حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام): تفاوت میان نسخهها
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
*[[فاطمه]]، در لغت به معنای [[قطع]] کننده، جدا کننده و نگهدارنده است. در مورد وجه تسمیه [[حضرت زهرا]]{{س}} به این نام نکاتی گفته شده است، از جمله اینکه به واسطۀ ایشان [[شیعیان]] او از [[آتش جهنم]] جدا شده و دورند<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۰۲-۶۰۴.</ref>. | *[[فاطمه]]، در لغت به معنای [[قطع]] کننده، جدا کننده و نگهدارنده است. در مورد وجه تسمیه [[حضرت زهرا]]{{س}} به این نام نکاتی گفته شده است، از جمله اینکه به واسطۀ ایشان [[شیعیان]] او از [[آتش جهنم]] جدا شده و دورند<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۰۲-۶۰۴.</ref>. | ||
* [[حضرت فاطمه ]]{{س}}، در [[سحرگاه]] [[روز جمعه]]، بیستم جمادیالثانی پنجم [[بعثت]]<ref>شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۷۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۹؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ حسین بن حمدان خصیبی، الهدایة الکبری، ص۱۷۵.</ref> در [[مکه]] [[تولد]] یافت. از وی با عنوان [[برترین]] [[زنان]] [[جهان]] از آغاز [[خلقت]] تا [[پایان جهان]] یاد میشود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج۳۷، ص۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵.</ref>.<ref>(تاریخهای غیر مشهور دیگری که سال تولد را به چند سال قبل از پنجم بعثت و حتی پیش از بعثت میرساند نیز آمده است شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۶۳.</ref> پدرش، [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[خاتم پیامبران]] و مادرش [[خدیجه]]{{س}}، از [[زنان]] بزرگ [[مکه]] و از اشراف و تجار جزیرةالعرب است که پس از [[ظهور اسلام]]، اول زنی بود که به [[پیامبر]]{{صل}} [[ایمان]] آورد و ثروتش را در راه [[گسترش اسلام]] در [[اختیار]] ایشان گذارد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۲۴؛ این هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۸۷ و ۲۴۰.</ref>. [[حضرت فاطمه ]]{{س}} [[اسامی]]، [[القاب]] و کنیههای بیشماری دارند که هر کدام، توصیفکنندۀ ابعادی از [[شخصیت معنوی]] و مادی ایشان است، برخی از آنها عبارتاند از: [[بتول]]، [[حصان]]، [[حرّه]]، [[سیده]]، [[عذرا]]، زهرا، [[حوراء]]، [[مبارکه]]، [[طاهره]]، [[زکیه]]، [[راضیه]]، [[مرضیه]]، [[محدثه]]، [[مریم]] کبری، [[صدیقه]] کبری، نوریه، سماویه، حانیه، [[انسیه]]، منصوره، أمالحسن، أمالحسین، أمالمحسن، امالحسنین، أم الأئمه، أمأبیها، [[سیدة نساء العالمین]] و...<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۰۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعتجو|شریعتجو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۴-۳۱۵.</ref> | * [[حضرت فاطمه ]]{{س}}، در [[سحرگاه]] [[روز جمعه]]، بیستم جمادیالثانی پنجم [[بعثت]]<ref>شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۷۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۹؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ حسین بن حمدان خصیبی، الهدایة الکبری، ص۱۷۵.</ref> در [[مکه]] [[تولد]] یافت. از وی با عنوان [[برترین]] [[زنان]] [[جهان]] از آغاز [[خلقت]] تا [[پایان جهان]] یاد میشود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج۳۷، ص۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵.</ref>.<ref>(تاریخهای غیر مشهور دیگری که سال تولد را به چند سال قبل از پنجم بعثت و حتی پیش از بعثت میرساند نیز آمده است شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۶۳.</ref> پدرش، [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[خاتم پیامبران]] و مادرش [[خدیجه]]{{س}}، از [[زنان]] بزرگ [[مکه]] و از اشراف و تجار جزیرةالعرب است که پس از [[ظهور اسلام]]، اول زنی بود که به [[پیامبر]]{{صل}} [[ایمان]] آورد و ثروتش را در راه [[گسترش اسلام]] در [[اختیار]] ایشان گذارد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۲۴؛ این هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۸۷ و ۲۴۰.</ref>. [[حضرت فاطمه ]]{{س}} [[اسامی]]، [[القاب]] و کنیههای بیشماری دارند که هر کدام، توصیفکنندۀ ابعادی از [[شخصیت معنوی]] و مادی ایشان است، برخی از آنها عبارتاند از: [[بتول]]، [[حصان]]، [[حرّه]]، [[سیده]]، [[عذرا]]، زهرا، [[حوراء]]، [[مبارکه]]، [[طاهره]]، [[زکیه]]، [[راضیه]]، [[مرضیه]]، [[محدثه]]، [[مریم]] کبری، [[صدیقه]] کبری، نوریه، سماویه، حانیه، [[انسیه]]، منصوره، أمالحسن، أمالحسین، أمالمحسن، امالحسنین، أم الأئمه، أمأبیها، [[سیدة نساء العالمین]] و...<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۰۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعتجو|شریعتجو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۴-۳۱۵.</ref> | ||
==[[رحلت]] [[ابوطالب]]{{ع}}== | |||
*[[غم]] از [[دست]] رفتن [[ابوطالب]]<ref>درباره زمان رحلت حضرت خدیجه{{س}} و حضرت ابیطالب{{ع}} مرحوم کلینی حدیثی از امام زین العابدین{{ع}} روایت میکند که ابتدا خدیجه{{س}} یک سال قبل از هجرت و ابوطالب{{ع}} نیز یک سال بعد از رحلت خدیجه{{س}} رحلت کرد (روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۳۴۰).</ref>، [[پدر]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، در سن ۸۶ سالگی، پس از [[گذشت]] اندکی از شکسته شدن حصار [[شعب]] که خود، نقش مهمی در شکسته شدن آن داشت و نیز با فاصله کوتاهی از [[رحلت]] [[خدیجه]] پیش آمد و آن سال، [[عام الحزن]] نام گرفته<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰.</ref>، او [[وصی]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[عبدالمطلب]] بود و آثار باقی مانده از [[پیامبران]] را به [[رسول خدا]]{{صل}} تحویل داد<ref>حیاة القلوب، علامه مجلسی، ص۵۱ (فصل سوم).</ref> و با تمام وجود به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آورد<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹.</ref>. او نزد [[خداوند متعال]] و [[رسول خدا]]{{صل}} منزلتی والا داشت به طوری که پس از [[رحلت]] او عرصه بر [[پیامبر خدا]]{{صل}} بسیار تنگ شد. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرموده است: وقتی [[ابوطالب]]، [[وفات]] کرد [[جبرئیل]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد و به ایشان گفت: "ای [[محمد]]! از [[مکه]] خارج شو زیرا که یاریکنندهای نداری". و [[قریش]] در مقابل [[پیامبر]]{{صل}} شوریدند به طوری که ایشان از [[مکه]] خارج شد و به کوهی به نام حجون رسید و در کنار آن ماند<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹؛ ج۸، ص۳۴۰.</ref>. | |||
*واضح است که در این زمان، [[فاطمه]] خردسال که داغدار [[فراق]] [[مادر]] و عموی خود است چه شرایطی را میگذراند. سه ماه بعد از [[رحلت]] [[خدیجه]]{{س}} بود که [[پیامبر]]{{صل}} [[فرمان]] [[هجرت به حبشه]] را صادر کرد و پس از [[رحلت]] [[ابوطالب]] به علت چند برابر شدن فشار [[قریش]]، آن [[حضرت]] در بیرون [[مکه]] به [[تبلیغ]] پرداخت و به قصد [[تبلیغ]] برای [[قبیله]] ثقیف به طایف رفت و از آنان خواست که از او [[حمایت]] کنند تا بتواند [[رسالت]] پروردگارش را به انجام رساند ولی آنان سرباز زده و دیوانگان و خردسالان خود را در دو طرف [[راه]] آن [[حضرت]] قرار دادند و وقتی [[حضرت]] وارد کمینگاه آنان شد قدمی برنمیداشت مگر آنکه سنگی به پای او میزدند تا آنکه [[خون]] از پاهای مبارکش جاری شد<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۶۸؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۹، ص۱۵۴ (ذیل آیه ۳۰ سوره احقاف).</ref>. [[حضرت]] یک ماه در آنجا ماند و به [[مکه]] بازگشت و سپس به آنجا رفت یک سال و نیم دیگر نیز در آنجا ماند<ref>مناقب آل أبیطالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰. آن حضرت سه روز مانده به آخر ماه شوال از مکه به سوی طائف حرکت کرد و در بیست و سوم ذیالقعده به مکه بازگشت (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۳۷.). نظر استاد [[یوسفی غروی]] این است که در این صورت، بازگشت پیامبر{{صل}} در ماه حرام موسم حج بوده و به پناه گرفتن از مطعم نیازی نداشته است بر خلاف قول مشهور. (تاریخ تحقیقی اسلام (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۲، ص۱۰۷ (پاورقی)).</ref> و بدین ترتیب دوران پس از [[شعب]] هم برای [[فاطمه]] دوران دیدن شدت هر چه بیشتر [[مشکلات]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود؛ زیرا [[مشرکان]] [[تصمیم]] گرفتند [[رسول خدا]]{{صل}} را بکشند و ماجرای [[لیلة المبیت]] پیش آمد که در پی آن [[دستور الهی]] [[هجرت به مدینه]] صادر شد<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۵۷.</ref>. | |||
*ماجرا اینگونه بود که [[قریش]] در [[دارالندوه]] به [[مشورت]] پرداخته، بر آن شدند که در اقدامی دسته جمعی که افراد آن از [[نمایندگان]] [[قبایل]] مختلف [[قریش]] باشد، [[رسول]] خدای{{صل}} را بکشند. [[جبرئیل]] خبر آن را به [[رسول خدا]]{{صل}} رساند و از آن [[حضرت]] خواست تا آن [[شب]] را در محل خوابش نخوابد. [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود که آن [[شب]] را به جای آن [[حضرت]] بخوابد. [[علی]]{{ع}} در بستر [[پیامبر]]{{صل}} قرار گرفت و پارچه سبز رنگی را که [[رسول خدا]]{{صل}} در هنگام [[خواب]] به روی خود میکشید، به سر کشید و [[شمشیر]] را در کنار خود قرار داد<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۵.</ref> و خود را برای کشته شدن آماده کرد. این [[آیه]] در [[شأن]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[ایثار]] او نازل شده است: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref><ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷. برخی از منابع [[اهل سنت]] که بخشهایی از این جریان در آنها آمده، عبارتاند از: الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی)، نیشابوری، ج۲، ص۱۲۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۱۳؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن (تفسیر الثعالبی)، ثعالبی، ج۲، ص۱۲۵.</ref>. آن افراد، شبانه به دور [[خانه رسول خدا]]{{صل}} میگشتند اما [[رسول خدا]]{{صل}} مقداری [[خاک]] بر سر آنان پاشید و با این [[اعجاز]]، بدون آنکه آنها بفهمند از در منزل که عدهای در جلوی آن نشسته بودند خارج شد و به منزل [[ام هانی]]، [[خواهر]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} رفت. وقتی [[مشرکان]] برای اجرای نقشه خود به [[خانه]] وارد شدند ذرهای تردید نداشتند که [[فرد]] خوابیده در بستر، [[رسول خدا]]{{صل}} است و به هم میگفتند: بیدارش کنید تا درد [[شمشیر]] را بهتر [[احساس]] کرده و به چشم خود ببیند که چگونه شمشیرها از هر طرف بر او فرود میآیند. آنگاه که خود را ناکام یافتند، برای یافتن آن [[حضرت]]{{صل}} از [[خانه]] خارج شدند و [[جبرئیل]] خبر [[سلامت]] [[علی]]{{ع}} را برای ایشان آورد و [[پیامبر]] نیز آن را به [[امهانی]] خبر داد. | |||
*صبحگاهان [[رسول خدا]]{{صل}} به سمت کوه ثور رفته و سه روز در آنجا اقامت ماند<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷.</ref>. و در این مدت، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[غذا]] میآورد و سه مرکب برای [[هجرت]] ایشان فراهم کرد<ref>فضائل امیرالمؤمنین{{ع}}، ابن عقده کوفی، ص۱۸۰.</ref>. آن [[حضرت]] به [[امیرمؤمنان]]{{صل}} [[امر]] فرمود تا اماناتی را که [[مشرکان]] نزد ایشان داشتند و در حضور [[مردم]] به صاحبانش بازگرداند <ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۴. برخی از منابع اهل سنت که این قسمت را نقل کرده ولی به علنی بودن ادای این امانت اشاره نکردهاند، عبارتاند از: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ جامع الاحادیث، سیوطی، ج۱۶، ص۴۷۰.</ref> و نیز [[فاطمه]] را به آن [[حضرت]] سپرد و نیز از او خواست تا شترهایی [[نیکو]] برای خود و سه [[فاطمه]] که همراه او در [[مکه]] بودند و کسانی از [[بنی هاشم]] که قصد داشتند همراه او به [[مدینه]] [[هجرت]] نمایند، خریده<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۴۷.</ref> و در پی آن [[حضرت]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کنند<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.</ref>. | |||
*[[فاطمه]]{{س}} چه روزهای [[سختی]] داشت؛ روزهایی که [[تصمیم]] جدی [[قریش]] را برای کشتن [[پدر]] و [[پناهندگی]] به کوه و [[هجرت]] اجباری ایشان به [[مدینه]] را میدید. به هر حال پس از مدتی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نامهای از [[رسول خدا]]{{صل}} دریافت کرد که هر چه زودتر [[هجرت]] را آغاز کند. لذا بعد از بازگرداندن [[امانتها]] و تهیه مرکب، طبق [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}}، پس از مدتی کوتاه به همراه [[فاطمه]]{{س}} که اینک هشت سال داشت و [[مادر]] خود [[فاطمه بنت اسد]] و دختر عمویش [[فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب]] و ایمن [[فرزند]] [[ام ایمن]]، خادمه [[رسول خدا]]{{صل}} و عدهای از [[مسلمانان]] به سوی [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.</ref>. هجرتکنندگان [[شب]] را تا [[طلوع فجر]] به [[عبادت]] [[پروردگار]] سپری کردند و پس از اقامه [[جماعت]] به [[امامت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که حدود بیست و چهار سال داشت، به [[راه]] افتادند. آنها منازل بین [[راه]] را یکی پس از دیگری پشت سر مینهادند <ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱.</ref> تا اینکه مشرکانی که در حال تعقیب آنان بودند [[راه]] را بر ایشان بستند که با [[رشادت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰.</ref>، نتوانستند [[مانع]] [[هجرت]] آنها شوند و بدون نتیجه به [[مکه]] بازگشتند. [[هجرت]] [[فاطمه]]{{س}} به همراه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} ادامه داشت، در حالی که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و هر سه [[فاطمه]] و سایر [[مسلمانان]] همراه، در فراز و فرود مسیر [[هجرت]] و در همه حال به [[ذکر الهی]] مشغول بودند و قبل از رسیدن آنها به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} آیاتی از [[قرآن مجید]] در این باره بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد{{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ * فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref> «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار * پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کردهای و ستمگران را یاوری نخواهد بود * پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران * پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی * آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱-۱۹۵.</ref>. در این [[آیات]]، منظور از مردی که عملش ضایع نخواهد شد، [[علی]]{{ع}} و نیز منظور از زنی که عملش ضایع نمیشود [[فاطمه]]{{س}} است <ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۲۵-۲۳۰.</ref> | |||
==مقاطع [[زندگانی حضرت فاطمه]]{{س}}== | ==مقاطع [[زندگانی حضرت فاطمه]]{{س}}== |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۳۵
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فاطمه زهرا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
حضرت فاطمه(س)، در سال پنجم بعثت در شهر مکه به دنیا آمدند. پدر بزرگوارشان، پیامبر خاتم و مادرشان، حضرت خدیجه (س)، هستند. دارای القاب مختلفی هستند که مهمترین آنان، زهرا است. دوران زندگی هجده ساله حضرت فاطمه (س) را میتوان در سه مقطع تولد تا هجرت، هجرت تا رحلت پیامبر و بعد از پیامبر تا شهادت ایشان مورد بررسی قرار داد. دختر بزرگوار پیامبر خدا(ص) و همسر امام علی(ع) در سال ۱۱ هجری در مدینه و در پی مصدومیتهایی که در راه دفاع از ولایت و حماسۀ غدیر متحمّل شد، به شهادت رسیدند.
میلاد فاطمه زهرا(س)
- مرحوم کلینی در کتاب خود بابی درباره میلاد فاطمه(س) آورده و قبل از آنکه به این باب وارد شود با سند صحیح از امام باقر(ع) نقل میکند که ایشان فرموده: "فاطمه(س) دختر محمد(ص) پنج سال بعد از مبعث به دنیا آمد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمرش میگذشت، وفات کرد[۱]. کلینی سپس باب جدید را آغاز کرده و گفته است: فاطمه(س) در سال پنجم مبعث متولد شد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شریفش میگذشت، وفات کرد. او بعد از پدرش تنها هفتاد و پنج روز زنده بود[۲]. و همچنین در روضه کافی آمده است: فاطمه در سال پنجم بعثت متولد شد[۳].
- در خبری که إربلی از کتاب تاریخ موالید و وفیات اهل البیت، نوشته ابن خشاب، به صورت مرفوع از امام ابو جعفر محمد بن علی(ع) نقل کرده، آن حضرت فرموده است: "فاطمه(س) پنج سال پس از ظهور نبوّت و در حالی که قریش مشغول بنای کعبه بودند، متولد شد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمرش میگذشت، وفات کرد". او سپس گفته است: "در روایت دیگری آمده است: در حالی که هیجده سال و پانزده روز از عمر شریفش میگذشت، وفات کرد. و هشت سال از عمرش را با پدرش در مکه گذرانید"[۴].
- طبری امامی با سند خود از امام صادق(ع) نقل میکند که آن حضرت فرمود: "فاطمه(س) در بیستم جمادی الاخر چهل و پنجمین سال میلاد نبی اکرم(ص) به دنیا آمد و هشت سال در مکّه بود"[۵].
- یعقوبی مینویسد: عبدالله که به خاطر ولادت در زمان ظهور اسلام، طیب و طاهر نامیده میشد و فاطمه بعد از ظهور اسلام به دنیا آمدند[۶]. مسعودی هم مثل همین قول را گفته است[۷].
- شیخ مفید در این باره نوشته است: میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) در سال دوم مبعث بوده است [۸]. در روایت دیگری آمده است که میلاد آن حضرت در سال پنجم بعثت بوده است. سپس گفته است: عامه میگویند که میلاد آن حضرت پنج سال قبل از بعثت بوده است[۹].
- استاد یوسفی غروی مینویسد: قدیمیترین نصّی که از عامّه در مورد این مطلب در دسترس ما میباشد، همان چیزی است که ابن حّماد دولابی حنفی در کتابش، "الذریة الطاهرة" آورده و اصفهانی آن را در "مقاتل الطالبیین" نقل کرده است و سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص گفته است: و امّا فاطمه(س) به گفته علمای سیره در سال پنجم قبل از بعثت که قریش در حال بنای کعبه بودند، از خدیجه متولد شد و او کوچکترین دختر رسول الله(ص) بود. و محب طبری در "ذخائر العقبی" روایت ابن حمّاد دولابی از امام باقر(ع) از عباس را نقل کرده است. و زرندی حنفی در "نظم درر السمطین" و مغلطای در سیرهاش و دیاربکری در "تاریخ الخمیس" این مطلب را نقل کردهاند و او اضافه کرده است که بعضی گفتهاند که فاطمه هفت و بلکه دوازده سال قبل از بعثت متولد شده است. اگرچه محّب طبری و دیاربکری بعد از نقل همین حدیث، مطلبی را آوردهاند که دال بر این است که نطفه فاطمه از میوهای به وجود آمد که جبرئیل آن را از بهشت برای رسول خدا(ص) آورده بود و آیت الله مرعشی نجفی آن را در "ملحقات احقاق الّحق" به نقل از این دو نفر و از میزان الاعتدال، لسان المیزان، الروض الفائق، نزهة المجالس، مجمع الزوائد، کنز العمال و منتخب آن، محاضرة الأوائل، مقتل الحسین خوارزمی، تاریخ بغداد خطیب بغدادی، مفتاح النجاه، مستدرک الحاکم و تلخیص آن از ذهبی و أخبار الدول و مناقب ابن مغازلی، مناقب عبدالله شافعی، اللالی المصنوعه و اعراب ثلاثین سوره آورده است. از طریق خواص عامه از صحابه نبی اکرم(ص)، مرحوم صدوق با سندی از طاووس یمانی، از ابن عباس، از عائشه، از نبی اکرم(ص) روایت کرده است و در "عیون المعجزات" از حارثة بن قدامه، از سلمان، از عمار، از فاطمه(س) روایت شده است. از طریق خاصه از ائمه(ع)، مرحوم صدوق در علل الشرائع از امام باقر(ع) و در معانی الاخبار از امام صادق(ع) و مرحوم قمی در تفسیرش و همچنین صدوق در الأمالی و العیون از امام رضا(ع) این مطلب را نقل کردهاند. تمام اینها دلالت میکند بر اینکه ولادت حضرت فاطمه(س) بعد از بعثت بوده است و قول مشهور این است که سنّ خدیجه به هنگام ازدواج، چهل سال بوده است و نبی اکرم(ص) در آن هنگام، بیست و پنج سال داشته است؛ بنابراین خدیجه پس از پنجاه و پنج سالگی فاطمه را به دنیا آورده است و این سن، سن یائسه زنان است. امّا زنان قرشی و کنانی و نبطی - چنانکه در کتابهای فقهی بدان اشاره شده - از این قاعده مستثنا هستند و خدیجه از زنان قرشی بوده است و لذا در سن بالا تا شصت سالگی نیز قابلیت حاملگی را داشته است[۱۰].
- زنهای قریش و از جمله زنان بنیهاشم از زمانی که خدیجه با رسول خدا(ص) ازدواج کرد، او را از خود راندند به گونهای که آنان رابطه خود را با او قطع کرده و از ارتباط دیگران با او جلوگیری میکردند[۱۱].
- فاطمه، پاک و پاکیزه[۱۲] و با چهرهای سفید که با سرخی آمیخته بود و از همه به رسول خدا(ص) شبیهتر بود متولد شد[۱۳]. نقل شده، به محض آنکه نوزاد رسول خدا(ص) بر زمین گذارده شد، نوری از او درخشید و به خانههای اهل مکه وارد شد و پس از درنوردیدن شهر، تمام شرق و غرب زمین را منور ساخت. در این هنگام ده تن از حوریان بهشتی، در حالی که به همراه هر یک تشت و ظرفی پر از آب کوثر بود به این جمع نورانی پیوستند. ظرف آب کوثر را زنی که روبروی خدیجه نشسته بود، گرفت و فاطمه را با آن شست. آنگاه دو پارچه سفیدی را که همراه داشت و آنها از شیر، سفیدتر و از مشک و عنبر، خوشبوتر بودند، درآورد و فاطمه را با آنها پوشاند سپس از فاطمه خواست که سخن گوید و فاطمه به سخن آمد و گفت: "شهادت میدهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و پدرم رسول خدا و سید پیامبران است چنانکه همسرم، سید وصیان و فرزندانم سید نسل مناند". خدیجه با شادمانی نوزاد الهیاش را به آغوش کشید. در آن روز، اهل آسمان ولادتش را به یکدیگر بشارت میدادند و نیز در این روز نوری شفاف و خیرهکننده و بیسابقه که ملائکه تا آن زمان ندیده بودند، در آسمان ایجاد شد[۱۴].
- شادی رسول خدا(ص) از تولد چنین دردانهای، وصف ناشدنی بود. نامگذاری او نیز به امر خداوند بود که نام آسمانی او را منصوره[۱۵] و نام زمینیاش را فاطمه گذارد[۱۶]. کلمه "فاطمه" در لغت به معنای "جدا شده" است اما درباره اینکه چرا او به این نام، نامگذاری شد، رسول خدا(ص) فرمودند: "او فاطمه نامیده شد، زیرا که او و نسلش از آتش دوزخ جدا شدهاند"[۱۷].
- نقل شده، او از همه به رسول خدا(ص) شبیهتر بود و چهرهای سفید آمیخته به سرخی داشت چنانکه رسول خدا(ص) نیز چنین بود[۱۸]. و راه رفتن او با راه رفتن رسول خدا(ص) کوچکترین تفاوتی نمیکرد[۱۹] به طوری که دیدار او یادآور رسول خدا(ص) بود[۲۰].
- کنیه آن حضرت "ام ابیها" به معنای "مادر پدر" است[۲۱] که کنایه از اوج ابراز عواطف پدر نسبت به دختر خود است. این لقب را رسول خدا(ص) به آن حضرت عطا کرد[۲۲]. و نیز القاب فراوانی آن حضرت دارد، از جمله این لقبها «سَيِّدَةُ النِّسَاءِ» است که رسول خدا(ص) فاطمه را به آن ملقب ساخت و این لقب با تعابیر مختلفی از زبان رسول خدا(ص) در منابع معتبر شیعه و حتی اهل سنت، انعکاس یافته است؛ تعابیری چون: «سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»[۲۳]؛ «سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[۲۴]؛ «سَيِّدَةُ نِسَاءِ أُمَّتِي»[۲۵] و «سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ»[۲۶]. همانگونه که روشن است این لقب به خوبی جایگاه بیمانند و انحصاری آن حضرت را به تصویر میکشد.
- خداوند در قرآن کریم درباره حضرت مریم(س) چنین میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ﴾[۲۷]. و وقتی از رسول خدا(ص) در این باره پرسیده شد که آیا فاطمه سیّده نساء عالم خود است؟ آن حضرت فرمود: "آنکه سیده نساء عالم خود بود مریم، دختر عمران بود اما دخترم فاطمه سیده نساء اولین و آخرین عالمیان است"[۲۸]. و نیز امام صادق(ع) درباره این لقب فاطمه(س) فرمود: "مریم، سیده نساء زمان خود بود و فاطمه سیده نساء اولین و آخرین بهشتیان است"[۲۹].
- همچنین از القاب آن حضرت "زهراء" است که به معنای "نور افشان" و "تابان" است. درباره علت نامیده شدن آن حضرت به این لقب نیز در سخنان معصومین(ع) به این موارد اشاره شده است:
- پرتو افشانی آن حضرت بر آسمانها و زمین که به دوران قبل از خلقت جسمانی آن حضرت مربوط است. از امام صادق(ع) نقل شده، جابر درباره علت نامیده شدن فاطمه(س) به زهراء پرسید. آن حضرت فرمودند: "زیرا که خداوند عزوجل او را از نور عظمت خود آفرید و آن گاه که پرتو افشانی کرد، آسمان و زمین از نور او نورانی شد و چشمان فرشتگان را خیره کرد که به سجده افتاده و گفتند: ای اله و سرور ما این چه نوری است؟ خداوند به آنان وحی کرد که این نوری از نور من است که آن را در آسمانم جا داده و از عظمت خود او را آفریدم و او را از صلب پیامبری از پیامبرانم که از همه انبیاء برتر است، خارج میکنم و نیز از آن نور، امامانی که امر مرا برپا میدارند و به دین حق من هدایت خواهند کرد"[۳۰].
- نورافشانی آن حضرت بر مشرقها و مغربها، قبل از پای نهادن به دنیا، آن گاه که ساکن عرش الهی بود. رسول خدا(ص) درباره خلقت فاطمه(س) فرمود: "و خداوند -جل جلاله- به یک کلمه تکلم فرمود که از آن کلمه، نور و روحی آفرید و آن دو را با هم همراه کرد و در مقابل عرش قرار داد و از آن، مشرقها و مغربها نورانی شد که همان فاطمه بود و به همین جهت، زهراء نامیده شد"[۳۱].
- نورافشانی ایشان بر اهالی آسمان آن هنگام که در محراب قرار میگرفت که به دوران پس از آفرینش جسمانی او مربوط است. رسول خدا(ص) فرمود: "وقتی فاطمه در محرابش در مقابل پروردگار -جل جلاله- میایستد، نور او برای فرشتگان آسمان پرتو افشانی میکند چنانکه نور ستارگان برای اهالی زمین، پرتو افشان است و خداوند عزوجل در این هنگام به فرشتگان میفرماید: ای فرشتگان من! بندهام فاطمه را بنگرید که در برابر من ایستاده، در حالی که شانههایش از ترس من لرزان است و با قلب خود به عبادت من روی آورده. گواه باشید که شیعیانش را از آتش جهنم، امان دادم"[۳۲]. امام صادق(ع) در جواب سؤال عماره که از علت نامیده شدن فاطمه(س) به زهراء پرسید، فرمود: "زیرا هنگامی که در محرابش میایستاد نور او برای اهل آسمان پرتو افشانی میکرد چنانکه نور ستارگان برای اهل زمین نور افشانی میکند"[۳۳].
- فاطمه(س) برای امیرمؤمنان علی(ع) زهرا بود. ابان بن تغلب از امام صادق(ع) درباره علت نامیده شدن جده معصومهاش به زهرا(س) پرسید. امام(ع) فرمود: "زیرا دائماً برای امیر مؤمنان(ع) نورافشانی میکرد، هر روز سه مرتبه؛ در هنگام نماز صبح وقتی که مردم در بستر آرمیده بودند، نور چهرهاش میدرخشید و سپیدی آن نور به منازل مدینه وارد میشد به طوری که دیوارهایشان را روشن میکرد و موجب شگفتی آنان میشد. لذا نزد رسول خدا(ص) میآمدند و از آنچه دیده بودند میپرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل فاطمه(س) راهنمایی میفرمود. آنها سراسیمه به منزل فاطمه(س) میآمدند و او را در حالی که در محرابش نشسته و نماز میگذارد و نور از محراب و چهرهاش پرتو افشان بود، میدیدند و درمییافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از نور فاطمه(س) بوده است. و آنگاه که روز به نیمه میرسید و فاطمه(س) آماده نماز میشد از چهرهاش نوری زرد رنگ میدرخشید و این نور زرد به خانههای مردم وارد میشد به طوری که لباسها و رنگ اهل خانه زرد میشد. باز آنها به نزد رسول خدا(ص) میآمدند و از آنچه دیده بودند میپرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل فاطمه(س) راهنمایی میفرمود، آنها سراسیمه به منزل فاطمه(س) آمده و او را در حالی که در محرابش ایستاده و نور زرد رنگی از چهرهاش پرتو افکن بود میدیدند و در مییافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از نور فاطمه(س) بوده است. و در آخر روز و گاه غروب خورشید نیز نور سرخ فامی از سر شادی و شکر الهی از فاطمه(س) پرتو افشان شده و به خانههای مردم وارد میشد، به گونهای که دیوارهایشان را سرخ و آنان را شگفت زده میکرد. آنها نزد رسول خدا(ص) میآمدند و از آنچه دیده بودند میپرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل فاطمه(س) راهنمایی میفرمود. آنها سراسیمه به منزل فاطمه(س) آمده و او را در حالی که نشسته و به تسبیح و تمجید خداوند مشغول و نور سرخی از چهرهاش پرتو افکن بود میدیدند و درمییافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از نور فاطمه(س) بوده است"[۳۴].
- از القاب آن حضرت، محدثه است؛ به معنای کسی که مخاطب کلام فرشته قرار میگیرد. اسحاق بن جعفر بن محمد بن عیسی بن زید بن علی میگوید: از امام صادق(ع) زیاد شنیدم که میفرمود: "فاطمه(س) محدثه نامیده شد زیرا که فرشتگان از آسمان فرود میآمدند و آنچنان که مریم را ندا میزدند او را ندا میزدند و میگفتند: ای فاطمه! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برتری داده است. ای فاطمه! (به شکرانه این نعمت) برای پروردگارت خضوع کن و سجده به جای آور و با رکوعکنندگان رکوع کن ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ﴾[۳۵]. و فاطمه با آنان سخن میگفت و آنان نیز با او به سخن مینشستند تا اینکه شبی فاطمه(س) از آنان پرسید: آیا برترین زن بر زنان عالم، مریم نیست؟ پاسخ دادند: مریم برترین زنان زمان خود بود اما خداوند -عزوجل- تو را برترین زنان زمان و زمان مریم و سرور اولین و آخرین آنان قرار داده است"[۳۶].
- امام صادق(ع) در این باره میفرماید: "... فاطمه(س) از رحلت رسول خدا(ص) بسیار محزون بود و جبرئیل پی در پی به نزد او میآمد و او را تسلی داد و از آن حضرت برای ایشان خبر میآورد و نیز ایشان را از حوادثی که پس از وی در نسل او رخ خواهد داد آگاه میکرد و علی(ع) نیز آنها را مینوشت که همان مصحف فاطمه است"[۳۷]. همچنین امام صادق(ع) درباره این مصحف فرموده است: مصحف فاطمه(س) نزد ماست و مخالفان چه میدانند که محتوای آن چیست که میگویند: همان قرآن است؛ به خدا سوگند حتی یک کلمه از قرآن در آن نیست و محتوای آن مطالبی است که خداوند به فاطمه(س) وحی کرده است و محتوای آن تمام وقایعی است که شب و روز و تا آستانه قیامت در پی یکدیگر رخ میدهد"[۳۸].
- و نیز درباره محتوای این مصحف، ابوبصیر میگوید به امام باقر(ع) گفتم: فدای شما شوم، محتوای مصحف فاطمه(س) چیست؟ فرمود: "در آن، خبرهای گذشته و آینده تا روز قیامت است؛ در آن، اخبار آسمان و تعداد فرشتگان هر آسمان و خبرهای دیگر است و نیز تعداد همه مخلوقات الهی؛ چه فرستاده الهی باشد و چه نباشد و نیز اسامی هر یک از فرستاده شدهها، و اسامی کسانی که به سوی آنان فرستاده شدهاند و اسامی کسانی که فرستاده شدهها را تکذیب کرده و کسانی که دعوت آنان را پذیرفته و ایمان آوردند و همچنین نام شهرها و ویژگی هر یک در شرق یا غرب، و نیز تعداد مؤمنان و تعداد کافران هر شهر و خصوصیات فردی هر تکذیبگر در آن آمده و همچنین اوصاف قرنهای اولیه و داستان آنان و هر حاکم طاغوتی و زمان حکومت و تعداد و عددشان آمده و نیز اسامی امامان و اوصافشان در آن آمده است"[۳۹].
- نویسنده و گردآورنده مصحف فاطمه(س) امیرمؤمنان(ع) بوده است، چنانکه امام صادق(ع) در این باره فرمود: آنگاه که خداوند متعال، پیامبرش(ص) را از مردم گرفت، اندوهی به فاطمه رسید که کسی جز خداوند -عزوجل- حقیقت آن را نمیداند لذا خداوند فرشتهای به سوی فاطمه(س) فرستاد تا او را در غم فراق پدر تسلی داده و با او سخن گوید. فاطمه(س) این مطلب را با امیرمؤمنان(ع) در میان گذارد و امیرمؤمنان(ع) به ایشان فرمود: "وقتی وجودش را حس کردی و صدایش را شنیدی، مرا خبر کن، فاطمه(س) نیز وقتی بار دیگر آن فرشته به نزدش آمده بود، علی(ع) را باخبر کرد و علی(ع) آنچه از او میشنید مینوشت تا آنکه مصحف فاطمه فراهم شد"[۴۰].
- دوران کودکی فاطمه(س) با دوران آغازین دعوت علنی رسول خدا(ص) همراه بود که مشکلات شدیدی بر آن حضرت، تحمیل شد[۴۱]. در این دوران هر روز سردمداران قریش نقشهای نو برای ناکام ساختن دعوت رسول خدا(ص) کشیده و از رشد دامنه تبلیغی دعوت آن حضرت جلوگیری میکردند و بر مسلمانان، بدترین خشونتها را روا میداشتند که طبیعتاً فاطمه(س) که دوره خردسالی خود را میگذراند صحنههای تلخی از برخورد با پدرش را شاهد بود تا جایی که وقتی رسول خدا(ص) در مسجد الحرام در سجده طولانی بود دشمنان شکمبه گوسفند و امثال آن بر سر مبارک او افکندند و فاطمه خردسال، سر پدر را از سجده بلند کرده و لباس ایشان را مرتب کرد[۴۲]. این آزارها به حدی رسید که رسول خدا(ص) فرمود: «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ»؛ هیچ پیامبری همانند من آزار ندید[۴۳].
- همچنین در این سالها فاطمه خردسال از نزدیک شکنجه مسلمانانی چون بلال[۴۴]، عمار[۴۵] و سمیه را میدید[۴۶]. و نیز خردسالی فاطمه(س) با دوران حضور مسلمانان در شعب ابی طالب همراه بود و با توجه به اینکه بنی هاشم[۴۷] و به خصوص رسول خدا(ص) و اهل بیت ایشان(ع)[۴۸] در این شعب حضور داشته و در محاصره همه جانبه قرار گرفته بودند و ارتباطشان با دنیای خارج جز در موسم حج قطع شده بود و نیز با توجه به آنکه آغاز و انجام آن با دوران کودکی فاطمه(س) همراه بود؛ یعنی فاطمه دو ساله بود که به شعب وارد شد و پنج سال داشت که حصر شعب ابی طالب شکسته شد و در مجموع سه سال از دوران کودکیاش در شعب سپری شد[۴۹]، باید گفت، این برگی از تاریخ، دوران تلخی از دوران کودکی فاطمه(س) بود او سختیهای سه ساله شعب ابی طالب را با تمام وجود لمس کرده بود و بیرحمی قریش را بر پدر بزرگوار و مسلمانان میدید[۵۰].
- رنجهای این دوران که با صرف بیشتر اموال خدیجه همراه بود، ادامه داشت تا با اعجاز الهی موریانه مواد عهدنامهای را که قریش علیه مسلمانان تنظیم کرده و در درون کعبه قرار داده بودند، خورد و جز کلمهای که بیانگر یگانگی خداوند بود از آن باقی نگذارد. رسول خدا(ص) این خبر را به ابوطالب رساند و ابوطالب به رسول خدا(ص) گفت: "شهادت میدهم که جز حق نمیگویی". و سپس با جماعتی به سمت قریش رفت و به آنها گفت: "برای امری آمدهایم تا با منطق خود به آن پاسخ دهید". گفتند: خوش آمدی، سخنت را بگو. ابوطالب گفت: "برادرزاده ام که هرگز به من دروغ نگفته، خبر داده که خداوند -عزوجل- بر پیمان نامهای که شما نوشتهاید موریانهای مسلط کرده که تمام آن را به جز کلمه "الله" خورده است. حال اگر برادرزادهام راستگو بود از بدرفتاری خود دست بردارید و اگر نبود او را یا بکشید و یا اگر خواستید او را زنده گذارید". قریشیان گفتند: منصفانه است. و وقتی پیمان نامه را حاضر کردند آن را همان گونه یافتند که رسول خدا(ص) فرموده بود. قریشیان با دیدن این اعجاز سر به زیر افکندند [۵۱] و ابوطالب لب به سخن گشود و گفت: "اینک روشن شد که انتساب ظلم و بدی (که به ما نسبت میدادید) به شما شایستهتر است". این جریان در نهایت منجر به نقض عهدنامه و خروج بنی هاشم از شعب شد[۵۲].
- با رهایی مسلمانان از محاصره مرگبار قریش، شادی خاصی بر مسلمانان حاکم شد اما این شادی برای رسول خدا(ص) و فاطمه(س) دیری نپایید و به غم تبدیل شد، زیرا هنوز مدتی از رهایی آنها از شعب نگذشته بود که خدیجه کبری(س) در بستر وفات قرار گرفت. در آخرین لحظات، اسماء بنت عمیس، همسر جعفر طیار بالای سر او بود که دید خدیجه گریه میکند، اسماء از او پرسید: چرا گریه میکنی؟ تو سرور زنان بهشت و همسر رسول خدا(ص) و کسی هستی که رسول خدا(ص) خود وعده بهشت به تو داده است؟! خدیجه(س) گفت: "برای حال خود گریه نمیکنم؛ هر عروسی در شب انتقال به منزل همسرش، به زنی احتیاج دارد که کمک کار او باشد؛ فاطمه جوان است و میترسم کسی نباشد که این وظیفه را انجام دهد". اسماء به او گفت: "ای سرورم با تو عهد میبندم که اگر آن زمان بودم جای تو برای او مادری خواهم کرد"[۵۳]. و خدیجه آسوده به سرای جاوید شتافت[۵۴]. و بدین ترتیب فاطمه(س) که هنوز پنج سال بیشتر نداشت، به داغ فراق مادری آسمانی مبتلا شد و ایشان در این فراق، بسیار نالان بود. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: "وقتی خدیجه(س) از دنیا رفت فاطمه(س) دامان رسول خدا(ص) را میگرفت و به دور آن حضرت میگشت و میپرسید: پدر! مادرم کجاست؟ اما رسول خدا(ص) جواب نمیداد و او همین طور به دور پدر گشته و میپرسید: پدر! مادرم کجاست؟ تا آنکه جبرئیل نازل شد و به پیامبر(ص) گفت: " پروردگارت دستور داده تا سلام او را به فاطمه برسانی و به او بگویی: مادرت در خانهای که با جواهر زینت شده و سر در آن از طلا و ستونش از جنس یاقوت سرخ أحمر است، در میان آسیه، همسر فرعون و مریم است. " فاطمه هم پاسخ داد: " خدا، سلام است و سلام از اوست و سلام به سوی اوست"[۵۵].
- اما در این فراق، حال پیامبر خدا(ص) از فاطمه خردسالش بهتر نبود زیرا که خدیجهای را از دست داده بود که یکی از چهار زن اول عالم[۵۶] و بهشت[۵۷] و بهترین همسر آن حضرت بود [۵۸] و تا خدیجه زنده بود رسول خدا(ص) همسر دیگری برنگزید [۵۹]. پیامبر خدا(ص) در سالهای پس از وفات ایشان بسیار از او یاد میکرد و هرگاه گوسفندی ذبح میکرد، میفرمود: "برای دوستان خدیجه هم بفرستید"[۶۰].[۶۱]
فاطمه زهرا(س)
- فاطمه، در لغت به معنای قطع کننده، جدا کننده و نگهدارنده است. در مورد وجه تسمیه حضرت زهرا(س) به این نام نکاتی گفته شده است، از جمله اینکه به واسطۀ ایشان شیعیان او از آتش جهنم جدا شده و دورند[۶۲].
- حضرت فاطمه (س)، در سحرگاه روز جمعه، بیستم جمادیالثانی پنجم بعثت[۶۳] در مکه تولد یافت. از وی با عنوان برترین زنان جهان از آغاز خلقت تا پایان جهان یاد میشود[۶۴].[۶۵] پدرش، حضرت محمد(ص)، خاتم پیامبران و مادرش خدیجه(س)، از زنان بزرگ مکه و از اشراف و تجار جزیرةالعرب است که پس از ظهور اسلام، اول زنی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد و ثروتش را در راه گسترش اسلام در اختیار ایشان گذارد[۶۶]. حضرت فاطمه (س) اسامی، القاب و کنیههای بیشماری دارند که هر کدام، توصیفکنندۀ ابعادی از شخصیت معنوی و مادی ایشان است، برخی از آنها عبارتاند از: بتول، حصان، حرّه، سیده، عذرا، زهرا، حوراء، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، مریم کبری، صدیقه کبری، نوریه، سماویه، حانیه، انسیه، منصوره، أمالحسن، أمالحسین، أمالمحسن، امالحسنین، أم الأئمه، أمأبیها، سیدة نساء العالمین و...[۶۷].[۶۸]
رحلت ابوطالب(ع)
- غم از دست رفتن ابوطالب[۶۹]، پدر امیرمؤمنان(ع)، در سن ۸۶ سالگی، پس از گذشت اندکی از شکسته شدن حصار شعب که خود، نقش مهمی در شکسته شدن آن داشت و نیز با فاصله کوتاهی از رحلت خدیجه پیش آمد و آن سال، عام الحزن نام گرفته[۷۰]، او وصی حضرت ابراهیم(ع) پس از عبدالمطلب بود و آثار باقی مانده از پیامبران را به رسول خدا(ص) تحویل داد[۷۱] و با تمام وجود به آن حضرت ایمان آورد[۷۲]. او نزد خداوند متعال و رسول خدا(ص) منزلتی والا داشت به طوری که پس از رحلت او عرصه بر پیامبر خدا(ص) بسیار تنگ شد. امام صادق(ع) در این باره فرموده است: وقتی ابوطالب، وفات کرد جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد و به ایشان گفت: "ای محمد! از مکه خارج شو زیرا که یاریکنندهای نداری". و قریش در مقابل پیامبر(ص) شوریدند به طوری که ایشان از مکه خارج شد و به کوهی به نام حجون رسید و در کنار آن ماند[۷۳].
- واضح است که در این زمان، فاطمه خردسال که داغدار فراق مادر و عموی خود است چه شرایطی را میگذراند. سه ماه بعد از رحلت خدیجه(س) بود که پیامبر(ص) فرمان هجرت به حبشه را صادر کرد و پس از رحلت ابوطالب به علت چند برابر شدن فشار قریش، آن حضرت در بیرون مکه به تبلیغ پرداخت و به قصد تبلیغ برای قبیله ثقیف به طایف رفت و از آنان خواست که از او حمایت کنند تا بتواند رسالت پروردگارش را به انجام رساند ولی آنان سرباز زده و دیوانگان و خردسالان خود را در دو طرف راه آن حضرت قرار دادند و وقتی حضرت وارد کمینگاه آنان شد قدمی برنمیداشت مگر آنکه سنگی به پای او میزدند تا آنکه خون از پاهای مبارکش جاری شد[۷۴]. حضرت یک ماه در آنجا ماند و به مکه بازگشت و سپس به آنجا رفت یک سال و نیم دیگر نیز در آنجا ماند[۷۵] و بدین ترتیب دوران پس از شعب هم برای فاطمه دوران دیدن شدت هر چه بیشتر مشکلات رسول خدا(ص) بود؛ زیرا مشرکان تصمیم گرفتند رسول خدا(ص) را بکشند و ماجرای لیلة المبیت پیش آمد که در پی آن دستور الهی هجرت به مدینه صادر شد[۷۶].
- ماجرا اینگونه بود که قریش در دارالندوه به مشورت پرداخته، بر آن شدند که در اقدامی دسته جمعی که افراد آن از نمایندگان قبایل مختلف قریش باشد، رسول خدای(ص) را بکشند. جبرئیل خبر آن را به رسول خدا(ص) رساند و از آن حضرت خواست تا آن شب را در محل خوابش نخوابد. رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) فرمود که آن شب را به جای آن حضرت بخوابد. علی(ع) در بستر پیامبر(ص) قرار گرفت و پارچه سبز رنگی را که رسول خدا(ص) در هنگام خواب به روی خود میکشید، به سر کشید و شمشیر را در کنار خود قرار داد[۷۷] و خود را برای کشته شدن آماده کرد. این آیه در شأن امیرمؤمنان(ع) و ایثار او نازل شده است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾[۷۸][۷۹]. آن افراد، شبانه به دور خانه رسول خدا(ص) میگشتند اما رسول خدا(ص) مقداری خاک بر سر آنان پاشید و با این اعجاز، بدون آنکه آنها بفهمند از در منزل که عدهای در جلوی آن نشسته بودند خارج شد و به منزل ام هانی، خواهر امیرمؤمنان(ع) رفت. وقتی مشرکان برای اجرای نقشه خود به خانه وارد شدند ذرهای تردید نداشتند که فرد خوابیده در بستر، رسول خدا(ص) است و به هم میگفتند: بیدارش کنید تا درد شمشیر را بهتر احساس کرده و به چشم خود ببیند که چگونه شمشیرها از هر طرف بر او فرود میآیند. آنگاه که خود را ناکام یافتند، برای یافتن آن حضرت(ص) از خانه خارج شدند و جبرئیل خبر سلامت علی(ع) را برای ایشان آورد و پیامبر نیز آن را به امهانی خبر داد.
- صبحگاهان رسول خدا(ص) به سمت کوه ثور رفته و سه روز در آنجا اقامت ماند[۸۰]. و در این مدت، امیرمؤمنان(ع) برای رسول خدا(ص) غذا میآورد و سه مرکب برای هجرت ایشان فراهم کرد[۸۱]. آن حضرت به امیرمؤمنان(ص) امر فرمود تا اماناتی را که مشرکان نزد ایشان داشتند و در حضور مردم به صاحبانش بازگرداند [۸۲] و نیز فاطمه را به آن حضرت سپرد و نیز از او خواست تا شترهایی نیکو برای خود و سه فاطمه که همراه او در مکه بودند و کسانی از بنی هاشم که قصد داشتند همراه او به مدینه هجرت نمایند، خریده[۸۳] و در پی آن حضرت، به مدینه هجرت کنند[۸۴].
- فاطمه(س) چه روزهای سختی داشت؛ روزهایی که تصمیم جدی قریش را برای کشتن پدر و پناهندگی به کوه و هجرت اجباری ایشان به مدینه را میدید. به هر حال پس از مدتی امیرمؤمنان(ع) نامهای از رسول خدا(ص) دریافت کرد که هر چه زودتر هجرت را آغاز کند. لذا بعد از بازگرداندن امانتها و تهیه مرکب، طبق دستور رسول خدا(ص)، پس از مدتی کوتاه به همراه فاطمه(س) که اینک هشت سال داشت و مادر خود فاطمه بنت اسد و دختر عمویش فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب و ایمن فرزند ام ایمن، خادمه رسول خدا(ص) و عدهای از مسلمانان به سوی مدینه هجرت کرد[۸۵]. هجرتکنندگان شب را تا طلوع فجر به عبادت پروردگار سپری کردند و پس از اقامه جماعت به امامت امیرمؤمنان(ع) که حدود بیست و چهار سال داشت، به راه افتادند. آنها منازل بین راه را یکی پس از دیگری پشت سر مینهادند [۸۶] تا اینکه مشرکانی که در حال تعقیب آنان بودند راه را بر ایشان بستند که با رشادت امیرمؤمنان(ع)[۸۷]، نتوانستند مانع هجرت آنها شوند و بدون نتیجه به مکه بازگشتند. هجرت فاطمه(س) به همراه امیرمؤمنان(ع) ادامه داشت، در حالی که امیرمؤمنان(ع) و هر سه فاطمه و سایر مسلمانان همراه، در فراز و فرود مسیر هجرت و در همه حال به ذکر الهی مشغول بودند و قبل از رسیدن آنها به حضور رسول خدا(ص) آیاتی از قرآن مجید در این باره بر رسول خدا(ص) نازل شد﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ * فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ﴾[۸۸]. در این آیات، منظور از مردی که عملش ضایع نخواهد شد، علی(ع) و نیز منظور از زنی که عملش ضایع نمیشود فاطمه(س) است [۸۹].[۹۰]
مقاطع زندگانی حضرت فاطمه(س)
- دوران زندگی هجده ساله حضرت فاطمه (س) را در سه مقطع میتوان مورد بررسی قرار داد:
از تولد تا هجرت
- این مقطع که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمیگیرد، مصادف با دعوت پیامبر(ص) و اقدامات سرسختانۀ مشرکان مکه در جلوگیری از گسترش اسلام بود[۹۱]. حضرت خدیجه(س)، دخترش را در حالی به دنیا آورد که زنان مکه به علت ازدواج وی با پیامبر(ص) با وی قطع رابطه کردند و در زمان ولادت حضرت فاطمه (س) نیز وی را تنها گذاردند[۹۲]، البته، به اذن خداوند، حضرت (حوا)[۹۳] یا ساره (همسر ابراهیم(ع))، آسیه همسر فرعون، کلثوم خواهر حضرت موسی(ع) و مریم مادر حضرت عیسی(ع) حضور داشتهاند[۹۴].[۹۵] علت این قطع رابطه، آن بود که خدیجه(س)، با فردی غیرثروتمند ازدواج کرد. مخالفان پیامبر(ص) با أبتر خواندن حضرت محمد(ص) به علت نداشتن فرزند پسر و ادامه نیافتن نسل وی، ایشان را استهزا میکردند؛ اما با تولد حضرت فاطمه (س) و نزول سوره کوثر از سوی خداوند، خود آن مخالفان، أبتر شدند و نسل پیامبر(ص) از این دختر ادامه یافت[۹۶].[۹۷]
- فاطمه(س) در دامان بهترین مربی الهی، همچون پدرش، تربیت یافته و به رشد و بالندگی رسید، تا اینکه برترین و داناترین زنان عالم شد، بهگونهای که بهشت مشتاق او بود[۹۸]. ایشان، با وجود سن کم، همیار و تسکیندهندۀ قلب پدر در این ایام بود. در گزارشهای تاریخی آمده است، حتی زمانی که مشرکان از سر عداوت بر سر و روی پیامبر(ص) زباله میریختند، ایشان با دستان خویش به زدودن آثار آن اقدام میکرد[۹۹]. مهمترین وقایع دوران کودکی حضرت فاطمه (س) عبارتاند از: سه سال حضور در شعب ابیطالب[۱۰۰]، فوت ابوطالب عموی پیامبر(ص) و مادرش حضرت خدیجه[۱۰۱]. سرانجام، اقدامات مشرکان، زمینۀ هجرت پیامبر(ص) و سایر مسلمانان را به یثرب فراهم ساخت[۱۰۲].
از هجرت تا رحلت پیامبر(ص)
- پس از گذشت سیزده سال از بعثت رسول اکرم(ص)، سرانجام مشرکان مکه بدین نتیجه رسیدند که خاموش ساختن دعوت پیغمبر(ص) جز با قتل پیامبر(ص) و مشارکت تمامی قبایل، امکانپذیر نیست؛ از این رو حضرت محمد(ص) بر اساس فرمان خداوند به صورت مخفیانه به سمت یثرب حرکت کردند[۱۰۳]. پیش از آن، تعدادی از مردم یثرب در موسم حج، مسلمان شده بودند. آنان طی پیمانهای عقبۀ اول و دوم، طی دو سال متمادی با پیامبر(ص) سوگند وفاداری و حمایت از ایشان یاد کرده بودند[۱۰۴]. با شکست نقشه قتل پیامبر(ص) که با فداکاری حضرت علی(ع) در خوابیدن بر بستر پیامبر(ص) میسر شد، شروع هجرت سایر مسلمانان به سمت یثرب آغاز شد. حضرت فاطمه (س) نیز همراه فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت زبیر، امایمن و فردی دیگر در معیّت حضرت علی(ع)، به سمت مدینه حرکت کرد و در منطقه قُبا به رسول خدا(ص) ملحق شد. آنان با استقبال اهل یثرب وارد این شهر شدند[۱۰۵].
- هر چند، بزرگان و ثروتمندان قریش و... از خواستگاران حضرت فاطمه (س) بودند؛ اما بنابر اقوال مختلف، در سال اول یا دوم هجرت با حضرت علی(ع) ازدواج کردند که از سوی خداوند تنها همکفو ایشان شمرده شد[۱۰۶]. این ازدواج در حالی صورت گرفت که برخی افراد، حضرت فاطمه (س) را همچون مادرش به علت ازدواج با حضرت علی(ع) که در آن زمان ثروتی نداشتند، سرزنش میکردند[۱۰۷]، در حالی که امام علی(ع) پسر عموی پیامبر(ص)، اولین مرد مسلمان[۱۰۸] و برادر پیامبر(ص) در جریان پیمان اخوت در مدینه[۱۰۹]، بودند.
- فرزندان ایشان، عبارتاند از: امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، زینب کبری(س)، امکلثوم(س) (که برخی اسمش را رقیه دانسته و ولادتش را پیش از فوت پیامبر(ص) و وفاتش را در زمان امام حسن مجتبی(ع) میدانند[۱۱۰]؛ هرچند بنا بر یک قول، دختری دیگر به نام رقیه داشتهاند که در کودکی فوت کرد[۱۱۱]) و محسن(ع) (که در جریانات پس از وفات پیامبر(ص) سقط شد[۱۱۲].[۱۱۳]
- زندگی مشترک ایشان با امیرالمؤمنین(ع) و کانون خانوادهاش، پر از مهر و محبت و انسانیت و تقوا و ایثار بود. در این مدت، چندین آیه قرآن، مانند آیه تطهیر، آیه مباهله و سوره کوثر و... در شأن حضرت زهرا(س) و فرزندان او نازل شد. آن حضرت در حیات اجتماعی خود نیز اسوه و الگوی بانوان جهان است. حضرت تقوا را با شجاعت، حیا و عفت را با حقطلبی و فریاد علیه ظالمان توأم ساخت و تا شهادت پیش رفت[۱۱۴].
- از وقایع مهم دیگر و مرتبط به حضرت فاطمه (س) و خانواده ایشان، نزول فرمان خداوند مبنی بر مسدود شدن درب تمامی خانههایی بود که به مسجدالحرام باز میشد و تنها خانهای که از سوی خداوند از این امر مستثنا شد درب خانه ایشان بود. این ماجرا، بیانگر جایگاه این خانواده نزد خداوند است[۱۱۵]. در روایتی از پیامبر اسلام(ص) فاطمه محبوبترین مردم نزد آن حضرت معرفی شده است. خشم و خشنودی فاطمه همان خشم و خشنودی پیامبر(ص) و در نهایت همان خشم و خشنودی خداوند دانسته شده است.
- بعد از رحلت پیامبر(ص) در پی حزن و اندوه شدید فاطمه(س)، خداوند متعال بهعنوان دلجویی از آن حضرت مطالبی را بهوسیله جبرئیل بر او نازل کرد و حضرت(س) آن مطالب را بر امام علی(ع) املا کردند که این نوشتهها نزد اهل بیت(ع) به نام مصحف فاطمه(س) یاد میشود. شأن و مزلت حضرت فاطمه زهرا(س) در آیات قرآن کریم نیز بسیار یاد شده است[۱۱۶].[۱۱۷]
- در مجموع، حضرت فاطمه (س) در این ده سال ـ که از هجرت تا رحلت پیامبر(ص) به طول انجامید ـ در جامعه نبوی در ابعاد مختلف تربیتی، علمی، اجتماعی و... نقشهای مهمی ایفا کرد[۱۱۸].
از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت
- حضرت فاطمه (س) در سال یازدهم هجرت، پس از رحلت پیامبر(ص) مدت زمان اندکی زیستند که از سی تا دویست و چهل روز ذکر شده است[۱۱۹]. پدید آمدن مباحث مربوط به جانشینی پس از پیامبر(ص)، باعث ایجاد دو گروه در بین مسلمانان شد که در ارتباط مستقیم با زندگانی حضرت فاطمه(س) قرار داشت. دسته اول که امامت و جانشینی را مشتمل بر سه شأن قضاوت، حکومت و رهبری معنوی میدانستند، این شایستگی را بر اساس ادله عقلی و نقلی، تنها در حضرت علی(ع) میدیدند؛ اما گروه دوم، امامت و جانشینی را تنها در امر حکومت و ریاست عامه دیدند و طی جریان سقیفه، ابوبکر را به خلافت برگزیدند.
- شیعه معتقد است در این جریان، حضرت علی(ع) بنابر مصالح اسلام سرانجام مجبور به دست کشیدن از حکومت شد؛ اما امامت و رهبری معنوی مردم، همچنان بر عهده ایشان بود[۱۲۰]. در این باره حضرت فاطمه زهرا(س) از همان ابتدای پدید آمدن جریان سقیفه در دفاع از جریان اول و اثبات آن به اقدامات مختلفی روی آورد؛ همچون: بیان سخنرانیهای متعدد در مسجد، رفتن به در خانههای مهاجران و انصار و یادآوری سخنان پیامبر(ص)، اعتراض به همسران مهاجر و انصار به سبب کنارهگیری شوهرانشان در دفاع از این جریان در ملاقاتی که به عیادت ایشان آمده بودند و تلاش برای جلوگیری از اجبار حضرت علی(ع) در گرفتن بیعت که به درگیر شدن جناح مخالف با ایشان و حتی وارد ساختن آسیبهای جسمی وی منجر شد. این امر، سرانجام باعث سقط جنین و بیماری شدید ایشان شد که به شهادت حضرت انجامید[۱۲۱].
- یکی از وقایع مهم دیگر، که پس از پیامبر(ص) درباره حضرت فاطمه (س) به وقوع پیوست، ماجرای باغ فدک بود. پیامبر(ص) در جریان جنگ خیبر ـ که با صلح پایان پذیرفته بود ـ طبق دستور خداوند، منطفه فدک را به حضرت زهرا(س) بخشید؛ چون در این گونه موارد، بخشی از غنایم به پیامبر(ص) تعلق میگرفت، سود سرشار فدک از سوی ایشان به نیازمندان داده میشد. پس از رحلت خاتم انبیا(ص) جناح مخالف با این دلیل که ارث به فرزندان پیامبران تعلق نمیگیرد، این منطقه را از حضرت فاطمه گرفت؛ از این رو بخشی از تلاش دختر رسول خدا(ص)، ارائه دلایل برای اثبات ارثیۀ خود و بازستاندن فدک در کنار سایر اقدامات ایشان بود[۱۲۲].
- حضرت فاطمه (س)، سرانجام بعد از گذراندن روزهای سخت بیماری، در سال ۱۱ هجری در مدینه و در پی مصدومیتهایی که در راه دفاع از ولایت و حماسۀ غدیر متحمّل شد[۱۲۳] و پس از انجام وصیتهای مختلف، طبق فرمودۀ پیامبر(ص)، اولین فردی از خاندان نبوی بود که به دیدار ایشان شتافت[۱۲۴]. ایشان طبق وصیتشان، شبانه، مخفیانه و در نقطه نامعلومی در مدینه به خاک سپرده شد[۱۲۵]. قبر پنهان او گواه نارضایتی وی از حکومت وقت بود و وصیتش بر دفن پنهانی و مخفی بودن مدفن، مبارزهای مستمر با باطل و سند مظلومیّت او و خاندان پیامبر است[۱۲۶]. گفته میشود مدفن آن بانو؛ در خانه، بقیع یا مابین منبر و محراب حضرت رسول اکرم(ص) قرار دارد. در تشییع حضرت، تعدادی انگشتشمار از اصحاب، همچون: عقیل، عمار، مقداد، زبیر، ابوذر، سلمان و بریده حضور داشتند[۱۲۷].[۱۲۸]
اندوه امام علی(ع) در شهادت حضرت فاطمه(س)
- حضرت امیرالمؤمنین(ع) در پی شهادت، بانوی بزرگ اسلام، بسیار اندوهگین شدند و فرمودند: «سلام بر تو ای رسول خدا، سلامی از طرف من و دخترت که هماکنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسیده است. ای پیامبر خدا، صبر و بردباری من با از دست دادن فاطمه(س) کم شده و توان خویشداری ندارم، اما برای من که سختی جدایی تو را دیده و سنگینی مصیبت تو را کشیدم، شکیبایی ممکن است. این من بودم که با دست خود تو را در میان قبر نهادم و هنگام رحلت، جان گرامی تو میان سینه و گردنم پرواز کرد "پس همه ما از خداییم و به خدا باز میگردیم." پس امانتی که به من سپرده بودی برگردانده شد و به صاحبش رسید. از این پس، اندوه من جاودانه و شبهایم شب زندهداری است تا آن روز که خدا خانه زندگی تو را بر من برگزیند. به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو چگونه در ستمکاری بر او اجتماع کردند. از فاطمه(س) بپرس و احوال اندوهناک ما را از او، خبر گیر، که هنوز روزگاری سپری نشده و یاد تو فراموش نگشته است. سلام من به هر دو شما؛ سلام وداع کنندهای که از روی ناخشنودی یا خستهدلی سلام نمیکند. اگر از خدمت تو باز میگردم از روی خستگی نیست و اگر در کنار قبرت مینشینم، از بدگمانی بدانچه خدا صابران را وعده داده نخواهد بود»[۱۲۹].[۱۳۰]
جستارهای وابسته
- نام حضرت فاطمه زهرا (نامهای حضرت فاطمه زهرا)
- کنیههای حضرت فاطمه زهرا
- کنیه حضرت فاطمه زهرا
- القاب حضرت فاطمه زهرا (لقبهای حضرت فاطمه زهرا)
- تبار حضرت فاطمه زهرا (نسب حضرت فاطمه زهرا)
- خاندان حضرت فاطمه زهرا
- پدر حضرت فاطمه زهرا (پیامبر خاتم)
- مادر حضرت فاطمه زهرا (حضرت خدیجه)
- برادران حضرت فاطمه زهرا
- خواهران حضرت فاطمه زهرا
- ازدواج حضرت فاطمه زهرا
- همسر حضرت فاطمه زهرا
- کنیزان حضرت فاطمه زهرا
- فرزندان حضرت فاطمه زهرا
- همسران فرزندان حضرت فاطمه زهرا
- سرگذشت تاریخی حضرت فاطمه زهرا (سرگذشت زندگی حضرت فاطمه زهرا):
- حضرت فاطمه زهرا از تولد تا رحلت رسول خدا:
- عصر حضرت فاطمه زهرا
- شرایط سیاسی و اجتماعی عصر حضرت فاطمه زهرا
- شرایط دینی و فرهنگی عصر حضرت فاطمه زهرا
- شمایل حضرت فاطمه زهرا
- صفات ظاهری حضرت فاطمه زهرا (سیمای حضرت فاطمه زهرا)
- ولایت حضرت فاطمه زهرا
- نصب الهی حضرت فاطمه زهرا به ولایت
- صفات حضرت فاطمه زهرا (ویژگیهای حضرت فاطمه زهرا):
- صفات ولایت در حضرت فاطمه زهرا
- علم لدنی حضرت فاطمه زهرا:
- عصمت حضرت فاطمه زهرا:
- افضلیت حضرت فاطمه زهرا
- فضایل حضرت فاطمه زهرا:
- مناقب حضرت فاطمه زهرا:
- کرامتهای حضرت فاطمه زهرا:
- رخدادهای خارقالعاده زندگی حضرت فاطمه زهرا
- دیدگاههایی درباره شخصیت حضرت فاطمه زهرا
- سیره حضرت فاطمه زهرا:
- ویژگیهای عملی حضرت فاطمه زهرا
- سیره عبادی حضرت فاطمه زهرا
- سیره عرفانی حضرت فاطمه زهرا
- سیره اخلاقی حضرت فاطمه زهرا:
- سیره اعتقادی حضرت فاطمه زهرا:
- سیره علمی حضرت فاطمه زهرا
- سیره تبلیغی حضرت فاطمه زهرا
- سیره تربیتی حضرت فاطمه زهرا
- سیره خانوادگی حضرت فاطمه زهرا
- سیره اجتماعی حضرت فاطمه زهرا
- سیره سیاسی حضرت فاطمه زهرا:
- سیره اقتصادی حضرت فاطمه زهرا
- سیره قضایی حضرت فاطمه زهرا:
- سیره نظامی و جنگی حضرت فاطمه زهرا:
- مأموریت حضرت فاطمه زهرا
- نقشهای ویژه حضرت فاطمه زهرا
- کارگزاران حضرت فاطمه زهرا
- شاگردان حضرت فاطمه زهرا
- مخالفان یا دشمنان حضرت فاطمه زهرا:
- دشمنی با حضرت فاطمه زهرا
- وظایف امت نسبت به حضرت فاطمه زهرا:
- شناخت شخصیت و جایگاه حضرت فاطمه زهرا
- شناخت حقوق حضرت فاطمه زهرا
- شناخت سیره و معارف حضرت فاطمه زهرا
- ایمان به حضرت فاطمه زهرا (کفر به دشمنان حضرت فاطمه زهرا)
- پذیرش ولایت حضرت فاطمه زهرا (بیزاری از دشمنان او)
- محبت به حضرت فاطمه زهرا (بغض به دشمنان او):
- مودت حضرت فاطمه زهرا (عداوت با دشمنان او)
- تمسک به حضرت فاطمه زهرا
- اعتصام به حضرت فاطمه زهرا
- تبعیت از حضرت فاطمه زهرا
- اطاعت از حضرت فاطمه زهرا
- معیت با حضرت فاطمه زهرا
- وفاداری در بیعت با حضرت فاطمه زهرا
- اجابت دعوت حضرت فاطمه زهرا
- تسلیم امر حضرت فاطمه زهرا (جنگ با دشمنان او)
- مظلومیت حضرت فاطمه زهرا
- شهادت حضرت فاطمه زهرا (ترور حضرت فاطمه زهرا):
- پرسش و پاسخ دوران حضرت فاطمه زهرا
منابع
- کرمانی کجور، محمد، مقاله « فاطمه زهرا دختر رسول خدا »، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- دانشنامه نهج البلاغه ج۲
- شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
پانویس
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۴۵۷.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۴۵۸.
- ↑ روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۲۸۱.
- ↑ کشف الغمه، ج۳، ص۷۵. استاد یوسفی غروی مینویسد: به این ترتیب، إربلی کریمانه از کنار خبر مرفوع ابن خشاب میگذرد، بدون توجه به تناقضی که در آن وجود دارد. این خبر از سویی میگوید، فاطمه بعد از بعثت متولد شد و از سوی دیگر میگوید که در این زمان، قریش مشغول بنای کعبه بودند! و این دو را نمیتوان با هم جمع کرد، زیرا کعبه پنج سال قبل از بعثت تعمیر شده است و نه بعد از بعثت. إلّا اینکه بگوییم، جمله "و قریش در حال بنای کعبه بودهاند" را راوی جعل و اضافه کرده است وگرنه اصل خبر مردود است و به درد صاحبش میخورد. (تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۲۹۰)
- ↑ دلائل الإمامه، طبری، ص۱۰.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.
- ↑ مروج الذهب، ج۲، ص۲۹۱.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹، ص۴۳ (به نقل از اقبال الاعمال، سید بن طاووس و به نقل از حدائق الریاض شیخ مفید، ج۳، ص۲۶۲).
- ↑ مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۵۵۴.
- ↑ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۱، ص۹۳-۲۹۱.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲.
- ↑ دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۵۰؛ تاریخ جرجان، جرجانی، ج۱، ص۱۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۶؛ السیدة فاطمة الزهراء(س)، محمد بیومی، ص۱۲۲.
- ↑ الامالی، شیخ صدوق، ص۶۹۰؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۸۷؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۲۶؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۸۱ و (به نقل از العدد حلی) ج۴۳، ص۳.
- ↑ تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، ص۳۲۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۸.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی ۴:۴۳.
- ↑ مناقب الامام امیرالمؤمنین(ع)، محمد بن سلیمان کوفی، ج۲، ص۱۸۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ج۲، ص۱۵۱ و ذخائر العقبی، طبری، ج۱، ص۲۶. گفتنی است، امام صادق(ع) نیز درباره علت نامگذاری ایشان به فاطمه(س) فرمودند: "او فاطمه نامیده شد زیرا که خلائق از درک حقیقتش محروماند". (تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم الکوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵)
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۳.
- ↑ مناقب الامام امیرالمؤمنین(ع)، محمد بن سلیمان کوفی، ج۲، ص۲۰۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۵۰؛ العمده، ابن بطریق، ص۳۸۶؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۳۹؛ و نیز ر.ک: مسند ابی داود، ابی داود، ج۱، ص۱۹۶؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۴۷؛ مسند اسحاق بن راهویه، اسحاق بن راهویه، ج۵، ص۶؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۶۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۸۲: الجامع الصحیح المختصر (صحیح بخاری)، بخاری، ج۳، ص۱۳۲۶؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۹۰۴.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۳۲.
- ↑ مقاتل الطالبین، ابو الفرج اصفهانی، ص۲۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۹؛ و نیز ر.ک: المتخب من ذیل المذیل، طبری، ج۱، ص۶؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۷؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۳۵، ص۲۴۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۵۳.
- ↑ تاج الموالید، شیخ طبرسی، ص۲۰.
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۸؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۴، ص۱۷۹ و الامالی، شیخ صدوق، ص۷۸، ۱۷۵ و ۱۸۸. همچنین در منابع اهل سنت این مطلب به صراحت آمده است از جمله: مسند ابی داود، ابی داود، ج۱، ص۱۹۶؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الأولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۴۲.
- ↑ صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۰ و فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۸۸.
- ↑ التاریخ الکبیر، بخاری، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ صحیح البخاری، بخاری، ج۵، ص۲۳۱۷؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۹۰۴.
- ↑ «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ الامالی، شیخ صدوق، ص۷۸، ۱۱۱، ۱۷۶، ۱۸۸، ۳۷۳، ۵۵۴، ۵۶۰ و ۵۷۵.
- ↑ الامالی، شیخ صدوق، ص۱۸۷؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص۱۰۷.
- ↑ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ۴۳: ۱.
- ↑ الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۱۱۳ و ۱۲۹؛ غایة المرام، سید هاشم بحرانی، ج۴، ص۱۶۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۰، ص۴۴.
- ↑ الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵.
- ↑ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۱؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۶۴.
- ↑ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۱.
- ↑ «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد ای مریم! پروردگارت را به فروتنی فرمان بر و سجده کن و با نمازگزاران نماز بگزار» سوره آل عمران، آیه ۴۲-۴۳.
- ↑ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۲، باب ۱۴۶؛ دلائل الامامه، طبری، ص۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۴، ص۲۰۶.
- ↑ بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۱۷۴؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۴۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۵۴۵ و ج۲۶، ص۴۱.
- ↑ بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۱۷۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۶، ص۳۹.
- ↑ دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۰۵.
- ↑ بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۱۷۷؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۴۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۵۴۵؛ ج۴۳، ص۸۰.
- ↑ تفسیر العیاشی، عیاشی، ج۲، ص۵۴، ح۴۳ (در تفسیر قول خداوند تعالی: ﴿وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾ سوره آل عمران، آیه ۵۴)؛ تفسیر نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۸، ص۲۰۵.
- ↑ تفسیر العیاشی، عیاشی، ج۲، ص۵۴، ح۴۳؛ تفسیر نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۸، ص۲۰۵.
- ↑ کتاب التمحیص، اسکافی، ص۴؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۲؛ کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۳، ص۳۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۹، ص۵۶.
- ↑ السیرة النبویة، ابن هشام، ج۳، ص۱۸۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۸۰؛ شرح صحیح البخاری، بکری، ج۶، ص۴۳۴.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۷۰.
- ↑ البدء و التاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی، ج۵، ص۱۰۰.
- ↑ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۵۳؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۱، ص۸۵؛ حلیة الابرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۷۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۸، ص۲۸۸.
- ↑ زاد المعاد فی هدی خیر العباد، زرعی، ج۱، ص۹۸؛ عبارت او چنین است: ... فاشتد أذاهم لرسول الله(ص) فحصروه و أهل بيته في الشعب ابيطالب ثلاث سنين.
- ↑ این مطلب با توجه به سال ولادت فاطمه(س) که سال پنجم بود و نیز آغاز و پایان محاصره در شعب ابیطالب چنانکه مسعودی نقل میکند (مروج الذهب، مسعودی، ج۱، ص۲۸۴).
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۰۱؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۲، ص۳۷۷.
- ↑ دلائل النبوة، اصفهانی، ج۱، ص۱۹۹؛ المنظم، ابن جوزی، ج۳، ص۴.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۰۱؛ سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی، ج۲، ص۳۷۷.
- ↑ کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۷۵؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص۱۹۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۷.
- ↑ مروج الذهب، مسعودی، ج۱، ص۲۸۴.
- ↑ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۱. به همین مضمون: تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۳۵.
- ↑ المصنف، صنعانی، ج۱۱، ص۴۳۰؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۸۵۰؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۳۵؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۷۰۳.
- ↑ الخصال، شیخ صدوق، ص۲۰۶؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۴۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۹، ص۳۴۵.
- ↑ المصنف، صنعانی، ج۷، ص۴۹۲.
- ↑ المصنف، صنعانی، ج۷، ص۴۹۲، با این عبارت: و لم يتزوج على خديجة حتى ماتت.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۶۰۴.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله « فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۱۱-۲۲۵.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۶۰۲-۶۰۴.
- ↑ شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۷۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۹؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ حسین بن حمدان خصیبی، الهدایة الکبری، ص۱۷۵.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج۳۷، ص۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵.
- ↑ (تاریخهای غیر مشهور دیگری که سال تولد را به چند سال قبل از پنجم بعثت و حتی پیش از بعثت میرساند نیز آمده است شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۶۳.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۲۴؛ این هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۸۷ و ۲۴۰.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۰۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۰.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۴-۳۱۵.
- ↑ درباره زمان رحلت حضرت خدیجه(س) و حضرت ابیطالب(ع) مرحوم کلینی حدیثی از امام زین العابدین(ع) روایت میکند که ابتدا خدیجه(س) یک سال قبل از هجرت و ابوطالب(ع) نیز یک سال بعد از رحلت خدیجه(س) رحلت کرد (روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۳۴۰).
- ↑ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ حیاة القلوب، علامه مجلسی، ص۵۱ (فصل سوم).
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹.
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹؛ ج۸، ص۳۴۰.
- ↑ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۶۸؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۹، ص۱۵۴ (ذیل آیه ۳۰ سوره احقاف).
- ↑ مناقب آل أبیطالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰. آن حضرت سه روز مانده به آخر ماه شوال از مکه به سوی طائف حرکت کرد و در بیست و سوم ذیالقعده به مکه بازگشت (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۳۷.). نظر استاد یوسفی غروی این است که در این صورت، بازگشت پیامبر(ص) در ماه حرام موسم حج بوده و به پناه گرفتن از مطعم نیازی نداشته است بر خلاف قول مشهور. (تاریخ تحقیقی اسلام (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۲، ص۱۰۷ (پاورقی)).
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۵۷.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۵.
- ↑ «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷. برخی از منابع اهل سنت که بخشهایی از این جریان در آنها آمده، عبارتاند از: الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی)، نیشابوری، ج۲، ص۱۲۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۱۳؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن (تفسیر الثعالبی)، ثعالبی، ج۲، ص۱۲۵.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷.
- ↑ فضائل امیرالمؤمنین(ع)، ابن عقده کوفی، ص۱۸۰.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۴. برخی از منابع اهل سنت که این قسمت را نقل کرده ولی به علنی بودن ادای این امانت اشاره نکردهاند، عبارتاند از: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ جامع الاحادیث، سیوطی، ج۱۶، ص۴۷۰.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۴۷.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰.
- ↑ «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار * پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کردهای و ستمگران را یاوری نخواهد بود * پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران * پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی * آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱-۱۹۵.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۶.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۲۵-۲۳۰.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۷.
- ↑ احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴.
- ↑ احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۸.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۴.
- ↑ فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج۳۲، ص۸۴۴.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۳.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۶۰۴.
- ↑ سید مرتضی، أمالی، ج۲، ص۱۹.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۴.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۲.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۵۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ احمد بن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی، ص۳۱؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۲ و ۲۸۸؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامه، ص۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۳۶؛ ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۵.
- ↑ ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۷، ص۳۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۹۵۴؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۷۵.
- ↑ احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵.
- ↑ احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۴۵.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۴-۳۱۵.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۶۰۴.
- ↑ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۴۵۱.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۲ و ۱۱۰؛ سوره احزاب، آیه ۶ و ۳۳؛ سوره شوری، آیه ۲۳ و ۵۱؛ سوره سبأ، آیه ۴۷؛ سوره فرقان، آیه ۵۷؛ سوره هود، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۳ و ۶۷؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵؛ سوره فاطر، آیه ۳۵؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۹؛ سوره بقره، آیه ۳۳، ۳۷ و ۱۴۷؛ سوره انعام، آیه ۹۰ و ۱۱۵؛ سوره زخرف، آیه ۲۸؛ سوره دهر، آیه ۵ و ۹؛ سوره مطففین، آیه ۱۸ و ۲۸؛ سوره واقعه، آیه ۱۰، ۱۱، ۷۷ و ۷۹؛ سوره انسان، آیه ۱۰ و ۱۷؛ سوره اسراء، آیه۳۶؛ سوره حشر، آیه ۶ و ۷؛ سوره انفال، آیه ۱ و ۴۲؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره کوثر، آیه ۱؛ سوره تحریم، آیه ۱۲؛ سوره دخان، آیه ۳۲ و ۱۶۰.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۶۰۴.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۵-۳۱۷.
- ↑ درباره تاریخهای مختلف نک: اسماعیل الأنصاری الزنجانی الخوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا(س).
- ↑ مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۲۸-۳۳.
- ↑ ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السیاسة (تاریخ الخلفا)، ج۱، ص۱۸-۳۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۲۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۵۸۶؛ نک: مرتضی عاملی، سید جعفر، رنجهای زهرا(س)، ترجمه محمد سپهری، قم، نشر ایام، ۱۳۷۸.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، ج۲۹، ص۱۱۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۳۷؛ شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۵۴۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۱۸.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۱.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵؛ نک: فاطمه طاهایی، سیری در خطبه فدک.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۷-۳۱۹.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۱.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۵؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۷۸؛ شیخ طبرسی، تاج الموالید، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۳۶.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۷-۳۱۹.
- ↑ «السَّلَامُ عَلَیْکُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِین»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۲.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۶۰۲-۶۰۴؛ شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۹.