تفسیر قرآن در تاریخ اسلامی

مقدمه

تاریخ را در لغت به «تعریف وقت» معنا کرده‌اند[۱] و طبق این معنا، تاریخ هرچیزی شناساندن وقت آن‌چیز است و تاریخ تفسیر، شناساندن وقت آن و معرفی زمان‌هایی است که تفسیر در آن وجود داشته است، ولی در کاربردهای عرفی تاریخ را در معنایی فراگیرتر از آن به کار می‌برند. گاهی تاریخ را با اضافه به کار یا پدیده‌ای که وجود آن دفعی است، به کار می‌برند و منظور، زمان انجام آن کار و پیدایش آن پدیده است و گاهی با اضافه به چیزی‌که وجودی مستمر در مدّتی طولانی دارد، به کار می‌برند و شناساندن زمان وجود آن شئ و تغییرات و تحوّلاتی که در طول آن زمان بر آن شیء عارض شده و هر واقعه‌ای که در ارتباط‍ با آن پدید آمده است، منظور می‌باشد. طبق این معنا تاریخ تفسیر قرآن کریم، هم شناسایی زمان آغاز تفسیر قرآن و زمان‌هایی که تفسیر در آن وجود داشته و دوره‌هایی را که بر آن گذشته است، دربر دارد و هم شامل بیان تغییرات و تحولاتی که در طول زمان بر آن رخ داده، و معرفی کتاب‌های تفسیری و مفسّرانی که در ارتباط‍ با آن پدید آمده‌اند، می‌باشد. به تعبیر بعضی، تاریخ به‌معنای سرگذشت است[۲]؛ پس همان‌گونه که سرگذشت هرکسی مجموعۀ وقایع و اموری را که در ارتباط‍ با آن پدید آمده، دربر دارد، تاریخ تفسیر قرآن که سرگذشت آن است نیز مجموعۀ وقایع و اموری را که در ارتباط‍ با آن از آغاز تاکنون پدید آمده است، دربر دارد.

به‌هرحال منظور ما از «تاریخ تفسیر قرآن کریم» مجموع امور یاد شده است و در این کتاب از امور زیر بحث می‌شود:

  1. زمان پیدایش تفسیر و استمرار وجود آن تاکنون؛
  2. ویژگی زمان‌ها و دوره‌های مختلفی که بر تفسیر گذشته است؛
  3. تغییرات و تطوّراتی که در دوران‌های مختلف در تفسیر پدید آمده است؛
  4. کتاب‌های تفسیری و مفسران معروف هر عصر.[۳]

اهمیت و ضرورت

بی‌تردید فهم بخش عظیمی از معارف قرآن به تفسیر و تلاش علمی مناسب نیاز دارد. این نیاز در گذر زمان روز به روز بیشتر شده و در نتیجه علمی به نام تفسیر قرآن پدید آمده و کتاب‌های تفسیری فراوانی تدوین شده است. دانش تاریخ تفسیر ما را با مفسران، تفاسیر، فراز و فرودها و تغییر و تطورهای آن علم و احیاناً قوت و ضعف روش‌ها، مکتب‌ها و نظریات مطرح در آن آشنا می‌‌کند و بدیهی است آشنایی با این دانش نقش مؤثری در استفاده بهینه از علم تفسیر دارد و با توجه به اینکه تفسیر قرآن از علوم مهم، ضروری و اثرگذار در حیات دنیوی و اخروی انسان است و انسان بدون آن نمی‌تواند به هدف اعلا و کمال نهایی خود دست یابد، این دانش می‌‌تواند در سعادت و کمال انسان نقشی مؤثر داشته باشد. [۴]

اهمیت بحث تاریخ تفسیر قرآن کریم عبارتند از:

  1. انسان برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت و هدف اعلای خلقت و کمال نهایی خود، به هدایت وحی نیاز دارد و بدون آن نمی‌تواند به مقصد اعلای خود نایل شود؛ زیرا از راه حس و عقل نمی‌تواند تمام معارف و احکامی را که برای سعادت و رسیدن به کمال نهایی‌اش لازم است، به دست آورد[۵].
  2. قابل اعتمادترین منبع برای تحصیل معارف وحیانی و احکام الهی، قرآن کریم است؛ زیرا قرآن تنها کتاب آسمانی است که از هرگونه تحریف و تغییر زیان‌بار مصون مانده ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۶] و دارای اعجازی جاودانه است﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا[۷] که حقانیت و الهی بودن آن را در هر عصر و زمان اثبات می‌کند. رسول خدا (ص) نیز تمسک به آن را در کنار تمسک به اهل بیتش، شرط‍ حتمی هدایت و بیمه شدن از ضلالت معرفی کرده است[۸].
  3. هرچند قرآن کریم اقیانوس بی‌کران است که رسیدن به اعماق آن جز برای پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) میسر نیست و هیچ‌کس جز آنان توان فهم همۀ معارف و علوم و احکام آن را ندارد[۹]، بااین‌حال هم خود قرآن کریم و هم رسول گرامی اسلام (ص) و اوصیای گرانقدرش، انسان‌ها را به تدبّر در آیات و هدایت و اندرزگیری از آنها توصیه فرموده‌اند[۱۰]، و بی‌تردید انسان موظف و مأمور است که از هدایت‌ها و اندرزهای قرآن استفاده کند و هیچ‌گونه کوتاهی دراین‌باره روا نیست.
  4. کسانی که درصدد فهم معارف قرآن برآمده باشند، به خوبی می‌دانند که دلالت آیات بر مرتبه‌ای از معارف و اندرزهای اخلاقی، آشکار و فهم آن برای عموم آسان و بی‌نیاز از تفسیر است[۱۱]، ولی فهم بخش عظیمی از معارف و احکام آن به تفسیر و تلاش علمی مناسب نیاز دارد، و این نیاز از زمان رسول خدا (ص) وجود داشته و با فاصله گرفتن از آن زمان، شدیدتر و موجب شده که علمی به نام «تفسیر قرآن» پدید آید و کتاب‌های تفسیری فراوانی تدوین شود[۱۲].
  5. یکی از اموری که در استفادۀ صحیح و بهره‌گیری کامل از هر علمی بسیار مؤثر است، آشنایی با تاریخ آن علم است؛ زیرا آشنایی با تاریخ آن، انسان را با دانشمندان، کتاب‌ها، فراز و نشیب‌ها، تغییر و تطوّرهای آن علم و احیانا نقاط‍ قوت و ضعف روش‌ها، مکتب‌ها و نظریات مطرح در آن علم آگاه می‌کند و بدیهی است که آگاهی از این امور، نقش بسیار مؤثری در استفاده بهینه از آن علم دارد.

از بیان این مطالب روشن شد که آشنایی با تاریخ تفسیر قرآن از جمله اموری است که در تفسیر صحیح قرآن و استفادۀ بهینه از تفسیر مفسران نقش مؤثر و بسزایی دارد و تفسیر قرآن نیز یکی از علوم ضروری و مهم است که در حیات دنیوی و اخروی انسان‌ها تأثیرگذار می‌باشد و انسان بدون آن نمی‌تواند به هدف اعلا و کمال نهایی‌اش دست یابد؛ و از این بیان نتیجه می‌گیریم که این بحث می‌تواند نقش مؤثری در سعادت و کمال انسان داشته باشد و از این جهت دارای اهمیت ویژه‌ای است.[۱۳]

پیشینه

در میان پیشینیان کتاب مستقلی با عنوان «تاریخ تفسیر» نگاشته نشده و مباحث مربوط به آن در میان کتاب‌های دیگر پراکنده‌اند؛ رجالیان و فهرست‌نویسان به اجمال، به مفسران و تفاسیر آنان اشاره کرده‌اند. برخی از مفسران مانند شیخ طوسی،[۱۴] ابن عطیه [۱۵] و ابن عاشور [۱۶] در مقدمه تفاسیرشان به اجمال به برخی مباحث تاریخ تفسیر اشاره کرده‌اند؛ همچنین مراغی در مقدمه تفسیرش، طبقات مختلف مفسران و افراد هر طبقه را به اجمال معرفی می‌‌کند. [۱۷] برخی از نویسندگانِ کتاب‌های علوم قرآن مانند سیوطی نیز در نوع ۸۸ اتقان فی علوم القرآن و زرقانی در مبحث ۱۲ مناهل العرفان فی علوم القرآن هرچند کوتاه به این بحث پرداخته‌اند. افزون بر این جمعی کتاب‌هایی در شناساندن مفسران و تفاسیرشان تألیف کرده‌اند.

سیوطی نخستین کسی بود که کتابی مستقل در طبقات المفسرین نگاشت. وی ۱۳۶ نفر از مفسران ادوار مختلف را در کتابش شناساند. [۱۸] بعد از سیوطی شاگردش داوودی کتابی با همین عنوان نگاشت و در آن ۷۰۴ نفر از مفسران را به ترتیب الفبایی معرفی کرد. [۱۹] در همین زمان شیخ ابوسعید بن صنع الله الکوز کنانی از دانشمندان روستای کوزکنان تبریز کتابی در طبقات المفسرین تدوین کرده است [۲۰] که اثری از آن نیست. در قرن ۱۱ احمد بن محمد بن ادنه وی کتابی با همین عنوان نوشت و ۶۳۸ نفر مفسر را بر اساس قرن معرفی کرد. بنا به آنچه در مقدمه کتاب آمده است وی به مفسران بعد از داوودی و نیز مفسرانی پرداخت که داوودی از قلم انداخته بود. [۲۱] دکتر منیع عبدالحلیم محمود نیز در کتاب مناهج المفسرین به معرفی جمعی از مفسران می‌‌پردازد. وی از سفیان ثوری شروع و به محمد محمود حجازی ختم می‌‌کند و ضمن معرفی شخصیت و کتاب‌های تفسیری نامبردگان و شیوه تفاسیر آنان، به نمونه‌ای از تفاسیرشان نیز اشاره می‌‌کند. [۲۲] مذاهب التفسیر الاسلامی نوشته ایگناس گلدزیهر خاورشناس یهودی، اثری است در تاریخ و تحلیل تفسیرنگاری در جهان اسلام که شامل مباحثی چون نخستین مرحله تفسیرنگاری و پیدایش آن، تفسیر مأثور، تفسیر در پرتو اعتقاد، تفسیر در پرتو تصوف اسلامی، تفسیر در پرتو فرقه‌های دینی و تفسیر در پرتو تمدن اسلامی است. [۲۳] التفسیر والمفسرون محمد حسین ذهبی از نگاشته‌های مشهور در این زمینه است. ذهبی کتابش را در یک مقدمه و سه باب و خاتمه تنظیم کرده است. وی در مقدمه به مباحثی چون تعریف تفسیر، تأویل و فرق آن دو و ترجمه قرآن پرداخته است و باب نخست را به اولین مرحله تفسیر یعنی تفسیر در دوران صحابه و تابعان، باب دوم را به مرحله دوم تفسیر یعنی تفسیر در عهد تابعان، باب سوم را به دوره سوم تفسیر یعنی تفسیر در عهد تدوین (دوره عباسیان) تا زمان حاضر و خاتمه را به مهم‌ترین الوان تفسیری در عصر جدید، اختصاص داده است.

دراسات فی التفسیر و رجاله اثر ابوالیقظان عطیة الجبوری، معجم مصنفات القرآن الکریم اثر علی شواخ، معجم المفسرین من صدر الاسلام حتی العصر الحاضر اثر عادل نویهض که در مقدمه کتابش تفسیر به سه دوره ترسیم شده است،[۲۴] الموسوعة المیسرة فی تراجم ائمة التفسیر والاقراء والنحو واللغه اثر جمعی از نویسندگان، معجم تفاسیر القرآن الکریم در دو جلد، جلد اوّل تألیف جمعی از مؤلفین و جلد دوم تألیف محمد بوخبزة از کتاب‌هایی‌اند که در زمان حاضر در این خصوص نگاشته شده‌اند.

نیز طبقات مفسران شیعه اثر عبدالرحیم عقیقی بخشایشی که به معرفی مفسران شیعه می‌‌پردازد، التفسیر بالمأثور و تطویره عند الشیعة الامامیه اثر احسان امین، المفسرون حیاتهم و منهجهم و نیز شناخت‌نامه تفاسیر هر دو از سید محمد علی ایازی، نموذج من اسماء المفسرین اثر غلام رضا مولانا بروجردی (شامل ۳۴۹ نفر از مفسران صدر اول تا قرن ۱۳ در مقدمه تفسیر الصراط المستقیم)، [۲۵] سه مقاله در تاریخ تفسیر از محمد باقر حجتی، آشنایی با تفاسیر قرآن و مفسران از رضا استادی، تاریخ تفسیر قرآن کریم اثر حبیب الله جلالیان، تاریخ تفسیر از عبدالوهاب طالقانی، مفسران شیعه از محمد شفیعی، تاریخ تفسیر قرآن کریم اثر سهراب مروتی، آشنایی با تاریخ تفسیر و مفسران تألیف حسین علوی مهر و دو کتاب مکاتب تفسیری و تاریخ تفسیر قرآن از علی اکبر بابایی از جمله کتاب‌هایی‌اند که نویسندگان معاصر شیعه در این زمینه نگاشته‌اند. کتاب التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب تألیف محمد هادی معرفت از بهترین کتاب‌هایی است که در این زمینه نگاشته شده است. وی سعی کرده است در این کتاب ضعف‌ها و کاستی‌های التفسیر و المفسرون محمد حسین ذهبی را برطرف سازد. از جمله مزیت‌های این کتاب اختصاص فصلی از آن به نقش اهل بیت (ع) در تفسیر قرآن است. [۲۶]

پیدایش تفسیر

پیدایش تفسیر همزمان با فرود آمدن قرآن بر قلب مبارک پیامبر (ص) است. آن حضرت مواردی از قرآن را که صحابه در فهم آن دچار مشکل می‌‌شدند برای آنها تفسیر می‌‌کرد [۲۷] و به آنها می‌‌آموخت. برجسته‌ترین شاگرد مدرسه تفسیر در این زمان امیرمؤمنان، علی (ع) بود که طبق روایات شیعه و سنی استعداد، همت، امکان فراگیری و تلاش رسول خدا (ص) در آموزش وی با دیگر صحابه سنجیدنی نبود. [۲۸] پیامبر (ص) همه تفسیر و دانش قرآن را به آن حضرت آموخت. بعد از آن حضرت صحابه آن بزرگوار به تفسیر قرآن ادامه دادند. تفسیر در این دوره بیشتر نقل حدیث بود؛ اما هنوز تدوین نشده بوده است. در این مرحله روایات تفسیری صحابه از پیامبر (ص) یا از صحابه دیگر نقل می‌‌شد و تابعان نیز از صحابه یا از یکدیگر نقل می‌‌کردند. رونق این مرحله حداکثر تا پایان قرن اول هجری است. [۲۹] برخی از این دوره تا پایان خلافت علی (ع) را به عنوان عصر شکل‌گیری تفسیر و از این زمان تا پایان قرن اول را به عنوان عصر گسترش تفسیر یاد کرده‌اند. در این دوره تفسیر به صورت شفاهی و شاخه‌ای از علم حدیث بوده است.

تفسیر در عصر تدوین

تفسیر تا پیش از عصر تدوین یعنی اواخر دوره بنی امیه و اوایل بنی عباس تنها به صورت شفاهی و نقل روایت آموخته می‌‌شد و صحابه و تابعان روایات تفسیری را از پیامبر (ص) یا از یکدیگر گزارش می‌‌کردند. همزمان با عصر تدوین (آغاز قرن دوم) مرحله دیگری در تفسیر قرآن آغاز شد. [۳۰]

قرن دوم

در ابتدای این دوره تألیف مستقلی نگاشته نشده که سوره‌ها و آیه‌های قرآن را به صورت منظم تفسیر کند، بلکه پیشوایان حدیث مانند یزید بن هارون سلمی، شعبة بن حجاج، وکیع بن جراح و سفیان بن عیینه ضمن تدوین روایات، بابی را به روایات تفسیری اختصاص می‌‌دادند. شاید بتوان گفت این مرحله تا اواسط قرن سوم ادامه داشته است؛ ولی تدریجاً تفسیر از علم الحدیث جدا شد و به صورت علم مستقل درآمد [۳۱] و تفاسیر جامعی که به تمامی قرآن می‌‌پرداختند، تألیف شدند. محمد بن یزید بن ماجه، ابن جریر طبری، ابوبکر بن منذر نیشابوری، ابن ابی حاتم، ابوالشیخ بن حبان، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری و گروهی دیگر این کار را تحقق بخشیده‌اند. ذهبی از این مرحله به سومین مرحله تفسیر یاد کرده است. [۳۲]

درباره نخستین نگارنده تفسیر قرآن بین دانشمندان اختلاف است؛ بنابه نقلی از ابن ابی ملیکه، مجاهد درباره تفسیر همه قرآن از ابن عباس پرسید و به دستور وی آن را نگاشت. [۳۳] طبق این نقل با توجه به اینکه ابن عباس در سال ۶۸ قمری از دنیا رفته است باید تفسیر تمام قرآن و تدوین آن پیش از این انجام گرفته باشد؛[۳۴] ولی محققان در این حدیث تردید دارند. [۳۵] جمعی از محققان ترجیح داده‌اند که نخستین تفسیر را سعید بن جبیر نگاشته باشد. [۳۶] ابن حجر با رد این نظریه که اولین مدون ابن جریج یا فراء بوده است، نخستین تدوین کننده تفسیر را سعید بن جبیر می‌‌داند. [۳۷] به گفته او عبدالملک مروان از سعید بن جبیر درخواست کرد که برایش تفسیر قرآن بنویسد و سعید آن را نگاشت. عطاء بن دینار این کتاب را در دیوان یافت و چون گویا سعید را ندیده بود آن را به طور مرسل از وی روایت کرد. [۳۸] این روایت صریحاً نشان می‌‌دهد سعید بن جبیر پیش از مرگ عبدالملک مروان تفسیر قرآن را نگاشته است. ابن ندیم نیز از کتاب ابن جبیر یاد کرده است. [۳۹] افزون بر آنچه گذشت ابن ندیم در لیست تفاسیر قرآن کریم از تفسیر عکرمه یاد می‌‌کند [۴۰] و به گفته ابن خلکان عمرو بن عبید، از سران معتزله کتابی در تفسیر قرآن کریم از حسن بصری نوشته است. [۴۱] ابن ندیم نیز از تفسیر حسن بصری یاد می‌‌کند. [۴۲] برخی از تفسیر بزرگی در سه جزء به عنوان تفسیر ابن جریج یاد کرده‌اند. [۴۳] احمد بن حنبل او را اولین مدون تفسیر دانسته است،[۴۴] با این حال سعید بن جبیر در میان مدونان تفسیر در عصر تابعان از همه جلوتر است؛ همچنین از اسماعیل سدّی، محمد بن سائب کلبی صاحب تفسیر کبیر، ابوحمزه ثمالی از یاران خاص امام سجاد و امام باقر (ع) که روایات تفسیری وی مورد توجه مفسرانی چون عیاشی، طبری، طبرسی و قرطبی قرار گرفته است [۴۵] و ابوبصیر اسدی از یاران امام صادق (ع) به عنوان کسانی یاد کرده‌اند که در این دوره به نگارش تفسیر قرآن دست زده‌اند. [۴۶]

ابن ندیم نقل می‌‌کند عمر بن بکیر از یاران فراء از او خواست تا اصول یا کتابی در تفسیر قرآن برای وی تدوین کند تا در موارد نیاز به آن مراجعه کند. فراء در پاسخ او کتاب معانی القرآن را که از فاتحة الکتاب تا پایان قرآن را دربردارد به شاگردانش املا کرد. [۴۷] احمد امین تفسیر فراء را نخستین تفسیری می‌‌داند که همه قرآن را به ترتیب آیات و سوره‌ها و به طور گسترده تفسیر کرده است و تفاسیر قبل از آن را ناپیوسته و تنها شامل آیات مشکل قرآن می‌‌داند. [۴۸] محمد هادی معرفت نیز به این نظر متمایل است؛[۴۹] ولی ذهبی با استناد به گزارش‌های تاریخی که به برخی از آنها اشاره شد، معتقد است تفسیر کامل و پیوسته قرآن قبل از این انجام شده است. [۵۰] به هر روی تفسیر در این دوره تدوین شد و رفته رفته از مرحله نقل مأثور خارج و گسترده و فراگیر و متنوع شد،[۵۱] هرچند بسیاری از آثار مدون در این دوره از بین رفته‌اند. گفتنی است امامان شیعه (ع) در این دوران با وجود محدودیت‌های زیاد، بیشترین نقش را در گسترش، تعمیق و نشر تفسیر قرآن داشته و سعی کرده‌اند با ارائه روش صحیح در تفسیر قرآن [۵۲] و آسیب‌شناسی آن، از انحراف در آن جلوگیری کنند. [۵۳] پس از پیامبر (ص)، بر اساس حدیث متواتر ثقلین طریق اهل بیت (ع) مطمئن‌ترین راه در تفسیر قرآن است؛ زیرا در این روایت و دیگر روایات رسیده از پیامبر (ص) به صراحت بیانات خاندان پیامبر (ص) در امر دین، از جمله شرح و توضیح قرآن، معتبر شمرده شده است، بر این اساس، تفسیر اهل بیت (ع) که منشأ شکل‌گیری تفسیر مأثور شیعی بوده حجیت دارد.

قرن سوم

تفسیر از قرن سوم به بعد تحت تأثیر انواع دانش‌ها و معارف و فرهنگ‌های رایج، متنوع و متحول شد [۵۴] و استقلال خود را به دست آورد. روایات تفسیری ائمّه (ع) و صحابه گسترش یافت و با شکوفا شدن علوم مختلف، تفاسیر زیادی با رویکردهای گوناگون روایی، ادبی، لغوی، فقهی و عرفانی تدوین شدند. مجاز القرآن اثر ابوعبیده، معانی القرآن اثر فراء، نظم القرآن اثر جاحظ، تأویل مشکل القرآن اثر ابن قتیبه، احکام القرآن اثر هشام بن محمد بن سائب کلبی و احکام القرآن اثر شافعی از مهم‌ترین نگاشته‌های این دوره‌اند [۵۵]. برخی این قرن را در مقایسه با دو قرن پیشین، عصر شکوفایی و بالندگی تفسیر و مفسران دانسته‌اند. [۵۶]

قرن چهارم

در قرن چهارم همزمان با شکوفایی اندیشه و گسترش دانش و فروکش کردن درگیری‌های سیاسی، تدوین تفاسیر زیادی از جمله تفاسیر روایی آغاز شد. تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی اثر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی اثر ارزشمند محمد بن مسعود بن عیاش از محدثان بزرگ شیعه،[۵۷] تفسیر منسوب به امام عسکری (ع) تألیف محمد بن قاسم استرآبادی و تفسیر نعمانی از مهم‌ترین تفاسیر شیعه در این دوران‌اند و مهم‌ترین تفاسیر اهل سنت در این دوره عبارت‌اند از: جامع البیان عن تأویل القرآن تألیف محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری که نگارش آن نقطه عطفی در تاریخ تفسیرنگاری بود و از جامع‌ترین و ارزشمندترین تفاسیر نقلی موجود به شمار می‌‌رود که اقوال سلف را با ذکر سند ذکر می‌‌کند، هرچند نقل روایات ضعیف و اسرائیلیات از ضعف‌های عمده این تفسیر به شمار می‌‌آید،[۵۸] تفسیر المسند اثر ابوحاتم محمد بن ادریس و تفسیر بحرالعلوم تألیف نضر بن محمد سمرقندی.

البته در این زمان تفسیرهای دیگری با رویکرد ادبی لغوی مانند معانی القرآن اثر زجاج، بیانی مانند تفسیر القرآن الکریم اثر رمانی و کلامی مانند تأویلات القرآن اثر ماتریدی نیز نگاشته شده‌اند. تدوین علوم گوناگون، مانند لغت و صرف و نحو، ترجمه کتب فلسفی، ظهور اختلافات فقهی و کلامی و رواج تعصبات فرقه ای و مذهبی و ورود اجتهاد در تفسیر قرآن، از جمله عوامل مؤثر در رشد و بسط تفسیر در این زمان شمرده شده‌اند. [۵۹] در این عصر بیش از هر عصر دیگر، تفاسیر قرآن رونق و رواج داشته‌اند. [۶۰]

قرن پنجم

قرن پنجم نیز عصر ترجمه و شکوفایی دانش‌های مختلف و رویارویی مذاهب اسلامی در جهان اسلام است. [۶۱] حقایق التأویل فی متشابه التنزیل اثر سید رضی، الامالی اثر سید مرتضی و التبیان اثر شیخ طوسی که نخستین تفسیر اجتهادی و جامع شیعه است، مهم‌ترین تفاسیر شیعی نگاشته شده در این قرن‌اند. الکشف و البیان فی تفسیر القرآن اثر احمد بن محمد ثعلبى نيشابورى، لطائف‌ الاشارات اثر ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری، النکت و العیون اثر ماوردی الوسیط فی تفسیر القرآن اثر واحدی و المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز اثر ابن عطیه اندلسی مهم‌ترین تفاسیر سنی نگاشته شده در این زمان‌اند. [۶۲]

قرن ششم

لیست تفاسیر نگاشته شده در قرن ششم حکایت از بالندگی و پیشرفت دانش تفسیر در این دوران دارد. مجمع البیان اثر طبرسی، متشابه القرآن اثر ابن‌شهرآشوب، روض الجنان و روح الجنان اثر ابوالفتوح رازی و فقه القرآن قطب‌الدین راوندی مهم‌ترین تفاسیر شیعه در این زمان‌اند که البته به باور برخی در این تفاسیر به روایات تفسیری بدان جهت که بیشتر آنها ضعف سند دارند توجهی نشده است. [۶۳] معالم التنزیل فی تفسیر القرآن حسین بن مسعود بغوی، کشف الاسرار و عدةالابرار ابوالفضل رشیدالدین میبدى، تفسیر الکشاف زمخشری که تاکنون به سبب جایگاهش در محافل تفسیری ده‌ها حاشیه بر آن نگاشته شده است و زادالمسیر ابن جوزی نیز مهم‌ترین تفاسیر سنی تألیف شده در این زمان‌اند. [۶۴]

قرن هفتم و هشتم

نگارش تفسیر به شیوه روایی و اجتهادی در قرن هفتم و هشتم، با گرایش‌های مختلف ادامه یافت، هرچند سیر نگارش تفاسیر شیعی در این دوران به علت اوضاع نابسامان سیاسی (حمله مغول و جنگ‌های صلیبی) و توجه دانشمندان شیعه به فقه دچار نوعی کندی بوده است،[۶۵] از این رو با وجود تفاسیر فراوانی که به قلم دانشمندان شیعه نگاشته شده‌اند در آنها تفسیر جامع کمتر دیده می‌‌شود. نهج البیان عن کشف معانی القرآن تألیف محمد بن حسن شیبانی از تفاسیر ارزشمند شیعه در این زمان است. [۶۶]

مفسران اهل سنت در این دو قرن تفاسیر ارزشمندی از خود باقی گذاشته‌اند [۶۷] که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: مفاتیح الغیب یا تفسیر فخر رازی تألیف فخر رازی که تفسیری گسترده و به روش اجتهادی عقلی و با گرایش کلامی فلسفی است، الجامع لاحکام القرآن اثر ابوعبدالله محمد بن احمد بن ابوبکر بن فرح انصاری خزرجی اندلسی مشهور به محمد بن احمد قرطبی که از بهترین تفاسیری شمرده شده است که در آن همه آرا و اقوال را جمع و به لغت، ادب، فقه، کلام و... توجه و حتی المقدور از ذکر اسرائیلیات پرهیز کرده است،[۶۸] تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل نوشته عبدالله بن عمر بيضاوى که دارای سبکی شیوا، عباراتی ظریف و موجز، و قدرت بیانی شگفت و همانند تفسیر الکشاف زمخشری از معدود تفاسیری است که مورد توجه مجامع علمی شیعه و سنی قرار گرفته و ده‌ها شرح و حاشیه بر آن نگاشته شده است،[۶۹] البحر المحیط فی التفسیر تألیف ابوحیان اندلسی که تأکید بر مباحث ادبی و بیانی برای اثبات اعجاز قرآن و اثبات ارتباط میان سوره‌ها از ویژگی‌های آن‌اند،[۷۰] تفسیر غرائب‌ القرآن و رغائب‌ الفرقان اثر نظام نیشابوری که در مذهب وی شک و تردیدهایی شده است،[۷۱] تفسیر ابن کثیر از ابن کثیر که از مهم‌ترین تفاسیر روایی است که در کنار نقل روایات به نقد، تحلیل، بررسی و جرح و تعدیل آنها می‌‌پردازد. [۷۲]

قرن نهم

سیر نگارش تفسیر در قرن نهم نیز ادامه یافت. منهاج الهدایه اثر ابن متوج بحرانی، کنز العرفان اثر فاضل مقداد و شفاء العلیل فی شرح خمسمأة آیة من التنزیل تألیف عبدالله بن محمد ابی القاسم زیدی نجری که هر سه آیات الاحکام و احکام عملی و اجتماعی اسلام را مورد توجه قرار داده‌اند از تفاسیر شیعی نگاشته شده در این قرن‌اند. [۷۳] الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن تألیف عبدالرحمن بن محمد ثعالبى و نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور برهان‌الدین ابوالحسن بقاعی نیز از مهم‌ترین نگاشته‌های تفسیری سنی در این دوران‌اند. [۷۴]

قرن دهم

از قرن دهم به عنوان دوران پویایی و تحرک تفسیر قرآن یاد شده است. جواهر التفسیر با رویکرد اجتماعی تربیتی و المواهب العلیّه با رویکرد ادبی عرفانی هر دو از کاشفی سبزواری [۷۵]، تفسیر فارسی جلاء الاذهان و جلاءالاحزان معروف به تفسیر گازر از حسین بن حسن جرجانی که در تاریخ ۹۶۸ قمری از نگارش آن فارغ شده است و بیشتر برگرفته از تفسیر ابوالفتوح رازی است، تفسیر میرابوالفتح حسینی یا تفسیر شاهی تألیف میر سید ابوالفتح حسینی، زبدة البیان فی آیات الاحکام نگاشته احمد بن محمد اردبیلی که دو مورد اخیر تنها به تفسیر آیات الاحکام پرداخته‌اند،[۷۶]منهج الصادقین تألیف ملا فتح الله کاشانی و حاشیه‌های فراوانی که بر تفسیر بیضاوی نگاشته شده‌اند بخشی از آثار تفسیری دانشمندان شیعه در این قرن‌اند. [۷۷] الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور از جلال الدین سیوطی، حاشیه شیخ زاده بر تفسیر بیضاوی و ارشاد العقل السلیم تألیف ابوالسعود محمد بن محمد العمادی نیز از تفاسیر مشهور اهل سنت در این زمان‌اند. [۷۸]

قرن یازدهم

از سده یازدهم آثار تفسیری زیادی از بزرگان شیعه به جا مانده است، هرچند شیوه غالب در این تفاسیرشیوه روایی (محض و غیر محض) است؛ زیرا تفکر اخباریگری تفکر غالب این دوران بوده است؛ ولی تفاسیر زیادی به سبک اجتهادی نیز حاوی همه یا بخش‌هایی از قرآن در این دوران تألیف شده‌اند. مهم‌ترین تفاسیر این دوران عبارت‌اند از تفسیر آیات الاحکام تألیف محمد بن علی بن استرآبادی، تفسیر القرآن الکریم ملاصدرا، تفسیر مسالک الافهام الی آیات الاحکام فاضل الجواد الکاظمی، تفسیر شریف لاهیجی اثر شیخ محمد بن شیخ علی لاهیجانی و تفسیر صافی ملا محسن فیض کاشانی [۷۹] که سه تفسیر از تفاسیر یاد شده همان گونه که از نام آنها پیداست درباره آیات الاحکام‌اند.

قرن دوازدهم

فضای غالب در سده دوازدهم نیز فضای اخباری‌گری بوده است، از این رو شاهد تدوین معروف‌ترین تفاسیر روایی شیعه در این دوره هستیم. البرهان فی تفسیر القرآن تألیف سید هاشم بحرانی، تفسیر المعین از نورالدین محمد بن مرتضی کاشانی، تفسیر نورالثقلین اثر عبد علی بن جمعه، فسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب نگاشته میرزا محمد بن محمد رضا قمی مشهدی و الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز نوشته شیخ علی بن حسین آملی در این قرن نگاشته شده‌اند؛[۸۰] ولی در این زمان تفاسیر زیادی از اهل سنت در دست نیستند. روح البیان فی تفسیر القرآن از اسماعیل حقی بروسوی از تفاسیر خوب اهل سنت در این دوره است.

قرن سیزدهم

هرچند عالمان شیعه در قرن سیزدهم تفاسیر زیادی نگاشته‌اند؛ ولی تفسیر جامعی که به همه مباحث مورد نیاز بپردازد نگاشته نشده است. سه تفسیر بزرگ، متوسط، کوچک از سید عبدالله شبر به نام‌های صفوة التفاسیر، الجوهر الثمین، و الوجیز از تفاسیر نگاشته شده در این دوره‌اند که البته تفسیر بزرگ شُبَّر (صفوة التفاسیر) تاکنون به صورت خطی مانده است. [۸۱] تفسیر الصراط المستقیم تألیف سید حسین بروجردی که در ۵ جلد منتشر شده و حاوی ۱۴ مقدمه و تفسیر سوره حمد و بخشی از سوره بقره تا آیة الکرسی است؛[۸۲] همچنین تفسیر الدر النظیم فی تفسیر القرآن العظیم تألیف محمد رضا معروف به کوثر علیشاه و کوثر همدانی به زبان فارسی به سبک موضوعی و با گرایش عرفانی فلسفی [۸۳] و تفسیر بزرگ بحر العرفان و معدن الایمان از شیخ محمد صالح برغانی به شیوه روایی، ادبی و کلامی [۸۴] از دیگر تفاسیر شیعه‌اند. البته مؤلف تفسیر اخیر ۴ اثر تفسیری دیگر نیز دارد. [۸۵] برخلاف قرن دوازدهم، در این قرن شاهد پدیدار شدن چند تفسیر ارزشمند در جهان اهل سنت هستیم که تفسیر المظهری تألیف قاضی محمد ثناءالله المظهری، روح المعانی اثر شهاب الدین سید محمود آلوسی و فتح البیان نگاشته محمد صدیق حسن خان القنوجی از آن جمله‌اند؛ همچنین تفسیر فتح القدیر تألیف محمد بن علی بن محمد شوکانی زیدی که گرایش‌های سلفی داشته است از تفاسیر مختصر و جامع این قرن است که به قول مؤلفش میان روایت و درایت جمع کرده است. [۸۶]

تفسیر در عصر جدید

آنچه بیان شد گزارشی از فراز و فرود تفسیر در ادوار پیشین بود. به باور محمد هادی معرفت تفسیر در این دوران همگام با پیشرفت ادب و علوم و معارف گسترش یافت و جوانب مختلف فهم معانی قرآن در همه زمینه‌ها شکوفاتر گردید. البته دیری نپایید که با رکود علم در جهان اسلام و افول تمدن اسلامی به ویژه پس از فتنه مغول، تفسیر نیز از حرکت باز ایستاد و بیشتر تفاسیر به تلخیص یا شرح یا حاشیه تفاسیر پیشین تبدیل و فاقد هرگونه ابتکار و نوآوری قابل ذکری شدند، هرچند برخی از این اقتباس‌ها با ذوق لطیف و افزودن نکات ظریف انجام گرفته است. وی سپس نمونه‌هایی از هر دو نوع را یاد می‌‌کند. [۸۷]

گسترش علم و فلسفه، نیازهای پیچیده جوامع برای راهیابی به معنویت و سعادت، دگرگون شدن لوازم و ابزار زندگی، درخواست از دین برای پاسخگویی به نیازهای بشر و جامعه و باور به توان قرآن برای پاسخگویی به نیازمندی‌های بشر در همه اعصار از ویژگی‌های عصر حاضرند که از قرن چهاردهم شروع می‌‌شود،[۸۸] از این رو در عصر جدید تحولی بزرگ و همه جانبه در شیوه‌های تفسیری و سبک‌های مختلف آن و روش‌های جدید در تفسیر موضوعی پدیدار شد. [۸۹]

تاریخ تفسیر در یک قرن اخیر با نهضت‌های اجتماعی، به ویژه نهضت‌های اصلاح دینی در سراسر جهان اسلام همراه بوده است. نهضت نوخواهی و نواندیشی در عالم اسلام، خاستگاه و خواسته‌های دینی و نیز دنیوی داشته است. سلسله جنبان نهضت‌های اصلاح‌طلبی در جهان اسلام، مواجهه گسترده با فرهنگ غرب بوده است که به شیوه مستقیم و غیرمستقیم بر ارزش‌ها و نگرش‌های جامعه اسلامی به ویژه و در درجه اول بر تحصیل کرده‌ها و روشنفکران اثر نهاده است. خصوصیت اصلی این نهضت‌ها در این بوده است که اسلام را دین پویا و یک نظام کامل دینی و دنیوی و اخلاقی، سیاسی، عبادی و اجتماعی می‌‌دیده‌اند. [۹۰] تفسیرنگاری در قرن اخیر نه فقط به سبب انبوه تفاسیر با مکتب‌ها و مشرب‌های متفاوت بلکه به علت یاد شده و تحول دیدگاه تفسیرنویسی از دیدگاه فردی و اخروی به دیدگاه اجتماعی از هر قرن دیگر ممتاز است. بازگشت به قرآن و نهضت عظیم تفسیرنویسی در این دوره بارزترین مشخصه انقلاب اصلاحی فراگیر است؛[۹۱] برای نمونه سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده مقالات پرشور و برانگیزاننده خود را در نشریه العروة الوثقی به آیات قرآن و تفسیر آیاتی مستند می‌‌کردند که اهمیت اجتماعی بیشتری داشت. [۹۲] شیخ محمد عبده مکتب جدیدی در تفسیر قرآن و متفاوت از مکتب تفسیرنویسی قدیم با دو ویژگی ابداع کرد:

  1. اعتماد بسیار به عقل در فهم مراد خداوند.
  2. کوشش برای توافق دادن اسلام با تمدن غرب یا ارزش‌ها و معیارهای جدید زندگی. [۹۳] گفتنی است انکار معجزات و توجیه مادی آنها از ضعف‌های تفسیر اوست. [۹۴] رشید رضا شاگرد وی درس‌های تفسیر او را از ابتدای قرآن تا آیه ۱۲۶ سوره نساء دقیقاً مطابق نظر استاد در تفسیر المنار گرد آورد. سپس به همان سبک و سیاق، نگارش آن را تا آیه ۱۰۱ سوره یوسف پیش برد. البته تفاوت عمده ای بین آرای رشیدرضا و عبده دیده نمی‌شود، جز اینکه وی معتقد به اصلاح نظام خلافت اسلامی به شکل صدر اسلام و گرایش افراطی به سلفی گری و دشمنی با شیعه بود. [۹۵] طنطا‌وی بن‌ جوهری شاگرد دیگر عبده تفسیر الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم را با گرایش افراطی به علم و قیاس حقایق قرآن با علوم جدید تدوین کرد. [۹۶]احمد مصطفی مراغی در تفسیر المراغی هرچند در سبک تفسیری و خطوط اصلی تابع مکتب تفسیری عبده است، برخلاف وی به آرای مفسران قدیم و احادیث رسول اکرم (ص) و سلف صالح آگاه‌تر و متعهدتر است و از تفسیر و توجیه آیات بر مبنای یافته‌های علوم جدید خودداری می‌‌کند. [۹۷] محمد جمال الدین قاسمی نیز در تفسیر مهم و مفصل خود محاسن التأویل متأثر از عبده است و از او به «الاستاذ الحکیم» یاد و حتی در مقدمه تفسیرش ۱۰ صفحه از مقدمه تفسیر عبده را نقل می‌‌کند. [۹۸] قاسمی هرچند نگرش سلفی دارد؛ ولی به علت فضل فراوانش تمایلات وهابی‌گری در او چندان ظاهر نیست، بلکه بیشتر اشعری‌گرا و اهل حدیث است و در کنار گرایش‌های نقلی او گرایش‌های عقلی نیز مشهودند. غالب منابع فکری و موارد نقل و نقد او آثار قدماست و از معاصران تنها به عبده توجه دارد و تفسیرش به سبک و سیاق تفاسیر قدیم است. [۹۹] سید قطب نیز از مصلحانی است که به قصد اصلاحگری به قرآن و تفسیر آن پرداخت و تفسیر فی ظلال القرآن را نگاشت.

محمود شلتوت نیز از مفسران مصری همین دوره است که نمی‌توان او را پیرو تفسیر عبده دانست و خود دارای سبک و سیاق مستقل و متفاوت از عبده است و در آثار تفسیریش از جمله تفسیر القرآن الکریم در برابر گرایش علمی ـ عقلی عبده گرایش سنتی ـ نقلی بارزی دارد. [۱۰۰] در همین دوره طالقانی از مفسران و مصلحان مبارز شیعه نیز تفسیر فارسی خود پرتوی از قرآن (شامل سوره حمد تا آیه ۲۸ سوره نساء و جزء آخر قرآن) را با عنایت به مباحث اجتماعی و اصلاحی با گرایش هدایتی ـ تربیتی و توجه به مسائل علمی و اعجاز قرآن تدوین کرد. [۱۰۱] علامه سید محمدحسین طباطبایی از مفسران بزرگ معاصر نیز تفسیر کم نظیر المیزان فی تفسیر القرآن را به روش تفسیر قرآن به قرآن و با گرایش ادبی ـ اجتماعی تدوین کرده است. جمع بین دو روش تفسیر موضوعی و ترتیبی، توجه به وحدت موضوعی و انسجام سور [۱۰۲] و وحدت کلی حاکم بر همه قرآن [۱۰۳] از ویژگی‌های این تفسیرند.

شایان ذکر است افزون بر تفاسیر یاد شده در این دوره تفاسیر فراوان دیگری نیز در جهان اسلام نگارش شده‌اند که به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره می‌‌شود.

  1. اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن تألیف محمد امین بن محمد مختار جکنی شنقیطی فقیه مالکی موریتانیایی متمایل به ابن تیمیه و وهابی گری که به مدت ۳۰ سال در مسجد النبی تفسیر قرآن تدریس می‌‌کرده و تفسیرش را به روش قرآن به قرآن از ابتدای قرآن تا سوره حشر تدوین کرده و سپس شاگردش عطیه سالم آن را تا پایان قرآن به همان سبک مؤلف ادامه داده است. [۱۰۴]
  2. التحریر و التنویر من التفسیر نگاشته ابن عاشور از فقهای مالکی که در تونس منصب افتا را برعهده داشت. وی از داعیان اصلاح اجتماعی دینی در آنجا به شمار می‌‌رفت و در این زمینه نوشته‌های فراوانی دارد. تفسیر وی که در ۳۰ جزء با رویکرد اجتماعی، تربیتی، اخلاقی و سیاسی نگاشته شده از بهترین تفاسیر عصری و روزآمد به شمار می‌‌رود. [۱۰۵]
  3. الاساس فی التفسیر اثر سعید حوی از روشنفکران اسلام‌گرا که تفسیر خود را در مسیر اهداف تربیتی، اخلاقی و اجتماعی و با توجه به نکات ادبی و بلاغی نگاشت. وی مسئله وحدت موضوعی سور و آیات را مطرح کرد و از این راه آفاق گسترده ای را در تفسیر گشود. این تفسیر در نوع خود کم نظیر است و افزون بر نکات یاد شده به مسائل علمی ای پرداخته که گاه در قرآن بدان‌ها اشاره شده است. [۱۰۶]
  4. تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان تألیف سید احمد خان هندی که نخستین تفسیری است که راه تأویل به شیوه عصری را در تبیین مفاهیم قرآن گشود. وی با این پندار نادرست که معجزه نقض و خرق قوانین طبیعی است آن را نمی‌پذیرد و معجزات پیامبران در قرآن را تأویل می‌‌کند؛ برای نمونه شکافته شدن دریا برای حضرت موسی (ع) را جزر و مد تأویل می‌‌کند. او همچنین با این توجیه که قوانین طبیعی تخطی ناپذیرند، تأثیر دعا را رد می‌‌کند. [۱۰۷]
  5. الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن که تقریباً خلاصه‌ای از تفسیر سید احمد خان و به تقلید از او [۱۰۸] و بر اساس تفسیر قرآن به قرآن تألیف شده است. مؤلف سعی کرده است قرآن را تنها از راه مراجعه به متن آن تفسیر کند، بر این اساس روایات را به کلی کنار نهاده و از این رهگذر بخشی از مطالب مسلم میان مسلمانان را انکار و ادعاهای عجیبی را به قرآن نسبت داده است. [۱۰۹]
  6. دو تفسیر بیان المعانی [۱۱۰] اثر سید عبدالقادر ملاحویش آل غازی [۱۱۱] و التفسیر الحدیث تألیف عزة دروزه [۱۱۲] که بر اساس ترتیب نزول تدوین شده‌اند.
  7. التفسیر المنیر تألیف وهبه زحیلی که تفسیری جامع معقول و منقول و متناسب با اندیشه و فرهنگ و ادب معاصر است و با سبکی شیوا نوشته شده است. [۱۱۳]
  8. آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن تألیف علامه محمد جواد بلاغی که شامل تفسیر قرآن از آغاز تا آیه ۵۷ سوره نساء و مقدمه‌ای در مباحث علوم قرآن است که در شناخت قرآن و دفاع از آن مطالب ارزشمندی را به روش تحلیلی و استدلالی ارائه کرده است. [۱۱۴]
  9. تقریب القرآن الی الاذهان اثر سید محمد شیرازی که با قلمی شیوا و روان افزون بر شرح و بسط لغوی و ادبی به مناسبت به مسائل کلامی، فقهی، اجتماعی و اخلاقی قرآن می‌‌پردازد. [۱۱۵]
  10. من هدی القرآن از سید محمد تقی مدرسی که تفسیری است تحلیلی و تربیتی، به روش قرآن به قرآن و پیراسته از مباحث جدلی و اسرائیلیات. [۱۱۶]
  11. تفسیر من وحی القرآن تألیف سید محمد حسین فضل الله که تفسیری تربیتی ـ اجتماعی است. به گفته معرفت این تفسیر به سبب داشتن سبک جالب ادبی و امتزاج آن با سبک علمی، ممتاز و برجسته است و خواننده را به خود جذب می‌‌کند [۱۱۷].
  12. تفسیر نمونه اثر آیة الله ناصر مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلای حوزه علمیه قم که تفسیری است با گرایش عصری و اجتماعی که به زبان روان و برای پاسخگویی به نیازهای نسل کنونی تألیف شده است. این تفسیر با نام الامثل به زبان عربی ترجمه شده است.
  13. التفسیر الکاشف نگاشته شیخ محمد جواد مغنیه که تفسیری است اجتهادی با سبکی جدید و متناسب با نیازهای جامعه در عصر کنونی این تفسیر مفاهیم قرآن را موجز و متناسب با مقتضیات زمان و با عباراتی زیبا و محکم و ادله‌ای متین و معقول بیان کرده و تفسیری جامع، کامل و پاسخگو به پرسش‌های نسل جدید است. [۱۱۸]
  14. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه اثر محمد صادقی که در ۳۰ مجلد و به روش تفسیر قرآن به قرآن تدوین شده است، هرچند در آن از روایات و تحلیل و استدلال‌های عقلی و علمی نیز غفلت نشده است. [۱۱۹]
  15. مخزن العرفان تألیف بانو امین اصفهانی که تفسیری است اجتهادی جامع و کامل و به سبکی تربیتی ـ اخلاقی و عرفانی و مبتنی بر تهذیب نفس و تزکیه اخلاق به گونه ای نیکو نوشته شده است.
  16. تفسیر نوین نوشته محمد تقی شریعتی از پیشگامان تفسیرنگاری به شیوه عصری که با انگیزه اصلاح‌طلبی فکری و اجتماعی و دینی به تدوین تفسیر جزء سی ام قرآن پرداخته است.
  17. التفسیر الاثری الجامع تألیف محمد هادی معرفت که در نوع خود از بهترین تفاسیر تدوین شده در سال‌های اخیر است، هرچند مؤلف به تکمیل آن موفق نشد. روش وی در این تفسیر، روایی ـ تحلیلی است. این تفسیر مقدمه‌ای دقیق و عمیق درباره تفسیر و فهم قرآن دارد و مؤلف کوشیده تا روایات صحیح را از ناصحیح شناسایی کند.
  18. تسنیم تألیف آیة الله جوادی آملی که با محوریت روش تفسیر قرآن به قرآن و بهره‌گیری از روش‌های تفسیر قرآن به سنت و عقل با هدف پاسخگویی به نیازهای زمان در حال نگارش است. این تفسیر که گرایش اخلاقی، تربیتی، معرفتی و اجتماعی دارد تاکنون ۱۹ جلد آن منتشر شده است. [۱۲۰]

افزون بر موارد یاد شده دانشمندان شیعه و سنی تفاسیر فراوانی را با روش‌ها و گرایش‌های مختلف در این دوره نگاشته‌اند. [۱۲۱] از ویژگی‌های این دوره رشد و بالندگی نگارش تفسیر به سبک موضوعی است که در نگاشته‌های تفسیری سلف کمتر به چشم می‌‌خورد، هرچند مشابه آن در برخی آثار گذشته نظیر تفسیر آیات الاحکام شیعه مشاهده می‌‌شود.[۱۲۲]

جستارهای وابسته


منابع

پانویس

  1. ر. ک: طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۶۳، کلمه «أرخ»؛ معلوف، لویس، المنجد، ص۱۶، همان واژه. تاریخ از واژه «ارخ» گرفته شده و مخفف تأریخ، مصدر باب تفعیل آن کلمه است.
  2. معین در شمار معانی تاریخ گفته است: سرگذشت یا سلسله اعمال و وقایع و حوادث قابل ذکر که به ترتیب ازمنه تنظیم شده باشد (فرهنگ فارسی معین، ج۱، ص۱۰۰۱).
  3. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۱.
  4. نک: تاریخ تفسیر، ج ۱، ص۱۳.
  5. شماری از برهان‌های این مطلب را در کتاب راه و راهنماشناسی اثر استاد مصباح یزدی، ص۱۲-۲۰ بنگرید.
  6. «بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
  7. «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.
  8. رسول خدا (ص) فرموده است: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي» (حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۹، ح۹؛ بروجردی، جامع احادیث الشیعة، ج۱، ص۲۰۰، ح۳۰۲؛ حرّ عاملی، اثبات الهداة، ج۱، ص۶۰۸). این حدیث با عبارت‌های دیگر در بسیاری از کتاب‌های اهل تسنن نیز آمده است. ر. ک: ترمذی، محمد بن عیسی؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۶۲۱، ح۳۷۶۸ و ص۶۲۲، ح۳۷۸۸؛ مسند احمد، ط‍، دار صادر بیروت، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶ و ۵۹ و ج۵، ص۱۸۱؛ ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، ج۵، ص۱۸۴؛ همو، جامع المسانید و السنن، ج۱۹، ص۱۳۷؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۴؛ حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۹، ۱۴۸؛ ابو یعلی، مسند ابی یعلی الموصلی، ج۲، ص۲۹۷، ح۴۸؛ بسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۵۳۶ و ۵۳۷؛ ابن ابی شیبة، عبد الله، المصنف فی الاحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۱۷ (کتاب الفضائل، باب ما اعطی الله تعالی محمّد (ص)(ص) ح۴۱) و بسیاری از کتاب‌های دیگر.
  9. از امام باقر (ع) روایت شده است: «مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ» (کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۲۸۶؛ کتاب الحجة، باب انه لم یجمیع القرآن کله الا الائمة (ع)، ح۲).
  10. قرآن فرموده است: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا [«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴]؛ ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ [«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹]؛ از رسول خدا (ص) نقل شده که فرموده است: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ» (کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵۷۳؛ کتاب فضل القرآن، ح۲)؛ از امام علی (ع) نقل شده که فرمود: «وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ»؛ (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص۳۳۹، خطبه ۱۰۹، فراز ۱۲ و ۱۳).
  11. آیه ﴿وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ [«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم» سوره قمر، آیه ۱۷] و امثال آن به این مرتبه از معارف و اندرزهای قرآن نظر دارد.
  12. برای توضیح بیشتر این مطلب ر. ک: بابایی و دیگران، روش‌شناسی تفسیر قرآن، ص۳۴-۴۰.
  13. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۲-۱۳.
  14. التبیان، ج ۱، ص۱ - ۲.
  15. المحرر الوجیز، ج ۱، ص۴۱.
  16. نک: التحریر والتنویر، ج ۱، ص۱۳ - ۱۶.
  17. تفسیر المراغی، ج ۱، ص۶ ـ ۱۰.
  18. نک: طبقات المفسرین، سیوطی، ص۹ - ۱۰۹.
  19. نک: طبقات المفسرین، داوودی.
  20. کشف الظنون، ج ۲، ص۱۱۰۷؛ هدیة العارفین، ج ۱، ص۳۹۳؛ معجم المفسرین، «مقدمه».
  21. نک: طبقات المفسرین، ادنه وی، ص۹، «مقدمه».
  22. نک: مناهج المفسرین، ص۱۱ - ۳۸۸.
  23. نک: مذاهب التفسیر الاسلامی.
  24. نک: معجم المفسرین.
  25. نک: تفسیر الصراط المستقیم، ج ۱، ص۱۵ - ۱۱۲.
  26. نک: التفسیر و المفسرون، معرفت، ج ۱، ص۴۵۵ - ۵۶۶.
  27. التحریروالتنویر، ج ۱، ص۱۳؛ المبادی العامة لتفسیر القرآن، ص۱۳۳ - ۱۳۹.
  28. نک: المحرر الوجیز، ج ۱، ص۴۱.
  29. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۴۵ - ۱۴۷؛ سه مقاله در تاریخ تفسیر، ص۳۷.
  30. تفسیر ثعالبی، ج ۱، ص۸۱ - ۸۳؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۴۵.
  31. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۴۵ - ۱۴۷.
  32. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۴۶.
  33. جامع البیان، ج ۱، ص۳۱.
  34. تاریخ بغداد، ج ۱، ص۱۸۷.
  35. تاریخ تفسیر و نحو، ص۷۴.
  36. المبادی العامة لتفسیر القرآن، ص۱۳۷؛ مفاهیم القرآن، ج ۱۰، ص۳۸۴؛ سه مقاله در تاریخ تفسیر، ص۷۳.
  37. تهذیب التهذیب، ج ۷، ص۱۷۹.
  38. التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۰۰، ۱۳۵.
  39. الفهرست، ص۳۷.
  40. الفهرست، ص۳۶.
  41. وفیات الاعیان، ج ۳، ص۴۶۲.
  42. الفهرست، ص۳۷.
  43. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۴۹.
  44. ر. ک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۱۰.
  45. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۱۴۳ - ۱۴۷.
  46. مجمع البیان، ج ۱، ص۶۹، «مقدمه».
  47. نک: الفهرست، ص۷۳.
  48. ضحی الاسلام، ج ۲، ص۱۴۰ - ۱۴۲.
  49. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۹ - ۱۱.
  50. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۴۵ - ۱۴۷.
  51. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۹ - ۱۱.
  52. نک: تهذیب الاحکام، ج ۱، ص۳۶۳؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۹۶؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۳۸۰، ۵۹۶.
  53. نک: الکافی، ج ۸، ص۳۱۱؛ التوحید، ص۹۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۷ - ۱۸.
  54. نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۱۱؛ ترجمه بیان السعاده، ج ۱، ص۵۳ - ۵۴، «مقدمه».
  55. برای دیدن نگاشته‌های تفسیر شیعه در این دوره نک: طبقات مفسران شیعه، ج ۱، ص۴۵۲ - ۵۵۶.
  56. طبقات مفسران شیعه، ج ۱، ص۴۵۲.
  57. معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص۲۳۷ - ۲۳۹، ۲۴۲.
  58. نک: تفسیر و مفسران، ج ۱، ص۱۶۲ - ۱۷۶، ۱۸۳.
  59. نک: طبقات مفسران شیعه، ج ۱، ص۵۵۸ - ۶۳۴.
  60. نک: طبقات مفسران شیعه، ج ۱، ص۵۶۴.
  61. تاریخ آداب اللغه، ج ۳، ص۹ - ۱۴.
  62. برای آشنایی با تفاسیر در این قرن، نک: طبقات المفسرین، ادنهوی، ص۱۴۸ - ۲۱۰؛ طبقات مفسران شیعه، ج ۲، ص۴۰ - ۱۰۶.
  63. آشنایی با تفاسیر قرآن، ص۸۰.
  64. برای آشنایی با تفاسیر در این قرن، نک: طبقات المفسرین، ادنه وی، ص۱۴۸ - ۲۰۰؛ طبقات مفسران شیعه، ج ۲، ص۱۰۷ - ۱۸۹.
  65. نک: طبقات مفسران شیعه، ج ۲، ص۱۹۲ - ۲۹۰.
  66. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۳۲۸.
  67. برای آشنایی با تفاسیر در این مدت، نک: طبقات المفسرین، ادنه وی، ص۲۱۱ - ۳۰۴.
  68. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۲۹۴ - ۲۹۵.
  69. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۲۹۵ - ۲۹۹.
  70. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۳۲۲ - ۳۲۳.
  71. دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۷۲۵؛ ج ۲، ص۲۲۹۰.
  72. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۱۹۷ - ۱۹۸.
  73. ر. ک: تفسیر الصراط المستقیم، ج ۱، ص۹۵؛ طبقات مفسران شیعه، ج ۲، ص۲۹۳، ۳۲۵.
  74. دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۹۳، ۷۷۱.
  75. طبقات مفسران شیعه، ج ۲، ص۳۵۴ - ۳۵۶.
  76. دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۷۰۵.
  77. نک: طبقات مفسران شیعه، ج ۲، ص۳۶۸، ۴۱۱ - ۴۱۵.
  78. نک: دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۶۲، ۶۶۹ - ۶۷۰، ۶۹۹ - ۷۰۰.
  79. نک: طبقات مفسران شیعه، ج ۳، ص۲۶ - ۲۷۸.
  80. نک: طبقات مفسران شیعه، ج ۳، ص۲۸۱ - ۴۶۶.
  81. نک: تفسیر و مفسران، ج ۴، ص۱۲ - ۷۳.
  82. نک: تفسیر الصراط المستقیم، ج ۱، ص۶.
  83. نک: دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۷۰۰.
  84. نک: دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۷۱.
  85. آشنایی با تاریخ تفسیر و مفسران، ص۳۲۲ - ۳۲۶.
  86. شناخت نامه تفاسیر، ص۲۱۱ - ۲۱۲.
  87. نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۴۶ - ۴۴۹.
  88. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۴۹ - ۴۵۱.
  89. الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۹۲ - ۹۳.
  90. نک: تفسیر و تفاسیر جدید، ص۱۵ - ۱۷.
  91. تفسیر و تفاسیر جدید، ص۹ - ۱۰.
  92. نمونه‌های دیگر، نک: تفسیر و تفاسیر جدید، ص۲۱ ـ ۵۱.
  93. اتجاهات التفسیر، ص۲۱۷ - ۲۱۸.
  94. نک: التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۲، ص۵۶۷ - ۵۶۹.
  95. نک: تفسیر و تفاسیر جدید، ص۷۶ - ۹۰.
  96. تفسیر و تفاسیر جدید، ص۱۰۵ - ۱۱۱.
  97. اتجاهات التفسیر، ص۲۱۱ - ۲۱۲.
  98. نک: اتجاهات التفسیر، ص۴۳ ـ ۵۴.
  99. تفسیر و تفاسیر جدید، ص۹۵ - ۹۶.
  100. تفسیر و تفاسیر جدید، ص۲۹ - ۳۰.
  101. نک: تفسیر و تفاسیر جدید، ص۱۳۶ - ۱۴۸.
  102. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۹۸.
  103. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۹۸.
  104. نک: دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۶۶ - ۶۶۷؛ شناخت نامه تفاسیر، ص۲۹ - ۳۰.
  105. نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۰۶؛ دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۸۵.
  106. نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۰۶.
  107. نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۰۹ - ۵۱۵.
  108. نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۱۶.
  109. مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ص۳۶۴ - ۳۶۵.
  110. دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۷۹.
  111. بیان المعانی، ج ۱، ص۲ - ۵.
  112. التفسیر الحدیث، ج ۱، ص۹ - ۱۰.
  113. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۰۶.
  114. دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۵۸.
  115. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۰۰.
  116. من هدی القرآن، ج ۱، ص۷۰ - ۷۳.
  117. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۰۱ - ۵۰۲.
  118. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۰۴ - ۵۰۵.
  119. نک: الفرقان، ج ۱، ص۵ - ۶، «مقدمه».
  120. ر. ک: اسراء، ش ۱، ص۱۰۵ - ۱۲۸، «تسنیم، سنام معرفت قرآن».
  121. برای آشنایی با تفاسیر در دوره‌های مختلف و تفاسیر معاصر، نک: دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۵۶ - ۷۹۵؛ دایرة المعارف تشیع، ج ۴، ص۵۴۹ - ۵۸۲.
  122. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «تاریخ تفسیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.