فواید امام غایب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ref>موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص' به 'ref>رضوانی، علی اصغر، [[موعودشناسی و...)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۸: خط ۹۸:
::::::باز هم ممکن است بگویید: کوشش کردن یکنفر یا چند نفر معدود به جایی‌ نمی‌رسد و اصولا من چه گناهی دارم که از [[فیض]] [[دیدار]] [[امام]] محروم شده‌ام؟! در جواب می‌گویم: ما اگر در راه رشد افکار عمومی و آشنا نمودن جهانیان با حقائق [[اسلام]] و نزدیک شدن به [[هدف]] [[مقدس]] [[امام زمان]] کوشش کنیم [[وظیفه]] خودمان را انجام داده‌ایم و در مقابل، به [[ثواب]] بزرگی نائل می‌شویم و [[جامعه]] [[انسانیت]] را گرچه یک قدم باشد، بسوی [[هدف]] نزدیک نموده‌ایم که [[ارزش]] اینکار بر [[دانشمندان]] پوشیده نیست. لذا در [[روایات]] زیاد وارد شده که [[انتظار فرج]] یکی از بزرگترین [[عبادات]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.</ref>.
::::::باز هم ممکن است بگویید: کوشش کردن یکنفر یا چند نفر معدود به جایی‌ نمی‌رسد و اصولا من چه گناهی دارم که از [[فیض]] [[دیدار]] [[امام]] محروم شده‌ام؟! در جواب می‌گویم: ما اگر در راه رشد افکار عمومی و آشنا نمودن جهانیان با حقائق [[اسلام]] و نزدیک شدن به [[هدف]] [[مقدس]] [[امام زمان]] کوشش کنیم [[وظیفه]] خودمان را انجام داده‌ایم و در مقابل، به [[ثواب]] بزرگی نائل می‌شویم و [[جامعه]] [[انسانیت]] را گرچه یک قدم باشد، بسوی [[هدف]] نزدیک نموده‌ایم که [[ارزش]] اینکار بر [[دانشمندان]] پوشیده نیست. لذا در [[روایات]] زیاد وارد شده که [[انتظار فرج]] یکی از بزرگترین [[عبادات]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.</ref>.
:::::*'''دوم''': [[ایمان]] به [[مهدی]] [[غائب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور امام زمان]] مایه [[امیدواری]] و آرامش‌بخش دل‌های [[مسلمین]] است و این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] در [[هدف]] می‌باشد. هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک نموده باشد و چراغ [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هرگز روی موفقیت را نخواهند دید. آری اوضاع آشفته و اسف‌بار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن مادیت و [[کسادی]] بازار [[علوم]] و [[معارف]] و محرومیت روزافزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگ‌های سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است به‌طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] [[تردید]] نمایند.
:::::*'''دوم''': [[ایمان]] به [[مهدی]] [[غائب]] و [[انتظار فرج]] و [[ظهور امام زمان]] مایه [[امیدواری]] و آرامش‌بخش دل‌های [[مسلمین]] است و این [[امیدواری]] یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] در [[هدف]] می‌باشد. هر گروهی که [[روح]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] خانه دلشان را تاریک نموده باشد و چراغ [[امید]] و [[آرزو]] در آن نتابد، هرگز روی موفقیت را نخواهند دید. آری اوضاع آشفته و اسف‌بار [[جهان]] و سیل بنیان‌کن مادیت و [[کسادی]] بازار [[علوم]] و [[معارف]] و محرومیت روزافزون طبقه ضعیف و توسعه [[فنون]] [[استعمار]] و جنگ‌های سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب، روشنفکران و خیرخواهان [[بشر]] را مضطرب کرده است به‌طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت [[اصلاح]] [[بشر]] [[تردید]] نمایند.
::::::تنها روزنه امیدی که برای ###[[313]]### مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک جستن می‌کند همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلب‌های مأیوس و لرزان را [[آرامش]] بخشیده مرهم دل‌های زخمدار طبقه محروم می‌گردد. نویدهای مسرت‌بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقائد]] [[مؤمنین]] را نگهداری نموده در [[دین]] پایدارشان می‌کند. [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار نموده است. [[استمداد]] از آن نیروی غیبی است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و در شاهراه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد می‌کند. [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} به وسیله طرح برنامه [[حکومت جهانی]] [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است، درهای [[شکست]] و [[ناامیدی]] را مسدود ساخته است و [[انتظار]] می‌رود که [[جهان]] [[مسلمین]] به واسطه این برنامه گرانبهای اسلامی، ملل پراکنده [[جهان]] را متوجه خویش سازند و در [[تشکیل حکومت]] [[توحید]] متحدشان گردانند.
::::::تنها روزنه امیدی که برای [[بشر]] مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این [[جهان]] تاریک جستن می‌کند همان [[انتظار فرج]] و فرارسیدن عصر درخشان [[حکومت]] [[توحید]] و نفوذ [[قوانین الهی]] است. [[انتظار فرج]] است که قلب‌های مأیوس و لرزان را [[آرامش]] بخشیده مرهم دل‌های زخمدار طبقه محروم می‌گردد. نویدهای مسرت‌بخش [[حکومت]] [[توحید]] است که [[عقائد]] [[مؤمنین]] را نگهداری نموده در [[دین]] پایدارشان می‌کند. [[ایمان]] به [[غلبه]] [[حق]] است که خیرخواهان [[بشر]] را به فعالیت و کوشش وادار نموده است. [[استمداد]] از آن نیروی غیبی است که [[انسانیت]] را از سقوط در وادی هولناک [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و در شاهراه روشن [[امید]] و [[آرزو]] وارد می‌کند. [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} به وسیله طرح برنامه [[حکومت جهانی]] [[توحید]] و تعیین و معرفی [[رهبر]] [[اصلاحات]] جهانی، دیو [[یأس]] و [[ناامیدی]] را از [[جهان اسلام]] رانده است، درهای [[شکست]] و [[ناامیدی]] را مسدود ساخته است و [[انتظار]] می‌رود که [[جهان]] [[مسلمین]] به واسطه این برنامه گرانبهای اسلامی، ملل پراکنده [[جهان]] را متوجه خویش سازند و در [[تشکیل حکومت]] [[توحید]] متحدشان گردانند.
::::::حضرت [[علی بن الحسین]] {{ع}} می‌فرماید: [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، خودش یکی از بزرگترین اقسام [[فرج]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>.
::::::حضرت [[علی بن الحسین]] {{ع}} می‌فرماید: [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، خودش یکی از بزرگترین اقسام [[فرج]] است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>.
::::::خلاصه: [[ایمان]] به [[مهدی موعود]]، آینده روشن و فرح‌بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم نموده به [[امید]] آنروز دلخوشند. [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب نموده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است. [[شیعیان]] در عصر تاریک مادیت و شهوت‌پرستی و [[ظلم و ستم]] و [[کفر]] و [[بی‌دینی]] و [[جنگ]] و [[استعمار]]، عصر روشن [[حکومت]] [[توحید]] و [[تکامل]] [[عقول]] [[انسانیت]] و فروریختن دستگاه [[بیدادگری]] و [[برقراری صلح]] حقیقی و رواج بازار [[علوم]] و [[معارف]] را، بالعیان مشاهده می‌نمایند، و اسباب و مقدماتش را فراهم می‌سازند. از این جهت است که در [[احادیث]] [[اهل بیت]]، [[انتظار فرج]] از [[بهترین]] [[عبادات]] و در ردیف [[شهادت]] در راه [[حق]] شمرده شده است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۵۵-۱۵۸.</ref>.
::::::خلاصه: [[ایمان]] به [[مهدی موعود]]، آینده روشن و فرح‌بخشی را برای [[شیعیان]] مجسم نموده به [[امید]] آنروز دلخوشند. [[روح]] [[یأس]] و [[شکست]] را از آنان سلب نموده به کار و کوشش در راه [[هدف]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] و علاقه به [[معارف]] وادارشان کرده است. [[شیعیان]] در عصر تاریک مادیت و شهوت‌پرستی و [[ظلم و ستم]] و [[کفر]] و [[بی‌دینی]] و [[جنگ]] و [[استعمار]]، عصر روشن [[حکومت]] [[توحید]] و [[تکامل]] [[عقول]] [[انسانیت]] و فروریختن دستگاه [[بیدادگری]] و [[برقراری صلح]] حقیقی و رواج بازار [[علوم]] و [[معارف]] را، بالعیان مشاهده می‌نمایند، و اسباب و مقدماتش را فراهم می‌سازند. از این جهت است که در [[احادیث]] [[اهل بیت]]، [[انتظار فرج]] از [[بهترین]] [[عبادات]] و در ردیف [[شهادت]] در راه [[حق]] شمرده شده است‌<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۵۵-۱۵۸.</ref>.
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
::::::'''۱. [[واسطه فیض]]''': یکی از [[آثار وجودی]] [[امام]] (چه [[امام]] ظاهر و چه [[امام]] [[غایب]]) این است که به [[برکت]] وجود او [[عالم هستی]] برقرار بوده و به حیات خویش ادامه می‌دهد، و چنانچه [[زمانی بیاید]] که [[امام]] نباشد، [[نظام]] دگرگون شده و پایان حیاتت بشری و عالم ماده فرا می‌رسد. ابی حمزه می‌گوید به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: {{عربی|«أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون [[امام]] باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون [[امام]] شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.</ref>. [[نظام]] [[جهان]]، براساس [[هدف]] و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایت از این [[نظام]] و [[هدف]] آن پا برجا است، [[نظام]] نیز به وجود خود ادامه می‌دهد. [[هدف]] از [[خلقت]] عالم، امکان حیات [[انسان]] است و [[هدف]] از [[خلقت]] [[آدمی]]، [[عبادت]] و [[عبودیت]] است. [[عبادت]] و [[عبودیت]] کامل که همراه با [[معرفت]] کامل است، فقط از طریق [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] تحقق می‌یابد. پس تا زمانی که [[امام]] هست، [[هدف]] از [[خلقت]] نیز باقی است و لذا در سایه وجود او [[نظام هستی]] پا برجا است.
::::::'''۱. [[واسطه فیض]]''': یکی از [[آثار وجودی]] [[امام]] (چه [[امام]] ظاهر و چه [[امام]] [[غایب]]) این است که به [[برکت]] وجود او [[عالم هستی]] برقرار بوده و به حیات خویش ادامه می‌دهد، و چنانچه [[زمانی بیاید]] که [[امام]] نباشد، [[نظام]] دگرگون شده و پایان حیاتت بشری و عالم ماده فرا می‌رسد. ابی حمزه می‌گوید به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: {{عربی|«أَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون [[امام]] باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون [[امام]] شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.</ref>. [[نظام]] [[جهان]]، براساس [[هدف]] و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایت از این [[نظام]] و [[هدف]] آن پا برجا است، [[نظام]] نیز به وجود خود ادامه می‌دهد. [[هدف]] از [[خلقت]] عالم، امکان حیات [[انسان]] است و [[هدف]] از [[خلقت]] [[آدمی]]، [[عبادت]] و [[عبودیت]] است. [[عبادت]] و [[عبودیت]] کامل که همراه با [[معرفت]] کامل است، فقط از طریق [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] تحقق می‌یابد. پس تا زمانی که [[امام]] هست، [[هدف]] از [[خلقت]] نیز باقی است و لذا در سایه وجود او [[نظام هستی]] پا برجا است.
::::::'''۲. دفع بلا''': یکی دیگر از [[آثار وجودی]] [[امام]] در [[زمین]] بنابر [[روایات]]، دفع بلا است. مرحوم [[محمد باقر مجلسی|مجلسی]] علاوه بر روایاتی که در مباحث مختلف بحار بیان کرده است، بابی را به صورت مستقل گشوده به نام {{عربی|«أنهم أمان لأهل الأرض من العذاب»}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.</ref> و [[روایات]] متعددی را از [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]]، امالی [[شیخ طوسی|طوسی]]، عیون [[اخبار]] [[الرضا]] و [[کمال الدین و تمام النعمه]] [[شیخ صدوق]] [[نقل]] می‌کند، به عنوان نمونه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده است: {{عربی|«جَعَلَ اَلنُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ»}}<ref>همان.</ref>؛  قرار داد [[خداوند]] [[ستارگان]] را [[امان]] برای اهل [[آسمان]] و قرار داد [[اهل بیت]] مرا [[امان]] برای اهل [[زمین]] در این [[روایت]]، [[ائمه]]{{عم}} [[امان]] برای همه [[مردم]] قرار داده شده‌اند.  
::::::'''۲. دفع بلا''': یکی دیگر از [[آثار وجودی]] [[امام]] در [[زمین]] بنابر [[روایات]]، دفع بلا است. مرحوم [[محمد باقر مجلسی|مجلسی]] علاوه بر روایاتی که در مباحث مختلف بحار بیان کرده است، بابی را به صورت مستقل گشوده به نام {{عربی|«أنهم أمان لأهل الأرض من العذاب»}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.</ref> و [[روایات]] متعددی را از [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]]، امالی [[شیخ طوسی|طوسی]]، عیون [[اخبار]] [[الرضا]] و [[کمال الدین و تمام النعمه]] [[شیخ صدوق]] [[نقل]] می‌کند، به عنوان نمونه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده است: {{عربی|«جَعَلَ اَلنُّجُومَ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ جَعَلَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَاناً لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ»}}<ref>همان.</ref>؛  قرار داد [[خداوند]] [[ستارگان]] را [[امان]] برای اهل [[آسمان]] و قرار داد [[اهل بیت]] مرا [[امان]] برای اهل [[زمین]] در این [[روایت]]، [[ائمه]]{{عم}} [[امان]] برای همه [[مردم]] قرار داده شده‌اند.  
::::::در روایتی دیگر، [[اهل بیت]]{{عم}} ###[[313]]### برای [[امت پیامبر]] هستند: {{عربی|«النجوم أمان لأهل السماء ، وأهل بيتي أمان لأمتي»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».</ref> و در روایتی [[امام مهدی]] {{ع}} خود را [[امان]] [[مردم]] معرفی کردند: {{عربی|«و إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ»}}<ref>... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.</ref>.
::::::در روایتی دیگر، [[اهل بیت]]{{عم}} [[امان]] برای [[امت پیامبر]] هستند: {{عربی|«النجوم أمان لأهل السماء ، وأهل بيتي أمان لأمتي»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».</ref> و در روایتی [[امام مهدی]] {{ع}} خود را [[امان]] [[مردم]] معرفی کردند: {{عربی|«و إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ»}}<ref>... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.</ref>.
::::::از [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} [[روایت]] شده که: {{عربی|«النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان می‌روند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین می‌روند.»</ref>. در [[روایت]] دیگری است که [[محمد بن ابراهیم]] به [[امام صادق]] {{ع}} نامه‌ای نوشت و گفت: {{عربی|«أَخْبِرْنَا مَا فَضْلُكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ»}}؛ از [[فضل]] شما [[اهل بیت]] به ما چیزی خبر دهید. [[امام صادق]] {{ع}} در جواب نوشتند: {{عربی|«إِنَّ اَلْكَوَاكِبَ جُعِلَتْ فِي اَلسَّمَاءِ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتْ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ جَاءَ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جُعِلَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَاناً لِأُمَّتِي فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي جَاءَ أُمَّتِي مَا كَانُوا يُوعَدُونَ .»}}<ref>همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شده‌اند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند می‌آید اهل آسمان را آنچه وعده داده شده‌اند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شده‌اند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند می‌آید امتم را آنچه وعده داده شده‌اند.</ref>.
::::::از [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} [[روایت]] شده که: {{عربی|«النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»}}<ref>همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان می‌روند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین می‌روند.»</ref>. در [[روایت]] دیگری است که [[محمد بن ابراهیم]] به [[امام صادق]] {{ع}} نامه‌ای نوشت و گفت: {{عربی|«أَخْبِرْنَا مَا فَضْلُكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ»}}؛ از [[فضل]] شما [[اهل بیت]] به ما چیزی خبر دهید. [[امام صادق]] {{ع}} در جواب نوشتند: {{عربی|«إِنَّ اَلْكَوَاكِبَ جُعِلَتْ فِي اَلسَّمَاءِ أَمَاناً لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتْ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ جَاءَ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جُعِلَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَاناً لِأُمَّتِي فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي جَاءَ أُمَّتِي مَا كَانُوا يُوعَدُونَ .»}}<ref>همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شده‌اند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند می‌آید اهل آسمان را آنچه وعده داده شده‌اند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شده‌اند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند می‌آید امتم را آنچه وعده داده شده‌اند.</ref>.
::::::در این [[روایت]] سخن از [[وعید]] الهی است که [[اهل بیت]] {{عم}} مانع از تحقق آن هستند و به عبارت دیگر اگر [[اهل بیت]] {{عم}} نباشند آن وعده محقق می‌شود و [[امت]] را گرفتار می‌کند. این وعده چیست؟ در مجموعه [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} پاسخ به این سؤال به روشنی داده شده است. [[ابونصر طریف]]<ref>وی از ملازمان خانه[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} بود.</ref> می‌گوید: بر [[امام مهدی|صاحب الزمان]] {{ع}} داخل شدم. پس حضرت فرمود: آیا مرا می‌شناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما [[سید]] و آقای من پسر [[سید]] و آقای من هستید. پس فرمود: {{عربی|«أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و ‌بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.</ref>.
::::::در این [[روایت]] سخن از [[وعید]] الهی است که [[اهل بیت]] {{عم}} مانع از تحقق آن هستند و به عبارت دیگر اگر [[اهل بیت]] {{عم}} نباشند آن وعده محقق می‌شود و [[امت]] را گرفتار می‌کند. این وعده چیست؟ در مجموعه [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} پاسخ به این سؤال به روشنی داده شده است. [[ابونصر طریف]]<ref>وی از ملازمان خانه[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} بود.</ref> می‌گوید: بر [[امام مهدی|صاحب الزمان]] {{ع}} داخل شدم. پس حضرت فرمود: آیا مرا می‌شناسی؟ عرض کردم: آری! پس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما [[سید]] و آقای من پسر [[سید]] و آقای من هستید. پس فرمود: {{عربی|«أَنَا خاتَمُ الأوصیاءِ و ‌بی یَدفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ و شیعَتی»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.</ref>.
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
::::#'''تعریف فلسفی- عرفانی:''' مطابق این تعریف، [[امامت]] منصبی است الهی همانند [[نبوت]]، و بین این دو "[[امامت]] و [[نبوت]]" هیچ فرقی جز [[وحی]] نیست.
::::#'''تعریف فلسفی- عرفانی:''' مطابق این تعریف، [[امامت]] منصبی است الهی همانند [[نبوت]]، و بین این دو "[[امامت]] و [[نبوت]]" هیچ فرقی جز [[وحی]] نیست.
:::::*[[امامت]] استمرار تمام [[وظائف]] [[نبوت]] جز [[تحمل]] [[وحی]] الهی است، و نیز نوعی تصرّف است در [[باطن]] و [[نفوس]] افراد برای رساندن آنها به کمال مطلوب. مطابق این تعریف، [[ریاست]] در امور [[دین]] و [[دنیا]]، شأنی از [[شؤون]] [[امامت]] به این معناست. و این همان معنایی است که [[شیعه]] دوازده‌ امامی به آن ملتزم است، لذا [[امامت]] را به این جهت جزء [[اصول دین]] به حساب آورده و آن را از [[نبوت]] بالاتر می‌داند.
:::::*[[امامت]] استمرار تمام [[وظائف]] [[نبوت]] جز [[تحمل]] [[وحی]] الهی است، و نیز نوعی تصرّف است در [[باطن]] و [[نفوس]] افراد برای رساندن آنها به کمال مطلوب. مطابق این تعریف، [[ریاست]] در امور [[دین]] و [[دنیا]]، شأنی از [[شؤون]] [[امامت]] به این معناست. و این همان معنایی است که [[شیعه]] دوازده‌ امامی به آن ملتزم است، لذا [[امامت]] را به این جهت جزء [[اصول دین]] به حساب آورده و آن را از [[نبوت]] بالاتر می‌داند.
:::::*[[علامه طباطبایی]] در این باره می‌فرماید:"[[امامت]] حقیقتی ورای [[مقام]] [[اطاعت]] یا [[ریاست]] [[دین]] و [[دنیا]] یا [[وصایت]] و [[خلافت]] و [[جانشینی]] در روی [[زمین]] به معنای [[حکومت]] بین [[مردم]] است"<ref> محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. عمق معنای [[امامت]] نزد ایشان به این است که [[امامت]]، هدایتی [[باطنی]] بوده که همان [[ولایت]] بر ###[[313]]### و کردار آنان است و این [[هدایت باطنی]] جز رساندن به مطلوب نیست. [[متکلمین]] بر [[ضرورت]] معنایی که برای [[امامت]] ذکر کرده‌اند به ادله‌ای از قبیل: [[قاعده لطف]]، [[لزوم]] [[حفظ شریعت]] و [[تبیین دین]] [[خداوند]] [[استدلال]] کرده‌اند، که عمدتا با حضور [[امام]] در بین [[مردم]] تأمین می‌شود.  
:::::*[[علامه طباطبایی]] در این باره می‌فرماید:"[[امامت]] حقیقتی ورای [[مقام]] [[اطاعت]] یا [[ریاست]] [[دین]] و [[دنیا]] یا [[وصایت]] و [[خلافت]] و [[جانشینی]] در روی [[زمین]] به معنای [[حکومت]] بین [[مردم]] است"<ref> محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. عمق معنای [[امامت]] نزد ایشان به این است که [[امامت]]، هدایتی [[باطنی]] بوده که همان [[ولایت]] بر [[مردم]] و کردار آنان است و این [[هدایت باطنی]] جز رساندن به مطلوب نیست. [[متکلمین]] بر [[ضرورت]] معنایی که برای [[امامت]] ذکر کرده‌اند به ادله‌ای از قبیل: [[قاعده لطف]]، [[لزوم]] [[حفظ شریعت]] و [[تبیین دین]] [[خداوند]] [[استدلال]] کرده‌اند، که عمدتا با حضور [[امام]] در بین [[مردم]] تأمین می‌شود.  
:::::*اگر اشکال شود که این [[لطف]] چگونه با [[غیبت]] حضرت سازگاری دارد؟
:::::*اگر اشکال شود که این [[لطف]] چگونه با [[غیبت]] حضرت سازگاری دارد؟
:::::*در پاسخ باید بگوییم:
:::::*در پاسخ باید بگوییم:
خط ۲۸۱: خط ۲۸۱:
::::::نمونه سوم: [[امام علی|امیر المؤمنین علی]] {{ع}} فرمود: آری، [[زمین]] از [[قائم]] الهی و [[حجت]] او خالی نمی‌شود، حال آن [[قائم]] یا ظاهر و شناخته شده است یا ترسان و ناشناخته و این بدین سبب است که [[حجت‌ها]] و دلیل‌های [[خدا]] از بین نروند<ref>محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.</ref>.
::::::نمونه سوم: [[امام علی|امیر المؤمنین علی]] {{ع}} فرمود: آری، [[زمین]] از [[قائم]] الهی و [[حجت]] او خالی نمی‌شود، حال آن [[قائم]] یا ظاهر و شناخته شده است یا ترسان و ناشناخته و این بدین سبب است که [[حجت‌ها]] و دلیل‌های [[خدا]] از بین نروند<ref>محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.</ref>.
::::::نمونه چهارم: الأعمش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرد که ایشان فرمود: از زمانی که [[خداوند]] [[آدم]] را آفریده است، [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی [[خدا]] را [[پرستش]] نمی‌کرد.
::::::نمونه چهارم: الأعمش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرد که ایشان فرمود: از زمانی که [[خداوند]] [[آدم]] را آفریده است، [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نبوده است. اگر چنین بود، کسی [[خدا]] را [[پرستش]] نمی‌کرد.
::::::[[سلیمان الاعمش]] گفت: پس از آن به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم، [[مردم]] چگونه از [[حجت]] [[غایب]] و [[پنهان]] سود می‌برند و از او استفاده می‌برند؟ ###[[313]]### {{ع}} فرمود: همان‌گونه که [[مردم]] از [[خورشید]]، زمانی که پشت ابرها است، فایده می‌برند، در این حال، از [[امام]] نیز این‌گونه سود می‌برند<ref>شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.</ref>.
::::::[[سلیمان الاعمش]] گفت: پس از آن به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم، [[مردم]] چگونه از [[حجت]] [[غایب]] و [[پنهان]] سود می‌برند و از او استفاده می‌برند؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: همان‌گونه که [[مردم]] از [[خورشید]]، زمانی که پشت ابرها است، فایده می‌برند، در این حال، از [[امام]] نیز این‌گونه سود می‌برند<ref>شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.</ref>.
::::::نمونه پنجم: توقیعی است که به وسیله [[محمد بن عثمان]] به ما رسیده است؛ [[امام]] {{ع}} در آن فرموده بودند: نحوه فایده بردن از من در [[زمان غیبت]]، مانند فایده بردن [[مردم]] از [[خورشید]] است، (هنگامی که ابرها [[خورشید]] را از دیدگان [[پنهان]] بدارند و همان گونه که [[ستارگان]] باعث [[امنیت]] اهل آسمان‌اند، من هم باعث [[امنیت]] اهل زمین‌ام)<ref>شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>.
::::::نمونه پنجم: توقیعی است که به وسیله [[محمد بن عثمان]] به ما رسیده است؛ [[امام]] {{ع}} در آن فرموده بودند: نحوه فایده بردن از من در [[زمان غیبت]]، مانند فایده بردن [[مردم]] از [[خورشید]] است، (هنگامی که ابرها [[خورشید]] را از دیدگان [[پنهان]] بدارند و همان گونه که [[ستارگان]] باعث [[امنیت]] اهل آسمان‌اند، من هم باعث [[امنیت]] اهل زمین‌ام)<ref>شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.</ref>.
::::::ده‌ها [[حدیث]] دیگر وجود دارد که چنین مفاهیم و موضوعاتی را در خود دارند و حاکی‌ از آنند که [[امام]] فواید غیرمستقیم برای [[مردم]] دارند. برخی از این [[احادیث]]، این فایده را به صورت (اگر [[امام]] نباشد، [[زمین]] ساکنان خود را فرو می‌بلعد) عنوان کرده و در برخی [[روایت‌ها]]، آن فایده به صورت (باعث در [[امان]] بودن اهل [[زمین]]) بیان شده است و برخی دیگر (ایشان را به [[خورشید]] پشت ابرها) [[تشبیه]] کرده‌اند.
::::::ده‌ها [[حدیث]] دیگر وجود دارد که چنین مفاهیم و موضوعاتی را در خود دارند و حاکی‌ از آنند که [[امام]] فواید غیرمستقیم برای [[مردم]] دارند. برخی از این [[احادیث]]، این فایده را به صورت (اگر [[امام]] نباشد، [[زمین]] ساکنان خود را فرو می‌بلعد) عنوان کرده و در برخی [[روایت‌ها]]، آن فایده به صورت (باعث در [[امان]] بودن اهل [[زمین]]) بیان شده است و برخی دیگر (ایشان را به [[خورشید]] پشت ابرها) [[تشبیه]] کرده‌اند.
خط ۳۳۷: خط ۳۳۷:
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«[[وجود امام]]، [[هدف]] اصلی [[نظام خلقت]] و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: "ما [[امان]] اهل ###[[313]]### هستیم، چنان‌که [[ستارگان]]، [[امان]] اهل آسمان‌اند. به واسطه ماست که [[آسمان]] به [[زمین]] فرود نمی‌آید... به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]]، نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌شود. ما اگر روی [[زمین]] نبودیم، [[زمین]] اهلش را فرو می‌برد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref>. بدیهی است که حضور و [[غیبت]] او در ترتب این آثار تفاوتی ندارد. حضرت در ادامه می‌فرماید: "تا حال هیچ وقت، [[زمین]] از [[حجت]] خالی نبوده است، ولی آن [[حجت]]، گاهی ظاهر و گاهی [[غایب]] است" [[راوی]] می‌گوید: گفتم: [[مردم]] چگونه از [[امام غایب]] بهره می‌برند، فرمود: همان‌گونه که از [[خورشید پشت ابر]] بهره می‌برند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref>. فایده دیگر این است که امامی که [[غایب]] است و قرار است در آینده [[ظهور]] کند، [[انتظار]] می‌آفریند، و [[انتظار]] مایه [[امیدواری]] است. [[امیدواری]] به آینده‌ای روشن، چراغ راه و از بزرگ‌ترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] است. این ویژگی، مختص [[شیعه]] است که به [[انتظار]] [[اعتقاد]] دارد، ولی در سایر فرقه‌ها -به جهت عدم [[اعتقاد]] به چنین امری- احساس پوچی و [[یأس]] فراوان است. پس فوائد وجودی [[امام]] [[غایب]]، پوشیده نیست، بلکه او همانند [[آفتاب پشت ابر]]، برای موجودات نافع و مفید است. برای [[آگاهی]] بیشتر به فایده وجودی [[امام]]، به [[زیارت جامعه]] مراجعه کنید»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۲۹.</ref>.
:::::*«[[وجود امام]]، [[هدف]] اصلی [[نظام خلقت]] و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: "ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم، چنان‌که [[ستارگان]]، [[امان]] اهل آسمان‌اند. به واسطه ماست که [[آسمان]] به [[زمین]] فرود نمی‌آید... به واسطه ما [[باران]] [[رحمت]] [[حق]]، نازل و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‌شود. ما اگر روی [[زمین]] نبودیم، [[زمین]] اهلش را فرو می‌برد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref>. بدیهی است که حضور و [[غیبت]] او در ترتب این آثار تفاوتی ندارد. حضرت در ادامه می‌فرماید: "تا حال هیچ وقت، [[زمین]] از [[حجت]] خالی نبوده است، ولی آن [[حجت]]، گاهی ظاهر و گاهی [[غایب]] است" [[راوی]] می‌گوید: گفتم: [[مردم]] چگونه از [[امام غایب]] بهره می‌برند، فرمود: همان‌گونه که از [[خورشید پشت ابر]] بهره می‌برند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref>. فایده دیگر این است که امامی که [[غایب]] است و قرار است در آینده [[ظهور]] کند، [[انتظار]] می‌آفریند، و [[انتظار]] مایه [[امیدواری]] است. [[امیدواری]] به آینده‌ای روشن، چراغ راه و از بزرگ‌ترین اسباب موفقیت و [[پیشرفت]] است. این ویژگی، مختص [[شیعه]] است که به [[انتظار]] [[اعتقاد]] دارد، ولی در سایر فرقه‌ها -به جهت عدم [[اعتقاد]] به چنین امری- احساس پوچی و [[یأس]] فراوان است. پس فوائد وجودی [[امام]] [[غایب]]، پوشیده نیست، بلکه او همانند [[آفتاب پشت ابر]]، برای موجودات نافع و مفید است. برای [[آگاهی]] بیشتر به فایده وجودی [[امام]]، به [[زیارت جامعه]] مراجعه کنید»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۲۹.</ref>.
:::::*«از فواید [[غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} می‌توان به این موارد اشاره کرد:
:::::*«از فواید [[غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} می‌توان به این موارد اشاره کرد:
:::::#[[غیبت]] او، [[انتظار]] می‌آفریند، و [[انتظار]] مایه [[امیدواری]] به آینده است،
:::::#[[غیبت]] او، [[انتظار]] می‌آفریند، و [[انتظار]] مایه [[امیدواری]] به آینده است،

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۴۸

الگو:پرسش غیرنهایی

فواید امام غایب چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

فواید امام غایب چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • امام غایب چه فایده‌ای برای مسلمانان می‌تواند داشته باشد؟
  • چه فایده‌ای در وجود امامی است که حافظ شرع و ملت نبوده و اجرای احکام الهی نمی‌کند؟
  • اگر قرار است که امام در پشت پرده غیبت باشد و بر کسی ظاهر نگردد و نیز متولی اقامه حدّ و تنفیذ حکم نگردد و مردم را به حقّ و جهاد با دشمن دعوت نکند، چه فایده‌ای در وجود اوست؟
  • امامی که غائب باشد چه فایده‌ای دارد؟
  • چه آثار و فوایدی بر وجود امام غائب مترتب است؟
  • امام غایب چه فایده‌ای برای مسلمانان دارد؟
  • وجود امام غائب چه فایده‌ای دارد؟
  • وجود حضرت حجت در پس پرده غیبت چه سودی برای مردم دارد؟

پاسخ نخست

محمد جواد خراسانی
آیت‌‌الله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در این‌باره گفته است:
«اما اعتقاد به امام غائب متوقف بر وجود فایده نیست. اعتقاد به امام مدخلیت در ایمان دارد. پیامبر (ص) فرمود: "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة"[۱] آن‌که بمیرد و امام وقت خود را نشناسد به مردن جاهلیت مرده.
و دیگر: ایمان به غیب در نزد خداوند از امور مهمه است. خداوند فرمود: الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ[۲]. و تأثیر بزرگی در ایمان و اخلاص دارد.
اعتقاد به ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ و سؤال قبر و آن‌چه راجع به معاد است، همه از ایمان به غیب است و در ثبات در استقامت و از حدود خارج نشدن و طغیان نکردن اثر عظیم دارد. به عینه همین آثار در اعتقاد به امام غائب است.
مسلم وقتی که بداند که امام او موجود است و بر اعمال او حاضر و ناظر است، بسیار فرق دارد با آن وقتی‌که بداند امامی نیست، چنان‌که ما حسا می‌بینیم کسانی که جدا معتقد به او هستند و او را ناظر بر خود می‌بینند مردمان ساکت و افتاده و متواضع و خاضع بی‌آزار و از معاصی و طغیان برکنارند. پس نفس اعتقاد بی‌اثر نیست و لو فرض شود که وجود او بی‌فایده است.
و ایضا صرف دانستن این‌که موجود است مایه دلگرمی و دلخوشی است در مقابل ابتلائات و حوادث، چنان‌که قوم موسی (ع) بعد از علم به وجود او دلخوش و دلگرم بودند.
و ایضا انتظار ظهور او مایه دلگرمی دیگر است و ایضا مهیا برای تضرع و زاری و دعا بر تعجیل فرج او می‌شوند مانند قوم موسی (ع) و ایضا در شدائد و گرفتاری‌ها توسل به او می‌جویند.
و ایضا چون او بعد از انتظار بسیار، ظاهر شود بیش‌تر مورد رغبت گردد و بهتر به او ایمان آورند و در نصرت او پایداری کنند. ایضا چون سن او از همه بیش‌تر باشد و قدیمی‌تر باشد باز بیش‌تر سبب ایمان به او گردد و ایمان به او عمومی‌تر شود و پیر و جوان همه ایمان به او آورند. و صرف اعتقاد با عدم فایده وجودی چه‌بسا مطلوب حق باشد چنان‌که به نص قرآن خداوند از پیامبران سابق و امت‌های ایشان، پیمان بر ایمان به پیامبر خاتم (ص) گرفت با این‌که برای ایشان در آن وقت آثار وجودیه‌ای نداشت.
و اما فایده در وجود او با غیبت، چنان نیست که شما از روی بی‌اطلاعی فرض کردید که بی‌فایده محض باشد، بلکه فواید او از نظر شیعه بسیار است. و جمله این فواید بر دو نوع است:
نوعی عامه و نوعی خاصه، مخصوص شیعیان و این نیز بر دو نوع است: قسمی و برای نوع شیعیان و قسمی برای افرادی به‌خصوص.
و اما فایده عمومی: یکی: آن‌که اگر وجود حجت خدا نباشد زمین استقرار ندارد. ""لو لا الحجة لساخت الأرض بأهلها""[۳] اگر حجت نباشد زمین اهلش را به خود فرو می‌برد.
دوم: این‌که امام از نظر شیعه دو جنبه دارد: جنبه ولایتی و جنبه امامتی.
جنبه امامتی است که بستگی به حضور او دارد و اما جنبه ولایتی که عبارت است از تصرفات در امور کونیه و باید همه مقدرات تکوینیه از نظر او بگذرد که: تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ[۴]
اشاره به آن دارد، موقوف به حضور او در میان مردم نیست، بلکه هر کجا باشد برای او یکسان است و فایده او از این نظر عائد عموم می‌گردد، مانند رحمانیت حق که شامل مؤمن و کافر و دوست و دشمن می‌شود و وجهش این است که امام ولی خداست و شأن ولی و معنی او این است که خداوند، هر امری را که بخواهد در عالم جاری سازد از خیر و شر، عمومی یا شخصی، باید از مجرای ولی انجام گیرد و هر فیضی که به هرکس برسد باید از این دو باشد زیراکه باب الله و وجه الله است.
""و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض الا باذنه""[۵]. و این نحو از بهره و انتفاع همان است که خود آن حضرت مثل خود را به خورشید زیر ابر زد و در جواب سؤال اسحاق بن یعقوب چنین توقیع فرمود: "و اما وجه انتفاع از من در حال غیبت مانند انتفاع از خورشید است در زیر ابر، و من امانم برای اهل زمین چنان‌چه ستارگان امانند برای اهل آسمان .."[۶].
و به همین مضمون از حضرت رسول (ص) و حضرت صادق (ع) نیز روایت شده.
و اما فواید خاصه که اختصاص به شیعیان دارد
اما آن قسم نوعیش آن است که نوع شیعه مورد توجه آن حضرت است و از ایشان‌ مخفیانه حمایت می‌کند و دفع شر أشرار و کید کفار و فجار می‌نماید، به طوری سری و غیر مستقیم که هیچ‌کس متوجه نمی‌شود نقشه‌های ظالمان را برهم می‌زند، تدبیرات خائنان را درهم می‌شکند، چنان‌چه خود آن حضرت در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرمود، به این جهت اشاره فرموده: ما اگرچه جاگزین شده‌ایم در مکانی که دور از مساکن ظالمین باشیم برحسب آن‌چه خداوند برای ما و شیعیان ما صلاح در این دیده تا مادامی که دولت دنیا برای فاسقین باشد، لکن مع الوصف علم ما به احوال شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما از ما مخفی نیست... ما اهمال نمی‌کنیم در مراعات شما و نه فراموش می‌کنیم یاد شما را و اگرنه این بود بلاها و شدائد بر شما نازل می‌شد و دشمنان، شما را درهم می‌شکستند و نابود می‌کردند پس بپرهیزید خدای جل جلاله را و ما را یاری و کمک کنید بر دستگیری خودتان[۷]. (یعنی کاری نکنید که نزد خدا نتوانیم از شما دستگیری کنیم و شما را سزاوار آن ببینیم که به خود واگذاریم).
و اما فواید خصوصی که عائد بعضی از افراد به‌خصوص می‌شود یا با سبب است؛ یعنی در اثر توسل و یا بدون سبب بلکه عنایت خاصی است که از خود آن حضرت می‌شود از جهت مصالحی که منظور می‌کند و آن‌ها اموری است:
اول: دستگیری از درماندگان.
دوم: دادرسی بینوایان.
سوم: راهنمایی راه گم کردگان.
چهارم: نجات دادن غرق‌شدگان.
پنجم: شفا دادن مریضی به اذن خدا بر سبیل اعجاز.
ششم: وسیله‌سازی برای ادای قرض.
هفتم: رفع گرفتاری‌ها و عسرت‌ها
هشتم: نجات دادن از زندان.
نهم: نجات دادن از دشمن و از مهالک و امثال ذلک.
دهم: به شرف ملاقات او نائل شدن.
و آن امور را گاهی به وسیله اعوان خود انجام می‌دهد و گاهی به دست خود. آن هم نوعا و غالبا به‌نحو نهانی و گاه هم به‌نحو عیانی که خود را ظاهر سازد در حین انجام. این هم باز نوعا غالبا به‌نحو ناشناس به‌طوری‌که بعد می‌فهمند آن حضرت بوده و بسیار کم اتفاق افتد که او را بشناسد و این امور را ممکن است گاهی برای دشمن خود یا ظالم و ستمگری نیز انجام دهد از جهت مصلحت، مثل این‌که اسباب هدایت او شود یا سبب تخفیف ظلم او شود بر دوستانش.
اما ملاقات آن حضرت در اثر توسل به‌نحو ناشناس بسیار است و با شناسایی بسیار کم و کم شنیده شده که آن حضرت خود را معرفی کند، اشخاصی که به خدمت آن حضرت رسیده‌اند بسیارند به کتب مبسوطه مراجعه شود.
و معلوم است که اشخاصی که به خدمت رسیده‌اند منحصر به همان‌ها که یادداشت کرده‌اند نیست، زیراکه هرکس به این فیض رسیده خود را معرفی نکرده و داعی بر اظهار نداشته یا اگر معرفی کرده و جمعی هم مطلع شده‌اند به نویسندگان نرسیده که نام او و قصه او را درج کنند»[۸].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. اصول کافی، ج ۱، ۴۲۵.
  2. بقره، ۳.
  3. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ۳۴۲، ح ۸۷۷.
  4. قدر، ۴ و ۵.
  5. فرازی از زیارت جمعه.
  6. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۲۹۴، ح ۱۳۱۸.
  7. احتجاج، ج ۲، ۴۹۷؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۴۶۰، ح ۱۴۲۰.
  8. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۶۶-۶۹.
  9. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۴۶۲، ۴۶۳.
  10. آری سوگند به خدایی که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره می‌گیرند همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها!؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳.
  11. این روایات در تفسیر برهان، در ذیل آیه سوره توبه، آیه ۱۰۵ آمده است.
  12. آری هیچ گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجّت و دلیل خالی نمی‌ماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد، یا مخفی و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد، و به فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۴۷.
  13. و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.
  14. اگر تو نبودی آسمانها را نمی‌آفریدیم
  15. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۲۲۴ -۲۳۸.
  16. "عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین (ع) قال: نحن ائمة المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المؤمنین و قادة الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء و بنا یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بنا ینزل الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الارض و لو لا ما علی الارض منا لساخت باهلها. ثم قال: و لم تخل منذ خلق الله آدم من حجة الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لو لا ذلک لم یعبد الله. قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق (ع) کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب". ینابیع المودة، ج ۲، ص ۲۱۷.
  17. بحث نبوت عامه و امامت: از صفحه ۷۰ تا صفحه ۸۳ همین کتاب.
  18. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ۱۵۰.
  19. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
  20. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ تا ۱۵۰.
  21. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۵۵-۱۵۸.
  22. حسن بن يوسف مطهر حلی(علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۲
  23. ناصر مکارم شیرازی، مهدی (ع) انقلابی بزرگ، ص ۲۴۹ - ۲۶۹
  24. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ - ۹۴
  25. محمدباقر صدر، امام مهدی(ع) حماسه ای از نور، ص ۴۷ - ۵۲.
  26. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص:۱۸۰ - ۱۸۲.
  27. آن حضرت (ع) زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد، همان‌گونه که پر از ظلم و جور و بدی شده باشد؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۱.
  28. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۴۱-۴۳.
  29. ینابیع المودّة، ج ۲، ص ۲۱۷.
  30. قندوزى حنفى، ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۱۷۰.
  31. صدوق، کمال الدین، ص ۴۸۵.
  32. احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۴۹۷.
  33. صبحى صالح، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰، ص ۲۰۸.
  34. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۰۵-۲۰۸.
  35. الکافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰؛ آیا زمین بدون امام باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام شود فرو برد (اهل خود را در خود کشد و هلاک کند.
  36. بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۳۰۸، ب ۸.
  37. همان.
  38. همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمان هستند و اهل بیتم امان برای امتم».
  39. ... کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص ۴۸۵، ح ۴؛ «و به درستی که من امان برای اهل زمین هستم همانطور که نجوم امان برای اهل آسمان هستند.
  40. همان؛ «ستارگان امان برای اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای امتم. پس هنگامی که ستارگان بروند، اهل آسمان می‌روند و هنگامی اهل بیت من بروند اهل زمین می‌روند.»
  41. همان؛ به درستی که ستارگان در آسمان امان برای اهل آسما قرار داده شده‌اند. پس زمانی که ستارگان آسمان بروند می‌آید اهل آسمان را آنچه وعده داده شده‌اند و نیز پیامبر فرمود اهل بیتم امان برای امتم قرار داده شده‌اند. پس هنگامی که اهل بیتم بروند می‌آید امتم را آنچه وعده داده شده‌اند.
  42. وی از ملازمان خانهامام حسن عسکری(ع) بود.
  43. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.
  44. بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۹، ح ۱۴؛ برای چه چیزی احتیاج به پیامبر و امام است؟ فرمود: برای آنکه عالم بر صلاح خد باقی بماند، زیرا خداوند دفع می‌کند عذاب را از اهل زمین هنگامی که پیامبر یا امامی در آن باشد. خدا می‌فرماید: "خدا ایشان را عذاب نمی‌کند و حال آنکه تو در میان آنان هستی" و پیامبر فرمود: "ستاره‌ها امان اهل آسمانند و اهل بیتم امان برای اهل زمین، پس زمانی که ستارگان بروند می‌آید اهل زمین را از آنچه کراهت داشتند. و زمانی که اهل بیت من بروند می‌آید اهل زمین را از آنچه کراهت دارد" اراده کرده و به اهل بیتش همان ائمه‌ای که قرین کرده خدا اطاعت آنها را به اطاعت خود پس فرمود: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و صاحبان امر از خودتان را ..." به‌واسطه آنها اهل عصیان را مهلت می‌دهد و عقوبت و عذاب بر آنان قرار نمی‌دهد.
  45. انبیاء / ۱۰۵؛ همانا بندگان صالح من زمین را به ارث خواهد برد.
  46. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۳.
  47. توبه / ۱۰۵.
  48. الکافی، ج ۱، ص ۲۱۹، ح ۲.
  49. همان، ج ۴؛ مگر دعا نمی‌کنم؟ به خدا کردار شما هر روز و شب به من عرضه می‌شود.
  50. همان، ح ۳.
  51. همان، ص ۱۹۰.
  52. نساء / ۴۱؛ پس چگونه است زمانی که بیاوریم از هر امتی گواهی (برای آن امت) و تو را به گواهی براینان احضار کنیم.
  53. الکافی، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۱؛ درباره امت محمد(ص) به خصوص نازل شده، در هر قرنی از ایشان امامی باشد از ما که گواه است بر ایشان و محمد(ص) گواه برما است.
  54. بقره / ۱۴۳.
  55. الکافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۴.
  56. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۲۲-۲۲۹.
  57. ر. ک: به پرسشی که در این زمینه پاسخ داده شد.
  58. محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
  59. محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۷۱.
  60. ر. ک: علی اصغر رضوانی، موعودشناسی، ص ۴۰۳، به نقل از: پیشین، ج ۱۴، ص ۳۰۴.
  61. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۰۳.
  62. " بِكُمْ‏ فَتَحَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِكُمْ‏ يَخْتِمُ‏ وَ بِكُمْ‏ يُنَزِّلُ‏ الْغَيْثَ‏ وَ بِكُمْ‏ يُمْسِكُ‏ السَّماءَ أَنْ‏ تَقَعَ‏ عَلَى‏ الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِهِ‏ وَ بِكُمْ‏ يُنَفِّسُ‏ الْهَمَ‏ ‏‏‏‏‏"؛ شیخ صدوق، تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۹۹، باب زیارة جامعة لسائر المشاهد علیهم السّلام.
  63. " فِي‏ كُلِ‏ خَلَفٍ‏ مِنْ‏ أُمَّتِي‏ عَدْلٌ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ يَنْفِي‏ عَنْ‏ هَذَا الدِّينِ‏ تَحْرِيفَ‏ الْغَالِينَ‏ وَ انْتِحَالَ‏ الْمُبْطِلِينَ‏ وَ تَأْوِيلَ‏ الْجُهَّالِ‏ ‏‏‏‏‏"؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۲۱، ح ۷.
  64. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۷۶ - ۸۰.
  65. - ای، و الّذی بعثنی بالنّبوّة، انّهم لینتفعون به و یستضیئون بنور ولایته فی غیبته، کانتفاع النّاس بالشّمس و ان جلّلها السّحاب.( ینابیع المودّة، قندوزی، ج ۳، ص ۱۷۰)
  66. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۴۸۵.
  67. احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۴۹۷.
  68. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۵۰، ص ۲۰۸.
  69. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۱-۹۵.
  70. من در روی زمین، جانشینی[= نماینده‌ای] قرار خواهم داد؛ بقره، آیه:۳۰.
  71. و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است؛ بقره، آیه:۲۲۹.
  72. پیمان من، به ستم کاران نمی‌رسد؛ بقره، آیه:۱۲۴.
  73. الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً ؛ آن کسی که زمین را بستر شما و آسمان[= جو زمین ] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ سوره بقره، آیه۲۲. هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا ...؛ او (خدای) است که همه آنچه را (از نعمت‌ها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سوره بقره، آیه۲۲. هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا... ؛ او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش قرار داد(تا به تلاش زندگی پردازید)؛ سوره یونس، آیه۶۷.
  74. ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آن‌ها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می‌کنند. سوره کهف، آیه۷.
  75. و بشارت ده به استقامت کنندگان*آن‌ها که هر گاه مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز می‌گردیم؛ سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۶.
  76. و از آنان امامانی پیشوایانی قرار دادیم که [مردم را] به امر ما هدایت می‌کردند، زیرا شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند؛ سوره سجده،آیه۲۴.
  77. و این چنین، ملکوت آسمان و زمین [و حکومت مطلقه خداوند] را به ابراهیم نشان دادیم، تا [به آن استدلال کند و] اهل یقین گردد؛ سوره انعام،آیه ۷۵.
  78. [به خاطر آوردید] هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ سوره بقره؛ آیه:۱۲۴.
  79. اگر حتی لحظه ای، وجود امام از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را فرو برد و همچون دریای خروشان، ساکنان خود را در هم می پیچد؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۹.
  80. " اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ ..."؛ آری، به خدا سوگند! زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند خالی نیست؛ یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود...؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۷، حکمت۱۴۷.
  81. بحارالانوار، ج۲۳، ص۴۶.
  82. به یمن و مبارکی وجود امام زمان(ع) موجودات روزی داده می شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمین پایدارند؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹،ص۳۱۰.
  83. به یقین هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا از آن ماست؛ سوره لیل، آیات:۱۲-۱۳.
  84. و آن ها که امور را تدبیر می‌کنند؛ نازعات،آیه۵.
  85. و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را [ آفریده و ] منظم ساخته، سپس فجور و تقوا [ شرّ و خیرش] را به او الهام کرده است؛ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸.
  86. و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما [مردم را] هدایت می‌کردند(منظور از این گونه هدایت، هدایت باطنی و معنوی است. ر.ک: المیزان، ذیل آیه ۷۳ سوره انبیاء. و انجام [دادن] کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آن‌ها وحی کردیم و تنها ما را عبادت می‌کردند؛ انبیاء، آیه ۷۳
  87. فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید : «موجود باش!» آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود؛ سوره یس، آیه ۸۲.
  88. محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۳۰۴
  89. بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ بقره، آیه ۲۵۳
  90. کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص ۱۹۴.
  91. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۲.
  92. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱.
  93. شیخ طوسی، الغیبه، ص۱۷۵.
  94. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۲۱.
  95. شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۱۹.
  96. نواب خاص امام عصر(ع) عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید افتخار وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری را نیز داشته و بسیار مورد احترام آنان بوده است. محمد بن عثمان نیز به وکالت و نیابت امام حسن عسکری مفتخر بود. وی در سال ۳۰۴ قمری وفات یافت. حسین بن روح مدت ۲۳ سال نیابت خاص امام عصر(ع) را بر عهده داشت و در سال ۳۲۶ قمری درگذشت. مدت نیابت خاص علی بن محمد سمری، سه سال بود. وی در سال ۳۲۹ قمری وفات یافت (ر.ک: بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۵۹).
  97. بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۲۵.
  98. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۲۳۵.
  99. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۲۳۷.
  100. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۹۹.
  101. ملاقات‌هایی که در عصرغیبت کبرا با امام عصر(ع) صورت گرفته است، در بسیاری از کتاب‌ها مطرح شده است؛ از جمله کتاب‌های: شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۷؛ بحارالانوار، ج۵۳ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، باب هفتم.
  102. ر.ک: میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص۷۱۷ ـ ۷۲۸.
  103. پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا[دعای] شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبر می‌ورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند. سوره غافر، آیه:۶۰.
  104. ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از[ مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیله‌ای برای تقرب به او بجویید. سوره مائده، آیه:۳۵.
  105. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند[ و فرمان‌های خدا را زیر پا می‌گذاشتند] به نزد تو می‌آمدند و از خداوند طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آن‌ها استغفار می‌کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.
  106. گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کاریم. به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‌طلبم، که او آمرزنده و مهربان است. سوره یوسف، آیه۹۷-۹۸.
  107. درباره حوادثی که رخ می دهد، به راویان حدیث ما رجوع کنید[تا حکم آن را برای شما روشن سازند و درباره آن تصمیم مناسب بگیرند]، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم؛ شیخ صدوق ، کمال ادین و تمام النعمه، ص ۴۸۳، باب ۴۵ و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۱۱. در بعضی از نقل‌ها و نسخه‌های روایت، کلمه «علیهم» در آخر روایت وجود ندارد.
  108. جهت آگاهی از دیگر دلیل‌های ولایت فقیه ر.ک:محمد سروش، دین و دولت در اندیشه اسلامی، فصل پنجم و ششم، ص ۴۰۰ تا ۶۷۰.
  109. ربانی گلپایگانی، علی، فروغ امامت در عصر غیبت، ص ۴۲ - ۵۸.
  110. علامه حلی، کشف المراد، ص ۱۸۱.
  111. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۴۷، حکمت ۱۴۳.
  112. شیخ صدوق، امالی، ص ۱۱۲، مجلس ۳۵.
  113. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۰۱ و ۲۱۰.
  114. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۱-۷۴.
  115. " نَحْنُ السَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ."؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۱.
  116. "وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا"؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۱.
  117. "بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً "؛ مفاتیح الجنان، ص۴۲۳ (دعای عدیله).
  118. " مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ، وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَيْرِنَا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ"؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص۱۰۳.
  119. "بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏"؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵.
  120. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۲۳۹.
  121. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۷۱.
  122. "وَ اللَّهِ لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ"؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۵۷؛ الأمالی، صدوق، ص ۶۶۸.
  123. " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم‏... إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء"؛ الإحتجاج، ج۲، ص۴۹۷.
  124. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص:۱۱۳ - ۱۱۶.
  125. ابن منظور، لسان العرب، ج ۳، ص ۳۴۱.
  126. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۵۰.
  127. شیخ طوسی؛ الامالی، ص ۳۷۹.
  128. محمد عبده؛ نهج البلاغه، خطبه ۴، ص ۳۷.
  129. شیخ صدوق؛ الامالی، ص ۲۵۳.
  130. شیخ صدوق؛ کمال الدین، ص ۴۸۵.
  131. «[ولی‌] تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند» سوره انفال، آیه ۳۳.
  132. بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۹۴- ۹۵.
  133. البرقی، المحاسن، ص ۳۱، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۲، الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۳، الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۸۳، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۶۴.
  134. الغیبة، الطوسی، ص ۲۵۹.
  135. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص:۸۹-۹۷.
  136. نیابیع الموده، ج ۲، ص ۲۱۷.
  137. آری، هیچ‌گاه صفحه روی زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالی نمی‌ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردد و فراموشی نگراید (و مسخ و تحریف نشود)؛ نهج البلاغه، کلمات قصار.
  138. دادگستر جهان، ص ۱۵۷.
  139. "إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ‏ جَلَّلَهَا السَّحَابُ"
  140. مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۵۱.
  141. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص: ۳۷۷-۳۸۰.
  142. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۳ و ۹۴.
  143. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
  144. رحیمی، عباس، امید فردا، ص:۲۳.
  145. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۸۳.
  146. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
  147. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
  148. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۵۲۹.
  149. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۲۶۱.
  150. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱؛ الزام الناصب، ص ۱۲۶.
  151. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۵۳۰.
  152. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۰.
  153. کافی، ج ۱، ص ۲۰۱.
  154. برای آگاهی بیشتر نک: زیارت جامعه کبیره.
  155. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۷۳.
  156. " جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ النُّجُومَ‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ‏ أَهْلَ‏ بَيْتِي‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏ ‏‏"؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۳۰۸.
  157. " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِيَ‏ الْقُوَّامِ بِدِينِ اللَّهِ‏‏‏‏‏ ‏‏"؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰.
  158. و خداوند، آنان را عذاب نمی‌کند؛ در حالی که تو میانشان هستی؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
  159. " أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَج‏‏‏‏‏‏ ‏‏"؛ کافی، ج۱، باب عرضه اعمال و شاهدان اعمال.
  160. بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲و۱۲۸.
  161. بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۴و ۱۷۵.
  162. آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۰-۱۲۳.
  163. کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلوا من حجة، ح ۱۰، ص ۱۷۹.
  164. " بِكُمْ‏ فَتَحَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِكُمْ‏ يَخْتِمُ‏ وَ بِكُمْ‏ يُنَزِّلُ‏ الْغَيْثَ‏ وَ بِكُمْ‏ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِه ‏‏‏‏‏‏‏"؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. توصیح اینکه این زیارت از امام هادی(ع) نقل شده است و از نظر سند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان شیعه بوده است.
  165. " وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ‏ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۴۴، ص ۵۴۲.
  166. " بِبَقَائِهِ‏ بَقِيَتِ‏ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ‏ رُزِقَ‏ الْوَرَى‏ وَ بِوُجُودِهِ‏ ثَبَتَتِ‏ الْأَرْضُ‏ وَ السَّمَاءُ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
  167. " إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ‏ وَ لَا نَاسِينَ‏ لِذِكْرِكُمْ‏ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
  168. او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که آثار فراوانی از خود به جا گذاشته که معروف‌ترین آن‌ها کتاب بحار الانوار است. این کتاب، مجموعه‌ای گران‌سنگ از کلمات اهل بیت (ع) است که در ۱۱۰ جلد تنظیم شده. وی در سال ۱۱۱۱ ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.
  169. پولی که غیر مسلمانانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی می‌کنند، در برابر تأمین امنیّت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی می‌پردازند.
  170. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.
  171. ای پیامبر! به مردم بگو: عمل کنید؛ ولی بدانید که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را می‌بینند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.
  172. کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ح ۲، ص ۲۱۹.
  173. " فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ‏ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ احتجاج، ج ۲ف ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.
  174. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.
  175. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.
  176. او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر (ع) مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین (ع) است.
  177. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.
  178. اثبات الهداة، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.
  179. " وَ إِنِّي‏ لَأَمَانٌ‏ لِأَهْلِ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۹.
  180. ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمان هستی، خداوند هرگز آن‌ها ار عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.
  181. " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.
  182. " إِنِّي‏ لَأَدْعُو اللَّهَ‏ لِمُذْنِبِي‏ شِيعَتِنَا فِي‏ الْيَوْمِ‏ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ‏ مَرَّةٍ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کافی، ج ۱، باب مولد ابی عبدالله، جعفر بن محمد (ع)، ح ۱، ص ۴۷۲.
  183. منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
  184. " يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ يَا بَاعِثَ‏ مَنْ‏ فِي‏ الْقُبُورِ صَلِ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ‏ لِي‏ وَ لِشِيعَتِي‏ مِنَ‏ الضِّيقِ‏ فَرَجاً وَ مِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً وَ أَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ أَطْلِقْ لَنَا مِنْ عِنْدِكَ مَا يُفَرِّجُ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيم‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.
  185. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.