رجعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۵۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{اعتقادات شیعه}}
{{مهدویت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = آخرالزمان | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[رجعت در قرآن]] - [[رجعت در حدیث]] - [[رجعت در کلام اسلامی]] - [[رجعت در معارف و سیره رضوی]] - [[رجعت در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط  = رجعت (پرسش)}}
'''رجعت''' به معنای: رجوع و بازگشت به دنیا بعد از مرگ و قبل از قیامت، یا در خصوص بازگشت گروهی از [[مؤمنان]] خالص (مانند: [[انبیا]]؛ [[امامان معصوم]]؛ [[شهدا]] و دیگر مؤمنان) در [[آخر الزمان]]، پس از [[ظهور امام مهدی ]] {{ع}} و در آستانه رستاخیز به کار می‌رود.


==واژه‌شناسی لغوی ==
'''رَجعت''' به معنای بازگشت عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان، مؤمنین خالص و کافرین خالص پس از ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} با همان بدن‌هایی که از [[دنیا]] رفته‌اند، تا [[مؤمنان]] از برپایی [[حکومت جهانی]] [[عدل]] شاد شده، به [[فیض]] همراه [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} برسند و [[کافران]] از پستی و حقارت [[ستمگران]] دردمند شده و به برخی مکافات‌های دنیوی کارهای خود برسند. البته معنای اصطلاحی عام رجعت رجوع به [[دنیا]] بعد از موت تا قبل از [[قیامت]] است.
رَجعت یا یوم الکرّه<ref>بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۷، ص ۶۱.</ref>  به معنای بازگشت، اسم مصدر از ماده «ر، ج، ع» است که معنای مشترک همه صیغه‌های آن بازگشتن و تکرار است<ref>الکنی و الالقاب؛ ج ۲، ص ۴۵۰.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.


==اصطلاح‌شناسی ==
== معناشناسی ==
رجعت در اصطلاح، به معنای بازگشت جمعی از درگذشتگان مؤمن و کافر به زندگی دنیا به هنگام قیام [[امام مهدی]] {{ع}} است تا کافران مجازات دنیوی خود را ببیند و مؤمنان نیز ضمن مشارکت در قیام [[امام مهدی]] {{ع}}از مجازات کافران، خشنود گردند<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص ۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص ۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.</ref> <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
=== معنای لغوی ===
رَجعت یا [[یوم]] الکرّه<ref>بحار الأنوار؛ ج ۷، ص۶۱.</ref> به معنای بازگشت است<ref>الصحاح، ج ۳، ص۱۲۱۶؛ المصباح، ج ۱، ص۲۲۰؛ مجمع البحرين، ج ۲، ص۱۵۰، «رجع».</ref>، یعنی برگشتن به جایی که پیش‌تر در آنجا بوده است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۸۵.</ref>.


معنای اصطلاحی عام آن که همه عالمان [[شیعه]] و برخی از عالمان [[سنی]] بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است، <ref>اوائل المقالات؛ ص ۴۶.</ref> و معنای اصطلاحی خاص و رایج آن نزد [[شیعه]] این است که بعد از ظهور مهدی {{ع}} و در آستانه رستاخیز گروهی از [[مؤمنان]] خالص "مؤمن محض" همچون: [[انبیاء]]<ref>حق الیقین؛ ص ۳۳۷ - ۳۳۸.</ref>، [[امامان معصوم]] <ref>حق الیقین؛ ص ۳۴۰. </ref> و شهدا <ref> تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص ۲۶۳ </ref> و نیز گروهی ازافراد بسیار شرور "کافر محض" همچون "کفار" به این جهان بازمی‏‌گردند. گروه اول مدارجی از کمال را طی می‌‏کنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی می‌‏بینند. خداوند متعال دسته اول را بر دسته دوم غلبه می‌دهد تا از آنان انتقام بگیرند، و سپس هر دو دسته می‏‌میرند و منتظر روز رستاخیز و ثواب یا عقاب ابدی خویش می‌‏مانند. <ref>اندیشه‌های کلامی شیخ مفید؛ ص ۳۵۶ </ref> البته در برخی متون کلامی از دسته دوم به صراحت نامی برده نشده است<ref>رسائل المرتضی؛ ج ۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
=== معنای اصطلاحی ===
رجعت در اصطلاح عبارت است از: بازگشت دو گروه از [[مردگان]] مؤمنین خالص همچون: [[انبیاء]]<ref>حق الیقین؛ ص۳۳۷ - ۳۳۸.</ref>، [[امامان معصوم]]<ref>حق الیقین؛ ص۳۴۰. </ref> و [[شهدا]]<ref> تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص۲۶۳ </ref> و کافرین [[خالص]] پس از [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} با همان بدن‌هایی که از [[دنیا]] رفته‌اند، تا [[مؤمنان]] از برپایی حکومت جهانی [[عدل]] شاد شده، به [[فیض]] همراه [[حضرت مهدی]]{{ع}} برسند و [[کافران]] از [[پستی]] و [[حقارت]] [[ستمگران]] دردمند شده، و به برخی مکافات‌های [[دنیوی]] کارهای خود برسند»<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.</ref>. البته معنای اصطلاحی عام رجعت که همه عالمان شیعه و برخی از [[عالمان]] [[سنی]] بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از [[موت]] تا قبل از [[قیامت]] است<ref>اوائل المقالات؛ ص۴۶.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۸۶ ـ ۱۸۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۰۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۷۰.</ref>


معنای اصطلاحی رجعت، جزو آموزه‌های اختصاصی [[شیعه]] است. دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از قیام، هم‌زمان با آغاز قیام و کمی بعد از قیام [[امام مهدی]] {{ع}} <ref>علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.</ref> در هر صورت تعبیر هنگام قیام، هر سه احتمال را در بر می‌گیرد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
دربارۀ [[زمان]] دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از [[قیام]]، هم‌زمان با آغاز قیام و کمی بعد از [[قیام امام مهدی]]{{ع}}<ref>علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.</ref>، در هر صورت تعبیر هنگام قیام، هر سه احتمال را در بر می‌گیرد.


رجعت، به صورت احیای دوبارۀ زندگی دنیاست. بنابراین، باید روح به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی روحانی. بر اساس احادیث اسلامی، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق می‌افتد و آنان در مواقعی خاص همچون جمعه، اجازه می‌یابند که به سوی اهل منزل خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت روحانی، غیر از رجعت است که در آن، روح به بدن باز می‌گردد و انسان، زندگی جسمانی را از سر می‌گیرد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۷</ref>.
رجعت، به صورت احیای دوبارۀ [[زندگی]] دنیاست. بنابراین، باید [[روح]] به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی [[روحانی]]. بر اساس [[احادیث اسلامی]]، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق می‌افتد و آنان در مواقعی خاص همچون [[جمعه]]، [[اجازه]] می‌یابند که به سوی [[اهل]] [[منزل]] خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت [[روحانی]]، غیر از رجعت است که در آن، [[روح]] به بدن باز می‌گردد و [[انسان]]، [[زندگی]] جسمانی را از سر می‌گیرد<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۳۷.</ref>.


==احکام رجعت==
== رجعت در قرآن کریم ==
اعتقاد به حقانیت رجعت به معنای خاص آن، از مختصات و ضروریات مذهب [[شیعه]] است <ref>حق الیقین؛ ج ۲، ص ۳۳۵.</ref> هرچند برخی آن را از اصول مذهب [[شیعه]] ندانسته و بر این باورند که هر کس برایش ثابت شود، [[ایمان]] می‌‏آورد و هر کس برایش ثابت نشود آن را رد می‌‏نماید و خللی در [[شیعه]] بودن وی وارد نمی‌آید <ref>امام شناسی؛ ج‏۱۴، ص۲۶۴. </ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
{{اصلی|رجعت در قرآن}}
[[آیات]] متعددی از [[قرآن]] به موضوع رجعت پرداخته که می‌توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد:
# آیات [[رجعت در امت‌های پیشین]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای [[موسی]]! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶ و {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}} و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.</ref>.
# آیات رجعت در عصر ظهور.


البته از سخنان و نوشته‌های بعضی از قدمای علمای [[شیعه]] برمی‏آید که اقلیت بسیار کوچکی از [[شیعه]] رجعت را به معنی بازگشت دولت و [[حکومت اهل بیت]] {{عم}} تفسیر می‏‌کردند، نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان؛ ولی مخالفت آنها طوری است که لطمه‏‌ای به اجماع نمی‏‌زند. <ref> تفسیر نمونه؛ ج۱۵ ،ص ۵۵۵ - ۵۶۰. </ref> در مقابل این گروه که رجعت را خاص عترت می‌دانند، برخی از فیلسوفان و عرفا معتقد به وجوب رجعت هم برای عترت است و هم برای امت مؤمنان حتی مؤمنان از امت‌های سابق <ref>رشحات البحار؛ ص ۹۴، ۹۹</ref>. دلیل این گروه این است که مؤمنان استعداد و استدعای تکمیل نفوس خود بوسیله پیامبران و امامان را دارند، این استعداد و استدعا برای خیلی از کسانی که [[انبیاء]] و [[امامان]] را ندیدند وجود دارد و حکمت خداوند به فعلیت رساندن همه استعدادها است، پس باید رجعتی برای هم عترت و هم امت باشد. <ref>رشحات البحار، ص ۸۹- ۱۱۰</ref> بنابراین، ضرورت دارد اولیای مقرب قبل از مرگ امت و خروج انان از دنیا، بر آن‌ها ظهور نمایند؛ زیرا در این حالت قابلیت امت برای این امر، اعتقاد آن‌ها به این موضوع، و فاعلیت [[نبوت]] و [[ولایت]] برای این کار به اوج خود رسیده است. البته همه این موارد برای کامل کردن دا
علاوه بر این، آیات دیگری از قرآن دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند [[آیه]]: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم}}<ref> آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.</ref> که می‌‏فهماند آنچه در امُت‏‌های گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد و یکی از آن وقایع مسأله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در [[زمان]] ابراهیم و [[موسی]] و [[عیسی]] و [[عزیر]] و [[ارمیا]] و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این [[امت]] نیز اتفاق بیفتد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۸.</ref>.
یره سعادت مؤمنان است‏. <ref>رشحات البحار؛ ص ۲۸۹. </ref> ناگفته نماند که این گروه بخلاف متکلمان که معتقدند ارواج به اجسام دنیوی بر می‌گردند، بر این باورند که ارواح رجعت کنندگان به بدن‌های برزخی آنان تعلق می‌گیرد و نه به بدن‌های دنیوی "مُلکی" ایشان <ref>رشحات البحار؛ ص ۳۰۸.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.


درباره احکام رجعت، همچون امکان وقوع و یا وجوب رجعت در متون کلامی بحث‌هایی مطرح شده است. پیرامون امکان رجعت گفته شده: احیای مردگان و رجوع مجدد آنان به نشئه دنیا نه محذور عقلی و نه منع نقلی دارد. بنابراین، اصل رجعتِ فرد یا گروهی به دنیا نه ممتنع عقلی است و نه ممنوع شرعی؛ <ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ .</ref> و به همین لحاظ گفته شده: خداوند قادر بر چنین کاری هست <ref>رسائل المرتضی؛ ج۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳. </ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
همچنین از [[رسول خدا]]{{صل}} [[کلامی]] نقل شده که به اجمال می‏‌فهماند آنچه در امُت‏‌های سابق روی داده است در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد<ref>بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص۱۲۷.</ref>.<ref>[https://thesaurus.isca.ac.ir/term/details/66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی].</ref>


بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب تشیع و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب می‌دانند<ref>حق القین: ج۲ ص۳۵۴.</ref>. احتمالاً کثرت احادیث این باب به حد تواتر، است و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به رجعت، از ضروریات مذهب شود. اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانسته‌اند<ref>مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة ص۴۷۳ و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ و محمد رضا مظفر در عقائد الامامیة ص۸۴.</ref>. البته گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به رجعت، مانند عدل و امامت از اصول مذهب نیست<ref>چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ به این موضوع تصریح می‌کند.</ref>، و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث رجعت، باید آن را از ضروریات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
== جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه ==
[[روایات]] بسیاری از [[امامان معصوم]]{{عم}} درباره رجعت نقل شده است و وقوع این رویداد از نظر دانشمندان شیعه [[قطعی]] است. [[علامه مجلسی]] از پنجاه عالم [[شیعی]] نام برده است که رجعت را پذیرفته‌اند و روایات آن را در کتب خویش بازگفته‌اند<ref>مصنفات الشیخ المفید، ۵/ ۶۰.</ref>. در روایات [[باور]] به «رجعت» در میان اعتقادات شیعه از جایگاه والایی برخوردار است تا جایی که منکر آن را از دایرۀ [[تشیع]] بیرون دانسته شده است.


==تاریخچه بحث رجعت==
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا}}<ref>از ما نیست کسی که ایمان به بازگشت ما ندارد؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۴۵۸، ح ۴۵۸۳.</ref>. در روایتی دیگر آن حضرت یکی از شرایط [[ایمان]] را اعتقاد به رجعت دانسته و می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ... وَ الْإِيمَانِ بِالرَّجْعَة}}<ref>هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد مؤمن است... که یکی از آنها ایمان به رجعت است؛ وسائل الشیعة، ج ۲۴، ص۱۳۲، ش ۳۰۱۶۴.</ref>. از این روایات استفاده می‌شود اعتقاد به رجعت نیز در کنار [[اعتقاد]] به [[یکتاپرستی]] و همانند آن از ضروریات به شمار می‌آید.
اعتقاد به رجعت از قرن اول هجری میان علمای شیعه معروف بوده است. احادیثی از امام زین العابدین {{ع}} نقل شده است بر این اعتقاد دلالت دارند. در قرن‌های دوم و سوم، احادیث بیشتری نقل شده است. در این دوره اعتقاد به رجعت، از شعائر شیعه بوده، به طوری که مخالفان نیز این را به خوبی می‌دانستند و گاه با استناد به اعتقاد یک راوی به رجعت، از نقل احادیث او پرهیز می‌کردند.  [[فضل بن شاذان]] از بزرگان اصحاب [[امام رضا‌]] {{ع}} و [[امام جواد]] {{ع}}، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است<ref>کتاب اثبات الرجعة و کتاب الرجعة: [[نجاشی]] از [[کنجی]] نقل می‌کند که هر دو کتاب را در میان ده‌ها کتاب دیگر وی دیده است؛ رجال النجاشی: ج۲ ص۱۶۸ ش۸۳۸، [[شیخ طوسی]] نیز از بزرگی او یاد می‌کند و کتاب إثبات الرجعة او را نام می‌برد؛ الفهرست، طوسی: ص۱۹۷، ش۵۶۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹</ref>.


ثقة الاسلام [[کلینی]] در انتهای قرن سوم، احادیث رجعت را در الکافی آورده است<ref>الکافی: ج۱ ص۱۹۶-۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج۳ ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج۸ ص۵۰-۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷.</ref>. شیخ صدون در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی احادیث رجعت در کتاب‌های حدیثی‌اش <ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}: ج۲، ص۲۰۱، الخصال: ص۱۰۸، معانی الأخبار: ص۳۶۵.</ref>، اعتقاد به آن را حق دانسته و به آیات متعددی از قرآن و نیز به برخی احادیث اهل سنت دربارۀ بازگشت مسیح در [[آخر الزمان]] و نماز خواندن وی به امامت امام {{ع}} استناد کرده است<ref>الإعتقادات: ص۶۰-۶۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹</ref>.
مرحوم [[شیخ مفید]] در توضیح [[کلام]] امام صادق{{ع}} می‌نویسد: «و اما فرمایش [[معصوم]]{{ع}} که فرمود: هر کس قائل به رجعت ما نشد از ما نیست، همانا از آن [[اراده]] کرده است مسئله رجعت را که عبارت است از اینکه [[خداوند]] گروهی از [[آل محمد]]{{عم}} را پس از مردن پیش از [[روز قیامت]] زنده‌ می‌کند و این مذهبی است مختص به [[آل محمد]]{{عم}}<ref>المسائل السرویة، (سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج ۷، ص۳۲).</ref>. [[شیخ طوسی]] در این زمینه می‌نویسد: «[[پیامبر]]{{صل}} ما و [[ائمه معصومین]]{{عم}} همراه با گروهی از امت‌های گذشته و [[آینده]] باز خواهند گشت و بر این [[اعتقاد]] [[آیات]] و [[روایات]] فروانی دلالت دارد و [[خداوند]] فرمود: «و روزی که برمی‌انگیزیم از هر امتی گروهی را.»..، پس اعتقاد به رجعت لازم است<ref>رسالة العقاید الجعفریة، ص۲۵۰.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۸۹ ـ ۱۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۷۰.</ref>


[[شیخ مفید]] در انتهای قرن چهارم، اعتقاد به رجعت در [[آخر الزمان]] را بین امامیّه اجماعی دانسته و ادله‌ای بر آن آورده و به شبهات مخالفان، پاسخ داده است.<ref>أوائل المقالات: ص۴۶ و ۷۶-۷۷، الفصول المختارة: ص۱۵۳-۱۵۶، المسائل السروریة: ص۳۲ و ۳۵-۳۶.</ref>. [[سید مرتضی]] در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای شیعه، بر اعتبار اجماع در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات مخالفان پاسخ داده است<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵-۱۲۶.</ref>. [[طبرسی]] در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی اخبار در باب رجعت، ادلۀ مخالفان را رد کرده است<ref>مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷، جوامع الجامع: ج۲ ص۷۲۴.</ref>. این اعتقاد همچنان در میان علمای شیعه در قرن‌های بعدی ادامه داشته است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰</ref>.
== رجعت از نگاه [[اهل سنت]] ==
این [[باور]] اگر چه ریشۀ [[قرآنی]] دارد، اما از آنجا که در مکتب اهل بیت{{عم}} به طور ویژه بدان پرداخته شده از همان ابتدای پیدایش مورد [[ناسزاگویی]] و استهزای اهل سنت قرار گرفت. به گونه‌ای که برخی این [[عقیده]] را بر گرفته از [[عقاید]] [[یهود]] و [[نصاری]] دانسته و دیگری منشأ اعتقاد به رجعت را پندارهای [[عرب]] [[جاهلیت]] دانسته<ref>ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة عرض و نقد، ج ۳، ص۹۱۱؛ اصفهانی، الاغانی، ج ۳، ص۱۳۹ (حاشیه ۲). محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.</ref>، دیگری به سبب نفهمیدن درست این اعتقاد، آن را [[اعتقادی]] مضحک قلمداد نموده است<ref>ربیع بن محمد سعودی، الشیعة الامامیة الاثناعشریة فی میزان الاسلام، ص۲۰۲.</ref> و گروهی نیز آن را از [[افکار]] [[عبدالله بن سبا]] و روایاتی [[دروغین]] دانسته<ref>همو، الشیعة و التشیع، ص۳۵۹.</ref>، دیگری منشأ باور به رجعت را تأثیرات [[فلسفه]] آفریقایی بر ذهن [[شیعه]] قلمداد کرده است<ref>حسن ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج ۴، ص۲۵۹.</ref>.


[[علامه مجلسی]] دربارۀ کمیت و کیفیت احادیث رجعت و تعداد راویان و عالمانی که دربارۀ رجعت کتاب نوشته‌اند، چنین می‌نویسد: چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} ایمان داشته باشد اما احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شماره آنها به حدود دویست حدیث می‌رسد و چهل و چند نفر از راویان ثقه و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده‌اند... . اگر این احادیث متواتر نباشد، چه در حدیثی متواتر است؟<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۲-۱۲۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۰</ref>.
برخی پا را از همه آنچه گفته شد فراتر نهاده و باور به رجعت را برابر با [[تکذیب]] [[آیات قرآن]] و [[کفر]] دانسته‌اند<ref>محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.</ref> و کم نیست این گونه سخنان ناشایست که در طول [[تاریخ]] نثار باورمندان رجعت شده است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>.


در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات مذهب است، بدین معنا که اگر کسی متون مذهب تشیع را ببیند، بی‌تردید، رجعت را جزء اعتقادات شیعی به حساب می‌آورد. البته این که رجعت از محکمات اعتقادات شیعی است، به معنای آن نیست که مانند عدل و امامت، جزء اصول اعتقادی است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بی‌اطلاعی، اعتقاد به رجعت نداشته باشد. چنین کسی از دایره تشیع خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود آگاهی کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت اعتقاد نورزد، از دایره تشیع خارج می‌شود<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱</ref>.
== امکان وقوع و یا [[وجوب]] رجعت ==
امکان به دو قسم تقسیم می‌شود: امکان ذاتی و امکان وقوعی.
# '''امکان ذاتی رجعت:''' شکی نیست که رجعت، به خودی خود، دارای امکان ذاتی است؛ چراکه زنده کردن [[مردگان]] چه در دنیا و چه در [[آخرت]] در توان [[خداوند]] است و هیچ [[خردمندی]] در آن [[شک]] ندارد. خداوند، در [[آیات]] فراوانی با ردّ مخالفان، معجزۀ زنده‌شدن مردگان را به دست [[پیامبران]] خود، دلیلی بر [[معاد]]، [[قیامت]] و زنده شدن مردگان، ارائه کرده است.
# '''امکان وقوعی رجعت:''' بهترین دلیل بر امکان یک چیز، وقوع آن است. وقوع رجعت، با بهره از بیانات [[نورانی]] [[قرآن]] و شواهد [[تاریخی]]، به روشنی تمام [[اثبات]] شدنی است.


==وقوع رجعت در تاریخ==
برخی از منکرین رجعت، نه فقط وقوع آن را غیر ممکن دانسته‌اند بلکه امکان آن را نیز محال می‌دانند و برخی دیگر امکان ذاتی آن را بدون اشکال دانسته‌اند و فقط در بخش امکان وقوعی آن را محال ذکر کرده‌اند. دسته سوم کسانی هستند که وقوع آن را در گذشته قبول کرده‌اند، ولی [[باور]] [[شیعه]] را نپذیرفته‌اند و منکر آن در [[آینده]] شده‌اند.
قرآن کریم در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. این موارد، افزون بر آن که امکان رجعت را اثبات می کند، وقوع آن را در تاریخ نیز بیان می‌دارد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱</ref>.
# {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}﴾}}<ref> یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته «3» گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲</ref>. این شخص، عُزَیز پیامبر باشد یا پیامبری دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت قرآن دربارۀ زندگی پس از مرگ در همین دنیاست. مفسران [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، اتفاق نظر دارند که این آیه در برابر منکران قدرت خدا در زنده کردن مردگان، آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین دنیا، بیان می‌کند<ref>از جمله مفسران [[اهل سنت]]، عبارتند از: [[طبری]] در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، [[ابن کثیر]] در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، [[زمخشری]] در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر. </ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲</ref>.
# {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}﴾}}<ref> آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از مردم به زندگی دنیا سخن می‌گوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در قیامت است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همۀ موجودات است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۲</ref>.
# یکی از معجزات [[عیسی]] {{ع}}، زنده کردن مردگان و باز گرداندن آنان به دنیا بود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي}}﴾}}<ref> یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۳</ref>.
# کشته‌ای در بنی اسرائیل برای معرفی قاتلش، زنده شده:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}﴾}}<ref> باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید،  این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>آنان به دستور خداوند، گاو را سر بریدند و به کُشته زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۳</ref>.
# گروهی از بنی اسرائیل، بعد از تقاضای مشاهدۀ خداوند، گرفتار صاعقۀ مرگباری شدند و مُردند. سپس خداوند، آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}﴾}}<ref> باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.</ref> دلالت این آیه بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو این که برخی مفسران به دلیل مخالفت با مسئله رجعت، راه تأویل را در پیش گرفته، صراحت آیه را نادیده انگاشته‌اند <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۴</ref>.
# اصحاب کهف نیز به رغم آن که نمرده بودند، به دلیل خواب طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا }}﴾}}<ref> سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.</ref>. در حدیثی از امام صادق {{ع}}، بازگشت اصحاب کهف، رجعت به شمار آمده است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۴</ref>.
# داستان پرنده‌های چهارگانۀ ابراهیم {{ع}} که بعد از ذبح، بار دیگر به زندگی باز گشتند تا امکان معاد را در مورد انسان‌ها برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ }}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۵</ref>.


با توجه به آنچه گذشت، می توان نتیجه گرفت که در تاریخ ادیان گذشته نیز رجعت در شکل‌های مختلف واقع شده و اعتقاد به آن، به نوعی وجود داشته است. اسلام نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در [[آخر الزمان]]، بیان نموده است. این که برخی اندیشمندان معاصر گفته‌اند که اعتقاد به رجعت، از یهود وارد تشیع شده است،  جز از سر تعصب نیست؛ زیرا اگر قرار باشد هر مشابهتی میان اعتقادات اسلامی و اعتقادات سایر ادیان، موجب این باور شود که آن اعتقاد، برگرفته از آن دین است، باید گفت که بسیاری از آموزه‌های اسلامی، برگرفته از ادیان گذشته‌اند. اگر به سخن خداوند در قرآن ایمان داریم که قرآن را تصدیق کنندۀ کتاب‌های آسمانیِ پیش از خود معرّفی می‌کند،  وجود عقاید مشترک، امری بدیهی، بلکه ضروری است. افزون بر این، نمی‌توان آیات صریح قرآن را دربارۀ وقوع رجعت، نادیده گرفت. آیا این آیات قرآنی هم از یهود وارد اسلام شده‌اند؟<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۵</ref>.
مرحوم [[علامه طباطبایی]] درباره هماهنگی میان رجعت و [[معاد جسمانی]] ذیل [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ}}<ref>آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایه‌بان‌هایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref>، پس از اشاره به برخی از [[روایات]] می‌نویسد: «نظیر این گونه روایات از [[خاندان]] [[پیغمبر]]{{صل}} فراوان است که بسیاری از [[آیات]] را گاهی به [[قیامت]] و گاهی به رجعت و گاهی به ظهور [[مهدی آل محمد]]{{عم}} [[تفسیر]] کرده‌اند و این نیست مگر به واسطۀ یک سنخیت و مناسبتی که میان این سه [[روز]] موجود است»<ref>تفسیر المیزان، ترجمه محمدتقی مصباح، ج ۲، ص۱۴۶.</ref>.


در روایات [[اهل سنت]] از بازگشت گروه‌هایی از مردم در زمان پیامبر {{صل}} و پس از ایشان سخن گفته شده است. تعداد این روایات، بسیار است<ref>از جمله، روایات بیهقی در دلائل النبوة: ج۳ ص۸۹ و البدایة و النهایة: ج۳ ص۲۹۰ و ابن ابی الدنیا در من عاش بعد الموت: ص۳۲.</ref>. در پاره‌ای روایات، به رجوع برخی صحابۀ پیامبر خدا {{صل}} مانند [[زید بن خارجه]] <ref>[[بیهقی]] در دلائل النبوة: ج۶ ص۵۵ این حدیث را می‌آورد و سند آن را صحیح می‌داند. [[ابن اثیر]] نیز در أسد الغابة: ج۲ ص۳۵۴ ش۱۸۳۱ ماجری بازگشت زید را صحیح می‌داند. دیگر کتاب‌هایی که از این ماجرا یاد کرده‌اند، عبارت‌اند از: التاریخ الکبیر، بخاری: ج۳ ص۳۸۳ ش۱۲۸۱، الاستیعاب: ج۲ ص۱۱۸ ش۸۴۹. الجرح و التعدیل، ابن ابی حاتم: ج۳ ص۵۶۲ ش۲۵۴۱، الثقات: ج۳ ص۱۳۷، مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان: ص۳۷، تهذیب التهذیب: ج۳ ص۲۴۳ ش۲۵۰۰، الإصابة: ج۲ ص۴۹۸ ش۲۹۰۱.</ref> و [[ربیع بن حراش]] <ref>[[ابن سعد]] در الطبقات الکبری: ج۶ ص۱۲۷، [[ابن ابی حاتم]] در الجرح و تعدیل: ج۳ ص۴۵۶، [[بیهقی]] در دلائل النبوة: ج۶ ص۴۵۴ به آن اشاره کرده‌اند.</ref> اشاره شده است. روایات بازگشت مردگان به دنیا آن قدر زیادند که ابن ابی الدنیا کتابی با نام من عاش بعد الموت (کسانی که پس از مرگ زیسته‌اند)، نوشته است و در آن، عجایب زیادی را نقل می‌کند<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۶</ref>.
با این تعبیر آنگاه که رجعت و [[معاد]] از یک سنخ دانسته شد دلائل امکان هر دو یک چیز خواهد شد و شکی نیست که [[ادله]] فراوانی بر معاد اقامه شده است.


همچنین روایات زیادی از [[اهل سنت]] نقل شده که [[پیامبر]] {{صل}} پس از مرگ، زنده شده و افرادی ایشان را دیده‌اند. میان علما در مورد امکان چنین چیزی، بحث‌های زیادی در گرفته، تا جایی که سیوطی کتابی در موضوع امکان دیدن [[پیامبر]] {{صل}} و فرشتگان نوشت. او احادیث صحیح را به نقل از [[بخاری]] و [[مسلم]] و [[ابو داوود]] می‌آورد که در آنها امکان دیدن پیامبر{{صل}} در بیداری، بیان شده است. سپس توضیحات مفصلی در ردّ منکران امکان رجعت پیامبر{{صل}} و امکان دیدن ایشان می‌آورد و اقوال علمایی را آورده که قائل به امکان آن بوده‌اند و مواردی را نقل کرده‌اند که پیامبر{{صل}} را در بیداری دیده‌اند و این را از جمله کرامات آنها برشمرده‌اند. وی کرامت شمردن این دیدار را تنها در صورتی قبول دارد که در بیداری باشد، نه در خواب؛ چرا که دیدن رؤیای [[پیامبر]] {{صل}} برای همه امکان دارد و کرامتی به حساب نمی‌آید<ref>تنویر الحلک فی امکان رؤیه النبی {{صل}} و الملک: ص۱-۱۳.</ref><ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۶</ref>.
کوتاه سخن اینکه: «زنده شدن گروهی از مردگان در این [[دنیا]] از محالات نیست، همان‌گونه که زنده شدن همۀ [[انسان‌ها]] در قیامت ممکن است و [[شگفتی]] از چنین امری، همچون شگفتی گروهی از [[مشرکان]] [[دوران جاهلیت]] از مسئله معاد است و [[تمسخر]] در برابر آن چونان تمسخر [[کفار]] و مشرکان دربارۀ معاد است، چراکه [[عقل]] چنین چیزی را محال نمی‌داند و [[قدرت خدا]] آن چنان گسترده است که همۀ این موارد در برابر آن آسان است»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۵۵۶.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۳ ـ ۱۹۵.</ref>


اما جای این پرسش وجود دارد که چرا [[اهل سنت]]، رجعت به هنگام ظهور [[امام زمان]] {{ع}} را قبول ندارند؟ این، در حالی است که آنها اصل ظهور [[امام مهدی]] {{ع}} را قبول دارند و امکان رجعت را با توجه به روایاتشان نیز می‌پذیرند. شاید بتوان حدس زد که قبول رجعت در [[آخر الزمان]]، به دلیل متضمن بودن رجعت [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}} و انتقام‌گیری آنان از دشمنانشان به بحث امامت بر می‌گردد. هنگامی که آنها اصلش را قبول ندارند، نمی‌توان انتظار داشت که فرع آن را بپذیرند، و گرنه با توجه به ادلۀ متعدد و محکم رجعت، جایی برای انکار آن وجود ندارد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷</ref>.
== وقوع رجعت در [[تاریخ]] ==
از آنجایی که [[قرآن]] پایه‌ای‌ترین ابزار برای [[اثبات]] [[حقایق]] [[دینی]] است، در مسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلی‌ترین آنها، بدان توجه می‌شود. با یک نگاه گذرا به [[آیات]] مربوط به رجعت، پدیدار شدن آن امری مسلم می‌نماید. [[قرآن کریم]] در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. این موارد، افزون بر آنکه [[امکان رجعت]] را اثبات می‌‌کند، وقوع آن را در تاریخ نیز بیان می‌دارد:
#{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است) و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>. این شخص، عُزَیر [[پیامبر]] باشد یا [[پیامبری]] دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت [[قرآن]] دربارۀ [[زندگی]] پس از [[مرگ]] در همین دنیاست. [[مفسران شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[اتفاق نظر]] دارند که این [[آیه]] در برابر منکران [[قدرت خدا]] در زنده کردن [[مردگان]] آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین [[دنیا]] بیان می‌کند<ref>از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: [[طبری]] در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، [[ابن کثیر]] در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، [[زمخشری]] در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر.</ref>.
# {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از [[مردم]] به [[زندگی دنیا]] [[سخن]] می‌گوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در [[قیامت]] است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همۀ موجودات است.
# یکی از [[معجزات]] [[عیسی]]{{ع}}، زنده کردن مردگان و بازگرداندن آنان به دنیا بود: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي}}<ref>یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref>.
# کشته‌ای در [[بنی اسرائیل]] برای معرفی قاتلش، زنده شده: {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>، آنان به [[دستور خداوند]]، گاو را سر بریدند و به کُشته زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد.
# گروهی از بنی اسرائیل، بعد از تقاضای مشاهدۀ [[خداوند]]، گرفتار صاعقۀ مرگباری شدند و مُردند. سپس خداوند، آنها را به [[زندگی]] باز گرداند تا [[شکر نعمت]] او را به جا آورند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.</ref>. دلالت این [[آیه]] بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو اینکه برخی [[مفسران]] به دلیل [[مخالفت]] با مسئله رجعت، راه [[تأویل]] را در پیش گرفته، صراحت آیه را نادیده انگاشته‌اند.
# [[اصحاب کهف]] نیز به رغم آنکه نمرده بودند، به دلیل [[خواب]] طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}}<ref>سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}}، بازگشت [[اصحاب کهف]]، رجعت به شمار آمده است.
# داستان پرنده‌های چهارگانۀ ابراهیم{{ع}} که بعد از [[ذبح]]، بار دیگر به [[زندگی]] بازگشتند تا امکان [[معاد]] را در مورد [[انسان‌ها]] برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref>.


==رجعت کنندگان هنگام ظهور==
در یک جمع‌بندی کوتاه، به نکات ذیل می‌توان اشاره کرد:
همان طور که گذشت، دربارۀ رجعت کنندگان، چند نظر وجود دارد؛ اما مشهورتر از همه، آن است که رجعت به کسانی اختصاص دارد که در کفر یا ایمان، خالص بوده‌اند. احادیث فراوانی از رجعت [[انبیا]]، اولیای خدا، بویژه [[امام حسین]] {{ع}}، [[امام علی]] {{ع}} و [[اهل بیت]] {{عم}}، هنگام ظهور [[امام مهدی]] {{ع}} سخن گفته‌اند. در برخی احادیث نیز از رجعت جمعی از اصحاب خاص [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام علی]] {{ع}} گفتگو شده است. رجعت شهدا، با عنوان کشته شدگان در راه خدا، نیز مورد تأکید برخی احادیث است. در کنار اینها، از رجعت کافران و منافقان مهم هم یاد شده است. تمام این موارد، قابل درج در عنوان مشهور خالصان در کفر و ایمان هستند، چنان که در ناحیۀ کافران، اختلافی وجود ندارد<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷.</ref>.
# به تصریح [[آیات قرآن]]، رجعت‌های فراوانی در گذشته پدیدار شده است.
# افزون بر دانشمندان شیعه، بیشتر دانشمندان اهل سنت نیز بر این باورند که در گذشته، رجعت‌هایی صورت گرفته است.


در برخی از احادیث، از رجعت برخی اقوام یا گروهی از هر امت و مانند آن سخن گفته شده؛ اما اجمال یا ابهام در این تعابیر را باید با احادیث دیگری که آن اقوام یا گروه را توضیح داده‌اند، برطرف کرد. نتیجه همان است که پیش‌تر گفته شد؛ یعنی خالصان از هر دسته، رجعت خواهند کرد.
بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست [[پروردگار]] انسان‌های فراوانی پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از [[دنیا]] رفته‌اند زنده شده، به زندگی [[دنیایی]] ادامه داده‌اند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>.
تنها یک مورد است که گویا مقداری عام‌تر به نظر می‌رسد و آن، عنوان "همۀ مؤمنان" است. این مورد در حدیثی ذکر شده که به رجعت شهدا نیز اشاره کرده است. از [[امام باقر]] {{ع}} دربارۀ آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ}}﴾}}<ref> اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref> پرسیدند امام {{ع}} پاسخ فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«أَ تَدْرِي يَا جَابِرُ مَا سَبِيلُ اللَّهِ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ قَالَ سَبِيلُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ فَمَنْ قُتِلَ فِي وَلَايَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ مَاتَ فِي وَلَايَتِهِ مَاتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَيْسَ مَنْ يُؤْمِنُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَّا وَ لَهُ قِتْلَةٌ وَ مِيتَةٌ قَالَ إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ يُنْشَرُ حَتَّى يَمُوتَ وَ مَنْ مَاتَ يُنْشَرُ حَتَّى يُقْتَل‏»<ref>ای جابر! آیا می‌دانی راه خدا کدام است؟ کشته شدن در راه علی {{ع}} و فرزندانش است. اگر کسی در راه ولایت وی کشته شود، در راه خدا کشته شده است و کسی نیست که به این آیه ایمان داشته باشد، مگر آن که هم کشته می‌شود و هم می‌میرد. کسی که کشته شده، از قبر بیرون می‌آید تا بمیرد و کسی که مرده است، از قبر بیرون می‌آید تا کشته شود؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۵، تفسیر العیاشی: ج۱ ص۲۰۲ ح۱۶۲، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۴۰ ح۸.</ref>}} <ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۸.</ref>. این حدیث، که با چند حدیث مشابه، تأیید و تقویت می‌شود، گویای آن است که کسانی که به آیۀ شریف: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ}}﴾}}<ref> و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> ایمان داشته باشند، هم به مرگ طبیعی خواهند مرد و هم در راه خدا کشته خواهند شد و این نمی‌شود، مگر این که پس از آن که در زندگی دنیا مردند و یا کشته شدند، دوباره به زندگی باز گردند تا حالتی دیگر را تجربه کنند. این رجعت فقط برای مؤمنان به آیۀ مربوط است و با توجّه به توضیحی که [[امام]] {{ع}} دربارۀ کشته شدن در راه خدا داده و آن را به کشته شدن در راه [[علی]] {{ع}} و فرزندانش تفسیر نموده و با یاری گرفتن از سایر احادیث این باب، می‌توان استنتاج کرد که همان مؤمنان خالص، مورد نظر است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۹.</ref>.


==زمان رجعت==
== ادلۀ [[اثبات]] رجعت ==
اما نسبت به وقوع رجعت گفته شده، عقل هیچ‏ راهی برای اثبات یا منع آن چه در قرآن، روایات و نقل‌های تاریخی نسبت به وقوع رجعت در گذشته آمده است، ندارد؛ زیرا رجوع معین، قضیه شخصی است و امور جزئی خارجی از قلمرو ادراک عقل بیرون است. پس اصل تحقق عینی رجعت را تنها دلیل نقلی بر عهده دارد.  <ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.</ref> همچنین نسبت به وقوع حتمی رجعت در آینده، هیچ‏گونه دلیل عقلی اقامه نشده است؛ زیرا صرف تحقق حادثه‏ای در گذشته، دلیل حتمی بودن وقوع آن در آینده نخواهد بود. شیخ طوسی در این باره معتقد است که احیای گروهی در زمانی خاص، دلیل بر حتمی بودن احیای قوم دیگر در زمانی دیگر نیست <ref>التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
برای اثبات رجعت، به چهار دلیل: [[قرآن]]، [[احادیث]]، [[عقل]] و [[اجماع]]، تمسک جسته‌اند. مهم‌ترین ادلۀ رجعت، ادله قرآنی و حدیثی است:


چنانکه درباره امتناع وقوع رجعت در آینده نیز هیچ دلیل عقلی یا نقلی اقامه نشده است. هرچند برخی، مانند [[بلخی]] با استدلال‌های سُست وقوع آن را در آینده جایز ندانسته‌اند، از جمله:
=== ادلۀ قرآنی رجعت ===
# رجعت، معجزه بوده و بر [[نبوت]] [[پیامبر]] دلالت دارد و چنین کاری فقط در عصر [[رسول خدا]] {{صل}} جایز است و در زمانی که [[پیامبر]] رحلت کرد و بعد از او [[پیامبر]] دیگری نیست، مجالی برای چنین معجزه‏ای نخواهد بود. پاسخ این پندار آن است که دلیل، اخص از مدعاست؛ زیرا در عصر ارتحال [[رسول ‏اکرم]]‏ {{صل}} ، [[امامان معصوم]] {{عم}} حضور دارند و معجزه الهی همان‏طور که دلیل [[نبوت]] [[پیامبر]] است، آیتِ امامت [[امام معصوم]] {{ع}} خواهد بود و تحقق رجعت به عنوان معجزه [[امام معصوم]]، بدون محذور است<ref>التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۲۵۴ - ۲۵۵. </ref>  <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
ادلۀ متعددی از [[قرآن کریم]] بر وقوع و به طریق اولی بر [[امکان رجعت]] دلالت دارند که برخی از آنها در بحث از [[تاریخ]] رجعت گذشت. البته برای اثبات رجعت، کافی است به ادلۀ معاد که در قرآن فراوان‌اند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و [[معاد]]، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به [[قدرت خدا]] [[کفر]] ورزیده است. بنابراین، استبعادهای جمعی از مخالفان، از بی‌خبری است و یا از سر [[لجاجت]].
# رجوع به دنیا با اعلام به رجعت، جایز نیست؛ زیرا کسی که بداند بار دیگر به دنیا باز می‏گردد، ممکن است اِغراء شود و تن به تباهی دهد و به اتّکالِ بر توبه بعد از رجوع مجدد، مصرانه [[گناه]] کند<ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.</ref>. پاسخ: دلیل، اخص از مدعاست؛ زیرا طبق همین پندار، رجوع شخص به دنیا بدون اعلام جایز است. گذشته از آن که رجعت مانند معاد، همگانی نیست. از این‏‌رو گنه‏کار در عین اطمینان به اصل رجوع برخی از افراد، علم به رجوع خود ندارد. پس هیچ اغرایی لازم نمی‏‌آید  <ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۵۰۰. </ref>  <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.


==رجعت در قرآن کریم==
آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، فراوان‌اند، از جمله:
آیات متعددی از قرآن به موضوع رجعت پرداخته که می‌توان آن‌ها را به دو دسته تقسیم کرد:
# [[آیه]] ۴۲ [[سوره ق]]: {{متن قرآن|يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ‏}}<ref>«روزی که بانگ آسمانی حقیقی را بشنوید، روز آمدن است».</ref>
# آیه ۸۳ [[سوره نمل]]: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا‏}}<ref>«و روزی که از هر امتی، گروهی را محشور می‌کنیم».</ref>
# آیه ۴۷ [[سوره کهف]]: {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا‏‏}}<ref>«و ما آنها را محشور می‌کنیم و یک تن را از آنان وا نمی‌نهیم».</ref>
# آیه ۱۱ [[سوره غافر]]: {{متن قرآن|رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ‏}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟».</ref>
# آیه ۸۵ [[سوره قصص]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ‏}}<ref>«آن که ابلاغ قرآن را بر تو واجب کرده است، تو را به بازگشتگاهی، باز می‌گرداند».</ref>


۱. آیات رجعت در امت‌های پیشین <ref>{{عربی|اندازه=150%|«وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ  ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»}} و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای [[موسی]]! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶.</ref> <ref>{{عربی|اندازه=150%|«وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»}} و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
=== ادلۀ حدیثی رجعت ===
[[احادیث]] نقل شده از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} دربارۀ رجعت، به حدی است که برای فردی منصف و بی‌تعصب، جایی برای تردید باقی نمی‌گذارد که از منظر [[اسلام]]، رجعت، امری حتمی و واقعی است. در کتاب‌های حدیثی و [[تاریخی]] و کتاب‌هایی که در باب [[زیارت]] نوشته شده‌اند، احادیث بسیاری هستند که مستقیم یا نامستقیم به رجعت، اشاره دارند. این موضوع در احادیث اهل سنت نیز یافت می‌شود.


۲. آیات رجعت در عصر ظهور.
احادیث شیعه در این باب، چند دسته‌اند. در این میان، احادیث صحیح و قابل اعتماد زیادی یافت می‌شوند که به چند دسته از آنها اشاره ‌می‌شود:
# '''مشابهت این [[امت]] با امت‌های پیشین''': دسته‌ای از احادیث می‌گویند: آنچه در امت پیشین رخ داده است، عیناً در این امت نیز رخ می‌دهد و از جملۀ این امور، رجعت است<ref>اسناد این احادیث، چندان قوی نیستند و راویان مجهول در میان راویان آنها وجود دارند. از جمله حدیث است که [[حسن بن جهم]] از [[امام رضا]]{{ع}} در مجلس مأمون نقل می‌کند؛ ر. ک: عیون أخبار الرضا{{ع}}: ج۱ ص۲۱۶ ح۱ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۵۸ ح۴۵.</ref>. اگر این [[احادیث]] از [[معصوم]]{{ع}} وارد شده باشد، به این معنا نیستند که تمام جزئیات [[زندگی]] آنها در این [[امت]] نیز پدید می‌آید؛ بلکه ظاهر این احادیث، به اموری اشاره دارد که به مسائل [[دینی]] مربوط‌اند.
# '''بیان اصل اعتقاد به رجعت''': عبدالله بن عطا از [[امام باقر]]{{ع}} نقل می‌کند که در [[منی]] گروهی از [[عراق]] به دیدار پدرش [[امام زین العابدین]]{{ع}} آمدند و از [[جنگ]] [[مردگان]] با زندگان پرسیدند و پدرش از اینکه اعتقاد به رجعت در میان آنها زنده بود، شادمان گردید و خندید و اصل مطلب را [[تأیید]] نمود<ref>مختصر بصائر الدرجات: ص۲۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۷ ح۶۲ راویان این حدیث، مورد تأیید رجالیان هستند. تنها در مورد عبدالله بن عطا برخی تردید کرده‌اند که کدام است. ثانیاً به دلیل روایت کمی که دارد، چندان شناخته شده نیست. البته هیچ گونه تضعیفی دربارۀ هیچ یک از عبدالله بن عطا‌ها نیامده است و این تا حدی حدیث را قابل قبول می‌سازد، به طوری که اگر با دیکر شواهد تقویت شود، پذیرفتنی می‌گردد.</ref>. در [[حدیثی]] دیگر [[حسن بن شاذان واسطی]] از امام رضا{{ع}} حکایت می‌کند که ایشان در پاسخ [[شکایت]] وی از [[ظلم]] اهل واسط، دستور به [[شکیبایی]] تا برپایی دولت حق دادند و از روزگاری گفتند که [[ستمگران]] در آن از [[قبر]] برمی‌خیزند و بر [[صدق]] وعده‌های [[پیامبران]]، [[گواهی]] می‌دهند<ref>الکافی: ج۸ ص۲۴۷ ح۳۴۶، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۸۹ ح۸۷. سند این حدیث، قوی نیست؛ زیرا وثاقت [[محمد بن سالم بن ابی سلمه]]، با وجود امامی بودن، ثابت نشده است؛ اما در کنار دیگر روایات باب می‌تواند یکی از شواهد تقویت کنندۀ این دیدگاه باشد.</ref>.
# '''دو نوع [[مرگ]]''': در احادیثی، برای [[مؤمنان]]، دو نوع از [[دنیا]] رفتن ترسیم شده است، در این [[احادیث]]، با استناد به آیۀ {{متن قرآن|وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ}}<ref>و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref>، مرگ عادی از کشته شدن، متمایز شده و برای مؤمنان، هر دو نوع مرگ، بیان گردیده است. [[زراره]] در [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل می‌کند: "کسی که در [[راه خدا]] کشته شده، باید به دنیا باز گردد تا مرگ عادی را [[درک]] کند". در حدیثی دیگر، [[صفوان بن یحیی]] از [[امام رضا]]{{ع}} نقل می‌کند که در رجعت، هر کسی از مؤمنان که در [[زندگی]] قبلی کشته شده، می‌میرد و هر که قبلاً مرده، کشته می‌شود{{متن حدیث|سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الرَّجْعَةِ: مَنْ مَاتَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قُتِلَ، وَ مَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ مَات‏}}<ref>مختصر بصائر الدرجات: ص۱۹، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۵ ح۵۹.</ref>.
# '''ویژگی‌های [[رجعت‌کنندگان]]''': در احادیث، تنها برای گروه‌های خاصی، امکان بازگشت در نظر گرفته شده است. در تعداد زیادی از احادیث، رجعت، مخصوص مؤمنان خالص و [[کافران]] [[خالص]] است و سایر مؤمنان و کافران، رجعت ندارند<ref>احادیث در این باب، بسیارند؛ ر. ک: مختصر بصائر الدرجات: ص۲۴ و ۱۷۸، تفسیر القمی: ج۲ ص۱۳۰، دلائل الإمامة: ص۴۴۷ ح۴۲۴؛ بحار الأنوار: ج۶ ص۲۹۲ و ج۲۵ ص۵۱ و ج۵۳ ص۳۹ و ۵۳ و ۶۱ و ج۶۲ ص۱۹۳-۱۹۴.</ref>.
# '''[[اختیار]] دادن به [[مؤمن]] برای بازگشت''': برخی احادیث از باخبر کردن مؤمن در [[قبر]] از [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و اختیار دادن به او در [[انتخاب]] بازگشت به دنیا یا ماندن در [[برزخ]] حکایت دارند<ref>از جمله روایت [[مفضّل بن عمر]] که [[امام صادق]]{{ع}} از احوال مردگان در زمان غیبت سؤال می‌کند و ایشان پاسخ می‌دهند که هنگام ظهور از مؤمن در قبرش سؤال می‌کند که: ای فلانی! صاحب تو ظهور کرده است. اگر می‌خواهی به او ملحق شوی، بشو و اگر نمی‌خواهی در کرامت الهی باقی بمانی، بمان؛ الغیبة، ص۴۵۸ ح۴۷۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱ ح۹۸. این روایت، قابل اعتماد نیست.</ref>.


افزون بر این، آیات دیگری از قرآن دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم}}}}<ref> آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره  بقره، آیه ۲۱۴.</ref> که می‌‏فهماند آنچه در امُت‏‌های گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد، و یکی از آن وقایع مساله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]] و [[عزیر]] و [[ارمیا]] و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این امت نیز اتفاق بیفتد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲ ،ص ۱۰۸.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
=== سایر [[ادله رجعت]] ===
برخی اندیشمندان<ref>مانند مرحوم [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]] در رسائل و مقالات فلسفی، "مسئله رجعت".</ref> خواسته‌اند از آنچه در حکمت‌های رجعت گفته شد، استدلالی [[عقلی]] بر ضرورت عقلی آن بیاورند. آنان سعی کرده‌اند با چینش مقدمات چهارگانه، بگویند: مواقعی برای فعلیت یافتن خاصیت وجودیِ [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمۀ اطهار]]{{عم}} وجود داشته که نمی‌تواند استمرار یابد؛ زیرا {{عربی|"القسر لا یدوم؛ قسر"}}<ref>قسر، در مقابل "طبع" و مرادف با "جبر"، است و حرکت قسری، حرکتی بر خلاف میل را گویند و حرکتی که از خارج بر اجسام تحمیل شود. محرک اجسام، گاه میل و طبع آنهاست و گاه عامل خارجی، که شق دوم را حرکت قسری گویند؛ فرهنگ معارف اسلامی: ج۳ ص۱۴۷۹ برگفته از شفا: ج۱ ص۱۰۹، الأسفار الأربعة: ج۳ ص۱۲۵.</ref> نمی‌تواند دائمی باشد". بنابراین، عقلاً باید رجعت اتفاق بیفتد. این [[استدلال]] از چند جهت مخدوش است. می‌توان پرسید: کدام [[دلیل عقلی]] [[اثبات]] کرده است که باید خاصیت وجودی هر موجودی، فعلیت پیدا کند؟ نهایت چیزی که می‌توان گفت، این است که ایجاد فرصت برای تکمیل این ظرفیت‌های وجودی از نظر عقلی، [[استحسان]] دارد؛ اما نمی‌توان از آن ضرورت و الزام را نتیجه گرفت. ثانیاً قاعدۀ "القسر لا یدوم" اگر درست باشد، در امور طبیعی جاری می‌شود؛ اما در امور [[انسانی]] که با اراده‌های [[مردم]] سر و کار پیدا می‌کنیم، [[سخن گفتن]] از قسر، درست نیست. آنجا قسری در کار نیست، تا اینکه در دائمی بودن یا نبودن آن گفتگو شود. بله، همچنان که گفته شد، می‌توان از استحسان این امور سخن گفت؛ اما اثبات ضرورت عقلی، نیازمند استدلالی قوی‌تر و مؤونه‌ای بیشتر است. در این گونه امور، نیازی به تکلّف برای اثبات عقلی نیست؛ زیرا ادلۀ محکم [[قرآنی]] و [[حدیثی]]، بر امکان و وقوع رجعت وجود دارند. [[احادیث]] مربوط نیز فراتر از حد تواترند<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۶۷ - ۶۸.</ref>.


همچنین از [[رسول خدا]] {{صل}} کلامی نقل شده که به اجمال می‏‌فهماند آنچه در امُت‏‌های سابق روی داده است در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد<ref>بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص ۱۲۷.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
== آثار [[تربیتی]] اعتقاد به رجعت ==
 
همان‌گونه که [[انتظار فرج]] نقش برجسته و به سزایی در پویایی و [[نشاط]] [[جامعه]] ایفا می‌کند، باور به رجعت به [[دنیا]] در عصر ظهور، نیز می‌تواند نقش مهم و به‌سزایی در نشاط [[دینی]] و [[امید]] به حضور در [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} ایفا کند،؛ چراکه [[انسان]] با دیدن افرادی که همۀ عمر خود را در [[انتظار ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} سپری کرده‌اند و آنگاه بدون [[درک]] ظهور از دنیا می‌روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در جایگاه انتظار نیز دچار [[ناامیدی]] خواهد شد و اگر بداند در هنگام ظهور در صورت دارا بودن شرایط، امکان بازگشت او به دنیا و حضور در محضر [[آخرین امام]]{{ع}} را دارد در [[امیدواری]] او نقش بسیاری خواهد داشت.
افزون بر آن، روایات بسیاری در باره رجعت وجود دارد که اگر چه تک تک آن‌ها خبر واحد است؛ اما وجوب نقلی اصل رجعت را به تواتر معنوی اثبات می‌نمایند <ref>المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۷.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.


برخی مفسران در تفسیر آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ}}﴾}}<ref> آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایه‌بان‌هایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref> با استناد به روایات می‌گویند: [[اهل بیت]] نبوت {{عم}} این آیه را گاهی به روز قیامت، زمانی به رجعت و گاهی به ظهور [[حضرت مهدی]] {{ع}} تفسیر کرده‌اند‌. همچنین از [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} روایت شده که ایام خدا سه روز است، روز ظهور مهدی {{ع}} ، [[روز رجعت]] و [[روز قیامت]]. در برخی دیگر از روایات این سه روز به روز مرگ، [[روز رجعت]] و [[روز قیامت]] تفسیر شده است<ref>بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۵۳، ص ۶۳.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
علاوه بر آن، شخص علاقه‌مند به درک محضر [[آخرین حجت الهی]]، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست که به درجات بالای [[ایمان]] رسیده تا در زمرۀ [[مؤمنان]] رجعت کننده باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۳.</ref>.


سرّ این‌گونه تفسیر‌ها، همانا وحدت حقیقت و هم سنخی این سه موضوع، در عین اختلاف رتبی آن‌ها است؛ زیرا از یک سو، حقیقت روز قیامت این است که همه مردم در آن روز از قبرها بپا می‏‌خیزند و همه اسرارشان آشکار شده و چیزی از ایشان بر خدا پوشیده نمی‏‌ماند. و از سوی دیگر، گاهی از روز مرگ به [[روز قیامت]] تعبیر می‌‏شود؛ چون روز مرگ هم روزی است که پرده‏‌ها برای میت کنار می‏‌رود، روایت شده: هر کس بمیرد قیامتش بر پا می‏‌شود. <ref>شرح اصول الکافی؛ ج ۴، ص ۲۷۴.</ref> همچنین رجعت نیز روزی است که آیات خدا به تمام معنا ظاهر می‏‌شود، روزی که در آن روز دیگر خدای سبحان نافرمانی نمی‏‌شود، بلکه خالصانه عبادت می‌‏شود، عبادتی که مشوب و آمیخته با هوای نفس نیست، عبادتی که شیطان و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد. این معنا روشن می‌سازد روز رجعت خود یکی از مراتب روز قیامت است، هر چند که از نظر ظهور به روز قیامت نمی‏‌رسد، چون در روز رجعت باز شر و فساد تا اندازه‏ای امکان دارد، به خلاف روز قیامت که دیگر اثری از شر و فساد نمی‌‏ماند. و باز به همین جهت روز ظهور مهدی {{ع}} هم مرتبه‌ای از قیامت و روز رجعت است؛ چون در آن روز هم حق به تمام معنا ظاهر می‏‌شود، هر چند که باز ظهور حق در آن روز کمتر از ظهور در روز رجعت و قیامت است. و این معنا یعنی اتحاد این سه روز بر حسب حقیقت، و اختلاف آنها از نظر مراتب ظهور باعث شده که گاهی به روز قیامت، گاهی به روز رجعت و گاهی به روز ظهور مهدی از آن‌ها یاد شود<ref>المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۶ - ۱۰۹.</ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
== مقارنت رجعت با [[قیام امام مهدی]]{{ع}} ==
{{اصلی|رجعت در معارف مهدویت}}
از [[روایات معصومین]]{{عم}} استفاده می‌شود، رجعت همزمان با ظهور حضرت مهدی‌{{ع}} آغاز می‌شود و در دوران ظهور ادامه خواهد داشت و همانند برخی از حوادث دیگر جزء [[کرامات]] به شمار می‌آید؛ زنده‌شدن [[مردگان]] و بیرون آمدن از قبرها در حالی که سر و رویشان را غبار و خاک گرفته و آنان از سر می‌افشانند، حالتی است که [[مردم]] آن را ندیده‌اند و در آن [[روز]] خواهند دید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص۱۹۳.</ref>.


در [[آخر الزمان]] برخی از [[نیکوکاران]] و بدکاران زمان‌های گذشته، دوباره زنده می‌شوند.{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}}}<ref> و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند.؛ سوره نمل، آیه ۸۳.</ref> این آیه فقط به برانگیخته شدن عده‌ای از مکذبان و نه همه آن‌ها اشاره کرده؛ بدین جهت، [[روایات]] و [[مفسران]] [[شیعه]]، میان مصداق این آیه و قیامت، تفاوت قائل شده و آیه را به [[آخر الزمان]] مربوط دانسته‌اند که عده‌ای از [[نیکوکاران]] و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، هر یک نتیجه دنیایی اعمال خویش را خواهد دید.<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۶۶؛ البرهان، ج ۴، ص ۲۲۸ ـ ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۹۷ و ۳۹۸.</ref> مرگ و زندگی دوباره: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ}}}}<ref> پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی؛ سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>، <ref>بحارالأنوار، ج‌۵۳‌، ص‌۵۶‌.</ref> عذاب پیش از عذاب بزرگ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}}}<ref> و بی‌گمان به آنان از عذاب نزدیک‌تر (این جهان) پیش از عذاب بزرگ‌تر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند؛ سوره سجده، آیه 21.</ref>، <ref>بحارالأنوار، ج‌۵۳‌، ص‌۵۶‌.</ref> [[ظهور بندگان پیکارجو]] پیش از قیامت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ}}}}<ref> و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم؛ سوره اسراء، آیه ۵.</ref> <ref>نورالثقلین، ج‌۳، ص‌۱۳۸ ـ ۱۴۰.</ref> میثاق [[پیامبران]] با خداوند برای ایمان آوردن و یاری رساندن به [[پیامبر خاتم]]: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ}}﴾}}<ref> و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست می‌شمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۸۱.</ref> <ref>[[عیاشی]]، ج‌۱، ص‌۱۸۱.</ref> و منت الهی بر مستضعفان تاریخ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}﴾}}<ref> و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه ۵.</ref> <ref>نورالثقلین، ج‌۴، ص‌۱۰۷.</ref> همگی به رجعت، [[تفسیر]] و [[تأویل]] شده‌اند؛ با این حال در تفسیر آیات پیشین، آرای دیگری نیز گفته شده است<ref>تاریخ ما بعدالظهور، ص‌۶۳۲ ـ ۶۳۹، ۶۷۴‌.</ref>.
در این باره چند گونه [[حدیث]] وجود دارد:
# در برخی [[احادیث]] به طور کلی از رجعت در هنگام ظهور، [[سخن]] رفته است. مانند این حدیث: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «همانا [[پرسش]] در [[قبر]]، از کسی است که [[ایمان]] محض یا [[کفر]] محض دارد و از دیگران صرف نظر می‌شود و دربارۀ رجعت هم فرمود: همانا هنگام ظهور [[قائم]]{{ع}} به [[دنیا]] بر می‌گردد هر که ایمان محض دارد و یا کفر محض؛ اما دیگران تا [[قیامت]] رجوع ندارند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا يُسْأَلُ فِي قَبْرِهِ مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَإِنَّهُ يُلْهَى عَنْهُ وَ قَالَ: فِي الرَّجْعَة إِنَّمَا يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ{{ع}} مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَلَا رُجُوعَ لَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْمَآبِ}}؛ تصحیح اعتقادات الإمامیة: ص۹۰، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۵۳.</ref>.
# برخی دیگر می‌گویند: هنگامی که زمان قیام قائم{{ع}} می‌رسد، در ماه [[جمادی]] آخر و ده روز از [[رجب]]، بارانی بی‌مانند می‌بارد که [[خداوند]] به واسطۀ آن، بدن‌های [[مؤمنان]] و گوشت آنان را در قبورشان می‌رویاند و...<ref>{{متن حدیث|رَوَى عَبْدُ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ{{ع}} كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ{{ع}} قَالَ: سَبْعَ سِنِينَ تَطُولُ لَهُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِيهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ فَيَكُونُ سِنُو مُلْكِهِ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ وَ إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ يَرَ الْخَلَائِقُ مِثْلَهُ فَيُنْبِتُ اللَّهُ بِهِ لُحُومَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُقْبِلِينَ مِنْ قِبَلِ جُهَيْنَةَ يَنْفُضُونَ شُعُورَهُمْ مِنَ التُّرَاب}} و هنگام قیام او، بارانی در ماه جمادی آخر و ده روز اول رجب بر مردم فرو می‌ریزد که مانند آن را ندیده‌اند و خداوند، گوشت و پیکر مؤمنان را در قبرهایشان با آن باران می‌رویاند و گویی آنان را می‌بینم که از سوی جهینه پیش می‌آیند و موهایشان را از خاک قبر می‌تکانند‏؛ ر.ک: الارشاد؛ ص۲۵ ح۱۴۳۳.</ref>.
# در برخی [[احادیث]] که پیش‌تر گذشتند، نام یا تعداد کسانی از اقوام گذشته بیان شده است که رجعت می‌کنند تا در رکاب [[امام زمان]]{{ع}} باشند<ref>{{متن حدیث|رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ{{ع}} قَالَ: يُخْرِجُ الْقَائِمُ{{ع}} مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى{{ع}} الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ حُكَّاما}} مفضّل بن عمر گفت: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[قائم]]{{ع}} بیست و هفت مرد را از پشت کوفه بیرون می‌آورد که پانزده تن از آنان از قوم [[موسی]] هستند که به سوی حق هدایت می‌کنند و به حق و عدالت، داوری می‌کنند و هفت تن دیگر، اصحاب کهف و [[یوشع بن نون]]، [[سلمان]]، [[ابو دجانه انصاری]]، [[مقداد]] و [[مالک اشتر]] هستند که یاوران و کارگزاران پیش روی او خواهند بود؛ ر. ک: الارشاد: ص۲۹ ح۱۴۳۶.</ref>.
# در احادیثی دیگر، دستور خواندن [[دعا]] برای رجعت پس از [[مرگ]] به منظور [[درک]] ایام [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} داده شده است<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ هُوَ هَذَا اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور}} هر کس خدای متعال را چهل بامداد با این عهد بخواند، از یاران قائم ما خواهد بود و اگر پیش از ظهور بمیرد، خدای متعال، او را از قبرش بیرون می‌آورد، و در برابر هر کلمه این دعا، هزار حسنه به او می‌دهد و هزار بدی از او محو می‌کند. و متن آن، این است: خدایا! پروردگار نور بزرگ، پروردگار کرسی رفیع، پروردگار دریای انبوه!...؛ ر. ک: مصباح الزائر: ص۳۵، ص۱۴۴۳.</ref>.
# [[روایت]] شده که [[مؤمن]] پس از [[مرگ]]، مانند تازه داماد یا تازه عروس که بر فراش خود آرمیده، با مژدۀ [[بهشت]] به [[خواب]] می‌رود و [[اهل بیت]]{{عم}} را در بهشت [[رضوی]] [[زیارت]] می‌کند و... تا اینکه [[قائم]]{{ع}} [[قیام]] می‌کند. در این هنگام، [[خداوند]]، مؤمن را بر می‌انگیزاند تا به ندای [[امام زمان]]{{ع}} پاسخ گوید و همراه دیگران دسته دسته به سوی وی می‌روند<ref>الکافی: ج۳ ص۱۳۱ ح۴. بحار الأنوار: ج۶ ص۱۹۸ ح۵۱.</ref>. در برخی [[احادیث]]، از [[پرسش]] [[مؤمنان]] از رجعت دیگر مؤمنان در هنگامۀ ظهور، [[سخن]] رفته است<ref>الکافی، ج۸ ص۵۰ ح۱۴، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۳.</ref>. در [[حدیث]] رجعت، [[امام علی]]{{ع}}، از [[علائم ظهور]] به حساب آمده است<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱-۹۲.</ref>؛ اما این حدیث با احادیثی که اولین رجعت کننده را [[امام حسین]]{{ع}} معرفی می‌کند و رجعت ایشان را هنگام مرگ یا کشته شدن امام زمان{{ع}} تعیین کرده است، منافات دارد. شاید بتوان گفت که مراد از اولین رجعت کننده در این احادیث، رجعت پس از شهادت امام زمان{{ع}} است که اولین رجعت کننده، امام حسین{{ع}} است و هم ایشان متکفل کفن و دفن امام زمان{{ع}} خواهد شد. از سوی دیگر، رجعت [[امام علی]]{{ع}} پیش از ظهور، یکی از رجعت‌های [[امیر مؤمنان]]{{ع}} است؛ زیرا در احادیث متعددی ایشان صاحب رجعات "بازگشت‌ها" معرفی شده است<ref>ر.ک: الکافی: ج۱ ص۱۹۷ ح۳؛ بصائر الدرجات: ص۱۹۹ ح۱ و مختصر بصائر الدرجات: ص۴۱ و ۲۰۴ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۰۱ ح۱۲۳.</ref>. در زیارت‌های ایشان نیز این موضوع بیان شده است<ref>ر.ک: المزار الکبیر: ص۳۰۵.</ref>. در [[حدیثی]] گفته شده که علی{{ع}} یک رجعت با [[امام حسین]]{{ع}} دارد تا از [[بنی امیه]] [[انتقام]] کشد<ref>شرح نهج البلاغه، [[ابن ابی الحدید]]: ج۷، ص۵۹.</ref> و یک رجعت با [[پیامبر]]{{صل}} دارد تا خلیفۀ او باشد و سایر [[امامان]]{{ع}} از عوامل وی باشند<ref>مختصر بصائر الدرجات: ص۲۹ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۷۴ ح۷۵.</ref>. [[علامه مجلسی]] می‌گوید: [[امام علی]]{{ع}}، هم پیش از ظهور و هم مقارن آن و هم پس از ظهور، رجعت دارد<ref>بحار الأنوار: ج۲۵ ص۳۵۵.</ref>. با این بیان، مشکل تعارض برطرف می‌شود<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۷۷ ـ ۸۲.</ref>.


== رجعت در حدیث ==
==[[حکمت]] رجعت ==
== اقسام رجعت ==
حکمت‌های رجعت را نباید به عنوان [[دلیل عقلی]] [[قطعی]] در نظر گرفت؛ بلکه هر یک از آنها در جهت معقول‌سازی و قابل فهم کردن مسأله به کار می‌آید. فایدۀ این [[حکمت‌ها]]، آن است که ذهن [[انسان]] را برای فهم و پذیرش موضوع، آماده می‌کند و مانع [[انکار]] بی‌جا و [[جاهلانه]] می‌شوند. برای رجعت، چند [[حکمت]] متصور است:
* [[رجعت عام]]
# '''[[پاداش]] [[صالحان]] و مجازات مجرمان:''' ساختار این [[جهان]]، بر اساس [[عدل]] است. پس این [[انتظار]] به‌جاست که روزی در همین [[زندگی]] دنیای ظالمانی که [[خون]] [[مستضعفان]] را در شیشه کرده‌اند، به سزای اعمال خود برسند. البته [[مجازات]] اصلی، در [[آخرت]] خواهد بود؛ زیرا [[دنیا]] ظرفیت کافی برای مجازات مجرمان را ندارد؛ اما بر اساس قاعدۀ [[عقلانی]] {{عربی|"ما لا یدرک کلّه، لا یترک کلّه"}}<ref>آنچه نمی‌توان به همه‌اش رسید، همه‌اش رها نمی‌شود</ref>، خوب است در اینجا هم به سزای اعمالشان برسند و بخشی از مجازات خود را دریابند. بنابراین، جا دارد به هنگام برپایی دولت عدل مهدوی{{ع}}، بهترین‌ها و بدترین‌ها باز گردند تا خوبان از بدان، انتقام کشند و در اقامۀ [[عدالت]]، مشارکت کنند و سینه‌هایشان را از داغ [[ظلم]]، [[شفا]] دهند<ref>این موضوع در احادیث متعددی بیان شده است، از جمله در حدیثی از [[امام رضا]]{{ع}} که فرمود: {{عربی|«متن قرآن|وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ»}} دوست داشتند که شاید در آن وقت زنده می‌بودند، فرا می‌رسد، و خداوند، ‌سینه‌های مردم با ایمان را شفا می‌دهد؛ الغیبة، طوسی: ص۴۴۰ ح۴۳۱، بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۹۰ ح۲۸.</ref> و [[عزت]] یابند و ایام دولت حق را ببینند و از آن بهره‌مند گردند.
* [[رجعت خاص]]
# '''تقویت [[امید]] و آمادگی منتظران:''' فایدۀ دیگر اعتقاد به رجعت، ایجاد امید و حرکت در جمع [[مؤمنان]] برای آماده‌سازی خود است. اگر مؤمنان خالص، امکان [[درک]] [[زمان]] [[دولت موعود]] [[حق]] را پیدا کنند، همین [[مردم]] را [[تشویق]] می‌کند که خود را مصداق چنان مؤمنانی بگردانند. همچنین امیدشان افزوده می‌گردد و می‌دانند زحماتی که می‌کشند، در [[دنیا]] نیز ثمر خواهد داد.
== مدخل های اخص ==
# '''ایجاد فرصت عمل برای شماری از [[نیکان]]:''' [[اولیای خدا]] و پیامبرانی که در [[زندگی]] خود، [[توفیق]] کامل [[یاری]] و [[نصرت]] حق را نیافتند و مردم، آنها را تنها گذاشتند و نتوانستند ظرفیت‌های وجودی خود را آن چنان که می‌توانستند، متحقق کنند، اینک این امکان را می‌یابند که به آن ظرفیت‌ها تحقق بخشند و به کمال لایق خویش دست یابند. از این ره‌گذر، مردم [[جهان]] نیز بهره‌مند می‌شوند. مؤمنان طراز اول نیز چنین حکمی دارند. آنان که ظرفیت‌های بیشتری برای عمل در راه [[حق]] داشتنه‌اند، اما به دلیل عمل سران [[کفر]] و [[نفاق]]، از راه باز مانده‌اند، جا دارد که دوباره به زندگی باز گردند تا ضمن نصرت دولت حق، خود به مراتبی در "سیر الی الله" [[دست]] یابند<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۸]]، ص۴۹ ـ ۵۱؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳]].</ref>.
=== به لحاظ رجعت كننده ===
 
* [[رجعت اسماعیل بن جعفر بن محمد الصادق]]
== پرسش مستقیم ==
* [[رجعت اسماعیل بن حزقیل]]
* [[رجعت اصحاب علی]]
* [[رجعت اهل بیت]]
* [[رجعت عیسی]]
* [[رجعت محمد الإمام]]
===به لحاظ موطن رجعت===
* [[رجعت در دنیا]]
* [[رجعت در عالم مثال]]
== مباحث مرتبط ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)]]
* [[آیه  ۶ سوره نازعات]]
* [[چه کسانی رجعت می‏‌کنند؟ (پرسش)]]
* [[آیه  ۹۹ سوره مؤمنون]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
* [[امت‌های گذشته]]
 
* [[امكان رجعت]]
== پرسش‌های وابسته ==
* [[تأویل رجعت]]
{{پرسمان رجعت}}
* [[حقیت رجعت]]
 
* [[رجعت كنندگان]]
== منابع ==
* [[رجعت كنندگان]]
{{منابع}}
* [[عذاب رجعت]]
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[رجعت (مقاله)|مقاله «رجعت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
* [[وقوع رجعت]]
# [[پرونده:136866.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۴''']]
* [[احادیث رجعت]]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
* [[رجعت امام حسین]]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
* [[رجعت امام علی]]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
* تنافی بین نفی اعاده کفار با رجعت
# [[پرونده:10119019.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامهٔ امام مهدی ج۸''']]
* رجعت نزد شیعه
# [https://thesaurus.isca.ac.ir/term/details/66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]
* کیفیت رجعت
{{پایان منابع}}
* عقاید شیعه امامیه درباره رجعت
* دلالت آیه 243 بقره درباره رجعت
* فَرق رجعت با عالم قیامت در آیه 083 نمل
* جایگاه بحث رجعت در تعالیم اسلامی
* عقاید شیعه درباره رجعت
* تعریف لغوی رجعت
* تعریف اصطلاحی رجعت
* دیدگاه شیخ مفید درباره رجعت
* دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
* دیدگاه مجلسی درباره رجعت
* حدیث امام رضا درباره رجعت
* عدم تنافی اعاده ظالمان با رجعت
* فرق بین تناسخ با رجعت
* مناظره‌ مؤمن طاق و ابو حنیفه درباره رجعت
* دیدگاه طریحی درباره معنا رجعت
* دیدگاه شیعه درباره رجعت
* معنای رجعت
* کتاب شناسی رجعت
* احادیث اهل سنت درباره رجعت
* نقد بر اهل سنت درباره رجعت
* احادیث رجعت
* دیدگاه عبد الجلیل قزوینی درباره رجعت
* دیدگاه شیعه درباره رجعت
* ادله ابن بابویه درباره رجعت
* رجعت قوم حضرت حزقیل پیامبر در آیه 243 بقره
* ادله طبرسی درباره رجعت
* ادله مجلسی درباره رجعت
* مناظره‌ سیدحمیری با عنبری درباره رجعت
* ادله مفید درباره رجعت
* دیدگاه علم الهدی درباره رجعت
* ادله آل کاشف الغطاء درباره رجعت
* دیدگاه مظفر  درباره رجعت
* غلو درباره رجعت ربیع بن خراش عبسی بعد از مرگ
* ادله نقلی سیدحمیری درباره رجعت
* دیدگاه شیعه درباره رجعت
* مناظره‌ متکلمان شیعه با متکلمان معتزله درباره رجعت
* شبهات رجعت
* کیفیت رجعت
* دیدگاه شیعه اثنی عشری درباره رجعت
* اختلاف نظر شیعه اثناعشری درباره معانی رجعت
* اختلاف نظر متکلمان شیعه در معانی رجعت
* معانی رجعت
{{پایان}}
{{پایان}}


== جستارهای وابسته ==
== پانویس ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پانویس}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[امام مهدی]] {{ع}}
* [[موعودباوری]]
* [[فارقلیط]]
* [[پارکلیت]]
* [[ماشیح]]
* [[سوشیانس]]
* [[سوشینت]]
* [[هوشیدر]]
* [[هوشیدرماه]]
* [[میتریا]]
* [[آرماگدون]]
* [[ظهور امام مهدی]] {{ع}}
* [[نشانه‌های ظهور]]
* [[خروج منبعث سوم]]
* [[جیش الغضب]]
* [[حکومت امام زمان]] {{ع}}
* فتنه‌های شیطان در [[زمان ظهور امام مهدی]] {{ع}}
* بی ارزش شدن خون مردم
* تدریجی بودن [[نشانه‌های ظهور امام مهدی]] {{ع}}
* گسسته شدن پیوند خویشاوندی
* شکسته شدن حرمت انسان
* جدا شدن مردم بر اثر بلا و گرفتاری
* [[رویارویی امام مهدی]] {{ع}} با جاهلان
* ترس و اضطراب همگانی
* سختی پیش از [[ظهور امام مهدی]] {{ع}}
* [[بحران معنویت]]؛
* [[وقوع اختلاف‌ها و درگیری‌های بسیار]]؛
* [[ظهور دجال]]؛
* [[وقوع مصائب]]؛
* [[خروج سفیانی]]؛
* [[ندای آسمانی]]؛
* [[ظهور منجی|ظهور منجی بزرگ بشر]]؛
* [[نزول عیسی]] {{ع}}؛
* [[خروج جنبنده‌ای از زمین]]؛
* [[هجوم یأجوج و مأجوج]]؛
* [[صلح و آرامش پایدار|صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==منابع==
{{کلام اسلامی}}
* [http://maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=1 دائرة المعارف قرآن کریم، ص ۱۱۴-۱۲۴]
{{امامت شناسی}}
* [http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903  پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]


==پانویس==
[[رده:مدخل موعودنامه]]
{{پانویس2}}
[[رده:امام مهدی]]
{{دانشنامه امامت-خرد}}
[[رده:مدخل مرتبط با آخر الزمان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۷

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه

رَجعت به معنای بازگشت عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان، مؤمنین خالص و کافرین خالص پس از ظهور حضرت مهدی (ع) با همان بدن‌هایی که از دنیا رفته‌اند، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد شده، به فیض همراه حضرت مهدی (ع) برسند و کافران از پستی و حقارت ستمگران دردمند شده و به برخی مکافات‌های دنیوی کارهای خود برسند. البته معنای اصطلاحی عام رجعت رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است.

معناشناسی

معنای لغوی

رَجعت یا یوم الکرّه[۱] به معنای بازگشت است[۲]، یعنی برگشتن به جایی که پیش‌تر در آنجا بوده است[۳].

معنای اصطلاحی

رجعت در اصطلاح عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان مؤمنین خالص همچون: انبیاء[۴]، امامان معصوم[۵] و شهدا[۶] و کافرین خالص پس از ظهور حضرت مهدی(ع) با همان بدن‌هایی که از دنیا رفته‌اند، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد شده، به فیض همراه حضرت مهدی(ع) برسند و کافران از پستی و حقارت ستمگران دردمند شده، و به برخی مکافات‌های دنیوی کارهای خود برسند»[۷]. البته معنای اصطلاحی عام رجعت که همه عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است[۸].[۹]

دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از قیام، هم‌زمان با آغاز قیام و کمی بعد از قیام امام مهدی(ع)[۱۰]، در هر صورت تعبیر هنگام قیام، هر سه احتمال را در بر می‌گیرد.

رجعت، به صورت احیای دوبارۀ زندگی دنیاست. بنابراین، باید روح به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی روحانی. بر اساس احادیث اسلامی، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق می‌افتد و آنان در مواقعی خاص همچون جمعه، اجازه می‌یابند که به سوی اهل منزل خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت روحانی، غیر از رجعت است که در آن، روح به بدن باز می‌گردد و انسان، زندگی جسمانی را از سر می‌گیرد[۱۱].

رجعت در قرآن کریم

آیات متعددی از قرآن به موضوع رجعت پرداخته که می‌توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد:

  1. آیات رجعت در امت‌های پیشین[۱۲].
  2. آیات رجعت در عصر ظهور.

علاوه بر این، آیات دیگری از قرآن دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند آیه: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم[۱۳] که می‌‏فهماند آنچه در امُت‏‌های گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد و یکی از آن وقایع مسأله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان ابراهیم و موسی و عیسی و عزیر و ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این امت نیز اتفاق بیفتد[۱۴].

همچنین از رسول خدا(ص) کلامی نقل شده که به اجمال می‏‌فهماند آنچه در امُت‏‌های سابق روی داده است در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد[۱۵].[۱۶]

جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه

روایات بسیاری از امامان معصوم(ع) درباره رجعت نقل شده است و وقوع این رویداد از نظر دانشمندان شیعه قطعی است. علامه مجلسی از پنجاه عالم شیعی نام برده است که رجعت را پذیرفته‌اند و روایات آن را در کتب خویش بازگفته‌اند[۱۷]. در روایات باور به «رجعت» در میان اعتقادات شیعه از جایگاه والایی برخوردار است تا جایی که منکر آن را از دایرۀ تشیع بیرون دانسته شده است.

امام صادق(ع) فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا»[۱۸]. در روایتی دیگر آن حضرت یکی از شرایط ایمان را اعتقاد به رجعت دانسته و می‌فرماید: «مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ... وَ الْإِيمَانِ بِالرَّجْعَة»[۱۹]. از این روایات استفاده می‌شود اعتقاد به رجعت نیز در کنار اعتقاد به یکتاپرستی و همانند آن از ضروریات به شمار می‌آید.

مرحوم شیخ مفید در توضیح کلام امام صادق(ع) می‌نویسد: «و اما فرمایش معصوم(ع) که فرمود: هر کس قائل به رجعت ما نشد از ما نیست، همانا از آن اراده کرده است مسئله رجعت را که عبارت است از اینکه خداوند گروهی از آل محمد(ع) را پس از مردن پیش از روز قیامت زنده‌ می‌کند و این مذهبی است مختص به آل محمد(ع)[۲۰]. شیخ طوسی در این زمینه می‌نویسد: «پیامبر(ص) ما و ائمه معصومین(ع) همراه با گروهی از امت‌های گذشته و آینده باز خواهند گشت و بر این اعتقاد آیات و روایات فروانی دلالت دارد و خداوند فرمود: «و روزی که برمی‌انگیزیم از هر امتی گروهی را.»..، پس اعتقاد به رجعت لازم است[۲۱].[۲۲]

رجعت از نگاه اهل سنت

این باور اگر چه ریشۀ قرآنی دارد، اما از آنجا که در مکتب اهل بیت(ع) به طور ویژه بدان پرداخته شده از همان ابتدای پیدایش مورد ناسزاگویی و استهزای اهل سنت قرار گرفت. به گونه‌ای که برخی این عقیده را بر گرفته از عقاید یهود و نصاری دانسته و دیگری منشأ اعتقاد به رجعت را پندارهای عرب جاهلیت دانسته[۲۳]، دیگری به سبب نفهمیدن درست این اعتقاد، آن را اعتقادی مضحک قلمداد نموده است[۲۴] و گروهی نیز آن را از افکار عبدالله بن سبا و روایاتی دروغین دانسته[۲۵]، دیگری منشأ باور به رجعت را تأثیرات فلسفه آفریقایی بر ذهن شیعه قلمداد کرده است[۲۶].

برخی پا را از همه آنچه گفته شد فراتر نهاده و باور به رجعت را برابر با تکذیب آیات قرآن و کفر دانسته‌اند[۲۷] و کم نیست این گونه سخنان ناشایست که در طول تاریخ نثار باورمندان رجعت شده است[۲۸].

امکان وقوع و یا وجوب رجعت

امکان به دو قسم تقسیم می‌شود: امکان ذاتی و امکان وقوعی.

  1. امکان ذاتی رجعت: شکی نیست که رجعت، به خودی خود، دارای امکان ذاتی است؛ چراکه زنده کردن مردگان چه در دنیا و چه در آخرت در توان خداوند است و هیچ خردمندی در آن شک ندارد. خداوند، در آیات فراوانی با ردّ مخالفان، معجزۀ زنده‌شدن مردگان را به دست پیامبران خود، دلیلی بر معاد، قیامت و زنده شدن مردگان، ارائه کرده است.
  2. امکان وقوعی رجعت: بهترین دلیل بر امکان یک چیز، وقوع آن است. وقوع رجعت، با بهره از بیانات نورانی قرآن و شواهد تاریخی، به روشنی تمام اثبات شدنی است.

برخی از منکرین رجعت، نه فقط وقوع آن را غیر ممکن دانسته‌اند بلکه امکان آن را نیز محال می‌دانند و برخی دیگر امکان ذاتی آن را بدون اشکال دانسته‌اند و فقط در بخش امکان وقوعی آن را محال ذکر کرده‌اند. دسته سوم کسانی هستند که وقوع آن را در گذشته قبول کرده‌اند، ولی باور شیعه را نپذیرفته‌اند و منکر آن در آینده شده‌اند.

مرحوم علامه طباطبایی درباره هماهنگی میان رجعت و معاد جسمانی ذیل آیه شریفه: ﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ[۲۹]، پس از اشاره به برخی از روایات می‌نویسد: «نظیر این گونه روایات از خاندان پیغمبر(ص) فراوان است که بسیاری از آیات را گاهی به قیامت و گاهی به رجعت و گاهی به ظهور مهدی آل محمد(ع) تفسیر کرده‌اند و این نیست مگر به واسطۀ یک سنخیت و مناسبتی که میان این سه روز موجود است»[۳۰].

با این تعبیر آنگاه که رجعت و معاد از یک سنخ دانسته شد دلائل امکان هر دو یک چیز خواهد شد و شکی نیست که ادله فراوانی بر معاد اقامه شده است.

کوتاه سخن اینکه: «زنده شدن گروهی از مردگان در این دنیا از محالات نیست، همان‌گونه که زنده شدن همۀ انسان‌ها در قیامت ممکن است و شگفتی از چنین امری، همچون شگفتی گروهی از مشرکان دوران جاهلیت از مسئله معاد است و تمسخر در برابر آن چونان تمسخر کفار و مشرکان دربارۀ معاد است، چراکه عقل چنین چیزی را محال نمی‌داند و قدرت خدا آن چنان گسترده است که همۀ این موارد در برابر آن آسان است»[۳۱].[۳۲]

وقوع رجعت در تاریخ

از آنجایی که قرآن پایه‌ای‌ترین ابزار برای اثبات حقایق دینی است، در مسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلی‌ترین آنها، بدان توجه می‌شود. با یک نگاه گذرا به آیات مربوط به رجعت، پدیدار شدن آن امری مسلم می‌نماید. قرآن کریم در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. این موارد، افزون بر آنکه امکان رجعت را اثبات می‌‌کند، وقوع آن را در تاریخ نیز بیان می‌دارد:

  1. ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۳۳]. این شخص، عُزَیر پیامبر باشد یا پیامبری دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت قرآن دربارۀ زندگی پس از مرگ در همین دنیاست. مفسران شیعه و اهل سنت، اتفاق نظر دارند که این آیه در برابر منکران قدرت خدا در زنده کردن مردگان آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین دنیا بیان می‌کند[۳۴].
  2. ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ[۳۵]. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از مردم به زندگی دنیا سخن می‌گوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در قیامت است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همۀ موجودات است.
  3. یکی از معجزات عیسی(ع)، زنده کردن مردگان و بازگرداندن آنان به دنیا بود: ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي[۳۶].
  4. کشته‌ای در بنی اسرائیل برای معرفی قاتلش، زنده شده: ﴿فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۳۷]، آنان به دستور خداوند، گاو را سر بریدند و به کُشته زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد.
  5. گروهی از بنی اسرائیل، بعد از تقاضای مشاهدۀ خداوند، گرفتار صاعقۀ مرگباری شدند و مُردند. سپس خداوند، آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند: ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۳۸]. دلالت این آیه بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو اینکه برخی مفسران به دلیل مخالفت با مسئله رجعت، راه تأویل را در پیش گرفته، صراحت آیه را نادیده انگاشته‌اند.
  6. اصحاب کهف نیز به رغم آنکه نمرده بودند، به دلیل خواب طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند: ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا[۳۹]. در حدیثی از امام صادق(ع)، بازگشت اصحاب کهف، رجعت به شمار آمده است.
  7. داستان پرنده‌های چهارگانۀ ابراهیم(ع) که بعد از ذبح، بار دیگر به زندگی بازگشتند تا امکان معاد را در مورد انسان‌ها برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۴۰].

در یک جمع‌بندی کوتاه، به نکات ذیل می‌توان اشاره کرد:

  1. به تصریح آیات قرآن، رجعت‌های فراوانی در گذشته پدیدار شده است.
  2. افزون بر دانشمندان شیعه، بیشتر دانشمندان اهل سنت نیز بر این باورند که در گذشته، رجعت‌هایی صورت گرفته است.

بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست پروردگار انسان‌های فراوانی پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از دنیا رفته‌اند زنده شده، به زندگی دنیایی ادامه داده‌اند[۴۱].

ادلۀ اثبات رجعت

برای اثبات رجعت، به چهار دلیل: قرآن، احادیث، عقل و اجماع، تمسک جسته‌اند. مهم‌ترین ادلۀ رجعت، ادله قرآنی و حدیثی است:

ادلۀ قرآنی رجعت

ادلۀ متعددی از قرآن کریم بر وقوع و به طریق اولی بر امکان رجعت دلالت دارند که برخی از آنها در بحث از تاریخ رجعت گذشت. البته برای اثبات رجعت، کافی است به ادلۀ معاد که در قرآن فراوان‌اند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و معاد، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به قدرت خدا کفر ورزیده است. بنابراین، استبعادهای جمعی از مخالفان، از بی‌خبری است و یا از سر لجاجت.

آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، فراوان‌اند، از جمله:

  1. آیه ۴۲ سوره ق: ﴿يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ‏[۴۲]
  2. آیه ۸۳ سوره نمل: ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا‏[۴۳]
  3. آیه ۴۷ سوره کهف: ﴿وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا‏‏[۴۴]
  4. آیه ۱۱ سوره غافر: ﴿رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ‏[۴۵]
  5. آیه ۸۵ سوره قصص: ﴿إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ‏[۴۶]

ادلۀ حدیثی رجعت

احادیث نقل شده از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) دربارۀ رجعت، به حدی است که برای فردی منصف و بی‌تعصب، جایی برای تردید باقی نمی‌گذارد که از منظر اسلام، رجعت، امری حتمی و واقعی است. در کتاب‌های حدیثی و تاریخی و کتاب‌هایی که در باب زیارت نوشته شده‌اند، احادیث بسیاری هستند که مستقیم یا نامستقیم به رجعت، اشاره دارند. این موضوع در احادیث اهل سنت نیز یافت می‌شود.

احادیث شیعه در این باب، چند دسته‌اند. در این میان، احادیث صحیح و قابل اعتماد زیادی یافت می‌شوند که به چند دسته از آنها اشاره ‌می‌شود:

  1. مشابهت این امت با امت‌های پیشین: دسته‌ای از احادیث می‌گویند: آنچه در امت پیشین رخ داده است، عیناً در این امت نیز رخ می‌دهد و از جملۀ این امور، رجعت است[۴۷]. اگر این احادیث از معصوم(ع) وارد شده باشد، به این معنا نیستند که تمام جزئیات زندگی آنها در این امت نیز پدید می‌آید؛ بلکه ظاهر این احادیث، به اموری اشاره دارد که به مسائل دینی مربوط‌اند.
  2. بیان اصل اعتقاد به رجعت: عبدالله بن عطا از امام باقر(ع) نقل می‌کند که در منی گروهی از عراق به دیدار پدرش امام زین العابدین(ع) آمدند و از جنگ مردگان با زندگان پرسیدند و پدرش از اینکه اعتقاد به رجعت در میان آنها زنده بود، شادمان گردید و خندید و اصل مطلب را تأیید نمود[۴۸]. در حدیثی دیگر حسن بن شاذان واسطی از امام رضا(ع) حکایت می‌کند که ایشان در پاسخ شکایت وی از ظلم اهل واسط، دستور به شکیبایی تا برپایی دولت حق دادند و از روزگاری گفتند که ستمگران در آن از قبر برمی‌خیزند و بر صدق وعده‌های پیامبران، گواهی می‌دهند[۴۹].
  3. دو نوع مرگ: در احادیثی، برای مؤمنان، دو نوع از دنیا رفتن ترسیم شده است، در این احادیث، با استناد به آیۀ ﴿وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ[۵۰]، مرگ عادی از کشته شدن، متمایز شده و برای مؤمنان، هر دو نوع مرگ، بیان گردیده است. زراره در حدیثی از امام باقر(ع) نقل می‌کند: "کسی که در راه خدا کشته شده، باید به دنیا باز گردد تا مرگ عادی را درک کند". در حدیثی دیگر، صفوان بن یحیی از امام رضا(ع) نقل می‌کند که در رجعت، هر کسی از مؤمنان که در زندگی قبلی کشته شده، می‌میرد و هر که قبلاً مرده، کشته می‌شود«سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الرَّجْعَةِ: مَنْ مَاتَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قُتِلَ، وَ مَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ مَات‏»[۵۱].
  4. ویژگی‌های رجعت‌کنندگان: در احادیث، تنها برای گروه‌های خاصی، امکان بازگشت در نظر گرفته شده است. در تعداد زیادی از احادیث، رجعت، مخصوص مؤمنان خالص و کافران خالص است و سایر مؤمنان و کافران، رجعت ندارند[۵۲].
  5. اختیار دادن به مؤمن برای بازگشت: برخی احادیث از باخبر کردن مؤمن در قبر از ظهور امام زمان(ع) و اختیار دادن به او در انتخاب بازگشت به دنیا یا ماندن در برزخ حکایت دارند[۵۳].

سایر ادله رجعت

برخی اندیشمندان[۵۴] خواسته‌اند از آنچه در حکمت‌های رجعت گفته شد، استدلالی عقلی بر ضرورت عقلی آن بیاورند. آنان سعی کرده‌اند با چینش مقدمات چهارگانه، بگویند: مواقعی برای فعلیت یافتن خاصیت وجودیِ پیامبر(ص) و ائمۀ اطهار(ع) وجود داشته که نمی‌تواند استمرار یابد؛ زیرا "القسر لا یدوم؛ قسر"[۵۵] نمی‌تواند دائمی باشد". بنابراین، عقلاً باید رجعت اتفاق بیفتد. این استدلال از چند جهت مخدوش است. می‌توان پرسید: کدام دلیل عقلی اثبات کرده است که باید خاصیت وجودی هر موجودی، فعلیت پیدا کند؟ نهایت چیزی که می‌توان گفت، این است که ایجاد فرصت برای تکمیل این ظرفیت‌های وجودی از نظر عقلی، استحسان دارد؛ اما نمی‌توان از آن ضرورت و الزام را نتیجه گرفت. ثانیاً قاعدۀ "القسر لا یدوم" اگر درست باشد، در امور طبیعی جاری می‌شود؛ اما در امور انسانی که با اراده‌های مردم سر و کار پیدا می‌کنیم، سخن گفتن از قسر، درست نیست. آنجا قسری در کار نیست، تا اینکه در دائمی بودن یا نبودن آن گفتگو شود. بله، همچنان که گفته شد، می‌توان از استحسان این امور سخن گفت؛ اما اثبات ضرورت عقلی، نیازمند استدلالی قوی‌تر و مؤونه‌ای بیشتر است. در این گونه امور، نیازی به تکلّف برای اثبات عقلی نیست؛ زیرا ادلۀ محکم قرآنی و حدیثی، بر امکان و وقوع رجعت وجود دارند. احادیث مربوط نیز فراتر از حد تواترند[۵۶].

آثار تربیتی اعتقاد به رجعت

همان‌گونه که انتظار فرج نقش برجسته و به سزایی در پویایی و نشاط جامعه ایفا می‌کند، باور به رجعت به دنیا در عصر ظهور، نیز می‌تواند نقش مهم و به‌سزایی در نشاط دینی و امید به حضور در حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) ایفا کند،؛ چراکه انسان با دیدن افرادی که همۀ عمر خود را در انتظار ظهور حضرت مهدی(ع) سپری کرده‌اند و آنگاه بدون درک ظهور از دنیا می‌روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در جایگاه انتظار نیز دچار ناامیدی خواهد شد و اگر بداند در هنگام ظهور در صورت دارا بودن شرایط، امکان بازگشت او به دنیا و حضور در محضر آخرین امام(ع) را دارد در امیدواری او نقش بسیاری خواهد داشت.

علاوه بر آن، شخص علاقه‌مند به درک محضر آخرین حجت الهی، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست که به درجات بالای ایمان رسیده تا در زمرۀ مؤمنان رجعت کننده باشد[۵۷].

مقارنت رجعت با قیام امام مهدی(ع)

از روایات معصومین(ع) استفاده می‌شود، رجعت همزمان با ظهور حضرت مهدی‌(ع) آغاز می‌شود و در دوران ظهور ادامه خواهد داشت و همانند برخی از حوادث دیگر جزء کرامات به شمار می‌آید؛ زنده‌شدن مردگان و بیرون آمدن از قبرها در حالی که سر و رویشان را غبار و خاک گرفته و آنان از سر می‌افشانند، حالتی است که مردم آن را ندیده‌اند و در آن روز خواهند دید[۵۸].

در این باره چند گونه حدیث وجود دارد:

  1. در برخی احادیث به طور کلی از رجعت در هنگام ظهور، سخن رفته است. مانند این حدیث: امام صادق(ع) فرمود: «همانا پرسش در قبر، از کسی است که ایمان محض یا کفر محض دارد و از دیگران صرف نظر می‌شود و دربارۀ رجعت هم فرمود: همانا هنگام ظهور قائم(ع) به دنیا بر می‌گردد هر که ایمان محض دارد و یا کفر محض؛ اما دیگران تا قیامت رجوع ندارند»[۵۹].
  2. برخی دیگر می‌گویند: هنگامی که زمان قیام قائم(ع) می‌رسد، در ماه جمادی آخر و ده روز از رجب، بارانی بی‌مانند می‌بارد که خداوند به واسطۀ آن، بدن‌های مؤمنان و گوشت آنان را در قبورشان می‌رویاند و...[۶۰].
  3. در برخی احادیث که پیش‌تر گذشتند، نام یا تعداد کسانی از اقوام گذشته بیان شده است که رجعت می‌کنند تا در رکاب امام زمان(ع) باشند[۶۱].
  4. در احادیثی دیگر، دستور خواندن دعا برای رجعت پس از مرگ به منظور درک ایام ظهور امام مهدی(ع) داده شده است[۶۲].
  5. روایت شده که مؤمن پس از مرگ، مانند تازه داماد یا تازه عروس که بر فراش خود آرمیده، با مژدۀ بهشت به خواب می‌رود و اهل بیت(ع) را در بهشت رضوی زیارت می‌کند و... تا اینکه قائم(ع) قیام می‌کند. در این هنگام، خداوند، مؤمن را بر می‌انگیزاند تا به ندای امام زمان(ع) پاسخ گوید و همراه دیگران دسته دسته به سوی وی می‌روند[۶۳]. در برخی احادیث، از پرسش مؤمنان از رجعت دیگر مؤمنان در هنگامۀ ظهور، سخن رفته است[۶۴]. در حدیث رجعت، امام علی(ع)، از علائم ظهور به حساب آمده است[۶۵]؛ اما این حدیث با احادیثی که اولین رجعت کننده را امام حسین(ع) معرفی می‌کند و رجعت ایشان را هنگام مرگ یا کشته شدن امام زمان(ع) تعیین کرده است، منافات دارد. شاید بتوان گفت که مراد از اولین رجعت کننده در این احادیث، رجعت پس از شهادت امام زمان(ع) است که اولین رجعت کننده، امام حسین(ع) است و هم ایشان متکفل کفن و دفن امام زمان(ع) خواهد شد. از سوی دیگر، رجعت امام علی(ع) پیش از ظهور، یکی از رجعت‌های امیر مؤمنان(ع) است؛ زیرا در احادیث متعددی ایشان صاحب رجعات "بازگشت‌ها" معرفی شده است[۶۶]. در زیارت‌های ایشان نیز این موضوع بیان شده است[۶۷]. در حدیثی گفته شده که علی(ع) یک رجعت با امام حسین(ع) دارد تا از بنی امیه انتقام کشد[۶۸] و یک رجعت با پیامبر(ص) دارد تا خلیفۀ او باشد و سایر امامان(ع) از عوامل وی باشند[۶۹]. علامه مجلسی می‌گوید: امام علی(ع)، هم پیش از ظهور و هم مقارن آن و هم پس از ظهور، رجعت دارد[۷۰]. با این بیان، مشکل تعارض برطرف می‌شود[۷۱].

حکمت رجعت

حکمت‌های رجعت را نباید به عنوان دلیل عقلی قطعی در نظر گرفت؛ بلکه هر یک از آنها در جهت معقول‌سازی و قابل فهم کردن مسأله به کار می‌آید. فایدۀ این حکمت‌ها، آن است که ذهن انسان را برای فهم و پذیرش موضوع، آماده می‌کند و مانع انکار بی‌جا و جاهلانه می‌شوند. برای رجعت، چند حکمت متصور است:

  1. پاداش صالحان و مجازات مجرمان: ساختار این جهان، بر اساس عدل است. پس این انتظار به‌جاست که روزی در همین زندگی دنیای ظالمانی که خون مستضعفان را در شیشه کرده‌اند، به سزای اعمال خود برسند. البته مجازات اصلی، در آخرت خواهد بود؛ زیرا دنیا ظرفیت کافی برای مجازات مجرمان را ندارد؛ اما بر اساس قاعدۀ عقلانی "ما لا یدرک کلّه، لا یترک کلّه"[۷۲]، خوب است در اینجا هم به سزای اعمالشان برسند و بخشی از مجازات خود را دریابند. بنابراین، جا دارد به هنگام برپایی دولت عدل مهدوی(ع)، بهترین‌ها و بدترین‌ها باز گردند تا خوبان از بدان، انتقام کشند و در اقامۀ عدالت، مشارکت کنند و سینه‌هایشان را از داغ ظلم، شفا دهند[۷۳] و عزت یابند و ایام دولت حق را ببینند و از آن بهره‌مند گردند.
  2. تقویت امید و آمادگی منتظران: فایدۀ دیگر اعتقاد به رجعت، ایجاد امید و حرکت در جمع مؤمنان برای آماده‌سازی خود است. اگر مؤمنان خالص، امکان درک زمان دولت موعود حق را پیدا کنند، همین مردم را تشویق می‌کند که خود را مصداق چنان مؤمنانی بگردانند. همچنین امیدشان افزوده می‌گردد و می‌دانند زحماتی که می‌کشند، در دنیا نیز ثمر خواهد داد.
  3. ایجاد فرصت عمل برای شماری از نیکان: اولیای خدا و پیامبرانی که در زندگی خود، توفیق کامل یاری و نصرت حق را نیافتند و مردم، آنها را تنها گذاشتند و نتوانستند ظرفیت‌های وجودی خود را آن چنان که می‌توانستند، متحقق کنند، اینک این امکان را می‌یابند که به آن ظرفیت‌ها تحقق بخشند و به کمال لایق خویش دست یابند. از این ره‌گذر، مردم جهان نیز بهره‌مند می‌شوند. مؤمنان طراز اول نیز چنین حکمی دارند. آنان که ظرفیت‌های بیشتری برای عمل در راه حق داشتنه‌اند، اما به دلیل عمل سران کفر و نفاق، از راه باز مانده‌اند، جا دارد که دوباره به زندگی باز گردند تا ضمن نصرت دولت حق، خود به مراتبی در "سیر الی الله" دست یابند[۷۴].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

  1. درباره رجعت چه دیدگاه‌‏هایی وجود دارد؟ (پرسش)
  2. آیا اعتقاد به رجعت برگرفته از یهود است؟ (پرسش)
  3. آیا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت عمومی و همگانی است؟ (پرسش)
  5. آیا رجعت پس از ظهور امام مهدی با تکلیف سازگار است؟ (پرسش)
  6. مراد از رجعت عیسی مسیح چیست و این رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و این بازگشت چه خصوصیاتی دارد؟ (پرسش)
  7. رجعت چند مرحله دارد؟ (پرسش)
  8. آیا رجعت نوعی تناسخ نیست؟ (پرسش)
  9. اهمیت رجعت به چه اندازه است؟ (پرسش)
  10. منظور از عذاب ادنی که در قرآن آمده چیست؟ (پرسش)
  11. آیا اگر کسی چهل روز دعای عهد را بخواند حتما رجعت می‌کند؟ (پرسش)
  12. آیا آیات و سوره مؤمنون با مسئله رجعت منافات ندارد؟ (پرسش)
  13. چه ارتباطی بین ظهور و رجعت امام حسین وجود دارد؟ (پرسش)
  14. آیا اعتقاد به رجعت از ضروریات دین است؟ (پرسش)
  15. چگونه رجعت ائمه پس از ظهور امام مهدی انجام می‌گیرد؟ (پرسش)
  16. آیه‌‏ای از قرآن رجوع مرده را به دنیا ممتنع می‌‏داند آیا این آیه با مسأله رجعت سازگاری دارد؟ (پرسش)
  17. آیا پیامبران در زمان رجعت حضور دارند؟ (پرسش)
  18. رجعت در ادعیه و زیارات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  19. رجعت در روایات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  20. کدام یک از علما در کتاب‌هایشان از رجعت بحث کرده‌اند؟ (پرسش)
  21. چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. آیا قرآن مخالف قول به رجعت است؟ (پرسش)
  2. چه آیاتی از قرآن رجعت را ثابت می‌کند؟ (پرسش)
  3. آیا قرآن به رجعت کسانی به این دنیا اشاره نموده است؟ (پرسش)
  4. آیا تمام احادیث رجعت از طرق شیعه وارد شده است؟ (پرسش)
  5. آیا در رجعت مردگان توسط امام مهدی زنده می‌‏شوند و آیا این قضیه پشتوانه عقلی روایی قرآنی دارد؟ (پرسش)
  6. چه تعداد از روایات بر رجعت دلالت دارند؟ (پرسش)
  7. رجعت در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  1. منظور از رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. مترادف‌های واژه رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. رجعت چیست و ادله آن کدام است؟ (پرسش)
  1. سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ (پرسش)
  2. آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ (پرسش)
  4. چرا متکلمین بحث از رجعت را در علم کلام مطرح می‏‌کنند؟ (پرسش)
  1. فایده رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. هدف از رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. چه آثاری بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟ (پرسش)
  4. فلسفه و فوائد رجعت چه می‌باشند؟ (پرسش)
  5. رجعت امامان برای چیست؟ آیا آنان حکومت خواهند کرد؟ (پرسش)

  1. چه دلیل عقلی بر امکان رجعت می‌توان اقامه کرد؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت امکان وقوع دارد؟ (پرسش)
  3. آیا دلیل عقلی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟ (پرسش)
  5. آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. ویژگی‌های رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)
  4. آیا «رجعت» برای مؤمنان و کافران اختیاری است؟ (پرسش)
  1. رجعت چه زمانی تحقق پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  2. رجعت‏‌کنندگان چقدر در دنیا باقی می‏‌مانند؟ (پرسش)
  3. آیا زمان رجعت هنگام قیام امام مهدی است؟ (پرسش)
  1. چه کسانی رجعت می‏‌کنند؟ (پرسش)
  2. چه کسانی هنگام ظهور امام مهدی زنده می‌‏شوند؟ (پرسش)
  3. چه کسانی هنگام ظهور دوباره زنده می‌شوند و امام مهدی را یاری می‌کنند؟ (پرسش)
  4. رجعت کنندگان چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  5. ویژگی رجعت کنندگان چیست؟ (پرسش)
  6. اولین رجعت کننده از امامان کیست؟ (پرسش)
  7. برنامه‌های امام حسین در رجعت چیست؟ (پرسش)
  8. برنامه‌های امام علی در رجعت چه می‌باشد؟ (پرسش)
  9. آیا بانوان رجعت می‌کنند؟ (پرسش)
  10. چه کسانی در هنگام قیام امام مهدی از قبر خود برانگیخته می‌‏شوند؟ (پرسش)
  11. آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت می‌کنند؟ (پرسش)
  12. آیا در عصر حکومت اولیای صالح احتمال نافرمانی و شورش وجود دارد؟ (پرسش)
  1. مخالفان رجعت چه می‌گویند و چگونه به آنها پاسخ داده می‌شود؟ (پرسش)
  2. مخالفان رجعت چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  3. چرا اهل سنت رجعت را نمی‌پذیرند؟ (پرسش)
  1. نحوه حکومت ائمه بعد از رجعت چگونه است؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. بحار الأنوار؛ ج ۷، ص۶۱.
  2. الصحاح، ج ۳، ص۱۲۱۶؛ المصباح، ج ۱، ص۲۲۰؛ مجمع البحرين، ج ۲، ص۱۵۰، «رجع».
  3. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۸۵.
  4. حق الیقین؛ ص۳۳۷ - ۳۳۸.
  5. حق الیقین؛ ص۳۴۰.
  6. تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص۲۶۳
  7. رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.
  8. اوائل المقالات؛ ص۴۶.
  9. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۸۶ ـ ۱۸۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۰۴؛ فرهنگ شیعه، ص۲۷۰.
  10. علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.
  11. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۳۷.
  12. ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶ و ﴿وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.
  13. آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.
  14. المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۸.
  15. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص۱۲۷.
  16. پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی.
  17. مصنفات الشیخ المفید، ۵/ ۶۰.
  18. از ما نیست کسی که ایمان به بازگشت ما ندارد؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۴۵۸، ح ۴۵۸۳.
  19. هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد مؤمن است... که یکی از آنها ایمان به رجعت است؛ وسائل الشیعة، ج ۲۴، ص۱۳۲، ش ۳۰۱۶۴.
  20. المسائل السرویة، (سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج ۷، ص۳۲).
  21. رسالة العقاید الجعفریة، ص۲۵۰.
  22. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۸۹ ـ ۱۹۱؛ فرهنگ شیعه، ص۲۷۰.
  23. ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة عرض و نقد، ج ۳، ص۹۱۱؛ اصفهانی، الاغانی، ج ۳، ص۱۳۹ (حاشیه ۲). محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.
  24. ربیع بن محمد سعودی، الشیعة الامامیة الاثناعشریة فی میزان الاسلام، ص۲۰۲.
  25. همو، الشیعة و التشیع، ص۳۵۹.
  26. حسن ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج ۴، ص۲۵۹.
  27. محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.
  28. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۱ ـ ۱۹۲.
  29. آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایه‌بان‌هایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.
  30. تفسیر المیزان، ترجمه محمدتقی مصباح، ج ۲، ص۱۴۶.
  31. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۵۵۶.
  32. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۳ ـ ۱۹۵.
  33. یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است) و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  34. از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: طبری در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، ابن کثیر در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، زمخشری در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر.
  35. آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.
  36. یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  37. باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۳.
  38. باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.
  39. سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.
  40. و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  41. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶.
  42. «روزی که بانگ آسمانی حقیقی را بشنوید، روز آمدن است».
  43. «و روزی که از هر امتی، گروهی را محشور می‌کنیم».
  44. «و ما آنها را محشور می‌کنیم و یک تن را از آنان وا نمی‌نهیم».
  45. «می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟».
  46. «آن که ابلاغ قرآن را بر تو واجب کرده است، تو را به بازگشتگاهی، باز می‌گرداند».
  47. اسناد این احادیث، چندان قوی نیستند و راویان مجهول در میان راویان آنها وجود دارند. از جمله حدیث است که حسن بن جهم از امام رضا(ع) در مجلس مأمون نقل می‌کند؛ ر. ک: عیون أخبار الرضا(ع): ج۱ ص۲۱۶ ح۱ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۵۸ ح۴۵.
  48. مختصر بصائر الدرجات: ص۲۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۷ ح۶۲ راویان این حدیث، مورد تأیید رجالیان هستند. تنها در مورد عبدالله بن عطا برخی تردید کرده‌اند که کدام است. ثانیاً به دلیل روایت کمی که دارد، چندان شناخته شده نیست. البته هیچ گونه تضعیفی دربارۀ هیچ یک از عبدالله بن عطا‌ها نیامده است و این تا حدی حدیث را قابل قبول می‌سازد، به طوری که اگر با دیکر شواهد تقویت شود، پذیرفتنی می‌گردد.
  49. الکافی: ج۸ ص۲۴۷ ح۳۴۶، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۸۹ ح۸۷. سند این حدیث، قوی نیست؛ زیرا وثاقت محمد بن سالم بن ابی سلمه، با وجود امامی بودن، ثابت نشده است؛ اما در کنار دیگر روایات باب می‌تواند یکی از شواهد تقویت کنندۀ این دیدگاه باشد.
  50. و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.
  51. مختصر بصائر الدرجات: ص۱۹، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۵ ح۵۹.
  52. احادیث در این باب، بسیارند؛ ر. ک: مختصر بصائر الدرجات: ص۲۴ و ۱۷۸، تفسیر القمی: ج۲ ص۱۳۰، دلائل الإمامة: ص۴۴۷ ح۴۲۴؛ بحار الأنوار: ج۶ ص۲۹۲ و ج۲۵ ص۵۱ و ج۵۳ ص۳۹ و ۵۳ و ۶۱ و ج۶۲ ص۱۹۳-۱۹۴.
  53. از جمله روایت مفضّل بن عمر که امام صادق(ع) از احوال مردگان در زمان غیبت سؤال می‌کند و ایشان پاسخ می‌دهند که هنگام ظهور از مؤمن در قبرش سؤال می‌کند که: ای فلانی! صاحب تو ظهور کرده است. اگر می‌خواهی به او ملحق شوی، بشو و اگر نمی‌خواهی در کرامت الهی باقی بمانی، بمان؛ الغیبة، ص۴۵۸ ح۴۷۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱ ح۹۸. این روایت، قابل اعتماد نیست.
  54. مانند مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در رسائل و مقالات فلسفی، "مسئله رجعت".
  55. قسر، در مقابل "طبع" و مرادف با "جبر"، است و حرکت قسری، حرکتی بر خلاف میل را گویند و حرکتی که از خارج بر اجسام تحمیل شود. محرک اجسام، گاه میل و طبع آنهاست و گاه عامل خارجی، که شق دوم را حرکت قسری گویند؛ فرهنگ معارف اسلامی: ج۳ ص۱۴۷۹ برگفته از شفا: ج۱ ص۱۰۹، الأسفار الأربعة: ج۳ ص۱۲۵.
  56. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۶۷ - ۶۸.
  57. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۳.
  58. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۳.
  59. «إِنَّمَا يُسْأَلُ فِي قَبْرِهِ مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَإِنَّهُ يُلْهَى عَنْهُ وَ قَالَ: فِي الرَّجْعَة إِنَّمَا يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ(ع) مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَلَا رُجُوعَ لَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْمَآبِ»؛ تصحیح اعتقادات الإمامیة: ص۹۰، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۵۳.
  60. «رَوَى عَبْدُ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ(ع) قَالَ: سَبْعَ سِنِينَ تَطُولُ لَهُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِيهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ فَيَكُونُ سِنُو مُلْكِهِ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ وَ إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ يَرَ الْخَلَائِقُ مِثْلَهُ فَيُنْبِتُ اللَّهُ بِهِ لُحُومَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُقْبِلِينَ مِنْ قِبَلِ جُهَيْنَةَ يَنْفُضُونَ شُعُورَهُمْ مِنَ التُّرَاب» و هنگام قیام او، بارانی در ماه جمادی آخر و ده روز اول رجب بر مردم فرو می‌ریزد که مانند آن را ندیده‌اند و خداوند، گوشت و پیکر مؤمنان را در قبرهایشان با آن باران می‌رویاند و گویی آنان را می‌بینم که از سوی جهینه پیش می‌آیند و موهایشان را از خاک قبر می‌تکانند‏؛ ر.ک: الارشاد؛ ص۲۵ ح۱۴۳۳.
  61. «رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: يُخْرِجُ الْقَائِمُ(ع) مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى(ع) الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ حُكَّاما» مفضّل بن عمر گفت: امام صادق(ع) فرمود: قائم(ع) بیست و هفت مرد را از پشت کوفه بیرون می‌آورد که پانزده تن از آنان از قوم موسی هستند که به سوی حق هدایت می‌کنند و به حق و عدالت، داوری می‌کنند و هفت تن دیگر، اصحاب کهف و یوشع بن نون، سلمان، ابو دجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر هستند که یاوران و کارگزاران پیش روی او خواهند بود؛ ر. ک: الارشاد: ص۲۹ ح۱۴۳۶.
  62. «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ هُوَ هَذَا اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور» هر کس خدای متعال را چهل بامداد با این عهد بخواند، از یاران قائم ما خواهد بود و اگر پیش از ظهور بمیرد، خدای متعال، او را از قبرش بیرون می‌آورد، و در برابر هر کلمه این دعا، هزار حسنه به او می‌دهد و هزار بدی از او محو می‌کند. و متن آن، این است: خدایا! پروردگار نور بزرگ، پروردگار کرسی رفیع، پروردگار دریای انبوه!...؛ ر. ک: مصباح الزائر: ص۳۵، ص۱۴۴۳.
  63. الکافی: ج۳ ص۱۳۱ ح۴. بحار الأنوار: ج۶ ص۱۹۸ ح۵۱.
  64. الکافی، ج۸ ص۵۰ ح۱۴، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۳.
  65. بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱-۹۲.
  66. ر.ک: الکافی: ج۱ ص۱۹۷ ح۳؛ بصائر الدرجات: ص۱۹۹ ح۱ و مختصر بصائر الدرجات: ص۴۱ و ۲۰۴ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۰۱ ح۱۲۳.
  67. ر.ک: المزار الکبیر: ص۳۰۵.
  68. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: ج۷، ص۵۹.
  69. مختصر بصائر الدرجات: ص۲۹ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۷۴ ح۷۵.
  70. بحار الأنوار: ج۲۵ ص۳۵۵.
  71. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۷۷ ـ ۸۲.
  72. آنچه نمی‌توان به همه‌اش رسید، همه‌اش رها نمی‌شود
  73. این موضوع در احادیث متعددی بیان شده است، از جمله در حدیثی از امام رضا(ع) که فرمود: «متن قرآن دوست داشتند که شاید در آن وقت زنده می‌بودند، فرا می‌رسد، و خداوند، ‌سینه‌های مردم با ایمان را شفا می‌دهد؛ الغیبة، طوسی: ص۴۴۰ ح۴۳۱، بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۹۰ ح۲۸.
  74. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۴۹ ـ ۵۱؛ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.