رحمت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رحمت الهی' به 'رحمت الهی')
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط =  
| موضوع مرتبط =  
خط ۸: خط ۷:
'''رحمت''' برخوردار ساختن موجودات از [[نعمت]] وجود و رساندن آنها به [[کمال|کمالِ]] درخورشان.
'''رحمت''' برخوردار ساختن موجودات از [[نعمت]] وجود و رساندن آنها به [[کمال|کمالِ]] درخورشان.


==معناشناسی لغوی==
== معناشناسی لغوی ==
[[رحمت]] ضد قسوت<ref>البیان، ص ۴۲۹.</ref>، شدت<ref>البیان، ص ۴۲۹؛ انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۲.</ref>، [[غضب]]<ref>البیان، ص ۴۹۰؛ التحقیق، ج ۱۴، ص ۲۲۵، «یأس».</ref> و [[سخط]]<ref>البیان، ص ۴۹۰.</ref> و به معنای [[مهربانی]]<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص ۲۹۸؛ لغت‌نامه، ج ۱۰، ص ۱۰۵۲۰، «[[رحمت]]».</ref>، [[رأفت]]<ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸، «رحم»؛ تفسیر روشن، ج ۲، ص ۲۷۴.</ref>، [[عطوفت]] و [[دلسوزی]]<ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۰، «رحم».</ref> است؛ به گونه‌ای که سبب [[احسان]] و [[بخشش]] به دیگری گردد<ref>مفردات، ص ۳۴۷، «رحم»؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۵۵.</ref> به آنچه نیز از سر ترحّم به دیگری داده می‌شود، [[رحمت]] می‌گویند،<ref>رسائل المرتضی، ج ۲، ص ۲۷۱؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص۵۳.</ref> که در این صورت [[رحمت]]، معنایی مساوی با [[نعمت]] دارد، بلکه به گفته‌ای معنای [[رحمت]] [[نعمت]] است<ref>التوحید، ص ۲۰۳ - ۲۰۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۱؛ عدة الداعی، ص ۳۲۱.</ref>؛ حتی بعضی<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۶۰.</ref> استعمال واژه [[رحمت]] را در معنای [[رقت]] و [[دلسوزی]] مجاز دانسته‌اند و معنای حقیقی‌اش را همان [[نعمت]]<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
[[رحمت]] ضد قسوت<ref>البیان، ص ۴۲۹.</ref>، شدت<ref>البیان، ص ۴۲۹؛ انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۲.</ref>، [[غضب]]<ref>البیان، ص ۴۹۰؛ التحقیق، ج ۱۴، ص ۲۲۵، «یأس».</ref> و [[سخط]]<ref>البیان، ص ۴۹۰.</ref> و به معنای [[مهربانی]]<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص ۲۹۸؛ لغت‌نامه، ج ۱۰، ص ۱۰۵۲۰، «[[رحمت]]».</ref>، [[رأفت]]<ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸، «رحم»؛ تفسیر روشن، ج ۲، ص ۲۷۴.</ref>، [[عطوفت]] و [[دلسوزی]]<ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۰، «رحم».</ref> است؛ به گونه‌ای که سبب [[احسان]] و [[بخشش]] به دیگری گردد<ref>مفردات، ص ۳۴۷، «رحم»؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۵۵.</ref> به آنچه نیز از سر ترحّم به دیگری داده می‌شود، [[رحمت]] می‌گویند،<ref>رسائل المرتضی، ج ۲، ص ۲۷۱؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص۵۳.</ref> که در این صورت [[رحمت]]، معنایی مساوی با [[نعمت]] دارد، بلکه به گفته‌ای معنای [[رحمت]] [[نعمت]] است<ref>التوحید، ص ۲۰۳ - ۲۰۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۱؛ عدة الداعی، ص ۳۲۱.</ref>؛ حتی بعضی<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۶۰.</ref> استعمال واژه [[رحمت]] را در معنای [[رقت]] و [[دلسوزی]] مجاز دانسته‌اند و معنای حقیقی‌اش را همان [[نعمت]]<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.


==[[رحمت]] در [[قرآن]]==
== [[رحمت]] در [[قرآن]] ==
افزون بر کاربرد فراوان واژه [[رحمت]] و مشتقات آن، کلماتی از [[قرآن کریم]] به [[رحمت]] [[تفسیر]] شده‌اند: "[[روح]]" {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.</ref>.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۳؛ منهج الصادقین، ج ۳، ص ۱۶۲؛ روح المعانی، ج ۳، ص ۲۰۰.</ref>؛{{متن قرآن|لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه:۲۲.</ref><ref>کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۶؛ تفسیر سورآبادی، ج ۴، ص ۲۵۶۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref> و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی؛ سوره شوری، آیه:۵۲.</ref><ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۵۳؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۱۰۴.</ref>؛ "رَوح" {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از [[رحمت]] خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از [[رحمت]] خداوند نومید نمی‌گردد؛ سوره یوسف، آیه:۸۷.</ref><ref>جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳.</ref>؛ {{متن قرآن|فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ}}<ref> پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است؛ سوره واقعه، آیه:۸۹.</ref><ref>تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۲۲۴؛ التسهیل، ج ۲، ص ۳۴۱؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۲۴۳.</ref>)؛ "[[نعمت]]" {{متن قرآن|لَوْلا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاء وَهُوَ مَذْمُومٌ}}<ref> اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمی‌یافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود؛ سوره قلم، آیه:۴۹.</ref><ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا}}<ref> و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود؛ سوره مریم، آیه:۱۳.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۱.</ref> که به معنای عاطفه به [[خرج]] دادن و [[شفقت]] کردن است<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۱۹.</ref> از آنجا که چنین دربردارنده معنای [[اشفاق]]، و [[اشفاق]] همواره توأم با [[رحمت]] است، [[خدای متعال]] از [[رحمت]] به "حنان" تعبیر فرموده است<ref>مفردات، ص ۲۵۹، «حنّ».</ref>.
افزون بر کاربرد فراوان واژه [[رحمت]] و مشتقات آن، کلماتی از [[قرآن کریم]] به [[رحمت]] [[تفسیر]] شده‌اند: "[[روح]]" {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه۱۷۱.</ref>.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۳؛ منهج الصادقین، ج ۳، ص ۱۶۲؛ روح المعانی، ج ۳، ص ۲۰۰.</ref>؛{{متن قرآن|لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه۲۲.</ref><ref>کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۶؛ تفسیر سورآبادی، ج ۴، ص ۲۵۶۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref> و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی؛ سوره شوری، آیه۵۲.</ref><ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۵۳؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۱۰۴.</ref>؛ "رَوح" {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از [[رحمت]] خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از [[رحمت]] خداوند نومید نمی‌گردد؛ سوره یوسف، آیه۸۷.</ref><ref>جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳.</ref>؛ {{متن قرآن|فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ}}<ref> پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است؛ سوره واقعه، آیه۸۹.</ref><ref>تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۲۲۴؛ التسهیل، ج ۲، ص ۳۴۱؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۲۴۳.</ref>)؛ "[[نعمت]]" {{متن قرآن|لَوْلا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاء وَهُوَ مَذْمُومٌ}}<ref> اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمی‌یافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود؛ سوره قلم، آیه۴۹.</ref><ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا}}<ref> و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود؛ سوره مریم، آیه۱۳.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۱.</ref> که به معنای عاطفه به [[خرج]] دادن و [[شفقت]] کردن است<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۱۹.</ref> از آنجا که چنین دربردارنده معنای [[اشفاق]]، و [[اشفاق]] همواره توأم با [[رحمت]] است، [[خدای متعال]] از [[رحمت]] به "حنان" تعبیر فرموده است<ref>مفردات، ص ۲۵۹، «حنّ».</ref>.


تمام شدن کلمة الحسنی بر [[بنی‌اسرائیل]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ}}<ref> و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده می‌شدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش می‌ساختند و آنچه را بر می‌افراختند زیر و زبر کردیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۳۷.</ref> به اتمام [[رحمت]] [[الهی]] بر آنان به دست [[حضرت موسی]]{{ع}} [[تفسیر]] شده<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۹.</ref> و به نظری، واژه "سکینه" در [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ}}<ref> آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه:۲۶.</ref> به معنای رحمتی است که [[دل]] به آن آرام گرفته و [[ترس]] از بین می‌رود<ref>التبیان، ج ۵، ص ۱۹۹.</ref> بعضی، آن را به [[رحمت]] - بی‌قید - [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>اعراب القرآن، ج ۴، ص ۱۳۰؛ البحر المحیط، ج ۵، ص ۴۲۱؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۷، ص ۳۰۴.</ref>، هر چند دلیلی بر این گفته نیست<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵۸.</ref>.
تمام شدن کلمة الحسنی بر [[بنی‌اسرائیل]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ}}<ref> و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده می‌شدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش می‌ساختند و آنچه را بر می‌افراختند زیر و زبر کردیم؛ سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref> به اتمام [[رحمت]] [[الهی]] بر آنان به دست [[حضرت موسی]] {{ع}} [[تفسیر]] شده<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۹.</ref> و به نظری، واژه "سکینه" در [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ}}<ref> آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه۲۶.</ref> به معنای رحمتی است که [[دل]] به آن آرام گرفته و [[ترس]] از بین می‌رود<ref>التبیان، ج ۵، ص ۱۹۹.</ref> بعضی، آن را به [[رحمت]] - بی‌قید - [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>اعراب القرآن، ج ۴، ص ۱۳۰؛ البحر المحیط، ج ۵، ص ۴۲۱؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۷، ص ۳۰۴.</ref>، هر چند دلیلی بر این گفته نیست<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵۸.</ref>.


بسیاری از [[مفسران]] در توضیح [[آیات]]: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref> خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید؛ سوره احزاب، آیه۵۶.</ref> و {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا }}<ref> اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه:۴۳.</ref> معنای [[صلات]] [[خدای متعال]] بر [[بنده]] را [[رحمت]] او و [[صلات]] بر دیگری از سوی غیر [[خدا]] را درخواست [[رحمت]] برای او از [[خدا]] دانسته‌اند<ref>الاصفی، ج ۲، ص ۹۹۶؛ آیات الاحکام، ج ۱، ص ۱۹۴؛ ارشاد الاذهان، ص ۴۲۸.</ref>.
بسیاری از [[مفسران]] در توضیح [[آیات]]: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref> خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید؛ سوره احزاب، آیه۵۶.</ref> و {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا }}<ref> اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه۴۳.</ref> معنای [[صلات]] [[خدای متعال]] بر [[بنده]] را [[رحمت]] او و [[صلات]] بر دیگری از سوی غیر [[خدا]] را درخواست [[رحمت]] برای او از [[خدا]] دانسته‌اند<ref>الاصفی، ج ۲، ص ۹۹۶؛ آیات الاحکام، ج ۱، ص ۱۹۴؛ ارشاد الاذهان، ص ۴۲۸.</ref>.


همچنین خدای والا در [[قرآن کریم]] خود را با عناوین {{متن قرآن|خَيْرُ الرَّاحِمِينَ}}<ref> بهترین بخشایندگانی؛ سوره مؤمنین، آیه:۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref> بخشاینده‌ترین بخشایندگانی؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|ذُو الرَّحْمَةِ}}<ref> دارای بخشایش؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.</ref>، {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref> آن بخشنده بخشاینده؛ سوره فاتحه، آیه:۳.</ref> یاد فرموده که در این میان، ۴ عنوان اخیر، نیز راحم از اسما و [[صفات الهی]] به شمار می‌آید<ref>اسماء و صفات الهی، ج۱، ص۴۸۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
همچنین خدای والا در [[قرآن کریم]] خود را با عناوین {{متن قرآن|خَيْرُ الرَّاحِمِينَ}}<ref> بهترین بخشایندگانی؛ سوره مؤمنین، آیه۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref> بخشاینده‌ترین بخشایندگانی؛ سوره اعراف، آیه۱۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|ذُو الرَّحْمَةِ}}<ref> دارای بخشایش؛ سوره انعام، آیه۱۳۳.</ref>، {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref> آن بخشنده بخشاینده؛ سوره فاتحه، آیه۳.</ref> یاد فرموده که در این میان، ۴ عنوان اخیر، نیز راحم از اسما و [[صفات الهی]] به شمار می‌آید<ref>اسماء و صفات الهی، ج۱، ص۴۸۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==چگونگی اتصاف [[خدای متعال]] به [[رحمت]]==
== چگونگی اتصاف [[خدای متعال]] به [[رحمت]] ==
در سخنانی از [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.</ref> و [[امام صادق]]{{ع}}<ref>بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۹۶.</ref> تصریح شده [[رحمت]] از سوی [[خدای متعال]] به معنای [[رقت]] و متأثر شدن از [[بیچارگی]] و مسکنت دیگران و سپس کمک و [[بخشش]] برای [[نجات]] موجود گرفتار نیست. [[خدا]] به [[رقت قلب]] [[وصف]] نمی‌شود<ref>التبیان، ج ۱، ص ۳۰.</ref>، زیرا این حالت، ویژگی جسمانی مادی است که [[خدای متعال]] از آن پیراسته است<ref>روح المعانی، ج ۱، ص ۶۱؛ المیزان، ج ۵، ص ۱۸۷؛ ج ۱۰، ص ۸۰.</ref>، از همین‌رو گفته شده که [[اسماء الله]] از غایاتِ [[افعال]] برگرفته است؛ نه از مبادی آنها که مستلزم انفعال‌اند، پس [[حقیقت]] این الفاظ در نتایج مخصوص با [[چشم‌پوشی]] از اسباب و [[علل]] طبیعی آنها به کار می‌روند<ref>شفاء الصدور، ص ۳۷۵.</ref>، بنابراین اتصاف خدای والا به [[رحمت]] به دیده [[احسان]] او به موجودات است؛ نه [[رقت قلب]] و [[انفعال]]<ref>روح المعانی، ج ۱، ص ۶۱؛ ارشاد الأذهان، ص ۵.</ref>.
در سخنانی از [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.</ref> و [[امام صادق]] {{ع}}<ref>بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۹۶.</ref> تصریح شده [[رحمت]] از سوی [[خدای متعال]] به معنای [[رقت]] و متأثر شدن از [[بیچارگی]] و مسکنت دیگران و سپس کمک و [[بخشش]] برای [[نجات]] موجود گرفتار نیست. [[خدا]] به [[رقت قلب]] وصف نمی‌شود<ref>التبیان، ج ۱، ص ۳۰.</ref>، زیرا این حالت، ویژگی جسمانی مادی است که [[خدای متعال]] از آن پیراسته است<ref>روح المعانی، ج ۱، ص ۶۱؛ المیزان، ج ۵، ص ۱۸۷؛ ج ۱۰، ص ۸۰.</ref>، از همین‌رو گفته شده که [[اسماء الله]] از غایاتِ [[افعال]] برگرفته است؛ نه از مبادی آنها که مستلزم انفعال‌اند، پس [[حقیقت]] این الفاظ در نتایج مخصوص با [[چشم‌پوشی]] از اسباب و [[علل]] طبیعی آنها به کار می‌روند<ref>شفاء الصدور، ص ۳۷۵.</ref>، بنابراین اتصاف خدای والا به [[رحمت]] به دیده [[احسان]] او به موجودات است؛ نه [[رقت قلب]] و [[انفعال]]<ref>روح المعانی، ج ۱، ص ۶۱؛ ارشاد الأذهان، ص ۵.</ref>.


اعطاء اصل وجود به همه موجودات، بهره‌مند ساختن پدیده‌های زنده از [[حیات]]، رساندن [[رزق]] هر موجود که ادامه بقاء را شدنی می‌سازد و میراندن آنان که به معنای رسیدن به ثمرة وجودشان است، از اصول مظاهر [[رحمت]] [[الهی]] به شمار می‌آید<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴[[رحمت]].</ref>.
اعطاء اصل وجود به همه موجودات، بهره‌مند ساختن پدیده‌های زنده از [[حیات]]، رساندن [[رزق]] هر موجود که ادامه بقاء را شدنی می‌سازد و میراندن آنان که به معنای رسیدن به ثمرة وجودشان است، از اصول مظاهر [[رحمت]] [[الهی]] به شمار می‌آید<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴[[رحمت]].</ref>.


از مظاهر [[رحمت]] [[الهی]] در زمینه اعطاء وجود به موجودات، آن است که به هر [[آفریده]]، آنچه را به زبان حال از خدای والا طلب کرده، عطا فرموده است<ref>شرح الاسماء الحسنی، ص ۱۷۴، ۵۲۰؛ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۴.</ref>: {{متن قرآن|وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref> و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمی‌توانید شمار کرد؛ بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است؛ سوره ابراهیم، آیه:۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref> و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!؛ سوره نساء، آیه: ۱۱۵.</ref>؛{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا}}<ref> ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه:۷۲.</ref>.
از مظاهر [[رحمت]] [[الهی]] در زمینه اعطاء وجود به موجودات، آن است که به هر [[آفریده]]، آنچه را به زبان حال از خدای والا طلب کرده، عطا فرموده است<ref>شرح الاسماء الحسنی، ص ۱۷۴، ۵۲۰؛ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۴.</ref>: {{متن قرآن|وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref> و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمی‌توانید شمار کرد؛ بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است؛ سوره ابراهیم، آیه۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref> و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!؛ سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>؛{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا}}<ref> ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه۷۲.</ref>.


بر پایه نظری، [[رحمت]] - همانند [[علم]] - از صفات ذاتی خدای والا<ref>التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۰۴، «وسع».</ref> و به گفته‌ای صفت فعل [[خدای سبحان]]<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۶-۲۷.</ref> - مانند صفت [[خلق]] و [[رزق]]<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۸۸؛ المیزان، ج ۸، ص ۳۵۲.</ref> است. در نظر دیگری، اگر [[وصف]] [[خدای متعال]] را به [[رحمت]] مَجاز و مراد از [[رحمت]] [[الهی]] را [[نعمت]] دادن به [[بندگان]] بدانیم، [[رحمت]] صفت فعل است و چنانچه مراد از آن را [[اراده]] [[خیر]] بدانیم، [[رحمت]] صفت ذات است<ref>البحر المحیط، ج ۱، ص ۳۱؛ روح البیان، ج ۵، ص ۵۳۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
بر پایه نظری، [[رحمت]] - همانند [[علم]] - از صفات ذاتی خدای والا<ref>التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۰۴، «وسع».</ref> و به گفته‌ای صفت فعل [[خدای سبحان]]<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۶-۲۷.</ref> - مانند صفت [[خلق]] و [[رزق]]<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۸۸؛ المیزان، ج ۸، ص ۳۵۲.</ref> است. در نظر دیگری، اگر وصف [[خدای متعال]] را به [[رحمت]] مَجاز و مراد از [[رحمت]] [[الهی]] را [[نعمت]] دادن به [[بندگان]] بدانیم، [[رحمت]] صفت فعل است و چنانچه مراد از آن را [[اراده]] [[خیر]] بدانیم، [[رحمت]] صفت ذات است<ref>البحر المحیط، ج ۱، ص ۳۱؛ روح البیان، ج ۵، ص ۵۳۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==[[رحمت]] رحمانی و رحیمی==
== [[رحمت]] رحمانی و رحیمی ==
رحمان، صیغۀ [[مبالغه]] و فراوانی را می‌رساند و [[رحیم]]، صفت مشبهه است و بر ماندگاری دلالت دارد<ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۸.</ref>، از همین‌رو لفظ رحمان برای [[رحمت]] عام [[الهی]] نسبت به [[مؤمن]] و [[کافر]] و لفظ [[رحیم]] برای [[رحمت]] خاص [[الهی]] نسبت به [[مؤمنان]] به کار می‌رود، چنان که در [[قرآن کریم]] به صورت گسترده در این معنا به کار رفته است؛ نمونه‌اش [[آیات]]: {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref> خداوند بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره طه، آیه:۵.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا}}<ref> بگو: کسانی که در گمراهی به سر برند، باید که (خداوند) بخشنده به (زمان و مهلت) آنها نیک افزونی دهد تا آنگاه که آنچه را به آنان وعده داده‌اند- یا عذاب یا رستخیز- ببینند و خواهند دانست چه کسی دارای جایگاهی بدتر و سپاهی ناتوان‌تر است؛ سوره مریم، آیه:۷۵.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا }}<ref> اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه:۴۳.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ }}<ref> او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه:۱۱۷.</ref> است<ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۸.</ref>.
رحمان، صیغۀ [[مبالغه]] و فراوانی را می‌رساند و [[رحیم]]، صفت مشبهه است و بر ماندگاری دلالت دارد<ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۸.</ref>، از همین‌رو لفظ رحمان برای [[رحمت]] عام [[الهی]] نسبت به [[مؤمن]] و [[کافر]] و لفظ [[رحیم]] برای [[رحمت]] خاص [[الهی]] نسبت به [[مؤمنان]] به کار می‌رود، چنان که در [[قرآن کریم]] به صورت گسترده در این معنا به کار رفته است؛ نمونه‌اش [[آیات]]: {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref> خداوند بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره طه، آیه۵.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا}}<ref> بگو: کسانی که در گمراهی به سر برند، باید که (خداوند) بخشنده به (زمان و مهلت) آنها نیک افزونی دهد تا آنگاه که آنچه را به آنان وعده داده‌اند- یا عذاب یا رستخیز- ببینند و خواهند دانست چه کسی دارای جایگاهی بدتر و سپاهی ناتوان‌تر است؛ سوره مریم، آیه۷۵.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا }}<ref> اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه۴۳.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ }}<ref> او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه۱۱۷.</ref> است<ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۸.</ref>.


از [[آیه]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref> خداوند بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره طه، آیه:۵.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا }}<ref> آنکه آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ او (خداوند) بخشنده است، درباره او از (داننده) آگاهی بپرس!؛ سوره فرقان، آیه:۵۹.</ref><ref>البحر المدید، ج ۴، ص ۱۱۱.</ref> برداشت شده که استواء [[خدای سبحان]] بر [[عرش]] به رحمانیت اوست. مراد از [[عرش]]، همه ما سوای [[الله]] و مفاد [[آیه]] این است که [[خدای متعال]] بر ما سوا ترحم می‌کند؛ به این معنا که هیچ موجودی را از عطای خویش [[محروم]] نمی‌سازد<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۵۷.</ref> و همگان را در بر می‌گیرد<ref>بیان السعاده، ج ۱، ص ۲۸.</ref> بر پایه نظری، [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّمَا فِي الأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانه‌ای است؛ سوره لقمان، آیه:۲۷.</ref> نیز به مظاهر [[رحمت]] [[الهی]] اشاره دارد<ref>مواهب الرحمان، ج ۱، ص ۱۵.</ref>.
از [[آیه]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref> خداوند بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره طه، آیه۵.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا }}<ref> آنکه آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ او (خداوند) بخشنده است، درباره او از (داننده) آگاهی بپرس!؛ سوره فرقان، آیه۵۹.</ref><ref>البحر المدید، ج ۴، ص ۱۱۱.</ref> برداشت شده که استواء [[خدای سبحان]] بر [[عرش]] به رحمانیت اوست. مراد از [[عرش]]، همه ما سوای [[الله]] و مفاد [[آیه]] این است که [[خدای متعال]] بر ما سوا ترحم می‌کند؛ به این معنا که هیچ موجودی را از عطای خویش [[محروم]] نمی‌سازد<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۵۷.</ref> و همگان را در بر می‌گیرد<ref>بیان السعاده، ج ۱، ص ۲۸.</ref> بر پایه نظری، [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّمَا فِي الأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانه‌ای است؛ سوره لقمان، آیه۲۷.</ref> نیز به مظاهر [[رحمت]] [[الهی]] اشاره دارد<ref>مواهب الرحمان، ج ۱، ص ۱۵.</ref>.


خدای والا [[سوره الرحمن]] را با کلمه {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ}} آغاز کرده، زیرا در این [[سوره]] اشاره فرموده که [[جهان]] و اجزای آن را طوری [[آفریده]] و سامان داده که جنّ و [[انس]] بتوانند از آن بهره‌مند شوند و اینکه عالم به دو نشئه [[آخرت]] و [[دنیا]] قسمت شده و در آن، نشئه [[سعادت]] از [[شقاوت]] و [[نعمت]] از نقمت متمایز می‌گردد، پس هر چه در دو عالم هست، مصداق [[نعمت]] خدای والاست؛ به همین مناسبت، نام الرحمن که عموم و [[کثرت]] [[رحمت]] از راه بذل [[نعمت]] را می‌رساند، استعمال شده است<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۹۴.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.</ref> [[عذاب]] را در بعضی از موارد ثابت می‌کند؛ خواه ناخواه باید در برابر این [[عذاب]] خاص، [[رحمت]] خاصی هم وجود داشته باشد، زیرا [[محرومیت]] گروهی خاص از [[نعمت]] به معنای تنعّم گروهی دیگر است، پس دو جمله {{متن قرآن|وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.</ref> در [[آیه شریف]] نشان می‌دهند که [[رحمت]] [[الهی]] به دو قسم [[عام و خاص]] قسمت شده و [[رحمت]] عام، شامل همه موجودات و [[رحمت]] خاص ویژه [[مؤمنان]] است<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۷۵.</ref> روایتی مشهور از [[امام صادق]]{{ع}} نیز اختصاص لفظ رحمان را به [[رحمت]] همگانی و [[رحیم]] را به [[رحمت]] ویژه بر [[مؤمنان]] [[تأیید]] می‌کند<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴.</ref>؛ به همین مناسبت، [[رحمت]] عام را [[رحمت]] رحمانی و [[رحمت]] خاص را [[رحمت]] رحیمی می‌گویند. بعضی [[مفسران]]، اختصاص [[رحمت]] رحیمی به [[مؤمنان]] را نپذیرفته‌اند، زیرا کلمه [[رحیم]] در [[قرآن]] بی‌آنکه به [[مؤمنان]] یا به [[آخرت]] اختصاص داشته باشد، به کار رفته است<ref>البیان، ص ۴۳۲.</ref>.
خدای والا [[سوره الرحمن]] را با کلمه {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ}} آغاز کرده، زیرا در این [[سوره]] اشاره فرموده که [[جهان]] و اجزای آن را طوری [[آفریده]] و سامان داده که جنّ و [[انس]] بتوانند از آن بهره‌مند شوند و اینکه عالم به دو نشئه [[آخرت]] و [[دنیا]] قسمت شده و در آن، نشئه [[سعادت]] از [[شقاوت]] و [[نعمت]] از نقمت متمایز می‌گردد، پس هر چه در دو عالم هست، مصداق [[نعمت]] خدای والاست؛ به همین مناسبت، نام الرحمن که عموم و [[کثرت]] [[رحمت]] از راه بذل [[نعمت]] را می‌رساند، استعمال شده است<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۹۴.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.</ref> [[عذاب]] را در بعضی از موارد ثابت می‌کند؛ خواه ناخواه باید در برابر این [[عذاب]] خاص، [[رحمت]] خاصی هم وجود داشته باشد، زیرا [[محرومیت]] گروهی خاص از [[نعمت]] به معنای تنعّم گروهی دیگر است، پس دو جمله {{متن قرآن|وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.</ref> در [[آیه شریف]] نشان می‌دهند که [[رحمت]] [[الهی]] به دو قسم [[عام و خاص]] قسمت شده و [[رحمت]] عام، شامل همه موجودات و [[رحمت]] خاص ویژه [[مؤمنان]] است<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۷۵.</ref> روایتی مشهور از [[امام صادق]] {{ع}} نیز اختصاص لفظ رحمان را به [[رحمت]] همگانی و [[رحیم]] را به [[رحمت]] ویژه بر [[مؤمنان]] [[تأیید]] می‌کند<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴.</ref>؛ به همین مناسبت، [[رحمت]] عام را [[رحمت]] رحمانی و [[رحمت]] خاص را [[رحمت]] رحیمی می‌گویند. بعضی [[مفسران]]، اختصاص [[رحمت]] رحیمی به [[مؤمنان]] را نپذیرفته‌اند، زیرا کلمه [[رحیم]] در [[قرآن]] بی‌آنکه به [[مؤمنان]] یا به [[آخرت]] اختصاص داشته باشد، به کار رفته است<ref>البیان، ص ۴۳۲.</ref>.


دو صفت [[غفور]] و [[رحیم]] نیز که بارها در [[قرآن کریم]] با یکدیگر ذکر شده‌اند، به [[بشر]] اختصاص ندارند و همه موجودات [[جهان]] را در مرحله [[خلق]]، [[استمرار]] [[خلق]]، ایجاد، نیز در مرحله [[تدبیر]] فرا گرفته و در همه [[عوالم]] و نشئه‌ها به تناسب همان عالم، [[ظهور]] و آثاری دارد. [[مغفرت]] به معنای پوشاندن [[نقص]] و [[رحمت]] به معنای برآوردن [[حاجت]] [[نیازمند]] است. از مظاهر این دو صفت، تبدّل و تحوّل جاری در سراسر [[جهان]] و رفع [[نقص]] موجودات در پرتو تأثیر و تأثر و فعل و [[انفعال]] میان آنهاست. حد وجودی خاصی که برای هر یک از انواع موجودات مقرر شده، در آنها [[نقص]] و [[نیاز]] پدید می‌آورد و ارتباطی که میان این موجودات محدود به حدود وجودی خاص ایجاد شده، سبب می‌شود موجودات از یکدیگر سود برده و [[نقص]] هر یک رفع شده و ابزار حرکت و [[تکامل]] خود را دریافت کنند. برای نمونه، دانه گندم محدود به حد وجودی و دارای نقایص است و با [[نور]] [[خورشید]]، [[آب]]، [[خاک]]، هوا و شیره مخصوص [[رشد]] و نمو می‌کند و هر یک از امور یاد شده و مانند آنها از [[علل]] و اسباب طبیعی و نعمت‌هایی برای همه موجودات است. گندم نیز [[نعمت]] [[حقیقی]] برای [[انسان]] است، زیرا [[حاجت]] [[تکوینی]] او را رفع می‌کند. به این ترتیب، مراحلی را که هر موجودی می‌پیماید، هر لحظه‌اش ظهوری از صفت [[غفور]] و [[رحیم]] است<ref>انوار درخشان، ج ۹، ص ۳۹۱، ۴۲۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
دو صفت [[غفور]] و [[رحیم]] نیز که بارها در [[قرآن کریم]] با یکدیگر ذکر شده‌اند، به [[بشر]] اختصاص ندارند و همه موجودات [[جهان]] را در مرحله [[خلق]]، [[استمرار]] [[خلق]]، ایجاد، نیز در مرحله [[تدبیر]] فرا گرفته و در همه [[عوالم]] و نشئه‌ها به تناسب همان عالم، [[ظهور]] و آثاری دارد. [[مغفرت]] به معنای پوشاندن [[نقص]] و [[رحمت]] به معنای برآوردن [[حاجت]] [[نیازمند]] است. از مظاهر این دو صفت، تبدّل و تحوّل جاری در سراسر [[جهان]] و رفع [[نقص]] موجودات در پرتو تأثیر و تأثر و فعل و [[انفعال]] میان آنهاست. حد وجودی خاصی که برای هر یک از انواع موجودات مقرر شده، در آنها [[نقص]] و [[نیاز]] پدید می‌آورد و ارتباطی که میان این موجودات محدود به حدود وجودی خاص ایجاد شده، سبب می‌شود موجودات از یکدیگر سود برده و [[نقص]] هر یک رفع شده و ابزار حرکت و [[تکامل]] خود را دریافت کنند. برای نمونه، دانه گندم محدود به حد وجودی و دارای نقایص است و با [[نور]] [[خورشید]]، [[آب]]، [[خاک]]، هوا و شیره مخصوص [[رشد]] و نمو می‌کند و هر یک از امور یاد شده و مانند آنها از [[علل]] و اسباب طبیعی و نعمت‌هایی برای همه موجودات است. گندم نیز [[نعمت]] [[حقیقی]] برای [[انسان]] است، زیرا [[حاجت]] [[تکوینی]] او را رفع می‌کند. به این ترتیب، مراحلی را که هر موجودی می‌پیماید، هر لحظه‌اش ظهوری از صفت [[غفور]] و [[رحیم]] است<ref>انوار درخشان، ج ۹، ص ۳۹۱، ۴۲۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==[[التزام]] [[خدا]] به [[رحمت]]==
== [[التزام]] [[خدا]] به [[رحمت]] ==
اضافه [[خلق]] به رحمان در [[آیه]]: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ}}<ref> همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمی‌بینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنه‌ای می‌بینی؟؛ سوره ملک، آیه:۳.</ref> اشاره دارد که [[غایت آفرینش]]، [[رحمت]] عام است<ref>روح البیان، ج ۱۰، ص ۷۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۵۰.</ref> بر پایه [[آیات]] {{متن قرآن|قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند؛ سوره انعام، آیه:۱۲.</ref> و {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه:۵۴.</ref> خدای والا [[رحمت]] را بر خویش نوشته؛ یعنی [[رحمت]] را که همان [[افاضه]] [[نعمت]] و رساندن موجود به کمال است، بر خود [[واجب]] و لازم ساخته است<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۶.</ref>؛ به این معنا که محال است فعل [[الهی]] از عنوان [[رحمت]] جدا گردد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref> [[کتابت]] [[رحمت]] به [[نوشتن]] آن در [[لوح محفوظ]]<ref>البحر المحیط، ج ۴، ص ۴۴۶.</ref>، [[وعده]] [[رحمت]]<ref>تفسیر روشن، ج ۸، ص ۶.</ref>، [[واجب]] ساختن بر خود اما از سر [[رأفت]]<ref>ارشاد الاذهان، ص ۱۳۹.</ref> و [[فضل]] و [[کرم]]<ref>مقتنیات الدرر، ج ۴، ص ۱۴۲.</ref> [[تفسیر]] شده است نه به [[لزوم]]. برپایه نظری، [[رحمت]] [[الهی]] در این [[آیه]]، تأخیر [[عذاب]]<ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۵۱-۵۵۲.</ref> و خودداری از [[عذاب]] در [[دنیا]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۴۳۷؛ مقتنیات الدرر، ج ۴، ص ۱۴۲.</ref> یا [[قبول توبه]] و [[عفو]] از [[گناه]]<ref>مواهب علیه، ص ۲۷۲.</ref> یا [[هدایت]] [[بندگان]] به [[شناخت]] خود و قرار دادن [[دلیل]] بر [[توحید]]<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۸؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۱۰.</ref>، توجه به [[آدمیان]] در زمینه [[ارسال پیامبران]] و [[ترغیب]] آنان به [[طاعت]] خویش و تحذیر از [[مخالفت]] و مهلت دادن به [[گناهکار]] است<ref>بیان السعاده، ج ۲، ص ۱۲۵.</ref> به نظری دیگر، [[رحمت]] عام در [[دنیا]] و [[آخرت]] مراد است که [[هدایت]]، نازل ساختن [[کتاب‌های آسمانی]] و مهلت دادن به [[کافران]] از مصادیق آن است<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref>. گفتنی است [[آگاه کردن]] [[مردم]] از [[پاداش]] و [[کیفر]] [[آخرتی]] [[رحمت]] [[الهی]] است، زیرا [[آگاهی]] از این مسئله باز دارنده‌ای درونی است که امر [[تهذیب نفس]]، بی‌آن به سامان نمی‌رسد<ref>المنار، ج ۷، ص ۳۲۵-۳۲۶.</ref> به احتمالی، جمله {{متن قرآن|لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند؛ سوره انعام، آیه:۱۲.</ref>. [[انسان]] را مهار نمی‌کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۸۹.</ref>. چنان‌که [[انتخاب]] [[شیوه]] {{عربی|" اخذ علی التخوف‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} یعنی عذابی که با سابقه [[ترس]] فرا رسد و نشانه‌هایش از پیش برسند تا هر که می‌خواهد با [[توبه]] و [[ندامت]] و مانند آن، از فرا رسیدن آن جلوگیری کند، در مقابل، [[عذاب]] ناگهانی بر اثر [[رأفت]] و [[رحمت]] [[خدای متعال]] است <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۶۳.</ref>: {{متن قرآن|أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> یا آنان را در حال ترسیدن فرو گیرد؟ پس بی‌گمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه:۴۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
اضافه [[خلق]] به رحمان در [[آیه]]: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ}}<ref> همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمی‌بینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنه‌ای می‌بینی؟؛ سوره ملک، آیه۳.</ref> اشاره دارد که [[غایت آفرینش]]، [[رحمت]] عام است<ref>روح البیان، ج ۱۰، ص ۷۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۵۰.</ref> بر پایه [[آیات]] {{متن قرآن|قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند؛ سوره انعام، آیه۱۲.</ref> و {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه۵۴.</ref> خدای والا [[رحمت]] را بر خویش نوشته؛ یعنی [[رحمت]] را که همان [[افاضه]] [[نعمت]] و رساندن موجود به کمال است، بر خود [[واجب]] و لازم ساخته است<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۶.</ref>؛ به این معنا که محال است فعل [[الهی]] از عنوان [[رحمت]] جدا گردد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref> [[کتابت]] [[رحمت]] به [[نوشتن]] آن در [[لوح محفوظ]]<ref>البحر المحیط، ج ۴، ص ۴۴۶.</ref>، [[وعده]] [[رحمت]]<ref>تفسیر روشن، ج ۸، ص ۶.</ref>، [[واجب]] ساختن بر خود اما از سر [[رأفت]]<ref>ارشاد الاذهان، ص ۱۳۹.</ref> و [[فضل]] و [[کرم]]<ref>مقتنیات الدرر، ج ۴، ص ۱۴۲.</ref> [[تفسیر]] شده است نه به [[لزوم]]. برپایه نظری، [[رحمت]] [[الهی]] در این [[آیه]]، تأخیر [[عذاب]]<ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۵۱-۵۵۲.</ref> و خودداری از [[عذاب]] در [[دنیا]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۴۳۷؛ مقتنیات الدرر، ج ۴، ص ۱۴۲.</ref> یا [[قبول توبه]] و [[عفو]] از [[گناه]]<ref>مواهب علیه، ص ۲۷۲.</ref> یا [[هدایت]] [[بندگان]] به [[شناخت]] خود و قرار دادن [[دلیل]] بر [[توحید]]<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۸؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۱۰.</ref>، توجه به [[آدمیان]] در زمینه [[ارسال پیامبران]] و [[ترغیب]] آنان به [[طاعت]] خویش و تحذیر از [[مخالفت]] و مهلت دادن به [[گناهکار]] است<ref>بیان السعاده، ج ۲، ص ۱۲۵.</ref> به نظری دیگر، [[رحمت]] عام در [[دنیا]] و [[آخرت]] مراد است که [[هدایت]]، نازل ساختن [[کتاب‌های آسمانی]] و مهلت دادن به [[کافران]] از مصادیق آن است<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref>. گفتنی است [[آگاه کردن]] [[مردم]] از [[پاداش]] و [[کیفر]] [[آخرتی]] [[رحمت]] [[الهی]] است، زیرا [[آگاهی]] از این مسئله باز دارنده‌ای درونی است که امر [[تهذیب نفس]]، بی‌آن به سامان نمی‌رسد<ref>المنار، ج ۷، ص ۳۲۵-۳۲۶.</ref> به احتمالی، جمله {{متن قرآن|لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند؛ سوره انعام، آیه۱۲.</ref>. [[انسان]] را مهار نمی‌کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۸۹.</ref>. چنان‌که [[انتخاب]] [[شیوه]] {{عربی|" اخذ علی التخوف‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} یعنی عذابی که با سابقه [[ترس]] فرا رسد و نشانه‌هایش از پیش برسند تا هر که می‌خواهد با [[توبه]] و [[ندامت]] و مانند آن، از فرا رسیدن آن جلوگیری کند، در مقابل، [[عذاب]] ناگهانی بر اثر [[رأفت]] و [[رحمت]] [[خدای متعال]] است <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۶۳.</ref>: {{متن قرآن|أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> یا آنان را در حال ترسیدن فرو گیرد؟ پس بی‌گمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه۴۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==[[سبقت]] و [[غلبه]] [[رحمت]] [[الهی]] بر [[غضب]]==
== [[سبقت]] و [[غلبه]] [[رحمت]] [[الهی]] بر [[غضب]] ==
به مسئله [[پیشی گرفتن]] [[رحمت]] [[الهی]] بر [[غضب]] او در [[قرآن کریم]] تصریح نشده؛ ولی در [[روایات]] [[خاصه]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۲۷۵؛ عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۸۴؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۲، ح ۲۴.</ref> و [[عامه]]<ref>الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۸؛ ج ۳، ص ۶.</ref> و [[ادعیه]] [[مأثور]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۲۹، ۵۳۸؛ اقبال الاعمال، ص ۳۶۳؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۳۹.</ref> بر آن تصریح و در چندین [[حدیث قدسی]]<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۲۹؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۴۳؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۹۳.</ref>، جمله {{عربی|" سَبَقَتْ‏ رَحْمَتِي‏ غَضَبِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} از خدای والا [[نقل]] شده و اصلی مسلّم تلقّی می‌شود. [[مفسران]] نیز به آیاتی از [[قرآن کریم]] بر آن [[استدلال]] یا آن را از اشارات [[آیات قرآن]] برداشت کرده و بر پایه آن، بعضی از [[آیات]] را توضیح داده؛ یا مفاد [[آیه]] را از مصادیق این اصل شمرده‌اند. مراد از [[سبقت]] [[رحمت]] [[الهی]] بر [[غضب]]، به نظری، [[غلبه]] [[رحمت]] بر [[غضب]]<ref>الجدید، ج ۱، ص ۱۴.</ref> است. [[قرآن کریم]] با [[آیه]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ }} می‌آغازد، که کلمه [[مبارک]] {{متن قرآن|اللَّهِ }} عَلَم ذات است و در معنای خویش افزون بر [[رحمت]] و [[مهربانی]]، [[قهر]] و [[غضب]] را نیز می‌رساند؛ اما [[خدای متعال]] با لفظ [[جلاله ]]: {{متن قرآن|اللَّهِ }} صفت [[رحمت]] را همراه کرده و از صفات [[قهر]] نامی نیاورده، تا به [[بندگان]] [[غلبه]] [[رحمت]] خویش بر [[غضب]] را بفهماند<ref>الجدید، ج ۱، ص ۱۴.</ref>. [[آیات]] آغازین [[سوره]] [[حمد]]، چون دو صفت [[ربوبیت]] و [[رحمت]] را کنار هم یاد کرده، [[غلبه]] [[رحمت]] بر [[غضب]] را می‌رساند<ref>المنار، ج ۱، ص ۷۴-۷۵.</ref>؛ همچنین پس از [[وصف]] خدای والا به «[[رب]] العالمین» او را به رحمان و [[رحیم]] ستوده، تا برساند [[ربوبیت الهی]] - یعنی بهره‌مند ساختن موجودات از [[نعمت‌ها]] - برای رساندن تدریجی آنان به کمال، با [[رحمت]] و رعایت توان و استعداد مربوبان همراه است، به گونه‌ای که آنان به [[سختی]] دچار نشده و [[آزار]] نبینند<ref>التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۱۷۰.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref> روزی که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد؛ امّا (به) آنان که سیه‌رویند (می‌گویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید.و امّا آنان که سپیدرویند در (بهشت) بخشایش خداوند به سر می‌برند، آنان در آن جاودانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۶ - ۱۰۷.</ref> نیز به [[غلبه]] [[رحمت]] اشعار دارند، زیرا اولاً [[خلود]] [[اهل]] [[رحمت]] در [[رحمت]] تصریح شده و ذکری از [[جاودانگی]] [[اهل]] [[عذاب]] نشده است؛ ثانیاً [[خدای متعال]] [[رحمت]] را به خود نسبت داده نه [[عذاب]] را؛ ثالثاً علت [[عذاب]] را که [[کفر]] باشد، بیان کرده و سپس در [[آیه]] ۱۰۸ فرموده: {{متن قرآن|وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ}}<ref> و خداوند، ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۸.</ref> که این اعتذار از [[تهدید]] به [[عقاب]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰؛ المنار، ج ۴، ص ۵۴ - ۵۵.</ref>. به گفته برخی، [[سبقت]] [[رحمت الهی]] بر [[غضب]]، [[کثرت]] [[رحمت]] نسبت به [[غضب]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۸۹.</ref> است. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ}}<ref> و چون به مردم بخشایشی بچشانیم بدان شادمان می‌گردند و اگر برای کارهایی که کرده‌اند بلایی به آنان برسد ناگاه نومید می‌گردند؛ سوره روم، آیه:۳۶.</ref> مقابله میان {{متن قرآن|إِذَا}} در اِذاقه [[رحمت]] و {{متن قرآن|إِن}} در اِصابه [[سیئه]]، این معنا را می‌رساند که [[رحمت]] قطعی و بسیار است؛ ولی نامطلوب‌ها اندک و احتمالی‌اند<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۳.</ref>. به نظری، مراد از [[سبقت]] [[رحمت الهی]] بر [[غضب]]، آن است که در هستی، اصالت با [[رحمت]] است؛ یعنی غرض اصلی از خلقتْ [[رحمت]] است و [[غضب الهی]]، مقتضای [[معاصی]] [[آدمیان]]، تبعی و بسیار روشن است که امر ذاتی بر امر تبعی مقدّم است<ref>ریاض السالکین، ج ۳، ص ۱۱۴.</ref>، بنابراین [[خلق]] موجودات و روزی رساندن به آنان [[رحمت]] است و [[غضب]] جز پس از [[خلق]] و [[رزق]] و سپس [[نافرمانی]] رخ نخواهد داد<ref>تقریب القرآن، ج ۲، ص ۲۵۳.</ref>.
به مسئله [[پیشی گرفتن]] [[رحمت]] [[الهی]] بر [[غضب]] او در [[قرآن کریم]] تصریح نشده؛ ولی در [[روایات]] [[خاصه]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۲۷۵؛ عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۸۴؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۲، ح ۲۴.</ref> و [[عامه]]<ref>الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۸؛ ج ۳، ص ۶.</ref> و [[ادعیه]] [[مأثور]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۲۹، ۵۳۸؛ اقبال الاعمال، ص ۳۶۳؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۳۹.</ref> بر آن تصریح و در چندین [[حدیث قدسی]]<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۲۹؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۴۳؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۹۳.</ref>، جمله {{عربی|" سَبَقَتْ‏ رَحْمَتِي‏ غَضَبِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} از خدای والا [[نقل]] شده و اصلی مسلّم تلقّی می‌شود. [[مفسران]] نیز به آیاتی از [[قرآن کریم]] بر آن [[استدلال]] یا آن را از اشارات [[آیات قرآن]] برداشت کرده و بر پایه آن، بعضی از [[آیات]] را توضیح داده؛ یا مفاد [[آیه]] را از مصادیق این اصل شمرده‌اند. مراد از [[سبقت]] [[رحمت]] [[الهی]] بر [[غضب]]، به نظری، [[غلبه]] [[رحمت]] بر [[غضب]]<ref>الجدید، ج ۱، ص ۱۴.</ref> است. [[قرآن کریم]] با [[آیه]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ }} می‌آغازد، که کلمه [[مبارک]] {{متن قرآن|اللَّهِ }} عَلَم ذات است و در معنای خویش افزون بر [[رحمت]] و [[مهربانی]]، [[قهر]] و [[غضب]] را نیز می‌رساند؛ اما [[خدای متعال]] با لفظ [[جلاله]]: {{متن قرآن|اللَّهِ }} صفت [[رحمت]] را همراه کرده و از صفات [[قهر]] نامی نیاورده، تا به [[بندگان]] [[غلبه]] [[رحمت]] خویش بر [[غضب]] را بفهماند<ref>الجدید، ج ۱، ص ۱۴.</ref>. [[آیات]] آغازین [[سوره]] [[حمد]]، چون دو صفت [[ربوبیت]] و [[رحمت]] را کنار هم یاد کرده، [[غلبه]] [[رحمت]] بر [[غضب]] را می‌رساند<ref>المنار، ج ۱، ص ۷۴-۷۵.</ref>؛ همچنین پس از وصف خدای والا به «[[رب]] العالمین» او را به رحمان و [[رحیم]] ستوده، تا برساند [[ربوبیت الهی]] - یعنی بهره‌مند ساختن موجودات از [[نعمت‌ها]] - برای رساندن تدریجی آنان به کمال، با [[رحمت]] و رعایت توان و استعداد مربوبان همراه است، به گونه‌ای که آنان به [[سختی]] دچار نشده و [[آزار]] نبینند<ref>التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۱۷۰.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref> روزی که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد؛ امّا (به) آنان که سیه‌رویند (می‌گویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید. و امّا آنان که سپیدرویند در (بهشت) بخشایش خداوند به سر می‌برند، آنان در آن جاودانند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۶ - ۱۰۷.</ref> نیز به [[غلبه]] [[رحمت]] اشعار دارند، زیرا اولاً [[خلود]] [[اهل]] [[رحمت]] در [[رحمت]] تصریح شده و ذکری از [[جاودانگی]] [[اهل]] [[عذاب]] نشده است؛ ثانیاً [[خدای متعال]] [[رحمت]] را به خود نسبت داده نه [[عذاب]] را؛ ثالثاً علت [[عذاب]] را که [[کفر]] باشد، بیان کرده و سپس در [[آیه]] ۱۰۸ فرموده: {{متن قرآن|وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ}}<ref> و خداوند، ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۸.</ref> که این اعتذار از [[تهدید]] به [[عقاب]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰؛ المنار، ج ۴، ص ۵۴ - ۵۵.</ref>. به گفته برخی، [[سبقت]] [[رحمت الهی]] بر [[غضب]]، [[کثرت]] [[رحمت]] نسبت به [[غضب]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۸۹.</ref> است. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ}}<ref> و چون به مردم بخشایشی بچشانیم بدان شادمان می‌گردند و اگر برای کارهایی که کرده‌اند بلایی به آنان برسد ناگاه نومید می‌گردند؛ سوره روم، آیه۳۶.</ref> مقابله میان {{متن قرآن|إِذَا}} در اِذاقه [[رحمت]] و {{متن قرآن|إِن}} در اِصابه [[سیئه]]، این معنا را می‌رساند که [[رحمت]] قطعی و بسیار است؛ ولی نامطلوب‌ها اندک و احتمالی‌اند<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۳.</ref>. به نظری، مراد از [[سبقت]] [[رحمت الهی]] بر [[غضب]]، آن است که در هستی، اصالت با [[رحمت]] است؛ یعنی غرض اصلی از خلقتْ [[رحمت]] است و [[غضب الهی]]، مقتضای [[معاصی]] [[آدمیان]]، تبعی و بسیار روشن است که امر ذاتی بر امر تبعی مقدّم است<ref>ریاض السالکین، ج ۳، ص ۱۱۴.</ref>، بنابراین [[خلق]] موجودات و روزی رساندن به آنان [[رحمت]] است و [[غضب]] جز پس از [[خلق]] و [[رزق]] و سپس [[نافرمانی]] رخ نخواهد داد<ref>تقریب القرآن، ج ۲، ص ۲۵۳.</ref>.


در [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاء وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref> خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوست‌های آنان که از پروردگار خویش می‌هراسند از آن به لرزه می‌افتد سپس با یاد خداوند پوست‌ها و دل‌هاشان نرم می‌شود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت؛ سوره زمر، آیه:۲۳.</ref> به گفته برخی مراد از {{متن قرآن|ذِكْرِ اللَّهِ}} یاد [[رحمت]] خداست؛ ولی در [[آیه]]، به ذکر [[الله]] بسنده شده، تا برساند پایه کار خدای والا [[رحمت]] و [[رأفت]] است و [[رحمت]] او بر غضبش [[سبقت]] دارد و به همین [[دلیل]] وقتی از او یاد می‌شود، قبل از هر صفتی، از [[صفات الهی]] [[رحیم]] و [[رئوف]] بودن او به یاد می‌آید<ref>زبدة التفاسیر، ج ۶، ص ۷۳.</ref>، هم چنان که از [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ }}<ref> و پروردگار توست که آمرزنده دارای بخشایش است؛ سوره کهف، آیه:۵۸.</ref>. به جهت اضافه [[رب]] به [[ضمیر]] خطاب برداشت شده که اصولاً [[تدبیر الهی]] درباره [[بشر]] بر [[مغفرت]] و [[رحمت]] [[استوار]] است<ref>انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۳۰۷.</ref> تقدم [[بشارت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref> و ما پیامبران را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نمی‌فرستیم پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره انعام، آیه:۴۸.</ref> نشان می‌دهد که نخستین [[مأموریت]] [[رسولان]] [[خدای متعال]] بیان [[رحمت]] و مهر [[پروردگار]] والا و [[دعوت]] [[مردم]] به سوی آن است، زیرا [[رحمت]] او در مرتبه نخست و بر [[غضب]] پیشی دارد و غرض نخستین [[خلقت]]، بسط [[رحمت]] است<ref>تفسیر روشن، ج ۷، ص ۳۸۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
در [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاء وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref> خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوست‌های آنان که از پروردگار خویش می‌هراسند از آن به لرزه می‌افتد سپس با یاد خداوند پوست‌ها و دل‌هاشان نرم می‌شود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت؛ سوره زمر، آیه۲۳.</ref> به گفته برخی مراد از {{متن قرآن|ذِكْرِ اللَّهِ}} یاد [[رحمت]] خداست؛ ولی در [[آیه]]، به ذکر [[الله]] بسنده شده، تا برساند پایه کار خدای والا [[رحمت]] و [[رأفت]] است و [[رحمت]] او بر غضبش [[سبقت]] دارد و به همین [[دلیل]] وقتی از او یاد می‌شود، قبل از هر صفتی، از [[صفات الهی]] [[رحیم]] و [[رئوف]] بودن او به یاد می‌آید<ref>زبدة التفاسیر، ج ۶، ص ۷۳.</ref>، هم چنان که از [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ }}<ref> و پروردگار توست که آمرزنده دارای بخشایش است؛ سوره کهف، آیه۵۸.</ref>. به جهت اضافه [[رب]] به ضمیر خطاب برداشت شده که اصولاً [[تدبیر الهی]] درباره [[بشر]] بر [[مغفرت]] و [[رحمت]] [[استوار]] است<ref>انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۳۰۷.</ref> تقدم [[بشارت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref> و ما پیامبران را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نمی‌فرستیم پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره انعام، آیه۴۸.</ref> نشان می‌دهد که نخستین [[مأموریت]] [[رسولان]] [[خدای متعال]] بیان [[رحمت]] و مهر [[پروردگار]] والا و [[دعوت]] [[مردم]] به سوی آن است، زیرا [[رحمت]] او در مرتبه نخست و بر [[غضب]] پیشی دارد و غرض نخستین [[خلقت]]، بسط [[رحمت]] است<ref>تفسیر روشن، ج ۷، ص ۳۸۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==سعه [[رحمت]] [[الهی]]==
== سعه [[رحمت]] [[الهی]] ==
در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ }}<ref> و اگر پروردگارت می‌خواست مردم را امّتی یگانه می‌کرد؛ و آنان هماره اختلاف می‌ورزند جز کسانی که پروردگارت (بر آنان) بخشایش آورد و آنها را برای همین (بخشایش) آفرید؛ و حکم پروردگارت (بدین قرار) اتمام یافت که: بی‌گمان دوزخ را از پریان و آدمیان می‌آکنم؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸ - ۱۱۹.</ref> تصریح شده که [[رحمت]] بر [[انسان]]، غرض از [[خلقت]] اوست<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۱.</ref> از [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref> و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.</ref> نیز برداشت شده که به وجود آوردن [[انسان]] یا غیر او، فقط به عنوان اظهار و تجلّی [[رحمت]] انجام گرفته است<ref>تفسیر روشن، ج ۸، ص ۱۸۶.</ref>. افزون بر این، [[آیات]] {{متن قرآن|وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ }}<ref> و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.</ref>، {{متن قرآن|فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ}}<ref> پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند؛ سوره انعام، آیه:۱۴۷.</ref> و {{متن قرآن|رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا }}<ref> پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است؛ سوره غافر، آیه:۷.</ref> به صراحت، گستردگی [[رحمت الهی]] بر همه ما سوا را بیان داشته‌اند. [[رحمت]] گسترده [[پروردگار]] ممکن است اشاره به [[نعمت‌ها]] و [[برکات]] [[دنیایی]] باشد که همگان، اعم از [[نیک]] و بد، از آن بهره می‌برند و گسترش [[رحمت]] بر همه چیز، از آن جهت است که آفریدن، روزی دادن و مانند آن، همه، [[رحمت الهی]] است و [[کتابت]] [[رحمت]] که جمله{{متن قرآن|فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ }}<ref> و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.</ref>. برای [[متّقیان]] ثابت کرده، درباره [[رحمت]] [[آخرت]] است<ref>تبیین القرآن، ص ۱۸۲.</ref> به نظری، [[آیه]] ۱۵۶ [[سوره اعراف]] نشان می‌دهد سعه [[رحمت]] و [[افاضه]] [[نعمت]]، از مقتضیات [[الوهیت]] و از لوازم صفت [[ربوبیت]] است، بنابراین [[رحمت الهی]] گسترده است و به [[مؤمن]] یا صاحبان [[شعور]] اختصاص نداشته و مخصوص به [[دنیا]] یا به [[آخرت]] نیز نیست؛ حتی شمول و عمومیتش فعلی است - نه شأنی - و [[مشیت]] او همواره ملازم با [[رحمت]] اوست. بر همین اساس، در [[آیه]] یاد شده [[عذاب]] به جمله "هر که را بخواهم" [[مقید]] شده: {{متن قرآن|عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء}}<ref> عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.</ref>. اما [[رحمت]] [[مقید]] نشده، زیرا [[عذاب]] اقتضای [[عمل]] [[گنهکاران]] است نه [[ربوبیت]] [[پروردگار]]، و از [[خدای متعال]] جز [[رحمت]] انجام نمی‌گیرد. [[آیات]] {{متن قرآن|مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا }}<ref> اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟ و خداوند سپاسداری داناست؛ سوره نساء، آیه:۱۴۷.</ref> و {{متن قرآن|لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ }}<ref> اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم و اگر ناسپاسی کنید بی‌گمان عذاب من سخت است؛ سوره ابراهیم، آیه:۷.</ref> نیز گواه‌اند که [[عذاب]]، اقتضای [[ربوبیت الهی]] نیست، وگرنه باید همگان را [[عذاب]] می‌کرد، حال آنکه فقط کسانی که [[کفران]] کرده‌اند، [[عذاب]] می‌شوند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۷۴.</ref>، همچنان که در [[آیه]]: {{متن قرآن|رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا}}<ref> پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست،- آن (خداوند) بخشنده- که از سوی او اذن سخن گفتن ندارند؛ سوره نبأ، آیه:۳۷.</ref> [[وصف]] کردن [[رب]] به رحمان به گسترش [[رحمت الهی]] اشاره دارد و نشان می‌دهد که [[رحمت]]، علامت [[ربوبیت]] [[خدای متعال]] است<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۷۰.</ref>، پس [[رحمت الهی]] نیز همانند [[ربوبیت]] او همه اشیا را شامل است. در [[آیات قرآن کریم]] [[رحمت]] حتی در موارد [[عذاب]] نیز ذکر شده و [[امید]] [[نزول]] [[رحمت]] [[نفی]] نشده است: {{متن قرآن|يُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَيَرْحَمُ مَن يَشَاء وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ}}<ref> هر کس را بخواهد عذاب می‌کند و هر کس را بخواهد می‌بخشاید و به سوی او بازگردانیده خواهید شد؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۱.</ref>؛ {{متن قرآن|رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً }}<ref> پروردگارتان به (حال) شما آگاه‌تر است، اگر خواهد به شما بخشایش می‌آورد یا اگر خواهد شما را عذاب می‌کند و تو را نگهبان آنان نفرستاده‌ایم؛ سوره اسراء، آیه:۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ }}<ref> گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمی‌خواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟؛ سوره نمل، آیه: ۴۶.</ref><ref>التحقیق، ج ۴، ص ۹۴، «رحم».</ref>، بنابراین [[رحمت]] گسترده می‌تواند اشاره به همه رحمت‌های مادی و [[معنوی]] باشد، زیرا نعمت‌های [[معنوی]] نیز به گروهی خاص اختصاص ندارد و درهای [[رحمت الهی]] به روی همگان گشوده است، هر چند شرایطی دارد که بی‌آنها شامل کسی نمی‌شود و اگر کسانی شروط ورود در آن را فراهم نسازند، [[تقصیر]] خود آنهاست؛ نه محدود بودن [[رحمت]]<ref>نمونه، ج ۶، ص ۳۹۳.</ref> این مطلب را جمله {{متن قرآن|فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ }}<ref> و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.</ref> پس از بیان سعه [[رحمت]] به خوبی ثابت می‌کند و نشان می‌دهد [[ترک معصیت]]، [[عمل به واجبات]] و [[ایمان]]، شرط‌های بهره‌مندی از [[رحمت]] گسترده [[پروردگار]] هستند<ref>اطیب البیان، ج ۵، ص ۴۷۵ - ۴۷۶.</ref> و تنها استثنا در این زمینه، آن است که موجودی استعداد دریافت [[رحمت]] را نداشته باشد و با [[انتخاب]] ناشایست خود مانعی در شمول [[رحمت]] نسبت به خود و دستیابی به خوبی‌هایی که برای [[انسان]] نزد خدای والا آماده است، ایجاد کند که این [[مانع]] جز [[گناه]] چیزی نیست و در غیر این صورت، نسبت به هیچ فردی در شمول [[رحمت الهی]] امساک نمی‌شود: {{متن قرآن|كُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُورًا }}<ref> به هر یک از آنان و اینان از دهش پروردگارت یاری می‌رسانیم و دهش پروردگارت بازداشته نیست؛ سوره اسراء، آیه:۲۰.</ref>، بنابراین اگر [[مانع]] [[گناه]] برداشته شود، [[جود]] [[الهی]] بس است، تا [[انسان]] را مشمول انواع رحمت‌های [[خدا]] کند<ref>المیزان، ج ۳، ص ۱۶۰.</ref>، از همین‌رو غالباً در [[قرآن کریم]] همراه [[رحمت]] و امور مشابه آن، از [[مغفرت]] نیز یاد شده است<ref>المیزان، ج ۵، ص ۴۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ }}<ref> و اگر پروردگارت می‌خواست مردم را امّتی یگانه می‌کرد؛ و آنان هماره اختلاف می‌ورزند جز کسانی که پروردگارت (بر آنان) بخشایش آورد و آنها را برای همین (بخشایش) آفرید؛ و حکم پروردگارت (بدین قرار) اتمام یافت که: بی‌گمان دوزخ را از پریان و آدمیان می‌آکنم؛ سوره هود، آیه ۱۱۸ - ۱۱۹.</ref> تصریح شده که [[رحمت]] بر [[انسان]]، غرض از [[خلقت]] اوست<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۱.</ref> از [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref> و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه۱۳۳.</ref> نیز برداشت شده که به وجود آوردن [[انسان]] یا غیر او، فقط به عنوان اظهار و تجلّی [[رحمت]] انجام گرفته است<ref>تفسیر روشن، ج ۸، ص ۱۸۶.</ref>. افزون بر این، [[آیات]] {{متن قرآن|وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ }}<ref> و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.</ref>، {{متن قرآن|فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ}}<ref> پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند؛ سوره انعام، آیه۱۴۷.</ref> و {{متن قرآن|رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا }}<ref> پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است؛ سوره غافر، آیه۷.</ref> به صراحت، گستردگی [[رحمت الهی]] بر همه ما سوا را بیان داشته‌اند. [[رحمت]] گسترده [[پروردگار]] ممکن است اشاره به [[نعمت‌ها]] و [[برکات]] [[دنیایی]] باشد که همگان، اعم از [[نیک]] و بد، از آن بهره می‌برند و گسترش [[رحمت]] بر همه چیز، از آن جهت است که آفریدن، روزی دادن و مانند آن، همه، [[رحمت الهی]] است و [[کتابت]] [[رحمت]] که جمله{{متن قرآن|فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ }}<ref> و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.</ref>. برای [[متّقیان]] ثابت کرده، درباره [[رحمت]] [[آخرت]] است<ref>تبیین القرآن، ص ۱۸۲.</ref> به نظری، [[آیه]] ۱۵۶ [[سوره اعراف]] نشان می‌دهد سعه [[رحمت]] و [[افاضه]] [[نعمت]]، از مقتضیات [[الوهیت]] و از لوازم صفت [[ربوبیت]] است، بنابراین [[رحمت الهی]] گسترده است و به [[مؤمن]] یا صاحبان [[شعور]] اختصاص نداشته و مخصوص به [[دنیا]] یا به [[آخرت]] نیز نیست؛ حتی شمول و عمومیتش فعلی است - نه شأنی - و [[مشیت]] او همواره ملازم با [[رحمت]] اوست. بر همین اساس، در [[آیه]] یاد شده [[عذاب]] به جمله "هر که را بخواهم" [[مقید]] شده: {{متن قرآن|عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء}}<ref> عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.</ref>. اما [[رحمت]] [[مقید]] نشده، زیرا [[عذاب]] اقتضای [[عمل]] [[گنهکاران]] است نه [[ربوبیت]] [[پروردگار]]، و از [[خدای متعال]] جز [[رحمت]] انجام نمی‌گیرد. [[آیات]] {{متن قرآن|مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا }}<ref> اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟ و خداوند سپاسداری داناست؛ سوره نساء، آیه۱۴۷.</ref> و {{متن قرآن|لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ }}<ref> اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم و اگر ناسپاسی کنید بی‌گمان عذاب من سخت است؛ سوره ابراهیم، آیه۷.</ref> نیز گواه‌اند که [[عذاب]]، اقتضای [[ربوبیت الهی]] نیست، وگرنه باید همگان را [[عذاب]] می‌کرد، حال آنکه فقط کسانی که [[کفران]] کرده‌اند، [[عذاب]] می‌شوند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۷۴.</ref>، همچنان که در [[آیه]]: {{متن قرآن|رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا}}<ref> پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست - آن (خداوند) بخشنده- که از سوی او اذن سخن گفتن ندارند؛ سوره نبأ، آیه۳۷.</ref> وصف کردن [[رب]] به رحمان به گسترش [[رحمت الهی]] اشاره دارد و نشان می‌دهد که [[رحمت]]، علامت [[ربوبیت]] [[خدای متعال]] است<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۷۰.</ref>، پس [[رحمت الهی]] نیز همانند [[ربوبیت]] او همه اشیا را شامل است. در [[آیات قرآن کریم]] [[رحمت]] حتی در موارد [[عذاب]] نیز ذکر شده و [[امید]] [[نزول]] [[رحمت]] [[نفی]] نشده است: {{متن قرآن|يُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَيَرْحَمُ مَن يَشَاء وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ}}<ref> هر کس را بخواهد عذاب می‌کند و هر کس را بخواهد می‌بخشاید و به سوی او بازگردانیده خواهید شد؛ سوره عنکبوت، آیه۲۱.</ref>؛ {{متن قرآن|رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً }}<ref> پروردگارتان به (حال) شما آگاه‌تر است، اگر خواهد به شما بخشایش می‌آورد یا اگر خواهد شما را عذاب می‌کند و تو را نگهبان آنان نفرستاده‌ایم؛ سوره اسراء، آیه۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ }}<ref> گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمی‌خواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟؛ سوره نمل، آیه ۴۶.</ref><ref>التحقیق، ج ۴، ص ۹۴، «رحم».</ref>، بنابراین [[رحمت]] گسترده می‌تواند اشاره به همه رحمت‌های مادی و [[معنوی]] باشد، زیرا نعمت‌های [[معنوی]] نیز به گروهی خاص اختصاص ندارد و درهای [[رحمت الهی]] به روی همگان گشوده است، هر چند شرایطی دارد که بی‌آنها شامل کسی نمی‌شود و اگر کسانی شروط ورود در آن را فراهم نسازند، [[تقصیر]] خود آنهاست؛ نه محدود بودن [[رحمت]]<ref>نمونه، ج ۶، ص ۳۹۳.</ref> این مطلب را جمله {{متن قرآن|فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ }}<ref> و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.</ref> پس از بیان سعه [[رحمت]] به خوبی ثابت می‌کند و نشان می‌دهد [[ترک معصیت]]، [[عمل به واجبات]] و [[ایمان]]، شرط‌های بهره‌مندی از [[رحمت]] گسترده [[پروردگار]] هستند<ref>اطیب البیان، ج ۵، ص ۴۷۵ - ۴۷۶.</ref> و تنها استثنا در این زمینه، آن است که موجودی استعداد دریافت [[رحمت]] را نداشته باشد و با [[انتخاب]] ناشایست خود مانعی در شمول [[رحمت]] نسبت به خود و دستیابی به خوبی‌هایی که برای [[انسان]] نزد خدای والا آماده است، ایجاد کند که این [[مانع]] جز [[گناه]] چیزی نیست و در غیر این صورت، نسبت به هیچ فردی در شمول [[رحمت الهی]] امساک نمی‌شود: {{متن قرآن|كُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُورًا }}<ref> به هر یک از آنان و اینان از دهش پروردگارت یاری می‌رسانیم و دهش پروردگارت بازداشته نیست؛ سوره اسراء، آیه۲۰.</ref>، بنابراین اگر [[مانع]] [[گناه]] برداشته شود، [[جود]] [[الهی]] بس است، تا [[انسان]] را مشمول انواع رحمت‌های [[خدا]] کند<ref>المیزان، ج ۳، ص ۱۶۰.</ref>، از همین‌رو غالباً در [[قرآن کریم]] همراه [[رحمت]] و امور مشابه آن، از [[مغفرت]] نیز یاد شده است<ref>المیزان، ج ۵، ص ۴۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==انحصار [[رحمت]] در [[خدای متعال]]==
== انحصار [[رحمت]] در [[خدای متعال]] ==
از [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref> و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.</ref> منحصر بودن [[رحمت]] در خدای والا استفاده شده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴.</ref>، زیرا معنای {{متن قرآن|ذُو الرَّحْمَةِ}} آن است که [[خدا]] [[خالق]] [[حقیقت]] [[رحمت]] و مالک آن و [[حقیقت]] [[رحمت]]، [[قائم]] به [[ذات اقدس]] او به [[قیام]] صدوری است نه [[قیام]] حلولی<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۲.</ref> انحصار [[رحمت]] در [[خدا]] اقتضای [[برهان]] نیز هست<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۵.</ref>، به این بیان که [[رحمت]] [[خدای متعال]] از هر گونه شائبه به دور است؛ ولی [[رحمت]] در مخلوقات هرگز بی‌چشمداشت [[دنیایی]] یا [[آخرتی]] نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۶؛ ریاض السالکین، ج ۶، ص ۲۰۵.</ref>؛ همین نکته، تعبیر {{عربی|" يَا مَنْ‏ يَرْحَمُ‏ مَنْ‏ لَا يَرْحَمُهُ‏ الْعِبَادُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۴۶.</ref> در ادعیة [[مأثور]] را مستدل می‌سازد، زیرا آنجا که [[آدمی]] سود مادی یا [[معنوی]] نبیند، [[رحمت]] از [[ناحیه]] او منتفی است<ref>ریاض السالکین، ج ۶، ص ۲۰۵.</ref>، پس هر گونه عطا از سوی هر کس جز [[خدای متعال]] در [[حقیقت]] معاوضه<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۷.</ref> و تنها عطای بی‌چشمداشت از [[خدای متعال]] متصور است، هم چنان که جمله {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ}} در [[آیه]] یاد شده نیز بیان می‌دارد که [[رحمت الهی]] در اعطاء اصل وجود، نیز نعمت‌هایی که بقای وجود را شدنی می‌سازد، برخاسته از [[نیاز]] به مخلوقات نیست<ref>من وحی القرآن، ج ۹، ص ۳۳۲.</ref>؛ با این حال، [[بی‌نیازی]] او سبب نشده که [[رحمت]] خود را از دیگران [[قطع]]؛ یا به آنها [[بی‌اعتنایی]] کند<ref>تفسیر روشن، ج ۸، ص ۱۸۶.</ref>، زیرا او در عین [[بی‌نیازی]] از آفریدگان، آنان را [[آفریده]] تا سودی برساند<ref>روح البیان، ج ۳، ص ۱۰۷.</ref>، بنابراین [[رحمت]] او بر مخلوقات سودی برای خود او ندارد.
از [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref> و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه۱۳۳.</ref> منحصر بودن [[رحمت]] در خدای والا استفاده شده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴.</ref>، زیرا معنای {{متن قرآن|ذُو الرَّحْمَةِ}} آن است که [[خدا]] [[خالق]] [[حقیقت]] [[رحمت]] و مالک آن و [[حقیقت]] [[رحمت]]، [[قائم]] به [[ذات اقدس]] او به [[قیام]] صدوری است نه [[قیام]] حلولی<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۲.</ref> انحصار [[رحمت]] در [[خدا]] اقتضای [[برهان]] نیز هست<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۵.</ref>، به این بیان که [[رحمت]] [[خدای متعال]] از هر گونه شائبه به دور است؛ ولی [[رحمت]] در مخلوقات هرگز بی‌چشمداشت [[دنیایی]] یا [[آخرتی]] نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۶؛ ریاض السالکین، ج ۶، ص ۲۰۵.</ref>؛ همین نکته، تعبیر {{عربی|" يَا مَنْ‏ يَرْحَمُ‏ مَنْ‏ لَا يَرْحَمُهُ‏ الْعِبَادُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۴۶.</ref> در ادعیة [[مأثور]] را مستدل می‌سازد، زیرا آنجا که [[آدمی]] سود مادی یا [[معنوی]] نبیند، [[رحمت]] از [[ناحیه]] او منتفی است<ref>ریاض السالکین، ج ۶، ص ۲۰۵.</ref>، پس هر گونه عطا از سوی هر کس جز [[خدای متعال]] در [[حقیقت]] معاوضه<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۷.</ref> و تنها عطای بی‌چشمداشت از [[خدای متعال]] متصور است، هم چنان که جمله {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ}} در [[آیه]] یاد شده نیز بیان می‌دارد که [[رحمت الهی]] در اعطاء اصل وجود، نیز نعمت‌هایی که بقای وجود را شدنی می‌سازد، برخاسته از [[نیاز]] به مخلوقات نیست<ref>من وحی القرآن، ج ۹، ص ۳۳۲.</ref>؛ با این حال، [[بی‌نیازی]] او سبب نشده که [[رحمت]] خود را از دیگران [[قطع]]؛ یا به آنها [[بی‌اعتنایی]] کند<ref>تفسیر روشن، ج ۸، ص ۱۸۶.</ref>، زیرا او در عین [[بی‌نیازی]] از آفریدگان، آنان را [[آفریده]] تا سودی برساند<ref>روح البیان، ج ۳، ص ۱۰۷.</ref>، بنابراین [[رحمت]] او بر مخلوقات سودی برای خود او ندارد.


در [[آیات]] {{متن قرآن|مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ }}<ref> خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشاینده‌ای ندارد و او پیروزمند فرزانه است.ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفریننده‌ای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده می‌شوید؟؛ سوره فاطر، آیه: ۲ - ۳.</ref> نیز از [[رزق]] که همان [[نعمت]] است، به [[رحمت]] تعبیر شده، تا برساند [[افاضه]] این [[نعمت‌ها]] تنها از روی [[رحمت]] [[خدای متعال]] است، بی‌آنکه چشمداشت نفع یا دستیابی به کمالی داشته باشد<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.</ref> و بهره‌مند ساختن موجودات از [[رزق]] در امتداد ایجاد آنها به [[هدف]] ادامه [[حیات]] و تکمیل موجودات است و همان گونه که عطای اصل وجود از رحمانیت [[خدای متعال]] است، روزی رساندن به موجودات نیز بسط رحمانیت<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۱۱۶ - ۱۱۷، «رزق»؛ ج ۱۲، ص ۹۰، «نفذ».</ref> به شمار می‌آید.
در [[آیات]] {{متن قرآن|مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ }}<ref> خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشاینده‌ای ندارد و او پیروزمند فرزانه است. ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفریننده‌ای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده می‌شوید؟؛ سوره فاطر، آیه ۲ - ۳.</ref> نیز از [[رزق]] که همان [[نعمت]] است، به [[رحمت]] تعبیر شده، تا برساند [[افاضه]] این [[نعمت‌ها]] تنها از روی [[رحمت]] [[خدای متعال]] است، بی‌آنکه چشمداشت نفع یا دستیابی به کمالی داشته باشد<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.</ref> و بهره‌مند ساختن موجودات از [[رزق]] در امتداد ایجاد آنها به [[هدف]] ادامه [[حیات]] و تکمیل موجودات است و همان گونه که عطای اصل وجود از رحمانیت [[خدای متعال]] است، روزی رساندن به موجودات نیز بسط رحمانیت<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۱۱۶ - ۱۱۷، «رزق»؛ ج ۱۲، ص ۹۰، «نفذ».</ref> به شمار می‌آید.


افزون بر این، ما سوای [[الله]] از جمله رحمتی که از مخلوق‌ها [[مشاهده]] می‌شود، نیز توان بهره‌گیری مرحوم از [[رحمت]] دیگران، ممکن الوجود و تحقق آن وابسته به ایجادش از [[خدای متعال]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۶؛ المنیر، ج ۸، ص ۵۱.</ref> روایتی از[[پیامبر]]{{صل}}<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.</ref> نیز به خوبی نشان می‌دهد که خدای والا بهره‌ای از [[رحمت]] خویش به مخلوقات عطا فرموده و اگر این نبود، مهر و عطوفتی از هیچ مخلوقی نسبت به دیگری [[مشاهده]] نمی‌شد، بنابراین جز [[خدا]] کسی صاحب [[رحمت]] نیست و دیگران فقط مظاهر [[رحمت الهی]] به شمار می‌آیند، بلکه این مطلب اقتضاء [[اعتقاد به توحید]] در زمینه صفت [[رحمت]] است. [[سخن]] [[امام سجاد]]{{ع}} در [[صحیفه سجادیه]]: {{عربی|" فَلَعَلَ‏ بَعْضَهُمْ‏ بِرَحْمَتِكَ‏ يَرْحَمُنِي‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۳۱.</ref> نیز همین را می‌رساند. [[آیات]] {{متن قرآن|وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ }}<ref> و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.</ref> و {{متن قرآن|كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref> بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است؛ سوره انعام، آیه:۱۲.</ref> و دیگر آیاتی نیز که در آن [[رحمت]] به [[خدا]] اضافه شده، به گونه‌ای که [[حصر]] از آن فهمیده می‌شود، بلکه چه بسا [[آیه]] {{متن قرآن|كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref> بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است؛ سوره انعام، آیه:۱۲.</ref> اگر آن را به معنای [[وعده]] [[رحمت]] ندانسته بلکه مفاد را [[جعل]] [[رحمت]] در [[مقام]] [[تکوین]] بدانیم، از آیاتی‌اند که در این زمینه درخور استنادند<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۱- ۴۶۲.</ref>. نسبت یافتن [[رحمت]] به غیر [[خدای متعال]]، مَجاز<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۱، ص ۶۵.</ref> و بر اساس [[تأویل]] است<ref>اسرار الصلاه، ص ۳۴۷.</ref>، هر چند در [[باور]] بعضی، اگر چه [[خدای متعال]] ابتدا و اصل همه امور است، این سبب نمی‌شود که اسناد این امور به مخلوقات مجاز باشد، وگرنه می‌بایست اسناد همه [[افعال]] اختیاری به [[انسان]] را نیز مَجاز بدانیم<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۸.</ref>؛ به علاوه، ظاهر آیاتی مانند {{متن قرآن|وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً }}<ref> میان شما دلبستگی پایدار و مهر   پدید آورد؛ سوره روم، آیه:۲۱.</ref> و {{متن قرآن|وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ }}<ref> و او بخشاینده‌ترین بخشایندگان است؛ سوره یوسف، آیه: ۶۴.</ref> نیز ظاهر روایاتی مانند {{عربی|" ارْحَمْ‏ تُرْحَم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۰۰.</ref> یا {{عربی|" انّ الله قسّم جزء من الرّحمة بین خلقه به یتراحمون ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} آن است که اسناد [[رحمت]] به مخلوقات، اسناد [[حقیقی]] است<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۶ - ۴۴۷.</ref>؛ البته رحمتی که با واژه رحمان، [[خدا]] را به آن [[وصف]] می‌کنیم، [[رحمت]] خاصی است که صدورش از غیر [[حضرت حق]] امکان ندارد<ref>نک: تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
افزون بر این، ما سوای [[الله]] از جمله رحمتی که از مخلوق‌ها [[مشاهده]] می‌شود، نیز توان بهره‌گیری مرحوم از [[رحمت]] دیگران، ممکن الوجود و تحقق آن وابسته به ایجادش از [[خدای متعال]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۶؛ المنیر، ج ۸، ص ۵۱.</ref> روایتی از[[پیامبر]] {{صل}}<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.</ref> نیز به خوبی نشان می‌دهد که خدای والا بهره‌ای از [[رحمت]] خویش به مخلوقات عطا فرموده و اگر این نبود، مهر و عطوفتی از هیچ مخلوقی نسبت به دیگری [[مشاهده]] نمی‌شد، بنابراین جز [[خدا]] کسی صاحب [[رحمت]] نیست و دیگران فقط مظاهر [[رحمت الهی]] به شمار می‌آیند، بلکه این مطلب اقتضاء [[اعتقاد به توحید]] در زمینه صفت [[رحمت]] است. [[سخن]] [[امام سجاد]] {{ع}} در [[صحیفه سجادیه]]: {{عربی|" فَلَعَلَ‏ بَعْضَهُمْ‏ بِرَحْمَتِكَ‏ يَرْحَمُنِي‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۳۱.</ref> نیز همین را می‌رساند. [[آیات]] {{متن قرآن|وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ }}<ref> و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.</ref> و {{متن قرآن|كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref> بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است؛ سوره انعام، آیه۱۲.</ref> و دیگر آیاتی نیز که در آن [[رحمت]] به [[خدا]] اضافه شده، به گونه‌ای که [[حصر]] از آن فهمیده می‌شود، بلکه چه بسا [[آیه]] {{متن قرآن|كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref> بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است؛ سوره انعام، آیه۱۲.</ref> اگر آن را به معنای [[وعده]] [[رحمت]] ندانسته بلکه مفاد را [[جعل]] [[رحمت]] در [[مقام]] [[تکوین]] بدانیم، از آیاتی‌اند که در این زمینه درخور استنادند<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۱- ۴۶۲.</ref>. نسبت یافتن [[رحمت]] به غیر [[خدای متعال]]، مَجاز<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۱، ص ۶۵.</ref> و بر اساس [[تأویل]] است<ref>اسرار الصلاه، ص ۳۴۷.</ref>، هر چند در [[باور]] بعضی، اگر چه [[خدای متعال]] ابتدا و اصل همه امور است، این سبب نمی‌شود که اسناد این امور به مخلوقات مجاز باشد، وگرنه می‌بایست اسناد همه [[افعال]] اختیاری به [[انسان]] را نیز مَجاز بدانیم<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۸.</ref>؛ به علاوه، ظاهر آیاتی مانند {{متن قرآن|وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً }}<ref> میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ سوره روم، آیه۲۱.</ref> و {{متن قرآن|وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ }}<ref> و او بخشاینده‌ترین بخشایندگان است؛ سوره یوسف، آیه ۶۴.</ref> نیز ظاهر روایاتی مانند {{عربی|" ارْحَمْ‏ تُرْحَم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۰۰.</ref> یا {{عربی|" انّ الله قسّم جزء من الرّحمة بین خلقه به یتراحمون ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} آن است که اسناد [[رحمت]] به مخلوقات، اسناد [[حقیقی]] است<ref>تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۶ - ۴۴۷.</ref>؛ البته رحمتی که با واژه رحمان، [[خدا]] را به آن وصف می‌کنیم، [[رحمت]] خاصی است که صدورش از غیر [[حضرت حق]] امکان ندارد<ref>نک: تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==اقتضائات [[رحمت]] [[خدای متعال]]==
== اقتضائات [[رحمت]] [[خدای متعال]] ==
در آیاتی از [[قرآن کریم]] [[رحمت خدا]] پایه [[استدلال]] بر اموری قرار گرفته و در این زمینه گاهی به [[رحمت رحمانی]] و زمانی به [[رحمت]] رحیمی و هنگامی برای یک امر به هر دو استناد شده که به آنها اشاره می‌شود:
در آیاتی از [[قرآن کریم]] [[رحمت خدا]] پایه [[استدلال]] بر اموری قرار گرفته و در این زمینه گاهی به [[رحمت رحمانی]] و زمانی به [[رحمت]] رحیمی و هنگامی برای یک امر به هر دو استناد شده که به آنها اشاره می‌شود:


===[[وحدت]] [[ربوبیت]] و [[الوهیت]]===
=== [[وحدت]] [[ربوبیت]] و [[الوهیت]] ===
تعبیر از [[خدای متعال]] به "رحمان" در [[آیه]]: {{متن قرآن|أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ }}<ref> آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمی‌توانند رهاییم بخشند؟؛ سوره یس، آیه: ۲۳.</ref> اشاره به سعه [[رحمت]] وی و اینکه همه [[نعمت‌ها]] از او و [[تدبیر]] [[خیر و شر]] با اوست، در نتیجه [[آیه]] شریفْ برهانی را در زمینه [[ربوبیت]] [[خدای سبحان]] به‌دست می‌دهد: وقتی خاستگاه تمامی [[نعمت‌ها]]، نیز [[نظام]] جاری در آنها، [[رحمت]] عامِ [[خدای متعال]] است، بی آنکه خود استقلالی داشته باشند، ناگزیر [[تدبیر]] آنها نیز تنها با خداست؛ حتی اگر فرضاً سخن [[مشرکان]] درست باشد که [[ملائکه]] بخشی از [[تدبیر]] را به دست دارند، باز همان نیز از [[رحمت خدا]] و [[تدبیر]] اوست، پس نتیجه می‌گیریم که [[ربوبیت]]، تنها از آن خداست؛ همچنین الوهیتْ خاصِ اوست<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۷۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
تعبیر از [[خدای متعال]] به "رحمان" در [[آیه]]: {{متن قرآن|أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ }}<ref> آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمی‌توانند رهاییم بخشند؟؛ سوره یس، آیه ۲۳.</ref> اشاره به سعه [[رحمت]] وی و اینکه همه [[نعمت‌ها]] از او و [[تدبیر]] [[خیر و شر]] با اوست، در نتیجه [[آیه]] شریفْ برهانی را در زمینه [[ربوبیت]] [[خدای سبحان]] به‌دست می‌دهد: وقتی خاستگاه تمامی [[نعمت‌ها]]، نیز [[نظام]] جاری در آنها، [[رحمت]] عامِ [[خدای متعال]] است، بی آنکه خود استقلالی داشته باشند، ناگزیر [[تدبیر]] آنها نیز تنها با خداست؛ حتی اگر فرضاً سخن [[مشرکان]] درست باشد که [[ملائکه]] بخشی از [[تدبیر]] را به دست دارند، باز همان نیز از [[رحمت خدا]] و [[تدبیر]] اوست، پس نتیجه می‌گیریم که [[ربوبیت]]، تنها از آن خداست؛ همچنین الوهیتْ خاصِ اوست<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۷۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


===[[نفی]] [[فرزند]]===
=== [[نفی]] [[فرزند]] ===
در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا }}<ref> و سزیده (خداوند) بخشنده نیست که فرزندی گزیند؛ سوره مریم، آیه:۹۲.</ref> [[نفی]] [[فرزند]] از [[خدا]] بر صفت رحمانیت مترتب شده، تا بفهماند جز [[خدای سبحان]] هر چه هست، یا [[نعمت]] است یا از [[نعمت الهی]] بهره می‌گیرد، پس به هر روی مجانستی با نعمت‌آفرین ندارد، تا [[خدای متعال]] او را به [[فرزندی]] بگیرد<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۱؛ تفسیر لاهیجی، ج ۳، ص ۴۴.</ref>؛ به سخن دیگر، [[رحمت]] عامِ [[الهی]] شامل همه موجودات است، پس ما سوا همگی [[نیازمند]] [[رحمت]] اویند، حال آنکه اگر [[فرزندی]] برای [[خدای سبحان]] فرض شود، در [[الوهیت]] باید همتای خدای - عز و جل - و دارای [[مقام]] غنای مطلق، در نتیجه از [[رحمت الهی]] بی‌نیاز باشد<ref>التحریر والتنویر، ج ۱۶، ص ۸۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا }}<ref> و سزیده (خداوند) بخشنده نیست که فرزندی گزیند؛ سوره مریم، آیه۹۲.</ref> [[نفی]] [[فرزند]] از [[خدا]] بر صفت رحمانیت مترتب شده، تا بفهماند جز [[خدای سبحان]] هر چه هست، یا [[نعمت]] است یا از [[نعمت الهی]] بهره می‌گیرد، پس به هر روی مجانستی با نعمت‌آفرین ندارد، تا [[خدای متعال]] او را به [[فرزندی]] بگیرد<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۱؛ تفسیر لاهیجی، ج ۳، ص ۴۴.</ref>؛ به سخن دیگر، [[رحمت]] عامِ [[الهی]] شامل همه موجودات است، پس ما سوا همگی [[نیازمند]] [[رحمت]] اویند، حال آنکه اگر [[فرزندی]] برای [[خدای سبحان]] فرض شود، در [[الوهیت]] باید همتای خدای - عز و جل - و دارای [[مقام]] غنای مطلق، در نتیجه از [[رحمت الهی]] بی‌نیاز باشد<ref>التحریر والتنویر، ج ۱۶، ص ۸۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


===انحصار [[استحقاق عبادت]]===
=== انحصار [[استحقاق عبادت]] ===
[[آیه]] {{متن قرآن|وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ }}<ref> و خدای شما خدایی یگانه است، خدایی جز آن بخشنده بخشاینده نیست؛ سوره بقره، آیه:۱۶۳.</ref> [[خدا]] را به [[رحمت]] [[وصف]] کرده، تا به [[استحقاق]] او برای [[عبادت]] اشاره کند<ref>البحر المحیط، ج ۲، ص ۷۶- ۷۷.</ref>، زیرا [[استحقاق عبادت]]، تنها برای کسی است که بالاترین [[نعمت]] را عطا می‌کند، از همین‌رو [[رحمت خدا]] با الفاظ رحمان و [[رحیم]] که [[مبالغه]] در [[رحمت]] را می‌رساند، بیان شده<ref>التبیان، ج ۲، ص ۵۳.</ref>؛ همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا}}<ref> ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه:۴۴.</ref> که در [[مقام]] [[ترغیب]] به [[عبادت]] [[خدای متعال]] است، واژه رحمان یاد شده، تا برساند فقط او [[استحقاق]] دارد که [[پرستش]] شود، زیرا رحمان است و همه رحمت‌ها و [[نعمت‌ها]] از او سرچشمه می‌گیرند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۵۸-۵۹.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُم بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref> آنان (نسبت) به یادکرد (خداوند) بخشنده انکار دارند؛ سوره انبیاء، آیه:۳۶.</ref> مراد از {{متن قرآن|ذِكْرِ الرَّحْمَنِ}} یاد کردن از [[خدا]] به عنوان سرچشمه همه رحمت‌ها و نعمت‌هاست که لازمِ آن، [[ربوبیت]] و [[لزوم]] [[عبادت]] اوست<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۸.</ref>. در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref> و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بی‌گمان از ستمگرانی. و اگر خداوند بلایی به تو رساند کسی جز خود او آن را نمی‌گرداند، و اگر خیری برای تو بخواهد هیچ کس بازدارنده بخشش او نیست؛ آن را به هر کس از بندگانش بخواهد، می‌رساند و او آمرزنده بخشاینده است؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۶ - ۱۰۷.</ref> جمله {{متن قرآن|وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ }} حالیه و مفادش این است که جز [[خدا]] را [[عبادت]] نکن، حال آنکه جز [[خدا]] کسی زیانی را از تو دفع نکرده و خیری را که او برای تو بخواهد، کسی نمی‌تواند از تو دور کند و او [[غفور]] و [[رحیم]] است، بنابراین اتصاف [[خدا]] به این صفات و بی‌بهره بودن جز او از آنها اقتضا دارد که [[عبادت]] و درخواست مختص [[خدا]] باشد<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۱۳۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
[[آیه]] {{متن قرآن|وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ }}<ref> و خدای شما خدایی یگانه است، خدایی جز آن بخشنده بخشاینده نیست؛ سوره بقره، آیه۱۶۳.</ref> [[خدا]] را به [[رحمت]] وصف کرده، تا به [[استحقاق]] او برای [[عبادت]] اشاره کند<ref>البحر المحیط، ج ۲، ص ۷۶- ۷۷.</ref>، زیرا [[استحقاق عبادت]]، تنها برای کسی است که بالاترین [[نعمت]] را عطا می‌کند، از همین‌رو [[رحمت خدا]] با الفاظ رحمان و [[رحیم]] که [[مبالغه]] در [[رحمت]] را می‌رساند، بیان شده<ref>التبیان، ج ۲، ص ۵۳.</ref>؛ همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا}}<ref> ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه۴۴.</ref> که در [[مقام]] [[ترغیب]] به [[عبادت]] [[خدای متعال]] است، واژه رحمان یاد شده، تا برساند فقط او [[استحقاق]] دارد که [[پرستش]] شود، زیرا رحمان است و همه رحمت‌ها و [[نعمت‌ها]] از او سرچشمه می‌گیرند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۵۸-۵۹.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُم بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref> آنان (نسبت) به یادکرد (خداوند) بخشنده انکار دارند؛ سوره انبیاء، آیه۳۶.</ref> مراد از {{متن قرآن|ذِكْرِ الرَّحْمَنِ}} یاد کردن از [[خدا]] به عنوان سرچشمه همه رحمت‌ها و نعمت‌هاست که لازمِ آن، [[ربوبیت]] و [[لزوم]] [[عبادت]] اوست<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۸.</ref>. در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref> و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بی‌گمان از ستمگرانی. و اگر خداوند بلایی به تو رساند کسی جز خود او آن را نمی‌گرداند، و اگر خیری برای تو بخواهد هیچ کس بازدارنده بخشش او نیست؛ آن را به هر کس از بندگانش بخواهد، می‌رساند و او آمرزنده بخشاینده است؛ سوره یونس، آیه ۱۰۶ - ۱۰۷.</ref> جمله {{متن قرآن|وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ }} حالیه و مفادش این است که جز [[خدا]] را [[عبادت]] نکن، حال آنکه جز [[خدا]] کسی زیانی را از تو دفع نکرده و خیری را که او برای تو بخواهد، کسی نمی‌تواند از تو دور کند و او [[غفور]] و [[رحیم]] است، بنابراین اتصاف [[خدا]] به این صفات و بی‌بهره بودن جز او از آنها اقتضا دارد که [[عبادت]] و درخواست مختص [[خدا]] باشد<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۱۳۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


===[[نفی]] [[ظلم]]===
=== [[نفی]] [[ظلم]] ===
[[ظلم]]، برخاسته از [[نیاز]] یا [[قساوت]] است و بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref> و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.</ref> [[خدای متعال]] از این دو صفت منزه است؛ به چیزی [[نیاز]] ندارد و دارای [[رحمت]] است و به هر موجودی به فراخور حال او [[نعمت]] ارزانی می‌دارد، بنابراین [[ظلم]] به هیچ کس از سوی او متصور نیست<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۵۶.</ref> بیان یاد شده، استدلالی است برای [[نفی]] [[ظلم]] از [[خدا]]، که در دو [[آیه]] قبل به آن اشاره شده است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
[[ظلم]]، برخاسته از [[نیاز]] یا [[قساوت]] است و بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref> و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه۱۳۳.</ref> [[خدای متعال]] از این دو صفت منزه است؛ به چیزی [[نیاز]] ندارد و دارای [[رحمت]] است و به هر موجودی به فراخور حال او [[نعمت]] ارزانی می‌دارد، بنابراین [[ظلم]] به هیچ کس از سوی او متصور نیست<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۵۶.</ref> بیان یاد شده، استدلالی است برای [[نفی]] [[ظلم]] از [[خدا]]، که در دو [[آیه]] قبل به آن اشاره شده است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.


===[[لزوم]] [[ارسال پیامبران]]===
=== [[لزوم]] [[ارسال پیامبران]] ===
[[آیه]] {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref> بلکه می‌گویند: او خود آن (قرآن) را بربافته است، بگو، اگر من آن را بربافته باشم، شما در برابر (خشم) خداوند برای من کاری نمی‌توانید کرد، او به آنچه در آن (به ناروا) سخن می‌رانید داناتر است، او میان من و شما گواه بس، و او آمرزنده بخشاینده است؛ سوره احقاف، آیه:۸.</ref> پاسخ مستدل به ادعای بطلان [[رسالت]] از سوی [[منکران]] است که [[خدای سبحان]] [[غفور]] و [[رحیم]] و به اقتضای [[حکمت]] خویش [[واجب]] است با مخلوقات به [[مغفرت]] و [[رحمت]] [[رفتار]] کند، زیرا صلاحیت دستیابی به این کمال در [[آدمیان]] هست و [[مغفرت]] و [[رحمت]]، تنها شامل کسانی می‌شود که به سوی او باز گردند، تا از [[سعادت]] جاودان بهره‌مند شوند و برای [[بندگان]] چنین امری جز در پرتو [[هدایت الهی]] شدنی نخواهد بود، بنابراین بر خداست که [[پیامبری]] بفرستد، تا [[مردم]] را به راهی که آنان را به [[مغفرت]] و [[رحمت الهی]] می‌رساند، [[دعوت]] کند<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۰ - ۱۸۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
[[آیه]] {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref> بلکه می‌گویند: او خود آن (قرآن) را بربافته است، بگو، اگر من آن را بربافته باشم، شما در برابر (خشم) خداوند برای من کاری نمی‌توانید کرد، او به آنچه در آن (به ناروا) سخن می‌رانید داناتر است، او میان من و شما گواه بس، و او آمرزنده بخشاینده است؛ سوره احقاف، آیه۸.</ref> پاسخ مستدل به ادعای بطلان [[رسالت]] از سوی [[منکران]] است که [[خدای سبحان]] [[غفور]] و [[رحیم]] و به اقتضای [[حکمت]] خویش [[واجب]] است با مخلوقات به [[مغفرت]] و [[رحمت]] [[رفتار]] کند، زیرا صلاحیت دستیابی به این کمال در [[آدمیان]] هست و [[مغفرت]] و [[رحمت]]، تنها شامل کسانی می‌شود که به سوی او باز گردند، تا از [[سعادت]] جاودان بهره‌مند شوند و برای [[بندگان]] چنین امری جز در پرتو [[هدایت الهی]] شدنی نخواهد بود، بنابراین بر خداست که [[پیامبری]] بفرستد، تا [[مردم]] را به راهی که آنان را به [[مغفرت]] و [[رحمت الهی]] می‌رساند، [[دعوت]] کند<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۰ - ۱۸۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


===حتمی بودن [[معاد]]===
=== حتمی بودن [[معاد]] ===
[[خدای متعال]] در [[آیه]] {{متن قرآن|قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند؛ سوره انعام، آیه:۱۲.</ref> از [[رحمت]] بر [[معاد]] [[استدلال]] فرموده است: [[خدای متعال]] مالک همه چیز در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است و می‌تواند هر گونه که بخواهد در آنها [[تصرف]] کند؛ از سویی دارای صفت [[رحمت]] است و چون [[انسان‌ها]] صلاحیت و استعداد [[زندگی]] [[سعادتمند]] جاودانه را دارند، [[خدای متعال]] به اقتضای [[قدرت]] و [[رحمت]] خود آنها را [[محشور]] می‌سازد و آنچه را [[استحقاق]] دارند، به آنها عطا می‌فرماید<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۶ - ۲۷.</ref>. برخی جمله {{متن قرآن|إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ }}<ref> بی‌گمان او آفرینش را می‌آغازد آنگاه آن را باز می‌گرداند؛ سوره یونس، آیه:۴.</ref> را در [[آیه]] ۴ [[سوره یونس]] با توجه به [[سنت]] [[افاضه]] [[رحمت الهی]] بر موجودات در اصل وجود و ادامه [[افاضه]] [[رحمت]] تا زمان [[اجل]]، [[استدلال]] بر [[معاد]] دانسته‌اند، زیرا رسیدن [[اجل]] به معنای فنا و [[باطل]] شدن [[رحمت الهی]] نیست، چون [[رحمت خدا]] بطلان نمی‌پذیرد، بلکه آنچه وی [[افاضه]] می‌کند، وجه و جلوه اوست و وجه [[خدا]] فناناپذیر است، بنابراین رسیدن [[اجل]] به معنای گرفتن و قبض کردن رحمتی است که [[خدای متعال]] گسترانده بود و به سخن دیگر، برگشتن موجود به سوی وی و جایی است که از آنجا نازل شده و چون آنچه نزد خداست، ماندنی است، این موجود نیز باقی است<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۱۱.</ref>. به گفته‌ای، گرد آوردن [[آدمیان]] در [[قیامت]] برای حساب و [[جزاء]]، خود [[رحمت الهی]] درباره [[مکلفان]] است، زیرا در غیر این صورت، بسیاری از [[نیکوکاران]] از [[پاداش]] و بسیاری از [[مظلومان]] از [[دادرسی]] [[محروم]] مانده و بسیاری از [[ظالمان]] به مجازات نمی‌رسند، چون پیامدهای [[دنیایی]] [[اعمال]] نمی‌تواند همه [[کارها]] در همه [[انسان‌ها]] را [[پوشش]] دهد<ref>المنار، ج ۷، ص ۳۲۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
[[خدای متعال]] در [[آیه]] {{متن قرآن|قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند؛ سوره انعام، آیه۱۲.</ref> از [[رحمت]] بر [[معاد]] [[استدلال]] فرموده است: [[خدای متعال]] مالک همه چیز در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است و می‌تواند هر گونه که بخواهد در آنها [[تصرف]] کند؛ از سویی دارای صفت [[رحمت]] است و چون [[انسان‌ها]] صلاحیت و استعداد [[زندگی]] [[سعادتمند]] جاودانه را دارند، [[خدای متعال]] به اقتضای [[قدرت]] و [[رحمت]] خود آنها را [[محشور]] می‌سازد و آنچه را [[استحقاق]] دارند، به آنها عطا می‌فرماید<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۶ - ۲۷.</ref>. برخی جمله {{متن قرآن|إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ }}<ref> بی‌گمان او آفرینش را می‌آغازد آنگاه آن را باز می‌گرداند؛ سوره یونس، آیه۴.</ref> را در [[آیه]] ۴ [[سوره یونس]] با توجه به [[سنت]] [[افاضه]] [[رحمت الهی]] بر موجودات در اصل وجود و ادامه [[افاضه]] [[رحمت]] تا زمان [[اجل]]، [[استدلال]] بر [[معاد]] دانسته‌اند، زیرا رسیدن [[اجل]] به معنای فنا و [[باطل]] شدن [[رحمت الهی]] نیست، چون [[رحمت خدا]] بطلان نمی‌پذیرد، بلکه آنچه وی [[افاضه]] می‌کند، وجه و جلوه اوست و وجه [[خدا]] فناناپذیر است، بنابراین رسیدن [[اجل]] به معنای گرفتن و قبض کردن رحمتی است که [[خدای متعال]] گسترانده بود و به سخن دیگر، برگشتن موجود به سوی وی و جایی است که از آنجا نازل شده و چون آنچه نزد خداست، ماندنی است، این موجود نیز باقی است<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۱۱.</ref>. به گفته‌ای، گرد آوردن [[آدمیان]] در [[قیامت]] برای حساب و [[جزاء]]، خود [[رحمت الهی]] درباره [[مکلفان]] است، زیرا در غیر این صورت، بسیاری از [[نیکوکاران]] از [[پاداش]] و بسیاری از [[مظلومان]] از [[دادرسی]] [[محروم]] مانده و بسیاری از [[ظالمان]] به مجازات نمی‌رسند، چون پیامدهای [[دنیایی]] [[اعمال]] نمی‌تواند همه [[کارها]] در همه [[انسان‌ها]] را [[پوشش]] دهد<ref>المنار، ج ۷، ص ۳۲۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


===[[زشتی]] [[معصیت]] خدای والا===
=== [[زشتی]] [[معصیت]] خدای والا ===
[[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا}}<ref> ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه:۴۴.</ref> در [[مقام]] باز داشتن از [[اطاعت]] [[شیطان]] و [[ترغیب]] به [[فرمانبری]] از خداست. مراد از [[عبادت]] [[شیطان]]، [[اطاعت]] از اوست. استعمال واژه {{متن قرآن|رَّحْمَنِ}} به جای کلمه [[مبارک]] [[الله]] برای آن است که [[رحمت]] مطلق [[الهی]] در این زمینه نقش دارد، زیرا ناشی شدن همه رحمت‌ها و [[نعمت‌ها]] از [[خدا]]، سبب [[قبح]] پافشاری بر [[نافرمانی]] اوست، چنان که [[نهی]] از [[اطاعت]] [[شیطان]] را روا می‌دارد<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۵۹.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا}}<ref> سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکش‌ترند بیرون می‌کشیم؛ سوره مریم، آیه:۶۹.</ref> تصریح دارد که در [[محشر]] از هر گروهی، کسانی را که در برابر [[خدای رحمان]] از همه سرکش‌تر بوده‌اند، جدا خواهند ساخت. تعبیر از [[معصیت خدا]] به "[[سرکشی]] در برابر رحمان" اشاره دارد که تمرّد آنان بسیار بزرگ است، چون [[سرپیچی]] از کسی است که [[رحمت]] او همه چیز را فرا گرفته و ایشان از او جز [[رحمت]] ندیدند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۸۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
[[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا}}<ref> ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه۴۴.</ref> در [[مقام]] باز داشتن از [[اطاعت]] [[شیطان]] و [[ترغیب]] به [[فرمانبری]] از خداست. مراد از [[عبادت]] [[شیطان]]، [[اطاعت]] از اوست. استعمال واژه {{متن قرآن|رَّحْمَنِ}} به جای کلمه [[مبارک]] [[الله]] برای آن است که [[رحمت]] مطلق [[الهی]] در این زمینه نقش دارد، زیرا ناشی شدن همه رحمت‌ها و [[نعمت‌ها]] از [[خدا]]، سبب [[قبح]] پافشاری بر [[نافرمانی]] اوست، چنان که [[نهی]] از [[اطاعت]] [[شیطان]] را روا می‌دارد<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۵۹.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا}}<ref> سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکش‌ترند بیرون می‌کشیم؛ سوره مریم، آیه۶۹.</ref> تصریح دارد که در [[محشر]] از هر گروهی، کسانی را که در برابر [[خدای رحمان]] از همه سرکش‌تر بوده‌اند، جدا خواهند ساخت. تعبیر از [[معصیت خدا]] به "[[سرکشی]] در برابر رحمان" اشاره دارد که تمرّد آنان بسیار بزرگ است، چون [[سرپیچی]] از کسی است که [[رحمت]] او همه چیز را فرا گرفته و ایشان از او جز [[رحمت]] ندیدند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۸۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


===[[ترس]] از [[عذاب]]===
=== [[ترس]] از [[عذاب]] ===
[[عذاب الهی]]، ملازم با امساک [[رحمت]] از سوی اوست و چون همه [[رحمت]] و [[نعمت‌ها]] از [[خدا]] سرچشمه می‌گیرند، در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا }}<ref> ای پدر! من می‌هراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی؛ سوره مریم، آیه:۴۵.</ref> کلمه رحمان به کار رفته، تا نقش [[رحمت]] عامِ [[الهی]] را در [[ترس]] از [[عذاب]] برساند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۵۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
[[عذاب الهی]]، ملازم با امساک [[رحمت]] از سوی اوست و چون همه [[رحمت]] و [[نعمت‌ها]] از [[خدا]] سرچشمه می‌گیرند، در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا }}<ref> ای پدر! من می‌هراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی؛ سوره مریم، آیه۴۵.</ref> کلمه رحمان به کار رفته، تا نقش [[رحمت]] عامِ [[الهی]] را در [[ترس]] از [[عذاب]] برساند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۵۹.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==[[خزائن]] [[رحمت الهی]]==
== [[خزائن]] [[رحمت الهی]] ==
{{اصلی|خزانه الهی در قرآن}}
{{اصلی|خزانه الهی در قرآن}}
در [[آیات]] {{متن قرآن|قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا }}<ref> بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۰.</ref> و {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ}}<ref> تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت؛ سوره ص، آیه:۹.</ref> از [[خزائن]] [[رحمت الهی]] یاد شده که مراد همان منبع [[فیض الهی]] است که هستی و آثارش را به هر چیزی [[افاضه]] می‌کند. از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.</ref> برداشت می‌شود که مصدر آن کلمه {{متن قرآن|كُنْ}} است که از [[مقام]] [[عظمت]] و کبریا صادر می‌گردد و چه بسا مراد از [[خزائن]] [[الله]] در آیاتی مانند {{متن قرآن|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ}}<ref> من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ سوره انعام، آیه:۵۰.</ref> نیز همین [[خزائن]] [[رحمت]] باشد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۹۵.</ref> که همه فیوضات [[الهی]] را در بر دارد و مراتب وجود و [[عوالم]] هستی، همگی از تجلیات و مظاهر [[رحمت الهی]] به شمار می‌آیند و به جهت تنوع و فراوانی این مظاهر با وجود مفرد بودن [[رحمت]]، در [[آیات]] یاد شده از آن با لفظ جمع ([[خزائن]]) یاد شده است<ref>التحقیق، ج ۳، ص ۴۷ - ۴۸، «خزن».</ref> به نظری، [[خزائن]] [[رحمت]]، قدرتی است که با آن [[نعمت]] به دیگران عطا می‌شود<ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۴۶.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref> خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشاینده‌ای ندارد و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره فاطر، آیه:۲.</ref> بهره‌مند ساختن از [[رحمت]] را با تعبیر {{متن قرآن|مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ}} بیان فرمود، زیرا تعبیر {{متن قرآن|فْتَحِ}} با [[خزائن]] مناسب‌تر است. با اینکه دادن [[نعمت]] مراد است و باید از آن به ارسال [[رحمت]] تعبیر می‌کرد - چنان که در جمله دوم فرمود {{متن قرآن|فَلا مُرْسِلَ}} - تعبیر یاد شده نشان می‌دهد رحمتی که [[خدا]] [[آدمیان]] را از آن برخوردار می‌کند، در خزائنی است که [[مردم]] را در بر گرفته و بهره‌مند شدن آنان از آن فقط در گرو آن است که این [[خزائن]] گشوده گردند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.</ref>. گفتنی است بر اساس [[آیه]] یاد شده، گشودن و امساک [[رحمت]] و [[افاضه]] [[نعمت]] و خودداری از آن، فقط کار [[خدای متعال]] است و در [[آیه]] پیش از آن، همراه [[یادآوری]] نعمت‌های بزرگ آسمانی و زمینی و [[تدبیر]] متقن همه [[جهان]] به‌ویژه [[انسان‌ها]] به واسطه‌هایی اشاره می‌کند که [[رحمت]] و [[نعمت]] را از [[خدا]] گرفته و به [[خلق]] می‌رسانند و آنان [[ملائکه]] هستند، که واسطه‌های میان [[خدا]] و خلق‌اند{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> سپاس خداوند را، آفریننده آسمان‌ها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیام‌رسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد می‌افزاید، بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره فاطر، آیه:۱.</ref><ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۵.</ref>. [[ولیّ]] بودن [[ملائکه]] نسبت به [[مؤمنان]] نیز که [[آیه]] {{متن قرآن|نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ}}<ref> ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه:۳۱.</ref> آن را می‌رساند، به این معناست که آنان وسائط [[رحمت الهی]] هستند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۳۹۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
در [[آیات]] {{متن قرآن|قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا }}<ref> بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است؛ سوره اسراء، آیه۱۰۰.</ref> و {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ}}<ref> تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت؛ سوره ص، آیه۹.</ref> از [[خزائن]] [[رحمت الهی]] یاد شده که مراد همان منبع [[فیض الهی]] است که هستی و آثارش را به هر چیزی [[افاضه]] می‌کند. از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه۸۲.</ref> برداشت می‌شود که مصدر آن کلمه {{متن قرآن|كُنْ}} است که از [[مقام]] [[عظمت]] و کبریا صادر می‌گردد و چه بسا مراد از [[خزائن]] [[الله]] در آیاتی مانند {{متن قرآن|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ}}<ref> من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ سوره انعام، آیه۵۰.</ref> نیز همین [[خزائن]] [[رحمت]] باشد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۹۵.</ref> که همه فیوضات [[الهی]] را در بر دارد و مراتب وجود و [[عوالم]] هستی، همگی از تجلیات و مظاهر [[رحمت الهی]] به شمار می‌آیند و به جهت تنوع و فراوانی این مظاهر با وجود مفرد بودن [[رحمت]]، در [[آیات]] یاد شده از آن با لفظ جمع ([[خزائن]]) یاد شده است<ref>التحقیق، ج ۳، ص ۴۷ - ۴۸، «خزن».</ref> به نظری، [[خزائن]] [[رحمت]]، قدرتی است که با آن [[نعمت]] به دیگران عطا می‌شود<ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۴۶.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref> خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشاینده‌ای ندارد و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره فاطر، آیه۲.</ref> بهره‌مند ساختن از [[رحمت]] را با تعبیر {{متن قرآن|مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ}} بیان فرمود، زیرا تعبیر {{متن قرآن|فْتَحِ}} با [[خزائن]] مناسب‌تر است. با اینکه دادن [[نعمت]] مراد است و باید از آن به ارسال [[رحمت]] تعبیر می‌کرد - چنان که در جمله دوم فرمود {{متن قرآن|فَلا مُرْسِلَ}} - تعبیر یاد شده نشان می‌دهد رحمتی که [[خدا]] [[آدمیان]] را از آن برخوردار می‌کند، در خزائنی است که [[مردم]] را در بر گرفته و بهره‌مند شدن آنان از آن فقط در گرو آن است که این [[خزائن]] گشوده گردند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.</ref>. گفتنی است بر اساس [[آیه]] یاد شده، گشودن و امساک [[رحمت]] و [[افاضه]] [[نعمت]] و خودداری از آن، فقط کار [[خدای متعال]] است و در [[آیه]] پیش از آن، همراه [[یادآوری]] نعمت‌های بزرگ آسمانی و زمینی و [[تدبیر]] متقن همه [[جهان]] به‌ویژه [[انسان‌ها]] به واسطه‌هایی اشاره می‌کند که [[رحمت]] و [[نعمت]] را از [[خدا]] گرفته و به [[خلق]] می‌رسانند و آنان [[ملائکه]] هستند، که واسطه‌های میان [[خدا]] و خلق‌اند{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> سپاس خداوند را، آفریننده آسمان‌ها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیام‌رسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد می‌افزاید، بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره فاطر، آیه۱.</ref><ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۵.</ref>. [[ولیّ]] بودن [[ملائکه]] نسبت به [[مؤمنان]] نیز که [[آیه]] {{متن قرآن|نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ}}<ref> ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه۳۱.</ref> آن را می‌رساند، به این معناست که آنان وسائط [[رحمت الهی]] هستند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۳۹۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==عوامل جلب [[رحمت]] خاص [[الهی]] و [[محرومیت]] از آن==
== عوامل جلب [[رحمت]] خاص [[الهی]] و [[محرومیت]] از آن ==
بر اساس [[آیات]]، عوامل پیدایی [[رحمت خاص الهی]] بدین شرح‌اند: اعتصام به [[خدا]]: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا}}<ref> اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه:۱۷۵.</ref>، [[اطاعت]] از [[پیامبر]]{{صل}}{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند و اگر آنها شکیبایی می‌ورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر می‌بود و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه: ۴- ۵.</ref>، [[پیروی]] از [[قرآن کریم]]: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستاده‌ایم پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری ورزید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره انعام، آیه:۱۵۵.</ref>، [[سکوت]] و گوش فرا دادن به هنگام [[تلاوت قرآن]]: {{متن قرآن|و وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش بمانید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره اعراف، آیه:۲۰۴.</ref>، [[ذکر خدا]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا }}<ref> ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید.و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستأیید.اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه: ۴۱- ۴۳.</ref>، [[اقامه نماز]]، پرداخت [[زکات]] {{متن قرآن|وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ}}<ref> و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره نور، آیه:۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ }}<ref> و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه:۷۱.</ref>، [[تقوا]] {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستاده‌ایم پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری ورزید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره انعام، آیه:۱۵۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره حجرات، آیه:۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> آیا شگفت می‌دارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا هشدارتان دهد؟ و تا پرهیزگاری ورزید و باشد که بر شما رحمت آورند؛ سوره اعراف، آیه: ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ}}<ref> و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۶.</ref>، [[احسان]]: {{متن قرآن|وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref> و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است؛ سوره اعراف، آیه:۵۶.</ref>، [[توبه]] و [[استغفار]] {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمی‌خواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟؛ سوره نمل، آیه:۴۶.</ref>؛{{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref> سپس بی‌گمان پروردگارت نسبت به کسانی که از سر نادانی کار بد انجام داده‌اند آنگاه پس از آن توبه کرده و به راه آمده‌اند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه:۱۱۹.</ref>، [[امر به معروف و نهی از منکر]]: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه:۷۱.</ref>، [[اصلاح]] میان [[برادران ایمانی]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره حجرات، آیه:۱۰.</ref>، [[صبر بر مصیبت]]: {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ}}<ref> آنان، همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود و عذاب را به (بهای) آمرزش خریدند، و بر آتش چه شکیبایند!؛ سوره بقره، آیه:۱۷۵.</ref> و [[جهاد]] و [[هجرت]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه:۲۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إِنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref> آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارندپروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید می‌دهد در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بی‌گمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند؛ سوره توبه، آیه: ۲۰ -۲۳.</ref> همچنان که [[آیات]] {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ}}<ref> امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمی‌آورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه:۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا }}<ref> اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه:۱۷۵.</ref> و {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود؛ سوره انبیاء، آیه:۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند.و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند؛ سوره انبیاء، آیه: ۸۵- ۸۶.</ref> نشان می‌دهند، در سخنی جامع می‌توان آنها را در [[ایمان]] و [[عمل صالح]] خلاصه کرد.
بر اساس [[آیات]]، عوامل پیدایی [[رحمت خاص الهی]] بدین شرح‌اند: اعتصام به [[خدا]]: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا}}<ref> اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه۱۷۵.</ref>، [[اطاعت]] از [[پیامبر]] {{صل}}{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند و اگر آنها شکیبایی می‌ورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر می‌بود و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه ۴- ۵.</ref>، [[پیروی]] از [[قرآن کریم]]: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستاده‌ایم پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری ورزید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره انعام، آیه۱۵۵.</ref>، [[سکوت]] و گوش فرا دادن به هنگام [[تلاوت قرآن]]: {{متن قرآن|و وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش بمانید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره اعراف، آیه۲۰۴.</ref>، [[ذکر خدا]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا }}<ref> ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید. و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستأیید. اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه ۴۱- ۴۳.</ref>، [[اقامه نماز]]، پرداخت [[زکات]] {{متن قرآن|وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ}}<ref> و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره نور، آیه۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ }}<ref> و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه۷۱.</ref>، [[تقوا]] {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستاده‌ایم پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری ورزید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره انعام، آیه۱۵۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره حجرات، آیه۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> آیا شگفت می‌دارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا هشدارتان دهد؟ و تا پرهیزگاری ورزید و باشد که بر شما رحمت آورند؛ سوره اعراف، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ}}<ref> و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.</ref>، [[احسان]]: {{متن قرآن|وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref> و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است؛ سوره اعراف، آیه۵۶.</ref>، [[توبه]] و [[استغفار]] {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمی‌خواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟؛ سوره نمل، آیه۴۶.</ref>؛{{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref> سپس بی‌گمان پروردگارت نسبت به کسانی که از سر نادانی کار بد انجام داده‌اند آنگاه پس از آن توبه کرده و به راه آمده‌اند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه۱۱۹.</ref>، [[امر به معروف و نهی از منکر]]: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه۷۱.</ref>، [[اصلاح]] میان [[برادران ایمانی]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref> جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره حجرات، آیه۱۰.</ref>، [[صبر بر مصیبت]]: {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ}}<ref> آنان، همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود و عذاب را به (بهای) آمرزش خریدند، و بر آتش چه شکیبایند!؛ سوره بقره، آیه۱۷۵.</ref> و [[جهاد]] و [[هجرت]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه۲۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إِنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref> آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارندپروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید می‌دهد در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بی‌گمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند؛ سوره توبه، آیه ۲۰ -۲۳.</ref> همچنان که [[آیات]] {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ}}<ref> امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمی‌آورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا }}<ref> اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه۱۷۵.</ref> و {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود؛ سوره انبیاء، آیه۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند. و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند؛ سوره انبیاء، آیه ۸۵- ۸۶.</ref> نشان می‌دهند، در سخنی جامع می‌توان آنها را در [[ایمان]] و [[عمل صالح]] خلاصه کرد.


در مقابل، [[آیات]] {{متن قرآن|لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ}}<ref> عذاب را از آنان کاهش ندهند و آنان در آن ناامیدند؛ سوره زخرف، آیه:۷۵.</ref> و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۳.</ref> [[دوزخیان]] و [[کافران]] را از [[رحمت]] [[پروردگار]] [[نومید]] دانسته است. به احتمالی، این تعبیر کنایه از [[حکم]] تخلف‌ناپذیر [[الهی]] درباره [[محرومیت]] [[کافران]] از [[رحمت]] است که در این [[آیه]] مراد از آن [[بهشت]] است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.</ref> از [[آیات]] {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُولِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref> پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند.و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۳- ۱۱۴.</ref> برداشت شده که [[نهی]] از [[استغفار]] برای [[مشرکان]] به جهت [[دشمنی]] آنان با خداست که سبب می‌شود [[استغفار]] لغو باشد، زیرا [[استغفار]] طلب [[رحمت]] و [[مغفرت]] است و درخواست [[رحمت]] برای کسی که خود از قبول [[رحمت]] سر باز می‌زند، از نظر [[عقل]] و [[فطرت]]، [[بیهوده]] است و معنایی جز [[استهزاء]] به [[مقام]] [[ربوبیت]] ندارد که به [[ضرورت]] [[فطرت]] جایز نیست و چون با [[ایمان]] [[سازگاری]] ندارد، از آن [[نهی]] شده است<ref>المیزان، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref>. همچنین آیاتی از [[قرآن کریم]] گروه‌هایی را مورد [[لعن]] [[خدا]] یا [[پیامبران]]، [[ملائکه]] و [[مؤمنان]] معرفی کرده‌اند (مانند {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا }}<ref> خداوند کافران را لعنت و برای آنان آتش (دوزخ) را آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه:۶۴.</ref>؛ {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ}}<ref> کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کردند؛ سوره مائده، آیه:۷۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ }}<ref> خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه:۱۵۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ}}<ref> لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شده‌اند و با کفر مرده‌اند؛ سوره بقره، آیه:۱۶۱.</ref>. و از آن رو که "[[لعن]]" [[الهی]] به معنای دور ساختن از [[رحمت]] و از سوی [[پیامبران]]، [[ملائکه]] و [[مؤمنان]] به معنای درخواست آن از خداست<ref>التبیان، ج ۲، ص ۵۱؛ ارشاد الاذهان، ص ۲۹؛ آلاءالرحمن، ج ۱، ص ۱۴.</ref>، همه کسانی که [[قرآن کریم]] آنان را [[لعن]] کرده یا سزاوار آن دانسته، از [[رحمت الهی]] محروم‌اند؛ البته دوری آنها از [[رحمت]] در حالت عدم [[توبه]] است، چنان که در بعضی از [[آیات]] مذکور بدان تصریح شده است. همچنین تعبیر بُعد در آیاتی مانند {{متن قرآن|كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّثَمُودَ}}<ref> گویی (هرگز) در آن به سر نبرده‌اند؛ بدانید که (قوم) ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان نابود باد ثمود!؛ سوره هود، آیه:۶۸.</ref>، {{متن قرآن|كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ}}<ref> گویی (هرگز) در آن نمی‌زیسته‌اند؛ هان! نابود باد مدین! چنان که ثمود نابود گشت؛ سوره هود، آیه:۹۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref> آنگاه بانگ آسمانی به حق آنان را فرو گرفت و ایشان را خاشاکی گرداندیم؛ پس نفرین بر ستمگران باد!؛ سوره مؤمنون، آیه:۴۱.</ref> و {{متن قرآن|فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لّا يُؤْمِنُونَ}}<ref> پس بر گروهی که ایمان نمی‌آورند نفرین باد!؛ سوره مؤمنون، آیه:۴۴.</ref> نیز واژه "[[خزی]]" به دوری از [[رحمت خدا]] [[تفسیر]] شده‌اند<ref>الارشاد الاذهان، ص ۸۰، ۲۰۲؛ الجدید، ج ۲، ص ۲۱۸؛ نمونه، ج ۹، ص ۱۴۷ - ۱۴۸.</ref>. بر این اساس، با توجه به [[آیات]]، برخی عوامل [[محرومیت]] از [[رحمت الهی]] بدین شرح‌اند: [[شرک]]: {{متن قرآن|وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref> و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانه‌ای است؛ سوره فتح، آیه:۶.</ref>، [[کفر]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref> و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست می‌شمرد؛ با آنکه پیش‌تر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری می‌خواستند؛ همین که آنچه می‌شناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد؛ سوره بقره، آیه:۸۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ}}<ref> لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شده‌اند و با کفر مرده‌اند؛ سوره بقره، آیه:۱۶۱.</ref>، [[نفاق]]: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّه الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ}}<ref> خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت؛ سوره توبه، آیه:۶۸.</ref>، [[ارتداد]]: {{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ}}<ref> چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند.کیفر آنان لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست؛ سوره آل عمران، آیه: ۸۶ - ۸۷.</ref>، [[ایمان]] به [[طاغوت]]: {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا}}<ref> آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت؛ سوره نساء، آیه:۵۲.</ref>، [[اذیت]] [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}}{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا }}<ref> خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه:۵۷.</ref>، [[نقض]] [[عهد الهی]] و [[قطع]] پیوندهایی که [[خدا]] به آن امر کرده{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ}}<ref> و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تبهکاری می‌ورزند؛ سوره رعد، آیه: ۲۵.</ref>، [[کتمان]] [[هدایت الهی]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ }}<ref> خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه:۱۵۹.</ref>، [[فساد]] در [[زمین]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ }}<ref> همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند؛ سوره بقره، آیه:۲۷.</ref>، کشتن عمدی [[مؤمن]]: {{متن قرآن|وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref> و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند؛ سوره نساء، آیه:۹۳.</ref>، [[تهمت]] به [[زنان]] پاک‌دامن{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref> به راستی آنان که به زنان پاکدامن بی‌خبر مؤمن، تهمت (زنا) می‌زنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شده‌اند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود؛ سوره نور، آیه:۲۳.</ref>، ترک [[نهی از منکر]] {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ كَانُواْ لاَ يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ}}<ref> کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کردند.از کار ناپسندی که می‌کردند باز نمی‌ایستادند بی‌گمان، زشت است کاری که می‌کردند؛ سوره مائده، آیه: ۷۸ - ۷۹.</ref> و نسبت‌های ناروا و خلاف واقع به [[خدا]]: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref> و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه:۶۴.</ref>. دوری از [[رحمت]]، می‌شود هم در [[دنیا]] و هم در [[آخرت]] باشد. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا }}<ref> خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه:۵۷.</ref> [[لعن]] در [[آخرت]]، دوری از [[رحمت]] [[قرب به خدا]] یا چشاندن نتیجه عمل [[زشت]] به [[مجرمان]]<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۱۸۹.</ref> و اِعمال [[عذاب]] بر آنان<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵.</ref> است و در [[دنیا]] [[محرومیت]] از [[رحمت]] [[هدایت]] و [[ایمان]] است که [[محروم]] ماندن از [[عمل صالح]] را نیز به دنبال دارد و مجازات [[اعمال ناشایست]] و بازگشت آن، به طبع [[قلب]] است: {{متن قرآن|لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً }}<ref>برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم؛ سوره مائده، آیه:۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً}}<ref>اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد؛ سوره نساء، آیه:۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ}}<ref> آنان کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است و ناشنوایشان ساخته و چشم‌هاشان را نابینا کرده است؛ سوره محمد، آیه:۲۳.</ref><ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۹.</ref> دوری از [[رحمت الهی]] در [[دنیا]] ممکن است به صورت [[عذاب]] باشد، چنان که برخی در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا إِنَّ عَادًا كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ}}<ref> و در این جهان و در روز رستخیز، لعنتی پیگیرشان شده است؛ آگاه باشید که بی‌گمان (مردم) عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان، نابود باد عاد قوم هود!؛ سوره هود، آیه:۶۰.</ref> [[لعنت]] در [[دنیا]] را [[عذاب]] نازل شده بر [[قوم]] [[هود]] دانسته‌اند<ref>خلاصة المنهج، ج ۲، ص ۳۳۳؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵؛ الفرقان، ج ۱۴، ص ۳۳۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
در مقابل، [[آیات]] {{متن قرآن|لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ}}<ref> عذاب را از آنان کاهش ندهند و آنان در آن ناامیدند؛ سوره زخرف، آیه۷۵.</ref> و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه۲۳.</ref> [[دوزخیان]] و [[کافران]] را از [[رحمت]] [[پروردگار]] [[نومید]] دانسته است. به احتمالی، این تعبیر کنایه از [[حکم]] تخلف‌ناپذیر [[الهی]] درباره [[محرومیت]] [[کافران]] از [[رحمت]] است که در این [[آیه]] مراد از آن [[بهشت]] است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.</ref> از [[آیات]] {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُولِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref> پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند. و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود؛ سوره توبه، آیه ۱۱۳- ۱۱۴.</ref> برداشت شده که [[نهی]] از [[استغفار]] برای [[مشرکان]] به جهت [[دشمنی]] آنان با خداست که سبب می‌شود [[استغفار]] لغو باشد، زیرا [[استغفار]] طلب [[رحمت]] و [[مغفرت]] است و درخواست [[رحمت]] برای کسی که خود از قبول [[رحمت]] سر باز می‌زند، از نظر [[عقل]] و [[فطرت]]، [[بیهوده]] است و معنایی جز [[استهزاء]] به [[مقام]] [[ربوبیت]] ندارد که به [[ضرورت]] [[فطرت]] جایز نیست و چون با [[ایمان]] [[سازگاری]] ندارد، از آن [[نهی]] شده است<ref>المیزان، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref>. همچنین آیاتی از [[قرآن کریم]] گروه‌هایی را مورد [[لعن]] [[خدا]] یا [[پیامبران]]، [[ملائکه]] و [[مؤمنان]] معرفی کرده‌اند (مانند {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا }}<ref> خداوند کافران را لعنت و برای آنان آتش (دوزخ) را آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه۶۴.</ref>؛ {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ}}<ref> کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کردند؛ سوره مائده، آیه۷۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ }}<ref> خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه۱۵۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ}}<ref> لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شده‌اند و با کفر مرده‌اند؛ سوره بقره، آیه۱۶۱.</ref>. و از آن رو که "[[لعن]]" [[الهی]] به معنای دور ساختن از [[رحمت]] و از سوی [[پیامبران]]، [[ملائکه]] و [[مؤمنان]] به معنای درخواست آن از خداست<ref>التبیان، ج ۲، ص ۵۱؛ ارشاد الاذهان، ص ۲۹؛ آلاءالرحمن، ج ۱، ص ۱۴.</ref>، همه کسانی که [[قرآن کریم]] آنان را [[لعن]] کرده یا سزاوار آن دانسته، از [[رحمت الهی]] محروم‌اند؛ البته دوری آنها از [[رحمت]] در حالت عدم [[توبه]] است، چنان که در بعضی از [[آیات]] مذکور بدان تصریح شده است. همچنین تعبیر بُعد در آیاتی مانند {{متن قرآن|كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّثَمُودَ}}<ref> گویی (هرگز) در آن به سر نبرده‌اند؛ بدانید که (قوم) ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان نابود باد ثمود!؛ سوره هود، آیه۶۸.</ref>، {{متن قرآن|كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ}}<ref> گویی (هرگز) در آن نمی‌زیسته‌اند؛ هان! نابود باد مدین! چنان که ثمود نابود گشت؛ سوره هود، آیه۹۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref> آنگاه بانگ آسمانی به حق آنان را فرو گرفت و ایشان را خاشاکی گرداندیم؛ پس نفرین بر ستمگران باد!؛ سوره مؤمنون، آیه۴۱.</ref> و {{متن قرآن|فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لّا يُؤْمِنُونَ}}<ref> پس بر گروهی که ایمان نمی‌آورند نفرین باد!؛ سوره مؤمنون، آیه۴۴.</ref> نیز واژه "[[خزی]]" به دوری از [[رحمت خدا]] [[تفسیر]] شده‌اند<ref>الارشاد الاذهان، ص ۸۰، ۲۰۲؛ الجدید، ج ۲، ص ۲۱۸؛ نمونه، ج ۹، ص ۱۴۷ - ۱۴۸.</ref>. بر این اساس، با توجه به [[آیات]]، برخی عوامل [[محرومیت]] از [[رحمت الهی]] بدین شرح‌اند: [[شرک]]: {{متن قرآن|وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref> و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانه‌ای است؛ سوره فتح، آیه۶.</ref>، [[کفر]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref> و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست می‌شمرد؛ با آنکه پیش‌تر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری می‌خواستند؛ همین که آنچه می‌شناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد؛ سوره بقره، آیه۸۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ}}<ref> لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شده‌اند و با کفر مرده‌اند؛ سوره بقره، آیه۱۶۱.</ref>، [[نفاق]]: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّه الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ}}<ref> خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت؛ سوره توبه، آیه۶۸.</ref>، [[ارتداد]]: {{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ}}<ref> چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند. کیفر آنان لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست؛ سوره آل عمران، آیه ۸۶ - ۸۷.</ref>، [[ایمان]] به [[طاغوت]]: {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا}}<ref> آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت؛ سوره نساء، آیه۵۲.</ref>، [[اذیت]] [[خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}}{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا }}<ref> خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه۵۷.</ref>، [[نقض]] [[عهد الهی]] و [[قطع]] پیوندهایی که [[خدا]] به آن امر کرده{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ}}<ref> و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تبهکاری می‌ورزند؛ سوره رعد، آیه ۲۵.</ref>، [[کتمان]] [[هدایت الهی]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ }}<ref> خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه۱۵۹.</ref>، [[فساد]] در [[زمین]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ }}<ref> همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند؛ سوره بقره، آیه۲۷.</ref>، کشتن عمدی [[مؤمن]]: {{متن قرآن|وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref> و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند؛ سوره نساء، آیه۹۳.</ref>، [[تهمت]] به [[زنان]] پاک‌دامن{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref> به راستی آنان که به زنان پاکدامن بی‌خبر مؤمن، تهمت (زنا) می‌زنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شده‌اند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود؛ سوره نور، آیه۲۳.</ref>، ترک [[نهی از منکر]] {{متن قرآن|لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ كَانُواْ لاَ يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ}}<ref> کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کردند. از کار ناپسندی که می‌کردند باز نمی‌ایستادند بی‌گمان، زشت است کاری که می‌کردند؛ سوره مائده، آیه ۷۸ - ۷۹.</ref> و نسبت‌های ناروا و خلاف واقع به [[خدا]]: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref> و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه۶۴.</ref>. دوری از [[رحمت]]، می‌شود هم در [[دنیا]] و هم در [[آخرت]] باشد. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا }}<ref> خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه۵۷.</ref> [[لعن]] در [[آخرت]]، دوری از [[رحمت]] [[قرب به خدا]] یا چشاندن نتیجه عمل [[زشت]] به [[مجرمان]]<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۱۸۹.</ref> و اِعمال [[عذاب]] بر آنان<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵.</ref> است و در [[دنیا]] [[محرومیت]] از [[رحمت]] [[هدایت]] و [[ایمان]] است که [[محروم]] ماندن از [[عمل صالح]] را نیز به دنبال دارد و مجازات [[اعمال ناشایست]] و بازگشت آن، به طبع [[قلب]] است: {{متن قرآن|لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً }}<ref>برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم؛ سوره مائده، آیه۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً}}<ref>اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد؛ سوره نساء، آیه۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ}}<ref> آنان کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است و ناشنوایشان ساخته و چشم‌هاشان را نابینا کرده است؛ سوره محمد، آیه۲۳.</ref><ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۹.</ref> دوری از [[رحمت الهی]] در [[دنیا]] ممکن است به صورت [[عذاب]] باشد، چنان که برخی در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا إِنَّ عَادًا كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ}}<ref> و در این جهان و در روز رستخیز، لعنتی پیگیرشان شده است؛ آگاه باشید که بی‌گمان (مردم) عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان، نابود باد عاد قوم هود!؛ سوره هود، آیه۶۰.</ref> [[لعنت]] در [[دنیا]] را [[عذاب]] نازل شده بر [[قوم]] [[هود]] دانسته‌اند<ref>خلاصة المنهج، ج ۲، ص ۳۳۳؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵؛ الفرقان، ج ۱۴، ص ۳۳۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==[[نهی]] از فریفته شدن به [[رحمت]] [[الهی]] و [[ناامیدی]] از آن==
== [[نهی]] از فریفته شدن به [[رحمت]] [[الهی]] و [[ناامیدی]] از آن ==
[[انسان]] باید بداند که هم امور ناملایم و هم رحمتی که به وی رسیده، هر دو با [[مشیت]] [[خدا]] می‌توانند رخت بربندند، پس نباید به چیزی خوشحال شود که ایمن از فقدانش نیست و از چیزی [[نومید]] گردد که [[امید]] زوالش هست<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref> و چون به مردم بخشایشی بچشانیم بدان شادمان می‌گردند و اگر برای کارهایی که کرده‌اند بلایی به آنان برسد ناگاه نومید می‌گردند.و آیا ندیده‌اند که خداوند برای هر که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ می‌دارد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که ایمان دارند؛ سوره روم، آیه: ۳۶ - ۳۷.</ref> [[قرآن کریم]] از [[نومیدی]] از [[رحمت الهی]] [[نهی]] کرده {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ }}<ref> بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه:۵۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد؛ سوره یوسف، آیه:۸۷.</ref> و آن را از ویژگی [[گمراهان]] شمرده است: {{متن قرآن|قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ}}(حجر/٥٦). {{متن قرآن|رَّوْحِ}} به معنای [[رحمت]]<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص ۳۲۵؛ نمونه، ج ۱۰، ص ۵۸.</ref>، راحت، [[فرج]] و [[گشایش]] کار<ref>نمونه، ج ۱۰، ص ۵۸.</ref> و به نظری، [[فرج]] پس از شدت<ref>روح المعانی، ج ۷، ص ۴۳؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۵.</ref> است و بسیاری از [[مفسران]] آن را به [[رحمت]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳؛ تفسیر هدایت، ج ۵، ص ۲۱۰؛ الجدید، ج ۴، ص ۷۵.</ref>. در [[آیه]] ۸۷ [[سوره یوسف]]، [[یأس]] از رحمتْ ویژگی [[کافران]] شمرده شده، زیرا [[ناامیدی]] از [[رحمت]] به معنای محدود دانستن [[قدرت الهی]]، [[کفر]] به گستردگی [[رحمت]] او<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۴.</ref>، [[اعتقاد]] به [[بخل]] وی و [[باور]] نداشتن [[فراگیری علم]] [[خدای سبحان]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۵۰۱.</ref> است و [[گمراه]] دانستن [[مأیوس]] از [[رحمت]] در [[آیه]] [[سوره حجر]]، به جهت [[گمراهی]] او در زمینه [[معرفت]] [[خدای متعال]] و گسترده بودن [[رحمت]] و کمال [[علم]] و [[قدرت حضرت]] باری است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۵۲؛ کنز الدقائق، ج ۷، ص ۱۴۲؛ بیان السعاده، ج ۲، ص ۴۰۳.</ref> در [[حدیثی قدسی]] بیان شده که خاستگاه [[نومیدی]] از [[رحمت الهی]]، [[بدگمانی]] به خداست<ref>التوحید، ص ۳۴۰-۳۴۱.</ref>. تأکیدهای متعدد در [[آیات]]: {{متن قرآن|نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ }}<ref> بندگانم را آگاه کن که بی‌گمان منم که آمرزنده بخشاینده‌ام. و عذاب من است که عذاب دردناک است؛ سوره حجر، آیه: ۴۹- ۵۰.</ref> نشان می‌دهند که [[مغفرت]] و [[رحمت الهی]] بیکران است، زیرا [[رحمت الهی]] را بی‌مشیت او، هیچ امری نمی‌تواند تحدید کنند و در برابرش مانعی فرض‌کردنی نیست: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ }}<ref> و خداوند داوری می‌کند و داوری‌اش بازدارنده‌ای ندارد؛ سوره رعد، آیه:۴۱.</ref>، از همین‌رو نباید کسی از [[مغفرت]] و [[روح]] و [[رحمت]] او [[ناامید]] گردد، هرچند نباید عذابش را کوچک شمرده و او را درمانده بداند و خود را از [[مکر]] وی ایمن{{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ }}<ref> بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه:۵۳ - ۵۴.</ref><ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۹ - ۱۸۰.</ref>. بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ}}<ref> پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند؛ سوره انعام، آیه:۱۴۷.</ref> [[مجرمان]] نباید خود را به سعه [[رحمت الهی]] [[فریب]] دهند، چون به رغم مهلت [[الهی]]، اهمال در مجازات وجود ندارد<ref>التسهیل، ج ۱، ص ۲۷۹؛ تفسیر مراغی، ج ۸، ص ۶۰.</ref> اگر زمینه [[لطف]] و [[رحمت]] در وجود کسی منتفی شود، به [[قهر]] و [[مؤاخذه]] و شدّت گرفتار می‌آید<ref>تفسیر روشن، ج ۸، ص ۲۲۳.</ref>، پس نباید به [[امید]] [[رحمت]]، [[مجرمان]] خود را از [[عذاب]] ایمن بدانند<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۷۶.</ref> [[آیات]]: {{متن قرآن|نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ }}<ref> بندگانم را آگاه کن که بی‌گمان منم که آمرزنده بخشاینده‌ام. و عذاب من است که عذاب دردناک است؛ سوره حجر، آیه: ۴۹- ۵۰.</ref> به [[آگاه]] ساختن [[مردم]] از [[غفور]] و [[رحیم]] بودن [[خدا]] و [[ابلاغ]] [[عذاب]] دردناک [[دستور]] داده، تا از هر گونه [[سوء]] استفاده از مظاهر [[رحمت الهی]] [[پیشگیری]] شود<ref>نمونه، ج ۱۱، ص ۹۳.</ref>، چنان که [[آیه]] {{متن قرآن|اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> بدانید که خداوند سخت کیفر و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه:۹۸.</ref> از شدید العقاب و [[غفور]] و [[رحیم]] بودن [[خدا]] یاد کرده، زیرا [[خوف و رجا]] هر دو از شروط ایمان‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۴۱.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الإِنسَانَ كَفُورٌ}}<ref> پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‌ایم، بر تو جز پیام‌رسانی نیست و ما هر گاه به آدمی بخشایشی از خود چشاندیم بدان شادمان شد و چون برای کارهایی که کرده‌اند گزندی به آنان برسد بی‌گمان (در آن حال) آدمی بسیار ناسپاس است؛ سوره شوری، آیه:۴۸.</ref> تلویحاً [[انسانی]] را که به رحمت‌ها و [[نعمت‌های الهی]] سرگرم یا در مصائبی که ثمره بدی‌های خود او بوده، به جای [[تذکر]]، به [[کفران]] [[الهی]] سرگرم شده، [[توبیخ]] کرده است<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۶۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
[[انسان]] باید بداند که هم امور ناملایم و هم رحمتی که به وی رسیده، هر دو با [[مشیت]] [[خدا]] می‌توانند رخت بربندند، پس نباید به چیزی خوشحال شود که ایمن از فقدانش نیست و از چیزی [[نومید]] گردد که [[امید]] زوالش هست<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref> و چون به مردم بخشایشی بچشانیم بدان شادمان می‌گردند و اگر برای کارهایی که کرده‌اند بلایی به آنان برسد ناگاه نومید می‌گردند. و آیا ندیده‌اند که خداوند برای هر که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ می‌دارد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که ایمان دارند؛ سوره روم، آیه ۳۶ - ۳۷.</ref> [[قرآن کریم]] از [[نومیدی]] از [[رحمت الهی]] [[نهی]] کرده {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ }}<ref> بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه۵۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد؛ سوره یوسف، آیه۸۷.</ref> و آن را از ویژگی [[گمراهان]] شمرده است: {{متن قرآن|قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ}}(حجر/٥٦). {{متن قرآن|رَّوْحِ}} به معنای [[رحمت]]<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص ۳۲۵؛ نمونه، ج ۱۰، ص ۵۸.</ref>، راحت، [[فرج]] و [[گشایش]] کار<ref>نمونه، ج ۱۰، ص ۵۸.</ref> و به نظری، [[فرج]] پس از شدت<ref>روح المعانی، ج ۷، ص ۴۳؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۵.</ref> است و بسیاری از [[مفسران]] آن را به [[رحمت]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳؛ تفسیر هدایت، ج ۵، ص ۲۱۰؛ الجدید، ج ۴، ص ۷۵.</ref>. در [[آیه]] ۸۷ [[سوره یوسف]]، [[یأس]] از رحمتْ ویژگی [[کافران]] شمرده شده، زیرا [[ناامیدی]] از [[رحمت]] به معنای محدود دانستن [[قدرت الهی]]، [[کفر]] به گستردگی [[رحمت]] او<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۴.</ref>، [[اعتقاد]] به [[بخل]] وی و [[باور]] نداشتن [[فراگیری علم]] [[خدای سبحان]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۵۰۱.</ref> است و [[گمراه]] دانستن [[مأیوس]] از [[رحمت]] در [[آیه]] [[سوره حجر]]، به جهت [[گمراهی]] او در زمینه [[معرفت]] [[خدای متعال]] و گسترده بودن [[رحمت]] و کمال [[علم]] و [[قدرت حضرت]] باری است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۵۲؛ کنز الدقائق، ج ۷، ص ۱۴۲؛ بیان السعاده، ج ۲، ص ۴۰۳.</ref> در [[حدیثی قدسی]] بیان شده که خاستگاه [[نومیدی]] از [[رحمت الهی]]، [[بدگمانی]] به خداست<ref>التوحید، ص ۳۴۰-۳۴۱.</ref>. تأکیدهای متعدد در [[آیات]]: {{متن قرآن|نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ }}<ref> بندگانم را آگاه کن که بی‌گمان منم که آمرزنده بخشاینده‌ام. و عذاب من است که عذاب دردناک است؛ سوره حجر، آیه ۴۹- ۵۰.</ref> نشان می‌دهند که [[مغفرت]] و [[رحمت الهی]] بیکران است، زیرا [[رحمت الهی]] را بی‌مشیت او، هیچ امری نمی‌تواند تحدید کنند و در برابرش مانعی فرض‌کردنی نیست: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ }}<ref> و خداوند داوری می‌کند و داوری‌اش بازدارنده‌ای ندارد؛ سوره رعد، آیه۴۱.</ref>، از همین‌رو نباید کسی از [[مغفرت]] و [[روح]] و [[رحمت]] او [[ناامید]] گردد، هرچند نباید عذابش را کوچک شمرده و او را درمانده بداند و خود را از [[مکر]] وی ایمن{{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ }}<ref> بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه۵۳ - ۵۴.</ref><ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۹ - ۱۸۰.</ref>. بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ}}<ref> پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند؛ سوره انعام، آیه۱۴۷.</ref> [[مجرمان]] نباید خود را به سعه [[رحمت الهی]] [[فریب]] دهند، چون به رغم مهلت [[الهی]]، اهمال در مجازات وجود ندارد<ref>التسهیل، ج ۱، ص ۲۷۹؛ تفسیر مراغی، ج ۸، ص ۶۰.</ref> اگر زمینه [[لطف]] و [[رحمت]] در وجود کسی منتفی شود، به [[قهر]] و [[مؤاخذه]] و شدّت گرفتار می‌آید<ref>تفسیر روشن، ج ۸، ص ۲۲۳.</ref>، پس نباید به [[امید]] [[رحمت]]، [[مجرمان]] خود را از [[عذاب]] ایمن بدانند<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۷۶.</ref> [[آیات]]: {{متن قرآن|نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ }}<ref> بندگانم را آگاه کن که بی‌گمان منم که آمرزنده بخشاینده‌ام. و عذاب من است که عذاب دردناک است؛ سوره حجر، آیه ۴۹- ۵۰.</ref> به [[آگاه]] ساختن [[مردم]] از [[غفور]] و [[رحیم]] بودن [[خدا]] و [[ابلاغ]] [[عذاب]] دردناک [[دستور]] داده، تا از هر گونه [[سوء]] استفاده از مظاهر [[رحمت الهی]] [[پیشگیری]] شود<ref>نمونه، ج ۱۱، ص ۹۳.</ref>، چنان که [[آیه]] {{متن قرآن|اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> بدانید که خداوند سخت کیفر و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه۹۸.</ref> از شدید العقاب و [[غفور]] و [[رحیم]] بودن [[خدا]] یاد کرده، زیرا [[خوف و رجا]] هر دو از شروط ایمان‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۴۱.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الإِنسَانَ كَفُورٌ}}<ref> پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‌ایم، بر تو جز پیام‌رسانی نیست و ما هر گاه به آدمی بخشایشی از خود چشاندیم بدان شادمان شد و چون برای کارهایی که کرده‌اند گزندی به آنان برسد بی‌گمان (در آن حال) آدمی بسیار ناسپاس است؛ سوره شوری، آیه۴۸.</ref> تلویحاً [[انسانی]] را که به رحمت‌ها و [[نعمت‌های الهی]] سرگرم یا در مصائبی که ثمره بدی‌های خود او بوده، به جای [[تذکر]]، به [[کفران]] [[الهی]] سرگرم شده، [[توبیخ]] کرده است<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۶۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==[[رحمت]] [[انسان]] جلوه [[رحمت]] [[الهی]]==
== [[رحمت]] [[انسان]] جلوه [[رحمت]] [[الهی]] ==
مهر و [[محبت]] افراد [[بشر]] به یکدیگر، از [[شئون]] [[رحمت الهی]] است که در [[آدمیان]] به [[ودیعت]] سپرده<ref>انوار درخشان، ج ۹، ص ۱۰۶.</ref> و در [[فطرت]] همگان نهاده است<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹.</ref> [[روایت]] [[امام عسکری]]{{ع}} از [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری، ص ۳۷؛ بحار الانوار، ج ۸۹، ص ۲۵۰.</ref> که از [[طریق عامه]] از [[پیامبر]]{{صل}}<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۳۱۲؛ المعجم الکبیر، ج ۲، ۱۶۲.</ref> نیز گزارش شده، می‌رساند که [[خدا]] از [[رحمت]] خویش ۱۰۰ [[رحمت]] [[آفریده]] که یکی از آنها را در آفریدگان قرار داده که رحمت‌های مشهود میان [[انسان‌ها]] و حیوانات، از جمله [[رحمت]] و [[عطوفت]] [[مادران]] به [[فرزندان]]، برخاسته از آن است. [[حدیث]] معروف جنود [[عقل]] و [[جهل]] نیز [[رحمت]] را از جنود [[عقل]] شمرده<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱.</ref> که نشان می‌دهد [[رحمت]] از لوازم [[فطرت]] مخمور و از جنود [[عقل]] و رحمان است، و از آنجا که [[فطرت]] مخمور صورت کمالی رحمانی است، روشن می‌شود [[خدا]] [[انسان]] را از [[حقیقت]] [[رحمت]] خود [[آفریده]] و [[آدمی]] صورت [[رحمت الهی]] است. نسبت دادن [[خلق]] [[انسان]] به نام «رحمان» در [[آیات]]: {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الإِنسَانَ}}<ref> خداوند) بخشنده.قرآن را آموخت.آدمی را آفرید؛ سوره الرحمان، آیه: ۱- ۳.</ref> این مطلب را [[تأیید]] می‌کند، از همین‌رو [[آدمی]] حتی اگر [[ظالم]] و سنگدل هم باشد، از [[ستم]] و [[قساوت]] فطرتاً متنفّر است و از [[عدالت]]، [[رحمت]] و [[رأفت]]، ذاتاً خوشش می‌آید<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۴۰ - ۲۴۱.</ref>. از موارد [[مودت]] و [[رحمت]] میان [[انسان‌ها]]، که [[خدا]] آن را به خود نسبت داده و از [[آیات]] خود شمرده، [[رحمت]] میان [[زن]] و شوهر است: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref> و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند؛ سوره روم، آیه:۲۱.</ref> آن دو با [[محبت]] و [[مودت]] یکدیگر را [[همراهی]] کرده و با [[مشاهده]] [[ناتوانی]] و [[درماندگی]] [[فرزندان]] کوچک، هر دو به ویژه [[زن]]، از سر [[رحمت]] به رفع [[نیاز]] و جبران [[نقص]] آنان می‌پردازند؛ که اگر این [[رحمت]] نبود، [[نسل]] [[انسان]] گسسته می‌شد؛ البته احتمال دارد مراد [[آیه]] [[جعل]] [[مودت]] میان همه [[آدمیان]] باشد که نمونه‌های ترحم [[انسان‌ها]] به [[مساکین]]، [[ناتوانان]] و [[مردم]] ضعیف در [[جامعه]] مشهود است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۶.</ref>. [[تفکر]] در اصول [[تکوینی]] که مرد و [[زن]] را به [[تشکیل جامعه]] کوچک [[خانواده]] و [[مودت]] و [[رحمت]] به یکدیگر سوق داده و سرانجام، [[اجتماع]] شهری را پدید می‌آورد که دستاوردهایی مانند بقاء نوع و [[رسیدن به کمال]] در [[زندگی]] [[دنیا]] و [[آخرت]] در پی دارد، [[آدمی]] را با شگفتی‌هایی از [[آیات الهی]] در زمینه [[تدبیر]] نوع [[انسانی]] آشنا می‌کند که [[عقل‌ها]] را حیران می‌سازند{{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۷.</ref>.
مهر و [[محبت]] افراد [[بشر]] به یکدیگر، از [[شئون]] [[رحمت الهی]] است که در [[آدمیان]] به [[ودیعت]] سپرده<ref>انوار درخشان، ج ۹، ص ۱۰۶.</ref> و در [[فطرت]] همگان نهاده است<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹.</ref> [[روایت]] [[امام عسکری]] {{ع}} از [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}}<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری، ص ۳۷؛ بحار الانوار، ج ۸۹، ص ۲۵۰.</ref> که از [[طریق عامه]] از [[پیامبر]] {{صل}}<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۳۱۲؛ المعجم الکبیر، ج ۲، ۱۶۲.</ref> نیز گزارش شده، می‌رساند که [[خدا]] از [[رحمت]] خویش ۱۰۰ [[رحمت]] [[آفریده]] که یکی از آنها را در آفریدگان قرار داده که رحمت‌های مشهود میان [[انسان‌ها]] و حیوانات، از جمله [[رحمت]] و [[عطوفت]] [[مادران]] به [[فرزندان]]، برخاسته از آن است. [[حدیث]] معروف جنود [[عقل]] و [[جهل]] نیز [[رحمت]] را از جنود [[عقل]] شمرده<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱.</ref> که نشان می‌دهد [[رحمت]] از لوازم [[فطرت]] مخمور و از جنود [[عقل]] و رحمان است، و از آنجا که [[فطرت]] مخمور صورت کمالی رحمانی است، روشن می‌شود [[خدا]] [[انسان]] را از [[حقیقت]] [[رحمت]] خود [[آفریده]] و [[آدمی]] صورت [[رحمت الهی]] است. نسبت دادن [[خلق]] [[انسان]] به نام «رحمان» در [[آیات]]: {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الإِنسَانَ}}<ref> خداوند) بخشنده. قرآن را آموخت. آدمی را آفرید؛ سوره الرحمان، آیه ۱- ۳.</ref> این مطلب را [[تأیید]] می‌کند، از همین‌رو [[آدمی]] حتی اگر [[ظالم]] و سنگدل هم باشد، از [[ستم]] و [[قساوت]] فطرتاً متنفّر است و از [[عدالت]]، [[رحمت]] و [[رأفت]]، ذاتاً خوشش می‌آید<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۴۰ - ۲۴۱.</ref>. از موارد [[مودت]] و [[رحمت]] میان [[انسان‌ها]]، که [[خدا]] آن را به خود نسبت داده و از [[آیات]] خود شمرده، [[رحمت]] میان [[زن]] و شوهر است: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref> و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند؛ سوره روم، آیه۲۱.</ref> آن دو با [[محبت]] و [[مودت]] یکدیگر را [[همراهی]] کرده و با [[مشاهده]] [[ناتوانی]] و [[درماندگی]] [[فرزندان]] کوچک، هر دو به ویژه [[زن]]، از سر [[رحمت]] به رفع [[نیاز]] و جبران [[نقص]] آنان می‌پردازند؛ که اگر این [[رحمت]] نبود، [[نسل]] [[انسان]] گسسته می‌شد؛ البته احتمال دارد مراد [[آیه]] [[جعل]] [[مودت]] میان همه [[آدمیان]] باشد که نمونه‌های ترحم [[انسان‌ها]] به [[مساکین]]، [[ناتوانان]] و [[مردم]] ضعیف در [[جامعه]] مشهود است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۶.</ref>. [[تفکر]] در اصول [[تکوینی]] که مرد و [[زن]] را به [[تشکیل جامعه]] کوچک [[خانواده]] و [[مودت]] و [[رحمت]] به یکدیگر سوق داده و سرانجام، [[اجتماع]] شهری را پدید می‌آورد که دستاوردهایی مانند بقاء نوع و [[رسیدن به کمال]] در [[زندگی]] [[دنیا]] و [[آخرت]] در پی دارد، [[آدمی]] را با شگفتی‌هایی از [[آیات الهی]] در زمینه [[تدبیر]] نوع [[انسانی]] آشنا می‌کند که [[عقل‌ها]] را حیران می‌سازند{{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۷.</ref>.


[[قرآن کریم]] به [[رحمت]] و [[عطوفت]] [[فرزندان]] به [[والدین]] فراوان تأکید دارد؛ تا آنجا که در موارد متعدد{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه:۸۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا }}<ref> خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد؛ سوره نساء، آیه:۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وقُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُم مِّنْ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید؛ سوره انعام، آیه:۱۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا}}<ref> و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!؛ سوره اسراء، آیه: ۲۳.</ref> [[احسان به والدین]] را کنار [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]] نهاده، به گونه‌ای که آزردن پدر و مادر، پس از [[شرک]]، بالاترین [[گناه]] است<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۷۴.</ref> [[قرآن]] بر [[رحمت]] افراد [[اجتماع]] به یکدیگر نیز تأکید دارد: {{متن قرآن|فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ}}<ref> اما او از گذرگاه سخت نگذشت،؛و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟آزاد کردن برده‌ای است،یا خوراک دادن در روز گرسنگی،به یتیمی خویشاوند،یا به بینوایی زمینگیر،آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند.آنان، خجستگانند؛ سوره بلد، آیه: ۱۱ - ۱۸.</ref>.
[[قرآن کریم]] به [[رحمت]] و [[عطوفت]] [[فرزندان]] به [[والدین]] فراوان تأکید دارد؛ تا آنجا که در موارد متعدد{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه۸۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا }}<ref> خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد؛ سوره نساء، آیه۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وقُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُم مِّنْ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید؛ سوره انعام، آیه۱۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا}}<ref> و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!؛ سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref> [[احسان به والدین]] را کنار [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]] نهاده، به گونه‌ای که آزردن پدر و مادر، پس از [[شرک]]، بالاترین [[گناه]] است<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۷۴.</ref> [[قرآن]] بر [[رحمت]] افراد [[اجتماع]] به یکدیگر نیز تأکید دارد: {{متن قرآن|فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ}}<ref> اما او از گذرگاه سخت نگذشت، ؛و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟ آزاد کردن برده‌ای است، یا خوراک دادن در روز گرسنگی، به یتیمی خویشاوند، یا به بینوایی زمینگیر، آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند. آنان، خجستگانند؛ سوره بلد، آیه ۱۱ - ۱۸.</ref>.


[[سیره]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[رفتار]] با [[مؤمنان]] بر [[رحمت]] بسیار [[استوار]] بوده: {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ }}<ref> ا بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه:۱۲۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا }}<ref> بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی؛ سوره کهف، آیه:۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref> مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمی‌آورند به هلاکت افکنی؛ سوره شعراء، آیه:۳.</ref>، چنان‌که [[سیره]] و روش [[پیروان]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[رفتار]] با یکدیگر، مانند [[پیروان]] [[حضرت عیسی]]{{ع}}، بر پایه [[رحمت]] بوده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ}}<ref> و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ سوره فتح، آیه:۲۹.</ref>؛{{متن قرآن|وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً }}<ref> عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند؛ سوره حدید، آیه: ۲۷.</ref>. [[قلبی]] که جلوه [[رحمت]] باشد، به [[بندگان خدا]] با نظر [[رحمت]] و [[عطوفت]] می‌نگرد و با همنوعان خود بلکه با حیوانات نیز با [[رفق]]، [[رحمت]]، [[عطوفت]] و [[رفاقت]] [[معاشرت]] می‌کند<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>. تعبیر {{متن قرآن|عِبَادُ الرَّحْمَنِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا}}<ref> و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند؛ سوره فرقان، آیه: ۶۳.</ref> به بندگانی اشاره دارد که پیوند آنان با [[طبیعت]] و [[مردم]]، رابطه [[رحمت]] و [[مهربانی]] است، که به [[راستی]] ایشان [[بندگان]] رحمان‌اند، زیرا نام [[الهی]] الرّحمن بر [[شخصیّت]]<ref>من هدی القرآن، ج ۸، ص ۴۷۲.</ref> و [[دل‌ها]] و [[رفتار]] آنان تجلی کرده<ref>من هدی القرآن، ج ۸، ص ۴۷۲.</ref> و به سبب [[رحمت الهی]] به این [[صفات نیکو]] [[دست]] یافته‌اند<ref>تیسیر الکریم الرحمن، ص ۶۹۴.</ref> بر پایه [[روایات]] متعدد، مراد از {{متن قرآن|عِبَادُ الرَّحْمَنِ}} [[ائمه طاهرین]]{{عم}} هستند<ref>البرهان، ج ۴، ص ۱۴۶.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> ای مؤمنان! برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید و اگر درگذرید و ببخشایید و چشم بپوشید بی‌گمان خداوند (نیز) آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره تغابن، آیه:۱۴.</ref> نیز احتمالاً بیان می‌دارد که [[مغفرت]] و [[رحمت]]، از صفات خدایند و اگر شما نیز از دیگران [[گذشت]] کنید، به [[صفات الهی]] آراسته شده و به [[اخلاق]] او متخلق گشته‌اید<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۳۰۷.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود اینکه گوینده می‌گوید بسم [[الله]]، یعنی من بر خود نشانه‌ای از نشانه‌های [[خدا]] می‌نهم و آن، [[عبادت]] است<ref>التوحید، ص ۲۲۹-۲۳۰.</ref> در توضیح این [[روایت]] گفته شده می‌تواند سمه و علامت [[رحمت]] "رحمانی" و [[رحمت]] "رحیمی" مراد باشد و این در صورتی [[حقیقت]] پیدا می‌کند که [[آدمی]] رحمت‌های [[حق]] را به [[قلب]] خود برساند و به [[رحمت رحمانی]] و رحیمی متحقّق شود و علامت حصول نمونه آن در [[قلب]]، آن است که با چشم [[عنایت]] و تلطّف به [[بندگان خدا]] نظر کند و خیر و [[صلاح]] همه را خواستار باشد و این نظر، نگاه [[انبیاء]] عظام و [[اولیاء]] کمّل{{عم}} است<ref>آداب الصلاة، ص ۲۳۴ - ۲۳۶.</ref>.
[[سیره]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[رفتار]] با [[مؤمنان]] بر [[رحمت]] بسیار [[استوار]] بوده: {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ }}<ref> ا بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه۱۲۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا }}<ref> بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی؛ سوره کهف، آیه۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref> مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمی‌آورند به هلاکت افکنی؛ سوره شعراء، آیه۳.</ref>، چنان‌که [[سیره]] و روش [[پیروان]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[رفتار]] با یکدیگر، مانند [[پیروان]] [[حضرت عیسی]] {{ع}}، بر پایه [[رحمت]] بوده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ}}<ref> و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ سوره فتح، آیه۲۹.</ref>؛{{متن قرآن|وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً }}<ref> عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند؛ سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>. [[قلبی]] که جلوه [[رحمت]] باشد، به [[بندگان خدا]] با نظر [[رحمت]] و [[عطوفت]] می‌نگرد و با همنوعان خود بلکه با حیوانات نیز با [[رفق]]، [[رحمت]]، [[عطوفت]] و [[رفاقت]] [[معاشرت]] می‌کند<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>. تعبیر {{متن قرآن|عِبَادُ الرَّحْمَنِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا}}<ref> و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند؛ سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref> به بندگانی اشاره دارد که پیوند آنان با [[طبیعت]] و [[مردم]]، رابطه [[رحمت]] و [[مهربانی]] است، که به [[راستی]] ایشان [[بندگان]] رحمان‌اند، زیرا نام [[الهی]] الرّحمن بر [[شخصیّت]]<ref>من هدی القرآن، ج ۸، ص ۴۷۲.</ref> و [[دل‌ها]] و [[رفتار]] آنان تجلی کرده<ref>من هدی القرآن، ج ۸، ص ۴۷۲.</ref> و به سبب [[رحمت الهی]] به این [[صفات نیکو]] [[دست]] یافته‌اند<ref>تیسیر الکریم الرحمن، ص ۶۹۴.</ref> بر پایه [[روایات]] متعدد، مراد از {{متن قرآن|عِبَادُ الرَّحْمَنِ}} [[ائمه طاهرین]] {{عم}} هستند<ref>البرهان، ج ۴، ص ۱۴۶.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> ای مؤمنان! برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید و اگر درگذرید و ببخشایید و چشم بپوشید بی‌گمان خداوند (نیز) آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره تغابن، آیه۱۴.</ref> نیز احتمالاً بیان می‌دارد که [[مغفرت]] و [[رحمت]]، از صفات خدایند و اگر شما نیز از دیگران [[گذشت]] کنید، به [[صفات الهی]] آراسته شده و به [[اخلاق]] او متخلق گشته‌اید<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۳۰۷.</ref>. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود اینکه گوینده می‌گوید بسم [[الله]]، یعنی من بر خود نشانه‌ای از نشانه‌های [[خدا]] می‌نهم و آن، [[عبادت]] است<ref>التوحید، ص ۲۲۹-۲۳۰.</ref> در توضیح این [[روایت]] گفته شده می‌تواند سمه و علامت [[رحمت]] "رحمانی" و [[رحمت]] "رحیمی" مراد باشد و این در صورتی [[حقیقت]] پیدا می‌کند که [[آدمی]] رحمت‌های [[حق]] را به [[قلب]] خود برساند و به [[رحمت رحمانی]] و رحیمی متحقّق شود و علامت حصول نمونه آن در [[قلب]]، آن است که با چشم [[عنایت]] و تلطّف به [[بندگان خدا]] نظر کند و خیر و [[صلاح]] همه را خواستار باشد و این نظر، نگاه [[انبیاء]] عظام و [[اولیاء]] کمّل {{عم}} است<ref>آداب الصلاة، ص ۲۳۴ - ۲۳۶.</ref>.


هر اندازه [[صفای قلب]] [[انسان]] بیشتر باشد، [[ظهور]] [[رحمت]] به [[خلق]] در او تمام‌تر خواهد بود، از همین‌رو [[رحمت]] به مخلوقات در [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} بیشتر از دیگران است و از آنجا که در [[خدا]] نقصی نیست، [[ظهور]] [[رحمت]] و [[مهربانی]] با توجه به احتیاج و مسکنت مخلوقات، بیشتر و تمام‌تر است<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۱.</ref>.
هر اندازه [[صفای قلب]] [[انسان]] بیشتر باشد، [[ظهور]] [[رحمت]] به [[خلق]] در او تمام‌تر خواهد بود، از همین‌رو [[رحمت]] به مخلوقات در [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} بیشتر از دیگران است و از آنجا که در [[خدا]] نقصی نیست، [[ظهور]] [[رحمت]] و [[مهربانی]] با توجه به احتیاج و مسکنت مخلوقات، بیشتر و تمام‌تر است<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۱.</ref>.


بهره [[بنده]] از صفت رحمان این است که هیچ مستمندی را وا نگذارد و در رفع احتیاج [[نیازمندان]] به [[مال]]، [[آبرو]] یا [[شفاعت]] نزد دیگران بکوشد و اگر از همه اینها درمانده بود، با [[دعاء]] او را کمک کند و از [[نیازمندی]] او [[غمگین]] باشد و خود را در ضرر یا [[حاجت]] او سهیم بداند. بهره [[بنده]] از [[رحمت]] رحیمی این است که به غافلان ترحم و به [[گناهکاران]] به دیده [[رحمت]] بنگرد نه [[سرزنش]]، بلکه با [[مهربانی]] و [[لطف]] آنان را از [[غفلت]] باز دارد و به [[خدا]] [[دعوت]] کند و از [[عذاب]] برهاند<ref>اسرار الصلاه، ص ۳۴۸ - ۳۴۹؛ المراقبات، ص ۱۴۳.</ref>.
بهره [[بنده]] از صفت رحمان این است که هیچ مستمندی را وا نگذارد و در رفع احتیاج [[نیازمندان]] به [[مال]]، [[آبرو]] یا [[شفاعت]] نزد دیگران بکوشد و اگر از همه اینها درمانده بود، با [[دعاء]] او را کمک کند و از [[نیازمندی]] او [[غمگین]] باشد و خود را در ضرر یا [[حاجت]] او سهیم بداند. بهره [[بنده]] از [[رحمت]] رحیمی این است که به غافلان ترحم و به [[گناهکاران]] به دیده [[رحمت]] بنگرد نه [[سرزنش]]، بلکه با [[مهربانی]] و [[لطف]] آنان را از [[غفلت]] باز دارد و به [[خدا]] [[دعوت]] کند و از [[عذاب]] برهاند<ref>اسرار الصلاه، ص ۳۴۸ - ۳۴۹؛ المراقبات، ص ۱۴۳.</ref>.


[[امر به معروف و نهی از منکر]]، جلوه [[رحمت]] رحیمی است، از همین‌رو بر [[آمر به معروف و ناهی از منکر]] لازم است که به [[قلب]] خود از [[رحمت]] رحیمی بچشاند و [[رحمت]]، او را به [[ارشاد]] [[جاهلان]] و بیدار کردن غافلان وادارد. [[خدای متعال]] [[حضرت موسی]]{{ع}} را برای [[هدایت]] و [[نجات]] [[بنده]] طغیانگری فرستاد که {{متن قرآن|أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى}}<ref>من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه: ۲۴.</ref> می‌گفت، حال آنکه می‌توانست او را به [[صاعقه]] [[غضب]] بسوزاند؛ ولی [[رحمت]] رحیمی برای او دو [[پیغمبر]] بزرگ [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[حضرت هارون]]{{ع}} را می‌فرستد و سفارش می‌کند با او با [[کلام]] نرم [[گفت‌وگو]] کنید: {{متن قرآن|اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولا لَهُ قَوْلا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى }}<ref> به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است.و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد؛ سوره طه، آیه: ۴۳- ۴۴.</ref><ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹؛ آداب الصلاه، ص ۲۳۷-۲۴۰.</ref>. به دیده‌ای، مراد از [[رحمت]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ }}<ref> ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه:۵۷.</ref> رحمتی است که [[مؤمنان]] در میان خود و با یکدیگر دارند<ref>المنار، ج ۱۱، ص ۴۰۳.</ref>. بر پایه روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} علت [[تحریم]] [[آشامیدن]] [[خون]]، آن است که [[انسان‌ها]] را درّنده‌خو و سنگدل می‌سازد و [[رأفت]] و [[رحمت]] را کم می‌کند، تا آنجا که اطمینانی نیست که خورنده [[خون]] به کشتن [[فرزند]] و [[پدر]] و [[مادر]] خود دست نزند<ref>الکافی، ج ۶، ص ۲۴۱ - ۲۴۲.</ref>. گفتنی است قرار دادن نیروی [[غضب]] در [[انسان]] نیز اقتضاء [[رحمت رحمانی]] [[الهی]] است که دفع موذیات خارجی و داخلی فردی، نیز مفسدات و مخلات [[نظام]] عایله و [[جامعه]] و [[مدینه فاضله]] در گرو آن است، بلکه [[جهاد با نفس]] و جنود [[ابلیس]] و [[جهل]]، تحت [[حمایت]] آن انجام می‌گیرد: {{متن قرآن|وَأَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ}}<ref>بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ سوره فتح، آیه:۲۹.</ref><ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۴۲-۲۴۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>
[[امر به معروف و نهی از منکر]]، جلوه [[رحمت]] رحیمی است، از همین‌رو بر [[آمر به معروف و ناهی از منکر]] لازم است که به [[قلب]] خود از [[رحمت]] رحیمی بچشاند و [[رحمت]]، او را به [[ارشاد]] [[جاهلان]] و بیدار کردن غافلان وادارد. [[خدای متعال]] [[حضرت موسی]] {{ع}} را برای [[هدایت]] و [[نجات]] [[بنده]] طغیانگری فرستاد که {{متن قرآن|أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى}}<ref>من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref> می‌گفت، حال آنکه می‌توانست او را به [[صاعقه]] [[غضب]] بسوزاند؛ ولی [[رحمت]] رحیمی برای او دو [[پیغمبر]] بزرگ [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[حضرت هارون]] {{ع}} را می‌فرستد و سفارش می‌کند با او با [[کلام]] نرم [[گفت‌وگو]] کنید: {{متن قرآن|اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولا لَهُ قَوْلا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى }}<ref> به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است. و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد؛ سوره طه، آیه ۴۳- ۴۴.</ref><ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹؛ آداب الصلاه، ص ۲۳۷-۲۴۰.</ref>. به دیده‌ای، مراد از [[رحمت]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ }}<ref> ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه۵۷.</ref> رحمتی است که [[مؤمنان]] در میان خود و با یکدیگر دارند<ref>المنار، ج ۱۱، ص ۴۰۳.</ref>. بر پایه روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} علت [[تحریم]] [[آشامیدن]] [[خون]]، آن است که [[انسان‌ها]] را درّنده‌خو و سنگدل می‌سازد و [[رأفت]] و [[رحمت]] را کم می‌کند، تا آنجا که اطمینانی نیست که خورنده [[خون]] به کشتن [[فرزند]] و [[پدر]] و [[مادر]] خود دست نزند<ref>الکافی، ج ۶، ص ۲۴۱ - ۲۴۲.</ref>. گفتنی است قرار دادن نیروی [[غضب]] در [[انسان]] نیز اقتضاء [[رحمت رحمانی]] [[الهی]] است که دفع موذیات خارجی و داخلی فردی، نیز مفسدات و مخلات [[نظام]] عایله و [[جامعه]] و [[مدینه فاضله]] در گرو آن است، بلکه [[جهاد با نفس]] و جنود [[ابلیس]] و [[جهل]]، تحت [[حمایت]] آن انجام می‌گیرد: {{متن قرآن|وَأَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ}}<ref>بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ سوره فتح، آیه۲۹.</ref><ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۴۲-۲۴۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>


==تجلی کامل [[رحمت]] [[الهی]] در [[آخرت]]==
== تجلی کامل [[رحمت]] [[الهی]] در [[آخرت]] ==
* [[آخرت]]، ظرف تجلی [[رحمت الهی]] به صورت کامل است، چنان که [[پیامبر]]{{صل}} ۹۹ [[رحمت]] از ۱۰۰ [[رحمت خدا]] را درباره [[آخرت]] دانسته است<ref>صحیح مسلم، ج ۸، ص ۹۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref> اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۷.</ref> کمترین مقدار [[رحمت الهی]] در [[آخرت]]<ref>البحر المحیط، ج ۳، ص ۴۰۵؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref> را از همه آنچه [[آدمی]] در [[دنیا]] به دست آورد، [[برتر]] شمرده است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
[[آخرت]]، ظرف تجلی [[رحمت الهی]] به صورت کامل است، چنان که [[پیامبر]] {{صل}} ۹۹ [[رحمت]] از ۱۰۰ [[رحمت خدا]] را درباره [[آخرت]] دانسته است<ref>صحیح مسلم، ج ۸، ص ۹۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref> اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref> کمترین مقدار [[رحمت الهی]] در [[آخرت]]<ref>البحر المحیط، ج ۳، ص ۴۰۵؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref> را از همه آنچه [[آدمی]] در [[دنیا]] به دست آورد، [[برتر]] شمرده است.
* [[شفاعت]] از مصادیق [[رحمت الهی]] در [[آخرت]] است: {{متن قرآن|يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا وَلا هُمْ يُنصَرُونَ إِلاَّ مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ}}<ref>  روزی که هیچ دوستی از دوستی نمی‌تواند هیچ پشتیبانی کند و یاری نمی‌شوند.جز آن را که خداوند بخشایش آورد که اوست که پیروز بخشاینده است؛ سوره دخان، آیه: ۴۱- ۴۲.</ref><ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۴۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۴۷؛ الوجیز، ص ۶۶.</ref>. [[نجات]] از [[عذاب]] نیز از جلوه‌های آن است: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّيَ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ}}<ref>  بگو اگر من از (فرمان) پروردگارم سرپیچی کنم از عذاب روزی سترگ بیم دارم.هر کس که عذاب را در چنین روزی از سر وی گذرانده باشند بی‌گمان (خداوند) به او رحم کرده است و رستگاری روشن این است؛ سوره انعام، آیه: ۱۵- ۱۶.</ref> [[عذاب]] [[قیامت]]، محیط بر همه است و هیچ کس را از آن [[رهایی]] نیست، مگر به [[رحمت خدا]]<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۴.</ref> و اگر [[رحمت]] نباشد، [[عذاب]] از هیچ کسی برداشته نمی‌شود<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۵۷، «شفاعت».</ref>، پس [[نجات]] هیچ یک از [[آدمیان]] از [[عذاب]] و بهره‌مندی از [[بهشت]]، برخاسته از [[استحقاق]] نبوده، بلکه مستند به [[رحمت الهی]] است<ref>تفسیر المظهری، ج ۳، ص ۲۲۱-۲۲۲.</ref>؛ حتی [[پیامبران]] نیز به [[رحمت]] [[نیاز]] دارند<ref>نمونه، ج ۵، ص ۱۷۴.</ref>، چنان که [[پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] یاد فرمود که هیچ کس با عمل خویش به [[بهشت]] نمی‌رود... و من نیز جز به [[رحمت]] و [[فضل الهی]] داخل [[بهشت]] نمی‌شوم<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۳۵؛ کنز العمال، ج ۴، ص ۲۵۴.</ref> به نظر برخی، معنای جمله {{متن قرآن|مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ }} این است که هر کس را [[خدا]] –در [[دنیا]]- از [[راه هدایت]] به [[توحید]] و [[تقوا]] از [[عذاب]] دور سازد، بر او ترحم کرده است<ref>من هدی القرآن، ج ۳، ص ۳۰.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
* [[بهشت]] نیز از مصادیق بارز [[رحمت الهی]] در [[آخرت]] است که [[انسان]] برای آن [[آفریده]] شده<ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۳۴.</ref>، چنان که در [[آیات]] متعدد از [[بهشت]] به [[رحمت]] تعبیر شده است: {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>و امّا آنان که سپیدرویند در (بهشت) بخشایش خداوند به سر می‌برند، آنان در آن جاودانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۷.</ref><ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۳.</ref><ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۸۴۱.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ}}<ref> امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمی‌آورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه:۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا }}<ref>هر که را بخواهد در بخشایش خویش درمی‌آورد و برای ستمگران عذابی دردناک آماده کرده است؛ سوره انسان، آیه: ۳۱.</ref><ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج ۷، ص ۲۵۰؛ ارشاد الاذهان، ص ۵۸۵؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.</ref>. نامیدن [[بهشت]] به [[رحمت]]، یا از آن جهت است که [[رحمت]] با [[بهشت]] ملازم است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.</ref>، زیرا [[بهشت]] سرای [[رحمت الهی]] است<ref>روح البیان، ج ۸، ص ۴۵۵.</ref>؛ یا از آن روست که [[بنده]] [[استحقاق بهشت]] را ندارد، بلکه به [[رحمت الهی]] وارد آن می‌گردد، زیرا [[طاعت]] را [[خدا]] برای او میسّر ساخته است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰.</ref>. همچنین در [[آیات]]: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا }}<ref> اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه:۱۷۵.</ref>، {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا }}<ref> آن کسانی که (مشرکان به پرستش) می‌خوانند خود به سوی پروردگارشان دستاویز می‌جویند تا کدام یک (به خداوند) نزدیک‌تر گردند و به بخشایش او امید می‌برند و از عذاب وی می‌هراسند؛ بی‌گمان عذاب پروردگارت پرهیختنی است؛ سوره اسراء، آیه: ۵۷.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه:۲۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۳.</ref><ref>الوجوه والنظائر، ص ۳۵۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ}}<ref> روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد؛ سوره حدید، آیه: ۱۳.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۴۵۸؛ تفسیر بغوی، ج ۵، ص ۲۹.</ref> و {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ}}<ref> و اگر خداوند می‌خواست آنان را امّتی یگانه می‌کرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمی‌آورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست؛ سوره شوری، آیه:۸.</ref><ref>ارشاد الاذهان، ص ۴۸۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹.</ref> [[رحمت]] به [[بهشت]] [[تفسیر]] شده است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
*گفتنی است در زمان‌های مخصوصی در [[دنیا]] نیز [[رحمت]] [[حق]] گسترده‌تر و امکان شمول آن بر [[بندگان]] بیشتر است که مهم‌ترین آنها [[ماه مبارک رمضان]]، به ویژه [[شب قدر]] است. [[وصف]] [[شب قدر]] به [[سلام]]، اشاره به گسترش [[رحمت الهی]] بر بندگانی است که در این [[شب]] به او روی آورند<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۳۳۳.</ref>؛ {{متن قرآن|سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ}}<ref> آن (شب) تا دمیدن سپیده (امن و) سلامت است؛ سوره قدر، آیه:۵.</ref>. مراد از {{متن قرآن|لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ}}<ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه:۳.</ref>. نیز به قرینه [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ }}<ref> ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه:۱.</ref> [[شب قدر]] است و [[مبارک]] بودنش به جهت خیر فراوان و [[رحمت]] گسترده [[الهی]] بر مخلوقات است: {{متن قرآن|لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ}}<ref> شب قدر از هزار ماه بهتر است؛ سوره قدر، آیه:۳.</ref><ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۳۰.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.


==مصادیق [[رحمت]] [[الهی]]==
[[شفاعت]] از مصادیق [[رحمت الهی]] در [[آخرت]] است: {{متن قرآن|يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا وَلا هُمْ يُنصَرُونَ إِلاَّ مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ}}<ref> روزی که هیچ دوستی از دوستی نمی‌تواند هیچ پشتیبانی کند و یاری نمی‌شوند. جز آن را که خداوند بخشایش آورد که اوست که پیروز بخشاینده است؛ سوره دخان، آیه ۴۱- ۴۲.</ref><ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۴۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۴۷؛ الوجیز، ص ۶۶.</ref>. [[نجات]] از [[عذاب]] نیز از جلوه‌های آن است: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّيَ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ}}<ref> بگو اگر من از (فرمان) پروردگارم سرپیچی کنم از عذاب روزی سترگ بیم دارم. هر کس که عذاب را در چنین روزی از سر وی گذرانده باشند بی‌گمان (خداوند) به او رحم کرده است و رستگاری روشن این است؛ سوره انعام، آیه ۱۵- ۱۶.</ref> [[عذاب]] [[قیامت]]، محیط بر همه است و هیچ کس را از آن [[رهایی]] نیست، مگر به [[رحمت خدا]]<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۴.</ref> و اگر [[رحمت]] نباشد، [[عذاب]] از هیچ کسی برداشته نمی‌شود<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۵۷، «شفاعت».</ref>، پس [[نجات]] هیچ یک از [[آدمیان]] از [[عذاب]] و بهره‌مندی از [[بهشت]]، برخاسته از [[استحقاق]] نبوده، بلکه مستند به [[رحمت الهی]] است<ref>تفسیر المظهری، ج ۳، ص ۲۲۱-۲۲۲.</ref>؛ حتی [[پیامبران]] نیز به [[رحمت]] [[نیاز]] دارند<ref>نمونه، ج ۵، ص ۱۷۴.</ref>، چنان که [[پیامبر]] {{صل}} [[سوگند]] یاد فرمود که هیچ کس با عمل خویش به [[بهشت]] نمی‌رود... و من نیز جز به [[رحمت]] و [[فضل الهی]] داخل [[بهشت]] نمی‌شوم<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۳۵؛ کنز العمال، ج ۴، ص ۲۵۴.</ref> به نظر برخی، معنای جمله {{متن قرآن|مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ }} این است که هر کس را [[خدا]] –در [[دنیا]]- از [[راه هدایت]] به [[توحید]] و [[تقوا]] از [[عذاب]] دور سازد، بر او ترحم کرده است<ref>من هدی القرآن، ج ۳، ص ۳۰.</ref>.
*بر پایه [[آیات قرآن کریم]] مصادیق [[رحمت الهی]] بدین شرح‌اند<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
===[[بعثت انبیا]]{{عم}}===
*در [[آیه]] ۸ [[سوره احقاف]] در پاسخ به [[انکار]] [[رسالت]]، [[غفور]] بودن و [[رحیم]] بودن [[پروردگار]] یاد شده است<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۰ - ۱۸۹.</ref>؛ همچنین [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ}}<ref> و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه:۱۰۷.</ref> ارسال [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را جز [[رحمت]] بر جهانیان ندانسته؛ [[آیه]] {{متن قرآن|وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ }}<ref> برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند؛ سوره توبه، آیه:۶۱.</ref> نیز ایشان را برای خصوص [[مؤمنان]]، [[رحمت]] به شمار آورده است<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
*این تفاوت در تعبیر، از آن‌روست که [[رحمت]] در [[آیه]] ۱۰۷ [[سوره انبیاء]] [[رحمت]] شأنی و مراد آن است که جهانیان می‌توانند از [[رحمت]] وجود وی برخوردار شوند و مقصود از [[رحمت]] در [[آیه]] ۶۱ [[سوره توبه]] [[رحمت]] فعلی و به این معناست که [[مؤمنان]] از [[رحمت]] وجود آن [[حضرت]] برخوردارند، چنان که مراد از [[رحمت]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref> پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۹.</ref> [[رحمت]] خاص است، بنابراین فرستادن [[پیامبر]]{{صل}} از سر [[رحمت]] انجام گرفته: {{متن قرآن|أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref> به فرمانی از نزد ما که ما فرستنده‌ایم.به بخشایشی از سوی پروردگارت که او شنوای داناست؛ سوره دخان، آیه:۵ - ۶.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۹۳؛ مواهب علیه، ص ۱۱۱۲؛ التحریر والتنویر، ج ۲۵، ص ۳۱۱.</ref> و ایشان هم برای آنان که به او [[ایمان]] آورده و هم برای [[کافران]] که به او [[ایمان]] نیاورده‌اند، [[رحمت]] است؛ چه نسبت به معاصران [[حضرت]] و چه در امتداد زمان و برای همه آیندگان<ref>المیزان، ج ۹، ص ۳۱۶.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه.</ref> از زبان [[حضرت عیسی]]{{ع}} به [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[بشارت]] داده شده است. [[بشارت]]، خبر [[خوشی]] است که خوبی و خیری را نوید می‌دهد و در [[بعثت پیامبر]]{{صل}} باز شدن درهای [[رحمت الهی]] بر [[مردم]] است که [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] آنان را تأمین می‌کند<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۲۵۲.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِيَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ}}<ref> بدین‌گونه تو را میان امّتی که پیش از آن، امّت‌هایی گذشته‌اند فرستادیم تا بر آنها آنچه را به تو وحی کرده‌ایم بخوانی، در حالی که آنان به (خداوند) بخشنده کفر می‌ورزند؛ بگو او پروردگار من است، خدایی جز او نیست، بر او توکّل کردم و بازگشتم به سوی اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۰.</ref> جمله {{متن قرآن|وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ}} به [[کفران نعمت]] ارسال [[پیامبر]]{{صل}} و انزال [[قرآن کریم]] اشاره دارد که از مظاهر [[رحمت الهی]] به شمار می‌آیند<ref>تفیسر بیضاوی، ج ۳، ص ۱۸۷.</ref> و اینکه [[امتناع]] از [[پذیرش]] [[دعوت]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[تصدیق]] [[وحی]]، [[کفر]] ورزیدن به [[رحمت]] عامِ خداست<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۸.</ref>. [[خدای متعال]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} را نیز [[رحمت]] قرار داده است: {{متن قرآن|قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا}}<ref> گفت: چنین است؛ پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است و (بر آنیم) تا او را نشانه‌ای برای مردم و رحمتی از سوی خویش گردانیم و این کاری انجام شدنی است؛ سوره مریم، آیه: ۲۱.</ref>بعضی بعث [[انبیا]]<ref>آداب الصلوه، ص ۶۶.</ref> از جمله فرستادن [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[حضرت هارون]]{{ع}} به سوی [[فرعون]] را برخاسته از [[رحمت]] رحیمی [[الهی]] دانسته‌اند<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹.</ref>. همچنان که [[بعثت پیامبران]] برای همه [[انسان‌ها]] [[رحمت]] است، برای خود [[پیامبر]] نیز [[رحمت]]، بلکه [[نبوت]] بالاترین [[درجه]] [[رحمت]] برای [[بنده]] به شمار می‌آید<ref>ارشاد الاذهان، ص ۳۳۴.</ref> در [[آیات]] متعددی، مانند: {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود؛ سوره انبیاء، آیه:۷۵.</ref><ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۳۰۶.</ref>، {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۸۶.</ref><ref>ارشاد الاذهان، ص ۳۳۵.</ref>، {{متن قرآن|أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ }}<ref> آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند  و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است؛ سوره زخرف، آیه:۳۲.</ref><ref>روح المعانی، ج ۱۳، ص ۷۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۹۸؛ ارشاد الاذهان، ص ۴۹۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ}}<ref> یا گنجینه‌های بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه:۹.</ref>، {{متن قرآن|وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ }}<ref> به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد؛ سوره هود، آیه:۲۸.</ref> و {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ }}<ref> گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمی‌افزایید؛ سوره هود، آیه:۶۳.</ref><ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۲.</ref>. [[رحمت]] به[[نبوت]] و در پاره‌ای از آنها<ref>فتح القدیر، ج ۴، ص ۴۸۴.</ref>، به [[نبوت]] و دیگر [[نعمت‌های الهی]] [[تفسیر]] شده<ref>التفسیر الکاشف، ج ۶، ص ۳۶۶.</ref>، چنان‌که بر پایه روایتی<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۴۴.</ref> مراد از [[رحمت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref> کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۵.</ref> [[نبوت]] است. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا}}<ref> و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود؛ سوره مریم، آیه:۱۳.</ref> نیز "حنان" به [[رحمت]]<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۱.</ref> [[تفسیر]] شده و احتمالاً مراد از آن [[نبوت]] یا [[ولایت]] است<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۰.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.


===وجود [[امامان]]{{عم}}===
[[بهشت]] نیز از مصادیق بارز [[رحمت الهی]] در [[آخرت]] است که [[انسان]] برای آن [[آفریده]] شده<ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۳۴.</ref>، چنان که در [[آیات]] متعدد از [[بهشت]] به [[رحمت]] تعبیر شده است: {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>و امّا آنان که سپیدرویند در (بهشت) بخشایش خداوند به سر می‌برند، آنان در آن جاودانند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۷.</ref><ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه۲۳.</ref><ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۸۴۱.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ}}<ref> امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمی‌آورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا }}<ref>هر که را بخواهد در بخشایش خویش درمی‌آورد و برای ستمگران عذابی دردناک آماده کرده است؛ سوره انسان، آیه ۳۱.</ref><ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج ۷، ص ۲۵۰؛ ارشاد الاذهان، ص ۵۸۵؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.</ref>. نامیدن [[بهشت]] به [[رحمت]]، یا از آن جهت است که [[رحمت]] با [[بهشت]] ملازم است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.</ref>، زیرا [[بهشت]] سرای [[رحمت الهی]] است<ref>روح البیان، ج ۸، ص ۴۵۵.</ref>؛ یا از آن روست که [[بنده]] [[استحقاق بهشت]] را ندارد، بلکه به [[رحمت الهی]] وارد آن می‌گردد، زیرا [[طاعت]] را [[خدا]] برای او میسّر ساخته است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰.</ref>. همچنین در [[آیات]]: {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا }}<ref> اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه۱۷۵.</ref>، {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا }}<ref> آن کسانی که (مشرکان به پرستش) می‌خوانند خود به سوی پروردگارشان دستاویز می‌جویند تا کدام یک (به خداوند) نزدیک‌تر گردند و به بخشایش او امید می‌برند و از عذاب وی می‌هراسند؛ بی‌گمان عذاب پروردگارت پرهیختنی است؛ سوره اسراء، آیه ۵۷.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه۲۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه۲۳.</ref><ref>الوجوه والنظائر، ص ۳۵۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ}}<ref> روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد؛ سوره حدید، آیه ۱۳.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۴۵۸؛ تفسیر بغوی، ج ۵، ص ۲۹.</ref> و {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ}}<ref> و اگر خداوند می‌خواست آنان را امّتی یگانه می‌کرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمی‌آورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست؛ سوره شوری، آیه۸.</ref><ref>ارشاد الاذهان، ص ۴۸۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹.</ref> [[رحمت]] به [[بهشت]] [[تفسیر]] شده است.
*به دلالت [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ}}<ref> و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه:۱۰۷.</ref> [[قلب]] [[مقدس]] [[پیامبر]]{{صل}} [[کامل‌ترین]] [[دل‌ها]] در زمینه [[رحمت]] و مجلای اتم [[نور]] [[رحمت الهی]] است، به گونه‌ای که همه موجودات مشمول این رحمت‌اند و [[قلوب]] [[مطهر]] [[ائمه]]{{عم}} نیز به همین گونه‌اند<ref>الأنوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۳.</ref> [[روایات]] متعددی که بقاء [[زمین]] بی‌امام{{ع}} را ناشدنی دانسته<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸-۱۷۹.</ref> و به کار بردن تعبیر {{عربی|"مَعْدِنَ‏ الرَّحْمَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} برای [[امامان]]{{عم}} در [[زیارت جامعه]]<ref>تهذیب، ج ۶، ص ۹۶.</ref> نیز این مطلب را [[تأیید]] می‌کنند، زیرا لازمِ این تعبیر، آن است که [[نزول]] هر گونه [[رحمت]] عام یا خاص بر هر مخلوقی به سبب آنان باشد<ref>الأنوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۶.</ref>، بنابراین [[امامان]]{{عم}} مانند [[پیامبر]]{{صل}} برای همه [[انسان‌ها]] مایه [[رحمت]] و از مصادیق [[رحمت]] عامِ [[الهی]] و برای [[مؤمنان]] که از راه [[پیروی]] از آنان به رحمت‌های ویژه [[الهی]] دست می‌یابند، [[رحمت]] خاص به شمار می‌آیند. بر اساس برخی [[روایات]]، [[رحمت]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا}}<ref> بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است؛ سوره یونس، آیه:۵۸.</ref>، [[امام علی|علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}}<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص ۱۷۹.</ref> و در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً}}<ref> و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه:۸۳.</ref> [[پیامبر]]{{صل}}<ref>البرهان، ج ۲، ص ۱۳۸.</ref>، [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} یا [[ولایت]] [[امامان]]{{عم}} است<ref>الاصفی، ج ۱، ص ۲۲۵؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۳۷.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا}}<ref> و به آنان از بخشایش خویش ارزانی داشتیم و برای آنان نام و آوازه نیکوی بلندی پدید آوردیم؛ سوره مریم، آیه:۵۰.</ref> نیز [[پیامبر]]{{صل}} است<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۵۱.</ref> مراد از [[رحمت]] در این [[روایات]]، [[رحمت]] رحیمی است و [[تفسیر]] [[رحمت]] به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} بر پایه [[تعیین]] مصداق [[حقیقی]]<ref>مواهب الرحمان، ج ۹، ص ۹۳.</ref> یا [[جری]] و مراد [[نبوت]] و [[ولایت]] آنان است، زیرا [[خدا]] [[آدمیان]] را از این دو راه - که یکی ابزار [[الهی]] برای [[تبلیغ]] و دیگری برای اجراست - از [[گمراهی]] [[نجات]] می‌بخشد<ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۷.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
===[[قرآن]] و دیگر [[کتاب‌های آسمانی]]===
* [[آیات]] متعدد، [[قرآن کریم]] را برای [[مؤمنان]] و آیه‌ای برای [[مسلمانان]] [[رحمت]] دانسته است: {{متن قرآن|وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُواْ لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref> و چون برای آنان آیه‌ای (دلخواه آنان) نیاورده‌ای می‌گویند: چرا خود آیه‌ای برنگزیدی؟ بگو من تنها از آنچه از سوی پروردگارم به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم؛ این (ها) بینش‌هایی است از سوی پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی است برای مردمی که ایمان دارند؛ سوره اعراف، آیه:۲۰۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا}}<ref> و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه:۸۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ}}<ref> و آن، رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان است؛ سوره نمل، آیه:۷۷.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ}}<ref> ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه:۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref> و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان  گواه آوریم و بر تو این کتاب  را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.</ref>. همچنین بر پایه برخی [[روایات]]، [[رحمت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref> بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است؛ سوره یونس، آیه:۵۸.</ref> [[قرآن کریم]]<ref>روح البیان، ج ۴، ص ۵۴؛ نمونه، ج ۸، ص ۳۲۰.</ref> یا قرار گرفتن در زمره [[پیروان]] آن است<ref>البحر المحیط، ج ۶، ص ۷۴.</ref> "ذکر الرحمن" در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ}}<ref> و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود؛ سوره زخرف، آیه:۳۶.</ref> نیز یا [[قرآن کریم]]<ref>مراح لبید، ج ۲، ص ۳۸۳.</ref> یا [[قرآن]] از بالاترین مصادیق آن است<ref>البلاغ، ص ۴۹۲.</ref> و اضافه ذکر به رحمان به [[رحمت]] بودن آن اشاره دارد<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۲.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
* [[رحمت]] بودن [[قرآن]] برای [[مؤمنان]]، به این معناست که اگر [[انسان]] معانی آن را در خود محقق کند، [[قرآن کریم]] او را [[غرق]] در انواع [[خیرات]] و برکاتی می‌کند که در آن نهفته است. بر پایه [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ}}<ref> ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه:۵۷.</ref> [[قرآن کریم]] [[انسان]] را از مراحل - [[بیداری]] از [[غفلت]] با [[موعظه]]، [[پاکی]] [[باطن]] از پلیدی‌های آشنایی با [[معارف]] [[حق]] و [[اخلاق]] [[کریم]] و [[اعمال صالح]] - عبور داده تا سرانجام با پوشاندن [[جامه]] [[رحمت]] بر او و نهادن وی در زمره [[بندگان]] [[مقرب]] در اعلا [[علیین]]، او را مشمول [[رحمت]] می‌کند<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۸۱.</ref>، از‌این‌رو در [[آیه]] {{متن قرآن|وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا}}<ref> و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه:۸۲.</ref>. "[[رحمت]]" بر "[[شفا]]" ترتّب یافته، زیرا [[قرآن کریم]] نخست دردها و [[بیماری‌های باطنی]] را می‌زداید و [[دل]] را از موانعی که ضد [[سعادت]] است، [[پاک]] می‌کند و آماده [[پذیرش]] [[سعادت]] می‌سازد و آنگاه [[آدمی]] را به [[سلامتی]] و [[استقامت]] اصلی و [[فطری]] باز می‌گرداند و به [[سعادت]] می‌رساند<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۸۴.</ref> در مقابل، بهره [[ظالمان]] از [[قرآن]]، جز افزایش خسارت نیست: {{متن قرآن|وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا}}<ref> و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه:۸۲.</ref>. البته با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref> این کتاب) فرو فرستاده‌ای است از سوی (خداوند) بخشنده بخشاینده؛ سوره فصلت، آیه۲.</ref> که نازل ساختن [[قرآن]] را به رحمان و [[رحیم]] نسبت داده، این تنزیل برای [[مؤمن]] و [[کافر]]، مایه [[رحمت]] است؛ مایه [[اصلاح]] دنیای [[مردم]] است، همچنان که مایه [[اصلاح]] آخرتشان است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۳۵۹.</ref> و برای [[اولیای خدا]] [[برکات]] و رحمت‌های ویژه‌ای در بردارد<ref>نمونه، ج ۲۰، ص ۲۰۹.</ref>، چنان‌که [[آیه]] ۵۷ [[سوره یونس]] با خطاب به همه [[آدمیان]] نشان می‌دهد ویژگی‌های یاد شده در [[آیه]]، از جمله [[رحمت]] بودن [[قرآن]]، برای همه است و به گروه معیّنی اختصاص ندارد<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۸۲.</ref>. بر این پایه، [[قرآن کریم]] نازل شد، تا همه [[آدمیان]] با [[ایمان آوردن]] به [[خدای متعال]] خود را مشمول [[رحمت]] آن کنند و نازل ساختن [[قرآن کریم]]، اقتضای [[رحمت الهی]] است<ref>روح البیان، ج ۷، ص ۳۶۸.</ref>: {{متن قرآن|تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ}}<ref> فرو فرستاده خداوند پیروز بخشاینده؛ سوره یس، آیه:۵.</ref> و [[خدا]] [[قرآن]] را تنها از سر [[رحمت]] نازل فرمود؛ نه برای آنکه از [[ایمان]] [[مردم]] به [[قرآن]] سودی برد<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۶۳.</ref>: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم.در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند).به فرمانی از نزد ما که ما فرستنده‌ایم.به بخشایشی از سوی پروردگارت که او شنوای داناست؛ سوره دخان، آیه:۳ - ۶.</ref><ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۳۳.</ref>. لکن اختصاص [[رحمت]] بودن [[قرآن]] به [[مؤمنان]]، از آن روست که آنان از [[قرآن]] سود می‌برند، هر چند [[کافران]] و صاحبان شاکله ستمکارانه نیز در صورتی که از [[ظلم]] خویش جدا شوند، می‌توانند از [[قرآن]] سود ببرند<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۲-۱۹۳.</ref>. [[هدایتگری]] [[قرآن]] نیز به [[متقیان]] اختصاص یافته، با آنکه [[قرآن]] برای همه [[هدایت]] است: {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ}}<ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست،  رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه:۲.</ref>، از همین‌رو [[هدایت]] از [[کافران]] کاملاً [[نفی]] نشده بلکه صاحبان شاکله عادلانه، [[هدایت]] یافته‌تر خوانده شده‌اند: {{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً }}<ref> بگو: هر کس به فرا خور خویش کار می‌کند و پروردگار شما داناتر است که چه کس رهیافته‌تر است؛ سوره اسراء، آیه: ۸۴.</ref><ref>التبیان، ج ۵، ص ۳۹۵.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
* [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا}}<ref> و گفتند: افسانه‌های پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده می‌شود؛ سوره فرقان، آیه:۶.</ref> به [[آگاهی]] [[خدا]] از [[نهان]] [[انسان‌ها]] اشاره دارد و اینکه در درون آنان [[سعادت‌طلبی]] و درخواست پایان [[نیکو]] به زبان [[فطرت]] است و آن، شمول [[مغفرت]] و [[رحمت]] را استدعا دارد، هر چند برخی آنان به [[خطا]] در [[تطبیق]] دچار شده و بهره [[دنیا]] را [[سعادت]] می‌پندارند و خدای والا از آنجا که [[غفور]] و [[رحیم]] است، این درخواست [[فطری]] آنان را با فرو فرستادن [[قرآن کریم]] پاسخ داده است<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۱۸۳.</ref> گفته شده: چون در آغاز [[قرآن]]، [[خدا]] - عزوجل - خود را به [[رحمت]] ستوده، که [[نزول قرآن]] فقط از سر [[رحمت]] بر [[بندگان]] و اقتضای صفت [[رحمت]] در وی بوده<ref>البیان، ص ۴۳۹.</ref> و [[قرآن کریم]] از بارزترین مظاهر [[رحمت رحمانی]] و رحیمی است - [[رحمت رحمانی]] از آن رو که آن را [[وحی]] فرموده و [[رحمت]] رحیمی از آن رو که در این [[کتاب مقدس]] [[معارف الهی]] و حقایق [[تکوین]] و [[تشریع]] را آشکار ساخته<ref>مواهب الرحمان، ج ۱، ص ۱۶ - ۱۷.</ref> - بنابراین [[قرآن]] از مظاهر [[رحمت]] مطلق [[الهی]] است<ref>آداب الصلاة، ص ۶۶.</ref> از [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ}}<ref> و هیچ یادکرد تازه‌ای از سوی (خداوند) بخشنده برای آنان نیامد مگر آنکه از آن رویگردان بودند؛ سوره شعراء، آیه:۵.</ref> نیز به دست می‌آید که نازل ساختن<ref>انوار درخشان، ج ۱۲، ص ۴؛ تفسیر آسان، ج ۱۴، ص ۲۹۱؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۱۸۶.</ref> [[آیات قرآن]]، بلکه تمام [[کتاب‌های آسمانی]] برخاسته از [[رحمت]] عامِ [[پروردگار]] است<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۲۵۱؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۱۸۶.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
* [[قرآن کریم]] ویژگی [[رحمت]] را برای [[تورات]] نیز آورده است: {{متن قرآن|ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِيَ أَحْسَنَ وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ }}<ref> سپس به موسی کتاب دادیم تا (نعمت را) بر آنکه نیکی کرده است تمام کنیم و برای روشن داشتن هر چیز و برای رهنمون و بخشایش باشد که آنان به لقای پروردگارشان ایمان آورند؛ سوره شعراء، آیه:۱۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینش‌اند) به آن ایمان دارند و از دسته‌ها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعده‌گاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمی‌آورند؛ سوره هود، آیه:۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ }}<ref> و پیش از آن، کتاب موسی پیشوا و رحمت بود و این کتابی است راست‌شمارنده (ی کتاب موسی) به زبان عربی، تا به ستمگران بیم دهد و نیکوکاران را نوید است؛ سوره احقاف، آیه:۱۲.</ref>، زیرا برای دستیابی [[پیروان]] آن به [[رحمت]]، نازل شده<ref>ارشاد الاذهان، ص ۳۹۵.</ref> و سبب [[اصلاح]] [[نفوس]]<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۵.</ref>، دربردارنده عوامل خیر [[دنیا]] و [[آخرت]]<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۶، ص ۲۱ – ۲۲.</ref> و مشتمل بر [[معارف]] [[حق]] و [[شریعت الهی]] است که [[آدمیان]] از [[نعمت]] آن برخوردار می‌شوند<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۱۸۶.</ref>. [[رحمت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref> گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا می‌توانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند می‌دارید؟؛ سوره هود، آیه:۲۸.</ref> نیز [[کتاب آسمانی]] و [[علم]] است<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۲۰۶.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
===[[شریعت آسمانی]]===
* [[خدای متعال]] در [[آیه]] {{متن قرآن|هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ}}<ref> این روشنگری‌هایی برای مردم و رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که یقین دارند؛ سوره جاثیه، آیه:۲۰.</ref> [[شریعت الهی]] یا [[قرآن]] را به عنوان کتاب دربردارنده [[شریعت]] برای [[اهل]] [[ایمان]] و [[یقین]] [[رحمت]] نامیده است، ازاین‌رو [[رحمت]] در این [[آیه]]، [[رحمت]] خاص است، گرچه [[قرآن]] از این جهت [[رحمت]] فراگیر [[الهی]] و مایه [[بصیرت]] برای همه [[آدمیان]] است <ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۶۹.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> اوست که بر بنده خویش آیاتی روشن فرو می‌فرستد تا شما را به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها در آورد و بی‌گمان خداوند به شما مهربانی بخشاینده است؛ سوره حدید، آیه:۹.</ref> {{متن قرآن|آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ}} همان [[آیات قرآن کریم]] است، که [[وظایف]] مقرر در [[شریعت]] را بیان می‌کنند<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۵۲.</ref> و پایان یافتن [[آیه]] با ذکر [[رأفت]] و [[رحمت الهی]]، اشاره دارد که [[نزول آیات]] نیز [[جعل احکام]]<ref>اطیب البیان، ج ۱۲، ص ۴۲۳.</ref> از [[رأفت]] و [[رحمت خدا]] ریشه می‌گیرد<ref>احسن الحدیث، ج ۱۱، ص ۱۷.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
* [[برکات]] [[دستورهای الهی]] در این [[جهان]] و سرای دیگر، به خود [[انسان]] باز می‌گردند<ref>نمونه، ج ۲۳، ص ۳۱۸.</ref>، چنان‌که از [[آیات]] آغازین [[سوره شوری]] برداشت می‌شود که [[غفور]] بودن و [[رحیم]] بودن [[خدا]] اقتضا می‌کند از [[راه وحی]] برای آنان [[دینی]] [[تشریع]] کند، تا به سوی [[سعادت]] [[هدایت]] شوند<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۱-۱۲.</ref> و به [[مغفرت]] و [[رحمت]] او برسند و در [[قیامت]] از قرار گرفتن در شمار [[دوزخیان]] خود را [[نجات]] دهند<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰.</ref>، بنابراین اگر [[خدا]] چیزی را [[واجب]] ساخته، از آن روست که عمل به آن [[انسان]] را به او و بهره‌مندی از [[الطاف]] ویژه‌اش نزدیک می‌سازد و اموری را [[حرام]] کرده، چون ارتکاب آنها [[آدمی]] را از او و الطافش دور می‌سازد و [[عذاب الهی]] را فراهم می‌آورد<ref>الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۱۷۹.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.
*بعضی از [[مفسران]] در توضیح [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref> و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه:۱۳۳.</ref> ذو الرحمه بودن [[خدا]] را اشاره به این امر دانسته‌اند که [[خدای سبحان]] با وضع [[تکالیف]] بر [[بندگان]] ترحم کرده، تا آنان را به کمال برساند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۸۳؛ البحر المحیط، ج ۴، ص ۶۵۱؛ روح البیان، ج ۳، ص ۱۰۷؛ البحر المدید، ج ۲، ص ۱۷۳.</ref> و دستیابی به سودهای کلانی که جز از راه انجام دادن [[تکالیف]] امکان‌پذیر نیست، برای آنان ممکن گردد<ref>الاصفی، ج ۱، ص ۳۴۵؛ ارشاد الاذهان، ص ۱۵۰.</ref><ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.</ref>.


===آسانی [[تکالیف]]===
گفتنی است در زمان‌های مخصوصی در [[دنیا]] نیز [[رحمت]] [[حق]] گسترده‌تر و امکان شمول آن بر [[بندگان]] بیشتر است که مهم‌ترین آنها [[ماه مبارک رمضان]]، به ویژه [[شب قدر]] است. وصف [[شب قدر]]
*از مصادیق [[رحمت]


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۶۱: خط ۱۸۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:رحمت]]
[[رده:رحمت]]
[[رده:مدخل‌های قرآنی دانشنامه]]
[[رده:مدخل‌های قرآنی دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۳

رحمت برخوردار ساختن موجودات از نعمت وجود و رساندن آنها به کمالِ درخورشان.

معناشناسی لغوی

رحمت ضد قسوت[۱]، شدت[۲]، غضب[۳] و سخط[۴] و به معنای مهربانی[۵]، رأفت[۶]، عطوفت و دلسوزی[۷] است؛ به گونه‌ای که سبب احسان و بخشش به دیگری گردد[۸] به آنچه نیز از سر ترحّم به دیگری داده می‌شود، رحمت می‌گویند،[۹] که در این صورت رحمت، معنایی مساوی با نعمت دارد، بلکه به گفته‌ای معنای رحمت نعمت است[۱۰]؛ حتی بعضی[۱۱] استعمال واژه رحمت را در معنای رقت و دلسوزی مجاز دانسته‌اند و معنای حقیقی‌اش را همان نعمت[۱۲].

رحمت در قرآن

افزون بر کاربرد فراوان واژه رحمت و مشتقات آن، کلماتی از قرآن کریم به رحمت تفسیر شده‌اند: "روح" ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً[۱۳].[۱۴]؛﴿لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۱۵][۱۶]؛ ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ[۱۷][۱۸]؛ "رَوح" ﴿يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ[۱۹][۲۰]؛ ﴿فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ[۲۱][۲۲])؛ "نعمت" ﴿لَوْلا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاء وَهُوَ مَذْمُومٌ[۲۳][۲۴]؛ ﴿وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا[۲۵][۲۶] که به معنای عاطفه به خرج دادن و شفقت کردن است[۲۷] از آنجا که چنین دربردارنده معنای اشفاق، و اشفاق همواره توأم با رحمت است، خدای متعال از رحمت به "حنان" تعبیر فرموده است[۲۸].

تمام شدن کلمة الحسنی بر بنی‌اسرائیل، در آیه ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ[۲۹] به اتمام رحمت الهی بر آنان به دست حضرت موسی (ع) تفسیر شده[۳۰] و به نظری، واژه "سکینه" در آیه ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ[۳۱] به معنای رحمتی است که دل به آن آرام گرفته و ترس از بین می‌رود[۳۲] بعضی، آن را به رحمت - بی‌قید - تفسیر کرده‌اند[۳۳]، هر چند دلیلی بر این گفته نیست[۳۴].

بسیاری از مفسران در توضیح آیات: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۳۵] و ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا [۳۶] معنای صلات خدای متعال بر بنده را رحمت او و صلات بر دیگری از سوی غیر خدا را درخواست رحمت برای او از خدا دانسته‌اند[۳۷].

همچنین خدای والا در قرآن کریم خود را با عناوین ﴿خَيْرُ الرَّاحِمِينَ[۳۸]، ﴿أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ[۳۹]؛ ﴿ذُو الرَّحْمَةِ[۴۰]، ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۴۱] یاد فرموده که در این میان، ۴ عنوان اخیر، نیز راحم از اسما و صفات الهی به شمار می‌آید[۴۲].[۴۳]

چگونگی اتصاف خدای متعال به رحمت

در سخنانی از امیرمؤمنان (ع)[۴۴] و امام صادق (ع)[۴۵] تصریح شده رحمت از سوی خدای متعال به معنای رقت و متأثر شدن از بیچارگی و مسکنت دیگران و سپس کمک و بخشش برای نجات موجود گرفتار نیست. خدا به رقت قلب وصف نمی‌شود[۴۶]، زیرا این حالت، ویژگی جسمانی مادی است که خدای متعال از آن پیراسته است[۴۷]، از همین‌رو گفته شده که اسماء الله از غایاتِ افعال برگرفته است؛ نه از مبادی آنها که مستلزم انفعال‌اند، پس حقیقت این الفاظ در نتایج مخصوص با چشم‌پوشی از اسباب و علل طبیعی آنها به کار می‌روند[۴۸]، بنابراین اتصاف خدای والا به رحمت به دیده احسان او به موجودات است؛ نه رقت قلب و انفعال[۴۹].

اعطاء اصل وجود به همه موجودات، بهره‌مند ساختن پدیده‌های زنده از حیات، رساندن رزق هر موجود که ادامه بقاء را شدنی می‌سازد و میراندن آنان که به معنای رسیدن به ثمرة وجودشان است، از اصول مظاهر رحمت الهی به شمار می‌آید[۵۰].

از مظاهر رحمت الهی در زمینه اعطاء وجود به موجودات، آن است که به هر آفریده، آنچه را به زبان حال از خدای والا طلب کرده، عطا فرموده است[۵۱]: ﴿وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ[۵۲]؛ ﴿وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۵۳]؛﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا[۵۴].

بر پایه نظری، رحمت - همانند علم - از صفات ذاتی خدای والا[۵۵] و به گفته‌ای صفت فعل خدای سبحان[۵۶] - مانند صفت خلق و رزق[۵۷] است. در نظر دیگری، اگر وصف خدای متعال را به رحمت مَجاز و مراد از رحمت الهی را نعمت دادن به بندگان بدانیم، رحمت صفت فعل است و چنانچه مراد از آن را اراده خیر بدانیم، رحمت صفت ذات است[۵۸].[۵۹]

رحمت رحمانی و رحیمی

رحمان، صیغۀ مبالغه و فراوانی را می‌رساند و رحیم، صفت مشبهه است و بر ماندگاری دلالت دارد[۶۰]، از همین‌رو لفظ رحمان برای رحمت عام الهی نسبت به مؤمن و کافر و لفظ رحیم برای رحمت خاص الهی نسبت به مؤمنان به کار می‌رود، چنان که در قرآن کریم به صورت گسترده در این معنا به کار رفته است؛ نمونه‌اش آیات: ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى[۶۱]، ﴿قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا[۶۲]، ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا [۶۳] و ﴿إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ [۶۴] است[۶۵].

از آیه ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى[۶۶] و ﴿الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا [۶۷][۶۸] برداشت شده که استواء خدای سبحان بر عرش به رحمانیت اوست. مراد از عرش، همه ما سوای الله و مفاد آیه این است که خدای متعال بر ما سوا ترحم می‌کند؛ به این معنا که هیچ موجودی را از عطای خویش محروم نمی‌سازد[۶۹] و همگان را در بر می‌گیرد[۷۰] بر پایه نظری، آیه ﴿وَلَوْ أَنَّمَا فِي الأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۷۱] نیز به مظاهر رحمت الهی اشاره دارد[۷۲].

خدای والا سوره الرحمن را با کلمه ﴿الرَّحْمَنُ آغاز کرده، زیرا در این سوره اشاره فرموده که جهان و اجزای آن را طوری آفریده و سامان داده که جنّ و انس بتوانند از آن بهره‌مند شوند و اینکه عالم به دو نشئه آخرت و دنیا قسمت شده و در آن، نشئه سعادت از شقاوت و نعمت از نقمت متمایز می‌گردد، پس هر چه در دو عالم هست، مصداق نعمت خدای والاست؛ به همین مناسبت، نام الرحمن که عموم و کثرت رحمت از راه بذل نعمت را می‌رساند، استعمال شده است[۷۳] آیه ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ[۷۴] عذاب را در بعضی از موارد ثابت می‌کند؛ خواه ناخواه باید در برابر این عذاب خاص، رحمت خاصی هم وجود داشته باشد، زیرا محرومیت گروهی خاص از نعمت به معنای تنعّم گروهی دیگر است، پس دو جمله ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ[۷۵] در آیه شریف نشان می‌دهند که رحمت الهی به دو قسم عام و خاص قسمت شده و رحمت عام، شامل همه موجودات و رحمت خاص ویژه مؤمنان است[۷۶] روایتی مشهور از امام صادق (ع) نیز اختصاص لفظ رحمان را به رحمت همگانی و رحیم را به رحمت ویژه بر مؤمنان تأیید می‌کند[۷۷]؛ به همین مناسبت، رحمت عام را رحمت رحمانی و رحمت خاص را رحمت رحیمی می‌گویند. بعضی مفسران، اختصاص رحمت رحیمی به مؤمنان را نپذیرفته‌اند، زیرا کلمه رحیم در قرآن بی‌آنکه به مؤمنان یا به آخرت اختصاص داشته باشد، به کار رفته است[۷۸].

دو صفت غفور و رحیم نیز که بارها در قرآن کریم با یکدیگر ذکر شده‌اند، به بشر اختصاص ندارند و همه موجودات جهان را در مرحله خلق، استمرار خلق، ایجاد، نیز در مرحله تدبیر فرا گرفته و در همه عوالم و نشئه‌ها به تناسب همان عالم، ظهور و آثاری دارد. مغفرت به معنای پوشاندن نقص و رحمت به معنای برآوردن حاجت نیازمند است. از مظاهر این دو صفت، تبدّل و تحوّل جاری در سراسر جهان و رفع نقص موجودات در پرتو تأثیر و تأثر و فعل و انفعال میان آنهاست. حد وجودی خاصی که برای هر یک از انواع موجودات مقرر شده، در آنها نقص و نیاز پدید می‌آورد و ارتباطی که میان این موجودات محدود به حدود وجودی خاص ایجاد شده، سبب می‌شود موجودات از یکدیگر سود برده و نقص هر یک رفع شده و ابزار حرکت و تکامل خود را دریافت کنند. برای نمونه، دانه گندم محدود به حد وجودی و دارای نقایص است و با نور خورشید، آب، خاک، هوا و شیره مخصوص رشد و نمو می‌کند و هر یک از امور یاد شده و مانند آنها از علل و اسباب طبیعی و نعمت‌هایی برای همه موجودات است. گندم نیز نعمت حقیقی برای انسان است، زیرا حاجت تکوینی او را رفع می‌کند. به این ترتیب، مراحلی را که هر موجودی می‌پیماید، هر لحظه‌اش ظهوری از صفت غفور و رحیم است[۷۹].[۸۰]

التزام خدا به رحمت

اضافه خلق به رحمان در آیه: ﴿الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ[۸۱] اشاره دارد که غایت آفرینش، رحمت عام است[۸۲] بر پایه آیات ﴿قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ[۸۳] و ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۸۴] خدای والا رحمت را بر خویش نوشته؛ یعنی رحمت را که همان افاضه نعمت و رساندن موجود به کمال است، بر خود واجب و لازم ساخته است[۸۵]؛ به این معنا که محال است فعل الهی از عنوان رحمت جدا گردد[۸۶] کتابت رحمت به نوشتن آن در لوح محفوظ[۸۷]، وعده رحمت[۸۸]، واجب ساختن بر خود اما از سر رأفت[۸۹] و فضل و کرم[۹۰] تفسیر شده است نه به لزوم. برپایه نظری، رحمت الهی در این آیه، تأخیر عذاب[۹۱] و خودداری از عذاب در دنیا[۹۲] یا قبول توبه و عفو از گناه[۹۳] یا هدایت بندگان به شناخت خود و قرار دادن دلیل بر توحید[۹۴]، توجه به آدمیان در زمینه ارسال پیامبران و ترغیب آنان به طاعت خویش و تحذیر از مخالفت و مهلت دادن به گناهکار است[۹۵] به نظری دیگر، رحمت عام در دنیا و آخرت مراد است که هدایت، نازل ساختن کتاب‌های آسمانی و مهلت دادن به کافران از مصادیق آن است[۹۶]. گفتنی است آگاه کردن مردم از پاداش و کیفر آخرتی رحمت الهی است، زیرا آگاهی از این مسئله باز دارنده‌ای درونی است که امر تهذیب نفس، بی‌آن به سامان نمی‌رسد[۹۷] به احتمالی، جمله ﴿لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ در آیه ﴿قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ[۹۸]. انسان را مهار نمی‌کند[۹۹]. چنان‌که انتخاب شیوه " اخذ علی التخوف‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" یعنی عذابی که با سابقه ترس فرا رسد و نشانه‌هایش از پیش برسند تا هر که می‌خواهد با توبه و ندامت و مانند آن، از فرا رسیدن آن جلوگیری کند، در مقابل، عذاب ناگهانی بر اثر رأفت و رحمت خدای متعال است [۱۰۰]: ﴿أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ[۱۰۱].[۱۰۲]

سبقت و غلبه رحمت الهی بر غضب

به مسئله پیشی گرفتن رحمت الهی بر غضب او در قرآن کریم تصریح نشده؛ ولی در روایات خاصه[۱۰۳] و عامه[۱۰۴] و ادعیه مأثور[۱۰۵] بر آن تصریح و در چندین حدیث قدسی[۱۰۶]، جمله " سَبَقَتْ‏ رَحْمَتِي‏ غَضَبِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" از خدای والا نقل شده و اصلی مسلّم تلقّی می‌شود. مفسران نیز به آیاتی از قرآن کریم بر آن استدلال یا آن را از اشارات آیات قرآن برداشت کرده و بر پایه آن، بعضی از آیات را توضیح داده؛ یا مفاد آیه را از مصادیق این اصل شمرده‌اند. مراد از سبقت رحمت الهی بر غضب، به نظری، غلبه رحمت بر غضب[۱۰۷] است. قرآن کریم با آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ می‌آغازد، که کلمه مبارک ﴿اللَّهِ عَلَم ذات است و در معنای خویش افزون بر رحمت و مهربانی، قهر و غضب را نیز می‌رساند؛ اما خدای متعال با لفظ جلاله: ﴿اللَّهِ صفت رحمت را همراه کرده و از صفات قهر نامی نیاورده، تا به بندگان غلبه رحمت خویش بر غضب را بفهماند[۱۰۸]. آیات آغازین سوره حمد، چون دو صفت ربوبیت و رحمت را کنار هم یاد کرده، غلبه رحمت بر غضب را می‌رساند[۱۰۹]؛ همچنین پس از وصف خدای والا به «رب العالمین» او را به رحمان و رحیم ستوده، تا برساند ربوبیت الهی - یعنی بهره‌مند ساختن موجودات از نعمت‌ها - برای رساندن تدریجی آنان به کمال، با رحمت و رعایت توان و استعداد مربوبان همراه است، به گونه‌ای که آنان به سختی دچار نشده و آزار نبینند[۱۱۰] آیات ﴿يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۱۱] نیز به غلبه رحمت اشعار دارند، زیرا اولاً خلود اهل رحمت در رحمت تصریح شده و ذکری از جاودانگی اهل عذاب نشده است؛ ثانیاً خدای متعال رحمت را به خود نسبت داده نه عذاب را؛ ثالثاً علت عذاب را که کفر باشد، بیان کرده و سپس در آیه ۱۰۸ فرموده: ﴿وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ[۱۱۲] که این اعتذار از تهدید به عقاب است[۱۱۳]. به گفته برخی، سبقت رحمت الهی بر غضب، کثرت رحمت نسبت به غضب[۱۱۴] است. در آیه ﴿وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ[۱۱۵] مقابله میان ﴿إِذَا در اِذاقه رحمت و ﴿إِن در اِصابه سیئه، این معنا را می‌رساند که رحمت قطعی و بسیار است؛ ولی نامطلوب‌ها اندک و احتمالی‌اند[۱۱۶]. به نظری، مراد از سبقت رحمت الهی بر غضب، آن است که در هستی، اصالت با رحمت است؛ یعنی غرض اصلی از خلقتْ رحمت است و غضب الهی، مقتضای معاصی آدمیان، تبعی و بسیار روشن است که امر ذاتی بر امر تبعی مقدّم است[۱۱۷]، بنابراین خلق موجودات و روزی رساندن به آنان رحمت است و غضب جز پس از خلق و رزق و سپس نافرمانی رخ نخواهد داد[۱۱۸].

در آیه ﴿اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاء وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ[۱۱۹] به گفته برخی مراد از ﴿ذِكْرِ اللَّهِ یاد رحمت خداست؛ ولی در آیه، به ذکر الله بسنده شده، تا برساند پایه کار خدای والا رحمت و رأفت است و رحمت او بر غضبش سبقت دارد و به همین دلیل وقتی از او یاد می‌شود، قبل از هر صفتی، از صفات الهی رحیم و رئوف بودن او به یاد می‌آید[۱۲۰]، هم چنان که از آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ [۱۲۱]. به جهت اضافه رب به ضمیر خطاب برداشت شده که اصولاً تدبیر الهی درباره بشر بر مغفرت و رحمت استوار است[۱۲۲] تقدم بشارت در آیه ﴿وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ[۱۲۳] نشان می‌دهد که نخستین مأموریت رسولان خدای متعال بیان رحمت و مهر پروردگار والا و دعوت مردم به سوی آن است، زیرا رحمت او در مرتبه نخست و بر غضب پیشی دارد و غرض نخستین خلقت، بسط رحمت است[۱۲۴].[۱۲۵]

سعه رحمت الهی

در آیه ﴿وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ [۱۲۶] تصریح شده که رحمت بر انسان، غرض از خلقت اوست[۱۲۷] از آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ[۱۲۸] نیز برداشت شده که به وجود آوردن انسان یا غیر او، فقط به عنوان اظهار و تجلّی رحمت انجام گرفته است[۱۲۹]. افزون بر این، آیات ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ [۱۳۰]، ﴿فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ[۱۳۱] و ﴿رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا [۱۳۲] به صراحت، گستردگی رحمت الهی بر همه ما سوا را بیان داشته‌اند. رحمت گسترده پروردگار ممکن است اشاره به نعمت‌ها و برکات دنیایی باشد که همگان، اعم از نیک و بد، از آن بهره می‌برند و گسترش رحمت بر همه چیز، از آن جهت است که آفریدن، روزی دادن و مانند آن، همه، رحمت الهی است و کتابت رحمت که جمله﴿فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ [۱۳۳]. برای متّقیان ثابت کرده، درباره رحمت آخرت است[۱۳۴] به نظری، آیه ۱۵۶ سوره اعراف نشان می‌دهد سعه رحمت و افاضه نعمت، از مقتضیات الوهیت و از لوازم صفت ربوبیت است، بنابراین رحمت الهی گسترده است و به مؤمن یا صاحبان شعور اختصاص نداشته و مخصوص به دنیا یا به آخرت نیز نیست؛ حتی شمول و عمومیتش فعلی است - نه شأنی - و مشیت او همواره ملازم با رحمت اوست. بر همین اساس، در آیه یاد شده عذاب به جمله "هر که را بخواهم" مقید شده: ﴿عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء[۱۳۵]. اما رحمت مقید نشده، زیرا عذاب اقتضای عمل گنهکاران است نه ربوبیت پروردگار، و از خدای متعال جز رحمت انجام نمی‌گیرد. آیات ﴿مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا [۱۳۶] و ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ [۱۳۷] نیز گواه‌اند که عذاب، اقتضای ربوبیت الهی نیست، وگرنه باید همگان را عذاب می‌کرد، حال آنکه فقط کسانی که کفران کرده‌اند، عذاب می‌شوند[۱۳۸]، همچنان که در آیه: ﴿رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا[۱۳۹] وصف کردن رب به رحمان به گسترش رحمت الهی اشاره دارد و نشان می‌دهد که رحمت، علامت ربوبیت خدای متعال است[۱۴۰]، پس رحمت الهی نیز همانند ربوبیت او همه اشیا را شامل است. در آیات قرآن کریم رحمت حتی در موارد عذاب نیز ذکر شده و امید نزول رحمت نفی نشده است: ﴿يُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَيَرْحَمُ مَن يَشَاء وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ[۱۴۱]؛ ﴿رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً [۱۴۲]؛ ﴿قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ [۱۴۳][۱۴۴]، بنابراین رحمت گسترده می‌تواند اشاره به همه رحمت‌های مادی و معنوی باشد، زیرا نعمت‌های معنوی نیز به گروهی خاص اختصاص ندارد و درهای رحمت الهی به روی همگان گشوده است، هر چند شرایطی دارد که بی‌آنها شامل کسی نمی‌شود و اگر کسانی شروط ورود در آن را فراهم نسازند، تقصیر خود آنهاست؛ نه محدود بودن رحمت[۱۴۵] این مطلب را جمله ﴿فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ [۱۴۶] پس از بیان سعه رحمت به خوبی ثابت می‌کند و نشان می‌دهد ترک معصیت، عمل به واجبات و ایمان، شرط‌های بهره‌مندی از رحمت گسترده پروردگار هستند[۱۴۷] و تنها استثنا در این زمینه، آن است که موجودی استعداد دریافت رحمت را نداشته باشد و با انتخاب ناشایست خود مانعی در شمول رحمت نسبت به خود و دستیابی به خوبی‌هایی که برای انسان نزد خدای والا آماده است، ایجاد کند که این مانع جز گناه چیزی نیست و در غیر این صورت، نسبت به هیچ فردی در شمول رحمت الهی امساک نمی‌شود: ﴿كُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُورًا [۱۴۸]، بنابراین اگر مانع گناه برداشته شود، جود الهی بس است، تا انسان را مشمول انواع رحمت‌های خدا کند[۱۴۹]، از همین‌رو غالباً در قرآن کریم همراه رحمت و امور مشابه آن، از مغفرت نیز یاد شده است[۱۵۰].[۱۵۱]

انحصار رحمت در خدای متعال

از آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ[۱۵۲] منحصر بودن رحمت در خدای والا استفاده شده[۱۵۳]، زیرا معنای ﴿ذُو الرَّحْمَةِ آن است که خدا خالق حقیقت رحمت و مالک آن و حقیقت رحمت، قائم به ذات اقدس او به قیام صدوری است نه قیام حلولی[۱۵۴] انحصار رحمت در خدا اقتضای برهان نیز هست[۱۵۵]، به این بیان که رحمت خدای متعال از هر گونه شائبه به دور است؛ ولی رحمت در مخلوقات هرگز بی‌چشمداشت دنیایی یا آخرتی نیست[۱۵۶]؛ همین نکته، تعبیر " يَا مَنْ‏ يَرْحَمُ‏ مَنْ‏ لَا يَرْحَمُهُ‏ الْعِبَادُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۵۷] در ادعیة مأثور را مستدل می‌سازد، زیرا آنجا که آدمی سود مادی یا معنوی نبیند، رحمت از ناحیه او منتفی است[۱۵۸]، پس هر گونه عطا از سوی هر کس جز خدای متعال در حقیقت معاوضه[۱۵۹] و تنها عطای بی‌چشمداشت از خدای متعال متصور است، هم چنان که جمله ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ در آیه یاد شده نیز بیان می‌دارد که رحمت الهی در اعطاء اصل وجود، نیز نعمت‌هایی که بقای وجود را شدنی می‌سازد، برخاسته از نیاز به مخلوقات نیست[۱۶۰]؛ با این حال، بی‌نیازی او سبب نشده که رحمت خود را از دیگران قطع؛ یا به آنها بی‌اعتنایی کند[۱۶۱]، زیرا او در عین بی‌نیازی از آفریدگان، آنان را آفریده تا سودی برساند[۱۶۲]، بنابراین رحمت او بر مخلوقات سودی برای خود او ندارد.

در آیات ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ [۱۶۳] نیز از رزق که همان نعمت است، به رحمت تعبیر شده، تا برساند افاضه این نعمت‌ها تنها از روی رحمت خدای متعال است، بی‌آنکه چشمداشت نفع یا دستیابی به کمالی داشته باشد[۱۶۴] و بهره‌مند ساختن موجودات از رزق در امتداد ایجاد آنها به هدف ادامه حیات و تکمیل موجودات است و همان گونه که عطای اصل وجود از رحمانیت خدای متعال است، روزی رساندن به موجودات نیز بسط رحمانیت[۱۶۵] به شمار می‌آید.

افزون بر این، ما سوای الله از جمله رحمتی که از مخلوق‌ها مشاهده می‌شود، نیز توان بهره‌گیری مرحوم از رحمت دیگران، ممکن الوجود و تحقق آن وابسته به ایجادش از خدای متعال است[۱۶۶] روایتی ازپیامبر (ص)[۱۶۷] نیز به خوبی نشان می‌دهد که خدای والا بهره‌ای از رحمت خویش به مخلوقات عطا فرموده و اگر این نبود، مهر و عطوفتی از هیچ مخلوقی نسبت به دیگری مشاهده نمی‌شد، بنابراین جز خدا کسی صاحب رحمت نیست و دیگران فقط مظاهر رحمت الهی به شمار می‌آیند، بلکه این مطلب اقتضاء اعتقاد به توحید در زمینه صفت رحمت است. سخن امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه: " فَلَعَلَ‏ بَعْضَهُمْ‏ بِرَحْمَتِكَ‏ يَرْحَمُنِي‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۶۸] نیز همین را می‌رساند. آیات ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ [۱۶۹] و ﴿كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ[۱۷۰] و دیگر آیاتی نیز که در آن رحمت به خدا اضافه شده، به گونه‌ای که حصر از آن فهمیده می‌شود، بلکه چه بسا آیه ﴿كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ[۱۷۱] اگر آن را به معنای وعده رحمت ندانسته بلکه مفاد را جعل رحمت در مقام تکوین بدانیم، از آیاتی‌اند که در این زمینه درخور استنادند[۱۷۲]. نسبت یافتن رحمت به غیر خدای متعال، مَجاز[۱۷۳] و بر اساس تأویل است[۱۷۴]، هر چند در باور بعضی، اگر چه خدای متعال ابتدا و اصل همه امور است، این سبب نمی‌شود که اسناد این امور به مخلوقات مجاز باشد، وگرنه می‌بایست اسناد همه افعال اختیاری به انسان را نیز مَجاز بدانیم[۱۷۵]؛ به علاوه، ظاهر آیاتی مانند ﴿وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً [۱۷۶] و ﴿وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ [۱۷۷] نیز ظاهر روایاتی مانند " ارْحَمْ‏ تُرْحَم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۷۸] یا " انّ الله قسّم جزء من الرّحمة بین خلقه به یتراحمون ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" آن است که اسناد رحمت به مخلوقات، اسناد حقیقی است[۱۷۹]؛ البته رحمتی که با واژه رحمان، خدا را به آن وصف می‌کنیم، رحمت خاصی است که صدورش از غیر حضرت حق امکان ندارد[۱۸۰].[۱۸۱]

اقتضائات رحمت خدای متعال

در آیاتی از قرآن کریم رحمت خدا پایه استدلال بر اموری قرار گرفته و در این زمینه گاهی به رحمت رحمانی و زمانی به رحمت رحیمی و هنگامی برای یک امر به هر دو استناد شده که به آنها اشاره می‌شود:

وحدت ربوبیت و الوهیت

تعبیر از خدای متعال به "رحمان" در آیه: ﴿أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ [۱۸۲] اشاره به سعه رحمت وی و اینکه همه نعمت‌ها از او و تدبیر خیر و شر با اوست، در نتیجه آیه شریفْ برهانی را در زمینه ربوبیت خدای سبحان به‌دست می‌دهد: وقتی خاستگاه تمامی نعمت‌ها، نیز نظام جاری در آنها، رحمت عامِ خدای متعال است، بی آنکه خود استقلالی داشته باشند، ناگزیر تدبیر آنها نیز تنها با خداست؛ حتی اگر فرضاً سخن مشرکان درست باشد که ملائکه بخشی از تدبیر را به دست دارند، باز همان نیز از رحمت خدا و تدبیر اوست، پس نتیجه می‌گیریم که ربوبیت، تنها از آن خداست؛ همچنین الوهیتْ خاصِ اوست[۱۸۳].[۱۸۴]

نفی فرزند

در آیه ﴿وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا [۱۸۵] نفی فرزند از خدا بر صفت رحمانیت مترتب شده، تا بفهماند جز خدای سبحان هر چه هست، یا نعمت است یا از نعمت الهی بهره می‌گیرد، پس به هر روی مجانستی با نعمت‌آفرین ندارد، تا خدای متعال او را به فرزندی بگیرد[۱۸۶]؛ به سخن دیگر، رحمت عامِ الهی شامل همه موجودات است، پس ما سوا همگی نیازمند رحمت اویند، حال آنکه اگر فرزندی برای خدای سبحان فرض شود، در الوهیت باید همتای خدای - عز و جل - و دارای مقام غنای مطلق، در نتیجه از رحمت الهی بی‌نیاز باشد[۱۸۷].[۱۸۸]

انحصار استحقاق عبادت

آیه ﴿وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ [۱۸۹] خدا را به رحمت وصف کرده، تا به استحقاق او برای عبادت اشاره کند[۱۹۰]، زیرا استحقاق عبادت، تنها برای کسی است که بالاترین نعمت را عطا می‌کند، از همین‌رو رحمت خدا با الفاظ رحمان و رحیم که مبالغه در رحمت را می‌رساند، بیان شده[۱۹۱]؛ همچنین در آیه ﴿يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا[۱۹۲] که در مقام ترغیب به عبادت خدای متعال است، واژه رحمان یاد شده، تا برساند فقط او استحقاق دارد که پرستش شود، زیرا رحمان است و همه رحمت‌ها و نعمت‌ها از او سرچشمه می‌گیرند[۱۹۳] در آیه ﴿وَهُم بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ[۱۹۴] مراد از ﴿ذِكْرِ الرَّحْمَنِ یاد کردن از خدا به عنوان سرچشمه همه رحمت‌ها و نعمت‌هاست که لازمِ آن، ربوبیت و لزوم عبادت اوست[۱۹۵]. در آیات ﴿وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ[۱۹۶] جمله ﴿وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ حالیه و مفادش این است که جز خدا را عبادت نکن، حال آنکه جز خدا کسی زیانی را از تو دفع نکرده و خیری را که او برای تو بخواهد، کسی نمی‌تواند از تو دور کند و او غفور و رحیم است، بنابراین اتصاف خدا به این صفات و بی‌بهره بودن جز او از آنها اقتضا دارد که عبادت و درخواست مختص خدا باشد[۱۹۷].[۱۹۸]

نفی ظلم

ظلم، برخاسته از نیاز یا قساوت است و بر اساس آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ[۱۹۹] خدای متعال از این دو صفت منزه است؛ به چیزی نیاز ندارد و دارای رحمت است و به هر موجودی به فراخور حال او نعمت ارزانی می‌دارد، بنابراین ظلم به هیچ کس از سوی او متصور نیست[۲۰۰] بیان یاد شده، استدلالی است برای نفی ظلم از خدا، که در دو آیه قبل به آن اشاره شده است[۲۰۱].

لزوم ارسال پیامبران

آیه ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ[۲۰۲] پاسخ مستدل به ادعای بطلان رسالت از سوی منکران است که خدای سبحان غفور و رحیم و به اقتضای حکمت خویش واجب است با مخلوقات به مغفرت و رحمت رفتار کند، زیرا صلاحیت دستیابی به این کمال در آدمیان هست و مغفرت و رحمت، تنها شامل کسانی می‌شود که به سوی او باز گردند، تا از سعادت جاودان بهره‌مند شوند و برای بندگان چنین امری جز در پرتو هدایت الهی شدنی نخواهد بود، بنابراین بر خداست که پیامبری بفرستد، تا مردم را به راهی که آنان را به مغفرت و رحمت الهی می‌رساند، دعوت کند[۲۰۳].[۲۰۴]

حتمی بودن معاد

خدای متعال در آیه ﴿قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ[۲۰۵] از رحمت بر معاد استدلال فرموده است: خدای متعال مالک همه چیز در آسمان‌ها و زمین است و می‌تواند هر گونه که بخواهد در آنها تصرف کند؛ از سویی دارای صفت رحمت است و چون انسان‌ها صلاحیت و استعداد زندگی سعادتمند جاودانه را دارند، خدای متعال به اقتضای قدرت و رحمت خود آنها را محشور می‌سازد و آنچه را استحقاق دارند، به آنها عطا می‌فرماید[۲۰۶]. برخی جمله ﴿إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ [۲۰۷] را در آیه ۴ سوره یونس با توجه به سنت افاضه رحمت الهی بر موجودات در اصل وجود و ادامه افاضه رحمت تا زمان اجل، استدلال بر معاد دانسته‌اند، زیرا رسیدن اجل به معنای فنا و باطل شدن رحمت الهی نیست، چون رحمت خدا بطلان نمی‌پذیرد، بلکه آنچه وی افاضه می‌کند، وجه و جلوه اوست و وجه خدا فناناپذیر است، بنابراین رسیدن اجل به معنای گرفتن و قبض کردن رحمتی است که خدای متعال گسترانده بود و به سخن دیگر، برگشتن موجود به سوی وی و جایی است که از آنجا نازل شده و چون آنچه نزد خداست، ماندنی است، این موجود نیز باقی است[۲۰۸]. به گفته‌ای، گرد آوردن آدمیان در قیامت برای حساب و جزاء، خود رحمت الهی درباره مکلفان است، زیرا در غیر این صورت، بسیاری از نیکوکاران از پاداش و بسیاری از مظلومان از دادرسی محروم مانده و بسیاری از ظالمان به مجازات نمی‌رسند، چون پیامدهای دنیایی اعمال نمی‌تواند همه کارها در همه انسان‌ها را پوشش دهد[۲۰۹].[۲۱۰]

زشتی معصیت خدای والا

آیه ﴿يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا[۲۱۱] در مقام باز داشتن از اطاعت شیطان و ترغیب به فرمانبری از خداست. مراد از عبادت شیطان، اطاعت از اوست. استعمال واژه ﴿رَّحْمَنِ به جای کلمه مبارک الله برای آن است که رحمت مطلق الهی در این زمینه نقش دارد، زیرا ناشی شدن همه رحمت‌ها و نعمت‌ها از خدا، سبب قبح پافشاری بر نافرمانی اوست، چنان که نهی از اطاعت شیطان را روا می‌دارد[۲۱۲]. آیه ﴿ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا[۲۱۳] تصریح دارد که در محشر از هر گروهی، کسانی را که در برابر خدای رحمان از همه سرکش‌تر بوده‌اند، جدا خواهند ساخت. تعبیر از معصیت خدا به "سرکشی در برابر رحمان" اشاره دارد که تمرّد آنان بسیار بزرگ است، چون سرپیچی از کسی است که رحمت او همه چیز را فرا گرفته و ایشان از او جز رحمت ندیدند[۲۱۴].[۲۱۵]

ترس از عذاب

عذاب الهی، ملازم با امساک رحمت از سوی اوست و چون همه رحمت و نعمت‌ها از خدا سرچشمه می‌گیرند، در آیه ﴿يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا [۲۱۶] کلمه رحمان به کار رفته، تا نقش رحمت عامِ الهی را در ترس از عذاب برساند[۲۱۷].[۲۱۸]

خزائن رحمت الهی

در آیات ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا [۲۱۹] و ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ[۲۲۰] از خزائن رحمت الهی یاد شده که مراد همان منبع فیض الهی است که هستی و آثارش را به هر چیزی افاضه می‌کند. از آیه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۲۲۱] برداشت می‌شود که مصدر آن کلمه ﴿كُنْ است که از مقام عظمت و کبریا صادر می‌گردد و چه بسا مراد از خزائن الله در آیاتی مانند ﴿لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ[۲۲۲] نیز همین خزائن رحمت باشد[۲۲۳] که همه فیوضات الهی را در بر دارد و مراتب وجود و عوالم هستی، همگی از تجلیات و مظاهر رحمت الهی به شمار می‌آیند و به جهت تنوع و فراوانی این مظاهر با وجود مفرد بودن رحمت، در آیات یاد شده از آن با لفظ جمع (خزائن) یاد شده است[۲۲۴] به نظری، خزائن رحمت، قدرتی است که با آن نعمت به دیگران عطا می‌شود[۲۲۵]. در آیه ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۲۲۶] بهره‌مند ساختن از رحمت را با تعبیر ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ بیان فرمود، زیرا تعبیر ﴿فْتَحِ با خزائن مناسب‌تر است. با اینکه دادن نعمت مراد است و باید از آن به ارسال رحمت تعبیر می‌کرد - چنان که در جمله دوم فرمود ﴿فَلا مُرْسِلَ - تعبیر یاد شده نشان می‌دهد رحمتی که خدا آدمیان را از آن برخوردار می‌کند، در خزائنی است که مردم را در بر گرفته و بهره‌مند شدن آنان از آن فقط در گرو آن است که این خزائن گشوده گردند[۲۲۷]. گفتنی است بر اساس آیه یاد شده، گشودن و امساک رحمت و افاضه نعمت و خودداری از آن، فقط کار خدای متعال است و در آیه پیش از آن، همراه یادآوری نعمت‌های بزرگ آسمانی و زمینی و تدبیر متقن همه جهان به‌ویژه انسان‌ها به واسطه‌هایی اشاره می‌کند که رحمت و نعمت را از خدا گرفته و به خلق می‌رسانند و آنان ملائکه هستند، که واسطه‌های میان خدا و خلق‌اند﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۲۲۸][۲۲۹]. ولیّ بودن ملائکه نسبت به مؤمنان نیز که آیه ﴿نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ[۲۳۰] آن را می‌رساند، به این معناست که آنان وسائط رحمت الهی هستند[۲۳۱].[۲۳۲]

عوامل جلب رحمت خاص الهی و محرومیت از آن

بر اساس آیات، عوامل پیدایی رحمت خاص الهی بدین شرح‌اند: اعتصام به خدا: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا[۲۳۳]، اطاعت از پیامبر (ص)﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۲۳۴]، پیروی از قرآن کریم: ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۲۳۵]، سکوت و گوش فرا دادن به هنگام تلاوت قرآن: ﴿و وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۲۳۶]، ذکر خدا: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا [۲۳۷]، اقامه نماز، پرداخت زکات ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ[۲۳۸]؛ ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۲۳۹]؛ ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ [۲۴۰]، تقوا ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۲۴۱]؛ ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۲۴۲]؛ ﴿أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۲۴۳]، ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ[۲۴۴]، احسان: ﴿وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ[۲۴۵]، توبه و استغفار ﴿قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۲۴۶]؛﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ [۲۴۷]، امر به معروف و نهی از منکر: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۲۴۸]، اصلاح میان برادران ایمانی: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۲۴۹]، صبر بر مصیبت: ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ[۲۵۰] و جهاد و هجرت: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۲۵۱]؛ ﴿الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إِنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۲۵۲] همچنان که آیات ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ[۲۵۳]؛ ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا [۲۵۴] و ﴿وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۲۵۵]، ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ[۲۵۶] نشان می‌دهند، در سخنی جامع می‌توان آنها را در ایمان و عمل صالح خلاصه کرد.

در مقابل، آیات ﴿لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ[۲۵۷] و ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [۲۵۸] دوزخیان و کافران را از رحمت پروردگار نومید دانسته است. به احتمالی، این تعبیر کنایه از حکم تخلف‌ناپذیر الهی درباره محرومیت کافران از رحمت است که در این آیه مراد از آن بهشت است[۲۵۹] از آیات ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُولِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ[۲۶۰] برداشت شده که نهی از استغفار برای مشرکان به جهت دشمنی آنان با خداست که سبب می‌شود استغفار لغو باشد، زیرا استغفار طلب رحمت و مغفرت است و درخواست رحمت برای کسی که خود از قبول رحمت سر باز می‌زند، از نظر عقل و فطرت، بیهوده است و معنایی جز استهزاء به مقام ربوبیت ندارد که به ضرورت فطرت جایز نیست و چون با ایمان سازگاری ندارد، از آن نهی شده است[۲۶۱]. همچنین آیاتی از قرآن کریم گروه‌هایی را مورد لعن خدا یا پیامبران، ملائکه و مؤمنان معرفی کرده‌اند (مانند ﴿إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا [۲۶۲]؛ ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ[۲۶۳]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ [۲۶۴]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ[۲۶۵]. و از آن رو که "لعن" الهی به معنای دور ساختن از رحمت و از سوی پیامبران، ملائکه و مؤمنان به معنای درخواست آن از خداست[۲۶۶]، همه کسانی که قرآن کریم آنان را لعن کرده یا سزاوار آن دانسته، از رحمت الهی محروم‌اند؛ البته دوری آنها از رحمت در حالت عدم توبه است، چنان که در بعضی از آیات مذکور بدان تصریح شده است. همچنین تعبیر بُعد در آیاتی مانند ﴿كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّثَمُودَ[۲۶۷]، ﴿كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ[۲۶۸]، ﴿فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۲۶۹] و ﴿فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لّا يُؤْمِنُونَ[۲۷۰] نیز واژه "خزی" به دوری از رحمت خدا تفسیر شده‌اند[۲۷۱]. بر این اساس، با توجه به آیات، برخی عوامل محرومیت از رحمت الهی بدین شرح‌اند: شرک: ﴿وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۲۷۲]، کفر ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [۲۷۳]؛ ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ[۲۷۴]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ[۲۷۵]، نفاق: ﴿وَعَدَ اللَّه الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ[۲۷۶]، ارتداد: ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ أُوْلَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ[۲۷۷]، ایمان به طاغوت: ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا[۲۷۸]، اذیت خدا و پیامبر (ص)﴿إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا [۲۷۹]، نقض عهد الهی و قطع پیوندهایی که خدا به آن امر کرده﴿وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ[۲۸۰]، کتمان هدایت الهی: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ [۲۸۱]، فساد در زمین: ﴿الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ [۲۸۲]، کشتن عمدی مؤمن: ﴿وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا[۲۸۳]، تهمت به زنان پاک‌دامن﴿إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۲۸۴]، ترک نهی از منکر ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ كَانُواْ لاَ يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ[۲۸۵] و نسبت‌های ناروا و خلاف واقع به خدا: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ[۲۸۶]. دوری از رحمت، می‌شود هم در دنیا و هم در آخرت باشد. آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا [۲۸۷] لعن در آخرت، دوری از رحمت قرب به خدا یا چشاندن نتیجه عمل زشت به مجرمان[۲۸۸] و اِعمال عذاب بر آنان[۲۸۹] است و در دنیا محرومیت از رحمت هدایت و ایمان است که محروم ماندن از عمل صالح را نیز به دنبال دارد و مجازات اعمال ناشایست و بازگشت آن، به طبع قلب است: ﴿لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً [۲۹۰]؛ ﴿وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً[۲۹۱]؛ ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ[۲۹۲][۲۹۳] دوری از رحمت الهی در دنیا ممکن است به صورت عذاب باشد، چنان که برخی در آیه: ﴿وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا إِنَّ عَادًا كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ[۲۹۴] لعنت در دنیا را عذاب نازل شده بر قوم هود دانسته‌اند[۲۹۵].[۲۹۶]

نهی از فریفته شدن به رحمت الهی و ناامیدی از آن

انسان باید بداند که هم امور ناملایم و هم رحمتی که به وی رسیده، هر دو با مشیت خدا می‌توانند رخت بربندند، پس نباید به چیزی خوشحال شود که ایمن از فقدانش نیست و از چیزی نومید گردد که امید زوالش هست[۲۹۷]؛ ﴿وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۲۹۸] قرآن کریم از نومیدی از رحمت الهی نهی کرده ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [۲۹۹]؛ ﴿يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ[۳۰۰] و آن را از ویژگی گمراهان شمرده است: ﴿قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ(حجر/٥٦). ﴿رَّوْحِ به معنای رحمت[۳۰۱]، راحت، فرج و گشایش کار[۳۰۲] و به نظری، فرج پس از شدت[۳۰۳] است و بسیاری از مفسران آن را به رحمت تفسیر کرده‌اند[۳۰۴]. در آیه ۸۷ سوره یوسف، یأس از رحمتْ ویژگی کافران شمرده شده، زیرا ناامیدی از رحمت به معنای محدود دانستن قدرت الهی، کفر به گستردگی رحمت او[۳۰۵]، اعتقاد به بخل وی و باور نداشتن فراگیری علم خدای سبحان[۳۰۶] است و گمراه دانستن مأیوس از رحمت در آیه سوره حجر، به جهت گمراهی او در زمینه معرفت خدای متعال و گسترده بودن رحمت و کمال علم و قدرت حضرت باری است[۳۰۷] در حدیثی قدسی بیان شده که خاستگاه نومیدی از رحمت الهی، بدگمانی به خداست[۳۰۸]. تأکیدهای متعدد در آیات: ﴿نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ [۳۰۹] نشان می‌دهند که مغفرت و رحمت الهی بیکران است، زیرا رحمت الهی را بی‌مشیت او، هیچ امری نمی‌تواند تحدید کنند و در برابرش مانعی فرض‌کردنی نیست: ﴿وَاللَّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ [۳۱۰]، از همین‌رو نباید کسی از مغفرت و روح و رحمت او ناامید گردد، هرچند نباید عذابش را کوچک شمرده و او را درمانده بداند و خود را از مکر وی ایمن﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ [۳۱۱][۳۱۲]. بر اساس آیه ﴿فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ[۳۱۳] مجرمان نباید خود را به سعه رحمت الهی فریب دهند، چون به رغم مهلت الهی، اهمال در مجازات وجود ندارد[۳۱۴] اگر زمینه لطف و رحمت در وجود کسی منتفی شود، به قهر و مؤاخذه و شدّت گرفتار می‌آید[۳۱۵]، پس نباید به امید رحمت، مجرمان خود را از عذاب ایمن بدانند[۳۱۶] آیات: ﴿نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ [۳۱۷] به آگاه ساختن مردم از غفور و رحیم بودن خدا و ابلاغ عذاب دردناک دستور داده، تا از هر گونه سوء استفاده از مظاهر رحمت الهی پیشگیری شود[۳۱۸]، چنان که آیه ﴿اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۳۱۹] از شدید العقاب و غفور و رحیم بودن خدا یاد کرده، زیرا خوف و رجا هر دو از شروط ایمان‌اند[۳۲۰]. آیه ﴿فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الإِنسَانَ كَفُورٌ[۳۲۱] تلویحاً انسانی را که به رحمت‌ها و نعمت‌های الهی سرگرم یا در مصائبی که ثمره بدی‌های خود او بوده، به جای تذکر، به کفران الهی سرگرم شده، توبیخ کرده است[۳۲۲].[۳۲۳]

رحمت انسان جلوه رحمت الهی

مهر و محبت افراد بشر به یکدیگر، از شئون رحمت الهی است که در آدمیان به ودیعت سپرده[۳۲۴] و در فطرت همگان نهاده است[۳۲۵] روایت امام عسکری (ع) از امیرمؤمنان (ع)[۳۲۶] که از طریق عامه از پیامبر (ص)[۳۲۷] نیز گزارش شده، می‌رساند که خدا از رحمت خویش ۱۰۰ رحمت آفریده که یکی از آنها را در آفریدگان قرار داده که رحمت‌های مشهود میان انسان‌ها و حیوانات، از جمله رحمت و عطوفت مادران به فرزندان، برخاسته از آن است. حدیث معروف جنود عقل و جهل نیز رحمت را از جنود عقل شمرده[۳۲۸] که نشان می‌دهد رحمت از لوازم فطرت مخمور و از جنود عقل و رحمان است، و از آنجا که فطرت مخمور صورت کمالی رحمانی است، روشن می‌شود خدا انسان را از حقیقت رحمت خود آفریده و آدمی صورت رحمت الهی است. نسبت دادن خلق انسان به نام «رحمان» در آیات: ﴿الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الإِنسَانَ[۳۲۹] این مطلب را تأیید می‌کند، از همین‌رو آدمی حتی اگر ظالم و سنگدل هم باشد، از ستم و قساوت فطرتاً متنفّر است و از عدالت، رحمت و رأفت، ذاتاً خوشش می‌آید[۳۳۰]. از موارد مودت و رحمت میان انسان‌ها، که خدا آن را به خود نسبت داده و از آیات خود شمرده، رحمت میان زن و شوهر است: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۳۳۱] آن دو با محبت و مودت یکدیگر را همراهی کرده و با مشاهده ناتوانی و درماندگی فرزندان کوچک، هر دو به ویژه زن، از سر رحمت به رفع نیاز و جبران نقص آنان می‌پردازند؛ که اگر این رحمت نبود، نسل انسان گسسته می‌شد؛ البته احتمال دارد مراد آیه جعل مودت میان همه آدمیان باشد که نمونه‌های ترحم انسان‌ها به مساکین، ناتوانان و مردم ضعیف در جامعه مشهود است[۳۳۲]. تفکر در اصول تکوینی که مرد و زن را به تشکیل جامعه کوچک خانواده و مودت و رحمت به یکدیگر سوق داده و سرانجام، اجتماع شهری را پدید می‌آورد که دستاوردهایی مانند بقاء نوع و رسیدن به کمال در زندگی دنیا و آخرت در پی دارد، آدمی را با شگفتی‌هایی از آیات الهی در زمینه تدبیر نوع انسانی آشنا می‌کند که عقل‌ها را حیران می‌سازند﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۳۳۳].

قرآن کریم به رحمت و عطوفت فرزندان به والدین فراوان تأکید دارد؛ تا آنجا که در موارد متعدد﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ[۳۳۴]؛ ﴿وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا [۳۳۵]؛ ﴿وقُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُم مِّنْ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۳۳۶]؛ ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا[۳۳۷] احسان به والدین را کنار توحید و نفی شرک نهاده، به گونه‌ای که آزردن پدر و مادر، پس از شرک، بالاترین گناه است[۳۳۸] قرآن بر رحمت افراد اجتماع به یکدیگر نیز تأکید دارد: ﴿فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ[۳۳۹].

سیره پیامبر (ص) در رفتار با مؤمنان بر رحمت بسیار استوار بوده: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ [۳۴۰]؛ ﴿فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا [۳۴۱]؛ ﴿لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ[۳۴۲]، چنان‌که سیره و روش پیروان پیامبر (ص) در رفتار با یکدیگر، مانند پیروان حضرت عیسی (ع)، بر پایه رحمت بوده است: ﴿وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ[۳۴۳]؛﴿وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً [۳۴۴]. قلبی که جلوه رحمت باشد، به بندگان خدا با نظر رحمت و عطوفت می‌نگرد و با همنوعان خود بلکه با حیوانات نیز با رفق، رحمت، عطوفت و رفاقت معاشرت می‌کند[۳۴۵]. تعبیر ﴿عِبَادُ الرَّحْمَنِ در آیه ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا[۳۴۶] به بندگانی اشاره دارد که پیوند آنان با طبیعت و مردم، رابطه رحمت و مهربانی است، که به راستی ایشان بندگان رحمان‌اند، زیرا نام الهی الرّحمن بر شخصیّت[۳۴۷] و دل‌ها و رفتار آنان تجلی کرده[۳۴۸] و به سبب رحمت الهی به این صفات نیکو دست یافته‌اند[۳۴۹] بر پایه روایات متعدد، مراد از ﴿عِبَادُ الرَّحْمَنِ ائمه طاهرین (ع) هستند[۳۵۰]. آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۳۵۱] نیز احتمالاً بیان می‌دارد که مغفرت و رحمت، از صفات خدایند و اگر شما نیز از دیگران گذشت کنید، به صفات الهی آراسته شده و به اخلاق او متخلق گشته‌اید[۳۵۲]. امام رضا (ع) فرمود اینکه گوینده می‌گوید بسم الله، یعنی من بر خود نشانه‌ای از نشانه‌های خدا می‌نهم و آن، عبادت است[۳۵۳] در توضیح این روایت گفته شده می‌تواند سمه و علامت رحمت "رحمانی" و رحمت "رحیمی" مراد باشد و این در صورتی حقیقت پیدا می‌کند که آدمی رحمت‌های حق را به قلب خود برساند و به رحمت رحمانی و رحیمی متحقّق شود و علامت حصول نمونه آن در قلب، آن است که با چشم عنایت و تلطّف به بندگان خدا نظر کند و خیر و صلاح همه را خواستار باشد و این نظر، نگاه انبیاء عظام و اولیاء کمّل (ع) است[۳۵۴].

هر اندازه صفای قلب انسان بیشتر باشد، ظهور رحمت به خلق در او تمام‌تر خواهد بود، از همین‌رو رحمت به مخلوقات در پیامبران و امامان (ع) بیشتر از دیگران است و از آنجا که در خدا نقصی نیست، ظهور رحمت و مهربانی با توجه به احتیاج و مسکنت مخلوقات، بیشتر و تمام‌تر است[۳۵۵].

بهره بنده از صفت رحمان این است که هیچ مستمندی را وا نگذارد و در رفع احتیاج نیازمندان به مال، آبرو یا شفاعت نزد دیگران بکوشد و اگر از همه اینها درمانده بود، با دعاء او را کمک کند و از نیازمندی او غمگین باشد و خود را در ضرر یا حاجت او سهیم بداند. بهره بنده از رحمت رحیمی این است که به غافلان ترحم و به گناهکاران به دیده رحمت بنگرد نه سرزنش، بلکه با مهربانی و لطف آنان را از غفلت باز دارد و به خدا دعوت کند و از عذاب برهاند[۳۵۶].

امر به معروف و نهی از منکر، جلوه رحمت رحیمی است، از همین‌رو بر آمر به معروف و ناهی از منکر لازم است که به قلب خود از رحمت رحیمی بچشاند و رحمت، او را به ارشاد جاهلان و بیدار کردن غافلان وادارد. خدای متعال حضرت موسی (ع) را برای هدایت و نجات بنده طغیانگری فرستاد که ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى[۳۵۷] می‌گفت، حال آنکه می‌توانست او را به صاعقه غضب بسوزاند؛ ولی رحمت رحیمی برای او دو پیغمبر بزرگ حضرت موسی (ع) و حضرت هارون (ع) را می‌فرستد و سفارش می‌کند با او با کلام نرم گفت‌وگو کنید: ﴿اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولا لَهُ قَوْلا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى [۳۵۸][۳۵۹]. به دیده‌ای، مراد از رحمت در آیه: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ [۳۶۰] رحمتی است که مؤمنان در میان خود و با یکدیگر دارند[۳۶۱]. بر پایه روایتی از امام صادق (ع) علت تحریم آشامیدن خون، آن است که انسان‌ها را درّنده‌خو و سنگدل می‌سازد و رأفت و رحمت را کم می‌کند، تا آنجا که اطمینانی نیست که خورنده خون به کشتن فرزند و پدر و مادر خود دست نزند[۳۶۲]. گفتنی است قرار دادن نیروی غضب در انسان نیز اقتضاء رحمت رحمانی الهی است که دفع موذیات خارجی و داخلی فردی، نیز مفسدات و مخلات نظام عایله و جامعه و مدینه فاضله در گرو آن است، بلکه جهاد با نفس و جنود ابلیس و جهل، تحت حمایت آن انجام می‌گیرد: ﴿وَأَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ[۳۶۳][۳۶۴].[۳۶۵]

تجلی کامل رحمت الهی در آخرت

آخرت، ظرف تجلی رحمت الهی به صورت کامل است، چنان که پیامبر (ص) ۹۹ رحمت از ۱۰۰ رحمت خدا را درباره آخرت دانسته است[۳۶۶] آیه ﴿وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ[۳۶۷] کمترین مقدار رحمت الهی در آخرت[۳۶۸] را از همه آنچه آدمی در دنیا به دست آورد، برتر شمرده است.

شفاعت از مصادیق رحمت الهی در آخرت است: ﴿يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا وَلا هُمْ يُنصَرُونَ إِلاَّ مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ[۳۶۹][۳۷۰]. نجات از عذاب نیز از جلوه‌های آن است: ﴿قُلْ إِنِّيَ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ[۳۷۱] عذاب قیامت، محیط بر همه است و هیچ کس را از آن رهایی نیست، مگر به رحمت خدا[۳۷۲] و اگر رحمت نباشد، عذاب از هیچ کسی برداشته نمی‌شود[۳۷۳]، پس نجات هیچ یک از آدمیان از عذاب و بهره‌مندی از بهشت، برخاسته از استحقاق نبوده، بلکه مستند به رحمت الهی است[۳۷۴]؛ حتی پیامبران نیز به رحمت نیاز دارند[۳۷۵]، چنان که پیامبر (ص) سوگند یاد فرمود که هیچ کس با عمل خویش به بهشت نمی‌رود... و من نیز جز به رحمت و فضل الهی داخل بهشت نمی‌شوم[۳۷۶] به نظر برخی، معنای جمله ﴿مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ این است که هر کس را خدا –در دنیا- از راه هدایت به توحید و تقوا از عذاب دور سازد، بر او ترحم کرده است[۳۷۷].

بهشت نیز از مصادیق بارز رحمت الهی در آخرت است که انسان برای آن آفریده شده[۳۷۸]، چنان که در آیات متعدد از بهشت به رحمت تعبیر شده است: ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۳۷۹][۳۸۰]؛ ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [۳۸۱][۳۸۲]؛ ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ[۳۸۳]؛ ﴿يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا [۳۸۴][۳۸۵]. نامیدن بهشت به رحمت، یا از آن جهت است که رحمت با بهشت ملازم است[۳۸۶]، زیرا بهشت سرای رحمت الهی است[۳۸۷]؛ یا از آن روست که بنده استحقاق بهشت را ندارد، بلکه به رحمت الهی وارد آن می‌گردد، زیرا طاعت را خدا برای او میسّر ساخته است[۳۸۸]. همچنین در آیات: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا [۳۸۹]، ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا [۳۹۰]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۳۹۱]، ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [۳۹۲][۳۹۳]، ﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ[۳۹۴][۳۹۵] و ﴿وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ[۳۹۶][۳۹۷] رحمت به بهشت تفسیر شده است.

گفتنی است در زمان‌های مخصوصی در دنیا نیز رحمت حق گسترده‌تر و امکان شمول آن بر بندگان بیشتر است که مهم‌ترین آنها ماه مبارک رمضان، به ویژه شب قدر است. وصف شب قدر به سلام، اشاره به گسترش رحمت الهی بر بندگانی است که در این شب به او روی آورند[۳۹۸]؛ ﴿سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ[۳۹۹]. مراد از ﴿لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ در آیه ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ[۴۰۰]. نیز به قرینه آیه: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ [۴۰۱] شب قدر است و مبارک بودنش به جهت خیر فراوان و رحمت گسترده الهی بر مخلوقات است: ﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ[۴۰۲][۴۰۳].[۴۰۴]

مصادیق رحمت الهی

بر پایه آیات قرآن کریم مصادیق رحمت الهی بدین شرح‌اند:

بعثت انبیا (ع)

در آیه ۸ سوره احقاف در پاسخ به انکار رسالت، غفور بودن و رحیم بودن پروردگار یاد شده است[۴۰۵]؛ همچنین آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ[۴۰۶] ارسال پیامبر اسلام (ص) را جز رحمت بر جهانیان ندانسته؛ آیه ﴿وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ [۴۰۷] نیز ایشان را برای خصوص مؤمنان، رحمت به شمار آورده است.

این تفاوت در تعبیر، از آن‌روست که رحمت در آیه ۱۰۷ سوره انبیاء رحمت شأنی و مراد آن است که جهانیان می‌توانند از رحمت وجود وی برخوردار شوند و مقصود از رحمت در آیه ۶۱ سوره توبه رحمت فعلی و به این معناست که مؤمنان از رحمت وجود آن حضرت برخوردارند، چنان که مراد از رحمت در آیه: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۴۰۸] رحمت خاص است، بنابراین فرستادن پیامبر (ص) از سر رحمت انجام گرفته: ﴿أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۴۰۹][۴۱۰] و ایشان هم برای آنان که به او ایمان آورده و هم برای کافران که به او ایمان نیاورده‌اند، رحمت است؛ چه نسبت به معاصران حضرت و چه در امتداد زمان و برای همه آیندگان[۴۱۱]. در آیه ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ[۴۱۲] از زبان حضرت عیسی (ع) به بعثت پیامبر اسلام (ص) بشارت داده شده است. بشارت، خبر خوشی است که خوبی و خیری را نوید می‌دهد و در بعثت پیامبر (ص) باز شدن درهای رحمت الهی بر مردم است که سعادت دنیا و آخرت آنان را تأمین می‌کند[۴۱۳]. در آیه ﴿كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِيَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ[۴۱۴] جمله ﴿وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ به کفران نعمت ارسال پیامبر (ص) و انزال قرآن کریم اشاره دارد که از مظاهر رحمت الهی به شمار می‌آیند[۴۱۵] و اینکه امتناع از پذیرش دعوت پیامبر (ص) و تصدیق وحی، کفر ورزیدن به رحمت عامِ خداست[۴۱۶]. خدای متعال حضرت عیسی (ع) را نیز رحمت قرار داده است: ﴿قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا[۴۱۷]بعضی بعث انبیا[۴۱۸] از جمله فرستادن حضرت موسی (ع) و حضرت هارون (ع) به سوی فرعون را برخاسته از رحمت رحیمی الهی دانسته‌اند[۴۱۹]. همچنان که بعثت پیامبران برای همه انسان‌ها رحمت است، برای خود پیامبر نیز رحمت، بلکه نبوت بالاترین درجه رحمت برای بنده به شمار می‌آید[۴۲۰] در آیات متعددی، مانند: ﴿وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۴۲۱][۴۲۲]، ﴿وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ[۴۲۳][۴۲۴]، ﴿أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ [۴۲۵][۴۲۶]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ[۴۲۷]، ﴿وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ [۴۲۸] و ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ [۴۲۹][۴۳۰]. رحمت بهنبوت و در پاره‌ای از آنها[۴۳۱]، به نبوت و دیگر نعمت‌های الهی تفسیر شده[۴۳۲]، چنان‌که بر پایه روایتی[۴۳۳] مراد از رحمت در آیه ﴿مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ[۴۳۴] نبوت است. در آیه ﴿وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا[۴۳۵] نیز "حنان" به رحمت[۴۳۶] تفسیر شده و احتمالاً مراد از آن نبوت یا ولایت است[۴۳۷][۴۳۸].

وجود امامان (ع)

به دلالت آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ[۴۳۹] قلب مقدس پیامبر (ص) کامل‌ترین دل‌ها در زمینه رحمت و مجلای اتم نور رحمت الهی است، به گونه‌ای که همه موجودات مشمول این رحمت‌اند و قلوب مطهر ائمه (ع) نیز به همین گونه‌اند[۴۴۰] روایات متعددی که بقاء زمین بی‌امام (ع) را ناشدنی دانسته[۴۴۱] و به کار بردن تعبیر "مَعْدِنَ‏ الرَّحْمَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" برای امامان (ع) در زیارت جامعه[۴۴۲] نیز این مطلب را تأیید می‌کنند، زیرا لازمِ این تعبیر، آن است که نزول هر گونه رحمت عام یا خاص بر هر مخلوقی به سبب آنان باشد[۴۴۳]، بنابراین امامان (ع) مانند پیامبر (ص) برای همه انسان‌ها مایه رحمت و از مصادیق رحمت عامِ الهی و برای مؤمنان که از راه پیروی از آنان به رحمت‌های ویژه الهی دست می‌یابند، رحمت خاص به شمار می‌آیند. بر اساس برخی روایات، رحمت در آیه: ﴿وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا[۴۴۴]، علی بن ابی‌ طالب (ع)[۴۴۵] و در آیه ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۴۴۶] پیامبر (ص)[۴۴۷]، امیرمؤمنان (ع) یا ولایت امامان (ع) است[۴۴۸] در آیه ﴿وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا[۴۴۹] نیز پیامبر (ص) است[۴۵۰] مراد از رحمت در این روایات، رحمت رحیمی است و تفسیر رحمت به پیامبر (ص) و امامان (ع) بر پایه تعیین مصداق حقیقی[۴۵۱] یا جری و مراد نبوت و ولایت آنان است، زیرا خدا آدمیان را از این دو راه - که یکی ابزار الهی برای تبلیغ و دیگری برای اجراست - از گمراهی نجات می‌بخشد[۴۵۲].[۴۵۳]

قرآن و دیگر کتاب‌های آسمانی

آیات متعدد، قرآن کریم را برای مؤمنان و آیه‌ای برای مسلمانان رحمت دانسته است: ﴿وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُواْ لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۴۵۴]؛ ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا[۴۵۵]؛ ﴿وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ[۴۵۶]؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ[۴۵۷]، ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۴۵۸]. همچنین بر پایه برخی روایات، رحمت در آیه ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ[۴۵۹] قرآن کریم[۴۶۰] یا قرار گرفتن در زمره پیروان آن است[۴۶۱] "ذکر الرحمن" در آیه ﴿وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ[۴۶۲] نیز یا قرآن کریم[۴۶۳] یا قرآن از بالاترین مصادیق آن است[۴۶۴] و اضافه ذکر به رحمان به رحمت بودن آن اشاره دارد[۴۶۵].

رحمت بودن قرآن برای مؤمنان، به این معناست که اگر انسان معانی آن را در خود محقق کند، قرآن کریم او را غرق در انواع خیرات و برکاتی می‌کند که در آن نهفته است. بر پایه آیه ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ[۴۶۶] قرآن کریم انسان را از مراحل - بیداری از غفلت با موعظه، پاکی باطن از پلیدی‌های آشنایی با معارف حق و اخلاق کریم و اعمال صالح - عبور داده تا سرانجام با پوشاندن جامه رحمت بر او و نهادن وی در زمره بندگان مقرب در اعلا علیین، او را مشمول رحمت می‌کند[۴۶۷]، از‌این‌رو در آیه ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا[۴۶۸]. "رحمت" بر "شفا" ترتّب یافته، زیرا قرآن کریم نخست دردها و بیماری‌های باطنی را می‌زداید و دل را از موانعی که ضد سعادت است، پاک می‌کند و آماده پذیرش سعادت می‌سازد و آنگاه آدمی را به سلامتی و استقامت اصلی و فطری باز می‌گرداند و به سعادت می‌رساند[۴۶۹] در مقابل، بهره ظالمان از قرآن، جز افزایش خسارت نیست: ﴿وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَارًا[۴۷۰]. البته با توجه به آیه ﴿تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۴۷۱] که نازل ساختن قرآن را به رحمان و رحیم نسبت داده، این تنزیل برای مؤمن و کافر، مایه رحمت است؛ مایه اصلاح دنیای مردم است، همچنان که مایه اصلاح آخرتشان است[۴۷۲] و برای اولیای خدا برکات و رحمت‌های ویژه‌ای در بردارد[۴۷۳]، چنان‌که آیه ۵۷ سوره یونس با خطاب به همه آدمیان نشان می‌دهد ویژگی‌های یاد شده در آیه، از جمله رحمت بودن قرآن، برای همه است و به گروه معیّنی اختصاص ندارد[۴۷۴]. بر این پایه، قرآن کریم نازل شد، تا همه آدمیان با ایمان آوردن به خدای متعال خود را مشمول رحمت آن کنند و نازل ساختن قرآن کریم، اقتضای رحمت الهی است[۴۷۵]: ﴿تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ[۴۷۶] و خدا قرآن را تنها از سر رحمت نازل فرمود؛ نه برای آنکه از ایمان مردم به قرآن سودی برد[۴۷۷]: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۴۷۸][۴۷۹]. لکن اختصاص رحمت بودن قرآن به مؤمنان، از آن روست که آنان از قرآن سود می‌برند، هر چند کافران و صاحبان شاکله ستمکارانه نیز در صورتی که از ظلم خویش جدا شوند، می‌توانند از قرآن سود ببرند[۴۸۰]. هدایتگری قرآن نیز به متقیان اختصاص یافته، با آنکه قرآن برای همه هدایت است: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ[۴۸۱]، از همین‌رو هدایت از کافران کاملاً نفی نشده بلکه صاحبان شاکله عادلانه، هدایت یافته‌تر خوانده شده‌اند: ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً [۴۸۲][۴۸۳].

آیه ﴿قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا[۴۸۴] به آگاهی خدا از نهان انسان‌ها اشاره دارد و اینکه در درون آنان سعادت‌طلبی و درخواست پایان نیکو به زبان فطرت است و آن، شمول مغفرت و رحمت را استدعا دارد، هر چند برخی آنان به خطا در تطبیق دچار شده و بهره دنیا را سعادت می‌پندارند و خدای والا از آنجا که غفور و رحیم است، این درخواست فطری آنان را با فرو فرستادن قرآن کریم پاسخ داده است[۴۸۵] گفته شده: چون در آغاز قرآن، خدا - عزوجل - خود را به رحمت ستوده، که نزول قرآن فقط از سر رحمت بر بندگان و اقتضای صفت رحمت در وی بوده[۴۸۶] و قرآن کریم از بارزترین مظاهر رحمت رحمانی و رحیمی است - رحمت رحمانی از آن رو که آن را وحی فرموده و رحمت رحیمی از آن رو که در این کتاب مقدس معارف الهی و حقایق تکوین و تشریع را آشکار ساخته[۴۸۷] - بنابراین قرآن از مظاهر رحمت مطلق الهی است[۴۸۸] از آیه ﴿وَمَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ[۴۸۹] نیز به دست می‌آید که نازل ساختن[۴۹۰] آیات قرآن، بلکه تمام کتاب‌های آسمانی برخاسته از رحمت عامِ پروردگار است[۴۹۱].

قرآن کریم ویژگی رحمت را برای تورات نیز آورده است: ﴿ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِيَ أَحْسَنَ وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ [۴۹۲]؛ ﴿أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ[۴۹۳]؛ ﴿وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ [۴۹۴]، زیرا برای دستیابی پیروان آن به رحمت، نازل شده[۴۹۵] و سبب اصلاح نفوس[۴۹۶]، دربردارنده عوامل خیر دنیا و آخرت[۴۹۷] و مشتمل بر معارف حق و شریعت الهی است که آدمیان از نعمت آن برخوردار می‌شوند[۴۹۸]. رحمت در آیه ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ[۴۹۹] نیز کتاب آسمانی و علم است[۵۰۰].[۵۰۱]

شریعت آسمانی

خدای متعال در آیه ﴿هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ[۵۰۲] شریعت الهی یا قرآن را به عنوان کتاب دربردارنده شریعت برای اهل ایمان و یقین رحمت نامیده است، ازاین‌رو رحمت در این آیه، رحمت خاص است، گرچه قرآن از این جهت رحمت فراگیر الهی و مایه بصیرت برای همه آدمیان است [۵۰۳] در آیه ﴿هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ[۵۰۴] ﴿آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ همان آیات قرآن کریم است، که وظایف مقرر در شریعت را بیان می‌کنند[۵۰۵] و پایان یافتن آیه با ذکر رأفت و رحمت الهی، اشاره دارد که نزول آیات نیز جعل احکام[۵۰۶] از رأفت و رحمت خدا ریشه می‌گیرد[۵۰۷].

برکات دستورهای الهی در این جهان و سرای دیگر، به خود انسان باز می‌گردند[۵۰۸]، چنان‌که از آیات آغازین سوره شوری برداشت می‌شود که غفور بودن و رحیم بودن خدا اقتضا می‌کند از راه وحی برای آنان دینی تشریع کند، تا به سوی سعادت هدایت شوند[۵۰۹] و به مغفرت و رحمت او برسند و در قیامت از قرار گرفتن در شمار دوزخیان خود را نجات دهند[۵۱۰]، بنابراین اگر خدا چیزی را واجب ساخته، از آن روست که عمل به آن انسان را به او و بهره‌مندی از الطاف ویژه‌اش نزدیک می‌سازد و اموری را حرام کرده، چون ارتکاب آنها آدمی را از او و الطافش دور می‌سازد و عذاب الهی را فراهم می‌آورد[۵۱۱].

بعضی از مفسران در توضیح آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ[۵۱۲] ذو الرحمه بودن خدا را اشاره به این امر دانسته‌اند که خدای سبحان با وضع تکالیف بر بندگان ترحم کرده، تا آنان را به کمال برساند[۵۱۳] و دستیابی به سودهای کلانی که جز از راه انجام دادن تکالیف امکان‌پذیر نیست، برای آنان ممکن گردد[۵۱۴].

آسانی تکالیف

از مصادیق رحمت رحیمی الهی، آسانگیری بر بندگان در زمینه تکالیف است. به فرموده امیرمؤمنان (ع) خدا به بندگان مؤمنش از آن جهت رحیم است که طاعاتش را بر آنها سبک می‌گیرد[۵۱۵] از آیه ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۵۱۶] به دلیل دو صفت غفور و رحیم[۵۱۷] برداشت شده که مغفرت و رحمت، همان گونه که مایه محو عقاب گناه می‌شوند، گاه به احکام تعلق گرفته و حکم را بر می‌دارند[۵۱۸]؛ یا در مرحله تشریع احکام سبب تخفیف و تسهیل آن می‌گردند[۵۱۹].

در آیات ﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ لَّوْلاَ كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ فَكُلُواْ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَيِّبًا وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۵۲۰] جمله ﴿وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ علت اباحه غنیمت را بیان می‌کند[۵۲۱] تخییر میان قصاص، دیه و عفو در قتل عمد: ﴿ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ[۵۲۲].[۵۲۳]، جواز نکاحِ اماء: ﴿وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۵۲۴][۵۲۵]، اعتبار اعمال منطبق بر حکم قبلی در موارد نسخ آن و تشریع حکم جدید: ﴿إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ [۵۲۶][۵۲۷]، سقوط حد محارب[۵۲۸] با همه حدود با توبه[۵۲۹]: ﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُواْ عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۵۳۰] نمونه‌های دیگری از رحمت الهی در خصوص آسانگیری تکلیف‌اند.

آیه ﴿فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۵۳۱] نیز رفع عذاب از دزدان و شمول غفران و رحمت الهی را در صورت توبه بیان کرده است. اطلاق رفع عذاب، شامل سقوط حد نیز می‌شود، چنان که بعضی از روایات بر آن دلالت داشته[۵۳۲] و مشهور فقها نیز چنین معتقدند[۵۳۳].

گفتنی است آیه ﴿فوَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ[۵۳۴] پس از بیان حکم لعان، نشان می‌دهد حتی احکام و دستورهایی نیز که ظاهری سخت و شدید دارند، از مصادیق فضل و رحمت الهی‌اند[۵۳۵]، چنان که از جمله ﴿إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ در آیه ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۵۳۶] برداشت می‌شود علت تشریع حکم قتل، رحمت و راندن مجرمان به سوی سعادت است، تا بدین وسیله عناد قلبی با پروردگار از آنان زدوده گردد[۵۳۷].[۵۳۸]

هدایت، اسلام و ایمان

رحمت در آیه ﴿إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ [۵۳۹] به هدایت الهی[۵۴۰]، نیز در آیه ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ[۵۴۱] به معارف الهی و هدایت معنوی تفسیر شده[۵۴۲] و در آیه ﴿إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا [۵۴۳] رحمت از ناحیه پروردگار پاره‌ای از نعمت‌ها همچون هدایت است که آیات متعدد، آن را فقط به خدا مستند دانسته، چنان‌که "راسخان در علم" آن را درخواست کرده‌اند[۵۴۴]: ﴿رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ [۵۴۵].

جمله ﴿أُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ در آیه ﴿أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ[۵۴۶] نشان می‌دهد که اهتداء "هدایت یافتگی" نتیجه درود و رحمت الهی است و چون اهتداء در گرو هدایت است، رحمت مذکور در آیه، هدایت الهی است[۵۴۷] در آیه ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۵۴۸] نیز رحمت به توفیق معنا شده است[۵۴۹] رحمت، در آیات ﴿يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ [۵۵۰][۵۵۱]، ﴿لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاء[۵۵۲][۵۵۳]، ﴿وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء[۵۵۴][۵۵۵]، ﴿يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء[۵۵۶][۵۵۷]،

﴿وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ [۵۵۸][۵۵۹] و ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ[۵۶۰][۵۶۱] به اسلام تفسیر شده است[۵۶۲] به احتمالی، مراد از رحمت در آیه: ﴿يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ [۵۶۳] هدایت انسان به ایمان است[۵۶۴]، چنان‌که مراد از رحمت در آیات ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ[۵۶۵] و ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ [۵۶۶][۵۶۷]ایمان است. به فرموده امام عسکری (ع)[۵۶۸] به رحمت در آیه ۱۰۵ بقره/۲ توفیق اسلام و موالات محمد (ص) و علی (ع) است[۵۶۹].

قبول توبه و مغفرت

همراهی نام‌های تواب و رحیم در آیات متعدد: ﴿أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ [۵۷۰] می‌نمایاند که قبول توبه از مظاهر رحمت خاص الهی است[۵۷۱] در آیه ﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ [۵۷۲]. نخست توبه، به اصلاح مقید شده و سپس در پایان، ضمیر تنها به توبه برمی‌گردد، زیرا تقیید توبه به اصلاح، برای آن است که اصلاح پس از توبه، نشان حقیقی بودن توبه است؛ و شمول مغفرت و رحمت، از آثار چنین توبه‌ای است[۵۷۳].

قبول توبه، افزون بر آنکه خودش رحمت الهی است، توفیق عبد به توبه نیز رحمتی دیگر بر بنده است، چنان‌که بنده برای توبه نیازمند بازگشت خدا به سوی بنده با رحمت خویش است: ﴿ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ [۵۷۴] و آن‌گاه که توبه کرد و به سوی خدا آمد، خدای سبحان نیز به سوی او می‌آید و وی را مشمول رحمت مغفرت می‌کند[۵۷۵]، چنان‌که در آیه ۵ از سوره توبه علت دستور عدم تعرض به مشرکان در صورت توبه، غفران و رحمت الهی است[۵۷۶]، ازاین‌رو در قرآن کریم نام رحیم ۷۲ بار کنار غفور ذکر شده، زیرا مغفرتْ مقتضای رحمت الهی است[۵۷۷].

رحمت در آیه ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [۵۷۸] همان مغفرت است، به قرینه آنکه مخاطب آیه گناهکاران هستند، بنابراین مراد از رحمت، رحمت آخرت است و نخستین رحمت مورد نیاز گناهکاران در آخرت، مغفرت است، از همین‌رو نهی از یأس در آیه به «إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» تعلیل شده است[۵۷۹].

آیه ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۵۸۰] نیز صریحاً بیان می‌دارد که خدا مغفرت گناهکاران را در صورت توبه و اصلاح، به عنوان رحمت بر خود واجب ساخته است[۵۸۱]، چنان‌که با توجه به آیه: ﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّه غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۵۸۲] مغفرت و رحمت الهی برای کسانی که شایستگی آن را داشته باشند، امری حتمی به شمار می‌آید[۵۸۳] پروردگار از فرط رحمت، ملائکه را نیز به استغفار برای مؤمنان وا داشته است: ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا [۵۸۴][۵۸۵] و فرشتگان نیز پیش از درخواست مغفرت برای مؤمنان، نخست خدا را به سعه رحمت ثنا گفته‌اند، زیرا رحمت الهی مبدأ افاضه هر نعمت است: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ[۵۸۶]. همچنین خدای غفور و رحیم، بی‌ادبی آنان را که از قصور برخاسته، بخشیده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۵۸۷]؛ البته در صورتی که جمله ﴿وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ناظر به ﴿لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا باشد، اشاره دارد که رعایت ادب در برابر پیامبر (ص) زمینه‌ساز رحمت الهی است[۵۸۸] مغفرت، افزون بر آنکه خودش مصداق رحمت الهی است و موانع رحمت را از میان بر می‌دارد نقش مهمی نیز در امکان بهره‌مندی انسان از دیگر انواع رحمت خدا دارد[۵۸۹]؛ حتی مخلصان نیز برای نیل به درجاتی از رحمت، به مغفرت نیازمندند: ﴿وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ[۵۹۰] و شاید از همین‌رو خدا در آیاتی مانند ﴿وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا[۵۹۱] و ﴿قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۵۹۲] و ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ[۵۹۳] قبل از ذکر رحمت یا رحمت آخرتی، از مغفرت یاد کرده است [۵۹۴].

آیه: ﴿لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا[۵۹۵] نشان می‌دهد همه درجات آخرتی، مصداق مغفرت و رحمت‌اند. در آیات قرآن کریم غالباً همراه رحمت و امور مشابه آن - مانند اجر، رزق و رضوان - مغفرت الهی نیز ذکر شده؛ مانند ﴿مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ [۵۹۶]، ﴿وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ [۵۹۷]، ﴿مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ [۵۹۸]، ﴿وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ[۵۹۹] و ﴿وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا[۶۰۰][۶۰۱].

مهلت دادن به خطاکاران

رحمت گسترده الهی ایجاب می‌کند که به گناهکاران بیشترین فرصت را بدهد[۶۰۲]: ﴿فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ[۶۰۳][۶۰۴]. در آیه ﴿وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن يَجِدُوا مِن دُونِهِ مَوْئِلا [۶۰۵] شتاب نکردن در عذاب سزاواران عذاب، به غفران و رحمت الهی مستند شده[۶۰۶] و گرچه شرک و گناه عقوبت بی‌درنگ را در پی دارند، نظام تدبیر، آزمایش و سوق بشر به سوی سعادت، بر مهلت و تأخیر عقوبت استوار است[۶۰۷].

در مقام بیان سریع العقاب بودن پروردگار نیز آیه با جمله ﴿إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ پایان یافته، تا برساند مسئله سرعت در عقاب همیشگی نیست و مربوط به بعضی از موارد است: ﴿وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَن يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ [۶۰۸][۶۰۹].

از نمونه‌های رفتار رحمت‌آمیز با مشرکان، مهلت ۴ ماهه به آنان پس از نقض عهد است: ﴿فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ[۶۱۰][۶۱۱].

نمونه‌های دیگری از مصادیق رحمت الهی بدین شرح‌اند: استجابت دعا: ﴿ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا[۶۱۲][۶۱۳]؛ کم نکردن از پاداش: ﴿قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۶۱۴][۶۱۵]؛ نصرت مؤمنان: ﴿فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَمَا كَانُواْ مُؤْمِنِينَ[۶۱۶] نیز ﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ[۶۱۷]، ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ[۶۱۸][۶۱۹]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۶۲۰][۶۲۱]، ﴿قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلا نَصِيرًا [۶۲۲][۶۲۳]، ﴿وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا[۶۲۴][۶۲۵]؛ شب و روز: ﴿وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۶۲۶]؛ باران: ﴿وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۶۲۷][۶۲۸]؛ رویاندن گیاهان و به بار رساندن درختان[۶۲۹] یا تابش آفتاب پس از باران[۶۳۰]؛ همه نیازمندی‌های آدمیان[۶۳۱]، ﴿وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ[۶۳۲]؛ وزش بادها[۶۳۳]: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۶۳۴]، رزق[۶۳۵]، مال[۶۳۶]، ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا [۶۳۷]؛ ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ[۶۳۸]؛ عطایای الهی که بهره‌مند ساختن انسان از آن لزومی ندارد[۶۳۹] و زیاده از جنس نعمت‌هایی که به بندگان داده شده است: ﴿وَلاَ تُؤْمِنُواْ إِلاَّ لِمَن تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَن يُؤْتَى أَحَدٌ مِّثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِندَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ[۶۴۰][۶۴۱].[۶۴۲]

منابع

پانویس

  1. البیان، ص ۴۲۹.
  2. البیان، ص ۴۲۹؛ انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۲.
  3. البیان، ص ۴۹۰؛ التحقیق، ج ۱۴، ص ۲۲۵، «یأس».
  4. البیان، ص ۴۹۰.
  5. نثر طوبی، ج ۱، ص ۲۹۸؛ لغت‌نامه، ج ۱۰، ص ۱۰۵۲۰، «رحمت».
  6. معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸، «رحم»؛ تفسیر روشن، ج ۲، ص ۲۷۴.
  7. معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۴۹۸؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۰، «رحم».
  8. مفردات، ص ۳۴۷، «رحم»؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۵۵.
  9. رسائل المرتضی، ج ۲، ص ۲۷۱؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص۵۳.
  10. التوحید، ص ۲۰۳ - ۲۰۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۱؛ عدة الداعی، ص ۳۲۱.
  11. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۶۰.
  12. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  13. ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه۱۷۱.
  14. تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۳؛ منهج الصادقین، ج ۳، ص ۱۶۲؛ روح المعانی، ج ۳، ص ۲۰۰.
  15. گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه۲۲.
  16. کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۶؛ تفسیر سورآبادی، ج ۴، ص ۲۵۶۲.
  17. و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی؛ سوره شوری، آیه۵۲.
  18. تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۵۳؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۱۰۴.
  19. ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد؛ سوره یوسف، آیه۸۷.
  20. جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳.
  21. پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است؛ سوره واقعه، آیه۸۹.
  22. تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۲۲۴؛ التسهیل، ج ۲، ص ۳۴۱؛ لباب التأویل، ج ۴، ص ۲۴۳.
  23. اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمی‌یافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود؛ سوره قلم، آیه۴۹.
  24. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۳.
  25. و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود؛ سوره مریم، آیه۱۳.
  26. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۱.
  27. المیزان، ج ۱۴، ص ۱۹.
  28. مفردات، ص ۲۵۹، «حنّ».
  29. و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده می‌شدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش می‌ساختند و آنچه را بر می‌افراختند زیر و زبر کردیم؛ سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
  30. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۹.
  31. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه۲۶.
  32. التبیان، ج ۵، ص ۱۹۹.
  33. اعراب القرآن، ج ۴، ص ۱۳۰؛ البحر المحیط، ج ۵، ص ۴۲۱؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۷، ص ۳۰۴.
  34. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۵۸.
  35. خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید؛ سوره احزاب، آیه۵۶.
  36. اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه۴۳.
  37. الاصفی، ج ۲، ص ۹۹۶؛ آیات الاحکام، ج ۱، ص ۱۹۴؛ ارشاد الاذهان، ص ۴۲۸.
  38. بهترین بخشایندگانی؛ سوره مؤمنین، آیه۱۰۹.
  39. بخشاینده‌ترین بخشایندگانی؛ سوره اعراف، آیه۱۵۱.
  40. دارای بخشایش؛ سوره انعام، آیه۱۳۳.
  41. آن بخشنده بخشاینده؛ سوره فاتحه، آیه۳.
  42. اسماء و صفات الهی، ج۱، ص۴۸۱.
  43. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  44. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.
  45. بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۹۶.
  46. التبیان، ج ۱، ص ۳۰.
  47. روح المعانی، ج ۱، ص ۶۱؛ المیزان، ج ۵، ص ۱۸۷؛ ج ۱۰، ص ۸۰.
  48. شفاء الصدور، ص ۳۷۵.
  49. روح المعانی، ج ۱، ص ۶۱؛ ارشاد الأذهان، ص ۵.
  50. الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴رحمت.
  51. شرح الاسماء الحسنی، ص ۱۷۴، ۵۲۰؛ الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۴.
  52. و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمی‌توانید شمار کرد؛ بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است؛ سوره ابراهیم، آیه۳۴.
  53. و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!؛ سوره نساء، آیه ۱۱۵.
  54. ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه۷۲.
  55. التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۰۴، «وسع».
  56. المیزان، ج ۷، ص ۲۶-۲۷.
  57. مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۸۸؛ المیزان، ج ۸، ص ۳۵۲.
  58. البحر المحیط، ج ۱، ص ۳۱؛ روح البیان، ج ۵، ص ۵۳۰.
  59. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  60. المیزان، ج ۱، ص ۱۸.
  61. خداوند بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره طه، آیه۵.
  62. بگو: کسانی که در گمراهی به سر برند، باید که (خداوند) بخشنده به (زمان و مهلت) آنها نیک افزونی دهد تا آنگاه که آنچه را به آنان وعده داده‌اند- یا عذاب یا رستخیز- ببینند و خواهند دانست چه کسی دارای جایگاهی بدتر و سپاهی ناتوان‌تر است؛ سوره مریم، آیه۷۵.
  63. اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه۴۳.
  64. او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه۱۱۷.
  65. المیزان، ج ۱، ص ۱۸.
  66. خداوند بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره طه، آیه۵.
  67. آنکه آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ او (خداوند) بخشنده است، درباره او از (داننده) آگاهی بپرس!؛ سوره فرقان، آیه۵۹.
  68. البحر المدید، ج ۴، ص ۱۱۱.
  69. الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۵۷.
  70. بیان السعاده، ج ۱، ص ۲۸.
  71. و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانه‌ای است؛ سوره لقمان، آیه۲۷.
  72. مواهب الرحمان، ج ۱، ص ۱۵.
  73. المیزان، ج ۱۹، ص ۹۴.
  74. و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.
  75. و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.
  76. المیزان، ج ۸، ص ۲۷۵.
  77. نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴.
  78. البیان، ص ۴۳۲.
  79. انوار درخشان، ج ۹، ص ۳۹۱، ۴۲۵.
  80. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  81. همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمی‌بینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنه‌ای می‌بینی؟؛ سوره ملک، آیه۳.
  82. روح البیان، ج ۱۰، ص ۷۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۵۰.
  83. بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند؛ سوره انعام، آیه۱۲.
  84. و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه۵۴.
  85. المیزان، ج ۷، ص ۲۶.
  86. المیزان، ج ۷، ص ۱۰۵.
  87. البحر المحیط، ج ۴، ص ۴۴۶.
  88. تفسیر روشن، ج ۸، ص ۶.
  89. ارشاد الاذهان، ص ۱۳۹.
  90. مقتنیات الدرر، ج ۴، ص ۱۴۲.
  91. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۵۱-۵۵۲.
  92. تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۴۳۷؛ مقتنیات الدرر، ج ۴، ص ۱۴۲.
  93. مواهب علیه، ص ۲۷۲.
  94. الکشاف، ج ۲، ص ۸؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۱۰.
  95. بیان السعاده، ج ۲، ص ۱۲۵.
  96. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۵۵.
  97. المنار، ج ۷، ص ۳۲۵-۳۲۶.
  98. بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند؛ سوره انعام، آیه۱۲.
  99. التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۸۹.
  100. المیزان، ج ۱۲، ص ۲۶۳.
  101. یا آنان را در حال ترسیدن فرو گیرد؟ پس بی‌گمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه۴۷.
  102. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  103. الکافی، ج ۲، ص ۲۷۵؛ عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۸۴؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۲، ح ۲۴.
  104. الدرالمنثور، ج ۱، ص ۴۸؛ ج ۳، ص ۶.
  105. الکافی، ج ۲، ص ۵۲۹، ۵۳۸؛ اقبال الاعمال، ص ۳۶۳؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۳۹.
  106. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۲۹؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۴۳؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۹۳.
  107. الجدید، ج ۱، ص ۱۴.
  108. الجدید، ج ۱، ص ۱۴.
  109. المنار، ج ۱، ص ۷۴-۷۵.
  110. التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۱۷۰.
  111. روزی که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد؛ امّا (به) آنان که سیه‌رویند (می‌گویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید. و امّا آنان که سپیدرویند در (بهشت) بخشایش خداوند به سر می‌برند، آنان در آن جاودانند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۶ - ۱۰۷.
  112. و خداوند، ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۸.
  113. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰؛ المنار، ج ۴، ص ۵۴ - ۵۵.
  114. التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۸۹.
  115. و چون به مردم بخشایشی بچشانیم بدان شادمان می‌گردند و اگر برای کارهایی که کرده‌اند بلایی به آنان برسد ناگاه نومید می‌گردند؛ سوره روم، آیه۳۶.
  116. المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۳.
  117. ریاض السالکین، ج ۳، ص ۱۱۴.
  118. تقریب القرآن، ج ۲، ص ۲۵۳.
  119. خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوست‌های آنان که از پروردگار خویش می‌هراسند از آن به لرزه می‌افتد سپس با یاد خداوند پوست‌ها و دل‌هاشان نرم می‌شود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت؛ سوره زمر، آیه۲۳.
  120. زبدة التفاسیر، ج ۶، ص ۷۳.
  121. و پروردگار توست که آمرزنده دارای بخشایش است؛ سوره کهف، آیه۵۸.
  122. انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۳۰۷.
  123. و ما پیامبران را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نمی‌فرستیم پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره انعام، آیه۴۸.
  124. تفسیر روشن، ج ۷، ص ۳۸۰.
  125. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  126. و اگر پروردگارت می‌خواست مردم را امّتی یگانه می‌کرد؛ و آنان هماره اختلاف می‌ورزند جز کسانی که پروردگارت (بر آنان) بخشایش آورد و آنها را برای همین (بخشایش) آفرید؛ و حکم پروردگارت (بدین قرار) اتمام یافت که: بی‌گمان دوزخ را از پریان و آدمیان می‌آکنم؛ سوره هود، آیه ۱۱۸ - ۱۱۹.
  127. مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۱.
  128. و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه۱۳۳.
  129. تفسیر روشن، ج ۸، ص ۱۸۶.
  130. و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.
  131. پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند؛ سوره انعام، آیه۱۴۷.
  132. پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است؛ سوره غافر، آیه۷.
  133. و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.
  134. تبیین القرآن، ص ۱۸۲.
  135. عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.
  136. اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟ و خداوند سپاسداری داناست؛ سوره نساء، آیه۱۴۷.
  137. اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم و اگر ناسپاسی کنید بی‌گمان عذاب من سخت است؛ سوره ابراهیم، آیه۷.
  138. المیزان، ج ۸، ص ۲۷۴.
  139. پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست - آن (خداوند) بخشنده- که از سوی او اذن سخن گفتن ندارند؛ سوره نبأ، آیه۳۷.
  140. المیزان، ج ۲۰، ص ۱۷۰.
  141. هر کس را بخواهد عذاب می‌کند و هر کس را بخواهد می‌بخشاید و به سوی او بازگردانیده خواهید شد؛ سوره عنکبوت، آیه۲۱.
  142. پروردگارتان به (حال) شما آگاه‌تر است، اگر خواهد به شما بخشایش می‌آورد یا اگر خواهد شما را عذاب می‌کند و تو را نگهبان آنان نفرستاده‌ایم؛ سوره اسراء، آیه۵۴.
  143. گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمی‌خواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟؛ سوره نمل، آیه ۴۶.
  144. التحقیق، ج ۴، ص ۹۴، «رحم».
  145. نمونه، ج ۶، ص ۳۹۳.
  146. و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.
  147. اطیب البیان، ج ۵، ص ۴۷۵ - ۴۷۶.
  148. به هر یک از آنان و اینان از دهش پروردگارت یاری می‌رسانیم و دهش پروردگارت بازداشته نیست؛ سوره اسراء، آیه۲۰.
  149. المیزان، ج ۳، ص ۱۶۰.
  150. المیزان، ج ۵، ص ۴۸.
  151. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  152. و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه۱۳۳.
  153. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴.
  154. الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۲.
  155. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۵.
  156. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۶؛ ریاض السالکین، ج ۶، ص ۲۰۵.
  157. صحیفه سجادیه، دعای ۴۶.
  158. ریاض السالکین، ج ۶، ص ۲۰۵.
  159. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۷.
  160. من وحی القرآن، ج ۹، ص ۳۳۲.
  161. تفسیر روشن، ج ۸، ص ۱۸۶.
  162. روح البیان، ج ۳، ص ۱۰۷.
  163. خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشاینده‌ای ندارد و او پیروزمند فرزانه است. ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفریننده‌ای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده می‌شوید؟؛ سوره فاطر، آیه ۲ - ۳.
  164. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.
  165. التحقیق، ج ۴، ص ۱۱۶ - ۱۱۷، «رزق»؛ ج ۱۲، ص ۹۰، «نفذ».
  166. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۱، ص ۶۶؛ المنیر، ج ۸، ص ۵۱.
  167. مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.
  168. صحیفه سجادیه، دعای ۳۱.
  169. و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.
  170. بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است؛ سوره انعام، آیه۱۲.
  171. بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است؛ سوره انعام، آیه۱۲.
  172. الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۱- ۴۶۲.
  173. تفسیر صدرالمتألهین، ج ۱، ص ۶۵.
  174. اسرار الصلاه، ص ۳۴۷.
  175. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۸.
  176. میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ سوره روم، آیه۲۱.
  177. و او بخشاینده‌ترین بخشایندگان است؛ سوره یوسف، آیه ۶۴.
  178. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۰۰.
  179. تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۴۴۶ - ۴۴۷.
  180. نک: تفسیر الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۷۹.
  181. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  182. آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمی‌توانند رهاییم بخشند؟؛ سوره یس، آیه ۲۳.
  183. المیزان، ج ۱۷، ص ۷۸.
  184. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  185. و سزیده (خداوند) بخشنده نیست که فرزندی گزیند؛ سوره مریم، آیه۹۲.
  186. تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۱؛ تفسیر لاهیجی، ج ۳، ص ۴۴.
  187. التحریر والتنویر، ج ۱۶، ص ۸۷.
  188. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  189. و خدای شما خدایی یگانه است، خدایی جز آن بخشنده بخشاینده نیست؛ سوره بقره، آیه۱۶۳.
  190. البحر المحیط، ج ۲، ص ۷۶- ۷۷.
  191. التبیان، ج ۲، ص ۵۳.
  192. ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه۴۴.
  193. المیزان، ج ۱۴، ص ۵۸-۵۹.
  194. آنان (نسبت) به یادکرد (خداوند) بخشنده انکار دارند؛ سوره انبیاء، آیه۳۶.
  195. المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۸.
  196. و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بی‌گمان از ستمگرانی. و اگر خداوند بلایی به تو رساند کسی جز خود او آن را نمی‌گرداند، و اگر خیری برای تو بخواهد هیچ کس بازدارنده بخشش او نیست؛ آن را به هر کس از بندگانش بخواهد، می‌رساند و او آمرزنده بخشاینده است؛ سوره یونس، آیه ۱۰۶ - ۱۰۷.
  197. المیزان، ج ۱۰، ص ۱۳۳.
  198. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  199. و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه۱۳۳.
  200. المیزان، ج ۷، ص ۳۵۶.
  201. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  202. بلکه می‌گویند: او خود آن (قرآن) را بربافته است، بگو، اگر من آن را بربافته باشم، شما در برابر (خشم) خداوند برای من کاری نمی‌توانید کرد، او به آنچه در آن (به ناروا) سخن می‌رانید داناتر است، او میان من و شما گواه بس، و او آمرزنده بخشاینده است؛ سوره احقاف، آیه۸.
  203. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۰ - ۱۸۹.
  204. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  205. بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند؛ سوره انعام، آیه۱۲.
  206. المیزان، ج ۷، ص ۲۶ - ۲۷.
  207. بی‌گمان او آفرینش را می‌آغازد آنگاه آن را باز می‌گرداند؛ سوره یونس، آیه۴.
  208. المیزان، ج ۱۰، ص ۱۱.
  209. المنار، ج ۷، ص ۳۲۷.
  210. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  211. ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه۴۴.
  212. المیزان، ج ۱۴، ص ۵۹.
  213. سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکش‌ترند بیرون می‌کشیم؛ سوره مریم، آیه۶۹.
  214. المیزان، ج ۱۴، ص ۸۹.
  215. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  216. ای پدر! من می‌هراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی؛ سوره مریم، آیه۴۵.
  217. المیزان، ج ۱۴، ص ۵۹.
  218. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  219. بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است؛ سوره اسراء، آیه۱۰۰.
  220. تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت؛ سوره ص، آیه۹.
  221. فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه۸۲.
  222. من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ سوره انعام، آیه۵۰.
  223. المیزان، ج ۷، ص ۹۵.
  224. التحقیق، ج ۳، ص ۴۷ - ۴۸، «خزن».
  225. التبیان، ج ۸، ص ۵۴۶.
  226. خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشاینده‌ای ندارد و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره فاطر، آیه۲.
  227. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.
  228. سپاس خداوند را، آفریننده آسمان‌ها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیام‌رسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد می‌افزاید، بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره فاطر، آیه۱.
  229. المیزان، ج ۱۷، ص ۵.
  230. ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه۳۱.
  231. المیزان، ج ۱۷، ص۳۹۰.
  232. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  233. اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه۱۷۵.
  234. به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند و اگر آنها شکیبایی می‌ورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر می‌بود و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه ۴- ۵.
  235. و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستاده‌ایم پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری ورزید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره انعام، آیه۱۵۵.
  236. و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش بمانید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره اعراف، آیه۲۰۴.
  237. ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید. و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستأیید. اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه ۴۱- ۴۳.
  238. و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۶.
  239. و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره نور، آیه۵۶.
  240. و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه۷۱.
  241. و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستاده‌ایم پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری ورزید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره انعام، آیه۱۵۵.
  242. جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره حجرات، آیه۱۰.
  243. آیا شگفت می‌دارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا هشدارتان دهد؟ و تا پرهیزگاری ورزید و باشد که بر شما رحمت آورند؛ سوره اعراف، آیه ۶۳.
  244. و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشته‌ایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند و زکات می‌دهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر می‌دارم؛ سوره اعراف، آیه۱۵۶.
  245. و در زمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است؛ سوره اعراف، آیه۵۶.
  246. گفت: ای قوم من! چرا پیش از نیکی به بدی شتاب دارید؟ چرا از خداوند آمرزش نمی‌خواهید باشد که بر شما بخشایش آورند؟؛ سوره نمل، آیه۴۶.
  247. سپس بی‌گمان پروردگارت نسبت به کسانی که از سر نادانی کار بد انجام داده‌اند آنگاه پس از آن توبه کرده و به راه آمده‌اند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه۱۱۹.
  248. و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه۷۱.
  249. جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند؛ سوره حجرات، آیه۱۰.
  250. آنان، همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود و عذاب را به (بهای) آمرزش خریدند، و بر آتش چه شکیبایند!؛ سوره بقره، آیه۱۷۵.
  251. بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه۲۱۸.
  252. آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارندپروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید می‌دهد در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بی‌گمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند؛ سوره توبه، آیه ۲۰ -۲۳.
  253. امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمی‌آورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه۳۰.
  254. اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه۱۷۵.
  255. و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود؛ سوره انبیاء، آیه۷۵.
  256. و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند. و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند؛ سوره انبیاء، آیه ۸۵- ۸۶.
  257. عذاب را از آنان کاهش ندهند و آنان در آن ناامیدند؛ سوره زخرف، آیه۷۵.
  258. و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه۲۳.
  259. المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.
  260. پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند. و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود؛ سوره توبه، آیه ۱۱۳- ۱۱۴.
  261. المیزان، ج ۱، ص ۳۹۷.
  262. خداوند کافران را لعنت و برای آنان آتش (دوزخ) را آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه۶۴.
  263. کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کردند؛ سوره مائده، آیه۷۸.
  264. خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه۱۵۹.
  265. لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شده‌اند و با کفر مرده‌اند؛ سوره بقره، آیه۱۶۱.
  266. التبیان، ج ۲، ص ۵۱؛ ارشاد الاذهان، ص ۲۹؛ آلاءالرحمن، ج ۱، ص ۱۴.
  267. گویی (هرگز) در آن به سر نبرده‌اند؛ بدانید که (قوم) ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان نابود باد ثمود!؛ سوره هود، آیه۶۸.
  268. گویی (هرگز) در آن نمی‌زیسته‌اند؛ هان! نابود باد مدین! چنان که ثمود نابود گشت؛ سوره هود، آیه۹۵.
  269. آنگاه بانگ آسمانی به حق آنان را فرو گرفت و ایشان را خاشاکی گرداندیم؛ پس نفرین بر ستمگران باد!؛ سوره مؤمنون، آیه۴۱.
  270. پس بر گروهی که ایمان نمی‌آورند نفرین باد!؛ سوره مؤمنون، آیه۴۴.
  271. الارشاد الاذهان، ص ۸۰، ۲۰۲؛ الجدید، ج ۲، ص ۲۱۸؛ نمونه، ج ۹، ص ۱۴۷ - ۱۴۸.
  272. و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانه‌ای است؛ سوره فتح، آیه۶.
  273. و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه۲۳.
  274. و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست می‌شمرد؛ با آنکه پیش‌تر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری می‌خواستند؛ همین که آنچه می‌شناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد؛ سوره بقره، آیه۸۹.
  275. لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم، بر کسانی که کافر شده‌اند و با کفر مرده‌اند؛ سوره بقره، آیه۱۶۱.
  276. خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت؛ سوره توبه، آیه۶۸.
  277. چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند. کیفر آنان لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست؛ سوره آل عمران، آیه ۸۶ - ۸۷.
  278. آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت؛ سوره نساء، آیه۵۲.
  279. خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه۵۷.
  280. و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تبهکاری می‌ورزند؛ سوره رعد، آیه ۲۵.
  281. خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه۱۵۹.
  282. همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند؛ سوره بقره، آیه۲۷.
  283. و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند؛ سوره نساء، آیه۹۳.
  284. به راستی آنان که به زنان پاکدامن بی‌خبر مؤمن، تهمت (زنا) می‌زنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شده‌اند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود؛ سوره نور، آیه۲۳.
  285. کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کردند. از کار ناپسندی که می‌کردند باز نمی‌ایستادند بی‌گمان، زشت است کاری که می‌کردند؛ سوره مائده، آیه ۷۸ - ۷۹.
  286. و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه۶۴.
  287. خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است؛ سوره احزاب، آیه۵۷.
  288. المیزان، ج ۱۰، ص ۱۸۹.
  289. المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵.
  290. برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم؛ سوره مائده، آیه۱۳.
  291. اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد؛ سوره نساء، آیه۴۶.
  292. آنان کسانی هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است و ناشنوایشان ساخته و چشم‌هاشان را نابینا کرده است؛ سوره محمد، آیه۲۳.
  293. المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۹.
  294. و در این جهان و در روز رستخیز، لعنتی پیگیرشان شده است؛ آگاه باشید که بی‌گمان (مردم) عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان، نابود باد عاد قوم هود!؛ سوره هود، آیه۶۰.
  295. خلاصة المنهج، ج ۲، ص ۳۳۳؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵؛ الفرقان، ج ۱۴، ص ۳۳۵.
  296. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  297. المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۴.
  298. و چون به مردم بخشایشی بچشانیم بدان شادمان می‌گردند و اگر برای کارهایی که کرده‌اند بلایی به آنان برسد ناگاه نومید می‌گردند. و آیا ندیده‌اند که خداوند برای هر که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ می‌دارد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که ایمان دارند؛ سوره روم، آیه ۳۶ - ۳۷.
  299. بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه۵۳.
  300. ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمی‌گردد؛ سوره یوسف، آیه۸۷.
  301. نثر طوبی، ج ۱، ص ۳۲۵؛ نمونه، ج ۱۰، ص ۵۸.
  302. نمونه، ج ۱۰، ص ۵۸.
  303. روح المعانی، ج ۷، ص ۴۳؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۵.
  304. مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۳؛ تفسیر هدایت، ج ۵، ص ۲۱۰؛ الجدید، ج ۴، ص ۷۵.
  305. المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۴.
  306. التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۵۰۱.
  307. التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۵۲؛ کنز الدقائق، ج ۷، ص ۱۴۲؛ بیان السعاده، ج ۲، ص ۴۰۳.
  308. التوحید، ص ۳۴۰-۳۴۱.
  309. بندگانم را آگاه کن که بی‌گمان منم که آمرزنده بخشاینده‌ام. و عذاب من است که عذاب دردناک است؛ سوره حجر، آیه ۴۹- ۵۰.
  310. و خداوند داوری می‌کند و داوری‌اش بازدارنده‌ای ندارد؛ سوره رعد، آیه۴۱.
  311. بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه۵۳ - ۵۴.
  312. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۹ - ۱۸۰.
  313. پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند؛ سوره انعام، آیه۱۴۷.
  314. التسهیل، ج ۱، ص ۲۷۹؛ تفسیر مراغی، ج ۸، ص ۶۰.
  315. تفسیر روشن، ج ۸، ص ۲۲۳.
  316. الکشاف، ج ۲، ص ۷۶.
  317. بندگانم را آگاه کن که بی‌گمان منم که آمرزنده بخشاینده‌ام. و عذاب من است که عذاب دردناک است؛ سوره حجر، آیه ۴۹- ۵۰.
  318. نمونه، ج ۱۱، ص ۹۳.
  319. بدانید که خداوند سخت کیفر و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه۹۸.
  320. التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۴۱.
  321. پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‌ایم، بر تو جز پیام‌رسانی نیست و ما هر گاه به آدمی بخشایشی از خود چشاندیم بدان شادمان شد و چون برای کارهایی که کرده‌اند گزندی به آنان برسد بی‌گمان (در آن حال) آدمی بسیار ناسپاس است؛ سوره شوری، آیه۴۸.
  322. المیزان، ج ۱۸، ص ۶۸.
  323. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  324. انوار درخشان، ج ۹، ص ۱۰۶.
  325. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹.
  326. تفسیر منسوب به امام عسکری، ص ۳۷؛ بحار الانوار، ج ۸۹، ص ۲۵۰.
  327. مسند احمد، ج ۴، ص ۳۱۲؛ المعجم الکبیر، ج ۲، ۱۶۲.
  328. الکافی، ج ۱، ص ۲۱.
  329. خداوند) بخشنده. قرآن را آموخت. آدمی را آفرید؛ سوره الرحمان، آیه ۱- ۳.
  330. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۴۰ - ۲۴۱.
  331. و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند؛ سوره روم، آیه۲۱.
  332. المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۶.
  333. المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۷.
  334. و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه۸۳.
  335. خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد؛ سوره نساء، آیه۳۶.
  336. بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید؛ سوره انعام، آیه۱۵۱.
  337. و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!؛ سوره اسراء، آیه ۲۳.
  338. المیزان، ج ۷، ص ۳۷۴.
  339. اما او از گذرگاه سخت نگذشت، ؛و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟ آزاد کردن برده‌ای است، یا خوراک دادن در روز گرسنگی، به یتیمی خویشاوند، یا به بینوایی زمینگیر، آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند. آنان، خجستگانند؛ سوره بلد، آیه ۱۱ - ۱۸.
  340. ا بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه۱۲۸.
  341. بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی؛ سوره کهف، آیه۶.
  342. مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمی‌آورند به هلاکت افکنی؛ سوره شعراء، آیه۳.
  343. و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ سوره فتح، آیه۲۹.
  344. عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند؛ سوره حدید، آیه ۲۷.
  345. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۸-۳۱۹.
  346. و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند؛ سوره فرقان، آیه ۶۳.
  347. من هدی القرآن، ج ۸، ص ۴۷۲.
  348. من هدی القرآن، ج ۸، ص ۴۷۲.
  349. تیسیر الکریم الرحمن، ص ۶۹۴.
  350. البرهان، ج ۴، ص ۱۴۶.
  351. ای مؤمنان! برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید و اگر درگذرید و ببخشایید و چشم بپوشید بی‌گمان خداوند (نیز) آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره تغابن، آیه۱۴.
  352. المیزان، ج ۱۹، ص ۳۰۷.
  353. التوحید، ص ۲۲۹-۲۳۰.
  354. آداب الصلاة، ص ۲۳۴ - ۲۳۶.
  355. الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۱.
  356. اسرار الصلاه، ص ۳۴۸ - ۳۴۹؛ المراقبات، ص ۱۴۳.
  357. من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه ۲۴.
  358. به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است. و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد؛ سوره طه، آیه ۴۳- ۴۴.
  359. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹؛ آداب الصلاه، ص ۲۳۷-۲۴۰.
  360. ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه۵۷.
  361. المنار، ج ۱۱، ص ۴۰۳.
  362. الکافی، ج ۶، ص ۲۴۱ - ۲۴۲.
  363. بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ سوره فتح، آیه۲۹.
  364. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۴۲-۲۴۳.
  365. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  366. صحیح مسلم، ج ۸، ص ۹۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.
  367. اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.
  368. البحر المحیط، ج ۳، ص ۴۰۵؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۳۶۱.
  369. روزی که هیچ دوستی از دوستی نمی‌تواند هیچ پشتیبانی کند و یاری نمی‌شوند. جز آن را که خداوند بخشایش آورد که اوست که پیروز بخشاینده است؛ سوره دخان، آیه ۴۱- ۴۲.
  370. تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۴۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۴۷؛ الوجیز، ص ۶۶.
  371. بگو اگر من از (فرمان) پروردگارم سرپیچی کنم از عذاب روزی سترگ بیم دارم. هر کس که عذاب را در چنین روزی از سر وی گذرانده باشند بی‌گمان (خداوند) به او رحم کرده است و رستگاری روشن این است؛ سوره انعام، آیه ۱۵- ۱۶.
  372. المیزان، ج ۷، ص ۳۴.
  373. مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۵۷، «شفاعت».
  374. تفسیر المظهری، ج ۳، ص ۲۲۱-۲۲۲.
  375. نمونه، ج ۵، ص ۱۷۴.
  376. مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۳۵؛ کنز العمال، ج ۴، ص ۲۵۴.
  377. من هدی القرآن، ج ۳، ص ۳۰.
  378. المیزان، ج ۸، ص ۳۳۴.
  379. و امّا آنان که سپیدرویند در (بهشت) بخشایش خداوند به سر می‌برند، آنان در آن جاودانند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۷.
  380. کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰.
  381. و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه۲۳.
  382. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۸۴۱.
  383. امّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند پروردگارشان آنان را در (کنف) بخشایش خویش درمی‌آورد؛ این همان رستگاری آشکار است؛ سوره جاثیه، آیه۳۰.
  384. هر که را بخواهد در بخشایش خویش درمی‌آورد و برای ستمگران عذابی دردناک آماده کرده است؛ سوره انسان، آیه ۳۱.
  385. تفسیر ابن‌کثیر، ج ۷، ص ۲۵۰؛ ارشاد الاذهان، ص ۵۸۵؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.
  386. المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۹.
  387. روح البیان، ج ۸، ص ۴۵۵.
  388. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳۲۰.
  389. اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد؛ سوره نساء، آیه۱۷۵.
  390. آن کسانی که (مشرکان به پرستش) می‌خوانند خود به سوی پروردگارشان دستاویز می‌جویند تا کدام یک (به خداوند) نزدیک‌تر گردند و به بخشایش او امید می‌برند و از عذاب وی می‌هراسند؛ بی‌گمان عذاب پروردگارت پرهیختنی است؛ سوره اسراء، آیه ۵۷.
  391. بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه۲۱۸.
  392. و کسانی که به آیات خداوند و لقای او کفر ورزیده‌اند از بخشایش من ناامیدند و آنان را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره عنکبوت، آیه۲۳.
  393. الوجوه والنظائر، ص ۳۵۸.
  394. روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد؛ سوره حدید، آیه ۱۳.
  395. التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۴۵۸؛ تفسیر بغوی، ج ۵، ص ۲۹.
  396. و اگر خداوند می‌خواست آنان را امّتی یگانه می‌کرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمی‌آورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست؛ سوره شوری، آیه۸.
  397. ارشاد الاذهان، ص ۴۸۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹.
  398. المیزان، ج ۲۰، ص ۳۳۳.
  399. آن (شب) تا دمیدن سپیده (امن و) سلامت است؛ سوره قدر، آیه۵.
  400. که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه۳.
  401. ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه۱.
  402. شب قدر از هزار ماه بهتر است؛ سوره قدر، آیه۳.
  403. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۳۰.
  404. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  405. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۰ - ۱۸۹.
  406. و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه۱۰۷.
  407. برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند؛ سوره توبه، آیه۶۱.
  408. پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد؛ سوره آل عمران، آیه۱۵۹.
  409. به فرمانی از نزد ما که ما فرستنده‌ایم. به بخشایشی از سوی پروردگارت که او شنوای داناست؛ سوره دخان، آیه۵ - ۶.
  410. مجمع البیان، ج ۹، ص ۹۳؛ مواهب علیه، ص ۱۱۱۲؛ التحریر والتنویر، ج ۲۵، ص ۳۱۱.
  411. المیزان، ج ۹، ص ۳۱۶.
  412. و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه۶.
  413. المیزان، ج ۱۹، ص ۲۵۲.
  414. بدین‌گونه تو را میان امّتی که پیش از آن، امّت‌هایی گذشته‌اند فرستادیم تا بر آنها آنچه را به تو وحی کرده‌ایم بخوانی، در حالی که آنان به (خداوند) بخشنده کفر می‌ورزند؛ بگو او پروردگار من است، خدایی جز او نیست، بر او توکّل کردم و بازگشتم به سوی اوست؛ سوره رعد، آیه۳۰.
  415. تفیسر بیضاوی، ج ۳، ص ۱۸۷.
  416. المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۸.
  417. گفت: چنین است؛ پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است و (بر آنیم) تا او را نشانه‌ای برای مردم و رحمتی از سوی خویش گردانیم و این کاری انجام شدنی است؛ سوره مریم، آیه ۲۱.
  418. آداب الصلوه، ص ۶۶.
  419. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۹.
  420. ارشاد الاذهان، ص ۳۳۴.
  421. و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود؛ سوره انبیاء، آیه۷۵.
  422. المیزان، ج ۱۴، ص ۳۰۶.
  423. و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند؛ سوره انبیاء، آیه۸۶.
  424. ارشاد الاذهان، ص ۳۳۵.
  425. آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است؛ سوره زخرف، آیه۳۲.
  426. روح المعانی، ج ۱۳، ص ۷۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۹۸؛ ارشاد الاذهان، ص ۴۹۶.
  427. یا گنجینه‌های بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه۹.
  428. به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد؛ سوره هود، آیه۲۸.
  429. گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمی‌افزایید؛ سوره هود، آیه۶۳.
  430. المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۲.
  431. فتح القدیر، ج ۴، ص ۴۸۴.
  432. التفسیر الکاشف، ج ۶، ص ۳۶۶.
  433. مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۴۴.
  434. کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است؛ سوره بقره، آیه ۱۰۵.
  435. و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود؛ سوره مریم، آیه۱۳.
  436. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۱.
  437. المیزان، ج ۱۴، ص ۲۰.
  438. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  439. و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه۱۰۷.
  440. الأنوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۳.
  441. الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸-۱۷۹.
  442. تهذیب، ج ۶، ص ۹۶.
  443. الأنوار الساطعه، ج ۱، ص ۴۶۶.
  444. بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است؛ سوره یونس، آیه۵۸.
  445. تفسیر فرات الکوفی، ص ۱۷۹.
  446. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه۸۳.
  447. البرهان، ج ۲، ص ۱۳۸.
  448. الاصفی، ج ۱، ص ۲۲۵؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۳۷.
  449. و به آنان از بخشایش خویش ارزانی داشتیم و برای آنان نام و آوازه نیکوی بلندی پدید آوردیم؛ سوره مریم، آیه۵۰.
  450. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۵۱.
  451. مواهب الرحمان، ج ۹، ص ۹۳.
  452. المیزان، ج ۵، ص ۲۷.
  453. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  454. و چون برای آنان آیه‌ای (دلخواه آنان) نیاورده‌ای می‌گویند: چرا خود آیه‌ای برنگزیدی؟ بگو من تنها از آنچه از سوی پروردگارم به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم؛ این (ها) بینش‌هایی است از سوی پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی است برای مردمی که ایمان دارند؛ سوره اعراف، آیه۲۰۳.
  455. و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه۸۲.
  456. و آن، رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان است؛ سوره نمل، آیه۷۷.
  457. ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه۵۷.
  458. و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است؛ سوره نحل، آیه۸۹.
  459. بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است؛ سوره یونس، آیه۵۸.
  460. روح البیان، ج ۴، ص ۵۴؛ نمونه، ج ۸، ص ۳۲۰.
  461. البحر المحیط، ج ۶، ص ۷۴.
  462. و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی می‌گماریم که همنشین آنها خواهد بود؛ سوره زخرف، آیه۳۶.
  463. مراح لبید، ج ۲، ص ۳۸۳.
  464. البلاغ، ص ۴۹۲.
  465. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۲.
  466. ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است؛ سوره یونس، آیه۵۷.
  467. المیزان، ج ۱۰، ص ۸۱.
  468. و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه۸۲.
  469. المیزان، ج ۱۳، ص ۱۸۴.
  470. و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه۸۲.
  471. این کتاب) فرو فرستاده‌ای است از سوی (خداوند) بخشنده بخشاینده؛ سوره فصلت، آیه۲.
  472. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۵۹.
  473. نمونه، ج ۲۰، ص ۲۰۹.
  474. المیزان، ج ۱۰، ص ۸۲.
  475. روح البیان، ج ۷، ص ۳۶۸.
  476. فرو فرستاده خداوند پیروز بخشاینده؛ سوره یس، آیه۵.
  477. المیزان، ج ۱۷، ص ۶۳.
  478. که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم. در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند). به فرمانی از نزد ما که ما فرستنده‌ایم. به بخشایشی از سوی پروردگارت که او شنوای داناست؛ سوره دخان، آیه۳ - ۶.
  479. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۳۳.
  480. المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۲-۱۹۳.
  481. این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه۲.
  482. بگو: هر کس به فرا خور خویش کار می‌کند و پروردگار شما داناتر است که چه کس رهیافته‌تر است؛ سوره اسراء، آیه ۸۴.
  483. التبیان، ج ۵، ص ۳۹۵.
  484. و گفتند: افسانه‌های پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده می‌شود؛ سوره فرقان، آیه۶.
  485. المیزان، ج ۱۵، ص ۱۸۳.
  486. البیان، ص ۴۳۹.
  487. مواهب الرحمان، ج ۱، ص ۱۶ - ۱۷.
  488. آداب الصلاة، ص ۶۶.
  489. و هیچ یادکرد تازه‌ای از سوی (خداوند) بخشنده برای آنان نیامد مگر آنکه از آن رویگردان بودند؛ سوره شعراء، آیه۵.
  490. انوار درخشان، ج ۱۲، ص ۴؛ تفسیر آسان، ج ۱۴، ص ۲۹۱؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۱۸۶.
  491. المیزان، ج ۱۵، ص ۲۵۱؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۱۸۶.
  492. سپس به موسی کتاب دادیم تا (نعمت را) بر آنکه نیکی کرده است تمام کنیم و برای روشن داشتن هر چیز و برای رهنمون و بخشایش باشد که آنان به لقای پروردگارشان ایمان آورند؛ سوره شعراء، آیه۱۵۴.
  493. پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینش‌اند) به آن ایمان دارند و از دسته‌ها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعده‌گاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمی‌آورند؛ سوره هود، آیه۱۷.
  494. و پیش از آن، کتاب موسی پیشوا و رحمت بود و این کتابی است راست‌شمارنده (ی کتاب موسی) به زبان عربی، تا به ستمگران بیم دهد و نیکوکاران را نوید است؛ سوره احقاف، آیه۱۲.
  495. ارشاد الاذهان، ص ۳۹۵.
  496. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۹۵.
  497. التحریر والتنویر، ج ۲۶، ص ۲۱ – ۲۲.
  498. المیزان، ج ۱۰، ص ۱۸۶.
  499. گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا می‌توانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند می‌دارید؟؛ سوره هود، آیه۲۸.
  500. المیزان، ج ۱۰، ص ۲۰۶.
  501. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  502. این روشنگری‌هایی برای مردم و رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که یقین دارند؛ سوره جاثیه، آیه۲۰.
  503. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۶۹.
  504. اوست که بر بنده خویش آیاتی روشن فرو می‌فرستد تا شما را به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها در آورد و بی‌گمان خداوند به شما مهربانی بخشاینده است؛ سوره حدید، آیه۹.
  505. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۵۲.
  506. اطیب البیان، ج ۱۲، ص ۴۲۳.
  507. احسن الحدیث، ج ۱۱، ص ۱۷.
  508. نمونه، ج ۲۳، ص ۳۱۸.
  509. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۱-۱۲.
  510. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰.
  511. الانوار الساطعه، ج ۱، ص ۱۷۹.
  512. و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه۱۳۳.
  513. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۸۳؛ البحر المحیط، ج ۴، ص ۶۵۱؛ روح البیان، ج ۳، ص ۱۰۷؛ البحر المدید، ج ۲، ص ۱۷۳.
  514. الاصفی، ج ۱، ص ۳۴۵؛ ارشاد الاذهان، ص ۱۵۰.
  515. تفسیر منسوب به امام عسکری، ص ۳۴؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۱۸۳.
  516. مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای بت‌ها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بخت‌آزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه۳.
  517. انوار درخشان، ج ۹، ص ۵۶۲.
  518. المیزان، ج ۵، ص ۱۸۲.
  519. انوار درخشان، ج ۹، ص ۵۶۲.
  520. بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را می‌خواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) می‌خواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است. اگر در آنچه گرفته‌اید نوشته‌ای از خداوند، از پیش نبود، به یقین عذابی سترگ به شما می‌رسید. از آنچه غنیمت گرفته‌اید حلال و پاک بخورید و از خداوند پروا کنید، به راستی خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره انفال، آیه ۶۷ - ۶۹.
  521. المیزان، ج ۹، ص ۱۳۷.
  522. این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست؛ سوره بقره، آیه۱۷۸.
  523. البحر المحیط، ج ۲، ص ۱۵۳.
  524. خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره نساء، آیه۲۵.
  525. انوار درخشان، ج ۴، ص ۳۶.
  526. به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه۱۴۳.
  527. المیزان، ج ۱، ص ۳۲۴-۳۲۵.
  528. المیزان، ج ۵، ص ۳۲۸.
  529. اطیب البیان، ج ۴، ص ۳۵۵؛ تبیین القرآن، ص ۱۲۵.
  530. جز آن کسان که پیش از آنکه بر آنان دست یابید توبه کرده باشند، پس بدانید که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه۳۴.
  531. و هر کس پس از ستم کردن خویش توبه کند و به راه آید بی‌گمان خداوند توبه او را می‌پذیرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره مائده، آیه۳۹.
  532. مواهب الرحمان، ج ۱۱، ص ۲۲۰.
  533. نمونه، ج ۴، ص ۳۷۵.
  534. و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود و اینکه خداوند توبه‌پذیری فرزانه است کارتان دشوار می‌شد؛ سوره نور، آیه ۱۰.
  535. مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۴۰۲، «آشنایی با قرآن (۴)».
  536. و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! بی‌گمان شما با (به پرستش) گرفتن گوساله بر خویش ستم روا داشتید پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید، این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. آنگاه، خداوند از شما در گذشت که او توبه‌پذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه ۵۴.
  537. انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۶۷.
  538. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  539. جز کسانی که پروردگارت (بر آنان) بخشایش آورد و آنها را برای همین (بخشایش) آفرید؛ و حکم پروردگارت (بدین قرار) اتمام یافت که: بی‌گمان دوزخ را از پریان و آدمیان می‌آکنم؛ سوره هود، آیه ۱۱۹.
  540. المیزان، ج ۱۱، ص ۶۲.
  541. گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا می‌توانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند می‌دارید؟؛ سوره هود، آیه۲۸.
  542. التحقیق، ج ۱۰، ص ۱۸۸، «لزم».
  543. یاد کن آنگاه را که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا! به ما از سوی خویش بخشایشی رسان و از کار ما برای ما رهیافتی فراهم ساز؛ سوره کهف، آیه۱۰.
  544. المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۷.
  545. پروردگارا پس از آنکه راهنمایی‌مان کردی، دلمان را به کژی میفکن و از نزد خویش به ما بخشایش ارزانی دار که این تویی که بسیار بخشنده‌ای؛ سوره آل عمران، آیه۸.
  546. بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافته‌اند؛ سوره بقره، آیه۱۵۷.
  547. المیزان، ج ۱، ص ۳۶۱-۳۶۲.
  548. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه۸۳.
  549. الوجوه والنظائر، ص ۳۶۱.
  550. هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمی‌آورد؛ سوره شوری، آیه۸.
  551. الوجوه والنظائر، ص ۳۵۷.
  552. سوره فتح، آیه ۲۵.
  553. الوجوه والنظائر، ص ۳۵۷.
  554. خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد؛ سوره بقره، آیه۱۰۵.
  555. انوار العرفان، ج ۱، ص ۵۵.
  556. هر کس را بخواهد به بخشایش خود ویژگی می‌دهد؛ سوره آل عمران، آیه۷۴.
  557. جامع البیان، ج ۳، ص ۲۲۵؛ الوجوه والنظائر، ص ۳۵۷.
  558. و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است؛ سوره زخرف، آیه۳۲.
  559. کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۷.
  560. بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است؛ سوره یونس، آیه۵۸.
  561. جامع البیان، ج ۱۱، ص ۸۷ - ۸۸؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۷.
  562. کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۷.
  563. هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمی‌آورد؛ سوره شوری، آیه۸.
  564. ارشاد الاذهان، ص ۴۸۹.
  565. گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا می‌توانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند می‌دارید؟؛ سوره هود، آیه۲۸.
  566. گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمی‌افزایید؛ سوره هود، آیه۶۳.
  567. الوجوه والنظائر، ص ۳۶۱؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۶۸۴.
  568. البرهان، ج ۱، ص ۲۹۹.
  569. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.
  570. آیا ندانسته‌اند: خداوند است که از بندگانش توبه را می‌پذیرد و زکات‌ها را دریافت می‌دارد و خداوند است که توبه‌پذیر بخشاینده است؟!؛ سوره توبه، آیه۱۰۴.
  571. انوار درخشان، ج ۱، ص ۳۵۳-۳۵۴.
  572. سپس بی‌گمان پروردگارت نسبت به کسانی که از سر نادانی کار بد انجام داده‌اند آنگاه پس از آن توبه کرده و به راه آمده‌اند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره نحل، آیه۱۱۹.
  573. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۶۷.
  574. آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند؛ سوره توبه، آیه۱۱۸.
  575. المیزان، ج ۴، ص ۲۴۵ - ۲۴۶؛ ج ۶، ص ۶۸؛ ج ۲۰، ص ۷۵.
  576. المیزان، ج ۹، ص ۱۵۳.
  577. التحقیق، ج ۷، ص ۲۴۵، «غفر».
  578. بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه۵۳.
  579. المیزان، ج ۱۷، ص ۲۷۹.
  580. و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه۵۴.
  581. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۶۴.
  582. مگر آنان که پس از آن، توبه کنند و به راه آیند؛ که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه۸۹.
  583. آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۳۰۹.
  584. اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه۴۳.
  585. الاصفی، ج ۲، ص ۹۹۶.
  586. کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و بدو ایمان می‌آورند و برای مؤمنان آمرزش می‌خواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کرده‌اند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار؛ سوره غافر، آیه۷.
  587. به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند و اگر آنها شکیبایی می‌ورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر می‌بود و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه ۴ - ۵.
  588. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۱۱.
  589. المیزان، ج ۳، ص ۱۶۰.
  590. و همان که امید می‌برم در روز پاداش و کیفر لغزش مرا ببخشاید؛ سوره شعراء، آیه۸۲.
  591. از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ سوره بقره، آیه۲۸۶.
  592. گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود؛ سوره اعراف، آیه۲۳.
  593. گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی از تو بخواهم که بدان دانشی ندارم به تو پناه می‌برم و اگر مرا نیامرزی و به من بخشایش نیاوری از زیانکاران خواهم بود؛ سوره هود، آیه۴۷.
  594. المیزان، ج ۶، ص ۳۷۰-۳۷۱.
  595. مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است. به پایگاه‌هایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزنده بخشاینده است؛ سوره نساء، آیه ۹۵- ۹۶.
  596. سوره مائده، آیه۹.
  597. سوره انفال، آیه۴.
  598. سوره هود، آیه۱۱.
  599. سوره حدید، آیه۲۰.
  600. از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ سوره بقره، آیه۲۸۶.
  601. المیزان، ج ۵، ص ۴۸.
  602. نمونه، ج ۱۲، ص ۴۷۷.
  603. پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند؛ سوره انعام، آیه۱۴۷.
  604. التسهیل، ج ۱، ص ۲۷۹؛ التفسیر الوسیط، ج ۵، ص ۲۰۵؛ نمونه، ج ۶، ص ۱۹.
  605. و پروردگار توست که آمرزنده دارای بخشایش است؛ سوره کهف، آیه۵۸.
  606. المیزان، ج ۱۳، ص ۳۳۴.
  607. انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۳۰۸.
  608. و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت آگاهاند که هنگام رستخیز کسی را بر آنان برمی‌انگیزد تا بدترین عذاب را به آنها بچشاند؛ بی‌گمان پروردگارت زودکیفر است و به راستی او آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره اعراف، آیه۱۶۷.
  609. المیزان، ج ۸، ص ۲۹۶.
  610. چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و خداوند رسواگر کافران است؛ سوره توبه، آیه۲.
  611. المیزان، ج ۹، ص ۱۹۱.
  612. این یادکرد بخشایش پروردگارت به بنده‌اش زکریّاست؛ سوره مریم، آیه۲.
  613. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۷۵؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۷.
  614. تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه۱۴.
  615. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۹.
  616. پس او و همراهان او را با بخشایشی از خویش رهایی بخشیدیم و ریشه کسانی را که نشانه‌های ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند برکندیم؛ سوره اعراف، آیه۷۲.
  617. ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم؛ سوره غافر، آیه۵۱.
  618. و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهان‌ها (ی روشن) آوردند و ما از گناهکاران انتقام گرفتیم و یاری مؤمنان بر ما واجب است؛ سوره روم، آیه۴۷.
  619. المیزان، ج ۸، ص ۱۸۰؛ ج ۱۰، ص ۳۰۴.
  620. بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه۲۱۸.
  621. مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۵۳؛ زبدة التفاسیر، ج ۱، ص ۳۴۵.
  622. بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمی‌یابند؛ سوره احزاب، آیه۱۷.
  623. تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۲۰؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۶۲۲؛ الجدید، ج ۵، ص ۴۲۶.
  624. و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است؛ سوره نساء، آیه۱۱۳.
  625. کشف الاسرار، ج ۲، ص ۶۸۳.
  626. و از بخشایش اوست که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در شب آرام گیرید و (روز) از بخشش وی، (روزی خویش) بجویید و باشد که سپاس گزارید؛ سوره قصص، آیه۷۳.
  627. و اوست که بادها را پیشاهنگ رحمت خویش (باران)، نویددهنده می‌فرستد تا چون ابری بارور را برداشت آن را به سرزمینی بایر برانیم و از آن، آب فرو فشانیم و با آن از هر گونه میوه برآوریم؛ به همین گونه مردگان را بر می‌انگیزیم باشد که پند گیرید؛ سوره اعراف، آیه۵۷.
  628. کشف الاسرار، ج ۱، ص ۲۱۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۶۴؛ التحریر و التنویر، ج۸، ص ۱۳۷؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۶۰؛ المنیر، ج ۸، ص ۲۴۵.
  629. مقتنیات الدرر، ج ۱۰، ص ۲۶.
  630. روح البیان، ج ۸، ص ۳۱۹.
  631. الجدید، ج ۶، ص ۳۱۹.
  632. و اوست که باران را پس از آنکه (مردم) نومید شوند فرو می‌فرستد و بخشایش خویش را می‌گستراند و او سرور ستوده است؛ سوره شوری، آیه۲۸.
  633. المیزان، ج ۱۶، ص ۱۹۹.
  634. و از آیات او این است که بادها را مژده‌آور (باران) می‌فرستد و (چنین می‌کند) تا از بخشایش خود به شما بچشاند و تا کشتی‌ها به فرمان وی روان گردند و تا از بخشش وی (روزی) بجویید و باشد که سپاس گزارید؛ سوره روم، آیه۴۶.
  635. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۳۳۰؛ روح البیان، ج ۵، ص ۲۰۷؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۹۰.
  636. جامع البیان، ج ۱۵، ص ۱۱۳؛ تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص ۴۹۹؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۹۰.
  637. بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۰.
  638. یا گنجینه‌های بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه۹.
  639. المیزان، ج ۳، ص ۲۶۰-۲۶۱.
  640. و جز به کسی که از دین شما پیروی کند اعتماد نکنید، بگو: بی‌گمان رهنمود، رهنمود خداوند است تا کسی نپندارد که به کسی مانند آنچه به شما داده‌اند می‌دهند یا بتوانند با شما نزد پروردگارتان چون و چرا کنند، بگو: به راستی بخشش در دست خداوند است، به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست. هر کس را بخواهد به بخشایش خود ویژگی می‌دهد و خداوند دارای بخشش سترگ است؛ سوره آل عمران، آیه ۷۳- ۷۴.
  641. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۲۶۲.
  642. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۵۴۴- ۵۸۰.