پیشگویی امام علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

شهادت امام حسین (ع) در کربلا

مسند ابن حنبل‌- به نقل از عبد الله بن نجی، از پدرش-: با علی (ع) می‌رفتم و مسئول ظرف آب وضوی او بودم. هنگامی که به سوی صِفین می‌رفتیم، مقابل نینوا که رسیدیم، علی (ع) فرمود: "ابو عبد الله! صبر کن. در کنار فرات، صبر کن". گفتم: چه شده است؟ فرمود: "روزی بر پیامبر (ص) وارد شدم، در حالی که چشمانش گریان بود. گفتم: ای پیامبر خدا! آیا کسی تو را خشمناک کرده است؟ چرا دیدگانت گریان است؟ فرمود:" هم اکنون، جبرئیل از پیش من رفت و به من گفت که حسین در کنار فرات، کشته خواهد شد". سپس فرمود:" می‌خواهی خاک آنجا را بو کنی؟" گفتم: آری. دستش را دراز کرد و یک مشت خاک برداشت و به من داد و من نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم"[۱].

اسد الغابة- به نقل از غرفه ازْدی-: نسبت به منزلت علی (ع) تردیدی در دلم راه یافته بود. [روزی‌] با او به ساحل فرات رفتم. راه کج کرد و ایستاد و ما هم اطرافش‌ ایستادیم. با اشاره دست فرمود: "این جا مکان شترانشان، جایگاه فرود قافله‌شان و محل ریختن خونشان است. پدرم فدای آنکه جز خدا، یاوری در زمین و در آسمان ندارد!". هنگامی که حسین (ع) کشته شد [، به ساحل فرات‌] آمدم و به جایی که حسین (ع) را در آنجا کشته بودند، رفتم. درست همان گونه بود که علی (ع) گفته بود و هیچ اشتباهی نکرده بود. از تردیدی که در من بود، از خدا طلب آمرزش کردم و فهمیدم که علی (ع) به کاری دست نمی‌زَنَد، مگر بر پایه عهدی که با وی شده است‌[۲].[۳]

سرانجام جنگ جمل‌

المعجم الکبیر- به‌نقل از اجلح بن عبد الله، از زید بن علی، از پدرش، از ابن عباس-: هنگامی که در بین راه بصره، خبر طرفداری مردم بصره از طلحه و زبیر به یاران علی (ع) رسید، بر آنان‌گران آمد و هراس‌در دلشان انداخت. علی (ع) فرمود: "سوگند به آنکه خدایی غیر از او نیست، هر آینه [این سپاه‌] بر بصریان، غلبه خواهد کرد و طلحه و زبیر، کشته خواهند شد و از کوفه شش هزار و پانصد و پنجاه مرد(یا" پنج هزار و پانصد و پنجاه مرد" که تردید از اجلح است) برای یاری شما خارج خواهند شد". این سخن، تردیدی در دلم انداخت. وقتی جنگجویان از کوفه آمدند، به استقبالشان شتافتم و [پیش خود] گفتم: دقت خواهم‌کرد. اگر چنان‌باشد که علی می‌گوید، حتماً آن را [از پیامبر (ص)‌] شنیده‌است، و گرنه، حیله جنگی است. یکی از سپاهیان را دیدم و [درباره شمار آنها] از وی پرسیدم. به خدا سوگند که او درنگ نکرد و آنچه علی (ع) گفته بود، او نیز گفت. این از جمله چیزهایی بود که پیامبر خدا به او خبر می‌داد[۴].

فتنه‌هایی که پس از او پیش آمد

امام علی (ع): ای مردم! من شما را به حق خواندم و شما سرپیچی کردید. شما را باتازیانه زدم و شما مرا خسته کردید. آگاه باشید که پس از من، حاکمانی برای شماخواهند آمد که از شما به این مقدار، راضی نخواهند بود؛ بلکه با شلاق و آهن، شکنجه‌تان خواهند نمود. هر کس در دنیا مردم را شکنجه کند، خداوند در آخرت، او را شکنجه خواهدکرد و نشان آن، این است که حاکم یمن خواهد آمد و در پشت سر شما جای‌خواهد گرفت و فردی به نام یوسف بن عمر[۵]، کارگزاران و کارگزارانِ کارگزاران را در چنگ خواهد گرفت[۶].

امام علی (ع): بر مردم، روزگاری خواهد آمد که از قرآن، جز نقش آن و از اسلام، جزنام آن نخواهد ماند. در آن روزگار، مسجدهای آنان از نظر ساختمان، آباد و از نظر هدایت، ویران‌است و ساکنان و آبادکنندگان مساجد، بدترین مردمِ روی زمین‌اند. فتنه، ازآنان سرچشمه می‌گیرد و گناه به آنان برمی‌گردد. آن را که از فتنه کناره گزیند، بدان‌بازش می‌گردانند و آنکه بخواهد از آن فاصله گیرد، به سوی آن، می‌کشانندش. خداوند متعال می‌فرماید: "به خودم سوگند خورده‌ام که بر آنان، چنان‌ فتنه‌ای‌بفرستم که بردبار، در آن، حیران بماند" و چنین کرده است و ما از خداوندمی‌خواهیم که از لغزش غفلت ما در گذرد[۷].

پادشاهی معاویه‌

مروج الذهب: معاویه، گروهی از یاران خود را در کوفه گمارد تا خبر مرگش را پخش کنند. مردم در این باره سخن بسیار گفتند تا به گوش علی (ع) رسید. علی (ع)‌ در مجلسش فرمود: "از مرگ معاویه بسیار سخن گفتید. به خدا سوگند، او نمرده است و نمی‌میرد، مگر آنکه آنچه را در زیر گام من است، به دست گیرد. فرزند جگرخوار می‌خواهد موضع مرا بداند. از این رو، کسی را فرستاده که این موضوع را در بین شما شایع کند تا بداند و یقین کند که نظر من درباره او چیست و کار خودش در آینده چگونه خواهد بود". سپس، علی (ع)‌ بحثی طولانی کرد و در آن، از روزگار معاویه، یزید- که پس از معاویه خواهد آمد- مروان و فرزندانش، و حَجاج و شکنجه‌هایی که از او به مردم خواهد رسید، یاد نمود. صدای مردم بلند شد و گریه و زاری، بسیار گشت. شخصی از میان مردم برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان! چیزهای ناگواری راتوصیف کردی. تو را به خدا، آیا اینها اتفاق خواهد افتاد؟ علی (ع) فرمود: "به خدا سوگند، اتفاق خواهد افتاد. من دروغ نگفتم و به من نیزدروغ گفته نشده است". دیگران گفتند: ای امیر مؤمنان! کی این کارها پیش خواهد آمد؟ فرمود: "آن گاه که این از این، رنگین شود" و یک دست خود را بر ریش و دست‌دیگرش را بر سرش نهاد. مردم، بسیار گریستند. فرمود: "اکنون نگِریید، که پس از من، روزگاری دراز خواهید گریست". بسیاری از کوفیان، به طور مخفی، درباره خودشان به معاویه نامه نوشتند و پیش‌او آدم‌هایی برای خود، دست و پا کردند. به خدا سوگند، چند روزی نگذشت که آن خبر (شهادت علی (ع))، تحقق یافت[۸].

پادشاهی بنی مروان‌

امام علی (ع)‌- در توصیف مروان بن حَکم-: پادشاهی برای او به مقداری [کوتاه‌] خواهد بود که سگ، بینی‌اش را می‌لیسد. او پدر چهار فرمان‌روا خواهد بود و امت‌ازوی و فرزندانش روزهای خونینی را خواهند دید[۹].

سلطه حَجاج‌

امام علی (ع): بدانید! سوگند به خدا که جوان ثَقَفی بر شما تسلط پیدا می‌کند؛ مردی متکبر و نابکار. او خرمی و برکت را نابود می‌کند و شما را از درون، تهی می‌سازد. بس کن، ابو وَذَحه![۱۰].[۱۱]

پادشاهی بنی عباس و نابودی آن‌

امام علی (ع): ای ابن عباس! هر گاه پادشاهی بنی امیه پایان یابد، اولین کسانی که از بنی‌هاشم به حکومت خواهند رسید، فرزندان تواند و آنان، کارهایی انجام خواهند داد[۱۲].

امام علی (ع): پادشاهی فرزندان بنی عباس از راه خراسان می‌آید و از راه خراسان، تباه می‌گردد[۱۳].

شهادت امام رضا (ع) در خراسان‌

امام علی (ع): در سرزمین خراسان، یکی از فرزندان من به ستم با سَم، کشته خواهد شد. نام او نام من و نام پدرش نام فرزند عمران، موسی (ع) است. بدانید که هر کس او را در غربتش زیارت کند، خداوند عز و جل گناهان گذشته و آینده او را می‌بخشد، گر چه به شمار ستارگان و قطره‌های باران و برگ درختان باشد[۱۴].

غلبه حق بر باطل در آخر الزمان‌

نهج البلاغة: امام علی (ع) فرمود: "دنیا پس از گریزَش از ما، چون بچه شتری که گردمادرش می‌چرخد، به سوی ما خواهد آمد". امام (ع) پشتِ سر این سخن، این آیه را خواند: " "و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین، فرو دست‌شده بودند، منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم‌] گردانیم و ایشان را وارث [زمین‌] نماییم"[۱۵]"[۱۶].

الغیبة، نعمانی- به نقل از ابو وائل-: امیر مؤمنان، علی (ع)، به حسین (ع) نگاه کرد وفرمود: "این فرزندم، سید (سَرور) است، چنان که پیامبر خدا او را سید نامید. خداوند از صُلب (پُشت) او، مردی همنام پیامبرتان به دنیا خواهد آورد که درسیما و اخلاق، شبیه وی است. او در زمانی که مردم در غفلت‌اند و حق، مرده وستم، آشکار است، بیرون خواهد آمد. به خدا سوگند، اگر قیام نکند، گردنش زده‌خواهد شد. با قیام او، اهل و ساکنان آسمان‌ها خوش‌حال خواهند گشت. او مردی با پیشانی باز، بینی کشیده، شکم بزرگ، پاهای گشاده (دارای خالی درران چپش) و دندان‌های باز است که زمین را، آن گونه که از ستمْ و بی‌عدالتی پُرشده، از عدلْ پُر می‌کند"[۱۷].

دیدن نور وحی

امام علی (ع)‌- در خطبه قاصعه-: پیامبر خدا، همه ساله در غار حِرا معتکف می‌شد که من او را می‌دیدم و جز من، کسی او را نمی‌دید. در آن روزها هیچ خانه‌ای، جز خانه پیامبر خدا و خدیجه و من- که من سومین آن دو بودم- نبود که ساکنانش تمامی مسلمان باشند. نور وحی و رسالت را می‌دیدم و بوی نبوت را استشمام می‌کردم. هنگامی که وحی بر ایشان نازل شد، ناله شیطان را شنیدم. گفتم: ای پیامبر خدا! این ناله چیست؟ فرمود: "این، ابلیس است که از این که عبادتش کنند، ناامید گشته است. تو آنچه را من می‌شنوم، می‌شنوی و آنچه را من می‌بینم، می‌بینی، جز آنکه تو پیامبر نیستی؛ ولی وزیری و به یقین، بر [مسیر] خیری"[۱۸].

یاری رسانی فرشتگان‌

امام علی (ع): پیامبر خدا در گذشت و سرش در دامن من بود. من به دست خود، [پیکر] او را غسل دادم و فرشتگان مقرب خداوند، به همراه من، او را می‌چرخاندند[۱۹].

زنده کردن درخت خشک‌

إرشاد القلوب‌- به نقل از حارث اعور همدانی-: همراه امیر مؤمنان به راه افتادیم تا به بوته‌زارهای کوفه در حاشیه فرات رسیدیم. در آنجا تنه درختی دیدیم که برگ‌هایش ریخته و چوبش خشک شده بود. ایشان با دست مبارک خود به آن زد و گفت: "به اذن خدا، سبز شو و میوه بده!".

ناگهان، شاخه‌های درخت، سبز گشت و میوه و برگ داد و گلابی‌هایی داد که تا آن روز در بین میوه‌های دنیا، به خوبی آنها دیده نشده بود. از آن گلابی‌ها خوردیم و کنْدیم و با خود بردیم. پس از چند روز، [دوباره‌] نزدیک آن درخت رفتیم. دیدیم هنوز سبز است و گلابی دارد[۲۰].[۲۱]

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

منابع

پانویس

  1. مسند ابن حنبل، ج ۱، ص ۱۸۴، ح ۶۴۸.
  2. ر. ک: تاریخ دمشق، ج ۱۴، ص ۱۹۸.
  3. اسد الغابة، ج ۴، ص ۳۲۲ ش ۴۱۷۳.
  4. المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۳۰۵، ح ۱۰۷۳۸.
  5. یوسف بن عمر بن محمد بن حکم بن ابی عقیل ثقفی، در زمان هشام، فرماندار کوفه و بصره و خراسان‌بود و در دوران ولید بن یزید نیز به حکومت رسید. وی مردی وحشتناک و ستمکار و از نزدیکان حجاج بن یوسف بود (سیر أعلام النبلاء، ج ۵، ص ۴۴۲ ش ۱۹۷).
  6. «الإمام علی (ع): أیهَا الناسُ، إنی دَعَوتُکم إلَی الحَق فَتَلَویتُم عَلَی، وضَرَبتُکم بِالدرةِ فَأَعییتُمونی، أما إنهُ سَیلیکم مِن بَعدی وُلاةٌ لا یرضَونَ مِنکم بِهذا حَتی‌ یعَذبوکم بِالسیاطِ وبِالحَدیدِ، إنهُ مَن عَذبَ الناسَ فِی الدنیا عَذبَهُ اللهُ فِی الآخِرَةِ. وآیةُ ذلِک أن یأتِیکم صاحِبُ الیمَنِ حَتی‌ یحُل بَینَ أظهُرِکم، فَیأخُذَ العُمالَ وعُمالَ العُمال، رَجُلٌ یقالُ لَهُ: یوسُفُ بنُ عُمَرَ» (الإرشاد، ج ۱، ص ۳۲۲).
  7. «الإمام علی (ع): یأتی عَلَی الناسِ زَمانٌ لا یبقی‌ فیهِم مِنَ القُرآنِ إلارَسمُهُ، ومِنَ الإِسلامِ إلااسمُهُ. ومَساجِدُهُم یومَئِذٍ عامِرَةٌ مِنَ البِناءِ، خَرابٌ مِنَ الهُدی‌، سُکانُها وعُمارُها شَر أهلِ الأَرضِ، مِنهُم تَخرُجُ الفِتنَةُ، وإلَیهِم تَأوِی الخَطیئَةُ، یرُدونَ مَن شَذ عَنها فیها، ویسوقونَ مَن تَأَخرَ عَنها إلَیها. یقولُ اللهُ سُبحانَهُ: فَبی حَلَفتُ لَأَبعَثَن عَلی‌ اولئِک فِتنَةً تَترُک الحَلیمَ فیها حَیرانَ. وقَد فَعَلَ، ونَحنُ نَستَقیلُ اللهَ عَثرَةَ الغَفلَةِ» (نهج البلاغة، حکمت ۳۶۹).
  8. مروج الذهب، ج ۲، ص ۴۲۹.
  9. «الإمام علی (ع)- فی وَصفِ مَروانَ بنِ الحَکمِ-: أما إن لَهُ إمرَةً کلعَقَةِ الکلبِ أنفَهُ، وهُوَ أبُو الأَکبُشِ الأَربَعَةِ، وسَتَلقَی الامةُ مِنهُ ومِن وُلدِهِ یوماً أحمَرَ» (نهج البلاغة، خطبه ۷۳).
  10. سید رضی گفته است: وَذَحه (که در متن عربی آمده) به معنای سوسک است و این سخن، اشاره به حجاج دارد و وی را داستانی با سوسک است که اینجا جای ذکر آن نیست.
  11. «الإمام علی (ع): أما وَاللهِ، لَیسَلطَن عَلَیکم غُلامُ ثَقیفٍ، الذیالُ المَیالُ، یأکلُ خَضِرَتَکم، ویذیبُ شَحمَتَکم، إیهٍ أبا وذَحَةَ!» (نهج البلاغة، خطبه ۱۱۶).
  12. «الإمام علی (ع): یابنَ عَباسٍ، إن مُلک بَنی امَیةَ إذا زالَ فَأَولُ ما یملِک مِن بَنی هاشِمٍ وُلدُک، فَیفعَلونَ الأَفاعیلَ» (الفضائل، ابن شاذان، ص ۱۲۰).
  13. «عنه (ع): إن مُلک وُلدِ بَنِی العَباسِ مِن خُراسانَ یقبِلُ، ومِن خُراسانَ یذهَبُ» (المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج ۲، ص ۲۷۵).
  14. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۴، ح ۳۱۸۸.
  15. قصص، آیه ۵.
  16. نهج البلاغة، وقالَ الإمامُ عَلِی (ع): «لَتَعطِفَن الدنیا عَلَینا بَعدَ شِماسِها عَطفَ الضروسِ عَلی‌ وَلَدِها- وتَلا عَقیبَ ذلِک-: «وَ نُرِیدُ أَن نمُن عَلَی الذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَلِمةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَ رِثِینَ»» (نهج البلاغة، حکمت ۲۰۹).
  17. «الغیبة للنعمانی عن أبی وائل: نَظَرَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِی (ع) إلَی الحُسَینِ (ع) فَقالَ: إن ابنی هذَا سَیدٌ کما سَماهُ رَسولُ اللهِ (ص) سَیداً، وسَیخرِجُ اللهُ مِن صُلبِهِ رَجُلًا بِاسمِ نَبِیکم، یشبِهُهُ فِی الخَلقِ وَالخُلُقِ، یخرُجُ عَلی‌ حینِ غَفلَةٍ مِنَ الناسِ وإماتَةٍ لِلحَق وإظهارٍ لِلجَورِ، وَاللهِ لَو لَم یخرُج لَضُرِبَت عُنُقُهُ، یفرَحُ بِخُروجِهِ أهلُ السماواتِ وسُکانُها، وهُوَ رَجلٌ أجلَی الجَبینِ، أقنَی الأَنفِ، ضَخمُ البَطنِ، أزیلُ الفَخِذَینِ، بِفَخِذِهِ الیمنی‌ شامَةٌ، أفلَجُ الثنایا، ویملَأُ الأَرضَ عَدلًا کما مُلِئَت ظُلماً وجَورا»ً (الغیبة، نعمانی، ص ۲۱۴، ح ۲).
  18. «الإمام علی (ع)- فی خُطبَتِهِ المُسماةِ بِالقاصِعَةِ-: ولَقَد کانَ‌ [(ص)‌] یجاوِرُ فی کل سَنَةٍ بِحِراءَ، فَأَراهُ ولا یراهُ غَیری. ولَم یجمَع بَیتٌ واحِدٌ یومَئِذٍ فِی الإِسلامِ غَیرَ رَسولِ اللهِ (ص) وخَدیجَةَ وأنَا ثالِثُهُما؛ أری‌ نورَ الوَحی وَالرسالَةِ، وأشُم ریحَ النبُوةِ. ولَقَد سَمِعتُ رَنةَ الشیطانِ حینَ نَزَلَ الوَحی عَلَیهِ (ص)، فَقُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، ما هذِهِ الرنةُ؟ فَقالَ: هذَا الشیطانُ قَد أیسَ مِن عِبادَتِهِ. إنک تَسمَعُ ما أسمَعُ، وتَری‌ ما أری‌، إلاأ نک لَستَ بِنَبِی، ولکنک لَوَزیرٌ، وإنک لَعَلَی‌ خَیرٍ» (نهج البلاغة، خطبه ۱۹۲).
  19. «الإمام علی (ع): لَقَد قُبِضَ النبِی (ص) وإن رأسَهُ لَفی حِجری، ولَقَد وُلیتُ غُسلَهُ بِیدی، تُقَلبُهُ المَلائِکةُ المُقَربونَ مَعی» (الأمالی، مفید، ص ۲۳۵، ح ۵).
  20. إرشاد القلوب، ص ۲۷۸.
  21. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۷۵۴-۷۶۳.