جز
جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{مدخلهای وابسته}} +{{مدخل وابسته}})) |
جز (جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
# [[حجاز]]، [[یمن]] و [[مصر]].<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[غیبت امام دوازدهم]]، ص ۱۳۷.</REF> | # [[حجاز]]، [[یمن]] و [[مصر]].<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[غیبت امام دوازدهم]]، ص ۱۳۷.</REF> | ||
برای مثال در [[عصر امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{عم}} [[عبدالرحمن بن حجاج]] [[وکیل ارشد]] [[عراق]] بود و در عصر [[غیبت صغرا]] ابولحسین [[اسدی]] | برای مثال در [[عصر امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{عم}} [[عبدالرحمن بن حجاج]] [[وکیل ارشد]] [[عراق]] بود و در عصر [[غیبت صغرا]] ابولحسین [[اسدی]] رازی، کار نظار بر فعالیت وکلای نواحی [[شرق]] [[ایران]] را به عهده داشت.<REF>همان، ص ۱۷۱.</REF> | ||
*'''وکلای ثابت و سیّار''': در هرمنطقهای از مناطق شیعهنشین و به تناسب وسعت و گستردگی آن، چندین [[وکیل]] به امور [[امام]] و [[شیعیان]] رسیدگی میکردند. بیشتر این [[وکلا]]، در منطقه فعالیت خود ساکن بودند؛ ولی شواهدی هست که [[نمایندگان]] سیّاری هم برای [[امامان]] وجود داشتهاند که به مناطق مختلف اعزام میشدند تا ضمن [[نظارت]] بر کار وکلای مقیم، وسیلهای برای [[ارتباط]] آنان با [[امام]] [[معصوم]] باشند. [[نقل]] شده است که [[احمد]] بن [[محمد]] بن عیسای [[قمی]] در [[مدینه]] نزد [[امام جواد]]{{ع}} بود و قصد داشت درباره [[زکریا بن آدم]] از [[حضرت]] سؤال کند. [[امام]]، خود آغاز به سخن کرده، فرمود: «[[خدمت]] او به پدرم و به من جای [[انکار]] نیست». سپس فرمود: [[نامه]] مرا به او [= زکریّا] برسان و بگو [[مال]] [جمع شده نزد خود] را به نزد من ارسال نماید.»...<REF>رجال کشی، ص ۵۹۶، ح ۱۱۱۵.</REF> | *'''وکلای ثابت و سیّار''': در هرمنطقهای از مناطق شیعهنشین و به تناسب وسعت و گستردگی آن، چندین [[وکیل]] به امور [[امام]] و [[شیعیان]] رسیدگی میکردند. بیشتر این [[وکلا]]، در منطقه فعالیت خود ساکن بودند؛ ولی شواهدی هست که [[نمایندگان]] سیّاری هم برای [[امامان]] وجود داشتهاند که به مناطق مختلف اعزام میشدند تا ضمن [[نظارت]] بر کار وکلای مقیم، وسیلهای برای [[ارتباط]] آنان با [[امام]] [[معصوم]] باشند. [[نقل]] شده است که [[احمد]] بن [[محمد]] بن عیسای [[قمی]] در [[مدینه]] نزد [[امام جواد]]{{ع}} بود و قصد داشت درباره [[زکریا بن آدم]] از [[حضرت]] سؤال کند. [[امام]]، خود آغاز به سخن کرده، فرمود: «[[خدمت]] او به پدرم و به من جای [[انکار]] نیست». سپس فرمود: [[نامه]] مرا به او [= زکریّا] برسان و بگو [[مال]] [جمع شده نزد خود] را به نزد من ارسال نماید.»...<REF>رجال کشی، ص ۵۹۶، ح ۱۱۱۵.</REF> | ||