴۳].

در صحیح مسلم و سنن ترمذی نیز آمده: سعد بن ابی وقاص از پدرش نقل کرده است: هنگامی‌ که آیه: تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ[۴۴] نازل شد، پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را فراخواند و آنگاه گفت: خدایا! اینها اهل من‌اند [۴۵].

اهل سنت نیز در گفتارهایی بر عصمت اهل بیت(ع) تصریح نموده‌اند:

سیوطی می‌نویسد: عَنِ النَّبِيِّ(ص) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا قَالَ: فَأَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوب‏[۴۶][۴۷].

شبهه[۴۸]: برخی از اهل سنت می‌گویند: چون آیات قبلی و بعدی درباره همسران پیامبر(ص) است، این آیه نیز درباره آنهاست.

ابن‌کثیر می‌نویسد: لا شک فیه من تدبر القرآن أن نساء النبی داخلات فی قوله تعالی: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فإن سیاق الکلام معهن[۴۹].

قرطبی می‌نویسد: فاقتضت الآیة أن الزوجات من أهل البیت، لأن الآیة فیهن، و المخاطبة لهن یدل علیه سیاق الکلام[۵۰].

نقد: از این اشکال چند پاسخ داده شده است:

  1. ادّعای وحدت سیاق، بی‌دلیل است، زیرا استدلال به وحدت سیاق یا ظهور سیاقی، هنگامی‌ مؤثر است که قرینه‌ای برخلاف نباشد و متکلّم نیز درصدد بیان یک مطلب باشد؛ یا دست‌کم علم به خلاف آن نباشد ولی اگر بدانیم متکلّم در دو صحنه متفاوت و با دو مخاطب مختلف سخن گفته و در صدد بیان چند مطلب بوده است – چنان‌که شأن‌نزول گویای آن است - چگونه می‌توانیم به وحدت سیاق تمسّک کنیم؟
  2. خطاب‌های قرآن کریم به همسران پیامبر اکرم(ص) با عتاب همراه است، زیرا تهدید به طلاق: أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ...[۵۱] و عذاب دو چندان: يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ[۵۲] و تحدید به ماندن در خانه: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ[۵۳] شده‌اند و...، در حالی که خطاب به اهل بیت، با اکرام و احترام همراه است. این تفاوت، نافی وحدت سیاق است؛ به بیان دیگر، سیاق آیه در کنار نصوص فراوان و معتبر، مخالف ادّعای وحدت سیاق است[۵۴].
  3. وحدت سیاق اقتضا می‌کند ضمیرهای به‌کار رفته در آیات هفت‌گانه با یکدیگر هماهنگ باشند، در حالی که چنین نیست[۵۵]. خدای متعال از آیه بیست‌ و‌ هشت تا آیه سی‌ و‌ چهار سوره احزاب، همسران پیامبر(ص) را خطاب و احکام و موضوعات مختلفی را به آنها گوشزد می‌کند در این هفت آیه تقریباً بیست‌و‌دو بار ضمیر جمع مؤنث سالم به‌کار رفته است مانند: إِنْ كُنْتُنَّ، تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا، فَتَعَالَيْنَ، أُمَتِّعْكُنَّ، أُسَرِّحْكُنَّ، وَإِنْ كُنْتُنَّ، لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ، مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ، مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ، لَسْتُنَّ، اتَّقَيْتُنَّ، فَلَا تَخْضَعْنَ، وَقَرْنَ، وَلَا تَبَرَّجْنَ، وَأَقِمْنَ، وَأَطِعْنَ تا وَاذْكُرْنَ. در آیه سی‌ و‌سوم ضمیر جمع مؤنث سالم به جمع مذکر سالم تغییر کرده، گویا مربوط به مخاطبی دیگر است. آیه سی‌و‌ سوم با عبارت وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ شروع می‌شود و از همسران پیامبر(ص) می‌خواهد در خانه‌های خود بمانید و تبرّج جاهلی نداشته باشید؛ نماز به پا دارید، زکات بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ از این بیان روشن می‌شود، گویا فتنه‌ای در پیش است[۵۶]؛ خدا هشدار می‌دهد، مبادا مانند زنان دوران جاهلی به میدان آیند و افرادی بخواهند در پناه شما استفاده‌های سیاسی ببرند[۵۷]. سپس با ضمیر جمع مذکر سالم، گروهی را خطاب کرده، می‌فرماید: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۵۸].
  4. التفات از مخاطبی به مخاطب دیگر که یکی از فنون بلاغت است و به‌کار گرفتن جمله معترضه که از اهمیّت و فوریت مطلب حکایت می‌کند، دو مانع جدّی برای حکم قطعی به وحدت مخاطب در مجموع این هفت آیه است، از این رو تغییر در خطاب، گویای تغییر مخاطب است. بر این پایه، مفسّران مکتب اهل بیت معتقدند، مخاطب آیه تطهیر که ضمایر جمع مذکر "کم" در آن به‌کار رفته است، غیر از مخاطب آیات قبلی و بعدی است که در آنها ضمایر جمع مؤنث (کن، تن، ن) آمده است. پس نمی‌توان با اثبات وحدت نزول این مجموعه آیات نیز، وحدت مخاطب را ثابت نمود (هر چند اثبات وحدت نزول دشوار است) زیرا بر این باورند، نزول مجموعی آیات به تنهایی نمی‌تواند دلیل یا شاهد وحدت مخاطب یا ارتباط معنوی آیات با یکدیگر باشد، حتّی درباره صدر و ذیل یک آیه نیز نمی‌توان آن را اثبات کرد، چنان‌که صدر آیه: يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ[۵۹] خطاب به حضرت یوسف(ع) و ذیل آن خطاب به همسر عزیز مصر است.
  5. تمام روایاتی که مربوط به شأن نزول آیه می‌باشند چه روایاتی که شأن نزول آن را اهل بیت(ع) می‌دانند و چه روایاتی که شأن نزول آن را همسران پیامبر ذکر کرده‌اند همگی بر استقلال این آیه دلالت دارند: «عَنْ أَبِي سَعِيدٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ فِي عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ، وَ حَسَنٍ وَ حُسَيْنٍ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا »[۶۰].
  6. وحدت سیاق، مستلزم وحدت موضوع و حکم نیست؛ زیرا ممکن است شیوه بیان ایجاب کند که گوینده، بعضی از جنبه‌های دیگر مسأله مورد نظر را هم، اگر چه از نظر طبیعت و ماهیت با آن اختلاف داشته باشد بیان کند[۶۱].
  7. پرسش ام‌سلمه از پیامبر(ص) که آیا او هم از اهل بیت است و یا این که از پیامبر(ص) خواست تا او را هم از اهل بیت قرار دهد، مؤید عدم صدق این عبارت بر زنان پیامبر است وگرنه شک و پرسش و یا درخواست ام‌سلمه از پیامبر(ص) موجه نبود[۶۲].
  8. هیچ‌ یک از زنان پیامبر(ص) ادعا نکرده‌اند شامل آیه تطهیر می‌شوند، بلکه خلاف آن نقل شده است: ام‌سلمه که می‌گوید پس از نزول آیه تطهیر، من جلو رفته و از حضرت پرسیدم آیا من هم عضو اهل بیت هستم؟ حضرت پاسخ داد تو آدم خوبی هستی و از همسران پیامبر هستی[۶۳]. در روایتی که سیوطی و طبرانی و احمد بن حنبل نقل کرده‌اند آمده که ام‌سلمه می‌گوید من جلو رفته و طرف کساء را گرفته تا داخل شوم حضرت رسول(ص) کساء را از دست من گرفت و کشید و به من اجازه ورود به درون عباء را نداد[۶۴].
  9. برخی از بزرگان از مفسران اهل سنت، همسران پیامبر(ص) را داخل در اهل بیت او نمی‌دانند. آلوسی می‌نویسد: در روایاتی که دلالت دارد بر داخل بودن علی، فاطمه، و فرزندان این‌دو در زیر عبا و همچنین روایتی که پیامبر(ص) فرمود: "اینها اهل بیت من هستند و در حق آنها دعا کرده است و روایاتی که أم سلمه را جزء اهل بیت ندانسته است، بیش از حد شمارش است و کلمه بیت به هر معنایی باشد، این آیه مخصوص اهل بیت(ع) است و مراد از این آیه، کسانی هستند که در زیر عباء بودند و زنان پیامبر(ص)، شامل آیه تطهیر نمی‌شوند[۶۵]. و در جایی دیگر می‌نویسد: زنان پیامبر(ص) به هیچ‌وجه داخل اهل بیت که یکی از ثقلین هستند، نمی‌شوند[۶۶][۶۷].

اراده تشریعی، آن است که خداوند اراده کرده است مردم، واجبات را انجام دهند و از محرمات دوری کنند، حال ممکن است این اراده الهی تحقق پیدا نکند. اراده تکوینی، اراده‌ای است که خلاف آن، تحقق پیدا نمی‌کند مثلاً خداوند اراده فرموده زمین به دور خود بچرخد. این آیه، در صورتی بر عصمت دلالت می‌کند که منظور از اراده، اراده تکوینی باشد زیرا اراده تکوینی، تخلف ناپذیر است و به دنبال اراده تطهیر، مسلماً تطهیر واقع می‌شود و این همان عصمت است. از آنجا که اراده تطهیر، اختصاص به اهل بیت(ع) پیدا کرده معلوم می‌شود که منظور اراده تکوینی است و الّا اراده تشریعی تطهیر و دوری از گناهان، عام است[۶۸].

امیرالمؤمنین علی(ع) در جمع شورایی که بعد از درگذشت عمر برای تعیین خلیفه تشکیل یافت، با حضار احتجاج کرد و فرمود: "آیا کسی میان شما جز من و اهل بیتم هست که آیه تطهیر درباره‌اش نازل شده باشد؟ پاسخ دادند: نه. فرمود: وجود اهل بیت سرشار از فضیلت‌ها است؛ زیرا قرآن می‌فرماید: خدا می‌خواهد هر رجس و آلودگی را از شما خاندان نبوّت پاک کند و شما را از هر آلودگی پاک و منزه گرداند؛ بنابراین خداوند همه بدی‌های ظاهری و باطنی را از ما دور کرد و بر طریق حق و حقیقت استوار کرد"[۶۹].

ابن عبّاس از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند که فرمود: "آفریدگار بزرگ آدمیان را به دو دسته تقسیم کرد و مرا در زمره بهترین آنها قرار دادوَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ[۷۰]، آن‌گاه آنان را به سه گروه تقسیم کرد و مرا پاک‌ترین گروه جای داد چنان که فرموده استوَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ[۷۱] و من از بهترین آنها یعنی سابقین هستم، سپس آنها را به شعبه‌ها و قبیله‌ها تقسیم کرد و مرا میان نیکان قرار داديَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۷۲]، سپس آنها را به خانواده‌ها تقسیم کرد و مرا میان با فضیلت‌ترین خاندان‌ها جای داد؛ زیرا فرمود: خدا چنین میخواهد که رجس و پلیدی را از شما خاندان نبوّت پاک سازد و شما را از هر آلودگی پاک و منزّه گرداندإِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۷۳]. بنابراین من و اهل بیتم به علّت دارا بودن مقام عصمت از گناه و آلودگی‌ها مصونیّت داریم”[۷۴]. در این روایت پیامبر اکرم(ص) با صراحت آیه تطهیر را به عصمت تفسیر فرموده است[۷۵].

اراده تکوینی خداوند بر طهارت اهل بیت

برای تبیین و تفسیر آیه، در ابتدا باید معنای ارادۀ الهی يُرِيدُ اللَّهُ مشخّص و در مرحله بعد، مقصود از أَهْلَ الْبَيْتِ روشن شود.

ارادۀ الهی یا تکوینی است یعنی در پی آن متعلّق اراده الزاماً محقّق می‌شود، مانند اینکه خداوند اراده کرد آتش بر حضرت ابراهیم(ع) سرد و بی‌ضرر شود و ‌این اراده بی‌درنگ محقّق شد: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۷۶] و یا اراده تشریعی است؛ یعنی اراده، با وقوع مقصود ملازم نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات که ممکن است در موارد فراوانی محقّق نشود. اراده در این آیه، تکوینی است، نه تشریعی؛ یعنی خداوند اراده کرده اهل بیت پیامبر از هرگونه پلیدی دور باشند و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است و در پی این اراده، دوری از آلودگی‌ها و صفت طهارت برای آنان تحقّق یافته است؛ زیرا ارادۀ تشریعی خداوند مبنی بر دور بودن از پلیدی‌ها و پاکیزگی انسان‌ها با انجام تکالیف، به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد؛ بلکه خداوند اراده کرده است همۀ انسان‌ها از پلیدی‌ها برحذر و به طهارت و پاکیزگی متّصف باشند؛ چنانکه در دستور به غسل و وضو می‌فرماید: خداوند به این وسیله می‌خواهد شما مسلمانان را پاک کند: مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ[۷۷].

قرینۀ دیگری که ارادۀ تکوینی را در این آیه نشان می‌دهد، این است که به استناد روایات فراوانی این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده صرفاً تشریعی باشد، دیگر منقبتی نخواهد بود؛ زیرا این اراده برای همه وجود دارد؛ البتّه ارادۀ تکوینی با جبر ملازم نیست؛ زیرا ارادۀ تکوینی خدا بر آنچه در عالم تحقّق یافته است و می‌یابد تعلّق می‌گیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعل‌های جبری و طبیعی باشد و اهل بیت(ع) به دلیل شایستگی ذاتی و اکتسابی، در عین قدرت و اختیار برای گناه کردن، به اختیار خودشان گناه نمی‌کنند[۷۸].

مصداق اهل البیت در آیه تطهیر

دانشمندان و محدثان اهل تسنن، در ضمن روایاتی، اهل بیت(ع) را به خمسه طیبه، تفسیر نموده‌اند. از جمله صحیح مسلم که از عایشه نقل کرده[۷۹].

لغت شناسان اهل بیت را به ساکنان یک خانه معنا کرده‌اند[۸۰]. بنابراین، همسر و فرزندان یک مرد اهل بیت او هستند منتها معنای اهل بیت توسعه یافته، قبیله و خویشاوندان یک مرد را نیز شامل می‌شود[۸۱]. بر این اساس، همسر، فرزندان، قبیله و بستگان انسان، اهل بیت او خواهند بود. در این صورت، اختصاص آن به همسر، یا فرزندان، یا بستگان نیازمند دلیل است[۸۲].

در این باره که مراد از "اهل البیت" در آیه کریمه چه کسانی هستند، نظریه‌های متعددی مطرح شده است. مسلمانان متفق‌اند مراد از این کلمه، اهل بیت پیامبر(ص) است؛ اما دربارۀ اینکه مقصود از اهل البیت در آیه تطهیر چه کسانی‌اند، اقوال مختلفی ارائه شده است[۸۳] مانند: اهل بیت کسانی‌اند که پیامبر(ص) آنان را در خانۀ ام سلمه زیر عبای خود گرد‌آورد و در حق آنان دعا کرد؛ مقصود، همسران پیامبر(ص) است؛ مقصود، اهل کساء و همسران پیامبر(ص) است و...[۸۴].

در شأن نزول آیه چنین نقل شده است: "روزی فاطمه(س) با ظرفی از غذا حضور پیامبر رسید، آن حضرت از دخترش خواست که از شوهرش علی(ع) و حسن و حسین(ع) نیز دعوت به عمل آورد. او هم دستور پیامبر را اجابت کرد. هنگامی که همه حضور یافتند و به صرف غذا مشغول شدند، آیه تطهیر نازل شد. آن‌گاه رسول اکرم(ص) پارچه‌ای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و سه بار این جمله را تکرار فرمود: "پروردگارا! اینها اهل بیت من هستند، آلودگی و رجس را از آنها دور کن و پاکشان ساز"[۸۵].

عمر بن ابی‌سلمه که خود ناظر جریان بود این‌گونه نقل می‌کند: "آیه تطهیر در منزل ام‌سلمه نازل شد، آن‌گاه پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را نزد خود فرا خواند و قطعه‌ای را که بر دوش داشت بر سرشان افکند و گفت: اینها اهل بیت من هستند، رجس را از ایشان دور ساز و پاکیزه‌شان گردان. ام‌سلمه پرسید: یا رسول‌الله! من هم از جمله ایشانم؟ فرمود: بر جای خود باش تو هم از خوبانی"[۸۶].

عایشه می‌گوید: "بامداد یکی از روزها در حالی که رسول اکرم(ص) جعبه‌ای بر دوش داشت از منزل خارج شد، آن‌گاه حسن و حسین و فاطمه و علی(ع) بر آن حضرت وارد شدند، جامه را بر سرشان افکند و آیه تطهیر را تلاوت فرمود"[۸۷]. ابوالحمراء از اصحاب پیامبر می‌گوید: "مدت هشت ماه در مدینه مراقب پیامبر بودم، هیچ‌گاه برای نماز بیرون نیامد، مگر آنکه اوّل به خانه علی(ع) می‌آمد، دستش را دو طرف در قرار می‌داد و می‌گفت: نماز! نماز! خداوند اراده کرده است پلیدی را از شما اهل‌بیت دور کند و از هر آلودگی پاکتان کند و از هر آلودگی پاکتان کند"[۸۸].

امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: "هر روز صبح پیامبر اکرم رو به روی منزل ما که میرسید، می‌فرمود: رحمت خدا بر شما باد! برای ادای نماز به پا خیزید، آن گاه آیه تطهیر را تلاوت می‌کردند"[۸۹].

آیات امامت، اولوالامر، ولایت و صادقین نیز بر عصمت امام و اولوالامر دلالت دارد.

ابن عباس می‌گوید: رسول خدا(ص) فرمود: "من و علی و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین، معصوم و پاک هستیم"[۹۰].

سلیم بن قیس از امیرالمؤمنین(ع) نقل می‌کند که می‌فرمود: "جز اطاعت خدا و رسول و اولو الامر، اطاعت از هیچ کس دیگر واجب نیست و لزوم پیروی از اولوالامر به این لحاظ است که آنها معصوم‌اند و به دور از گناه و معاصی و حکمی بر خلاف دستور خدا صادر نمی‌کنند"[۹۱].

حضرت امام رضا(ع) فرمود: "امام شخصیتی است منزّه از معاصی و از هر عیبی پاک و با علم قرین است"[۹۲].

امام صادق(ع) فرمود:"پیامبران و خلفای آنها از گناه و آلودگی مصون‌اند؛ زیرا از عصمت برخوردارند"[۹۳].

روایات نیز در این زمینه بیشتر از آن‌چه نقل شد، موجود است. حاصل اینکه امام هم در بعد رفتار و عمل باید از گناه مصون باشد (عصمت عملی) و هم در بعد بینش و علمی (عصمت علمی). او مفسر قرآن و مبیت احکام است، کسی که تمام کمالات انسانی در او به فعلیّت رسیده، نمونه انسان کامل دینی است. او که به نهایت حرکت استکمالی بشر رسیده و در متن صراط مستقیم دین قرار دارد، طبعاً باید به تمام دست‌آوردهای شریعت، در همه دوران عمرش عمل کند و هرگز لکه گناه و آلودگی و اشتباه و انحراف بر دامنش ننشیند؛ چرا که حتّی اگر بخش ناچیزی از عمرش را در گناه یا انحراف بگذراند، دیگر او یک فرد نمونه و اسوه کامل دینی به حساب نخواهد آمد. در این صورت هدف خداوند متعال که تعالی بخشیدن به انسان‌ها از طریق فرمان برداری از اوامر پروردگار است، تأمین نخواهد شد؛ بر این اساس، هرگز نمی‌توان از عصمت مجری و تبیین‌کننده قوانین الهی، حتّی پیش از تصدی مقام امامت صرف‌ نظر کرد؛ در غیر این صورت جامعه نمی‌تواند با آسودگی خاطر به دستورات امام گردن نهد؛ به عبارت دیگر، امام و رهبر باید در سر تا سر عمرش - قبل از بر عهده گرفتن زعامت جامعه و بعد از آن - از هر نوع کا و نافرمانی محفوظ باشد، در اعتقادات هیچ انحرافی نداشته باشد، در دریافت پیام الهی، حفظ؛ ابلاغ و اجرای آن از اشتباه مصون باشد. حال اگر شخصی در قسمت عمده عمرش در مقابل بت زانو زده و او را پرستیده و انواع مفاسد را مرتکب شده و هم اکنون (در دوران خلافت) نیز به نقل تاریخ ده‌ها اشتباه از او به وقوع پیوسته، میتواند پیشوا و رهبر جامعه اسلامی باشد؟![۹۴].

دیدگاه اهل سنت

مفسِّران اهل سنت بر این باورند که مصداق اهل بیت(ع)، همسران و اولاد رسول اکرم (از جمله فاطمه زهرا(س))، امیرمؤمنان، حسن و حسین[۹۵] پدران همسران پیامبر[۹۶]، مؤمنان بنی‌هاشم (زن و مرد)؛ و همه کسانی‌اند، که صدقه بر آنها حرام است؛ خواه از آل علی باشند یا آل عقیل یا آل جعفر یا آل عباس[۹۷][۹۸].

دیدگاه شیعه

شیعه بر این باور است که رسول اکرم(ص)، فاطمه زهرا(س)، امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین(ع) و دیگر امامان معصوم شیعه، مصداق اهل‌بیت‌اند. بر این اعتقاد چندین دلیل اقامه نموده است:

دلیل یکم: احادیث نبوی

علاوه بر روایات متعدد شیعه، اهل سنت نیز در موارد متعددی از قول پیامبر اکرم(ص) مصادیق آیه تطهیر را معرّفی نموده‌اند: علامه بحرانی در تأیید اینکه آیه تطهیر، درباره خمسه طیبه(ع) است، چهل ویک حدیث از طریق اهل سنت و سی و چهار حدیث از طرق شیعه نقل کرده است [۹۹].

آلوسی، مفسر بزرگ اهل سنت، روایات داخل بودن خمسه طیبعه در اهل بیت و داخل نبودن ام سلمه و دیگر همسران پیامبر را فراتر از شمارش می‌داند و می‌نویسد: وأخبارُ إدخال النّبي علياً وفاطمة وابنيهما رضي الله تعالى عنهم تحت الکساء، وقوله عليه الصلاة والسلام: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي‏» ودعائه لهم، وعدم إدخاله أمّ سلمة، هي أکثر من أن تحصى، وهي مخصصة لعموم أهل البيت بأي معنى کان البيت، فالمراد بهم من شملهم الکساء، ولا يدخل فيهم أزواجه(ص)[۱۰۰]

ابن کثیر و واحدی به نقل از ابو سعید خدری می‌نویسند: رسول خدا(ص) فرمود: "آیه تطهیر درباره پنج نفر نازل شده است؛ درباره من، علی، فاطمه، حسن و حسین"[۱۰۱][۱۰۲].

دلیل دوم: اجتماع در زیر کسا

اجتماع در زیر کسا، یکی دیگر از تدبیرهای رسول اکرم برای معرّفی اهل‌بیت(ع) بود، چنان که در منابع اهل سنّت آمده است: یکی از روزهایی که پیغمبر اکرم در خانه ام سلمه بود، جبرئیل آیه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا را بر آن حضرت نازل کرد. آن‌گاه رسول اکرم(ص) فرشی را پهن و حسن، حسین، فاطمه و علی را احضار کرد و آنها را پیرامون خود، روی آن فرش نشاند[۱۰۳]؛ سپس عبای پشمین خود یا پارچه‌ای را بر سر همگی کشید[۱۰۴] و با خواندن این آیه عرضه داشت: خدایا! اینها اهل‌بیت من‌اند. خدایا! رجس و پلیدی را از ایشان دور کن و مطهرشان گردان! ام سلمه با دیدن این صحنه از جایگاه خود پرسید و پیامبر بی‌آنکه مکانت ام سلمه و خیر بودن او را نفی کند، شایستگی وی را برای داخل شدن در آن جمع نفی کرد، "أنت على مكانك و إنّك على خير"[۱۰۵].

آنچه گذشت، اصل رخداد بود که تردیدی در آن نیست[۱۰۶]، ولی برخی ویژگی‌های شگفت‌انگیز از زبان ام سلمه نقل شده است:

  1. حضرت رسول(ص) به من فرمود: تو بر خیری. تو از همسران پیغمبر هستی؛ ولی نگفت: تو از اهل‌بیتی: «إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ» مَا قَالَ: إِنَّكِ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ[۱۰۷].
  2. آن حضرت به من فرمود: تو از زنان شایسته منی، ولی اگر به من فرموده بود: تو از اهل بیتی، برایم بهتر بود از هرچه خورشید بر آن می‌تابد و از آن غروب می‌کند: «فَقَالَ: رَسُولُ اللَّهِ: أَنْتِ مِنْ صَالِحِ نِسَائِي»؛ فَلَوْ كَانَ قَالَ: نَعَمْ كَانَ أَحَبَّ إِلَيَّ- مِمَّا تَطْلُعُ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ تَغْرُبُ[۱۰۸]. یاد کردنی است، این حدیث و مانند آن نشانه بیرون بودن ام سلمه در عنوان "اهل‌البیت" در آیه تطهیر و بیان کننده غبطه او از این عدم توفیق است.
  3. در این روایات، همسر رسول خدا بودن ام سلمه، سؤال او و نفی پیامبر(ص)، همگی با «مِن» بیان شده است مانند: «أَنْتِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ»، «فَقَالَ: رَسُولُ اللَّهِ: أَنْتِ مِنْ صَالِحِ نِسَائِي»، «إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ»، «اجْعَلْنِي مِنْهُمْ»، «ألَستُ مِنْهُمْ»، «ألَستُ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ»، «مَا قَالَ إِنَّكِ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ» و... ولی درباره اصحاب کسا فرمودند: «هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي»، نه هؤلاء من أهل بیتی. این تعبیر اگر حصر نباشد، دست‌کم به حصر نزدیک است؛ از این‌رو، نمی‌توان گفت، چون کلام اثباتی است، نفی ما عدا نمی‌کند، هر چند که قاعده "اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند" در جای خود سخن حقی است. آری، اگر می‌فرمود: هؤلاء من أهل بیتی افاده حصر نمی‌کرد و جای اجرای این قاعده بود[۱۰۹].

دلیل سوم: سلام هر روز پیامبر(ص) بر اصحاب کسا(ع)

رسول اکرم(ص) پس از نزول آیه تطهیر، مدّت‌ها هنگام نماز صبح یا هر نماز[۱۱۰] بر در خانه فاطمه زهرا(س) می‌ایستادند و دو دست خود را بر دو سوی درب گذاشته، می‌فرمودند: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، الصَّلَاةَ رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ»[۱۱۱].

حسکانی به نقل از أنس بن مالک می‌نویسد: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الْفَجْرِ يَقُولُ: الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا »[۱۱۲].

طحاوی، که یکی از شخصیت‌های برجسته اهل‌سنت است، پس از آوردن احادیثی که دلالت می‌کند پیامبر تا ۶ ماه پس از نزول آیه تطهیر، هر روز بر درب خانه حضرت فاطمه زهرا(س) می‌آمد و این آیه را قرائت می‌کرد، می‌نویسد: این روایات دلالت می‌کند که آیه تطهیر در حق اینان نازل شده است: و فی هذا ایضاً دلیل علی أن هذه فیهم[۱۱۳]

درباره مدّت آمدن آن حضرت و سلام کردن و قرائت آیه تطهیر بر در خانه فاطمه(س) روایات مختلف[۱۱۴] و چهل روز، شش ماه، هفت ماه، هشت ماه، نُه ماه، هفده ماه ثبت شده است [۱۱۵]. برخی روایات اِشعار دارد که آن حضرت تا آخر عمر شریفشان این کار را تکرار می‌کردند.

از ابوحمراء خادم رسول اکرم نقل شده است: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَجِيءُ عِنْدَ كُلِّ صَلَاةِ فَجْرٍ فَيَأْخُذُ بِعِضَادَةِ هَذَا الْبَابِ، ثُمَّ يَقُولُ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. فَيَرُدُّونَ عَلَيْهِ مِنَ الْبَيْتِ وَ عَلَيْكُمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَيَقُولُ: الصَّلَاةَ رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا قَالَ: فَقُلْتُ: يَا أَبَا الْحَمْرَاءِ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ قَالَ: عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ(ع) »[۱۱۶].

اطلاق جمله «يَجِيءُ عِنْدَ كُلِّ صَلَاةِ فَجْرٍ» (در هر نماز صبح می‌آمد) و عدم اشاره به مدّت آن، ظهور دارد، آن حضرت این کار را تا پایان عمر انجام می‌داده است. روایت سیوطی از ابن‌عباس گواه این ظهور است[۱۱۷].

دلیل چهارم: داستان مباهله

در جریان مباهله پیغمبر اکرم(ص) از میان مردها، فقط علی بن ابی طالب(ع)، از میان زنان تنها فاطمه زهرا(س) و از میان فرزندان فقط حسن و حسین(ع) را برگزیدند و وارد میدان مباهله شدند. هیئت نجران با دیدن همراهان پیامبر اکرم(ص) و جدّیت آن حضرت در میدان این مبارزه، از مباهله منصرف شدند.

فخر رازی به نقل از عایشه در ماجرای مباهله می‌نویسد: رسول اکرم(ص) در حالی که جامه نادوخته پشمین سیاه‌رنگی بر دوش داشت برای مباهله بیرون رفت. حسین را در بغل و دست حسن را در دست خود گرفته بود، فاطمه پشت سر آن حضرت و علی(ع) پشت سر آنان می‌آمد. رسول اکرم(ص) به همراهان خود فرمود: هنگامی که دعا کردم شما آمین بگویید. آن‌گاه می‌گوید: در روایت آمده است: (در میدان مباهله) حضرت رسول(ص) زیر همان جامه پشمین سیاه‌رنگ رفت. پس حسن(ع) جلو آمد، پیامبر(ص) او را داخل کرد؛ سپس حسین(ع)، آن‌گاه فاطمه(س) و پس از آن علی(ع) جلو آمدند و همگی زیر آن جامه رفتند. وقتی همگی جمع شدند، حضرت رسول(ص) فرمود:إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فخر رازی در پایان می‌گوید: اهل تفسیر و حدیث گویا بر درستی این حدیث اتفاق دارند[۱۱۸].

در صحیح مسلم و سنن ترمذی نیز آمده است: "سعد بن ابی وقاص از پدرش نقل کرده است: وقتی آیه مباهله نازل شد پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین را فرا خواند و آن‌گاه گفت: خدایا! اینها اهل من هستند"[۱۱۹][۱۲۰].

چگونگی داخل بودن امامان نه‌گانه در عنوان اهل‌البیت

امام صادق(ع) در روایتی می‌فرماید: مقصود از اهل‌بیت(ع) در آیه تطهیر، ائمه‌اند؛ «وَ قَوْلُهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا يَعْنِي الْأَئِمَّةُ»[۱۲۱].

حضرت رضا(ع) نیز در تفسیر آیه تطهیر، از حدیث ثقلین یاد می‌کنند و مصادیق اهل بیت(ع) را در آیه تطهیر، همان مصادیق اهل بیت در حدیث ثقلین[۱۲۲] برمی شمارند: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا «وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا»[۱۲۳][۱۲۴].

بررسی نظریه اختصاص اهل البیت به همسران و جمع میان همسران و اهل کساء

عکرمه بر اختصاص آیه تطهیر به همسران پیامبر اصرار می‌ورزید، تا آنجا که برای مباهله بر آن اعلان آمادگی کرده است[۱۲۵]. این نظر فقط از عکرمه که از نظر عقیده طرفدار خوارج و از منحرفان در دین بود، مطرح شده است؛ وی که خدمتگزار ابن عباس بود و پس از وفات او مطالب دروغی را به او نسبت می‌داد، تا آنجا که ضرب المثل شده بود. آیا حدیث چنین فردی، آن هم در موضوعی که در آن متهم است، قابل احتجاج و استناد است؟ همچنین با روایات فراوان شأن نزول آیه در مورد اهل کساء ناسازگار است. افزون بر این، همۀ ضمایر در جمله‌های قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمیر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذکر آمده است و اگر خطاب به همسران بود، تغییر در ضمیر و سیاق وجهی نداشت[۱۲۶].

در مورد نظریه جمع میان همسران و اهل کساء هم باید گفت: این نظریه در میان اهل سنت شهرت دارد و طرفداران آن در شمول آیه به همسران پیامبر(ص) به سیاق آیات استدلال نموده‌اند زیرا آیات پیش از آیۀ تطهیر و آیۀ پس از آن، به همسران پیامبر(ص) مربوط است؛ در عین حال، ضمیر عَنكُمُ نشان می‌دهد تعدادی از مردان نیز در اهل بیت داخل‌اند[۱۲۷].

در پاسخ به این استدلال باید توجه داشت، انطباق ترتیب نزول با ترتیب کنونی قرآن محرز نیست یعنی واقع شدن یک آیه به دنبال آیۀ قبل، موجب انعقاد سیاق نمی‌شود؛ افزون بر اینکه تأمّل در آیه نشان می‌دهد سیاق آیۀ تطهیر با سیاق آیات قبل و بعدِ آن، دو سیاق است؛ زیرا تغییر ضمایر از جمع مؤنّث مخاطب که در مجموع ۲۲ ضمیر است به جمع مذکر مخاطب، نشان دهندۀ تغییر سیاق است؛ گذشته از اینکه آیۀ تطهیر، شأن نزولی مستقل از آیات مربوط به همسران حضرت دارد.

همچنین سیاق مربوط به آیات همسران پیامبر، سیاقی همراه با تکلیف و عتاب است و هیچ‌گونه ستایشی در آن نیست؛ در حالی که سیاق آیۀ تطهیر، سیاق تمجید و امتنان است[۱۲۸].

ما هیچ دلیلی نداریم که جمله إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ همراه این آیات نازل شده؛ بلکه از روایات استفاده می‌شود این بخش جداگانه فرود آمده؛ ولی هنگام گردآوری قرآن در کنار هم قرار داده شده است؛ حتّی در یک روایت هم نیامده این آیه در ضمن آیات زنان پیامبر(ص) نازل شده است[۱۲۹].

نظریه اختصاص اهل البیت به اهل کساء

علاوه بر شیعه که بر اختصاص آیۀ تطهیر به اهل کساء اجماع دارند، بسیاری از عالمان اهل سنت نیز این نظریه را برگزیده‌اند. اکثر مفسران اهل سنت بر این عقیده‌اند که آیه در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نازل شده است. دلیل این نظریه احادیث بسیاری است که در ارتباط با آیۀ تطهیر از صحابه پیامبر(ص) نقل شده که بر اختصاص آن به اصحاب کساء دلالت دارد[۱۳۰].

احادیث مرتبط با آیه تطهیر از سه جهت بر اختصاص آیه به اصحاب کساء و عدم شمول آن نسبت به همسران پیامبر دلالت می‌کنند:

  1. از احادیثی که از ام سلمه روایت شده به دست می‌آید وی بسیار علاقمند بود با پیامبر(ص)، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین(ع) داخل در کساء گردد، و چند بار به گونه‌های مختلف این علاقه و خواست قلبی خود را اظهار کرد، ولی پیامبر(ص) از قبول درخواست او امتناع ورزید و با بیان این مطلب که تو راه خیر را می‌پویی و سرانجامت به خیر خواهد بود، از او دلجویی کرد[۱۳۱].
  2. پیامبر اکرم(ص) پس از آنکه امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین(ع) را زیر کسا قرار داد، دست خود را به آسمان بالا برد و گفت: «اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَیْتِی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»، بنابراین، مقصود از اهل بیت، معنای خاص آن است؛ معنایی که اذهاب رجس و طهارت خاص از ویژگی‌های آن به شمار می‌رود و با توجه به قراین یاد شده بر اختصاص اهل بیت در آیۀ تطهیر به اهل کساء دلالت می‌کند[۱۳۲].
  3. در احادیث بسیاری آمده است پیامبر اکرم(ص) پس از نزول آیۀ تطهیر مدتی طولانی، هرگاه می‌خواست برای نماز به مسجد برود، مقابل خانه علی(ع) می‌ایستاد و آنان را با عنوان "اهل البیت" مخاطب قرار می‌داد، به آنان درود می‌فرستاد و به نماز فرا می‌خواند، آنگاه آیۀ تطهیر را تلاوت می‌کرد، این رفتار پیامبر(ص) دلیل روشنی بر اختصاص آیۀ تطهیر به اهل کساء است[۱۳۳].

باید توجه داشت این اشکال وارد نیست که آیه میان آیات مربوط به همسران پیامبر آمده و مخصوص آنهاست، چون بحث درباره موضوعی در خلال بحث از موضوعی دیگر از این جهت که مایۀ تنوع سخن و دلپذیر ساختن آن است، از نظر ادبی از فنون بلاغت به شمار می‌رود، و هرگاه دربردارندۀ نکته‌ای تربیتی یا پیامی‌ اخلاقی و معنوی نیز باشد، بر فصاحت آن افزوده خواهد شد.

نکتۀ اخلاقی و پیام تربیتی این است که جایگاه والای پیامبر و خاندان مطهر او را به همسران پیامبر خاطر نشان سازد، تا در گفتار و رفتار خود به گونه‌ای باشند که حریم خاندان نبوت را خدشه‌دار نسازند. الگو گرفتن از پیامبر و دیگر اصحاب کساء که از هرگونه خطا و لغزشی پیراسته‌اند و اسوه‌های کامل تربیت و انسانیت‌اند، می‌تواند پیام دیگر قرار گرفتن آیه تطهیر در خلال آیات مربوط به همسران پیامبر باشد[۱۳۴].

نتایج آیه تطهیر

نتایج آیه تطهیر عبارت است از:

  1. اثبات عصمت پنج تن و دیگر امامان شیعه(ع)؛
  2. اثبات امامت حضرت علی(ع) و شایستگی انحصاری‌اش برای جانشینی پیامبر(ص) به دلیل برخورداری از عصمت؛
  3. استمرار مقام امامت در اهل البیت(ع)؛
  4. حجیت احادیث اهل البیت(ع)؛
  5. حجیت فعل و تقریر امامان شیعه و لزوم حضور معصوم(ع) در همه دوره‌ها[۱۳۵].

آیه تطهیر در حقوق اهل بیت

ترکیب "اهل بیت" در قرآن کریم تنها دو بار به کار رفته است:

یکی در آیه "تطهیر" و در دومی خصوص حضرت ابراهیم(ع) و همسر او قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ[۱۳۶]، البته در آیه وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ[۱۳۷] ترکیب "اهل بیت" بدون الف و لام است. در آیه ۲۹ همین سوره فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ[۱۳۸] به صورت أَهْلِهِ به کار رفته که مربوط به خاندان حضرت موسی(ع) است.

  • شکی نیست که "اهل" در دو آیه قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ[۱۳۹] و فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ[۱۴۰]، به زوجه اطلاق شده، اما این اطلاق دلیل بر انحصار نیست؛ همان گونه که در قصه حضرت ابراهیم(ع) "اهل" بر زوجه اطلاق دارد؛ اما چون در آیه ضمیر جمع مذکر عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ استعمال شده، مراد از "اهل"، زوجه و زوج با هم است.

همه آیات ۲۸ تا ۳۴ سوره احزاب، خطاب به همسران پیامبر(ص) است و در لابه لای این آیات هفت‌گانه، آیه تطهیر با مضمون و لحنی متفاوت با سایر آیات نازل شده است.

در آیات قبل از آیه تطهیر، ۲۵ ضمیر یا فعل آمده که همگی مؤنث است و بعد از ر نیز دو ضمیر و فعل وجود دارد که آن هم مؤنث است، ولی تمام ضمیرها و فعل‌های آیه تطهیر که در وسط این ۲۷ ضمیر و فعل‌های مؤنث قرار گرفته، مذکر می‌باشد.

اگر منظور از آیه تطهیر هم همسران پیامبر(ص) بود، چرا خطاب آیه عوض شد به اینکه کلمه "اهل البیت" آورده و قبلاً همه‌اش نساء النبی است: يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ[۱۴۱]. یعنی عنوان نساء النبی تبدیل به عنوان اهل البیت پیغمبر شد و ضمیرهای مؤنث تبدیل به ضمیر مذکر شد؟ اینها گزاف و لغو نیست، لابد چیز دیگری است، بی‌شک مضمون و محتوای آیه و تغییرضمیرها و فعل‌های آن دلالت دارد که منظور این آیه همسران پیامبر نمی‌باشد و گرنه تغییر از خداوند حکیم، امر لغوی است.

زیرا إِنَّمَا که در زبان فارسی معنای آن "فقط" می‌باشد، برای حراست، معلوم می‌شود که در این آیه شریفه چیزی وجود دارد که برای همه مسلمان‌ها نیست. "پلیدی" هم پلیدی خاصی است که از افراد خاصی "اهل بیت" برطرف شده و تنها آنها پاک گردیده‌اند، زیرا تقوای عادی شامل همه مسلمانان می‌شود و پرهیز از گناهان و معاصی برهمه واجب است[۱۴۲][۱۴۳].

سؤال: منظور از اراده خداوند در این آیه چیست؟

آیا مراد "اراده تشریعی است، یا اراده تکوینی[۱۴۴] یعنی آیا خداوند از اهل البیت(ع) خواسته است که خودشان پاک باشند و از پلیدی‌ها دوری گزینند و یا خداوند پلیدی و رجس را از وجود آنها دور کرده است؟

پاسخ: اراده در آیه تکوینی است نه تشریعی، زیرا در آیه قراینی وجود دارد که بیان می‌کند اراده الهی، تکوینی است:

  1. مورد اراده را با لفظ أَهْل بَيْت مشخص کرده و نصب به خاطر تقدیر حرف "ندا" یا جمله "اخصکم" می‌باشد یعنی به شما میگویم نه بر دیگران.
  2. متعلق اراده را با لفظ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ بیان کرده ولی به آن اکتفا نکرده و جمله دومی یعنی وَيُطَهِّرَكُمْ را به عنوان تأکید آورده است.
  3. در مقام تأکید به اصل فعل وَيُطَهِّرَكُمْ اکتفا نکرده و پس از آن مفعول مطلقی به نام تَطْهِيرًا که خود تأکید جدیدی است آورده است.
  4. مفعول مطلق را به صورت "نکره" (تَطْهِيرًا) آورده که حاکی از عظمت این تطهیر است أي يطهركم تطهيرة عظيما یعنی پاکیزه کرد آنان را به نوعی که مردم با آن آشنایی ندارند و نهایت آن را درک نمی‌کنند.
  5. این آیه بدون شک به گواهی سیاق آیه و این قرائن چهارگانه در مقام "مدح" و "ستایش" اهل البیت است و اگر اراده در مورد این آیه همان اراده "تشریعی" باشد که درباره دیگر بندگان نیز حکم‌فرماست هرگز مفاد آیه مایه ستایش "اهل البیت"... نخواهد بود.

در حالی که وجدان هر انسان آگاه به زبان عربی مفاد و هدف آیه را ثنا و ستایش تلقی می‌کند و آن را فضیلتی براهل بیت میداند و برداشت تمام مفسران و محدثان و مورخان نیز همین می‌باشد[۱۴۵].

اگر گفته شود که طبق ادعای شیعه در میان پنج تن، حضرت فاطمه زهرا(س) نیز حضور داشته، پس چگونه ضمیر جمع مذکر شامل او می‌شود، پاسخ این است که آوردن ضمیر جمع مذکر در اینجا از باب "تغلیب" است و بسیار طبیعی است که اگر از میان پنج تن، یک نفر مؤنث باشد، باید در خطاب به آن جمع به حکم تغلیب، از ضمیرجمع مذکر استفاده شود[۱۴۶].

منظور از "الرجس

"الرجس" - به کسر راء و سکون جیم - صفت است از رجاسة و آن کثافت و آلودگی است و آلودگی در چیزی، موجب کناره‌گیری و تنفر از آن شود. این نجاست یا ظاهری است مثل قول خداوند: أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ[۱۴۷] و یا "به حسب باطن است و آن آلودگی معنوی است مثل شرک و کفر و اثر عمل بد و گناه" مثل آیه وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا[۱۴۸].

و اینکه مراد از "ال" در (الرجس) الف و لام جنس است یعنی ازاله هر شکلی از خباثت در نفس و... و این اذهاب الرجس با يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۴۹] تأکید شده است و "تطهیر" هم از مادۀ طهر به معنای پاکی از هر نوع آلودگی چه مادی و چه معنوی و... است[۱۵۰]. کلمه "الرجس" مقید به قید و مشروط به شرطی نشده است.

وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا این جمله در واقع تأکید و تفسیر جمله سابق لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ[۱۵۱] می‌باشد.

بنابراین طبق این آیه، أَهْلَ الْبَيْتِ به اراده تکوینیه الهیه از هرگونه پلیدی به دور هستند و دارای عصمت مطلقه هستند[۱۵۲].

منظور از أَهْلَ الْبَيْتِ

در بین مفسران عامه و خاصه درباره اینکه "اهل بیت" چه کسانی هستند اختلاف وجود دارد برخی از مفسران اهل سنت، أَهْلَ الْبَيْتِ را به همسران پیامبر اسلام(ص) تفسیر کرده‌اند. قال الزجاج: قيل يراد به نساء النبي[۱۵۳] طبق این تفسیر، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) جزء اهل البیت نیستند! به تعبیر دیگر، اهل البیت از اقوام "سببی" پیامبر هستند و هیچ یک از اقوام "نسبی" آن حضرت جزء اهل البیت نمی‌باشند.

دلیل این است که چون آیه تطهیر در بین آیاتی است که همگی مربوط به زنان پیامبر(ص) است، (هم آیات قبل از آن و هم آیه پس از آن) پس سیاق آیه اقتضاء می‌کند که این آیه شریفه نیز مربوط به همسران پیامبر(ص) باشد.

اما این تفسیر به سه دلیل باطل است:

  1. در آیات پنج‌گانه قبل از آیه تطهیر و نیز در صدر آیه ۳۲ سوره احزاب، که آیه تطهیر در ذیل آن آمده است، مجموعاً ۲۵ ضمیر و فعل به صورت مؤنث آمده است و در آیه بعد (آیه ۳۳) نیز در مورد فعل و ضمیر مؤنث به کار رفته است، اما ضمایر و افعال آیه تطهیر همه مذکر است، که یا اختصاص به مردان دارد و یا شامل مردان و زنان هر دو می‌شود. بنابراین، با توجه به این که قرآن کلام خداست و کلام خداوند فصیح‌ترین کلمات است، قطعاً در تغییر ضمیرها و فعل‌ها مطلبی مورد نظر بوده است و منظور از اهل بیت افرادی دیگر، غیر از زنان پیامبر بوده است که خداوند سیاق آیه تطهیر را متمایز از آیات قبل و بعد نازل کرده است. بنابراین طبق این بیان، منظور از أَهْلَ الْبَيْتِ قطعاً نمی‌تواند همسران پیامبر باشد، بلکه منظور افراد دیگری است که باید با دلیل و برهان آنها را جست.
  2. دلیل بر بطلان این تفسیر این است که با توجه به شرح و تفسیر آیه تطهیر، اهل البیت باید دارای عصمت مطلقه باشند، کدام یک از دانشمندان و مفسران شیعه یا سنی، برای همسران پیامبر عصمت قائل شده است؟ همسران پیامبر هر چند بیشتر آنها انسان‌های خوبی بودند، ولی نسبت به بعضی از آنها نه تنها نمی‌توان ادعای عصمت کرد، بلکه میتوان ارتکاب گناهان بزرگی را با ادله و شواهد قطعی و روشن به اثبات رساند، به یک نمونه آن توجه کنید. آیا زنی (عایشه) که با سخنان پیامبر و خلیفه او مخالفت کرده و به جنگ (جمل) خلیفه پیامبر پرداخته و عامل ریختن خون بیش از هفده هزار تن از مسلمانان شده معصوم است و رجس و پلیدی از او به دور است؟
  3. روایات زیادی از طرق عامه و خاصه وارد شده که نمونه‌هایی از آنها را بیان خواهیم کرد، اهل بیت، پیامبر اکرم، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) می‌باشند، نه زنان پیامبر و ما برخی از آنها را بیان خواهیم کرد.

نظر دوم این است که منظور از أَهْلَ الْبَيْتِ، شخص پیامبر اسلام، علی حسن، حسین و فاطمه(ع) و همسران پیامبر می‌باشد[۱۵۴].

طبق این نظر، اشکال اول از بین می‌رود، چون مجموعه‌ای از زنان و مردان می‌توانند مخاطب ضمیر مذکر باشند ولی دو اشکال دیگر نسبت به زنان پیامبر در اینجا هم مطرح می‌باشد، بنابراین نظریه فوق نیز قابل قبول نیست.

برخی دیگر از مفسران، أَهْلَ الْبَيْتِ را به ساکنین مکه مکرمه تفسیر کرده و گفته‌اند: منظور از الْبَيْت در جمله أَهْلَ الْبَيْتِ خانه خدا، کعبه معظمه است، بنابراین، أَهْلَ الْبَيْتِ به کسانی که اهل و ساکن مکه هستند اطلاق می‌شود[۱۵۵].

بطلان این نظریه هم روشن است و دو اشکال نظریه اول در اینجا نیز مطرح می‌باشد.

اینکه أَهْلَ الْبَيْتِ شامل زنان و پدران ایشان می‌باشد. ولما كان أهل البيت يشملهن و آباءهن، غلب المذكر علی المؤنث في الخطاب في: عنكم ويطهركم[۱۵۶]. پس "با این تفسیر باید بگوییم که ابوسفیان، با آن سابقه دشمنی با اسلام که پیش از فتح مکه کافر و پس از آن و استیلای اسلام و مسلمانان بر جزیرة العرب، منافقانه اظهار اسلام کرد، از "أهل البیت" است ورجس و پلیدی از او دور است، چون پدر "ام حبیبه" همسر رسول اکرم است!"[۱۵۷]

نظریه پنجم، که نظریه تمام علمای شیعه است و هیچ یک از اشکالات فوق بر آن وارد نمی‌باشد، این است که منظور از أَهْلَ الْبَيْتِ افراد خاصی از خاندان پیامبر هستند، یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) و شامل شخص پیامبر نیز می‌باشد، روایات فراوانی دال بر این نظریه وجود دارد.

علامه طباطبایی درباره "اهل بیت" می‌فرماید: "کلمه أَهْلَ الْبَيْتِ در عرف قرآن اسم خاص است که هر جا ذکر شود، منظور از آن، این پنج تن هستند، یعنی رسول خدا و علی و فاطمه و حسنین(ع) و بر هیچ کس دیگر اطلاق نمی‌شود"[۱۵۸].

بیشتر روایات در این باره در جوامع معتبر عامه (اهل سنت) آمده است.

فخر رازی درباره این روایات، ذیل آیه مباهله: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۱۵۹] می‌گوید: و اعلم ان هذه الرواية كالمتفق علی صحتها بين أهل التفسير والحديث این روایت که اهل البیت را تفسیر می‌کند روایتی است که دانشمندان اهل تفسیر و حدیث، همه بر صحت آن اتفاق نظر دارند[۱۶۰].

در نتیجه روایاتی که أَهْلَ الْبَيْتِ را تفسیر می‌کند متواتر و از نظر اعتبار محکم هستند[۱۶۱].

دلالت آیه تطهیر بر عصمت اهل بیت

دلالت آیه بر عصمت اهل بیت(ع) و در نتیجه مرجعیت دینی آنان را به دو تقریر بیان می‌کنیم:

عصمت از طریق اراده تکوینی که بیان شد.

عصمت از طریق اولویت قطعی: دلالت آیه را از طریق دیگر نیز می‌توان بر عصمت اهل بیت به دست آورد، حتی در صورتی که اراده در آیه تشریعی باشد نه تکوینی.

تقریر آن بدین گونه است:

  1. اراده، گاهی با لام تعلیل به کار می‌رود و زمانی بدون آن. هرگاه بعد از اراده، لام تعلیل ذکر شود، متعلق اراده چیزی ماقبلِ اراده است و هنگامی که بعد از اراده، لام تعلیل نباشد مقصود از اراده و متعلق آن، همان چیزی است که بعد از اراده آمده است و آیه تطهیر از قبیل قسم دوم است؛ پس متعلق اراده خداوند اوامری است که به همسران پیامبر تعلق گرفته، از قبیل: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ[۱۶۲].
  2. یکی از اقسام قیاس، قیاس به اولویت قطعی است که به آن مفهوم موافقت نیز می‌گویند؛ مثل آنکه خداوند متعال درباره پدر و مادر می‌فرماید: لَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ[۱۶۳] که به طریق اولی دلالت دارد بر اینکه آنان را نزنید و به قتل نرسانید.
  3. برای تأکید برخی از اوامر و نواهی، گاهی جهت خاصی در نظر گرفته می‌شود که مقصود از آن، خود مکلف نیست، بلکه منظور افراد دیگری هستند؛ برای نمونه، گاهی فرزندِ شخصیتی، مورد توجه خاص قرار میگیرد و به او امر و نهی خاصی می‌شود، زیرا از خاندان بزرگی است که دارای شأن و منزلت است و اگر فرزند و منسوب به آن خانواده، در ملأعام کار زشتی انجام دهد، مردم به آنان بدبین می‌شوند.

خداوند در آیه تطهیر، ابتدا به همسران پیامبر که وابسته به بیت شرف و منزلت‌اند، خطاب خاص کرده و آنان را به اموری چند، به طور خصوصی مکلف نموده است، اگرچه دیگران نیز در این امور شریکند، ولی از آنجا که آنان وابسته به خاندان نبوی و اهل بیت عصمت‌اند و گناهشان نزد مردم به اسم این خاندان تمام و سبب بدبینی مردم به آنان می‌شود، لذا به طور خاص تکلیف متوجه آنان شده است. از همین رو می‌فرماید: اراده ما به این تکالیف به دلیل آن است که پلیدی از اهل بیت دور گردد، اگرچه این پلیدی از جانب دیگران است که همان همسران پیامبرند[۱۶۴].

بنابراین آیه تطهیر بالاتر از مدح است، می‌خواهد مسأله تنزیه آنها (اهل بیت) از گناه و معصیت را بگوید"[۱۶۵][۱۶۶].

شبهه وحدت سیاق

شبهه‌ای که برخی به این آیه می‌کنند آنست که اگر این آیه دربارۀ اهل بیت(ع) است پس چرا در میان آیاتی که مربوط به همسران پیامبر است قرار گرفته، در صورتی که این گونه تفسیر با وحدت سیاق آیه نمی‌خواند پس این آیه دربارۀ همسران پیامبر نازل شده است.

اما پاسخ آن:

  1. این قرینه برای اثبات مدعا ناتمام می‌باشد؛ زیرا از شرائط تمسک به وحدت سیاق این است که معلوم باشد کلام واحدی در کار بوده تا در نتیجه، بخشی از آن برای معلوم شدن مقصود بخش دیگر، قرینه واقع شود. در حالی که این معنا در آیۀ مورد نظر ثابت نمی‌باشد.
  2. در هیچ یک از روایات وارده در ذیل آیه هم نیامده که عبارت تطهیر به دنبال آیات مربوط به همسران پیامبر نازل شده و هیچ یک از مفسران هم چنین ادعایی نکرده است، بلکه آیه مورد بحث به تنهایی و در واقعۀ جداگانه‌ای نازل شده و به هنگام جمع‌آوری و ترتیب آیات به دستور پیامبر یا اجتهاد گردآورندگان در بین آن آیات قرار گرفته است. مؤید این معنا آنکه اگر این فقره از آیه از وسط آیۀ مربوطه به همسران پیامبر حذف شود کمال ارتباط و انسجام قبل و بعد آن حفظ می‌شود.
  3. آوردن ضمیر مذکر در آیه تطهیر و ضمیر مؤنث در قبل و بعد آن درستی احتمال فوق را بیشتر آشکار می‌کند، چرا که وحدت سیاق، وحدت نوعی ضمایر را اقتضا می‌کند و اگر زنان پیامبر منظور بودند چرا خطاب آیه تغییر کرده و به جای ضمیر مؤنث، ضمیر مذکر به کار رفته است؟
  4. در کلام بلیغ، جمله‌های استطرادی بسیار داخل می‌شود. آیه تطهیر هم در حکم جملۀ استطرادی بوده در بین آیاتی که مخاطب آن را زنان پیامبر تشکیل می‌داده است.
  5. حتی اگر وحدت سیاق را به عنوان یک قرینۀ ظنی بپذیریم باز هم می‌گوییم دلیل ظنی تاب مقاومت در برابر نصوص فراوانی که در ذیل آیۀ تطهیر وارد شده را نداشته و در تقابل نص و اجتهاد همواره نص مقدم است.
  6. همسران پیامبر که بعضی از آنها جزو راویان حدیث کساء بوده‌اند، هیچ یک ادعا نکرده‌اند که مورد آیه تطهیر بوده و این منزلت و شرافت برای آنان ثابت شده است"[۱۶۷].

حضرت می‌خواهد اهل البیت را به شکلی معرفی کند که هیچ‌گونه اشکال تراشی امکان‌پذیر نباشد و کمترین ابهام و اجمالی باقی نماند تا دیگران در آن زمان و زمان‌های بعد دانسته یا ندانسته، اهل البیت را به اشخاص و افراد دیگری تطبیق ندهند.

بنابراین، هدف پیامبر از این امور جداسازی اهل البیت از دیگران و تعیین مصداق روشن و کامل و منحصر به فرد آن است که حقیقتاً به طور تمام و کمال این جداسازی را انجام داد، به گونه‌ای که در هیچ مورد دیگری سراغ نداریم که پیامبر اسلام مطلبی را این قدر تکرار نموده و بر آن پافشاری کند[۱۶۸][۱۶۹].

شبهه حصر

آیه تطهیر تنها دلالت بر عصمت پنج تن دارد چگونه می‌تواند عصمت سایر ائمه(ع) را اثبات کند؟

جواب:

  1. حصر در آیه اضافی است نه حقیقی. حصر اضافی نسبت به عده‌ای خاص است و حصر مطلق نمی‌باشد. در مورد آیه تطهیر، حصر به لحاظ همسران و دیگران است؛ یعنی این پنج تن - نه همسران - مشمول آیه تطهیرند و این منافات ندارد با اینکه افرادی از قبیل همین پنج تن، مشمول آیه تطهیر باشند؛ همان‌گونه که پیامبر کلمه اهل بیت را در حدیث ثقلین به طور عموم به کار برده است.
  2. در زمان نزول آیه، از چهارده معصوم، همین پنج تن بیشتر نبودند و پیامبر کسا را روی خود و آنان انداخته بود که آیه نازل شد و طبیعتاً خطاب به آنان بود، اگرچه منافاتی ندارد شامل افرادی مثل آنان نیز بشود؛ خصوصاً آنکه حکم در آیه بر عنوان اهل بیت آمده است. از آنجا که در هر زمان نیاز به امام معصوم است، لذا افراد دیگری نیز مشمول آیه تطهیرند که همانند این پنج نفرند.
  3. روایات فراوانی از طرق شیعه و سنی از پیامبر وارد شده که امامان بعد از من، دوازده نفرند[۱۷۰] و از آنجا که امام باید دارای عصمت باشد پس سایر امامان نیز معصوم هستند.
  4. برای اثبات عصمت سایر امامان، اثبات عصمت یکی از آنان کافی است؛ زیرا به طور قطع هریک از امامان بر امام بعد خود وصیت کرده و او را امام معصوم بعد از خود معرفی کرده است[۱۷۱].

از آنچه بیان شد نتیجه می‌گیریم، آیه "تطهیر" دلالت صریح بر عصمت اهل بیت می‌کند و یکی از امتیازات ویژه و مسلم اهل بیت(ع) است و به هیچ وجه، حاکی از عصمت ازواج نبی یا دیگران نیست.

خدای سبحان در این آیه درباره اهل بیت(ع) چه امری را اراده نموده است؟

خدای متعال به اراده تکوینی خود، اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت(ع) را اراده نموده است.

اراده الهی در آیه تطهیر، تکوینی است نه تشریعی[۱۷۳]؛ زیرا واژه إِنَّمَا یکی از کلمات حصر است و اگر در آغاز جمله‌ای بیاید، موضوع را منحصراً برای شخصی اثبات و همان موضوع را از غیر آن نفی می‌کند[۱۷۴] و آمدن إِنَّمَا در آغاز آیه تطهیر روشن می‌کند، که اراده و خواست خداوند، فقط به تطهیر و اذهاب پلیدی از اهل بیت(ع) تعلق گرفته است و به آنها اختصاص دارد، حال آنکه طهارت از گناه در اراده تشریعی به گروه خاصی اختصاص ندارد و از همه انسان‌ها خواسته شده نه خصوص اهل بیت(ع).

چه اموری بر اراده الهی مترتب است؟

مهمترین اثری که در این آیه بر اراده الهی درباره اهل بیت مترتب است، عصمت آنان است، به این معنا که هر کس اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلق گرفته باشد، معصوم است؛ زیرا الف و لام در الرِّجْسَ جنس است و هر نوع زشتی و پلیدی را در بر میگیرد[۱۷۶]. اگر اراده تکوینی خدا به اذهاب رجس و طهارت شخصی تعلق بگیرد، آن شخص معصوم است؛ زیرا هر گونه پلیدی را خدای متعال تکویناً از وی دور نموده است.

این مهم در برخی از روایات اهل سنت نیز آمده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ...فَذَلِكَ قَوْلُهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فَأَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوبِ»[۱۷۷].

نتیجه پاسخ دو سؤال چه اموری بر اراده الهی مترتب است؟ و خدای سبحان در این آیه درباره اهل بیت(ع) چه امری را اراده نموده است؟ را می‌توان در قالب یک دلیل و قیاس بیان نمود:

  1. خدای متعال به اراده تکوینی خود، اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت را اراده نموده است.
  2. هر کس اراده تکوینی الهی نسبت به اذهاب رجس و تطهیر او تعلق گرفته باشد معصوم است.
  1. فعل الگو:متن قرآن يُرِيدُ، لِيُذْهِبَ و يُطَهِّرَكُمْ به صورت مضارع آمده و دلالت بر دوام و استمرار (تطهیر) و (اذهاب رجس) دارد، پس خدای متعال به اراده تکوینی خود، اذهاب رجس و تطهیر را برای ایشان، به صورت مستمر اراده نموده است.
  2. در آیه مبارک واژه عَنْكُمُ بر الرِّجْسَ مقدم شده است؛ از این تقدیم به دست می‌آید، خدای متعال رجس را از اهل‌بیت دور کرده، نه ایشان را از رجس؛ مانند آنچه درباره حضرت یوسف(ع) آمده است: كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ[۱۷۸] فرمود ما کاری کردیم که بدی به طرف یوسف نرفت، نه اینکه یوسف به طرف بدی نرفت، خدای متعال نفرمود: لنصرفه عن السوء و الفحشاء ما او را از بدی منصرف کردیم و اجازه ندادیم بدی به سوی او برود، بلکه فرمود: لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ.
  3. عبارت وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا که در آیه، غیر از لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ است؛ زیرا میان معطوف و معطوف‌علیه باید تغایر باشد و اگر بخواهند مانند هم باشند عطف شئ بر خود شئ است، که قبیح است[۱۷۹] و تَطْهِيرًا، معنای اضافه‌ای دارد، نه اینکه تکرار همان (اذهاب رجس) باشد؛ زیرا گاهی رجس زدوده می‌شود، ولی محلّ آن تطهیر نمی‌گردد. بدین‌روی، (اذهاب رجس) به از‌اله (دفعی) ذنوب اشاره دارد و تَطْهِيرًا، به پوشاندن خلعت کرامت. پس در این آیه، تنها به ازاله و (اذهاب رجس) از مخاطبان بسنده نشده است، بلکه به خلعت کرامت طهارت نیز برخوردارند[۱۸۰].
  4. واژه تَطْهِيرًا مصدر باب تفعیل و مفعول مطلق تأکیدی و تنوین آن برای تعظیم است، پس تطهیر ویژه اهل بیت(ع)، عادی و معمولی نیست[۱۸۱].
  5. واژه تَطْهِيرًا جعل الشيء طاهراً است و وجود اهل‌بیت(ع) هم طاهر و هم مطهر (پاک‌کننده) است، مانند آب که خداوند آن را طاهر کرده، نه اینکه پیشتر نجس بوده و خدا پاکش کرده باشد. اهل‌بیت(ع) نیز نه تنها پاک، بلکه پاک کننده‌اند. گواه این ادّعا، آیه صدو سوّم سوره توبه است: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا[۱۸۲] در این آیه، تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ پیامبر(ص) است. از سویی بِهَا روشن می‌کند، صدقه وسیله است و سببیت ندارد، بلکه سبب تطهیر، نفس پیامبر(ص) است. اهل بیت(ع) نیز مانند پیامبر(ص) سبب تطهیرند [۱۸۳][۱۸۴].

شبهات

شبهات متعددی پیرامون اعتقاد شیعه درباره آیه تطهیر آمده است که به برخی از مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:

شبهه یکم: سیاق آیات، دلیل بر داخل بودن همسران پیامبر در عنوان اهل بیت است

برخی از اهل سنت می‌گویند: چون آیات پیشین و پسین درباره همسران پیامبر است، این آیه نیز درباره آنهاست.

ابن‌ کثیر می‌نویسد: "آیه تطهیر نسبت به داخل بودن همسران پیامبر در اهل بیت، نص است و سیاق آیات درباره همسران پیامبر است"[۱۸۵].

قرطبی می‌نویسد: "آیه تطهیر عمومیت دارد و شامل جمیع اهل‌بیت، از جمله همسران پیامبر می‌شود به دلیل سیاق آیات"[۱۸۶].

نقد:

از این اشکال چند پاسخ داده شده است:

  1. ادّعای وحدت سیاق، بی‌دلیل است؛ زیرا استدلال به وحدت سیاق یا "ظهور سیاقی” هنگامی مؤثّر است که قرینه‌ای بر خلاف نباشد و متکلّم نیز درصدد بیان یک مطلب باشد یا دستِ‌کم، علم به خلاف آن نباشد، ولی اگر بدانیم متکلّم در دو صحنه متفاوت و با دو مخاطب مختلف سخن گفته و درصدد بیان چند مطلب بوده است، چنان‌که شأن‌ نزول گویای آن است، چگونه می‌توانیم به وحدت سیاق تمسّک کنیم؟
  2. خطاب‌های قرآن کریم به همسران پیامبر اکرم(ص) با عتاب همراه است؛ زیرا تهدید به طلاق: أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ[۱۸۷] و عذاب دو چندان: يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ[۱۸۸] و تحدید به ماندن در خانه: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ[۱۸۹] شده‌اند و...، در حالی که خطاب به اهل‌بیت(ع)، با اکرام و احترام همراه است. این تفاوت، نافی وحدت سیاق است. به دیگر سخن، سیباق آیه در کنار نصوص فراوان و معتبر، مخالف ادّعای وحدت سیاق است[۱۹۰].
  3. وحدت سیاق اقتضا می‌کند ضمیرهای به کار رفته در آیات هفت‌گانه با یکدیگر هماهنگ باشند، در حالی که چنین نیست[۱۹۱]. خدای متعال از آیه بیست‌ و‌هشت تا آیه سی‌ و‌چهار سوره احزاب، همسران پیامبر را خطاب و احکام و موضوعات مختلفی را به آنها گوشزد می‌کند در این هفت آیه، نزدیک به بیست‌و‌دو بار ضمیر جمع مؤنث سالم به کار رفته است مانند: إِنْ كُنْتُنَّ، تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا، فَتَعَالَيْنَ، أُمَتِّعْكُنَّ، أُسَرِّحْكُنَّ، وَإِنْ كُنْتُنَّ، لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ، مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ، مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ، لَسْتُنَّ ، اتَّقَيْتُنَّ ، فَلَا تَخْضَعْنَ، وَقَرْنَ، وَلَا تَبَرَّجْنَ، وَأَقِمْنَ، وَأَطِعْنَ، تا وَاذْكُرْنَ در آیه سی‌ و‌سوم، ضمیر جمع مؤنث سالم به جمع مذکر سالم تغییر کرده، گویا مربوط به مخاطبی دیگر است. آیه سی‌ و‌سوم با عبارت وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ آغاز می‌شود و از همسران پیامبر می‌خواهد در خانه‌های خود بمانید و تبرّج جاهلی نداشته باشید. نماز به پا دارید، زکات بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید. از این بیان روشن می‌شود، گویا فتنه‌ای در پیش است[۱۹۲]. خدا هشدار می‌دهد، مبادا مانند زنان دوران جاهلی به میدان آیند و افرادی بخواهند در پناه شما استفاده‌های سیاسی ببرند[۱۹۳]. سپس با ضمیر جمع مذکّر سالم، گروهی را خطاب کرده، می‌فرماید: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا.
  4. التفات از مخاطبی به مخاطب دیگر، که یکی از فنون بلاغت است، به کار گرفتن جمله معترضه، که از اهمیّت و فوریت مطلب حکایت می‌کند، دو مانع جدّی برای حکم قطعی به وحدت مخاطب در مجموع این هفت آیه است؛ از این‌رو تغییر در خطاب، گویای تغییر مخاطب است. بر این پایه، مفسّران مکتب اهل‌بیت(ع) معتقدند، مخاطب آیه تطهیر که ضمایر جمع مذکر "کُم" در آن به کار رفته است، غیر از مخاطب آیات پیشین و پسین است که در آنها ضمایر جمع مؤنث (کنّ، تنّ، ن) آمده است. پس نمی‌توان با اثبات وحدت نزول این مجموعه آیات نیز، وحدت مخاطب را ثابت نمود (هر چند اثبات وحدت نزول دشوار است)؛ زیرا بر این باورند، نزول مجموعی آیات به تنهایی نمی‌تواند دلیل یا گواه وحدت مخاطب یا ارتباط معنوی آیات با یکدیگر باشد، حتّی درباره صدر و ذیل یک آیه نیز نمی‌توان آن را اثبات کرد، چنان‌که صدر آیه‌ی: يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ[۱۹۴] خطاب به حضرت یوسف(ع) و ذیل آن خطاب به همسر عزیز مصر است[۱۹۵].
  5. روایاتی که به شأن نزول آیه مربوط‌اند، چه روایاتی که شأن نزول آن را اهل‌بیت(ع) می‌دانند و چه روایاتی که شأن نزول آن را همسران پیامبر(ص) ذکر کرده‌اند، همگی بر استقلال این آیه در هنگام نزول، دلالت دارند[۱۹۶][۱۹۷].

شبهه دوّم: معنای لغوی اهل‌بیت، همسران پیامبر(ص) را در بر می‌گیرد

برخی بر این باورند که معنای لغوی واژه و أَهْلَ الْبَيْتِ در آیه مبارک تطهیر، همسران پیامبر را در برمی‌گیرد.

آلوسی می‌نویسد: "آنچه از ظاهر آیه به‌دست میآید آن است که مراد از بیت در أَهْلَ الْبَيْتِ، بیت گلین و چویین است نه بیت خویشاوندی و نسبی، و مقصود خانه مسکونی پیامبر است نه مسجد نبوی"[۱۹۸].

ابن‌ عاشور نیز آورده است: "الف و لام در أَهْلَ الْبَيْتِ معرفه است و مقصود از آن خانه پیامبر است و تعداد خانه‌های پیامبر نیز زیاد است پس بیت در آیه، شامل تک تک خانه‌های پیامبر می‌شود؛ زیرا پیامبر صاحب تمام خانه‌هاست"[۱۹۹].

همچنین ابی‌السعود نیز می‌نویسد: آیه دلالت می‌کند که همسران رسول اکرم(ص) داخل در أَهْلَ الْبَيْتِ‌اند و اگر روایتی دلالت کند که همسران آن حضرت از آیه بیرون‌اند، نمی‌توان به آن استناد و تمسک کرد[۲۰۰].

نقد:

در نقد این شبهه می‌توان، چند پاسخ داد:

  1. ترکیب أَهْلَ الْبَيْتِ در کاربرد لغوی (اعم از معنای حقیقی و مجازی) مطلق است و می‌تواند بسیاری از وابستگان از جمله همسران او را در بر گیرد. کاربردهای قرآنی نیز مؤیّد آن است، ولی بحث لغوی برای به دست آوردن مراد متکلّم، ناکافی است؛ زیرا در هر کاربردی، متکلّم حق دارد معنای لغوی را گسترش دهد یا مضیّق کند و با تکیه بر قرینه بگوید "فلان طایفه مراد من نیستند، اگرچه در محدوده دلالت لغت‌اند" یا "فلان طایفه مقصود من‌اند، هر چند معنای لغوی آنها را در بر نمی‌گیرد"؛ چنان‌که درباره پسر نوح(ع)، همسر او و همسر لوط(ع) چنین شده است[۲۰۱].

بر این پایه، ممکن است، در خانه سنگی و گِلی پیامبر اکرم(ص) کسانی باشند که اهل‌بیت سنگی او به شمار آیند، ولی سنخیت لازم را با "بیت‌النبوه" نداشته باشند و اهل آن بیت به شمار نیایند؛ چنان‌که خود آن حضرت در پاسخ پرسش ام‌ سلمه از "اهل البیت" بودن خود، وی را تنها از همسران شایسته پیغمبر دانست (نه اهل البیت)[۲۰۲]، با آنکه ام‌ سلمه انسان صالحی بود و در خانه آن حضرت زندگی می‌کرد و از اهل بیت خشتی و سنگی او بود، ولی در این کوی، شایستگی‌های ویژه لازم است[۲۰۳].

  1. می‌پذیریم که اصطلاح أَهْلَ الْبَيْتِ حقیقتاً یا مجازاً همسر انسان را نیز در بر می‌گیرد، چنان که در قرآن کریم بر همسر حضرت ابراهیم(ع) اطلاق شده است، ولی بر پایه برخی قرائن، آیه تطهیر، دایره‌ای بسیار محدودتر از معنای لغوی دارد و همسران پیامبر را در برنمی‌گیرد و شاید همین شمول لغوی سبب شد، رسول اکرم(ص) تلاش کردند با سخنان و کارهای خود که به برخی از آنها اشاره شد، دایره شمول آیه را مشخص کرده، بفهمانند کدام یک از دو معنا، مقصود خدای متعال است.
  2. اگر همسران پیامبر از أَهْلَ الْبَيْتِ باشند، باید پذیرفت که معاذالله پیامبر(ص) به جای تفسیر و تبیین قرآن با آن بازی کرده است؛ زیرا میان مصداقی با مصداق دیگر بی‌جهت فرق گذاشته است؛ در حالی که برخی از مصادیق را از بیرون منزل نزد خود فرا می‌خوانند، به برخی دیگر با آنکه صاحب‌خانه بودند، فرمان دور شدن دادند و حسرت یک "آری" را بر دلشان گذاردند[۲۰۴].
  3. قرآن کریم با سرزنش عموی پیامبر اکرم، مرگ و نابودی را با شدیدترین تعبیر نثار وی کرده: تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ[۲۰۵] و فرزند نوح را عملی غیر صالح شمرده و اساساً "اهل" نوح بودن او را نفی کرده است: قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ[۲۰۶] چنان که همسر نوح(ع) و همسر لوط(ع) را مَثَل و الگوی کافران و خائن به بیت نبوّت دانسته و آنها را اهل آتش خوانده است: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ[۲۰۷] روشن است که چنین کسانی نمی‌توانند اهل‌بیت پیامبران به شمار آیند، هرچند خویشاوند یا فرزند یا همسر آنان باشند[۲۰۸]. بر این پایه، امام صادق(ع) نیز می‌فرماید: «قَالَ الصَّادِقُ(ع): وَلَايَتِي لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ وِلَادَتِي مِنْهُ لِأَنَّ وَلَايَتِي لَهُ فَرْضٌ وَ وِلَادَتِي مِنْهُ فَضْلٌ»[۲۰۹].
  4. زنان پیامبر گرامی اسلام متعدد بودند و در خانه‌های مختلف زندگی میکردند؛ از این‌رو، در آیه سی‌و‌دوّم آمده است: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ اگر آنان مصداق آیه تطهیر باشند باید جمله (اهل البیوت) میآمد، نه أَهْلَ الْبَيْتِ.
  5. پرسش امّ‌سلمه از پیامبر(ص) که آیا او هم از اهل‌بیت است یا این که از پیامبر خواست تا او را هم از اهل بیت قرار دهد، مؤیّد عدم صدق این عبارت بر زنان پیامبر است و گرنه شک و پرسش و یا درخواست ام‌سلمه از پیامبر(ص) بیهوده بود[۲۱۰].
  6. بر پایه گفتارهای اهل‌ سنت، همسر یک مرد از اهل‌بیت آن به شمار نمی‌آید. آلوسی می‌نویسد: "و روایاتی که دلالت دارد بر داخل بودن علی، فاطمه، و فرزندان این دو در زیر عبا و همچنین روایتی که پیامبر(ص) فرمود: "اینها اهل بیت من هستند" و در حق آنها دعا کرده است و روایاتی که ام‌ سلمه را جزء اهل‌ بیت ندانسته است، بیش از حد شمارش است و کلمه بیت به هر معنایی باشد، این آیه مخصوص اهل‌بیت است و مراد از این آیه، کسانی هستند که در زیر عباء بودند و زنان پیامبر(ص) شامل آیه تطهیر نمی‌شوند"[۲۱۱]. و در جایی دیگر می‌نویسد: "زنان پیامبر به هیچ وجه داخل اهل‌بیت که یکی از ثقلین هستند، نمی‌شوند"[۲۱۲][۲۱۳].

شبهه سوّم: ضمائر مذکر در آیه، از باب تغلیب مذکر بر مؤنث است

برخی از مفسران اهل سنت در پاسخ به این پرسش که اگر مقصود در آیه تطهیر، همسران پیامبر است، چرا ضمائر بخشی از آیه با بخش دیگر آن متفاوت است، دست به دامن تغلیب مذکر بر مونث شده‌اند[۲۱۴].

ابن‌عاشور آورده است: و إنما جیء بالضمیرین بصیغة جمع المذکر علی طریقة التغلیب لاعتبار النبیء صلّی الله علیه و سلم فی هذا الخطاب لأنه رب کل بیت من بیوتهن و هو حاضر هذا الخطاب إذ هو مبلغه[۲۱۵].

ثعلبی آورده است: و اختلفوا فی المعنی بقوله سبحانه أهل البیت فقال قوم: عنی به أزواج النبی(ص) خاصة، و إنما ذکر الخطاب لأن رسول الله کان فیهم و إذا اجتمع المذکّر والمؤنّث غلب المذکّر[۲۱۶].

نقد:

  1. تغلیب در جایی درست است که بدانیم همه افراد، مشمول حکم متکلّم‌اند و مذکّر یا مؤنث آوردن فعل یا ضمیر برای او یکسان است، ولی اگر بر خصوصیت داشتن یکی از دو طرف و حتّی احتمال آن قرینه‌ای باشد، تغلیب درست نیست [۲۱۷].
  2. هیچ‌یک از زنان پیامبر ادّعا نکرده‌اند شامل آیه تطهیر می‌شوند، بلکه خلاف آن نقل شده است: «عن أمّ سلمة رضی الله عنها قالت: أنّ هذه الآية نزلت في بيتی» إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا قالت: و أنا جالسة على باب البيت فقلت: يا رسول اللَّه أ لست من أهل البيت قال: إنّك إلى خير، أنت من أزواج النبي(ص). قالت: و في البيت رسول اللَّه(ص) و عليّ و فاطمة و الحسن و الحسين رضي اللَّه عنهم}}[۲۱۸].

در روایتی که سیوطی و طبرانی و احمد بن حنبل نقل کرده‌اند، آمده است: «عَن أم سَلمَة رَضِي الله عَنْهَا أَن رَسُول الله(ص) قَالَ لفاطمة رَضِي الله عَنْهَا ائْتِنِي بزوجك وابنيه فَجَاءَت بهم فالقى رَسُول الله(ص) كسَاء فدكيا ثمَّ وضع يَده عَلَيْهِم ثمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أهل مُحَمَّد وَ فِي لفظ آل مُحَمَّد فَاجْعَلْ صلواتك وبركاتك على آل مُحَمَّد كَمَا جَعلتهَا على آل إِبْرَاهِيم إِنَّك حميد مجيد قَالَت أم سَلمَة رَضِي الله عَنْهَا: فَرفعت الكساء لأدخل مَعَهم فَجَذَبَهُ من يَدي وَقَالَ إِنَّك على خير»[۲۱۹][۲۲۰].

منابع

پانویس

  1. و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.
  2. سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹.
  3. تفسیر القمی، ج۲، ص۶۷، ذیل آیه ۱۳۲ سوره طه.
  4. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۱، ۴۶، ۴۷.
  5. سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹، حاکم حسکانی شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۵۵.
  6. تفسیر قمی، ج۲، ص۶۷.
  7. سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹.
  8. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۸- ۶۹.
  9. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  10. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
  11. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
  12. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۵۱-۵۲.
  13. جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.
  14. صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۳۲۷؛ تفسیر الدر المنثور، ذیل آیه؛ امام‌شناسی، ج ۳، صص ۱۶۲ - ۱۷۲.
  15. خوارزمی‌، المناقب، ص ۱۲۹.
  16. شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۳، ص ۲۶۹؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۲، برای توضیح بیشتر ر.ک: علامه حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ج ۳، ص ۱۴۱ به بعد.
  17. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  18. «خداوند فقط مى‌‌خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت - به طور ویژه - دور کند و کاملاً شما را پاک سازد» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  19. الرِّجْسُ: القَذَر... و کلُّ قَذَر رِجْسٌ‌. لسان العرب؛ ج۶؛ ص۹۵.
  20. «اى کسانى که ایمان آورده‌اید! شراب و قمار و بتها و ازلام، پلید و از عمل شیطان است» سوره مائده، آیه ۹۰.
  21. «و امّا آنها که در دل‌هایشان بیمارى است، پلیدى بر پلیدیشان افزوده» سوره توبه، آیه ۱۲۵.
  22. «به جز اینکه مردار باشد، یا خونى که [از بدن حیوان] بیرون ریخته، یا گوشت خوک - که اینها همه رجس است» سوره انعام، آیه ۱۴۵.
  23. برای تفصیل ر.ک: معالم المدرستین؛ ج۱، ص۳۶۲ و باب «عصمت اهل بیت(ع)».
  24. «خداوند فقط مى‌‌خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  25. مسند احمد؛ ج۶، ص۳۰۶.
  26. «اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را» سوره نساء، آیه ۵۹.
  27. در این آیه امر به اطاعت از خدا أَطِيعُوا اللَّهَ امری مستقل است و امر به اطاعت از رسول و اولی الامر با تکرار دوباره فعل و با یک امر واحد بیان شده است: أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.
  28. «آن‌چه را رسول خدا براى شما آورده، بگیرید [و اجرا کنید]، و از آن‌چه نهى کرده، خوددارى نمایید» سوره حشر، آیه ۷.
  29. «پس آنان که فرمان او را مخالفت مى‌‌کنند، باید بترسند از اینکه فتنه‌اى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد» سوره نور، آیه ۶۳.
  30. «هر که از پیامبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است» سوره نساء، آیه ۸۰.
  31. «هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‌‌گوید، آن‌چه مى‌‌گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست» سوره نجم، آیه ۳-۴.
  32. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۸۴-۸۷
  33. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  34. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  35. اصول کافی، ج۱، باب ما نص الله عزّوجلّ و رسول علی الائمه(ع) و احدا فواحدا، حدیث ۱.
  36. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۴۷.
  37. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  38. اراده دو گونه است: تکوینی و تشریعی. اراده تکوینی، اراده‌ای است که متعلق آن، وجود موجودات بوده و تخلف‌پذیر نیست: إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (سوره یس، آیه ۸۲). اراده تشریعی، اراده‌ای است که از انسان بالغ عاقل قادر می‌خواهد، فلان عمل را انجام دهد. در این نوع، اراده انسان نیز نقش دارد و خداوند از انسان می‌خواهد با اختیار خود، عملی را انجام داده یا ترک نماید. در این گونه، ممکن است، مراد از اراده تخلف نماید. متعلق این اراده مجموعه قوانین و بایدها و نبایدهای فقهی و اخلاقی است. ر.ک: ینابیع الموده، ص۱۱۵.
  39. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۲.
  40. «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.
  41. الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۴؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۱۱، ح۲۸۴۹۰.
  42. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵.
  43. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.
  44. «بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  45. «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً(ع) فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي‌»؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰، ح۶۴۱۴: همچنین در روایت دیگری آمده است: «قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ(ص) غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ، مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا».
  46. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.
  47. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۴۹-۵۲.
  48. در ارتباط با آیه تطهیر شبهات فراوانی مطرح شده است که در کتاب‌های کلامی‌و تفسیری بدان پرداخته شده است. ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۵.
  49. تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۶، ص۳۶۵.
  50. الجامع لأحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۳.
  51. «شما را برخوردار سازم و با شیوه‌ای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
  52. «عذاب او دو چندان می‌گردد» سوره احزاب، آیه ۳۰.
  53. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  54. ر.ک: الشافی فی الأمامه، ج۳، ص۱۳۴؛ التبیان، ج۸، ص۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۸۷، ص۳۵۷.
  55. ادب فنای مقربان ج۵، صص ۱۱۵ - ۱۱۶.
  56. به نظر می‌آید، آیه به جنگ جمل اشاره دارد. عایشه هنگام احتضار، سخت ناراحت و پریشان بود. به او گفتند: "تو فرزند ابوبکر صدّیق و مادر همه مؤمنانی، چرا ناراحتی؟، گفت: "جنگ جمل همانند استخوانی در گلویم گیر کرده است. ای کاش در آن روز مرده یا در شمار فراموش‌شدگان بودم، (و کسی به سراغ من نمی‌آمد)!". نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۳، ص۲۱۰.
  57. واژه "تبرّج" به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است، همان‌گونه که برج قلعه برای همه هویداست.
  58. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  59. «ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۹.
  60. تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۶، ص۳۶۸؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۰؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۱.
  61. اهل بیت در آیه تطهیر، ص۴۵.
  62. اهل بیت در آیه تطهیر، ص۴۵.
  63. جامع البیان، ج۲۲، ص۱۱؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ تفسیر الآلوسی، ج۲۳، ص۱۴؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۸۷؛ «عن أم‌سلمة رضی الله عنها قالت: إن هذه الآیة نزلت فی بیتی: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ قالت وأنا جالسة علی باب البیت فقلت یا رسول الله ألست من أهل البیت؟ فقال: إنک إلی خیر أنت من أزواج النبی، قالت و فی البیت رسول الله وعلی و فاطمة و الحسن و الحسین رضی الله عنهم».
  64. الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ مسند أحمد، ج۶، ص۳۲۳؛ روح‌المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵: «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) قَالَ لِفَاطِمَةَ: ائْتِينِي بِزَوْجِكِ وَابْنَيْكِ. فَجَاءَتْ بِهِمْ، فَأَلْقَى عَلَيْهِمْ كِسَاءً فَدَكِيًّا، قَالَ: ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَيْهِمْ، ثُمَّ قَالَ: " اللهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ، فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَبَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ، فَجَذَبَهُ مِنْ يَدِي، وَقَالَ: "إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ"».
  65. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵. و أخبار إدخاله علیا و فاطمة و ابنیهما رضی الله تعالی عنهم تحت الکساء، و قوله علیه الصلاة و السلام اللهم هؤلاء أهل بیتی ودعائه لهم و عدم إدخال أم سلمة أکثر من أن تحصی: و هی مخصصة لعموم اهل البیت بأی معنی کان البیت فالمراد بهم من شملهم الکساء و لا یدخل فیهم أزواجه.
  66. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲۲، ص۱۶. أن النساء المطهرات غیر داخلات فی أهل البیت الذین هم أحد الثقلین.
  67. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۵۳-۵۸.
  68. ر.ک. علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۴۳.
  69. غایة المرام، ص۲۹۵.
  70. «و راستیان، کیانند راستیان؟» سوره واقعه، آیه ۲۷.
  71. «و شما گونه‌های سه‌گانه خواهید بود (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ و (سوم) پیشتازان پیشتاز» سوره واقعه، آیه ۷-۱۰.
  72. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  73. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  74. الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹.
  75. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۵۲-۵۳.
  76. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  77. «خدا نمى ‏خواهد شما در رنج افتيد، بلكه مى ‏خواهد كه شما را پاكيزه سازد» سوره مائده، آیه ۶.
  78. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
  79. ر.ک. علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۴۳.
  80. معجم المقاییس فی اللغه، ص ۹۳؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۸۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۲۳.
  81. المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۹.
  82. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
  83. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۷.
  84. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
  85. ینابیع المودة، ص۱۲۵.
  86. جامع الاصول، ج۱، ص۱۰۱؛ ریاض النفرة، ج۲، ص۲۶۹.
  87. ینابیع المودة، ص۱۲۴.
  88. الدر المنثور، سیوطی، ج۵، ص۱۹۸.
  89. غایة المرام، ص۲۹۵.
  90. ینابیع المودة، ص۵۳۴.
  91. اثبات الهداة، ج۱، ص۲۳۲.
  92. اصول کافی، ج۱، ص۲۰۰.
  93. بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۹.
  94. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۵۳-۵۵.
  95. التفسیر الکبیر، ج۱۴، ج۲۵، ص۲۱۰.
  96. البحر المحیط، ج۷، ص۲۲۴؛ لما کان أهل البیت یشملهن و آبائهن غلب المذکر علی المؤنث فی الخطاب فی عَنْكُمُ.
  97. روح المعانی، ج۱۴، ج۲۲، ص۲۰ - ۲۱. فإن المتبادر من البیت الذی هو قسم من القبیلة البیت النسبی، و اختلف فی المراد بأهله فذهب الثعلبی إلی أن المراد بهم جمیع بنی‌هاشم ذکورهم و إناثهم، و الظاهر أنه أراد مؤمنی بنی‌هاشم و هذا هو المراد بالآل عند الحنفیة، و قال بعض الشافعیة: المراد بهم آله الذین هم مؤمنو بنی‌هاشم و المطلب، و ذکر الراغب أن أهل‌البیت تعورف فی أسرة النبی مطلقاً و أسرة الرجل علی ما فی القاموس رهطه أی قومه و قبیلته الأدنون، و قال فی موضع آخر: صار أهل البیت...، و فی آخر أخرجه هو أیضا مبین هؤلاء الذین حرموا الصدقة أنه قال: هم آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس متعارفا فی إله علیه الصلاة و السلام (التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج۲۲، ص۱۴). «وهبه زُحیلی» می‌گوید: و أهل‌البیت النبوی هم نسائه و قرابته منهم العباس و أعمامه و بنو أعمامه منهم.
  98. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۶۱.
  99. غایه المرام، صص: 287-292.
  100. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج11، ص: 195. روایاتی که دلالت دارد بر داخل بودن علی، فاطمه، و فرزندان این دو در زیر عبا و همچنین روایتی که پیامبر فرمود: "اینها اهل بیت من هستند" و در حق آنها دعا کرده است و روایاتی که أم سلمه را جزء اهل بیت ندانسته است، بیش از حد شمارش است و کلمه بیت به هر معنایی باشد، این آیه مخصوص اهل بیت است و مراد از این آیه: کسانی هستند که در زیر عبا بودند و زنان پیامبر شامل آیه تطهیر نمی‌شوند.
  101. نزلت هذه الآیة في خمسة: فيّ وفي علي وحسن وحسين وفاطمة و عن أبي سعيد قال: نزلت في خمسة: في النبي(ص) وعلي وفاطمة والحسن والحسين رضوان الله عليهم أجمعين؛ أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص۳۶۸.
  102. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۶۱-۶۳.
  103. برخی گفته‌اند: حسنین را روی زانوی خود نشانید: أجلس حسناً و حسیناً کل واحد منهما علی فخذه، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۵؛ فتح البیان، ج۱۱، ص۸۷. نیز ر.ک: شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۹ و ۴۲، ح۶۸۶ و ۶۸۹.
  104. از برخی روایات بر می‌آید که پارچه یا چیز دیگری را زیرانداز کرد و آن‌گاه عبای خود را بر سر همگی کشید: «فَجَلَسَ رَسُولُ اللَّهِ عَلَى الْفِرَاشِ... فَلَفَعَ عَلَيْهِمْ بِثَوْبِهِ»؛ جامع البیان، ج۱۴، ج۲۲، ص۱۲، ح۲۸۴۹۷. نیز ر.ک: شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۵، ح۶۹۱؛ لکن بر پایه برخی دیگر از احادیث یک پارچه یا عبا بود که روی نیمی از آن نشستند و نیم دیگر آن را پیامبر رویشان کشید: «مَدَّ يَدَهُ إِلَى كِسَاءٍ كَانَ عَلَى الْمَنَامَةِ فَبَسَطَهُ فَأَجْلَسَهُمْ عَلَيْهِ فَأَخَذَ أَطْرَافَ الْكِسَاءِ الْأَرْبَعَةَ بِشِمَالِهِ فَضَمَّهُ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ»؛ جامع البیان، ج۱۴، ج۲۲، ص۱۳، ح۲۸۴۹۹.
  105. مضمون این روایت را بیشتر مفسران شیعه و سنّی نقل کرده‌اند؛ برای نمونه ر.ک: الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۴؛ جامع البیان، ج۱۴، ج۲۲، ص۱۲ – ۱۴؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۱.
  106. منهاج السنة، ج۳، ص۴، ج۴، ص۲۰. ابن تیمیه می‌گوید: اما حدیث الکساء فهو صحیح.
  107. شواهد التنزیل، ج۲، ص۸۲ ح۷۵۷؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۰۹.
  108. شواهد التنزیل، ج۲، ص۸۷ ح۷۶۴.
  109. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۶۳-۶۵.
  110. الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۸، ص۵۹۲؛ شواهد التنزیل القواعد التفضیل، ج۲، ص۴۴؛ فتح القدیر، ج۳ ۳، ص۴۶۷.
  111. الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۶.
  112. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۱۸؛ أحکام القرآن، ج۳، ص۱۵۳۸؛ التحریر و التنویر، ج۲۱، ص۲۴۸؛ التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج۱۱، ص۲۰۸.
  113. مشکل الآثار للطحاوی، ج۱، ص۲۳۱، ح۸۷۵ «حفظت من رسول الله(ص) ثمانیة أشهر بالمدینة لیس من مرة یخرج إلی صلاة الغداة الا أتی إلی باب علی رضی الله عنه فوضع یده علی جنبتی الباب ثم قال الصلاة الصلاة إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ». الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.
  114. ادب فنای مقربان، ج۵، ص۱۰۴: یاد کردنی است، سرّ اختلاف روایات این است که هر یک از راویان، مدّت مشاهد‌ه خود را بیان کرده است، یعنی یکی چهل روز در مدینه بوده و مشاهده کرده است که هر روز پیغمبر اکرم(ص) این عمل را تکرار می‌کند و دیگری شش ماه در مدینه بوده و سوّمی هفت ماه و... احتمال دارد که آیه تطهیر، هفده ماه قبل از رحلت رسول اکرم(ص) نازل شده باشد و آن حضرت در همه این مدّت، تلاوت آن را بر در خانه دختر خود تکرار میکرد.
  115. شواهد التنزیل، ص۵۱ - ۵۰، ح۶۹۶. ضرب این اعداد در پنج (نمازهای یومیه) نشان میدهد که نبی اکرم(ص) بین ۲۰۰ تا ۲۵۰۰ بار و اگر تنها هنگام نماز صبح چنین کرده باشد بین ۴۰ تا ۵۰۰ بار این ماجرا را تکرار کردند.
  116. شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۸ - ۴۷. حاکم حسکانی افزون بر این روایت، روایات دیگری نیز آورده که در آنها به مدّت‌های یاد شده اشاره شده است، ادب فنای مقربان، ج۵ ص۱۰۴.
  117. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۶۵-۶۷.
  118. و كان رسول الله خرج و عليه مرط من شعر أسود، و كان قد احتضن الحسين و أخذ بيد الحسن، و فاطمة تمشي خلفه، وعلي رضي الله عنه خلفها، و هو يقول، إذا دعوت فأمنوا،... و روي أنه لما خرج في المرط الأسود، فجاء الحسن رضي الله عنه فأدخله، ثم جاء الحسين رضي الله عنه فأدخله ثم فاطمة، ثم علي رضي الله عنهما ثم قال: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا و اعلم أن هذه الروایة کالمتفق علی صحتها بین أهل التفسیر و الحدیث؛ مفاتیح الغیب، ج۸ ص۲۴۷.
  119. «عن سعد بن أبي وقاص قوله: لما نزلت تعالوا... دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً(ع) فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي»؛ صحیح مسلم، ج۷ ص۱۳۰؛ فتح القدیر، ج۱، ص۳۹۹؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۸۲؛ التفسیر المظهری، ج۲، ص۶۰:.
  120. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۶۷-۶۸.
  121. الکافی، ج۱، ص۴۲۳.
  122. سنن الترمذی، ج۵، ص۴۳۴، ح۳۸۱۳.
  123. وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۸.
  124. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۶۸.
  125. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
  126. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
  127. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
  128. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ ـ ۴۲۵؛ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۹۲-۹۳.
  129. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
  130. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
  131. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
  132. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
  133. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
  134. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱.
  135. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۱۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۵.
  136. «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
  137. «و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.
  138. «پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانواده‌اش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانواده‌اش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزه‌ای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.
  139. «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
  140. «پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانواده‌اش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانواده‌اش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزه‌ای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.
  141. «ای زنان پیامبر!» سوره احزاب، آیه ۳۰.
  142. ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص۱۵۵-۱۶۹.
  143. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۰- ۵۲.
  144. اراده تکوینی حق عبارتست از علم خداوند به مصلحتی که در فعل خود او یعنی آفرینش و اشاره رزق واماته و... وجود دارد که براساس آن عالم‌آفرینی دارد و به این اراده در قرآن اشاره دارد: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲. و اراده تشریعی خدا عبارتست از علم خداوند به مصالحی که در افعال اختیاریه بندگان وجود دارد و براساس آن امر و نهی می‌کند و به این اراده در قرآن اشاره شده: يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ «خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵. بنابراین اراده تکوینی اراده‌ای است که غیرقابل تخلف است و اراده تشریعی اراده‌ای است که ممکن است هم عصیان شود و هم اطاعت. ر.ک: علی محمدی، شرح کشف المراد، ص۱۳۰؛ احمد خاتمی، فرهنگ علم کلام، ص۵۵؛ المیزان، محمد باقر موسوی، ج۱۲، ص۳۶۳.
  145. کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، مجموعه آثار دومین کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، ص۱۱۲-۱۱۳.
  146. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۲- ۵۳.
  147. «یا گوشت خوک که پلید است».؛ سوره انعام، آیه ۱۴۵.
  148. «و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی می‌افزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۵.
  149. «شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  150. المیزان، ج۱، ص۳۱۸.
  151. «از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  152. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۳- ۵۴.
  153. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۲؛ روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹؛ الکشاف، ج۳، ص۵۳۸.
  154. فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۱۶۸.
  155. مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹.
  156. ابو حیان اندلسی، البحر المحیط، ج۸، ص۴۷۹.
  157. عبدالله جوادی آملی، همتایی قرآن و اهل بیت، ص۱۷۶.
  158. المیزان، محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۶، ص۴۶۶.
  159. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  160. فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۸.
  161. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۴- ۵۸.
  162. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  163. «به آنان پدر و مادر اُف مگو!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  164. ر.ک: علی اصغر رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج۲، ص۶۱-۶۵ تلخیص و تصرف.
  165. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۹۱۲.
  166. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۵۸- ۶۰.
  167. محمد تقی فخلعی، مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی، ص۱۴۶-۱۴۷ با تغییراتی.
  168. ناصر مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص۱۶۲-۱۶۹.
  169. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۰- ۶۲.
  170. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۵۳۲-۵۳۴؛ صحیح بخاری، مجلد، جزء ۷ تا ۹، کتاب الأحکام، باب ۱۱۴۸، ح۲۰۳۴، ص۷۲۹؛ ر.ک: صحیح مسلم، کتب الإماره، ۳۳، باب ۱، ج۶، جزء ۱۲، ح۶/۲۰۲، ص۱۹۹.
  171. ر.ک: علی اصغر رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج۲، ص۷۹ و ۸۰.
  172. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۲- ۶۴.
  173. شمیم ولایت، ص۳۲۸: اراده بر دو قسم است: تشریعی و تکوینی. الف. اراده تشریعی؛ منظور از اراده تشریعی آن است که خداوند در مقام قانون‌گذاری فعلی را واجب یا حرام کند و انجام یا ترک آن را از بندگان خود بخواهد. در این اراده انجام با ترک کار به اراده عبد وابسته است؛ به عبارت دیگر اراده عبد بین آن فعل یا ترک و اراده خدا فاصله می‌شود. از این‌رو تخلّف در این اراده خدا راه دارد، مثلاً خدا نماز را بر همه واجب و شرک را حرام کرده است، لکن اراده او بر این تعلّق گرفته که بندگان او با اراده خودشان نماز بخوانند و با اراده خودشان از شرک اجتناب ورزند؛ لذا برخی امتثال میکنند و برخی امتثال نمی‌کنند. در نتیجه اراده خداوند درباره گروهی از مردم تحقق پیدا می‌کند و درباره گروهی دیگر تخلف میپذیرد. ب. اراده تکوینی؛ این قسم از اراده در جایی تحقّق می‌یابد که خواست خدا مستقیماً بر تحقق و ایجاد چیزی تعلق بگیرد، مثل این که بخواهد چیزی را خلق کند، کسی را بمیراند یا... در این موارد میان اراده خدا و فعل خارجی واسطه‌ای وجود ندارد. از این‌رو تخلفی در این اراده راه نمی‌یابد: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  174. أحکام القرآن، ج۱، ص۵۱. و هي کلمة موضوعة للحصر تتضمن النفي و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفي ما عداه.
  175. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۵۶-۵۷.
  176. لسان العرب، ج۶، ص۹۴.
  177. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۴؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۸؛ فتح القدیر، ج۴، ص۳۲۲.
  178. «بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.
  179. مفاتیح الغیب، ج۲۵، ص۱۶۸: و قوله تعالی: لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فیه لطیفة و هی أن الرجس قد یزول عینا و لا یطهر المحل فقوله تعالی: لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أی یزیل عنکم الذنوب و یطهرکم أی یلبسکم خلع الکرامة.
  180. ادب فنای مقربان ۵، ص۲۰: اذهابْ صیقل دادن است و تطهیر رنگ‌آمیزی کردن؛ یکی صاف کردن است و دیگری صفادادن؛ یکی پیراستن است و دیگری آراستن؛ یکی تخلیه است و دیگری تحلیه؛ یکی نفی صفات سلبی و نقصی است و دیگری اثبات صفات ثبوتی و کمالی، آن یکی بیشترین آثارش شخصی است و این یکی برکاتی دارد که غالباً به دیگران میرسد، پس تکرار نیست بلکه اوّلی زمینه دوّمی را فراهم می‌کند.
  181. ینابیع الموده، ج۱، ۳۲۳، باب ۳۳. و تأکیده (بالمفعول المطلق) دلیل علی أن طهارتهم طهارة کاملة فی أعلی مراتب الطهارة.
  182. «از دارایی‌های آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک می‌داری و پاکیزه می‌گردانی» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
  183. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۷۷: و قوله: تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا خطاب للنبی(ص)، و لیس وصفا الحال الصدقة، و الدلیل علیه ضمیر بها الراجع إلی الصدقه أی خذ یا محمد من أصناف أموالهم صدقة تطهرهم أنت و تزکیهم بتلک الصدقة أی أخذها.
  184. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۵۷-۶۰.
  185. وقوله تعالى: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا وهذا نص في دخول أزواج النبي في أهل البیت هاهنا، ثم الذي لا شك فيه من تدبر القرآن أن نساء النبي داخلات في قوله تعالى: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فإن سياق الكلام معهن؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۶، ص۳۶۴:.
  186. والذي يظهر من الآية أنها عامة في جميع أهل البيت من الأزواج وغيرهم. و إنما قال وَيُطَهِّرَكُمْ لأن رسول الله و عليا و حسنا و حسينا كان فیهم، و إذا أجتمع المذکر و المؤنث غلب المذکر، فاقتضت الآیة أن الزوجات من أهل البیت، لأن الآیة فیهن، و المخاطبة لهن یدل علیه سیاق الکلام؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۳.
  187. «شما را برخوردار سازم و با شیوه‌ای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
  188. «عذاب او دو چندان می‌گردد» سوره احزاب، آیه ۳۰.
  189. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  190. رک: الشافی فی الامامه، ۶ ج۳، ص۱۳۴؛ التبیان، ج۸، ص۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۷-۸، ص۳۵۷؛ ادب فنای مقریان، ج۵، ص۱۱۷.
  191. ادب فنای مقربان، ج۵، ص۱۱۵- ۱۱۶.
  192. به نظر میآید، آیه به جنگ جمل اشاره دارد. عایشه هنگام احتضار، سخت ناراحت و پریشان بود. به او گفتند: «تو فرزند ابوبکر صدّیق و مادر همه مؤمنانی، چرا ناراحتی؟» گفت: «جنگ جمل همانند استخوانی در گلویم گیر کرده است. ای کاش در آن روز مرده یا در شمار فراموش‌شدگان بودم» (و کسی به سراغ من نمی‌آمد) بلاغات النساء، ص۸- ۹؛ نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۳، ص۲۱۰.
  193. واژه «تبرّج» به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است، همان‌گونه که برج قلعه برای همه هویداست.
  194. «ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۹.
  195. ادب فنای مقربان، ج۵، ص۶۶.
  196. تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۶، ص۳۶۸؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۰؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۸ و ص۴۱: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ فِي عَلِيٍّ وَ حَسَنٍ وَ حُسَيْنٍ وَ فَاطِمَةَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ».
  197. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۶۹-۷۲.
  198. و الظاهر أن المراد به بيت الطين و الخشب لا بيت القرابة و النسب و هو بيت السكنی لا المسجد النبوي كما قیل، و حينئذ فالمراد بأهله نساؤه(ص) المطهرات للقرائن الدالة على ذلك من الآيات السابقة و اللاحقة مع أنه عليه الصلاة و السلام ليس له بيت يسکنه سوی سكناهن، و روی ذلك غیر واحد، أخرج ابن أبی حاتم و ابن عساکر من طریق عكرمة عن ابن عباس رضی الله تعالی عنهما نزلت إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ إلخ فی نساء النبی خاصة؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۴،.
  199. و التعريف في البيت تعريف العهد وهو بيت النبيء و بيوت النبي عليه الصلاة و السلام كثيرة فالمراد بالبيت هنا بيت كل واحدة من أزواج النبيء وكل بيت من تلك البيوت أهله النبيء و زوجه صاحبة ذلك؛التحریر و التنویر، ج۲۱، ص۲۴۶.
  200. تفسیر أبی السعود، ج۴، ص۳۲۰.
  201. ادب فنای مقربان، ج۵، ص۵۹.
  202. مضمون این روایت را بیشتر مفسّران شیعه و سنّی نقل کرده‌اند؛ برای نمونه ر.ک: الدر المنثور، جص ۶۰۴؛ جامع البیان، ج۱۴، ج۲۲، ص۱۲ – ۱۴؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۱.
  203. ادب فنای مقربان، ج۵، ص۵۷.
  204. ادب فنای مقربان، ج۵، ص۲.
  205. «توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد» سوره مسد، آیه ۱.
  206. «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است» سوره هود، آیه ۴۶.
  207. «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
  208. ادب فنای مقربان، ج۵، ص۷۹.
  209. بحار الأنوار، ج۳۹، ص۲۹۹. ولایت علی بن ابی طالب(ع) برایم محبوب‌تر از ولادت من از اوست؛ چون ولادت از امیرمؤمنان(ع) فضیلت است و ولایت او فریضه.
  210. اهل بیت در آیه تطهیر، ص۳۵.
  211. و أخبار إدخاله علیا و فاطمة و ابنیهما رضی تعالی عنهم تحت الکساء، و قوله علیه الصلاة و السلام اللّهم هؤلاء أهل بیتی و دعائه لهم و عدم إدخال أم سلمة أکثر من أن تحصی، و هی مخصصة لعموم أهل البیت بأی معنی کان البیت فالمراد بهم من شملهم الکساء و لا یدخل فیهم أزواجه؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵.
  212. أن النساء المطهرات غیر داخلات فی أهل البیت الذین هم أحد الثقلین؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲۲، ص۱۶.
  213. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۷۲-۷۷.
  214. الجامع لأحکام القرآن، ج۱۴، ص۱۸۳: والذی یظهر من الآیة أنها عامة فی جمیع أهل البیت من الأزواج و غیرهم. و إنما قال: يُطَهِّرَكُمْ لان رسول الله و علیا و حسنا و حسینا کان فیهم، و إذا أجتمع المذکر و المؤنث غلب المذکر.
  215. التحریر و التنویر، ج۲۱، ص۲۴۶. کاربرد ضمیر جمع مذکر در آیه به خاطر غلبه دادن مذکر بر مونث است؛ زیرا یکی از مخاطبان آیه وجود پیامبر است.
  216. الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۸ ص۳۵: مذکر آمدن ضمایر در آیه تطهیر به خاطر حضور رسول خدا در دایره مخاطبان است و هنگامی که مذکر و مونث اجتماع کنند مذکر بر مونث غلبه داده می‌شود.
  217. ادب فنای مقربان، ج۵، ص۱۲۲.
  218. تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۳، ص۴۹۳؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۱۱؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ معانی القرآن للجصاص، ج۵، ص۳۴۸؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲۲، ص۱۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۴۵؛ مناقب علی بن أبی طالب، ح۴۷۸، شواهد التنزیل، ج۲ ص۸۷؛ سبل الهدی و الرشاد للصالحی الشامی، ج۱۱، ص۱۲. ام‌سلمه که میگوید پس از نزول آیه تطهیر، من جلو رفته و از حضرت پرسیدم آیا من هم عضو اهل بیت هستم؟ حضرت پاسخ داد تو آدم خوبی هستی و از همسران پیامبر هستی.
  219. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۸؛ مسند احمد ج۶، ص۳۲۳، المعجم الکبیر للطبرانی، ج۳، ص۵۳؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۱۹۵.
  220. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۷۷-۷۹.