نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Saqi(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۴۱ توسط Saqi(بحث | مشارکتها)
انتظار چه ابعادی دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
به طورکلی ابعاد انتظار را میتوان اینگونه بر شمرد:
«انتظار در مکتبشیعی دو چهره و رکن دارد: انتظار فردی که محور و کانون یک نوع جهانی شدن به معنای عمیق و همهجانبه است و دیگری خود آن جهانی شدن و تحول و حادثه بزرگ و فراگیر این دو رکن در انتظارشیعی از انتظار با مذاهب و مکاتب دیگر متفاوت است وجه تمایز این است که این دو بعد انتظار کاملاً متشخص است و دقائق و ریزهکاریهای آن تعیین شده است؛ در خصوص رکن اول فرد منتظر متعین، متشخص، زنده، بصیر و خبیر است و انتظار و ارتباط با او، که از مقوله اضافه است، نسبت میان موجود و معدوم نیست بلکه رابطهای است زنده و با نشاط و پویا و پایدار میان مؤمن و فردی زنده به عنوان یک الگوی تمام عیار بشریت، انتظار اضافه بین موجود و موجود اضافهای زنده است و دارای آثار عظیم و شگفت روانی و تربیتی و اجتماعی رکن دوم انتظار یعنی آن حادثه و تحول تاریخی نیز تحولی است تعریف شده، فراگیر همگان را شامل میشود. همه اقلیمها را در مینوردد و مثبت به سمت معنویت و در جهت تأمین نیازهای بشری و پس از یک دوره نومیدی با اشتیاق و علاقه از آن استقبال میشود و حاصل آن یک نوع جهانی شدنمعنوی و بسیار متعالی خواهد بود»[۱].
«انسان از زوایای مختلف، دارای ابعاد گوناگون است؛ از سویی از بُعد نظری و عملی برخوردار است و از سوی دیگر، دارای بُعد فردی و اجتماعی است، و از زاویهای دیگر در کنار بُعد جسمی، بُعد روحی و روانی دارد. انتظارموعود جهانی در همه ابعاد زندگی منتظر تأثیر میگذارد.
امام باقر (ع) فرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد که امام ایشان غایب خواهد شد؛ پس خوشا به حال آنان که در آن زمان، بر امرِ ولایت ما ثابت و استوار بمانند[۲]. یعنی در دوره غیبت که دشمنان با انواع شبههها میکوشند تا اعتقادات درست شیعیان را از بین ببرند به برکت قرار گرفتن در سنگر انتظار، مرزهای عقیدتی حفظ میشود.
در بُعد عملی، انتظار به همه اعمال و رفتارانسان جهت میدهد. منتظر باید در میدان عمل بکوشد تا زمینههای ظهوردولت حق فراهم شود؛ بنابراین، منتظر در این بخش، هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعههمت میگمارد.
در بُعد فردی نیز، هم به حیات روحی و روانی خود و کسب فضیلتهای اخلاقی روی میآورد و هم به تقویتِ جنبه جسمی و بدنی میپردازد تا نیروی کارآمد برای جبهه نور باشد. امام صادق (ع) فرمود: کسی که دوست دارد از یاران قائم باشد، باید منتظر باشد و در حال انتظار، پرهیزگاری پیشه کند و به اخلاق نیکو، آراسته شود[۳].
انتظارآدمی را از محدوده خود فراتر میبرد و او را با تک تک افراد جامعه مرتبط میکند؛ یعنی انتظار نه تنها در زندگی فردی منتظر، مؤثر است که در حوزه رابطه فرد با جامعه نیز مطرح و برنامه دارد و او را به تأثیرگذاری مثبت در جامعه وا میدارد. از آنجا که شرط ظهوردولت حق، آمادگی جمعی است، هر کس به اندازه توان خود برای اصلاح جامعه میکوشد و در برابر ناهنجاریهای اجتماعی، ساکت و بیتفاوت نمیماند؛ چرا که منتظرمصلح جهانی در اندیشه و عمل، مسیر صلاح و راستی را طی میکند»[۴].
بُعد سیاسی و نظامی:منتظردولت کریمه نمیتواند خود را از حضور سیاسی و اجتماعی محروم نماید. در صورت غیبت او از صحنههای سیاسی و اجتماعی جا برای اشخاص غیر معتقد باز میشود و کسانی مسند امور را به دست خواهند گرفت که موجب انحرافجامعه میشوند... طبق دستور حیات بخش قرآن: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ﴾[۷] دینداران در همه اعصار به ویژه عصر غیبت باید نیرومند باشند و با تمام توان از آیین و فرهنگ خویش دفاع هم جانبه نمایند.
بُعد دانش روز و سازماندهی: حضور منتظران در جامعه وقتی کارساز و کارآمد است که همراه با دانش، آگاهی و سازماندهی باشد یعنی در صورتی که تشکیلاتی منسجم و نیرومند باشد، از هرز رفتن نیروها جلوگیری میکند و زمینه ظهور و شرایط آن را بهتر فراهم مینماید... به دو حدیث ذیل توجه کنید: پیامبر اعظم خطاب به اصحابش فرمود: شما اصحاب من هستید، لکن برادران من مردمیاند که در آخرالزمان میآیند. آنان به نبوت و دین من ایمان میآورند با اینکه مرا ندیدهاند... هر یک از آنان اعتقاد و دین خویش را به هر سختی نگاه میدارد. چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست میکند یا آتش پردوام چوب داغ را در دست نگاه میدارد آن مؤمنان مشعلهای فروزاناند در تاریکیها و خداوند آنان را از آشوبهای تیره و تار (آخر الزمان) نجات خواهد داد[۸]. امام سجاد(ع) خطاب به ابوخالد فرمود: "ای ابوخالد مردمانی که در روزگار غیبت به سر میبرند و معتقدند و منتظر از مردمان همه زمانها افضلند؛ زیرا که خدای متعال به آنان خرد و فهم و معرفتی داده است که غیبت امام برای آنان مانند حضور است این مردم را خدا مانند سربازان پیکارگر صدر اسلام قرار داده است همانها که در رکاب پیامبرشمشیر میزدند و پیکار میکردند آنان اخلاص پیشگان حقیقی و شیعه واقعیاند که مردم را به دین خدادعوت میکنند[۹]»[۱۰].
«انسانمنتظر باید از آمادگی همه جانبه برخوردار باشد؛ فکری و روحی، برنامه ریزی، عملی.
توانمندیهای فکری: سقفهای سنگین و رسالتهای بزرگ، پایههای محکم میخواهند، پایههایی که در شعور و احساس قرار گرفته باشند. بدین جهت رسول خدا (ص) میفرماید: «لِكُلِّ شَيءٍ دِعَامَةٌ وَ دعَامَةُ هَذَا الدِّينَ الْفِقْهُ وَ الْفَقِيهُ الْوَاحِدُ أَشَدُّ عَلَيَّ الشَّيْطانُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ»[۱۱]. برای هر چیز، پایهای است؛ اساس دین اسلام، فهم عمیق است و یک فقیه در برابر شیطان، از هزار مسلمانعبادتگزار [بدون شناخت ] محکمتر و اثرگذارتر است.(...) آن چه یک منتظر باید در زمینه فکری به آن مسلح باشد، درک و شناختقدر خویش است که معیار انتخابمکتب هاست و انسان را در برابر افکار گوناگون راهنمایی مینماید و انتخاببهترین را ممکن میسازد. چون بهترینها در شعاری که ارائه میدهند، همراه مقایسهای که در میان این شعار و قدر وجود من برقرار میشود، انتخاب میگردد. با توجه به همین معیار است که میتوانی کار گروهها و مکتبهای گوناگون را نقد بزنی. لازم نیست همه مکاتب را مطالعه کرد، بلکه همین قدر از مکاتب را باید دانست که طرح آنها برای سرانجام انسان چیست؟ مثلا وقتی شما میخواهید یک جفت کفش بخرید، تمام کفشهای یک فروشگاه را آزمایش نمیکنید. اندازه و شماره پا، شما را در انتخاببهترینکمک میکند
توانمندیهای روحی:(...) ایجاد روحیه، امر مهمی است که در دوره انتظار باید حاصل شود، ولی مهمتر از آن، راههای ایجاد این روحیه است که چگونه و با چه روشی این روحیه در منتظر پدید میآید. اکنون به مواردی اشاره میکنیم:
درکقدر: آدمی که اندازه خودش را شناخته، به سبب کمترها توفان نمیگیرد و از جا نمیکند. ظرفیت و وسعت روحی ما در آن چه بر ما اثر میگذارد، و آن را خوب میشماریم و به آن اهمیت میدهیم، مشخص میشود. زیرا امام علی (ع) میگوید: « قِيمَةُ كُلُّ امْرِءٍ مَا يُحْسِنُهُ»[۱۲]؛ «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ»[۱۳]؛(...)
رفعت ذکر: رفعت ذکر هم سبب وسعت صدر میتواند باشد و قرآن چه زیبا به این موضوع اشاره دارد؛ ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾[۱۴] (...)
دیدن تمام راه: کسی که تمامی راه را دیده، مانعها را شناخته است، این وجود آگاه مطلع منتظر است و از دیدن حوادث و گرفتاریها نمیلرزد. زیرا از پیش آماده شده، به انتظار نشسته است. کسانی میلرزند که با رؤیاها و توقعهای بی حساب، راه افتادهاند و به گمانشان تا راه افتادی، تمام دشمنان برایت نقل و نبات میآورند. ولی آنان که مانعها را دیدهاند و برای مبارزه با آنها آماده شدهاند به وسعت روحی رسیدهاند و با استقامت و مجاهدت به پیمودن راهشان ادامه میدهند.
اطاعت و تقوا: کسی که حدود را میشناسد و تکلیفش را میداند و به این تکلیف میخواهد عمل کند، دیگر فشاری ندارد، بلکه در جایگاه امن نشسته است؛ ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ﴾[۱۵](...)
تمرین و ممارست: اگر انسان با آن شناختی که یافته، زندگی کند؛ یعنی؛ آن چه فهمید، حرکت و تمرین کند، بارهای سنگین را میتواند بردارد.(...)
برنامه ریزی: منتظر باید طرح داشته باشد و با توجه به نقشه سازندگی، دنبال مصالح و لوازمی باشد که قبلا برنامه ریزی کرده است. نکاتی که در این زمینه باید مد نظر داشت، عبارت است از:
هدف مندی: طرح بر اساس هدف و هدف بر اساس درک از قدر و ارزش، شکل میگیرد. با در دست داشتن هدف، کلید طرح به دست میآید.
ارزشمندی هدف: انسانی که خودش را میوه هستی میبیند و آدمی که در او همتهای بلند شکل میگیرد و مسئولیتهای بزرگ پذیرفته میشود، فقر و جهل و فسق و شرک و کفر را نمیتواند تحمل کند. او در خود و در اجتماع، در پی این ارزشهای بالاتر میگردد و برای این ارزشهای مقدس مجبور است که طراحی کند.
تجزیه هدف:بهترین کار برای رسیدن به هدف و برداشتن موانع، تقسیم آن هاست؛ یعنی باید نیازها، مسایل، مراحل و موانع را شناسایی کرد. هم چنین باید به جای نشستن و حسرت خوردن، حرکت کرد تا راه رسیدن به هریک از مقدمات و مراحل را شناخت و برای درگیری با مانعها آماده شد.
ابتناء بر فقه و آگاهی: اکنون این طرح و تقدیر، انسانمنتظر را از پراکنده کاری و دوباره کاری و خراب کاری، نگه میدارد؛ چون کارهای پراکنده در طرح، جان گرفته، به سوی هدف، هماهنگ گردیده، از فقه و آگاهی، برکت میگیرد.(...)
توانمندی در عمل: در مرحله عمل، به دو عامل دیگر نیاز است که در روش تربیتیانبیا از آن سخن به میان رفته است؛ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ﴾[۱۶]. همه انبیا افزون بر بینات، همراه با کتاب و میزان بودهاند. در بینشدینی، افراد نه با عمل که با بینش شان از یک عمل، به ارزش میرسند. در بینشاسلامی، همه مسئول هستند؛ «كُلُّكُم رَاعٍ و كُلَّكُم مَسْؤُولٌ عن رَعِيَّتِه»[۱۷]. انجام دادن چنین مهمی، به دو عامل دیگر نیازمند است، کتاب و میزان؛ یعنی با کتاب، به ضابطهها برسد و دستورها را بشناسد و هنگام تزاحم دو دستور، با میزانها و معیارها، از بن بست بیرون بیاید»[۱۸].
بعد توحید؛ انتظار در ماهیت خود، انسانمنتظر را متوجّه خدای جهان میکند. توجّه به خدا و طلب فرج از درگاه او، از مهمترین اصول مهدی باوری است.
بعد نبوت؛ منتظران چشم به راه کسی هستند که در او، صفات و آثار پیامبر گرد آمده است. هرکس دوست دارد، آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد را ببیند، میتواند چهره آنان را در مهدی (ع) ببیند. او میآید تا آرمانپیامبران را تحقّق بخشد و دین خدایی را بگستراند و ندای توحید را به همه عالم برساند.
«انتظار به مفهوم مذهبیش نوعی پیشروی و استقبال از آینده است. دارای ابعاد گوناگون فلسفی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی است. در زمینه آن صاحبان ادیان و مذاهب، فیلسوفان، جامعهشناسان، روانشناسان، طرفداران احزاب و مکاتب، هر کدام با دیدی و نگرشی خاص بحث کردهاند. مسائل مورد بحثش بسیار وسیع و پردامنه و دارای شاخههای بسیار است. این بحثها هم از سوی موافقان قضیه صورت میگیرد و هم از نظر منکران و مخالفان آن.
از دید مذهب به خصوص اسلام در همه زمینههای آن سخن رفته است. از مسأله انتظار، فلسفه آن، غیبتموعود، فلسفه وجودیش، امام در عینیت جامعه، فایده وجودی امام غایب، رمز تولد و حیاتش، عمر طولانی او، مسأله ظهورش، قدرتمندی او در اصلاحجهان، توانائی او در برچیدن اساس شرک و کفر، کیفیت ظهور، امکان پیروزمندی او و دهها مسائل از این قبیل. این بحث به حدی پردامنه است که امروزه پس از گذشت ۱۱ قرن از دوران تولد و غیبتمهدی از یکسو مواجه با صدها کتاب در این زمینهایم و از سوی دیگر میتوان گفت مشکل و مسألهای در این زمینه وجود ندارد. البته چه بسیار از مسائل و شبهات هم در بین مردم وجود دارد که بنظر بکر و بدیع میرسند ولی اگر نیکو در این باره تامل شود در مییابیم نوع آن از نوع همان تکرار مکرراتی است که حتی گاهی قبل از تولد مهدی(ع) از امامان پیشین رسیده شده و پاسخهای منطقی و مستدل آن را دریافت داشتهاند. در ضمن این نکته را یادآور شویم که آنچه به عنوان مخالفت میشود از نوع شبهات است نه به صورت مسائلی که مخالف با جنبههای علمی و عقلی و یا محال عقلی و منطقی باشد»[۲۱].
در جنبه سیاسی:انسانها خواستار حکومتیصالح، دور از منکر و ریا فریبند. حاکمی را میطلبند که در طریق خدمت به مردم و از خود مردم باشد. بتواند ارزشهای انسانی را در جهانحاکم سازد، ظلم و اختناق را نفی کند، به طرد استکبار و استبعاد بپردازد. انسانها خواستار نظامی هستند که در آن ضعیف و قوی به یک چشم دیده شوند، روابط ملی براساس انسانیت و تقوا و صلح و عدالت و روابط خارجی براساس حسن همجواری، رعایت به حقوقانسانها باشد. استعمارها و استثمارها از جامعه ریشهکن شوند، ابرقدرتها مطامع خویش را در کشورهای ضعیف جستجو نکنند. انسانها خواستار سیاستی الهی و حکومتیواحد هستند، سیاستی که حد و مرز جغرافیایی نشناسد، و حکومتی که مخصوص تیپ و نژادی خاص نباشد. همه در زیر لوای واحدی گرد هم آیند، و رهبر و راهنمایشان قانون واحدی باشد. بشریت خواستار آن است که حکومتی تشکیل شود که در آن حق وتو نباشد، تحریمهای اقتصادی بخاطر وصول به اهداف توسعهطلبانهشان صورت نگیرد، امپریالیزم فرهنگی جای پایی نداشته باشد، به ضعیف بدان گونه نظر شود که به قوی، و به سیاه همانگونه عنایت شود که به سفید. بحث از مسأله منطقه و نژاد نباشد و سخن از رجزخوانیها و معرکهگیریها و حملههای نظامی ابرقدرتان به میان نیاید.
در جنبه اجتماعی: زمینه مورد نظر در امر انتظار این است که روابط انسانی بر جامعهحاکم گردد، مفاسد اخلاقی، سرقت، جنایت، آدمکشی، بهرهگیری، استثمارانسان از انسان از جامعه رخت بربندد. فضیلتها بر فضیحتها باز شناخته شده و طرد و محکوم کردند در جامعهبرادری و تعاون باشد، تضامن و تکافل اجتماعی جای پایی پیدا کند. انتظار این است که روزی ستمبارگیها در هم شکنند و انسانهاقدرت یابند که ریشه دوروئی و نفاق را از جامعه برکنند، پایههای کجروی و انحراف را ویران سازند، قدرتهای ناصالح را از جامعه طرد نمایند، افراد صالح و رشیدسرپرستی روابط را بر عهده گیرند. انتظار این است که مفاسد اجتماعی، رذالتها، آشوبها، طنینهای نابجا و امواج تلاطمانگیز از میان برداشته شوند و روابط بر اساس تفاهم، همکاری و همیاری و خیرخواهی گردد. انسانها چون دشمنانی نباشند که روبروی هم قرار میگیرند، و رابطه مشتری و فروشنده چون رابطه دو خصم نسبت به هم نباشد. و بالاخره در جنبه اجتماعیانتظار این است که عوامل اغواکننده در جامعهحق حیات نداشته باشند، وسایل ارتباط جمعی در طریق هدایت و رشد و ارتقاء مردم باشند، روزنامهها و کتب و مجلات به تنویر افکار بپردازند و از هر چه که مایه گمراهی و فساد وانحطاط است دور و برکنار گردند.
در جنبه اقتصادی: امیدها و انتظارها متوجه تعدیل عادلانه ثروت باشد. آن چنان نباشد که عدهای در منتهای فقر و بدبختی و جهل و مرض و استثمار باشند و عدهای در اوج رفاه و تنعمی که حاصل از استثمار است. انتظار این است که فواصل طبقاتی از میان برداشته شوند و وضع آنچنان نباشد که میلیاردر وخاکنشین داشته باشیم. یکی درکاخ زندگی کند و دیگری درزاغهای. امکان کسب وتجارت، برای همگان یکسان باشد. تحرک اجتماعی، انتقال از نقشی به نقش دیگر امکانپذیر باشد. انتظار این است که بخاطر جنبههای اقتصادی و به منظور چپاول حاصل درآمد ضعفا اغنیاء قادر نشوند دست به کار شوند و نتوانند دسترنجهای فقیران را برای کاخسازی، بساط و عیش و نوش گستردن به کار برند. محرومیت و فقر سهم عدهای و لذت و تنعم سهم عدهای دیگر نباشد. انتظار این است که کشورهای قوی برای تصرف بازار فروش، برای آب کردن کالاهای بنجل خود، برای فروش اسلحههای سرد و گرم دست به حمله تجاوزکارانه نزنند، ملتها را مجبور به خرید و فروش نکنند. وضع چنان نباشد که کشوری را مصرف کننده صرف و در نتیجه برای همیشه برده نمایند.
در جنبه فرهنگی:بشریتانتظار آن دارد که علوم و عالمانمتعهد باشند.شعارعلم برای علم از جامعه رخت بر بندد و دانش در خدمت همه طبقات و در طریق رفاهآفرینی، ایجاد صلح و امنیت قرار گیرد. تلاشها مصروف دانشی گردد که از آن نفعی برای جامعه برخیزد. نه زیانی، آسایشی پدید آورد نه ترس و وحشتی. انتظار آن است افکار و اندیشهها، فلسفهها و خطمشیها از مسیر انحرافی خود بیرون آیند و دیدهای صرفاً ماتریالیستی و علت و معلولی مادی را به کناری بگذارند. تکیهها تنها متوجه فیزیک نباشد که متافیزیک را هم جای پایی به مراتب قویتر است. همه چیز را بر اساس منطق ارسطوئی و افلاطونی ننگرند. جنبههای جبرگرائی را به کناری بگذارند و آزادیانسان و صلاح و موقعیت او را هم در نظر گیرند. انتظار آنست که هنر بیدارکننده و توانبخش باشد، دردهای بشر را در پیش چشم او زنده نگه دارد و او را به تلاش و کوشش جهت درمان وادارد، جنبه تخدیری هنر به کناری رود، شعاعش تا اعماق تاریکیها به پیش رود و اصولاً ظلمتها، سیهدلیها، بیتعهدیها را از میان بردارد. امید آن است که ادبیات، ضربالمثلها، کنایهها، استعارات رنگ انسانی گیرند، درخدمت می و معشوق، لاابالیگری، بیبند و باری، تحریک اسافل اعضاء نباشند، بکوشند که روحتعهد و مسئولیت را در جامعه رواج دهند. انسان را به وظایف خطیری که در پیش دارند وادار نمایند. دروغ، تزویر، ریا، دورویی و زورگویی را ترویج نکنند. و بالاخره انتظار این است که دیگر یافتههای اجتماعی، سنن و شعائر ارزیابی گردند. نخبهها برگزیده و خلاف آن از جامعه طرد شوند. وسایل و ابزار زندگی به حقیقت صورت وسیله پیدا کنند نه هدف، هدفهاعالی و متعالی گردند نه پست و کوچک و بیحساب. تجمل و لوکس که چیزی جز انباشتن و بیکار گذاردن ثروت نیستند از میان برداشته شوند. و انسان برای ترقی و رفاه همگان برخیزد و سرمایههای راکد متجملانه را به کار اندازد.
از نظر مذهبی و اخلاقی: در این زمینه انتظار این است که مذاهب متعدد و متنوع از آسمانی و زمینی تبدیل به مذهب واحدی گردند و انسانها را از این سردرگمیها و چه بسیار پایبندیهای بیحساب نجات بخشند. مذهبی ادامه جنبه مردمی داشته و برای حیات انسانفلسفه و هدفی ارزشمند ارائه دهد.بشریتانتظار دارد انسانها درتحت لوای واحد و در زیر پرچمحکومتالله گرد هم آیند. خدائی که زیرک است ولی حسود نیست علم و قدرت دارد ولی آن را در طریق آزار خلق به کار نمیگیرد. مسأله نژاد، زبان، صنعت، سنت، چپی و راستی برای او مطرح نیست آنچه را که او ارزیابی میکند و ملاک قرار میدهد شرف و تقوی و انسانیت است. بشریتانتظارحکومت مذهبی را دارد که میتواند مدینهای ایدهآل و جامعهای انسانی مبتنی بر اجرای حق و عدل فراهم کند، وحدت پدید آورد تفرقهها را بزداید. راستی و صفا پدید آورد، راه سعادت را هموار نماید، صراط مستقیم را در پیش پای بگذارد. تاریکیها را از میان بردارد، زمینه را برای اوجگیری همه جانبه انسانها فراهم کند. بشریتانتظار دارد که اصول و مبانی اخلاقی براساس قواعد الهی باشد که به همه جوانب و ابعاد انسان احاطه دارد. در سایه آن رشد و صلاح پدید میآید، مفاسد و آلودگیها، پرستشهای نابجا از جامعه رخت بر میبندند. قواعد اخلاقی به تناسب روز رنگ و چهره عوض نکنند و بر اساس آنچه که روز و مد روز آن را تائید میکنند نباشد»[۲۲].
توانمندیفکری: بناهای فکری اگر بخواهد از تزلزل و انحراف به دور بماند، باید دارای پایههای عمیق و محکم فکری باشد، همان گونه که پیامبر(ص) میفرماید: "برای هر چیز، پایهای است. اساس دین اسلام، فهم عمیق است و یک فقیه در برابر شیطان، از هزار مسلمانعبادت گزار بدون شناخت محکمتر و اثر گذارتر است"[۲۳]. بنابراین یکی از ابعاد انتظار، تقویت ریشهها و بنیانهای فکری شخص است؛ تا توانایی تقابل با آرا و نظرات مکاتب دیگر را داشته باشد.
توانمندی روحی:منتظر باید در زمینههای روحی نیز از آمادگی بالایی برخوردار باشد که در کوران حوادث و ناملایمات از پا نیفتد، و ظرفیت وجودی خود را برابر گرفتاریها و مشکلات بالا ببرد. یکی از یارانامام باقر(ع) پرسید: "فرج شما چه هنگام است؟ آن حضرت فرمود: هرگز، هرگز، فرج ما نمیرسد، تا اینکه غربال شوید، و باز هم غربال شوید، و باز هم غربال شوید تا کدورتها، رفته صفا بماند"[۲۴] پس منتظر در این دوران پر مخاطره، روحیه خود را در پناهقرآن و عترت حفظ کرده، با نشاط و بالندگی، چشم به راه امام خوبان خواهد بود.
برنامهریزی:منتظر، خود باید و جامعه را برای آمدن موعود آماده کرده، و برای استقبال از یوسف زهرا (ع) برنامهریزی نماید. این امر، مانند هر کار دیگر، نیازمند طرح و نقشه جامع و تعیین اهداف و ارزشها است. اینجا است که منتظر میتواند زمینه و شرایط را با بینش و آگاهی بیشتر فراهم کرده، در مقابل توفانهای روزگار بایستد.
توانمندی در عمل:قرآن درباره توانمندیپیامبران در عرصه عمل میفرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۲۵]. در نگرش دینی، افراد با بینش صحیح از آن عمل، به ارزش میرسند. انسانمنتظر نیز، نیازمند کتاب و میزان است، تا دستورات و تعالیم او را بشناسد و در صورت نیاز، با میزانها و معیارها، راهِ صحیح را تشخیص دهد.
از منظر دیگر، انتظار دارای ابعاد فردی و اجتماعی است. ابعاد فردی عبارتند از:
بعد دین داری:انتظار باعث میشود منتظر در دوران غیبت، در امر دین خود مواظبت بیشتر داشته، از هرگونه سستی و انحراف دوری گزیند. امام صادق(ع) میفرماید: "برای صاحب این امر غیبتی طولانی است. در این دوران، هر کس باید تقوا پیشه سازد و به دین خود چنگ زند".
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«انسان از زوایای مختلف، دارای ابعاد گوناگون است؛ از سویی از بُعد نظری و عملی برخوردار است و از سوی دیگر، دارای بُعد فردی و اجتماعی است، و از زاویهای دیگر در کنار بُعد جسمی، بُعد روحی و روانی دارد. بدون تردید در همه ابعاد یاد شده به چارچوبِ مشخصی نیاز است تا در قالب آن، راه صحیح زندگی باز شود و مسیرهای انحرافی به روی آدمی بسته گردد و آن راهِ درست، همان مسیر انتظار است. انتظارموعود جهانی در همه ابعاد زندگی منتظران تأثیر میگذارد. در بعد فکری و نظری که زیر بنای اعمال و رفتارانسان است، باورهای اساسی حیات آدمی را در حصار خود حفظ میکند. به بیان دیگر، انتظار صحیح میطلبد که منتظر، بنیانهای اعتقادی و فکری خود را تقویت کند، تا در دام مکتبهای انحرافی گرفتار نشود یا به سبب طولانی شدن دروه غیبتامام عصر(ع) به چاهیأس و ناامیدی سقوط نکند. امام باقر(ع) فرمود: "روزگاری بر مردم خواهد آمد که امام ایشان غایب خواهد شد؛ پس خوشا به حال آنان که در آن زمان، بر امرِ ولایت ما ثابت و استوار بمانند.[۲۹] یعنی در دوره غیبت که دشمنان با انواع شبههها میکوشند تا اعتقادات درست شیعیان را از بین ببرند به برکت قرار گرفتن در سنگر انتظار، مرزهای عقیدتی حفظ میشود.
در بُعد عملی، انتظار به همه اعمال و رفتارانسان جهت میدهد. منتظر باید در میدان عمل بکوشد تا زمینههای ظهوردولت حق فراهم شود؛ بنابراین، منتظر در این بخش، هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعههمت میگمارد. در بُعد فردی نیز، هم به حیات روحی و روانی خود و کسب فضیلتهای اخلاقی روی میآورد و هم به تقویتِ جنبه جسمی و بدنی میپردازد تا نیرویی کار آمد برای جبهه نور باشد. امام صادق(ع) فرمود: "... کسی که دوست دارد از یاران قائم(ع) باشد، باید منتظر باشد و در حال انتظار، پرهیزکاری پیشه کند و به اخلاق نیکو، آراسته شود...".[۳۰]
ویژگیهای "انتظار" آن است که آدمی را از محدوده خود فراتر میبرد و او را با تک تک افراد جامعه مرتبط میکند؛ یعنی انتظار نه تنها در زندگی فردی منتظر، مؤثر است که در حوزه رابطه فرد با جامعه نیز طرح و برنامه دارد و او را به تأثیر گذاری مثبت در جامعه وا میدارد. از آنجا که شرط ظهوردولت حق، آمادگی جمعی است، هر کس به اندازه توان خود برای اصلاح جامعه میکوشد و در برابر ناهنجاریهای اجتماعی، ساکت و بیتفاوت نمینماند؛ چرا که منتظرمصلح جهانی در اندیشه و عمل، مسیر صلاح و راستی را طی میکند. کوتاه سخن اینکه "انتظار" جریان مبارکی است که در تمام مویرگهای حیات فرد و اجتماع منتظر جاری است و در همه عرصههای زندگی، رنگ الهی به انسان و حیات او میبخشد و به چه رنگی الهی بهتر و ماندگارتر؟! قرآن کریم میفرماید: ﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً﴾[۳۱]. با توجه به آنچه گذشت، وظایف منتظرانِ مصلح کلّ، چیزی جز همان "رنگ خدایی داشتن" نیست که بر برکتانتظار در جای جای زندگی فردی و جمعی آنها جلوهگر میشود. با این نگاه، دیگر آن وظایف بر دوش ما –منتظران- سنگینی نخواهد داشت؛ بلکه جریان شیرنی که به همه زوایای زندگی ما معنا و مفهومی زیبا بخشیده است، به شمار میآید. به راستی اگر فرمانروایی ملک مهربانی و امیر کاروان مِهروزی، تو را به عنوان سربازی شایسته برای خیمهایمان خواسته باشد و حضور تو را در سنگر حق، انتظار کشد، چگونه خواهی بود؟ آیا باید بر تو تکالیفی را تحمیل کنند که چنین و چنان باش و این کار و آن کار را انجام ده یا تو خود راه انتظار را شناختهای و برای همان مقصدی که برگزیدهای، گام خواهی زد؟»[۳۲].
↑«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می» سوره حدید، آیه ۲۵.
↑ ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه: ۲۵.