فتنه
فتنه به معنای آزمایش و امتحان، در معانی متعددی به کار میرود؛ مانند: رسوایی، قتل، جنگ، سوزاندن و اولاد. این واژه در آیات مختلف نیز در مصداقهای بسیار وسیعی به کار رفته است مانند: آزمون و آزمایش، سختی و بلا، ظلم و تعدی، هرج و مرج، ایجاد اختلال در نظم عادی امور و... . فتنه دارای احکامی است مانند حرمت فتنهانگیزی؛ استحباب خاموش کردن آتش فتنه و برقراری صلح و آشتی میان مسلمانان. براساس روایات در آخرالزمان فتنههای روی خواهد دارد مانند: آشوب، حوادث ناگوار روزگار، اختلافپراکنی، تفرقهاندازی، جنگ، ناامنی، گمراهی، عذاب، بلاهای آسمانی. نامشخص بودن حق و باطل.
معناشناسی
معنای لغوی
فتنه در اصل به معنای وارد کردن طلا در آتش برای ظاهر شدن خالص آن از ناخالصاش است[۱] و به معنای آزمایش و امتحان آمده است و به مناسبت در معانی متعدد و متنوعی به کار میرود؛ از جمله معانی یاد شده رسوایی، قتل، جنگ، سوزاندن و اولاد است[۲]. اصل واحد در آن هم چیزی است که موجب اختلال همراه با اضطراب شود و هر چه این دو را داشته باشد فتنه نامیده میشود[۳].[۴]
معنای اصطلاحی
این واژه در آیات مختلف در مصداقهای بسیار وسیعی به کار رفته است مانند: آزمون و آزمایش، سختی و بلا، شرک و بتپرستی، ظلم و تعدی، هرج و مرج، ایجاد اختلال در نظم عادی امور و...[۵].
احکام فتنه
برخی از احکامی که درباره فتنه و فتنهانگیزی وارد شده است عبارتاند از:
- فتنهانگیزی (ایجاد اختلاف، نزاع و درگیری) میان مسلمانان حرام، بلکه از گناهان کبیره است؛ از اینرو، نمّامی و سخن چینی از این جهت که موجب فتنه انگیزی میشود از گناهان کبیره شمرده شده است. لکن ایجاد فتنه و اختلاف میان مشرکان برای تضعیف آنان و تقویت جبهه حق جایز است؛ بلکه برخی آن را بر حسب مصلحت و ضرورت، مستحب یا واجب دانستهاند[۶].
- خاموش کردن آتش فتنه (اختلاف و نزاع) و برقراری صلح و آشتی میان مسلمانان، عملی نیک، پسندیده و مستحب است؛ بلکه در مواردی واجب است.
- چنانچه فردی برای فرونشاندن آتش فتنه و درگیری میان دو گروه، دیه کشته شده یکی از آن دو طایفه را بر عهده بگیرد، جایز است از زکات به او داده شود تا به تعهد خود عمل کند[۷].
- در آتش بس میان مسلمانان و کفّار، بازگرداندن کفّاری که مسلمان شدهاند جایز نیست؛ بلکه شرط آن در پیمان آتش بس با خوف فتنه (بازگشت به کفر) در صورت بازگرداندن آنان باطل است.
- نگاه کردن به نامحرم و نیز گوش دادن به صدای او در صورت خوف فتنه (فروافتادن در گناه) حرام است[۸].
- غیبت کردن از کسی که میان مسلمانان فتنه میافکند و آنان را به گمراهی میکشاند جایز، بلکه به قصد نهی از منکر و برحذر داشتن مردم از نزدیک شدن به او واجب است[۹].[۱۰]
فتنه و آخرالزمان
در روایات، از فتنه به یکی از آفتهای دوران آخر الزمان یاد شده است. از آن جمله میتوان آشوب، حوادث ناگوار روزگار، اختلافپراکنی، تفرقهاندازی، جنگ، ناامنی، گمراهی، عذاب، بلاهای آسمانی. نامشخص بودن حق و باطل و... یاد نمود[۱۱].
برخی از روایاتی که درباره فتنه در آخرالزمان وارد شده عبارتاند از:
- پیامبر اکرم (ص) فرمود: "در آینده، روزگاری به شما روی میآورد که جهل و نادانی در آن فرود میآید و علم و دانش از آن رخت برمیبندد و هرجومرج در آن فراوان میگردد". عرض شد: یا رسول الله! چگونه هرج و مرج پدید میآید؟ فرمود: "کشتار"[۱۲].
- در حدیث دیگری از آن حضرت آمده که: "زمانی پیش از قیامت، هرجومرج پیش خواهد آمد". عرض شد: چگونه هرج و مرجی؟ فرمود: "کشتار، نه کشتار کفار، بلکه همین امت به جان یکدیگر میافتند تا جائی که برادر، برادر خود را بکشد. عقول مردم در آن زمان گرفته میشود"[۱۳].[۱۴]
- امیرالمؤمنین (ع) فرمود: پنج فتنه در امت رسول خدا (ص) به وقوع خواهد پیوست که در پنجمین فتنه، از شدت آن عقلهای مردم زایل شده و مردم مانند بهائم و چهارپایان خواهند بود. در موضوع عقل گفته شد که زایل شدن عقول در آخرالزمان بدان معنی نیست که انسانها مانند دیوانههای زنجیری بشوند، بلکه با توجه به مفهوم حقیقی عقل، جامعهای پیش خواهد آمد که بسیاری از کرامتهای انسانی از میان خواهد رفت و مردم صرفاً در پی به دست آوردن و آباد ساختن دنیا هستند و تنها چیزی که بدان نمیاندیشند آخرت دست![۱۵].[۱۶]
فتنهانگیزی
مصادیق فتنه
پرسش مستقیم
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۲.
- ↑ لسان العرب، واژه «فتن».
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۹، ص۲۳.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، صفحه ۶۵۲-۶۵۳؛ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۵۵؛ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۳.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۲۳؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۷، ص۲۶.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۳.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج ۵، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج ۲۳، ص۴۷؛ جواهر الکلام، ج ۲۹، ص۹۷.
- ↑ مهذب الاحکام، ج ۱۶، ص۱۳۰.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، صفحه ۶۵۲-۶۵۳.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۳۱.
- ↑ کنز العمال، حدیث ۳۰۸۵۰.
- ↑ کنز العمال، حدیث ۳۱۱۹۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۷۳.
- ↑ ملاحم، ص ۲۰ - ۲۱. ر. ک: عقل.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۴۴۹.