منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $2 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
:::::* '''رابعاً:''' [[آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم غیب برخوردار بودهاند؟ (پرسش)|امامان از دوران کودکی از قوه قدسیه الهامی برخوردار بودهاند و نسبت به همه علوم و دانشها مهارت داشتهاند]] و در برابر همه پرسشهای مردم در زمینههای گوناگون برای ایشان عرضه میشد بدون آنکه به کتب و مأخذی مراجعه کنند بیدرنگ پاسخ لازم و قانع کنندهای را ارائه مینمودند. حاصل آنکه همه علم امامان معصوم لدنی بوده است و از ناحیه خداوند به ایشان رسیده یا بواسطه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یا [[الهام]] و یا تحدیث فرشتگان این است که نیازمند کسب علوم از دانشمندان بشری نبودهاند زیرا این ائمه بودهاند که مشکلات علمی دانشمندان را حل می نمودهاند و تاریخ بهترین شاهد بر این مدعا است»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61835&lid=0&mid=12950&catid=0 پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹ تا ۱۲۶]</ref>. | :::::* '''رابعاً:''' [[آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم غیب برخوردار بودهاند؟ (پرسش)|امامان از دوران کودکی از قوه قدسیه الهامی برخوردار بودهاند و نسبت به همه علوم و دانشها مهارت داشتهاند]] و در برابر همه پرسشهای مردم در زمینههای گوناگون برای ایشان عرضه میشد بدون آنکه به کتب و مأخذی مراجعه کنند بیدرنگ پاسخ لازم و قانع کنندهای را ارائه مینمودند. حاصل آنکه همه علم امامان معصوم لدنی بوده است و از ناحیه خداوند به ایشان رسیده یا بواسطه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یا [[الهام]] و یا تحدیث فرشتگان این است که نیازمند کسب علوم از دانشمندان بشری نبودهاند زیرا این ائمه بودهاند که مشکلات علمی دانشمندان را حل می نمودهاند و تاریخ بهترین شاهد بر این مدعا است»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61835&lid=0&mid=12950&catid=0 پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹ تا ۱۲۶]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله سبحانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله سبحانی؛ | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
:::::#'''[[ رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|القاء روح]]''': گاهی یک رشته حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر القاء می گردد. ناگهان فضای روح، آن چنان روشن می گردد که یقین پیدا می کند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[ آیا مادر حضرت موسی علم غیب داشت؟ (پرسش)|مادر موسی نگران سرنوشت فرزند دلبند خود بود که ناگهان به او الهام شد]] او را در میان جعبه ای بگذارد و آن را به روی آب های نیل روانه سازد در سرنوشت او نیندیشد زیرا {{متن قرآن|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>سوره قصص، آیه٧.</ref>»<ref>آگاهی سوم یا علم غیب، ص٣٣-٣٨.</ref>. | :::::#'''[[ رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|القاء روح]]''': گاهی یک رشته حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر القاء می گردد. ناگهان فضای روح، آن چنان روشن می گردد که یقین پیدا می کند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[ آیا مادر حضرت موسی علم غیب داشت؟ (پرسش)|مادر موسی نگران سرنوشت فرزند دلبند خود بود که ناگهان به او الهام شد]] او را در میان جعبه ای بگذارد و آن را به روی آب های نیل روانه سازد در سرنوشت او نیندیشد زیرا {{متن قرآن|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>سوره قصص، آیه٧.</ref>»<ref>آگاهی سوم یا علم غیب، ص٣٣-٣٨.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله مصباح یزدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله مصباح یزدی؛ | ||
خط ۶۳: | خط ۶۱: | ||
::::::«بیشک [[اهل بیت|اهل بیت پیغمبر]]{{صل}} بیش از سایر مردم از علوم آن حضرت، بهرهمند بودند چنانکه درباره ایشان فرمود: {{عربی|«لا تُعلِّموهُمْ فَاِنَّهُمْ أعْلَمُ مِنْکُم»}}<ref>به آنان آموزش ندهید، زیرا ایشان از شما داناتر میباشند؛ غاية المرام: ص۲۶۵، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۴.</ref> مخصوصاً شخص [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که از دوران کودکی در دامان [[رسول خدا]]{{صل}} پرورش یافته و تا آخرین لحظات عمر آن حضرت ملازم وی، و همواره درصدد فراگرفتن علوم و حقایق از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بود، و درباره وی فرمود: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»}}<ref>من شهر علم و علی درب این شهر میباشد؛ مستدرک حاكم، ج۳، ص ۲۲۶، جالب اين است كه يكى از علماء [[اهل سنت]] كتابى بنام «فتح الملک» العلىّ بصحة حديث مدينة العلم على نوشته كه در سال ۱۳۵۴ هـ در قاهره به چاپ رسيده است.</ref> و از خود [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|«اِنَّ رَسُولَ اللّهِ{{صل}} عَلَّمَنی اَلْفَ باب، وَ کُلُّ باب یَفْتَحُ اَلْفَ بابِ فَذلِکَ اَلْفَ باب، حتّی عَلِمْتُ ما کانَ وَ ما یکونُ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنایا وَ الْبَلایا وَ فَصْلَ الْخِطابِ»}}<ref>«یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} [[هزار باب علم]] به من آموخت که هر بابی [[هزار باب]] دیگر میگشاید و مجموعاً میشود هزار [[هزار باب]]، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قیامت خواهد بود آگاه شدم و علم منایا و بلایا (مرگها و مصیبتها) و فصلالخطاب (داوری بحق) را فرا گرفتیم». ر. ک: ینابیع المودة: ص۸۸، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> ولی علوم [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} منحصر به آنچه از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بیواسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهرهمند بودهاند که بهصورت "[[الهام]] و "[[تحدیث]]"<ref>ر. ک: [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]، كتاب الحجة، ص ۲۶۴ و ص ۲۷۰.</ref> به ایشان افاضه میشده است نظیر الهامی که به [[خضر]] و [[ذوالقرنین]]<ref>[[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> و [[حضرت مریم]]{{س}} و [[مادر موسی]]{{ع}} "[[وحی]]" گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} که در سنین طفولیت به مقام امامت میرسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلّم و فراگیری از دیگران نداشتند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/1041 آموزش عقاید، ص۳۲۲.]</ref>. | ::::::«بیشک [[اهل بیت|اهل بیت پیغمبر]]{{صل}} بیش از سایر مردم از علوم آن حضرت، بهرهمند بودند چنانکه درباره ایشان فرمود: {{عربی|«لا تُعلِّموهُمْ فَاِنَّهُمْ أعْلَمُ مِنْکُم»}}<ref>به آنان آموزش ندهید، زیرا ایشان از شما داناتر میباشند؛ غاية المرام: ص۲۶۵، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۴.</ref> مخصوصاً شخص [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که از دوران کودکی در دامان [[رسول خدا]]{{صل}} پرورش یافته و تا آخرین لحظات عمر آن حضرت ملازم وی، و همواره درصدد فراگرفتن علوم و حقایق از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بود، و درباره وی فرمود: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»}}<ref>من شهر علم و علی درب این شهر میباشد؛ مستدرک حاكم، ج۳، ص ۲۲۶، جالب اين است كه يكى از علماء [[اهل سنت]] كتابى بنام «فتح الملک» العلىّ بصحة حديث مدينة العلم على نوشته كه در سال ۱۳۵۴ هـ در قاهره به چاپ رسيده است.</ref> و از خود [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|«اِنَّ رَسُولَ اللّهِ{{صل}} عَلَّمَنی اَلْفَ باب، وَ کُلُّ باب یَفْتَحُ اَلْفَ بابِ فَذلِکَ اَلْفَ باب، حتّی عَلِمْتُ ما کانَ وَ ما یکونُ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنایا وَ الْبَلایا وَ فَصْلَ الْخِطابِ»}}<ref>«یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} [[هزار باب علم]] به من آموخت که هر بابی [[هزار باب]] دیگر میگشاید و مجموعاً میشود هزار [[هزار باب]]، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قیامت خواهد بود آگاه شدم و علم منایا و بلایا (مرگها و مصیبتها) و فصلالخطاب (داوری بحق) را فرا گرفتیم». ر. ک: ینابیع المودة: ص۸۸، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> ولی علوم [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} منحصر به آنچه از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بیواسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهرهمند بودهاند که بهصورت "[[الهام]] و "[[تحدیث]]"<ref>ر. ک: [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]، كتاب الحجة، ص ۲۶۴ و ص ۲۷۰.</ref> به ایشان افاضه میشده است نظیر الهامی که به [[خضر]] و [[ذوالقرنین]]<ref>[[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> و [[حضرت مریم]]{{س}} و [[مادر موسی]]{{ع}} "[[وحی]]" گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} که در سنین طفولیت به مقام امامت میرسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلّم و فراگیری از دیگران نداشتند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/1041 آموزش عقاید، ص۳۲۲.]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. آیتالله مصطفوی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. آیتالله مصطفوی؛ | ||
خط ۷۳: | خط ۷۰: | ||
::::::دانش [[پیامبر]] از دو راه به [[امامان]] رسیده است: یكی از راه عادی كه همان تعلیم و تعلم است. [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|«كنت ادخل علی رسول االله{{صل}} لیلاً و نهارا فكنت اذا سألته اجانبی و ان سكتت ابتدأنی...»}} راه دیگر تعلیم از راه غیر عادی و از راه القاء و عنایت خداوندی است. [[امام علی]]{{ع}} آنگاه كه به دستور [[پیامبر]]{{صل}} عازم یمن شد، از [[پیامبر]]{{صل}} درباره پرسشهایی كه مردم یمن درباره قضا از او میكنند، راهنمایی خواست كه پیامبر فرمود: {{عربی|«ادن، فدنوت فضرب بیده علی صدری ثم قال: اللهم ثبت لسانه واهد قلبه فلا والذی فلق الحبة و برء النسمة ما شككت فی قضاء بین اثنین بعد»}}<ref>علامه حلی، احقاق الحق، ج۷، ص۶۶</ref>. درباره معاشرت [[امامان]] با ملائكه آمده است، ملائكه در همه احوال بر [[امامان]] نازل و مانع رسیدن شرور به ایشان میشوند. به هنگام نماز با ایشان نماز میگذراند و آنچه در زمین، چه در شب و چه در روز رخ میدهد، به آگاهی امام میرسانند؛ چنانكه خداوند میفرماید: {{متن قرآن|تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ}} <ref> فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!؛ سوره فصلت، آیه: ۳۰.</ref>. جبرئیل، میكائیل و ملک الموت همواره در معرض رؤیت اماماند و به ایشان مشكلات و دشواریهایی كه در كتاب و سنت نیست، [[الهام]] میكنند، [[امامان]] محل آمد و شد ملائكهاند و هر ملكی كه برای امری نازل میشود، نخست نزد [[امام]] میآید و آن را بر [[امام]] عرضه میدارد<ref>صفار قمی، بصائر الدرجات، ج۲ ،ص۱۱۰- ۱۱۳.</ref>. به هر روی، چنانكه فیلسوفان مسلمان اثبات كردهاند، نظام آفرینش نظام احسن است و آنچه در هستی وجود دارد، جلوههایی از ذات باریتعالی است. هر موجودی كه از نظر رتبه وجودی نزدیكتر به هرم هستی باشد، از كمالات فزونتری برخوردار است. انبیا و امامان برگزیدگان خداوندند كه با اعطای الهی و ظرفیتهای ذاتی كه دارند به اکن كمالات نائل آمدهاند»<ref>دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۲۶</ref>. | ::::::دانش [[پیامبر]] از دو راه به [[امامان]] رسیده است: یكی از راه عادی كه همان تعلیم و تعلم است. [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|«كنت ادخل علی رسول االله{{صل}} لیلاً و نهارا فكنت اذا سألته اجانبی و ان سكتت ابتدأنی...»}} راه دیگر تعلیم از راه غیر عادی و از راه القاء و عنایت خداوندی است. [[امام علی]]{{ع}} آنگاه كه به دستور [[پیامبر]]{{صل}} عازم یمن شد، از [[پیامبر]]{{صل}} درباره پرسشهایی كه مردم یمن درباره قضا از او میكنند، راهنمایی خواست كه پیامبر فرمود: {{عربی|«ادن، فدنوت فضرب بیده علی صدری ثم قال: اللهم ثبت لسانه واهد قلبه فلا والذی فلق الحبة و برء النسمة ما شككت فی قضاء بین اثنین بعد»}}<ref>علامه حلی، احقاق الحق، ج۷، ص۶۶</ref>. درباره معاشرت [[امامان]] با ملائكه آمده است، ملائكه در همه احوال بر [[امامان]] نازل و مانع رسیدن شرور به ایشان میشوند. به هنگام نماز با ایشان نماز میگذراند و آنچه در زمین، چه در شب و چه در روز رخ میدهد، به آگاهی امام میرسانند؛ چنانكه خداوند میفرماید: {{متن قرآن|تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ}} <ref> فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!؛ سوره فصلت، آیه: ۳۰.</ref>. جبرئیل، میكائیل و ملک الموت همواره در معرض رؤیت اماماند و به ایشان مشكلات و دشواریهایی كه در كتاب و سنت نیست، [[الهام]] میكنند، [[امامان]] محل آمد و شد ملائكهاند و هر ملكی كه برای امری نازل میشود، نخست نزد [[امام]] میآید و آن را بر [[امام]] عرضه میدارد<ref>صفار قمی، بصائر الدرجات، ج۲ ،ص۱۱۰- ۱۱۳.</ref>. به هر روی، چنانكه فیلسوفان مسلمان اثبات كردهاند، نظام آفرینش نظام احسن است و آنچه در هستی وجود دارد، جلوههایی از ذات باریتعالی است. هر موجودی كه از نظر رتبه وجودی نزدیكتر به هرم هستی باشد، از كمالات فزونتری برخوردار است. انبیا و امامان برگزیدگان خداوندند كه با اعطای الهی و ظرفیتهای ذاتی كه دارند به اکن كمالات نائل آمدهاند»<ref>دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۲۶</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. آیتالله تحریری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. آیتالله تحریری؛ | ||
خط ۸۱: | خط ۷۷: | ||
::::::«از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: به راستی علومی در قلب بعضی از ما میافتد و بعضی از ما در خواب به او داده میشود و بعضی از ما صدایی را مانند صدای زنجیر در طشت میشنود و بعضی از ما صورتی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل نزدش میآید. و در روایت دیگر، آن حضرت فرموده است: علم ما غابر و مزبور و افتادن در قلب و کوبیدن در گوش است و نزد ما [[جفر قرمز]] و [[جفر سفید]] و [[مصحف فاطمه]]{{س}} و جامعه و تمامی آنچه مردم به آن نیاز دارند موجود است. از ایشان از تفسیر این سخن سؤال شد، حضرت فرمود: اما غابر، علم به آنچه که موجود میشود. و مزبور، علم به آنچه موجود شده است و نکته در دلها همان الهام است و کوبیدن در گوشها گفتار ملائکه است که کلام ایشان را میشنویم و شخص ایشان را نمیبینیم، و اما جفر قرمز، ظرفی است که در آن سلاح [[رسول خدا]]{{صل}} میباشد و هرگز بیرون نمیآید تا این که قائم ما [[اهل بیت]] قیام کند، و اما جفر سفید، ظرفی است که در آن تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و کتابهای اولیه خداوند است، و اما [[مصحف فاطمه]]{{س}} آنچه حادث میشود و اسماء کسانی که مالک میشوند تا روز قیامت در آن است، و اما جامعه کتابی است که طولش هفتاد زارع بوده، به املاء [[رسول خدا]]{{صل}} و خط [[علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است، به خدا سوگند تمامی آنچه مردم تا روز قیامت به آن نیاز دارند، حتی دیه زخم وارد کردن و دیه تازیانه و نصف تازیانه زدن در آن موجود است<ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۸، روایت ۱.</ref>. و در بعضی از روایات درباره [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} میفرماید: سه برابر قرآن شماست که حرفی از قرآن در آن نیست و خداوند آن را بر آن حضرت املاء و وحی فرموده است<ref>همان، ص۳۸، روایت ۷۰.</ref>. البته تعبیرات دیگر نیز وجود دارد، خلاصه آن که راههای علوم این خاندان متعدد است و حقیقت آن را نیز درک نمیکنیم، و آنها توجیهاتی نیز دارند، یا اینکه در بعضی از روایات میفرماید: که روحشان به عرش میرود و آگاهیهایی را به دست میآوردند<ref>همان، باب 3.</ref> و یا اینکه بین امام و خداوند عمودی از نور است که به واسطه آن عمل اهل هر شهری را میبیند و برای این عمود نیز تعبیرات گوناگونی در روایات آمده است<ref>همان، باب۸.</ref>. جمع بین این روایات با بحث گذشته این میشود که خداوند متعال میخواهد امر هدایتش بهواسطه اسبابی که خود میخواهد و معرفی مینماید جاری شود و از شرایط مهم مقام امام، علم او است و این علم هم ابعادی دارد، آنچه در امر هدایت لازم است علم به معارف حقه است که خداوند از راههای متعددی آن را به [[امام]]{{ع}} اعطاء میفرماید و علوم دیگر ایشان نسبت به حقایق عالم و خزائن غیب الهی و واقعیّات دیگر از علومی است که برای کمال امامت و احتجاج با دیگران و نشان دادن آثار بندگی خداوند است که دیگران نیز با تبعیت از ایشان میتوانند به اندازه ظرفیت وجودی خویش به آنها نایل شوند. باید توجه کرد که علم به ذات الهی به گونه علم حضوری احاطی از جانب مخلوق در هر درجه از کمال وجودی که باشد، محال است بلکه هر موجودی از طریق اسماء و صفات کمالیه به او علم دارد، جز برای کسانی که به مقام فنای مطلق در ذات احدیت رسیده باشند که در این صورت علم احاطی معنا ندارد و در این حال یا مقام، عالِم توجهی به خود ندارد تا علم احاطی صورت پذیرد و این علم برای [[ائمه]]{{ع}} در درجه اوّل است و سپس برای اوحدی از اولیاء الهی حاصل میشود»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۴۳.</ref>. | ::::::«از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: به راستی علومی در قلب بعضی از ما میافتد و بعضی از ما در خواب به او داده میشود و بعضی از ما صدایی را مانند صدای زنجیر در طشت میشنود و بعضی از ما صورتی بزرگتر از جبرئیل و میکائیل نزدش میآید. و در روایت دیگر، آن حضرت فرموده است: علم ما غابر و مزبور و افتادن در قلب و کوبیدن در گوش است و نزد ما [[جفر قرمز]] و [[جفر سفید]] و [[مصحف فاطمه]]{{س}} و جامعه و تمامی آنچه مردم به آن نیاز دارند موجود است. از ایشان از تفسیر این سخن سؤال شد، حضرت فرمود: اما غابر، علم به آنچه که موجود میشود. و مزبور، علم به آنچه موجود شده است و نکته در دلها همان الهام است و کوبیدن در گوشها گفتار ملائکه است که کلام ایشان را میشنویم و شخص ایشان را نمیبینیم، و اما جفر قرمز، ظرفی است که در آن سلاح [[رسول خدا]]{{صل}} میباشد و هرگز بیرون نمیآید تا این که قائم ما [[اهل بیت]] قیام کند، و اما جفر سفید، ظرفی است که در آن تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و کتابهای اولیه خداوند است، و اما [[مصحف فاطمه]]{{س}} آنچه حادث میشود و اسماء کسانی که مالک میشوند تا روز قیامت در آن است، و اما جامعه کتابی است که طولش هفتاد زارع بوده، به املاء [[رسول خدا]]{{صل}} و خط [[علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است، به خدا سوگند تمامی آنچه مردم تا روز قیامت به آن نیاز دارند، حتی دیه زخم وارد کردن و دیه تازیانه و نصف تازیانه زدن در آن موجود است<ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۸، روایت ۱.</ref>. و در بعضی از روایات درباره [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} میفرماید: سه برابر قرآن شماست که حرفی از قرآن در آن نیست و خداوند آن را بر آن حضرت املاء و وحی فرموده است<ref>همان، ص۳۸، روایت ۷۰.</ref>. البته تعبیرات دیگر نیز وجود دارد، خلاصه آن که راههای علوم این خاندان متعدد است و حقیقت آن را نیز درک نمیکنیم، و آنها توجیهاتی نیز دارند، یا اینکه در بعضی از روایات میفرماید: که روحشان به عرش میرود و آگاهیهایی را به دست میآوردند<ref>همان، باب 3.</ref> و یا اینکه بین امام و خداوند عمودی از نور است که به واسطه آن عمل اهل هر شهری را میبیند و برای این عمود نیز تعبیرات گوناگونی در روایات آمده است<ref>همان، باب۸.</ref>. جمع بین این روایات با بحث گذشته این میشود که خداوند متعال میخواهد امر هدایتش بهواسطه اسبابی که خود میخواهد و معرفی مینماید جاری شود و از شرایط مهم مقام امام، علم او است و این علم هم ابعادی دارد، آنچه در امر هدایت لازم است علم به معارف حقه است که خداوند از راههای متعددی آن را به [[امام]]{{ع}} اعطاء میفرماید و علوم دیگر ایشان نسبت به حقایق عالم و خزائن غیب الهی و واقعیّات دیگر از علومی است که برای کمال امامت و احتجاج با دیگران و نشان دادن آثار بندگی خداوند است که دیگران نیز با تبعیت از ایشان میتوانند به اندازه ظرفیت وجودی خویش به آنها نایل شوند. باید توجه کرد که علم به ذات الهی به گونه علم حضوری احاطی از جانب مخلوق در هر درجه از کمال وجودی که باشد، محال است بلکه هر موجودی از طریق اسماء و صفات کمالیه به او علم دارد، جز برای کسانی که به مقام فنای مطلق در ذات احدیت رسیده باشند که در این صورت علم احاطی معنا ندارد و در این حال یا مقام، عالِم توجهی به خود ندارد تا علم احاطی صورت پذیرد و این علم برای [[ائمه]]{{ع}} در درجه اوّل است و سپس برای اوحدی از اولیاء الهی حاصل میشود»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۴۳.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۱: | ||
::::::علوم دریافتی به شیوه نخست، یعنی دریافت مستقیم وحی، به طور مسلم دانشی حضوری به [[پیامبر]]{{صل}} میدهد؛ زیرا این علوم بدون هر واسطهای، از جانب خدا بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} نازل میشود. الهام نیز دانشی حضوری است؛ زیرا به طور مستقیم به قلب انسان افکنده میشود. ارتباط با فرشتگان نیز دو گونه است: گاهی ارتباط با حقیقت ملکوتی آنان است که در این صورت، علوم دریافتی حضوری خواهد بود. برخی از آیات قرآن بر همین مطلب دلالت دارند: {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}} <ref>(بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.</ref> در آیهای دیگر نیز از نزول قرآن توسط روحالأمین ([[حضرت جبرئیل]]{{ع}}) بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} سخن به میان آمده است. {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ*عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}} <ref>(که روح الامین آن را فرود آورده است*بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی)، سوره مبارکه شعرا، آیه۱۹۳و۱۹۴.</ref> نزول این علوم بر قلب، حضوری بودن آنها را تأیید میکند. گونه دیگر، ارتباط با فرشته، همراه با تجسد مادی اوست. در این صورت، دانش حاصل از این ارتباط، حصولی خواهد بود؛ مانند ظهور مادی فرشتگانی که مأمور هلاکت قوم لوط بودند، بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[لوط]]{{ع}} که در قالب انسانهایی ظهور یافتند و با آنان سخن گفتند و حتی قوم آنان نیز ایشان را میدیدند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ*فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ*وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ*قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ*قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ*فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ*إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ*يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ*وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ*وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ*قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ*قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ*قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ}} <ref>(و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوسالهای بریان آورد*و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمیشود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم*و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم*گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!*گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است*پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت*ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبهکاری بود*(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر که «امر» پروردگارت فرا رسیده است و بر آنان عذابی بیبرگشت خواهد رسید*و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!*و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟*گفتند: خوب میدانی که به دخترانت نیازی نداریم و بیگمان تو نیک میدانی که چه میخواهیم*گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشهای استوار پناه میجستم*(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچگاه به تو نمیرسند پس، در پارهای از شب خانوادهات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز میرسد و هیچیک از شما نباید روی بگرداند؛ بیگمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟)، سوره مبارکه هود، آیات ۶۹ الی ۸۱.</ref> در شیوه دیگر، پیامبران یا دیگر برگزیدگان خداوند علوم یا پیامهایی الهی را با واسطه امور مادی دریافت میکنند؛ مانند شنیدن از طریق یک درخت در ماجرای بعثت [[حضرت موسی]]{{ع}} {{متن قرآن|فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}} <ref>(چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان)، سوره مبارکه قصص، آیه۳۰.</ref> اگر دیدن و شنیدن در چنین مواردی حسی و مادی باشد، دانش بهدستآمده از آن، حصولی خواهد بود و این گفتوگو یا دریافت، مانند دانشهای عادی، از طریق حواس [[پیامبر]]{{صل}} انجام شده است؛ اما اگر حقیقت این نوع دیدارها و گفتوگوها، شهودی و غیرحسی باشد، دانش بهدستآمده از آنها حضوری خواهد بود. اطمینان به اینکه اینگونه دیدار و شنیدارها حسی یا شهودی بودهاند، به قراین نیازمند است و بدون آن داوری درباره آنها دشوار است؛ زیرا دیدن و شنیدن، افزون بر امور حسی، <ref>مانند آنکه قوم لوط فرشتگانی را که در قالب انسان تمثل یافته بودند، میدیدند.</ref> در امور معنوی نیز به کار میرود. <ref>مانند جریان معراج [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} و مشاهده حقایق ملکوتی: "مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى*أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى*وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى*عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى"(دل، آنچه میدید، دروغ نگفت*پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟*و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود*کنار درخت سدری که در واپسین جای است)، سوره مبارکه نجم، آیات ۱۱ الی ۱۴.</ref> بنابراین علوم باواسطه، ممکن است به شکل حصولی یا حضوری باشند. هنگام دریافت علوم در عالم رؤیا، روح انسان با عالمی ارتباط مییابد که از آن به عالم مثال یاد میشود. <ref>ر.ک: [[محمدبنابراهیم صدرالدین شیرازی]]، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج۹، ص۳۰۲؛ [[محمدنعیم طالقانی]]، منهج الرشاد فی معرفه المعاد، ج۳، ص۱۸۶؛ [[حسن حسنزاده آملی]]، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.</ref> در این حالت، چشم و حواس مادی انسان در حالت خواباند و انسان با روح خود به مشاهده برخی حقایق میپردازد. البته نفس انسان در این حالت، کاملاً بریده از عالم طبیعت نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملاً مجرد نیست. <ref>در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، برخلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملاً قطع نمیشود. برای نمونه، ر.ک: [[محمدبنعلی صدوق]]، الأمالی، ص۱۴۵: ... فَقُلْتُ لَهُ وَتَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ فِی بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ کُلُّهَا حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَکَیْفَ یَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَی الشَّمْسَ فِی السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِهَا وَضَوْؤُهَا وَشُعَاعُهَا فِی الْأَرْضِ فَکَذَلِکَ الرُّوحُ أَصْلُهَا فِی الْبَدَنِ وَحَرَکَتُهَا مَمْدُودَه. همچنین ر.ک: [[محمدباقر مجلسی]]، بحار الأنوار، ج۵۸، ص۲۶.</ref> به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوتها و شباهتهایی وجود دارد. مثلاً انسان در رؤیا نیز راه میرود، میبیند، سخن میگوید و...؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا واقعیت یا تصویری از واقعیت را میبیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رؤیا به انسان میرسد، جزء علوم حصولی به شمار میآیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را درک نمیکند؛ بلکه صورتهای مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجیاند. البته رؤیاهای پیامبران با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگیها متفاوتاند؛ مانند اینکه گاهی وحی پیامبرانه در قالب رؤیا به آنان میرسیده است؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که دستور ذبح فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیرآنان، دربردارنده وحی نبوی نیست. همچنین رؤیاهای برگزیدگان خداوند، معصومانه و همواره صادقه است. اگر اثبات شود که معارفی به شیوه شهودی در اختیار برگزیدگان خداوند قرار میگیرد، جای تردید نمیماند که علم آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال شهود، علومی بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} یا فرد برگزیده افکنده میشود. شیوه دریافت از روحالقدس، چندان برای ما روشن نیست؛ اما حکم کلی آن روشن است. اگر بدون ارتباط با ذهن فرد، معارفی از جانب روح یا ارواح مقدس به قلب او القا شود، دانش حاصل از آن، حضوری خواهد بود؛ اما اگر این علوم با وساطت صورتهای ذهنی ایجاد شود، دانش آن حصولی است. شیوههای هشتم و نهم، یعنی خردورزی و استفاده از حواس، دانشهای حصولی به دنبال دارند. بنابراین علوم بهدستآمده برای برگزیدگان خداوند، با توجه به روشهای مختلف آن، در حضوری یا حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوریاند»<ref>[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]].</ref>. | ::::::علوم دریافتی به شیوه نخست، یعنی دریافت مستقیم وحی، به طور مسلم دانشی حضوری به [[پیامبر]]{{صل}} میدهد؛ زیرا این علوم بدون هر واسطهای، از جانب خدا بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} نازل میشود. الهام نیز دانشی حضوری است؛ زیرا به طور مستقیم به قلب انسان افکنده میشود. ارتباط با فرشتگان نیز دو گونه است: گاهی ارتباط با حقیقت ملکوتی آنان است که در این صورت، علوم دریافتی حضوری خواهد بود. برخی از آیات قرآن بر همین مطلب دلالت دارند: {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}} <ref>(بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.</ref> در آیهای دیگر نیز از نزول قرآن توسط روحالأمین ([[حضرت جبرئیل]]{{ع}}) بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} سخن به میان آمده است. {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ*عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}} <ref>(که روح الامین آن را فرود آورده است*بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی)، سوره مبارکه شعرا، آیه۱۹۳و۱۹۴.</ref> نزول این علوم بر قلب، حضوری بودن آنها را تأیید میکند. گونه دیگر، ارتباط با فرشته، همراه با تجسد مادی اوست. در این صورت، دانش حاصل از این ارتباط، حصولی خواهد بود؛ مانند ظهور مادی فرشتگانی که مأمور هلاکت قوم لوط بودند، بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[لوط]]{{ع}} که در قالب انسانهایی ظهور یافتند و با آنان سخن گفتند و حتی قوم آنان نیز ایشان را میدیدند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ*فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ*وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ*قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ*قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ*فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ*إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ*يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ*وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ*وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ*قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ*قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ*قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ}} <ref>(و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوسالهای بریان آورد*و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمیشود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم*و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم*گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!*گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است*پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت*ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبهکاری بود*(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر که «امر» پروردگارت فرا رسیده است و بر آنان عذابی بیبرگشت خواهد رسید*و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!*و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟*گفتند: خوب میدانی که به دخترانت نیازی نداریم و بیگمان تو نیک میدانی که چه میخواهیم*گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشهای استوار پناه میجستم*(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچگاه به تو نمیرسند پس، در پارهای از شب خانوادهات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز میرسد و هیچیک از شما نباید روی بگرداند؛ بیگمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟)، سوره مبارکه هود، آیات ۶۹ الی ۸۱.</ref> در شیوه دیگر، پیامبران یا دیگر برگزیدگان خداوند علوم یا پیامهایی الهی را با واسطه امور مادی دریافت میکنند؛ مانند شنیدن از طریق یک درخت در ماجرای بعثت [[حضرت موسی]]{{ع}} {{متن قرآن|فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}} <ref>(چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان)، سوره مبارکه قصص، آیه۳۰.</ref> اگر دیدن و شنیدن در چنین مواردی حسی و مادی باشد، دانش بهدستآمده از آن، حصولی خواهد بود و این گفتوگو یا دریافت، مانند دانشهای عادی، از طریق حواس [[پیامبر]]{{صل}} انجام شده است؛ اما اگر حقیقت این نوع دیدارها و گفتوگوها، شهودی و غیرحسی باشد، دانش بهدستآمده از آنها حضوری خواهد بود. اطمینان به اینکه اینگونه دیدار و شنیدارها حسی یا شهودی بودهاند، به قراین نیازمند است و بدون آن داوری درباره آنها دشوار است؛ زیرا دیدن و شنیدن، افزون بر امور حسی، <ref>مانند آنکه قوم لوط فرشتگانی را که در قالب انسان تمثل یافته بودند، میدیدند.</ref> در امور معنوی نیز به کار میرود. <ref>مانند جریان معراج [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} و مشاهده حقایق ملکوتی: "مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى*أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى*وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى*عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى"(دل، آنچه میدید، دروغ نگفت*پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟*و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود*کنار درخت سدری که در واپسین جای است)، سوره مبارکه نجم، آیات ۱۱ الی ۱۴.</ref> بنابراین علوم باواسطه، ممکن است به شکل حصولی یا حضوری باشند. هنگام دریافت علوم در عالم رؤیا، روح انسان با عالمی ارتباط مییابد که از آن به عالم مثال یاد میشود. <ref>ر.ک: [[محمدبنابراهیم صدرالدین شیرازی]]، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج۹، ص۳۰۲؛ [[محمدنعیم طالقانی]]، منهج الرشاد فی معرفه المعاد، ج۳، ص۱۸۶؛ [[حسن حسنزاده آملی]]، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.</ref> در این حالت، چشم و حواس مادی انسان در حالت خواباند و انسان با روح خود به مشاهده برخی حقایق میپردازد. البته نفس انسان در این حالت، کاملاً بریده از عالم طبیعت نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملاً مجرد نیست. <ref>در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، برخلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملاً قطع نمیشود. برای نمونه، ر.ک: [[محمدبنعلی صدوق]]، الأمالی، ص۱۴۵: ... فَقُلْتُ لَهُ وَتَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ فِی بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ کُلُّهَا حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَکَیْفَ یَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَی الشَّمْسَ فِی السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِهَا وَضَوْؤُهَا وَشُعَاعُهَا فِی الْأَرْضِ فَکَذَلِکَ الرُّوحُ أَصْلُهَا فِی الْبَدَنِ وَحَرَکَتُهَا مَمْدُودَه. همچنین ر.ک: [[محمدباقر مجلسی]]، بحار الأنوار، ج۵۸، ص۲۶.</ref> به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوتها و شباهتهایی وجود دارد. مثلاً انسان در رؤیا نیز راه میرود، میبیند، سخن میگوید و...؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا واقعیت یا تصویری از واقعیت را میبیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رؤیا به انسان میرسد، جزء علوم حصولی به شمار میآیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را درک نمیکند؛ بلکه صورتهای مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجیاند. البته رؤیاهای پیامبران با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگیها متفاوتاند؛ مانند اینکه گاهی وحی پیامبرانه در قالب رؤیا به آنان میرسیده است؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که دستور ذبح فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیرآنان، دربردارنده وحی نبوی نیست. همچنین رؤیاهای برگزیدگان خداوند، معصومانه و همواره صادقه است. اگر اثبات شود که معارفی به شیوه شهودی در اختیار برگزیدگان خداوند قرار میگیرد، جای تردید نمیماند که علم آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال شهود، علومی بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} یا فرد برگزیده افکنده میشود. شیوه دریافت از روحالقدس، چندان برای ما روشن نیست؛ اما حکم کلی آن روشن است. اگر بدون ارتباط با ذهن فرد، معارفی از جانب روح یا ارواح مقدس به قلب او القا شود، دانش حاصل از آن، حضوری خواهد بود؛ اما اگر این علوم با وساطت صورتهای ذهنی ایجاد شود، دانش آن حصولی است. شیوههای هشتم و نهم، یعنی خردورزی و استفاده از حواس، دانشهای حصولی به دنبال دارند. بنابراین علوم بهدستآمده برای برگزیدگان خداوند، با توجه به روشهای مختلف آن، در حضوری یا حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوریاند»<ref>[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛ | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۱: | ||
:::::#در دست داشتن منابع ویژه مانند: [[جفر]]، [[جامعه]]، [[صحیفه امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[صحیفه فاطمه]]{{س}}، کتب پیامبران قبلی مثل صحف [[ابراهیم]]{{ع}} و الواح [[موسی]]{{ع}}. برخی از محدثین در این زمینه به تفصیل روایات مختلفی را نقل کرده و برخی دیگر کمتر به آن پرداختهاند. در برخی روایات، فقط اشاره کوتاهی به یک مسأله خاص شده است و [[امامان]] تفصیل بیشتری در مورد آن نداده اند، مثلاً در برخی روایات، از کتابی به نام [[جفر]] سخن به میان آمده است و در روایت، توضیح بیشتری در مورد آن نیامده است، لکن در روایات دیگر، قدری در مورد آن توضیح داده شده و ماهیت [[جفر]] روشنتر می شود، اما در برخی روایات دیگر، توضیح مفصلتری در مورد این کتاب آمده و [[امامان]]، برای برخی از شیعیانشان روشن کردهاند که ما دو کتاب [[جفر]] داریم، [[جفر سفید]] و [[جفر سرخ]]، و هر کدام از چه مسائلی تشکیل شدهاند و موضوعشان چیست»<ref>[[بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایاننامه)|بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۵۷، ۵۸</ref>. | :::::#در دست داشتن منابع ویژه مانند: [[جفر]]، [[جامعه]]، [[صحیفه امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[صحیفه فاطمه]]{{س}}، کتب پیامبران قبلی مثل صحف [[ابراهیم]]{{ع}} و الواح [[موسی]]{{ع}}. برخی از محدثین در این زمینه به تفصیل روایات مختلفی را نقل کرده و برخی دیگر کمتر به آن پرداختهاند. در برخی روایات، فقط اشاره کوتاهی به یک مسأله خاص شده است و [[امامان]] تفصیل بیشتری در مورد آن نداده اند، مثلاً در برخی روایات، از کتابی به نام [[جفر]] سخن به میان آمده است و در روایت، توضیح بیشتری در مورد آن نیامده است، لکن در روایات دیگر، قدری در مورد آن توضیح داده شده و ماهیت [[جفر]] روشنتر می شود، اما در برخی روایات دیگر، توضیح مفصلتری در مورد این کتاب آمده و [[امامان]]، برای برخی از شیعیانشان روشن کردهاند که ما دو کتاب [[جفر]] داریم، [[جفر سفید]] و [[جفر سرخ]]، و هر کدام از چه مسائلی تشکیل شدهاند و موضوعشان چیست»<ref>[[بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایاننامه)|بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۵۷، ۵۸</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۲: | ||
::::::*«برخی از اهل سنت مانند: [[فخر رازی]]، مباحث زیادی، پیرامون [[علم غیب]] امام مطرح نکرده است؛ اما بر اساس اعتقاد وی به جایگاه و منزلت حکومتی و دنیوی [[امام]]{{ع}} و خلیفه، میتوان نفی هرگونه [[علم غیب]] و علوم غیر دینی را از امام به او نسبت داد. [[فخر رازی]] [[آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)|علم غیب انبیا]] را به معنای آگاهی آنها از امور وحیانی میداند. وی در ذیل تفسیر آیه۴۱ سوره طور {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) مینویسند؟»</ref> میفرماید: "آنچه از علوم غیبی در نزد [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هست، علم به امور و اسرار و احکام و اخبار فراوان را از طریق [[وحی]] کسب میکند و به آنها یقین پیدا میکند."<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۲۲۱.</ref> این تفسیر، ناتمام است؛ برای اینکه چگونه ممکن است [[غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)|لفظ غیب که به معنای پوشیده از حس است]] و معنای عامی دارد و در برابر [[شهود]] قرار دارد؛ تنها بر یک مصداق، یعنی وحی حمل گردد.<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص ۲۵۹.</ref> اگر مقصود این باشد که گرچه [[غیب]] به معنای عامی به کار میرود؛ ولی [[وحی]] الهی تنها راه دریافت شناخت غیبی است؛ پاسخ میدهیم که آیات و روایات، راه دستیابی به امور و حقایق غیبی را منحصر در [[وحی]] ندانستهاند و راههای دیگری، همچون [[الهام]] و رؤیای صادق و آموختن و تعلیم از [[پیامبر]]{{صل}} را برای کسب معرفت به [[غیب]]، بیان کردهاند»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۷۲-۳۷۹.</ref>. | ::::::*«برخی از اهل سنت مانند: [[فخر رازی]]، مباحث زیادی، پیرامون [[علم غیب]] امام مطرح نکرده است؛ اما بر اساس اعتقاد وی به جایگاه و منزلت حکومتی و دنیوی [[امام]]{{ع}} و خلیفه، میتوان نفی هرگونه [[علم غیب]] و علوم غیر دینی را از امام به او نسبت داد. [[فخر رازی]] [[آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)|علم غیب انبیا]] را به معنای آگاهی آنها از امور وحیانی میداند. وی در ذیل تفسیر آیه۴۱ سوره طور {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) مینویسند؟»</ref> میفرماید: "آنچه از علوم غیبی در نزد [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هست، علم به امور و اسرار و احکام و اخبار فراوان را از طریق [[وحی]] کسب میکند و به آنها یقین پیدا میکند."<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۲۲۱.</ref> این تفسیر، ناتمام است؛ برای اینکه چگونه ممکن است [[غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)|لفظ غیب که به معنای پوشیده از حس است]] و معنای عامی دارد و در برابر [[شهود]] قرار دارد؛ تنها بر یک مصداق، یعنی وحی حمل گردد.<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص ۲۵۹.</ref> اگر مقصود این باشد که گرچه [[غیب]] به معنای عامی به کار میرود؛ ولی [[وحی]] الهی تنها راه دریافت شناخت غیبی است؛ پاسخ میدهیم که آیات و روایات، راه دستیابی به امور و حقایق غیبی را منحصر در [[وحی]] ندانستهاند و راههای دیگری، همچون [[الهام]] و رؤیای صادق و آموختن و تعلیم از [[پیامبر]]{{صل}} را برای کسب معرفت به [[غیب]]، بیان کردهاند»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۷۲-۳۷۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین برنجکار؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین برنجکار؛ | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۶۲: | ||
::::::# علوم اخذ شده از خداوند که این دسته نیز شامل علم الهامی از طریق [[روح القدس]] و علم به [[اسم اعظم]] خداست که ابوابی نظیر {{عربی|«فِيهِ ذِكْرُ الْأَرْوَاحِ الَّتِي فِي الْأَئِمَّةِ {{عم}}»}} <ref>در آن سخن از ارواح موجود در امامان معصوم{{عم}} به میان آمده است.</ref>و {{عربی|«بَابُ الرُّوحِ الَّتِي يُسَدِّدُ اللَّهُ بِهَا الْأَئِمَّةَ{{عم}}»}}<ref>روایات مربوط به؛ روحی که خداوند متعال به وسیله آن امامان معصوم{{عم}} را پشتیبانی و تقویت مینماید.</ref> بر این نوع از [[علم امام]] دلالت دارد»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>. | ::::::# علوم اخذ شده از خداوند که این دسته نیز شامل علم الهامی از طریق [[روح القدس]] و علم به [[اسم اعظم]] خداست که ابوابی نظیر {{عربی|«فِيهِ ذِكْرُ الْأَرْوَاحِ الَّتِي فِي الْأَئِمَّةِ {{عم}}»}} <ref>در آن سخن از ارواح موجود در امامان معصوم{{عم}} به میان آمده است.</ref>و {{عربی|«بَابُ الرُّوحِ الَّتِي يُسَدِّدُ اللَّهُ بِهَا الْأَئِمَّةَ{{عم}}»}}<ref>روایات مربوط به؛ روحی که خداوند متعال به وسیله آن امامان معصوم{{عم}} را پشتیبانی و تقویت مینماید.</ref> بر این نوع از [[علم امام]] دلالت دارد»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی؛ | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۷۲: | ||
:::::#'''[[آیا علم غیب قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)|نزد ائمه هزاران باب علمی است که پیامبر خاتم به امام علی آموخته است]]''': [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«انّ النبّی {{صل}} حدّث علیآً بالف باب یوم توفی رسول الله وکل باب یفتح الف باب فذلک الف الف باب»}} <ref>اینکه پیامبر اکرم{{صل}} در روز وفات خود با علی در خصوص هزار دربی سخن گفت که [[هزار درب]] از هر درب آن گشوده میشود، یعنی هزار هزار درب.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} ضمن تأیید این منبع، سه منبع دیگر (الجامعه، مصحف الفاطمه و جفر) را میافزاید»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>. | :::::#'''[[آیا علم غیب قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)|نزد ائمه هزاران باب علمی است که پیامبر خاتم به امام علی آموخته است]]''': [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«انّ النبّی {{صل}} حدّث علیآً بالف باب یوم توفی رسول الله وکل باب یفتح الف باب فذلک الف الف باب»}} <ref>اینکه پیامبر اکرم{{صل}} در روز وفات خود با علی در خصوص هزار دربی سخن گفت که [[هزار درب]] از هر درب آن گشوده میشود، یعنی هزار هزار درب.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} ضمن تأیید این منبع، سه منبع دیگر (الجامعه، مصحف الفاطمه و جفر) را میافزاید»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ | ||
خط ۲۰۴: | خط ۱۹۴: | ||
::::::'''١٣. عقل کامل''': یکى دیگر از منابع علم [[ائمه]]{{عم}}، عقل کاملى است که خداوند به آنان داده است. در واقع بسیارى از حقایق علمى با عقل عادى درکپذیر نیست؛ چرا که عقل و خرد معمولى انسان، شعاع خاصى را روشن مىسازد. ولى عقل [[ائمه اطهار]]{{عم}} شعاع بسیار گستردهاى را روشن مىسازد و این امر سبب مىشود که حقایقى را به دست آورند که از دیگران پنهان است<ref>پیام قرآن، ج٧، ص٢١٩. با اندکى دخل و تصرف.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵-۱۶۹].</ref>. | ::::::'''١٣. عقل کامل''': یکى دیگر از منابع علم [[ائمه]]{{عم}}، عقل کاملى است که خداوند به آنان داده است. در واقع بسیارى از حقایق علمى با عقل عادى درکپذیر نیست؛ چرا که عقل و خرد معمولى انسان، شعاع خاصى را روشن مىسازد. ولى عقل [[ائمه اطهار]]{{عم}} شعاع بسیار گستردهاى را روشن مىسازد و این امر سبب مىشود که حقایقى را به دست آورند که از دیگران پنهان است<ref>پیام قرآن، ج٧، ص٢١٩. با اندکى دخل و تصرف.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵-۱۶۹].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۰۷: | ||
::::::*'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب جامعه:]]''' [[امام علی]]{{ع}} به عنوان شایستهترین شاگرد مکتب وحی، نخستین امام شیعه و جانشین [[رسول خدا]]{{صل}}، نزد همه مسلمانان جایگاهی والا دارد و پرداختن به آثار آن حضرت و مواریث گرانبهای وی، مطلوب هر مسلمان و اقتدای به او وسیله رستگاری هر انسان است. در کتب حدیث، فهارس، رجال و علوم قرآنی، چه شیعه و چه اهل سنت، آثاری برای آن حضرت شمردهاند که: [[کتاب علی]]{{ع}} ، [[صحیفه علی]] و [[مصحف علی]]{{ع}} حجم بیشتری از گزارشهای رسیده را به خود اختصاص دادهاند. احادیث موجود در جوامع حدیثی شیعه نشانگر آن است که کتاب علی{{ع}} به نامهای دیگری نیز نامیده میشده است»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۱۱۳-۱۲۲.</ref>. | ::::::*'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب جامعه:]]''' [[امام علی]]{{ع}} به عنوان شایستهترین شاگرد مکتب وحی، نخستین امام شیعه و جانشین [[رسول خدا]]{{صل}}، نزد همه مسلمانان جایگاهی والا دارد و پرداختن به آثار آن حضرت و مواریث گرانبهای وی، مطلوب هر مسلمان و اقتدای به او وسیله رستگاری هر انسان است. در کتب حدیث، فهارس، رجال و علوم قرآنی، چه شیعه و چه اهل سنت، آثاری برای آن حضرت شمردهاند که: [[کتاب علی]]{{ع}} ، [[صحیفه علی]] و [[مصحف علی]]{{ع}} حجم بیشتری از گزارشهای رسیده را به خود اختصاص دادهاند. احادیث موجود در جوامع حدیثی شیعه نشانگر آن است که کتاب علی{{ع}} به نامهای دیگری نیز نامیده میشده است»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۱۱۳-۱۲۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۱۷: | ||
:::::#'''[[رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|روح القدس]]:''' منبع سوم برای علم امامان از جمله [[امام علی]]، روح القدس است که به امر الهی با آنها سخن میگوید. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: به راستی که اوصیاء وامامان محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن میگوید؛ در حالی که او را نمیبینند»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6591/76854/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87 مقاله [[خبرهای غیبی در نهج البلاغه (مقاله)|خبرهای غیبی در نهج البلاغه]]، ماهنامه مبلغان شماره ۹۵، صفحه ۳۷ و ۳۸]</ref>. | :::::#'''[[رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|روح القدس]]:''' منبع سوم برای علم امامان از جمله [[امام علی]]، روح القدس است که به امر الهی با آنها سخن میگوید. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: به راستی که اوصیاء وامامان محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن میگوید؛ در حالی که او را نمیبینند»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6591/76854/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87 مقاله [[خبرهای غیبی در نهج البلاغه (مقاله)|خبرهای غیبی در نهج البلاغه]]، ماهنامه مبلغان شماره ۹۵، صفحه ۳۷ و ۳۸]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۵. حجت الاسلام و المسلمین اوجاقی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۵. حجت الاسلام و المسلمین اوجاقی؛ | ||
خط ۲۴۳: | خط ۲۳۰: | ||
::::::*[[عمود نور|'''مناری از نور''']]: روایاتی وجود دارد که بر اساس آنها [[رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|امام وقتی به امامت میرسد منار یا عمودی از نور برای او برافراشته میشود]] که توسط آن اعمال بندگان را میبیند»<ref>[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (پایاننامه)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۶۴-۶۸.</ref>. | ::::::*[[عمود نور|'''مناری از نور''']]: روایاتی وجود دارد که بر اساس آنها [[رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|امام وقتی به امامت میرسد منار یا عمودی از نور برای او برافراشته میشود]] که توسط آن اعمال بندگان را میبیند»<ref>[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (پایاننامه)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۶۴-۶۸.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۶. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۶. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۴۳: | ||
:::::#'''منابع دیگری از جمله:''' [[روح القدس]]، [[اسم اعظم]]، [[رؤیای صادقه]]، کتابهای [[پیامبران]]، [[عالم ملکوت]] و [[عقل]] نیز وجود دارد<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامیج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۹۷.</ref>. | :::::#'''منابع دیگری از جمله:''' [[روح القدس]]، [[اسم اعظم]]، [[رؤیای صادقه]]، کتابهای [[پیامبران]]، [[عالم ملکوت]] و [[عقل]] نیز وجود دارد<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامیج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۹۷.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۷. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۷. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛ | ||
خط ۲۷۷: | خط ۲۶۲: | ||
::::::[[تصدیق]] [[پیامبر]] را نسبت به [[علم]] سرشار [[امیرالمؤمنین]]، [[امام]] [[حسین بن علی]]{{ع}} اینگونه [[نقل]] میفرماید: "وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>« و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه۱۲.</ref> نازل شد، [[اصحاب]] از [[پیامبر خدا]]{{صل}} پرسیدند: مقصود از [[امام مبین]] [[تورات]] است یا [[انجیل]] یا [[قرآن]]؟ فرمود: هیچ کدام، سپس متوجّه پدرم شد و بیان داشت: این امامی است که [[خداوند]] مخزن وجودش را از [[دانش]] و [[علوم]] سرشار کرده است"<ref>ینابیع المودة، ص۷۷.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۶۳-۶۴.</ref>. | ::::::[[تصدیق]] [[پیامبر]] را نسبت به [[علم]] سرشار [[امیرالمؤمنین]]، [[امام]] [[حسین بن علی]]{{ع}} اینگونه [[نقل]] میفرماید: "وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>« و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه۱۲.</ref> نازل شد، [[اصحاب]] از [[پیامبر خدا]]{{صل}} پرسیدند: مقصود از [[امام مبین]] [[تورات]] است یا [[انجیل]] یا [[قرآن]]؟ فرمود: هیچ کدام، سپس متوجّه پدرم شد و بیان داشت: این امامی است که [[خداوند]] مخزن وجودش را از [[دانش]] و [[علوم]] سرشار کرده است"<ref>ینابیع المودة، ص۷۷.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۶۳-۶۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای دکتر رستمی (استادیار دانشگاه قم)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای دکتر رستمی (استادیار دانشگاه قم)؛ | ||
خط ۲۹۱: | خط ۲۷۵: | ||
::::#'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|صحیفه]]:''' هر امام از نبی و وصی، صحیفهای دارد که در آن، هر چه باید در مدت [[امامت]] به آن عمل شود، ثبت شده است»<ref>[[بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام]]، فصلنامه اندیشه نوین دینی شماره ۲۰</ref>. | ::::#'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|صحیفه]]:''' هر امام از نبی و وصی، صحیفهای دارد که در آن، هر چه باید در مدت [[امامت]] به آن عمل شود، ثبت شده است»<ref>[[بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام]]، فصلنامه اندیشه نوین دینی شماره ۲۰</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۹. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۹. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
خط ۳۰۳: | خط ۲۸۶: | ||
::::::در پایان این نکته را نیز متذکر میشویم که با توجه به مصادیق بهرهمندان از این علم، که در ادامه نوشتار به آنها خواهیم پرداخت، میتوان مدعی شد که پرهیزگاری و جهاد با نفس از جمله راههای مؤثر در دستیابی به امور غیبی است»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی]</ref>. | ::::::در پایان این نکته را نیز متذکر میشویم که با توجه به مصادیق بهرهمندان از این علم، که در ادامه نوشتار به آنها خواهیم پرداخت، میتوان مدعی شد که پرهیزگاری و جهاد با نفس از جمله راههای مؤثر در دستیابی به امور غیبی است»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۰. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۰. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ | ||
خط ۳۱۷: | خط ۲۹۹: | ||
::::::'''وسوسه:''' از اسباب معارف قلبی است. راغب در تعریف آن مینویسد: وسوسه، اندیشۀ زشت و ناروا، و اصل آن، وسواس یعنی صدای روشن و آهنگ خفی و آرام است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ}} <ref> اما شیطان او را وسوسه کرد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۰.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ}} <ref> از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز؛ سوره ناس، آیه: ۴.</ref>. به روش آرام و صدای کوتاه و آهستۀ شکارچی هم، وسواس گفته میشود<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۶۹.</ref>. چنانکه از تعریف راغب استفاده میشود، "مخفی و پنهان و باطنی بودن" از ویژگی وسوسه است. هیچکس از وسوسه، به دور نیست ولی خداوند کلید در قلب هر کس را به دست او سپرده و با ارادۀ الهی، روح انسان در بدن او احاطۀ تدبیر و تصرّف دارد، پس به اختیار خود میتواند آن را به روی ملائکه بگشاید یا بر روی شیطان باز نماید. از سویی دیگر با استناد به آیات قرآن کریم، شیطان هیچ تسلطی بر اولاد آدم ندارد بلکه صرفاً به القاء وسوسه در قلب آنان میپردازد: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }} <ref> و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود.؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۳۷ - ۴۶.</ref>. | ::::::'''وسوسه:''' از اسباب معارف قلبی است. راغب در تعریف آن مینویسد: وسوسه، اندیشۀ زشت و ناروا، و اصل آن، وسواس یعنی صدای روشن و آهنگ خفی و آرام است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ}} <ref> اما شیطان او را وسوسه کرد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۰.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ}} <ref> از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز؛ سوره ناس، آیه: ۴.</ref>. به روش آرام و صدای کوتاه و آهستۀ شکارچی هم، وسواس گفته میشود<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۶۹.</ref>. چنانکه از تعریف راغب استفاده میشود، "مخفی و پنهان و باطنی بودن" از ویژگی وسوسه است. هیچکس از وسوسه، به دور نیست ولی خداوند کلید در قلب هر کس را به دست او سپرده و با ارادۀ الهی، روح انسان در بدن او احاطۀ تدبیر و تصرّف دارد، پس به اختیار خود میتواند آن را به روی ملائکه بگشاید یا بر روی شیطان باز نماید. از سویی دیگر با استناد به آیات قرآن کریم، شیطان هیچ تسلطی بر اولاد آدم ندارد بلکه صرفاً به القاء وسوسه در قلب آنان میپردازد: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }} <ref> و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود.؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایاننامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۳۷ - ۴۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۱. پژوهشگران مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۱. پژوهشگران مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات؛ | ||
خط ۳۳۹: | خط ۳۲۰: | ||
::::::با توجه به منابع فوق، [[امامان]]{{عم}} از سایر مردم ممتاز شده و به انجام وظایف مهمی که در مورد حفظ اسلام و تعلیمات قرآن و هدایت بندگان دارند، نایل میشوند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، تفسیر موضوعی پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۱ تا ۱۳۴؛ و سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، ج ۱، ص۱۴۸ و ۱۴۹.</ref>. | ::::::با توجه به منابع فوق، [[امامان]]{{عم}} از سایر مردم ممتاز شده و به انجام وظایف مهمی که در مورد حفظ اسلام و تعلیمات قرآن و هدایت بندگان دارند، نایل میشوند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، تفسیر موضوعی پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۱ تا ۱۳۴؛ و سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، ج ۱، ص۱۴۸ و ۱۴۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۲. پژوهشگران مركز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۲. پژوهشگران مركز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن؛ | ||
خط ۳۵۱: | خط ۳۳۱: | ||
::::::۴ . '''[[روح القدس]]''' از آیات قرآن کریم استفاده میشود که، حقیقتی به نام [[روح القدس]] با [[انبیاء]] بوده است، و آنان را در مسیر خود، آگاه، تأیید و تقویت مینموده است؛ برخی معتقدند: [[روح القدس]] همان فرشته [[وحی]] است، ولی برخی دیگر آن را نیروی مرموز غیبی خاصی میدانند که همراه با [[انبیا]] بوده است، چنانکه در مورد [[حضرت عیسی]] میفرماید: {{متن قرآن| إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً }} <ref> زمانی که تورا با [[روح القدس]] تقویت کردم؛ که در گهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن میگفتی؛ سوره انبیاء، آیه ۱۱۰.</ref>. در مورد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز میفرماید: {{متن قرآن| قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ}} <ref> بگو: «روح القدس» آن را از جانب پروردگارت به حق نازل كرده سوره نحل، آیه ۱۰۲.</ref><ref>پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲.</ref>. قرآن مجید در آیات زیادی مانند: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن| قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ }} <ref> بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم و من جز بیمدهندهای آشکار نیستم؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref> آگاهی [[پیامبر]] از [[غیب]] را به [[وحی]] نسبت داده است، چنان که میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref>سرگذشت حضرت مریم به صورتی که خالی از هرگونه خرافه باشد، در هیچ یک از کتابهای تحریف یافته پیشینیان وجود نداشت، و سند آن فقط وحی الهی بود. (تفسیر نمونه، ذیل آیه).</ref> بنابراین، آگاهی [[پیامبر اکرم]] از غیب فقط به تعلیم الهی بوده است، اما طرق دریافت آن مختلف بوده است؛<ref>پیام قرآن، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر المنیر، دکتر وهبه الزهیلی، ج۲۶، ص۲۲؛ المیزان علامه طباطبایی، ج۱۸، ص۱۹۴ - ۱۹۶؛ التفسیر الکاشف، محمد جواد المغنیه، ج۳، ص۴۳۱ - ۴۳۳.</ref> از طریق فرشته، [[روح القدس]]، ارتباط روحی و معنوی، سیر در آفاق، در خواب، بیداری و... چنان که [[علم غیب]] [[پیامبر]] از طریق [[وحی]]، منحصر به قرآن نمیباشد، بلکه اعم است از قرآن و غیر قرآن، همان گونه که [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] از طریق [[وحی]]، از جنگ [[امام علی|امیر المؤمنین]] با ناکثین، قاسطین و مارقین، شهادت [[امام حسین]]، مرگ نجاشی، تسلط بنی امیه بر مسلمین و ... آگاه شد<ref>منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر الکاشف، ج۳، ص ۴۳۱-۴۳۳.</ref>»<ref>[http://www.matquran.com/fa/Question/View/64702/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-- وبگاه مركز آموزش تخصصي تفسير و علوم قرآن]</ref>. | ::::::۴ . '''[[روح القدس]]''' از آیات قرآن کریم استفاده میشود که، حقیقتی به نام [[روح القدس]] با [[انبیاء]] بوده است، و آنان را در مسیر خود، آگاه، تأیید و تقویت مینموده است؛ برخی معتقدند: [[روح القدس]] همان فرشته [[وحی]] است، ولی برخی دیگر آن را نیروی مرموز غیبی خاصی میدانند که همراه با [[انبیا]] بوده است، چنانکه در مورد [[حضرت عیسی]] میفرماید: {{متن قرآن| إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً }} <ref> زمانی که تورا با [[روح القدس]] تقویت کردم؛ که در گهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن میگفتی؛ سوره انبیاء، آیه ۱۱۰.</ref>. در مورد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز میفرماید: {{متن قرآن| قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ}} <ref> بگو: «روح القدس» آن را از جانب پروردگارت به حق نازل كرده سوره نحل، آیه ۱۰۲.</ref><ref>پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲.</ref>. قرآن مجید در آیات زیادی مانند: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن| قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ }} <ref> بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم و من جز بیمدهندهای آشکار نیستم؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref> آگاهی [[پیامبر]] از [[غیب]] را به [[وحی]] نسبت داده است، چنان که میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref>سرگذشت حضرت مریم به صورتی که خالی از هرگونه خرافه باشد، در هیچ یک از کتابهای تحریف یافته پیشینیان وجود نداشت، و سند آن فقط وحی الهی بود. (تفسیر نمونه، ذیل آیه).</ref> بنابراین، آگاهی [[پیامبر اکرم]] از غیب فقط به تعلیم الهی بوده است، اما طرق دریافت آن مختلف بوده است؛<ref>پیام قرآن، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر المنیر، دکتر وهبه الزهیلی، ج۲۶، ص۲۲؛ المیزان علامه طباطبایی، ج۱۸، ص۱۹۴ - ۱۹۶؛ التفسیر الکاشف، محمد جواد المغنیه، ج۳، ص۴۳۱ - ۴۳۳.</ref> از طریق فرشته، [[روح القدس]]، ارتباط روحی و معنوی، سیر در آفاق، در خواب، بیداری و... چنان که [[علم غیب]] [[پیامبر]] از طریق [[وحی]]، منحصر به قرآن نمیباشد، بلکه اعم است از قرآن و غیر قرآن، همان گونه که [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] از طریق [[وحی]]، از جنگ [[امام علی|امیر المؤمنین]] با ناکثین، قاسطین و مارقین، شهادت [[امام حسین]]، مرگ نجاشی، تسلط بنی امیه بر مسلمین و ... آگاه شد<ref>منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر الکاشف، ج۳، ص ۴۳۱-۴۳۳.</ref>»<ref>[http://www.matquran.com/fa/Question/View/64702/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-- وبگاه مركز آموزش تخصصي تفسير و علوم قرآن]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۳. پژوهشگران مركز رهروان ولایت؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۳. پژوهشگران مركز رهروان ولایت؛ | ||
خط ۳۶۳: | خط ۳۴۲: | ||
::::::#صحیفه صغیره، این صحیفه متصل به شمشیر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده و در بیانی رمزآلود گفته شده که دارای حروفی است که هر کدام از این حروف گشاینده هزار حرف دیگر است»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/52755 وبگاه مركز رهروان ولایت]</ref>. | ::::::#صحیفه صغیره، این صحیفه متصل به شمشیر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده و در بیانی رمزآلود گفته شده که دارای حروفی است که هر کدام از این حروف گشاینده هزار حرف دیگر است»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/52755 وبگاه مركز رهروان ولایت]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۴. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۴. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ | ||
خط ۳۷۵: | خط ۳۵۳: | ||
:::::#[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|فهم بطون قرآن]]: به گواهی روایات فراوان، قرآن کریم افزون بر معنای ظاهری، دارای معانی باطنی است و بر این اساس جای شگفتی نیست اگر گفته شود خبرهای مربوط به آسمان و زمین و گذشته و آینده را در آن میتوان یافت. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که در پرتو عنایات الهی از نیروی ویژهای برای ادراک برخوردار است و ظاهر و باطن قرآن را میداند، توانایی خود را برای بهره گیری از کتاب الهی چنین شرح میدهد: از آن قرآن بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید، اما من شما را از آن خبر میدهم. بدانید که در قرآن دانش آینده و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است»<ref>[http://www.maaref.porsemani.ir/node/3713 وبگاه پرسمان]</ref>. | :::::#[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|فهم بطون قرآن]]: به گواهی روایات فراوان، قرآن کریم افزون بر معنای ظاهری، دارای معانی باطنی است و بر این اساس جای شگفتی نیست اگر گفته شود خبرهای مربوط به آسمان و زمین و گذشته و آینده را در آن میتوان یافت. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که در پرتو عنایات الهی از نیروی ویژهای برای ادراک برخوردار است و ظاهر و باطن قرآن را میداند، توانایی خود را برای بهره گیری از کتاب الهی چنین شرح میدهد: از آن قرآن بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید، اما من شما را از آن خبر میدهم. بدانید که در قرآن دانش آینده و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است»<ref>[http://www.maaref.porsemani.ir/node/3713 وبگاه پرسمان]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۵. پژوهشگران ماهنامه پرسمان؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۵. پژوهشگران ماهنامه پرسمان؛ | ||
خط ۳۹۳: | خط ۳۷۰: | ||
::::::با وجود اینکه برخی از منابع علم امام را با توجه به روایات ذکر کردیم و البته به برخی نیز نپرداختیم، امّا این نکته حائز اهمیت است که علم غیب امام منحصر و محدود به این منابع نیست و به تصریح برخی روایات، [[ آیا علم غیب معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|علم امام همواره در حال افزایش است]]. به عنوان مثال در روایتی از ابوبصیر آمده است که پس از پرسش او در خصوص علم امام و پاسخهای متوالی ایشان مبنی بر ذکر مصادیق و منابع علوم ائمه {{عم}} و اشاره حضرت به اینکه علم ما محدود به اینها نیست، ابوبصیر میپرسد: پس علم شما چیست؟ که حضرت پاسخ میدهد: علمی است که شبانه روز تا روز قیامت در حال افزایش است»<ref>[[چند پاسخ درباره چگونگی علم امام (مقاله)|چند پاسخ درباره چگونگی علم امام]]</ref>. | ::::::با وجود اینکه برخی از منابع علم امام را با توجه به روایات ذکر کردیم و البته به برخی نیز نپرداختیم، امّا این نکته حائز اهمیت است که علم غیب امام منحصر و محدود به این منابع نیست و به تصریح برخی روایات، [[ آیا علم غیب معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|علم امام همواره در حال افزایش است]]. به عنوان مثال در روایتی از ابوبصیر آمده است که پس از پرسش او در خصوص علم امام و پاسخهای متوالی ایشان مبنی بر ذکر مصادیق و منابع علوم ائمه {{عم}} و اشاره حضرت به اینکه علم ما محدود به اینها نیست، ابوبصیر میپرسد: پس علم شما چیست؟ که حضرت پاسخ میدهد: علمی است که شبانه روز تا روز قیامت در حال افزایش است»<ref>[[چند پاسخ درباره چگونگی علم امام (مقاله)|چند پاسخ درباره چگونگی علم امام]]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۶. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۶. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها؛ | ||
خط ۴۰۱: | خط ۳۷۷: | ||
::::::«[[امام]] به آن معنایى که قرآن آن را استعمال میکند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت آسمانها و زمین]] به [[ آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|باطن امور]] آگاه است. این آگاهی همان [[علم غیب]] است که [[امام]]{{ع}} دارا میباشد؛ که در این آیات به آن اشاره شده: {{متن قرآن|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه ۷۵.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}<ref>هرگز! اگر به دانش بیگمان بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.</ref>. بنابراین [[امام]]{{ع}} با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت]] و با [[آیا علم به تمام حقایق قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به حقیقت قرآن]] و [[آیا علم الکتاب علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|داشتن علم الکتاب]]، عالم به غیب است؛ البته به اذن خدا. برای [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} چند منبع نیز ذکر شده است: اول: [[ رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن کریم]]؛ دوم: [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وراثت از رسول اکرم]]{{صل}}؛ سوم: [[رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|مصحف امام على، الجفر و الجامعه، مصحف فاطمه و کتابای دیگری که در نزد آنان مى باشد]]<ref>تفسير تطبيقى، ص ۴۳۰.</ref>»<ref>[http://www.anvartaha.ir/fa/Content/42/%D8%B7%D8%A8%D9%82%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA%20%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%86%D9%8A%D8%B2%20%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85%20%D8%A8%D9%87%20%D8%BA%D9%8A%D8%A8%20%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]</ref>. | ::::::«[[امام]] به آن معنایى که قرآن آن را استعمال میکند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت آسمانها و زمین]] به [[ آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|باطن امور]] آگاه است. این آگاهی همان [[علم غیب]] است که [[امام]]{{ع}} دارا میباشد؛ که در این آیات به آن اشاره شده: {{متن قرآن|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه ۷۵.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}<ref>هرگز! اگر به دانش بیگمان بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.</ref>. بنابراین [[امام]]{{ع}} با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت]] و با [[آیا علم به تمام حقایق قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به حقیقت قرآن]] و [[آیا علم الکتاب علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|داشتن علم الکتاب]]، عالم به غیب است؛ البته به اذن خدا. برای [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} چند منبع نیز ذکر شده است: اول: [[ رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن کریم]]؛ دوم: [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وراثت از رسول اکرم]]{{صل}}؛ سوم: [[رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|مصحف امام على، الجفر و الجامعه، مصحف فاطمه و کتابای دیگری که در نزد آنان مى باشد]]<ref>تفسير تطبيقى، ص ۴۳۰.</ref>»<ref>[http://www.anvartaha.ir/fa/Content/42/%D8%B7%D8%A8%D9%82%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA%20%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%86%D9%8A%D8%B2%20%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85%20%D8%A8%D9%87%20%D8%BA%D9%8A%D8%A8%20%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۷. پژوهشگران حوزه علمیه حضرت رقیه؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۷. پژوهشگران حوزه علمیه حضرت رقیه؛ | ||
خط ۴۱۰: | خط ۳۸۵: | ||
::::::[[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} در حدیثی [[علم امام]] را در سه بخش خلاصه نموده و میفرماید: طریق وصول علم ما سهگونه است: گذشته و آینده و حادث. اما علوم گذشته برای ما تفسیر شده و اما آینده نوشته و در اختیار ما نهاده شده است و اما حادث در اثر القا در قلب و تأثیر در گوش حاصل میشود، و نوع آخر افضل علوم ما میباشد، در صورتی که بعد از [[پیامبر]] ما پیامبری نخواهد آمد<ref>{{عربی|" مَبْلَغُ عِلْمِنَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ فَأَمَّا الْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَ بَعْدَ نَبِيِّنَا "}}؛ بصائر الدرجات، ص۳۱۸.</ref>. در این حدیث سه طریق برای علوم [[ائمه]] ذکر شده است؛ اول تفسیر و توضیحی که به وسیله [[پیامبر]] یا [[امام]] سابق انجام گرفته، دوم نوشته و کتابی که به دستشان رسیده، سوم القاء در قلب و تأثیر در گوش که نوعی است دیگر که افضل علوم نامیده شده است»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref> | ::::::[[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} در حدیثی [[علم امام]] را در سه بخش خلاصه نموده و میفرماید: طریق وصول علم ما سهگونه است: گذشته و آینده و حادث. اما علوم گذشته برای ما تفسیر شده و اما آینده نوشته و در اختیار ما نهاده شده است و اما حادث در اثر القا در قلب و تأثیر در گوش حاصل میشود، و نوع آخر افضل علوم ما میباشد، در صورتی که بعد از [[پیامبر]] ما پیامبری نخواهد آمد<ref>{{عربی|" مَبْلَغُ عِلْمِنَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ فَأَمَّا الْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَ بَعْدَ نَبِيِّنَا "}}؛ بصائر الدرجات، ص۳۱۸.</ref>. در این حدیث سه طریق برای علوم [[ائمه]] ذکر شده است؛ اول تفسیر و توضیحی که به وسیله [[پیامبر]] یا [[امام]] سابق انجام گرفته، دوم نوشته و کتابی که به دستشان رسیده، سوم القاء در قلب و تأثیر در گوش که نوعی است دیگر که افضل علوم نامیده شده است»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۸. پژوهشگران وبگاه رهروان ولایت. | | عنوان پاسخدهنده = ۲۸. پژوهشگران وبگاه رهروان ولایت. |
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۰۲
منابع علم معصوم چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم معصوم |
منابع علم معصوم چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
آیتالله علی اکبر بن محمد امین لاری در مقاله «فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم» در اینباره گفته است:
- «بدان و آگاه باش که از برای حضرت امام از جانب مَلِک علّام فیضها و علمها است. یک حوزه علم امام لوح محفوظ است به یک اعتبار و لوح محو و اثبات است به یک اعتبار که دائماً در دست امام و در نظر امام است که هر چه بخواهد از علم " مَا كَانَ وَ مَا يَكُون"، نظر میکند و میفهمد و خبر میدهد، زیرا که شکی در این نیست که لوح و قلم دو مخلوق الهیاند که به مشیت و اراده و امر الهی خلق شدهاند و هر کس که ایمان به آیات و اخبار الهی عصمت، آورده است، میداند که آن جناب تجلّی مشیة الله و لسان اراده الله و مظهر امرالله میباشد؛ پس لامَحاله باید که وجود مسعود مبارکش در عالَم حقیقت، مقدم بر لوح و قلم باشد. به علاوه آنکه در حدیث "معرفت نورانیت" میفرماید که "منم صاحب لوح محفوظ. الهام فرموده است به من خدای عزّوجلّ علم آنچه در آن است [۱] و مراد از لفظ "صاحب"، مالک است.
- عرض شد که علوم ائمه از چند حوزه است: یکی از لوح محفوظ بود و یکی دیگر از تعلیم رسول الله(ص). روایت کرده است در کافی از ابی بصیر که داخل شدم بر امام جعفر(ع)، پس عرض کردم: جُعِلتُ فداک، شیعیان و محبّان تو ذکر میکنند آنکه رسول خدا(ص) تعلیم فرمود علی ابن ابی طالب(ع) را بابی از علم که مفتوح شد از آن هزار باب. حضرت فرمود: یا ابا محمّد، تعلیم فرمود رسول خدا علی ابن ابی طالب(ع) را هزار باب از علم که مفتوح شد از هر بابی هزار باب. من از روی تعجّب عرض کردم که والله که علم همین است و بس. پس سکوت فرمودند آن حضرت ساعتی. بعد فرمود: این علم است امّا نه آن علمی است که منظور ماست. بعد فرمود: یا ابا محمّد، به درستی که نزد ماست "جامعهگ و چه خبر دارند مردم از "جامعه"؟. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، "جامعه" چیست؟ فرمودند: صحیفهای است که طول آن هفتاد ذراع است به ذراع رسول الله. نوشته است آن را علی(ع) به دست خود به املاء جبرئیل. در آن صحیفه است جمیع حلال و حرام و هر چیزی که محتاجاند مردم به سوی آن، حتّی اَرش خدش، یعنی دیه خراش که از انسانی به عضو انسانی برسد. بعد از آن فشاری دادند مرا غضبانه، فرمودند: حتی دیه این هم در آن صحیفه هست. عرض کردم از روی تعجب: والله علم این است و بس. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که مراد من بود. بعد فرمودند: در نزد ما اهل بیت است "جفر" و نمیدانند مردم که چیست "جفر". عرض کرد که چیست "جفر"؟ فرمودند: ظرفی است که ساخته شده است از گل به شبهگل. در آن ظرف است علم جمیع انبیاء و اوصیاء و علم علماء ماضی از بنی اسرائیل. عرض کردم که علم منحصر است به این و بس. فرمودند آن بزرگوار: این علم است و نیست آن علمی که مقصود من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. بعد فرمودند: به درستی که نزد ما اهل بیت است "مصحف فاطمه". عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد. چیست "مصحف فاطمه(س)"؟ فرمودند: مصحفی است که در اوست سه برابر قرآن شما. والله که یک حرف از قرآن شما در آن نیست. عرض کردم: والله علم همین است و بالاتر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که منظور من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. پس فرمودند: در نزد ما اهل بیت است علم "مَا كَانَ وَ مَا يَكُون"، علم گذشته و آینده الی یوم القیامه. عرض کردم: والله که علم همین است و غیر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نیست آن علمی که مقصود و منظور من است. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، پس علم چه چیز است؟ فرمودند: علمی که پایان ندارد و از خداوند به ما میرسد از حوادث لیل و نهار و هر امری که در عالَم واقع میشود آناً فآناً تا روز قیامت [۲].
- و نوعی دیگر از علم که به آل محمد میرسد در شبهای جمعه و شبهای قدر است، چنان که مروی است در کافی از ابی یحیی صنعانی از امام جعفر صادق(ع). فرمودند: یا اَبا یحیی به درستی که از برای ما اهل بیت(ع) است در شبهای جمعه شأن و رتبهای عظیم در نزد خداوند. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، چیست آن شأن؟ فرمودند که در شبهای جمعه ارواح انبیاء و اوصیاء ماضی و وصیّ پیغمبری که در میان شما هست عروج میکنند به سوی آسمانها تا اینکه احاطه میکنند به عرش خداوند. پس طواف میکنند به عرش خداوند و در نزد هر قائمه از قوائم عرش دو رکعت نماز میگذارند. بعد از آن بر میگردد ارواح به ابدان مطهره ایشان در زمین. پس صبح میکنند انبیاء و اوصیاء شادیکنان و صبح میکند وصیّی که در میان شما هست و حال آنکه زیاد شده باشد در علم به قدر جمیع انبیاء و اوصیاء ماضی بل مضاعف بر آن[۳] و احادیث در خصوص شبهای جمعه و شبهای قدر از شماره بیرون است»[۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «پیام قرآن» در اینباره گفتهاند:
|
۲. آیتالله سبحانی؛ |
---|
آیتالله جعفر سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:
|
۳. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «آموزش عقاید» در اینباره گفته است:
|
۴. آیتالله مصطفوی؛ |
---|
آیتالله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در اینباره گفتهاند:
|
۵. آیتالله تحریری؛ |
---|
آیتالله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوههای لاهوتی» در این باره گفته است:
|
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ | تصویر = 673639443601.jpg | پاسخدهنده = محمد حسن نادم | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن نادم، در کتاب «علم غیب از نگاه عقل و وحی» و مقالههای «علم امام» و «علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه» در اینباره گفته است:
- وحی: بخشی از علوم غیبی که شامل علوم پیامبران میشود از طریق وحی حاصل میشود؛
- تحدیث: بخشی دیگر از علوم غیبی از طریق تحدیث برای بعضی از برگزیدگان الهی حاصل میشود، که به آنها "محدَّث" میگویند[۳۷]. اگرچه ماهیت بعضی از طرق مجهول است. اما طریق تحدیث و نحوه آن در روایات تبیین شده است[۳۸]؛
- تمثُّل فرشتگان: گاه میشود که علم غیب از طریق تمثل فرشتگان به صورت انسان، در اختیار بعضی از بندگان قرار میگیرد، مانند: داستان آگاهی حضرت مریم (س) به اینکه دارای فرزند میشود[۳۹]. جریان حضرت ابراهیم و همسرش، بر اینکه در دوران کهن سالی فرزند دار خواهند شد[۴۰]. شاید بتوان این طریق را با طریق تحدیث جمع نمود؛
- روح: فراگیری علم غیب از طریق روح هم طریق دیگری است که روایات از آن یاد کردهاند و از روح به عنوان واقعیتی عظیمتر از جبرئیل و میکائیل سخن گفته اند[۴۱]؛
- عرش[۴۲]؛
- کتاب مبین:[۴۳] بعضی از آیات، بر آگاهی غیر خداوند بر آنچه در کتاب مبین است، اشاره دارد[۴۴]؛
- ام الکتاب[۴۵]؛
- لوح محفوظ:[۴۶] البته ماهیت لوح محفوظ نامعلوم است، و قرآن و روایات فقط نشانههایی درباره آن گفتهاند که شاید لوح محفوظ، ام الکتاب، کتاب مبین، امام مبین نامهای مختلف یک حقیقت باشند[۴۷]؛
- لوح محو و اثبات[۴۸]؛
- کتاب اعمال: این کتاب غیر از کتاب مبین است»[۴۹][۵۰].
- ۱. مهمترین منبع علم امام که در روایات فراوانی آمده، وراثت از پیامبر(ص) است. نحوه انتقال علم پیامبر به امام به دو گونه بیان شده:
- الف) تعلیم عادی به نحو تعلیم و تعلّم؛ آن گونه که حضرت علی(ع) فرمود: «كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِي وَ إِنْ سَكَتُ ابْتَدَأَنِي»[۵۱]. از همین علوم تعلیمی میتوان به شمار آورد آنچه را حضرت علی(ع) به املاء پیامبر نوشتهاند، مثل جامعه، جفر و مصحف[۵۲]. و همچنین کتابها و علومی که از دیگر انبیا(ع) نزد ائمه(ع) هست و از زمره علوم موروثی به شمار میآید، زیرا امامان(ع) از طریق پیامبر(ص) نسبت به آنها آگاهی پیدا کردهاند؛
- ب) تعلیم غیر عادّی، یعنی از راه القا و افاضه پیامبر؛ حضرت علی(ع) میفرماید: «بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِلَى الْيَمَنِ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ تَبْعَثُنِي إِلَى قَوْمٍ أَسَنَّ مِنِّي وَ أَنَا حَدِيثٌ لَا أُبْصِرُ الْقَضَاءَ قَالَ: فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ قَالَ: اللَّهُمَّ ثَبِّتْ لِسَانَهُ وَ اهْدِ قَلْبَهُ»[۵۳] یا مانند روایت دیگری که از امام علی(ع) نقل شده: « إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا كَانَ وَ مِمَّا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلُّ بَابٍ مِنْهَا يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ»[۵۴] این دو نوع انتقال علم را میتوان به امامان دیگر هم تعمیم داد.
- از جمله علوم موروثی، ائمه(ع) سنّت پیامبر(ص) یا احادیث و روایاتی است که از پیامبر به یادگار مانده و آنها روایاتی است که در طول ۲۳ سال نبوّت رسول خدا(ص) در اختیار اصحاب و اصرافیان حضرت قرار داده میشد. از آن میان، کسی که بیش از همه لیاقت حفظ این گفتار نو احادیث پیامبر(ص) را داشت حضرت علی(ع) بود که بیش از همه با آن حضرت همراه بود و بیش از همه از حضرت بهرهمند شد. حضرت علی(ع) میفرماید: « مَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) شَيْئاً إِلَّا حَفِظْتُهُ وَ لَمْ أَنْسَه»[۵۵]
- ۲. یکی دیگر از منابع و مآخذ علوم ائمه(ع) علومی است که ملائکه به امام میرسانند که به آنها علوم لدنّی هم گفته میشود. از این علوم غیر موروثی که توسط ملائکه در اختیار امام قرار میگیرد تعابیر مختلفی شده و در خصوص نحوه انتقال این گونه علوم توسط ملائکه به امام که نام تحدیث هم بر آن نهاده شده روایات مختلفی وجود دارد: مطابق با برخی از روایات، ملائکه بر آنها نازل میشوند؛ حال یا در خواب یا در بیداری که البتّه مَلَک را مشاهده نمیکنند و فقط صدای او را میشنوند. حارث بن مغیره میگوید از امام صادق(ع) در رابطه با نحوه فراگیری علم امام سؤال کردم، حضرت فرمود: « وَحْيٌ كَوَحْيِ أُمِ مُوسَى»[۵۶].
- در روایاتی دیگر از نزول فرشته روح بر امام سخن به میان آمده، از جمله ابو حمزه از امام صادق(ع) در رابطه با نحوه علوم ائمه(ع) سؤال کرد و امام در پاسخ، از آمدن فرشته روح سخن گفتند[۵۷].
- حقیقت روح برای کسی غیر از اولیای خدا شناخته شده نیست، ولی به یقین، موجودی است از موجودات عالم ملکوت و از وسایط علمرسانی به پیامبران و اولیای الهی.
- گروهی دیگر از روایات نحوه علمرسانی ملائکه به امام را الهام دانسته است: مطلب در قلب آنان حک یا در گوش آنان بیان میشود.
- از مجموع روایاتی که در رابطه با منابع علم ائمه(ع) و نحوه فراگیری آن علوم وجود دارد، چند نکته استفاده میشود:
- امام دارای دو نوع علم است: ۱. علم عادّی؛ ۲. علم غیر عادّی و ویژه.
- امام در فراگیری علوم عادّی از طرق معمول استفاده میکند، همانند دیگران.
- طرق غیر عادّی عبارتاند از: ۱. تعلیم رسول خدا(ص) که غیر از تعلیم و تدریس عادّی است، مثل اینکه دست بر سینه امام علی(ع) میگذاشتند و امام علوم فراوانی را میآموخت؛ ۲. انواع الهاماتی که به وسیله ملائکه و روح القدس انجام میگیرد.
- از مجموع این روایات چنین استنباط میشود که بخشی از علوم ائمه(ع) حصولی، و بخشی دیگر حضوری است[۵۸].
- قرآن: در اینکه بخش قابلتوجهی از علم امام را معارف و علوم قرآن کریم شکل میدهد تردیدی نیست. در قرآن کریم در ذیل آیۀ ۴۳ سورۀ رعد ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾، روایاتی از شیعه و سنّی نقل شده که مراد از ﴿مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ را امام علی (ع) دانستهاند. منابع و مجامع فریقین هم دراینباره روایات و حکایات فراوانی از پیامبر اکرم(ص) و اصحاب نقل کردهاند که حاکی از آن است که امام علی (ع) بیش از همۀ صحابه، از قرآن آگاه بودند؛ آن حضرت را مفسّر قرآن دانستهاند؛ از او بهعنوان مؤسس علوم قرآن یاد نمودهاند و ایشان را آگاهتر از هر کس به فنون قرآن پس از رسول خدا(ص) دانستهاند.[۵۹] اما آنچه در این جستار مورد توجه است، گفتار خود امام علی (ع) دراینباره است. امام علی قرآن را بهعنوان یکی از سرچشمهها و منابع آگاهی خود معرفی کرده و دربارۀ ارتباط و همراهیاش با قرآن میفرماید: از آن هنگام که یار آن (قرآن) گشتم، از آن جدا نبودم.[۶۰] این سخن عین کلام پیامبر اکرم(ص) دربارۀ آن حضرت است که فرمود: علی با قرآن است و قرآن با علی است، علی و قرآن از هم جدا نمیشوند تا بر حوض (کوثر) بر من وارد شوند.[۶۱]
- امیرالمؤمنین(ع) درجایی میفرمایند: به خدا قسم از من پیرامون هیچچیزی سؤال نکردید، مگر اینکه پاسختان دادم. از من بپرسید از کتاب خدا، به خدا سوگند آیهای نیست مگر اینکه آگاهی کامل دارم که در شب نازل شده یا در روز.[۶۲] و نیز میفرمایند: نازل نشده بر رسول خدا(ص) آیهای از قرآن مگر اینکه برای من میخواند، برایم املا میکرد و به خط خویش مینوشتم، به من میآموخت تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را. از خداوند درخواست میکرد که فهم آن آیه را به من بدهد، پس فراموش نمیکردم آیهای از کتاب خداوند را، و آنچه آن حضرت برای من املا میکرد، مینوشتم و فرونمیگذاشتم چیزی را که خداوند از حلال از حلال و حرام به من آموخت.[۶۳] آن حضرت در فرازی از نهجالبلاغه، [[ائمه[[(ع) را تجسم آیات الهی دانسته و میفرماید: نیکوترین آیات قرآن در شأن آنها است (مصداق آیات الهیاند) و آنها گنجینههای خداوند رحماناند.[۶۴] همچنین ایشان را بهترین ظرف معارف قرآن معرفی میکنند: عترت پیغمبرتان در میان شما است، آنان زمامداران حق، پیشوایان دین و زبانهای صدقاند، آنها را در بهترین جایگاه قرآنی که دارند فرود آورید.[۶۵] از این گفتار روشن میشود که جایگاه قرآنی ائمه(ع) ویژه است، یعنی این خانواده، گنجینههای معارف قرآنی خداوند رحمان هستند و هیچگاه از قرآن جدایی نداشته و قرآن را از معلم اول آن، رسول خدا(ص)، با تمام زوایایش فراگرفتهاند. بنابراین اهل بیت(ع) در آگاهی به تمام ابعاد قرآن کریم با هیچکس قابلمقایسه نیستند، همانگونه که آن حضرت در فرازی دیگر از سخن خویش فرمود: از این امت کسی را با خاندان رسالت همپایه نتوان پنداشت.[۶۶] وقتی از دانش قرآنی امامان سخن به میان میآید، برخی پنداشتهاند که تمامی دانش ایشان، در قرآن خلاصه میشود[۶۷]؛ حالآنکه علوم و معارف قرآنی، تنها بخشی از اطلاعات آنها را تشکیل میدهد و ائمه(ع) از علوم دیگری نیز بهره دارند.
- سنت پیامبر(ص): امام علی (ع) دومین منبع علم اهل بیت(ع) را علاوه بر قرآن کریم، دانشهای فراگرفته از پیامبر اکرم(ص) دانستهاند. آن حضرت یکی از علل تمایز خود نسبت به دیگران را در فراگیری علم از پیامبر(ص) میدانند که به سبب ملازمت با پیامبر تحقق پیدا کرده است. امام علی (ع) این ملازمت و نحوۀ آموزشهای نبوی را اینگونه توصیف میکنند: چنان بودم که بر رسول خدا(ص) شب و روز وارد میشدم، از او سؤال میکردم و پاسخ میشنیدم، چنانچه ساکت بودم آن حضرت خود شروع به سخن میکرد، نازل نمیشد آیهای بر آن حضرت مگر اینکه برای من میخواند، تفسیر و تأویل آن را به من میآموخت، از خداوند درخواست میکرد که آنچه را به من آموخته بود فراموشم نشود، پس فراموش نکردم از حلال و حرام، امر و نهی، طاعت و معصیت (هر آنچه آموخته بودم)، دست بر سینهام میگذاشت، میفرمود: خداوندا سینهاش را از علم، حکمت و نور اشباع فرما. سپس به من خبر میداد که خداوند دعایم را در حقّت مستجاب کرد.[۶۸]
- درجایی دیگر، نحوۀ ملازمت و اطاعتشان از رسول خدا صلیالله علیه وآله و علمآموزیش را چنین شرح میدهند: من و رسول خدا(ص) چون دو شاخهایم که از یک درخت رسته، و چون آرنج به بازو پیوسته.[۶۹] نیز میفرمایند: از اصحاب پیامبر(ص) کسانی که سرّ نگهدار آن حضرت بودند میدانند که من دمی معارض فرمان خدا و رسول خدا نبودم و به جان خود پیامبر(ص) را یاری نمودم؛ آنجا که دلیران واپس خزیدند و گامها برگردیدند، آن دلیری و مردانگی بود که خدا به من ارزانی کرده و رسول خدا جان سپرد درحالیکه سرش در دامن من بود و نفْس او در کفّ من روان شد… .[۷۰] امیرالمؤمنین(ع) در این گفتهها تأکید میکنند که از ابتدا تا انتهای عمر رسول خدا(ص) با آن حضرت همراه و مصاحب بودهاند و این همراهی، صرف مصاحبت عادی نبوده است، بلکه از جانب هر دو با انگیزه دنبال میشد. امام علی (ع) هدف و انگیزۀ طرفین را در فرازی از سخن خویش چنین بیان میکند: و من در پی او (پیامبر(ص)) بودم، چنانکه شتربچه در پی مادر؛ هرروز برای من از اخلاق خود نشانهای برپا میداشت و مرا به پیروی آن میگماشت.[۷۱] تشبیه امام بسیار ظریف و قابلتوجه است. آن حضرت میخواهد بگوید نه پیامبر(ص) بهعبث مرا همیشه همراه خود میبرد و نه من بیجهت پیامبر(ص) را دنبال میکردم؛ بلکه من بهقصد فراگیری علم و معرفت، پیامبر را دنبال میکردم و پیامبر(ص) نیز بهقصد تعلیم و تربیت من مرا با خود همراه مینمود. بدون تردید هرکس بدون حب و بغضهای مذهبی، اندک توجهی به خصیصۀ ملازمت امیرالمؤمنین(ع) با پیامبر(ص) داشته باشد، تصدیق خواهد کرد که امام علی (ع) در قیاس با دیگر صحابه، به سنّت رسولالله(ص) آگاه بوده است»[۷۲].
}}
۷. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «علوم برگزیدگان» در اینباره گفته است:
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم افتخاری در پایاننامه «بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد» در اینباره گفته است:
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در کتابهای «قلمرو دین» و «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است:
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین برنجکار؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا برنجکار در «دومین دوره مدرسه تابستانی کلام امامیه» در اینباره گفته است:
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی در مقاله «علم غیب معصوم» در این باره گفته است:
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در اینباره گفته است:
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد فائز باقری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان «بررسی علم اولیای الهی» در اینباره گفته است:
|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید جواد حسینی - با نام مستعار حسین تربتی - در مقاله «خبرهای غیبی در نهج البلاغه» در اینباره گفته است:
|
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین اوجاقی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین ناصرالدین اوجاقی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم امام از دیدگاه کلام امامیه» در اینباره گفته است:
|
۱۶. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در اینباره گفته است:
|
۱۷. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین رضا محمدی در کتاب «امامشناسی» در اینباره گفته است:
|
۱۸. آقای دکتر رستمی (استادیار دانشگاه قم)؛ |
---|
دکتر رستمی در مقاله «بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام» در اینباره گفتهاند:
|
۱۹. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
خانم سیده رابیل در مقاله «جستاری در مسئله علم غیب» اینباره گفته است:
|
۲۰. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ |
---|
خانم زهرةالسادات میرترابی حسینی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم لدنی در قرآن و حدیث» در اینباره گفته است:
|
۲۱. پژوهشگران مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۲۲. پژوهشگران مركز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه مركز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۲۳. پژوهشگران مركز رهروان ولایت؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه مركز رهروان ولایت، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۲۴. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۲۵. پژوهشگران ماهنامه پرسمان؛ |
---|
پژوهشگران ماهنامه پرسمان در مقاله «چند پاسخ درباره چگونگی علم امام» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۲۶. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها؛ |
---|
پژوهشگران «مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها» در اینباره گفتهاند:
|
۲۷. پژوهشگران حوزه علمیه حضرت رقیه؛ |
---|
پژوهشگران حوزه علمیه حضرت رقیه، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۲۸. پژوهشگران وبگاه رهروان ولایت. |
---|
پژوهشگران رهروان ولایت، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
پرسشهای وابسته
- آیا شیوه دستیابی معصوم به علم با دیگران مشترک است یا متفاوت؟ (پرسش)
- رابطه قرآن با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم لدنی با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه روح یا روح القدس با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا ارتباط با ارواح میتواند یکی از منابع علم معصوم باشد؟ (پرسش)
- رابطه وحی یا الهام با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه تحدیث با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه رؤیای صادق با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کشف یا شهود با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه ام الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کتاب اعمال با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علمالکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مقام راسخان در علم با علوم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عمود نور با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه الف باب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم معصوم امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده میشود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
- آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)
- آیا علم ویژه معصوم قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان حدیث در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه فرقه وهابیت در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ " أَنَا صَاحِبُ اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَ مَا فِيه "؛بحارالانوار، ج۲۶، ص۳، باب۱۴.
- ↑ اصول الکافی، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۶.
- ↑ اصول الکافی، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۶.
- ↑ علی اکبر بن محمد امین لاری، فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم، ص ۲۳۷.
- ↑ در حالى که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند، سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹ تا ۱۲۶
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب، ص٢٧-٣٠.
- ↑ سوره صافات، آیه ١٠٢ و ١٠٣.
- ↑ سوره قصص، آیه٧.
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب، ص٣٣-٣٨.
- ↑ به آنان آموزش ندهید، زیرا ایشان از شما داناتر میباشند؛ غاية المرام: ص۲۶۵، اصول کافی: ج۱، ص ۲۹۴.
- ↑ من شهر علم و علی درب این شهر میباشد؛ مستدرک حاكم، ج۳، ص ۲۲۶، جالب اين است كه يكى از علماء اهل سنت كتابى بنام «فتح الملک» العلىّ بصحة حديث مدينة العلم على نوشته كه در سال ۱۳۵۴ هـ در قاهره به چاپ رسيده است.
- ↑ «یعنی رسول خدا(ص) هزار باب علم به من آموخت که هر بابی هزار باب دیگر میگشاید و مجموعاً میشود هزار هزار باب، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قیامت خواهد بود آگاه شدم و علم منایا و بلایا (مرگها و مصیبتها) و فصلالخطاب (داوری بحق) را فرا گرفتیم». ر. ک: ینابیع المودة: ص۸۸، اصول کافی: ج۱، ص ۲۹۶.
- ↑ ر. ک: اصول کافی، كتاب الحجة، ص ۲۶۴ و ص ۲۷۰.
- ↑ اصول کافی: ج۱، ص ۲۹۶.
- ↑ آموزش عقاید، ص۳۲۲.
- ↑ «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ»، حكیمی و همكاران، الحیاة، ج۲، ص۴۰.
- ↑ غزالی، احياء علوم الدين، ج۱، ص۹۳.
- ↑ نهج البلاغه(شرح عبده)، ج۴، ص۳۶.
- ↑ «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ لِيَ الْوِسَادَةُ فَجَلَسْتُ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ أَهْلَ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِم...وَ أَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِم... وَ أَهْلِ الْقُرْآنِ بِقُرْآنِهِم»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۹۲، ص۷۸.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۲۵۲.
- ↑ که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه: ۷۹.
- ↑ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.
- ↑ و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۳۰۴.
- ↑ مجلسی، محمد تقی،، مرأة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۳ ،ص۱۷۰.
- ↑ كلینی، الکافی، ج۱۰، ص۲۷۳.
- ↑ علامه حلی، احقاق الحق، ج۷، ص۶۶
- ↑ فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!؛ سوره فصلت، آیه: ۳۰.
- ↑ صفار قمی، بصائر الدرجات، ج۲ ،ص۱۱۰- ۱۱۳.
- ↑ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۲۶
- ↑ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۸، روایت ۱.
- ↑ همان، ص۳۸، روایت ۷۰.
- ↑ همان، باب 3.
- ↑ همان، باب۸.
- ↑ جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۴۳.
- ↑ نک: بحارالانوار، ج ٢٦، ص ٧٤، ح ٢٥، ٢٦، ٢٩
- ↑ نک: بحارالانوار، ج ٢٦، ص ٦٢، ح ٩، ١٥.
- ↑ نک: مریم، آیه ١٩-٢٠.
- ↑ نک: هود، آیه ٧١-٧٢.
- ↑ نک: اصول کافی، ج ٢، باب خلق عظیم.
- ↑ نک: حدید، آیه ٤، بروج، آیه ١٦-١٥: معجم مفردات الفاظ القرآن، ماده "عرش"؛ اصول الکافی، کتاب التوحید، باب العرش و الکرسی
- ↑ انعام، آیه ٥٩، هود، آیه ٦، نحل، آیه ٥٧، سبأ، آیه ٣، یونس، آیه ٦١.
- ↑ واقعه، ٧٨-٧٩؛ نک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ١٣.
- ↑ آل عمران، آیه 7، رعد، آیه 39، زخرف، آیه 4، نک: مجمع البیان، ج ٥، ص ١٤٢؛ ج7، ص ١٣؛ ج ٨، ص ٣٧٧.
- ↑ بروج، آیه ٢١-٢٢؛ بحارالانوار، ج ٥٤، باب القلم و اللوح المحفوظ؛ المیزان فب تفسیر القرآن، ج ٢٠، ص ٢٥٧.
- ↑ نک: منابع فوق.
- ↑ رعد، آیه ٣٩، المیزان، ج ١٣، ص ٢٠٢.
- ↑ اسراء، آیه ١٣، المیزان، ج ١٢،
- ↑ نادم، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۱۴۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۷۳، ح ۹۶؛ نعمانی، الغیبه، ص ۷۵؛ ر.ک: نهج البلاغه، ح ۱۸۷.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۳۹؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ص ۱۵۴؛ تعلیقات مراجعات، ص ۴۱۵؛ قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص ۲۲؛ مسند الامام الکاظم، ج ۱، ص ۳۲۴؛ علّامه بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص ۸-۱۱؛ کلینی، همان، ص ۲۴۱.
- ↑ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج ۴، ص ۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۳۴؛ مسند امام احمد، ج ۱، ص ۸۳.
- ↑ قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص ۷۷، ۸۸؛ تستری، احقاق الحق، ج ۶، ص ۴۱.
- ↑ مناقب خوارزمی، ص ۲۰۰؛ آمدی، غایة المرام، ص ۳۶۷.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۵۸.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۳.
- ↑ معارف کلامی شیعه، ص ۲۸۹ - ۲۹۱.
- ↑ پاکتچی، احمد، دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل امام علی، علوم قرآنی وحدیث
- ↑ و الله جئتها أنّی للمحق الّذی یتّبع و أنّ الکتاب لمعی، ما فارقته مذصحبته. (نهج البلاغه، خ ۱۲۲)
- ↑ علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض. (حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۳۴)
- ↑ فو الله لا تسألونی عن شئ یکون الی یوم القیمه ألاّ حدثتکم به. و سلونی عن کتاب الله، فو الله ما من آیه ألا و أنا أعلم أبلیل نزلت أم بنهارأم فی سهل أم فی جبل. (ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۸/۵۹۹؛ قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر، ۱/۳۵)
- ↑ ما نزلت علی رسولالله (صلی الله علیه و آله) آیه من القرآن ألا أقرأنیها و أملاها علیّ فکتبتها بخطّی و علّمنی تأویلها و تفسیرها و ناسخها و منسوخها و محکمها و متشابهها و دعا الله عزّ و جلّ أن یعلّمنی فهمها فما نسیت آیه من کتاب الله عزّوجلّ و لا علما أملاه علیّ فکتبته و ما ترک شیئا علّمه الله عزّوجلّ من حلال و حرام (أبن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ۲/۱۰۱؛ ابن عبد البر، الاستیعاب،۳۴۳؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ۴۶)
- ↑ فیهم کرائم القرآن و هم کنوز الرّحمن. (نهج البلاغه، خ ۱۵۴)
- ↑ وبینکم عتره نبیکم، وهم أزمه الحق، وأعلام الدین، وأَلْسنه الصدق، فانزلوهم بأحسن منازل القرآن. (نهج البلاغه، خ ۸۷)
- ↑ لا یقاس بآل محمد أحد من هذه الامه. (نهج البلاغه، خ ۲)
- ↑ بعضی بر این باورند که ائمه هر آنچه دارند همه از قرآن است، زیرا به همۀ زیر وبم قرآن آگاهی کامل دارند، قرآن هم «تبیانٌ لکلّ شئ» است واین آگاهی کامل به قرآن، ناشی از آموزش کاملی است که پیامبر اکرم به آنها داده است. ر.ک: نادم، محمد حسن، تطور تاریخی علم پیامبر و امام در اندیشه امامیه،۱۳۱٫
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ۳۶/۲۷۳؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ۷۵؛ ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، ۶۲/۳۸۵ و ۳۸۶٫ در منابع روایی اهل سنّت این حدیث و احادیث دیگری با همین مضمون از طرق گوناگون از امام علی آمده است. ر.ک: موسوعه الامامه فی نصوص اهل السنه، ۱۶/۱۹۵ ـ ۲۰۶٫ کنت أدخل علی رسول الله لیلا و نهارا، فکنت أذا سألته أجابنی، و أن سکتت أبتدأنی، و ما نزلت علیه آیه ألا قرأتها، و علمت تفسیرها و تأویلها و دعا الله لی أن لا أنسی شیئا علمنی أیاه، فما نسیته من حرام و حلال، و أمر و نهی، و طاعه و معصیه، و أنّه وضع یده علی صدری و قال: «اللّهم املأ قلبه علما و حکما و نورا» ثم قال لی: «أخبرنی ربّی عزّوجلّ أنّه قد أستجاب لی فیک». در سنن ترمذی، ۵/۶۴۲؛ عمرو بن هند از امام علی نقل میکند که فرمود: کنت أذا سألتُ رسول الله صلیالله علیه وآله أعطانی و أذا سکت أبتدانی
- ↑ و أنا من رسول الله کالصّنو و الذّراع من العضد (نهج البلاغه، نامۀ ۴۵)
- ↑ و لقد علم المستحفظون من أصحاب محمد (صلی الله علیه و آله) أن لم أردّ علی الله و لا علی رسوله ساعه قطّ و لقد واسیته بنفسی فی المواطن الّتی تنکص فیها الأبطال… و لقد قبض رسولالله (صلی الله علیه و آله) و إنّ رأسه لعلی صدری و لقد سالت نفسه فی کفّی. (همان، خ ۱۹۷)
- ↑ و لقد کنت أتّبعه إتباع الفصیل أثر أمه یرفع فی کلّ یوم من أخلاقه علما و یأمرنی بالإقتداء به. (همان، خ ۱۹۲)
- ↑ علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۶۰: إِنَّ جَبْرَئِیلَ إِذَا أَتَی النَّبِیَّ لَمْ یَدْخُلْ عَلَیْهِ حَتَّی یَسْتَأْذِنَهُ فَإِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ قَعَدَ بَیْنَ یَدَیْهِ قِعْدَهَ الْعَبْدِ وَإِنَّمَا ذَلِکَ عِنْدَ مُخَاطَبَهِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إِیَّاهُ بِغَیْرِ تَرْجُمَانٍ وَوَاسِطَه. همچنین ر.ک: همان، ص۲۵۶ و ۲۷۱.
- ↑ محمدبنحسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۲: تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ وَأَلْهَمَنَا اللَّهُ إِلْهَاماً. در بحث روحالقدس در روایات، این موضوع بیشتر بررسی خواهد شد.
- ↑ (بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.
- ↑ (چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان)، سوره مبارکه قصص، آیه۳۰.
- ↑ (و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت)، سوره مبارکه صافات، آیه۱۰۲.
- ↑ (بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.
- ↑ (که روح الامین آن را فرود آورده است*بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی)، سوره مبارکه شعرا، آیه۱۹۳و۱۹۴.
- ↑ (و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوسالهای بریان آورد*و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمیشود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم*و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم*گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!*گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است*پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت*ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبهکاری بود*(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر که «امر» پروردگارت فرا رسیده است و بر آنان عذابی بیبرگشت خواهد رسید*و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!*و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟*گفتند: خوب میدانی که به دخترانت نیازی نداریم و بیگمان تو نیک میدانی که چه میخواهیم*گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشهای استوار پناه میجستم*(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچگاه به تو نمیرسند پس، در پارهای از شب خانوادهات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز میرسد و هیچیک از شما نباید روی بگرداند؛ بیگمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟)، سوره مبارکه هود، آیات ۶۹ الی ۸۱.
- ↑ (چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان)، سوره مبارکه قصص، آیه۳۰.
- ↑ مانند آنکه قوم لوط فرشتگانی را که در قالب انسان تمثل یافته بودند، میدیدند.
- ↑ مانند جریان معراج رسول خدا(ص) و مشاهده حقایق ملکوتی: "مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى*أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى*وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى*عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى"(دل، آنچه میدید، دروغ نگفت*پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟*و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود*کنار درخت سدری که در واپسین جای است)، سوره مبارکه نجم، آیات ۱۱ الی ۱۴.
- ↑ ر.ک: محمدبنابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج۹، ص۳۰۲؛ محمدنعیم طالقانی، منهج الرشاد فی معرفه المعاد، ج۳، ص۱۸۶؛ حسن حسنزاده آملی، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.
- ↑ در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، برخلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملاً قطع نمیشود. برای نمونه، ر.ک: محمدبنعلی صدوق، الأمالی، ص۱۴۵: ... فَقُلْتُ لَهُ وَتَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ فِی بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ کُلُّهَا حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَکَیْفَ یَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَی الشَّمْسَ فِی السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِهَا وَضَوْؤُهَا وَشُعَاعُهَا فِی الْأَرْضِ فَکَذَلِکَ الرُّوحُ أَصْلُهَا فِی الْبَدَنِ وَحَرَکَتُهَا مَمْدُودَه. همچنین ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۸، ص۲۶.
- ↑ علوم برگزیدگان.
- ↑ بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۵۷، ۵۸
- ↑ و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی؛ به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹۲ - ۱۹۵.
- ↑ «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست»؛ سوره اسراء، آیه: ۱ .
- ↑ «و ما به عیسی پسر مریم، برهانهای روشن دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم»؛ سوره بقره آیه: ۲۵۳ .
- ↑ وبگاه کتابخانه دیجیتالی تبیان
- ↑ «یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) مینویسند؟»
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۲۲۱.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص ۲۵۹.
- ↑ کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۷۲-۳۷۹.
- ↑ روایاتی که در خصوص این مطلب است؛ آنچه که نزد امامان معصوم(ع) از کتابهای گذشتگان وجود دارد، کتابهای پیامبران یعنی تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم.
- ↑ بخش روایات مرتبط با این مطلب که تمامیکتابهای فرود آمده از سمت خداوند متعال نزد امامان معصوم(ع) میباشد، واینکه ایشان نسبت به آن کتابها با وجود زبان های گوناگون آنها، آگاهی دارند.
- ↑ بخش روایات مرتبط با این مطلب که امامان معصوم(ع) عالم به تمامیعلومیهستند که به سوی فرشتگان و پیامبران و رسولان خارج شده است.
- ↑ هر آنچه که مردم به آن نیاز دارند.
- ↑ بخشی که در آن سخن از صحیفه و جفر و جامعه و مصحف فاطمه(س) به میان آمده است.
- ↑ بخش روایات مرتبط با اینکه امامان معصوم(ع) کسانی هستند که به آنها الهام میشود و نیز کسانی هستند که به آنها آموزش داده شده است.
- ↑ در آن سخن از ارواح موجود در امامان معصوم(ع) به میان آمده است.
- ↑ روایات مربوط به؛ روحی که خداوند متعال به وسیله آن امامان معصوم(ع) را پشتیبانی و تقویت مینماید.
- ↑ پایگاه مطالعات کلام امامیه
- ↑ اینکه پیامبر اکرم(ص) در روز وفات خود با علی در خصوص هزار دربی سخن گفت که هزار درب از هر درب آن گشوده میشود، یعنی هزار هزار درب.
- ↑ علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.
- ↑ سوره حاقه، آیه ۱۲؛ «تعیها» از ماده «وعى» در اصل به معناى نگهدارى چیزى در قلب است. سپس به هر ظرفى «وعاء» گفته شد؛ چون چیزى را در خود نگه مىدارد. در آیه مورد بحث، این صفت براى «گوشها» ذکر شده است؛ گوشهایى که حقایق را مىشنوند و در خود نگه مىدارند. تفسیر نمونه، ج٢۴، ص۴۴۴.
- ↑ «سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یَجْعَلَهَا فِی أُذُنِ عَلِیٍّ»؛ ينابيع الموده، ج١، ص٣۶٠؛ مناقب، ابن شهرآشوب، ج٢، ص۶١؛ تأويل الآيات، شرف الدين الحسينى، ص٧١۵.
- ↑ «قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي الْعَبْدُ الصَّالِحُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي أَبُو جَعْفَرِ بْنُ عَلِيٍّ بَاقِرُ عُلُومِ الْأَنْبِيَاءِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الحُسَيْنُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ(ص) يَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ قَالَ الله جَلَّ جَلَالُهُ إِنِّي أَنَا الله لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِي مَنْ جَاءَ مِنْكُمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا الله بِالْإِخْلَاصِ دَخَلَ فِي حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ فِي حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»؛ عیون اخبارالرضا، ج٢، صص٢٩۶- ٢٩٩؛ کشف الغمة، إربلى، ج٣، صص ٩٨ و ٩٩.
- ↑ «مَهْمَا أَجَبْتُكَ فِيهِ بِشَيْءٍ فَهُوَ عَنْ رَسُولِ الله(ص) لَسْنَا نَقُولُ بِرَأْيِنَا مِنْ شَيْء»؛ الکافى، ج١، ص۵٨؛ بصائرالدرجات، جزء۶، ص٣٩۵؛ بحارالانوار، ج٢، ص١٧٣؛ وضوء النبى، على شهرستانى، ج٢، ص٣٣۵؛ النص و الاجتهاد، ص١۶.
- ↑ أعیان الشیعه، ج١، ص٩٣. سید محسن امین بعد از معرفى کتاب جامعه و بیان اوصاف آن، جامعه و صحیفه و کتاب على(ع)را مصداق یک کتاب مىداند و مىنویسد: «فظهر من ملاحظة مجموع هذه الاخبار و ضمّ بعضها الى بعض أن الجامعة و کتاب على(ع)على الاطلاق و الذى طوله سبعون ذرعاً و الکتاب الذى باملاء رسول الله(ص) و خط على(ع) و الصحیفة التى سبعون ذرعاً و الجلد الذى هو سبعون ذرعاً و الصحیفة العتیقة کلها یراد بها کتاب واحد».
- ↑ اعیان الشیعه، ج ١، ص٩۴.
- ↑ کافى، ج١، صص ٢۴١ و ۴۵٨.
- ↑ أوائل المقالات، ص۴٢؛ مصنفات شیخ المفید، ج۴، ص٧٠.
- ↑ «أَلْوَاحُ مُوسَى (ع) عِنْدَنَا وَ عَصَا مُوسَى عِنْدَنَا وَ نَحْنُ وَرَثَةُ النَّبِیِّین»؛ کافى، ج١، ص٢٣١.
- ↑ «... وَ کُلُّ کِتَابٍ نَزَلَ فَهُوَ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ هُم»؛ همان، ص٢٢۵.
- ↑ پیام قرآن، ج٧، ص٢١٩. با اندکى دخل و تصرف.
- ↑ منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵-۱۶۹.
- ↑ «در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست». سوره آل عمران، آیه۷.
- ↑ «و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست». سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ «که بیانگر هر چیزى است»؛ سوره نحل، آیه۸۹.
- ↑ «تو میشنوی آنچه را من میشنوم، و میبینی آنچه را من میبینم، جز این که تو پیامبر نیستی».
- ↑ «"خداوند از راه الهام مرا از آنچه در لوح محفوظ است، آگاه ساخته است».
- ↑ بررسی علم اولیای الهی، ص۱۱۳-۱۲۲.
- ↑ مقاله خبرهای غیبی در نهج البلاغه، ماهنامه مبلغان شماره ۹۵، صفحه ۳۷ و ۳۸
- ↑ علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۶۴-۶۸.
- ↑ و کسی که دانش کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۴۳.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۸۸؛ محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۸.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۱؛ محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۹.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۲.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۳ - ۳۹۵.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۳ - ۳۹۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ج1، ص۲۷۱.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۶؛ محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۸.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۷.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۶۱.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۲۹.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۶۱.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۶۳.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۶۴-۶۵.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۶۴-۶۵.
- ↑ «و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ ر.ک: پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۴.
- ↑ «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم» سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ ر.ک: کافی ج۱، ص ۲۵۷.
- ↑ الجامع الأحکام القرآن ج۹، ص ۳۳۶.
- ↑ ینابیع المودة لذوی القربی- ج۱-، ص ۳۰۵ الباب الثلاثون فی تفسیر قوله تعالی: ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾؛ «بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت» سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ «بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۰۳. و نیز ر.ک: شواهد التنزیل ج۱، ص ۴۰۰ و الأمالی (للصدوق)، ص ۵۴۶.
- ↑ «و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ ینابیع الموده، ج۱، صفحه ۱۰۴. و نیز ر.ک: الکافی ج۱، ص ۲۲۸ بَابُ أَنَّهُ لَمْ يَجْمَعِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ إِلَّا الْأَئِمَّةُ(ع) وَ أَنَّهُمْ يَعْلَمُونَ عِلْمَهُ كُلَّهُ
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ کافی، ج۱، ص ۲۱۳.
- ↑ کافی، ج۱، ص ۲۱۳.
- ↑ کافی، ج۱، ص ۲۱۳ و در این زمینه احادیث متعدد دیگری وجود دارد که همین معنی و مفهوم را تأیید میکند.
- ↑ «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
- ↑ «کسانی که به آنان دانش دادهاند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
- ↑ ر.ک: بحارلأنوار، ج ۲۳، ص ۱۸۸.
- ↑ ر.ک: کافی، ج۱، ص ۲۲۸.
- ↑ «وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ»کافی، ج۱، ص۲۲۹.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۷۸.
- ↑ کافی، ج۱، ص ۲۳۹.
- ↑ کافی، ج۱، ص ۶۴.
- ↑ از جمله کسانی که این حدیث را در کتب خود نقل کردهاند حاکم نیشابوری در مستدرک، ابوبکر نیشابوری در تاریخ بغداد در مناقب امیرالمؤمنین(ع)، گنجی در کفایة الطالب، حموینی درفرائد السمطین، ذهبی در میزان الاعتدال، قندوزی در ینابیع الموده و نبهانی در الفتح الکبیر ر.ک: احقاق الحق، ج ۵، ص ۴۶۸-۵۰۱ و نیز ر.ک: کتاب فتح الملک العلی بصحه حیث باب مدینه العلم علی.
- ↑ وسائل الشعیة (آل بیت)، ج ۲۷، ص ۱۰۴.
- ↑ کافی، ج۱، ص ۵۳.
- ↑ «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلُّ بَابٍ مِنْهَا يَفْتَحُ أَلْفَ أَلْفِ بَابٍ حَتَّى عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ فَصْلَ الْخِطَابِ»؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱.
- ↑ «يَعْرِفُ الَّذِي بَعْدَ الْإِمَامِ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ فِي آخِرِ دَقِيقَةٍ تَبْقى مِنْ رُوحِهِ»؛ کافی، ج۱، ص۲۷۴.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۷۸-۷۹.
- ↑ ذخائر العقبی، ص۷۸.
- ↑ مناقب خوارزمی، ص۴۰.
- ↑ ینابیع المودة، ص۶۹.
- ↑ « و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه۱۲.
- ↑ ینابیع المودة، ص۷۷.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۶۳-۶۴.
- ↑ و همه کارها به او بازگشت دارد؛ سوره هود آیه ۱۲۳.
- ↑ بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام، فصلنامه اندیشه نوین دینی شماره ۲۰
- ↑ «آن از اخبار غیبی بود که به تو وحی کردیم و تو نزد آنها نبودی» سوره آل عمران آیه ۴۴.
- ↑ جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی
- ↑ مرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم پیشین، مقالۀ چهارم تحت عنوان، ارزش معلومات.
- ↑ پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان. این، نهایت دانش آنهاست؛ بیگمان پروردگار تو بهتر میداند چه کسی از راه وی گمراه شده و چه کسی رهیافته است؛ سوره نجم، آیه: ۲۹ - ۳۰.
- ↑ شیخ مفید، تصحیحُ اعتقادات الإمامیه با تحقیق حسین درگاهی، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، ص ۱۲۰؛ عباس قمی، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار ج ۲، ص ۶۳۸.
- ↑ مفردات راغب، مادۀ لَهَم، ص۷۴۸.
- ↑ اما شیطان او را وسوسه کرد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۰.
- ↑ از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز؛ سوره ناس، آیه: ۴.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۶۹.
- ↑ و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود.؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.
- ↑ علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص ۳۷ - ۴۶.
- ↑ و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم؛ سوره نمل ، آیه ۴۰.
- ↑ او فقط علی بن ابی طالب(ع) است؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۳۵۶۵.
- ↑ کسی که علم کتاب نزد اوست فقط علی(ع) است، او عالم به تفسیر قرآن و تأویل و ناسخ و منسوخ آن است؛ ینابیع الموده، ص ۱۰۴.
- ↑ روایات مختلفی در تفسیر مصداق راسخان در علم سوره آل عمران، ۷ وارد شده که راسخان در علم را پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) میدانند که برای رعایت اختصار در متن نیاوردهایم. برای تکمیل بحث رجوع شود به: کلینی، اصول کافی، انتشارات اسماعیلیان، قم، ج۱، ص ۲۱۳، احادیث ۱ و ۲ و ۳ و تفاسیر روایی از قبیل نور الثقلین ذیل آیه.
- ↑ رسول خدا به علی (ع) هزار باب از علم را آموخت و از هر بابی هزار باب گشوده شد.
- ↑ برای آگاهی بیشتر ر.ک: حسینی المرعشی نور الله، احقاق الحق، ج ۵، ص ۴۶۸ ـ ۵۰۱؛ و برای آگاهی به منابع این حدیث به کتاب شریف «جامع الاحادیث» مراجعه شود.
- ↑ علی (ع) محدث بود.
- ↑ فرشته با او سخن میگفت.
- ↑ او همانند دوست سلیمان (آصف بن برخیا) یا دوست موسی (یوشع یا خضر) یا ذی القرنین بود.
- ↑ جلال الدین سیوطی، الدرّ المنثور، ج ۱، ۸۷؛ و سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۹۵۶؛ و کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۱۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۱ تا ۱۳۴؛ و سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، ج ۱، ص۱۴۸ و ۱۴۹.
- ↑ و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی، به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه ۱۹۲ – ۱۹۵ .
- ↑ و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و چنین میکنیم تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.
- ↑ پاکا آن خداوند که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست؛ سوره اسراء، آیه: ۱ .
- ↑ زمانی که تورا با روح القدس تقویت کردم؛ که در گهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن میگفتی؛ سوره انبیاء، آیه ۱۱۰.
- ↑ بگو: «روح القدس» آن را از جانب پروردگارت به حق نازل كرده سوره نحل، آیه ۱۰۲.
- ↑ پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۲.
- ↑ بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم و من جز بیمدهندهای آشکار نیستم؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴
- ↑ این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴
- ↑ سرگذشت حضرت مریم به صورتی که خالی از هرگونه خرافه باشد، در هیچ یک از کتابهای تحریف یافته پیشینیان وجود نداشت، و سند آن فقط وحی الهی بود. (تفسیر نمونه، ذیل آیه).
- ↑ پیام قرآن، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر المنیر، دکتر وهبه الزهیلی، ج۲۶، ص۲۲؛ المیزان علامه طباطبایی، ج۱۸، ص۱۹۴ - ۱۹۶؛ التفسیر الکاشف، محمد جواد المغنیه، ج۳، ص۴۳۱ - ۴۳۳.
- ↑ منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر الکاشف، ج۳، ص ۴۳۱-۴۳۳.
- ↑ وبگاه مركز آموزش تخصصي تفسير و علوم قرآن
- ↑ وبگاه مركز رهروان ولایت
- ↑ سوره لقمان، آیه ۳۴.
- ↑ وبگاه پرسمان
- ↑ چند پاسخ درباره چگونگی علم امام
- ↑ «و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه ۷۵.
- ↑ هرگز! اگر به دانش بیگمان بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.
- ↑ تفسير تطبيقى، ص ۴۳۰.
- ↑ وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها
- ↑ " مَبْلَغُ عِلْمِنَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ فَأَمَّا الْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَ بَعْدَ نَبِيِّنَا "؛ بصائر الدرجات، ص۳۱۸.
- ↑ حوزه علمیه حضرت رقیه
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۹۶.
- ↑ محمد بن الحسن الصفار، بصائر الدرجات، ص۱۳۸.
- ↑ رهروان ولایت