گستره عصمت امامان به لحاظ زمان چقدر است؟ (پرسش)
گستره عصمت امامان به لحاظ زمان چقدر است؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | گستره عصمت |
مدخل اصلی | گستره عصمت امام |
تعداد پاسخ | ۴ پاسخ |
گستره عصمت امامان به لحاظ زمان چقدر است؟ (پرسش) یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
گستره عصمت امام
گستره زمانی
از کلمات علمای امامیه به دست میآید که امامان (ع) مثل انبیا از ابتدای تولد، تا انتهای عمر معصوم بودهاند. این مطلب از ضروریات مکتب امامیه است و در این باره میفرمایند: «عصمت امامان از وقت ولادت تا روزی است که خدا را ملاقات کنند و این قول مذهب اصحاب امامیه است و پشتوانه این قول، نصوص متضافر و اجماع أصحاب امامیه است، حتی این مسئله را از ضروریات مذهب امامیه دانستهاند»[۱].
علامه طباطبایی میفرماید: امام باید در تمام عمر معصوم باشد، زیرا مردم به حسب عقلی، چهار قسماند: ۱. کسانی که در تمام عمر ظالماند؛ ۲. کسانی که در تمام عمر معصوماند و ظلمی نکردهاند؛ ۳. کسانی که اول عمر ظالماند، نه آخر عمر؛ ۴. عکس قسم سوم: حضرت ابراهیم (ع) شأنش بالاتر از این است که امامت را برای قسم اول و چهارم از فرزندان خود بخواهد، لذا دو قسم میماند و خداوند یک قسم را نفی کرده است و آنان کسانی هستند که در اول عمر ظالماند، ولی آخر عمر پاکند، لذا میفرماید: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۲]. پس فقط یک قسم میماند و آن کسانی هستند که در تمام عمر معصوماند و از آنها ظلمی سر نزده است، لذا واجب است امام در تمام عمر معصوم باشد تا خلق گمراه نگردند[۳]. آیه عهد بنا بر فرمایش علامه، سه گروه از ظالمین را خارج میکند ولو در پارهای از عمرشان ظالم باشند و فقط یک گروه استثنا میشود[۴].
گستره متعلق (ابعاد عصمت)
مقصود از «گستره متعلق»، ابعادی است که امام(ع) در آنها معصوم است. به بیان دیگر میتوان عصمت امام را از جنبههای متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد:
عصمت عملی
مقصود از عصمت عملی آن است که بدانیم امام در کدامیک از اعمال خود به استعانت خداوند معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است:
عصمت از گناهان صغیره و کبیره، پیش یا پس از تصدی منصب
تمامی متکلمان شیعه پیامبران الهی و امامان اثنی عشر را از انجام کلیه گناهان صغیره و کبیره، قبل و پس از تصدی منصب، معصوم میدانند و اختلافی در این خصوص میان آنها وجود ندارد هرچند در آرای متکلمان اهل سنت در این بحث اختلافاتی میان اصل عصمت پیامبران از گناهان قبل از رسیدن به مقام نبوت و نیز در جواز یا عدم جواز ارتکاب گناهان صغیره پس از تصدی نبوت، وجود داشته و در مورد عدم عصمت جانشینان پیامبر خاتم نیز اتفاق دارند.
عصمت از اشتباه و خطا در مرحله عمل به دین، پیش یا پس از تصدی منصب
اشتباه در عمل به دین میتواند دو گونه باشد:
- اشتباهی که به یک عمل قبیح در عالم نینجامد: مانند اشتباه در ادای واجبات، از قبیل نماز یا خواب ماندن در وقت نماز[۵].
- اشتباهی که به یک عمل قبیح در جهان بینجامد: مانند اینکه کسی بدون علم یا اختیار، مرتکب عمل شرابخواری شود که به این قسم گناه سهوی گفته میشود. با این حال به نظر میرسد عملی را میتوان گناه نامید که مرتکب آن مکلف باشد و از روی علم و عمد آن را انجام داده باشد و در غیر این صورت نمیتوان او را گناهکار نامید. با این توضیح روشن میشود که اساساً «گناه سهوی» مفهوم روشنی ندارد. تنها تصویری که از «گناه سهوی» به ذهن میرسد این است که عملی ـ مانند شرابخواری یا قتل ـ در متن واقع قبیح باشد و شخص بدون علم به موضوع یا حکم و یا بدون قصد آن را انجام دهد. حال هرچند مرتکب این عمل را نمیتوان گناهکار به شمار آورد، نفس عمل، قبیح بوده است. از اینرو، باید اصطلاح گناه سهوی را با همان اشتباه در مرحله عمل به دین تطبیق کنیم؛ آن اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد. حال وقتی میگوییم امام از گناه سهوی معصوم است، بدین معناست که هیچ عمل قبیحی، حتی بدون علم و اختیار نیز از او صادر نمیشود[۶].
عصمت از سهو
مرحوم صدوق به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود روایات فراوانی مبنی بر وقوع سهو و به تعبیر دقیقتر، اسهاء از پیامبر خاتم(ص)، ضرورت عصمت آن حضرت از اشتباه در نماز[۷] و نیز خواب ماندن از نماز[۸] را نفی میکند. اما پس از او مرحوم شیخ مفید قاطعانه امکان اشتباه امام در نماز[۹] و به طور کلی عمل به دین را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی معصوم میداند. هر چند ایشان امکان عقلی قضا شدن نماز به واسطه خواب ماندن پیامبر و امام را میپذیرد[۱۰]. بر این اساس اگر اشتباه در ادای واجبات را موجب رویگردانی مردم از پیامبر یا امام بدانیم، میتوانیم مرحوم سید مرتضی را نیز با استادش شیخ مفید هم عقیده بدانیم[۱۱].
متکلمان متأخر و معاصر غالباً قائل به ضرورت عصمت امام از اشتباه در ادای واجبات و به عبارت دیگر معصوم از سهو میدانند. با این حال به واسطه صحت اسناد روایاتی که متضمن سهو پیامبر خاتم(ص) در نماز هستند، بر این باورند که مراد از سهو در اینجا، اسهاء است یعنی خدای متعال گاهی به دلایلی پیامبرش را در سهو میاندازد تا مردم به واسطه عدم افتادن او در اشتباه، عدم فراموشی و.. مقامی والاتر از جایگاهش را به او نسبت نداده و او را عبادت نکنند.
عصمت از نسیان
فراموش کردن احکام الهی از جانب پیامبر یا امام (ع) باعث گمراهی دیگران و احتجاج ایشان به آن عمل میگردد. جمله ﴿لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ﴾[۱۲] میفهماند که رسول بهگونهای وحی الهی را دریافت و ابلاغ میکند که اشتباه و فراموشی در آن رخ نمیدهد. اگر رسول در گرفتن وحی، حفظ وحی و تبلیغ آن مصونیت نداشته باشد. غرض خداوند یعنی ابلاغ رسالت حاصل نمیشود و برای حصول این غرض راهی غیر از رصد کردن به وسیله ملائکه ذکر نکرده و جمله ﴿َ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ﴾ این دلالت را تأیید میکند. یکی از مراحل مصونیت، حفظ وحی از خطا و نسیان است با بیکموکاست و کاست به دست مردم برسد. به همین ترتیب است بحث در مورد امام که وظیفه حفظ وحی و تبلیغ آن را به عنوان جانشین پیامبر به عهده دارد.
عصمت از ترک اولی و ترک مستحبات
مسأله عصمت از ترک مستحبات و ترک اولی هر چند با برخی روایتها قابل استنباط است اما در منابع کلامی امامیه تا زمان مرحوم شیخ مفید مطرح نبوده و ایشان نخستین کسی بود که با اشاره به این مسأله زمینه طرح آن را برای برخی متکلمان متأخر، فراهم آورد. به اعتقاد ایشان پیامبران از ترک غیر عمدی مستحبات، معصوم نیستند و لذا ممکن است به طور سهوی، برخی مستحبات از آنان فوت گردد؛ این در حالی است که وی، پیامبر خاتم(ص) و امامان اهل بیت(ع) را حتی از ترک سهوی مستحبات نیز معصوم میداند هر چند بر این باور است که چنین عصمتی عقلا برای آن حضرات ضرورت ندارد و لذا از منظر وی امکان ترک مستحب برای متصدی منصب نبوت و امامت وجود دارد[۱۳].[۱۴]
از مجموع آرای متکلمان امامیه در این مسأله میتوان به این نتیجه دست یافت که مشهور متکلمان، در مسأله عصمت از ترک اولی و ترک مستحبات میان پیامبر خاتم(ص) و امامان معصوم(ع) با سایر پیامبران الهی(ع) تفکیک کرده و معتقدند از آنجا که عصمت مقولهای تشکیکی و دارای درجات متعدد است و با توجه به آنکه پیامبر خاتم(ص) و امامان معصوم(ع) از بالاترین درجه عصمت برخوردار بودهاند؛ لذا هرگونه ترک مستحبات یا حتی ترک اولی نیز در مورد آن حضرات منتفی است و آنها معصوم از این قسم نیز هستند به خلاف سایر انبیا(ع) که چون بنا به ظرفیت و شأن وجودی هریک، از عالیترین درجات عصمت برخوردار نبودند؛ لذا از ترک اولی یا ترک مستحبات نیز معصوم نبودهاند هرچند آنها نیز از ارتکاب انواع معاصی، خطای در دین، اشتباه و فراموشی، معصوم بودهاند.
عصمت علمی
مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه میکند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از عصمت نیز میتواند دارای انواع زیر باشد:
عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش یا پس از تصدی منصب
از آنجا که جامعه شیعی و نیز اندیشمندان مسلمان، یکی از اهداف نصب امام را تبیین دین پس از رسول خدا(ص) میدانند، همگی بر این نظر اتفاق دارند که امام، ضرورتاً از اشتباه در تبیین دین معصوم است. یاران امامان معصوم، به دفعات با سخنان خود اعتقاد خود را به این مسأله اعلام و محدثان و متکلمان امامیه نیز از ابن قبه رازی تا مرحوم نوبختی به آن تصریح کردهاند. مسأله عصمت امام از اشتباه در تبیین دین میتواند به دو قسم تقسیم شود:
- عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش از تصدی منصب نبوت یا امامت؛
- عصمت از اشتباه در تبیین دین پس از تصدی منصب نبوت یا امامت.
آنچه مورد اتفاق است، عصمت از اشتباه در تبیین دین پس از تصدی منصب نبوت یا امامت است اما درباره عصمت پیامبر یا امام از اشتباه در تبیین دین پیش از تصدی منصب نبوت یا امامت باید گفت: این مسأله در منابع اندیشمندان شیعه در پنج قرن نخست هجری مطرح نشده است[۱۵].
عصمت از اشتباه در نظریات علمی غیر دینی پیش یا پس از تصدی منصب
امروزه روایات فراوانی از پیامبر خاتم(ص) و امامان معصوم در امور غیر دینی در اختیار داریم و تاریخ نیز شاهد این مدعاست که حضرات معصومان(ع) آن هنگام که فضای حاکم بر جامعه مساعد بود، به تربیت شاگردانی در حوزه علوم غیر دینی نیز همت میگماشتند، با وجود به نظر میرسد به بحث از اینکه آیا متصدی منصب امامت و نبوت در نظریات غیر دینی خود ـ همچون نظریات دینی ـ از اشتباه معصوم است یا نه، در عصر امام توجه نمیشده است.
با وجود این، اگر چه غالب متکلمان امامیه در پنج قرن نخست، به صراحت درباره این مسأله نظریه پردازی نکردهاند، از نظریات آنان درباره مسأله علم امام دست کم میتوان به لوازم نظریهشان در این بخش نیز دست یافت[۱۶].
عصمت از اشتباه در امور عادی زندگی پیش یا پس از تصدی منصب
به نظر میرسد تبیین این مسأله در عصر امامان معصوم(ع)، دغدغه اصلی خود آن حضرات و نیز یارانشان نبوده است؛ زیرا مطلب خاصی در این باره به دست نیامده است. از کلمات محدثان نیز نظریه روشنی در اختیار نداریم. اما از میان متکلمان، باید مرحوم سید مرتضی را نخستین کسی دانست که به صراحت درباره این مسأله نظریه پردازی کرده و پیامبران و به تبع آن، امام را از چنین اشتباهاتی معصوم ندانسته است[۱۷]. البته لازمه کلمات مرحوم ابن قبه رازی و نیز مرحوم شیخ صدوق و شیخ مفید نیز نفی ضرورت عصمت امام از اشتباه در امور عادی است[۱۸].
جمع بندی
در بحث گستره زمانی عصمت، متکلمان اسلامی به عصمت امامان معصوم(ع) پیش و پس از تصدی منصب امامت عقیده دارند، هر چند عصمت آن حضرات قبل از تصدی منصب یا در دوره شیخ صدوق و مرحوم شیخ مفید مطرح نبوده و یا آنکه این دو بزرگوار به عدم ضرورت عصمت امامان از گناهان صغیره معتقد بودند[۱۹].[۲۰] اما نسبت به دوران پس از تصدی منصب امامت، جمهور امامیه قائل به عصمت امامان(ع) از همه اقسام این بخش هستند.
نسبت به گستره متعلق نیز متکلمان امامیه به عصمت امامان در همه ابعاد آن اعم از عصمت علمی و عملی به نحو یکسان عقیده دارند هر چند در قسم عصمت از سهو اختلافی میان مرحوم صدوق و استادش ابن ولید[۲۱] با سایر متکلمان بعد از وی[۲۲] به چشم میخورد به نحوی که ایشان این عصمت را در انجام تکالیف دینی لازم و ضروری ندانسته و معتقد به سهو امام در ادای برخی تکالیف همچون اقامه نماز هستند.
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. ابراهیم صفرزاده؛ |
---|
2. احمد حسین شریفی؛ |
---|
3. مهدی فرمانیان؛ |
---|
4. محمد حسین فاریاب؛ |
---|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۹۰-۹۱؛ تنزیه الانبیاء، ص۱۵-۱۶؛ الاعتقادات، ص۹۶؛ عقائد الامامیه، ص۶۷؛ دلائل الصدق، ص۳.
- ↑ «پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۴.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۷۹.
- ↑ البته ممکن است کسی بگوید با خواب ماندن در وقت نماز نیز از آنجا که فعل واجبی ترک شده است، امر قبیحی واقع میشود. از اینرو، نمیتوان میان این قسم و قسمی که انسان سهواً مرتکب حرام میشود، تفاوتی قایل شد. در پاسخ با اذعان به وجود این احتمال ـ یعنی وقوع قبیح در پی خواب ماندن در وقت نماز ـ باید گفت تقسیمبندی یاد شده بیشتر بر اساس تفکیک میان دو فرض یاد شده در کلمات متکلمان و به جهت توضیح اصطلاح «گناه سهوی» در کلمات آنهاست؛ زیرا متکلمانی که از این اصطلاح استفاده کردهاند از سویی به عصمت امام از گناه سهوی معتقدند و از سوی دیگر خواب ماندن از نماز را در حق امام روا دانستهاند.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۹ و ۳۸.
- ↑ ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۰۳.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۴.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، رسالة فی عدم سهو النبی، ص۲۸.
- ↑ سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۲۲.
- ↑ «تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند» سوره جن، آیه ۲۸.
- ↑ مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص۶۲؛ همو، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۷۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۵.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۵ و ۴۱۶.
- ↑ ر.ک: سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۱۲۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۴.
- ↑ استادی رضا، پاسخ به چالشهای فکری در بحث عصمت و امامت، ماهنامه معرفت، شماره۳۷، ص۳۶.
- ↑ یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۹.
- ↑ شاهد بر این سخن روایاتی است که مرحوم صدوق آنها را نقل نموده و ملتزم به صحت آنها شده است. این روایات متضمن جواز سهو و نیز وقوع آن توسط نبی و امام است. به عنوان نمونه: ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}ج، ج۲، ص۲۰۳. علاوه بر اینکه وی در جایی پس از نقل روایتی که متضمن اشتباه پیامبر خاتم(ص) است، منکر سهو النبی را غالی و از مفوضه دانسته و آنها را لعن نموده است. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱ و صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۰۳.
- ↑ به عنوان نمونه شیخ مفید به صراحت عصمت امام در انجام واجبات دینی را لازم میداند. ر.ک: مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۴.
- ↑ بحار الانوار، ج۱۱، ص۹۰-۹۱؛ تنزیه الانبیاء، ص۱۵-۱۶؛ الاعتقادات، ص۹۶؛ عقائد الامامیه، ص۶۷؛ دلائل الصدق، ص۳.
- ↑ «پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۴.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۷۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۲.
- ↑ یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۹.
- ↑ استادی رضا، پاسخ به چالشهای فکری در بحث عصمت و امامت، ماهنامه معرفت، شماره۳۷، ص۳۶.
- ↑ یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۹.
- ↑ «... عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى (ع) فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَيْسَ مِنْ قَوْلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى﴾ فَقَالَ (ع)... كَانَ ذَلِكَ مِنْ آدَمَ قَبْلَ النُّبُوَّةِ وَ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ بِذَنْبٍ كَبِيرٍ اسْتَحَقَّ بِهِ دُخُولَ النَّارِ وَ إِنَّمَا كَانَ مِنَ الصَّغَائِرِ الْمَوْهُوبَةِ الَّتِي تَجُوزُ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ قَبْلَ نُزُولِ الْوَحْيِ عَلَيْهِمْ فَلَمَّا اجْتَبَاهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ جَعَلَهُ نَبِيّاً كَانَ مَعْصُوماً لَا يُذْنِبُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً...»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ و اعتقادنا فيهم انهم معصومون موصوفون بالكمال و التمام و العلم من اوائل أمورهم الى اواخرها لا يوصفون في شيء من أحوالهم بنقص و لا عصيان و لا جهل محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الاعتقادات، ص۷۰.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۳۰. عبارت ایشان به طور کامل چنین است: فأما الوصف لهم بالكمال في كل أحوالهم فإن المقطوع به كمالهم في جميع أحوالهم التي كانوا فيها حججا لله تعالى على خلقه و قد جاء الخبر بأن رسول الله (ص) و الأئمة (ع) من ذريته كانوا حججا لله تعالى منذ أكمل عقولهم إلى أن قبضهم و لم يكن لهم قبل أحوال التكليف أحوال نقص و جهل فإنهم يجرون مجرى عيسى و يحيى (ع) في حصول الكمال لهم مع صغر السن و قبل بلوغ الحلم. و هذا أمر تجوزه العقول و لا تنكره و ليس إلى تكذيب الأخبار سبيل و الوجه أن نقطع على كمالهم (ع) في العلم و العصمة في أحوال النبوة و الإمامة و نتوقف فيما قبل ذلك و هل كانت أحوال نبوة و إمامة أم لا و نقطع على أن العصمة لازمة لهم منذ أكمل الله تعالى عقولهم إلى أن قبضهم (ع).
- ↑ فرمانیان، مهدی، عصمت امامان شیعه، معارف کلامی شیعه، ص۱۸ ـ ۱۹.
- ↑ او ذیل روایتی که در آن آمده است امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) را همراه خود به حمام برده بود، میگوید: «وَ فِي هَذَا الْخَبَرِ إِطْلَاقٌ لِلْإِمَامِ أَنْ يُدْخِلَ وَلَدَهُ مَعَهُ الْحَمَّامَ دُونَ مَنْ لَيْسَ بِإِمَامٍ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْإِمَامَ مَعْصُومٌ فِي صِغَرِهِ وَ كِبَرِهِ لَا يَقَعُ مِنْهُ النَّظَرُ إِلَى عَوْرَةٍ فِي الْحَمَّامِ»محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ح۲۵۲، ص۱۱۹.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۶۷-۶۸.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۳۷.
- ↑ الأئمة القائمين مقام الانبياء... معصومون كعصمة الانبياء و انهم لا يجوز منهم صغيرة الا ما قدمت ذكر جوازه على الانبياء...محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۶۵.
- ↑ وی در این باره میگوید: اقول: ان جميع انبياء الله صلوات الله عليهم معصومون من الكبائر قبل النبوة و بعدها و ما يستخف فاعله من الصغائر كلها و اما ما كان من صغير لا يستخف فاعله فجائز وقوعه منهم قبل النبوة وعلى غير تعمد و ممتنع منهم بعدها على كل حال و هذا مذهب جمهور الامامية. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۶۲.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۷۹.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمة (ع)، ص۱۵؛ همو، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سیداحمد حسینی، ص۳۳۷؛ همو، الرسائل، ج۱، ص۴۱۳.
- ↑ دل العقل على أن ذلك الامام لابد من كونه معصوماً من الخطاء و الزلل مأمونا منه فعل كل قبيحسید مرتضی علم الهدی، المقنع فی الغیبة، ص۳۴ و ۷۴. نیز ر. ک: همو، الانتصار، ص۴۷۷؛ همو، الذریعة الی اصول الشریعة، تصحیح ابوالقاسم گرجی، ج۲، ص۵۶۹؛ همو، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سیداحمد حسینی، ص۴۳۰.
- ↑ ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ص۱۱۲، ۱۷۳ و ۲۰۴.
- ↑ و هم مع ذلک معترفون بأن النبی (ص) معصوم فی التأدیه و التبلیغ و معصوم عما سوی ذلک من جمیع کبائر الذنوب فی حال نبونه و قبلها و انها عصمة اختیار و یستحق علیها الجزاء و لا یساویه احد من امته فیها و من عجیب امرهم انکارهم عصمة الأئمة و قولهم انها لا تقتضی الاختیار؛ (ابوالفتح کراجکی، التعجب، ص۱۶).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۵۶.
- ↑ وی در این باره میگوید: و الائمة المنتجبین الذین لا یجوز علیهم الخطا و لا فعل القبیح لا صغیرا و لا کبیرا... محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۴۲۹-۴۳۰. نیز ر. ک: همو، المبسوط، تحقیق محمدتقی کشفی، ج۳، ص۲۷۰.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۶۱.
- ↑ و یجب أن یکون النبی معصوما من القبائح صغیرها و کبیرها قبل النبوة و بعدها...؛ (محمد بن حسن طوسی، الاقتصاد، تحقیق حسن سعید، ص۱۶۱. نیز ر. ک: همو، تمهید الاصول، تصحیح عبدالحسین مشکوة الدینی، ص۳۲۱؛ همو، التبیان، ج۱، ص۱۷۰؛ ج۴، ص۳۷۳؛ ج۶، ص۱۲۲؛ ج۷، ص۲۱۷؛ ج۸، ص۱۳۷).
- ↑ الامام (ع) معصوم من اول عمره إلی آخره فی اقواله و افعاله و تروکه...؛ (محمد بن حسن طوسی، الرسائل العشر، تحقیق واعظ زاده خراسانی، ص۹۸).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۲.
- ↑ بیشتر متکلمان شیعه و سنی، عصمت انبیا در این مراحل ـ دست کم در دروغگو نبودن در مقام تبلیغ ـ را قبول دارند. شرح الأسماء الحسنى، ج۲، ص۳۶؛ ر.ک: أبو عبدالله محمد بن عبدالباقی الزرقانی المصری المالکی، شرح المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه، ج۵، ص۳۱۴؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ ایجی، المواقف، ص۳۵۸. به غیر از قاضی عبدالجبار که کذب سهوی را در تبلیغ رسالت تجویز کرده است. «وایضا لا خلاف بین الامه فی وجوب عصمتهم فیما یتعلق بالتبلیغ و عدم جواز الخطاء فیه لا عمدا ولا سهوا والا لم یبق الاعتماد علی شئ من الشرایع»، ر.ک: شرح قوشچی، ص۴۶۴. تجویز خطا در ابلاغ رسالت به صورت سهو و نسیان به ابوبکر باقلانی نیز نسبت داده شده است. ر.ک: ایجی، المواقف، ص۳۵۸؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۸۹.
- ↑ «حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ (ع) قَالَ: إِنَّ أَيُّوبَ (ع) ابْتُلِيَ مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ وَ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُذْنِبُونَ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَزِيغُونَ وَ لَا يَرْتَكِبُونَ ذَنْباً صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً»؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، خصال، ج۲، ص۳۹۹).
- ↑ اعْتِقَادُنَا فِيهِمْ... أَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مِنَ الْخَطَإِ وَ الزَّلَلِ وَ أَنَّهُمُ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الاعتقادات، ص۶۸. نیز ر. ک: همو، الهدایة، ص۳۴؛ همو، المقنع، ص۴. دقت در این عبارت این نکته را به ما میآموزد که مفهوم عصمت در اندیشههای شیخ صدوق برای عصمت از خطا و اشتباه نیز به کار رفته است
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۴۰.
- ↑ أن يكون مأمونا عليهم و على الدين... معصوما عن الخطأ و الزلل (محمد بن جریر بن رستم طبری، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۷۲.
- ↑ ایشان در جایی تنها به این نکته بسنده میکند که گناهان صغیره به خودی خود، کوچک نیستند؛ اما در مقایسه با گناهان کبیره، کوچک شمرده میشوند (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۸۳-۸۴).
- ↑ الأنبياء و الأئمة (ع) من بعدهم معصومون في حال نبوتهم و إمامتهم من الكبائر كلها و الصغائر...؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، تصحیح اعتقادات الامامیة، ص۱۲۹). نیز به این عبارت توجه کنید: ان الذي اذهب اليه في هذا الباب [عصمة الانبياء والائمة (ع)] انه لا يقع من الانبياء (ع) ذنب ترك واجب مفترض و لا يجوز عليهم خطأ في ذلك و لا سهو يوقعهم فيه؛ الفصول المختارة، ص۱۰۴-۱۰۵.
- ↑ إن وقوع الكبائر منفر عن القبول، و المرجع فيما ينفر و ما لا ينفر إلى العادات و اعتبار ما تقتضيه، وليس ذلك مما يستخرج بالأدلة و القياس، ومن رجع إلى العادة علم ما ذكرناه، و أنه من أقوى ما ينفر عن قبول القول؛ سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمه (ع)، ص۱۸.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الوسائل، ج۱، ص۴۱۳.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمة (ع)، ص۱۸۳. نیز ر. ک: همان، ص۷۷ و ۲۲۱؛ همو، الامالی، تحقیق سید محمدبدرالدین النعانی الحلبی، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمة (ع)، ص۲۲.
- ↑ كيف تحكمون بان تجويز الكبائر منفر و من الناس من اجاز ذلك على الانبياء مع قبوله منهم؛ سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سید احمد حسینی، ص۳۳۸.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سید احمد حسینی، ص۳۳۸-۳۴۰.
- ↑ ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ در بخش برهانها، عبارت مزبور را همراه با استدلال آن بیان خواهیم کرد.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۱۲.
- ↑ قيام البرهان بصحة إمامتهم و عصمتهم (ع) يقتضي الحكم على جميع أفعالهم و تروكهم بالحسن. ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۰۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۴۰.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، العدة فی اصول الفقه، تحقیق محمد جواد انصاری، ج۲، ص۷۰۷
- ↑ وی در این باره میگوید: و الائمة المنتجبین الذین لا یجوز علیهم الخطا و لا فعل القبیح لا صغیرا و لا کبیرا... محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۴۲۹-۴۳۰. نیز ر. ک: همو، المبسوط، تحقیق محمدتقی کشفی، ج۳، ص۲۷۰
- ↑ محمد بن حسن طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۶۱
- ↑ و یجب أن یکون النبی معصوما من القبائح صغیرها و کبیرها قبل النبوة و بعدها...؛ محمد بن حسن طوسی، الاقتصاد، تحقیق حسن سعید، ص۱۶۱. نیز ر. ک: همو، تمهید الاصول، تصحیح عبدالحسین مشکوة الدینی، ص۳۲۱؛ همو، التبیان، ج۱، ص۱۷۰؛ ج۴، ص۳۷۳؛ ج۶، ص۱۲۲؛ ج۷، ص۲۱۷؛ ج۸، ص۱۳۷.
- ↑ الامام (ع) معصوم من اول عمره إلی آخره فی اقواله و افعاله و تروکه...؛ (محمد بن حسن طوسی، الرسائل العشر، تحقیق واعظ زاده خراسانی، ص۹۸).
- ↑ النبی یجب ان یکون معصوما من القبایح کلها صغیرها و کبیرها قبل النبوة و بعدها علی طریق السهو و العمد وعلی کل حال؛ محمد بن حسن طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۲۰-۳۲۱. نیز ر. ک: همو، الاقتصاد، تحقیق حسن سعید، ص۱۶۱؛ همو، الرسائل العشر، تحقیق واعظ زاده خراسانی، ص۱۰۶.
- ↑ قد لا یقع من الانبیاء والمرسلین و الائمة (ع) ما ینفر عن قبول اقوالهم و ان لم یکن ذلک قبیحاً؛ محمد بن حسن طوسی، العدة فی اصول الفقه، تحقیق محمد جواد انصاری، ج۲، ص۵۶۶-۵۶۸؛ همان، ج۱، ص۴۸.
- ↑ شیخ طوسی درباره این دو واژه توضیح نداده است؛ ولی از برهانی که در آینده از وی نقل خواهیم کرد، میتوان حدس زد که مقصود از گناهان ظاهری، گناهان جوارحی، و مقصود از گناهان باطنی، گناهان جوانحی، مانند حسد و نفاق باشد.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۶۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۶۷.
- ↑ أن يكون مأمونا عليهم و على الدين... معصوما عن الخطأ و الزلل محمد بن جریر بن رستم طبری، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۷۲.
- ↑ در مقدمه این نوشتار تفاوت این دو مسئله را تبیین کردهایم.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۴۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۳.
- ↑ «عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ فِي سَوَادِ الْكُوفَةِ قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّ النَّبِيَّ (ص) لَمْ يَقَعْ عَلَيْهِ السَّهْوُ فِي صَلَاتِهِ فَقَالَ كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ إِنَّ الَّذِي لَا يَسْهُو هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ...»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۰۳.
- ↑ محمدبن حسن بن احمد بن ولید از بزرگان حدیثی و فقهی قم است که سال وفات وی را ۳۴۳ قمری ثبت کردهاند. نجاشی درباره وی مینویسد: شيخ القميين وفقيهم و متقدمهم و وجههم... ثقة ثقة عين مسكون اليه، له كتب منها كتاب تفسير القرآن و كتاب الجامع؛ احمد بن علی، رجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، ص۳۸۴.
- ↑ «إِنَّ الْغُلَاةَ وَ الْمُفَوِّضَةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ يُنْكِرُونَ سَهْوَ النَّبِيِّ (ص)... وَ كَانَ شَيْخُنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ يَقُولُ أَوَّلُ دَرَجَةٍ فِي الْغُلُوِّ نَفْيُ السَّهْوِ عَنِ النَّبِيِّ (ص)»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۸-۳۶۰، ح۱۰۳۱.
- ↑ «وَ لَوْ جَازَ أَنْ تُرَدَّ الْأَخْبَارُ الْوَارِدَةُ فِي هَذَا الْمَعْنَى لَجَازَ أَنْ تُرَدَّ جَمِيعُ الْأَخْبَارِ وَ فِي رَدِّهَا إِبْطَالُ الدِّينِ وَ الشَّرِيعَةِ وَ أَنَا أَحْتَسِبُ الْأَجْرَ فِي تَصْنِيفِ كِتَابٍ مُنْفَرِدٍ فِي إِثْبَاتِ سَهْوِ النَّبِيِّ (ص) وَ الرَّدِّ عَلَى مُنْكِرِيهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۸-۳۶۰.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۸-۳۶۰. روایاتی شبیه به روایت مزبور، در منابع اهل سنت نیز وجود دارند (ر. ک: مسلم نیسابوری، صحیح مسلم ج۲، ص۸۸؛ عزالدین علی بن محمد ابن اثیر الجزری، اسد الغابة، ج۳، ص۴۰۳).
- ↑ «وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ رَحْمَةً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ لِئَلَّا يُعَيَّرَ الرَّجُلُ الْمُسْلِمُ إِذَا هُوَ نَامَ عَنْ صَلَاتِهِ أَوْ سَهَا فِيهَا فَيُقَالُ قَدْ أَصَابَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ (ص)»؛ محمدبن علی بن حسین (شیخ صدوق) من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۸-۳۶۰).
- ↑ البته آنچه در روایت آمد، ذوالشمالین بود؛ ولی از آنجا که یکی دیگر از القاب این راوی، ذوالیدین است، شیخ صدوق نیز از وی با نام ذوالیدین یاد میکند. همچنین سید مرتضی نیز – همانگونه که در آینده از وی نقل خواهیم کرد او را ذو الیدین مینامد. خوبی وی را مجهول دانسته است. (درباره این شخصیت ر. ک: سیدابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۴، ص۱۱۰؛ عزالدین علی بن محمد ابن اثیر الجزری، اسد الغابه، ج۲، ص۲۲-۲۸؛ احمد بن علی بن حجر عسقلانی، الاصابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، ج۲، ص۳۴۵).
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ تفاوت سهو با اسهاء آن است که «سهو» در جایی است که فرد به دلیل دل مشغولی به مسائل دنیوی از حال عبادت و واجب شرعی خارج و دچار اشتباه میشود؛ اما در نظریه اسهاء، صاحب نظریه بر این باور است که فرد مسهی به دلیل فعل خدا که ناشی از حکمت اوست، دچار اشتباه میشود. به دیگر بیان، ممکن است کسی هرگز دچار سهو در عبادت نشود؛ اما خداوند به مصلحتی او را به سهو بیندازد.
- ↑ «وَ لَا يَجُوزُ أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ فِي التَّبْلِيغِ مَا يَقَعُ عَلَيْهِ فِي الصَّلَاةِ لِأَنَّهَا عِبَادَةٌ مَخْصُوصَةٌ وَ الصَّلَاةُ عِبَادَةٌ مُشْتَرَكَةٌ وَ بِهَا تَثْبُتُ لَهُ الْعُبُودِيَّةُ وَ بِإِثْبَاتِ النَّوْمِ لَهُ عَنْ خِدْمَةِ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ غَيْرِ إِرَادَةٍ لَهُ وَ قَصْدٍ مِنْهُ إِلَيْهِ نُفِيَ الرُّبُوبِيَّةُ عَنْهُ لِأَنَّ الَّذِي ﴿لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ﴾ هُوَ اللَّهُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ح۱۰۳۱.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۶۰۸. همچنین درباره همین مسئله حضرت سلیمان ر. ک: همان، ص۶۰۷. گفتنی است شیخ صدوق روایت مربوط به حضرت سلیمان را صحیح میداند. افزون بر این احادیث که در واقع موضوع آنها فوت شدن نماز واجب است، میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که در برخی روایات نقل شده به دست شیخ صدوق این مطلب تصریح شده که دستکم یک بار نماز شب پیامبر اکرم (ص) فوت شده است؛ حال آنکه بنا بر معروف، نماز شب، بر ایشان واجب بوده است. الامالی، م ۷۱، ح۶، ص۴۶۵-۴۶۶.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ح۶۰۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۴۱.
- ↑ برهانهای شیخ مفید بر این مسئله را در آینده بیان خواهیم کرد.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۱۰۴.
- ↑ همانطور که پیشتر اشاره شد، این عنوان حقیقتاً زیر مجموعه عنوان «اشتباه در ادای تکالیف شرعی» نیست؛ اما به دلیل ارتباط تنگاتنگ این موضوع با بحث عصمت از اشتباه در عمل به دین، در این عنوان از آن بحث میشود.
- ↑ و لسنا ننكر أن يغلب النوم على الأنبياء (ع) في أوقات الصلوات حتى تخرج فيقضوها بعد ذلك و ليس عليهم في ذلك عيب و لا نقص لأنه ليس ينفك بشر من غلبة النوم و لأن النائم لا عيب عليه و ليس كذلك السهو لأنه نقص عن الكمال في الإنسان و هو عيب يختص به من اعتراه؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، رسالته فی عدم سهو النبی (ص)، ص۲۸.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۴.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، مسائل الناصریات، ص۲۴۴.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، مسائل الناصریات، ص۲۳۵-۲۴۱.
- ↑ و أما خبر ذي اليدين، فخبر باطل مقطوع على فساده، لانه يتضمن أن ذاليدين قال له (ع): أقصرت الصلاة يا رسول الله أم نسيت و أنه قال (ع): كل ذلك لم يكن، و هذا كذب لا محالة، لان أحدهما قد كان على قولهم، و الكذب بالقول لا يجوز عليه و كذلك السهو في الصلوة؛ سید مرتضی علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، تصحیح ابوالقاسم گرجی، ج۲، ص۵۵۴.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۱، ص۱۸.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۱۶.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۹ و ۳۸.
- ↑ شاهد بر این سخن روایاتی است که شیخ صدوق آنها را نقل نموده و ملتزم به صحت آنها شده است. این روایات متضمن جواز سهو و نیز وقوع آن توسط نبی و امام است. به عنوان نمونه: ر.ک: شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}ج، ج۲، ص۲۰۳. علاوه بر اینکه وی در جایی پس از نقل روایتی که متضمن اشتباه پیامبر خاتم(ص) است، منکر سهو النبی را غالی و از مفوضه دانسته و آنها را لعن نموده است. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱.
- ↑ شیخ صدوق در رد نظریه سهو النبی و الامام رسالهای با عنوان رسالة فی عدم سهو النبی(ص) نوشته است. همچنین ر.ک: شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۵-۱۰۴؛ همو، المسائل العشر فی الغیبة، ص۶۱.
- ↑ ر.ک: طوسی محمدبن حسن، الاقتصاد، ص۱۶۱؛ همو، الرسائل العشر، تحقیق واعظ زاده خراسانی، ص۱۰۶؛ همو، العدة فی اصول الفقه، تحقیق محمدجواد انصاری، ج۲، ص۵۶۸-۵۶۶ و ج۱، ص۴۸.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۳.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۴۵.
- ↑ ...لا يقع من الانبياء (ع) ذنب بترك واجب مفترض و لا يجوز عليهم خطاء في ذلك و لا سهو يوقعهم فيه...؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۱۰۴-۱۰۵. نیز ر. ک: همو، المسائل العشر فی الغیبة، ص۶۱).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۴.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۱، ص۱۸.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمة (ع)، ص۲۲.
- ↑ لأن السهو يزيل التكليف و يخرج الفعل من أن يكون ذنبا مؤاخذا به، و لهذا لا يصح مؤاخذة المجنون والنائم و حصول السهو في أنه مؤثر في ارتفاع التكليف بمنزلة فقد القدرة و الآلات؛ (سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمة (ع)، ص۲۲).
- ↑ و قد بينا الكلام على أن التصد كان إلى التخليص و المدافعة، و من كان إنما يريد المدافعة لا يجوز أن يقصد إلى شيء من الضرر، و إنما وقعت الوكزة و هو لا يريدها، إنما أراد التخليص، فأدى ذلك إلى الوكزة والقتل؛ (سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمة (ع)، ص۱۰۱).
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمة (ع)، ص۱۸.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۱۷.
- ↑ ر.ک: شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۰۳.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۴.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، رسالة فی عدم سهو النبی، ص۲۸.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۲۲.
- ↑ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۶، ح۲۶؛ همو، الاستبصار، ج۱، ص۳۶۹، ح۱۶ و ص۳۷۰، ح۴؛ همان، ج۲، ص۳۴۶، ح۵ و ص۳۵۲، ح۴۹ و ص۳۴۹، ح۳۷.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۳ ۴۱۴.
- ↑ البته باید توجه داشت که این رساله، پاسخ برخی از اهالی حائر است، و شیخ مفید در آنجا هیچ اشارهای به نام استاد خود نمیکند؛ ولی کاملاً روشن است که محتوای آن ناظر به سخنان شیخ صدوق است.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۳.
- ↑ «تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند» سوره جن، آیه ۲۸.
- ↑ انه لا يقع من الانبياء (ع) ذنب... و ان جاز منهم ترك نقل و مندوب اليه على غير القصد و التعمد؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۱۰۴).
- ↑ فاما نبينا (ص) خاصة و الائمة من ذريته (ع) فلم يقع منهم صغيرة بعد النبوة و الامامة من ترك واجب و لا مندوب اليه لفضلهم على من تقدمهم من الحجج (ع)؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۱۰۴).
- ↑ أن نبينا (ص) و الائمة (ع) من بعده كانوا سالمين من ترك المندوب و المفترض قبل حال إمامتهم وعدها؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، تصحیح اعتقادات الامامیة، ص۱۲۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۲.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۱۴.
- ↑ قد يعدل الأنبياء عن كثير من المندوبات الشاقة و أن كانوا يفعلون من ذلك الكثير؛ سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۷۱.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۱۶۰.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۲۴. نیز ر. ک: همو، الرسائل، ج۳، ص۱۱۷. نیز درباره حضرت یونس (ع) ر.ک: همو، تنزیه الانبیاء و الأئمة (ع)، ص۱۴۳. درباره رسول اکرم (ص) ر. ک: همان، ص۱۵۶.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۱۴.
- ↑ عن عبدالرحمن بن ابی عبدالله عن ابی الحسن (ع) قال: صوم یوم عرفة یعدل السنة و قال: لم یصمه الحسن (ع) و صامه الحسین (ع)؛ (محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، تحقیق سید حسن خراسانی، ج۴، ص۲۹۸).
- ↑ و عند أصحابنا أن قتله القبطی لم یکن قبیحا و کان الله أمره بقتله، لکن کان الاولی تأخیره إلی وقت آخر لضرب من المصلحة، فلما قدم قتله کان ترک الاولی و الافضل؛ (محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۱۳۷. نیز درباره داستان حضرت آدم (ع) ر. ک: همان، ج۱، ص۱۶۲؛ ج۴، ص۳۷۳؛ ج۷، ص۲۱۷).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۶۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۵.
- ↑ «أن النبي (ص) و سائر الأئمة (ع) بعده عالمون بالكتاب و السنة و لا يجوز عليهم في شيء من ذلك الغلط و لا النسيان...»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ص۶۱، ۹۲، ۹۵).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۴۹.
- ↑ و الثانية العلم بحاجة الناس، إذ كان قد وضعه لحاجتهم لانه إن لم يكن عنده علم ما تحتاج إليه الأمة كان كأحدهم في الجهل؛ (محمد بن جریر بن رستم طبری، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱).
- ↑ محمد بن جریر بن رستم طبری، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۶۹۶.
- ↑ محمد بن جریر بن رستم طبری، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۷۲.
- ↑ «أنهم [الانبياء] كانوا معصومين من الخطإ موفقين للصواب صادقين عن الله تعالى في جميع ما أدوه إلى العباد و في كل شيء أخبروا به على جميع الأحوال»؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، المقنعه، ص۳۱-۳۲).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۳.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۲، ص۳۶۶.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، تصحیح ابوالقاسم گرجی، ج۲، ص۵۶۹.
- ↑ و كما أن الرسول قبل تكامل الشرع لم يكن عنده العلم بسائر الأحكام كذلك الإمام قبل حال إمامته لم يكن عالما...؛ سید مرتضی علم الهدی، الشافی، ج۲، ص۳۰. نیز ر. ک: همو، تنزیه الانبیاء، ص۲۰۶.
- ↑ أما خبر المذي و رجوع امير المؤمنين (ع) في الحكم إلى مراسلة النبي (ص) بالمقداد على ما ثبت به الرواية، فلا شبهة في أنه ليس بقادح فيما ذهبنا إليه من كونه عالما بجميع الأحكام، لأنه لا نوجب ذلك في الإمام من لدن خلقه و كمال عقله، و إنما نوجبه في الحال التي يكون فيها إماما، و سؤال أمير المؤمنين (ع) في المذي إنما كان في زمان الرسول (ص) و في تلك الحال لم يكن إماما فيجب أن يكون محيطا بجميع الأحكام؛ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامه، ج۲، ص۳۶.
- ↑ و لا فرق بين حكم المذي الذي لم يعرفه ثم عرفه، و بين غيره من الأحكام التي استفادها من جهة النبي (ص) و علمها بعد أن لم يكن عالما بها؛ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامه، ج۲، ص۳۶.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۲۱.
- ↑ ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۵۰۶.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۴۰.
- ↑ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۱۱۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۵۶.
- ↑ محمد بن حسن شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ص۱۳۳-۱۳۴.
- ↑ و إنما یجب أن یکون الإمام عالما بما أسند إلیه فی حال کونه إماما فأما قبل ذلک فلا یجب أن یکون عالما؛ محمد بن حسن شیخ طوسی، الاقتصاد، تحقیق حسن سعید، ص۱۹۲-۱۹۳.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۷۹.
- ↑ درباره روایات مربوط به علم دینی ر. ک: محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، صفحات مختلف؛ همو، المقنع، صفحات مختلف و.... نیز درباره روایات مربوط به علم غیردینی ر. ک: همو، الخصال، ج۲، ص۴۸۹-۴۹۱، ص۵۱۱-۵۱۴؛ همو، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ فعلم الإمامة كله من الله عز و جل و من رسول الله (ص)؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۲، ص۶۶۰، ذیل ح۳. بعید نیست شیخ صدوق در این دیدگاه، از روایاتی متأثر باشد که در آثارش دیده میشود: «عَنِ الرِّضَا (ع):... قَالَ فِي الْأَئِمَّةِ إِنَّهُمْ عُلَمَاءُ صَادِقُونَ مُفَهَّمُونَ مُحَدَّثُونَ...»؛ (همو، عیون اخبار الرضا (ع)، ب ۳۰، ح۴۴)، نیز «...عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ إِنَّ الْأَرْضَ لَا تُتْرَكُ إِلَّا بِعَالِمٍ يَعْلَمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ وَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى النَّاسِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ عَلِمَ مَا ذَا [بِمَا ذَا] قَالَ وِرَاثَةً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ عَلِيٍّ (ع)»؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ «أن... الأئمة (ع)... عالمون بالكتاب و السنة و لا يجوز عليهم في شيء من ذلك الغلط و لا النسيان...»؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۹۲).
- ↑ «و الإمامة لا يتم امرها الا بالعلم بالدين و المعرفة باحكام رب العالمين و بتأويل كتابه...»؛ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۹۹.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶۶۰۰، ذیل ح۳.
- ↑ «و الإمام أيضا لم يقف على كل هذه التخاليط التي رويت لأنه لا يعلم الغيب و إنما هو عبد صالح يعلم الكتاب و السنة و يعلم من أخبار شيعته ما ينهى إليه»؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۱۰).
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۶۲.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۸؛ ج۲، ص۵۹۳-۵۹۸.
- ↑ «... سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ اللَّهِ لَا تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْءٍ يَكُونُ إِلَّا نَبَّأْتُكُمْ بِهِ»؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، علل الشرایع، الامالی، ص۱۳۳).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۵۰.
- ↑ انه يجب ان يكون عالما بجميع ما يحتاج اليه الامة في الاحكام؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، المسائل الجارودیة، ص۴۵). نیز به این عبارت توجه کنید: واتفقت الإمامية على أن إمام الدين لا يكون إلا معصوما من الخلاف الله تعالى عالما بجميع علوم الدين، همو، اوائل المقالات، ص۳۹.
- ↑ فمن ذلك ما استفاض عنه (ع) من اخباره عن الغايبات و الكائن قبل كونه فلا يخرم من ذلك شيئا و يوافق المخبر منه خبره حتى يتحقق الصدق فيه؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الارشاد، ج۱، ص۳۱۳. نیز ر. ک: همان، ج۲، ص۱۸۷). از همین جا میتوان دریافت که شیخ مفید مستفیض بودن روایت را نیز ملاکی برای اعتقاد به صدق آن میداند. البته درباره اینکه مقصود شیخ از مستفیضه چیست، باید اذعان داشت که تتبع در آثار شیخ و موارد کاربرد این واژه و مشتقات آن ما را به این نتیجه رساند که اولاً، شیخ، از چهار عنوان برای نامگذاری روایات استفاده میکند: شاد، واحد، مستفیض و متواتر. ظاهراً شاذ و واحد مساوق با یکدیگرند: و ما ذكره هذا الرجل عنه (ع) من الحديثين، فأحدهما شاذ وارد من طريق الآحاد غير مرضي الاسناد؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۳۳۸). درباره این اقسام به این عبارت توجه کنید: أن الاخبار لا تتقابل و يحكم ببعضها على بعض حتى تتساوي في الصفة فيكون الظاهر المستفيض مقابلا لمثله في الاستفاضة و التواتر مقابلا لمثله في التواتر و الشاذ مقابلا لمثله في الشذوذ؛ (الفصول المختارة، ص۳۳۷). ثانیاً، شیخ در بیشتر موارد، مستفیض را به معنای مشهور گرفته است: و هذا خبر مستفيض شهرته بالنقل والرواية؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الارشاد، ج۱، ص۳۴۸ و ۳۲۳؛ همو، الافصاح، ص۲۱۸ و ۲۲۵). ثالثاً، شیخ در برخی آثار خود بر اخباری مانند حدیث غدیر که ما امروزه آنها را متواتر میدانیم، عنوان مستفیض را اطلاق میکند که البته میتواند به معنای لغوی آن باشد: باب طرف من الاستدلال على امامة اميرالمؤمنين (ع) بما استفاض عن النبي (ص) في يوم الغدير من المقال؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اقسام المولی، ص۳۱). رابعاً، از دیگر آثار شیخ بر میآید که هر استفاضهای موجب اعتقاد به صحت موادی آن نمیشود (ر. ک: محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الافصاح، ص۲۲۶-۲۲۷). در مجموع میتوان گفت اگر چه شیخ در موارد یاد شده «مستفیض» را در معنای لغوی آن به کار برده است، برای رسیدن به ملاک استفاضه و تواتر در اندیشه شیخ مفید، باید تتبع جامعتری صورت گیرد.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۶۷.
- ↑ و لسنا نمنع أن يعلم الامام اعيان الحوادث تكون باعلام انه له ذلك قاما القول بأنه يعلم كل ما يكون فلسنا نطلقه و لا نصوب قائله لدعواه فيه من غير حجة و لا بيان؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، المسائل العکبریة، ص۶۹.
- ↑ ان الائمة من آل محمد (ص) قد كانوا يعرفون ضمائر بعض العباد و يعرفون ما يكون قبل كونه و ليس ذلك بواجب في صفاتهم و لا شرطا في امامتهم و انما اكرمهم الله تعالى به و اعلمهم اياه للطف في طاعتهم و التمسك بامامتهم و ليس ذلك بواجب عقلا و لكنه من جهة السماع؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۶۷.
- ↑ «أن يكون إذا أمر ائتمر بطاعته و لا يد فوق يده و لا يسهو و لا يغلط و أن يكون عالما ليعلم الناس ما جهلوا»؛ محمد بن عبدالرحمن بن قبه رازی، مسألة فی الإمامة، ص۱۸۵، به نقل از: سید حسین مدرسی، مکتب در فرایند تکامل، ترجمه هاشم ایزدپناه؛ محمد بن عبدالرحمن، نقض کتاب الاشهاد.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۶۷.
- ↑ القول في معرفة الأئمة بجميع الصنايع و سائر اللغات اقول انه ليس يمتنع ذلك و لا واجب من جهة العقل و النقل و القياس و قد جائت اخبار عمن يجب تصديقه بان ائمة آل محمد (ص) قد كانوا يعملون ذلك، فان ثبت وجب القطع به من جهتها على الثبات ولي في قلع به منها نظر؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۶۶-۶۷.
- ↑ برای توضیح و تفصیل بیشتر درباره این قسمت ر. ک: همین مسئله در بحث از نظریات شیخ صدوق.
- ↑ «ليس من شرط الأنبياء (ع) أن يحيطوا بكل علم و لا أن يقفوا على باطن كل ظاهر و قد كان نبينا محمد (ص) أفضل النبيين و أعلم المرسلين و لم يكن محيطا بعلم النجوم و... كان أميا بنص التنزيل و لم يتعاط معرفة الصنائع و لما أراد المدينة استأجر دليلا على سنن الطريق و كان يسأل عن الأخبار و يخفى عليه منها ما لم يأت به إليه صادق من الناس»؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، المسائل العکبریة، ص۳۴.
- ↑ اقول: ان للامام ان يحكم بعلمه كما يحكم بظاهر الشهادات و من عرف من المشهود عليه ضد ما تضمنته الشهادة ابطل ذلك شهادة من شهد عليه و حكم فيه بما اعلمه الله تعالى و قد يجوز عندي ان تغيب عنه بواطن الامور فيحكم فيها بالظواهر و ان كانت على خلاف الحقيقة عند الله تعالى و يجوز أن يدله الله تعالى على الفرق بين الصادقين من الشهود و بين الكاذبين فلا يغيب عنه حقيقة الحال و الامور في هذا الباب متعلقة بالالطاف و المصالح التي لا يعلمها على كل حال الا الله عز و جل؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۶۶.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۶۴.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامه، ج۱، ص۱۳۸.
- ↑ و ان من صفاته ان يكون اعلم الامة باحكام الشريعة و بوجوه السياسة و التدبير... و مما يجب ان يلحق بذلك علمه بوجوه السياسة واجب عقلا؛ (سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سیداحمد حسینی، ص۴۳۰).
- ↑ و ليس يلزم على ما اوجبناه من علمه باحكام الشرائع ان يكون عالما بالصنائع و المهن و تركيب الادوية و عقد الحلوى لان ذلك كله مما لا تعلق له بما كان رئيسا فیه و لا يوجب رياسته العلم به؛ سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سیداحمد حسینی، ص۴۳۰؛ همو، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۶۳-۱۶۴.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۶۵؛ همو، الرسائل، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۷.
- ↑ و إنما تكليفهم المتعلق بالشريعة في ذلك أن يرجعوا إلى أهل القيم و المعرفة بالصناعات، لا أن يقوموا ذلك بأنفسهم؛ (سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۶۵).
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۵. متن کامل عبارت چنین است: إعلم أن قول أمير المؤمنين (ع) قال: سلوني قبل أن تفقدوني فإن بين جنبي علما جما لو وجدت له حملة يدل على اشتماله على علوم الدين دقيقها و جليلها و على كل ما يجوز ان يسأل عنه سائل و يسترشد اليه جاهل... و تأويل هذا الخبر الذي يرفع الشبهة فيه أن الإمام في كل زمان إنما يجب بحكم إمامته أن يكون عالما بجميع علوم الدين، حتى لا يشذ منه شاذ و ليس يجب بحكم الإمامة أن يكون عالما بالغائبات و الكائنات من ماضيات و مستقبلات و إذا خص الله تعالى الإمام بشيء من هذه العلوم، فعلى سبيل الكرامة و التفصيل و التعظيم؛ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۱، ص۳۹۴.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۲، ص۳۱ و ۴۰.
- ↑ ليس من شرط الإمامة الإخبار عن الشيء قبل كونه، لأن ذلك معجز و قد يجوز إظهار المعجزات على أيدي الأئمة (ع) و قد يجوز ألا يظهر على أيديهم إلا أنا قد علمنا بالأخبار الشائعة أنهم (ع) أخبروا بالغائبات فعلمنا أن الله تعالى قد أطلعهم على ذلك؛ (سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۱، ص۲۸۲، ۳۹۱-۳۹۵؛ ج۳، ص۱۳۰).
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۱، ص۲۸۲.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۲۲.
- ↑ اعلمهم کثیرا من الغائبات و الامور المستقبلات... و لیسوا عارفین بجمیع الضمائر و الغائبات علی الدوام...؛ (ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۱۱۲). افزون بر این، عبارت و عبارتهای مشابه، کراجکی، ناقل روایاتی است که بیانگر آگاه نبودن امام به همه امور است (ر. ک: ابوالفتوح کراجکی، معادن الجواهر، ص۴۲؛ همو، الاستنصار، ص۱۲).
- ↑ پیشتر و ضمن بحث از نظریات شیخ مفید و سید مرتضی، در این باره به تفصیل سخن گفتیم.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۵۷.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۸۰.
- ↑ «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بیگمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمیدانی از من مخواه، من تو را اندرز میدهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.
- ↑ و الصحیح أن الجهل قبیح علی کل حال،... ان استحقاق الذم علیه یشرط بالعمد فاما قبحه فلا کما نقوله فی الظلم سواء؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۵، ص۴۹۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۲۰-۳۲۱.
- ↑ «عَنْ عَبَايَةَ بْنِ رِبْعِيٍّ، قَالَ: كَانَ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) كَثِيراً مَا يَقُولُ: سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي، فَوَ اللَّهِ مَا مِنْ أَرْضٍ مُخْصِبَةٍ وَ لَا مُجْدِبَةٍ، وَ لَا فِئَةٍ تُضِلُّ مِائَةً أَوْ تَهْدِي مِائَةً إِلَّا وَ أَنَا أَعْلَمُ قَائِدَهَا وَ سَائِقَهَا وَ نَاعِقَهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ (محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۸).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۸۰.
- ↑ أما المعجز فعلى ضروب منها الإخبار بالكائنات و وقوع المخبر مطابقا للخبر و منها الإخبار بالغائبات؛ (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴).
- ↑ و منها ظهور علمهم ذي الفنون العجيبة في حال الصغار و الكبر و تبريزهم فيه على كافة أهل الدهر على وجه لم يعثر عليهم بزلة و لا قصور عند نازلة و لا انقطاع في مسألة؛ (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴).
- ↑ من غير معلم و لا رئيس يضافون إليه غير آبائهم؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴.
- ↑ أن العادة لم تجر فيمن ليس بحجة أن يتقدم في علم واحد- فضلا عن عدة علوم - من غير معلم؛ (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴).
- ↑ أن كل عالم عدا حجج الله سبحانه محفوظ عنهم التقصير عند المشكلات و العجز عند كثير من النوازل والانقطاع في المناظرة؛ (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۴۰.
- ↑ ر.ک: سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۱۲۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۵۷.
- ↑ ر.ک: طوسی، محمدبن حسن، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۵۲؛ همو، التبیان، ج۴، ص۱۶۶-۱۶۵.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۶۳.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۴.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الامالی، ص۲۳۸ و ۲۳۹؛ همو، الخصال، ج۲، ص۴۹۱.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الامالی، ص۴۴۳-۴۴۶.
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۲۰۲؛ همو، عیون اخبارالرضا (ع)، ج۲، ص۱۳۶ و ۱۳۷ و ج۲، ص۲۵۶؛ همو، کمال الدین، ج۲، ص۴۲۴، و ج۲، ص۶۴۹؛ همو، معانی الاخبار، ص۳۵۰ و....
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸، گفتنی است که روایات این موضوع بسیار فراوانتر از موارد یادشده است (برای آگاهی بیشتر، ر. ک: همو، ثواب الاعمال، ج۱، ص۹۷؛ همو، الامالی، ص۲۹۷، ص۳۵۴، ص۴۶۷-۴۷۱، ص۶۳۳-۶۳۸، ص۶۵۸ و ۶۵۹؛ همو، الخصال، ج۲، ص۴۴۰ و...).
- ↑ محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، معانی الاخبار، ص۲۷۳؛ همو، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۴، ص۳۱۴.
- ↑ «يُبْسَطُ لَنَا فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ...»؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الخصال، ب۳۰، ح۳). نیز روایتی را کلینی در کافی نقل کرده است: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۴۶.
- ↑ «و الإمام أيضا لم يقف على كل هذه التخاليط التي رويت لأنه لا يعلم الغيب و إنما هو عبد صالح يعلم الكتاب و السنة و يعلم من أخبار شيعته ما ينهى إليه»؛ محمد بن عبدالرحمن، نقض کتاب الاشهاد، به نقل از: محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۱۱۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۶۸.
- ↑ و اذا ثبتت عصمة علي (ع) من الخطأ... ثبت انه (ع) كان مصيبا في كل ما فعل و قال؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، وقعة الجمل، ص۷۵).
- ↑ و العصمة تقتضي فيمن وجبت له بالصواب بالاقوال و الافعال؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، وقعة الجمل، ص۷۷ و ۸۵).
- ↑ ان الامام معصوم من العصيان مأمون عليه السهو و النسیان؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، المسائل الجارودیة، ص۴۵؛ همو، رسائل فی الغیبة، ج۲، ص۱۶.
- ↑ لفساد الخلق بسياسة من يقارف الآثام و يسهو عن الحق في الاحكام و يضل عن الصواب و حاجة من هذه صفته إلى رئيس يكون من ورائه لينبهه عند الغفلة و يقومه عند الاعوجاج؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، المسائل الجارودیة، ص۴۵.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۹.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۳۸.
- ↑ و إنما تكليفهم المتعلق بالشريعة في ذلك أن يرجعوا إلى أهل القيم و المعرفة بالصناعات، لا أن يقوموا ذلك بأنفسهم؛ (سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۶۵).
- ↑ «(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن» سوره کهف، آیه ۷۳.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمة (ع)، ص۱۲۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۲۰.
- ↑ نبینا محمد (ص) معصوم ـ من اول عمره إلی آخره، فی اقواله و افعاله و تروکه و تقریراته ـ عن الخطأ والسهو والنسیان؛ (محمد بن حسن شیخ طوسی، الرسائل العشر، تحقیق واعظ زاده خراسانی، ص۹۷. نیز ر. ک: همو، التبیان، ج۳، ص۲۵۳).
- ↑ بدلیل انه لو فعل المعصیة لسقط محله من القلوب، و لو جاز علیه السهو و النسیان لارتفع الوثوق من اخباراته، فتبطل فائدة البعثة و هو محال؛ (محمد بن حسن شیخ طوسی، الرسائل العشر، تحقیق واعظ زاده خراسانی، ص۹۷).
- ↑ الأئمة الذین نذهب الی امامتهم المعصومون،... ان افعالهم حجة و لا یجوز علیهم الخطا و القبیح؛ محمد بن حسن شیخ طوسی، المبسوط، تحقیق محمدتقی کشفی، ج۳، ص۲۷۰.
- ↑ فان الامام یرجع الی اهل الخبره فیما یصح عنده من قول اهله حکم ما فیه بما هو عالم به من الحکم من جهة الله تعالی فان اختلف اهل الصنایع رجع الی قول اعدلهم فان تساووا کان مخیرا فی جمیعه و یکون ذلک تکلیفه؛ محمد بن حسن شیخ طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالحسین مشکوة الدینی، ص۳۶۶. نیز ر.ک: همو، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ محمد بن حسن شیخ طوسی، التبیان، ج۴، ص۱۶۵-۱۶۱. نیز ر. ک: همان، ج۷، ص۶۸.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۷۷.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۸ و ۳۹.