انتقام

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • عقوبت به قصد تشفی دل[۱].
  • انتقام‏[۲]، گاه به انسان نسبت داده می‏‌شود و گاه به خداوند. تفاوت این دو در این است که انتقام‌‏های بشری بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر ناتوانی از ناحیه دشمن دیده و بدین‏ وسیله می‌‏خواهد ناکامی و شکست خود را جبران کند؛ ازاین‏‌رو گاه ضمن گرفتن انتقام، از حدّ میانه‌‏روی بیرون رفته، مرتکب کار ناروا و خلاف حق می‌‏شود؛ اما انتقام الهی بر اثر آسیب دیدن خداوند یا برای تشفی خاطر نیست، زیرا خداوند آسیب‏‌پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای کیفر دادن گناهکاران بر اساس حق و عدالت است[۳].
  • انتقام بشری نیز به فردی و اجتماعی تقسیم می‌شود. انتقام فردی، بیشتر برخاسته از احساس و غایت آن تشفی خاطر است؛ اما انتقام اجتماعی که در قالب قصاص و مجازات صورت می‌‏گیرد، و بیشتر مبتنی بر عقل است و هدف آن، حفظ نظام اصلاح و تربیت افراد جامعه و بستن راه‌‏های ناامنی در اجتماع است. این نوع انتقام، بیشتر در قلمرو وظایف حکومت است[۴].

اقسام انتقام‏

  • حس انتقام‏‌جویی یک اصل حیاتی است که خداوند آن را در وجود همه انسان‏ها و حتی برخی حیوانات به‏ ودیعه نهاده است؛ لکن بهره‌‏وری از این حس خدادادی به تناسب مورد و کیفیت و مقدار استفاده از آن دارای احکام و وجوه گوناگونی است که می‌‏توان آن را به انتقام پسندیده، مباح و ناپسند تقسیم کرد:
  1. انتقام پسندیده و لازم‏: اسلام، با هرگونه ظلم و تعدی، به فرد یا جامعه مخالف است؛ از این‌‏رو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب می‌‏شمارد. قرآن کریم در آیات ۱۴ و ۱۵ سوره توبه، به مسلمانان فرمان می‌‏دهد با کافران و مشرکان نبرد کنند، تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمین، خشم مؤمنان ستمدیده فرو نشسته و دل‏های آنان تشفی یابد. شاید پسندیده بودن و وجوب انتقام در این موارد بدان سبب باشد که اگر از ستمگران انتقام گرفته نشود. موجب گستاخی آنان و پایمالی حقوق دیگران شده و فساد و ناامنی در جامعه گسترش می‌‏یابد[۵].
  2. انتقام مجاز: اگر ستم و تجاوز متوجه شخص انسان شده باشد و انتقام گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد، این کار، جایز و روا خواهد بود؛ بدین معنا که انسان در این‏گونه موارد، بین گرفتن انتقام از ظالم یا عفو او مخیر است. البته گرفتن انتقام به طور مطلق و در همه موارد روا نیست؛ بلکه در مواردی جایز است که اسلام آن را روا دانسته باشد[۶].
  3. انتقام مذموم و ناروا: انتقام، اگر برخاسته از تعصب‌‏های جاهلانه، دشمنی‌‏های نابجا و همراه تجاوز و تعدی باشد، ناروا و ناپسند است؛ زیرا در این انتقام‌‏ها نه فقط حقی به دست نیامده و ظلمی برطرف نمی‏‌گردد، بلکه خود موجب پای‏مالی حقوق دیگران و منشأ ظلم و فساد خواهد گشت. انتقامی که در روایات و کتب اخلاقی از رذایل اخلاقی شمرده شده است و مؤمنان از آن نهی شده‏‌اند، چنین انتقامی است[۷].
  • از روایات فراوانی استفاده می‌‏شود حضرت مهدی(ع) هنگام قیام جهانی خود، از ستمگرانی که به خاندان او و بشریت ستم کردند، انتقام خواهد گرفت؛ چه آنان که حقوق پدران او را غصب کردند و مردم را از بهره‌‏مندی از این چراغ‏‌های هدایت محروم ساختند، و چه آنان که به فرودستان در طول تاریخ ستم کردند؛ بدین‏ سبب است که یکی از لقب‌‏های آن حضرت، منتقم است[۸].
  • رسول گرامی اسلام(ص) در حدیث معراج، پس از بیان دیدن نور پیشوایان معصوم(ع) و آخرین جانشین خود میان آن‏ها، فرمود: ... عرض کردم: "پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: ایشان پیشوایانند و این قائم است؛ همو که حلال مرا حلال می‏کند و حرام مرا را حرام می‏سازد و از دشمنان من انتقام می‏‌گیرد ...»[۹][۱۰].
  • البته تفاوتی نمی‌‏کند خداوند به دست او از دشمنانش انتقام بگیرد یا این‏که خود حضرت از دشمنان خود و خاندانش انتقام بگیرد[۱۱].

خون‌خواهی شهدای کربلا

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  2. برگرفته از: دایرة المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمد ابو طالبی
  3. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  4. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  5. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  6. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  7. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  8. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  9. " هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ‏ الَّذِي‏ يُحِلُ‏ حَلَالِي‏ وَ يُحَرِّمُ‏ حَرَامِي‏ وَ بِهِ‏ أَنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِي‏ ‏‏"؛ نعمانی، الغیبة؛ ص ۹۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۲، ح ۲
  10. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  11. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.